گزارش جلسه ماهانه نمایندگی پاکستان 6 سپتامبر 2016
عابده کدخدایی
جلسه ماهانه اعضای نمایندگی پاکستان با موضوع بررسی
اعلامیه جهانی حقوق بشر و به منسبت 5 سپتامبر روز جهانی
خیریه در روزسه شنبه 6 سپتامبر 2016 ساعت18 به وقت
اروپای مرکزی و 21 به وقت پاکستان با حضور بانوان : عابده
کدخدایی – لیدا اشجعی اسالمی – و اقایان : محمد گلستان
جو– عبدالخالق امیری – سامی امیری – جمشید غلامی سیاوزان –
و محمدرضا برزگر و جمعی دیگر از فعالان حقوق بشر در اتاق
پالتاک نمایندگی پاکستان برگزار گردید . در این جلسه :
اقای عبدالخالق امیری
با موضوع بررسی و مقایسه ماده 9 اعلامیه جهانی حقوق بشر با
قانون اساسی ایران و نحوه اجرائی ان سخنرانی کردند .
در ماده
۹
اعلامیه حقوق بشر چنین امده است هیچ کس را نمی توان خواد
سرانه توقیف و باز داشت کرد تحت هیچ شرایطی قانون اساسی
جمهوری اسلامی نیز در اصل
۳۳
و
۳۴
نیز تاکید بر منع توقیف و بازداشت خود سرانه می کند و اما
بید ببینیم که واقعت امر چیست دوستان قبل از اینکه به
مقایسه بپردازیم مقدمه ای از چگونگی بوجود امدن اعلامیه
جهانی حقوق بشر را خدمت شما عزیزان عرض می کنم چرا ما نیز
به این اعلامیه پیدا کردیم چون ممکن نبود که بدون رعیت و
شناسای حثیت و کرامت ذاتی تمام اعضآی خانواده بشری و حقوق
برابر صلب ناپزیر جهانیان و بدون احترام گذاشتن به این
حقوق صلح در جهان بر قرار گردد که این باعث شد ما به چنین
اعلامیه نیاز داشته باشیم.
مجموعه عمومی این اعلامیه جهانی را ارمان مشترک تمام
مردمان و ملت ها اعلام میکند تا همه افراد و تمام نهادها
جامعه بکوشند این اعلامیه را در نظر داشته باشند و بکوشند
به یاری اموزش و پرورش رعایت این حقوق و ازادی ها را گسترش
دهند و با تدبیرهای ملی بین المللی شناسای و اجرای جهانی
ان ها را چه در میان مردومان خود کشورهای عضو و چه در میان
سرزمینهای که در قلمرو انان هستمد تامین کنند دوستان این
بود مقدمه ای خیلی کوتاه از چگونگی نیاز اعلامیه جهانی
حقوق بشر و رعایت و گسترش ان در جهان واما بر می گردیم به
اصل مطلب دوستان هامنطور که همه ما میدانیم در ماده
۹
اعلامیه جهانی حقوق بشر امده است که هیچ کس را نباید توقیف
و حبس بی جا نمود و همین امر نیز در اصل
۳۳و
۳۴
قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز تاکید شده است ولی دوستان
نمی توان به صراحت گفت که در جهان چقدر به این ماده احترام
گذاشته و رعایت می شودو چقدر در این امر قانون شکنی وجود
داردولی اگر ولی نگاهی به کشورمون بندازیم برای همه ما
اشکار هست که جریان چی هست و به کجا میرود در ایران برای
اینکه شحصی را توقیف و و یا باز داشت کنند نیاز به هیچ
دلیل و مدرکی و حکمی نیست بلکه اول شخص بازداشت می شود و
حتی امکان دارد که ما تا چندین ماه موتوجه نشویم که به سرش
چی امده و در نهایت زمانی که ما موتوجه میشویم یا در سیاه
چال جمهوری اسلامی در بند هست یا شخص اعدام شده که شاید
ما مدتها از این موضوع در جریان نبوده باشیم و بدون محاکمه
یا بدون اینکه شخص خودش نیز بفهمد که جرمش چه بوده سالها
در زندان بماند. درد ناکتر از این نیز وجود دارد شاهد
بارها شاهد بودیم که یک شخص بدون اینکه دسگیر یا محاکمه
شود مستقیم هدف گلوله قرار گرفته و کشته شده است بدون
اینکه هنیز جرمش ثابت شده باشد ی به جرمی کوتاه سزای بزرگ
مثل مرگ را متحمل شده باشد بارها عزیزان مان مورد هدف
گلوله ماموران ولایت وقیح قرار گرفته و کشته شده اند خیلی
درد ناک هست ین موضوع در جمهوری اسلامی که ما روزانه شاهد
این جریان هستیم برای اینکه در این مورد بیشتر بدانیم
کافیست که روزانه سری به سایتهای خبری بزنیم ان وقت بخوبی
موتوجه می شویم که جمهوری اسلامی هیچ وقت به اعلامیه جهانی
حقوق بشر پایبند نبودهبلکه کوچکترین احترامی به قانون
اساسی خود نیز قائل نیست نبوده و نخواهد بود برای جمهوری
اسلامی و مامورانش قانون شکنی از اب خوردن نیز راحتر هست
اگر فقط در همین ماه گذشته به واهیم مروری داشته باشیم
موارد زیادی وجود دارد که این امر را اشکار میکند که
جمهوری اسلامی هیچ عقیده ای به قوانین خقوق بشر ندارد در
هیمن ماه سه کولبر هدف شلیک مستقیم ماموران جمهوری اسلامی
در ارومیه قرار گرفتند که یکی از انها در جاه جان باخت و
دو نفر دیگر به شدت زخمی شدند و تا زمان پخش خبر جسد کولبر
کشته شده به خانواده تحویل داده نشد بود و اگر به خواهیم
امار کولبران کشته شده در مرز را نگاه کنیم فقط در همین
ماه تقریبا به
۵۰
نفر میرسد جرم فقط تلاش برای
یک تکه نانی که بر سر سفره خانواده اوردن بود روز شنبه
۱۳
شهریور ماه در یتفاقی مشابه نیز سه کولبر کشته شدند و اما
در روز دوشنبه
۱۵
شهریور ماه ماموران بسوی
یک خودرو در زاهدان آتش گشودند که باعث کشته شدن رانده و
انحراف و بر خورد با یک دستگاه پژو شد که سرنشینان پزو نیز
در جاه جان باختن این حادثه در کمر بندی زاهدان رخ داد
دوستان تیر اندز بسوی کولبران در کردستان و بسوی بلوچها در
سیستان و بلوچستان دیگر امری عادی و تفریحی برای ماموران
نظام جمهوری اسلامی
شده ماموران نظام برای اینکه نشانه های خود را درست کنن از
این عزیزان به عنوان نشانه و هدف استفاده می کنند و هیچ
ارگان یا نهادی پاسخگوی این مسئله نیست بلکه ماموران در
مورده بسیاری و اکثر بعد از انجام جنایت شرمناک از جای
حادثه فرار می کنند دوستان این چه نظامیست و چه عدل و
انصافیاین ماموران با کدوم مجوز به این عزیزان شلیک می
کنند دوستان جریان قانون شکنی سره درازی داره بدون این
موارد موردهای زیادی را شاهد بودیم شنیدیم و میشنویم بسیار
پیش امده که هموطنی
در خواب بوده شبانه ماوموران به منزلش ریخته و با تمام
وسایل بدون اینکه هیچگونه حکمی داشته باشند وی را با خود
برده اند و بعدان نیز به سیاه چال جمهوری اسلامی فرستاده
شده است ما سالهاست که شاهد این جریان بوده و در اینده نیز
خواهیم بود چون نهادهای حقوق بشری و حتی سازمان ملل در
مورد نقض حقوق بشر در ایران هنچنین جدی بظر نمیرسد دوستان
وقتی که دین وارید سیاست و سیاست بر حسب مفادات باشد اونجا
دیگر ارزش بشر و جان بشر و حقوق بشر کم رنگ خواهد شد به
امید روزی ظلم و بی عدالتی از جهان و یران برچیده شود به
بر قراری اعلامیه جهانی حقوق بشر به نحو احسن در جهان و
ایران.
سپس خانم لیدا اشجعی اسالمی
گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر ایران در ماه گذشته را
به اطلاع حاضرین رساندند.بازداشت سحر بهشتی و همسرش؛
ممانعت از برگزاری مراسم تولد ستار بهشتی– روزجاری درپی
اعلام مراسم تولد ستار بهشتی، نیروهای امنیتی منزل پدری وی
را محاصره و با فیلمبرداری از مراجعه کنندگان، از ورود
آنها ممانعت بعمل آوردند. همچنین سحر بهشتی، خواهر ستار
بهشتی و همسرش نیز «توام با ضرب و شتم» بازداشت شده و به
مکانی نامعلوم منتقل شدهاند.
نرگس محمدی: سلول انفرادی، ابزار شکنجه است خبرگزاری هرانا
ـ نرگس محمدی، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر با نگارش
نوشتهای به موضوع سلول انفرادی پرداخت، خانم محمدی در
نوشته خود با بیان برخی مسائل که در دوران بازداشت زندان
انفرادی پیش میآید، نوشته است که سلول انفرادی یک شکنجه
است.هنوز هم زنان روستایی و عشایر هنگام زایمان فوت
میکنند/ ارایه طرحهایی در حوزه بهداشت، سوادآموزی و
اشتغال زنان روستایی و عشایر. دبیر کارگروه زنان روستایی،
عشایر و مناطق محروم معاونت امور زنان و خانواده گفت: در
بسیاری از مناطق روستایی و عشایر هنوز که هنوز است بسیاری
از زنان برای زایمان به پزشک دسترسی ندارند و برخی از آنها
در راه رسیدن به بیمارستان فوت میکنند. بسیاری از زنان
روستایی و عشایر در هنگام بارداری مشکلات نگهداری و مراقبت
جدی دارند و دسترسی به امکانات ندارند.
زنان کهگیلویه و بویراحمدی در صدر بانوان بیکار ایران
مدیرکل امور بانوان و خانواده کهگیلویه و بویراحمد گفت:
زنان کهگیلویه و بویراحمد در صدر بانوان بیکار ایران
هستند.
فریبا رحمانپور در جلسه شورای اشتغال کهگیلویه و بویراحمد
که با حضور ربیعی وزیر کار برگزار شد با تبریک هفته دولت
اظهار کرد: بیکاری در حوزه زنان کهگیلویه و بویراحمد در
بین همه استانهای کشور بیشتر است.
اعتراف پسر آیت الله به یک جنایت هولناکئ مهدی خزعلی در
مصاحبه ای که در باره اعدام های سال 67 انجام داده اعتراف
می کند که ماجرای قتل فجیع کشیشان مسیحی (عکس زیر) توسط
وزارت اطلاعات طراحی و اجرا شده.
پاسخ های آزار دهنده مسئولین و سردرگمی خانواده های
زندانیان سنی مذهب اعدام شده پس از اعدام گروهی دستکم ۲۰
زندانی سنی مذهب درزندان رجایی شهر کرج در تاریخ یازدهم
مردادماه با اینکه تعدادی از خانوادههای آنان «شاهد اجساد
زندانیان خود» بودند، چند روزی است که این خانواده ها در
سردرگمی و بازی آزار دهنده ای گرفتار شده اند.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران با صدور بیانیه ای با
تاکید بر «ادامه تفکر خالقان تابستان ۶۷» نسبت به اعدام
دسته جمعی حداقل ۲۰ زندانی سنی مذهب زندان رجایی شهر کرج
واکنش نشان داد. این سازمان با محکوم کردن اعدام های صورت
گرفته، قربانیان را محروم از یک دادرسی عادلانه دانست و
پیامدهای اعدام این زندانیان را برای ثبات و امنیت جامعه
مضر خواند.
