آشنایی با کانون | نشریه | مواضع و بیانیه ها | درخواست عضویت | ارتباط با ما

ماهنامه بشریت شماره 168

 

گزارش سخنرانی مناسبت بزرگداشت روز جهانی زبان مادری

عبدالخالق امیری

 در روز یکشنبه 21 فوریه 2016 ساعت 16 به وقت اروپای مرکزی و 23 به وقت مالزی در اتاق پالتاک کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نمایندگی مالزی و با حضور بانوان : عابده کدخدایی – مریم مرادی – جمیله بدیرخانی – مرضیه بردبار – سهیلا مرادی – مونیکا قریشی – راضیه لطف الهی هلان - و اقایان : ابراهیم حسینی – حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی –  علیرضا – محمد جاوید گوانی – بهروز خسروی – محمد ابو طالبی – مهدی موسوی – احمد – اوای باران – اذربایجان اولادی - عبدالخالق امیری – سامی امیری – تقی صیاد مصطفی – و جمشید غلامی سیاوزان بر گزار گردید. در اغاز خوش امد گویی به حاضرین توسط مسئول جلسه انجام پذیرفت و سپس سخنرانان به ترتیب به ایراد مطالب خود پرداختند.

جمشید غلامی سیاوزان در اغازسخنان خود به تشریح قسمتی از تاریخچه روز جهانی زبان مادری پرداخت .

هر انسانی که از مادر متولد میشود اولین کلمات تکلم را از مادر و پدر و محیط خانواده تقلید کرده و تا سن 6 سالگی در همین کانون خانه 50 درصد زبان رایج منطقه زیست خود را می اموزد و در این سن وارد مدرسه و همبازی شدن با افراد هم سن و سال خود بقیه زبان خود را طی می کند با ان که زبان اموختن دانش با زبان مادری تفاوت دارد ولی محال است که انسان زبانی را که سالیان دراز با ان و محیط اطراف انس گرفته به فراموشی بسپارد ولی در کشور ما ایران با وجود حکومت جمهوری اسلامی نه فقط زبان مادری بلکه همه چیز رو به فراموشی می رود.روز ۲۱ فوریه از طرف یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده‌است. نامگذاری این روز در کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی انجام شده‌است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زیاد آن، سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبان‌ها اعلام کرد.دلیل نامگذاری روز جهانی زبان مادری از زمانی آغاز شد که در سال ۱۹۵۲ دانشجویان دانشگاههای مختلف شهر داکا پایتخت امروزی کشور بنگلادش که در آن زمان پاکستان شرقی نامیده می‌شد و هنوز مستقل نشده بود، از جمله دانشجویان دانشگاه داکا و دانشکده پزشکی آن تلاش جهت ملی کردن زبان بنگالی به عنوان دومین زبان پاکستان در کنار زبان اردو تظاهرات مسالمت آمیزی در این شهر براه انداختند. به دنبال این حرکت دانشجویان، پلیس به آنها تیر اندازی کرده عده‌ای از آنها را کشت. بعد از استقلال بنگلادش از پاکستان و به درخواست این کشور، برای اولین بار سازمان یونسکو در ۱۷فوریه سال ۱۹۹۹ روز ۲۱فوریه را روز جهانی زبان مادری نامید و از سال ۲۰۰۰ این روز در بیشتر کشورها گرامی داشته می‌شود .ایشان در قسمت بعدی از سخنان خود به بخشی از تاریخچه 20 فوریه روز جهانی عدالت اجتماعی چنین اشاره کرد .

مجمع عمومی سازمان ملل متحد بیستم فوریه را روز بین‌المللی عدالت اجتماعی نام گذاشته است ازسال 2007 برای نخستین بار و به همین مناسبت سازمان‌های بین‌المللی در سراسر جهان دست به برگزاری همایش‌ها و مراسمی زده‌اند.هدف همایش‌ها و مراسم روز بین‌المللی عدالت اجتماعی توجه دادن جهانیان به موضوعاتی نظیر مبارزه با فقر کار توام با حرمت فردی و جذب و هموندی اقلیت‌های مورد تبعیض قرار گرفته است. روز جهانی عدالت اجتماعی به ویژه با توجه به بحران مالی جهانی اهمیت ویژه‌ای یافته است.

گسترش فقر گرسنگی تبعیض و نقض آشکار حقوق بشر توسط از جمله دولتمردان با نام برقراری نظم از جمله خبرهای تکان دهنده ای است که همواره منتشر می شود. اما در برخی مواقع تنها با صدور اعلامیه ای از سوی کشورهای دیگر نسبت به این فجایع واکنش نشان داده می شود.

 مسئولان سازمان ملل معتقدند که بحران اقتصادی جهان از جمله مواردی است که موجب کند شدن روند برنامه های انسانی این سازمان می شود.

روزهای جهانی بسیاری هستند که به اندازه کافی شناخته شده‌اند و نیازی به توضیح ندارند. مثل روز جهانی زن که هشتم مارس هرسال برگزار می‌شود یا روز بهداشت جهانی در هفتم آوریل. اما روز جهانی عدالت اجتماعی برای نخستین بار در قطعنامه نشست همگانی نوامبر سال 2007 سازمان ملل متحد قید شد.قطعنامه سازمان ملل متحد، از کشورهای جهان خواسته است که سیستم اقتصادی خود را بر پایه عدالت، برابری و مسئولیت جمعی تنظیم کنند. سازمان بین‌المللی کار در ژنو که از نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد است، از این که چگونه عدالت می‌تواند تحقق یابد، تصور روشنی دارد. اما فیلیپه ایگر مسئول این سازمان معتقد است که برای تحقق بخشیدن به این تصورات کارهای بسیار زیادی باید انجام شود. او می گوید:

رشد اقتصادی باید به اشتغال بیشتر و بهبود شرایط کار در جهان منتهی شود. افزایش رفاه 15 تا 20 سال گذشته، الزاما به بهبود شرایط کار و زندگی مردم نیانجامید. پیوند زدن این دو امر مشخصه عدالت اجتماعی است.

معنای واقعی عدالت چیست؟ از دید فیلیپه ایگر عدالت اجتماعی همچنین به آمادگی گفت‌وگو میان گروه‌های اجتماعی بستگی دارد. در چنین گفت‌وگوئی می‌بایست طرف ضعیف هم حق مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها را داشته باشد. دفاع از حق مشارکت بخش‌هائی که مورد تبعیض قرار گرفته‌اند. هدف اصلی سازمان غیردولتی جهان چهارم است. این نهاد در ژنو علیه کنارنهاده شدن انسان‌های فقیر از تصمیمات مهم می‌جنگد.خاویر فرسات مسئول نهاد جهان چهارم در تبیین معنای عدالت اجتماعی چنین می‌گوید:

 عدالت اجتماعی به معنای تلاش مشترک برای آن است که انسان‌ها پذیرفته شوند و با احترام زندگی کنند. در اینجا به یاد روز جهانی مبارزه با فقر سازمان ملل می‌افتم که در روز 17 اکتبر برگزار می‌شود. پیام این روز آن است که وقتی انسان‌ها محکوم به زندگی در فقر باشند، حقوق بشر نقض شده است. همکاری برای حفظ حرمت این انسان‌ها یک وظیفه مقدس است و این خیلی خوب است که ما در روز بیستم فوریه یکبار دیگر به این انسان‌ها بیاندیشیم. 60 روز جهانی: در حال حاضر، اسامی بیش از 60 روز جهانی در تقویم سازمان ملل متحد ذکر شده و بر این فهرست همواره افزوده می‌شود. ماری هویتزه سخنگوی سازمان ملل متحد در ژنو با اشاره به اهمیت این روزها اظهار می‌دارد: مهمترین هدف این روزها آن است که توجه افکار عمومی سازمان‌های غیردولتی و همینطور دولت‌ها را به موضوعی جلب کنند که احتمالا در صدر فهرست اولویت‌ها قرار ندارند. اگر به فهرست روزها نگاه کنید روشن است که یک سازمان یا یک دولت نمی‌تواند همه این روزها را جشن بگیرد. هر سازمان و دولتی انتخاب خودش را می‌کند.

ممکن است که عدالت به عنوان موضوع اصلی در صدر بحث‌های همگانی قرار نداشته باشد اما به نظر مسئول سازمان جهانی کار با توجه به بحران مالی جهانی از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. بحران فعلی دستاورد یک سیستم مالی به شدت غیر عادلانه است. به این دلیل روز جهانی عدالت اجتماعی در زمان بسیار مناسبی برگزار می شود.بدون تردید، تحقق وتأمین عدالت اجتماعی از یک سو بر پذیرش اصل برابری دوستی احترام رعایت حقوق بشر و حقوق شهروندی مبتنی و از سوی دیگر به تلاش مستمر و همهجانبه برای دسترسی همگانی به تعلیم و تربیت خوراک و پوشاک و مسکن مناسب خدمات صحیح و درمانی شغل و کار و درامد مناسب و محو فقر و خشونت و تبعیض نیازمند است.عدالت اجتماعی یعنی حقوق برابر برای همه مردم، و پایداری بر این آرمان که همه افراد بشر باید بدون هیچ گونه تبعیضی از مزایای پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی بهره مند باشند. آموزش برای توسعه پایدار یکی از راه های عملی دستیابی به این اهداف است و میتواند به عنوان کاتالیزور یاعامل شتاب دهنده برای تقویت مسولیت شهروندی عمل کند. استفاده موثر از این راهکار بین المللی میتواند در کاهش فقر افزایش امکان دسترسی به اشتغال با دستمزد های مناسب و پیشگیری از درگیری میان گروه های اجتماعی و ایجاد روح بردباری تحمل و صلح در جامعه نقشی اساسی ایفا کند. پس بکوشیم این روز را گرامی بداریم و با برداشتن گامی اگر چه کوچک تعهد خود را به گسترش و گرامیداشت عدالت اجتماعی نشان دهیم.یکی از آرزوهای بشریت همواره این بوده که بتواند عدالت اجتماعی را در جامعه انسانی برقرار سازد. در طول تاریخ همه کسانی‌ که مبشر و منادی جامعه‌ای حقوقمدار پیشرفته و مترقی بوده‌اند همواره خواهان برقراری مناسباتی شده‌اند که در اثر آن ظلم و بهره‌کشی انسان از انسان و زیر پا گذاردن حقوق مردم توسط قدرتمداران از بین برود. پس بی‌دلیل نیست که ادعا شود قریب به اتفاق مبارزات اجتماعی در قرون اخیر در جوامع مختلف جهان برای دست یافتن زحمتکشان به عدالت اجتماعی صورت گرفته است . اما متأسفانه به گواهی تاریخ غالبا این ایده آل با موفقیت مواجه نشده است و در سپهر این مبارزات، فقط هر از گاهی زحمتکشان توانسته اند به قیمت های سنگین امتیازهائی را در مسیر عدالتخواهی خود بدست آورند.برقراری عدالت اجتماعی و دست یافتن به توازنی انسانی بین رشد و ثبات و بهبود وضعیت اجتماعی زحمتکشان و طبقات پایین جامعه موقعی می‌تواند واقعیت پیدا کند که از یک سو حاکمیت منتخب مردم و حکومت  بتواند قوانین و مقرراتی را در این زمینه‌ها به تصویب برساند و به اجرا بگذارد و از سوی دیگر زحمتکشان جامعه قادر باشند با استقلال کامل خواست های خود را بیان و از آنها دفاع کنند و کیفیت مطالباتشان را همراه با تحولات جامعه بالا ببرند. بدین ترتیب تنها در اثر این اشتراک مساعی دولت و مردم است که شکاف بین قطب‌های فقر و ثروت می تواند بر چیده شود. در سایه همین مشارکت هاست که اقشار هرچه وسیع تر مردم امکان پیدا می کنند از فرصت‌ها و موقعیت های بیشتر اشتغال و مسکن و بهداشت ودرمان و عدالت اجتماعی برخوردار شوند.

همینطور برابری در برخورداری از آموزش و پرورش که یکی از مهمترین و بنیادی ترین عوامل تشکیل دهنده عدالت اجتماعی تلقی می شود تنها در نظام مبتنی بر حاکمیت ملی که ما برای استقرارش کوشش می کنیم تحقق پذیر است. چنین نظامی در اثر مشارکت اندیشه و عمل مردم و نمایندگان منتخب آنان در مدیریت کشور ایجاد می شود. در نظام حاکمیت ملی آموزش و پرورش که خود پایه رشد و امکان شکوفائی فرد و ستون اصلی غنای دانش و فنون و فرهنگ جامعه است الزاما به شکل برابر در دسترس همه طبقات از فقیر و غنی قرار می گیرد و هر کس با آزادی کامل و بنا بر خصوصیات و علائق و نیاز های خود در اثر  برخورداری از آموزش و پرورش برابر هم زندگی خود را تامین می کند و هم بر چرخش اقتصادی جامعه خود رونق می بخشد. بدین ترتیب فرد از ارزش اضافی تولید شده جامعه بهره بر می گیرد. در چنین شرائطی اصل رفع تبعیض در همه عرصه‌ها از جمله اقتصاد وحقوق و فرهنگ و هنر که از ملزومات تحقق یک دموکراسی پایدار است به میزان بالائی تحقق پیدا می کند. پس می بینیم حقوق زحمتکشان بر اصل عدالت اجتماعی وابسته است و عدالت اجتماعی در اثر مشارکت مردم در اداره جامعه و نهایتا در شرائط حاکمیت ملی بدست می آید.

