آشنایی با کانون | نشریه | مواضع و بیانیه ها | درخواست عضویت | ارتباط با ما

ماهنامه بشریت شماره 177

 

 

گزارش جلسه ماهانه نمایندگی پاکستان 3 نوامبر

 عابده کدخدایی

جلسه ماهانه اعضای نمایندگی پاکستان با موضوع  بررسی اعلامیه جهانی حقوق بشر و به مناسبت روز پیشگیری از سوء استفاده از محیط زیست در جنگ و مناقشه مسلحانه در روزپنجشنبه 3 نوامبر 2016 ساعت 18  به وقت اروپای مرکزی و 22 به وقت پاکستان با حضور اعضای نمایندگی و جمعی دیگر از فعالان حقوق بشر در اتاق پالتاک نمایندگی پاکستان برگزار گردید . این جلسه همراه بود با برنامه های مختلف که به حضور شما عزیزان علاقه مند تقدیم میگردد. اقای عبدالخالق امیری با موضوع"  بررسی و مقایسه ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی ایران و نحوه اجرائی ان" برای حاضرین سخنرانی کردند.

درود بر همکاران حاضر در جلسه بنده به همگی شما خوش آمد می گویم و یک بار دیگه ازشما تشکر می کنم که حضور شما باعث دل گرمی ما می باشد دوستان بنده لحظاتی مزاحم شما خواهم شد با مقایسه ماده پنج اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی در ماده "پنج اعلامیه جهانی حقوق بشر" صراحتا در مورد ممنوعیت شکنجه بیان شده است .چرا که این باعث شکستن حرمت انسانی می باشد و اگر ما مروری به قانون اساسی جمهوری اسلامی" اصل سی هشت و سی نه" جمهوری اسلامی نیز نگاه کنیم در این دو اصل نیز بر ممنوعیت و شکنجه تاکید شده است بطور مطلق هر گونه شکنجه جسمی و روحی  را بدون هیچ استثنایی با جرات تمام، ممنوع اعلام کرده است و نیز فاقد اعتبار دانسته است.ولی متاسفانه ایران جز معدود کشورهای است که به کنوانسیون منع شکنجه نپیوسته است و دلیلش نیز این هست که شورای نگهبان ان را مخالف موازین شرعی تشخیص داده است به این دلیل است که جمهوری اسلامی نه تنها به نقض مقرر قانون اعلامیه جهانی حقوق بشر می پردازد، بلکه به قانون اساسی خود نیز پایبند نیست. و اما دین در این مورد چه می گوید:

در دين اسلام، همه افراد داراي حرمت و ارزش انساني مي باشند و نمي توان آنان را بي دليل مورد اهانت قرار داد. با افراد مجرم و زنداني نيز در وراي مجازات اسلامي، بايد به گونه اي برخورد نمود كه آنان به شخصيت واقعي خويش پي ببرند و دگر بار اعمال و رفتار ناپسند و ناشايست را انجام ندهند.

و برای اینکه بهتر بفهمیم که جمهوری اسلامی که خود را اسلامی ترین حکومت دنیا می داند با افراد چطور رفتار میکند.

 تجاوز جنسی به زندانیان در نظام جمهوری اسلامی  جریان سابقه داری می باشد  تجاوز ممکن است برای شکنجه و تخریب روحی و روانی زندانیان، و یا دلایل دیگر صورت پذیرفته باشد. با توجه به اینکه تجاوز جنسی آثار بسیار مخربی بر روحیه افراد مورد تجاوز قرار گرفته، دارد و همچنین باعث شرمساری این افراد میشود.  در چند برهه از تاریخ جمهوری اسلامی ایران، حکومت ایران متهم به تجاوز جنسی گسترده به زندانیان سیاسی شد. در زمان اعدام زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ اشخاصی همچون حسینعلی منتظری که در آن زمان قائم مقام رهبر بود طی نامهای به تجاوز به زندانیان دختر اعتراض میکند . در آنچه به نام پرونده وبلاگ نویسان شهرت دارد، متهمان پرونده از تهدید شدن به تجاوز در زمان بازداشت، خبر دادند در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی توسط پلیس، افرادی که در این خصوص در بازداشتگاه کهریزک حبس شدند از تجاوز برهنه کردن عورت و ادرار بر روی زندانیان سخن گفته اند و گزارش هایی از شکنجه و آزار جنسی بازداشت شدگان اعتراضات به دهمین انتخابات ریاست جمهوری نیز مطرح شدهاست  . به جز این نیز حکومت ایران در موارد پراکنده دیگری همچون پرونده زهرا کاظمی به اعمال تجاوز جنسی به منظور شکنجه زندانیان متهم شدهاست.

بندهای امنیتی ۲۰۹ و ۲الف زندان اوین به عنوان بندهایی خطرناک برای زنان نام برده است که در آن زنان و دختران متهم سیاسی و امنیتی همواره و طبق رویه همیشگی مورد تهدید به تجاوز جنسی قرار می گیرند؛ همچنین اشاره شده است که بازسازی صحنه تجاوز برای زنان متهم در این بندهای امنیتی،که خارج از نظارت زندان اوین و قوانین قرار دارد، همچون بازسازی صحنه اعدام برای مردان مرسوم است. در ادامه این گزارش آمده است که دست زدن به اندام زنان و دختران و تعریف بیمارگونهجزء به جزءاز همه اندام آنها رویه همیشگی بندهای امنیتی است.

اظهارات فوق درحالی مطرح می شود که هیچ گاه دین اسلام در اجرای قصاص بین زنان و دختران اعم از باکره یا غیر باکره تفاوتی قائل نشده است. در دین اسلام هیچ گاه اعدام دختران باکره منع نشده است تا بخواهند برای اعدام آن ها به دختران باکره تجاوز کنند مطابق احکام اسلام اگر کسی بابت ارتکاب به فساد فی الارض محاربه قتل عمد و ... به اعدام محکوم شود حکم برایش اجرا خواهد شد و هیچ فرقی بین مردان و زنان اعم از باکره یا غیر باکره نیست. ضمن اینکه، طبق آموزه های اسلامی رفتن به بهشت نتیجه کارهای نیک و پسندیده افراد است و ربطی به باکره بودن یا نبودن او ندارد.

تجاوز شکنجه ای مضاعف علیه زنان زندانی سیاسی است. دهها خاطره یاد و اعتراف منتشر و علنی شده است. امیال حیوانی ،جنسی مزدوران ولایت خمینی بنام شریعت و مذهب علیه زنان مبارز و قهرمان اسیر اعمال شد. و توجیه قانونی و دینی آن نیز از سوی رهبران جمهوری ننگین اسلامی بشکل فتوی صادر شد. پیشگیری از رفتن باکره ها به بهشت فرجه ای بود که به بازجویان، زندانبانان و وحوش مزدور داده شد تا نیات پلید و حیوانی آنها عملی گردد. در پس این ، اما خرد و له کردن زنان جسور و مقاوم زیر شکنجه در نظر بود. خرد کردن زندانی سیاسی پیش از مرگ، انتقامی در برابر مقاومت بی حد و اندازه آنان، تجاور و آنهم بنام شریعتی که در طول تاریخ سیاهترین سرکوبها و جنایات را آفریده است.

حال با این حساب از یک نظام روانی بیشتر از این چه می توان انتظار داشت که افراد را به هر دلیل یا جرمی یا حتی کوچکترین جرم که ازآن سر زد بشود دستگیر کرد و به زندان انداخت و با بدترین وضع مورد اذیت و ازار و شکنجه قرار داد، تا جای که عظمت و حرمت خود و خانواده اش را پایمال شود. جهالت و ظلم نیز حدی دارد که جمهوری اسلامی و مزدورانش حتی تصمیم برای آخرت افراد نیز می گیرند که مجرم به بهشت میرود باید کاری کرد که به جهنم فرستاده شود. ایا اینجور افراد روانیان بیش هستند که از خودشان برای منفعت خودشان احادیث صادر می کنند در هیچ دینی، ما چنین قوانین و احادیثی را نمی بینیم که جمهوری اسلامی برای پرده گذاشتن به جرایمش خودش  ساخته و پرداخته است.

و در آخر باید اضافه کنم در جمهوری اسلامی  حقوق و مزایا در هر سطح و وجهی فقط به یک دسته تعلق می گیرد تنها به کسانی که پیرو خط امام و وابسته به نظام ظلم و جنایت هستند دیگر هیچ کسی حق ندارد از دین و آیین و منسب خود دفاع کنند افاده زیادی داریم که به خاطر عقایدشان در نظام جمهوری اسلامی با بد ترین وضع امکان دچار اذار و اذیت قرار گرفته اند .صرف به خاطر عقایدشان، امسال محمد علی طاهری یا برادران بهای و پارسانها که دچار شدید ترین مشکلات هستند. خانم لیدا اشجعی اسالمی"  گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر ایران در ماه گذشته" را ارائه نمودند.

اقای جمشید غلامی سیاوزان با عنوان " کشف اشعه ایکس و خدمتی بزرگ به بشریت" سخنرانی کردند. در تاریخ ۵ نوامبر ۲۰۰۱، مجمع عمومی سازمان ملل متحد ۶ نوامبر هر سال را به عنوان روز مقابله با آثار مخرب جنگ بر محیط زیست اعلام کرد.هدف سازمان ملل برای برگزاری سالانه این روز آموزش مردم در مورد این گونه آثار مخرب مانند: آتش سوزی جنگل ها، آلودگی منابع آبی، از بین رفتن مزارع و می باشد. در این روز در سراسر جهان سمینارها، کنفرانس ها و گفتگوهای حول این موضوع و در جهت یافتن راهکار هایی برای کاهش این اثرات برگزار می شود.

 ویژه روز بین المللی پیشگیری از سوء استفاده از محیط زیست در جنگ و مناقشه مسلحانه ،یکی از موضوعهایی که امروزه توجه جامعه جهانی را به خود جلب کرده است، موضوع جنگها و مناقشات مسلحانه است.

به طور معمول در جنگها، همیشه تلفات انسانی، مجروحان جنگی و ویرانیهای شهرها به عنوان پیامدهای جنگ مورد توجه مردم دنیا قرار میگیرند اما یکی از قربانیان اصلی درگیری و نزاع بین انسانها که همواره فراموش میشود، محیط زیست است. در تمام جنگهای بشری چاههای آب، آلوده، محصولات کشاورزی، سوزانده، جنگلها، نابود، خاکها، آلوده و حیوانات، کشته میشوند. نمونههای بسیاری از چنین وضعیتی در جنگهایی که در دهههای اخیر رخ داده است ، سبب توجه دوستداران محیط زیست به این موضوع شده است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز در سال 2001 به دلیل اهمیت این موضوع 6 نوامبر هر سال را به عنوان روز جهانی" پیشگیری از سوء استفاده از محیط زیست در جنگ و مناقشات مسلحانه "اعلام کرد تا از این طریق توجه افکار عمومی و بینالمللی به آثار زیانبار جنگ بر تخریب طولانی مدت محیط زیست، اکوسیستمها و منابع طبیعی جلب شود. آثاری که فراتر از مرزهای دولتهای درگیر جنگ حرکت میکند و نه تنها نسل فعلی که نسلهای آینده را نیز از تأثیرات زیانبار خود مصون نگاه نمیدارد. امروز ششم نوامبر است، امروزه که جنگها بسیار متفاوت تر از گذشته شدهاند و در نتیجه آثار و پیامدهای زیست محیطی بیشتری نسبت به گذشته بر جای میگذارند. با ظهور تکنولوژیهای نوین، اثرات احتمالی فنآوریهای به کار رفته در درگیریها تغییر کرده و چه بسا که گستردهتر نیز شده است. سلاحهای مدرن شیمیایی، هستهای و زیستی ظرفیت ویران کردن محیط زیست را بیشتر کردهاند. درگیریها و جنگهای متعدد اواخر قرن بیستم و سالهای آغازین قرن بیست و یکم، این موضوع را تایید میکند. این مناقشات ضمن آنکه اثرات ناخوشایندی بر زندگی بشر به جا گذاشته اند، محیط زیست و منابع طبیعی را نیز مورد هدف قرار داده اند. یکی از معروفترین مثالهای نابودی زیستگاهها در جنگ مربوط به جنگ ویتنام است. در تاریخ 4 اوت 1964، آمریکا به ویتنام حمله کرد، که در نتیجه این جنگ نزدیک به 4 میلیون نفرکشته و براثراستفاده آمریکا از بمب نارنجی در این منطقه، طی نسلهاهزاران نوزادان ناقص الخلقه متولد شدند. در این جنگ ارتش آمریکا با استفاده از مواد علف کش و پاشیدن آن روی جنگلها و سایر پوششهای گیاهی با سربازان مبارزه کرد. حدود دو میلیون گالن از این علفکش ها استفاده شد که اثرات آن تا سالها باقی ماند وهنوز مناطق بسیاری از آن زمان نتوانستهاند احیا شوند. شدت این تخریب به حدی بود که یکی از نویسندگان لوموند دیپلماتیک، در سال ۲۰۰۲ ، درباره جنگ ویتنام نوشت: "بزرگ ترین جنگ اکولوژی در تاریخ بشریت"، از نمونه های دیگر هدف قرار دادن تعمدی یک اکوسیستم برای دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی را می توان در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مشاهده کرد. در این جنگ به دستور صدام، دیکتاتور عراق به عمد در بخش مهمی از نواحی مرکزی و جنوبی بینالنهرین سیاست زمین سوخته اجرا شد. با دستور صدام، ارتش عراق مناطق هورالعظیم را آن چنان سوزاند که حتی نیزارها نیز کاملا از بین رفتند. او با برهم زدن اکوسیستم منطقه، مهاجرت پرندگان را در تالابهای میانی و جنوبی عراق به کلی از بین برد و به بهانه ایجاد موانع دفاعی در برابر ایران بیش از 15 میلیون اصله نخل را در استانهای جنوبی عراق نابود کرد. این روند حتی دامن مراتع و زمینهای کشاورزی بویژه کشت تابستانی زارعان عراقی را نیز گرفت. بویژه در استان بصره و نوار مرزی این استان با ایران نخلستانها ریشهکن شد و به جای آن انواع مین و تله انفجاری کار گذاشته شد. این روند با آلودگی روزافزون رودخانههای جنوب و مرکز عراق نیز تکمیل شد. طی این جنگ انواع مواد خطرناک شیمیایی کارخانههای فرسوده عراق بویژه صنایع نفتی و فاضلاب شهرها و روستاهای این کشور در فرات و دجله سرازیر شدند به طوری که دیدن لکههای بزرگ روغن سوخته، گازوئیل و نفت در ساحل شهر بندری بصره به هیچ عنوان جای تعجب نداشت. این اتفاق در حالی که اثرات مستقیم و فوری بسیار گسترده ای بر زندگی مردم عراق داشت، دارای آثار درازمدتی نیز مانند آلودگی هوا و آکندگی هوای عراق از ریزگردهابوده است. بسیاری از شهرهای ایران و سایر کشورهای منطقه نیز درگیر این بحران شدند و هنوز هم از این بحران زیست محیطی در رنج هستند. هجوم همه جانبه اسرائیل به جنوب لبنان در سال 2006 نیز یکی از جنگهایی است که بسیاری از منابع طبیعی و ثروت ‏های زیست‏ محیطی لبنان را با آلودگی‏ های شدید روبرو کرد. تهاجم هوایی رژیم صهیونیستی به نیروگاهی در بیست کیلومتری جنوب بیروت، منجر به بزرگترین نشت نفت در قسمت شرق مدیترانه شد، به طوری که حدود پانزده هزار تن یعنی بیش از چهار میلیون گالن نفت سنگین در دریا پخش شد. و 150 کیلومتر از خط ساحلی سوریه و لبنان به شدت آلوده شدند. این حادثه، آلودگی سواحل را به دنبال داشت که در نتیجه خسارت هنگفتی به ماهیگیران محلی وارد ،و از تعداد گردشگران نیز به شدت کاسته شد. همچنین در نتیجه این حمله، بیست و پنج هزار تن نفت در این نیروگاه سوخت که منجر به شکل‏ گیری ابری سمی در آسمان و بارش باران‏ های آلوده شد. دامنه آسیب‏ های زیست‏ محیطی این جنگ به قدری بود که بهبود آن نیازمند گذشت سالهای طولانی است.

همچنین جنگهای خانمانسوز در نوار غزه طی دورههای مختلف آسیبهای جدی به محیط زیست این منطقه وارد کرده است که یکی از نمونههای بارز آن مربوط به جنگ 22 روزه در سال 2008 است. مقامات اسرائیلی اعتراف کردند که در این جنگ از سلاحهایی استفاده کرده که در آنها فسفر سفید و اورانیوم ضعیف شده به کار رفته بود. این سلاحها آسیبهای زیادی بر مردم و محیط زیست منطقه وارد کرد. وقتی گلولههای فسفری به زمین اصابت میکند، تبدیل به صد گلوله ریزتر میشود و ناحیهای را تا شعاع 45 متر میپوشاند و هرچیزی در اطرافش باشد را میسوزاند و کل محیط را آلوده میکند. گاز ناشی از سوختن فسفر هوا را نیز آلوده میکند، و سیستم تنفسی و اعصاب را خصوصاً در کودکان و سالمندان تحت تاثیر قرار میدهد. در جنگ 22 روزه استفاده از گلولههای فسفری حتی وارد آب رودها شد ،و ماهیان را که یکی از منابع غذایی مردم این منطقه است، آلوده کرد. وجود چنین وضعیتی سبب شده که در طول سال های اخیر بر تعداد کشورهایی که از برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد درخواست کرده اند تا ارزیابی های زیست محیطی پس از جنگ را برای آنها انجام دهد، افزوده شود. این امر بیش از هر چیزی نشان دهنده وضعیت وخیم و بحران محیط زیست جهانی است .چرا که جنگ می تواند در عرض چند دقیقه آنچه را نسل های بشر در طول سالیان طولانی به دست آورده اند، نابود کند. بنابر گزارش های منتشر شده از  سوی سازمان ملل، تنها در دهه آخر قرن بیستم، 118 درگیری مسلحانه در جهان رخ داد که در نتیجه آن 6 میلیون نفر آواره شدند و مردم و محیط زیست را دچار عواقب سوء فراوانی کردند که مهاجرت، افزایش بیماری های واگیردار، بروز قحطی و خشکسالی در پی مدیریت ناصحیح آب را می توان از جمله اثرات فرامرزی این درگیری ها عنوان کرد. این در حالی است که بر اساس مستندات سازمان ملل طرفین درگیر در عملیات خصمانه مسئولیت دارند تا قوانین و توافق های بین المللی مانند کنوانسیون های ژنو را که بر رفتار جنگی حاکم است مورد ملاحظه قرار دهند. برخی از این مقررات مانند ممانعت از نابودی تعمدی زمینهای کشاورزی یک تاکید زیست محیطی را در خود دارند، اما آسیبهایی که در دهههای اخیر جنگها بر محیط زیست وارد کردهاند، نشانمیدهد که مقررات فعلی نادیده گرفته شده اند. لذا به گفته مسئولان سازمان ملل اکنون زمان مناسبی است که توافق های بین المللی درباره جنگ و مناقشه مسلحانه، خساراتی که به عمد یا غیر عمد به محیط زیست وارد میشود و تضمینهایی که آنها را تحت پوشش قرار میدهند، بار دیگر ارزیابی شوند.

محیط زیست؛ قربانی خاموش جنگ

محیط زیست و منابع طبیعی در این صحنه قربانی خاموش روزگار به شمار میآیند ، صلح و محیط زیست دو واژه جدا نشدنی است و جنگ از مهمترین تهدیدات محیط زیست است.

امروزه در آفریقای مرکزی و شرقی، قاچاق مواد معدنی، حیات وحش، الوار، ذغال و مواد مخدر هزینه فعالیتهای نامشروع را مهیا کرده و از گروههای مسلح و شبکههای جنایتکار حمایت میکند. برای مثال در سومالی سالانه تجارت غیر قانونی ذغال برای گروههای تروریستی و شورشی تقریبا معادل ۳۸۴ میلیون دلار درآمد تولید میکند. تقویت نظارت بر منابع طبیعی و بهبود فرانگری در کشورهایی که تحت تاثیر درگیری هستند میتواند مانع از این شود که منابع برای درگیری هزینه شوند. و این درآمد مورد نیاز به سوی احیای اقتصادی سوق داده شود و بیشتر به صلح با دوام کمک کند.

که حتی دبیرکل سازمان ملل با اشاره به ضرورت انهدام ایمن سلاحهای جنگی خاطر نشان کرده، که این موضوع از چالشهای سازمان ملل متحد و سازمان منع سلاحهای شیمایی به شمار میرود، و نابودی این سلاحها و امکانات تولید آن باید متضمن حفظ محیط زیست شود.

"صلح و محیط زیست؛ دو واژه جدا نشدنی"بدون شک در اواخر قرن بیستم و دهه آغازین قرن بیست و یکم، درگیریها و جنگهای متعدد اثرات ناخوشایندی بر زندگی بشر بجا گذاشته است. در این میان آنچه از آثار مخرب جنگ و درگیریها ملموستر بوده، تلفات انسانی و آسیبهای جسمانی ناشی از مواد منفجره شیمیایی، آوارگی، فقر و بیکاری بوده که ملتها آن را به طور مستقیم و غیرمستقیم درک کردهاند. در عین حال محیط زیست و منابع طبیعی در این صحنه قربانی خاموش روزگار به شمار میآیند.

به منظور جلب توجه اذهان عمومی به این مهم، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۱، روز ششم نوامبر مصادف با ۱۵ آبان ماه هر سال را با عنوان "روز بین المللی "مقابله با آثار جنگ بر محیط زیست نامگذاری کرد. طی سالهای بعد گزارشهای مختلف منتشر شده از ارزیابی تاثیرات محیط زیست ناشی از جنگ و درگیری نشان داد ،که اثرات زیانبار استفاده از تجهیزات نظامی در کوتاه مدت و میان مدت و عدم توجه بلند مدت به ترمیم وضعیت رو به افول محیط زیست، تبعاتی پر هزینه و جبران ناپذیر بر جای گذاشته که شاید با هیچ صلح پس از جنگی قابل جبران نباشد.

نزاع بر سر منابع فسیلی انرژی از مهمترین عوامل اکثر جنگها در منطقه خاورمیانه بوده و تبعات آن گریبان بخش وسیعی از مردم جهان را گرفته است. میل به تسلط بر ذخایر جهان از یک طرف و عدم وجود پشتوانه اقتصادی و سیاسی جایگزین از طرف دیگر، زمینهای برای به خطر افتادن "امنیت انرژی" فراهم کرده است. این مخاطرات از سالها پیش توسط مدافعان حفاظت از محیط زیست در مجامع مختلف هشدار داده شده است.

بنابراین آگاهی اذهان عمومی نسبت به حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست، استفاده از منابع جایگزین در تولید و مصرف انرژی، تعامل میان بخشهای اقتصادی، توسعهای، اجتماعی یا محیط زیست و تحقق اهداف توسعه پایدار، به عنوان ارکان امنیت و صلح، ضروری و اساسی بوده و امید است با احترام و اجرای قوانین ملی و تعهد به برنامههای توافق شده منطقهای و بین المللی، به سوی صلح و آرامش گام برداریم.

انتظار میرود سازمان ملل متحد بیش از پیش در جهت ایفای رسالت اصلی خود که‌‌ همان حفظ و ارتقاء صلح پایدار و عادلانه در اقصی نقاط جهان است، تلاش نماید. زیرا صلح و امنیت، پیش درآمد رشد و تعالی جوامع و حفظ محیط زیست در کشورها به شمار میرود.

 

گزارش جلسه ماهانه و انتخابات نمایندگی سوئیس،  یکشنبه  13 نوامبر  رضا امیری

اين جلسه در تاريخ یکشنبه  13 نوامبر 2016 مصادف با  23 آبان  ماه 1395 ساعت  15:00در شهر زوريخ مكاني به نام كازاما برگزار گرديد.درابتدا آقای نیما حسابیان  مسئول جلسه بعد از سلام و خيرمقدم باخواندن ماده 6 اعلامیه جهانی حقوق بشر كه مي گويد:هرکس حق دارد که شخصیت حقوقی او درهمه جابه عنوان یک انسان درمقابل قانون شناخته شود  و ماده 7 اعلامیه جهانی حقوق بشر كه مي گويد: همه در برابر قانون مساوي هستند وحق دارند بدون تبعیض ازحمایت یکسان قانون بر خوردار شوند درمقابل هرتبعیضی که  نقض اعلامیه حاضر باشد،وبرعلیه هرتحریکی که براي چنین تبعیضی به عمل آید از حمایت یکسان قانون بهره مند شوند.، جلسه را آغاز كردند و در ادامه ايشان برنامه اين جلسه نمايندگى سوئيس را براى حضار قرائت كردند .