بازداشت و بی خبری از وضعیت ۱۱ نوکیش مسیحی در اصفهان
خبرگزاری هرانا – روز جمعه ۲۲ مرداد ماه یازده تن از اعضای
یک کلیسای خانگی در اصفهان توسط ماموران امنیتی بازداشت و
به مکانی نامعلوم منتقل شدند. از سرنوشت و محل نگهداری
بازداشت شدگان خبری در دست نیست.
ماده
۱۹ اعلامیه حقوق بشر
هر
انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل
آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون نگرانی از مداخله و
مزاحمت، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از
طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است.
مسلماً به دلیل عدم اجازه دولت ایران به مدافعان حقوق بشر
جهت فعالیت بهخصوص در حوزه گزارشگری نقض حقوق بشر و
همینطور ممانعت از گردش آزاد اطلاعات و بالطبع به رسمیت
نشناختن حوزه مستقل در فعالیتهای مدنی از سوی دولت ایران،
در حال حاضر مسئله گزارشگری، امری دشوار و خطیر با
محدودیتهای فراوان در ایران محسوب میشود.
اقای جمشید غلامی سیاوزان
سخنرانی خود را تحت عنوان روز جهانی خیریه ارائه دادند .
امروز پنجم سپتامبر توسط سازمان ملل متحد روز جهانی خیریه
نام گذاری شده است که به این طریق نقش موسسات خیریه و
همراهان آنان را در کاهش بحران های انسانی و کاهش درد و
رنج مردمان نیازمند، گرامی می دارد.می خواهم در باره
موضوعی صحبت کتم که همگی با ان تا حدودی اشنایی دارید و
یا در زندگی زوزمره به موارد هایی از ان بر خورد میکنید
کلمه زیبایی که گاهی زندگی انسانها با ان نجات پیدا می
کتد بدون ان که هم دیگررا بشناسیم و فقط وجود این کلمه
باعث نجات میشود خیریه است انسانها با کمک ان می توانند
کارهای بسیاری برای بهبودی دردها و الام دیگران انجام
دهیم اگر بدی ها را کم کنیم و به خوبیها فکر کنیم من و
تو ما میشویم و این کلمه یعنی خیر و خوشی در همه ما ایجاد
میشود و دریای خیریه شروع میشود به بزرگ شدن ودر دنیا
گسترش پیدا میکند که هر انسان نیازمند میتواند از ان بهره
برده و جیاتی دوباره بدست اورده و با مشکلات مبازه نماید
وبا این کارها انسانی خیر اندیش میتواند در سطح ملی وبین
المللی دریچه تازه برای زندگی باشد دریچه ای که با قلب
مهربان من وتو بدون هیچ چشم داشتی و فقط برای انساتیت و
انسان بودن کار اجام مدهید که نتیجه اش شادی وبرای ما و
امید وخوشیختی برای دیگران و دورباره ادامه زندگی بهتر
واسودگی خیال برای خودمان میباشد اگر با چشمان باز و با
کمی دقت به اطراف نگاه کنم و به جز خود دیگران را نظاره
گر باشیم ویک لحظه این قطعه از شعر سهراب سپری که میگفت
چشمها باید شسته جور دیگر باید دید زیرا زندگی همچون
جاده ها پر از پیچ و خم های زیادی است که هیچ کس خبر از
چگونگی ان خبر ندارد و نمیداند در کجای این پیچ وخم های
قرار دارد و یا کی گرفتار ان میشود و میپندارد که سکان
زندگی را محکم در دست دارد و نمیداندکه او که امروز شاد
سر مست از زندگی است شاید روزی باشد که برای ادامه زندگی
و یا مقابله با ان محتاج انسانهای خیراندیش و معجزه خیریه
باشد چیزی که هر انسانی درهر ساعتی اززمان که در گذر است
حتی به صورت بسیار کوچک با ان برخورد میکند بدون ان که
خواست و اراده خودش باشد.
در این برهه از زمان که نیاز به کمکهای بشردوستانه افزایش
یافته و شمار پناهجویان و مردم آواره از بعد از پایان جنگ
جهانی دوم تاکنون به بالاترین آمار رسیده، خیریهها بیش از
گذشته در پاسخگویی به نیازهای بشریت نقش حیاتی ایفا
میکنند.
آژانسها و نهادهای بشردوستانه و توسعهای سازمان ملل نیز
برای تداوم فعالیتهای نجاتبخش خود در واکنش به چالشهای
ناشی از توسعه، بلایای طبیعی، درگیریهای نظامی و سایر
شرایط اضطراری روی کمکها و خدماتی که از سوی مردم و
همچنین دولتهای سخاوتمند ارائه میشوند، حساب میکند.
تمام مردم جهان برای شرکت در فعالیتهای خیرخواهانه داوطلب
شوند. این اتحاد و همبستگی به ما کمک خواهد کرد که در کنار
هم با هماهنگی زندگی کنیم و برای همه جهانیان آیندهای صلح
آمیزتر و با ثباتتر بسازیم.
امروزه در جهان تقریبا یک میلیارد نفر معادل 15 درصد از کل
جمعیت جهان با معلولیت زندگی می کنند.
امروزه هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای در حال
توسعه اغلب کلیشه ها و برچسب های منفی درباره افراد دارای
معلولیت وجود دارد.
این مساله اصلا غیر معمول نیست که ما مشاهده کنیم که این
افراد به شکل ترحم آمیز مورد توجه خیریه ها و تحت درمان
پزشکی قرار بگیرند و گفته شود بر آنها شرایط تلخی غلبه
کرده و شرایط سختی دارند.
در مقابل این مساله ممکن است افراد معلول به عنوان ابر
قهرمانان که شاهکارهای بزرگ انجام داده اند در نظر گرفته
شوند، به طوری که آنها الهام بخش برای افراد غیر معلول
بشوند.
روز جهانی خیریه را باید مبدا تمام روزهای خیری بدانیم که
میتواند تاریخ عمر مفید هر انسانی از انجا اغاز شود و شاید
بد نباشد که در این مجال و به این بهانه ما نیز به اهمیت
خیر و خیریه بیشتر بیندیشیم .
هر لبخندی حامل پیامی است اما مهربانی بهترین لبخند است.
روز جهانی پیشگیری از خودکشی
محمد هادی زارع
خودکشی در تمام موارد ناشی از نوعی درد و رنج روانی است که شدیدا فرد
را تحت تاثیر قرار میدهد و مانع از ارضای نیازهای روانی
او میشود. بدیهی است هیچ کس از سر شادی و خوشبختی اقدام
به خودکشی نمیکند تنها نکتهای که این گروه از افراد از
آن غافلند آن است که همین درد و رنج است که انسان و هویتش
را میسازد.
سازمان ملل متحد یک سیاست نامه پیشگیری از خودکشی را در دهه
۱۹۹۰
منتشر کرد که کشورهای بسیاری از آن برای پیشگیری از
خودکشی پیروی میکنند روز جهانی پیشگیری از خودکشی همه
ساله در تاریخ
۱۰ سپتامبر در سر تا سر جهان برگزار میشود . این روز برای افزایش آگاهی
عمومی نسبت به خودکشی و پیشگیری از آن در نظر گرفته شده
است که با سازمان بهداشت جهانی و فدراسیون جهانی سلامت
روان این روز را میزبانی میکند خودکشی عملی عمدی است که
باعث مرگ فرد میشود خودکشی اغلب به علت یاس صورت میگیرد
که علت آن اغلب به اختلال روانی نظیر افسردگی شکست عشقی
اعتیاد به الکل سؤ مصرف دارو شرایط فرهنگی خانوادگی و
اجتماعی نسبت داده میشود . طبق آمارهای سازمان بهداشت
جهانی سالیانه یک میلیون نفر از طریق خودکشی به زندگی
خود پایان میدهند که میزان این کار در مردان بالاتر از
زنان بوده و احتمال خودکشی مردان
۳ تا
۴ برابر
بیشتر از زنان است همچنین در کنار هر یک خودکشی موفق
۲۰ خودکشی ناموفق صورت میگیرد این یعنی در هر
۴۰
ثانیه یک خودکشی موفق و در هر
۳ ثانیه یک
خودکشی ناموفق در جهان انجام میشود که کره جنوبی بر اساس
آمار فهرست میزان خودکشی کشورها دارای بیشترین خودکشی
است که وزارت بهداشت این کشور قوانینی را برای مقابله با
این معضل در سال
۲۰۱۱ به تصویب
رساند .
همچنین در برخی کشورها همچون چین نرخ خودکشی در میان جوانان
۱۵ تا
۳۴ سال
در بالاترین حد است .و اما ایران. میزان خودکشی در ایران همیشه در پردهای از ابهام بوده
است که به دلیل سیاستهای رسمی اعلام آمار خودکشی را
صلاح نمیدانند در واقع از سال
۱۳۹۲ که
سازمان پزشکی قانونی کشور آماری از میزان خودکشی در وب
سایت خود ارائه داد و از افزایش آمار خودکشی اظهار نگرانی
کرد تا کنون آماری جدید ارائه نشده است اما بر اساس آخرین
آمارهای موجود از میزان خودکشی در کشور در
۹ ماه
ابتدائی سال بیش از
۱۱ نفر
در روز خودکشی کردهاند که جمعاً سه هزارو
۱۲۵ نفر خودکشی کردهاند که از میان این افراد
۹۸۲ نفر زن و
دوهزارو
۱۴۳ نفر
مرد بودهاند .
نرخ خودکشی در استانهای محروم کشور بیشتر از سایر نقاط است برای مثال
سمنان پایینترین شاخص اقدام به خودکشی منجر به مرگ را به
خود اختصاص داده است و ایلام بیشترین آمار خودکشی در کشور
را دارد که در ازای هر صد هزار نفر
۷۱ نفر
در سال خودکشی میکنند اما متاسفانه آمار بالای خودکشی در
گروه
۱۵ تا
۲۴ ساله است
یعنی بیشترین آمار خودکشی در این گروه سنی رخ میدهد
ولی با وجود این آمار مسئولان دولتی میزان خودکشی در
ایران را خیلی جدی نمیگیرند.
معمولا علائم هشدار دهنده خودکشی به
۲ گونه اند
علائم کلامی و علائم رفتاری صحبتها و بیانات ناامیدانه -
خداحافظیهای مستقیم و حتی غیر مستقیم - سرو سامان دادن به
کارهای نیمه کاره - بخشیدن وسایل شخصی خود به دیگران .
علائم و زمینههای که منجر به اقدام برای خودکشی میشود .
۱- داشتن
سابقه افسردگی مزمن
۲ - سابقه مشکلات روانی در خانواده ۳
-
جدائی و گسستگیهای خانوادگی
۴-
اعتیاد به الکل و مواد مخدر
۵-
سابقه تجاوز جنسی
۶-
داشتن سابقه خودکشی در گذشته ۷-
دسترسی به وسایل کشنده و مخّرب
۸-
ایجاد استرسهای ناشی از ازدواج و تشکیل زندگی.
