پیوند ها

منشور کانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اطلاعیه و اعلامیه های کانون

شماره جدید بشریت

 

بایگانی 33  

 

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

با توجه به فشار روز افزون اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی و عدم رعایت مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط رژیم اسلامی در ایران ، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از ایرانیان آزادی خواه و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر (بشرح زیر) و اعتقاد راسخ به

1- آزادی های سیاسی و اجتماعی

2- برابری حقوق زنان و مردان

3-جدایی دین از حکومت

4- حقوق ادیان ، اقوام و ملل

اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است

1-    افشای رژیم جمهوری اسلامی و ارتجاع در همه زمینه ها   

2- تشکیل جلسات وسخنرانی ها و شرکت در تظاهرات   

3-همکاری و همیاری با دیگر نهادهای حقوق بشر 

4- مبارزه با راسیسم و انواع تبعیض

5- دفاع از حقوق پناهندگان ، پناهجویان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق قانون پناهندگی

 

توضیحات

  

1.            این ماهنامه ارگان سازمانی  کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد که زیر نظر هیئت تحریریه منتخب کانون منتشر میشود.

2.            هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه منفعت و سود شخصی ندارد.

3.            با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی ها و اعلامیه های مختلف میباشد.

4.            مسئولیت هر پدیده ای به عهده نویسنده آن میباشد و به شرط ذکر ماخذ استفاده و انتشار آثار چاپ شده آزاد است .

بشریت

آدرس

 

Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

 Kulturzentrum Lagerhaus

 Schildstraße   12 _ 19

28203  Bremen

Tel     : +49 421 790 18 97

Email : info@vzvmiran.de

          www.bashariyat.de                                                         

فهرست مطالب

 

1- در هر هشت ساعت یک مورد نقض حقوق...                         3

2 ـ صورت جلسه عمومی ..                    اسحاقی                         7

3 ـ نگاهی به جامعه ایران                         سید علیرضا ریون    8

4 ـ حقوق بشر چیست؟                              محسن سمیعی         8

5 ـ حکومت دین و حقوق بشر                   مجید ریحانیان            9

6 ـ پیام فعالین ایرانی حقوق بشر ....       پرویز رمضانیان مقدم    10                                             

7 ـ حقیقت ساده                                     منیژه برادران           11

8 ـ ترور                                              سوسن احمد گلی       12

9 ـ روز بین المللی منع اعمال .....             شیرین جزایری         13

10 ـ صدرو قطعنامه در مجمع عمومی ....                                14

11 ـ وضعیت حقوقی کودکان پناهجو در آلمان                           14

12 ـ حمله به خانه شیرین عبادی              لیلا واحدی اصل        15

13 ـ پاکسازی فرهنگی براندازی یک ....    لیلا واحدی اصل        15

14 ـ گزیده اخبار ماه                             افسر ملکی نیکو        16

15 ـ افغانستان و جدال برای آزادی            رضا کریمی             16

16 ـ گزارش میز کتاب                            سارا ناز متین          18

17 ـ زنان و کودکان قربانیان همیشگی ایدز                             18

18 ـ اطلاعیه ( شاخه دورتموند )                                          19

19 ـ هنوز پایان ماجرای هسته ای ایران....                            19               

مدیرمسئول :

 سعید اسحاقی

 

هیئت تحریریه :

1-      سید محسن سمیعی

2-      سارا ناز متین

3-      حمید رضا راغب

4-      سحر ناز متین

 

ویرایش :

 

امورفنی و چاپ :

 سعید بروجردی آذر

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از خانم افسر ملکی نیکو که ما را در امور تایپ همراهی نمودند تشکر و قدر دانی می گردد.

هیئت تحریریه بشریت

طرح روی جلد : محمد متین

طرح پشت جلد :

 

هر 8 ساعت یک مورد نقض حقوق بشر در ایران اسلامی اتفاق می افتد.

گزارش آبان ماه 1383 نقض مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ایران

فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی

 

نهادهای مدافع حقوق بشر !

ايرانيان آزاده و مبارز !

در اين گزارش بخش بسيار کوچکی از موارد نقض حقوق بشر در ايران را که توسط اين شبکه گردآوری شده است به اطلاع می رسانيم :

 اخبارجنبش دانشجويي :

1 ـ مجيد مقدری دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد به 4 ماه حبس تعليقی محکوم شد . حکم مجيد مقدری تا 5 سال معلق خواهد بود و وی هم اکنون از سوی کميته انضباطی به دانشگاه اصفهان منتقل شده است . ( ايسنا 1/8/83 )

2 ـ محمد راعی و علی حسينی دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامی مشهد به اتهام اخلال در نظم دانشگاه از سوی کميته انضباطی ، هر يک به دو ترم محروميت از تحصيل محکوم شدند. گفتنی است که اين دانشجويان از سوی دادگاه انقلاب مشهد به زندان و جريمه نقدی محکوم شده بودند. علی کهن و تابنده به تعليق از تحصيل به مدت يک ترم و توبيخ کتبی در پرونده محکوم شدند.( ايسنا 3/8/83 )

3 ـ محمد علی عبادی عضو انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه تربيت معلم ، به اتهام تبليغ عليه نظام در شعبه دوم دادگاه انقلاب کرج به 6 ماه حبس تعزيری محکوم شد . ( ايسنا 9/8/83 )

4 ـ سيامک کاظمی دبير انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه اروميه به شعبه اول دادگاه عمومی اروميه احضار شد . ( ايسنا  12/8/83

5 ـ کاوه همپوش دانشجوی رشته هنر دانشگاه تهران که در تاريخ 5 مهرماه در مراسم جشن مهرگان بازداشت شده بود با قرار کفالت50 ميليون تومانی آزاد شد . نامبرده در جريان نا آراميهای دانشجويی خرم آباد دستگير و به مدت 46 روز در زندان اوين بند 209 متعلق به وزارت اطلاعات زندانی بود . (کميته دانشجويی دفاع از زندانيان 18/8/83 )

 6ـ عليرضا نوری دانشجوی دانشگاه تهران به اتهام اقدام عليه امنيت ملی کشور به شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران احضار شد . ( ايسنا 19/8/83 )

7 ـ حميد ترکاشوند دانشجوی دانشگاه تهران به اتهام اقدام عليه امنيت ملی کشور به شعبه 13 دادگاه انقلاب تهران احضار شد . ( ايسنا 19/8/83 )

8 ـ بر اساس احکام صادره از سوی کميته انضباطی دانشگاه علم وصنعت تهران 9 دانشجو به اخراج از اين دانشگاه و 9 دانشجوی ديگر به مدت 2يا 3 ترم تعليق از تحصيل محکوم شدند . اين احکام پس از ضرب و شتم رئيس دانشگاه صادر شده است . ( ايسنا 23/8/83 )     

ـ اکبر عطری عضو شورای مرکزی دفتر تحکيم وحدت به اتهام تبليغ عليه نظام با شکايت نيروی مقاومت بسيج سپاه  زنجان در شعبه اول دادگاه انقلاب زنجان  محاکمه شد. ( ايلنا 26/8 83 )

10ـ فريد مدرسی دانشجوی دانشگاه علامه طباطبايي به اتهام اقدام بر عليه امنيت ملی به شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران احضار شد. ( ايسنا 28/8/83 )

11ـ هادی منتخبی عضو سابق انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه اصفهان به اتهام نقض قوانين دانشگاه از سوی کميته انضباطی به يک ترم تعليق از تحصيل محکوم شد . ( ايسنا 29/8/83

 اخبارمطبوعات :

12 ـ محکوميت فائزه شريف مدير مسئول هفته نامه « صدا» به اتهام توهين و انتشار عکس ها و مطالب خلاف عفت عمومی در دادگاه تجديد نظر اصفهان تاييد شد . شعبه 41 دادگاه عمومی اصفهان ، فائزه شريف مدير مسئول هفته نامه « صدا» را به اتهام توهين به تحمل 50 ضربه شلاق قابل تبديل به پرداخت پانصد هزار تومان جزای نقدی و برای اتهام انتشار عکس ها و مطالب خلاف عفت عمومی از جمله چاپ عکس خوانندگان زن قديمی به پرداخت مبلغ صدو پنجاه هزار تومان جزای نقدی محکوم کرده بود . ( ايسنا 2/8/83 )

13 ـ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، مراتب تخلف دو نشريه را به اتهام نشر مطالب مخالف موازين اسلامی ، جهت پيگرد قانونی به دادگاه تقديم کرد . ( ايسنا 3/8/83 )

14 ـ محمد عليخانی مدير مسئول هفته نامه « تابان » به علت چاپ ويژه نامه انتخاباتی در رابطه با مجلس هفتم در اسفند 82 ، به شعبه 107 دادگاه عمومی قزوين احضار شد . ( ايلنا 4/8/83 )

15 ـ امير مجيری خبر نگار و وبلاگ نويس توسط مأمورين امنيتی در روز 18 شهريور بازداشت شد . مأمورين پس از بازرسی منزلش تمام دست نوشته ها و کامپيوتر او را با خود برده اند و خانواده وی تاکنون از وضعيت وی بي خبر هستند . ( عصر نو 4/8/83 )

16 ـ فرشته قاضی روزنامه نگار روزنامه « اعتماد »  بدستور شعبه 9 دادسرای فرودگاه بازداشت شد. ( ايسنا 7/8/83 )

17 ـ فريبا داودی مهاجر دبير انجمن روزنامه نگاران جوان از سوی اکبر خوش کوشک از متهمان قتل های زنجيره ای مورد تهديد قرار گرفت . فريبا داودی مهاجر افزود : در روز 18 مرداد ماه سال جاری در مقابل منزل اش بمب صوتی منفجر شده است . اکبر خوش کوشک مأمور عملياتی وزرات اطلاعات با فحاشی و تهديد وی و خانواده اش ، امنيت را از آنها سلب کرده است. ( ايلنا 9/8/83 )

18 ـ سايت « بازتاب » به مدير مسئولی فواد صالحی به اتهام نشر اکاذيب ، انتشار مطالب خلاف واقع ، انتشار مصوبات شورای عالی امنيت ملی با شکايت مدعی العموم ، بدستور بازپرس شعبه ششم دادسرای کارکنان دولت مسدود شد . هفته قبل برای نامبرده با شکايت معاون وزارت امور اقتصاد و دارايی در شعبه اول دادسرای کارکنان دولت و رسانه ها پس از بازجويی قرار 7 ميليون تومانی صادر شد . ( ايلنا 11/8/83 )

19 ـ عبدالصمد خرمشاهی وکيل مدافع فريد ثانی و آرش نادر پور دو تن از بازداشت شدگان سايتهای اينترنتی اعلام کرد موکلانش به اتهام معاونت در تبليغ عليه نظام ، نصب و راه اندازی تجهيزات ماهواره ای و استفاده از تجهيزات ماهواره ای تفهيم اتهام شدند . ( ايسنا11/8/83 )

20 ـ کيوان صميمی بهبهانی مدير مسئول ماهنامه « نامه » به اتهام توهين به مقدسات و متهم کردن نظام جمهوری اسلامی ايران به وضع قوانين ظالمانه در شعبه 6 بازپرسی دادسرای کارکنان دولت و رسانه ها مورد بازجويی قرار گرفت . ( ايلنا 12/8/83 )

21 ـ محبوبه عباسقلی زاده سردبير نشريه « فرزانه » و فعال اجتماعی زنان ، به اتهام فعاليت عليه نظام بدستور دادسرای فرودگاه  بازداشت شد. ( ايسنا 12/8/83 )

22 ـ قلی شيخی مدير مسئول روزنامه « توسعه » به علت شکايت مدعی العموم در شعبه 6 بازپرسی دادسرای کارکنان دولت و رسانه ها مورد بازجويی قرار گرفت و طبق حکمی برای نامبرده قرار مجرميت صادر و پرونده وی با صدور کيفر خواست به دادگاه کيفری استان تهران ارجاع شد .( ايلنا 12/8/83 )

23 ـ عباس جمالی وکيل مدافع روزنامه نگار زندانی انصافعلی هدايت اعلام کرد : قاضی ناظر زندان تبريز دليل مخالفت خود با آزادی مشروط موکلم را عدم اظهار توبه و نوشتن ندامت نامه از سوی آقای هدايت عنوان کرده است . شعبه 13 دادگاه تجديد نظر تبريز نيز با استناد به مخالفت قاضی ناظر زندان تبريز ، با آزادی مشروط انصافعلی هدايت مخالفت کرد . ( ايلنا 13/8/83 )

24 ـ مصطفی سبطی مدير مسئول هفته نامه توقيف شده « گرگان امروز» به اتهام نشر اکاذيب به قصد تشويش اذهان عمومی با شکايت سردار گرمه ای فرمانده بسيج استان گلستان ، در شعبه يک دادگاه عمومی گرگان به رياست قاضی پور عباسی محاکمه شد ، تا جلسه بعدی ، مصطفی سبطی  با قرار کفالت يک ميليون و پانصد هزار تومان آزاد شد . ( شرق 16/8/83 )

25 ـ مجتبی سميعی نژاد به جرم انتشار اخبار مربوط به دستگيری سه وبلاگ نويس ديگر توسط دادسرای ارشاد بازداشت شد . ( ايسنا 17/8/83 )

26 ـ حسين رضا جمشيدی مدير مسئول دو هفته نامه « لروند » با شکايت استانداری لرستان به شعبه 6 دادگاه عمومی خرم آباد احضار شد . تاکنون 3 شماره از نشريه « لروند » با موضوعات سياسی ، اجتماعی ، پژوهشی و....... منتشر شده است . ( ايسنا 20/8/83 )

27 ـ اسکندر دلدم ، وير استار نشريه توقيف شده « طبرستان » به شعبه 3 بازپرسی دادسرای کارکنان دولت و رسانه ها احضار شد . ( ايسنا 20/8/83 )

28 ـ محمد رضا آقا پور نويسنده و روزنامه نگار آذربايجانی هنگام مراجعت از اروپا در فرودگاه مهر آباد تهران توسط نيروهای امنيتی دستگير شد . نامبرده سر دبير نشريه تعطيل شده آسان می باشد .( دونا 23/8/83)

29 ـ اسماعيل محمد ولی خبرنگار روزنامه  « کار و کارگر » به اتهام نشر اکاذيب و هجو ، با شکايت فاطمه کروبی معاون فرهنگی وزارت کار و امور اجتماعی  در شعبه 1005 دادگاه عمومی جزايي تهران محاکمه شد. اين روزنامه نگار به عنوان دفاع آخر ترجيح داد در رابطه با اتهامات وارده سکوت کند. ( ايلنا 26/8/83

30 ـ حامد متقی مدير مسئول سايت توقيف شده « نقشينه » بر اساس دو حکم صادره از سوی دادگاه تجديد نظر قم به 15 ماه حبس و يک ميليون تومان جريمه نقدی محکوم شد. ( ايرنا 28/8/83 )

اخبار بين المللی :

31 ـ پارلمان اروپا با تصويب قطنامه ای اعلام کرد : وضعيت ايران از نظر حقوق بشر بخصوص در زمينه های مربوط به آزاديهای سياسی و بيان بدتر شده است . پارلمان اروپا درقطنامه  خود از اتحاديه اروپا خواسته است تا از ايران از صدور حکم اعدام برای جوانان زير 18 سال جلوگيری کند. نمايندگان پارلمان اروپا همچنين خواهان لغو احکام سنگسار و اعدام شده اند. اين نمايندگان همچنين از موج بازداشت روزنامه نگاران در ماههای اخير و شدت برخورد با آزادی بيان در ايران ابراز نگرانی کرده اند. ( بی بی سی 8 / 8/83 )

32 ـ سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار بيانيه ای در رابطه با دستگيری محبوبه عباسقلی زاده و فرشته قاضی اعلام کرد : ما افکار عمومی جهانی و به ويژه انجمن های مدافع حقوق زنان و نشريات زنان را فرا می خوانيم که به حمايت از روزنامه نگاران در بند ايرانی به ويژه اين دو روزنامه نگار و مدافع حقوق زنان در ايران بر خيزند . در ادامه اين بيانيه آمده است : در ماههای اخير جمهوری اسلامی ايران سياست سرکوب را در عرصه آزادی بيان شدت داده و به مسدود کردن و سانسور تعداد بيشتری از روز نت ها و وبلاگ ها اقدام کرده است . روزنامه نگاران دستگير شده توسط مأموران امنيتی ـ قضائی شديداَ زير فشارهای روحی و جسمی قرار گرفته اند و برخی از آنها برای تدارک پرونده ای به اصطلاح « غير اخلاقی » وادار به اعتراف شده اند . در ايران اينگونه اتهامات و پرونده سازی ها در رابطه با زندانيان سياسی امری رايج است . ايران با 16 روزنامه نگار زندانی بزرگترين زندان روزنامه نگاران در خاورميانه است . (سازمان گزارشگران بدون مرز  18/8/83 )

