آشنایی با کانون | نشریه | مواضع و بیانیه ها | درخواست عضویت | ارتباط با ما

ماهنامه بشریت شماره 176

 

گزارش جلسه ماهانه نمایندگی مالزی 4اکتبر 2016

امیر مرتضی قوچانی پور پسندیده

جلسه ماهانه اعضای نمایندگی مالزی با موضوع  بررسی اعلامیه جهانی حقوق بشر و به مناسبت روز جهانی معلم در روز  سه شنبه 4 اکتبر 2016 ساعت 18 به وقت اروپای مرکزی و 24 به وقت مالزی با حضور اعضای نمایندگی و جمعی دیگر از فعالان حقوق بشر در اتاق پالتاک نمایندگی مالزی برگزار گردید . این جلسه با سخنرانی های متنوعی همراه بود که به سمع و نظر علاقه مندان میرسد.

در این جلسه اقای حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی  گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ایران ماه گذشته را ارائه دادند.

جمهوری اسلامی ماهی از سال و یا روزی نیست که مواردی از نقض آشکار حقوق بشر را در مورد شهروندان خود نداشته باشد چرا که این حکومت صرفا بر پایه یک عقیده پایه ریزی شده و طبیعی است که عقایدو افکار دیگر جایگاهی در منظر این حکومت استبدادی نداشته باشد . بنده به عنوان یک فعال حقوق بشر در این مبحث میخواهم به گزارش و تحلیل این موارد درماه گذشته یعنی شهریور ماه بپردازم . به گفته معاون اجتماعی پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا، کمبود اعتبارات مدارس در امر پیشگیری از مصرف مواد مخدر سبب شده که سن اعتیاد در استان فارس به ۱۴ سال برسد.به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از تسنیم، احمد کاوه، معاون اجتماعی پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا، کنجکاوی، لذت‌طلبی، تفریح و سرگرمی و بحران‌های روحی را مجموعه عواملی می‌داند که نوجوانان و جوانان را به اعتیاد سوق می‌دهد.در مصاحبه با یک مدیر کلینیک افرادی را میشناسد که آنها با توجه به سن زیر ۲۰ سال سن آنها نزدیک به۳۰ سال میخوره و وقتی با اینگونه افراد صحبت میکنیم میبینیم که آنها  از سنین پایین با مشروب و حشیش مصرف مواد مخدر را شروع کرده اما هیچ وقت فکر نمی‌کرده اند که روزی به جایی برسد که معتاد بشود و همه فکر و ذکرش مواد و تهیه مواد باشد.مجتبی دشتی، کارشناس اعتیاد، می‌گوید: “روحیه جستجوگری جوانان و نوجوانان سبب شده است که در مبحث اعتیاد کنجکاوی زیادی از سوی آنان به وجود بیاید و سالانه حجم بسیار زیادی از جوانان به این پدیده شوم روی آورند . این مورد نشان دهنده عدم کارایی دولت در ایجاد فرصتهای اجتماعی برای جوانان و همچنین وجود بحرانهای اقتصادی شدید در کشور و نبود بستری مناسب وهمچنین نبود سرگرمی برای نوجوانان در کشور میباشد همچنین این مورد نقض سریح اصل ۲۰ قانون اساسی میباشد که اشاره بر برخورداری ازحمایت یکسان قانونی افراد دارد همچنین ناقض اصل ۲۲ قانون اساسی میباشد کهاشاره بر مصونیت حیثیت‌، جان‌، مال‌، حقوق‌، مسکن و شغل اشخاص از تعرض‌ دارد . همچنین این مورد نقض سریح اصل ۲۹ قانون اساسی میباشد که اشاره بر برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی‌، بیکاری‌، پیری‌، ازکارافتادگی‌، بی سرپرستی‌، در راه ماندگی‌، حوادث و سوانح‌، نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره‌ را دارد میباشد . اما در خبری دیگر میپردازیم به وجود ۴۴ مدرسه خشتی و گلی در خراسان شمالی  مدیرکل نوسازی مدارس خراسان‌شمالی از وجود ۴۴ مدرسه خشتی و گلی در این استان خبر داد.به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا، ابوالقاسم بابایی با اشاره به وجود ۴۴ مدرسه خشتی و گلی، گفت: “از سال اول اجرای مصوبه نسبت به حذف ۳۶ مدرسه با ۱۱۵ کلاس درس شروع کردیم که تعداد زیادی از این مدارس تا پایان سال جاری به بهره‌برداری خواهند رسید . وی افزود: در این راستا تاکنون برای بیش از ۱۰۰ میلیارد ریال اعتبار مصوب تعهد ایجاد کردیم که ۶۱ درصد از آن یعنی ۶۱ میلیارد تخصیص یافته است . وی به مدارس سنگی موجود در استان اشاره کرد و توضیح داد: ین مدارس نیز در قالب مدارس فرسوده بعد از حذف مدارس خشتی و گلی حذف خواهند شد ........ این مورد نقض سریح اصل ۲۹ قانون اساسی و نقض آشکار اصل ۳۰ قانون اساسی که اشاره بر آموزش و پرورشرایگان برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه وتامین وسایل تحصیلات عالی را تا سر حدخودکفایی کشور میباشد را شامل میشود . در خبری دیگر میپردازیم  به خبر یورش ماموران امنیتی به یک مهمانی خسوسی و بازداشت ۳۷ نفر از شهروندان در یزد : بار دیگر ۱۶زن و دختر جوان به همراه ۲۱ مرد که در خانه ای در منطقه مهرآوران یزد مشغول برگزاری یک جشن و مهمانی بودند، بازداشت شدند. به نقل از تابناک، ۳۷ زن و مرد در یک جشن مختلط در  یزد دستگیر شدند.گفته می شود به جز چندنفر که به قید ضمانت آزاد شده اند،  بقیه در بازداشت به سر می برند . این مورد میتواند نقض سریح و آشکار اصل ۲۵ قانون اساسی باشد که اشاره بر ممنوعیت تجسس در حریم شخصی افراد دارد . در خبری دیگر میپردازیم به صحبتهای امری فرمانده نیروی انتظامی که گفته : به طور میانگین روزانه ۲ هزار نفر زنان “بد پوشش” در تهران و شهرهای بزرگ دستگیر می شوند.سردار حسین اشتری در سیزدهمین همایش دادستان‌های عمومی و انقلاب و نظامی سراسر کشور که امروز در دادگستری کل استان برگزار شد، گفت: به طور میانگین روزانه ۲ هزار نفر زنان بد پوشش در تهران و شهرهای بزرگ دستگیر که بیش از ۹۵ درصد آنها با اخذ تعهد آزاد می‌شوند. این مورد میتواند نقض سریح اصل ۲۳ قانون اساسی باشد کهاشاره بر ممنوعیت تفتیش عقاید و آزادی اندیشه دارد . همچنین ناقض اصل  ۲۵ قانون اساسی نیز میباشد .

 سپس اقای محمد ابوطالبی با مقایسه ماده 26 اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی ایران و نحوه اجرائی ان سخنرانی نمودند.

آموزش و پرورش حق همگان است. آموزش و پرورش می‌بایست، دست کم در دروه‌های ابتدایی و پایه، رایگان در اختیار همگان قرار گیرد. آموزش ابتدایی می‌بایست اجباری باشد. آموزش فنی و حرفه‌ای نیز می‌بایست قابل دسترس برای همه مردم بوده و دستیابی به آموزش عالی به شکلی برابر برای تمامی افراد و بر پایه شایستگی‌های فردی صورت پذیردو آموزش و پرورش می‌بایست در جهت رشد همه جانبهٔ شخصیت انسان و تقویت رعایت حقوق بشر و آزادی‌های اساسی باشد. آموزش و پرورش باید به گسترش حسن تفاهم، دگرپذیری تسامح و دوستی میان تمامی ملتها و گروه‌های نژادی یا دینی و نیز به برنامه‌های «ملل متحد» در راه حفظ صلح یاری رساند. پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود برتری دارند. قانون اساسی ایران اصل سوم بندهای 3و4 آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح، و تسهیل و تعمیم آموزش عالی تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینه‏های علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان.

تعلیم و تربیت یا بیانی بهتر آموزش و پرورشدریکصد ساله اخیر امری واجب و قطعیدرتمامی دنیا شده  و اشاره به آن در تمامی قوانین کشورهای جهان به خوبی شاهدی براین مدعا است . بندهای سه گانه ماده 26 منشور جهانی حقوق بشر نیز بر اولویت آموختن در تمامی سطوح جوامع انسانی تاکید دارد.

اما زمانی که محل هر گونه بحثی به کشورعزیزمان ایران بازمی گردد، باید به یاد داشته باشیم که با سیستم وحکومتی مواجه هستیم که به هیچ کدام از قواعد اصولی و انسانی وبین المللی پای بند نیست و طبیعتا دراین حوزه نیز به مانند سایر حوزه های اجتماعی با مشکلات عدیده ای برخورد خواهیم کرد.

فرازی کوتاه از وضعیت معلم در نظام آموزشی ایران هر زمان که نگاهی به بخش تعلیم و تربیت کشور بیاندازیم متاسفانه با ناهنجاری هایی روبرو میشویم که اصلا هیچ هم خوانی با تاریخ کهن این سرزمین و حتی تاریخ هفتاد ساله پیش از شورش 57 ندارد . ما منکر تحول ساختار آموزشی کشور نیستیم اما وقتی شما به بررسی این تحول می پردازید متوجه میشوید ساختار فرسوده و بیمار آموزش و پرورش دراین سالها با خوراندن مسکن های عجیب و غریب ، تنها زنده مانده ولی در اولین برخورد شما با این بیمار مواجه باکوله باری از سرطان ها و بیماریهای لاینحل خواهیدشد.سالهاست که معلمین (این قشر به واقع گل سرسبد تمامی جوامع پیشرفته ) به واسطه تفکر جاهلیت حاکم بر حکومت تهران ، روزبه روز تحلیل رفته و به پست ترین کارها تن داده اند تا بتوانند معاش اولیه خود را از سایر روشها (غیر از تدریس ) تامین نمایند. روزی و هفته ای نیست که معلمین در خیابان و متولیان بی تدبیر وزارت متبوع در سازمان های مسوول بودجه به دنبال معوقات فرهنگیان نباشند.هرگونه حرکت صنفی اعتراضی ،معلمین فرهیخته( که حاضر نشده اند تن به ذلت ترسیم شده رژیم بدهند ) به شدت سرکوب شده و تمامی هسته های سندیکایی معلمین متلاشی شده اند . از افتخارات یک جامعه ، قشر فرهنگی  آن جامعه است اما در ایران فرهنگیان تنها به یاران دربند خویش می بالند و دیگر هیچ..

اقای محمد گلستان جو با موضوع  نقض حقوق معلمان در ایران سخنرانی کردند.

