آشنایی با کانون | نشریه | مواضع و بیانیه ها | درخواست عضویت | ارتباط با ما

ماهنامه بشریت شماره 153

 

 

گزارش  جلسه داخلی نمایندگی دانمارک در ماه نوامبر

غلامرضا اخلاقی

زمان: شنبه 15/11/2014 ساعت 18 الی 20

حاضرین:  آقایان محمود نعیمی، آرش عباسی­، فرشید شهیدی کاویانی، علیرضا طاهرخانی، غلامعلی اخلاقی، غلامرضا اخلاقی، خانم زهرا مبینی، خانم فریبا سلیمی و آقای مسعود عاقبت­اندیش از شعبه نروژ

 مسئول جلسه: آقای غلامرضا اخلاقی

مکان: اطاق پالتالک نمایندگی دانمارک

مشروح جلسه

آغاز جلسه با  اشعاری که توسط خانم زهرا مبینی آماده کرده بودند، آغاز گردید. آقای محمود نعیمی سخنرانی در مورد «وضعیت دراویش زندانی، فرصت درویشان است» را ارائه دادند .

ایران بی­شک بر شانه وجدان بشری جهان سنگینی می کند؛ منظور این نیست که از جمهوری اسلامی ایران، ستمگرتر در جهان نیست؛ بی­گمان هست. اما از مدیران جمهوری اسلامی ایران جاهل­تر در جهان نمی­شناسیم. با مدیرانی که "اپوزیسیون آفرینی" می­کنند، با مدیرانی که ثبات سیاسی را به بهای از دست دادن ثبات سیاسی مطالبه می­کنند چه می­توان کرد؟ چه می­توان گفت؟ با مدیرانی که شهروندان غیرمسلح و اهل مدارا و درویشی و درویش­خوئی را زیر مهمیز می­کشند، چه می­توان کرد؟

در جهان ستمگر بسیار است، اما ستمگر از جنس جمهوری اسلامی که از سایه خودش هم بترسد کمیاب است. دیگر دولت­های نزدیک به جغرافیای ایران، اغلب کشتی شکسته فقر را به زحمت راه می­برند. معادن و ذخائر زیر­زمینی و نیروی انسانی کارآمد ندارند، نیروی خارجی کشورشان را اشغال کرده و هم­زمان باید آن را تحمل کنند، فقر را تحمل کنند، فشارهای اجتماعی را تحمل کنند. نمی­بینیم که این­ها مثلاً به جان مردم بی­سلاح و بی­دفاع بیافتند و تیغ روی آنها بکشند. اما می­بینیم که حتی گاهی از درد ناچاری می­خواهند دستی به سر و روی طالبان و القاعده بکشند، با آنها به مذاکره بنشینند تا بیش از این به ثبات و استقلال و امنیت کشور و مردم زیان نرسد.

جمهوری اسلامی ایران که وفادارانش را به بهانه­های انقلابی و دینی و ضد امپریالیستی مسلح کرده، از مردم بی­سلاح در ذهنیت خود غولی ساخته و با حمله به شهروندان وانمود می­کند دارد شاخ غول را می­شکند. یکی از این غول­های فرضی دراویش ایرانی هستند که فریادرسی ندارند. نامه رسیده که انگیزه این یادداشت است، فقط یک شاهد بر ستمی است که وکلا و مشاورین حقوقی مرتبط با دراویش تحمل می­کنند. نویسنده این گونه بیان درد می کند:

می‌خواستم در مورد وضیعت وکلای دراویش که الآن ۱۸ ماه است در زندان اوین هستند با شما صحبت کنم، این افراد که هفت نفر می­باشند شامل ۴ وکیل دادگستری و سه نفر از مدیران سایت خبری که در زندان هستند، اتهاماتی از قبیل اقدام علیه امنیت و توهین به رهبری، اجتماع و تبانی، نشر اکاذیب و عضویت در گروه به آنها منتسب شده، این افراد به علت این که روند قانونی دادرسی توسط قاضی صلواتی پیگیری نشد، حاضر به شرکت در دادگاه نشدند؛ و به همین دلیل به انفرادی منتقل شدند. حتی بعضی از آنها مورد ضرب و شتم قرار گرفتد، همچنان دو ماه هست که در انفرادی و ۲۰۹ هستند، و قاضی صلواتی نیز گفته خودش حکم می‌دهد، حال جسمی دو نفر از وکلایی که در ۲۰۹ هستند اصلاً مناسب نیست، یکی احتمال قطعی پا دارد و دیگری آسم شدید، که در زیرزمین اوین بدون هوا خوری نگهداری می­شوند اکنون بیشتر از ۲ ماه است، و شکایتی هم که علیه تخلفات قاضی صلواتی کرده بودند هیچ پیگیری نشده، من دقیقاً نمی‌دانم که شما در این زمینه چه کمکی می‌توانید به ما بکنید، اما اگر لازم باشد می‌توانم اطلاعات دقیق­تری را در مورد پرونده این افراد و نقض قانون در مورد این زندانیان به شما ارائه بدهم، نکته آخر این که موضوعی که عرض کردم فقط درخصوص دراویش به عنوان اقلیت عقیدتی نیست که متأسفانه کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، موضوع چند وکیل و فعال حقوق­بشر است که به شدت سرکوب شدن، این‌ها در حالی قرار است از صلواتی حکم بگیرند که هیچ وکیلی را تا کنون ملاقات نکردند، و در هیچ دادگاهی شرکت نکردند و وکلایشان نیز به هیچ دادگاهی احضار نشدند.

ادامه جلسه را آقای طاهرخانی با سخنرانی در مورد «ازدواج دختران زیر سن قانونی ادامه دادند» که مشروح آن بدین شرح است:

در حالی که این روزها همه جا صحبت از آمار پایین ازدواج و آمار بالای طلاق است، هنوز هم ازدواج در سنین پایین به عنوان معضلی است که همواره مورد توجه جامعه­شناسان قرار دارد. ازدواجی که هنوز در مناطقی از جنوب کشور بسیار رواج دارد و هر از چند گاهی زمزمه­هایی از ازدواج دختران خردسال و بسیار نوجوان به گوش می­رسد، این در حالی است که بر­اساس قانون، این نوع ازدواج تخطی از قانون محسوب می­شود. به تازگی عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس٬ با غیرقانونی خواندن ازدواج دختران زیر 15 سال، گفته: اگر دفترخانه‌ای بدون اخذ حکم رشد، صیغه عقد و ازدواج دختران زیر 15 سال را جاری کند قانون را نقض کرده است.

محمدعلی اسفنانی٬ با یادآوری آمارهای منتشرشده درباره ثبت 31 هزار ازدواج‌ غیرقانونی در دختران زیر 15 سال در سال 92، گفته: به کاربردن لفظ ازدواج‌های غیرقانونی برای دختران کم سن و سال به لحاظ قانونی است که ازدواج زیر سن 15 سال را برای آنان ممنوع کرده است.  نماینده مردم فریدن٬ فریدونشهر و چادگان در مجلس٬ با بیان این که در گذشته مجازات‌هایی برای ازدواج‌های زیر 15 سال درنظر گرفته شده بود٬ افزوده:‌ اما در حال حاضر این نوع ازدواج و ثبت آن  در کشور مجازاتی ندارد.

 او با تأکیدبر این که ممنوعیت ازدواج‌های زیر 15 سال در کشور به نحوی نیست که اگر کسی این امر ممنوع را انجام داد آثار حقوقی بر آن مترتب شود٬ گفت: هر چند ازدواج‌های به این شکل اثر بطلانی نخواهد داشت، اما در اصل موضوع تخطی از قانون صورت گرفته است. اسفنانی ادامه داده: به طور مثال معامله با طفل که به سن رشد یا بلوغ نرسیده یا معامله با مهجور ممنوع است. آثار آن هم این است که اگر کسی چنین معامله‌ای انجام داد اثر بطلان و قهقرایی دارد اما درباره ازدواج‌های زیر 15 سال نمی‌توان گفت ازدواج افراد باطل می‌شود. این سخنان در واقع به این معنا است که با وجود همه تبعاتی که ازدواج­های زیر سن قانونی برای دختران دارد هنوز ضمانت اجرایی برای  این قانون وجود ندارد.

در ادامه خانم فریبا سلیمی در مورد «بررسی علل بروز جرم اسیدپاشی از منظر قانون و جامعه» جلسه را ادامه دادند.

 یکی از جرم­هایی که به شکل یک انتقام بسیار فجیع رخ می­دهد اسیدپاشی است که از بروز آن نگرانی و هراس فراوانی را دربین مردم جامعه نشان می­دهد در این تحقیق ضمن مرور ادبی جرم و اسید­پاشی از منظر جامعه و از منظر قانون­، رابطه بین دسترسی سریع به اسید و بروز جرم اسیدپاشی­، افزایش میزان مجازات آن و کاهش بروز جرم و همچنین رابطه بین برآورده نشدن خواسته­های فرد و بروز جرم مورد بررسی قرار گرفت و نشان می­دهد دسترسی آسان به اسید و همچنین عوامل چون تربیت ناصحیح فرد و ایجاد تنش­، استرس و درگیری در خانواده­، مشکلات اجتماعی و اقتصادی و … در بروز جرم اسید­پاشی نقش مؤثری دارند و در پایان پیشنهاداتی نیز ارائه گردید.

کلمات کلیدی­: اسیدپاشی، شروع به اسیدپاشی، افساد فی­الارض، بازداشت موقت

فصل اول: کلیات

۱-۱- مقدمه

مدتی است که اسیدپاشی در جامعه، رواج یافته است. با توجه به اهمیتی که این امر به لحاظ امنیت و آسایش عمومی دارد و با توجه به این که نتایج آن خواه مرگ، خواه کریه­المنظر شدن باشد هر دو وخیم و هولناک است .

اسیدپاشی در حقیقت یک انتقام بسیار فجیع است که یک انسان از انسان دیگر می‌گیرد. نتیجه جرم اسیدپاشی، چقدر شبیه جرم افساد فی­الارض است؛ چراکه بدیهی است به همان اندازه که کسی با استفاده از اسلحه ایجاد هراس و ناامنی در جامعه می کند، آن که اسید به روی صورت مردم می­پاشید به مراتب فجیع­تر عمل می­کند زیرا در ماده ۱۸۳ آمده است که حتی به دست گرفتن صرف اسلحه، درصورتی که سبب هراس مردم و ناامنی در جامعه شود، جرم افساد فی­الارض محسوب و شخص به کیفر اعدام محکوم می­شود، درحالی که در جرم اسیدپاشی صرف داشتن شیشه اسید و ترساندن مردم را جرم نمی­دانیم بلکه اسیدپاشی را جرم می­دانیم، حال آن که منطقاً وقتی دست به اسلحه بردن بدون شلیک کردن یا کشتن کسی و فقط ایجاد رعب و وحشت موجب مجازات اعدام می­شود، بدیهی است که پاشیدن اسید به صورت کسی هم موجب ناامنی جامعه می­شود و هم آثار آن از نظر ضرر و زیان ناشی از جرم که می­تواند معیوب شدن همراه با کریه­المنظر شدن یک زن گردد، چون معمولاً قربانیان این نوع جرم زنان هستند این به مراتب وخیم­تر و زیان­بارتر از جرم افساد فی­الارض مندرج در ماده ۱۸۳ هست.

۱-۲- اهمیت و ضرورت تحقیق

تکرار حوادث اسیدپاشی در جامعه، موضوعی قابل تامل است و درباره چرایی آن می‌توان گفت در جامعه ما اسیدپاشی نتیجه یک پدیده تام است، یعنی جمیع عوامل اقتصادی، اجتماعی، پرورشی و فضای اجتماعی در بروز این حوادث دخیل هستند. باتوجه به جو اجتماعی جامعه و عواملی که برای بروز چنین حوادثی مساعد است، بدون شک در آینده اسیدپاشی افزایش می‌یابد. این خشونت از روابط اجتماعی و خشونت جامعه ناشی می‌شود در حال حاضر افراد در رفتار و نگاه خود پرخاشگری دارند.

۱- سئوالات تحقیق

۱- آیا بین دسترسی آسان به اسید و بروز جرم اسیدپاشی رابطه معنی­داری وجود دارد؟

۲- آیا بین افزایش میزان مجازات جرم اسیدپاشی و کاهش بروز این جرم رابطه معنی­داری وجود دارد؟

۳- آیا بین برآورده نشدن خواسته­های مجرم و بروز این جرم رابطه معنی­داری وجود دارد؟

۱-۴- فرضیات تحقیق

۱-  به نظر می­رسد بین افزایش تولید اسید و جرم اسیدپاشی رابطه مستقیم وجود دارد.

۲- به نظر می­رسد افزایش جرم اسیدپاشی ناشی از خلاء قانونی است.

۳- به نظر می­رسد بروز جرم اسیدپاشی ریشه در خواسته­های برآورده نشده فرد در خانواده یا کودکی دارد.

۱-۵- تعاریف واژه­ها

۱-۵-۱- جرم

جرم پدیده اجتماعی و جهانی است و تحت عناوینی چون سرپیچی، سرکشی و رفتار انحرافی و ناپسند با خلقت بشر آغاز شده است. جرم را به بیماری اجتماعی تشبیه کرده‌اند ولی نزدیک کردن این دو مفهوم دقیقاً درست نیست، زیرا بیماری در عالم واقع با نشانه‌ها و علایم و نمودارهایی مشخص می‌شود که جنبه محسوس و ملموس دارد و ممکن است به خودی خود جرم باشد.

۱-۵-۲- اسیدپاشی

اسیدپاشی اصطلاح رایجی است که برای این جرم به کار می‌رود ولی در واقع هر نوع ماده سوزاننده‌ای می‌تواند برای انجام این جرم به کار رود و در بسیاری از موارد فرد مجرم از مواد قلیایی برای این امر استفاده می‌کند.

این جلسه با سخنرانی در مورد کودکان خیابانی توسط آقای غلامعلی اخلاقی ادامه یافت:يكي از آسيب­های جدی كه جوامع در حال توسعه از جمله جامعه ايران را تهديد می­كند، گسترش روزافزون كودكان خيابانی است كه به­دليل گوناگون بخشی يا همه اوقات خود را در خيابان­ها سپری می­كنند و عمدتآً از طريق تكدی، بزهكاری، شغل­های كاذب فصلی و ... امرار معاش می­كنند. ويژگی عمده كودكان خيابانی اين است كه احساس امنيتی را كه به طور طبيعی، خانواده در طی مراقبت­، تغذيه­، آموزش و بازی با كودكان فراهم می­كند به­دست نمی­آورند، در نتيجه اصول اخلاقی­ حاكم­بر جامعه و روابط موجود در آن از سوی افراد فوق مردود شناخته شده و اكثراً نيز تمايل به رفتارهای مجرمانه، خود تخريب­گرايانه همچون مصرف مواد، بی­بند و باری­های جنسی، و نظاير آن دارند. اين گروه از كودكان نسبت به خرده فرهنگ گروهی خود شديداً پايبند بوده و از انسجام گروهی بالايی برخوردارند، با اين حال در مراقبت از خود سهل­انگار بوده و حس هويت آنها باعث بيگانگی هر چه بيشترشان از جامعه می­شود. شرايط زندگی اين گروه از كودكان  به­ويژه در سنين اوليه به گونه­ای است كه امكان همنوايی با جامعه و هر گونه ساختاری را مشكل می­سازد و در نتيجه به­دليل پرورش در چنين وضعيتی، اثرات عميقی­بر ابعاد جسمانی، هيجانی و عقلانی اين كودكان برجای می­نهد كه به ناچار تا سنين جوانی و بزرگسالی ادامه می­يابد (دهگان پور، 94-93)

طبق نظر يونيسف ، كودكان خيابانی با واقعيت تلخ جدايی از خانواده و خطر از دست­دادن امكانات اساسی همچون بهداشت و آموزش مواجه­اند. دونالد استورات، اعتقاد دارد كه فقدان يا از دست­دادن روابط بسنده با يكی از والدين، از نظر بهداشت روانی يكی از بزرگترين مشكلات كودكان خيابانی است. كودكان خيابانی، با فقر شديد و تجربه خطرهايی مواجه­اند كه اثر مخربی برسلامتی آنها دارد. آنها با گرسنگی و تغذيه نامناسب­، مشكلات بهداشتی­، بيماری، حفظ سلامت روانی، تأخيرهای تحولی، مشكلات روان شناختی و عدم پيشرفت تحصيلی مواجه­اند. (صالح 145- 144)

در ايران پديده نوظهور و شوم كودكان خيابانی­، محصول سياست­گزاران مناقص، فقدان برنامه ريزی­های مناسب، سوء مديريت­ها، ناهماهنگی در ابعاد مختلف  اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، جمعيتی و .. است. كه موجب شده ايران نيز مانند بسياری از كشورهای در حال گذار در معرض اين پديده نابهنجار قرار گيرد. به عنوان مثال در بخش سياست­های جمعيتی، رشد جمعيت ايران در فاصله سال­های 55 تا 60 به دو برابر افزايش يافت.  و از سال 58 تا 71 رقمی در حدود 25 ميليون نفر به جمعيت ايران افزوده شد كه عمده آنها در گروه سنی 14-0 سال قرار داشتند. به­ عبارتی ديگر 25 ميليون كودك زير 14 سال به جمعيت كشور افزوده شد در حالی كه اين بخش عظيم، نيازمند غذا، بهداشت، آموزش و پرورش، اشتغال و ... هستند. بديهی است كه به­دليل عدم تناسب امكانات جامعه با نيازها و خواسته­های اين گروه به همراه ضعف­های ساختاری و بنيادی موجود در جامعه مانند فرصت­های ناكافی اشتغال، كمبود امكانات آموزشی، كمبود مراكز ورزشی، تفريحی و روند رو به رشد تورم و ... موجی از بحران­ها و آسيب­های اجتماعی را پديد آورده است كه يكی از آنها  پديده كودكان خيابانی است.