33 ـ سازمان ديده بان حقوق بشر با انتشار بيانيه ای اعلام کرد : حکومت جمهوری اسلامی ايران با بازداشت روزنامه نگاران و فعالان اينتر نتی قصد دارد جامعه را از منتقدان پاکسازی کند . حکومت ايران با به تعطيلی کشاندن اينترنت و ارتباطات وبلاگی در حال از بين بردن آخرين مجرا و روزنه آزادی بيان در کشور است . سازمان ديده بان حقوق بشر می افزايد : در حالی که بسياری از فعالان اجتماعی درايران برای انتشار ديدگاهشان به ابزار اينتر نت تکيه کرده اند ، حکومت ايران با بازداشت شماری از اين فعالان و وبلاگ نويسان از رشد سازمانهای مستقل غير دولتیN.G.O ها  جلوگيری کرده است . اين سازمان می افزايد : آنها برای اين که قدرتشان را حفظ کنند ، هم الزامات حقوق بشر بين المللی را ناديده می گيرند و هم قوانين داخلی ايران را نقض می کنند .  (راديو فردا 19/8/ 83)

34 ـ سازمان عفو بين الملل با انتشار يک بيانيه مطبوعاتی تأ کيد کرد : تلاشهای سيستم قضائی ايران برای محدود کردن آزادی بيان و انجمن بطور روز افزونی مدافعين حقوق بشر و فعالان جامعه مدنی را تحت فشار قرار می دهد . عفو بين الملل نوشت : گزارشهای مربوط به بازداشت های بی دليل 25 روزنامه نگار اينترنتی و فعالين جامعه مدنی در هفته های اخير نشان از رشد نگران کننده نقض حقوق بشر در ايران دارد . در ادامه آمده است : قوه قضائيه جامعه مدنی را زير ضربه روز افزون خود گرفته است ، دستگيريها و بازداشتهای بي دليل و نگهداری افراد در مکانهای مخفی همراه با گزارشهای مربوط به بدرفتاری با زندانيان به روشنی قصد قوه قضائيه را در سرکوب جامعه مدنی ايران نشان مي دهد . (  بی بی سی  20/8/83 )

35 ـ در مجمع عمومی کميته اجتماعی حقوق بشر سازمان ملل ، قطعنامه ای در مورد نقض حقوق بشر در ايران به تصويب رسيد . اين قطعنامه که توسط کانادا ارائه شده بود با 69 رای موافق ، 55 رای مخالف و 51 رای ممتنع به تصويب رسيد . اين قطعنامه برای تصويب نهايی به مجمع عمومی سالانه ارائه خواهد شد . در اين قطعنامه از جمهوری اسلامی ايران خواسته شده است برای کنترل روند توقيف مطبوعات ، اعمال شکنجه و تبعيض عليه زنان و اقليت ها دست به انجام اصلاحاتی بزنند . همچنين به گزارش خبر گزاری فرانسه در اين قطعنامه ايران به شکنجه و ديگر اعمال ظالمانه خلاف حقوق بشر مانند قطع عضو ، تنبيه با تازيانه و اعدام افراد زير 18 سال متهم شده است . ( شهروند 29/8/83 )

 اخبار مربوط به فعالين سياسی و زندانيان سياسی :

36 ـ سيد حسين کاظمينی بروجردی به دادگاه ويژه روحانيت احضار شد . ( ايسنا 3/8/83 )

37 ـ دکتر ايرج فرجادی زندانی سياسی که در ارديبهشت ماه سال 82 در فرودگاه مهر آباد زمان خروج از کشور توسط نيروهای امنيتی بازداشت شده بود ، طی اين مدت از هرگونه حق تماس با خانواده و يا حق ملاقات با آنان محروم بوده است . وی در دادگاه به 5 سال زندان و 3 سال تبعيد محکوم شده است . ( کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی 5/8/83 )

38 ـ کاظم نصيراف دبير کل جمعيت کارکنان استان گيلان ، به اتهام تشويش اذهان عمومی و اقدام عليه امنيت ملی در شعبه 21 دادگاه عمومی رشت به 7 ماه حبس تعزيری محکوم شد . ايلنا 5/8/83 )

39 ـ حسن فضل اللهی از فعالين سياسی سه هفته پيش توسط مامورين امنيتی در تهران بازداشت شد . ( کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی 7/8/83 )

40 ـ مهندس محمد دره بزمی رئيس جبهه مشارکت ، شهرستان قروه به اتهام نشر اکاذيب در شعبه يک دادگاه عمومی قروه تفهيم اتهام شد . علت شکايت از نامبرده حضور فعال در انتخابات مجلس شورای اسلامی می باشد او در انتخابات مجلس هفتم رد صلاحيت شد . ( رويداد9/8/83 )

41ـ اسدالله امينی رئيس جبهه مشارکت استان مرکزی به اتهام افتراء با شکايت شورای نگهبان و سپاه پاسداران در دادگاه عمومی اراک مورد بازجويی قرار گرفت  و با قرار کفالت و وثيقه آزاد شد

( ايلنا 13/8/83 )

42 ـ سه مهاجم به مطب دکتر اکبر کرمی حمله کردند و با سنگ شيشه های مطب را شکستند . حدود 11 روز پيش مهاجمان با قمه به مطب نامبرده حمله کرده بودند . مهاجمان بدستور شعبه پنج دادسرای قم آزاد شدند . بازجو به مهاجمان توضيح داده بود : نترسند ، دست دکتر اکرمی به جايی نمی رسد . ( اخبار امروز 14/8/83 )

43ـ جمشيد نيازی ، امير علی عباسيان و حسن ارک از فعالان آذربايجانی تساوی حقوق اقوام و ملل ايران به اتهام تجمع غير قانونی در شهرستان جلفا ، اقدام عليه امنيت ملی  و فعاليت به نفع کشور بيگانه با قرار وثيقه پنجاه ميليون تومانی روانه زندان تبريز شدند . همچنين سهند افشاری از فعالان حرکت ملی آذربايجان از شرکت کنندگان در مراسم صفرخان  توسط مأمورين امنيتی دستگير شد.  ( وطنداش 22/7 و 15/8/83  )

44 ـ دانشجويان بسيجی دانشگاه علم وصنعت تهران مراسم سخنرانی دکتر ابراهيم يزدی و مصطفی تاج زاده را بر هم زدند و مانع سخنرانی شدند . همچنين دکتر صالحی رئيس دانشگاه توسط بسيجيان مورد ضرب وشتم قرار گرفت و مجروح شد و توسط مهاجمان به گروگان گرفته شد . محسن رهامی دبير کل انجمن مدرسين دانشگاه هاگفت : هماهنگيهای بسيج و نهاد رهبری عامل حمله به رئيس دانشگاه بودند . ( شرق 16/8/83 )

45 ـ نعمت احمدی وکيل مدافع اصغر وطنخواه ، مسعود قريشی ، جواد غلام تميمی و مهدی درايتی از بازداشت شدگان مرتبط با سايتها اعلام کرد : سه نفر از موکلانم در سلول انفرادی بسر می برند . ( ايلنا 16/8/83 )

46 ـ جمال کريمی راد سخنگوی قوه قضائيه در مصاحبه ای اعلام کرد : پانزده نفر از افراد دستگير شده در رابطه با سايتها به اتهام امنيتی و هشت نفر هم به اتهام اخلاقی بازداشت شده اند.ايسنا 12/8/83

47 ـ جهانسوز مهر بخش که به اتهام اقدام عليه امنيت ملی بازداشت شده بود پس از 91 روز زندان با تأ مين قرار وثيقه 50 ميليون تومانی از زندان آزاد شد. ( ايلنا 15/8/83 )

48 ـ اتحاديه انجمن های اسلامی دانشجويان و دانش آموختگان به اتهام اقدامات متعدد عليه امنيت کشور با شکايت کميسيون ماده 10 احزاب ، به حکم شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران منحل اعلام شد . ( ايسنا 24/8/83 )

 49 ـ دکتر ابراهيم يزدی دبيرکل نهضت آزادی به اتهام اقدام عليه امنيت ملی ، تبليغ عليه نظام ، فعاليت به نفع گروههای مخالف نظام ، توهين به ولايت فقيه و مسئولان نظام و نگهداری اسلحه  غير مجاز جنگی با شکايت مدعی العموم توسط شعبه 6 دادگاه انقلاب اسلامی تهران به حبس سنگين محکوم  گرديد.  ( ايران 26/8/83 )

50 ـ سعيد مطلبی پدر سينا مطلبی به اتهام « فراری دادن متهم » با شکايت مدعی العموم در شعبه 1159 دادگاه فرودگاه محاکمه شد. وکيل مدافع سعيد مطلبی در دادگاه گفت : سينا مطلبی با گذرنامه قانونی از مرز قانونی و بليط قانونی ايران را ترک کرده است . وی خواستار تبرئه سعيد مطلبی شد. ( ايسنا 26/8/83 )

51  ـ «حجت ـ ز» عضو سازمان مجاهدين خلق ايران به اتهام بمب گذاری در ساختمان دادگاه انقلاب اسلامی تهران در خرداد ماه 77 ، به حکم شعبه 6 دادگاه انقلاب اسلامی تهران محکوم به اعدام شد . ( ايران 30/8/83 )

52 ـ اميد عباسقلی نژاد عضو جبهه دمکراتيک ايران از زندان اوين به زندان مخوف کچويي فرديس کرج منتقل شده است . نامبرده در 18 تير 81 از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به  38 ماه زندان محکوم گرديد ، 28 ماه از زندان خود را سپری کرده و در اين مدت برای تنبيه چندين بار به سلول انفرادی منتقل شده است . (کميته دانشجويی دفاع از زندانيان 24/8/83 )  

53 ـ پرويز سفری عضو هيئت موسس جبهه متحد دانشجويی و جبهه دمکراتيک ايران و يکی از متهمان حوادث کوی دانشگاه تهران ، از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران به 3 سال زندان تعليقی محکوم شد . نامبرده قبلاَ چندين بار توسط اطلاعات سپاه پاسداران ، ناجا و وزارت اطلاعات دستگير و زندانی شده است . (کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی 20/8/83 )

 54ـ محمد مسعود سلامتی عضو موسس جبهه دمکراتيک ايران و جبهه متحد دانشجويي به اتهام اقدام عليه امنيت ملی ، در شعبه 26 دادگاه انقلاب اسلامی تهران  به 3 سال حبس تعزيری محکوم شد. اين حکم به مدت 3 سال به تعليق در می آيد. نامبرده قبلا در سالهای 78 و 81 توسط نيروهای امنيتی دستگير و مدتها در زندان بسر برده است. کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی 20/8/83

55 ـ اعظم طالقانی دبيرکل جامعه زنان انقلاب اسلامی ، به اتهام تحريک افراد عليه نيروی انتظامی توسط اداره اماکن ممنوع الخروج شد. همچنين 6 نفر ديگر از اعضای اين تشکل احضار و مورد بازجويي قرار گرفته اند و به آنها گفته شده حق نداريد در جلسات تفسير قرآن جامعه زنان انقلاب اسلامي شرکت کنيد. گفتنی است پيش از اين آقايان محمد علی دادخواه ، عمادالدين باقی ، محمد ملکی و تعدادی ديگر ممنوع الخروج شده بودند. ( ايلنا 11/8/83 )

56 ـ سخنرانی دکتر ابراهيم يزدی و مهندس محمد توسلی در دانشگاه اراک با عنوان « در هوای حق و عدالت » توسط هيأت نظارت دانشگاه لغو گرديد . ( ايلنا 19/8/83 )

57 ـ هيأت نظارت دانشگاه اصفهان با سخنرانی دکتر ابراهيم يزدی به مناسبت سالگرد اشغال سفارت امريکا توسط دانشجويان خط امام مخالفت کرد. ( ايلنا 10/8/83 )

58 ـ بدستور عباس فدايی  رئيس اندرزگاه شماره هفت زندان اوين ، حسن قيصری از اعضای جبهه متحد دانشجويی توسط 3 تن از مأمورين مورد ضرب و شتم قرار گرفت . همچنين بهروز جاويد تهرانی نيز ممنوع الملاقات و تلفن شده است . مسئولان زندان بلند بودن موی سر زندانيان سياسی را بهانه تازه ای برای برخورد با آنها قرار داده اند. موهای احمد باطبی و امير عباس فخر آور بدستور مسئولان زندان کوتاه شده است . (کميته دانشجويی دفاع از زندانيان 27/8/83

اخبار فرهنگی و اجتماعی :

59 ـ در خواست شيرين عبادی رئيس کانون مدافعان حقوق بشر برای تجمع در پارک لاله تهران در اعتراض به صدور احکام اعدام برای افراد زير 18 سال با مخالفت استانداری تهران روبرو شد . عبادی گفت : صدور حکم اعدام برای افراد زير 18 سال مغاير با کنوانسيون بين المللی حقوق کودک بوده و دولت ايران در سال 1372 به آن پيوسته و جزء تعهدات بين المللی دولت ايران است . ( ايسنا 19/8/83 )

60 ـ در حال حاضر 210 کودک زير دو سال در کل کشور در کنار مادران خود دوران محکوميت را می گذرانند . اين رقم تا قبل از سال 79 به بيش از 809 کودک در کل کشور می رسيد . کودکان در زندانها با امکانات بسيار نا مناسب و محدودی مواجه هستند ، آموزش خاصی نمی بينند ، حتی از داشتن اسباب بازی هم محرومند ، تغذيه نامناسبی دارند و بسيار رنجور و کم تحرک هستند .

برخی از اين کودکان از زندان به مراکز شبانه روزی بهزيستی انتقال داده شده اند . اين کودکان  در روزهای اول پس از انتقال از زندان کاملاَ بهت زده و گيج هستند ، ديدن بسياری از چيزها برايشان تعجب آور است و گويی به دنيای جديدی وارد شده اند . برخی از آنها قادر به درک مفاهيم ساده و کلماتی مانند چپ ، راست ، پايين ، بالا ، بزرگ ، کوچک ، مداد ، نقاشی ، پارک ، سينما ، مغازه ، خيابان و.....  نبودند .

