ا
ترور به نام خدا
رضا امیری
بعد از
انقلاب
۵۷ که
محصول آن به قدرت رسیدن روحانیون شیعه بود و در راس
حرم قدرت آقای خمینی با شعارهای حقوق بشرو مقام
انسانیتی که سر میداد و صحبت از آزادی بیان عقیده و
تمام ادیان میکرد توانسته بود بسیاری از جامعه ایران
را بفریبد ،البته در دوران مبارزه با حکومت شاه
گروهها و احزاب مختلفی حضور داشتند که نقش بسیار
موثری در به وقوع پیوستن این انقلاب داشتند که بعدها
توسط نظام حاکم که همان نظام ولایی بود و هست به شدت
مورد سرکوب قرار گرفتند ،که البته من قصد ندارم که در
این مقاله نامی از این گروها ببرم چرا که هدف از این
نوشته بیان کردند ابعاد دیگر نقض حقوق بشر هست که شاید
در رسانه
ها و محافل حقوق بشری
کمتر به آن پرداخته شده است کماکان در مورد اعدامها و
ترورهای دهه شصت و قتلهای زنجیرهای در رسانه
ها به آن پرداخت شده و میشود، اما قتلها و ترورهای که در واقع خیلی
مظلومانه بود و از چشم جامعه بین
الملل و مردم جامعه ایران به دور ماند قتلهای عقیدتی و مذهبی بود که
تا هم
اکنون ادامه دارد که من
نام این ترورها را میگذارم ترور به نام خدا. از آنجایی
که حکومت ایران یک حکومت مذهبی و ایدولوژیک میباشد
و در واقع مبتنی بر دین و مذهب شیعه پایه گذاری شده
است و از نظر این حاکمیت این نوع قتلها توجیه دارد و
بر این اعتقاد هستند که ترورها در جهت اهداف دین
میباشد یعنی همان ترور به نام خدا،که جامعه اهل تسنن
از این نوع تفکر در امان نماند. بر خلاف اعلامیه
جهانی حقوق بشر که در سال
۱۹۴۸
تنظیم شده است که در واقع تمامی اعضای سازمان ملل
موظف به رعایت آن هستند ،ایران هم که در
۱۵ مهر
۱۳۳۳هجری
شمسی به سازمان ملل پیوسته است قاعدتاً باید این
قوانین را رعایت کند ،که یکی از مفاد این اعلامیه در
ارتباط با آزادی ادیان میباشد ،در ماده۱۸ این
اعلامیه به صراحت آمده است که هر انسان محق به داشتن
آزادی اندیشه وجدان و دین هست این حق شامل دگر اندیشی
تغییر مذهب ،دین و آزادی علنی و آشکار کردن آئین و
ابراز عقیده است، اما جمهوری اسلامی ایران نه تنها به
قوانین بینالمللی احترام نمیگذارند بلکه قوانین خود
جمهوری اسلامی هم زیر پا گذشته میشود در قانون اساسی
خود جمهوری اسلامی که در سال
۱۳۵۸
نوشته و تصویب شد،که در اصل
۱۲ و
۱۳ آن
به این اشاره دارد که با توجه به این که مذهب رسمی
کشور شیعه
۱۲ امامی
اثناعشری میباشد اما مذاهب چهار گانه اهل سنت ،که
شامل شافعی حنبلی ،حنفی و مالکی هستند در کنار دیگر
ادیان آسمانی مثل مسیحیت، یهودی،کلیمی و زردشتی از
احترام کامل برخوردار هستند و اجازه دارند تا آزادانه
مراسم و عبادت خود را انجام دهند و به آن بپردازند.
جمهوری اسلامی از همان ابتدا به صورت سیستماتیک با
اقدامهای خصمانه سیاست فقیر سازی را در منطق اهل سنت
به کار برد جمهوری اسلامی نه تنها حقوق شهروندی جامعه
اهل سنت را اهمیت نداد بلکه اقدام به سرکوب و ترور
نخبگان و علمای جامعه اهل تسنن کرد از آنجایی که
روحانیون افراطی شیعه جمهوری اسلامی همیشه مراتب کینه
توزی و غرض ورزی خود را به جامعه اهل تسنن با بی
احترامی به اعتقادات این اقلیت چه در رسانه ملی چه
بر سر منبرهای خود به صورت علنی ابراز کرده اند، و با
سازمان دهی وزارت اطلاعات به فکر حذف نخبگان و روشن
فکران این اقلیت مذهبی مراتب کینه توزی خود را بیشتر
به نمایش گذاشتند که ما از همان ابتدای انقلاب شاهد
ترور شخصیتهای برجسته جامعه اهل تسنن بودیم و متأسفانه
بعد از مرگ خمینی و به قدرت رسیدن خامنه
ای این فشارها بر همان روند ادامه دارد و چه بسا بیشتر هم شده است .نام
برخی از این افراد به شرح زیر است که به نقل از
وبسایت شبکه جهانی نور میباشد.
به گزارش واحد خبر شبکه جهانی نور، از ابتدای انقلاب 57 تاکنون جمهوری
اسلامی ایران بسیاری از علما و اندیشمندان بزرگ اهل
سنت را ترور و یا اعدام کرده است.این اندیشمندان از استان ها و شهرهای مختلف کشور توسط مزدوران نظام
شناسایی و بساری از آنها اعدام و بسیاری دیگر به روش
های مختلف ترور شدند.
بسیاری از این ترور و اعدام ها
مخفی و بدون اطلاع رسمی انجام شده اند اسامی 58 نفر از
این اندیشمندان بدست واحد خبر نور رسیده است. علما واندیشمندان اهل سنت که تا سال 1394 در نظام
جمهوری اسلامی ایران ترور یا اعدام شدند:
1.
مهر 1361 - استاد بهمن
شکوری - دبیرکل جامعه اهل سنت ایران اعدام گردید.
2. اسفند 1368
- علامه کاک ناصر سبحانی - از اعضای برجسته شورای شمس
و مدیر مدرسهٔ علوم دینی دوریسان پاوه اعدام شد.
3. اسفند
1368 - مولوی عبدالحق جعفری از علمای اهل سنت تایباد
اعدام شد.
4. فروردین
1370 - مولوی عبدالوهاب صدیقی خوافی از علمای خراسان
اعدام شد.
5. آبان
1370 - دکتر علی مظفریان پزشک و امام جمعه اهل سنت
شیراز اعدام گردید.
6.
بهمن 1371 - کاک احمد مفتی زاده از بنیانگذاران شورای
مرکزی اهل سنت شمس پس از سالها زندان و شکنجه به طور
مشکوکی به قتل رسید.
7.
اسفند 1372 - شمس الدین کیانی طلبه اهل سنت زاهدان ترور و جسدش سوزانده
شد.
8. سال 1373
- مولوی حبیب الله حسین بر از علمای فعال سراوان پس از
بازداشت مفقود الاثر گردید .
9.
تيرماه 1373 - شیخ محمدصالح ضیایی امام جمعه بندرعباس
در حین بازجویی وزارت اطلاعات به قتل رسید.
10. مهر
1373 - مولوی عبدالعزیز الله یاری امام جمعه اهل سنت
بیرجند ترور شد.
11. آذر 1375-
علامه ملا محمد ربیعی امام جمعه مسجد امام شافعی
کرمانشاه ترور شد.
12. سال
1374- مولوی عبدالعزیز کاظمی بجد از علمای فعال خراسان
در شهر زاهدان ترور شد.
13. دی ماه
1373- مهندس حسین برازنده مهندس و مدرس قرآن در نزدیکی
زندان وکیل آباد ترور شد.
14.بهمن
1374دکتر مولوی احمد سیاد بنیانگذارمدرسه دینی
دارالسنه زرآباد ترور شد .
15. بهمن
1374- کاک فاروق فرساد از علمای فعال کردستان در حین
گذراندن دوران تبعید خود در اردبیل ترور شد.
16. اسفند
1374- مولوی عبدالملک ملازاده از علمای برجسته و عضو
موسس شورای شمس در گلوله باران مزدوران ایران در شهر
کراچی ترور شد.
17. اسفند
1374- مولوی عبدالناصر جمشید زهی از علمای بلوچستان در
گلوله باران مزدوران ایران در شهر کراچی ترور شد.
18. سال
1376- مولوی نورالدین غریبی از علمای فعال خراسان در
تاجیکستان توسط مزدوران ایران ترور شد.
19.
اردیبهشت 1380- مولوی موسی کرمپور امام جمعه مسجد شیخ
فیض مشهد طی یک بمبگذاری در افغانستان ترور شد.
20. تیر
1380 - مولانا ابراهیم دامنی ازعلمای برجسته بلوچستان
پس از آزادی از زندان به طور مشکوکی ترور شد.
21. سال
1384- حجت الاسلام مرتضی رادمهر پس از گرایش به اهل
سنت بازداشت شد و پس ازفرار به پاکستان درآنجا
ترورگردید .
22. فروردین
1385- مولوی نعمت الله توحیدی از اساتید دارالعلوم
زاهدان طی یک تصادف ساختگی ترور شد.
23. اسفند 1385-
مولانا محمد عمر سربازی توسط مزدوران اطلاعات مسموم شد.
24. فروردین
1387- مولوی عبدالقدوس ملازهی امام جمعه و مدیر مدرسه
دینی چاه جمال ایرانشهر در زندان مرکزی زاهدان اعدام
شد.
25. فروردین
1387 - مولوی محمد یوسف سهرابی استاد حوزه علمیه منبع
العلوم کوه ون در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد.
26. آبان
1387 شیخ علی دهواری مدیر مدرسه دینی دارالسنة سراوان
ترور گردید.
27. سال
1387- امیر حیاوی شیعه هدایت شده در بیمارستان گراش
بوسیله تزریق آمپول ترور شد.
28. اسفند
1387- مولوی صلاح الدین سیدی امام جماعت نصیر آباد در
زندان زاهدان اعدام شد.
29. اسفند
1387- مولوی خلیل زارعی مدیر مکتب قرآن حومه نصیر آباد
در زندان زاهدان اعدام گردید.
30.
فروردین 1389- درا شهدوست زهی از فعالان مذهبی سرباز
در شلیک ماموران وزارت اطلاعات ترورگردید.
31. آبان
1389- ادریس خادمی از فعالان مذهبی سقز بوسیله شلیک
مأموران امنیتی ترور شد.
32.
اردیبهشت 1391 - نعیم تلاتف از فعالان مذهبی نصیر آباد
توسط وزارت اطلاعات ترور شد.
33. مهرماه
1391- عبدالباسط ریگی از فعالان مذهبی شهر خاش اعدام
شد.
34.
