گزارش ماهیانه محیط زیست در تیر ماه ۱۳۹۵
نادر زندی
در این ماه نیز همانند ماههای گذشته محیط زیست کشورمان خالی از خبر و
رویداد نبود و از طرفی دیگر جدال بین شکارچیان متخلف و محیط بانان نیز
ادامه داشت.ما سعی میکنیم هر ماه گزارشی از این رویدادها و اخبار را
به سمع و نظر شما برسانیم.این گزارش شامل ۳ بخش میباشد که بخش اول
دستگیری متخلفین،بخش دوم دادگاه و احکام صادر شده و بخش سوم اخبار دیگر
زیست محیطی میباشد .
بخش اول:
دستگیری متخلفین
در این ماه
:
عاملین شکار ۱۲ جوجه تیهو در شهرستان خنج،
شکارچی متخلف در فیروزکوه به همراه تصاویر شکار غیر مجاز ،
عامل توزیع و فروش گوشتهای آلوده در شهرستان آمل،
شکارچی متخلف حین فروش لاشه کل وحشی در خوی،
شکارچی سابقه دار قبل از اقدام به شکار در پارک ملی گلستان به همراه
اسلحه قاچاق
متخلفینی که برای شکار جبیر اقدام به ساخت آبشخور در بندر لنگه کرده
بودند
همگی توسط محیط بانان دستگیر شدند.
بخش دوم:
دادگاه و احکام صادر شده
در این ماه
:
شکارچی متخلف به جرم شکار غیر مجاز ۱ عدد کبک به ۶
ماه حبس،
عاملین شکار یک بزغاله وحشی در نطنز به ۲.۵ سال حبس،
عاملین شکار غیر مجاز و درگیری با محیط بانان محمود آباد به جزای نقدی
،پرداخت دیه و ۴ ماه حبس،
عاملین شکار یک خرگوش وحشی در خوی به جرم تمرّد و درگیری با محیط بانان
به جزای نقدی و ۴ سال حبس،
عامل صید غیر مجاز ۴ قزل آلای خال قرمز در پارک ملی لار علاوه بر جزای
نقدی به ۱.۵ سال حبس،
عامل شکار ۲ میش وحشی در فیروزکوه به مصادره اسلحه شکاری و ۳ سال حبس،
عامل درگیری و مجروحیت محیط بان موته به پرداخت دیه،مصادره اسلحه و ۱۶
سال حبس،
عامل شکار غیر مجاز یک بز وحشی در دماوند به تحمل ۴ ماه حبس،
عامل شکار غیر مجاز ۲۵ کبک و تیهو در لارستان علاوه بر جزای نقدی به ۲
سال توقیف اسلحه شکاری،
عامل شکار غیر مجاز یک کبک در دنای شرقی به ۱۸ میلیون ریال جزای نقدی
عامل شکار غیر مجاز ۲ عدد کبک به مصادره اسلحه و ۹۱ روز حبس محکوم
شدند.
عاملین شکار غیر مجاز ۱ بز وحشی و تیهو بهمراه یک قبضه اسلحه جنگی
سیمینف در شهرستان خنج پس از واریز ۱۰۲ میلیون ریال جریمه
عامل زنده گیری ۴ عدد کبک در نیریز پس از واریز جریمه به دادگاه معرفی
شدند.
بخش سوم :
اخبار دیگر زیست محیطی
۱.به شهادت رسیدن ۳ نفر از محیط بانان کشورمان به نامهای محمد دهقانی،
پرویز هرمزی در منطقه حفاظت شده گنو در هرمزگان و منوچهر شجاعی در پارک
ملی بمو توسط شکارچیان متخلف .
۲.اظهارات عجیب دکتر کهرم در مورد خلع سلاح محیط بانان.
۳.نجات خرس قهوهای گرفتار در تله سیمی در حاشیه پارک ملی کیاسر
مازندران.
۴.ابلاغ دستور العمل صدور پروانه صید ماهی در آبهای داخلی در سال
۱۳۹۵.
۵.رسیدن تراز سطح آب دریاچه ارومیه در ۸ تیر ماه به ۱۲۷۰.۹۶ متر از سطح
دریا.
۶.هفته اول تیر ماه،هفته صرفه جوی در مصرف آب.
۷.ثبت نام سومین دوره جایزه یحیی.
۸.کشته شدن یک کودک ۱۰ ساله توسط تمساح در چابهار.
۹.از بین رفتن یک مادّه آهو در اثر برخورد با خودرو در موته.
۱۰.ابلاغ آئین نامه حقوق و تکالیف دارندگان پروانه قرقهای اختصاصی.
۱۱.حضور رئیس سازمان محیط زیست در صحن علنی مجلس در ۱۳ تیر ماه.
۱۲.برگزاری مراسم یادبود ۱۱۹ شهید محیط زیست در ۱۴ تیر ماه.
۱۳.از بین رفتن یک مادّه پلنگ جوان در کردکوی گلستان.
۱۴.هدف گلوله قرار گرفتن جواد عمادی محیط بان پارک ملی دنا.
۱۵.پیش نویس لایحه قانون حمایت از محیط بانان تقدیم معاون اول رئیس
جمهور شد.
۱۶.نامگذاری ۲۱ تیر به روز بدون کیسه پلاستیک.
۱۷.قرار گرفتن هوای تهران در شرایط نا سالم برای گروههای حساس در ۲۴
تیر.
۱۸.متولد شدن نهمین گوساله مرال در پناهگاه هیات وحش سمسکنده ساری.
۱۹.ضرب و جرح سرباز وظیفه محیط زیست توسط صییادان متخلف در فیروز کوه.
۲۰.درگیری مسلحانه و تیراندازی شکارچیان متخلف به سمت محیط بانان در
سبزوار.
۲۱.کشته شدن یک مادّه خرس قهوهای در سی سخت با اسلحه شکاری.
۲۲.چهار هزار روستا در سیستان و بلوچستان آب ندارند.
۲۳.تشکیل دادگاههای ویژه محیط زیست در کشور.
۲۴.ساکنان ۱۵۰ روستا شهرستان بابل آب آشامیدنی بهداشتی ندارند.
۲۵.جریمه محیط زیستی در انتظار پترو شیمی بوعلی.
۲۶.تحصن نماینده مردم شادگان در مجلس در استانداری به دلیل مشکل آب
کشاورزی و شرب مردم.
۲۷.مهار شدن آتش سوزی مراتع حفاظت شده آق داغ اردبیل.
۲۸.مدفون شدن ۴۰۰ روستا در سیستان و بلوچستان بر اثر طوفان شن.
۲۹.درگیری در بلداجی چهار محال و بختیاری بر سر انتقال آب که منجر به
کشته شدن یک نفر و زخمی شدن ۳۰ نفر شد.
۳۰.محیط بان خراسانی با رضایت اولیای دم آزاد شد.
۳۱.هفتادو هفت در صد ساکنان روستاهای چابهار از نعمت آب بی بهره اند.
۳۲.آتش سوزی در ۲ هکتار از مراتع بزقوش آذربایجان شرقی.
۳۳.پلمپ ۱۰ واحد آلاینده محیط زیست در اصفهان.
۳۴.تخریب بیش از ۲۰ کوره زغال گیری در تهران.
۳۵.مهار آتش سوزی در منطقه حفاظت شده میشداغ.
۳۶. در آخر اهدای ۴ تن یونجه توسط کشاورز اصفهانی به آهوان منطقه کلاه
قاضی.
گزارش نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در تیرماه 1395
جمیله بدیرخانی و سپیده صفری
ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر
هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن
باور و عقیدهای بدون نگرانی از مداخله و مزاحمت، و حق جستجو، دریافت و
انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانهای بدون ملاحظات مرزی است.
گزارش پیش رو دربردارنده اطلاعات آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی تا
پایان تیر ماه 1395 است. این گزارش بهصورت آماری-تحلیلی ارائه
میشود،مسلماً به دلیل عدم اجازه دولت ایران به مدافعان حقوق بشر جهت
فعالیت بهخصوص در حوزه گزارشگری نقض حقوق بشر و همینطور ممانعت از
گردش آزاد اطلاعات و بالطبع به رسمیت نشناختن حوزه مستقل در فعالیتهای
مدنی از سوی دولت ایران، در حال حاضر مسئله گزارشگری، امری دشوار و
خطیر با محدودیتهای فراوان در ایران محسوب میشود.
در چنین شرایطی بدیهی است مدافعان حقوق بشر علیرغم دشواری بسیار، تنها
میتوانند حجم بسیار اندکی از نقض گسترده حقوق بشر در ایران را
دیدهبانی کرده و یا امکان تحقیق و مستند کردن در رابطه با گزارشهای
سایر گروهها و رسانهها را بیابند.
فشارشکنجه و بازداشتها براقوام ایرانی همچنان ادامه دارد
حکومت کنونی ایران و سران آن بر این عقیده اند که برخی از گروههای
قومی که بیشتر انان در مرزهای کشور سکونت دارند دشمنان کشور هستند،
زیرا فعالیتهای سیاسی و مدنی آنها ممکن است تجزیه ایران را به همراه
داشته باشد و به بهانه حفظ امنیت سیاسی، سرکوب انان را با شدت هرچه
بیشتر در دستور کار خود را قرار دادهاند. بازداشتها و خشونتهای
هدفمند ارگانهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی همچنان متوجه ملیت کرد
و بلوچ و دیگر اقوام در ایران است.
آگاهان به مسائل سیاسی و فعالان حقوق بشر در ایران معتقدند که اقوام
کرد و بلوچ به همراه دیگر اقوام مرز نشین بدترین دوران زندگی خود را
پشت سر میگذارند. آنها همچنین هشدار میدهند که ادامه روند کنونی که
با اتهامات مذهبی و سیاسی و تبلیغ علیه نظام به بازداشتها و شکنجه و
حکمهای طولانی مدت دست زده اند زدگی این مردمان را بسیار مختل نموده
اند.
اکثرزندانیان با اتهاماتی مانند اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ دینی
مواجه هستند و حکم محاربه در دست دارند و در فضای نامناسبی دوران زندان
خود را میگذرانند و بهصورت مدام از سوی مأموران زندان به دلیل
عقیدهشان مورد ضرب و شتم وبیاحترامی قرار میگیرند.
بازداشت و بیخبری: مادهٔ اعلامیه جهانی حقوق بشر۹
هیچ احدی نباید مورد توقیف، حبس یا تبعید خودسرانه قرار گیرد
رحیم زارعی در تبریز بازداشت شد
صدور قرار بازداشت برای هاشم رستمی
تشکیل پرونده جدید و جلسه بازپرسی برای حسن رستگار در زندان ارومیه
تداوم نگهداری مظفر صالحی نیا در بازداشتگاه اطلاعات سنندج
حبیب ساسانیان در انفرادی زندان تبریز نگهداری می شود
نیروهای امنیتی ١٣ شهروند کُرد را بازداشت کردند
آژانس کُردپا: در پنج شهر مهاباد، بوکان، اشنویه، سقز و سردشت دستکم ١٣
تن از سوی مأموران وزارت اطلاعات بازداشت شدند.
امیر عبداللە زادە بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد
بازداشت دست کم ۵ شهروند در اهر و تبریز
بلاتکلیفی دو زندانی سیاسی کُرد ٧ ساله شد
پدر و مادر فعال ملی ـ مذهبی به اطلاعات پاوه احضار شدند
بلاتکلیفی زانیار و لقمان مرادی در زندان رجایی شهر
اعتصاب غذای دو فعال تبریزی در بازداشتگاه اداره اطلاعات این شهر
برگزاری هرانا – میلاد اکبری و علی حمزه زاده دوفعال ترک (آذری) اهل
تبریز که از روز جمعه گذشته توسط ماموران امنیتی اداره اطلاعات این شهر
بازداشت شده بودند در اعتراض به نامشخص بودن دلیل دستگیری خود از لحظه
ورود به بازداشتگاه این اداره دست به اعتصاب غذا زده اند.
اطلاعات دهها شهروند دیگر کُرد را بازداشت کرده است
به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، از ابتدای هفتهی جاری در شهرستان
کامیاران دراستان کُردستان ٣ جوان از سوی نیروهای امنیتی بازداشت
شدهاند.
بازداشت شهروندان عرب از سوی نیروهای امنیتی
بەگزارش آژانس خبررسانی کرُدپا، روز سەشنبە ١٥ تیرماە، نیروهای امنیتی
در اهواز اقدام به دستگیریهای گسترده در این شهر به ویژه در کوی
انقلاب کردهاند.
سونامی بازداشت های امنیتی سپاه در مناطق کردنشین
مظفر صالحی نیا به قرنطینه زندان سنندج منتقل شد
مطلب احمدیان؛ انتقال به زندان سقز و تشکیل پرونده جدید
بازداشت یک شهروند در تبریز
روز شنبه ۱۹ تیرماه، یک شهروند تبریزی از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و
به مکان نامعلومی منتقل شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، محمد حیاتی، شهروند اهل تبریز،
روز شنبه ۲۱ تیرماه از سوی نیروهای امنیتی دستگیر شده است. این شهروند
تبریزی پیش تر نیز در ۲۴ خردادماه به دلیل ارتباط با بهاییان و ارائه
خدمات به آنان بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفته بود.
