آشنایی با کانون | نشریه | مواضع و بیانیه ها | درخواست عضویت | ارتباط با ما

ماهنامه بشریت شماره 169

 

 گزارش جلسه ماهانه نمایندگی مالزی

جمشید غلامی سیاوزان

اعضای نمایندگی مالزی نشست ماهانه و سخنرانی به مناسبت 8 مارس روز جهانی زن را در روز جمعه 4مارس 2016 در ساعت 16 به وقت اروپای مرکزی و 23 به وقت مالزی در اتاق پالتاک کانون دفاع از حقوق بشر در ایران با حضور بانوان : عابده کدخدایی – مریم مرادی – جمیله بدیرخانی – لیدا اشجعی اسالمی– شبنم داریوش – سهیلا مرادی – انسیه حنیف نژاد – الیه رحمانی – سمیه علیمرادی – مرضیه بردبار – و اقایان : عبدالخالق امیری – سامی امیری – حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی – تقی صیاد مصطفی – ابراهیم حسینی – سامان راکی–محمدرضا برزگر– امیر نیلو – کیهان جامی سوقه – منوچهر شفایی – احسان فتاحی – فرزان نائب غریب –  و جمشید غلامی سیاوزان برگزار گردید در این جلسه ضمن خوش امد گویی به حاضرین از طرف مسئول جلسه و قرائت و بررسی نقض حقوق بشر در ماه گذشته و مقایسه مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر با سخنرانیهای متنوعی همراه بود.که به حضور عزیزان تقدیم می گردد.

در این جلسه پس از اعلام خبرهای نقض حقوق بشر در ماه گدشته توسط خانم مریم مرادی و تفسیر ماده 10 اعلامیه جهانی حقوق بشر با صدای اقای تقی صیاد مصطفی سخنرانان به ایراد مطالب خود پرداختند. در ابتدا جمشید غلامی سیاوزان در مورد تاریخچه و تصویب روز مبارک جهانی زن مطالبی را ارائه نمودند.

روز جهانی زنان که در گذشته روز جهانی زنان کارگر نامیده می‌شد بزرگداشتی است که هر ساله در روز 8 مارس برگزار می‌شود. این روز- روز بزرگ برپایی جشن‌هایی برای زنان در کل جهان است. بسته به مناطق مختلف و تمرکز جشن روی بزرگداشت وقدردانی ارائه عشق به زن و برگزاری جشنی برای دستاوردهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی زنان است.این روز در ابتدا به عنوان یک رویداد سیاسی سوسیالیستی در بین احزاب سوسیال امریکا و المان و اروپای شرقی اغاز شد اما بعدها در فرهنگ بسیاری از کشورها امیخته شد. روز جهانی زنان در برخی از مناطق رنگ و بوی سیاسی خود را از دست داده و تبدیل به مناسبتی برای مردان شده تا عشق خود را به زنان بیان کنند و امیزه‌ای از روز مادر و روز ولنتاین شده است. با این حال در مناطقی دیگراصل سیاسی و زمینه حقوق بشری که توسط سازمان ملل متحد تعیین شده با قدرت اجرا می‌شود و اگاهی سیاسی و اجتماعیِ امیدوار کننده‌ای از مبارزات زنان در سراسر جهان به ارمغان می‌اورد. سازمان ملل هم از سال 1977 این روز را به عنوان روز حقوق زنان و صلح بین‌المللی به رسمیت می‌شناسد.یاه حساس یا حساسه یا درخت گل ابریشم نمادی از جشن روز زن در کشورهای ایتالیا و روسیه است.همچنین گل میموزا یکی از نمادهای این روز است.

8 مارس 18 اسفند

يکی از روزهایی كه مردمان مترقی جهان  جشن می گیرند  و از ان  بعنوان  روز خوب  و  فر خنده یاد می کنند.در چنين روزی  يعنی  روز 8 مارس 1875  زنان كارگر كارخانجات نساجی در شهر نیویورک برای بهبود شرایط كارشان  و در اعتراض به پایین بودن سطح دستمزد شان  دست به تظاهرات زدند. این حركت به درگیری  قهر امیز با  پلیس امريکا  انجامید  و پلیس بطور وحشیانه به تطاهرات  حمله کرد  و انرا سركوب نمود. عده ای  از زنان  تظاهر كننده  زخمی  و دستگیر شدند. اين مسئله باعث شد که  زنان کارگر ديگر هم  کم کم به حقوق انسانی خود آگاهی پيدا کنند .  و سعی کنند که راه  انها  را ادامه بدهند . حركت اعتراضی هر سال به  حالت اشكار و یا مخفی در کارخانه های مختلف  ادامه پیدا کرد.  روز  8  مارس 1907 مجددا  زنان  نساج امریكا  با خواست 10 ساعت كار روزانه  دست  به  تظاهرات  می زنند  كه این بار هم  تظاهرات آنها با سركوب پلیس روبرو می گردد و به دستگیری بسیاری از زنان منجر می شود. در این تظاهرات عده ی زیادی از مردان كارگر و زنان طبقات دیگر جامعه  نیز شركت می كنند. در سال  1908  حزب سوسیالیست امریكا به تشكیل كمیته ملی زنان برای  كمپین  حق  رای  زنان  در انتخابات اقدام می كند و در مارس همان سال كارگران زن بافنده سوزنی با خواست ممنوع  كردن  كار برای  كودكان و كسب حق رای زنان درنیویورک تظاهرات می كنند.  رویدادهای 8 مارس همان سال سبب گردید كه در سال بعد یعنی سال 1909 این روز بعنوان نخستین روز ملی زنان در امریكا  تثبیت شود.

این روز كم كم به روز مخالفت زنان كارگر  با  دولت  و كارفرمایان سرمایه دار برای بهبود شرایط كار و کسب  حقوق اجتماعی  برای كل زنان  در سراسر دنیای صنعتی تبدیل می گردد.در  کنگره ی   بین المللی سوسیالیستها  كه در  سال 1910 در كپنهاگ  دانمارک  برگزار گردید :

كلارا  زتكین   زن سوسیالیست  از حزب سوسیال دموكرات المان 8 مارس را بعنوان روز جهانی مبارزه زنان پیشنهاد می كند و کنگره این پیشنهاد را تصویب میكند.   یك میلیون زن سوسیالیست و كارگر و دیگر اقشار اجتماعی همراه مردان  خواهان حقوق سیاسی و اجتماعی برابر برای همه زنان و مردان شدند . انها  در 8 مارس  سا ل 1911 در كشورهای المان و دانمارک و سویس  و استرا لیا  تظاهراتی بر پا می کنند .  و با  جشن  و سخنرانی خواهان  حق رای و حق كار و اموزش حرفه ای برای زنان شدند. در همین سال  در روسیه و چین هم  تظاهراتی به مناسبت 8 مارس بر گزار شد   در مدتی كمتر از یك هفته از 8 مارس  در آتش سوزی   تریانكل  در شهر نیویورک به خاطر  نبود دستگاههای امنیتی  و  بدی  شرایط  كار 149 زن  كارگر جان باختند.  همين موضوع باعث شد که  تظاهرات 8 مارس سال بعد  به طور وسیعی در سراسر دنیای  متمدن برگزار شود  و بدی شرايط کار مورد اعتراض  قرار گيرد  و محكوم گردد.با شروع  جنگ جهانی اول  ميليونها مرد به جبهه ها گسيل شدند . زنان سوسیالیست در این سالها تظاهرات 8 مارس را بر علیه جنگ  و كشتارو خرابی ناشی از ان برگزار کردند.در 8  مارس 1917 در روسیه زنان علیه افزایش قیمت ها و تعطیلی كارخانجات و اخراج  كارگران دست به تظاهرات زدند. این تظاهرات در رویداد انقلاب فوریه همان سال  در روسیه  تاثیر زیادی داشت.در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم تا اوایل دهه 60 روز جهانی زن  جلوه  چندانی  نداشت  چون  زنان توانسته بودند  به  مقدار زيادی از خواستهای خود دست يابند.  با  رشد جنبش زنان در دهه 60 این روز هم بار دیگر اهمیت یافت. سال 1975 از طرف سازمان ملل متحد  سال بین المللی  زنان اعلام  شد  و دو سال  بعد یعنی سال 1977یونسكو8 مارس را  به عنوان  روز جهانی زن به رسمیت شناخت. از آن روز به بعد  در چنين روزی مردان به زنان گل  يا هديه تقديم می کنند و بدينوسيله از مبارزات انسانی  زنان  قدردانی می کنند.اکنون در مجلس سوئد 165 نفر از نمايندگان  يعنی  بيش از 47  درصد آنها زن هستند.

در  سالهای  اخیر با  توجه  به شرایط  نا بسامانی  كه  برای  زنان در سراسر جهان و بویژه  برای زنان كارگر در كشورهايی  با حكومت دینی ایجاد شده است  روز جهانی زن  می رود تا همان جایگاه اولیه خود كه دفاع  از  شرایط بهتر كاری و حقوق اجتماعی زنان می باشد را بدست اورد.زنان ایران در تظاهرات و گردهمایی هایی كه در 8 مارس 2003 در تهران و سایر شهرهای ایران برگزار كردند، ضمن مطرح كردن دیگر درخواستهای انسانی و اجتماعی خود  خواستار نجاندن روز 8  مارس در تقویم  رسمی جمهوری اسلامی ایران   بعنوان روز جهانی زن شدند.

خانم جمیله بدیرخانی با عنوان زنان و نقش انان در جامعه بشر سخنرانی کردند. زنان در سراسر جهان نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای در اداره امور خانواده و جامعه دارند انان برای تسریع روند تغییر و تحقیق هدفهای توسعه پایدارمی توانند مسئولیت بسیار جدی و مهمی را بر عهده گیرند.اموزش زنان ومشارکت انان در بازار کار نقش بسزایی در توسعه پایدار جامعه بشری داشته به گونه ای که حدود نیمی از شاغلین را زنان تشکیل می دهند و بالاترین اشتغال به زنان کار افرین شهری و روستایی اختصاص دارد بنابر این یکی از مهمترین معیارها جهت سنجش توسعه یافتگی یک کشور میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در ان کشوردارا می باشند و انان می توانند در تمام قسمتهای اقتصادی بازوی اصلی و قدرتمندی برای پیشبرد اهداف باشند . و با توجه به اینکه نیمی از کل جمعیت جهان را زنان تشکیل می دهند و دوسوم ساعات کار انجام شده توسط زنان صورت می پذیرد . تنها یک دهم درامد و فقط یک صدم مالکیت اموال و دارایی جهان به زنان اختصاص یافته است و عدم مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی می تواند مشکلی بر سر راه توسعه کشورها تلقی گردد و همین زن به عنوان یک مادر و یا به عنوان شخصی که در زندگی اجتماعی و شغلی با افراد مختلف در ارتباط است و به خاطر ویژگیهای روحی و عاطفی به خصوص خود می تواند یک حامی و نگهبان در جامعه و در نتیجه حافظ توسعه پایدار باشد.پس توسعه کشورهای در حال رشد برای زنان نقش دوسویه به همراه دارد و بی گمان نقش زنان در مشارکت مفهومی فراتر از حضور انان دارد.در واقع اگاهی بخشی و اموزش زنان و مردان از ضروریات بهره گیری از مشارکت زنان است و تقش زنان در توسعه مستقیما با هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی دارد وزن به دلیل نقش خاصی که در دستگاه خلقت بر عهده دارد به سرمایه های بس گرانبهایی مجهزاست که جامعه بشری در رشد خود نیاز مند این ارزشهاست یکی از این سرمایه های درونی عاطفه است که در طول تاریخ در تمامی اجتماعات نمودهای بسیار شکوهمندی داشته است . این میل درونی اگر چه در همه انسانها کم و بیش وجود دارد.اما بهره زن از این عشق قلبی بیشتر است این میل مقدس از یک سو زنان را برای همه نوع فداکاری جهت زندگی و همسرش اماده می کند و همجون شمعی فروزان محفل خانواده را روشن می سازد از سویی دیگر زحمات طاقت فرسای پرورش نسلی را بر عهده دارد. زن دارای شخصیت والایی است و در جهان حاضر در همه عرصه ها حضوری همه جانبه دارد .

زنان رهبران اولیه هدایت فکری و اجتماعی و اعتقادی و عاطفی جامعه هستند و وظیفه اصلی سازندگی جامعه را به عهده دارند و اگر زن از ایفای نقش اجتماعی محروم شود از رشد اجتماعی او کاسته می شود و جامعه ای که زنان از رشد فکری و اجتماعی محروم باشند مسلما جامعه رشد یافته ای نخواهد بود و مطالعات مربوط به نقش زنان در توسعه اقتصادی نشان می دهد که در سالهای اخیر نسبت زنان شاغل به مردان در فعالیتهای اقتصادی بیشتر بوده و این امر بیانگر این است که حضور فعال زنان می تواند اثرات چشمگیری در جامعه و توسعه ان داشته باشد . همچنین مشارکت اقتصادی زنان باعث رشد و افزایش متوسط درامد خانواده و بهبود سطح زندگی خانواده و در نهایت افزایش میزان بهره وری در بخش های مختلف اقتصادی می گردد چه بخواهیم و چه نخواهیم نقش زنان در سطح جامعه به خوبی اشکار است و نگاه جهان بیشتر به سوی زنان معطوف شده است. و در عصر حاضر زن در جامعه نقش قابل توجهی دارد و این نقش باعث می شود که زنان باری از جامعه را به دوش بکشند و پا به پای مردان در پیشبرد اهداف جامعه نقش مهمی داشته باشند و نیز استفاده بهینه از مهارتها و توانایی های زنان صرفا مسئله ای اقتصادی یا اجتماعی نیست بلکه همانگونه که در تحقیقات و بررسیهای انجام شده بر می اید که این امر برای رونق کسب و کار و تجارت جهانی نیز مفید خواهد بود هنوز هم سهم زنان از اعضای هیئت مدیره شرکتهای بزرگ جهان به متوسط 7 درصد است به رغم دستاوردها و موفقییتهای زنان در عرصه های ملی و بین المللی هنوز هم زنان جزو ان دسته از منابع اقتصاد جهانی هستند که با فعالیت کافی هم جای زنان شاغل نیز در جایی که مشغول به کار هستند از مهارت و توانایی های بالقوه انها به درستی استفاده نمیشود . اگر چه اهمیت زنان در عرصه اقتصادجهانی طی دهه های اخیر به سرعت افزایش یافته است . اما هنوز هم زنان می توانند در این برهه پیشرفت کنند هنوز هم قادرند در سلسله مراتب سازمانی و اداری به پیش بروند و از نردبان ترقی صعود کنند و رشد بلند مدت و پایداری را برای جوامع به ارمغان اورندو نیازهای واقعی زنان و نقش اجتماعی انان افزایش توانمندیها و نیز بهره مندی از ان در توسعه جامعه همان چیزی است که می تواند جایگاه و موقعیت واقعی زنان را در جامعه بیان کند . به امید ان روز و تلاش برای تحقق این هدف

اقای عبدالخالق امیری با موضوع وضعیت زنان در سیستان و بلوچستان سخنان خود را ارائه دادند. ﺯﻧﺪﮔﯽﻫﻤﭽﻮﻥ ﺭﻭد‌ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺷﺎﻥ ﻭ ﺑﯽ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ، ﻣﺪﺍﻡ د‌ﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﻭﺗﻐﯿﯿﺮ ﻭ ﺗﻄﻮﺭ ﺍﺳﺖ. ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ د‌ﺭﺟﻬﺎﻥ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﻮ ﺭﺥ ﻣﯽ د‌ﻫﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪﭼﯿﺰ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﺭﺍ د‌ﺭ‌ﺑﺮ ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮد‌.

ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺮﻭ، د‌ﻭﻟﺖ، ﻗﺪﺭﺕ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻭ ﺗﺴﻠﯿﺤﺎﺕ ﺍﺗﻤﯽ، ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪﺟﻠﻮﯼ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻭﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮد‌. ﺍﯾﻦ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﮐﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯﺟﻤﻌﯿﺖ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽ‌د‌ﻫﻨﺪ، ﻃﺒﯿﻌﺘﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ د‌ﺭ ﻣﺮﮐﺰ ﺍﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ د‌ﻫﺪ. ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭهستند ﺯﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ د‌ﺭﺗﺎﺭﯾﺦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣﺎ، ﺁﺛﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﯾﺎ د‌ﺭ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﺮد‌ﻧﺪ.ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭﻣﺪﺭﻧﯿﺘﻪ ﺷﺎﻩﻫﻢ ﺍﯾﻦ پيامد‌هاي ﺳﻨتي ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ  ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺭﺧﺖ ﺑﺮﻧﺒﺴﺖ، ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻨﺖ،ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺭﯾﺸﻪ د‌ﺍﺭ ﻭ د‌ﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﮔﯿﺮ د‌ﺭﺫﻫﻦ ﻣﺮد‌ﻡ ﺭﺧﻨﻪ ﮐﺮد‌ﻩ ﺑﻮد‌ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯﺑﻪ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎﺯﯼ د‌ﺍﺷﺖ نه ﺟﻬﺶ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﺑﻪﺳﻤﺖ ﻣﺪﺭﻧﯿﺘﻪ.زنان بلوچ نیمی از جمعیت بلوچستان را تشکیل می‌د‌هند؛نیمی از جمعیتی که د‌ر جنوب شرق ایران بنا برگواه تاریخ، دوشاد‌وش مردان‌شان زندگي را پویا تر به جریان انداختند.

جریانی که در طول تاریخ فرازو نشیب‌های فراوانی دارد، در اسطوره های بلوچستان زن را جنگجو، طبیب و رهبر می خوانند. اگر نگاهی گذرا به اسطوره های بلوچستان داشته باشیم ، با زنانی آشنا می شویم که منتصب به مقام فرماندهی لشکریان و میر چاکر بلوچ بودند،اقتدار و شهامت زنانه  را هم در داستان‌های عاشقانه‌هانی و شه‌مرید می‌توان  جست. در تاریخ بلوچستان وقتي به پيش مي رويم به شخصیتی به نام « گل بی  بی شهنوازی» می‌رسیم؛ زنی که در بلوچستان به طبابتش مشهور و از نظر دیپلماسی و شم سیاسی بسیار قوی و حاذق بوده است. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ د‌ﺭ ﺟﺎﯾﮕﺎﻩ ﺳﻨﺘﯽ ﻭ ﻣﺮد‌ﺳﺎﻻﺭﺍﻧﻪ ﻗﻮﻡ ﺑﻠﻮﭺ، ﺯﻥ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻋﺮﺽﺍﻧﺪﺍﻡ د‌ﺭﻫﯿﭻ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﮔﻞ ﺑﯽ ﺑﯽ ﺍﺯ ﭼﻨﺎﻥ ﺷﺨﺼﯿﺖﻣﻤﺘﺎﺯﯼﺑﺮﺧﻮﺭد‌ﺍﺭ ﺑﻮد‌ﻩ ﮐﻪ د‌ﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﻌﺎد‌ﻻﺕ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﻣﺒﺎرزﺍﺗﯽ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯﻣﺮد‌ﻫﺎﻧﻘﺶ ﮐﻠﯿﺪﯼ ﺍﯾﻔﺎ ﻣﯽ ﮐﺮد‌ﻩ ﺍﺳﺖ .ﻭﯼ د‌ﺭ ﻣﺒﺎﺭﺯﺍﺕ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﻣﻨﻄﻘﻪﺑﺎ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﺭ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ‏( 1916ﻡ ‏) ﻧﻘﺶ ﺍﺳﺎﺳﯽ د‌ﺭ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺟﺮﯾﺎﻧﺎﺕ ﺑﻪﺧﺼﻮﺹ د‌ﺭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺳﺮد‌ﺍﺭﺍﻥ ﻣﺒﺎﺭﺯ ﺍﺯ ﻋﻬﺪﻩﺁﻥ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺁﻣﺪﻧﺪ، د‌ﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ . ﮊﻧﺮﺍﻝ د‌ﺍﯾﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻗﺸﻮﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ د‌ﺭ ﺁﻥ سال‌ها د‌ﺭﮐﺘﺎﺏﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ ‏( ﭼﺎﭖ ﻟﻨﺪﻥ، 1921ﻡ‏) د‌ﺭ ﻣﻮﺭد‌ ﮔﻞ ﺑﯽ ﺑﯽ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ: ‏ ﻭﯼ ﺍﺯ ﻧﻈﺮﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺍﻟﻬﻪﻫﺎﯼ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﺑﻮد‌ ﻭ د‌ﺭ ﺳﺨﻨﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﻓﺼﺎﺣﺖ ﻭﺑﻼﻏﺖ ﮐﻼﻣﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮ ﺧﻮﺭد‌ﺍﺭﺑﻮد‌، ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ د‌ﯾﺪﺍﺭﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮد‌ﻡﮐﺎﻣﻸ ﻣﺠﺬﻭﺏ ﺻﺤﺒﺖﻫﺎﯼ ﺷﯿﻮﺍﯼ ﻭﯼ ﻗﺮﺍﺭﮔﺮﻓﺘﻢ.‏

ﮊﻧﺮﺍﻝ د‌ﺍﯾﺮ ﺗﺄ ﮐﯿﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ : ‏« ﺑﺮ ﺳﺮ ﻗﻀﯿﻪ ﺗﺼﺮﻑ ﻗﻠﻌﻪ ﺧﺎﺵ ﺗﻮﺳﻂ ﻗﺸﻮﻥﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﻭﯼ ﺷﻬﺴﻮﺍﺭ ﺧﺎﻥ ﻭ ﺟﻨﯿﺪﺧﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻭﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﯽ ﻋﺮﺿﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﮐﺮد‌ﻩ ﺑﻮد‌ ﻭ ﻣﻦﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮد‌م ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﻭﺍﻗﻌا ﭼﻨﯿﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﺻﺤﺖ د‌ﺍﺭد‌ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ چنين ﺳﺮد‌ﺍﺭﺍﻥﻣﻘﺘﺪﺭﯼﺭﺍ ﻣﻮﺭد‌ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻭ ﺷﻤﺎﺗﺖ ﻗﺮﺍﺭ د‌ﻫﺪ.» در اسطوره های بلوچستان زن نوعی تابو تلقی می شده است،تابویی که اهانت به آن گاهی شعله‌های جنگ را فروزان می کرد. حال سوال اين است كه زنان بلوچ در بد‌نه سیاسی و اجتماعی تاریخ پر تب و تاب بلوچستان چه نقشی د‌اشته و د‌ارند؟ بسیاری از نخبگان و روشنفکران بلوچ بر این باور هستند که زنان، این نیمی از جمعیت بلوچستان با مرد‌سالاری و بنیاد‌گرایی مرد‌ان‌شان به عقب راند‌ه شد‌ند.آنها معتقدند که نگاه های دگم مذهبی، به همراه چاشنی تحجر و مرد سالاری زنان بلوچ را با هجمه‌ای از تحقیر ها و سرکوب رو به رو ساخته است. معمولا د‌ختران بلوچ تنها به مد‌ارس د‌ینی فرستاده می شدند و د‌ر این مد‌ارس هم تنها مباحث مذهبی چون نماز و روزه و... تد‌ریس می‌شد، از سوي د‌يگر تهد‌ید د‌یگری هم كه د‌ختران بلوچ با آن د‌ست و پنجه نرم می کرد‌ند ازد‌واج‌های زود‌هنگام و اجباری بود. در ساخت شخصیت یک زن بلوچ تحمیل‌هایی چون  سازش هنرمند‌انه را هم گنجاند‌ه بود‌ند و این سازش آنقد‌ر ماهرانه د‌ر وجود زن نهاد‌ینه شد که غفلت و نا آگاهی و بی‌سواد‌ی زنان بلوچ رادر بر گرفت. زنان بلوچ به حقوق خود آگاه نبود‌ند و جامعه هم حامی آگاهی و اند‌یشید‌ن شان نبود.آنها د‌ر د‌نیای بیرونی نقشی نداشتند، دنیای بیرونی حتی نمی توانست به نیازهای بهد‌اشتی و پزشکی شان پاسخی بد‌هد چرا که طبیبان زن کم بود‌ند،رسم و رسوم های خشن و خشونت بار قبیله‌ای هم امان زنان بلوچ را گاهي می برید، نزاع‌های ناموسی، زن‌طلاق‌ها وخونبها ها زنان بلوچ را روز به روز رنجورتر نشان می‌داد، تمام اراد‌ه و شور و شوق زنان بلوچ به آوازهای سوزناک لیکو های مادران و نقش و نگارهاي روی لباس‌های فاخر بلوچی تبد‌يل شد. اما با پيروزي انقلاب و بعد از آن شاهد تغييرات چشمگيري بوديم، پیشرفت تحصیلی زنان بلوچ بدنه این تحجر استخوان دار را کم کم تخریب کرد . زنان بلوچ کم کم وارد جامعه شد‌ند.این جریان با د‌انشسراهای عالی رنگ فرهنگی به خود گرفت و زنان بلوچ معلم نهضت پویا يي و بستری مهم برای  رشد انگیزه میان د‌ختران ایجاد کردند. د‌ختران و زنان بلوچی که  اکثر صند‌لی‌های مراکز عالی را اخیرا پر کرده اند نوید بخش روزهای خوبی برای آيند‌گان هستند. به ویژه گشایش‌هاي اخیر د‌ر د‌ولت تد‌بیر و امید و انتصاب های نو و بکری چون انتخاب شهرد‌ار زن ،بخشد‌ار زن و ...اتفاقاتی نیک است که جریان‌های فکری نسبت به زن بلوچ را با د‌گرگونی مواجه کرد. طلسم مد‌یریت ها شکسته شد،اما بسیاری بر این باور هستند که این شکستن طلسم باعث نشده نگاه های مردسالارانه منعطف شود،اما امید است این تغییرات مقدمه‌ای برای گشایش‌هاي مد‌نی و اجتماعی شود.از دیرباز سرزمین بلوچستان ایران را با دلیری و غیرت و پاسداری از خاک ایران می شناسند.مردمی که در دورترین نقطه ایرانزمین با حفظ و پاسداشت فرهنگ ایرانی،به گواه تاریخ همزیستی مسالمت آمیزی با  جبر طبیعت و قدرت داشته اند. فرهنگ بلوچستان در دامان خود زاینده استقامت ،شجاعت،استواری و غیرت است.اما گاهی  همین فرهنگ غنی در زیر سایه جهل و جمود رو به فراموشی می رود.کج رویهایی رخ میدهد.گاه جهل و جمود امان انسانیت را می برد.حصول این عصبیتها و جمود و جزم گاهی سر بریده ایست که حتی شانس اینکه بر روی دامان مادر بیفتد را هم نداشته است.اتفاقی تلخ،در یکی از مناطق استان سیستان و بلوچستان،و اجحافی که به انسانیت شد برایمان بسیار تاثر بر انگیز بود.پدری دستانش را،دستانی که همیشه پناه بودند،را به دور گردن دخترش حلقه زد و تا کبودی صورت نوعروس ایستاد و دخترک را به کام مرگ کشاند و دامادش را هم با تیری به آغوش نوعروسش برد.اتفاقی که در جالق توسط پدری خشمگین رخ داد را با نام قتلهای ناموسی می شناسیم.قتلهایی که در خاورمیانه بسیار تکرار شده است.بارها و بارها چرایی آن به بحث کشیده شده  و راهکارهای فراوانی هم ارایه شده است اما بازهم می بینیم این پدیده شوم قربانی می گیرد.بعد از صحبتهایی که با منابع محلی کردیم و بسیار هم اصرار داشتند نامشان فاش نشود  فاجعه را این گونه نقل کردند:

مرد جوان و خامی که عاشق دختری از طایفه ای از خود پایین تر شده  بود و پدر صلاح نمیداند نیل این دو جوان را و در پی این مخالفت ،مرد جوان به کمک مادرش دخترک سرشار از تشویش و سردرگمی را ،فراری میدهند و دخترک از خانه دل می کند و به عقد این پسر در می آید.

