گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در ایران
تهیهکننده : تقی صیاد مصطفی
گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در 27 سپتامبر 2015 باهمت
و تلاش اعضای کمیته در ساعت 14 بهوقت اروپای مرکزی و ساعت 20 بهوقت
مالزی برگزار گردید.
حاضرین در جلسه: خانمها: مریم مرادی- جمیله بدیرخانی-فاطمه تابع
بردبار و انسیه حنیف نژاد
آقایان: فرشید کاویانی- منوچهر شفایی-جمشید غلامی سیاوزان-تقی
صیادمصطفی-مصطفی خداکرمی-حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی-ابراهیم حسینی و
حسین کفایت حقیقی بودند.
در ابتدا آقای حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی فعال حقوق بشر در مورد نقش
ادیان در ایجاد و تداوم صلح و پایداری برای حاضرین در جلسه سخنرانی خود
را آغاز کردند:
یکی از بحثهایی که در دینشناسی نظری و فلسفی معاصر مطرح است نقش
ادیان در بهبود جهانی است که ما در آن زیست میکنیم.
در این زمینه هم مانند همه عرصههای دیگر اختلافنظر بسیار است. در
جهانی زیست میکنیم که بهزعم بسیاری از متفکران آن فرهنگ و هویت و سنت
نقشی انکارناپذیر و بیبدیل را دارا هستند.به تعبیر دیگر خاستگاه و
ریشه هر تغییری در جهان ما تغییر در فرهنگ و هویت است. به همین جهت است
که افرادی که زمانی تصور میکردند اقتصاد یا سیاست حرف اول و آخر
تحولات زمانه را میزنند هماکنون پی بردهاند همه این مؤلفهها اگر از
گذرگاه فرهنگ عبور نکنند ره بهجایی نخواهند برد. در این میان بخشی مهم
از هویت جهانی را ادیان به وجود آوردهاند. به تعبیر یکی از فیلسوفان
همه ارزشهای بشری که ما بر طبق آنها زندگی میکنیم ریشه در چندین سنت
معنوی و دینی جهان دارند .
اگر نگاهمان به ادیان و ارزشهای آنها اینگونه باشد پرواضح است که
نقشی بیبدیل را برای دین در جهان معاصر قائل خواهیم بود. در این میان
ادیان جایگاهی ژرف در صلح و گفتگوی فرهنگها نیز ایفا میکنند.
ما پی بردهایم هیچ امنیت و صلح و آرامشی بدون صلح میان ادیان مقدور و
امکانپذیر نخواهند بود. این نکته است که بهوفور و بهوضوح در طرح
هانس کونگ در مورد اخلاق جهانی مشهود است .دینشناسی نظری و فلسفی با
توجه به این پیشفرض به دنبال راهکارهایی برای گفتگوی بهینه میان ادیان
است.
در این زمینه البته رویکردهای مختلفی را شاهد هستیم. عدهای دیگر
اما معتقد هستند که دیدگاههای انحصارگرا یعنی دیدگاههایی که یک دین
را حق مسلم و مجسم حق میدانند نیز میتوانند مبلغ و مروج گونهای
گفتگوی ادیان باشند.
عدهای تصریح میکنند که تقریرهای سنتی نسبت به ادیان هم میتوانند به
گفتگویی جدی دامن زنند و پارهای دیگر از افراد بر این نکته دست
میگذارند که باید به نگاههایی جدید به ادیان به سراغ گفتگو رفت .
یکی دیگر از مضامینی که با محور دین با تکیهبر نقش دین در صلح جهانی
به بحث گذاشته میشود نسبت دین با عرصههای مختلف فردی و اجتماعی است.
در این گستره بررسی میشود که دین و سیاست چه نسبتی دارند، تأثیر و
تأثر دین و اقتصاد از چه قرارند و عاقبت اینکه تعامل میان دین و اجتماع
چگونه است.
همه این نکات نشان میدهند که فلسفه دین تا چه اندازه شاخهای کاربردی
و هیجانانگیز است . یادآور شوم كه دين در تعاملات جهاني تأكيد زيادي
بر صلح و همچنین بر اصل همزيستي مسالمتآمیز در بين انسانها دارد.
گرچه برخي از نويسندگان و انديشمندان بر اين عقیدهاند كه روابط عادي
ميان انسانها هرگز مبتني بر صلح نبوده است و تلاش میکنند وضع آنها
را به حالت جنگ دائمي جلوه دهند. لكن محققان برخلاف اين ديدگاه، عقيده
دارند كه گسترش دين در روابط انسانها با ديگر و ملتها بر مبناي صلح و
همزيستي بوده است دين سياست صلحجویانهای به انسانها توصيه نموده است
و نيز از انسانها خواستهشده مزاحمت خود را از حريم دعوت و پيروان آن
به دور نگاهدارند، امّا توصيه نكرده انسانها بهزور، دیندار و پیرو
دین خاصی باشند شوند ، بنابراين دين مدافع اصل همزیستی مسالمتآمیز و
تعاملات صلحآمیز است چون هم جنگ تجاوزگرانه را تحريم كرده است و
هم تجاوز در جنگ را، پس اين اصل، نخستين اصل حقوقي در روابط بینالمللی
اديان است، اصلي كه با فطرت انسان هم سازگاري دارد.
براي نمونه امري را كه دلالت بر اصل همزيستي مسالمتآمیز دارد یادآور
میشوم ايمان آوردن، که تحميلي نیست با حكمت و اندرز نيكو مردم را به
پروردگار فراخواندن به شیوههای كه بهتر است آنان مناظره کردن صلح و
احياي همزيستي با همسايگان که در آغاز تشكيل ادیان توصیهای بر آن وارد
نبود و پسازآن بر محبت و عطوفت و پاي بندي بهقرار دادها و
پیماننامهها بوده است.
ديگر اموري كه در خصوص نقش دين در صلح و تعاملات بینالمللی میتوان به
آن اشاره كرد موضوع عهد و پیمانها و اهميت آن و همچنین مذمتي كه بر
نقض عهد شده است، میباشد. دين نهتنها براي قراردادها و معاهدات
بینالمللی ارزش حقوقي فوقالعادهای قائل شده بلكه ملتها را براي
بستن و انعقاد پیمانهای صلح دعوت میکند و همواره به جوامع توصيه
نموده است كه دراینباره پیشقدم باشند .
از هر نوع تلاش براي برقراري و تحكيم مباني و شرايط و نيز گسترش آن در
جامعه بشري دريغ ننمايد چنانکه در طول تاريخ عقد قراردادهای صلح از
وظايف دولتهای مسئول و صلاحیتدار به شمار رفته است، درمجموع، دين نقش
اساسي و بنيادي میتواند در صلح داشته باشد و راهنماییها و دستورات آن
میتواند تعاملات بینالمللی را با صلح و همزيستي مسالمتآمیز همراه
نمايد و اين مطلب از آيات و روايات استفاده میشود در دين بر اصل وفا
به عهد و عمل نمودن و پايبند بودن به عهد و پيمان و میثاقها كه
میتواند صلح را در تعاملات بینالمللی به ارمغان آورد و نقش كليدي آن
در برقراري صلح در تعاملات بینالمللی قابلانکار نيست خداوند هم اين
دستورالعمل دين را عملاً به اجرا گذاشت و الگويي براي ما و بشريت
گردانيد که همه حكايت از اين دارد كه دستورات و توصیههای دينی بر صلح
در تعاملات بینالمللی تأكيد دارد و اين آموزههای دينی و رفتار
میتواند معيار و الگوي ما در روابط تعاملات بینالمللی براي دستیابی
به صلح باشد ,
در جوامع پيشرفته امروزی با پديدار شدن گروهای تندرو مذهبی اين
گروها سعی در القاء نظر باطل خود بر افراد و انسانها با توسل بهزور و
ايجاد رعب و وحشت هستند که اين کار زمينه ايجاد ناامنی در جوامع و جهان
را در بر خواهد داشت ازنظر من دين بهواسطه رسالتی که از طرف خداوند بر
انسانها دارد تضمینکننده صلح میباشد ولی اين تفسير انسانها با
افکار متفاوت است که برداشتهای غلط را به ارمغان میآورد . به اميد
روزی که شاهد صلح پايدار و برابری همه انسانها در جهان باشيم .
بعد از اتمام سخنرانی، آقای صیاد ضمن تشکر از آقای تقی پور دهقان
تبریزی از حاضرین تقاضا نمود در صورت وجود پرسش ، سؤال خود را اعلام
نمایند.
آقای
کاویانی
در ارتباط با نسبت دین و سیاست در موضوع سخنرانی از آقای تبریزی سؤال
نمودند:
که نسبت دین باسیاست و اقتصاد چیست؟
در صورت امکان باید بیشتر شکافته شود که آیا اساساً نسبتی وجود دارد یا
خیر؟
و از آقای تبریزی خواستند دراینباره توضیحاتی بدهند و آقای تبریزی
گفتند: دولتها بهواسطه اعتقاداتشان و با توجه به اینکه این دولتها
پایهگذار و بنیانگذار و طلایهدار اصل اقتصاد هر کشوری هستند
میتوانند به دستورات دینی درست و درآمدهایی که وجود دارد آنها را در
راه درست و برای مردم هزینه کنند و این درآمد و مسائل اقتصادی با توجه
به دستورالعملهای دینی که بهطور صحیح وجود دارد میتوانند با توجه به
دستورالعملها ؛ کشورها را بهطور صحیح اداره کنند وگرنه من خودم
موافق صد درصد جدایی دین از سیاست هستم. آقای شفایی نیز نظری غیر ازنظر
آقای تبریزی داشتند که دین میتواند حافظ صلح باشد و فرمودند:
اساساً دین حافظ صلح نیست نبوده و نخواهد بود برای اینکه اگر
واقعیتهای جنگ را نگاه کنیم بر اساس آماری که وجود دارد ابتدا جنگها
بر اساس 75تا85 درصدش در رابطه با ایدئولوژی و خواستههای مذهبی بوده و
در سطح کمتری در رابطه با کشورگشایی یا انتقامجویی بوده و دین یکی از
ارکان اثرگذار در جنگهاست همانطور که داریم در جهان امروز میبینیم
اینجا فقط نقش دینهاست که این خونریزیها اتفاق میافتد حالا چگونه
میشود درباره ادیانی صحبت کرد که دارند در رابطه با صلح و صفا صحبت
میکنند و آنها بازهم در لقای صلح و صفا به جنگ میپردازند. یکی از
اصولی که در ادیان وجود دارد درواقع تبلیغ ایدئولوژی و خواستههای
خودشان است و این تبلیغ ایدئولوژی طبیعتاً به ایدئولوژی دیگر برخورد
بکنند تبدیل به جنگ و خونریزی میشود .
سالها است که شاهد آن هستیم و اینکه دین میتواند نگهدارنده صلح
باشد بهطور مطلق نیست .
در مورد آموزههای دینی و بعث اخلاقیات ما در رشدی هستیم که هرکسی
میتواند خوب و بد تشخیص بدهد بدون اینکه نیازمند باشد به وحی الهی و
یا به یک کتابی که پنج هزار سال یا دو هزار سال و یا هزار سال پیش
نوشتهشده است وبر اساس آن نوشتهها بخواهد اخلاقیات را حس کند و
اخلاقیات را ما خودمان در انسانیت و انسان بودن و در رفتارهای انسانی
دست پیدا میکنیم که ما میتوانیم بخشی از آن را در اعلامیه جهانی حقوق
بشر ببینیم و اعلامیه جهانی حقوق بشر بحث دین نمیکند بلکه بحث خود
انسان را میکند و نیازی نیست که دینی باشد دل و مغزمان پیرو یکچیزی
که ناشناخته باشد .