کشور ما ایران یکی ازکشورهایی می‌باشد که اختلافات بین طبقات و لایه های اجتماعی و فقر و بدبختی قشر‌های بزرگی از جامعه را فراهم ساخته است. نظام جمهوری اسلامی ایران از زمانی که بر سر کار آمده نه تنها هیچ کوششی در راه از بین بردن تبعیض ها از خود نشان نداده است بلکه با توسل به قوانین و مقرراتی در جهت مخالف عدالت اجتماعی ابعاد اختلاف طبقاتی را در جامعه بیش از گذشته افزایش داده است.جهت دست یافتن به حقوق کارگران و زحمتکشان ایران و کاهش دادن و حتی از بین بردن اختلافات طبقاتی بدون شک بایستی برای برقراری عدالت اجتماعی مبارزه کرد و عدالت اجتماعی نیازمند حاکمیتی مبتنی برجمهوری و دموکراسی و آزادی و استقلال و جدایی بنیاد دین و بنیاد دولت می باشد. همینطور عدالت اجتماعی از یک سو نیازمند مبارزه با زورگويی و بی ‌عدالتی‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است و از سوی دیگر  عدالت اجتماعی  می بایستی از طریق اعتماد به ملت و همدلی با آنان و احترام به نظريات و آراء مردم و انسان ‌دوستی و احترام به مقام و منزلت انسانی نوگرايی و تجدد‌خواهی و اعتقاد به اصل پيشرفت مملکت تا حدی که ايران در رديف ممالک پيشرفته جهان قرار گيرد انجام پذیرد.ما در شرایطی از این روز جهانی تجلیل و یادآوری میکنیم که در کشور ما راه دراز و دشوار تحقق عدالت اجتماعی همچنان ناپیموده مانده است.باید تلاش شود تا خواست و فکر عدالت اجتماعی در ابعادی گسترده به صورت قانون درآمده و در عمل واقعیت پیدا کند.به امید جهان عاری از ظلم و تبعیض و همراه با صلح پایدار و امنیت و عدالت اجتماعی

سپس اقای حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی سخنرانی خود را تحت عنوان راهکارهای حفظ معانی کلام در زبان مادری چنین اغاز کردند.

انسان با زبان و در زبان زندگی می کند به گونه ای که بدون زبان زندگی اش نیز محکوم به نیستی است، از طرفی هر چقدر زبانش به فطرتش و طبیعتش نزدیکتر باشد، بهتر می تواند ابعاد مختلف وجودش را بروز داده به زیبایی منشور حیات بیفزاید.در این میان زبان های مادری، که تا حدودی در اقوام، اقلیم ها و اقلیّت های نژادی به صورتی بکر ودست نخورده باقی مانده اند این تنوع و رنگارنگی را بهتر حفظ می کنند.زنده نگه داشتن زبان های بومی و محلّی که خود یک ثروت و سرمایه بی بدیل اجتماعی اند، باعث می شود تا بسیاری از خرده فرهنگ ها، آداب و سنن بومی و هنر یا دانش های بومی و محلّی که برخی نیز بسیار ارزشمند و از دیرینگی شایانی برخوردارند به خوبی حفظ شوند چه بسا این آیین ها آداب و رسوم و دانش ها تنها در قالب همین زبان ها قابلیت زیست و ادامه حیات دارند. امروزه جمعّیت زیادی در سراسر جهان دلهایشان با طناب ابریشمین زبان شیرین و شکرین فارسی با هم پیوند می خورد لذا برای همه ما ضرورت دارد برای حفظ این ارتباط عاطفی و حفظ گنجینه ارزشمد تاریخ و تمدّنی که در این ظرفیت نهفته است، بیش از پیش در جهت حفظ، گسترش و تقویت این زبان رسمی تلاش کنیم، چرا که هویت ایرانی در سراسر جهان با قومیت های مختلف در قالب زبان رسمی فارسی با هم وحدت می یابد.در این میان زبان های قومی و محلّی نیز می تواند به خاطر تنوع و رنگارنگی و بار عاطفی وسیعش، زنگ تفریحی در داخل زبان رسمی محسوب شده، فضای خشک زبان رسمی را تلطیف کند.اهمیت حفظ زبان های بومی و محلّی بدین جهت است که گاهی در داخل یک واژه از واژگان آن دنیایی از اطلاعات، باورها، سنت ها، دانش ها، فرهنگ ها و اسطوره ها و تاریخ یک قوم یا ملّت نهفته است و این واژه ممکن است در دورترین نقطه جغرافیایی یک کشور در گفتگوی بین دو انسان یا مکالمات روزمره یک قوم یا جمعیت محلّی زنده بماند. با مرگ این واژه یک حجم عظیمی از میراث ماندگار و ارزشمند فرهنگ و دانش بومی از بین می رود  جهانی شدن و رشد سریع انواع رسانه های دیداری و شنیداری و فضاهای مجازی و گسترش بی وقفه آن باعث شد تا زبان های رسمی چنان بر روابط اجتماعی مستولی و مسلّط شوند که قدرت تنفّس زبان های بومی و محلّی را بگیرند.به نظر می رسد حفظ زبان های بومی و محلی برای سلامت روحی و روانی افراد جامعه و حفظ نشاط و سرزندگی اجتماعی حفظ دانش بومی و حفظ آداب و رسوم نیکوی ما ایرانیان و حفظ گوناگونی و تکثّر یک امر ضروری و اجتناب ناپذیر است. برخی چیزها را نمی توان توضیح داد بلکه باید تجربه کرد از جمله آنها استفاده از همین زبان مادری است زبان مادری را باید شنید، زبان مادری در قالب شعر، داستان، سرود، ترانه، آواز و گفت و گوی های روزمره لذت بخش می شود.  لحن وصدای زبان های قومی و محلّی برای شنونده هزار نوع پیام دارد.زبان تركي از خانواده زبانهاي آلتايي، زبان عربي از خانواده زبان هاي سامي و فارسي از خانواده زبان هاي هند و اروپايي مي باشد پس نه تركي و نه عربي در زبان فارسي ريشه ندارند.زبان عربي نخست زبان ديني و سپس چند سده زبان علمي امپراتوري اسلام بود كه به عنوان زبان مردم چيره گر جايگزين زبان هاي بومي كشورهاي نومسلمان همچون مصر و ... شد و از همين رهگذر انبوهي از واژگان عربي را به فارسي وام داد كه بسياري نابجا و غيرضروري بودند و زبان نوشتاري فارسي را ناتوان و ازكار افتاده ساختند.زبان فارسي نيز در دوران اوج گسترش خود واژگان فارسي و عربي تبار بسياري به زبان مردم زيرمجموعه سياسي و فرهنگي خود همچون زبان هاي هندي، اردو و تركي وام داد كه بيشتر به دليل فرادستي و مهتري سياسي و فرهنگي بر اقوام كهتر و فرودست بوده تا توانمندي هاي فني و زباني فارسي و برتري آن بر زبان هاي نامبرده به ويژه تركي.نمونه اش زبان آذري و تركمني در كشورهاي همسايه آذربايجان و تركمنستان مي باشد كه واژگان فارسي راه يافته به زبان ايشان بسيار كمتر از واژگان فارسي و عربي راه يافته به زيان آذري ها و تركمن هاي ايراني مي باشد كه سيطره زبان فرادست رسمي كشور را بر زبان هاي اقليت ها نشان مي دهد . پرورش زبان تبری در دامان طبیعت سبز و خرم شمال ایران بوده و امکانات درونی آن برای برآوردن نیازها و بایسته های شیوه زندگی کشاورزی و دامداری گویشورانش ورزیده شده بود.هنگامی که روش کهن زندگی مازندرانی ها به ویژه شهرنشینان رفته رفته از چند دهه پیش تاکنون دگرگون شد آنگاه این زبان سخت در بحرانی فرو رفت که از تماس آن با نیروهای زورمند جهان مدرن و خواسته های فزاینده آن زاده شده است.زبان تبری به گواه بسیاری از فرهیختگان مازندرانی برای رسانیدن معانی و مفاهیم مدرن نارسا و گنگ می باشد و ناگزیر از وام گیری های گسترده از فارسی و به تازگی عربی، انگلیسی و ... شده است چنانکه در این سال ها حتی نحو و فعل زبان فارسی خود را بر زبان سالخوردگان نه چندان آشنا به فارسی نیز زورچپان کرده! هیچ کوششی هم از سوی زبان شناسان، سرایندگان و نویسندگان مازندرانی برای برپایی انجمنی واژه گزین تاکنون شنیده نشده که بتوانند واژه های فراموش شده و شیوه درست جمله بندی زبان تبری را در کتاب های کهن شعر و نثر مازندرانی بیابند و واژه های لازم برای معانی و مفاهیم امروزین را با دانستن کارکردهای وند ها و دستگاههای گرداننده صرفی زبان مازندرانی بسازند تا دست نیاز به سوی واژگان بیگانه دراز نکنند.فراموش نکنیم زبان تنها یک ابزار ارتباطی برای رساندن پیام به دیگران نیست بلکه همانند دیگرعناصر هویت ساز نشانگر جایگاه اجتماعی سخنورانش نیز می باشد جوانان تحصیلکرده مازندرانی آگاهانه به یاری زبان رسمی فرادست و دوری از زبان بومی فرودست می کوشند خود را از لایه های فروپایه اجتماعی جدا ساخته و جایگاه اجتماعی شان را به گمان خود بهبود ببخشند.امیدواریم با بهکرد نگرش به زبان مادری آن را بالانده و توانگر سازیم و از آن شرم نکنیم زیرا زبان هر ملت بردار و تجسم مادی اندیشه های انتزاعی ایشان است پس زبان مشترک بومی نمایانگر نگرش و اندیشیدن مشترک کاربران آن زبان خواهد بود و اگر همین زبان بومی ساختار پیشرفته ای داشته باشد می تواند گذرگاهی بلند به سوی پیشرفت فکری و همه سویه مردم آن سرزمین باشد.نیاکان ما اگر برای ما تندیس و سازه ای باستانی به جا نگذاشته باشند وانگهی دستکم بخشی از هویت ظریف و ارجمند معنوی به نام زبان مادری تبری را به یادگار نهاده اند پس قدردان آنان و میراثشان بوده تا شرمنده نسل های آینده مان نباشیم. متاسفانه با توجه به این که حکومت جمهوری اسلامی یک حکومت دینی اسلامی میباشد و از آنجا که مهد اسلام از کشورهای عرب زبان میباشد خیلی از واژگان عربی در زبان فارسی جایگزین گردیده که این واقعن مایه تاسف میباشد . با امید به جدایی دین از سیاست و با امید بهآزادی ایران ازچنگال آخوندهای دجال.

خانم مریم مرادی با موضوع اهمیت زبان مادری سخنان خود را ارائه نمودند.تاريخچه پيدايش روز جهاني زبان مادري به حركتهاي دانشجويان دانشگاه‌هاي بنگلادش در سال 1952 برمي‌گردد. زماني كه تعداد زيادي از دانشجويان بنگالي در اعتراض به تحميل زبان اردو به عنوان زبان رسمي‌و ديواني در بنگلادش (پاكستان شرقي آن زمان) توسط دولت پاكستان در محوطه دانشگاه داكا توسط ماموران دولت پاكستان به رگبار بسته شدند. دانشجويان با هدف به رسميت شناساندن زبان مادري مردم سرزمين‌شان يعني زبان «بنگلا» يا «بنگالي» اقدام به تظاهرات وسيع کردند. زبان رسمي‌كه در مدارس و دانشگاه‌هاي بنگلادش در آن زمان تدريس مي‌شد زبان پاكستاني (اردو) بود. تظاهرات گسترده دانشجويان و اساتيد دانشگاه داكا در روزهاي 21 و 22 فوريه سال 1952 اتفاق افتاد و ماموران دولت پاكستان در تيراندازي به دانشجويان و اساتيد دانشگاه تعدادي از آنان از جمله ابوالبركت استاد دانشگاه داكا، رفيع الدين احمد دانشجو، شوفير رحمان كارمند عاليرتبه دادگاه عالي بنگلادش را كشتند. اما ايستادگي و مقاومت دانشجويان، اساتيد دانشگاهها و فعالان فرهنگي بنگلادش باعث شد كه در سال 1956 مجدداً زبان بنگالي به رسميت شناخته شد. تداوم مبارزات مردم و فعالان سياسي و فرهنگي باعث شد كه در سال 1971 بنگلادش از پاكستان جدا و استقلال پيدا كند.پس از استقلال، مراسم روز ملي زبان مادري در بنگلادش همه ساله در 21 فوريه با شكوه خاص برگزار مي‌شد تا اينكه در 17 نوامبر 1999 سازمان آموزشي، علمي‌و فرهنگي ملل متحد (يونسكو) پيشنهاد رسمي‌كشور بنگلادش براي اعلام 21 فوريه به عنوان «روز جهاني زبان مادري» را پذيرفت و 188 كشور عضو يونسكو از جمله جمهوري اسلامي‌ايران به آن راي داده و آنرا تائيد كردند. پس از آن براي اولين بار مراسم روز جهاني زبان مادري در فوريه سال 2000 در پاريس با حضور نمايندگان كشورهاي مختلف جهان، زبان شناسان و دبير كل سازمان يونسكو برگزار شد.

