پیوند ها

منشور کانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اطلاعیه و اعلامیه های کانون

شماره جدید بشریت

 

بایگانی 34   

   

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

با توجه به فشار روز افزون اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی و عدم رعایت مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط رژیم اسلامی در ایران ، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از ایرانیان آزادی خواه و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر (بشرح زیر) و اعتقاد راسخ به

1- آزادی های سیاسی و اجتماعی

2- برابری حقوق زنان و مردان

3-جدایی دین از حکومت

4- حقوق ادیان ، اقوام و ملل

اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است

1-    افشای رژیم جمهوری اسلامی و ارتجاع در همه زمینه ها   

2- تشکیل جلسات وسخنرانی ها و شرکت در تظاهرات   

3-همکاری و همیاری با دیگر نهادهای حقوق بشر 

4- مبارزه با راسیسم و انواع تبعیض

5- دفاع از حقوق پناهندگان ، پناهجویان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق قانون پناهندگی

 

توضیحات

  

1.            این ماهنامه ارگان سازمانی  کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد که زیر نظر هیئت تحریریه منتخب کانون منتشر میشود.

2.            هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه منفعت و سود شخصی ندارد.

3.            با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی ها و اعلامیه های مختلف میباشد.

4.            مسئولیت هر پدیده ای به عهده نویسنده آن میباشد و به شرط ذکر ماخذ استفاده و انتشار آثار چاپ شده آزاد است .

بشریت

آدرس

 

Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

 Kulturzentrum Lagerhaus

 Schildstraße   12 _ 19

28203  Bremen

Tel     : +49 421 790 18 97

Email : info@vzvmiran.de

          www.bashariyat.de                                                         

فهرست مطالب

 

            

مدیرمسئول :

 سعید اسحاقی

 

هیئت تحریریه :

1-      سید محسن سمیعی

2-      سحر ناز متین

3-      حمید رضا راغب   

 

ویرایش :

 

 

امورفنی و چاپ :

 سعید بروجردی آذر

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از خانم افسر ملکی نیکو که ما را در امور تایپ همراهی نمودند تشکر و قدر دانی می گردد.

هیئت تحریریه بشریت

طرح روی جلد : محمد متین

طرح پشت جلد :

 

 

گزارش ماهانه (آذر1383) در مورد نقض گسترده ، مستمر و برنامه ريزی شده حقوق بشر در ايران

فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی

نهادهای مدافع حقوق بشر !

ايرانيان آزاده و مبارز !

در اين گزارش بخش بسيار کوچکی از موارد نقض حقوق بشر در ايران را که توسط اين شبکه گردآوری شده است به اطلاع می رسانيم :

اخبار بين المللی :

1 ـ سازمان گزارشگران بدون مرز طي اطلاعيه اي تحت عنوان مضحکه ي دستگاه قضايي در اجبار روزنامه نگاران به اعتراف و شهادت دروغين اعلام کرد : گزارشگران بدون مرز با محکوم کردن تحت فشار نهادن علني و واضح وب نگاران از سوي مسئولان قضائي ـ امنيتي در اين باره اعلام مي کند « اين نمايش هاي مضحک و شرم آور را مسئولان رژيم به خيال فريب افکار عمومي داخلي و خارجي و به ويژه نهادهاي بين المللي مدافع حقوق بشر به راه انداخته اند اما اين اعترافات اغراق آميز و ناشيانه خود دليل وجود بد رفتاري و شکنجه همکاران ماست .» گزارشگران بدون مرز ياد آور مي شود که وب نگاران دستگير شده به طور منظم در زندان مورد شکنجه قرار گرفته اند از جمله شهرام رفيع زاده با همان روش هاي متداول شکنجه در زندانهاي جمهوري اسلامي با کابل شلاق خورده است . ( سازمان گزارشگران بدون مرز 16/9/83 )

2 ـ سازمان ديده بان حقوق بشر اعلام کرد : مأموران امنيتي که زير نظر قوه قضائيه جمهوري اسلامي قرار دارند ، با فشار و اعمال شکنجه وبلاگ نويسان و فعالان سياسي ايران را وادار به نوشتن اعتراف نامه کرده اند . رئيس بخش خاور ميانه سازمان ديده بان حقوق بشر گفت : دولت جمهوري اسلامي ايران نبايد لحظه اي اين انديشه را باور کند که کسي د رجهان واقعيت ، اين اعتراف نامه هاي جعلي را مي پذيرد . ( راديو فردا 17/9/83 ) 

اخبارجنبش دانشجويي :

3 ـ نشريه دانشجويي « طلوع» به مدير مسئولي حميد پيماني به اتهام تبليغ پيش از موعد محتواي برخي مقالات و چاپ تصاوير خلاف عفت عمومي بدستور کميته ناظر بر نشريات دانشجويي دانشگاه اصفهان براي  مدت 3 ماه توقيف گرديد . ( ايسنا1/9/83 )

4 ـ شش عضو انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه سمنان به علت اعتصاب غذا در ماه رمضان و دعوت ديگر دانشجويان براي شرکت در اعتصاب غذا به کميته انضباطي دانشگاه احضار شدند . ( ايسنا 2/9/83 )

5 ـ چند تن از دانشجويان شرکت کننده در تجمعات دانشکده ادبيات دانشگاه اروميه ، به اتهام بر پايي تجمع و توهين به شوراي صنفي به کميته انضباطي احضار شدند . ( ايسنا 4/9/83 )

6 ـ رضا اشرف پور دانشجوي دانشگاه تهران به اتهام اقدام عليه امنيت ملي و تشويش اذهان عمومي به شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران احضار شد. نامبرده سال گذشته به دليل شرکت در اعتراضات دانشجويي به مدت 3 ماه در زندان بود.( ايلنا 9/9/83 )

7 ـ حجت الله سلطاني فرد دبيرانجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه لرستان ازدانشگاه اخراج شد سلطاني فرد پيش ازين نيز دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه چمران بود که در پي اعتراض های دانشجويي آبان 81 پس از يک ترم محروميت از تحصيل به دانشگاه لرستان تبعيد شد . ( شرق 10/9/83 )

8 ـ يک دانشجوي دختر دانشگاه اصفهان به شکل مشکوکي به قتل رسيد و دانشجويان با تجمع خواستار پيگيري پرونده شده اند . پزشکي قانوني علت مرگ دانشجوي مذکور را وجود سيانور در غذاي وي اعلام کرده است . در تاريخ 15 آبان نيز عصمت حبيب اللهي 26 ساله دانشجوي دانشکده روابط بين الملل وزارت خارجه به شکل مشکوکي به قتل رسيد . در هر دو مورد مسئولان دانشگاه اعلام کرده اند که اين دانشجويان خودکشي کرده اند.( بازتاب 10/9/83 )

9 ـ هيئت نظارت دانشگاه امير کبير با برگزاري تجمع سراسري « روز دانشجو » در اين دانشگاه مخالفت کرد . ( ايلنا 10/9/83 )

10 ـ جمشيد خاتمي مدير مسئول نشريه دانشجويي « جامعه اسلامي » که در دانشگاه آزاد مشهد منتشر ميشود با شکايت يکي از کانديداهاي انتخابات مجلس هفتم به اتهام نشر اکاذيب در دادگاه کيفري مشهد تفهيم اتهام شد . ( ايسنا 11/9/83 )

11 ـ نشريه دانشجويي « چوگلي » به مدير مسئولي محمد رضا نوربخش پس از انتشار هشت شماره به اتهام توهين به مقدسات بدستور کميته ناظر بر نشريات دانشجويي براي مدت 6 ماه توقيف گرديد . ( ايسنا 13/9/83 )

12 ـ شيوا نظر آهاري دانشجوي دانشگاه صدرا و دبير کميته دانشجويي دفاع از زندانيان سياسي توسط مأموران امنيتي بازداشت و پس از چند ساعت بازجويي آزاد شد . ( ايلنا 16/9/83 )

13 ـ مازيار فيروزمند عضو شوراي مرکزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران توسط نيروهاي امنيتي ربوده و پس از چهار روز آزاد شد . ( ايسنا 17/9/83 )

14 ـ عمران پوراندخت عضو اسبق شوراي مرکزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه رازي کرمانشاه و عليرضا مرادي عضو مجمع عمومي دانشجويان اين دانشگاه به اتهام اقدام امنيت ملي ، توهين به رئيس جمهور و مسئولين دانشگاه در شعبه 9 دادگاه عمومي کرمانشاه محاکمه شدند . پرونده اين دانشجويان مربوط به اعتراضات دانشجويي خرداد 82 مي باشد . گفتني است اين دانشجويان به همين اتهام در دادگاه انقلاب محاکمه و هرکدام به 3 سال زندان محکوم شدند و هرکدام با قرار وثيقه 25 ميليون توماني از زندان آزاد گرديدند و همچنين اين دانشجويان توسط کميته انضباطي به يک ترم تعليق از دانشگاه محکوم شدند .  ( ايلنا 21/9/83 )

15 ـ خسرو ترکاشوند دانشجوي دانشگاه تهران به اتهام شرکت در تجمعات غير قانوني در شعبه 13 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد . ( ايلنا 22/9/83 )

16 ـ اکبر عطري عضو شوراي مرکزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايي به اتهام تبليغ عليه نظام و اقدام عليه امنيت ملي جهت محاکمه به شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران احضار شد . ( ايلنا 23/9/83 )

17 ـ محسن حقاني ، عليرضا زبرين ، روح الله عظيمي ، ايمان زنگنه ، فرشيد صندقي ، نيما نهتاني ، امير آريانا ، جابر خالدي ، مجيدگل محمدي و اميررضا برجسته از اعضاي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه سيستان و بلوچستان به اتهام اقدام عليه امنيت داخلي کشور، توهين به رياست جمهوري، صدور بيانيه هاي توهين آميز، تحريک دانشجويان و اساتيد، تحريک مردم و شعار نويسي با شکايت  بسيج دانشجويي در دادگاه تفهيم اتهام شدند.( ايلنا 23/9/83 )

18 ـ کاظم حسين زاده دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تربيت معلم سبزوار به کميته انضباطي احضار شد . ( پيک ايران 25/9/83 )

19 ـ منوچهر محمدي از دانشجويان زنداني 18 تير 78 بر اساس پرونده اي ديگر به اتهام اخلال در نظم زندان و اقدام عليه مسئولين نظام به پرداخت 300 هزار تومان جزاي نقدي بدل به حبس محکوم شده است . دادگاه عمومي شعبه 1052 حکم زندان وي را از 6 سال و نيم به 10 سال افزايش داده است . ( ايلنا 27/9/83 )

 20ـ چند تن از اعضاي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شهر کرد ، بدليل آوردن ماهواره و استفاده از برخي شبکه هاي خبري بشعبه 104 دادگاه جزايي شهر کرد احضار شدند(ايسنا 29/9/83)