الآن خوشبختانه ارتباطجمعی زیاد است که هرکسی میتواند این
ارتباطجمعی را و این آگاهی را به دیگران انتقال دهد و همه بتوانند از
آ ن استفاده کنند و دیگر نیازی به داشتن وحی و یا اطلاعات اینچنین
نباشد و با کمک آنها میتوانیم صلح جهانی ایجاد کنیم .
آقای غلامی ضمن سلام به حضار صحبت خود را اینگونه مطرح کردند و گفتند:
آیا ما میتوانیم فعالیتهایمان را تحت عنوان کمیته ادیان در کانون
دفاع از حقوق بشر بهطوری گسترده کنیم تا بتوانیم قطعنامهای صادر و در
شورای عالی حقوق بشر و حتی کنوانسیونهای سازمان ملل متحد بدهیم و طوری
تبلیغ کنیم و مقاله بدهیم و دعوت کنیم از ادیان تا با یک پرچم بنام دین
صلح و با به این طریق بتوانیم کمکی در صلح جهانی داشته باشیم . آقای
کاویانی در ادامه گفتند:
متفاوت بودن این جلسه با جلسات قبل به خاطر نبود یکی از همکاران که
مشکلاتی برایشان پیشآمده بود.
جلسه امروز بیشتر به این منظور بود که بررسی کنیم که ادیان چه نقشی
میتوانند در ایجاد صلح یا ایجاد جنگ داشته باشند نه اینکه چه نقشی
درگذشته داشتند.
و در ادامه نظر نمایندگی اسپانیا را خواندند که در بوجود آمدن جنگ ،
ادیان تأثیرگذار هستند نه در صلح. و گفتند:
نکته در همینجاست و خواستیم از این دیدگاه و زاویه نگاه شود که اگر
ادیان توانستند در به وجود آمدن جنگ تأثیرگذار باشند پس یعنی نقش
عمدهای در افکار عمومی، شکل گیری یک تفکر و یا حتی یک مسیر یا جنگ و
یا عملی برخلاف آن خواهد داشت و اگر که آنقدر قدرتمند هستند که
میتوانند جنگی را به وجود بیاورند پس به همان اندازه قدرتمند هستند که
بخواهند صلح یا عملی ضد جنگ و یا تفکر ضد جنگ را نیز به وجود بیاورند
.
در پایان آقای صیاد ضمن تشکر از حاضرین در ساعت 15:30 بوقت اروپای
مرکزی ختم جلسه را اعلام نمودند.
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق زنان – 22 اکتبر
تهیه کننده : مریم مرادی
جلسه ماهیانه کمیته زنان با همت و تلاش اعضای کمیته در تاریخ 22 اکتبر
2015 در ساعت 16:00 به وقت اروپای مرکزی برگزار گردید . باشندگان در
این نشست خانمها : انسیه حنیف نژاد – کبری الیاسی – مریم مرادی – صدیقه
جعفری – الهه رحمانی – زهرا لطفی – فاطمه تابع بردبار – مریم پورحسینی
– سمیه مهربانی – نازنین سید هاشم کدخدا – ندا امین – سهیلا مرادی –
منیژه ارویشی – جمیله دبیرخانی – مرجان تابع بردبار . آقایان : منوچهر
شفایی – مرتضی حسینی – مهدی سرحدی – غلامرضا اخلاقی – تقی صیاد مصطفی –
علی تبریزی – جمشید غلامی – فرهاد نصیری – حمید تبریزی – غلامعلی
اخلاقی . در ابتدا بانو مریم مرادی بعنوان مسئول جلسه افزون بر خوش آمد
گویی در باشندگان از بانو زهرا لطفی درخواست نمودند تا گزارش نقض حقوق
زنان در یکماهه مهرماه 94 را قرائت نمایند. گزارش به شرح ذیل ارائه
گردید : تلاش ناموفق برای به تاخیر انداختن بررسی طرح اعطای تابعیت به
فرزندان مادران ایرانی: نمایندگان مجلس با ۹۸ رأی موافق، ۴۹ رأی مخالف
و ۷ رأی ممتنع با سلب یک فوریت از دو فوریت این طرح مخالفت کردند و
خواستار بررسی این طرح در قالب دو فوریت شدند.
ناهید گرجی؛ آزادی به قید وثیقه با ادامه بیماری: به گزارش خبرگزاری
هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ناهید گرجی، در آستانه
سالگرد بازداشت خود به دلیل شدت گرفتن بیماری افسردگی حاد و وضعیت روحی
نامناسب و همچنین سابقه بستری شدن در بیمارستان مرتبط با مشکلات روحی
به قید وثیقه از زندان آزاد شده تا بقیه درمان خود را در بیرون از
زندان پیگیری نماید.
6500 امضا برای درخواست تغییر قانون خروج زنان متاهل از کشور:
محرومیت نیلوفر اردلان، کاپیتان تیم ملی فوتسال کشور از حضور در
مسابقات آسیایى، این فرصت را فراهم کرده که فعالان زنان ایرانی با
استفاده از آن به قانونی که خروج زنان متاهل از کشور را منوط به اجازه
شوهر میکند اعتراض کنند . آتنا دائمی؛ آخرین وضعیت پزشکی و تداوم
بلاتکلیفی : با مشخص شدن نتیجه آزمایشات آتنا دائمی، فعال مدنی محبوس
در زندان اوین اعلام شد که ایشان به ام اس مبتلا نیست و مشکلات جسمی
ایشان در زندان ناشی از استرس و فشار عصبی است. خانم دائمی همچنان با
عدم تعیین وقت دادگاه تجدیدنظر در وضعیت بلاتکلیف به سر می برد . سقط
جنین همسر یک فعال مدنی در جریان بازداشت وی : حمله خشونت آمیز نیروهای
امنیتی برای بازداشت شاپور رشنو، فعال مدنی موجب سقط جنین همسر او شد.
زینب جلالیان؛ ایجاد محدودیت در ملاقات در وضعیت بیماری : زینب
جلالیان، زندانی سیاسی در وضعیتی هشتمین سال زندان خود را سپری میکند
که با وجود بیماری چشم و عدم رسیدگی به آن با محدودیت در ملاقات های
هفتگی در زندان نیز روبرو شده است . یک منبع مطلع در گفتگو با هرانا
ضمن تائید این خبر اعلام کرد که این محدودیت در زندان و توسط نیروهای
امنیتی و مسئولین زندان انجام شده است . تعیین وقت دادگاه آتنا
فرقدانی و محمد مقیمی : زمان رسیدگی به اتهام رابطه نامشروع دون از زنا
منتسب به آتنا فرقدانی و وکیل او محمد مقیمی تعیین شد . معاون رئیس
جمهور به دنبال اصلاح اجازه همسر برای زنان : معاون امور زنان و
خانواده رییس جمهور در خصوص اصلاح قانون گفت : تا زمانی که این قانون
اصلاح نشود به دنبال استثناها خواهیم گشت تا حداقل زنان علمی و
ورزشکاران بتوانند به کنفرانسها و میادین بین المللی بروند . به گزارش
خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا، شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و
خانواده رییس جمهور اظهار کرد:
“بیش
از ۱۰۴۰ ایمیل در این خصوص دریافت کرده
که به موضوع عدم امکان خروج زنان از کشور بدون اجازه همسر به عناوین
مختلف اعتراض میکند . انتقاد یک مرجع تقلید از سخنان معاون رئیس جمهور
در امور زنان : یک مرجع تقلید با انتقاد از سخنان معاون رئیس جمهور در
امور زنان در ارتباط با اجازه مسافرت زنان بدون اذن شوهر، خواستار
انتخاب فرد دیگری برای این سمت شد . به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از
شفقنا، سبحانی، مرجع تقلید با انتقاد از سخنان اخیر مولاوردی، معاون
رئیس جمهور گفت که همه فقهای شیعه و سنی معتقدند زن بدون اذن شوهر نمی
تواند مسافرت کند، این چه موضوعی است که معاون رئیس جمهور مطرح می کند،
این ها در شأن نظام جمهوری اسلامی نبوده و مقدمه مسائل دیگر است،
انتخاب چنین فردی صحیح نبوده و باید فردی را انتخاب کرد که فکر اسلامی
داشته باشد . گرفتن بکارت و بارداری از آتنا فرقدان: سازمان عدالت برای
ایران روز ۱۱ مهر گزارشی منتشر کرده و در آن خبر داده که دادگاه آتنا
فرقدانی، فعال مدنی و کاریکاتوریست زندانی و وکیلش، محمد مقیمی به شکل
غیرعلنی و پشت درهای بسته برگزار شده است. این دو نفر به اتهام دست
دادن با یکدیگر محاکمه شدند.
پیش از این در ماه مرداد از این زندانی سیاسی تست بکارت و بارداری
گرفته شده است. این زندانی سیاسی زن، در ماه مرداد به دستور بازپرس
پرونده برای انجام تست بکارت و بارداری فرستاده شده است. فریبا کمال
آبادی، از زندانیان بهائی محبوس در بند زنان زندان اوین با گذشت بیش از
هفت سال از زمان بازداشت همچنان بدون مرخصی در زندان به سر می برد.
نسیم باقری، از اساتید دانشگاه مجازی بهائیان محبوس در بند زنان زندان
اوین در تمام طول دوران بازداشت خود از مرخصی محروم بوده و دادستانی با
درخواست های او و خانواده اش برای مرخصی مخالفت می کند. زهرا زهتاب چی؛
دو سال حبس بدون مرخصی :
با گذشت حدود دو سال از حبس زهرا زهتاب چی، زندانی سیاسی محبوس در بند
زنان زندان اوین، هنوز امکان مرخصی و خروج از زندان برای وی فراهم نیست
و با مرخصی او از سوی مسئولین زندانی و دادستانی موافقت نمی شود .به
گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، با گذشت
حدود دو سال از آغاز بازداشت و حبس زهرا زهتاب چی، زندانی سیاسی محبوس
در بند زنان زندان اوین، هنوز امکان مرخصی برای وی فراهم نیست و
مسئولین دستگاه قضایی با مرخصی وی مخالفت می کنند . آغاز محکومیت دو
شهروند بهایی در یزد: دو شهروند بهایی ساکن یزد به نامهای ناطقه نعیمی
(باغی) و (اتحادی ) در روز سه شنبه 14 مهر ماه جهت گذراندن محکومیت خود
را به زندان یزد معرفی نمایند .
افسانه بایزیدی بار دیگر بازداشت شد : افسانه بایزیدی، دانشجوی دختر
اهل شهر بوکان توسط نیروهای امنیتی حکومت اسلامی ایران بازداشت شده و
به مکان نامعلومی انتقال یافت. به گزارش رسیده به آژانس خبررسانی
کُردپا، روز پنجشنبه
شانزدهم مهرماه، نیروهای امنیتی به منزل پدری افسانه بایزیدی مراجعه و
برای چندمین بار وی را بازداشت کردند . نرگس محمدی پس از تشنج، در
بیمارستان بستری شد : نرگس محمدی روز یکشنبه نوزدهم مهر ماه در پی تشنج
در زندان، به بیمارستان منتقل و بستری شد. به گزارش خبرگزاری هرانا به
نقل از کانون مدافعان حقوق بشر، خانم محمدی در حال حاضر بهصورت
تحت الحفظ در بیمارستان بستری است . تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی گفت
که شرایط نگهداری خانم محمدی در بیمارستان باید معقول باشد تا تحت فشار
عصبی قرار نگیرد، بنابراین ایجاد شرایط نامناسب مانند بستن به تخت،
روند درمان او را عقب می اندازد .حبس طولانی مدت و شلاق برای دو شاعر:
به گزارش دویچه وله، به حکم شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران، فاطمه
اختصاری به ۱۱ سال و نیم و مهدی موسوی به ۹ سال زندان محکوم شدند.