زبانها عامل ارتباط، ادراك و تامل بوده و ترسيم‌كننده مسيري هستند كه خط واصل گذشته، حال و آينده است. انسانها در مناطق جغرافيايي مختلف با گذشته و تاريخ خاص خويش زاده مي‌شوند و ارزشها، آداب و رسوم و بايد و نبايدهاي مختلف و شيوه‌هاي زندگي به تناسب و تدريج از طريق زبان به آنها آموخته مي‌شود.

امروزه در سطح جهان بيش از 6000 گونه زباني مختلف وجود دارد كه اين زبان‌ها در طول تاريخ و در يك جغرافياي خاص بوجود آمده اند. اين تنوع و تعدد زياد زباني بيانگر توانايي انسان براي ايجاد ابزار ارتباط است. اما در عصر ارتباطات و دهكده جهاني فقط چند زبان بصورت جهاني در آمده اند. در حاليكه خطر نابودي و از بين رفتن برخي از گونه‌هاي زباني مخصوصاً زبانهايي كه توسط جمعيت‌هاي كمتر و بي قدرت مورد استفاده هستند، وجود دارد. در مقام مقايسه وقتي كه زيست شناسان با صرف وقت و هزينه‌هاي هنگفت سعي و تلاش دارند تا نسل فلان جانور يا يك گياه خاص را از خطر انقراض و نابودي محافظت كنند، آيا شايسته نيست كه اين حساسيت درمورد زبانها، كه ميراث بشري و حاوي و حامل مجموعه‌اي از ارزشها و نگرشهاي انسانها در طول تاريخ هستند، توسط فرهنگ شناسان به كارگرفته شود؟

بخش اعظم هر فرهنگي پيامد وجود يك زبان خاص در يك جغرافياي مشخص است و زبان اولين و مهمترين شاخص تعريف قوميت و تمايز يك قوم از ساير اقوام است. بنابراين مي‌توان گفت «زبان» فرهنگ ساز است.

زبان مادري نخستين زباني است كه نوزاد از بدو تولد با آن سروكار دارد و وقتي كه در آغوش پر مهر و محبت مادر شير مي‌خورد آنرا مي‌شنود. دقيقاً به همين دليل عنوان «زبان مادري» به خود گرفته است. اين زبان اولين زباني است كه هر انسان در دوران زندگي خود ياد مي‌گيرد. زبان مادري هويت انسان را شكل مي‌دهد و حامل فرهنگ گذشته و گذشتگان به ما و ما به آينده و آيندگان است. عواطف و احساسات، انديشه‌ها، ارزش‌ها و نگرش‌ها به بهترين شكل و با خلوص كامل توسط زبان مادري به هر فرد منتقل و در بسياري از موارد زبان مادري تنها ابزار موجود براي انتقال مفاهيم مذكور است، به همين دليل است كه نيـچـه فيلسوف آلماني گفته است كه «ترجمه لفظ به لفظ زبان خيانت است».‌هايدگر ديگر فيلسوف آلماني مي‌گويد «زبان مادري قلب احساس و الهام انسان است . بنابراين كساني كه با زبان مادري در مي‌افتند در واقع با عميق ترين جنبه هويتي انسان مبارزه مي‌كنند و پيروز نخواهند شد.»

واضح است كه كشور ما ايران كشوري چند قوميتي و داراي تنوع زباني بسيار غني و ارزشمند است. تعدد و تنوع زبانهاي مادري در كشور ما نشانه غناي بسيار بالاي فرهنگي و تمدني ايرانيان است. اين تنوع زباني در ايران عزيز امري طبيعي، ميراثي انساني و ملي و سرمايه‌اي اجتماعي بسيار گرانبهاست. تنوع زباني كشور ما يك سرمايه است نه يك بدهي و يك فرصت است نه يك تهديد. زبانهاي فارسي، كردي، تركي، عربي، بلوچي، لري و ... در كشور ما هر يك حامل يك فرهنگي غني تاريخي، اجتماعي و اقتصادي شكل گرفته در طي قرنهاي متمادي در يك جغرافياي خاص هستند. و اين يك پديده موجود و واقعيت است.

آنچه ما درباره ی رشد زبان مادری میدانیم: تحقیقات نشان میدهد که زبان مادری کودکان دوزبانه در رشد شخصیتی و آموزش آنها نقش بسیار مهمی ایفا میکند. جرئیات بیشتر درباره ی یافته های این تحقیق چنین است:  دوزبانگی تاثیر مثبت بر فرایند زبانی و رشد تحصیلی دانش آموزان دارد. وقتی دانش آموزان در دوره ی ابتدایی توانایی هایشان را در دو یا چند زبان بپرورانند، شناخت عمیق تری نسبت به زبان و چگونگی استفاده ی مؤثر از آن را کسب می کنند. اگر آن ها در فرایند یادگیری هم زمان هر دو زبان بیشتر تمرین کنند، مخصوصا وقتی سطح سواد را در هر دو مورد رشد دهند، در حقیقت می توانند هر دو زبان را نظم داده کنار هم گذاشته و با هم مقایسه کنند. بیش از 150 تحقیق انجام شده در طول 35 سال گذشته بر آن چه فیلسوف آلمانی، گوته، اظهار داشته است صحه می گذارد: کسی که فقط یک زبان می داند، در واقع با آن زبان آشنایی کامل ندارد. همچنین تحقیقات نشان می دهد که دانش آموزان دو زبانه، از طریق زبان های مختلف، در پردازش اطلاعات انعطاف پذیری بیشتری از خود نشان میدهند. میزان رشد زبان مادری دانش آموزان، مسلما باعث رشد بیشتر زبان دوم آنها میشود. دانش آموزانی که با پایه ی قوی در زبان مادری شان وارد مدرسه میشوند، در یادگیری دروس زبان مدرسه توانایی بیشتری از خود نشان میدهند. والدین و سرپرست های کودکان ( مثلا پدر بزرگ ها و مادر بزرگها) اوقاتی را با بچه ها میگذرانند، داستان تعریف و یا با آنها درباره ی موضوعات مختلف بحث میکنند، در نتیجه دایره ی لغات و مفاهیم زبان مادری کودکان تقویت شده و وقتی با آمادگی کامل برای یادگیری زبان دوم وارد مدرسه  شوند، از نظر آموزشی موفق تر هستند. دانش و قابلیت های آنها در زبان مادری که در خانه یاد گرفته اند به زبانی که در مدرسه می آموزند، منتقل میشود. از نقطه نظر رشد آنها در مفاهیم و مهارتهای اندیشه، هر دو زبان لازم و ملزوم یکدیگرند. انتقال زبان میتواند به دو صورت انجام گیرد: در مدرسه از زبان مادری حمایت شده (به طور مثال در برنامه ی آموزشی دو زبانه)، مفاهیم، زبان و مهارتهای یادگیری که کودکان از زبان اکثریت آموخته اند به زبان خانه منتقل شود. در نتیجه وقتی محیط آموزشی به کودکان اجازه ی دسترسی به هر دو زبان را دهد، دو زبان همدیگر را حمایت میکنند. حمایت از زبان مادری در مدرسه نه تنها زبان مادری که توانایی های دانش آموزان را در یادگیری زبان مدرسه رشد میدهد. این یافته با توجه به یافته های قبلی غافل گیر کننده نیست، یافته هایی مانند:

الف- دو زبانگی دانش آموزان را با اصول زبان شناسی آشنا میکند.

. ب- قابلیت های هر دو زبان به طور چشمگیری به هم مربوط و یا لازم و ملزوم یکدیگرند در صورتی که زبان مادری در مدرسه به طور موثر تدریس شود، عملکرد دانش آموزان دو زبانه بهتر شده و سطح سواد آموزی در آن زبان افزایش می یابد. بر عکس، وقتی برای نادیده گرفتن زبان مادری شان تشویق شوند، رشد آنها کند و شالوده ی ذهنی و شخصیتی شان نیز برای یادگیری خدشه دار میشود.صرف اوقات آموزشی برای زبان اقلیت در مدرسه هیچ آسیبی به رشد آکادمیک دانش آموزان در زبان اکثریت نمیرساند. تنی چند از متخصصین تعلیم و تربیت و والدین به برنامه های آموزشی دو زبانه یا تدریس زبان مادری شک داشتند زیرا نگران بودند که در اجرای این برنامه ها زمان بسیاری صرف شود. برای مثال، در برنامه ی دو زبانه که 50 درصد وقت صرف تدریس به زبان مادری و 50 درصد به زبان اکثریت است، به یادگیری زبان اکثریت لطمه وارد می شود؟ یکی از یافته های بدیهی تحقیقات آموزشی که در بسیاری از کشورهای جهان اجرا شده، نشان می دهد که برنامه های عملی کارآمد دو زبانه می تواند سطح سواد و آگاهی را در زبان اقلیت بدون هیچ تاثیر منفی در پیشرفت زبان اکثریت دانش آموزان افزایش دهد. برای مثال در اروپا، در بلژیک، برنامه ی فویر که توانایی های آموزشی و تکلم دانش آموزان را به سه زبان (زبان مادری، هلندی و فرانسه) در دوره ی ابتدایی شکوفا کرده، بیانگر مزیت های آموزش به دو یا سه زبان است.از یافته های تحقیقاتی مذکور، می توان متوجه چگونگی رخ داد آن شد. وقتی در مدرسه دانش آموزان دروس را به زبان اقلیت هم یاد بگیرند (برای مثال زبان مادری)، فقط این زبان را در سطح محدود فرا نمی گیرند. آن ها مفاهیم و مهارت های عقلانی را که کاملا به توانایی آن ها در کارکرد زبان اکثریت مربوط است یاد می گیرند. دانش آموزانی که می توانند ساعت را به زبان مادری شان بگویند، مفهوم زمان را به خوبی درک کرده اند و برای گفتن ساعت به زبان دوم دیگر نیازی به یادگیری دوباره ی مفهوم زمان ندارند؛ آن ها برای قابلیت عقلانی که قبلا فرا گرفته اند، کافی است به سادگی قالب های جدید و یا «ساختارهای ساده» را جایگزین کنند. همچنین در مراحل پیشرفته تر، مهارت های آموزشی و آکادمیک مانند تشخیص ایده ی اصلی از جزئیات فرعی یک داستان یا مقاله، شناختن علت و معلول، تمییز حقیقت از نظریه، تنظیم توالی حوادث یک داستان یا روایت تاریخی از طریق زبان منتقل می شود.زبان مادری آسیب پذیر است و به آسانی در اوایل دوران مدرسه خدشه دار میشود. برای بسیاری از مردم شگفت انگیز است که کودکان دو زبانه در اوایل دوران مدرسه چه قدر سریع مهارت های گفتاری را از زبان اکثریت «جذب میکنند» (ولی برای کسب مهارت های آکادمیک پروسه زمانی بیشتری طول می کشد). متخصصین تعلیم و تربیت اغلب از این که دانش آموزان چه قدر سریع می توانند توانایی شان را در به کارگیری زبان مادری شان، حتی در محیط خانه، از دست دهند، آگاهی کمتری دارند. میزان و سرعت از دست دادن این توانایی بستگی به تجمع خانواده در گروه زبانی خاص دارد. اگر در بیرون از مدرسه زبان مادری به طور گسترده ای استفاده شود، این زبان در میان بچه ها کمتر از بین می-رود. و یا اگر جایی برای ارتباطات زبانی متمرکز و مناطق خاصی برای «اسکان» وجود نداشته باشد، آن ها توانایی ارتباط با زبان مادری شان را در طول 2 یا 3 سال بعد از مدرسه از دست می دهند. آن ها ممکن است مهارت های ادراکی را حفظ کنند اما هنگام صحبت با هم سالان و خوهران و برادران و در جواب دادن به والدین شان از زبان اکثریت استفاده کنند. وقتی آن بچه ها بزرگ شوند، جدایی زبانی بین والدین و فرزندان به شکاف عمیق عاطفی تبدیل می شود. با نتایج قابل پیش بینی دانش آموزان نسبت به هر دو فرهنگ مدرسه و خانه بیگانه خواهند شد  بحران هویت.برای کاهش میزان از دست دادن زبان، والدین باید تدابیر زبانی خانگی قوی اعمال کنند تا فرصت های زیادی برای وسعت بخشیدن به کاربرد زبان مادری برای بچه ها فراهم آید. مواردی همچون ارتباط با زبان مادری، بازی های گروهی، رفتن به کشور مبدا و.

