آشنایی با کانون | نشریه | مواضع و بیانیه ها | درخواست عضویت | ارتباط با ما

ماهنامه بشریت شماره 176

  گزارش جلسه ماهانه نمایندگی سوئیس،  یکشنبه  9 اکتبر  

نیما حسابیان

اين جلسه در تاريخ یکشنبه  9 اکتبر  ماه 2016 مصادف با  18 مهر ماه 1394 ساعت  15:00در شهر زوريخ مكاني به نام كازاما برگزار گرديد. مسوول جلسه آقای محمد جاوید گوانی و منشی جلسه نیما حسابیان بودند. در ابتدا آقای نیما حسابیان منشی جلسه بعد از سلام و خيرمقدم، ماده 23 اعلامیه جهانی حقوق بشر را برای حاضرین خواندند :  الف) هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید، شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد و در    مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد. ب) همه حق دارند که بدون هیچ تبعیضی در مقابل کار مساوی، اجرت مساوی دریافت نمایند. پ) هر کس که کار میکند به مزد منصفانه و رضایت بخشی ذیحق میشود که زندگی او و خانواده اش را موافق شئون انسانی تامین کند و آن را در صورت لزوم  با هر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی، تکمیل نماید . ت) هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه رقتشکیل دهد و در اتحادیه‌ها نیز شرکت کند. پس از آن آقای نیما حسابیان با قرائت برنامه جلسه نمایندگی، برنامه پیش بینی شده کانون در ماه اکتبر، معرفی سخنرانان و موضوعات گزارش و سخنرانی آنها جلسه را آغاز کردند.

سخنرانان جلسه ماه اکتبر نمایندگی سوییس به ترتیب آقای مهدی برنو، گزارشی از نقض حقوق بشر در شهریور‌ماه  1395 و تحلیل آن ، خانم افسانه ملکی ، روز جهانی بدون خشونت  ، آقای محمد جواد کاظمی میرکی ، تاریخچه و دلیل  روز جهانی مبارزه برای لغو حکم اعدام ، خانم لیدا شهابی بی توجهی به فعالیت و حضور زنان روستایی درایران ، آقای  جعفر فرد کریمی ، به مناسبت روز معلم  ( اهمیت و مشکلات شغل معلمی ) ،  و آقای هادی زارع با موضوع وضعیت کودکان کار در ایران  سخنرانی خود را آغاز کردند.

اولین سخنران جلسه آقای مهدی برنو با گزارش نقض حقوق بشر در شهریور ماه 1395 بودند. ایشان در ابتدا با اشاره به تداوم نقض سامانمند حقوق بشر در شهریور ماه 1395 در ایران و اجرای حکم اعدام ۴۰ نفر در استان‌های اردبیل، البرز، خراسان رضوی، کرمان، گیلان، هرمزگان و یزد افزودند : از برجسته‌ترین گزارش‌های اعدام در این ماه باید به اعدام هفت زندانی در یزد، اعدام پنج زندانی در هرمزگان، اعدام دست کم ۱۲ زندانی در ندامتگاه کرج و اعدام ۷ ملوان در زندان بندرعباس اشاره کرد. در شهریورماه ۹۵ در کنار تمام اعدام‌های صورت گرفته شاهد بخشش و نجات محکومین به قصاص نیز بودیم.

این ماه هم‌چنین با تداوم تعرض به حقوق اولیه اقلیت‌های قومی و دینی در ایران همراه بود که بارزترین آن‌ها، بازداشت دست‌کم ۹ شهروند عرب و صدور حکم حبس برای یک شاعر، بازداشت شماری از کولبران کرد در سردشت، بازداشت دست کم ۱۶ شهروند عرب در شهر دزفول ازجمله آنها بود.

در رابطه با نقض حقوق شهروندان بهایی شاهد تبعیض و آزار و اذیت کمتری بودیم، گزارش: یک جوان بهایی دیگر از تحصیل محروم شد، دراین دسته ثبت شد.

درزمینهٔ حقوق شهروندان اهل سنت نیز گزارش‌هایی منتشر گردید، گزارش‌: بازداشت دو روحانی بلوچ در نرماشیر ازجمله آن بود.در مورد حقوق شهروندان مسیحی نیز گزارش‌هایی منتشر شد که می توان به گزارش‌ بازداشت هفت شهروند مسیحی در فیروزکوه اشاره کرد.در ادامه موارد برجسته نقص حقوق کودک در شهریور ماه 1395 را، تجاوز و قتل دختر ۷ ساله در نیشابور، مرگ سه کودک یک خانواده به دلیل نداشتن شناسنامه و یک‌صدو پنجاه هزار کودک مبتلا به سوء تغذیه عنوان کردند. همچنین ایشان درزمینه حقوق اولیه زنان و عدم همکاری و جدیت دستگاه حاکم برای تحقق شعار برابری جنسی در ایران، گفتند:  زنان ایرانی هم‌چنان شاهد نقض متعدد حقوق خود بودند، از پراهمیت‌ترین گزارش‌های نقض حقوق بشر در حوزه حقوق زنان می‌توان به سرعت اعتیاد زنان در کشور ۲ برابر شده است، زن پناه برده به بهزیستی توسط شوهرش در آسایشگاه به قتل رسید و فتوای آیت الله خامنه ای؛ لازم است دوچرخه سواری بانوان در مجامع عمومی ترک شود، اشاره کرد.

رویدادها و اخبار کارگری در مردادماه ۹۵  پرشمار بود ازجمله آنها، آمار بیکاری؛ ۶ میلیون رسمی و ۱۱ میلیون غیررسمی، بازداشت کارگران معترض پتروشیمی رازی، مرگ ۹۰ کارگر در استان تهران در چهارماه نخست، دست‌کم ۳۰ کارگر اخراج و ۱۰ کارگر ممنوع الورود شدند و دادگاه دو فعال کارگری برگزار شد.

هم‌چنین در این ماه ۱۵ گزارش مربوط به مرگ کارگران در سایه فقدان ایمنی محیط کار ثبت شد.

در حوزه اصناف و حقوق صنفی نیز این ماه خالی از حوادث نبود چنان‌که: پلمب ۸۲۵ واحد صنفی پوشاک در سراسر کشور و پلمب واحد تولیدی قیر آلاینده در نیمروز از برجسته‌ترین‌های این رسته بودند.

درزمینه‌ی بهداشت و محیط‌ زیست در این ماه گزارش‌ها متعددی منتشر شد که غالب آن‌ها با موضوع آلودگی هوا، محیط ‌زیست و کمبود آب در کشور بود که ازجمله مهم‌ترین آن می‌توان به: رهاشدن فاضلاب زندان‌های ‌”مرکزی و پارسیلون” لرستان در زمین‌های زراعی، مرگ و میر آلودگی هوا سالانه برابر مسافران ۱۰ هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ و تخریب ۳۶۰ متر مربع محیط زیست کشور در هر ثانیه اشاره کرد.

ایشان در قسمت پایانی گزارش  خود به گزارش‌هایی از نقض حقوق بشر در شهریور‌ماه که با حساسیت و توجه بیش‌تری از سوی افکار عمومی مواجه شدند، اشاره داشتند. ازجمله گزارش‌های با توجه خاص می‌توان به: یک جوان بهایی دیگر از تحصیل محروم شد، قتل ناموسی؛ پدری دخترش را بر اثر سوظن به قتل رساند، گزارشی از آخرین وضعیت شهروندان مسیحی بازداشت شده در فیروزکوه، پلمب ۸۲۵ واحد صنفی پوشاک در سراسر کشور، بازداشت هفت شهروند مسیحی در فیروزکوه، ورود بانوان به قهوه‌خانه‌ها ممنوع است، تجاوز جنسی به دختران کلاس های رزمی را شلوغ کرد، مردی که خود در رابطه پنهانی بود، همسرش را به دلیل داشتن رابطه کشت، شلاق برای احسان حدادی به خاطر آزار و اذیت جنسی دختر ۳۰ ساله و لغو کنسرت حمید عسگری در مازندران اشاره کرد.

همچنین در مقابل توجهات به گزارشات ، بسیاری از گزارش‌های حقوق بشری اساساً باکم توجهی و بعضاً بی‌توجهی رسانه‌ها و افراد فعال در شبکه‌های اجتماعی که به هر ترتیب تشکیل‌دهنده‌ی قسمتی از افکار عمومی هستند؛ روبه‌رو شدند.

برای انتخاب مورد اول در این دسته باید به: بازداشت دست کم ۱۶ شهروند عرب در شهر دزفول اشاره کرد که علی‌رغم اهمیت، با واکنش و حساسیت زیادی در افکار عمومی روبرو نشد. هم‌چنین محکومیت حبس و شلاق برای یک تبعه افغانستان، بازداشت شماری از کولبران کرد در سردشت، بازداشت دو روحانی بلوچ در نرماشیر، دختران بیشترین قربانی قتل‌های خانوادگی، چهارسال ممنوع‌الکاری رضا رویگری بازیگر پیشکسوت، تخریب یک اثر ۵ هزار ساله برای ساخت باغچه ویلا، بازداشت کارگران معترض پتروشیمی رازی، اعتصاب کارگران شرکت عمران مارون به سومین روز رسید، شناسایی ۲۴۰۸ کودک خیابانی در تهران و دست کم ۱۲ زندانی در ندامتگاه کرج اعدام شدند نیز از دیگر گزارش‌هایی بود که در سایه کم‌توجهی از سوی افکار عمومی قرار گرفتند.

آقای حسابیان ضمن تشکر و قدردانی از آقای مهدی برنو به خاطر تهیه و قرائت گزارش تفصیلی از سخنران دوم جلسه، خانم افسانه ملکی دعوت کردند تا سخنرانی خود را به مناسبت روز جهانی بدون خشونت ( 2 اکتبر/ 10 مهر)  آغاز کنند. خانم ملکی در ابتدای سخنرانیشان با ذکر این نکته که سالروز تولد مهاتما گاندی رهبر استقلال به عنوان روز بین المللی نفی خشونت انتخاب شده است گفتند:

مهاتماگاندی ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراطوری بریتالیا رهبری کرد.اورهبر سیاسی و معنوی هندی ها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراطوری بریتاتیا رهبری کرد.درطول زندگیش استفاده از هرنوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد میکرد.فلسفه بی خشونت گاندی روی بسیاری از جنبش های مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تاثیرگذارده است.، وقتی ناامید میشوم بخاطر می آورم که در طول تاریخ راه حق و عشق همواره پیروز بوده است حکمرانان و قاتلان در برهه ای شکست ناپذیر جلوه می کنند ولی در نهایت همه آنها سقوط کرده اند،همیشه به این واقعیت فکر کنید.

مقدمه کوتاهی خوندم حالا میخوام در مورد خشونت بگم و انواع خشونت خشونت از نظرلغوی به معنای غضب،درشتی و تندی کردن تعریف شده است. برخی خشونت را عملی خلاف نرم و طبع می دانند. بعضی دیگر خشونت را رفتاری فردی و جمعی می شمارند که تحت شرایط خاص بروز میکند و از نظر برخی دیگر،خشونت هر نوع رفتار خشنی است که از روی قصدوبه منظور آسیب بر فرد دیگر انجام می شود. متاسفانه خشونت علیه زنان دامنه ی وسیع تری دارد.

حالامی رسیم به شاخص های ارزیابی خشونت:

الف)نفوذ؛چند نفر در عمل خشونت آمیز مشارکت داشته اند؟

ب)دوام؛خشونت چه مدت به طول انجامیده است؟

ج)شدت؛چند نوع خشونت برفرد اعمال شده است؟

د)قلمرو؛سطح تاثیرگذاری خشونت تاچه حد بوده است؟

ه)تکرار؛عمل خشونت آمیز چندبار تکرار شده است؟

و)زمان؛خشونت در چه مرحله ای از زندگی فرد اعمال شده است؟

ز)ویژگی؛خصوصیات سنی،تحصیلی،جنسیت و طبقاتی قربانی خشونت چه بوده است؟

IMG_3839

اهداف اعمال خشونت

الف)سیطره و اعمال قدرت و نفوذ بر دیگری جهت دستیابی به هدف

ب)اعمال کنترل و نظارت

ج)تغییر شرایط یا وضیعت به نفع خود

د)کاهش قدرت و نفوذ دیگران

ه)اعمال نظروسلیقه فردی و اجبار طرف مقابل به اطاعت

و)اثبات برتری و ارضاء حس خودخواهی

ر)تخلیه روانی و روحی فرد

ز)کسب تاییداجتماعی درفرهنگ های خشونت طلب

خانم ملکی همچنین به انواع خشونت اشاره کردند و گفتند ،در یک تقسیم بندی کلی خشونت ممکن است علیه انسان یا علیه طبیعت صورت گیرد.تقسیم بندی های دیگری که از مقوله خشونت و زنان شده است،به قرار ذیل می باشد:

الف)خشونت برحسب زمان وقوع می تواند قبل از تولد،نوزادی،کودکی،جوانی و کهولت باشد./ ب)خشونت همچنین می تواند در سطح جامعه و خانواده بروز نماید.