يکی از کودکانی که به مدت 8 سال در زندان بوده با توجه به محدوديت های زندان ، محروميت ها و محدوديتهای ارتباطی پس از انتقال از زندان به مراکز شبانه روزی ، گيج و مبهوت به اطراف خود خيره می شد و به سؤالات مربيان و مدد کاران نمی توانست پاسخ دهد .( شرق 4/8/83 )

61 ـ« سيد هاشم خواستار» عضو کانون صنفی فرهنگيان خراسان پس از چندين بار بازجويی توسط اداره اطلاعات ، بدستور دادگاه بازداشت شد . رئيس هيئت مديره کانون صنفی فرهنگيان خراسان از ايجاد محدوديت هايی برای اعضای تشکل های ديگر خبر داد و از عدم همکاری سازمان آموزش و پرورش خراسان و انجمن صنفی فرهنگيان خراسان برای آزادی « هاشم خواستار» انتقاد کرد .( ايسنا 2/8/83 )  

62 ـ دستگاه قضايی رژيم مانع ثبت نام فاطمه هدايت دختر انصافعلی هدايت روزنامه نگار زندانی در دانشگاه شد . ( رويداد 19/8/83 )

63 ـ در مراسم نماز عيد فطر تهران ، دو زن و يک مرد به جرم پخش اعلاميه توسط نيروهای امنيتی دستگير شدند . ( بازتاب 25/8/83 )

64 ـ شهلا لاهيجی مدير انتشارات روشنگران گفت : دولت اختيار را از صنف گرفته و خودش اعمال نظر می کند . طبيعتاَ در اينجا ديگر منافع صنف مد نظر نيست و منافع دولت مد نظر است . به همين جهت هم به هرکس که سوابق سياسی اش مطابق ميل باشد جواز می دهند . اين باعث گسترده شدن تعداد ناشران و پائين آمدن کيفيت کار ، به دليل ورود افراد غير حرفه ای در حوزه نشر شده است . لاهيجی ادامه داد : الان کاغذ داده می شود برای کتابی که هنوز چاپ نشده است ، مجوز گرفته می شود برای کتابی که هنوز چاپ نشده است . سانسور اعمال می شود برای کتابی که هنوز چاپ نشده است . ( مهر 18/8/83 )

65 ـ خانم سمين بهبهانی عضو هئيت دبيران کانون نويسندگان ايران اعلام کرد: وزارت اطلاعات و ارشاد به اعضای کانون اجازه برگزاری مجمع عمومی را نمی دهند، تا در آن مجمع اعضای کانون بتوانند سالی يکبار دور هم جمع شده و اعضای هئيت دبيران را به آسودگی انتخاب کنند ، اين خود يک بحران سازی بزرگ است ، به اين جهت که ما مدام بايد برای دريافت مجوز به وزارت ارشاد برويم و تازه دادن اين مجوز نيز محول به وزارت اطلاعات  می شود . ديگر اينکه ما هر جايي که بخواهيم اعلاميه بدهيم به سختی چاپ می کنند . همچنين کتابها وقتی به وزارت ارشاد می روند سانسور می شوند. ( راديو دويچه وله 26/8/83 )

قتل شهروندان توسط نيروی انتظامی :

66 ـ بر اثر تير اندازی نيروی انتظامی مشهد يک جوان 20 ساله کشته شد . ( قدس 18/8/83 )

67 ـ علی بارانی به اتهام شرارت توسط نيروی انتظامی شهرستان کهنوج کشته شد .کيهان 4/8/83 )

 

محکومين به اعدام :

68 ـ خسرو 25 ساله به جرم قتل زهرا 28 ساله به حکم قاضی منصور ياورزاده رئيس شعبه 74 دادگاه کيفری استان تهران و با تأييد شعبه 37 ديوان عالی کشور محکوم به اعدام شد . اين حکم برای اجرا به شعبه اجرای احکام مجتمع امور جنايی تهران فرستاده شد . ( شرق 3/8/83 )

69 ـ حاتم گرگی به جرم قتل آيدين به حکم شعبه 1157 مجتمع امور جنايی تهران و با تأييد ديوان عالی کشور و تنفيذ رئيس قوه قضاييه محکوم به اعدام شد . اين حکم برای اجرا به شعبه اجرای احکام مجتمع امور جنايی تهران فرستاده شد . ( شرق 3/8/83 )

70 ـ عليرضا به جرم قتل مهدی به حکم شعبه 74 دادگاه کيفری استان تهران محکوم به اعدام شد . ( شرق 5/8/83 )

71 ـ موسی 40 ساله و فرزند 17 ساله اش رسول به اتهام سرقت زيور آلات ، آدم ربايی و تجاوز به عنف ، به حکم قاضی اسدی رئيس شعبه 53 دادگاه عمومی اصفهان به اعدام در ملاء عام محکوم شدند . ( قدس 8/8/83 )

72 ـ عليرضا به جرم قتل ابراهيم در زندان رجايی شهر کرج ، به حکم قاضی نورالله عزيز محمدی رئيس شعبه 71 دادگاه کيفری استان تهران و با تأييد ديوان عالی کشور به اعدام محکوم شد  . حکم برای اجرا به شعبه اجرای احکام مجتمع امور جنايی تهران فرستاده شد . ( شرق 17/ 8/83 )  

73 ـ محمد به جرم قتل همسرش به حکم شعبه 74 دادگاه کيفری استان تهران به اعدام محکوم شد . ( شرق 17/8/83 )

74 ـ وحيد 16ساله به جرم قتل مهدی 24 ساله در شعبه 71 دادگاه کيفری استان تهران ، به رياست قاضی نورالله عزيز محمدی به اعدام محکوم شد .  متهم در زندان 4 بار اقدام به خود زنی و يک بار اقدام به خودکشی کرده است . ( شرق 26/8/83 )

75 ـ نجمه 25 ساله دانشجوی حقوق به جرم قتل علی 26 ساله به حکم قاضی خياط زاده ، رئيس شعبه 43 دادگاه عمومی مشهد و با تائيد شعبه 41 ديوان عالی کشور محکوم به اعدام شد .

( قدس 30/8/83 )

76 ـ عبدالرضا نعمت اللهی دادستان قم گفت : 30نفر به اتهام « اراذل و اوباش » در خيابان بهشتی قم دستگير شدند . ( کيهان 3/8/83 )

77 ـ به گزارش مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی استان گيلان در شهرک امام حسين رشت تعداد 8 دختر و 12 پسر به علت شرکت در يک پارتی شبانه در حال رقصيدن و پايکوبی دستگير شدند . ( کيهان 3/8/83 )

78 ـ شهنام رضايی رئيس مرکز اطلاع رسانی نيروی انتظامی استان آذربايجان غربی گفت : 20 نفر به جرم روزه خواری در ملاء عام دستگير و تحويل مقامات قضايی شدند . ( سينا 6/8/83 )

79ـ مرکز اطلاع رسانی فرماندهی استان خراسان رضوی اعلام کرد : 4240 نفر به اتهام مزاحمت خيابانی ، با اجرای طرحهای برخورد با مظاهر علنی فساد طی سال جاری در خراسان رضوی دستگير شدند . ( قدس 14/8/83 )

info@addhi.com -  www.addhi.com : انجمن دفاع از حقوق بشر درایران – مونترال – کانادا

ctdhumanright@yahoo.com :کانون انديشه، گفتگو و حقوق بشر در ايران - تورنتو –كاناد ا

  info@vzvmiran.de - www.bashariyat.de :کانون دفاع از حقوق بشر در ایران – برمن- آلمان

shafaei@azadegy.de -  www.azadegy.de  شبکه فعالان حقوق بشر ایرانی در آلمان

kdaddih@hotmail.com : کانون دفاع ازدمکراسی در ایران– هلند

irancalppo@free.fr - irancalppo.free.fr : کمیته اقدام برای آزادی زندانیان عقیدتی و سیاسی در ایران -  پاریس

info@komitedefa.org  - www.komitedefa.org : کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – سوئد 

defendhriran_ca@yahoo.com :کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – کالیفرنیا – آمریکا

noranali2003@yahoo.noکمیته نوران ( کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – نروژ :

yebarak@yahoo.ca  :  سازمان ایرانیان غرب کانادا – ونکور – کانادا

info@irantestimony.com - www.irantestimony.com : Irantestimony - فعالان دفاع از حقوق بشر

demokrasi9@yahoo.com : کمیته دفاع از آزادی و دمکراسی در ایران – اطریش

                                        hoghoghebashar@rahaeii.com – www.rahaeii.com : انجمن مدافعین حقوق بشرو دمکراسی در ایران – فرانسه

adhri1@yahoo.com :  اتحاد برای دفاع ازحقوق بشر در ایران – واشنگتن – آمریکا

mnrecht@hotmail.com: فعالین ایرانی حقوق بشر- سوئیس

kanon253@hotmail.com: انجمن مدافعين حقوق بشر در ايران ـ بلژيک

صورت جلسه عمومی نوامبر 2004 کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

تهیه و تنظیم : اسحاقی

جلسه عمومی کانون حقوق بشر در ایران در تاریخ یکشنبه 07.11.04 در محل لاگرهوس تشکیل گردید ابتدا خانم بعنوان رئیس جلسه مطالبی پیرامون انتخابات اظهار داشتند و سپس از آقای شفاهی درخواست نمودند که گزارش عملکرد هیئت رئیسه را به اطلاع حضار برسانند. ایشان  ابتدا گفتند با توجه به اینکه شهر برمن مستقل گردیده و آقایان "کوروش عیار وخانم رخشنده خسروی به عنوان  هیئت رئیسه آنجا انتخاب گردیده و کار خود را شروع کرده اند مقداری از مشکلات ما حل گردیده و تظاهرات برگزارشده اخیر به همت ایشان بوده است و چنانچه مجمع موافق باشد شهر هانوفر نیز دارای تشکیلات مستقل گردد و انتخابات هیئت رئیسه انجام پذیرد . مطلب دیگر اینکه در تاریخ بیستم نوامبر سمینار سوئد برگزار میگردد وشرکت در آنجا با توجه به بار مالی آن به عهده مجمع گذاشته میشود .دررابطه با مسائل مالی تصمیم گرفته شده که تمامی منطقه ها ابتدا بصورت مستقل عمل کرده ولی با امور مالی کانون هماهنگ گردند و در آخر هر ماه دریافت ها و هزینه ها را به مسئول امور مالی گزارش نمایند تا کارها بهتر انجام گردد .از دیگر کارهای انجام شده در این ماه جلوگیری از اخراج پناهجوی ایرانی از ترکیه با هماهنگی سایر کانونهای حقوق بشر بود.همچنین جهت آشنائی با وضعیت حقوق بشر در نیجریه از یکی از پناهجویان آنجا دعوت گردیده تا در این جلسه شرکت نموده و سخنرانی نمایند . پیشنهاد میگردد با توجه به مریضی آقای کوروش مصیب آقای علیرضا ریون مسئولیت هیئت رئیسه آن محل را به عهده بگیرند.سپس خانمحسینی از آقای موسس دعوت نمودند تا سخنرانی خود را شروع نمایند ایشان در مورد وضعیت سیاسی اجتماعی جغرافیائی اقتصادی وحقوق بشر نیجریه مطالب مبسوطی به زبان انگلیسی سخنرانی نموده که بزبان فارسی ترجمه گردید . و متن انگلیسی بشرح زیر است :

The Nigeria asylum seeker Mr. Babatope Moses Bodunde spoke about his political activities in Nigeria and circumstances that made him to flee from Nigeria. He also talked about Human Rights situation in Nigeria in a conference organised by Menschen Rechte im Iran e.v. .Kulterzentrum Lager Haus Bremen which was held  on November, 7th 2004 in Lagerhaus Bremen.

According to Mr. Bodunde he is a member of Alliance for Democracy (AD) a major opposition political party in Nigeria. He is also a member of Oodua People’s Congress (OPC) a pressure group dedicated to self determination and true federalism in Nigeria. He was a ward leader in Ikirun Ifelodun Local Government of Osun State. He was nominated as candidate for the federal parliamentary election in 2003 before he fled the country. He was also in the National Planning Committee of OPC.

 

Mr. Bodunde stated that he fled from Nigeria in 2002 because of several assassination attempts on his life as a result of political crises in Nigeria and also because of Police persecution due to his OPC activities.

According to Mr. Bodunde the type of attack he had in 2002 is now the order of the day in Nigeria. During the military dictatorship, it was the military authorities and their civilian cronnies that were terrorising and killing whoever they considered an enemy. But now, this has multiplied as politicians take on their opponents at will. More than 20 prominent politicians were assassinated between January and March this year alone, while lots more have raised alarms about threats to their lives. The police, the army and other security agents kill unarmed civilians during peaceful demonstrations while failing to bring to book those involved in politically motivated killings. The reason for this can be explained by government involvement.

 

Mr. Bodunde sited example of a recent brutal killing of an activist pilot captain, Jerry Eyituoye Agbeyegbe who was shot in his car on October, 12, 2004 on the Oworonshoki-ketu Expressway in Lagos. A statement from the police attributed Agbeyegbe’s death to motor accident. However, the autopsy report carried out at Eko Hospital, Ikeja, where the body was deposited revelled that 29 holes on his chest area from a rain of bullets. A bullet hole was found on the windscreen of the BMW car Agbeyegbe was driving when he met his death. (Daily independent online Oct. 20, 2004). The statement of the Police is indicative of their complicity in the death of the pilot and that they are not telling the truth.

Mr. Bodunde concluded by appealing to the German Government to acknowledge the persecution and assassination that pervades the Political climate in Nigeria.The threats and dangers which Political and human rights activists face in Nigeria should also be given the deserved consideration. He could  not have fled Nigeria to come and earn social aid in Germany at his age while he had a profitable business in Nigeria. He fled for his life and there are many others in his situation. He could not imagine any other place in Africa where the fight to respect human rights is more dangerous than Nigeria at the moment.

The conference was well attended by different groups, organisations and many activists within and outside Bremen.

Presented by:   Shafaei

پس از سخنرانی ایشان آقای افرازی اهم اخبار بویزه عکس العمل گروههای سیاسی در رابطه با انتخاب شدن مجدد آقای بوش ارائه نمودند سپس آقای سیادت در مورد عقب نشینی جمهوری اسلامی در حکم اعدام اطفال زیر 18 سال_عدم پذیرش شورای نگهبان درتعقیب قانونی اعضای خود وهمچنین برنامه هسته ای ایران صحبت نمودند.همچنین آقای ریون در مورد اقدام عجولانه قوه قضائیه ایران مبنی بر تشکیل دادگهای حقوق بشر بر اساس اصل 156 قانون اساسی سخنرانی نموده ونظرات صاحبنظران سیاسی را بازگو نمودندآخرین سخنران آقای متین راجع به اهداف جمهوری اسلامی در تشکیل دادگاههای حقوق بشر و همچنین ادامه موضوع حکومتها بودند ایشان همچنین پیشنهادی راجع به نحوه برگزاری جلسات ماهیانه وشرکت هیئت رئیسه های شهرهای تابعه داشتند. در پایان آقای شفاهی پیشنهاد نمودند که اعضای کانون میبایستی حکومت دمکراسی موردآرزوی خود را در جمع خود پیاده نموده و اولین قدم آن محدود کردن انتخاب شدن هیئت رئیسه کانون بیش از دو بار میباشدو قرار شد دراین مورد جلسه آتیه تصمیم گیری بعمل آید . مسئول جلسه آینده آقای شفائی وسخنرانها آقایان مقدم -شاهرخ الیاسی و قهرمانی  حول محور حکومت ها و مسئول اخبار خانم آیدا ملکی – سارامتین و آقای سیادت مشخص گردیدند.

 

نگاهی به جامعه ایران

سید علی رضا ریون

در ایران، به موجب خواستهای سیاسی و مدنی،چند حزب سیاسی در ساختار قدرت حاکم و دیگر طیفهای اجتماع فعالیت دارند و گاه احزاب سیاسی، نقش اپوزیسیون را داشته اند و گاه در چارچوب قوانین حکومتی فعالیت خود را ادامه داده اند به ویژه در دهه اخیر ، احزاب سیاسی فراوانی به غیر از مجمع ها ، اعتلاف ها و گروه های دیگر در داخل ایران فعالیت خود را آغاز کرده اند که از جمله آنها می توان حزب سازندگی ، مشارکت ، مجاهدین اسلامی ، همبستگی و ... را نام برد ، که پس از انتخابات ریاست جمهوری خاتمی در بسیاری از موارد ، فعالیت این احزاب بر ساختار قدرت سیاسی در ایران تاثیرگذار بوده اند.

در حال حاضر ، وضعیت احزاب موجود در ایران مثبت ارزیابی نشده است.اما به مناسبت نزدیک شدن نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بنا به اخبار منتشره مقداری به فعالیت خود افزوده اند که دلیل آن این است که در ایران به علت قوانین سخن گیرانه و برداشت حکومت از آزادی بیان تنها گروهی از اصلاح طلبان به فعالیت سیاسی مشغولند که آنهم با انواع سختی ها و محدودیتها ، تهدید و زندان همراه است . سایر گروها و دسته ها هم امکانی برای گردهم آیی و تجمع و یا فعالیتهایی حتی اجتماعی ندارند.

هم اکنون با فرا رسیدن دوره انتخابات جدید ریاست جمهوری ، اینطور به نظر میرسد که از میان چهره هایی که تا کنون نام آنها در فضای سیاسی کشور به عنوان نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده اغست دست کم چهارتن می باشند که طی نشستی برای گرفتن تاییدیه از رهبر فعلی ایران خامنه ای ، تلاش می کنند . که در صورت دریافت نظری مثبت ، حاضر به شرکت در انتخابات هستند:1)علی اکبر ولایتی (وزیر خارجه در کابینه رفسنجانی )2) مهدی کروبی (رییس سابق مجلس شورای اسلامی)3) هاشمی رفسنجانی (رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام) 4) محسن رضایی (سرپرست سابق سپاه پاسداران ) و این در حالی است که پس از شکست سیاسی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هفتم و انتخابات شوراهای شهر در ایران ، به علت محدودیتهای ایجاد شده توسط شورای نگهبان مانند رد صلاحیت ها ، وجود نوعی عدم حمایت یا بی رغبتی در جامعه ایران به شرکت در انتخابات بوجود آورده است .

