آشنایی با کانون | نشریه | مواضع و بیانیه ها | درخواست عضویت | ارتباط با ما

ماهنامه بشریت شماره 175

 

گزارش ماهانه جلسه نمایندگی سوئیس , یکشنبه ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۶

منصور سیفی

جلسه ماهانه نمایندگی در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۶ برابر با ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۰۰: ۱۳ به وقت اروپای مرکزی در شهر زوریخ درمکانی به نام کازاما برگزار گردید.در آغاز جلسه آقای هادی زارع مسئول جلسه بعد از سلام وخیر مقدم با خواندن ماده ۲۶ از اعلامیه جهانی حقوق بشر که عبارت است از:  ۱_ هر كس حق دارد كه از آموزش و پرورش بهره مند شود . آموزش و پرورش لااقل تا حدودي كه مربوط به تعليمات ابتدايي و اساسي است بايد رايگان باشد . آموزش ابتدايي اجباري است . آموزش حرفه اي بايد عموميت پيدا كند و آموزش عالي بايد با شرايط تساوي كامل به روي همه باز باشد تا همه بنا به استعداد خود بتوانند از آن بهره گيرند .

۲_آموزش و پرورش بايد طوري هدايت شود كه شخصيت انساني هر فرد را به حد كمال رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادي هاي بشر را تقويت كند . آموزش و پرورش بايد حس تفاهم ، گذشت و احترام به عقيده ي مخالف و دوستي بين تمام ملل و جمعيتهاي نژادي يا مذهبي و همچنين توسعه ي فعاليتهاي ملل متحد را در راه حفظ صلح تسهيل نمايد .

۳_ پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به ديگران اولويت دارند، جلسه را به صورت رسمی آغاز نموده و سخنرانان و برنامه سازان این ماه را با ذکر نامشان معرفی کردند.

اولین سخنران این جلسه آقای احمد کاظمی زاده فعال حقوق بشر بودند. ایشان سخنرانی خود را با موضوع گزارشی از نقض حقوق بشر در مرداد ماه ۱۳۹۵و تحلیل آن آغاز نمودند.

آقای احمد کاظمی زاده در ابتدا عنوان کردند ، در مرداد‌ماه سال ۱۳۹۵ نقض سامانمند حقوق بشر در ایران همچنان مانند گذشته ادامه داشت، در این ماه حکم اعدام ۶۸ نفردر استان‌های البرز، آذربایجان غربی، خراسان رضوی، خوزستان، فارس، قزوین، کردستان، کرمانشاه، گلستان، گیلان، مرکزی، هرمزگان اجرا شد.

متأسفانه درمرداد‌ ماه ۹۵ تعداد قابل ‌توجهی از زندانیان اعدام شدند. از برجسته‌ترین گزارش‌های اعدام در این ماه باید به تایید دست کم ۲۰ اعدام؛ گزارش تکمیلی از اعدام زندانیان سنی مذهب زندان رجایی شهر کرج، محمد عبدالهی و چند زندانی دیگر در ارومیه اعدام شدند، شش زندانی در زندان مرکزی ارومیه اعدام شدند، رضا سبزواری مامور سابق پلیس در مشهد اعدام شد، اجرای حکم اعدام سه زندانی ‘پرونده حمیدیه’ در اهواز اشاره کرد.

در مرداد ۹۵درکنارتمام اعدام‌های صورت گرفته شاهد بخشش و نجات محکومین به قصاص نیز بودیم.

این ماه با تداوم تعرض به حقوق اولیه اقلیت‌های قومی و دینی در ایران همراه بود که از بارزترین آنها، بازداشت و بی خبری از یک زوج مراغه ای، بازداشت یک شهروند بلوچ در کوه ون، بازداشت بهزاد قنبری در قره ضیاالدین، بازداشت توام با ضرب‌و‌شتم دو شهروند اردبیلی بود.

در رابطه با نقض حقوق شهروندان بهایی شاهد تبعیض و آزار و اذیت ادامه دار اما کمتری نسبت به مدت مشابه سال قبل بودیم، گزارشات: بازداشت و بی‌خبری از یاشار رضوانی شهروند بهایی، دفن خودسرانه یک شهروند بهایی تبریزی در گورستانی دور افتاده ازجمله آنها بود.

آقای کاظمی زاده همچنین گفتند درزمینهٔ حقوق شهروندان اهل سنت نیز گزارش‌هایی منتشر گردید. از جمله طلبه مفقود شده حوزه علمیه چابهار از بازداشتگاه وزارت اطلاعات با خانواده تماس گرفت .

شهروندان مسیحی به خصوص نوکیشان این آئین نیز از نقض حقوق بشر در امان نماندند و به سیاق قبل قسمتی از پرونده نقض حقوق بشر در ایران را به خود اختصاص دادند بازداشت و بی خبری از وضعیت ۱۱ نوکیش مسیحی در اصفهان، بازداشت سه تن ازمسیحیان جمهوری آذربایجان توسط اطلاعات سپاه در تهران ازجمله این گزارشات بود.

از برجسته ترین گزارشات منتشره در زمینه حقوق کودکان می توان به محاکمه ۲ متهم به قتل زیر۱۸ سال در دادگاه اطفال، کودک آزاری شدید در رابطه پنهانی مادر جوان، ازدواج اجباری؛ جزییات خودکشی دختر ۱۱ ساله کامیارانی، ازدواج‌ کودکان بدون‌ ثبت در دفاتر‌ رسمی انجام می‌شود اشاره کرد.

ایشان در ادامه  گفتند در رابطه با حقوق زنان درایران همچنان در ماهی که گذشت قدم جدی برای تحقق شعار برابری جنسی از سوی دستگاه حاکم برداشته نشد، زنان ایرانی هم‌چنان شاهد نقض متعدد حقوق خود بودند، از پر اهمیت‌ترین گزارش‌های نقض حقوق بشر در حوزه حقوق زنان می توان به عفو بین الملل: ایران فعالان حقوق زنان را به دشمنی با نظام متهم می کند، تداوم پایین بودن میزان سهم زنان ایرانی از اشتغال، ممنوعیت دوچرخه سواری بانوان در مریوان اشاره کرد.

رویدادها و اخبار کارگری در مردادماه ۹۵ پرشماربود، ازجمله آنها، سیزده کارگر ایران چوکا با شکایت کارفرما احضار شدند، معوقات مزدی کارگران فرش پارس قزوین به ده ماه رسید، معوقات مزدی کارگران شهرداری خرم آباد و کارخانه آب معدنی داماش گیلان، کارگران کارخانه قند یاسوج: توان خریدن نان را هم نداریم، ابراهیم مددی به ۵ سال و ۳ ماه حبس تعزیری محکوم شد، احضار دو فعال کارگری به دادگاه، احضار مجدد فعالان صنفی آسفالت طوس به دادگاه را میتوان برشمرد.

همچنین در این ماه ۲۲ گزارش مربوط به مرگ کارگران در محل کار نیز منتشر شد.

درحوزه اصناف و حقوق صنفی این ماه خالی از حوادث نبود، پلمپ ۹۲ واحد صنفی عرضه کننده مانتو در تهران، پلمب ۲ واحد معدنی در آمل، پلمب ۴۴۰۰ فروشگاه به دلیل ارائه‌ پوشاک نامتعارف ازبرجسته‌ترین‌های گزارشات این رسته در مردادماه ۹۵ بودند.

IMG_3700

غالب گزارشات منتشره در حوزه محیط زیست باموضوع آلودگی هوا، محیط ‌زیست و کمبود آب در کشور همراه بود که از جمله مهم‌ترین این گزارشات میتوان به تصرف جنگل به بهانه وقف، آلودگی هوا؛ سی درصد کودکان تهرانی راشیتیسم دارند، دومین دریاچه‌ آب شور ایران خشک شد؛ خطر کویری شدن در یک قدمی فارس، شصت درصد فاضلاب تهران وارد اراضی کشاورزی می‌شود اشاره کرد.

IMG_3703آقای احمد کاظمی زاده در ادامه  به اخباری که به آنها توجه خاصی شده بود پرداختند ازجمله گزارش ها با توجه خاص می‌توان به پلمب ۴۴۰۰ فروشگاه به دلیل ارائه‌ پوشاک نامتعارف، برخورد پلیس با مانتوهای پشت نوشته، یک کشته، ۱۰۸ مجروح و ۷۰ بازداشتی در پی درگیرهای مردم بلداجی، بازداشت توام با ضرب‌و‌شتم دو شهروند اردبیلی، تجاوز به دختر نوجوان با رضایت والدین برای اجبار به ازدواج، قتل ناموسی زن ۲۰ ساله در مشهد، ممنوعیت دوچرخه سواری بانوان در شهر مریوان، سینماهاى حوزه هنری “لانتورى” را نمایش نمى‌دهند، مستند آقای نخست‌وزیر اجازه اکران نیافت، مادر معتاد: قیمت باران و بهار ۳ ساله ۱۵ میلیون تومان، تکی نمی فروشم،اشاره کرد.

ایشان همچنین در پایان به اخباری که به آنها توجه ای نشده بود پرداختند برای انتخاب مورد اول در این دسته باید به بازداشت و بی‌خبری از یاشار رضوانی شهروند بهایی، اشاره کرد که علیرغم اهمیت با واکنش و حساسیت زیادی در افکارعمومی روبرو نشد. همچنین قتل یک ترنسکشوال پس از اطلاع از هویت جنسی او، طلبه مفقود شده حوزه علمیه چابهار از بازداشتگاه وزارت اطلاعات با خانواده تماس گرفت، مرگ ۳۵۰ نفر در حوادث کار ۳ ماهه امسال، محاکمه ۲ متهم به قتل زیر ۱۸ سال در دادگاه اطفال، جنگل‌های ایران تا ۳۰ سال آینده به کلی از بین می‌روند، اعدام محمدعبدالهی در زندان مرکزی ارومیه، زندان تهران بزرگ؛ دست‌کم ۵۲ جوان زیر ۳۲ سال در انتظار اعدام نیز از دیگر گزارش‌هایی بود که در سایه کم‌توجهی ازسوی افکار عمومی قرار گرفتند.

در ادامه آقای هادی زارع مسئول جلسه ضمن تشکر از آقای احمد کاظمی زاده  از خانم لیدا شهابی دیگر فعال حقوق بشر حاضر در جلسه درخواست کردند تا به عنوان دومین سخنران در این برنامه موضوع خود را که در خصوص ۱۵ سپتامبر روز جهانی دموکراسی و دلایل منع دموکراسی در ایران است برایمان ارائه بدهند.

خانم شهابی با بیان مقدمه ای از روز بین المللی دموکراسی سخنرانی خود را به شرح زیر قرائت کردند. امروز از سوی سازمان ملل به عنوان روز بین المللی دموکراسی نامگذاری شده است. گونه‌های مختلف دموکراسی وجود دارد و در جامعه بین‌الملل نیز شاهد چند گانگی دموکراسی هستیم.میان انواع گوناگون دموکراسی، تفاوت‌های بنیادین وجود دارد. بعضی از آنها نمایندگی و قدرت بیشتری در اختیار شهروندان می‌گذارند. در هر صورت اگر در یک دموکراسی، قانونگذاریِ دقیق برای جلوگیری از تقسیم نامتعادل قدرتِ سیاسی صورت نگیرد (برای مثال تفکیک قوا)، یک شاخهٔ نظام حاکم ممکن است بتواند قدرت و امکانات زیادی را در اختیار گرفته، به آن نظام دموکراتیک لطمه بزند. از «حکومت اکثریت» به عنوان خاصیت اصلی و متمایزکنندهٔ دموکراسی نام می‌برند. در صورت نبودِ حاکمیت مسئولیت‌پذیر، ممکن است که حقوق اقلیت‌های جامعه مورد سوء استفاده قرار گیرد (که در آن صورت به آن دیکتاتوری اکثریت می‌گویند) از اصلی‌ترین روندهای موجود در دموکراسی‌های ممتاز می‌توان به وجود رقابت‌های انتخاباتی عادلانه اشاره کرد. علاوه بر این، آزادی بیان، آزادی اندیشهٔ سیاسی، ومطبوعات آزاد از دیگر ارکان اساسی دموکراسی هستند که به مردم اجازه می‌دهند تا با آگاهی و اطلاعات بر حسب علاقهٔ شخصی خود رأی بدهند.

زمانی، “دمکرات” واﮋه ای برای تحقیر کردن و در واقع مترادف با “حکومت اوباش” بود، و یا هرج و مرج را تداعی می کرد. اما امروزه معانی دمکراسی احترام برانگیزند.

ایشان در ادامه گفتند ، مخالفان دمکراسی عموماً بنیادگرایانی هستند که خواهان نظامهای یزدان سالارمی‌باشند. و یا مخالفانی که دمکراسی را از ان جهت ناقص می‌یابند که از رعایت پاره‌ای معیارهای انتزاعی برای عدالت یا آزادی کامل، ناتوان به نظر می‌رسد. به خاطر این که دمکراسی تا این حد مورد توجه است، حتی دیکتاتورها و مستبد‌ها نیز برای توصیف رژیم و اعمال‌شان، از اصطلاحات دمکراتیک استفاده می‌کنند.واژه دموکراسی یک لغت یونانی است که از دو جزِء دمو  یعنی مردم و کراتوس یعنی قدرت تشکیل شده و معنی و مفهوم آن این است که قدرت جامعه دست تمام مردم و یا اکثریت آنان قرار دارد یعنی در واقع به نظام سیاسی که بر اساس اصل حفظ حقوق و آزادیهای سیاسی مردم بنا نهاده شده و بواسطه این اصل نیز مردم اجازه مشارکت در در آینده سیاسی خود به هر نحو اعم از شرکت در انتخابات و حضور جدی در سرنوشت سیاسی داده می شود واژه دمکراتیک یا جامعه دمکرات استفاده می شود که البته خود شعبات مختلفی دارد مانند دمکراسی پارلمانی دمکراسی مشارکتی .

جمهوری اسلامی ایران نیز ادعا میکند که بر پایه دمکراسی بنا شده است .

