گزارش پیش رو دربردارنده اطلاعات آماری نقض حقوق اقلیتهای دینی در
ایران تا پایان اسفند ماه 1394 شمسی است. این گزارش بهصورت
آماری-تحلیلی ارائه میشود، مسلماً به دلیل عدم اجازه دولت ایران به
مدافعان حقوق بشر جهت فعالیت بهخصوص در حوزه گزارشگری نقض حقوق بشر و
همینطور ممانعت از گردش آزاد اطلاعات و بالطبع به رسمیت نشناختن حوزه
مستقل در فعالیتهای مدنی از سوی دولت ایران، در حال حاضر مسئله
گزارشگری، امری دشوار و خطیر با محدودیتهای فراوان در ایران محسوب
میشود.
در چنین شرایطی بدیهی است مدافعان حقوق بشر علیرغم دشواری بسیار، تنها
میتوانند حجم بسیار اندکی از نقض گسترده حقوق بشر در ایران را
دیدهبانی کرده و یا امکان تحقیق و مستند کردن در رابطه با گزارشهای
سایر گروهها و رسانهها را بیابند.
شایان ذکر است که در این ماه نیز همچون گذشته رسانه های داخل ایران
سکوت خبری خود در قبال نقض حقوق پیروان ادیان غیر شیعی در ایران را حفظ
نمودند، به گونه ای که در سایه سانسور حکومتی و خفقان ناشی از آن، هیچ
خبری در این حوزه و در این بازه زمانی در رسانه های داخلی بازتابی
نداشت!
فشار بر اقلیتهای دینی همچنان ادامه دارد
:
حاکمیت کنونی ایران و سران آن اعتقاد دارند که برخی از گروههای مذهبی
دشمنان کشور هستند، زیرا باورهای مذهبی آنها ممکن است وفاداری بهنظام
را دچار چالش کند و به بهانه حفظ امنیت سیاسی، سرکوب فعالیتهای مذهبی
را سرلوحه عناد با ادیان دیگر را قرار دادهاند.
در ماه گذشته گستره نقض حقوق پیروان ادیان غیر حکومتی در ایران بر اساس
نمودار زیر بوده است:
جدول و نمودارهای زیر تنها بخشی از تبعیض عقیدتی در ایران را به تصویر
می کشند.
گزارش نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی
از خبرگزاریهای مورد تایید جمهوری سلامی ایران
جمشید غلامی سیاوزان
بازداشت
آرش
مکری
توسط
وزارت
اطلاعات
آرش
مکری
دانشجوی
مقطع
کارشناسی
ارشد
دانشگاه
تبریز،
ششم
اسفند
ماه
توسط
ماموران
اطلاعات
سپاه
مهاباد
دستگیر
و
به
نقطه
نامعلومی
منتقل
شده
است.
به
گزارش
خبرگزاری
هرانا،
ارگان
خبری
مجموعه
فعالان
حقوق
بشر
در
ایران،
آرش
مکری
فرزند
سعید،
دانشجوی
مقطع
کارشناسی
ارشد
دانشگاه
تبریز
در
روز
ششم
روز
اسفند
ماه
در
منزلش
توسط
ماموران
اطلاعات
سپاه
مهاباد
دستگیر
شد.
گفتنی
است
که
دو
خودرو
متعلق
به
نیروهای
اطلاعات
سپاه
و
بدون
داشتن
حکم
قضایی
او
را
بازداشت
کرده
اند.
ماموران
اطلاعات
سپاه
بدون
ارائه
حکم
قضایی
پس
از
بازداشت
آقای
مکری
اقدام
به
تفتیش
منزل
و
ضبط
اموال
وی
از
قبیل
لپ
تاپ،
گوشی
های
همراه٬
فلش
مموری
و
بخشی
از
کتاب
های
کُردی
او
کردند.
https://hra-news.org/fa/prisoners/a-4556
انتقال
دو
زندانی
به
زندان
مرکزی
زاهدان
روز
جمعه
۲۸
اسفند
«مولوی
امان
الله
بلوچی»
و
«حافظ
عبدالرحیم
کوهی»
دو
شهروند
بلوچ
از
بازداشتگاه
وزارت
اطلاعات
به
زندان
مرکزی
زاهدان
منتقل
شدند.
به
گزارش
خبرگزاری
هرانا
به
نقل
از
فعالین
بلوچ،
این
دو
زندانی
پس
از
انتقال
طی
تماسی
به
خانواده
های
خود
این
موضوع
را
اعلام
کرده
اند.
https://hra-news.org/fa/prisoners/a-4548
هفتاد
و
هشت
درصد
دانش
آموزان
بازمانده
از
تحصیل
خوزستان
دختر
هستند
معاون
آموزش
ابتدایی
آموزش
و
پرورش
استان
خوزستان
گفت
که
۷۸
درصد
دانش
آموزان
بازمانده
از
تحصیل
در
خوزستان
از
جمعیت
دختران
است.
به
گزارش
خبرگزاری
هرانا
به
نقل
از
ایرنا،
اردشیر
شجاعی
چهارشنبه
در
شورای
آموزش
و
پرورش
استان
در
سرسرای
اداری
استانداری
خوزستان
با
اشاره
به
اینکه
سن
دانش
آموزان
بازمانده
از
تحصیل
بین
هفت
تا
۱۲
سال
است
بیان
کرد:
“در
مجموع
۱۴
هزار
و
۸۸
دانش
آموز
بازمانده
از
تحصیل
در
استان
خوزستان
وجود
دارد
که
بیشترین
آمار
این
دانش
آموزان
از
جامعه
دختران
است
https://hra-news.org/fa/children/a-4519
مصطفی
سلیمی؛
۱۳
سال
زیر
تیغ
اعدام
در
زندان
سقز
مصطفی
سلیمی،
در
سیزدهمین
سال
حبس
و
زیر
حکم
اعدام
در
زندان
سقز
نگهداری
میشود.
این
زندانی
سیاسی
هفدهم
فروردین
۱۳۸۲
بازداشت
و
زندانی
شده
است.
بنا
به
اطلاع
منابع
هرانا،
ارگان
خبری
مجموعه
فعالان
حقوق
بشر
در
ایران،
آقای
سلیمی
با
اتهامات
سیاسی
و
امنیتی
مانند
«محاربه»،
«سرقت
مسلحانه»
و
«عضویت
در
احزاب
مخالف
کرد»
محاکمه
و
به
اعدام
محکوم
شده
است.
https://hra-news.org/fa/prisoners/a-4483
گزارش نقض حقوق جوان و دانشجو توسط جمهوری اسلامی ایران
اسفند ماه 1394
فرزاد نایب غریب
در ماهی که گذشت موارد نقض حقوق جوان و دانشجو به شرح ذیل میباشد :
- اعدام :
2 نفر- بی نام - محل : استان اردبیل و شهرستان نوشهر .
- بازداشت و زندان :
7 نفر- حسین و حسین دانشمند - نعمت رشیدی - میثاق یزدانژاد - بی نام -
محمد مظفری .
- آزادی با قید وثیقه :
3 نفر - محمد سعید نادری - ضیا نبوی - شکوفه آذر .
- خودکشی و قتل :
1 نفر - امین شهنوازی .
- احکام و احضار :
1 نفر - بی نام .
نهادهای ناقض حقوق بشر در این ماه :
وزارت اطلاعات - اطلاعات
سپاه - قوه قضاییه - دادگاه انقلاب اسلامی - سپاه پاسداران
تمامی گزارشات برگرفته شده از خبرگزاری هرانا و کردپا میباشد
گزارش نقض
حقوق محیط زیست اسفند 94
نادر زندی
در این ماه
نیز همانند ماههای گذشته محیط زیست کشورمان مورد دست اندازی عدّهای
سود جوو قرار گرفت و جدال بین شکارچیان متخلف و محیط بانان نیز در این
ماه ادامه داشت.در این گزارش سعی شده است گوشهای از این رویدادها را
به سمع و نظر شما برسانیم.
این گزارش
شامل ۳ بخش است که بخش اول :دستگیریه متخلفین توسط محیط بانان،بخش
دوم:معرفی متخلفین به دادگاه و جریمه آنها و بخش سوم :خبرهای دیگر
زیست محیطی در این ماه.
بخش اول:در
این ماه عاملین شکارهای :یک روباه در شهرستان ایذه،یک کل وحشی در
الموت شرقی،یک میش وحشی در منطقه حفاظت شده پرور،۴ خرگوش در دهگلان،یک
قوچ،یک میش جوان و یک میش آبستن در موته،یک قوچ وحشی در اسفراین،یک
پلنگ در شیمبار و همچنین عامل شکنجه و ضرب و شتم یک سگ در گلستان
شناسایی و دستگیر شدند.
بخش دوم:
در این ماه
عاملین شکارهای یک خوک وحشی در تفرش،یک مارال و یک شوکا در کردکوی،یک
خوک وحشی در الیگودرز پس از واریز جریمه به دادگاه معرفی شدند،همچنین
عامل شکار غیر مجاز ۴ کل و بز و بزغاله وحشی در فیروزکوه و شکارچی
متخلف در پارک ملی سالوک روانه زندان شدند.
در این ماه
عامل شکار یک کل وحشی در الیگودرز به ۱۲۸ میلیون ریال جزای نقدی و عامل
کشتار یک آهو در پارک ملی قمیشلو به تحمل ۲ سال زندان محکوم شدند.
بخش سوم:خبرهای
دیگر زیست محیطی در این ماه
۱.به دلیل
گرد و غبار شدید در ۳ اسفند کلیه ادارات و مقاطع تحصیلی استان خوزستان
تعطیل شد.
۲.بر اثر
شیوع طاعون در پارک ملی خجیر ۸۵ کل و قوچ تلف شدند.
۳.گشایش ۱۵
نمایشگاه بین المللی محیط زیست در این ماه.
۴.افزایش ۵۷
سانتی متری تراز سطح آب دریاچه ارومیه در ۸ اسفند و ۶۰ سانتی متری در
۱۸ اسفند ماه.
۵.تلف شدن
یک پلنگ ایرانی در پارک ملی تندوره.
۶.منتفی شدن
ادغام سازمان جنگلها و سازمان محیط زیست.
۷.قرار
گرفتن هوای تهران در شرایط ناا سالم برای گروههای حساس در تاریخ ۱۶
اسفند.
۸.اسد تقی
زده محیط بان محکوم به اعدام دنا بخشیده شد.
۹.مخالفت
مجلس با کلیّات لایحه ارزیابی زیست محیطی .
۱۰.متوقف
شدن فعالیت یک معدن بزرگ در آمل با رای دادگاه تجدید نظر استان
مازندران.
۱۱.ثبت
جهانی هامون به عنوان ۱۲ ذخیره گاه زیست کره ایران در یونسکو.
۱۲. آزاد
شدن محیط بان دنا غلام حسین خالدی بعد از ۵ سال .
گزارش
جلسه سخنرانی 26 مارس اعضا کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان
جمشید غلامی سیاوزان
جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در تاریخ 26 مارس
2016 ساعت 17و 30 دقیقه به وقت اروپای مرکزی به مناسبت روز جمهوری
اسلامی و بررسی وضعیت پیروان ادیان در ایران با حضور بانوان: عابده
کدخدایی – جمیله بدیرخانی – انسیه حنیف نژاد – لیدا اشجعی اسالمی– و
اقایان حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی – کاویانی – عبدالخالق امیری –
سامی امیری – مصطفی خدا کرمی – مسعود نقلی – کیهان جامی سوقه – محمد
رضا برزگر – ابراهیم حسینی – هادی زارع – احسان فتاحی – سعید کامیاب
پور - – و جمشید غلامی سیاوزان در اتاق پالتاک کمیته دفاع از حقوق
پیروان ادیان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید این جلسه
در اغاز همراه بود با خوش امدگویی جمشید غلامی سیاوزان مسئول جلسه با
حاضرین سپس سخنرانهای حاضر به ارائه مطالبی که اماده کرده بودند
پرداختند.
مصطفی خدا کرمی با عنوان تاریخچه و ریشه برخورد امنیتی با پیروان
ادیان غیر شیعه 12 امامی سخنرانی نمودند.
متولیان جمهوری اسلامی تنها روایتی از اسلام را تبلیغ می نمایند که توسط
فقهای مورد تأیید حکومت عرضه می شود و با تمام روایتهای غیر رسمی و
دیگرباشانه از ادیان و مذاهب دیگر سر ناسازگاری دارند و پیشرفت مذاهب
دیگر را مغایر اهداف خود می بینند. آنها پیروان سایر ادیان و فرقه های
مذهبی و اسلامی، به خصوص تفکراتی که مدافع جدایی دین از دولت هستند را
دشمنانی می پندارند که مدام در کار کاستن از میزان اعتبار و نفوذ مبانی
فکری ومذهبی جمهوری اسلامی در بین اقشار دیندار جامعه اند.
در طول چند دهه گذشته فهرست برخوردهای امنیتی، قضایی حکومت ایران برای
تضییع حقوق، آزار و اذیت، و جلوگیری از فعالیت پیروان سایر ادیان و
فرقه های مذهبی بسیار طولانی بوده و گستره اش از پیروان ادیان مسیحیت و
یهودیت و بهاییت تا اهل سنت و دراویش واهل حق و گروههای مذهبی وعرفانی
جدیدتری مانند جمعیت آل یاسین، عرفان کیهانی (حلقه)، پیروان میرزایی و
اکنکار
و دهها
گروه مذهبی کوچک دیگر را در بر گرفته است.