معلم ها می توانند به دانش آموزان در حفظ و رشد زبان مادری شان کمک و ارزش دانستن یک زبان بیشتر را به آنها منتقل کنند. برای مثال برنامه هایی همچون موارد زیر در کلاس اجرا کنند:

الف- با ارزیابی و تجلیل از دانش آموزان دو زبانه در کلاس، آگاهی آنها را نسبت به اهمیت زبان بالا برند.

 ب- هر روز یک دانش آموز لغت خاصی را از زبان مادری اش در کلاس مطرح کرده و تمام دانش آموزان حتی معلم آن لغت را یاد گرفته و درباره ی آن در کلاس صحبت کنند- مشارکت زبانی.

بی اعتنایی به زبان کودک مساوی است با نادیده گرفتن خود کودک. وقتی این پیام، چه تلویحی و چه آشکار، که «زبان و فرهنگ خودت را پشت در کلاس بگذار» به دانش آموزان منتقل شود، آن ها همراه با این پیام هویت شان را نیز پشت در کلاس جا می گذارند. آنها وقتی احساس کنند که طرد شده اند، در فعالیت های کلاسی غیرفعالانه و با اعتماد به نفس کمتری شرکت میکنند. این کافی نیست که معلم با بی اعتنایی زبان و تفاوت فرهنگی دانش آموزان را در مدرسه قبول کند بلکه باید ابتکار عمل را برای تایید هویت زبانی آنها در دست گرفته، با انجام کارهایی همچون نصب پوستر از زبان های مختلف و تشویق برای نوشتن هم به زبان مادری و هم به زبان اکثریت فضای آموزشی پدید آورند که زبان و مهارت فرهنگی تمام دانش آموزان به طور فعالانه، تایید و پذیرفته شود.ساختن هویتی پویا برای آینده:متخصصین تعلیم و تربیت تدابیر زبانی را در مدرسه رشد داده، برنامه درسی و آموزشی را طوری سازمان دهی کنند که زبان و فرهنگ دانش آموزان در تمامی روابط متقابل در مدرسه رعایت شده، مدرسه نیز نگرشهای منفی و عدم بی اطلاعی درباره ی تنوع موجود در جامعه را کنار  گذارد. با به چالش طلبیدن ساختار قدرت جبری، مدرسه از دانش آموزان دو زبانه حمایت کرده و نگرش مثبتی به آنها دهد تا بدانند چه کسی هستند و در آینده در جامعه چه نقشی خواهند داشت. دانش آموزان چند زبانه در ساختن جامعه و در مقیاس وسیع تر در جامعه جهانی نقش مهمی دارند، اگر ما متخصصین تعلیم و تربیت هر آن چه که به آن اعتقاد داریم و به صلاح آن هاست به مرحله ی عمل در آوریم.

فرهنگ دانش آموزان و مهارت زبانی آنها در خانه، پایه ی یادگیری آتی آنها را میسازد. و ما باید آموزش آنها را بر روی پایه های قبلی بسازیم نه بر روی خرابه های آن.هر دانش آموزی حق دارد استعدادهایش کشف شده و در مدرسه شکوفا شود

۱۵قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبه ها و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد . اما استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آن ها در مدارس، در کنار زبان های فارسی آزاد است.

در تضاد با اصل ۱۵ قانون اساسی مسئولین نظام جمهوری اسلامی تاکید بر خواندن و نوشتن و سخن‌گفتن به زبان مادری را منافی منافع ملی و تمامیت ارضی دانسته، بهانه‌ای برای تجزیه‌ طلبی قلمداد می‌کنند. از این ‌رو حاضر نیستند که چنین حقی را به رسمیت بشناسند.

خلاصه این که به تفاوت های زبانی و فرهنگی به عنوان «معضلی که باید حل شود» نگاه نکنیم و به جای آن چشم هایمان را باز کرده و منابع عقلانی، فرهنگی و زبانی آن ها را ببینیم که چطور از وطنشان به مدرسه و جامعه ی ما به همراه آورده اند. اگر چنین کنیم، آنگاه سرمایه عقلانی، زبانی و فرهنگی جامعه مان به طور چشم گیری افزایش خواهد یافت.

نهايتا يادآور مي‌شوم، كه عميق‌ترين و اصيل‌ترين هويت انساني هر فرد براساس اولين ارتباطات زباني او يعني زبـــان مــــادري شكل مي‌گيرد و از ابتدايي‌ترين حقوق هر انسان اين است كه به زبان مادري خودش سخن بگويد، بخواند و بنويسد و در يك جامعه آزاد و مبتني بر دموكراسي و جمهوريت اين حق انساني بايد از سوي ديگران و دولت محترم شمرده شود.

در پايان، روز جهاني زبان مادري(سوم اسفند) را به همه اقوام ايراني و كساني كه براي هويت خود و ديگران احترام قايل هستند، تبريك مي‌گويم.

خانم مرضیه بردبار با عنوان محاق سخنرانی نمودند.

اَمی ماران گیلکی دوعا کونید                  گیلانِ لبظ خودایا صدا کونید

خوشانِ جی جاکی دستانِ ذرهَ                  گیله تجربه مرهَ دوا کونید

دوشمنا نفرین و دوستانا دوعا                 گوشت و ناخوناَ اَجور سیوا کونید

دمبتو ابریدی آسمان جیر                       عروسهِ گریه مرهَ عزا کونید

پسرِه ... دُخترِه ... خانه مرداکهِ               خوشانِ جانَ ذرهَ فیدا کونید

نیشینید پینیک پاره سر تنایی                  مرداکِ نیم تنه یاَ قبا کونید

عینهو بسوخته کوسر آدمان                   هفت ساله کهنه جورفاَ پا کونید

اُردیک وشلختاناَ هولی هولی                   ئیشمارید ئی تا ئی تا بجا کونید

اَمی ماران همه روز زندگی                    مرگاَ رخشن گیریدی فنا کونید

زبان مادری: یک نوزاد از درون شکم مادر تا زمانی که به دنیا می آد و شیر می خوره اصواتی رو از مادر خودش می شنوه که بعدها تقلیدش می کنه به این می گن؛ زبان مادری. و این زبان، هویت ما رو شکل می ده و حامل فرهنگمون به آینده ست. وقتی که کودک به سن آموزش می رسه و وارد دنیای مدرسه می شه به اندازه کافی ترس و اضطراب بابت محیط جدید و آدمهای جدید اطرافش خواهد داشت حال اگه همه ی اطرافیان به زبانی که آنها در خانه صحبت می کنند، حرف بزنند، کم کم کودک به محیط عادت کرده و افراد رو جزئی از خانواده خود می داند. اما اگه زبان ناآشنایی باشه کودک دچار ترس و بحران هویت می شه و این باعث عدم پیشرفت تحصیلی میشود که بی سوادی را به همراه دارد و فرد فاقد مهارت لازم می شود که باعث فقر و نابرابری اجتماعی خواهد شد. کودکانی که در مدرسه با زبان مادری خود آموزش می بینند، نسبت به سایرین نظر مثبت تری دارند.

چرا باید به زبان مادری اهمیت داد؟ تمام عواطف و احساسات و اندیشه، ارزش ها و مفاهیم اینچنینی می تواند فقط توسط زبان مادری هر فرد منتقل شود. و تنها زبانیست که انسانها هویت اجتماعی و روانشناختی خود رو با آن به دست می آورند و این زبان زبانی ست که آنها را به ریشه خانوادگی و فرهنگی شان متصل می کند. تنوع زبانی امری طبیعی در زندگی انسان هاست، اما مسئله اصلی به رسمیت شناختن و فهمیدن و البته ارج نهادن به تنوع زبانی به عنوان یک نظم طبیعی جهانی ست. البته ما انسانها نیازمند یاد گیری زبان مشترک برای ارتباط با یکدیگر هستیم اما این به معنای حذف دیگر زبانها نیست. 21 فوریه روز جهانی زبان مادری به ما یادآوری می کند که برای حفظ فرهنگ یک قوم حفظ کتیبه ها نسخ ها و سنگ قبرها کافی نیست، بلکه حفظ میراث زنده ای به نام زبان مادری اهمیت زیادی دارد.

در شرایط سلطه یا استعمار، زبان گروه مسلط در جایگاه بالاتری قرار می گیرد و در کلیه ی حوزه های سیاسی، اجتماعی، اداری و سازمانی، حاکم می شود. این زبان، زبان کتابها، مدارس، دانشگاهها، روزنامه، اسناد، موسیقی، فیلم و غیره می شود این زبان رسمی دولت می شود و دارای ارزشهای والای انسانی می گردد.پس زبانهای دیگر مورد تمسخر و در نهایت حذف می شود و وقتی زبانی حذف و قدغن و غیر قانونی شد آن زبان از بین رفته، شعرها، داستانها، آیین ها، افسانه ها و در نهایت فرهنگ آن زبان و مردم نابود می شوند. ما هیچوقت نمیتونیم موسیقی ترکی که عاشق ها با چیره دستی مینوازند و شورانگیز ترین گونه های  هاوا  را برگزار میکنند و داستانهای بومی رو با شور تعریف میکنند رو با زبان فارسی اجرا کنیم. اهنگها و رقص کردی و ترانه های محلی که هر کدام در مراسمی خاص و معرف تاریخ و رسوم انجاست را فقط با زبان کردی میشود شنید و دید. بازی رابه چره که یکی از مراسم کهن شرق گیلان است و عروس گلی در گیلان مراسم کیخایی و سرنجه در لرستان و مراسم ایینی گرگیعان در بین عربهای خوزستان و همه ی سنت ها و ایین بومی یک منطقه همه و همه بستگی به حفظ زبان مادری دارد. در دنیا صدها مقاله و کتاب راجع به حفظ زبان مادری نوشته شده که متاسفانه هیچکدوم به زبان فارسی ترجمه نشده. به امید روزی که امپریالیسم زبانی از بین بره و زبانهای کمتر شناخته شده و استفاده نشده حفظ و ضبط بشه.

اقای عبدالخالق امیری سخنرانی خود را با موضوع حق داشتن تدریس زبان مادری در هر استان ارائه دادند.زبان مادری زبانیست که از مادر پدر و نزدیکانمان آموخته ایم.بنا به نطر پژوهشگران کودک در رحم مادرش با زبان مادریش آشنا میشود و هنگام بدنیا آمدن که گریستن آغاز میکند اگر به زبان مادریش با وی سخن گفته شود گریه اش را قطع کرده گوش می دهد.کودک با گذشت زمان و شنیدن مکرر زبان مادریش را آموخته آغاز به ادای آن میکند.