دی 1391 - بهرام احمدی از فعالان اهل سنت سنندج در زندان رجایی شهر
اعدام شد.
35. دی 1391
- اصغر رحيمی از فعالان مذهبی سنندج در زندان رجایی
شهر اعدام شد.
36. دی 1391
- بهنام رحيمی از فعالان اهل سنت سنندج در زندان رجایی
شهر اعدام شد.
37. دی
1391- محمد ظاهر بهمنی از فعالان اهل سنت کرد در زندان
رجایی شهر اعدام شد.
38.
دی 1391- کيوان زند کريمی از فعالان اهل سنت سنندج در زندان رجایی شهر
اعدام شد.
39. دی 1391
- هوشيار محمدی از فعالان اهل سنت سنندج در زندان
رجایی شهر اعدام شد.
40. بهمن
1391 - مولوی عبدالله براهوی ازعلمای فعال زاهدان پس
از چند بار تهدیدات امنیتی ترور شد.
41. آبان
1392 - مولوی سلمان میایی از علمای چابهار پس از حمله
یک گروه مسلح به مرز سراوان بگونه انتقام جویانه ای در
زندان خرم آباد اعدام شد.
42. آبان
1392 - ناظر ملازهی از جوانان فعال سرباز پس از حمله
یک گروه مسلح به مرز سراوان بگونه انتقام جویانه ایدر
زندان زاهدان اعدام شد.
43آبان 1392
- مهرالله ریگی از فعالان مذهبی شهر خاش پس از حمله یک
گروه مسلح به مرز سراوانبگونه انتقام جویانه ایدر
زندان زاهدان اعدام شد.
44. آبان
1392 - عبدالوهاب ریگی از فعالان مذهبی خاش پس از حمله
یک گروه مسلح به مرز سراوان بگونه انتقام جویانه ای در
زندان زاهدان اعدام شد.
45. آبان 1392-
حبیب الله ریگی شورکی از فعالان مذهبی خاشپس از حمله
یک گروه مسلح به مرز سراوان بگونه انتقام جویانه ای در
زندان زاهدان اعدام شد.
46. آبان
1392 - حامد وکالت از جوانان فعال سرباز پس از حمله یک
گروه مسلح به مرز سراوان بگونه انتقام جویانه ایدر
زندان زاهدان اعدام شد.
47. آبان
1392 - ایوب بهرام زهی از جوانان فعال سرباز پس از
حمله یک گروه مسلح به مرز سراوان
بگونه انتقام جویانه ایدر زندان زاهدان اعدام شد.
48. بهمن
1393. حافظ ظاهر خمر مدرس مکتب قرآن سمیه زاهدان ترور
شد.
49. اسفند 1392
- مولانا احمد ناروئی طی یک تصادف در مسیر زاهدان ترور
شد .
50اسفند
1392 حامد ریگی طلبه دارالعلوم زاهدان ترور و جسدش در
بیابان رها گردید.
51. مهر
1393- فرزند مولوی شمس الدین دهمرده در زابل ترور شد.
52. اسفندماه
1393 - ماموستا محمد صالح علیمرادی طلبه علوم دینی در
ثلاث باباجانی کرمانشاه ترور شد.
53. اسفند
1393 - حامد احمدی از فعالان مذهبی کرد در زندان رجایی
شهر اعدام شد.
54. اسفند 1393
- کمال ملایی از فعالان مذهبی کرد در زندان رجایی شهر
اعدام شد.
55. اسفند
1393 جمشید دهقانی از جوانان فعال سنندج در زندان
رجایی شهر اعدام شد.
56.
اسفند1393جهانگیر دهقانی از فعالان مذهبی در زندان
رجایی شهر اعدام شد.
57. اسفند 1393-
صدیق محمدی از فعالان مذهبی کرد در زندان رجایی شهر
اعدام شد.
58. اسفند
1393- سیدهادی حسینی از فعالان مذهبی کرد در زندان
رجایی شهر اعدام شد.
مهاجرت و مشکلات افغان ها در ایران
بخش
1 ، جعفر فرد کریمی
افغان ها در
پی نا امنی و جنگ کشور خود از سال1978 میلادی که
انقلاب ثور نام داشت، مهاجرت خود را آغاز کردند وبه
سمت ایران و سایر کشورها راهی شده اند.فرهنگ زبان مردم
افغانستان تقریبا با مردم ایران یکی و دین شان اسلام
مشترک می باشد.
حدود سه
میلیون پناهنده ی افغان در ایران زندگی می کنند که
اکثر ان ها با مشکلات زیادی رو به رو هستند. افرادی که
به عنوان پناهنده شناخته می شوند،تحت حمایت سازمان ملل در امور
پناهندگان هستند که با حمایت کمک دولت ایران شرایط
قانونی برای اقامت انان در ایران فراهم می شود و
پناهنده ها حقوق شهروندی ایران یا اقامت دائمی نمی
توانند داشته باشند و در ایران تحت شرایط محدود شده
اقامتی زندگی می کنند.
وقتی که در کشور افغانستان جنگ
میان شوروی سابق و افغانستان باز کرد و از سال 2006
میلادی ایران به صورت آشکار و جدی کار خود را برای
اخراج پناهندگان آغاز کرد و در همان سال هم تعداد
زیادی را به صورت غیر قانونی اقامت داشته اند را
اخراج کنند.
با پیروزی مجاهدین در افغانستان
بسیاری از مهاجران افغان گروه گروه به کشور خود
داوطلبانه باز می گشتند و بازگشت آنان روز به روز
بیشتر می شد که یک دفعه جنگ های داخلی خونین طالبان که
هنوز هم ادامه دارد شروع شد و بازگشت پناهنده ها به
کندی صورت می گرفت و با روی کار آمدن طالبان که از طرف
دولت جمهوری اسلامی ایران حمایت می شوند و دوباره
بازگشت پناهنده ها به ایران آغاز شد و دوباره پس از
شکست طالبان دوباره برگشت به سوی افغانستان از سر
گرفته شد.
سازمان ملل
هم به ایران بابت کمک به پناهنده ها کمک مالی می کرد و
مقداری پول هم برای هر خانواده در نظر گرفته بود.
دولت ایران
برای اینکه اوضاع نا بسامان بیکاری کشور را بخواهد
درست کند ، به اخراج صد در صد مهاجران غیر قانونی و
حتی قانونی روی آورد، این کار در دوره ی حاکمیت محمود
احمدی نژاد صورت گرفت و دولت ایران هم اعلام کرد
افرادی که به صورت غیر قانونی در ایران زندگی می کنند
باید به کشور خودباز گردند؛ در غیر این صورت با آن ها
برخورد خواهد شد و عواقبی را به همراه خواهد داشت و
باید در اردوگاه ها زندگی کنند و این طور بود که کنترل
مرزهای خود را شدت بخشید وحتی کار به جایی رسید،افرادی
دستگیر می شدند در ایران به صورت اجبار و به صورت
غیرانسانی با آن ها برخورد می کردند و با زور و کتک
توسط پلیس به مرزهای افغانستان باز گردانده می شدند و
کسانی که دوباره می خواستند دوباره به صورت غیر قانونی
وارد ایران شوند یا دستگیر می شدند و یا حتی مورد شلیک
گلوله از طرف پلیس ایران قرار می گرفتند و حتی کشته می
شدند و این سرنوشت افرادی بودکه توسط نیروهای امنیتی
ایران رو به رو می شدند.
مشکلات
کنونی افغانستانی ها در ایران:
تعداد زیادی
از کودکان افغانستانی که در ایران زندگی می کنند که
اکثر ما هم با آنهاتا حدودی برخورد داشتیم از مشکلات
آن ها کمی و بیش با خبریم، آن هایی که در ایران هستند
از تحصیل کردن وآموزش محروم اند و حق تحصیل کردن را
ندارند چون دولت ایران برای آن ها ارزشی قائل نیست و
به آن ها اهمیت نمی دهد.
مدارس ایران
از ثبت نام دانش آموزان افغانستانی معذورند و ثبت
نامشان نمی کنند، واگر هم بخواهند ثبت نام بکنند از آن
ها پول هنگفتی دریافت می کنند که از عهده ی بسیاری از
آن ها تامین این پول ،خارج است؛و آن ها نمی توانند
مانند فرزندان خودایران از مزایای رایگان برخوردار
باشند، هر چند برای فرزندان خود ایران هم رایگان نمی
باشد و به خاطر سیستم مدیریت غلط این نظام می باشد و
این در صورتی است که بارها از سوی دولت و رهبر جمهوری
اسلامی ایران شنیده شده که آموزش برای فرزندان
افغانستان مهیا است و نباید آن ها شهریه پرداخت کنند
ولی تا به حال چنین عملی صورت نگرفته است و فقط وعده
ای بیش نبوده است.
بازار داغ خرید و فروش پروفایل مشترکین اپراتورهای
تلفن همراه در ایران
مازیار برزی
اپراتورهای
تلفن همراه در ایران با چالشی جدید مبنی بر لو رفتن
بانک اطلاعات مشترکین خود روبرو شده اند. هر چند ربات
های تلگرام دوباره این زخم کهنه را تازه کردند، اما
این موضوع پیش از این وجود داشته و حتی پلیس فتا را
مجبور به عملیات و هشدار به سایت های مختلف کرده است.
از آغاز
فروش یا دانلود بانک اطلاعات مشترکین اپراتورهای تلفن
همراه در فضای مجازی بیش از 2 سال می گذرد. البته این
موضوع در ابتدا به منبع درآمدی برای سودجویان تبدیل شد
اما پس از گذشت زمان، سایت ها و اپلیکیشن هایی اقدام
به انتشار رایگان ایناقدامات انجام شده:با
انتشار اولیه اطلاعات مشترکین، پلیس فتا و مرکز
ساماندهی وزارت ارشاد به سایتهایی که دیتابیس را برای
دانلود گذاشته بودند، اخطار دادند و بیشتر این سایتها
لینک دانلود یا مطالب خود را حذف کردند.
البته پلیس
فتا توانست عوامل اپلیکیشنی که در گوگلپلی منتشر شده
بود را پیدا کرده و این اپلیکیشن را نیز مسدود کرده و
از انتشار اطلاعات در گوشیهای اندروید جلوگیری کنند.
امنیت و
هزینه:
هدف امنیت
اطلاعات همانطور که از نامش پیداست محافظت از دارایی
های اطلاعاتی افراد و سازمان هاست. به هر حال اطلاعات
در هر شکلی که باشد دارای ارزش است و این ارزش حتی گاه
قابل محاسبه نیست. بنابراین هر ساز و کار و مکانیزمی
که برای بالا بردن ضریب امنیت اطلاعات استفاده می شود
باید معطوف به ارزش اطلاعات و مقرون به صرفه باشد.