 21ـ مجيد اشرف نژاد دبير سياسي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه رجايي تهران و مدير مسئول نشريه دانشجويي « ديپار » به اتهام نشر اکاذيب عليه نظام و مسئولان ، تبليغ به نفع گروهک ها ، ترويج مکاتب الحادي و ايجاد تحريکات سياسي که منجر به بلوا و آشوب در دانشگاه شده است به مدت دو سال و نيم منع موقت از تحصيل محکوم گرديد . ( ايلنا 29/9/83 )

22 ـ هيأت نظارت دانشگاه زاهدان با سخنراني نرگس محمدي ، عليرضا رجايي ، اکبر عطري ، مهدي اميني زاده ، علي افشاري ، و حسين را ه حسيني در روز دانشجو مخالفت نمود و آن را مخالف مصالح امنيتي کشور و دانشگاه اعلام کرد . ( ايلنا 10/9/83 )

23 ـ هيأت نظارت بر دانشگاه رازي کرمانشاه با سخنراني ابراهيم يزدي ، عزت الله سحابي ، حبيب الله پيمان ، حاتم قادري ، نرگس محمدي ، علي افشاري و پرويز ورجاوند به مناسبت روز دانشجو مخالفت کرد . ( ايلنا 14/9/83 ) 

24 ـ سخنراني دکتر ابراهيم يزدي به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه چمران اهواز از سوي هيئت نظارت لغو شد . ( شرق 15/9/83 )

25 ـ هيأت نظارت دانشگاه اصفهان با سخنراني علي افشاري و احمد شيرزاد به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه اصفهان مخالفت کرد . ( ايلنا ، ايسنا 17/9/83 )

26 ـ سخنراني دکتر محمد ملکي به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه اروميه توسط هيئت نظارت لغو گرديد . ( ايلنا 20/9/83 )

27 ـ سخنراني مجيد حاج بابايي عضو شوراي مرکزي انجمن اسلامي دانشگاه بهشتي تحت عنوان « تحليل انتخابات رياست جمهوري آينده » از سوي نهادهاي امنيتي  در دانشگاه بيرجند به حالت تعليق در آمد . ( ايلنا 23/9/83 )

اخبارمطبوعات :

28 ـ حسن امين مدير مسئول ماهنامه « حافظ» به شعبه 8 بازپرسي کارکنان دولت و رسانه ها احضار شد. ( ايسنا 1/9/83 )

29 ـ محمد نعيمي پور مدير مسئول روزنامه توقيف شده « ياس نو » به اتهام توهين ، نشر اکاذيب ، افتراء ، تبليغ عليه نظام و چاپ مطالب خلاف واقع با 32 مورد شکايت در شعبه 6 بازپرسي دادسراي کارکنان دولت و رسانه ها تفهيم اتهام شد . وي با سپردن قرار کفالت 60 ميليون توماني آزاد شد . ( ايسنا  4/9/83 )

30 ـ عيسي سحر خيز عضو انجمن دفاع از آزادي مطبوعات که براي حضور در کنفرانسي در هلند ، قصد خروج از کشور را داشت در فرودگاه به وي گفته شد که به دستور دادگاه انقلاب ممنوع الخروج شده است . ( ايسنا 8/9/83 )

31 ـ فريبا داودي مهاجر دبير انجمن روزنامه نگاران جوان و فعال امور زنان به دادگاه احضار شد . (اعتماد 10/9/83 )

32 ـ امتياز نشريه « اکنون» به مدير مسئولي اردلان عطاپور بعد از انتشار 28 شماره از سوي هيئت نظارت بر مطبوعات بطور غيابي به دليل عدم انتشار منظم نشريه لغو گرديد.(ايسنا14/9/83 )

33 ـ منصور قنواتي مدير مسئول روزنامه « فجر » به اتهام چاپ مطالب خلاف واقع با شکايت مدعي العموم در شعبه 7 بازپرسي دادسراي کارکنان دولت و رسانه ها تفهيم اتهام شد.( ايلنا 15/9/83

34 ـ حسين مهرپور رئيس هيأت پي گيري و نظارت بر اجرای قانون اساسي گفت : مرداد ماه سال 83 در رابطه با حدود 50 نشريه توقيف شده که تعيين تکليف نشده اند ، نظر حقوقي خود را اعلام کرديم و به مواردي چون توقيف موقت ها ، وضعيت خبرنگاران و روزنامه نگاران و نوع قرارهاي صادره براي آنها اشاره کرده ايم . ( ايلنا 23/9/83 )

35 ـ حجت حيدري مدير مسئول هفته نامه « پيام قم » اعلام کرد : بدون اينکه آسيبي به درب منزل رسيده باشد فرد يا افرادي با ورود به منزل مسکوني اينجانب اقدام به سرقت کيف شخصي اسناد و مدارک مربوط به هفته نامه پيام قم و همچنين مقاديري تصاوير خانوادگي و يک حلقه فيلم که مربوط به مراسم عروسي و زندگي شخصي اينجانب بوده است کرده اند و اين در حالي است که اشياء قيمتي که در معرض ديد سارق يا سارقان قرار داشته است ، مورد تعرض قرار نگرفته است . وي ادامه داد بدنبال بازداشتهاي اخير در قم به اتهام اقدام عليه امنيت ملي ،  منزل ومحل دفتر هفته نامه « پيام قم » پس از احضار اينجانب به دادگاه انقلاب با حکم دادگاه مورد بازرسي قرار گرفت و کيس کامپيوتر نشريه نيز توقيف شده است . ( ايلنا 28/9/83 ) 

اخبار مربوط به فعالين سياسی و زندانيان سياسی :

36 ـ روزبه ميرابراهيمی از بازداشت شدگان سايت های اينترنتی با قرار وثيقه 30 ميليون تومانی از زندان آزاد شد. (ايسنا 6/9/1383 )

37 ـ محبوبه عباسقلی زاده از بازداشت شدگان مربوط به پرونده سايت های اينترنتی با قرار وثيقه 30 ميليون تومانی از زندان آزاد شد. ( ايسنا 10/9/1353 )

38 ـ اميد معماريان که به اتهام تبليغ عليه نظام ، نشر اکاذيب به قصد تشويش اذهان عمومی ، سياه نمايی چهره نظام از طريق نوشتن مطالب در سايت های غير قانونی ، مصاحبه با راديوهای خارجی و مخدوش کردن چهره نظام بازداشت شده بود ، پس از 53 روز بازداشت ، با قرار وثيقه 50 ميليون تومانی از زندان آزاد شد. ( ايسنا 13/9/1383 )

39 ـ فرشته قاضي روزنامه نگار که به جرم همکاري با يکي از سايتهاي اينترنتي بازداشت شده بود پس از 40 روز زندان با قرار وثيقه 50 ميليون توماني آزاد شد . حال روحي و جسمي وی مناسب نبوده و به همين دليل بلافاصله بعد از آزادي در بيمارستان بستري شد . فرشته قاضي به علت وخامت وضع روحي و جسمي نتوانست با خبرنگاران زنان ايران گفتگو کند . ( زنان ايران 18/9/83 )

40 ـ فريد مدرسي وبلاگ نويس به اتهام اقدام عليه امنيت ملي بدستور شعبه 10 دادگاه انقلاب قم بازداشت شد . گفتني است که اين دانشجوي دانشگاه علامه طباطبايي بر اثر فشار در زندان همچون چهار روزنامه نگار ديگر مجبور به نوشتن اعتراف نامه گرديد . لازم به ذکر است که دو برادر وي نيز بازداشت شده اند.(رويداد 10/9/83 )

41 ـ حسين عبدالله پور عضو جبهه مشارکت ايران اسلامي شاخه جوانان قم ، توسط حفاظت اطلاعات نيروي انتظامي بازداشت شد و دفتر جبهه مشارکت در قم مورد بازرسي قرار گرفت.( ايلنا 13/9/83 )

42 ـ محمد حکيمي عضو کميته اطلاع رساني جبهه مشارکت ايران اسلامي توسط حفاظت اطلاعات نيروي انتظامي قم بازداشت شد و روز بعد آزاد گرديد . ( ايلنا 13/9/83 ) 

43 ـ مسعود رهبري از فعالين شاخه جوانان جبهه مشارکت ايران اسلامي قم ، توسط نيروهاي امنيتي بازداشت شد.( ايلنا 21/9/83 ) 44 ـ عباس کوشا رئيس جبهه مشارکت ايران اسلامي شاخه جوانان منطقه قم  ، به علت اظهار نظر در مورد ضرب و شتم دکتر سروش بدستور دادگاه انقلاب قم بازداشت شد . (ايسنا 20/9/83 )

45 ـ اسدالله اميني رئيس جبهه مشارکت استان مرکزي با شکايت حفاظت اطلاعات نيروي انتظامي استان مرکزي و شوراي نگهبان در دادگاه تفهيم اتهام شد و با قرار وثيقه پنج ميليون توماني آزاد شد . نامبرده ماه قبل نيز با شکايت سپاه پاسداران منطقه مرکزي در دادگاه تفهيم اتهام شد و با قرار وثيقه 2 ميليون توماني آزاد گرديد . ( شرق 23/9/83 )

46 ـ شعرا ، نويسندگان ، و محققاني که در هشتمين جشواره ادبي « گه لاويژ» که به شهر سليمانيه عراق سفر کرده بودند ، پس از بازگشت در مرز توسط نيروهاي امنيتي دستگير شدند و پس از مصادره کتاب ، نشريات و نوشته هايشان با قيد ضمانت آزاد شدند . کيوان حيدري ، شريف مرادي ، دارا آزاد منش ، ژيلا حسن پور ، هادي رحمان زاده ، امجد غلامي ، شوانه و 3 نفر ديگر جزء دستگير شدگان مي باشند . ( ئاسوي کورد 23/9/83 )

47 ـ مهرداد سيد عسگري ، مازيار اصلاني و مسعود خالقي به اتهام ارتباط با حزب ملت ايران براي محاکمه به شعبه 3 دادگاه انقلاب تهران احضار شدند . ( ايلنا 22/9/83 )

 48ـ محسن سازگارا به اتهام اقدام عليه امنيت ملي براي محاکمه به شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران احضار شد . ( ايلنا 23/9/83 )

49 ـ نعمت احمدي وکيل دادگستري به اتهام افتراء و نشر اکاذيب به شعبه 6 بازپرسي کارکنان دولت و رسانه ها احضار شد .( ايسنا 1/9/83 )

50 ـ مقامات امنيتي با برگزاري ششمين سالگرد قتل داريوش و پروانه فروهر، از قربانيان قتلهاي زنجيره اي در حسينيه ارشاد مخالفت کردند . ( ايسنا 1/9/83 )