عدم اعمال ماده ۱۳۴ و اعاده دادرسی مریم اکبری منفرد : در حالی که
اعمال ماده ۱۳۴ شامل حال زندانی سیاسی، مریم اکبری منفرد، محبوس در بند
زنان زندان اوین می شود، از اعمال این ماده قانونی در ارتباط با او
جلوگیری می شود و با وجود اعاده دادرسی پرونده این زندانی سیاسی، دیوان
عالی کشور پیش از رسیدگی و تسلیم لایحه دفاعیه و معرفی وکیل، حکم مریم
اکبری منفرد را دوباره تائید کرده است .پس از اتمام گزارش ، از آقای
مرتضی حسینی فعال حقوق بشر که در بخش افغانستان با کمیته زنان همکاری
میکنند خواسته شد که در خصوص ازدواج اجباری دختران در افغانستان
سخنرانی خود را قرائت نمایند که به شرح ذیل ارائه گردید:
ازدواج اجباری دختران در افغانستان :
ازدواج یکی از سرنوشتسازترین مراحل زندگی افراد است که از دیدگاه
جامعهشناسان این انتخاب و مرحله باید با آگاهی و احتیاطِ تمام طی شود.
این مقطع از زندگی برای زنان نیز حساسیتهای زیادی دارد؛ دختران باید
آزادانه و با درنظرداشت حقوقشان ازدواج کنند، اعم از زمان ازدواج،
شرایط ازدواج و شریک زندگیشان. در جایی مثل افغانستان که زنان از
بسیاری از حقوق اولیهشان مانند درس خواندن محروم هستند و شرایط سخت
زندگی را میگذرانند، ازدواج باری روز به روز عادی شده و شاید بسیاری
از زنان نسبت به این ستم آشکار حتی انتقادی هم نداشته باشند . در جو
عمومی افغانستان دختران وقتی به دنیا میآیند مانند یک امانت برای پدر
و مادرشان به حساب میآیند و والدین احساس میکنند که دخترهایشان
امانتی هستند نزدشان و باید تلاش کنند تا دخترها زودتر به خانۀ بخت
بروند که این موضوع خیلی از اوقات بدون درنظر داشت عقاید و نظریات خود
دختران به پیش میرود.
دختران کلید غیرت و بیغیرتی مردان : یکی از مشکلات اساسی در افغانستان
و کشورهایی مانند افغانستان این است که مردان در سر چیزی به نام «غیرت»
پروراندهاند و در تلاش حفظ آن هستند تا برتر شمرده شوند؛ در
افغانستان غیرت یعنی تاحد امکان دخترانت را کسی نبیند، اسمی ازو نبرد،
معاشرت دختران با دنیای خارج از خانه که کاملاً خلاف تعریف غیرت است و
در مجموع تلاش میکنند تا دختر بیشتر در چارچوب خانه حبس باشد تا حفظ
غیرت بیشتری برای مردان کند. بارها از مردان در افغانستان شنیدهام که
افتخار میگفتند: «یکی از افتخارات زندگیام این است که در ازدواج هیچ
یک از دخترانم، از آنها نظر نخواستهام.» این جملۀ پرکاربرد در
افغانستان خود نشانگر عمق فاجعه در این باره است، والدین و یا به صورت
خاص مردان در افغانستان فکر میکنند تنها خودشان خیر و صلاح فرزندانشان
را میدانند و اگر به میل دخترانشان عمل کنند، شکست خواهند خورد. یکی
از موارد جالب توجه در افغانستان این است که در حال حاضر در خواستگاری
رفتن، هرگز داماد به خواستگاری برده نمیشود؛ صحبت کردن دختران و پسران
قبل از ازدواج اوج بیغیرتی شمرده میشود و اصلا پذیرفتنی نیست.
آشنا شدن دختران و پسران و ازدواج آنها در نتیجۀ تفاهم و صحبت، یک
ازدواج بد شمرده میشود و به باور بسیاری از مردم، اینگونه ازدواجها
ناشی از بیغیرتی والدین دختر است. هنوز هم تعداد دختران دانشگاهی در
افغانستان بسیار کم است، ازدواجهای که درجریان زمان دانشجویی و بین
دانشجویان صورت میگیرد معمولا بد جلوه داده میشود. در حال حاضر هم،
بیشتر ازدواجها در افغانستان، ازدواجهای فامیلی است. خانوادهها
بیشتر با ازدواجهای فامیلی خودشان را راحت احساس میکنند و اصلا مهم
نیست که دختران با چه ازدواج راحتترند.
فرار دختران از منزل :
یکی از پیامدهای ازدواج اجباری، فرار دختران از منزل است؛ دختران
افغانستان همیشه تن به زور دادهاند و موافقت کردهاند هر ظلمی را
بپذیرند که یکی از مثالهای واضح آن، ازدواجهای اجباری است اما بعضی
از دختران تن به این همه ظلم نمیدهند و راضی به ازدواج اجباری
نمیشوند و در ادبیات افغانستان به عنوان «دختران فراری» یاد میشوند.
دخترانی که راضی به ازدواجهای اجباری نمیشوند، با قبول تمام مشکلات
فراوان از منزل فرار میکنند و انتخاب خودشان احترام میگذراند. تعداد
کثیری از این دختران در جریان فرار از سوی خانواده گرفتار میشوند و
مجازات عرف شده در افغانستان برای بسیاری از این دختران «مرگ» است. این
دختران در افکار عمومی مردم در افغانستان به عنوان دختران بد و
بیبندوبار یاد میشوند و حتی در ادبیات مرسوم به عنوان «دختران فاحشه»
یاد میشوند. در یکی از قضایای اخیر در استان بدخشان افغانستان، دختری
که تن به ازدواج اجباری نداده بود و از منزل فرار کرده بود، از سوی
پسرهای عمویش بدون اجازۀ پدر و مادرش، کشته شد. پسرهای عموی این دختر،
غیرتشان را وابسته به قبول این ازدواج اجباری میدانستند که در صورت
عدم پذیرش احساس کردهاند غیرتشان خدشه دار شده است. فعالیت نهادهای
دفاع از حقوق زنان نیز در افغانستان هر چند کافی نیست اما قابل قدر
است؛ در حال حاضر خانههای امن زیادی در کشور فعالیت میکنند. خانههای
امن محیطی برای پذیرش دختران بیپناه است هرچند که گاهی دختران در این
خانههای امن هم امنیت ندارند ولی در کل فعالیت قابل تقدیری است.
داستان محمد علی و ذکیه بامیانی، داستان کهنهای نیست؛ چندی پیش محمد
علی و ذکیه دو جوان که از دو قوم مختلف بودند، خواستند باهم ازدواج
کنند اما با مخالفت خانوادههایشان مواجه شدند و مجبور به فرار از منزل
شدند، ماهها در فرار بودند و جای امنی برای زندگی نداشتند. داستانهای
مانند این در افغانستان به وفور رخ میدهد و کسی از آن باخبر نمیشود.
نمیخواهم شعار دهم اما خانوادهها باید با خودشان رو راست باشند و
منطقی بیندیشند، باید به انتخاب دخترهایشان احترام بگذراند و اساس
تصمیمگیری را انتخاب دخترهایشان قرار دهند. تنها و تنها راهکار برای
رفع این معضل، آگاهیرسانی به خانوادهها و زنان از حقوق واقعی زنان
است که مستلزم زمان بیشتری میباشد.
پس از اتمام سخنرانی ، نوبت به سخنرانی مریم مرادی ( فعال حقوق بشر –
کمیته زنان ) رسید که در خصوص بررسی علل قتل های ناموسی در ایران
پرداختند که به شرح ذیل ارائه گردید : جنایت های ناموسی یا قتل ناموسی
به ارتکاب خشونت و اغلب قتل زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند
انجام میشود . این زنان به علت ننگین کردن شرافت خانواده خود ، مجازات
میشوند . این ننگ میتواند موارد مختلفی را شامل گردد :
از جمله خودداری از ازدواج اجباری ، قربانی یک تجاوز جنسی ، طلاق گرفتن
( حتی اگر شوهرش ناشایست باشد . ) رابطه با جنس مخالف ، و یا ارتکاب
زنا . برای اینکه فردی قربانی جنایت های ناموسی شود فقط به ظن اینکه او
آبروی خانواده را بر باد داده کافی است . بر اساس ماده 630 قانون
مجازات اسلامی ایران ، هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی
مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد ، می تواند در همان حال آنان
را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره باشد فقط مرد را میتواند به
قتل برساند . حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است .
مبنای این اصل قانونی فتاوای فقهای شیعه است که مبتنی بر روایاتی در
این زمینه است . البته در این وضعیت هر چند شخص گناه و جرمی مرتکب نشده
اما باید واقعه را در دادگاه ثابت کند .
علل قتلهای ناموسی عبارتند از :
1- عامل جغرافیایی :
قتل های ناموسی معمولا در استان های مرزی یا در نواحی ای که مسکن اقلیت
های قومی، زبانی، و دینی ایران هستند، روی می دهد: استان هایی چون
کردستان، آذربایجان غربی، سیستان و بلوچستان، خراسان، فارس و همدان.
ساکنان این نواحی به دلیل اقلیت بودن و دورافتادگی از مرکز، بیش از
مناطق مرکزی با محرومیت های دولتی ناشی از تبعیض، فقر، فشارهای سیاسی
ناشی از بدگمانی دولت به اقلیت ها، عقب ماندگی فرهنگی به دلیل عدم
توزیع برابر امکانات مالی و آموزشی و شهروندی روبرو هستند.
2- عامل فرهنگی و اجتماعی : گذشته از عامل جغرافیایی، فرهنگ مردسالار
جامعه و عامل مذهب، به عنوان دوعلت مهم دیگر در بروز قتل های ناموسی،
بویژه در این مناطق، معرفی می شود. ازدواج اجباری، به ازدواج درآوردن
دختران در سنین کودکی، اجبار به ادامه زندگی زناشویی و تمکین، ناپسند
بودن طلاق، خشونت خانگی، چند همسری، که بویژه در این استان ها بسیار
رایج است، تبعیض میان دختر و پسر از آغاز تولد و سپردن ناموس خانواده
به فرزندان پسر (به طوری که آنان نه تنها اختیار هرگونه سختگیری را در
مورد خواهران خود دارند بلکه در مورد مادران خود نیز ازهیچ خشونتی ابا
ندارند)، رفتارهای خشن و آنی به دلیل اعتیاد مرد به مصرف مواد مخدر و
الکل، جزو مهم ترین دلایل قتل ناموسی است که از فرهنگ مرد سالار جامعه
ناشی می شود.
3- عوامل حقوق ( قوانین و فقه ) : سومین عامل که در این کتاب به عنوان
یکی از مهم ترین علل وقوع قتل های ناموسی و بویژه افزایش چشمگیر آن در
سی سال گذشته ذکر شده، استقرار قانون مجازات اسلامی است که قاتلان را
در حاشیه امن حق دفاع از ناموس قرار می دهد و از مجازات قتل عمد، یعنی
قصاص، می رهاند. در این قانون بویژه مواد زیر به کمک قاتلان می شتابند.
4- فقدان شاکی خصوصی : همچنان که گفتیم این قتل ها معمولا شاکی ندارند.
ببینیم قانون درمورد قتل بدون شاکی چه می گوید : ماده
۲۰۸ -
هر کس مرتکب قتل عمد شود و شاکي نداشته يا شاکي داشته ولي از قصاص گذشت
کرده باشد و اقدام وي موجب اخلال در نظم جامعه يا خوف شده و يا بيم
تجري مرتکب يا ديگران گردد موجب حبس تعزيري از
۳
تا
۱۰
سال خواهد بود .
5- قتل فرزند :
همچنان که از نمونه های قتل های ناموسی بر می آید ، بسیاری از آنها به
دست پدران و شوهران صورت می گیرد. قانون مجازات اسلامی که روح و رسم
نظام پدرسالاری – مردسالاری قبیله ای، ونه نظام شهروندی مدنی، بر آن
مسلط است، زن و فرزند را ملک مرد می داند و قتل آن ها را مستوجب مکافات
نمی داند.