علائم اقدام به خودکشی
۱-
احساس غمگینی بی حالی و پریشانی مفرط
۲-
افت تحصیلی
و کاهش فعالیتهای آموزشی
۳-
نداشتن فعالیتهای جسمانی و بیتحرکی
۴-
فقدان احساس لذت
۵-
اختلالات مربوط به خواب که عبارت انداز پر خوابی خواب آلودگی بی
خوابی
۶-
اختلالات مربوط به خوردن بی اشتهای پر خوری
.هدف از خودکشی
۱ -
حل بحران
۲-
فشارهای
روانی
۳-
احساس ناامیدی و درماندگی
۴-
عدم
توانایی در تحمل درد و رنج .
راهکارهای مقابله با خودکشی.
بهترین راه حل این است
که والدین به فرزندانشان مهارتهای زندگی اجتماعی و
مهارتهای تصمیم گیری در برابر مشکلات را بیاموزند و به
آنان آموزش دهند که برای حل یک مشکل راههای متعددی وجود
دارد که میتوانند بهترین راه را انتخاب کنند همچنین راه
اندازی کلینکهای بهداشتی روانی و تقویت آنها برای آموزش
شهروندان در زمینه نوع برقراری ارتباط با دیگران میتواند
در جهت کاهش آمار این معضل یاری رسان باشد . این در حالی
است که هنوز مسئولان در پی چاره اندیشی در خصوص پیش گیری
از وقوع خودکشی به طور منسجم بر نیامده اند به طوری که
طرح این پرسش همچنان به اعلام راه کارهای مشاورهای ختم
میشود بی آنکه به صورت منسجم برای آن برنامه ریزی صورت
بگیرد .
گزارش آماري از كشتار كولبران در 6 ماه اول سال 1395
احسان فتاحي
طی ٦ماه گذشته گزارش های مبنی بر انفجار مین و کشتن
کولبران توسط نیروهای امنیتی انتظامی حکومت جمهوری اسلامی
صورت گرفت که به مختصر در ذیل آمده است.
١:
عصر روز یک شنبه، یکم فروردینماه در منطقهی مرزی شهر
نودشه و در مکانی بهنام "هانەو دشت" کولبری ۴۴ ساله به
نام رستم رستمیان فرزند نصرالدین جان میدهد.
٢:
وهمچنین شامگاه هفتم فرودینماه، عبدالخالق غفاری فرزند
ابوبکر اهل روستای "انجینه" از توابع شهرستان بانه که در
مناطق مرزی بانه مشغول کولبری بوده هنگام عبور از رودخانه
چومان غرق و جان خود را از دست داد.
٣:
واز سرنوشت پشتیوان نهرویی جوان کولبرکُرد اهل روستای
آرمرده
از توابع بانه پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی در
هالهای ابهام قرار دارد.
۴:ساعت
٢١ ، بیست و نهم اردیبهشتماه در مرز پیرانشهر تعدادی
کولبر منطقه با کمین نظامیان حکومتی مواجه میشوند.
در حادثه تیراندازی بهروی کاسبکاران، جوانی ٢٨ ساله به
نام عباس آتشبریک در دم جان میسپارد.
۵:
روز دو شنبه ١٣ اردیبهشت ماه، یک شهروند کرد اهل "اشنویه"
به نام "محمود صوفی محمودی" فرزند ابراهیم به علت انفجار
مین یکی از پاهای خود را از دست داد.
صوفی محمودی، ساکن روستای "شاوانه" و ۴٠ ساله میباشد که
به هنگام حضور در مناطق مرزی اشنویه دچار حادثه گردید.
۶:
ظهر
روز سیزدهم اردیبهشتماه انفجار یک قبضه مین بجای مانده از
دوران جنگ ٨ سالهی ایران ـ عراق، مجروحیت شدید دختر ٢۴
سالهای را درپی داشت.هویت
این قربانی "هاجر واحدی" میباشد که حادثه به قطع پای چپ
از ناحیهی مچ انجامیده است.
٧:همچنین
در روز چهارشنبه ۲۲ اردیبهشتماه ۱۳۹۵، گرمان امینی فرزند
وحدت ۳۶ ساله، اهل روستای دشوان از توابع شهرستان سلماس به
همراه برادرش رحیم امینی ۳۳ ساله، کریم اطمانی فرزند
فرزامی ۳۸ ساله، کوهزاد اطمانی فرزند افروز ۲۶ ساله و صمد
گل محمدی فرزند علی ۲۹ ساله، هدف تیراندازی مستقیم نیروی
سپاه پاسداران قرار گرفتند.
٨:
در جریان کشته و زخمیشدن کولبران، دو کولبر ١٧ ساله براثر
شلیک مستقیم نیروهای نظامی کشته شدهاند.
٩:
روز دوشنبه ١٧ خردادماه سال جاری دو کولبر کورد اهل «ده
قولاستیر» در نزدیکی شهر بانه، در کمین نیروهاى انتظامى
این ناحیه افتاده و بهسختی مجروح میشوند.
١٠:
سپاه پاسداران به خاک جنوب کوردستان تجاوز نموده و شمارى
از اسبهای کولبران و کاسبکاران را هلاک میکند. فرماندار
پنجوین در این مورد میگوید مقام بالاتر را در جریان این
اتفاقات گذاشته است.
١١:
دو کولبر بە نامهای لطیف علیخانی و رئوف علیخانی براثر
شلیک مستقیم نیروهای نظامی ایران در مرز سردشت جان خود را
از دست دادند
١٢:!یک
کولبر کورد به نام رسول درویشانی مشهور به جلال که دو روز
قبل توسط نیروهای انتظامی حکومتی اسلامی زخمی شده بود، به
علت جراحات وارده فوت نموددر سال ١٣٩۴ مجموع ۵٨ کولبر
کارگر کشته و زخمی شدهاند که ٢٩ نفر از آنان کشته و ٢٩ تن
دیگر زخمی شدهاند.
١٣:
دریازدهم اردیبهشتماه در شهرستان دیواندره دو جوان اهل
"کول" در کوههای اطراف این روستا جان سپردند.
هویت این دو جوان، سید رضا حسینی و سید جمیل حسینی اعلام
شده است.
بنابه گزارشات انتشار یافته، این دو جوان ٢٣ و ٢۴ ساله عصر
روز جمعه گذشته پس از عازم شدن به کوههای اطراف منطقه جهت
جمعآوری گیاهان خوراکی، جان خود را از دست دادهاند.
١۴:
ساعت ٢١ بیست و نهم اردیبهشتماه در مرز پیرانشهر تعدادی
کولبر منطقه با کمین نظامیان حکومتی مواجه میشوند.در
حادثه تیراندازی بهروی کاسبکاران، جوانی ٢٨ ساله به نام
عباس آتشبریک در دم جان میسپارد.
١۵:
سیزدهم اردیبهشتماه انفجار یک قبضه مین بجای مانده از
دوران جنگ ٨ سالهی ایران ـ عراق، مجروحیت شدید دختر ٢۴
سالهای را درپی داشت.هویت
این قربانی "هاجر واحدی" میباشد که حادثه به قطع پای چپ
از ناحیهی مچ انجامیده است.
١۶:
روز
دو شنبه ١٣ اردیبهشت ماه، یک شهروند کرد اهل "اشنویه" به
نام "محمود صوفی محمودی" فرزند ابراهیم به علت انفجار مین
یکی از پاهای خود را از دست داد.
١٧:
یکم خردادماه شماری از کولبران سردشتی مورد حملهی نیروهای
مسلح حکومتی قرار گرفتند.
در تیراندازی مأموران سپاه، کولبری ٣٠ ساله بنام محسن
محمدگویژی از ناحیه ران پای راست به شدت زخمی میشود.
١٨:
۲۲
خرداد جسد یک کولبر کورد در ارتفاعات مرزی شهرستان ارومیه
و در محلی موسوم به چهل میر شهیدان کشف شد.این
کولبر بیش از ۶ ماه قبل در حین عبور از کوههای منطقه مرزی
شرق و شمال کوردستان دچار کولاک و ریزش بهمن میشود.کامران
پور سمویان هویت کولبر جانباخته است.
١٩:
درتاریخ ٧فروردین ماه، یکی از کارگران شهرداری مهاباد عصر
روز گذشته، هفتم فروردینماه، درپی انفجار ناشی از مین از
ناحیه پا زخمی شد.
انفجار مین در حین پاکسازی "خیابان ساحلی" این شهر روی
داده است.
هویت این شهروند کُرد پژمان حسینی فرزند عثمان ٢٢ ساله
اعلام شده، اما خبرگزاری حکومتی "ایرنا" درباره انفجار
اعلام کرده که مین از بقایای جنگ ٨ ساله ایران ــ عراق
میباشد.
٢٠:
۱۷
خرداد یک شهروند ٣١ ساله در پیرانشهر براثر برخورد با مین
عملنکرده در ارتفاعات مرزی منطقه، از ناحیه پاشنهی پا
مجروح گردید.
٢١:
در
ماه گذشته انفجار مین در نقاط مختلف کشور چندین قربانی
گرفت که متأسفانه سه تن از آنان کشته و چهار تن دیگر که
شامل یک فرد مدنی و سه شاغل پاکسازی بود زخمی شدند.
هر سه کشته در مناطقی قربانی شدند که دولت در آن مناطق
اعلام اتمام عملیات پاکسازی کرده بود دو برادر در سردشت و
«روستای آلواتان» قربانی شدند و یکتن دیگر در «سو مار» در
استان کرمانشاه...در نوشتههای پیشین گفته شد که استان
کرمانشاه و استان آذربایجان غربی را دولت و مرکز مینزدایی
پاک اعلام کرده و به همین دلیل مردم مدنی و بومی این مناطق
با تکیهبر همین ادعا بهآسانی به مناطقی که قبلاً آلوده
به مین بوده رفتوآمد میکنند و دچار حوادث متعدد که بعضاً
موجب مرگی دلخراش میشود میگردند
٢٢:
پنجشنبه ۱۳ خردادماه در منطقه مرزی «دشت وزنه» از توابع
شهر سردشت در هنگام عبور یک تراکتور، مینی منفجر شد که در
اثر آن دو برادر کشته شته و یکی هم بهشدت زخمی شده است.
٢٣:
عصر یکم تیرماه در مسیر جاده مریوان ــ سقز، ٣ کاسبکار
براثر شلیک مستقیم نیروهای مسلح حکومتی جان خود را از دست
دادند. یکی از جان
باختگان، یحیی خسروی ٣١ ساله اهل روستای «کانی پری»
اعلامشده است.
٢٤: روز
پنجشنبە ٢٤ تیرماە ، بر اثر تیراندازی نیروهای انتظامی بە
کولبران، یک کولبر کرد بە نام"درویش عادوی" فرزند "عادل"
در شهر سلماس زخمی شد
این شهروند کرد بعد از زخمی شدن ، برای معالجە بە
بیمارستان خمینی شهر ارومیە انتقال دادە شده است و پس از
چهار روز بە علت جراحات واردە جان خود را از دست داده است.
نامبرده اهل یکی از روستای "دیلز" منطقە "شپیران" سلماس،
کە برای امرار معاش و تامین مایحتاج روزمرە خانوادە خویش
راهی منطقە "ترگور" شدە بود در هنگام کولبری مورد اصابت
گلولە نیروهای انتظامی قرار گرفت.