خبرگزاری هرانا ـ روز جاری بیش از ۲۵ فعال ترک (آذری) توسط نیروی
انتظامی در شهر اردبیل دستگیر شدند. گفته میشود این شهروندان قصد
داشتند در دامنه های کوه ساوالان و در دره شروان آن برنامه ای تحت
عنوان طبیعت گردی برگزار کنند.
بازداشت ٢٠ شهروند کرد در کمتر از یک هفته
در اشنویه بازداشتهای فلهای ادامه دارد
بازداشت و یک هفته بیخبری از چهار شهروند عرب در اهوازا
خبرگزاری هرانا – یونس الصرخی، عدنان بیانات، حربی الساری و مصطفی
عبیداوی، چهار شهروند عرب اهل اهواز از روز دوشنبه هفته گذشته توسط
نیروهای اداره اطلاعات بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدهاند.
بازداشت این شهروندان درپی فراخوان برای تمیز کردن خیابانی در این شهر
برای برگزاری نماز عید فطر عنوان شده است.
هویت ٤ تن دیگر از بازداشتیهای کُردستان مشخص شد
آژانس کُردپا: نیروهای امنیتی ایران در سقز یک فعال باسابقه را در این
شهر بازداشت کردند به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، روز دوشنبه، بیست و
یکم تیرماه یک شهروند ٤٥ ساله به نام اقبال زارعی توسط مأموران
اطلاعاتی حکومت اسلامی ایران بازداشت شده است.
سه شهروند دیگر کُرد بازداشت شدند/ احراز هویت ٢٤ تن
به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، روز گذشته مأموران اطلاعات بوکان
اقدام به بازداشت جوانی ٢٨ ساله به نام رضا قریشی کردند.
سیامک میرزایی بازداشت شد
خبرگزاری هرانا ـ امروز سیامک میرزایی شهروند اهل پارس آباد اردبیل در
محل کسب خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران،
بعد از ظهر امروز پنج شنبه مامورین امنیتی شهرستان پارس آباد استان
اردبیل به مغازه خواربار فروشی آقای سیامک میرزایی مراجعه کرده و این
شهروند را بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل کردند.
نیروهای حکومتی ٢ تن را در پیرانشهر بازداشت کردند
آژانس کُردپا: دستکم ٢ نفر از اهالی یک روستای تابع شهرستان پیرانشهر
توسط مأموران یگان ویژه بازداشت گردیدند.
به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، صبح روز گذشته نیروهای انتظامی با
یورش به روستای شینآباد دستکم دو شهروند کُرد را بازداشت کردند.
علیرضا احمدی در اراک بازداشت شد
بازداشت یک شهروندـ اقبال زارعی شهروند اهل روستای خوشه ده ره ی سرشیو
سقز بازداشت شد.
ابراهیم نوری در اهر بازداشت شد پس از مراجعه به دادسرا بازداشت شد.
نیروهای امنیتی دو شهروند دیگر کُرد را در اشنویه بازداشت کردند
نیروهای اطلاعاتی در اشنویه دو شهروند کُرد را بازداشت و به مکان
نامعلومی منتقل نمودند.
بی خبری از وضعیت یک شهروند در اشونیه پس از یک هفته بازداشت
هفته گذشته یک شهروند در اشنویه به نام فاروق پایمرد، توسط مأموران
اداره اطلاعات ارومیه بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
ادارە اطلاعات حکومت ایران برای آزادی اولیا یک فعال سیاسی درخواست
وثیقه سنگین کردە است
اداردە اطلاعات شهر پاوە اولیا احسان فتاحی را بە عنوان گروگان برای
بازگشت فرزندشان کە در یکی از كشورهای اروپایی پناهنده شدە است بازداشت
کردە و هم اکنون برای آزادکردن این دو شهروند بزرگسال، مبلغ ٣٢٠ میلیون
تومان درخواست کردەاند.
رضا شاهینی، شهروند ایرانی-آمریکایی بازداشت شد
رضا (رابین) شاهینی، شهروند ایرانی-آمریکایی حدود ده روز پیش توسط
نیروهای امنیتی در شهر گرگان بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل شد.
درگیری با نیروهای انتظامی و امنیتی
افزایش کشته های درگیری مسلحانه در سروآباد مریوان
تعداد کشته های درگیری مسلحانه در سرو آباد مریوان به 2 نفر افزایش
یافت.
به گزارش کردپرس، یک منبع نزدیک به سپاه پاسداران گفت: در درگیری شنبه
5 تیرماه در روستای دورود از توابع شهرستان سروآباد که بین نیروهای
بومی سپاه با افراد مسلح یک گروه مخالف جمهوری اسلامی مستقر در اقلیم
کردستان عراق روی داد 2 نفر از مهاجمین مسلح کشته شده اند.
درگیری میان نیروی انتظامی و مردم در سردشت بە وقوع پیوست
تعقیب و گریز کولبران کرد از سوی نیروهای حکومتی در شهر سردشت، بە
درگیری میان مردم و نیروهای انتظامی انجامید.
٩ صبح روز شنبە ٢٦ تیرماە، در نزدیکی بازارچە “دوپزە” واقع در مرز
قلادزی، نیروهای حکومتی اجناس و وسایل کاسبکاران کُرد را با خود
بردند.
درگیری در بلداجی؛ ۱ کشته و ۳۰ زخمی
درگیری در بلداجی چهارمحال و بختیاری به دلیل یک پروژه عمرانی یک کشته
و ۳۰ زخمی در پی داشت همچنین ۱۵ نفر بازداشت شدند. تعدادی از خودروها
نیز در جریان این درگیریها به آتش کشیده شدهاست.
در اثر تیر اندازی نیروهای سپاه دو شهروند بلوچ در آتش سوختند
دو شهروند بلوچ اهل سرباز در اثر تیراندازی مستقیم نیروهای سپاه شاخه
مرصاد در آتش ناشی از تصادف و واژگون شدن خودرو سوخته و جان خود را از
دست دادند و دو نفر دیگر نیز به شدت زخمی شدند.
به گزارش کمپین فعالین بلوچ، صبح روز دوشنبه ۷ تیر در مسیر جاده
ایرفشان سرباز دو شهروند بلوچ اهل سرباز در اثر تیراندازی مستقیم
نیروهای سپاه شاخه مرصاد در آتش سوخته و جان خود را از دست دادند و دو
نفر دیگر نیز زخمی شدند.
صدو هشتاد مجروح در حادثه اعتراض به انتقال آب از بلداجی
اخبار کولبران
دو برادر کولبر توسط نیروهای انتظامی کشته شدند
خبرگزاری هرانا – روز گذشته دو برادر کولبر اهل سردشت به نامهای، لطیف
و رئوف علیخانی درپی شکلیک مستقیم نیروهای انتظامی جان خود را از دست
دادند.
با شلیک مستقیم ماموران انتظامی دو کولبر کشته و سه تن دیگر به شدت
زخمی شدند.
برهان علم هولو و مصطفی مهرپور دو کولبر کرد در مرز چالدران درپی شلیک
مستقیم نیروهای انتظامی کشته شدند. در این حادثه سه شهروند کولبر دیگر
نیز به شدت زخمی شده اند.
زخمی شدن یک کولبر با شلیک مستقیم نیروی انتظامی
خبرگزاری هرانا – محمد امینی کولبر اهل آلان سردشت روز گذشته درپی شلیک
مستقیم نیروهای انتظامی از ناحیه پا زخمی و به بیمارستان منتقل شد.
زخمی شدن یک کولبر دیگر کرد در منطقەی سردشت
در ادامه کشته و زخمی کردن کولبران کُرد توسط نیروهای نظامی حکومت
اسلامی ایران در مناطق مرزی کُردستان، یک کولبر دیگر کُرد که تنها ۱۷
سال سن دارد، با شلیک این نیروها زخمی شد.
یک کولبر دیگر پس از چهار روز زخمی شدن جان خود را از دست داد
بر اساس گزارش های رسیده بە آژانس خبررسانی کردپا، روز پنجشنبە ٢٤
تیرماە ، بر اثر تیراندازی نیروهای انتظامی بە کولبران، یک کولبر کرد
بە نام”درویش عادوی” فرزند “عادل” در شهر سلماس زخمی شد.
دیگر موارد
واژگون شدن خودرو در تعقیب و گریز ماموران نیروی انتظامی
یک دستگاه خودرو پژو ۴۰۵ به همراه سرنشینش در تعقیب و گریز ماموران
واژگون شد.
به گزارش کمپین فعالین بلوچ، صبح پنچ شنبه ۱۰ تیر ماه یک خودرو پژو ۴۰۵
در تعقیب و گریز ماموران نیروی انتظامی واژگون شد.
خشونت پلیس این بار جوان دهدشتی را به کما فرستاد؛ قطع امید پزشکان
خبرگزاری هرانا – سجاد توفیقیان سهشنبه شب ۱۵ تیرماه در دهدشت از
توابع یاسوج درپی مورد ضربوشتم قرار گرفتن با «باتوم برقی» توسط دو
مامور نیروی انتظامی در بیمارستان «امام سجاد» یاسوج بستری شد و مدتی
بعد به کما رفته است. به گفته خانواده وی، پزشکان از وی قطع امید
کردهاند.
بخشی از اراضی کُردستان مجددا مینگذاری شدند
آژانس کُردپا: بخش وسیعی از مناطق مرزی مریوان با اقلیم کُردستان به
مین و تلههای انفجاری ساخت سپاه پاسداران آلوده شده است
طی روزهای اخیر گروه موسوم به واحد مهندسی سپاه قدس در بخشهای از
شهرستان مریوان اقدام به کاشت مجدد مین میکند.
سوء قصد به جان رئیس شورای روستای چاه جمال ایرانشهر
مولوی ادهم آسکانی رئیس شورای روستای چاه جمال از سوء قصد جان سالم به
در برد
به گزارش کمپین فعالین بلوچ، صبح دوشنبه ۲۱ تیر ماه ۹۵ افراد ناشناس به
خودروی مولوی ادهم آسکانی رئیس شورای روستای چاه جمال آتش گشودند.
ضرب و شتم حسن رستگاری در زندان ارومیه توسط مامورین زندان
خبرگزاری هرانا – حسن رستگاری مجد، زندانی سیاسی محبوس در زندان ارومیه
توسط مامورین زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفت. تعدادی از دندانهای وی
طی این ضرب و شتم شکست، آقای رستگاری از مشکل بینایی و شکستگی دست نیز
رنج می برد.
تایید حکم زندان یک شهروند سردشتی
دادگاه تجدید آذربایجان غربی نظر حکم زندان یک شهروند سردشتی را تایید
کرد.روژ، شعبه ۱۰ دادگاه تجدید نظر آذربایجان غربی حکم زندان “سردار
موکریانی”شهروند شهرستان سردشت را تایید کرد.
اسید پاشی بر روی یک راننده و خودرو در زابل
یکی از شهروندان سیستان و بلوچستان از حادثه اسیدپاشی بر روی یک راننده
تاکسی و خودرو وی در شهر زابل خبر داد.
افشین بایمانی؛ خطر سکته قلبی و عدم مرخصی درمانی در هفدهمین سال حبس
افشین بایمانی، زندانی سیاسی زندان رجائی شهر کرج در هفدهمین سال از
محکومیت حبس ابد با خطر سکته قلبی مواجه است.
پزشکان پس از معاینه او اعلام کرده اند تعدادی از رگهای قلب او مسدود
شده و نیاز به جراحی و رسیدگی پیشرفته دارد، علیرغم این وضعیت نگران
کننده هنوز با مرخصی استعلاجی وی موافقت صورت نگرفته.
چکیده :
حکومت جمهوری اسلامی در تیر ماه 1395 شدیدترین نقض حقوق بشر را در طی
ماه های اخیر بر اقوام کرد تحمیل کرد که دستگریهای فعالین سیاسی و مدنی
و حتی درگیری با مردم منطقه و کشته و زخمی نمودن تعدادی از هموطنان کرد
و کولبران و شکنجه افراد سیاسی در ماه های گذشته بیسابقه بوده است .
اصل انتشار خبر بدون توجه به خاستگاه سیاسی، اجتماعی و ملی-نژادی آن از
اصول اولیه و اساسی یک رسانه آزاد و مستقل میباشد. طی یک ماه گذشته
کردستان ایران با موج جدیدی از دستگیریهای خودسرانه در نقاط مختلف خود
روبرو بوده است.
دستگیریها که اکثرا در نیمه شب و بدون ارائه هر گونه مجوز قضائی، از
سوی نیروهای امنیتی و با همراهی افراد مسلح سپاه پاسداران جمهوری
اسلامی صورت گرفته است.