ماده
۲۲۰-
پدر يا جد پدري که فرزند خود را بکشد قصاص نميشود و به پرداخت ديهي
قتل به ورثه مقتول و تعزير محکوم خواهد شد .
6- قتل ناموسی بر اساس سوظن : بسیاری از این قتل ها حتی بر دلیل و
مدرکی نیز متکی نیست و تنها از روی تصور و سوءظن قاتلان درمورد
قربانیان یا حرف هایی که از دیگران شنیده اند، انجام می شود. مرد که
خود را غیرتمند و نگهبان و مالک ناموس یا آبروی خانواده می داند، با
شنیدن سخنی درباره ناموس خود اورا مهدورالدم می شمارد و تصمیم به قتل
اومی گیرد. در این کار التماس ها و انکارهای قربانی اثری ندارد.
اما قانون در این باره چه می
گوید :
تبصره۲-
(
از بند ج قانون مجازات اسلامی) - در صورتی که شخص کسی را به اعتقاد
قصاص یا به اعتقاد مهدورالدم بودن بکشد و این امر بر دادگاه ثابت شود و
بعدا معلوم گردد که مجنی علیه مورد قصاص و یا مهدورالدم نبوده است قتل
به منزله خطا شبه عمد است . و اگر ادعای خود را در مورد مهدورالدم بودن
مقتول به اثبات برساند قصاص و دیه از او ساقط است . بنابر این حتی وقتی
پس از قتل ثابت شود که جنایت با ادعای واهی صورت گرفته است و مقتول
بیگناه بوده، باز قتل از مقوله خطا شمرده می شود و مشمول قصاص نمی
شود.
افراد به جای دستگاه اجرای
قانون :
اما چرا با وجود همه مقام ها و دستگاه های وسیع امنیتی و انتظامی و
قضایی که برای حفظ و اجرای قانون ایجاد شده اند، افراد می توانند شخصا
دست به قصاص یا قتل ناموسی بزنند؟
قانون خود دست افراد را برای ارتکاب به قتل و اجرای حکم باز می گذارد .
علاوه بر مواد قانونی بالا این ماده قانونی نیز از نظر تشویق حکومت به
گسترش خشونت در جامعه قابل توجه است. ماده
۲۶۵-
ولي دم بعد از ثبوت قصاص با اذن ولي امر ميتواند شخصاً قاتل را قصاص
کند و يا وکيل بگيرد.
7 –عامل اقتصادی یا فقر : بی عدالتی در توزیع منابع ملی در این نواحی و
عدم دسترسی افراد این جوامع به اشتغال و درآمد سبب شده است که اکثر
ساکنان این مناطق به دلیل فقر از امکانات فرهنگی و آموزشی لازم برای
برخورداری از جامعه مدنی سالم دور بمانند. گذشته از آن که فقر اقتصادی
خود عامل مهمی در بروز خشونت های خانگی است، از آنجا که فقر سبب می شود
تا افراد برای گذران زندگی به قاچاق و شغل های نامناسب یا غیرقانونی
دیگر که خشونت لازمه آن هاست روی آورند، این خود سبب عجین شدن خشونت با
زندگی روزمره مردان و در نهایت تبدیل آن به عادت ثانوی می شود.
8- فقدان اطلاع رسانی :
دور افتادگی این مناطق از مرکز تنها سبب دور ماندن ساکنان آنها از جهان
امروز و بسته ماندن درهای آنها بر جریان اطلاعات نمی شود. از آنجا که
جریان اطلاع رسانی امری دوسویه است، حاشیه ای و بسته بودن این جوامع
سبب می شود که وقایع و خبرهایی که در این جوامع روی می دهد نیز به نوبه
خود به رسانه ها نرسد و افکار عمومی از آنها بی خبر بماند. برقراری
جریان آگاهی، حساسیت و واکنش و وجدان جامعه را، اعم از مقامات و مردم ،
به مشکلات و مسائل بر می انگیزد و موجبات چاره جویی را فراهم می کند-
که این خود مهم ترین نقش رسانه ها در ارتقای جامعه مدنی ست.
اما می دانیم که یکی از صفحات روزنامه ها که بشدت زیر ذره بین سانسور
حکومتی قرار دارد، همین بخش حوادث و بویژه خبر قتل هاست، به این بهانه
که آمار قتل ها بالا نرود. فشار بر مسئولان صفحه حوادث تا آنجا بالا
گرفته که مقام های جمهوری اسلامی حوادث نویسی را جرمی معادل " سیاه
نمایی" می دانند. در غیاب رسانه های مستقل محلی و مرکزی، این جریان
آزاد اطلاع رسانی تقریبا بکلی قطع شده است .
9- برخورد کهنه و نو یا سنت و مدرنیته : بیش
از یک قرن است که نبرد میان سنت و تجدد در ایران برقرار است. نبردی بی
امان که گاه به سود این و گاه به پیروزی آن حریف انجامیده، اما هنوز
برای هیچ یک از دو طرف پیروزی به بار نیاورده است. در این میان چه بسا
جان ها که باخته و چه بسیار خون ها که ریخته و چه بی شمارجراحت ها که
به بار آمده است. صحنه این نبرد خونین از همان آغاز عرصه های گوناگون
قانونی و حقوقی، ادبی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی، و اجتماعی بوده است. در
نظر هردو حریف، میهن پیکر بیماری است که باید به مداوایش شتافت. نسخه
نویسان در هر دو جبهه سنت و مدرن گرایی، هم افراط گرایانی بوده اند که
راه درمان جامعه را در جراحی های خون بار و دردناک یافته اند، و هم
مدارا جویانی که شفا را در صبر و مسالمت بر سر بیمار جسته اند
.
سپس مهدی سرحدی با موضوع نا
امنی زنان در فضای مجازی و اینترنت به شرح ذیل ارائه گردید :
نا امنی زنان در فضای مجازی و اینترنتی : امروزه فراگیری اینترنت و
گستردگی فضای مجازی مزاحمت های خیابانی جامعه ایران را وارد فضای
اینترنتی کرده است وبه این نوع مزاحمتهای اینترنتی خشونت اینترنتی گفته
می شود.
خشونت آنلاین به یکی از رایج ترین خشونت ها نسبت به زنان تبدیل شده است
و بیشتر قربانیان خشونت اینترنتی مانند جهان بیرون زنان هستند و
کاربران زن با پیغام هایی تهدید کننده فحاشی کلمات رکیک و خشونت کلامی
مواجه هستند و ازعلتهای رایج شدن مزاحمتهای اینترنتی این است که
اینترنت به اسانی قابل دسترس است و هزینه خشونت در فضای اینترنتی کمتر
است و فرد ازار دهنده ممکن است هرگز شناخته نشود .
در این خشونت از عکسها ودیدئوها و اطلاعات شخصی زنان در دنیای مجازی
مانند فیسبوک ویوتوپ استفاده میشود و این باعث عصبانیت افسرد گی و
دعواهای خانوادگی میشود وگاهی باعث جدایی و فروپاشی خانواده ها می
شود. تحقیقات در باره خشونت علیه زنان نشان میدهد که اغلب زنان اگاهی
از این خشونت های پنهان ندارند و محدود شدن ازادی های فردی و ضعیف نشان
دادن نقش زن را بعنوان خشونت نمی شناسند .
امروزه در ایران زنان زیادی هر روزه با خشونت اینترنتی مواجه اند در
واقعه مجازی بودن فضای اینترنت و نا شناس بودن کاربرها باعث شده خشونت
علیه زنان افزایش یابد.
مثلا جکهای جنسیتی علیه زنان و تصاویر جنسی و مزاحمت برای زنان و
تهدید کردن زنان و دختران به انتشار عکسها و همینطور دستکاری کردن
عکسها در فضاهای اینترنی، آن را به محیطی ناامن برای دختران کرده است.
متاسفانه گاهی روابط خصوصی افراد به صورت فیلم در شبکه ها مجازی منتشر
شده و به دلیل شایعه پراکنی ها وتهدیدات شخص مجبور به مهاجرت از ایران
شده است واین واقعیت تلخ جامعه ماست به عنوان مثال بازیگر زن جوانی که
فیلمی از روابط خصوصی او به چهارگوشه ایران رسید ومجبور شد ایران را
ترک کند و این اولین و آخرین نفری نیست که قربانی این نا امنی وخشونت
شده است .
متاسفانه در دنیای مجازی هم وقتی زنی مورد ازار و یا دشنام قرار
میگیرد مانند دنیای واقعی میگویند حتما خود زن مقصر بوده است وچون
خشونت اینترنتی در محیط مجازی روی میدهد و فرد بطور مستقیم مورد خشونت
قرار نمی گیردنمی تواند از خود دفاع کندوبه دلیل نداشتن آگاهی و آموزش
کافی ونبود قوانین حمایتی مجبور به سکوت می شوند.
ما نمونه هایی از این خشونتها را می بینیم که باعث ازار دیدن جسم و
روان کاربران زن می شودو یا پیشنهاداتی در یافت می کنند که تا مدتها
ذهن فرد را درگیرمی کند.
هزاران صفحه در فیسبوک خشونت بر زنان ترویج می دهندو یا مزاحمتهایی که
به برای انتقام جویی صورت می گیرد .
مزاحمتهای اینترنتی بر خلاف مزاحمتهای دنیای واقعی می تواند با نامهای
مستعار ایمیلهای موقت و نامهای جعلی در فیسبوک افراد وبخصوص زنان را
مورد آسیب قرار میدهند .
امار دقیقی ازاینکه چه تعداد زن در فضای اینترنتی با خشونت و تهدید
مواجه است در دسترس نیست ولی گاهی این خشونت دور از چشم دیگران در
پیغام و ایمیل ادامه می یابد وزنان به دلایل مختلف مانند مورد قضاوت
قرار گرفتن و یا مقصر شناخته شدن، راه سکوت وتحمل وزندگی در ترس را
ادامه می دهند.
تعداد زیادی از زنان درباره این تجربه ناخوشایند اصلا حرفی نمی زنند و
چنین افرادی اگر در فضای واقعی هم مورد آزار قرار گیرند نمی توانند از
خود دفاع کرده و نظر و عقیده خود را بیان کنندو زندگی در ترس را ادامه
می دهندو این فضا را برای کسانی که به این رفتارها ی زننده دست می زنند
امن تر می کند ،
آن چه مسلم است این است که برای کاهش ناامنی و خشونت اینترنتی باید به
زنان آگاهی بیشتری داد و زنانی را که مورد آزار قرار می گیرند تشویق
کرد که از تجربیات خود حرف بزنند وبنویسند زیرا هرچه این نا امنی پنهان
باشدبه همان اندازه خشونت بیشتر خواهد بود. و در پایان باید گفت:
که باید از قربانیان حمایت کرد تا عاملان این خشونت احساس ناامنی کنند
و ناامنی وآزار در فضای آنلاین و فضای واقعی کمتر شود.
بعد از اتمام سخنرانی ، از بانو حنیف نژاد در خواست گردید تا برای ماه
آینده برنامه ریزی های لازم را ارائه نمایند . و دز نهایت این جلسه در
ساعت 18 به وقت اروپای مرکزی به اتمام رسید .
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو
تهیه و تنظیم : فرزان نائب غریب
جلسه سخنرانی به همت کمیته جوان و دانشجو در تاریخ 16 اکتیر در ساعت
19:00 به وقت اروپای مرکزی در پالتاک برگزار گردید. حاضرین در این جلسه
خانم ها : انسیه حنیف نژاد ( مسئول جلسه ) – شبنم داریوش – سهیلا مرادی
– زهرا لطفی ( مسئول ضبط صدا ) سیمین مسکینی – نازی نیکوئی سلیم .
