آشنایی با کانون | نشریه | مواضع و بیانیه ها | درخواست عضویت | ارتباط با ما

ماهنامه بشریت شماره 154

 

گزارش جلسه داخلی نمایندگی دانمارک

غلامرضا اخلاقی

زمان: یکشنبه14/11/2014 ساعت 18 الی 20 اطاق پالتالک

حاضرین:  آقایان محمود نعیمی، آرش عباسی، فرشید شهیدی­ کاویانی، علیرضا طاهرخانی، غلامعلی اخلاقی، غلامرضا اخلاقی، خانم زهرا مبینی، خانم فریبا سلیمی و آقای مسعود عاقبت اندیش از نمایندگی نروژ

- مشروح جلسه : طی جلسه نمایندگی دانمارک، شروع جلسه با  اشعاری که توسط خانم زهرا مبینی آماده کرده بودند آغاز گردید و آقای محمود نعیمی سخنرانی در مورد "بهائیت ستیزی" را ارائه دادند .در مورد هر کدام به ترتیب طرح در مقاله به کوتاهی اشاره می­کنم:

 1- مقاله با این جمله آغاز می­شود که: «گفتمان سیاسی ایران در نیم سده گذشته کیش بهایی را آئینی بیگانه جلوه داده­اند». در پایان مقاله نیز به این گزاره تأکید و اشاره شده که این بیگانه شمردن پس از انتشار کتاب کینیازدالگورکی بوده است. واقعیت این است که بیگانه شمردن کیش باب و بها از همان آغاز بوده و اختصاص به نیم سده اخیر ندارد؛ می­توان احتمال داد که با انتشار این رساله جعلی این اندیشه تقویت شده باشد اما عامل و معیار تعیین­کننده در این مورد نبوده است. در واقع از همان آغاز دو عامل در بیگانه شمردن مدعیات باب و بها مؤثر بوده است. یکی این که سخنان و دعاوی باب و بها و جانشینان بنیادگذاران بدعت و موجب ارتداد و خروج از اسلام و مذهب شیعه شمرده شده و دوم این که این جنبش، که در آغاز فکری و اعتقادی بود و به زودی به ویژه در پیروان باب تبدیل شد به یک جنبش سیاسی و مقابله با حکومت و علما، در ارتباط با عوامل خارجی و مطامع بیگانگان دانسته شد. درست است که جنبش باب و بها از درون آموزه­های سنتی و برخی عقاید شیعی درآمد اما بیگانه شمردن آن به وسیله علما به دلیل بیگانه شدن از مبانی اسلام و تشیع و در نهایت خروج از دین و شریعت بوده نه لزوماً ورود آن آموزه از خارج از مرزهای جغرافیایی ایران؛ گرچه انتساب این ماجرا به دست­های خارجی هم در این مفهوم­سازی بی­تأثیر نبوده است.

2-  مرقوم فرموده­اند: «این جنبش [جنبش اسلامگرای پس از شهریور 1320]، که در پی ساختن آینده اسلامی در ایران بود، در مقابله با آئین بهایی شکل گرفت»؛ به نظر می­رسد چنین نباشد. جنبش اسلامی از ماهیت و سائقه­های یکسانی برخوردار نبوده و نیست. تاریخ تحولات این جنبش­ها در آن دوره نشان می­دهد که زمینه­های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی مختلف و درهم تنیده­ای در این تحرکات دینی- سیاسی نقش داشته­اند و از این­رو نمی­توان آن را به یک و حتی دو عامل فروکاست؛ به عنوان مثال جنبش نواندیشی اسلامی «خداپرستان سوسیالیست» و یا «کانون اسلام» و افرادی چون مهندس بازرگان و آیت­الله طالقانی و انجمن­های اسلامی دانشگاه­ها و دیگران در این دوران یا به کلی نسبت به مسئله بهاییت بی­اعتنا بودند و یا اهمیت چندانی به آن نمی­دادند. به ویژه در اواخر دهه بیست و اوائل دهه سی، که جنبش ضد­بهایی شکل گرفت، جریان نواندیشی دینی، که بخش مهمی از جنبش اسلامی آن دوره بود، کاملاً با آن مخالف بوده و آن را انحراف از مسیر مبارزات ملی و ضداستعماری و ضد­استبدادی می­دانست. «کانون نشر حقایق اسلامی مشهد» نیز چنین بود. نقل چند جمله از محمد تقی شریعتی و از این و آن تمام حقیقت نیست و گاهی تحریف­کننده حقیقت است. در مورد کانون نشر حقایق اسلامی مشهد افکار و خاطرات یکی از مؤسسان کانون یعنی آقای طاهر احمدزاده، که حی و حاضر است، به خوبی مبیین حقیقت است.

 3- «رویارویی مستقیم بین آن دو [دولت و علما] در سال­های 41-42 پیامد گسستی بود که پس از اشغال و تخریب حظیره­لقدس آغار شد». شاید بتوان گفت این حادثه و خودداری شاه و دولت از سرکوب کامل بهاییان یکی از عوامل در رویارویی حکومت و علما در مقطع 41-42 مؤثر بوده است اما هرگز نمی­توان این عامل را تنها عامل و حتی عامل اصلی رخداد مهم تقابل علما و شاه و سلطنت در مقطع آغاز دهه چهل دانست. نقل چند جمله و اشاره آیت­الله خمینی و یا دیگران برای اثبات چنین دعوی بزرگی کفایت نمی­کند. قطعاً همواره علما و عموم مسلمانان و به ویژه جامعه شیعی ایران و عراق و هرجای دیگر روی پدیده نوظهور و گروه انشعابی بابی­گری و بهایی­گری حساسیت داشته­اند اما نویسنده به گونه­ای ماجرای بهایی­گری و بهایی­ستیزی را عمده کرده­اند که گویا تنها عامل و یا عمده­ترین عامل تحولات دینی-سیاسی روحانیون و مسلمانان در هفتاد سال اخیر ماجرای بهایی­ها بوده است؛ این تک عامل دیدن ماجرا و بزرگ­نمایی رویکردی غیرتاریخی است.

ادامه جلسه را آقای طاهرخانی با سخنرانی در مورد "نقص حقوق زنان" ادامه دادند: در شرایط کنونی ایران زنانی که به مخالفت با تبعض علیه زنان برخاسته­اند به اتهام مخالفت با فرهنگ و فرامین دینی بازداشت شده، شلاق خورده و به احکام سنگین زندان محکوم می­شوند، این چهار مقاله با به چالش کشیدن و نقد این اتهامات، حقانیت و مشروعیت مبارزات زنان را به اثبات می­رساند و به درستی نشان می­دهد که فرهنگ همیشه پویا است و زنانی که در ایران به مخالفت با انقیاد زن برخاسته­اند از بطن فرهنگ ایران برخاسته­اند و با شجاعت و کوشش­های خود این فرهنگ را به سوی کمال سوق می­دهند. بنیاد برومند فرهنگ، سنت و سیاست: ابزاری برای نقض حقوق­بشر زنان را به بهاره هدایت، فاطمه مسجدی، نسرین ستوده، عالیه اقدام دوست، محبوبه کرمی و دیگر فعالان حقوق زن در ایران تقدیم می­کند. زنانی که امروز تنها به اتهام فعالیت برای اصلاح قوانین زن ستیز در بندند. باید پرسید که اگر دین و فرهنگ زنان با این قوانین همخوان است، چرا مسئولان کشور از کمپین یک میلیون امضاء هراس دارند؟ چرا به کمپین، آزادی عمل نمی­دهند تا هم خود آنان و هم مردم ایران و جهانیان به واقعیت فرهنگ و رسوم ایران پی­ببرند. این چهار مقاله در مجموعه مباحث حقوق­بشر، زیر مجموعه حقوق زنان، در کتابخانه مجازی حقوق­بشر و دموکراسی بنیاد عبدالرحمن برومند در دسترس عموم قرار دارند و علاقمندان با تماس با بنیاد برومند می­توانند نسخه (پی­دی­اف) آن را دریافت کنند.

خانم فریبا سلیمی در مورد "دراویش زندانی" جلسه را ادامه دادند.