پیاده سازی
امنیت اصولا هزینه بر است و یکی ازدلایل کندی روند
حرکت افراد و سازمان ها به سمت آن نیز همین است. برای
متقاعد کردن صاحبان اطلاعات به استفاده از کنترل های
متناسب امنیتی، باید از یک طرف تهدید ها و ریسک های
متوجه اطلاعات و از طرف
دیگر ارزش افزوده حاصل از امن بودن دارایی ها را بر آنان آشکار نمود.
باید بررسی
کرد که آیا منشأ اطلاعاتی که این ریات ها به آنها
دسترسی داشته اند، داخل اپراتورهای تلفن همراه بوده و
یا اینکه بر اساس یرخی شایعات، دیتابیسی خارج از شبکه
وجود داشته که ربات ها به آن متصل می شدند که اگر مورد
دوم صادق باشد طبعاً هنوز جای نگرانی وجود دارد.
اطلاعات
نمودند. آن زمان این اطلاعات با قیمتی حدود 5 تا 30
میلیون تومان به فروش می رسید.
موضوع
اطلاعات لو رفته مشترکین هر چند وقت یکبار به موضوع
اصلی برخی از سایتها و بلاگهای دانلود و البته برخی
از رسانهها تبدیل میشود و این روند در
۲ سال گذشته ادامه داشته است.
موضوع مسکوت
مانده و فراموش شده اطلاعات لو رفته، با راهافتادن
رباتی در تلگرام، دوباره سر زبانها افتاد و اطلاعات
مشترکین به راحتی در اختیار کاربران تلگرام قرار گرفت.
این ربات در گروهها و کانالها دست به دست چرخید تا
رسانهای شده و مسئولان را وادار به واکنش و اقدام کرد.
اقدامات انجام شده:
با انتشار اولیه اطلاعات مشترکین، پلیس فتا و مرکز ساماندهی وزارت ارشاد
به سایتهایی که دیتابیس را برای دانلود گذاشته بودند،
اخطار دادند و بیشتر این سایتها لینک دانلود یا مطالب
خود را حذف کردند.
البته پلیس فتا توانست عوامل اپلیکیشنی که در گوگلپلی منتشر شده بود را
پیدا کرده و این اپلیکیشن را نیز مسدود کرده و از
انتشار اطلاعات در گوشیهای اندروید جلوگیری کنند.
پس از انتشار مطالب مربوط به ربات اطلاعات مشترکین در گروهها و
کانالهای تلگرام و علنی شدن این موضوع، مسئولان وزارت
ارتباطات در ارتباط مستقیم با تلگرام توانستند این
ربات را از دسترس خارج کنند.
و اما نکتهی جالب این موضوع این است که در این
چندسال، اپراتورهای تلفن همراه این موضوع را در ظاهر
خیلی جدی نگرفته و اطلاعاتی در این زمینه در اختیار
رسانهها و مشترکین خود قرار نداده اند.
حقوق کودک و کودک معلول در جوامع کنونی
احمد کاظمی زاده
در رفتار و
گفتار و تایید کرامات انسانی و آزادیھا و حقوق انسانھا
بویژه حقوق کودکان و معلولان تاکید بر رعایت این حقوق
و آزادیھا می شود. و آنھایی که به ھر شکلی و در ھر
مقامی ، به این حقوق تعرض داشته اند مورد اعتراض و
سرزنش قرار گرفته اند ، که این نشان از اعتبار انسان و
اھمیت حقوق وی دارد. در تداوم تلاش انسان ، اندیشمندان
برای صیانت رعایت حقوق انسانھا یا تبلور و نشر افکار
بزرگ مردانی چون :ولتر ، ژان ژاک روسو ،ھوگو و .... و
تحقق انقلاب کبیر فرانسه در سال ١٧٨٩ میلادی ، اعلام
حقوق بشر و شھروند (فرانسه ) تدوین و منتشر شد که مفاد
آن پشتوانه و خمیر مایه قانون اساسی آن کشور گردید و
از آن پس اضافه بر انقلاباتی که در برخی کشورھای دیگر
شکل گرفت ،سایر کشورھای جھان نیز دارای قانون اساسی
شدند که اضافه بر ترسیم خطوط اصلی و خط و مشی ھای
سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرھنگی ، دفاعی و .....
سند زنده و رسمی حقوق و آزادیھای شناخته شده شھروندان
و حقوق ملت می باشد و حکومتھا و دولتھا را ملزم به
رعایت این حقوق و آزادی می نماید ، اما یکی از لوازم
رعایت این حقوق وقوف بر آنھاست امروزه موضوعھای مربوط
به حقوق بشر و حقوق کودک بطور عام روز به روز وسعت
بیشتری به خود می گیرد و پیوسته گروھھایی از افراد بشر
را که نیازمند حمایت و مراقبت بیشتری ھستند در بر می
گیرد . معلولان بدلیل وضعیت جسمی و روحی خاص خود
احتیاج به مراقبت ویژه دارند و طبعا کودکان معلول به
علت سن کمی که دارند ، قادر به رفع مشکلات خود بدون
مساعدت دیگران نبوده و ھمچنین نیازھای ویژه خود را
دارند ، که صرف معلول بودنشان باعث می شود که از کمک
مضاعف برخوردار گردند تا بتوانند از حقوقی که برای نوع
انسان مقرر شده استفاده ببرند ، ھر چند این مراقبت
ویژه و خاص نباید به نحوی اعمال گردد که باعث انزوای
آنان در جوامعی که در آن زندگی می کنند شود ، بلکه
باید در محیط طبیعی خانواده و بطور عادی پرورش یابند
تا آسانتر به کمبودھای ناشی از وضعیت جسمی و روانی خود
عادت کنند. برای نخستین بار در سال ١٩۵٩ میلادی
اعلامیه ای بنام اعلامیه حقوق کودک به تصویب مجمع
عمومی سازمان ملل متحد رسید ، که نماینده دولت جمھوری
اسلامی به آن رای مثبت داده بود که شامل ده ١٠ اصل بود
. این اصول بطور کلی شامل رفع تبعیضھای نژادی ، حمایت
از کودک ، امنیت اجتماعی ، معلولیت کودکان ، سرپرستی
والدین برای پرورش متعادل شخصیت کودک ، آموزش رایگان و
اجباری ، اولویت دادن به فراھم آوردن تسھیلات لازم
برای کودک و حمایت در برابر غفلت ، ظلم ، شقاوت و
استثمار بود.
با توجه
به اینکه
سالھا از موافقت دولت جمھوری اسلامی با اعلامیه حقوق
کودک می گذرد ، متاسفانه این دولت نه تنھا به حقوق
کودک اھمیت نداده ، بلکه حقوق اجتماعی ، اقتصادی
،فرھنگی ، دفاعی و غیره کودک و کودک معلول در جامعه
کنونی ایران نادیده گرفته شده و عملا
ھیچکس به این عزیزان اھمیت نمی دھد.در جامعه حتی به مردم عادی و
بزرگسالان آموزش داده نشده که چگونه با این عزیزان
برخورد صحیح اعمال شود. و ھمه مردم متاسفانه به دید
ترحم به این دسته از افراد جامعه می نگرند. تنھا
کسانی که دلسوز واقعی آنھا ھستند ، پدر و مادرشان بوده
که خود به تنھایی امکانات کافی برای حل مشکلات آنھا
ندارند و مجبورند به اداره بھزیستی متوسل شوند ، که
این اداره ھیچ امکانات شاخصی برای افراد معلول در نظر
نگرفته و حتی این عزیزان از داشتن دفترچه تامین
اجتماعی نیز محروم میباشند .بطور مثال یک فرد معلول که
تحت پوشش اداره بھزیستی می باشد ، حقوق ماھیانه
ایشان مبلغ ٠٠٠/٢٠ تومان است که این مبلغ را نیز
بدلایل مختلف ھر سه یا چھار ماه یکبار به حساب ایشان
واریز می کنند ، که با توجه به تورم اقتصادی موجود در
جامعه ایران ، حتی نمیتوان با این مبلغ نان خریداری
کرد ، در صورتی که یک فرد معلول در جامعه
نیازمندیھای بسیار دارد.نکته ای که لازم به توضیح
است ، اینکه بیشتر مواد کنوانسیون در ارتباط با
اقدامھای حمایتی و وظایف ما ، در ارتباط با کودکانی
است که در شرایط اضطراری و خطر بسر میبرند ،مانند
:کودکان کار ،کودکان معلول بی سرپرست ، کودکان آواره
وپناھنده و درگیر جنگ ، کودکان بزھکار ، کودکان مورد
آزار و اذیت قرار گرفته و استثمار شده ، کودکان محروم
از حقوق اجتماعی خود مانند :آموزش ، بھداشت ، تغذیه و
غیره می باشد. تحقق حقوق کودک در ھر جامعه مستلزم
دو اقدام اساسی است:
١.شناخت
مشکلات و تنگناھای زندگی کودکان از طریق تحقیق ، بررسی
و جمع آوری داده ھای آماری ، زیرا تا آسیبھای کودکان
مشخص نشود ، تلاش در راه کاھش و پیشگیری از آنھا امکان
پذیرنخواھد بود.
٢ .ارائه راھکارھای مناسب و علمی برای پیشگیری و کاھش
آسیبھای کودکان و تلاش در راه اجرای آنھا، این دو
اقدام اساسی که باید به موازات ھم صورت گیرند ، نیاز
به یک انسجام فرھنگی و ھمت ملی دارد.
پیامدهای
تخریب
کوهستان
و
ساخت
و
ساز
طی
سالهای
گذشته
دکتر زهرا ارزجانی
از
سال
۲۰۰۲سازمان
ملل
متحد،
۱۱دسامبر
را
بهعنوان
روز
جهانی
کوهستان
نامگذاری
کرده
است. به
دنبال
آن
مجمع
عمومی
سازمان
ملل
متحد
در
پنجاه
و
هفتمین
جلسه
خود
در
ژانویه
2003
روز
11
دسامبر
20
آذر
را
بعنوان
روز
جهانی
کوهستان
تعیین
و
از
سازمان
خوار
بار
و
کشاورزی
ملل
متحد
فائودعوت
کرد
تا
مسولیت
هماهنگی
این
روز
در
سطح
جهان
را
بر
عهده
بگیرد.
فائو
هر
سال
با
تعیین
یک
موضوع،
از
کشور
های
کوهستانی
و
اعضای
مشارکت
برای
کوهها
(MP )
دعوت
می
نماید
تا
با
اجرای
آیین
های
ویژه
نظیر
گرد
همایی
و
...
