آشنایی با کانون | نشریه | مواضع و بیانیه ها | درخواست عضویت | ارتباط با ما

ماهنامه بشریت شماره 168

 

 

 

گزارش نشست ماهانه نمایندگی کلن 23 ژانویه2016

 تهیه گزارش : فاطمه قادری فرد

اين جلسه در تاريخ 23ژانویه 2016 ساعت  15:30 با حضور دوستان آغاز شد.حاضرين :شبنم داریوش،رزا خلیلی،فاطمه قادری فرد،مریم صفری،پریسا حسین پور،سپیده نامور،انسیه حنیف نژاد،مریم مرادی،جمیله بدیرخانی،عابده کدخدایی،سهیلا مرادی و آقایان شهریار ایازی،منوچهر شفایی،علیرضا تاراج،سامان راکی،سعید کامیاب پور،سعید محمدزاده،شهرام شهیدی،تقی صیاد مصطفی،جمشید غلامی سیاوزان،عبدالخالق امیری،سامی امیری،آریان.

مسئول نشست:سهیلا مرادی منشى نشست:فاطمه قادرى  ابتدا خانم سهيلا مرادى با خواندن اشعار زيبای خود جلسه را شروع كردند:

گناه!!

دیشب باز دهان باز کرده بودند،زخم های دیرین!

دوباره باز سرآغاز کرده بودند،داستان پیشین!

آه از لرزهای کودکی،با موسیقی موشک و انفجار،در دیسکوهای خاموشی شبانه .....و

این شد گناهم و داد فرمانم!

 که باید زندانی شود این کودکی هرزه !!

بست زنجیر اسارت را بر پایم ، بر بالم ....

 جوان که شدم زنجیر را باز کرد!

چرا که شد سلول انفرادی جایگاهم!!

 به گناه یک لرزه ، ویران شد همه  زندگی ناخاسته!!

دیده را در سیاهی بستم ، رنگ ها را در پس سیاهی یافتم، رویا را دیدم ...

به شور رنگ ها،دوختم همه زخم ها!تا که از درونشان نریزد سیاهی ها...

اکنون اینجایم!میان رنگ ها!!   

هر از چند گاهی باز می شوند،دوباره زخم ها ...

فریاد سر می دهند از دردها و من می دوزم هر بار، باز این زخم ها و با هر گره می زنم ، یادمان آن خاک و کوچه و یادها ...

میگویم زیر لب با خود هر بار، این خانه زیباست ولی بیگانه ام اینجا!یاد باد آن خاک و خانه ی ویران ما!!

پس از چکامه خوانی و خوش امد گویی،بانو مرادی از خانم شبنم داريوش فعال حقوق بشر درخواست کردند که سخنرانى  خود را آغاز نمایند، كه به شرح ذيل  مى باشد

ماده ٢٣ اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح میکند که هر انسانی حق دارد کار کند و کار خود  را آزادانه انتخاب  کند شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خود خواستار باشد. در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد .

این ماده شامل چهار بند است که به کار برابر در برابر مزد برابر، دریافت پاداش منصفانه و تشکیل اتحادیههای صنفی تاکید میکند .

ایران جزء اولین  امضاکنندگان  اعلامیه جهانی  حقوق بشر

 است و علاوه بر آن جز کشورهایی است که بیش ترین قطعنامه ها را در مورد نقض حقوق بشر از طرف مجمع‌ عمومی سازمان ملل در 37 سل اخیر دریافت کرده است .   

در ادامه آقاى عليرضا تاراج فعال حقوق بشر،سخنرانى خودرا با موضوع آزادى و حقوق بشر در ايران شروع كردند كه صحبت هاى ايشان به شرح ذيل مى باشد:

آزادی و حقوق بشر :  طی دوران حکومت جمهوری اسلامی ایران،مجمع عمومی سازمان ملل به جز یکی دو سال تقریبا همه ساله قطع نامه ای در مورد نقض حقوق بشر توسط حکومت اسلامی ایران صادر کرده و در آخرین قطع نامه ای که مجمع عمومی سازمان ملل متحد منتشرکرده،این مجمع،ایران را دربسیاری موارد محکوم کرده است. از جمله در برخورد دولت با معترضان حکومت جمهوری اسلامی،به صورت سختگیرانه ای آزادی های مدنی،از جمله آزادی سخنرانی،مطبوعات،تجمعات،انجمن ها،آزادی های شخصی را زیرپا می گذارد و درمسیر آزادی های مذهبی هم مانع ایجاد کرده است . مشکلات بارزی که همه شما عزیزان هم اطلاع دارید و در اخبارها یا حتی بسیاری از عزیزان که خودشون هم در ایران درگیر این مشکلات بودند،موارد نقض حقوق بشر به صورت مکرر و بدون هیچ رسیدگی درایران فراوان به چشم میخورد،از جمله:آزادی بیان-انتخابات آزاد-حقوق زنان-اعدام ها-حقوق کودک-همجنس گرایان-تحریم های بین المللی مقامات ایرانی بدلیل نقض حقوق بشر-اقلیتهای مذهبی-وبسیاری دیگر که از شمارش خارج است.

درایران بوضوح به چشم میخورد که در مورد هرگونه از این موارد نقض ما برای اینکه صدای خاموش مردم داخل کشور را به گوش جهانیان برسانیم و اطلاع و آگاهی بیشتری به مردم داخل کشور بدیم و مبارزه کنیم با نقض این حقوق در ایران در همین راستا،همه ما در کانون دفاع از حقوق بشر فعالیت میکنیم و هرکدام بنا به فعالیتی که داریم در نمایندگی ها وکمیته های تخصصی به مبارزه با نقض و دفاع از این حقوق سلب شده از مردم ایران می پردازیم.

یکی ازاین راهکارهای مهم تطبیق اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی میباشد که نقض سریح حقوق بشر را در ایران ثابت میکند.

کمیته حقوق بشرمجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه ای را در این زمینه به تصویب رسانده که بار دیگر در آن نسبت به وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران ابراز نگرانی کرده است . جمهوری اسلامی ایران در این واکنش این قطعنامه را ضدایرانی و نشان دهنده تحریفی انتخابی و سیاسی از حقایق دانسته.در ایران قطعنامه پیشنهادی کانادا که 76 رای مثبت در برابر35 رای منفی و68رای ممتنع به تصویب رسیده،دولت جمهوری اسلامی ایران را به برگزاری یک انتخابات معتبر و شفاف پارلمانی درسال جاری ترغیب کرده است . در این قطع نامه که مکررا نسبت به افزایش نگران کننده اجرای احکام اعدام درایران ابراز نگرانی شده و از جمهوری اسلامی خواسته شده تا اجرای بیشترین احکام که معمولا در ملاعام هم اجرا میشه و منزلت و حقوق انسانی زیر پا گذاشته میشود،واقعا از نظرعملکرد برای هر کسی،دیدن این صحنه ناراحت کننده است،خودداری کند.

طبق گزارشی که سازمان ملل متحد اعلام کرده،دست کم 800 مورد حکم اعدام در سال 2015 به اجرا در آمده که این آمار میتواند تا پایان سال2015 دست کم به 1000 نفر برسد که تا جایی که من اطلاع دارم باز هم این آمارحقیقی نیست و بیش از این تعداد است، چون بسیاری ازاعدامها درایران پنهانی و جزو ارقام اعلام نشده است.

همچنین از جمهوری اسلامی ایران خواسته شده تا به تبعیض علیه زنان و دختران و نقض حقوق آنان در کشور پایان داده شود.

کمیته حقوق بشرسازمان ملل متحد همچنین نسبت به وضعیت حقوق کودکان،نقض حقوق اقلیتهای قومی نظیر آذری ها،اعراب،بلوچ ها و کردها و اقلیتهای مذهبی از جمله بهائیان،زرتشتیان،مسیحیان ویهودیان ابراز نگرانی کرده و تقاضای پایان دادن به تبعیض ها علیه این افراد شده است .

در این قطعنامه همچنین اشاره به محدودیتهای آزادی بیان در ایران تاکید شده که همه شما عزیزان بهتر میدانید که در این مورد بعد از آزادی بیان و عقیده چه عواقب و سرنوشت های نافرجامی برای افراد داخل ایران خصوصا صاحبان قلم روزنامه نگاران و نقاشان و هنرمندان و معلمان که هر کدام در حیطه و شغل خودشان اعلام عقیده میکنند،پیرو آن زندان و شکنجه وآزار و اذیت هایی بدنبال دارد و همه و همه نشانه آمار شدید نقض حقوق بشر در ایران است و جمهوری اسلامی ایران باید به محدودیت شدید و فراگیر اعمال شده نسبت به آزادی بیان و اندیشه خاتمه دهد.

ما فعالین حقوق بشر،معتقدیم که مردم سراسر جهان اهداف همگانی مشابهی را جستجو میکنند.همه در آرزوی زندگی بهتر فرصتهای بهتر برای خود وخانوادهایشان،پیشرفت بیشتر،آزادی بیشتر و نظارت بر زندگی خود هستند.معتقدیم که هدف اساسی که همه در جست و جوی آن هستند درایران نیزمثل هر جای دیگری در دنیا هدف شرافت و آزادی بیشتر انسانها است.

آزادی های سیاسی: توانایی بیان یک عقیده،تصمیم گیری مستقل،مبارزه با عادات پذیرفته شده،حمایت از اقلیتها و برابری بین زن ومرد را در بر میگیرد.

به پیروان تمام عقاید و مذاهب باید،شأن و مقام واحترام اعطا شود آن گونه که یک جامعه ی واقعا آزاد که برای شکوفایی تنوع عقاید و باورها بدون ترس از مجازات باشد.

فرصت اقتصادی بطور یکسان یک مقوله ی ارزشمند است برای دست یابی به جوامع سالم و باز،اگربه ثبات دردرازمدت اهمیت داده شود.

جست جوی مشروع حقوق و آزادیهای بشر مردم ایران نمی تواند نادیده گرفته یا پایمال شود حتی دردمنشانه ترین راهکارها نمیتواند آرزوی انسانی دست یابی به زندگی بهتر را از انسان سلب کند.

درطی این سالها فعالیت حقوق بشری صدایی قوی بوده است برای اعلام انزجار از وضعیت نقض فاحش حقوق بشر در ایران و تلاشهای خستگی ناپذیر برای آوردن فشار بر مقامات ایرانی که به نوبه ی خود بر ایرانیان فشار وارد کنند.

حقوق بشر،شکست عظیم نظام قضایی ایران تهدید رعب و وحشت و زندانی کردن و کلا و روزنامه نگاران و سواستفاده ی گسترده از حقوق دادرسی صحیح و جریان رو به رشد در اجرای مجازات مرگ از جمله برای جرائم مبهم تعریف شده و مجرمان مواد مخدر را محکوم کرده است.

شایان ذکر است که قانون اساسی ایران قدرت مستقلی را برای قویه قضائیه در نظر گرفته با این حال در عمل ایدئولوژی نظامی جمهوری اسلامی هم چنان به اداره کشور با رفتار سرسختانه ی خود بر مردم ایران بدون هیچگونه دادرسی حقوقی ادامه می دهد و این روند طولانی ایجاد شده،از سال1388 بیشتر تشدید و منجر به فشار هر چه بیشتر بر مخالفان شده و طبق روند دادرسی که در اعلامیه ی همگانی حقوق بشر و میثاق بین المللی درباره ی حقوق شهروندی و سیاسی گنجانده شده است و ایران نیز بخشی از آن است،حکومت ایران همچنان به نقض شدید قوانین خودش ادامه میدهد.وضعیت حقوق بشر در ایران از انتخابات حسن روحانی در سال1392 همچنان بر همان منوال و بدتر هم شده است.امید این است که باتلاش و کوشش فعالین حقوق بشر و بالا بردن آگاهی مردم نسبت به حقوق فردی و اجتماعی خودشون و دفاع از این حقوق بتوانیم در آینده ی نزدیک شاهد نقض هیچ حقوق بشری نباشیم و همه انسانها از حقوق مساوی و آرامش و صلح بتوانند از حقوق اولیه خود برخوردارباشند.

در ادامه خانم سهيلا مرادى باز هم با خواندن نوشته ای که در پاسخ به یکی از سخنرانی های آقاى پناهیان،بود،جلسه را ادامه دادند و که به شرح زير می باشد:چندی پیش سخنرانی شنیدم از آقای پناهیان،از ان سخنرانی هایی که ناگهان آدم رو پر میکنه و دل آدم را می فشارد.

ایشان در سخنرانی خود اینگونه گفته بودند که :

هر روز شال هایتان عقب تر، مانتوهایتان چسبانتر،ساپورتتان تنگ تر،رژلبتان پررنگتر می شود،

بنده ی کدام خدایید،دل چند نفر را لرزانده اید؟

کدام مرد را از همسر خود دلسرد کرده اید؟

چند پسر بچه را به سمت پنهانی دیدن عکس و فیلم مستهجن سوق داده اید؟

چند جوان را به سمت خودارضایی و زنا سوق داده اید؟اشک چند پدر و مادر و همسر شهید را در آورده اید؟

چند دختر بچه را تشویق کرده اید که بعدها بی حجابی را انتخاب کنند؟

پا روی خون کدام شهید گذاشتید؟

باعث دعوای چند زن و شوهر بخاطر مدل تیپ زدن و آرایش کردن شدید؟

چند زوج را بهم بی اعتماد کردید؟

نگاههای یواشکی چند مردی که همسرش دارد کنارش راه میرود ،به تیپ و هیکلت افتاد؟؟

چطور،باز هم می گویی دلم پاک است؟

 آقای پناهیان در پاسخ به شما باید بگویم که سخنان تان بسیار مرا به اندیشه وا داشت،چرا که هیچگاه از این دیدگاه به همه ی دشواری های موجود در هم بودگاه ایران نگاه نکرده بودم !!!

چه اندازه سخنان تان مرا دلگیر کرد،بگونه ای که ناگهان همه ی زخم های دیرین و تازه همگی با هم دهان باز کردند و چون انسان های کینه توز تنها به قلم  و دفترم تاختم و باز این دو یار همیشگی شدند "سنگ صبور " کینه توزی های من و باز واژه ها خود بخود خبردار ایستادند و رسته رسته برروی برگه سرازیر شدند .

آقای پناهیان چه دلگیرم کردید،با این سخنان تان مرا از همان هایی که در سخنان تان شما آن ها را "مرد" گفتید!!

دلگیرم کردید از"مرد واره هایی"که کانون گرم و پاک خانواده اشان را تنها از برای یک پوشش،بر هم می زنند، دلم را بر هم زدید از یاد آوری دل های هرزه ای که با هر چیزی به لرزه می افتند.

آه! از آن پدر و مادری که نمی فهمند برای نگه داشتن و پرورش یک گوسفند هم باید نخست آگاهی و دانش داشته باشند، چه برسد به یک بچه! دلخورم از اینگونه پدر و مادر که به زمانش برای دلبندش روشن نکرده که چی دیدنیست و چی ندیدنی !!  راستی،به گوش شما هم رسید مرگ آن بچه با طناب ،که در خانه داشت "اعدام بازی و دار بازی"می کرد ؟؟!!

بیزارم از مردهای سخنان تان که هنوز هم نفهمیده اند،زن هم همان اندازه مرد از زندگی بهره دارد،بیزارم از این مردها که هر روز بیماری باید و نباید،بکن و نکن، بپوش و نپوش دارند و نمی فهمند که زن برده نیست!!  

دلم را بر هم می زند مردی که زنش آزادی هیچ نداره ولی خودش نگاه هرزه اش را با پوشش دیگران ارضا می کند.

آقای پناهیان ! چه خوبه که  شماها  دیگه  از  خون  پایمال  

شده ی شهیدان نگویید که ارجمندی شما از آنها،از ارجی که به بازمانده های نیمه جان می گذارید،پیداست و باید بگم اگر جانی داده شد و اگر نیمه تنی در میدان نبرد ماند،اگر دم و بازدمی،کپسولی شد،اگر شنوایی،سمعکی شد،شماها به خود نگیرید،چرا که آرمان آن ها چیز دیگری بود !!