در چهل و چهارمين اجلاس وزراي آموزش‌وپرورش كه در سال ١٩٩٤ و در شهر ژنو برگزار شد پنج اکتبر (13 مهرماه) از سوي يونسکو براي ارتقاي جايگاه و منزلت معلمان ، «روز جهاني معلم» اعلام شده است.يونسکو هر ساله به منظور گرامي داشت روز جهاني معلم پيامي منتشر می‌کند و  پيام روز جهاني معلم امسال با موضوع « اهميت به جايگاه معلمان و بهبود شأن و منزلت آنان» تعيين شده است.تاملي در پيام‌های منتشر شده يونسکو در سال‌های اخير به‌درستی اين نکته را آشکار می‌کند که هدف اصلي از اعلام روز جهاني معلم، معطوف کردن توجه‌ها به جايگاه و نقش بنيادين معلمان در مقوله آموزش است.همه‌ساله در پنجم اکتبر به‌پاس خدمات معلمان در راه رشد و اعتلاي دانش‌آموزان در بيش از يک صد کشور جهان جشن گرفته می‌شود تا دانش‌آموزان، والدين آنها و جامعه قدردان معلمان و تاثيرات مثبت و سازنده آنان در ارتقا دانش و آگاهي همگاني باشند. روز جهاني معلم يادآور تلاش هاي معلمان در تربيت نسل آينده است، نسلي که به مدد آنان جهان هروز جايي بهتر براي زندگي کردن خواهد شد. از آن جايی که آموزش، فرهنگ و ارتباطات پايه گذار صلح جهاني است می‌توان اميد داشت آموزش کارآمد کليد حل بسياري از مشکلات جامعه کنوني باشد.هدف اصلي از اعلام روز جهاني معلم بهادادن به معلمان، قدرداني از آنها و بررسي مشکلاتشان در سراسر دنيا است. روز جهاني معلم می‌تواند نقطه آغاز اصلاح منزلت و جايگاه معلمان باشد. دولت‌ها بايد بابازتعريف مسئوليت‌ها و حقوق معلمان در راستاي ارتقای شأن و منزلت آنان تلاش کنند، چراکه پيشرفت هر کشوري از نظام آموزش آن کشور گذر می‌کند.نگاهي دقيق به ابعاد حرفه معلمي و ضرورت‌هاي اين حرفه،ضرورت تلاش مديران و مسوولان براي ارتقای شرايط کار و زندگي معلمان را دوچندان می‌کند چراکه افزايش کيفيت آموزش در گرو ارتقاي جايگاه و منزلت معلمان است.در سال‌های اخير به‌سبب غفلت‌ها و بی‌تدبيری در برنامه‌ريزی‌هاي کلان سطح زندگي و رفاه معلمان و به تبعه آن جايگاه اجتماعي آنان سال به سال کاهش يافته است. بايد به اهميت و ضرورت نقش معلمان در فرآيند تعليم و تربيت توجه بيشتري كرده و براي جبران کاستی‌ها و بهبود وضعيت معيشت و ميزان حقوق معلمان گام‌هايي اساسی برداشت بشود.معلمان ایران یکی از بی‌شمار اقشار اجتماعی هستند که در سال‌های اخیر از لحاظ میزان حقوق و دستمزد، امنیت شغلی، تشکیلات صنفی و نیز سرکوب به‌خاطر فعالیت سیاسی، آسیب زیادی دیده‌اند .پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ که در آن محمود احمدی‌نژاد «انتخاب» شد، و در پی سرکوب خشن اعتراض‌ها و ظهور «جنبش سبز»، دولت حمله به فعالان مدنی و سیاسی را در سراسر کشور آغاز کرد. معلمان یکی از هدف‌های اصلی و عمدهٔ فشار دولت بوده‌اند، از جمله دستگیر و بازجویی شده و محکوم به زندان شده‌اند. انتخاب حسن روحانی به ریاست‌جمهوری در خرداد ۹۲ برای معلمان به معنای امیدهای تازه برای تدریس به عنوان یک حرفه بود.اما با گذشت سه سال از رياست جمهوري ایشان اوضاع اين قشر دلسوز، بهترکه  نشد هیچ  در بسياري از موارد نقض حقوقشان بدتر و زخم هايشان عميق تر شده است و  متأسفانه نشانه‌هایی دیده می‌شود که به برخی نگرانی‌ها دامن می‌زند.از آنجا كه موارد نقض حقوق بشر در ایران دارای ابعادی گسترده ای است، عدم تحمل فعالیتهای صنفی نیز جزوی از این گستردگی محسوب میشود.فعالیتهای صنفی و تلاش در این رابطه از جمله حقوقی است که معاهدات حقوق بشری آن را محترم میشمارد، اصناف مستقل در ایران همچون سایر نهادهای مدنی، همواره تحت فشار دستگاه امنیتی ايران قرار دارند، در این بین کانونهای صنفی معلمان و بالطبع اعضای آن نیز همواره در معرض برخورد و فشار نیروهای سرکوبگر در راه تحقق مطالبات صنفی خود قرار گرفته اند.علاوه بر مشکلات جاری آموزش و پرورش در ایران همچون مسائل مالی، آزمایشگاهی، کارگاهی، بهداشت، ساختار ناصحیح و امثالهم، عدم اجازه ي فعالیت مناسب به فعالان صنفی معلم که مطالبات این قشر عظیم و بستر ساز را نمایندگی میکند،  دلیلی شده است بر تداوم مشکلات این جامعه ي فرهنگی که بدیهی ترین تاثیر آن ناکارآمد ماندن سیستم آموزش و پرورش کشور خواهد بود.وضعیت بد معیشتی معلمان و فرهنگیان در ایران هر از چند گاهی موجب اعتراضات صنفی این قشر شده است. این تحرکات برای آنان بدون هزینه نبوده، در این میان بسیاری از فعالان صنفی معلمان در بستر اعتراض ها، دستگیر و روانه زندان شدند.و در پایان خانم مریم مرادی با بررسی علل خشونت در مدارس برای حاضرین سخنرانی نمودند.خشونت پدیده ای جدید نیست . تا آنجا که تاریخ نشان میدهد افراد به دلایل گوناگون از جمله به دلایل تضاد منافع با یکدیگر درگیریهای خشونت آمیز داشته اند و در حال حاضر نیز شاهد انواع مختلف خشونت هستیم . آنچه برای ما در تعلیم و تربیت نگران کننده است وجود و گسترش خشونت در مدارس است . رفتارهای خشونت آمیز در مدرسه بر فرآیند آموزش و پرورش تاثیر میگذارد و عواقب ناگواری دارد . با توجه به یافته های پژوهشی نشان میدهد که اعمال خشونت بدنی در مدارس از سوی دانش آموزان – معلمان – حتی در بعضی موارد از طرف کارکنان غیر آموزشی وجود دارد . اما موارد خشونت بدنی در مدارس پسرانه از سوی دانش آموزان و معلمان به مراتب بیشتر از مدارس دخترانه گزارش شده است . همچنین دانش آموزان پسر بیشتر از دختران و بصورتی معنا دار ابراز خشونت بدنی را توصیه میکنند . درباره واکنش مدرسه در برابر اعمال خشونت بدنی معلمان نسبت به دانش آموزان نظر اغلب دانش آموزان این است که مسئولان به هر حال به معلمان حق میدهند . یا بی اعتنایی و بی توجهی میکنند و خود دانش آموزان شاکی را تنبیه میکنند .

خشونت در مدارس مشاهده یک روز از زندگی دانش آموزان در مدرسه در هر یک از مقاطع تحصیلی در شهر و روستا در کلاس و به ویژه در حیاط مدرسه که ظاهرا در انجا به بازی و استراحت و تخلیه انرژی های خود می پردازند صحنه هایی از خشونت و در گیری میان دانش آموزان یا میان مسئولان و معلمان مدرسه با دانش آموزان را آشکار میکند . این خشونت گاه خود را بصورت کلامی – توهین – تحقیر – تمسخر و لقب دادن و گاه بصورت خشونت های جسمانی نشان میدهد . اثرات فردی و اجتماعی این خشونت ها آشکار است . کودکی که به هر علتی در محیط آموزشی تحت خشونت های کلامی یا بدنی قرار میگیرد علاوه بر احساس نا امنی و بیزاری از مدرسه که نتیجه آن بصورت افت تحصیلی یا ترک تحصیلی آشکار میشود . با اثرات ناگوار این رفتار در طول زندگی مواجه میشود به نحوی که او نیز ممکن است بعدها به هنگام تشکیل خانواده یا در مسئولیتهایی که بر عهده خواهند گرفت رابطه ناسالم با دیگران برقرار کرده و چه بسا خشونت را از نسلی به نسل دیگر انتقال دهد . علاوه بر آن خشونت در مدرسه میتواند به بد شدن جو کلاس و مدرسه بیانجامد و یا ایجاد اختلال در تدریس معلم – روابط میان دانش آموزان است که بدون در نظر گرفتن زمینه های اجتماعی و فرهنگی متفاوت در کنار هم در مدرسه تحصیل میکنند و هرگز آموزش برای ایجاد تفاهم و بهبود مهارتهای اجتماعی لازم دریافت نمی کند .

زمینه بروز خشونت خشونت در اشکال مختلف در مدارس وجود دارد و معمولاً مورد اعتراض اولیا قرار نمی گیرد. عرف جامعه و خانواده ها درجه یی از خشونت را پذیرا هستند. اما آنجا که پای یک تصفیه حساب سیاسی یا خانوادگی در میان است معمولاً کار به شکایت می رسد. تراکم دانش آموز در کلاس درس، معماری پادگانی، میز و نیمکت های ناراحت، کمبود فضاهای ورزشی، برنامه های خشک درسی و سخنرانی های طولانی و خسته کننده معلم و مربی، دانش آموزان را به عصیان وا می دارد و دانش آموز عاصی را جز با خشونت نمی توان به راه آورد. معلمان و مدیران مدارس با برشمردن کمبودها و تنگناها هم خشونت را محکوم می کنند وهم با بیان چنین مطالبی خشونت ورزی در مدارس را اجتناب ناپذیر جلوه می دهند .

تنبیهات عجیب هر چند خشونت علیه کودکان و تنبیه بدنی دانش آموزان در همه جای دنیا و حتی در کشور های توسعه یافته اتفاق می افتد، اما در ایران و برخی از کشورهای خاورمیانه، رفتارهای خشونت آمیز نوعی هنجار فرهنگی است و تنها برخی از رفتار های خشن نامتعارف و شدید نمود رسانه یی می یابد. به عنوان مثال در یکی از مدارس راهنمایی منطقه ۱۰تهران دانش آموزی که لباس ورزشی خود را تعویض نکرده و با همان لباس در کلاس درس زبان انگلیسی حاضر شده بود، از سوی معلم با رفتار تحقیرآمیز (برهنه کردن) و ضرب و شتم روبه رو شد. با شکایت مادر دانش آموز و طرح موضوع در رسانه ها، معلم مدرسه گفت که کار او یک شوخی بوده است،  یک معلم در مدرسه راهنمایی رحیم ممتاز اهواز، دانش آموز بازیگوشی را مجبور کرد سر خود را به مدت یک ساعت در سطل زباله کلاس نگه دارد. پـدر این دانش آموز گفت؛ «این تنبیه نه تنها هیچ تناسبی با شیطنت پسرم در کلاس نداشت، بلکه از نظر اخلاقی بسیار ناپسند بود و تاثیرات بسیار بدی بر روحیه فرزند نوجوانم گذاشته است .

 

گزارش جلسه ماهانه نمایندگی پاکستان 5 اکتبر 2016

لیدا اشجعی

جلسه ماهانه اعضای نمایندگی پاکستان با موضوع  بررسی اعلامیه جهانی حقوق بشر و به مناسبت روز جهانی عدم خشونت در روزچهارشنبه 5 اکتبر 2016 ساعت 18  به وقت اروپای مرکزی و 22 به وقت پاکستان با حضور اعضای نمایندگی و جمعی دیگر از فعالان حقوق بشر در اتاق پالتاک نمایندگی پاکستان برگزار گردید . این جلسه همراه بود با برنامه های مختلف که به حضور شما عزیزان علاقه مند تقدیم میگردد.

در این جلسه اقای عبدالخالق امیری با موضوع  بررسی و مقایسه ماده 13 اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی ایران و نحوه اجرائی ان سخنرانی کردند.

در ماد سیزده اعلامیه جهانی حقوق بشر چنین امده که هر شخص حق دارد که در داخل هر کشوری ازادانه رفتو امد  و اقامت کند یا اقامت خود را بر گزیند و همچنین هر شخصی حق دارد هر کشوری از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خود باز گردد حق بر خورداری از محدوده مرزه رفت و امد اقامتدیگر و تقاظای حق پناهندگی و بر خورداری از قبول آن در جریانات سیاسی و خروج از تابیعت کشور و قبول تابیعت کشور دیگر و محرومیت تابیعت مواد دوازده سیزده چهارده پانزده اعلامه تقریبان عادل اصول چهل یک و چهل دوقانون اساسی و فرمان مکرر قران به سفر و مهاجرت و امریت ان برابر اصل چهار قانون اساسی میباشد خوب دوستان تا اینجا میشه گفت که همه چیز درست و رو براه و اساسی بوده و هست داقیقان اگر از نظر قوانین اسلامی  و قران احادیث نیز به این پهلو بنگری در این مورد به چندین نقاط اشاره شده  و چندین اتفاق رخ داده که  انسانها چندین بار در تاریخ از این حق خود استفاده کرده اند در تاریخ ما شاهد بودیم که وقتی گروهی از مردم در کشوری یا شهری تحت فشار قرار گرفته اند مجبوران ان کشور را ترک گفته و به کشورهای دیگر رفته و پناهنده شده اند یا در چندین جای جای در قوانین اسلامی امده است که اگر شما در جای که هستید حتا مشکلات اقتصادی چرا نباشد بهتر هست که نقل مکان یا تجارت کنید حال این بود نکاتی که در هر شرایط و قانونی که شبیهه  هم هست اما جمهوری اسلامی با ینکه خود را پرچم دار اسلام می نامد مخالفترین کشور به این قانون هست گر چه کشورهای دیگر نیز به راحتی به این قوانین تن نمی دهند و لیکن جمهوری اسلامی کاملا بر خلاف این قانون عمل میکند ما بارها و بارها دیدیم که جمهوری اسلامی افادر را که از کشور خارج می شوند حالا  به هر دلیل که باشه بخصوص سیاسی تلاش میکند اگر در خارج از کشور نیز دس رسی داشته باشد برایون مزاحمت و درد سر ایجاد کند و یا حتی ترور کند که ما چندین همه چندین فقره از مزاحمتها و ترور ها را شاهد هستیم جمهوری اسلامی هر شخصی که از کشور خارج شده باشد سع میکند امارش را داشته باشد و در ورت برگشت زیره زربین حاصی نگهدارد و هر موقع هم که دلشون واست بدون اینکه طرف گناهی را مرتکب شده باشد بازداشت وشکنجه و بدون اینکه دادگاهی منصفانه بر گزار گردد به سیاه چال بندازد بعد از جریانات هشتادو هشت اکثر مردم مناطق حساس بقول جمهوری اسلامی مناطق سنی نشین در سراسر این مناطق مرزی اکثر تلفنهای مردم بصورت نا مخصوص کنترل و شنود می شود جالب اینجاست که جمهوری اسلامی به بچه های ۱۵ الا ۱۶ ساله نیز رحم نمی کند  و اما گر شما از ایران خارج شده باشی و تابعیت کشور دیگری را در اختیار داشته باش دیگه وای به حال شما همانطور که همه ما در جریان هستیم این روزها چه بلای سره افراده دو تابیتی نیامده فقط لازم هست که شما به هر دلیلی که شده به کشورتون سفر کنید مطمئن باشید راهه بر گشتی نیست حتما باید مهمان وزارت اطلاعات ایران شوید که ما این روزها موارد زیادی را از این قبیل نیز شاهد بودیم .

و سپس خانم لیدا اشجعی اسالمی گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر ایران در ماه گذشته را به اگاهی حاضرین رساندند.

خبرهای نقض حقوق بشر (بخش زنان تجمع سراسری معلمان در سیزده مهر روز جهانی معلم یک-بیست و هشت  تشکل معلمان و فرهنگیان از سراسر ایران این فراخوان را که در آن خواهان اصلاحات اساسی در نظام آموزش و پرورش شده امضا کرده اند ٬٬کانون های صنفی سراسری معلمان برای پیگیری خواستهایشان، فراخوان به تجمع برای سیزده مهر روز جهانی معلم دادند.

دو-دستگیری روزانه بیش از دو هزار زن بد پوشش

فرمانده نیروی انتظامی گفت: به طور میانگین روزانه دو هزار نفر زنان بد پوشش در تهران و شهرهای بزرگ دستگیر که بیش از نود و پنج  درصد آنها با اخذ تعهد آزاد می‌شوند.

اعتراض بین المللی به حکم سنگین نرگس محمدی

برنامه‌ی نظارت برنامه‌ی مشترک فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر (FIDH) و سازمان جهانی مبارزه با شکنجه (OMCT) است.عفو بین الملل با انتقاد از تایید حکم شانزده سال زندان نرگس محمدی، فعال حقوق بشر، توسط دادگاه تجدید نظر تهران، گفته است که این حکم نشانه آشکاری از قصد مقام‌های ایران برای ساکت کردن مدافعان حقوق بشر با هر هزینه‌ای است. عفو بین الملل خواستار آزادی بدون قید و شرط خانم محمدی شده است.