ج)رفتار خشونت آمیز در برخی موارد از سوی فرد برخودش یااز سوی دیگری علیه وی باشد.از جمله خشونت های زنان علیه خودشان می توان به برخی جرائم (نظیرخودکشی،اعتیاد،خودفروشی،جراحی های غیر ضروری و .....) اشاره نمود.

د)خشونت برمبنای موضوع می تواند روحی،جسمی،جنسی و اقتصادی باشدودر سطح خانواده و جامعه و جامعه بروز نماید:

۱)خشونت روانی:هرنوع رفتاروگفتار خشنی است که سلامت روحی و روانی فرد را باخطر مواجه نمایدو مصادیق آن عبارتند از : انتقاد ناروا ، اهانت و تحقیر، تمسخر، توهین ، فحاشی ، تهدید به ازدواج مجدد ، تهدید به طلاق ، اعمال مالکیت ، قهر، سوءظن و بدبینی ، حسادت بیمارگونه ، محدود کردن آزادی رفتاروحرکات (عدم آزادی درروابط اجتماعی با نزدیکان و فامیل،عدم اجازه خروج از منزل ، حبس) اجبار به کارهای خلاف طبع ، تهدید به بچه دزدی ، تهدید به تخریب دارایی های زن و فرزندان ، سوءاستفاده از فرزندان جهت اطاعت همسر، متلک گویی و اجبار به دیدن تصاویر و صفحه های خلاف عفت.۲)خشونت جسمی :هرنوع رفتار خشنی است که از روی قصد و نیت منجر به آسیب و صدمات جسمانی شود.ومصادیق آن عبارتنداز : ضرب و شتم ، مشت زدن ، گاز گرفتن ، سیلی زدن ، خفه کردن ، ضربه با شیء ، یا مشت ، اسیدپاشی،شکنجه و غیره۳)خشونت جنسی:هرنوع رفتارجنسی خشنی است که از روی قصدونیت جهت تهدید،سوءاستفاده و صدمه جنسی انجام شود و مصادیق آن عبارتند از :تجاوز به عنف،آزار جنسی و مزاحمت و تماس بدنی،قاچاق زنان،فحشا وروسپیگری،تجارت جنسی،ختنه دختران و غیره....۴)خشونت اقتصادی:هرنوع رفتار خشنی است که از روی قصدونیت،زن را در امور مربوط به اشتغال،اقتصادودارایی تحت فشاروآزاروتبعیض قراردهد.عبارتنداز:عدم پرداخت نفقه،کنترل وسواس گونه مخارج منزل،دریافت اجباری حقوق زن،دریافت اجباری ارثیه زن،عدم تامین نیروهای ضروری همسروفرزندان و....حالا میخواهم در مورد خشونت خانگی بگویم:بسیاری از زنانی که با مسئله ناباروری درطول زندگی مشترک خود دست و پنجه نرم میکنند،قربانیان خاموش خشونت های خانگی می باشند.

ایشان در ادامه گفتند ،زنان در همه جای دنیاواز هرطبقه ای،بااحتمال بیشتری نسبت به مردان باخطر خشونت خانگی مواجه هستند.برپایه نتایج تحقیقی ملی که به تازگی اعلام شده است۶۶درصداززنان ایرانی قربانی خشونت خانگی می باشندو۵۳درصداز زنانی ایرانی خشونت رادرسال اول ازدواج خود تجربه کرده اند.یکی از اولین تجربه های تلخ زوجین درسال های اولیه ازدواج که زندگی زن را در سایه خشونت قرار میدهد،مواجه شدن با مسئله ای به نام ناباروری است.اما مسئله ناباروری به خودی خود تنهامشکل زوجین نمی باشد بلکه زوج نابارور تحت تاثیر ناباروری و باقی ماندن در گذرگاه نقش همسری به والدی ممکن است فشارهای روانی واجتماعی بسیاری راتجربه کنند.تغییرات احساسی که به صورت های خشم،ترس،ناامیدی،سرزنش خود،احساس گناه،اضطراب و افسردگی ظاهر می شود بررابطه عاطفی زوج تاثیر میگذاردودر بسیاری از موارد باتوجه به وجود فرهنگ مردسالارانه،زوجه رادرمعرض خشونت خانگی قرار میدهد.گاهی نیز باقی ماندن در یک رابطه خشن نه تنها زن را در معرض آزارهای جسمانی ،روانی،کلامی و جنسی قرار می دهد،بلکه در نهایت آرزوهای یک زن را در خود دفن می کند.خانم افسانه ملکی در پایان سخنرانی خود به مسئله همسر آزاری پرداختند و گفتند ، پدیده همسرآزاری علتش به دلیل خشونت دوران کودکی در مردان است.در خانواده هایی که فرزندان کتک خوردن مادران خودراتجربه کرده اند،در بزرگسالی دختران تمایل به همسرآزاری و پسران کتک زدن همسر را حق قانونی خود میدانند.دریک نتیجه گیری:سن پایین زن، اعتیاد مرد، رفاه اقتصادی پایین خانواده مردمهمترین عوامل در بروز همسرآزاری به شمار می روند.

همچنین نداشتن علاقه به همسر،عدم تفاهم بین زوجین ،عهده داشتن سرپرستی فردی از خانواده همسر، عدم پایبندی به مسائل مذهبی همسر، تعدد زوجین وجود خشونت علیه کودکان درخانواده و سابقه ارتکاب سایرجرائم باهمسرآزاری ارتباط دارد.مبحث خشونت خیلی طولانی است و من خیلی مختصر و مفید درموردش صحبت کردم امیدوارم حق مطلب را رسانده باشم.حق نگهدارتان روز خوش سپاسگزارم.منشی جلسه آقای حسابیان با تشکر از خانم ملکی به خاطر سخنرانی شیوا و مفیدشان در مورد خشونت و همچنین مقدمه زیبای آن و اشاره به مهاتما گاندی از سخنران بعدی جلسه داخلی نمایندگی، آقای محمد جواد کاظمی میرکی دعوت کردند تا سخنرانی خود را به سمع و نظر حاضران برساند. این فعال حقوق بشر که مطلبی را به مناسبت 10 اکتبر، با عنوان  تاریخچه و دلیل  روز جهانی مبارزه برای لغو حکم اعدام آماده کرده بودند در ابتدا گفتند: اعدام که در تاریخ حقوق وکیفری سنگین ترین مجازات بشری به شمار میرود از دیر باز در جوامع وملت ها جهت برخوردبا ناقضان قانون خود بوده است.

مبارزه جهانی علیه مجازات اعدام به صورت جدی و سازماندهی شده از سال 2001شروع شده است درحال حاضر 140کشور جهان یامجازات اعدام ندارندویالغو شده است و اجرا نمیشودولی در قانون 58کشور همچنان مجازاتی به نام اعدام وجود دارد.اولین اعدام ثبت شده ی تاریخ متعلق به مصرباستان ودرحدود1600سال پیش میباشد که در آن به یکی از اشراف به خاطر گناهی که انجام داده بود دستور داده شده بود که با شمشیر خود را بکشد.در قرن حاضر پنج کشوری که بیشترین آمار اعدام را در دنیا دارند عبارتند از ایران،چین،عراق،عربستان،امریکا وجالب است که ایران در تمام سالهای بعد از انقلاب از نظر سرانه ی اعدام نسبت به جمعیت رتبه ی اول را داشته است.بحث و گفتگو های زیادی درباره ی مجازات اعدام در سطح جهانی در جریانه و دولتها و سازمانهای مخاف بر این عقیده اند که اعدام یک قتل قانونیه و نه تنها باعث پایین آمدن میزان جرم و جنایت نمیشود بلکه مروج خشونت و فرهنگ انقامه.

آقای محمد جواد کاظمی میرکی در ادامه با اشتباه قلمداد کردن اعدام، دلایل آن را چنین بر شمردند:  1-هیچ راهی برای جبران اشتباه نیست بارها دیده شده که فرد بی گناهی اعدام شده است به خصوص در کشورهایی که اعتراف اجباری مانند ایران راییج است. / 2-درمجازات اعدام نوعی تبعیض بین ضعفا وافراد با نفوذ به وجود می آید که حتی در سیستم های قضایی سالم نیز موجب تبعیض میشود و دو متهم به جرم مساوی مجازاتی غیر برابر دریافت کرده اند یکی اعدام و دیگری غیراز اعدام.  / 3-مجازات اعدام باعث جلب توجه جامعه به جنایتکاران هم میشود کسانی که اعدام میشوند توجهی را دریافت میکنند که سزاوار آن نیستند.  / 4-در روند اعدام حضور دکتر الزامی است در حالی که دکتر سوگند خورده است که از حیات حفاظت کند.  /  5-اعدام باعث به وجود آمدن تباهی میشود که در بسیاری از شرایط به خاطر تنبیه متهم نیست که اعدام انجام میشودو مقاصدی دیگر پشت آن است.  / 6-درکشوری مثل ایران مجازات اعدام هم برای جنایتکاران بسیار خشن که مرتکب قتل های متعدد شده اند اجرا میشود و از آن طرف هم برای کسانی که تمایلات هم جنس گرایانه دارند وواضح است که این عین بی عدالتی است. 7-یکی از اصل های عدالت این است که همه دربرابرقانون برابر باشند یعنی هرکس برای یک جرم همان جوری تنبیه شود که دیگران تنبیه میشوند ولی برای اعدام اسلامی مثل قصاص یکی میمیرد و دیگری به دلایل رضایت اولیای دم یا پرداخت دیه تبرعه میشود.واما مجازات اعدام در ایران که برگرفته از قانون اسلام است بااستفاده از دار زدن ودرگذشته ی نه چندان دور به وسیله ی سنگسار انجام میشود که به عقیده ی بیشتر جامعه شناسان اعدام در ایران یک حربه ی سیاسی است که به عنوان یک عنصر فشار و اعراب و تهدید استفاده میشود نه کم کردن جرم؛ووجه تمایز ایران از نظر اعدام با سایر ها نه تنها در میزان تعداد افراد اعدامی است بلکه به اعدام در ملا عام و اعدام افراد زیر 18سال نیز هست.ایشان همچنین اضافه کردند ، به گفته ی مقامات جمهوری اسلامی ایران بیشتر اعدام ها در ایران مربوط به جراعم مواد مخدر وجراعم خشن میباشد و اما اگر به آهنگ اعدام ها در سی سال گذشته ایران توجه کرده باشیم متوجه میشویم که درزمینه هایی که جمهوری اسلامی دست به اعدام زده است من جمله همین موضوع قاچاق و حمل مواد مخدر متوجه میشویم روز به روز آمارحمل مواد مخدر وکسانی که در این زمینه دستگیر میشوند باافزایش رو به رو است و نیجه ی این اعدام ها اون چیزی رو که قانون گزار و مقامات جمهوری اسلامی از آن انتظار داشتند نه تنها براورده نمیکند بلکه نتیجه بر عکس داده ولی در کشور های دیگر دارای دموکراسی (کشورهایی که برای موادمخدرافراد اعدام نمیشوند)رابطه ای برعکس و کاهشی داشته است.

پس نتیجه میشود گرفت که ساختارهای ناسالم اقتصادی و اجتماعی در ایران باعث به وجود امدن ناهنجاری،خشونت،قتل و...میشودتا وقتی که این ساختارهای ناسالم اجتماعی وجود داردما نمیتوانیم جلوی تکراراین جراعم را بگیریم.

