آشنایی با کانون | نشریه | مواضع و بیانیه ها | درخواست عضویت | ارتباط با ما

ماهنامه بشریت شماره 180

 

 

 

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی هسن 19 فوریه

                                                                     فریبا ضیائی

 جلسه نمایندگی هسن در ساعت 8 شب به وقت اروپای مرکزی در اتاق پالتاک نمایندگی برگزارگردید.حاضرین در جلسه خانمها : فریبا ضیایی ، فاطمه قنبری ، سمیه مهربانی ، زینب قنبری ، مهتاب کلانتری ، فرنوش   طیبی .و آقایان : فرهاد نصیری ، مهدی موسوی ، امیر رضایی،   احسان فتاحی ، بهمن بوشهریان.در ابتدا آقای فرهاد نصیری مسئول جلسه ضمن خوش آمد گویی به شرکت کنندگان ازآقای احسان فتاحی  دعوت نمودند تا سخنرانی خود را با موضوع کارنامه رفسنجانی » پدر   ترور خود ترور شد« آغاز نمایند .

در ابتدای کلام لازم دانستم به سخن خمینی اشاره کنم که فرموده بود: این انقلاب ونهضت تا ماندن رفسنجانی زنده است !وباید به فآل نیک گرفت این ارتحال رفسنجانی را چرا که انقلاب دزدیده شده ملت توسط خمینی وایشان مُرد ،بلکه امروز انقلاب فرهنگی وروشنفکری ملت زنده شده است وتمام کلاهبرداری و جنایتهای آقایان برای همگی روشن وشفاف شده است،که احتمال دارد در آینده ایی نه چندان دور حرفهای خصوصی وسری رفسنجانی واز جنایتهایشان که بین همدیگر انجام داده اند برای همگان منتشر شود توسط نزدیکاناما با در گذشت اکبر هاشمی رفسنجانی، خامنه ای تنها فرد باقی مانده از حلقه پنج نفره نزدیکان  خمینی در دهه اول حاکمیت نیروهای برآمده از انقلاب است. هاشمی رفسنجانی که در دو دهه اول و دوم انقلاب به عنوان رییس مجلس و رییس جمهور از معماران حکومت جمهوری اسلامی شناخته می شد در دهه های بعد و بخصوص با موضع گیری هایش پس از انتخابات بحث براگیز هشتاد و هشت و رد صلاحیت برای انتخابات ۹۲ به چهره ای نمادین برای اصلاح طلبان و مخالفان جناح های تندروی در حکومت جمهوری اسلامی تبدیل شدنباید فراموش کرد که رفسنجانی در تمامی ترورهای خارج از کشوری رژیم چه در حیات خمینی و چه پس از آن نقش عمده داشت .هزاران اعدام ناجوانمردانه دهه ۶۰ در دوران ریاست مجلس رفسنجانی .اعدام مظلومانه و توحش بار مشایخ قدرت الله جعفری و ناصر سبحانی درآخر دهه۶۰ در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی....شهادت مسجد جامع شیخ فیض مشهد و کشتار وحشیانه نمازگزاران در مسجد مکی زاهدان در اوایل دهه ۷۰ بدنبال آن شدت گرفتن ماشین ترور و به عبارتی قتل های زنجیره ای بویژه از رهبران ودانشمندان اهل سنت همچون ملامحمد ربیعی ،شیخ ضیایی ،دکتر صیاد ،دکتر مظفریان ،عبدالملک ملازاده ،مولانا موسی کرم پور ،دکتر عبدالعزیز کاظمی وترور احمد خمینی که خود روزی در آن شریک بود وده ها تن دیگر در اواخر دوران ریاست جمهوری رفسنجانی اتفاق افتاد در خارج هم :توسط دادگاه آلمان در جنایت میکونوس محکوم شده بودکه عده ای از رهبران کورد ایران ترور شدند. و در انفجار تروریستی بوئنوس‌آیرس و مرگ ۸۶تن از سوی قضاییه آرژانتین و پلیس بین‌المللی تحت تعقیب بود . همانطور که از نظر ودیدگاه های مردم میتوان گفت همیشه فکر میکردیم که ایشان آیت‌الله است ولی‌ مثل اینکه اشتباه میکردیم. ،بنا به پیغام حجه اسلام والمسلمین گذشته که حالا حضرت آیت‌الله عظما امام خامنه‌ای شده، ایشان حجت‌الاسلام است و از اول هم بوده، تازه شانس آورده که خلع لباس نشد. آنوقت می‌گویند چرا ارزش‌های اخلاقی‌ در ایران سقوط کرد، کسی‌ که ایشان را آیت‌الله ، ولی‌ مطلق فقیه، رهبر، آقا کرد، حالا همان شخص به پاس خدمات ایشان ، او را از آیت‌الله به حجت الاسلام ارتقا فرمودند! حتما مهندس موسوی هم میشود تکنسین یا دیپلم موسوی، ولی‌ خدا نکند از مقربان درگه باشند، که میشوند آیت الله رئیسی، خاتمی، علما الهدا و.... 

Description: H:\photo_2017-02-23_17-20-37.jpgجالب این است،  خمینی این همه یار وفادار داشت، ولی‌ حالا هیچ  کدام از آنها حاضر نیستند در جوار ایشان در با شکوه‌ترین و گران قیمت ترین مقبره دنیا آرام بگیرند، چون می‌دانند آخر و عاقبت ندارد. بنائی که بر پایه لم باشد، هرگز برقرار نخواهد ماند. ولی هرکجا که باشند روزگاری محو می شوندجنایتکارانی مانند رفسنجانی در تاریخ بسیارند که وقتی از قدرت کنار گذاشته شوند و یا زمان فرا رسیدن آنرا نزدیک بدانند می آیند نقش اپوزوسیون را بازی می کنند تاریخ را بخوانید بسیار می توان مشاهده کرد. طارق عزیز دست راست صدام در بازجویی ادعا می کرد که مخالف سیاستهای صدام است .رودلف هس دست راست هیتلر در اواخر جنگ به انگلستان پرواز کرد و گفت مخالف هیتلر است انگلیسی ها گرفتند و تا آخر عمرش در حبس بود. ساده لوح و فراموشکار نباشیم و از تاریخ بیاموزیم.  پس ازآن مسئول جلسه ضمن تشکر از آقای فتاحی ، از خانم فاطمه قنبری  دعوت نمودند تا سخنرانی خود را در مورد کولبری و وضعیت کولبران در ایران برای حاضرین در جلسه بیان کنند.  روز شنبه ۹ بهمن 16 نفر از کولبران کرد در مرز سردشت زیر آوار بهمن ماندند که چهار نفر جان خود را از دست دادند و دو نفر در بیمارستان بستری شدند. در پی مرگ این چهار کولبر بار دیگر بحث کولبر‌ها در فضای     مجازی و میان برخی مقام‌های مسئول مطرح شد. به همین   دلیل من تصمیم گرفتم تا سخنرانی امروز خودم را به این موضوع اختصاص دهم. آیت‌الله علی خامنه‌ای در اردیبهشت‌ماه امسال در سخنانی از ضرورت مبارزه با قاچاق کالا سخن گفته و افزود که منظور وی «مقابله با کولبرها» نیست.با این حال، سالانه گزارش‌های متعددی از کشته و زخمی شدن کولبران بر اثر شلیک گلوله مأموران نیروی انتظامی منتشر می‌شود.از جمله به گفته آژانس خبری «کردپا»، تنها در سال گذشته ۲۹ کولبر کشته و ۲۹ تن دیگر زخمی شدند.گروه‌های حقوق بشری تیراندازی مستقیم و بدون هشدار به کولبران را «غیرانسانی» توصیف کرده و از این گونه اقدامات مأموران جمهوری اسلامی به شدت انتقاد کرده‌اند.«کولبر» به کسانی گفته می‌شود که حمل و نقل کالا از مرز‌ها را با دست خالی و در واقع با استفاده از پشت و کول خود انجام می‌دهند. در این حمل و نقل کالا گاهی هم از حیوانات باربر مثل اسب و قاطر استفاده می شود. عموم کولبران افراد فقیر هستند و سن اشتغال در کولبری از ۱۳ تا ۶۰ سال را شامل می‌شود. از سقز، سردشت، بانه و مریوان به عنوان شهرهایی نام برده شده است که در آن‌ها بخشی از نیروی کار به کولبری اشتغال دارند. می‌توان فقر اقتصادی را مهم‌ترین دلیل رواج کولبری دانست. چون خطرات کولبری و برخورد سخت ماموران مرزی با کولبران، آنقدرهزینه زا هست که افراد دلیلی به جز تنگی معیشت برای روی آوردن  به آن ندارند.نبودزیر ساخت‌های اقتصادی،عدم سرمایه‌گذاری،«ﺗﺒﻌﻴﺾفاحشﺩﺭ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﺩﺭﺁﻣﺪﻫﺎی ملی ﺑﻪ برخی ﺍﺳﺘﺎﻥ‌ﻫﺎﺩﺭ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﻣﺮﻛﺰ»، «ﻋﺪﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی ﺩﺭﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺍﺷﺘﻐﺎﻝﭘﺎﻳﺪﺍﺭ»، «دیدگاه امنیتی حکومت نسبت به مناطق مرزی غرب کشور» را از جمله دلایل مربوط به گسترش پدیده کولبریمی باشد.شاهد علوی کولبری را تقریبا یک شغل نوظهور می‌داند. به گفته وی، سابقه این شغل به پس از جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۰ و ایجاد حکومت خودمختار در کردستان عراق بر می‌گردد. از آن وقت است که کاری به نام کولبری رواج پیدا می‌کند. او ضمن ردّ همسانی میان قاچاق – به آن تعبیری که یک شهروند ایرانی در ذهن دارد- با کولبری، می‌گوید: «وقتی ما می‌گوییم قاچاقچی ذهن شهروند ایرانی به قاچاق مواد مخدر توجه می‌کند. این ذهنیت که ما از قاچاق داریم در میان مردم کرد نسبت به پدیده کولبری اصلا وجود ندارد. این نکته خیلی مهم است که حکومت در برخورد با قاچاقچیان مواد مخدر بسیار سهل گیر است تا کولبرانی که بارهای معمولی حمل می‌کنند. بارهایی مانند تلویزیون، لاستیک ماشین، بنزین، بخاری، کولر، منسوجات، ظروف. کولبران را می‌توان ضعیف‌ترین قشر ممکن برشمرد.»  سازمان تعزیرات حکومتی که زیرمجموعه وزارت دادگستری ست، «فقر فرهنگی- تبلیغاتی» را از عوامل مهم مطلوبیت قاچاق کالا در میان مردم کردستان می‌داند. گزارش این سازمان درباره قاچاق کالا در کردستان نشان می‌دهد که مردم کردستان حتی این کار را شرافتمندانه تلقی می‌کنند. سازمان تعزیرات در گزارش خود از  بازخوردهای منفی مردم نسبت به برخوردهای انتظامی با قاچاق کالا می‌گوید: « برخورد انتظامی در نقاط مرزی و شهری مناطق کردستان با قاچاق مورد نکوهش و اعتراض، و ارتکاب به آن مورد حمایت و تایید قرار گرفته است.اما چرا کولبری در میان مردم کرد شغلی شرافتمندانه محسوب می‌شود؟ شاهد علوی مطلوبیت قاچاق کالا در بین مردم کرد را ناشی از عدم اعتماد آن‌ها به سیستم سیاسی مستقر می‌داند. چون اعتمادی به سیستم مستقر مبنی بر اینکه دولت مالیات و گمرک و عوارض را از مردم بگیرد که صرف مردم بکند،  اساسا وجود ندارد پس پرداخت گمرک برای یک کالا به عنوان یک فرهنگ جا نیفتاده است.«ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﺩﻳﻦ ﻣﻴﻦ ﻭ ﻗﻄﻊ ﻋﻀﻮ»،«ﻳﺦ ﺯﺩﻥ ﺩﺭ  ﺳﺮﻣﺎ ﻭ ﻛﻮﻻکﻛﻮﻩ ﻫﺎی ﻣﺮﺯی»، «ﻏﺮﻕ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪﻫﺎی ﻣﺮﺯی»، «ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﻔﻬﻴﻢ ﺍﺗﻬﺎﻣﺎﺕ ﺳﻨﮕﻴﻦ»بخشی از خطراتی است که کولبران کرد را تهدید می‌کند. مهم‌ترین خطر موجود «تیراندازی مستقیم نیروهای انتظامی»است که جان ده‌ها کولبر را گرفته و بسیاری از آن‌ها را زخمی کرده است. ابعاد این تیراندازی ها  به اندازه‌ای وسیع  است که     احمدشهید، گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، در گزارش های خود از «کشتار بی رویه کولبران» سخن گفته است.یکی از کولبرانی که نزدیک به ۱۰ سال در مرز بانه  مشغول کولبری است درباره خطرات این کار به کمپین بین المللی حقوق بشر گفته است: «به دلیل طرح انسداد مرز‌ها  در طول چند سال گذشته، نیروهای انتظامی بدون در نظر گرفتن ارزشی برای جان ما شب در مسیرهای کوهستانی و صعب العبور کمین انداخته و بعد از ایست دادن بدون اینکه تیر هوایی شلیک کنند مستقیما ما را مورد هدف قرار می‌ دهند. در طول این چند سال گذشته بار‌ها گلوله‌های نیروهای انتظامی و سپاه از کنار سر و دستم رد شد. چندین نفر از    دوستانم که سرپرست خانواده بوده‌اند، به دست نیروهای انتظامی و نظامی در این مناطق کشته شده‌اند. مردم این مناطق شغل جایگزینی ندارند. آن‌ها دارند برای سیر کردن شکم خانواده‌اشان با جان خودشان بازی می‌کنند.»بنا به گزارش‌ها، ماموران امنیتی به حیوانات نیز رحم نمی‌کنند و عمدتا به اسب‌ها و سایر حیوانات بارکش شلیک کرده و آن‌ها را می‌کشند. در یک مورد نیروی انتظامی چندین حیوان باربر را که برای قاچاق بنزین استفاده می‌شد آتش زده و این حیوانات در آتش سوختند.