در ادامه آقای آرش عباسی سخنرانی در مورد «اعدام در ملأ­عام» ارائه دادند.در چند سال گذشته خبرهای مرتبط با مجازات در ملأعام و نشر تصاویر و ویدئوهای آن در شبکه‌های اجتماعی و اینترنت، بخش قابل توجه‌ای از فضای حقوق بشری و رسانه‌ای ایران را به خود اختصاص داده است. عده‌ای آن را ترویج و بازتولید خشونت می‌نامند، و برخی دیگر آن را شیوه‌ای برای ارعاب بزهکاران و کاهش جرائم در جامعه تلقی می‌کنند. اولین پرسشی که با مشاهده مجازات‌هایی همچون اعدام در ملأعام در ذهن یک انسان پرسش‌گر ایجاد می‌شود، تأثیر این نوع از اعمال مجازات­بر جامعه است؛ این شیوه موجب کاهش جرم می‌شود و یا بالعکس، باعث از بین رفتن قبح جرم و در نتیجه بروز رفتارهای خشونت‌آمیز در آن جامعه است؟

مخالفان مجازات در ملأعام، هر چند در درون خود دارای دسته‌بندی‌های فکری متفاوتی هستند، اما در یک پرسش با موافقان این ایده، اشتراک دارند، این که آیا مجازاتی که در ملاءعام در سال‌های گذشته صورت گرفته، موجب کاهش جرم و دوری از بزه شده است؟ پاسخ روشن است؛ نه تنها بر طبق آمار‌های رسمی و غیررسمی ارتکاب جرم در ایران کاهش نیافته است، بلکه شاهد افزایش آن نیز هستیم. بسیاری از جامعه­شناسان معتقدند که تماشای مرگ انسانی دیگر به­ویژه از نوع اعدام، یکی از عوامل اصلی گسترش و باز تولید خشونت در جامعه است. در واقع باید گفت که مجازات در ملأعام خصوصاً اگر از جانب یک نهاد مانند دولت انجام گیرد، معنایی جز گسترش فرهنگ خشونت و یا به‌ عبارتی توجیه خشونت نخواهد داشت. موارد متعددی را در چند سال گذشته مشاهده کرده‌ایم که بسیاری از مردم با اجرای این شیوه از مجازات موافقت کرده‌اند. در اینجا باید به این نکته توجه داشت که علاوه­بر مسائل فرهنگی موجود که موجب این رویدادها می‌شود، جمهوری اسلامی نیز با برانگیختن احساسات عوام، نسبت به فرد یا افراد قربانی، همین دستیاران را به استخدام خود در می‌آورد. شاید بتوان حضور تعداد قابل ملاحظه‌ای از افراد را برای تماشای اعدام، مانند ماجرای اجرای اعدام قاتل روح الله داداشی، نشانه‌ای بر­همین امر دانست.

طبق استدلالی که موافقان با اجرای مجازات در ملأعام ارائه می‌کنند، باید هر مجازات در ملأعام را دارای دو اثر ویژه دانست. اثر ویژه بازدارندگی و پیشگیری و دیگری تنبیه؛ در بخش بازدارندگی همان­طور که به وضوح دیده می‌شود بسیاری از مجازات‌ها اثر خود را از دست داده‌اند. مثلاً حکم حبس و یا حد به عنوان یکی از اهرم‌های مجازات نه تنها خاصیت بازدارندگی ندارد، بلکه خود یکی از علل هویت‌یابی برای قشرهایی از جامعه شده است.

در مجازاتی مانند اعدام در ملأعام نیز همین منوال وجود دارد. اثر بازدارندگی آن در حال حاضر به دلیل این که به سرعت از حافظه افراد محو می‌شود، بسیار کوتاه ‌مدت است و در واقع با این حجم از اعدام‌هایی که در چند سال گذشته صورت گرفته امروزه دیگر مستحق مجازات اعدام نباید در جامعه وجود داشته باشد. از سوی دیگر به عقیده بسیاری از رفتارشناسان و روانشناسان، مجازات اعدام تأثیرات منفی مانند افسردگی و یا شکستن شدن قبح مجازات، بر روان افراد جامعه خصوصاً کودکان به جای خواهد گذاشت. نمونه شکسته شدن این قبح هم مرگ کودکی است که صحنه اعدام را در بازی کودکانه بازسازی کرد.روانشناسان معتقدند که دیدن مرگ فرد دیگر نوعی از ترس و اضطراب را در فرد ایجاد خواهد کرد که استمرار و ادامه این روند موجب بروز مشکلات عاطفی و روانی و حتی نهادینه شدن ترس و اضطراب می‌شود. در مواردی که مجرمی موجب رعب، وحشت و نگرانی عمومی شده است، شاید در مقطع بسیار کوتاه و برای افراد خاصی، اعدام در ملأعام اطمینان خاطر و حتی رضایت را به همراه داشته باشد، اما در نهایت همان ترس و اضطراب بر جامعه مستولی خواهد شد.

سال‌ها پیش، گروهی از زنان اهل خیر که درد سرطان را می‌شناختند و می‌دانستند چه برسر کودک مبتلا به سرطان و خانواده‌اش می‌آید، مؤسسه‌ای بنیان نهادند که امروز با نام «محك» شناخته می‌شود. «محک»، محکی بود برای بسیاری که مدعی انجام کار خیر بودند؛ با وجود همه سختی‌ها و پستی و بلندی‌ها، بخشی از کودکان مبتلا به سرطان در ایران سایه‌ای بر سر دارند و امیدی برای بسیاری دیگرشان و خانواده‌های‌شان هست که تنها نمانند. اما کودکان خیابانی چه؟ ثمره عشقی کوتاه مدت... یا فرزندان خانواده‌ای که دار و ندارش از دست رفته، یا کودکی که به هر دلیلی از خانه فرار کرده، هر دلیلی که داشته باشد کودک جایش در خیابان نیست؛ جایش در خانه‌ای است کنار خانواده، کنار دوست، کنار همدم و غم‌خوار.

همه جای دنیا کودک خیابانی هست، هیچ جای دنیا ایده‌آل نیست، اما ما ایرانیان برای کودکان خیابانی چه کرده‌ایم؟ کودکان خیابانی، آیا فرزندان ما نیستند؟ اگر کوچک‌ترین حسی نسبت به این کودکان نداریم، یا بنی‌آدم نیستیم و یا نمی‌خواهیم باشیم؛ ماجرا را سیاسی نبینیم. از دولت کاری ساخته نیست، هنوز بخشی از جامعه ما آنقدر گرسنه نیست که برای حمایت از کودکان خیابانی، لنگ بماند. هنوز پول‌های زیادی هست که هر ساله بی‌خودی خرج می‌شود، اما می‌تواند مرحمی بر زخم کودکان بی‌سرپناه باشد. چقدر خوب بود اگر ثروتمندان دین‌دار در کنار هزینه کردن میلیاردها تومان برای نذری ماه محرم، کمی هم به یتیمان کربلای واقعی جامعه امروز می‌رسیدند.

در ادامه جلسه آقای مسعود عاقبت اندیش سخنرانی در مورد «وزارت  شکنجه و ترور – اطلاعات» ارائه دادند.

ابزاز بقای رژیم استبدادی ایران در راستای سرکوب حرکت ملی اذربایجان و سایر اقوام ستم دیده ایران؛ جوانانی چون ستار سلیمی، محمد رضا صبوحی، فرهاد محسنی، مجید خدائی و افشین عرفان خسروشاهی و بسیاری دیگر ... توسط مأموران اطلاعات دستگیر شده و زیر شکنجه به قتل می­رسند جسدهای فرهاد محسنی و محمد صبوحی به ائل­گولی تبریز انداخته می­شود و چنین وانمود می­کنند که گو یا آنان هنگام شنا غرق شده­اند، البته این مثال فقط بریده­ای کوتاه از یک روایت طولانی بود تو خود حدیث مفصل خوان از این مجمل.

فرق پلیس امنیت­ملی با پلیس­مخفی

در کشورهایی که با سیستم­های سیاسی دمکراتیک اداره می­شوند برای مراقبت از امنیت ملی، ارگان­های حکومتی نظیر سیا در ایالات متحده آمریکا و انتلیجنت سرویس در انگلستان وجود دارند. این ارگان­ها ممکن است بر­خلاف قوانین بین­المللی در امور داخلی کشورهای خارجی دخالت کنند اما در داخل کشورهای خود در چارچوب قوانین عمل می­نمایند و روی اعمال آنها نظارت قانونی وجود دارد.به­طور کلی در مورد این ارگان­ها از اصطلاح پلیس امنیت ملی استفاده می­شود. درکشورهایی که با سیستم­های سیاسی غیر دمکراتیک اداره می­شوند ظاهراً برای پاسداری از امنیت ملی، ارگان­های حکومتی وجود دارند اما در عمل هدف اصلی آنها محافظت از رژیم سیاسی حاکم و قلع­و­قمع اپوزیسیون می­باشد و برای رسیدن به این هدف از هر وسیله­ای سود می­برند و روی اعمال آنها نظارت قانونی وجود ندارد تنها به­طور محدود چند نفر از سران رژیم می­توانند کارکنان این ارگان­ها را مورد بازخواست قرار دهند چون روی این نهادها نظارت قانونی وجود ندارد آنها دارای قدرتی مافوق قانون می­شوند و حتی دست کارکنان این ارگان­ها در کشتن مخالفین هم اگر لازم باشد باز گذاشته می­شود. برای مثال زمانی که رژیم پهلوی در ایران سر کار بود مأموران ساواک ٩ تن از زندانیان سیاسی از جمله بیژن جزنی را از زندان اوین تحویل گرفته و در یکی از تپه­های اوین آنان را به قتل رساندند.

در رژیم جمهوری اسلامی زمانی که محمد خاتمی رئیس جمهور بود مأموران وزارت اطلاعات و امنیت، مخالفین رژیم ایران را خود­سرانه به قتل می­رساندند و این جنایت­ها به قتل­های زنجیره­ای مشهورند و وزارت اطلاعات به­طور رسمی با صدور بیانیه­ای اعتراف کرده است که مأموران آن وزارتخانه مرتکب این جنایات شده­اند. به­طور کلی در مورد نهادهای امنیت ملی در کشورهای غیر­دمکراتیک اصطلاح پلیس مخفی به­کار می­رود.

سابقه تاریخی پلیس­مخفی در جهان

به نظر محققان از زمانی که در نقاط مختلف جهان، رژیم­های سیاسی برای اداره جوامع به­وجود آمده­اند به موازات آنها پلیس مخفی هم وجود داشته است. در یونان باستان، نهاد امنیتی ویژه­ای که کارکنان آن اطلاعات­دهندگان نامیده می­شدند وجود داشت و وظیفه اصلی آنان پاسداری از رژیم سیاسی حاکم بود. آ نان افرادی را که متهم به فعالیت برعلیه امنیت ملی می­شدند مورد شکنجه قرار می­دادند حتی در بعضی موارد آنان را به قتل رسانده و اموالشان را مصادره می­کردند علاوه­بر این نوعی پلیس مخفی برای جلوگیری از شورش­بردگان به­وجود آمده بود مأموران این ارگان به هر کسی که مشکوک می­شدند او را تحت شدیدترین شکنجه­ها قرار داده حتی در کشتن متهمان دستشان باز بود. چه در گذشته و چه در زمان حال پلیس­مخفی به­خاطر اعمال جنایتکارانه­اش تصویری خوفناک در افکار بین­المللی پیدا کرده است، خصوصاً پیشرفت تکنولوژی ارتباطات باعث شده است با اطلاعات تصویری جنایات پلیس­مخفی در مقیاس جهانی افشا شود، به این دلیل است که قساوت و بی­رحمی پلیس­مخفی یکی از تم­های اصلی داستان­نگاری سیاسی بوده است. در سال ١٩٤٨ نویسنده انگلیسی به­نام جورج اورول رمانی با نام ١٩٨٤ به­رشته تحریر در آورد در این رمان حکومتی تمام­خواه بنمایش گذاشته می­شود که برای کنترل افکار عمومی، پلیس اندیشه را به­وجود آورده است در شکنجه­گاهای پلیس اندیشه اتاقی به­نام ١٠١ وجود دارد سردر آوردن از این اتاق، وحشتناکترین کابوس هر زندانی محسوب می­شود برای مثال در این اتاق برای اعتراف گرفتن یا برای کشتن متهم اورا روی صندلی می­بندند و یک لوله شیشه­ای روی شکمش وصل می­کنند و چند موش گرسنه صحرائی را در این لوله شیشه­ای رها می­کنند. موش­های گرسنه به­تدریج گوشت شکم زندانی را خورده و روده او را بیرون می­کشند این در حالی است که زندانی به­مدت طولانی باچشمان خود این اعمال وحشتناک را تماشا می­کند.

در آخر آقای فرشید شهیدی­کاویانی سخنرانی در مورد «اعلامیه جهانی حقوق­بشر» را ارائه دادند.

در جلسات گذشته منشاء، علت و نحوه تصویب اعلامیه جهانی حقوق­بشر و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به تقضیل مورد بررسی قرار گرفت و مفاد آنها با یکدیگر مقایسه گردید. از آنجا که اعلامیه جهانی حقوق­بشر همراه با دو میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حقوق مدنی و سیاسی، به عنوان پروتکل­های اختیاری ملحق به آن، مهم‌ترین اسناد بین‌المللی حقوق­بشر را تشکیل می‌دهند، از این جلسه قصد بر آن است که به بررسی اجمالی میثاق­های مذکور بپردازیم.

الف. میثاق بین­المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی

میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در ۱۹۷۶سال میلادی به اجرا درآمد و ۱۴۸ کشور هم اکنون عضو آن هستند، حقوق­بشری که این میثاق می‌کوشد ترویج و حمایت کند شامل:

حق کارکردن در شرایط عادلانه و مناسب

حق برخورداری از حمایت اجتماعی، معیار زندگی رضایت بخش و عالی‌ترین معیارهای قابل حصول رفاه جسمی و روانی.

حق آموزش و پرورش، برخورداری از مزایای آزادی فرهنگی و پیشرفت علمی- این میثاق در سال 1354 به تصویب پارلمان ایران رسید و از جهت حقوق داخلی جنبۀ قانونی یافت. این میثاق شامل یک مقدمه و 31 ماده است. در قسمتی از مقدمه، در مقام تعریف هدف از تدوین میثاق،  چنین آمده است: « با اذغان به این که بر طبق اعلامیه جهانی حقوق­بشر کمال مطلوب انسان آزاد رهایی یافته از ترس و فقر فقط در صورتی حاصل می­شود که شرایط تمتع هر کس از حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود، هم چنین از حقوق مدنی و سیاسی او ایجاد شود.» میثاق بین­المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دربرگیرنده کلیه اصول اعلامیه جهانی حقوق­بشر بوده و با تأکید­بر حقانیت بر­حقانیت آن اصول در بند 2 ماده 5 میثاق مقرر گردیده است: «هیچ­گونه محدودیت یا انحراف از هر یک از حقوق اساسی بشر که به موجب قوانین­، کنوانسیون­ها، آئین نامه­ها یا عرف و عادات در هر کشور طرف این میثاق چنین حقوقی را به رسمیت نشناخته یا این­که به میزان کمتری به رسمیت شناخته قابل قبول نخواهد بود.» میثاق شامل چهار بخش است؛ در بخش یک حق خودمختاری ملت­ها به رسمیت شناخته شده است­. قسمتی از ماده اول میثاق چنین مقرر داشته­: «کلیه ملل دارای حق خود مختاری هستند؛ به موجب حق مزبور ملل وضع سیاسی خود را آزادانه تأمین می­کنند». بخش دو ناظر به برابری بوده و برای کلیه افراد حق برخورداری از اصول مندرج در میثاق، پیش­بینی شده است به موجب بند 2 از ماده 2­، دولت­های طرف میثاق متعهد شده­اند که اعمال حقوق مذکور در میثاق را بدون هیچ نوع تبعیض از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی و یا هرگونه عقیده دیگر، اصل و منشأ ملی یا اجتماعی، ثروت، نسبت یا هر وضعیت دیگر تضمین نمایند. ماده 3 میثاق مقررمی­دارد: «دولت­های طرف این میثاق متعهد می­شوند که تساوی حقوق زنان و مردان را در استفاده از کلیه حقوق اقتصادی­، اجتماعی و فرهنگی مقرر در این میثاق­، تأمین نمایند».