آقایان : افشین حیدری ( مسئول کمیته ) – مجتبی قاسمی ( کانون نمایندگان
) فرزان نایب غریب – حمید رضا تقی پور – فرزاد نایب غریب . در ابتدا
خانم انسیه حنیف نژاد مسئول جلسه ضمن خوش آمدگویی به حاضرین جلسه را
آغاز کردند. سپس آقای افشین حیدری ( مسئول کمیته ) به صحبت درباره ی
شروع به کار مجدد کمیته جوان و داشنجو پرداختند
سپس خانم شبنم داریوش ( فعال حقوق بشر ) سخنرانی خود را در باره ی
اخبار نقض حقوق جوان و دانشجو در شهریور ماه را آغاز نمودند که به شرح
زیر میباشد.
در شهريور ماه سال جاري حدود ٣٥ نفر از فعالين سياسي ، اجتماعي ،
فرهنگي ، صنفي و ... بازداشت شدند كه در اين بين ٦ نفر فعال دانشجويي
نيز وجود داشتند . طي روزهاي گذشته يكي از فعالين جوان پيرو عرفان حلقه
به پليس امنيت فرا خوانده شده است . بر پايه گزارشات منتشره خانم
معصومه ضياء به پليس امنيت خيابان سروش تهران از طريق تماس تلفني احضار
شده اند . لازم به ذكر است كه نامبرده در تاريخ ١٨ بهمن ماه سال گذشته
در دادگاه انقلاب تهران به اتهام اخلال در نظم عمومي از طريق شركت در
تجمع به يك سال حبس و ٧٤ ضربه شلاق محكوم شده بود . در ادامه روند
محروميت دانشجويان بهائي از تحصيل ، يك دانشجوي ديگر پيرو اين آيين از
ادامه تحصيل محروم شد . خانم مهياره نداف ساكن تهران يكي از همين
دانشجوياني است كه عليرغم كسب رتبه خوب در كنكور ( ١٨٠٩) به بهانه نقص
در پرونده از ادامه تحصيل در دانشگاه محروم شد . سالانه تعداد زيادي از
دانشجويان پيرو اين آيين به بهانه نقص در پرونده از ادامه تحصيل باز
داشته ميشوند و هيچ نهادي نيز پاسخگو نميباشد . در اين ماه آقاي واحد
خلوصي فعال مدني و دانشجوي بهائي محروم از تحصيل به بند ٢ سالن ١٢
زندان رجائي شهر جهت تحمل محكوميت منتقل شدند . اين دانشجوي فعال حقوق
بشر در تاريخ ٢٦ مردادماه سال ١٣٩٠ در پي دريافت احضاريه كتبي و مراجعه
به شعبه سوم دادسراي اوين بازداشت شده بود . از جمله اتهامات ايشان
تباني به قصد ارتكاب جرم عليه امنيت ملي و عضويت و فعاليت مؤثر در
جامعه بهائي و تبليغ گسترده براي اين آيين اعلام شده است .
آقاي محمود بهشتي لنگرودي سخنگوي كانون صنفي معلمين هم در پانزدهم
شهريور ماه با مراجعه مأموران امنيتي در منزلشان بازداشت شدند ، اين در
حالي است كه سال تحصيلي جديد با اعتراضهاي صنفي معلمين و بازداشت ده
نفر از آنان آغاز شده است .
بر پايه گزارشات منتشر شده ، روز چهارشنبه ٢٧ شهريور يك دانشجوي كرد
بنام مهربان كشاورز أهل شهرستان مريوان از سوي نيروهاي امنيتي در شهر
تهران بازداشت شده است . وي دانشجوي دانشگاه علامه طباطبايي بوده و پس
از يك هفته با توديع وثيقه و به شيوه موقت از زندان اوين آزاد شده است.
طي روزهاي گذشته نيروهاي امنيتي به خوابگاه دانشجويان در تهران يورش
برده و چند نفر را بازداشت كردند . علاوه بر مهربان كشاورز ، دو دختر
دانشجو به نامهاي كيانا كريمپور و غزال مقدم نيز بازداشت شده اند . به
گفته منابع آگاه نيروهاي امنيتي در هنگام بازداشت اين دو دانشجو اقدام
به تفتيش منزل و ضبط وسايل شخصي آنها نمودند .
مادر اميد كوكبي دانشجوي نخبه دكتراى فيزيك در نامه اي به آيت الله
خامنه اي خواستار آزادي فرزندش در آغاز سال تحصيلي شدند . مادر امين
انواري فعال مدني در بند و دانشجوي دانشگاه اميركبير به دليل شركت در
تجمعات مدني تهران از ملاقات با فرزندش منع شده است .
ايشان ضمن ذكر اين نكته كه آزادي بي قيد و شرط فرزندم را خواستارم
اعلام كرد كه تا آخرين لحظه براي آزادي فرزندم تلاش ميكنم و از هيچ
امري فروگذار نميكنم .
سپس آقای فرزاد نایب غریب ( فعال حقوق بشر ) سحنرانی خود را در باره
ی مشکلات اساتید و معلمین در ایران را آغاز نمودند که به شرح
زیر میباشد . حدود دو ماه پیش بود که موجی اعتراضی از جانب معلمان
برخاست. شبکههای ارتباطیِ و رسانهی اجتماعی از اخبار و دلنوشته و
گِلهمندی معلم ها پر شد. تا اینکه پس از چند روز معلمان پس از مدت
زمان زیادی، در 10 اسفندماه 1393 اعتراض خود را مدنی کردند. دهم اسفند
تعداد زیادی از معلمان در تهران و شهرهای دیگر، جلوی مجلس شورای اسلامی
و ادارات آموزش و پروزش تجمع کردند. چند روز پیش، یعنی 27 فرودینماه
نیز معلمان مجددا در حرکتی اعتراضی، تجمعی در سکوت را ترتیب دادند.
دلیل اعتراض معلمها برای همه مشخص بود؛ حقوق پایین این شغل و
عدمرسیدگی مسئولان به معیشت این قشر. بنابر تحقیق و تفحصها از
معلمها، بزرگترین مطالبه معلمان در سالهای اخیر اصلاح سیستم حقوقی
آنها است. تجربه معلمان و نگاهی به آنچه در سالهای گذشته در سیستم
آموزش و پروش اتفاق افتاده، از افزایش تعداد معلمان در سالهای اخیر
سخن میگوید. در پی افزایش تعداد معلمان، ساعات کاری و به تبع حقوق
آنها نیز کاهش پیدا کرد. به دلیل جمعیت زیاد این قشر درصد افزایش حقوق
آنها به نسبت دیگر شغلها کمتر بود. البته نمیتوان همهچیز را به
افزایش تعداد معلمان مرتبط کرد، چرا که به طورکلی دستمزد این شغل در
مقایسه با شغلهای دیگر دولتی پایینتر است. علاوه بر دستمزد مشکلات
بیمه تکمیلی، نداشتن مزایایی برابر با سایر شغلهای دولتی و مسائلی از
این دست همواره معلمان را ناراضی نگه داشته است. پس از اعتراضهای
اسفندماه معلمان، هیات دولت با طرحی که قرار بود معلمان رتبهبندی شوند
موافقت کرد.
همچنین وزیر آموزش و پرورش هفته گذشته گفت: براساس احکام جدید مطابق
رتبهبندی، حقوق دریافتی معلمان از
۱۶۰
تا۶۰۰هزار
تومان افزایش خواهد یافت و
۱۴درصد
افزایش حقوق کارکنان در سال
۹۴
نیز به آن اضافه میشود. شاخصهای رتبهبندی معلمان تا شهریورماه مشخص
میشود و به تصویب دولت خواهد رسید و در مهرماه سال
۹۴
عملیاتی میشود.»اما معلمان معتدند این روند و بهخصوص طرح رتبهبندی
بار دیگر موجب عمیقشدن تبعیضها خواهد شد. نگرانی این قشر از این
اتفاق پنجشنبه گذشته، 27 فروردین، آنها را بار دیگر به خیابانها
کشاند. هزاران معلمان در اقصا نقاط کشور تظاهرات سکوت برگزار کردند.
کمبود حقوق انگیزه آموزش را از بین میبرد:
یکی از معلمان خانم در مدارس دولتی در گفتگو با فرارو درباره
خوسته های معلمان میگوید: وضعیت معیشت ما را هنگامی میتوان بهخوبی
درک کرد که در حال حاضر من با 30 سال سابقه بازنشست شدهام و فیش
حقوقیام یک میلیون و 300 هزار تومان است. این درحالی است که همین حالا
یک جوان با سه سال سابقه کار در یک اداره دولتی دیگر در کمترین حالت 2
میلیون تومان حقوق دریافتی دارد. هرسال همه مشاغل دولتی دستکم 300
هزارتومان به حقوقشان اضافه میشود، درحالی که این افزایش حقوق برای ما
معلمها 150 هزار تومان است. متاسفانه کمبود حقوق انگیزه را از بین
میبرد.
این را باید در نظر گرفت که ما با آموزش به نسلی سخت روبرو هستیم.
حقوقِ پایین نیز در سختی کار تاثیرگذار است. بسیاری از معلمهای
رشتههایی مانند فیزیک، زبان انگلیسی و غیره میتوانند کلاس خصوصی
داشته باشند و درآمدشان را افزایش دهند، اما دیگر معلمها حتی اینکار
را نیز نمیتوانند بکنند. همچنین این را نیز باید اضافه کنم که زمانی
افراد نخبه و با علاقه به شغل معلمی میآمدند و این شغل منزلت و جایگاه
بالایی داشت، اما متاسفانه امروز آن جایگاه را از دست داده است، که یکی
از دلایل آن زیادشدن تعداد معلمان بهدلیل بیکاری بود. از معلمی تنها
فرسودگی میماند!
معلم خانم دیگری که به مدت چندسال در مدارس تهران و مدرسهای در زنجان
تدریس کرده و حالا بازنشست شدهاست، در گفتگو با فرارو میگوید: من با
22 سال سابقه بازنشست شدم. فیش حقوقی من 870 هزار تومان است که با
سابقه کار من، حقوقی ناعادلانه است. معلمی شغل سختی است و مایه گذاشتن
از جسم و روح میخواهد. میزان کاری که معلمها و کارمندان ادارات دولتی
میکنند، اصلا قابل مقایسه نیست. در حالی که حقوق آنها حالت معکوس
دارد. حقوق معلمی کفاف زندگی را نمیدهد. اگر در یک خانواده مرد
خانواده تنها کار کند و شغلش معلمی باشد، امکان ندارد بتواند زندگی را
بچرخاند. به همیندلیل است که همسر خیلی از مردهای معلم نیز به شغل
معلمی مشغولند. معلمان احساسِ بیتوجهی میکنند:
معلم آقای دیگری که در استان شیراز تدریس میکند، در گفتگو با فرارو با
ابراز ناخرسندی از ناعدالتی در حقوقهای دولتی میگوید: من به عنوان یک
مرد نمیتوانم به تنهایی با حقوق معلمی هزینه خانوادهام را تامین کنم.
همکار بودن من و همسرم و اینکه هر دو به این شغل اشتغال داریم، تا
حدودی این کمبودها را جبران کرده است. حقوق من چیزی در حدود 800 هزار
تومان است. بدون هیچ مزایا، بُن، تشویقی و... . افرادی مانند من
تعدادشان بسیار زیاد است. اکثر معلمان به دلیل حقوق پایین، احساس
میکنند که شان کاری پایینی دارند و نسبت به آنها بیتوجهی میشود. به
همین دلیل نیز تلاش برای آموزش در بین آنها در حال کاهش است. از حقوقِ
کم تا مشکلات بزرگتر: حقوقِ کم معلمها و اعتراضها آنها میتواند
ما را به تامل در آسیبهای دیگری نظام آموزش و پرورش نیز وا دارد.