51 ـ محمد سيف زاده ، وکيل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر که عازم خارج از کشور بود ، در فرودگاه به وی اعلام کردند که ممنوع الخروج می باشد. سيف زاده پيش از اين ، بدستور وزارت اطلاعات به مدت 20 سال ممنوع الخروج بوده است.( ايلنا 11/9/1383 )

 52 ـ سمينار بين المللی اسلام و دمکراسی به علت دعوت از دکتر عبدالکريم سروش ، با تهديد حزب الله مشهد و بدستور دادستانی مشهد لغو شد. ( ايلنا 11/9/1383 )

53 ـ مصطفي پيران دبير بازنشسته به يکسال و نيم  زندان و 20 ضربه شلاق محکوم گرديد .( امروز 9/9/83 )

54 ـ محمد جواد کرخي فرماندار قم به اتهام تشويش اذهان مسئولان با شکايت هيأت نظارت بر انتخابات استان قم در شعبه بازپرسي کارکنان دولت و رسانه ها تفهيم اتهام شد.(ايسنا 15/9/83 ) 

55 ـ همسر حشمت الله طبرزدي گفت : 21 ماه است که همسرم بدون حکم و تشکيل دادگاه در زندان به سر مي برد . وي ادامه داد ، خواسته ي من اين است که تکليف پرونده همسرم ، مشخص شود . ( ايسنا 25/9/83 )

56 ـ ياسر مجيدي 25 ساله حدود 3 سال پيش به اتهام همکاري با سازمان مجاهدين خلق ايران دستگير و مدت 28 ماه در زندان انفرادي سپري کرده است و مدت 8 ماه تحت بازجويي شديد بوده و گاهي دهها ساعت بدون وقفه بازجويي ميشده . فشارهاي فيزيکي و رواني در تمام اين مدت ادامه داشته و در اثر اين فشار ها چشمانش تا حد زيادي بينايي اش را از دست داده است . وي به 25 سال تبعيد به بيرجند محکوم شده است و قاضي در حکم خود نوشته است : « از آنجا که مراوده و مجاوره با ايشان موجب مفسده مي شود به موجب فتواي رهبري دوران تبعيد بايد در زندان امنيتي بيرجند سپري شود  » . مجيدي در حال حاضر در زندان گوهردشت کرج زنداني ميباشد . ( شهروند 11/9/83 )

57 ـ حيدر نوري به اتهام همکاري با سازمان مجاهدين خلق ايران دستگير و پس از ماهها بازجويي در دادگاهي چند دقيقه اي به 25 سال تبعيد به سمنان محکوم شده است و بر مبناي فتواي مشابه ياسر مجيدی دوران محکوميت خود را بايد در زندان امنيتي سمنان سپري کند . نوري د رحال حاضر در زندان گوهردشت کرج زنداني ميباشد . ( شهروند 11/9/83 )

58 ـ مهناز انصاريان نويسنده و بازيگر سينما و تلويزيون گفت : حدود چهار سال پيش فردي که بعدها بيان کرد وابسته به يکي از دستگاههاي امنيتي کشور است ، مبلغ 108 هزار دلار از خانواده بنده کلاهبرداري کرد . انصاريان خاطر نشان کرد : در طول اين چهار سال از سوي اين کلاهبردار به انواع و انحاء مختلف مورد اذيت و آزار قرار گرفته ام و اين فرد اتهاماتي را به من نسبت داده و برايم پرونده تشکيل داده است که پيگيري اين پرونده ها نيز برايم مشکلاتي را پديد آورده است . وي در پايان با بيان اينکه پرونده اش در يکي از دادگاهها بلاتکليف است گفت : در حال حاضر بنده امنيت جاني ندارم و دائم مورد تهديد قرارمي گيرم. ايسنا 27/9/83

59 ـ ياسين ، محسن و عزالدين حسيني توسط مأموران اطلاعات در شهر بوکان دستگير شدند . مادر اين سه نفر طي اطلاعيه اي از مراکز مدافع حقوق انسان تقاضاي کمک کرده است . ( فوزيه حسامي 13/9/83 )

60 ـ عليرضا آژنگ مدير کل فرهنگ و ارشاد اسلامي خوزستان ، علي ياري معاون هنري وي و شفيعي رئيس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي اهواز به جرم دادن مجوز به برگزاري ششمين جشنواره بين المللي تئاتر ايران زمين به حکم دادگستري اهواز بازداشت شدند .( ايسنا 17/9/83 )

61 ـ خليل بهراميان وکيل مدافع زندانيان سياسي احمد باطبي و حشمت الله طبرزدي جهت ارائه توضيحات به شعبه 14 بازپرسي دادسراي عمومي تهران احضار شد . ( ايسنا 28/9/83 ) 

محکومين به اعدام :

62 ـ محمد عيسي تبعه بنگلادش  به جرم قتل نورعبدالحسين تبعه افغانستان به حکم شعبه 40 ديوانعالي کشور محکوم به اعدام شد.

 ( شرق 8/9/83 )

63 ـ آرش ، داود ، علي و جواد به جرم سرقت مسلحانه به حکم قاضي عليزاده رئيس شعبه دوم دادگاه عمومي مشهد و با تأييد شعبه 32 ديوان عالي کشور محکوم به اعدام در ملاء عام شدند.( قدس 8/9/83 )

64 ـ مصطفي 19 ساله به جرم قتل به حکم قاضي منصور ياورزاده رئيس شعبه 74 دادگاه کيفري استان تهران محکوم به اعدام شد . ( شرق 9/9/83 )

65 ـ حسن 39 ساله به جرم قتل همسرش مينا حاتمي 29 ساله به حکم قاضي منصور ياورزاده رئيس شعبه 74 دادگاه کيفري تهران محکوم به اعدام شد . ( اعتماد 10/9/83 )

66 ـ حسن کلاني به جرم قتل ابراهيم به حکم شعبه 1157 دادگاه جنايي تهران محکوم به اعدام شد . ( اعتماد 16/9/83 )

67 ـ به گزارش سازمان عفو بين الملل زن جوان 19 ساله اي بنام ليلا به جرم فحشاء به حکم شعبه 25 دادگستري اراک به اعدام محکوم شده است . وي از بلوغ عقلي برخوردار نيست . نامبرده چندين بار به عقد دائم يا موقت مردان سالمند در آمده است . ليلا دوبار در زمان بارداري ، يک بار در نه سالگي و بار ديگر در سيزده سالگي هربار صد ضربه تازيانه خورده است . وي مادر سه بچه  دو دختر دو قلو و يک پسر است . ( بي .بي. سي  25/9/83 )

68 ـ يک مرد 37 ساله به جرم قتل غلامرضا ، مريم ، الهام و مجيد ملکي به حکم قاضي نوروزيان رئيس شعبه سوم دادگستري رودبار و با تأييد ديوان عالي کشور و تنفيذ رئيس قوه قضائيه محکوم به اعدام شد و حکم جهت اجرا به شعبه اجراي احکام ارسال شد . ( شرق 25/9/83 )

69 ـ خبرحکم اعدام حاجيه اسماعيل وند 22 ساله اهل جلفا که متهم به زنا شده است توسط يک مسئول قضايي جمهوري اسلامي تأييد شد . خبر گزاري رويتر گزارش داد : ديوان عالي کشور حکم اعدام حاجيه اسماعيل وند را تأييد کرده است ولي هنوز مشخص نيست اين متهم بايد بدار آويخته شود يا سنگسار گردد . وي مدت 4 سال است که در زندان بسر مي برد . ( راديو فردا 29/9/83 )    

70 ـ به گفته عشرت شايق عضو کميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي ، يک جانباز بر اثر شکنجه در زندان کرج کشته شده است . بطوري که همسرش قادر به شناسايي وي نبوده است .

( فارس 23/9/83 )  

71 ـ حسين حسنوند به جرم سرقت و آدم ربايي به حکم قاضي حاجعلي رئيس شعبه 119 دادگاه جزايي کرج و با تأييد ديوانعالي کشور در پارک آزادگان اسلام آباد کرج در ملاء عام به دار آويخته شد . ( اعتماد 10/9/83 )

72 ـ امير احمدلي 25 ساله به اتهام زناي به عنف به دو دختر بچه  7و10 ساله به حکم دادگاه تجديد نظر قم در ملاء عام به دار آويخته شد . ( ايران 10/9/83 )

73 ـ موسوی لاري وزير کشور گفت : حدود 6 هزار کارتن خواب در تهران زندگي مي کنند وي ادامه حدود 80 نفرازاين افراد به علت بي خانماني ، بيکاري و اعتياد جان باخته اند.

دستگيری گروهی شهروندان :

74 ـ فرهاد نصيري رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح استان همدان و معاون سازمانهاي اجرايي ستاد احياء امر به معروف و نهي از منکر گفت : از زمان اجراي طرح برخورد با بد حجابي 650 نفر دستگير شده اند و 157 نفر به اتهام « اراذل و اوباش خياباني » در سطح شهر همدان دستگير شدند . ( روشنگري 1/9/83 )

75 ـ روابط عمومي عقيدتي سياسي فرماندهي انتظامي شهرستان دماوند اعلام کرد : 21 نفر دختر و پسر در حال رقص مختلط به حکم مقام قضائي دستگير شدند . ( ايرنا 20/9/83 )

info@addhi.com -  www.addhi.com : انجمن دفاع از حقوق بشر درایران – مونترال – کانادا

ctdhumanright@yahoo.com :کانون انديشه، گفتگو و حقوق بشر در ايران - تورنتو –كاناد ا

  info@vzvmiran.de - www.bashariyat.de :کانون دفاع از حقوق بشر در ایران – برمن- آلمان

shafaei@azadegy.de www.azadegy.deشبکه فعالان حقوق بشر ایرانی در آلمان :

kdaddih@hotmail.com : کانون دفاع ازدمکراسی در ایران– هلند

irancalppo@free.fr - irancalppo.free.fr : کمیته اقدام برای آزادی زندانیان عقیدتی و سیاسی در ایران -  پاریس

info@komitedefa.org  - www.komitedefa.org : کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – سوئد 

defendhriran_ca@yahoo.com :کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – کالیفرنیا – آمریکا

noranali2003@yahoo.noکمیته نوران ( کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – نروژ) :  

yebarak@yahoo.ca  :  سازمان ایرانیان غرب کانادا – ونکور – کانادا

info@irantestimony.com - www.irantestimony.com : Irantestimony - فعالان دفاع از حقوق بشر

demokrasi9@yahoo.com : کمیته دفاع از آزادی و دمکراسی در ایران – اطریش

 hoghoghebashar@rahaeii.com www.rahaeii.com : انجمن مدافعین حقوق بشرو دمکراسی در ایران – فرانسه

adhri1@yahoo.com :  اتحاد برای دفاع ازحقوق بشر در ایران – واشنگتن – آمریکا

kanon253@hotmail.com انجمن مدافعين حقوق بشر در ايران ـ بلژيک .