بخش سه ناظر به حقوق و آزادی­های فردی و اجتماعی است  و شامل حق کار­،  آزادی انتخاب شغل­، آزادی تشکیل اتحادیه و سندیکا­، حق استفاده از مقررات تأمین اجتماعی­، حمایت از بنیاد خانواده­، زنان و اطفال­، اجباری و رایگان بودن آموزش و پرورش ابتدائی­، آزادی در انتخاب رشته تحصیلی و ایجاد امکانات جهت پیشبرد امور فرهنگی و ... است . بخش چهار که در حقیقت مهمترین بخش میثاق می­باشد ناظر بر نحوه اجرا و اعمال آن است. هرچند میثاق بین­المللی حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی از ضمانت اجرای مؤثری برخوردار نیست اما از این حیث نسبت به اعلامیه جهانی حقوق­بشر امتیازی بیشتری  دارد. زیرا اعلامیه مذکور صرفاً جنبه توصیه داشته و هیچ مقام و مرجعی جهت نظارت­بر اجرای آن تعیین نشده است و اجرای آن صرفاً جنبه اخلاق بین­المللی دارد در میثاق بین­المللی حقوق اقتصادی­، اجتماعی و فرهنگی­، دولت­های طرف میثاق متعهد شده­اند که درباره تدابیری که به منظور تأمین رعایت حقوق شناخته شده در میثاق اتخاذ کرده­اند و پیشرفت­هایی که در این زمینه حاصل شده است گزارش­هایی به عنوان دبیر کل سازمان ملل متحد تقدیم دارند­. گزارش­ها ممکن است حاکی از عوامل و مشکلاتی باشد که مانع دولت­ها در اجرای کامل تعهدات مقرر در میثاق شده است­. دبیر کل گزارش­ها را به شورای اقتصادی و اجتماعی و در صورت لزوم رونوشت آن را به مؤسسات تخصصی سازمان ملل ارسال می­دارد .

جلسه بعدی نمایندگی دانمارک در تاریخ 14/12/2014 ساعت 18:00 برگزار می­شود، همچنین همکاران برای قبول مسئولیت­ها جهت جلسه آینده اعلام آمادگی کردند.

 

 

گردهمایی و ميز اعتراضی نمايندگی دانمارك كانون دفـــاع از حقوق­بشر در ايران

روز سه­شنبه مورخ 14 اكتبر 2014، با موضوع نقض پيروان اديان در ورودی اصلی بازار شهر Vejle، برگـــــزار گرديد و با استقبـــال خوبــی از سوی رهگزران مواجه گرديد. در حاشيه اين ميز اعتراضی و در راستای فراخوان گروه Broujerdi Civil Rights  در خصوص دادخواست توقف فوری اجرای حكم اعـــــدام روحانی دگر انديش آيت­الله­حسين­ كاظمينی­بروجردی نسبت به جمع آوری امضاء در اين ارتباط اقدام گرديد.

 

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی اشتوتگارت

اشکان صادقی

به مناسبات ۲۰ ژوئن روز جهانی پناهندگی

این جلسه در تاریخ 05/07/2014 در ساعت ۱۸ به وقت اروپای مرکزی در فضای پالتاک کانون با حضور اعضای کانون برگزار شد.

سخنرانان:خانم رزا خلیلی، آقایان بیژن سامان و آقای بهروز معزی

در آغاز جلسه آقای هوشمند مسئول نمایندگی ضمن عرض خوش­آمد­گویی از خانم خلیلی دعوت کردند که سخنرانی خود را آغاز نمایند.

خانم رزا خلیلی در مورد "افزایش پناهندگی و پناه­جویی" سخنرانی نمودند   .

درخصوص پناهندگی و پناه­جویی افزایش تعداد مهاجرین در جهان طبق گزارش خبرگزاری فرانسه تعداد آوارگان و پناه­جویان در پایان سال ۲۰۱۳ حدود پنجاه­و­یک میلیون­و­دویست هزار نفر اعلام شده­اند؛ و همین خبرگزاری اعلام کرده است که نسبت به سال قبل از آن شش میلیون نفر افزایش پیدا کرده که این قضیه بسیار نگران کننده می­باشد و این نگرانی هم از سوی افرادی که به ناچار به پناهندگی و پناه­جو شدن تن می­دهند؛ در واقع مهاجرت و آوارگی و از طرفی سامان این تعداد پناه­جو بر­اساس دولت و ملت­ها شکل می­گیرد و ممکن است متزلزل بشود.

تعریف آوارگان: آوارگان شامل کسانی می­شود که از کشور خودشان گریخته­اند و یا آوارگانی که داخل کشور خود می­باشند که بعضاً آواره به کسی گفته می­شود که به کشوری دیگر گریخت باشد، ولی در داخل کشور شاهد آوارگانی هستیم و باز طبق خبرگزاری فرانسه فقط تعداد پناهندگان حدود یک­میلیون­و­یک­صد­هزار نفر بوده که اکثر این­ها در کشورهای صنعتی تقاضای پناهندگی داده­اند.

تعریف مهاجرت: پناهندگی و پناه­جویی خود جزئی از مهاجرت محسوب می­شود، که مهاجرت طبق اصول جمعیت­شناسی به هر گونه تحرک جغرافیایی یا مکانی گفته می­شود که اعم از پناهندگی، تبعید و مهاجرت خود خواسته می­باشد. فارغ از هر عللی که این جابه­جائی به دلیل آن صورت می­گیرد تنها از یک منطق پیروی می­کند و آن هم ترک موطن و جستجوی یک محل سکنی جدید برای برخورداری از یک زندگی بهتر، در واقع مکانی که در آن افراد برای دسترسی به کار راحت­تر باشند و هم این که برخورداری از حقوق مدنی و سیاسی برایشان میسر باشد، در واقع این ترک موطن تنها راهی می­باشد که برای برخورداری از حقوق فردی برای آن شخص باقیمانده است. در تعریف پناهندگی اما طبق تعریف سازمان ملل پناهنده به کسی گفته می­شود که به علت ترس و مواجه با آزار و اذیت، شکنجه به دلیل ناشی از نژاد، مذهب، عقاید سیاسی و یا عضویت در یک گروه اجتماعی خاص از کشور خودش خارج می­شود و نمی­تواند یا نمی­خواهد به کشور خودش برگردد به طور کلی اولین بار پیش­آمد جنگ جهانی دوم به دلیل جابه­جائی­های گسترده که صورت گرفته است یک تعریف جدیدی از حقوق فردی به وجود می­آید و بر اساس همین تجربه جامعه جهانی مصمم می­شود حقوقی را برای افراد تعریف کند که بر تعلق آنها به کشوری خاص مبتنی نباشد و به وجود دولتی خاص برای حفاظت از آن نیز نیاز نداشته باشد، در واقع فردی که از کشور یا جایی که تحت حکومت آنجا بوده خارج شده و به جایی دیگر پناهنده می­شود دولت یا کشور جدید حقوق فردی آن شخص را به رسمیت بشناسد، جنگ جهانی دوم به طور کلی حاوی دو تجربه دردناک بوده است یکی تجربه افرادی که به­دلیل از دست دادن ملیت خودشان از کلیه حقوق خودشان محروم می­شوند و دوم تجربه افرادی که پناه خودشان را نه در کشور خود بلکه در کشورهای دیگر و از دولت خود نمی­خواهند و در جایی دیگر دنبال آن می­گردند حال حاصل این دو تجربه به تدوین منشوری می­رسد به نام حقوق پناهندگان که برای اولین بار مرجعیت جهانی پیدا می­کند و به عنوان حافظ حقوق فردی مشخص می­شود؛ اما از این تعا ریف و این تاریخچه مختصر در رابطه با کنوانسیون این حقوق که بگذریم امر پناهندگی مسأله­ای نیست که سازمان ملل و تأسیس کمیسریای عالی پناهندگی با این موضوعات شروع شده باشد.همه کشورها و ملت­ها در طول تاریخشان به نوعی با این مسئله مواجه بوده­اند و به همین دلیل زمانی که بر زبان­های مختلف دنیا نگاهی گذرا داشته باشیم کلمات متعددی را برای پناهنده، مهاجر، تبعیدی یا غیره پیدا خواهد شد و در مسائل جامعه­شناسی گاهاً ریشه برخی کلمات و در واقع می­شود گفت که بیشتر کلمات از کشور یونان گرفته شده است؛ اگر ما بخواهیم بدانیم پدیده مهاجرت و این که تاریخ و مبنای تاریخی آن از کجا بوده به عقیده من این مبنای تاریخی به بلندای خلقت بشر می­باشد، چرا که ما  اگر این داستان را قبول داشته باشیم یا نداشته باشیم این موضوع را همه باهم متفق­القول هستیم که آدم و حوا به جهت یک نافرمانی از بهشت که وطن اصلی آنها بوده و محسوب می­شده رانده شده­اند، و یا به تعریف آن روز تبعید شده­اند؛ باید بپذیریم که هر جایی که شما هستید یک سیستم یا حکومت و یا به هر دلیلی مدیریت جایی به شکل ایدئولوژیک اداره می­شود و انسان با بایدها و نبایدها مواجه می­شود از آنجائی که انسان آزادی­خواه می­باشد و همواره به دنبال حقوق فردی خود است و ناچار دست به نافرمانی می­زند، این نافرمانی می­تواند خوردن یک عدد سیب باشد و نتیجه آن تبعید شدن از بهشت، تا نوشتن یک مطلب، سرودن یک شعر و یا درخواست حقوق برابر و غیره باشد.

انسان رانده شده از بهشت همواره دنبال بازگشت می­باشد، در پناهجویان دیده می­شود به هر دلیلی که به کشوری دیگر پناه می­برند همیشه به عقب نگاه می­کنند تا بتوانند و یا نتوانند به کشور خودشان برگردند، اما همیشه دنبال این می­باشند که به وطن برگردند در گفتارشان، در رفتاری که انجام می­دهند، در این زمینه می­توانیم به اشعار یا ادبیات کشور خودمان رجوع کنیم و ببینیم که انسان همواره به­دنبال این می­باشد که به آن بهشتی که آدم و حوا داخل آن بوده­اند برگردند، نمونه در اشعار مولانا که می­گوید:

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

دو سه روزی قفسی ساخته­ام از بدنم

این­ها تماماً در ادبیات ما نمایان می­باشد چرا که از نظر مولانا ایشان به این زمین خاکی و عالم خاکی تعلق ندارند و درواقع زندگی روی زمین را به صورت یک زندگی موقت می­بیند و فکر می­کند که باید برگردد همان­طوری که شما به هر پناه­جویی نگاه می­کنید داخل هر کشور با هر موقعیتی که دارد احساس می­کند که متعلق به آنجا نیست و همیشه با یک نگاه این که یک روزی باید به کشور خود برگردد­؛ در ادبیات کشور ما بسیار از این­گونه موارد وجود دارد، این ناله­ها و شکایت­هایی که می­شود:

بشنو از نی چون حکایت می­کند

از جدایی­ها شکایت می­کند

یا در اشعار حافظ

خرم آن روز کز این منزل ویران بروم

راحت جان طلبم و از پی جانان بروم

هر چه قدر که زندگی در این دنیا برای آنها عالی باشد باز هم با یک نگاه برگشت، به این قضیه نگاه می­کنند. در طول تاریخ کشورها کم نبوده این اتفاق، مهاجرت کردن و رفتن از کشور خود به کشوری دیگر؛ یا به اجبار حکومت بوده، یا به دلیل مسائل معشیتی، اقتصادی و یا به دنبال یک زندگی بهتر رفته­اند جایی دیگر ساکن شده­اند.

- سخنرانی آقای بهروز معزی

طبق ماده ۱۴اعلامیه حقوق­بشر، هر انسانی سزاور و محق به پناه­جویی و برخورداری از پناهندگی در کشورهای پناه دهنده در برابر پیگرد قضایی است.

با تقاضا از دوستان عزیز در ارتباط با پناه­جویان ایرانی و خارجی اسیر در کشور به اصطلاح اروپایی قبرس می­خواستم کمی اطلاع­رسانی کرده باشم. پناه­جویان ایرانی همچنان منتظر در زندان­های قبرس به سر می­برند لازم به ذکر است که کلمه زندان وقتی جایی گفته می­شود اکثریت فکر می­کنند که همه زندان­ها مشابه به هم می­باشند و زندانی­ها از امکانات یک زندان واقعی­ برخوردار هستند؛ در صورتی که خود من سابقه هفت سال زندگی که سه­سال­و­نیم آن را در زندان­های انفرادی بوده­ام، را در کشور قبرس گذرانده­ام؛ به عرض می­رسانم که در این کشور زندان­ها به آن معنی وجود ندارد و تعداد زیادی بازداشگاه­های کوچک که شبیه شعبه­های کلانتری قدیم در ایران می­باشند، بدون کوچکترین مکانی برای تنفس هوای تازه، تنها یک اتاق که دستشویی و توالت آن هم در داخل خود اتاق است بدون حتی یک پنجره کوچک برای دیدن نور آفتاب، دقیقاً یک اتاق انفرادی بسته که بیشتر شبیه یک قوطی در بسته می­باشد تا یک اتاق، حتی غذای زندانیان را هم به صورت توهین­آمیزی از یک دریچه کوچک به سمت زندانیان پرتاب می­کنند به تنها دلیل این که می­خواسته­اند در کشور آنها پناهنده شوند، همچون یک جانی با آنها برخورد می­شود. هم اکنون تعداد زیادی از ایرانیان در این زندان­ها به سر می­برند و هر روز تهدید به برگشتن به ایران می­شوند. بدون کوچکترین امکانات عمر خود را تباه می­کنند در حالی که کشور قبرس جز اروپا می­باشد و از تمام امکانات یک کشور اروپایی برخوردار است.

به حدی این فشارها زیاد می­باشد که پناهندگان دست به اعتصاب غذا می­زنند و لب­های خود را می­دوزند ولی کسی به آنها اعتنایی نمی­کند، بنده با چشمان خود دیدم که یک خانم ایرانی را برای باز گرداندن ایشان به ایران او را از فرزند شش ماهه­اش جدا کرده­اند تا او ناگزیر مجبور به ترک قبرس شود.

من بعد از سه­سال­ونیم حبس با اعتصاب غذای چهل­و­هشت روزه به بیمارستان انتقال داده شدم و از مرگ حتمی رهایی یافتم، فقط برای مدت یک سال من را آزاد کردند. در ادامه باخبر شدم که کمیسر امور داخلی اتحادیه اروپا خواهان تسهیلات بیشتر برای پناه­جویانی شد که قصد ورود به اتحادیه اروپا  دارند او به وضعیت ناهنجار بسیاری از پناه­جویان در اردوگاه­های خارج از  اروپا انتقاد کرد.

به گزارش محبت نیوز در آستانه نشست وزیران اعضای اتحادیه اروپا که در پنجم ماه ژوئن برگزار شد، کمیسر امور داخلی اروپا  در گفتگو با روزنامه آلمانی"دی­ولت" اظهار داشت که وضعیت پناه­جویان در خارج از اتحادیه اسفبار می­باشد و این اتحادیه باید به کمک آنها بشتابد به اعتقاد خانم مالم استروم یکی از اقدامات مؤثر در این زمینه دادن ویزای "انسان­دوستانه" است زیرا در این صورت پناه­جویان می­توانند به طور قانونی وارد اتحادیه اروپا شوند و از خطراتی که در راه­های غیر­قانونی و از جانب قاچاقچیان متوجه آنان می­شوند، مصون باشند.

همچنین ایشان خواهان کمک مالی بیشتر برای پناهجویان شد؛ به گفته او "کمیسیون اتحادیه اروپا" برای هر پناه­جویی که در یک اردوگاه به­سر می­برد، مبلغ شش هزار یورو در نظر گرفته است. این مبلغ بیش از همه برای پناه­جویان سوری کمک مؤثری خواهد بود، زیرا بسیاری از آوارگان سوری در اردوگاه­های پرجمعیت اردن، ترکیه و لبنان وضعیت اسفباری دارند. براساس آمار "آژانس حفاظت از مرزهای اتحادیه اروپا" (فرونتکس) تعداد پناه­جویانی که از ژانویه تا آوریل سال جاری (۲۰۱۴) وارد اروپا شده­اند نسبت به مدت زمان مشابه در سال گذشته سه برابر شده است. در خاتمه بیایید همه با هم به تمام پناه­جویان در هر جای این کره خاکی که هستند کمک کنیم.

متأسفانه به دلیل مشکلات اینترنتی آقای بیژن سامانی نتوانستند سخنرانی خود را ارائه دهند.

در پایان آقای هوشمند ضمن تشکر از سخنران­ها و حاضرین جلسه ختم جلسه را اعلام نمودند.

 

 

 

 

گزارش جلسه ماهانه نمایندگی اشتوتگارت

اشکان صادقی

جلسه در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴ و در ساعت ۱۹:۳۰ به­وقت اروپای مرکزی در فضای پالتاک کانون­، با حضور اعضاء برگزار شد.

حاضرین جلسه خانم­ها­: مریم عرب­زاده، مستانه صراف­زاده آقایان: احمد هوشمند، شهرام مسعودوزیری، اشکان صادقی، امیر ایرانی، کمال کمالوندی

درآغاز آقای احمد هوشمند مسئول نمایندگی ضمن عرض خوش­آمدگویی و اعلام برنامه از خانم مریم عرب­زاده خواستند تا گزارش نقض حقوق­بشر در ماه گذشته را بیان نمایند.

خبر خانم مریم عرب­زاده درخصوص"نقض مواد ۱و۳ و۵ و ۷ و۸ اعلامیه جهانی حقوق­بشر" بود­، به­شرح زیر :

ماده ۱- تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.

ماده ۳- هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.

ماده ۵- هیچ کس نمی­بایست مورد شکنجه یا بی­رحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.

ماده ۷- همه در برابر قانون برابرند و همگان سزاوار آن هستند تا بدون هیچ تبعیضی به طور برابر در پناه قانون باشند. همه انسان­ها محق به پاسداری و حمایت در برابر هرگونه تبعیض که ناقض این «اعلامیه» است. همه باید در برابر هر گونه عمل تحریک­آمیزی که منجر به چنین تبعیضاتی شود، حفظ شوند.

ماده ۸- هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی مؤثر به مراجع دادرسی از طریق محاکم ذی­صلاح ملی در برابر نقض حقوق اولیه­ای است که قوانین اساسی یا قوانین عادی برای او برشمرده و به او ارزانی داشته­اند.