بعد از این وصلت ،پدر به ناچار بودن این دو را در کنار هم قبول می کند اما حرفها،پچ پچ ها،و شماتت اطرافیان پدر عروس، مردانگی و غیرتش را نشانه گرفته بود و مرد در شبی که به رضایت خودش بزمی کوچک به مناسبت رسیدنشان به هم برپا شده بود به حجله گاه دخترش رفت و قبل از نگاه به چشمان زیبای دخترش ،اورا خفه کرد تا مظلومیت و زیبایی و دلبری  و پاکی دخترش را تنها خاک  بچشد ..داستان به این جا ختم نشد،به سوی شاه(داماد)رفت و او را با تیر از پا در آورد.و داستان خونهای جوشان دو جوان بلوچ در اوج سکوت و مظلومیت به خاموشی گروید. داین اتفاق تلخ ،بستری دارد بستری که مرد سالاری و جهل سازنده آن هستند ،پدری که خود بالاخره رضایت به عروسی داده بودتوسط جماعتی جاهل و نادان تبدیل  به پدری خشن و بی وجدان می شود.

بنابراین علاوه بر شک و گمان هایی که هر از چندگاهی موجب درگیری و قتل می شود.افکار عمومی هم موجب رخ دادن اینگونه قتلها می شود.افکار عمومی که برای خودشان تابو می سازند ،هنجار می سازند،و معانی شنیعی از ناموس پرستی را در جامعه نهادینه می کنند.جامعه ای هنوز که هنوز است رگه های مرد سالاری و زن ستیزی را بالفعل در جامعه جای داده است.قتلهای ناموسی معمولا مبدل به  پرونده های حقوقی نمی شوند.دوباره همین افکار عمومی!همچون سپری در برابر راه حل و رهیافت ایستادگی می کند.قاتل این دخترک تنها پدرش نیست بلکه جامعه و تفکریست که پدرش را تجهیز کرده است.

جدای از این واقعه گاهی شاهد خودکشی هایی هستیم که بیشتر با خودسوزی ،فریاد دختران بلوچ را به آتشی گداخته مبدل می سازد.و...اما نباید فراموش کرد که محرک کاذب برای برخی از این خود کشی ها همین افکار عمومی و پچ پچ های سرشار از کنایه ایست که همچون پرتگاهی دختران را به کام مرگ دعوت می کند.دخترانی که به درجه ای از پوچی رسیده اند و انقدر احساس نا امنی و غریبی می کنند که با مرگ می خواهند بودنشان را با رفتنشان یک جا فریاد بزنند.با دقت به این اتفاقی که رخ داده است و مقایسه اتفاقاتی که قبلا می شنیدیم متوجه این مساله هم می شویم اکثر قتلهای ناموسی دلیلش خیانتیست که هنوز اثبات هم نشده است!در اتفاق جالق ،پدری حس میکند دخترش به او خیانت کرده است.به شرف و آبرویش خیانت کرده است این حس ،این تفکر ،محصول چیست؟محرک کاذب این اندیشه نادرست ،مردمیست که نمیخواهد جامه جهل و عصبیتش را از تن در کند !از برهنگی افکارش می ترسد.تفکر ما می بایست جانشینی خردمند بیابد.خردی جمعی،اندیشه ای انسان محور!البته در این پرونده ناگشوده قتل رخ داده در جالق پسرکی جوان هم به رگبار جهل و عصبیت کشیده شد.

بنابراین جهل و جمود و بسط فرهنگی نه تنها دختران را ،بلکه جامعه جوان، پویایی، فرهنگ غنی مردم بلوچ را دستخوش چالشهایی می کند .چالشهایی که به ناصواب چهره زیباو تابان بلوچستان را کدر نشان می دهد.خشونت علیه زنان در جوامع سنتی داستانی جدید نیست!اما کسی به آن نمی پردازد.گفتن از پنهان ترین زوایای یک زن در بلوچستان و پرده برداری از اجحافی که در قالب هنجار به آن روا میدارند کمی سخت است اما میتوان با  شناخت درست،نگاهی درست به جامعه سنتی ،وبهره جستن از معانی اصیل سنتی که حفظ و پاسداشت انسانیت اساس آن است از این حوادث جلوگیری کرد.میتوان با آگاهی خانواده ها،استفاده بهینه از ابزاری چون رسانه ها،و از همه مهمتر با اموختن مسایل اجتماعی و حقوقی  و فرهنگی به زنان و دخترانمان،منجر به شکستن نگاه های تابویی به زنان و دختران بلوچ باشیم.

دوستان عزیز کل مشکلات زنان سیستان و بلوچستان به این جا ختم نمی شود بلکه از زمان قدیم تا به حال دچار مشکلات زیادی بودند و هستن که ما فقط ۱% را توانستیم بیان کنیم ولی به امید روزی که ما بتوانیم مشکلات زنان را در ایران و به خصوص استانهای عقب افتاده مرزی که یکی شون همین سیستان و بلوچستان هست در یابیم و برایشون کوشا باشیم.

روز جهانی زن روز کسانیست که می جنگند روز بهاره های هدایت..روز مهسا امر ابادی ها روز اتنا فرقدانی ها..روز جهانی زن روز شیر زنانیست که در بندند و تن به ذلت نمی دهند.

روز نسرین ستوده ها ست ، روز زن روز مادران و خواهران بلوچیست که دارند شجاعانه می جنگند و زندگی می کنند.

روزجهانی زن روز بغض های دخترکیست بلوچ که پدرش را شباهنگام به حصار بردند.روز جهانی زن روز خواهریست که از دار دنیا تنها برادری داشت و برادرش بی هیچ قضاوت عادلانه ای به دار کشیده شد.

روز جهانی زن روز دختران و زنان بلوچ ایران است که گاندی وار به مبارزه با نظام پلید و جنایکار جمهوری اسلامی  می پردازند.

روز جهانی زن روز زنیست به نظاره نشسته است سالهای و ثانیه عشقش را که پشت میله زندان دارد عشق را تکثیر می کند.

روز جهانی زن مبارک

خانم مرضیه بردبار عنوان زنان پناهجو و مشکلات انان را ایراد کردند.

سلام اسمم تهمینه ست، سی و چهار سالمه، چهار ساله ترکیه م و سه ماهه باردار، دیشب دوباره حالم بد شد، شوهرم به سختی، منو به بیمارستان رسوند. بازم مث همیشه یه سرم ، فقط یه سرم. بر می گردیم خونه و تا صبح از درد خوابم نمی بره. ما اینجا مشکلات زیادی داریم اما مشکلات پزشکی یه چیز دیگه ست. من به عنوان یه زن که بارداره و دچار کیست م شدم نیاز دارم تحت نظر پزشک باشم ، اما نه از لحاظ مالی توان داشتن دکتر خصوصی رو دارم نه می تونم برای انجام آزمایشات، مرتب به استانبول برم چون چندساعت توو راهم... اینا رو تهمینه برام گفت؛ می گه از اولی که اومدیم ترکیه، پولامونو دزدیدن، با سختی چهار ساله پا به پای شوهرم دارم کار می کنم تا الان که باردار شدم، اوایل توو کارگاه می خوابیدم. حموم نداشتم، یک وعده غذا در روز می خوردم، دچار سوء تغذیه شده بودم از تولیدی گرفته تا مشاوره املاکی ، فروشندگی، همه کاری کرده م.گاهی وقتها از شوهرم زودتر از خونه رفتم بیرون و شبها دیرتر برگشتم. آهی می کشه و به گوشه اتاق خیره می شه.

از خونه ش می آم بیرون. سرمای بیرون مجبورم می کنه دستهامو توو جیبم کنم. توو مسیر زنهای سوری رو می بینم که با بچه هاشون دارن گدایی می کنند، ته جیبم دو تا یه لیری پیدا می کنم و می زارم تووی دست زنی که با دختر بچه ی دو ساله ش کنار یه فروشگاه نشسته، لباسهای زن نازکه و دختر بچه با دمپایی تووی این هوای سرد، از سرما می لرزه. به سمت خونه حرکت می کنم که گوشیم زنگ می خوره، سلام شادی هستم، می خواستید از مشکلاتمون بدونید. من الان 5000 لیره طلبکارم، اما پولم رو بهم نمی ده. کار کردم ولی می گه ندارم بدم، ما اینجا اجازه کار نداریم پس راحت پولمون رو می خورند. به هیچ جا هم نمی تونیم شکایت کنیم. الان دختر شش ساله م باید بره مدرسه؛ گفتن ماهی صد لیر هزینه ی مدرسه شه، ندارم بدم، مدرسه هم گفته باید پول رو یه جا بدی تا ثبت نامش کنیم. بهشون می گم پول ندارم، می گه پس نفرستش مدرسه. ازش می پرسم؛ شوهرت چی کار می کنه؟ می گه؛ تنهام با پدر و مادر پیرم اومدم، اونا حتی توان توان نگهداری از خودشونم ندارن ...میگه ترو خودا اگه میتونی به این سازمانهای جهانی بگید پولی که میدن به دولت ترکیه که ما رو نگه دارن رو بدن به خودمون که هم مامجبور نباشیم یواشکی کار کنیم و از سمت صاحب کارهامون مورد آزار قرار بگیریم هم اینکه این پولا تو کشور ترکیه خرج میشه و سطح اقتصاد مردمش میره بالا... نمی دونم بهش چی بگم ...میگم باشه اگه تونستم میگم. میگه اینجا مادرایی هستند که بچه های کوچیک دارن هم به کار و پول نیاز دارن هم بچه هاشونو نمیدونن چیکار کنن.هزینه ی مهد خیلی بالاست ...اینا گاهی از پس خرج خودشونم بر نمیان چه برسه بخوان  پول مهد کودک بدن.تند تند حرف میزنه و از این شاخه به اون شاخه میپره انگار میخواد با گفتن این حرفا تمام حقوق پایمال شده ی خودش و دیگران رو بگیره...میگه دوستم نداهم خودش کار میکنه هم شوهرش. 12 ساعت کار طاقت فرسا بیرون از خونه و تازه وقتی میرسه خونه باید غذای پسر 8 ساله و شوهرشو اماده کنه. چون بالاخره هم مادره هم همسره و هم کارای خونه رو هم کسی نیست که انجام بده. باید ببینیش طفلی شده یه پوست و استخون...برای چند لحظه حواسم میره سمت گربه ای که کنار یه ساختمون داره غذایی رو که اهالی برای حیوونای کوچه میذارن رو میخوره...راستی چقدر حال گربه ها و سگهای اینجا بهتر از سگ و گربه های ایرانه...اینجا بهشون غذا میدن و نوازششون میکنن. با صدای ببخشید وقتتون رو گرفتم به خودم میام ازش تشکر میکنم و بهش میگم شماره دوستش ندا رو برام بفرسته.نزدیک خونه رسیدم دوتا زن عرب رو میبینم که به احتمال زیاد عراقی هستن... زن جوانتر نوزادی رو توی بغل گرفته و با دست دیگه  کیسه پلاستیکی  رو که سنگین هم هست به زور روی زمین میکشه و زن مسن تر دو باکس اب معدنی رو بغل گرفته و اخماش توی هم گره خورده وداره چیزی رو برای زن جوان تعریف میکنه...نگاهشون به من میوفته لبخندی زورکی تحویلشون میدم زن جوان جوابم رو میده اما زن مسن تر فقط چپ چپ نگاهم میکنه...کاش میشد با اینهام حرف میزدم ولی حیف...به خونه رسیدم یه چایی داغ تو این سرما خیلی میچسبه.تهمینه بهم زنگ میزنه و میپرسه که سالم رسیدم خیالشو راحت میکنم میگم اره میگه یکی از خانوما پس فردا عمل داره میرم پیشش تا چند روز نیستم اگه کارم داشتی برام پیغام بذار.میگم چشه میگه یه مشکل زنونه دکترا گفتن باس حتمن عمل بشه مادرشم سرطان دهنه رحم داشته خیلی نگرانه. ما اینجا کسی رو نداریم باید مراقب هم باشیم. فردا منم زایمان کردم یکی از همین خانوما باید بیاد مراقبم باشه. گفتم اگه کمکی از دستم برمیاد بگو راستی اینجا درمان و امکاناتش چه جوریه...گفت بیمارستان دولتی اینجا به ما رایگان خدمات میده ولی خب حق انتخاب برامون صفره و گاهی به عنوان خارجی زیادبهمون رسیدگی نمیشه خیلی هم شلوغه و گاهی باید هفته ها منتظر یه نوبت پزشکی وایسی. چاییمو میخورم دیگه کم کم دارم میترسم از شرایط کار و بهداشت و... غزاله زنگ میزنه میخواد بیاد پیشم میگم بیا ده دقیقه دیگه خونمه.خوشحاله میگه تو هتل کار پیدا کردم .لباسی بهم دادن که روم نمیشه بپوشمش.. رفتارشون یه جوری بود باهام خوشم نیومد ولی مجبورم ... خیلی جدی رفتار کردم اما اونا مدام باهامون شوخی میکنن. چیکار کنم باید تحمل کرد. بهتر از بیکاریه زندگی خرج داره. از شیش صبح تا یازده شب کار داره.فقط دوازده تایک و هشت تا نه زمان ناهار و استراحت دارن.میگه قبلن با دوستم تو خونه مردم کار نظافت میکردیم .لیسانس زبان انگلیسی داره و دوستش مهندسی عمران خونده. میگه اوایل که بلد نبودیم چیکار کنیم کلی حرفای بد بهمون میزدن دعوامون میکردن و گاهی هم پولمونو نمیدادن. اما بودن ادمای مهربونی که رفتار بهتری داشتن و بعضی از وسایل یا لباسایی که نمیخواستن رو بهمون میدادن. شب که شوهرم از سر کار اومد دیدم یکم ناراحته. بعد شام ازش پرسیدم چی شده گفت امروز صاحب کارگاه گفت که میخواد بره پیش یه فاحشه ی ایرانی به اسم نسرین و کلی مسخره و تحقیرش کرد .ناراحت میشم وقتی میبینم کسایی که از دست سختی هایی که دولت ایران براشون ایجاد کرده و مجبور شدن برای یه زندگی بهتر فرار کنند اینجا به تن فروشی رسیدن...خیلی دردناکه ...یه زن باید به کجا برسه که مجبور به این کار بشه.انگار کسی حواسش به پناهجوها نیست.موقع خواب به این فکر کردم که این فقط یه روز از صحبتهای چند نفر در یکی از شهرهای یکی از کشورهایی هست که پناهجو ها توش زندگی میکنن ولی چقدرسختی و درد توش بود.

اقای حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی با موضوع نقش زن در پیشبرد بنیان خانواده سخنرتنی نمودند.