هادی قائمی دبیرکل کمپین بین المللی حقوق بشر این حجم از خشونت علیه ساکنان فقیر‌ترین مناطق ایران را «خشونت مرگبار» می نامد و می گوید: «دولت ایران اساسا فقر را مجازات می‌کند.»برخوردهای مرگبار از لحاظ حقوقی و در قالب قوانین جمهوری اسلامی نیز قابل توجیه نیست: «بر اساس بند الف ماده ۲ قانون قاچاق کالا، اگر کالایی که قاچاق شده کمتر از یک میلیون تومان ارزش داشته باشد، هیچ مجازاتی متوجه فرد نخواهد بود» و صرفا کالا ضبط خواهد شد.

شاهد علوی در این میان به مساله دیگری نیز اشاره می‌کند و آن کشته شدن کسانی در  مناطق مرزی است  که اساسا کولبر نیستند.  کسانی که برای دیدن اقوام خود به آن طرف مرز می‌روند یا پاسپورت ندارند. این‌ها در میان کولبر‌ها بر می‌خورند و یا روی مین می‌روند یا به آن‌ها تیراندازی می‌شود.اما به راستی دلیل برخورد سخت نیروهای امنیتی و انتظامی با کولبران چه می‌تواند باشد؟ علوی در پاسخ به این پرسش به یکی از خصایص نظام‌های سرکوبگر اشاره می‌کند: «سیستم‌های سرکوب برای نشان دادن اقتدارشان، معمولا فشار را بر ضعیف‌ترین حلقه وارد می‌کنند. این قاعده‌ای ثابت است. شما می‌بینید که اسکله‌های عظیم غیرقانونی وجود دارد که متعلق به سپاه است اما هیچ برخوردی با آن‌ها صورت نمی‌گیرد ولی بیشترین فشار بر کولبری وارد می‌آید که اساسا مالک باری که بر دوشش حمل می‌کند هم نیست. برای سیستم سرکوب برخورد با این ضعیف‌ترین حلقه راحت‌تر است.» در انتها برای جلسه ماه آینده تقسیم وظایف صورت گرفت و جلسه به اتمام رسید.

لیست جدید کتاب های منتشر شده در کتابخانه کانون در فوریه 2017

                                                                     بهروزخسروی

1.کاندید: این کتاب یکی از آثار کمیاب ولتر است که به زبان‌های متعددی ترجمه‌شده، داستان این کتاب درباره «کاندید» پسر جوانی است که در قصر بارون آلمانی زندگی می‌کند. بارون شخصی به نام پانگلوس را که از بهترین معلمان است برای تربیت کاندید استخدام می‌کند. پانگلوس همواره به کاندید می‌آموزد که ما در محیطی سرشار از خوشبختی و خوبی زندگی می‌کنیم. بعد از مدتی بارون به کاندید شک می‌کند و به گمان اینکه به دخترش نظر دارد او را از کاخ بیرون می‌کند. کاندید نیز به اجبار به گروه سربازان بلغاری می‌پیوندد. کاندید در جریان این اتفاقات متوجه می‌شود که دنیا محلی سرشار از خوشبختی نیست. بعدها دوباره با معلم خود برخورد می‌کند و او را در حال گدایی می‌بیند.

2.شوخی: رمان شوخی رمانی است در 7 فصل که هر فصل از زبان یکی از شخصیت ها بیان می شود . شخصیت اصلی کتاب مردی به نام لودویک است که در زمان جوانی کمونیستی سرسخت بوده ولی به خاطر یک شوخی ساده از حذب اخراج می شود و هرگز نمی تواند این اتفاق را فراموش کند او کینه اش را حفظ می کند و به دنبال انتقام است .استان تمرکز زیادی روی مایه های روان شناختی داردو اولا که نشان می دهد شوخی های ساده چه بازی های بزرگی را ایجاد می کنند و از طرف دیگه نقش بخشش و کینه رو توی زندگی نشان می دهد.می گوید اگر از کسی دلخورید همان موقع بگوید چون بعد از گذشت سال ها و حمل کردذن بار کینه زمانی می رسد که می بینید اون فرد و عقایدش عوض شده و عملا انتقام معنایی ندارد.  

3. جزیره پنگوئن ها: جزیره پنگوئن‌ها (L’Île des pingouins) نام یک رمان طنز و یکی از بهترین آثار آناتول فرانس نویسنده فرانسوی است. این کتاب نخستین بار در سال ۱۹۰۸ میلادی منتشر شد.

4. جامعه شناسی جنسیت: در مقدمه‌ی کتاب می‌خوانیم: «پسر یا دختر به دنیا آمدن شما پی‌آمد مهمی برای تمام جنبه‌های زند‌گی‌تان خواهد داشت: از انتظاراتی که دیگران در جامعه از شما دارند تا رفتار دیگران با شما، ‌و رفتار خودتان با مطالعه‌ی کتاب، در باره‌ی جنسیت و تغییراتش، آن‌چه را طی سال‌ها در جهان اتفاق افتاده، به طور مختصر، ولی جامع، مرور می‌کنید

5.چین و ژاپن: نیکوس کازانتزاکیس (به یونانی: Νίκος Καζαντζάκης) نویسنده، شاعر، خبرنگار، مترجم و جهانگرد یونانی در تاریخ ۱۸ فوریه (۱۸۸۳ میلادی) در شهر هراکلیون در کرت زاده شد و در ۲۶ اکتبر (۱۹۵۷) در فرایبورگ آلمان درگذشت. او نویسنده‌ای است که دغدغه جامعه بشری را داشته و عمیقأ به تحلیل آنها پرداخته‌است.

6.جاودانگی: این اثر سرشار از اندیشه و کند و کاو در عشق، سرشت انسان و تنهایی و بیگانگی و دردهای حیات اجتماعی او در یک کلام پدیده ایست شگرف در شیوه ی رمان نویسی معاصر

7.به سوی فانوس دریایی: به سوی فانوس دریایی به انگلیسی: LighthouseTo the داستان خانواده رمزی و دیدار آنها از جزیره اسکای آسمان) در اسکاتلند بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۰ است.داستان از سه بخش تشکیل شده است؛بخش اول که بیشترین حجم کتاب را هم در بر می‌گیرد، پنجره نام دارد. پنجره معانی مختلفی می‌تواند داشته باشد. شاید پنجره‌ای برای ما برای شناخت قهرمانان داستان، شاید پنجره‌ای برای قهرمانان داستان تا از آن به فانوس دریایی برسند و شاید خود داستان که با راوی‌های مختلفی و به عبارتی دیگر از پنجره‌های مختلفی روایت می‌شود ، در این بخش ، نویسنده داستان، یک روز خانواده رمزی را همراه با مهمانان آنان، از زبان خودشان روایت می‌کند. این روایت راویان مختلفی دارد و این یکی از برجسته‌ترین نکات رمان است که از زبان راوی‌های مختلف روایت می‌شود.

8. ابشالوم، ابشالوم! نام رمانی از ویلیام فاکنر نویسنده آمریکایی است که در سال ۱۹۳۶ منتشر شد. داستان زندگی ۳ خانواده از ایالت‌های جنوبی آمریکا را قبل، در هنگام و پس از جنگ داخلی آمریکا روایت می‌کند و در این میان بیشتر بر شخصیت توماس ساتپن متمرکز است.داستان ساختاری مدرن و غیرخطی دارد.

9.لنین: الکسی ماکسیموویچ پشکوف داستان نویس، نمایش نامه نویس و مقاله نویس انقلابی روس است که بعدها با نام ماکسیم گورکی شهرتی دنیاگیر کسب کرد. او از بنیان گذاران سبک رئالیسم سوسیالیستی بود.

   10سه رفیق:در هر جماعت یکی هست که خود را در محل و موقع مناسب خویش احساس نمیکند، و این لزوماً به این معنا نیست که او بهتر یا بدتر از دیگران است. لازم نیست که شخص فکر درخشان و یا شعور ناقص داشته باشد تا موجب تمسخر دیگران گردد؛ جماعت در اینکه یکی را برگزیند و وسیله تمسخر و مزاح خویش سازد صرفاً از خواهش و میلی که به تفریح و سرگرمی دارد، پیروی میکند.

11.در جستجوی نان: شغلی یافته ام.نزد کفش فروشی که در خیابان اصلی شهر مغازه دارد پادویی می کنم. اربابم، آدم کوچولویی است. قیافه اش لاغر، تیره و بی حال به نظر می رسید. دندان هایش زرد و کرم خورده و چشم هایش اشک آلود و کثیف است.و...

12.استادان زندگی:این کتاب یک دانشنامه اجتماعی کوچک تزاری است و کلیه آثار ماکسیم گورکی یک فرهنگ کامل اجتماعی دوران پادشاهی روسیه است.قلم کنجکاو گورکی در این کتاب چنان در اعماق مخفی و رویتناپذیر محیط تزاریسم نفوذ یافته و آنرا برملا میسازد که مایه حیرت است. چون خود او در میان این فساد و در میان طبقه پایین بزرگ شده بود، تمام گوشه و کنار این محیط را میشناخت.در این کتاب اشخاصی با اخلاق های گوناگون و مسائلی با روش مختلف موردبحث واقع میشوند که انسان گمان میکند این چیزها را میبیند. فساد محیط دل پاک گورکی را آلوده نساخت. او تا پایان عمر خویش افتخار داشت که اصرار اطرافیانش در آلوده ساختن وی موثر واقع نگردید.

13. اعتراف من :کتاب اعتراف من تولستوی در حوزه فلسفه و تفکر فلسفی است.این کتاب نخستینبار در سال 86 منتشر شد و به گفتهمترجم، کتاب از سوی ارشاد خریداری شد و در بازار توزیع نشد، ولی اخیرا با ویراستی دیگر از سوی نشر یادشده چاپ و عرضه شده است.

14. از این اوستا مجموعه از این اوستا اثر شاعر نامی و نام آوازه کشورمان مهدی اخوان ثالث می باشد. این دفتر شامل ۲۴ شعر می باشدمهدی اخوان ثالث که در شعرهایش تخلص به م.امید دارد در شعر کلاسیک ایران بسیار توانا بود. اخوان ثالث دبه نوازندگی نیز آشنا بود.

15.کتاب کافکا در کرانه کتاب « کافکا در کرانه) نوشته هاروکی موراکامی ( -۱۹۴۹، نویسنده مشهور ژاپنی است. این کتاب در فهرست ده کتاب برتر سال ۲۰۰۵ ، نشریه نیویورکر قرار گرفت.