قتلهای زنجیرهای،
به قتل برخی از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی منتقد نظام
جمهوری اسلامی در
دههٔ هفتاد خورشیدی در
داخل و خارج از ایران گفته میشود که به گفتهٔ برخی منابع با صدور فتوی
توسط روحانیون بلندپایه و
توسط پرسنل وزارت اطلاعات در
زمان وزارت علی فلاحیان (وزیر
اطلاعات دوران ریاستجمهوری هاشمی
رفسنجانی ) و در ی نجف آبادی (اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی )
صورت گرفت
وزارت اطلاعات طی اطلاعیه بیسابقهای،عوامل قتلها را خودسر نامید محمد
خاتمی رئیس جمهور وقت، تیمی خارج ازوزارت اطلاعات و بدون حضور وزیر وقت
را مسئول رسیدگی به پرونده کرد. این تیم پس ازیکماه تحقیق، دست داشتن
مقامات بلند پایهٔ وزارت اطلاعات در قتلها را اعلام وعوامل
رادستگیرکرد. دری
نجفآبادی وزیروقت اطلاعات، بلافاصله توسط خاتمی برکنار و یونسی
جایگزین وی شد. دادگاه قتلهای زنجیرهای پس از توقیف مطبوعات در بهار
۷۹، دستگیر و زندانی کردن روزنامهنگاران پیگیر موضوع اکبر گنجی و
عمادالدین باقی بدون حضورهیئت منصفه و در حالیکه خانوادهٔ مقتولان
دراعتراض به نحوهٔ رسیدگی درجلسات دادگاه حضور نیافتند، بامحکوم کردن
عوامل وزارت اطلاعات به چندسال زندان بسته شد.
گرچه
درمجموع،قتلهادرطول چندینسال اتفاق افتاده وتعدادقربانیان به بیش
ازهشتاد نویسنده، مترجم، شاعر، فعال سیاسی و شهروندان عادی میرسد .
در سال های بعد از آن بار ها و بارها به راحتی دست به برخوردهای شدید
زده اند ،که در زیر سعی به نام بردن تعدادی از این اعمال را ذکر می کنم
.
در این میان در چند سال اخیر فشارهای امنیتی و قضایی وارده بر ادیان و
طرق مختلف افزایش یافته و تضییع حقوق آنها شدت گرفته است. مانند دراویش
گنابادی که جمعیتی چند میلیونی از دراویش شیعه را در سراسر ایران شامل
میشوند که سبک دینداری صوفیانه متفاوتی با تشیع فقاهتی رهبران جمهوری
اسلامی دارند، و خود را جمعیتی خواهان صلح و برادری و البته غیر سیاسی
میدانند. اعتقادات دراویش گنابادی ، گستردگی پیروانشان در سراسر کشور،
و پیروی آن ها از نظرات قطب دراویش و رهبر معنویشان، دکتر نورعلی
تابنده، از سوی جمهوری اسلامی تهدیدی امنیتی به حساب می آید. سابقه
سیاسی و اجرایی دکتر تابنده در اوایل انقلاب ، و اعتبار و محبوبیت ویژه
ای که در میان پیروانش و در جامعه دراویش دارد، بر نگرانی مقامات
امنیتی افزوده است.طی سالیان گذشته حکومت ایران بر خلاف تعهدات بین
المللی خود در زمینه احترام به میثاق حقوق مدنی و سیاسی و موازین حقوق
بشر، از جمله حق آزادی مذهب که شامل آزادی ابراز مذهب یا معتقدات خود
در عبادات و اجرای آداب و اعمال و تعلیمات مذهبی می باشد، نه تنها حق
برگزاری مناسک و مراسم مذهبی برای دراویش گنابادی را زیر پا گذاشته است
بلکه به برخورد قضایی و امنیتی با آنان پرداخته است.
از سال
۸۴
تا کنون نیروهای حکومتی در چندین شهر از جمله قم (بهمن
۸۴)،
بروجرد (آبان
۸۶)
و اصفهان (بهمن
۸۷)
حسینیههای دروایش گنابادی را تخریب کردهاند. در برخی از شهرها مانند
قم و کوار این اقدام پس از محاصره چند روزه حسینیهها و با بکاربردن
خشونت زیاد و همراه با ضرب و شتم و دستگیریهای گسترده اتفاق افتاده
است. بعنوان نمونه و به نقل از منابع دراویش تنها در شهر قم در جریان
تخریب حسینیه
۴۰۰
درویش زخمی و
۲۰۰۰
تن بازداشت شدند (تعداد بازداشتیها آنقدر زیاد بود که حتی استاندار قم
این تعداد را
۱۰۰۰
تن اعلام کرده بود). در آخرین مورد از این اقدامات در شهریور
۱۳۹۰
و پس از زمینهسازی و صدور اطلاعیههای تهدیدآمیز، از سوی طلبههایی که
گفته میشد مورد حمایت حکومت بودهاند، عدهای از نیروهای لباس شخصی
مغازه تعدادی از دراویش را در شهر کوار از توابع استان فارس تخریب
کردند که منجر به درگیری و بازداشت دهها تن از دراویش از سوی مأموران
امنیتی و انتظامی شد، گزارش منابع خبری دراویش از زخمی شدن تعدادی زیاد
و کشته شدن یکی از دراویش بنام وحید بنایی حکایت داشت.
تخریب قبرستانها:
فشارهای حکومتی در سال
۱۳۹۳برای
شهروندان بهایی افزایش چشمگیری یافته است، در این سال شهروندان بهایی
با مشکلی قدیمی روبه رو شدند که یاد آورسالهای اولیه انقلاب بود.
میتوان با توجه به شواهد گفت تخریب قبرستانها در آخرین سالهای ریاست
جمهوری محمود احمدینژاد سیر صعودی داشت ودر سال
۱۳۹۳شکل
رسمی به خود گرفت.
هشت اردیبهشت سال
۱۳۹۳
گروهی وابسته به سپاه پاسداران اقدام به تخریب و خاک برداری در قبرستان
بهاییان در شیراز کردند و به بهانه ساخت مجموعه فرهنگی، قبرستان
بهاییان را که سه دهه از قدمت آن میگذشت ودهها شهروند بهایی در آنجا
به خاک سپرده شده بودند را با خاک یکسان کردند.
وضعیت اقتصادی بهاییان:
در خصوص کسب و کار نیز، بهاییان همانند سالهای گذشته دچار مشکلات زیادی
شدهاند. به طورمثال همزمان
۵۰
واحد کسب و کار در کرمان و
۲۳
واحد تجاری در رفسنجان پلمپ گردید و درچند محل کسب دیگر در شهرهای
جیرفت، نجف آباد، نشتارود، تنکابن، یزد، قائم شهر مانع فعالیتهای
اقتصادی بهائیان شدند که آن را میتوان از جمله فشارهای اقتصادی به
شهروندان بهایی نامید. با تمام فشارهای که در گوشه و کنار کشورعزیزمان
ایران وارد میشود، وضعیت در شهر سمنان به مراتب بدتر گزارش شده است
وآخرین محل کسب بهائیان در شهر سمنان که عینک فروشی یکی از شهروندان
بهایی به نام «افراسیاب سبحانی» بود به دستور اداره اماکن آن شهر تعطیل
شد. در این شهر حداقل
۱۶
مغازه پلمب و سه مرکز پخش لوازم بهداشتی، تعطیل و جوازکسب و کار آنها
باطل شده است. دو کارخانه تولیدی به نامهای «پویا نوار» و «فرزان لنز»
پلمب شدهاند و تعداد زیادی از کارگران مسلمان و بهایی شاغل در آن
بیکار شدهاند.
در
مورد عرفان حلقه نیز می توان به بازداشت های فراوان پیروان عرفان حلقه
و بزرگترین آن دستگیری و محکومیت کردن محمد علی طاهری بنیاد گذار عرفان
حلقه را نام برد . اینها تنها تعداد کمی از رفتار ها و اعمال ماموران
امنیتی در قبال ادیان غیر رسمی است ولی این ادیان دارای تعدادی سخنگو
و تریبون دارند و تا حدودی مشکلات و بد رفتاریهای جمهوری اسلامی را به
گوش جهانیان می رسانند اما در ایران تعداد ی دین ،طریقه یا راه های
جدید است که خیلی از اتفاق و اعمال نیرو های امنیتی در قبال آنها در
مدیا یا دنیای مجازی انتشار نمی یابد و هیچ کس از سرنوشت پیروان آنها
خبر ندارند.
عبدالخالق امیری سخنرانی خود را تحت موضوع نگاهی به وضعیت پیروان
سایر ادیان در قانون جمهوری اسلامی ارائه دادند .
یکی از ازادی ها که نوع ازادی اجتماعی شمرده میشود به اصطلاح همون
امروزی ازادی عقیده و تفکر است انسان در جمیع شعون حیاتی خود باید ازاد
باشد هیچ گونه مانع و سدی برای پیشروی و جولان و پرورش هیچ یک از
استعدادهای که در بشر وجود نداشته باشد از جمله مقدس ترین استعدادها که
در بشر وجود داشته و شدید به نیازمند به ازادی است تفکر و عقیده می
باشد باید گفت مهم ترین قسمتی که از انسان لازم است باید پرورش پیدا
کند تفکر است و قهرا چون این پرورش نیاز مند به ازادی ینی نبودن سد و
مانع در برابر تفکرمی باشد لذا انسان نیاز مند به ازادی به تفکر می
باشد امروز نیز می بینیم موضوع بسیار مهمی که در جهان بشریت مطر میباشد
مساله ازادی عقیده است حصوصان بعد انتشار اعلامیه حقوق بشر که در ان
چنین امده است بالاترین ارمان بشری عبارت است از ظهور دنیای که در ان
افراد و بشر در بیان عقیده ازاد باشد و از ترس و فقر فارغ باشد البته
بحثاز عقیده اینجا منظور از عقیده مذهبی سیاسی و اجتماعی هست بانبر این
بزرگترین ارزوی بشر این هست که جهانی ازاد ایجاد گردد تا دا ان بیان
عقیده از ناحیه هر کس ازاد و ایتخاب عقیده نیز برای همگان ازاد باشد
در همین رابطه در ماده ۱۹ اعامیه جهانی حقوق بشر چنین امده است هر کس
حق ازادی و عقیده بیان دارد و حق مزبور شامل ان است که از داشتن عقاید
خود بیم نداشته و اضطرابی نداشته باشد سر کشف اطلاعات و افکار و در احذ
انتشار ان به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرز ازاد باشد و جمهوری
اسلامی نیز به گفتار این همه را قبول دارد ولی فقط در حد گفتار میباشد
ولی اگر بیایم این را در عمل موازنه کنیم ۱۸۰ در جه وضعیت فرق میکند که
فقط نقاتیرا در ادامه مورده بررسی قرار میدهیم.
از انجای که نظام جمهوری اسلامی فقط با یک هدف بر سر کار امده بوده و
هست همه ما میدانیم توسع شیع ازم دار جهان و ایران پرانتز خاورمیانه
بود پس از همان شروع کار با شدید ترین وضع ممکن ادیان را سر کوب کرده و
می کند این برای هیچکس پنهان نیست گر چه سایتهای جانبدارانه رژیم هیچ
وقت این موضوعات را باز تاب نمی دهدولی برای ما کاملان ثابت شده و
آشکار که به چه نحو ادیان و روشنفکران دینی سرکوب شده اند و می شوند و
حتی جمهوری اسلامی مبلغین و روشنفکران خودش نیز رحم نکرده است کر نتیجه
می گیریم در نظام جمهوری اسلامی به عمل هیچ دین دیگری قابل قبول نبوده
و نیست مگر اینکه تابع پیروان ولایت فقیه باشد جمهوری اسلامی از اول
انقلاب روی نقطه که تمرکز کرده است و یکی از اهداف محم این نظام نیست
نابود کردن و سر کوب کردن و تحت فشار قرار دادن ادیان بوده است و رایج
کردن و تبلیغ یک دین در ایران که بزرگترین هدف همون تقلید از مرجعت
بوده است را منشع و منشور خود قرار داده است و برای این امر سرمایع
گذاری های کلانی و فعالیتهای زیادی نیز هر سال در داخل و خارج از کشور
از جیب ملت ایران پرداخت می شود که چند تا را مثال میزنیم سرمایه
هنگفتی برای عزام نیروهای بسیج که هر سان از طرف دولت به استاناهای
محروم کشور اعزام میشوند استانهای هرمزگان و لرستان وسیستان و بلوچستان
و کردستان و در سال ۹۵ نیز یک ملیون دویست هزار نفر نیز به این
استانهای هدف ارسال خواهد شد و هدف از این عزامها توسعه و نجات رستاها
از عقب افتادگی و مرفع کردن روستاه بیان شده است این امر به جای خود
باقی هاست که گروهای جهادی که عمدتا چهره های مذهبی هستند که یک روحانی
نیز انها ره همراهی میکند و این گروها هدف اصلی را که پشت پرده دارند و
اعلام نشده است و هیچ وقت هم اعالم نخواهد شد این گروها در جریان
فعالیت سازندگی در روستاهای فقیر از فقر مردم روستاها سو استفاده کرده
و به تبلیغ باورهای نزدیک به حاکمیت چون ولایت فقیه و شایر مذبی
میپردازند در سالهای گذشته طبق این سیاست جمهوری اسلامی شده است بخشه
عظیمی از مردم از دین و ادیان شون دور نگه دارد ترورهای مبلین مذهبی
از هیچ کس پنهان نیست و اما شکستن و تخریب کردن مساجد و اماکن و
عبادتگاهای ادیان و حتی تخریب قبرستانها دیگر ادیان در جمهوری اسلامی
امری ضروری و واجب بوده است و ادامه دارد حتی باز نگهداشتن افراد مذهبی
از دانشگاها خلاصه در این مورد هر چی بگیم کم گفتیم و بارها شاید
افراده زیادی در این مورد گفتن و نوشتن ولی هیچ سودی تا به حال نداشته
و قلم های زیادی در این مسیر شکسته است و افرده زیادی پشت میلهای زندان
و یا به چوبه دار رفتن فقط به خاطر ابراز عقیده و پیروی از دین و عقاید
شون جمهوری اسلامی کاملان بر خلاف اسمش عمل میکند هیچ اسلامی به جز
پیرو خط امام نیست همه قابل قبول ند ولی فقط سر چار چوب پیرو خط امام و
الا نه به همه و به همین دلیل هست که امروز شاهد خانه جنگی های بزرگ در
خاورمیانه هستیم و این مشکلات کاملان در رستای همین اهداف نظام بوجود
امده است.
حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی جمهوری اسلامی ایران و ائینهای نو
ظهور (عرفان حلقه) را سخنرانی کردند.