اجرای
برنامه
های
کوهنوردی
در
بزرگداشت
این
روز
و
تاکید
هر
چه
بیشتر
بر
اهمیت
و
نقش
کوهستان
بکوشند.
سرچشمۀ
همۀ
رودهای
بزرگ،
و
منشا
نیمی
از
آب
های
شیرین
جهان،
کوهستان
است.
کوه
ها،
زیستگاه
گونه
های
بی
شمار
گیاهی
و
جانوری،
خاستگاه
بخش
مهمی
از
تنوع
زیستی
و
پناهگاه
بسیاری
از
گونه
هایی
هستند
که
در
دشت
ها
نابود
شده
اند.
کوه
ها،
بزرگترین
گردشگاه
ها
و
ورزشگاه
ها
هستند
و
با
داشتن
چشم
اندازی
باشکوه
و
هوای
پاک،
امکان
پیاده
روی
و
ورزش
در
یک
محیط
دل
انگیز
را
فراهم
کرده
اند.
با
تمام
كاركردهاي
ارزشمند
كوهستان،
امروزه
اين
محيطها
در
معرض
فرسايش
و
تخريب
ناشي
از
مديريت
غلط،
استفاده
خارج
از
ظرفيت،
معدنكاري،
سدسازي
و
اجراي
طرحهاي
اقتصادي
زودبازده
هستند.
قله دماوند
به
عنوان
نخستین
اثر
طبیعی
ایران
در
سال
۱۳۸۷در
فهرست
آثار
ملی
ایران
ثبت
شده
و
تحت
حفاظت
قرار
دارد
و
انجام
هرگونه
عملیات
ساخت
و
ساز
در
مناطق
بکر
و
طبیعی
آن
نیازمند
کسب
مجوزهای
لازم فعالیتهای
معدنی
یکی
از
معضلات
اصلی
زیست
محیطی
در
دماوند
است. معدن
کاوی
و
به
خصوص
وجود
معدنهای
پوکه
معدنی
در
دامنه
های
دماوند
یکی
از
آسیبهای مهم
زیست
محیطی
به
این
چشم
انداز
بکر
طبیعی
است.
این
معدنها
که
با
مجوز
بخش
دولتی
است
اکثرا
توسط
شرکتهای
دولتی
نیز
اداره
میشوند.
کندن
سنگها،
ایجاد
برش
در
دل
کوه
و
از
بین
بردن
چشمانداز
بکر
منطقه،
نابودی
پوشش
گیاهی،
آلودگیهای
محیطی
و
احداث
جاده
های
دسترسی
از
جمله
آسیبهایی
است
که
این
معادن
برای
دماوند
به
همراه
دارند.از
فعالیتهای
معدنی
در
این
منطقه
نیز
به
عنوان
یکی
دیگر
از
مشکلاتی
که
مانع
از
ثبت
دماوند
میشود
نام
برد.با
توجه
به
اين
كه
عمق
مفيد
خاک
در
دماوند
بسيار
ناچيز
است
و
لايههای
زيرين
آن
به
طور
عمده
از
خاكستر
و
سنگهای
آتشفنشانی
تشكيل
شده،
آسيبپذيری
آن
بسيار
زياد
است. در
15-10
سال
گذشته
بارها
ديده
شده
كه
بارش
باران
يا
ذوب
برفها
در
بهار
موجب
روان
شدن
سيل
يا
بهمن
های
پردامنه
از
گل
ولای
شده
و
موجب
گل
آلود
شدن
رودخانهها
و
حتی
سد
شدن
مسير
رود
هراز
شده
است.
قصه
غم
انگیز
باباموسی
در
بجنورد
هیچگاه
فراموش
نمی
شود
که
کوه
باباموسی
را
برای
ساخت
فرودگاه
بین
المللی
تراشیدند
و
این
اقدام
نابخردانه
هنوز
هم
جزو
اقدامات
شگفت
انگیز
است.با
كاهش
ارتفاع
كوه
بابا
موسي
فرود
گاه
بجنورد
آماده
پرواز
هواپيماشد
کوتاه
کردن
ارتفاع
از
کوه
باباموسي
در
تغييرات
جوي
آب
و
هواي
شهرستان
بجنورد
تاثيرگذار
بود.
و
در
شهر
شلوغی
و
پر
از
آلودگی
و
تکرار
اصفهان
جائی
جز
کوه
کوچک
اما
با
صفای
صفه
برای
عاشقان
طبیعت
کمتر
پیدا
می
شود.اما
طرحهای
زیادی
به
مرور
زمان
پیاده
شد
تا
شاید
این
مامن
عاشقان
را
به
پارک
کوهستانی
تبدیل
کند
و
از
کنار
آن
درآمد
کوچک
برای
مردم
و در
آمدی
فزاینده
هم
برای
دیگران
زائیده
شود
.
ولی
حیف
از
زیاده
خواهی
و
اجرای
طرحهای
غیر
مسئولانه
که
حقیقتی
موحش
است
و
اکنون
دردی
عظیم
گریبان
گیر
سنگها
و
چشمه
های
رو
به
زوال
آن
شده
است.
داستان
از
یک
سنگفرش
کوچک
شروع
شد
و
به
چندین
مدل
رستوران
و
تله
کابین
و
تریا
هم
ختم
نشد
و
همین
اواخر
با
ماشین
های
پر
مصرف
از
جاده
خاکی
کنار
آن
که
مردم
زیادی
عبور
می
کنند
هم
،
مسافر
جا
به
جا
کردند
تا
دکه
های
چاپ
اسکناس
که
با
قیمت
گزافی
اجاره
می
دهند
بدون
مشتری
نمانند.
رویکردی
که
تمامی
ندارد
و
شهر
بازی
و
سالن
بولینگ
و
سینما
و
قلیان
سرا
هم
کفاف
نداد
و
وقتی
زمینهای
پائین
کوه
تمام
شد
حالا
به
بالای
کوه
هم
نظر
کرده
اند.نظر
که
البته
با
تخریب
محیط
زیست
همراه
است
و
جوانان
را
به
جای
سوق
دادن
به
ورزش
و
سلامتی
به
سمت
تریا
و
قلیان
و
دور
همی
های
آلوده
،
سطحی
و
بی
محتوا
می
کشاند.
نمیدانم
ورزش
چه
نیازی
به
این
همه
ساخت
و
ساز
دارد
و
هر
روز
قسمتی
از
آن
را
یا
تخریب
می
کنند
و
یا
می
سازند
و
شاید
خیلی
دور
نباشد
زمانی
که
مجبور
باشیم
از
بین
ساختمانهای
صفه
کوهپیمائی
کنیم.
تمام
این
امور
به
دست
مردم
از
بین
رفتهاست
یا
دستگاههای
دولتی؟
باید
بگویم
که
سهم
مدیران
دولتی
از
مردم
کمتر
نیست.
آیا
کمبود
قانون
داشتیم؟
اعتقاد
ندارم
که
مشکلات
قانونی
داشتهایم
چراکه
اصل
50
قانون
اساسی
کافی
است
که
حفظ
محیط
زیست
یک
وظیفه
قانونی
است،
اما
شاهد
آن
هستیم
که
دو
گروه
هستند
که
این
تخریبها
را
انجام
دادند.
افرادی
که
تخریب
کردند
و
مسئولانی
که
مانع
نشدند.
در حالیکه در
پارلمان
کشور
آلمان
بخاطر
درک
اهمیت
محیط
زیست
افرادی
که
دغدغه
محیط
زیست
را
دارند
ورود
پیدا
کردهاند
و
تمام
برنامهها
را
براساس
آن
تدوین
میکنند.
کاندیدای
آمریکا
شعار
انتخاباتی
خود
را
با
موضوع
محیط
زیست
اعلام
میکندبا
توجه
به
وضع
نامناسب
محیط
زیست
کشور
سازمانهای
مردم
نهاد
و
مسئولان
کشور
باید
از
مناسبتهایی
مانند
روز
جهانی
کوهستان
نهایت
بهره
را
ببرند،
برای
نمونه
سازمانهای
مردمنهاد
با
برگزاری
جشنواره
دراین
روز
میتوانند
برای
آگاه
کردن
مردم
نسبت
به
خطراتی
که
بیتوجهی
به
محیطزیست
در
پی
دارد
قدم
برداشته
و
خواستههای
زیست
محیطی
خود
را
به
گوش
مسئولان
برسانند.
منابع:
1.کوه
صفه،نوشته
حسین
صفدری،1384
2.دماوند،
بلندترين
كوه
ايران، نوشته کارل گراتسل ،2000
3.مجموعه
اسناد و
متون
بنيادين حقوق
بین
الملل
محیط
زیست،تدوین
علی مشهدی
روز جهاني همبستگي بشر
احسان زندی
اعلاميه
جهاني حقوق بشر يك پيمان بين المللي است كه در مجمع
عمومي سازمان ملل متحد در تاريخ
10
دسامبر ١٩٤٨ در پاريس به تصويب رسيده است .اين
اعلاميه نتيجه مستقيم جنگ جهاني دوم بوده و براي اولين
بار حقوقي را كه تمام انسانها مستحق ان هستند را به
صورت جهاني بيان ميدارد
.در نتيجه حقوق بشر به
حقوقي گفته ميشود كه همگان در همه زمانها ومكانها از
ان برخوردارند اعلاميه مذكور شامل سي ماده است كه به
تشريح ديدگاه سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر
ميپردازد مفاد اين اعلاميه حقوق بنيادي مدني، فرهنگي،
اقتصادي، سياسي و اجتماعي را كه تمامي ابناي بشر در هر
كشوري بايد از ان برخوردار باشد را مشخص كرده اند و در
طول سال روزهايي را با نامهاي مشخص كرده اند كه يكي از
اين روزها روز همبستگي بشر نامگذاري شده است كه بيست
دسامبر هرساله از اين روز ياد ميشود.
بيست دسامبر
مصادف با روز جهاني همبستگي بشر ميباشد
روز بين
المللي همبستگي بشر در سال ٢٠٠٥ توسط مجمع عمومي
سازمان ملل به عنوان ابتكاري براي مبارزه با فقر مطرح
شد. قطعنامه ٦٠/٢٠٩ مجمع عمومي تحت عنوان اجراي دهه
اول ملل متحد را براي از بين بردن فقر اعلام كرد كه
سران كشورها و دولتها همبستگي را به عنوان يكي از
ارزشهاي جهاني و بنيادين كه روابط بين الملل را در قرن
بيست و يكم دربر ميگيرد به رسميت ميشناسد
.وتصميم ميگيرند تا بيست دسامبر هر سال را روز بين المللي و همبستگي بشر
اعلام كنند.