٢٥: عصر
روز شنبە ١٩ تیرماە، کولبر دیگری بە نام "هیدی اسماعیلی"
در نزیکی روستای "مێرگەسە" از توابع آلان سردشت با کمین
هنگ مرزی این شهر روبرو و از ناحیە کمر بە بالا بە شدت
مجروح میشود.
٢٦: شامگاه
روز پنجم تيرماه درپی شلیک مستقیم هنگ مرزی سردشت در
نزدیکی روستای "بزیله"، کولبر ٤٠ سالهای به نام عزیز
صداقت فرزند یوسف جان خود را از دست میدهد.این
شهروند کُرد در مسیر روستای مذکور سرگرم امرار معاش از
طریق حمل کالا با اسب بارکش بوده است.
در حملهی مزبور نیز پدر عزیز بهمراه کولبر دیگری با نام
صالح ویسی به شدت مصدوم و به مراکز درمانی سردشت انتقال
مییابد.
کولبران قربانی از اهالی روستای "سورهچم" از توابع بخش
مرکزی سردشت هستند.
٢٧: عصر
روز سهشنبهی هفتهی جاری در مرز شهرستان سردشت و این بار
در نزدیکی روستای "بیتوش" نیروهای حکومتی به سوی گروهی از
کاسبکاران کُرد شلیک کرده که در نتیجهی آن دو شهروند کُرد
زخمی شدند.
هویت دو کاسبکار مصدوم؛ عبدالله رسولی و رسول رسولی
میباشد که بنابه گزارش خبرنگار کُردپا، وضعیت عمومی
عبدالله وخیم و تحت مراقبت پزشکی قرار دارد.
اوایل هفتهی جاری مرداد ماه نیز کولبری جوانی به نام هیدی
اسماعیلی در حوالی روستای "مرگاسه" در منطقه آلان سردشت
هدف گلولهی نظامیان قرار گرفت و از ناحیه کمر به شدت زخمی
شد.
هنگ مرزی سپاه آذربایجانغربی علاوه بر هدف قرار دادن
شهروندان کُرد، اسبهای بارکش کاسبکاران را نیز هدف گلوله
قرار میدهد که در تازهترین مورد از این اقدام نیروهای
نظامی، حدود ٢٠ رأس اسب متعلق به شهروندان کُرد در
تیراندازی شب گذشته در مرز سردشت تلف و تعدادی نیز بهمراه
کالای کاسبکاران توقیف و مصادر شده است.
٢٨: نیمهشب
گذشته، هجدهم مردادماهبر اثر برخورد یک دستگاه خودروی مزدا
دوکابین با یک دستگاه تویوتا لندکروزر در مسیر روستای دزلی
از توابع بخش مرکزی شهرستان سروآباد، چهار کولبر مرزی جان
سپردند.
جانباختگان حادثه ساعت ٢٢ روز گذشته همگی از اهالی روستای
"دره ناخی" از توابع بخش مرکزی شهرستان سروآباد هستند.
اسامی جانباختگان بنابه گزارشات رسیده عبارتند از؛ ((اسعد
کریمی فرزند رحمان ٣٠ ساله، عدنان کریمی فرزند حسین ٤٢
ساله، سعید ابست فرزند علی ٥٣ ساله و محمود باخه فرزند
کریم ٤٠ ساله.))
((عبدالله
رسولی فرزند امین، آزاد یاسمنی فرزند حبیبالله رئیس شورای
روستای درهناخی، امید باخه فرزند علی، عبدالله باخه فرزند
علی، محمود نادریان فرزند محمد رضا، اسعد شریفی فرزند
غفور، احمد ابست فرزند سعید، شورش ربانی فرزند عبدالهی و
سوران النگون)) راننده تویوتا لندکروزر مصدوم این تصادف
هستند.
٢٩: در سردشت
نیروهای مسلح سپاه پاسداران به روی کاروان کولبران کُرد
آتش گشودند که مرگ یکی از آنها را درپی داشت.
شلیک مستقیم به کولبران سردشتی در منطقه "آلان" بوده که
جوانی ٣٣ ساله با نام سلام حافظی به قتل میرسد.
٣٠: بیست
و سوم مردادماه یک شهروند کُرد در مناطق مرزی مرگور از
توابع شهرستان ارومیه در کمین نیروهای مسلح سپاه قرار گرفت.هویت
این فرد غیرنظامی؛ رضا آینی از اهالی روستای "چریکآباد"
بخش سیلوانه میباشد.
در گزارش ارسالی عنوان شده که او با دو گلوله از ناحیه لگن
و شکم مورد اصابت قرار گرفته
.
٣١: یکی
از سربازان پاسگاه انتظامی روستای "بردهرشه" از توابع بخش
خاوومیرآباد روز شنبه، بیست و سوم مردادماه بر اثر اصابت
گلوله به ناحیه سر جان خود را از دست داد.((اسماعیل
بسطامی فرزند فایق )) توسط فرد یا افرادی ناشناس مورد شلیک
گلوله قرار گرفته است.
٣٢: براثر
انفجار یک قبضه مین به جا مانده از جنگ تحمیلی سه نوجوان
۱۵ ساله اورامان از توابع شهرستان سروآباد که یکی از این
سه نفر به نام 'محمد ابراهیمی' قسمتی از پای راست خود را
از دست داد و دو نفر دیگر نیز دچار جراحات سطحی شدند.
٣٣: شامگاه
گذشته، شنبه ١٣ شهریورماه در نتیجه شلیک نیروهای نظامی
حکومت ایران مستقر در پایگاه مرزی ارتفاعات "دالانپر" از
توابع منطقه مرگهور ارومیه به کولبران کُرد، دو کولبر
کُرد جان باختند و یک کولبر دیگر به شدت زخمی شده است.
٣٤: روز
شنبە، بیستم شهریور ماه، جمعی از کولبران کرد در منطقەی
مرزی " پیرانشهر" در کمین نیروهای مسلح افتاده که در نتیجه
یک کولبر کشتە شد.
هویت
این کولبر کُرد، «آوات ابراهیمی» اهل پیرانشهر عنوان شده
است.
آماری از کشته و زخمی شدن کُولبران
در سال ١٣٩٤ مجموع ٥٨ کولبر کارگر کشته و زخمی شدهاند که
٢٩ نفر از آنان کشته و ٢٩ تن دیگر زخمی شدهاند.
نحوه کشته و زخمی شدن کُولبران در مناطق کُردنشین ایران
1- كشته شدن اين كولبران با شليك مستقيم
2- انفجارمين
3- سقوط به داخل رودخانه درپي تعقيب وگريز از نيروهاي
نظامی
4- پرت شدن از كوه و قاطر درپي تيراندازي نيروهاي نظامی
5- سرمازدگي
6- غرق شدن
7- سكته درحين كولبري
8- زخمي شدن براثرضرب و شتم و تيراندازي
9- تصادف
10- خودكشي كولبر بر اثر گرفته شدن كالای گرفته شده
بازنمود قوانین داخلی و بینالمللی :
به گفته مجمع عمومی سازمان ملل نیز نیروهای نظامی فوراً و
پس از مشاهده کُولبران به سمت آنها تیراندازی میکنند.
طبق قانون بکارگیری اسلحه در ایران، فرد تحت تعقیب باید با
صدا زدن مطلع و آگاه شود و سپس تیر هوایی و در نهایت
تیراندازی کمر به پایین صورت گیرد.
نیروهای نظامی، کُولبران را در حالی هدف گلوله قرار میدهند
که قانون مجازات اسلامی عمل این قشر را به عنوان جرم "ورود
کالای قاچاق" و بعضا "تردد غیرمجاز در امتداد مرز" برشمرده
که مجازات آن چندین ماه زندان و جریمهای نقدی معادل چند
برابر ارزش کالای ضبط شده در نظر گرفته شده است.
همچنین طبق بند الف ماده ٢ قانون قاچاق، اگر کالای قاچاق
کمتر از یک میلیون تومان ارزش داشته باشد هیچ گونه مجازاتی
متوجه فرد نخواهد شد و در اکثر موارد کالایی که کولبران
حمل میکنند به لحاظ اینکه کمتر از حد نصاب مذکور میباشد
از مجازات جریمه معاف خواهد شد و تنها کالا ضبط خواهد
گردید.
طبق ماده هاي قانون اساسی جمهوري اسلامي، نيروهای نظامی حق
ندارند تيراندازي
كنند.
علیرغم ادامه روند کشتار کولبران توسط نیروهای نظامی و
محکوم کردن این اقدام نیروهای نظامی از سوی نهادهای
بینالمللی حقوقبشر، نهادهای مرتبط هیچ موضعی را از خود
نشان نمی دهند.
همانطور كه اشاره شد یکی از عاملهای اصلی گسترش پدیدهی
کولبری، کمبود فرصتهای شغلی، عدم توجه به سرمایهگذاری در
کُردستان و تعریف ناصحیح از اقتصاد مرزی است که باعث هجوم
افراد جویای کار به سوی شغل پرمخاطرهی کولبری در مرزها
شده است.
نیروهای نظامی به بهانه "مبارزه با قاچاق کالا" بدون علامت
دادن و در نظر گرفتن شرطهای تیراندازی، کولبران مرزی را
هدف تیراندازی قرار میدهند.
براساس ماده ٣ قانون بکارگیری اسلحه از سوی نیروهای نظامی،
تنها نیروهای نظامی در صورتی میتوانند از اسلحه استفاده
کنند که جان آنان در خطر باشد و یا متهم قصد کشتن نیروهای
نظامی را داشته باشد.
در تبصره ٣ این قانون آمده است: نیروهای نظامی به هیچ
شیوهای نمیتوانند برای اولین بار متهم را هدف شلیک
مستقیم قرار دهند.
کارشناسان و حقوقدانان براین باورند، با استناد به خود
قانون بکارگیری اسلحه، شلیک به کولبران کُرد نقض قوانین
است.
و در اين باره گفته اند: اگر فردی سرنشین یک خودرو باشد،
ابتدا باید لاستیک ماشین را هدف گلوله قرار داد و سپس
راننده را دستگیر کرد اما در بسیاری موراد دیده شده که
نیروهای نظامی این مادهی قانونی را رعایت نکرده و
مستقیماً سرنشینان خودرو را هدف تیراندازی قرار میدهند. اگر
هریک از مفاد قانونی مندرج در قانون بکارگیری اسلحه توسط
نظامیان مراعات و رعایت نگردد، حالت مرگ به عنوان "قتل
عمد" محسوب میشود.
در طی چند سال گذشته کلیه موارد مرگ کولبران کُرد به صورت
"شبه عمد" و "غیرعمد" تلقی گردیده و از پیگرد قانونی مصون
شدهاند كه به سبب نبود فرصتهای شغلی، عدم سرمایهگذاری
دولتی و بیکاری در استانهای کُردستان، آذربایجانغربی و
کرمانشاه، شهروندان کُرد به ویژه جوانان به شغل پُرخطر
کولبری روی آورده که در بسیاری موارد توسط نیروهای نظامی
هدف شلیک مستقیم قرار میگیرند که مرگ کولبر را نیز درپی
دارد.
سخن پایانی
مطالب مختصر فوق بیانگر وجود نوعی مرگ قانونی میباشد،
مرگی که تنها با جان دادن کولبر پایان نمییابد و تبعات آن
همسر و فرزندان این کولبران را بیش از پیش در دامان مشکلات
معیشتی و روانی، فرو میبرد که تنها تصور آن خود رمانی
تراژدیک و فاجعهای انسانی میباشد که هر روزه در این
جامعه روی میدهد و تکرار میگردد.