کم کم با ساختن جملات کوتاه آغاز به سخن گفتن به زبان مادریش میکند با همین زبان بازی میکند، می خندد می گرید و وارد مشاجره و بگو مگو می شود در طول زمان کوتاهی می آموزد تا به زبان مادریش احساسات و خواسته هایش را به اطرافیان خود توضیح دهد با زبان مادریش با دیگران رابطه برقرار کند.تنها و تنها با زبان مادریش است که قادر می شود دنیای پیرامون خود را بشناسد و بیان نماید.با سخن گفتن به زبان مادری از فردیت و تنهایی خویش خارج گشته از تعلق خود به گروه ویژه ای اگاهی می یابد.گردد. حجب و حیا، عیب و هنر و تمامی مکنونات درونی مان تنها و تنها زمانی آشکار می شود که ما به زبان مادریمان سخن می گوئیم کودک در پنجسال اول زندگی80 درصد کل معلوماتی را که در تمام طول زندگیش باید بیآموزد در 6 سالگی کسب میکند و در نیز سن مدرسه رفتنش فرا می رسد در این مرحله دو وضعیت مختلف پیش می آید کودک در مدرسه بزبان مادریش تحصیل خواهد کرد یا کا ملان به زبانی که با آن اشنا نیست مدرسه در شکل گیری شخصیت کودک نقش بسیار بزرگی دارد زیرا مدرسه همانند پلی است بین خانواده و جامعه بزرگ که آموخته های کودک در آغوش خانواده اش را کامل تر و علمی تر میکند و با پرورش جسم و روحش وی را جهت کار و زندگی در جامعه آماده میکند احساس هویتی را که کودک در آغوش خانواده اش کرده بود و نیز پیوند اورا به خانواده و خلقس و تقویت مینماید و در عین حال وی را از مسئولیتهائی که در قبال جامعه اش دارد آگاه میسازد در اینجا نخست تأثیرات روحی و شخصیتی شرائطی را بررسی میکنیم که کودک به زبان مادری خود تحصیل می کند گرچه متأسفانه این شرایط برای ما آشنا نیست اما آن چیزیست که ما پیوسته در آرزو و حسرت آن بسر برده ایم نخستن باری که کودک پا به مدرسه میگذارد از آنجائیکه نخستین جدائیش از میان خانواده و نزدیکانش نیز میباشد احساسات غریب و شگفت انگیزی احاطه اش میکند نخستین بار در یک محیط رسمی وارد می شود که در آنجا کسی را نمی شناسد کودک با چنین احساساتی وارد کلاس میشود، سپس معلم نیز وارد شده به سخن گفتن آغاز میکند کودک هم از وی می ترسد و هم احترامش می گذارد معلم جایگاه بسیار ارجمندی دارد هرچند کودک در گیرودار اینهمه احساس تنهائی و بیگانگی، خانواده و نزدیکانش را در کنار خود ندارد اما او آنچنان نیروی حمایتگری با خود دارد که وی را در ایجاد رابطه با دیگران یاری میرساند و در این محیط شگفت و بیگانه گرما و نیرو می بخشد این نیروی حمایت گر و نجاتبخش  زبان مادری اوست که در اختیار دارد بیاری زبان مادری با دیگران و حتی با انسانهای نا آشنا ایجاد رابطه می کند معلم را نمی شناسد اما زبانی را که او صحبت میکند بخوبی می فهمد و در سایه این زبانست که دروسی را که معلم می آموزد، چون به او احساس میکند معلم نیز یکی از افراد ملتش میباشد زبان مادریش میباشد می تواند بخوبی بفهمد.ازآنجائیکه زبان گوینده بهمان زبانیست که وی بخوبی درک و احساس می کند  به سرعت قادر می شود به سئوالهای معلم جواب دهد و این بنوبة خود به کودک حضور ذهن و آرامش روحی می بخشد و راه خلاقیت را برویش می گشاید کودک صاحب آنچنان توان و امکانیست که گفته های معلم را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده سئوالات جدیدی را طرح نماید و بهمین جهت نیز نیروی تحقیق و بررسی  پرس و جو و خلاقیتش به مرحله رشد و شکوفائی می رسد بعلت اینکه تدریس به زبان مادریش جریان پیدا می کند در وجود کودک نیر اعتماد بخود، به خانواده و جامعه ای که به آن تعلق دارد هرجه بیشتر و مستحکمتر گشته هویتش بطور کامل شکل می گیرد حالا اگر جریان بر عکس باشد چه خواهد شد برسی میکنیم در هر جامعه ایکه انسانها از تعلیم و تربیت به زبان مادری خود محرومند ظلم و استبداد سیاسی بی عدالتی وجود دارد زیرا در آنجا زبانی بر دیگر زبانها و یک و اجتماعی در آنجا میباشد بی عدالتی وجود دارد زیرا در آنجا زبانی بر دیگر زبانها و یک گروه انسانی بر دیگر گروههای انسانی در موضعی برتر و حاکم قرار دارد این به معنی آنست که در آن جامعه استثمار انسانهای غیر حاکم و محو شدنشان از صحنه تاریخ از پیش طرح ریزی گشته است برای نابودی انسانها سه راه عمده وجود دارد نابود کردن فیزیکی نسل دیگران توسط یک بمب اتمی که در مملکت ما غیر ممکن است زیرا غیر فارسها در تمامی پهنة ایران و در تمامی گوشه و کنار آن پراکنده شده اند عنوان کردن فرضیه خون پاک و ژن خالص این فرضیه در مملکت ما طرح و تجربه شد اما اکنون اعتبار خودرا از دست داده است زیرا در نتیجه مهاجرتهای مداومی که طی قرون و اعصار متمادی صورت گرفته است چیزی بنام ژن خالص نمانده است و اگر هم مانده باشد آنها ژنهای ناقصی هستند زیرا متخصصین و صاحبنظران ژن شناسی ثابت کرده اند که درجه هوش و استعداد صاحبان ژنهای خالص بسیار پائین بوده ، در مقابل بیماریهای گوناگون نیز مقاومت بسیار ضعیفی دارند از طریق نابود کردن ژن های مدنی و فرهنگی دستور کار خود داشته و دارند.

زیرا غیر فارسها در تمامی پهنة ایران و در تمامی گوشه و کنار آن پراکنده شده اند عنوان کردن فرضیه خون پاک و ژن خالص این فرضیه در مملکت ما طرح و تجربه شد اما اکنون اعتبار خودرا از دست داده است زیرا در نتیجه مهاجرتهای مداومی که طی قرون و اعصار متمادی صورت گرفته است چیزی بنام ژن خالص نمانده است و اگر هم مانده باشد آنها ژنهای ناقصی هستند زیرا متخصصین و صاحبنظران ژن شناسی ثابت کرده اند که درجه هوش و استعداد صاحبان ژنهای خالص بسیار پائین بوده ، در مقابل بیماریهای گوناگون نیز مقاومت بسیار ضعیفی دارند از طریق نابود کردن ژن های مدنی و فرهنگی دستور کار خود داشته و دارند برای نابودی ملتهای غیر فارس در ایران می خواهند از طریق غیر قانونی و قدغن کردن زبانشان در حقیقت فرهنگ، تاریخ و هویت آنانرا نابود کنند و به بردگان و انسانهای درجه تبدیل نمایند و در نهایت نامشان را از صفحة تاریخ پاک کنند زیرا این آسان ترین راه به حساب می آید مرد و نامش از تاریخ زدوده خواهد شد که زبان مادریش را فراموش کرده باشد در حقیقت از اولین روز گشایش مدارس تک زبانی کوشش برای نیل به این هدف یعنی نابودی ملتهای غیر فارس در ایران آغاز گردیده و ادامه دارد حالا با کودکی که به غیر از زبان مادریش درس میخواند چه پیش خواهد آمد کودک نخستین روز پا به مدرسه می گذارد معلم وارد شده سر سخن را باز میکند کودک چیزی از گفتار معلم نمی فهمد زیرا زبان اورا نمی داند کودک گرفتار شرائط و فضای تلخ و ناگواری می باشد زبانی که از مادر و پدرش آموخته و بدان افتخار می کرد، در اینجا بکار نمی آید و ارزشی ندارد به او گفته بودند برای آدم درست و حسابی شدن به مدرسه برو اما برای آدم شدن زبان او بدرد نمی خورد و بزبان بیگانه ای باید سخن گفت برای آدم شدن باید فارس شد، این یعنی چه فارس نشده ها جزو آدمها بشمار نمی روند بدین ترتیب کلیة کسانیکه بزبان مادریش با او صحبت می کنند، در ذهن او از اعتبار و اعتماد می افتند  اینگونه تفکّرات تلخ هر روز و هر ساعت بر روح و روانش ضربه وارد میکند   و بدین وسیله نیز هر روز و هر ساعت اعتمادی که به خانواده، زبان و فرهنگش داشت در وجودش می میمرد کودک هر روز تحقیر می شود و پس از زمانی نه چندان دراز هویتی که از خانواده گرفته بود نابود می شود و بتدریج اعتماد و پیوندی نیز که به جامعه و ملتش داشت گسسته از بین می رود کودک چون زبان معلمش را نمی داند، بخش عمده آموزشهای اورا نیز نمی تواند بفهمد گفته های معلم را نه میتواند بررسی کند، نه میتواند سئوالی طرح کند و نه میتواند درک کند اگر هم چیزی بفهمد نمیتواند به زبان بیآورد و برای دیگران توضیخ دهد زیرا زبان فهم و بیانش جدا شده است در زبان مادریش می فهمد اما نمی تواند فهمیده هایش را بیان کند تماماً قطع میگردد یعنی رابطة بین ذهن، قلب و دهان و این زیان جبران ناپذیری برای رشد انسان بوده، تأثیر منفی بسیار بزرگی بر روح و روان و شخصیت آدمی میگذارد با جمعبندی همة این واقعیت ها می توانیم آنچه راکه بعلّت محرومیت از تحصیل بزبان مادریش بر سر کودک می آید، چنین خلاصه کنیم  بسیاری از کودکان بعلت محرومیت از تحصیل بزبان مادری، اعتماد بنفس خودرا از دست داده بهمین جهت نیز درصد بیسوادی در اینگونه از همان ابتداء از رفتن به مدرسه امتناع می ورزند جوامع بسیار بالاتر از جوامعی است که در آن کودکان بزبان مادری خود تحصیل می کنند از آنجائیکه کودکان زبان معلم را نمی دانند، قادرند فقط بخش اندکی از دروس را بفهمند و این باعث میشود که اینگونه کودکان بتدریج اعتماد بنفس خودرا از دست بدهند از آنجائیکه اینگونه کودکان اعتماد خودشان را به خود، خانواده و جامعه و ملتی که بدان  منسوبند از دست می دهند، ناگزیر در پی کسب هویّت دیگری خواهند بود از آنجائیکه زبان فهم کودکان با زبان بیان آنان بیگانه است، قادر نخواهند بود شنیده ها و در آموخته های خودرا مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند، زیر سئوال ببرند، تحقیق و بررسی کنند نتیجه صرفاً به یک مقلّد و تکرار کنندة طوطی وار محفوظات تبدیل خواهند شد و اما مختصر گفته باشم فرزندان چنین خلقی نسبت به فرهنگ، اندیشمندان، زبان، تاریخ و تمامی گذشتة خود بیگانه گشته، بر اساس نقشه ای که برایش ریخته اند، به نسلی آماده به پذیرفتن بردگی تبدیل خواهند شد زیرا یک نسل تنها زمانی به برده تبدیل خواهد شد که از زبان مادریش و از فرهنگ  و تاریخش جدا افتاده باشد  همانند نسلی که از زبان مادریش محروم گشته است، خود این زبان نیز قربانی بزرگی بود زیرا این زبان نتوانست رشد و انکشاف پیدا کند و به زبان علمی تبدیل گردد.

و در اخر باید به گم که چه ظلمی بود از  سره نادانییت نیکان ما اجازه دادند که به ما بشود و نیز ما اجازه دادیم که به فرزندان ما به شود ولی امروز باید از خودمون بپرسیم اینجوری چرا و تا که ای ادامه خواهد یافت چرا نه کودکان ما بتوانند به زبان مادریشون درس بخوانند و اموزش ببینند چرا باید یک قوم از زبان مادریش در مدرسه ها و اموزشگا ها محروم باشد که برایش زمینه اموزش را راحتر میکند ایا این نقض حقوق بشر نیست که تا به حال کوچکترین توجهی در این زمینه نشده است باید بدانیم که این سربه نیست کردن یک قوم بصورت برنامه ریزی شده در دراز مدت هست و باید.