روز همبستگي
بين المللي در اعلاميه اي كه در نشست توسعه هزاره
درسال ٢٠٠٠ تصويب شد ريشه دارد در اين اعلاميه نيز
دولتها همبستگي را به عنوان يك ارزش بنيادين لازم براي
روابط بين المللي در قرن بيست و يكم اعلام كردند. انها
گفتند چالشهاي جهاني بايد به طريقي مديريت شود كه
هزينه ها ومسؤليت ها به طور عادلانه ومنصفانه مطابق با
اصول انصاف و عدالت اجتماعي توزيع گردد .
انهايي كه
در رنج و بدبختي به سر ميبرند از مزایای كمتري بهره
مندند، شايسته كمك از سوي كشورهايي هستند كه در راحتي
هستند و از امتيازات بيشتري برخوردارند.
همچنين با
قطعنامه عمومي در بيستم دسامبر ٢٠٠٢، صندوق همبستگي
بين المللي تاسيس شد كه در فوريه سال ٢٠٠٣ به عنوان يك
سرمايه اماني براي برنامه هاي توسعه سازمان ملل به كار
گرفته شد هدف اين صندوق حذف فقر و ارتقاء توسعه انساني
واجتماعي در كشورهاي در حال توسعه ، به ويژه ميان
فقيرترين انها ميباشد.
جشن سالانه،
به مناسبت روز همبستگي بشر از انجايي ناشي ميشد كه
رهبران جهان اهداف توسعه پايدار را كه يك دستو العمل
جديد براي توسعه كشورهاي جهان است را به تصويب رساندند
اين سند در راستاي اهداف از بين بردن فقر، حفاظت از
كره زمين و رسيدن همه انسانها به حق و حقوق و كرامت
انساني را در بر ميگيرد.
با تمركز به
دو محور اساسي انسان، و كره زمين با پشتيباني حقوق بشر
با مشاركت جهاني و همبستگي جهاني مصمم به نجات مردم
جهان از فقر وگرسنگي و بيماري است روشن است كه تحقق
اين اهداف با مشاركت و همبستگي جهاني ميسر خواهد شد.
سازمان ملل
متحد روز بين المللي همبستگي را روزي براي جشن گرفتن و
ياد اوري به كشورها براي احترام به توافق نامه هاي بين
المللي شان روز بالا رفتن اگاهي عمومي از اهميت
همبستگي روز تشويق بحث درباره راه هاي بالا بردن و
ارتقاء همبستگي تشويق ابتكارات در جهت از بين بردن فقر
اهداف ميداند.
همبستگي بين
المللي بشر راهكاري براي دستيابي به ارمانهاي جهاني
صلح، حقوق بشر و توسعه است كه هر سه جزو اهداف اوليه
سازمان ملل متحد وجامعه بين المللي است همبستگي به
معناي برابري، فراگيري وعدالت اجتماعي يك تعهد چند
جانبه را ميان همه اعضاي جامعه ملي و سر تا سر جامعه
جهاني بيان ميكند. يعني براي دستيابي به همبستگي، همه
مردم و دولتها موظفند تكاليفي را انجام دهند يكي از
اين تكاليف همكاري و همبستگي همراهي با تمام ملل و
مردم براي ارتقاي صلح، حقوق بشر و توسعه اجتماعي و
فرهنگي همبستگي قوي ميان مردم و دولت ها منجر به
دستيابي به صلح و امنيت جهاني خواهد شد.
همانگونه كه
اشاره شد بيست دسامبر روز همبستگي بين المللي است به
مناسبت اين روز اهدافي تعیين شده كه در درجه اول
مبارزه با فقر و كمك به مردمي كه در معرض اسيبهاي ناشي
از ان هستند و بودند.
نتيجه
ميگيريم كه در وحله اول بايد فقر از بين برود و به
صورت طبيعي با رسيدن به اين هدف ايجاد شدن يك زندگي
بهتر و امن تر صورت ميپذيرد در چنين روزي بايد ارزيابي
كرد كه جامعه جهاني تا چه اندازه توانسته از مبارزه با
فقر وساير مشكلات جهاني فائق آيد؟
موضوع حقوق
همبستگي كه پيش كشيده ميشود حقوقي مثل حق به صلح، حق
به تعیين سرنوشت، حق به توسعه وحق به محيط زيست سالم
مطرح ميشود حقوق همبستگي، جهان را با وابستگي هاي
متقابل به هم ارتباط ميدهد و زمينه تحقق ساير نسلهاي
حقوق بشر را فراهم مي اورد.
كمسيون حقوق
بشر در سال ٢٠٠٥ ميلادي با توجه بر سر راه تحقق حقوق
بشر تصميم به ايجاد دستور كاري براي انتصاب يك كارشناس
مستقل در زمينه حقوق همبستگي گرفت ودر اين راستا قطع
نامه ٥٥/٢٠٠٥ را صادر كرد كه بر مبناي ان از كارشناس
مستقلي با اين عنوان خواسته شد به مطالعه موضوع و
اماده سازي پيش نويس اعلاميه اي در زمينه حق مردم به
همبستگي بين المللي پرداخته و گزارشهاي سالانه اي در
باره پيشرفت اجراي برنامه كاري اش ارائه دهد.
همبستگي
حاوي جلوه هاي متنوعي است به اين معنا كه علاوه بر
فعاليت هاي علمي و پژوهشي، هر فعاليت ديگري كه با هدف
ترويج و ارتقاي همبستگي ملي و بين المللي صورت پذيرد
نيز ميتوان به تحقق اهداف مقرر براي اين روز كمك نمايد.
همدلي و
همبستگي از ارمانهاي مهمي است كه در قانون اساسي
جمهوري اسلامي ايران نيز به ان اشاره شده اصل ١٥٤
قانون اساسي تصريح ميكند ( جمهوري اسلامي ايران سعادت
انسان در كل جامعه بشري را ارمان خود ميداند و استقلال
و ازادي و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان
ميشناسد)
.
كه متاسفانه
دولت جمهوري اسلامي ايران به قانون اساسي خود احترام
نگذاشته وعمل نميكند مكرر شاهد نقض وحق كشي حق حقوق
ملت ايران به صورت واضح واشكار وعيان هستيم
به اميد
روزي كه همه انسانها با داشتن يك زندگي خوب و آزاد در
كنار هم با صلح و دوستي زندگي كنند
.
اينك روز
جهاني همبستگي بشر، همدلي و مشاركت جهاني را براي تحقق
و پيشرفت و رفاه در سر تا سر جهان گرامي مي داريم.
تجاوز خانگی
در حکومت اسلامی ایران
پریسا حسین پور
اگر چه در سال هاي اخير هيچ آماري در ارتباط با افزايش
زناي با محارم در کشور منتشر نشده، اما روزنامه رسالت
به نقل از رييس انجمن آسيب هاي اجتماعي از تشکيل 5200
پرونده قضايي در کشور در مورد رابطه جنسي برادر با
خواهر و پدر با دختر خبر داده است. اين آمار که به
گفته برخي از جامعه شناسان تنها مشتي نمونه خروار
است،غير از هزاران مورد تجاوز و سوءاستفاده جنسي خانگي
توسط محارم است که هرگز گزارش نشده اند. چندي پيش در
جريان بررسي پرونده آزار جنسي يک کودک توسط پدرش، وکيل
کودک به نقل از قاضي پرونده اعلام کرد: "اگر قرار باشد
به همه اين موارد رسيدگي کند، بايد روزي چهل پنجاه حکم
اعدام صادر کند.
زنا با محارم يا تجاوز خانگي
:به
رغم هشدار برخي از فعالان حقوق کودکان و زنان در سال
هاي اخير مبني بر افزايش موارد سوء استفاده جنسي خانگي
از کودکان و زنان در کشور، مراکز و نهادهاي رسمي هرگز
گزارش يا آماري در اين باره منتشر نکرده اند.
روزنامه رسالت اما در روزهاي اخير به بهانه همايش
"نگاهي نو به مواد مخدر صناعي" که در تهران برگزار شد،
با چاپ گفت و گويي با رييس "انجمن آسيب هاي رفتاري"
تازه ترين آمار زناي با محارم را منتشر کرد.
دکتر يگانه به اين روزنامه مي گويد: "درحال حاضر
چهارهزارپرونده در خصوص تجاوز برادر به خواهر و 1200
پرونده درخصوص تجاوز پدر به دختر در دست بررسى است."
رسالت، البته به نقل از رييس انجمن آسيب هاي رفتاري،
مي نويسد همه اين موارد به نوعي ناشي از اعتياد هستند.
اما برخي از صاحب نطران نه تنها آمار واقعي زنا با
محارم را در کشور بسيار بيشتر از آنچه اين روزنامه
منتشر کرده است، مي دانند بلکه همه اين موارد را به
استعمال موادمخدر مربوط نمي دانند. به نظر آنان بخش
بزرگي از تجاوز جنسي خانگي ناشي از عقده هاي فروخرده
جنسي و محدوديت هاي شديد اجتماعي است که در طول سال
هاي گذشته روز به روز افزايش يافته است.
قريب به سه دهه پيش وقتي قوانين اسلامي بر جامعه
ايراني حاکم شد، کمتر مقامي در جمهوري اسلامي فکر مي
کرد چند دهه بعد چنين آمارهاي وحشتناکي از روابط جنسي
خانگي ارائه شود. وقتي چندي پيش رييس جديد مرکز مشارکت
امور زنان، که اکنون به مرکز زنان و امور خانواده
تغيير نام داده، در نخستين مصاحبه مطبوعاتي خود به
نشانه فروپاشي اخلاق در غرب، آمارهايي از زنا با محارم
در کشورهاي غربي ارائه کرد، احتمالا هنوز وقت نکرده
بود به بايگاني آمارهاي اين موضوع در مرکز مربوطه خود
سري بزند.
درست است که تاکنون هيچ نهادي آمار دقيقي از زنا با
محارم و آمار تجاوز به محارم در کشور منتشر نکرده، اما
اين بدان معني نيست که چنين آماري در اختيار مسئولان و
نهادهاي مربوطه هم نباشد.
آمار روزنامه رسالت نيز البته تنها بيانگر بخشي از
تجاوز جنسي خانگي است که عامل آن پدر يا برادر، و
قرباني جنسي نيز دختر خانواده بوده است. موارد ديگري
از رابطه جنسي پسر با مادر، عمو، دايي، شوهر خواهر،
برادر شوهر، پدر شوهر و محارم ديگر سببي و نسبي نيز
وجود دارد که قاعدتا مسئولين از آن با خبرند.