16. انسان از دیدگاه مارکس فلسفه ی مارکس همانند فلسفه ی وجود گرایان اعتراضی است به از خود بیگانگی انسان اعتراضی علیه فقدان فرد و علیه تبدیل شدن انسان به شیء .  فلسفه مارکس اعتراضی است علیه غیر انسان کردن انسان و تبدیل کردن انسان به ماشین که این خود به تکامل صنایع در غرب پیوسته است فلسفه ی مارکس تمام جواب هایی که به وجود انسان داده میشود راعمیقا به نقد می کشد.

17.کلبه عمو تُم: کتاب در سال ۱۸۵۲ منتشر شد و تاثیر زیادی بر روی موضوع آمریکاییهای آفریقاییتبار و بردهداری در آمریکا گذاشت. این کتاب پرفروشترین کتاب داستان در قرن نوزدهم و دومین کتاب پرفروش بعد از) انجیل (با کمک قانون لغو برده داری بود و در چاپ اول ۳۰۰ هزار عدد از آن فقط در آمریکا فروش رفت.کلبه عمو تام درابتدا به صورت پاورقی در یکی از روزنامهها چاپ شد و وقتی به صورت کتاب چاپ شد نه تنها درامریکا بلکه درتمام کشورهای جهان نیز میلیونها نسخه از ان به فروش رفت وتا سالها نمایشهای بر اساس ان بر صحنه تئاترهای جهان اجرا شد.

 

سالروز انقلاب ١٣٥٧ و سوءاستفاده روحانيت از باورهاي مردم                                                        

 مهدی برنو

انقلاب اسلامی در حالی در ایران به پیروزی رسید که روحانیون از پر نفوذترین گروههای مرجع در جامعه بودند و توانستند با گرد هم آوردن اقشار مختلف با فرهنگ های متنوع و ایدئولوژی های گوناگون، در برابر نظام ظاهراً مستحکم و پایداری بایستند که از پشتوانه حمایتی قدرت های بزرگ جهانی نیز برخوردار بود.

پیش از انقلاب سال یکهزار و سیصد وپنجاه وهفت که به رهبری یک روحانی قدرتمند به پیروزی رسید گروههای دیگری بخت خود برای رهبری مبارزه با رژیم گذشته را آزمایش کرده و همگی آنها شکست خورده بودند.

همین گروهها با آگاهی از میزان نفوذ روحانیان در میان ایرانیان ، به ادامه مبارزه زیر پرچم روحانیون ، تن دادند که البته به نظر می رسید اغلب آنها به امید یافتن سهمی مناسب در ساختار نظام حکومتی پس از انقلاب یا با تصور پیگیری اهداف خود پس از پیروزی انقلاب ، چنان همراهی را پذیرفتند.

قدرت و نفوذ روحانیون ، پیش از انقلاب سال پنجاه و هفت نیز بارها به نمایش در آمده و به باوری در میان اکثریت ایرانیان تبدیل شده بود .

باور عمومی به این نفوذ در حدی بود که در دوره های مختلف تاریخی ، سران حکومت ایران با گردن نهادن به این نفوذ ،تلاش می کردند با جذب روحانیون پر نفوذ، از وجود ایشان برای پیشبرد اهداف خود بهره برداری نمایند  .روحانیون تا به پیروزی رسیدن انقلاب ۵۷ در بین مردم دارای جایگاهی والا بودند و فقط پس از انقلاب و نشستن آنها بر اریکه قدرت وتلاش باور نکردنی آنها برای تقویت موقعیت خویش سبب تغییر نگاه مردم گردید .

هر چه از زمان روی کار آمدن روحانیون در ایران گذشت آنها برای انحصاری تر کردن حکومت و حذف غیر خودی ها ، روش های تازه تر و عموماً غیر اخلاقی وغیر دینی در پیش گرفتند.

پس از انقلاب  رژیم خمینی زیر چتر سیاست آوانتاریسم و هژمونی طلبی برآمده از دکترین ولایت فقیه، کوشید تا فضای داخل کشور را مسموم کرده و با پهن کردن تور اختناق و سرکوب هر صدای مخالف، هدف اصلی خودش که همانا سودای خلافت در جهان اسلام بود را پی گیری نماید. 

خمینی از زمانی که در نجف در عراق بود، تشکیل خلافت اسلامی به رهبری خودش را در کتابهای خود بنام «حکومت اسلامی» و « کاشف الغطاء» ترسیم کرده بود. بدین ترتیب  پا براریکه قدرت نهاد واستبداد دینی را جایگزین استبداد سلطنتی کرد.

 دراین راستا کشورهایی که بخشی از جمعیت آنها را شیعیان تشکیل می دادند ( عراق – افغانستان - لبنان- بحرین- یمن- سوریه وعربستان سعودی) را در صف مقدم نفوذ خود قرارداد.

خمینی از فردای حاکمیت الیگارشی دینی در ایران، استراتژی برون مرزی اش را با تکیه به ایدئولوژی ولایت فقیه ترسیم نمود.ایت الله خمینی با فریبکاری و استفاده ابزارگونه از مذهب اسلام در دوران جنگ سرد بر امواج خشم مردم ایران از استبداد شاهی، سوار شد و نظام استبداد دینی را در ایران بنیان نهاد. اکنون با گذشت بیش از 37 سال از انقلاب ضد سلطنتی1357، شواهد و قرائن زیادی بدست آمده که بیانگر فریبکاری خمینی در اغوای کشورهای غربی بخصوص آمریکا برای جلب نظر و حمایت از او در این ایّام بوده است

.واقعیت این است که خمینی از ابتدا دنبال حکومت اسلامی و بقول خودش خلیفه ای بود که دست ببرد و چشم درآورد. با خلیفه بایستی بیعت کرد و هرچه میگوید را بعنوان امر و نهی خدایی پذیرفت. در این ایدئولوژی ارتجاعی حاکمیت از آن خداست که بوسیله ولی فقیه (همان خلیفه) اعمال میشود ، و وارد کردن منتخب مردم در حاکمیت یک شرک استخمینی فی الواقع حکومت اسلامی میخواست و نه جمهوری اسلامی!

خمینی تا آنجا که در توانش بود، تلاش کرد که خلافت یا حکومت اسلامی اش را راه بیاندازد.

مجلس مؤسسان را به خبرگان قانون اساسی تغییر داد تا با چیدن مهره های خودش و حذف انقلابیون، قانون اساسی که محورش ولایت فقیه باشد را بیرون بیاورد. بعد مجلس شورای ملی ایران که در قانون اساسی دست پخت همین خبرگان تصویب شده بود را نیز به مجلس شورای اسلامی تبدیل کرد.

و با شورای نگهبان و نظارت استصوابی انتخابات مردم را به انتخابات در کادر نفرات مورد تأیید ولی فقیه تقلیل داد».در خارج از مرزهای کشور با شعار صدور انقلاب که در واقع صدور بنادگرایی بود استراتژی خود را به پیش برد. 

خمینی با دو عوام فریبی و سو استفاده از باورهای دینی مردم   توانست اختناق در داخل و تروریسم افسارگسیخته دولتی و بنیادگرایی را در سطح خاورمیانه نهادینه کند و بدین ترتیب نظامی فاسد و مرتجع را در ایران بنا نهاد.

   

  کودکان بی شناسنامه

  پریسا حسین پور

  آیا میدانید معنای کودک بی شناسنامه چیست؟

او کسی است که به جرم آن که مادرش با یک غیرایرانی ازدواج کرده از داشتن شناسنامه محروم بوده و میان زمین و آسمان معلق است؛ با این که در خاک ایران و از مادر ایرانی زاده شده اما موجودیتش فاقد وجهه قانونی و نامطلوب است؛

علیرغم آن که خود هیچ نقش و اراده ای برای پا نهادن در کائناتی که رژیم جمهوری اسلامی نامیده میشود نداشته اما از همه حقوق انسانی محروم بوده و به عنوان یک فرد انسانی به رسمیت شناخته نمیشود؛ برای او شناسنامه صادر نمیشود، او حق ندارد به مدرسه برود او اصلا" انسان نیست،

هیچ قانونی از او حمایت نمیکند( حتی قوانین عصر شتربانی رژیم اسلامی!)، او اصلا" قاچاق به دنیا آمده و ناچار است که قاچاق زندگی کند... او سرباری برای جامعه است و تنها فایده اش این است که به عنوان یک "کودک کار"بدون هیچ تامینی در حاشیه جامعه در زیر چرخ دهشناک استثمار مشتی بهره کش مورد انواع سوء استفاده ها قرار گرفته و له شود

!مجلس رژیم اسلامی دو روز پیش طرح اصلاح بند ٢ ماده ٩٦٤ قانون مدنی را رد کرد.

براساس بند ٢ "كساني كه پدر آنها ايراني است اعم از اينكه در ايران يا خارج متولد شده باشند تابعيت ايران را دارند".

طرح خواسته بود که در کنار پدر، عنوان " مادر" نیز اضافه شود تا بدین ترتیب هزاران کودکی که فاقد هویت و شناسنامه هستند بتوانند با اخذ تابعیت موفق به دریافت شناسنامه شوند. همانطور که گفتیم این کودکان که از مادران ایرانی زاده شدهاند به خاطر آن که پدرشان از پناهندگان و مهاجران افغانی و یا عراقی هستند شناسنامه نداشته و از ابتدائیترین حقوق از جمله رفتن به مدرسه محروم هستند. رژیم جمهوری اسلامی ایران قانون به غایت ارتجاعی تابعیت رضاخانی را که به هفتاد سال پیش مربوط میشود همچنان مبنای برخورد با مسئله تابعیت قرار داده است. بر اساس این قانون زنانی که با مردان غیرایرانی ازدواج میکنند تابعیت خود را از دست داده و به تابعیت کشور شوهرانشان در میآیند. جوهر این قانون این است که تابعیت یا ملیت از طریق پدر منتقل میشود نه مادر و یا به زبان سادهتر این مرد است که صاحب و حامل ملیت است نه زن!جوهر این بخش از قانون پوسیده تابعیت چنان مردسالارانه و فوق ارتجاعی است که کاملا" با اصول آپارتاید جنسی رژیم اسلامی انطباق داشته و بنابراین رژیم اسلامی آن را مبنای برخورد خود با مسئله تابعیت قرار داده است.هزاران کودک ایرانی که حتی آمار درست ودقیقی در مورد آنها وجود ندارد قربانی این قوانین ارتجاعی، ضدکودک، زن ستیز و ضدمهاجر هستند. آنها به تهیدست ترین اقشار کارگری( کارگران مهاجر، فصلی، بیکار) تعلق داشته و خانوادههایشان نه فقط به عنوان نیروی کار ارزان به شدیدترین شکل ممکن استثمارمیشوند بلکه کودکانشان که حتی فرصت شناخته شدن به عنوان یک انسان و سوادآموزی در ابتدائیترین سطوح را ندارند ناچارند به عنوان کودکان کار و یا پدیده کودکان  خیابانی توسط انواع واقسام بهره جویان به تباهی جسمی و روحی کشانده شوند. باید از حقوق انسانی این کودکان، کودکان بیشناسنامه، حمایت کرد ؛ باید خواهان الغاء فوری قانون ضدکودک، ضدزن، ضدمهاجر و ضدانسانی "وابسته بودن اصل تابعیت به پدر ایرانی" شد.

حمایت از "کودکان بی شناسنامه" امر مشترک جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی کشورمان است. آنها فرزندان بخشی از طبقه کارگر و خود از سر اجبار کارگران کودک بوده و از سوی دیگر قربانیان مجسم قوانین مردسالارانه، شونیستی، ضدمهاجر( دست پخت مشترک رژیمهای پهلوی و اسلامی) هستند. تشکلهای کارگری، بیکاران، زنان، "حمایت از کودکان"، دفاع از حقوق بشر ... باید فعالانه تلاش کنند تا با افشاء جنایتی که در حق"کودکان بیشناسنامه"،درسایه سکوت و سانسور رژیم سلامی انجام میشود، با تباهی بخشی از نسل آینده کشورمان مقابله کنند.

 

اگر اندیشیدن جرم است،ما هم مجرمیم.(قسمت دوم)

شیرین مسعودی جاوید

رسانه ها همه جا هستند و اجازه چنین کاری را به حکومتها نمی دهند.