گستردگی و وسعت جغرافیایی-انسانی این بازداشتها و نقض حقوق اولیه و
بشری افراد بازداشت شده، عقلا هر مخاطب این اخبار را به این نتیجه می
رساند که این مورد خبری-حقوق بشری از سوی خبررسانیها و خبرگزاریها
آزاد و مستقل ایرانی مورد پوشش گسترده قرار گرفته است،
اما تنها با کمی دقت و جستجو در فضای مجازی و مرور
آرشیو برنامه شبکەهای ماهوارەای فارسی زبان، متوجه میشویم که انعکاس
این اخبار در رسانەها گسترده بوده است.
گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در 25 جولای 2016
مصطفی خدا کرمی
جلسه اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در تاریخ 25 جولای 2016
ساعت 17 به وقت اروپای مرکزی با موضوع نظامهای افراطگرای مذهبی و
تروریسم و همچنین انفجار مرکز یهودیان ارژانتین (امیا) با حضور بانوان
: کبری الیاسی – جمیله بدیرخانی – الیه رحمانی – بهناز جهانبین – عابده
کدخدایی – و اقایان : مهدی برنو - ابراهیم حسینی– حمیدرضا تقی پور
دهقان تبریزی – هادی زارع – عبدالخالق امیری – سامی امیری – امیر مرتضی
قوچانی پور پسندیده – محمد گلستان جو – مصطفی خدا کرمی –نادر شاچری –
نیما حسابیان – سعید محمدزاده – رسول دهدار– سعید کامیاب پور –محمدرضا
برزگر – و جمشید غلامی سیاوزان و جمعی دیگر از فعالین و اعضای کانون
دفاع از حقوق بشر در ایران در اتاق پالتاک کمیته دفاع از حقوق پیروان
ادیان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران با خوش امدگویی به حاضرین توسط
مسئول جلسه برگزار گردید . در این جلسه اقای جمشید غلامی سیاوزا ن با
موضوع انفجار مرکز یهودیان ارژانتین (امیا) سخنرانی کردند.هر از
گاهی انگشت اتهام مقام های قضایی آرژانتین به بهانه انفجار مركز
یهودیان بوینوس آیرس (آمیا) در سال ۱۹۹۴ به سوی ایران نشانه می رود، به
راستی راز و رمز این حركت موجی و مطرح شدن و مسكوت ماندن دوره ای
پرونده انفجار آمیا چیست؟
بنابر شواهد و قراین ، در مقاطع مختلف و بنا به نیاز محافل و منابع
آمریكایی ـ اسرائیلی كالبدشكافی این پرونده صورت می گیرد، آن هم به
طریقی ناقص و به شیوه ای كه مسئولان ایرانی در مظان اتهام قرار گیرند و
بعد با تكرار و به كار گیری شیوه های مدرن تبلیغی از سوی رسانه های
وابسته و یا تشنه خبر و جنجال تازه، سعی می شود جایگاه مدعی و متهم
تغییر یابد. اگرچه بنابر ادله محكم مانند حكم دادگاه بین المللی انگلیس
و مجمع عمومی اینترپول (پلیس بین الملل) اتهام قابل قبولی متوجه ایران
نیست، اما در این مجال سعی خواهد شد به پرونده آمیا از نگاه و زاویه ای
تازه تر پرداخته شود و به قدر وسع كنكاشی در لایه های زیرین ماجرا صورت
گیرد. هرچند به واسطه ماهیت شدیداً سیاسی پرونده در دوره ای برخورد
احتیاط آمیزی از سوی رسانه های ایرانی با ماجرا صورت می گرفت ، اما
حالا كه بدون هیچ مدرك و سند تازه باز هم صحبت از نقش ایران در این
ماجرا به میان می آید و در حالی كه ایران در موقعیت كاملاً برتر قضایی
قرار دارد، بهترین فرصت بازگویی ناگفته های پرونده آمیا برای افكار
عمومی است. شاید از همین رو بود كه چند روز پیش كاردار ایران در بوینوس
آیرس به درخواست خود به ملاقات قاضی پرونده رفت، با او دست داد و در
كنار قاضی تحقیق قرار گرفته و با ارائه اسناد و مدارك به رد اتهام علیه
ایران پرداخت، حركتی كه نه تنها رسانه های آرژانتینی بلكه خانواده های
قربانیان آمیا را نیز تحت تأثیر قرار داد، چرا كه دریافتند ایران خود
مدعی روشن شدن ابعاد واقعی ماجراست و با اعزام یك دیپلمات حقوقدان نزد
قاضی آرژانتینی و افكار عمومی جهانیان حرف هایی شنیدنی مطرح كرده است
كه باید به آن گوش سپرد. حرف هایی كه خبرنگاران ایرانی نیز مدت هاست
نوع رسانه ای و خواندنی و شنیدنی آن را با ممارست گردآوری و پردازش
كرده اند و از این به بعد نوبت آنهاست كه بیشتر سخن بگویند.
بعد از نیویورك و اسرائیل، آرژانتین سومین كلنی یهودی نشین دنیا محسوب
می شود. این سرزمین همچنین سومین كلنی ارمنی نشین دنیاست و آمار عرب
تبارها بخصوص سوری ها در آن بالاست، از این رو در این كشور شاهد اختلاط
فرهنگی و نژادی غریبی هستیم تاحدی كه دستگاه سیاست خارجی آن نام وزارت
امور خارجه و مذهب را به خود دارد و علت این نامگذاری همان گوناگونی
مذاهب و فرهنگ ها در آنجاست.از سال ۱۹۸۹ میلادی اصطكاك لابی اسرائیلی
با هیأت حاكمه آرژانتین بالا گرفت ، نباید از یاد برد كه این منازعه
میان یكی از بدهكارترین كشورهای دنیا و به لحاظ اقتصادی ضعیف ترین آنها
با ثروتمندترین و پرنفوذترین لابی در جامعه آرژانتین رخ داد و این روند
در سال ۱۹۹۲ و با انفجار سفارت اسرائیل در بوینوس آیرس به یك نقطه عطف
رسید . انفجاری با ۲۹ نفر كشته كه نخستین نقطه تماس علنی آرژانتین با
مسائل خاورمیانه را شكل داد ، بعدها در سال ۹۴ و با انفجار مركز فرهنگی
یهودیان (آمیا) با ۸۵ كشته، انفجار سفارت اسرائیل به محاق رفته و كمتر
از آن سخن به میان آمد ، انفجاری كه اتفاقاً باید بدان پرداخت تا
ماجرای آمیا بهتر روشن شود.
انفجار مرکز همیاری یهودیان واقعهای تروریستی در 18 ژوئیه 1994 برابر
با 27 تیر 1373 بود که در جریان آن 85 نفر از شهروندان یهودی تبار
آرژانتینی جان خود را از دست دادند و بیش از 300 نفر زخمی شدند.
دولت آرژانتین میگویدکه دستور و نقشه ضربه زدن به بزرگترین مرکز اقلیت
یهودی در آمریکای لاتین در تهران کشیده شد و مسئولیت اجرای طرح عملیات
به ستاد ویژه عملیات حزبالله لبنان که به گروه شبه نظامی حزبالله
لبنان وابستهاست سپرده شد. مقامات ایرانی مدعی هستند که تاکنون هیچ
مدرکی مبنی بر دخالت جمهوری اسلامی ایران در این خصوص ارائه نشده و با
فاسد خواندن سیستم قضایی آرژانتین، موضوع را توطئهای سیاسی تلقی
میکنند. از جمله مشکلات این پرونده این است که شخص انتحاری مورد ادعا
تا کنون شناسایی نشدهاست.در مارس ۲۰۰۷ و پس از مدت تقریباً سیزده سال
از انفجار، دادستانی کل آرژانتین درخواست صدور حکم جلب نه نفر از جمله
علیاکبر هاشمی رفسنجانی و علیاکبر ولایتی توسط پلیس بینالملل را
صادر کرد.
اینترپل برای شش تن از این فراد حکم جلب بینالمللی صادر کرد. این
افراد عبارتند از:علی فلاحیان (وزیر اطلاعات وقت جمهوری اسلامی)
محسن رضایی (فرمانده وقت کل سپاه پاسداران جمهوری اسلامی)
احمدرضا اصغری (دبیر سوم پیشین سفارت جمهوری اسلامی در آرژانتین)
احمد وحیدی (فرمانده سابق نیروی ویژه قدس سپاه پاسداران)
محسن ربانی (رایزن فرهنگی پیشین سفارت جمهوری اسلامی در آرژانتین)
عماد مغنیه (رئیس وقت ستاد عملیات ویژه حزبالله لبنان)
کمیته حقیقت یاب:
بر اساس توافق آرژانتین با ایران در ماه ژانویه ۲۰۱۳، به آرژانتین
اجازه داده شد تا پنج نفر را برای پرسش از مقامهای ایرانی به ایران
اعزام کند (این توافق در ۲۶ اردیبهشت ۹۳ از سوی دادگاهی در آرژانتین
لغو شد). بنا به توافقنامه قرار بود میان ایران و آرژانتین کمیسیون
حقیقتیابی تشکیل شود که پنج قاضی مستقل عضو آن باشند تا شواهد و اسناد
انفجار آمیا را بررسی و با سفر به ایران از متهمان ایرانی این ماجرا
بازجویی کنند. نمیبایست هیچیک از قضات اهل ایران یا آرژانتین
میبودند. اسراییل و جامعه یهودیان آرژانتین ضمن انتقاد شدید از این
توافق، آن را یک پیروزی دیپلماتیک برای جمهوری اسلامی دانستند.
مرگ آلبرتو نیسمان دادستان پرونده:
آلبرتو نیسمان که رئیس جمهور را متهم به سرپوش گذاشتن به پرونده کرده
بود در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۵ (۲۸ دی ۱۳۹۳) درحالی که قرار بود چند ساعت بعد
گزارش خود را به مجلس آرژانتین ارائه کند، در آپارتمان خودش در بوئنس
آیرس مرده یافته شد. به جسد آلبرتو نیسمان چندین گلوله اصابت کرده بود.
وزارت امنیت و مقامات آرژانتین نیز خبر را تایید کردند. آقای نیسمان،
خانم کریستینا فرناندز، رئیس جمهوری آرژانتین، را متهم کرده بود که در
زمان دولت محمود احمدی نژاد، برای «سرپوش گذاشتن بر پروندهٔ انفجار در
مرکز یهودیان»، با ایران تبانی کرده است. دستگاه قضایی آرژانتین، قبلاً
جمهوری اسلامی ایران و حزبالله لبنان را به دست داشتن در این انفجار
متهم کرده بود. قرار بود آقای نیسمان روز دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۳ در جلسه
غیرعلنی پارلمانِ آرژانیتن، دربارهٔ اتهاماتی که به رئیس جمهوری این
کشور وارد میکند، توضیحاتی ارائه دهد.
آلبرتو نیسمان، رئیسجهوری آرژانتین را متهم کرده بود که با هدف
برقراری روابط تجاری با ایران، تلاش کرده است که نقش ایران را در
بمبگذاری لاپوشانی کند. مرگ آلبرتو نیسمان به بحرانی سیاسی در آرژانتین
تبدیل شد و تظاهرات متعددی در این کشور برگزار شد که خواسته آنها، رفع
ابهامها درباره مرگ مشکوک دادستان سابق بود.]
فرار روزنامهنگار افشاگر قتل:
دامیان پاختر، روزنامهنگار آرژانتینی افشاگر قتل قاضی پرونده از «ترس
جان خود» از کشورش را گریخت. وی سوار هواپیمایی شد که از آرژانتین به
کشور همسایه، اروگوئه، میرفت. پاختر روزنامهنگار وبسایت خبری
«بوئنوس آیرس هرالد» است.
گزارشی قضایی آلبرتو نیسمان:
پس از قتل نیسمان، گزارشی قضایی در آرژانتین منتشر شد که ادعا میکرد
مقامهای ارشد دولت این کشور قصد داشتند تا در ازای دریافت نفت از
ایران، نقش مقامهای جمهوری اسلامی در انفجار مرکز یهودیان را
«لاپوشانی» کنند. این گزارش در واقع متن دادنامهای بود که آلبرتو
نیسمان، بر اساس شنود مکالمات مقامهای این کشور با ایرانیان تهیه کرده
بود. روزنامه نیویورک تایمز در شماره پنجشنبه دوم بهمن ۱۳۹۳ خود و با
استناد به بخشهایی از این گزارش ۲۸۹ صفحهای نوشته که مقامهای
آرژانتین و ایران به توافقی رسیده بودند که بر اساس آن، آرژانتین به
ایران گوشت صادر کند و از ایران نفت تحویل بگیرد و همچنین، نقش
مقامهای جمهوری اسلامی در انفجار مرکز یهودیان این کشور مشهور به آمیا
را امحا کند. بر اساس این گزارش، کریستینا فرناندز دو کریشنر، رئیس
جمهوری و هکتور تیمرمن، وزیر امور خارجه آرژانتین از این توافق حمایت
کرده بودند اما توافق فوق هرگز به اجرا در نیامد زیرا مقامهای
آرژانتین نتوانستند پلیس بینالملل (اینترپل) را قانع کنند تا نام
مسئولان ایران را از فهرست افراد تحت تعقیب خود حذف کنند.