مشت نمونه خروار
:در
مهرماه سال هشتاد و سه وقتي هفته نامه تپش نوشت که
فرزند، خواهر و برادري که بر اثر رابطه نامشروع صاحب
فرزند شده اند، تحويل بهزيستي مريوان شده، و خود آنها
نيز به سنگسار محکوم شده اند، توجه برخي رسانه ها به
موضوع گسترش زناي با محارم جلب شد. اين برادر و خواهر
به نامهاي بختيار و ژيلا به ترتيب 15 و 13 سال سن
داشتند.
علاوه بر مردم شهر، والدين اين دو نيز خواستار مجازات
آنها شدند.
فرماندار اين شهرستان در همان زمان اعلام کرد اين دو
نوجوان زناکار توسط شعبه اول دادگاه مريوان به 55 ضربه
شلاق محكوم شده اند. اسداله حيدري زاده، كه رئيس
دادگستري مريون نيز بود، همچنين اعلام کرد که: "دومتهم
اين پرونده طبق فتواي حضرت امام در تحريرالوسيله و
قانون مجازات اسلامي بي اطلاع بودن از ميزان مجازات،
از اتهام زناي با محارم كه حكم آن اعدام ميباشد، با
توجه به صغرسن تبرئه شدند." او اضافه کرد: "عدم آگاهي
متهمين از حكم موضوع براي دادگاه كاملاً محرز شد و به
همين دليل متهمان به حكم تعزير محكوم شدند و اكنون به
طور كامل تحت حمايت بهزيستي ميباشند."
او در عين حال اخبار مربوط به سنگسار و پس از آن
احتمال محكوميت به حبس تعزيزي اين دو نوجوان را نيز
"ساخته و پرداخته دشمنان و استكبار" دانست.
بختيار و ژيلا از جمله مواردي بودند که توانستند جان
سالم به در برند، اما مريم 9 ساله که به نوشته روزنامه
ايران توسط پدرش در شهريور 81 به قتل رسيد، قرباني
تقابل قتل هاي ناموسي و تجاوز خانگي شد. پدر مريم در
جريان دادگاه رسيدگي به پرونده قتل دخترش اعلام کرد:
"دايى مريم به او تجاوز كرده بود و من از شرف و
ناموسم دفاع كردم."
ماجراي ليلا مافي يکي ديگر از قربانيان تجاوز محارم
نيز در سال هاي گذشته زماني رسانه اي شد که برخي از
فعالان حقوق زنان از صدور حکم اعدام براي او اطلاع
يافتند. شادي صدر، وکيل ليلا در لايحه دفاعيه او نوشته
بود: "حکم اعدام براي موکلم به جرم زنا با محارم صادر
شده در صورتي که وي در گفته هاي خود به طور مکرر از
واژه تجاوز براي شرح ارتباط با برادرانش استفاده کرده
است. بين زنا دادن و تجاوز تفاوت معنايي بسياري وجود
دارد."
خبرگزاري ايسنا هم در سوم آبان سال هشتاد دو "گزارشي
تکاندهنده از قتلهاي ناموسي و تجاوز محارم در
خوزستان" را منتشر کرد که بر اساس آن، مشاور وقت
استاندار خوزستان با اشاره به مواردي از تجاوز محارم
به دختران در استان گفته بود: "در اين زمينه از ميان
تنها 18 دختر بين 12 تا 14 سال كه بدليل تجاوز پدر و
برادرشان به دفتر امور بانوان استانداري مراجعه
كردهاند، 12 مورد آنها دختران زير 14 سال بودهاند."
ميربک تاکيد کرده بود که: "در حال حاضر دختر 19
سالهاي كه از 8 سالگي مورد سوء استفاده پدر خود قرار
گرفته بود، به دليل اينكه از سوي برادر خود نيز بر اثر
بيپروايي پدر مورد سوء استفاده قرار گرفته است، به
استانداري مراجعه كرده و متاسفانه پيگيريها و مشاور
دفتر حقوقي براي دفاع از حقوق وي به جهت كاستيهاي
قانون حمايتي و كمبود مركزي براي نگهداري، به جايي
نرسيده و اكنون وي در خانه محبوس شده است."
چرا پنهانکاري؟
کانون زنان ايران در آذرماه سال گذشته گزارش کوتاهي از
ميزگردي با عنوان بررسي فعاليت هاي سازمان هاي غير
دولتي درباره کودک آزاري منتشر کرد، که در آن آمده
بود: "وقتي مواردي از آزار جنسي پدر به دختر، به عنوان
نمونه هاي کودک آزاري در اين ميز گرد عنوان شد، با عکس
العمل شرکت کنندگان مواجه شد و چهره هايشان در هم
ريخت."
بر اساس اين گزارش نسرين ستوده، وکيل انجمن حمايت از
حقوق کودکان در جريان اين ميز گرد "از دختر 13 ساله اي
ياد کرد که از پدرش باردار شده بود. دختر از ترس پدر و
چاقويي که پدر در کنار رختخواب مي گذاشت، سکوت مي
کرد." اين وکيل دادگستري نتيجه پرونده پدر متجاوز را
چنين توصيف کرده بود: "قرار مجرميت براي پدر با يک
ميليون تومان صادر شد و پدربزرگ دختر يعني پدر مجرم،
اين وثيقه را براي آزادي پسرش در اختيار دادگاه قرار
داد."
در تازه ترين مورد، خبرگزاري آفتاب در نيمه ارديبهشت
گذشته در گزارشي با عنوان "خانه اي که ديگر امن نيست"
گزارشي از زندگي هشت دختر 12 تا 18 ساله در يک مرکز
نگهداري را منتشر کرد که برخي از اين دختران ابتدا
مورد تجاوز جنسي محارم خود قرار گرفته و پس از آن
وادار به تن فروشي شده بودند.
طبق ماده هشتاد دوم قانون مجازات اسلامي،
زناي با محارم نسبي به هر شکلي مستوجب اعدام است. به
گفته برخي مقامات قضايي حکم چنين موردي بر اساس تحرير
الوسيله آيت الله خميني در صورت آگاهي طرفين از آن
سنگسار است. برخي کارشناسان يکي از دلايل گزارش نکردن
چنين مواردي از سوي زنان و دختراني را که قرباني آن مي
شوند، ترس از عقوبت قضايي مي دانند.آنها اگر چه ممکن
است نخستين بار تحت فشار و بالاجبار مورد تجاوز قرار
گيرند اما در تکرار اين ماجرا نمي توانند چنين ماجرايي
را براي نهاد يا کسي بازگو کنند. چرا که در صورت اثبات
آن يکي از نزديکان خود را از دست خواهند داد، و حتا
ممکن است خود نيز به اعدام محکوم شوند. در صورت عدم
اثبات نيز با تهديد آن عضو خانواده، يا برخي از
اطرافيان و البته انزواي اجتماعي مواجه خواهند شد.
موقعيتي که در هر دو سوي آن باخت قرباني جنسي حتمي است.
در چنين شرايطي مقامات مسئول به شدت از انتشار اخبار
مربوط به گسترش زنا با محارم و تجاوز خانگي پيشگيري مي
کنند. آنها نه تنها خود آماري در اين باره منتشر نمي
کنند، بلکه از انتشار هرگونه خبر يا گزارشي در اين
باره هم سخت بر آشفته مي شوند. و شايد به اين علت که
مقامات کشور، انتشار اخبار و آمار تجاوزهاي خانگي را
نشانه اي از ناکارآمدي حکومت تلقي مي کنند. برخي از
جامعه شناس سرشناس نيز، اگر چه با نيتي ديگربا انتشار
چنين اخباري مخالفند.
آنها بر اين عقيده اند که انتشار چنين اخباري مي تواند
به گسترش آن دامن بزند. يک کارشناس رسانه اي اما در
اين باره گفته است که: "بي توجهي به اين موضوع تا
زمانى كه شاهد افزايش آن در جامعه هستيم امكان پذير
نيست. ما دربرخورد باافزايش درصد وقوع اين نوع جرايم،
درج آنها و آگاهى به خانواده ها را از جمله وظايف خود
مى دانيم."
آيا تشکيل تنها 5200 پرونده علني و گزارش شده، در کنار
چندين هزار تجاوز جنسي خانگي که هم چنان پنهان مانده،
نمي تواند دليلي براي گسترش اين ناهنجاري و به صدا در
آوردن زنگ خطر باشد؟
زنان زندانی سیاسی در زندان های جمهوری اسلامی
الیه رحمانی
در دهه 60 زندان های جمهوری اسلامی شاهد پدیده ای بی
سابقه در تاریخ ایران بود: هزاران زن زندانی سیاسی.
چرا و چگونه زن زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی به
پدیده ای این چنین توده ای و گسترده تبدیل شد؟
انرژی میلیونها زن در پروسه انقلاب 57 آزاد شده بود.
میلیونها زنی که در سقوط رژیم پهلوی نقش داشتند و
سرنگونی شاه برایشان طلوع آزادی بود و رهایی از قید و
بند مناسبات عقب مانده مردسالارانه.
زنان از انقلابی که برایش جانفشانی ها کرده بودند تحقق
خواسته های حق طلبانه و عادلانه خود را انتظار داشتند.
انقلاب شکست خورد و ثمره آن همه ایثار و فداکاری را
مرتجعین اسلامی از مردم دزدیدند. شکست انقلاب،
با پیروزی نیرویی رقم خورد که تثبیت قدرتش را به سرکوب
زنان و فرودستی زنان در همه عرصه های زندگی گره زد.
خمينى در سال ١٣٦٠ (١٩٨١) ، گفت:”مهمترين ثمره انقلاب،
بازگشت به حجاب زنان بود، اگر هيچ ثمره ديگرى هم
نداشت، انقلاب با همين حجاب به نتيجه خود رسيد”. فرمان
حجاب اچباری و بردگی زنان توسط خمینی شیپور شکست
انقلاب بود. حتی اگر نیروهای انقلابی و اکثریت مردم
جامعه صدای این شیپور را نشنیدند.
خمینی فرمان داد که باید زنان به خانه هایشان برگردند.
اما این غول از شیشه بیرون آمده بود. بازگشت زنان به
خانه بازگشتی ساده نبود. باید این نیروی عظیم تحقیر و
سرکوب می شد، خوار و ذلیل می شد، تا غول به شیشه باز
گردانده شود. اینکار با حجاب اجباری آغاز شد.
با اعلام حجاب اجباری، بیرون کردن زنان از ادارات، حذف
زنان از مناصب قضاوت بعنوان موجوداتی ناقص العقل که
صلاحیت قضاوت ندارند، حذف بسیاری از هنرمندان زنان از
صحنه هنر و حتی دستگیری و اعدام برخی آنان، تدوین
مجموعه ای از قوانین تخت عنوان مجازات های اسلامی علیه
زنان، سنگسار دهها زن در آستانه انقلاب و ….