از شماها که این سخنان حق به جانب را می شنوم،همه تنم مور مور می شود و چیزی فراتر از یک کینه از هستی ام زبانه می کشد،جدا از همه ی نداشته های کودکی ام،جدا از آن جای خالی دست پدر،به یادم می آورد  آن همه دردها و ناله های جانسوز پدر!

جدا از آن سخن هایی که چندین بار با اون هنجره ی کوچک کودکی گفته می شد و در آخر پدر با سرخی گونه،دو دل میان درست شنیدن و نشنیدن،واژه های دیگری را تکرار می کرد و من کودک بی آنکه  به خواسته ی خود برسم به دروغ می گفتم:"آره همونو گفتم"،از یادم نخواهد رفت هرگز شرمی و خاموشی و انزوای پدر !!!

جدا از ان حمله های  عصبی شبانه روزی اش،هرگز یادم نمی رود،فشارهای روانی و آن فریادهای هراس انگیز و کوبه های پیاپی به تن و جان مادر.

ای کاش خموشی را می دانستید،تا هر بار با سخنان کوته فکرانه تان،نفشارید و بیرون نکشید زخم های دیرین و بایگانی شده را ...

آقای پناهیان دیگه اینهمه خون شهید،خون شهید نکنید که اگر آنها هم زبانی برای گفتن داشتن،هم آوا می شدند با همه ی این مانده های نیمه شهید و نیایش ها می کردند مرده و زنده اتان را.

اینبار که بربالای  منبرت نشستی،اندکی برایمان بگو از اعدام های پشت سر هم و بی وقفه زمان انقلاب .

 برای تنوع و شورانگیزی سخنانت،دیگر حجاب را ول کن،که بارها و بارها شنیده ایم درباره اش!

بگو که آن همه آدم را کیلویی چند به خاک خاوران فروختید!

بافت این همه قتل های زنجیره ای از کوچه و برزن ها،از دوختن لب و دیده بانوان تا خفگی شان با روسری و خفاش شب و هراس های خیابانی تا به فروهرها و مختاری و پوینده تا سیرجانی،به کجا رسیده !!!

آه!که هنوز هم 18 تیر تنش می لرزد در سالنامه ها !!

نمی دانم آیا گذرت افتاده تا کنون به آن خیابان ها،همانجاهایی که روزی زیر پای حق خورده ها می لرزید !!

گذرت که افتاد خوب گوش فرا بده،هنوز هم می پیچد فریاد جانسوز ندا و نداها

دیده ای آیا تا کنون از نزدیک رخسار زنان ایستاده سوخته در کوی و برزن را

کمی هم برایمان بگو،از گناه نابخشودنی ارومیه،که چه تاوان سختی را می پردازد این روزها !!

 بگو از خشکی دریاچه ها و رودها،از لب های خشکیده و ترک خورده ایران بگو !!

بمیرم برای درختان سر بریده ولی عصر،هنوز هم یاد و خاطرشان،آن جای خالی شان،دیوانه ام میکند ...

از گناه جانداران بگو،از آدمیت رخت بر بسته بگو !!!

بگو در روضه هایت،کمی هم از دل سوخته مادران ایران زمین،از مادر ستارها،ریحانه ها !!!

در میان داستان ها و یاوه گویی هایتان،کمی هم برایمان از داستان های دنباله دار اختلاس ها و دزدی ها بگو!

داستان پیدایش و راز سر بسته ی این سندوغ های "صدقات " را بگو !!

داغ کرده ام،همه دردها را بر دلم ، اینک سراسر دردم،خشمم،فریادم !

زبانه می کشد گرمای هستی ام و من خاموش نخواهم ماند،از یاد نخواهم برد و هر بار خواهم گفت :از زنانی که به گناه پیدا بودن تار مویشان در کوی و برزن ایستاده سوختند،روزهای درد را فراموش نخواهم کرد !

همان روزهایی که آینه ها هم به فریاد برخاسته بودند ...!!

فر یاد لگد مال شده ی،دخترکانی خواهم بود،که پیش از اعدامشان توی دیوکامه،دریدی !!

هستی ام را به آتش می کشد این هراس افتاده در دل دخترخوانده ها !!

بانگ سر خواهم داد، ز درد و هوده ی نداشته مادران !!

آن اندازه فریاد را پر خواهم داد،در بیگرانگی آسمان،که ترک بردارد روزی،این خاموشی دلخراش مرگبار ...

فریاد را پر خواهم داد،هر زمان و هر روز،که ببارد سرانجام دخترانه ها و زنانگی ها،از زمین و زمان .....!!! 

در بخش آخر سخنرانی ها نیز پسر عزيز خانم مرادى چند دقيقه ای در مورد نگرانى هواى آلوده و گرمى شديد و نگران كننده زمين و خطری که در کمین نابودی جاندارهاست و با گفتن اینکه"من دوست دارم روزی بچه های من  خرس های قطبی را ببینند"سخنرانی خود را به پایان رساند و در آخر جلسه از صحبتها و راهنمايى هاى جناب آقاى شفايى در مورد فعاليت بهتر اعضاء كانون،استفاده كرديم و در بخش بعدى از صحبت هاى آقاى اياذى و خانم رزا خليلى در پیوند با  چگونه بالا بردن كيفيت فعاليت سياسى و جهت دادن و رسيدن به اهداف كانون در جهت دفاع از حقوق بشر،بهره بردیم و در بخش پايانى پرسش و پاسخ راهكارهاى هاى خوبى پيشنهاد شد و برای نشست ماه پسین نمایندگی کلن،برنامه ريزى شد .

اين جلسه در ساعت 5:30 به پايان رسيد .

 

گزارش نشست داخلی نمایندگی کلن 13 فوریه 2016

علیرضا تاراج

این جلسه درتاریخ13.02.2016 راس ساعت 2.30 دقیقه آغازشد.

حاضرین در این نشست،خانمها: فاطمه قادری فرد،سهیلا مرادی،نازنین آقاسیدهاشم کدخدا،انسیه حنیف نژاد،پریسا حسین پور،شبنم داریوش،سپیده نامور،رزا خلیلی،مریم مرادی،جمیله بدیرخانی،لیدا اشجعی،آتنا دولتخواه باشبلاق،مریم سفری و آقایان:علیرضا تاراج،عسگری ،جمشیدغلامی سیاوزان،حمید تبریزی،تقی پور،مسعود نقلی،محمد مرادی اشکفتی،ایمان عسگری،مهرداد مومنی.

نخست خانم شبنم داریوش،اخبار نقض حقوق بشر در ایران را به آگاهی رساندند که سخنرانی ایشان از این گونه بود:

گزارش را با رد صلاحيت حدود شصت درصد از داوطلبان شركت در انتخابات دوره دهم نمايندگي مجلس شوراي اسلامي شروع ميكنم كه اينكارتوسط هيات هاي نظارت بر انتخابات،صورت گرفته و نشان دهنده آن است كه شوراي نگهبان در اقدامي مغاير با قانون اساسي مانع از ورود منتخبان واقعي مردم به مجلس شده اند .

براساس اصل ٦٢ قانون اساسي ايران كه مقدر ميكند،مجلس شوراي اسلامي از نمايندگان ملت كه بطور مستقيم و با رأي مخفي انتخاب ميشوند،تشكيل شده و اين انتخابات بايد بصورت يك مرحله اي انجام شود،چرا كه كلمه مستقيم نشان از حذف هر مرحله و يا هر نوع رابطه اي را دارد . در همين راستا كانون مدافعان حقوق بشر تاكيد بر اين نكته دارد كه حق تعيين سرنوشت حاكميت،بعنوان يكي از ضوابط حقوق بشر،تنها از طريق انتخاب آزادانه نمايندگان امكان پذير است و به همين دليل كانون مدافعان حقوق بشر،لغو نظارت استصوابي كه بر اساس قانوني مغاير با قانون اساسي،اختيارات عديده اي را به شوراي نگهبان ميدهد را خواستار شده است .

همچنين خبردار شديم افسانه بايزيدي صبح روز پنجشنبه ۲۹ بهمن ماه از سوی اداره اطلاعات این شهر احضار و در خصوص صحبت علیه انتخابات در جمعی از دانشجویان مورد تهدید و بازجویی قرار گرفت.....

.سپس خانم فاطمه قادری فرد گزارشی در مورد انطباق مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی،گفتگو کردند،که به شرح ذیل می باشد: اعلاميه جهانی حقوق بشر،شامل ٣٠ ماده است و امروز به بررسى چند ماده از اين اعلاميه اشاره ميكنم.اين مفاد شامل اساسى ترين حقوق انسانى همه است و نيازى نيست براى داشتن اين حقوق ازكسى اجازه بگيريم،تأكيد بر مفاد اين اعلاميه از سوى ما تنها به جهت اگاهى افراد نسبت به شناخت حقوق فردى وانسانى انهاست.در جامعه ای مثل ايران كه حاكمان ان با اتكا به نااگاهيه مردم قوانين اساسى كشور را خالى از تناقض و بى عيب ونقض معرفى ميكند،اعلاميه جهانى حقوق بشر به زيباى براين نكته تاكيد دارد كه هر انسانى در هر جايگاه اجتماعى كه باشد،سزاوار تمامى حقوق وازاديهاى نوشته شده دراين اعلاميه است.در ابتدا به ماده ٢ اين اعلاميه ميپردازيم که اين ماده بر اين اصل استوار است كه هيچ گونه رخدادى باعث نميشود كه يك إنسان از اصلى كه دراين اعلاميه جهانى گفته شده محروم گردد و همه انسانها از حقوق مساوى برخوردارند، در هر كجاي دنيا كه باشند،غربى و شرقى سياه و سفيد، ديندار و بي دين،هيچ تفاوتى با هم ندارند،اما اين ماده در ايران أجرا نميشود وما شاهد نقض مكرر قوانين و كنوانسيون هاى مرتبط با ان در ايران هستيم.

در بررسى قوانين داخلي ايران مشخص ميشود که دو عامل جنسيت و مذهب در برخى موارد تفاوتهايي دارند و حقوق زن ومرد با هم يكى نيست،مثلا در مورد انتخاب شغل،زن از انتخاب شغل قضاوت در ايران محروم است ويا در مورد حكم قصاص،چنانچه به دلايلى أجرا نشود و به ديه تبديل شود ملاحظه ميكنيم كه در خصوص مسلمان و غير مسلمان تفاوت هاى وجود دارد ويا در مورد جمله معروف همه در برابر قانون برابرند،معمولا به اصل ١٠٧ قانون اساسى اشاره ميكند كه رهبر يا اعضاى شوراى رهبرى در برابر قوانين برابرند و يا بند ١٤اصل٣ كه تأمين همه جانبه افراد از زن و مرد را اينگونه بيان ميكند.يعنى در شرايط مساوى برخورد دستگاه قضاى بايد براى همه افراد مشابه باشد در حالى كه هميشه شاهديم كه درايران چنين نيست و محدوديتهاى زيادى وجود دارد،مثلا در مواردی،زن از اقامه دعوا براى جبران خسارت منع شده يا شهادت زن برمبنايه قوانين جمهورى اسلامى داراى ارزش مساوى با شهادت مرد نيست.در مورد حق منع شكنجه ويا رفتارهاى غير انسانى كه در ماده ٥ اعلاميه جهانى به ان اشاره شده ودر اصل ٣٨قانون اساسى أمده كه شكنجه براى گرفتن اقرار و كسب اطلاع ممنوع است وشهادت افراد وسوگندى كه با إجبار گرفته شده باشد فاقد ارزش و اعتبار است،متاسفانه هم اينك در جمهورى اسلامى شكنجه براى گرفتن اعتراف براى حتى جرمى ناكرده تبديل به امرى متداول شده و چه بسيارافرادى كه در ايران شكنجه ميشوند ويا متاسفانه با شكنجه جان خود راازدست ميدهند،كه ماده٣اين اعلاميه اشاره به اين نكته دارد كه مهمترين حق هرانسان حق حيات است و حقى كه از بدو تولد با انسان زاده ميشود و هر انسانى بايد از حق آزادى و امنيت برخوردار باشد.

به عبارت ساده هيچ انسانى نبايد كشته شود ولى در عمل به ما ثابت شده كه در ايران با موارد نقض مكرر اين ماده ها مواجه هستيم و وعده هاى ايران درمورد اين قوانين در حد امضا باقي مانده،چون تاكنون مجازات مرگ را لغو نكرده است. بنابر اين تحميل مجازات إعدام براى ارتداد نقض اشكار حيات درايران ميباشد وايران بعد از كشور چين بيشترين أمار إعدام در جهان را دارد.عدم ازادى بيان و عقيده مذهبى و سياسى وعدم ازادي انتخاب پوشش و عدم ازادي هاي جنسيتى،از مواردى است كه در ايران با مفهوم قوانين اسلامى همه افراد را محدود ميسازد.در ماده٤ اشاره شده به اسارت بردگى كه به هرشكلى كه باشد،ممنوع است،ولی متاسفانه بردگى مدرن چهره هاى متفاوتى دارد كه در كشور ما بسيار به چشم ميخورد.محروميت كودكان ازحق تحصيل به دليل داشتن كار اجبارى(كودكان كاردر ايران) كه متاسفانه درد بزرگى براى جامعه ما است و يا ازدواج زود هنگام كودكان بعلت فقر زنان ودخترانى كه بدون دستمزد بعنوان گارگران خانگى از انها بهره كشى ميشود و يا بعلت نداشتن پول كافى براى امرار معاش بعنوان كالاهاى جنسى مورد تجارت قرار ميگيرند و بطور كلى چون در ايران ازادى بيان و عقيده و حقوق افراد وحق حيات وزندگى ناديده گرفته ميشود به نوعى ميتوان گفت"ملت ايران به بردگيه حكومت جمهورى اسلامى گرفته شده اند"چون هيچگونه حق و اختيارى در سرنوشت و زندگى فردى و اجتماعى خود ندارند.اميد ان است كه باتكرار و توضيح اعلاميه جهانى حقوق بشر و تطبيق ان با قانون حاكم بر ايران گام مثبتى در جهت دفاع از حقوق بشر برداريم با تشكر از همه شما عزيزان .

وبعد از سخنرانی بانو فاطمه قادری فرد زمان سخنرانی خانم مریم سفری در مورد حجاب اجباری شد که در زیر به گوشه هایی از آن اشاره می شود.

37 سال حجاب اجباری و نقض حقوق زنان که قانون حجاب،بنا بر دستور آیت الله خمینی درباره ی اجباری شدن حجاب در اداره های دولتی اجرا شد و بدنبال آن مجازاتی نیز برای کسانی که به گونه ای این قانون را انجام نمی دادند،بر پا شد.از 72 ضربه ی شلاق گرفته تا به حبس از 10 روز تا 2 ماه و جریمه های نقدی. نقض حقوق زنان،به دلیل حجاب،تنها توهین و کوچک شماری آنها،سر چهارراه ها یا بازداشت های کوتاه مدت و تعهد گرفتن نیست،بلکه شمار زیادی از زنان به دلیل مقاومت در برابر قوانین مربوط به حجاب،شغل خودشان را از دست داده اند،از تحصیل محروم شده اند یا اینکه از خدمات فرهنگی و تفریحی محروم شده اند.در این میان کسی نیز پاسخ گوی نیست که چرا این حجاب اجباری باید شامل اقلیت های مذهبی که به داشتن حجاب باوری ندارند،نیز تحمیل شود."حجاب یک مساله ی فردی ست،نه جمعی و حجاب اختیاری،حق زن ایرانی است."خانم سفری در جایی از سخنانشان نیز به سخنرانی آقای "شیخ حسین انصاریان"واعظ معروف تهران،اشاره کردند که ایشان در جایی از سخنان خود،دلیل بی آبی در ایران را حضور بانوان بی حجاب میداند و زنان بی اعتقاد به حجاب اسلامی را در کنار قمار بازها،زنا کاران،متجاوزان،مال مردم خواران و ظالمان،نشاند و از آنان خواست که توبه کنند!!