نام میرحسین موسوی، نخست وزیر سابق ایران ، را به عنوان جانشین خاتمی ، رییس جمهور فعلی ایران ، اعلام کردند. اما سرانجام پس از برگزاری جلسه شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز در مجمعی با حضور رییس جمهور خاتمی به همراه مهدی کروبی و آیت اله موسوی خویینی ها با مهندس میر حسین موسوی ، وی رسما بر عدم پذیرش کاندیداتوری ریاست جمهوری اصرار ورزید و پس از آن اصلاح طلبان ، دکتر مصطفی معین وزیر سابق علوم را به عنوان کاندیدای مورد نظر خود اعلام کردند.

هر چند که جای چهره معروفی مانند سید عطاالله مهاجرانی وزیر سابق ارشاد اسلامی ، و از جمله بنیان گذاران حزب کارگزاران سازندگی خالی به نظر می رسد .

اما نکته حایز اهمیت دیگر اینکه پس از انتخابات حداد عادل به عنوان ریاست مجلس ، هر دو رقیب سیاسی در کشور بیشتر به انتخابات چهره ها غیر روحانی علاقمند شده اند و در این باره که علت انتخابات میرحسین موسوی و سپس متوسل شدن به دکتر مصطفی معین توسط اصلاح طلبان چه چیزی می تواند باشد و آمدن دوباره هاشمی رفسنجانی چه معنایی می تواند داشته باشد ؟

در حالی که بیشتر از چند ماه دیگر به پایان دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی ، رییس جمهور منتخب اصلاح طلبان باقی نماده است ، محافظه کاران دیگر در صدد ایجاد بحران برای دولتی که تا چند ماه دیگر خواهد رفت ، نیستند بلکه سعی می کنند به مردم نشان دهند که اصلاح طلبان بی اراده و بی اعتنا به مسایل اقتصادی و بی دین بوده اند.

به این ترتیب محافظه کاران موفق خواهند شد بدون نگرانی ، آرای بهتری از مردم کسب کنند و دیگر ، نگران تکرار دوم خرداد و روی کار آمدن اصلاح طلبان نیستند که بخواهند با تحمل هزینه های سنگین جلوشان را بگیرند که گامی به سمت دموکراسی بر ندارند.

حقوق بشر چیست ؟

سید محسن سمیعی

حقوق بشر يعنی برسميت شناختن حق و حقو ق برابر انسانها در قبال يكديگر اين تعريف از محتوای‌وسيعی بر خوردار است و عرصه های‌ اقتصادی ، سياسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، علمی ، حقوقی ، كاری ، انسانی  روابط بين الملی  و حكومتها  را در بر ميگيرد.

مبحث حقوق بشر از سالهای 1960 در قرن گذشته بعلت شدت يافتن تضاد منافع بين كشورهای بزرگ وارد صحنه سياسی و اقتصادی و ايدئولوژی و فرهنگی جهان شد دوره ای كه به جنگ سرد معروف است و تا آنجا پيش رفت كه قدرتهای بزرگ برای به كرسی نشاندن نظرات خود وارد يك جنگ تمام عيار در حيطه منافع خود شدند و حتی ملياردها دلار از كار و زحمت توده های جهان را برای پياده كردن و تحميل نظرات خود به جهان و رقبا صرف مسلح كردن خود بانواع سلاحها كردند كه اگر همين امروز اين قدرت تخريبی بكار افتد بدون شك اثری از انسانها در دنيا باقی نخواهد شد.

علت نقص حقوق بشر چيست ؟

از بدو پيدايش مالكيت خصوصی در روی كره زمين نقص حقوق بشر آغاز شد و تا بامروز باشكال مختلف ادامه دارد و تا زمانی كه مالكيت خصوصی از بين نرود  اجرای حقوق بشر امكان پذير نيست بنابراين خيال خام خواهد بود كه از يك حكومت و يا دولت و يا يك سازمان سياسی و حزب كه طرفدار مالكيت خصوصی است انتظار داشت حقوق بشر را رعايت كند اين مسئله در تمام ابعاد ديگرمسائل اجتماعی ،اقتصادی وسياسی نيز صادق است .

بررسی روند تكاملی ‌جوامع در صد سال گذشته نشان ميدهد كه انسانها تلاش فراوانی بكار بردند تا قدرت های حاكم را وادار به رعايت حد اقل حقوق خود كنند شكل گيری احزاب و سازمانها و مقاومت و درگيری دائمی در سده گذشته نشان ميدهد چه تلاش وسيعی در اين زمينه صورت گرفته است و چه دست آوردهائی نصيب بشريت شده و چه شكستها ئی را متحمل شده است ولی ‌با وجود همه اين مقاومت ها هنوز نقض حقوق انسانها در سطح جهان ادامه دارد.

بزرگترين تلاشی كه بشريت برای تحقق حد اقل حقوق انسانها بعمل آورد انقلاب اكتبر 1917 بود كه برای اولين بار حكومتی سر كار آمد كه مالكيت خصوصی را لغو كرد در واقع اولين دولتی در جهان سر كار آمد كه در دست سرمايه داران نبود در پی اين موفقيت در سال 1923 اولين قانون اساسی در اتحاد شوروی تهيه شد( اين قانون اساسی يك سند تاريخی و يك مانيفست جهانی است كه تا بامروز از طرف يك جامعه انسانی برای حقوق بشر بتصويب رسيده است ) و بمرحله اجرا گذاشته شد.

اين مانيفست با تمام قوانين موجود در جهان تا سالهای 1945 كاملا متفاوت بود در اين قانون حكومت اكثريت بر اقليت و برابری زن و مرد وايجاد كار و آموزش و پرورش و تضمين رفاه اجتماعی  برای همگان قانونی شد تصويب اين قانون مناسبات حقوقی جهان را دگرگون كرد و در پی موفقيتهای اتحاد شوروی در زمينه اقتصادی و اجتماعی‌ خواست عمومی در ديگر كشورها برای بهبود قوانين موجود در اين كشورها بسرعت افزايش يافت.

 كشورهای تحت حاكميت مالكيت خصوصی مجبور شدند در قوانين خود تجديد نظر كنند كه از جمله آنها قانون اساسی آلمان بود كه در پی آن تقريبا قوانين كشورهای ‌سرمايه داری تغيير كرد با اين تفاوت كه باز هم مالكيت خصوصی مقدس شمرده شد كه در همه كشورهای غربی هنوز اين قوانين حاكم است و حكومت در دست يك اقليت قرار دارد كه حاضر نيست حقوق بشری را كه خود آنرا امضاء كرده است بمرحله عمل در آورد.

 پيش و پس از پايان جنگ جهانی دوم اتحاد شوروی كوشش فروانی ‌بعمل آوردتا با همكاری كشورهای ديگر سازمان ملل را بوجود آورد كه حقوق اوليه انسانی نظير كار و مسكن و بهداشت رايگان و تحصيلات رايگان را به عنوان حقوق اوليه بشر بتصويب رسانده و حكومتها را وادار به اجرای آنها از طريق تصويب قوانين بين المللی كند اگرچه سازمان ملل تشكيل شد و قوانين كاملا عمومی از جمله قوانين حقوق بشر را بتصويب رساند ولی‌هرگز هيچ كشور سرمايه داری غربی پای اجرای عملی آن نرفت و تنهادر بلوك شرق كه مالكيت خصوصی را لغو كرده بود  اين حقوق وارد قوانين اساسی كشورها شد.

كشورهای غربی ‌باين دليل حاضر نشدند قوانين فوق را برسميت بشناسند چون مالكيت خصوصی را زير سئوال ميبرد در واقع با پذيرش اين قوانين عملا ابتكار عمل در دست اكثريت جوامع در واقع زحمتكشان می افتاد كه بمعنی‌از دست رفتن تمامی امتيازاتی بود كه در دست حاكمين قرار داشت .

ايجاد سازمان ملل و كنكاش و تقابل برای به كرسی نشاندن حقوق انسانی دقيقا نشان ميدهد كه تضاد بين مالكيت خصوصی و مالكيت اجتماعی هنوز حل نشده و تا پيروزی كامل مالكيت اجتماعی‌ ادامه خواهد داشت و نكته مهم اتفاقا در همين جا نهفته است كه هردو نظر براين باور است كه حقوق انسانی را بهتر ميفهمد و برای آن راه حل بهتری دارد با اين تفاوت كه طرفدارن مالكيت خصوصی برای اجرای ‌نظرات خود تا دندان خود را مسلح كرده و وحشت عظيمی از اكثريت مردم جهان از جمله از مردم خود دارند.

 امروز تنها كشورهای غربی‌ بيش از 80% بودجه نظامی جهان را بخود اختصاص داده و برای هر 240 تا 400 نفر يك پليس علنی دارند  و بيش از 75% در آمد جهان را بخود اختصاص داده ا ند و اين همه تدارك در واقع ترس از اكثريت زحمتكشان جهان دارد اگر يك اقليت كوچك با اينهمه بودجه نظامی و تمركز سرمايه و ابزار سركوب وجنايت و اشغال و تجاوز و كنترل منابع طبيعی و غارت كشورهای جهان سوم بزرگترين ناقص حقوق بشر نيست پس چه نيروئی را ميتوان جای آن تصور كرد؟

حکومت دین و حقوق بشر

مجید ریحانیان

در جامعه ای که حاکمیت آن مبتنی براصول دین و یک نوع جهان بینی مذهبی باشد بروز رفتارهای مستبه اند و روش های انحصار گرایانه که در نهایت منجر به از بین رفتن آزادی و حقوق بدیهی افراد آن جامعه می شود، بزرگترین و گاه جبران ناپذیرترین آسیب های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را به دنبال خواهد داشت.وقتی آزادی اندیشه و بیان، منحصر به یک گروه باعقایدی خاص است و تمامی امکانات که استفاده از آن حق همه مردم است در دست همین گروه می باشد، آزادی معنی خود را از دست خواهد داد زیرا تضادها و تنوع ها و کثرت گرائی که نشانه وجود آزادی در جامعه است فدای محدودیت های ناحق می شود. عدم آزادی و وجود زور و محرومیت دگراندیشان به جرم دگر اندیشی، جامعه را به انجام آنچه حکومت می خواهد، می کشاند.

از جنبه سیاسی نیز عدم آزادی، پیامدهای ناخوشایند و زیانبر خواهد داشت. به عنوان نمونه چون اساس حاکمیت در جوامع این چنین بر پایه دین قرار گرفته است، هرگونه مخالفت با آن از لحاظ سیاسی، به بی دینی و الحاد و ارتداد تعبیر می گردد.

بنابراین طبیعی است که افراد چنین جوامع ای ظلم پذیری و سکوت را پیشه خود می سازند تا از تهمت و بهتان در امان بمانند و زمیته را برای تثبیت و گسترش استبداد و نایده گرفتن حقوق بشر در آن جامعه فراهم می کنند.

لاجرم امکان اصلاحات بنیادی را در ساختار سیاسی جامعه از طریق انتقاد و خطاشناسی از میان می برد.در چنین حکومتی روشنفکران که توانائی آگاه کردن مردم را دارند آزادی بیان ندارند.

از جنبه فرهنگی، قلم ها، هنرها، اندیشه ها، نمایش ها، و... همه و همه باید بیانگو و مروج و توجیه کننده گفتارها و پندارها و کردارهای حاکمان باشد و مطابق سلیقه قدرت حاکم، اینجاست که فرهنگ هم مضائی ندارد جز اینکه باید به دلخواه حاکمیت: نوشت گفت و ساخت.

پیام فعالین ایرانی حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی درباره بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران در مجمع عمومی سازمان ملل

تهیه  و تنظیم : پرویز رمضانیان مقدم

 

ترجمه پیام "فعالین ایرانی حقوق بشردر اروپا و امریکای شمالی" خطاب به مدافعان حقوق بشر در سراسر جهان

محکومیت جمهوری اسلامی ایران درمجمع عمومی سازمان ملل
تبلور همبستگی وجدان بیدار بشری خواهد بود

مدافعان حقوق بشر در سراسر جهان !

مجمع عمومی سازمان ملل هم اکنون بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران را در دست دارد. قطعنامه ایکه در هفته گذشته در کمیته سوم مجمع عمومی به تصویب رسید، ماه دسامبر در 59 مین نشست مجمع عمومی به رای گذاشته خواهد شد.سال جاری مردم ایران همچنان شاهد ادامه نقض گسترده، مستمر و برنامه ریزی شده ابتدایی ترین حقوق انسانی خود توسط جمهوری اسلا می بودند. سالی که همچون سالهای گذشته بهار آن با سلب حق انتخاب کردن و انتخاب شدن از اکثریت مردم ایران آغاز شده بود با سرکوب روزنامه نگاران، دانشجویان، کارگران، معلمان و... ادامه یافت. اینگونه نقض وسیع حقوق بشر در حال حاضر در شکل دستگیری های وسیع وبلاگ نویسان و حتی اعضای خانواده های آنها و بسیاری اشکال دیگر ادامه دارد. بنا برآنچه در رسانه های رسمی ایران منتشرشده است تنها در شش ماه اول سال 1383 دست کم شاهد 353 مورد احضار ، بازجويي و دستگيری فعالين جنبش دانشجويي؛ 135 مورد احضار ، بازجويي ، دستگيری و برخورد با روزنامه نگاران؛ 843 مورد احضار ، بازجويي و دستگيری فعالين سياسی ، فرهنگی ، هنری و دينی؛ 1784 نفر دستگيری به اتهام بدحجابی ، رقص ومسائل اجتماعی؛ 109 مورد قتل مردم توسط نيروی انتظامی؛ 46 مورد اعدام در ملاء عام ؛ 62 مورد محکوم به اعدام و در انتظار اجرای حکم ؛ 5 مورد قطع اعضای بدن و 3 مورد مرگ بر اثر شکنجه در زندانها بوده ایم.
گزارش ضمیمه که تنها بخشی از موارد منتشر شده نقض حقوق بشر در 12 ماه منتهی به اکتبر 2004 را در بر میگیرد توسط " فعالین ایرانی حقوق بشردر اروپا و امریکای شمالی" و بر اساس اطلاعات درج شده در رسانه های رسمی ایران تهیه شده است.ما " فعالین ایرانی حقوق بشردر اروپا و امریکای شمالی" با توجه به وخامت رو به افزایش وضعیت حقوق بشر در ایران از وجدان های بیدار در سراسر جهان دعوت میکنیم تا در راستای همبستگی با مردم ایران از نمایندگان خود در سازمان ملل متحد، تصویب قطعنامه محکومیت جمهوری اسلا می ایران را طلب کنند.

4/ 11 / 2004 برابر با 4/9 / 1983
info@addhi.com -  www.addhi.com : انجمن دفاع از حقوق بشر درایران – مونترال – کاناداctdhumanright@yahoo.comکانون انديشه، گفتگو و حقوق بشر در ايران - تورنتو –كاناد ا

  info@vzvmiran.de - www.bashariyat.de :کانون دفاع از حقوق بشر در ایران – برمن- آلمان

shafaei@azadegy.de -  www.azadegy.de  شبکه فعالان حقوق بشر ایرانی در آلمان

kdaddih@hotmail.com : کانون دفاع ازدمکراسی در ایران– هلند

irancalppo@free.fr - irancalppo.free.fr : کمیته اقدام برای آزادی زندانیان عقیدتی و سیاسی در ایران -  پاریس

info@komitedefa.org  - www.komitedefa.org : کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – سوئد 

defendhriran_ca@yahoo.com :کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – کالیفرنیا – آمریکا

noranali2003@yahoo.noکمیته نوران ( کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – نروژ :

yebarak@yahoo.ca  :  سازمان ایرانیان غرب کانادا – ونکور – کانادا

info@irantestimony.com - www.irantestimony.com : Irantestimony - فعالان دفاع از حقوق بشر

demokrasi9@yahoo.com : کمیته دفاع از آزادی و دمکراسی در ایران – اطریش     hoghoghebashar@rahaeii.com – www.rahaeii.com : انجمن مدافعین حقوق بشرو دمکراسی در ایران – فرانسه

adhri1@yahoo.com :  اتحاد برای دفاع ازحقوق بشر در ایران – واشنگتن – آمریکا

mnrecht@hotmail.com: فعالین ایرانی حقوق بشر- سوئیس

kanon253@hotmail.com: انجمن مدافعين حقوق بشر در ايران ـ بلژيک

 

 

حقیقت ساده

قسمت سوم                       نویسنده : منیژه برادران ( م . رها )

اوین ـ جهنم واقعی

به داخل ساختمان رسیدیم. از پله بالا رفتیم و ظاهرا به طبقه دوم رسیدیم. صدای فریاد و شلاق و گاه ضجه در ساختمان پیچیده بود. ما را جلوی یکی از اتاقهای بازجوئی نشاندند. کمی سرم را بالا گرفتم. در گوشه راهرو ، پسر جوان لاغری کف زمین افتاده بود. رنگ به چهره نداشت. سرش را با پارچه ای بسته بود که خونین بود. به پاهایش نگاه کردم. باندپیچی شده و خون از آن بیرون ساق پا ها کبود. سرم به دست داشت. هرازگاه ناله ای می کرد و سرش را بالا می آورد . بی تاب بود.