 

حكايت خرگوش خرس نما و سيمای ضرغامی!

سید محسن سمیعی

چند سال پيش و در نخستين روزهای انتشار روزنامه "جامعه‌" سيد ابراهيم نبوی در "ستون پنجم" آن روزنامه حكايتی را نقل كرده بود كه به زبان طعن و كنايه بيانگر رفتارهای وحشيانه و در عين حال مضحك و ابلهانه كارگزاران رژيم جمهوری اسلامی بود.حكايت از اين قرار بود كه روزی بنا ميشود مسابقه ای برای سنجش ميزان سرعت و دقت دستگاههای اطلاعاتی و امنيتی جهان برگزار شود. برای اين منظور قرار بر اين ميشود كه خرگوش كوچكی را در يك صحرای وسيع و پهناور رها كنند و سرويس امنيتی هر كشوری كه زودتر موفق به پيدا كردن آن خرگوش شد به عنوان برنده مسابقه اعلام شود.ابتدا دستگاه اطلاعاتی روسيه شانس خود را می آزمايد و با استفاده از نيروهای مجرب و تجهيزات و رادارهای فوق پيشرفته خود موفق ميشود ظرف " يك هفته " خرگوش مورد نظر را رديابی و دستگير نمايد. سپس نوبت به آمريكايی ها ميرسد و آنها نيز به كمك ماهواره های دقيق و مجهز خود، ظرف "سه روز" خرگوش بيچاره را به دام می اندازند.اما شاهكار مسابقه توسط دستگاه اطلاعاتی رژيم "طالبان" رقم ميخورد. به اين ترتيب كه ماموران اين رژيم موفق ميشوند ظرف "بيست و چهار ساعت" خرس بزرگی را در برابر دوربين های تلويزيونی حاضر كنند كه "صادقانه" اعتراف ميكند يك خرگوش است!چند روز پيش زمانی كه اعترافات بازداشت شدگان اخير از سيمای ضرغامی پخش ميشد؛ ناخودآگاه به ياد اين داستان طنز آميز افتادم. اين بار نيز نمايش بر اساس همان سناريوی پوسيده و نخ نمای هميشگی افرادی را نشان ميداد كه در برابر دوربين از با شرمساری و ندامت از اعمال گذشته خود سخن ميگفتند. اما در عين حال خبرنگار، برای آنكه باور و پذيرش بيشتری در بينندگان اين شوی مسخره ايجاد كند، چندين بار از اعتراف كنندگان سوال ميكرد كه آيا تحت تاثير شكنجه يا فشار خاصی اين مطالب را اظهار ميكنند. و آن بيچاره ها نيز هر گونه فشار و اجباری را "شديدا" تكذيب كرده و تاكيد ميكردند كه در دوران بازداشت فرصتی برای تفكر راجع به اعمال و كردار ناشايست خود پيدا كرده اند و اكنون "آزادانه" و به اختيار خود اين اظهارات را مطرح ميكنند!در مقابل اين بی شرمی اعجاب آور، بايد پرسيد كه آيا حقيقتا جناب ضرغامی تصور فرموده اند كه هفتاد ميليون جمعيت اين مملكت صبح به صبح مقادير معتنابهی مغز حمار ميل كرده و خود را برای مشاهده برنامه های پرمحتوای ايشان آماده ميكنند؟هر ابله كندذهنی ميفهمد كه همان نيروی جابر و قاهری كه يك انسان را مجبور ميكند گذشته خود را نفی كرده و شخصيت و هويت خود را زير سوال ببرد؛ اين توانايی را نيز دارد كه او را وادار نمايد وجود "هر نوع" فشاری را تكذيب كند. چطور است كه اين افراد تا به حال متوجه اشتباهات و خطاهای خود نبوده اند و به يكباره در زندان و تحت نظر برادران تواب ساز به راه "راست" هدايت شده اند. و چطور است كه امثال علی افشاری، مسعود بهنود، ابراهيم نبوی و دهها فعال سياسی ديگر كه با سناريوهای مشابه "ارشاد" شدند، بلا فاصله پس از آنكه از چنگال دژخيمان رژيم رهايی پيدا كردند دوباره قدم در همان "بيراهه انحراف" گذاشتند.به هر حال مدتها است كه دوران اين گونه نمايشهای مسخره و شيوه های استالينی به سر آمده است. و اگر جناب ضرغامی و مافيای حامی ولی فقيه همچنان در خواب و خيال حكومت به شيوه های استبدادی دهه شصت به سر ميبرند بايد به ايشان گفت:

باش تا صبح دولتت بدمد         كاين هنوز از نتايج سحر است!

صورت جلسه مجمع عمومی  کانون دفاع از حقوق بشر در ایران دسامبر 2004

تهیه و تنظیم :

 

جلسه عمومی کانون در تاریخ 5.12.2004 در ساعت 1:5 در محل لاگرهاوس تشکیل گردید .

ابتدا آقای شفایی از حضور گسترده اعضا بویژه نمایندگی ها تشکر نمود و ترتیب برنامه ها اعلام نمود. سپس از کارهای انجام شده :

تشکیل نمایندگی برمن و انتخابات هیئت رئیسه جدید برمن که خانم سپیده حیدری رئیس هیئت رئیسه و آقایان  و کوروش عیار اعضای هیئت رئیسه و همچنین تشکیل نمایندگی هانوفر صحبت کردند.

در مورد جلسه سوئد فرمودند که ما به علت مشکلات مالی نتوانستیم در این جلسه حضور داشته باشیم ولی جلسه بر پا بوده و متنی که ما فرستاده بودیم به دست شرکت کنندگان رسیده بوده.

جلسه ای داشتیم که تصمیم گیری شد که در مورد جلسه حقوق بشر درژنو که قرار شد امسال پر بار تر بر گزار شود. که من و مسئول کانادا و مسئول سوئیس ، مسئولیت برگزاری و هماهنگ کننده مراسم را بعهده گرفتیم که سه روز متوالی طول خواهد کشید که 2 روز جلسه داخلی و یک روز تظاهرات عمومی برگزار می شود.

دادگاه خانم هدائی نیز تشکیل شد که خوشبختانه قبول شدند.

شرکت در دادگاه فرزین ( عبدالله فولادلو ) که من به عنوان شاهد شرکت کردم و علیرغم مشکلات ما آنجا ثابت کردیم که کانون یک تشکیلات فرا ملی و منسجم دارای تشکیلات اداری منظم می باشد.

تهیه لیست یکساله نقض حقوق بشر به زبان انگلیسی که نامه ای به سازمان ملل فرستاده شده و نسخه فارسی آن در دست تهیه است .

ماهانه دو ، سه نامه از ترکیه داریم که در آنجا شرایط پناهندگی سختی وجود دارد و اکثرا به ایران تحویل داده میشوند.

ما برنامه ریزی کردیم که سفری به ترکیه برویم که فیلم برداری شود و مصاحبه با پناهندگان انجام شود ....

برای 19 سپتامبر هم جلسه ای اینترنتی برای حقوق بشر هست که از دو سخنران آقای حیدری و خانم ابراهیمی نیز دعوت شده که شرکت کنند.

سپس آقای عیار هم در مورد کارهای انجام شد و همچنین برنامه آینده صحبت کردند و در مورد انتخاب آقای قربانی بعنوان مسئول تبلیغات و خانم رخشنده خسرو شاهی مسئول زنان برمن باطلاع رساندند. روز جهانی حقوق بشر 9 سپتامبر هست که در صورت تمایل می توانیم تظاهرات داشته باشیم و 16 آذر نیز روز دانشجو هست.

آقای شفایی در مورد تشکیل جلسه ای در مورد تشکل خارجی ها در حال شکل گیری است که روز 9 سپتامبر ساعت 6 بعد از ظهر تشکیل می شود که از همه اعضای برمن می خواهم که شرکت کنند.( کلا 25 عضو دارد که 7 تای آن خارجی و بقیه آلمانی هستند.)

جلسه بعدی دوم ژانویه هست که چون توی تعطیلات سال جدید هست 9 ژانویه برگزار می شود.

سپس خانم رخشنده خسرو شاهی در مورد تشکیل جلسه زنان در برمن پنجشنبه هر ماه اطلاع دادند و قرار شد در ماه های آینده برنامه متنوعی داشته باشند.

سپس خانم سعیدی در مورد مسائل مالی صحبت کردند و گفتند طبق مدارک تحویل شده به من حدود 1000 یورو بدهی داشتیم که فعلا 400 یورو مانده است و از اعضا خواست که حق عضویت را پرداخت کنند.

سپس خانم سارا ناز متین و خانم افسر ملکی نیکو و آقای محمدرضا سیادت گزیده ای از اخبارماه با تحلیلی از ان را به اطلاع رساندند. بعد از 15 دقیقه استراحت ، آقای کسری بیجاری از نمایندگی آنابرگ صحبت کردند و از مشکلات مالی سخن گفتند و لذا قرار شد مقداری از حق عضویت به عنوان کرایه راه به اعضا پرداخت گردد.

سپس آقای رضا کریمی بعنوان نماینده ویس پادن صحبت نموده و درخواست نمودند که از حقوق بشر افغانستان هم نیز جایگاهی در کانون بازگشائی شود و گفتند در صورت امکان در سه ماه دیگر اعضا در آنجا مجمع عمومی برگزار گردد و سپس خانم افسر ملکی نیکو از تشکیل نمایندگی هانوفر خبر داد و اظهار امیدواری کردند که بتوانند جلسات منظم را در آنجا برگزار نمایند.

همچنین آقای سیادت در مورد کارهای انجام شده نمایندگی برمن صحبت کردند.

خانم هدائی ار زحمات انجام شده توسط آقای شفایی تشکر کردند.

سپس آقای کریمی در مورد مبارزات دانشجوئی ایران و افغانستان و اجرای قوانین بر پایه عقاید شخصی نه اسلامی سخنرانی کردند.

آقای علیرضا ریون نیز ابتدا اخبار سیاسی و سپس راجع به روند پیدایش انجمنهای دانشجویی سخنرانی نمودند.

 

 

آقای پرویز رمضانیان مقدم ابتدا در مورد نیاز به یک سرود در ابتدای شروع جلسه عمومی مطالبی اظهار داشتند و سپس بشرح زیر سخنرانی نمودند.

 

اتحاد گروه ها و سازمان های اپوزیسیون

 

چند یاد چمن و حسرت پرواز کنم .

بشکنم این قفس و بال پری باز کنم .

بس بهار آمد و پروانه و گل مست شدند .

من هنوز آرزوی پرواز کنم .

سایه خون شد دلم از بس که نشستم خاموش

خیز تا قصه آن سرو سرافراز کنم .