خبرهای دیگری چو ن ازادی خانم هما هود فر وجزئیات حکم دادگاه تجدید نظر چهار فعال مدنی که مجموعا به هجده  سال زندان محکوم شده اند

بررسی قانون اساسی

حق استفاده از اصل برائت اصل سی و هفت

آزادی اندیشه و ممنوعیت تفتیش عقاید اصل  یست وسه

حق دادخواهی و مراجعه به دادگاه اصل  سی و چهار

حق انتخاب وکیل اصل سی و پنج

اصل سی و دوم

هیچ‌کس را نمی‌توان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می‌کند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد. مختلف از این اصل طبق قانون مجازات می‌شود.

تفسیر عمومی شماره بیست و هشت  تساوی حقوق مردان و زنان (ماده سه ) کمیته حقوق بشر  سند سازمان ملل

مقصود از ماده سه آن است که تمام انسان‏ها ‏باید از حقوقی که در این میثاق در نظر گرفته شده، به تساوی و به تمامه برخوردار باشند. هر گاه شخصی از برخورداری کامل از هر یک از حقوق محروم شود، این ماده قادر نخواهد بود به طور کامل تأثیرگذار باشد. در نتیجه کشورها باید اطمینان حاصل نمایند که مردان و زنان به طور مساوی از تمام حقوق مطروحه در این میثاق بهره‏مند‏ هستند.

و استناد به ماده یک و دو اعلامیه حقوق بشر که: یک - تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.

ماده ی نوزده هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون نگرانی از مداخله و مزاحمت و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است.

و در پایان اقای جمشید غلامی سیاوزان با عنوان  روز بین المللی عدم خشونت سخنرانی نمودند.

دوم اکتبر به عنوان روز بین المللی عدم خشونت ، همزمان با سالروز تولد مهاتکا گاندی ، رهبر جنبش استقلال طلبی هند و پیشگام فلسفه و استراتژی عدم خشونت از سوی سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شد.

طبق قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۵ جون ۲۰۰۷ این روز بین المللی مناسبتی است برای ” انتشار پیام عدم خشونت ، مخصوصا از راه آموزش و بیداری اذهان عمومی ” . این قطعنامه بر ” اهمیت جهانی اصول عدم خشونت ” و تمایل بر ” امنیت بخشیدن به فرهنگ صلح ، تسامح ، درک وتفاهم و عدم خشونت ” تاکید می کند. همچنان که ایام می گذرد همگی به اهمیت صلح و گفت و گو به عنوان ضرورت فوری جهان امروز پی می بریم.

شکی نیست که برای بالا بردن تفاهم و درک متقابل ملت ها باید ارزش های مشترک را که ریشه در ارتباط با جوامع جهان است تقویت کنند. کلید مبارزه با خشونت گفت و گوی پایدار است. از راه گفت و گو می توان سوء تفاهمات را از بین برد و قدرت را در جهت صلح کشاند. امید که در روز بین امللی عدم خشونت پروردگار با گستراندن بال های صلح بر فراز جهان همه انسان ها را عنایت و رحمت بخشد.

مهاتما گاندی رهبر سیاسی و معنوی هندی‌ها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد می‌کرد. فلسفهٔ بی‌خشونتی گاندی روی بسیاری از جنبش‌های مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تأثیر گذارده‌ است.

روز جهانی بدون خشونت

دوم اکتبر سالروز تولد مهاتما گاندی رهبر استقلال هند به عنوان روز بین المللی نفی خشونت انتخاب شده است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد به منظور ترویج فرهنگ صلح، تسامح و تفاهم و عاری از خشونت از دولت ها از نهادهای تحت پوشش این سازمان، سازمان های منطقه ای و سازمان های غیردولتی و نیز افراد دعوت کرد روز دوم اکتبر را به عنوان روز نفی خشونت گرامی بدارند و به ترویج فرهنگ نفی خشونت از طریق آموزش و ارتقای آگاهی عمومی کمک کنند.

مهاتما گاندی که بود؟

مهانداس کارامچاند گاندی در تاریخ ۲ اکتبر ۱۸۶۹ در پوربندر هند به دنیا آمد. پدرش کارمند دولت و مادرش زنی نجیب و فداکار بود. مهاتما گاندی به پیروی از خانواده، به آیین هندو بودایی«جُینگروید. گاندی تا زمان دانشگاه در هند بود و هنوز سیزده سال بیشتر نداشت که ازدواج کرد. در حالی پا به ۱۹ سالگی گذاشت که با چهار فرزند راهی انگلستان شد و در رشته حقوق ادامه تحصیل داد. در ۲۴ سالگی مدتی بعد از فوت مادرش به آفریقای جنوبی رفت و بعد از سه سال تجربه ی روزنامه نگاری و وکالت، با اندیشه ی مبارزه با ظلم و بی عدالتی به هند بازگشت. او در این دوران مقاله هایی در مورد آنچه استعمار به جهان سوم تحمیل می کند نوشت که باعث شد بارها به زندان برود و خشم استعمارگران اروپایی را برانگیزد.

مهاتما گاندی در سال ۱۹۲۱ رهبری کنگره ملی هند را بدست گرفت. مهاتما گاندی در این دوران توانست اندیشه ی مبارزه بدون اسلحه خود را به مردمش بیاموزد و اسلحه ی استقلال و خودکفایی در سایه ی حقیقت را به جامعه اش هدیه دهد. یکسال بعد اولین نشانه های اندیشه ی مبارزاتی خویش را که تحریم کالاهای خارجی بود را بروز داد و در برابر همه اتهاماتی که به او وارد بود، سکوت را اختیار کرد و با در پیش گرفتن مقاومت منفی، محکوم به شش سال زندان شد.

مهاتما گاندی بالاخره توانست در ۱۵ اوت ۱۹۴۷ استقلال هند را بدست آورد

در راج قات بر سنگ یادبود گاندی نوشته شده است: «مایلم هند را آزاد و نیرومند ببینم تا او بتواند خود را به عنوان قربانی راغب و نابی برای بهتر کردن دنیا عرضه کند. فردی که ناب است خود را قربانی خانواده می کند، خانواده قربانی دهکده، دهکده قربانی بخش، بخش قربانی استان، استان قربانی ملت، و ملت قربانی همه می شود. من خواهان«کلودایی راج سلطنت خداوند بر روی زمین، هستم.

 

 

گزارش جلسه ی مشترک سخنرانی نمایندگی های سوئیس و ترکیه 16اکتبر 2016

مهدی گلسفیدی

ماده 23 اعلامیه جهانی حقوق بشر هر انسانی حق دارد که صاحب شغل بوده و آزادانه شغل خویش را انتخاب کند، شرایط کاری منصفانه مورد رضایت خویش را دارا باشد و سزاوار حمایت در برابر بیکاری است.هر انسانی سزاوار است تا بدون رواداشت هیچ تبعیضی برای کار برابر، مزد برابر دریافت نماید.

این جلسه در روز 16اکتبر 2016 در اتاق پالتاک با مسئولیت مهدی گلسفیدی به شرح زیر برگزار گردید.

ابتدا مسئول جلسه در مورد روز جهانی غذا  سخنرانی به شرح ذیل انجام دادند؛

مهم نیست که اسمم چیه؟ مهم نیست که کجا زندگی می کنم، مهم این مشکلیه که تموم وجودم رو در بر گرفته. این مشکل باعث به وجود اومدن مشکلات بیششتر و جبران ناپذیری برای همه شده. ولی بقیه بی خیال این قضیه هستند و می گن به ما ربطی نداره.....

من گرسنه م. هر ساله خیلی ها دارن تلاش می کنند که آدمهایی مث منه رو از گرسنگی نجات بدن ولی تا به من برسه من مردم. ، آره گرسنه که باشی زود می میری.

 امروز روز جهانی غذاشت. فقط با درست مصرف کردن غذا و جلوگیری ا ز هدر رفتنشون ، می تونید جون کسایی مث من رو از گرسنگی نجات بدید. این روز مقارن شانزدهم اکتبر که به افتخار تاسیس سازمان فائو در سال 1945 نام گذاری شده و در سراسر جهان گرامی داشته می شه. این روز توسط بسیاری از سازمان مرتبط با امنیت غذایی، از جمله برنامه جهانی غذا و صندوق بین المللی توسعه کشاورزی نیز جشن گرفته می شه.

شعار امسال در اسن روز آب و هوا در حال تغییر است، غذا و کشاورزی نیز باید تغییر کند.وسپس   خانوم سمیه علی مرادی درباره گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ماه گذشته در ایران

سخنرانی نمودند:

همانطور که میدانیم اخبار ایران به نوعی حاکی از نقض حقوق بشر در ایران است و بسیاری از قوانین جمهوری اسلامی ایران دست مسئولان را برای نقض حقوق اولیه افراد باز می گزارد و از آنها حمایت میکند .

در زیر به بخشی از این اخبار می پردازیم.

وخامت حال دلشاد وسیمی و عدم رسیدگی پزشکی در زندان رجایی شهر در 11 اکتبر که علی رغم وخامت حال دلشاد وسیمی ، زندانی امنیتی زندان رجایی شهر کرج ، این زندانی از بیمارستان به زندان برگردانده شده و مسئولین زندان از دسترسی وی به امکانات پزشکی جلوگیری کرده اند . این زندانی امنیتی با نشانه های ضرب و جرح و حتی احتمالا اعدام مصنوعی از ضربه شدید روحی رنج برده و در نوعی شوک بسر می برد .

و در خبری دیگر ، مرگ یک زندانی بیمار در زندان مرکزی زاهدان به دلیل عدم درمان به موقع در 7  اکتبر . عزیز انواریان زندانی 32 ساله بند 7 زندان مرکزی زاهدان در سیستان و بلوچستان به دلیل آنچه درمان به موقع اعلام شده جان خود را از دست داد.که این موارد نقض اصل 38 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که گفته ، هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است و اجبار شخص به شهادت ، اقرا یا سوگند ، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است . و همینطور نقض اصل 38 قانون اساسی به نام اصل منع شکنجه است و دیگری نقض اصل 19 قانون اساسی که به نام اصل برابری قومی شناخته می شود و مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی بر خوردارند .و نقض اصل 20 قانون اساسی که می گوید همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی برخوردارند.

در خبری دیگر ، کیوان کریمی مستند ساز کرد و برنده جایزه بین المللی به حکم 6 سال حبس و 223 ضربه شلاق محکوم شد

ظرف چند روز گذشته 17 شهروند بهایی در شهر شیراز بازداشت شدند و همچنین 32 شهروند بهایی ساکن شهرهای مختلف استان گلستان به جرم تبلیغ بهاییت از سال 91 در زندان بسر می برند مورد شکنجه های شدید فیزیکی و روانی برای پذیرفتن تهامات قرار گرفته اند. و در جایی دیگر 47 شهروند بهایی در شهرهای مختلف ایران در کنکور سراسری آموزش عالی از ادامه تحصیل در مقطع دانشگاهی محروم شدند .

اخراج پروانه محرابخانی دانشجوی ترم 7 رشته علوم آزمایشگاهی دانشگاه علوم پزشکی قزوین به دلیل بهایی بودن از دانشگاه اخراج شد .

دو تن شهروند مسیحی دستگیر شده در فیروزکوه به نام های امیرسامان دشتی و هادی عسگری همچنان بلاتکلیف و بدون تفهیم اتهام در بازداشت به سر می برند و از وضعیت آنان اطلاع دقیقی در دست نیست .

و در خبری دیگر، بازداشت یک شهروند به نام آمنه عیسی زاده اهل روستای خرگوشی سیریک با اتهام انتقاد از مراسم مذهبی ایام محرم در شبکه های اجتماعی را داشتیم که وی به مکان نامعلومی منتقل شد و خانواده وی از سرنوشت او بی اطلاعند .

مخالفت با ادامه تدریس و تایید ارتقا حکم هیئت علمی دو استاد دانشگاه

در ادامه مخالفت نهادهای امنیتی با تحصیل ، تدریس و هرگونه فعالیت اجتماعی دراویش و پیروان طریقت نعمت الله گنابادی با ادامه تدریس دکتر شهرام پازوکی و دکتر محمد علی صابر در دانشگاه جلوگیری به عمل آمد .

در خبری دیگر ، بازداشت 3 شهروند عرب سنی در اهواز که نیروهای اداره اطلاعات اهواز با یورش به یک منزل در منطقه حاشیه نشین اهواز سه برادر یک خانواده را همره با ضرب و شتم وشکستن شیشه ها بازداشت کردند . دختر این خانواده نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفته و همچنین مادر این خانواده نیز در اثر خشونت ها و فضای رعب و وحشت به دلیل سکته قلبی در بیمارستان بستری شد .

این موارد نقض اصل 19 قانون اساسی که به نام اصل برابری قومی شناخته می شود و مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی بر خوردارند .و نقض اصل 20 قانون اساسی که می گوید همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی برخوردارند.و همینطور نقض 23 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به نام اصل منع تفتیش عقاید است که می گوید هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده هایی مورد تعرض و مواخذه قرار داد. ونقض اصل 34 قانون اساسی که گفته شده دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هر کس می تواند به منظور دادخواهی به دادگاه های صالح رجوع نماید.

اصل 35 که حق انتخاب وکیل است و نقض اصل 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی که به نام اصل براعت نیز شناخته می شود و گفته هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد .

نقض اصل 165 قانون اساسی که به حق افراد در داشتن محاکمه علنی اشاره دارد  و نقض اصل 32 که گفته هیچ کس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می کند . در صورت بازداشت ، اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت 24 ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه در اسرع وقت فراهم گردد.و نقض اصل 22 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که آمده است : حیثیت ، جان،مال ، حقوق ، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است .

و طبق ماده 18 و 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر که به برابری و آزادی اندیشه و بیان برای تمامی انسانها فارغ از هر گونه عقیده ایی تاکید دارد ، این موارد نقض آشکار حقوق بشر است .