یکی از نیازهای فطری بشر حق جویی و کمال یابی است و برای دستیابی به آن
همیشه کوشیده است ولی در عصر حاضر عوامل متعددی باعث شده است تا بر این
عطش معنوی افزوده شود و همین امر موجب شده است تا عرفان هاو آیین های
نوظهور معنوی
بوجود بیاید . جمهوری اسلامی که با دست گرفتن قدرت سیاسی بعد از انقلاب
۱۳۵۷ با هرگونه عقیده و آزادی بیان بنام دفاع غیر از اسلام شیعه بنام
دفاع از امنیت ملی برخورد کرده . که نمونه بارز آن را میتوان در برخورد
شدید با عرفانهای نوظهور مثل بهائیت ویا عرفان حلقه دید . از نظر حکومت
جمهوری اسلامی اسلام مکتب اصلی کشور میباشد و هیچ کسی حق ندارد بالای
دست آن باشد .
از
نظر جمهوری اسلامی
اگر پذیرفته شدن این آیینهای به عنوان دین باب شود، روزی نیست که
آیینهای جدید مانند قارچ رشد نکنند همان گونه که امروز نیز عرفانهای
نوظهور ایجاد شده است.
در نظر آخوندهای ایران و حکومت عرفانهای نوظهور در جهت مقابله با آنهاو
حکومتی که آنها از آن با عنوان اسلام ناب محمدی یاد میکنند بوجود آمده
است . و این نکته بیانگر این است که این حکومت چقدر از عقیده انسانها
ترس دارد و اجازه رشد عقیده در ایران فعلی جائی جز زندان و حبس و
برخوردهای امنیتی ندارد
عرفانهای نوظهور بر پایة مدرنیته استوار شدهاند و یکی از ویژگیهای
مدرنیته، پذیرش سکولاریسم است. به همین دلیل هدف عالی و نهایی این
عرفانها،شادی و آرامش و امید به زندگی انسانها است، میباشد.عرفان
ها و آیین های رایج شده مایه تنوع در ایمان دینی هست واز سردرگمی و
گمراهیافراد در اجتماه جلوگیری میکند . من در اینجا به یکی از این
عرفانها که آخوندها و جمهوری اسلامی از آن با عنوان یک تهاجم فرهنگی
یاد میکند برایتان میگویم و خود بادرایت خود قضاوت کنید . فرادرمانی از
زیر مجموعه های عرفان کیهانی است که ادعا دارد با آموزه های عرفانی خاص
خود می تواند بیماران جسمی و روحی را مداوا کند. در
این شاخه درمانی، بیمار توسط فرادرمانگر به شبکه شعور کیهانی (شبه
آگاهی و هوشمندی حاکم بر جهان هستی ، روح القدس ، متصل شده و ضمن ارایه
اطلاعاتی از نحوه ارتباط خود از طریق دیدن رنگها ، نورها ، احساس حرکت
و فعالیت نوعی انرژی در درون بدن و همچنین از طریق گرم شدن، سرد شدن
و... ، اعضای معیوب و تنش دار بدن او مشخص شده و با حذف علایم، روند
درمان آغاز می شود. این جز از یکی از عرفانهای نوظهور با عنوان عرفان
حلقه بود که میتوانید ببینید که هیچ رابطه ای با امنیت یک کشور که
ندارد هیچ وبانی ایجاد امید به زندگی در یک فرد بیمار در جهت بهبودی
گردد زیرا که همه ما میدانیم که مردم ایران در تمام گزارهای تاریخ
بنوعی با ادیان و اعتقادات مذهبی خود زندگی کرده اند . براستی چرا
نباید انسانها ازآزادی عقیده و بیان برای بیان عقیده خود برخوردار
باشند و این جای تعجب ندارد که روزی دین و مذهبی که همین افراد از آن
دم میزنند توخالی و پوچ بوده .
انسان بواسطه اعتقادات قلبی خود میتواند آرامش گیرد چرا باید همگی فقط
دنبال رو یک دین و مذهب خاص باشند با توجه به این نکته که هر کس دارای
عقیده و اعتقادات خاص خود میباشد .
کمیسیون فرهنگی، برنامههای منسجمی جهت برخورد قاطع با فرقهها و
عرفانهای ضاله در دستور کار خود دارد.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه یکی از اصلی ترین
برنامههای دولت مبارزه و برخورد جدی با عرفانهای نوظهور است، گفت:
«کمیسیون فرهنگی، برنامههای منسجمی جهت برخورد قاطع با فرقهها و
عرفانهای نوظهور در دستور کار خود دارد . همچنین وی گفت یکی از
راهبردهایی که دشمنان نظام اسلامی در شرایط کنونی برای مقابله و
جلوگیری از گسترش دین اسلام و اهداف خود به کار گرفتهاند انحراف روحیه
جوانان و عرفانهای نوظهور برای براندازی دین اسلام است.وی
با اشاره به اینکه جنگ نرم یکی از اهداف خود را از طریق فرقههای
ساختگی جدید از سوی معاندین نظام اعمال میکند، تصریح کردکمیسیون
فرهنگی در تلاش است تا با فرهنگسازی و گسترش مفاهیم دینی و اسلامی
جوانان را از حربههای معاندین جمهوری اسلامی آگاه کند و یک تصمیم
اساسی و جدی را در دستور کار خود قرار دهد.حتی
گفته که اندیشمندان در حوزه دانشگاه و مراکز علمی باید هوشمندانه و
مقتدرانه جوانان را از توطئههای غربیها آگاه سازند و با سایر نهادها
و سازمانها همکاری لازم را به عمل بیاورند.
واقعا اینگفته ها جای تفکر دارد که جمهوری اسلامی فقط و فقط به دنبال
بزرگ کردن اسلام شیعه هست و در راه خودش از هیچ تلاش و کوشش و برخوردی
دریغ نمیکند .
ملایان جمهوری اسلامی عرفانهای نوظهور رابعنوان یک دین نمیداند و فقط
از آنها با عنوان یک سکولاریسم یاد میکند که با معنیغیر دینی است و نه
لزوما بی دینی . حال خودقضاوت کنید که با توجه به این نکته که عقاید
دینی و مذهبی هر کس باید قآبل احترام باشد و با توجه به این که جمهوری
اسلامی خود را در خصوصی ترین نکات افراد وارد میکند پس جایی برای
آزادی بیان و عقیده در این نظام سر تا سر ظلم نمیباشد که خود را و دین
خود را تکمیل و بقیه ادیان و اعتقادات رارد شده میداند .
با امید با رویش درخت تنومند آزادی عقیده و بیان در ایران و با امید با
روزی که مسلمان ، مسیحی ، یهودی ، بهائی ، پیروان یارسان و عرفان حلقه
وباقی ادیان و عرفانها بتوانند آزادانه در کشور خود بدون هیچ ترس و
هراسی زندگی کنند
.
گزارش جلسه سخنرانی در کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان
مریم مرادی
پیرو فراخوان صادره، در 27 فوریه 2016 و راس ساعت 19 بوقت اروپای
مرکزی جلسه ای با حضور اعضای کمیته و همکاران ما در کانون دفاع از حقوق
بشر به همراه تنی چند میهمان از سایر کشور های دنیا در فضای مجازی
پالتاک برگزار گردید که به بررسی مشکلات این قشر از جامعه پرداخته شد و
مورد توجه شنوندگان قرار گرفت.
در ابتدا خانم مرادی ضمن خوش امدگویی به حاضرین ، از سخنران اول
برنامه، آقای فرهاد نصیری دعوت نمودند تا مطالب خود را بیان فرمایند
که ایشان نیز با ابراز خوشحالی از فرصت داده شده برای طرح مسائل و
مشکلات کودکان و نوجوانان در ایران گفتند که با توجه به اطلاعاتی که
شخصا در زمان حضور در ایران کسب کرده و همچنین مشاهداتی که داشته و
پیرامون آن به مطالعه پرداخته اند، قصد آن دارند که به بررسی.
چرایی ها و دلایل خودکشی کودکان و نوجوانان در ایران به پردازند،
و از حاضرین درخواست کردند تا چنانچه مطالب و یا نقطه نظرهائی دارند
در پایان و در تکمیل این بررسی مطرح نموده تا بتوان به یاری و همفکری
با یکدیگر به راهکارهائی جهت رفع این مشکل بزرگ دست یافت ، ایشان در
ابتدا گفتند:
انسانی که از جامعه بریده می شود عناصر حیاتی خود را از دست می دهد،
بنابراین هر چقدر یک فرد ازجامعه دور باشد به همان میزان زندگی اش رو
به انهدام خواهد رفت.آمار دقیقی از خودکشی کودکان وجود ندارد، اما
خبرها
نشان می دهد رخدادی در جریان است که می تواند برای کودکان و نوجوانان
تهدید آمیز باشد.در سالهای پیش شاهد این بودیم که در جامعه ی ما نوعی
فرد گرایی افراطی در حال شکل گیری است و این نشان دهنده فعال نبودن
حوزه اجتماعی است. به هرمیزان که همبستگی اجتماعی و شور جمعی بیشترباشد
خودکشی کمتر خواهد بود و اگرهمبستگی کم شود ،نشاط و شوراجتماعی رو به
افول می رود وافراد اجتماع احساس پوچی و بریدگی خواهند کرد.چرا باید
افراد کم سن و سال که هنوز وارد چرخه بزرگتر اجتماع نشده اند، خودکشی
را آخرین وتنها راه حل باقیمانده برای خود بدانند؟ طبق آمارمنتشرشده
توسط نیروی انتظامی
۳۳۵
نفرازکل تعداد خودکشی ها به کودکان زیر۱۷
سال تعلق داشته که در این میان
۴۷
درصد دختران و۵۳
درصد پسران بودهاند.
دکتر سعید معیدفرجامعه شناس می گوید: بیگانگی اجتماعی امروزبه شدت
مسئله سازاست. کودکان نیازمند درک ما هستند واینکه نیازهای دیگر آنها
دیده شود.مدرسه و خانه دو مکانی هستند که کودک بیشترازهرچیزدرآنها رفت
وآمد میکند. قبلا روابط خویشاوندی غنی وجود داشت که کم کاری این دو فضا
را جبران می کرد.در این جا توجه شما را به
۵
علت خودکشی کودکان و نوجوانان جلب میکنم.
علت اول
،
تعارض هویتی جنسی است، نوجوانان بسیاری در نسل جدید نمی توانند گرایش
جنسی خود را نادیده بگیرند وبدین لحاظ میان انتظارات خانواده ،جامعه
،دولت وتصورات خود گرفتار میشوند. گاه این گرفتاری وسردر گمی چنان شدید
است که نوجوان را به سمت خودکشی سوق میدهد.
علت دوم
،
افسردگی های معالجه نشده ورها شده است.طبق آخرین نتایج وزرات بهداشت
افسردگی در ایران حدود۱۲
درصد است. کودکان و نو جوانانی که دچارافسردگی می شوند شکننده تراز
بزرگسالان افسرده هستند.
علت سوم
،
می تواند فشارگروه همسالان درسنین کودکی و نوجوانی باشد. قلدربازی در
مدارس مخصوصا درمیان پسران، که همه دارای یک سطح مقاومت نیستند. آنهایی
که آسیب پذیرترند در برابر آن میشکنند و هیچ برنامه ای برای مقابله با
این پدیده در مدارس ایران به چشم نمیخورد.
علت چهارم
،
تقلید از صحنه سازی های خودکشی تلویزیونی و اعدام های خیابانی است. چند
مورد از تقلید احتمالی اعدام های خیابانی درسالهای اخیر گزارش شده است
، پسر۱۰
ساله ای در خلیج فارس که به تقلید ازخودکشی دریکی از صحنه های فیلمی که
در تلویزیون دیده بود خود را با دستمال سربه میله بارفیکس حلق آویز کرد
جان خود را ازدست داد.
علت پنجم
،
ازدواج اجباری کودکان و نوجوانان در کشورما است. متاسفانه طبق آمارهای
منتشرشده ازسال
۱۳۸۵
تا کنون حدود
۹۴۰
هزارویک در ایران ازدواج کرده اند، در این ازدواجها گاهی ازدواج با مرد
۷۰
ساله هم به چشم میخورد. درآخرین مورد خودکشی درسال
۱۳۹۴
دختر۱۴
ساله ای را که در اهواز شوهر داده بودند خود را از طبقه پنجم ساختمان
به پایین پرتاب کرد.رایج ترین روشهای خودکشی؛ مسمومیت با قرص برنج ،
حلق آویز کردن، کشیدن تیغ روی رگ و خودسوزی است که در مناطق روستایی و
عشایری خودسوزی بیشتر مشاهده شده است .در ایران در بعضی موارد خانواده
یکی از علل مهم خودکشی است.تلاش برای مرگ خود خواسته در کودکان و
نوجوانان عوامل متعددی دارد که از آنها می توان به مشکلات و فشارهای
خانوادگی و جدایی والدین اشاره کرد.دعواهای خانوادگی یکی از عوامل مهم
گرایش کودک و نوجوان به خودکشی است. کلام آخر اینکه جامعه، خانواده ،
والدین ، معلمان و متخصصان سلامت روانی ،نقش عمدهای
را در پیشگیری از خودکشی کودکان و نوجوانان بازی می کنند .