وی همچنین اضافه کردند ، به عبارت ساده نمی بایست از واژه ارزشمند مردم و ملت و یا نظر عمومی در مقولات سیاسی مهم سوء استفاده  یا استفاده ابزاری نمود در صورتی که تا جائیکه مردم به نفع انان رای می دهند و یا مطابق خواسته های انان رفتار می نمایند بعنوان ولی نعمت و رکنی از ارکان دمکراسی از آنان یاد شده و همواره از این برگ برنده استفاده شود ولی در جائی که همین مردم بر خلاف آنان رفتار نموده و یا درخواستهای سیاسی اجتماعی و صنفی خود را از دولت مطالبه می نمایند بعنوان ستون پنجم و یا جاسوسان و گماردگان دولتهای خارجی و یا دستان استکبار جهانی در داخل کشور از آنان یاد شده و سردمدارن انان را مورد آزاد و اذیت قرار گیرند و  یا ضمن مقابله همه جانبه با آنان به رای و نظر آنان توجه نشده و آنان را به ناپختگی سیاسی و نابالغی سیاسی و عدم تشخیص دقیق در انتخابشان ویا عقایدشان متهم میکند . اما اگر بتوان  فهرستی  اجمالی از موانع دموکراسی در ایران گردآورد شاید به شرح زیر باشد:

1- استبداد

2- حکومت دینی

3- درگیری های قومی

4- نیروی نظامی :

5- نبود آزادی مطبوعات و دیگر رسانه های همگانی

6-  نبود آزادی گروه ها و احزاب سیاسی

7-  نزاع دینی

8-  درآمد نفت

9 -  نبود برابری زن و مرد

10 - تاثیرات خارجی و شرایط بین المللی

دموكرسي به مثابه امري سياسي

دموكراسي به مثابه امري سياسي،حامل آموزه هایي است كه بيشتر با معناي مرسوم و جاري از دموكراسي سازگار است.در اين معنا دموكراسي شيوه اي عقلاني،تجربه شده،مفيد و مؤثر در زندگي جمعي است كه مبتني بر اصل «رضايت» و «اكثريت» است و همواره در حوزه رابطه دولت بخصوص حکومت و ملت مطرح مي شود.به بیان ديگر رایج ترین منظوراز دموكراسي هماندموكراسي سياسي است كه عمده ترین مباني و اصول آن عبارتند از:

آزادي (آزادي بيان، مطبوعات، احزاب و تجمعات)

انتخابات آزاد؛  قانونیت؛ تفكيك قواءسه گانه(قانون گذار؛ اجرایی و قضایی( مشاركت؛

خانم شهابی در پایان صحبتهای خود گفتند ، هرگاه پنچ اصل بالا  در حيات سياسي شهروندان یک جامعه عملآ وجود داشته  باشد  میتوان ازموجودیت  دموکراسی در آن جامعه حرف زد.به بیان دیگر جوامع  فاقد نهاد های آزاد قضاوت مردم هرگز نمیتوانند سخن از دموکراسی بزنند؛اگر ادعای هم بکنند  دروغی بیش نیست. برخي از متفكران، موكراسي را امكان نصب، نقد و عزل مسالمت آميز (بدون خصومت و خون ريزي) حاكمان تعريف كرده اند. اين تعريف، تعريف واضحي است،که در اين تعريف هم پنج عنصر مذكورپوشش یافته است.در اين رويكرد سياسي به دموكراسي،جابه جايي مسالمت آميز قدرت و محدود شدن قدرت به خواست و اراده و مصالح عامه مطرح است،نه تعريف كليشه اي و انتزاعي آبراهام لينكلن كه دموكراسي را «حكومت مردم بر مردم توسط مردم» مي دانست؛زيرا اين تعريف در تاريخ تنها در يونان باستان و دموكراسي مستقيم آتنی معنا داشت و با جغرافياي سياسي امروزي سازگار نيست و امكان تحقق آن وجود ندارد.امروز هرگاه ازدموكراسي سخن مي گوييم، آموزه هاي زيادي خودنمايي مي كند؛ آموزه هايي از قبيل:

قدرت محدود و مقيد حاكمان، میعادی بودن قدرت مداری، انتخابات آزاد، آزادي هاي اجتماعي، تفكيك قوا وتامین استقلالیت قوه قضائيه ، قانون مداري .

مسئول جلسه آقای هادی زارع ضمن تشکر از خانم لیدا شهابی بابت ارئه سخنرانیشان از نفر سوم در این برنامه یعنی آقای نادر زندی درخواست نمودند تا سخنران بعدی باشند. متن سخنرانی ایشان در رابطه با افتی به نام بیسوادی بود که توسط شخص ایشان بدین صورت در جلسه خوانده شد.

5

آقای نادر زندی در آغاز صحبتهای خود گفتند ، سازمان یونسکو ۱۷ شهریور برابر با ۸ سپتامبر را روز جهانی‌ مبارزه با بی‌ سوادی نامگذاری کرده است.طبق تعریف این سازمان باسوادی: توانایی شناخت،درک،تفسیر،خلق کردن ،برقراری ارتباط،محاسبه و استفاده از مواد نوشته و مکتوب شده مربوط به زمینه‌های گوناگون است.باسوادی زنجیره‌ آموزشی را که توانایی رسیدن به اهداف توسعه و دانش و پتانسیل و شرکت کامل در جمعی‌ بزرگتر را برای یک فرد فراهم می‌کند در بر دارد. متاسفانه ۱۳۲ میلیون کودک لازم التعلیم در سراسر جهان از تحصیلات ابتدائی محرومند و بیش از ۷۵ در صد تعداد بی‌ سوادان در جهان در ۱۰ کشور هند ، پاکستان ، اتیوپی ، چین ، بنگلادش ، نیجریه ، مصر، برزیل ، اندونزی و کنگو قرار دارند البته باید از کشور افغانستان هم غافل نشویم.شوربختانه کشور‌های متاثر از جنگ بیش از ۴۰ در صد از جمعیت خارج از مدرسه دوره ابتدائی در جهان را تشکیل میدهند و می‌توان گفت که مناقشات ،جنگ ، تبعیض از عمده‌ترین موانع برای دستیابی به آموزش برای همه و اهداف توسعه است و کشور هایی که خشونت در آنها متداول است دارای کمترین نرخ سواد آموزی در جهان هستند پس نتیجه میگیریم که یکی‌ از شاخص‌های توسعه و پیشرفت در جوامع امروزی بهره مندی مردم آن کشور از حداقل سواد نوشتن و خواندن است و از طرفی‌ افزایش سواد باعث ایجاد دیدگاه‌های نو و بالا رفتن سطح توقعات و انتظارت و شکل گیری ارزش‌های جدیدی در زندگی‌ و تغییر نوع زندگی‌ میشود.

ایشان همچنین گفتند ، مبارزه با بی‌ سوادی نه تنها در توسعه فرهنگی‌ بلکه در حوزه‌های دیگر کشور از جمله سیاسی،اقتصادی و اجتماعی نقش بسزائی دارد و کشور هایی که دارای بالاترین در صد با سوادی هستند مسلما از ابزار اصلی‌ توسعه اجتماعی،اقتصادی و سیاسی بهره مند هستند و همچنین میتوانند از این ابزار مهم برای از بین بردن فقر،ایجاد فرصت‌های شغلی‌،از بین بردن تبعیض‌های جنسیتی و قومی،بهداشت و محیط‌زیست و در مجموع یکی‌ از پایه‌های اصلی‌ و شکل دهنده یک دموکراسی استفاده کنند.البته در دنیای امروزی معیار با سواد بودن با گذشته فرق کرده است و شخص علاوه بر خواندن و نوشتن باید مهارت‌های دیگری مانند کار با کامپیوتر و اینترنت و آشنایی با یک زبان خارجی‌ را داشته باشد اما اگر بخواهیم بر طبق معیار قدیم که حداقل سواد نوشتن و خواندن است بیش از ۷۸۰ میلیون نفر در جهان بی‌ سوادند.و اما ایران ویعنوان کرد، قبل از انقلاب در سال ۱۳۱۵ برای بزرگسالان اداره تعلیمات اکابر و بعد از انقلاب در سال ۱۳۵۸ نهضت سواد آموزی به منظور آموزش بزرگسالان و کودکان منجمله کودکان مناطق محروم تشکیل  شد .کشور ایران در حال حاضر در جدول کشور‌های با سواد در رتبه ۱۲۰ در بین ۱۷۸ کشور جهان قرار گرفته است.

متاسفانه در ایران ۳۰ میلیون کم سواد و بیسواد داریم که ۹ میلیون نفر از آنها بیسواد مطلق هستند که ۳ میلیون و ۴۵۶ هزار نفر از آنها در گروه سنّی ۱۰ تا ۴۹ سال و تقریبا ۶ میلیون نفر از این افراد بالای ۵۰ سال هستند، همچنین ۱۱ میلیون کم سواد در کشور داریم که تحصیلات دوره ابتدائی دارند که از این تعداد ۷.۵ میلیون نفر زیر ۵۰ سال هستند و ۹ میلیون نفر نیز در کشور وجود دارند که تحصیلات آنها در حدود راهنمایی است که حدود ۷ میلیون نفر از آنها زیر ۵۰ سال هستند.(البته شایان ذکر است که طبق آمار سال ۹۴، تعداد ۳ میلیون نفر از افراد بیسواد مطلق هم اکنون به ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر رسیده اند).بیشترین میزان بی‌ سوادی در ایران در استان‌های سیستان و بلوچستان،آذربایجان غربی و خوزستان وجود دارد و استان سمنان با ۹۵.۱ در صد باسوادی زنان و سیستان و بلوچستان با ۶۵.۱ بی‌ سوادی زنان در این آمار قرار گرفته اند. آقای نادر زندی در پایان صحبتهای خود متذکر شدند ، در گذشته تعداد افراد بی‌ سواد در روستا‌ها و مناطق دور افتاده بیشتر بود ولی‌ امروزه شاهد آن هستیم که علاوه بر آن در بسیاری از شهر‌های بزرگ مثل تهران تعداد زیادی از دانش آموزان ترک تحصیل کرده و به تکّدی گری و بازار کار جذب شده اند و از طرفی‌ دیگر نبود بودجه کافی‌ از طرف دولت،عدم حمایت از معلمین،مدارس استیجاری با کیفیت پایین در این ترکٔ تحصیل دانش آموزان نقش بسزائی داشته است و این برای کشوری که می‌خواهد در مسیر توسعه و پیشرفت باشد اصلا مناسب نیست و با ادامه این روند باعث افزایش ناهنجاری‌های اجتماعی و سیاسی در جامعه خواهیم بود که امروزه شاهد آن هستیم که ۸۰ در صد بزهکاری‌های خشن مربوط به افراد بی‌ سواد و کم سواد جامعه است. در پایان باید گفت که سواد در دنیای امروزی به خواندن ونوشتن ختم نمیشود و باید مردم ایران سواد ارتباط،سواد انتقاد،سواد رسانه‌،سواد مالی،سواد تحلیل،سواد سیاسی و مشارکت مدنی و سواد زندگی‌ را نیز باید بیاموزند که بتوانیم از این طریق به دموکراسی و توسعه دست پیدا کنیم.

درادامه آقای زارع مسئول  جلسه ضمن تشکر از آقای زندی از سرکار خانم افسانه ملکی  در خواست کردند تا سخنرانی خود را آغاز کنند.

 خانم افسانه ملکی در آغاز گفتند که لايه ازن چيست؟ و گفتند  کره زمین را لایه ضخیمی از هوا به نام اتمسفر یا جو پوشانده است. اتمسفر زمین امکان پیدایش و ادامه حیات روی این کره را فراهم کرده است.

هوایی که همه ما تنفس می کنیم از همین اتمسفر است. این اتمسفر ما را در برابر برخی تابش های خطرناک خورشید محافظت می کند. اتمسفر کره زمین به چندین لایه تقسیم شده که هر یک با دیگری فرق می کند. پایین ترین لایه ای که تا ارتفاع 12 کیلومتری سطح زمین می رسد، تروپوسفر نامیده می شود که آب و هوای زمین در این لایه شکل می گیرد. لایه دوم هوا که از ارتفاع 12 کیلومتری تا 50 کیلومتری از سطح زمین می رسد، استراتوسفر نامیده می‌شود. لایه ازن در نقطه بین 15 تا 30 کیلومتری سطح زمین و در وسط لایه استراتوسفر واقع شده است.در این لایه اثری از باد نیست و هوا گرم است. آنچه باعث گرمی هوا می شود همین گاز ازن است که بیشتر اشعه ماوراءبنفش خورشید را جذب می کند.

4

خانم ملکی همچنین گفتند ، لایه ازن مانع رسیدن بخش بزرگی از اشعه فراءبنفش به سطح کره زمین می شود که مقدارکمی از این اشعه، برای ما مفید است ولی مقدار زیادش  فاجعه به بار می آورد.به همین علت می گویند باید مراقب باشیم تا دستگاه هایی که به فضا می فرستیم صدمه ای به لایه ازن نزنند.

روز جهانی حفاظت از لایه ازن شاید در مقایسه با بسیاری از رویدادهای بین‌المللی تاریخچه چندان طولانی نداشته باشد.ماجرا به سال1994 برمی‌گردد، در آن سال کشورهای عضو مجمع عمومی سازمان ملل، پذیرفتند تا روزی را برای حفاظت از لایه ازن نام‌گذاری کنند.

از آن به بعد همه کشورها متعهد شدند که به تدریج برای تولید ابزار و وسایل خود از موادی  استفاده کنند که به لایه ازن آسیب نرساند.هدف از این برنامه حفظ این لایه حیات‌بخش برای ما و نسل‌های آینده است. معمولا برای روزهای بین‌المللی شعاری هم در نظر گرفته می‌شود؛ شعار امسال شاید بیش از هر زمان دیگر همه را به مشارکت دعوت می‌کند: «مشارکت جهانی برای منافع جهانی.»ایشان متذکر شدند ، دیگر فقط وظیفه دو‌لت‌ها نیست که برای حفاظت از لایه ازن تلاش کنند، بلکه همه ما به یک اندازه مسئول هستیم. زیرا ما نه تولیدکننده هستیم و نه قدرت زیادی داریم تا تصمیم‌های بزرگی برای ممنوعیت استفاده از مواد آسیب‌رسان به لایه ازن بگیریم. اما چون همه ما مخاطب این هستیم، پس این امکان وجود دارد تا به کارهایی که از دستمان بر‌می‌آید فکر کنیم.آیا هرگز فکر کرده‌اید که برگزاری مراسم یا جشن‌های خانوادگی یا دوستانه،  می‌تواند به شکل سبزتری انجام شود تا بتوان سهم بیشتری در کاهش گازهای گلخانه‌ای و استفاده بیشتر از مواد طبیعی به جای مواد مخرب طبیعت و لایه ازن داشت؟ برای ‌آنکه به وظیفه خود در حفاظت از لایه ازن به‌صورت مطلوب عمل کنیم، می‌توان چند راه را به همراه خانواده‌های خود آزمایش کرد:هنگامی که می‌خواهیم محلی را برای مراسم‌مان در نظر بگیریم، آلودگی هوا، گازهای گلخانه‌ای و از بین رفتن لایه ازن را در نظر داشته باشیم. می‌توان با کمی هماهنگی با اقوام و آشنایان، خانه و یا محلی را انتخاب کرد که دسترسی بقیه به آنجا با وسایل حمل و نقل عمومی آسان‌تر باشد. به این ترتیب می‌توان از بقیه خواست تا خودروهای شخصی را در خانه بگذارند و با وسایل عمومی به محل مراسم بیایند. به این ترتیب گازهای سمی و خطرناک کمتری وارد هوا می‌شود.وی در ادامه گفت ، خیلی وقت‌ها برای دعوت‌های رسمی از کارت استفاده می‌شود. قبل از خرید کارت‌ها، اهمیت درختان را برای حفظ سلامت هوا به یاد بیاوریم. می‌توان عده ای را از طریق ایمیل و برخی را با کارت‌های بازیافتی دعوت کرد. برای تزیین محل از اسپری‌ها و رنگ‌هایی که به لایه ازن آسیب می زنند استفاده نکنید. با ترکیبی از گل‌ها و گیاهان می‌توانید رنگ‌های شادی درست کنید که دیگر به مواد مصنوعی  نیازی نباشد.خانم ملکی در پایان گفتند ، استفاده از نور خورشید تا جای ممکن و استفاده از لامپ‌های کم مصرف در زمان تاریکی می‌تواند نور لازم برای مراسم ما را تامین کند بدون اینکه هزینه اضافی پرداخت کرده باشیم. در ضمن استفاده نکردن از لامپ‌های رشته‌ای (یا همان لامپ‌های معمولی)‌ باعث می‌شود انرژی کمتری مصرف شود. چون برای تولید انرژی از سوخت‌های فسیلی استفاده می‌شود که آنها هم باعث آلودگی هوا و گرم‌شدن دمای کره زمین می‌شوند، به این ترتیب با استفاده از نور طبیعی و لامپ کم‌مصرف یک قدم دیگر در جلوگیری از افزایش گازهای آلوده کننده هوا برداشته می‌شود.

هنگام خرید تا جایی که ممکن است موادی را تهیه کنیم که مخرب لایه ازن نباشند و روی آنها برچسب بازیافت و دوستدار محیط زیست نصب شده باشد.