کولبران و کاسبکاران مرزهای مناطق کُردنشین در ازای مبلغی
ناچیزی اقدام به انتقال اجناس و کالا به داخل کشور
میکنند، که در صورت توقیف و ازبین رفتن این اجناس، باید
خود آنها متقبل ضرر و زیانهای وارده به صاحبان اصلی
کالاها شوند.
کولبران و اغلب کاسبکاران مرزی در ازای انتقال اجناس به
داخل کشور و یا گاهاً بالعکس، فقط دستمزد حمل کالا را
دریافت میکنند.
کولبری بیشتر در میان مرزنشینان استانها کرمانشاه،
کُردستان و آذربایجانغربی رواج دارد.
استانهایی که به لحاظ سرمایهگذاری در حد نصاب بسیار
پایینی قرار دارند.
به اميد آن روز كه اصلاً كولبراني نداشته باشيم و مردم
عزيز كردستان و ایران عزیز در رفاه و آرامش زندگي کنند و
بخاطر لقمه اي نان در راه هاي پرخطر جان خود را از دست
ندهند.
مرگ هامون ؛ نبض كند زندگى
وحيد ترابيان زاد
درياچه و تالاب بين المللى هامون ( با نام باستانى كيانسى
) سومين درياچه بزرگ ايران، هفتمين تالاب بين المللى جهان
و يكى از ذخيرگاه هاى زيست كره در ايران ميباشد. تامين آب
منطقه، جلوگيرى از نفوظ آب شور، حفظ و نگهدارى از رسوبات،
تامين علوفه براى دام، تعديل آب و هوا و پناهگاه حيات وحش
از جمله فوايد تالاب هامون به شمار ميرود.
اما متاسفانه پژوهشكده تالاب بين المللى هامون با نشر
آخرين نتايج خود در مورد شرايط اين تالاب اعلام كرد:
هامون به طور كامل خشك شده است!
به گزارش خبرگزارى ايسنا اين پژوهشكده در بررسى كه انجام
داده چنين آورده است: ميتوان گفت بستر درياچه هامون در
تمامى نقاط آن به خشكيدگى كامل رسيده است.
اين گزارش كه به استناد تصاوير ماهواره "ليندست ٨" از بستر
خشك تالاب منتشر شده است، با نمايش تصاوير ماهواره اى،
تاثير آب رهاسازى شده ( به ميزان بيست ميليون متر مكعب) از
منابع داخلى در تالاب هامون را نيز بررسى كرده است.نتايج
تصاوير حاكى از آن است كه بيست ميليون متر مكعب آبى كه
اداره ى محيط زيست اواخر مرداد ماه امسال به منطقه ى كوچك
گردشگرى " كوه خواجه" در تالاب هامون رهاسازى كرده است،
حتى يك ماه هم دوام نياورده است.
با خشك شدن تالاب بين المللى هامون در هفته هاى اخير، بيش
از دو ميليون ماهى در آن تلف شده و يك فاجعه ى زيست محيطى
در جنوب شرق كشور رقم خورده است.
محبعلى سيستانى، مدير كل شيلات استان سيستان و بلوچستان در
اين رابطه به ايسنا گفته است:
بيش از سى و پنج تن ماهى خشك شده از تالاب هامون جمع آورى
شده است!
مرگ تالاب و ماهى ها در حالى رخ داده است كه تصاوير آن در
شبكه هاى اجتماعى و رسانه هاى مختلف منتشر شده و از سوى
ديگر سعيد محمودى مديركل محيط زيست استان سيستان و
بلوچستان تلفات ماهى ها در تالاب هامون را جوسازى اعلام
كرده و گفته است: هيچ فاجعه ى زيست محيطى در هامون رخ
نداده و حال تالاب هامون بسيار خوب است!
اين مسئول ارديبهشت امسال نيز ادعا كرده بود كه تالاب
هامون به يارى مسئولين به مرحله ى تكميلى احيا رسيده است.
او در اين رابطه گفته : به بركت خداوند و با كمك مسئولين
محترم بخش اعظمى از برنامه هاى مورد پيش بينى براى حفظ و
احياى تالاب هامون به سرانجام رسيده و در مسير انجام
اقدامات حفظ و احياى تالاب از مرحله ى پايه عبور كرده و
شرايط براى ورود به مرحله ى انجام اقدامات تكميلى فراهم
شده است
محمودى در مردادماه پارسال نيز در خبرى جنجالى اعلام كرد
كه سيلابى بى سابقه وارد تالاب هامون شده است.
اما اين خبر بلافاصله از سوى مدير عامل آب منطقه اى استان
سيستان و بلوچستان و فرمانداران شهرستان هاى اطراف هامون
تكذيب شد.
با خشك شدن اين درياچه نقش حياتى اين تالاب در منطقه از
بين ميرود و مردم اين ناحيه با مشكلات بسيارى مواجه خواهند
شد.
با مرگ هامون اين منطقه به يكى از عمده ترين كانونهاى
توفان هاى شن و ماسه تبديل ميشود و مشكلات عديده اى براى
روستاييان و حتى مردم شهرهاى اطراف ايجاد خواهد كرد.
خشك شدن هامون حرف تازه اى نيست؛ نتيجه ى روندى است كه از
چندين سال پيش آغاز شده بود اما خشكسالى بى سابقه ، تير
خلاصى بود بر پيكر تالابى كه آخرين نفسهاى خود را ميكشيد.
یارسان را یاری کنیم!
زینب قنبری
آیین
یارسان دینی است با خاستگاه کردی که گفته میشود ادامه آیین میترایسم و
زرتشت است.
پیروان این
آیین اکثرا کرد بوده و در مناطق غربی ایران زندگی میکنند. حقوق انسانی و شهروندی پیروان این
آیین به طور سیستماتیک توسط جمهوری اسلامی، نقض شده و آنان
به طور مستمر مورد اذیت و آزار قرار میگیرند.
پیروان این
کیش آداب و آیینهای خود را در خفا به جا میآوردند و در
طول تاریخ از فعالیت در امور سیاسی پرهیز کردهاند با این
حال، طی قرنها شاهد موارد زیادی از فشار و آزار و اذیت
اکثراً از جانب مسلمانان و یا حکومتها بودهاند. آنها
میگویند پس از
انقلاب
۱۳۵۷ ایران، فشار بر جامعه یارسان افزایش یافته و پیروان این کیش دچار محرومیتها
و تبعیضهای زیادی شدهاند.
ناصر مکارم شیرازی که در میان مسلمانان شیعه به «آیت الله
مکارم شیرازی»
معروف است با صدور فتوایی، مردم را از خوردن غذای پیروان
آیین یارسان منع کرده است.
این فتوی دینی که در وب
سایت رسمی او
منتشر شده است در پاسخ به پرسشی است به این مضمون که «آیا
خوردن غذای نذری اهل حق (آیین یارسان) اشکال دارد؟»
و
این مرجع تقلید شیعه در پاسخ گفته است «در صورتیکه آنها
(پیروان آیین یارسان) ضرورت اسلام را منکر باشند، نمیتوان
از غذایی آنها استفاده کرد.»
پیروان آیین
یارسان از جنبههای مختلف حقوقی و انسانی در معرض تعرض و
نقض حقوق شهروندی هستند. باورمندان به آیین یارسان از جنبههای مختلف حقوقی مورد تعرض هستند. از
نظر فرهنگی با توجه به اینکه عمدتاً کتابهای آئینی آن
ها به زبان کوردی است، آن ها حق آموزش زبان آئینی خود را
ندارند و بچهها از مطالعه کتب آئینی خود محروم هستند.
جامعه یارسان از حقوق سیاسی و اجتماعی نیز محروم هستند و
تشکل و نهادهای مستقل ندارند. در نهادهای قانون گذاری
هیچ نمایندهای از جامعه یارسان وجود ندارد. در قوه قضائیه
حتی یک قاضی ندارند.
در قوه
مجریه و نهادهای لشکری و کشوری از تمامی سمتهای مدیریتی
محروم هستند .حتی برای استخدام در ادارات به صورت یک
کارمند عادی هم باید ترک هویت کنند.
در مقابل تهمتهای ناروا و اهانتهای که به مردم یارسان
میشود، با اغماض (از طرف حکومت) برخورد میشود. جامعه
یارسان از
۲ طرف مورد
تبعیض قرار دارد.یک تبعیض قانونی است که با استند به قانون
اساسی و دیگر قوانین وضع شده است که هیچ جایگاهی در آنها
ندارند و مورد تبعیض و بی عدالتی قرار میگیرند. و بخش دوم
تبعیض، مربوط به سلیقه مدیران محلی و تنگ نظریهای مذهبی،
سیاسی و منفعت طلبانه اشخاص و جریانات محلی است.
در ایران
حداقل
۲۵۰ نفر
از اعضا گروههای اقلیتهای مذهبی در زندان هستند که
تعدادی از آنها پیرو آیین یارسان میباشند. سه اقلیت بهائی، مسیحی و یارسان، بزرگترین گروههای اقلیت غیر مسلمان
در ایران را تشکیل میدهند و آمار رسمی در مورد تعداد
پیروان آیین یارسان وجود ندارد، اما بر اساس آمار غیر
رسمی جمعیت پیروان آیین یارسان حدود یک میلیون نفر تخمین
زده میشود.
دولت ایران، آیین یارسان را به رسمیت نمیشناسد و پیروان
این آیین را مسلمانان شیعهای که اعمال صوفیگرایانه به
جا میاورند طبقه بندی میکند.
اما مردم یارسان، آیین یارسان را یک دین کاملا جداگانه میدانند که به
نامهای اهل حق و کاکهای نیز شناخته میشود.بر پایه
گزارش، یارسانیها اغلب در نواحی لرستان و در کردستان
جنوبی در نواحی که به زبان گورانی صحبت میکنند،زندگی
میکنند.
حداقل ۱۰
نفر از پیروان آیین یارسان به دلایل مذهبی، هم اکنون در
زندان به سر میبرند. سازمانهای قانونی و دولتی جمهوری
اسلامی ایران به آزار و اذیت مردم یارسان به روشهای
گوناگون ادامه داده و مانع از اجرای
آزادانه
مراسم دینی آنها میشوند و همچنین اجازه ساخت و ساز مراکز
دینی(جم خانه) و پرستشگاههای یارسانی در سطح کشور ایران
به آنها داده نمیشود
دولت
آمریکا در گزارش خود به شرایط سخت و «غیرممکن» دسترسی به
آموزش دانشگاهی و استخدام دولتی برای مردم جامعه یارسان
اشاره کرده است
.
یارسانها تنها در صورت پنهان کردن هویت خود و یا انکار
آیین یارسان و معرفی خود به عنوان مسلمان امکان تغییر
شرایط برای خود را دارند.
گفتنی است طی خرداد تا مرداد ماه
۱۳۹۲
سه تن از پیروان آیین یارسان به نام های حسن رضوی، نیکمرد
طاهری و محمد قنبری در اعتراض به تبعیض و رفتارهای توهین
آمیز علیه این اقلیت، اقدام به خودسوزی کردند، این حرکت پس
از آن انجام گرفت که سبیل یک زندانی یارسانی به نام کیومرث
در زندان همدان به زور تراشیده شد، این اقدام، توهین به
آداب و رسوم پیروان این کیش به شمار میرود.