در خبرهایی دیگر گفته شده که معلمان کرمانشاهی دست به تجمع زدند ؛ فرهنگیان بازنشسته استان کرمانشاه به وضعیت بد معیشتی خود اعتراض کردند و مقابل درب سازمان بازنشستگی در شهر کرمانشاه گرد هم آمدند.

خود سوزی اعتراضی کارگر کرد در کنگاور که یکی از کارگران واحد خدماتی شهرداری کنگاور در استان کرمانشاه دست به خودکشی زد . هویت این کارگر نا معلوم می باشد اما رسانه های استانی از اعتراض او به تعویق 4 ماهه حقوق خبر می دهند.با گذشت 13 روز از بازگشایی مدارس هیچ کتابی در بین دانش آموزان روستای گزاویر استان سیستان و بلوچستان توزیع نشده است .

و در جایی دیگر،مدیر یک مدرسه در شهر رودبار جنوبی در استان کرمان دانش آموزانش را به دلیل نا توانی در پرداخت 8000 تومان پول شلاق زد و از مدرسه اخراج کرد .این موارد نقض اصل 29 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که به برخورداری از تامین اجتماعی حقی است همگانی تاکید  دارد ، است و همچنین نقض اصل 30 قانون اساسی که ، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد .

این موارد همینطور نقض اصل 19 قانون اساسی که به نام اصل برابری قومی شناخته می شود و مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی بر خوردارند .و نقض اصل 20 قانون اساسی که می گوید همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی برخوردارند .

 در خبری دیگر ، نرگس محمدی به تایید حکم 16 سال زندانش واکنش نشان داد . وی به متن رای حکم صادر شده توسط دادگاه تجدید نظرش واکنش نشان داد و استدلال های این دادگاه را زیر سئوال برد . او متهم است که چرا از برادران کرد  و سنی مذهب دفاع کرده و دادرسی های آنان را غیر قانونی و غیر عادلانه دانسته است . چرا فمنیست است ، چرا از زندانیان 88 و خانواده هایشان تجلیل کرد و  چرا نشست آلودگی هوا برگزار کرد. و پاسخ وی این بود ؛ که چون فعال حقوق بشر هستم .

این موارد نقض اصل 165 قانون اساسی که به حق افراد در داشتن محاکمه علنی اشاره دارد  ونقض اصل 26 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که آزادی احزاب و انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلیت های دینی شناخته شده ، آزادند .

و نقض اصل 23  به نام تفتیش عقاید است .

6 سال زندان برای گلرخ ابراهیمی به اتهام توهین به مقدسات برای یک داستان منتشر نشده . وی که فعال مدنی است ، گفت : ماموران اجرای احکام طی تماس تلفنی از او خواستند خود را برای اجرای حکم حبس به زندان اوین معرفی کند .

او به دلیل داستان منتشر نشده ایی در دفترچه شخصی اش که طی بازداشت همسرش آرش صادقی در منزل وی یافتند به توهین به مقدسات متهم شده است .

این مورد نقض اصل 23 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که به نام تفتیش عقاید است .

دولت جمهوری اسلامی ایران همواره سعی در سرکوب کردن افراد با عقاید خلاف اسلام است و تحمل شنیدن هیچ اعتراضی را ندارد و به نوعی با هر کسی که مدافع حقوق بشر باشد مخالفت می کند و سعی در سرکوب و خاموش کردن آنها می کند .

این اخبار تنها بخشی از موارد نقض حقوق بشر در ایران است.

و سپس آقای عابد بردباربه مناسبت روز جهانی فقر درمورد فقر و وضعیت فقران و وضعیت رسیدگی به فقرا در ایران صحبت نمودند:

همانطور که همه می دانند فقر مقوله ای هستش که در سر تا سر دنیا وجود دارد ولی با درصد زیاد و یا کمتر و در جامعه ها متفاوت . فقر وتهی دستی بین بچه ، زن تنها ، میان سال و یا مسن ها هیچ فرقی نمی گزارد و مانند آتیشی هستش که بی رحمانه به جان انسان ها زبانه می کشد.

فقر، فقدان یا حرمانی است که گریبان یک موجود زنده ـ به ویژه انسان ـ را در راه تحقق نیازهای اساسی اش می گیرد. از این رو، فقیر کسی است که برای ادامه زندگی و حیات به چیزی چون خوراک، پوشاک و... نیازمند باشد، در حالی که امکان دسترسی به آن را ندارد. به بیان دیگر، فقیر کسی است که نمی تواند نیازمندی های اساسی خویش را تأمین کند.   که متاسفانه این نوع وضعیت در انسان هایی که در ایران هستند بسیار می باشد و دلیلش مشخص هستش همان جمهوری اسلامی و بی کفایتی دولت .

فقر رو می شه ریشه ی بسیار از مشکلات جامعه دانست حالا بر خلاف بعضی نظر ها ، نظر من این می باشد که فقر یکی از مقوله های بسیار مهمی هستش که باید فکوس بسیاری زیادی رویش گذاشته شود . چرا که دلیل پرخاشگری و دزدی و خلاف مواد مخدر و یا حالا هر کار قاچاق که بتونه نیاز های آن فرد رو مهیا کنه و یا روسپی گری و غیره و غیره که بسیار هستند این مشکلات ، دلیل اصلیشان فقر می باشند .

اگر بخواهیم توجه ای بکنیم به اعلامیه حقوق بشر در ماده 25 اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان شده که ، برخورداری ار امکانات مناسب رفاهی ، از جمله دسترسی به خوراک ، پو شاک ، مسکن و خدمات درمانی و اجتماعی کافی از جمله حقوق اساسی تمامی افراد هستش .

این امر به نظر من حداقل حقوقی هستش که یه انسان می تونه داشته باشه توی یک جامعه و این خیلی درد آور هستش که در این دوره از دنیا ، ما درون ایران شاهد عکس و یا ویدیو و یا حالا بصورت زنده به چشم خودم می بینیم بچه هایی که لباس های شان کهنه و سر چهار راه ها آدامس و یا گل می فروشند از اون درد آور تر اینکه بعضی افراد به اونا نا سزا می گویند که برو اونور بوی بد می دهی و از این تیکه هایی که دل این کودکان فقر را آتیش می زند .

و یا اشاره ای کنم به جوان ها ، جوان هایی که از فقر توانایی تحصیل ندارند برای کمک به خانوادشان مشغول به کار کردن می شوند و یا دخترانی که به فحشا روی می آورند .

حدود 24 سال پیش در چینین روزها ای یعنی در سال 1992 روز 17 اکتبر و یا 25 مهر سازمان ملل متحد این روز رو به عنوان روز جهانی ریشه کنی فقر نام گزاری کرد .

یعنی بشکلی اگر ما دوره های قبل از این نامگذاری از سوی سازمان ملل متحد رو بخوایم در نظر نگیریم 24 سال از اشاره به فقرا و کمک به آن ها میگذرد که متاسفانه جمهوری اسلامی به تهی دستان کمک که هیچ موجب شده جمعیت آن ها افزایش پیدا کنه و شرایطشان هم بد و بدتر بشود .

 همچنین شرایط  زندگی و قانون گذاری ها توی ایران بشکلی می باشد که روی فرهنگ مردم هم تاثیر گذاشته . البته فعالیت جمعی از فعالین حقوق بشر و مردمی که انسان دوست هستند رو نمی شود نادیده گرفت اما قبل از هر کس این دولت می باشد  که موظف است به جامعه و تهی دستان و فقرا کمک رسانی کند  که متاسفانه ما شاهد هیچگونه دلسوزی از جمهوری اسلامی نمی باشیم  . البته کمک های مردمی همیشه حال گر چه به صورت کم و کوچک اما وجود دارند مردمی که به فکر فقرا می باشند  و فعالین حقوق بشر همیشه به فکر کودکان کار و یا حالا همان جامعه ی فقیر هستند برای مثال می شه به کمک های مردمی برای نخستین بار در سال ۱۹۸۷ با گردهم آمدن حدود صد هزار نفر در میدان تروکادروی پاریس اشاره کرد که آن روز را گرامی بدارند .

در حقیقت هدف فعالان حمایت از حقوق اقتصادی و اجتماعی از برگزاری مراسم روز جهانی ریشه کنی فقر رساندن صدای محرومان به گوش جهانیان می باشد .

امید بر این است که ما نیز بتوانیم انجمن هایی بزرگ مردمی به وجود بیاوریم تا بتوانیم به فقرا کمک کنیم اما ،،

اینکه این کمک ها به چه صورت باید  باشد خیلی مهم هست . اینکه یک فرد سیاسی و یا هر فردی که به سیاست های دولت و رسیدگی نکردن و فراهم نکردن زمینه هایی برای شغل ، اقتصاد بهتر و ... از سوی دولت اعتراض کند حتی می تواند کمکی به فقران باشد .

من فکر می کنم یکی از مشکلات بعضی از ما این هستش که آینده نگر نیستیم برای مثال اینکه به یه فقیر 400 هزار تومان کمک کنیم و یا 1  میلیون تومان این سوال اینجا برای من پیش می آید که  آیا مشکل آن فقیر برای همیشه حل می شود ؟

مثلما خیر . ما باید سعی بر این داشته باشیم که  بر دولت فشار گذاشته شود تا آن پول هایی را که از اقتصاد ایران به دست می آورد و در بانک های خارجی انباشته می کند را به ایران آورده و برای فقرا زمینه سازی شود تا بتوانند کار کنند و به رفاه نسبی برسند . جمهوری اسلامی هیچ فعالیتی جز شعار نمی کنند متاسفانه .

 

همچنین برای فعالین حقوق بشر  ریشه‌کنی فقر باید در اولویت مطلق باشه یعنی باید بسیار به  سیاست‌گذاری دولت ها  برای توسعه  و رفاه مردم در جامعه  حال چه بصورت اعتراض و یا چه بصورت نظر خواهی و یا دولت را مجبور کند تا سیاست گذاری هایش را جوری تنظیم کند تا به مردم فقیر در جامعه توجه بسیار شود . فقر مطلق مانع تحقق همه‌جانبه حقوق بشر ،  و توسعه و تهدیدی برای صلح است.

این نه تنها برای مردم کشور خودمان همچنین ما باید بتوانیم به مردم قحطی زده در سر تا سر دنیا کمک کنیم و ما به عنوان یک فعال حقوق بشر نباید فرقی  بین انسان ها بگذاریم و حتی باید سعی بر ین داشته باشیم که بتونیم به فرهنگی رو به وجورد بیاریم که همه ی انسان به این درجه انسانیت برسند که بدانند بین ما انسان ها چه فقیر چه پولدار چه سیاه پوست چه سفید پوست فرقی وجود نداره .

جناب بان کی مون راجه به این موضوع یک جمله ی بسیار زیبا گفتند : اینکه فقرای جهان به حمايت نياز دارند نه کلمات دلسوزانه

این دقیقا همان پیامی می باشد  که من سعی دارم با این صحبت هایم به دوستان برسانم . یعنی دوره ، دوره ی کمک های کوچک نیست مخصوصا در ایران وضعیت به شکلی شده که باید یک تغییر و یک کمک اساسی به وجود بیاید .

ببینید یک اشاره ای کوتاه کنم به تاثیر جمهوری اسلامی بر تمامی مردم حتی بعضی از ما که در همین گروه هستیم و امیدوارم که من اشتباه کرده باشم و این طور نباشد اما بسیاری از مردم ایران از انسانیت بسیار دور شده اند . این بسیار آدم ها که امیدوارم به زودی کم و کمتر شوند حاضر نیستند حتی ماهی 50 هزار تومان به کسی کمک کنند مساله 50 هزار تومان نیست مساله این است که انسانیت در ایران به معنی واقعی  از بین رفته است و جایش را به پول داده است و این بسیار مقوله ای بدی می باشد و باید سعی بر این گذاشته شود که بعد از خواستن کمک  از دولت برای مردم و فقرا ،  مردم را بسوی انسانیت فرهنگی نوین و انسان دوستی بکشانیم  .

سپس  خانوم مرضیه بردبار درباره جهانی عاری از سلاح سخنرانی به این صورت انجام دادند:

همه ساله از 24 تا 30 اکتبر به عنوان هفته جهانی خلع سلاح گرامی داشته می شود.

هفته خلع سلاح در سال 1978 تسط سازمان ملل متحد با هدف کنترل ، کاهش و محدود کردن و از بین بردن سلاح نامگذاری شد. مفهوم خلع سلاح در عبارتی ساده به معنای فعالیتهایی در راستای کاهش و یا محدود کردن و یا از بین بردن سلاح است.

امروزه کشورهای جهان به دو دسته ی تولید کننده ی سلاح و مصرف کننده ی سلاح تقسیم می شوند و هزینه های هنگفتی بابت ساخت سلاح و خرید آن رد و بدل می شود. موسسه ی بین المللی مطالعات استکهلم هر ساله گزارشی از هزینه های نظامی ارائه می دهد که به مانند سالهای گذشته آمریکا در صدر قرار دارد. به طور میانگین در هر دقیقه یک انسان در دنیا جانش را به دلیل خشونت با اسلحه از دست می دهد.

حال بیاییم دنیایی را تصور کنیم که بدون سلاح هست و مردم در صلح و آرامش زندگی می کنند اگر فقط 16% از کل هزینه هایی که صرف ساخت اسلحه و تجهیزات جنگی می شود را به مبارزه بابی سئادی و فقر زدایی و بهداشت و تغذیه اختصاص بدهیم ، پس از ده سال مردم دنیا از سواد و بهداشت و تغذیه ی کافی برخوردار می شوند. هفته ی خلع سلاح فرصتی مهم هست که رمدم و دولتهای جهان راهکاری کلیدی برای ایجاد یک جهان در پرچم صلح پیدا کنند و تمام دنیا از این اتفاق مهم بهره بگیرند. بسیاری از این گونه اسلحه ها مثل بمبهای شیمیایی و اتمی بزرگترین آسیب رسان به طبیعت و محیط زیست هستند. در امریکا صدها تن به حمایت از جهان عاری از سلاح از قدرتهای اتمی می خواهند که تا سال 2030 تمام اسلحه های اتمی خود ا نابود کنند و این در حالی ست که کشورهای اتمی مثل ایران و کره شمالی که متهم به ساخت سلاح اتمی هستند ساخت این گونه سلاح را روز به روز افزایش می دهند.