در پایان تنی چند از همکاران در تکمیل سخنان ایشان مطالبی را عنوان
نموده و به بررسی موضوع پرداختند از جمله خانم جعفری ضمن اعلام و ابراز
تاسف از اینکه طی سال جاری تعداد خودکشی در نزد کودکان زیر 15 سال به
فراتر از 15 تن رسیده و در بین آنان کودک 7 ساله نیز مشاهده میشود از
آخرین اخبار منتشر شده در اینمورد سن گفتند و از اقای نصیری پرسیدند:
مقایسه آمار های جهانی دراینگونه حوادث با آمار ایران چگونه است؟ و در
پاسخ اقای نصیری فرمودند: متاسفانه به دلیل سانسور گسترده خبری در
ایران آمار دقیقی در دست نداریم و تنها میتوان به اخبار منتشر شده توسط
خبرگزاری های حقوق بشری استناد کرد هرچند میدانیم که اغلب اینگونه
اخبار بازتاب رسانه ای ندارند، با قطع صدای آقای نصیری، مسئول جلسه
از سخنران دوم جناب آقای بهروز معزی دعوت نمودند تا میکروفون را
دراختیار گرفته و به ایراد سخنرانی خویش پیرامون
آمرین و عاملین فروش کودکان در ایران
به پردازند
آقای معزی
نیز در ابتدا گفتند لازم میدانم در آغاز سخن از بند 2 ماده 25
اعلامیه حقوق بشر که در آن اشاره شده به این که دوره مادری و دوره
کودکی سزاوار توجه و مراقبت ویژه است وهمه کودکان اعم از آنان که با
پیوند زنا
شویی یا خارج از آن، به دنیا آمدهاند بایستی از حمایت اجتماعی یکسان
بر خوردار باشند، بگویم و سپس موارد زیر با همفکری شما عزیزان مورد
بررسی قرار دهیم:
چرایی فروش کودکان-1در
کل اغلب خانواده هایی که اقدام به فروش فرزند می کنند یا اقشار کم
درآمد هستندویا معتادانی که اعتیاد دارند از سوی خانواده و جامعه طرد
شده اند واز سوی هیچ نهادی هم مورد حمایت قرار نمی گیرند
.
2-فروشندگان
کودکان :
برخی از خانم های معتاد
کارگر جنسی محسوب میشوند و خود این مو ضوع جای بحث جداگانه ای دارد و
متاسفانه تعداد آنها هم کم نیست باردار شده واز آن جایی که این افراد
سرپرست و بیمه و مسکن وحتی کسی هم نیست که از فرزند آنها نگهداری کند
اقدام به فروش فرزند خود میکنند که طبق آمار موجود 800 درصد از زنان
وتعداد قابل توجهی از این نوزادان ناقل بیماری هستند و متاسفانه دولت
ایران بر خلاف تمام دنیا این افراد را تحت پوشش نمی گیرد وبدین جهت
راهی بجز فروش فرزند برای این بانوان آسیب دیده باقی نمی گذارد
.
3-آسیب های موجود :
در درجه اول آسیبهای شدید اجتماعی واین که این مادران و نوزادان بنا به
آمار
NGO
حامل ویروس
HIV
هستند واین جای نگرانیها را دو چندان میکند
-4 مناطق
پر فروش:
معمولا در محلات آسیب خیز همچون هرندی افراط وتفریط های صورت گرفته و
عدهای میگویند که در تهران خبری نیست و عدهای هم به این باورند که
این موضوع فراوانی قابل توجهی در برخی از مناطق دارد این زخمها زخمهایی
هستند که بر پیکر این کودکان وجود دارد و باید مداوا شود
5-
سود جویان:
حضور و افزایش تعداد زیاد کودکان کار در چهار راه ها و در دیگر مشاغل
کاذب نشان دهنده این موضوع است که برخی اوقات از سوی شبکه های هدایت
شده و سود جو این کودکان خریداری شده و در خانه هایی نگهداری میشوند و
در برخی مواقع اقدام به خرید و فروش یک سری کالا یا سایر اقداماتی از
این قبیل میکنند وهمینطور برای جابجایی مواد مخدر از آنها استفاده
میکنند.و به نظر بنده خود دولت را هم به علت تصویب قانون ازدواج دختر 9
سال وپسردرسن 15 سال میتوان یکی ازسودجویان این معضل دانست.
-6
راهای پیشگیری:
پیشگیری از این معضل با حمایت کردن از زنان و خانواده های بی سرپرست
ومعتاد داشتن حق مسکن دادن مقرری برای مخارج داشتن بیمه درمانی حمایت
کامل از طرف جامعه و خانواده کنترل دقیق مناطق آسیب خیز جلوگیری از
ازدواجها زیرسنین تشخیص به موقع بیماری این افراد و تحت درمان قرار
دادن آنها مبارزه قاطع با شبکه های خرید وفر وش جمع آوری تمام مکانهایی
که کودکان را در آنجا نگهداری میکنند تا به مقاصد خود برسند ودر خاتمه
مدیریتی جدی وصحیح از عوامل پیشگیری خواهد بود . در پایان آقای معزی از
مجموعه اشعار خود شعری را انتخایب کرده و گفتند مایلم این دل نوشته را
به تمام عزیزان تقدیم کنم:
کاش می شد قفل دلتنگی را شکست
کاش می شد درب تاریکی را کسست
کاش می شد بین مردم بود و زیست
کاش می شد با محبت جان سپرد
کاش می شد بی توقع بود و مرد
کاش می شد خنده را تکثیر کرد
کاش می شد از پس دیوار رفت
کاش می شد دردها تقسیم کرد
کاش می شد شعر را تحلیل کرد
کاش می شد غصه ها تقلیل کرد
کاش می شد نیمه ها تکمیل کرد
کاش می شد عذر یک تقصیر کرد
کاش می شد اشک را تبخیر کرد
کاش می شد اشک را تبخیر کرد
.
در خاتمه این بخش هم به روال جاری، سرکار خانم مرادی از سخنران دوم نیز
خواستند حضور داشته باشند تا پاسخگوی پرسشه های همکاران و میهمانان
حاضر در جلسه باشند ، خوانندگان عزیز میتوانند از طریق سایت صدا و
تصویر کانون دفاع از حقوق بشر در ایران به فایل صوتی مجموعه این جلسه
دسترسی کامل داشته باشند:http://seda-tasvir.bashariyat.org/
آخرین سخنران سامان راکی بودند
که پس از ایراد مقدمه ای در مورد عوامل و دلایل کودک ربایی
چنین گفتند:ابتدا میخواهم به تعریف
آدم ربایی و کودک ربایی بپردازم: که عبارت است از اینکه شخصی
طفلی را که تازه متولد شده است، بدزدد یا مخفی کند یا او را به جای طفل
دیگری یا متعلق به زن دیگری غیر از مادر طفل قلمداد کند.
آدم ربایی، معادل واژه های
(kidnapping،
abduction)
در زبان انگلیسی و واژه
(enlevement)
در زبان فرانسه و واژه (اختطاف) در زبان عربی می باشد که در برخی
موارد، برای مطلق آدم ربایی و در برخی موارد، برای ربودن دختر به منظور
عمل نامشروع به کار می رود و تعریفهای زیر برای این واژه ها بیان شده
است : انتقال یک یا چند شخص از مکانی به مکان دیگر برخلاف اراده آنان،
که ممکن است از راه خدعه یا فریفتن یا با زور انجام گیرد . انتقال یک
شخص بدون رضایت او از محلی به محل دیگر به وسیله زور، تهدید یا فریفتن
آدم ربایی به معنای سلب آزادی تن است؛ بنابراین ابتدا باید معنای آزادی
تن را دانست. آزادی تن چنین تعریف شده است : «آزادی بدنی هر فرد بطوری
که بتواند از هر نقطه کشور به نقطه دیگر آن، مسافرت نموده یا نقل مکان
دهد یا از کشور خود خارج شده و به آن مراجعت نماید و از توقیف بدون جهت
محفوظ و مصون باشد. نتیجه این آزادی، لغو بردگی و شبه بردگی، لغو
بیگاری، منع توقیف و حبس بدون مجوز اشخاص است.»
همان طور كه از اسم آن پيداست، آدم ربايي از ربودن است. ربودن موجود
انساني و نقل مكان دادن او از محلي به محل ديگر برخلاف ميل و اراده وي.
و تاريخچه آن به قانون "حمورابي" اولين قانون مدوني كه وجود دارد برمي
گردد. چنانچه در ماده چهارده قانون مذكور آمده اگر كسي پسر جوان شخصي
را بربايد بايد كشته شود، در كتاب "تورات" نيز از آدم ربايي بحث شده و
مجازات اعدام براي مجرم در نظر گرفته شده است. در منابع فقه شيعه هم
آمده، اگر شخصي مرتكب جرم آدم ربايي شود، به عنوان مفسد في الارض
شناخته خواهد شد. بعضي از فقها مجازات قطع يد را تعيين كرده اند. پس
آدم ربايي از جرايمي است كه مجازات سنگين و حتي اعدام برايش در نظر
گرفته بودند .کودکربایی یا دزدیدن کودک به معنی جدا کردن نامجاز یک
خردسال (کودک زیر سن بزرگسالی قانونی) از پدر و مادر یا سرپرستان
قانونی او است. آدم ربایی به عنوان یک بزه اجتماعی دارای علل و عوامل
ویژه ای است و تا زمانی که ریشه ها و انگیزه های آن زنده باشد، آدم
ربایی نیز ادامه خواهد داشت. البته این بدان معنا نیست که نباید
نیروهای امنیتی با آدم ربایی به عنوان یک معلول مبارزه نکنند و به گروه
ها و افراد آدم ربا مجال جولان بدهند. هر نهادی باید متناسب با مسئولیت
خود عمل نماید و نیروهای امنیتی نیز باید فرصت ظهور و بروز جرایم آدم
ربایی را محدود نمایند . آدم ربایی در عین حالی که خود معلول عوامل
دیگری است، خود علت بروز مشکلات ویژه اجتماعی، امنیتی و اقتصادی می
باشد. فرار سرمایه ها از کشور و عدم تأمین جانی و روانی تاجران یکی از
پیامدهای گسترش آدم ربایی است. فرار سرمایه خود به معنای فرار فرصت های
اشتغال و تضعیف اقتصاد کشور است. پس آدم ربایی در عین حالی که خود به
عنوان معلول بیکاری می تواند مورد بحث قرار گیرد، به حیث یکی از عوامل
گسترش فقر و بیکاری نیز می توان به آن نگریست . عناصر جرم
آدمربايي: الف) عنصر مادي ، موضوع جرم آدمربايي ساده: انسان زنده
كه حداقل 15 سال داشته باشد که در غير اين صورت ممكن است مشمول
آدمربايي مشدد يا دزديدن طفل تازه متولدشده يا مخفي كردن اموات قرار
گيرد .
رفتار مجرمانه:
انتقال جسم
مجنيعليه از محلي به محل ديگر با زور و تهديد و حيله؛ بهطوري كه
مجنيعليه ارادهاي از خود نداشته باشد .
مرتكب و شكل ارتكاب: هر
كسي ميتواند باشد كه به صورت مباشرت يا مداخله و به طور غيرمستقيم
قابل تحقق است كه بحث مباشرت، شركت و معاونت مطرح میشود .
رضايت نداشتن مجنيعليه، شرط لازم است و بدون آن جرم محقق نميشود .
نتيجه مجرمانه: درست است
که در ماده 621 کتاب تعزیرات قانون مجازات اسلامی از نتيجه حرفي به
ميان نيامده اما آدمربايي از جرايم مقيد بوده و نتيجه آن نیز سلب
آزادي از فرد ربودهشده است .
ب) عنصر معنوي
سوءنيت عام: مرتكب
علاوه بر علم به موضوع جرم و وصف آن يعني انسان زنده بايد در انجام عمل
عامل هم باشد و علم و آگاهي مرتكب به عدم رضايت بزه ديده شرط نيست اين
جرم مطلق است و نيازي به سوء نيت خاص ندارد و مفروض است پس ربودن انسان
زنده كه در حال خواب يا بيهوشي است مشمول اين حكم ميباشد .
انگيزه مرتكب:
به طور
معمول، مقنن انگيزه را به عنوان يكي از اجزای تشكيلدهنده عنصر رواني
جرايم بهشمار نميآورد و داشتن انگيزه شرافتمندانه در جرايم تعزيري و
بازدارنده از جهات مخففه محسوب ميشود. با اين وجودانگيزه يكي از اجزای
عنصر معنوي جرم آدمربايي محسوب میشود . هر چند مقنن در ماده 621 کتاب
تعزیرات قانون مجازات اسلامی، واژه قصد را بكار برده است ولي اين واژه
بر انگيزه دلالت ميكند و دلالت بر سوء نيت خاص ندارد. فرد آدمربا
بايد عمد در ربودن فرد داشته باشد و با توجه به اينكه نتيجه جرم
آدمربايي از عمل مرتكب منفک نيست بنابراين سوءنيت خاص در سوءنيت عام
مرتكب مستتر است و كسي كه قصد ربودن دیگری را دارد، در ضمن قصد سلب
آزادي او را نيز دارد .
ج) عنصر قانوني:
عنصر قانونی
این جرم نیز ماده 621 کتاب تعزیرات قانون مجازات اسلامي است که بر اساس
این ماده، هركس به قصد مطالبه وجه يا مال يا به قصد انتقام يا به هر
منظور ديگر به عنف يا تهديد يا حيله يا به هر نحو ديگر شخصا يا توسط
ديگري شخصي را بربايد يا مخفي كند، به حبس از 5 تا 15 سال محكوم خواهد
شد. در صورتي كه سن مجنيعليه كمتر از 15 سال تمام باشد يا ربودن توسط
وسايل نقليه انجام پذيرد يا به مجنيعليه آسيب جسمي يا حيثيتي وارد
شود، مرتكب به حداكثر مجازات تعيينشده محكوم خواهد شد و در صورت
ارتكاب جرايم ديگر به مجازات آن جرم نيز محكوم ميشود. تبصره - مجازات
شروع به ربودن 3 تا 5 سال حبس است .
شرایط تحقق جرم آدمربایی:
رضایت نداشتن شخص ربودهشده یکی از شرایط تحقق جرم آدمربایی است. این
شرط را میتوان مهمترین عنصر تحقق جرم آدمربایی دانست؛ زیرا به این
معنا است که عمل ربایش باید بدون رضایت شخص ربودهشده صورت گیرد و با
وجود رضایت شخص ربودهشده، تحقق این جرم منتفی است. به عنوان مثال شخصی
با رضایت خود سوار اتومبیلی میشود که به مقصد خارج شهر در حرکت است و
راننده در میانه راه و در بیرون از شهر، عمدا از مسیر خارج میشود و
مسافر را به نقطهای دور افتاده منتقل و او را محبوس میکند. در این
حالت از لحظه انحراف راننده از مسیر و انتقال شخص به مکانی دیگر جرم
آدمربایی محقق میشود.در حقیقت انتقال شخص ربودهشده از محلی به محل
دیگر را باید شرط دیگر وقوع جرم آدمربایی عنوان کرد که در غیر این
صورت این جرم بیمعنا خواهد بود. در جرم آدمربایی اساسا مباشرت و
همکاری مجرم در ارتکاب جرم شرط نیست و رباینده بنا به تصریح ماده 621
کتاب تعزیرات قانون مجازات اسلامی، میتواند این جرم را به وسیله دیگری
انجام دهد؛ مانند زمانی که ربایش از سوی شخصی مجنون انجام گیرد. در این
مورد سبب، اقوی از مباشر خواهد بود و مسئولیت کیفری متوجه سبب
است.آدمربایی جرمی عمدی است؛ بنابراین مرتکب باید قصد ربودن انسان
زندهای را برخلاف میل وی داشته باشد و با فقدان این شرط جرم آدمربایی
قابل تحقق نخواهد بود. مانند اینکه شخصی بدون اطلاع از اینکه شخصی در
صندوق عقب اتومبیل وی محبوس است، او را به محل دیگری منتقل کند .