در این جلسه آقای وحید بردانی  فعال حقوق بشر " گزارشی از نقض حقوق بشر در مهرماه  1395 و تحلیل آن" ، آقای احمد کاظمی زاده  ، فعال حقوق بشر  "حقوق کودک و کودک معلول در جوامع کنونی" ، آقای  نادر زندی ، فعال حقوق بشر"  پیشگیری از سوء استفاده از محیط زیست در جنگ و مناقشات مسلحانه" ، آقای احسان زندی  ، فعال حقوق بشر "  فقر چيست؟ " ، لیدا شهابی  ، فعال حقوق بشر "  روز جهانی حذف خشونت علیه زنان آرزویی دست نیافتنی" و آقای محمد جواد کاظمی میرکی ، فعال حقوق بشر " با موضوع  روز جهانی کودک" سخنرانی خود را آغاز کردند.

آقای نیما حسابیان مسئول جلسه درخواست کردند تا وحید بردانی سخنران اول این جلسه سخنرانی خود را ارائه کنند. موضوع سخنرانی ایشان در مورد"گزارش تفصیلی، آماری نقض حقوق بشر در مهرماه "1395 بود.

آقای وحید بردانی صحبتهای خود را اینگونه آغاز کردند،و گفتند :

در مهرماه سال 1395 نقض سامانمند حقوق بشر در ایران همچنان مانند گذشته ادامه داشت و در این ماه با اعدام 51 نفر در استانهای البرز، آذربایجان شرقی و غربی، خراسان رضوی، سمنان فارس، لرستان، هرمزگان اجرا شد.

متأسفانه در مهرماه 95 تعداد قابلتوجهی از زندانیان اعدام شدند از برجستهترین گزارشها اعدام در این ماه باید به اعدام 8 زندانی در زندان مرکزی ارومیه، یک زندانی در ملاء عام در نیشابور اعدام شد،  اعدام  11 نفر در زندان رجاییشهر ،  اعدام پرشمار زندانیان در قزل حصار کرج اشاره کرد.

در مهرماه 95 در کنار تمام اعدامهای صورت گرفته شاهد بخشش و نجات محکومین به قصاص نیز بودیم.

این ماه همچنین با تداوم تعرض به حقوق اولیه اقلیتهای قومی و دینی در ایران همراه بود که بارزترین آنها، بازداشت سه شهروند عرب سنیمذهب در اهواز، بازداشت دهها شهروند در شهرستان بوکان، محکومیت حبس و جریمه برای 19 شهروند عرب در شوش ازجمله آنها بود. در رابطه با نقص حقوق شهروندان بهایی نیز همانند گذشته شاهد تبعیض و آزار واذیت متعدد بودیم، گزارشات، لیست اسامی 47 شهروند بهایی محروم از تحصیل در کنکور سال 95، بازداشت 17 شهروند بهایی ظرف کمتر از یک هفته در شیراز، بازداشت منوچهر خلوصی شهروند بهایی در مشهد ازجمله آنها بود.

درزمینهٔ حقوق شهروند اهل سنت نیز گزارشهایی منتشر گردید گزارشها: بازداشت و بی خبری از یک شهروند در سیریک ازجمله آن بود.

آقای وحید بردانی در ادامه گفتند, درزمینهٔ حقوق کودکان نیز گزارشهایی منتشر گردید که برجستهترین آنها عبارت بود از قتل دو کودک 6 ساله مشهدی در پی خشونت خانگی، مرگ دختر 12 ساله مشهدی؛ کودک آزاری در سایه نبود دفترچه بیمه، شلاق و اخراج دانش آموزان ناتوان در پرداخت کمک مالی به مدرسه ،ازدواج اجباری و اقدام به فروش نوزادان سه قلو.

درزمینهٔ حقوق اولیه زنان در ایران همچنان در ماهی که گذشت قدم جدی برای تحقق شعار برابری جنسی از سوی دستگاه حاکمِ برداشته نشد، زنان ایرانی همچنان شاهد نقض متعدد حقوق خود بودند، از پراهمیتترین گزارشها نقض حقوق بشر در حوزه حقوق زنان به: ممنوعیت ورود خبرنگاران زن به ورزشگاه در بازی دوستانه فوتسال زنان ، بیست ممنوعیت عجیب و غریب برای زنان ایرانی، صاحب رستوران معروف متهم به تجاوز به دوتن از کارکنان دختر، اشاره کرد.

رویدادها و اخبار کارگری در مهرماه 95  پرشمار بود ازجمله آنها، مفقودی پنج کارگر لایروب قنات در سبزوار، اخراج بیش از 100 کارگر در دو واحد صنفی، کتک خوردن کارگران شهرداری از کارمندان بانک رفاه کارگران رشت، بازداشت دو کارگر معترض آزادراه تهران-شمال، ازجمله آنها بود.

همچنین در این ماه 17 گزارش مربوط به مرگ کارگران در محل کار بود.

ایشان همچنین در ادامه گفتند,در حوزه اصناف و حقوق صنفی هم این ماه خالی از حوادث نبود چنانکه: مدلینگ در اراک؛ پلمب ۵ آتلیه، بازداشت و بازجویی 20 شهروند، بازداشت، احضار و پلمب در رابطه با مدلینگ در زاهدان، پلمپ ۸۰ قهوه خانه سنتی در زاهدان از برجستهترینهای این رسته بودند.

درزمینهی بهداشت و محیطزیست در این ماه گزارشهای متعددی منتشر شد که غالب آنها با موضوع آلودگی هوا، محیطزیست و کمبود آب در کشور بود که ازجمله مهمترین آن میتوان به: روند خشکیدگی تالاب انزلی سرعت گرفت، آلودگی هوای امروز اهواز 17 برابر حد مجاز، سه هزار نفر سالانه در تهران بر اثر آلودگی هوا می میرند، میزان ریزگردها در اهواز به 10 برابر حد مجاز رسید اشاره کرد.

گزارشهایی از نقض حقوق بشر در مهرماه با حساسیت و توجه بیشتری از سوی افکار عمومی مواجه شدند، ازجمله گزارشهای با توجه خاص میتوان به لغو شدن آیین نامه مدلینگ، پلمپ 80 قهوه خانه سنتی در زاهدان، حذف نام بلوچستان از کتب درسی موضوع تذکر نمایندگان مجلس، بازداشت 17 شهروند بهایی ظرف کمتر از یک هفته در شیراز، لیست اسامی 47 شهروند بهایی محروم از تحصیل در کنکور سال 95، قتل ناموسی شهروند افغانستانی در جنوب تهران، دستگیری روزانه 2000 شهروند به دلیل نوع پوشش، قتل دو کودک 6 ساله مشهدی در پی خشونت خانگی اشاره کرد.

همچنین در مقابل توجهات به گزارشات ، بسیاری از گزارشهای حقوق بشری اساساً باکم توجهی و بعضاً بیتوجهی رسانهها و افراد فعال در شبکههای اجتماعی که به هر ترتیب تشکیلدهندهی قسمتی از افکار عمومی هستند؛ روبهرو شدند.

وی  در پایان گفت ,برای انتخاب مورد اول در این دسته باید به: بازداشت سه شهروند عرب سنیمذهب در اهواز اشاره کرد که با واکنش و حساسیت زیادی در افکار عمومی روبرو نشد. همچنین اعدام یک زندانی در زندان میاندوآب، صدور دو حکم اعدام در ملاءعام در هرمزگان، اعدام 7 زندانی در زندان مرکزی میناب، یک زندانی در زندان تایباد اعدام شد، مرگ تدریجی جنگلها با انتقال آب رودخانه های مهم مازندران، بازداشت دو کارگر معترض آزادراه تهران-شمال نیز از دیگر گزارشهایی بود که در سایه کمتوجهی از سوی افکار عمومی قرار گرفتند. مسئول جلسه آقای نیما حسابیان ضمن تشکر از آقای وحید بردانی از سخنران بعدی این جلسه خواستند تا سخنرانی خود را برای حاضرین قرائت کنند سخنران دوم این جلسه آقای احمد کاظمی زاده سخنرانی خود را با موضوع حقوق کودک و کودک معلول در جوامع کنونی اینگونه  آغاز کردند و گفتند :در رفتار و گفتار و تایید کرامات انسانی و آزادیھا و حقوق انسانھا بویژه حقوق کودکان و معلولان تاکید بر رعایت این حقوق و آزادیھا می شود و آنھایی که به ھر شکلی و در ھر مقامی ، به  این حقوق تعرض داشته اند مورد اعتراض و سرزنش قرار گرفته اند ، که این ھمه نشان از اعتبار انسان و اھمیت حقوق وی دارد.

در تداوم تلاش انسان ، اندیشمندان برای صیانت رعایت حقوق انسانھا یا تبلور و نشر افکار بزرگ مردانی چون :ولتر ، ژان ژاک روسو ،ھوگو و.... و تحقق انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 میلادی ، اعلام حقوق بشر و شھروند فرانسه  تدوین و منتشر شد که مفاد آن پشتوانه  و خمیر مایه قانون اساسی آن کشور گردید و از آن پس اضافه بر انقلاباتی که در برخی کشورھای دیگر شکل گرفت ،سایر کشورھای جھان نیز دارای قانون اساسی شدند که اضافه بر ترسیم خطوط اصلی و خط و مشی ھای سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرھنگی ، دفاعی و..... سند زنده و رسمی حقوق و آزادیھای شناخته شده شھروندان و حقوق ملت می باشد و حکومتھا و دولتھا را ملزم به  رعایت این حقوق و آزادی می نماید ، اما یکی از لوازم رعایت این حقوق وقوف بر آنھاست .

امروزه موضوع ھای مربوط به حقوق بشر و حقوق کودک بطور عام روز به روز وسعت بیشتری به خود می گیرد و پیوسته گروھھایی از افراد بشر را که نیازمند حمایت و مراقبت بیشتری ھستند در بر می گیرد . معلولان بدلیل وضعیت جسمی و روحی خاص خود احتیاج به مراقبت ویژه دارند و طبعا کودکان معلول به علت سن کمی که  دارند ، قادر به رفع مشکلات خود بدون مساعدت دیگران نبوده و ھمچنین نیازھای ویژه خود را دارند ، که صرف معلول بودنشان باعث می شود که از کمک مضاعف برخوردار گردند تا بتوانند از حقوقی که برای نوع انسان مقرر شده استفاده ببرند ، ھر چند این مراقبت ویژه و خاص نباید به نحوی اعمال گردد که باعث انزوای آنان در جوامعی که  در آن زندگی می کنند شود ، بلکه باید در محیط طبیعی خانواده و بطور عادی پرورش یابند تا آسانتر به کمبودھای ناشی از وضعیت جسمی و روانی خود عادت کنند.

آقای احمد کاظمی زاده در ادامه گفتند: برای نخستین بار در سال 1959 میلادی اعلامیه ای بنام اعلامیه حقوق کودک به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید ، که نماینده دولت جمھوری اسلامی به آن رای مثبت داده بود که شامل ده 10 اصل بود . این اصول بطور کلی شامل رفع تبعیضھای نژادی ، حمایت از کودک ، امنیت اجتماعی ، معلولیت کودکان ، سرپرستی والدین برای پرورش متعادل شخصیت کودک ، آموزش رایگان و اجباری ، اولویت دادن به فراھم آوردن تسھیلات لازم برای کودک و حمایت در برابر غفلت ، ظلم ، شقاوت و استثمار بود با توجه به  اینکه سالھا از موافقت دولت جمھوری اسلامی با اعلامیه حقوق کودک می گذرد ، متاسفانه این دولت نه تنھا به حقوق کودک اھمیت نداده ، بلکه حقوق اجتماعی ، اقتصادی ،فرھنگی ، دفاعی و غیره کودک و کودک معلول در جامعه کنونی ایران نادیده گرفته  شده و عملا ھیچکس به این عزیزان اھمیت نمی دھد. وی همچنین گفتند: در جامعه حتی به مردم عادی و بزرگسالان آموزش داده نشده که چگونه با این عزیزان برخورد صحیح اعمال شود و ھمه مردم متاسفانه  به دید ترحم به این دسته  از افراد جامعه می نگرند. تنھا کسانی که دلسوز واقعی آنھا ھستند ، پدر و مادرشان بوده که خود بتنھایی امکانات کافی برای حل مشکلات آنھا ندارند و مجبورند به اداره بھزیستی متوسل شوند ، که این اداره ھیچ امکانات شاخصی برای افراد معلول در نظر نگرفته  و حتی این عزیزان از داشتن دفترچه تامین اجتماعی نیز محروم میباشند .بطور مثال یک فرد معلول که  تحت پوشش اداره بھزیستی می باشد ، حقوق ماھیانه  ایشان مبلغ 20/000 تومان است که  این مبلغ را نیز به دلایل مختلف ھر سه  یا چھار ماه یکبار به  حساب ایشان واریز می کنند ، که  با توجه به تورم اقتصادی موجود در جامعه ایران ، حتی نمیتوان با این مبلغ نان خریداری کرد ، در صورتی که  یک فرد معلول در جامعه  نیازمندیھای بسیار دارد.و در پایان ایشان گفتند: نکته  ای که  لازم به  توضیح است ، اینکه  بیشتر مواد کنوانسیون در ارتباط با اقدامھای حمایتی و وظایف ما ، در ارتباط با کودکانی است که در شرایط اضطراری و خطر بسر میبرند ،مانند :کودکان کار ،کودکان معلول بی سرپرست ، کودکان آواره وپناھنده و درگیر جنگ ، کودکان بزھکار ، کودکان مورد آزار و اذیت قرار گرفته و استثمار شده ، کودکان محروم از حقوق اجتماعی خود مانند :آموزش ، بھداشت ، تغذیه  و غیره می باشد. تحقق حقوق کودک در ھر جامعه مستلزم دو اقدام اساسی است:-1 شناخت مشکلات و تنگناھای زندگی کودکان از طریق تحقیق ، بررسی و جمع آوری داده ھای -آماری ، زیرا تا آسیبھای کودکان مشخص نشود ، تلاش در راه کاھش و پیشگیری از آنھا امکان پذیرنخواھد بود.

-2 ارائه  راھکارھای مناسب و علمی برای پیشگیری و کاھش آسیبھای کودکان و تلاش در راه اجرای ،آنھا این دو اقدام اساسی که  باید به  موازات ھم صورت گیرند ، نیاز به  یک انسجام فرھنگی و ھمت ملی دارد.

مسئول جلسه ضمن تشکر از آقای احمد کاظمی زاده از سخنران بعدی دعوت کردند.آقای نادر زندی سخنرانی خود را با موضوع" پیشگیری از سوء استفاده از محیط زیست در جنگ و مناقشات مسلحانه " آغاز کرد. ایشان گفتند امروزه انسان با پیشرفت و دستیابی به سلاحهای پیشرفته هستهای،زیستی و شیمیایی توان خود رو در میدان نبرد بالا برده و از طرفی دیگر نیز خسارات جبران ناپذیری را به محیط زیست وارد کرده است،خساراتی که خیلی از آنها غیر قابل جبران میباشد اما در این میان  اغلب در جنگها و نزاعها تلفات انسانی ،مجروحان و خرابی شهرها و روستاها مورد توجه مردم و کشورها قرار میگیرد در حالی که یکی دیگر از این قربانیان جنگ محیط زیست است که هیچ کس توجه خاصی به آن ندارد و میتوان گفت که محیط زیست قربانی خاموش جنگ میباشد. در جنگها و نزاعها جنگلها و محصولات کشاورزی سوزانده شده ،آب،خاک و هوا آلوده شده ،حیوانات بسیاری در خلال جنگ از بین می روند که متاسفانه از این نمونه جنگها در دنیای امروزی کم نداشته ایم به طوری که طبق گزارش منتشر شده از سوی سازمان ملل تنها در دهه آخر قرن بیستم 117 درگیری مسلحانه در دنیا به وقوع پیوسته است که در نتیجه آن 6 میلیون نفر آواره شده اند و مردم و محیط زیست را دچار عواقب سؤ فراوانی کرده که مهاجرت،بروز قحطی و خشکسالی در پی عدم مدیریت صحیح آب و افزایش بیماریهای واگیر دار از جمله اثرات این نزاعها و جنگها بوده است.به همین دلیل سازمان ملل متحد در سال 2001 ، 6 نوامبر هر سال را به عنوان روز جهانی پیشگیری از سؤ استفاده از محیط زیست در جنگ و مناقشات مسلحانه اعلام کرده است تا توجه مردم و دولتمردان را به محیط زیست و اثرات زیان بار جنگ بر آن که نه تنها نسل فعلی بلکه نسل بعدی را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد جلب کنند.

آقای نادر زندی در ادامه گفتند: در اینجا به چند مورد از این نزاعها و جنگها اشاره میکنم.در جنگ ویتنام ،آمریکاییها با استفاده از مواد علف کش 2 میلیون گالن از این مواد را در مناطق جنگلی و دیگر مناطق این کشور پاشیدند که همچنان اثرات آن باقی مانده و بعضی از این مناطق نتوانسته اند خود را احیا کنند و به حالت اوّلیه خود باز گردند.درجنگ بین ایران و عراق شاهد آن بودیم که چگونه یک اکوسیستم برای دستیابی به اهداف نظامی و سیاسی مورد هدف قرار گرفت.دیکتاتور عراق منطقه هور العظیم و نیزارهای موجود در آن را کامل سوزاند و با بر هم زدن اکوسیستم منطقه مهاجرت پرندگان در آن منطقه را از بین برد و به بهانه ایجاد موانع دفاعی بیش از 15 میلیون اصله نخل را در استانهای جنوبی عراق نابود و همچنین مردابهای دجله و فرات را نیز خشکاند که هم اکنون بعد از اتمام جنگ اثرات این خرابی‌‌ها و دخالتها در اکوسیستم را شاهد هستیم بطوری که مردم ایران در سر تا سر ایران با ورود ریزگردها با مشکلات زیادی روبرو شده اند که میتوان گفت همین تاوان سنگینی است که به دنبال کسب منافعه سیاسی و نظامی در گذشته بوده است. وی همچنین گفت متاسفانه از این دست جنگها کم نداشته ایم ،در سال 1370 در کویت بیش از 700 حلقه چاه به عمد آتش زده شد که منابع آبی گستردهی را آلوده و هوا را نیز غیر قابل تنفس کرد که هنوز تاثیرات آن در منطقه احساس میشود،مثال دیگر جنگ اسرائیل با لبنان بود که در سال 2006 اتفاق افتاد که این بار نیروگاهی در 20 کیلومتری جنوب بیروت مورد حمله قرار گرفت و باعث نشات و پخش 4 میلیون گالن نفت در دریا شد و 150 کیلومتر از ساحل لبنان و سوریه را آلوده و آسیبهای بسیاری را به آبزیان و مردم منطقه وارد کرد.

شایان ذکر هست که ایران در حال حاضر به صورت مستقیم در هیچ جنگی حضور ندارد ولی سیاستهای اشتباه مدیران و دولتمردان جمهوری اسلامی باعث شده است که در عرصه محیط زیست با مشکلات فراوانی روبرو شویم که میتوان از آلودگی رودها ،دریاها و دریاچهها تا خشک شدن تالابها ،از از بین رفتن جنگلها تا نشست دشتهای کشور اشاره کرد.این مشکلات در حال حاضر هیچ ربطی به جنگ ندارد و با گذشت تقریبا 30 سال از اتمام جنگ این مشکلات زیست محیطی روز به روز حاد تر شده بطوری که هر روزه شاهد افزایش انواع بیماریها( تنفسی ، پوستی ، سرطان ها)،تولد نوزادان ناقص الخلقه هستیم.

ایشان در پایان گفتند: علی ایحال  مدیریت مناسب و وجود معاهداتها و کنوانسیونهای الزام آور و مناسب که باعث جلوگیری از سؤ استفاده از محیط زیست برای منافع سیاسی  و نظامی چه در زمان جنگ و چه در زمان صلح شود یکی از این راهکارها برای این بخش است.

مسئول جلسه آقای حسابیان ضمن تشکر از آقای نادر زندی از سخنران چهارم دعوت کردند تا سخنرانی خود را  با موضوع فقر چيست؟آغاز کنند

آقای احسان زندی سخنرانی خود را این گونه آغاز کردند

توضيح معني كلمه فقر كمي دشوار است و آن به اين دليل است كه معني آن بستگي به مكان زندگي،فرهنگ كشور،مردم و عوامل ديگر دارد. براي مثال مردمي كه  در خانه هاي كوچك در حومه شهرهاي بزرگ جهان مانند نيويورك زندگي ميكنند ممكن است در مقايسه با همسايگان خود فقير باشند،اما در مقايسه با مردم بي بضاعت در محله هاي فقير نشين كشورهاي درحال توسعه ،ممكن است وضعيت مالي انها زياد هم بد نباشد.

با تمام اين موارد بر اساس قوانين كلي ميتوان فقر را ناتواني در ازادانه عمل كردن در اكثر مواقع به علت كمبود منابع مالي و يا فرصت براي به دست اوردن ان منابع مالي تعريف كرد.بنا به اين تعريف،كسي كه دو سانس كار ميكند تا بتواند هزينه مواد غذايي و اجاره خود را پرداخت كند و كسي كه در كشوري ديگر به دليل دستمزد پايين گرسنه مي ماند هر دو از نظر توصيفي فقير محسوب ميشوند، اما گروه دوم در وضعيت بدتري هستند در اصطلاح   در فقر مطلق به سر مي برند و افراد اين دسته از تهيه نيازهاي اساسي خود مانند غذا، پوشاك، مسكن و غيره ناتوانند.فقر به معني نداشتن بودجه نيست، بلكه به معني نداشتن امكان تهيه كردن خواسته ها و نيازها است. فقر يا تهيدستي به معناي وضعيتي است كه فرد فاقد ميزان دارايي هاي مادي و پول است.

فقر مطلق:  فقر مطلق به فقري گفته ميشودكه فرد نيازهاي ابتدايي زندگي دسترسي نداشته باشد يعني چيزهايي نظير اب پاكيزه، تغذيه خدمات بهداشتي ، اموزش پوشاك و سرپناه ميباشند بنا بر تخمين زده شده حدود 7/1  مليارد نفر در جهان در فقر مطلق زندگي ميكنند.

فقر نسبي:فقر نسبي اشاره دارد به نداشتن سطحي معمول يا اجتماعا پذيرفته از منابع يا درامد در مقايسه با ساير افراد ان جامعه يا كشور در اغلب زمانهاي تاريخ ، از انجا كه شيوه هاي سنتي توليد براي تامين استاندارد هاي يك زندگي راحت براي همه جمعيت كافي نبوده فقر غالبا اجتناب ناپذير در نظر گرفته ميشد.

فقرطبيعي: كم داشتن يا فقدان ثروتهاي طبيعي وجود بيابانهاي خشك وبي حاصل كمبود كاني ها و مواد الي، محاصره در مرزهاي نا مناسب جغرافيايي ، محدود و بودن منابع اب و زمين هاي هموار حاصل خيز و ديگر عواملي كه بدون حضور مستقيم چشمگير ادمي پديد ميايد، در حيطه فقر طبيعي شمرده ميشود .حوادثي ناخوشايندي چون سيل، توفان، افات نباتي، زلزله و خشك سالي نيز كه سبب كمبودها و نارسايي های اقتصادي ميشود از جمله عوامل شكل دهنده فقر طبيعي اند. امروزه بسياري از كشورهاي جهان كه از قافله پيشرفتهاي صنعتي عقب مانده از منابع عظيم نفتي ومعادن غني نيز بي بهره اند، در زمره رنج ديدگان از فقر طبيعي هستند.