به خاطر داشته باشیم که اگر لایه ازن از بین برود، اشعه‌های زیا‌ن‌آور خورشید به زمین می‌رسد و انسان‌ها را به بیماری‌های کشنده مبتلا می‌کند و از طرف دیگر با از بین رفتن لایه محافظ زمین، دمای لازم برای ادامه زندگی نیز از بین می‌رود.

آقای هادی زارع مسئول جلسه با تشکر از خانم افسانه ملکی ، از دیگر سخنران این جلسه آقای جعفر فرد کریمی درخواست کردند که در ادامه این برنامه در مورد روز جهانی روز صلح  سخنرانی خود را آغاز  کنند.

آقای جعفر فرد کریمی  با تعریفی از صلح بدین صورت ادامه دادند که در ادبیات قدیم پارسی صلح به معنای لغت اشتی وبه معنای مقابل حزب وجنگ امده است در دوران معاصر مفهوم صلح گسترش یافته وبا تفکرهای شرق اسیایی و بعدها تفکرات مسیحی که صلح درونی را معرفی کرده اند امیخته شده است ودر این مفهوم صلح شرایط ارام بی دغدغه وخالی از تشویق کشمکش وستیز است.صلح یک ارمان جهانی تلقی میشود.صلح یک مفهوم مطلق نیست  و میتواندبسته به دیدگاه دینی وفرهنگی تعریف متفاوتی داشته باشد به همین ترتیب از جنبهای مختلفی میتوان صلح را مطالعه کرد.شامل مسایل مربوط به جنگ خلع سلاح و کنترل تسلیحاتی نظامی و سایر موضوعات .

روز جهانی صلح همه ساله در 21سپتامبر برپا میشود.این روز به صلح اختصاص دارد بطور ویژه به نبود جنگ و خشنونت میپردازد و ممکن است گاهی منجر به یک اتش بس موقت در مناطق جنگی برای برای دسترسی به کمکهای انسان دوستانه شود.این روز برای اولین بار در سال 1982 بر پا شدو از ان زمان توسط بسیاری کشورها،گروهای سیاسی ،گروهای نظامی وافراد مختلف ادامه یافته است.ایشان همچنین گفتند ، برای افتتاح (زنگ صلح) در مقر سازمان ملل درشهر نیویورک به صدا در میاید.این زنگ از سکهای اهدایی کودکان از تمام قارها به جز افریقا ساخته شده است و هدیه ای از سوی انجمن سازمان ملل ژاپن جهت یاداوری (هزنیه انسانی جنگ ) است.در کنار زنگ نوشته است زنده باد صلح مطق جهانی. افراد میتوانند برای بزرگداشت روز بین المللی صلح کبوتر سفید صلح بپوشند که مدالهایی به شکل کبوتر صلح محصول سازمانی ناسود بر در کانادا است. اعلام روز 21 سپتامبر به عنوان روز جهانی صلح و تجلیل و گرامی‌داشت از آن در بسیاری از نقاط جهان دست‌کم این حقیقت را که بشریت از جنگ و خشونت و توسل به قهر و زور به حیث یگانه راه‌حل قضایا و مشکلات میان انسان‌ها بیزار است، تثبیت کرده است. گرچه هنوز هم در همه نقطه‌های جهان نشانه‌های آشکاری از  کاربرد خشونت و زمینه‌سازی برای جنگ و خونریزی هم‌چنان وجود دارد و حتا بسیاری‌ها فقط از روی ریا و دروغ و مصلحت و تظاهر به صلح‌خواهی و ضدیت با جنگ می‌پردازند و می‌کوشند نیات و مقاصد جنگ‌افروزانه‌ی‌شان را در پرتو شعارهای صلح‌خواهی و ضدیت با جنگ پنهان دارند، ولی حتا همین نکته که جنگ‌افروزان نیز، ناگزیراند برخلاف واقع خود را هوادار صلح معرفی کنند، نشانه‌ی آن است که صلح به عنوان یک مطلوب و مقصد منطقی و باارزش، جایگاه خودش را در روان انسانی و وجدان بشری تثبیت کرده است.  این چیزی است که می‌تواند امید به استقرار کامل صلح و برچیده شدن بساط جنگ را برای همیشه نوید دهد. ولی برای رسیدن به آن روز و آن مقصد، باید در همین سطح قانع نباشیم بلکه هر کدام ما صلح‌پروری را در دستور کار خود قرار دهیم و با پذیرش این حقیقت که با ایفای همین نقش و انجام این مسوولیت خطیر انسانی، قادر هستیم جهانی آگنده از صلح و صفا و مبرا از جنگ و خشونت را شاهد باشیم و بس، نقشی از خود به یادگار بگذاریم. سوگمندانه مجبور به اعتراف و اذعان به این واقعیت هستیم

که ما محصول و مولود جهانی مملو از جنگ و حق‌کشی و بیداد و ستم هستیم و خیلی طبیعی است اگر از عوارض و اثرات نامطلوب و منفی آن اثر پذیرفته باشیم.  زندگی در نظام و سیستمی که بر بنیاد جنگ و حق‌کشی بنا یافته است، تمایل به قرار گرفتن در موقعیت حق‌کشان و زورگویان و حاکمان را در ما نهادینه کرده است. هر انسانی در واقع یک تاریخ است و نمی‌تواند انکار کند که در حافظه و وجدان تاریخی خویش حامل میراث‌هایی است که از ما فی‌الضمیر تاریخی‌اش میراث گرفته است، هرچند به آن آگاهی کامل نداشته باشد. 

آقای جعفر فرد کریمی در پایان  صحبتهای خود عنونان کردند ، صلح‌خواهی واقعی فقط زمانی میسر است که بتوانیم و بخواهیم عوارض تاریخی زیستن در نظام‌های ضدانسانی‌ای که انسان را از خودش و با خودش بیگانه و ناآشنا کرده است، از خود بزداییم و در کردار و اعمال خود به آن تمایلاتی که نشان از میراث گذشته است، نه بگوییم و صلح‌پروری را پیشه نماییم. جنگ و خشونت و استفاده از قهر، ذاتی انسان نیست. خصلتی است که تاریخ به انسان بخشیده است، تاریخی که هرگز مطلوب انسان نبوده و انسان محکوم آن بوده است.  طبیعی است که این کار ظرف یک روز و دو روز صورت نگرفته است تا در همین مدت از بین برده شود. برای از بین بردن آن لازم است به صورت مداوم و پیگیر کار و مبارزه کرد تا نشان و نمودی از آن بر جای نماند. تا جهانی ایجاد شود که در آن به تعبیر حضرت حافظ

با دوستان مروت، با دشمنان مدارا  -   ضابطه و قاعده‌ی حاکم بر روابط انسانی گردد. روزی که به تعبیر شاملو، ما دوباره کبوترهای خویش را یافته باشیم و کاردها را جز به خاطر قسمت کردن نان بیرون نکنیم.

جناب هادی زارع ضمن تشکر از سخنرانی آقای جعفرفرد کریمی از آخرین برنامه ساز این جلسه آقای منصور سیفی درخواست کردند تا سخنرانی خود را آغاز کنند .

آقای منصور سیفی سخنرانی خود را در رابطه با آموزش زبان مادری و یا حق تحصیل به زبان مادری اینچنین آغاز نمودند و گفتند که در هفته ای که گذشت از اخبار انتشاری در خصوص آموزش اینچنین استنباط میشد که اخیرا در ایران زبان ترکی در دانشگاه ها به یکی از رشته های تحصیلی ثبت شده و دانشجویانی که تمایل به یادگیری زبان ترکی دارند میتواند در این رشته  در دانشگاه های تبریز و ارومیه ثبت نام کنند.

او ادامه داد و گفت  گامی کاملا غیر متعارف از نظام جمهوری اسلامی ایران. چرا غیر متعارف؟ چون این نظام اصلأ پایبند به اصول و مبانی پایه ای حقوق انسانی نیست. در سالهای اخیر وعده تحصیل به زبان مادری در مناسبات و جشنواره ها به صورت بوق و شعار های انتخاباتی داده شده است و این رژیم بوده که هر گاه نیاز به جمع آوری آرا و یا تحریف افکار عمومی داشته چنین سناریوهایی را برنامه ریزی کرده است. اگر به کارنامه دولت قبل از این عمل(آموزش زبان مادری) نگاه کنیم میبینیم که در مناطق محروم و حاشیه ای دور از پایتخت مصاعب و مشکلات همچنان باقی است. به طور مثال پس از گذشت بیش از چندین سال از زلزله قره داغ به عینه میبینیم که اصلا هیچ سهولتی در این راستا انجام نشده و مردم زلزله زده همچنان در کانکس ها و یا شرایط دشوار زندگی میکنند. البته این یک نمونه جزئی است. در مقیاس بارزتر در مورد منطقه آزربایجانى، حسن روحانی وعده احیائ دریاچه ارومیه را داده بود ولی تا به امروز این دریاچه نه اینکه احیا نشده است بلکه در یک ماه گذشته که عکسی از ناسا انتشار یافت دال بر غلظت بالای نمک در این دریاچه داشت است که رنگ آن را از حالت طبیعی سبز رنگ به قهوه ای تغییر داده بود. ولی در برخی خبر های منتشره نیز دیده ایم که گاها سطح آب دریاچه بالا آمده و فلامینگوها به این دریاچه بازگشته اند. خیالی باطل از اخباری که ناخواسته با انتشار آن خبر به سود جمهوری اسلامی ایران گذارده میشوند.

در سطوح آموزشی (ايران) این دو واژه قدری گیچ کننده است و مطالبی که در این خصوص انتشار می یابند به وضوح این مساله را بازگو نمیکنند. در اینجا به این دو مورد به صورت واضح اشاره میکنم سعی خواهم داشت که آموزشی که به قول دولت آقای روحانی در دانشگاه ها به بازه عمل رسیده است از کدام یک از این دو میباشد.

وی گفت ، آموزش زبان مادری یعنی آنچه که امروز، فقط و فقط در برخی از دانشگاه ها است تعریف میشود. یعنی دانش آموز فقط با زبان مادری آشنا شده آن را به عنوان یک زبان دیگر یاد میگیرد. این زبان میتواند ترکی، عربی، انگلیسی، اسپانیایی، یا فرانسوی و حتی زبان های زنده دیگر در دنیا  باشد. این آموزش منصوب به دانشگاه ها و برخی مراکز یا موسسه های آموزشی است و در آموختن آن با یادگیری در سطوح ابتدایی تفاوت هایی اساسی دارد.

آموزش به زبان مادری یعنی فرد از ابتدایی ترین سطوح آموزش با آن زبان شروع به تحصیل میکند. فرد از آغازین روز مدرسه با زبانی که مادر یا پدر درخانه با آن صحبت میکنند شروع به یادگیری میکند. فرد دانش آموز هیچ زبان دیگری را غیر از زبانی که در خانه شان است در کتب آموزشی زبان، علوم، ریاضیات، ورزش، هنر و غیره نمیبیند.

 توجه: در آموزش به زبان مادرى کلیه کتب تحصیلی از پایه با این زبان شروع میگردد.

اگر ما تعریف این دو را کامل درک کرده باشیم و بتوانیم به صورت واضح این دو را از همدیگر تمییز کنیم درک مساله آموزش در ایران و بوق های تبلیغاتی دولت را خواهیم فهمید.

ایشان در ادامه گفتند ، آموزش به زبان مادری در ایران غیر ممکن است . از آنجا که در سیستم آموزشی ایران به صورت های رسمی و غیر رسمی به اقوام وملل ایرانی توهین میشود و ماهیت ذاتی و قومی آنها را با سانسور و جعل تاریخ نمایان میسازد بنابراین آموزش به زبان مادری در ایران غیر ممکن است. غیر ممکن است که جمهوری اسلامی ایران این اجازه را بدهد که در سیستم آموزشی به جای یادگیری از زبان فارسی کلیه کتب به زبان مادری اقوام تحصیل گردد. غیر ممکن است که این رژیم در خصوص واژه ترک از واژه جعلی آذری استفاده نکند. چرا که تعریف شان از قوم آذری یا مردم آذری این است که زبانشان در حمله مغولها و سلجوقها به این طرف عوض شده است. یعنی تعریفات بنیادی کجی از اقوام و ملل دارد که در پی سیاست های غلط تحمیل شده صد سال اخیر او را به اینجا کشانده است.

يكى از ابزار هايى كه نظام با استفاده از آن دنيا را ميفريبد ، گذشته از تمامی اینها، مطلب دیگری که در خصوص اقوام و ملل صدق دارد این است که این وعده آقای روحانی که به ظاهر عملی شده دقیقا یک سال قبل از انتخابات آینده اتفاق افتاده است. یعنی دولت آقای آقای سیفی در پایان گفتند ، روحانی با سیاست تبلیغ و عوام فریبی سعی در به پای صندوق کشاندن مردم و رای دادن دارد. همان سیاستی که به دنیا نشان دهد که آرای بیش از چند ده میلیونی دارد.

از اینرو این عملکرد دولت را باید واضح و هوشیارانه دید. چرا که آقای روحانی دلش برای مردم آزربایجان و یا ترک های ایران نسوخته است بلکه خواهان نمایش قدرت نظام است که در عرصه جهانی و دیپلماتیک اعلام دارد ببینید این مردم ایران هستند که به من و در کل به نظام رای داده اند.

3

جناب آقای هادی زارع ضمن تشکر از سخنرانی آقای منصور سیفی از كسانى كه در اين جلسه چه به صورت حضورى و چه به صورت پالتاكى حضور داشتند تشكر كردند، در اين جلسه خانم ها  افسانه ملکی  و لیدا شهابی و آقایان احسان زندی ، محمد جواد کاظمی ميرکی ، نیما حسابیان ، جعفر فرد کریمی ، رضا امیری ، هادی زارع ، وحید بردانی ، احمد کاظمی زاده ، نادر زندی و منوچهر لرستانی  به صورت حضورى و آقایان منصور سیفی ، علی اسلیمی ، گلستان جو و کورش  از طريق پالتاك در اين جلسه حضور داشتند .این جلسه ساعت  15:00  به پایان رسید .

گزارش جلسه سخنرانی ماهانه نمایندگی مالزی 

مریم مرادی

این نشست ، مورخه  5 سپتامبر  2016 ساعت 17بوقت اروپای مرکزی در اتاق پالتاک نمایندگی مالزی برگزار گردید . حاضرین در این جلسه:                                خانم : مریم مرادی آقایان : جمشید غلامی سیاوزان - تقی صیاد مصطفی –  حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی – نادر شاچری -  محمد گلستان جو – مهدی موسوی  - محمد ابوطالبی – ابراهیم حسینی  – عبدالخالد امیری – خسروی  

مسئول جلسه : مریم مرادی منشی جلسه : تقی صیاد مصطفی 

در ایتدا منشی جلسه ضمن خوش آمد گویی به حاضرین از اقای حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی( فعال حقوق بشر ) دعوت نمودند تا سخنرانی خود را به شرح ذیل  برای حاضرین ایراد نمایند .