آقای کاظمی میرکی در پایان سخنرانی خود گفتند : همانطور که گفته شد مجازات اعدام در ایران قبل از اینکه یک کارکرد جلوگیری ازتکرارجرم باشد یک کارکرد کاملا سیاسی و اعراب اجتماعی را داردبه عنوان مثال اگر ما به سیکل جراعم اعدامی در ایران نگاهی بیاندازیم میبینیم که روند اعدام در ایران بعد از جنبش اعتراضی واجتماعی سال 88 بایک نرخ رشد زیادی مواجه شده که نسبت به سالهای قبل این افزایش آمار حکایتگر رابطه ای خاص با قدرت سیاسی و اعراب و تهدید اجتماعی دارد .سال 120:88اعدامی در سال 546:89نفر اعدامی ود سال 90حدود 670اعدامی ودر ضمن اگر به آمار اعدام های در ملا بعداز جنبش 88نگاهی کنیم این افزایش تعداد نیز کاملا مشهود وبارز است.سال 14:88موردسال19:89موردوسال 65:90مورد وتاسف بار تر اینکه در ژوعن سال 2012در ماهی که احساس میشد که چهارمین سالگرد جنبش اعتراضی باشد جمهوری اسلامی برای اعراب اجتماعی و برای جلوگیری از جنبش اعتراضی حدود 14نفر را در ملا عام اعدام کرد که این امار گواهی بر حربه ای بودن اعدام در ایران است.در کل برای حذف اعدام باید یک اراده ی سیاسی از بالاو یک کار فرهنگی عظیم و گسترده در بدنه جامعه شروع به کار بکند و بتوانیم از طریق آموزش همگانی به لایه های مختلف جامعه هم چون مدارس و دانشگاه ها پیام لغو اعدام را تداعی کرده و بگوییم اعدام یک نوع مجازات کاملا افراطی وبسیارخشن است و هیچ کس وهیچ مقامی نمیتواند جان یک انسان دیگر رو بگیرد زیرا هرکس حق حیات،آزادی و امنیت شخصی را دارد.

سخنران بعدی خانم لیدا شهابی از اعضای نمایندگی سوئیس که از طریق پالتاک در جلسه حضور داشتند با عرض سلام و خیر مقدم مجدد از سوی آقای حسابیان و رها کردن میکروفن سخنرانی خود را با عنوان بی توجهی به فعالیت و حضور زنان روستایی در ایران آغاز کردند. ایشان در مقدمه با عنوان اینکه ۱۵ اکتبر برابر با ۲۳ مهر روز بین‌المللی زنان روستایی یا روز جهانی زنان روستایی نام‌گذاری شده‌است, گفتند : این زنان که یک چهارم جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند، نقش مهمی درسرپرستی از خانواده‌های خود بر عهده دارند. پیام اصلی روز جهانی زنان روستایی حمایت از زنان روستایی یکی از بهترین راه‌های بدست آوردن دسترسی پایدار به منابع غذایی و مبارزه با فقر اعلام شده است. منتقدان در ایران می‌گویند که این روز زیر سایه برنامه‌های سیاسی قرار گرفته و به فراموشی سپرده شده‌است. به جایگاه مهم زنان روستایی اشاره کرده و در ادامه گفتند: روز جهانی زنان روستایی یک روز قبل از روز جهانی غذا در ۱۶ اکتبر تعیین شده است تا به این ترتیب بر جایگاه مهم زنان روستایی در تأمین غذای جمعیت کثیری از مردم کره زمین تأکید کند. طبق اعلام سازمان ملل، هدف از این روز پرداختن به «نقش و تأثیر زنان روستایی، خصوصاً زنان بومی، در بهبود وضع کشاورزی و توسعه روستایی، افزایش امنیت غذایی، و مبارزه با فقر روستاها» است.زنان روستایی در کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه نقش و جایگاه مهمی ‌دارند که در شکل تولید محصولات، مراقبت از دام، تأمین غذا، آب و سوخت برای خانواده، و همکاری در فعالیت‌های بیرون از زمین و زراعت به منظور تنوع بخشیدن به فعالیت‌های اقتصادی خانواده نمود می‌یابد. به علاوه، زنان روستایی بخش عمده مسئولیت مراقبت از کودکان، سالمندان و اعضای بیمار خانواده را نیز به عهده دارند.زنان روستایی یک‌ چهارم جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند. در کشورهای در حال توسعه، زنان ۴۲ درصد نیروی کار کشاورزی را تشکیل می‌دهند و تولید بخش اعظم غذای مصرفی جامعه خود را بر عهده دارند که از این نظر، سهم مهمی ‌در تعیین امنیت غذایی ایفا می‌کنند. زنان روستایی برای فعالیت خود نیازمند دسترسی به منابع طبیعی و مالی هستند و توجه به این واقعیت که ۷۶ درصد فقر مطلق جوامع مربوط به محیط‌های روستایی است، اطمینان از این دسترسی را به یکی از دغدغه‌های مسئولین و فعالان در این روز بدل می‌کند.

این زن فعال حقوق بشر نقش زنان و دختران روستایی را به طرق مختلف در اقتصاد ملی و محلی, مهم و فعال دانسته و امثال آن را حمل غذا، آب و سوخت خانواده، مراقبت از بیماران، مدیریت دام و کار در مزرعه  عنوان کردند.

ایشان در ادامه افزودند: با این وجود، زنان، در زمان بحران‏ های غذایی و اقتصادی همانند بحران سال‏ های 2008-2006 و نیز قیمت بالای مواد غذایی در عصر حاضر که انتظار می ‏رود در کل دنیا ده سال ادامه داشته باشد، گروهی آسیب ‏پذیر به ‏شمار می‏روند. این آسیب ‏پذیری، به ‏دلیل نقش جدی که زنان در مقیاس روزانه به‏ عهده دارند، دو برابر می ‏شود.تا هم هر روز شاهد کاهش تعداد آنان و ترک بدون بازگشت روستا توسط دختران جوان به بهانه کار و تحصیل نباشیم و هم سهم عظیم و مؤثر این زنان در گردش چرخ اقتصاد کشور و تولیدات بومی نادیده گرفته نشده و کاهش نیابد. با پایان سخنرانی خانم لیدا شهابی، آقای حسابیان منشی جلسه ضمن تشکر از ایشان و سایر شرکت کنندگان را به استراحت چند دقیقه ای همراه با ترانه زیبای از شهریار قنبری دعوت نمودند.

بعد از پایان استراحت آقای حسابیان منشی جلسه با عرض و خسته نباشید مجدد به تمام حاضران در جلسه از آقای جعفر فرد کریمی دعوت کردند تا سخنرانی خود را به مناسبت روز معلم، اهمیت و مشکلات شغل معلمی آغاز کنند. ایشان در ابتدا گفتند: روز 5اکتبرروزی است که از طرف سازمان ملل یونسکو روز جهانی معلم نام گذاری شده است که بیش از صد کشور جهان از جمله جمهوری اسلامی ایران در این تصمیم گیری حضور داشتند.در تقویم جمهوری اسلامی ایران 12اردیبهشت که مصادف است با کشتن شدن دکتر مطهری  در سال 1358 روز معلم ثبت شده است.هرساله در ان روز دانش اموزان برای سپاس از  معلمان برنامهایی از قبیل جشن سرود وهدیها تهیه میکند تا کمی از زحمات انان را جبران کنند.هدف نام گذاری سازمان ملل از این روز این بود که به وضعیت ومعاش معلمان ونهوه تدریس وکیفیت انان رسیدگی کنند ودر اکثر کشورهای جهان به دلیل حساس بودن ومهم بودن این شغل از معلمان تجلیل وتقدیر میشود زیرا که معلمان هستند که نسل بعدی جامعه را میسازتجلیل از کسانی که علم را جرعه جرعه در جان ها جاری می کنند. خود لحظه لحظه می سوختند و با دانش خویش، جامعه را می ساختند و فردایی باشکوه را نوید می دهند. امروز، روز بزرگداشت کسانی است که قدّشان، در راه تعلیم خوبی ها خمیده شد.معلمی برای اکثر ماها که از بچگی وارد مدارس میشدیم یک ارزو بوده وقتی که از ما میپرسیدند میخواهید در اینده چیکار بشویم به شوق واشتیاق جواب میدادیم معلم.اکثر ما با این شغل اشنا هستیم و از مشکلات و حساس بودن ان با خبریم.معلمی تنها شغلی است که هرجامعه ای بیش از پیش به ان احتیاج دارد زیرا که فرزندان ان جامعه اینده سازان ان کشور هستند و فرزندان هم که باید زیر نظر معلمین تربیت وتعلیم شوند.آقای فرد کریمی در ادامه با نام نهادن معلمان چون  پدر و مادر دوم و همچنین مدرسه مانند خانه دوم هر انسانی افزودند: این معلمان بودند که  با جان ودل از حروف البفا تا خواندن ونوشتن و تا مقاطع بالاتر یادمان دادند تا امروز بتوانیم از زحمات بی درقیق انان تقدیر وتشکر کنیم وبگوییم تا جایی که در دستمان میاید حمایتشان میکنیم ودر کنار انان هستیم و میمانیم.وحالا ما میخوایم بدانیم که ایا این حکومت اسلامی ایران با ان عزیزان به اندازه حساس بودن شغلشان توجه کافی میکند و به نیازشان اهمیت میدهد؟ از سال 1380تغربیا تجمع معلمان در برخی از شهرهای کشورمان شروع شدو خواسته انها پایین بودن حقوق کم توجهی مسولین ویا عدم رسیدگی مسولین به معشیت انها ،نداشتن امکانات رفاهی وتسهیلاتی، به رسمیت شناختن تشکل انان و مشکلات دیگرشان.اکثر معلمین با مدارک لیسانس وفوق لیسانس وبا توجه به اهمیت بودن شغل انها حقوق دریافتیشان مبلغ یک میلیون تا دومیلیون میباشد ولی بعضی از ریس وروئسای کشورمان هستند نه مدرک بالا دارن ونه شغل حساسی ونه به اندازه ساعت کاری معلمین ساعت کاری دارن ولی از حقوقای نجومی مزایای بالا برخوردارند که حقوق ماهیناشان اندازه حقوق 2یا 3سال معلیمن میباشد.معلین باید تا اخر خدمتشان کار کنند تا شاید بتوانند یک اپارتمان چند متری بخرند تا از مصیبت و اضطراب مستاجری نجات پیدا بکنند. حقوق کم ، مشکلات معلما و اعتراض انها میتواند به جامعه و سیستم اموزشی لطمه و صدمه وارد کند .وضیعت بازنشتگان معلم هم از این وضع بدتر میباشد انگار این مشکلات هیچ وقت ودر هیچ مقطعی پایانی ندارد بازنشتگانی که طول عمرشان را صرف تعلیم وتربیت کردن ولی الان مورد بی لطفی حکومت شدند.در سال 1393اعتراض معلما مدنی شد در اسفند 1393 تعدادی زیادی از معلمین در تهران جلوی مجلس شورای اسلامی ودر شهرهای دیگر جلوی ادارات اموزش وپروش تجمع کردندکه با نیروهای امنیتی روبرو شدند و تعدادی از انان رو نیز بازداشت کردند.محمود بهشتی لنگرودی زندانی سیاسی صنفی مدنی بود که در سه حکم مجزا وبا حکم قاضی صلواتی مجوعا به 14سال حبس محکوم شد.فرزاد کمانگر معلم جوانی که گزارشگر حقوق بشر در ایران بود که پس از  33ماه شکنجهای فراوان به همراه چند تن از عزیزان بنام های فرهاد وکیلی، شیرین علم هولی،علی حیدریان ومهدی اسلامیان در زندان اوین اعدام شدند.اتحادیه اروپا اعدام فرزاد کمانگر را به شدت محکم کرده واز وسازمان ودیده بان حقوق  شر او به عنوان یک معلم  نام بردهخانم فهمیه اساعیل زاده که از سال 1384به دلیل بحثهای قومیتی در زندان به سر میبرد یکی از قدیمیترین زندانیهای معلم هست با وجود اینکه همس او اعدام شد ولی او همچنان در زندان بسر میبرد.واقایان هاشم شعبان نژاد وهادی راشدی دو معلمی هستند که در سال 1392که به دلیل فعالیتهای سیاسی واتهامات امیتی بزادشت شده اند.رسول بداغی دیگر معلمی بود که مورد بی لطفی این دولت قرار گرفت او در بندی بود که بعد از اتمام محکومیت خود دوباره در زندان محاکمه شد وبه سه سال حبس محکوم میشود.آقای جعفر فرد کریمی در انتهای سخنرانی خود عنوان کردند،