کم­توجهی­ به گزارشات نقض حقوق بشر

بخش عمده­ای از اخبار نقض حقوق­بشر در هر ماه با کم­توجهی و بی­توجهی­ افکار عمومی مواجه می­شوند. حکم قطع چهار انگشت یک متهم به ارتکاب ۳۲ فقره سرقت و کلاهبرداری و تحصیل مال از طریق نامشروع، با دستگاه گیوتین در ملأ­عام به اجرا در آمد؛ به­علاوه این متهم به یک سال حبس تعزیری و جزای نقدی و استرداد اموال محکوم شد. در مرداد ماه حداقل یک گزارش از دستگیری ۴۰۰ نفر در ایام ماه رمضان بدلیل روزه خواری در قزوین منتشر گردید. بر­اساس این گزارش به برخی صرفاً تذکر داده شد و برای ۲۰۰ نفر نیز پرونده تشکیل شده و حکم شلاق آنها نیز به اجرا درآمد.

علاوه­بر این­، حکایت مرگ میلیون­ها ماهی در بستر خشک دریاچه هامون بر اثر پایین بودن سطح آب تالاب که حاکی از مشکل مدیریتی جدی منابع آب هامون و سیستان می­باشد؛ که با کم توجهی روبرو گردید.مورد دیگر این که در مرداد ماه گذشته و پس از انتقال ۷۵ زندانی بند ۳۵۰ به قرنطینه بند ۷ این زندان، ده­ها مأمور یگان حفاظت اوین به بند ۳۵۰ یورش برده و به بازرسی توأم با خشونت و تخریب اقدام نمودند و در مواردی هم به سرقت اموال زندانیان عقیدتی این بند مبادرت ورزیدند. در این یورش ابتدا همه زندانیان سیاسی و عقیدتی را به سالن ۲ این بند منقل کرده و پس از حبس زندانیان در این سالن و قفل کردن درب­ها، اقدام به بازرسی از سالن یک، کتابخانه، حیاط و غیره نمودند. بهنام ابراهیم­زاده هم که به تازگی از بند ۲۰۹ اوین به رجایی­شهر منتقل شده، به علت انتقال بند محکومین خطرناک دست به اعتصاب غذا زد و خواستار بازگشت به زندان اوین و درمان مشکلات جسمی خود شد. در همین خصوص، سوزاندن البسه و تشک­های زندان در اعتراض به اوضاع اسفبار زندان شهر­کرد جان ۱۲ زندانی را گرفت.جمعی از سران عشایر و طوایف استان­های ایلام، کرمانشاه و خوزستان نیز در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند. این افراد معتقداند که در زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق، در قالب نیروهای مسلح از مرزهای ایران دفاع کردند و قرار بود در این نیروها جذب شوند ولی تاکنون استخدام نشده­اند.

به علاوه کودکان شین­آباد به همراهی خانواده­هایشان نسبت به پرداخت نصف مقدار خسارت دیه دست به اعتراض و تجمع در مقابل ساختمان ریاست جمهوری زدند.گزارش حائز اهمیت دیگری هم که از توجهات دور ماند، محرومیت کودکان قوم خاوری از تحصیل در مدارس دولتی به دلیل نداشتن شناسنامه بود. قوم خاوری ایرانیانی بوده­اند که پس از کشف حجاب به عراق مهاجرت کرده و با انقلاب بهمن ۵۷ به ایران بازگشتند و در طول ۳۶ سال گذشته از حقوق شهروندان عادی محروم بوده­اند.در راستای طرح سالم­سازی دریا در تابستان امسال نیز، ۷۷۲ نفر دستگیر شدند. سرهنگ محمد مسعود زاهدیان رئیس پلیس امنیت اخلاقی نیروی انتظامی این دستگیری­ها را در حوزه شرارت، عفاف و حجاب و سرقت اعلام داشت و هدف را ایجاد فضای امن و سالم دانست.در پایان هم جا دارد اشاره شود که، رئیس سازمان پزشک قانونی کشور از افزایش نرخ خودکشی در کشور خبر داد و افزود که چهار­هزار­و­پنجاه­وپنج نفر در سال گذشته (۱۳۹۲­) در اثر خودکشی جان باختند.

پس از آن آقای امیر ایرانی خبری­، درمورد "نقض مواد ۱۲و ۱۸ اعلامیه جهانی­ حقوق­­بشر" به ­شرح زیر عنوان کردند :

ماده ۱۲- هیچ احدی نمی­بایست در قلمرو خصوصی، خانواده، محل زندگی یا مکاتبات شخصی، تحت مداخله و مزاحمت خودسرانه قرار گیرد. به همین سیاق شرافت و آبروی هیچ­کس نباید مورد تعرض قرار گیرد. هر کسی سزاوار و محق به حفاظت قضایی و قانونی در برابر چنین مداخلات و تعرضاتی است.

ماده ۱۸- هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی و آشکار کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده­بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق­بشر در ایران، آقای یوسف حسن­زاده روز چهارشنبه ۲۹ مرداد در حالی که برای خرید داروهای مورد نیازش به داروخانه مراجعه کرده بود به اتهام ارتباط با سازمان­های مسیحی خارج از کشور، توسط نیروهای امنیتی در آن محل بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شده است. یکی از اعضای خانواده آقای یوسف حسن­زاده در این رابطه به گزارشگر هرانا گفت: در طول این مدت پس از بازداشت، ایشان ۲ بار تماس تلفنی با منزل داشته­اند و اعلام کرده­اند که به علت ارتباط با اقوام مسیحیشان که در اروپا ساکن هستند، بازداشت شده­اند. آقای­حسن­زاده در این تماس­ها از محل نگهداری خود اظهار بی­اطلاعی کرده است. گفتنی است همسر وی تأکید می­کند که آقای حسن­زاده یک مسلمان است و تغییر مذهب نداده است.

سپس آقای احمد هوشمند خبری­، درخصوص "نقض مواد ۱۹ و۲۲" به شرح زیربیان نمودند:

ماده ۱۹- هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیدهای بدون نگرانی از مداخله و مزاحمت و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه­ای بدون ملاحظات مرزی است.

ماده ۲۲- هر کسی به عنوان عضوی از جامعه حق دارد از امنیت اجتماعی برخوردار بوده و از راه کوشش در سطح ملی و همیاری بین­المللی با سازماندهی منابع هر مملکت، حقوق سلب­ناپذیر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش را برای حفظ حیثیت و رشد آزادانه شخصیت خویش، به دست آورد.

عفو بين­الملل خواستار آزادی فوری غنچه قوامی، دختر ايرانی – بريتانيايی شد که در زندان اوين تهران زندانی است.

اين سازمان مدافع حقوق­بشر در بيانيه­ای که چهارشنبه ۱۹ شهريور منتشر کرده، از خانم قوامی به علت تلاش برای ورود به استاديوم و شرکت در تجمع اعتراضی به ممنوعيت ورود خانم­ها به استاديوم­ها در ايران، به عنوان «زندانی عقيدتی» نام برده است.

غنچه قوامی، ۲۵ ساله که پاسپورت بريتانيايی نيز دارد، سیام خرداد سال جاری برای تماشای بازی واليبال ايران و ايتاليا به مقابل ورزشگاه آزادی تهران رفته بود اما به همراه شماری ديگر از زنان و دختران بازداشت و سپس آزاد شد.

او نهم تيرماه مجدداً بازداشت و تاکنون در زندان اوين بوده است.

عفو بين­الملل در بيانيه خود افزوده است که خانم قوامی اکثر اين مدت را در سلول انفرادی و بدون آن­که اجازه ديدار با وکيل خود را داشته باشد، گذرانده است.

ورود زنان به استاديوم­های ايران برای تماشای مسابقاتی مانند فوتبال و کشتی ممنوع است اما در سال­های اخير، معمولاً تعدادی از زنان امکان می­يافتند که برای تماشای مسابقات تيم ملی واليبال به ورزشگاه بروند.اما روز جمعه ۲۳ خرداد، با وجود حضور زنان برزيلی در سالن ۱۲ هزار نفری آزادی، از ورود زنان  ايرانی به اين ورزشگاه برای تماشای مسابقه تيم­های ملی ايران و برزيل جلوگيری شد. پس از آن معاون رئيس جمهوری ايران، از صدور دستور حسن روحانی برای بررسی اين مسئله و امکان ورود زنان به ورزشگاه­ها خبر داد هرچند هنوز نتيجه اين دستور اعلام نشده است.

در ادامه آقای کمال کمالوندی خبری را در رابطه با "نقض ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق­بشر" بشرح زیر ارائه دادند :

مجموعه فعالان حقوق­بشر در ایران عنوان می­دارد «سهیل عربی» شهروند ایرانی به اتهام «سب­النبی» (اهانت به پیامبر اسلام) به اعدام محکوم شده است. این تشکل حکم صادره برای این شهروند ایرانی را ناعادلانه دانسته و خواهان لغو فوری آن است.

یکی از سه وکیل مدافع آقای عربی در این رابطه به مجموعه فعالان حقوق­بشر در ایران گفت، شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی «مدیر خراسانی» روز ۸ شهریورماه سال جاری، با حضور ۵ قاضی پس از بررسی پرونده آقای عربی با ۳ رأی موافق و ۲ رأی مخالف به محکومیت آقای عربی بر­اساس ماده ۲۶۲ قانون مجازات اسلامی جدید ایران رأی داد و ایشان را به اتهام «سب­النبی» به حد قتل یعنی اعدام محکوم کرد.به گفته وکیل این زندانی، آقای عربی اعترافات و اقاریر خود در دوره بازجویی را در دادگاه پس گرفته و آنها را اخذ شده تحت فشار خوانده است با این حال قضات صادر کننده حکم، این موضوع را تحت عنوان «انکار پس از اقرار» نپذیرفته­اند و اقاریر نامبرده در ایام بازجویی را مبنای صدور حکم قرار دادند.آقای سهیل عربی، ۳۰ سال سن دارد و در آبان ماه سال ۱۳۹۲ توسط سپاه­پاسداران بازداشت و مدت ۲ ماه را تحت بازجویی در بند ۲ الف این زندان و در سلول انفرادی به سر برد، بنا به محتویات پرونده آقای عربی مدیر هشت صفحه فیسبوکی مختلف بوده است، مطالب مندرج در این صفحات دلیل اصلی بازداشت ایشان و طرح اتهامات مذکور بر­علیه این شهروند شده است.

با توجه به مهلت تعیین شده نهایی ۲۸ شهریورماه برای تجدد نظر­خواهی، وکلای آقای عربی به مجموعه فعالان حقوق­بشر در ایران گفتند که قصد دارند در هفته آتی نسبت به تجدید نظر خواهی این پرونده اقدام نمایند، تیم وکلای آقای عربی معتقد است با توجه به این که آقای عربی تعمد و نیتی برای توهین نداشته است، بر­اساس ماده ۲۶۳ قانون مجازات اسلامی می­توان در مرحله تجدید نظر به کاهش این مجازات امیدوار بود. مجموعه فعالان حقوق­بشر در ایران عمیقاً از اعمال مجازات اعدام که در معاهدات حقوق­بشری تنها برای اتهامات جدی همچون نسل­کشی در نظر گرفته شده است در چنین پرونده­ای که ماهیت آن مبانی عقیدتی و بیانی دارد ابراز تأسف و نامیدی می­کند، این تشکل صدور چنین حکمی را نشانه­ای دیگر از عدم پای­بندی و توجه دولت ایران به مقاوله نامه­های حقوق بشری می­داند و خواستار نجات آقای عربی از مجازات مرگ است. همچنین این تشکل مطلع شده است که آقای عربی علاوه­بر پرونده مفتوح در دادگاه کیفری استان که حکم اعدام را برای این زندانی در پی­داشته است، دارای سه پرونده دیگر است که تماماً از یک جنس هستند اما به دلیل صلاحیت رسیدگی، اتهامات در دادگاه­های مختلف در حال رسیدگی است.آقای عربی در یکی از پرونده­های مذکور در دادگاه کارکنان دولت به اتهام توهین به رییس سابق دانشگاه علامه و همین­طور حداد عادل، رئیس سابق مجلس شورای اسلامی در ابتدای سال جاری محاکمه شده و نهایتاً به پرداخت ۵۰۰ هزار تومان جزای نقدی و تحمل ۳۰ ضربه شلاق محکوم گردیده است؛ پرونده مذکور در حال حاضر با اعتراض وکلای آقای عربی به دادگاه تجدید­نظر ارجاع داده شده است. در پرونده دیگری در ۱۲ شهریورماه سال جاری، آقای عربی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام «توهین به رهبری» و «تبلیغ علیه نظام» محاکمه و به اشد مجازات یعنی تحمل ۲ سال حبس تعزیری به خاطر توهین به رهبری و تحمل ۱ سال حبس تعزیری به خاطر تبلیغ علیه نظام محکوم شد. در چهارمین تعقیب قضایی، پرونده­ای به اتهام «توهین به ریاست جمهوری» برای ایشان در دادگاه عمومی و جزایی تهران مفتوح شده است که همچنان در حال رسیدگی است.

مجموعه فعالان حقوق­بشر در ایران صدور حکم اعدام و نیز سایر پرونده­های جاری بر­علیه سهیل عربی را ناعادلانه خوانده و از گزارشگر ویژه حقوق­بشر سازمان ملل متحد می­خواهد با توجه ویژه به این پرونده که بزه انتسابی ماهیتی کاملاً فکری و کلامی دارد از ظرفیت­های موجود برای نجات وی از خطر مرگ استفاده کند، لازم به اشاره است اجرای بی­رویه احکام اعدام در ایران به­خصوص در نیمه نخست شهریورماه دست­کم رشدی پنجاه درصدی را نشان می­دهد.

دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق­بشر در ایران؛ ۱۹شهریورماه ۱۳۹۳ برابر با ۹ آگوست ۲۰۱۴

 

 

 

 

 

جلسه داخلی و سخنرانی نمایندگی زاکسن آنهالت

آیدا سامانی

جلسه داخلی و سخنرانی نمایندگی زاکسن آنهالت در ماه نوامبر به صورت پالتاکی برگزار گردید.در این جلسه که با حضور اعضای کانون خانمها مرادی و سامانی و آقایان محرابی ،حقیقت بین ، توکل  سامانی و سایر علاقه مندان برگزار گردید آقای بیژن سامانی مسئول جلسه و خانم آیدا سامانی منشی جلسه بودند.در طی این جلسه ابتدا آقای رضا محرابی چکیده ای از محمترین اخبار روز را به شرح ذیل قرائت نمود:

- ایران پس از ده سال موافقت خود را با ورود گزارشگران حقوق بشر به کشور اعلام کرد.ولی هنوز با سفر آقای دکتر احمد شهید موافقت نکرده اند.

- گزارش سالانه مجموعه فعالین حقوق بشر آماری را در خصوص اعدامها به شرح ذیل اعلام نموده است:

- در سال گذشته تعداد 548 اعدام صورت گرفته است که از میان آنها اعدام دوباره یک فرد که بعد از اعدام به حیات بازگشت جنجال زیادی بپا کرد.

 - 16 نفر در اهواز در یک کلاس آموزش قرآن توسط وزارت اطلاعات بازداشت شدند.

- اعتصاب غذای ارژنگ داودی که به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به اعدام محکوم شده است سبب انتقال ایشان به بیمارستان گردید و ایشان محکومیت جدیدی در ارتباط با اهانت به رهبری به مدت دو سال دریافت کرده است.

- تعداد یازده نفر از زندانیان محکوم به اعدام اهل سنت در زندان رجایی شهر کرد در خطر اجرای حکم قرار گرفتند.

- روز دوشنبه شخصی که به اعدام محکوم شده بود در ملا عام به چوبه دار آویخته شده بود.

- بیش از 60 نفر از افاغنه را در ارتباط با اتهام مراسم حسین کشان بازداشت شدند و آنان مورد اهانت و فشار قرار گرفتند.

- عدنان رحمت پناه شهروند بهایی به اتهام تبلیغ علیه نظام دستگیر شد.

- زندانیان زندان رجایی شهر از وضعیت مطلوبی برخوردار نیستند.فروشگاه این زندان تحت عوامل باندی زیر نظر مسئولان این زندان فعالیت میکند که فشار مالی زیادی را به زندانیان تحمیل میکند.

- ریحانه طباطبایی پس از بیش از چهار ماه آزاد شد

سپس خانم مرادی  قطعه ادبی را قرائت نمودند که جداگانه انتشار خواهد یافت.