ایران بی­شک بر شانه وجدان بشری جهان سنگینی می­کند؛ منظور این نیست که از جمهوری اسلامی ایران، ستمگرتری در جهان نیست، بی­گمان هست. اما از مدیران جمهوری اسلامی ایران جاهل­تری در جهان نمی­شناسیم؛ با مدیرانی که "اپوزیسیون آفرینی" می­کنند، با مدیرانی که ثبات سیاسی را به بهای از دست دادن ثبات سیاسی مطالبه می­کنند چه می­توان کرد؟ چه می­توان گفت؟ با مدیرانی که شهروندان غیر­مسلح و اهل مدارا و درویشی و درویش­خوئی را زیر مهمیز می­کشند، چه می­­توان کرد؟ در جهان ستمگر بسیار است، اما ستمگر از جنس جمهوری اسلامی که از سایه خودش هم بترسد کمیاب است. دیگر دولت­های نزدیک به جغرافیای ایران، اغلب کشتی شکسته فقر را به زحمت راه می­برند. معادن و ذخائر زیر­زمینی و نیروی انسانی کارآمد ندارند، نیروی خارجی کشورشان را اشغال کرده و همزمان باید آن را تحمل کنند، فقر را تحمل کنند، فشارهای اجتماعی را تحمل کنند. نمی­بینیم که این­ها مثلا ً به جان مردم بی­سلاح و بی­دفاع بیافتند و تیغ روی آنها بکشند. اما می­بینیم که حتی گاهی از درد ناچاری می­خواهند دستی به سر و روی طالبان و القاعده بکشند، با آنها به مذاکره بنشینند تا بیش از این به ثبات و استقلال و امنیت کشور و مردم زیان نرسد. جمهوری اسلامی ایران که وفادارانش را به بهانه­های انقلابی و دینی و ضد­امپریالیستی مسلح کرده، از مردم بی­سلاح در ذهنیت خود غولی ساخته و با حمله به شهروندان وانمود می­کند دارد شاخ غول را می­شکند. یکی از این غول­های فرضی دراویش ایرانی هستند که فریادرسی ندارند. نامه رسیده که انگیزه این یادداشت است، فقط یک شاهد بر ستمی است که وکلا و مشاورین حقوقی مرتبط با دراویش تحمل می­کنند. نویسنده این گونه بیان درد می­کند: می‌خواستم در مورد وضیعت وکلای دراویش که الآن ۱۸ ماه است در زندان اوین هستند، با شما صحبت کنم؛ این افراد که هفت نفر هستند شامل ۴ وکیل دادگستری و سه نفر از مدیران سایت خبری که در زندان هستند، اتهاماتی از قبیل اقدام علیه امنیت و توهین به رهبری، اجتماع و تبانی، نشر اکاذیب و عضویت در گروه به آنان منتسب شده، این افراد به علت این که روند قانونی دادرسی توسط قاضی صلواتی پیگیری نشد، حاضر به شرکت در دادگاه نشدند؛ و به همین دلیل به انفرادی منتقل شدند. حتی بعضی از آنها مورد ضرب و شتم قرار گرفتد، همچنان دو ماه است که در انفرادی و ۲۰۹ هستند، و قاضی صلواتی هم گفته خودش حکم می‌دهد، حال جسمی دو نفر از وکلایی که در ۲۰۹ هستند نیز اصلاً مناسب نیست، یکی احتمال قطعی پا دارد و یکی هم آسم شدید، که در زیر­زمین اوین بدون هواخوری نگهشان داشتند و الآن ۲ ماه بیشتر شده، و شکایتی هم که علیه تخلفات قاضی صلواتی کرده بودند هیچ پیگیری نشده، من دقیقاً نمی‌دونم که شما توی این زمینه چه کمکی می‌تونید به ما بکنید، اما اگر لازم شد می‌تونم اطلاعات دقیق­تری را در مورد پرونده این افراد و نقض قانون در مورد این زندانیان به شما ارائه بدم، نکته‌ای که در آخر لازمه اضافه کنم، این موضوعی که عرض کردم فقط موضوع دراویش به عنوان اقلیت عقیدتی نیست که متأسفانه کمتر مورد توجه قرار می‌گیره، موضوع چند تا وکیل و فعال حقوق هست که به شدت سرکوب شدند، اینها در حالی قراره از صلواتی حکم بگیرن که هیچ وکیلی رو تا حالا ملاقات نکردند، و در هیچ دادگاهی شرکت نکردند و وکلاشون نیز به هیچ دادگاهی احضار نشدند.

برنامه بعدی خلاصه­ اخبار یک ماه گذشته توسط آقای سام دادفر بود:

• پنج اعدام در زندان مرکزی ارومیه

اجرای حکم اعدام در ملأعام فرد متهم به محاربه در مشهد

اعدام سه زندانی در ملأعام در بندرعباس

اعدام ۸ زندانی در کرمان و شیراز

اعدام یک متهم به قتل در آمل

دو اعدام در زندان رجایی­شهر کرج

احمد شهید: حملات مقام‌های ایران روی کار من تأثیری ندارد

هیات «حقوق­بشری» ایران، عازم ژنو شد

ریحانه جباری اعدام شد

جواد لاریجانی: کشورهای غربی باید از اعدام‌ها در ایران ممنون باشند

همزمان با نشست ژنو، عفو بین­الملل خواستار فشار بر ایران برای رعایت حقوق­بشر شد

ایران با گذشت بیش از یک دهه، با سفر گزارشگران حقوق بشری موافقت کرد

بازداشت علی حیدری، فعال عرب در اهواز

بازداشت فرزند امام جمعه اهل‌سنت نصیرآباد

دادگاه مولوی نقشبندی و پسرش عبدالغفار برگزار شد

بازداشت ۱۶ نفر در یک کلاس مذهبی

تأیید محکومیت سنگین یک شهروند عراقی در ایران

مولانا عبدالحمید خواستار جلوگیری از توهین به اقوام ایرانی در صدا و سیما شد

بازداشت دو تن از پیروان اهل حق و دستگیری یک دانشجوی دیگر

ضرب و شتم و بازجویی یک درویش گنابادی در ایلام

این جلسه با سخنرانی در مورد "محاکمه ناقضان حقوق­بشر خیابانی" توسط آقای غلامعلی اخلاقی ادامه یافت:

بعد از انتشار نخستین گزارش آقای احمد­ شهید، برخی گروه­های حقوق­بشری همچون گروه فعالان حقوق­بشر، به شدت به این گزارش انتقاد کرده­اند و برخی حتی معتقدند که آقای احمد شهید توسط یک جریان خاص کانالیزه شده است که به ایشان اجازه نمی­دهد گروه­های مختلفی از زندانیان را به­طور یکسان مورد توجه قرار دهد. آیا شما با این دیدگاه موافق­اید؟ این گزارش را از این منظر چطور ارزیابی می­کنید؟ و فکر می­کنید که برای گزارش­های بعدی، به چه مورادی باید تأکید و اشاره بیشتری شود؟ می­دانید که آقای احمد شهید فرصت زیادی برای تهیه گزارش خود نداشته­اند. خود ایشان گفته­اند که از اول آگوست کار خود را شروع کرده­اند و در نیمه آگوست باید گزارش خود را ارائه می­داده­اند، ایشان نیز ادعا ندارد که این گزارش جامع باشد. تا آنجا که من اطلاع دارم، افراد مختلفی که بازتاب­دهنده مسائل گروه­های اجتماعی بسیاری در کشور هستند، موارد گوناگون نقض حقوق­بشر را در مورد افراد متعلق به آن گروه­های اجتماعی به صورت کتبی و شفاهی، با ایشان مطرح کرده­اند و وی در مدت کوتاه مأموریت خود با بسیاری از موارد نقض حقوق­بشر آشنا شده است. بنابراین معتقد نیستم که ایشان توسط یک جریان خاص کانالیزه شده است، ایشان اظهار کرده است که گزارش بعدی او که در ماه اسفند به شورای حقوق­بشر ارائه خواهد شد، به مراتب کامل­تر خواهد بود.