این معلم ماها بطور غیر قانونی در سلول انفرادی نگه داشته میشد.این تنها بخشی از ظلم وستم این حکومت جمهوری اسلامی میباشد.  این نکته رو باید ماهمیشه در ذهنمان داشته باشیم که نظامی که اکنون بر جامعه ایران حکومت میکند که اسمش جمهوری اسلامی است رسم کشتن فرزندان ازادی خواه ایران یاد گرفته است و همینطور میخواد ادامه بدهد زیرا که اخوندهای حاکم بر ایران برای دوامشان به حمایت مردم نیاز دارند که این امر وجود ندارد وباید با چنین عملهایی وکارهایی از قبلیل کشت کشتار جوانان ادامه رندگی و بقا دهند. کشور در فساد فرو رفته است جمهوری اسلامی  مملکت را غارت میکنند کشت وکشتار راه میاندازند. آقای فرد کریمی سخنرانی خود را با این شعر به پایان بردند: ای معلم توروسپاس ای اغاز بی پایان ای وجود بیکران تورو سپاس ای والا

سخنران آخر جلسه ماهیانه آقای هادی زارع با موضوع وضعیت کودکان کار در ایران بودند که پس از دعوت از ایشان توسط منشی جلسه سخنرانی خود را آغاز کردند. ایشان در ابتدا گفتند : در سال ۱۹۴۶ بعد از جنگ جهانی‌ دوم در اروپا مجمع عمومی سازمان ملل به منظور حمایت از کودکان سازمانی به نام یونیسف را ایجاد کرد که انجمن بین‌المللی ویژه کودکان سازمان ملل نام گرفت و روز ۸ اکتبر روز جهانی‌ کودک نام گذاری شد. روز کودک روزی است که برای یادبود و افتخار کودکان شناخته شده است کشورها و سازمان‌های بین‌المللی مختلف روزهای متفاوتی را به عنوان روز کودک اعلام کردند و آن را جشن میگیرند.

کودکان کار نخستین قربانیان بی‌ عدالتی و نظام سرمایه داری هستند که به موارد گوناگون مورد تعرض قرار گرفته و از ابتدائی‌ترین حقوق خود محروم میشوند . کودکان به عنوان انسان‌های کوچک علاوه بر این که باید از تمامی‌ حقوق انسانی‌ بر خوردار باشند و به حکم نابالغ بودنشان می‌بایست از حمایت‌های ویژه و خاص جامعه و دولت‌ها نیز بر خوردار باشند .

ایشان همچنین گفتند ، یکی‌ از این واقعیتهای نه چندان مطلوب که گریبان جامعه ما را گرفته است کار کودکان است کودکانی که با دستان کوچک خود رنج و زحمت میکشند تا لقمه نانی برای ادامه حیات خود به دست آورند . این در حالی‌ است که کار کودکان را می‌توان به مثابه نوعی از کودک آزاری دانست طبق تعریف کارشناسان امر کودک کار فرد زیر ۱۸ سالیست که فعالیت اصلی‌ او تامین معاش خانواده می‌باشد و به طریقی از تحصیل او بازداری شده است . ماده ۷۹ قانون کار فعالیت افراد زیر ۱۵ سال را ممنوع می‌نماید ولی‌ باید در نظر داشت وضعیت اشتغال کودکان زیر ۱۵ سال به این علت که هیچ سازمانی متولی رسیدگی به نحوه اشتغال آنها نیست بسیار وخیم تر است این کودکان در کارگاها - خانه‌ها - زمین‌های کشاورزی و یا خیابانها به کار مشغولند . اگر واقع بینانه به شرایط جامعه نگاه کنیم فقر در ایران بیداد می‌کند و واضح است که فقر تنها این نیست که کسی‌ در خیابان جلوی شما دست دراز کند و یا گدائی گوش‌ خیابان خوابیده باشد فقر این است که پدری با حقوق ۳۰۰ هزار تومان توان پرداخت اجاره‌ خانه سنگین و شهریه تحصیل فرزندانش را نداشته باشد و مادری دردمند برای خرید مقداری گوشت نسیه مدام به قصاب محل التماس کند . فقر این است که خانواده‌های آبرومند برای فرستادن بچه‌هایشان به خانه بخت آنقدر متحمل فشار و مرارت شوند که استرس و بیماری کم کم جانشان را بگیرد و فقر این است که کودکان معصوم و بی‌ پناه در خیابانهای شلوغ در حالی‌ که دست‌های کوچکشان را به طرف شما گرفته و شما را به جان عزیزانتان قسم میدهند که فالی از آنها بخرید این است فقر اقتصادی و فرهنگی‌ .

آقای هادی زارع در ادامه عنوان گفتند ، همه ما می‌دانیم که ایران کشور فقیری نیست اما متاسفانه وقتی‌ ثروت در دست عده قلیلی جمع میشود و اکثریت جامعه از آن محروم می‌مانند سایه‌ای از نابرابری فضا را پوشانده و اثرات فقر را به سبد خانوارها تحمیل می‌کند در حقیقت تضاد‌های فاحش طبقاتی و توزیع ناعادلانه ثروت بروز معضلاتی را در جامعه سبب میشود که وجود کودکان کار و خیابانی از جمله آنهاست . دلایل کار کودکان بسیار متفاوت است . فقر یکی‌ از اولین دلایل اشتغال کودکان است خانواده‌های که کم درامد و یا پر جمعیت هستند خانواده‌های که سرپرست خانواده به هر دلیلی‌ آئم از مهاجرت ، عدم تخصص ، یا از کار افتادگی با بیکاری مواجه شده اند . به جز فقر اقتصادی فقر فرهنگی‌ نیز زمینه ساز کار کودکان است خانواده‌های که از وظایف والدی خود و حقوق کودک هیچ نمی‌دانند و کودکان خود را به عنوان منبع تامین معاش خانواده نگاه میکنند .

از طرف دیگر کودکان کار به دلایل متعدد مورد آسیب‌های متفاوت جسمی‌ ، روانی ، و اجتماعی قرار میگیرند که سلامت جسم آنها را تحت شعاع قرار میدهد . همچنین در گیر شدن در نزاع‌های مختلف ، آزار جسمی‌ و جنسی‌ ، ربروی با باندهای خلاف ، قرار گرفتن در معرض مصرف مواد مخدر ، درگیر شدن در روابط زود هنگام با جنس مخالف نیز از آسیب‌های در کمین این کودکان است . اما در بین این مشکلات تنها کار کردن اجباری‌شان نیست بلکه فرار از خانه یکی‌ دیگر از مشکلات بزرگی‌ است که در چند سال گذشته متاسفانه هر روز بیش از گذشته به آمار‌های آن افزوده میشود بی‌ سرپرستی و بد سر پرستی‌ یکی‌ از مهمترین عوامل فرار کودکان مخصوصا دختران از خانه میشود . طبق آماری که حسن قاضی زاده هاشمی‌  وزیر بهداشت دولت یازدهم در سال ۱۳۹۳ اعلام کرد اکثر کودکان کار به سؤ تغذیه مبتلا هستند و معتاد به دنیا می‌آیند با این حال آقای قاضی زاده هاشمی‌ تاکید کرد که دولت گرفتار مشکلات زیادی است و نمی‌تواند این مشکل را به تنهائی حل کند .

 این در حالی‌ است که دولت ایران نیز مانند بسیاری از کشور‌های دیگر پیمان نامه حقوق کودکان را امضا کرده و با پذیرش آن در سال ۱۳۷۳ به تامین حقوق همه کودکان پأیبند شده است . در پایان صحبتهای خود گفتند ، طبق ماده ۳۲ پیمان جهانی‌ حقوق کودک کودکان باید در برابر هر کاری که رشد و سلامت او را تهدید می‌کند حمایت شوند و دولت‌ها باید حداقل ، سنّ کار و شرایط کار کودکان را مشخص کنند همچنین بر اساس ماده ۲۶ این پیمان هر کودکی حق دارد از تامین اجتماعی از جمله بیمه‌ اجتماعی بر خوردار شود همچنین ماده ۲۷ پیمان جهانی‌ حقوق کودک تاکید می‌کند کودکان باید از سطح زندگی‌ که تامین کننده رشد جسمی‌ ، ذهنی‌ و اجتماعی آنها باشد برخوردار شوند .

این مشکلات تنها گوشه کوچکی از آن واقعیت تلخی‌ است که بر کودکان سرزمین ایران می‌‌رود .به امید روزی که دولت ایران بر اساس پیمان نامه حقوق کودکان از کودکان دفاع و کار فرمایان را با نظارت و جریمه‌های سنگین موظف به عدم استفاده از کودکان به عنوان نیروی کار کند .

در پايان اين جلسه آقای نیما حسابیان مسئول جلسه از كسانى كه در اين جلسه چه به صورت حضورى و چه به صورت پالتاكى حضور داشتند تشكر كردند، در اين جلسه خانم افسانه ملکی و آقایان احسان زندی ، محمد جواد کاظمی میرکی ،  رضا اميرى ، احمد کاظمی زاده ، جعفر فرد کریمی ، هادی زارع ، وحید بردانی ، منوچهر لرستانی ، مهدی برنو ، محمد جاويد گوانى و نیما حسابیان به صورت حضورى و  خانم ها  مرضیه بردبار از نمایندگی ترکیه ، لیدا شهابی از نمایندگی سوئیس ، درسا  دره شوری ، دلارام دره شوری و زرین تاج الیاسی از نمایندگی  اتریش و آقایان فریبرز شفاعتی ، سید علی اسلیمی از نمایندگی سوئیس ، مهدی گلسفیدی از نمایندگی ترکیه ، کورش از نمایندگی نوردراین – وست فالن  و مهدی موسوی از نمایندگی گیسن از طريق پالتاك در اين جلسه حضور داشتند .این جلسه ساعت  17:00  به پایان رسید .

 

گزارش سخنرانی به مناسبت منع صدور حکم اعدام  در 8 اکتبر در شهر هانوفر نمایندگی نیدرزاگسن

الیه رحمانی

جلسه نمایندگی نیدازاکسن در تاریخ 8 اکتبر 2016 به مناسبت روز جهانی منع مجازات اعدام با شرکت مهمانان ویزه جناب محمدامینی پزوهشگر و نویسنده ،  جناب جهانگیر گلزار پزوهشگر و فعال حقوق بشر ،  بانو میترا درویشیان نویسنده و فعال حقوق بشرو جناب فرزام فیض هنرمند و فعال حقوق بشر در ساعت 12.30 برگزار گردید.

پریسا حسین پور مسئول جلسه . الیه رحمانی منشی جلسه. حسین بیداروند مسئول برگزاری دیگر حاضرین در جلسه: حاضرین در جلسه.ایمان کاظمی. سامان راکی .علی میرزایی. منوچهر شفایی. شیوا کرمی. صدیقه جعفری. شقایق جعفری. سپیده نامور. جلسه .سیمین مسکینی. مجتبی قاسمی.نینا سبز. محمد امینی.فرزام فیض.سینا جواهری. میترا درویشیان. ازیتا مهرمیان.دکتر رضا احمدیان. قاسم ساکی.اصغر ساکی. نسرین مایلی. منیژه حسنیدر این جلسه دوستانی نیز از طریق اتاق پالتاک با ما همراه بودند. بهادر تهی . ندا خلیلی . موسوی. کوروش. مرضیه سیفی. مریم پورحسینی. زرین تاج الیاسی. دلارام دره شوری.درسا دره شوری. جمشید غلامی سیاورزان.ایمان گنجی.حمید تبریزی

 در ابتدا خانم پریسا حسین پور مسئول جلسه ضمن خوشامد گویی به حاضرین در جلسه و همین طور در پالتاک ازجناب امینی دعوت کردند تا به عنوان اولین سخنران صحبت های خود را با موضوع تنگناها و چالش های سکولاریسم دموکراسی و مدرنیته در ایران پس از مشروطه شروع کنند.