خانواده مهمترین رکن تحول و تعالی جامعه، از دیر باز موضوع و محور تامل و اندیشه ورزی متفکران و فیلسوفان بوده است. در ادیان توحیدی نیز خانواده را به عنوان اصلی ترین کانون پرورش  انسان متعالی معرفی نموده و رهنمودهای موثری برای حفظ و تکامل آن فراروی انسان ها قرار داده اند.نهاد مهم خانواده نيز گاهي دركانون توجه دولت ها و تفكـرات انساني بـوده و مقـامي والا و جايگـاهي رفيع بـراي زن در نظر گـرفته شده و گـاهي مورد بي توجهي هم قرار گرفته است ، براي استحـكام نظـام خـانواده وظايف زيادي بر عهده ي زن و مرد قرار داده شده كه با انجام متقابل اين وظايف از طرف زن و مرد ، نظام خانواده يك نظام همراه با آسايش و آرامش رواني خواهد بود. در این میان زن، هم به عنوان عنصر کلیدی خانواده و هم به عنوان فردی موثر در پیشبرد اهداف جامعه، نقشی اساسی دارد. بازشناسی خانواده و نقش زن در فرهنگ و تمدن و تمدن بشر نقشی اساسی را ایفا میکند . دادن جایگاه به زن در پیشبرد اهداف اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی، نقش توسعه‌ محور زن در جامعه، فعال کردن قابلیت‌های زنان در عرصه‌های گوناگون و شناساندن زنان به عنوان سرمایه اجتماعی در جامعه ملی و بین‌المللی میتواند بانی شکوفا شدن بانوان در خانوده گردد . می‌خواهم هویتی متفاوت از زن تعریف کنیم و اصالت و توانایی های او را بشناسانم تا از این پس در عرصه پیشبرد اهداف اجتماعی، ملی و کسب و کار بتواند به عنوان عضوی فعال و موثر از جامعه صاحب سبک و نظر باشد.سرمایه اجتماعی و زن، نقش عدالت جنسیتی در استحکام خانواده، زن و مدیریت خانواده، معنویت و خانواده متعالی، ازدواج، خانواده تک‌والد، خانواده و اقتصاد، تحکیم بنیان خانوادهو سیاست‌های افزایش جمعیت جزء اینها هستند .امکانات و توانمندی‌ها از نظر قابلیت‌های اجرایی،‌ ذهنی، مدیریتی و رفتاری برای زنان ما ناشناخته است و این عامل موجب عدم خودباوری زنان می‌شود.زنانی که وارد زندان می شوند دچار آسیب های روحی و روانی می گردند و چنانچه دارای فرزند باشند با گرفتار شدن آنان بنیان خانواده شان نیز متلاشی می گردد؛ باید مشکلات آنها را پیگیری نموده و انتظار میرود فرصت دوباره برای آنها فراهم شود تا با یادگرفتن یک حرفه مناسب به جامعه بازگردند و بتوانند زندگی خود را بسازند.امروزه در جهان 4روند مهم در حوزه نقش‌آفرینی زنان وجود دارد که با نام جهانی‌شدن یا جهانی‌سازی در حال شکل‌گرفتن است. اولین روند در این حوزه، انبوه و توده‌ای‌شدن تقاضا برای نقش‌آفرینی زنان است، آنچه که امروز در جامعه جهانی دیده می‌شود و سیاست‌گذاری‌های ملی از آن حرف می زنند، افزایش تقاضا برای نقش‌آفرینی زنان در همه عرصه‌هاست. روند دوم در این حوزه متنوع‌شدن است که بر اساس آن نقش‌های مختلف و متنوعی در حال شکل‌گیری برای زنان در جهان امروز است که برخی از این نقش‌ها شایسته و برخی بی‌اصالت است.روند سوم در این حوزه تجاری‌شدن است که در آن نقش‌هایی که برای زنان در جامعه تعریف می‌شود با تجاری‌شدن همراه است و تجارت و درآمد حرف آخر را در این روند می‌زند، روند آخر بین‌المللی‌شدن است که بر اساس آن در چارچوب جهانی‌شدن، نقش زنان را در همه کشورها یکسان می دانند. اگر خواهان توسعه نقش‌آفرینی زنان هستیم ضمن توجه به اینکه ظرفیت زنان بیش از اینهاست باید زمینه بهتری برای این نقش‌آفرینی در عرصه-های مختلف فراهم آوریم.ما هنوز با پتانسیلی که زن می‌تواند در جامعه داخلی و خارجی داشته باشد فاصله زیادی داریم و برای توسعه نقش‌آفرینی زنان باید مراقبت بود که فریب فرآیندهای جهانی را نخوریم و بدانیم که بدون حضور زنان نمی‌شود میراث فرهنگی را تقویت کرد . بانوان نقشی کلیدی درساختار خانواده ایفا میکنند چرا که تربیت فرزندان از بدو تولد که بیشترین زمان ممکن را کودک با مادر خود تی میکند و یا شکل گیری شخصیت فرد با توجه به نگرش های فکری مادر شکل میگیرد  هرچند بانوان قابلیتی بیش از این دارند واگر میبینیم آقایون به پیشرفتها یی در زندگی خود دست میابند میتوان آن را در پشتبانی همسران آنها و ایستادگی آنها در مقابل مشکلات دوش ا دوش مردان دانست . در حقیقت میتوان گفت زنان نقش ایجاد توازن روحی را در خانواده ایفا میکنند . زن از بدو خلقت عزیز و قبل احترام بوده هرچند تعابیر نادرستی از نوع خلقت و آفرینش وی میشود که این برمیگردد بهتفکرهای رادیکال و منفی که زن را نگاهی درجه ۲ دارد که این نظریه کاملا مردود میباشد . خانواده و اثر وجودي آنها و حفظ كرامت ، حقوق خانواده و زن ، با تمامي تفكرات ناصواب و فرهنگ جاهلانه در خصوص زن و خانواده به مبارزه برخاسته و خانواده را ميداني براي تجلي استعدادها ، توانمندي ها، عواطف و احساسات زن قرار داده درعين حال ، ا و را به عنوان عضو مؤثر جامعه و متمم حيات انساني در مسايل مختلف جامعه پذيرفته و در سرنوشت جامعه و خانواده شريك ساخته است.زن به عنوان يكي از دو ركن اصلي حيات خانواده ، نيروي انكارناپذير كه بايد از نظر نظامندي و برنامه ريزي و تمهيدات ضروري در مورد آنان در رأس همه ي مسائل قرار بگيردجامعه شناسان در بررسي نقش و كاركرد خانواده به دو نقش اصلي زن همسري و مادري و توليد (تربيت فرزند) توجه بيشتري دارند و در اين ميان مسئوليت زنان به مراتب از مردان سنگين تر است چون زن نقش اصلي در خانواده را ايفا مي كند و با ايفاي نقش مادري و همسري با موجودي پيچيده به نام مـرد و فرزند سر و كار دارد اين مسئوليت بزرگ مي تواند تأثيري به سزا در جامعه و خانواده داشته باشد و بايد زمينه اي را ايجاد كرد در نتيجه نهاد خانواده و ركن اساسي آن يعني زن جايگاه واقعي خود را در جامعه باز يابد. در حقیقت وجود زن بانی ایجاد صلابت و شادابی در جامعه و خانواده میشود اگر برای فقط یک لحظه تصور کنیم در این عرصه هستی موجودی بنام زن نیست آیا میتوان تصور کرد که این جا برای زندگی مفید است ؟ بنظر بنده اگر به زن موقعیت تحصیل وابراز عقیده در اجتما داده شد میتوان دید که آنها توانی مفید و بازوانی قدرتمند هستند در کنار مردان در جهت مستحکم کردن بنیان خانواده . حق و مسئولیت زنان در تحکیم بنیان خانواده و برخورداری از امکانات و حمایت های قانونی لازم به منظور پیشگیری از بروز اختلافات و کاهش طلاق- حق آگاهی از حقوق و تکالیف زوجین و آیین همسرداری- حق آشنایی با معیارهای مناسب همسر گزینی و شناخت و انتخاب همسر- حق باروری، بارداری، تنظیم و کنترل آن و بهره مندی از آموزش ها- مسئولیت رعایت حقوق جنین بویژه محافظت از حیات و رشد آن و... را از برخی از حقوق و مسئولیت های فردی زنان  میتواند قرار گیرد . حق برخورداری از سلامت جسمی و روانی در زندگی فرد– خانوادگی و اجتماعی با توجه به ویژگی های زنان در مراحل مختلف زندگی و مسئولیت حفاظت از آن- حق بهره مندی از بهداشت ( محیط، کار و ... ) - حق مشارکت زنان در سیاستگذاری، قانونگذاری، مدیریت، اجرا و نظارت در زمینه بهداشت و درمان، بویژه در خصوص زنان- حق بهره مندی زنان و دختران آسیب دیده جسمی، ذهنی، روانی و در معرض آسیب از امدادرسانی و توانبخشی مناسب و... از حقوق و مسئولیت های سلامت جسمی و روانی زنان است . همه ما میدانیم مادران ما قدر برای ما از خود گذشتگی کردند چه شبها کهما تفلی بیش نبودیم و آنها تا صبح سر بر بالین ننهادند و تا صبح نگران تب ما بودند . چه وقتها سر سفره مادر با آنکه خود گرسنه میباشد غذایی خود را به فرزندان خود میدهد . براستی بنگریم آیا زنان که میتواند مظهر صبر و استقامت باشند حق انتخاب نباید داشته باشند ؟ زن در خانواده مظهر از خود گذشتگی وآرامش است . براستی قدر این مخلوق که خداوند آن رابه عنوان یک آرامش بخش آفرید بدانیم.

خانم مریم مرادی سخنان خود را تحت عنوان چه ضرورتی به مدیریت زنان در بخشهای مختلف جامعه وجود دارد؟  ایراد کردند.

امروزه توانمندسازي زنان و مشاركت كامل آنان بر پايه برابري، در همه زمينه‌ها از جمله در فرآيند تصميم‌گيري و مديريت جامعه يكي از پيش نيازهاي توسعه پايدار مي‌باشد كه كشور ما سخت بدان نيازمند است. در جوامعي كه هنوز تعادل مطلوب و قابل قبول و مشاركت عادلانه زن و مرد در فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي فراهم نشده و فرصت منصفانه بروز خلاقيت و استعداد انسانها برقرار نگرديده است و فرآيند توسعه آن گونه كه انتظار داشته‌اند موفق نبوده است. تداوم و شتاب توسعه هنگامي رخ خواهد داد كه زن و مرد و دوشادوش يكديگر مسئوليت توسعه را بر عهده بگيرند.

از سوي ديگر كسب مشاغل مديريتي توسط زنان علاوه بر آن كه زنان را در مقابله با تبعيضاتي چون معيارهاي استخدامي نابرابر، دستمزدهاي نابرابر، فرصتهاي آموزشي حرفه‌اي نابرابر، دسترسي نابرابر به منابع توليدي و امكانات نابرابر در ارتقاي شغلي تواناتر مي‌كند، سبب بالا رفتن اعتماد به  نفس، كسب يك هويت مستقل و بهبود وضعيت و رشد اجتماعي آنان مي‌شود كه كل جامعه از آن منتفع خواهد شد . علاوه بر اين، رشد دختران و زنان تحصيل كرده دانشگاهي و پيشي گرفتن آنان از مردان جامعه در چند ساله اخير نمود پيدا كرده است كه لزوم بحث مديريت زنان را بيش از پيش مطرح مي‌سازد.

سؤال ديگر اين است كه چرا عليرغم آن كه بستر قانوني اين موضوع وجود دارد، به عنوان كشوري در حال توسعه نيازمند فعال شدن زنان جامعه هستيم و همه مسئولان نظام بر اهميت اين موضوع اذعان دارند اما در موضوع مديريت زنان پايين ترين نرخ‌ها را داريم  در تحقيقي كه در سال ۱۳۸۱ در مورد علل عدم دستيابي زنان به پست‌هاي مديريتي در بين كاركنان و مديران چند سازمان به انجام رسيده نشان مي‌دهد كه اگر چه مديران و كاركنان مورد پرسش و كارايي و قابليت زنان در عرصه‌هاي مديريتي و پست‌هاي بالاي سازماني واقفند اما تنها ۶ درصد از كاركنان مرد و پست مديريت را براي زنان مناسب مي‌دانند. ۳۰ درصد كارمندان مرد از اين كه مافوقشان زن باشد احساس خوشايندي ندارند. اگر چه همه مديران مورد پرسش بر اين باور بودند كه زنان شايستگي لازم براي تصدي پست‌هاي بالاي سازماني را دارند اما بيش از ۸۰ درصد آنان مديريت را كاري مردانه مي‌دانند و بيش از ۵۰ درصد معتقدند كه مردان در كارهاي مديريتي موفق‌تر از زنانند و خلاقيت بيشتري از خود نشان مي‌دهند. در مجموع نتايج اين پژوهش نشان داد كه عواملي همچون:

                مسئوليت‌ها و محدوديت‌هاي خانوادگي

                تجربه كمتر زنان نسبت به مردان در اين عرصه

                فراهم نبودن شرايط لازم در جامعه، همچون نبود زنان در پست‌هايي چون وزارت و غيره

                وجود برخي ويژگي‌هاي جنسيتي زنان

                عدم تمكين كاركنان از مافوق خانم

                اعتماد پايين تر زنان نسبت به مردان در اين عرصه از نظر جمعيت نمونه

به عنوان مهمترين عوامل عدم به كارگيري زنان در پست مديريتي برشمرده شده است.