در ادامه خانم آیدا سامانی به ایراد سخنرانی در خصوص زندانیان سیاسی زن پرداختند:

در فرهنگ نامه سیاسی ایران راضیه غلامی شعبانی را نخستین زن زندانی سیاسی مینامند.ایشان که عضو فرقه دموکرات اذربایجان و حزب توده ایران بودند,اولین بار در سال 1325 بازداشت میشوند.روند بازداشتهای زنان قبل از انقلاب اسلامی در سال 1357 عمدتا متاثر از فعالیت انان در احزاب مختلف مخالف رژیم شاه بوده است.پس از انقلاب اسلامی ودر حال حاضر به دلیل عدم فعالیت احزاب به خصوص در نواحی غیر مرزی ایران دلیل دستگیری و بازداشت افراد تغییر کرده است.ولی اتهامات افراد بازداشتی و زندانیان سیاسی عمدتا مانند رژیم گذشته در اقدام علیه امنیت ملی مشترک است.با نگاهی به لیست زندانیان سیاسی زن و بررسی جرم انها میتوان تغییر فاحش علت دستگیری های انها را نسبت به زنان سیاسی در بند رژیم گذشته دیده با هم نگاهی می اندازیم به لیست تقریبا کامل زندانیان سیاسی زن که تا امروز در زندانهای رژیم ایران هستند:

زندانیان سیاسی زن خانم ها:

انسیه اشراقی/ سونیا احمدی/ سیما اشراقی/ نسیم باقری/ سوسن تبیانیان/ فاران حسامی/ نوشین خادم/ نیکا خلوصی/ نوا خلوصی/

گیسو شیخ حسن ابادی/ مهوش شهریاری ثابت/ شبنم عیسی خانی/ ساقی خدایی/ الهام فرهانی/ فریبا کمال ابادی/ فرحناز مقدم/

شمیس مهاجر/ نورا نبیل زاده و رزیتا واثقی

که از شهروندان بهایی هستند عمدتا به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام بازداشت شده اند.لازم به ذکر است که ریشه اقلیت مذهبی در اتهامات تنها مختص به بهاییان نیست بلکه وجود هر گونه زاویه دینی با برداشتهای روحانیون حکومتی زیر ذره بین نهادهای امنیتی قرار میگیرد. از ان جمله خانم ها: ثریا نخعی از مربیان عرفان حلقه و مریم نقاش زرگران نوکیش مسیحی نیز به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی در زندان به سر میبرند. همچنین دیگر زندانیان سیاسی زن در بندخانم ها:مریم اکبری منفرد/ ستاره ارکوازی/ فهیمه اسماعیل بدوی/ شهین بایزیدپور/ سیمین بهرامی حقیقی/ روژین پایا/ زینب جلالیان/ ریحانه حاج ابراهیم دباغ/ بهناز ذاکری/ فاطمه رهنما/ زهرا رهنورد/ رویا سعیدی/ امل شیخو/ صفیه صادقی/ صدیقه مرادی/ قدریه قادری/ مهدیه گلرو/ مریم مقدسی/ بهاره هدایت که به دلایل فعالیتهای مدنی ویا ارتباطات گذشته با احزاب و یا ارتباط با احزاب مخالف در مناطق مرزی دستگیر و زندانی شدند.همچنین اتهام جدیدی نیز به وجود امده که همزمان با فعالیت افراد در فضای مجازی ظاهرا رونق گرفته است:

خانمها : اتنا دائمی /  فریده شاهگلی/ نغمه شاه سوند شیرازی/رویا صابری نژاد نوبخت/ریحانه طباطبایی/ ساجده عرب سرخی/زهرا کعبی/ناهید گرجی از جمله قربانیان این اتهامات جدید هستند.

سالهاست که تمامی فعالیت زنان در گوشه و کنار ایران زمین با هر عنوان و مرامی تهت نظر نیروهای امنیتی است و گاهی برای نشان دادن اینکه زنان حق اعتراض در هیچ کجایی را ندارند دست به قربانی کردن سوژه های خود میزنند.غنچه قوامی نیز یکی از این قربانیان است که حکومت برای آنکه نشان دهد برخورد با معترضان به صورت قانونی صورت گرفته است روند محاکمه را موجه و عادی و مطابق ضوابط مطرح می کند.

در پایان نیز آقای رامین توکل در خصوص اعدام سخنرانی نمودند:

اعدامها به خصوص اعدام های جزایی با توجه به روند رو به رشد ان بحث روز بوده و فعالین حقوق بشر همواره تلاش کرده اند

تا مقامات جمهوری اسلامی را به جلوگیری از اینکگونه اعدامها ترغیب کنندولی متاسفانه تا به امروز موفق نبوده اند.استخراج قوانین مجازات کشور قوانین دینی و شریعتی که عودتا با قوانین حقوق بشری منافات دارد یکی از دلایل مهم لغو نشدن حکم اعدام در ایران در ایران است.در شرایطی که تعداد روز افزونی از کشورها هر سال به فهرست ملغی کننده اعدام ها میپیوندند اما جمهوری اسلامی پس از چین مقام دوم را از نظر تعداد اعدام ها دارا میباشد.که البته از نظر سرانه تعدادامار بزرگترین اعدام کننده در جهان به شمار میرود.صدها زندانی به اعدام محکوم هستند اما ارقام دقیق در دست نیست به دلیل اینکه مسئولان امار احکاو صادر شده و اعدام و اجرا شده را منتشر نمیکنند.به علاوه انان مجازات مرگ در قصاص را به عنوان اعدام به حساب نمی اورندکه جای بسی تعجب است.احکام قصاص نفس تعداد قابل توجهی از اعدام ها را تشکیل میدهدکه تعداد انها معلوم نیست.گزارش جامع دفاع حقوق بشر در ایران در تشریح دلیل بالا بودن شمار اعدام ها در ایران به قوانین جزایی این کشور اشاره کرده که علاوه بر تغییر ان در بسیاری موارد دست قضا در صدور احکام مرگ را باز گذاشته است.در ای گزارش امده:

قانون تازه همچون قانون قبلی به صراحت عنوان میکند که در مواردی که قانون به مجازات های حدود نپرداخته است می توان به اصل 167 قانون اساسی استناد کرد به این ترتیب قضات علاوه بر مواد مقرر در قانون مجازات اسلامی در موارد زیادی از اختیار گسترده از صدور حکم اعدام بر اساس شریعت برخوردار هستند.یعنی مجازاتی که به نوعی در قانون تعریف نشده استقضات میتوانند خودشان تصمیم یگیرندو در مورد ان حکم صادر کنند.اصل167 قانون اساسی ایران می گویدقاضی موظف است کوشش کند که هر دعوی را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی حکم قضیه را صادر نماید و نمیتواند به بهانه سکوت یا اجماع یا تعارض قوانین مدونه به رسیدگی به دعوی و صدور حکم  امتنا ورزد.

علاوه بر این تعداد زیادی از جرائم در ایران مستوجب مجازات اعدام هستند از جمله جرائمی که در میثاق های بین المللی مربوط به حقوق بشر در ردیف مهمترین جرائم به شمار نمیرود مانند جرائم سیاسی و اقتصادی و مواد مخدر و جرائم جنسی.در قانون مجازات اسلامی در حدود 25 جرم مستوجب اعدام معرفی شده است.مثل قتل نفس ,محاربه و فساد در زمین,ارتداد,مبارزه با نظام اسلامی,ادعای نبوت,سب النبی و معصومین,زنای به عنف و زنای با محارم,زنای محسنه و تکرار برخی از جرم ها مانند شرب خمر و سرقت.

علاوه بر این بسیاری از زندانیان محکوم به اعدام  در ایران معمولا از محاکمه عادلانه برخوردار نیستند.محکومیت انها بر اساس اتهام های مبهم و اقرارهایی صورت میگیرد که معمولا در زیر شکنجه یا بدرفتاریهای دیگر پیش از محاکمه و در دوره حبس و انزوای کامل از انها دریافت شده است.بسیاری از انها حتی از دسترسی به وکیل نیز محروم هستند.محکومان به اعدام اغلب از زمان اعدام حود وطلع نمی شوند مگر زمانی که به سلول انفرادی منتقل میشوند.برخلاف مقررات حاکم در ایران در مواردی وکلای انها پیش از اجرای اعدام اطلاع پیدا نمیکنندکه قرار است این حکم برای موکلانشان اجرا شود.خارج از این مسائل اجرای حکم اعدام در ملا عام که متاسفانه بسیار زیاد در ایران انجام میشود باعث بروز وحشت در بین مردم شده خصوصا کودکان که حتی در چند مورد جان خود را در بازی اعدام از دست داده اند. البته گروهی از روشنفکران دینی که معمولا مرزی میان جمهوری اسلامی و اسلام واقعی گذاشته انداعتقاد دارند که وقتی در قران توصیه شده که از قصاص گذشت شود باید این تفکر در جوامع اسلامی رواج پیدا کند.درست است که قصاص حق است ولی خداوند به اجرای ان راضی نیست.ای دسته اعتقاد به گذشت دارند ولی در عمل این اتفاق نمی افتد...امیدوارم که روزی اعدام از مجازات اسلامی به کل کنار گذاشته شود.

 

.

 

گزارش افتتاحیه نمایشگاه نمایندگی زاکسن­آنهالت

آیدا سامانی

اولین روز نمایشگاه نمایندگی زاکسن­آنهالت با همکاری شهرداری هاله و امنستی اینترنشنال این شهر به منظور نمایش پوسترهای مجموعه زنان فعال حقوق بشر در ایران و آثار هنری سرکارخانم سهیلا مرادی  در تاریخ هجدهم نوامبر با حضور خانم­ها مرادی و سامانی و آقایان محرابی، توکل، حقیقت بین و سامانی از اعضای نمایندگی و جمع کثیری از علاقه­مندان به مسائل حقوق­بشری در ایران برگزار گردید. در این مراسم آقای رضا محرابی به نمایندگی از کانون دفاع از حقوق­بشر در ایران بخشی از مصائب زنان ایران زمین را مطرح کردند؛ همچنین خانم سهیلا مرادی قطعه ادبی رانیز قرائت نمودند. سپس مسئول امور برابری زنان و مردان شهرداری هاله به ایراد سخنرانی پرداختند. در بخش بعدی خانم ویدا رضوی با اجرای قطعه موسیقی سنتی حاضرین را مستفیض کردند. در انتها از حضار ضمن دعوت به بازدید از نمایشگاه با شیرینی ایرانی و نوشیدنی پذیرایی شد، این نمایشگاه از هجدهم نوامبر تا پنجم دسامبر برگزار می­گردد.

 

شعر "سیاست کثیف"

رضا امیری

صحبت از سیاست می­کنم

یک کلام از بی­نهایت می­کنم

چون چاره­ای نیست باید این کار را کنم

به این دیکتاتوری عادت می­کنم

صحبت از کشوری بی­عدالت می­کنم

از این اختلاس­های بی­نهایت می­کنم

گر چه به این هم عادت می­کنم

ظلمی نیست تا ابد پایدار

عاقبت می­شود هر ظلمی آشکار

صحبت از یاران می­کنم، از شلوغی­های خیابان می­کنم

صحبت از تجاوز در زندان می­کنم

صحبت از آزادی بیان می­کنم، اندیشه­ام را پنهان می­کنم

چون ما را هم در زندان می­کنند

عاقبت ما را هم اعدام می­کنند

 

 

 

 

 

تکرار ناامنی­های اجتماعی برای بانوان در ایران زمین

محمدرضا حقیقت­بین

پس از"اسید پاشی به صورت زنان"، حال "حمله با چاقو به زنان"، حمله سازماندهی یافته حکومتی با چاقو به ۱۲ دختر جوان در جهرم، جو روانی شهر را متشنج کرد.

پس از واقعه جنایتکارانه و فاجعه بار اسید­پاشی­های سازماندهی یافته حکومتی در شهر­های مختلف ایران به­ویژه اصفهان، این بار نیروهای چاقو­کش حکومتی ۱۲ دختر جوان که گفته می­شود ۵ تن از آنان دانشجو هستند را با ضربات چاقو مجروح کردند. سایت دیگر­بان طی خبری گزارش داد که حمله گروهی ناشناس با چاقو به "دست‌کم شش زن" که پنج نفر از آنها دانشجو هستند در شهر جهرم استان فارس٬ جو روانی این شهر را ناآرام کرده است. برخی گزارش‌ها حاکی از آن دارد که تعداد زنان قربانی این حملات حدود ۱۲ نفر است، که مقام‌های مسئول تاکنون این گزارش‌ها را تائید نکرده‌اند.

یک سایت استان فارس نیز نوشت "عوامل ضدانقلاب" تلاش می‌کنند این حملات را متوجه نیرو‌های بسیج کرده و «سناریوی» اسید‌پاشی‌های اصفهان را تکرار کنند. به گزارش سایت­های حکومتی تمامی این زنان و دختران جوان از ناحیه باسن مورد حمله قرار گرفته­اند.

 

 

 

 

 

داعشی­مسلک در لباس مذهب

محمدرضا برزگر

شب به گیسوی تو آویخت، زبیداد مپرس­­

ما اسیران بلائیم­، تو آزاد، مپرس­

خون گلرنگ تو در بال کبوتر دیدم­

چه بگویم، همه جا، زلزله افتاد­، مپرس­

 جان شیرین به دیار تونیرزد یک جو­

 ما همه کشته عشقیم، زفرهاد مپرس­

هوس گورکن خنزر و پنزر­، مرگ است­

نخل­ها پر ز فدایی است، زشمشاد مپرس­

مذهب حاکم این شهر اسید­افشانی است­

جاده،جولانگه گرگ است ز جلاد مپرس­

داعش ،اینجاست، مرو شام و حلب، ای غافل­

اصفهان،­نصف­جهان­است­ ز­بغداد مپرس­

در آستانه روز دعوت مردم ایران به اعتراض عمومی علیه فاجعه اسید­پاشی رژیم اسلامی برروی زنان اصفهان، مجموعه اقدامات زیر از سوی حاکمیت علیه مردم ایران به اجرا در آمد:

1- طی هفته اخیر 11 نفراز ایرانیان بی­گناه را در شهرهای مختلف، اعدام نمود.

2- شکنجه زندانیان سیاسی تشدید و برای زهر چشم گرفتن و ترساندن مردم، خبر این شکنجه­ها در سطح وسیعی پخش گردید.

3- از ساعت 12 شب اینترنت معمولی را لاک­پشتی و اینترنت همراه را قطع نمود.

4- تعدادی از فعالان فیس­بوکی، توئیتری و وایبری و فعالان مدنی و حقوق­بشری را دستگیر نمود.

5- وضعیت برای رژیم اضطراری و در نتیجه در سراسر کشورآماده باش قرمز و حکومت نظامی مخفی برقرارنمود.

6- سرانجام با اعدام ریحانه و پخش سریع این خبر در رسانه­ها،سعی نمود زهر­چشم گرفتن از هر نوع قیام عمومی مردم علیه خود را به حداکثر برساند.

7- دستگیری موقتی خانم نسرین ستوده و پخش سریع این خبر توسط عوامل خود در داخل و خارج­، در راستای ترساندن مردم و ممانعت از خیزش عمومی بود.

و اما، آمارهای حکومت از ابعاد گسترده فقر، گرانی و بیکاری در جامعه سخن می­گوید. و این شرایط است که کل جامعه را به مرز انفجار کشانده است؛ در دل چنین شرایط  سخت و تقابل با آن­، می­توان زمینه­های واقعی تهاجم جدید حکومت اسلامی و اسیدپاشی بر­روی زنان را مشاهده کرد.­

موضوع حجاب یک عرصه دائمی اعتراضی مردم با رژیم اسلامی در طول سی و چند سال حاکمیت این رژیم بوده و وضعیت حجاب در جامعه امروز به جائی رسیده است که دیگر چیزی از آن به جا نمانده است و این پرچم حکومت آپارتاید جنسی در ایران است که به چنین وضعی دچار شده است. در چنین اوضاع و احوالی است که حملات ­اسیدپاشان  حکومت اسلامی با موجی از اعتراض در میان مردم و با انزجاری جهانی روبرو شده و این حملات تا همین جا هزینه سنگینی برای آمران آن در پی داشته است.

انعکاس این کشاکش را در نزاع­های درون حکومتی به روشنی می­توان دید و در دل این کشاکش­ها و اظهارات­شان اوج استیصال و درماندگی حکومت دیده می­شود. به­طور مثال روحانی در سخنرانی معروفش مبنی­بر این­که «بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند» و یا  «نمی‌توان با زور و شلاق مردم را به بهشت برد»­، وارد این مجادله شد.

اما دیدیم که سخنان او با واکنش شدید احمد خاتمی، امام جمعه تهران، تحت عنوان این­که  "رسالت و وظیفه حکومت دینی این است که جاده را هموار کند برای بهشتی شدن مردم" روبرو شد. بعد هم احمد علم‌الهدی امام جمعه مشهد با گفتن این­که "با شلاق که سهل است، با همه قدرت جلوی کسانی که مانع بهشت رفتن مردم شوند خواهیم ایستاد" فتوای خود را مبنی­بر تعرض بر زنان صادر کرد. از محتوای این سخنانان و هشدارهای مشابه، می­توان وحشت حکومتیان سرکوب و ضرب وشتم­ را به روشنی در این به جان هم افتادن­ها دید. و البته این اتفاقات در حالی صورت می­گیرد که جامعه در التهاب مبارزه است. نمونه­ای چون آن­چه در معدن بافق یزد روی داد و به مدت بیش از یک ماه شهری را به تحرک درآورد، خود یک الگو است. همچنین جنبش علیه اعدام، جنبش علیه آلودگی محیط زیست و اعتراضات دیگر مردم بر سر خواست­های برحق انسانی­شان هر روزه جلوه­ای تازه از خود نشان می­دهد.

اینها همه حکایت از فضای رزمنده جامعه و­ استیصال حکومت دارد. طرح­های دولت روحانی که قرار بود بار تحریم­ها را تخفیف دهد و شکوفائی به اقتصادشان دهد، به انتها رسیده است و آمارهای خود حکومت از ابعاد گسترده­تر فقر، گرانی و بیکاری در جامعه سخن می­گوید. و ناگفته نماند که این شرایط کل جامعه را به مرز انفجار کشانده است.

زمینه­های  تقابل واقعی وتهاجم­های جدید حکومت اسلامی را می­توان در بطن  وقایعی که در بالا ذکر شد به روشنی ملاحظه کرد؛ این چیزی است که مردم ایران نیز بر آن واقفند. ملت ایران تجربه  و یاد و خاطره تلخ قتل­های زنجیره­ای در دولت خاتمی و در مشهد و کرمان را فراموش نکرده و نخواهند کرد­، آنان عاملان و آمران  اسیدپاشان را علی­رغم پنهان کاری­های مسئولان خوب می­شناسند.