ایشان با معرفی یکی از کارهایش که بازشناسایی احمد کسروی بود سخنان خود را اغاز کردند.کسروی 70 سال پیش در روز 20 اسفند سال1324 در کاخ دادگستری به دست فدایان اسلام کشته شد.اما دولت و جامعه ایرانی هیچ گونه اعتراضی به این قتل نکردند.احمد کسروی اولین کسی است که با شجاعت به نقد ارزش های مذهبی پرداخت.110 سال پیش در ایران یک انتقلاب مشروطه انجام شد.خیلی ها فکر می کنند که مشروطه بعنی قدرت پادشاه در کشور مشروط شود .مشروطه از واژه شارت فرانسه وارد عثمانی است.شارت به معنای قانون است.مستشارالدوله تبریزی نخستین کسی بود که به این موضوع پرداخت او کاردار سفارت ایران در پاریس بود و در سال1248 خورشیدی در حدود 140 سال پیش یک جزوه کوچکی نوشت به نام یک کلمه و در مقدمه ان نوشت ما به قانونی نیاز داریم که شاه و گدا در ان برابر باشند.اندیشه مدرن از غرب به ما رسیده است و برامده از جنگ جهانی اول به خصوص جنگ جهانی دوم می باشد.مردم به این نتیجه رسیدند که دموکراسی به تنهایی کامل نیست و نیاز به حقوق بشر می باشد.متشارالدوله این مهم را دریافته بود که انسان دارای حقوق است و با استفاده از مطالبی از اعلامیه حقوق بشر و قانون اساسی فرانسه و همین طور بندهایی از قران که نشان بدهد مدرنیته با اسلام در تضاد نیست این جزوه را نوشت.موضوع مدرنیته ایران در این بوده که ایران با این تاریخ کهن که می داشته به یک کشور بسیار واپسمانده تبدیل شده بود و دو نیروی روحانیون و دربار ، یکی مردم را امت خود می دانسته و دیگری رعیت خود. سخن این بود که مردم حقوق دارند و به تدریج واژه ملت ساخته شده و از این جاست که بحث مشروطه شکل می گیرد.

تا ان زمان جز حاکم و پادشاه و قوانین شرع چیز دیگری برای رسیدگی به مردم وجود نداشت و انچنان وضعیت بوجود امده بد بوده که مذدم از دست حاکم به فقیه متسل می شدند چون قانونی وجود نداشته قانون دستور شاه بود .مردم هیچ نقشی در این زمینه نداشتند . انقلاب مشروطه 2 بنیاد داشت مشارکت مردم در زندگی خود و سازندگی دولت مدرن در ایران در این راستا یکی از خواسته ها رو به انجام نهاده شد ساختن یک دولت مدرن ملی در ایران بمل لز فردای گشایش مجلس یک سری گرفتاری بوجود امد .نخستین گرفتاری این بود که کشور ما یک کشور بسیار کم سواد و بی سواد بود در شهرهای بزرگ درصد سواد در حدود 2 درصد می بود .مردم با این حال مجلس را از ان خود نی دانستند تا جایی که فکر ساختن بانک ملی ایجاد شد زنان طلاهای خود را برای ساخت کشور هدیه دادند.اما از همان ابتدا محمد علی شاه مجلس را به توپ بست و پس از ان هم روس ها و عثمانی ها دخالت کردند سرانجام پس از 15 سال وضعیتی بوجود امد که بسیلری از مشروطه خواهان در ارزوی پدیدار شدن یک دیکتاتور بودند و همین طور شد که به رضا شاه کمک کردند و به راستی در دوران رضا شاه یک سری از خواسته های زمان مشروطه انجام شد بانک ملی و ارتش متحد بوجود امد نظام اموزشی شکل گرفت و بسیاری لز موارد دیگر با این تفاوت که فکر مشروطه تجدد رایزنانه بود و اصلاحات رضا شاه تجدد امرانه از جمله کشف حجاب و بسیاری لز موارد دیگر .گرفتاری که کمتر به ان توجه شد تحول فرهنگی است .

این فرهنگ است که مردم را وا می دارد رای بدهند به افرادی مثل اقای احمدی نزاد .یکی از بزرگترین موانع شکل گرفتن شکل اندیشه این تصور بود که گرفتاری از خارج از کشور است و به همین دلیل هم شعار نه غربی نه شرقی سر داده شد .مهمترین مولفه دستاورد اجتماعی مدرنیته حقوق بشر است. به همین دلیل بعد از جنگ جهانی مسئله حقوق بشر شکل گرفت.در 3 ماه تمام در مجلس اول مشروطه جدل بود بین روشنفکران و اقای فشل الله نوری بر سر یک اصل و ان هم این بود اهالی مملکت ایران در برابر قانون متساوی الحقوق هستند .در مجلس اول مشروطه حق رای زنان تصویب شد و با پافشاری اقای مدرس با مطرح کردن  یک ایه از قران کنار گذاشته شد.با شکل گرفتن استبداد بار دیگر قانون نه تنها زیر پا گذاشته شد بلکه تبدیل شد به تمایلات ملوکانه.تحولی که در دوران 37 ساله گذشته انجام شد نه تنها حقوق سیاسی بهتر نشد بلکه حقوق مدنی از بین رفت . در زمینه قربانیان مذهبی یکی از قربانیان خود مذهب است.امروز اگر مسلمان باشیم باید شیعه باشیم ولی فقیه را قبول داشته باشیم وفادار به بیت رهبری باشیم.حکومت ابدئولوزیکی و دینی افراد را  به دلیل نزدیکی به ایدئولوزی و دین انتحواب .جناب امینی سخنان خود را با دلایل شکل نگرفتن دموکراسی و سکولاریسم ادامه دادند و در انتها سخنان خود را با جمله ی مردم ایران تنها ملتی هستند که بی دلیل دروغ می گویند به پایان رساند.

در ادامه بانو میترا درویشان دلنوشته ای بسیار زیبا را خواندند

امید علی تنها: لرزشی خفیف تمامی تنم را می­لرزاند، صدای فریادش قطع شدنی نبود. خود را گناه­کار می­دانستم، اما از دستم کاری بر نمی­آمد تا  انجام دهم به غیر از این که قدم بزنم و یا در جایی نشسته و دو دست را در هم گره زده و فشار دهم بلکه آرامش خود را باز یابم.

سالن ساکت  بود و فقط صدای نازنینم سکوت را تکه پاره می­کرد. برای لحظه­ای صدا آرام شد! ترس بر وجودم رخنه کرد اما زمانش کوتاه بود. صدای گریه­ی بچه­ای این­بار سکوت را پر از هیجان کرد. دوست داشتم در را باز کرده و به درون بدوم، اما اجازه نداشتم و تنها می­توانستم قدم بزنم. بعد از حدود نیم ساعت پرستاری بیرون آمد با بقچه­ای سفید  در دست. به طرفش دویدم خنده بر صورت خسته­اش نقش بسته بود.

آرام دستم را که می­لرزید جلو بردم تا بچه را بگیرم و نگاهش کنم. آهسته گفت: صاحب پسری شدی.

دیگر نمی­دانستم چه باید بکنم یعنی دست و پایم را گم کرده بودم، چیزی به فکرم نمی­رسید به غیر از اینکه بپرسم حال همسرم چگونه است؟

با دنیایی از یک احساس که نمی­دانم در آن لحظه چه باید می­خواندمش صورت پسرکم را دیدم، اشک بر صورتم جاری شد و نمی­توانستم کنترلش کنم.

دکتر از اتاق بیرون آمد. از او تشکر کردم. فقط دوست داشتم همسرم را زودتر ببینم. پرستار دستپاچگی مرا دید و به همین خاطر بچه را از دستم گرفت. اما من هنوز انگار در بغل دارمش دست­هایم رو ی سینه­ام جمع  بود.

با تکان دست پرستار بر شانه­ام وارد اتاق همسرم شدم. با دیدن صورت زرد و بدن بی­حالش بیشتر به گریه افتادم اما او خنده­ای به صورت داشت و می­گفت: دیدی همانطور که دوست داشتی پسر بود ، دیدی؟

نگاهش کردم و با بغضی که سعی در فرو نشاندنش داشتم با سر به او آری گفتم و فقط تشکرمی­کردم، دوست داشتم بچه­ام سالم باشد و چه بهتر که پسر بود!

بعد از چند روز هر دو سالم و تندرست از بیمارستان به خانه برگشتند و ما به این مناسبت جشن کوچکی گرفتیم. مادرم خودش را آماده می­کرد تا نامی را در گوش بچه بخواند و خواهر و برادرهای دیگر در حال رفت و آمد برای تدارک میهمانی بودند.

شب فرا رسید، همه دور هم نشسته بودیم. به رسم فامیل، باید بزرگِ خانه در گوش بچه اسمش را می­گفت. قنداق را به دست مادرم دادند. او هم زیر لب دعایی ­خواند و آرام صورتش را نزدیک او کرد و نامش را بدون این که هیچ کدام از ما بداند در گوشش خواند. بعد باز بچه در بغل دعای دیگری زیر لب زمزمه کرد و از من پرسید دوست داری چه صدایش کنی؟ این رسم ما بود که برای فرزندان­مان از دو نام استفاده کنیم. از قبل با همسرم صحبت کرده بودم و هر دو تصمیم داشتیم که نامش را «امید» بگذاریم. مادرم بچه را به دستم داد و گفت: اسمش را  علی خواندم.

بی­اختیار دستانم می­لرزید. وقتی به همسرم نگاه کردم صورت او نیز پر از اشک بود.

بچه را به سویش بردم و آرام به دستش دادم و خود در اتاقی دیگر روی مبل لم داده و سیگاری روشن کردم. لا به لای دود سیگار به گذشته­های دور رفتم:

 صدای فریاد بچه­ها در حیاط بزرگ مدرسه و زنگ دوم  که درس خوش خطی داشتیم و ترس از معلمی که بیش از حد جدی بود، چه خواهد گفت؟ چه کنیم؟ در دلم آشوبی برپا بود و همین باعث شد که در بازی فوتبال شرکت نکنم و فقط گوشه­ای کنار حیاط مدرسه بایستم و دیگران را نگاه کنم. ساعت قبل کلاسی دیگر خوش خطی داشتند. از دست و صورت بچه­ها معلوم بود که چگونه بر کاغذهای خود نقش کشیده­ و چه جدالی داشته­اند. روی زمین چندتایی قلم درشتی تکه تکه شده به چشم می­خورد. دیدم یکی از همکلاسی­هایم که با من توی یک نیمکت می­نشیند  با نوک پا به یکی از همین چند تکه­ها می­زند و انگار لابه­لایشان دنبال چیزی می­گردد. سرانجام یکی دوتا را برداشت و با تیغ مدادتراشی که از قبل پیچ آن را از بدنه جدا کرده بود با مهارت کامل  نوک یکی را تیز تیز کرد که به جای قلم ریزی استفاده کند، یکی را هم برای قلم درشتی تراشید. تمامی حرکاتش را به دقت زیر نظر داشتم. زنگ تفریح تمام شد. صف بستیم و به کلاس رفتیم. معلم سخت گیرمان  قبل از ما به کلاس آمده بود. انگار حرکات همه را با چشم­های نافذش زیر نظر داشت. همه سر جاهای خود بدون کوچکترین صدایی نشستیم. معلم با صدای رسا و محکم گفت: امروز باید سعی کنید بهترین نوشته­ها را  به دستم بدهید، تمامی وسایل خوش خطی را روی میز بگذارید تا دیگر موقع نوشتن دنبال چیزی داخل کیف خود نگردید.

گچی در دست گرفت و رفت پای تخته سیاه: این جمله را که می­نویسم هم برای درشتی و هم برای ریزی استفاده کنید.  صدای کشیدن گچ بر روی تخنه­سیاه سکوت اتاق را می­شکست. همه­ی بچه­ها انگار چشم­هایشان به دنبال گچ بود تا بقیه­ی جمله را بخوانند:

" پروین توانگران غم مسکین نمی­خورند"

 شروع کنید بدون اینکه با هم صحبت کنید. هر کدام از شما فقط و فقط از وسایل شخصی خودش استفاده کند در غیر اینصورت از کلاس اخراج می­شود.

صدای آه هم کلاسیم انگار مثل کاغذی مرا در خود پیچید. حس کردم وسایلی برای انجام تکلیفش ندارد! اما زنگ تفریح قلم­هایش را درست کرده بود.