به طور كلي ماحصل اين تحقيق اين بود كه اگر چه بسياري از تصميم‌گيران و افراد جامعه به قابليت و توان زنان جامعه در عرصه مديريتي واقفند اما به دليل حاكم بودن «نگرش جنسيتي» در سازمان‌ها و ادارات مورد مطالعه، حتي در شرايط تخصصي برابر، برتري از آن مردان است . البته گفتني است كه حدود ۱۰درصد كاركنان زن مورد مطالعه نيز مديريت را مردانه تلقي مي‌كنند و حدود ۱۸ درصد بر اين باورند كه زنان جامعه اعتماد و ريشه لازم جهت تصدي  پست‌هاي بالاي سازمان را ندارند.اما سؤال اساسي ديگر اين است كه به راستي ريشه وضعيت موجود، كليشه‌ها و تصورات جنسيتي حاكم در كجاست؟ و چه عواملي سبب شده كه جامعه نتواند از اين پتانسيل بالقوه جهت توسعه بيشتر استفاده كند؟.عوامل جامعه‌پذيري در هر جامعه را سه عامل خانواده، مدرسه و رسانه‌ها مي‌دانند. با نگاهي گذرا در مي‌يابيم كه اين سه كارگزار عمده باعث توليد و باز توليد اين گونه از نگاه‌‌ها در جامعه شده و مي‌شوند . چنان كه بسياري از افراد وضعيت موجود در جامعه را امري طبيعي و عادي تصور مي‌كنند . در برخي از خانواده‌هاي پدرسالار ايراني، نقش‌ها و رفتارها بر اساس معيارها و ارزش‌هاي مردانه پايه‌گذاري و الگوسازي شده است و اين الگوسازي‌ها قادر به تشخيص و ارج نهادن به نقش اثر بخش زنان در سازمان و جامعه نيست . اين نوع خانواده‌ها زن را موجودي اندروني، وابسته و مرد را موجودي بيروني و مستقل بار مي‌آورند. اين فرهنگ تنها وظيفه و نقش زن را فرزندآوري، نگهداري كودكان، نظافت و پخت و پز ترسيم مي‌نمايد و فعاليت‌هاي زنان را تحت الشعاع وظايف خانوادگي قرار مي‌دهد و در فعاليتهاي سياسي- اجتماعي نيز نقش زنان به ميزان چشمگيري كاهش مي‌يابد.ويژگي‌هاي رفتاري منتسب و مثبت مردان به مراتب بيشتر از زنان، ويژگيهاي اجتماعي‌تر و مبتني بر هوش و ابتكار غالباً  مختص مردان است و ويژگي‌هاي زنان عمدتاً  فردي و غير پوياست  . همانگونه كه نتايج نشان مي‌دهد گاه برخي از الگوي جنسيتي حاكم بر كتب درسي و برنامه‌هاي آموزشي برداشت‌هاي سنتي را در اذهان تقويت مي‌كند. اين امر امكان دارد سبب  شود تا دانش آموزان دختر كه زنان آينده جامعه هستند، نيروي خود را دست كم بگيرند و داراي شخصيتي فاقد خلاقيت و اعتماد به نفس شوند و به سوي پذيرش كارهاي كم مهارت با وجهه اجتماعي پايين گرايش پيدا كنند. چنانكه گفته شد اين عدم اعتماد به نفس در بعضي از زنان وجود دارد به نحوي كه حدود ۱۸ درصد كارهاي مديريتي را مختص مردان و مردان را در اين زمينه موفق تر از زنان مي‌دانند . اين طرز تفكر و نگرش كه ازبرخي از خانواده‌ها شروع مي‌گردد سبب شده نه تنها مردان نگاه سنتي به زنان داشته باشند بلكه اكثر زنان نيز داراي همان نگرش باشند و بسياري از آنان قابليت‌هاي خود را مناسب ايفاي نقش‌هاي اجرايي سطح بالا ندانند . با توجه به مطالب گفته شده مي‌توان راهكارهايي را جهت حل اين مسأله و فراهم آوردن شرايط مناسب تر جهت فعال تر نمودن نيمي از جامعه ارائه نمود.ايجاد فرصت‌هاي لازم براي تأسيس انجمن‌ها، مؤسسات، سازمان‌ها و به طور كلي مراكز تجمع زنانه براي آگاهي از كم و كيف پتانسيل‌هاي موجودبرگزاري دوره‌هاي آموزشي براي زنان و آشنايي با حقوق خود، فراهم كردن زمينه‌هاي خودباوري در زنان و آگاه كردن آنها از قابليت‌ها و توانايي‌هاي فردي‌شانبرگزاري سمينارها و تشكيل كارگاه‌هاي آموزشي براي آشنا شدن مديران، سياستگذاران و تصميم‌گيران با مقوله جنسيتي و فوايد حضور مؤثرتر زنان در رده‌‌هاي بالاي تصميم‌گيري

                تشويق و ترغيب مديراني كه از زنان در سطوح بالاي سازماني استفاده مي‌كنند و امكان به ثبوت رسانيدن لياقت آنان را با دادن فرصت‌هاي لازم فراهم مي‌آورند .  عرفي زنان برتر و مقايسه عملكرد آنان با مردان هم‌پايه آنان

تلاش در جهت تنظيم كتب درسي متناسب با مسائل روز و تأكيد بر مفاهيمي چون خانواده مشاركتي         عمل مسئولان نظام از رئيس جمهور تا نمايندگان مجلس به شعارهاي انتخاباتي شان در مورد زنانانجام پژوهش‌هاي علمي در باب مسائل زنان بويژه در مباحث اشتغال، مديريت و نقش آنان در توسعه كشور.

اقای تقی صیاد مصطفی با موضوع ایران پشت درهای کنوانسیون رفع بتعیض علیه زنان مطالب خود را ارائه نمودند.

مهمترین سند بین المللی در زمینه برابری حقوق زن و مرد، کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان است که در ۱۸ دسامبر۱۹۷۹ توسط مجمع عمومی به تصویب رسید و در تاریخ ۳ سپتامبر ۱۹۸۱ بعد از امضای ۲۰ کشور قابلیت اجرا یافت . 187 کشور از جمله اکثر کشورهای اسلامی عضو کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان هستند. اما ایران به کنوانسیون نپیوسته است. فقهای شورای نگهبان با این استدلال که کنوانسیون مغایر اصول اسلام است، با پیوستن ایران به کنوانسیون مخالفت کردند.اصول کنوانسیون در برگیرنده برابری حقوقی و عرفی زن و مرد در کلیه امور از جمله زندگی خانوادگی و اجتماعی است. کنوانسیون شامل یک مقدمه و ۳۰ ماده است. مطابق ماده ۱ کنوانسیون هر نوع تبعیض علیه زنان به واسطه جنسیت ممنوع است .در مورد پیوستن ایران به کنوانسیون‌های بین المللی ضروری است که اول دولت طرح پیوستن ایران به کنوانسیون را بررسی‌ کند و سپس از مجلس خواستار تصویب آن شود. در صورت تصویب مجلس و تائید شورای نگهبان کنوانسیون در حکم قوانین داخلی‌ تلقی‌ و قابلیت اجرا می‌‌یابد . طرح پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان در دو دوره زمانی متفاوت مطرح شد. اولین دوره بین سالهای ۱۳۷۴-۱۳۷۶ بود. یعنی در اواخر دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، زمانی که بازسازی کشور پس از جنگ در اولویت برنامه‌های دولت قرار داشت . دور دوم طرح پیوستن ایران به کنوانسیون مصادف بود با دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بین سال‌های ۱۳۸۲ ـ ۱۳۷۸- که از آن به دوران اصلاحات یاد می شود. در این زمان تا حدودی فضای نسبتا باز سیاسی و رشد نهادهای مدنی سبب توجه به حقوق زنان شد و آنگاه فعالان حقوق زن نیز مجالی برای طرح مطالبات خود پیدا کردند .

در این زمان علی‌ اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه وقت‌ طی نامه ای‌ به رئیس جمهور ضرورت الحاق ایران به کنوانسیون را یاد آور شد. در تیر ماه ۱۳۷۵ دولت طی‌ تصویب کلیات پیشنهاد وزارت امور خارجه، خواستار اظهار نظر شورای عالی‌ انقلاب فرهنگی‌ شد. شورا هیاتی را برای رسیدگی به این مسئله تعیین کرد . در این هنگام مخالفان و موافقان الحاق نظرات خود را در رسانه ها و تریبون های رسمی بیان کردند. از آنجایی که پیشبرد حقوق زنان در اولویت برنامه های حکومت نبود در نتیجه لایه‌های مختلف حکومت برای الحاق ایران به کنوانسیون اقداماتی جدی انجام ندادند . در نهایت در ۱۴ بهمن ۱۳۷۶ شورای عالی‌ انقلاب فرهنگی‌ با الحاق ایران به کنوانسیون مخالفت کرد و در نتیجه مسئله الحاق ایران به کنوانسیون چندی به حاشیه رفت.

در خرداد ماه ۱۳۷۸مرکز امور مشارکت زنان نامه ای‌ به آقایخاتمی نوشت و از او خواستار تجدید نظر در پیوستن ایران به کنوانسیون شد. رئیس جمهور با این امر موافقت کرد و در نتیجه معاون اول او موضوع را به کمیسیون لوایح ارجاع داد . در آذر ماه ۱۳۸۰ هیئت دولت پیشنهاد کمیسیون لوایح در مورد پیوستن ایران با اعمال حق شرط را قبول کرد. یعنی ایران با این شرط به کنوانسیون می پیوندد که اولا مفاد کنوانسیون را در مواردی که با شرع مقدس اسلام مغایرت نداشته باشد قابل اجرا بداند و در ثانی خود را موظف به اجرای بند ۱ از ماده ۲۹ در خصوص حل و فصل اختلافات از طریق داوری و یا ارجاع به دیوان بین المللی دادگستری نداند . در ۲۲ اسفند ۱۳۸۱ موضوع الحاق در دستور رسیدگی مجلس قرار گرفت اما بلافاصله توسط هیات رئیسه از دستور کار مجلس خارج شد. باز هم موافقان و مخالفان بیکار ننشسته و پیرامون الحاق ایران بحث‌های زیادی در گرفت . در ۲۲ اسفند ۱۳۸۱ موضوع الحاق در دستور رسیدگی مجلس قرار گرفت اما بلافاصله توسط هیات رئیسه از دستور کار مجلس خارج شد. باز هم موافقان و مخالفان بیکار ننشسته و پیرامون الحاق ایران بحث‌های زیادی در گرفت. مراجعی چون آیات عظاممیرزاجواد تبریزی، مکارم شیرازی، فاضل لنکرانی و صافی گلپایگانی، بر تعارض کنوانسیون با مسلمات شرع فتوا صادر کردند. اما چون اکثریت مجلس را اصلاح طلبان تشکیل می‌دادند و عزم دولت نیز در پیوستن به کنوانسیون جزم شده بود مخالفت علما موثر واقع نشد و در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۲ مجلس با پیوستن ایران به کنوانسیون موافقت کرد. ولی این همه ماجرا نبوداعتراضات گسترده ای از سوی عده ای‌ از علما و دیگر کسانی‌ که کنوانسیون را مغایر با مسلمات شرع می‌‌دانستند آغاز شد. مخالفت علما و مراجع دینی با الحاق ایران به کنوانسیون به ویژه مخالفت رهبر جمهوری اسلامی در نهایت منجر به عدم تائید طرح الحاق به کنوانسیون از سوی‌‌ شورای نگهبان شد .

نکته قابل توجه آن است که شورای نگهبان در مهلت قانونی‌ به صراحت موارد خلاف شرع کنوانسیون را بر نشمرد، بلکه از مجلس خواست تا موارد عدم تطابق کنوانسیون با موازین اسلامی را مشخص کند تا شورای نگهبان بتواند در مورد الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون نظر دهد . این امر موجب مخالفت نمایندگان مجلس شد و موافقان الحاق نظرشان این بود که چون شورای نگهبان در زمان قانونی مقرر یعنی در مدت‌ ۲۰ روز اظهار نظر نکرده است، لذا لایحه الحاق باید تصویب شده به حساب آمده و اجرا شود . محمدرضا خاتمی، نائب رئیس مجلس نیز بر این باور بود، اما اعلام کرد که به خاطر شرایط مملکت و سیاسی شدن موضوع نمی توان لایحه را به عنوان قانون ابلاغ کرد .

در نهایت پس از شنیدن سخنان نمایندگان مخالف و موافق اینگونه تصمیم گرفته شد که لایحه الحاق به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارسال شود . بار دیگر اوضاع سیاسی کشور سایه سنگین خود را بر حقوق زنان انداخت و ملاحظات سیاسی دولتمردان و سیاستمدران مانع پیشبرد برابری حقوقی زن و مرد شد . بعد از اتمام ریاست جمهوری آقای خاتمی و با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد دیگر بحثی‌ از پیوستن ایران به کنوانسیون مطرح نبود. چرا که هم نماینده دولت و هم نمایندگان مجلس که اکثریت از اردوگاه اصولگرایان بودند دیگر اعتقادی به ضرورت تصویب کنوانسیون نداشتند، چرا که به زعم آنان کنوانسیون نه تنها حقوقی برای زنان به ارمغان نیاورده بلکه موجب نقض بیشتر حقوق آنها نیز شده است.

اما به حاشیه راندن بحث حقوق زنان در حوزه سیاسی و تصمیم گیری موجب نشد که فعالان حقوق زن هم به حاشیه روند. آنها معتقد بودند که نباید دست از تلاش صد ساله خود جهت نیل به برابری حقوقی بردارند . در این بزنگاه تاریخی از دل مطالبات انباشته شده زنان کمپین یک میلیون امضاء متولد شد. و از اینرو سال ۱۳۸۵ سرآغاز یک حرکت منسجم و هدفمند فعالان جنبش حقوق زنان است که از طیف های مختلف دور هم جمع شده و یک درد مشترک یعنی تبعیض را فریاد کشیدند . با ایجاد کمپین یک میلیون امضأ این بار مدافعان برابری حقوقی زن و مرد استراتژی دیگری اتخاذ کرده و سعی‌ کردند توده مردم را جهت پی گیری مطالبات خود بسیج کنند. امری که برای حاکمیت خوشایند نبود و سر آغاز دوباره ای شد برای سرکوب فعالیت‌های مدنی مدافعان حقوق زن . و به این ترتیب فعالان حقوق زن دیگر سخنی از الحاق ایران به کنوانسیون به میان نیاوردند بلکه از دولت خواستند تا بر تعهدات بین المللی که دارد پایبند باشد، چرا که مطابق ماده ۳ میثاق حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی و اجتماعی، دولت موظف به تضمین برابری حقوقی زن و مرد است . همزمان بخش دیگری از مدافعان برابری حقوقی زن و مرد گام های جدید دیگری برداشتند. آنها در پی جلب حمایت علماء نیز بر آمدند تا نشان دهند که اسلام با برابری حقوقی زن و مرد مشکلی‌ ندارد بلکه این فرهنگ پدر سالار است که مانع تحقق‌ برابری حقوقی زن و مرد است . فضای نسبتا باز سیاسی دوران قبل از انتخابات ۱۳۸۸، بار دیگر فعالان جنبش زنان را بر آن داشت که مطالبات خود را از کاندیدا‌های ریاست جمهوری ‍طلب کنند . کنش جمعی و هدفمند فعالان جنبش زنان منجر به تولد ائتلاف «هم گرایی جنبش‌ زنان برای طرح مطالبات در فضای انتخابات» شد. برای اولین بار زنان به طور مشخص کاندیداهای ریاست جمهوری را مورد خطاب قرار داده و مطالبات خود را از آنها طلب کردند. درخواست الحاق به کنوانسیون‌، یکی‌ از مطالبات اصلی این مدافعان حقوق زنان بود. کاندیدا‌های ریاست جمهوری نیز هر یک در خصوص الحاق ایران به کنوانسیون اعلام موضع کردند، مهدی کروبی، میرحسین موسوی و محسن رضایی از پیوستن به کنوانسیون در صورت انتخاب شدن به ریاست جمهوری گفتند .