کودک ربایی و کنوانسیون کودک:
قرارداد ژنو در سال 1924 ميلادي در باره حقوق کودکان، قرارداد رعايت
حقوق کودکان از طرف مجمع عمومي سازمان ملل متحد در بيستم نوامبر 1959
ميلادي، اعلاميه ي جهاني حقوق بشر، پيمان بين المللي در باره حقوق
سياسي و شهروندي (بخصوص در ماده 23 و 24 آن)، پيمان جهاني براي حقوق
اجتماعي، سياسي و فرهنگي (بخصوص در ماده 40)، اسناد و اساسنامه هاي
ديگر تشکل هاي بين المللي که بنفع کودکان فعاليت ميکنند.
ماده 11 : کودک ربايي
1- حکومتهاي عضو پيمان، جهت مبارزه با انتقال و اقامت غيرقانوني کودکان
به خارج از کشور، اقدام لازم را مي نمايند .
2- حکومتها براي اين منظور، خواهان قبول توافق نامه هاي موجود از طرف
يکديگر و يا تصويب توافق نامه هاي جديد دو يا چند جانبه هستند .
ماده 19 : حمايت کودکان در برابر سوء استفاده
1- حکومتها با تکيه بر تمام امکانات قانوني، اداري، اجتماعي و آموزشي،
کودک را در مقابل هر شکل از رفتار سهل انگارانه با آنها، سوء استفاده
جنسي و تجاوز جسمي يا رواني، حمايت ميکنند .
2- اقدامات حمايتي حکومتها همراه اجراي روشها و برنامه هاي اجتماعي
استکه براي کشف و پيشگيري اين جرايم نسبت به کودک موثر باشند. همچنين
درمان آسيب وارده برکودک و کمک به والدين و يا سرپرست در رابطه با سوء
استفاده هاي ذکر شده دربند 1 اين ماده بر عهده ي حکومتها است.
ماده21 : ضمانت هاي قانوني فرزندخواندگي:
آن دسته از حکومتهاي عضو پيمان که سيستم کفالت و فرزندخواندگي را به
رسميت شناخته يا مجاز مي دانند، با اطمينان خاطرنشان ميکنند که در تمام
اين مراحل، منافع کودک و آسايش او تامين ميشود .
اين حکومتها :
الف) تضمين ميکنند که امور مربوط به فرزندخواندگي فقط از طرف مسئوولين
و ارگانهاي تعيين شده و مجاز صورت گرفته و در چهارچوب حقوق جاري و
قوانين داخلي اجرا و کنترل ميشود .
ب) شکل بين المللي فرزندخواندگي را هم به رسميت شناخته و اين امکان را
در اختيار کودکاني که داخل کشور از اين نظر تامين نيستند، مي گذارند .
ج) تضمين ميدهند که کودک در صورت استفاده از امکان بين المللي فرزند
خواندگي، همچنان تحت پوشش کامل حمايتهاي حکومتي و ملي قرار دارد.
د) تمام اقدامهاي مناسب را انجام ميدهند تا از سودجويي هاي مالي در
رابطه با فرزندخواندگي بين المللي جلوگيري کنند .
ه) در اين چهارچوب، خواهان عقد قراردادهاي دو يا چند جانبه با کشورهاي
ديگر هستند تا بتوانند از جريان مثبت و موفق فرزندخواندگي بين المللي
اطمينان حاصل کنند .
علل تشديد مجازات آدمربايي1-
سن مجنيعليه كمتر از 15 سال تمام باشد
2- ربودن با وسيله نقليه باشد که اطلاق وسیله نقلیه در این مورد، شامل
وسایل نقليه غيرموتوري مانند دوچرخه نیز ميشود .
3- رساندن آسيب جسمي به مجنيعليه. در اینجا باید گفت که آسیب شامل
آسيبهاي روحي و رواني در مجنیعلیه نیز ميشود .
4- رساندن آسيب حيثيتي به مجنيعليه. این فرض در صورتی مطرح میشود که
بزهديده مؤنث يا پسربچه زيبا باشد. در غير اين صورت، این موضوع بايد
از طرف مجنيعليه ثابت شود .
انواع خاص آدمربايي:
1- ربودن طفل تازه متولد شده بر اساس ماده 631 کتاب تعزیرات قانون
مجازات اسلامی. بر اساس این ماده، هر كس طفلي را كه تازه متولد شده
است، بدزدد يا مخفي كند يا او را به جاي طفل ديگري يا متعلق به زن
ديگري غير از مادر طفل قلمداد کند، به 6 ماه تا 3 سال حبس محكوم
خواهدشد و چنانچه احراز شود كه طفل مزبور مرده بوده است، مرتكب به يكصد
هزار تا 500 هزار ريال جزاي نقدي محكوم خواهد شد .
2-مخفي كردن اموات بر اساس ماده 635 کتاب تعزیرات قانون مجازات اسلامی.
بر اساس این ماده، هركس بدون رعايت نظامات مربوط به دفن اموات،
جنازهاي را دفن كند يا سبب دفن آن شود يا آن را مخفي کند، به جزاي
نقدي از يكصد هزار تا يك ميليون ريال محكوم خواهد شد .
سوء استفاده از کودکان به عنوان کودک کار :
کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به
خدمت گرفته میشوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به
مدرسه و تجربۀ دوران کودکی بیبهره میسازد و سلامت
روحی و جسمی آنها را تهدید میکند. کار کودک نزد بسیاری از کشورها و
سازمانهای بینالمللی فعالیتی استثماری تلقی میشود . کار کودکان
بسیار معمول است و میتواند شامل کار در کارخانه، معدن، روسپیگری،
کشاورزی، کمک در کسب و کار والدین، داشتن کسب و کار شخصی (مانند فروش
غذا) یا کارهای نامتعارف باشد. ناپذیرفتنیترین شکلهای کار کودکان
استفاده نظامی از کودکان و تنفروشی کودکان است. موارد کمتر جنجالی و
معمولاً قانونی (با بعضی محدودیتها) شامل کار کشاورزی در ایام تعطیلی
مدرسه (کار فصلی)، کسب و کار خارج از ساعات مدرسه و همچنین بازیگری یا
آوازخوانی کودکان میباشد.کار کودک در درجات مختلف در طول تاریخ وجود
داشت اما با آغاز سوادآموزی همگانی و تغییراتی که در شرایط کار طی
صنعتی شدن به وجود آمد و ظهور مفاهیم حقوق کارگر و حقوق کودکان مورد
نقد و بحث عمومی قرار گرفت. کار کودکان همچنان در جاهایی که سن ترک
مدرسه پایین است شیوع دارد.بر اساس آمار سازمان جهانی کار
(ILO)، سالانه
۲۵۰ میلیون کودک
۵ تا
۱۴
ساله در جهان محروم از کودکی میشوند. طبق این آمار
۱۲۰ میلیوننفر از آنها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تماموقت هستند.
۶۱
درصد این کودکان در آسیا،
۳۲
درصد در آفریقا و
۷ درصد در
آمریکای لاتین زندگی میکنند. قاچاق انسان از راههای عمده وارد کردن
این کودکان به بازار است. به جز کارگری بردهوار، روسپیگری و فروش
اعضای بدن کودکان، از دیگر سرنوشتهای کودکان قاچاق است .
علل کودک ربایی در ایران:
کودک ربایی به قصد اخاذی و اهداف مالی کودک ربایی به منظور اقدام تلافی
جویانه و انتقام گیری کودک ربایی به منظور سو استفاده جنسی به عنوان
کارگر جنسی و کار هایی از قبیل گدایی و تکدی گری
کودک ربایی برای فروش به عنوان کودک بی سرپرست
به خانواده های مشتاق به سرپرستی که این پدیده خود معلول قوانین ناقص و
دست و پاگیر موجود در ایران بر سر راه افراد برای قبول سرپرستی کودکان
در ایران است مانند لزوم مسلمان و شیعه بودن است .
کودک ربایی جهت استفاده از اعضای داخلی بدن برای فروش :
و تجارت که این روزها بسیار شایع شده و در اخبار شاهد فروش اعضا داخلی
کودکان هستیم با قیمت هایی نظیر 4 تا 15 میلیون تومان .
قوانین مجازات کودکربایان
در ایران:
ماده
۶۳۱
قانون مجازات اسلامی در این زمینه می گوید: «هرکس طفلی را که تازه
متولد شده است، بدزدد یا مخفی کند یا او را به جای طفل دیگری یا متعلق
به زن دیگری غیر از مادر طفل قلمداد کند، به شش ماه تا سه سال حبس
محکوم خواهد شد و چنانچه احراز شود که طفل مزبور مرده بوده، محکوم به
یکصد هزار تا
۵۰۰
هزار ریال جزای نقدی خواهد شد . معاونت در آدمربایی: هرگاه کسی با علم
و عمده وسایل ارتکاب جرم آدمربایی و نوزاد ربایی را تهیه کند و یا
افراد را به ارتکاب جرم فوق تحریک یا ترغیب یا تهدید یا تطمیع نماید و
یا به هر طریق دیگر وقوع جرم را تسهیل کند به استناد ماده 43 قانون
مجازات اسلامی معاون در جرم شناخته شده و مجازات معاون طبق ماده 726
قانون مجازات اسلامی حداقل مجازات مقرر در قانون برای همان جرم میباشد
که در مورد جرم آدم ربایی پنج سال و نوزادربایی شش ماه حبس پیشبینی
شده است.
کیفیات تشدید مجازات در جرم آدم ربایی:
طبق ماده 621 قانون مجازات اسلامی در صورتی که سن ربوده شده کمتر از
15 سال باشد یا ربودن با وسیله نقلیه انجام گیرد یا به ربوده شده آسیب
جسمی یا حیثیتی وارد شود مرتکب به حداکثر مجازات تعیین شده محکوم خواهد
شد .
شروع به آدم ربایی:
اگر
شخصی شروع به آدم ربایی کند یعنی قصد ارتکاب جرم کند و شروع به اجرای
آن نماید اما جرم بنا به دلایلی اتفاق نیفتد به استناد ماده 41 و تبصره
ماده 621قانون مجازات اسلامی به سه تا پنج سال حبس محکوم خواهد شد .
ذکر این نکته ضروری است که علاوه بر میهمانان ار اعضای حاضر در جلسه
میتوان
خانمها و آقایان انسیه حنیف نژاد – منوچهر شفایی – مارال الیاسی –
جمشید غلامی سیاوزان –مریم پورحسینی – عبدالخالق امیری – پریسا حسین
پور –سامی امیری – سپیده نامور – تقی صیاد مصطفی – نازی نیکویی سلیم
– حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی – لیدا اشجعی – فرزاد نایب غریب –
نازی نیکویی سلیم – فرزان نایب غریب، سهیلا مرادی و جمیله بدیر خانی
نام برد .
مسئولیت این جلسه را مریم مرادی به همراه صدیقه جعفری عهده دار بودند
و سخنرانان به ترتیب آقایان فرهاد نصیری- بهروز معزی و سامان راکی
بودند که پیرامون «چرائی های خودکشی در ایران»، « آمرین و عاملین فروش
کودکان در ایران» و «عوامل و دلایل کودک ربائی» سخن گفتند.
این جلسه درساعت 21 خاتمه یافت .
گزارش جلسه سخنرانی ماهانه کمیته دفاع از حقوق زنان
مریم مرادی
پیرو فراخوان صادره، در 22 مارس 2016 و راس ساعت 16 بوقت اروپای
مرکزی جلسه ای با حضور اعضای کمیته و همکاران ما در کانون دفاع از حقوق
بشر به همراه تنی چند میهمان از سایر کشور های دنیا در فضای مجازی
پالتاک برگزار گردید . حاضرین در این جلسه خانمها : انسیه حنیف نژاد ،
مارال الیاسی ، مریم مرادی ، پریسا حسین پور ، لیدا اشجعی ، دیانا
تبریزی ، مریم صفری ، نوشین قادری ، سمیه مهربانی ، جمیله بدیرخانی ،
عابده کدخدایی ، آتنا دولتخواه ، سپیده نامور ، نازی نیکویی سلیم ،
سهیلا مرادی ، آقایان : منوچهر شفایی – جمشید غلامی سیاوزان –
عبدالخالق امیری – سامی امیری – بهروز معزی – مهدی موسوی – تقی صیاد
مصطفی – حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی – فرزاد نایب غریب – فرزان نایب
غریب – احسان فتاحی – سامان راکی – علی تبریزی .
مسئول جلسه : مارال الیاسی منشی جلسه : مریم مرادی
در ابتدا ، منشی جلسه ضمن عرض خوش آمد گویی به حاضرین در جلسه از بانو
پریسا حسین پور ( فعال حقوق بشر ) دعوت نمودند تا تحلیل اخبار نقض
حقوق زنان در ماه گذشته را برای حاضرین قرائت نمایند.
گزارش و تحلیل اخبار نقض حقوق زنان در ماه گذشته
در سال ۱۳۹۴ که دهها تن از زنانی ایرانی، در حوزه های مختلف، به دلیل
فعالیت های مختلفی که در همه جای دنیا طبیعی به نظر می رسد، دستگیر و
زندانی، رد صلاحیت یا با محدودیت برای ادامه کارو حرفه شان مواجه شدند
و یا محدودیتهایی که داشتند ادامه پیدا کرد.این ده زن، بخشی از این
وضعیت رابه تصویر می کشند:
فاطمه اختصاری:
در سن سی سالگی به اتهام سرودن غزل پست مدرن، انتشار کتاب « یک بحث
فمینیستی پس از پختن سیب زمینی» و کتاب «گربه روی شانه تخم مرغ» به ۲۹
سال زندان محکوم شد.