مقایسه ماده 20 اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی ایران و نحوه اجرائی ان: همانطور که همگی ما میدانیم اعلامیه جهانی حقوق بشر مبنای قضاوت بر حق یک انسان در جهان پیرامون خود هست .  این اعلامیه در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید و نتیجه مستقیم جنگ جهانی دوم بوده است که در ۳۰ ماده تدوین گردیده .  ما امروز میخواهیم به بررسی و مقایسه ماده ۲۰ از این اعلامیه که در ۲ قسمت میباشد با وضعیت اجرائی آن را درمقام  مقایسه قرار بدیدم با قانون اساسی جمهوری اسلامی که دولت جمهوری اسلامی مدعی اجراء و احترام به این اعلامیه و قانون اساسی هست  را مورد تفکیک و بررسی قرار خواهیم داد .  ماده ۲۰ از اعلامیه جهانی در۲ قسمت  به شرح ذیل میباشد : ۱ هر انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است ، ۲ هیچ انسانی نمیبایست مجبور به عضویت در هیچ انجمنی شود . در بررسی قسمت اول که اشاره بر محق بودن در آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است میتوان به این نکات دست یافت که منظور این است که هر گونه عقیده که این عقیده آسیب زننده به اجتماع نمیباشد میتواند برای خود دارای یک ساختار اداری و بنیادی باشد و حتی افراد دارای آن عقیده میتوانند برای آن و پیشبرد عقاید خود یک انجمن و یک تشکل را داشته باشند حال این تشکل میتواند سیاسی باشد یا مذهبی البته صلح آمیز بودن آن بسیار حائز اهمیت میباشد در جمهوری اسلامی هیچ گاه آزادی بیان و عقیده با توجه به تمرکز و اجرای حقوق بشر اسلامی که خود این حقوق دارای ایرادات بسیار میباشد هیچ گاه احترام به دیگر عقاید مورد احترام نبوده و تشکلها و انجمنهای گوناگون که در راستای خط فکری ولایت فقیه و به مواضات منفعت جمهری اسلامی نباشد سرکوب میگردد ما در انتخابات سال ۱۳۸۸ به وضوح دیدیم که این نظام مستبد چگونه جواب اعتراضهای مسالمت آمیز شهروندان خود را با سرب داغ و باتوم داد و در بسیاری موارد افراد را به کام مرگ کشید و برخی دیگر با حبسهای طولانی مدت مواجه گردیدند در نظام کنونی ایران حق اعتراض مسالمت آمیز هیچ جایگاهی ندارد در مثالی دیگر میتوان به پیروان ادیان اشاره کرد ، مثلا بهائیان که در ایران یک فرقه از آنها یاد میشود حق ایجاد هیچ گونه تجموع و یا ایجاد یک سازمان حتی جهت ادامه تحصیل فرزندان خود را ندارند و در موارد بسیاری این شهروندان و فرزندان آنها از حق تحصیل باز میمانند که هیچ حتی نمیتواند برای خود یک موسسه و یا یک دانشگاه داشته باشند و یا چندی قبل همزمان با سفر حسن روحانی که در زمان انتخابت ریاست جمهوری با در دست گرفتن یک کلید شهروندان ایران را با نوعی سیاه نمایی به طرف خود کشاند در سفری که استان کرمانشاه داشت عده ای از پیروان ایین یارسان به نشان اعتراض لبهای خود را دوخته و در مسیر دید وی خود را قرار دادند . نه تنها مشکلات این شهروندان مرتفع نشد بلکه این شهروندان بازداشت گردیده و در روزهای بعد عده دیگری که به نشان حمایت از انها تجمع اعتراضی در مقابل سازمان های پاسخگو داشتند هم بازداشت گردیدند در اصل ۲۰ قانون اساسی اشاره بر برخورداری از حمایت یکسان قانونی افراد در برابر قانون تاکید شده که این نوع برخورد از طرف جمهوری اسلامی در سرکوب عقاید و تجمعات نقض آشکار اصل ۲۰ از قانون اساسی میباشد که خود تدوین کننده ان بوده چرا که جمهوری اسلامی به این فکر نمیکند که دلیل و یا ریشه این اعتراض چیست و نسبت به بررسی و رفع ایرادات اقدام کند در حقیقت با پاک کردن صورت مسله و سر پوش گذاری برروی ایرادات با شهروندان برخورد میکند . حتی سرکوب در سرکوب اینگونه اجتماعات جمهوری اسلامی ناقض اصل ۲۲ قانون اساسی میباشد که اشاره بر مصونیت حیثیت‌، جان‌، مال‌، حقوق‌، مسکن و شغل اشخاص از تعرض‌ .  یا در مثالی دیگر میتوانیم که برخوردهای امنیتی با فعالین حقوق بشر در ایران اشاره کنیم ، که خانم نرگس محمدی در حکمی نا عادلانه به حبس طولانی مدت محکوم گردید بیش از نیمی از حکم صادره برای وی به دلیل وضویت در کارگروه لگام که همان لغو گام به گام اعدام میباشد بوده است خیلی جای تعجب ندارد حکومتی که با تکیه بر احکام دیدنی و یک حکومت دین سالار میباشد اینگونه رفتارهای غیر انسانی با شهروندان خود میکند . در برخورد با اینگونه گروهها جمهوری اسلامی هچنین ناقض آشکار اصل ۲۴ قانون اساسی میباشد که اشاره به آزادی بیان درنشریات و مطبوعات ‌را میکند . و یا میتوانیم به سرکوبهای اعتراضی واحدهای صنفی و یا سندیکاهای مختلف از جمله سندیکای کارگران شرکت واحد که ضمن برخوردهای فیزیکی با افراد اقدام به دستگیری عضوهای آن از جمله آقای ابراهیم مددی عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه اشاره کنیم که وی در  سال ۱۳۹۳ اتفاق افتاد که همگی حرف این افراد بازیابی حقوق از دست رفته شان بوده که با سرکوبهای امنیتی و دستگیری ایشان و تنی چند از فعالین کارگری همراه بوده است بازداشت هایی از این دست در حالی صورت میگیرد که که در اصل ۲۷ قانون اساسی نيز تاکيد می کند تشکيل اجتماعات و راه‏پيمايی‏ ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل نباشد، آزاد است.‏‏ یا در مواردی دیگر دستگاه های امنيتی و انتظامی برخی از فعالان کارگری را در تهران، سنندج، کامياران و منطقه پارس جنوبی  یا برگزارکنندگان دیگر تجمعات کارگری را احضار کردند و به آنها هشدار دادند . این نکته به وضوح نمایان است که یک کارگر زحمت کش چیزی جز امنیت شغلی و یا یک ساختار حمایتی اجتماعی چیز بیشتری میخواهد ؟ در جمهوری اسلامی فقط و فقط حفظ نظام به هر طریق در الویت میباشد حال این کارمیتواند با سرکوب اعتراض های صنفی باشد و یا نقض حقوق اجتمایی شهروندان دیگر و یا ترویج کردن افکار ساده زیستی فقط و فقط برای قشر پایین جامعه و سودجوئی کردن از حقوق مردم ، ملتی که بارها و بارها اصالت خود را به وطن خودشون حفظ کردند و این حق باید بر آنها محفوظ باشد که بتوانند حق اعتراض مسالمت آمیز داشته باشند . در نظام کنونی ایران که جمهوری اسلامی هدایت گر آن میباشد نه تنها کارگران بلکه دیگر اقشار جامعه حق اعتراض وبرگزاری تجمعات  را ندارند که از جمله میتوان به شهروندان ایرانی که دیگر استانهای محروم مثل سیستان و بلوچستان اشاره کرد و یا سرکوبهای گسترده دیگر شهروندان مثل شهروندان کرد که خواهان ایجاد فرصت شغلی امنیت شغلی و اجتمائی برایء خود هستند که در موارد بسیار زیادی این گونه اجتماعات سرکوب گردیده و بیشتر افراد در محل دستگیر و مورد پیگرد قضایی قرار گرفته اند . در قسمت ۲ اشاره بر عدم اجبار افراد در عضویت در انجمنها میشود این بدان معنا است که چون بشر آزاد آفریده شده خود و به واسطه اختیار خود باید حق انتخاب داشته باشد نه این که انتخاب های وی فرمایشی باشد و نتواند بر انتخاب خودش تسلط داشته باشد میتوان گفت انسان موجودی است که باید در تمام جهت های زندگی آزادی عمل داشته باشد . البته اگر در مواردی هم کاستیهایی وجود دارد باید این حق بر هر فردی آزاد باشد که بتواند اعتراض مسالمت آمیز داشته باشد و نقطه نظرات خود را به گوش مسولین حکومت برساند و این وظیفه هر دولتی است که این گونه اجتماعات را به رسمیت شناخته و چنانچه تجموع اعتراضی شکل گرفت به جای سرکوب افراد به دنبال ریشه و علل اعتراض باشد و بتواند با شهروندان خود رابطه دوستانه و صلح آمیز داشته باشد . نه مثل جمهوری اسلامی که حکومت خود را حکومت خدا بر روی زمین میداند و شخص ولایت فقیه تعیین کننده سرنوشت میلیون ها انسان در ایران باشد این چه که ما امروز در جمهوری اسلامی در حل مشاهده هستیم چیزی جز سرکوب عقاید و سرکوب تجمعات اعتراضی افراد و شهروندان می باشد . این حکومت به قدری گستاخ  میباشد که تحقیقات سازمانهایی بین المللی مثل سازمان ملل متحد را رد میکند و مدعی این نکته است که بالا ترین درصد کیفی از نظر حقوق شهروندی متعلق به ،مردم ایران میباشد چیزی که با توجه به آمار اعدامها و دستگیریها و سرکوب عقاید و برخوردهای فرمایشی بیانگر یک حقیقت میباشد . در حقیقت بند ۲ بیان کننده و مکمل ماده ۱ از اعلامیه جهانی میباشد که اشاره بر آزاد زاده شدن بشر دارد و مبنای رفتار انسانها با یک دیگر را عقلانیت و حس برابری و برادری میداند . میتوان به درک این مطلب رسید که همگی بندهای اعلامیه جهانی حقوق بشر مثل زنجیر به یکدیگر پیوسته هستند و مکمل همدیگر میباشند . با امید به آزادی ایران . سپس از اقای محمد گلستان جو ( فعال حقوق بشر ) خواسته شد تا گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر را در ماه گذشته برای حاضرین ایراد نمایند . گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ایران در ماه گذشته

در  مرداد ماه هم  نقض  حقوق بشر در ایران همانند ماه های  گذشته  ادامه داشت  در این ماه شاهد بازداشتهای متعددی بودیم همچنانکه یکی از حقوق ذاتی انسانها حق آزادی و امنیت و داشتن آرامش هست , ولی شاهد هستیم  که متاسفانه در کشورمان از برپایی یک میهمانی آنهم در مکان خصوصی گرفته تا بیان عقیده و گرفتن حقوق و مزایای کاری , هموطنانمان از حد اقل حقوق انسانی هم برخوردار نیستند. که از جمله میتوا نیم  به : بازداشت فعالان کارگری در سنندج ,و گچساران به اتهام  توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام اشاره داشته باشیم . و همینطور بازداشت پیروان عرفان حلقه که در رابطه با آزادی آقای محمد علی طاهری بنیانگذار محبوس شده فعالیت میکردند  , بازداشت تعداد زیادی از فعالین تلگرامی به جرم توهین به مقدسات و موضوعات اخلاقی در شهرهای مختلف کشور, بازداشت افراد با ملیت دوگانه  که بهر دلیل به ایران ,کشور خودشان  مسافرت کردن از جمله خانم نازیلا حمیدف و خانم نازنین زاغری که  پس از مراجعت به ایران به اتهام جاسوسی و وابستگی به دول بیگانه بازداشت شدند  و   علاوه بر اینکه تابعیت دوگانه آنها به رسمیت شناخته نشده ,ماده 13 اعلامیه جهانی حقوق بشر را  هم که در آن اعلام شده  ترک هر کشوری ازجمله کشور خود و بازگشت به آن برای هرکس آزاد است هم نقض شده است  .و بازداشتهای متعددی در رابطه با میهمانی های مختلط دختران و پسران حتی در مکانهای خصوصی در شهرهای مختلف و بازداشت چند تن از هنرمندان عرصه موسیقی و بی خبری از سرنوشت آنها

اعدام : متاسفانه در ماه  مرداد تعداد بی‌شماری از زندانیان همچون ماههای  گذشته در سراسر کشور اعدام شدند. از جمله  اعدام در زندان  شهر های رشت کرمانشاه وقزوین و ساوه وتایباد  و گرگان ,میان دوآب ,کازرون ,بندرعباس ,سلماس و  سقزو 6 اعدام در ارومیه که اکثرا  به اتهام خرید وفروش مواد مخدر بود ودر مواردی هم  به جرم سرقت و قتل , اعدام در ملا عام در ساوه و روانسرو جهرم .و  36 زندانی سنی مذهب در زندان رجایی شهر ویک مورد اعدام قهرمان کشوری ,  شهرام امیری پژوهشگرو متخصص رادیو ایزوتوپ های پزشکی که پس از مراجعت ازآمریکا به عنوان قهرمان  , مورد استقبال مسئولین کشوری قرار گرفت ولی بلافاصله بعد ازاستقبال  به جرم جاسوسی متهم به 10 سال حبس و در نهایت بطور مخفیانه اعدام شد .و یک فقره اعدام نوجوان 19 ساله که در تاریخ انجام جرم 12 سال داشته , ایران با انجام اعدام نوجوانان در این مورد متهم به نقض میثاق بین المللی مدنی سیاسی که خود از امضا کنندگان آن  محسوب میشود .  این ماه همچنین با تداوم تعرض به حقوق اولیه اقلیت‌های قومی ودینی درایران همراه بود از جمله   ،   بازداشت دو شهروند اهوازی به نامهای ریاض بترانی و ولیدعبیداوی در منزل شخصیشان بدون در نظر گرفتن حریم خصوصی  توسط نیروهای امنیتی و انتقالشان به مکانی نامعلوم  و البته بدون دلیل مشخص   درزمینهٔ حقوق شهروندان اهل سنت نیز گزارش‌هایی همچون ربوده شدن یک طلبه جوان اهل سنت در چابهارکه پس از 4 روز از اداره اطلاعات سر در آورد، اعدام محمد عبدالهی شهروند سنی مذهب که  با عدم وجود یک دادگاه منصفانه به مرگ محکوم شد و از دادن جسد وی به خانواده اش خوداری شده و اجازه انجام مراسم ختم آن  را هم به خانواد اش ندادند . با توجه به اصل 10قانون اساسی که در آن خانواده مهمترین و بنیادی ترین واحد جامعه معرفی شده و میبایستی همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی ها در جهت استواری روابط خانوادگی برنامه ریزی بشه و همچنین بند 3 ماده 16 اعلامیه جهانی حقوق بشرمبنی براینکه خانواده یک واحد گروهی و زیر بنایی برای جامعه است و سزاوار تا به وسیله جامعه و حکومت نگهداری شود  ولی میبینیم که با نبودن برنامه ریزی درست برای ایجاد و نگهداری این واحد تشکیل دهنده  جامعه,این کانون متلاشی شده و دچار آسیبهای جدی میشود . حقوق کودکان:  باز هم شکنجه کودک 3 ساله فقط به دلیل وجود اعتیاد در خانواده ودر پی آن  بی بندو باری مادر ،رها بودن کودکان مبتلا به ایدز در خیابان و بیمارستانها,   فروش کودکان به دلیل اعتیاد والدین  ,خودکشی دختر 11 ساله در کامیاران بعلت ازدواج اجباری و یک مورد خودکشی جوان 17 ساله  در دزفول , تراشیدن سر و تحقیر کودکان کاردر کرمانشاه برای جلوگیری حضورشان در شهر با وجود اینکه رییس سازمان  بهزیستی قول داده بود کودکان کار از ماه آینده جمع آوری خواهند شد, و در یک مورد مرگ یک نوجوان 15 ساله در جوانرود  کردستان در حین پاک کردن شیشه یک مجتمع در طبقه سوم و یک کودک کار13 ساله در مشهد بعلت سقوط بالابر  همگی نشان از عدم کارآمد بودن سردمداران حکومت اسلامی در ایران است .