در آخر هم بانو سفری چکامه ای از بانو "هیلا صدیقی" با نام "خانه ات را باد برد "خواندند و نیز اشاره واشتند که بانو صدیقی از برای سرودن این چکامه،بازداشت شدند.خانه ات را باد برد

تو هنوزم نگران وزش باد،در موی منی!!

مست افیونی اصحاب کدامین غاری،در کدامین خوابی؟!

خواب در چشم تو ویرانی سد طایفه است

تشت رسوایی دزدان امارت افتاد،تو نگه دار هنوزم به دو دست،دو سر شال مرا

پشت این پرده ی پوسیده،تو در خوابی و من،با همین زلفک ممنوعه ی خود

نردبانی به یلندای سحر می بافم،تا بر آرم خورشید و تو در خوابی و آب از سرت میگذرد

و ندیدی هرگز،توی جنگل کاج را،شب به شب جای سپیدار زدند

و نبودند پلنگان،وقتی که دماوند اساتیری را،از کمر دار زدند

و به هر دانه برنجی که به رنج،بر سر سفره ی ا آمده بود

توی شالیزاران آهن و آجر و دیوار زدند

و تو در خوابی و آب،تشنه ی هامون شد

خون زاینده بدید و نفس ها شرجی،زیر گل،مدفون شد

خانه ات را باد برد!!

تشت رسوایی و غارت افتاد

تو نگه دار به چنگت،شب گیسوی مرا،ت مبادا شب قحتی زده ی سفره ی ما!

مشت خالی تو را باز کند

تا مبادا که ببینند همه،روی تو را،موی مرا!

من حجابم!!

من حجابم،نه حجاب تن آزاده ی خود!

من حجاب تن یغمازده ی خوار توام!

پشت این پرده ی پوسیده،تو در خوابی و من!

با همین زلفک  ممنوعه ی خود!

نردبانی به بلندای سحر می بافم،تا بر آرم خورشید!!

اینجا آلمان است(که ای کاش می تونستم جای المان نام کشورم ایران را مینوشتم)اینجا آلمان است،نفس های دختری ایرانی،راحت،بدون حجاب،در فضای آزاد،بدون گشت ارشاد!!!

دیگر سخنران آقای ایمان عسگری در مورد نقض حقوق پیروان ادیان در ایران صحبت کردند که در زیر به گوشه هایی از سخنرانی ایشان اشاره میشود.آقای عسگری در سخنرانی خود به نقض آشکار حقوق شهروندان اقلیتی در داخل کشور اشاره کردند و قانون هایی که سرشار از محدودیت هاست.

رویکردهایی که درآن فرد مسلمان و غیر مسلمان را نا برابر خوانده و این خود از دید اعلامیه ی جهانی حقوق بشر که می گوید: "همه ی افراد را از منظر انسانی برابر دانسته و در بهره برداری از حقوق بنیادین بشری،از حقوق برابر بر خوردارند"، نقض کامل حقوق بشر هست. قانون هایی که سبب شده در پی آن بسیار آسوده،شهروندان بهایی ما از حق ادامه تحصیل باز بمانند و شرایط و زندگی سختی که در پی رفتارهای ناپسند و غیر انسانی  کشوردارها و مسئواین،برای آنها فراهم شده است. فشار و تبعیضی که ما بر علیه دراویش گنابادی در ایران شاهد آن هستیم و محدودیت هایی که دولت برای پیروان آن پیش آورده است و جلوگیری و سخت گیریهایی که برای انجام فرایض دینی در خانقاها برای آنها پیش آورده تا اخراج کارمندان دراویشی از اداره ها و اماکن دولتی که زندگی را برای این دسته از اقلیت ها،بسیار سخت کرده است.محدودیت هایی که در دو دهه ی گذشته برای کلیساهای پارسی زبان ایجاد کرده اند که به ناچار،فعالیت آنها به کلیساهای خانگی کشیده شده که حکومت به آنجاها هم یورش میبرد و افراد زیادی در پی آن روانه ی زندان می شوند. و در آخر آقای عسگری،اشاره کردند که اینها،تنها نمونه هایی بسیار کوچک از فشارها و ستم هایی هست که هر روزه گریبانگیر اقلیت های مذهبی ما در ایران هست.ودر آخر بانو سهیلا مرادی در مورد خشونت در برابر زنان صحبت کردند.خشونت در برابر زنان،واژه ای که دامنه شناساندن و آگاهیدن بسیار گسترده ای دارد.خشونت در برابر زنان را می توان به چندین بخش کرد:خشونت زبانی،خشونت روانی، خشونت جسمی و روانی،خشونت اقتصادی . که در خشونت زبانی،زن در برابر  تهدیدها و یا واژه ها و سخنهای کوچک کننده قرار می گیرد،که می توان به پدر و مادر و یا دور و بری ها اشاره کرد که برای دلداری پسر بچه ها به او می گویند"مگه تو دختری ؟ و یا تو که دختر نیستی و از اینگونه واژه ها ... "که همین،دختران ما را از کودکی مورد تاخت و تاز گونه ای از خشونت قرار می دهد و یا متلک های زشت و زننده خیابانی تا  ناسزاگویی های داخل خانه چه از سوی پدر و مادر و برادر و چه از سوی همسر، که گاهی به بالاترین درجه ی ترساندن نیز می رسد،که شوربختانه اینگونه از خشونت در کشور ایران از هیچگونه دادیکی برخوردار نیست .هر چند گونه های دیگر خشونت هم تنها دادیک دارند ولی از دید انجامی به هیچ جایی نمی رسند و همیشه در دادیک های جمهوری اسلامی دست زن کوتاه بوده است،مگر در گونه های ویژه چون  قتل و  یا می توان همان سوختن با اسید را نام برد که باز درباره هر دو این ها نمی توان با ایمان گفت که همه چی به خوبی انجام می شود و به گفته ای " حق به حق دار می رسد " در خشونت های روانی،همان اجازه داشتن یا نداشتن زن برای کار بیرون کردن،یا از خانه بیرون رفتن یا با دیگری رفت و آمد داشتن و یا هتا اجازه دیدن پدر و مادر خود را داشتن و یا ....و نیز می توان چند همسر بودن مردان را نام برد،که کشوردارهای جمهوری اسلامی ایران دست این گونه افراد را  از دید دادیکی باز گذاشته اند،چون برابر با آیه قرآنی مرد اجازه داشتن 4 همسر را دارد و شوربختانه در بیشتر فرهنگ ها یک چیز پیش پا افتاده  و نهادیک هستش. در خشونت اقتصادی نیز می توان  به زور گویی و انجام فرمانروایی،زمانیکه مرد نان آور خانه  و دستمزد بگیر هست،گفت،که در این خشونت زن اجازه ی بهره برداری آزادانه از پول را ندارد و با  باید و نبایدها روبرو هست و در همین گونه از خشونت که گویا به دیده کسی هم نیاید،زمانیست که مرد و زن هر دو کار می کنند و بنا بر خواسته مرد هر دو پول را روی هم می گذارند،برای خرید های خانه یا ماشین و ... که از دید دادیکی زمانیکه این دو بخواهند از هم جدا شوند،زن سهم چندانی از آنها ندارد. در خشونت جسمی و روانی،همانگونه که از نامش پیداست،به دست درازی و کتک زدن زن،پیوسته است و یا می توان به جریان های اسید پاشی بر روی زنان و یا دختران چه در بیرون از خانه و چه در داخل خانه که به دست پدر،برادر، شوهر و یا هتا بیگانگان انجام می شود، در این گونه از خشونت،خشونت هایی هم هستند که خاموش و پنهان می مانند و هتا بیشتر زنان آنرا بدید خشونت نمی نگرند،چون تجاوز به زن به دست شوهر،که این گونه خشونت با بی میلی زن و گاهی با زور انجام می شود که از دید روانی نیز هنایش بدی در زن می گذارد و او را دچار دلزدگی واز خود بیزاری می کند و یا ختنه زنان که خشونت پنهان و فرهنگی است که در بین بیشتر مردم نهادیک شده است. این ها گونه هایی از خشونت هستند که خاموش  خاموشند بویژه گونه نخست،همان تجاوز شوهر به همسر خود که از دید دادیکی بی مفهوم است،چرا که دادیک جمهوری اسلامی ایران بر پایه اسلام  و آیه های قرآنی نوشته شده است و در اسلام تن زن برای شوهر،خوانده شده و مرد" مالک " آن است و گفته شده چه زن خشنود باشد چه نه،زمانیکه شوهر او را برای همخوابی می خواهد،باید آماده باشد. شوربختانه گونه های خشونت در کشورهای اسلامی بیشتر به دیده می آید،چرا که از دید اسلام زن" ناقص العقل " شناخته شده و اداره ی زن پیش از پیوند زناشویی به پدر و مادر و پس از آن به شوهر داده شده است و خود زن به تنهایی از دادیکی برخوردار نیست که پشتیبان او باشد. در دادیک های اسلامی دیه زن" نیم " دیه مرد است و یا شهادت" دو زن "برابر با" یک مرد "است و این ها همه نمونه های خشونت ستیزی اسلام و کشورداران جمهوری اسلامی ایران در برابر زنان است و همانگونه که در سوره بقره آیه 282 گفته : ..... و دو شاهد به شهادت گیرید،اگر دو مرد نبود،یک مرد و دو زن که به آن ها رضایت دهید،شهادت بدهند،تا اگر یکی فراموش کرد دیگری به یادش بیاورد ......که همانگونه که در این آیه به روشنی پیداست وجود دو زن برابر با یک مرد است. ای کاش زنان،گونه های گوناگون خشونت را شناخته و در برابر آن به پا خیزند و کشورداران را وادار به دگرگونی دادیک زن ستیز خود کنند،زنان  باید آگاه به هوده ها و آزادی های خود باشند.آزادی هایی که در بر گیرنده همه ماده های حقوق بشری آدمی هستش و باید که زن و مرد هر دو از این هوده ها بهره مند شوند،جدا از هر فرهنگ و هر دین و آیینی و این کار را میتوان از درون خانه و با آگاهی و بدور از هر گونه خشونتی به پسران و دختران خود آموزش داد. به امید روزی بدون خشونت از هر گونه اش در جهان و در ایران .

در آخر برنامه ریزی شد برای نشست ماه پسین نمایندگی و این نشست در زمان 17:00 به پایان رسید.

ایل لر و بختیاری ؛ ایل آریایی اصیل ( قوم لر )

جمیله بدیرخانی

اقوام ایرانی اصیل می توان به ایل لر ( لر بزرگ ؛ ایل بختیاری و لر کوچک اهالی لرستان) کرد ، بلوچ و  نام برد که همگی از زیر شاخه ها یا تیره های پارت هستند.

لرها مردمانی هستند که از نظر قومی جزئی از مردم کرد به‌شمار نمی‌آیند. واژهٔ کرد در دوران تاریخی پس از حمله اعراب به ایران به معنای رمه‌گردانان و کوچ‌نشینان ایرانی‌تبار فلات ایران به کار رفته‌است و معنای قومی خاص نمی‌داده‌ است.

در برخی از منابع، لرها و دیلمیان و بلوچان و اقوام دیگر را جز کرد شمرده‌اند زیرا واژه «کرد» به معنی یک نوع شیوه زندگی و نه معنی زبانی بوده‌است.

اما از لحاظ قومیت لرها گروهی جدا از کردها حساب می‌شوند.

نام لر در متون تاریخی پس از حمله اعراب به ایران، اولین بار در قرن ۴ هجری قمری به شکل واژه‌های اللّریه، لاریه، بلاد اللور و لوریه در متون بازمانده از آن دوران بروز می‌کند .

لر طایفه‌ای از ایرانیان چادرنشین است. لر و یا لور نام عشیرتی است بزرگ از عشایر کرد. گروهی از اکراد در کوههای میان اصفهان و خوزستان و این نواحی بدیشان شناخته آید و بلاد لر خوانند و هم لرستان و لور گویند .    

در ذکر مقام لران و سبب وقوع اسم لری برایشان یاد کرده شدند که وقوع اسم لر بدان قوم بوجهی گویند از آنکه در ولایت مارود دیهی است آن را کرد می‌خوانند و درآن حدود دربندی آن را به زبان لری کوک اکر خوانند ودر آن دربند موضعی است که لر خوانند چون اصل ایشان از آن موضع خواسته ایشان را لر خوانند.

وجه دوم آن است که به زبان لری کوه پردرخت را لِر گویند و بسبب ثقالت راء کسرهٔ لام با ضمه کردند و لر گفتند و وجه سوم اینکه این طایفه از نسل شخصی اند که او لر نام داشته و قول اول درست‌تر می‌نماید . 

ایل بختیاری با جمعیتی بالغ بر 4 میلیون نفر به تنهایی بزرگ ترین ایل جهان و ایران است ( البته کرد ها آن قدر زیاد هستند که یک قوم شناخته می شوند) که لر ها تنها در استان های چهار محال و بختیاری ، خوزستان ، کهکیلویه و بویر احمد ، پارس ( ممسنی پارس) شاهین شهر اصفهان لرستان ، بوشهر (سپید پوستان) و ... زندگی می کنند .

این ایل یکی از زیر شاخه های تیره پارت  نژاد آریا و از نزدیکان آن میتوان به پارت هاي گلستاني و شمال خراسان  اشاره کرد. که روزگاری را در کنار دریای کاسپین ( خزر ) به گذرانده اندو نام خود را بدان دریا دادند ، این ایل به همراه لر های کوچک ( اهالی لرستان ) و کرد ها بعد از مهاجرت از جنوب سیبری ( کوچ معروف و بزرگ هندواروپایی) در استان کونونی پارتيانا ( خراسان ) نشین شدند .

تا اینجا تیره آنان بسیار کوچک بود و رفته رفته بر جمعین آنان افزوده شد . آنان حکومت اشكاني را قبل از اسلام  به راه انداختند البته پدران آنان از بزرگان فرمانروایی هخامنشیان بودند ( لباس و پوشاک آنان ) و هم چنین بعد از اسلام  ، حکومت زندیه به دست آنان تشکیل یافت .

لر ها ( بختیاری ها ) تا  پيش از زمان حمله  اشكانيان به سلوكيان بيگانه و يوناني در آستر آباد ( گرگان ) بودند  و براي پاسداري از مرز ها و پيروزي بر جنگ ها به كوه هاي بختياري كنوني آورده شدند.پس  از حمله اعراب مسلمان به همراه کرد ها و لر های کوچک و دربار ساسانی ( البته در آن زمان هنوز تقسیم بندی لر ها وجود نداشت) به کوه های زاگرس ( استان کنونی چهار محال و بختیاری و کهکیلویه ) گریختند و به جنگ چریکی با اعراب پرداختند .

آنان در کوه ها به جنگ با اعراب می پرداختند تا جایی که پارس ها به آنان لقب بختیاری ؛ دارای شانس و بخت همیار دادند .

آنان که زرتشتی بودند بعد از شناخته شدن اسلام ؛ مسلمان شدند و مذهب شیعه را برگزیدند.  ایل بختیاری به 2 شاخه هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم شده است این تقسیم ناشی از مالیات های زمان خود بوده است  حدود 1000 سال پیش  11 برادر و پسر عمو بودند که بر سر زمین های اجدادی به جنگ و ستیز پرداختند که در نهایت 4 لنگ ها توانستند زمین های بیشتری را تصاحب کنند که خود باعث میشد مالیات افزور تری بپردازند و هفت لنگ ها کمتر.

جدایی: جدایی لر ها ( اعم از بختیاری  لر بزرگ  و لر کوچک  اهالی استان لرستان کنونی  ) از کرد ها به جنگ و ستیز برای تصاحب جایگاه خان بر می گردد. همان طور که از پایتخت استان چهار محال و بختیاری ؛ شهر کرد پیداست نشان می دهد که روزی کرد ها در آنجا بودند که سپس با پیروزی لر ها ( اعم از بختیاری و لر کوچک) بر آنان بیرون رانده شده و راه به سوی شمال زاگرس را در پیش گرفتند و ساکن شدند که بسیار بر جمعیت آنان افزوده شد . از برهان های ( دلایل ) افزایش  جمعیت  آنان خوبی آب و هوا  بهتر از چهار محال  و بارش باران و حاصل خیزی خاک بود. انان که در کشور ها ایران عراق ترکیه سوریه لبنان و ... زندگی میکنند آریایی نژادند و زبان آنان از زیر شاخه های زبان هندواوروپایی است .