در اتاق روبروئی صدای ممتد شلاق زوزه کشان فضا را می شکافت و با فریاد مردی  پاسخ داده می شد و گریه و ناله مرد دیگری که می گفت : (( بس است ، دیگر نمی توانم ... )) اما شلاق همچنان بکار بود . در اتاق جنبی ، که خیال می کردم خالی است ، ناگهان صدای زنی را شنیدم که ملتمسانه می گفت : (( دستهایم را باز کنید تشنه ام ... ))

راهرو شلوغ بود. مردانی که همگی کفشهای ورزشی بپا داشتند ، بسرعت در رفت و آمد بودند. صدای پایشان را نمی شد شنید ، اما از زیر چشم بند سایه شان را می دیدم و گاه با خودکار و یا مشت به سرم می زدند و رد می شدند . از اتاق دیگری که کمی دورتر از من قرار داشت ، ناگهان صدای فریادی را شنیدم که می گفت : (( این نوشته ات چرت و پرت است خیال کرده ای کجا هستی ؟ )) و ناگهان گرومپ ... در اتاق های طرف دیگر راهرو صدای شلاق و فریاد بازجوها و گفتگوهای بلندشان و گاه صدای ناله در هم پیچیده بود.

کاملا مبهوت مانده بودم . قبلا شنیده بودم که در اوین شکنجه هست اما ، چنین جهنمی را تصور نمی کردم . صدای اذان بیادم آورد که ظهر است . در اتاق روبرویی مرد زیر شلاق به صدا در آمد : (( دیگر نزنید ؛ می گویم ، همه چیز را می گویم )) صدای شلاق قطع شد.

زندانی بریده بریده آدرس را می داد. خیابان رودکی... کوچه ... بازجو حریصانه می بلعید.

تکیده در خود و چمباتمه زده سر را روی زانوانم قرار دادم. دیگر چیزی نمی شنیدم . خانه ی خیابان رودکی در ذهنم مجسم شد. به زودی در منزل بصدا در می آید و ناگهان همه چیز زیرو رو می شود .

نمی دانم چه مدت به این حال گذشت که یکباره متوجه لگد آهسته ای به پهلویم شدم. سرم را بلند کردم. چرخهای گاری را مقابل خود دیدم

و بوی غذا ... صدای مرد پیری می گفت: (( بلند شو بیا ! )) مرا از راهرو عبور داد. از زیر چشم بند دیدم که زندانیان با چشمان بسته در کنار راهرو نشسته اند و بشقاب غذا در دستشان .

مرا به اتاقی در همان نزدیکی ها برد و گفت : (( ناهار را اینجا بخور !)) چشم بند را بالا کشیدم . اتاق پر بود از زنان زندانی که سه چهار نفره دور کاسه ای جمع شده با هم غذا می خوردند. دو دختر جوان ، که بنظر می رسید خود نیز زندانی هستند ، نزدیک در نشسته بودند. بمن گفتند کنار یکی از کاسه ها بنشینم . اشتهایی نداشتم. گوشه ای بتماشا نشستم . نزدیک در ، زنی حدود 30 ساله توجهم را جلب کرد. رنگ چهره اش به کبودی می زد. او نیز غذا نمی خورد. بی تاب بود. معلوم بود درد دارد . گاه لبش را گاز می گرفت و بخود فشار می آورد . بعد آهسته خدا را صدا می کرد و چیزی زیر لب می گفت. پاهایش را نگاه کردم. تا زانو باند پیچی شده بود. بعد ها با هم دوست شدیم . نامش سپیده بود.

نگاهم را روی چهره های دیگر چرخاندم. نرگس را ندیدم. بیشترشان دختران بسیار جوانی بودند رنگ پریده و در نگاهشان ترس و نگرانی موج می زد. پس از چند دقیقه یکی از آن دو دختر که در کنار در نشسته بودند ، آمرانه اعلام کرد : (( وقت غذا تمام شده. کاسه ها را بدهید و چشم بند ها را ببندید. )) چشم بندها را پائپن کشیدیم . اتاق ساکت شد. گاه صدای پیچ پیچی می آمد و بلافاصله فریاد (( خفه شو )) آن دو بلند می شد. هر چند وقت یک بار هم ، بازجوئی دم در می آمد و اسمی را ـ البته تنها اسم کوچک ـ را صدا می کرد. در این مواقع سرم را بالا می کردم که چهره زندانی را ببینم. در رفتن تردید داشتند.

عصر آن روز اسامی تعدای را برای رفتن به بند خواندند. اسم هر کسی که خوانده می شد، خوشحال از جا بلند می شد و آهسته از بقیه خداحافظی می کرد . قیافه یک نفر در بین آنها بنظرم آشنا آمد . نامش را صدا زدم. او هم مرا شناخت. هشت سال قبل از آن ، پشت میز مدرسه کنار هم می نشستیم. لبخندی بهم زدیم. دلم می خواست من هم جزو آنها بودم. اما می دانستم تا بازجویی نشوم ، از بند خبری نیست. بازجویی ؟! این تمام ذهنم را بخود مشغول کرده بود .

آنها رفتند. از دختری که نزدیکم نشسته بود ، سئوال کردم که آیا اینجا همه را شکنجه می کنند ؟ طوطی وار جواب داد : (( اینجا کسی را شکنجه نمی کنند. بگو تعزیر . همه را هم نه ، کسانی را که دروغ می گویند. )) پرسیدم (( ترا چی ؟ )) جوابم را نداد.

فرمانهای (( ساکت )) یا (( چشم بندت را بکش پایین )) هر چند وقت یک بار تکرار می شد. این اتاق کنار اتاق های بازجویی قرار داشت. صدای شلاق و فریاد قطع نمی شد. ساعتی بعد ، یکی از آن دو دختر تواب اعلام کردند که وقت دستشوئی است. بلند شده پشت سر هم ردیف شده در راهرو را افتادیم . چند نفری ، از جمله سپیده نمی توانستند روی پا بایستند و و خود را روی زمین می کشیدند . دستشوئی در گوشه دیگر راهرو قرار داشت . چند توالت و سه کابین حمام و چند شیر آب . حمام تنها برای استفاده کسانی بود که می گفتند غسل داریم. آنجا چشم بند ها را بالا زدیم . در انتظار خالی شدن توالت بودم که چشمم به آینه بالای روشوئی افتاد.

 

از دیدن خودم یکه خوردم . چشمهایم گود افتاده و موهایم ژولیده . یکی از توالت ها خالی شد. سپیده که روی زمین نشسته بود ، نگاهی بمن کرد. کمک می خواست. زیر بغلش را گرفتم و او کشان کشان خود را به توالت رساند. آنجا در دو طرف توالت قرار داده بدنش را بلند کرد. من لباسش را پائین کشیدم و بیرون آمدم. چند دقیقه بعد ، مجددا صدایم کرد. در را باز کردم و کمکش کردم تشکر کرد و گفت : (( ده روز است وضعم چنین است. مثل سگ نجس شده ام. )) آب ریختم که دستهایش را بشوید. وضو گرفت . مرتب نام خدا را تکرار می کرد  و گاه زیر لب می گفت : (( خدا یا تا کی ؟ ))

موقع برگشتن از دستشوئی ، راهرو را از زیر چشم بند نگاه کردم . زنان و مردان زندانی در کنار دیوار نشسته بودند . سرم را اندکی بلند کردم. از نرگس خبری نبود. به اتاق که نزدیک شدیم ، صدای گفتگویی کنجکاویم را برانگیخت. سرم را بلند کردم. کنار دیوار زنی ایستاده بود. کاپشنی زرد رنگ به تن داشت و یک روسری کرم رنگ به سر. روبرویش جوان ریشویی ایستاده بود و می گفت : (( ... یعنی تو قبول نداری انسان را خدا آفریده )) زن در حالی که یک دستش را جلو آورده و به مرد نشان می داد ، با لحنی محکم گفت : (( این دستها ، انسان را آفریده  دستها ابزار ساز ))

دیگر داخل اتاق شده بودیم. صدایشان را تا مدتی بعد می شنیدم ، اما گفته ها نامفهوم  بود. موقع خوردن شام ، ( در زندان شام را حوالی ساعت 6 می دهند ) وقتی چشم بند را بالا زدم ، متوجه شدم هم کاسه ای ام همان دختر زرد پوش است . با لبخند به او سلام کردم و خودم را معرفی کردم . او هم خود را سوزان  ( سوزان نیکزاد ، اعدام آبان 60 ، در ارتباط با سازمان چریکهای فدائی خلق ـ اقلیت ) معرفی کرد.

دختر دیگری هم که قبول کرده بود که در اینجا شکنجه نیست ، هم کاسه ای ما بود. گریه می کرد و نامش را به ما نمی گفت . سوزان از من پرسید : (( امروز دستگیر شده ای ؟ )) جواب دادم : (( نه ، اما امروز به اوین آمده ام . ))

سوزان با خنده گفت : (( برای همین است که رنگت پریده . اما زود بهمه چیز عادت می کنی .)) بعد رو به دیگری کرده گفت : (( چرا گریه می کنی ؟ در زندان که حلوا پخش نمی کنند . کسی که خربزه می خورد پای لرزش هم می نشیند. )) روحیه قوی و صراحت لهجه اش ، سخت مرا تحت تاثیر قرار داد. بعد ها در مدت کوتاه حیاتش ، از دوستان هم بودیم . برایم توضیح داد که پرستار است و تنها زندگی می کند. قرارش را لو داده بودند . در باره کسی که او را لو داده بود ، گفت : (( حتما خیلی شکنجه اش کرده اند. بیش از طاقتش . )) سوزان سی ساله بود و خواهرش فخری از مجریان برنامه های تلویزیونی در دوره شاه بود.

بعد از خوردن شام مجددا چشم بندها را پائین کشیدیم . در نوبت دستشوئی بعد از شام باز چشمم در راهرو سرگردان بود که بالاخره آشنا را یافتم . کنار ستونی برادرم نشسته بود. تمام حواسم متوجه او شد. در همین اثنا مرد ریشوئی پوشه بدست بالای سر برادرم رسید . او را بنام صدا کرد و گفت : (( آیا شما آقای لاجوردی را می شناسید ؟)) برادرم جواب داد : (( او را از دور می شناسم . با هم در یک زندان نبودیم . ایشان زندان مشهد و من زندان شیراز بودم . )) اشاره برادرم به زندان زمان شاه بود.

بعد بازجویی گفت : (( دنبال من بیایید . )) برادرم کجا رفت ؟ آیا بازجویی اش شروع شد ؟ چه بسرش می آوردند ؟ این سئوالات برای همیشه بی پاسخ ماند.

بهانه ام برای ماندن در راهرو این بود که وانمود کنم کفشهای دم در را مرتب می کنم. اما دیگر کفشها مرتب شده بود و من به اتاق رفتم . نشستم و سرم را روی زانوانم گذاشتم و به ماجراهای آن روز فکر کردم . نمی دانم چه مدت گذشت که یکباره متوجه شدم همه جا تاریک شد . چشم بند را بالا زدم . همه جا مطلقا تاریک بود . ناگهان صدای (( الله اکبر خمینی رهبر )) بلند شد . جمعیت زیادی در راهرو در حالیکه پاها را بشدت به زمین می کوبیدند ، فریاد می کشیدند : (( مرگ بر منافق ، مرگ بر کمونیست ، منافق مسلح اعدام باید گردد ، حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله )) و چنان پاهایشان را محکم به زمین می کوبیدند ، که ساختمان به لرزه در آمده بود . ..............

     ادامه دارد...

ترور

 

" ما "

ترور می شویم

و این

فرمان جاهلیت است.

فرمان ِ مرگ را داده است او

و" ما" تسلیم می شویم.

بادها

بدون درنگ

از میان ِ فاصله ها می گذرند

و دشمنی

" ما" را از درون می ساید

و می زاید

موش های موذی را

دندان ِ تیز آنها بر خطوط ِ رابطه است

تا مرز باور تنهائی

تا گسست دستهای خواهش ِ عشق

از پیکر ِ وصل.

" ما"

ترور می شویم

و این

فرمان ِ جاهلیت است .

زمین انباشته از جسدهای بی نشان

ما بر روی اجساد خویش می دویم

بی لحظه ای درنگ

تیری رها شده از کمان ِ بیزاری

از مدار رابطه دور می شویم

"ما" ترور می شویم.

سوسن احمد گلی

 

روز بين المللى منع اعمال خشونت بر زنان

نویسنده : شیرین جزایری

اشكال بروزخشونت گوناگونند. كتك و آزار جسمى زنان و دختران درخانه توسط همسرو يا شريك زندگى، برادر و يا پدر خانواده، تحقير وفحاشى، بى توجهى و بى مهرى، گرفتن ايرادهاى دائمى و پايين آوردن اعتماد به نفس، محدوديت خروج از خانه، ايجاد مانع در كسب آموزش و ادامه تحصيل، آزاروتجاوز جنسى حتى در زندگى زناشويى، حاملگى اجبارى، تهديد به قتل، شكنجه ، طرد از خانه و محل زندگى و ازدواج اجبارى از نمونه هاى اعمال خشونت به زنان در خانواده و محيط زندگى آنان است.روزى نيست كه در روزنامه هاى كشورهاى مختلف جهان خبرى درباره اعمال خشونت بر زنان به چشم نخورد.

روز بيست وپنجم نوامبر، برابر با پنجم آذر ماه، از طرف سازمان ملل متحد روز بين المللى منع اعمال خشونت بر زنان و دختران نام گرفته است.

خشونت عليه زنان به اشكال مختلف، در جامعه و در خانواده، در فرهنگ هاى گوناگون و درروابط انسانهايى با درجات تحصيلى و شرايط اقتصادى متفاوت اعمال مى گردد. كتك و آزار جسمى زنان و دختران درخانه توسط همسرو يا شريك زندگى، برادر و يا پدر خانواده، تحقير وفحاشى، بى توجهى و بى مهرى، گرفتن ايرادهاى دائمى و پايين آوردن اعتماد به نفس، محدوديت خروج از خانه، ايجاد مانع  در كسب آموزش و ادامه تحصيل، آزاروتجاوز جنسى حتى در زندگى زناشويى، حاملگى اجبارى، تهديد به قتل، شكنجه ، طرد از خانه و محل زندگى و ازدواج اجبارى از نمونه هاى اعمال خشونت به زنان در خانواده و محيط زندگى آنان است..

 بايد در نظر داشت كه در محيط اجتماع نيز به كرات زنان تحت فشار و اعمال خشونت قرار مى گيرند. به عنوان نمونه می توان از آن تجاوز، اجحاف و تحقير جنسى در محيط كار، عدم برابرى دردريافت حقوق، اجبار به پوشيدن تن پوشى خاص،  دستگيرى و اعدام به دليل داشتن رابطه جنسى ثبت نشده، روسپيگرى اجبارى و خريد و فروش زنان و دختران، غيره وغيره نام برد. بحث درباره عواقب و نتايج روحى و روانى ناشى از انجام خشونت بر زنان و كودكان وتأثيرات برجاى مانده در زندگى شان، خود موضوع بررسى ديگرى است.  شايد اين سوال مطرح گردد كه مردانى نيز وجود دارند كه مورد اين اجحافات چه در اجتماع و چه در محيط خانه قرار مى گيرند. اين مسئله درست است.