حقوق زنان: در زمینه حقوق اولیه زنان در ایران همچنان ماه های  گذشته  قدم مثبیت و مفیدی بر تحقق شعار برابری جنسی از سوی دستگاه حاکمه برداشته نشد، زنان ایرانی همچنان شاهد نقض متعدد حقوق خود هستند، از جمله گزارش‌های  نقض حقوق  در حوزه حقوق زنان  ولو خیلی کوچک می توان به ممانعت دوچرخه سواری بانوان در مریوان ،و مسئله حجاب اشاره کرد که در یک مورد نیروی انتظامی و شهرداری دست بدست هم داده اند تا با برپایی گشت ارشاد  درمسیررود خانه دز در دزفول در مناطق دور دست هم آرامش رو از مردم صلب کنند و همچنان فشارو حملات دولت بر فعالان حقوق زنان که باعث شد سازمان عفو بین الملل را به صدا در بیاورد .  

کارگری: و کماکان رویدادها و اخبار کارگری در مردادماه ۹۵ همچنان ماههای قبل رو به افزایش بود و ما شاهد  اخراج تعدادی از کارگران کارخانه شیمی کشاورز در قزوین با سابقه کار 18 سال , مصدومیت سوختگی و مرگ گارگران در پتروشیمی بوعلی ماهشهر, اقدام به خودکشی یکی از کارگران پالایشگاه خلیج فارس بندرعباس که مثل هزاران نفر دیگه حقوق 4 ماهشان  به تعویق افتاده و همچنان نگران امنیت شغلیشان هم هستند و همچنین مرگ  گارگری در خط لوله گاز گناوه در اثر انفجار و کارگری دیگر در اراک بر اثر سقوط دستگاه پرس در یک شرکت تولیدی و بیکاری کارگران کارخانه شیشه و آینه مقسمی در قزوین  و شرکت کیان کرد در ملایر و اخراج بیش از 70 تن کارگران مجتمع کشت و صنعت مهاباد و وضعیت 500 تن از کارگران معدن منگنز ونارچ از توابع کهک قم که مدت 4 ماه است حقوق نگرفته اند و تاخیر 5 ماهه در پرداخت حقوق 130 کارگر کک سازی در طبس . که البته باید توجه داشت  به اصل 34قانون اساسی و همینطور ماده 8 اعلامیه جهانی حقوق بشر مبنی بر حق استفاده افراد از دادگاههای دارای صلاحیت برای گرفتن حق تضییع شده خود.فقط باید دید آیا افراد به جای آرامش در زندگی وپیشبرد جامعه بسوی تعالی, باید وقتشا ن را در پیچ و خم دادگاهها بگذرانند ؟ که البته این در حالی است  که هنوز این عزیزان دستشا ن به حقوق از دست رفته شان نرسیده اند.                           

وجود 13 هزار کودک بازمانده از تحصیل در استان بوشهرتخریب منازل مردم روستای کمب مراد آباد چابهارتوسط نیروهای اداره مسکن و شهرسازی بدلیل ساخت غیر قانونی ,مردم این روستا اکثرا بلوچ های حاشیه شهر چابحار هستن که طی 20 سال گذشته بدلیل خشک سالی و بیکاری به این روستا آمده اند.آیا این همان  برنامه ریزی که قانون اساسی   دولت را موظف به انجام آن  کرده است ؟به گفته استاندار لرستان 48 روستای بالای 20 خانوار دراین استان فاقد آب آشامیدنی هستند که با تانکر آبرسانی میشوند . وضعیت آلودگی آب و هوایی مردم استان سیستان و بلوچستان به حدی رسیده که نماینده این استان به عنوان اعتراض گفته برای اینکه مسئولین صدای ما را بشنوند باید فریاد بزنیم . و در پی اعلام دادستان تهران مبنی بر عرضه و استفاده از لباسهای نامتعارف که نقش و علائم گروه های فاسد و منحرف را داردمطابق وصف مجرمانه است ,4400 واحدپوشاک در تهران و دیگر شهر های کشور پلمپ شده است . جمع آوردی دیشهای ماهواره بدلیل ممنوعیت استفاده از تجهیزات ماهواره ایی مصوب سال 1373 در شمال و غرب تهران اقدام به خودسوزی یک شهروند تهرانی که برای حل مشکلات خود درخواست وام از شهردارداشته ولی با پاس کاری مسئولین روابط عمومی و ارتباطمردمی به سطوح آمده و به ناچاردست به خودسوزی در ساختمان شماره 2 شورای شهرزد . و یک خودسوزی دیگر در اهواز,فرد 45 ساله  که رییس شورای محلی ملاشینه بود  به علت فقرناشی از سوء مدیریت حکومت اسلامی با وجود داشتن  5 فرزند اقدام به خود سوزی کرد . درگیری مامورین نیروی انتظامی با مردم بلداجی که برای دفاع از حق خودنسبت به بحران آب در منطقه از انتقال آب جهت تامین آب کارخانه فولادی که  بدون برنامه ریزی درست و دقیق تاسیس شده  جلوگیری کردن که  باعث یک کشته و 108 مجروح و 70 تن بازداشتی شد . و در پایان ممانعت از سخنرانی آقای لطف الله میثمی یک فعال سیاسی و مدیر مسئول ماهنامه  چشم انداز ایران در ملایر توسط برخی نهادها و مسئولان دولتی که قرار بود در رابطه با انتخابات 96 سخنرانی کند .سپس از آقای نادر شاچری ( فعال حقوق بشر )  دعوت گردید تا سخنرانی خود را به شرح ذیل برای حضار ایراد نمایند :  

روز جهانی پیشگیری از خودکشی: روز جهانی پیشگیری از خودکشی سالانه در 10 ام سپتامبر برگزار میشود . سازمان ملل متحد یک سیاست نامه پیگیری از خودکشی را در سال 1990 منتشر کرد .

پیشینه: از تاریخ 2011 بر پایه تخمین ها سالیانه 1000000 نفر با خود کشی به زندگی خود پایان میدهند . یعنی یک خودکشی در هر 40 ثانیه یا 3000 خود کشی در هر روز طبق آمارهای سازمان بهداشت جهانی از کنار هر یک خودکشی موفق 20 خود کشی ناموفق صورت میگیرد .

این یعنی در هر 3 ثانیه یک خودکشی ناموفق در جهان انجام میشود .

خودکشی مهمترین سبب مرگ و میر جوانان 15 تا 24 ساله است . طبق گفته مدیر مجمع جهانی پیشگیری از خودکشی ، آنهایی که خود را میکشند تعدادشان از آنهایی که در جنگ ها و حوادث وحشت افکنی و نزاع خیابانی کشته میشوند بیش تر است . انتظار میرود تا  2020شمار افرادی که سالیانه خودکشی میکنند به بیش از 1 و نیم میلیون تن برسد .

هدف از برگزاری این مراسم :

افزایش آگاهی در مورد قابل پیشگیری بودن خودکشی

ارتقای آموزش ها در مورد خودکشی

افزایش اطلاعات در مورد آگاهی از خودکشی

کاهش انگ زدن به افراد با سابقه اقدام به خودکشی

سپس از اقای محمد ابوطالبی ( فعال حقوق بشر ) دعوت شد تا سخنرانی خود را به شرح ذیل برای حاضرین ایراد نمایند

خود کشی و روند رو به رشد آن درایران: دریک جامعه عاری از ناهنجاریهای اجتماعی و تنش های روزمره در یک کلام یک جامعه با ثبات ، ممکن است از هرچند سال یک بار خبری از خودکشی یک عارف یا یک اندیشمند شنیده شود ، اما متقابلا درجامعه ای زاییده شده در جهان سوم با هزاران درد بی درمان  که در هیچ زمینه الگوی صحیح زندگی و کار و تعامل مابین انسان ها تعریف نشده و ناهنجاریها در آن بیداد می کنند خودکشی یک وسیله قابل دسترس برای فرار و یا اعتراض ناتوان ترین ابنای بشراست.گفتگو و بررسی موضوع خودکشی نه تنها مفرح نیست بلکه برای شنونده و گوینده حزن آور و تولید کننده انرژی منفی است .با توجه به موقعیت جمع حاضر (کانون دفاع از حقوق بشر) و زمان بسیار اندک ما ، قرار نیست بحث های علمی و روانکاوی خودکشی را دراین مطلب ارایه نمایم و تنها بسنده می کنم به زمینه های اجتماعی و انسانی علل خودکشی و نگاهی به آمارهای خودکشی در بین ایرانیان داخل و خارج از کشورزندگی جنبه های مثبت و منفی بسیاری دارد؛ رضایت خاطر، آرامش، موفقیت، خلاقیت، شادی؛ بخشی از آن نیز بی روح، تکراری، کسل کننده، یکنواخت و در حادترین و دشوارترین شرایط مملو از تجارب دردآور، تاسف بار، اندوهناک، اضطراب آور و ناراحت کننده است. در اغلب موارد تمایل به خودکشی زمانی به اوج خود می رسد که هیجانات و عواطف منفی زندگی فرد شدت می یابند و مرتب او را آزرده و ناامید می کنند. خودکشی در بین جوانان به سومین عامل مرگ و میر (بعد از تصادفات و انواع سرطان ها) در بین آنان تبدیل شده است. آمارها نشان می دهند که دختران جوان بیش از پسران جوان دست به خودکشی می زنند. اما پسران بیشتر از دختران قصد خود را عملی می سازند. رفتارها و اقداماتی که منجر به خودکشی جوانان می شود حاصل مشکلات عمیق روانی ، خانوادگی و اجتماعی هستند. عوامل و زمینه هایی که منجر به خودکشی می شوند ( از دید محققین دانشگاهی در ایران) عبارتند از:
داشتن سابقه افسردگی مزمن

جدایی ها و گسستگی های خانوادگی

مشکلات روانی یا بیماری های جسمانی مزمن و پیشرفته

اعتیاد به الکل و مواد مخدر

سابقه تجاوزات جنسی

سست شدن پیوندهای عاطفی در خانواده ها

افزایش فشارهای اجتماعی برای کسب استقلال و موقعیت های بالای تحصیلی ـ شغلی

ایجاد استرس های ناشی از ازدواج و تشکیل زندگی

_“نا امیدی یکی از مولفه های زمینه ساز خودکشی برای افراد است. مشخصه های جامعه ما در این زمینه امیدوار کننده نیستند. در کشور ما رضایت اجتماعی، نشاط و اعتماد پایین است اما خشونت بالاست. از نظر پیشرفت وسرمایه اجتماعی نیز وضعیت خوبی نداریم. غمگینی و اختلال روانی زیاد در یک جامعه نشان می دهد که آن جامعه با نشاط نیست.

_بی تفاوتی اجتماعی مولفه دیگری در رخ دادن خودکشی است که در جامعه رواج دارد و در کشوری که حمایت روانی و اجتماعی کم شود حتما عارضه اجتماعی ایجاد خواهد شد، به همین دلیل انزوا و افسردگی از عواملی است که یک فرد دست به خودکشی می زند.

_ در رابطه با الگوی سنی نیز در کشورهایی که نرخ خودکشی در آنها بالاست میانسالان بیشتر خودکشی می کنند اما در ایران جوانان بین ۲۰ تا ۳۰ سال دست به این اقدام می زنند.

آمارها: _ سازمان جهانی بهداشت در سال 2014 اعلام می دارد 75% از خودکشی هادرجوامعی با سطح درآمد کم ویا متوسط صورت می پذیرد.

_ ایران سومین کشور در آسیا از جهت تعداد خودکشی می باشد.

رییس انجمن مددکاری ایران می گوید:سالانه بیش از 4000 خودکشی در کشور ثبت میشود که از این تعداد خوشبختانه تنها 500 نفر دنیا را وداع می گویند .

_استان های ایلام ، خوزستان ، لرستان ، کرمانشاه ، گلستان ، کهگیلویه و بویر احمد به ترتیب بیشترین آمار را به خود اختصاص داده اند. در این میانه دره شهر ایلام در سطح دنیا رکورد شکن است ._متاسفانه آمارها نشان از روند رو به رشد خود کشی در ایران در سال های دهه نود دارد._بیش از 50% این  افراد زیر 29 سال بوده اند که در آمارهای سال های اخیر متاسفانه شاخص سنی به زیر 20 سال سقوط کرده است به عنوان نمونه درسال تحصیلی 94-95 براساس اعلام معاون وزیر آموزش و پرورش ایران ، بیش 13 دانش آموز خودکشی کرده اند.اما بایستی در کنار عوامل یاد شده بالا که بیشتر نتیجه مطالعات آکادمیک هستند به علل زنده و درجریان جامعه ایران اشاره داشت عللی مانند بیکاری ، اخراج از کار ، نداشتن امید به آینده و تاریک دیدن آینده ، نبودن شادی و نشاط در جامعه ، بسته بودن تمامی راه ها برای پیشرفت و کار، سرخوردگی اجتماعی در خاتمه مسئول جلسه از جناب غلامی دعوت نمودند تا در خصوص برنامه ریزی ماه اتی صحبت نمایند و در نهایت ضمن تشکر از حضور همکاران جلسه راس ساعت مقرر خاتمه یافت .

 

گزارش جلسه ی مشترک سخنرانی نمایندگی سوئیس و ترکیه در روز ۲۱ آگوست ۲۰۱۶

مهدي گلسفيدي

ماده ۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر:  تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.

ماده ۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی مؤثر به مراجع دادرسی از طریق محاکم ذیصلاح ملی در برابر نقض حقوق اولیه ای است که قوانین اساسی یا قوانین عادی برای او برشمرده و به او ارزانی داشته اند.این جلسه در روز ۲۱ آگوست ۲۰۱۶ مصادف با  ۳۱ مرداد ماه ۱۳۹۵ ساعت  ۱۴:۰۰ در اتاق پالتاک کانون دفع از حقوق بشر در ایران نمایندگی سوئیس با مسئولیت محمد جاوید گوانی به شرح زیر برگزار گردید.ابتدا آقای آرمین عمرزاده فعال حقوق بشر از نمایندگی ترکیه صحبتهای خود را با عنوان روز جهانی مبارزه با آزمایش هسته ای اینگونه آغاز کردند و گفتند ، سلاح های هسته ای به چیزی گفته میشوند که انرژی حاصل خود را از گداخت و یا شکافت هسته ای تامین میکنند به نیت تخریب و کشتار.شکافت هسته ای یعنی:یک اتم سنگینتر را به دو اتم سبکتر تبدیل میکند که طبق فرمول آنشتاین مقداری از جرم به انرژی تبدیل میشود.کاشف شکافت هسته ای اتو هان آلمانی و برنده جایزه نوبل شیمی. گداخت هسته ای(یا فیوژن) یعنی:عمل برعکس شکافت هسته ای است به این تعبیر که اتم های سبک تر مانند هیدروژن،دوتریوم و امثال هم را به یکدیگر جوش زده و مقداری از جرم به انرژی تبدیل میشود.اولین آزمایش سلاح هسته ای به نام پروژه منهتن در سال 19 جولای 1945 در 56 کیلومتری ساکورو نیومکزیکو صورت گرفت توسط ارتش آمریکا که به عصر اتم نامگذاری شد این آزمایش زیر نظر علمی اوپنهایمر صورت گرفت ملقب به پدر بمب اتم.

سپس بعد از هفته ها در سال 6 آگوست 1945 ساعت هشت و پانزده دقیقه اولین بمب اتمی به نام پسر کوچک در تاریخ بشریت در شهر هیروشیما منفجر شد این بمب توسط پل(پآل)تیبت خلبان نیروی هوای آمریکا با بوئینگ بی-29 افکنده شد آن بمب قدرت انفجار خود را از شکافت هسته ای اورانیوم-235 به دست آورد.که منجر به دمای به غایت بالای شد چیزی بالغ بر چندین میلیون درجه سانتیگراد.سپس بعد از سه روز بمب دیگری به نام فات من درشهر ناگازاکی رخ داد فات من قدرت خود را از حدود 10 کیلوگرم پلوتونیوم-239 به دست آورد نام این بمب برگرفته شده از رمان شاهین مالت نوشته دشیل هِمِت نویسنده آمریکایی.این دو انفجار چیزی حدود 220 هزار کشته و بیش از 100 هزار نفر بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان 1945 بر اثر جراحت و تخریب و تشعشات رادیواکتیو جان باختند.این دو جنایت توسط سی و سومین رئیس جمهور آمریکا از حزب دمکرات به نام هری اس.تِرومَن علیه امپراطوری ژاپن که پس از آن دو انفجار ژاپن تسلیم شد.