چند ماه پیش که بحث تعریف زبان وملیتها   تمام شد . پیشنهاد کردم اگر میشه در جلسه بعد تعریف و توضیح انواع حکومتها و نظامهای موجود در جهان مطرح شود .    

شاید منظور و مقصودم را واضح و گویا بیان نکردم نمیدانم ایراد و اشکال گفتارم کجا بود ولی حالا نیت و انگیزه خودم را از بیان این مطلب خدمتتان عرض میکنم . خواهش میکنم به این نکات خوب توجه کنید.

1 تعریف و توضیح انواع حکومتها در جهان خارج از تعصب و جبهه گیری و اهیانا تبلیغ مثبت یا منفی

2 هدفم بالا بردن سطح اطلاعات سیاسی خودم و فرد فرد اعضا کانون بود.تا اگر بطور مثال در آینده نزدیک آقایان ملاها با زبان خوش یا هر زبان دیگری شرشان را از سر مردم ایران و در نهایت حاکم کردند .

بار دیگر فریب نخوریم.اغفال نشویم و مثل 25 سال پیش به رژیمی رای بدهیم که هیچ شناختی نسبت بان نداشته صرفا به وعدهای بدون مسئولیت ملاها چون آب و برق و نفت و اتوبوس مجانی دل خوش کردیم

3 به باور من هر ایرانی می باید یک خط سیاسی داشته باشد یک روش سیاسی که با افکارش و عقایدش که با دید کافی و با مطالعه بدست آورده انتخاب کند. چپ و راست میانه فرقی نمی کند در واقع تمرین دموکراسی کند.

شایسته است هئیت مدیره محترم در کنار اداره کانون وظیفه آموزش اعضاخود را در رابطه با دموکراسی و تعریف و توضیح مسائل سیاسی در جهان و همچنین نوع حکومتها که کدامیک توانسته اند حقوق بشر را به معنی واقعی آن اجرا کنند و اگر نکرده اند چرا؟ ضعف کارشان کجا بوده .

به نظر من وقتی  کانون توانایی این را دارد که خانم یا آقائی را دعوت کند که درباره ملیتها و زبان به آن شیوایی و آگاهی و مطالعه صحبت کند و انصافا هم اطلاعات جامع و خوبی را هم دارند بدون شک و تردید قدرت این را هم دارد کسانی را دعوت کند تا در این باره توضیح جامع بدهند و در کنار عنوان کردن نقض حقوق بشر در ایران علم سیاسی اعضا خود را بالا ببرد که در نهایت این افتخار کانون خواهد بود و همچنین وجهه کانون را بیش از این بالا ببرد که افراد مطلع و آگاه به مسائل سیاسی دارد.

هیئت مدیره محترم خود باید پرچم دار این نهضت باشد و توضیح کافی بیان کند و بعد از چندین ماه اعضا خود بخود آموزش خواهند دید.

آن روز که ما آگاه به مسائل روز جهانی باشیم آگاه به مسائل مملکت خودمان ایران عزیز چه از نظر فرهنگی و اقتصادی .جغرافیائی . اجتماعی و مذهبی میشویم.

مطمئن باشید و باور کنید هیچ نظامی اعم از جمهوری یا پادشاهی یا حتی دولت خارجی نمی تواند ما را به مجادله بکشاند و آزادی فردی یا گروهی ما را سلب کند و در آنروز موعد روز رهائی سرزمین عزیزمان ایران از دست ملاهای مرتجع و واپس گرا که مطمئنا آنروز یکی از اعیاد ملی ما خواهد شد .

با چشم باز با شناخت به پای صندوقهای رای میرویم و به حکومتی رای میدهیم که مطمئن هستیم آزادی و دموکراسی و منشور جهانی حقوق بشر را کامل و جز جز رعایت میکند تا آنروز شخص من دو گوش خود را برای شنیدن دو چشم را برای خواندن و شعور خود را برای درک کردن بکار خواهم گرفت و به همین دلیل آماده شنیدن هر مطلب سیاسی هستم و تشخیص خوب یا بد آن را با معیارهای آموخته های که می آموزم و میسنجم می دهم

4 نها حکومتی که ضرورت تعریف ندارد فقط و فقط یک نوع جمهوری در جهان هست و آن هم جمهوری اسلامی است چون برای فرد فرد ایرانیان شناخته شده است و همه از دستگاه رهبری . شورای نگهبان . مصلحت نظام و شوراهای دیگر تقریبا خبر دارند و به خاطر اعمال و رفتار غیر انسانی و رعایت نکردن حقوق بشر در تمامی نقاط جهان آواره هستند و از این آوارگی در عذاب و رنج.

5 دوباره تکرار میکنم نظرم تبلیغ برای حزب . سازمان . گروه . دسته خاصی نبوده و نیست گو اینکه هر کدام از این احزاب و گروها به جای خود مهم و برای شخص من قابل احترام و امیدوار باشیم که این احزاب و گروها نیز برای یکدیگر ارزش و احترام قائل باشند . متاسفانه در خارج از کشور میبینیم هیچ کدام از اینها یکدیگر را قبول ندارند که هیچ حاضر نیستند حتی یکدیگر را به رسمیت بشناسند .

آایا رسالت خود را فراموش کرده اند فراموش کرده اند که مبارزه آنها برای جلوگیری از دیکتاتوری و نگهداری دموکراسی باید باشد اگر نیروهای سیاسی نتوانند بر سر این مسائل حیاتی با هم توافق کنند سند ناشایستگی خودشان را به مردم ایران داده اند و یک خلا بوجود آورده اند که با گرایشات اقتدارگرانه پر خواهد شد این گرایشات اقتدارگرانه چه در رژیم پادشاهی چه در رژیم جمهوری از این خلا سیاسی استفاده خواهند کرد و سیاسی را دوباره دچار عقب ماندگی واپسگرایانه و استبداد خواهند کرد مهم این است که آنها در عین اعتقاد به یک رژیم پادشاهی یا جمهوری یا برنامه سیاسی چپ یا راست بتوانند به قواعد بازی یعنی ارزشها و نهادهای دموکراتیک با هم توافق کنند در یک صف در مقابل گرایشات استبدادی چه در چپ چه در راست چه در جمهوری اسلامی یا پادشاهی بایستند.ولی ما میبینیم که هنوز کسانی در یک فضای دشمنی در این بی نوایی محض گذران تبعیدی فقط توانسته اند دشنام و دشمنی بپرکانند.

بدبختی ما گناه بیگانه نبود

بپوند من و شما صمیمانه نبود

بودیم به ظاهر همه مشتاق وطن

در باطن ما نقشی از آن خانه نبود

پرویز رمضانیان مقدم

 

آخرین سخنران آقای محمد متین نیز در ادامه بحث حکومت ها مطالب جامعی در خصوص نوع حکومت اسلامی اظهار داشتند.

برای جلسه آینده سخنران ها اقایان علیرضا ریون در مورد حکومت  جمهوری سوسیالیستی و ابراهیمی و آقای متین انتخاب شدند.

برای اخبار خانم افسر ملکی نیکو و آقای رضا کریمی و خانم سحرناز متین انتخاب شدند و برای مسئولیت جلسه آینده هم آقای کوروش عیار تعیین شد.

 

اوضاع سیاسی  ایران و چشم اندازهای آن

افسر ملکی نیکو

اوضاع سیاسی بعد از انتخابات اول اسفند که با پیروزی جناح ولایت فقیه یعنی ائتلاف آباد گران بر اصلاح طلبان حکومتی توام بود ظاهرا" نشان میدهد که مبارزات مردم ایران در مسیر پیشروی خود دچارتوقف وسکته شده است. این واقعیت زمانی روشنتر میگردد که مشاهده میکنیم درعراق پای آمریکا در باتلاق جنگ فرمایشی تا حدود زیادی فرو رفته است وشرایط بین المللی که میرفت حلقه محاصره را هر چه تنگتر نماید به نفع ایجاد یک فضای تنفسی برای رژیم اسلامی باز کرده است. در توازن قوای کنونی در عرصه داخلی جناح ولایت فقیه تا حدودی شکاف درون بالائی ها راسر هم آورده است رابطه اصلاح طلبان را با بیرون از حاکمیت قطع کرده است. مطبوعات را که به جای جامعه مدنی نقش فعال در ایران ایفا میکرده دهن بند زده و بازوی جنبش مبارزات مردم ایران یعنی جنبش دانشجوئی را تا درجه معینی از کار انداخته است.

میتوان گفت میدان کار جناح ولایت فقیه بعد از 2خرداد در قلع و قمع دشمنان خود در مجموع باموقعیت و پیروزی توام بوده است. اصلاح طلبان حکومتی در دوره بعد از 2خرداد نه تنها سنگرهای به دست آمده را از کف داده اند بلکه آن میزان آبرو و مشروعیت سیاسی را که نزد لایه های معینی از جامعه داشته اند از دست داده اند. مردم نیز اگر چه راه های مانده قانونی و  ضربه از این طریق را در پهنه انتخابات اولیه با موفقیت پشت سر گذاشته اند اما در پایه ریزی نهادهای جامعه مدنی و چالش مستقیم با حاکمیت موفق عمل نکرده اند. سئوال بزرگ لحظه کنونی این است که در توازن قوای کنونی جناح ولایت فقیه میتواند فشار بین المللی را خنثی کتد و مبارزات مردم ایران را از حالت رویاروی مستقیم  با حاکمیت به حالت پراکنده غیر سیاسی و با اعطای امتیازاتی دچار عقب نشینی نماید و برای یک دور دیگر خود را تثبیت نماید؟

واقعیت این است که در عرصه سیاسی و در مبارزات بین دولت ها و مردم به طور کلی بن بست ذاتی وجود ندارد که یک طرف از حریفان در حال نبرد نتواند آن را بازگشاید و موقعیت خود را به ضرردشمن خود بهبود بخشد. این امر نه تنها برای رژیم ها بلکه برای اپوزیسیون آنها نیز صادق است.

 در کلمبیا بخاطر مقاومت دولت و روی آوری آشکار به سرکوب مردم دولت این کشورحدود30سال جنگ داخلی را تاب آورده است. حتی بعضی از محققان انقلاب نظیر خانم تدا اسکاچ پول معتقدند که یکدست شدن حاکمیت و بستن شمشیر از رو میتواند مانع تکوین انقلاب گردد. در این رابطه همه چیز به نحوه مبارزه بین مردم ودولت ها بستگی دارد از بین مردم و دولت کدامیک سیاست درستی اتخاذ میکند کدامیک به آرایش ویادگیری بهتری دست میزند و کدامیک انعطاف لازم در عبور از موانع از خود نشان میدهد.   

 هم اکنون در فضای سیاسی کشور ما عده ای "سکوت" لحظه ی کنونی را نشانه ی طوفانی میدانند که در راه است  .