دولت آرژانتین با تکذیب این گزارش، آلبرتو نیسمان را به «توطئه» علیه
خود متهم کرد. مقامهای رسمی در دولت گفتند که دادستان سابق پرونده،
توسط یک مقام سابق اطلاعاتی به نام آنتونیو استیوسو که در ماه دسامبر
۲۰۱۴ توسط رئیس جمهوری از کار برکنار شده بود، اجیر شده بود. آنیبال
فرناندز، دستیار رئیس جمهوری آرژانتین، گزارش دادستان سابق را «مطلقاً
بیاعتبار» توصیف کرد.
اسحاق آویران، سفیر پیشین اسرائیل در آرژانتین (بین سالهای۱۹۹۳ تا
۲۰۰۰ میلادی)، در سوم ژانویه ۲۰۱۴ در مصاحبهای با خبرگزاری یهودیان
آرژانتین (ایجیان) گفت که اسرائیل توانسته اکثر کسانی را که پشت این
حملات و بمبگذاریهای خونین بودند به قتل برساند. وی دولت آرژانتین را
متهم کرد که اقدام لازم را "برای رسیدن به عمق و کشف و افشای تمامی
ابعاد این حملات" صورت نداده است. وی گفت: "اکثریت افراد مسئول این
اقدامات، دیگر در این جهان نیستند، و ما خودمان ترتیب کار را دادیم."
وی از افراد خاصی در این مورد نام نبرد و مشخص نکرد که ملیت آنها چه
بوده و به چه صورت کشته شدند. وی افزود "عدالت در مورد حامیان اصلی این
عملیات هنوز به اجرا درنیامده و هنوز هم لازم است آرژانتین دقیقاً پاسخ
دهد که در ارتباط با این حملات، چه روی داده است. ما میدانیم چه کسانی
مسئول انفجار در برابر سفارتخانه اسرائیل بودند و همان افراد مرتکب
انفجار دوم هم شدند
سپس اقای هادی زارع چرائی نظامهای مذهبی افراط گرا و تروریسم را
به اگاهی حاضرین رساندند.
اقای حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی تحلیل میثاق بین المللی حقوق
مدنی و سیاسی ماده 19 و نحوه اجرائی ان را تشریح کردند .
در ابتدا میپردازیم به متن میثاق که در ۳ قسمت میباشد و در قسمت سوم به
۳ قسمت دیگر تفضیل گردیده است۱- هر کس حق دارد که نظرات خود را بدون
دخالت و مانع دیگرانبیان کند و یاحفظ کند۲-
هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی کسب دانش، گرفتن و دادن
اطالعات و هر نوع عقایدی، بدون توجه به چگونگی ارائه آن بطور زبانی یا
نوشتاری یا چاپی و در شکل هنری یا بهر وسیله دیگری که خود انتخاب میکند
، میباشد
. ۳- اعمال
حقوق ارائه شده در بند ۲ این ماده که همراه با وظائف ویژه و مسئولیت ها
می باشد، ممکن است که تابع محدودیتهای معینی قرار گیرد. این
محدودیتهافقط باید بنا به ضرورتهای ذیل و بوسیله قانون انجام گیرد:
الف( برای احترام حقوق یا حیثیت دیگران ب( حفظ امنیت ملی یا نظم و
سالمت و اخالق عمومی . در قسمت اول اشاره بر ابراز نظر افراد بدون
دخالت و ترس و هیچ مانعی دارد ما میبینیم که عمل به این بند در نظام
کنونی ایران کاملا زیر سؤال رفته هر گونه اعتراض به عمل کرد دولت به هر
نحو با برخورد امنیتی مواجه گردیده و یا حتی میبینیم که روزنامه نگران
زیادی که رسالت آنها خبررسانی میباشد با دستگیریها و بازداشتهای طولانی
مدت و یا وب لاگ نویسان و حتی وب سایت های افراد و فعالین سایبری که
دارای که دارای یک گروه مجازی هستند دستگیر و یا با احکام طولانی مدت
مواجه میگردند شبکه های اجتماعی با رصدهای بسیار شدید امنیتی مواجه
هستند و هیچ گونه عقیده جز ان نوع که متبوع طیف خواصی از افراد میباشد
اجازه ابراز نظر و آزادی بیان را ندارند هر گونه حرکتی که جنبه انتقادی
و یا اعتراضی داشته باشد با سرکوب مواجه میگردد چرا که حکومتی که خود
را نماینده خدا بر روی زمین میداند و یک حکومت دینی مستبد میباشد .
وجایگاه حقوق شهروندی افراد را در مرتبه آخر میداند البته در عمل ولی
در گفتار ادعاهای زیادی رامطرح میکند هر گونه ابراز عقیده که متبوع نظر
ولایت فقیه میباشد ملزم به سرکوب بازداشت و یا تبعید و یا حتی مرگ
مواجه است . نمونه بارزاین مطلب ستار بهشتی که نامبرده یک وبلاگ نویس
کارگر بود صرفا به دلیل اعتراض به اجحاف های اجتماعی و برای دفاع از
حقوق شهروندی کارگران مطالب اعتراضی را در وبلاگ خود منتشر نمود که
ثمره این کار بازداشت و ضرب وشتم شدید و در نهایت فوت ایشان گردید .
این در حالیست که در اصل ۲۲ قانون اساسی بر مصونیت حیثیت، جان، مال،
حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض تاکید شده ویا در اصل ۳۴ قانون اساسی
اشاره بر حق دادخواهی و
مراجعه به دادگاه تاکید شده والی ما دیدیم که خانواده این وبلاگ نویس
کارگر نتوانستند احقاق حق کنند و ما شاهد هستیم که در نظام جمهوری
اسلامی آزادی بیان و عقیده هیچ گونه جایگاهی ندارد و آنچه که ما
میبینیم در موارد بسیار نادر هر از گاهی هنرپیشگانی هستند که از قبل با
آنها همانگی لازم انجام گرفته چرا ولایت فقیه خود را نایب بر حق خدا و
حکومت دین سالار جمهوری اسلامی بر روی زمین میداند .
در خیلی از موارد دیده شده حتی افراد به صورت فرمایشی نظری تحمیل شده
را در مورد مسائل مختلف پذیرفته اند .که این نظر خواست مردم نبوده .در
اصل ۲۳ قانون اساسی برآزادی
اندیشه و ممنوعیت تفتیش عقاید تاکید شده و
در مورد این نکته که هر کس با هر عقیده حق آزادی بیان و کسب اطلاعات با
هر نوع عقیده رادارد را میتوان به صورت شفاف برسی کرد چون حاکمیت کنونی
ایران یک حکومتی مستبد و دین سالار اسلامی میباشد . به عنوان مثال
پیروان سایر ادیان نمیتواند در تعالیم مذهبی خود آزاد باشند میبینیم که
کلیساها در ایران با سرکوبهای گسترده مواجه هستند پیروان بهائی در
ایران صرفا به دلیل بهائی بودن مورد آزار و اذیت و اخراج از کار و
تحصیل قرار میگیرند . هر نوع تبلیغ مذهبی که مغایر اسلام شیعه باشد با
سرکوب گسترده مواجه گردیده و افراد یا فرد مورد نظر با احکام امنیتی
نظیر اقدام علیه امنیت ملی و یا توهین به مقدسات مواجه میگردد . ما
میبینیم که کتاب مقدس مسیحیان در ایران حق چاپ ندارد و در صورت کشف بیش
از یک کتاب در منزل افراد از آن با عنوان تبلیغ مذهبی تعبیر میشود که
نمونه بارز آن میتوان به دستگیری کشیش فرشید فتحی اشاره نمود که از
منزل نامبرده تعدادی انجیل کشف شد که در دادگاه از آن با عنوان بیش
ازیکی برای تبلغ تعبیر شد و وی به۵ سال حبس محکوم گردید و با توجه بر
فشارهای سازمانهای بین المللی نامبرده بعد از تحمل حبس سال گذشته آزاد
گردید .در
اصل ۲۵ قانون اساسی اشاره بر
ممنوعیت
بازرسی و نرساندن نامهها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای
مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق
سمع و هر گونه تجسسممنوع
گردیده ولی در عمل بیشتر مکالمات تلفنی افراد و یا فالیاتهای شهروندان
زیر زره بین نیروهای امنیتی میباشد و یا میبینیم حتی مرمت ساختمانهای
مذهبی پیروان ادیان مثل کلیساها و یا جایگاههای عبادتی سایر ادیاین
اگر نیاز بر مرمت و بازسازی داشته باشد سازمان شهرداری دست و چالهای
زیادی جلوی راه افراد میاندازد . در قسمت ۳ بند الف از محدودیتهای در
اجرای قسمت ۲ اشاره بر احترام حقوق یا حیثیت دیگران میباشد که این بدین
معنی است کههر فرد با هر عقیده میتواند آزادی بیان و عقیده داشته باشد
و به صورتی که بر افراد دیگر جامعه آسیبی ایجاد نکند ومطلب یا اعتراضی
که میکنند باید در چهار چوب قانونی عقلانی باشد وبتواند از آن یک درک
صحیح و کامل بدون ابهام داشت و بانی ایجاد نوعی احترام متقابل میباشد
که جمهوری اسلامی نوع دیگری از این قسمت تعبیر میکند مثلا اقدام به
تخریب قبرستان بهائیان میکند و یا نماز خانه اهل سنت را تخریب میکند و
یا پیروان آیین یاری یاهمان یارسان را به تمسخر میگیرد و این دسته
ازپیروان ادیان نمیتواند حتی مراسم مذهبی خود را به شکل مسالمت آمیز بر
گذار کنند . در جامعه کنونی ایران پیروان سایر ادیان نمیتواند برای خود
به صورت اختصاصی نشریه و یا تلوزیون داشته باشند و یا حتی اگر تجمع
اعتراضی نسبت به یک مساله داشته باشند بادستگیری های شدید وعمال فرا
قانونی مواجه میشوند . تا زمانی که جمهوری اسلامی بر مسند قدرت است
آزادی بیان و عقیده و احترام متقابل به نظرات و عقاید دیگران جایگاهی
جز بایگانی فکر افراد ندارد و جوی امنیتی بر جامعه حکم فرما م یباشد
چرا مردم ازترس جان خود و با اجبار باید از یک قانونی و یا گروهی پیروی
کنند که جایگاهی در فکر آنها ندارد اگر یکشهروند ایرانی بتواند میزان
آگاهی خود را از حقوق فردی و اجتمائی خود بالا ببرد وحکومتی بر مسند
کار باشد کهنه در حرف بلکه در عمل بر عقاید همگی افراد جامعه احترام
بگذرد آن وقت میتوان از ایرانی اباد ورو به توسعه در همگی زمینه ها یاد
کرد وجود آزادی بیان و عقیده باید به حدی باشد کههمگی افراد لبخند
رضایتمندی بر لب داشته باشند. چون وجود آزادی مطبوعات و یا اعتراضهای
مفید و بجا شهروندان میتواند زمینه پیشرفت و دلگرمی مردم یک جامعه
راتامین کند . متاسفانه جمهوری اسلامی در برخورد با آزادی بیان و عقیده
اول منافع ولایت فقیه وحکومت و دولت را مد نظر میگیرد این گونه نگاه
از نظر جامعه دمکراتیک مردود میباشد و یک استراتژی است کهجنبه خود
خواهانه میباشد چرا تامین آسایش و آرامش افراد جامعه در گرو وجود آزادی
بیان و عقیده نهفته ست . در یککشور بزرگ مثل ایران که طیفهای عقیدتی و
مذهبی گوناگونی در آن زندگی میکنند احترام بهرای مردم نه در ظاهر بلخ
در عمل نیز باید نمایان باشد و مردم بتواند آزادانه عقیده شخصی خود
بدون هیچ ترسی ابراز کنند اگر اینگونه باشد میتوان دید که شهروندان
ایران یکی از قابل احترام ترین شهروندان با اعتباری جهانی خواهند شد
نوع برخورد جمهوری اسلامی و سرکوب عقاید افراد میتواند زمینه فرقه
گرایی مذهبی و عقیدتی را ایجاد کند ولی اگر به غیر از این باشد یعنی
احترام متقابل به عقاید افراد وپیروان سایر ادیان و افراد فعال در
رسانه وخبر رسانی تامین گردید آن وقت خواهیم دید چه ثمراتی مثبت و
مفیدی در جامعه نمیان میگردد .