خط فقر: وی در ادامه گفت اين دسته از معيارهاي اندازه گيري در ابتدا نيازمند در نظر گرفتن مكان جغرافيايي خاص است كه بر پايه ان بتوان نيازهاي اساسي را تعين كرد. براي تعريف خط فقر اقتصاد دانان بايد هزينه ميانگين خريد روزانه مقدار معيني كالري كه فرد در منطقه جغرافيايي خاص بدان نياز دارد تعيين كند .

براي مثال خط فقر در ايالات متحده امريكا  91/4 دلار است در حالي كه همين خط در سويس برابر با 25/10 دلار است .

با تعيين خط فقر، افرادي كه در زير خط فقر به سر مي برند افرادي هستند كه قادر به تهيه هزينه خوراك خود نبوده وفقير محسوب ميشوند بنا به بررسي هاي انجام شده خط فقر در كشورهاي در حال توسعه حدود 2 دلار اعلام شده است.

چگونه مي توان با فقر در سطح بين المللي مقابله كرد؟

مقابله با فقر از مباحث مهم وپر تكرار محافل سياسي است.

برخي از كشورها به دنبال راه حلي براي براي ريشه كن كردن فقر به طور كامل، با تغیير در شرايط ايجاد ان هستند .آقای احسان زندی در ادامه گفتند اما راه حلي كه ساده تر عملي خواهد شد و بحث كمتري را ايجاد مي كند اين است كه افرادي كه منابع مالي بيشتري در اختيار دارند به افراد نيازمند كمك كنند اين راه حل ميتواند از نظر لجستيكي پيچيده به نظر بيايد اما در كاهش اثرات فقر در كمترين زمان موثر خواهد بود.ارائه سازمانهاي حمايت از فقر و ارائه خدمات بهداشتي، مسكن و يارانه مواد غذايي راه حل معقولي براي حل مشكل فقر نيست اما اين تلاشها ميتواند بسياري از نيازهاي اين دسته از افراد را رفع كند.

هنوز هم ريشه كني فقر در جوامع مختلف با چالشهاي گسترده اي روبرو است مجامع بين المللي نتوانسته اند راه كار مناسبي و موثر براي كاهش فقر در جهان ارائه كنند برخي از كارشناسان معتقدند كه فقر در واقع نوعي بحران حقوقي انساني است چون تهيدستي با تبعيض نژادي، سركوب دولتي، فساد عدم امنيت وخشونت همراه ميشود مطمعنا ريشه كني فقر با افزايش درامدها حاصل نميشود چون مشكلات افراد پشت پرده قرار دارد و در ابتدا بايد اين چالشها حل و فصل شود .به همين دليل است كه راه حل ريشه كني فقر خيلي به ثروتمند كردن افراد بستگي ندارد بلكه به قدرتمند كردن مردم و دادن قدرت به مردم بستگی دارد.

قدمت فقر: همچنین ایشان گفتند فقر از ناهنجارترين دردهاي زندگي انسان است. اين پديده شوم، عمري به درازاي تاريخ حيات ادمي دارد و از همان اغاز همواره همزاد بشر بوده وپيوسته جسم و جان جمله هستي آدميان را دستخوش تباهي كرده است . متون كهن ، اندرزهاي فقرسوز پيشوايان ديني، رنج نامه شاعران گذشته و اندوه هاي جانگداز به ياد مانده در اثار نويسنده گان همه گواهي روشن بر قدمت ودير پايي فقر در فكر و جان انسانها دارد.

قرن حاضر نيز با همه پيشرفت هاي حيرت انگيز فناوري و گسترش روز افزون علوم تجربي چيزي از غم جانكاه فقر نكاسته است و شايد همين دليل بحث و برسي درباره ابعاد ماهيت، علل و اثار فقر، جدي تر از گذشته جلوه ميكند در حقيقت ميتوان گفت فقر يكي از كهن ترين دردهاي جامعه انساني است.

فقر محصول عواملي گسترده و پيچيده اي است، گاه خود فرد و خصلت ها و كردارش بدون حضور عواملي بيروني مسؤل تيره بختي او هستند، و گاه پديده فقر در بستر اجتماع و افراد زياده خواه و زر اندوزي شكل ميگيرد كه چون افاتي ويران كننده جامعه انساني را به تباهي ميكشند. حكومت و سياست هاي اقتصادي و اجتمائي ان نيز نقش مهم و تأيين كننده اي در شكل گيري خط فقر بر عهده دارند.

و در پایان ایشان گفتند: فقر زاينده ستم دنيا پرستان است، ثروت اندوزي نامشروع تعالي وتكامل بشر را تهديد مي كند در جامعه اي كه انگيزه همه در ان سود جويي و زراندوزي است. خوي زياده خواهي، ضعيفان را به استضعاف كشانده، و چنين جامعه اي دور يا زود به فرجام فنا منتهي مي شود زياده روي در مصرف تجاوز به حقوق ديگران و هدر دادن امكاناتي كه به همه نسلها و انسانها تعلق دارند سرانجامش به فقر و نابودي مي انجامد .

آقای نیما حسابیان ضمن تشکر از آقای احسان زندی از از سخنران بعدی دعوت کرد تا سخنرانی خود را آغاز کنند. خانم لیدا شهابی سخنرانی خود را با موضوع" روز جهانی حذف خشونت علیه زنان آرزویی دست نیافتنی" آغاز کردند.

موضوع خشونت علیه زنان و مصداقهای آن برای نخستین بار در بیستم دسامبر 1993 در کمیتهای مطرح شد که زیر نظر کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل فعالیت میکرد. تظاهرات در دهلی نو علیه خشونتهای جنسی علیه زنان، اعلامیه این کمیته در مورد رفع خشونت علیه زنان، به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل و بسیاری کشورها رسید. ایران نیز اعلامیه جهانی رفع تبعیض و خشونت علیه زنان را امضاء کرده است. موضوع خشونت علیه زنان و مصداقهای آن برای نخستین بار در بیستم دسامبر 1993 در کمیتهای مطرح شد که زیر نظر کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل فعالیت میکرد. به مناسبت 25 نوامبر و در همبستگی با فراخوان رفع خشونت علیه زنان، دهها تشکل، بنیاد، کانون و کمیته مدنی و حقوق بشری ایرانی در اروپا و آمریکا یک بیانیه مشترک صادر کردند. امضاکنندگان این بیانیه نوشتهاند که اجباری بودن حجاب، محرومیت زنان از پارهای مشاغل، عدم آزادی در انتخاب محل زندگی، پایین آوردن سن قانونی ازدواج، حق طلاق یکطرفه مردان، چند همسری یا ادبیات تحقیرآمیز علیه جسم و فکر زن، از نمونهها و مصداقهای خشونت علیه زنان در جامعه ایران هستند.

یکی از این مصداقها لایحهای است که در مجلس شورای اسلامی ایران در دست بررسی است. بر اساس این طرح زنان زیر ۴۰ سال باید برای دریافت گذرنامه از ولی و قیم خود اجازه بگیرند. از نظر نهادهای مدافع حقوق بشر و حقوق زنان، این لایحه جز تحقیر زنان ایرانی نیست و یک آزار روحی محسوب میشود.

وی در ادامه گفت بیستوپنجم نوامبر روز جهانی رفع خشونت علیه زنان است. خشونت علیه زنان معضلی است جهانشمول به هنگام جنگ و آوارگی، در خانه و در جامعه. دولت ایران اعلامیه جهانی رفع تبعیض و خشونت علیه زنان را امضاء کرده ولی بدان متعهد نیست.

ایران، در جستجو برای یافتن آماری رسمی از خشونت علیه زنان تنها به تحقیقی که در فاصله سالهای 80 تا 83 در 28 استان کشور انجام شده دست مییابیم، تحقیقی که نشان میدهد 66 درصد خانوارهای ایرانی خشونت خانگی را تجربه کردهاند.این تحقیق، پروژه مشترکی میان مرکز امور مشارکت زنان و معاونت اجتماعی وزارت کشور با همکاری وزارت علوم بوده که بر اساس آن یک سال اول ازدواج و میانسالی، پرخشونتترین دوره زندگی زنان تعیین شده است.

پروین بختیارنژاد، فعال مسائل زنان ساکن فرانسه، شیوه گسترده خشونت خانگی در ایران را از تبعات قوانین مردسالارانه مورد حمایت جمهوری اسلامی میداند و میگوید: قبل از هر نکته و سخنی میخواهم به این مورد اشاره کنم که در سه دهه اخیر قوانینی که توسط مجلس شورای اسلامی تدوین شده، معمولا حقوق ویژهای را برای مردان قائل است که این حقوق ویژه مثلا شامل تعدد زوجات میشود، شامل در دست داشتن امکانات و منابع مالی و همینطوز شامل موافقت مردان با حق کار زنان. تمکین جنسی زنان، در قوانین به عنوان یک حق یک طرفه برای مردان شمرده شده است. در نتیجه این حقوق ویژه که در قوانین متعدد به رسمیت شناخته شده، ابعاد و اشکال مختلف خشونت را دامن زده و این خشونت را بسیاری از مردان حق خودشان میدانند و به عنوان یک رفتار غیرانسانی تلقی نمیکنند.

خشونت علیه زنان فقط به کتک زدن و تنبیههای جسمی گفته نمیشود. کلمات توهینآمیز، شک، بدبینی که در جماعت مردانه آن را خوشغیرتی میدانند همان خشونتی است که بر زنان به اصطلاح مردان،"ضعیفه" اعمال میشود و هیچگاه هیچکس نمیفهمد این زن از چه درد میکشد و چه میخواهد و چه رویاهایی در سر دارد. بخش اعظم جامعه را زنانی تشکیل دادهاند که هیچ از خود و حقوقشان نمیدانند و زن خوب بودن را در کدبانو بودن، شستن، رفتن، پختن و بچهداری میدانند و دلشان خوش است چه موجودات از خود گذشته پاکی هستند و بهشت زیر پای آنها است. خانم لیدا شهابی در ادامه گفت خشونت علیه زنان در همه طبقات اجتماعی، اقتصادی، نژادی، سنی و جغرافیایی یافت می شود. اما در برخی از گروه ها شایع تر است. خشونت بازتابی از حس پرخاشگری است. خشونت خانگی نوع خاصی از خشونت است كه در سطح خانواده اعمال و منجر به آسیب یا رنج جسمی، روانی و جنسی می شود.

زنان در همه دوران زندگی خود ممکن است با خشونت روبهرو شوند. علاوه بر همسر، پدر و برادر و حتی فرزندان پسر نیز میتوانند به زن خشونت کنند. زنان در زندگی خود چهار شكل خشونت شامل فیزیكی، روانی، اقتصادی و جنسی را تجربه می كنند. خشونت فیزیكی، همانطو که از نامش پیدا است، شیوه های آزار و اذیت جسمانی، ضرب و جرح، كشیدن مو، سوزاندن، گرفتن و بستن، زندانی كردن، اخراج از خانه، كتك كاری مفصل، محروم كردن از غذا، سیلی، لگد و مشت زدن، كشیدن و هل دادن، محكم كوبیدن در، به هم زدن سفره و میز غذا و شكستن اشیای منزل را شامل می شود كه این نوع خشونت ممكن است برای همه زنان بدون توجه به نوع تحصیلات، نژاد و وضعیت خانوادگی روی دهد.

خشونت هایی روانی و كلامی نوع دیگری از خشونت هایی است كه در خانه علیه زنان استفاده می شود. از جمله میتوان به، دشنام و به كار بردن كلمات ركیك، بهانه گیری های پی درپی، داد و فریاد و بداخلاقی، بی احترامی، رفتار آمرانه و تحكم آمیز و دستور دادن های پی درپی، تهدید به آزار یا كشتن وی، تحقیر زن، قهر و صحبت نكردن وممنوعیت ملاقات با دوستان اشاره کرد.

این نوع خشونت موجب بروز روحیه پوچی یا خودنابودسازی، گریز از مشاركت اجتماعی و اضطراب در زنان می شود.

ایشان در پایان گفتند خشونت دیگری که بر علیه زنان صورت میگیرد، خشونت اقتصادی است. ندادن خرجی، سوءاستفاده مالی از زن و صدمه زدن به وسایل مورد علاقه او را از جمله موارد خشونت اقتصادی علیه زنان برشمرده می شوند. به طوری كه در برخی موارد زنان حتی حق دخل و تصرف در اموال خود را نیز ندارند. استفاده قهرآمیز بدون رضایت زن، اجبار در روابط زناشویی غیرمتعارف، عدم اجازه استفاده از وسائل پیشگیری از بارداری ناخواسته و بی توجهی به نیازهای جنسی زن از نمونه های خشونت جنسی علیه زنان است.

مسئول جلسه آقای نیما حسابیان ضمن تشکر از خانم لیدا شهابی از آخرین سخنران دعوت کردند تا سخنرانی خود را با عنوان روز جهانی کودک برای حاضرین قرائت کنند آقای محمد جواد کاظمی میرکی سخنرانی خود را اینگونه آغاز کرد.

روز جهانی کودک روزی است برای یاد بود وافتخارکودکان کشورها وسازمان های بین المللی مختلف روزهای متفاوتی رابه عنوان روزکودک اعلام کرده اندوآن را جشن میگیرند. درسال 1964بعدازجنگ جهانی دوم دراروپا مجمع عمومی سازمان ملل به منظورحمایت از کودکان سازمانی به نام یونیسف راایجاد کردکه نخست انجمن بین المللی ویژه کودکان سازمان ملل نام گرفت ودرسال 1953یونیسف یکی از بخش های دائمی در سازمان ملل متحد گردید وروز 18اکتبرروز جهانی کودک نامگذاری شد.یونیسف اعلام داشته که فقط بااختصاص 5دلاربرای هرکودک میتوان جان 90درصداز کودکانی که سالانه می میرند رانجات دادوبرای بهبود چشمگیر زندگی کودکان جهان سوم کافی است مبلغ 6هفته بودجه تسلیحاتی جهان هزینه شود.

وی در ادامه گفت روز جهانی کودک یاداورحقوق کودک نیز به همگان می باشدکودکانی که حق طبیعی آنان است که تجربه ی کودک بودن رادرسنین کودکی داشته باشندویکباره سراز آوارگی ،جنگ ،یتیمی ،حبس، خشونت ،محرومیت وبردگی وکار در نیاورند.این قربانیان هیچ جرمی ندارندجزکودک بودن که فردارا این کودکان خواهند ساخت.آرامش وصلح پدرومادر،مسولیت پذیری،تغذیه مناسب وتفریح وشادی کافی برخورداری ازبهداشت وسلامت کامل واحساس امنیت وامید به آینده حق برخورداری از آموزش ویادگیری همه وهمه ازحقوق اولیه وضروری آنان است. چهاراصل پایه ای حقوق کودک :هیچ کودکی نباید از تبعیض رنج ببرد2 زمانی که دررابطه باکودک تصمیم گیری می شودباید منافع عالیه آنان درراس قرارگیرد.کودکان حق حیات داشته وباید رشد کنند.کودکان حق دارندآزادانه عقایدونظرات خود رابیان کنند،ودرتمامی اموری که به آنها مربوط میشود این نظرات باید مورد توجه قرار گیرد. کودکان ایرانی حقوق کودکان درایران بامسائلی درگیر است مانند کودکان کار،مجازات واعدام کودکان ،پایین بودن سن مسولییت کیفری در قوانین ایران،ازدواج قانونی کودکان،استفاده از کودکان در نظامی گری امروزه بسیاری ازکودکان ایرانی به دلیل فقر تحصیل را رها کرده وازسویی دیگر به ارث نرسیدن تابعیت از مادر سبب عدم ثبت هویت وبی شناسنامه بودن کودکانی شده است که پدرخارجی دارند این کودکان بدون شناسنامه نمیتوانند درهیچ مدرسه ای ثبت نام وتحصیل کنند.

آقای محمد جواد کاظمی میرکی در ادامه گفت کار کودکان پیامدهای بدی برای این کودکان که به کودکان کار معروف هستند وجود دارد .درایران کودکان کاروجوددارندآماردقیقی ازتعدادآنهادردسترس نیست. بااین حال تعداد این کودکان به دلایل گوناگون درحال افزایش است کودکان بسیاری درشهرهابه دست فروشی مشغول هستند.والدین تعدادزیادی از این کودکان معتادبه موادمخدر هستند، بسیاری ازاین کودکان موردکودک آزاری و سوء استفاده ی جنسی قرار می گیرند .خشونت علیه کودکان ازدیگرمواردحقوق کودکان درایران است ،ازآنجا که پدر وجد پدری ولی وبه نوعی صاحب این کودک شمرده میشود، قوانین ایران درباره کودک آزاری وخشونت خانوادگی علیه کودکان دچارمشکل هستندهمچنین قوانین خاصی برای پیشگیری از کودک آزاری در ایران وجود ندارد،وخشونت علیه کودکان جزو مواردعمومی است.برای مثال در قانون جزای اسلامی اگر پدر یا جد پدری فرزندخودرابکشد قصاص نمی شود وتنهابه پرداخت دیه محکوم می شودامادر شرایط مشابه مادر به قصاص محکوم خواهد شد. وی همچنین گفت ازدواج کودکان نیز موردی است که هم درسنت وهم درقانون ایران وجود دارد.قانون مدنی ایران می گوید :عقدنکاح دختر قبل از رسیدن به 13سالگی تمام شمسی وپسر قبل از رسیدن به 15سالگی تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط مصلحت وباتشخیص دادگاه صالح که از پیامدهای ازدواج زودهنگام می توان به افزایش بی سوادی درمیان زنان چندزنی ،پدیده فرار از خانواده وهمسر کشی رااشاره کرد.

در پایان آقای محمد جواد کاظمی میرکی گفتند : مجازات اعدام کودکان درایران ازمواردبسیاربحث برانگیزاست درقوانین ایران سن مسئولیت کیفری تعریف نشده است وقاضی بابرداشت خودازفقه وماده 1210قانون مدنی دختران بالای 9سال قمری وپسران بالای 15سال قمری رابالغ دانسته، وبرایشان مانند بزرگسالان حکم صادرمی کنند.درجامعه مدنی ایران نقش نهادهای حقوق کودک بسیار ویژه و مهم است اما تمرکز این نهاد ها امروزتنها برمناطق شهری است در موردنقش نهادهای حق کودک درقدم اول رصدوثبت مسائل ومشکلات کودکان روستاوانتشاراین تحقیقات نقش ویژه ای پیدامی کند تمرکز امروزفعالیت های نهاد های پشتیبان حقوق کودک روی کودکان شهرهای بزرگ است.درحقیقت آسیب های کودکان شهری ادامه آسیب کودکان روستا است.نمونه خیلی مهم می توان ازمساله کار کودکان نام برد. مساله کارکودکان که توسط خیلی از فعالان حقوق کودک بارها روی آن تاکید شده  است. کار کودکان درشهر ادامه کارکودکان در روستااست بنابراین حضورنهادهای مدافع حقوق کودک که اگر به عنوان وجدان بیدارجامعه ازآنها نام ببریم در روستاهاوفعالیت های پژوهشی میدانی میتوانند زمینه ساز این مهم باشند که افکار عمومی فقط درمواقع بحرانی نسبت به مسائل کودکان روستایی حساسیت نشان می دهند، مثل مواقعی که زلزله سیل یا آتش سوزی رخ میدهد به کودکان روستایی پرداخته شود.

همچنین در این جلسه انتخابات نمایندگی سوئیس برای سال 2017 انجام شد در این انتخابات 4 نفره  متشکل از آقایان نادر زندی ، محمد جاوید گوانی ، رضا امیری و محمد هادی زارع ،آقای گوانی  با 11 رای برای یک سال دیگر به عنوان مسئول نمایندگی سوئیس ، آقای رضا امیری به عنوان قائم مقام ،آقای محمد هادی زارع به عنوان مسئول وبلاگ و آقای نادر زندی  به عنوان مسئول مالی انتخاب شدند.

در پايان اين جلسه آقاى حسابیان  از كسانى كه در اين جلسه چه به صورت حضورى و چه به صورت پالتاكى حضور داشتند تشكر كردند، در اين جلسه خانم لیدا شهابی و آقایان  رضا اميرى ، احمد کاظمی زاده ، نادر زندى ، وحید بردانی  ، احسان زندی ، جعفر فرد کریمی ، محمد هادی زارع ، محمد جواد کاظمی میرکی ، منوچهر لرستانی ، حسن طابی ، محمد جاويد گوانى و نیما حسابیان به صورت حضورى و  آقایان منصور سیفی ، مهدی برنو ، علی اسلیمی از نمایندگی سوئیس ، محمد گلستان جو ، جمشید غلامی از نمایندگی مالزی ، مهدی موسوی از نمایندگی هسن گیسن ، کوروش ، حمید نعیمی از نمایندگی کلن ، احمد هاشمی نژاد ، کمیته جوان ودانشجو و خانمها پریسا  حسین پور ، ازنمایندگی هانوفر و از اعضاء هیت مدیره  ، دلارم دره شوری ، درسا دره شوری ، زرین تاج الیاسی  از نمایندگی اتریش و لیدا اشجعی از نمایندگی مالزی   از طريق پالتاك در اين جلسه حضور داشتند .این جلسه ساعت  17 به پایان رسید .

نشست ماهانه نمايندگي نوردراين وستفالن ١٥/١٠/٢٠١٦

مسعود نقلی

نشست ماهانه نمايندگي با حضور جمعي از اعضاء و همچنين تني چند از اعضاي هيئت رئيسه با حضور آقاي شفايي به صورت حضوري و همچنين در اتاق پالتاك راس ساعت 14 به وقت اروپاي مركزي برگزار گرديد.

اعضاء حاضر در جلسه عبارت بودند از : محمد مرادي اشكفتي ، اتنا دولتخواه، امير صابرپور، سهيلا مرادي، منوچهر شفايي، رزا خليلي، مسعود نقلي، پريسا حسين پور، سعيد اژدري، يحي اژدري ، كامران اژدري، احسان اژدري، مهدي موسوي، حميد تبريزي، عاليه اسدی، نويد صفري، حميد نعيمي کوروش)،محمد حسن همتی،سمیه علیمرادی،علی شعبانزاده).

در ابتدا اقاي محمد مرادي ضمن خوش آمدگويي از آقاي مسعود نقلي دعوت كردند تا سخنراني خودشون رو با جستار "مقايرت مفاد اعلاميه جهاني حقوق بشر با قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران "آغاز كنند كه به شرح زير بود :

ماده اول و دوم اعلاميه جهاني حقوق بشر حرفش برابري بين انسانهاست . اينكه انسانها از حقوق برابر برخوردارند . براي اينكه اين حقوق را داشته باشند هيچ فرقي بين هيچ كدام نيست. رنگ، مذهب ، نژاد، زبان، جنسيت، عقايد، محل زندگي ، وضعيت دارايي امتياز محسوب نمي شود و همه سزاوار تمامي آزادي هاي مطرح در اعلاميه جهاني حقوق بشر هستند. جايگاه سياسي ، قلمرو غذايي ، وضعيت بين المللي مملكت كه فرد به آن متعلق است غير مستقل يا مختار تمايزي وجود ندارد. انسان در هر جايگاهي كه باشد مستحق برخورداري از حقوق انساني خودش هست همانطور كه در اعلاميه جهاني حقوق بشر هم امده است .

اگر كسي جرمي انجام داده دليل نمي شود از اصول انساني خودش برخوردار نشود اگر محروم كردن كاري زشت و زننده است پس افرادی كه به اين اصول اعتقاد دارند هم چرا بايد اين كار رو بكنند.

در اين اعلاميه همه انسانها عضوي از خانواده بشری هستند پس اگر پايه كار اين باشد هيچ فرقي بين هيچ كس نيست حالا سفيد بي دين ديندار و .. .

حالا بيايم ببينيم در جمهوري اسلامي ايران اين اصول سوار بر نظام هست ؟ سوار بر مردم هست؟ سوار بر زندگي روزمره اي مردم هست؟ چرا نه ؟

 چون هر روز شاهد نقض قوانين اعلاميه جهاني حقوق بشر هستيم و كنوانسيونها ي مرتبط با آن. اصل ١٩ گفته شده  همه ملت ايران از هر قوم و قبيله از حقوق مساوي برخوردارند رنگ و نژاد امتياز نيست.

اصل ٢٠ مي گوید همه در حمايت قانون زن و مرد يكسان هستند و از همه حقوق اقتصادي اجتماعي سياسي فرهنگي  در موازين اسلام برخوردارند.