لر ها هم که جمعیت زیادی را شامل می شدند دارای تیره ها ( طوایف ) زیادی بودند که همین باعث جدایی لر های بزگ ( بختیاری ) از لر های کوچک شد لر بزرگ نام خود را از دارایی خان های زیاد میگیرد و به همین صورت لر کوچک . لر های کوچک هم را ه شمال غرب را در پیش گرفتند و جداشدند.

 

بهائیان

هادی زارع

بهاییت مذهبی‌ است که میرزا حسین علی‌ نوری ملقب به بها الله در قرن ۱۹ میلادی در ایران بنیان نهاد.بهاییان معتقدند که بها الله جدیدترین فرستاده الهی در سلسله پیامبران پیشین چون ابراهیم ،موسی‌، بودا، زرتشت، مسیح و محمد است .بها الله در سال ۱۸۶۳ این مذهب جدید را اظهار کرد و شمار پیروان این آئین بیش از ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بر آورده شده ولی‌ با این که این آمار کمتر از دو دهم در صد جمعیت دنیاست ولی‌ از نظر پراکندگی در کشور‌های مختلف بعد از مسیحیت دومین دین جهان شناخته میشود . بهائیان بزرگ‌ترین اقلیت غیر مسلمان در ایران هستند و بر اساس آخرین آمار منتشر شده تعداد آنها بیش از ۳۰۰ هزار نفر می‌باشد.

بهأٔیان در دوران سلطنت پهلوی از آزادی دینی کامل و حقوق مدنی برخوردار بودند همچنین برخی‌ از سمت‌های حکومتی در ایران را در اختیار داشتند اما بعد از انقلاب ایران و به قدرت رسیدن اسلامگرایان شیعه در راس حکومت تبعیض‌های اجتماعی و تبلیغات منفی‌ از سوی حکومت و نهاد‌های وابسته به آن علیه اصول دیانت بهائی و باورمندان به صورت سازمان یافته‌ای شکل گرفت که می‌توان به اصل ۱۳ قانون اساسی‌ که دین بهائی را به رسمیت نشناخته اشاره کرد و همچنین بر طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی‌ جمهوری اسلامی ایران بهائیان علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی از تحصیلات نیز محروم میباشند ،

این مصوبه که در تاریخ ۶ اسفند ۱۳۶۹ صادر شد و در بند ۳ آن ذکر شده که باید از ثبت نام بهائیان در دانشگاه‌ها جلوگیری به عمل آید و چنانچه هویت بهائی فردی هنگام تحصیل احراز گردد باید از تحصیل محروم شود.از طرفی‌ دیگر در ۱۱ آبان ۱۳۸۵ نیز به تصویب شورای انقلاب فرهنگی‌ وزارت اطلاعات رسیده است بدین مضمون که بهأٔیان نمیتوانند در دانشگاه‌ها ثبت نام کنند و در صورت ثبت نام باید اخراج گردند،

که چنین اقداماتی باعث شد جامعه بهائی ایران برای یافتن راه حل یک دانشگاه غیر رسمی‌ تاسیس کند ولی‌ بعد از چند سال ماموران امنیتی با یورش به این دانشگاه‌ها استادان و دانشجویان را دستگیر و دانشگاه را تعطیل کردند.

همان طور که میدانید بهأٔیان اجازه دفن اموات خود را در گورستان‌های عمومی‌  را هم ندارند و باید در گورستان‌های مخصوص خود دفن شوند با این حل بارها افراط گرایان به گورستان‌های بهأٔیان حمله کرده و سنگ قبر و بنای یاد بود آنها را شکسته اند.  

همچنین سپاه پاسداران خاک برداری در قبرستان مهم و تاریخی‌ بهائیان را در شیراز را ادامه داد که بهاییان مستقیماً از سپاه پاسداران در خواست کردند تخریب بیشتر قبرستان‌های بهائی را متوقف کنند اما استیناف آنها از اولیای امور از جمله فرمانده کّل سپاه پاسداران، شهرداری شیراز،امام جمعه،فرماندار شهر،دادستان کّل کشور ایران و رئیس قوّه قضائیه به نتیجه‌ای نرسید.

همان طور که میدانید طی یک سال گذشته بیش از ۲۰ شهروند بهائی در دادگاه انقلاب گرگان محاکمه شده‌اند و منتظر رأی دادگاه هستند همچنین چند تن از رهبران این جامعه و ده‌ها تن از پیروان آن‌ها نیز با احکام رسمی‌ قوّه قضائیه جمهوری اسلامی سال هاست که در زندان هستند.در صورتی‌ که مساله آزار پیروان دین بهائی در ایران موضوعی علنی است اما با این حال به گفته آقای لاریجانی بهائیان در ایران به خاطر دین و عقایدشان تحت تعقیب قرار نمیگیرند و از حقوق شهروندی محروم نیستند.

به امید جمهوری آینده نگر،دمکراتیک و سکولار در ایران

 

 

دنیا به آخر رسیده ،خدا

سروده: رضا امیری

دنیا به آخر رسیده ،خدا

این همه جنگ خونریزی پس چرا؟

دنیارو تمومش کن ای خدا

دیگه طاقت ندارم ببینم کودک مادر از هم جدا

دنیارو تمومش کن ای خدا

تا کی باید زجر بکشیم بخاطر یک اشتباه

دنیا رو تمومش کن ای خدا

 ما که نبودیم شریک جرم آدم وحوا

دنیارو تمومش کن ای خدا

مگه نمی بینی زجر این همه زن و کودک بی پناه

دنیارو تمومش کن ای خدا

تا کی غرق بشن این همه آدم بیگناه

دنیارو تمومش کن ای خدا

بس که تبعیض هست بین آدمها از سفید و سیاه

دنیارو تمومش کن ای خدا

بعضی ها تو نازو نعمت بعضی ها ندارند سهمی از هوا

دنیارو تمومش کن ای خدا

تا کی ببینیم زجه زدن بی پولها و ندارا

دنیارو تمومش کن ای خدا

زجر آوره این همه آدم ندارند سقفی واسه شبا

دنیارو تمومش کن ای خدا

نمیخوام ببینم ظلم حاکمان بی شرم و حیا

دنیارو تمومش کن ای خدا

نمیخوام ببینم درنده های کثیف انسان نما

دنیارو تمومش کن ای خدا

خودت خسته نشدی از این همه نیرنگ و ریا

دنیارو تمومش کن ای خدا

دیگه نیست خبری از محبت و عشق و صفا

دنیارو تمومش کن ای خدا

حتی ندارند آرامش حیونا و پرنده ها

دنیارو تمومش کن ای خدا

وگرنه تمومی نداره این بی عدالتی ها

دنیارو تمومش کن ای خدا

این یه خواهشه از طرف خودم رضا


شکنجه ناقص سازی جنسی زنان و دختران در ایران

مریم مرادی

( به مناسبت روز جهانی مبارزه با ناقص سازی جنسی زنان و دختران – 6 فوریه  ) : ایران جزو کشورهایی است که ختنه یا ناقص‌سازی زنان هنوز در بخش‌هایی از آن صورت می‌گیرد؛ پدیده‌ای که از انواع خشونت علیه زنان تلقی می‌شود و بعضا حتی مرگ را هم به دنبال داشته است . در شش استان ایران، اثرات و رد پای ناقص‌سازی جنسی زنان به نسبت‌های مختلف ثبت شده است؛ هرمزگان، لرستان، ایلام، كرمانشاه، آذربایجان غربی و خوزستان .   

 140 میلیون قربانی در دنیا: ختنه، مثله کردن اندام جنسی و یا ناقص سازی زنان انقدر پدیده‌ شایع و دردناکی است که روزی جهانی (۶ فوریه، ۱۷ بهمن) برای مبارزه با آن در نظر گرفته شده است. طبق آمار در هر ۱۰ ثانیه یک زن در سراسر دنیا ختنه می‌شود . برخی آمارها می‌گوید حدود ۱۴۰ میلیون زن در دنیا ناقص‌سازی شده‌اند. سازمان بهداشت جهانی نیز اعلام کرده است که سالانه ۲ میلیون و روزانه ۶ هزار دختر از بدو تولد تا قبل از بلوغ در جهان "ختنه" می‌شوند.  ختنه زنان یکی از مصادیق بارز خشونت علیه زنان است و سازمان ملل متحد نیز  ناقص‌سازی اندام جنسی زنان را از مصادیق بارز شکنجه می‌داند .   ختنه دختران که در مجامع علمی از آن با عنوان ناقص سازی جنسی زنان یاد می کنند، عملی است که همچنان در بسیاری از کشورهای جهان انجام می گیرد. بیشتر مخاطبینی که از ختنه دختران کم و بیش اطلاعاتی دارند گمان می کنند که این عمل بیشتر در آفریقا انجام می شود و سنتی منسوخ شده است. در حالی که سعی بیش از ۷۰۰۰ سازمان دولتی و غیر دولتی در سراسر جهان این است که در زمینه ریشه کنی و آگاه سازی مردم مناطق مختلف فعالیت های فرهنگی داشته باشند. در بین این کشورها، خاورمیانه نیز درگیر ناقص سازی جنسی زنان است. نواحی دیگری از عراق مرکزی و جنوبی، ایران، پاکستان، هند و کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز شناسایی شدند ولی تا کنون نتوانستند برای همکاری های متقابل بین دولت های مربوط و سازمان های دیگر بین المللی تعامل ایجاد کنند.                                     

بسیاری تا پیش از آن‌که ایران هم در لیست کشورهایی قرار بگیرد که در آن ختنه‌ زنان انجام می‌شود، باور نمی‌کردند که زنان ایرانی هم قربانی چنین باورهایی باشند .        

 

واقعه هولوکاست

مهدی برنو

هولوکاست به کشتار دسته‌جمعی و نسل‌کشی نزدیک به یازده میلیون نفر بخصوص شش میلیون یهودی بر پایه نژاد، مذهب و ملیت در طی جنگ جهانی دوم بدست آلمان نازی و از ۱۹۴۱ تا انتهای ۱۹۴۵ در اردوگاه‌های مرگ آلمان نازی، اطلاق می‌شود. دوسوم جمعیت یهودیان اروپا، در جریان هولوکاست کشته شدند. در ابتدا و در سال ۱۹۳۳ کمپ‌هایی برای شکنجه و کشتن مخالفان سیاسی از جمله کمونیستها و سوسیال دمکراتها توسط نازی‌ها تشکیل شد. پس از مدتی از این کمپها به عنوان اردوگاه کاراجباری یهودیان استفاده می‌شد درسال ۱۹۴۲ دولت آلمان تصمیم به اجرای طرحی موسوم به «راه حل نهایی» گرفت که به موجب آن کمپهایی برای کشتار دسته جمعی یهودیان تأسیس شد بنا بر ادعای یهودیان و باور غلط بسیاری از مردم جهان این اتفاق در کوره های آدم سوزی هیتلر افتاده . به اندازه ای که اگر جایی حرف از آنتی صهیونیسم زده شود سریعا در افکار برخی از مردم به سمت هیتلر میرود . چرا ؟ چون هیتلر را یک ضد یهود می شناسند . بر اساس قانونى كه پيش نويس آن در اوايل دهه 80 قرن نوزدهم، توسط تعدادى از اعضاى آژانس بين المللى صهيونيسم، تحت سرپرستى «رنه ساموئل سپرات»، خاخام معروف فرانسه تهيه و در ژوئيه سال 1990م. در فرانسه به تصويب رسيد، هرگونه ترديد درباره «هولوكاست»، اعم از ترديد درباره كشتار - مورد ادعاى - يهوديان در جنگ جهانى دوم، وجود اتاق هاى گاز و حتى كمترين ترديد در رقم 6 ميليونى يهوديان كشته شده، جرم تلقى مى شود و هركس در فرانسه از اين قانون تخلف كرده، در سه موضوع ياد شده ترديد كند، به يك ماه تا يك سال زندان و پرداخت 2 هزار تا 300 هزار فرانك جريمه محكوم مى شود. بعدها با فشار آمريكا، انگليس، فرانسه و آژانس صهيونيستى، اين قانون در اكثر كشورهاى اروپايى نيز به تصويب رسيد؛ به طورى كه امروزه هرگونه ترديد درباره هولوكاستِ مورد ادعا و ابعاد و اجزاى آن، در اروپا جرم تلقى مى شود! جرج بوش، قانون مبارزه با «آنتى سيميتيزم» را براى به اصطلاح كنترل اين پديده در جهان امضا كرد. هدف از قانون يهودستيزى دولت بوش، اين است كه تمام انتقادها عليه رژيم اسرائيل را به سكوت كشانده و ددمنشى ها و دروغ هاى اين رژيم را از بين ببرد.  سرانجام با تلاش رژيم صهيونيستى، اين افسانه، جنبه اى جهانى به خود گرفت و مجمع عمومى سازمان ملل، با تصويب قطع نامه اى، روز 27 ژانويه  را به عنوان روز يادبود هولوكاست، نام گذارى كرد. طی دوره هولوكاست، مقامات نازی گروه های دیگر، از جمله كولی ها، معلولان و برخی از اقوام اسلاو (لهستانی ها، روس ها، و غیره) را نیز به دلیل آنچه که "پستی نژادی" قلمداد می کردند، هدف حملات خود قرار دادند. علاوه براین، كمونیست ها، سوسیالیست ها، اعضای فرقه مذهبی شاهدان یهوه و همجنس گرایان نیز به دلایل سیاسی، ایدئولوژیک و رفتاری مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.   پس از هولوکاست، بسیاری از بازماندگان در اردوگاه های آوارگان که توسط نیروهای متفقین اداره می شد، اسکان یافتند. بین سال های 1948 و 1951، حدود 700 هزار یهودی – از جمله 136 هزار یهودی آواره اروپایی – به اسرائیل مهاجرت کردند. دیگر آوارگان یهودی به ایالات متحده و سایر کشورها مهاجرت کردند. آخرین اردوگاه آوارگان در سال 1957 بسته شد. جنایاتی که طی هولوکاست صورت پذیرفت، بیشتر جوامع یهودی اروپا را ویران کرد و صدها جامعه یهودی در اروپای شرقی اشغالی را کاملأ از میان برداشت.