اما کسی بر کرسی دهمین دوره ریاست جمهوری ایران تکیه زد که در این مورد سخنی نگفته بود. انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد بحث پیوستن به کنوانسیون را برای ۴ سال دیگر در سکوت فرو برد . پس از اتمام ۴ سالی‌ که در آن خبری از پیوستن به کنوانسیون نبود، بار دیگر فضای نسبتا باز سیاسی زمان انتخابات در سال ۱۳۹۲ این فرصت را به فعالان حقوق زن داد تا حرف الحاق به کنوانسیون را به میان آورند .«هم گرایی زنان» نیز با وجود غیبت بسیاری از اعضایش، جلساتی برگزار کرد تا صدای حق طلبی زنان را به گوش ر‌ئیس جمهور آینده کشور برساند و یادآور شود که سهم زنان به فراموشی سپرده نشود .سخنگوی امور زنان کمپین حسن روحانی اعلام کرد که آقای روحانی چون خودشان حقوقدان هستند تدبیری برای پیوستن ایران به کنوانسیون خواهند اندیشید .

در حال حاضر اندکی صبر لازم است تا رویکرد دولت جدید درباره کنوانسیون آشکار شود اما بر عهده مدافعان حقوق زن است که بار دیگر به طور جدی وارد عمل شده و از رئیس جمهور بخواهند که لایحه الحاق به کنوانسیون را از بلاتکلیفی در آورده و در اولویت کار دولت قرار دهد . بی شک با پیوستن ایران به کنوانسیون، مشکلات حقوقی زنان یک شبه برطرف نخواهد شد اما یقینا کنوانسیون ابزار حقوقی مناسبی خواهد بود برای سنجش قوانین تبعیض آمیزی که سال هاست حیثیت و شرف زن ایرانی را به سخره گرفته است.

پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان مقدمه ای‌ است برای تغییر قوانینی که با رشد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زنان ایرانی در تضاد است .

 

 

گزارش جلسه سخنرانی اعضای نمایندگی مالزی 18 مارس

جمشید غلامی سیاوزان

جلسه سخنرانی اعضای نمایندگی مالزی در تاریخ 18 مارس 2016 ساعت 16 به وقت اروپای مرکزی به مناسبت 20 مارس روز بین المللی شادی و 21 مارس روز بین المللی نوروز و همچنین روز جهانی شعر یونسکو با حضور بانوان : مریم مرادی – مرضیه بردبار – عابده کدخدایی – جمیله بدیرخانی – لیدا اشجعی اسالمی – سهیلا مرادی– و اقایان : حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی – عبد الخالق امیری – ابراهیم حسینی – کیهان جامی سوقه – منوچهر شفایی – سامی امیری – تقی صیاد مصطفی – محمد رضا برزگر – و جمشید غلامی سیاوزان در اتاق پالتاک کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نمایندگی مالزی برگزار گردید. شروع جلسه با خوشامدگویی به حاضرین توسط جمشید غلامی سیاوزان توام بود و در ادامه :

جمشید غلامی سیاوزان بخشی از سخنان افتتاح جلسه را در مورد روز شادی و نوروز چنین بیان کردند. روز جهانی شادی مصادف است با روز جهانی نوروز روز جهانی شادی یکی از روزهایی است که سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه ای این روز را به لیست طولانی روزهای جهانی خود اضافه کرده و به عنوان یکی از اهداف بنیادین انسانها نام برده شده و در این قطعنامه از کشورهای عضو درخواست شده که این روز را با برنامه های اموزشی و فرهنگی جشن بگیرند و ما هم همچنانکه روز جهانی توروز را جشن میگیریم باید در جهت حفظ و توسعه فرهنگ و سنتهای نوروزی همراه با شادی و ترویج ان در مجامع بشری بکوشیم و در پی سازماندهی مراسمهای مختلف برای این روز بزرگ باشیم و با هدف انتشار اگاهی در مورد میراث ان در مجامع بین المللی و سازمانهای غیر دولتی و منطقه ای قدمی جدی و محکم برداریم تا این فرهنگ یعنی شادی و توروز با گشایش رنگ سبز بهاری همیشه سبز و به یادگار باقی بماند

جمیله بدیرخانی با موضوع چگونگی انتخاب روز جهانی شادی و فراهم نمودن بستر ان در جامعه سخنرانی نمودند.

آنچه از فرهنگ و تمدن ایرانی به ما رسیده فرهنگ تلاش، امید، قدردانی، شادی، احترام به یکدیگر و موارد بسیاری از این دست است. ایرانیان همواره با پیام صلح و آشتی خواستار روابطی سالم و دوستانه با همه مردم در هر نقطه‌ای از جهان هستند. فرهنگ اصیل ایرانی فرهنگی آمیخته با شادی و نشاط و برخوردار از روحیه امید و سازندگی است. جشن‌ها و آیین‌های باستانی همچون نوروز، جشن سده، مهرگان ودیگر در ایران دلیلی بر این ادعا است. نکته قابل توجه اینکه این جشن‌ها به صورت همگانی و یکپارچه برگزار می‌شده که نشان از اتحاد و همدلی ایرانیان در تمامی عصرها دارد.

به پیشنهاد کشور بوتان، در سال ۲۰۱۲ مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب کرد هر سال ۲۰ مارس به عنوان روز بین المللی شادی جشن گرفته شود. طبق این قطعنامه، روز بین المللی شادی نماد ایده خوشبختی عمومی در جهان محسوب می شود. سازمان ملل متحد کشورهای عضو را به انجام اقدامات مختلف، از جمله آموزش عمومی در مورد اهمیّت شادی در زندگی دعوت کرده است. تاریخ ۲۰ مارس به طور تصادفی انتخاب نشده است. هر سال در این تاریخ اعتدال بهاری صورت می گیرد و در تمام جهان طول روز برابر طول شب می شود. بنابراین می توان گفت که روز اعتدال بهاری، نماد شادی است، حسّی که بهره مندی از آن حق همه ابنای بشر است. در این قطعنامه که با اتفاق آراء تصویب شد، شادی یکی از نیازهای بنیادین انسان‌ها تلقی گردیده، از کشورهای عضو درخواست شده که این روز را با برگزاری برنامه‌های آموزشی و فرهنگی جشن بگیرند.در این لایحه كه به تصویب 193 عضو مجمع عمومی سازمان ملل رسید آمده است: جستجوی شادی، یك هدف بنیادین انسانی است.

سازمان ملل از كشورهای عضو خواسته است، روز جهانی شادی را با روشی صحیح و از طریق فعالیت‌هایی نظیر اطلاع‌رسانی عمومی و آموزشی برگزار كنند.اگر شادی در میان افراد یک جامعه کمرنگ شود، به مرور شاهد افسردگی‌های حاد و مزمن در مردم خواهیم بود که این افسردگی‌ها و عدم رضایت از زندگی در روند رشد و پیشرفت یک جامعه و کشور نیز تأثیر زیادی خواهد گذاشت.

شادی به معنای وضع و حالت شاد، شاد بودن، خوشحالی و سرور است. برای شادی مرز و چارچوب مشخص و تعریف شده‌ای نمی‌توان در نظر گرفت. زیرا از دید اشخاص و فرهنگ‌های مختلف شادی معنا و مصادیق مختلف و متفاوت پیدا می‌کند.

از مهم‌ترین دلایل افزایش بیماری‌های روحی – روانی در مردم کاهش شادی و نشاط در میان آنان است. اگر به این مسئله به طور جدی پرداخته نشود خسارات جبران ناپذیری بر پیکره سلامت جامعه وارد خواهد شد. از این‌رو اندیشمندان جهانی به منظور ایجاد این روحیه شاد در مردم به روش‌های مختلفی متوسل شده‌اند و به دنبال ابتکاراتی در خصوص افزایش روحیه شادی در مردم هستند.

هر قدر میزان شادی در جامعه بیشتر شود، روابط اجتماعی نیز گسترش بیشتری خواهد داشت و به دنبال آن مشارکت‌های اجتماعی نیز افزایش پیدا خواهد کرد. بهتر است مصادیق شادی و روش‌های شاد زیستن مردم مطابق با فرهنگ ایرانی طراحی و برنامه‌ریزی شود و آن را در قالب برنامه‌های جذاب به گروه‌های مختلف سنی ارائه نمود. اگر مصادیق شادی را بتوان مطابق با فرهنگ کشورمان پیاده کنیم از پناه بردن جوانان به شادی‌های کاذب و آسیب زا جلوگیری می‌کنیم. جوانانی که با اطلاع و آگاهی ناکافی از فرهنگ کذایی و گمان می‌کنند می‌توانند با الگو گرفتن از آن‌ها به شادی و نشاطی که به زعم خود نوعی کمبود در کشور ماست دست پیدا کنند. غافل از اینکه این ابزارها و الگوها سعی دارند هویت و فرهنگ اصیل را از جوانان بگیرند. بنابراین به منظور جلوگیری از ابزارهای مخرب و اغفال مردم - به خصوص جوانان – بهتر است با تجدید نظر در روش‌های ایجاد شادی و نشاط در جامعه علاوه بر آن با حفظ هویت ایرانی آن را به تمامی جهان عرضه کنیم و این بار کشور ما الگوهای اصیل و ریشه دار را به جهانیان معرفی کند.نکته پایانی اینکه اگر شادی در جامعه به درستی مدیریت نشود می‌تواند راه نفوذی برای دشمنان به فرهنگ و هویت یک کشور باشد و از این راه دشمنان می‌توانند اهداف خود را دنبال کنند و بحران‌ها را مدیریت کنند. بنابراین توجه به شادی و نشاط در میان مردم امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و از آنجا که روز اول فروردین مصادف با روز جهانی شادی در نظر گرفته شده است، بهتر است برنامه‌ریزی‌های بلند مدت به منظور افزایش شادی و نشاط و زنده کردن هویت ایرانی صورت گیرد.

عبدالخالق امیری مطالب خود را تحت عنوان پیرامون روز جهانی شعر یونسکو ایراد کردند.

کمیسیون ملی یونسکو در سال ۱۹۹۹ میلادی ۲۱ مارس برابر با اول فروردین را روز جهانی شعر اعلام کرد.یونسکو در سی امین اجلاس کنفرانس عمومی خود که در سال ۱۹۹۹ برگزار شد به اتفاق آرا روز ۲۱ مارس هر سال را به عنوان روز جهانی شعر اعلام کرد و هرسال این روز را گرامی می‌دارد. حال آنکه جهان امروز با نیازهای زیبایی‌شناسی برآورده ‌نشده فراوانی رو به رو است که اگر نقش اجتماعات، مناسبات و ارتباطات مردمی به عنوان ابزاری برای ارتقای سطح آگاهی عمومی به رسمیت شناخته شود شعر می‌تواند این نیازها را برآورده سازد.یونسکو از کلیه کشورهای عضو نهادهای دولتی و غیردولتی شهرداری‌ها، مدارس، انجمن‌ها، موزه‌ها ناشران و  خواسته است تا فعالیت‌هایی را به مناسبت این روز پیش‌بینی و اجرا کنند.هدف از این اقدام حمایت از تنوع زبانی از طریق بیان شعری و همچنین حفظ زبان‌های در خطر است.

مطالعات یونسکو در مورد وضعیت شعر نشان می‌دهد که با وجود تکثر و تنوع فعالیت‌های شعری و افزایش تعداد شاعران و توجه ملت‌ها و جوامع به حفظ سنت‌ها و بیان شفاهی، هنوز شعر به عنوان یک وسیله اصیل بیان فرهنگی و هنری در رسانه‌ها و نظام‌های آموزشی جایگاه واقعی خود را نیافته است. معنی شعر اگاه بودن هست در حقیقت از حقیقت چیزی اگاه بودن و داشتن شعور به اون موضوع در اصل شعر نامیده می شود و اصطلاح امر کلماتی هستند که بطور فهم شعوری کامل  گفته شوند که بر محیط دوربر و جامع اثر انداز باشند.  این تجلّی غوغاهای درون و انفجار آتشفشان هایی که در دل شاعرِ درد کشیده به بند کشیده می شود. شاعر بر بال شعر خویش می نشیند و بی گذر نامه، همه جا را سبک بال و سبک خیز در می نوردد. البته نکته اینجاست که شعر اگر با حکمت و حقیقت آشنا باشد ماندنی خواهد شد. بر این اساس، باید به شعر و شاعران متعهد بیشتر پرداخت و از این راویان همیشه بیدار سپاس گزاری کرد. به نظر می رسد «روز جهانی شعر» بهانه و مناسبت خوبی برای این کار باشد. مثالاتی از چند شعر

انان ما را فراموش کنند در یک لحظه فراموش کند

ولی گر ما بخواهیم فراموش کنیم یک عمر نیاز است

یاد ماضی عذاب هست خدایا.بگیر از من حافظه من

اهمیت شعر در سده بیست و یکم

در طول 20 سال گذشته علاقه به شعر به گونه ای نیرومند جانی تازه یافته، و فعالیت های شاعرانه در بسیاری از کشورهای عضو سازمان ملل متحد افزایش یافته است. این موضوع در افزایش چشمگیر شمار شاعران جوان در این کشورها محسوس است. پرداختن به شعر یک نیاز اجتماعی است که انگیزه بازگشت به ریشه های خود را در جوانان به حرکت در می آورد. همچنین شعر وسیله ای است که افراد، بویژه جوانان می توانند بوسیله آن نگاهی به درون خود انداخته، و با ذات و جوهر فردی خویش ارتباطی معنی دار برقرار کنند.