سکوت اتاق را در برگرفته بود. روی میزهای نیمکت شیارهایی بود که می­شد قلم و خودکار را درونش جلوی کتاب­ها جا داد. دوستم قلم­هایش را درآنجا گذاشت و من فقط متوجه او بودم. سرش را کمی پایین برد و با مشتی محکم به دهان خود کوبید به طوری که صدای گوشت کوبیده را شنیدم! خون داشت از کنار لبش چکه می­کرد که کف دست را چون پیاله­ای زیر آن گرفت و  شروع به نوشتن کرد. بعد با کاغذی که از دفترش کنده بود لب خود را پاک کرد.

ساعت نوشتن تمام شد، دفترها جلوی دست معلم بود. اسم بچه ها  را یکی یکی  از روی دفترهای جلوی دستش صدا می­کرد و هر کس که نامش خوانده می­شد سر جای خود می­ایستاد. بعضی­ها را از همانجا که نشسته بود دفتر را به طرف­شان پرت می­کرد و می­گفت: حیف از این همه زحمت که برای­تان کشیدم. بچه­ها همه­ی توجه­شان به جلد دفترها بود. دفترهای خود را می­شناختند و بعضی چنان ساکت نگاه می­کردند انگار دانه­های اشک منتظر اسم­شان بود تا روی گونه­ها فرو ریزد. صورتشان از وحشت بی­رنگ بود.

دفتری را به دست گرفت و اسم کنار دستی مرا خواند و گفت:

ـ­ این نوشته­ی تو است؟  ـ بله آقا!   خون کنار لبش خشک شده بود، اما محکم و با غرور ایستاده و پاسخ معلم را می­داد. معلم باز پرسید: این نوشته توست؟  ـ بله آقا.  ـ با چه نوشتی؟

ـ با خون آقا.  ـ چرا؟

ـ پول برای خرید دوات نداشتم اما باید تکلیفم را انجام می­دادم.  ـ آها، چرا پول نداشتی؟

ـ آقا ما پدر نداریم. نمی­توانیم بیش از این مادرمان را برای وسایل مدرسه اذیت کنیم.

معلم از جا برخاست و رو به تخته سیاه ایستاد، فقط تکان خوردن شانه­هایش را می­دیدیم. پس از لحظه­ای برگشت و در حالی که دستمالی از جیب در می­آورد با صدایی که بغض در آن نهفته بود، گفت: بچه ها از دوست­تان یاد بگیرید، نه اینکه با خون بنویسید، نه! بلکه با وجود این همه مشکلات از همه­ی شما بهتر نوشته و بهترین نمره را می­گیرد. امید علی تنها!  از این به بعد هر چه برای مدرسه لازم داشتی فقط با خودم در میان بگذار.  دست کرد توی جیبش و یک پنج تومانی به امید داد و گفت: این جایزه­ی امروز تو است، برو و هر چه خواستی بخر.

باز اشک صورتم را پر کرده بود. سیگار لای انگشتانم خاموش شده اما متوجه سوختن دستم نشده بودم، قلبم بیشتر می­سوخت و با خود فکر می­کردم آیا امید من نیز همچون دوستم در آینده مرد بزرگی خواهد شد؟ مقاوم و استوار! 

وارد اتاقی شدم که تمامی فامیل نشسته بودند. سرخی چشمانم نشان از آتش درونم می­داد. هیچ کس سئوالی نکرد. همه می­دانستند که امید علی را چگونه از خانه­شان بیرون کشیدند و بردند و بعد از دو روز اعدامش کردند. سرم را بالا گرفتم تا نفسی کشیده و خود را از غم رها سازم. امید علی تنها گوشه­ی اتاق نشسته بود و با دنیایی از وفاداری و دوستی نگاهم می­کرد.

سخنران بعد جناب سامان راکی بودند با موضوع حق حیات

حق حيات حق حيات عبارت است از اينكه انسان حق بنيادي براي زندگي كردن دارد. از آنجايي كه حقوق بشر منوط به زنده بودن بشر است، حق زندگي بر حقوق ديگر اولويت دارد؛ زيرا بدون حيات، ديگر حقوق، ارزش يا  كاربرد ندارد.

«حق حیات» به عنوان یکی از حقوق اساسی و بنیادین بشری در ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر (۱۹۴۸) و ماده ۶ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (۱۹۶۶) مورد شناسایی قرار گرفته است، در تمامی گزارشها نیز به آن پرداخته شده است. این، حق والایی است که حتی در مواقع ضرورتهای عمومی نیز که زندگی یک ملت را تهدید میکند، بی توجهی و سهل انگاری نسبت به آن جایز نیسبا کرامت زندگی کردن حق مسلم هر انسان در دنیایی امروزی است و حق حیات و زنده ماندن را نمیتوان از کسی منع کرد. حق حیات از حقوق بنیادی هر انسان برای زندگی کردن است و از آنجایی که حقوق بشر منوط به زنده بودن بشر است و بدون حیات حقوق دیگر خود به خود ارزش خود را از دست میدهند و اصل اساسی در حقوق بشر بیانگر این است که هیچ شخصی را نمیتوان خودسرانه از حق حیات محروم کرد اما متاسفانه در حکومت جمهوری اسلامی شاهد موج اعدامهای انسانهای بی گناهی هستیم که در چهار چوب قانون قرون وسطایی اسلامی آنها را مجرم و گناهکار قلمداد میکنند

اگر چند سالی به عقب برگردیم و به تاریخ جمهوری اسلامی نگاهی بیندازیم، روزها، ماهها، و سالهای سیاهی خواهیم یافت که هزاران انسان کرور کرور سینه دیوار گذاشته شدند و تیرباران شدند. هزاران انسان بر زنجیر جرثقیلها حلق آویز شدند. جمهوری اسلامی برای کامل کردن اهدافش با علم کردن تشکلات و دستگاه قضایی براساس قوانین قرون وسطایی به نام گزینش با اتکا به تفتیش عقیده به بازسازی سازمانها و جذب نیرو از افراد افراطی اسلامی کرد که افکار و نگرششان هیچ گونه تمایزی با حقوق و کرامت انسانی نداشته و ندارند و حکومت با دارا بودن این گونه افراد بی رحم و سنگ دل که با آموزشهای سازمانی به جان جامعه ایران ، اقوام وملتهایی که زیر پرچم ننگین این حکومت و ولایت فقیه زندگی میکنند ، افتادند و هر روز باید شاهد موج اعدام جوانان و حتی نوجوانان باشیم .اعدام نوجوانهای که به سن قانونی نرسیدن و به جای اینکه شمع تولد 18 سالگی خود را خاموش کنند توسط حاکمان رژیم آخوندی شمع زندگیشان خاموش میشود . رژیم آخوندی اکنون رکوردار اعدام کودکان در جهان است و در اعتراض مجامع جهانی در محکوم کردم اعدام کودکان در ایران ، نماینده حقوق بشر در دستگاه قضایی ایران جواد لاریجانی << ما اعدام زیر 18 سال نداریم و فقط کودک در زیر 18 سال محکوم به اعدام میشود و تا زمان رسیدن شخص به بلوغ عقلی حکمی اجرا نمیشود>> توجیه کرد.

فشار دژخیمان رژیم در زندانهای تنگ و تاریک بر زندانیهای سیاسی و اقلیتهای قومی و مذهبی و دیگر جرایم به حدی است که هر ثانیه مرگ را برایشان تجسم میکنند و زندانی هر لحظه ارزوی مرگ دارد تا از فشار شکنجه رهایی یابد. فشارهای روحی و روانی بر زندانیان و حتی خانواده زندانیان و شکنجه های غیر انسانی و غیر قانونی و تجاوز و توهین به کرامت و شخصیت انسانی در زندانهای رژیم آخوندی خود دست کمی از اعدام ندارد.

سالانه صدها نفر در حکومت جمهوری اسلامی زیر پرچم قانون مجازات اسلامی محکوم به اعدام میشوند جرایمی که بی شک خود دستگاه نظام و حاکمان آن در به وجودآوردن آن و فراهم کردن بستر جرم وجنایت بی تاثیر نبوده است. هر انسان بر اساس جامعه ای که در آن زندگی میکند پیکره شخصیتی خود را میبندد و وقتی در حکومت اسلامی این همه دزدی و چپاول سرمایه های ملی و مردی به روشنی و توسط خود حاکمان برملا میشود و وقتی که دستگاه حکومتی جمهوری اسلامی از اشخاصی که همگی در مفاسد اقتصادی سهیم وشریک هستند و کسانی که با اختلاص های میلیاردی حتی پایشان به دادگاه هم کشیده نمشود اما از آن طرف کارگر ساده ای که به خاطر حقوق عقب افتاد ه اش اعتراض می کند در مله عام زیر تازیانه دستگاه قضایی می رود . فقر و بیکاری و نداشتن پشتوانه مالی شخص را مجبور میکند تا دست به اقداماتی بزند که دولت اسلامی آن را جرم میداند

اعدام زندانیهای اقلیتهای قومی در این رژیم روز به روز افزایش می یابد زندانیهای که فقط و فقط برای حفاظت و پاسبانی از فرهنگ و آداب قومی خود و دفاع در مقابل تهاجم فرهنگ فارسی بر فرهنگ آبا و اجدایشان و همچنین تلاش برای تدریس زبان مادری که در قانون اساسی به آن اشاره شده است بدون هیچ گونه ارتکاب جرمی بازداشت و در زیر وحشیانه ترین شکنجه ها و گرفتن اتهامات واهی انان را در دادگاهای 10 تا 20 دقیقه ای بدون حق دفاع و گرفتن وکیل به جرم به خطر انداختن امنیت ملی و محارب در مله عام به صورت دسته جمعی به چوبه دار میکشند تا چهره ای ترسناک و امنیتی را به اشخاص فعال در هر زمینه ای نشان دهند و با ایجاد این ترس و وحشت دیگر کسی جرات داخواهی حقوق خود را نمیتواند داشته باشد. اعدام زندانیهای اقلیت های دینی و دگر اندیشانی که فقط و فقط به خاطر باور متفاوت اسلامی مجرم شناخته میشوند، اشخاصی که باور آیینی و دینی انها هیچ گونه خدشه ای نمیتواند بر پیکره نظام تا دندان مسلح و بی کفایت جمهوری اسلامی بزند اما متاسفانه با احکام اخوندهای مراجع تقلید آنها را کافر ، نجس و وجودشان را برای جامعه اسلامی خطر میدانند مرتد شناخته میشوند. کلیه این اتهامات چیزی جز ساخته ذهن های آلوده که خود را در سرنوشت و زندگی شخصی انسانها سهیم میدانند نخواهد بود و احکام اعدام برایشان صادر میشوند و سالانه شاهد اعدام این گروه از اقلیت های دینی و دیگر اندیشان در رژیم ننگین آخوندی هستیم. اعدام زندانیهای زن و فعالان حقوق زن که سالیان سال است که با اعمال قوانین اسلامی که از زمان پیامبری در بیابانهای عربستان که برعلیه زن و جداسازی آنان از جامعه و پایین آوردن شان و حقوق آنان نسبت به مردان اعمال شده است فعالیت دارند. زن در هر جامعه پایه آن جامعه باید شناخته شود تمامی بزرگان و دلیران در دامان پر از مهر مادری پرورش یافته و بزرگ شدند و این تعبیضات بین مرد و زن که در احکام اسلامی آنان را برابر با نصف یک مرد میدانند توهین به شخصیت پر مهر و محبت مادری است وتمامی فعالانی که در این راستا فعالیت دارند تلاششان اینست که بتوانند خود را در قانون اساسی و دستگاه قضایی اسلامی به عنوان یک انسان کامل جا دهند، اما متاسفانه اکنون در زندانهای رژیم آخوندی به دور از خانواده و فرزندان به سر میبرند و شاهد اعدام و تجاوزهای جنسی و بی حرمتیهای زیادی توسط دستگاه قضایی و زندانبانها نسب به آنها هستیم. آخوند صادق لاریجانی در واکنش به محکومیت جهانی نقض فاحش و سیستماتیک حقوق‌ بشر در ایران اعلام کرد «ما از احکام شرع هیچ‌گاه عقب نخواهیم نشست . مسأله ارزشهای اسلامی مربوط به کیفیت اداره خود کشورهاست و دیگران حق ورود در این جهات ندارند». اين در حاليست كه جمهوری اسلامی کنوانسیونهای بین‌المللی مانند کنوانسیون حقوق کودک را امضا کرده است و این کنوانسیونها، اجرای حکم اعدام برای افراد کمتر از 18سال را منع می‌کنند. اکنون بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه است که از عمر این رژیم میگذرد و به جرات میتوان گفت در طول این مدت شمار اعدامها و کشته شدگان توسط حاکمان از شمار کشته شدگان در یک جنایت جنگی بیشتر بوده است این اعدامها یک جنگ بدون توپ و تانک است که حکومت آنرا بر علیه تمامی آزادی خواهان به راه انداخته است جنگی که به آرامی و بی سر و صدا و به دور از چشم مجامع جهانی و پنهان کاری شاهد آن هستیم سالانه آماری از اعدامها توسط سازمانهای عفو بین المل ارائه میشود که این آمارها فقط اعدامهای است که رسانه ای میشوند را در بر میگیرد و سالانه شاید آماری بیشتر از این مقدار زیر شکنجه در زندانها جان خود را از دست میدهند و خیلی ازاعدام هستند که رسانه ای نمیشود.