علاوهبراینکه اینکه کمبودن حقوق و دستمزد معلمها میتواند بر روی
آموزش کودکان، نوجوانان و جوانان نیز اثرگذار باشد، آیا تنها اقتصاد
نقشی کلیدی در پایین آمدن سطح آموزش و پرورش شدهاست؟ زینب عیسیلو
پژوهشگر و فعال اجتماعی در این رابطه، ضمن اشاره به نارضایتی معلمها
نسبت به وضع اقتصادیاشان در گفتگو با فرارو میگوید: معلمها در طی
این سالها همواره از حقوق مالی و دستمزدشان ناراضی بودهاند. اما به
طور کلی، اقتصاد یکی از ایرادات نظام آموزشوپرورشماست. وی گفت: بنا بر
تجربه و بررسیهای انجام شده، مردانی که شغلاشان معلمی است، عموما
نارضایتی مالی بیشتری دارند. ما مردان زیادی را میبینیم که علاوه بر
شغل معلمی یک شغل دیگر نیز دارند تا بتوانند از نظر مالی راضی شوند، که
همین امر ما را با پدیده دوشغله شدن مردان معلم روبرو کرده است. اما
تبعات این دوشغله شدن، تنها فشار بر افراد نیست، بلکه بهشدت میتواند
روی آموزش تاثیر بگذارد، چرا که آن زمانی که فرد باید برای تدریس و
معلمی قرار دهد، به کار دیگری اختصاص خواهد داد. این اعتراض هرچند در
بین همه معلمها وجود دارد، اما در میان زنان کمتر دیده میشود.
عیسیلو همچنین گفت: همچنین ما زوجهایی را می بینیم که به دلیل حقوق
پایین معلمی، هر دونفر، یعنی هم زن و هم مرد کار میکنند تا بتوانند
هزینه زندگی را تامین کنند. این پژوهشگر اجتماعی با تاکید بر اینکه
اقتصاد تنها یکی از مشکلات نظام آموزش و پرورش ماست، گفت: معلمها
میتوانند با اعتراض این خلاء را به مرور پر کنند و به حقوقی برابر دست
پیدا کنند، اما ما باید به مسائل مهمتری نیز اشاره کنیم. در سالهای
اخیز تعداد زیادی از معلمان بدون تحصیل و کارآموزی در رشته تربیت معلم
به مدارس جذب شدند. این درحالی است که در گذشته برای معلمشدن نیاز به
گذراندن دورههای آموزشی بود. همین امر سبب شده که آموزش و پرورش ما به
نهادی راکد بدل شود. کتابهای درسی در طی این سالها چندینبار تغییر
کردند، اما معلمها نتوانستند با این تغییر هماهنگ شوند.
زینب عیسی در پاسخ به این سئوال که "آیا حقوق و مزایای کم معلمها بر
روی پایین آمدن سطح آموزش و پرورش موثر بوده است؟" تصریح کرد: مشکلاتِ
پیرامون مدارس، از سیاستهای آموزش و پرورش و اهمیت ندادن به این نهاد
آغاز شده است. در حالی که این نهاد یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی
است. در همین راستا بسیاری از معلمان از تغییر نسل و تفاوت دانشآموزان
فعلی با دانشآموزان گذشته گلهمندند، در حالی که این معلمها هستند که
باید خود را با شرایط تغییر دهند. و تغییر هر نوع شرایطی همگی به آموزش
و پرورش بازمیگردد.
ازفرد
تا
سیستم
:
این فعال اجتماعی همچنین اظهار کرد: ما باید برای تغییر وضعیت نظام
آموزشی مدارس به صورت سیستماتیک عمل کنیم، نه فردی. کمااینکه تلاشهای
فردی زیادی وجود دارند که به دلیل آسیبهای سیستم نمیتوانند به نتیجه
برسند. برای مثال خوب است که به سایت اینترنتی "افروز" اشاره کنم. در
این سایت شیوههای جدید آموزشی و کلاسهای مجازی آموزشی برای تدریس
برگزار میشود. بسیاری از معلمان آموزش و پرورش نیز بهصورت خودجوش و
برای تغییر و اصلاح نحوه تدریس در این سایت عضو شدهاند، اما متاسفانه
تلاش آنها به دلیل فردی بودن پاسخِ درخور را نخواهدگرفت. عیسیلو در
انتها گفت: بنابراین ما باید به این نکته توجه کنیم که اگر هر مشکلی
حول محور یک نهاد شکل میگیرد، ما باید آن را نتیجه مجموعهای از عوامل
اجتماعی بدانیم. از نظر من اگر مشکل اقتصاد معلمان نیز حل و فصل گردد،
ما با مشکلات دیگری باید دسته و پنجه نرم کنیم. بنابراین باید در نظام
و آموزش و پرورش، از شکل تدریس گرفته تا مسائل اقتصادی بازبینی صورت
گیرد. به گمان من مشکل آموزش و پرورش ما، تنها مشکلی اقتصادی نیست،
بلکه باید به همه وجوه توجه شود.
سپس خانم سهیلا مرادی ( فعال حقوق بشر ) دلنوشته ای از خود را خواندند
. این جلسه در ساعت 19:45 به پایان رسید .
گزارش رادیویی فروردین 1394 ، زندگینامه زندانیان سیاسی و عقیدتی در
ایران (بخش یک)
زهرا لطفی به همراه نوشین ارشادی و امیر مهدی پور
این برنامه در رابطه با زندگینامه ی زندانیان سیاسی و عقیدتی که توسط
دولت جمهوری اسلامی ایران در زندانها و بازداشتگاهای جمهوری اسلامی
ایران هستند می پردازیم
: برنامه ما هر هفته به شرح زندگینامه ی تعدادی از زندانیان سیاسی و
عقیدتی می پردازد. در این برنامه با سهیل عربی، مهناز محمدی ، محمد
رضا پورشجری ،اتنا دایمی، مهوش شهریاری ثابت ، ارژنگ داودی ،حکیمه
شکری زانیار و لقمان مرادی
.
سهیل عربی
:
سهیل عربی (زاده ۱۳۶۳) وبلاگ نویس ایرانی است که به اتهام اهانت به
مقدسات اسلامی به اعدام محکوم شده است. وی مدیریت هشت صفحه در شبکه
اجتماعی فیس بوک را بر عهده داشته است. وی متاهل و دارای یک فرزند
میباشد.
دستگیری : عربی در آبان ۱۳۹۲ به همراه همسرش توسط قرارگاه ثارالله سپاه
پاسداران دستگیر گردید. همسرش پس از چند ساعت آزاد شد اما وی برای مدت
دو ماه در سلول انفرادی نگهداری میشد
و سپس به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل گردید. اتهامات: اتهامات وی سبالنبی
و اهانت به امامان شیعه و همچنین سید علی خامنهای
و احمد جنتی و غلامعلی حداد عادل است. در پی این اتهامات عربی به اعدام
محکوم گردید و حکم وی در روز ۴ آذر ۱۳۹۳ در دیوان عالی کشور به تایید
رسید.
در حالی که رسانه های حکومتی، به سهیل اتهام تجاوز به «عنف» می زنند،
متن دادنامه «سهیل عربی» برای نخستین بار منتشر شد و مطابق نص صریح
حکم دادگاه، اعدام سهیل عربی نه به خاطر تجاوز به عنف، بلکه به خاطر
اتهام دیگری که «سب النبی» خوانده شده، میباشد.
پرونده سهیل عربی، عکاس و فعال شبکهاجتماعی
فیسبوک
که به اتهام «سبالنبی»
محکوم به مرگ شده، به شعبه ۳۴ دیوان عالی کشور ارجاع شده است.
امیرسالار
داودی در گفتوگو
با زمانه میگوید
که «مسئولان این شعبه قول دادهاند
تا این پرونده را دردستگاه قضائی کشور مورد بازبینی قرار دهند.
بنابراین تا زمان اظهارنظر
مقامهای
شعبه ۳۴ دیوان عالی کشور، حکم وی متوقف میماند.
مهناز محمدی
:
مهناز محمدی، سینماگر، مستندساز، بازیگر و مدافع حقوق زنان متولد
یازدهم دیماه
سال ۱۳۵۳ در تهران است. او از همان دوران نوجوانی، فعالیتهای
اجتماعیاش
را با کار در مجله «سروش نوجوان» آغاز کرد. تجربه کار در مجله در کنار
قیصر امینپور،
فریدونعموزاده
خلیلی
و بیوک
ملکی
در نوجوانی بیشترین اثر را بر ذهن او داشت. توانایی او در قصهگویی
و نوشتن بود که باعثشد
جذب گروه کودک
و
نوجوان رادیوی سراسری ایران بهعنوان
نویسنده شود. با قبولی در دانشگاه و در رشته روانشناسی، در سن ۲۰ سالگی
وارد کار سینما شد. کارش را با دستیاری کارگردانی و برنامهریزی
آغاز کرد و کمکم
به جرگه مستندسازان و فیلمسازان
پیوست. بازداشت و زندان: مهناز محمدی در ۵ تیر ۱۳۹۰، توسط نیروهای
امنیتی در منزلش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
بازداشت او به همراه پگاه آهنگرانی، مریم مجد و مرضیه وفامهر با
اعتراضاتی از جمله واکنش خانه سینما مواجه شد او پس از یک ماه در ۵
مرداد ۱۳۹۰ با قید وثیقه آزاد شد.
مهناز محمدی یک بار دیگر هم در روز ۸ مرداد ۱۳۸۸ و در مراسم چهلمین روز
کشته شدن کشته شدگان حوادث ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ تهران به همراه جعفر پناهی،
رخساره قائم مقامی و چند سینماگر دیگر بازداشت شده بود . مهناز محمدی
در تاریخ ۲۳ آبان ماه ۹۲ از سوی شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران به اتهام
تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی توسط قاضی مقیسه به پنج سال حبس
محکوم شد. مهمترین
اتهام علیه او همکاری با بی بی سی و ساختن فیلم مستند برای این شبکه و
دریافت پول از آن بوده، در حالیکه
او هیچگاه با این فرستنده همکاری نکرده است.
همکاری با شبکههای
الجزیره، رسانههای
آلمانی، آمریکایی، رادیو فرانسه و صدای آمریکا جزو اتهامات اوست.
وی با رد اتهامات علیه خود گفت که همکاریاش
با رخشان بنیاعتماد
برای ساختن فیلم مستند "ما نیمی از جمعیت ایرانیم" و نیز شرکت وی در
تجمعات سال ۸۸، رفتن به مراسم ختم سهراب اعرابی و دیگر کشته شد گان
حوادث آن سال و تهیه فیلم و عکس از این مراسم نیز از دیگر مصادیق
اتهامات وی بوده است.
خانم محمدی طی صحبت هایی اظهار داشت
«بازجویم
به من می گفت وقتی حال تو را جا بیاوریم بقیه مستندسازان حساب کار
دستشان می آید. بازجویم می گفت تو فقط بگو که از این شبکه های خارجی
برای جاسوسی پول گرفتی و بعد ما آزادات می کنیم. بازجویم از من اعتراف
می خواست و من چون مقاومت کردم باعث خشمش شدم. بازجویم قسم خورد که
اوست که تکلیف پرونده من را مشخص می کند و نه قاضی. به من گفت او هر
کاری بخواهد می تواند انجام دهد.
گفتی است وی مبتلا به بیماری شبیه بهام.اس
است و در صورت عدم دسترسی مستمر به دارو دچار درد عضلانی شدید و فلج
موضعی میشود
.