گاندی رهبر سیاسی و معنوی هندی ها که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراطوری بریتانیا ف رهبری کرد در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصدش را رد می کرد . فلسفه ی بی خشونتی گاندی امروزه روی بسیاری از جنبش های مقاوت بدون خشونت در جهان تاثیر گذاشته است. او توانست اندیشه ی مبارزه بدون اسلحه را به مردمش بیاموزد.

سخن آخر اینکه در زندگی عمومی، تک تک ما در قبال صلح وظیفه داریم و باید برای صلح تلاش کنیم تا جایی که جهانی عاری ار سلاح داشته باشیم. به امید آن روز و علی شعبانزاده درباره دستفروشان و جایگاه اجتماعی شان

به شرح ذیل به سخنرانی پرداختند:

وقتی از کنار خیابانها و پیاده رو ها رد میشویم، تعداد زیادی از افراد را میبینیم که کنار پیاده روها بساط پهن کرده اند و اجناسی را برای فروش به مردم ارائه میدهند.در خیابانهای پرتردد این بساط ها را بیشتر شاهد هستیم. از موادغذایی گرفته تا عطر و ادکلن و کفش و لوازم آرایشی بهداشتی و.... یعنی هرچی که نیاز مردم باشد.با سر و صدا و دعوت به اینکه از اجناسشان دیدن کنیم و تبلیغ اینکه با نصف قیمت میفروشند و چه و چه وچه.

آدمهایی که صورتشان از آفتاب داغ تابستان و یا از سرمای سرد زمستان کبود شده. انسانهایی که با مغازه داران و ماموران شهرداری ودر مواقعی هم با برخورد بد مردم جامعه میسازند و تحمل میکنند تا بتوانند لقمه ای نان بر سر سفره هایشان ببرند.

پشت چراغ قرمز که میایستیم،تعداد زیادی از دستفروشان با درجه پایین تر به لابلای ماشینها میایند و محصولاتی مثل گل و سی دی و بادکنک و آدامس و چیزهای ارزان قیمت تری را میفروشند، و آنان که سرمایه ای ندارند هم اسپندی برای سلامتی مان دود میکنن و یا دستی به شیشه ماشینمان میکشند تا شاید پولی نصیبشان شود. حال از تعداد زیادی که کودک در بقل دارند و گدایی میکنند، بگذریم.

اما این کاسبان چه کسانی هستند؟ از کجای این کهکشان آمده اند؟

نیروی انتظامی و شهرداری در تلاش هستند که این موجودات فرازمینی و مزاحم را جمع کنند. بعضی از مردم هم خود، آنها را به سزای اعمالشان میرسانند. گلها یا دستمال ،یا چیزی که میفروشند را میگیرند و همین که چراغ سبز میشود ، بدون آنکه مبلغش را بدهند رد میشوند.

خب، چه معنی ای دارد که با دستمال یزدی یا لنگ روزی 40-50 هزار تومان کاسب شوند؟

یا اینکه فلان بچه تن پرور گل 500 تومانی را به 2000 تومان بفروشد. این یعنی 400 درصد سود.  نه کرایه ای میدن نه مالیاتی و نه پول برق و آبی.

مترو رو هم که تبدیل کردن به یک مرکز خرید متحرک. اصلا چرا ماموران مترو کاری نمیکنند؟ عجب ماموران بی عرضه ای. شایدم از اونا باج میگیرن تا با آنها کاری نداشته باشند.

در واگن خانومها که تا لباس زیر هم ارائه میشود.

خدای من چقدر این جماعت زرنگن. چه رونقی داره بازارشون. آنوقت مای بیچاره از صبح تا شب باید حرف کارفرما و هزار و یک ارباب رجوع رو بشنویم. ولی این تن پروران که مترو و خیابان را اشغال کرده اند و باعث کندی حرکت مردم میشوند اینچنین به راحتی پول در میاورند.

ما براحتی در مورد هرکس و هر چیز که میبینیم نظر میدهیم. بعضا حکم هم صادر میکنیم که اگر من بودم اینطور میکردم و آن کار رو انجام میدادم و....

تا بحال با یکی از آنها صحبت کردیم؟ پای درد دل آنها نشستیم؟

دوستان، خنده روی لب آنها از بازار گرم و درآمد بالایشان نیست. از خجالت است.

تعداد بسیاری از آنها هم حتی برای دیگران کار میکنند و همان اندک سرمایه در دستشان هم از آن خودشان نیست و در صدی از سود فروششان حقوق آنهاست.

خانمی که دست فروشی میکنه، مجبوره. حالا یا همسرش را از دست داده یا بیمار و خانه نشین شده.

نه. اصلا تصور نکنید که به میل خودش این شغل را برگزیده.

آیا میشود باور کرد که کودک یا نوجوانی که هم سن و سالهایش در حال خوشگذرانی و بازی هستند، دوست داشته باشد که در خیابانها در گرما و سرما وبا این همه بی مهری و بی احترامی ای که این شغل نصیبش کرده، به دستفروشی بپردازد؟

بله  آنها هم دقیقا مثل ما هستند. غرور دارند و احساس. اما مجبورند. شاید پدر و مادری از کار افتاده و شاید خواهر و برادری که سرپرستیشان بر عهده اینهاست و اتفاقات زیادی که باعث شده مجبور به این کار باشند. که البته به نظر بنده خیلی هم غیرت داشته اند که به این کار تن داده اند تا دستشان جلوی هر کسی دراز نشود.

در این قسمت از سخنانم به نتایج تحقیقی اشاره میکنم که به سفارش وزارت تعاون،کار و امور اجتماعی انجام گرفته است. این تحقیق همزمان در شهرهای تهران و اهواز و رشت انجام گرفته است و از طریق تکمیل386 پرسشنامه از دستفروشان و به همین تعداد پرسشنامه از مغازه داران به نتایجی رسیده اند که جالب است بدانیم:

آمارهای بدست آمده ناظر بر ویژگی فردی، خانوادگی، شغلی، اقتصادی و فرهنگی دستفروشان، بیش از هر چیز بر رد ادعای کاذبی که در مورد دستفروشان مطرح میشود، حکایت داشت. بر خلاف آنچه گفته میشود که دستفروشان بساط گستر افرادی منزوی و غیر اجتماعی هستند و از این رو مسئولیت ناپذیر نسبت به جامعه، اما نتایج این تحقیق نشان میدهد که 76 درصد دستفروشان سرپرست خانوار هستند و 64 درصد آنها متاهل.

متوسط تعداد فرزندان دستفروشانی که متاهل هستند بالغ بر 2.3 نفر است که با میانگین این رقم در میان شهر نشینان کشور برابری میکند.

بسیار شنیده ایم که دستفروشان دارای مشاغل دیگری هستند و درآمد آنها از دستفروشی حاصل زیاده خواهی آنان است. تحقیق نامبرده نشان میدهد که حود 90% دستفروشان هیچ شغل دیگری ندارند و تقریبا تمامی آنها یعنی 98 درصد غیر از درآمد حاصل از دستفروشی، هیچ درآمد دیگری ندارند و حدود 31% آنها حتی یارانه هم نمیگیرند.

اما آنچه آنان را شاید از سایر شاغلان جدا میکند، سرمایه فرهنگی حاصل از تحصیلات و سرمایه مالی شان است. 88.6 درصد دستفروشان بساط گستر دارای مدرک دیپلم یا کمتر از دیپلم هستند.

و همین رقم برای همسران آنان هم صدق میکند.

میانگین سرمایه لازم برای ورود به این حوزه شغلی فقط بالغ بردو ملیون و 400 هزار تومان است. بسیاری از آنان ساعت های متوالی در روز را برای درآمد متوسط 45هزار تومان روزانه کار میکنند. و به این اعتبار علی رغم تلاش طاقت فرسای روزانه همچنان زیر خط فقر بسر میبرند.

رسمیت نیافتن شغلشان باعث میشود 41 درصد آنها از پوشش هیچ گونه بیمه ای برخوردار نباشند، حتی بیمه سلامت و فقط 25% آنها از پوشش بیمه تامین اجتماعی برخوردار هستند.

33.5 درصد دستفروشان اعلام میکنند که این شغل اولشان بوده و 43.1 درصد به علت اجبار و تعدیل نیرو و یا ورشکستگی به این شغل روی آورده اند. 36% آنها پیش از روی آوردن به این شغل کارگر ماهر بوده اند و 21% آنها کارگر ساده یا کارگر کارخانه بوده اند. به عبارت دیگر 58% آنها پیش از اینکه شغل دستفروشی را برگزینند در حوزه ی تولید مشغول بکار بوده اند و رکود اقتصادی یا ناتوانی جسمی آنها را به سمت انتخاب این شغل کشانده است.

اگر دستفروشان میتوانند علی رغم فشارهای شدیدی که به آنها وارد میشود ( 67% دستفروشان دست کم یک بار شاهد توقیف اموالشان بوده اند) به حیات خود ادامه دهند به این دلیل است که اولا وضعیت اقتصاد کشور به آنها امکان یافتن شغل دیگری را نمیدهد ( 78% دستفروشان به دلیل پیدا نکردن شغل دیگری به این کار روی آورده اند). دوم اینکه 37.5 درصدشان یا به دلیل مشکلات جسمی و یا به دلیل منعطف بودن ساعات کار این شغل، به آن روی آورده اند و در نتیجه در صورت از دست دادن شغل دستفروشی، پیدا کردن شغل دیگری برایشان به مراتب سخت تر از دیگر بیکاران خواهد بود. و سوم اینکه دستفروشان به نیاز مسلمی پاسخ میدهند که همانا نیاز شهروندان کم درآمد است برای دسترسی به کالاهای ارزان قیمت 67.5% خریداران دستفروشان را جوانان و نوجوانان، یعنی قشری از جامعه تشکیل میدهد که امکانات مالی محدودی دارند.

بسیار گفته و تبلیغ میشود که دستفروشان اجناس دست دوم و خراب یا بی کیفیتی  را تحویل خریدارانشان میدهند. اما یافته های تحقیق نشان میدهد که حدود 73% دستفروشان اجناس خود را از عمده فروشان و بازار، 11.5% از تولیدی ها و 4.7 درصد از مغازه داران تهیه میکنند.

5.2% نیز تولید شخصی خود را میفروشند.

67% از آنها بیش از 3 سال است که به این شغل مشغولند و 82% آنها محل ثابتی برای فروش دارند که نشان میدهد که خریداران آنها میتوانند به راحتی آنها را پیدا کنند و در صورت ناراضی بودن از جنس خریداری شده آن را مسترد گردانند.

گفته میشود که دستفروشان تهرانی ساکن این شهر نیستند و از شهرهای مجاور و یا حتی از استان البرز برای دستفروشی به تهران میایند. تحقیقات نشان میدهد که حداکثر14% از دستفروشان شاغل در تهران از محل هایی همچون اسلامشهر یا سکونتگاههای اطراف تهران برای کار به تهران میایند و 86% آنها ساکن در شهر تهران هستند.

تنش و ساماندهی:

هم درصد بالایی از دستفروشان، یعنی 94% آنها و هم درصد بالایی از مغازه داران یعنی 86 درصد آنان موافق ساماندهی دستفروشان هستند. آن دسته از مغازه دارانی که با این امر موافق نیستند به این دلیل است که نسبت به این موضوع خوش بین نیستند. دلیل این موافقت گسترده در دو سوی معادله، تنشی است که میان شاغلان به این دو نوع داد و ستد وجود دارد.

42 در صد دستفروشانی که در مجاورت مغازه داران فعالیت میکنند اعلام کرده اند که با مغازه داران مشکل داشته اند و 18 درصد آنهایی که به دور از مغازه داران فعالیت میکنند نیز به وجود مشکل با مغازه داران اذعان میکنند.

فقط 16 درصد دستفروشانی که در مجاورت مغازه داران فعالیت میکنند بر این باورند که مغازه داران از آنها به شهرداری یا نیروی انتظامی شکایت کرده اند، اما 43% مغازه داران میگویند که تا به حال مشکلشان را با دستفروشان به اطلاع شهرداری رسانده اند.

دلیل اصلی این تفاوت در آن است که دستفروشان مداخلات شهرداری را لزوما منوط به شکایت مغازه دار نمیدانند. در واقع 88% آنها اعلام میکنند که با ماموران شهرداری مشکل داشته اند. مشکلی که همانطور که در خطوط بالایی به آن اشاره شد در 61 درصد موارد به توقیف اجناسشان انجامیده. حدود 15 درصد موارد به ترک یا جابجایی محل و در باقی موارد یعنی حدود18%  به مصالحه با مامور شهرداری و یا پرداخت جریمه به وی انجامیده است.

53% از دستفروشانی که بساط خود را در مجاورت مغازه داران پهن میکنند علت تنش با مغازه دار را سد معبر میدانند و 45% فروش ارزانتر. اما فقط 32%مغازه داران دلیل تنش را ارزان فروشی مینامند و 29% آنها اختلال در عبور مشتری . 28% مدعی هستند که دستفروشان باعث زشت شدن محل کسب آنها میشوند.

میدانیم که تنش موجود میان دستفروشان و ماموران شهرداری حاصل درگیری است بر سر فضا که ماموران شهرداری را مجبور میکند به استناد ماده 55 قانون شهرداری ها از کسب و کار آنها جلوگیری کنند.

 دیدیم که بخشی از تنش میان دستفروشان و مغازه داران نیز حاصل منازعه بر سر فضا است.

به عبارت دیگر مسلم است که یکی از مشکلات هر ساماندهی، مشکل تنظیم و تقسیم فضا خواهد بود به ویژه آنکه وقتی از دستفروشان که اکثریت قریب به اتفاقشان با ساماندهی موافق هستند، حدود 60% شان متقاضی آن هستند که در همان محلی که هم اکنون هستند ساماندهی شوند. 28%شان حاضرند جابجا شوند به شرطی که شلوغ باشد یا در نزدیکی بازار. 42.5 درصد مغازه داران نیز بر این نظرند که مهم ترین نظارت بر کار دستفروشان باید نظارت بر محل کسبشان باشد.