به‌‌‌ فریاد‌های خاموش من گوش بسپار ( قسمت دوم)

نوشته: الهه رمضانی

برای اولین بار وقتی احسان بهم اطمینان داد که با کشیدن شیشه هم ناامیدیها و مشکلاتم رو فراموش میکنم و هم امیدواری و ذهن باز پیدا می کنم و مهمتر اینکه اعتیادی هم بهش پیدا نمیکنم، پیش خودم فکر کردم عجب چیز خوبی! همونی که مدتها بود دنبالش می گشتم، شیشه! برای اولین بار وقتی هنرنمائی دستهای احسان رو در فندک چرخوندن زیرپایپ دیدم، از نحوه کشیدن شیشه هم خوشم اومد، یکجورائی به آدم این حس رو میداد که یک کار هنری و ظریف رو باید انجام بدی، بدون اینکه لرزش دستت باعث بشه شعله مسیرش عوض بشه یا اینکه اینقدرحرارت زیاد بشه که شیشه داخل پایپ بخار بشه!تازه بعد از اون انگاری دنیا برات عوض میشه، موزیک به شکلی توی گوشت زمزمه میکنه که باور کردنی نیست، تمام هارمونی های بکار رفته وهنر مخفی درون اهنگ توی مغزت میشه موج زندگی، فضا و محیط برات دوست داشتنی میشه، اراده ات دست خودته و هر کاری رو که قبلا برات سخت بوده الان توی یک چشم بهم زدن انجام میدی، حتی میتونی بیداربمونی، غذا نخوری و … با این تعاریف مخالفتی از خودم نشون ندادم،بدون اینکه بدونم پا در چه مسیر وحشتناک و سیاهی میزارم. اوایل وقتی شیشه   می کشیدم براحتی می تونستم روی درس و کار و زندگی تمرکز کنم، این تمرکزی که میگم در واقع یکجوری فاز گرفتن هست،یعنی بستگی به حالت هم داره، برای همین من اون اوایل که تو فکر درس خوندن بودم، می تونستم روی کارهای درسی ام تمرکز کنم، اما بعدا که کم کم این وضعیت شد هر روز و بقولی روندی، دیگه اثری از اون نشاط اولی و تمرکز برای خوندن درس نبود. بعد از چند ماه دیگه شده بودم یک آدم معتاد به شیشه که بشدت ریاکشن به اتفاقات داشتم، الانم نه اینکه حالم خوب شده باشه، هنوزم بااینکه دو سالی هست شیشه نمی کشم داخل اون حالتها هستم، فقط وقتهائیکه دارو مصرف می کنم تا چند ساعتی حالم بهتره، اما بعدش دوباره میرم تو همون فازی اشتباهی و مریض. آدم فکر میکنه کل دنیا بر علیه ا ش شدن و می خوان براش توطئه کنند. کلا شیشه همینه، شخصیت وموقعیت آدمها رو از بین میبره، بعد برای بهبود یافتن دیگه کمترین شانس رو داری.من هم بعد از اینکه شدم یک معتاد به شیشه و با آدمهائی مثل خودم بُرخوردم، تبدیل شدم یه یک شخصیت دیگه، چیزیکه هیچ وقت نبودم اماشیشه من رو تبدیل به اون کرد. به همه چیز و همه کسی مشکوک بودم،نه اینکه الان هم نیسم، اما نه مثل اونزمان، مدام تصورم این بود که همه می خوان بر علیه من توطئه کنند و برای نابودی زندگی من وارد عمل بشن! یادمه کم کم شیشه کشیدن رو از احسان و این و اون یاد گرفتم وچون نه دود داشت و نه بوئی، برای همین خیلی راحت می تونستم داخل خونه توی اتاقم ساعتها بشینم و شیشه بکشم. خانواده ام بهم شک کرده بودند، چون هم اخلاقم عوض شده بود و هم زندگیم از این رو به اون رو شده بود، اما بخاطر اعتمادی که بهم داشتند سعی میکردند طور دیگه ای نگاه کنند و به همین راحتی اعتیاد من روقبول نکنند. البته توی اون مدت هم چند باری رفتم برای ترک کردن اماهیچ شانسی برای ترک واقعی شیشه نیست، یعنی شاید برای یک مدت بتونی بزاری اش کنار، اما این مدام نیست و دوباره از یک جا و نقطه ای توشروع میکنی به کشیدن و هر بار که برمیگردی از دفعه قبلی خیلی بدتره. برای تامین هزینه موادم همه کاری کردم، اول بگم که درس و دانشگاه و  آینده ام که این همه براش نقشه و آرزو داشتم رو بخاطر همین شیشه کلا بیخیال شدم، یعنی بعد از یک مدتی دیگه فقط دنبال این بودم که یک محفلی و جائی باشه و منم برم بکشم، برای داشتن مواد هم از بدن فروشی و سکس با هر کسی تا دزدی و حتی کیف قاپی و اینها رو هم انجام دادم، شاید شانس آوردم گیر نکردم دست مامورا، اما خب زندگیم به فنا رفت سر همین اعتیادم. الان اینجا هستم داخل رازی، همون امین آباد، میگن مخم تعطیل شده، نمیدونم راست میگن یا برای اینکه منو اینجا نگه دارن؛ میگن مخم آب شده، اما خودم فکر میکنم دوستام و خانواده ام برای اینکه از دستم راحت باشن با دروغ من رو آوردن اینجا و معرفی ام کردن، گفتن من دیوونه ام که اینجا نگهم دارن، روزی کلی قرص بهم میدن، اکثر اوقاتم که روی همین تخت نشستم، بعضی ساعتها حالم خوبه وقتی قرص می خورم میتونم بفهمم که اینجا هستم و نباید باشم، اما بیشتر مواقع این قرصها گیجم میکنه و زیاد تو محیط نیستم، چند باری بفکر فرار از اینجا افتاد، میخوام برم بیرون، دیگه هم دور خونواده ام نمیرم، اونها من رو به دروغ آوردن اینجا و بستری کردن.

این داستان زندگی رعنا بود، البته طبق روال داستانهای قبلی ما از اسامی مستعار برای نام بردن افراد استفاده کردیم، رعنا به گفتهء صمیمی ترین دوستش، اینروزها حواس متمرکز و سالمی ندارد، او خودش فکر میکند که حالش خوب هست و این توطئهء خانواده و دوستانش بوده که بابرچسب زدن بتوانند در بیمارستان روانی بستری اش کنند. اما با شواهد موجود و تاثیری که مواد محرکی چون شیشه بر روی سیستم عصبی بدن و بخصوص خودآگاهی و ماهیت ذهنی انسان میگذارد، می توان متوجه بودکه عدم تمرکز و خط ثابت در ارائهء همین سرگذشت نیز به واسطهء صدمهء وارده تحت الشعاع قرار گرفته است.با آرزوی بهبودی و سلامتی برای تمامی کسانی که درگیر چنین اعتیادی شده اند. به امید آگاهی هر چه بیشتر و پذیرش مسئولیت از جانب جامعه برای محافظت از خودش.

 

بسیاری از قربانیان بیماری‌ها زنده بودند اگر ...

تقی صیاد مصطفی

نگاهی به آ‌مار نشان می‌دهد سالانه 160 هزار سکته مغزی در ایران رخ می‌دهد که مرگ 30 هزار هموطن را به دنبال دارد و از آن بدتر، سکته مغزی در ایران، 10 سال زودتر از سن سکته مغزی در جهان رخ می‌دهد. بیش از پنج میلیون ایرانی مبتلا به دیابت هستند و طبق مطالعات انجام شده در کشور تا 20 سال آینده جمعیت دیابتی ایران دو برابر خواهد شد؛ چنانچه شمار مبتلایان به دیابت در ایران نسبت به 25 سال گذشته نیز سه برابر شده است. دیابتی که 300 هزار سال عمر مفید ایرانی‌ها را تهدید می‌کند. سالانه 93 هزار ایرانی بر اثر سکته قلبی فوت می‌کنند و میانگین سن سکته قلبی در ایران در بین مردان 59 سال و زنان ۶۵ سال است. سالانه 90 هزار نفر در ایران به انواع سرطان مبتلا می‌شوند و 70 هزار نفر به میزان ابتلا به سرطان در کشور ما افزوده می‌شود و 30 هزار نفر هم بر اثر سرطان فوت می‌کنند .                                                    

بار سنگین هزینه‌های سلامت بر دوش اقتصاد نفتی ایران: درحالی که کشورهای پیشرفته جهان با وضعیت اقتصادی بسیار بهتر از ما، دائما به دنبال راه حل‌هایی برای کاهش بار هزینه‌های سلامت هستند،‌ در کشور ما با این اقتصاد نفتی که به گفته مسؤولان، بین نوسانات رونق و رکود اقتصادی با نوسانات نفتی ارتباط تنگاتنگی وجود داشته و کاهش قیمت نفت آثار بدی بر رشد اقتصادی می‌گذارد، دولت‌ها باید میلیاردها تومان بار سنگین بیماری‌های غیرواگیر و مزمن را در کنار تمام مشکلات اقتصادی، به کمک جیب مردم تامین کنند .                                  

ارتقای سلامت عامل 46 درصد رشد اقتصادی 9 کشور پیشرفته: این درحالیست که نقش ارتقای سلامت در رشد اقتصادی و کاهش هزینه‌ها، اصلی مسلم به ویژه در اقتصاد سلامت است. مطالعه‌ای در سال 2001 نشان داده است که رشد اقتصادی در 9 کشور با اقتصاد پیشرفته بین 26 تا 46 درصد به دلیل ارتقای سلامت است و مطالعات دیگر نشان داده است که درآمد خانوارها قویا تحت تاثیر سلامت اعضای خانواده به ویژه در مناطق شهری است .          

بدترین اتفاقی که در حوزه علم کشور رخ داده است . بدترین چیزی که اکنون در حوزه علم اتفاق افتاده و حتی بدتر از بودجه ناچیز پژوهشی است، سپردن مدیریت مراکز علمی به دست افراد غیرنخبه است. ما نتوانسته‌ایم با نخبگان و دانشمندان خود ارتباط صمیمی برقرار کنیم؛ به آنها اعتماد کافی داشته باشیم و در عوض مدیریت مراکز علمی و دانشگاه‌ها را در بسیاری از موارد به افرادی داده‌ایم که در عمرشان به اندازه تعداد انگشتان یک دست هم پژوهش نکرده‌اند. اصلا نمی‌دانند درد یک نخبه چیست؟ فایده پژوهش چیست و چرا باید برای کاهش هزینه‌های کشور، مانع از هزینه‌کردهای بی‌فایده شد ؟                           

تنها راه نجات ما اعتماد به نخبگان است . سلامت را می‌توان امروزه از ارکان امنیت در یک کشور دانست. جامعه سالم یعنی جامعه‌ای دارای انسان‌های توانمند که قادرند در اهداف اقتصادی و اجتماعی به مشارکت گرفته شوند؛ این در حالیست که هر چه بر تعداد بیماری‌ها و جمعیت مبتلایان افزوده شود، آثار آن مستقیما متوجه اقتصاد کشور خواهد شد .                                                

تغیرات اقلیمی

نوشته : نادر زندی

 با شروع عصر صنعتی‌ که برای انسان رفاه و آسایش و پیشرفت به همراه داشته اما باعث نابودی و تخریب اکوسیستم و محیط زیست جهانی‌ هم شده است.هم اکنون با گذشت بیش از ۲ سده از صنعتی شدن تغییر اقلیم (climate change)یا گرمایش زمین (global warming)چالشی جهانی‌ و تهدیدی برای محیط زیست کره زمین می‌باشد که بر اساس تحقیقات هیئت بین دولتی تغییر اقلیم //ipcc فعالیت‌های انسانی‌ عامل اصلی‌ گرمایش  زمین است.

در سال‌های اخیر تغیرات آب و هوایی کل جهان را دچار بحران کرده است و افزایش روز افزون معضلات زیست محیطی‌ از قبیل گرمایش جهانی‌ ،کاهش منابع آب و نابودی تنوع زیستی‌ به یکی‌ از مهمترین مسائل حال حاضر کشور‌های دنیا و سازمان‌های بین المللی شده است و در صورتی‌ که میزان گاز‌های گلخانه‌ای به همین منوال افزایش پیدا کند نتیجه آن خیلی‌ بیشتر از انقراض گونه‌ها و افزایش سطح آب دریا‌ها خواهد بود. آنچه امروزه از آن به عنوان گرمایش جهانی‌ (gminglobal war) نام برده میشود در حقیقت افزایش میانگین درجه حرارت زمین در نزدیکی‌ سطح آن است.بر طبق تحقیقات انجام گرفته توسط دانشمندان در طول ۱۰۰ سال گذشته میانگین دمای هوا در نزدیکی‌ سطح زمین بین ۰.۱۸ تا ۰.۷۴ درجه سانتی گراد افزأیش یافته است و بر طبق مدل‌های تغیرات آب و هوایی که //ipcc طراحی کرده نشان میدهد در فاصله سال‌های ۱۹۹۰ -۲۱۰۰ میلادی میانگین دمای هوای سطح زمین بین ۱.۱ تا ۶.۴ درجه سانتیگراد افزایش پیدا خواهد کرد که این افزایش دما باعث ذوب شدن یخ‌های قطبی میشود که با ذوب شدن یخ‌ها سطح آب دریا‌ها بالا میاید و فصل‌ها شدت بیشتری میگیرند ،این بدین معنی‌ است که زمستان‌ها سرد تر از همیشه خواهد بود و تابستان‌ها گرم تر و خشک تر میشوند و از طرفی‌ دیگر این مساله بر کشاورزی که یکی‌ از کلیدی‌ترین فعالیت‌های تولیدی کره زمین است تاثیر ناخوشایندی را به همراه دارد که می‌توان گفت که تغییر اقلیم باعث میشود فصل رشد محصولات طولانی‌ تر شود و با افزایش دما احتمال خشکسالی افزایش مییابد .

از طرف دیگر میزان بارش را در مناطق مختلف تغییر میدهد و تغییر میزان و زمان وقوع بارش روی فرسایش و رطوبت خاک تاثیر می‌گذرد که هر دو عامل در کشاورزی بسیار مهم میباشند.پیش بینی‌ میشود که اگر روند گرمایش همین گونه افزایش یابد میزان بارش در عرض‌های شمالی افزایش و در مناطق نزدیک استوا مثل ایران کاهش مییابد.افزایش میزان دی اکسید کربن جو ممکن است محصولاتی مانند گندم و برنج را بیشتر بارور کند و از طرفی‌ محدودیت آب و افزایش دما اجازه نمیدهد عامل دی اکسید کربن  باعث افزایش محصول گردد و همچنین افزایش آلاینده‌های دیگر مانند ازن در لایه‌های جوّی نزدیک سطح زمین که گرمایش زمین باعث آن بوده رشد محصولات کشاورزی را دچار اختلال می‌کند.

میزان دی اکسید کربن موجود در هوا معیاری است برای سنجش گاز‌های گلخانه‌ای به عنوان مثال قبل از صنعتی‌ شدن دنیا دی اکسید کربن موجود در هوا ۲۶۰-۲۸۰ /////ppm بود که بعد از صنعتی شدن این میزان افزایش و به ۳۶۰ppm رسیده است.

گروهی از کارشناسان فرانسوی بر این باورند که مبارزه با افزایش دما نباید به کاهش دی اکسید کربن محدود شود زیرا متان گاز دیگری است که عصر گلخانه‌ای آن در کوتاه مدت بسیار حائز اهمیت است و کاهش دی اکسید کربن به تنهائی‌ نمی‌تواند تا سال ۲۰۵۰ میلادی ۲ درجه از دمای زمین بکاهد.

افزایش دمای کره زمین دسترسی‌ به آب شیرین و آب آشامیدنی را تحت تاثیر قرار داده که این باعث افزایش خشکسالی که به نوبه خود باعث مهاجرت روستائیان به شهر‌ها ،حاشیه نشینی و روی آوردن به سمت شغل‌های کاذب  و افزایش ناهنجاری‌های اجتماعی میشود.از سوی دیگر به علت بالا آمدن سطح دریا‌ها آب شور به منابع آب شیرین ساحلی نفوذ کرده و باعث تغییر کیفیت آب خواهد شد که می‌توان به اروند رود اشاره کرد که بر عصر خشکسالی و شدت تبخیر حوضه آبریز ،اروندرود دچار مشکل شده و همزمان با آن بالا آمدن سطح آب خلیج فارس سبب پیشروی آن به سمت اروند و در نتیجه باعث بوجود آمدن مشکلاتی برای تنوع زیستی‌ حوضه اروند شده و از طرفی‌ دیگر تبخیر ناشی‌ از گرم شدن کره زمین باعث خشک شدن رودخانه‌ها ،تالاب‌ها و در یاچه‌ها و پایین آمدن کیفیت آب و افزایش املاح آب‌های شیرین میشود که این مساله بویژه در مناطق کم آب مثل مناطق بیابانی و نیمه بیابانی مشهود تر است.بر اساس پیش بینی‌‌های سازمان‌های جهانی‌ در ۱۰۰ سال آینده به دلیل ذوب شدن یخ‌های قطبی و یخچال‌های طبیعی و کوه‌های یخی شناور ،سطح آب دریا‌های آزاد بین ۳۰ cm تا ۱.۵ متر افزایش پیدا خواهد کرد که این امر به نوبه خود باعث ناپدید شدن و یا خالی‌ از سکنه‌ شدن برخی‌ از جزایر ،پیشروی آب در نواحی ساحلی و تحت تاثیر قرار دادن تاسیسات و زندگی‌ مردم در بنادر خواهد شد و از طرفی‌ دیگر با ذوب این یخ‌ها جریانی از آب خالص سرد به زیر آب گرم اقیانوس‌ها می‌لغزد و در مقیاس بزرگ جریان‌های اقیانوسی گسترده‌ای را به وجود میاورد که باعث ایجاد تعداد بیشتری از طوفان ها، هارکین ها،گرد باد‌های دریایی و پدیده‌ای به نام ال‌ نینو میشود که هم اکنون شاهد این رویداد‌ها هستیم.