خانواده جان­باختگان رویدادهای پس از ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ از جمله خانم پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی، هواداران آقای بروجردی، فعالان کارگری و مدافعان حقوق هم میهنان کرد ما، از عزیزانی بوده­اند که انتقاد بیشتری نسبت به نقائص این گزارش داشتند که آقای احمد شهید در گزارش شفاهی خود در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل و در مصاحبه­هایی که در آن مقطع انجام داد، کوشش نمود که مقداری از کمبودها را جبران کند. در ادامه آقای آرش عباسی سخنرانی در مورد "وضعیت مهاجران افغان در ایران" ارائه دادند. دیده‌بان جهانی حقوق­بشر درگزارش تازه زیر، با نام "مهمان ناخوانده" روزچهارشنبه، وضعیت مهاجران افغان را در ایران بسیار نگران­کننده دانسته و نسبت به افزایش بد رفتاری‌های حکومت ایران با این مهاجران هشدار داده است. دیده‌بان جهانی حقوق­بشر خواهان توقف هرگونه بد رفتاری با مهاجران افغان از سوی حکومت ایران شده است، و ازحکومت افغانستان می­خواهد تا در این باره به گونه­ جدی با حکومت ایران گفتگو کند. این نهاد افزوده است که این نگرانی را به ایران نیز ابراز داشته، اما ایران تا کنون هیچ پاسخی در این زمینه نداده است. یافته‌های این نهاد نشان داده است که اخراج اجباری، لت و کوب، جدا سازی کودکان از خانواده‌های­شان، اعدام افغانان، بازداشت اجباری بدون این که جرمی مرتکب شده باشند، آزار و اذیت در هنگام اخراج و مانند این­ها به شدت ادامه دارد. معاون دیده‌بان جهانی حقوق­بشر درآسیا، فلیم کاین گفته است: " نقض حقوق افغانان یک موضوع بسیار مهم است که تأثیر مستقیم­بر مصونیت در حدود سه میلیون افغان که در ایران زند‌گی می­کنند، دارد. افغانانی که در ایران هستند بسیار آسیب پذیرهستند، ایران نتوانسته است بربنیاد قوانین جهانی، مسؤولیت­هایش را در برابر مهاجران افغان به انجام رساند." در این گزارش، دیده­بان جهانی حقوق­بشر با بیش از نود مهاجر افغان که از ایران به گونه اجباری اخراج شده­اند، گفت وگو کرده است. دیده­بان جهانی حقوق­بشر می­افزاید که هرچند این گزارش به مقام­های ایرانی فرستاده است، اما ایران تاکنون هیچ پاسخی به این گزارش نداده است. پژوهش‌گر دیده‌بان جهانی حقوق­بشر در بخش ایران، فراز صانعی گفته است: "ما گزارش ۱۲۴ صفحه­ایی را به حکومت ایران فرستادیم و امیدوار هستیم حکومت ایران نه تنها با دیده‌بان جهانی حقوق­بشر بلکه با حکومت افغانستان نشستی داشته باشد تا این مشکل حل شود." بخش پایانی آقای فرشید شهیدی­کاویانی سخنرانی در مورد "اعلامیه جهانی حقوق­بشر" را ارائه دادند.  در جلسات گذشته منشاء، علت و نحوه تصویب اعلامیه جهانی حقوق­بشر و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به تقضیل مورد بررسی قرار گرفت و مفاد آنها با یکدیگر مقایسه گردید. از آن­جا که اعلامیه جهانی حقوق­بشر همراه با دو میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حقوق مدنی و سیاسی، به عنوان پروتکل­های اختیاری ملحق به آن، مهمترین اسناد بین‌المللی حقوق­بشر را تشکیل می‌دهند، از این جلسه قصد برآن است که به بررسی اجمالی میثاق­های مذکور بپردازیم.

- میثاق بین­المللی حقوق مدنی و سیاسی : ميثاق بين­المللي حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل­متحد

مصوبه 16 دسامبر 1966- قطعنامه شماره A – 2200

قدرت اجرايي بنابر ماده 27، سوم ژانويه 1976 (دی­ماه 1354)

ديباچه: میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در (۱۹۷۶ میلادی) به اجرا درآمد و ۱۴۸ کشور هم اکنون عضو آن هستند، حقوق­بشری که این میثاق می‌کوشد ترویج و حمایت کند شامل:

حق کارکردن در شرایط عادلانه و مناسب

حق برخورداری از حمایت اجتماعی، معیار زندگی رضایت­بخش و عالی‌ترین معیارهای قابل حصول، رفاه جسمی و روانی.

حق آموزش و پرورش، برخورداری از مزایای آزادی فرهنگی و پیشرفت علمی

دولت­های عضو اين ميثاق: با توجه به اصولی که در منشور ملل­متحد اعلام شده است، شناسايی حيثيت ذاتی و حقوق برابر و غيرقابل انتقال کليه اعضاء خانواده بشر، مبنای آزادی، عدالت و صلح در جهان است، نظر به اين که، حقوق مذکور ناشی از حيثيت ذاتي شخص انسان می­باشد، با توجه به اعلاميه جهانی حقوق­بشر، کمال مطلوب انسان آزاد، برخورداری از آزادی و رهايی از ترس مي­باشد. اين خواست در صورتی ميسر می­شود که هر کس از حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود و همچنين از حقوق سياسی و مدنی برخوردار گردد. با توجه به منشور ملل­متحد، دولت­ها متعهد به ­رعايت و احترام به حقوق و آزادی­های انسان وترويج آنها در سراسر جهان می­باشند، با درک اين حقيقت که افراد نسبت به يکديگر و اجتماعی که بدان تعلق دارند دارای وظائفی هستند و برای تحقق بخشيدن و ترويج و رعايت حقوق شناخته شده مندرج در اين ميثاق مسئول می­باشند، (دولت­های عضو اين ميثاق) مواد زير را پذيرفته­اند: بخش يکم  ماده اول : 1- تمام ملت­ها حق خودمختاری دارند. به­واسطه اين حق، آنها وضعيت سياسی، اقتصادی، اجتماعی و توسعه فرهنگی خود را آزادانه تعيين می­کنند. 2- تمام ملت­ها مي­توانند برای اهداف خود، بدون لطمه زدن به تعهدات ناشی از همکاری­های اقتصادی بين­المللی که برمبنای اصول سود متقابل و حقوق بين­المللی، آزادانه (منعقد شده است) ثروت­ها و منابع طبيعی­شان را مصرف نمايند. در هيچ موردی نمی­توان ملتی را از وسايل امرارمعاش خود محروم نمود.

3- دولت­های عضو اين ميثاق، از جمله دولت­های مسئول اداره دولت­های مستعمره و تحت قيمومت، بايد در تحقق بخشيدن حق خودمختاری و احترام گذاشتن به اين حق، طبق مقررات منشور ملل­متحد، سرعت بخشند.

بخش دوم ماده دوم : 1- هردولت عضو اين ميثاق متعهد می­گردد که به­طور انفرادی و يا از طريق همکاری­های بين­المللی، به­ويژه اقتصادی، فنی و با (استفاده از) حداکثر منابع موجود و با کليه وسائل مناسب به­ويژه ابزارهای قانونگذاری در جهت دستيابی و تحقق کامل حقوق شناخته شده در اين ميثاق، اقدام نمايد.

2- دولت­های عضو اين ميثاق متعهد می­گردند که حقوق اعلام شده در اين ميثاق را بدون هيچ نوع تبعيض از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقيده سياسی و يا هر عقيده ديگر يا اصل و منشاء ملی يا اجتماعی، دارايی، نسب يا هر وضعيت ديگر تضمين و اعمال نمايند. 3- دولت­های در حال رشد با توجه به حقوق­بشر و (وضعيت) اقتصاد ملی خودشان تعيين می­کنند که تا چه اندازه حقوق اقتصادی شناخته شده در اين ميثاق را در مورد اتباع بيگانه تضمين خواهند کرد. ماده سوم : دولت­های عضو اين ميثاق متعهد می­شوند که حق مساوی مردان و زنان را در برخورداری از تمام حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که در اين ميثاق آمده، تأمين نمايند.