در آخر نگاهی داریم به فراخوان استراسبورگ – نخستين کنگره جهاني الغاي مجازات اعدا

ما شهروندان و مخالفان مجازات اعدام، به مناسبت نخستين کنگره جهانی عليه مجازات اعدام که در روزهای 21 تا 23 ژوئن 2001 بوسيله Ensemble contre le peine de mort سازماندهی گرديده است در استراسبورگ گردهم آمده ائيم تا اعلام داريم: مجازات اعدام به معنای چيرگی انتقام بر عدالت است و آن به نخستين حق انسانيت که حق حيات و زندگی است، تجاوز ميکند. هيچگاه مجازات اعدام از ارتکاب جرمی ممانعت نکرده است. اين مجازات همواره اقدامی بمثابه شکنجه، نهايت عملی وحشيانه، رفتاری غير انسانی و اهانت آميز بشمار ميرفته است. جامعه ای که مجازات اعدام را اعمال نمايد، نمونه جامعه ای است که مشوق خشونت ميباشد. هر جامعه ای که به کرامت و منزلت مردم احترام ميگذارد، کوشش ميکند که مجازات اعدام الغا شود. ما با اظهار خوشنودی، متذکر ميشويم که روسای مجالس (قانونگزاری اروپا) در 22 ژوئن تصميم به “اعلام رسمی و جهانی تعليق اجرای احکام اعدام گرفته اند که تصميمی در راستای الغای جهانی مجازات اعدام است. ما خواستار الغای جهانی مجازات اعدام هستيم و به اين منظور از شهروندان (جهان) و حکومتها و سازمانهای بين المللی ميخواهيم که: 1.- حکومتها قوانينی در جهت لغو مجازات اعدام بتصويب رسانند و عهدنامه های بين المللی و منطقه ای لغو مجازات اعدام را امضاء نمايند.

2- کشورهائی که مجازات مرگ را بمورد اجرا ميگذارند (شايسته است) که آنرا از قوانين خود حذف نمايند.  /  3- کشورهائی که حکم مرگ افرادی که در ارتکاب جرم، نوجوان بودند را به مرحله اجرا گذارند (بايد به عنوان کشورهای) ناقض فاحش حقوق بين المللی شناخته شوند.  /  4- افراد مبتلا به بيماريهای روانی نبايد به مرگ محکوم شوند. / 5 - کشورهائی که مجازات اعدام را ممنوع اعلام داشته اند و يا آنرا به مرحله اجرا نميگذارند، در تحويل دادن مجرمين به کشورهائی که مجازات مرگ را اعمال ميکنند، خودداری نمايند. هرچند که اين کشورها تضمين کنند که مجرم اعدام نخواهد شد. / 6-کشورها موظف به انتشار مرتب و آشکار اطلاعاتی در مورد محکومين به مرگ، شرايط بازداشت شدگان و چگونگی اجرای حکم اعدام ميباشند.  ما از شورای اروپا و اتحاديه اروپا مصرانه ميخواهيم که از دولتهای ترکيه، روسيه و ارمنستان بخواهند، بطور قطعی مجازات اعدام را برای تمام جرائم الغا نمايند و در مورد حکم مرگ تخفيف قائل شوند.   ما بنابر توصيه های عمومی که ذکر گرديد، توصيه ويژه ای برای يکايک کشورها در جهت پشتيبانی از الغای مجازات اعدام داريم. ما خود را برای بوجود آوردن يک انجمن هماهنگ کننده جهانی که هدفش اعلام روز جهانی الغای مجازات اعدام است، متعهد ميدانيم. /  ما شهروندان جهان، توقف فوری تمام احکام کسانيکه به مرگ محکوم شده اند و نيز الغای مجازات اعدام را خواستاريم.

در پايان ما از تمام حکومتها ميخواهيم که از هر گونه اقدام در جهت تعليق مجازات اعدام که بوسيله سازمان ملل متحد و به منظور تحقق الغای جهانی مجازات اعدام انجام ميگيرد، پشتيبانی نمايند.پس از پایان صحبت های ایشان و بخش پرسش و پاسخ حاضرین در جلسهاستراحت کوتاهی داشتند و پذیرایی شدند.

جناب فرزام فیض با خواندن اشعاری از سروده های خود جلسه را ادامه دادند

پس از ان جناب گلزار سخنرانی در خصوص ایا اعدام خشونت را در جامعه کاهش می دهدداشتند متن سخنرانی ایشان اینچنین می باشد. معضلات و نابسامانیهای اجتماعی از آن ناشی می شود که عدالت اجتماعی و دفاع از حقوق جایش را به قدرت و تخریب می دهد . تنها قدرت حاکم نیست که نقش اول را در تخریب بازی می کند . افراد جامعه در شکل گیری استبداد و تداوم آن سهم اساسی را دارند . استبداد ضد تحول است و حیات خود را از تخریب می یابد . استبداد بحران ساز است و ادامه حیات خود را در بحران می بیند . استبداد  مانع انسانها از برخوردار شدن از حقوقشان می باشد . در واقع استبداد با خشونت اینهمانی می جوید . استبداد به خودی خود یک کلمه است . در عمل است که انسانها استبداد را به صورت سیستم زنده می کنند نظام حاکم بر ایران اعتقاد به ادامه حکومت با خشونت دارد . اعتقاد دارد که بر اساس نظریه حجتیه جامعه را آنقدر خشونت می گیرد و فساد آنقدر زیاد می شود که امام زمان می آید و با سواران خود آنقدر می کشد که تا زانوی اسبان آنها در خون فرو می رود و او جهان را از فساد پاک  می کند .

پس منتظرین آمدن آقا بر اساس این نظریه بایستی فسادها را بیشتر کنند  و از رشد فسادها خوشحال شوند . چگونه می شود با خشونت دمکراسی و آزادی را بوجود آورد ؟ این خیالی بیش نیست که زمینه ساز استبداد حاکمانی از نوع نظام ولایت فقیه می باشد . البته این نظریه با تخریب و دشمنی با حقوقمداری، یگانگی می جوید . نابسامانی و معضل ،  حاصل استبداد است  . استبدادی که در خانواده و یا محیط کار برقرار می شود و یا در سطح کشور که ولی فقیه بر جان و مال و ناموس مردم بسط ید پیدا می کند . نمی توانم بگویم معضل فقر و یا بیکاری و یا اعتیاد و یا طلاق و یا آلودگی محیط زیست کدامش مهمتر است . همه اینها در ارتباط با همدیگرند و همه اینها تصویر زشت ضد حیات را می سازند .

فقر : در حال حاضر نابسامانیها و معضلات اجتماعی وسیعتر از حتی یک سال قبل شده اند. 

سبد معیشت خانوار کارگری حد اقل شامل مواد غذایی،پوشاک، هزینه حمل و نقل، مسکن و آموزش است اما آیا کارگر با ۸۱۲ هزار توماناز عهده تمام این هزینه‌ها برمی آید؟

در حال حاضر 60 درصد کارحانه ها و کارگاههای تولیدی هنوز خوابیده اند . کارگر بیکار که مزدی ندارد تا بگوییم با حد اقل حقوقش نمی تواند زندگی بکند.  جدیدترین محاسبات از وضعیت هزینه‌های خانوار 4 نفرنشان می‌دهد که هزینه ۲۳قلم اصلی خوراکی در ماه به 800هزار  تومان و کل هزینهخانوار کارگری نیز به 2/3 تا 7/3 میلیون  تومان رسیده است.در آمد کارگراندر سا 95 ،  812 هزار تومان محاسبه شده است است . متوسط دریافتی کارگران کمی بیشتر از 1 میلیون تومان خواهد شد و حتی اگر هر نفر 45 هزار تومان یارانه دریافت نمایند باز درآمد خانوار کارگری کفاف 10 روز مخارج در ماه را می دهد . بی دلیل نیست که مراجعین به پزشک در ایران بسیار کم شده اند . نه به دلیل سلامت رجوع نمی کنند بلکه به دلیل نداشتن هزینه درمان به پزشک رجوع نمی شود

در ایران تعریفی از خط فقر داده نشده است . خط فقر در ابهام است . سال گذشته مجلس خط فقر را 2.2 میلیون تومان تعیین کرد .  البته تعریف داده نشد بلکه مخارج بر اساس استاندارد مجلس  محاسبه و ارائه داده شده است  .

تعیین حداقل دستمزد سالیانه بیش از ۱۳ میلیون شاغل دربازار کار ایران که تحت پوشش قانون کار هستند انجام می گیرد . یعنی حد اقل شامل 40 میلیون افراد جامعه ایران می شود .

ماده ۴۱ قانون کار دو بند دارد. یک بند می گوید حداقل مزد باید دستکم بهاندازه نرخ تورم سالیانه اعلامی از سوی مراجع قانونی اعلام آمار باشد و دربند دوم به موضوع لزوم تعیین رقمی برای دستمزد که تامین کننده معیشت خانوارباشد، می پردازد.

با این حال، در طول سال های متمادی شورای عالی کار تصمیماتی تقریبا خارج ازچارچوب روشن ماده ۴۱ قانون کار گرفته و دولت ها مرتبا این مسئله را درنشست های سالیانه این شورا برای تعیین میزان افزایش مزد سالیانه کارگرانعنوان کرده اند که شرایط اقتصادی ویژه است و اوضاع بنگاه ها خوب نیست؛بنابراین باید افزایش ها به صورت توافقی تعیین شود.

خطفقر غیرغذایی سرانه/سالانه در فاصله زمانی ۱۰ سال بین سالهای 83 تا 92 شش برابر شده است. در مجموع خط فقر غذایی و غیرغذایی سرانه بر حسب سال و ماه نیز روندیافزایشی داشته است و در فاصله زمانی ۱۳۸۳ تا 1392 کمی بیش از 5.6 برابر شدهاست. نزدیک به ۱۸ میلیون نفر از ۵۵ میلیون نفر جمعیت شهری در حاشیه‌های شهرهازندگی می کنند که نزدیک به یک سوم شهرنشینان کشور را تشکیل می‌دهد.

جامعه ایران هر روز فقیر تر می شود . جامعه روستایی به امید کسب در آمد و امنیت و بهداشت به هاشیه شهرها مهاجرت می کنند . متاسفانه این افراد نمی توانند جذب محیطهای صنعتی بشوند . محیط نامناسب برای این مهاجران عواقب بزه کاری و از هم پاشیدگی خانواده ها را برای بسیاری از آنها ممکن می کند .زندگی این هموطنان به دلیل خطرات ناشي ازعدم ايمني حمل‌ونقل، آلودگي‌هاي صنعتي كارخانجات هم جوار و حوادثي نظير سيل، بروز بيمارهاي عفوني به خصوص سل وايدز ،آلودگي هوا، آب و خاک به دليل نزدیکی محل زندگی با مراکز زباله، اشتغال به مشاغل غيرعادي ومشاغل غيرقانوني و افزايش کودکان کار دچار آسبها و تهدیدهای مهمی می شوند ..