در اصل ٤ هم گفته شده تمام قوانين و مقررات در حكومت جمهوري اسلامي ايران بر اساس موازين اسلامي تنظيم شده و همين امر باعث شده بين اقشار تناقض ايجاد شود و همين باعث شده در حق  زنان اجحاف بشود ،و همچنين كنوانسيون هاي عليه كودكان نقض بشود ، زندانیان بیشمار عقيدتي ، به اميد روزي كه حق حيات به واقعيت در ايران برسد. سپس اقاي امير صابرپور سخنراني خودشون رو با مضموم "روز بين المللي ريشه كني فقر" تقديم حضور كردند.

بنده سخنرانی خودم رو با یک مقدمه آغاز کرده و در ادامه موضوع اصلی سخنرانی خودم رو دنبال خواهم کرد. تعریف فقر :واژه فقر در اختلاف فرهنگ های لغت و نگاه متفاوت اصحاب معنی توضیحات بیشماری رو به خودش اختصاص داده و از طرفی روشنی معنی تا حدودی این واژه رو بی نیاز از تعریف و موشکافی کرده اما به هر صورت ساده ترین تعریفی که برای فقر در نظر گرفته شده عبارت است از درویشی ، نداری ، تهیدستی و تنگدستی و از طرفی فقر فقدان یا محدودیتی هست که گریبان موجود زنده به خصوص انسان رو در راه تحقق اهداف و نیاز های اساسی میگیرد .

پس با توجه به گفته های بنده فقیر کسی هست که نمی تواند نیاز های اساسی خودش رو تامین کند و ذکر یک نکته مهم این جا خالی از لطف نیست که فقر فقط کمبود مال و امکانات نیست و مشاهده شده که برخی موارد افرادی در اوج نیاز ،بی نیاز اند و برخی دیگر هم غرق در نعمت و ثروت اند اما محتاج اند.

معضل فقر یکی از مسائل مهم زندگی انسان بوده و هست ، پدیده فقر به لحاظ نسبی بودن همیشه همراه تاریخ زندگی بشر بوده و خواهد بود چرا که با تحول سبک زندگی و ساختمان اقتصادی -اجتماعی جوامع انسانها امکان بهره مندی مساوی از درآمد ها ، امکانات و تسهیلات زندگی رو پیدا نمی کنند بنابراین اگر ما تصور تحقق جامعه ای که انسان ها از حیث توان کسب درآمد ، علایق و الگو های زندگی و مصرف یکسان باشند رو در ذهن داریم سخت در اشتباه هستیم. زیرا چنین چیزی بعید و غیر ممکن به نظر میرسد، و همیشه عدهای هستند که از هر جهتی نسبت به دیگر افراد جامعه در وضعیت بهتری قرار دارند که البته این تفاوت در بعضی جوامع بسیار کم و قابل تحمل هست و در برخی جوامع بسیار وحشتناک و زیاد هست. مثل جامعه و دولت جمهوری اسلامی ایران که حدود 78درصد ملت ایران در فقر دست وپا می زنند که این موضوع را همهی دوستان مشاهده و درک می کنند

.البته اگر فقر را ناتوانی در تامین نیاز های اولیه زندگی بدانیم این امکان وجود دارد که ساخت های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و محیطی یک جامعه اجازه از بین رفتن آن رو بدهند هر چند این امر با توجه به تحول سبک زندگی مشکل به نظر میرسد.

تعبیر جالبی که از فقر شده این هست که فقر قصه بلند غصه ها ست ، فقر توان سوز و جان فرساست که شادکامی رو به شب سیاه پیوند میزند ، فقر دشمن پر خشم عاطفه هاست ، فقر قصه بلند بسیاری از غصه ها ست.

فقر یکی از ناهنجار ترین درد های زندگی انسان هست که امروزه حتی بیشتر از نسبت به گذشته جلوه میکند.

انواع فقر: فقر مطلق:محرومیت و ناتوانی افراد در دستیابی به حداقل نیاز های اساسی شان مانند خوراک و پوشاک و سر پناه که از امکانات ضروری زندگی به شمار می آید فقر مطلق یا معیشتی نامیده می شود ، پیامد های ناگوار این فقر بسیار هست که به دلیل فراهم نشدن احتیاج های اساسی انسان سلامتش با مخاطره مواجه می شود.فقر نسبی:این نوع فقر بر میگردد به این که انسان از امکانات موجود در عصر خودش بهره مند نباشد بنابراین فقر نسبی ناشی از اختلافات سطح زندگی ها در زمان های مختلف هست.فقر طبیعی:کم داشت یا فقدان ثروت های طبیعی و در کل عوامل و رخدادهایی که بدون حضور مستقیم و چشمگیر آدمی پدید میاد و در حیطه فقر طبیعی به حساب میآید.فقر فرهنگی :مهم ترین نوع فقر و از جمله پدیده هایی که پس از فقر طولانی مدت در جامعه ظاهر میشود و نوعی خاص از زندگی است که به صورت الگو در جامعه پدیدار میشود ، فقر در طولانی مدت قدرت خلق فرهنگی را دارد که مدت ها پس از فقر باقی میماند و در جامعه حیات پیدا میکند و خلاصی از آن بسیار مشکل است.

فقر محصول عواملی گسترده و پیچیده است که گاه خود فرد و خصلتها و کردارش بدون حضور عوامل بیرونی مسئول تیره بخت شدن آن هستند و گاه هم پدیده فقر در بستر اجتماع و افراد زیاده خواه شکل میگیرد که جامعه انسانی رو به تباهی می کشد .در سال 1992از سوی سازمان ملل متحد روز 17اکتبر برابر با 25مهربه عنوان روز جهانی ریشه کنی فقر نامگذاری شد. سابقه برگزاری روز جهانی مبارزه با فقر به سال 1987و گردهمایی حدود 100هزار نفر در میدان حقوق و آزادی بشر در میدان تروکادرو پاریس بر میگردد که محل امضای اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948بوده است.گردهمایی سال 1987به یاد قربانیان فقر ، گرسنگی ، خشونت و ارعاب و سرکوب صورت گرفت و مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطع نامه ای در سال 1993 روز 17اکتبر را به عنوان روز جهانی ریشه کنی فقر نامگذاری کرده و به رسمیت شناخت و برگزاری آن را به کشور های عضو سازمان توصیه کرد. فعالان حمایت از حقوق اقتصادی و اجتماعی گفتن که هدف از برگزاری مراسم روز جهانی ریشه کنی فقر رساندن صدا ی محرومان به جهانیان است. 17اکتبر سال 1987بود که جمعیت زیادی در میدان تروکادروی پاریس جمع شده بودند، میدانی که بعد از سال 1948و امضای اعلامیه جهانی حقوق بشر تا آن زمان چنین جمعیتی به خودش ندیده بود . خانواده های محروم ، مدافعان حقوق بشر از مناطق مختلف جهان ، مقامات بینالمللی ، مقامات محلی و تعداد زیادی از شهروندان شهر پاریس در این میدان حضور داشتند. این جمع ضمن ادای احترام به قربانیان گرسنگی ، خشونت و جهل ، نادیده گرفتن حقوق فقرا و محرومین رو مخالف قوانین حقوق بشر اعلام کردند و خواستار همکاری و مشارکت همهی مردم در دفاع از حقوق خانواده های فقیر و ادای این حقوق شدند.آنها بر این باور بودند که فقرا در اجتماع نباید فراموش بشوند بلکه باید به عنوان عضو ی فعال با سایر افراد جامعه در تعامل باشند تا بتوانند از حقوق خود در جامعه دفاع کنند.

بعد از پایان این اجتماع باز هم 17اکتبر هر سال این حرکت در نقاط مختلفی از جهان ادامه پیدا کرد ، سنگ یادبودی هم جهت احترام به قربانیان فقر ساخته و در میدان تروکادرو و در محل امضاء اعلامیه حقوق بشر نصب شد.

این تجمعات تا 5سال ادامه پیدا کرد و در دسامبر سال 1992مجمع عمومی سازمان ملل روز 17اکتبر را به عنوان روز جهانی ریشه کنی فقر اعلام کرد. به این ترتیب در نتیجه تلاش خانواده های محروم و اعلام حمایت و همبستگی افراد در سایر نقاط جهان بار دیگر فقر و لزوم توجه به فقرا به عنوان یکی از مهمترین مسائل حقوق بشر مطرح گردید .

از سال 1987به بعد 13کپی از سنگ یادبود جهت یادآوری تلاش ها و مبارزاتی که علیه فقر صورت گرفته و دعوت به ادامه ی این مبارزه در نقاط مختلف جهان اعلام شد .

آغاز و شکل گیری حرکت:سال 1956تاسیس یک اردوگاه مسکن اضطراری پدر جوزف روسنسکی به یک اردوگاه مسکن اضطراری در حومه پاریس رفت تا کشیش خانواده های فقیر باشد که به انجا پناه میبرند ، پدر روسنسکی که خود در شرایط فقر شدید به دنیاآ مده بود با دیدن وضعیت خانواده های محروم و نادیده گرفتن حقوق انها در اجتماع یک موسسه تاسیس کرد . هدف عمده این موسسه ، شناساندن حقوق محرومین به اقشار مختلف جامعه و تلاش برای به رسمیت شناختن حقوق انها در اجتماع بود.

سال1992-1994تصویب روز جهانی ریشه کنی فقر

در 22دسامبر 1992مجمع عمومی سازمان ملل روز 17اکتبر را به عنوان روز جهانی ریشه کنی فقر اعلام کرد ، در 17اکتبر سال 1994دبیر کل سازمان ملل ضمن به رسمیت شناختن سهم جهان چهارم اعلام کرد که سازمان ملل میخواهد قولی را که پدر جوزف به خانواده های فقیر داده بود رو محقق کند .

سال 1996:تصویب سال و دهه ریشه کنی فقر

سال 1996از سوی سازمان ملل به عنوان سال بینالمللی ریشه کنی فقر نامگذاری شد ، این اقدام فرصتی برای به رسمیت شناختن حقوق محرومین در اجتماع و مشارکت فعال اونها برای تحقق جهانی عادلانه فراهم کرد، علاوه بر این سال ها ی 1997تا 2006از طرف سازمان ملل به عنوان نخستین دهه ریشه کنی فقر اعلام شد .

تصویب این دهه ، بحرانی بودن وضعیت محرومین و لزوم رسیدگی به وضعیت انها رو بیش از پیش آشکار کرد و این که هر سال سازمان ملل با همکاری مؤسساتی که در زمینه ی مبارزه با فقر فعالیت میکنند عنوانی را برای روز جهانی ریشه کنی فقر نامگذاری میکنند به طور مثال عناوینی چون هیچ کس را فراموش نکنیم ، همه با هم به مسئله فقر بیاندیشیم و درباره آن تصمیم بگیریم و علیه آن اقدام کنیم. این عناوین ما رو با پرسش های زیادی مواجه میکند یکی از این سؤال ها این است که در راه مبارزه با فقر چه کسانی فراموش شدند؟

طبق مشاهدات صورت گرفته بسیاری از فعالیت های اجتماعی که با هدف کاهش فقر انجام میشود به محرومین و فقرا همچون کسانی که باید از انها دفاع کرد نگاه میشود نه همچون کسانی که میتوانند مهمترین و تأثیر گذار ترین مبارزان علیه فقر باشند .هم اکنون بسیاری از فعالیت های مبارزه علیه فقر بدون مشارکت و همفکری فقرا تعریف و تصویب میشود که بسیار جای تعجب دارد.

سپس بانو حسين پور سخنراني خودشون را در ارتباط با "از كميسيون حقوق بشر تا شوراي حقوق بشر" قديم حضار كردند كه به شرح زير بود :

شکست المان و انقلاب اکتبر روسیه لنین،جنگ جهانی دوم و وضعيت حقوق بشراز حدود سال 1941 ميلادی که اطلاعات دقيقی در مورد جنايات نازی ها در آلمان هيتلری و سرزمين های اشغالی به دنيای خارج  درز کرد، فکر و عزم ايجاد سازمان ها و تعهدات بين المللی برای حفظ صلح جهانی قوت گرفت، منشور اتلانتيک  در آگوست 1941، اعلاميه ملل متحد در ژانويه 1942 و پيشنهادات دامبارتون اوکس برای تاسيس سازمان ملل متحد در سپتامبر و اکتبر 1944.  (پايان گرفتن جنگ جهانی دوم  و آگاهی از  ويرانی های  وحشتناک  آن  55 مليون کشته)، 27 مليون زخمي، نابودی بسياری کشورها و شهرها و 5/1 تريليون دلارخسارت ، اهداف ارزشمند سازمان ها و تعهدات بين المللی فوق بيش از پيش نمايان شد کوره های آدم سوزي، افشای جنايات جنگی در دادگاه نورنبرگ، راه پيمائی مرگ  باتا آن،  و نتايج بمباران های اتمی هيروشيما و ناکازاکی به فکر و عزم جديد جهانی برای حفظ صلح در دنيا کمک کرد

تاسيس سازمان ملل متحد: در 26 جون 1945 ميلادی ( برابر با 6 تير 1324خورشيدي) منشور ملل متحد توسط  نمايندگان 50 کشور موسس سازمان ملل متحد در سانفرانسيسکو به امضا رسيد.

تاسيس کميسيون حقوق بشر سازمان ملل   16  فوريه 1946 در لندن منعقد شد،قطعنامه تاسيس کميسيون حقوق بشر سازمان ملل به  تصويب  رسيد

وظيفه اين کميسيون ارائه پيشنهادات، توصيه ها و گزارشات در موارد زير به کنسول اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل بود:

الف)اسناد بين المللی حقوق.

ب)اعلاميه يا ميثاق جهانی در مورد آزادی های مدني، وضعيت زنان، آزادی اطلاعات و موارد مشابه.

پ) حمايت ار اقليت ها.

ت) جلوگيری از تبعيض بر مبنای نزاد، جنسيت، زبان و مذهب.

در اين جلسه، اعضای هسته اوليه کميسيون حقوق بشر انتخاب شدند ولی بعدا در جلسه 29 آوريل تا 20 می 1946، ترکيب نهائی کميسيون مرکب از 18 عضو از کشورهای  استراليا، بلژيک، بلاروس، چين، شيلي، مصر، فرانسه، هندوستان، لبنان، پاناما، فليپين، اوکراين، اتحاد جماهير شوروی سوسياليستي، يوگسلاوي، اوروگوئه، بريتانيا و ايالات متحده آمريکا انتخاب شدند

سپس کميسيون  از دبير کل سازمان ملل تقاضا نمود که کليه اطلاعاتی که  در زمينه وظايف کميسيون در جهان وجود دارد، جمع آوری گردد.

پيرو اين تقاضا بود که  بخش حقوق بشردر دبيرخانه  سازمان ملل تاسيس گرديد شورای اقتصادی و اجتماعی در 21 جون 1946 شرايط، نحوه کار و عضويت در کميسيون حقوق بشر را تصويب نمود.

تهيه و تدوين اعلاميه جهانی حقوق بشر: تهيه و تدوين اعلاميه جهانی حقوق بشر در هشت (8) مرحله، و حدود دو سال به طول انجاميد در اين مدت، هر يک از نکات  اعلاميه توسط نمايندگانی با عقايد متفاوت از اروپای شرقی و غربی گرفته تا تمدنهای آسيائی و امريکائي، از سيستم های حقوقی آنگلوساکسون و لاتينی گرفته تا معتقدات مذهبی و فرهنگی خاور ميانه، همگی مورد بحث های مهيج و پر حرارت قرار گرفت(عکس ها از آرشيو سازمان ملل متحد).

 کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد،زیرمجموعهای از شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد بود که در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۶ توسط شورای اقتصادی تشکیل و در ۱۵مارس ۲۰۰۶ با رأی قاطع مجمع عمومی سازمان ملل متحد با شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد جایگزین شد]1.[

 فعالیتهای این کمیسیون را میتوان از زمان تشکیل تا جایگزینی با شورای حقوق بشر،به سه دوره تقسیم کرد.

1 . کار اصلی کمیسیون در دورهٔ اول(از ۱۹۴۷ تا ۱۹۶۶ میلادی) وضع قانونها و استانداردهای حقوق بشری در قالب کنوانسیونهای مدنی و سیاسی بود.

 2 . در دورهٔ دوم که از ۱۹۶۷ آغاز شد، با نشر گزارشهای موضوعی توسط کار گروهها و زیرمجموعهها، نقض حقوق بشر را در کشورهای مختلف زیر نظر میگرفت. 3 . و از ۱۹۹۰ تا زمان انحلال، 2006 به عنوان مشاور برای کشورهای مختلف جهان بر ارتقای حقوق فرهنگی-اجتماعی تاکید میکرد.

 از اقدامات مهم کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، تهیه اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ و میثاق حقوق مدنی و سیاسی و نیز میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سال ۱۹۶۶ و همچنین طرح اعلامیه حق توسعه در ۱۹۸۶ بود]۲.[

تغییر روش از کمیسیون حقوق بشر به شورای حقوق بشر

کمیسیون دوره ای بود و بعد از سال 2000 که قذافی رئیس کمیسیون شد.

در 2006 قرار شد تغییر و در سال 2007 با رای گیری شورا تشکیل شد حدود 47 کشور تائید شدند

و ایران هم درخواست عضویت کرد که با تمام لابی و ارتباطی که دولتها ایجاد کرد با 68 رای منفی در مقابل 44 مثبت و 24 رای ممتنع.

 کنوانسیون و پرتکل های حقوق بشر

1.کنوانسيون منع و مجازات کشتار دسته جمعي(قتل عام) مصوبه 9 دسامبر 1948

2- ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي سازمان ملل متحد-مصوبه 16 دسامبر 1966 قطعنامه A – 2200

3 . میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد مصوبه 26 دسامبر 1966/ قطعنامه A 2200 قدرت اجرائی بنابر ماده 49، 23 مارس 1976

4 . کنوانسيون حذف کليه اشکال تبعيض عليه زنان مصوبه 18 دسامبر 1979

5 . ميثاق بين المللي حقوق کودک مصوبه 20 نوامبر 1989- قطعنامه شماره 25/44 ، - ترجمه: دکتر الف. آبشار

6 . کنوانسیون بین المللی حذف تمام اشکال تبعیض نژادی - مصوبه 21 دسامبر 1965 مجمع عمومی، ش آ 2106

7 . کنوانسیون ضد شکنجه و رفتار یا مجازات خشن، غیر انسانی یا تحقیر کننده مصوبه 10 دسامبر 1984

8 . دومین پروتکل اختیاری میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی به منظور الغای مجازات مرگ مصوبه 15 دسامبر 1989  قطعنامه 44/128 مجمع عمومی.

9 . فراخوان استراسبورگ - نخستين کنگره جهاني الغاي مجازات اعدام.

10 . پروتکل اختياري مربوط به ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي.

11 . بيانيه حقوق افراد متعلق به اقليتهای ملي نژادی مذهبی و زبانی مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد- قطعنامه ش ۱۳۵/۴۷ - 18 دسامبر 1992

12 . پروتکل اختياري حقوق کودک در مورد شرکت کودکان در جنگ

13 . پروتکل اختیاری حقوق کودک درمورد فروش کودکان، روسپیگری و هرزه نگاری کودک (پورنوگرافی)

14. پروتکل اختياري کنوانسيون حذف کليه اشکال تبعيض عليه زنان مصوبه 15 اکتبر 1999

15 . اعلاميه حذف خشونت عليه زنان قطعنامه 104/48 مجمع عمومي سازمان ملل متحد مصوبه 23 فوريه 1994

16 . انسان و محیط زیست معروف به « کنوانسیون استکهلم

نخستین کنفرانس جهانی سازمان ملل متحد درباره انسان و محیط زیست معروف به « کنوانسیون استکهلم » در سال ۱۹۷۲در سوئد جنبه عینی پیدا کرد، به طوری که حق برخورداری انسان از محیط زیست سالم هم طراز با حقوق بشر شناخته شد. در این میان ایران نیز به تعدادی از کنوانسیون ها و پروتکل ها پیوست و سازمان حفاظت محیط زیست بعنوان مرجع ملی اجرای اکثر آنها را بر عهده دارد.

17 . کنوانسیون تغییر آب و هوا.: کنوانسیون تغییرات آب و هوا با نام رسمی کنوانسیون ساختاری سازمان ملل درباره تغییرات اقلیم، یکی از مباحث مهم همایش زمین یا " اجلاس ریو " در سال ۱۹۹۲در خصوص محیط زیست و توسعه محسوب می شود. این کنوانسیون در سال ۱۹۹۲میلادی در نیویورک منعقد شد. بر اساس پیمان موردنظر، کشورهای عضو مسئولیت های مشترک اما متمایز و متفاوت بر عهده دارند.  آنچه در این کنوانسیون به عنوان اساسی ترین الزام برای کشورهای توسعه یافته از اولویت برخوردار است، عبارت است از اینکه سطح انتشار گازهای گلخانه ای توسط آنها در دو دهه اول سده ۲۰۰۰میلادی به سطح سال۱۹۹۰برگردانده و تثبیت شود.

18 . نقش سازمان ملل متحد در قرن بيست و يكم.

19 . متن کامل اساسنامه آژانس بين المللي انرژي اتمي.

20 . متن كامل كنوانسيون حفاظت از محيط زيست درياي خزر.

21 . تصور و واقعيت - پرسشها و پاسخها درباره سازمان ملل متحد.

22 . پیمان منع تولید و تکثیر سلاح های هسته ای - بخشنامه اطلاعاتی سازمان ملل - ش 140 - 22 آوریل 1970

23 . اجرای قرارداد تامينNPT (معاهده منع گسترش جنگ افزارهای هستهای) درجمهوری اسلامی ايران ، 12 سپتامبر 2003

1 . ایران و کنوانسیونهای بین المللی:

از مجموع 25 کنوانسیون مهم حقوق بشر ، دولت ایران به 10 کنوانسیون ملحق شده که از میان آنها ، 8 کنوانسیون قبل از انقلاب اسلامی به تصویب رسیده و فقط کنوانسیون حقوق کودک ، کنوانسیون بین المللی لغو و مجازات جنایت آپارتاید و کنوانسیون بین المللی ضد آپارتاید در ورزش است که در رژیم جمهوری اسلامی به تصویب رسیده است.  البته شایان ذکر است که مطابق اصل تداوم کشورها ، رژیم ایران نمی تواند به بهانه اینکه این کنوانسیون ها در زمان رژیم شاهنشاهی تصویب شده اند از رعایت آنها خودداری نماید، چرا که مطابق این اصل، هنگامی که یک کشور به عنوان یک شخصیت بین المللی شکل گیرد ، تغییرات بعدی در دولت یا قانون اساسی، بر وجود آن کشور و نیز تعهدات بین المللی تأثیری نمی گذارد. از طرفی دیگر بسیاری از مقررات این کنوانسیون ها تبدیل به قواعد عرفی بین المللی و حتی قواعد آمره بین المللی شده اند، در نتیجه حتی اگر رژیم اسلامی ، بالفرض بخواهد از عضویت آنها خارج بشود ( که البته هرگز چنین جرأتی را نداشته) کما کان بسیاری از مقررات آن لازم الاجرا میباشد.

 در خصوص کنوانسیون حقوق کودک نیز باید متذکر شد که دولت ایران هم به هنگام امضاء سال 1370) و هم در زمان تصویب (سال 1372 این کنوانسیون، یک حق شرط کلی بر آن وارد نموده و اعلام داشته که کنوانسیون را به شرطی تصویب مینماید که راجع به مواد یا مقررات آن که مغایر با مقررات اسلامی و قوانین داخلی باشد، ملتزم نباشد. در مورد این رزرو یا حق شرط باید یادآور شد که مطابق مقررات حقوق بین الملل، از آنجا که این حق شرط ،  کلی بوده و نیز با هدف و موضوع این معاهده مغایر است بنابراین باطل میباشد که به  این نکته در رأی مشورتی دیوان بین المللی دادگستری سال 1951 در قضیه اعتبار حقوقی  "حق شرط " در معاهده منع و مجازات کشتار دسته جمعی اشاره شده است. و نیز ماده  کنوانسیون وین راجع به حقوق معاهدات 29آن را مورد تأیید قرار داده است.