این نیاز امروزه، یعنی در دورانی که شرایط زمانی جوانان را به گونه ای فریبنده از بازگشت به خود و کنکاش در درون خود باز میدارد اهمیت شعر نوعی گفتار صمیمی است که پنجره‌ها را به روی افراد می‌گشاید و به این سبب به غنای گفتگویی که تسهیلگر همه پیشرفت‌های انسانی است منجر می شود و فرهنگ‌ها را به هم پیوند می‌دهد و افراد را از سرنوشت مشترکشان آگاه می‌سازد و آنان را به آن یادآور می‌شود.

به این ترتیب می‌توان گفت که شعر بیانی بنیادین از صلح است. به گفته شریف خزندار (Cherif Khaznadar)، برنده جایزه یونسکوـ شارجه در حوزه فرهنگ عربی، شناختِ دیگری دروازه ورود به وادی گفتگو است و گفتگو فقط در سایه پذیرش تفاوت‌ها و احترام به تفاوت‌ها امکان‌پذیر است. در عالم اتحاد، شعر بیان نهایی تفاوت‌ها در گفتگو است.

شعرها به خودی خود منحصر به فردند، اما هر یک بیانگر تجارب انسان‌هاست که به صورت جهانی به اشتراک گذارده می‌شود. شعر را همچنین می‌توان الهام‌بخش خلاقیت دانست که نه تنها از مرزهای مکان بلکه از مرزهای زمان هم فراتر می‌رود و همیشه یادآور وحدت نوع بشر در قالب یک خانواده است.اصل و اساس روز جهانی شعر به آنچه بیان شد استوار است و این همان عنصری است که زیربنای همه فعالیتهای یونسکو برای تقویت بشریت به عنوان یک جامعه واحد است و یونسکو این هدف را به کمک حفاظت از میراث مستند منظوم در چارچوب برنامه حافظه جهانی خود و همینطور به واسطه حفظ میراث معنوی (ناملموس) بشری تحقق می‌بخشد. از شاهدهای این مدعا ثبت اخیر منظومه الزجال (Al-Zajal) در فهرست میراث معنوی یونسکو است. این کتاب که یک کتاب شعر سنتی لبنانی است بردباری و گفتگو را به عنوان دو عنصر مهم در حل مخاصمات و تقویت انسجام اجتماعی معرفی کرده است و در کنار هم قرار می‌دهد.

در شرایط عدم قطعیت و تشویش، شاید امروز بیش از هر زمان دیگری به توان شعر برای برقراری پیوند میان زنان و مردان، برای تدوین اشکال نوینی از گفتوگو و بسترسازی برای خلاقیتی که همه جوامع امروز به آن محتاجند، نیازمند باشیم. این است پیام یونسکو در روز جهانی شعر.

مرضیه بردبار با عنوان نقش حاجی فیروز در نوروز باستان سخنرانی نمودند. حاجی فیروز یک اسم آشنا، یک چهره ی افسانه ای در فولکلور ایرانیان که در روزهای نخست هرسال در کنار عمو نوروز به شهرها میاد تا اومدن بهار و نوروز رو خبر بده. اون یه مرد لاغر اندام و سیه چهره با کلاه دوکی قرمز و گیوه های نوک تیز و لباس سرخ هست که با دایره زنگی و دنبک به خیابونها میاد و به رقص و شیرین کاری و خوندن آواز های کوبه ای میپردازه.

مریم مرادی سخنرانی خود را با موضوع ائین کهن در ایران امروز ارائه نمودند.آیین نوروز به دولت، نظام و هیچ دینی وابسته نیست و با هیچ دینی هم مشکل ندارد. دولت‌هایی که با نوروز مشکل دارند، هزینه‌های سنگینی می‌دهند.مراسم ملی باستانی در آیین ملی ایرانیان بزرگترین آیین مردمی و بدون وابستگی به دولت‌ها و دین‌ها است. ماندگاری این آیین در طول چندین هزاران سال است. به رغم تغییرات بنیادی در جغرافیای ایران این رسم و آیین همچنان ماندگار مانده است. این رسم و آیین، ریشه‌دار است و صددرصد مردمی. هیچ آیینی به اندازه آن نیست، آنقدر ریشه‌دار است که فقط ما نیستیم که جشن آن را برگزار می‌کنیم. با کمی تسامح می‌توان گفت نوروز است که فرهنگ، ملیت و هویت ما را نگه داشته است. نوروز به ما نیازی ندارد ولی ما به نوروز احتیاج داریم.

به‌رغم شکست‌ها و محدودیت‌هایی که برای این آیین در طول تاریخ ایجاد می‌شد، اما همه آن محدودیت‌ها و دشمنی‌ها زایل شد، ولی نوروز باقی ماند چون هر ایرانی خودش یک نوروز، رسم و آیین است. این آیین به دولت، رژیم، نظام و حتی دینی وابسته نیست و با هیچ دینی هم دشمنی ندارد. هر دولت و نظامی که بخواهد با این آیین دشمنی کند، خودش مشکل پیدا می‌کند.مردمی که در هوای آلوده زندگی میکنند هر روزه هوای آلوده استشاق میکنند و این به خاطر تخریب طبیعت است. نوروز این پیام را به ما می دهد که با طبیعت آشتی کنیم و به آن برگردیم.به هر حال به نظر می‌رسد تحلیل‌های راهگشای اجتماعی در این زمینه زمانی قابل طرح و پیگیری است که بر نقش عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در کنار عوامل فرهنگی و تاریخی در شاد بودن یا شاد نبودن یک جامعه توجه کنیم. وقتی عنوان می‌شود بیکاری، عدم امنیت شغلی، تورم، خشونت و پرخاشگری، طلاق، اعتیاد، اختلالات روانی و … در ایران رشد نگران کننده ای دارد خود به خود به ریشه‌های شاد نبودن ایرانیان پی می‌بریم.

این در حالی است که اکثر افراد نه دل و دماغ تفریح را دارند و نه امکاناتی برای پرداختن به آن وجود دارد. نتایج تحقیقات  نشان می‌دهد میزان تنبلی ایرانیان از متوسط جهانی بیشتر است و تنها کشورهای عربی و آفریقایی هستند که بیش از ایرانیان دچار تنبلی هستند. آماری دراین رابطه وجود دارد که نشان می‌دهد دختران ۱۴ ساله ما طراوت و شادابی شان مساوی زن‌های ۴۰ ساله فرانسوی است. وضعیت نگران کننده ای که توصیف شد لزوم اجرای طرح‌هایی بلند مدت برای کنترل و کاهش عواملی که شادی و تفریح مردم را به مخاطره می‌اندازد اثبات می‌کند.

آنچه به ذهن اکثر افراد می‌رسد این است که باید وقت و امکان بیشتری برای تفریح کردن به وجود بیاید اما، باید توجه داشت که تأمین امنیت شهروندان از هر نظر باعث می‌شود امکان تفریح و به تبع آن شادی به وجود بیاید. امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی، امنیت شغلی، امنیت روانی و همه می‌توانند زمینه‌های شادی شهروندان را فراهم کنند.

بسیاری از جامعه‌شناسان و کنشگران اجتماعی معتقدند غم و اندوه در جامعه ایران نهادینه شده است. بر اساس آمار وزارت بهداشت ایران ۳۴ درصد از مردم تهران به یکی از انواع اختلالات روانی و برخی نیز به چند نوع اختلال روانی دچار هستند. در حالی که بیشتر کار‌شناسان، کاهش شادی در جامعه ایران را از مهم‌ترین علل بروز این اختلالات می‌دانند در رده‌بندی دانشگاه لیسس‌تر، ایران از بین ۲۲۰ کشور در جایگاه ۲۰۲ قرار گرفته است. مسافرت هرساله صد‌ها هزار ایرانی برای به دست آوردن شادی و هیجان و شرکت در کنسرت‌های موسیقی کشورهای همسایه شاهدی بر نبود شادی و نشاط اجتماعی در این کشور است.

به دلیل نبود شادی و نشاط اجتماعی میزان افسردگی در میان جوانان ایرانی به طور چشمگیری در حال افزایش  است مشکلی که حتی به تایید مسوولان متولی در جمهوری اسلامی رسیده است.در جامعه شیعی ایران دو ماه محرم و صفر به عنوان ماه‌های عزاداری شناخته شده‌اند.

در این دوماه شادی‌های آشکار و برگزاری جشن عقد و عروسی مرسوم نیست و در این مدت، هتل‌ها و تالارهای عروسی نیز از خدمات‌رسانی به مردم منع شده‌اند.به گقته یکی از کارمندان بازنشسته سازمان میراث فرهنگی : «تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، تقریبن هرسه ماه یک بارجشنی ملی در ایران برگزار می‌شد از جشن مهرگان گرفته تا شب یلدا، چهارشنبه سوری، نوروز، سیزده بدرو ده‌ها جشن دیگر اما با حضورحکومت جمهوری اسلامی بیشتر این جشن‌ها جای خود را به روزهای عزا و ارتحال داده‌اند.

وقتی در روایات می‌خوانیم که امام صادق می‌گوید “زیادی خنده قلب را می‌میراند” و یا “کثرت خنده دین را نابود می‌کند همان‌طور که آب، نمک را می‌خورد و نابود می‌سازد تعجبی ندارد که مردم ایران نیز تظاهر به جدی بودن، نخندیدن، بذله‌گویی نکردن و شرم و حیا داشتن در جمع غریبه را جزو اصول اخلاقی خود قلمداد کنند.

 در این جامعه حتا رقصیدن نونهالان و اختلاط آن‌ها در مهد کودک‌ها خلاف و جرم تلقی می‌شود، رقصیدن نیز جرم است و آموزش آن پیگرد قانونی دارد البته موسیقی، سینما و شعر و علوم انسانی نیز تحت تاثیر این طرز تفکر قرار گرفته‌اند.

مسوولان جمهوری اسلامی در طول این سال‌ها همواره تمامی دستگاه‌ها و حتا خود مردم را برای عزاداری‌ها بسیج کرده‌اند، اما هیچ‌گاه برای شادی جوانان و دور شدن سایه افسردگی از سر آن‌ها هیچ برنامه‌ریزی نداشته‌اند. روندی که زمینه‌های افسردگی را به مردم ایران تحمیل کرده است.

به گفته بسیاری از روان‌شناسان بیمار روانی کسی است که از رقص و موسیقی و شادی بگریزد. بتهوون نیز معتقد است از آن‌کسی که از موسیقی روی‌گردان است بهراسید، چرا که در او استعداد شقاوت هست.

به امید جوانه زدن بذر شادی در دلهای مردم ایران البته با همت و تلاش خود مردم.

 

گزارش سخنرانی کمیته دفاع از حقوق زنان به مناسبت 8 مارس ( روز جهانی زن ) 

مریم مرادی

این نشست ، مورخه 12 مارس 2016 ساعت 18 بوقت اروپای مرکزی در اتاق پالتاک کمیته زنان برگزار گردید . حاضرین در این جلسه:

خانمها : انسیه حنیف نژاد – مارال الیاسی – مریم مرادی – رزا خلیلی – رضوان مقدم - پریسا حسین پور – سپیده نامور –لیدا اشجعی – سمیه مهربانی – مریم پور حسینی – مرجان تابع بردبار – میترا کفایت – الیه رحمانی – سهیلا مرادی – زینب قنبری – فاطمه قنبری – نازی نیکویی سلیم – منیژه ارویشی – دیانا تبریزی– جمیله بدریرخانی – صدیقه جعفری – نازی سید هاشم – مریم صفری – آتنا دولتخواه – صدیقه جعفری –شبنم داریوش – مونیکا قریشی –منیژه ارویشی – فاطمه قادری – عابده کدخدایی

آقایان : منوچهر شفایی –تقی صیاد مصطفی – جمشید غلامی سیاوزان – حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی – ابراهیم حسینی – غلامرضا اخلاقی – غلامعلی اخلاقی – فرزان نائب غریب – فرزاد نایب غریب – مرتضی حسینی – فرهاد نصیری – رسول پور مرادی – بهروز خسروی – سامان راکی –علیرضا تاراج – مهدی موسوی – بهروز معزی – سامی امیری – خالد عبدالخالق امیری در ابتدا مسئول جلسه ضمن خوش آمد گویی به حاضرین و عرض تبریک به مناسبت روز جهانی زن (8 مارس ) از میهمان برنامه بانو رضوان مقدم ( پژوهشگر آکادمیک فعال حقوق زنان )  دعوت نمودند تا در خصوص موضوع  وضعیت کنونی زن در ایران سخنرانی خود را قرائت نمایند . موضوع سخنرانی با مقایسه 2 دسته از زنان آغاز گردید که عده ای مخالف وضع موجود در جامعه کنونی در ایران هستند و حدود 78% زنان نیز پاسخ دادند که از وضع موجود رنج میبرند و خواهان تغییر هستند و مبارزه میکنند .

در ادامه بحث در خصوص آسیب شناسی مشکلاتی همچون  اسید پاشی بر روی زنان – قتلهای ناموسی – فحشا در جامعه خشونت های خانگی انجام گرفت و اینکه تا چه اندازه خود زنان در بروز این مشکلات مقصرند .

بعد از اتمام سخنرانی بانو رضوان مقدم حاضرین سوالات خود را پیرامون موضوع مورد بحث ارائه نمودند که پاسخ از طرف سخنران به روشنی ارائه گردید .

سپس مسئول جلسه از بانو رزا خلیلی ( جامعه شناس و فعال حقوق بشر ) در خواست نمودند تا درباره موضوع نگاهی به زن مهاجر و ویترین آزادی های غرب سخنرانی خود را برای حاضرین در جلسه  قرائت نمایند .

موضوع مورد بحث در خصوص مشکلاتی که زنان پس از ترک وطن در دنیای غرب  با آن مواجه خواهند شد . اینکه هر فردی نمیتواند با توجه به استعدادهای خود در جامعه غربی وارد بازار کار گردد . و در ادامه  سخنران به موضوع پسا استعماری اشاره ای داشتند 

بعد از اتمام سخنرانی بانو خلیلی از حاضرین خواسته شد تا سوالات خود را پیرامون موضوعات مورد بحث سخنرانان ارائه نمایند. در نهایت جلسه با وقت اضافه راس 20:30 به اتمام رسید .