محمدرضا پورشجری :
محمدرضا پورشجری با نام مستعار سیامک مهر، وبلاگ
نویس
۵۴ سالهای
است که درسال ۱۳۸۹ به دلیل درج اندیشه وعقاید خود در وبلاگ شخصیاش،
از طرف دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران با اتهام«اقدام علیه امنیت
ملی»،«توهین به مقدسات» و«توهین به رهبر» به چهارسال زندان محکوم شد
.آقای پورشجری در برخی نوشتههای
خود در وبلاگ "گزارش به خاک ایران"، به نقد شریعت اسلامی پرداخته است .
دستگیری دوباره: این وبلاگ نویس زندانی پس ازتحمل ۴ سال زندان آزاد
گردید و هنگامی که درارومیه بود به بهانه خروج غیرقانونی ازکشور، مورد
یورش مامورین وزارت اطلاعات قرار گرفت و مجددا دستگیرشد و به مدت ۱۴
روز در انفرادی اطلاعات ارومیه و تحت بازجوییهای
طولانی مدت و شکنجههای
روحی و با دست بند و پا بند و چشم بند قرار گرفته است، و در این مدت
بارها توسط بازجوی خود به اعدام تهدید شده است و بازجو خاطرنشان کرده
که
با دادگاه انقلاب تهران هماهنگ خواهیم کرد برای قطعی شدن حکم اعدام» و
اگر میتوانست
بدون هماهنگی با واحد کرج همانجا
در ارومیه حکم اعدام را تایید میکرد
آقای پورشجری به مدت یکماه
درسلولهای
انفرادی تحت فشارها و اذیت و آزارهای غیرانسانی قرار داشت. سپس او را
به زندان مرکزی کرج منتقل کردند.
اطلاعات ارسالی میتراپورشجری دختر ایشان در ٢١ اسفند بار دیگر محمدرضا
پورشجری (سیامک مهر) را به زور و اجبار به دادگاه اعزام کردند و در
شعبه اول دادگاه انقلاب کرج قاضی آصف حسینی وی را به اتهام تبلیغ علیه
نظام و اقدام علیه امنیت کشور به یک سال زندان و دوسال تبعید به
شهرستان اردکان در استان یزد محکوم کرد، همینطور چهارمیلیون و ٢٠٠ هزار
تومان پول نقد به همراه لپتاپ،
گوشی موبایل و سایر وسایل را که اطلاعات در زمان دستگیری توقیف کرده
بود به این بهانه که آقای پورشجری هزینه خرید این وسایل را از طریق
جایزه نقدی هلمن همت سازمان دیدهبان
حقوق بشر خریداری کرده است به نفع جمهوری اسلامی مصادره کرد.
آقای پورشجری حکم ابلاغ شده را نه امضا کرد و نه به آن اعتراض نمود.
تنها به قاضی گفت: من دادگاه اسلامی و این احکام را بیارزش
و بیاعتبار
میخوانم.
وی چندی پیش دراعتراض به دستگیری مجدد و پرونده سازیهای
وزارت اطلاعات و شرایط بلاتکلیف خود اقدام به اعتصاب غذا کرد که پس از
١۶ روز در حالت بیهوشی
به بیمارستانی در خارج از زندان منتقل شد و هم اکنون در وضعیت وخیم
جسمی بهسر
میبرد.
پورشجری که از بیماریهای
قلبی و قند خون بالا و ورم پروستات رنج میبرد
تا به حال تحت درمان موثر و جدی از سوی مسئولین زندان قرارنگرفته است.
وی گفته که تعدادی از زندانیان، آقای پورشجری را بر روی برانکارد و به
حالت نیمه هوشیاری دیدهاند
و وی چند ساعت بعد به بیمارستان شریعتی کرج منتقل شده بود.
مسئولین زندان نسبت به اعتصاب غذا و خواستههای
این زندانی سیاسی، توجهی از خود نشان نداده اند .
آتنا دایمی:
متولد 1363، ۲۶ ساله، دارای مدرک دیپلم و در باشگاه ورزشی انقلاب شاغل
بوده است. او همچنین فعالیت های مدنی دواطلبانه ای در حوزه کودکان
مانند برپا کردن کلاس های آموزش نقاشی یا نمایشگاه های نقاشی برای
کودکان کار و خیابان داشته است. آتنا دائمی فعال مدنی صبح روز
(سهشنبه
۲۹ مهرماه۱۳۹۳) در منزل خود بازداشت شد.
ماموران امنیتی پس از بازداشت منزل این فعال مدنی را مورد بازرسی قرار
داده و وسایل شخصی وی از قبیل کامپیوتر
را با خود بردند.
این بازداشت توسط اطلاعات سپاه صورت گرفته است. قاضی صلواتی،
اتنا دایمی فعال مدنی را به تبعید به زندان قرچک ورامین تهدید کرده است.
پرونده اتهامی آتنا دایمی با سه اتهام بزرگ تبلیغ علیه نظام،
ارتباط با بیگانگان و اقدام علیه امنیت ملی از سوی سپاه به دادگاه
ارسال شده و به رغم پایان تحقیقات و آغاز رسیدگی، قاضی همچنان از تبدیل
قرار بازداشت موقت غیر قانونی به وثیقه خوداری میکند.
بازجویان در طول تحقیقات این فعال اجتماعی و مدنی را برای پذیرفتن
ارتباط با احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر، تحت فشار گذاشته تا
اتهامات خود را بپذیرد.
اتنا دایمی فعالیتهای
مدنی داواطلبانهای
در حوزۀ کودکان، مانند برپا کردن کلاسهای
آموزشی نقاشی یا نمایشگاههای
نقاشی برای کودکان کار و خیابان داشته است.
او از جمله فعالان مدنی و فعالان حقوق کودکان کار در تهران بود که در
گروه حمایت از کودکان کوبانی، شنگال و غزه حضور فعالی داشت. وی همچنین
در کمپین حمایت از کوبانی و تجمع اعتراضی در مقابل سفارت ترکیه در
تهران نیز شرکت داشت.
نگهداری طولانی مدت اتنا دائمی در سلول انفرادی و شرایط بد بهداشتی
بازداشتگاه و عدم دسترسی به هواخوری و نور آفتاب هم موجب بروز ناراحتی
پوستی وی شده بود، با اینحال، پیگیریهای
خانواده این زندانی سیاسی برای درمان وی در خارج از زندان نیز تا کنون
راه به جایی نبرده است . پس از شش ماه بازداشت آتنا دائمی فعال
مدنی و حقوق کودک، در دادگاهی در روز شنبه ۱۶ اسفند ماه به ریاست قاضی
مقیسه به چهار اتهام متهم شد. وکیل این زندانی به مصادیق اتهامات موکلش
در دادگاه اعتراض کرده و انها را منطقی ندانسته است.
آتنا در دادگاه روز ۱۶ اسفند ماه به اتهام تبلیغ علیه نظام، اجتماع و
تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی، توهین به رهبری و توهین به مقدسات
متهم شد. تمام این اتهامات او بر اساس نوشته هایش در فیسبوک و شرکت در
تجمعات اعتراضی مانند تجمع در حمایت از کودکان کوبانی شکل گرفته است.
به او توهین به مقدسات القا شده به دلیل اینکه با حجاب و اعدام مخالف
بوده و آهنگ های شاهین نجفی را گوش می کرده . در پرونده او همچنین آمده
که در یک تجمع در اعتراض به اعدام ریحانه جباری شرکت داشته در حالیکه
آتنا بعد از اعدام ریحانه در زندان بوده و اصلا قادر به شرکت در هیچ
تجمعی نبوده است . این زندانی اتهامات خود را در دادگاه
نپذیرفته و وکیلش به مصادیق اتهامات او اعتراض کرده و آنها را منطبق با
منطق و قانون ندانسته است.
وکیل آتنا دائمی برای چندمین بار روز ۱۶ اسفند ماه تقاضای آزادی موکلش
را با قرار وثیقه داده است. قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب در پاسخ به این
تقاضا اعلام کرده او به یک هفته فرصت برای فکر کردن در این مورد نیاز
دارد. این منبع گفت: «خانواده آتنا امیدوارند این بار قاضی با آزادی او
با قرار وثیقه موافقت کند و دخترشان پس از شش ما حبس برای مدتی به خانه
برگردد.»
وضعیت روحی و جسمی این زندانی خوب نیست
.
آتنا دچار سردردهای شدید و عصبی است ودارای وضعیت روحی مناسبی نیست. او
واقعا به آزادی با قرار وثیقه احتیاج دارد تا کمی حالش در محیط خانه
بهتر شود . زندانی عقیدتی
مهوش شهریاری ثابت :مهوش
ثابت، پرسابقهترین
زندانی اکنون بند زنان، متولد سال ۱۳۳۱ در شهر اردستان استان فارس است.
او وقتی ۱۰سال بیشتر نداشت به همراه خانوادهاش
به تهران آمد. مهوش در رشته روانشناسی دانشگاه تهران لیسانس گرفت و
بلافاصله و در سنین جوانی به کار آموزشی و معلمی مشغولشد.
او سالها
معلم و مدیر مدرسه بود و تا پیش از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، با
کمیته ملی سوادآموزی ایران همکاری داشت. بعد از انقلاب مانند بسیاری
دیگر از همکاران بهاییاش،
محدودیتهای
بیشتری برای کار او ایجاد شد. از کار اخراج شد و از اشتغال به هر گونه
کار آموزشی دولتی محروم شدوی به همراه شش تن دیگر از بهاییان عضو گروه
یاران ایران بود.آنروز
تابستانی مهوش شهریاری، که بیشتر او را با نامخانوادگیهمسرش
«ثابت» میشناسند،
برای ابلاغ حکم بیست سال زندانش از درون زندان اوین به دادگاه
فراخواندهشد،
آرامتر
ازهمیشه بود. وقتی «قاضی مقیسه» حکم بیست زندان تعزیری را به بانو مهوشثابت
ابلاغ
کرد،
مهوش که تا پیش از آن حرفی نزده
بود،
چشم در چشمان قاضی دادگاهش گفت:آقای
قاضی اگر حکم اعدام میدادید
با کلاستر
بودها» لبخندی زده و از اتاق بیرون آمده
بود.پس
از گذشت دو سال از وضعیت نامشخص و حبس در بند ۲۰۹ زندان اوین، به ۲۰
سال زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر تایید شده است.او
به رغم وضعیت بحرانی از نظر سلامتی از حق مرخصی و دیدار با خانوادهاش
محروم است.وی
که به مدت ۶ماه در سلول انفرادی به سربرده است، به سبب سوءتغذیه در
زندان دچار پوکی استخوان شده است که با وجود شکستگی لگن هنوز مسئولین
زندان با مرخصی وی موافقت نکردهاند.مهوش
بین هشت ماه تا یک سال ممنوعالملاقات
بود. نیمی از دوران حبس خود را در سلولهای
انفرادی گذراندهبود
و با خانواده و جهان خارج هیچ ارتباطی نداشت. تنها چیزی که در اختیارش
بود نسخهای
از قرآن بود. پس از این مدت زندانبانها
به او یک مداد دادند. این مداد برای او بسیار ارزشمند بود، اما تنها
کاری که میتوانست
با این مداد انجامدهد
حل جدول و معماهای روزنامههای
دولتی ایران بود.