باخت - باخت رژیم ولی فقیه

برد - برد مردم ایران و همه ریحانه­ها

 

 

 

 

 

 

نقض حقوق­بشر در اسلام

سیما حب­وطن

تعريف حقوق­بشر

حقوق­بشر حقوقی بنیادین و انتقال­ناپذیر است که برای حیات نوع بشر اساسی تلقی می‌شود، سازمان ملل­متحد در هر زمان ایران را متهم به نقض حقوق­بشر کرده­؛ و طبق اسناد جمهوری اسلامی را محکوم به زیر پا گذاشتن حقوق ملت ایران کرده است. اما روحانیون و آخوندهای ایرانی به هیچ عنوان زیر بار این مسأله نمی­روند و ایران را به­دلیل اسلامی بودن کاملاً به­دور از چنین اتهاماتی می­دانند، چرا که می­پندارند اسلام خود حقوق­بشر است.

در این مقاله فقط به ٢ مورد از نقض حقوق­بشر در اسلام اشاره­ایی کوتاه خواهم کرد.­

حقوق همجنسگرایان در اسلام

اسلام رابطه همجنس­گرایی میان مردان و میان زنان را تحریم می­نماید. اسلام چنین رابطه­ای را غیر­طبیعی و انحرافی از روال معمول می­داند. ذکر مشخصی از این عمل در قرآن آمده است: «آیا از همه مخلوقات به مردان میل می­کنید، و همسرانی را که خدا برای شما خلق نمود رها می­کنید؟ به­راستی که مردمی متعدی هستید». این آیه به مسلمانان یادآوری می­کند که لوط پیامبر از سوی خدا مأمور است که مردم خود را بر­عمل همجنس­گرایی میان مردان و میان زنان انذار نماید با مطالعه آن روایات، می­توان به زشت بودن این عمل از دیدگاه اسلام پی­برد. برای مثال روایتی که محمد فر­موده "هر کس با نوجوانی آمیزش جنسی کند، روز قیامت ناپاک وارد محشر می­شود، آن چنان که تمام آب­های جهان او را پاک نخواهند کرد و خداوند او را غضب می­کند و از رحمت خویش دور می­دارد و دوزخ را برای او آماده ساخته و چه بد جایگاهی است"؛ و در آیه­ای دیگر آمده: هرگاه جنس مذکر با مذکر آمیزش کند، عرش خداوند به لرزه درمی­آید". مجازات­های اسلام برای همجنس­بازی اسلام برای همجنس­گرایی مجازاتی سنگین قرار داده است. مجازات­هایی از قبیل شلاق و اعدام برای مردان و سنگسار برای زنان و اضافه­بر این موارد مجازات­هایی که به­دست قضات بی­سواد جمهوری اسلامی که اکثر آنها تحصیلات دانشگاهی در زمینه علوم قضایی ندارند و فقط علم فقه خوانده­اند به صورت ذیل اعلام شده است:

براساس قوانین اسلامی که در ایران اجرا می‌شود، همجنس­گرایان در صورت اثبات  همجنس­گرایی  با مجازات  اعدام  مواجه می‌شوند و قاضی می‌تواند از میان پنج روش ازجمله پرتاب مجرم از بلندی یا خراب کردن دیوار بر سر وی، نحوه اعدام مجرم را انتخاب کند. استدلال­های اسلام­گرایان و اسلام برای سرکوب این گرایش:  همجنس­گرایی بر­خلاف فطرت است، و هر چه که فطری نباشد اثر سوء دارد.

در قرآن آمده است «أتأتون الذكران من العالمين»؛ آيا در ميان جهانيان شما به سراغ جنس مرد می‌رويد و همسرانی را كه خدا برای شما آفريده است رها می‌كنيد؟!‌ شما قوم تجاوزگری هستید. و در جایی: محمد فرموده «بوی بهشت به مشام كسی كه مورد همجنس­گرايی واقع می‌شود، نخواهد رسيد­.»

 اسلامگرایان و مراجع تقلید معتقدند­: اين رابطه از نظر شرعی كاملاً مردود است و هرگز نبايد انجام گيرد .علمی بودن یا نبودن این مسأله از دید محققین اسلامی: این که همجنس­گرایی امر ژنتیک باشد تنها ادعایی است که تاکنون به صورت قطعی ثابت و تأیید نشده است، بلکه این مسئله یک انحراف اخلاقی و یک هوس و پاسخ­گویی به خواسته­های نفسانی و شیطانی است. همجنس­گرایی در اسلام در دسته گناهان کبیره قرار دارد، گناه کبیره یعنی گناه بزرگ، گناهی که نابخشودنی  و حکمش مرگ است.­وهمچنین علمای اسلامی همجنس­گرایی را اسراف می­دانند­؛ در جایی از فقیهی آورده شده­: همجنس‌گرایی، جهالت و اسراف است. منظور از اسراف هدر دادن اسپرم است که باید فقط در رحم زن ریخته شود تا فرزندی تولید شود لذا همجنس­گرایان از اسراف کنندگانند و باید منتظر عذابی بسیار سخت و درد­آور باشند.

حقوق زن در ایران

حجاب اجباری (نقض حقوق اجتماعی زنان)

داشتن اختیار در نوع پوشش به عنوان آزادی اجتماعی از زنان جامعه ایران گرفته شده. زنان ایرانی آن طوری که می­خواهند نمی­توانند در جامعه از لحاظ نوع پوشش خود حضور داشته باشند؛­ سلب حق زن برای انتخاب پوشاک که در اجباری بودن حجاب خود را نشان می­دهد. زنان ایرانی نسبت به انتخاب پوشاک خود آزادی عمل ندارند، ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵ – بخش تعزیرات دستور داده است» زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.

 حجاب اسلامی و پوشاک و آرایش مناسب در قوانین ایران به دقت تعریف نشده است، سال­هاست زنان ایرانی که عموماً با حجاب هستند را به بهانه بدحجابی بازداشت و تحقیر می‌کنند. مأمورین و پلیس منکراتی و گاهی قضات بر پایه سلیقه‌های شخصی برخی زنان را متهم به بدحجابی کرده و آنها را محاکمه و محکوم می‌کنند. زنان ایرانی هنوز نمی‌دانند تعریف بدحجابی چیست؛ اما بابت آن سال­هاست کاملاً غیرقانونی مجازات می‌شوند. ایران نخستین کشوری است که در آن تمامی زنان طبق قانون مجبور به رعایت حجاب شده­اند، دختران از ٩سالگی موظفند که با حجاب اسلامی در جامعه دیده شوند.­ داشتن حجاب در ایران تنها برای زنان مسلمان نیست بلکه برای تمام زن­ها با هر دین و مذهبی اجباری است. ریشه تمام این قوانین و سخت­گیری­ها نسبت به حجاب زنان در اسلام است. ایران دچار یک حکومت فاشیستی مذهبی است؛ و در چنین حکومت­هایی به هیچ عنوان سکولار هیچ نقشی نخواهد داشت؛ و زمانی که قوانین برگرفته از آیات و دین عهد حجر باشد دیگر حقوق­بشر معنایی نخواد داشت.

اسلام و حجاب

در اسلام به حجاب زن اهمیت بسیار زیادی داده شده و تأکیدهای فراوانی بر­داشتن حجاب زنان شده است.­ شعاری که دختران ایران از کودکی تا بزرگسالی آن را متذکر می­شوند: «حجاب يعنی پوشش و زن محجوب يعنی زنی كه با پوششی پوشيده شده باشد.» زن خوب زنی است که خود را از دید نامحرم بپوشاند، واژه حجاب پنج بار در قرآن آمده .نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. در اسلام آمده است زنان طوری راه نروند که باعث تحریک مردان شوند، زنان طوری صحبت نکنند که مردان خوششان بیایید، زنان طوری لباس نپوشند که مردان قسمت­هایی از بدن آنها را که نباید ببینند را ببینند. در واقع مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در  راستای رفتار، مثل نحوه‌ پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه رفتن و مسائل دیگر است.­حجاب اسلامی آزادی ورود به جامعه را به زنان داد، اما حق ابراز زنانگی در حوزه عمومی را از آنها گرفت. حجاب به­عنوان ابزار پوشاندن و انکار جنبه جنسی شخصیت زن نقش عمده‌ای در تعریف جایگاه زنان ‏دارد. زنان فرصت حضور در حوزه عمومی را به این شرط دارند که حجاب داشته باشند، حجاب اسلامی در حقیقت یک نوع قرارداد اجتماعی است میان زن و دیگر اعضای جامعه؛ زن با پوشیدن حجاب اسلامی به اصطلاح اعلام می­کند که قصد هیچ­گونه فعالیت جنسی در حوزه عمومی را ندارد و مایل است زنانگی خود را کاملاً انکار کند و همدوش با مردان به فعالیت اجتماعی بپردازد. جامعه نیز می­پذیرد که چشم خود را به روی جنبه جنسی شخصیت زن ببندد و او را اگر نه به عنوان موجودی برابر با مرد، بلکه به عنوان موجودی غیرجنسی بپذیرد.

- زن همانند مرد یک انسان است؛ مرد یک انسان نر است، و زن یک انسان ماده.

- زن و مرد هر دو باید حقوق و فرصت­های برابر در زندگی فردی و اجتماعی داشته باشند.­این دو مورد اشاره شده: حقوق همجنس­گرایان و حقوق زنان که در حقوق زنان فقط به حجاب اشاره شد­. مسأله­ای است که در دین اسلام و قرآن از آن صحبت شده و آن را نقض کرده است؛ و به شدت با این موارد برخورد می­کند. در نتیجه اسلام نقض حقوق­بشر است و انتظاری نیست از حکومتی که تمام قوانینش بر گرفته از دین باشد بخواهد نسبت به این موارد حقوق شهروندی را به افراد بدهد. بد تر از همه عوامل جمهوری اسلامی حاضر نیستند از مواضع خود کوتاه آمده و در قوانین خود اصطلاحاتی را پیاده کنند، چراکه سبک گرفتن این مسائل خود نادیده گرفتن اسلام و از سرپیچی از اسلام است.

مبارزه کینه­توزانه با نهادهای مدنی ایران

شهرام مسعود­وزیری

مخالفت کینه­توزانه و ریشه­کنی کانون­ها و نهاد­های مدنی ایران یکی از استراتژی­های ضد انسانی جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب 57 تا کنون بوده و در سال­های اخیر با هر شکست اقتصادی و تزلزل پایه­های سیاسی و اجتماعی، ابعاد آن به مراتب شدت گرفته است.

 کانون مدافعان حقوق­بشر که ریاست آن‌ بر­عهده شیرین عبادی است در گزارش خود با اشاره به برخوردهای صورت گرفته با نهادها و فعالان مدنی در آبان ماه، از تمرکز دستگاه­های امنیتی بر تخریب نهادهای مدنی انتقاد کرد. چرا که این سازمان مردم نهاد معتقد است فعالیت­های مدنی در چارچوب نهادهای مدنی می­تواند در جهت ارتقای سطح رعایت موازین رفاه انسانی و حقوق­بشر یاری رسان باشد.در هفته گذشته در 19 نوامبر 2014 تصویب قطعنامه­ای در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل در­باره پایمال شدن حقوق­بشر مردم ایران با استقبال شدید فعالان حقوق­بشر مواجه شد. در این قطعنامه سازمان ملل نگرانی عمیق خود را از نقض جدی، مداوم و مکرر حقوق­بشر در ایران، به ویژه شمار هراس­برانگیز اعدام­ها و افزایش آمار آن بدون توجه به موازین بین­المللی محافظتی، از جمله اعدام در انظار عمومی ابراز کرد. دولت­های عضو سازمان ملل­، دولت ایران را فراخواندند از جمله به اعدام کودکان پایان دهد، شکنجه را ملغا کند، به هرگونه تبعیض علیه جوامع قومی و اقلیت­های دینی و دیگر موارد نقض حقوق­بشر علیه زنان خاتمه و به سرکوب آزادی­ها پایان دهد و همکاری با کارشناسان حقوق­بشر سازمان ملل را گسترش دهد.عبدالکریم لاهیجی، رئیس فدراسیون بین­المللی جامعه­های حقوق­بشر، گفت فراخوان فراگیرترین نهاد سازمان ملل نشان می­دهد که وضعیت حقوق­بشر در ایران هنوز باعث نگرانی جدی و به حق شایسته توجه جهانیان است. ما از دولتمردان ایران می­خواهیم با اجرای فوری توصیه­های این قطعنامه تعهد جدی خود را به حقوق­بشر به نمایش بگذارند.از طرفی کنترل روش و شیوه زندگی مردم به یکی از اهداف مهم حکومت تبدیل شده و دائم در زندگی خصوصی مردم سرک می­کشد و به نام امر به معروف و نهی از منکر در زندگی­، نوع پوشش و مسائل جزئی مردم دخالت می­کند. اسیدپاشی‌های اخیر در شهر اصفهان، گشت‌های ارشاد، پارازیت‌ ماهواره‌ای، ممنوعیت‌های مختلف اجتماعی در پوشش مردان و زنان، فیلترینگ و سانسور اینترنت، ممنوعیت یا محدودیت از پرداختن به موضوعات مرتبط با آزادی و برابری زنان در جامعه، سیاست‌های مرتبط با باروری و کنترل موالید همه و همه تنها بخشی از موضوعاتی هستند که چه به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم از علاقه و نگرش جمهوری اسلامی و زیر مجموعه‌های وابسته به آن برای کنترل و جهت­دهی به روش زندگی مردم به شمارمی­آید و  از طریق سیاست‌گذاری‌های کلان و خرد کشور که توسط نهادهای مختلف طراحی  و اجرا می‌شود،  تلاش می­کنند یک الگوی مشخص و یکسان از روش زندگی را که در برگیرنده دیدگاه‌ها و ایدئولوژی  رژیم حاکم است در جامعه ایران مسلط کنند.

تقریبأ در تمام عرصه­های فوق از فیلترینگ هوشمند محتوای اینترنت تا بستن قهوه­خانه­ها و کافه­ها و تا عدم اجازه برگزاری گردهمائی سازمان­های مردم نهاد و مخالفت جمهوری اسلامی با شکل­گیری آزاد (­ان.­جی­.­او­)­ها ... می­توان نتیجه­گیری کرد که هراس حکومت سرکوبگر اسلامی از هر نهاد و تجمع و اتحادیه کارگری به جائی رسیده که با اجتماع قانونی گروهی کارگر بیکار به­شدت مخالفت کند و سعی کند یک نوع آرامش قبرستانی را بر جامعه سرکوب شده ایران تحمیل کند تا دوام و بقای خود را به زور باتوم و بازداشت­های خودسرانه و  زندان­سازی و اعدام­های مکرر، چند صباح دیگر تداوم بخشد. اما همه می­دانیم ابزار زور و قلدری و تخطئه مردم تا ابد نمی­تواند ادامه داشته باشد، چون صبر و تحمل مردم روزی به انفجار کوری می­انجامد که هیچ­کس از شعله­های آن در امان نخواهد بود.

قرائت مشترک دینی داعش و جمهوری اسلامی

بیژن سامانی

ماه­هاست که به صورت همه روزه اخبار اقدامات جنایتکارانه و وحشیانه داعشیان را در مناطق تحت کنترل­شان می­بینیم و می­شنویم. اعدام­های دسته­­جمعی­، کنترل ­و­­ خفقان ­بی­سابقه مطبوعات­، کشتار در ملأعام­، غصب اموال و دارایی­های مردم­، شکنجه­،  بازداشت­های دسته­جمعی­، ایجاد محدودیت­های گسترده و فشارهای بی­حد و حصر برای زنان همه از مشخصات اصلی این گروه تندرو بنیادگرا است. بله در جمهوری اسلامی ایران قریب بر 36 سال است که همین اخبار کم و بیش بگوش می­رسد. قرابت اقدامات جنایتکارانه داعش با حکومت ج.ا تنها در این نکات ذکر شده خلاصه نمی­شود. در واقع در ایدئولوژی و ساختار حکومتی نیز این دو بسیار شبیه هستند. درون هر دو سیستم به نوعی قائمیت به رهبری واحد یک نفر که از سوی خدا احکام شریعت را جاری می­سازد، وجود دارد. در داعش خلیفه مسلمین و در ج.ا رهبر مسلمانان حکم مطلق را بیان می­کنند. هر دو سیستم منادی اجرای احکام خدا بر زمین هستند و تمام قوانین خود را برگرفته از شریعت می­دانند؛ حتی در هدایت اجتماعی نیز بسیار شبیه عمل می­کنند.به­طور مثال انسان­سازی هر دو یکسان است، سازماندهی تبلیغاتی مشابهی دارند، در ایران به دلیل قدمت بیشتر این رژیم چندین نهاد این وظیفه را بر­عهده دارند. بسیج­، سازمان تبلیغات اسلامی و واحد­های تبلیغاتی دیگر که هم­زمان با انقلاب اسلامی شروع به کار و رشد کردند. هر دو از اهمیت دستگاه­های تبلیغاتی آگاهند و در به­کارگیری آنها به نفع خویش و به­طور یک­طرفه گوی سبقت را از یکدیگر می­ربایند. حتی در داعش نیز مانند ج.ا تشکیلاتی برای حمایت از خانواده­های کشته شده در جنگ وجود دارد. در هر دو سیستم حقوقی برای اقلیت­های مذهبی در نظر گرفته نشده و آنان را مستحق بالاترین درجه فشار می­دانند. گرچه به ظاهر تفاوت­هایی در ساختار قدرت دارند ولی نقطه عطف اشتراک هر دو یک چیز است: "ایدئولوژی اسلامی".هم­زمان با بوجود آمدن انقلاب اسلامی لزوم تغییرات قوانین گذشته برای حکام جدید ایران احساس می­شد. وضع قوانین جدید لزوماً باید تثبیت­کننده حاکمیت اسلامی باشد و از همان ابتدا با محوریت قرار دادن قوانین اسلامی مفاهیمی چون دموکراسی­، منفعت عمومی­، مصالح ملی و غیره تعریفی تنها در چهارچوب ولایت فقیه پیدا کرد. مسلماً این قوانین باید طوری وضع گردد که هیچ زاویه­ای با منافع گروه خاص نزدیک به ولی­فقیه پیدا نکند.از فواید اسلامی بودن این قوانین مقدس بودن آنهاست؛ یعنی چون از شرع و توسط حاکم شرع استخراج شده پس حکم خداوند بر­روی زمین است و تغییر در حکم خداوند یعنی خارج شدن از دین که از هیچ منظری قابل تحمل نیست. حتی امروزه هم بعد از سی­و­شش سال که در حکومت ج.ا دولتی با شعار تدبیر و امید برروی کار می­آید قوه قضاییه به­عنوان جاری­کننده احکام شرع و جزا هیچ­گونه تغییری را در اجرای قوانین شرعی نه تنها بر­نمی­تابد، بلکه جهت یادآوری به جامعه به آن شدت می­بخشد.