ایشان در ادامه به این نکته پرداخته و گفتند، کشور های که به صورت رسمی اعلام کردند که دارای جنگ افزارهای هسته ای هستند با یک نمودار برایتان توضیح خواهم داد:

1:آمریکا، دست یافته 1945 تعداد حدودی کلاهک های هسته ای 7700 و عضو دائم شورای امنیت و دارای حق وتو

2:روسیه، دست یافته 1949 تعداد حدودی کلاهک های هسته ای 8500 عضو دائم شورای امنیت و دارای حق وتو

3:بریتانیا دست یافته 1952 تعدادی حدودی کلاهک های هسته ای 225 عضو دائم شورای امنیت و دارای حق وتو

4:فرانسه دست یافته 1960 تعداد حدودی کلاهک های هسته ای 250 عضو دائم شورای امنیت و دارای حق وتو

5:چین دست یافته 1964 تعداد حدودی کلاهک های هسته ای 250

6:هند دست یافته 1974 تعداد حدودی کلاهک های هسته ای 90 الی 110

7:پاکستان دست یافته 1998 تعداد حدودی کلاهک های هسته ای 100 الی 120

8:کره شمالی دست یافته 2006 تعداد حدودی کلاهک های هسته ای کمتر از 10

اسرائیل دست یافته نامشخص تعداد حدودی کلاهک های هسته ای 80.

ان پی تی(پیمان‌نامه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای) و سی تی بی تی(پیمان منع جامع آزمایش هسته‌ای)

آمریکا:ان پی تی (امضاء کننده)سی تی بی تی( امضاء کننده)

روسیه:ان پی تی (امضاء کنند)سی تی بی تی(اجرا کننده)

بریتانیا:ان پی تی (امضاء کننده)سی تی بی تی(اجرا کننده)

فرانسه:ان پی تی (امضاء کننده)سی تی بی تی(اجرا کننده)

چین:ان پی تی (امضاء کننده)سی تی بی تی(امضاء کننده)

هند:ان پی تی(عدم امضاء)سی تی بی تی(عدم امضاء) 

پاکستان:ان پی تی(خروج)سی تی بی تی(عدم امضاء) 

کره شمالی:ان پی تی(عدم امضاء)سی تی بی تی(عدم امضاء)  

اسرائیل:ان پی تی(عدم امضاء)سی تی بی تی(امضاء کننده)

 به صورت خلاصه نگاهی می اندازیم به اینکه سلاح های هسته موجب چه چیزی میشوند:

ایجاد خسارت های سنگین و مالی و بلاخص جانی

تخریب و نابودی محیط زیست و تاثیرات مخرب بر روی جانداران

تهدید جوامع دیگر برای اجرای خواسته های آنها

تغییر توازن نسبی قدرت در جنگ

ایجاد ارعاب و نفرت

دمای بالا هنگام انفجار موجب مذاب گشتن همه چیز میشود

موجی شدن انسان ها بر اثر صدای مهیب انفجار

اپیدمی تشعشعات هسته ای به مانند الفا،بتا،مگا و نوترون

و...تاسیسات هسته ای به خودی خود نیز موجب نابودی،آلایش و تاثیرات منفی نیز شده بر روی جانداران و محیط زیست نمونه: حادثه تری مایل آیلند:بدترین حادثه آمریکا و نخستین فاجعه راکتورهای هسته ای  دنیاست که در سال 28 مارس 1979 میلادی در تری مایل آیلند آمریکا رخ داد. حادثه اتمی چرنوبیل:حادثه فاجعه بار هسته ای که در چرنوبیل اوکراین رخ داد در سال 26 آوریل 1986 که باعث شد بخش هنگفتی از تشعشعات رادیو اکتیو به شوروی و حتی اروپا نیز سرایت کند. حادثه اتمی فوکوشیما:به مجموعه حوادثی گفته میشوند که در 11 مارس 2011 در پی زلزله 9 ریشتری و سونامی صورت گرفت و باعث نشت مواد رادیواکتیو شد که تا اکنون نیز ادامه دارد و هنوز کاملا پاکسازی نشده.

آقای آرمین عمر زاده در پایان صحبتهای خود گفتند ، سایت هنفورد:یک مرکز گسترده و تقریباً از رده خارج انرژی هسته‌ای در کنار رودخانه کلمبیا در ایالت واشینگتن در کشور آمریکا است.این سایت یکی از بزرگترین سایت هایست در زمینه پاکسازی هسته ای و آلوده ترین سایت ایالات متحده آمریکاست.

در دوران جنگ سرد، سایت هنفورد به ۹ رآکتور هسته‌ای و ۵ مجموعه پردازش پلوتونیوم مجهز شده بود. پلوتونیوم مورد استفاده در تمامی ۶۰٬۰۰۰ جنگ‌افزار هسته‌ای ایالات متحده در همین مراکز تولید شده است.با پایان جنگ سرد، تشکیلات مربوط به ساخت سلاح هسته‌ای در سایت هنفورد بسته شد، اما مقدار ۲۰۴٬۰۰۰ متر مکعب ضایعات رادیواکتیو سطح بالا، که در اثر فعالیت این تشکیلات هسته‌ای تولید شده کماکان در سایت باقی‌مانده است که دو سوم حجم کل ضایعات هسته‌ای سطح بالا در کشور آمریکا را تشکیل می‌دهد.                                                                                         در ادامه آقای گوانی ضمن تشکر از آقای آرمین عمر زاده فعال حقوق بشر از نمایندگی ترکیه از آقای محمد جواد کاظمی میرکی فعال حقوق بشر از نمایندگی سوئیس در خواست کردند تا سخنرانی خود را درباره روز بین المللی جوانان آغاز کنند .آقای محمد جواد کاظمی میرکی  در شروع سخنرانی خود گفتند ، در17دسامبر1999مجمع عمومی سازمان ملل متحد12آگوست که برابراست با 21مردادماه رابه عنوان روزجهانی جوانان اعلام کرد. این روز بااندیشه ساختن یک دنیای بهتربه همراه جوانان ایجادگردیدبه این بهانه که سازمان ملل متحدازتمام کشورهای دنیامی خواهدتاعملادر راستای توسعه ی امکانات ومنابع به کمک جوانان وبرای جوانان تلاش نمایند.امروزه جوانان باشرایط سختی اعم از 1.استخدام 2.امنیت پایین شغلی3.تصمیم گیری های مهم وشرکت در امور4.ضعف باورهاوضعف دراعتمادبه نفس خودشان مواجه هستندکه دولتها،نهادهای خصوصی دانشگاه ها وافرادخیرخواه میتوانند باکمک وفراهم آوردن شرایط کار ودادن فرصت های این چنینی به جوانان اعمال نفوذدرموسسات وغیره را برای این قشر مهم ومالک آینده ی کشورشان فراهم سازند.، روزجوان روزی است که درآن قرار است ازجوانان تکریم شوددر هرکشوری روزی خاص برای این مناسبت در نظرگرفته شده است دربعضی کشورها مثل مراکش وتایلند سالروز تولدپادشاهان به عنوان روز جوان شناخته می شود ودربرخی دیگر مثل ونزوئلا وچین سالروزجنگ ویاقیام ملی که متشکل از جوانان بوده است به عنوان روزجوان شناخته میشودودرکشورایران روزمیلاد حضرت علی اکبر فرزند حسین ابن علی سومین امام شیعیان به عنوان روزجوان در نظر گرفته شده است. در دنیا حدوددوملیاردجوان وجود داردیعنی 15تا24 ساله هستندکه براساس گزارش های سازمان ملل حدود20درصد دارای حداقل یک مشکل روحی می باشند.طبیعتاحساسیت های طبیعی این گروه سنی ازیک طرف ونقاط عطف زندگی آنها مثل تحصیل،اشتغال،مسائل عاطفی وجنسی از طرف دیگراز دلائل آسیب پذیر بودن این گروه سنی به حساب می آید.این مولفه بسته به شرایط جوامعی که جوانان درآن زندگی می کنند میتواند در وضعیت سلامتی وشیوه ی زندگی آنها نقش جدی وتعیین کننده ای داشته باشد.دردنیابیش از 70میلیون جوان بیکاروجوددارد.بیش از50میلیون جوان هیچ گونه آموزشی ندیده اند.بیش از 30میلیون نفردختر قبل از هجده سالگی ازدواج می کنند.درضمن قائم مقام مدیرصندوق جمعیت جوانان سازمان ملل اضافه میکند که هنوز دربسیاری ازکشورهای جهان تعهدی سیاسی نسبت به سرنوشت جوانان وجودنداردولازم است هزینه های عمومی ساختارهای جدیدی بیابندودروهله ی نخست سرمایه گزاری درعرصه ی سلامت وتربیت صورت گیرد.وطبق پیش بینی هاجمعیت جوان در 2050به بیش از دو ملیارد نفر میرسد.درپنج کشورآفریقایی وهم چنین اسراییل جمعیت پیرنمیشودبلکه پیوسته ازنظرمیانگین سنی جوان ترخواهد شد،امااین ازدیاد جمعیت خطرفقیرتر شدن هرچه بیشترجوانان را هم دربر دارد.پژوهشگران سازمان ملل میگویند جمعیت جوان شانس بزرگی برای توسعه ی کشورهایشان هستند به مشروط به آنکه به درستی حمایت شوند.بنابرگزارش سازمان ملل نیم میلیارداز جوانان دنیاروزانه کمتراز ده دلار درآمددارندوعده ای از آنان در کشورهای جهان سومی زندگی میکنند که رفتن آنهابه اروپا یا آمریکاچاره ی کار این جوانان نمی باشد آنهاباید درکشورهایشان بمانندوسهمی درتوسعه ی وطن اشان ایفاکنند. برای کشورهای درحال توسعه این یک چالش است باید برای سیاست های خانواده،حوزه ی سلامت،ودرمان وآموزش جوانان سرمایه گزاری شودومهم تر از همه زمینه هایی فراهم آیدکه جلوی ازدواج اجباری دخترهاویافرزندآوری پیش هنگام آنهانیز گرفته شودکه اگرچنین نشودسرمایه ای به نام جوانان هرمملکت ازدست میرودوبه ضدخودتبدیل خواهدشد. دراینجامیخواهیم به شاخصه ای اشاره کنیم به نام NEET(بازماندگان جوانان ازتحصیل واشتغال رسمی)ویکی از راه کارهای پیشنهادی برای بهبودوضعیت جوانان یک کشورمحاسبه ی شاخص NEETاست.سازمان ملل ازکشورهامیخواهدتاشاخص NEETراهمه ساله برای جمعیت جوانان 15تا24ساله ی خودمحاسبه کنندکه این شاخص مشخص کننده ی درصدی از جمعیت جوان است که نه در مدارس جذب شده است ونه در بازار کار رسمی.این گزارش پیشنهادمیکندکه درکشورهای درحال توسعه همه ساله این شاخص برای ساکنان قسمت های مختلف جغرافیایی کشور خودوبه تفکیک جنسیتی محاسبه کنندواز نتایج آماری حاصله برای ارزیابی میزان موفقیت های سیاست های خود در ارتقای وضعیف جوانان استفاده کنند،برای مثال درمیان همسایگان ایران مقدار شاخص NEETبرای کشورپاکستان فاجعه باراست 66درصدبرای زنان جوان و11درصدبرای مردان جوان ارقامی که حکایت از شکاف جنسیتی شدید درمشارکت اقتصادی زنان در پاکستان دارد.طبق تازه ترین برآوردهایی که ازسوی یک موسسه معتبرغیردولتی وغیرانتفاعی درواشنگتن صورت گرفته است ایران طی دهه های آتی هم چون کشورهای توسعه یافته دیگر باکاهش جمعیت جوان مواجهه خواهد بود دفتر مرجع پیش بینی کرده است که سهم جمعیت جوان ایران از25درصدکل جمعیت درسال 2013به 14درصد درسال 2050خواهدرسید. ودرایران نیزمانندسایرکشورهای جهان جوانان دارای مشکلات عدیده ای هستندکه دراینجا به ذکربرخی میپردازیم. در پایان صحبتهای خود گفتند ، یکی از مسائلی که امروزه مشکل بسیاری ازجوانان ایرانی است مساله اشتغال وامنیت پایین شغلی میباشدکه باتوجه به جمعیت زیادجوان وعدم بسترسازی های مناسب جهت بهره برداری مناسب ازنیروی کار جوان این خودمعضلی بزرگ به شمارمی آید که دارای تبعات بسیاری میباشد.

1فردی که سالها درس خوانده ونیروی خود رادرفراگیری علم گذاشته وتوقع موقعیت اجتماعی را از خودبالا برده وقتی برای حضوردربازار کار وتطابق رابطه بین رشته ی تحصیلی وشغل مربوطه مواجهه میشود وچون یکی از دلائل مهم برای اینکه شما استخدام شوید داشتن یک پارتی ویا یک آشنامی باشدوقتی فردجوان بااین درهای بسته مواجه میشودازنظرروحی افت میکند،افسرده میشودوعدم روحیه باعث به وجودآمدن استرس واضطراب درفردجوان میشود که این خودیکی از عوامل گرایش جوانان به مواد مخدرومشروبات الکلی میباشد.موضوعی که  یکی از معضلات این روزهای ایران میباشد.

2جوانان ایران هیچ برنامه مشخصی برای ازدواج درآینده خودندارند.

3سرگرمی ودلخوشی خاصی برایشان مهیانیست چون ساده ترین تفریحات که درکل جوامع دنیاحق مردم است جلوی آن گرفته میشودوانگ های مختلف سیاسی یا عدم رعایت شونات اسلامی و...به آن زده میشود.

4مشکل رابطه باجنس مخالف وپیداکردن شریک عاطفی خودومسا ئل جنسی وسرکوب آن که از سنین پایین رشدمیکندوبزرگ میشودوفرد رابه یک مریض جنسی تبدیل میکند.

5مشکل مسکن که باتوجه به افزایش چندبرابری قیمت املاک وعدم حمایت های دولت نه تنهاقشرجوان بلکه بسیاری از افراد جامعه نیزدرگیر این مشکل می باشند.این مواردپاره ای از مشکلات جوانان در جامعه ایرانی می باشند که دامنه ونوع نیازهای جوانان ممکن است فطری یا اکتسابی طبیعی یا غیر طبیعی باشدبه هرحال انواع نیازهاوپیدایش آن درجوانان عامل تحرک وجنبش وسببی برای دستیابی به رشد تامین سلامت جسم و روان وشادابی و نشاط آنان است وباید موردتوجه همه ی برنامه ریزان فرهنگی جامعه قرار گیرد.

 در ادامه آقای گوانی ضمن تشکر از آقای محمد جواد کاظمی میرکی فعال حقوق بشر از نمایندگی سوئیس از سرکار  خانم سمیه علیمرادی فعال حقوق بشر در نمایندگی ترکیه تقاضا کردند تا سخنرانی خود را با موضوع  روز جهانی و بین المللی یادبود و القا تجارت برده آغاز کنند .