گروه چهارم از داوطلبان  ورود به اوین نیز در روز ۳۰ آذر ۱۳۹۵، در ادامهی کوچ شاگردان محمدعلی طاهری به زندان اوین، در قالب «کمپین یا مرگ یا آزادی»، انجام شد.بدرقه شاگردان محمد علی طاهری جهت کوچ به سمت زندان اوین با حضور دکتر محمد نوریزاد و دکتر محمد ملکی و به همراهی شاگردان دیگربسیاری صورت گرفت.در این مراسم بدرقه که با حضور بیش از یکصد نفر انجام شد، شاگردانی که به این کمپین پیوستهاند، با اعلام دلایل خود برای اقدام به کوچ بهسمت زندان اوین، در حمایت از محمدعلی طاهری و روشنگری در مورد برخوردهای خلاف قانون از سوی دستگاههای قضایی و به سمت زندان اوین راهی شدند.در این روز، آقایان دکتر ملکی و دکتر نوریزاد به بیان مطالبی در حمایت از این اقدام مدنی شاگردان آقای طاهری جهت مقابله با ظلم پرداخته و آقای دکتر ملکی با اشاره به کتاب قرآن که در دست داشتند و با قرائت بخشی از آیات قرآن: «وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» ، عمل صالحات یعنی همین کارهایی که در قالب مبارزه و ظلمستیزی انجام میشوند و در مبارزه، صبر و استقامت از نکات اساسی است؛ از زینب های زمان و حسین های با توجه به شرایط وخیم حال استاد محمد علی طاهری ببهوش باشید که مسئولیت جان استاد در بندمان بر عهده قرارگاه ثارالله بوده و در صورت هر گونه سو قصد به جان ایشان ما هرگز سکوت نخواهیم کرد.لازم به ذکر است که کمپین یا مرگ یا آزادی به دلیل شانزدهمین اعتصاب غذا خشک آقای طاهری شکل گرفت .محمد علی طاهری در شانزدهمین اعتصاب غذا خود که 93 روز طول کشید گفته بود که ادامه میدهم تا آزاد شوم.البته بعد از 93 روز قول مساعدت به ایشان داده شد و ایشان به خانواده گفته اند که برای دو هفته دست از اعتصاب میکشم اگر مسولین به قول وفا کرده و حکم آزادی صادر شده من را اجرا کنند که هیچ .اگر نه دوباره اعتصاب را شروع خواهم کرد.حکم منع تعقیب و آزادی ایشان در تاریخ 13 .تیر 1395 از دادگستری تهران ابلاغ شده بود اما با کارشکنی های سپاه و ثارالله تا اکنون ایشان آزاد نشده اند.شاگردانی که در قالب کمپین یا مرگ یا آزادی خود را به اوین تحویل دادند در آنجا نیز دست به اعتراض زدند درحین اینکه همه  آنها  در اعتصاب غذا به سر میبرند.

طبق گزارشات در این زمان: شاگردان مرد کوچ کرده به زندان اوین در قالب کمپین " یا مرگ یا آزادی " در ندامتگاه مرکزی زندان تهران"فشافویه "در شرایط بسیار طاقت فرسا از جمله فشار نیروهای امنیتی ، فحاشی زندان بانان ، عدم تفکیک از زندانیان با جرائم خاص و بی بهره بودن از کمترین امکانات از جمله وسایل گرمایشی و لباس گرم بسر می بردند .

 شاگردان زن  کوچ کرده به زندان اوین در قالب کمپین " یا مرگ یا آزادی" در زندان قرچک ورامین نیز در شرایط بسیار سخت و طاقت فرسا از جمله قطع کردن آب برویشان، تهدید و ارعاب به وسیله نیروهای وابسته قرارگاه ثارالله ، عدم تفکیک از دیگر زندانیان از جمله با جرائم اجتماعی ، نبود وسایل گرمایشی و لباس گرم ، ضرب و شتم با باتوم و شوکر برقی و...به سر می برند. مرضیه درودیان از گروه اول شاگردان بازداشت شده محمدعلی طاهری در کوچ داوطلبانه به زندان اوین خطاب به  رئیس اندرزگاه شهر ری"قرچک ورامین"، نامه ای روشنگرانه و اعتراضی نوشته بود ،متن کامل این نامه که دررياست محترم اندرزگاه شهرری سركار خانم شاه علی: "اينجانب مرضيه دروديان كه از سال ٨٥ با آشنايی با تعاليم استاد محمدعلي طاهری بسياري از تضادهاي فكری و روانی ام حل شده و از آن جا كه ايشان به جرم برگزاري همين كلاسها و ارائه همين تعاليم رهگشا از سال ٨٩ در زندانهاي پياپي به سر مي برند و از آن جا كه خود را سپاسگذار و شريك جرم ايشان مي دانم و از زمان و از بزرگانمان همواره دیدهایم که در راه حقیقت، آزادی و انسانیت، جان خویش را فدا میکنند و تمام این تهمتها و دروغهایی که به این حرکتها بستهاند، به زودی آشکار و رسوا خواهد شد.

هچنین آقای نوریزاد از تجربهی خویش در مواجهات مختلف با شاگردان آقای طاهری گفته بود: «من در این مدتی که با شاگردان آقای طاهری برخورد داشتهام، حتی یک مورد گستاخی و خلاف ادب ندیدهام و برعکس، هرآنچه که مشاهده کردهام، همگی فهم و خرد و درستکاری و ادب بوده و این ویژگی افراد و کسانی است که به عنوان خروجی کلاس های ایشان بودهاند

در پایان خانوادههای افرادی که به سمت زندان اوین حرکت میکردند، ضمن خداحافظی با عزیزانشان، از پایداری و اقدام ایشان حمایت کرده و پشتیبانی خود را اعلام کردند.

گروه چهار کوچ به اوین بعد از تحصن ۷ ساعته در مقابل زندان اوین و درخواست برای بازداشت و وارد شدن به زندان و اعلام هم جرم بودن با #محمدعلی_طاهری، مورد بازداشت و دستگیری مسئولین زندان اوین واقع نشدند. این در حالی بود که این گروه نه نفره بنر و پلاکاردهایی در حمایت از محمد علی طاهری در دست داشتند و با بدرقه و حمایت فعالین حقوق بشر و ده ها نفر از هم اندیشان خود در ساعات اولیه روز به سوی زندان اوین راهی شده بودند.ولی مسئولان زندان اوین از تحویل آنان خودداری کردند و گفته اند ما از قرارگاه ثارالله دستور داریم که شما را دستگیر نکنیم.  نیروهای امنیتی سعی در متفرق کردن شاگردان آقای طاهری با تهدید و ارعاب داشتند ولی با استقامت شاگردان آقای طاهری مواجه شدند ولی بعد از ساعتها با تاریکی هوا سرانجام با هدایت نیروهای امنیتی به خارج محوطه اوین هدایت شدند.لازم بذکر است ترس و هراس قرارگاه ثارالله از فراگیر شدن این حرکت مدنی و عاری از خشونت شاگردان آقای طاهری باعث آن شده که قرارگاه ثارالله چنین دستوری را صادر کند.

فردای آن روز یعنی در یکم دی ماه دوباره 6 نفر از اعضا کمپین به اوین مراجعه کردند و خواستار پیوستن به هم اندیشان شدند اما اینبار حتا به آنهااجازه ورود به محوطه اوین داده نشد و نیروهایی لباس شخصی شروع به  فحش و ناسزا گفتن به این افراد شدند.و  در پایان با ایجاد  تشنج  و ترس افراد را پراکنده کردند.در 4 دی ماه شاگردان عرفان حلقه و جمعی از فعالیت حقوق بشر دوباره به اوین مراجعه کرده و خواستار رسیدگی به  خواسته های بازداشت شدگان شدند که این بار بر عکس همیشه که نیروها سپاه و ثارالله حضور داشتند و ایجاد ضرب و شتم میگردند...نیروی انتظامی با آرامش تجمع را پراکنده کرده است.

در این راستا کمپین یا مرگ یا آزادی بیانیه  دعوت عمومی را در رسانه های مجازی پخش کرد:

تبعیت همیشگی زمامداران قضایی و مسئولان امنیتی از قانون اساسی و قوانین موضوعه، ملاکی بر مشروعیت و مقبولیت آنهاست. برخوردهای فراقانونی، بیاعتنایی و تخطی و حتی ستیز با قوانین و شهروندانِ مقید به آنها از سوی برخی از ضابطین قرارگاه ثارالله، حاکمیت قشر بیشماری از شاگردان استاد محمدعلی طاهری ( بنیانگذار عرفان حلقه) بر سرنوشت خویش را خدشهدار کرده و سکوت در برابر امر غیرقانونی آمران ولو قانونی، و خودسری آنان، این طیف بیقانون را به گرداب استبداد رهنمون کرده است.حرکت برای تحقق آزادی بیقیدوشرط استاد محمدعلی طاهری که در ظلمی آشکار و باوجوداینکه ۶ ماه از صدور قرار منع تعقیب ایشان گذشته و قریب به ۹۰روز است که در اعتصاب غذای تر و خشک است؛ منجر به این شد که دهها نفر از شاگردان ایشان نیز در اعتراضی مدنی و مسالمتآمیز، در روزهای ۲۳ و ۲۵ آذرماه ۹۵، خود را به اوین معرفی کنند و در شرایطی سخت در زندانهای قرچک و فشافویه بازداشت و در اعتصاب غذا بسر ببرند.

با توجه به این ظلمهای آشکار، بر آن شدیم که برای احقاق حقوق تمامی این عزیزان و یادآوری تکالیف مسئولین امر و احیای استقلال قوه قضاییه و در راستای ایجاد حق حیات، آزادی و حقوق قانونی سلب شده از آقای محمدعلی طاهری و سایر زندانیان مرتبط عقیدتی و سیاسی که در خدمت منافع گروهی خاص ، مأموران ثارالله و... قرارگرفتهاند، اقدام عاجل صورت دهیم.

صدها نفر از فرادرمانگران و شاگردان این طریق معنوی، آگاهانه و متعهدانه و با اتخاذ مواضع و تدابیری عقلانی و قانونی، با مشاهده اقدامات معدود نیروهای خودسر و بیتدبیر در ارکان نهادهای قضایی و امنیتی که از وظایف و اختیارات قانونی خود عدول نمودهاند؛ بهمنظور پیشگیری از سقوط اعتبار حاکمیت در عرصههای داخلی و خارجی به ورطه خودکامگی، اعلام میکنند: ما شاگردان استاد محمدعلی طاهری سالهاست شاهد شقاوت زورمداران، قساوت سیاستورزان مزوّر و حماقت متحجران مفسد در ایجاد زنجیرهای از محرومیتها، محدودیتها، تبعیض و آزار و اذیتها علیه استاد خود و سایر دگراندیشان معنوی بودهایم؛ ایستادهایم و صبورانه، رفتارهای غیرقانونی افراطگران خودسر و ضابطین ثارالله را با صدای بلند و با استفاده از شیوههای مسالمتآمیز و احتراز از هرگونه خشونت، طی شکایات گسترده و مکاتبه با مراجع ذیصلاح به اطلاع تصمیمگیرندگان و برنامهریزان حکومت رساندهایم.

امروز هیچ مقام و صاحبمنصبی نمیتواند مدعی بیخبری از ظلمهای رفته بر استاد محمدعلی طاهری و تعدادی از زندانیان معزز عقیدتی و سیاسی باشد که متأسفانه و عملاً هیچ حرکت مؤثری در جهت خلاصی این بزرگان و اندیشمندان از این شرایط سخت انجامنشده است

. در تنگنای عدم التزام بخشی از زمامداران به اجرای قانون، ابواب و منافذ خودکامگی گشوده شده و هیچ تضمینی برای حفظ کرامت انسانی، آزادی و حرمت اینان وجود ندارد و تمسک به ظرفیتهای قانونی برای دفاع از منافع بازمانده راهگشا نخواهد بود که صد افسوس نه چشمی بینا برای دیدن و نه گوشی شنوا برای شنیدن حقیقت و نه دادگسترانی در میان مدعیان دیانت و سیاست وجود دارد.شرایطی بسیار سخت و جانفرسا، بر آقای محمدعلی طاهری حاکم است و اخبار موثقی مبنی بر ظلم و تعدی مضاعف، ما را بهیقین رسانده که قرارگاه ثارالله با بیتدبیری و خیانت آشکار به ثبات و امنیت کشور،  قصد جدی بر حذف ایشان از این طریق دارد.