آیا کشور ما ومبارزه مردم  ما به طور خودبخودی و اجتناب ناپذیربه سوی انقلاب در حال حرکت است؟

آیا بعد از شکست اصلاح طلبان و احتمال سازش با غرب مردم ما لزوما" به تسلیم تن نمیسپارند؟

آیابین روی آوری به انقلاب ویا تسلیم راه سومی پیش روی مردم کشورما وجود دارد؟

سیر محتمل اوضاع کدامیک از این چشم اندازها را نشانه میزند؟

ارائه پاسخ قطعی به این چشم اندازها نه در این نوشته امکان دارد و نه در توان نویسنده آن است.

انتظار پاسخ قطعی البته کارفال بینهاست و نه در خور یک نوشته بعدی.اما آنچه را میتوان با قاطعیت بیان کرد این است که اگر معلمان با پرستاران ، با کارگران صنایع ، با جنبش دانشجویی ، با جنبش تهیدستان شهری ،با جنبش زنان ، با جنبش خلقها پیوند نیابد بن بست مبارزات مردم و گشودن سنگرهای دیگری برای پیشروی و عقب راندن رژیم جمهوری اسلامی ناممکن است .این حقیقتی است که نمی توان آن را نادیده گرفت.

صورت جلسه ماهیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران (شاخه آنابرگ)

تهیه کننده : کسری بیجاری

جلسه ماهیانه در تاریخ 13.12.2004 ساعت 14  با مسئولیت آقای محمدرضا عباس زاده دربان در حضور اعضاء شاخه انابرک آقایان کسری بیجاری، آرش حاجت پور، محمد رضا عباس زاده، علی شریفی و مجید ریحانیان برگزار گردید که در این جلسه به بحث و گفتگو در امور مالی پرداختیم.

مقرر شد که همه ماهه با کانون دفاع از حقوق بشر در ایران (برمن) تسویه حساب نمائیم و همینطور در این جلسه آقای کسری بیجاری بعنوان رئیس جلسه انتخاب شده بودند که موضوع بحث ایشان در مورد نقض حقوق بشر در ایران از یکسال گذشته تاکنون بوده و بررسی ای که ایشان از مجموعه ماهانه نقض حقوق بشر تهیه شده توسط فعالان ایرانی مدافع حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی بر اساس رسانه های گروهی درون کشور تنظیم و بطور منظم از طریق اینترنت و همکاران نشر و پخش می شود ، سخنرانی نموده و اضافی نمود با عنایت به این لیست ها آمار حاصله چیزی جز این اطلاعیه که قدرت اعلام می داریم که حداقل درهرهشت ساعت یک مورد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی اتفاق می افتد.

که  این امر در شرایطی که رهبر انقلاب اسلامی که همیشه داد از دمکراسی می زند.

 پس ای ولایت فقیه ( نماینده خدا در زمین ) چطور این همه سرکوب ، زندانی ، شکنجه و محاکم بدون هیئت منصفه و وکیل  در ایران وجود دارد.

 و در خاتمه بحث ایشان اعلام نمود که هر ایرانی که وطن خواه و خواهان آزادی و معتقد به اعلامیه جهانی حقوق بشر است تا زمانی که این معضل در ایران وجود دارد یک لحظه از پای ننشیند

 و ما هم بر آن شذیم که به هر وسیله ای که در دسترس داریم که همانا بهترین آن افشاگری خیانت ها و جنایات نشانه های خدا  میباشد ، داد خود و دیگرمظلومان ایرانی را از این حکومت اسلامی و ولایت فقیه آن  بستانیم.

چارت سازمانی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران شاخه آنابرگ

-هیئت رئیسه

 1. رئیس هیئت رئیسه: محمدرضا عباس زاده

 2. قائم مقام: آرش حاجت پور

 3. مسئول مالی: کسری بیجاری

 

-دبیر خانه

  1.مهدی فرشاد

 

-کمیته روابط عمومی

 1. تماس با سازمانها: کسری بیجاری

 2.ارتباط با پناهجویان: محمدرضا عباس زاده

 

-کمیته ها

 1. کمیته تبلیغات 

 2. تدارکات: مجید ریحانیان

 3. انبار و نگهداری

 4. تهیه و تدارکات

5. آماده سازی مراسم تظاهرات و جلسات 

حقیقت ساده

نویسنده : منیژه بردارن( م.رها)

یادم آمد که شب اول محرم است . همه ساله ، در ساعت 9 شب اول ماه محرم ، در خیابانها و بالای پشت بام ها شعار می دادند. اما این یکی ، نوعی دیگر بود. گمان کردم هر لحظه داخل اتاق ها بریزند و قتل عام کنند. نگران زندانیانی بودم که در کنار راهرو نشسته اند. آیا آنها در این تاریکی زیر پا له نشده اند ؟

برادرم و نرگس کجا بودند؟

آخر این همه آدم از کجا آمده بودند ؟

این معما همیشه باقی ماند . یعنی اوین آن همه پاسدار داشت ؟

بعد از حدود نیم ساعت ، با همین حالت پا کوبیدن و با آخرین تن حنجره شعار دادن ، از پله ها پائین رفتند و بیرون ساختمان رسیدند. صدایشان از بیرون نیز شنیده می شد . بعد ، صدا دور و دور تر شد. گوئی نمی خواستند هیچ گوشه زندان و هیچ فرد زندانی از ارعابشان در امان باشد. شب اول اوین این چنین گذشت. فردای آن روز نرگس را گوشه دیگر اتاق دیدم. سرفه ای کردم. متوجه من شد. خندیدیم. از آن پس ، دیگر کنار هم می نشستیم . او را شب قبل آورده بودند. پس در تاریکی و وحشت شب قبل ، او در اتاق بود.

چند روزی در انتظار بودم. در این مدت ، غذا نمی خوردم . شنیده بودم ، آدم ضعیف باشد زودتر زیر شکنجه  از هوش می رود .

ضمنا خواب درست و حسابی هم نداشتم . شبها هم صدای شلاق هم قطع نمی شد. شبی تا صبح صدای فریاد زنی در زیر شلاق بگوش می رسید ، صبح زود بعد ، او را به اتاق آوردند. پاها آش و لاش بودند. شبی نیز صدای لاینقطع شلاق را می شنیدم ، اما فریادی نه . با خود فکر کردم این قهرمان کیست ؟

 شاید برادرم بود.

در این چند روز ، از فرصت های کوتاه ناهار و دستشوئی استفاده کرده و با سوزان بیشتر آشنا شدم. او پرستار بود و می توانست به بچه هایی که پاهایشان زخمی بود برسد و بخاطر موضع شجاعانه اش ، بچه ها و حتی نگهبانان برایش احترام قائل بودند. نگهبانان با او بحث می کردند و گاه اجازه می دادند که در پانسمان زندانیان کمک کند. در آن روز ها ، دکتر شیخ السلام معروف به شیخ تنها دکتر زندان بود و آنهمه بیمار شکنجه شده ، سیانور خورده و تیر خورده.

اما شیخ مجاز بود تنها در مواردی زندانی را زیر عمل ببرد که محکوم به اعدام نباشد. در مورد اعدامی ها تنها به یک پانسمان ساده اکتفا می شد و چه بسیار اتفاق می افتد که زندانی قبل از اعدام از شدت جراحات و عفونت از بین رفت . یکی از این نمونه ها را ، آن روز ها همه دیده بودند. مرد جوانی بود. او را به نام مسعود صدا می کردند. در ارتباط با سازمان پیکار دستگیر شده بود. نمی دانم چه مدت زیر شکنجه بود. او یا روی تخت زیر شلاق بود یا در کنار دیوار راهرو نیمه بیهوش افتاده بود. شنیدیم روزی او را در گوشه دیوار بیجان یافتند.

یک روز سوزان را به خانه اش بردند. پاسداران یکشب و یک روز در خانه نشسته بودند که اگر کسی تلفن زد یا به خانه مراجعه کرد ، شناسائی و دستگیر کنند. خوشبختانه نه کسی تلفن زده بود و نه کسی بخانه اش آمده بود . سوزان از این بابت خیلی اضی بود. او تعریف می کرد که درتمام این مدت با پاسداران در دفاع از نظرات خودش بحث می کرد. در برگشت به زندان با خودش سیگار آورده بود. خودش کم می کشید و به نرگس می داد. من هم شبها ، شریک سیگارشان می شدم.

دائی جلیل ( پاسدار معروف اوین و از گارد لاجوردی بود که بعد ها کشته شد . برایش در اوین مراسم مفصلی گرفتند و توابین برایش اشکهای بسیار ریختند. ) یکی از پاسداران آنجا ، ظاهرا برخوردی صمیمی با زندانیان داشت. به زندانیانی که درد داشتند قرص مسکن می داد و گاه خبرهایی از زبان او می شنیدیم. یک بار گفت : رهبر شما زنان حالا در دست ماست و به تمسخر گفت : مادرتان بریده . می دانستیم خانم معصومه شادمانی دستگیر شده است. دلم می خواست او را می دیدم. اما کسی او را در زندان ندید. اعدام او را در دی ماه آن سال بهمراه مهدی بخارائی و مکرم دوست در روزنامه ها نوشتند. شنیده بودیم که او را بسیار شکنجه کرده اند تا جائیکه یک بار اقدام به خودکشی کرده اما موفق نشده بود.

پدر محمد کچوئی ( محمد کچوئی رئیس زندان اوین که در تیر سال 60 در مراسم اعدام ساختگی زندانیان ، با شلیک پاسداری کشته شد. )هم آن زمان در آنجا کار می کرد ، کارهای خدماتی و بردن و آوردن زندانی ها در محوطه زندان . با زندانیان رفتار خوبی داشت. او را حاج آقا صدا می کردند.

پسر محمد کچوئی هم ، که در آن زمان 6 ـ 7 ساله بود ، در زندان می پلکید و گاه کارهای خدماتی مثل دادن آب و غیره انجام می داد. فهمش برایم مشکل بود که چطور اجازه می دهند یک بچه شاهد آنهمه واقعیتهای هولناک باشد ؟

آیا اینها ، برای بچه دردناک وغیر قابل فهم نیست ؟

شاید در کج اندیشی شان ، این نیز نوعی تعلیم و تربیت بود. تربیت قرون وسطایی !

بازجوئی  

  بعد از پنج روز انتظار، بعدازظهر روز یکشنبه مرا برای بازجوئی صدا زدند. روز قبل نرگس را صدا زده و او را به بند فرستاده بودند.

وارد اتاق شدم مرا هول دادند جلوی یک میز. آنجا سئوالاتی در مورد هویتم کردند. در حین جواب دادن ، مردی با باتون بر سر و پشتم می زد. گفتم :

چرا می زنی؟

من که دارم جواب می دهم . مرد گفت :

این تنها برای این است که بدانی کجا هستی.