پس
از این واقعه، یکی از جوانان یارسانی همدان به نام حسن
رضوی، به نشانه اعتراض در مقابل فرمانداری همدان اقدام به
خودسوزی کرد که بر اثر شدت جراحات ناشی از سوختگی چندین
روز بعد در بیمارستان درگذشت.
در
بامداد چهاردهم خرداد همان سال، یکی دیگر از پیروان یارسان
به نام نیکمرد طاهری در برابر دوربین، خود را آتش زد و
ساعتی بعد جان باخت.
نبش قبر یک فاجعه
فریبا ضیائی
فایل صوتی که سایت آیتالله منتظری منتشر و سپس به درخواست
وزارت اطلاعات آن را حذف کرد، بخشی از دیدار آیتالله
منتظری، قائم مقام وقت رهبر ایران بود که در تاریخ
۲۴
مرداد
۱۳۶۷
همزمان با "اعدام های گسترده و مخفیانه" در ایران برگزار
شده بود.
در
این دیدار کمیته سه نفره اعدامها متشکل از حسینعلی نیری
(حاکم شرع وقت)، مرتضی اشراقی (دادستان وقت) و مصطفی
پورمحمدی (نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان اوین) به
علاوه ابراهیم رئیسی (معاون وقت دادستان) حضور داشتند و
آقای منتظری به آنها در مورد قضاوت تاریخ در مورد این
اعدامها و خلاف شرع بودن عملکردشان هشدار داد.
انتشار این فایل صوتی واکنشهای زیادی به دنبال
داشته است.
صادق لاریجانی،
رییس قوه قضاییه: باید تاسف خورد که برخی با پخش فایلهای
صوتی، مستمسک به رسانههای غربی دادند. آنچه از احکام
دادگاهها بر حسب موازین شرعی و قوانین انجام شده است قابل
خدشه نیست و حکم گروههای محارب کاملا آشکار است.
مصطفی تاجزاده،
معاون سابق وزارت کشور: به سهم خود از خانوادههای اعدام
شدگان آن فاجعه از جمله بازماندگان قربانیانی که عضو
مجاهدین خلق نبودند، پوزش میطلبم.
علی مطهری،
نماینده مجلس: آقایان رئیسی، نیری و پورمحمدی که در متن
قضیه بودهاند توضیح بدهند و اگر قصوری هم در نحوه اجرای
حکم بوده است عذرخواهی شود.
مصطفی پورمحمدی،
وزیر دادگستری: اعضای سازمان مجاهدین خلق "خونریز" و "خون
آشام" هستند و عدهای به دنبال به دنبال "تطهیر کاذب" آنان
هستند.
اکبر هاشمی رفسنجانی،
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام: یکی از اهداف شوم دشمنان از
طرح مسائل اخیر، خدشه وارد کردن به جایگاه مرحوم حاج احمد
آقا و بیت معزز امام در جامعه است که نباید اجازه داد به
اهداف خود برسند.محمد
موسوی بجنوردی،
عضو شورای عالی قضایی در مقطع اعدامها: آیتالله منتظری
بر پایه اطلاعات غلطی که مغرضانه به ایشان منتقل شد
موضعگیری کرده بود.حسین
موسوی تبریزی،
دادستان کل انقلاب تا سال ١٣۶۳:
منتشر کردن این فایل صوتی در حال حاضر باعث سواستفاده دشمن
شده است. من معتقدم انتشار این فایل به ضرر کشور است و
صلاح نبود که منتشر شود.مجلس خبرگان رهبری ایران
با صدور بیانیهای انتشار فایل صوتی سخنان آیتالله
حسینعلی منتظری درباره اعدامهای دهه شصت را محکوم کرده و
دستور بنیانگذار جمهوری اسلامی در آن دوره را "تصمیم به
موقع" و "دوراندیشانه" خوانده است.
در
بیانیه مجلس خبرگان گفته شده که این نوار صوتی "غلط" و
"تحریف" دارد و "نبش قبری چالشبرانگیز پس از شکست منافقین
خائن در عملیات مرصاد است."در
این
فایل صوتی
صدای آیتالله منتظری شنیده میشود که در دیدار با هیات سه
نفره اعدامها و معاون وقت دادستان به شدت از اعدامها
انتقاد میکند و میگوید: "میخواهم
۵۰
سال دیگر برای آقای خمینی قضاوت نکنند و بگویند آقای خمینی
یک چهره خونریز، سفاک و فتاک بود".
نام مصطفی پورمحمدی پیش از این به عنوان یکی از اعضای هیات
سه نفره مسئول صدور حکم اعدام در تابستان 67 اعلام شده
است. در جریان اعدام های دسته جمعی، صدها نفر از زندانیان
به جوخه مرگ سپرده شدند. بر اساس خاطرات آیت الله منتظری
این روند منجر به اعدام 2800 یا 3800 نفر شده است. برخی
نهادهای حقوقی بشری تعداد افراد اعدام شده را بیش از 4400
نفر اعلام کرده اند. علاوه بر این، در طول دهه 70، برخی از مخالفان ایرانی در اروپا ترور شد.
مشهورترین پرونده این دوران مربوط به رستوران میکونوس است.
در این دوران، مصطفی پورمحمدی، رئیس بخش امور خارجی وزارت
اطلاعات ایران بوده است.
مصطفی پورمحمدی حدود سه سال پیش اتهام مسئولیت در اعدام
جمعی زندانیان سیاسی را رد کرده و گفته بود: "اینکه من در
دهه
۶۰
لیستی از اعدامی ها را نزد آیت الله منتظری بردهام و
ایشان مخالفت کردهاند قطعا دروغ است، من در وزارت اطلاعات
یک روز پست امنیتی نداشتم.
در
دو سال اول چون میخواستم در جبهه باشم با اصرار آقای
ریشهری وارد وزارت اطلاعات شدم و مسئول ضد جاسوسی شدم
بنده در آن حوزه که تازه نیمه امنیتی است تنها دو سال حضور
داشتم. بنابراین درگیر اعدامها نبودم."
9
سال پیش وقتی مصطفی پورمحمدی، وزیر کشور دولت احمدی نژاد
بود، گزارش هایی درباره نقش وی در اعدام های 67 منتشر شد و
دفتر آیت الله حسینعلی منتظری تایید کرد که بر اساس خاطرات
این مرجع تقلید، مصطفی پورمحمدی یکی از نقش آفرینان اعدام
دسته جمعی زندانيان سياسی بوده است.
در
خاطرات آیت الله منتظری در این باره آمده است: اول محرم
شد، من آقای نيری که قاضی شرع اوين و آقای اشراقی که
دادستان بود و آقای رئيسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی
که نماينده وزارت اطلاعات بود را خواستم و گفتم الآن محرم
است حداقل در محرم از اعدام ها دست نگه داريد، آقای نيری
گفت ما تا الآن هفتصدوپنجاه نفر را در تهران اعدام کرده
ايم، دويست نفر را هم به عنوان سر موضع از بقيه جدا کرده
ايم کلک اينها را هم بکنيم."
این هیات سه نفر بر اساس مجوز صادره از سوی آیت الله خمینی
اقدام به محاکمه و اعدام کرده بودند. مجوزی که بر اساس
خاطرات آیت الله منتظری، مقامات ارشد جمهوری اسلامی از
جمله علی خامنه ای، رئیس جمهور وقت نیز در جریان آن نبوده
است.
مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری ایران در یک نشست رسمی با
حضور مدیران رسانه ها و برخی دانشجویان به اظهارنظر درباره
اعدام های تابستان 67 پرداخت. سخنان او اندکی پس از انتشار
از خروجی برخی رسانه ها حذف شد.او در این نشست خبری در
پاسخ به سوالی درباره اعدام های 67، گفت: «اگر جدیت
نیروهای انقلابی در آن زمان نبود، نمی توانستیم مقابل
ضدانقلاب گروهک ها و مجاهدین خلق بایستیم. گفتم تا وقتی
انسان در شرایط جنگ قرار نگیرد، نمی تواند در خصوص حوادث
آن سال ها به درستی قضاوت کند. باید واقعیت های جنگ را درک
کنیم، در جنگ اگر بخواهید در کشیدن ماشه دشمن سکوت کنید و
حرکتی انجام ندهید، مسلما کشته خواهید شد.»
نکته جالب درباره اظهارات وزیر دادگستری ایران این است که
او درباره سه موضوع عمده روز ایران یعنی حصر، ممنوع
التصویری خاتمی و بررسی برجام (توافق وین) در مجلس هم به
همان شیوه سابق، این موارد را سیاسی و امنیتی دانسته
است. وی درباره حصر گفته برخی اشکالات حقوقی وارد است ولی
"بی تردید بحث های مربوط به حصر یک موضوع سیاسی و امنیتی
محسوب می شود" ولی ممکن است از نظر حقوقی قابل دفاع نباشد.
وزیر دادگستری با اعلام اینکه "حصر نتیجه التهاب و آشوب
است، بنابراین راه حل مسئله حصر هم آرامش و طمائنینه است"
گفته است: این بحث نه در دولت قابل طرح و رسیدگی است و نه
در قوه قضاییه. این بحث در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی
طرح و پیگیری می شود. دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی متشکل
از اعضای سه قوه به همراه نمایندگان رهبری و نهادهای نظامی
و امنیتی است و تصمیمی هم که گرفته می شود امنیتی و سیاسی
است. بی گمان این تصمیم فراتر از تصمیم قوا است. به عقیده
من در یک مقطعی این موضوع تصمیم گیری شده است و اکنون فرصت
تجدیدنظر آن است. حال امروز آقای رئیس جمهور اوضاع و شرایط
کشور را برای طرح دوباره این موضوع برای تصمیم گیری مناسب
نمی داند."
دی
ماه 93، علی مطهری، نماینده مجلس ایران در نامه سرگشاده به
صادق لاریجانی، رئیس مجلس در مخالفت با استدلال ای مشابه
سخنان مصطفی پورمحمدی
نوشت: « عناوینی مانند «امنیت»، «مصالح ملی» و «مصلحت نظام»، مفاهیمی کشدار
و قابل تأویل به چندین وجه هستند و اگر این شورا [شورای
عالی امنیت ملی ] که وظیفه آن صرفا تعیین سیاست های دفاعی
– امنیتی کشور و هماهنگ کردن دستگاههای مختلف در مسیر این
سیاست ها و رصد نمودن امنیت داخلی و خارجی کشور است، با
تمسک به این مفاهیم افرادی را غیاباً و بدون تفهیم اتهام و
شنیدن دفاعیات آنها به حبسهای طولانی مدت و مانند آن
محکوم کند، این امر یعنی زیر پا نهادن دستاوردهای انقلاب
اسلامی در حوزه حقوق ملت که در قانون اساسی تبلور یافته
است. اگر استدلال جناب عالی را بپذیریم، شورای عالی امنیت
ملی میتواند هر متهمی را تحت عناوین مذکور بدون آنکه روند
قضایی طی شود به حبس و حتی اعدام محکوم کند و این یعنی به
بازی گرفتن قوه قضائیه و قانون اساسی. گذشته از مصلحت
خیالی توجیه وضع موجود، قطعاً اذعان دارید که این روش با
روح قانون اساسی سازگار نیست و آغاز یک انحراف است.»
اما مصطفی پورمحمدی درباره ممنوع التصویری خاتمی هم با ذکر
این نکته که به این تصمیم اشکلات و نقد حقوقی بیشتری وارد
است، خواستار حقوقی شدن این تصمیم شد. نکته ای که تلویحا
سیاسی بودن تصمیم درباره خاتمی را متذکر می شود.