 مضافا بر آنکه این دولتها هستند که باید مقررات داخلی خود را با مقررات بین المللی وفق دهند و نه  برعکس آن .شایان ذکر است که  در مورد کنوانسیون رفع تبعیض از زنان ونیز کنوانسیون منع شکنجه ، رفتار و مجازات غیر انسانی ، خشن و تحقیر کننده ، با وجود اعمال حق شرط کلی(عدم مغایرت با موازین اسلامی) توسط مجلس جمهوری اسلامی ، شورای نگهبان آنها را به دلیل مغایرت با شرع رد نموده است. در اینجا فهرست کنوانسیون هایی را که دولت ایران به تصویب رسانده ذکر میشود.

1 . کنوانسیون تکمیلی لغو بردگی ، تجارت برده و اعمال مشابه بردگی ،  مصوب 1957  که در سال 1377 به تصویب مجلس شورای ملی رسیده است.

2 . کنوانسیون بین المللی منع و مجازات کشتار دسته جمعی مصوب 1948 که در تاریخ 1334 به تصویب مجلس رسیده است.

3 . کنوانسیون بین المللی رفع تبعیض نژادی مصوب 1965 که در سال 1347 به تصویب مجلس رسیده است.

4 . میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی مصوب 1966 که در سال1354 به تصویب مجلس رسیده است.

5 . میثاق بین المللی حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی مصوب 1966 که در تاریخ 1354 به تصویب مجلس رسیده است.

6 . کنوانسیون مربوط به وضعیت پناهندگان مصوب 1951 که درسال 1354 به تصویب مجلس رسیده است.

7 . پروتکل مربوط به وضعیت پناهندگان مصوب 1967 که در تاریخ 1354 به تصویب مجلس رسیده است.

8 . کنوانسیون بین المللی لغو و مجازات جنایت آپارتاید مصوب 1973 که در تاریخ 1363 به تصویب مجلس رسیده است.

9 .کنوانسیون بین المللی ضد آپارتاید در ورزش مصوب 1985 که در سال 1366 به تصویب مجلس رسیده است.

10. کنوانسیون حقوق کودک مصوب 1989 که در سال 1372 به تصویب مجلس رسیده است.

ضمن تشكر از بانو حسين پور، آقاي مرادي اشكفتي مسئول نشست از آقاي محمد حسن همتي دعوت كردند تا سخنراني خودشون را در ارتباط  با" روز جهاني بدون خشونت" را تقديم حضار كودند كه به شكل زير بود ؛  مهر 2 اکتبر،) روز جهانی بدون خشونت).مهاتما گاندی رهبر سیاسی و معنوی هندیها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد میکرد. فلسفهٔ بیخشونتی گاندی روی بسیاری از جنبشهای مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تأثیر گذارده است.

روز جهانی بدون خشونت: دوم اکتبر سالروز تولد مهاتما گاندی رهبر استقلال هند به عنوان روز بین المللی نفی خشونت انتخاب شده است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد به منظور ترویج فرهنگ صلح، تسامح و تفاهم و عاری از خشونت از دولت ها از نهادهای تحت پوشش این سازمان، سازمان های منطقه ای و سازمان های غیردولتی و نیز افراد دعوت کرد روز دوم اکتبر را به عنوان روز نفی خشونت گرامی بدارند و به ترویج فرهنگ نفی خشونت از طریق آموزش و ارتقای آگاهی عمومی کمک کنند.

مهاتما گاندی که بود؟ مهانداس کارامچاند گاندی در تاریخ ۲ اکتبر ۱۸۶۹ در پوربندر هند به دنیا آمد. پدرش کارمند دولت و مادرش زنی نجیب و فداکار بود. مهاتما گاندی به پیروی از خانواده، به آیین هندو بودایی"جُین Jains" گروید.

 گاندی تا زمان دانشگاه در هند بود و هنوز سیزده سال بیشتر نداشت که ازدواج کرد.  در حالی پا به ۱۹ سالگی گذاشت که با چهار فرزند راهی انگلستان شد و در رشته حقوق ادامه تحصیل داد. در ۲۴ سالگی مدتی بعد از فوت مادرش به آفریقای جنوبی رفت و بعد از سه سال تجربه ی روزنامه نگاری و وکالت، با اندیشه ی مبارزه با ظلم و بی عدالتی به هند بازگشت. او در این دوران مقاله هایی در مورد آنچه استعمار به جهان سوم تحمیل می کند نوشت که باعث شد بارها به زندان برود و خشم استعمارگران اروپایی را برانگیزد. مهاتما گاندی در سال ۱۹۲۱ رهبری کنگره ملی هند را بدست گرفت. مهاتما گاندی در این دوران توانست اندیشه ی مبارزه بدون اسلحه خود را به مردمش بیاموزد و اسلحه ی استقلال و خودکفایی در سایه ی حقیقت را به جامعه اش هدیه دهد. یکسال بعد اولین نشانه های اندیشه ی مبارزاتی خویش را که تحریم کالاهای خارجی بود را بروز داد و در برابر همه اتهاماتی که به او وارد بود، سکوت را اختیار کرد و با در پیش گرفتن مقاومت منفی، محکوم به شش سال زندان شد.هرچند بیماری آپاندیس او باعث آزادی اش در سال ۱۹۲۴ گشت ولی این دوره طولانی در زندان باعث شد تا گاندی آثار اندیشمندان بزرگی همچون بیکن، کارلایل، راسکین، امرسون، تورو و تولستوی را در یک برنامه منظم مطالعه کند. خلقیاتی همچون دوری از زنان و گیاهخواری در همین ایام شخصیت گاندی را به سمت و سویی دیگر برد.

    

مهاتما گاندی تا سال ۱۹۴۸ بارها با انگلیسیها در مورد استقلال هند به مذاکره نشست و بالاخره توانست در ۱۵ اوت ۱۹۴۷ استقلال هند را بدست آورد ولی در همین روزگار بود که اختلافهای درونی برای تقسیم کشور به دو بخش هند و پاکستان آغاز شد. در پی کشته شدن هزاران نفر و آواره گی های بسیار این تجزیه صورت گرفت و او نتوانست مردمی که دوستش داشتند را با هم آشتی دهد.

گاندی در مقدمه کتاب زندگینامه ی خود می نویسد: "آنچه من در طول زندگی ام همواره در جستوجویش بوده ام رسیدن به شکوفایی و کمال وجودی و دیدار خداوند است، رسیدن به رهایی و رستگاری (Moksha)".

او تا پایان عمر حتی در گرمترین میدانهای مبارزه خود را فراموش نکرد و حتی خوردن جوش شیرین و آب گرم در دورانی که بیشترین محبوبیت را در بین مردم خود داشت، بعنوان نمادی برای مبارزه و مصرف گرایی برگزید. او اولین مجری طرحهای نافرمانی مدنی خود بود؛ گواه این مدعا روزه های سیاسی و غذای ساده ی اوست که بن مایه های یک رهبر مقتدر اجتماعی را برایمان به تصویر می کشد.ترور مهاتما گاندی: مهاتما گاندی چندین بار هدف سو قصد قرار گرفت که آخرین مورد آن موفق بود.  

در ۹ بهمن ۱۳۲۶ ناتورام قادسی وی را، که در سن هفتاد و نه سالگی و میان جمعیت عازم محل عبادت بود، هدف گلوله قرار داد و از پای درآورد. قاتل از ناسیونالیستهای افراطی هندو بود که معتقد بود روابط گسترده با پاکستان به اقتدار هندوستان لطمه زدهاست. بعد از سخنراني سخنرانها ، طبق برنامه ر يزيهاي انجام شده نوبت به بخش انتخابات رسيد ، طي اين انتخابات قرار بر انتخاب مسئول جديد نمايندگي بود و بر اساس نبود كانديدا براي اين پست، بانو مرادي كماكان به عنوان مسئول نمايندگي انتخاب شدند و آقاي شفايي توضيحاتي رو در ارتباط با مفاد اعلاميه جهاني حقوق بشر و كنوانسيونها ي مربوط دادند و به دليل وجود اعضاء جديد توضيحاتي رو هم در ارتباط با طريقه ي همكاري با كانون را هم در اختيار اعضاء قرار دادند

 . در انتها وظايف اعضاء براي نشست اينده مشخص شد و بانو رزا خليلي عضو هيئت رئيسه كانون توضيحاتي را در ارتباط با روند راحت انجام دادن  مسئوليتها  دادند و نشست راس ساعت ١٦:٣٠ به وقت اروپاي مركزي به پايان رسيد. .

گزارش نشست موازی ادواری سازمان حقوق بشر، دوره سی و دوم در شهر ژنو

تهیه گزارش وعکاس  :نیما حسابیان

همزمان با سی و دومین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد که  در روز پنج شنبه 16 ژوییه 2016 ، 27 خرداد 1395 در مقر سازمان ملل در ژنو آغاز شده بود، نشست جانبی نهاد غیر دولتی Süd Wind با موضوعات مختلف در مورد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.

در این نشست یک ساعته 13 الی 14 پنج سخنران حضور داشتند که اولین سخنران خانم سیمین فهندژ نماینده جامعه بهاییان گزارشی جامع در مورد وضعیت بهاییان داخل ایران به زبان انگلیسی ارائه داد.

hqdefault

ایشان در ابتدا  به عدم بهبود وضعیت بهاییان در ایران در دو سال گذشته و ریاست جمهوری حسن روحانی اشاره کردند. وی سپس در رابطه با تعطیلی و پلمپ محل کسب 27 بهایی در ارومیه و 6 مورد دیگر در سنندج آن را تنها قسمتی از تعطیلی و پیگرد گسترده بهاییان در سالهای گذشته در شهرهای مختلفی چون رفسنجان، کرمان، ساری و همدان دانستند. اکثر این محل های کسب به دلیل اینکه بهاییان خواستار تعطیلی در مراسم و اعیاد مذهبی خود بودند پلمپ شدند. مغازهای چون فروشگاه لوازم خانگی، پوشاک و لوازم یدکی خودرو که تنها قسمتی از اهرم فشار جمهوری اسلامی بر بهاییان است. رویداد اخیر دیگر تشویش اذهان عمومی مردم ایران و نفرت پراکنی نسبت به بهاییان در رسانه ها داخل ایران بود. در هفته های گذشته همان طور که شاید شما هم شنیده باشید دیدار خانم فایزه هاشمی با خانم فریبا کمال آبادی یکی از رهبران جامعه بهایی که برای چند روزی از زندان به مرخصی آمده بود بسیار خبر ساز شد. با انتشار عکس های این دیدار ساده و دوستانه در رسانه ها و فضای مجازی شاهد واکنش های تند و خشم آلود نسبت به هاشمی رفسنجانی، فایزه هاشمی و جامعه بهایی بودیم. می توان به اظهارات مراجع و آیت الله های بلند پایه نظام اشاره کرد که روابط دوستانه با بهاییان را خیانت به اسلام و انقلاب دانستند و خلاف تعلیمات اسلامی است و دیگری اینکه بهاییت، فرقه ضاله است و باید محصور شود و دیدار با آنها ارتداد از اسلام است. همچنین رییس قوه قضاییه و معاون اول آن تایید کردند که ممکن است فایزه هاشمی بدلیل ملاقات با بهاییان تحت پیگرد قانونی قرار گیرد.

نماینده جامعه بهاییان در سازمان ملل در ادامه با اشاره به این نکته که همه این فشارها بر خلاف اظهارات مقامات جمهوری اسلامی همچون جواد لاریجانی، رییس کمیته حقوق بشر ایران که گفته بود هیچ بهایی در ایران بدلیل دینش و اعتقاداتش در زندان نیست وجود داشته و آزار و اذیت بهاییان از بالاترین سطوح جمهوری اسلامی نشات می گیرد. در نماز جمعه همان هفته دیدار فایزه هاشمی با فریبا کمال آبادی بسیاری از امامان جمعه با سخنرانی های تند و شدید الحن به بهاییان تاختند و طبق معمول بصورت سیستماتیک جامعه را نسبت به بهاییان تحریک کردند. لازم به ذکر است که این امامان جمعه منسوب رهبر ایران بوده و قاعدتا تمام این بیانات دیدگاه رهبر جمهوری اسلامی ایران است.

ایشان در بخش پایانی سخنرانی خود به مرور تاریخ و سابقه تعقیب و آزار و اذیت بهاییان در ایران از زمان وقوع انقلاب پرداخت.

وی با اشاره به برنامه سیستماتیک دولتی برای نابودی جامعه بهاییان ایران و اینکه تنها کمی بعد از انقلاب بیش از 200 بهایی در ایران اعدام شدند و صد ها تن دیگر تنها بدلیل اعتقادشان مورد شکنجه قرار گرفته یا روانه زندان شدند. بعد از آن با افزایش فشارهای بین اللملی بر جمهوری اسلامی، سران آن با تغییر تاکتیک خود از شکنجه، زندان و اعدام به محروم کردن بهاییان از حق تحصیل در دانشگاه و سطوح بالا دادند. به طور مثال در سال 1991 دستورالعملی دولتی که در آن دولت را موظف به اخراج دانشجویان بهایی از دانشگاهها می کرد که البته این دستور العمل حتی به دانش آموزان دبستانی و دبیرستانی نیز تعمیم داده شد. این دستور العمل تا به امروز نیز اجرا می شود کما اینکه بسیاری از دانش آموزان بهایی در آزمون سراسری دانشگاه ها در ایران قبول می شوند ولی از حق تحصیل و ساختن آینده مورد نظر و دلخواه خود محروم هستند. ایشان تلاش حکومت ایران

را برای جدایی و تفرقه بین گروههای مختلف مردم در جامعه دانستند و واکنش ها نسبت به دیدار خانم هاشمی و کمال آبادی را بیانگر این واقعیت که جمهوری اسلامی بسیار بیمناک از یک دوستی ساده بین یک مسلمان و بهایی است، در صورتی که عمل خانم هاشمی فقط یک عمل انسان دوستانه بوده و از آن به عنوان اهرمی استفاده می کند برای افزایش فشار و آزار و اذیت برجامعه بهایی بوسیله سیاهی لشکر خود. سخنران بعدی خانم ژاله تبریزی فعال حقوق اقوام و ملل(آذربایجان)و گروههای اتنیکی که ایشان هم سخنرانی با موضوع نقض حقوق آذری ها و گزراشی در مورد دستگیری فعالین آذربایجان به حضار ارائه دادند. متن سخنرانی ایشان بشرح زیر بود: طی سه سال گذشته علیرغم وعده هائی که حسن روحانی قبل از انتخاب شدن داده بود همه شواهد نشان می دهند که وضعیت حقوق بشر در این مدت نه تنها بهبود نیافته بلکه به شهادت تمام گروههای حقوق بشری داخل و خارج کشور نقض حقوق بشر بصورت چشمگیر ی نیز افزایش یافته است که بر جسته ترین نمونه آن افزایش تعداد اعدام ها نسبت به قبل از انتخاب شدن حسن روحانی  به ریاست جمهوری ایران است.

دو عامل اصلی درافزایش نقض حقوق بشر در ایران طی این سال ها عبارتند از: اول افراطی تر و سرکوب تر شدن قوه قضائیه بعنوان بازوی جریان اصولگرا است برای تحت فشار قرار دادن و مهاردولتی که می خواست راه جداگانه ای را برود .دوم عقب نشینی همه جانبه اصلاح طلبان از مواضع قبلی شان که دفاع از حقوق بشر را از برنامه خود حذف کردند زیرا فکر می کنند اگر از نقض حقوق بشردر ایران انتقاد بکنند دولت روحانی تضعیف می شود. فقدان مخالفت جدی در مقابل نیروهای سرکوبگر دست انها را برای نقض همه جانبه حقوق بشر باز گذاشته است .افزایش نقض حقوق بشر در سراسر کشور به یکسان نبوده و در مناطقی که فقر و نارضایتی بیشتر است،زمینه اعتراض وشورش بیشتر است نقض حقوق بشر نیز بیشتر بوده است .

در همین رابطه مناطق پیرامونی کشور که وطن ملل غیر فارس در ایران است شاهد صدور احکامی از طرف قوه که نمونه برجسته آن در اواخر اردیبهشتماه سال جاری بود که۱۷کارگراخراجی معدن طلایآغدره تکابدراستان آذربایجان غربی به حکمدادگاه٬ هرکدامبین۳۰ تا ۱۰۰ضربه شلاق خوردند و شماری از آنها نیززندانی شدند. این موضوع اعتراض های فراوانی را به همراه داشته است .

دستگیری فعالین  فرهنگی در آذربایجان افزایش یافته احکام زندان ومحکومیت ها بیشتر شده وفشار برزندانیان سیاسی چند برابر گشته است . در حال حاضر بگفته مسئول زندانها در آذربایجان شرقی درزندان تبریز سه برابر گنجایش زندان محبوس نگهداری می شود . در زندان اردبیل هم همین طور.در اینجا نمونه هائی از نقض حقوق بشر در آذربایجان را توضیح می دهم. رسول رضوی فعال هویتطلب آذربایجانی محبوس در زندان مرکزی تبریز از سیام اردیبهشت ماه به همراه چند زندانی دیگر در اعتراض به فشارهائی که بر زندانیان اعمال می شود از جمله در حمایت از یک فعال آذربایجانی دیگر به نام عباس لسانی که بعد از پایان محکومیت آزادنشده بود، اعتصاب غذای خود را آغاز کرد وهمچنان به اعتصاب غذایش ادامه می دهد. اعتراض آقای رضوی به این است که یک حکم شش ماه حبس او را که قبلا با عفو مشروط بخشیده شده بود دوباره در موردش به اجرا گذاشتهاند.او همچنین به بلاتکلیفی درباره پرونده دیگری که برای بازداشت سال گذشتهاش باز شده معترض است. در حال حاضر وضعیت جسمانی او بسیار وخیم است . رسول رضوی اتمام اعتصاب غذای خودرا منوط به لغو احکام صادره از طرف شعبات ۲ و ۳ دادگاه انقلاب شهر تبریز و برگزاری مجدد دادگاهی کاملا علنی و عادلانه اعلام کرده است. تیر ماه سال گذشته قاضی باقرپور رئیس شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز رسول رضوی را به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۱  سال حبس تعزیری محکوم نمود. همچنین ۶ ماه حبس تعلیق شده وی نیز به اجرا گذاشته شد. آیت مهر علی بیگلو زندانی سیاسی که سابقه چندین بار دستگیری و اعتصاب غذا را دارد، هم اکنون در حال ذراندن دوران محکومیت ۸ال در زندان تبریز است،در اعتراض به فشار های وارده بر زندانیان در پی عدم رسیدگی به خواستههای رسول رضوی، تداوم اعتصاب غذا و وخامت حالش، در حمایت از این زندانی در اعتصاب غذا به سر میبرد.

مرتضی مرادپور زندانی سیاسی آذربایجانی در زندان مرکزی تبریز نیز در اعتراض به وضع موجود در همبستگی با سایر زندانیان سیاسی ودر پی عدم رسیدگی به خواسته های رسول رضوی دست به اعتصاب غذا زده است. مرتضی مرادپور روز ۲۸اردیبهشت۹۴، از سوی ماموران امنیتی در محل کارش در تبریز بازداشت و برای گذراندن دوران محکومیت خود به زندان مرکزی تبریز منتقل شد.این فعال فرهنگی در سال ۱۳۸۸ در دادگاه انقلاب تبریز به اتهام اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم بر علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شده بود. وی در جریان راهپیمایی خانوادگی ۱خرداد۸۸ در پارک ائل گولی تبریز و پس از طرح شعارهایی در رابطه با حقوق زبانی و ملی آذربایجانی ها بازداشت و پس از نزدیک به شش ماه بازداشت به قید وثیقه آزاد شده بود. حکم محکومیت به شلاق وجریمه نقدی برای 26 نفر از معترضان در بازی فوتبال تراکتورسازی به اتهام "مشارکت در اخلال در نظم و آسایش عمومی از طریق ایجاد هیاهو و جنجال"صادر شده است . این عده به پخش برنامه توهین به ترک ها که در برنامه  فتیله از تلویزیون سراسری پخش شده بود در استادیوم ورزشی تبریزاعتراض کرده بودند. فشار قوه قضائیه به منتخبان محلی نیز بطور بی سابقه ای زیاد شده است  دعواهای جناحی  حکومت توسط قوه قضائیه  دامن نمایندگان و منتخبان محلی را می گیرد .

unnamed (2)

سهیلا کارگر فعال ملی آذربایجانی وکاندید نمایندگی مجلس دهم روز ۲۶اردبیهشت۹۵ در منزل شخصی خود در قزوین از سوی ماموران امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.به گفته برادر این فعال مدنی، ماموران امنیتی هنگام بازداشت، او را مورد ضرب و شتم قرار داده اندو شدت ضربات مامورین هنگام ورود به منزل و بازداشت سهیلا به حدی بود که قاضی بازپرسی رای موافق به بردن سهیلا به پزشک قانونی جهت رسیدگی به شکایتش از مامورین اطلاعات می دهد. سهیلا کارگر از سوی مراجع قضایی به "تشکیل گروه غیر قانونی"متهم شده است. ماموران امنیتی وسایل شخصی وی از جمله :لپ تاپ، موبایل، فلش، سی دی ها و کتاب های او را با خود برده اند.بیشتر سهیلا کارگر برای نامزدی انتخابات مجلس دهم از شهر قزوین ثبت نام کرده بود که هئیتهای اجرایی صلاحیت وی برای حضور در این انتخابات را رد کردند.

چهار نفر از اعضای شورای شهر تبریز که به دخالت سپاه در پروژه های اقتصادی شهر اعتراض داشتند به اتهام فساد بازداشت شدند یکی از آنان خانم المیرا خاماچی از اعضای شورای شهر تبریز می باشد که حدود سه ماه پیش توسط نهادهای امنیتی-انتظامی شهر تبریز بازداشت و روانه زندان شده بود، وی بعد از نزدیک به سه ماه زندانی بودن آزاد گردید

برای چندین نفرازاعضای شهر مرند پرونده قضائی تشکیل داده اند واعضای علی البدل بعنوان اعتراض حاضر نشده اند بجای آنان در جلسات شورای شهرشرکت بکنند و نهایتا شورای شهر مرند منحل شده است .