گزارش
جلسه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی 6 جولای 2016
جمشید غلامی سیاوزان
جلسه ماهانه اعضای کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی در روز
چهارشنبه 6 جولای 2016 ساعت 18 به وقت اروپای مرکزی به حضور اعضای
کمیته و جمعی دیگر از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران با خوش
امدگویی به حاضرین توسط مسئول جلسه خانم پریسا حسین پور در اتاق پالتاک
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران کمیته اقوام برگزار گردید و برنامه
سازان و سخنرانان به ارائه مطالب خود پرداختند.
حاضرین در جلسه: بانوان: پریسا حسین پور، عابده کدخدایی، جمیله
بدیرخانی، سپیده صفری – راضیه لطف الهی هلان – فاطمه قادری فرد –
مونیکا قریشی – سهیلا مرادی – اتنا دولتخواه – درسا دره شوری – دلارام
درو شوری – ریحانه خیراندیش – لیدا اشجعی اسالمی و اقایان : نیما
کاظمی نژاد – مسعود نقلی – عبدالخالق امیری – سامی امیری - محمد
ابوطالبی – جمشید غلامی سیاوزان – محمدرضا برزگر – محمد حسن همتی –
حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی – نادر شاچری – امیر مرتضی قوچانی پور
پسندیده – عبدالرشید سفاری – بهروز خسروی – محمد مرادی اشکفتی – محمد
دهقانی – احسان فتاحی – امیر صابرپور
اقای نیما کاظمی نژاد مقایسه ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون
اساسی ایران را انجام دادند.
ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر(هر کس حق ازادی عقیده و بیان دارد و حق
مزبور شامل ان است که از داشت عقاید خود بیم واضطرابی نداشته باشد در
کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشاران به تمام وسایل ممکن و بدون
ملاحظات مرزی ازاد باشد.این ماده یکی از مواد مهم اعلامیه می باشد که
چالشهای بسیاری ایجاد کرده است و همینطور یکی از اساسی ترین مواد می
باشد اهمیت ان بر می گردد به اهمیت دین و عقاید در جوامع جهان.
دین و عقاید در جهان سنتی و گذشته از اهمیت فراوانی برخوردار بودند
پایه های زندگی افرادبه شمار می رفتند ارزش فراوانی داشتندبر اساس دین
جنگهای بسیاری رقم زده شدعقاید بسیاری از تحولات دنیار را رقم زد.در
گذشته انسانها بر اساس دین و عقیده شان شناخته می شدند احترام و عزت نه
بر اساس انسان بودن بلکه دین و عقیده بود که داور برتری انسانی بود.
حق آزادی بیان که یکی از حقوق اساسی و مهم بشری است در اسلام با عنوان
اصل شورا، امر به معروف و نهی از منکر، قول احسن و... مورد حمایت و
تاکید قرار گرفته است؛ همچنین در اسناد بینالمللی حقوق بشری نیز این
حق مورد حمایت قرار گرفته و به کرات از آن نام برده شده است. کشور
جمهوری اسلامی ایران از یک طرف حکومت خود را بر مبنای قوانین اسلامی
بنا نهاده و از طرف دیگر جزو ملتها و کشورهایی است که از جمله
امضاکنندگان اسناد بینالمللی حقوق بشری است، لازم به توضیح است که
دولت ایران در سال 1347 بدون هیچگونه پیش شرطی میثاق بینالمللی حقوق
مدنی و سیاسی را امضا کرده و در سال 1354 به تصویب مجلس رسانده است،
بنابراین با توجه به آنکه کشور ایران عضو این میثاق است، لذا ملزم است
مفاد آن را به طور کامل رعایت کند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
در بخش مربوط به حقوق ملت، از حق آزادی بیان حمایت شده و آن را جزو
حقوق اساسی افراد به شمار آورده است و این خود نشان میدهد که این حق
در قانون ایران دارای ارزش و اعتبار حقوقی است و کسی نمیتواند منکر آن
شود. در این پژوهش سعی شده است با بهره گیری از منابع موجود و تحلیل
محتوا به بررسی وضعیت حقوق بشر و عقیده در پرتو قانون اساسی ایران
بپردازیم.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صراحت از عبارت آزادی بیان و
اندیشه یادی به میان نیامده اما آزادی بیان و عقیده را میتوان به طور
ضمنی از اصل 23 استنباط کرد. این اصل مقرر میدارد: «تفتیش عقاید ممنوع
است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مواخذه
قرار داد...». ظاهرا این اصل فقط به آزادی عقیده اشاره دارد اما به نظر
میرسد منظور از تدوین این اصل، آزادی بیان و عقیده است چرا که این امر
بدیهی است تا زمانی که یک عقیده و اندیشهای ظاهر و ابراز نشود،
نمیتوان آن را مورد مواخذه و تعرض قرار داد، پس بنابراین میتوان
آزادی بیان عقیده و اندیشه را از این اصل استنباط کرد. اصل دیگری که
میتوان گفت به آزادی بیان اشاره دارد، اصل 24 قانون اساسی است که در
آن مقرر شده «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل به
مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین میکند». در
این اصل به یکی از مصادیق برجسته و بارز آزادی بیان یعنی«آزادی مطبوعات
و نشریات» اشاره شده که افراد (شهروندان) میتواند دیدگاهها،
اندیشهها و عقاید خود را از طریق نوشتههای کتبی یعنی مطبوعات و
نشریات ابراز دارند. اگرچه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (اصل
24) آزادی بیان به صراحت و به طور کامل همچون عبارات مندرج در این
میثاق بینالمللی، بیان نشده و فقط به عبارت آزادی مطبوعات اشاره شده
است ولی میتوان گفت با توجه به آنکه در ماده 19 میثاق، عبارت آزادی
بیان و اطلاعات از هر نوع و قید به صورت شفاهی، کتبی، چاپ یا به صورت
هنری یا به هر وسیله دیگر، به خوبی نشان میدهد که با توجه به عضویت
ایران در این میثاق، اعمال حق آزادی بیان تمام مصادیق بالا را شامل
میشود. در واقع یکی از تکالیف قانونی دولت جمهوری اسلامی ایران اهتمام
در «بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینهها با استفاده صحیح
از مطبوعات و رسانههای گروهی و وسایل دیگر» (بند 2 اصل سوم) است. این
اصل تایید بر این مطلب است که مطبوعات و نشریات به عنوان مصداق آزادی
بیان مورد استفاده افراد است چرا که میتواند ابزار مناسبی برای رشد
فرهنگی و ارشادی شهروندان جامعه باشد.خانم سپیده صفری دلنوشته ای تحت
عنوان برای کولبران کردستان برای حاضرین قرائت کردند.
دل به كوه و كمر مي زنند براي يك لقمه نان و همه دارايي آنها باري است
كه به پشت ميكشند. مي دانند پيشه شان خلاف قانون است اما راه چاره اي
جز قاچاق كالا جهت گذران زندگي براي مرز نشينان وجود ندارد. آنها در
سختترين شرايط جوي با به جان خريدن خطراتي چون اصابت با مين هاي
مانده از دوران جنگ تحميلي، برخورد با پليس مرزي و... هر صبح خود را به
شب مي رسانند به اميد آوردن تكه ناني برسر سفرههاي خانه هاي كوچك و
روستايي شان. اين روزها در امواج خروشان اخبار تلخي زندگي آنان گم شده
است مگر هر از گاهي كه كولبري قرباني بگيرد تا توجه ها بهآنان جلب
شود.
کولبر داستان زندگی واقعی است که هر روز در نوار مرزی ایران تکرار می
شود، دوباره و دوباره. سایه مرگ گام به گام در تعقیب مردمان این سرزمین
است؛ همین مردمان اما به غفلتی یا لغزشی، یا جان از کف می دهند یا یک
قطعه از تن خود را؛ معلول می شوند و سربار. آنان سالیان درازی است که
گذشته اند از مرز جان. اینجا مردمان را نمی توان به جوان و پیر تشخیص
داد. چهره ها خسته است و تکیده. زن و کودک، مرد جوان و کهنسال، کمرها
خمیده است. امروز قصه ما همان داستان تکراری «کولبر»هاست.
اقای جمشید غلامی سیاوزان با موضوع اقوام اذری بخش 2 سخنرانی کردند.
تاکنون علیرغم درخواست های متعدد فعالان مرتبط با جمعیت های مختلف
زبانی ایران برای گنجاندن گزینه زبان در سرشماری های دوره ای جمعیت،
تاکنون هیچ گونه آمارگیری رسمی در این زمینه به عمل نیامده است. در
نتیجه هیچ گونه آمار رسمی هم در مورد تعداد جمعیت های زبانی مختلف در
ایران وجود ندارد. هر گروهی هم با توجه به منافع خود آمار دلخواه خود
را ارائه می دهد. بیشتر منابع این گروهها هم سایت های خارجی است که در
صحت اطلاعات آنها به علت عدم دسترسی به منابع داخلی همواره شک و تردید
وجود دارد. بیش از 40 درصد جمعیت ایران یعنی چیزی در حدود 30 میلیون
نقر به زبان ترکی صحبت می کنند.
آذریهای ایرانی (به ترکی آذربایجانی: ایران آذربایجانلیلاری، ایران
آذریلَری)، جمعیت آذری بومی ایران، دومین گروه قومی ایران پس از
فارسیزبانان، بزرگترین گروه قومی ترک زبان که در گوشه شمال غربی کشور
در حدفاصل دریای خزر و دریاچه ارومیه جمعیت حداکثری را تشکیل میدهند.
زبان اولشان ترکی آذربایجانی که ترکی، آذری و آذربایجانی نیز نامیده
میشود و ساختاری شبیه به ترکی استانبولی ولی با لهجهای متفاوت دارد.
نیمی از آذریها شهرنشین هستند که بزرگترین شهرهای این قوم به ترتیب
تبریز، ارومیه، اردبیل، زنجان، خوی و مراغه است،علاوه بر این حدود ۱/۳
از جمعیت تهران را نیز شامل میشوند، آذریها به صورت اقلیتهای قابل
توجهی در شهرهایی نظیر همدان، قزوین و کرج سکونت دارند. سبک زندگیشان
با دیگر اقوام ایرانی فرقی ندارد. همچنین در میان قشرها طبقات بالایشان
ازدواجهای مختلط قابل توجهی با دیگر اقوام وجود دارد. تفاوت قابل
ملاحظهای در آداب و رسوم میان روستانشینان آذری با روستاهای
فارسیزبان به نظر نمیرسد. اکثریت آذریها به مانند بیشتر اقوام
ایران، مسلمان شیعه با فرهنگ ایرانی هستند.
آذربایجان یکی از مهمترین مراکز تحولات سیاسی در تاریخ پس از اسلام و
بویژه پس از تضعیف حکومت مغولها بر ایران بوده است. ترک زبانان
آذربایجان عموماً بازماندگان مردم قدیمی تری هستند که به زبانهای
ایرانی سخن میگفتند و به طور جزئی هنوز در منطقه حضور دارند. مهاجرت
عظیم ترکان اغوز در قرون یازدهم و دوازدهم میلادی به تدریج آذربایجان
را نیز چون آناتولی ترکیزه کرد. ترکان آذری شیعهاند و بنیانگذار
سلسلهٔ صفوی. یکجا نشینند گرچه در استپ مغان چوپانانی از آنان حضور
دارند به نام ائل سون (قبلاً: شاهسون) به شمار حدوداً ۱۰۰۰۰۰ تن؛ آنان
نیز چون دیگر عشایر ایران در دورهٔ رضا شاه مجبور به زندگی یکجانشینی
شدند.
بیشتر آذربایجانیها خود را ترک میدانند و به آنها ترک گفته میشود
ولی بر هویت ایرانی خود که نه تنها توسط پیوند دینی شیعه بودن بلکه
توسط عوامل فرهنگی، تاریخی، و اقتصادی تقویت میشود نیز اصرار دارند.
حکومت صفویان در سال ۸۸۰ به رهبری شاه اسماعیل صفوی تاسیس شد. نخستین
پایتخت صفویان شهر تبریز بود که بعدها بر اثر حمله عثمانیها به شهر
قزوین و پس از آن به اصفهان انتقال یافت. شاه اسماعیل صفوی یک ترکزبان
محلی بود که در اردبیل متولد شده و دوران کودکی و نوجوانی خود را سپری
کرده بود. او با تخلص "خطایی" همچنین یکی از مهمترین شاعران شعر
آذربایجانی نیز بحساب میآمد. در حالی که بیشتر مردم ایران پس از
صفویان دارای مذهب سنی بودند، صفویان بیشتر مردم ایران را شیعه کرده و
ایران را تحت این ایدئولوژی متحد کردند. صفویان نخستین حکومت ایرانی پس
از اسلام بودند که توانستند تمام بخشهای ایران را زیر یک پرچم درآورند
و حدود مرزهای ایران را به حدود مرزهای پیش از اسلام این کشور درآورند.
آنها توانستند ایران را دوباره بعنوان یک قدرت منطقهای مطرح سازند.