ماده چهارم : دولت­های­عضو اين ميثاق، تصديق­می­کنند که در برخورداری از حقوقی که مطابق اين ميثاق برای دولت (عضوی) مقرر شده است، آن دولت نمی­تواند اين حقوق را تابع محدوديت­هائی نمايد، مگر محدوديت­ها به­موجب قانون و در تطابق با ماهيت حقوق مذکور و به­منظور توسعه رفاه عمومی در يک جامعه دمکراتيک اعمال گردد. ماده پنجم : 1- هيچ­يک (از مواد) اين ميثاق نبايد بنحوی تفسير گردد که به­موجب آن حقی برای دولتی يا گروهی و يا فردی در جهت فعاليت و يا انجام هر عملي که باعث از بين رفتن هر يک از حقوق و آزادی­های شناخته شده در اين ميثاق شود و يا محدود کردن آن حقوق بيش از آن­چه که در اين ميثاق پيش­بينی شده است، ايجاد نمايد. 2- هيچ شرط (محدوديتی) يا عدول از حقوق اساسی بشر که در قوانين (عرف)، پيمان نامه­ها، آيين نامه­ها و يا رسوم هر يک از دولت­های عضو اين پيمان شناخته شده است و يا وجود دارد، به بهانه اين­که در اين ميثاق (آن حقوق) به­رسميت شناخته نشده است و يا به ميزان کمتری به­رسميت شناخته شده است، پذيرفته نخواهد بود.

بخش سوم  ماده ششم : 1- دولت­های عضو اين ميثاق، حق کار کردن را که شامل حق فرصت داشتن در انتخاب آزاد يا قبول شغلي جهت تأمين معاش خود است، به­رسميت می­شناسند و اقدامات مناسب را در اين جهت به­عمل خواهد آورد. 2- اقداماتي که به­وسيله دولت عضو اين ميثاق جهت دستيابی و تحقق کامل اين حقوق به­عمل می­آيد، شامل راهنمايی، تربيت فنی و حرفه­ای، طرح و برنامه­ها، روش­ها و تدابير فنی جهت دستيابی به توسعه مستمر و مداوم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و اشتغال کامل و سودآور و تحت شرايطی که آزادی­های سياسی و اقتصادی افراد حفظ گردد، می­باشند.

ماده هفتم: دولتهای عضو اين ميثاق حق هر فرد را در برخورداری از شرايط عادلانه و مساعد کار به­ويژه نسبت به حقوق زير، ­به­رسميت می­شناسند: الف: حداقل مزد که برای کارگران مقرر می­باشد:

1- دستمزد منصفانه و پاداش برای کار با ارزش مساوی بدون هيچ­گونه تمايز، به­ويژه برای زنان تضمين شود که شرايط کار آنها پايين­تر از شرايط و مزايای مردان نباشد و آنها برای کار مساوی (با مردان) دستمزد مساوی دريافت می­دارند.

2- معاشی شايسته برای آنها و خانواده­شان طبق مقررات اين ميثاق

ب: شرايط بهداشتی و ايمنی­کار. ج: ايجاد فرصت­های مساوی، برای هر کس که بتواند (موقعيت) شغلی خود را به مدارج مناسب و بالاتر بدون هيچ ملاحظاتی جزء سابقه خدمت و شايستگی، ارتقاء دهد.

هـ: استراحت، فراغت و محدوديت معقول ساعات کار و مرخصی­های متناوب با استفاده از دستمزد و همچنين مزد برای تعطيلات رسمی. جلسه بعدی نمایندگی دانمارک در تاریخ11/01/2015 ساعت 18:00 برگزار می­شود که همکاران برای هر مسئولیت در جلسه بعدی اعلام آمادگی کردند.

 

 

دشمنان آزادی ملت ایران

شهرام مسعود وزیری

همگان امروز می­دانند در خلال 36 سال سلطه ظالمانه و بی­رحم جمهوری خون و جنون­، جمهوری فساد و تباهی اسلامی در ایران­، چه فراوان جان­ها که نابود شد­، چه خون­هائی که بر خاک ریخته شد و سرنوشت چند نسل را به کام مرگ و اعتیاد و زندان و سیه­روزی کشاند­. ملتی کهن­سال با فرهنگ و تمدن چند هزار ساله را به چنان روزی کشانده­اند که امروز همشهر­یان حافظ و سعدی، مردم فرهنگ­پرور شیراز را در صف چند هزار نفری با کاسه و قابلمه و دبه­های پلاستیکی  ایستاده­اند تا آش­نذری (­آش فقرا­) را دریافت کنند. عکس­های خجالت­آور آن در سایت­های سیاسی­، موی برتن هر انسان آزاده­ای راست می­کند و قلب هر انسان ایران­دوستی را به درد می­آورد.

از این مقدمه بگذریم نگاه مختصری داریم به این سئوال ظاهرأ ساده اما مهمی که: دشمنان آزادی و اطلاع­رسانی ملت ایران چه نهاد یا سازمان­هائی هستند تا در فردای آزادی ایران، عوامل فاجعه این همه تباهی را به ملت ایران و همه جهانیان معرفی نمایند. چرا که آگاهی گام نخست هر حرکت سیاسی آزادی­بخش است و آن که مجرای آگاهی را می­بندد خواه فرد (خامنه­ای) و خواه سازمان­های سرکوب آن، هدفی جز فساد، دزدی و شرارت تحت نام اسلام ندارند.

مسدود­سازی، کنترل بر شرکت‌های خدمات­دهنده اینترنت، رصد ­و­مهار ارتباطات، حمله‌های­سایبری، بازداشت و زندانی کردن وبلاگ­نویسان و وب­نگاران، اعمالی رایج در ایران هستند. سه نهاد اصلی کارگذار سیاست سرکوب آنلاین در ایران عبارتند­از: شورای عالی فضای مجازی­، سپاه پاسداران  انقلاب اسلامی­ و کار گروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه.

این 3 سازمان و نهاد سرکوب در شمار جنایت­کارانی هستند که انواع فساد، محروم­سازی و بخش اشعه­های مرگ­آوری با نام کلی پارازیت­، سبب مرگ­و­میر دامن­گستر مردم از طریق اشاعه سرطان­، مرگ جنین در شکم مادر، قتل، شکنجه و زندانی  کردن وب­نگاران (ستار بهشتی) و هزاران فعال دیگر می­شوند.

شورای عالی فضای مجازی به دستور آیت‌الله سید­علی خامنه‌ای در تاریخ ١٧ اسفند سال ۱۳۹۰ تشکیل شد. یکی از هدف‌های تأسیس این شورا "برنامه­ریزی و هماهنگی به منظور صیانت از آسیب‌های ناشی از" شبکه جهانی اینترنت اعلام شده است.

کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه: این کارگروه نیز باید از مجریان سیاست‌های شورای عالی فضای مجازی باشد. کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه در سال ١٣٨٨ و بنابر ماده ٢٢ قانون جرایم رایانه‌ای که در همان سال به تصویب رسیده بود تشکیل شد؛ ریاست آن را دادستان کل کشور برعهده دارد .

این کارگروه از آغاز کار خود تاکنون دستور مسدود شدن موقت یا دائمی صدها سایت را صادر کرده است. این نهاد برروی سایت خود شهروندان را تشویق به «لو» دادن سایت‌های مثلاً "مجرمانه" می‌کند و اعلام کرده است که «تاکنون قریب نیم میلیون گزارش مردمی از مشاهده محتوای مجرمانه و درخواست پالایش! تارنماهای مختلف به این دبیرخانه و اصل و جهت بررسی به کارشناسان مربوطه ارجاع گردیده است.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: این ارگان نظامی در اردیبهشت ماه ١٣٥٨ با فرمان آیت‌الله خمینی برای سرکوب "ضد انقلاب" و پاسداری از دستاوردهای انقلاب، رسماً تأسیس شد. این سازمان به تدریج به کنسرسیومی بزرگ و پر شاخ و برگ تبدیل شد که در همه‌ عرصه‌های ایران حضور دارد.

این جایگاه ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آن را به نهادی که در امر سانسور آنلاین و سرکوب شهروند وب‌نگاران بیشترین دخالت را دارد، تبدیل کرده است.

در پی خصوصی­سازی عرصه ارتباطات در ایران، در سال ١٣٨٨ شرکت مخابرات ایران، اصلی‌ترین شرکت ارتباطاتی و بزرگ‌ترین شرکت خدمات­دهنده ایتنرنت کشور به تملک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. شرکت مخابرات به گفته مسئولانش اقدام به مسدودسازی سایت‌های اطلاع­رسانی می‌کند؛ هزاران سایت و میلیون‌ها صفحه امروز در ایران مسدود و در دسترس نمی باشند.