خشونت در ابعاد وسيع آن در مورد زنان و مردان اعمال مى شود، اما در اغلب موارد قوانين و قواعد اجتماعى، سنتى ومذهبى در جهت دفاع از مردان عمل مى كنند و به همين جهت ما شاهد انجام خشونت به اشكال نامبرده و در مقياس بسيار بالاى آن بويژه درمورد زنان هستيم. براى نمونه در كشورآلمان بر طبق آخرين آمار، ۴۰ درصد از زنان حداقل يكبار خشونت جسمى و سوء استفاده جنسى را در زندگى خود تجربه كرده اند. 

از هر چهار زن يكنفر توسط همسر و يا شريك زندگى اش مورد سوء استفاده قرار گرفته است. در حدود چهل و پنج هزارزن  ساليانه در اين كشور به دليل اينكه از طرف همسران خود مورد ضرب و شتم و و آزار قرار گرفته اند،  به خانه هاى امن زنان پناه مى برند. همزمان گروه ها وسازمان هاى مختلف زنان در اين كشور، براى احقاق حقوق آنان مبارزه كرده و مى كنند.

فعاليت هاى جنبش نوين زنان آلمان از سى سال پيش در اين كشور، گواهى بر اين مدعاست.

از جمله اين سازمان ها سازمان سرزمين زنان است كه مركز آن در شهر توبينگن آلمان قرار دارد.

امسال سازمان سرزمين زنان نقطه محورى فعاليت هاى خود را به مناسبت روز بين المللى منع اعمال خشونت بر زنان، بر مسئله جلوگيرى از انجام قتل هاى ناموسى قرار داده است.

اين سازمان مى خواهد توجه جهانيان را به قتل زنانى متوجه سازد كه به نام حفظ آبرو و حيثيت خانوادگى و اغلب توسط همسرو يا برادرشان و يا پدر خانواده انجام مى گيرد.

متأسفانه تا بحال نيز در بسيارى از كشورهاى جهان قاتلان اين نوع جنايات بدون محاكمه و آزادانه به زندگى خود ادامه مى دهند

.بنا به گزارش سازمان جمعيت جهانى وابسته به سازمان ملل متحد سالانه بيش از ۵۰۰۰ دختر جوان در حدود ۱۴ كشور جهان و از جمله ايران، قربانى اين نوع قتل هستند

. خانم رعنا حسينى روزنامه نگار اردنى از ده سال پيش به بررسى مسئله قتل هاى ناموسى در اين كشور مختلف پرداخته و اين گزارشات را در روزنامه تايمز اردن، كه يكى از بزرگترين روزنامه هاى اردن محسوب مى شود، منتشركرده است.

او با وجود اينكه بارها به قتل تهديد شده، ولى همچنان به كارخود ادامه داده و موجب بروز بحث هاى جدى در اين مورد در سطح جامعه اردن گرديده است.  

او وقوع قتل هاى ناموسى را فقط در كشورهاى اسلامى نمى بيند

 به نظر من پديده قتل هاى ناموسى يك مسئله بين المللى است. شايد در بعضى از كشورها به نام ديگرى خواند شود، مثلا قتل به دليل شهوت ويا علاقه زياد. من گزارشات زيادى را از انجام چنين قتل هايى در كشورهاى مختلف خوانده ام.

بنابر اين مسئله قتل هاى ناموسى مختص كشورهاى عربى و اسلامى نيست. در اردن اين نوع جنايات، در خانواده هاى مسيحى نيز اتفاق مى افتندخانم ميريا بومه كه،  مسئول پروژه مبارزه با قتل هاى ناموسى از سازمان سرزمين زنان آلمان نيزبر اين عقيده است: ازكشورهايى كه در آنجا به كرات اين نوع جنايات اتفاق مى افتند، مي توان به عنوان نمونه از پاكستان، اردن و تركيه نام برد. اين مسئله فقط مربوط به كشورهاى اسلامى نيست. براى نمونه در برزيل و يا اكوادور نيز ما شاهد اين نوع فجايع هستيمدر آلمان نيز نمونه چنين قتل هايى بخصوص در خانواده هاى مهاجران به چشم مى خورند.   

عبدالكريم لاهيجى / صدور قطعنامه در مجمع عمومى سازمان ملل متحد در باره نقض حقوق بشر در ايران

 

     دکتر عبداکریم لاهیچی ، حقوقدان

هفته گذشته قطعنامه‌اى در باره نقض حقوق بشر در ايران در كميته سوم مجمع عمومى سازمان ملل متحد به تصويب رسيد. قرار است كه در پنجاه و نهمين نشست مجمع عمومى سازمان ملل متحد در ماه دسامبر اين قطعنامه به راى گذاشته شود. در باره اين قطعنامه و پيامدهاى آن صداى آلمان مصاحبه‌اى داشته‌ است با دكتر عبدالكريم لاهيجى، رييس جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران و نايب رييس فدراسيون بين‌المللى جامعه‌هاى حقوق بشر

دويچه وله: آقای دکتر عبدالکريم لاهيجی، قرار است بزودی در ماه دسامبر در مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه ای که پيرامون وضعيت حقوق بشر در ايران در کميته ی سوم اين مجمع به تصويب رسيده است، به رای گذاشته شود. نخست خواهش می کنم برای شنوندگان ما توضيح دهید که اين قطعنامه در برگيرنده ی چه نکاتی ست؟

عبدالکريم لاهيجی: اين قطعنامه در ارتباط با وخامت روزافزون وضعيت حقوق بشر در ايران است و مطابق معمول از بالابودن رقم اعدامها، بويژه درباره ی خردسالان و نوجوانان کمتر از ۱۸ سال شروع می شود. سپس مورد شکنجه است و مرگ زهرا کاظمی براثر شکنجه و عدم تعقيب مسئولان مرگ او، و در صدر آنها سعيد مرتضوی که همچنان بر مسند دادستانی تکيه زده است و همچنين بستن روزافزون روزنامه ها و سايتهای اينترنتی، دستگیری مدام روزنامه نگاران، محدوديت بيش از پيش آزادی بيان و مطبوعات در ايران، بازداشتهای غيرقانونی، محکوميت های غیرقانونی دگرانديشان و دانشجويان، فشار مستمر بر ايرانيان غيرمسلمان و در صدر آنها ايرانيان بهايی، عدم پاسخ به درخواستهای گزارشگران کميسيون حقوق بشر مبنی بر انجام تحقيقات در ايران، بويژه گزارشگر درباره ی ناپديدشدگان قهری، اعدامهای غيرقضايی، منع هرگونه تبعيض بر زنان و با يادآوری اينکه کشور ايران متعاهد ميثاق بين المللی حقوق مدنی و سياسی ست و بايد در راستای اجرای تعهدات بين المللی خود کوشش کند که حقوق بشر از اين وضعيت بسيار نگران کننده ای که دارد بيرون آيد.

دويچه وله: آقای لاهيجی، امکان تصويب اين قطعنامه را می بينيد؟

عبدالکريم لاهيجی: من اين اميد را دارم، بخصوص که در مرحله ی ابتدايی با ۶۹ رای مثبت هرچند که متاسفانه ۵۴ رای منفی و ۵۱ رای ممتنع نيز بوده، به تصويب رسيده است. و با توجه به اينکه اصولا در مجمع عمومی با توجه به تعداد شرکت کنندگان در رای گيری که همه ی کشورهای عضو سازمان ملل که ۱۹۲ کشور هستند، اين شانس بيشتر است تا در کميسيون حقوق بشر سازمان ملل که تعداد اعضايش محدود است. بنابراين ما همچون سال گذشته اين اميد را داريم که اين قطعنامه در مجمع عمومی به تصويب رسد.

دويچه وله: کلا تصويب چنين قطعنامه ای برای يک کشور چه پيامدهايی دارد؟

عبدالکريم لاهيجی: می دانيد که مجمع عمومی نقش قوه ی مقننه، قوه ی قانونگذاری را در سازمان ملل دارد و قوه ی اجرايی شورای امنيت است. ولی تا همين حد که يک کشوری توسط مجمع عمومی، يعنی قوه ی قانونگذاری، محکوم به نقض حقوق بشر می شود تکليف قوه ی اجرايی نيز مشخص است، بويژه اينکه چندماه پس از مجمع عمومی کار کميسيون حقوق بشر سازمان ملل شروع می شود. و اينجاست که بايد کميسيون حقوق بشر و کميساريای حقوق بشر نيز به اين قطعنامه توجه کنند و وضعيت حقوق بشر در ايران را در دستور کار خود بگذارند.

دويچه وله: آقای لاهيجی، اين خبر منتشر شده که اتحاديه ی اروپا در بيانيه ای ديروز به نقض حقوق بشر در ايران اعتراض کرده است. خواهش می کنم در مورد اين بيانيه نيز اطلاعاتی در اختيار شنوندگان ما بگذاريد.

عبدالکريم لاهيجی: بخاطر داريد که يکماه پيش به درخواست سازمانهای دفاع از حقوق بشر پارلمان اروپا قطعنامه ی شديدی را درباره ی وضعيت حقوق بشر بويژه دستگيری های اخير صادر کرده است و همينطور می دانيد که کميسيون اتحاديه ی اروپا نقش قوه ی اجرايی را دارد و بايد اين قطعنامه های پارلمان اروپا را به اجرا بگذارد، و از آنرو که رياست اتحاديه ی اروپا در نيمه ی دوم سال ۲۰۰۴ با کشور هلند است، ديروز يادداشتی توسط سفير هلند در تهران در چارچوب اين قطعنامه به جمهوری اسلامی ايران تسليم شد و در آن يادداشت درباره ی وضعيت حقوق بشر در ايران ابراز نگرانی شده، و اتحاديه ی اروپا نگرانی شديد خود را بويژه در ارتباط با دستگيری های اخير، کسانی که در ارتباط با سايتهای اينترنتی و فعاليتهای مطبوعاتی دستگير شده اند، اعلام کرده است و خواستار آزادی هرچه زودتر آنها شده است.

 

وضعيت حقوقى كودكان پناهجو در آلمان

 

كارنامه آلمان ۱۵ سال پس از تصويب ”كنوانسيون حقوق كودك“ درخشان نيست. در آلمان حقوق پايه‌اى كودكان، مانند حق برخوردارى از آموزش مجانى در مدارس، مدام مورد تهديد است. بر شمار كودكانى كه به دام فقر گرفتار مىآيند روز به روز افزوده مى‌شود. ”جامعه حقوق بشر آلمان“ كه متشكل از ۴۵ سازمان مدافع حقوق بشر است هشدار مى‌دهد كه به ويژه وضعيت كودكان پناهنده در آلمان وخيم است. در روز ۱۹ نوامبر نمايندگان اين ۴۵ سازمان در برلين گرد آمدند و در باره وضعيت حقوق كودكان در آلمان به بحث نشستند.

روز بيستم نوامبر، سى‌ام آبان ماه، روز حقوق كودك است. در روز بيستم نوامبر سال ۱۹۸۹ ميلادى مجمع عمومى سازمان ملل متحد ”توافق‌نامه‌اى را در باره حقوق كودكانتصويب كرد كه به آن ”كنوانسيون حقوق كودك سازمان ملل متحد“ مى‌گويند. با اين كنوانسيون براى نخستين بار ابزارى در اختيار اعضاى سازمان ملل متحد قرار گرفت كه كشورهاى عضو اين سازمان مى‌توانستند با آن  وضعيت كودكان را در كشور خود بسنجند. اگر در آلمان اين كنوانسيون را مبناى ارزيابى خود از وضعيت حقوقى كودكان قرار دهيم، مى‌توانيم بگوييم كه كارنامه آلمان ۱۵ سال پس از تصويب اين كنوانسيون درخشان نيست.سالانه ۹۰۰ كودك فرارى در آلمان پناه مى‌جويند. اين كودكان از كشورهاى گوناگون به آلمان مى‌آيند، از افغانستان يا عراق، از رواندا، اتيوپى يا لبنان. آنها از جنگ داخلى و خشونت، پيگرد و گرسنگى گريخته‌اند. مقامات دولتى آلمان آنها را ”فراريان خردسال بى همراه“ مى‌نامند. حدود ده هزار كودك پناهنده در آلمان وجود دارد، كه اكثر آنها با آغوش باز در اين كشور پذيرفته نشده‌اند.اگر چه آلمان كنوانسيون حقوق كودك را امضا كرده است، اما آن را به طور كامل اجرا نمى‌كند. دولت آلمان رفتار يكسانى با آلمانيها و خارجيان ندارد. براى همين است كه كودكان پناهنده به هيچ وجه از حقوقى يكسان با كودكان آلمانى برخوردار نيستند. در اين باره هايكو كاوفمن Heiko Kaufmann از ”جامعه حقوق بشر آلمان“ مى‌گويد: ”براى نمونه كودكان تا به سن ۱۶ مى‌رسند براى شركت در جلسه دادگاه بالغ شناخته مى‌شوند، در موردشان مقررات محدودكننده قانون پناهندگى اجرا مىگردد و بدين ترتيب در عمل اجازه كار و تحصيل ندارند. مى‌توان آنها را در بند مخصوص پناهجويانى نگاهداشت كه پليس مى‌خواهد به كشورشان بازگرداند و نيز مى‌توان آنها را بى‌آنكه كسى همراهيشان كند‌ از آلمان بيرون كرد.“بيشتر كودكان پناهجو بى‌آنكه كاغذ و برگه هويتى به همراه داشته باشند وارد آلمان مى‌شوند و اغلب خود نمى‌دانند چند سال دارند. اگر اداره رسيدگى به امور خارجيان سن كودكى را كه بى‌برگه هويت وارد آلمان شده است، حدود ۱۶ سال برآورد كند، اين كودك اجازه نخواهد يافت به مدرسه برود و بايد به خانه‌اى مخصوص پناهندگان برود. تفاوتى نمى‌كند كه اين كودكان چه سرنوشت و تجربه‌هايى را پشت سر گذاشته‌اند، در آلمان در درجه نخست به آنها به عنوان خارجى نگاه مى‌كنند – و نه به عنوان كودك. براى همين است كه ”جامعه حقوق بشر آلمان“ دولت آلمان را فرامى‌خواند به اينكه ”قيد و شرطهايى را كه در رابطه با كنوانسيون حقوق كودك دارد، بردارد و خود در فكر طرح قواعدى باشد تا به كمك آنها بتوان وضعيت كودكان پناهنده را بهبود بخشيد.“در برخى ايالتهاى آلمان خانه‌هايى وجود دارند به نام Clearinghäuser، خانه‌هايى براى كمك به كودكان آسيب‌ديده، كه با امكانات درمانى و اجتماعى خود براى كودكان پناهجو بسيار مفيد بوده‌اند. اكثر كودكان فرارى‌اى كه به آلمان مى‌آيند به لحاظ روحى به شدت آسيب ديده‌اند. به آنها در اين خانه‌ها كمك پزشكى، روان‌درمانى و تربيتى مى‌شود. هايكو كاوفمن از ”جامعه حقوق بشر آلمان“ در اين باره مى‌گويد: ”كودكان نبايد از همان اول با روشهاى بازجويى از پيش‌تعيين شده و يكسان ماموران مرزى آلمان روبرو بشوند، بلكه بايد مكانى را بيابند كه در آن بعد از همه تجربه‌هاى وحشتناكى كه هنگام فرار پشت سر گذاشته‌اند، در آرامش و مراقبت و با صرف وقت و در وضعيتى كه مناسب زندگى كودكان است، بتوان فهميد و مشخص كرد كه چگونه  به بهترين وجه مى‌شود موجب راحتى و آسايش اين كودك شد؟

براى آنكه بتوان پناهجويان خردسال را در خانه‌هايى براى كمك به كودكان آسيب‌ديده زير نظر مربيان و روانشناسان سكنى داد، بايد قاعده‌اى يكدست در اين زمينه براى سراسر آلمان وجود داشته است. ”جامعه حقوق بشر آلمان“ از دولت آلمان درخواست كرده است كه چنين قاعده‌اى را كه وجود آن به معناى احترام به اصول كنوانسيون حقوق كودك نيز هست، معين كند.