لذا برای ما چارهای باقی نمیماند جز آنکه در همراهی و همدلی با دیگر عزیزانی که قصد ظلمستیزی و ایجاد حاکمیت قانون دارند، در اعتراض به عدم اجرای صحیح قانون، از سرتاسر ایران به اوین کوچ کنیم تا به یاری حق، فریادگر صدای رسای مظلومیت تمامی هموطنان مظلوم باشیم و عطای آزادیمان را به لقای بند و زندان ببخشیم.در راستای انجام این مهم و حسب درخواستهای رسیده ، "کمپین  یا مرگ یا آزادی "، اقدام به نامنویسی گسترده از شاگردان محمدعلی طاهری، فرادرمانگران و عموم آزادیخواهان و حقطلبان خواهد نمود تا اقدامات عاجل در خصوص این حرکت بدیع مدنی   صورت پذیرد.

در این راستا  رضا  خندان همسر نسرین ستوده، وکیل فعال حقوق بشر، در یادداشتى در صفحهی فیسبوکش درخصوص کوچ دراویش و کوچ شاگردان محمدعلی طاهری  به زندان اوین چنین آورده است  :چند سال پیش دراویش گنابادی در اعتراض به ادامهی بازداشت عدهای از همکیشان خود، که برخی از آنها وکیل دادگستری بودند؛ در یک حرکت ابتکاری و البته شجاعانه اقدام به «کوچ دستهجمعی به زندان اوین کردند. به این ترتیب که هزاران نفر پیر و جوان از سراسر کشور به قصد تسلیمِ خود به زندان، به سوی تهران سرازیر شدند. ابتدا هجوم گستردهای از ناحیهی نهادهای امنیتی و انتظامی آغاز و دهها نفر مجروح و مصدوم شدند.از آنجا که بازداشت آنان کاری بود در جهت خواست آنها، و با توجه به گستردگی تجمع دراویش امکان برخورد سنگینتر کار را خرابتر میکرد بنابراین تصمیم گرفته شد طی ماههای بعدی زندانیان دراویش پس از سالها بازداشت آزاد شوندحرکت آن روز دراویش الگویی شده است برای شاگردان محمدعلی طاهری که هماکنون بنا به گفتهی خانواده و شاگردانش از تیرماه ۹۵ بهاینسو بدون حکم در زندان مانده است.

شاگردان محمدعلی طاهری در دستههای مختلف از شهرهای گوناگون در اعتراض به ادامهی بازداشت غیرقانونی استادشان خود را به زندان اوین معرفی میکنند. طی چند روز گذشته دهها نفر از آنان بازداشت و روانهی زندانهای مختلف شدهاند. مطمئناً این حرکتها در تاریخ مبارزات عدم خشونت ماندگار خواهند بود

برگزاری دادگاه شاگردان استاد محمد علی طاهری بر طبق گزارشات روز 13 دی ماه 1395  برگزار شده است.شاگردان آقای طاهری که از تاریخ 23 آذر ماه بعد از  تحویل داوطلبانه به زندان اوین در قالب کمپین "یا مرگ یا آزادی " بازداشت و به زندان های مرکزی تهران و قرچک ورامین منتقل شده بودند بعد از سه هفته بلاتکلیفی برای برگزاری دادگاه به دادسرای قدس واقع در بزرگراه اشرفی اصفهانی تهران انتقال یافتند .

شایان ذکر است 23 تن از خانم ها و 11 تن از آقایان در این دادگاه حضور یافتند و با استقبال خانواده و جمعی از هم اندیشانشان روبرو شدند.

همچنین بر طبق اخبار، قاضی پرونده قرار کفالت و وثیقه پنجاه میلیونی را صادر کرده ولی اکثریت شاگردان آقای طاهری از امضا ی آن خودداری کردند و اعلام کردند ما جرمی مرتکب نشده ایم و خواستار آزادی بی قید و شرط و فوری استاد  طاهری و خود می باشیم .در 14 دی ماه یک خبر فوری پخش شد که 34 نفر از یاران عرفان حلقه شاگردآن آقا طاهری بدون قید و شرط آزاد شدند اما این شادی دیری نپایید.شاگردان آزاد شده بودند اما تبانی قاضی و ماموران حفاظت زندان با ضابطان قضایی قرارگاه ثاراله صورت گرفته بود.قاضی شعبه ۱۱۷۷ دادگاه دو کیفری تهران و حفاظت زندانهای مرکزی تهران و قرچک ورامین  تحت فشار قرارگاه ثاراله و در یک اقدام غیرقانونی به فریب خانواده ها و شاگردان بازداشت شده محمدعلی طاهری، دست زدند.قاضی مرتضی اکبری با قول آزادی بی قید و شرط و وعده تبرئه کامل افراد بازداشتی، در طول مدت دادرسی خانواده ها را آرام کرده بود تا از پی گیری قضایی دست بکشند و شاگردان محمدعلی طاهری را متقاعد به پذیرش آزادی و خروج از زندان و عدم پی گیری شکایات علیه دستگاه قضایی و ثاراله و زندان کرده بود .

 همواره در طول این مدت  خانواده ها و حتی درجلسه دادگاه شاگردان آقای طاهری با این کلام قاضی که در مسند قضاوت تکیه کرده روبرو بودند  که "همه را بی قید و شرط و بدون قرار کفالت و وثیقه آزاد می کنم " این در حالی است که در پشت پرده  این قاضی دادگستری در یک حرکت غیراخلاقی و در  کمال ناجوانمردی به تمامی قول و قرارهای خود پشت پا زد و  با تبعیت محض از ضابطان قضایی ثاراله، به صورت مخفیانه حکم دستوری۷۴ ضربه شلاق و  یک سال حبس تعزیری را صادره کرده بود و سپس به مدت دوسال اجرای آن را تعلیق کرده است تا مجری جدید پروژه های ثاراله سپاه شود.بر طبق همین وعده ها دروغین قاضی پرونده به خانواده هااعلام می دارد که همگی بی قید و شرط امروز آزادند و حکم آزادی بی قید و شرط آنان صادر گشته فلذا خانواده زندانیان و جمعی از هم اندیشان شاگردان آقای طاهری در بند به استقبال ایشان در مقابل زندان های مرکزی تهران (آقایان) و قرچک ورامین (خانم ها) با گل و شیرینی در دست می روند.

همزمان خبر آزادی بی قید و شرط همه شاگردان بازداشت شده محمدعلی طاهری در بسیاری از رسانه ها منتشر می شود، اما با گذشت ساعاتی در مسیر بازگشت به منازل مشخص شد که این خبر صحت نداشته و حفاظت زندان نیز طی یک تبانی پلید با قرارگاه ثاراله سپاه، شاگردان آقای طاهری را فریب داده که برگه ای را تحت عنوان دستور آزادی بی قید و شرط خود امضا کنند و در مواردی هم افرادی را با تهدید مجبور به امضای این برگه ناخوانده کرده است. حتی در یک مورد از یک نفر به جای پنج نفر دیگر برای آن برگه نادیده و ناخوانده اثر انگشت اخذ شده است  ، برگه ای که در حقیقت رای صادره دادگاه بوده است و با فریب به شیوه فوق به متهمان به عنوان برگ آزادی بی قید و شرط ابلاغ شده است .همچنین در لحظات آزادی چند نفری از شاگردان آقای طاهری به محتوای حکم آگاه می شوند ولی به علت عدم تسلط کافی بر موارد حقوقی آن را امضا می کنند و به خاطر عدم فرصت برای مشورت با دیگر هم اندیشانشان با تهدید و ارعاب های حفاظت زندان به بیرون زندان هدایت می شوند .

در متن حکم  صادره برای 34 تن از شاگردان آقای طاهری آمده است :" در خصوص اتهام ۳۴( تن از اسامی) جملگی دایربر اخلال درنظم از طریق حرکات غیر متعارف! و تجمع غیر قانونی !و غیر مجاز !در حمایت از محکوم علیه !و متهم !حلقه عرفان محمد علی طاهری با توجه به گزارش مرجع انتظامی!، مجموعه اوراق و محتویات پرونده ،اظهارات و اقاریر متهمین! و کیفرخواست تنظیمی از دادسرای ناحیه ۳۳ تهران! متهمین ،بنظر قضایی این دادگاه بزهکاری متهمین فوق محرز است فلذا مستند به مواد618 و620 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات )هر یک از متهمین فوق را به تحمل یک سال حبس تعزیری و تحمل ۷۴ ضربه شلاق تعزیری محکوم می نماید ولیکن با توجه به فقدان سابقه کیفری و وضع خاص متهمین و اینکه اکثر متهمین از اناث و خانه دار میباشند مستند مواد 40 و46 قانون مجازات اسلامی اجرای مجازات متهمین فوق را به مدت دو سال معلق می نماید"

شکی نیست این حکم ظالمانه با هدف جلوگیری از ادامه حرکت کوچ شاگردان آقای طاهری و پرونده دار کردن ایشان صورت گرفته است .این تبانی و فریب کاری برگ دیگری  شد.ا ز پرونده سیاه ضابطین قضایی ثاراله و عدم استقلال قوه قضائیه  که پرونده سازی و دروغ پردازی همواره سرلوحه اعمالشان است.در مدت حدود یک ماهی که افراد خودشان داوطلبانه در حمایت یک اندیشه و اندیشمند به زندان اوین معرفی کرده بودند. همزمان فعالیت های مدنی دیگری  صورت میگرفت.از جمله رساندن شکایت نامه به مجلس شورای اسلامی که با درگیری نیروهایی لباس شخصی و سپاه و شاگردان آقا طاهری انجامید.همچنین مراجعه به وزارت دادگستری تهران که آنجا نیز با برخورد شدید نیروهایی امنیتی و ضرب و شتم مواجه شدند.تجمع در مکان های  عمومی مختلف تهران و شهرستانها  نه تنها در حمایت آقا طاهری بلکه در حمایت سایر زندانیانی که در اعتصاب غذا بودند.همچنین در حساب های توییتری فعالیت داشتن و  دیوار نوشته ها در حمایت از زندانیان و آگاه سازی مردم به روند اعتصاب غذای برخی زندانیات سیاسی و عقیدتی که صدای زندانیان عقیدتی و سیاسی باشند.

محمد علی طاهری بنیانگزار دو طب مکمل فرادرمانی و سایمنتولوژی و مجموعه عرفان حلقه 6 سال است که با اتهامات مختلف روبرو بوده و دادگاه های بسیاری داشته و از همه اتهامات تبرئه شده استگفتنی است، محمدعلی طاهری که دوره محکومیت 5 ساله اش در تاریخ 18 بهمن 94 به پایان رسیده بود قریب به یک سال است که حبسی مازاد بر حکم قضایی خود را تحمل می کند و علی رغم اینکه قرار منع تعقیب این زندانی در تاریخ 13 تیر 95 صادر شده، همچنان از آزادی او ممانعت می شود. 16 بار دست به اعتصاب غذا زدند که در 16 ام بار از تاریخ 7 مهر اعتصاب تر خود را شروع کردند و از 20 آذر اعتصاب  خشک را ادامه دادند تا روز13 دی ماه 1395 که ایشان با تماس تلفنی به همسرشان اطلاع دادند که مسولین پرونده برای بهبود پرونده قول مساعدت داده اند و ایشان به مدت دو هفته اعتصاب خود را میشکنند و اگر آنها عملکردی نداشته باشند دوباره  اعتصاب غذا را شروع خواهند کرد. لازم به ذکر است که روز قبل از شکستن اعتصاب غذا خبری مبنی بر شکایت محمدعلی طاهری از مقام های قضایی در رسانه ها پخش شد.محمود علیزاده طباطبایی، وکیل مدافع محمدعلی طاهری، بنیانگذار عرفان حلقه، در گفتگو با یک خبرگزاری دولتی از احتمال شکایت موکلش از مقام های قضایی خبر داده بود..علیزاده طباطبایی روز یکشنبه 12 دی در گفتگو با خبرگزاری مهر در خصوص آخرین وضعیت پرونده محمدعلی طاهری گفته: «موکلم همچنان در زندان است و برای حضور در دادگاه از زندان اعزام نمی شود و با توجه به مسائل دیگر در این پرونده احتمال شکایت به دادسرای انتظامی قضات وجود دارد و این کار را انجام می دهیم. گفتنی است، پیش از این روز 28 آذر ماه، پس از بیهوش شدن محمدعلی طاهری در نتیجه ضعف ناشی از اعتصاب غذا، از اعزام این زندانی سیاسی به دادگاه انقلاب، با دخالت نهادهای امنیتی ممانعت شده بود. در همین حال در تاریخ مورد اشاره، از ملاقات محمدعلی طاهری و وکلای پرونده اش نیز ممانعت شده بود.در این زمان افراد بسیاری از نهادها حقوق بشری برای آزادی ایشان به ایران تذکر داده اند.که نمونه کوتاهی را در اینجا ذکر کردم.