ارژنگ داوودی:
هجدهم مهر ماه سال ١٣٣٢،در شهر آبادان متولد شد. پدر وی از بزرگان
طایفه بختیاری بود. ارژنگ پس از اخذ مدرک دیپلم دبیرستان در آبادان به
ایالات متحده آمریکا برای ادامه تحصیلات مهاجرت کرده و موفق به اخذ
مدرک لیسانس در رشته "مهندسی مکانیک" از دانشگاه تگزاس می شود. وی سپس
مدرک فوق لیسانس مدیریت صنعتی را از همین دانشگاه کسب می کند.در
اواخر حکومت شاه ارژنگ از جمله دانشجویان فعال در "کنفدراسیون
دانشجویان ایرانی" قبل از انقلاب بود. پس از انقلاب اسلامی به ایران
بازگشت و در وزارت نفت مشغول به کار شد اما خیلی زود متوجه انحراف از
آرمانهای انقلاب در رهبران آن گردیده و به جمع معترضان به افراطی
گریهای انقلابیون پیوست و از وزارت نفت اخراج شد. از آن پس مجتمع
آموزشی با عنوان "پرتو حکمت" که موسسه ای غیر دولتی و غیر انتفاعی بود
تاسیس کرد و به تربیت نسل جدید مبارزان در پوشش این مرکز پرداخت. در
دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، که به دوران اصلاحات معروف است، بارها
در اعتراضا ت مختلف دستگیر و زندانی شد. بازداشت و زندان : اتهامات
اصلی ارژنگ داودی، راه اندازی و تاسیس «جنبش آزادی ايرانيان» و
«کنفدراسيون دانشجويان ايرانی» است، هرچند اتهامات ديگری همچون نوشتن
«مانيفست ضد نظام جمهوری اسلامی»، توهين به رهبری و بنيانگذار جمهوری
اسلامی و مسولين نظام و روحانيون، توهين به مقدسات، و همکاری با
خبرنگار کانادايی «جين کوکان» برای ساخت فيلم مستند «ايران ممنوع» نيز
در پرونده ارژنگ داودی وجود داشت.
اين اتهامات ۱۵ سال زندان، ۷۴ ضربه شلاق و ۵ سال محروميت از حقوق
اجتماعی برای ارژنگ داودی به همراه داشت.
داودی در بيش از هشت ساله گذشته، به زندانهای
مختلفی تبعيد شده است، از زندان اوين به زندانی در اهواز، از آنجا به
بندرعباس و سپس به زندان گوهردشت کرج تبعيد شد. آن طور که ارژنگ داودی
در يکی از نامه هايش می نويسد، در سال ۸۶ خانهاش
با تمام وسايل مهر و موم شد و خودروی شخصی اش توقيف شده است.
ارژنگ داودی در مدتی که در زندان های مختلف دوره محکوميت خود را میگذراند
بارها در اعتراض به وضعيت زندان، رفتار زندانبانان و اوضاع سياسی-
اجتماعی ايران اعتصاب غذا کرده است.
شکنجه و آثار ناشی از تحمل هشت سال حبس، بخشی از بينايی و شنوايی اين
زندانی سياسی را از بين برده است.او
در حال حاضر در يکی از بندهای زندان گوهردشت کرج در کنار مجرمين عادی
زندانی است و دوره محکوميت خود را می گذراند و همچنان هر ازگاهی او به
بندهای امنيتی زندان و سلول های انفرادی انتقال می يابددر اين سال ها،
خانواده ارژنگ داودی نيز تحت فشار و در معرض تهديدهای ماموران امنيتی و
اطلاعاتی بوده اند.
ارژنگ داوودی در شهریور ماه ۸۹ پس از گذشت بیش از دو ماه از اعتصاب غذا
در حالی که به سختی قادر به تکلم و گشودن پلک هایش است به بهداری زندان
رجایی شهر منتقل شد و به حالت کما فرو رفت.
با وجود شرایط به شدت نامناسب ارژنگ داودی در بهداری زندان رجایی شهر،
وی تحت فشار قرار گرفت تا فرمی را امضا کند که مسئولیت عواقب ادامه
اعتصاب غذا را به عهده وی قرار می دهد. او با تاکید بر ادامه اعتصاب تا
رسیدن به تمام خواسته هایشان از امضای این فرم خودداری کرد.
ارژنگ داوودی بیش از دو ماه پیش در اعتراض به قطع تلفن ها و عدم رسیدگی
به شکایتاش
از حاج کاظم رئیس زندان رجایی شهر، در اعتصاب غذا به سر می برد. این
زندانی سیاسی همچنین عنوان کرده است در صورتی که برای باز پس گیری منزل
و جلوگیری از آوارگی خانواده اش به شکایتش رسیدگی نشود به مراجع بینالمللی
شکایت خواهد کرد
.گفتنی
است که منزل ارژنگ داوودی از سوی قوه قضاییه با حکم قاضی وقت پرونده،
قاضی حداد، مصادره و به فروش رسیده است. همسر ارژنگ داوودی چندی پیش در
مصاحبه ای در رابطه با این مسئله گفته بود که منزل ما هم محل سکونت بود
و هم مدرسه. مدرسهای
که مجتمع فرهنگی و آموزشی "پرتو حکمت" درآن قرار داشت و محل تحصیل دانش
آموزان بود، که پلمب شد."
وکیل ارژنگ داودی، محمدعلی دادخواه، در اردیبهشت ۱۳۹۱، هنگامی که در
شعبۀ ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی برای دفاع از موکل خود، حاضر شده بود
دستگیر شد. حکم اعدام: در تیر ۱۳۹۳، اخباری مبنی بر صدور حکم اعدام
برای ارژنگ داوودی از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب اسلامی کرج، منتشر شد.
این حکم از جانب قاضی آصفالحسینی،
رئیس این دادگاه به وکیل داوودی ابلاغ شده است. در حالی وی اتهام
محاربه را تکذیب نموده است.
حکیمه شکری:
حکیمه شکری متولد ۱۳۴۹، نخستین بار در ۱۴ آذر ۱۳۸۹ در مراسم بزرگداشت
امیرارشد
تاجمیر، از کشته شدگان حوادث پس از انتخابات بازداشت، و پس از حدود دو
ماه و نیم بازداشت در بند ۲۰۹ زندان اوین به قید وثیقه آزاد شد.او
که هم پرونده با سیدمحمد ابراهیمی، دیگر عضو «کمیته مادران عزادار پارک
لاله» بود، در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۹۱ در دادگاه انقلاب تهران به ریاست
قاضی مقیسه، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اقدام علیه امنیت ملی به
تحمل ۳ سال حبس تعزیری محکوم شد که از آبانهمان
سال جهت تحمل حبس در زندان به سر میبرد.در
حالیکه حکیمه شکری در بند مختص به زندانیان «خلاف منافی عفت، سارقان و
قاتلان» در زندان قرچک در آستانه نابینایی قرا گرفته، مقامات این زندان
همچنان ضمن ممانعت از درمان، حتی از ارائه دارو نیز خودداری کرده و به
حکیمه میگویند
که با کمبود دارو مواجه هستیم!
حکیمه شکری دختری که بعد از انتخابات 88 و جان باختن فرزندان پاک ایران
داوطلبانه ردای مادری پوشید و مرهمی بر زخم دل بازماندگان بعد از
انتخابات شد اینک در بند 209 اوین در شرایط بسیار نامطلوب و ممنوع
الملاقات شدن برای پذیرفتن اجباری اتهام جاسوسی تحت فشار قرار دارد.گفتنی
است یک ماه پس از بازداشت و در ملاقات قبلی، خانواده وی در حالی با او
ملاقات کرده بودند که آثار شکنجه بر روی صورت حکیمه مشخص بوده و دستهایاش
به شدت میلرزیده
است.پیش
از این گزارشها از احتمال آزادی خانم شکری با قرار وثیقه حکایت داشت.
برادرش می گوید:گفته
بودند وثیقه 400 میلیون تومانی صادر شده رفتیم اما آقای حسینی، قاضی
پرونده با عصبانیت گفت که 400 میلیون چیست؟
چه کسی گفته؟ وثیقه 600 میلیون تومان است.
با این حال رسما هیچ چیزی نگفته اند و در اصل نمیدانیم اصلا برای
خواهرم قرار وثیقه صادر شده یا نه.در
این مدت بارها تقاضای ملاقات کردیم ندادند؛ همچنان می گویند حکیمه
ممنوع الملاقات است. در خواست کردیم حداقل بگذارید به ما تلفن بزند
بتوانیم با او صحبت کنیم وعده دادند و فعلا منتظریم.حکیمه
شکری همچنان در سلول انفرادی و در بند 209 زندان اوین است.
از زمان بازداشت حکیمه تاکنون تنها یکبار توانستیم با او ملاقات کنیم
که کابینی بود. بعد از ان فقط یکبار با ما تماس گرفت و دیگر هیچ خبری
از حکیمه نداریم و به شدت نگران هستیم بخصوص اینکه در ملاقاتی که
داشتیم متوجه شدیم حالش اصلا خوب نیست.آقای
شکری پیش تر و پس از ملاقات با خواهرش گفته بود: وضعیت عمومی حکیمه از
نظر ما اصلا خوب نبود هرچند که خودش می گفت حالش خوب است و جای نگرانی
نیست اما مشخص بود که چندان حال مساعدی ندارد و متوجه شدیم که مقداری
لرز دارد. خودش هم می گفت که شب قبل در جریان بازجویی حالش به هم خورده
و او را به بیمارستان برده اند. این در حالی است که حکیمه پیش از
بازداشت جز حساسیت چشمی، هیچ گونه ناراحتی و سابقه بیماری نداشت.خواهراین
زندانی سیاسی زندان قرچک، بیماری خواهرش را «خشکی مجاری اشکی»، اعلام
میکند.
مبتلایان به این مشکل، برای خشک نشدن چشم به کمک نیاز دارند ولازم است
هرچند ساعت(یا چند دقیقه) یکبار،
از اشکهای
مصنوعی استفاده کنند و یا نیاز دارند توسط جراح، کانالهای
خروجی اشک را که به بینی راه دارند، به طورموقت یا دائم مسدود کنند.
درحالیکه
این مشکل حکیمه، درصورت عدم درمان حتی ممکن است منجر به کوری چشم وی
منجرشود. مقامات قضایی و مسئولان زندان، درمقابل درخواستهای
کتبی از سوی حکیمه و خانواده اش، تاکنون سکوت پیشه کرده و بی تفاوت
بوده اند. از سوی دیگر، در روزهای اخیر با درخواست مرخصی و آزادی مشروط
این فعال زندانی حقوق زنان مخالفت شده است. مقامات قضایی و مسئولان
زندان، بدون ذکر دلیل، به حکیمه اعلام کردهاند
که مرخصی و آزادی مشروط به هیچ وجه شامل وی نمیشود.حکیمه
که حتی از ارسال نامه به رئیس قوه قضاییه نیز تا به امروز نتیجه ای
نگرفته، از روز۲۵ بهمنماه
سال جاری، قصد آغاز اعتصاب غذا را داشته است که با اصرارخانواده اش، تا
این لحظه این اقدام را متوقف کرده است.بازداشت،
محاکمه و نحوه رفتار با حکیمه شکری در زندان، گواهی است بر صحت نگرانی
های مجامع بین المللی حقوق بشری نسبت به وضعیت حقوق بشر در ایران.
زانیار و لقمان مرادی
:
لقمان مرادی فرزند عثمان متولد ۱٣۶۲، ساکن شهر مریوان در تاریخ ۱٣
مرداد ۱٣٨٨، توسط نیروهای اداره اطلاعات شهر مریوان بازداشت ونامبرده
به بازداشتگاه ستاد خبری اداره اطلاعات شهر سنندج منتقل شد. این زندانی
به همراه زانیار مرادی (هم پرونده وی) به مدت نزدیک به ۹ ماه در اداره
اطلاعات شهر سنندج مورد بازجویی و انواع شکنجه های فیزیکی و روحی قرار
گرفته بودند. گفتنی است لقمان و زانیار پسر عمو هستند و همکارم نوشین
ارشادی با اقای اقبال مرادی "پدر زانیار مرادی" مصاحبه ای داشتند که با
هم می شنویم هر هفته با ما باشید. با برنامه ی کانون دفاع از حقوق بشر
در ایران . مجریان و تهیه کنندگان این برنامه : امیر مهدی پور، زهرا
لطفی ، نوشین ارشادی . ما منتظر نظرات ، پیشنهادات و انتقادات شما
در رادیو هستیم.
ابتدای صفحه |
بازگشت
|