 

حمله به خانه شیرین عبادی

لیلا واحدی اصل

 شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل اعلام کرد که در طول 10 روز 2 بار میله آهنی در ورودی منزلش را شکسته اند.  وی گفت از مدتها قبل تهدیداتی با نامه و یا تلفن صورت می گرفته که به اطلاع نیروی انتظامی رساند.

 شیرین عبادی در ادامه صحبتهایش گفت : کسانی که این کار را می کنند هدفشان این است که به من بفهمانند که من و اعضای خانواده ام در خانه خود هیچگونه امنیتی نداریم تا من از فعالیتهای قانونی خود دست بردارم بنابراین این حق طبیعی من است و هر کسی حق زندگی؛ آزادی و امنیت شخصی دارد.

گرچه این تهدیدات تاثیری در کار من نخواهد گذاشت اگر از اجرای قانون کسانی خوششان نمی آید به خودشان مربوط است. 

هم اکنون شیرین عبادی توسط نیروی انتظامی حفاظت میشود. 

بله اینگونه است می بینیم که در رژیم جمهوری اسلامی هیچ کس حتی در منزل خود آزاد و راحت نیست کسی که می آید به این راحتی میله در خانه شخصی را میشکند و حرمت آن خانه را از بین میبرد کار یک آدم ساده میباشد؟

(نه) هیچ حکومتی در ایران به اندازه جمهوری اسلام برای ماندن آدم نکشت .  

پاکسازی فرهنگی براندازی یک جامعه

  لیلا واحدی اصل

 نابودی خاطره های بهاتیان بیست و پنج سال است که حکومت جمهوری اسلامی ایران بهاتیان را که اعضاء یک اقلیت دینی صلح جو و مطیع قانون اند مورد آزار و زجر قرار داده است.  در این مدت بیش از دویست نفر از اعضاء سرشناس آن جامعه کشته شدند و دهها هزار بهاتی به دلیل غیر منطقی؛ مشاغل خود را از دست داده اند. 

دهها هزار نفر دیگر مجبور به ترک وطن (ایران) شدند.  جوانان بهاتی از دستیابی به تحصیلات دانشگاهی محروم شده اند و حقوق بازنشتگی کارمندان باز نشسته یکسره بدون هیچ دلیل و مدرکی قطع گردیده است. 

در سال 1991 یک سند رسمی دولت ایران به امضاء رهبر جمهوری اسلامی آقای سید علی خامنه ای اقدامهایی را شرح می دهد که هدف آنها اختناق تدریجی (جامعه بهاتی) است.  نفرت ملاهای افراطی از بهاتیان به حدی است که همانند طالبان افغانستان که مجسمه های عظیم بودا را در بامیان خراب نمودند برآن شده اند که نه تنها دین بهاتی را از بین ببرند؛  بلکه حتی همه آثار وجودش را در کشور زادگاهش ایران که زیارتگاه بهاتیان جهان و یادگار گرانبهايی از گذشته درخشان آن شهر بود ویران نمودنند و به همین دلیل گورستان بهاتیان را مصادره کردند و حتی به قبرهای قهرمانان و مقدسین بهاتی را به کلی ویران ساختند به همین دلیل است که مزار (قدوس) یکی از حواریون اولیه این دین بی حرمتی نمودند و ساختمان آن را از میان برداشتند.

در ماه جون امسال گروهی عمله ویرانگر بر سر یک ساختمان تاریخی ریختند که نمونه پرارزشی از معماری اسلامی و مجموعه ای بی نظیر از معماری و هنر و معنویت بود از بین بردند و ویران کردند.  

یک روزنامه نویس دلیر در تهران نوشت :

چگونه است که روز روشن در شلوغترین اماکن مملکت مظاهر میراث فرهنگی ما تخریب می شود؟ 

پاسخ به این پرسش متأسفانه  بسیار ساده است.  خانه ای که خراب شد منزل یک سیاستمدار؛ هنرمند خوشنویس و شخصیت ادبی عظیم قرن نوزدهم یعنی میرزا عباس نوری بود. 

گرچه ایشان در عالم اسلام زاده شده و مادام العمر مسلمان بودند؛ ایشان حضرت بهاء الله؛ آيین بهايی را تاسیس فرمودند :

 یعنی دینی که ترک تعصبات جاهلی؛ جستجوی مستقل فردی برای کشف حقیقت؛ مساوات حقوق زنان و مردان؛ تعلیم و تربیت عمومی؛ سازگاری دین با علم و صلح جهانی را ترویج میکند.

به این دلیل ملاهای متعصب اعلام کرده اند که :

بهاتیان یعنی پیروان حضرت بهاء الله فاسد العقیده و مرتدند و باید آنها را کشت                      

  بنیاد گرایانی که قدرت را در دست دارند؛ در راه هدف خود بر این که ایران را از وجود جامعه بهاتی پاک کنند و خاطره آن را از اذهان ایرانیان محو نمایند؛  حاضرند حتی میراث فرهنگی کشور که ارزش آن را با هیچ قیمتی نمیتوان دوباره خرید را از بین ببرند.

 

گزیده اخبار ماه

افسر ملکی نیکو

عضو شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه اميركبير گفت: با درخواست مجوز برگزاري تجمع سراسري" روز دانشجو" كه از سوي انجمن اسلامي دانشگاه اميركبير مطرح شده بود، مخالفت شد.

علي كميجاني در گفت و گو با خبرنگار" ايلنا" گفت: ما قصد داريم براي برگزاري تجمع سراسري" روز دانشجو" كه با حضور دانشجويان دانشگاه هاي مختلف در دانشگاه اميركبير برگزار شود، مجوز دريافت كنيم كه تاكنون هيات نظارت دانشگاه به ما قول مساعدي نداده است.

 دانشجويان دانشگاه قزوين در اعتراض به مشكلات صنفي خود امروز دست به اعتصاب غذا زدند .

به گزارش خبرنگار "ايلنا"، دانشجويان دانشگاه قزوين از ساعت 11 امروز با قرار دادن ظرف‌‏هاي غذاي خود در محوطه دانشگاه و در دست داشتن پلاكاردهايي به نشانه اعتراض دست به اعتصاب غذا زدند.

گفتني است؛ تاكنون هيچ يك از مسوولان دانشگاه براي پاسخگويي به مطالبات دانشجويي در اين برنامه حضور نيافته‌‏اند.

يادآور مي‌‏شود؛ اين حركت اعتراضي به صورت خود جوش برگزار شده است و دانشجويان كه از عملكرد تشكل‌‏ها به ويژه شوراي صنفي در اين زمينه ناراضي هستند، از پذيرش آنها براي پيگيري مساله خودداري كرده‌‏اند.

کودکان فاقد شناسنامه و بی هویت یکی از آسیب های اجتماعی پس از ازدواج های موقت هستند

درحالیکه بنا به اظهار نظر کارشناسان کودکان فاقد شناسنامه و بی هویت یکی از آسیب های اجتماعی پس از ازدواج های موقت هستند مدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی از احتمال وجود حدود 7 تا 8 هزار کودک فاقد شناسنامه در کشور که اکثر آنها حاصل ازدواجهای موقت ثبت نشده و یا ازدواج مردان و زنان ایرانی با اتباع بیگانه و به خصوص افغانی هستند ، خبرداد.

دکتر سید هادی معتمدی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر با بیان اینکه تعدادی ازافراد فاقد شناسنامه در کشور کودکان کار هستند ،  افزود : این افراد در همان ابتدای کودکی  به منظور کمک به تامین معاش خانواده در خیابانها رها شده و یا با کار در کارگاههای زیر زمینی علاوه بر دریافت دستمزد کم از سوی کارفرمایان به نوعی استثمار شده و به راحتی نیز در دام خلافکاری و فحشا می افتند.وی با بیان تاکید بر اینکه از آنجا که اکثر این کودکان فاقد شناسنامه هستند بنابراین از امکان برخورداری از خدمات اجتماعی محروم بوده وآینده مبهمی در انتظار آنهاست ، هشدار داد : شاید در حال حاضرتعداد 7 تا 8 هزارکودک فاقد شناسنامه وبی هویت آمارنگران کننده ای به نظرنرسد اما با توجه به افزایش تعداد ازدواج های موقت به خصوص ازدواج های ثبت نشده در آینده با آمار بالایی از کودکان فاقد شناسنامه و بی هویت در کشور مواجه خواهیم شد .

رضا اشرف‌‏پور؛ دانشجوي دندانپزشكي دانشگاه تهران از سوي شعبه 15 دادگاه انقلاب به اتهام اقدام عليه امنيت ملي و تشويش اذهان عمومي به دادگاه احضار شد.

اشرف‌‏پور در تماس با خبرنگار" ايلنا" با بيان مطلب فوق افزود: سال گذشته به دليل شركت در تجمعات اعتراض دانشجويي به مدت سه ماه بازداشت شدم.

وي افزود: بدنبال اين بازداشت هفته گذشته احضاريه اي از سوي شعبه 15 دادگاه انقلاب به اتهام اقدام عليه امنيت ملي و تشويش اذهان عمومي براي اينجانب ارسال شده است.

راديو فردا : سید محمود نمینی، یک ایرانی ساکن هلند در هنگام ورود به تورانتو به اتهام تهدید علیه امنیت کشور توسط نیروهای امنیتی کانادا دستگیر و از فرودگاه تورانتو روانه زندان شد. گفته می شود وی در چمدان خود مقداری کتاب حمل می کرد و در دهه 80 در ایران فعال سیاسی بود و مدتی را نیز در زندان جمهوری اسلامی بسر برده بود. روزنامه Toronto Star می نویسد وی سی جلد کتاب با عنوان «پرنده نو پرواز» در کولبار خود داشت. این کتاب توسط گروه های مخالف جمهوری اسلامی در اروپا منتشر شده است. به نوشته این روزنامه این شخص توسط پلیس در ارتباط با گروه های جدایی خواه کرد مورد بازجویی قرار گرفت. مقامات امنیتی کانادا می گویند اظهارات ضد و نقیض محمود نمینی شک ماموران را برانگیخته است. وکیل آقای نمینی به روزنامه Toronto Star گفت با چنین برخوردی ما باید شدت نگران نقض آزادی اندیشه در کانادا باشیم.

انجمن دفاع از آزادي مطبوعات در نشست روز چهارشنبه خود، موضوع فراخوان انجمن صنفي رونامه‌نگاران ايران مبني بر “ دعوت براي حضور روزنامه‌نگاران در كاخ دادگستري تهران، در اعتراض به ادامه‌ي بازداشت‌هاي روزنامه‌نگاران“ را مورد بررسي و تصميم‌گيري قرار خواهد داد.

ماشاءالله شمس‌الواعظين سخنگوي انجمن دفاع از آزادي مطبوعات در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با اشاره به آنچه آن را پايان‌يافتن مهلت داده شده از سوي انجمن دفاع از آزادي مطبوعات براي آزادي بي‌قيد و شرط كليه‌ي زندانيان مطبوعاتي و بي‌اعتنايي به اعتراض‌ها و مخالفت‌هاي روزنامه ‌نگاران و انجمن‌هاي صنفي و حمايتي آن‌ها مي‌ناميد، افزود: در پي صدور فراخوان انجمن صنفي روزنامه‌نگاران ايران، انجمن دفاع از آزادي مطبوعات هم‌صدا و همراه با همه‌ي روزنامه‌نگاران و مدافعان آزادي بيان و آزادي‌هاي قانوني چاره‌اي جز حضور در كاخ دادگستري تهران به منظور دادخواهي و اعتراض به موج بازداشت روزنامه‌نگاران كشور، پيش روي خود نمي‌بيند.

به گفته‌ي وي انجمن دفاع از آزادي مطبوعات به همين منظور، در نشست هفتگي خود اطلاعيه‌اي صادر خواهد كرد.

شمس‌الواعظين همچنين آنچه آن را انتشار اخباري مبني بر عدم برپايي تجمع روزنامه‌نگاران در كاخ دادگستري مي‌ناميد، به شدت تكذيب كرد.

 

افغانستان در جدال برای آزادی

رضا کریمی

از کوهپایه های بلند به زیر می آید و به دشت می رسد در کنار رودی باریک می نشیند تفنگ کهنه این بار چندین ساله را از شانه بر می دارد و کفش های کهنه و پاره را در می آورد تا پاهای خسته و زخمی را از پس پیمودن راه طولانی در آب روان گذارد تا غبار این سفر طولانی را بزداید.سرش را برمی گرداند و به کوه های بلند ، مخفیگاه سالیان دراز به سرزمین خود ، افغانستان نگاه می کند و با خود می گوید آیا به راستی جنگ به پایان رسیده است ؟ آیا می توانم به خانه بازگردم و در میان خانواده زندگی کنم و به جای کاشتن گلوله در سینه دیگری ، در خاک بذر گندم بکارم؟

و این ، پرسشی ست که اینک هر افغانی با وحشت از خاطرات خونبار نسل ها جنگ و برادر کشی از خود می پرسد بی آنکه حتی بداند برای چه جنگیده است و چگونه می تواند در سرزمین اربابان قدرت طلب ، به صلح و آرامش دست یابد.

آیا اکنون که به ظاهر نیروهای مرتجع و جنایتکار طالبان از سرزمین ما گریخته اند مردم ما خواهند توانست بر سرنوشت خود حاکم شوند و در سایه صلح ، دوستی و آرامش به آباد کردن سرزمین ویرانه خویش بپردازند؟

قدرت ، رویای دیرین اربابان ، کودکان و زنان بی گناه بی شماری را از پی خویش به کام مرگ در کشیده است بی آنکه در هیچ جای این میدان جدال خونین ، تصویری از آرزوها و امیدهای آنان نقش بسته باشد. اینجا اربابان می اندیشند ، اربابان رای می دهند ، اربابان اراده می کنند و تفنگها را در دست برزگران می نهند تا از پی تحقق رویاهای آنان ، برای کسب زمین و قدرت ، در زمین همسایه ، مرگ بکارند و نیستی درو کنند.

مردم جنگیدند و کشته شدند تا اربابان ، قدرت بیشتر و زمین بیشتر به چنگ آورند و قدرتهای بزرگ خارجی ، چرخ کارخانه های خود را به گردش در آورند و از مرگ و نیستی مردم افغانستان ثروتهای کلان کسب کنند.

شهرها ، مدارس ، بیمارستانها ، خیابانها ، خانه ها ، مزارع ، و حتی روستاهای کوچک و دور افتاده از گزند تهاجم قدرت طلبان در امان نماندند و به ویرانه ای تبدیل شدند.نسلها در پی نسلها در این جدال نابرابر ، جان خود را از دست دادند.مردان و زنانی که می توانستند در کار کشت و صنعت باشند به کار کشتن و غارت پرداختند و دهها سال فرصت آموزش ، پیشرفت ، سازندگی ، فرهنگ ، و بالندگی ، عشق و دوستی از دست رفت.اما ، اما اربابان ، ارباب ماندند و ثروتهای آنان ، افزون و افزون تر شد . ثروتی که بوی خون کودک افغان میدهد و صدای شیون زن افغان از آن به گوش میرسد.نیم قرن جنگ ، نیم قرن کشتار ، نیم قرن ویرانی ، آیا این جدال برای آزادی بوده است و امروز این کابوس خوف انگیز طولانی به پایان رسیده است ؟افغانستان امروز ویرانه ایست بازمانده از پس نیم قرن دشمنی.آنان که آتش این دشمنی را برافروختند و مردم را در برابر یکدیگر به جنگ فراخواندند امروز به جای جنگ عریان دیروز ، طرح دیگری زده اند تا چهره رسوای دیروز را در پس آن نهان کنند و میدان را برای تاراج دیگری آماده سازند.

جنگ شان بر سر تملک هستی مردم بود و صلح شان ، سازشی برای حکومت بر مردم.

جنگ ، جنگ ما بوده است ؟ و آیا اربابان که مردم افغان را از پی سود خود، دهها سال به جنگ و کشتار واداشته اند می توانند بر پا کننده صلحی راستین برای مردم افغان باشند؟

آیا صلح آنان ، صلح ما نیز خواهد بود و جنگ آفرینان ، می توانند صلح و آزادی را که مردم افغانستان به آن نیاز دارند ، بر پا کنند؟

خانها و سرکردگان قبایل برای رسیدن به منافع خود ، مردم را با انگیزه های دروغین مذهب ، نژاد ، برتری قومی ، مبارزه با کمونیسم و حفظ اسلام .... برانگیختند و کارخانه های غربی برای این جنگ ، سلاحهای کشنده تولید کردند و به دست مردم افغانستان دادند . مردم هم بر سر این جنگ ، زندگی و جان خود را باختند.