افزایش اعدام­ها و بازداشت­های دگر­اندیشان و فشار بی­حد و حصر بر­فعالین اجتماعی ، سیاسی و اقلیت­های مذهبی از طرف دستگاه­های امنیتی و قوه قضاییه نشان از پایداری و همت بدنه رژیم جهت اجرای قوانین شرع دارد. در این میان رژیم برای قدرت­نمایی از قربانی کردن هیچ کسی ترسی ندارد. حال اگر کسی بنیاد این قوانین را زیر سؤال ببرد و یا تفسیر دیگری از شرع داشته باشد غیر از آن­چه توسط روحانیت نزدیک به حکومت انجام می­شود در اصل حکم مرگ خود را امضا کرده است. آخرین نمونه آن سهیل عربی و صدور حکم اعدام برای اوست، سب­النبی جرم او تشخیص داده شده که بر­مبنای قوانین شرعی و اسلامی ایران جزای آن اعدام است. قبل از آن محسن امیر­اصلانی نیز با تبلیغات فراوان اعدام گشت. هنوز بسیاری نیز هستند که در زندان­ها به­سر می­برند. حال آن که جریان روشنفکری دینی این اعمال را خارج از شریعت می­داند و قائل به تسامح و مداراست. آنانی که همواره در موضع­گیری­های خود این عبارت "لا اکراه فی­الدین" را به­کار می­برند این اقدامات را تنها به نام تند روی می­شناسند. ولی در عمل شاهدیم آن­چه در دو سوی بین­النهرین با استناد­بر احکام شرعی جاری است نه تنها هیچ سر سازگاری با حکومت مردم بر مردم ندارد، بلکه نشان از تجربه حکومت خشن­ترین ایدئولوژی­های جهان امروز ما دارد. داعش و جمهوری اسلامی گرچه در زبان با یکدیکر تفاوت و حتی عداوت دارند ولی در عمل دو لبه یک شمشیر بر­علیه ملت­های تحت سیطره خود هستند.

 

 

 

 

 

 اگردین ندارید لااقل بگذارید مردم هوای سالم تنفس کنند؟

فریدون درویشان

کمپین بین­المللی حقوق­بشر در ایران  از دولت‌ها خواسته محدوديت‌های فنی واستانداردهايی را که برای انتشار امواج الکترومغناطيسی از نظر سلامتی مردم تصويب شده را رعايت کنند. سازمان ­بين­المللی مخابرات، قطعنامه ­هشدار آميزی را تصويب کرد که برای دولت‌های عضو اين سازمان وظايفی در حوزه حفاظت از سلامت شهروندان در برابر امواج الکترو مغناطيسی که شامل پارازيت‌های ماهواره‌ای هم می‌شود تعيين کرده است.

همه می دانید که ایران دررتبه جهانی مقام اول را جهت فوتی از سرطان را در اختیار دارد سؤال این است چرا مردم این مرز و بوم دچار چنین چالشی شدند، آیا مسؤلین نظام نمی­دانند بنزین که تولید و مصرف می­شود غیراستناندارد می­باشد یا این که پارازیت­پراکنی­ها جهت جلوگیری از دیدن ماهواره­ها می­شود را نمی­دانند؟؛ راستی گناه مردم چیست به­خاطر این که از نون خوردن نیفتند نباید اعتراض کنند و فقط شاهد بیشتر شدن سرطانی­ها باشیم قدیم­الایام می­گفتند اگر ورزشکار باشی مریض نمی­شوی امروزه می­بینی که حجازی­ها، معدنی­ها مظلومی­ها و پاشایی­ها وغیره... همه به چه گناهی ازاین دنیا رفتند به­خاطر تنفس هوا که حق طبیعی یک بشر است  باید هوای پراز سرب به­خورد ریه­های خود بدهد شما که دم از دین می­زنید در دین شما آمده مردم را از حقوق اولیه خود محروم کنند امام حسین مگر نگفت اگر دین ندارید آزاده مرد باشید .

اين قطعنامه از آن جهت اهميت دارد که طی ماه­های گذشته موضوع ارسال پارازيت روی شبکه­های ماهواره­ای، و نقش آن در به خطر انداختن سلامت شهروندان و احتمالاتی که درخصوص سرطان­زا بودن اين امواج مطرح می­شود، طی ماه­های گذشته خواستار توقف پارازيت­های ماهواره­ای شده­اند. اين قطعنامه محکم­ترين سند جهانی دال­بر وجود نگرانی­های واقعی از خطرات پخش خارج از استاندارد امواج راديويی از جمله پارازيت­های ماهواره­ای بر­روی سلامت شهروندان است وتاييد­کننده کليت هشدارهای سازمان حفاظت از محيط زيست و برخی کارشناسان حوزه پزشکی است» : «با تصويب اين قطعنامه چنين پارازيت­های ماهواره­ای از نظر بين­المللی نيزعملی خلاف مقررات بوده واميدوارم رييس جمهوری به عنوان رييس شورای عالی امنيت ملی دستور توقف آن را صادر کند.»

 به موجب اين قطعنامه سازمان آی.تی.يو از دولت‌ها خواسته محدوديت‌های فنی واستانداردهايی را که برای انتشار امواج الکترومغناطيسی از نظر سلامتی مردم تصويب شده را رعايت کنند. اين استانداردها در محدوده فرکانس‌های ۳ کيلوهرتز تا ۳۰۰ گيگاهرتز است که پارازيت‌های ماهواره‌ای را هم در بر می­گيرد. امواجی که در سال‌های اخير حکومت ايران از آنها برای محدود کردن دسترسی شهروندان به شبکه‌های ماهواره‌ای استفاده نموده است.

طی سال­های گذشته، برخی از نهادهای حکومتی که هيچگاه رسماً مسؤليت ارسال امواج پارازيت را به عهده نگرفته­اند وهمواره در سايه به­سر می­برند، برای محدود کردن دسترسی شهروندان به شبکه­های ماهواره­ای يا حتی سرويس‌های تلفن همراه، ميليون­ها شهروند ايرانی را در معرض اين امواج الکترومغناطيسی قرار داده­اند. از آنجا که اين پارازيت­ها مستقيماً در محيط­های شهری و پر­جمعيت ارسال و پخش می‌شوند، نگرانی‌های وسيعی در تأثير مخرب و بالقوه آن بر سلامتی شهروندان وجود دارد.

 حفاظت محيط زيست با اشاره به سرطان­زا بودن پارازيت‌های ارسالی گفت: «پيشنهاد سازمان محيط‌ زيست بر حذف کامل پارازيت­هاست اما اگر قرار است برای مقابله با بحث تهاجم فرهنگی و حفاظت از شأن و کيان کشور اقدامی انجام شود بهتر است راه‌های ديگری برای آن پيشنهاد شود.»

اثرات سوء پارازيت محدود به سرطان­زا بودن نيست و ارسال چنين امواجی در مواردی می­تواند منجر به اختلال در سيستم هواشناسی بشود که در نهايت جان شهروندان را باخطرات جدی مواجه کند. به گفته رئيس سازمان هواشناسی ايران «يک سوم تصاويرهواشناسی شهر تهران به علت امواج پارازيت نامفهوم است»، رادار هواشناسی پايتخت احتمالاً به دليل امواج پارازيت دارای نويز است و اين موضوع يک سوم تصاوير هواشناسی اين شهر را نامفهوم کرده است.» وی همچنين افزود: «عدم پيش­بينی طوفان تهران در خرداد ماه سال جاری می­تواند به دليل همين نويز و نامفهومی تصاوير باشد.» شهر تهران در ۱۲ خرداد ماه گذشته با طوفان شديدی روبه رو شد که ۶ کشته و ۳۰ زخمی برجای گذاشت.

 حقوق­بشر درايران گفت: «کميته­هايی که درون کشور برای رسيدگی به اين موضوع تشکيل شده­اند بايد به­طور شفاف متدولوژی خود و آمار و اسناد موجود را علنی کنند. برخورد امنيتی با موضوعی که سلامت همگان را در خطر قرار می‌دهد به هيچ وجه قابل توجيه نيست. ما از مواردی اطلاع داريم که پزشکان مطلعی که خواسته­اند در سطح جامعه اين موارد را مطرح کنند تهديد شده­اند تا سکوت کنند. در حالی که متخصصين و پزشکان بايد بتوانند آزادانه در اين بحث مشارکت کنند.» وی همچنين افزود: «­موضوع تأثير سوء پارازيت­ها بر شهروندان نه سياسی است و نه جناحی. بلکه سلامتی همگان را در بر می‌گيرد. مقاماتی که اين اطلاعات را محرمانه تلقی مي­کنند يا از گفتمان جمعی و تخصصی در اين مورد جلوگيری می‌کنند، بايد هرچه زودتر درک کنند که آسيب­های جدی پارازيت شامل همگان، من جمله خانواده­ها و نزديکان خودشان هم می‌شود و توقف آن برای سلامت همگان ضروری است.»

در قطعنامه سازمان ملل از دولت‌ها خواسته شده طی همکاری‌های منطقه‌ای نسبت به تبادل اطلاعات وآموزش و کمک به اندازه­گيری مشخصات اين امواج و تأثير آنها بر سلامت شهروندان اقدام کرده و به روش دوره‌ای موضوع تطابق تشعشعات امواج را با استانداردها مورد بررسی قرار دهند.

اين دستورالعمل واستانداردهای مورد تاييد سازمان بهداشت جهانی، ICNIRP و IEEE ۹۵.۱  در يکی از بندهای اين قطعنامه به نياز فوری در بعضی کشورها در بخش تنظيم مقررات برای متدولوژی اندازه­گيری مشخصات انرژی تشعشعات به منظور حفاظت ازشهروندان نيز اشاره شده است. و فعال حقوق­بشر در همين زمينه گفت :«­احتمال ايجاد اختلالات جسمی عديده و به خصوص سرطان­زايی به دليل استفاده از امواج الکترومغناطيسی با قدرت زياد مانند پارازيت‌های ماهواره‌ای – به خصوص در صورت فاصله کوتاه منبع انتشار آن امواج با بدن انسان – به هيج وجه منتفی نيست؛ از اين­رو پزشکان و مدافعان حقوق­بشر به شدت توصيه می­کنند که همه کشورها با استانداردهای ارائه شده توسط سازمان بهداشت جهانی توجه کنند.»

 

نگاهی به کودک و کودکی در ایران اسلامی

معصومه فریدونی

بخش چهارم

اعمال خشونت و کودک­آزاری

 ماده 220 قانون مجازات اسلامی مصداق کودک‌آزاری است؛ مطابق ماده 220 قانون مجازات اسلامی هرگاه پدر و جد پدری، فرزندش را بکشد، قصاص نمی‌شود و به پرداخت ديه قتل و تعزير محکوم می‌شود در حالی که بسياری از قتل‌هايی که در خانه صورت گرفته توسط پدر بوده است اما قانون پدر را از اين امر مستثنی می‌داند.

وجود کودکان فاقد شناسنامه ازمصاديق کودک‌آزاری است­

ديگر مصداق کودک‌آزاری را وجود کودکان فاقد شناسنامه می­باشد. کودکانی که در ايران از مادر ايرانی و پدر غيرايرانی متولد می‌شوند فاقد شناسنامه هستند و اين به معنی بی‌هويتی کامل فرد و از مصاديق بارز کودک­آزاری است زيرا کودک بدون خواسته خود بلکه با تاييد و موافقت خداوند به دنيا آمده است. نداشتن شناسنامه به معنی اين است که فرد هويت ندارد و از داشتن حق نام، تابعيت، شغل، تحصيلات و نظام وظيفه محروم است بنابراين دولت موظف است به کودکانی که بدون اراده خود به دنيا آمده‌اند شناسنامه بدهد.محروميت از تحصيل مصداق کودک‌آزاری است : عدم اجرای اصل 30 قانون اساسی نيز از مصاديق کودک آزاری می‌باشد و به ايسنا می‌گويد: طبق اصل 30 قانون اساسی تحصيل رايگان کودکان و تربيت بدنی بايد به طور رايگان در همه سطوح و تا پايان دوره متوسطه تا حد امکان فراهم شود که اين مسأله در ماده 28 کنوانسيون نيز درقالب اجباری و رايگان بودن تحصيل کودکان تا پايان ابتدايی وجود دارد. جای سئوال است که با وجود اصل 30 قانون اساسی چقدر کودک آدامس فروش، واکسی و گل فروش وجود دارد يا چقدر در استان‌های محروم ريزش تحصيلی در مقاطع مختلف وجود دارد که اکثر آنها را نيز دختران تشکيل می­دهند. آيا کسي هست که بررسی کند پدران و مادران اين کودکان دارای چه مشکلاتی هستند؟ آيا سقط جنين جرم است اما قتل کودک چند ساله نه؟ طبق ماده 223 قانون مجازات اسلامی هرگاه فرد بالغی طفل نابالغی را بکشد قصاص می‌شود در قوانين نيز سقط جنين مجازات دارد و اين سؤال مطرح می‌شود که چطور زمانی که جنين هنوز متولد نشده و توده‌ای از سلول است کشتن او جرم تقی می‌شود اما وقتی همان جنين به دنيا می‌آيد و مثلاً 5 ساله می‌شود کشتن او برای پدر قصاص ندارد.­چطور اگر مردی فرزند 5 ساله همسايه را بکشد، قصاص می‌شود در حالی که اگر فرزند خودش را بکشد که خشونت آن به­ مراتب بيشتر است، شامل قصاص نمی‌شود.كودك­‌آزاری يك جرم عمومی است كه پدر از مجازات آن مستثنی استمتأسفانه قوانين روشن و شفافی در مورد کودک­آزاری وجود ندارد. حتی تا سال 81 کودک‌آزاری جرم عمومی تلقی نمی‌شد، بلکه کودک­آزاری جرم خصوصی و برای طرح و رسيدگی در دادگاه نيازمند شاکی خصوصی بود.­تا سال 81 فقط پدر که صاحب فرزند تلقی می‌شد، حق شکايت داشت در حالی‌که آمارها نشان می‌دهد که بيشترين آزار کودکان نيز از جانب پدر است. بنابراين پدر يا بايد از خود شکايت می‌کرد يا ازمادر يا نامادری! که معمولاً نيز اين کار را نمی‌كرد. از سال 81 با تصويب طرح 9 ماده‌ای، کودک‌آزاری جرم عمومی شناخته شد. اين طرح پس از دو بار مطرح شدن در صحن علنی مجلس به اتفاق آرا تصويب شد اما شورای نگهبان مواردی را مستثنی کرد. از جمله اين که والدين را از مجازات کودک‌آزاری مستثنی دانست که اين به هيچ وجه با مقررات و قوانين بين‌المللی و انسانی مطابقت ندارد زيرا خانه بايد محيطی امن و والدين کسانی باشند که به کودک احساس امنيت دهند.قانون حمايت از کودکان و نوجوانان که در تاريخ 25/09/81 به تصويب مجلس و در تاريخ 24/10/81 به تصويب شورای نگهبان رسيد، تأکيد می‌کند: ماده 5 اين قانون کودک آزاری را از جرايم عمومی دانسته که نياز به شاکی خصوصی ندارد که بسيار خوب است.