به این سه نهاد می‌توان پلیس فتا (پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات) را نیز که از جمله نیروهای سرکوب اطلاع­رسانی است، اضافه کرد. پلیس فتا مسئول بازداشت و شکنجه بسیاری از شهروند و‌ب‌نگاران و وبلاگ­نویسان است. پرونده مرگ غم­انگیز ستار بهشتی را می‌توان نمونه‌ای بارز از روش سرکوب پلیس فتا مثال آورد؛ این وبلاگ‌نویس سه روز پس از بازداشت در تاریخ ١٣ آبان ١٣٩١ در بازداشتگاه پلیس فتا بر اثر شکنجه کشته شد، امروز عاملان قتل وی همچنان مصون از مجازات هستند.

دگر انديشان مذهبي در ايران

نادر زندی

أقليت هاي قومي،زباني ،نژادي و ديني با گرايش هاي مختلف ناشئ إز فرهنگ و تمدن متفاوت باعث تنوع فرهنگي و اجتماعي در ايران شده است.با شروع انقلاب إسلامي و تأسيس جمهوري إسلامي فصلي ديگر در تاريخ سركوب و كشتار دگرانديشان مذهبي رقم خورد.فصلي كه نه فقط به دليل كيفيت و كميت بلكه إز نظر شيوه هاي سركوب در تاريخ ايران و در تاريخ سركوب دگرانديشان بي سابقه بوده است.از هنگام به قدرت رسيدن حكومت إسلامي ايران ،كه به طور رسمي و علني مذهب شيعه را به عنوان دين رسمي كشور قرار داده ديگر أقليت هاي ديني،حتي أهل تسنن و پيروان كتب أسماني ديگر مورد تبعيض علني قرار گرفته اند.حكومت نه فقط إز قوانين كه إز همه نهاد هاي اطلاعاتي ،أمنيتي ،تبليغاتي و إز همه نهاد هاي اموزشي ،اقتصادي واجتماعي براي سركوب دگر انديشان بهره گرفته اند.در ماده چهارم قانون اساسي جمهوري إسلامي امده است. كليه قوانين و مقررات مدني ، جزائي ، مالي ، اقتصادي،  فرهنگي، نظامي، سياسي و غير اينها بايد بر اساس موازين اسلامي باشد اين اصل بر اطلاق يا عموم همه اصول قانون اساسي و قوانين و مقررات ديگر حاكم است.تشخيص ابن امر با فقهاي شوراي نگهبان است.روشن است حتي رعايت چنين قانوني چه نتايجي براي دگرانديشان به بار اورد  و چه فضاي وحشت انگيزي إز تبعيضات اجتماعي و حقوقي را بر جامعه ايران حاكم كرد.زندان،ازارواذيت و مصادره اموال،اعدام و محروميت از حقوق مدني در دستور كار دولتمردان قرار گرفت و گروه هاي مذهبي از مسيحيان، يهوديان، زرتشتيان و بويژه بهاييان تا دراويش و حتي مسلمانان سني مذهب مورد ظلم و تجاوز قرار گرفته اند.حكومت إسلامي در ايران اعتقادي به حقوق بشرندارند و مدعي است كه معيار حقوق بشر در ايران حقوق بشر إسلامي است.در كشوري كه در ان ايت اله جنتي دبير شوراي نگهبان در برگزاري كنگره سرداران شهيد ميگويد:بشر غير از إسلام همان حيواناتي هستند كه روي زمين ميچرخند و فساد مي كنند.چه انتظاري غير از اينگونه رفتار ها و كردار ها از مسئولان حكومت اسلامي ميتوان داشت.از شروع انقلاب ايران تبعيض و ازار و اذيت اقليت هاي مذهبي از جمله مسيحي،يهودي ،ارامنه و بهاييان شدت گرفته و روحانيت شيعه خواست هميشگي خود حذف فيزيكي و معنوي دگر انديشان مذهبي را در جمهوري اسلامي با برخورد نظام يافته و روش مند حكومت بدل كرده است.عدم داشتن امكانات مذهبي براي عبادت،ازادي هاي محدود، بازداشت،إعدام،زندان،نابرابري هاي اجتماعي و سياسي ميباشند كه دگرانديشان بخصوص دراويش و بهاييان با ان روبرو هستند.اميدواريم كه جمهوري اسلامي اين تبعيضات و نابرابري ها را از ميان برداشته و حق داشتن هر عقيده و ديني را بدون هيچ برخوردي محترم بشمارد و تمام دگرانديشان به راحتي و بدون ترس و وحشت به ابراز عقيده و دين خود بپردازد و در كشور خود در ارامش زندگي كنند كه اين امر باعث يكپارچگي كشور و خطر فروپاشي و تجزيه از بين ميرود.

برگرفته از كتاب سركوب و كشتار دگرانديشان مذهبي در ايران نوشته سهراب نيكو صفت

حادثه مرگ معلولان­ذهنی یک آسایشگاه، به مجلس ایران کشیده شد

محمدرضا حقیقت­بین

در­پی مرگ سه معلول­ذهنی در آسایشگاه پاکدشت و مسمومیت غذایی دست­کم ۲۷ نفر دیگر، یک نماینده مجلس ایران می‌گوید قرار است کمیسیون بهداشت و درمان، یکشنبه پیش‌رو  به این موضوع رسیدگی کند.شهلا میرگلوی­بیات، پنجم دی ‌ماه به خبرگزاری کار ایران، ایلنا گفته است این حادثه «قطعاً به دلیل ضعف نظارتی» رخ داده و سازمان بهزیستی ایران باید برعملکرد آسایشگاه و سیستم بهداشتی آن نظارت بیشتری می‌کرد.روز یکشنبه، پس از آن­که گروهی از کم‌توانان ذهنی آسایشگاه «پدربزرگ» پاکدشت «سوپ جو» خوردند، مسموم شدند.خبرگزاری رسمی ایران ایرنا، از قول مجتبی خالدی سرپرست مرکز هدایت عملیات و بحران اورژانس ایران، نقل کرده است که پس از تماس با این مرکز در ساعت هشت شب، نیروهای امدادی به این آسایشگاه رفته‌اند. با این همه پیش از رسیدن آنها سه نفر از کم‌توانان­ذهنی جان خود را از دست داده‌اند؛ ۲۷ نفر دیگر نیز به بیمارستان انتقال داده شده‌اند.

این مقام ارشد مرکز اورژانس ایران گفته است که این افراد پیش از تماس با آنها دچار دل‌پیچه، دل‌درد و اسهال شده بودند.

مشخص نیست چقدر طول کشیده تا کارکنان آسایشگاه پاکدشت پس از بروز علائم، با اورژانس تماس بگیرند.

در عین حال یکی از ۲۷ بیماری که پس از بستری مرخص شده، مجدداً دچار علائم بیماری شده و به بیمارستان انتقال یافته است. خبرگزاری فارس، از طرف دیگر از قول آقای خالدی گفته است از غذای مصرف‌ شده نمونه‌برداری شده تا مشخص شود «علت مرگ آنها مسموم بودن غذاها بوده و یا این­که این غذاها حاوی میکروب خاصی بوده است».شهلا میرگلوی­بیات عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ایران، به خبرگزاری ایلنا گفته است «در مجموعه‌های بیمارستانی حضور کارشناس تغذیه برای نظارت­بر رژیم غذایی بیماران امری ضروری است، اما در تمام بیمارستان‌ها چنین کارشناسی وجود ندارد.»او می‌گوید نظارت و مدیریت در مجموعه‌های بهزیستی و بهداشتی و درمانی، «ضعف شدیدی» دارند. همایون هاشمی، رئیس سازمان بهزیستی ایران، آسایشگاه «پدربزرگ» پاکدشت را «از مراکز خصوصی درجه یک وابسته به سازمان بهزیستی» توصیف کرده است. خبرها و گزارش‌ها در مورد آلودگی‌های غذایی در ایران طی ماه‌های گذشته، به نگرانی‌هایی در سطح جامعه و بازتاب آنها در رسانه‌ها انجامیده است.در یکی از تازه‌ترین گزارش‌ها از مسمومیت غذایی گروهی در ایران خبرگزاری مهر، روز چهارشنبه سوم دی ماه گزارش داده بود که ۱۸ نفر از دانش‌آموزان یک مدرسه ابتدایی در سردشت به دلیل مصرف شیر رایگان، مسموم و راهی بیمارستان شدند.روز پنج‌شنبه نیز رئیس انجمن غذایی استان مازندران از سیر صعودی ابتلا به تب مالت، به دلیل فروش فله‌ای شیر خام در آن استان خبر داده بود.