وزیر دادگستری با همین منطق از بررسی برجام (توافق وین) در
شورای عالی امنیت ملی دفاع و گفت صلاح نیست این توافق در
مجلس بررسی شود.
برآیند سخنان وزیر دادگستری ایران نمونه روشنی از ماهیت
سیاسی و امنیتی تصمیم ها در ایران و بی توجهی به مبانی
قانونی و حقوقی است، رویکردی که می تواند به دفاع و توجیه
از اعدام هزاران زندانی سیاسی در تابستان 67 منجر شود،
کاری که امروز وزیر دادگستری انجام داد.
انسان کشی رژیم و حیوان کشی مردم
الیه رحمانی
همانطوریکه رژیم جمهوری اسلامی در ملاعام و در خفا در حال
کشتار و اعدام انسان هاست هم چون کشتار سالهای 58 تا 59
سران رژیم قبل و 60 و 61 و 62 و اعدام معترضین و سال 1367
که ضرف 2 ماه ده ها هزار نفر را اعدام نموده و همجنان با
ادامه اعدامهای همه ساله و حتی در 1394 با رکورد 1000
اعدام و یا در مرداد 1395 نزدیک به 100 نفر و ... متاسفنه
این قساوت دولتی در روحیه مردم و عوام هم اثر گذاشته و
مردم هم این قساوت و سنگدلی را به نسبت حیوانات اهلی همچون
سگ، گربه، انواع پرندگان و حتی الاغ و ... و یا حیوانات
غیر اهلی و حتی شکاربانان نشان میدهند برای اطلاع شرایطی
که یوز ایرانی در حال انقراض است من از نگاه به جنایات
علیه بشر صحبت نمیکنم و کتاه راجع به این جنون فرهنگی
توضیح میدهم
شکارچیان غیرمجاز هر روز دارند در طبیعت فاجعه به بار می
آورند. می گویند به خاطر گوشت یا شاخ و پوست حیوانات است.
اتومبیل ها حیوانات در خطر انقراض را زیر می گیرند و
رانندگان آن اصلا توجهی به تابلوهای عبور حیوانات وحشی
ندارند. می گویندحیوان بود، ماشین را ندید.
اما اینها تنها کسانی نیستند که کمر به قتل حیوانات و
نابودی حیات وحش بسته اند، دسته دیگری هم از جنایتکاران
حیات وحش وجوددارند که از همه بدترند. دسته ای که بی خود و
بی جهت دست به کشتار می زنند. اینها هم می گویند می خواهیم
سرگرم باشیم و خوش بگذرانیم! این افراد با کشتن حیوانات،
احساس غرور می کنند و خوشحالند که با این کارها برای
لحظاتی اسباب خنده دوستان شان را فراهم می کنند. چند روز
پیش، انتشار این عکس های جنجالی در سایت های خبری، حسابی
همه را کنجکاو کرد و البته خیلی ها را هم ترساند. این
حیوان عجیب و ترسناک چیست؟
ماجرای این عکس ها از چه قرار است؟
انتشار این خبر، واکنش های زیادی به دنبال داشت. بیشتر
سایت های خبرگزاری ها از کشتار یک بزمجه غول پیکر در حوالی
شاهین شهر اصفهان خبر داده اند اما آیا این اخبار و عکس ها
واقعیت دارد یا کذب محض اند؟
در حالی که اصلا موجود خطرناکی نبود.» آیا داستانی که در
مورد این عکس گفته می شود، حقیقت دارد؟
روباه ها پای چوبه داراین عکس در سایت های خبری
انتشار یافت. با اینکه عکس انتشارت یافته کیفیت پایینی
دارد اما واضح است که در آن 6 حیوان در یک ردیف به دار
آویخته شده اند. البته اگر کمی بیشتر دقت کنید متوجه
خواهید شد که این حیوانات روباه هستند.
مدیر کل محیط زیست استان سیستان و بلوچستان این احتمال را
می دهد که این عکس مربوط به کشور همسایه باشد. این درحالی
است که بعد از مدت کوتاهی، همه ماجرای روباه ها را به طور
کامل فراموش کردند و عامل کشتار این زبان بسته ها و حتی
اینکه آیا این عکس متعلق به ایران بوده یا نه، هیچ وقت
مشخص نشد. برای تفریح، «پاکساز طبیعت» را کشتند : زنده
زنده دریدن کفتار مدتی پیش فیلم ها و عکس هایی در فضای
مجازی انتشار یافت؛ مدارکی که نشان می داد انسان با چه
قساوت قلبی یک حیوان نادر و به دام افتاده را از پا درمی
آورد.در این فیلم، جمعی چند نفره، کفتاری را که با زنجیر
به دام انداخته اند، زیر ضربات سنگین و مرگبار می گیرند و
به سگ ها فرمان دریدن این حیوان را می دهند و آنچنان
خشونتی به کار می گیرند که حتی تماشای صحنه های آن هم
بسیار دلخراش است، با توجه به لهجه افراد در فیلم این
اتفاق به شهرستانی در استان اصفهان نسبت داده شد اما باز
هم محیط زیست استان با پیگیری هایش به هیچ نتیجه ای نرسید
و خبر کشتار کفتار نیز مانند به دار آویختن روباه ها در
هاله ای از ابهام است، در حالی که انگیزه افراد از کشتن
این گونه در خطر انقراض معلوم نیست.
کفتار راه راه تنها عضو خانواده کفتارسانان در ایران است
که در تمام نقاط کشورمان زندگی می کرد اما حالا تنها چند
قلاده از آن باقی مانده و در بسیاری از مناطق نسلش منقرض
شده است. دردناکتر از همه اینکه آماری از شمار بازماندگان
و مناطق زیست آنها در دست نیست. این گوشتخوار استثنایی
لاشه خوار است و به همین خاطر در پاکسازی طبیعت نقش موثری
دارد و همچنین مانع شیوع بیماری های مسری می شود اما افسوس
که جای این پاکساز طبیعت در بسیاری از مناطق کشورمان خالی
است.
رسم گرگ کشی این عکس ها مربوط می شود به اقدام بی
رحمانه اهالی روستایی در آذربایجان شرقی.
کشتن الاغ با پتک!
این بار قربانی یک الاغ زبان بسته است. آن گونه که از
تصاویر مشخص است، فردی به وسیله ضربات سهمگین پتک به جان
یک الاغ می افتد. بدتر از آن همزمان با ضرباتی که به سر
این حیوان وارد می شود قهقهه و خنده های بلند فردی که با
دوربین تلفن همراهش از این صحنه فیلم می گیرد و فرد دیگری
که در تصویر حضور دارد، شنیده می شود.
تاسف برانگیز است که این افراد فقط برای خنده و سرگرمی این
عمل هولناک را انجام دادند. این فیلم آنقدر دلخراش بود که
انتشارش در اینترنت سروصدای زیادی به پا کرد. طبق اظهارات
شاهدان این اتفاق در شهرستان سمیرم اصفهان رخ داده بود.
خوشبختانه عاملان این فاجعه دستگیر شدند و مشخص شد که این
افراد در حیوان آزاری سابقه های وحشتناکی در پرونده شان به
ثبت رسیده. کسانی که بارها شاهد جنایت های این افراد در حق
حیوانات بوده اند می گویند: «پیش از این هم، همین سه نفر
روباهی را گرفتند و پایش را قطع کردند و با کمپرسور بدنش
را باد کردند تا حیوان ترکید!»
فقط با تاسف و تاثر اطلاع رسانی می کنم و به امید اینکه
قساوت و سنگدل و انتقام را کنار بگذاریم، تا شاید دنیائی
بهتر بسازیم .
چه کسی جوابگوی این بی عدالتی هاست ؟
علی شعبانزاده
دختر 12 ساله افغان به دلیل بی توجهی بیمارستان در شیراز درگذشت.
این کودک دو هفته پیش به دلیل بیماری کبد، در بیمارستان نمازی شیراز
بستری شد و باید عمل پیوند از پدر لطیفه به او انجام میشد.
اما پزشکان بیمارستان به او گفتند که به دلیل غیر مجاز
بودن اقامت او و خانواده اش نمیتوانند پیوند را انجام
دهند.حشمت الله مصلحی، یک عضو از تیم پیوند اعضای دانشگاه
پزشکی شیراز به خبرنگاران گفته بود که فوت لطیفه ربطی به
غیر ایرانی بودن او نداشت و تمامی خدمات پیوند به روی
نوجوان 12 ساله افغان در بیمارستان نمازی به طور رایگان
انجام شد.در حالی که پدر او در یک مصاحبه قبل از فوت دخترش
به خبر نگاران گفته بود که میگویند: به 3 دلیل نمیتوانیم
عملش کنیم. اول چون پناهنده غیر قانونی هستید. دوم چون
هزینه پیوند را نمیتوانی بدهی و سوم چون تخت خالی نداریم.
حال چه کسی حقیقت را میگوید؟
قابل ذکر است که:جراحی پیوند عضو برای غیر ایرانیان در ایران 2 سال پیش
ممنوع شد. از سوی دیگر صدها هزار پناهنده غیر قانونی افغان
که در این کشور زندگی میکنند، به خدمات رایگان بهداشتی
ایران دسترسی ندارند. اما بر اساس بخشنامه وزارت بهداشت،
اگر دهنده عضو بدن برای اتباع غیر ایرانی هم غیر ایرانی
باشد، اجازه پیوند عضو به آنها در ایران داده میشود.
باید مهاجر باشی تا این موضوع رو بیشتر درک کنی ، باید از کشور خودت
رونده و از همه جا مونده باشی؛ تا بفهمی چقدر دردناکه که
....باید درد کشیده باشی تا درد دیگران رو بفهمی
البته، متاسفانه رژیم ایران برای جان هم میهنان خود هم ارزش قائل نیست
چه برسد به مهاجر افغان بی پناهی که مجبور به ترک خاک خود
شده.
فقط یک سوال هست که خیلی ذهنمو درگیر کرده:
اگر این کودک سوری یا لبنانی هم بود، همینطور برخورد میشد؟
جمهوری اسلامی، تبلور تقدس فساد
فاطمه قنبری
هر
روز ابعاد گستردهتر فساد مالی و اقتصادی در جمهوری اسلامی
ایران برملا میشود. این سوءاستفادههای مالی بهویژه در
طول هشت سال دولتهای محمود احمدینژاد پهنای بیسابقهای
به خود گرفته است.
فساد در ایران، همانند دیگر نقاط جهان سرمنشا و زمینههایی
دارد که اگر دستنخورده باقی بمانند محکومیت مقامهایی حتی
بالاتر از محمدرضا رحیمی نیز اثری در از بینرفتن و یا حتی
کاهش آن نخواهد داشت.
حسن روحانی اخیرا در یکی از
سخنرانیهایش به روشنترین شکل ریشههای فساد در ایران را
بیان کرد. او گفت: «اگر تفنگ، پول، روزنامه، سایت،
خبرگزاری را همه یک جا جمع کنیم حتما فساد درست میشود.