 - بند 6 قانون حمايت از کودکان و نوجوانان : همه افراد و مراکزی را که به نحوی از کودکان سرپرستی می‌کنند، مکلف می‌کند به محض مشاهده کودک‌آزاری مراتب را برای پيگرد قانونی و اتخاذ تصميم مقتضی به مقامات صالح قضايی اعلام کنند که تخلف از اين تکليف موجب حبس تا شش ماه يا جزای نقدی تا 5 ميليون ريال خواهد بود. اما درمورد نحوه شکايت از کودک‌آزاری، معضل این است که معمولاً کودک‌آزاری‌ها در منزل اتفاق می‌افتد و مسلماً پدر يا مادر کودک‌آزار از خود شکايت نمی‌کنند. مادران هم معمولاً بی­پناه‌اند و حمايتی از آنها صورت نمی‌گيرد يا اين که می‌ترسند يا امکان شکايت از پدر را ندارند. پس کودک مجبور است در همان محيطی زندگی کند که مورد آزار قرار گرفته است.­

 -طبق ماده 5 قانون حمايت از کودکان­ و نوجوانان : کودک­‌آزاری جرم عمومی است و نياز به شاکی خصوصی ندارد اما اين امر در صورتی مفيد است که مردم اين قانون را خوانده باشند و با ماده 6 آشنا باشند که هر کس در جريان کودک‌آزاری قرار گيرد و گزارش ندهد، مجرم است.بسياری از مردم از اين گونه قوانين بی‌اطلاعند، در حالی که يکی از وظايف دولت‌ها پس از پيوستن به کنوانسيون اين است که مواد آن را به مردم آموزش دهد در حالی که شاهدیم بسياری از پرستاران و پزشکان در موارد کودک­آزاری می‌گويند که گزارش اين مسائل وظيفه ما نيست و به ما مربوط نيست در حالی‌که قانون می‌گويد که بايد به نيروی انتظامی گزارش شود اما مردم به دليل نا آگاهی از قوانين نمیدانند که بايد اطلاع دهند. همان­طوركه میدانیم، بند الف اصل 37 پيمان حقوق كودك، به صراحت اعلام نموده است كه هيچ كشوری حق ندارد كودكان را در معرض مجازات­های شلاق و شكنجه قرار دهد و نبايد كودكان به زندان­های درازمدت و تمام عمر بدون احتمال آزادی و يا اعدام محكوم شوند. با اين كه جمهوری اسلامی ايران اين پيمان­نامه را در سال 1373 امضا نموده است، در بسياری از مواقع از اجرای آن سرباز زده و به مواد آن پايبند نبوده است. در حالی كه قوانين مدنی ايران، شرط لازم سنی برای معاملات بازرگانی، خريد و فروش و امضا و اجرای هرگونه قراردادی را 18 سال تعيين كرده است، قوانين جزايی كشور، با استناد به احكام و قوانين شرعی، سن مسئوليت كيفری را برای كودكان دختر 9 سال و برای پسران، 15 سال يعنی سن بلوغ جسمانی مبتنی­بر شرع تعيين كرده است و اين كودكان كه خود قربانيان شرايط اجتماعی ـ اقتصادی و فرهنگی خانواده و جامعه هستند، در حالی كه مراحل بلوغ شخصيت روانی و تكامل اجتماعی را طی نكرده­اند، برای جرائمی كه مرتكب می­شوند، مسئول شناخته شده و با كيفرخواست­ها و تنبيه­هايی روبرو می­شوند كه به دور از طبقه­بندی سنی آنان و برخلاف موازين بين‌المللی حقوقی و كيفری و پيمانی حقوق كودك است. بسياری از اين كودكان، برای جرمی كه در كودكی مرتكب می­شوند، در زندان­ها نگهداری می­شوند تا پس از رسيدن به سن 18 سال اعدام شوند.نوجوانی که مرتکب قتل دوستش می­شود، خطائی از روی نادانی و به اقتضای سن و شرایط روحی خاصش انجام داده، ولی اگرتوسط بزرگترها يعنی خانواده دوستش؛ قاضی دادگاه يا هرمجموعه ديگری محكوم به قصاص شود اين پاسخ اقدامی كودكانه محسوب نمی­شود؛ اين بار قتل به نحوی آگاهانه و عمدی انجام می­گيرد. یعنی يك عده آدم بزرگسال دست به دست هم می­دهند كودكی را به قتل برسانند ولی طبق عرف و قانون اسم اين عمل را قصاص می­گذارند و گويا مجموعاً تلاش برآن است كه حقی پايمال نگردد. آدم­کشی برای جلب رضايت خانواده مقتول، يك مسكن موضعی برای تخليه روانی خانواده مقتول است نه بيشتر. اگر اين باور را بپذيريم كه قوانين برای حفظ و حمايت از زندگی انسان تدوين می­شوند پس نبايد قوانين نافی حيات انسانی باشند. سلب حيات بشر نقض قوانين ذاتی بشر است با اين تعريف بايد هر قانونی برای حفظ حيات انسان تدوين شود، قانون اعدام برعدم حيات بناست، اعدام در ديگران وحشت و نگرانی ايجاد می­كند اعدام علاوه­بر اين كه سلب زندگی افراد است درديگران هم هراس ايجاد می­كند كه خود اين عمل نوعی خشونت­بر جامعه است.نتیجه­گیریبه­نظر من جامعه­، قانون­، دولت­، خانواده­، بازار آزاد و در مجموع سیستم اقتصادی اجتماعی و سیاسی حاکم­بر جامعه مقصر و بانی ضایع کردن حقوق کودک هستند.همین که کودک مجبور به کارکردن است تا به زندگی بخور و نمیر خود ادامه دهد، همین که کودک به نان­آور خانه و خانواده تبدیل می­شود، همین که کودک بناچار و از سر جبر باید در کارگاه­ها ی زیر­زمینی نمناک کار کند و رمقش گرفته می­شود، از همان دوران کودکی و نوجوانی علیل و بیمار می­شود، همین که کار کودکان در جامعه خریداری می­شود­. کودک امنیت ندارد­، کودک حقوقش ضایع می­شود، کودک خیابانی داریم، کودک بی­سر پناه داریم و... قانون در برابر این بی­­حقوقی سکوت می­­کند­. دولت نمی­تواند به حقوق از دست رفته کودکان رسیدگی کند؛ خانواده به کار کودکان نیازمند است، خانواده نمی­تواند به نیازهای واقعی و انسانی کودکان جواب بدهد­، جامعه این قساوت و بی­رحمی به کودکان را درخود هضم می­کند، همه این موارد کافی است تا نظر بر عدالت بنا شود؛ مقصر و بانی مشخص است.اما درحال حاضر چه باید کرد برای کودکان چکار کنیم چگونه رنج و آلام کودکان را کاهش دهیم .یکی از راهکارها شتافتن به کمک کودکان حمایت از کودکان، دفاع از حقوق کودکان و تلاش برای احقاق حقوق آنان است. البته در جوامعی که دولت حاضر به دادن این امکانات نیست باید روشنفکران و  انسان­های آزادی­خواه و برابری­طلب این مسئولیت را بر­عهده بگیرند. با سازماندهی و با بالابردن آشنایی انسان­ها به حقوق خود از دولت و سیستم اجتماعی بخواهند که به خواست­های انسانی انسان­ها جواب دهند. اکنون هم از قبل وجود انسان­ها و تشکل­های آزادی­خواه با سازمان دادن اعتراضات و دفاع از حقوق انسان­ها توانسته­اند دولت را به عقب بنشانند.­مثلاً جشن آدم­برفی­ها، برگزاری روز جهانی کودک، برگزاری جشن­های اول مای برای دفاع از حقوق کودکان در بازار کار و یا دفاع از حقوق کارگران، همه نشان­هایی است از وجود یک اعتراض عظیم اجتماعی در دفاع از حرمت انسان­ها و سازمان­دهی افکار عمومی علیه بی­حقوقی در جامعه. همه و همه نشان می­دهد که همین امروز همین الآن باید یک اعتراض سراسری علیه آزار و شکنجه کودکان به­راه انداخت. در همان حال باید سعی کرد با ترجمه اسناد بین­المللی و کنوانسیون­های جهانی افکار عمومی را بالا برد.­ كودكان امروز، رفاه را امروز می­خواهند تا فردا شهروندان سالمی باشند و بزهكار و مجرم خطاب نشوند.كودكان امروز، آرامش و نشاط را، امروز می­خواهند تا فردا افسرده، بيمار و جانی قلمداد نشوند .كودكان امروز، آزادی و دموکراسی را­، امروز می­خواهند تا فردا اخلالگر، شورشی و تروریست ناميده نشوند.كودكان امروز، برابری و آزادی رشد و اندیشه را­، امروز می­خواهند تا فردا محكوم به حبس در طبقه­بندی­های جنسی، شهروندی درجه­ای، تضادهای قومی و نژادی و افكار و زندگی ارتجاعی و اجباری نشوند.كودكان امروز، جهان­سالاران فردايند، همچنان كه كودكان ديروز جهان­سالاران امروز.­بگذاريد امروز كودكان در آزادی، برابری، امنیت و رفاه زیست کنند تا جهان فردا از فقر و بيماری، وحشت و ناامنی، جرم و جنایت، حبس و بند، ترور، تبعیض و ارتجاع عریان باشد .اهتمام اصلی انجمن‌ها و سازمان‌های دولتی و غيردولتی فعال در زمينه کودکان می‌بايست براين امر باشد که: دختران و پسران زير ۱۸ سال تمام حق ازدواج ندارند؛ ديگر اين که شرط انجام خدمت وظيفه برای ثبت ازدواج پسران ضروری است. سوم اين که در صورت اجبار و يا هرگونه معامله و يا مصالحه مالی يا خونی و خويشاوندی برسر سرنوشت کودکان زير سن مذکور، مسببين بايد غرامت سنگينی بپردازند (طايفی۹، علی؛ ۱۳۸۴).بايد در عمل نشان دهيم که کودکان دارای کرامت انسانی هستند. بايد علاوه­بر قوانين درعمل نشان دهيم که کودکان دارای کرامت انسانی هستند و اين کار از طريق مشارکت دادن آنها در مسائل مربوط به خود، رفع تبعيض و تأمين نيازهای اوليه کودکان مانند خوراک و پوشاک و امنيت امکان‌پذيراست. بايد دقيق‌تر،عميق‌تر و همين امروز برای کودک آزاری فکر کنيم زيرا فردا بسيار ديرخواهد شد.

 

 

امید من

سهیلا مرادی

هر روزمان شده شنیدن اندوه و دیدن دردی دیگر، دیگر کارم از پیدا کردن روزها گذشته­، نمی دانم هیچ در چه سالی و چه سده­ای هستیم؟!! گویی درون استوانه­ای افتاده­ام و دور تا دورم را پرده­ای از سینما پوشانده.هر سو می­چرخم­، نمایش اندوه و درد را می­بینم!!! یک سو بچه­ها ... بچه­ها! نمی­دانم به سال رسیده یا نه؟!! می­گویند که اپیونی هست!! آن یکی را نمی­دانم، به زور عروسکش را گرفته­اند و به کار فرستاده­اند یا که خود از زور سختی و درد زود بزرگ  شده و عروسکش را زمین گذاشته!! نمی­دانم­، اینی را که می­بینم­، فرزند آدم هست یا که نه! چیزی چون آن­، از زور گرسنگی و تشنگی توان باز نگه­داشتن دیده­اش را ندارد­، چه برسد به زبان ناله و داد­خواهی!

از کدامشان بگویم، از کدامشان!! گفتنش را چه  سود و من اینجا درون این استوانه هر دمک برای دلبندی لالایی می­خوانم و دیر زمانیست که تنهای تنها به سوگواریشان نشسته­ام. استوانه می­چرخد و نمایش همچنان ادامه دارد... دختران و زنان را می­بینم ، راستی!! شنیده بودم که دیگر برده­داری از میان رفته­، نمی­دانم این فیلم را در چه سالی ساخته­اند؟!! که هنوز ریسمان و زنجیر برده­داری بر دستان و گردن بانوان هست!هنوز آوای جان­سوز بانویی که فرزندش را می­خواست در گوشم هست، دو دل بود­! یا باید دوباره زنجیر را به گردنش می­بست یا باید بی­خیال فرزند و زندگی می­شد. نگاه اون مادر را هرگز یادم نمی­ره.سراسر درد­، سراسر ناامیدی بود... بانویی دیگر را دیدم، با تنی سیه و کبود، می­گفت که جایی ندارد­، باید که بماند و بسازد! یکی را می­گفتند "­ضعیفه" آن­یکی را هم که چون از شوهر جدا بود می­گفتند "..." آن دختر اجازه شیدایی نداشت، چون برادرش با رگ بود و همان برادر را دیدم که کارش فریب دخترهای دیگر بود. دختری را می­بینم با تنی برهنه­، افتاده در گوشه­ای لب و دیده دوخته و تجاوز شده­، گفتند که خود گناه کار هست، چون پوشش درستی نداشت!! و من تنها باز فریاد کشیدم­.هر چه تلاش می­کنم­، دستم نمی­رسد­، دوست دارم پرده نمایش را پاره کنم­، ولی دیگر دردها توانی برایم نگذاشته­اند .استوانه می­چرخد، می­چرخد و می­چرخد«... نمایش پشت نمایش...» آن اندازه از درد دخترکان و زنان نشان می­دهد که از زیر فشار این همه درد­، بالا می­آورم. مردان را می­بینم ، مردان!!! دیدنشان دلگرمم می­کند، دیر زمانیست که گمان می­کردم­، گویی  که دیگر نیستند­! نور امیدی داشت پدیدار می­شد ، که به ناگه آوای کوبه­ای در جا می­خکوبم کرد­، همه جا دوباره سیاه شد . وای نه !!! خاموشش کردند­، دیو کامگان خاموشش کردند. اهریمن­سرشتان در همه جا پخش شدند­، سایه سیاه و شومشان را بر در خانه مردان می­بینم­، استوانه می­چرخد و من تنها فریاد می­زنم­، چنگ می­اندازم ، التماس می­کنم، ولی استوانه­، تنها می­چرخد­، می­چرخد و می­چرخد.

مردان را زدند­، مردان را بردند­، مردان را کشتند­. دیگر توانی ندارم­، به بالا نگاه می­اندازم­، نوری به درون استوانه نمی­آید­، هنوز! و من باز تنهای تنها شب را سپری می­کنم­، ولی هنوز اندکی نیرو دارم  و هنوز امید دارم نمی­دانم فردا که از خواب بر­می­خیزم ، روزنه­ای از نور را داخل استوانه خواهم دید یا هنوز تماشاگر نمایشنامه­های دیگری خواهم بود؟!! ولی امید را دارم و همچنان نگاهم به بالاست و همچنان دستانم را بالا گرفته­ام­، برای فشردن و گرفتن دستی یاریگر! و من امید دارم و من روزی از درون این استوانه بیرون خواهم آمد­، و من همچنان خواهم جنگید و من روزی این استوانه را با تمام نمایشنامه­های بیخودش ویران خواهم کرد و من روزی آشکار خواهم شد...

گزارش گروه اینترنتی کاگزارش گروه اینترنتی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نوامبر 2014

نمایندگی­های در داخل آلمان

#

نام سازمان

مسئول امور اینترنتی

آدرس وبلاگ

عملکرد وبلاگ

1

نمایندگی هانور   

خانم صدیقه جعفری

http://hannover.bashariyat.org

به روز

2

نمایندگی هامبورگ

آقای مصطفی خداکرمی

http://hamburg.bashariyat.org

به روز

3

نمایندگی­گیسن-لیمبورک

آقای فریدون درویشان

http://giessen.bashariyat.org

به روز

4

نمایندگی کیل 

خانم پانیذ مقدم

http://kiel.bashariyat.org

به روز

5

نمایندگی اشتوتگارت

آقای احمد هوشمند

http://stuttgart.bashariyat.org

با تأخیر

6

نمایندگی­الدنبورک-­برمن

خانم انسیه حنیف­نژاد

http://oldenburg.bashariyat.org

به روز

7

نمایندگی زاکسن­آنهالت

خانم آیدا سامانی

http://sachsen-anhalt.bashariyat.org

به روز

نمایندگی­های خارج از آلمان

#

نام سازمان

مسئول امور اینترنتی

آدرس وبلاگ

عملکرد وبلاگ

1

کشور ترکیه

آقای شهرام شهیدی

http://turkey.bashariyat.org

به روز

2

کشور سوئد

خانم مینو مهرفومنی

http://sweden.bashariyat.org

با تأخیر

3

کشور سوئیس

آقای محمد جاویدگوانی

http://switzerland.bashariyat.org

به روز

4

نمایندگی دانمارک

 آقای غلامرضا اخلاقی

http://denmark.bashariyat.org

با تأخیر

5

نمایندگی اسپانیا

خانم فاطمه تابع­بردبار

http://spain.bashariyat.org

به روز نمی­باشد

کمیته­ها

#

نام سازمان

مسئول امور اینترنتی

آدرس وبلاگ

عملکرد وبلاگ

1

کمیته کودک ­ونوجوان

خانم صدیقه جعفری

http://koodak.bashariyat.org

به روز

2

کمیته جوان و دانشجو

خانم رزا خلیلی

http://daneshjoo.bashariyat.org

به روز

3

کمیته پیروان ادیان

آقای فرشید شهیدی­کاویانی

http://adian.bashariyat.org

به روز

4

کمیته زنان

خانم انسیه حنیف­نژاد

http://zanan.bashariyat.org

به روز

5

کمیته اقوام و ملل ایرانی

آقای شهریار ایازی

http://aghvam.bashariyat.org

به روز

6

کمیته روابط عمومی

خانم رزا خلیلی

http://ravabet.bashariyat.org

به روز

7

کمیته محیط زیست

آقای غلامعلی اخلاقی

http://mohitzist.bashariyat.org

به روز

                 

 

علاوه­بر گزارشی که به صورت جدول بالا ارائه گردید، موارد زیر نیز انجام شده است:

1.  برطرف کردن مشکلات اعضاء کانون و پاسخ گویی به سؤالات.

2.  بروزرسانی سرویس­های نصب شده در وب سایت­ها و وبلاگ­ها.

3.  اتصال مجدد کمیته­های کانون به فیسبوک و بروزرسانی نسخه­های آنها.

کانون دفاع از حقوق­بشر در ایران نوامبر 2014

     

 ابتدای صفحه | بازگشت

all rights reserved @ Bashariat