حضور کارگران ماهرِ آذری (بهویژه در میان کارگران پروژهای مانند
جوشکار و مونتاژکار و مانند آن) در مقایسه با کارگران دیگر مناطق ایران
چشمگیر است. توان فنی و اجرایی کارگران آذری از چنان حدی برخوردار است
که در قرارداد بعضی از پروژهها قید میشود که پیمانکار تا چه حد و
اندازهای میتواند از کارگران آذری استفاده کند.
فراتر از بازاریهاها و کسبهی آذری زبان که بسیاری از شهرها و از جمله
تهران را تقریباً در اشغال خود دارند، بسیاری از کلان سرمایهداران
ایرانی هم آذری زبان بودهاند و آذری نیز هستند. بههرروی، اقتصاد
تجاری ایران بدون بازار تبریز و دیگر بازارهای آذربایجان بهسرعت برق
ازهم میپاشد.
حضور آذری زبانها در بافت اقتصادی تهران بهگونهای است که اعتصاب یک
روزهی آذریها در این عرصه، تهران را فلج میکند. حقیقت این استکه نه
تهران بدون آذریها بهلحاظ اقتصادی دوام خواهد داشت و نه آذریها بدون
تهران میتوانند وضعیت اقتصادیـتجاری خودرا تداوم ببخشند. بهعبارت
دیگر، اگر برای نامگذاری مجدد تهران قرار را برقومیتـملیتیابی
بگذاریم؛ در پایان این «تحقیق» میبایست نام تهران را براساس ترکیب
(تِه+ران) بهآذریران [آذری+ران] تغییر بدهیم.
بی تفاوتی جوامع و شهروندان به حوادث مختلف از جمله بی عدالتی، تبعیض،
جرم و جنایت از آفت های اصلی توسعه جوامع بشری به شمار می رود.
گستره عظیمی از فقر، نابرابری، تبعیض، فساد، نفرت پراکنی، اقدامات
نژادپرستانه، تخریب محیط زیست، بی اخلاقی، سرکوب و از طرف سیستم حاکم
بر ترک های آزربایجان تحمیل می شود، ولی مشاهده می شود که شهروندان
آزربایجانی در چنین مواقعی فاقد حساسیت هستند و سعی می کنند در چنین
مسائل و موضوعاتی در گیر نشوند.
در اکثر مواقع دیده می شود که واکنش های انتقادی از سوی ترک های
آزربایجانی به رویدادهایی که جنبه اجتماعی داشته و وقوع آن به ضرر کل
جامعه ترک می باشد، دیده نشود.
بالارفتن هزینه فعالیت سیاسی، باعث افزایش تمایلات محافظه کارانه شدید
در بین شهروندان ترک آزربایجانی شده است. به همین خاطر مردم کمتر
حاضرند برای مسایل مهم ملی و اجتماعی شان، هزینه پرداخت کنند. در چنین
مواقعی معمولا نوع واکنش ها و اعتراضات خود را طوری تنظیم می کنند که
کمترین هزینه برای آنان و نزدیکانشان داشته باشد.
درماندگی
درماندگی، نا امیدی، بی قدرتی و افسردگی در بین افراد جامعه در
آزربایجان به بی تفاوتی سیاسی دامن زده است.
تبلیغات روانی حاکمیت دیکتاتوری ایران و تعریف و تمجید از قدرت نظامی و
اطلاعاتی خود چنین ذهنیتی را در بین بسیاری از شهروندان ترک بوجود
آورده که این حاکمیت را با این قدرت نظامی و قوه قهریه نمی توان ساقط
کرد.
شکل گیری چنین ذهنیتی در تفکر افراد سبب بوجود آمدن درماندگی در بین
افراد جامعه شده که بی تفاوتی فزاینده ای را در جامعه آزربایجان بوجود
آورده است که از قدرت و امکانات نابرابر و کمتر در برابر حاکمیت
برخوردارند.
گزارش جلسه سخنرانی روز جهانی منع شکنجه در هانوفر
پریسا حسین پور
این جلسه در تاریخ 2 یولی بمناسبت روز جهانی منع شکنجه در ساختمان
کروکوس در شهر هانوفر به همت اعضا نمایندگی هانوفر و مدیریت محمد حسین
بیداروند و با منشی گری پریسا حسین پوربرگزار گردید
مهمانان ویژه: خانم میترا درویشیان، آقایان جهانگیر گلزار، نعمت ملا ،
آرمان،
وعلاوه بر مهمانانی که از هانوفر، کلن، هامبورک، کیل و .. دیگر حاضرین
در این جلسه: صدیقه جعفری، نیناسبز، سیمین مسکینی ، شیوا کرمی مکوند،
پریسا حسین پور، ،سپیده نامور، علیه رحمانی، محمد حسین بیداروند، مسعود
نقلی، مسعود رئیسی، مجتبی قاسمی سامنی ، سامان راکی، بهزاد محمدی،
بهادر تهی ماسوله ، عیسی بیل هر ، ایمان گنجی ، فرزام فیض، آرمان
حاضرین در اتاق پالتاک: سعید کامیاب پور ، امیر صابرپور ، محمدرضا
برزگر ، درسا دره شوری ، دلارام دره شوری ، زرین تاج الیاسی ، لیدا
اشجعی ، جمشید غلامی سیاوزان ، مارال الیاسی و گلستان جو ،جمیله
بدیرخانی ، عابده کدخدایی ، مصطفی خداکرمی، حمید تبریزی ، آتنا
دولتخواه ، نوشین قادری فرد و بسیاری از هواداران حقوق بشر
مسئول جلسه ی آقای محمد حسین بیداروند ضمن خوش آمدگویی به حاضرین ،
جلسه را با دعوت اولین سخنران خانم پریسا حسین پور فعال حقوق بشر در
رابطه با کنوانسیون منع شکنجه آغاز کردند که به متن آن به شرح زیر
میباشد :
کنوانسیون منع شکنجه: به معنی هر نوع آزار و اذیت بدنی و رفتار
اهانت آمیزو غیر انسانیه یعنی این کنوانسیون فقط شامل شکنجه به معنای
کلاسیک کلمه نیست هرنوع مجازات ظالمانه و غیر انسانی و اهانت آمیز و
تحقیر کردن افراد هم شامل میشود و درکل هرچیزی که جایگاه و منزلت انسان
رو خدشه دار کند که شامل شکنجه میشود، که در طول تاریخ عنصر شکنجه از
جمله مهمترین وسیله برای رعب و وحشت در میان مردم از سوی حاکمان دولت و
صاحبان قدرت و نظامهای مختلف جامعه ی بشری بوده و برای رسیدن به اهداف
خودشون مردم رو شکنجه و سرکوب کردند که در واقع باید بگویم که هنوزم
این روش قرون وسطائی متاسفانه وجود دارد و هنوزم ادامه دارد در بعضی از
کشورها مثل دولت جمهوری اسلامی ایران و ...
که در همین جا اشاره میکنم که تمام مجازاتهای بدنی اعم از قصاص و حد که
درقانون جمهوری اسلامی ایران وجودداره و نیز جزو شکنجه محسوب میشود که
همینطور که ذکر کردم در قانون دولت ایران یک نوع مجازات داریم به اسم
حد که دولت جمهوری اسلامی ایران این حد رو ظالمانه و شکنجه قلمداد
نمیکنه و نظرش بر اینه که بایستی وجود داشته باشد و اومدن به اسم
اسلامی که از اول کتابش تا آخرش متاسفانه کشت و کشتار و خون ریزیه
استفاده کردن و تمام قوانین جمهوری اسلامی ایران قوانینش بر پایه ی دین
و شریعت است ..!
قبل از هرچیزی من باید نکته ی جالبی را ذکر کنم : اینکه قبل از ظهور
جمهوری اسلامی ایران در 15 فروردین سال 1347 به میثاق حقوق مدنی وسیاسی
پیوست و در 17 اردیبهشت ماه سال 1354 به اون اعتبار قانونی بخشید و
خودش را به این میثاق متعهد کرد که این میثاق از 53 ماده تشکیل شده است
که در ماده ی 7 این میثاق هم به شکنجه اشاره کرده و ذکر شده است : که
هیچ کس را نباید مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار داد . حال جالبش این
است که به خود کنوانسیون منع شکنجه هنوز نپیوسته ایران و اعلام کرده که
این کنوانسیون طبق موازین اسلامی نیست. در رابطه با کنوانسیون منع
شکنجه کنوانسيون منع شکنجه و رفتار يا مجازات خشن، غير انساني يا تحقير
کننده مصوب 10 دسامبر 1984/ قطعنامه شماره 46/39 مجمع عمومي سازمان ملل
متحد قدرت اجرائي کنوانسيون، 26 ژوئن 1987.
کشورهاي طرف اين کنوانسيون (ميثاق)
-
با توجه به اصول مندرج در منشور سازمان ملل متحد که شناسائي حيثيت ذاتي
و حقوق برابر و غيرقابل انتقال تمام اعضاء خانواده بشري را مبناي
آزادي، عدالت و صلح در جهان اعلام داشته است.
-
با توجه به اينکه حقوق مذکور از شان و منزلت ذاتي انسان سرچشمه گرفته
است.
-
با توجه به تعهدات دولتهاي امضاء کننده منشور، بهويژه ماده 55 آن که
اعتلاي رعايت و حرمت حقوق بشر و آزاديهاي اساسي را متذکر ميشود.
-
با در نظر گرفتن ماده پنجم اعلاميه جهاني حقوق بشر و ماده هفتم
کنوانسيون بين المللي حقوق مدني و سياسي که مقرر داشته است: هيچکس را
نميتوان مورد آزار و شکنجه و يا مجازات و رفتارهاي ظالمانه و
غيرانساني قرار داد که سلب کننده حقوق مدني و اجتماعي فرد است.
-
با توجه به اعلاميه مجمع عمومي 9 دسامبر 1975 مبني بر حمايت از
انسانهائي که مورد شکنجه و اعمال ظالمانه، غيرانساني و رفتارهائي که
باعث سلب حقوق مدني و اجتماعي آنها مي شود.
با آرزو و تلاش و تاثيرگذاري بيشتر عليه شکنجه و ديگر
اعمال وحشيانه و غيرانساني و مجازات و رفتارهائي که حقوق انسانها را در
سراسر جهان به مخاطره مي اندازد.
قسمتاول
ماده اول: -
از نظر اين کنوانسيون شکنجه چنين تعريف ميگردد: هر عمل عمدي که بر اثر
آن درد يا رنج شديد جسمي يا روحي عليه فردي به منظور کسب اطلاعات يا
گرفتن اقرار از او و يا شخص سوم اعمال ميشود، شکنجه نام دارد.
(همچنين) مجازات فردي به عنوان عملي که او يا شخص سوم انجام داده است و
يا احتمال مي رود که انجام دهد، با تهديد و اجبار و بر مبناي تبعيض از
هر نوع و هنگامي که وارد شدن اين درد و رنج و يا به تحريک و ترغيب و يا
با رضايت و عدم مخالفت مامور دولتي و يا هر صاحب مقام ديگر انجام گيرد،
شکنجه تلقي مي شود. 2- اين ماده خللی نسبت به اسناد بين المللی و يا
(مصوبات) قوانين داخلي کشورها که مفهوم وسيعتري براي شکنجه درنظر گرفته
اند، وارد نمي کند. (بايد براساس همان مفهوم وسيعي که آن سند بين
المللي و يا قانون داخلي درنظر گرفته است، عمل نمود).
ماده دوم:
1- هر دولت
عضو اين کنوانسيون، موظف است اقدامات لازم و موثر قانوني، اجرائي،
قضائي و ديگر امکانات را جهت ممانعت از اعمال شکنجه در قلمرو حکومت
خود، به عمل آورد.
2- هيچ وضعيت استثنائي کشوری، مانند جنگ و يا تهديد به جنگ، بي ثباتي
سياسي داخلي و يا هرگونه وضعيت اضطراري ديگر، مجوز و توجيه کننده اعمال
شکنجه نمي باشد.
3- دستور و حکم مقام مافوق (حکومتي) و يا مرجع دولتي، نمي تواند توجيه
کننده عمل شکنجه باشد.
ماده سوم:
1- هيچ دولت
عضو، فردي را که جانش در خطر است و مورد شکنجه واقع خواهد شده، به
دولتي که زمينه واقعي (چنين اعمالي را) دارد، مسترد نخواهد کرد.2- به
منظور پايان دادن به ايجاد زمينه های عمل شکنجه، مراجع شايسته و صلاحيت
داري بايد درنظر گرفت تا بتوان بدينوسيله دولتي که وجود نمونه هاي فاحش
و آشکار و عملی شکنجه و نقض مداوم حقوق بشر در آن مشاهده مي شود را
بررسي کنند.
ماده چهارم:
1- هر دولت
عضو، مراقب و مطمئن خواهد شد که تمام انواع شکنجه تحت قوانين جنائي،
جرم محسوب گردد و براي کسي که مبادرت به انجام شکنجه مي کند و يا کسي
که در انجام اين عمل با او مشارکت و همکاري مي نمايد، جرم شناخته شود
و ...