کمیسر حقوق بشر وزارت خارجه آلمان خواستار آزادی محمدعلی طاهری شد.با ارائه گزارشی جدید از شرایط ویژه محمدعلی طاهری، که قریب به 6 سال است در زندان اوین بهسر میبرد، روز سهشنبه ۱۸ آبانماه ۹۵(۸ نوامبر ۲۰۱۶)، دفتر کمیساری سیاست گذاری وزارت امور خارجه دولت آلمان در خصوص مسائل حقوق بشر و کمک های بشر دوستانه، بیانیه ای در حمایت از این زندانی سیاسی صادر کردباربل کُفلر»، کمیسر عالی مسائل حقوق بشر در وزارت امور خارجه آلمان در این بیانیه گفت: «من بسیار نگران وضعیت سلامتی محمدعلی طاهری که پیوسته رو به وخامت می رود. او در اعتراض در به معوق شدن عفو مشروط خود، بیش از ۴۰ روز است که در اعتصاب غذا به سر میبرد و حدود سه هفته است که از ارتباط او با خانواده اش ممانعت می شود.وی ادامه داد: «اتهام طاهری ظاهرا تنها به دلیل جهان بینی او و آموزههای معنوی اش میباشد. به این ترتیبف این به منزله بیتوجهی آشکار به حقوق بشر و آزادی دین و آزادی عقیده است که ایران برای حفاظت و احترام به آن تعهدی بین المللی دارد.کمیسر حقوق بشر دولت آلمان تصریح کرد: «من از ایران مصرانه درخواست آزادی بدون قید و شرط محمدعلی طاهری که دوره حبسش به اتمام رسیده را دارم. در همین حال او باید دسترسی بدون محدودیت به خانواده و وکیل خود و مراقبت های پزشکی تخصصی داشته باشد.

وضعیت محمد علی طاهری و شاگردانش امروز یک دغدغه بشری است»

. دکتر برنارد بک ویت بنیانگذار مرکز معنوی آگاپه و نویسنده مجموعه کتاب های راز، در اجلاس سالانه این مرکز به معرفی محمدعلی طاهری به عنوان یک معلم معنوی، معرفی دستاوردهایش پرداخت.

او با اشاره به اینکه این اندیشمند ایرانی بیش از پنج سال است در زندان به سر میبرد و شاگردانش در اعتراض به این برخورد داوطلبانه خود را به زندان معرفی کرده اند گفت:"وضعیت او و شاگردانش امروز یک موضوع بشری تبدیل شده است. آموزه های او از عشق، صلح و هوشمندی جهان هستی می گوید و و مااز او حمایت کرده و خواستار آزادی وی هستیم.و در

گزارش جدید وزارت امور خارجه امریکا مطرح شد:

برنامه «دیدگاه واشنگتن» که به بیان سیاست هایی وزارت امور خارجه امریکا در تلویزیون صدای امریکا می پردازد در گزارشی که در روز پنجشنبه 2 دی ماه از صدور قطعنامه جدید مجمع عمومی سازمان ملل از نقض حقوق بشر در ایران منتشر کرد، وضعیت نامعلوم بنیانگذار عرفان حلقه و نقض حقوق قانونی و انسانی او را از جمله مواردی دانست که عامل تمدید این قطعنامه علیه ایران شده است. ، در این گزارش آمده است: « مجمع عمومی سازمان ملل متحد بار دیگر در هشداری نسبت به وضعیت حقوق بشر در ایران، با صدور یک قطعنامه به نکوهش ایران در یک رشته موارد نقض حقوق بشر از جمله حق آزادی مذهب پرداخت.این گزارش در ادامه به ذکر موارد نقض حق آزادی مذهب و اندیشه در ایران می پردازد و می گوید: « طی چند ماه گذشته گزارش های گوناگونی از موارد نقض حقوق بشر در ایران بوده است، از جمله مکان ه نامعلوم رهبر معنوی ایرانی، محمدعلی طاهری، در زندان که خانواده اش پس از بستری شدن او در بیمارستان، نتوانسته اند از محل نگه داری وی اطلاعاتی کسب کنند

.و در خاتمه به صحبت های خانم شیرین عبادی بسنده میکنم .

شیرین عبادی» حقوقدان و برنده جایزه صلح نوبل در تازهترین گفتگویش درباره وضعیت حقوقی پرونده قضائی «محمد علی طاهری» زندانی عقیدتی، گفته: «پرونده آقای طاهری و بسیاری از زندانیان سیاسی عقیدتی، تماما به وسیلهی پروندهسازی مامورین امنیتی تشکیل شده و به جریان افتاده است.

و متاسفم که آقای روحانی که اخیرا منشور حقوق شهروندی را هم امضا و ابلاغ کردهاند، هیچگونه نظارتی بر وزارتخانه زیرمجموعهاش یعنی وزارت اطلاعات ندارند. به نقل از خبرگزاری عرفان ،این حقوقدان ایرانی در گفتگویی تلفنی با اِنا در روز چهارشنبه یکم دیماه1395" ۲۱ دسامبر ۲۰۱۶"، ضمن انتقاد از رویکردها و عدم استقلال دستگاه قضائی ایران و همچنین با اشاره به اعمال نفوذ وزارت اطلاعات در پرونده «محمد علی طاهری» و سایر زندانیان سیاسی و عقیدتی گفته: « قوه قضائیه سالها است که استقلال خودش را از دست داده است، مخصوصا بعد از آمدن آقای صادق لاریجانی و به شعبهای از وزارت اطلاعات تبدیل شده است تمامی این زندانیان از جمله آقای طاهری به خاطر پروندهسازی مامورین امنیتی در زندان هستند که در حقیقت زیرمجموعهی قوهی مجریه است.این برنده جایزه صلح نوبل درباره کمپینکوچ به زندان اوین و کنشهای مدنی هواداران و شاگردان «محمد علی طاهری» به خبرگزاری عرفان گفته: «وقتی که حکومت تحت هیچ شرایطی حاضر نیست که حرف منطقی و قانونی شهروندان را قبول کند، و شهروندان نیز حاضر نیستند دست به خشونت بزنند؛ بنابراین از هر شیوهای برای رساندن صدای خودشان به گوش جهانیان و افکار عمومی استفاده میکنند.

که یکی از اینها این است که هر روز بروند در محلی تجمع کنند و بگویند که اگر ما مرتکب جرمی شدهایم بیایید ما را دستگیر کنید. در این صورت در حقیقت هدف از این کار جلب افکار عمومی است. و متاسفانه چون حکومت ایران به خواستهای قانونی طرفداران آقای طاهری توجهی نکرده است، بنابراین راهحل دیگری برای آنها باقی نمانده بود.

در این گفتار بسیار کوتاه فقط پرداخته شد به یک اعتراض و فعالیت مدنی به نام کمپین یا مرگ یا آزادی هوادارن عرفان حلقه ولی در یک بازه زمانی 4 ماه که شاگردان محمد علی طاهری به دادخواهی برخواستند با دستگیری های جمعی و ضرب و شتم های سنگین که منجر به شکستن دست و پا و دنده و آسیب هایی در صورت با باتوم بود مواجه بودند و بالغ بر دویست نفر در تجمع ها دستگیر و بازداشت شده اند که تعدادی از آتها هم اکنون با قرار وثیقه آزاد هستند .باشد که همه مردم ایران با یکدیگر در جهت گرفتن حق آزادی اندیشه و بیان همسو و هم حرکت بشوند.

 

 مهاجرت و مشکلات افغان ها در ایران ( قسمت سوم )

جعفر فرد کریمی     

در چند تا از شهرهای افغانستان به دلیل اخراج اجباری مردم افغانستان از ایران تظاهرات کردند ودرجلوی سفارت ایران در کابل افغانستان مردم تجمع کردند وخواستار لغو این حکم شدند وچندین مرتبه دولت افغانستان از دولت  ایران درخواست کردند که به این شکل با مردم افغانستان رفتار عادلانه نکنند.در جمهوری اسلامی ایران بعضی وقتها هم به کارت اقامتی که خودشان به دست مردم افغانستان داده اند وبابت کارتها پول دریافت کرده اندهم اهمیت نمیدهند وان مردم را دستگیر میکند وبه کشورشان باز میگرداند.ان دسته از مردم که بطور قانونی زندگی میکند حق هیچ گونه انتقال سند به نام خود را ندارند بطوری که حتی نمیتوانند یک سیم کارت تلفن را بنام خود انتقال دهند و بعضی از انها هم که بخواهند خودرو یا خانه هی را بخرند چون اجازه انتقال سند را ندارند مجبورند سند را بنام یکی از شهروندهای کشورمان واگذار کنند که اگرزیاد خوش شانس باشند شهروند ایرانی به انها خیانت نکند و امانتدار خوبی باشد.چند وقت پیش هم شاهد برخورد نادرست حکومت ایران با مردم بی پناه افغانستان بودیم مردمی که از سر ناچاری به مملکت و مردم ما پناه اورده بودند حکومت ایران ان مردم را در خیابانی زیر افتاب سوزان که دورشان را با حصار گرفته بودند و چشمهایشان را بسته بودند و چندین ساعت به این شکل  ادامه داشت که مورد تمسخر مردم شده بودند.مهاجرین افغانستان که در ایران زندگی میکنند اگر با شهروند ایرانی ازدواج کنند باز هم از حقوق شهروندی برخوردار نمیشوند ودر داخل این افراد کسانی هم هستند که حدود سی سال در ایران زندگی میکنند که فرزندانشان رنگ افغانستان را ندیده اند ولی باز هم کارت دائم ندارند

.در کشور ما ایران هیچ نشانه ای از حقوق بشر پیدا نمیشود. مردم ما هم نسبت به این بی پناه کم لطفی میکنند و اکثر جاها شاهد این بی لطفی بوده ایم و یکی از این نمونه ها در نانواییهای محلها هستیم وقی که این مردم به نانوایها برای خرید نان مراجعه میکنند نانواها از نان دادن به این مردم خودداری میکنند ومیگویند که به شما نان نمیدهم  و بعضی از مردم هم از این قضیه استقبال میکنند و از این مثالها زیاد است و ما باید این گونه با این مردم که زبانشان و فرهنگشان تقریبا با ما یکی میباشد و به ما پناه اورده اند برخورد کنیم. ما از تمدن سه هزار ساله برخورداریم در مهمان نوازی زبانزد خاص عام هستیم

 .اقای حسن روحانی رئیس جمهور وقت کشورمان قبل از به ریاست رسیدن وعده ثبت نام کردن مهاجرین غیر قانونی افغانستان را که در زندگی میکردند را داده بود و الان حدود چهار سال میگذرد ولی هیچ خبری از این وعده به گوش نرسیده است وحرفهای این رئس جمهورهم مثل سایر رئیس جمهورها فقط وعده بوده است.

دکتر صادق زیبا کلام در یک نامه انتقادی برای اقای روحانی از وضیعت مهاجرین افغانستان چنین نوشته بود:

چطورممکن است که وقتی ایرانیهای ما وارد کشوری میشوند ودر ان کشور اعلام پناهندگی میکنند با انها چنین برخوردی نمیکنند وما باید با این مردم بی سرپناه چنین برخورد میکنیم چطور ممکن است فرزندان ما در کشور دیگری به دنیا میایند اجازه درس خواندن دارند ولی در کشور ما برای انها چنین امکانی وجود ندارد.ما از وضعیت افغانستان باخبریم و میدانیم که در انجا چه میگزرد.