طالبان = جمهوری­اسلامی = داعش

آیدا سامانی

در مناطقی که صحبت از برپایی حکومت اسلام ناب محمدی آمده، همواره خشونت و کشتار بازوی اصلی اجرای قوانین شرعی شده است. گروه­ها و سازمان­های اسلامی که طی فعالیت خود حکومت منطقه ویا کشوری را به­دست گرفتند در قدم اول مشروعیت خود را با اجرای قوانین مجازات اسلامی و پافشاری­بر انتشار اخبار اجرای احکام همواره در صدد کسب مشروعیت اسلامی هستند. طالبان در زمانی که حکومت افغانستان را در دست داشت چنان با عجله در اجرای احکام اعدام اقدام می­کرد که در هیچ عمل دیگری این سرعت وجود نداشت. حتی امروزه نیز بقایای آن رژیم دهشتناک در زمانی که نه دولت دارند و نه قوه قضاییه، در هر زمان و مکانی که فرصتی بیابند چوبه­های­دار را به­پا می­کنند یا گروه انسان­ها را مقابل جوخه اعدام می­سپارند و در انتها نیز شعار اجرای عدالت اسلامی را سر می­دهند.داعش نیز که دنیا را هم به ترس انداخته و هم به تعجب یک سالی است که پیرو اعتقادات همفکران طالبانیش ادعای برپایی حکومت بر­مبنای شریعت دارد. سر بریدن­های انفرادی و دسته­جمعی­، تیرباران­ها­، به اسارت گرفتن زنان و بچه­ها و فروختن آنها و کشتارهای دسته جمعی افرادی که غیر از آنان هستند را همه دنیا به لطف شبکه­های اجتماعی دیده­اند؛ خشونتی که آنان به نام اسلام و سنت پیامبر مقدس کرده­اند، کمتر سراغی در تاریخ دارد.

گروه­های اسلامی دیگر همچون بوکوحرام و الشباب نیز که کنترل مناطقی را در حوضه جغرافیای خود دارند نیز برای آن­که از همفکران خود عقب نمانند چنان قاطعیتی در اجرای احکام اعدام و شکنجه و سنگسار از خود نشان می­دهند که در مواردی از هم مسلکان خود پیشی می­گیرند.تمامی گروه­های نامبرده دارای مذهب اکثریت سنی هستند، ولی اقلیت شیعه نیز از زمانی که حکومت اسلامی در ایران برپا شده با تقدیس خشونت طولانی­ترین سابقه اجرای احکام شریعت را در عصر حاضر دارد. از شب برقراری حکومت اسلامی در سی­و­شش سال پیش در ایران به نام اجرای حکم خدا و مقابله با مفسدین فی­الارض اعدام­ها شروع شد و تا امروز هم نه تنها از آن دفاع می­نمایند، بلکه به آن افتخار نیز می­کنند.هر نوع کشتن در مقابل کشتن عملی غیرانسانی و ضد­حقوق بشری است. ولی چه جمهوری اسلامی ایران­، چه حکومت تازه تأسیس داعش در عراق و سوریه؛ و دیگر سازمان­های اسلامی چنان اعمالی مانند اعدام، سر بریدن و سنگسار را اجرا می­کنند و سعی در نفی زشتی آن دارند که پنداری اولین حکم الله کشتن است. وقاحت موضوع زمانی است که اجرای تمام و کمال قوانین الهی را در نابود ساختن انسان­ها امری مقدس می­شمارند. اینان مدعی قانونمندی هستند و منشاء تمامی قوانین را فرامین الهی می­دانند.دادگاه­هایی که طالبان، داعش و جمهوری اسلامی برای محاکمه افراد برپا می­کردند و یا می­کنند دادگاه­هایی سرپایی، بدون وکیل و قاضی صالح و عادل است. در تمامی این دادگاه­ها اشتیاق برای صدور و اجرای حکم اعدام موج می­زند. چنان شتاب­زده عمل می­کنند که هیج توانی برای مقابله با اجرای حکم باقی نماند. نمونه­های پر سر و صدای اخیر اعدام محسن امیر­اصلانی و ریحانه جباری بود، که در مورد اول تمامی راه­ها برای شکستن حکم اعدام به سرعت بسته شد و در مورد دوم عنوان قانونی بودن حق اولیاء­دم در مورد اجرای قصاص جلوی هر گونه تغییر حکم را گرفت؛ و تمامی این موارد نشان از شوق حکومت برای صدور و اجرای حکم اعدام را دارد.بسیاری از جرائم سیاسی و عقیدتی نیز مصداق محاربه پیدا می­کنند و در این مواقع این رئیس قوه­قضاییه است که به شدت در مقابل هر انتقادی موضع حمله می­گیرد و کلاً سلامت عقلانی منتقدین را زیر سئوال می­برد. او در موردی عنوان کرده که "اعدام سیاسی نداریم". در جای دیگر عنوان می­کند "اعدام کودکان زیر هجده سال دروغ محض است"، و در آخرین اظهار نظر می­گوید "اعدام­های پنهانی نداریم". قاضی و القضاتی که باید منشأ عدل و عدالت باشد در جایگاه دروغگویی قرار می­گیرد که دروغ­هایش در جهان منعکس می­شود. وی مسئله تضییع حقوق زنان را دروغ تکراری می­داند و تمام گزارشات گزارشگر ویژه سازمان ملل را دروغ و تحت تأثیر ضد­انقلاب خارج از کشور می­داند. در این راه ارتجاعی وی در رأس سازمانی قرار دارد که قرار است دادخواه حقوق مردم باشد ولی هم به صورت نظری و هم به صورت عملی مروج برداشت قهرآمیز از دستورات دینی است. همین خلق و خوی است که سبب رقابت هرچه بیشتر با جریاناتی همچون داعش و طالبان در ایجاد کشتار مقدس می­گردد. اینان به بهانه مطهرسازی و بخشیدن حیات دوباره دست به شنیع­ترین جنایت­ها می­زنند و دستگاه تبلیغاتی گسترده­ای که در اختیار دارند نیز در جذب نیرو یاریشان می­دهد. این سازمان­ها با داشتن رهبران مذهبی که به­راحتی از اجرای حکم اعدام و بریدن دست و سنگسار در ملأ­عام صحبت می­کنند سعی در عادی­سازی این احکام در جوامع تحت سلطه خود دارند آنچنان که مردم باید بپذیرند که این­گونه حکم صادر کردن­ها دقیقاً آن چیزی است که امت اسلامی را به الله نزدیک می­سازد و این­که هر کس به غیر از این اعتقاد داشته باشد دشمن اسلام و دشمن خداست.گسترش این آفت انسانیت در جوامع مسلمان زمانی روی خواهد داد که خلأ تفکر انسانی به وجود آید و این خلأ گاه خود خواسته نیز هست. در جامعه­ای که مردم آزاد­اندیش آن سکوت پیشه کنند اسلام گراهای تند رو همین بلا را با خود به ارمغان خواهند آورد، و در واقع تمام این جوامع مصداق کامل "از ماست که برماست"هستند.

 

نقش سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در بحران داعش

بیژن سامانی

سال­هاست توجه ناظران و تحلیلگران منطقه­ای به نقش سپاه پاسداران در تحولات کشورهای خاورمیانه جلب شده است.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال 1979 به فرمان آیت الله خمینی جهت حفاظت از انقلاب اسلامی تأسیس شد. در زمان جنگ ایران و عراق و همزمان با ورود سپاه به عنوان قدرت موازی با ارتش به جنگ، شروع به قدرتمند شدن کرد و در پایان جنگ تبدیل به بزرگترین و مؤثرترین واحد نظامی ایران گردید. با شروع رهبری آیت الله خامنه­ای و نیاز او به حمایت از سوی قویترین جریان نظامی ایران حضور سپاه  در امور سیاسی نیز آغاز گردید به­طوری که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی­نژاد بسیاری از مدیران ارشد ایران از میان اعضای سپاه انتخاب شدند و در همان دوران بود که سپاه جهت تقویت اقتصادی خود تجارت خود را در داخل و خارج ایران گسترش داد.