آری مردم افغانستان سالها جنگیدند و اربابان سالها به مردم گفتند که این جنگ برای حفظ اسلام و آزاد ساختن افغانستان است .

واقعه 11 سپتامبر ، نقطه عطفی بود برای تغییر سیاست دست اندکاران جنگ افغانستان .آمریکا مسئولیت کامل این واقعه را بر عهده سازمان القاعده گذاشت تا برای هجوم به افغانستان دستاویز موجهی جهت ارائه به مجامع بین اللملی فراهم کند . مردم دنیا و افغانها میدانستند که اوضاع تغییر خواهد کرد اما پیرامون چگونگی این تغییرات و سمت و سوی آن ، گمانه زنی های متفاوتی وجود داشت که خوشبینی و ساده انگاری مردم مانع از دیدن سیمای واقعیت پنهان در پس بازی های سیاسی روز بود و نمی توانست آن چنان که هست از چهره کریه ساخت و سازهای خونین اربابان جهانی بر سر هستی انسانها پرده بردارد.

اما اکنون با گذشت سه سال از اشغال افغانستان و به ظاهر گریز طالبان ، آیا از آنچه که در سرزمین ما اتفاق میافتد چه آینده ای در پیش روی ما خواهد بود ؟ آزادی یا اسارتی دیگر؟

آنها که ملا عمرها را مسلح ساختند ، بن لادن ها را تجهیز ساختند و به دست آنان برای مردم سرزمین ما مرگ و نیستی ، فقر و بی خانمانی ، دشمنی و جنگ آوردند آیا امروز مجال خواهند داد تا مردم ما به کار بازسازی افغانستان بپردازند یا رقابت و کشمکش بر سر غارت هستی مردم ما ادامه خواهد داشت؟

نگاهی کوتاه به ساختار کنونی حکومت و نظام شکل گیری قدرت در افغانستان این گمان را تقویت می کند که اگر طالبان گریخته است بسا که طالبانی دیگر با چهره ای نو گام در عرصه قدرت گذاشته باشد و این بار با ترفندی نوین قصد زندگی مردم ما را داشته باشد.

در حالی که نمایندگان مردم از حضور در این مجلس محروم بوده اند (( لویه جرگه )) در نتیجه فشار سران قبائل و تحت سیطره سیاسی حکومت آمریکا به آن چیزی رای داد که همان ها را نیز خرسند میسازد.

محدود کردن جمهوریت به اسلامی به این معنا خواهد بود که امتیاز ویژه ای را برای اسلام به مثابه یک ارزش برتر ، بر دیگر ادیان ، لحاظ کرده اند. بنابراین هر کس و هر چیز با نام اسلام از امتیاز بیشتری برخوردار خواهد شد و چه بسا این امر برای شناسائی اقلیت ها و جداسازی آن ها بستر مناسبی باشد تابتوان آن ها را در وقت مناسب راحت تر سرکوب کرد همچنان که ایرانیان بیست و هفت سال شاهد سرکوب اقلیت های مذهبی و فکری توسط حکومت جمهوری اسلامی در ایران هستند.

قانون اساسی تدوین شده در غالب مفاهیم کلی به حقوق مردم پرداخته است حال آنکه انتساب آن به جمهوری اسلامی نشان میدهد که در همان نخستین گام ، ناقص حقوق بشر خواهد بود. بدیهی ست قوانینی که بدست اربابان و جنگ افروزان و تولید کنندگان سلاحهای کشتار مردم افغان تدوین شود نخواهد توانست بیانگر آرزوها و نیازهای مردم افغان باشد.آیا وقت آن نیست که باور خود را از اربابان و سران قبائل برگیریم و فرای سنت های قبیله ای و مذهبی و نژادی نمایندگانی برای خود انتخاب کنیم . نمایندگانی که در کنار ما باشند و نه در بالای سر ما . هم راهان و همدردان ما باشند نه فرمانروایان ما ؟ آیا وقت آن نیست که ما را با هیچ نامی از یکدیگر جدا نکنند و در برابر یکدیگر قرار ندهند.

ما مردم افغان با زبانها ، مذهب، قومیت و نژادهای متفاوت به چه چیز نیاز داریم ؟ یک حکومت قومی ، یک حکومت نژادی یا یک حکومت مذهبی ؟ آیا همه ما که بر روی یک خاک زندگی می کنیم و بر بالای سرمان یک آسمان است ، کودکان وحشت زده در پس دیوار ها با صورتهائی که از گرسنگی و تشنگی و ترس و مرگ و بی پناهی آکنده است ، زنان که از زندگی جز ترس ، تحقیر ، زحمت ، مرگ و ناامیدی ندیده اند ، کشاورزان ، معلمان ، و کارگران و همه طبقات زحمتکش برای زندگی چه می خواهند و در آرزوی چه هستند ؟ جز صلح و آرامش و آزادی تا بتوانند با همه تفاوتهای گرد هم آیند و برای ساختن سرزمین شان که به تحریک اربابان و سلاح های خارجی آن را به ویرانه ای تبدیل کرده اند ، دوباره بسازند.باور به احترام قبیله ای ، نژادی و مذهبی کافی ست . ما نیاز به نمایندگی از خود و برای خود داریم. نمایندگانی که برای کودک افغانی نگران باشند. برای زن افغانی دل بسوزانند و از حق کشاورز افغانی دفاع کنند .

در اندیشه همه زنان ، همه کودکان و همه مردان افغان باشیم که هیچ یک بر هیچ یک برتری ندارد و هیچ امتیازی موجب برتری دیگری نخواهد بود. کوچکترین اقوام افغانی ، بیگانه ترین مذاهب و ضعیف ترین افراد باید که از حق آزادی ، حق تعیین سرنوشت خودشان برخوردار باشند و حقوق شان به رسمیت شناخته شود.هر نامی که امروز به جمهوری افغانستان بگذارند فردا بهانه ای خواهد شد برای سلب امتیاز از گروهی و چندی بعد نیز دست آویزی خواهد بود برای سرکوب و کشتار ایشان. برای دست یافتن آن نظامی که بتواند حقوق همه مردم را در نظر آورد لازم است که با هوشیاری و مبارزه ، نمایندگان خود را شناخته و آنان را برای تدوین قانون اساسی و یک نظام سیاسی مردمی برگزینیم.

 

گزارش میز کتاب ماه نوامبر

تهیه و تنظیم : سارا ناز متین

بر اساس تصویب مجمع عمومی کانون بمنظور بزرگداشت سالروز مرگ اولین قربانیان قتلهای زنجیره ای در تاریخ یکشنبه 7/11/2004 در محل جلوی درب ورودی بانهوف برمن اکثریت اعضاء کانون تجمع نمودند و با پخش اعلامیه در میان مردم سعی در افشای جنایات پلید سران جمهوری اسلامی نمودند و همچنین آقای شفایی صدر هیئت رئیسه کانون با ایراد سخنان مبسوطی پرده از اعمال ننگین خونخواران حاکم بر ایران برداشته و در همین راستا آقای سیادت نیز در ارتباط با ماهیت و انگیزه قتلهای زنجیره

ای سخنانی ایراد نمود.

 

     

 

زنان و كودكان قربانيان هميشگى ايدز

بر گرفته از سایتDeutsche Welle:

بيش از ۴۰ ميليون نفر در سراسر دنيا مبتلا به ايدز هستند. اين بيمارى بيش از همه در جنوب آفريقا، آسياى شرقى و شوروى سابق بيداد ميكند و قربانيانش نيز عمدتا زنان و كودكانند..

كيم جيم مدير بخش ايدز سازمان بهداشت جهانى در ژنو با اسف ميگويددر پس اين آمار، يك بيماري همه گير با عواقبى فاجعه بار نهفته كه ما هنوز با وجود همه تلاش هايمان موفق به مهارش نشده ايم. در كشور بوتسوانا ظرف ۱۴ سال گذشته، متوسط عمر ۲۵ سال كاهش يافته. به اين معنا كه سال ۹۰ ميلادى طول عمر متوسط در آنجا ۶۵ سال بود و امروز ۴۰ سال است. هيچ پديده ديگرى جز ايدز نميتوانست اين چنين تغييراتى در ساختارهاى جمعيتى بدهد.”بوتسوانا تنها يك نمونه در جنوب آفريقاست كه پهنه ايست سخت آلوده به ايدز. تنها ۲۵ ميليون نفر از ۴۰ ميليون مبتلاى ايدز در اين منطقه زندگـى ميكنند. طبق برآورد سازمان يونيدز ( نهاد مبارزه با ايدز سازمان ملل) تنها امسال در جنوب آفريقا دو ميليون و سيصد هزار نفر در اثر ايدز حان سپرده اند. پيامدهاى اقتصادى و اجتماعى اين بيمارى عظيم است و سازمان بهداشت جهانى حتى بيم آن دارد كه بر اثر اين تلفات، كل اقتصاد ملى  آفريقا از هم بپاشد. نگرانى سازمان يونيدز شامل آسيا و اروپاى ميانه نيز هست. در سرزمين هايى چون چين، ويتنام، روسيه و اوكراين آمارهاى ايدز پيوسته رو به افزايش اند. در شرق آسيا تعداد مبتلايان از سال ۲۰۰۲ تا كنون دو برابر شده است. آمار زنان مبتلا به ايدز روز به روز بالاتر ميرود. در جنوب آفريقا حدود ۵۰ درصد كسانى كه ايدز دارند، زن هستند كه ۷۶ درصدشان را هم زنان بسيار جوان تشكيل ميدهند. كارن استانكى از سازمان يونيدز ميگويد: شمار زنان مبتلا به ايدز به خاطر تبعيض هاى موجود مدام بيشتر ميشود. امكانات آنها درسراسر دنيا براى آموزش، براى  كسب درآمد، داشتن ثروت يا انتخاب اينكه با كه بخوابند، تقريبا هيچ است. زنان معمولا فقير ترين قشر جامعه اند. نيمى از زنان دنيا با كسب روزانه تنها دو دلار زير حط فقر زندگى ميكنند. بنا براين اگر بخواهيم با ايدز مبارزه اى جانانه داشته باشيم، بايست استراتژى خود را روى موقعيت زنان متمركز كنيم.” خانم استانكى مى افزايد  كه تنها داشتن اطلاعات كافى نيست. زنان بايست امكان آموزش و شركت در بازار كار را داشته باشند و از سوى ديگر  امكان يابند از خشونت مصون بمانند. بودجه اى كه هم اينك در اختيار مبارزه با ايدز است هيچگاه به اين ميزان نيوده و از سال ۲۰۰۱ تا كنون سه برابر شده و معادل ۴ ميليارد و هفتاد ميليون يوروست. اما اين پول هنگفت نيز به تنهايى دردى را دوا نميكند. چون  در پاره اى كشورهاى مبتلا به ايدز  ساختار هاى كارآ براى خرج كردن اين پول  به دلايلى چون مسائل سياسى يا ناآگاهى ها، وجود ندارند.  مشكل بزرگ ديگر نيز مانند گذشته امكان تامين داروهايى است كه پرداخت پول آنها مقدور باشد.”

 

 

اطلاعیه

یاد و خاطره قربانیان اندیشه و بیان گرامی باد


شش سال از جنايات هولناك معروف به "قتل‌هاى زنجيره اى" گذشت ،یعنی شش سال است که آذر ماه هر سال یابود زنده یاد محمد مختاری و جعفر پوینده را گرامی میداریم هر چند هم از نخست انتظار معرفى آمران اين قتل‌هاکه قطعا از میان (خودیهای) رهبری میباشند و يا رسيدگى دادمندانه به اين پرونده و اجراى عدالت،که مجریانش همگی دست نشاندگان رهبریند  را بعید میدانستیم اماخوشبختانه ديديم كه هر سال بيش از پيش، صداى آزادى خواهى مردم رساتر وشكوه نام و شرف جان باختگان كانون نويسندگان پديدارتر میگردد و ما بنا به همين دلیل اميد خلل ناپذير داریم كه با همه توان فریاد برآورده و هم صدا با مردم آگاه ايران، برای آزادى وكيل شجاع اين پرونده يعنى دكتر ناصر زرافشان اصرار ورزيده و خواهان آزادى همه‌ی نويسندگان، روزنامه نگاران، دانشجويان و ديگر زندانيانى كه به سبب دفاع از آزادى انديشه، بيان و قلم در بند به سر مى برندباشیم وتا لحظه رسیدن به مقصود از پای نخواهیم نشست از اینرو دست همه آزادیخواهان ودلسوزان ایران آزاد را تا براندازی حکومت ننگین و خونبار جمهوری اسلامی به گرمی میفشاریم وبرای افشای جنایات و تاراج مملکت توسط عده ای آخوند کثیف لحظه ای نیز دریغ نخواهیم کرد.

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

نمایندگی دورتموند

 

هنوز پايان ماجرای هسته ای ايران فرا نرسيده است

 

استقبال آژانس بين المللی انرژی اتمی از موافقت ايران با متوقف ساختن حساسترين بخش از فعاليتهای هسته ای خود، برای ديپلماسی سه کشور اروپايی بريتانيا، فرانسه و آلمان که بر رسيدن به توافقی با ايران تأکيد داشتند، نوعی پيروزی به حساب می آيد اما بعيد به نظر می رسد که پايان ماجرا باشد.

بحران برنامه هسته ايران احتمالاً بيش از آنکه رفع شده باشد به تعويق افتاده است و شک و ترديدهای زيادی پيرامون آن وجود دارد. آنچه به دست آمده در اصل تنها توافق موقتی است که ايران تمام فعاليتهای خود برای غنی سازی اورانيوم را در حال حاضر

متوقف کند.                                                                     

 دوام اين توافق به رشته ای از عوامل ديگر بستگی دارد، از جمله اينکه چه نوع کمکی در زمينه فناوری هسته ای غيرنظامی ممکن است در اختيار ايران گذاشته شود و چه پيشرفتی در روابط گسترده تر تجاری ميان ايران و اتحاديه اروپا حاصل خواهد شد.                 

در اين ميان، دو عامل اساسی تغييری نکرده است.

ايران هنوز می خواهد برنامه هسته ای اش را دنبال کند و می گويد اين برنامه را به منظور توليد برق دنبال می کند و کشورهای اروپايی و آمريکا نيز در مورد اينکه بهترين راه برای برخورد با اين مسئله اتفاق نظر ندارند.

آمريکا با ناخشنودی در حاشيه نشسته و نسبت به رويکرد اروپاييها به برنامه هسته ای ايران بدبين است اما در عين حال به طرز آشکاری توجهش به پيامدهای جنگ عراق معطوف شده و همچنين از محدود بودن گزينه های نظامی اش برای تأثيرگذاری بر رفتار ايران آگاه است . آتفاهم جديد ميان اروپا و ايران، آزمون تازه ای پيش رو گذاشته است.

ايران در راکتور تحقيقاتی از نوع متفاوتی داده شود که نگرانی کمتری در برداشته باشد                                                      .

ايران در حال ساخت رآکتور تحقيقاتی آب سنگينی است که کارشناسان خارجی بيم دارند توانايی توليد پلوتونيوم برای برنامه های تسليحاتی بالقوه را داشته باشد اروپاييها مايلند ايران ساخت اين رآکتور را کنار بگذارد و در مقابل به ايران راکتور تحقيقاتی از نوع متفاوتی داده شود که نگرانی کمتری در برداشته باشد   ايران به طرز کاملاً ماهرانه ای با توجه به اختلافات آمريکا و اروپاييها نقش خود را ايفا می کند و بسياری از کارشناسان مستقل معتقدند که تنها راه برای جلوگيری از فراهم آوردن فرصت ساخت بمب اتمی برای ايران، معامله بزرگی با اين کشور است که براساس سياست تهديد و تحبيب صورت بگيرد.

تهديد واقعی به تحريم می تواند ايران را متقاعد کند که خط قرمزهايی وجود دارد که نبايد از آنها عبور کند.

 جاناتان مارکوس           

خبرنگار بی بی سی در امور ديپلماتيک

 

 

برگشت