سوسن خانوم:
ترانه پاپ شاد « سوسن خانوم» که یکی از محبوب ترین ترانه های موسیقی
پاپ امروز ایران است، باعث دردسر برای سازنده اش ساسان سلیمانی شد.
ریحانه طراوتی از همکاران این گروه بعدا در جریان اجرای ترانه
HAPPY
از ویلیام فارل، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق قردادن روی پشت
بام خانه و آپلود کردن کلیپ روی یوتیوب بازداشت شد.
آتنا فرقدانی:
که متهم به این است که زن زیباست، کاریکاتور کشیده است و مثل دهها
میلیون ایرانی دیگر در فیسبوک درباره مسائل سیاسی ایران نظر می دهد و
شوخی می کند. او بخاطر انتشار مجازی کاریکاتور زندانی شد، بعد هم بخاطر
همان کاریکاتور متهم به اهانت به رهبری شده و در فیسبوک علیه امنیت ملی
اجتماع و تبانی فعالیت کرده است.
و مقامات جمهوری اسلامی وادار کردن آتنا فرقدانی به تست بکارت و
حاملگی، که مقامات زندان این آزمایشها را در پاسخ به ادعاهای مربوط
به آزار جنسی او که در برخی از وب سایت ها مطرح شده بود، انجام داده
اند.»
نیلوفر اردلان:
کاپیتان تیم ملی فوتسال ایران است. سی ساله است و خانم گل بازیهای
فوتسال همبستگی کشورهای اسلامی بود. او نه شعر گفته، نه موسیقی ممنوع
خوانده،شعار داده، فقط فوتبال بازی کرده، وی قصد شرکت در فوتسال زنان
جهان ۲۰۱۵ را داشت، توسط شوهرش ممنوع الخروج شد، تا زنان بدانند که فقط
حکومت نیست که برای آنان می تواند دردسر درست کند.
یگانه صالحی:
وی متهم بود که شوهرش جی سون رضائیان خبرنگار واشنگتن پست در ایران
بوده و چون واشینگتن پست در ایران دفتر نداشت، پلیس امنیتی او را
بازداشت کرد و چون او با زنش رابطه داشت، مدتی هم زنش یگانه صالحی
بازداشت شد، وی همزمان با توافق ایران و آمریکا آزاد شد و از ایران
رفت.
زهرا رهنورد:
متهم است که همسرش کاندیدای ریاست جمهوری شده و به دلیل اینکه رقیب اش
تقلب کرده، به حصر خانگی تا زمانی نامعلوم محکوم شده است. وی همچنین
متهم است که در دوره جوانی اش بانویی زیبا بوده، در سن سی سالگی
تصویرگر و در سن چهل سالگی مجسمه ساز و در دهه پنجاه زندگی اش استاد
دانشگاه بوده است
غنچه قوامی:
درسن ۲۵ سالگی به اتهام اقدام برای دیدن مسابقه والیبال بازداشت شد،
بعدا به او اتهام زده شد که قصد داشت از مسابقه عکس بگیرد، متهم شد که
از موبایلی استفاده می کند که در آن تعدادی عکس وجود دارد، او همچنین
بتبلیغ علیه نظام متهم شد،که با یک وثیقه صد میلیون تومانی آزاد شد.
بهاره هدایت:
بهاره هدایت متولد ۱۳۶۰ هم دانشجوست، ،و هم عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم
وحدت است، در سال ۱۳۸۸ به اتهام بهاره هدایت بودن به نه سال و نیم
زندان محکوم شد. وی متهم است به مسئولانی اتهام کرده است که مردم هر
روز در تاکسی و خیابان به آنها فحش می دهند. در عید امسال هنوز بهاره
هدایت، نرگس محمدی، زینب جلالیان، ریحانه طباطبایی و آتنا فرقدانی و
افسانه بایزیدی زندانی اند.سیمین
عیوضزاده،
مادر امیدعلی حقشناس، زندانی سیاسی به ۹۱ روز حبس و ۷۴ضربه شلاق محکوم
شد.عیوضزاده تا شنبه ۲۲ اسفند مهلت داشت تا به حکم دادگاه اعتراض کند
و درخواست تجدیدنظر دهد.او درباره حکم صادر شده گفت: «اتهام من با
اقدامی که انجام دادم کاملا متفاوت است بنابراین حکمم را قبول ندارم و
اصلاً آن را عادلانه و منطقی نمیدانم و انتظار تبرئه خودم را دارم».
روحیه صفاجو،
شهروند جوان بهایی که به دلیل اقدامات قانونی و نامهنگاری به نهادهای
قانونی در دفاع از حق تحصیل بازداشت شده است، در تماس تلفنی با خانواده
از زندان اوین گفته است حالش خوب و به تنهایی نگهداری می شود.
نازک افشار:
آخرین زنی که در آخرین روزهای اسفندماه دستگیر شد، نازک افشار است که
بعد از مدتی اقامت در فرانسه به دلیل بازگشت به ایران دستگیر شد و در
حال حاضر در بازداشت است علیرغم صدور وثیقه، نازک افشار به دلیل
تعطیلات پایان سال آزاد نشده و به بند زنان زندان اوین منتقل شد
این روزها بیش از هر خبری،
خبرهای ناگوار خودکشیها و خودسوزیها در ایران بود که من را بسیار
تحتتاثیر قرار دادند. خبرهایی که هرگز تازگی ندارند یا تازه به نظر
نمیرسند چرا که به خبرهای عادی و روزمره در ایران بدل شدهاند:
خودسوزی آن دستفروش، و خودکشی سه خواهر (آن سه خواهر)، و نیز خودکشی
کارمند زنی که خود را از بالا به پایین پرتاب کرد.
اینها آخرین خبرهای خودکشی در ایران بودند که خیلی تکان دهنده بودند
. آنها با کشتن خود خواستند که از پذیرفتن و تن دادن به زندگی خفت باری
که پیشاروی خود میدیدند خودداری ، کرده باشند و از این رو، پیش از
آنکه احساس شرم، خواری و رنج آنها را از پای دربیارد ، متاسفانه
خودشان را از پای درآوردند . این خبرهای تمام نشدنی خودکشی در ایران
راباید به سونامی خودکشی تعبیر کنیم. سونامیای که پیش از هر چیز و بیش
از هر زمان دیگر، نشانه شکست کامل «سیاست» در ایران است: سیاست اقتصاد،
سیاست فرهنگ و سیاست سیاست!آتنا دائمی و «شکوفه آذر ماسوله» فعال مدنی
زندانی، پس از ۹ ماه بازداشت موقت، با سپردن کفالت از بند زنان زندان
اوین آزاد شدند. اتهامات شکوفه آذر، «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و
تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی» اعلام شده است. یکی از موارد اتهامی
خانم آذر شرکت در تجمعات اعتراضی عنوان شده است که در اعتراض به
اسیدپاشی انجام شده بود.و آتنادائمی فعال مدنی و حمایت از کودکان
کارو خیابون بود که از اتهاماتش «فعالیت تبلیغی علیه نظام و مخالفت
با اعدام و گوش دادن به خواننده ی اعتراضی شاهین نجفی بود. که با قید
وثیقه ی 600 ملیون تومان فعلا آزاد شد.
طبق ماده ی 3اعلامیه جهانی حقوق بشر:
هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.
و ماده ی 20 اعلامیه ی جهانی حقوق بشر:
هر
انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است.
سپس از بانو لیدا اشجعی ( فعال حقوق بشر) خواسته شد تا سخنرانی
خود را با موضوع ذیل برای حاضرین فرائت نمایند .
مو ضوع : زنان بی سرپرست وبیمه : در ابتدا به دو مطلب میپردازم :
در نخست باید به تعریف زنان بی سرپرست پرداخت و در مرحله دوم اینکه
بهر ه مندی این زنان دررابطه با بیمه های اجتماعی چگو نه است ؟ و
ایا به نیاز مندی های این زنان پاسخی داده میشود یا معظلی است چون
دیگر معظلات در جمهوری اسلامی که به فراموشی سپرده شده است و رفع مسؤ
لیت از ان امری است رایج در این نظام .
زن بیسرپرست کیست؟
تعریفهای موجود و پذیرفتهشده توسط سازمان بهزیستی کشور، در
خانوادههای ایرانی، معمولاً مرد (پدر)سرپرست خانواده محسوب میشود اما
تحت شرایطی، چنین مسئولیتی برعهده زنان (مادر) قرار میگیرد. طبق
تعریف، زنان سرپرست خانوار، شامل زنان بیوه، زنان مطلقه (اعم از زنانی
که پس از طلاق به تنهایی زندگی میکنند یا به خانه پدری بازگشته، ولی
خود امرارمعاش میکنند)، همسران مردان معتاد، همسران مردان زندانی،
همسران مردان بیکار، همسران مردان مهاجر، همسران مردانی که در
نظاموظیفه مشغول خدمت هستند، زنان خودسرپرست (زنان سالمند تنها)،
دختران خودسرپرست (دختران بیسرپرستی که هرگز ازدواج نکردهاند)،
همسران مردان ازکارافتاده و سالمند میشود .
زنان سرپرست خانوار زنانی هستند که بدون حضور منظم یا حمایت یک مرد
بزرگسال، سرپرستی خانواده را بعهده دارند و سرپرست خانواده به کسی
اطلاق میشود که مسئولیت اداره اقتصادی خانواده را به دوش دارد
وتصمیمگیریهای عمده و حیاتی به عهده او است .
مسلما انچه در اسیپ پذیری زنان بی سرپرست نقش مهم و اساسی دارد قرار
گرفتن در وضعیت طبقاتی انان در جامعه است
.زنان پس از بیسرپرست شدن، معمولاً در برابر یکسری مشکلات قرار میگیرند
مانند تأمین و مراقبت ازکودک(اگر فرزندی داشته باشد)یافتن سرپناهی
مناسب، تأمین معیشت خانواده و دشواریهای ناشی از اینکه او تنها
بزرگسال خانواده است و باید نقش مادر و پدر را یکجا بازی کند . بیکاری
و نداشتن شغل یکی از جنبههای مشکلات اقتصادی این زنان است چراکه
اکثریتشان به علت نداشتن مهارت مناسب دارای درآمد کافی نیستند و همین
عامل زندگی پرمشقت آنان را رنجآورتر میکند .از دیگر جنبههای
مشکلات اقتصادی این قشر را میتوان، مربوط به مسکن دانست و همین عامل
به عنوان دغدغهای بسیار مهم در زندگی آنان تبدیل شده است، زیرا این
گروه از زنان به دلیل پایین بودن درآمد نمیتوانند مسکن مناسبی اجاره
کنند و مجبورند در مناطق نامناسب که اجاره کمتری دارند سکونت داشته
باشند که مشکلات فرهنگی خاص خود را در پی دارد یا سلامتی آنها در
خانههای غیراستاندارد مورد تهدید قرار میگیرد . وضعیت بد اقتصادی
موجب شده است هم زنان سرپرست خانوار و هم فرزندان آنها از
آسیبپذیرترین اقشار جامعه در برابر آسیبهای اجتماعی باشند و عمدتاً
یکی از علائمبیماریهای روانی مانند افسردگی، اضطراب، وسواس و پرخاشگری
در آنها دیده میشود. فرزندان این خانوادهها به طور بالقوه در معرض
مسائلی مانند کار کودکان در مشاغل سیاه و غیررسمی، بزهکاری اجتماعی،
محرومیت از تحصیل و سوءتغذیه قرار دارند . مشکل بعدی، مشکلات اجتماعی
است. زنان سرپرست خانوار و بیسرپرست همواره با یک نگرش منفی در جامعه
مواجهند و بیاعتمادی جامعه نسبت به این زنان بالاست. این دیدگاه بد
باعث مخدوش شدن روابط اجتماعی آنان با دیگران میشود زیرا یک زن مجرد
یا بیوه و مطلقه که به تنهایی و بدون حضور مردان زندگی میکند، از نگاه
دیگر زنان به چشم یک تهدید نگریسته میشود؛ تهدیدی که باید از او فاصله
گرفت و روابط اجتماعی را با وی قطع کرد و تمامی روابط چنین زنانی در
جامعه مخدوش میشوددر تو ضیح جایگاه و شنا ساندن این زنان مطالبی که
به ان اشاره شد به نظر کافی مینماید. ولی باید دید برخورد و بهره مند
شدن این زنان از ثروت و بوجه ملی کشور چگونه است؟ که اولین چاره و فکر
را به حمایت از سازمان بیمه های اجتمایی می کشد .
پس لازم می نماید که مختصری در رابطه با تا ریخ بیمه در ایران بدانیم .
تاریخچه تشکیل بیمهو ارایه خدمات بیمهای در ایران به حدود 100 سال
پیش برمیگردد که در آن دوره اقدامات محدودی در این زمینه انجام شد،
اما در دوره پهلوی اول و دوم ارایه خدمات بیمه به کارگران و کارمندان
بخش دولتی، شتاب بیشتری گرفت و سازمانیافتهتر شد، اما مهمترین تحول
در زمینه بیمههای اجتماعی به سال 1331 برمیگردد که در این سال لایحه
قانونی بیمههای اجتماعی کارگران در هیئت دولت به تصویب رسید. در این
قانون برای نخستینبار بحث بیمههای اجتماعی به مفهوم بازنشستگی و
بیمههای بیکاری در کنار بیمههای درمانی و حمایت از کارگران مصدوم و
حادثهدیده و خانوادههای بازمانده آنها مورد تأکید قرار گرفت.در سال 1354
قانون تأمین اجتماعی تصویب و سازمان تأمین اجتماعی جایگزین
سازمانبیمههای اجتماعی شد. اتفاق مهم بعدی به تشکیل دوباره وزرات
رفاه و تأمین اجتماعی در سال 83 برمیگردد. ایجاد این وزارتخانه با
توجه به تکلیف ماده 29 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار
گرفت تا ساختاری ایجاد شود که همه آحاد جامعه را تحت پوشش حمایتی
بیمهای و امدادی قرار دهد
نقش بیمه های اجتمایی درجامعه ایران و مقایسه با کشورهای پیشرفته :
هدف بیمههای اجتماعی تعدیل شکاف طبقاتی است.