حال با توجه به این کنوانسیون اگر چه دولت جمهوری اسلامی ایران شکنجه رو
بعنوان یک جرم تعریف نکرده و به کنوانسیون منع شکنجه نپیوسته اما در
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و قانون مجازات اسلامی ایران در رابطه
با شکنجه ذکر شده است : که در اصل سی و هشتم قانون اساسی ایران ذکر شده
است : هرگونه شکنجه و آزار و اذیت برای اقرار یا کسب اطلاعات یا اجبار
شخص به شهادت یا اقرار سوگند مجاز نیست و چنین اقرار یا سوگندی را فاقد
ارزش و اعتبار میداند ، و در ماده ی 578 قانون مجازات اسلامی ایران هم
ذکر شده است : هریک از مستخدمین و ماموران قضائی دولتی یا غیر دولتی
برای اینکه متهمی را مجبور به اقرار و آزار و اذیت بدنی نمایند علاوه
براینکه قصاص میشن باید دیه بپردازند و به حبس شش ماه الی یک سال محکوم
میشوند و یا در صورت فوت قربانی یا متهم در زیر شکنجه اون بازجو یا
بازپرس حکم انجام یک قتل را دارد و بایستی مجازات گردد.
در کل قانون منع شکنجه در ایران به چندین گونه تعریف شده است که اگر
اعمال بشود شامل شکنجه ست و نبایستی باشد : 1 : هرگونه آزار و اذیت
بدنی برای گرفتن اقرار و نظیر آن و یا نگهداری زندانی به صورت انفرادی
2 : یا چشم بند زدن به زندانی در حین بازجویی یا محیط زندان 3 :
استفاده از داروهای روان گردان برای زندانی یا کم و زیاد کردن داروی
زندانی 4 : و یا فحاشی و استفاده از کلمات رکیک و تحقیر کردن زندانی 5
: انجام اقداماتی که باعث فشار به زندانی بشود 6 : یا جلوگیری از
ملاقات زندانی با خانواده یا وکیل که از حقوق اولیه ی هرزندانیه 7:
جلوگیری از هواخوری زندانی و یا محروم کردن زندانی از خدمات پزشکی و ..
که در دولت جمهوری اسلامی ایران متاسفانه اینها فقط در حد نوشتن بوده
است به طور آشکارا میبینیم که هر روزه شاهد خبرهای ناگوارها هستیم از
سوی زندانیان که به شکلهای مختلف شکنجه و آزار میدن و زندانیان رو حتی
از ملاقات با خانواده که از حقوق اولیه ی هرانسانی است منع میگردد مصل
نرگس محمدی و یا حتی شاهرخ زمانی یا احمد زید آبادی یا خانم طلوعی و
.... از قربانیان شکنجه بودند و هستند ..
به امید روزی که شاهد بیعدالتی در هیچ جای دنیا نباشیم ..
و در ادامه آقای جهانگیرگلزار با موضوع خشونت اسباب تداوم استبداد
سخنرانی نمودند که به شرح ذیل میباشد :
انسانها دوست دارند که در آزادی و در وضعیت معیشتی بدون فشار زندگی کنند
. شاید بتوان گفت که اولین دغدغه هر انسان اطمینان از ادامه حیاتش می
باشد .
مهمترین و اصلی ترین حق ، حق حیات است و بقیه حقوق کیفیت حق حیات را
کامل و بهتر می کنند . بدون برخوردار شدن از مثلا حق رشد و یا حق تحصیل
، انسان از کیفیت زندگی برخوردار نمی گردد . انسان وقتی از تمامی حقوق
برخوردار است ، انسان آزادی می باشد . بدون داشتن آزادی مهم نیست که در
کجا باشیم ، در درون خود ، در زندان خواهیم بود .
می دانید که هر انسان استقلال دارد که تصمیم بگیرد و آزاد است در انتخاب
نوع تصمیم خود .
در انتخاب و تصمیممان اگر حق دیگری را ضایع نکنیم ، کسی نباید مانع ما
بشود .
حکومتها در هر نوع و شکلش چون بن مایه خود را از قدرت می گیرند نمی
توانند از حق همگان دفاع کنند . اکثرا از منافع بخشی از جامعه دفاع می
کنند . در ایران می گویند قدرت بی پدر و مادر است . یعنی امروز طرفدار
این گروه است و فردا اگر قدرت ایجاب کند طرفدار عده دیگری خواهد بود .
در وطن ما ایران استبدادی با سوء استفاده از نام دین حکومت می کند .
البته این استبداد قدرتش را از ولی فقیه جعلی در اسلام می گیرد . شاید
بپرسید چگونه ؟ ولی فقیه بنا بر قانون اساسی و بنا بر عمل و نظریه
ولایت فقیه ، بر جان و مال و ناموس مردم بسط ید دارد
.
البته در عمل ولی فقیه
قدرتش را به تمامی ارگانهای تحت نظر خود تفویض می کند . مثلا 7000
نیروی جدید سرکوبگر نامحسوس بایستی محافظ چه کسی باشند ؟ معلوم است که
این افراد تربیت می شوند که حافظ ادامه حیات این نظام باشند . با چه
قدرتی ؟ با قدرتی که از رهبر می گیرند . یعنی این افراد به نوعی بر جان
و مال و ناموس مردم بسط ید پیدا می کنند .
اصلاح طلبان اعتقاد دارند که اگر به مردم خیلی فشار وارد شود و مخصوصا
فشار اقتصادی ، مردم به اعتراض بر خواهند خواست و ضد این نظام قیام
خواهند کرد . بنا بر این اگر وضعیت مردم بهتر بشود جلوی آشوبهای
اجتماعی گرفته خواهد شد . و از طرف دیگر معتقدند که کمی آزادی ، جامعه
را آرام می کند . بحث برخوردار شدن انسانها از حقوقشان نیست . بحث این
است که این نظام استبدادی چگونه ادامه حیات بدهد .
جناح تند رو رژیم اعتقاد دارد به ادامه حیات رژیم با هر نوع خشونت .
خشونتها تنها فیزیکی نیستند
. ترسهای روانی بسا تاثیرات بدتری از ترسهای ناشی از عمل فیزیکی دارند .
بدین خاطر مردم ایران روزانه با ترسهای مختلف زندگی می کنند .
ترس از پاره پاره شدن ایران ، ترس از نبود آینده ، ترس از نبود نیروی
جانشین . ترس ازاینکه ایران وارد جنگ بشود . ترس از گرسنگی . ترس از
بیکاری و ترس از اعتیادها ، ترس از نبود امنیت ، ترس از نیروهای سرکوب
مختلف و ...
این ترسها میدان عمل انسانها را فلج می کند .
انسانها امید به تحول را از دست می دهند . آقای رفسنجانی در دوره ای که
ریاست جمهوری را داشت گفته بود آدمهای گرسنه برنخواهند خواست
.
در حاضر یک سوم جامعه
شهری حاشیه نشینند . هموطنانی از روستاها که امکانات بسیار کمی برای
زندگی دارند ، برای ادامه زندگی به شهر ها مهاجرت می کنند تصور می کنند
که می توانند از امکانات زندگی در شهرهای بزرگ بهرمند شوند . متاسفانه
این افراد به حاشیه رانده می شوند و در محیطی کاملا آلوده از نظر محیط
زیستی و آلوده از نظر اجتماعی و فرهنگی واقعا حاشیه نشین می شوند .
فرزندان بسیاری از این خانواده ها بخاطر نبود امکانات مالی از درس
خواندن محروم می شوند فرزندان بسیاری از این خانواده ها بچه های کار می
شوند . مردان این خانواده ها بخاطر کسب درآمد های بسیار ناچیز و
فشارهای مختلف اجتماعی و معیشتی در گرداب اعتیاد می افتند و متاسفانه
بعضی از زنان این خانواده ها بخاطر فشار زندگی برای ادامه حیات و
اعتیاد به فحشا دچار می شوند . از جمعیت 55 میلیونی شهر نشین ایران 17
میلیون حاشیه نشین هستند و امکان حیات ناچیزی دارند . شهر نشینها هم
وضعیت بهتری ندارند . 10 میلیون از جامعه شهری در مناطق فرسوده زندگی
می کنند . وضعیت معیشت این افراد بهتر از حاشیه نشینها نیست .
در
ایران امروز اکثر جوانان سربار خانواده هستند . 60 درصد کارخانه ها
فعال نیستند و بقیه با 40 درصد توان کار می کنند . جوانان بیکار سربار
پدر و مادرانی هستند که اندوخته دوران جوانی و کوشش زندگی خود را می
باید با فرزندانی تقسیم کنند که در واقع این فرزندان بایستی عصای دست
والدین خود باشند
.
در این وقت کم نمی خواهم تحلیل اقتصادی از وضعیت معیشتی مردم بدهم .
مافیای واردات و مافیای قاچاق و مافیای صادرات و مافیای آقا زاده ها و
مافیای سپاه پاسداران و مافیای رهبری و مافیای بنیادهای 6 گانه دست در
دست هم اقتصاد ایران را واردات محور نموده اند و حیات اقتصاد ایران را
از او گرفته اند .
از
نظر اجتماعی فشارها کمتر از اقتصادی نیست . خشونتهای اجتماعی سال به
سال بیشتر می شود .
آقای شهریاری رئیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه در سال گذشته
گفته است : تعداد پرونده ها و خشونتها بیشتر شده است .
وی عنوان نموده است که بیش از دو هزار عناوین اتهامی مشخص شده است،: 50
درصد اتهامات کشوری که بیشترین عناوین اتهامی را به خود اختصاص
دادهآند به ترتیب سرقت مستوجب تعزیر با 12.80 درصد، ضرب و جرح عمدی با
9 درصد، توهین به اشخاص عادی با 6.43 درصد، ایراد صدمه بدنی غیرعمدی با
5.11 درصد، تهدید با 4.97 درصد، تخریب با 3.44 درصد، کلاهبرداری با
3.25 درصد، خیانت در امانت با 2.66 درصد و نگهداری و مالکیت موادمخدر
با 2.64 درصد بوده است. شهریاری عنوان نموده است که : مطالبه وجه بابت چک،
طلاق توافقی، مطالبه مهریه، مطالبه نفقه، طلاق به درخواست زوجه و الزام
به تمکین را از جمله 50 دعاوی اول کشور عنوان کرد.
پس یکی از اصلی ترین مشکلات اجتماعی ما طلاق است .
یعنی اختلافات فکری ، دخالت خانواده ها ، مشکلات مالی ، نبود آینده ،
آلودگی محیط زیست ، خشونتهای اجتماعی ، و ... دست به دست هم می دهند و
از هر 5 ازدواج یکی در سال اول درخواست طلاق می کند و نتیجه اش به گفته
آقای شهریاری برخوردهای قضایی در رابطه با طلاق است
.
اعتیاد به مواد مخدر که
بیداد می کند . 3 و نیم میلیون معتاد به انواع مواد مخدر و 500 هزار
معتاد به الکل نتیجه انواع خشونتهاست .
خشونتها و مشکلاتی که راه حل پیدا نمی کنند برای فراموشی و بی توجهی به
مشکل و حل آن ، راه حل را در اعتیاد می یابند . می دانید که یک سوم
معتادان به الکل در کشور زنان می باشند ؟ راه حل در فراموش کردن مشکل
نیست . تا زمانی که مشکلها با مخدر فراموش می شوند ، مشکلها هنوز سر
جای خود می باشند . مشکلها بایستی حل شوند و نه اینکه فراموش بشوند .
هر چه قدر تعداد معتادین بیشتر ، تعداد مخالفین این نظام کمترند . هر
چه تعداد معتادین کشور بیشتر ، مافیای مواد مخدر بیشتر بهره می برد .
توجه کنید ترسهایی که شماره کردم و مشکلات اجتماعی و مشکلات خانوادگی که
در طلاق راه حل می یابند و اعتیاد و خشونتهای خانوادگی و خشونتهای
اجتماعی همه در یک مجموعه قرار می گیرند برای راه حل یافتن بایستی
مشکلات را مجموعه ای بررسی نمود . آبشخور تمامی این مشکلات خشونت می
باشد .
خشونتی که حاصل روابط انسانی می باشد و یا از استبداد نتیجه می گیرد .