با افزایش گرمایش جهانی‌ احتمال انفجار آتش فشان‌ها نیز افزایش خواهد یافت.افزایش دمای هوا در سطح کره زمین باعث ناپدید شدن کوه‌های یخی میشود که باعث کاهش فشار اعمال شده روی سنگ‌های که در زیر صفحات یخی قرار دارند شده و در نتیجه منجر به ذوب سنگ‌های درونی‌ زمین و تشکیل ماگما خواهد شد و با آب شدن یخ‌ها ماگمای بیشتری در درون زمین ایجاد خواهد شد که میتواند زمینه مناسبی را برای انفجار آتش فشان‌ها که میتواند سراسر جهان را تحت تاثیر قرار دهد ایجاد کند.دلیل این امر واضح است با ذوب شدن یخ‌ها فشار وارد شده بر پوسته زمین تغییر می‌کند و در نتیجه احتمال وقوع انفجار افزایش پیدا خواهد کرد چرا که وزن صفحات یخی همانند عامل نگهدارنده‌ای در برابر ذوب مواد درونی‌ زمین عمل کرده و سال‌ها از زمین در برابر انفجار آتش فشان‌ها محافظت کرده است.

از طرفی‌ دیگر افزایش دما باعث گسترش بیماری‌های مناطق گرمسیری بعضا تب‌ و بیماری‌های ویروسی و از طرف دیگر باعث افزایش زاد و ولد جوندگانی مثل موش و به تبع آن شیوع  بیماری‌های منتقله توسط آن‌ها خواهد شد.

دانشمندان دست اندر کار پروژه‌های اروپایی با نمونه براری از اعماق سفره یخی قطب جنوب به این نتیجه رسیده‌اند که میزان دی اکسید کربن اکنون از هر زمان دیگر در ۸۰۰ هزار سال گذشته بسیار بیشتر بوده است و نتیجه گرفته اند که اگر گرمایش زمین با همین صورت فعلی‌ ادامه یابد تنها یک دهه طول خواهد کشید تا این روند به نقطه غیر قابل بازگشت برسد.

بر اساس گزارش جدید منتشر شده فائو دامپروری صنعتی‌ در مقایسه با سیستم حمل و نقل ۱۸ در صد گاز دی اکسید کربن  بیشتری را آزاد می‌کند.با افزایش سطح رفاه مردم سالانه مصرف گوشت و مواد لبنی افزایش پیدا کرده است. تولید جهانی‌ گوشت از بیش از ۲ برابر مقدار ۲۲۹ میلیون تن در سال ۱۹۹۹-۲۰۰۱ به مقدار ۴۶۵ تن در سال ۲۰۵۰ و تولید صنعتی‌ و مواد لبنی از ۵۸۰ تن به مقدار ۱ هزار و ۴۳ تن برنامه ریزی میشود.صنعت دامپروری بیش از سایر زیر شاخه‌های دیگر زراعت در سطح جهان در حال گسترش است و این سرعت روبه رشد زیان‌های محیط زیستی‌ بسیاری را به دنبال خواهد داشت.

تخمین زده میشود که دامپروری ۹ در صد از گاز دی اکسید کربن آزاد شده از فعالیت‌های انسانی‌ را تولید می‌کند اما این صنعت گاز گلخانه‌ای دیگری را نیز تولید می‌کند که اثرات زیست محیطی‌ زیان بری دارد.۶۵ در صد از کل گاز اکسید نیترو تولید شده توسط فعالیت‌های بشری به دامپروری صنعتی‌ تعلق دارد.بیشتر این گاز از کود حیوانی آزاد میشود به علاوه تخمین زده شده که ۳۷ در صد گاز متان تولید شده توسط فعالیت‌های انسان از دامپروری صنعتی‌ آزاد میشود.

تغیرات اقلیمی و تاثیرات آن بر ایران: بر اساس گزارش رسمی‌ برنامه عمران سازمان ملل ،خاورمیانه آسیب پذیر‌ترین منطقه در برابر تغییر اقلیم دانسته شده است .بر اساس پیش بینی‌ /ipcc خاورمیانه می‌بایست بین نیم تا حداکثر ۷۵ صدم درجه سانتی گراد گرمتر شده باشد اما آنچه تاکنون شاهد آن هستیم تقریبا ۲ برابر این مقدار بوده است. در کویت متوسط دما در ۵۰ سال گذشته ۲ درجه افزایش یافته و در ۴۰ سال گذشته در عراق از مجموعه ۴۰ دوره بارش فقط ۳ دوره تر سالی‌ و هفت دوره بارش نرمال رخ داده ولی‌ ۳۰ سال در این مدت (یعنی‌ ۷۵ در صد دوره‌های بارش) خشکسالی یا خشکسالی شدید رخ داده است و در گزارش دیگر اشاره شده است که ۱۰ تا ۱۲ زمستان بسیار گرم کشور‌های شرق مدیترانه در ۱۰۰ سال گذشته در همین ۲۰ سال اخیر رخ داده است.بر طبق گفته مدیر ملی‌ تغییر آب و هوا در سازمان محیط زیست تاکنون دمای ایران ۱.۵ درجه و در برخی‌ از مناطق حدود ۲ درجه افزایش داشته است و در گزارش رسمی‌ وزارت نیرو نیز آماده است که تاکنون میزان بارش کشور ۱۵ در صد کاهش داشته و از متوسط سالانه ۲۴۰ میلی‌ متر به ۲۰۵ میلی‌ متر رسیده و دمای کشور نیز دست کم ۱.۱ درجه افزایش پیدا کرده است.

نمی‌توان از این واقعیت فرار کرد که در ایران تغییر اقلیم رخ داده و ایران هم اکنون به کشوری گرم تر و خشک تر تبدیل شده است.بحران آب مهمترین مساله ایران در سال‌های پیش رو خواهد بود. این بحران کشاورزی و دامپروری را در کشور بسیار محدود کرده و اقتصاد ایران را کاملا نیازمند به نفت کرده است.

بحران‌های زیست محیطی‌ در ایران شدت بیشتری خواهد گرفت در حالی‌ که هم اکنون ایران از جمله صدر نشینان فهرست انواع بحران‌های محیطی‌ از قبیل بیابان زایی ،فرسایش خاک ،جنگل زدایی و نابودی تنوع زیستی‌ است و تغییر چشم انداز‌های طبیعی باعث خواهد شد کمتر زیست بومی در ایران توان زد آوری پسین را داشته باشد.حیات روستأیی منحصر به باریکه هایی در استان‌های ساحلی خزر و یا کرانه برخی‌ رود‌های دائمی میشود و روند مهاجرت به شهر‌های کوچک ،از شهر‌های کوچک به شهر‌های بزرگ و از شهر‌های بزرگ به تهران و از تهران به خارج از ایران شتاب بیشتری خواهد گرفت.

کمبود آب بسیاری از صنایع را به تعطیلی‌ خواهد کشاند و مزیت نسبی‌ خدمات را نیز کاهش خواهد داد.مشکل پیچیده‌تر بر آمدن جریان‌های نوی‌ افراطی گری ،بنیاد گرایی و خشونت طلبی است.تجربه سال‌های اخیر در شمال آفریقا و خاورمیانه نشان میدهد که خشکسالی و خشونت به شدت میل به هم آمیختگی دارند.نتایج یک تحقیق نشان میدهد که ۲ درجه افزایش متوسط دما امکان بروز جنگ‌های قومی ،مذهبی‌ و منطقه‌ای را ۵۰ در صد افزایش میدهد.با افزایش گرما تعداد روز‌های خشک در اکثر نقاط کشور افزایش مییابد و باعث خشکی تالاب‌ها شده و زندگی‌ حیوانات و پرندگان و گونه‌های گیاهی ساکن در این تالاب‌ها را دچار مخاطره کرده و از طرفی‌ دیگر کاهش باران در مناطق شمالی کشور موجب میشود که آب کافی‌ برای کشت برنج تامین نگردد.

بر اساس شبیه سازی‌های انجام شده توسط ipcc در زمینه تغیرات آب و هوایی تا سال ۲۰۴۰ میلادی (۲۵ سال آتی)نسبت به دوره ۱۹۷۶-۲۰۰۵ تغیرات اقلیمی در ایران پیامد‌های زیر را به دنبال خواهد داشت:

۱.متوسط میزان بارش ۹ در صد کاهش خواهد یافت.

۲.یک درجه سانتی گراد متوسط دمای کشور افزایش پیدا خواهد کرد.

۳.تعداد بارش‌های سنگین و سیل آسا تا ۴۰ در صد افزایش پیدا خواهد کرد.

۴.تعداد روز‌های داغ (دمای بیش از ۳۰ درجه سانتی گراد )در اکثر نقاط کشور افزایش مییابد بویژه این افزایش در مناطق جنوب شرقی‌ کشور (استان‌های سیستان و بلوچستان و کرمان)بیش از مناطق دیگر خواهد بود.

۵.تعداد روز‌های یخبندان در اکثر نقاط کشور کاهش خواهد یافت و بیشترین کاهش را در مناطق غرب کشور در استان‌های آذربایجان شرقی‌ و غربی و اردبیل شاهد خواهیم بود.

۶.تعداد روز‌های خشک در کشور افزایش و مناطق غرب (استان‌های  ایلام،کردستان،لرستان،کرمانشاه)و جنوب شرقی‌ (استان‌های سیستان و بلوچستان و کرمان)این افزایش روز‌های خشک را بیشتر تجربه خواهند کرد.

اثر تغیرات اقلیمی بر منابع آب کشور:

۱.سرانه ذخایر آبی کشور تا حدوده ۱۳۰۰ متر مکعب کاهش خواهد یافت.

۲.با افزایش یک درجه سانتیگراد دمای کشور معدل ۱۳ میلیاردمتر مکعب منابع آبی کشور از طریق تبخیر از دسترس خارج میشود.

۳.امنیت ساز‌های آبی کشور با افزایش باران‌های سیل آسا و سنگین با ریسک بیشتری روبرو خواهد شد.

۴.رژیم کمی‌ و کیفی منابع آب سطحی و ذخایر برف و یخچال‌های طبیعی تغییر خواهد کرد که منجر به افزایش رواناب در زمستان و کاهش آن‌ها در بهار خواهد شد.

۵.رواناب‌ها در ۵ حوضه آبریز کشور افزایش و در ۳۰ حوضه کاهش خواهد یافت که می‌توان گفت بیشترین کاهش رواناب در حوضه‌های کرخه (۳۸ در صد)و کارون (۳۶)در صد و حوزه‌های آبریز تالش و انزلی ۱۲ در صد افزایش خواهند یافت و استان‌های خوزستان ،فارس،کهگیلویه و بویر احمد ،چهارمحال و بختیاری و اصفهان با بیشترین کاهش رواناب روبه رو خواهند شد و از طرفی‌ چون ۹۰ درصد تولید برق آبی در حوزه‌های کارون و کرخه انجام میشود با این کاهش رواناب در این حوزه‌ها ،کاهش تولید نیرو گاه‌های برقآبی کشور در ۲۵ سال آتی قطعی است .

 اثر تغیرات اقلیمی بر جنگل‌ها و مراتع ایران

هم اکنون مساحت جنگل‌های کشور حدوده ۲.۱۴ میلیون هکتار است و حدود ۶.۷ در صد مساحت کشور از جنگل تشکیل شده است این در حالی‌ است که بر اساس معیار‌های بین المللی هر کشوری با مساحت کمتر از ۲۵ در صد جنگل نسبت به مساحت کل آن ،کشوری است در موقعیت بحران زیست محیطی‌ و از طرفی‌ دیگر سطح مراتع کشور در حال حاضر ۷.۸۴ میلیون هکتار است و سهم مراتع از کل مساحت کشور ۵۲ در صد است.اما با افزایش دما و کاهش بارش اثر قابل توجهی‌ بر جنگل‌های شمالی به خصوص بر گونه‌های جنگلی‌ مانند توسکا ،توسکای ییلاقی و گونه‌های سازگار شده جنگل‌های قدیمی‌ خواهد گذشت.

-با افزایش دما و شوری آب خلیج فارس و دریای عمان،جنگل‌های ماندابی این حوضه مورد تهدید قرار خواهند گرفت.

-کاهش بارش باعث کم شدن پوشش گیاهی مراتع و از طرفی‌ بارش‌های سیل آسا در این مراتع، فرسایش خاک را به همراه داشته و موجب تشدید فقر پوشش گیاهی مراتع خواهد شد.

 اثر تغیرات اقلیمی بر نواحی ساحلی

نواحی  ساحلی ایران در ۳ منطقه دریای خزر ،دریای عمان و خلیج فارس قرار گرفته ast.iran دارای ۲۷۰۰ کیلومتر خط ساحلی و ۱۰ میلیون نفر نیز در این مناطق ساحلی زندگی‌ میکنند.اما با تغییرت اقلیمی تا سال ۲۰۴۰ میزان بارش در رودخانه ولگا افزایش خواهد یافت.با توجه به اینکه بیش از ۸۰ در صد آب ورودی به دریای خزر از این رودخانه تامین میشود سطح آب دریای خزر افزایش مییابد.

کاهش بارش ،افزایش دما و فعالیت‌های انسانی‌ موجب کاهش پوشش گیاهی و کاهش رواناب از حوضه‌های دریای خزر شده و فرسایش خاک و کاهش زاد و ولد ماهیان را به همراه خواهد داشت و از طرفی‌ دیگر افزایش شوری آب بر زندگی‌ آبزیان تاثیر خواهد گذشت.

با کاهش بارش و افزایش دما در مناطق غربی و همسایگان غربی کشور میزان گرد و غبار افزایش و بر شدت کدورت و میزان بر رسوبی خلیج فارس افزوده خواهد شد.

شدت طوفان‌های دریای عمان به دلیل فقر پوشش گیاهی ناشی‌ از کاهش بارش در سواحل این دریا و از طرفی‌ دیگر فرسایش خاک و ورود رسوبات به دریا افزایش پیدا خواهد کرد.

 اثر تغیرات اقلیمی بر تنوع زیستی‌ ایران

ایران دارای  ۱۰۰ تالاب بزرگ و ۳۴۵۰ رودخانه دائمی و فصلی است که محلی است برای زیست انواع موجودات و گیاهان .

کاهش بارش و افزایش دما بویژه در منطقه البرز و زاگرس باعث کاهش قابل ملاحظه آب تالاب‌ها شده و زندگی‌ جانوران و گیاهان ساکن این تالاب‌ها را در معرض خطر قرار میدهد.

زنجیره‌ زاد و ولد حیوانات وحشی تغذیه کننده از مراتع کشور در معرض تهدید قرار خواهد گرفت.

افزایش دما ،کاهش زاد و ولد گونه‌های جانوری و پرندگان را موجب خواهد شد و مهاجرت پرندگان از کشور را افزایش خواهد داد.

افزایش دما ،کاهش طول زمستان و بهار زود رس بر چرخه تولید مثل گیاهان و جانوران تاثیر خواهد گذشت.

جنگل‌های بلوط در زاگرس و بسیاری از از گونه‌های گیاهی و جانوری بویژه کروکودیل ایرانی‌ بر عصر تغیرات اقلیمی در معرض خطر قرار خواهند گرفت.

 اثر تغیرات اقلیم بر کشاورزی در ایران

-کاهش بارش و افزایش دما باعث افزایش نمکزار‌ها و کاهش اراضی‌ قابل کشت خواهد شد.

-کاهش میزان بارش و افزایش دما در اکثر نقاط کشور بویژه در مناطق غرب و جنوب غربی موجب کاهش قابل ملاحظه پوشش گیاهی و عملکرد محصولات دیم خواهد شد.

تولید غلات کشور تا سال ۲۰۲۰ ۵ در صد ،تا سال ۲۰۵۰ ۱۰ در صد و تا سال ۲۰۸۰ تا ۳۰ در صد کاهش مییابد.