بله – طبق ماده 23 اعلامیه حقوق بشر که می گوید: هر انسانی حق دارد که صاحب شغل بوده و آزادانه شغل خویش را انتخاب کند ، شرایط کاری منصفانه مورد رضایت خویش را دارا  باشد و سزاوار حمایت در برابر بیکاری است . ولی در ایران این موضوع که بسیار مهم است نادیده گرفته می شود . ما بسیار دیده ایم بر خورد ماموران شهرداری با دستفروشان را که در خیلی از مواقع به درگیری فیزیکی هم کشیده شده و برخورد بسیار بدی با این افراد دارند .

بله این شغل ، پیشه کاذب شمارده می شود و غیر قانونی است اما دولت برای این افراد واقعا چه کاری انجام داده و اگر آنها کار دستفروشی انجام ندهند ، کجا می توانند به دنبال شغلی باشند و از کجا می توانند درآمدی داشته باشند ؟

همه مان می دانیم نبود کار و درآمد یعنی فساد ، فحشا ، دزدی ، قتل و غارت.

 امروزه هیچ گونه حمایتی از صنایع نمی شود ، صاحبان کار ورشکست می شوند، کارگران بی کار می شوند، آن دسته هم که هنوز فعالیت می کنند تعدیل نیرو میکنند تا سرپا بمانند و باز به شمار افراد بیکار اضافه می شود .

تورم بالا، مغازه داران را از پرداخت کرایه و مالیات و خرجهای دیگری که کسب و کارشان دارد عاجز می کند و باعث می شود که کاسبی خود را تعطیل کنند و بی کار و بدون در آمد می شوند . کشاورزان هم حمایت نمی شوند ، محصولاتشان فروش نمی رود و پاسخگوی خرجکردهای انها نیست و یا خشکسالی گریبانشان را می گیرد و طبق معمول حمایتی از طرف دولت نمی شوند و به شهرها مهاجرت می کنند . صیادها و دامدارن هم به همین شکل .

امروز با تعداد قابل توجهی بیکار در جامعه مواجهیم. و در مورد بحث ما ، بعضی هم که به اجبار مجبور به دست فروشی می شوند متاسفانه خاطی شمرده می شوند و فشارهایی را از طرف شهرداری متحمل می شوند . سئوال اینجاست که اینان واقعا چه کاری انجام دهند و از چه راهی کسب درآمد کنند ؟

بله ، این سد معبر، طبق قانون ، خلاف محسوب می شود؛ ولی کجایند همین مجری های قانون، که ببینند ماموران شهرداری از همین مجرمین پولهای بسیاری می گیرند تا اجازه دهند در محوطه تحت پوششان دست فروشی کنند.

کجایند این قانون نویسان و مجریان قانون تا به فریاد این مردم که از روی بیکاری و آبرومندی به این شغل ها رو می آورند را حمایت کنند ؟

همه ما صاحب خانواده هستیم و می دانیم که شرمندگی ناتوانی برای پاسخ به نیازهای خانواده چقدر سخت است . اینانی که دستفروشی می کنند هم صاحب خانواده ومسئولیت هستند ، افرادی هستند که راههای پیش رویشان بسیار محدود شده و بین بد و بدتر ، بد را انتخاب کرده اند . آنها نیز دوست ندارند به شخصیتشان توهین شود و یا دست به کار غیر قانونی بزنند .

البته در کشور ما ایران ، قانون یعنی نوشته ایی که حق را به بزرگان و مرفهان جامعه می دهد .

هر روز شاهد قانون شکنی وزارت خانه ها و شخصیت های برجسته دولتی هستیم و در نهایت تبرعه شدنشان .

و هر روز می بینیم که با تاکید به قانون اساسی ، دستفروشان را از همان ناچیز سرمایه ایی هم که دارند ، محروم میکنند و به قول خودشان اجرای قانون می کنند .

 

اعضای حاضر در جلسه: خانومها: سمیه علیمرادی، مرضیه بردبار و آقایان: علیرضا اسدبکی، علی شعبانزاده، عابد بردبار، مسعود بهروز و مهدی گلسفیدی بودند.

 

در پایان حاضرین با سوالهای خود در جلسه حدود نیم ساعت بحث و گفتگو نموده جلسه در ساعت 14:30 به پایان رسید. 

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی هسن 16 اکتبر

فریبا ضیائی

جلسه نمایندگی ایالت هسن در تاریخ 16 اکتبر 2016 ساعت 20.00 به وقت اروپای مرکزی در اتاق پالتاک نمایندگی برگزار شد. حاضرین در جلسه خانم ها: سمیه مهربانی، مهتاب کلانتری، فرنوش طیبی، فریبا ضیائی، زینب قنبری، فاطمه قنبری و آقایان: فرهاد نصیری، امیر رضائی ، مهدی موسوی، وحید ترابیان زاده ، بهمن بوشهریان، منوچهر شفائی و مجتبی قاسمی در ابتدای جلسه، رای گیری به منظور انتخاب مدیر مسئول جدید برای نمایندگی هسن و با حضور هیئت رئیسه برگزار شد و سرکار خانم فاطمه قنبری به عنوان مدیر مسئول سال آتی با اکثریت آرا انتخاب شدند. پس از پایان رای گیری، خانم فاطمه قنبری، مسئول جلسه، از جناب آقای بهمن بوشهریان،فعال حقوق بشر، دعوت کردند تا گزارش خود را در رابطه با نقض حقوق بشردر ماه گذشته برای حضار ارائه نمایند.

کودکان کار در کرمانشاه مدیر کل بهزیستی استان کرمانشاه اعلام  کرد ۷۰۰ کودک کار در استان کرمانشاه وجود دارد.مدیر کل بهزیستی استان کرمانشاه تعداد کودکان کار در استان کرمانشاه را ۶۰۰ تا ۷۰۰ کودک عنوان کرد و گفت: “از این تعداد ۳۰۰ نفر شناسایی شده البته تعداد کودکان کار در استان و کشور به دلیل ماهیت این کار دقیق نیست.”

20 هزار کودک استان فارس از تحصیل بازمانده اند

اذعان نماینده مجلس به کودک فروشی

محکومان به اعدام زیر ۱۸سال، چشم به‌ حمایت قانون

فعالیت انجمن فارغ‌التحصیلان دانشگاه شریف تعلیق شد

سردار اشتری:بطور میانگین روزانه ۲ هزار زن “بد پوشش”بازداشت میشوند!

فرمانده نیروی انتظامی گفت: به طور میانگین روزانه ۲ هزار نفر زنان “بد پوشش” در تهران و شهرهای بزرگ دستگیر می شوند.سردار حسین اشتری در سیزدهمین همایش دادستان‌های عمومی و انقلاب و نظامی سراسر کشور که امروز در دادگستری کل استان برگزار شد، گفت: به طور میانگین روزانه ۲ هزار نفر زنان بد پوشش در تهران و شهرهای بزرگ دستگیر که بیش از ۹۵ درصد آنها با اخذ تعهد آزاد می‌شوند.

در میان اخبار منتشر شده در مورد نقض حقوق پیروان ادیان به اخباری چون:

وضعیت سنی مذهبان در جمهوری اسلامی

وضعیت بهاییان در حکومت جمهوری اسلامی

روحانیون معترض در بند

تداوم بازداشت مسیحیان

ممنوعیت عجیب و غریب برای زنان ایرانی

زنان حاشیه‌نشین؛ قربانیان مناطق بی‌دفاع شهر

در نشستی که برای بررسی موضوع زنان و حقوق شهروندی برگزار شده، کارشناسان مختلف بر وضعیت نگران کننده زنان حاشیه‌نشین تاکید کرده‌اند. آنها گفته‌اند که شاهد قربانی شدن زنان هستند.

نشست «اقشار آسیب پذیر و حقوق شهروندی در محدوده‌ها و محله‌های هدف بازآفرینی شهری» روز دوشنبه نوزدهم مهرماه در شرکت عمران و بهسازی شهری ایران برگزار شد و لیلا ارشد (موسس انجمن خانه خورشید)، حبیب‌الله مسعودی فرید و رویا نوری  کارشناسانی بودند که به مسایل زنان مناطق حاشیه‌ای پرداختند.

پس از آن مسئول جلسه از جناب آقای احسان فتاحی ، فعال حقوق بشر، دعوت کردند تا مواد 10 و 11 اعلامیه جهانی حقوق بشر را با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مقایسه نمایند.

بدون شک آن چه ما امروز شاهد آن هستیم یک انقلاب حقوق بشری است که رو به پیشرفت است و باید در طریق تقویت و کارآمد کردن آن تلاش زیادی صورت پذیرد. اعتقاد داریم که باید نهادهای ناظر و مجری حقوق بشر را تقویت کرد و با گسترش مکانیزمهای بین المللی و نیرومند ساختن آنها و پالایش کردن از آلودگی به اغراض سیاسی قواعد حقوق بشر را مستحکم و عملی و لازم الاجرا نمود

نظام جدید بین المللی حقوق بشر که یک پدیده بعد از جنگ جهانی دوم به علت نقض وحشتناک حقوق انسانها در دوران هیتلر و جنایات جنگی و فجایع ضد بشری این اعتقاد را به وجود آوردکه اگر یک نظام موثر حمایت از حقوق بشر در جامعه .. وجود داشت شاید این گونه نقض حقوق انسانی رخ نمی داد. بر اساس این تفکر روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا در اوایل سال 1941 در سخنرانی معروف خود موسوم به « چهار آزادی : آزادی بیان آزادی مذهب آزادی از فقر و احتیاج وآزادی از ترس » در ژوئن 1945 کنفرانس سانفرانسیسکو امریکا منشور ملل متحد بر مبنای آن سازمان ملل ایجاد شد و به امضا رسید.ازآنجا كه شناسايي حيثيت ذاتي كليه اعضاي بشري و حقوق يكسانو انتقال ناپذير آنان اساس آزادي,عدالت و صلح را در جهان تشكيل مي دهد.  از آنجا كه عدم شناسايي و تحقير حقوق نشر منتهي به اعمال وحشيانه اي گرديده استبشريت را كه روح به عصيان واداشته و ظهور دنيايي كه درآن افراد بشر در بيان عقيده ,آزاد و از ترس و فقر ,فارغ باشند به عنوان بالاترين آمال بشر اعلام شده است. از آنجا كه اساسا" حقوق انساني را بايد با اجراي قانون حمايت كرد تا بشربه عنوان آخرين علاج به قيام بر ضد ظلم وفشار مجبورنگردد.  ازآنجا كه اساسا" لازم است توسعه روابط دوستانه بين ملل را مورد تشويق قرار داد. از آنجا كه مردم ملل متحد, ايمان خود را به حقوق اساسي بشر و مقام و ارزش فرد انساني حقوق مرد و زن و تساوي مجددا" در منشور, اعلام كرده اند و تصميم راسخ گرفته اند كه به پيشرفت اجتمايي كمك كنند و در محيطي آزاد تر وضع زندگي بهتري بوجود آورند.

از آنجا كه دول عضو متعهد شده اند كه احترام جهاني و رعايت واقعي حقوق بشر و آزاديهاي اساسي را با همكاري سازمان ملل تامين كنند.

 از آنجا كه حسن تفاهم مشتركي نسبت به اين حقوق و آزاديها براي اجراي كامل اين تعهد, كمال اهميت را دارد,مجمع عمومي اين اعلاميه جهاني حقوق بشر را آرمان مشتركي براي تمام مردم و كليه ملل, اعلام ميكند و افراد همه اركان اجتماع, اين اعلاميه را دايما" ,در مد نظر داشته باشند و مجاهدت كنند كه به وسيله تعليم و تربيت, احترام اين حقوق و آزاديها توسعه يابد و با تدابير تدريجي ملي و بين المللي, شناسايي و اجراي واقعي و حياتي آنها چه در ميان خود و چه در بين مردم كشورهايي كه در قلمرو آنها مي باشد, تامين گردد. 

ماده 10- هركس حق دارد با استفاده كامل از تساوي حقوق با ديگران, دعواي او در يك دادگاه مستقل و بي طرف عادلانه و علني رسيدگي شود و آن دادگاه در باره حقوق و تعهدات او,يا صحت هرگونه اتهام كيفري كه به او متوجه باشد حكم دهد.

ماده ١١:هر شخصی متهم به جرمی کیفری، سزاوار و محق است تا زمان احراز و اثبات جرم در برابر قانون، در محکمه‌ای علنی که تمامی حقوق وی در دفاع از خویشتن تضمین شده باشد، بیگناه تلقی شود.

هیچ احدی به حسب ارتکاب هرگونه عمل یا ترک عملی که مطابق قوانین مملکتی یا بین‌المللی، در زمان وقوع آن، حاوی جرمی کیفری نباشد، نمی‌بایست مجرم محسوب گردد. همچنین نمی‌بایست مجازاتی شدیدتر از آنچه که در زمان وقوع جرم [در قانون] قابل اعمال بود، بر فرد تحمیل گردد.

ماده دهم اعلامیه جهانی حقوق بشر , حق داشتن یک دادگاه مستقل وعادلانه را یکی از حقوق اساسی انسان ها میداند.

دادگاه باید عمومی باشد تا منصفانه بودن نظر دادگاه، تضمین گردد، و اگر قاضی تصمیم می گیرد کل یا بخشی از دادگاه را غیر علنی کند، باید دلیل قابل قبولی مانند حفظ نظم جامعه، یا امنیت ملی یا زیر پا قرار گرفتن اخلاقیات را داشته باشد.
در اصول 34،35، 36 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران , به کاملترین شکل ممکن از این حق دفاع کرده است و در این مورد با خلاء قانونگذاری خاصی مواجه نیستیم. اما در مواردی , آنچه شاهد آن هستیم , سبب می شود که دادرسی عادلانه در حکومت جمهوری اسلامی مورد تردید قرار گیرد.

امکان انتخاب وکیل تسخیری، علنی بودن دادرسیها، شرکت هیات منصفه در جرایم مطبوعاتی و سیاسی، نظارت دیوان عالی کشور بر حسن اجرای قوانین، قابل تجدیدنظر بودن بعضی از احکام، تفهیم اتهام ، همگی این موارد , از جمله اصول مهم و شناخته شده دادرسیهای عادلانه است.