 

 

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان

جمشید غلامی سیاوزان

جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در 13 مارس 2016 به مناسبت گرامی داشت 8 مارس روز جهانی زن با موضوع حقوق زن در دولتهای دینی و مذهبی در ساعت 17 به وقت اروپای مرکزی در اتاق پالتاک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران با حضور بانوان : مریم موذن زاده – الیه رحمانی – مریم مرادی – جمیله بدیرخانی – عابده کدخدایی –مریم صفری – لیدا اشجعی اسالمی – مرضیه بردبار – سهیلا مرادی – اتنا دولتخواه – نازی نیکویی سلیم– و اقایان : حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی – فرشید کاویانی – ابراهیم حسینی – تقی صیاد مصطفی – محمد رضا برزگر – عبدالخالق امیری – سامی امیری – سعید کامیاب پور – احسان فتاحی – فرزان نائب غریب – کیهان جامی سوقه– و جمشید غلامی سیاوزان برگزار گردید.در اغاز ضمن خوش امدگویی به سخرانان و حاضرین توسط مسئول جلسه سخنرانان به ایراد مطالب خود پرداختند که خلاصه ای از ان به حضور تقدیم می گردد.

اقای سعید کامیاب پور تحت عنوان تاریخچه روز جهانی زن سخنرانی کردند.

زن سرنوشت خود را ورق می زند و روزی تاریخی وغیر قابل انکار را صدا می زند و می گوید من روز تاریخی نیمی از جهانم و جنسم را کنار میگذارم و فریاد می زنم من مهجور نیستم وتلاش میکنم وهم آوایی خود را با پاسداشت از این روز به همه خواهران در جهان پیوند میزنم برای کاستن دردها وتبعیض ها؛ همان درد مشترک که زاده جاکمیت پدر سالار و قوانین تبعیض آمیزند. برای نشنیدن صدای من می خواهند ما را محدود کنند؛ حتی از جمع شدن ما واهمه دارند ونمیخواهند صدای ما از هیچ تریبونی بر صفحه تاریخ طنین بیاندازد؛غافل از اینکه صدای ما همه جا هست اگرچه برای انها گنگ است اما این صدا هست در گذشته؛ در حال و در اینده؛ در پستوی خانه ها؛ دانشگاه؛ خیابان و در میان مردم.در اروپا دومين كنفرانس سوسياليستى و  بين المللى زنان كه در آن صد شركت كننده از هفده كشور جهان شركت داشتند، به پيشنهاد كلارا زتكين در ۲۷اگست سال ۱۹۱۰ در كپنهاك روز هشتم ماه مارچ  به عنوان روز زن  و براى دفاع از حقوق آنان در مقابل تبعيضات مختلف و چند جانبه  برگزيده شد.

 اولين روز جهانى زن در ماه مارچ ۱۹۱۱ در دانمارك، آلمان، اتريش، سويس و امريكا برگزار شد. ميليون ها زن در برگزارى اين روز شركت كردند.  خواست هاى اساسى زنان عبارت بودند از قوانين حمايت كننده كار براى زنان، حق راى و شركت در انتخابات، عليه جنگ هاى امپرياليستى، برابرى مزد با مردان در مقابل كار مساوى، هشت ساعت كار در روز، حمايت از مادر و كودك، تعيين حداقل مزد.

به دليل بحران  اقتصادى جهان در سال هاى سى و در همين ارتباط خطر فاشيسم،  مسائل مبارزاتى زنان در حاشيه قرار گرفت.

در فاصله دو جنگ جهانى علاوه بر موضوعات قبلى  حق قانونى سقط جنين و حمايت از مادران نيز از اهميت خاصى برخوردار شد. اين مبارزه به يك حركت بزرگ تبديل شد به دليل بحران اقتصادى كه در آن زمان.

تمام اروپا را در بر گرفته بود، سالانه حدود يك ميليون زن وادار به سقط جنين  مى شدند. به دنبال آثار منفى اين سقط جنين هاى غير قانونى در سال ۱۹۳۱ تنها درآلمان حدود ۴۴۰۰۰ زن.

اولين روز جهانى زن در ماه مارچ ۱۹۱۱ در دانمارك، آلمان، اتريش، سويس و امريكا برگزار شد. ميليون ها زن در برگزارى اين روز شركت كردند.  خواست هاى اساسى زنان عبارت بودند از قوانين حمايت كننده كار براى زنان، حق راى و شركت در انتخابات، عليه جنگ هاى امپرياليستى، برابرى مزد با مردان در مقابل كار مساوى، هشت ساعت كار در روز، حمايت از مادر و كودك، تعيين حداقل مزد.از تاريخ برگزارى اولين روز زن ۱۰۰ سال مى گذرد. اما هنوز هم  دلايل زيادى وجود دارد كه به عنوان زن و يا مدافع حقوق زنان در اين روز از خواست هاى اوليه آنان در سراسر جهان به پشتيبانى برخيزيم.اقای حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی مطالب خود را با عنوان دیدگاه ادیان مختلف نسبت به زن ارائه نمودند.

زن حقيقتي است كه در طول تاريخ، فراز و نشيب‌هاي فراواني را تحمل كرده و از زنده به گور شدن تا خدايي شدن را به خود ديده است.هويت زن، هويت جامعه است و در واقع،ارزش گذاشتن به زن و كمالات و خدمات بي پايان او،ارزش گذاشتن به تمام اقشارجامعه است. با نظري به تاريخ حيات زن،اين نكته آشكار مي‌شود كه هرگاه زن جان و روان خويش را پاك نمايد، به عوالم روحاني گرايد و هربار كه ضمير خويش را از نگار هوس و ظاهرسازي‌ها بزدايد، چنان با عظمت و نيرومند مي‌شود كه حتي ممكن است تعيين سرنوشت تاريخ ملتي، به اراده او بستگي پيدا كند حال میخواهیم بدانیم ادیان مختلف چه نظری در مورد زن دارند .

جایگاه زن در اسلام : متاسفانه در اسلام هم همانند یهود که بر پایه شریعت استوار است نگاهی ابزارگونه نسبت به زن استوار گردیده و زن به عنوان یک وسیله در جهت خوشگذرانی در خدمت مردان میباشد به عنوان مثلا یک مرد میتواند تا ۴ مرتبه ازدواج هم زمان داشته باشد بدون کسب اجازه از همسر و به زن تاکید بر فرمانبرداری از شوهر داده شده و زن را فرودست تر  از مرد میداند . میتوان گفت تقریبا همان نگارشی که در یهود نسبت به زن بوده در اسلام هم همان عقب گرد حکمفرما شده چرا که دین اسلام مثل یهود برپایه شریعت بنا گردیده و بر هیچ کس پوشیده نیست کهاسلام نگاهی فرودست بر زن دارد . شهادت ۲ زنان در دادگاههای اسلامی برابر شهادت یک مرد میباشد چرا ؟ این به آن دلیل است که زن را ناقص الاقل میداند . یا دیه زن نصف دیه مرد میباشد با نگاهی اجمالی بر همین مسائل میبینیم که این دین چگونه بر زنان قضاوت میکند. زنی که بانی آرامش روحی مرد میشود زنی کهمیتوانبد مادری فداکار و از خود گذشته باشد .

جایگاه زن در آیین زرتشت :

در يكي از بخش‌هاي اوستا كه به «يسنا» يا «گات‌ها» معروف است، در «گات» ۴۶ گفته شده است: «منم زرتشت ،آن برانگيزاننده‌ي اهورا مزدا كه براي نخستين بار،آموختم كه تويي مزداي بي‌همتا آن داور بي‌همال كه مردم را به توسط من به ميانجي، ‌منش نيك و بهترين راستي به كار و كوشش به روي زمين خواندي ،...،اين چنين كسان، مردان و زناني كه دستورات دين را به كار برند، رستگار خواهند بود و به پاداش به گزيني‌شان در آن سرزمين جاويداني اهورايي وارد شوند و همه‌‌ي آناني كه آيين‌ پذيرند نيز رستگاري يابند . در این فراز، از زنان و مردان وتمام کسانی یاد می شود كه به اين آيين بپيوندند و دستورات اين آیین را رعايت كنندکه درنتیجه مسير تكامل را خواهند گذراند، يعني تفاوتي ميان زن و مرد در دين‌داري و پيروي از اين آيين وجود ندارد و به صورت مشترك به آن تصريح شده استدر «گات» ۵۳ که بيش‌تر به جايگاه اجتماعي زن و مرد اشاره شده است.

نتیجه گیری :

همان‌طور كه گفته شد زن در ادیان مختلف توحیدی  و غيرتوحيدي داراي جایگاه و منزلت متفاوتي است. در آيين بودا زن مانند تمساح و نهنگ مخوف در رود زندگي منتظر مي‌نشيند تا شناوري را شكار كند. در آيين يهود، براي زن هيچ‌گونه شخصيت و منزلتي قائل نبودند. البته شكي نيست كه تمام پيامبران، مدافع ارزش و مقام زن و مخالف ستم به او بوده‌اند، ولي قانون‌هاي كتاب‌هاي مقدس، سبب شد در آيين يهود زن و دختر را مايه ننگ بدانند زن در آيين زرتشت نه انسان، بلكه شيء به شمار مي‌آمد. زن به اندازه‌اي كم ارزش بود كه حتي در انديشه و سخن و رفتارش از خود اراده‌اي نداشت و ديديم در آيين مسيحيت نيز گرچه سراسر مهرباني و رحمت است و در آن به مدارا با زنان سفارش شدهزن فی نفسه قابل ستایش و با ارزش است ، مگر آنکه خودش خلاف آن را ثابت کند ، همانطور که مرد اینچنین است . با امید به برابری زنان با مردان

خانم علیه رحمانی با موضوع پوشش اجباری زنان در ادیان مختلف و حکومتهای افراط گرای مذهبی سخنرانی کردند.

پوشش یا حجاب در معنای لغوی به معنی پرده است .این کلمه از انجایی معنی پوشش میدهد که پرده وسیله ای برای پوشش است.

و اما معنای کاربردی و درست این کلمه در پوشش بانوان به چه معناست ؟

 در قدم اول و بعد از سالهای آغازین پیدایش بشر آدمیان به این نتیجه رسیدند که میبایست قسمتهایی از بدن و عورتین خود را بپوشانند که در ادامه روند رو به رشد و تکامل انسان و پیدایش تمدن ها روز به روز این پوشش رنگ و بویی خاص به خود گرفت و کم کم به لباس و بعدها به مدلهای متفاوت پوشینه ها و تن پوشها مبدل شد تا جایی که در قرون بعد حتی نوع پوشش و آراستگی شخص نشان دهنده رتبه و مقام اجتماعی و شخصیتی او بود و حتی با توجه به شاه بیت (( نه همین لباس زیباست نشان آدمیت )) باز هم همگان بر این واقفیم که امروزه نیز بسیاری از مردم برای شناخت مخاطب یا هر فردی از روی پوشش ظاهری او تصمیم میگیرند.

تقریبا تمامی ادیان الهی حجاب و پوشش را برزن واجب و لازم شمرده اند و با کلماتی همچون حیا وجود پوشش را به طور طبیعی در نهاد زن ودیعت نهادند و گاهی عفت زن را به مانند مروارید تشبیه کرده اند و حجاب را به مانند صدف که خود این نیز جای بسی بحث و تامل دارد.

حکومت های غالبا اسلامی امروزی همچون جمهوری اسلامی و کشورهای عربی و بالخص عربستان سعودی و کشورهایی همچون افغانستان و پاکستان و کشورهای افریقایی که شریعت در ان حکم فرماست.

در کشورهایی که هنوز زنان را در زیر پوشیه ها و چادر ها مخفی میکنند و حتی برای صدای زن تارموی زن و عطر زن نیز حکم صادر میکنند.  

براستی ادیانی که با صدا و تار مو و عطر و نگاه یک زن پایه هایش به لرزه در میاید قابل ستایش و خدایش قابل پرستیدن است ؟

    من به هیچ عنوان قصد توهین و نقد هیچ دینی را ندارم و با نگاه احترام به اعلامیه جهانی حقوق بشر عقیده هر کسی را محترم میشمرم ولی به عنوان یک زن و یک انسان آزاد خواهان عکس العملی احترام امیز به رفتارم هستم.

ولی آیا در حکومت های افراطی امروزی شاهد این رفتار متقابل هستیم ؟   خیر

حکومت های افراطی با استناد به قوانین قرون وسطایی و خشن و مستبد دینی سعی در سرکوب نقش زنان و مرد سالاری دارند که حجاب از عمده ترین این دستورات است.

در این حکومت ها هنوز مردان برای پوشش زن تصمیم میگیرند و نگاهی مالکانه به این قشر از جامعه دارند . هنوز خود را صاحب اختیار او دانسته و با کلماتی همچون غیرت و ناموس زن را وادار به اطاعت میکنند

یدانیم نرخ فحشا و روابط به اصطلاح نا مشروع و نا هنجاریهای اخلاقی در کشورهایی با قوانین مستبدانه دینی و حاکمان افراطی کمتر که نیست بلکه در بسیاری از موارد بیشتر از جوامع آزاد نیز هست.

امار ازارهای خیابانی و تعرضات جنسی در این ممالک بسیار بالاتر است و براستی چرا این پرده و پوشش نتوانسته مصونیت ایجاد کند ؟

بله بعد از تمام این مباحث و تعاریف به این نکته میرسیم که حجاب مصونیت نیست بلکه حفظ هر گونه شان و احترامی تنها و تنها بسته به شخصیت درونی هر فرد و نوع پرورش و نگرش جامعه دارد.

در هر جامعه ای که موفق به سوق دادن نگاههای خودخواهانه فردی به سوی ارزشهای جمعی اجتماعی شود دیگر هیچ کس برای محافظت از خود ناچار به اسارت در هیچ پرده ای نیست و نرخ ارزش انسان نرخ انسانیت است.

و ما فعالین حقوق بشری هم بر این باور و تلاشیم تا دنیایی عاری از هرگونه تحکم و جبر داشته باشیم و تمام نیرو و عزم خود را در راه رسیدن به این مهم به کار خواهیم بست.

                                                     

  ابتدای صفحه | بازگشت

 

all rights reserved @ Bashariat