گزارش جلسه ماهانه نمایندگی مالزی 5 فوریه

تهیه گزارش : جمشید غلامی سیاوزان

اعضای نمایندگی مالزی نشست ماهانه و سخنرانی به مناسبت روز جهانی سرطان را در روز جمعه 5 فوریه 2016 در ساعت 16 به وقت اروپای مرکزی و 23 به وقت مالزی در اتاق پالتاک کانون دفاع از حقوق بشر در ایران با حضور بانوان : عابده کدخدایی – مریم مرادی – جمیله بدیرخانی – پریسا حسین پور – سپیده نامور – و میهمان جلسه بانو شکوفه گل از بروکسل  و اقایان : عبدالخالق امیری – سامی امیری – حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی – تقی صیاد مصطفی – ابراهیم حسینی – سامان راکی – امیر نیلو – مهدی موسوی - و جمشید غلامی سیاوزان برگزار گردید در این جلسه ضمن خوش امد گویی به حاضرین از طرف مسئول جلسه و قرائت و بررسی نقض حقوق بشر در ماه گذشته و مقایسه مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر با سخنرانی های متنوعی همراه بود. در ابتدا خبرهای نقض حقوق بشر در ماه گذشته توسط خانم مریم مرادی ( فعال حقوق بشر )  اجرا شد .گزارش تفضیلی ، آماری نقض حقوق بشر در دی ماه 1394 از برجسته ترین گزارشات ،  اعدام در ملا عام در شبستر ، اعدام در ملا عام در یکی از روستاهای خوی ، اعدام در ملا عام در میاندورود میتوان اشاره کرد . در رابطه با نقض حقوق شهروندان بهایی نسبت به ماه گذشته ، گزارش بازداشت یک شهروند بهایی در سنندج و بازداشت تعدادی از نوکیشان مسیحی در شیراز بود .برجسته ترین گزارشات در زمینه نقض حقوق کودکان : آتش زدن عروسک ها در یک مدرسه دخترانه رسما ترویج خشونت است  خودکشی یک دانش آموز در یزد و ازدواج کودکان بود . گزارشات نقض حقوق بشر در حوزه زنان به نرخ بیکاری زنان دو برابر مردان و اشتغال زنان در کافه ممنوع میتوان اشاره نمود. در زمینه رویدادها و اخبار کارگری : بازداشت 12 کارگر سیمان درود ، بازداشت ده تن از کارگران معترض در عسلویه  و اخراج گسترده کارگران در یک شرکت تولید و ساخت .                                                             

در حوزه اصناف : کافی شاپ ها نباید روبرو یا نزدیک آرایشگاه زنانه باشد . پنج قهوه خانه سنتی در چالوس بعلت بد حجابی پلمپ شد                                           

در زمینه بهداشت و آلودگی هوا : مرگ 3 دانش آموز توانخواه بعلت آلودگی هوا ، در 3 ماه گذشته 112 نفر در ایران بر اثر ابتلا به آنفولانزا جان خود را از دست دادند.

سپس اقای تقی صیاد مصطفی ( فعال حقوق بشر ) به بررسی و مقایسه مواد 7 و 8 و 9 اعلامیه جهانی حقوق بشر پرداخت.                                                    

بررسی مفاد 7 – 8 – 9 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی ماده 7 اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید : همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون هیچ تبعیضی از حمایت یکسان قانون برخوردار شوند . همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد و بر ضد هر تحریکی که برابر چنین تبعیضی بعمل آید از حمایت یکسان قانون بهره مند گردد . در مقابل این ماده اصل 20 قانون اساسی را داریم که چنین توضیح میدهد : همه افراد ملت اعم از زن و مرد ، یکسان در حمایت  قانون قرار دارند . و از همه حقوق انسانی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلامی برخوردارند. ماده 8 اعلامیه جهانی حقوق بشر به اصل حقوق دادرسی عادلانه اختصاص دارد که میگوید : در برابر اعمالی که حقوق اساسی هر فرد را مورد تجاوز قرار دهد و آن حقوق بوسیله قانون اساسی یا قانون دیگری برای او شناخته شده باشد ، حق رجوع موثر به محاکم صالح را دارد . اصل 34 قانون اساسی هم دادخواهی را حق مسلم هر فرد میداند و دسترسی همه افراد به این دادگاهها را به رسمیت شناخته و ممانعت از این حق و سلب آنرا ممنوع اعلام کرده است .                                                              

ماده 9 اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید : احدی نباید خودسرانه توقیف ؛ حبس یا تبعید کرد .در اصل 32 قانون اساسی هم تاکید شده که هیچ کس را نمیتوان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین میکند و در صورت بازداشت هم باید در اسرع وقت بضورت کتبی فرد از اتهامات خود مطلع شود و حد اکثر 24 ساعت ، پرونده به مراجع صالح قضایی ارسال شود . و متخلف از این قانون قابل مجازات است                  

در اصل 37 قانون اساسی هم اشاره شده که هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت شود . و هیچ کس را نمیتوان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین کرده باشد .         

در اصل 33 قانون اساسی هم اشاره شده است که هیچ کس را نمیتوان از محل اقامت خود تبعید کرد مگر قانون مقرر کند . ملاحظه میشود که اصل بر عدم دستگیری افراد است . در صورت دستگیری ، تشریفات و مقدمات آن باید به موجب قانون باشد. در موازین بین المللی مواردی که بازداشت یا دستگیری خودسرانه باشد مشخص شده است . مثلا ممکن است حتی بازداشتی که به موجب قانون هم صادر شده باشد خودسرانه باشد . و این در جایی است که قانون مبهم یا ناقض استانداردها ی مهم دیگر باشد .                               

اقای جمشید غلامی سیاوزان ( فعال حقوق بشر )  مقدمه ای با عنوان روز جهانی سرطان ایراد کردند .                                    

گاهی اوقات گفتن چیزی یا اسمی برای توضیح دادن اسان احساس می شود و یا گاهی حتی فکر کردن به موضوعی که گمان میرود زندگی انسان را تحت شعاع قرار میدهد و در مدت کوتاه و یا به مرور زمان ان را تسخیر می کند دشوار است دراینجاست که امید میتواند جاده سلامتی برای انسانها باشد.                                                      

4 فوریه مصادف با روز جهانی سرطان: در این روز افراد معمولی صاحبان مشاغل، موسسات دولتی و غیر دولتی در کنار یکدیگر و هرکدام به نوبه خود سعی در افزایش آگاهی عمومی پیرامون سرطان مینمایند. عموما این تلاش ها درباره انواع سرطان ها، نحوه مراقبت از بیماران سرطانی و نحوه جلوگیری از آنها میباشد. راههای متفاوتی که میتوان از آنها به این منظور استفاده کرد عبارت است از: تلویزیون، رادیو، روزنامه و اینترنت که میتوانند تریبون خوب و پرمخاطبی برای این منظور باشند.   کمپین هایی که سازمان ملل برای والدین به منظور کاهش خطر بوجود آمدن برخی سرطانها برگزار میکند هم یکی از این تلاش هاست.میهمانی های خیریه که با هدف جمع آوری کمک های مردمی برای بیماران سرطانی برگزار میگردد که به صورت معمول از حضور یک یا چند سخنران که در مورد سرطان آگاهی ایجاد میکنند بهره می برند. · دکه های اطلاع رسانی، پوسترها، کتابچه و سایر ابزار مطالعاتی که میتوان به هر طریق توسط آنها در جامعه آگاهی ایجاد کرد .                                               

در برخی کشورها در این روز تلاش میشود تا شناخت نسبت به انواع رایج تر سرطان نظیر  سرطان سینه،  سرطان ریه، سرطان پوست و سرطان های رایج در کودکان را در جامعه ایجاد کنند.                               

سازمان جهانی زندگی سالم (WHO) که به عنوان بازوی اجرایی سازمان ملل در بخش سلامت شناخته می شود، با همکاری موسساتی نظیر UICC در این روز تلاش میکنند تا بتوانند با آموزشهای لازم و ایجاد آگاهی در وهله اول از بروز سرطان و پس از آن به راههای درمان و مراقبت از آن بپردازند.                                                       

ریشه این روز: سرطان یکی از بیماریهای شایع در جهان است که میتواند منجر به مرگ شود، با توجه به آمار ارائه شده از موسسه WHO در بازه زمانی بین سالهای 2005 تا 2015 نزدیک به 84 میلیون نفر از این بیماری جان باختند. اگر در این امر تدبیری اندیشیده نشود. کشورهایی که درآمد کم یا متوسط دارند قطعا تلفات بیشتری در این زمینه خواهند داد چرا که هزینه های درمان و نگهداری از سرطانیان بسیار سرسام آور است.روز جهانی سرطان بخشی از برنامه جهانی مبارزه با سرطان است که اولین بار در پاریس در روز چهارم فوریه سال 2000 در نیوملنیوم (New Millennium) مراسم برگزار شد. این مراسم به منظور ایجاد هماهنگی بین محققان، متخصصان سلامت، بیماران، دولتمردان، صنعتگران و بهورزان برای مبارزه با سرطان بود. این مراسم با همکاری سازمانها و موسسات مختلف نظیر سازمان بهداشت جهانی، آژانس انرژی اتمی و سایر موسسات بین المللی برگزار میگردد. UICC اولین روز جهانی سرطان را در سال 2006 سازماندهی نمود.       

نماد ها : نشانه های مختلفی برای سرطان های مختلف در دنیا مرسوم شده است. به عنوان مثال روبان صورتی برای سرطان سینه و روبان نارنجی برای سرطان کودکان و نرگس زرد که نماد سازمان ضد سرطان آمریکاست که به نوعی گسترش دهنده امید مردم برای ریشه کن شدن سرطان در آینده است.                                                    

سپس اقای عبدالخالق امیری (فعال حقوق بشر )  با موضوع مرگ و میر ناشی از سرطان در ایران و امارهای مربوط به ان سخنرانی کردند.

آمار وحشتناک از مرگ و میر سرطان در ایران: سرطان در سال، شش هزار میلیارد تومان در کشور را صرف خود می‌کند؛ در حالی که ۵۰ درصد این سرطان‌ها قابل پیشگیری و در صورت ابتلا قابل درمان به صورت کامل هستند.   اولین اولویت دولت‌ها با هر ساختاری و هر درجه از پیشرفت، بهداشت و درمان است. سرطان در مقوله سلامت ایرانیان باید جدی‌تر دنبال شود؛ چون سومین عامل مرگ و میر در کشور است.   وی افزود: بر اساس آمار، تصادفات رانندگی در جایگاه اول علل مرگ و میر قرار دارد، دوم بیماری‌های قلبی - عروقی است و سپس سرطان بیشترین تعداد مرگ و میر را به خود اختصاص داده است.                                           

رییس انجمن رادیوتراپی انکولوژی تاکید کرد: البته با اقداماتی که در چند سال اخیر برای کاهش مرگ و میر ناشی از تصادفات وضع شده و البته به خوبی هم توانسته آن را کاهش دهد، به نظر می‌رسد بعد از بیماری‌های قلب و عروق، بیماری سرطان دومین عامل مرگ آور برای ایرانیان قلمداد می‌شود.   قوام نصیری در خصوص هزینه‌های صرف شده برای کاهش تعداد تصادفات منجر به فوت گفت: هزینه‌ای که برای کاهش نرخ مرگ ومیر ناشی از تصادفات رانندگی شده شامل هزینه‌های اطلاع‌رسانی، هشدار و اعلام خطر، جریمه، نیروی انسانی و لوازم مورد نیاز حمل و نقل در جاده‌های برون شهری، بیش از هزینه‌ای است که برای سرطان صرف شده است.                                      

سالی 35 هزار ایرانی به دلیل سرطان می‌میرند . وی با اشاره به مرگ سالانه نیمی از مبتلایان به سرطان عنوان کرد: براساس آمار اداره سرطان وزارت بهداشت 75-80 هزار مورد جدید ابتلا به سرطان در سال داریم که نیمی از این تعداد یعنی بیش از 35 هزار نفر مرگ و میر ناشی از سرطان درسال اتفاق می‌افتد. رییس انجمن رادیوتراپی انکولوژی از افزایش ابتلا به سرطان طی 10 سال آینده خبر داد و افزود: سرطان و مسائل مرتبط با آن جزو دغدغه‌های اصلی شورای سیاست‌گذاری وزارت بهداشت است که طی 10سال آینده چالش برانگیزتر هم خواهد شد.                                  

قوام نصیری با بیان این که 50 درصد سرطان‌ها درصورت تشخیص زودرس قابل درمان هستند، اظهار کرد: سرطان درسال 60 هزار میلیارد رالب در کشور را صرف خود می‌کند؛ در حالی که 50 درصد این سرطان ها قابل پیشگیری و در صورت ابتلا قابل درمان به صورت کامل هستند .                                                             

رییس انجمن رادیوتراپی انکولوژی خاطرنشان کرد: درمان کامل سرطان‌ها به شرطی است که بیماران در مراحل ابتدایی ابتلا مراجعه کنند.                                        

سرطان سينه دومين عامل مرگ و مير در كشور

معاون پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي گيلان گفت: سرطان سينه پس از سرطان دستگاه گوارشي دومين فراواني مرگ و مير در كشور را دارد.                                        

به گزارش شمال نیوز به نقل از فارس ، عبدالرسول سبحاني در همايش تازه‌هاي سرطان سينه در دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي گيلان با اشاره به شاخص مرگ و مير در كشور افزود: در ايران پس از بيماري‌هاي قلبي و عروقي و حوادث، سرطان علت شايع مرگ و مير است.                                                               

وي ادامه داد: در بين انواع سرطان‌ها، سرطان سينه پس از سرطان دستگاه گوارش بيشترين آمار مرگ و مير در كشور را دارا است..                    