هم­زمان با حمله آمریکا به عراق و سقوط رژیم صدام حسین و نبود حکومت مقتدر در بغداد فضای مناسبی جهت بسط و گسترش نفوذ ایران در منطقه و تقویت مواضع جمهوری اسلامی در معادلات منطقه­ای به­وجود آمد. بهترین گزینه برای نقش­آفرینی در این فضا نیروی قدس سپاه پاسداران و استفاده از تجربیات گذشته این نیرو بود. این نیرو هم اکنون تحت فرماندهی ژنرال قاسم سلیمانی قرار دارد و نه تنها در ساختار عمدتاً شیعه­گرای بغداد نفوذ قابل­توجهی دارد بلکه با حضور گسترده اقتصادی در مناطق خودمختار کردنشین شمال عراق جای پای خود را محکم کرده است.

رژیم ایران سال­هاست که از رژیم سوریه حمایت می­کند؛ رهبر ایران سوریه را خط مقاومت در مقابل اسراییل می­داند. در سه سال اخیر که بحران سوریه به­وجود آمده این نیروی سپاه قدس بوده است که به عنوان حمایت از رژیم اسد به یکی از بازیگران اصلی تبدیل شده است. دولت ایران بارها اعلام کرده که حضورش در سوریه تنها به عنوان مستشار نظامی بوده است در حالی که چندین بار مقامات ارشد نظامی سپاه از عملیات این سازمان در خاک سوریه و در حمایت از رژیم بشار اسد خبر داده­اند.

این حمایت تا آن­جایی تأثیرگذار بود که در حالی که رژیم اسد در جنگ داخلی در موضع ضعف قرار گرفته بود با ورود حداکثری سپاه و حمایت گسترده از ارتش اسد ورق برگشت، و حتی اسد توانست انتخابات ریاست جمهوری برگزار کند.

با ظهور داعش و رشد برق­آسای این سازمان تروریستی­، سایر جناح­های مخالف درگیر در بحران سوریه عملاً در سایه قرار گرفتند. دولت اسلامی عراق و شام در حالی قدرت گرفت که در معادلات سوریه اتحاد یکپارچه­ای میان مخالفان رژیم اسد به­وجود نیامد و چند دستگی در میان مخالفان و پیوستن قبایل ناراضی سنی عراق به این گروه تروریستی که از تجربیات عناصر رژیم بعث عراق نیز بهره می­برد سبب گسترش آن در سوریه و عراق و همچنین تضعیف دیگر مخالفین رژیم اسد شد.

تسخیر مناطق و شهرهای مختلف توسط داعش در عراق و سوریه سرانجام آنان را در مناطق شمالی عراق در مقابل کردها و ترکمن­های این کشور و در مناطق مرکزی در نزدیکی بغداد قرار داده است. در این شرایط عملاً کردها با از دست دادن چندین منطقه به­خصوص همزمان با فاجعه سنجار نشان دادند که نه تنها از تسلیحات لازم جهت مقابله با دولت اسلامی برخوردار نیستند بلکه تجربیات لازم را نیز در کنترل یک جنگ تمام عیار دفاعی ندارند. اقدام داعش مبنی­بر کشتار شیعیان در مناطق ترکمن­نشین نیز از همت آنان برای یک پاکسازی گستره قومی مذهبی خبر داد و در این هنگام بود که سپاه پاسداران به طور جدی وارد عملیات نظامی در مناطق شمالی عراق گردید. در مرکز نیز با تصرف شهرهایی همچون بصره و تکریت توسط داعش ارتش عراق به وضوح نشان داد که فاقد کارآمدی لازم است و تنها در حالی که احتمال سقوط بغداد می­رفت این ارتش توانست با رهبری و کمک سپاه- آن­گونه که معاون پارلمان ایران گفته است - مقابل داعش بایستد. از زمان سقوط صدام حسین نیروهای سپاه پاسداران در میان قبایل و طوایف شیعه جنوب عراق نفوذ داشته است. سپاه از حامیان اصلی مبارزین شیعه عراقی مانند جیش­المهدی «Mahdi Army» بوده است. همچنین گفته می­شود در منطقه سبز بغداد که محل سکونت سفیران و دیپلمات­های خارجی و اعضای دولت و سفارتخانه­های کشورهای مختلف است سپاه از نفوذ امنیتی فوق­العاده ای برخوردار است.

اکنون سپاه در سه منطقه اصلی شمال­، مرکز و جنوبی عراق دارای متحدانی است که پذیرفته­اند لازمه حضور در عرصه سیاسی و نظامی این کشور همکاری با این سازمان قدرتمند نظامی است. در شمال برخی از ترکمن­ها تحت تأثیر سپاه خود را پیرو رهبر ایران می­دانند و کردها نیز که نیاز مبرمی به تقویت مواضع خود دارند در همکاری گسترده با اعضای سپاه قرار دارند.

هنگامی که صحبت از ارسال تجهیزات نظامی از طرف کشورهای غربی به پیشمرگه­های کرد به منظور مقابله با پیشروی داعش شد، نیروهای سپاه دقیقاً در میان کردها قرار داشتند و فرصت مغتنمی برای کردها محسوب گردید تا با مجهز شدن به سلاح­های روز و استفاده از تجربیات و آموزش­های مستشاران سپاه به پتانسیل نظامی بالای دست یابند.

مسئولیت رهبری تمام عملیات­های سپاه در خارج از ایران به عهده" ژنرال قاسم سلیمانی" است.

قاسم سلیمانی کیست؟ ژنرال قاسم سلیمانی 57 ساله و از فرماندهان سپاه در دوران جنگ ایران و عراق است. وی حدود 17 سال است که فرمانده سپاه قدس - واحد برون­مرزی سپاه پاسداران - است.

وی را به عنوان کسی­که در توانمند­سازی نظامی حزب الله لبنان­، جنگ افغانستان­، جنگ لبنان و اسرائیل، شکل­دهی فضای سیاسی عراق پس از صدام مؤثر است می­شناسند. تا قبل از مقابله با داعش در عراق سعی شد تا چهره وی همچنان در ابهام قرار بگیرد ولی همزمان با حضور وی در عراق ج.ا. با انتشار عکس­ها و تصاویر وی در کنار مدافعین عراقی و پیشمرگه­ها رسماً حضور وی را در این کشور اعلام نمود. اهمیت قاسم سلیمانی در نزد رهبر ایران تا این اندازه بوده است که به او لقب شهید زنده اعطا کرد.

همچنین در رسانه­های غربی از وی به عنوان­های مختلفی مانند "چهره­ای مرموز" و "دشمنی که هم مورد تنفر و هم مورد تحسین است" نام برده شده است­.

حتی در ماه دسامبر نیوزویک در نسخه بین­المللی خود تصویری از او به چاپ رساند که این عبارت کنار آن نوشته شده بود: " اول با آمریکا می‌جنگید، الآن داعش را درهم می‌کوبد، او فرد باهوشی و عاشق جنگ است و خودش هم می‌داند که زبده این کار است. "حتی فرماندهان نظامی و امنیتی نیز قابلیت­های فرماندهی او را تحسین می­کنند.

هفته­ها پس از انتشار عکس­های ژنرال قاسم سلیمانی در شبکه­های اجتماعی که وی را در خاک عراق و اقلیم خودمختار کردستان نشان می­دهد، سازمان ملل­متحد حضور وی را در خارج از ایران محکوم کرد و آن­را نقض تحریم­های بین­المللی علیه برخی از اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی دانست.

او از سال 2007 میلادی در فهرست تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل­متحد قرار گرفته است. بر­اساس این تحریم دارایی­های وی در خارج از ایران مسدود و از مسافرت بین­المللی منع می­شود.

به جز شورای امنیت سازمان ملل، وزارت خزانه‌­داری ایالات متحده نیز قاسم سلیمانی را به اتهام دست داشتن نیروهای قدس در خشونت‌های سوریه، تحریم کرده است.