چه حرف ابلهانه ای ! دیده ها و شنیده ها همین چند روز به تنهایی کافی بودند که بدانم اینجا چه جهنمی است. بعد مرا رو به طرف دیوار روی یک صندلی نشاندند و ورقه ای را جلویم گذاشتند که با خط کج و معوج رویش نوشته شده بود :

هویت شما محرز است مشروح فعالیت های خود را بنویسید.

شروع کردم به نوشتن. هر چند دقیقه ای یک بار ضربه باتون را بر سر و پشتم احساس می کردم.

در اتاق کسان دیگری هم بازجوئی می شدند. یکی پسر دانش آموزی بود که معلوم بود فضا بکلی مرعوبش کرده است. گریه می کرد و فعالیت دوره مدرسه اش را شرح می داد. به او می گفتند : اگر حرف بزنی کاری با تو نداریم. اما می شنیدیم هر چند وقت یک بار بر اثر ضربه ای صدایش قطع می شد.

دختری دیگری که صدایش را از گوشه دیگر دیوار می شنیدم، می گقت : نشریه ، مربوط به برادرم بود؛ من از آن اطلاعی ندارم . از او سئوال کردند : او کجاست ؟

دختر جواب داد : من نمی دانم . بعد سئوال کردند یک بطر شراب هم در منزل بود . آن مال کیست ؟

دختر جواب داد : مال برادرم بود.                    ادامه دارد ....

«شمارش معکوس نمایندگان خدا»

آرش حاجت پوربیرگانی

شمارش معکوس دوران جمهوری اسلامی شروع شده است این رژیم وعده تحقق دو هدف مهم در انقلاب علیه رژیم گذشته را داده بود که که عبارت بود از آزادی و پیشرفت اقتصادی!؟                

حال با گذشت سالها از انقلاب اسلامی هم چنال می بینم که آزادی وجود نداشته بلکه آن را از ملت گرفته و آشکارا به نقض ان هم می پردازند چه بسا می بینیم که زندانی کردن دانشجویان و روزنامه نگاران و فعالان سیاسی از آن جمله هستند.                              

و اما اقتصاد آری هم چنین قنشاهای اجتمایی بیش از پیش قابل رؤیت بوده اجماع براین است که شکاف میان اغنیا و فقرا رو به افزایش است و جامعه از اجرای حقوق اجتماعی مصوحه در قانون اساسی، نظیر رفاه عمومی، آموزش و پرورش و مسکن فاصله می گیرد هم چنان که از معیارهای بین المللی حقوق بشر در زمینه های مشابه نیز دور می شود.

در صورتی که ما شاهد این واقعیت بوده ایم که بیان جمهوری اسلامی جز دروغ چیز دیگری نبوده است.    

 هیچ رژیمی که با جامعه اش دشمنی ورزیده و جامعه نیز در پاسخ به این دشمنی به آن کنیه می ورزد هر چقدر که هممدعی شود که بنام خدا و بنیات از آن حکم میراند عمرش دیری نخواهد پائید.

قانون طلائی می گوید وقتی رژیمی وارد مقابله روزانه با جامعه خود می شود و اقدامات افراطی را برای پیاده کردن عقیده اش و تحمیل بر جامعه شروع می کند تنها معنی آن این است که رژیم روبه پابن خود بوده و گامهای سریع تا نابودی خود بر میدارد.  

 

 

قوه قضا ئیه « نقشی از خیال » جمهوری اسلامی

                   سید علیرضا ریون

ایران نخستین تدوین کننده قانون در جهان است ، قانون سرشت طبیعت انسان می باشد و طبیعت انسان بر شرف و عشق بنا نهاده شده است ، شقاوت ، توهین ، شکنجه ، مایه هتک حرمت انسانی و دلیلی جز تنزل بر اجرای دقیق و صحیح قانون ندارد .

سالهاست که از مبارزات آزادیخواهان ملت ایران در راستای ایجاد جامعه ای دمکراتیک و مدنی و ایفای حقوق شهروندی می گذرد اما همچنان شاهد ارتجاع و استبداد برای خاموش کردن ندای مردم هستیم .

از آغاز مشروطه تا کنون همواره شاهد آن بوده ایم که مستبدان حاکم از بیم آگاهی مردم و تضعیف نشدن پایه های اقتدارشان هیچ گاه تحمل مطبوعات را نداشته اند و به بهانه دفاع از دین و دفاع از امنیت ملی به سر کوبی آنان پرداخته اند .                                

جوامع انسانی راهی بسیار طولانی گذراتده است تا اینکه بتواند خود را از تاریکخانه خودکامگی و بی قانونی به سمت منطق و دلیل برساند. پس چرا باید توسل به شکنجه ،شکستن امنیت ، توهین به حریم حرمت انسانی در حال رواج باشد .

هم اکنون نام ایران بر صدر کشورهای فاقد آزادی بیان و از آن دردناکتر رکورد بزرگترین زندان مطبوعات در جهان قرار گرفته است در حالی که مطابق ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر «هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و این حق به تصریح ، شامل حق داشتن عقاید بدون مداخله و مزاحمت و آزادی در طلب و کسب و. نشر اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای است » اینها همه نشانه عدم اجرای صحیح قانون می باشد که این چنین فاجعه ای بزرگ را برای کشورمان به ارمغان آورده است .                                          

آن چه مسلم است در پشت سر این اقدامات خلاف قانون ، انگیزهای سیاسی به همراه حمایتهای پنهان و پیدای یک جریان متصل به هسته سخت قدرت در کشور است که می کوشد با بستن مطبوعات و پایمال کردن حقوق شهروندان به بهانه دفاع از دین و امنیت ملی و دعوت بسوی رستگاری اجباری که در یک نگاه معنایی جز فرمان برداری و اطاعت از اوامرشان را ندارد ، جامعه را به سمت خلاف واقعیت بکشاند ، در این روند ، امروز آنچنان مست باده قدرت شده اند که تاریخ را به فراموشی سپرده اند .                                  

 اما مردم دریافته اند که اجرای عدالت در جهت حذف و برخورد با رقبای سیاسی و نیز پرده پوشی بر روی خطاها و جرمهای خودیها به کار افتاده است در نتیجه این که تدوام رفتارهای سیاسی در قالب اختیارات دستگاه قضایی و سایه سنگین خواستهای باندی بر سر این دستگاه هر روز از اعتبار آن در اذهان عمومی میکاهد و امید اصلاح را در این دستگاه از بین برده است و گرنه چه لزومی داشت که حتما بایستی رئیس قوه قضائیه ، توسط مقام ولایت انتخاب شود و به هیچ پرسشی هم ، پاسخ ندهد و هر اقدامی که انجام داد فقط موظف به پاسخ اربابش باشد .                                              

 به طور مثال به پرونده قتل خانم زهرا کاظمی روزنامه نگار ایرانی الاصل کانادایی می پردازیم که چگونه پس از یکسال تعویق توجیح ناپذیر ، در حالی که چشمان ناظران خارجی و بین المللی متوجه دادگاه رسیدگی به جنایت این پرونده بود که عاملان و زمینه سازان اصلی این جنایت معرفی شود به طرز مشکوک و غیر قابل باوری برگزار گردید وبدون هیچ توجیحی هم به پایان رسید پس اگر این پرونده به این سرعت قابل حل و فصل بود چرا تمام دستگاهای حکومتی در آن درگیر بودند و چرا رسیدگی به آن یک سال به طول انجامید.                                                                          

درنتیجه این که تمام قتلها ، بازاداشتها، ... در حوزه تحت نظارت دستگاه قضائی کشور ، قوه قضائیه صورت میگیرد که باعث اینچنین جنایتی میشود و حیثیت و اعتبار مردم ایران را در سطح بین المللی مورد خدشه دار شدن میکند.

رژیم جمهوری اسلامی ایران نه تنها تا گردن در خون مردم خود آلوده است بلکه بیشتر خونریزی های منطقه ای هم نیز به سیاستهای جنون آمیز آن باز میگردد.در واقع نگرانی و وحشت بزرگ نه برای جان و مال است بلکه برای وطنی که اینچنین در چنگال اهل ولایت جهل و جور و فساد احاطه است.     

حقیقت جاوید

سوسن احمد گلی

من با قلب همواره عاشقم

افسانه مرگ را باور نمي كنم

بايد كه به خورشيد پناه برم

بايد كه ازسكوت كوه بگذرم

بايد كه خواب ستاره را

به دل خفته بركه ها برم .                                                    

از وسعت دشت تا كرانه بحر

ازقلب تاريك جنگل كور

ازلا به لا ي همهمه هاي بي نشان

از تنگناي دره هاي سنگي دور

بايد كه بگذرم

بايد كه اين پيغام پر اميد را

به ميان مردم خسته جان برم .

بايد باور كنند زمين

درزير بارش خشم خاطيان

پيوسته زنده است

اين زمزمه خالي از فريب نيست

كه قلب عاشقان در نزول مرگ

یکبار مرده است.                                                                                        

نه !

بايد كه از مرزهاي ممنوع سكوت بگذرم

تاكوله بار حقايق پنهان را

براوج قله هاي تلاوت نور برم .                                           

از جاعلان عشق تا غاصبان نور

از منعيان فروبسته همت خود به كشتن شور

بايد حضور ترا اي حقيقت جاويد

جراحت كشيده از شقاوت ظلم

اما بي هيچ گمان

هميشه فاتح زميني تاريخ

تاقعر خوابهاي طولاني جاهلان برم .                                     

اينك براي سرودن

بايدكه بغض خاموش عاشقان ديار خويش را

تابهت غزلها ي عاميانه شاعران برم .

 

                                                                

در مجمع عمومی سازمان ملل به دليل نقض حقوق بشر جمهوری اسلامی محكوم شد

 

(برگرفته از سایت ایران امروز )

تهیه و تنظیم : آرمین افرازی

پنجاه و نهمين نشست مجمع عمومی سازمان ملل در پايان روز دوشنبه ٢٠ دسامبر ٢٠٠٤ ، به قطعنامه‌ی محكوميت حكومت جمهوری اسلامی بخاطر نقض حقوق بشر در ايران رای داد.

به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس ، در اين قطعنامه نقض آزادي بيان و مطبوعات، تعقيب و سركوب مخالفان سياسي ، اذيت و آزار وابستگان به اقليت هاي ديني و همچنين اعدام نوجوانان توسط جمهوري اسلامي مورد انتقاد قرار گرفته است.

مجمع عمومی سازمان ملل در اين قطعنامه "وضعيت آزادی بيان در ايران" را "رو به وخامت" توصيف كرده و نسبت به آن ابراز نگرانی كرده است.

قطعنامه هم چنين رد صلاحيت گسترده نامزدان در انتخابات مجلس، تعطيلي و توقيف مطبوعات و فيلترگذاري سايت هاي اينترنتي را از ديگر اقدامات جمهوري اسلامي در جهت نقض آزادي هاي اساسي مردم ايران تلقي كرده و آنها را محكوم كرده است.