سبحاني با بيان اينكه از زواياي مختلف بايد با بيماري سرطان پرداخته شود، اظهار داشت: در گام‌هاي اوليه بايد چهره اپيدميولوژيك اين بيماري (علم شناخت بيماري روي جامعه) كه شامل زمان، مكان و گروه‌هاي سني است، ريشه‌يابي و پيشگيري شود. وي سرطان سينه را شايع‌ترين بيماري سرطان در بين زنان دانست و تصريح كرد: سرطان سينه در سراسر دنيا در حال افزايش است كه در جوامع توسعه يافته كمترين و جوامع در حال توسعه بيشترين عامل مرگ و مير را دارد. معاون پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي گيلان با اشاره به اينكه سالانه 6/1 درصد زنان به دليل مبتلا به سرطان سينه جان خود را از دست مي دهند، خاطرنشان كرد: بيشترين آمار مرگ و مير زنان ناشي از سرطان سينه در كشورهاي آسيايي و آفريقايي است.                                         

سبحاني ادامه داد: 100 مورد جديد از اين سرطان در شهرهاي دهلي، كلكته، احمدآباد و بمبئي هندوستان كشف شد كه مبتلايان به اين بيماري 45 ساله بودند.                    

وي افزود: 61 درصد از زنان در مرحله سوم و چهارم اين بيماري به پزشك مراجعه مي‌كنند كه به همين دليل سالانه 40 هزار نفر در هند بر اثر سرطان سينه جان خود را از دست مي‌دهند. معاون پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي گيلان ميانگين سن مبتلايان به سرطان سينه در كشور را 45 سال عنوان كرد و بيان داشت: يك دهه از ميانگين سني جهان كمتر است.     

سبحاني اضافه كرد: شيوع اين بيماري 120 نفر از هر 10 هزار نفر است و 71 درصد مبتلايان بيماري پس از مراجعه به پزشك تحت عمل جراحي قرار گرفته‌اند.وي با اشاره به وضعيت بيماري سرطان سينه در گيلان اذعان داشت: در مركز هماتولوژي رازي رشت بيشترين محدوده مبتلايان به اين بيماري بين سنين 49 تا 53 سال است و به دليل جوان بودن جمعيت كشور و كم اهميت جلوه دادن مسئله اين نوع سرطان، سن مبتلايان 45 سال است.  معاون پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي گيلان بر ضرورت راه‌هاي پيشگيري سرطان سينه در بين زنان تصريح كرد: روش‌هاي تشخيص اين بيماري با معاينات باليني، ماموگرافي، سونوگرافي و بايوسپي(نمونه‌برداري) انجام مي‌شود .                                                           

سبحاني بر ضرورت پيش‌آگاهي و آموزش صحيح معاينه براي زنان تاكيد كرد.  استاديار و عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي گيلان نيز در اين همايش سرطان سينه را مهم‌ترين بيماري منجر به مرگ و مير زنان دانست و گفت: امروزه سرطان سينه مهم‌ترين مشكل بهداشتي و مسئول 30 درصد موارد جديد سرطان‌ها است.عاطفه قنبري افزود: در 20 سال گذشته ميزان تشخيص اين بيماري به دليل استفاده فزاينده از روش‌هاي غربالگري سينه در حال افزايش است.   وي خودآزمايي سينه را فرصتي براي كشف زودرس، درمان بهتر و كنترل سلامتي زنان عنوان كرد.  قنبري اظهار داشت: مطالعات مختلف بيانگر آن است كه تمايل به اجراي خودآزمايي سينه متاثر از درك مستعد بودن، فوايد، موانع، وخامت بيماري و ... است. به گفته وي از هر 9 زن يك نفر به سرطان سينه مبتلا مي‌شود كه تقويت رفتارهاي بهداشتي و لزوم معاينات در زنان امري ضروري است. عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي گيلان نيز اين همايش گفت: بين 90 تا 95 درصد سرطان‌ها به عوامل طبيعي بستگي دارد كه مهم‌ترين آن رژيم غذايي است. نسرين عاقلي از بين عوامل تغذيه‌اي، چربي‌ها را مهم‌ترين عامل ابتلا به سرطان خواند و اظهار داشت: مطالعات مختلف نشان مي‌دهد كه مصرف زياد چربي و پروتئين حيواني سبب سرطان مي‌شود و سبزي‌ها و ميوه‌ها با داشتن مواد آنتي‌اكسيدان، پيشگيري كننده سرطان هستند .           

تایید خطرناک بودن پارازیت‌ها/ بدترین نوع سرطان در ایران رئیس جامعه متخصصان داخلی ایران با تایید خطرناک بودن پارازیت‌ها و افزایش مرگ روستائیان به دلیل تشخیص دیرهنگام سرطان، از ازدیاد عفونت‌های هلیکوباکتر در معده‌ ایرانیان و رشد سرطان معده خبر داد.

سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که بیماری چاقی بویژه در کشورهای توسعه یافته یکی از عوامل اصلی ابتلا به سرطان به شمار می‌رود. همچنین سازمان ملل از افزایش سرطان‌های ناشی از چاقی در کشورهای توسعه یافته خبر داد. تنها در سال ۲۰۱۲ بیماری چاقی در کشورهای توسعه یافته باعث ابتلای ۴۸۱ هزار نفر از مردم این کشورها به بیماری سرطان بویژه در میان زنان شده است. ذکر اینکه رقم افرادی که در اثر بیماری چاقی بیش از حد به سرطان مبتلا شده‌اند ۳٬۶ درصد از مجموع بیماران سرطانی جهان در سال ۲۰۱۲ را تشکیل می‌دهد تصریح کرده است که از طریق مقابله با بیماری چاقی می‌توان دست کم ۲۵ درصد از آمار ابتلا به سرطان در این جوامع را کاهش داد. در این گزارش اشاره شده است که کشورهای منطقه آمریکای شمالی در سال ۲۰۱۲ با ۱۱۱ هزارنفر بیمار یعنی معادل ۲۳ درصد از مجموع مبتلایان به سرطان‌های ناشی از چاقی، در صدر جدول این بیماران و کشورهای اروپای شرقی با نزدیک به ۶۵ هزار نفر در مقام دوم قرار دارند. دخانیات: مصرف دخانیات در ایجاد سرطان در مجاری تنفسی نقش اساسی دارد. ۹۰٪ ابتلا به سرطان ریه به دلیل کشیدن سیگار رخ می‌دهد. سیگار کشیدن مهمترین عامل محیطی منفرد در وقوع مرگ زودرس در آمریگا می‌باشد.مواد غذایی: مصرف الکل در ابتلا به سرطان‌های دهان (به غیر از لب)، حنجره، مری و به دلیل ایجاد سیروز الکلی احتمال بروز سرطان کبد را بالا می‌برد. مصرف قند در طول دوره درمان  قوی تر می شودو باسرعت بالاتری تکثیر می‌شوند. توضیح ساده آن این است که سلول سرطانی دارای ۹۴گیرنده قند است ولی سلول بدن دارای ۴ گیرنده است وهر مولکول قندی را که ببیند جذب می‌کند و بزرگتر می‌شود. مطالعه محققان آژانس استاندارد غذا در انگلیس نشان می‌دهد، زمانی که مواد غذایی حاوی کربوهیدرات در معرض دمای بالا قرار می‌گیرند، سمی به نام آکریل آمید تولید می‌کنند که سرطان زا است به همین دلیل پژوهشگران اعتقاد دارند مصرف بیش از اندازه نان سوخاری (تُست شده) احتمال بروز سرطان را افزایش می‌دهد. طبق اعلام آژانس بین‌المللی تحقیقات دربارهٔ سرطان(IARC) گوشت خوک و فرآورده‌های آن مانند گوشت دودی، ژامبون، سوسیس خوک و سایر گوشت‌های فرآوری شده حامل این مواد، به اندازه استعمال سیگار، خطر ابتلا به سرطان را افزایش می‌دهد .  پرتوها :   برخی از پرتوها همچون پرتوهای فرابنفش خورشید موجب سرطان‌هایی چون سرطان پوست می‌شوند.عفونت‌های باکتریایی و یا ویروسی: برخی سرطان‌ها همچون سرطان گردن رحم به علت عفونت‌های ویروسی (ویروس پاپیلومای انسانی) بروز می‌کنند.   یکی از مهمترین مشکلات در درمان سرطان بحث تشخیص به موقع و زودهنگام آن است. بسیاری از بیمارن به دلیل تشخیص دیرهنگام این بیماری قادر به درمان آن نبوده‌اند که از جمله دلایل آن سخت بودن روندهای تشخیصی این بیماری است. بتازگی محققان سوئدی آزمایش خونی ابداع کرده‌اند که گفته می‌شود در ۹۶ درصد از موارد، ابتلا به سرطان را به دقت تشخیص می‌دهد و در ۷۱ درصد از موارد نیز نوع آن را به درستی اعلام می‌کند. پژوهشگران چینی نیز موفق به تولید نانوبلورهای جدیدی شدند که از آنها می‌توان در تصویربرداری و تشخیص سلول‌های سرطانی استفاده کرد .

 برخی از روشهای کلی مانند عدم استعمال دخانیات، مصرف غذای سالم، پرهیز از عوامل تراتوژن برخی مواد شیمیایی صنعتی مانند آزبست، اشعه یونیزان مانند کار در رادیولوژی، نور آفتاب و... ، ورزش و خودداری از رفتارهای پرخطر جنسی در پیشگیری از سرطان موثرند. مطالعات جدید نشان می‌دهد که سبک زندگی و عوامل محیطی، عامل ۷۰ تا ۹۰ درصد انواع سرطان است. به همین دلیل کارشناسان اعتقاد دارند که سرطان با زندگی سالم قابل اجتناب است.                                         

اقای حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی  سخنرانی خود را با موضوع باورهای نادرست در باره سرطان ارائه دادند.

هر اندازه که موضوعی نزد مردم ناشناخته باشد تلقی جادویی و رمز آلود بودن آن بیشتر خواهد شد. سرطان یکی از این موضوعات است، باور های نادرست تنها یک تلقی نادرست نیستند که در ذهن انسان ها بمانند بلکه بر جهت گیری آنها در زندگی اثر می گذارند.در موضوع سلامت این جهت گیری های نادرست از آن جهت مهم می شوند که بر مهم ترین موضوع زندگی یعنی بودن یا نبودن تأثیر گذارند. بنابر این لزوم تغییر این باورهای نادرست اساسی تراز هر باور نادرست دیگری است. سرطان سال ها به عنوان عامل اجتناب ناپذیر مرگ تلقی می شده بنابر این چندان عجیب نیست که باورهای نادرست درباره آن زیاد باشد.بیماری سرطان بیماری دشوار و پیچیده ای است چه از منظر فرد مبتلا و خانواده و چه از منظر پزشکان و بخش سلامت. اما با پیشرفت های صورت گرفته در دانش پزشکی امروزه دست کم نیمی از سرطان ها بهبود می یابند و بسیاری دیگر از موارد باقیمانده نیز طول عمری طولانی خواهند داشت همین تغییر در دیدگاه باعث می شود یک بیمار مبتلا به سرطان از پیش باخته نباشد.میزان بقای بیماران مبتلا به سرطان بیش از هر چیز به نوع سرطان و مرحله بیماری بستگی دارد.به عنوان یک اصل کلی بیماری سرطان، بیماری قابل انتقالی نیست بنابر این لزومی ندارد از یک بیمارمبتلا به سرطان دوری کنیم. البته برخی از عوامل ایجاد کننده سرطان از دسته عوامل عفونی هستند مانند نقشی که مانند برخی عوامل عفونی در ایجاد سرطان های معده، گردن و رحم و کبد دارند و به شیوه هایی می توانند انتقال یابند ولی خود بیماری سرطان نمی یابد.نها تعداد اندکی از انواع سرطان می تواند ارثی باشد. شاید در برخی خانواده ها امکان بروز یک نوع سرطان بیش از معمول باشد اما چیزی که بیش از عوامل ارثی مهم است شیوه زندگی نامناسب مانند مصرف سیگار، عوامل تغذیه ای و محیطی است.گاهی اوقات یک ضربه سبب می شود توجه ما به توده یا نقطه ای از بدن جلب شود اما به این معنی نیست که آن ضربه این بیماری را ایجاد کرده است.نمونه برداری اساسی ترین راه تشخیص بیماری و جراحی یکی از مهم ترین روش های درمان  بیماری سرطان است و سبب انتشار بیماری نمی شود. گاهی که نمونه برداری احتمال آلوده شدن نواحی نزدیک تومور را زیاد می کند پزشکان تمهیداتی را به خرج می دهند که از پخش شدن بیماری جلوگیری کنند.اصل مهمی که درباره اطلاع های درمان بیماری است و بیماری که با این روش ها درمان می شود ضرری را متوجه اطرافیان نمی کند و از قضا اگر اطرافیان فرد مبتلا به سرطان ، دچار بیماری حاد عفونی باشند می تواند در دوره ای که بیمار مبتلا به سرطان در حال شیمی درمانی است او را در معرض خطر بیماری عفونی قرار دهند و باید از او دوری کنند.برخی معتقدند که این مواد آرایشی بهداشتی به دلیل اینکه حاوی مواد سمی نظیر آلومینیوم هستند و این مواد از پوست جذب می شوند می توانند سبب بروز سرطان شوند. ولی تاکنون هیچ مطالعه و تحقیقی این مسأله را نشان نداده است و مجموعه اطلاعات حال حاضر بیان کننده این مطلب است که مصرف این مواد ارتباطی به بروز سرطان ندارد.