-عملکرد گندم دیم در سال ۲۰۲۵ تا ۲۰ در صد و تا سال ۲۰۵۰ تا ۳۳ در صد کاهش خواهد یافت.

کاهش بارش در مناطق شمالی کشور موجب میشود آب کافی‌ برای کشت برنج تامین نگردد که باعث کاهش تولید برنج در کشور میشود.

-افزایش دما در فصول سرد باعث افزایش آفات ،علف‌های هرز و انواع بیماری‌های گیاهان میشود و از این طریق موجب افزایش هزینه تولید و استفاده بیش از سموم و آفت کش‌ها و آلودگی‌ محیط زیست خواهد شد.

-افزایش دما و کاهش بارش بر تولید محصولات زراعی و علوفه تاثیر گذشته و این امر بر عملکرد فعالیت‌های دامداری و پرورش طیور نیز تاثیر خواهد گذشت.

اسزیش دما در فصل گرما موجب استرس دمایی دام و طیور خواهد شد و از این طریق نیز بر میزان تولید گوشت و شیر در کشور تاثیر خواهد گذشت.

افزایش دما و شوری آب به همراه تغییر در جریانات اقیانوسی در اقیانوس هند بر زندگی‌ ماهی‌ تن تاثیر منفی‌ خواهد گذشت.

افزایش دما صنعت پرورش ماهیان سرد آبی را به شدت کاهش داده و با کاهش دما و رواناب رودخانه‌ها آب مورد نیاز پرورش ماهیان گرم آبی نیز کاهش خواهد یافت.

در این شرایط مشاهده و مدیریت پیامد‌ها و آسیب‌های تغیرات اقلیمی میتواند تا حدودی از مشکلات و آسیب‌های آن کاست و از نابودی کامل ظرفیت‌های تولید جلوگیری کرد از این رو تغییر و اصلاح الگوی تولید محصولات کشاورزی به سمت محصولات با آب بری کمتر ،ارتقای وضعیت محیط زیست و رسیدن به استاندارد‌های ملی‌ و بین المللی محیط زیست ،توجه به اصل توسعه پایدار ،ایجاد حلقه سامانه‌ای بین نهاد‌ها و سازمان‌ها در حفاظت از طبیعت،جلوگیری از تخریب محیط زیست،اصلاح الگوی مصرف آب در بخش‌های مختلف بویژه بخش کشاورزی،فرهنگ سازی،اصلاح الگوی مصرف مواد غذایی و محصولات کشاورزی به سمت مصرف بهینه و کاهش ضایعات،مدیریت و کنترل فرسایش خاک و ارتقای بهره وری منابع تولید،استفاده کمتر از انرژی‌های فسیلی و استفاده از انرژی‌های نو و تجدید پذیر،مبارزه با گرمایش جهانی‌ به کمک طبیعت به طور مثل درختانی که در آب‌های شیرین غوطه ور هستند در مقایسه با درختان جنگلی‌ مناطق غیر دریایی مدت و زمان طولانی‌ تری کربن را در خود ذخیره میکنند و می‌توانند در خارج کردن مقادیر انبوهی از کربن موجود در هوا از محیط موثر باشند.درختان آبزی به طور متوسط ۲۰۰۰ سال کربن را در خود ذخیره میکنند در حالی‌ که جنگل‌ها توانایی ذخیره کردن برای ۲۰ سال کاهش مییابد.

افزایش و ارتقای مشارکت مردمی در حفاظت محیط زیست ،افزایش سطح عرصه‌های حفاظتی بر اساس ضوابط جهانی‌ از طبیعت (iucn)و افزایش تعداد و سطح مناطق تحت مدیریت.

در قرن حاضر حفاظت از محیط زیست برای دستیابی به توسعه پایدار و آینده‌ای روشن که در پرتو آن حقوق نسل‌های آینده تضمین شود ،مهمترین وظیفه و مسئولیت دولت‌ها به شمار میرود و گویی که انسان فراموش کرده است که آسایش و رفاه هنوز به سلامت کلیه و اجزای اکوسیستم پیوند دارد و بقای خود را باید در حفظ محیط زیست جستجو کند.

 

انسان و انسانیت ...

پریسا حسین پور

می پرسند از کجا آمده ای، چه می گوئی، به چه می اندیشی، از کدام قوم و نژادی، ایمانت چیست، از کدام سرزمینی، می گویم، من حقیقتم، عدالت و انسانیت خواسته ام فریاد مانده در گلویم برآمده از کوههای سر به فلک کشیده البرز از بلندای دماوند بال پرواز گشوده و فرود می آیم در سرزمین شعر گوته ، نوای بتهوون .

همراه با دانوب آبی، سوار بر بال چلچله اندیشه وخیال اشتراوس ، سفری دوباره آغاز می کنم و تا دور دستها می سرایم ترانه عشق ، محبت و دوستی را

آزادی و برابری و عدالت را بر بلندای تاریخ بشریت .

سفری آغاز می کنم از دل تاریخ، از شمال تا قطب جنوب . از کویر و دامنه کوه و کرانه های شرق تا دروازه های تمدن غرب .

همنوا با ناله های بردگان اهرام ثلاثه ، فرود می آیم چون مشت گره کرده اسپارتاکوس بر ستونهای سر به فلک کشیده امپراتوری رم ، می خوانم سرود آزادی و برابری را در سنای دروغ و تزویر سزار!

می شوم ابراهیم و تبر به دست فرود می آیم بر بتهای تاریخ .

بر کشتی نوح می نشینم و می دانم که حیوانات نیز حق حیات دارند.

دستی نورانی و عصایی معجزه گر بر پیکر موسی و می شکافم نیل را و تا بهشت موعود می روم .

همنوا با کر کلیسا، تاجی زرین بر سر پادشاهی عیسی، محبت و صلح را در جهان طنین انداز می شوم .

سوار بر شنهای داغ عربستان ، ندای برابری و برادری محمدی سر می دهم و رحمت را از دل گورهای دختران زنده بگور بیرون می کشم .

من عطش را در تشنگان حقیقت نینوا معنا کرده و می شوم وجدان بیداری انسان .

بر آرامش یوگا ، مدیتیشن  به پرواز بودا در  می آیم تا عرش را معنا ببخشم .

من گاندی ام با پارچه ای سفید ، بافته بر دستان رهایی از استعمار !

سرانگشتان عاطفه به گستره هستی مادر ترزا ،

صدای حقیقت جوی گالیله در زندان خرافه و نیرنگ انکیزاسیون .

فریاد انسان تحقیر شده و درمانده ام و تا پشت درهای زندان باستیل می تازم تا قهر تاریخی ام به یاد دژخیمان و خود کامگان آورد " حقوق بشر" را .

به لباس متفقین در آمده ام و می خواهم جنگی ویرانگر و خانمانسوز را از بیخ و بن برکنم. تا پشت دیوارهای برلین-----

می روم و می شویم اشک از چشمان کودکان تنها ، زنان و مردان بی عشق ، دلداده .

مقاومتی به رنگ زرد در ویتنام ، بطلانی است بر تجاوز وخودکامگی ودر ژاپن، صبر و بردباری ، آزادی و سرافرازیم را بر بمبهای هیرو شیما و ناکازاکی پیروز می گردانم .

با برباد رفته میخوانم، نه شمال و نه جنوب اسکارلت را و با فریادهای لوترکینگ ، ایکس  همصدا می شو م و با ماندلا بر آپارتاید  می تازم .

من دستانی هنرمندم برپیکره مجسمه "آزادی" بر فراز کارتلها و تراستها .

من تب و تاب خاور میانه ام، سرد نخواهم شد تا محو ستم و چپاول .

میشوم کودکی گرسنه در آ فریقا، کودکی عصا به دست در افغانستان، خاکستری پوش، در کره ای که شمالش نام نهاده اند و کودکی مانده در اسارت تحجر اسلامی نیرنگ بازان روحانی و محرومیتی دردمند به عظمت هستی در جای جای جهان .

می شکفم در هنر، ادبیات، شعرو موسیقی .

در لبخند مونالیزا ، ایاصوفیه ، لوور ، تالارآئینه  .

سمفونی شوپن ، موتسارت  .

شوریدگی چنگ و رباب رودکی .

تفکری ناب در تراژدی  هومر ، فلسفه افلاطون ، ابن سینا ، ابن خلدون  .

اندیشه ای نو در روسو ، مونتسکیو ، نیچه و هدایت   .

من با علم و تکنولوژی  تاریکی را به نور رهنمون  می شوم  با ادیسون ، بل ، رازی ، پاستور  و بیل گیتس .

شعر می شوم در نظم  حافظ ، گوته ، نسین  .

عاشق میشوم با لامارتین. با فروغ  و پروین  تا بیرون کشم  زنان انسان و انسانیت زن را از قعر حرمسراهای نفرت تاریخ. .

من زنم، انسانم، زبانم کردی است و فریادم از جنس  " زینب جلالیان"  به رنگ ایستادگی!

با پندار، گفتار و کردار نیک اهورائیم  با کوروش کبیر زادگاهم همنوا می شوم و می خوانم منشور حقوق بشر را :

منم کوروش ، شاه بزرگ ، شاه چهار گوشه جهان 

آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم ، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند. من برده داری را بر انداختم و به بدبختی آنان پایان بخشیدم . فرمان دادم همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند . فرمان دادم هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند . من برای همه مردم جامعه ای آرام فراهم ساختم و صلح و آ رامش را به همه مردم اعطا کردم .

اکنون در اوج شوریدگی با رقص سما با مولانا نوا سر می دهم :

کز دیوو دد ملولم و انسانم آ رزوست .....

 

قربانیان تجاوز

سپیده نامور

یکی از بدترین اتفاقاتی که می تواند برای فرد اتفاق بی افتد ، تجاوز جنسی است. این موضوع تاثیر بسیار بدی بر روی روحیات فرد ، زندگی اجتماعی ، رفتار او با خانواده دوستان همکاران دارد. همچنین باعث می شود که مشکلاتی برای آینده ی او به وجود اید.

اصطلاح تجاوز جنسی چه زمانی به کار می رود؟ تجاوز جنسی عبارت است از انجام رفتار جنسی با فردی بدون میل و خواسته یا رضایت وی. تجاوز جنسی از نظر قانون به دو شکل انجام می گیرد؛ در حالت اول که از آن به عنوان «تجاوز اجباری» یاد می شود، شخص با فردی رابطه برقرار می کند که ناراضی است و در حالت دوم رابطه و آمیزش جنسی با افراد کم سن و سال (از نظر قانونی) انجام می شود. در نوع اول، همیشه اجبار از طرف فرد متجاوز وجود دارد ولی در نوع دوم حتی اگر این اقدام با میل و رغبت فرد همراه باشد، چون از نظر قانون سن فرد کمتر از سن قانونی است، مسوول رفتار جنسی اش نیست و باز هم تجاوز محسوب می شود، حتی اگر اجباری در کار نباشد. معمولا بیشترین قربانیان چه کسانی هستند؟ آمارها نشان می دهد نزدیک به ۹۰ درصد، قربانیان اصلی تجاوز های جنسی، زنان هستند اما مردان نیز ممکن است مورد تجاوز قرار گیرند. بعد از زنان، کودکان معمولا قربانی اصلی هستند. 

چه عاملی باعث می شود تا فردی اقدام به چنین رفتاری کند؟ دلایل تجاوز از نظر جرم شناسی متفاوت است؛ بیشتر تجاوزها طبق آمارهای بین المللی به دلیل مستی فرد متجاوز انجام می شود، اما دلایل متعدد دیگری نیز برای این کار وجود دارد؛ انحراف جنسی فرد متجاوز، خصومت، دریافت حق السکوت، تهدید، تضاد بافت های طبقاتی و اجتماعی جامعه، بیماری روانی فرد متجاوز و جنگ. با توجه به اینکه فرد قربانی در شرایطی ناخواسته و به اجبار مورد آزار قرار می گیرد، چنین رفتاری چه پیامدی از لحاظ روانی می تواند برای او داشته باشد؟ معمولا بیشتر قربانیان تجاوزهای جنسی، دچار علایم شدید اختلال های اضطرابی، افسردگی، اختلال استرس پس از ضربه عاطفی  و مشکلات ارتباطی و هیجانی و عاطفی می شوند. البته نوع تجاوز در بروز علایم پس از آن نیز تاثیر دارد، مثلا افرادی که در جنگ مورد تجاوز قرار می گیرند، علاوه بر آثار منفی تجاوز از سایر پیامدهای جنگ نیز متاثر خواهند بود و علایم آنها ممکن است شدیدتر باشد. بنابراین برنامه هایی که در این بین، برای کمک به قربانیان طراحی می شوند، باید شامل بهبود و برطرف کردن علایم روانی، مشکلات جسمانی، تقویت نگرش ها، بهبود روابط بین فردی و عاطفی باشد؛ به گونه ای که باعث ارتقای کیفیت زندگی و بهزیستی آنها شود. پس از این حادثه اولین اقدامی که فرد قربانی یا اطرافیانش باید انجام دهند، چیست؟ ایجاد احساس امنیت اولیه و اطمینان از سلامت جسمی اولین اقدامی است که باید انجام شود. در این شرایط قربانی باید به مکانی که احساس امنیت می کند مانند منزل، نزد دوستان یا افرادی که به آنها اطمینان دارد، پناه ببرد و سعی کند موضوع را با آنها مطرح کند. معمولا بعد از تجاوز و سوءاستفاده جنسی، قربانیان ممکن است به دلیل احساس شرم و گناه، تا مدت ها یا حتی گاهی هرگز در این مورد با کسی صحبت نکنند .  زیرا در برخی جوامع، مطرح کردن این مساله ممکن است آسیب های بعدی برای قربانی در پی داشته باشد. در هر حال باید سریعا به پزشک مراجعه کند تا اقدام های اولیه لازم انجام شود. اینکه فرد ابتدا به پزشک مراجعه کند یا موضوع را با افراد خانواده در میان بگذارد و سپس برای انجام امور پزشکی اولیه اقدام کند، کاملا به شرایط او بستگی دارد. لازم است قربانی حتما با فردی مورد اعتماد به پزشک مراجعه کند. اقدام های پزشکی در تقویت سلامت جسمی اولیه و رفع آسیب های احتمالی بسیار موثر است زیرا در بیشتر تجاوزها به دلیل رعایت نشدن نکته های بهداشتی، امکان بارداری، ابتلا به بیماری های مقاربتی و آسیب های جسمانی جدی به دستگاه تناسلی وجود دارد. اقدام بعدی باید مراجعه به پلیس و طرح این مساله با آنها باشد. البته این کاملا به فرهنگ و نگرش های فردی و خانوادگی قربانی بستگی دارد. در بسیاری موارد، فرد قربانی یا خانواده به دلیل ترس از آبروریزی یا به دلیل شرم و حیا یا حتی ترس از متجاوز (به خصوص اگر او را بشناسد) این کار را انجام نمی دهند. در هر صورت اگر به پلیس مراجعه شود، اقدام های موثری مانند آزمایش DNA، نمونه بزاق دهان، نمونه ادرار، خون، نمونه مو از ناحیه شرمگاهی، بررسی ناحیه تناسلی و مقعد و…. به وسیله پزشکی قانونی برای شناسایی متجاوز انجام خواهد شد.