این جلسه به مناسبت روز جهانی علیه شکنجه برپا شده است . شما عزیزان که
وطن را رها کرده و با مشکلات اجتماعی و فرهنگی آلمان دست به گریبانید
خود را تحت چه نوع تبعیض و شکنجه حس می کنید ؟
خانواده ای که به امید تمرین در عشق آموزی ، با مشاجره و فشارهای مختلف
عصبی به ناچار تصمیم می گیرند که طلاق راه حل زندگی آنهاست ، از کدامین
شکنجه برخوردار می شوند ؟
معتادانی که مشکلاتشان حل نشده و مشکل جدید برای خود و خانواده خود تحت
نام اعتیاد بوجود می آورند . 16 تا 20 میلیون ایرانی از افراد خانواده
معتادان روزانه با مشکلات اعتیاد دست و پنجه نرم می کنند . این افراد
از کدامین شکنجه زجر می برند ؟
به خیابانهای ایران نگاه کنید . زن ایرانی از دست مامور سرکوبگر بیشتر
احساس فشار می کند و یا از دید مردان و یا از دست مردان و یا از زبان
آلوده مردان به کلمات زشت و یا هم از دست و چشم زبان مردان و برخورد
مامور خشونت طلب این نظام زجر می کشد؟
در ابتدای صحبتم توضیح دادم که آدمی حقوقی تحت نام استقلال و آزادی دارد
. وقتی استبداد حاکم نمی گذارد شهروندان را از حقوقشان بهرمند بشوند و
هر روز برای آنها حکم جدیدی صادر می کند ، شهروندان ایرانی از کدامین
شکنجه زجر می کشند ؟
تصور کنید که مردم ایران یک صدا خواهان دمکراسی بشوند و این مانع
برخوردار شدن انسانها از حقوقشان که استبداد دینی حاکم بر ایران است را
از سر راه تحول بردارند .
تصور غیر ممکنی نیست . اگر عده ای از هموطنان دفاع از حق خود و دفاع از
حق دیگری را شعار اعتراضات خود نمایند . این صدا ، صدای وجدان بیدار
اجتماعی کشور می شود و با تمام وجدانها پیوند می خورد و فضای تغییر را
ممکن می گرداند . ترسها زمانی بی تاثیر می شوند که حق طلبی ذهن را به
خود مشغول می کند .
جا
دارد از خانم ملیحه محمدی و اقای عظیم زاده و همه کسانی که از حق دیگر
شهروندان دفاع می کنند تفدیر کنم .
وقتی به مادر، ملیحه محمدی اجازه دیدن فرزندانش را در زندان به ناحق
رفته ، ی دهند ، آیا این شکنجه نیست ؟ وقتی آقای عظیم زاده با اعتصاب
غذای بسیار طولانی بیاد مردم می آورد که استبداد بی داد می کند و کارگر
ایرانی زندگی و آینده ای بسیار تاریک دارند ، جا دارد از او تقدیر نمود .
تحول و رسیدن به دمکراسی تنها با تغییر نظام ممکن نمی شود .
به خشونتها که در خانه اسباب تنش می شوند توجه بیشتری کنیم . وقتی یکی
از والدین و یا هر دو با هم ،برای فرزند به دلخواه خود تصمیم می گیرند
. و یا زمانی که زن برای مرد و یا مرد برای زن حق تصمیم قائل نیست .
وقتی آزادیها را بخاطر چشم و همچشمی محدود می کنیم . وقتی مد روز و مارک
لباس ارزش می شود . وقتی پر خوری را به سلامت ارجحیت می دهیم . وقتی
سلامت خود را بی اهمیت می شماریم . وقتی تملق کارمند و رئیس را می کنیم
. وقتی عقاید نادرست خود را تصحیح نمی کنیم . وقتی فقه تکلیف مدار برای
ما حقی قائل نمی شود و ما مطیع حرف نادرست ملای بی سوادی هستیم که برای
ما حکم صادر می کند و ما بخاطر ترس نادرست از عمامه مشکی او به او
ایرادی نمی گیریم . وقتی قرآن ناخوانده را و کتاب کاپیتال مارکس
ناخوانده را و اندیشه نا آشنا را به مسخره می گیریم . وقتی چهار کلام
اطلاع خود را به رخ همه می کشیم و وقتی مسئولیتی به ما داده می شود آن
را مایه تفاخر می کنیم . وقتی هموطن خود را مسخره می کنیم و در غیاب
کسی برایش صفحه می گذاریم و در حضورش او را بالا می بریم . همه این
اعمال شکنجه هایی است که ذهنیت استبدادی به جامعه و تن و روح ما وارد
می کند . و تمام این افکار و اعمال کسی را به نام سید علی خامنه ای که
روضه خوانی بیش نیست رهبر و ولی فقیه و نماینده خدا و صاحب مال و جان و
ناموس ما می کنیم و مطیع او می شویم و تنها در میهمانی و در صف نان به
او ناسزا می گوییم و دلمان خوش است که با ناسزا و نه تغییر اوو منصب
غصبی او ، ارام گرفته ایم . مجموعه تمام خشونتهایی که در سطح جامعه
بوجود می آیند در یک شخص و یا یک حزب و یا یک دولت متبلور می شوند و بر
مردم حاکم می گردند . در دوران پهلوی ، شاه خدایگان بود . در دوران
ولایت فقیه ، رهبر نماینده امام زمان است و حکم او حکم خداست . هر دو
اینها ضد حقوق انسانند.
اگر ما سعی کنیم خود را از شکنجه های روحی و روانی در درجه اول با
نزدیکان خود آزاد کنیم و سعی نماییم رابطه ما با خودمان و با دیگران و
با اجتماع و با طبیعت بر اساس عدم خشونت باشد ، رابطه ها رابطه دوستی و
شادی و رشد می شوند و بالطبع حکومت استبدادی امکان ادامه حیات نخواهد
یافت . تجربه موفق مردمان کشورها و انجمن های مدافع حقوق انسان به ما
راه تحول را نشان می دهند . تجربه را نباید از اول شروع کرد . تجربه را
بایستی از ادمه تجربه موفق دیگران پی گرفت
.
به مناسبت روز مبارزه با شکنجه بایستی عرض کنم . من با هر نوع شکنجه تحت
هر نامی مخالفم .
نمی شود اسم شکنجه را آقایان در فقه بگذارند تعزیرو به شکنجه کردن
مشروعیت بدهند .
آقای خلخالی در خاطراتش می نویسد که ما تعزیر می کنیم و آقای بنی صدر
مخالفت می کند و می گوید شما شکنجه می کنید
.در فقه آقایان تعزیر را بعد از محاکمه می کنند . این استبدادیان حتی بر
ضد نظر ساختگی خود ، شکنجه را قبل از محاکمه برای خرد کردن و به زانو
کشیدن انسان ابزار قدرت طلبی خود کرده اند
.
بدتر از شکنجه بدنی شکنجه روحی است . بسا دردهای شکنجه روحی تمام عمر با
انسان می مانند .
تحقیر انسانها و شکستن شخصیت از شکنجه بدنی به عقیده من بدترند . گاه
بایستی سالها تلاش نمود که سانسوری را از بین برد . برچسب زدن به یک
شخص هم شکنجه است .
دخالت در زندگی دیگران و حکم صادر کردن و فشارهایی که از این بابت بوجود
می آید نیز نوعی شکنجه اند
.
محدود نمودن آزادی و استقلال هر انسان نیز نوعی شکنجه است . مانع
برخوردار شدن انسانها از حقوق خود نیز خشونت است .
من
با هر نوع از این خشونتها مخالفم و مدافع حقوق همگانم و مخالف شکنجه
تحت هر نامی می باشم .
امید
به تغییر را نباید از دست داد .هر کس از خود باید شروع کند تا تحول ممکن بگردد .
در عمل به تغییر ، استبداد را به عنوان مانع برخوردار شدن انسانها از
حقوقشان می توان کنار گذاشت و در محیطی آزاد و رشد یاب زندگی نمود.
در ادامه آقای فرزام فیض فعال حقوق بشر و هنرمند در خصوص شکنجه
هایی که در دوران چندین ساله بازداشت داشته اند صحبت و نسبت به شکنچه
در بازداشت های ایران که به وی و دوستانش اتفاق افتاده بود، شهادت
دادند.
سپس خانم صدیقه جعفری
فعال حقوق بشر خاطرات زندان، اسارت و شکنجه دردهه شصت دولت جمهوری
اسلامی ایران را بازگو و شهادت دادند.
در ادامه آقای بیداروند از خانم میترا درویشیان دعوت کردند که برای حضار
یکی دیگر از داستانهای زیبای خود را برای حضار بخوانند .
داستان تصمیم بود . متن آن به شرح ذیل است :
بو، بوی عجیب گوشت تازه تمام محله را گرفته بود و صدای گوشخراش بچه یک
لحظه قطع نمیشد. دیشب علی باز دیر به خانه آمد. دهانش بوی مشروب و بدنش
بوی گند عرق میداد. چفت در را آرام باز کرده و مثل مار در رختخواب
خزیده بود.نمیدانست مریم تا همان چند لحظه پیش گوشهی حیاط به انتظارش
نشسته و نگرانش بود. با صدای تلوتلو خوردن پاهایش بر آسفالت کوچه متوجه
آمدنش شده و خود را به رختخواب رسانده بود، انگار که ساعتهاست خوابیده.
علی متوجه پاهای یخکردهی مریم شد ولی مثل همیشه زیر لب چیزی گفت و صدای
خرناسش فضای سرد و بیروح اتاق را پر کرد.
مریم با چشمهای قرمز به صورت علی نگاه کرد، اشک از کنار چشمانش بر روی
بالش میریخت. قبل از ازدواج چه آرزوهایی در سر میپروراند و چه خواب و
خیالهایی داشت.
بغض امانش نمیداد، آهسته آب بینیاش را بالا کشید و لحاف را روی دهان
فشار داد تا بغض گرهخورده آرام گیرد: «خراب بشود این دنیا! کاش
میتوانستم تنها زندگی کنم! به خاطر یک لقمه نان و به خاطر این که
آبرویم جلوی فامیل نرود و به خاطر این که دشمن شاد نشوند، باید چه
چیزهایی را تحمل کنم. لعنت بر این دنیا. کاش مرد بودم.»\
مانند هر روز سماور روشن و چای دمکرده درون قوری آماده است. با سر و
صورت نامرتب و چشمهای پفکرده و دهانی که از تلخی دستکمی از قیافهاش
نداشت، کنار سفره نشست. دستش را به طرف نان دراز کرد و پس کشید: «پات
شکسته بود یا خواب مجالت نداد که نتوانستی نان تازه بخری؟ ماشالا مثل
شازده خانمها زندگی میکنی! پنیر هم این قدر خشکه که رنگش عوض شده! تو
که عرضهی شوهرداری نداشتی چرا هول زدی؟
لعنت به پدر و مادر کسی که تو رو به ما قالب کرد.
آخه این بیدین و ایمانها از من چه میخواستند؟
فکر میکردین خر میشم صبح میرم سرکار، آفتاب غروب کرد، سر میندازم زیر
میآم خونه، هه زکی.»با لگدی به سفره برخاست.
لباسهای مچالهی نصفشب بر زمین ریخته را به تن کرد و با کفشهایی
پاشنهخوابانده از در بیرون رفت و تمامی زور و خشماش را روی در خالی
کرد. آنرا چنان برهم کوبید که بچه از خواب پرید.
دانه های تنهایی و بیکسی و چه کنم، به کی بگویم و به کی پناه ببرم از
صورت مریم به روی پاهایش میریخت. سفرهی بازنشده را جمع کرد. کهنهی پر
از شاش بچه را عوض کرد و کنارش دراز کشید و پستان جوان پر از شیرش را
بر دهان او گذاشت.
بچه با حرص شیرهی وجودش را میمکید. چشمهای عروسکمانندش را خواب پوشاند
و پستان از دهانش بیرون افتاد. کنار لپش از شیر خیس شده بود. آهسته از
کنارش بلند شد. همه جا را مرتب کرد و بچه را چندین بار آرام بوسید. با
اشکهایش حیاط را آب و جارو کرد: «کاش میتوانستم به خانهی پدر برگردم،
آبرویم در میان فامیل میرود. کاش میتوانستم از این شهر فرار کنم، نه
نمیشود، هزاران چاله و چاه سر راه است. چه باید کرد؟»
خسته و درمانده بود. نه راه پیش داشت و نه راه پس. گالن نفت را به دست
گرفت. از سر تا پا خیس شد.
کبریت کشید، نگاهی نگران از پنجره به اتاق انداخت. بچه خواب بود و از
دنیای بیرون بیخبر. کبریت را به لباسش نزدیک کرد، کف حیاط زانو به بغل
نشست. مانند هیزم تر آرام آرام سوخت. لبخندی بر لب داشت که: تصمیم خودش
بود نه دیگران!
صدای رادیوی همسایه فضا را پر کرده بود: درد بی دردی علاجش آتش است،
آتش است، آتش ...
و سپس خانم نامور و آقای سامان راکی دررابطه با کنوانسیون کودک و
پروتکل اختیاری در ارتباط بااعزام کودکان ایرانی به جبهه جنگ در سوریه
به بهانه مدافعان حرم صحبت و اقدام به نمایش فیلمی که چکونه جوانان را
تطمیع و به سوریه به ههانه پشت جبهه نمودند .
و در پایان مراسم آقایان فرزام فیض و آرمان با موزیک زنده همراهی
نمودند
این جلسه راس ساعت 18 به پایان رسید .
ابتدای صفحه |
بازگشت
|