ایا این درست است ما افغانها را بخاطر اینکه وضعیت بیکاری کشور درست شود انها را اخراج کنیم بطوری که سه میلیون ایرانی در کشورهای اروپایی امریکا و استرالیا زندگی میکنند ولی تا به حال شاهد بیرون راندن ایرانیها از ان کشورها نبوده ایم.

افغانها بعد ازچند سال زندگی در ایران صاحب زندگی میشوند همانطور که ایرانیهای ما در خارج میشوند ولی شما به افغانها حتی اجازه باز کردن یک حساب بانکی را نمیدهید همه این اتفاقها در کشوری می افتد که دین ومذهبشان و زبانشان با ما یکی است.ویا در یک نامه ای که دختر بچه افغان برای مردم ایران نوشته بود باید از این نامه ما درس اخلاق بگیریم و از طرز رفتار خود پشیمان باشیم در این نامه دختر بچه نوشته بود که ایرانی عزیز من را ببخشید که در داخل کوچه های شما قدم زدم ودر روی خاک شما راه رفتم مرا ببخشید که از اب هوا و گاز شما استفاده کردم من را ببخشید از معلمهای شما ،از کلاس درسهای شما برای خواندن ونوشتن استفاده کردم و خیلی از ببخشیدهای دیگر که ادم از نوشتن ان خجالت میکشد و ما و دولت ما باید از این مردم بابت این نامردیها معذرت بخواهیم و سر خودرا پایین بندازیم و شرمنده این مردم باشیم که از سر ناچاری خانه و کاشانه شان را رها کرده و به ما پنا ه اورده اند.

ودر اخر که شاعر ما  سعدی میفرماید:

بنی ادم اعضای یکدیگرند که در افرینش زیک گوهرند.

 

آشنا شدن بیشتر با افکار و اندیشه ضد انسانی آخوندها یا دکان داران  دین                                                                

مهدی موسوی

بنادکان داران دین, قوانین اسلامی را پیامبر از جانب خدا برای بشر تهیه و تنظیم کرده که این قوانین جاودانی و برای همیشه تغییر ناپذیراست.تنهاچیزی که این گفتار به ما یاد میدهد آن است که ما دیگر نیازی به اندیشیدن نداریم و میتوانیم مغز و فکرخودرا برای همیشه به مرخصی بفرستیم و یا بایگانی کنیم چون که اسلام همه چیزدرهر مورد پیش بینی کرده و دستوراتی داده است که لازمه آن دور بودن از هر اندیشه ای و تعطیل کردن مغز است این دستورات الهی مانند آنست که ما با فشار دادن یک دکمه ،دستگاهی را به کاراندازیم و بدون آنکه از جزئیات و  روش کار کردن آن آگاهی داشته باشیم .در حقیقت دستورات دین مانند یک کفش تنگ و ناجوراست که به هیچ پایی سازگار نیست و پوشیدن آن موجب تاول زدن و آسیب پا میشود.دکانداران دین همواره تلاش کرده اند تا اینکفش بد ساخت ونامتناسب را به زور هم که شده ، پای همگان کنند و مطمئن باشند صدایی از آنان شنیده نشود.آنان در هر زمان از سادگی و نا آگاهی ملت کفش پوش اسلامی بهره برداری نموده و مشکلات خود را بر گرده و پشت ملت پهن نمودند.

 

شیخ فضل الله آخوند دوران مشروطیت است،اگر بخواهیم او را بهتر بشناسیم باید او را رونوشت و فتوکپی خمینی بدانیم.

این دو آخوند هر دو سنگدل ،هردوبی رحم،وهر دو دشمن آزادی و دموکراسی مردم ایران بودند.اگر او زنده می ماند مانند خمینی به قدرت میرسید همان جنایت هایی را انجام میداد که خمینی داد.شیخ فضل الله با آزادیخواهان جنگید وسرانجام به دست آنان سر به نیست شد.

دراینجا یکی از اعلامیه های شیخ فضل الله علیه مشروطیت و آزادی مردم ایران یادآور میشوم:

هر کس به قانونگذاری اعتقاد داشته باشد،مرتد است.چون ما قانون الهی داریم و نیاز به وضع قانون جدید را ابدا نداریم.و هر کس هم مرتد شد طبق قانون اسلام خونش حلال است و زن و اموالش هم مال خودمان میشود

آیا برای ما ننگ و شرم آور نیست که نام این خیانتگر و جنایتکارانی را بر روی خیابانهای خود گذاشته و به آنها ارج میدهیم؟

آیا میتوان پذیرفت که رژیم ضد مردمی شیخ فضل الله خیانت کار را شهید مظلوم نامیده وبا هزینه کردن پول و هستی پا برهنه ها برای تجلیل از این فاشیست اسلامی ، فیلم و سریال درست کند؟

آیا مردم ایران باز هم ساکت هستند و به تماشای چنین فیلم و سریال های ضد مردمی می پردازند؟

آیا اینگونه گفتار و رفتار و اعلامیه ها از آخوندهای خودکامه وبی فرهنگ که در تاریخ به ثبت رسیده،جسارت و توهین به فردفرد ایرانی وبه شعور ما نیست؟

رفتار ضد ملی و خصمانه شیخ فضل الله ،ما را به یاد گفتار زشت و ضد میهنی آیت الله مطهری می اندازد،این آخوند تازی نژاد، نیاکان ما را که از روی آتش چهارشنبه سوری می پریدند وجشن میگرفتند،الاغ و نادان خوانده بود.

رژیم اسلامی از روز نخست نام خدمتگذاران و افراد مردمی را از همه جا حذف نموده،و نام جنایتکاران و خیانت گران را در همه جا بالا برد و بر روی خیابانها گذاشت،

مثل بزرگراه شیخ فضل الله نوری،بزرگراه نواب صفوی، آیت الله کاشانی،علی شریعتی،طالقانی،وغیره این دهن کجی با مردم و سرپوش گذاشتن بر روی واقعیتها و نادیده گرفتن نامهای قهرمانان اصل کشورمان است. 

 

رابطه محیط زیست و حقوق بشر 

                                                                 دکترزهراارزجانی
طبیعت رو به پیشرفت مسائل بین‏المللی، اقتضا می‏کند که حفاظت از محیط زیست برای انسان امروز و نسلهای آینده، مورد توجه جدّی همگان قرار گیرد؛. یکی از اموری که می‏تواند در حفظ محیط زیست مؤثر باشد، ایجاد رابطه بین محیط زیست و حقوق بشر است؛

زیرا حمایت قانونی از حقوق بشر می‏تواند وسیله‏ای جهت رسیدن به حفاظت از محیط زیست باشد. حقوقی مثل حق حیات، آزادی بیان، مشارکت سیاسی، برابری و شامل ابزارهای قانونی بین‏المللی هستند که حفاظت بیشتر از محیط زیست را می‏طلبند.

 به همین جهت، برای برخورد با مسائلی که از طریق نابودی تدریجی محیط زیست گریبان‏گیر بشر می‏شود،

 حق جدیدی در چارچوب حقوق بشر، مبنی بر"حق بر محیط زیست" یا "حق بهره‏مندی از محیط زیست شایسته"، سالم و امن شناسایی شود.

این حق، ضمن این که، داشتن محیط زیستی امن و سالم را برای همگان تضمین می‏کند، وظیفه خودداری از فعالیتهایی را که به محیط زیست صدمه می‏زند، بر افراد، سازمانها، شرکتها و دولتها تحمیل می‏کند .حق دسترسی به اطلاعات زیست محیطی، از یک طرف به حق افراد در کسب اطلاعات زیست محیطی بدون هیچ محدودیتی اشاره دارد و از طرف دیگر اشاره به تکالیف دولتها در واگذاری این اطلاعات به افراد جامعه دارد

. نکته مهم آن است که دسترسی به اطلاعات زیست محیطی شرط لازم برای تحقق حق افراد، برای مشارکت در اتخاذ تصمیمات زیست محیطی است؛ زیرا آگاهی یافتن از آثار و پیامدهای عواملی که بر محیط زیست تأثیر گذارند، وابسته به دسترسی افراد به اطلاعات زیست محیطی است

. پس از این مرحله است که افراد با آگاهی کامل می‏توانند در اتخاذ تصمیمات زیست محیطی مشارکت داشته باشند. ، زمین و محیط زیست آن، حق همگانی است و همه حق دارند از آن بهره‏مند شوند

 بنابراین، استفاده از این حق، باید به گونه‏ای باشد که امکان استفاده و بهره‏برداری از آن، برای نسل حاضر و نسلهای آینده حفظ شود

نکته‏ای که باید بدان توجه داشت این است که، هرگاه حقّی برای انسان نسبت به چیزی پدید آید، در مقابل آن تکلیفی نیز خودنمایی خواهد کرد.

به عبارت دیگر حق و تکلیف، دو روی یک سکّه‏اند. اگر استفاده و بهره‏برداری از طبیعت و محیط زیست برای انسان به رسمیت شناخته شده؛ این حق، تکلیفی نیز ایجاد می‏کند و آن این است که انسان، وظیفه دارد به گونه‏ای از حق خود استفاده کند که به حقوق دیگران لطمه‏ای وارد نکند.

بر همین اساس، اگر انسان از محیط زیست استفاده می‏کند، باید استفاده او، به گونه‏ای باشد که به حقوق دیگران در استفاده از آن خدشه‏ای وارد نشودانسان به عنوان موجودی مختار، باید به این واقعیت تن دهد، که زمین همان‏گونه که محل رشد تکوینی و جسمی اوست، باید محیط تکامل روحی و معنوی او نیز باشد؛ و چون اسباب و مقدمات تکامل روحی‏اش، ارادی و اختیاری است، پس باید به شیوه‏ای عالمانه و مدبّرانه از محیط زیست، برای این هدف متعالی استفاده کند؛زیرا رسیدن به تکامل روحی و معنوی بدون بهره‏مندی از محیط زیستی امن و سالم امکان‏پذیر نخواهد بود.

چرا اعدام ؟

لیدا اشجعی

بی عدالتیها به چوبه های دار قربانیان را می آویزند ٬ تا مستبدان  به چشم جامعه ٬ تجسم عدالت به حساب ایند. منشا اعدام پدیده ایست مشترک که ریشه ان نظامهایی را به چالش می خواند که ناتوان از توان بخشیدن به پویایی حقوق انسانی در حوزه حکومت و دولت زیر دست ان عمل میکنند ٬ نظامهایی که در روابط اجتماعی در قوانین جزایی خود اعدام را ابزاری بازدارنده در مقابل هجوم جرائم و ان را اصل مسلم و حق قربانی ترسیم میکنند ٬ تا در کنترل و نقش پاسداری جامعه بی سئوال محق قلمداد شوند.

جامعه ایران از بدو تشکیل جمهوری اسلامی با تهاجم گسترده این پدیده روبرو بوده که تا کنون همچنان چرخ این ابزر چرخیده و قربانیان خود را بلعیده و پا بر جا به داد عدالت خانه جمهوری اسلامی در اجرای قوانین جزا به کار امده تا این جمهوری تبلور عدالت اسلامی باشد. واما این تهاجم این سئوال را به جا میگذارد که بازتاب جامعه ایران نسبت به این بی عدالتی چه بوده است ؟

و چرا انسانهایی که برای لغو این پدیده شوم به پا خواسته اند ٬

در بی اغوشی اتحادمردمانش در گوشه های تاریک  زندانها جسمشان رنگ می بازد که حتی برای شنیدن صدای فرزند از حق مادری محروم می شوند ٬انسانهایی که با زبانی گویا حیات وبقای هر جامعه را درپیوند احیای حقوق انسانی ان می جویند وانرا فریاد کرده و میکنند ٬ که با خموشی مردم  به طول روزهای  زندانی انان اضافه می شود ٬ ایا این خموشی از نبود اگاهی و اتحاد خود جوش برای لغواعدام نیست ؟ از انجائیکه اعدام در ایران قانونی است.