اینها اولین تجربه های جمهوری اسلامی بعنوان یک نظام
مبتنی بر دین و شریعت بود. خمینی و کل هیئت حاکمه
جمهوری اسلامی اینگونه نظام اسلامی را به مردم جهان
معرفی کردند.
زنانی که جسورانه در سرنگونی رژیم پهلوی شرکت کرده
بودند تن به حقارت و سرکوب نظام جدید ندادند و از
فردای اعلام حجاب اجباری مقاومت و مبارزه علیه فرودستی
اسلامی را آغاز کردند. مبارزه گسترده زنان، دستگیری و
سرکوب گسترده آنان را نیز در بر داشت. زن زندانی
سیاسی در صحنه سیاسی، اجتماعی به مفهومی عمومی و توده
ای بدل شد.
تثبیت نظام اسلامی با حمله به زنان آغاز شد و با یک
رشته قوانین ارتجاعی علیه زنان ادامه یافت. نیروی
نظامی کنترل زنان در کوچه و خیابان مستقر شد و پیکاری
خونین بین زنان در کلیت خود و مرتجعین اسلامی آغاز شد
که تا کنون هم چنان ادامه یافته است. پیکاری که در
آن هزاران زن و دختر جوان انقلابی به نبرد مرگ و زندگی
با مرتجعین اسلامی دست زدند و این چنین بود که زنان
زندانی سیاسی آئینه تمام نمای مقاومت و مبارزه مردمی
علیه نظامی شدند که بر تارکش سرکوب و فرودستی زنان
حک شده است. زنان زندانی سیاسی سمبل پافشاری ومبارزه
برای آرمان هائی شدند که با انقلاب 57 تحقق نیافت، اما
از دستور روز جامعه نیز کنار نرفت و نمی توانست کنار
رود.
موقعیت زنان در زندان های جمهوری اسلامی فشرده موقعیت
اکثریت زنان در جامعه است. جمهوری اسلامی جامعه آرمانی
خود را در زندانها تحقق بخشید. در پشت دیوارهای بلند،
با حضور صدها بازجو شکنجه گر، و هزاران زن زندانی
سیاسی در غل و زنجیر، جای مناسبی برای شکل دادن نظام
واقعی صدر اسلام بود. آیه های سوره توبه یکی پس از
دیگری توسط لاجوردی ها، حاج رحمانی با ریاست امثال
حجاریان و قاضیان شرع تجربه شد. جای ماشین سرکوب
آریامهری را ماشین سرکوب و ترور خمینی همراه با
ایدئولوژی اسلامی گرفت. برای اولین بار بشر نتیجهء
هولناک ترکیب نظام مدرن وابسته به سرمایه داری
امپریالیستی و دین را تجربه کرد. بردگی مدرن زن، علامت
تجاری آن شد. زنان زندانی سیاسی، نه فقط زنان کفار که
در جنگی نابرابر به اسارت سپاهیان اسلام درآمده بودند،
بلکه زنان گستاخی بودند که باید تنبیه می شدند. آنان
نه فقط غنایم جنگی که تعالیم قرآن تجاوز و هر تعدی به
آنان را مجاز می شمارد، بلکه وجود آزاده شان اعلام بی
ثمر بودن تلاشهای این واپسگرایان برای احیاء روابط
قرون وسطائی میان انسان ها بود.
خادمان زمینی خدا از چنین زنانی ترس و تنفر داشته و
دارند. زنان سرکشی که نه فقط تن به حقارت و فرودستی
اسلامی نمی دادند، بلکه ادعای تغییر جهان را داشتند.
چگونه می شد زنانی را که به خدای آسمانی باور ندارند و
از خدای زمینی نیز هراسی ندارند به زانو درآورد؟ پس
زنان زندانی سیاسی را به شلاق و تازیانه کشیدند.
سیاهچالهای تو در توی اوین، قزلحصار، گوهردشت و عادل
آباد و … صحنه نبردی بزرگ و بس نابرابر بود. زنان
زندانی سیاسی چه مقاومت باشکوه و باور نکردنی را به
نمایش درآوردند. در فاصله سالهای 60 تا 64 هزاران زنان
پیچیده در پتو شلاق خوردند. و پیچیده در حجاب سیاه
تیرباران و حلق آویز شدند.
وقتی دسته دسته زنان و دختران نوبالغ در زندانهای اوین
سلاخی می شدند. در زندانی به بزرگی ایران زنانگی و
جنسیت زنان شلاق می خورد و به قتل میرسید .
اما آن روزها بجز آنان که در بیرون زندان آرمان و راه
رفقای دربند را در تاریکی کوچه ها، در کارخانه ها و در
کوه ها و در تبعید پیش می بردند، کسی صدای شلاق را نمی
شنید. بسیاری از روشتفکران زبان نقد را تعطیل و باقی
نیز با دریافت نواله ای سکوت پیشه کردند.
هزاران زن زندانی سیاسی شکنجه هایی را تحمل کردند که
مافوق تصور بشری است. این زنان آن چنان آبدیده و سخت
شده بودند که بدون غل و زنجیر می توانستند جمهوری زن
ستیز اسلامی را به آتش کشند. به همین دلیل بازجویان و
شکنجه گران رژیم به هیچیک از زنان رحم نکردند و بسیاری
را به طرق مختلف به قتل رساندند.
زنان زندانی سیاسی بارقه های امیدی بودند که پیام
مقاومت و مبارزه شان توسط خانواده هایشان و دوستانشان
به بیرون از دیوارهای بلند زندان درز می کرد و این
هراسی بود در دل حکام اسلامی و شوق و جسارت در دل
زنانی که حاضر نبودند به نظام زن ستیز اسلامی تن دهند.
زنانی که در سخت ترین شرایط حاضر نشدند بر سر منافع
اکثریت مردم ایران با مرتجعین اسلامی سازش کنند؛ آنان
در مقابل شلاق و تابوت و قپانی به زانو در نیامدند.
الگوی زن اسلامی و تحمیلش به زنان جامعه با حضور چنین
زنانی ممکن نبود. مقاومت و مبارزه زنان زندانی سیاسی
شکست نرینگی اسلام بود. اگر اکثریت مردم بعلت جو رعب و
وحشت و ترس از وجود این زندانیان و شکنجه و کشتار آنان
بی خبر بودند، اما سران جمهوری اسلامی بخوبی به نقش
این زندانیان بعنوان سمبل مقاومت و الهامبخش مبارزات
مردم واقف بودند.
سالها از تجربهء زندان های جمهوری اسلامی در دههء 60
می گذرد؛ زندانیان سیاسی زیادی به بیان خاطرات خود
پرداخته اند و جنایات جمهوری اسلامی را مستند کرده
اند؛ حماسه آفرینی های انقلابیون جان باخته را ثبت
کرده اند؛ و به فصل تلخ تواب شدن عده ای از مبارزین
پرداخته اند. امروزه با اتکاء به تجارب و ارزیابی های
زندانیان، می توانیم و باید سیاست روشنی را در مورد
توابین فرموله کنیم.
ما باید میان توابینی که در حق زندانیان سیاسی دیگر
مرتکب جرم و جنایت شدند ( از طریق شرکت در جنایت، دادن
اطلاعات و تهیه گزارش از زندانیان سیاسی، خبرچینی ) و
آن عده از زندانیانی که زیر فشار شکنجه و مهمتر از آن
پیچیدگی های عرصه مبارزه از خود ضعف نشان دادند و این
ضعف را به شکل ابراز پشیمانی از عقاید خود، محکوم کردن
مبارزات و فعالیت های خود و سازمان خود، نماز خواندن و
غیره نشان دادند، فرق بگذاریم. همکاری اطلاعاتی با
رژیم و کمک به جو سرکوب درون زندان غیر قابل بخشش
است. تعداد اینان قلیل بود اما تعداد کسانی که با
دشمن همکاری نمی کردند اما نماز می خواندند، منفعل
بودند، در فعالیت ها شرکت نمی کردند، زیاد بود.
بهیچوجه نمی توان و نباید اینان را در رده ی اولی ها
گذاشت. این کار موجب تفرقه در میان مردم می شود. و
مانع از آن می شود که آن بخش از زندانیان سیاسی که از
خود ضعف نشان دادند با درس گیری از تجارب تلخ گذشته
به فعالیت سیاسی ضد رژیمی روی آورند.
یک تمایز دیگر که باید قائل شد، میان زندانیان سیاسی
هوادار و زندانیان سیاسی که در رده رهبری یا کادرهای
یک سازمان بودند، است.
تواب شدن عناصر بالای تشکیلاتی ضربات بزرگی به همه
سازمان های انقلابی زد و موجب تقویت رژیم در زندان ها
و بیرون زندان ها شد. بسیاری از هواداران بی تجربه
بودند و وقتی با ضعف این رده های بالا مواجه شدند،
روحیه مقاومت را از کف دادند. در ضمن این را نیز باید
بیاد داشت که در داخل زندان عده ای که دوره ای جزو
کسانی بودند که ضعف نشان داده و توبه کردند در دوره
دیگر به مقاومت پیوستند.
بهر حال در میان زندانیان درجات متفاوتی از ضعف و
مقاومت موجود بود. برای ما الگو، زندانیان سیاسی مقاوم
هستند که وظایف خود را نسبت به انقلاب بی کم و کاست
بجا آوردند. همه ما در مسیر طولانی و پر پیچ و خم
انقلاب دچار ضعف و اشتباه هم خواهیم شد. در چنین حالتی
باید از الگوهای مقاومت و پیگیری الهام گرفته و
ضعفهایمان را جبران کنیم و اردوی انقلاب را قوی تر
کنیم.
در کل تواب سازی را باید بعنوان یک جنایت بزرگ رژیم
افشا کرد.
تلاش های ددمنشانه رژیم برای تواب کردن زندانیان نشانه
آن بود که انقلاب چقدر جان سخت است و ارتجاع برای
شکست دادن انقلاب نیاز به این حد از سبعیت داشت.
اما علل ضعف و تواب شدن ورای شکنجه های سبعانه چه بود؟
موضوع مقاومت صرفا امری فردی نیست، و عمدتا ربط به این
دارد که آیا انقلاب مقاومت کرده یا نکرده است. همان
زمان که در زندان عده ء زیادی تواب می شدند در خارج از
زندان نیز بسیاری از انقلابیون به توبه کردن از فعالیت
انقلابی گذشته خود پرداختند. این نشان می داد که ما با
یک وضعیت عمومی افت در روحیه انقلابی وشکست مواجهیم.