وضعیت نگران کننده اهل تسنن بعنوان یکی از اقلیت های مذهبی در ایران عنوان سخنرانی آقای رضا امیری، هنرمند وفعال حقوق بشر بود. متن سخنرانی ایشان بشرح زیر است :  ایران به عنوان کشوری پهناور از قومیتها و نژادهای مختلفی تشکیل شده است ،در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران عالوه بر شیعه به عنوان مذهب رسمی سایر مذاهب اسلام شامل مذاهب چهار گانه اهل سنت هم از جایگاه قانونی و قابل احترامی برخوردار هستند.ولی متاسفانه روند سیستماتیک نقض حقوق این اقلیت مذهبی و فشار بر آنها به صورت چشمگیر افزایش یافته است در کنار مجموعه از این فشارها ممنوع ا لتدریس کردن اساتید اهل سنت محرومیت دانشجویان اهل سنت از تحصیل ممنوع ا لخروج کردن بسیاری از این دانشجویان و باز ماندن از تحصیل ،اهل سنت اجازه ندارند در کالن شهرها یی مختلف مثل تهران مسجد داشته باشند بر هم زدن مناسک مذهبی آنان در برخی شهرها از طرف نیروهای امنیتی دستگیری و بازداشت رهبران دینی اهل سنت به جرائم مختلف اعدام های پی در پی اهل سنت که به جرائم واهی از طرف حاکمیت برای آنان صادر میشود. که نمونه آن اعدام ۶ جوان کرد ،سنی مذهب به نامهای حامد احمدی ،کمال موالیی،جمشید دهقانی ،جهانگیر دهقانی،صدیق محمدی و هادی حسینی که به اتهامات امنیتی بازداشت و در تاریخ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ اعدام شدند که حتی پیکر آنها هم به خانواده یشان تحویل داده نشد و در یک مراسم کامل امنیتی پیکر آنان در شهر کرج و در مزار بی بی سکینه دور از زادگاهشان دفن شدند این در حالی بود که خانواده این شهروندان سنی مذهب شب قبل از اعدام به همراه چند تن از فعالین حقوق بشر مثل خانم نرگس محمدی نائب رئیس کانون دفاع از حقوق بشر و آقای محمد نوری زاد و فرزندان خردسال آنان در کنار زندان قزل حصار به امید اینکه شاید آنان را اعدام نکنند، شب را به صبح رساندند.شهرام احمدی برادر حامد احمدی یکی از زندانیان اعدام شده هنوز هم تا کنون در زندان میباشد و هر روز را با کابوس مرگ سپری میکند و با وجود اینکه سازمانهای بین المللی خواستار آزادی این زندانی شده اند و مادر پیر این زندانی نامه های مکرر به رهبر ایران و رئیس جمهور ایران نوشته مبنی بر این که پسرم را اعدام نکنید جوابی دریافت نکرده و همچنان در زندان بسر میبرد و در انتظار سرنوشت نامعلوم میباشد. پروژه حذف رهبران مذهبی اهل سنت, پشت پرده دست گیری رهبران مذهبی اهل سنت طرحی به نام سامان دهی مدارس دینی اهل سنت از طرف دولت اعمال شد. که رهبران اهل سنت با آن به دلیل آن که بیشتر برای کنترل مدارس دینی و دخالت در امور مناسک اهل سنت بود مخالفت کردند. مولوی نقشبندی که یکی از مخالفان این طرح بود توسط ماموران امنیتی بازداشت شد و ماموران امنیتی بر آن شدند تا این شخص را حذف کنند ،که در همین راستا یکی از دوستان آقای مولوی نقشبندی به نام حاجی محمد آبادی را دستگیر و تحت شکنجه قرار دادند تا علیه آقای نقشبندی اعتراف اجباری کند و زمانی که نتوانستند از ایشان اعتراف بگیرند. فرزندان ایشان را دستگیر کردند به نامهای هادی، عبدهللا ،و جواد که هادی در آن زمان در خدمت سربازی بود ماموران پس از بازداشت این افراد آنها را در مقابل پدر تحت شکنجه قرار میدهند که آقای آبادی به خاطر فرزندانش مجبور به اعتراف اجباری علیه مولوی نقشبندی می شود ،و پس از آن ماموران امنیتی مولوی نقشبندی را مورد شکنجه قرار میدهند تا از او اعتراف اجباری بگیرند و وقتی با مقاومت ایشان روبرو میشوند از تاکتیکی که برای آقای آبادی اجرا کردند و نتیجه گرفتند فرزندان ایشان را هم در یک اقدام خودسرانه بازداشت میکنند و فرزند ارشد ایشان به نام آقای عبدل غفار نقشبندی را بازداشت، و در همان ابتدا آنقدر مورد شکنجه قرار میدهند و مجبوربه اعتراف تلویزیونی میکنند .تمام این فشارها برای این است که به مردم بگویند که این افراد فاسد هستند و طبق معمول آنها را به کشورهای دیگر مثل اسرائیل و آمریکا و عربستان ربط میدهند ،و دقیقا همین سناریو برای اهل سنت کردستان هم اجرا میشود که در اقدامی ۲ تن از علمای کردستان به نامها ی ماموستا شیخ اسالم و ماموستا برهان عالی ترور میشود، و ماموران امنیتی این ترورها را بر گردن علمای دیگر کردستان می اندازند و به همین بهانه اقدام به بازداشت تعدادی از علما و جوانان فعال میکنند که تا کنون یا در زندان هستند و یا اعدام شده اند این اتفاقات اخیر دقیقا بعد از طرح ساماندهی مدارس دینی اهل سنت،انجام شد و یا علمای اهل سنت ترور شدند یا متهم به ترور شدند. همانطور که میدانیم اکثر شهرهای مرزی ایران سنی مذهب میباشد که در بیش از ۱۰ استان کشور مستقر هستند در طول قرنها زندگی مشترک با دیگر هموطنان ایرانی از وفادارترین ساکنان ایران بودهاند و در مقاطعی از تاریخ و حساسترین صحنهها برای حفظ و کیان سرزمین مادریشان از هیچ تالش و ایثار فروگذار ننموده اند پاسداری از مرزهای کشور هزاران شهید جانباز و مفقودالثر در زمان جنگ ایران و عراق از نمونههای بارز آن بوده است ،بی تدبیری قالب حکومتهای مرکزی ایران موجب آن شده است که شرایط اکثریت قریب به اتفاق اهل سنت در کشور نامناسب و عمده شاخص توسعه در عرصه های مختلف فرهنگی، اقتصادی،اجتماعی و سیاسی در این مناطق پایین تر از حد انتظار باشد و در مقایسه با سایر مناطق کشور عقب مانده تر باشد که این خود باعث نارضایتی در بین اهل سنت و شکاف میان حاکمیت و این اقلیت به وجود آورده است .از اول انقلاب که به گفته بنیان گذار جمهوری اسالمی آیت الله خمینی که به دنبال محرومیت زدایی در ایران بود و طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ، مذهب سنی جز مذهبی است که به رسمیت شناخته میشود باید بر طبق همین قانون اساسی مطابق اصل ۱۹ قانون اساسی مردم ایران از هر قوم و قبیله ای که باشند از حقوق مساوی برخوردار هستند ،ولی متاسفانه نه تنها تحت فشارهای امنیتی قرار دارند ،بلکه از نظر امکانات رفاهی و اقتصادی و حتی آموزشی هم در سطح بسیار پایین و یا گاها به طورکل محروم هستند ،و این باعث فقر در مناطق سنی نشین شده است،جمهوری اسلامی با سیاست فقیر سازی در مناطق سنی نشین آنها را که شهروندان ایران میباشند را به حاشیه رانده است . پیروان اهل سنت در ادارات دولتی اجازه کار به راحتی ندارند ،به طور مثل اگر یک ارگان دولتی نیاز به جذب نیرو داشته باشد و هم زمان دو نفر برای کار به آنجا مراجعه کنند یکی اهل سنت و دیگری اهل تشیع باشد فارغ از این که کدامشان متخصص در کار خود میباشد به طور حتم اهل سنت استخدام نخواهد شد در صورتی که اصل بر شایسته سالاری باید باشد فرزندان اهل سنت دیده شده با توجه به استعدادهای ورزشی و علمی بخاطر عقیده و یا مذهب حقشان پایمال میشود. در مناطق سنی نشین حتی برای انتخاب شهردار و یا استاندار سعی میکنند که از مردم بومی حتی الامکان را طلب کنند که سهم اهل سنت در جمهوری اسلامی  چندان نیست که بتوانند درخواست های خود استفاده نکنند ،به طورکلی این هم یکی دیگر از نقضها است که جمهوری اسلامی  در حق شهروندان و پیروان اهل سنت انجام میدهد ،که همین رفتارها ی تبعیض آمیز موجب آن شده که در جامعه افراد ناا آگاه به رهبران مذهبی این پیروان توهین و ناسزا بگویند که خود باعث شکاف در بین اهل تسنن و تشیع میشود که در واقع این خواسته حاکمیت به دلایل سیاسی میباشد .

در دولت آقای روحانی که با تبلیغات انتخاباتی در مناطق سنی نشین مبنی بر این که رفع تبعیض و کاهش فشار از روی پیروان اهل سنت به خصوص رهبران مذهبی آنان وعده داده بود ،توانست رأی این اقلیت را به دست آورد اما بعد از انتخابات نه تنها فشارها کمتر نشد بلکه بیشترین بازداشتها و اعدام های عقیدتی و محرومیتها در دوران آقای روحانی به وجود آمد که من به تعدادی از آنان به طور خالصه اشاره میکنم.بازداشت تعدادی از فعالین و مبلغین مذهبی کهاز سوی ماموران امنیتی در استان گلستان در تاریخ ۲۲ مهر ۱۳۹۴ بدون حکم قضایی به نام های ،مولوی عبدالرحیم گرگیج ،مولوی عبدل حکیم گرگیج ،مولوی جمعه گرگیج ،محمد بلوچ،علیرضا اشتری،ابراهیم زرین ،محمد ترکمن ،و یا ممنوع ا لخروج شدن یکی از رهبران مذهبی به نام مولانا عبدل حمید که خانم نرگس محمدی نائب رئیس کانون دفاع از حقوق بشر جایزه صلح خود را تقدیم این رهبر مذهبی به

خاطر تالش برای حقوق بشر کرد ،در ادامه همین فشارها میتوان به بازداشت ۶ تن از فعالان اهل سنت اهوازی اشاره کرد که در ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ بوده منبع خبر هرانا،بازداشت ۸ شهروند اهل سنت در بوکان توسط ماموران امنیتی در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ این بازداشتها در استانه سفر آقای روحانی رئیس جمهور ایران به استان آذربایجان غربی و شهر مهاباد بوده است منبع خبر رادیو زمانه،.

تمام این سرکوبها در حالی انجام می شود که در قانون اساسی جمهوری اسلامی  در اصول ۱۲و۱۵ بر لزوم برخردری اهل سنت و اقوام ایرانی از حق آزادی تعلیم و تربیت و مراسم دینی و همچنین لزوم آموزش زبان مادری در مدارس دولتی در مناطق قومی این اصول همواره و در تمام دولتهای بعد از انقالب نادیده گرفته شده است. و می توان گفت بر اساس آنچه تا کنون در نظام ایران مشاهده شده است وضع و اجرا قانون و سیاستهای کلی بدون عبور از فیلتر آقای خامنه ای امکان پذیر نبود و متاسفانه تمام فشارها و اجحاف ها که در قبال اهل سنت و دیگر  اقوام ایرانی  با تأیید مستقیم آقای خامنه ای بوده است. مذهبی میشود قاعدتا فعالان حقوق بشر در واقع نقض حقوق پیروان اهل سنت در ایران که بزرگترین اقلیت مسلمان در ایران محسوب میشوند چه بصورت سیستماتیک که بر خلاف اصل ۲۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی  میباشد ،تنها به دلیل باورها ی مذهبی شان مغایر با ماده ۱۸ اعالمیه جهانی حقوق بشر در مورد آزادی عقیده ،مذهب ،اندیشه و بیان میداند.

سخنران بعدی این نشست آقای نیما پور یعقوب فعال حقوق بشر در مورد "شلاق زدن کارگران " گزارش خود به زبان انگلیسی به حاضرین ارائه دادند. متن سخنرانی این فعال حقوق بشر  هفتم خرداد ماه جاری، اسماعیل شاوردی کارگر شهرداری اهواز پس از شرکت در اعتراضات این کارگران برای به دست آوردن مطالبات معوقهشان و بیتوجهی مطلق مسولان امر، دست به خودسوزی زد. ۲۴ همکار وی نیز که همچنان به اعتراضات خود ادامه میدادند، روز ۲۴ خرداد از سوی نیروی انتظامی بازداشت و روانهی زندان شدند.

اما اسماعیل یک استثنا نبود. در سالهای اخیر کارگران و افراد فقیر بسیاری در ایران دست به خودسوزی اعتراضی زدهاند. در ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۵، امید راشدی، ۳۶ ساله خود را در اهواز به آتش کشید و جان باخت چراکه کارفرمای وی از تمدید قرارداد او خودداری میکرد. او در حالی پس از چند روز در بیمارستان جان سپرد که متاهل بوده و فرزند نیز داشت. در موردی دیگر زنی خود را در ۱۲ جولای ۲۰۱۵ در مشهد به آتش کشید. او نیز این کار را به دلیل اختلاف با کارفرمای خود کرده و پس از چند روز جان سپرد.

بنا به اظهارات مقامات وزارت بهداشت، بیکاری مهمترین دلیل خودکشی در ایران است. این در حالی است که به گفتهی رییس اتاق بازرگانی ایران در هر ساعت ۱۵۰ نفر شغل خود را در کشور از دست میدهند.

در ایران، جمعیت ۱۲ میلیونی کارگران که با خانوادههایشان جمعیتی بالغ بر ۴۰ میلیون را تشکیل می دهند، با دستمزد دستکم ۳ برابر کمتر از خط فقر و حتی زیر خط مرگ، بیکاری گسترده و عدم امنیت شغلی روبهرو هستند. در حالی که منابع دولتی خط فقر را دستکم در تهران ۳ میلیون تومان اعلام کردهاند، حداقل حقوق در نظر گرفته شده برای کارگران در سال ۱۳۹۵، ۸۱۲ هزار تومان اعلام شده است. ۶۰٪ واحدهای صنعتی در ایران به حالت تعطیل و یا نیمهتعطیل درآمده و به گفتهی وزیر صنعت ۷ هزار واحد در شهرکهای صنعتی به تعطیلی کشیده شدهاند.کارخانههایی همانند ارج با سابقهی ۸۰ ساله در زمرهی این صنایع از بین رفته هستند. به گفتهی وزیر کار، ۳۰٪ کارگران در ایران با قرارداد سفیدامضا مشغول کار هستند.

اما پاسخ حکومت به کارگرانی که در مقابل تمامی این مشکلات دست به اعتراض میزنند چیست؟ کارگران حق تشکل و سازمانیابی مستقل نداشته و هر حرکتی در این راستا با سرکوب فوری و خشن حکومت روبهرو میشود.

کارگران ایرانی در سال گذشته و بنا به گفتهی منابع حکومتی به بیش از ۵۰۰۰ حرکت اعتراضی دست زده بودند. این حرکتهای اعتراضی در ۳ ماههی طی شده از سال جدید نیز به طور روزانه ادامه داشته است.

در کنار اخراج، احضار و بازداشت کارگران کارخانههای مختلف، خبر اجرای احکام شلاق کارگران معدن آقدره موجی از محکومیت و انزجار را در محافل داخلی و بینالمللی به همراه داشت. اما جمهوری اسلامی برای یادآوری این نکته که این احکام به هیچ عنوان تصادفی و «خودسرانه» نبودهاند، با فاصلهی کمی احکامی مشابه برای کارگران معترض معدن سنگ آهن بافق نیز صادر کرد.

فعالین و رهبران کارگری نیز به عنوان کسانی که آنان را به تعقیب حقوق خود تشویق میکنند، به طور خاص مورد کینهی حکومت واقع میشوند. این فعالین یا همانند محمود صالحی و رضا شهابی با مشکلات عدیدهی جسمی از زندان آزاد میشوند، یا آنقدر در زندان نگه داشته میشوند تا همانند زندهیاد شاهرخ زمانی جان خود را از دست دهند و یا اینکه تحت فشارهای گوناگون در حبس مجبور به اعتصاب غذاهای طولانی مدت برای احقاق ابتداییترین حقوق خود میشوند. آخرین مورد از این دست جعفر عظیمزاده، فعال کارگری محبوس در زندان اوین است. وی از تاریخ ۱۰ اردیبهشت ماه سال جاری در اعتصاب غذا بوده و با گذشت نزدیک به ۵۰ روز از اعتصاباش در وضعیت وخیمی قرار دارد. این زندانی سیاسی با مطالبهی حذف اتهامات امنیتی از پروندهی فعالین صنفی دست به اعتصاب غذا زده است. علاوه بر او، بهنام ابراهیمزاده و محمد جراحی نیز دیگر فعالینی هستند که هماکنون در زندان با شرایط سختی دست و پنجه نرم میکنند. شاید بتوان با نگاهی به کارنامه و سوابق وزیر کار دولت روحانی بیشتر به رویکرد دولت وی به مسائل کارگری پی برد.  علی ربیعی یک از امنیتیترین افراد حاضر در کابینه بوده و به نوعی نیز تخصصش برخورد با مسائل کارگری است. در واقع وزیر پیشنهادی تنها و تنها برای کنترل و سرکوب کارگران و اعتراضات کارگری مناسب است و نه هیچ چیز دیگر.

علي ربيعي، وزير كار و امور اجتماعي، در ابتداي تشکیل جمهوری اسلامی، به عضويت سپاه پاسداران درآمد و از همان ابتدا از فرماندهان واحد اطلاعات سپاه شد. او اولين مدير كل اداره اطلاعات آذربايجان غربي بود و به نوشتهی دری نجفآبادی در خاطراتش سپس با نام مستعار عباد، مدير كل واحد كارگري وزارت اطلاعات شده و معاونت حقوقي پارلماني وزارت اطلاعات را تا سال ۱۳۷۲ عهده دار بود. از جمله موارد جنایت در کارنامهی این دورهی او خاطرهای است که عبدالله شهبازی از وی نقل میکند. عبدالله شهبازی که در گذشته ریاست موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی وابسته به وزارت اطلاعات را برعهده داشته در مورد یکی از "خاطرات جالب زندگی علی ربیعی" که در کمال خونسردی برایش تعریف کرده مینویسد: در آذربایجان تعدادی از اعضای یک گروهک را دستگیر کردیم. باید آنها را برای حضور در دادگاه از راه آستارا به گیلان میفرستادیم. نگهبان و محافظ به اندازه کافی نداشتیم. همه را در تابوت خوابانیدیم و در تابوتها را میخ زدیم و با کامیون اعزامشان کردیم. زمانی که در مقصد در تابوتها را باز کردند همه به علت خفگی مرده بودند.علي ربيعي، متعاقبا در دروان خاتمي دبير اجرايي شورايعالي امنيت ملي شد و با حسن روحاني مسائل اطلاعاتي و امنيتي را دنبال ميكرد. وي در دانشگاه وزارت اطلاعات(امام باقر) استاد جنگ رواني بود.

روحالله حسینیان در مصاحبهای با نشریهی یالثارات در ۴ آبان ۱۳۷۹ یا تندرو معرفی کردن ربیعی میگوید: اوایل تشکیل وزارت اطلاعات چندین سال نماینده دادستان در وزارت اطلاعات بودم و از تمام عملکردهای ایشان با خبر هستم. در حقیقت من و آقای محسنی اژهای به خاطر عملکردهای خشونتآمیز آقای ربیعی، سعید حجاریان و امثال اینها نتوانستیم آنجا بمانیم.

ربیعی همچنین در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، به عنوان مشاور امنیت ملی خاتمی، از سوی وی مامور شده بود تا به تخلفات انتخاباتی رسیدگی کند. در چنین شرایطی است که سازمان ملل متحد با دعوت از این شخص، وزیر کار کابینهی روحانی به اجلاس سازمان جهانی کار عملا با عاملین اصلی چنین وضعیتی مماشات میکند. سازمان جهانی کار به جای دعوت از نمایندگان واقعی کارگران ایران، خانهی کارگر را به اجلاسهای خود دعوت کرده و در عمل صدای رنج و زجر کارگران ایرانی را نمیشنود.

ضروری است که نهادهای بینالمللی بلادرنگ این نمایندگان حکومتی را از اجلاسهای خود اخراج کرده و با به رسمیت شناختن نمایندگان واقعی کارگران در ایران، آنان را در احقاق حقوق این طبقهی ۱۲ میلیونی یاری کنند.

unnamed

خانم سهیلا هادی پور، فعال حقوق بشر همکار با سازمان عفو بین الملل در کشور آلمان و از اعضای عرفان حلقه بعنوان آخرین سخنران در مورد فشار وتهدید بر پیروان عرفان حلقه سخنرانی خود را برای حاضرین ایراد کردند. متن سخنرانی خانم هادی پور: سخنم را با نخستین منشور جهانی حقوق بشر که در زمان کوروش در ایران شکل گرفت آغاز می کنم . امروز می توانیم این منشور را که به زبان های رسمی دنیا توسط سازمان ملل متحد ترجمه شده است بخوانیم و به آن افتخار کنیم و همچنین امروز می توانیم گزارش نقض حقوق بشر در ایران را توسط سازمان ملل متحد بشنویم و متأسف شویم. بر اساس گزارش آقای دکتر احمد شهيد، گزارشگر ويژه سازمان ملل متحد و سازمان های غیر دولتی مستقل مانند سازمان  عفو بینالملل با روی کار آمدن دولت روحانی اعدام ها در ایران رو به افزایش بوده است که خود نشانی از بدتر شدن وضعيت حقوق بشر در ايران می باشد. قوانین سخت و محدود کننده آزادی بیان و آزادی رسانه ها موانعی هستند بر سر راه فعاليت روزنامه نگاران ، وب نگاران، سازمانهای غير دولتی، جامعه حقوقی، احزاب سياسی و مدافعان حقوق بشر. همچنین اقلیت های قومی، مذهبی و زبانی بیش از پیش با نابرابری و تبعیض مواجه هستند.

در اینجا به نمونه هایی اشاره می کنم که به جرم اندیشه و باورشان در حبس می باشند:

حشمت الله طبرزدی روز نامه نگار و فعال حقوق بشر, نرگس محمدی نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر و کنشگر حقوق زنان, امید کوکبی فیزیکدان نخبه، جعفر عظیم زاده فعال سندیکای کارگری، محمد صدیق کبودوند روزنامه نگار و فعال حقوق بشر کرد ایرانی، و آیت الله محمد حسین کاظمینی بروجردی خواهان جدایی دین از سیاست.

فهیمه اعرفی، اردشیر شهنواز ،سعید اردشیر و لیلا جعفری از مستر های عرفان حلقه هستند که از مدتها پیش به اتهام به خطر انداختن امنیت کشور در وضعیت

نامناسب در حبس بسر می برند، زیرا ترویج دهنده آموزه های صلح آمیز محمد علی طاهری بوده اند. همچنین مستر هایی که برای نجات جان خویش و خانواده و اجتناب از اعترافات اجباری و دروغین ناگزیر به ترک کشور شده اند، شرایط زندگی بسیار نامساعدی دارند. شاگردان طاهری دائما با خشونت، تعقیب و دستگیری روبرو هستند. محمد علی طاهری بنیانگذار عرفان کیهانی )حلقه( و دو طب مکمل فرادرمانی و سایمنتولوژی بیش از پنج سال است (می ۲۰۱۱ به جرم های توهین به مقدسات،  اخلال در امنیت کشور، دخالت در امر پزشکی و جرایم ساختگی دیگر در انفرادی زندان اوین حبس می باشد. او در حالیکه دوران محکومیت خود را سپری می کرد مجددا در اوت ۲۰۱۵ در دادگاه انقلاب بطور غیرعلنی محاکمه و به اعدام محکوم شد.

طبق گزارش های سازمان های حقوق بشر محاکمه طاهری از کاستی های بسیاری برخوردار بوده است بطوریکه همواره از ساده ترین حقوق انسانی بی بهره و برای گفتگو با وکلای خود نیز داری محدودیت های فراوانی بوده است. شخصی به نام محمودرضا قاسمی که از ماموران امنیتی قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران و بازجو ی طاهری می باشد در مصاحبه ای با یک خبرگزاری دولتی از اتفاقاتی که پشت پرده علیه طاهری صورت گرفته صحبت می کند. در این مصاحبه به وضوح می توان به دخالت و نفوذ سپاه پاسداران در احکام قوه قضاییه ایران پی برد. محمودرضا قاسمی توانسته است با ترفند نام محمد علی طاهری را از لیست عفو رهبر نظام جمهوری اسلامی خارج کرده و سپس از مراجع قم فتوای افساد فی الارض و حکم اعدام برای او بگیرد.

حکم اعدام طاهری به تازگی در دیوان عالی کشور لغو شد، از یکطرف بدلیل نقص پرونده و از طرف دیگر بخاطر اعتراضات گسترده جهانی که توسط مقامات سیاسی کشورها، کمیسر عالی حقوق بشر, سازمانهای مدافع حقوق بشر و شاگردان وی صورت گرفت. طاهری در اعتراض به رفتارهای فراقانونی و ناعادلانه مقامات قضایی تاکنون ۱۴ بار دست به اعتصاب غذا زده است اگر چه محکومیت ایشان در ۷ فوریه ۲۰۱۶(۱۸ بهمن ۱۳۹۴) به پایان رسید ه است اما بواسطه اتهاماتی جدید و ساختگی هنوز آزاد نشده است و علیرغم پرداخت مبلغ نهصد و شش میلیون تومان رد مال  قرار بازداشت موقت او ۳ بار تمدید شده است.

 با توجه به اینکه در حال حاضر ایران در صحنه اقتصاد و سیاست جهانی بسیار جلوه گر شده است از تمامی دولت ها تقاضامندیم که پیش از هر چیز مسئله حقوق بشر در ارجحیت قرار داده و لغو اعدام و آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی را از مقامات ایران بخواهند.

 ما از دستگاه قضایی ایران خواهانیم که به عهد خود وفا کرده و در صدور احکام ، عدالت و بیطرفی را رعایت کند.

در اینجا از ، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد دکتر احمد شهید، سود ویند، سازمان عفو بین الملل و همه کسانی که برای آزادی زندانیان عقیدتی و سیاسی تلاش فراوان نموده اند، کمال تشکر را داریم.