جرائمی که در قانون برای اعدام پیشبینی شده شامل قتل، تجاوز، آزار جنسی کودکان، لواط، قاچاق مواد مخدر، سرقت مسلحانه، آدمربایی و محاربه میباشند٬

بنا بر گزارش احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، از اول ژوئیه ۲۰۱۳ تا آخر ژوئن ۲۰۱۴ (۱۰ تیر ۱۳۹۲ تا ۹ تیر ۱۳۹۳)، تعداد اعدام شدگان در ایران به رقم کم سابقه ۸۵۲ نفر رسیده است. آقای شهید، در ششمین گزارش خود از وضعیت حقوق بشر در ایران، که برای بررسی در نشست اکتبر مجمع عمومی سازمان ملل متحد تهیه شده، تصریح کرده که در ششماهه اول سال ۲۰۱۴ (۱۱ دی ۱۳۹۲ تا ۹ تیر ۱۳۹۳) ۴۱۱ نفر اعدام شدهاند که ۸ نفر آنها هنگام ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال سن داشتهاند.این تعداد اعدام در سال ۲۰۱۴ در حالی صورت گرفته که روند صدور احکام اعدام در ایران در یک دهه گذشته، رو به افزایش بوده و از ۹۹ مورد در سال ۲۰۰۴، به ۶۸۷ مورد در سال ۲۰۱۳ رسیده است.بنا بر گزارش سازمان عفو بینالملل ایران در سال ۲۰۱۴ میلادی در اجرای حکم اعدام پیشتاز بود. بر اساس این گزارش بیشترین حکم اعدام در جهان در این سال در ایران اجرا شده است.در سال ۲۰۱۶ تعداد ۳۰۰ گزارش از سوی نهاد آمار و نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به ثبت رسیده است که شامل محکومیت ۴۵۷ نفر به اعدام و اجرای حکم اعدام ۵۰۸ نفر می باشد که از این تعداد ۳۲ نفر در ملاء عام اعدام شدند که از میان هویت های مشخص شده اعدام شدگان، ۵۰۰ نفر از ایشان مرد یا با جنسیت نامشخص و ۸ تن زن بوده اند.بر اساس این گزارش ۵۹٪ اعدام شدگان به اتهام جرایم مربوط به مواد مخدر در ایران اعدام شدند. ۲۷٪ به اتهام قتل، ۶٪ به اتهام تجاوز به عنف و ۴% به اتهامات امنیتی-سیاسی در ایران اعدام شدند.مجموماً از ۳۰۰ گزارش گردآوری شده ۳۰۱ مورد نقض حقوق برای ۹۷۱ شهروند به ثبت رسیده است.در بررسی صدور و اجرای حکم اعدام در دادگاه های مختلف کشور بر اساس جرم، جرایم مربوط به مواد مخدر با ۵۹٪ در صدر و قتل با ۲۷٪ در رده بعدی قرار دارد.استان البرز با دو زندان پرجمعیت و مهم کشور با ۳۲٪ در صدر و استان آذربایجان غربی با ۱۲٪ در رده دوم و خراسان رضوی با ۸٪ در رده سوم لیست استانهای اجرا کننده حکم اعدام در کشور قرار دارند.زندان رجایی شهر کرج و زندان مرکزی ارومیه در صدر اجرای اعدام در کشور قرار دارند.بر اساس آمارهای ارایه شده ۶٪ اعدام ها در ملاء عام و انظار عمومی به اجرا در آمده است.۲٪ از اعدام شدگان زن بوده اند، ۶۲٪ اعدام شدگان مرد بوده اند و جنسیت ۳۶٪ اعدام شدگان نامعلوم است. اعدام زنان تقریبا دوبرابر نسبت به سال ۲۰۱۵ افزایش پیدا کرده است.استان فارس با ۲۳٪ سهم در اجرای احکام اعدام در ملاعام برای سومین سال متوالی در صدر تمام کشور قرار دارد.در سال گذشته ۸۱٪ اعدام شدگان به صورت مخفیانه یا بدون اعلام در رسانه های جمعی اعدام شده اند.در حوزه اعدام، اجرای حکم شهروندان نسبت به سال ۲۰۱۵ دستکم ۲۲٪ کاهش داشته است، هم چنین صدور احکام اعدام نیز با کاهش ۱۴٪ همراه بوده است.

تعداد اعدام ها در ملاء عام ۲۰٪ نسبت به سال ۲۰۱۵ کاهش داشته است.در مقایسه ماهانه صدور و اجرای حکم اعدام بر اساس تعداد نقض موردی حقوق بشر نسبت به سال قبل ۴٪کاهش داشته است.

بیشترین صعود در این حوزه در آگوست و بیشترین نزول در فوریه و مارچ گزارش شده است.این ارقام از انسانهایی سخن میگوید که  بهای بی عدالتی  در جامعه اسلامی ایران را با واگذاری حق حیات خود می پردازند ٬ حقی که در ماده یک اعلامیه حقوق بشر ذاتی است که در حرمت و حقوق همه انسانها را برابرمیداند. و اما مصلحت نظام در جمهوری اسلامی این حق را باطل می کند.و انسانها را لایق اعدام میداند. ماده ی ۲۹۱: هر فردی در برابر جامعه اش که تنها در آن رشد آزادانه و همه جانبه ی او میسر می گردد، مسئول است.

 

نوروتئولوژی

  دیانا بیگلری فرد

نوروتئولوژی به معنای عصب شناسی باورهای دینی و دلایل مغزی تجربیات عرفانی کشف و شهود عُرَفاست.

در مغز انسان بخشی وجود دارد به نام لوپ تِمپِرال که علاوه بر وظایف عصبی معمول،مرکز احساسات و عواطف نیز میباشد.

در داخل لوپِ تِمپِرال هسته ی عصبی اِمیگدال قرار دارد که از بخش های متعددی تشکیل شده است که هر بخش مسئول عملکردهای خاص احساسی ماست.یکی از بخش های این هسته مسئول باورهای ماورایی مغز ماست، تحقیق درمورد عملکرد این بخش درعصب شناسی به نوروتئولوژی معروف است.فعالیت این مرکز مانند سایر مراکز مغزی بواسطه ی نورو ترانسمیتِرها یا پیغامبرهای عصبی مغز معروف است.که بیشینه و کمینه ی فعالیت آن تحت کنترل ژنوم قرار دارد.(ژنتیکی است).

 

هایپراکتیویته یا بیش فعالی این مرکز باعث باورهای دینی افراطی می گردد،و کم کاری آن باورهای دینی را کمرنگ می سازد،

البته شرایط محیطی و اجتماعی نیز در یاری رسانی یا بازدارندگی فعالیت این بخش مغز بسیار تأثیرگذار است،ولی باید توجه داشت همانطور که هرشخص نمی تواند فیزیکدان یا ریاضیدان شود،هرفردی نیز نمی تواند یک عارف شود، صرع لوپِ تمپرال تجربیات مابعدالطبیعه در فرد را افزایش می دهد و عامل بیماریی است به نام سندروم گِشوِیند.که علائم آن هایپرگرافیا(تمایل غیرقابل کنترل در نوشتن مطالب بی معنا یا بسیار ادبی) – (هایپررلِیجنسی):تمایلات مذهبی شدید یا تمایل به تغییر مذهب یا ابداع یک مذهب جدید.به همین جهت همه ی پیامبران از یک خاندان بودند.چون این یک بیماری ژنتیکی است.

وات پیکال سِکسوالتی(رفتارهای جنسی نامتعارف به شکل تمایلات جنسی افسارگسیخته یا بی میلی جنسی)است.که البته ممکن است تمامی علائم یا برخی از آن در فرد مبتلا وجود داشته باشد.

افراد عادی نیز می توانند با انجام اعمالی باعث افزایش فعالیت عصبی القایی در هسته ی عصبی اِمیگدال شده و خود را در خَلسه ای(سکوت) عرفانی فرو برند،حرکت منظم سر رو به جلو و عقب و یا چرخش سر(رقص سماء در صوفیان و درویشان)-نشستن طولانی مدت در جایی ساکت و نیمه تاریک به مدت طولانی(مُرتاضان)-از جمله این اعمال است.اعتقادات مذهبی،

به دلیل فعالیت این بخش مغز به همراه آموزش و تجربیات محیطی ایجاد می گردد که کم یا زیاد بودن آن بستگی به میزان آموزش به همراه استعداد ژنتیکی دارد،انجام فرائض مذهبی و رفتن به اماکن مقدسه نیز میزان فعالیت عصبی القایی در مرکز اِمیگدال را افزایش داده،به همین دلیل افراد مذهبی پس از انجام این اعمال دچار نوعی نشاط و آرامش روانی می گردند.از فواید دیگر فعال بودن این بخش مغز کاهش استعداد به بیماری های افسردگی و آلزایمر است.

(برای همین این دو بیماری در آخوندها با داشتن چند قرن سن کمیاب و حتی نایاب است).

تحلیلی بر بحران های زیست محیطی استان خوزستان

                                                          دکتر زهرا ارزجانی

از کرخه تا کارون، از دز تا مارون همه داغدار از دست رفتن تدریجی خوزستان هستند .ریزگردها مدتهاست نه تنها خوزستانی ها را از حق تنفس محروم کرده بلکه تیشه به ریشه زیر ساخت های اقتصادی و صنایع این استان زده است. خوزستان نفس هایش به شماره افتاده است.ریزگردها خسارت زیادی به صنایع، سیستم تهویه کارخانه ها ، بخش بهداشت و...در مجموع زندگی را مشکل کرده است.به رغم شرایط بحرانی ، تا به حال خسارت وارد شده ناشی از ریزگردها بر استان خوزستان از طرف مرجع مستقل و غیر سیاسی عنوان نشده است. برخی نمایندگان مجلس خسارت سالانه  از ریزگردها را 900 میلیارد تومان برآورد کردند در حالیکه مدیریت بحران استان خوزستان 1300 میلیارد تومان می دانند همین رقم 5/2 برابر بودجه ای است که برای آبادانی استان تخصیص  داده شده است.این پدیده با اختلال در زندگی انسان باعث کاهش تقاضای فعالیت سرمایه گذاری ،مسکن،خدمات و همه آنچه که چرخ این استان را می گرداند و همچنین مهاجرت 3 هزار نفر نخبه خوزستانی بخاطر ریزگردها آینده  این استان را تیره و تار می کند . متاسفانه سلامت شهروندان در نگاه تصمیم گیران تاکنون امری ضروری نبوده و در نتیجه اقدامی عاجل برای حل مشکل زیست محیطی استان ضورت نگرفته است.

این معضل فقظ مختص به استان خوزستان و اهواز نیست بلکه یک پدیده جهانی است و دیگر کانون های ریزگردها شامل صحرای بزرگ آفریقا، چین، بیابان گبی، استرالیا هستند وتمام دنیا با آن دست و پنجه نرم می کنند و نیاز به یک بین المللی است.

Description: H:\images.jpg

در زمینه جایگاه و اهمیت اقتصادی استان خوزستان برای ایران باید گفت: به عنوان مهمترین تولید نفت و گاز و پتروشیمی، دومین جایگاه در تولید فولاد، 399 میلیارد تومان درآمد مالیاتی دولت از این استان کسر میشود، 2 میلیون تن تولید سالانه شکر، 120 هزار تن خرمای مرغوب، 8%خطوط راه آهن کشور، بندر معروف امام با 2 فرودگاه بین المللی می باشد.

داستان تلخ خوزستان برای استان های سیستان و بلوچستان، بوشهر، ایلام و کرمان هم صدق می کند .

نشینیدن صدای شهروندان ایرانی از زیر خروارهای خاک می تواند علاوه بر خسارت اقتصادی ،هزینه های اجتماعی و سیاسی در پی داشته باشد.

 

تقدیر و قدردانی از کمیته های فعال در ماه فوریه 2017

آگاهی مردم از حق بشریشان، آنها را قادر میسازد تا از حقوق بشریشان دفاع کنند،بنابراین از طرف ماهنامه به مسئولین و اعضا محترم کمیته های دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی دفاع از حقوق پیروان ادیان، دفاع از حقوق هنر و هنرمندان و دفاع از حقوق  جوان و دانشجو که در راستای تحقق اهداف کانون حقوق بشر تلاش بیشتر داشتند كمال قدرداني و تشكر را می نمايیم و امیدواریم با تلاش شما عزیزان بتوانیم گروههای مختف جامعه را در زمینهی اصول و مفاهیم حقوق بشر آگاه تر سازیم.من در همين جا از تمام خوانندگان عزيز تقاضا دارم با ارائه انتقادات و پيشنهادات سالم خود، ما را در هر چه بهتر شدن ماهنامه ياري رسانند.                                    هیئت تحریریه بشریت

ابتدای صفحه | بازگشت

all rights reserved @ Bashariat