در چنین دوره هائی عدهء کمی بار عظیم زنده نگاه داشتن
و پابرجا نگاه داشتن سنگر انقلاب را بر دوش می گیرند.
اینان باید الهام بخش ادامه راهمان باشند. تعداد زیاد
زنان زندانی سیاسی ایران در جهان کم نظیر است. این
یکی از برآمدهای پتانسیل انقلابی عظیم زنان است. ما
باید بتوانیم موضوع زندانیان سیاسی را در جنبش زنان
برجسته کرده و آن را به خدمت رشد و تکامل جنبش
انقلابی زنان در آوریم. زنان زندانی سیاسی که
هنوز به آرمان های رهائی بخش و مردمی خود تعهد دارند
می توانند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند. فعالین
جنبش زنان می توانند به توده های وسیع در مورد این بخش
از میراث مبارزات زنان آگاهی دهند. این یک نقطه قوت
گرانبها برای جنبش زنان ایران است.
کمونیستهائی که در زندان های جمهوری اسلامی به قتل
رسیدند آگاه ترین عناصر پرولتاریا بودند. دستگیری و
جان باختن این رفقا، ضرباتی را بر پیکر جنبش کارگری
ایران زد که به سختی می توان جبران کرد. جنبش
کارگری باید نسبت به این بخش از تاریخ فداکاری
های خود در راه ایجاد جامعه این نوین آگاه باشد و آن
را از یک نسل به نسل دیگر منتقل کند. جنبش کارگری می
تواند سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی را به یک مراسم
توده ای در میان کارگران تبدیل کند و از این طریق توده
های کارگر و دیگر مردم جامعه را وسیعتر از همیشه نسبت
به ماهیت جنایت کارانه جمهوری اسلامی آگاه کند.، برخی
از انواع شکنجه جنسی همچون تجاوز به دختران باکره پیش
از اعدام، به طور سازماندهی شده و براساس فتوای آیت
الله منتظری، به نقل از آیت الله خمینی، رهبر وقت
جمهوری اسلامی اعمال می شده است؛ هرچند به گفته آیت
الله منتظری از دستور او سوءبرداشت شده بوده است.
همچنین، آیاتی از قرآن و نیز فتاوای شرعی که زنانی را
که در جنگ با کفار یا سایر دشمنان اسلام به اسارت
گرفته می شدند، غنیمت جنگی و در حکم اموال سپاهیان
اسلام تلقی می کند، در خدمت توجیه شرعی تجاوز به زنان
زندانی قرار می گرفته است.این تحقیق همچنین ثابت می
کند که زنان زندانی مواردی از آزار و شکنجه جنسی را به
شکلی گسترده و فراگیر تجربه کرده اند. به علاوه، بخشی
از این تحقیق به مواردی از شکنجه اختصاص یافته که زنان
تنها به دلیل جنسیت خود متحمل آن شده اند. نتایج این
تحقیق فرضیه اولیه ما را که تجاوز و شکنجه جنسی علیه
زندانیان سیاسی زن در دهه
۶۰،
بخش غیرقابل انکاری از تاریخ نقض گسترده و شدید حقوق
بشر در ایران را تشکیل می دهد ثابت می کند. این تحقیق
همچنین ثابت می کند که جنایاتی که به تفضیل شرح آن
خواهد رفت، پس از گذشت بیش از دو دهه، همچنان بی عقوبت
مانده اند و عاملان و آمران آن هنوز از مزایای مصونیت
و عدم پاسخگویی برخوردارند.
به یک کلام موضوع زندانیان سیاسی می تواند و باید به
یکی از مسائل مرکزی تمام جنبش های اجتماعی بخصوص جنبش
کارگری و زنان و جنبش دانشجوئی تبدیل شود.
کتابخانه کانون به روز شد
بهروز خسروی
1.شیطان و خدا:
اثر ژان پل سارتر فیلسوف، اگزیستانسیالیست، رماننویس،
نمایشنامه نویس، روزنامه نگار و منتقد فرانسوی است،
که نخستین بار در 7 ژوئن 1951 در «تئاتر آنتوان» به
روی صحنه آمد و در همان سال به صورت کتاب منتشر شد.
موضوع این نمایشنامه سرگذشت دردناک مردی است که
میخواهد آزادانه اول «بدی» را و سپس «خوبی» را انتخاب
کند بنابراین نخست شیطان و سپس خدا را سرمشق خود قرار
میدهد. اما بیهودگی این انتخاب را درمییابد؛ زیرا
کاری عبث است که در انزوا و به دور از اجتماع بشری
صورت میگیرد.
.2زن ،هنر، قدرت :رای چندین دهه، فضای نقد و
بررسی آثار هنری در ایران تحت سلطه ی فرمالیسمِ شل و
وارفته ای بوده است که مبنای خود را نه تعریف دقیقی از
فرم گذاشته است و نه حتی متون دست اول از کار نقادان
فرمالیست. این سلطه در دهه ی هفتاد و هشتاد با ورود
پست مدرنیسم به بازار آزاد فرهنگی ما کمی در هم شکست؛
اما دست برقضا این دو خصمِ ظاهری به سنتزی غریب دست
یافتند و نقد پست مدرنیستی فرمالیستی رواج یافت؛ چیزی
که در بهترین حالت به سمبولیسمای منحط تنه میزد.
3. دمیان :یکی از پر آوازهترین آثار هرمان هسه
است، داستانی مربوط به دوران نوجوانی نویسنده که خود
را در آن “سینکلر” نامیدهاست، نامی که در آغاز
نویسندگی به عنوان تخلص خود انتخاب کرده بودهاست. این
داستان نخستین بار در سال
۱۹۱۹
منتشر شد در سالی که هرمان هسه هشتاد و پنج ساله بود و
به عنوان اعتراض به سیاستهای نظامی آلمان، در سوئیس
میزیست. دمیان را حدیث نفس انسان دانستهاند، حسب حال
ایامی از عمر آدمی که معمولاً در چنبره ارزشهای
قراردادی محبوس میشود و مجال ظهور نمییابد.
4 جهالت: داستان در مورد غم غربت بازگشت به
ميهن بازگشت به گذشته و …. است . و منظور از نام كتاب
يعني جهالت هم دلتنگي است او مي گويد جهالت يعني از من
دوري و از تو بي خبرم . در مورد زندگي 2 فرد مهاجر است
كه به وطن بازگشته اند.به نظر من كتاب بار هستي خيلي
قشنگ تر بود يعني ملموس تر بود اما اين موضوع خيلي خاص
بود شايد بايد حتما غم غربت را چشيد و به وطن بازگشت
تا كتاب را احساس كرد
5.ضمیر پنهان: برابرنهاد نفس یا درون کشف ناشده
هر انسان است. شناخت روان آدمی و کشف درون هر فرد در
زمره مسائل مهم روان شناسی در جهان معاصر است که کارل
گوستاو یونگ، بزرگ ترین روان شناس تحلیلی قرن بیستم،
در این اثر به کاوش و تحلیل درین باره پرداخته است.
یونگ نخست فردیت انسان را در جامعه مدرن می شکافد، سپس
به دین به عنوان وزنه تعادلبخش ذهنیت جمعی بشر و
موقعیت غرب در برابر دین می پردازد و مسئله درک فرد از
خویشتن و دیدگاه فلسفی و روانشناختی زندگی مورد تحلیل
قرار می گیرد
6. گتسبی بزرگ: در حال حاضر یکی از بزرگترین رمانهای
آمریکایی به شمار میآید و آنرا در مدارس و
دانشگاههای سراسر جهان (در رشته ادبیات آمریکا)
بهعنوان یکی از کتب استاندارد تدریس مینمایند..
7.گاوخونی: رمان کوتاهی است از جعفر مدرس صادقی
نویسنده معاصر ایرانی به زبان فارسی. این داستان که در
آذر
۱۳۶۰ (حدود
یک سال پس از آغاز جنگ ایران و عراق) نوشته شده و سال
۱۳۶۲
در ایران به وسیله نشر نو و در سالهای بعد توسط نشر
مرکز به چاپ رسیدهاست، مشهورترین کتاب نویسنده بوده و
به عنوان یک رمان کوتاه و معاصر فارسی چاپهای متعددی
داشتهاست. رمان «گاوخونی» به انگلیسی ترجمه شده و در
سال
۱۹۹۶
در آمریکا منتشر شدهاست.بهروز افخمی گارگردان سینمای
ایران با فیلمنامهای که خودش از روی رمان «گاوخونی»
نوشته، در سال
۱۳۸۱
فیلمی با عنوان گاوخونی ساخته است. این فیلم در سال
۱۳۸۳
در بخش «دو هفته با کارگردانان» جشنواره فیلم کن به
نمایش در آمد.
8. كتاب مجموعه اي از مقالات و يادداشت هاي ماركز:
از سال 80 تا 84 نوشته شده و چاپ چهارمش هم همين امسال
توسط نشر ثالث دوباره راهي بازار شده . نوشته هاش اون
خشكي مقاله را نداره واقعا عين داستان يا يك جور صحبت
گرم و صميمي با كسي هست كه دوستش دارين . در مورد
موضوعات مختلفي هم هست نوبل ، آمريكا ، داستان هاي
نوشته نشده و …
9.ایلیاد: شرح درگیری مردمان آخایی (صاحبان
یونان باستان) با ترواییان (مردمان تروا یا ایلیون)
است. بهانه آن است که پاریس (یا الکساندر) پور پریام،
همسر زیبای منلاس را که هلن نام دارد، ربوده است.
منلاس برادر آگاممنون و سایر خواستگاران هلن روزگاری
عهد کرده بودند که اگر گزندی به وی رسد، از هیچ کوششی
برای دفع آن فروگذار نکنند.
پس لشکری گران مهیا میگردد که در آن پهلوانانی چون
آشیل، اولیس، آژاکس و پاتروکل حضور دارند.
10.سیر آفاق : کانانتزاکیس در سال
۱۹۲۶
به نمایندگی از یک روزنامه آتنی سفرهایی به ایتالیا،
قبرس، فلسطین و مصر انجام داد. حاصل این سیر سفرها
یادداشتها و گزارشاتی است که برخی از آنها در همان سال
در روزنامه های یونانی منتشر شد. در سال
۱۹۲۷
متن کامل این یادداشتها در مجموعه ای مستقل به نام
Journeying
در اسکندریه انتشار یافت. اما کازانتراکیس خود از این
این مجموعه راضی نبود و به قول همسرش هلن کازانتزاکیس
«شدیداً غیر کازانتزاکیسی» بود.