دست اندرکارانی که در این جلسه حضور داشتند و تلاش کردند تا این جلسه برگزار شود .

مسئول جلسه : آقای دکتر حسن نایب هاشم, یکی از اعضای گروه غیر دولتی SüdWind

مترجم جلسه : خانم شعله زمینی

منشی جلسه آقای نادر زندی     

فیلمبردار : آقای فریبرز شفاعتی

گزارش جلسه ماهانه اعضای نمایندگی مالزی 2 نوامبر 2016

 جمشید غلامی سیاوزان

جلسه ماهانه اعضای نمایندگی مالزی در تاریخ 2 نوامبر 2016 ساعت 18 به وقت اروپای مرکزی با موضوع بررسی اعلامی جهانی حقوق بشر و به مناسبت روز جهانی کشف اشعه ایکس و خدمتی بزرگ به بشریت با حضور اعضای نمایندگی و جمعی دیگر از فعالان حقوق بشر در اتاق پالتاک نمایندگی برگزار گردید. در این جلسه سخنران به ایراد مطالب پیرامون موضوعات خود پرداختند که به سمع و نظر عزیزان میرسد.اقای محمد گلستان جو" بررسی و تحلیل خبرهای نقض حقوق بشر ایران در ماه گذشته "را به اگاهی حاضرین رساندند.

در یک گزارش آماری در رابطه با اعدام ها در مهر ماه گذشته باید بگویم که متاسفانه اعدام  همچنان ماه های قبل ادامه داشت و در این ماه شاهد 51 مورد اعدام  در استان های البرز،خراسان رضوی ، فارس، گرگان،لرستان ، آزربایجان غربی و شرقی و هرمزگان بودیم  که با نهایت تاسف باید اعلام کنم  که این تعداد ,تعداد قابل توجهی است که از برجسته ترین گزارشات میتوانم به اعدام یازده نفر در زندان رجایی شهر و یازده تن در زندان قزل حصار کرج، هشت تن در زندان مرکزی ارومیه و یک مورد اعدام در ملاء عام در نیشابور .

خانم نرگس محمدی که با توجه به درخواست کتبی مبنی برتقاضای نقض حکم و رسیدگی مجددبه پرونده ایشان توسط جمعی از نمایندگان مجلس دهم به رییس دستگاه قضا وبا توجه به انتقاد سازمان عفو بین الملل از تایید حکم ۱۶ سال زندان نرگس محمدی، فعال حقوق بشرو درخواست آزادی بی قید و شرط ایشان ولی هنوز هم در وضعیت نامناسبی در زندان بسر میبرد.

و همچنین آقای  سعید شیرزاد زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج که در سومین سال حبس خود به سر می برد پس از گذشت یکسال از رای دادگاه بدوی هنوز منتظر صدور حکم دادگاه تجدیدنظر در بلاتکلیفی بسر می برد.

و مورد دیگر  خانم  نازنین زاغری با تابعیت دوگانه ایرانی - بریتانیایی که به طور خودسرانه توسط نیروهای سپاه بازداشت  شده و از حق محاکمه عادلانه محروم بوده است.و به اتهام براندازی نرم و همکاری با موسسات معاند به 5 سال حبس محکوم شده است .در رابطه با نقض حقوق شهروندان بهایی هم مثل ماه های گذشته شاهد تبعیض و آزار و اذیت متعددی بودیم  در این ماه  بهار نوروزی،  روحیه نریمان و همسرش فرزاد دلارام و نیز چهارده شهروند بهایی دیگر کسانی بودند که توسط نیروهای امنیتی در شهر شیراز  و منوچهر خلوصی در مشهد دستگیر شده اند. و همینطور شاهد محرومیت 47 شهروند بهایی از تحصیل در کنکورسال 95  به دلیل نقض در پرونده بودیم .در رابطه با هموطنان اهل تسنن هم خانم آمنه عیسی زاده شهروند اهل سنت بلوچ اهل روستای خرگوشی شهرستان سیریک به اتهام انتقاد از مراسم مذهبی ایام محرم در شبکه های اجتماعی بازداشت شد.این دختر ۲۱ یک ساله پس از بازداشت به مکان نا معلومی منتقل شده است.خانواده نامبرده از محل نگهداری وی اظهار بی اطلاعی کرده اند.

در استان گیلان، ۴۰۰۰ پرستار بیش از ۱۰ ماه است که معوقات مزدی خود را دریافت نکرده اند. بیش از صد کارگر شرکت صنایع چوب اسالم، سه ماه مطالبات مزدی پرداخت نشده، دارند. از سنندج نیز گزارش می رسد ۷ کارگر کارخانه رویا پلاستیک شامل چند زن از محل کار خود اخراج شده اند. منابع کارگری از اخراج حدود ۱۰۰کارگر قرار دادی پروژه "کک سازی طبس"در استان خراسان جنوبی خبر میدهند پرداخت حقوق حدود ۱۴۰۰ کارگر شاغل در معدن زغال سنگ طزره در استان سمنان نیز سه ماه به تاخیر افتاده است. بیش از ۴۰۰ کارگر در سه واحد اقتصادی پتروشیمی ایلام، ارسا ساختمان (پیمانکار آزاد راه تهران شمال)و شرکت فراپتروساز در بندرعباس از ۳ تا شش ماه معوقات مزدی دارند. برخی از این کارگران شرایط معیشتی خود را ناگوار توصیف کردهاند و میگویند که باتوجه به آغاز سال تحصیلی جدید، توان تامین مایحتاج اولیه تحصیلی فرزندانشان را ندارند

اقای حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی با موضوع بررسی اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه ان با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سخنرانی کردند.

در این مبحث نگاهی کلی خواهیم داشت به ماهیت ذاتی اعلامیه جهانی حقوق بشر و  قانون اساسی جمهوری اسلامی که چگونه این دو متن بسیار بسیار مهم که تعیین کننده سرنوشت میلیونها و بلکه میلیاردها نفر در ایران و سر تا سر جهان است می تواند موثر باشد. امید است که بتوانم مطالب خوبی را در خور با درک افراد ارایه دهم . همانطور که همگی ما میدانیم اعلامیه جهانی حقوق بشر مشتمل بر ۳۰ ماده میباشد که در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در پاریس به تصویب رسید و در همچنین قانون اساسی جمهوری اسلامی دارای ۱۷۵ اصل میباشد که بعد از سال ۱۳۵۷ به عنوان نقشه راهی در جهت سیاست راهبردی جمهوری اسلامی تصویب گردید . در اعلامیه جهانی حقوق بشر در همه دوران نگاهی انسانی به شخصیت افراد دوخته شده و همیشه زمان حقوقی را برای بشر در نظر میگیرد که این حقوق باید در همه جای این کره خاکی به رسمیت شناخته شود و در قانون اساسی که در روی کاغذ میتوان گفت گفت بسیار خوب و مفید است....... ولی درهنگام عمل ما بارها دیده ایم که جمهوری اسلامی چگونه از ماده تبصره استفاده کرده و از زیر اصول آن شانه خالی کرده است چرا که میتوان گفت در موقع تصویب این قانون جای بسیاری برای فرار افراد از قانون وجود دارد که این نکات در نوع خود میتوان گفت که از نکات منفی ۱۷۵ اصل قانون اساسی می باشد . ولی در ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر چون این ۳۰ ماده با نگارشی انسان دوستانه و به دور از تعصبات مذهبی نگارش یافته کمتر نکته ابهام انگیز و بلکه میتوان گفت نمیتوان از هیچ یک از ۳۰ ماده از این اعلامیه تخطی کرد . اگر ما در ظاهر به متون قانون اساسی نگاه کنیم میبینم که کامل میباشد ولی از آنجایی که جمهوری اسلامی از بدو تشکیل تا به امروز نسبت به نقض حقوق شهروندان همیشه دست بالا را داشته آن موقع است که نقاط ظعف این ۱۷۵ اصل به طور کامل نمایان میشود . ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر اصلی است بر مبنای انسان دوستی و صلح و همگرایی بشر که به عنوان یک دستور العمل جهانی مورد استناد میباشد.

مفاد ۱۸ و ۱۹ اعلامیه جهانی به  دو بحث مهم اختصاص دارد. بدین معنا که فردی که حق آزادی فکر و مذهب را دارد متضمن آزادی و اظهار آن نیز هست. و همچنین شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی نیز می باشد. در مورد حق آزادی عقیده و بیان می گوید حق مزبور شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی نیز می باشد. در مورد حق آزادی عقیده و بیان می گوید حقوق مزبور شامل آن است که هیچکس نباید از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی داشته باشد و یا در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ وانتشار آن به تمام وسایل ممکن و دبن ملاحظات مرزی آزاد باشند. یکی از ابزار بیان اعتقادات و افکار انسانها رسانه ها می باشد که قانون اساسی در اصل ۲۴ می گوید نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزاد هستند مگر در مواردی که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد.اصول ۱۲،۱۳،۱۴،۲۳،۲۴ به این موضوعات اختصاص دارند. به موجب قانون اساسی ایران دین رسمی کشور اسلام و مذهب شیعه اعلام شده است و دیگر مذاهب اسلامی(اهل تسنن) دارای احترام بوده و در انجام مراسم مذهبی خود آزاد هستند. همچنین در مورد احوال شخصی خود یعنی ازدواج، طلاق ارث و وضعیت و دعاوی مربوط به این موضوعات طبق فقه خودشان عمل می کنند. در مورد دیگر اقلیتهای دینی یعنی زرتشتی، کلیمی، مسیحی( غیر از اسلام) آنها هم در حدود قانون در مراسمات دینی خود آزاد هستند و در مورد احوال شخصیه شان همانند اهل تسنن بر طبق آئین خود عمل می کنند. در اصل ۲۳ هم آزادی عقیده پذیرفته شده و هیچکس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرار داد. در مورد دیگر اقلیتها که در قانون اساسی ذکر نشده اند نیز به موجب اصل ۱۴ قانون اساسی باید حقوق انسانی آنها که این دسته از حقوق از مسلمات حقوق انسانی بشر است نیز رعایت شود. متاسفانه حقوق افراد در ایران و با وجود جمهوری اسلامی به واسطه عقاید آنها و تفکرات مذهبی آنها مورد ارزیابی قرار میگیرد که این در نوع خود نقض آشکار حقوق انسانها میباشد .

خانم مریم مرادی با عنوان "چگونه از حقوق خود مراقبت نماییم "سخنرانی نمودند. واژه حقوق داراى معانى مختلفی است که برخی آن‏ها عبارت‏اند از:  جمع حق یعنى راستى‏ها، بهره‏ها، مواجب، اموال و...، همین معنا در علم حقوق درمورد امتیاز و قدرتى که یک فرد در مقابل دیگران در زندگى اجتماعى دارد و از آن مى‏تواند استفاده کند، کاربرد فراوان دارد، مانند حق آزادى، حق مالکیت، حق رأى حق قصاص وزندگی . یکى دیگر از معانى حقوق عبارت است از مجموع قواعد الزامى حاکم بر روابط افراد جامعه. طبق این تعریف، حقوق مجموع مقرراتى است که بر اشخاص از این جهت که دراجتماع هستند حکومت مى‏کند.  این معنا از حقوق را حقوق‏دانان با توجه به جایگاه آن، روش استنباط و منابع و مبانى به صور گوناگون تعریف کرده‏اند، ولى در هر حال خصایص و ویژگى‏هاى یک قاعده حقوقى یعنى الزام، ضمانت اجرا، کلى و عمومى، و قید روابط اجتماعى در همه آن‏ها لحاظ شده‏است، لذا قواعدى که الزامى نباشند مثل توصیه‏هاى اخلاقى یا مباحات و مکروهات و مستحبات شرعى و عرف و عاداتى که مربوط به نظم و تنظیم روابط اجتماعى نباشند چون داراى خصایص قاعده حقوقى نمى‏باشند جزء آن قواعد محسوب نمى‏شوند. حقوق مانند سیاست و جامعه‏شناسى و اقتصاد از مصادیق علوم اجتماعى است و عنوان علم حقوق درباره آن به کار برده مى‏شود. از آن جای که حقوق از روابط اجتماعی انسان ونیاز ها وتکالیف متقابل صحبت مى‏کند. شناسایى نیازها و روابط ناشى از آن‏ها در زندگى اجتماعى انسان علمى را تشکیل مى‏دهد به نام حقوق، پس حقوق یک علم انسانى و یک علم اجتماعى است، که از جهان دانش به مرحله عمل مى‏تواند درآید. مرز بین علم و عمل این علم، مرز بین علم حقوق و فن حقوق است. 
بنابراین علم حقوق مانند هر علم دیگرى داراى ویژگى‏ها، تاریخ، فلسفه، هدف، روش، منابع و مبانى مخصوص به خود دارد.

شهروند خوب کسی است که حقوق فردی و جمعی خود را می‌شناسد، از آنها دفاع می‌کند، قانون را می‌شناسد، به آن عمل می‌کند و از طریق آن مطالبه می‌کند. او می‌داند که فرد دیگری هم حضور دارد و دفاع از حقوق او یعنی دفاع از حقوق خودش و فردی که در امور شهر مشارکت دارد. درکنار هر زندگی فردی، یک زندگی جمعی نیز وجود دارد و برای موفقیت در این نوع زندگی، باید فردگرایی و منفعت‌طلبی تا حدودی مهار شود و اخلاق جمعی رواج یابدشهروند کسی است که هم منافع خود و هم منافع دیگران را در نظر آورد و در سایه همکاری و همراهی با دیگران و پذیرش مسئولیت‌ها، شرایط بهتری را برای خویش و دیگران فراهم سازد. از دیدگاه‌های مختلف می‌توان به این بحث پرداخت. شهروندان دارای نقش‌های تفکیک ‌شده هستند و از حقوق، امتیازات و مسئولیت‌های این نقش آگاه‌ند و آن را مطالبه می‌کنند. شهروند در امور عمومی جامعه مشارکت می‌کند. شهروندان در امور مختلف، اعم از نگهداری از امکانات عمومی و حفظ منابع طبیعی تا تعمیر مدرسه محل و آسفالت خیابان خود احساس مسئولیت می‌کنند. در واقع، هر فرد در جامعه شهروندی حقوق و تکالیفی دارد و کسانی که این حقوق و تکالیف را رعایت می‌کنند یک شهروند خوب محسوب می‌شوند.

دولت در برابر شهروندان خود تعهداتی دارد که باید به آنها عمل کند. حفظ کرامت انسانی، ارتباط با مردم، تلاش برای آبادانی، حمایت از اقشار آسیب‌پذیر جامعه، افزایش سطح درآمد و رفاه مردم، گردش سرمایه و جلوگیری از انباشت آن، تخصیص عادلانه منابع و امکانات و رعایت اولویت‌ها، برقراری امنیت و ایجاد نظم و انضباط اداری و همچنین صیانت از حقوق فردی، همگی از تعهدات دولت در قبال شهروندان است. بنابراین، دولت در مقابل شهروندان مسئولیت‌های بسیار پراهمیت و مهمی بر عهده دارد که اگر این مسئولیت‌ها درست اجرا شوند، شهروندان هم برای انجام دادن مسئولیت‌های خود تلاش بیشتری می‌کنند.

گذشتگان می‌گفتند "حق گرفتنی است، نه دادنی." بر این اساس، اگر شهروندان برای دفاع از حقوق شهروندی خود، از آن حقوق آگاهی داشته باشند و بر رسیدن به حقوق شهروندی خود پافشاری کنند، دولت چه در معنی قوه مجریه و چه در معنی حاکمیت، ناچار به تمکین و انجام دادن توقعات شهروندان می‌شود، ولی اگر شهروندان در حفظ حقوق شهروندی خود و کسب آگاهی درباره این حقوق کوتاهی انجام دهند، دولت هم در این زمینه دچار قصور و تقصیر می‌شود. بنابراین، نقش شهروندان در حفظ و صیانت از حقوق شهروندی یک امر ضروری است.

اقای جمشید غلامی سیاوزان با موضوع" کشف اشعه ایکس و خدمتی بزرگ به بشریت" سخنرانی کرند. ویلهلم کنراد رونتگن آلمانی ۱۲۰ سال پیش اشعه ایکس را کشف کرد. گرچه تابش این اشعه بر بدن انسان با خطراتی همراه است، اما با این کشف انقلابی بزرگ در علم پزشکی و صنعت در سراسر جهان بوجود آمد.

کنراد رونتگن، پرفسور چهل ساله آلمانی در رشته فیزیک در هشتم نوامبر سال ۱۸۹۵ در آزمایشگاه خود در انستیتوی فیزیک دانشگاه یولیوس ماکزیمیلیان به آزمایش روی پرتوهای مختلف مشغول بود. او میخواست درخشش زیبای پرتوهای مختلفی را ببیند که فیزیکدانان مختلف در آزمایشهای خود به آن رسیده بودند.رونتگن در جریان آزمایشهای مختلف متوجه شد كه بلورهای نزديك لوله آزمایشیاش میدرخشند. او ميدانست اشعه كاتدی كه قبلا كشف شده بود، از شيشه عبور نمی كند تا بتواند چنين اثری داشته باشد. پس به این نتیجه رسید که بايد نوع ديگری از اشعه فعال شده باشد.

ویلهلم کنراد رونتگن جایزه نوبل در رشته فیزیک را در سال ۱۹۰۱ دریافت کرد.

کنراد رونتگن پس از کشف این اشعه جدید شش هفته از آزمایشگاه بیرون نیامد و تحقیقاش را در این باره ادامه داد. این در حالی بود که خانه رونتگن در طبقه بالای آزمایشگاه قرار داشت. رونتگن در ۲۲ دسامبر سال ۱۸۹۵ با کمک اشعه ایکس عکسی از دست همسرش برداشت و شش روز بعد تحقیق خود را به همراه این عکس با عنوان "در باره نوع جدیدی از اشعه" به مراکز علمی ارائه کرد.

رادیولوژیست (پزشک) کسی است که با انجام تصویربرداری پزشکی، به تشخیص و درمان ناخوشیها و بیماریها کمک میکند. رادیولوژیست شخصی است که پزشک بوده و دارای تخصص پرتوشناسی است و با استفاده از آرایهها یا نقشهایی از فناوریهای تصویربرداری  برای تشخیص یا درمان بیماریها بهره میبرد. این تخصص ها معمولاً گرایش بندی های فرعی تری نیز دارند. بطور نمونه نوعی گرایش تخصصی پرکاربرد رادیولوژی مداخلهای نام دارد که عبارت است از انجام جراحی و یا دیگر رویه های درمانی که معمولاً با حداقل مزاحمت و کمترین شیوه تهاجمی صورت میگیرد.  شکل کلی دستگاههای رادیولوژی بسته به اینکه به چه منظوری (تشخیصی یا درمانی) ساخته شده باشند، فرق میکند. ولی بطور کلی در یک دستگاه رادیولوژی عمومی لامپ تولید کننده اشعه ایکس با بازویی به پایهای که میتواند در مسیرهای مختلف حرکت کند وصل شده تا بتوان اشعه ایکس را بطور دلخواه در جهات متفاوت متمرکز نمود. در این دستگاهها گذشته از امکاناتی که برای پرتو درمانی و یا تابش پرتوها برای عکسبرداریها فراهم شده است، گاهی وسایلی نیز برای رؤیت همزمان تصویر قسمتی از بدن که مورد تابش اشعه قرار گرفته، استفاده میشود.  روشهای تصویری مورد استفاده در پرتوشناسی روشهای زیر برای تشخیص مورد استفاده یک رادیولوژیست میتوانند قرار بگیرند: روشهای پرتوی یونیزان /رادیوگرافی / فلوئوروسکپی / مقطعنگاری رایانهای / ماموگرافی  / روشهای پرتوی غیر یونیزان / ام آر آی / سونوگرافی / مقطعنگاری همدوسی اپتیکی

روزجهانی حذف خشونت علیه زنان

حمید نعیمی (کوروش)

25 نوامبر،  "روز جهانی محو خشونت علیه زنان" است. مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1999 میلادی روز 25 نوامبر را بعنوان روز جهانی "محو خشونت علیه زنان" تعیین کرد.

تاریخچه نامگذاری روز جهانی منع خشونت علیه زنان

در روز 25 نوامبر سال  ۱۹۶۰ سه خواهر اهل جمهوری دومینیکن، با نام خواهران میرابل، پس از ماه ها شکنجه، سرانجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند. جرم این سه خواهر شرکت در فعالیت های سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن" بود.21 سال بعد، یعنی در سال 1981،  در همایشی که در بوگوتا، پایتخت کلمبیا، با شرکت مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب تشکیل شد، پیشنهاد اختصاص دادن روز قتل خواهران میرابل به روز نهی خشونت علیه زنان مطرح گردید. هدف از این پیشنهاد آن بود که هم به تلاش و جسارت این خواهران ادای احترام شود و هم افکار عمومی بیش از پیش به سوی نهی خشونت علیه زنان سوق یابد. سال 1999 سازمان ملل نیز 25 نوامبر را به عنوان روز جهانی نهی خشونت علیه زنان به رسمیت شناخت.

خشونت علیه زنان,25 نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان,انواع خشونت علیه زنان

در راستای همین تصمیم، یک سال بعد، شورای امنیت سازمان ملل سال 2000 قطعنامه ی 1325 را به تصویب رساند که عنوان آن بود: ”زنان، صلح و امنیت”. محورهای اصلی این قطعنامه به پیشگیری مناقشات و خصومت ها در درون و در میان کشورها، تامین مشارکت زنان در حیات سیاسی و اجتماعی و نیز ممانعت از اعمال خشونت علیه آنها مربوط می شوند. این قطعنامه مبنایی است برای آن که خشونت های گوناگون علیه زنان بدون مجازات نمانند و عاملان آنها به پای میز محاکمه کشیده شوند.                                                                  

خشونت علیه زنان: خشونت علیه زنان اصطلاحی تخصصی است که برای توصیف کلی کارهای خشونت‌آمیز علیه زنان به کار می‌رود. مجمع عمومی سازمان ملل متحد خشونت علیه زنان را "هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی،بدنی، جنسی یا روانی زنان بشود. تعریف کرده است که شامل "تهدید به این کارها، اِعمال اجبار، یا سلب مستبدانهٔ آزادی "(چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی)می‌شود. اعلامیه رفع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۳ بیان می‌کند که این خشونت ممکن است توسط افرادی از همان جنس، اعضای خانواده، و جامعه اعمال شود.

انواع خشونت علیه زنان: خشونت جنسی، خشونت جنسی غیر تماسی، خشونت کلامی، تجاوز، خشونت در مورد جهیزیه، تن فروشی اجباری، بارداری اجباری، ختنه دختران، خرید و فروش زنان و دختران، خشونت علیه زنان کارمند و مستخدمین زن، خشونت های ناشی از جنگ، خشونت در زندان، تجاوزهای سیستماتیک، خشونت نگاهی و رفتاری، خشونت سیاسی و …. از انواع خشونتی ست که بر زنان اعمال می شود.

خشونت پنهان علیه زنان: آثار خشونت فیزیکی (معمولاً) قابل مشاهده است اما در مقابل، خشونت‌هایی وجود دارد که آثار مخرب آنها به چشم نمی‌آید اما تحملشان بسیار دشوار است. مانند دروغ گفتن، نفقه ندادن، به خواسته‌های زن بی‌توجه بودن، چشم‌چرانی، تعدد زوجات، انتقاد کردن به طور مداوم، جدا کردن زن از کودکانش، دوستان و فامیل، پرخاش کردن، وادار کردن زن به ترک خانه، تهمت زدن و خشونت جسمی،خرید و فروش زنان و ختنه دختران، نمونه های از خشونت علیه زنان است.

علل پنهان ماندن خشونت: با وجود گستردگی خشونت علیه زنان و تبعات زیان‌بار ناشی از آن، پنهان نگه داشتن اعمال خشونت و پرهیز زنان از واکنش فعال نسبت به آن، یکی از مشخصات خشونت علیه زنان در تمام جوامع است. در نظام فکری مردسالار، اشکالی از خشونت مردان در خانواده طبیعی محسوب می‌شود و به زنان می‌قبولانند که زن با لباس سفید به خانه بخت می‌رود و با کفن سفید از آن بیرون می‌آید. طبق آمار کمتر از 35 درصد خشونت‌های خانگی به پلیس گزارش می‌شود. در بسیاری از فرهنگ‌ها نه تنها خشونت خانگی تأیید می‌شود بلکه پنهان کاری زن از طرف جامعه مورد ستایش قرار می‌گیرد. علت دیگر پنهان نگه‌داشتن خشونت خانگی این است که قانونی به نام خشونت خانگی وجود ندارد، نه قانونی برای تعیین مجازات  نه قانونی برای نحوه رسیدگی به جرم.