 با توجه به اینکه فرد قربانی علاوه بر آسیب های جسمانی از نظر روانی نیز آسیب می بیند برای سلامت روان او چه توصیه هایی دارید؟معمولا افراد قربانی ممکن است به دلیل ترس، اضطراب و نگرانی تا مدت ها در منزل گوشه گیر و دچار افسردگی شوند، علایم استرس پس از آسیب را از خود نشان دهند و به همین دلیل روابط بین فردی، عملکردهای اجتماعی، شغلی، تحصیلی و… آنها دچار اختلال و آسیب جدی شود. از آنجا که علاوه بر آسیب های جسمانی ناشی از تجاوز، فرد قربانی معمولا با آسیب های روانی جدی نیز روبرو می شود و از نظر عاطفی و هیجانی آسیب خواهد دید، بنابراین گام بعدی باید کمک برای به دست آوردن سلامت روانی فرد باشد. برای این منظور معمولا مراکز تخصصی برنامه های خاصی برای قربانیان تجاوزهای جنسی دارند که شامل ایجاد نگرش های مثبت، تغییر عواطف و هیجان های مثبت و ارتقای کیفیت زندگی و بهزیستی است. استفاده از این برنامه می تواند برای این افراد مفید باشد. نوع برنامه هایی که در این مراکز ارائه می شود، منعطف است و با توجه به شرایط خاص قربانی ممکن است تغییر کند.البته نباید فراموش کرد با توجه به تفکر حاکم بر جامعه، نگرش های فرد، نوع تجاوز، شرایط اجتماعی و طبقاتی فرد قربانی، نوع اقدام هایی که انجام می شود، متفاوت است، اما به طور کلی اقدام ها در چارچوبی که اشاره شده قرار می گیرند؛ البته با تغییراتی در برنامه ریزی و اجرا.

 

مسئله حجاب در نظام اسلامی ایران

شیوا کرمی مکوند

حجاب ، پوشش ، سکسوالیته و بدن زن "مسئله است " حتی فراتر از آن، اولویت اول مابحث حقوقی زنان امروز است . برای من و بسیاری از زنان که هر روز اخبار زنان در ایران ودیگر کشورهای جهان را پیگیری می کنیم حجاب و اثرات آن  بر زندگی زنان را از ابعاد و جهات مختلف می بینیم و بین بسیاری از آسیبها و بحرانهای اجتماعی و  نگاه ایدئولوژی نهفته در "حجاب " ارتباط برقرار می کنیم این اولویت واضح و آشکار است .

از سوی دیگر می دانیم که اکثریت زنان ایران حجاب اجباری را نمی پذیرند و به آن معترضند . آماری که خود مسئولان جمهوری اسلامی اعلام کرده اند ، یکی از مسئولان اصلی طرح امنیت اجتماعی گفته بود ، پیش از آغاز این طرح در آستانه بی حجابی کامل بودیم .

zanan-2.jpg

اما این زنان با وجود این نارضایتی ، آگاهی اساسی در باره اثرات عمیق و شدیدی که حجاب مستقیم وغیر مستقیم برزندگی آنها گذاشته است را ندارند. حجاب آنچنان برای مردم وحتی روشنفکران به پدیده ای عادی و قابل اغماض تبدیل شده است وچنان " جلوی چشم" و " روزمره " شده است که چشم همه به روی آن بسته شده است و حتی گاهی که صحبت از آن می شود ، انگار موضوعی  پیش پا افتاده  و دون بحثهای روشنفکری است . بارها شده که وقتی ازحجاب حرف می زنیم طرف مقابل می گوید ، الان که دیگر حجاب یک نوار باریک روی سر است و حجابی که دختران ما دارند فرقی با بی حجابی ندارد و در واقع تمام جوانب و اثرات حجاب را فقط در ظاهر دختران در خیابانها خلاصه می کند و سیاستهای چند هزار صفحه ای که هر ساله پنهان و آشکار طرح ریزی می شود تا از حجاب بعنوان ابزاری ایده ال برای تحقق مقاصد بنیاد گرایانه استفاده کند را نمی بیند .

تاثیر سیاست حجاب اجباری را برحذف راحت وبی دردسر و یا همان تسویه نیمی از مخالفان بالقوه در جنس مونث را نمی بیند ( اخراج هزاران زن تحصیلکرده و روشنفکر در طول انقلاب و سپس رد صلاحیت یا عدم استخدام زنان غیر چادری و غیر محجبه از ادارات و مشاغل دولتی گرفته تا نمایندگی مجلس و ...) تاثیر حجاب اجباری بر آرایش غیر متعارف زنانرا نمی بیند ، تاثیر نگاه پشت فلسفه  "حجاب " را نمی بیند که منجر به نگاه جنسیتی به زن می گردد و وقتی بدن و موی زن " تحریک کننده " شد دیگر خیلی چیزها به راحتی توجیه میشود.

لزوم تمکین جنسی زن از شوهر ، لزوم داشتن اجازه همسر برای اشتغال و تحصیل و خروج از کشور ، غیرت و ناموس و در نتیجه قتلها ی ناموسی ( که هر سال به جای آنکه شاهد کاهش آن باشیم ، شاهد افزایش شدت وحشیگری و خشونت در اعمال آن هستیم )  وقتی حجاب را عمیقا درک نکنی ، متوجه تاثیر آن بر افزایش آزار خیابانی نخواهی شد ، متوجه ----استفاده ای که از فلسفه حجاب برای تفکیک جنسیتی می شود نخواهی شد وقتی ندانی که " فلسفه حجاب"  چگونه تاثیرات غیر مستقیم روی زندگی تک تک زنان  و مردان دارد متوجه نمی شوی که فلسفه حجاب و در واقع نگاه جنسیتی به زن موجب افزایش فحشا و روسپیگری  به دلیل انتساب صفت جنسی و وسیله ارضای شهوت به زن می شود .

نخواهی دانست که حجاب موجب افزایش مردان متجاوز می شود  چرا که فلسفه حجاب  صفت درنده وشکارچی  را به مرد منتسب می کند . اگر ندانی  حجاب چگونه سالهای سال ذهن مردمان را فاسد کرده وپوسانده ، تعجب خواهی کرد  که چرا پسران تحصیلکرده ما خواهان ازدواج با دختران  باکره  هستند  ، تعجب خواهی کرد که چرا دختران ما در رابطه جنسی تا این اندازه نا آگاه و منفعلند . اگر ارتباط و پیوند دیرینه حجاب با کنترل تمام شئون زندگی زن را درک نکنی نخواهی دانست  که چرا حگومت جمهوری اسلامی در این چند ساله تمام واجبات و مستحبات مختلف و اصول و فروع دین را رها کرده و هم و غم خود را روی حجاب اسلامی وعفاف گذاشته است .

اگر حجاب را تنها " پارچه ای روی سر " بدانیم ، هرگز نگران شاخصهای فیزیکی و آمارهای وحشتناک بیماریهای ناشی از کم تحرکی و عوارض سالخوردگی که سالها زودتر از میانگین جهانی به سراغ زنان ما می آیند نخواهیم شد .

هرگز به منظره رقت بار دویدن دختر 15 ساله ای به دنبال اتوبوس توجه نخواهیم کرد که چیزی از یک معلول جسمی کم ندارد ..

در این میان اشاره به خاطرات یک زن غربی هنگامی که به ایران سفر کرده بود در این رابطه خالی از لطف وتعمق نیست .کریستینا پاترسون از سردبیران ادبی نشریه ایندپندنت است که در جریان سفر به ایران همان احساس خشم و غضبی را تجربه کرده است که نقض خشن حقوق زنان در دل میلیون ها زن ایرانی بر می انگیزد .

او می گوید ، اگر میخواهید زنی احساس کند مثل یک روسپی است ، کافی است به او یک روسری بدهید  مویی که تا به حال فقط وقتی برایت مشغله ذهنی می شد که احساس می کردی وزووزی شده ، چرب یاخشک است ، همان حلقه های مجعد خشک ناگهان از یک چیز طبیعی  و لازم که دور صورت پرچین وچروک یا کک و مک دارت را پوشانده ، به یک سلاح جنسی شریرانه ، چشمک زن و اغواگر تبدیل می شود که هدف آن به دام انداختن  و شکار یک مرد و آ سیب رساندن به اوست . من و دو همراه  زن روزنامه نگار با این فکر کلنجار می رفتیم که پیش از این وقتی مجبور نبودیم تمام روز به روسری هایمان ور برویم ، با دستهایمان چه می کردیم ؟ 

قبلا که این کاسه لاک پشت داغ ، مثل قنداق دور سرمان نبود و مغزمان را به جوش نمی آورد ، چقدر احساس آزادی می کردیم ؟ وچه احساسی داشت هنگامی که کمی گرمت می شد ، می توانستی ، اندکی ژاکتت را باز کنی ؟

چه حالتی بود؟

به زحمت یادمان می آمد!.

اما چه باید کرد ؟ چه می توان کرد ؟

مسلما نمی توان از مرم عادی انتظار داشت که مسئله حجاب را تحلیل جامعه شناسانه کنند شناخت عمیق و جامعه شناسانه این پدیده اجتماعی مثل هر پدیده اجتماعی دیگر ، وظیفه کارشناسان علوم اجتماعی ، دانش آ موختگان جامعه شناسی جنسیت و مطالعات جنسیتی است . فرضا  مممکن است آلودگی هوا تاثبرات بسیار مخربی بر سلامت ساکنان یک شهر داشته باشد و حتی جان آنها را به خطر انداخته باشدولی آنها حتی از موضوع مطلع نباشند یا مطلع باشند ولی ندانند که چه کاری از دست آنها ساخته است . اگر هزاران نفر در اثر این    آلودگی صدمه ببینند وجان خود را از دست بدهند  تقصیری متوجه آنها نیست . اگرچه قربانیان اصلی هستند . این وظیفه یک فعال محیط زیست ، یک پزشک یا یک مهندس شیمی است که مردم را آگاه و سپس بسیج کند تا در مقابل زیاده روی و طمع صاحب کارخانه سیمان سازی بایستند و اورا مجبور به تخریب کارخانه و انتقال آ ن به خارج از شهر کنند .

این را در جواب کسانی نوشتم که می گو یند " رفع حجاب " خواسته زنان روشنفکر و فمینیست است و خواست زنان عادی نیست .وظیفه فعالان حقوق زنان و روشنفکران و اندیشمندان این خواهد بود تا با زبانی ساده ، این آگاهی را به زنان و مردان بدهند و راه رهایی از این وضعیت را نیز به آنها نشان دهند . وظیفه ماست که در مقابل پسری که می گوید ، شما از احساسات جنسی مردان آگاهی ندارید ونمی فهمید که بی حجابی زنان چه تاثیری روی مردان می گذارد ،چند کتاب     روانشناسی ، فیزویولوژی ، سکسو لوژی و جامعه شناسی روابط جنسی و ..... جلویش بگذاریم  و برایش بگوییم  طبق همه تحقیقات و آزمایشهای علمی که در تمام جهان معتبر و پذیرفته شده است ، میل جنسی زنان و مردان تفاوتی با هم ندارد . بعد برایش توضیح بدهیم که طبق هیچ آمار و تحقیقاتی ارتباط معنا داری بین افزایش پوشش زنان یک جامعه و پیشرفت کاری و تحصیلی مردان آن جامعه کشف نشده است . اگر قانع نشد ، آ مار اختلالات جنسی و روانی شهروندان ایران و بسیاری از کشورهای در این رده چون افغانستان ، پاکستان ، عربستان و بسیاری از کشورهای عرب ومسلمان را با کشوری که روابط زن و مرد آزاد است را مقایسه کنیم و بگو ییم اتفاقا ( همان حجاب است که نگاه تو به زن را به نگاه " گرسنه " به " شیرینی داخل ویترین " بدل کرده است .

وظیفه ماست که در باره ورزش زنان و سیاستهای حکومت جمهوری اسلامی ایران در ورزش زنان ، تحقیق کنیم و نتایج آن را منتشر نمائیم تا از زبان خود مسئولان این حکومت بشنوید که چه نوع اعتقاداتی نسبت به حجاب ، سرنوشت هزاران زن مشتاق و مستعد برای ایستادن بر سکوهای قهرمانی جهان را رقم زده است و سرنوشت من و شما و همه زنان این کشور را .

در پایان امیدم این است که آن روح زیبایی که در کشورم ایران وجود دارد و یکی از بزرگترین نمونه های شعر، هنر ، معماری و علم رادر جهان بوجود آورده ، روزی زن ستیزان حاکم را در هم بشکند ، روزی پرده حجاب را بدرد و روسری و چادر را به کناری افکند . به امید آنروز .

 

تبریک سال 1395 به تمامی هموطنان فارسی زبان

درشکفتن جشن نوروز برایتان در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی ،

اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندیم . . .

690 tabrik 8 Marz.jpg

 

Bahman Sharifs Foto.

 با دریغ و افسوس که بیشمارند: نرگس محمدی، نوشین خادم، مریم جلیلی، میترا زحمتی، مهوش شهریاری، هانیه صانع فرشی، اشرف علیخانی، ژیلا کرم زاده مکوندی، زهرا رهنورد، محبوبه خدا کرمی، فریبا کمال آبادی، مهدیه گلرو، شبنم مددزاده، منیژه نصرالهی، عاطفه نبوی، صدیقه مرادی، کفایت ملک محمدی، بهاره هدایت، فرح واضحان، معصومه یاوری، اکرم نقابی، مادر سعید زینالی،  فاران حسامی،  نسرین ستوده،  ساجده عرب سرخی، سوسن تبیانیان، شکوفه آذر، زینب جلالیان،  آتنا فرقدانی، آتنا دائمی و، و ،و، و ......

‎کودکان زندانیان سیاسی Children of Political Prisoners‎ Foto.

اما، با یادی از کودکان مادران در بند

8 مارس روز جهانی زن بر شما عزیزان گرامی باد

693

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان

تخریب آخرین محل عبادت اهل حق در اسلام‌آباد

یکی‌ دیگر از تصویر توهین به مردم یارسان در شاه آباد 

 

نظر به اینکه دولت جمهوری اسلامی ایران و سران آن اعتقاد دارند برخی از گروه‌های مذهبی دشمنان کشورهستند وباورهای مذهبی آن‌ها ممکن است وفاداری به ‌نظام را دچار چالش کند، به بهانه حفظ امنیت سیاسی، سرکوب فعالیت‌های مذهبی را سرلوحه عناد با پیروان ادیان دیگر قرار داده‌ و بار دیگر:

1-عده ایی چند صد نفره که خود را “شیعیان پیرو ولایت” می‌خواندند، هشتم اسفند ۱۳۹۴به تنها جمخانه باقی مانده پیروان آیین یارسان در شهرستان شاه آباد غرب (اسلام آباد) کرمانشاه حمله ور شده، و با سنگ و چوب شیشه‌های آنجا را شکسته و به ساختمان و تاسیسات آن آسیب‌هایی‌ وارد کردند.

2-این افراد که از حمایت نیروهای امنیتی و ماموران پلیس حاضر در محل بر خوردار بودند، با سر دادن شعار‌هایی‌ بر علیه آیین یارسان و فریاد ” این فرقه ضاله  نابود باید گردد”  به پیروان کورد آیین یارسان که در محل و اطراف جمخانه حاضر بودند حمله کرده و با ضرب  و شتم قرار دادن برخی‌ از آنها ، پیروان این آیین را مورد بی‌ حرمتی قرار دادند.

3-همچنین تعدادی از نیروهای خودسر، که جملگی وصل به نیروهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم می‌باشند با استفاده از سبیل‌های مصنوعی و کاغذی ( به باور مردان این آیین که سبیل مردان را به‌عنوان نماد شناسایی خود می‌دانند) تحقیر و توهین نمودند.

4-آنان بطور آزادانه و با هماهنگی‌ کامل با دستگاه‌های امنیتی در سطح شهر جولان می‌دادند و هر جایی‌ که پیروان آیین یارسان را می‌دیدند، آنان را مورد اذیت و آزار قرار داده و اعتقادات آیین یارسان را مورد هتک حرمت قرار می دادند.

5-در واکنش به این اقدام تعدادی از پیروان این آیین ، در استان کرمانشاه دست به تجمع اعتراضی زدند.

اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان ، ضمن محکوم نمودن هرگونه تبعیض عقیدتی، خواهان برابری حقوق ایرانیان و نوع بشر فارغ از عقاید دینی و مذهبی آنان می‌باشند.

  یاد آوری: ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی و آشکار کردن آئین و ابراز عقیده، چه به‌صورت تنها، چه به‌صورت جمعی یا به‌اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده‌بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است.

ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده‌ای بدون نگرانی از مداخله و مزاحمت و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه‌ای بدون ملاحظات مرزی است.

692

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان

ابتدای صفحه | بازگشت

all rights reserved @ Bashariat