مقایسه ماده 11 اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی 

همانطور كه گفتيم ماده یازدهم اعلامیه جهانی حقوق بشر , تاکید میکند که هیچ انسانی  مجرم و گناهکار نیست مگر انکه جرم او در دادگاه ثابت شود.

متهم کردن انسان ها، چه توسط حکومت و چه توسط اشخاص، یک نقض حقوق بشر است و پایه و اصل عدالت، بر این استوار است که هر انسانی، به صورت پیش فرض بی گناه محسوب می شود، مگر اینکه در یک دادگاه منصفانه، مجرم بودن او به اثبات برسد. و اما اصل 36 و 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران , بر این حق تاکید کرده و شخص را تا وقتی که مجرم بودن او در دادگاه صالح به اثبات نرسیده باشد از نظر قانون، مبرای از جرم تلقی میکند

همه این اصول می تواند تضمین کننده امنیت قضایی باشد اما آیا این قوانین در حکومت جمهوری اسلامی ایران به اجراء درمی آید؟

 اصل اول ماده 11 همان اصل برائت است و اصل دوم  قانونی بودن جرایم و مجازاتها .کسانی که حقوق خوانده ان به خوبی  می دانند که این  دو اصل پایه های حقوق مدرن را تشکیل می دهند  و بسیار بسیار مهم و حیاتی می باشند .توضیحات مختصری در باب انها  خواهم داد.

اصل اول اصل برائت است  یعنی هیچ کس مجرم نیست مگر اینکه جرم او در یک دادگاه صالح اثبات شد که ان دادگاه ضوابط یک دادرسی عادلانه را رعایت کند .

دادرسی عادلانه در مواد دیگری امده است  و در اینجا  فقط همان بخش اول مهم است و منظور اصلی تنظیم کنندگان ماده  را تشکیل می دهد.

فردی که برای جرمی دستگیر می شود یک مظنون است  مظنون به دزدی و قتل و...بعد از اینکه تحقیقات  درباره او اعمال شد و مدارکی به دست امد او  می شود متهم و باید در یک دادگاه صالح از خود دفاع کند بعد از اینکه در دادگاه جرم او ثابت شد  او را یک مجرم خواهیم دانست .

بنابراین هیچ انسانی   مجرم نیست و مرتکب و گناهکار نیست مگر انکه در دادگاه ثابت شود .

حال مثل مواد قبل به گذشته بر می گردیم در گذشته اینطور  نبود و هر کسی  از طرف دولت دستگیر می شد به زندان می افتاد و مبنا این بود که او  قاتل و دزد و مجرم است و خود باید ثابت کند که  این جرایم را نکرده است. برای حکومت راحترین کار ممکن بود  براحتی می توانستند کسی را دستگیر کنند و بدهن  کمی او را زی شلاق بگیرند تا به جرم نکرده نیز اعتراف  کند  .

این اصل در دنیای مدرن  به وجود امد  و  به طور خلاصه بگویم که این اصل می گوید که تا پیش از محاکمه و محکومیت  یک فرد را نمی توان  مجرم شناخت.پلیس نمی تواند  دزد و قاتل دستگیر کند حتی در زمان ارتکاب ان او را بگیرند حتی اگر به جرمش اعتراف کند حتی اگر در زندان باشد  او همیشه  بی گناه است تا زمانی که در یک دادگاه صالح(علنی منصفانه و عادلانه و بی طرف)محاکمه شود و در انجا  مجرم شناخته شود  فقط و فقط در این صورت است که فرد  مجرماست و نه در حالت دیگری .

این را بگویم که این اصل بسیار مهم است و باید در جامعه جا بیفتد شاید شما هم بسیار دیده اید که به محض گرفتن کسی از طرف پلیس مردم می گویند که او مجرم است  امدن پلیس به در خانه کسی دلیل بر  مجرم بودن او می گیرند  این فهنگ در جامعه ما غلط است و نباید پلیس را  قاضی تلقی کرده بلکه او مامور اجرای قانون و صلاحیت تشخیص  گناهکار از بی گناه را ندارد و جزئ وظایف او نمی باشد.برای ما ایرانیان مهم است که سر و کارمان به پلیس نیافتد  .

می بینید که افراد برای صالح نشان دادن خود می گویند که تا به حال  پا به کلانتری نگذاشته اند در حالی که ربطی ندارد.مراجعه به پلیس و مراجعه پلیس به مردم امری عادی است زیرا او مامور نظم و انضباط و تامین امنیت است و  یکی از وظایفش نیست گرفتن مظنونین نه مجمین.

اشاعه این فرهنگ به اصل برائت  نیاز دارد .اصل برائت می پذیرد که پلیس  و دادستان در هر نظام قضایی احتمال دارد اشتباه کند و صلاحیت مجرم بودن  یا نبودن در دست دادگاه صالح است.

اصل برائت در واقع چیزی جز بیان یک واقعیت پیش پا افتاده نیست و ان این است که پلیس  ممکن است ادم بی گناهی را دستگیر کند این وظیفه نظام قضایی است که باید داوری کند.

تفکیک سه قوه نیز  بیان همین مطلب است اجرا به دست قوه مجریه است  اگر پلیس کسی را دستگیر کند او مجری است و کار عدالت با قوه قضاییه است و فرد باید در  دستگاه عدالت که مستقل و بی طرف است محاکمه شود و سره از ناسره تشخیص داده شود.

همانطور که گفتم این تفکیک در زمان قدیم نبود و به محض دستگیری فرد  او مجرم و به سزای اعمالش می رسید اگر حتی مجرم نبود.امروزه با پیشرفت و مرنیته ما به این نتایج بسیار مهم رسیده ایم که اعمال ان  به  عدالت در جامعه کمک خواهد کرد.

اصل دوم اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتهاست به این معنای ساده که قبل از  اینکه عملی جرم باشد باید گفته شود مثلااول باید به شما بگویند  که این خیابان ورود ممنوع است بعد اگر شما تخلف کردید شما را جریمه کنند اگر تابلویی در ان خیابان مبنی بر ورود ممنوع نباشد  نمی توانند شما را جریمه کنند  زیر اشما اطلاع نداشتید .

به نظر شما این بسیار بدیهی است ولی این طور نیست در زمانه سنت شما را برای چیزی که نمی دانستید  حتی اعدام می کردنددر دین اسلام هم می بینید که برای کسی که نمی داند این امر گناه است یانه  کیفری از طرف خدا نیست ولی در بسیاری از جوامع حقیقتا این طور نبود و براحتی انسان را یرای  همه چیز باز خواست می کردند و اصلا حدود و ثغور مشخص نبود  شما نمی دانستید چه چیزی جرم است و چه چیزی نیست؟

این اصل یکی از مهم ترین اصلها در حقوق است که اگر به خطر بیافتد دیگر نمی توان به دستگاه  عدالت انجا اعتماد کرد.

پس از آن، جناب آقای وحید ترابیان زاده، فعال حقوق بشر، در رابطه با مشکلات کولبران در ایران سخنرانی کردند . متن این سخنرانی  به شرح زیر است:

بنا بر تعريف عرفى ، كولبر به كسى گفته ميشود كه اجناس و كالاهايى را روى پشت و يا كول خودشان حمل ميكنند و اين كار مسلما براى امرار معاش و تامين هزينه هاى زندگى و تهيه ى مواد غذايى ، پوشاك و و و .. بسيارى موارد هزينه بر ديگر در ايران ميباشد.

اين افراد كه در مناطق كردنشين زندگى و كار ميكنند در نقاط صفر مرزى بارهاى عموما سنگينى را به پشت خودشان ميبندند و از مسير هاى صعب العبور كوهستانى و با مشقات بسيار زياد و در مقابل دستمزد ناچيز عبور ميكنند.

اين شغل به هيچ عنوان شغل مطلوب و باب ميل براى كولبران محسوب نميشود بلكه به خاطر اجبار و رهايى از بيكارى ، تامين مايحتاج زندگى و نبود فرصت هاى شغلى به اين شغل كاذب روى مى آورند.

آنها بايستى مسئوليت بارى را كه چندين كيلومتر راه پر فراز و نشيب را طى ميكنند به عهده بگيرند و همچنين خطر جانى را هم به جان خود بخرند.

اين تهديدها از طرف مين هايى كه از زمان جنگ ايران و عراق به جاى مانده اند ، وضعيت آب و هوايى بعضا بسيار خطرناك در مناطق كوهستانى مرز هاى غربى كشور ، سقوط از پرتگاه ها و افتادن در رودخانه ها در تعقيب و گريزها با نيروهاى نظامى و مواردى از اين دست ميباشد.

بار ها و بارها كولبران قربانى مين ها شده اند و يا بر اثر سرماى شديد يا ريزش بهمن جان خودشان را از دست داده اند. از بين قربانيان مين ها هم هستند كسانى كه كشته نميشوند اما دچار نقص عضو ميشوند و بارى به دوش خانواده هاى خودشان اضافه ميكنند و نان آور خانواده تبديل به نان خورى هزينه بردار و ناتوان در گوشه ى خانه ميشود.

نكته ى دردناك ديگر اينكه فقر باعث شده است كه كولبرى فقط مختص به بزرگسالان نباشد و باشند خانواده هايى كه به دليل مشكلات اقتصادى كودك و نوجوانشان را به اين كار وادار ميكنند براى تامين هزينه هاى سرسام آور زندگى.

نكته بعدى كه لازم به ذكر ميباشد معادن و ذخاير معدنى بسيار غنى هست كه ما در مرزهاى غربى كشور داريم مثل : طلا ، آهن ، آلومينيوم ، نفت و گاز.

بين سيزده تا پانزده درصد منابع نفت و گاز كشور در دو استان كرمانشاه و ايلام ميباشد.

اما نبود كار و منبع درآمد ، نابرابرى در اشتغال و استخدام ، نگاههاى سياسى و امنيتى به اين مناطق و كردهاى مرزنشين و مسائلى از اين دست باعث شده كه بخش زيادى از هموطنان ما به سمت قاچاق و كولبرى روى بياورند.

كولبرى يكى از سخت ترين و مشقت بارترين و خطرناك ترين مشاغل براى امرار معاش هم از لحاظ فيزيكى و هم از لحاظ روحى است.

اما مسئله نيروهاى نظامى و انتظامى در مرزها. اين نيروها به بهانه ى مبارزه با قاچاق كالا بدون علامت دادن و در نظر گرفتن شروط و قوانين لازم براى تيراندازى ، اين كولبران را مورد تيراندازى قرار ميدهند و در بسيارى از موارد به قتل ميرسانند. اين در حالى است كه نيروهاى نظامى و انتظامى حق تيراندازى اينچنينى را در قوانين مصوبه ى مجلس رژيم اسلامى ايران ندارند.

اين تيراندازى ها و كشتارها بارها و بارها از سوى نهادهاى حقوق بشرى محكوم شده اند اما نهادهاى مرتبط هيچ موضعى را از خودشان نشان نداده و نمى دهند و تنها دستور شليك مستقيم را به كولبرها صادر ميكنند.

بر اساس ماده ى سه قانون به كارگيرى اسلحه ، از سوى نيروهاى نظامى و انتظامى حكومت اسلامى ايران ، تنها در صورتى مجوز شليك دارند كه جانشان در خطر باشد و متهم قصد كشتن آنها را داشته باشد.

در تبصره سوم آن هم آمده است كه نيروى نظامى به هيچ شكل و شيوه اى حق ندارد براى بار اول و بدون اخطار و رعايت قوانين تيراندازى به سمت متهم شليك كند. و اگر اين موارد رعايت نشود و متهم كشته بشود اين حركت يك قتل عمد محسوب شده و طبق همين قانون قاتل حكمش قصاص و اعدام ميباشد.

اما در طى چند سال گذشته كليه موارد مرگ كولبران به عنوان مرگ شبه عمد و غير عمد نامگذارى شده اند و از پيگرد قانونى مصون مانده اند.

با استناد به آمار ثبت شده در مركز آژانس خبر رسانى كردپا، از ابتداى نامگذارى حسن روحانى به عنوان به اصطلاح رييس جمهور كشور ايران ( دولت تدبير و اميد !)  حدود صدو پنجاه كولبر كرد در استان كردستان بر اثر شليك نيروهاى نظامى رژيم اسلامى ايران كشته و زخمى شده اند.

احمد شهيد گزارشگر ويژه سازمان ملل اين كشتار ها را قتل هاى فراقضايى نام نهاده و ابراز نگرانى هم كرده است.

در گزارش سالانه عفو بين الملل آمده كه روى كار آمدن دولت حسن روحانى هيچ تاثيرى روى كاهش نقض سيستماتيك حقوق بشر گذاشته نشده و بعضا بيشتر هم شده است. در انتها برای جلسه ماه آینده نمایندگی تقسیم وظایف صورت گرفت و جلسه ساعت 21:30 به پایان رسید.

نشست ماهانه ي نمايندگي نورد راین وستفالن در ماه سپتامبر

مسعود نقلی

اين نشست در روز يكشنبه  مورخ ١٨/٠٩/٢٠١٦ ميلادي راس ساعت:١٨:٠٠  به وقت اروپاي مركزي به صورت پالتاكي به مسئوليت بانو پريسا حسين پورو منشي گري آقاي مسعود نقلي برگزار گرديد.حاضرين در جلسه عبارت اند از : سهيلا مرادي ، سيمين، مهدي موسوي، كوروش ، ليدا اشجعي، امير صابرپور، وحيد تورابيان زاده،حميد تبريزي، گلستان جو، اتنا دولتخواه، پريسا حسين پور، زرين تاج الياسي ، منوچهر شفايي ، درسا دره شوري، دل آرام دره شوري.