حقیقت این است که استفاده از ظروف پلاستیکی که برای استفاده درمایکروفر طراحی و ساخته شده اند خطری ندارد. ولی استفاده از ظروف پلاستیکی معمولی ( که برای استفاده در مایکروفر ساخته نشده اند ) برای گرم کردن غذا در مایکروفر سبب آب شدن پلاستیک و نشت یکسری مواد شیمیایی در غذا میشوند که  سرطانزا هستند برای پخت و پز در مایکروفر حتماً باید از ظروف مخصوص این کار استفاده کنید.سلول های سرطانی مانند سایر سلول های بدن انرژی مورد نیاز خود را از قند داخل خون تأ مین می کنند لذا برخی تصور می کنند مصرف  شکر ممکن است سبب رشد سریع تر سرطان شود. این موضوع صحیح نیست. مصرف شکر سبب رشد سریع تر سرطان نمی شود . از طرف دیگر ، عدم استفاده از شکر نیز سبب کاهش سرعت رشد سلول های سرطانی نخواهد شد.بسیاری از بیماران مبتلا به سرطان تصور می کند سرطان عقوبت گناهی است که در گذشته مرتکب شده اند. این موضوع صحیح نیست. اگر اینطور باشد، چرا کودکان کم سن مبتلا به سرطان می شوند. انسان های درست کار نیز همانند انسان های گناه کار ممکن است به سرطان مبتلا شوند. سرطان مانند تمام بیماری های مزمن فقط یک بیماری است و فرد بیمار در ابتلا ی به آن تقصیری ندارد. ممکن است عادت ها و شیوه زندگی ما از جمله تنش ها و اضطراب ها و رقابت های نا سالم  به این دلیل که سیستم دفاعی بدن ما را ضعیف می کنند در ابتلا به سرطان نقش داشته باشد اما در نهایت سرطان فقط یک بیماری است نه یک عقوبت.رد جزیی از بیماری سرطان نیست. درد سرطان و درمان آن خود سر منشا تصورات نادرست بسیاری است که اکنون برخی از آنها را بر می شماریم:درد جزیی از سرطان نیست و در بیشتر موارد می توان درد سرطان را با درمان درست بهبود بخشید. وقتی درد سرطان درمان نشود ممکن است دچار اضطراب، افسردگی و بی خوابی شوید ولی با درمان درد کیفیت زندگی بالاتر ی دارید، از زندگی اذت می برید و می توانید درمان های معمول را بهتر تحمل کنید .

مصرف مواد اپیوییدی (مشتقات تریاک) پزشکی اعتیاد آور نیست به شرطی که با تجویز پزشک باشد و برای درمان درد به کار رود. برخی از بیماران برای بهبود درد نیاز به دوز بیشتری از مواد اپیوییدی دارند و این به معنای وابستگی نیست.اطلاع از بیماری باعث بدتر شدن آن نمی‌شود. اصل مهمی که درباره اطلاع از بیماری اهمیت دارد، این است که میزان نیاز بیماران به دانستن متفاوت است بنابراین باید با هر بیمار براساس نیازها و خواسته‌هایش برخورد کرد. باید دانسته‌های قبلی بیمار را سنجید و هر اندازه که علاقه‌مند بود، به او اطلاعات داد. در ایران نیز مانند دیگر نقاط جهان، بیش از دوسوم بیماران مبتلا به سرطان دوست دارند در مورد بیماری‌شان بدانند و از شیوه‌های درمانی آن مطلع شوند. بیمارانی که از سرطان خود آگاه‌اند، با بیماری خود بهتر کنار می‌آیند، درمان‌ها را بهتر پیگیری می‌کنند و به‌جز در دوره ابتدایی آگاهی از تشخیص بیماری، وضعیت روانی بهتری دارند. متاسفانه در ایران بدلیل عدم مدیریت صحیح بر جامعه و وجود پرتوهای سیگنالینگ برای ایجاد اخلال در برنامه های ماهواره موارد بسیار زیادی از سرتان به وجود آماده است عدم مدیریت صحیح بر منابع مالی و نبود یک نظام کارامد درمانی صحیح در جهت حمایت از بیماران سرطانی و مشکلات مالی باعس فوتاین عزیزانمیشود . دولتی که حاکم بر کشوری با سرمایه های ملی و معادن و منابع زیر زمینی بسیاری میباشد وبیشتر این درآمدها خارج شرارت و قدرت طلبی ودر جاهائی خارج میشود که هیچگونه ربطی بهحیطه مسولیت آنها ندارد . مگر آن فردی که به خاطر نداشتن هزینه درمان بیماری خود از درد به خود میپیچد یک ایرانی نیست و مالک اصلی این سرمایه نیست و در آن سهیم نیست شرم بر جمهوری ننگین اسلامی و سرنگون باد ولایت فقیه که همان مظهر وقاحت میباشد . اقای تقی صیاد مصطفی ( فعال حقوق بشر )  تحت عنوان وضعیت شیوع سرطان در ایران سخنرانی کردند.ثبت سالانه 90 هزار مورد جدید از ابتلا به سرطان در کشور ومرگ و میر 55 هزار مبتلا به سرطان، حکایت از این واقعیت دارد که شیوع سرطان در ایران نگران کننده است.  متخصصان حوزه سلامت هم معتقدند که شیوع سرطان در ایران نگران کننده است و اگر وضع به همین شکل ادامه یابد، موارد مرگ و میر ناشی از ابتلا به سرطان نیز سرعت خواهد گرفت. این در حالی است که هنوز آمار دقیق و مستندی از موارد ابتلا به سرطان در کشور نداریم و آنچه اعلام می شود، آمارهای تخمینی است که با آمارهای واقعی، فاصله دارد .

مجلس شورای اسلامی در سال 68، نظام سلامت را به ثبت آمار سرطانها در کشور موظف کرد و شاهد بودیم که در آن سال، آمار بیماران مبتلا به سرطان، حدود 11 هزار نفر اعلام شد ولی در سال 88 که آخرین آمار رسمی ثبت سرطان در کشور اعلام شد، تعداد بیماران مبتلا به سرطان به حدود 70 هزار نفر رسید. این در حالی است که آمار واقعی سرطان در سال 68 بین 45 تا 50 هزار مورد بود و در سال 75 هم کارشناسان معتقد بودند آمار واقعی ثبت سرطان بیش از 5 برابر آمارهای رسمی بود. همچنین در سال 79 نیز فقط 30 درصد آمارهای ثبت سرطان واقعی بود و به 70 درصد از سرطانهای ثبت نشده در این سال، اشاره ای نشده بود. در حال حاضر نیز گفته می شود سالانه حدود 90 هزار مورد جدید ابتلا به سرطان جدید در کشور داریم و پیش بینی می شود که حدود 400 هزار بیمار مبتلا به سرطان در ایران زندگی می کنند .با اشاره به صرف هزینه 8000 میلیارد تومانی برای درمان سرطان در کشور، مشخص میگردد که در زمینه برنامه کنترل و پیشگیری از سرطان در کشور، به خوبی برنامه ریزی نمی کنیم و عملکرد مناسبی در این خصوص نداریم. ابتلا به سرطان قبل از 75 سالگی، 13 درصد و احتمال مرگ قبل از 75 سالگی، 8 درصد است و این آمارها نشان می دهد وضع خوبی در زمینه درمان و کنترل سرطان نداریم. در گزارشات  مستند ، از آلودگی هوا به عنوان عامل زمینه‌ساز سرطان هم  یاد شده  و اینکه : سرطان یکی از عواملی است که سلامت مردم را به خطر انداخته و از نظر اقتصادی خانواده‌ها را متزلزل می‌کند . و همچنین عامل سن، شایعترین علت ابتلا به سرطان است. چرا که با افزایش سن، تغییرات ژنتیکی را شاهد هستیم. از طرف دیگر جامعه ما در حال سالمند شدن است. بنابراین انتظار آن است که در سالهای آتی افزایش بروز موارد سرطان را شاهد باشیم .                                                               

مواد غذایی ناسالم از دیگر عوامل زمینه‌ساز سرطان خوانده میشود : در صورت آلوده بودن مواد غذایی، خطر سرطان‌زا بودن آنها وجود دارد. ثابت شده که مواد غذایی حاوی نیترات، سرطان‌زا هستند. این در حالی است که بیشترین نیترات در صیفی‌جات و سبزیجات وجود دارد. همچنین فلزات سنگین مانند آرسنیک، آفلاتوکسین نیز در بروز سرطان نقش بسیار مهمی دارند ، کشنده‌ترین سرطان در کشور را سرطان معده عنوان کرد و افزود: سرطان ریه، پستان، روده بزرگ، معده و پروستات پنج سرطان شایع کشور هستند. البته با رعایت موارد ساده و جدی گرفتن علائم، می‌توان از بروز این بیماری پیشگیری و یا در مراحل اولیه ابتلا، آن را شناسایی کرد .خانم مریم مرادی سخنرانی خود را با موضوع اخرین وضعیت سرطان در کشور ایراد نمودند.سرطان ها از مهم ترین بیماریهای غیرواگیر هستند که بار بیماری عمده ای رابه جامعه تحمیل می کند.  سرطان دومین عامل شایع مرگ ومیر در کشورهای توسعه یافته وسومین عامل در کشورهای درحال توسعه است در حال حاضر سرطان عامل 12درصد مرگ ومیر در سراسر جهان می باشد.    سرطان سومین عامل مرگ ومیر درایران است .سالانه بیش از 30000نفر دراثر سرطان جان خود راازدست می دهند.تخمین زده می شود هرسال در کشور بیش از 70000مورد جدید سرطان اتفاق  می افتد.  در ایران15 -8 بهمن ماه هفته ملی مبارزه با سرطان نامگذاری شده است .  طبق آمارهای جهانی در سال 2000 حدود 10 میلیون نفر مبتلا به سرطان وجود داشت و تعداد مبتلایان در سال 2012 به 14 میلیون نفر رسیده است. پیش بینی می‌شود این تعداد در سال 2020 به 20 میلیون و در سال 2030 به 27 میلیون نفر برسد.   به این معنی که میزان بروز سرطان در فاصله بین سال‌های 2012 تا 2030 یعنی در 18 سال تقریبا دو برابر خواهد شد. 70 درصد این افزایش در کشورهای در حال توسعه است و ایران نیز جزو این کشورهاست. بنابراین میزان بروز سرطان در ایران هم در سال‌های گذشته با شیب آهسته‌ای افزایش یافته و در سال‌های آینده نیز قطعا افزایش خواهد یافت .                                                      

سه دلیل عمده برای افزایش بروز سرطان در ایران وجود دارد؛ یکی از این علل افزایش سن جمعیت است. برای مثال سن جمعیت ایران حدود 35 سال گذشته حدود 58 سال بوده این درحالیست که در حال حاضر به حدود 74 سال رسیده؛ یعنی تقریبا در یک بازده زمانی 35 ساله امید به زندگی در ایران بین 15 تا 16 سال افزایش یافته است. بنابراین هر چه سن افزایش یابد، احتمال ابتلا به سرطان نیز افزایش می‌یابد. بر این اساس اولین و مهم‌ترین دلیل افزایش سرطان در کشور بالا رفتن امید به زندگی و سن جمعیت است.           

دومین علت افزایش بروز این بیماری عوامل و شاخص‌های محیطی شامل آلودگی هوا، آب و آلودگی‌های محیطی است. به عنوان مثال میزان مصرف انرژی در ایران در سال به ازای هر یک نفر 2800 کیلوگرم بوده که در متوسط جهانی این میزان حدود 1700 کیلوگرم اعلام شده است. بنابراین هرچه مصرف انرژی در جهان و در یک کشور زیادتر باشد، آلودگی‌ها نیز افزایش می‌یابد.. سرانه تولید این گاز 7 تن و در جهان 4.6 تن ذکر شده   است so2شاخص دیگر میزان یعنی تولید ایران خیلی بیشتر از متوسط جهانی است. همچنین میزان تولید ذرات کمتر از 10 میکرون در ایران و در شهرهای با جمعیت بالای 100هزار نفر بیش از متوسط جهانی و آلودگی‌های محیطی نیز در ایران به دلایل مختلف زیاد است .جلسه راس ساعت مقرر به اتمام رسید .                

   ابتدای صفحه | بازگشت

 

all rights reserved @ Bashariat