خانم علیمرادی در آغاز صحبت های خود گفتند ، برده داری به تاریخ تجارت برده از دوران باستان تا به امروز می پردازد . برده داری یک سیستم قانونی و به رسمیت شناخته شده بود که در آن انسانها به شکل قانونی ملک یا دارایی در نظر گرفته می شدند . میشد برده را خریداری کرده و یا فروخت و مجبور به کار برای مالک برده ، بدون هر گونه حق انتخاب و یا دستمزد کرد . در مستعمرات آمریکایی و دیگر نقاط اغلب فرزندان یک مادر برده به عنوان برده شناخته شده و بشکل برده به دنیا می آمدند .

مدارک و شواهد برده داری کهن به پس از توسعه کشاورزی و در جریان انقلاب نوسنگی در حدود 11000 سال پیش می رسد . نخستین سند در مورد برده داری را میتوان به قانون حمورابی 1760 پیش از میلاد منسوب کرد که در آن به گشایش یک موسسه در این باره اشاره می شود .

تجارت عربی برده در جهان عرب مخصوصا در غرب آسیا و شرق آفریقا و بخشهای مشخصی از اروپا در دوره سلطه عرب بر آنها رایج بود . در اسلام برده داری به دو صورت ایجاد می شد ، یکی برده سازی کفار حربی از راه به اسارت در آوردن آنان و دیگری به صورت ارثی یعنی فرزندان بردگان را به بردگی گرفتن .در مصر باستان برد ها به طور انبوه برای ساخت قصرهای پادشاهی و نیز گورستان فراعنه به کار گرفته می شدند .در روم باستان برده داری گونه ایی متفاوت تر از دیگر نقاط جهان داشت به طوریکه برده داران رومی از اختیارات بسیاری در خصوص برده هایشان برخوردار بودند .

وی همچنین به این نکته اشاره کردند و گفتند ، هنگامیکه اروپاییان استعمار قاره آمریکا را آغاز کردند بردگان را برای کار کردن در کشتزارها و معادن جدید از آفریقا بدانجا بردند  میان سالهای 1500 تا 1800 میلادی در حدود 15 میلیون سیاهپوست آفریقایی به قاره آمریکا انتقال یافتند . تجار برده آنها را از غرب آفریقا می خریدند . بیشتر این بردگان به وسیله دیگر سیاهپوستان آفریقایی به هنگام جنگ و یا شبیحخون هایی که برای شکار آنان صورت میگرفت به اسارت در می آمدند .برده ها در زیر عرشه کشتی با زنجیر به هم می بستند تا قادر به فرار یا پریدن به دریا نباشند ، تقریبا از هر 5 برده یک نفر در مسیر گذرگاه میانی می مردند . پرتغالیها کشتی های حامل برده را تابوت می نامیدند .

وقتی بردگان آفریقایی به جزایر هند غربی ، برزیل یا آمریکای شمالی می رسیدند مستقیما به بازار انتقال می یافتند و در آنجا مانند حیوان به حراج گذاشته می شدند و هنگامیکه خریدارها از نظر قیمت با فروشندگان به توافق می رسیدند ، برده ها را با خود می بردند و بیشتر خانواده ها از هم جدا می شدند .

پرتغال که فاقد نیروی کار لازم برای کشاورزی بود  نخستین کشور اروپایی عصر جدید بود که نیاز خود را به نیروی کار از راه وارد کردن برده برطرف کرد . پرتغالیها فعالیت در بازارهای برده فروشی سواحل غربی آفریقا را از سال 1444 آغاز نمودند و تا بیش از یک قرن به طور عملی بر همه بازارهای برده فروشی آفریقا حاکمیت می کردند .ایشان در ادامه عنوان کردند، انواع متفاوتی از برده داری وجود داشت یک نوع از آن که برده به عنوان دارایی مالکان برده تلقی می شدند که این نوع برده داری فرم اصلی برده داری بوده است . در نوع دیگر برده داری که به صورت بیگاری کشیدن ، فرد نیروی کارش را به رایگان در برابر یک بدهی عرضه میکند که مدت زمان این نوع برده داری ممکن است مشخص نباشد و حتی کودکان به دلیل بدهی والدینشان به بردگی مجبور شوند ، که این نوع از برده داری امروزه رایج ترین شکل است . در نوع دیگر برده داری فرد مجبور میگردد علی رغم میلش تحت خشونت یا مجازات ارباب خود و با محدود گشتن آزادی های شخصی اش به کار بپردازد . نوع دیگر برده داری زمانی است که یک یا هر دو طرف مجبور به ازدواج علیرغم میل خود می گردند .

شایان ذکر است که در بسیاری از انواع برده داری سوء استفاده جنسی از بردگان به اشکال گوناگون رایج است .در آغاز قرن 19 در بریتانیا و ایالات متحده جنبش هایی برای پایان دادن به تجارت برده شکل گرفت . برده ها اغلب شورش می کردند اما برده داران نیرومند و مجهز بودند و اکثر قیامها به آسانی سرکوب می شدند. شدیدترین اعتراضات و مخالفتها از ناحیه برخی فرقه های مسیحی صورت پذیرفت .کشور دانمارک در سال 1792 به عنوان نخستین کشور اروپایی برده فروشی را به طور کلی منسوخ اعلام کرد . به دنبال آن در سال 1807 کشورهای انگلیس و سپس آمریکا نیز برده داری را لغو کردند .

در کنفرانس وین که در سال 1814 برگزار شد کشور انگلیس از نفوذ خود استفاده کرد و دیگر کشورها را نیز به پایان برده داری وادار کرد . اما در برزیل برده داری تازه در سال 1888 لغو گردید .

پذیرش قانون عدم برده داری از سوی سازمان بین المللی حفظ صلح جهانی در سال 1926 موفقیتی بزرگ در این زمینه به شمار میرفت به ویژه که بنا بر این کنوانسیون همه اشکال برده داری در آن زمان ممنوع اعلام شد .

در بسیاری از کشورهای جهان در عین حال که برنامه هایی برای یاد آوری لغو تجارت برده برگزار می شود همزمان بر این واقعیت نیز تاکید می کند که هنوز میلیون ها نفر انسان اگرچه نه به نام برده اما در عمل در شرایط برده به سر می برند .تصوری که خیلی ها از برده داری دارند به عصر تجارت برده در آفریقا مربوط می شود زمانیکه برده ها از قاره سیاه و از مسیر اقیانوس اطلس به آمریکا و حوزه دریای کارائیب منتقل میشدند تا کارهای سخت و طاقت فرسا انجام دهند . آنقدر برده داری تا سال 1807 میلادی عادی بود که بعضی ها عقیده داشتند که برده ها زاده شده اند تا فرمانبردار باشند و برای سفیدها بردگی کنند .بر خلاف تصور خیلی ها دوران برده داری در دنیا نه تنها تمام نشده بلکه بدتر هم شده است. واقعیت این است که در هیچ مقطعی از تاریخ بشریت مثل حالا در دنیا برده وجود نداشته است !خانم سمیه علیمرادی در انتهای صحبتهای خود  گفتند،  بازار اسیر کردن انسانها برای سوء استفاده از همیشه داغتر است . امروزه برده داری یک تجارت است ، تجارتی که مخفیانه ، آرام و پنهانی انجام میگیرد بی آنکه کسی متوجه شود . امروزه قربانیان برده داری مدرن در زمینه های مختلفی نظیر خرید و فروش اعضای بدن ، استخراج معدن ، کار در معدن زغال سنگ ، اشتغال در صنایع تولید لباس ، فولاد ، قهوه و شکر ، کار در کارخانه و به ویژه کشاورزی به کار گرفته می شوند . محصولاتی که به این طریق در جهان تولید می شوند معمولا با قیمتی ارزان در بازار کشورهای صنعتی ثروتمند عرضه می شوند که در این میان بیشترین سود عاید کمپانی های بزرگ می شود .بردگی اکنون در نقاط مختلف دنیا به شکل های گوناگون و وحشیانه در حال ظهور و گسترش است . از نکات تلخ و شگفت آور این است که بردگی یک پدیده جهانی است که به همان اندازه بر کشورهای فقیر تاثیر می گذارد در کشورهای ثروتمند نیز جریان دارد .

بردگی در عصر جدید ناشی از فقر ، طرد اجتماعی ، به حاشیه راندن افراد ، فقدان دسترسی به آموزش و وجود فساد در جامعه است و در آخر اینکه بردگی یک جنایت علیه بشریت است که زندگی انسانها و جوامع را ویران میکند .

در ادامه آقای گوانی ضمن تشکر از خانم سمیه علیمرادی فعال حقوق بشر در نمایندگی ترکیه از آقای  آقای علی شعبان زاده فعال حقوق بشراز نمایندگی ترکیه در خواست کردند تا صحبتهای خود را با موضوع  اعدام های تابستان 67 آغاز کنند. اخیرا اطلاعیه های زیادی بر علیه رژیم اسلامی منتشر شده و این رژیم را بخاطر کشتار در شورش های پس از انتخابات و جنایات کهریزک و تجاوزات جنسی متهم به جنایت علیه بشریت کرده است . افراد خوش نام و بدنام زیادی از فعالان و امضا کنندگان این فراخوانها بوده و تلاش دارند بخشی از نظام اسلامی را به عنوان جنایت کار بین المللی به جهانیان بشناسانند . تلاش آشکار این جماعت اما در خدمت لاپوشانی جنایات بخش دیگری از رژیم اسلامی است که امروز لباس سبز پوشیده و پرچم حقوق بشر را در هوا می گرداند .این خدمتگزاران بی ریا اما به عمد فراموش کرده اند که بزرگترین جنایت رژیم در تابستان 67 و با همکاری گسترده و خالصانه سبزهای امروزی  و به فرمان امام راحلشان صورت پذیرفته است .برای آن دسته از آزادگان که برایشان تاریخ جنایات رژیم اسلامی پس از 22 خرداد 88 شروع نشده ، این وظیفه ایی غیر قابل چشم پوشی است که تمامی اعمال جنایت کاران رژیم اسلامی را در کلیت اش افشا کنند و به محاکمه بکشانند .همه ما تاریخ شروع این جنایت را به فرمان خمینی و متن این فرمان را می دانیم ولی این جنایات تا به کی و به چه تعداد نفرات بوده را کسی نمی داند .دوست دارم که یکبار دیگر این فرمان را که از طرف خمینی صادر شده است را مرور کنیم . فرمان قتل عامی که از طرف فردی صادر شد که چند سال قبل از آن گمان می کردند که برای اعمال آزادی آمده است.

متن دستور :بسم الله الرحمن الرحیم: از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقراق سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده اند و با توجه به محارب بودن آنها و جنگهای کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور و همکاری با حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنان برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات نا جوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضوع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند ، محارب و محکوم به اعدام می باشند . و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجت السلام نیری (قاضی شرع ) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده هایی از وزارت اطلاعات می باشند اگرچه احتیاط در اجماعات و همین طور در زندانهای مرکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع دادستانان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می باشد . رحم بر محاربین ، ساده اندیشی است . قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا ، از اصول تردید ناپذیر نظام اسلامی است . امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایند .آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنهاست ، وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند {اشداء علی الکفار } باشند . تردید در مسایل قضایی اسلام انقلابی ، نا دیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می باشد .والسلام روح الله الموسوی الخمینی

یکی از زندانیان جان بدر برده می گوید :بسیاری از دوستان ما تا زمانی که طناب دار بر گردنشان افتاد حتی نمی دانستند چه اتفاقی دارد می افتد . گفتنی است که بعضی از زندانیان اعدام شده در تابستان 67 زمان زندان آنها به اتمام رسیده بود و طبق قوانین خود رژیم باید آزاد می شدند ولی این رژیم حتی حکمی که حاکمان خود صادر کرده بودند را قبول نداشت و به آن ارزش نمی گذاشت و تعدادی نیز به خاطر نسبت فامیلی به قتل می رسیدند .

کسانی مانند : اشرف محمدی ، شهرام عطاری ، منیره رجوی ، حسین تحصیلی ، مریم محمدی ، بهمن عبادی و تعداد زیادی انسان دیگر نامشان برایشان هدیه مرگ آورد .وی ادامه داد ، سی و اندی سال از مصادره ی انقلاب می گذرد . نظام سیاسی اسلامی حاکم در تمامی این سالها بدون وقفه سرکوب زندانیان و شکنجه و اعدام مخالفین را متوقف نکرده است . دستگاه سرکوب ضد انقلابی حاکمیت ، بدون تاثیر پذیری از اختلافات خانوادگی جناح های حاکم که گاه بسیار هم پر سرو صدا شده ، در مسیر ضد انقلابی و ضد مردمی راه خود را رفته و ابزار فراجناحی در جهت حفظ نظام و سرکوب مخالفین بوده است . اما در روند این سی و چند سال دو نوبت در کشتار و شکنجه مخالفین روی هم خطان خود را سفید کرده ، یکی در سال 60 که به بهانه جنگ توانست در یورشی زندانیان سیاسی را نابود و اعدام کند و در دیگری در سال 67 که تمام مخالفین و دگراندیشان داخل و خارج از زندان را اعدام و قلع و قمع کرد .

در گورستان خاوران شمار نا معلومی از قربانیان کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 در دو گور دسته جمعی به طول 10 متر و عرض دو متر به خاک سپارده شده اند .تعداد دقیق زندانیانی که در کشتار سال 1367 کشته شده اند هنوز معلوم نیست ، اما آیت الله منتظری در کتاب خاطرات خود شمار کشته شدگان را با تردید از دو هزار و هشتصد تا سه هزار و 8 تن ذکر کرده است اما بعضی سایت ها همانند (عصر نو ) نام و مشخصات چهار هزار و 485 تن از قربانیان را با ذکر وابستگی سازمانی آنها منتشر کرده است که بیشتر آنها از مجاهدین خلق بوده اند . شماری از قربانیان نیز از گروههای مختلف کمونیستی یا گروههای کرد بوده اند .اما سازمان مجاهدین خلق که اعضا و هواداران آنها بیشتر هدف این کشتارها بوده اند ، رقم کشته شدگان را بسیار بیشتر از این حد می دانند . بهزاد نظیری عضو شورای ملی مقومت در این باره می گوید : این لیست یک بار در سال 2001 با سه هزار و 208 و  یک سال بعد با بیش از چهار هزار و 200 نفر منتشر شد . ولی باید بگویم در همین لیست حدود 80 در صد آمار مربوط به زندانهای تهران مانند اوین و قزل حصار در گوهردشت است در حالیکه تعداد قربانیان کشتار 67 بیش از 30 هزار نفر بر آورد می شود . این نکته را در نظر بگیرید که از نظر مکانی و زمانی این قتل عام ها نه به ماههای مرداد و شهریور محدود بوده و نه به شهر تهران اما شمار قربانیان هر چه که باشد از ابعاد جنایت نمی کاهد این قتل ها مثل زخم باز است ، تمام کسانی که گور جمعی درست کرده اند و کسانی که مرتکب کشتار بدون دادرسی شده اند مجرم می باشند و باید در دادگاههای بین المللی محاکمه شوند .

امروز از طرف پسران آقایانی که روزگاری بر راس امور بودند و عکس العملی نشان ندادند و گوشزدی جزئی داشته اند فایل هایی در فضای مجازی پخش می شود که در کتاب خاطراتشان نوشته شده .

آقای شعبانزاده در انتهای صحبتهای خود عنوان کردند ،  این حرکت شاید از گوشه ایی از خیانت این رژیم به مردم و کشور ، پرده بر دارد اما واقعا چه کسی راست می گوید ؟ما سالیان سال بازیچه دست همین آقایان بودیم . ما امروز از کسانی دفاع میکنیم که در سالهای نچندان دور بر این خاک و فرزندانش دست دراز کرده و خیانت های غیر قابل بخششی نموده اند .امروزه بازی رنگها است . سبزهایی که سر سروهای سبز را در گذشته بریدند و بنفش هایی که ما را یاد کبودی شلاقها و شکنجه های سالها پیش رهبران ابداع کننده این رنگ می اندازد.به امید روزی که رهبران و مجریان این کشتار ، به خصوص کشتار 67 در دادگاههای بین المللی به جزا کارهایشان برسند.