در ابتداي نشست به سبب اختلالات اينترنتي بانو پريسا حسين پور به گزارش اخبار نقض حقوق بشر در ايران در ماه گذشته پرداختند: متن دل‌نوشته نرگس محمدی،  خطاب به بهاره هدایت به شرح زیر است: بهار جان آزادی‌ات مبارک. ای کاش دوستان هم بندی‌ات که سال‌ها و ماه‌ها با تو زندگی کرده بودیم و آرزوی آزادی‌ات را داشتیم و بارها لحظه زیبای رهایی‌ات از بند را در ذهن خود به تصویر کشیده بودیم، می‌توانستیم با خبر خوش آزادی‌ات در آغوش‌ات کشیم و سرود یار دبستانی بخوانیم و شادی کنیم. روز یک‌شنبه پس از ملاقات به بند بازگشتیم. غروب بود که نامه آزادی‌ات به بند تحویل داده شد. هوا تاریک بود و بند سراپا هیجان و شادی بود.  شروع کردیم دست یکدیگر را گرفتن و سرود خواندن، دست زدن و سوت زدن.  مأموران، خانم‌ها را به حیاط بردند و دست در دست هم سرود ای ایران، نام جاوید وطن و یار دبستانی را خواندیم. اشک از چشمانمان سرازیر بود. با اینکه در انتظار و آرزوی آزادی‌ات بودیم اما باور نمی‌کردیم و بالاخره بهار آزاد شد.

 تا ساعت‌ها بند، غرق آواز و سرود و رقص و پایکوبی بود. یکی از مأموران می‌گفت در تمام سال‌های خدمتم تا این حد از آزادی کسی خوشحال نشده بودم.

به بند بازگشتیم،تختی که کنار تختم خالی بود، هم مایه خوشحالی‌ام بود و هم مایه دلتنگی‌ام. به یاد آخرین شب‌هایی که با هم بودیم آهنگ «دل من و شیدایی» محسن چاوشی را گوش کردم. شنیدن واژه آزادی چه حس غریب و چند گانه‌ای ایجاد می‌کند، شادی، غم، شور و… از تصور بودنت در کنار امین و در منزل نو، سرخوش و از نبودنت در کنارم دلگیر بودم. روز بعد با نسیم و ریحانه، تخت، لباسهایت، کتاب‌هایت و دست نوشته‌هایت را با یاد خاطره‌هایمان جمع کردیم و برایت فرستادیم. می‌گفتند پشت در زندان اوین هستی اما اجازه نمی‌دهند داخل بیایی و با هم‌بندی‌هایت خدا حافظی کنی. حالا بین ما و تو یک دیوار سنگی و بلند است، دیوار بلند زندان، همان دیواری که ۷ سال بین تو و عزیزانت جدایی انداخت و جوانی‌ات را به بند کشید. باز همان دیوار سنگی و بلند در مقابل تو است، تو آن‌سو و ما این‌سو. رهبر معظم انقلاب در پاسخ به استفتایی درباره دوچرخه سواری بانوان نظر خود را بیان کردند.

به دنبال انتشار برخی اخبار پیرامون نظر مقام معظم رهبری درباره دوچرخه سواری بانوان و و نسبت دادن فتوای بدون منبع به ایشان، یک خبرگزاری اقدام به استفتای نظر رهبر انقلاب پیرامون دوچرخه سواری بانوان کرد.

دفتر مقام معظم رهبری در پاسخ به استفتای عنوان شده، مبنی بر اینکه «نظر حضرت آیت الله خامنه‌ای در رابطه با دوچرخه سواری بانوان در پارک، خیابان و سایر مکان هایی که نامحرم حضور دارد چیست؟» نظر ایشان را بدین شرح ارسال کرد: «دوچرخه‌سواری بانوان در مجامع عمومی و در منظر نامحرم، غالبا موجب جلب نظر مردان و در معرض فتنه و به فساد کشیده شدن اجتماع و منافی با عفت بانوان است و لازم است ترک شود و در صورتی که در منظر نامحرم نباشد اشکال ندارد.» خانم زاغری خبر صدور حکم خود را امروز جمعه ۱۹ شهریور (۹ سپتامبر) در تماسی تلفنی از زندان به همسرش داده است. ریچارد رتکلیف، همسر خانم زاغری که ساکن بریتانیا است، می‌گوید “صدور حکم بدون اعلام اتهام احمقانه به نظر می‌رسد. این دقیقا یعنی مجازات بدون ارتکاب جرم”.

خانواده خانم زاغری از وکیل او خواسته‌اند به حکم صادرشده اعتراض کند.

خانم زاغری رتکلیف ۳۷ ساله روز ۱۵ فروردین (۳ آوریل) هنگامی که پس از دیدار چند روزه با خانواده خود در ایران در حال بازگشت به بریتانیا بود، توسط مأموران اطلاعات سپاه پاسداران در فرودگاه تهران بازداشت و به کرمان منتقل شد.بازداشت او، که به همراه کودک خردسال خود برای دیدار با خانواده اش به ایران سفر کرده بود، در ماه‌های اخیر خبرساز شده است.

خانم زاغری برای بنیاد رویترز کار می‌کند که وابسته به خبرگزاری تامسون رویترز است و به فعالیت‌های خیریه اختصاص دارد.سپاه کرمان در اطلاعیه‌ای او را به مشارکت در “براندازی نرم” و همکاری با “موسسات معاند” متهم کرد. ریچارد رتکلیف و بنیاد خیریه رویترز این اتهامات را رد کرده‌اند. خانم زاغری بعد از مدتی از کرمان به تهران منتقل شد و اواسط مرداد ماه در دادگاه انقلاب حاضر شد. یک ماه پیش ترزا می، نخست‌وزیر بریتانیا در گفت‌وگوی تلفنی با حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران در مورد پرونده چند شهروند دارای تابعیت دوگانه ایرانی-بریتانیایی از جمله نازنین زاغری رتکلیف ابراز نگرانی کرد. خبر صدور حکم خانم زاغری در حالی اعلام می‌شود که در چند روز گذشته ایران و بریتانیا روابط خود را به سطح سفیر ارتقا داده‌اند.

چندی پیش یکی از مولاوردی معاونت زنان ریاست جمهوری در صفحه اجتماعی خود فتوایی را به رهبر معظم انقلاب نسبت داده و مدعی شده بود که ایشان با دوچرخه سواری بانوان در ملا عام در صورت رعایت مسائل شرعی مخالفتی ندارند، در حالی که بر اساس نظر رهبر انقلاب دوچرخه سواری بانوان تنها اگر در معرض دید عموم نباشد بدون اشکال است.

 بهاره هدایت سخنگوی شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و فعال زنان دی ماه سال ۸۸ بازداشت و پس از چند ماه نگهداری در بند ۲۰۹ زندان اوین به ۷ سال و نیم حبس محکوم شد. این زندانی سیاسی بار دیگر و در سال ۸۹ به اتهام نگارش نامه‌ای از زندان به شش ماه حبس دیگر محکوم شد.

بهمن ماه سال گذشته حبس این فعال دانشجویی با احتساب ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی به پایان رسید که پس از چند روز ممانعت از آزادی به وی ابلاغ شد که دو سال حکم تعلیقی وی که در سال ۸۵ صادر شده، به اجرا در آمده و وی باید دو سال دیگر در حبس بماند. بهاره هدایت در حالی بیش از شش سال از حبس خود را گذرانده است که کمتر از یک سال از زندگی مشترکش با امین احمدیان که او نیز از فعالان دانشجویی و عضو شورای مرکزی ادوار تحکیم است می‌گذشت.

 به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از بی بی سی، خانم جهانگیر از رهبران “جنبش وکلا” در پاکستان بود. او در سالهای ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۷ در حبس بوده است.

این فعال حقوق بشر بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ به عنوان گزارشگر ویژه آزادی مذهب و عقیده سازمان ملل فعالیت می کرد و بارها نسبت به نقض حقوق بهاییان به ایران انتقاد کرده است.

قرار است مراسم رای گیری برای گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در اول اکتبر سالجاری برگزار شود. احمد شهید، وزیر خارجه پیشین مالدیو، از سال ٢٠١١ توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل به عنوان گزارشگر ویژه ایران انتخاب شد. او از آن پس بر مبنای مصاحبه‌هایی با فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران و نزدیکان قربانیان خشونت‌های سیاسی، گزارش‌های ادواری از وضعیت حقوق بشر در ایران ارائه می‌داد.  درخواست‌های احمد شهید برای سفر به ایران در دوران فعالیتش به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر به نتیجه نرسید.

حکومت ایران مکررا اتهام نقض حقوق بشر را رد می‌کند و می‌گوید این اتهام‌ها در پی انگیزه‌های سیاسی طرح می‌شوند.

پس از بانو حسين پور از آقاي نقلي دعوت شد تا سخنراني خودشون رو در ارتباط با برابري قانون اساسي با اعلاميه جهاني حقوق بشر آغاز كنند كه به شرح زير بود:  سلام و درود خدمت تمام عزيزان و دوستداران كانون دفاع از حقوق بشر در ايران. قبل از اينكه سخنرانيم رو آغاز كنم خواستم بگم چقدر اصولي و  منظم ميشه اگر كسي در رابطه با كنوانسيونها و يا مفاد حقوق بشري اعم از سخنراني و يا برابري قانونها سخنراني داره از ابتدا آغاز به معرفي اين قوانين كنه حالا چه من و چه ديگر دوستان و همكاران تا اينكه هم جنبه ي اموزشي داشته باشه و هم اطلاع رساني و هم آگاهي رساني چه بسا فعاليت همه ما در همين حيطه هستش.

ماده اول اعلاميه جهاني حقوق بشر با قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران : همه ما ميدونيم كه اعلاميه جهاني حقوق بشر ٣٠ تا مفاد داره ، ٣٠ تا قانون داره، ٣٠ تا اصل براي حقوق انساني تك تك ماها كه مال ما هستش و حق ما.

با وجود اين قوانين هيچ نيازي نيست براي كاري و يا دادرسي حقوق كسي، از كسي اجازه بگيريد چون همه ما با هم برابر چه از نظر نژاد رنگ باور اعتقاد و ... هستيم. اين قوانين تنها و تنها به ما اگاهي ميده تا از حق و حقوق خودمون اول آگاه بشيم و بعد در مواقع لزوم دفاع كنيم.

 ماده ١ ميگه هر انساني به محض تولد با حقوق مساوي با ديگر انسانها زاده ميشود. آزاد و برابر به دنيا مي آيد و بايد آزاد زندگي كند.

حقوق برابر حقوقي هستش كه جدا نشدني با حقوق انساني هستش و هر كسي بايد رفتاري انساني با همديگه داشته باشن. اما با اينكه اصل ١٩ و ٢٠ قانون به اصطلاح اساسي ايران به برخورداري از حقوق مساوي و حمايت يكسان زن و مرد در برابر قانون و برخورداري از همه حقوق با رعايت موازين اسلامي تاكيد ميكند، امادر عمل ميبينيم كه اين قوانين به هيچ وجه من الوقوع اتفاق نمي افته چرا كه قانون اوليه حقوق بشري در اون اتخاذ نشده .

 چون شور بختانه تمام اصول قانون اساسي كشور بر وزن شريعت دين اسلام مذهب ١٢ امامي تهيه و تنظيم شده. حالا كي اين قوانين رو وضع و كي تحريف ميكنه بماند. جالبه خودشون اصل رو وضع ميكنن و خودشون هم اون رو لغو ميكنن. كه عينا همين در اصل ٤ قانون اساسي هم گفته شده و مستقيما انگشت تبعيض رو گرفتن سمت زنان جامعمون. خودتون بيشتر ميدونيد حالا تو كميته اديان بيشتر، كه زنان در دين اسلام در جايگاه تبعيض غوطه ور هست و به عنوان ملك مرد محسوب ميشه.  بحث من دين ستيزي نيست بلكه منظور از گفتن اين حرف اينه كه اگر قراره در جامعه اي تبعيض وجود نداشته باشه قوانين اساسي كشور بايد عاري از شريعت باشه.  حتي در بحث تقليد كه يكي از مباحث و پايه هاي اصلي  ين اسلام هستش خودش باعث تبعيض ميشه و باعث ميشه حقوق سايز اديان پايمال بشه مثل دراويش ما سني مذهباي ما و ... چه برسه قانون اساسي رو بر وزن شريعت هم تنظيم كنيم! همين سيستم پايمال كردن حقوق رو ما تو اقوام ايراني هم داريم ، ديديم و هنوز هم ادامه  اره ميبينيم كه چطور در هر امري چه كار چه دين چه زبان چه سيايت و ... دچار نقض حقوق اوليه خودشون هستن.

پس از آقاي نقلي بانو سهيلا مرادي دلنوشته ي خود را تقديم ما كردند كه به شرح زير بود: دیشب باز دهان باز کرده بودند ، زخم های دیرین ! دوباره باز سرآغاز کرده بودند ، داستان پیشین  !آه از لرزهای کودکی ، با موسیقی  موشک و انفجار ،  در دیسکوهای خاموشی شبانه .....واین شد گناهم و داد فرمانم ! که باید زندانی شود این کودکی هرزه !! بست زنجیر اسارت را بر پایم ، بر بالم ...... جوان که شدم زنجیر را باز کرد ! چرا که شد سلول انفرادی جایگاهم !! به گناه یک لرزه ، ویران شد همه  زندگی ناخاسته !!دیده را در سیاهی بستم ، رنگ ها را در پس سیاهی یافتم ، رویا را دیدم ........به شور رنگ ها ، دوختم همه زخم ها ! تا که از درونشان نریزد سیاهی ها ... .اکنون اینجایم ! میان رنگ ها !! هر از چند گاهی باز می شوند ، دوباره زخم ها ......  فریاد سر می دهند از دردها و من می دوزم هر بار،باز این زخم ها و با هر گره می زنم ، یادمان آن خاک و کوچه و یادها ...... میگویم زیر لب با خود هر بار ، این خانه زیباست ولی بیگانه ام اینجا ! یاد باد آن خاک و خانه ی ویران ما !!!!!!! در انتها دقايقي را براي بخش پرسش و پاسخ اختصاص داده شد تا سوالات مربوط پرسيده بشه و پيشنهادات و انتقادات هم مورد بررسي قرار گرفت و وظايف اعضاء از طريق مسئول نمايندگي نورد راين فست فالن بانو سهيلا مرادي  طبقه بندي شد و  نشست در ساعت ٢٠:٣٠ به وقت اروپاي مركزي به پايان رسيد.

 ابتدای صفحه | بازگشت

all rights reserved @ Bashariat