تجاوز جنسی، جنایت علیه بشریت: یکی از بحث ها در روز جهانی منع خشونت علیه زنان، بحث بر سر تجاوز جنسی به زنان در جنگ است. در 17 سال گذشته تنها در جمهوری کنگو نزدیک به دویست هزار زن مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند. حساسیت های فزاینده روی این مسئله باعث شد که سازمان ملل، خشونت جنسی علیه زنان در دوران جنگ را مصداق جنایت علیه بشریت اعلام کند.. سازمان های فعال در زمینه حقوق زنان وابسته به سازمان ملل از این پس فعالیت های گوناگونی را برای جلوگیری از تجاوز به زنان در مناطق جنگی و نیز کمک به زنان قربانی انجام می دهند.

حمایت های دارویی، روانپزشکی، حقوقی و اقتصادی زنان قربانی، از جمله این کمک هاست. این سازمان ها هم زمان علیه فرار از مجازات عاملان تجاوز جنسی نیز مبارزه می کنند. فعالان حقوق زنان معتقدند تعقیب و محاکمه عاملان تجاوز، شاه کلید پیشگیری از وقوع آن است.

. خشونت علیه زنان,انواع خشونت علیه زنان,25 نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان

خشونت علیه زنان در ایران: یکی از مشکلا ت عمده ای که در ایران در مورد خشونت علیه زنان وجود دارد، کمبود اطلا عات و آمار در این حوزه می باشد. تا چند سال قبل پدیده خشونت علیه زنان اصلا مورد توجه نبود. در مورد پدیده هایی مانند روسپیگری سکوتی حاکم بود که از هر نوع بحث درباره آن جلوگیری می کرد. امروزه مفاهیم فوق وارد گفتار علمی و افکار عمومی شده است، اما هنوز در زمینه آمار و اطلا عات کمبودهای فراوان وجود دارد.مردان در خانواده ایرانی به عنوان نان آور و رئیس و سرپرست خانواده در نظر گرفته می شوند و دارای حقوقی به مراتب بیشتر از همسران و فرزندان خود هستند. در سطح جامعه نیز مردان از زنان حضور و فعالیت بیشتری دارند. حضور دختران و زنان جوان هرچند که در متروپل تهران اجتناب ناپذیر است، اما در بسیاری از شهرهای درجه دو و سه اصولا تحرک دختران و زنان در خیابان و پارک با نگرش منفی نگریسته می شود و نظارت شدیدی از جانب خانواده و همسایگان بر روی تحرک آنان وجود دارد. در اماکن شغلی نیز مردان در موقعیتی برتر از زنان قرار دارند، در نتیجه می توان سه سطح خشونت علیه زنان را در خانواده، در اماکن عمومی و مراکز اشتغال مورد بررسی قرار داد.

موقعیت زنان در خانواده: خانواده در ایران دارای اهمیت بسیار زیادی است در نظرسنجی ها ۹۲ درصد زنان و ۹۵ درصد مردان اهمیت خانواده را در زندگی بسیار زیاد می دانند،. این در حالی است که در خانه با انواع خشونت علیه زنان مواجه ایم. از خشونت های جسمی، مانند هل دادن، سیلی زدن، کشیدن مو و نظایر آن تا انواع شدید خشونت که باعث مراجعه به درمانگاه و بیمارستان به علت شکستگی و یا خونریزی می شود تا خشونت روانی یعنی تحقیر و فحاشی به زن و اقوام او، تهدید به صدمه زدن، تهمت های نابجازدن و سوءظن شدید داشتن و سایر موارد خشونت روانی.  همچنین با سایر خشونت ها مانند خشونت اقتصادی (در مضیقه مالی قراردادن همسر)، خشونت اجتماعی (در انزوا و حبس قراردادن) و همچنین با انواع خشونت های جنسی و تجاوزات جنسی (به معنای برقراری رابطه بدون تمایل زن روبرو هستیم، اما به علت آنکه بسیاری از مفاهیم خشونت برای زنان آشنا نیست و به دلیل تربیت گذشته، تکیه آنها تنها بر خشونت های شدید جسمی است . در جامعه تصورات غالبی از ویژگی های مردانه وجود دارد که در آن پرخاشگری و رفتارهای خشن مردان (با حفظ شروطی)مقبول است و در خانواده که ریاست آن با مرد است، خشونت با حق تربیت مرد بر زن و فرزندان یکسان در نظر گرفته می شود. تمکین به درخواست همسر حتی اگر در جهت محدودکردن آزادی های فردی و اجتماعی زن باشد، مورد تایید جامعه است.

همین امر بر طبق سنت ها در اماکن عمومی نیز وجود دارد. از آنجا که مکان طبیعی زندگی زنان در خانه است، بودن آنان در خیابان بخصوص در ساعاتی از روز یا در اماکنی خاص چندان پسندیده نیست و به عنوان رفتار نابهنجار زنانه تلقی می گردد. در نتیجه گناه خشونتی که در این مواقع بر آنان وارد می شود، به رفتار آن نسبت داده می شود.در بسیاری از خرده فرهنگ های قومی گناه قربانی تجاوز بیشتر از مجرم است. او نماد آبروی بر باد رفته خانواده است و تنها از طریق کشتن قربانی امکان زندگی برای سایر اعضای خانواده وجود دارد.علل تحمل خشونت خانوادگی توسط زنان، ترجیح شرایط موجود زندگی نسبت، به شرایط بعد از طلا ق یا جدایی است. زنان در خانواده و زیر سرپرستی مرد باقی می مانند تا از لحاظ اقتصادی تامین بوده، از تحقیر اجتماعی ناشی از طلا ق به دور بمانند و از فرزندان خود جدا نشوند.زنان در خانواده های خشن در مخاطره ابتلا به بیماری های روانی، صدمات فیزیکی و جراحات، سقط جنین، از دست دادن اعتماد به نفس و نظایر آن قرار دارند و از این رو باید به نیازهای زنان تحت خشونت خانوادگی به شکل حمایت و پشتیبانی اجتماعی توجهی خاص مبذول داشت. موقعیت زنان در خیابان و محیط کار: در خیابان و مکان های عمومی زنان مجبور به رعایت برخی از قوانین نانوشته اند. برگشت به خانه قبل از تاریکی هوا، حرکت در معیت یک همراه مرد، دوری جستن از نقاط تاریک و کم رفت و آ مد از جمله موارد فوق است.

دختران و زنان در خیابان با انواع متلک های مردان روبه رویند: از ستایش ظاهر

تا بیان کلمات مستهجن، نگاه کردن شهوانی، لمس بدن در تاکسی یا مینی بوس، عریان نمایی بدن در کوچه ها و اماکن خلوت و نمایش آن به زنان و دختران، بوق زدن برای زنانی که در خیابان در انتظار وسیله نقلیه عمومی اند، ویراژدادن در خیابان ها و بزرگراه ها برای دختران جوان راننده، ربودن دخترانی که با وسیله نقلیه عمومی در سطح شهر در حرکت هستند، تجاوز به آنان یا قتل آنان و همچنین قتل زنانی که به چشم مردان در خیابان تن فروشی می کنند، از جمله این موارد است. در این مورد باید به دو بار قربانی بودن روسپی توجه داشت؛ که یک بار قربانی فحشا در جامعه ای می شوند که مردان آن نیاز خود را با رابطه جنسی از طریق زنان روسپی برآورده می کنند و تن به کالا یی قابل فروش بدل می شود و بار دیگر به عنوان قربانی قضاوت مردانی که نه به دنبال مجازات متقاضی کالا ، بلکه به دنبال مجازات عرضه کننده کالا یند.

در محیط کار نیز نداشتن اعتماد به نفس، موقعیت پایین در سلسله مراتب اداری، ارتباط نداشتن با شبکه های قدرت که معمولا مردانه هستند، باعث بی قدرتی زنان در برابر مزاحمت در محیط کار می شود. مزاحمت در محیط کار معمولا با قول پاداشی مادی پس از برقراری رابطه یا مخاطره اخراج و تنزل شغلی همراه است.
نکته مهم این است که به دلیل موقعیت پایین زنان در سازمان ها، تظاهر شدید به اخلا ق گرایی در محیط های کار و همچنین وابستگی اقتصادی زنان به درآمدهای خود و خجالت از بیان نوع اتفاقات، شانس شکایت و دادرسی بسیار ناچیز است. اگر روش مواجهه زنان با مزاحمت در خیابان تغییر مسیر، امتناع از حرکت در ساعات خلوت و شبانه و مکان های دورافتاده است، در محیط کار نیز به ناگزیر می کوشند از همکاران مرد دوری جسته، از مجاورت با آنها و تنهاماندن در اتاق خلوت امتناع ورزند.

امکانات قانونی و اجتماعی در دسترس زنان: در برخی از قوانین ایران مانند قانون خانواده و مجازات اسلامی تفاوت های مشخص میان زن و مرد مشاهده می شود. این تفاوت ها براساس قبول نابرابری طبیعی میان زن و مرد شکل گرفته است. در خانواده حقوق پدران بر فرزندان و همچنین همسر خود قابل مقایسه با حقوق مادر و زن نیست. ریاست خانواده به مرد قدرتی نابرابر با همسر می دهد. قدرتی که به او اجازه نظارت بر رفتار همسر، تردد او، انتخاب شغل، حق طلاق بدون قید و شرط، حضانت و ولا یت بر فرزندان و حقوق دیگری را می دهد. زنان در اثر ازدواج برخی از حقوقی را که در صورت تجرد دارا بودند، از دست می دهند و نظارت بر رفتار خود را به همسر منتقل می کنند، بدون آنکه حقی مشابه شوهر را کسب کنند. در اثر ازدواج، مرد موظف به پرداخت نفقه (خرج زن) و زن موظف به تمکین (برقراری روابط جنسی با مرد)است.

 بدین ترتیب حق نظارت بر روابط جنسی، چگونگی برقراری رابطه و زمان آن به شوهر داده شده و زن اختیار بر جسم خود را از دست می دهد. عدم تمکین، یک علت مهم درخواست طلاق از جانب مرد است و در صورت عدم تمکین، مرد موظف به پرداخت نفقه نیست.

از لحاظ اقتصادی نیز باتوجه به درصد ناچیز زنان شاغل و درآمد پایین آنان و بدون دستمزدبودن فعالیت های بازتولیدی خانگی، دسترسی و نظارت زنان بر منابع اقتصادی خانواده ناچیز بوده و اهرم های اقتصادی در اختیار مردان است. برهم زدن این شرایط که به معنای ایجاد موقعیت های برابر برای زنان در جامعه و خانواده می باشد، نه فقط محتاج تغییرات قانونی است، بلکه در عین حال باید به راه های حمایت خاص از زنان و کودکان و دگرگونی های فرهنگی در جامعه نیز توجه داشت.

بررسى اجمالى آسيب هاى اجتماعى كودك و كودك آزارى

وحيد ترابيان زاده 

كودك آزارى متاسفانه به عنوان يك پديده ى اجتماعى - فرهنگى در جامعه ما روندى رو به رشد را طى ميكند. پديده اى كه نشان دهنده ى بحرانى خطرناك در جامعه ما محسوب مى شود. از عوامل به وجود آورنده ى كودك آزارى مى توان به فقر ، بيكارى ، اعتياد ، پر جمعيت بودن خانواده ، عدم تفاهم بين والدين ، بى سوادى و كم سوادى والدين ، بيمارى هاى روحى و روانى والدين ، تك والد بودن كودك ، جنسيت كودك ، اختلالاتى مانند پيش فعال بودن كودكان ، معلوليت كودك ، فرزند نخست بودن ، كودك ناخاسته بودن ، سن والدين ، مسائل فرهنگى ، قوانين حقوقى حاكم بر جامعه و ... برشمرد.وقتى كودكى به دنيا مى آيد يك موجود ناتوان است كه براى پيمودن مسير زندگى خود ، نياز شديدى به يك زندگى سالم خانوادگى دارد. به طورى كه اگر اين حمايت دچار خدشه شود ، ادامه ى زندگى كودك با خطرات فراوانى روبه رو ميشود.كودك براى رشد به محيطى سالم نياز دارد. محيطى كه لازمه ى آن " مراقبت والدين و خانواده " مى باشد. مراقبت به معناى درك كردن ، شناختن ، دوست داشتن ، پذيرفتن ، تحريك و كمك به تحقق انگيزه هاى كودك ، تامين تمامى نيازهاى اوليه و حياتى كودك ، حفاظت از كودك و ...

و در نقطه مقابل عدم توجه به نيازهاى او و رفتار نامناسب ، اختلالات روانى مانند پرخاشگرى ، عدم اعتماد به نفس ، خود كم بينى ، بد بينى و بسيارى موارد ديگر را در پى خواهد داشت. زمانى كه كودك در محيط خانواده بى توجهى ، بد رفتارى ، ترس و امثال آنرا تجربه كند ، نتيجه ى آن احساس نا امنى و عدم اعتماد است. طرد كودك و عدم توجه به او ، براى كودك بسيار خطر آفرين است و از همان ابتدا مشاهده مى شود كه در مقابل كوچكترين شرايط ناخوش آيندى واكنش هايى مانند عصبانيت ، ناراحتى ، گريه ى شديد و انواع ديگر اختلالات روانى از خود بروز ميدهد ، احساس امنيت نمى كند و از خود ناسازگارى هاى رفتارى نشان مى دهد. مهارت هاى اصلى فكر كردن را به دست نمى آورد ، اعتماد به نفسى ضعيف خواهد داشت و رشد اجتماعى پيدا نمى كند و در انتها در بزرگسالى تمامى اين موارد خود را به اشكال گوناگون و نابهنجار نشان ميدهد.

كودك آسيب پذيرترين قشر جامعه است كه همواره در معرض تعرض ها و بد رفتارى هاى مختلف در خانواده يا اجتماع قرار دارد.آسيب ها و آزارهايى كه يك كودك با آن مواجه مى شود علل و عوامل گوناگونى دارد. مانند ناآگاهى و نا آشنايى افراد نسبت به حقوق كودك ، فقر ، اعتياد ، مشكلات خانوادگى و طلاق و... كودك آزارى در جوامع مختلف داراى شدت و ضعف است و به اشكال مختلف صورت مى گيرد كه مى توان به استثمار كودك ، كار اجبارى ، تعرض جنسى ، تبعيض در خانواده ، محروم كردن از آموزش و رشد اجتماعى سالم اشاره كرد. كودك آزارى به دليل تاثير شديد آن بر آينده ى جوامع بشرى موضوعى بسيار جدى است كه نياز به توجه ، آموزش ، پژوهش ، پيش گيرى ، برنامه ريزى ، تلاش براى كاهش ، قانون گذارى و نظارت مسئولانه دارد. متاسفانه موضوع كودك آزارى در جامعه ى ايرانى سابقه طولانى و بلند مدتى دارد و آسيب هاى اجتماعى آن به شدت احساس مى شود. اما جامعه جهانى براى كاهش اينگونه آسيب ها در جوامع گوناگون اقدام به تنظيم پيمان نامه اى نموده است. اين پيمان نامه از حق سلامت جسمانى و شخصيت كودكان حمايت مى كند و دولت ها را به پشتيبانى از كودكان در مقابل خشونت هاى جسمى و روانى ، بهره كشى جنسى ، تنبيه و بد رفتارى هاى غير انسانى و توهين آميز و ساير سواستفاده ها متعهد مى كند. اينها تماما به خاطر آسيب هايى است كه وقتى متوجه كودكان يك جامعه مى شود موجب مرگ هزاران نفر در جهان مى شود و كودكان آزار ديده ى ديگر دچار اختلالات روانى متعدد مى شوند و عده اى نيز به علت صدمات فيزيكى درگير ضعف ، ناتوانى و حتى معلوليت مى شوند. اما متاسفانه در كشور ما قانونى مدون براى حمايت از كودكان در برابر كودك آزارى وجود ندارد. در اكثر خانواده ها نيز عقايد و باورهاى مختلفى باعث به وجود آمدن مسائلى مانند احساس مالكيت به كودكان مى شود. چنين افكارى موجب معضلاتى چون آزارهاى روحى و جسمى خواهد شد زمينه ساز فرار كودكان از خانواده به علت خشونت و ضرب و شتم مى شود. آيا كودك متعلق به ما مى باشد و يا انسانى ا ست آزاد همانند ما ؟

عدم رفتار مناسب با كودكان معمولا به چهار دسته تقسيم مى شود :

1. كودك آزارى جسمى 2 . كودك آزارى روانى 3 . كودك آزارى جنسى 4 .  غفلت  اما كارشناسان حقوق كودك در ايران معتقدند كه دليل اصلى بروز پديده ى كودك آزارى غفلت و كم توجهى هم والدين و هم جامعه به كودكان است. عواملى مانند نا آگاهى والدين نسبت به روش هاى صحيح رفتار با كودك، بيكارى ، اعتياد، مشكلات خانوادگى و اشكالات فرهنگى نقش بسيار بسزايى را ايفا مى كنند. حال اين سوال پيش مى آيد كه براى پيش گيرى چه راهكارهايى وجود دارد ؟ برخى موارد و تدابير تاثير گذار عبارتند از :

1.                     توجه به نهاد خانواده و حمايت از آن براى وظايف مربوط به كودكان

2.                     آگاه سازى و آموزش معلمان و مربيان مهدهاى كودك براى به كارگيرى شيوه هاى مناسب تربيتى

3.                     تلاش براى كاهش فقر و تامين رفاه ، امنيت و عدالت اجتماعى

4.                     بازبينى در قوانين و وضع قوانين جديد و امروزى مربوط به كودكان و خانواده و نظارت بر اجراى دقيق آن

5.                     ارائه ى مشاوره در زمينه ى كودكان و خدمات روان شناسى به خانواده ها

6.                      برطرف ساختن مشكلات شخصيتى ، بيمارى هاى روانى و ارائه ى آگاهى هاى لازم از چگونگى برخورد با كودكان

7.                     ايجاد كميته هاى مددكارى براى كمك به كودكان آسيب ديده

8.                      بالا بردن سطح آگاهى جامعه با استفاده از رسانه هايى از قبيل تلویزيون و نشريات در رابطه با متد هاى صحيح رفتار با كودكان

در پايان آرزو مى كنيم كمتر شاهد و شنيدار موارد كودك آزارى باشيم و ناظر اين باشيم كه كودكان در بسترى مناسب پرورش مى يابند تا جامعه اى پوياتر ، سالم تر و سازنده تر را در پيش رو داشته باشيم.

 

اطلاعات سال 1377 و قتلهای زنجیره ای

 مهدی برنو

ابتدا باید متذکر شد که قتل های زنجیره ای یک سلسه جنایات بودند که در زمان حیات شخص روح الله خمینی و به دستور شخص خودش و دستگاه اطلاعاتی که داشت، این جنایات بر جامعه تازه منقلب ایران وارد شد. با وجود اینکه پس از گذشت نزدیک به چهار دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی ایران هنوز خیلی از مسئولین رژیم این اعمال را خودسرانه و کار عده ای از انقلابیون صدر در آن روز ها میداند. ولی بزرگترین سوالی که طرح است چرا در یک نظامی که بر پایه احکام الهی به گفته خودشان بنا شده و موجود است و شخص خمینی که در آن دوران نه فقط به عنوان یک امام راهور و یا شخص برتر مملکت بلکه به عنوان پیشوایی که حتی احکامش از احکام قرآن و خدا نیز والاتر بوده اتفاق می افتد و او خبری از این جریانات و اتفاقات هولناک ندارد. یا سوالاتی از این قبیل که چطور نوادگان امام حتی بعد از گذشت آن دوران توهش زده و افراط گرایی حاکم هنوز از این سیاست ها دفاع میکنند و میگویند که درسترین و به حق ترین اعمال در حق چنین مقتولینی انجام شده است. علی فلاحیان و قربانعلی دری نجف آبادی از متهمین به این قتل ها که هرکدام در سمت های مهمی همچون وزارت اطلاعات و یا در موارد بازجویی ها و دسترسی به پرونده ها دست داشته اند به عنواینی مستقیم و یا غیر مستقیم که بعد ها افشا شد در این جریانات دستشان به خون فرهورها و خیلی از نویسندگان واهل قلم آن دوران بوده است. سعید امامی یا سعید اسلامی از مأمورین بلندپایه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران و از معاونین علی فلاحیان از زمان وزارتش بود. او در زمان قتلهای زنجیرهای در وزارت اطلاعات مشاور بود. سعید امامی پنجم بهمن ماه سال ۷۷ بازداشت شد، ولی نام او و سایر متهمان بازداشت شده به رسانهها راه نیافت تا آنکه آخرین روزهای خرداد ۷۸ اخباری از برخی از بازداشت شدگانی که سمتهایی در حد مدیرکل را در وزارت اطلاعات بر عهده داشتند، در برخی از روزنامهها انتشار یافت. رئیس وقت سازمان قضائی نیروهای مسلح سعید امامی را یکی از چهار عامل اصلی قتلهای زنجیرهای معرفی کرد، و گفت: "عاملان اصلی با توجه به تحقیقات انجام گرفته مصطفی کاظمی، مهرداد عالیخانی، خسرو براتی و سعید امامی هستند." نیازی کمترین مجازات سعید امامی را اعدام اعلام کرد و گفت:" با توجه به مدارک موجود و اعترافهای صریح سعید امامی، وی هیچ گونه راه فراری نداشت و اگر با این اتهامات به دادگاه میرفت حکم او اعدام بود.

مطبوعات ایران، امامی را نه تنها در قتل فروهرها، مختاری، پوینده و شریف مسئول دانستند، بلکه از او به عنوان یکی از عوامل قتلهای دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی شامل ترور سعیدی سیرجانی، واقعه ترور میکونوس، ماجرای اتوبوس ارمنستان (عملیات ناموفق به دره افکندن اتوبوس حامل ۲۱ تن از نویسندگان و روشنفکران) و مرگ غیرمنتظره احمد خمینی فرزند روحالله خمینی (بنیانگذار جمهوری اسلامی نام بردند. هرچند درگذر سالها و حتی بهتر بگوییم دهه ها از این جنایت وحشتناک که روح و ذات آدم آزاده را می آزارد به وضوح می یبنیم که هر از گاهی از خود نظام افرادی همچون منتظری که دیگر کاسه صبرشان از این جنایات لبریز میگردد دست به اعتراف برده و علنا اعلام میدارد که بزرگترین جنایات در حق اسلام و بشریت انجام شده است. هرچند خیلی دیگر همچون مصطفی پور محمدی بعد از گذشت این همه سال هنوز از این جنایات به صورت علنی حمایت میکند.  امروز هیچ یک از مقامات رژيم نه انتقادی از خود کرده اند و نه حاظر به سخن گفتن در این خصوص از جنایات گذشته شان بوده اند شرم آور تر اینکه در مواردی با عزمی راسخ اعلام میدارند :"که ما افتخار میکنیم که دستور خدا در رابطه با منافقین را اجرا کردیم و در مقابل دشمنان خدا و ملت با قدرت ایستادیم و مقابله کردیم". و این عین حرفی است که مرتضی پور  محمدی در خصوص کشتار های سال های 1367 زده ولی در عمل بر کلیات عقیده ای که در نظام حاکم است دلالت دارد.  این نظام سرکوبگرِ محکوم به اعمالِ جنایتکارانه باید به صورت علنی و در دادگاه های بین المللی به محاکمه کشیده شده و پاسخگو در مقابل  ديده گان خانواده های جانباختگان در این چهار دهه اخیر باشد.  از این روپایان دادن به جنایات ضد بشری  جمهوری اسلامی ایران،لغو بی چون و چرای حکم اعدام،آزادی تمامی فعالین سیاسی و مدنی، و محاکمه عاملین و آمرین جنایات گذشته میتواند بخشی از این درد عظیم این پیکره آغشته به خون را تسلی دهد.

 

 

ابتدای صفحه | بازگشت

all rights reserved @ Bashariat