و در آخر ضمن محکوم کردن کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 خواستار به رسمیت شناخته شده این فاجعه از طرف مجامع حقوق بشری به عنوان اقدام بر ضد بشریت می باشم .در ادامه آقای گوانی ضمن تشکر از آقای علی شعبانزاده فعال حقوق بشر از نمایندگی ترکیه بابت سخنرانیشان ، سخنرانی خود را با موضوع اثرا ت اجتماعی کشتار دهه شصت و قتل عام زندانیان سیاسی سال ۶۷ آغاز کردند .آقای گوانی در ابتدا گفتند ، ۲۸ سال از کشتار زندانیان سیاسی می‌گذرد. باعین حال، خاطره این جنایت هولناک علیه بشریت هم چنان بر فضای سیاسی ایران سنگینی می‌کند و بحث‌های زیادی را بر انگیخته است. اما شاید اولین باری است که که جمهوری اسلامی پس از سال‌ها تلاش برای پاک کردن این فاجعه از حافظه تاریخی جامعه، در ارگان‌های رسمی خود، می‌پذیرد که “کشتار ۶۷امری ضروری قانونی و به فرمان خمینی بوده است”.

این امر خود نشان دهنده آن است که جمهوری اسلامی نه تنها موفق به سرپوشی این جنایت نشده، بلکه با مطرح شدن گسترده این جنایت در سطح جهان وایران (شعار نویسی دانشجویان دانشگاه تهران در سالگرد کشتار زندانیان سیاسی سال ۶۷ در سطح شهر تهران وتلاش خانواده جان باختگان و…) در صدد توجیه قانونی این کشتار بر آمده است. کشتار ۶۷ در زندان‌های جمهوری اسلامی، فصلی را در تاریخ مبارزاتی ما باز کرد که با گذشت سال‌ها و نوشتن هزاران کتاب، مقاله، مصاحبه هنوز تمامی ابعاد این جنایت بی‌نظیر و اثرات آن روشن نشده است.بررسی کشتار ۶۷ مسلما بدون درک آنچه از‌‌ همان فردای انقلاب اتفاق افتاد ممکن نیست. جمهوری اسلامی از‌‌ همان ابتدا تکیف خود را با هر گونه دگر اندیشی روشن کرد.کشتار۶۷ نقطه عطف به آتش کشیدن سینما رکس آبادان و قتل عام تماشاچیان آن، کشتارمردم کردستان و ترکمن صحرا در بهار آزادی، اعدام‌های بی‌سابقه سال ۶۰ و.. است. در سال ۶۷ رژیم اسلامی پس از نوشیدن جام زهر با هم دستی همه جناحهای خود دست به قتل عام زندانیان سیاسی زد. چرا که جمهوری اسلامی به خوبی آگاه بود که وجود هزاران زندانی سیاسی به عنوان سمبل خفقان در فضای بحران زده ناشی از جنگ خانمانسوز هشت ساله مسئله ایجاد کرده و مبارزه علیه رژیم را می‌تواند به سمت خود کانونی کند.در نتیجه سران جمهوری اسلامی حاضر به هیچ ریسکی نبوده و به خیال خود برای همیشه صورت مسئله را پاک کرده تابه ادعا ی خود یعنی نداشتن زندانی سیاسی جامه عمل بپوشاند.اما پس از گذشت سال‌ها وظیفه ما “نه تنها نبخشیدن و فراموش نکردن”، بلکه پرداختن به یک مسئله مهم یعنی اثرات اجتماعی، سیاسی این کشتار‌ها بر جامعه ما است.

واقعیت این است که این بحث نیاز به تحقیق گسترده دارد. من سعی خواهم کرد بر اساس تجربه خود و برای باز کردن بحث در حد توان خودبه آن بپردازم.

آقای گوانی همچنین ادامه دادند ، مسلما این کشتار‌ها اثرات آنی و دراماتیکی درکوتاه مدت داشته و اثرات بسیار مخربی در دراز مدت خواهد داشت.

اما قبل از وارد شدن به موضوع ضروری می‌دانم تاملی بر دو واژه «قتل عام massacre ونسل کشی génocide» داشته باشم چرا که گاهی این دو واژه در نوشته‌ها دقیق به کار برده نمی‌شود. مفهوم این دو واژه یکسان نیسنند. نسل کشی: کشتار سیستماتیک یک گروه ملی، مذهبی و قبیله‌ای است. کشتار ارامنه، کشتار یهودیان، کشتار فلسطنیان از امثال بارز آن هسنتد.

اما قتل عام، کشتن بسیاری از مردم جدا از ملیت، جنسیت،‌نژاد، مذهب و خلاصه از همه اقشار جامعه است وبیشتر انگیزه سیاسی می‌توان برای آن قایل بود هر چند در نسل کشی هم این انگیزه وجود دارد. هدف و نتیجه آن‌ها یکی نیست.

به موضوع اصلی بر می‌گردیم.

در ایران بعد از انقلاب اعدام و قتل عام مخالفان سیاسی به وسیله جمهوری اسلامی به عنوان یک استراتژی حاکم شدن به کار گرفته شد. باید هر آنچه مانع تثبیت حکومت بود از بین می‌رفت. در نتیجه سیاست سر کوب در وهله اول بر پا کنندکان انقلاب را مورد هدف قرار داد. جمهوری اسلامی به خوبی می‌دانست که بخش آگاه وفعال جامعه از پای نخواهد نشست و تن به جمهوری اسلامی “نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر” نخواهد داد. در نتیجه نیازی به بهانه نداشت. باید برای محکم کردن حکومت سرمایه داری مذهبی خود تمامی موانع را ازسر راه خود بردارد و سیاست ترور و وحشت را برای حکومت کردن پیشه کند.

در سیستم ترور و وحشت جمهوری اسلامی ما شاهد استفاده از تمامی شیوه‌های سرکوب از شیوه‌های قرون وسطایی گرفته تا پیشرفته‌ترین آن‌ها هستیم.

ایشان گفتند ، رژیم اسلامی پس از شورش‌های خیابانی سال ۶۰، دست به نمایش وحشت به شیوه قرون وسطایی زد. شکنجه علنی در خیابان‌ها به وسیله پاسداران از قبیل چاقو زدن به تطاهر کنندگان، آزار جنسی تظاهر کنندگان زن و بالاخره اعدام‌های خیابانی در ملاعام و پس از آن دستگیریهای گسترده واعدامهای فوری و اعلام آن‌ها از رسانه‌ها و تحویل اجساد به خانواده‌ها و حتی در خواست هزینه کشتن فرزنداشان از آن‌ها، نمایش وحشت را به اوج خود رساند. بر بستر این وحشت فراگیر طرح کنترل جامعه به شیوه مدرن (انفورماتیره) “زندان بزرگ” را طراحی کرد.

طرح کنترل جامعه، شباهت عجبی به طرح “سراسر بین” فیلسوف انگلیسی “جرمی بنتام” داشت که میشل فوکو در کتاب خود “مراقبت و تنبیه تولد زندان” به آن می‌پردازد. بنتام که در اصل مخالف شیوه‌های قرون وسطایی بود در قرن نوزدهم طرحی برای کنترل زندانیان داد که در زمان خود گامی به جلو بود (این طرح که می‌توان گفت هنوز در زندان و با استفاده از تکنولوژی جدید به کار گرفته می‌شود مورد انتقاد جدی میشل فوکو است). طرح سراسر بین، ایجاد حالت همیشگی و پایدار فرد محبوس شده است که از رویت پذیری خود آگاه باشد.

بنتام مطرح می‌کند که قدرت می‌بایست رویت پذیر و وارسی ناپذیر باشد. رویت پذیر به این معنا که زندانی بی‌وقفه سایه بلند برج مرکزی که از آنجا زیر نظر است را در برابر دید خود داشته باشد و وارسی ناپذیر به این معنا که زندانی هیچ‌گاه نباید بداند که اکنون زیر نطر است یا نه، ولی باید مطمئن باشد که همیشه زیر نظر است. طرح مالک و مستاجر، دفتر چه‌های بسیج مردمی نمونه بارز استفاده مدرن و انفورماتیزه شده این طرح برای کنترل کل جامعه است. در همین جاست که اثرات فوری کشتار خود را نمایان می‌کند.

ایجاد وحشت واز طرف دیگر سیستم کنترل، رعب وبی اعتمادی را درجامعه فرا گیر می‌کند. حکومت را خدشه ناپذیر می‌نمایاند و عدم توانایی و مقابله با آن و تسلیم را به بار می‌آورد. دست حکومت را برای قبولاندن دین بر‌تر و ایجاد فضای هیجان و ایدئولوژی زده باز نگه می‌دارد و رژیم را قادر می‌کند که با استفاده از سلاح مذهب در سطح جامعه وحتی خانواده‌ها شکاف ایجاد کند. مادر را علیه فرزند خود بشوراند (مادر طریقت الاسلام)، پدر حاکم شرع فرزندان خود شود (گیلانی)، خواهری برادر خود را لو داده تا اعدام شود، دختری پس از دستگیری مادر خود را لو می‌دهد و شکنجه می‌کند و….

دستگیری‌های گسترده، کشتارهای وسیع سال‌های ۶۰، به تبعید بسیاری از انقلابیون منجر شد. هیچ گونه حق انتخابی برای آن‌ها نبود. ماندن مصادف با مرگ بودو فرار تنها راه خلاص. تبعید انبوه پس از سال ۶۰ قبل از هر چیز ناهنجاری‌هایی را برای خود تبعیدیان و خانواده آن‌ها داشته است. بین آنچه تبعیدی پشت سر خود نهاده و انچه پیش رو دارد (فرهنگ جدید ومحیط نا‌آشنا) در بیشتر موارد تبعیدی راآویزان بین دو فرهنگ و به قول معروف نه اینجایی و نه آنجایی می‌کند.

ادوارد سعید فیلیسوف تبعیدی فلسطینی می‌گوید: تبعیدی کیست؟ کنده شده از وطن و زندگی بین چند دنیا اما شاید این باعث شود که ما نگاه دیگری به دنیا داشته باشیم و انچه پشت سر خود نهاده‌ایم الهام بخش ما در زندگی نوین باشد.

(متاسفانه نسل تبعیدی ما امثال ادوارد سعید را در خود ندارد تا از تبعید نگاه نوین بسازد و در حال حاضر ما بیشتر با اثرات متفی تبعید رو به رو هستیم).

حکومت جمهوری اسلامی با ممنوع وسرکوب کردن سازمانهای سیاسی و دموکراتیک و کشتار بیرحمانه اعضای آن‌ها از یک طرف تمامی موانع را برای تثبیت خود در کوتاه مدت از بین برد. و از طرف دیگر با از بین بردن کادرهای سیاسی و به تبعید کشاندن آن‌ها شکل گیری اپوزیسیون وآل‌تر ناتیو حکومتی را اگر نگوییم غیر ممکن برای مدت‌ها به عقب انداخت.

در کنار این اثرات آنی کشتار‌ها، اثرات دراز مدت این کشتار‌ها جان سخت‌تر و فاجعه بار‌تر هستتد و در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، روان‌شناختی خسارت‌های جبران ناپذیری را به جامعه ما تحمیل کرده است که تبعات آن تا نسل‌ها باقی خواهد ماند.

از بین بردن و حذف فیریکی هزاران هزار روشنفکر، که سر مایه‌های یک جامعه محسوب می‌شوند فرار مغز‌ها در نتیجه نا‌امنی، از نظر اقتصادی خسران بزرگی است و برای جبران آن سال‌های سال زمان لازم است. جامعه‌ای که متخصصین، برنامه ریزان و سازمانگران خود را از دست می‌دهد راه توسعه و پیشرفت را بر خود می‌بندد. هم چنین پول‌های که باید صرف عمران جامعه شود درراه سرکوب هزینه می‌شود.

به لحاظ فرهنگی، سیاست ترور و وحشت، سانسور و خود سانسوری را دامن می‌زند. نویسنده وهنرمند روشنفکر را یا گوشه نشین کرده و یا درخدمت سیاست‌های خود می‌گیرد و به اصطلاح به هنر مندان درباری تبدیل می‌کند.

و اما از همه جان سخت‌تر آسیب‌های روحی روانی این کشتار‌ها است که اثرات آن تا نسل‌ها باقی می‌ماند. در حال حاضر ما با سه نسل آسیب دیده روبه روئیم: ما نسل انقلاب، پدر و مادران ما وبالاخص فرزندانمان.

آقای گوانی در انتهای سخنرانی خود یاد آور شدند ،خانواده زندانیان نه تنها فرزندان خود را از دست داده بلکه تحت فشارهای روانی فراوانی قرار می‌گیرند. اعضای خانواده اعدام شده یا زندانی تقریبا از تمامی حقوق اجتماعی محروم هستند. محرومیت از ادامه تحصیل در دانشگاه حداقل در فاصله سالهای۶۰تا ۶۴، ممنوعیت شغلهای دولتی، ممنوعیت از فعالیت‌های اجتماعی فرهنگی، ممنوعیت سفر به خارج از کشورو….. که منجر به ایزوله شدن آن‌ها در جامعه شده و تازه مسئله به اینجا هم ختم نمی‌شود، این خانواده‌ها به خاطر فضای رعب و وحشت حتی در بین فامیل هم ایزوله هستند این فشار‌ها تبعات وخیمی در بر داشته و به خودکشی، دیوانگی، مرگ زود رس و… منجر شده است.

خانواده ای پسرشان در سال ۶۰ اعدام شد. پدرکه بازاری بود آنقدر تحت فشارروحی در بازار قرار گرفت که حجره خود را‌‌ رها کرد و خانه نشین شد. و چندی بعد سکته کرد و مرد.

برادر کوچک‌تر که سه بار در گزینش دانشگاه رد شد در ناامیدی کامل دست به خود کشی زد. تنها دختر خانواده که مدام در مدرسه ایزوله وتحت فشار بود پس از مرگ برادر سر به دیوانگی گذاشت و مادر برای همیشه لال شد.

برای ازبین بردن زخم‌ها راه دارزای در پیش است. مسلما قدم اول تلاش بی‌وقفه برای محاکمه تمامی آمران و عاملان این جنایت است. اما به نظر من تلاش برای ترمیم تبعات این کشتار‌ها نیز از اهمیت وپژه‌ای بر خودار است و نباید به آن بی‌توجه بود.

با یاد آنانی که به خاطر یک نه بزرگ برخاک افتادند.

بعد از سخنرانی سخنرانان ، حاضرین با سوالهای خود در جلسه حدود نیم ساعت بحث و گفتگو کردند .

در پايان اين جلسه آقای گوانی از كسانى كه در اين جلسه به صورت پالتاكى حضور داشتند تشكر كردند، در اين جلسه خانمها سميه عليمرادي ، لیدا اشجعی اسالمی ، مرضيه بردبار و آقایان رضا اميرى ، نادر زندي ، محمد جواد کاظمی میرکی ، علي شعبانزاده ، مهدي گلسفيدي ، مسعود بهروز ، عليرضا اسدبكي ، عابد بردبار ، آرمان عمرزاده ، منصورسيفي ، احمد كاظمي زاده ، بهروز خسروي ، جعفرد فرد كريمي ، مهدي موسوي ، حميدرضاتقي پور ، نيما حسابيان ، امير بيگزند ، سيد علي اسليمي و محمد گلستان جو در اين جلسه حضور داشتند . این جلسه ساعت  ۱۶:۰۰   به پایان رسید 

 

 

 ابتدای صفحه | بازگشت

all rights reserved @ Bashariat