انتشار گسترده اخبار حضور تأثیرگذار سپاه و در رأس آن ژنرال سلیمانی به عنوان تعیین­کننده استراتژی و هدایت­کننده عملیات به همراه بمباران اخیر مواضع دولت اسلامی در نزدیکی مرز عراق با ایران توسط هواپیماهای اف4 ایرانی پیامی است به ائتلاف چهل کشور مقابله­کننده با دولت اسلامی که ایران جزو آن نیست.

 این پیام عنوان­کننده آن است که با گستردگی عرصه نفوذ ایران در این منطقه دولت­های دیگر منطقه­ای و فرا­منطقه­ای به­خصوص ایالات متحده باید در معادلات خود ایران را به عنوان تأثیر­گذارترین قدرت منطقه به حساب آورند؛ و چنانچه این­گونه شود این بزرگترین نتیجه تلاش ایران برای تبدیل تهدید دولت اسلامی به فرصت عرض­اندام در صحنه بین­المللی خواهد بود.

همچنین قدرت­نمایی بی­سابقه سپاه در بسیج بیش از یک­و­نیم میلیون زائر کربلا در اربعین گذشته در مقابل چشمان ناظرین منطقه نشان از توانایی­های لوجستیکی و امنیتی بالا علاوه­بر وجود تهدیدات بی­سابقه را دارد که کفه ترازو را حتی در میان سازمان­های دیگر شیعه به نفع سپاه سنگین می­کند.


 
 

 

اعدام شاخصه نقض حقوق بشر درایران

رضا امیری

پیش از 35 سال است در ایران انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است؛ که براساس اسلام جامعه­ای خواهد ساخت مملو از معنویت، جامعه­ای پیشرفته­، هم در امور مادی و هم معنوی­، پر از عدالت و عاری از ظلم­، این حرف­های روحانیون انقلابی و در رأس آن خمینی بود که با فریاد زدن این که ما می­خواهیم غیر از این که زندگی مادی شما را تغییر دهیم زندگی معنوی شما راهم تغییرخواهیم داد، او می­گفت می­خواهیم به وسیله اسلام در جهان گسترش پیدا کنیم، او می­گفت که ما دستگاه قضایی را خواهیم ساخت که هر صاحب حقی را در کمترین زمان ممکن به حقش برسانیم، او می­گفت ما ریشه مفاسد اجتماعی را بر­می­کنیم طوری که کشوری عاری از همه مفاسد و بدی­ها داشته باشیم.ولی حالا بعد از 35 سال چه بر سر کشور آمده است ، مردمی زیر خط فقر، فحشا، اعتیاد و آمار بالای بیکاری، کودکان کار، محیط زیست رو به نابودی و مسئولان رانت­خوار که هر روز از هر گوشه


 

آن صدای اختلاس­های میلیاردی به گوش می­رسد از نظر اعتبار در دنیا یکی از بی­اعتبارترین مردم دنیا هستیم دست­آورد این انقلاب جز ترور جنگ و خون­ریزی و اعدام چه بوده است.همان­طور که می­دانید در جوامع مستبد که در آن سیاست قانون جنگل حاکم است حکومت­ها تا زمانی که از طرف افکار عمومی فعالین حقوق­بشر تحت فشار قرار نگیرند، پروسه اعدام متوقف نخواهد شد.

فشارهای ضد انسانی که این روزها علیه زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان­های رژیم فاسد جمهوری ولایت فقیه انجام می­گیرد، ولایت فقیه که خود را مالک جان و مال مردم ایران می­داند و مردم را افرادی نافهم و صغیر محسوب می­کند که قادر به تشخیص مصلحت خویش نیستند، و طبعاً به زور هم می­تواند ما گوسفندان را به سوی مصلحتمان سوق دهد، مردم خوب از نظر ولایت فقیه مردمی هستند که بدون چون و چرا فرامین او راقبول کنند او سعی دارد همه را به بسیج تبدیل کند، نوجوانانی که باید در شروع جوانیشان دانش بیاموزند توسط این سیستم شستشوی مغزی شده و به بدترین درندگان تبدیل می­شوند.

حتی برترین متخصصان و روشن­فکران هم باید مواظب باشند که در گفته و نوشته­هایشان مطیع رهبر باشند، که اگر نباشند جای آنها یا در زندان و یا چوبه­دار است.­

کشتار و سرکوب از آن ولایت فقیه است که هر گاه دستور بدهد بدترین شکنجه­گران و قاتلان تاریخ را تولید می­کند این سیاست از همان ابتدای سر کار آمدن این رژیم تا کنون علیه سیاسیون اعمال شده است هنوز به یاد داریم که خلخالی­ چگونه راحت انسان­های بی­گناه را می­کشت و می­گفت؛ من از خمینی دستور گرفتم و نامه دارم. اعدام جنایتی است که با آگاهی صورت می­گیرد، حکومت مذهبی و جنایتکار ایران که بوی از حقوق­بشر نبرده، اعدام را به یک اهرم کنترل و فشار در جامعه اعمال می­کند و به اشکال مختلف شهروندان ایران را به قتل می­رساند نه تنها بسیاری  از زندانیان سیاسی و کودکان بلکه افراد عادی نیز از ماجراجویی­های این نظام منحوس که با ارگان­هایی مثل نیروی انتظامی و اطلاعات و بسیج و سپاه پاسداران و به تازگی نیروی منحوس امر به معروف و نهی از منکر که با پاشیدن اسید بر سر و صورت دختران این مرز وبوم امنیت و آرامش را از مردم سلب کرده­اند.

در همه جای دنیا وقتی کسی ماشین پلیس می­بیند احساس امنیت و آرامش می­کند، ولی در کشور ما متأسفانه دقیقاً برعکس آن است؛ هر روز شاهد شدت گرفتن اعدام­های بدون دلیل و اعدام­های خیابانی و شتاب­زده در ایران هستیم، و هر روز خانواده­هایی را داغدار می­کنند که این نشان­دهنده قصاوت وظالم بودن این حکومت منحوس و تحجری است؛ که باریختن خون این ملت بی­دفاع میخی بر تابوت این نظام با دستان خود می­کوبند.  

تاریخ نشان داده که هیچ­وقت،هیچ حکومت ظالمی پایدار نخواهد ماند. اما پیام ملت ایران به این حکومت فاسد و در رأس آن ولایت فقیه یعنی خامنه­ای این است، امثال شما در طول تاریخ  بسیار بودند و آمدند و رفتند در همین تاریخ معاصر امثال صدام حسین و قذافی­ها که دیگر اثری از آن­ها نیست.

اطلاعیه 559 نمایندگی هانوفر

 

https://fbcdn-sphotos-c-a.akamaihd.net/hphotos-ak-xpa1/v/t1.0-9/10885015_387995758040461_2375376634709420005_n.jpg?oh=2d4675ebc732698b2f5e0e73a9994116&oe=5537844C&__gda__=1425986292_25c00138b919387ca2420b8e645c6011

 

در نهایت تاسف خبردار شدیم که (ششم دیماه) پانته آ عباسی املشی، فعال حقوق بشر  که در نشست های شورای حقوق بشر در شهر ژنو نیز  پیوسته حضوری موئثر داشت، به طور ناگهانی به کما رفته و امروز صبح ما را برای همیشه ترک کرده است. 

پانته آ متولد ۱۸ اگوست ۱۹۷۰، فعال حقوق زنان و حقوق بشر، و از همراهان و شرکت کنندگان در پروژه «همه حقوق بشر برای همه در ایران» بود. 

پانته آ، همچنین در حمایت و برای کمک به پناهندگان، سازمان هاتف را در ترکیه تاسیس کرده بود و نهایتا در حال پیگیری ماموریت انسان دوستانه اش، از میان ما رفت. 

خاطره این فعال پر انرژی که در نشست های شورای حقوق بشر تمامی سعی اش را برای برداشتن باری از روی دوش دوستان مبذول می داشت و لحظه ای از شرکت در نشست های جانبی مختلف و صحبت با نمایندگان جامعه بین المللی در رابطه با وضعیت حقوق بشر در ایران، غافل نمی شد، همواره در یادمان جاویدان خواهد ماند.

اعضای نمایندگی هانوفر یاد این عزیز را گرامی داشته و در غم خانواده و دوستانش شریک می باشند.

 ابتدای صفحه | بازگشت

all rights reserved @ Bashariat