هدف از ارایه خدمات بیمه اجتماعی، تعدیل شکاف طبقاتی از طریق توزیع
تعهدات مربوط به ارایه خدمات بیمهای ااست؛ به همین دلیل باید هدف آن
را اجتماعی بهشمار آورد. این نوع بیمه مربوط به افرادی مانند
روستاییان و عشایر و زنان سرپرست خانوار، زنان خانهدار و... میشود که
کارفرمای خاصی ندارند. در بیمههای اجتماعی، بیمهگر همواره دولت است و
پرداخت کننده وجه بیمه، دولت، کارفرما و کارگران هستند که هر یک سهم
خود را از حق بیمه پرداخت میکنند. در کشور ما براساس ماده 21 لایحه
قانون بیمههای اجتماعی، حق بیمه به میزان 18 درصد دستمزد است که 5
درصد آن بهعهده کارگر و 13 درصد آن بهعهده کارفرما خواهد بود .
اختصاص بودجه سالانه برای بیمه اجتماعی زنان سرپرست خانوار
علاوه بر بیمه اجتماعی برای زنان خانهدار، بیمه دیگری که برای قشر
زنان مطرح بوده، بیمه اجتماعی زنان سرپرست خانوار است. بهمن ماه سال 93
علی ربیعی؛ وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اشاره به اختصاص بودجه
سالانه برای بیمه اجتماعی زنان سرپرست خانوار بیان داشت: به دلیل
فشارهای اقتصادی و اجتماعی با پدیدهای به نام زنان خودسرپرست یا
سرپرست خانوار روبهرو هستیم که آماری بالغ بر 2 میلیون نفر دارند.
سالمندی از آسیبهایی است که در آیندهای نزدیک با آن روبهرو خواهیم
بود و از آنجاکه این جمعیت در آینده افزایش مییابد، به دنبال
برنامهریزی برای زنان خودسرپرست و سرپرست خانوار هستیم. معاونت روابط
کار و رفاه این وزارتخانه بحث بیمه اجتماعی زنان سرپرست خانوار یا
خودسرپرست را در دستورکار قرار داد و سالیانه بودجهای را برای آن در
نظر گرفتهایم، اما با فراز و نشیبهای بودجهای این رقم تغییر کرده
است و ما تلاش کردیم با چانهزنی از طریق جذب منابع مختلف این رقم به
صفر نرسد .
برای رفع این مشکل حیاتی در جامعه چه تدبیری باید اندیشید ؟
برای مشکل زنان بیسرپرست پیش از آنکه این موضوع تبدیل به معضل شود،
باید فکری اندیشید. برای سرو سامان دادن به وضعیت این زنان، علاوه بر
آنکه لازم است تعدد مراکز تصمیمگیری مهار شود و از انجام فعالیتهای
موازی نهادهایی مانند کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی
خودداری شود . کمک اصلی باید در چارچوب توانمندسازی آنان مورد توجه
قرار گیرد. فرآیند توانمندسازی زنان در چارچوب مباحث توسعه اجتماعی از
اهمیت بالایی برخوردار است . این امر، راهی برای ورود زنان به
فعالیتهایشارکتآمیز اجتماعی است. زنان سرپرست خانواده در مقایسه با
دیگر زنان، از تحصیلات و مهارتهای فنی و آموزشی کمتری برخوردارند،
بنابراین احتمال بالاتری وجود دارد که این زنان حتی در صورت انجام
فعالیتهای اقتصادی، در مشاغل پست و با مزد کم مشغول به فعالیت شوند .
یکی از راههای مهم در راستای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، سوق
دادن کمکها به آنها از سازمانهای حمایتی به خدمات بیمهای و اجتماعی
است. اجرای طرح بیمه اجتماعی این زنان، علاوه بر کمک به ارتقای امنیت
روحی و روانی این زنان در اداره زندگی و کاهش دغدغهها، میتواند به
عنوان پشتوانه محکمی برای حمایت از آنها در شرایط سخت آینده و در دوران
کهولت و ازکارافتادگی محسوب شود . و اما با کمبود بودجه در رفع مشکلات
بیمه ای انسانهایی که مولد تاراج و دزدی های کلان بوجه ملی هستند با
شگفتی این تاراجها هم کمی اشنا شویم که اگر این سرمایه ها در اشتغال
زایی و اقتصادی پویا جان میگرفت ما با این حجم بزرگ زنان اسیر و بی
پناه که برای لقمه نانی به در کمیته های امام و یابنیاذ مستععفین
برای رفع گرسنگی و علاج روزمره گی راه می یابند مواجه میشدیم ؟
تاراج
۱۲
میلیارد ریال پول بیمه شدگان در اداره کل تامین اجتماعی استان اردبیل؟
مردمی که با سختی و مشقت،از گلوی خود و زن و بچه شان می زنند و حق بیمه
های سنگین به سازمان تامین اجتماعی می پردازند،تا چه زمانی باید شاهد
تاراج اموال و دارایی های خود در این سازمان بیمه ای باشندکمیسیون
تحقبق مجلس شورای اسلامی، سعید مرتضوی مدیر پیشین سازمان تامین اجتماعی
ایران را متهم به فساد و تخلفات گسترده مالی بالغ بر دهها هزار
میلیارد تومان در این سازمان نموده است. در گزارش این کمیسیون، واگذاری
بیش از
۱۳۸ کارخانه از اموال این نهاد به رایگان به «بابک زنجانی» و پرداخت
رشوههای خارج از عرف و با مبالغ بسیار بالا به وزیران وقت کار،
نمایندگان مجلس، مدیران و معاونان وقت سازمان تامین اجتماعی، تعدادی از
نمایندگان کارگران در تشکلهای عالی کارگری و... در سال
۹۱ و نیمه اول سال
۹۲ (دوره ریاست سعید مرتضوی بر سازمان) مورد تاکید قرار گرفته است. سعید
مرتضوی خود اعلام کرده است که به
۲۸۵ نماینده مجلس از محل صندوق سازمان تامین اجتماعی کارت هدیه و بن خرید
پرداخته است . با تلاش در افشای چپاول و غارت حاکمان جمهوری اسلامی
چهره هر انچه از فساد در دستگاه دولتی این جمهوری اسلامی است بهتر
شناخته شود. پس از پایان سخنرانی و ابراز تشکر از ایشان از بانو
دیانا تبریزی ، ( فعال حقوق بشر ) دعوت شد تا سخنرانی خود را برای
حاضرین در جلسه قرائت نمایند .
سایه سیاه سیاست بر آبی اندیشه های نویسندگان در ایران
امروز میخواهیم نگاهی به پرونده ی رکود حاکم بر ادبیات داستانی ایران
چه از لحاظ رمان و چه از لحاظ فیلم نامه داشته باشم:در این پرونده:میخواهم
بگوبم که متاسفانه در ایران دیگه کمتر کتابی هست که خوانده میشود .
یادم هست حدود سال
۸۲
الی
۸۴
شهرداری برای اینکه مردم کتاب بخونن توی اتوبوسها سبدکتاب گذاشته بود
اکثر موضوع کتابها داستانهای کوتاه از اسلام و امامان بود یا فلسفه
حجاب درواقع میخواستند به مردم افکار خودشون را از طریق کتاب القا
کنند.ولی یادم می آید اولین روزیکه به سبد کتاب اتوبوس رسوندم یکه
خوردم چندتا کتاب در باب حجاب و مقالاتی از حضرات رو توی سبد دیدم با
بی میلی چندصفحه ورق زدم و پیش خودم گفتم راجع به اینها که توی روزنامه
و تلویزیون هم مطلب زیاد می خونم و میبینم.اگر گذرم به کتاب فروشی هایی
که کتاب های به اصطلاح دست دوم می فروختند می افتاد لای کتاب دنبال
کتابهایی می گشتم که تاریخ آن برای سالهای دور باشه و به اصطلاح چاپ
اول؛ قدیم باشه.گاهی اوقات هم خود فروشنده لطف می کرد و از پستو
کتابهای ممنوع از چاپ را برام میاورد.شکرتلخ؛ ازجعفرشهری؛ مثل کتاب
صحرای محشر ؛ازجمالزاده / عایشه بعد از پیامبر نوشته کورت فریشلر و
ترجمه ذبیح ا...منصوری زمانی قصه ها خوب بودند و محتوا داشتند اما
حالادیگه هر کسی کتاب دستش میگیره چند صفحه که می خونه میره صفحه
آخرببینه ته داستان چی میشه . من خودم اول دبستان بودم که پدرم برای
قبولی کلاس اولم کتاب ؛ داستانهای خوب برای بچه های خوب ؛ را بهم هدیه
داد و در واقع من از هفت سالگی با کتاب خوندن آشنا شدم بعدها که بزرگتر
متاسفانه این روزها شاهدیم که خیلی از نویسنده های نسل های قبلی تمایلی
به انتشار کتاب هایشان توی ایران ندارند و ترجیح می دهند کتاب شان را
در خارج از کشور حتی اگرشده به صورت الکترونیک چاپ کنند تا نشر پیدا
کند و خوانده شود.با چاپ کتابها بصورت الکترونیکی در واقع ما اصالت
کتاب را زیر سوال میبریم ما وقتی کتاب ها را توی دست نگیریم و ورقشان
نزنیم به طبیعت ادبیات داستانی آسیب می زنیم. روح کتاب خوانی در ما ها
سالهاست کشته شده.ادبیات برای این است که به همه چیز آدمیزاد بپردازد.
یک نویسنده چه طور می تواند یک ساعت راجع به شیردوشیدن مَش حسن آقا حرف
بزنه ولی وقتی مَش حسن نامزدش را می بیند هیچی نگه؟ در حالی که جای طرح
مواجه مَش حسن با نامزدش توی رمان است. کسی که رمان می نویسدباید واضح
بنویسد در رمان هیچ چیزِ پنهانی وجود ندارد. درست مثل این است که آدم
در روابط خصوصی چیزی را از خود پنهان کند. تو رمان های ایرانی نباید زن
و مرد دست همدیگر را لمس کنند.خب این یعنی چه؟ چرا ما قاطی می کنیم
اخلاق در خیابان را_که چطور باید رفتار کنیم_ با اخلاق در رمان را؟ این
سوء تفاهم از کجا آمده؟ چه کسی اختراعش کرده؟ آیا همه اش برای این نیست
که نویسنده در رمان به یک زبان الکن بنویسه و مخاطب ایرانی هم کمتر
بخواند؟ چون هر چه کمتر بخوانیم شعورمان هم به همان نسبت پایین می
ماند.و دولت حاکم طبق کدوم دادگاهی مردم ایران را محکوم به کم
شعورماندن کرده ما نه نقد کتاب در رادیو و تلویزیون داریم، نه مجله
نقد تخصصی و نه محافل ادبی سالم و متنوع. دخالت هایی بیرون از فضای
ارشاد هم وجود دارد که باعث شده جلوی خیلی از این کار ها گرفته شود
مثل صدا وسیما که مستقیما زیر نظر رهبری هستش.چرا دولت باید به ادبیات
نگاه ایدئولوژیک واسلام وار داشته باشد. یکی از دوستانم می گفت: یک بار
رفتم کتابخانه ملی ایران و گفتم ببینم کتاب های
x و
y را دارند؟
کامپیوتر نشان می داد که این کتاب ها اساساً در کتابخانه موجود نیست،
در حالی که فلسفه تشکیل اداره فرهنگ در حوزه کتاب در شصت، هفتاد سال
پیش این بود که کتاب ها را به ثبت برسانند و دو نسخه از آن را هم به
کتابخانه ملی بدهند. ما در کشوری هستیم که از هر دو نفر یک نفرمان شاعر
است و از هر دو نفر دو نفرمان نویسنده اما متاسفانه تنگ نظری هایی هم
در حوزه ادبیات وجود دارد مانع شده که کسی بنویسه.به نظربنده محفل
گرایی باعث می شود کار خوب معرفی نشود وبرعکس کار بد معرفی شود.سانسور
کور باعث شده نویسنده ما دستش به قلم نرود. شما نمی توانید دست و پای
نویسنده را ببندید و به او بگویید شنا کن. یا باید سیاسی و اجتماعی
بنویسد یا باید انقلاب وار آخوندی. خُب اگر سیاسی بنویسد توی فرودگاه
جلویش را می گیرند و کاری با او می کنند که بگویید دیگر پایم را به
ایران نمی گذارم. انقلاب وار هم بنویسدکه دیگه اینروزها نوشتن وخوندنش
وقت تلف کردنهیک مثال ساده بزنم. الان همزمان سه تا سریال پخش میشود.
دو تا در تلویزیون جمهوری اسلامی و یکی هم در شبکههای خانگی: کیمیا،
معمای شاه و شهرزاد. در مقابل شهرزاد را داریم.که چون دست کارگردان
بازتر بوده، سراغ مصدق رفته و نوشیدنی وسط فیلم گذاشته و فضایی ساخته
که سریال مقبول افتاده. دوشنبهها هم خیلیها منتظرش هستند.
داستان این فیلم کمی برگشته به هزاردستان علی حاتمی. کار همان است.
منتها چون دست کارگردان باز بوده سراغ شعر نیما و اخوان رفته، کافه
نادری را نشان میدهد و از این دست چیزها که مردم دوست دارند ببینند
.
در حالی که معمای شاه و شهرزاد از یک دوره هستند شیرازه داستان
هردوسریال یکی بوده و در یک دوره تاریخی اتفاق افتاده وجه مشترک سایه
انداخته برذهن هردو نویسنده سریال مشترک بوده و آن سانسور تاریخ و بیان
داستان به شکل ادبیات جمهوری اسلامی می باشد . حال با کمی دقت متوجه می
شویم که در یکی از سریالها سانسور در موضوع داستان کمتر بوده و در
دیگری بیشترکه آمار ببیندگان سریال خود مهر صدق براین داستان می باشد.