البته فقر به داخل شهر ها نیز گسترش یافته است . در نقاط مختلف شهری بسیاری زندگی می کنند که وضعیت معیشت آنها مثل حاشیه نشینان است .بر اساس سرشماری دانشکده علوم پزشکی کشور  حدود 10 میلیون نفر در ایران در مناطق فرسوده زندگی میکنند .

تنها فقر مادی نیست که دارد همه گیر می شود فقر بهداشتی وضعیت بدتری دارد .

سال‌هاست که در برخی نقاط کشورفاضلاب شهری و روستایی وارد رودخانه‌ها می‌شود که یک فاجعه زیست‌محیطی است وبرخی رودخانه‌ها را به کانال فاضلاب تبدیل کرده است.

بیش از 30 درصد فاضلاب های صنعتی استان خوزستان به رودخانه هایموجود در سطح استان به ویژه کارون و دز تخلیه می شود و 76 درصد فاضلابتولیدی معادن فعال در سطح این استان به اراضی متروکه و مابقی نیز مجددا بهرودخانه ها دفع می شوند

از جنوب مثال آوردم . یک مثال هم از شمال می آوریم . مثلا شهر رشت نسبت به وسعت کمش، جمعیت بالایی دارد و تمام فاضلاب‌هایخانگی مردم این شهرستان به رودخانه گوهررود و زرجوب می‌ریزد بدون این‌کههیچ پیش‌تصفیه‌ای برای این فاضلاب‌ها وجود داشته باشد.به گفته حسین هاشمی، استاندار تهران، حجم فاضلاب تهران بیش از ۸۰۰میلیون مترمکعب است که از این میان فقط ۲۰۰ میلیون متر مکعب آن تصفیهمی‌شود. به این ترتیب میزان فاضلاب تصفیه شده تهران تنها یک چهارم میزانفاضلاب تولید شده است. باقی فاضلابتولیدی جمعیت تهران به زیرزمین می‌رود یا در سطح زمین پخش شده و آلودگی ایجادمی‌کند. در ایرانی که کمبود آب مسئله اساسی می باشد ، می توان بر اساس استانداردهای خوب جهانی از آب تا 12 بار مجددا استفاده نمود . سرزمین مازندران روزانه شاهد تولید بیش از دو هزار و ۸۰۰ تنزباله است که به دلیل کمبود زمین در شهرهای مختلف استان با مشکلات زیاد وهزینه های میلیاردی به نقاط دور کوهستانی و جنگلی حمل و دفن می شود ولیهمچنان این زباله ها تبعات و مخاطرات زیست محیطی خود را به همراه دارد .

در سال‌های اخیر حاشیه رودخانه‌ها به مکان تخلیه زباله‌های شهری وروستایی، پساب‌های صنعتی و کشاورزی و مکانی برای تخلیه فاضلاب‌هایبیمارستانی تبدیل شده‌اند

- میزان تولید زباله در ایران نزدیک به ۴۰ هزار تن در روز است که حدود هفت هزار و 700 تن آن سهم تهرانی‌هاست.   کمتر از چهار درصد از این زباله‌ها بازیافت و بقیه در زمین دفنمی‌شود. براساس برآورد شهرداری تهران، هر فرد شهرنشین به‌طور متوسط ۷۵۰گرم و هر روستایی ۳۵۰ گرم زباله تولید می‌کند. این میزان زباله منجر بهآلودگی آب، خاک و هوا می‌شود، گازهای گلخانه‌ای ایجاد می‌کند و مشکلات گرمشدن زمین را به‌دنبال دارد که امروزه یکی از نگرانی‌های اساسی جهانیان است.در زمینه اعتیاد وضع بسیار بدتر است .گویی تمام زشتیها در اعتیاد مردم ایران خودرانشان می دهد . معاون وزیر بهداشت گفته است که سالانه 420 میلیون لیتر مشروبات الکلی در کشور مصرف می شود . و نتیجه این مصرف 400 تا 500 هزار الکلی در کشور تحمین زده می شود . بر اساس این آمار روزانه 115 کامیون 10 تنی و در سال 42 هزار کامیون حامل مشروبات الکلی به ایران قاچاق می شود .اعتیاد به مواد مخدر و مواد صنعتی و قرصهای روان گردان 5/3 میلیون ایرانی را در چنگال خود دارد . و 16 میلیون خانواز ایرانی روزانه  زندگی در آتش اعتیاد دارند . آمار و اطلاعاتی که جمع آوری کرده ام گوشه ای از فاجعه زیست محیطی و فقر حاصل سالها استبداد ، در دو نظام می باشد .

آیا جامعه به آسانی از کنار مرگ هموطن و وطن  باید  بگذرد ؟

شماخوانندگان محترم چه احساسی دارید ؟ منتظر باید بود تا استبداد فقیه از بودجه های نظامی و تخریبی بکاهد و برای ادامه حیات بودجه های عمرانی خود را دو چندان کند ؟ باید منتظر بود تا در ایران اصلاح طلبان رنگ مرده رودخانه های بدون ماهی را ببینند و طرح و لایحه به مجلس ببرند شاید شورای مصلحت نظام ، دلش بسوزد که برای تبلیغ هم که شده بد نیست کاری بشود و از رهبری بخواهند که لطفا دستوری بدهید ؟ تا مافیای سپاه قراردادی بنویسد و جیبهای بسیاری  پر شود ؟ و هنوز آب رودخانه بدون ماهی و خرچنگ فریاد بزند کمک . در ایران عده ای زن و مرد به دفاع از طبیعت کیسه های آشغال را از دور ریزهای دیگر هموطنان پر می کنند. فریاد دفاع از محیط زیست  سرمی کشند . عده ای فریاد دفاع از جنگهای به نابودی رفته را می زنند و عده ای مدافع حق حیات وحش شده اند . این مدافعین در مقابل فاجعه زیست محیطی  اندکند ولی فریاد وجدان طبیعت ایران شده اند .

در ایران شهروند مشهدی با ابتکاری انسانی  که در سرمای زمستان لباسهای خود را به دیوار آویزان نمود و می خواست دیگر هموطن خود از سر ما نجات یابد ، زمینه ساز یک حرکت بزرگ اجتماعی شد . در کمترین زمان در بسیاری از شهر ها و در مناطق مختلف دیوار های مهربانی درست شدند . بر روی آنها نوشته شده است  "نیاز نداری بگذار، نیازداری بردار"  بعد از آن یخچال مهربانی درست شد . باز در شهرهای مختلف از این ابتکار پیروی شده است . این ابتکار به پاکستان و  چین و ترکیه و کشورهای شمال آفریغا و ... رسیده است . این افراد منتظر اصلاح در نظام نمانده اند . منتظر فرمان ولی فقیه هم نیستند . خود عمل کرده اند . تشکلی شده اند که در جای جای ایران یک حرف را می زند . چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار . این نوع از اقدام ها حرکت هاینمادینی در جهت یادآوری وجود فقر در جامعه و رواج نوع دوستی و کمک به همنوع به شمار می روند و هیچ گاه درمانی برای بیماری فقر نخواهند بود.

گروهای خیریه دفاع از بچه های کار در شهر های مختلف درست شده است . می دانید که 30 درصد مدارس را در ایران،  افراد خیر می سازند

وجدانهای زنده و بیدار در شکل گروه 5 نفری انجمنهای خیریه می سازند و به شکلهای مختلف در زمینه های درمان و بهداشت و ترک اعتیاد و اشتغال زایی و کمک به فقرا در کشور فعالند . از بعد از انقلاب این انجمنها فراوان شده اند .

انجمنهای : بچه های کار  /  گروه تلاشگران  برای کمک به کودکان کار  /  خانه کودکان کوشا  و و صدها انجمن کوچک و بزرگ در گوشه و کنار شهر با کمکهای مالی و یدی بسیاری بدون تظاهر و منت فعالند .

در متن همکاری یک انجمن چنین آمده است :  داستان ما ، ساده آغاز شد . یک تخته سیاه، یک اتاق کوچک، چند وجدان بیدار و انبوهی نگاه مشتاق.

14  سال پیش، گروهی تصمیم گرفتند تا در روزهای پایان هر هفته در کنار کودکانکار دروازه غار حاضر شوند و به آنها درس بیاموزند.

 اول چند نفری بودند،بعدها شدند صدها نفر. و این قصه ادامه داشته است تا حالا که چهار مرکزانجمن در محله «هرندی»، «بازار»، «خاوران» و «مولوی» و یک مرکز در «بم» به 800 کودک کار و تحت آسیب خدمات می دهد.

 سوادآموزی، توزیع یک وعده غذای گرمروزانه، خدمات بهداشتی، درمانی، مددکاری و روانشناسی همه کاری است که مابلد هستیم. هرچند آرزوهای بیشتری داریم ...در ایران 14 هزار موسسه خیریه فعالند . اصفهان به تنهایی بیش از 1400 بنیاد خیریه دارد و رتبه نخست را در کشور به خود اختصاص داده است .  این سازمانها  توانسته اند  در زمینه های مختلفمانند پیشگیری از اعتیاد و آسیب های اجتماعی، نگهداری و حمایت از بانوان وکودکان بی سرپرست و بد سرپرست و اشتغالزایی گام های موثری بردارد.انجمنهای بدون نامی نیز وجود دارند که به خانواده زندانیان کمک می کنند و یا اینکه دیه افرادی را که حکم اعدام دارند می دهند و آنها را از مرگ نجات می دهند . انجمنهایی که به معتادین کمک می کنند تا آنها از این بیماری نجات یابند بسیارند . بعضی از آنها چند ده هزار عضو دارند و از آنها کمک مالی برای کمک به معتادین دریافت می کنند . انجمنهای خیریه فعال که در زمینه های مختلف فعالند آمارشان 70 هزار می باشد . تعدادی از آنها رسمی نیستند .

اکثر این انجمنها مستقل عمل می کنند و زیر نظر دولت نرفته اند .  البته

سازمان اوقاف خواهان تصدی خیریه ها است. نماینده ولی فقیه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خیریه کشور در گفتگو باخبرنگار مهر معتقد است سازمان اوقاف و امورخیریه صالح ترین مرجع برای نظارتبر موسسات خیریه است. قائم مقام بانک مرکزی ، تعداد صندوقهای قرض الحسنه در کشور را 6 هزار صندوق اعلام کرد و گفت: 60درصد صندوقهای قرض الحسنه در استان اصفهان ، خراسان ، تهران و مازندران فعال هستند .  هنوز این بانکهای کوچک را نتوانسته اند زیر نظر قدرت حاکم ببرند . اکثر آنها کاملا مستقل عمل می کنند . اگر کسی پولی دارد و برای سرمایه گذاری از آن نمی خواهد استفاده کند به بانک قرض الحسنه می دهد . این بانکها وامهای کوچک در مدت کوتاه می دهند . البته با کارمزد 2 تا 5/3 درصد . یادم هست که آقای بنی صدر برنامه بانکهای بدون بهره داشت . این بانکها این نظریه را در عمل اجرا کرده اند . البته امروز در اروپا نیر کارمزد 2 درصد برای وامهای بزرگ مثلا خرید ساختمان می دهند . آن روز آن طرح آقای بنی صدر را شعار می دانستند.برای اینکه ما فضایی سالم داشته باشیم و جامعه ای با کمترین معضل  ، نیاز به مردمی داریم که دفاع از حق خود و دفاع از حق دیگری و دفاع از حق طبیعت روش زندگی آنها باشد . تاسیس انجمنهای مختلف و فعال شدن گروههای کوچک جهت دفاع از حق حیات امری است اساسی و دولت دمکرات بایستی به عنوان مدافع حقوق همگان ،حامی  تاسیس این بنیادها و این انجمنها باشد . سلامت جامعه برای زیست در دمکراسی در وجدانهای بیدار می باشد . در جامعه ما کسانی که صدای وجدان عمومی می شوند امکان تحول را بوجود می آورند . مدافعین حقوق انسان چه در شکل تشکلهای خیر خواهانه و چه مدافع حقوق طبیعت و چه در شکل گروههای سیاسی که هدفشان آزادی و استقلال و استقرار دمکراسی است  ،تحول از استبداد دینی حاکم بسوی دمکراسی را ممکن می گردانند .

جلسه در ساعت 16 به پایان رسید.    ابتدای صفحه | بازگشت

 

all rights reserved @ Bashariat