ابوذر و سلمان هم که باشد فاسد میشوند. پس دنیا عقلش
رسیده است که این قدرتها را تفکیک کرده است.»ادغام
قدرت و اقتصاد منشا اصلی فساد در ایران است و تا زمانی که
اقتصاد و نهادهای مالی ایران در چنگ حلقههای اصلی قدرت و
حکومت قرار دارند، فسادزا خواهند بود و مبارزه پلیسی و
قضایی با آن راه به جایی نخواهد برد
.محسن
صفائی فراهانی: حق مالکیت هنوز در ایران به رسمیت شناخته
نمیشودمحسن صفایی فراهانی، یکی از کارشناسان آشنا به
ویژگیهای اقتصاد ایران میگوید: اقتصاد ایران اقتصادیست،
بسیار سنتی، وابسته به دولت و بدون زیرساختهای مناسب.به
گفته این کارشناس «حق مالکیت» که یکی از ارکان اساسی در
فعالیتهای اقتصادی است هنوز در ایران به رسمیت شناخته
نمیشود. قوانین و مقررات حاکم بر اقتصاد ایران عموما بر
پایه نیازهای «دولت و قدرت» به وجود آمده است.سعید
لیلاز یکی دیگر از کارشناسان اقتصادی در ایران معتقد است،
فساد اقتصادی از دولتی بودن اقتصاد میآید. حالا این فساد
از هر نوع که میخواهد باشد، مثل اختلاس، رشوه و... در
واقع ریشه اصلی فساد اداری و اقتصادی، دولتی بودن آن است و
عمق آن بستگی به میزان نفوذ و نقش دولت دارد.
به نظر این کارشناس نقش دولت در فساد اقتصادی بیبدیل است.
به عبارت دیگر هر چه اقتصاد آزادتر باشد میزان فساد در آن
کمتر است.
از دید لیلاز، هر چقدر اقتصاد به سمت خصوصی شدن حرکت کند و
دولت کار را به مردم بسپارد و تصدیگریها را مردم انجام
بدهند و همچنین زمینه ظهور و بروز رقابت بیشتر شود،
بیتردید فساد اقتصادی ناشی از رانتهای اطلاعاتی و نفتی
نیز کم خواهد شد.از
دیدگاه من
تقدس نیز عاملی است که مانع سوال و بررسی میشود.
حکومتهای ایرانی راه مسکوت گذاشتن بررسی و حقیقتیابی را
به خوبی یافته بودند، خیلی پیش از ماکیاولی.
جمهوری اسلامی، تبلور تقدس فاسد است. از اول انقلاب، اصلاحطلبان و
اصولگرا از این تقدس و عدم پاسخگویی همراه آن بهره بسیار
بردهاند، و رسانهها به جای بررسی و پیگیری، به استحکام
فساد کمک کردهاند.
فساد همیشه وجود داشته و وجود هم خواهد داشت. فساد مالی
شاید کهنترین رقیب فحشا باشد، اما شان فحشا بسیار بیشتر
از فساد جماعت ظاهراً اصلاحطلب و وابسته به کارگزاران و
تیم روحانی و جناح رقیبشان است که خود را «دینی»
میخوانند ولی جایگاه اعتقادات را از فضل به فضله
رساندهاند.بهمن
احمدی امویی مینویسد: «آبشخور مشترک تمام اصلاحطلبهای
دولتی و حکومتی و محافظهکارانی که خود را این روزها
اصولگرا مینامند، رانتخواری و مال خودسازی مناصب و
موقعیتها و امکانات اجتماعی و اقتصادی کشور است
.
یکی کم و دیگری زیاد. اما در این نقطه باهم مشترکاند.
ازاینرو از هیچکدام از کسانی که بهنوعی از این رانت
برخوردار بودهاند، نمیتوان انتظار کمترین اقدامی جهت
کاهش فساد داشت.
فسادی که سالها است سیستمی، همهگیر و عمومی شده است. از
این زاویه دولت روحانی تفاوت معنیداری با اصولگرایان
ندارد و تنها شکل و ظاهر رفتارش با آنها متفاوت است.»هیچکدام
از کسانی که بهنوعی از این رانت برخوردار بودهاند،
نمیتوان انتظار کمترین اقدامی جهت کاهش فساد داشت». به
عبارتی، بخشی از روسای روزنامهنگارانی که از این رانتها
برخوردار بودهاند، نمیتوانند و یا نمیخواهند اقدامی
برای مقابله با فساد کنند.
اما مشکل دیگر از دیدگاه من، فساد جامعه دینی است. فسادی
که در پناه دین انجام میگیرد و نظارتی رویاش نیست. چرا؟
چون تقدس مانع پرسشگری میشود. تقدس، ابزار تحمیق است.
ابزار سرکوب است. فساد، کل جمهوری اسلامی را گرفته و تا
وقتی نهادهایی با بهرهگیری از تقدس ناظران مستقل قدرت را
ساکت میکنند، و فعالان سیاسی را به زندان میاندازند،
کاری از پیش نخواهد رفت.
در یک اقتصاد دولتی از رقابت و شفافیت فعالیتهای اقتصادی
خبری نیست و امتیازها و سرمایهگذاریها در اختیار
وابستگان و حامیان حکومت و حلقههای قدرت قرار میگیرد. در
ایران به دلیل ویژگی ساخت قدرت نقش نهادهای نظامی و نیز
آقازادهها در اقتصاد کشور بسیار بالاست.
این وضعیت در دوره هشت ساله ریاست جمهوری محمود احمدینژاد
تشدید شد. در این دوره
۸
ساله زیر عنوان خصوصیسازی، شرکتهای بزرگ دولتی از
مخابرات گرفته تا صنایع و معادن و نیز پروژههای بزرگ
نفتی، حمل و نقل و خدمات به شرکتهایی واگذار شدند که به
نحوی به نهادهای نظامی یا انتظامی و یا امنیتی وابسته
بودند.
برخی تحلیلگران از این روند حتی با عنوان «نظامیسازی
اقتصاد کشور» یاد میکنند. سپاه پاسداران دارای امکانات
زیربنایی گستردهای مخصوص به خود مانند اسکله و بندر و
فرودگاه است و با دارا بودن چندین خبرگزاری و روزنامه
چاپی و رسانههای آنلاین، از امکان تاثیرگذاری بیبدیل بر
سیاست کشور نیز برخوردار است. تحلیلگران میگویند بخش
خصوصی ضعیف ایران هیچگاه دارای توان رقابت با این نهادهای
نظامی و اقتصادی را ندارد و آنان هر آن چه را که میخواهند
میتوانند بهدست بیاوردند.
در کنار سپاه و بسیج، یک سری نهادهای اقتصادی مانند بنیاد
مستضعفان نیز وجود دارند که گردش مالی آنها بالغ بر
۱۰۰
میلیارد دلار برآورد شده و زیر نظر کانون اصلی قدرت، یعنی
ولی فقیه اداره میشوند. فعالیت اقتصادی این نهادها هیچگاه
شفاف نبوده و از کنترل دولت نیز خارج است.
گفته میشود غولهای اقتصادی مانند بنیاد مستضعفان نه تنها
از پرداخت مالیات به دولت معاف هستند بلکه پول آب و برق
مصرفی خود را نیز به دولت نمیپردازند.
اقتصاد و نهادهای مالی در ایران در اختیار حلقههای اصلی
قدرت و حکومت قرار دارند. کارشناسان اقتصادی "مبارزه پلیسی
و قضایی با فساد مالی" را در ساختار کنونی اقتصاد جمهوری
اسلامی بینتیجه میدانند.
محمدرضا رحیمی در میان بهت و ناباوری خود و شاید بسیاری
دیگر روانه زندان شد تا جزای سوءاستفاده از مقام و آلودگی
به فساد مالی را تحمل کند. "بهت و ناباوری" از این جهت بود
که بسیاری و بیش از همه خود رحیمی باور نداشتند که فردی
چون او که چهار سال معاون رئیس جمهور بود به این آسانی
راهی زندان شود. در آستانه صدور حکم، او یکبار به قوه
قضاییه گوشزد کرده بود که بدانند رحیمی "معاون رئیس جمهور
نظام" است. با این حال تهدیدها اثر نداشت و حکم محکومیت او
صادر و چند هفته بعد به اجرا گذاشته شد.
محمدرضا رحیمی
تنها مقام دولتی متهم به فساد نبود و فردی چون
سعید مرتضوی
بسیار بیش از او با پروندهها و اتهامهای مختلف مواجه بود
و قوه قضاییه اگر در مبارزه علیه فساد جدی بود، باید حتی
زودتر از رحیمی پیگیر اتهامهای او میبود. آیا رحیمی به
این دلیل قربانی شد که حامی و حاشیه امنیتی کافی در درون
لایههای قدرت نداشت؟ و یا هدفی ارزان و کمحاشیه و در
عینحال دانهدرشت برای قوه قضاییه بود؟ پرسشها در این
باره فراوان است اما در هر حال بهنظر میرسد قوه قضاییه
دنبال چنین قربانی دانهدرشتی بود تا نشان دهد که این
دستگاه زیر نظر رهبری نظام در برابر فساد دامنگستری که
سراپای نهادهای مالی و اقتصادی کشور را فرا گرفته بیتفاوت
نیست.
در زمات ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی
۱۲۳
میلیارد تومان اختلاس کشف شده، رقمی بیسابقه بود که
مدتها مورد توجه رسانهها قرار گرفت. در دوره احمدینژاد
رقم فساد مالی ابتدا به
۳
هزار میلیارد تومان
و این اواخر به رکورد تازهی
۶۵۰
هزار میلیارد تومانی رسید. به گفته رئیس قوه قضاییه این
سرمایهها از کشور و از دسترس مسئولان نیز خارج شده است.
بابک زنجانی مدتها است در زندان بهسر میبرد، اما
میلیاردها دلاری که بهجیب زد هنوز به کیسه مردم باز نگشته
است.
محمدرضا رحیمی یک مقام دولتی عالی رتبه بود، اما مراکز و
نهادهایی که اختلاسهای نجومی در آنها رخ داده، هرچند نام
و نشان آشکاری مانند رحیمی ندارند، اما در هر حال همگی
نهادهای دولتی و وابسته به حکومت هستند.
بنابراین علاوه بر ضرر و زیان هنگفت اقتصادی برای کشور،
اعتبار نظام سیاسی ایران نیز آسیب میبیند.وبسایت
«الف» وابسته به احمد توکلی درباره محکومیت رحیمی نوشته
است:
روشن است که ارتکاب یک مقام عالیرتبه دولتی به فساد،
آنهم کسی که مسئولیت اصلی مبارزه با فساد را به عهده
داشته است، چقدر اعتماد عمومی بهنظام را خدشهدار کرده و
چقدر سرمایه اجتماعی را کاهش داده است.سایت
توکلی میافزاید، انتظار میرفت افکار عمومی با شنیدن خبر
محاکمه و مجازات یک متهم «گردنکلفت»، خوشحال شوند و
قاطعیت قوه قضائیه را تحسین کنند، اما شواهد و قرائن نشان
میدهد این اتفاق نیفتاده است همچنان که در قضیه اعدام
مهآفرید امیر خسروی اتفاق نیفتاد.به
این ترتیب سایت وابسته به یک نماینده اصولگرا و با نفوذ
مجلس اعتراف میکند که محکومیت معاون اول رئیس جمهور
نتوانسته در بازسازی اعتبار خدشه دیده نظام حکومتی تاثیر
چندانی داشته باشد. این وبسایت پیشنهاد میکند که مقام
بالادست رحیمی یعنی
محمود احمدینژاد نیز محاکمه شود
شاید از این طریق بشود بخشی از سرمایه اجتماعی از دست رفته
را بازسازی کرد.