دربیان هر داستان واقعیت نیروی جاذبه خواننده می باشد ونویسنده با بیان
داستان به شکل واقعی خواننده را لحظه به لحظه باخود همگام می سازد
بطوریکه خواننده احساس می کند که با شخصیت اصلی داستان همگام است . حال
میبینیم که این اصل مهم درنویسندگان امروزی پشت پرده سانسور بدلیل
رعایت بعضی از شئونات که بنام اسلام برده میشود پنهان شده ونویسنده در
بعضی از لحظات داستان بی مقدمه دست خواننده را رها کرده ودر هاله ای از
ابهام گم میکند برای ادبیات هم همین است. اگر دست نویسنده باز باشد
میتواند کار خوب بنویسه. نویسنده ها میترسند رمان بنویسندوبعد اصلا
میترسند بدهند به ارشاد. از همون اول که نویسنده مینویسد با ترس و
لرز مینویسد. بعد وقتی کار را به ناشر میدهد ناشر هم باید احتیاط کند
... بنظرم شمای نویسنده از ارشاد هم باید بروید جلوتر. چون شما با
ارشاد سروکار ندارید.حالا ارشاد به کتاب مجوز داده ولی یک عدهای
میگویند ارشاد مجوز داده که داده شما نباید چاپ میکردید.
حکومت از چه چیزی می ترسه؟
مسلم این هست
که از آگاهی و خنده بر لب بودن مردم ایران می ترسند.
مخصوصا کتابی
که باعث شادی روح بشه و بشما لذت درک و آگاهی رابده و لبخند برلب های
شما بیارههمهٔ ایدئولوژیها، بویژه دینها، از خنده نفرت دارند، چون
میدانن خطرناکه.کسی که به چیزی بخندد، دیگر از آن نمیترسد. بخاطر همین
که خنده و حتی لبخند به شدت نهی شده و کیفر سختی مثل زندان حتی براش در
نظرگرفتند . و ما میبینیم که حکومت ایران هم برای بیان لطیفههای سیاسی
و کاریکاتور در باب خودشان را کیفر سختی میدهند... دراستبدادمذهبی
ریشخند دین جنایت دانسته میشود. نفرت و ترس ایدئولوژیها از خنده
پدیدهای جهانی است. هرجا که خشکاندیشی باشد، داستان همیشگی این ترس و
نفرت هم تکرار میشود. مثل همین استاد دانشگاه سیستان وبلوچستان که
بخاطر کشیدن کاریکاتور رهبری و پخش اون در تلگرام چند روز پیش دستگیر و
زندانی شده.
بی ادبی کرده دیگه,
فرد
«بیادب»کیه؟
کسی که به جای
آنکه چشمش را ببند نگاهی به خلوت آقایان و آن کارهای دیگرشون کرده و
خندیده بخاطر همین که باید زندانی بشه
. نیچه
میگه :هر از گاهی بهانسانها حکم میکنند: «چیزی وجود دارد که کسی
مطلقا نباید به آن بخندد.» ترس از خندیدن ترس از اندیشیدن است.خوب
کاریکاتور رهبری چیزی که طبعاآدم با دیدنش خندهاش میگیرد. در واقع
کاریکاتور نوشته ای که ؛یک گاو مقدس را به صورت گاو معمولی درمیآورد.
الان موضوع کتابها هم به همین شکل در اومده کسی که یکباربه یک موضوع
در ظاهر بسیار مهم از ته دل بخندد، دیگر اسیر جاذبهٔ مقدس آنهم
نمیشود.فیلم های قدیمی ایرانی هنوز برای ما دیدنش جذابیت داره جدا از
اصل داستان زندگی و شیوه زندگانی مردم و شخصیت های داستان برای ما
زیباست زیرا آنها را نزدیک به زندگی خود می بینیم بازارچه ؛سفره بروی
زمین؛ نداشتن حجاب؛ و عام بودن شخصیت های داستان . عشق؛ بوسه ؛ و نماز
آقاجون و شیطنت های بچگی و داستانهای غیرت ؛همه و همه با ما بوده
اند.حال با مقایسه گذرا داستان های امروزی را میبینیم که حجاب در داخل
حریم خانه هم رعایت میشود و این باز هم سایه سانسور بر اصل داستان است
که فیلم نامه هم بخشی از داستان محسوب می شود.و یا بجز این مسائل بعد
اقتصادی هم برای نشر داستان مطرح میشه اما الان بزرگترین مشکل _که به
نظر من خطرناک تر از بعد اقتصادی قضیه است مشل بی رغبتی مولفان ما برای
تالیف است. نویسنده شاید هرگز خواننده خوبی نبوده است و از لذتِ خواندن
بهره ای نبرده است، وگرنه می دانست که خواننده کتابی مثل من نوعی؛
دنبال چی می گردد. خواننده به دنبال قصه می گردد و وقتیکه پیداش نمی
کند، نمی خواند. زور که نیست!این بی رغبتی بیشترین ضربه را به فرهنگ
مکتوب ما دارد می زند.آن چه شاهدش هستیم نتیجه مستقیم عملکرد مسئولین
فرهنگی ماست، از دور به نظر می رسد کوشش آنها برای این که مردم کمتر
کتاب بخوانند به نتیجه رسیده است.
درحال حاضر توی
ایران
ایراد هایی که از رمان ایرانی می گیرند بسیار بیشتر است از ایرادهایی
که از یک رمان خارجی که نویسنده آن خارجی هست می گیرند، شاید
فکرمیکنند مسائلی که او در رمانش نوشته به ما ربطی پیدا نمی کند، این
موضوع مربوط بودن موضوع بسیار مهمی است. می خواهند ادبیات را به چیزی
تبدیل کنند که به ما ربط پیدا نکند.
الان مقصرچه کسیهست ؟
معمولا در اتفاقات دوست داریم تقصیر ها را به گردن این و آن
بیندازیم و خودمان را تبرئه کنیم. یک نفر هر چه فریاد دارد سر سانسور
می کشد، یک نفر یقه ناشر ها را می گیرد، یک نفر خیال می کند سیستم
توزیع کتاب یک عیب و ایرادی دارد و بدجوری عقب مانده و نا کارآمد است
وباید یک فکری به حالش کرد. هیچ کس توی فکر قصه نیست.
اصلا می خواهم به آقایان مستقر در وزارت ارشاد بگویم کتاب هایی که شما
روی آن ها حساسیت دارید مخاطبشان دیگر جوانان نیستند. مخاطبشان
روشنفکرانی اند که تصمیمات سیاسی شان را قبل از خواندن رمان های
فرمایشی شما گرفته اند. می خواهم به آقایان تصمیم گیر بگویم شما مردم
را از لذت مطالعه ادبیات خوب محروم می کنید و به جای آن سریال های ترکی
به خوردشان می دهید.اندیشه ها فقط با عرضه و ارائه بر زمینه ی آزادی
بیان و قلم، می توانند نشان بدهند که پویا و پایدارن، یا رفتنی و
میرا.خانم ها، آقایان! رمان قصه تعریف می کند و قصه است که رمان را
؛رمان می کند و خواننده درست می کند. ما خودمان هستیم که قصّه تعریف
نمی کنیم و قصّه بلد نیستیم و خواننده هامان را از خودمان دور کردیم و
سوق داده ایم به سمت یک چیزهای دیگری که هیچ ربطی به قصه ندارد و آن
وقت غُر می زنیم که چرا کسی کتاب نمی خواند. اُپرا بدون آواز اُپرا نمی
شود و باله بدون رقص؛ باله نمی شود و موسیقی بدون ساز موسیقی نمی شود و
تئاتر بدون بازی تئاتر نمی شود و سینما بدون تصویر سینما نیست و رمان
هم بدون قصه رمان نمی شود. همه دوست داریم بنویسیم، همه مدّعی هستیم،
همه می خواهیم جایزه بگیریم و روی هم دیگر را کم کنیم، هم دیگر را دوست
نداریم، نوشته های هم دیگر را نمی خوانیم و از خواندن نوشته های هم
دیگر لذت نمی بریم، از خواندن هیچ نوشته ای لذت نمی بریم. لذتِ خواندن
سالهاست که مثل آزادی در ایران فراموش شده است.اینها دنبال مرگ اندیشه
من وتو هستن میخوان در عین سواد ما بیسواد بمونیم دارند درست همان کار
رو انجام میدهند که در زمان فتح ایران ؛ اعراب انجام دادند.ابن خلدون
جامعه شناس و مورخ مشهور عرب :ایرانیان به سبب عظمت کشورشان که کوله بار چندین قرن تسلط بر جهان را
در بر داشتند که در نتیجه تمدنی کهن را در خود جای داده بودند و به سبب
استمرار شاهنشاهی شان - شان علوم عقلی نزداشان بسیار بزرگ و دامنه اش
گسترده بود
.
در زمانی که ایران فتح
شد کتابهای بسیاری از کتابخانه ها آنان بدست آمد که حاصل صدها سال
تجربه گذشتگان بود . در نتیجه سعد ابی وقاص به عمر ابن خطاب نامه نوشت
تا درباره کتابها تصمیم گرفته شود که در اختیار مسلمان قرار گیرد
.
عمر پاسخ داد که همه
کتابها را در آب بریزید و یا آنکه آتش بزنید . زیرا اگر چیزهایی در
آنها باشد که برای راهنمایی و هدایت انسانها باشد - ما را الله هدایت
کرده است و نیازی به آنان نیست . اگر هم گمراهی باشد که الله ما را از
اینها نجات بدهد . پس به دستور عمر همه کتابها نابود گشت و هیچ برای
ایرانیان باقی نماند.
حرف آخر:کتاب خوب شما را از همه چیز نجات می دهد حتی از خودتان.
سپس از بانو مریم صفری ( فعال حقوق بشر )خواسته شد تا در خصوص
موضوع خود بشرح ذیل سخنرانی خود را قرائت نمایند .
38 سال حجاب اجباری:
قانون حجاب طبق دستور آیت الله خمینی ،درباره اجباری شدن حجاب در
ادارات دولتی اجرا شد .
در سال 1362 مجلس شورای اسلامی با تصویب قانون،در ماده 102 ،مجازات های
اسلامی برای عدم رعایت حجاب در معابر عمومی مجازات تعیین کرد،به موجب
این قانون هرکس در معابر عمومی حجاب را رعایت نکند به 73 ضربه شلاق
محکوم میشود، این حکم بیش از 15سال در سیستم قضایی کشور لازم الااجرا
بود تا اینکه به پیوست این قانون دوباره قانونی تصویب شد که کسانی که
بدون حجاب مورد تایید نظام در معابر و انظار عمومی ظاهر می شوند به
حبس از 10روز تا 2ماه ، یا از پنجاه هزار ریال تا پانصدهزار ریال جریمه
نقدی محکوم خواهند شد . در قانون مجازات اسلامی ایران،زنان مورد تبعیض
جنسیتی قرار میگیرند ، زن ایرانی باید مو و بدن خود را از چشم مرد
نامحرم بپوشاند تا باعث به گناه افتادن مرد نشود و امنیت مرد حفظ شود
،اما به مردها هیچگاه آموزش داده نشده که زن رو به شکل یک ابزار جنسی
نگاه نکنند و با دیدن قسمتی از بدن زن به گناه نیوفتند . در واقع ما در
مساله حجاب با یک سکوت سنگین از طرف سازمان حقوق بشر و رسانه ها مواجه
بوده ایم، البته بوده اند فعالانی که درباره این موضوع کار کرده اند و
حرف زده اند ، ولی افسوس که حرفشان در انبوه صدا های بلند دیگر گم شده
است .مشکل اینجاست که تجربه روزمره زنان ایران از خشونت دولتی به دلیل
حجاب ،تبدیل به یک امر روزمره شده است، درست مثل آلودگی هوا، حتی از آن
هم روزمره تر و عادی تر ، مثل اینکه این نقض گسترده حقوق بشر تبدیل شده
به یک چیزی مثل ترافیک تهران که باید با آن بسوزی و بسازی .
نقض حقوق زنان به دلیل حجاب فقط توهین به آنها و تحقیرشان سر چهار راه
ها و یا بازداشت های کوتاه مدت و تعهد گرفتن نیست ، بلکه تعداد زیادی
از زنان به دلیل مقاومت در برابر قوانین مربوط به حجاب شغل خودشان را
از دست داده اند ،از تحصیل و همچنین خدمات فرهنگی تفریحی و اجتماعی
محروم شدند . بسیاری خانومها هستند که با وجود زبده بودن در حرفه
خودشان به دلیل مانتویی بودن،در گزینش رد می شوند،در یک سری مدارس
دخترانه،دانشگاه ها و ادارات دولتی پوشیدن چادر اجباری است .
نکته دیگر اینکه در کشورهای اسلامی دیگر به غیر از عربستان زن ها نوع
پوشش و حجابشان را خود انتخاب میکنند ، هرچند که این موضوع باز هم به
خانواده و شیوه زیست آنها بر می گردد ،در ایران حق انتخاب نوع پوشش و
حجاب به زنان داده نشده و دولت در همه چیز پوشش اعم از رنگ،تنگ و گشاد
بودن،مدل،....دخالت میکند.
از اینها گذشته کسی نمی پرسد که چرا باید چنین شکلی از تبعیض مذهبی
علیه معتقدان به ادیان غیر از اسلام و بی خدایان ، 38سال به میلیون ها
نفر از این جمعیت اعمال شود و مانند یک امر پذیرفته شده و خیلی راحت با
آن برخورد شده و صدا هم از کسی در نیاید !؟در ایران مذاهب مختلفی مانند
مسیحیت ، یهودیت،....وجود دارد که برای پیروان آنها حجاب مفهومی ندارد
،اما به خاطر قوانین مجبور به تن دادن به این پوشش هستند. حجاب یک
مساله فردی است نه جمعی ،وحجاب اختیاری ، حق زن ایرانی استپس از پایان سخنرانی منشی جلسه از وقتی را برای پرسش و پاسخ اخنصاص
دادند و برنامه ریزی برای ماه آینده نیز توسط بانو الیاسی ارائه گردید.
جلسه راس ساعت مقرر به اتمام رسید .
ابتدای صفحه |
بازگشت
|