اصلاح سيستم قضايي ايران و پايان دادن به شكنجه و مجازات‌هاي انزجارآوري همچون سنگسار از جمله تقاضاهاي مطرح شده در قطعنامه مجمع عمومي سازمان ملل از جمهوري اسلامي است.

در اين قطعنامه از حکومت ايران خواسته شده است فردی بی‌طرف را به دادستانی بگمارد تا مانع از اجرای مجازات سنگسار شود و اصلاحات در قوانين کيفری را پيش ببرد.

اين قطعنامه از کميسيون حقوق بشر سازمان ملل و نماينده ويژه دبيرکل اين سازمان در مورد مدافعان حقوق بشر نيز خواسته است به ايران سفر کنند و وضعيت اين کشور را از لحاظ اقدامات غير قانونی، اعدام های شتابزده و غيرقانونی، شکنجه و ديگر رفتارها و مجازاتهای بيرحمانه، غيرانسانی و تحقيرآميز، استقلال قضات و وکلا و آزادی مذهب و عقيده مورد بررسی قرار دهند.

قطعنامه محكوميت نقض حقوق بشر در جمهوري اسلامي با ٧١ راي مثبت، ٥٤ راي منفي و ٥٥ راي ممتنع به تصويب مجمع عمومي سازمان ملل رسيد.

به گزارش "بی‌بی‌سی"‌، پی ير پتيگرو، وزير خارجه کانادا گفته است دليل تدوين چنين قطعنامه‌ای در مورد ايران دادن اين پيام به حكومت ايران است که تغيير ضروری است و بايد موازين حقوق بشر را رعايت کند.

کانادا بتازگی در اعمال فشار بين المللی بر ايران در ارتباط با وضعيت حقوق بشر در اين کشور، نقشی فعال و پيشتاز در پيش گرفته است، اين موضوع بويژه از اوائل تابستان سال گذشته شدت گرفت که زهرا کاظمی، خبرنگار عکاس ايرانی تبعه کانادا پس از بازداشت در ايران کشته شد و موجی از انتقاد عليه حکومت ايران برانگيخت.

فعاليت کانادا موجب شد کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد صدور قطعنامه ساليانه عليه ايران را که در سال ٢٠٠٢ متوقف شده بود از سر گيرد.

در ميان دولتهايی که به قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد عليه ايران رأی داده اند.

 نام اردن به عنوان تنها دولت عربی به چشم می خورد و امارات متحده عربی نيز تنها دولت عربی است که به اين قطعنامه رأی ممتنع داده است.

 

صورت جلسه ماهیانه نمایندگی دورتموند دسامبر 2004

سحر ناز متین

جلسه ماهیانه نمایندگی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران شاخه دورتموند در تاریخ  12 . 12 . 2004  با حضور اعضا تشکیل شد.

ابتدا آقای محمد متین مسئول نمایندگی ضمن عرض خیر مقدم به اعضا پیرامون مسائل جاری و نقض دائمی حقوق بشر در ایران سخنان مبسوطی ایراد نموده و با گرامی داشت خاطره مردم بی گناه شهر بم و عدم کمک رسانی به زلزله زدگان بم توسط عوامل خیانت کار جمهوری اسلامی به شدت انتقاد نموده و خواستار رسیدگی عاجل توسط مجامع بین ااملل شدند و در همین رابطه قطعه شعری که سال گذشته توسط ایشان سروده شده بود. مجددا قرائت و تجدید خاطره نمودند.

خانم سحر ناز متین به عنوان عضو هیئت رئیسه پیرامون فاجعه زلزله بم سخنرانی نمودند که به شرح زیر می باشد.

« یک سال گذشت » بیاد از دست رفتگان بم

سال گذشته در سحرگاه جمعه ششمين روز زمستان زمين لرزه ای سهمگين از شهر کويری و باستانی بم در ايران ظرف چند ثانيه ويرانه ای ساخت و جان حدود سی و دو هزار نفر را که اغلب در خواب بودند گرفت.

زمين لرزه بم علاوه بر آنکه يکی از بزرگترين بلاهايی است که در طول تاريخ بر مردم ايران فرودآمده در سطح جهان نيز از دردناکترين فجايع بشری به شمار می رود و اندوه و همدردی جهانيان را به همراه داشته است.

سياهی و تلخی اين حادثه غمبار آن چنان بود که ديگر کمتر کسی به اينکه بنای زيبا و باستانی ارگ بم نيز که در جهان به عنوان تنها دژ گلين اثری بی مانند به شمار می رفت به تلی از خاک تبديل شده است.ولی هنوز که هنوز یعد از یک سال هنوز مردم در چادرها و خانه های موقت زندگی می کنند .

هنوز هم چادرها سر پناه برخي از زلزله زدگان است

هیچ یک از مسئولین در صدد برآورده کردن احتیاجات این مردم بر نمی یایید.

 تمام باز ماندگان این فاجعه بزرگ روز 5 دی ماه بر سر خاک عزیزانشان در بهشت زهرا بم گرد هم آمدند و به یاد عزیزانشان اشک ریختند.

به امید فردایی روشن برای من و تو و همه مردم ایران

         

               بهشت زهرا بم

سپس خانم سارا ناز متین به عنوان مسئول روابط عمومی پیرامون زلزله اخیر که در جنوب شرق آسیا مطالبی را بیان نمودند.

 گزارشی تصویری از بزرگترين زلزله جهان در جنوب شرق آسيا

وقوع زمين‌لرزه 9/8 ريشتري در بستر اقيانوس هند كه در 40 سال گذشته بي‌سابقه بود منجر به تشكيل امواج عظيم در سواحل پنج كشور آسيايي شد و بيش از70 هزار نفر را به كام مرگ كشيد.

این زلزله از بزرگتریت حوادث در جهان بوده که مقدار زیادی خسارات بر جای گذاشته است .

   

           

 

جلسه در ساعت  1700   خاتمه یافت.

صورت جلسه ماهیانه شهر هانوور

تهیه: افسر ملکی نیکو

در تاریخ   12.12.04 در شهر هانوور اعضای کانون دفاع از حقوق بشر شاخه هانوور تشکیل جلسه داده و در این جلسه مسائل ذیل مطرح و انجام شد.                                               

خانم افسر ملکی نیکو مسئول شاخه هانوور در خصوص پنجاه و هفتمین سال   امضاء  اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های آن و وضعیت حقوق بشر در ایران  (جمهوری اسلامی ) ارائه دادند     و سپس آقای محمد قهرمانی در مورد نوع حکومتها (جمهوری اسلامی ) سخنرانی کردند.           

دموکراسی در جمهوری اسلامی

در ابتدا تعریف جمهوری  حکومت مردم بر مردم میباشد که از طریق انتخابات مردمی و نصب شخصیتهائی که مورد نضر اکثریت قشر مردم برای تصدی حکومت و انجام امورات حکومتی میباشد. نظام حکومت جمهوری اسلامی ایران توسط رهبری ولایت فقیه در این نظام مورد کنترل قرار میگیرد که این رهبری بر 3 قوه سد گانه نظارت و کنترل دارد و این 3 قوه عبارتند از :

1.قوه قضائیه که ریاست این قوه توسط رهبر شخصا تعیین میگردد.                                    

2.قوه مقننه  که مجلس شورای اسلامی میباشدکه نمایندگان این شورا که تعداد  250 نفر میباشندکه  توسط مردم انتخاب میشوند  

3. قوه مجریه  این قوه شامل رئیس جمهور و وزرا آن که اجراء کننده قوانین منصوبه مجلس شورای   اسلامی میباشد . وزرا کابینه رئیس جمهور توسط رهبر انتخاب و پس لذا آن مورد تائید رهبری قرار میگیرد و رئیس جمهور توسط مردم انتخاب و پس از آن مورد تائید رهبری قرار میگیرد. بر اساس نامه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که شورای نگهبان واسط بین رهبر و 3 قوه سه گانه میباشد. وظیفه اش هماهنگی و نگهبانی بین 3 قوه و نظارت کامل رهبری توسط این شورا میباشد. شورای نگهبان شامل 12 نفر میباشد که 6 نفر آن مستقیماً توسط رهبر تعیین  و 6 نفر دیگر توسط رئیس قوه قضائیه که منصوب رهبری میباشد تعیین میگردد. همان طور که ذکر شد وظیفه شورای نگهبان  نگهبانی و پاسداری از نظارت   رهبر بر قوای حاکم بین مردم و رهبر عمل مینماید و چون این نگهبانی دقیقاً مطابق میل رهبری است یک نظارت استصوابی   میباشد. به عنوان مثال آنچه را که توسط رئیس جمهور یعنی قوه مجریه تحت عنوان لایحه برای تصویب به مجلس ارسال میگردد. در صورت تصویب شورای نگهبان باید لایحه ارسالی تصویب شده را تائید نماید در غیر این صورت لایحه تصویب شده رد میشود که این باز همان نظارت استصوابی  از جانب  رهبری توسط شورای نگهبان میباشد. موضوع مهم در این باره این است که حاکمیت و نظارت مردم بر اجراء وظایفی که بر عهده نمایندگان داده شده است کاملا غیر قابل لمس میباشد. خبرگان رهبری شامل 10 نفر بوده که توسط مردم و نظارت مستقیم رهبر انتخاب میشوند. وظیفه خبرگان رهبری که دوره 8 ساله دارد  تعیین رهبر میباشد و وهم چنین دوره رهبری 12 سال میباشد. اما آنچه که شایان ذکر است آنکه کلیه افرادی که به عنوان نماینده مجلس و خبرگان رهبری و همچنین ریاست جمهوری که باید توسط مردم انتخاب گردند باید از فیلتر شورای نگهبان رد شوند به عنوان مثال در دوره قبلی مجلس شورای اسلامی از 7000 نفری که برای کاندیدا توری مجلس شورای اسلامی ثبت نام کرده بودند فقط 3000 نفر توسط شورای نگهبان قبول شدند که همگی آنها یعنی 3000 نفر مورد تائید رهبری بودند که 250 نفر مورد نیاز توسط مردم انتخاب شدند و همچنین در انتخابات خبرگان رهبری از 800 نفر 170 نفر توسط شورای نگهبان قبول و 80 نفر از قبول شدگان توسط مردم انتخاب شدند که کاملا نشان میدهد که در همین انتخابات نمایندگان مجلس و خبرگان رهبری و ریاست جمهوری. نظارت استصوابی از جانب رهبر اعمال میشود و مردم حق انتخاب به آنچه که میخواهند ندارند بلکه حق انتخاب به آنچه توسط شورای نگهبان و رهبری تعیین میگردد را دارند.

همچنین نکته مهم دیگر این است که برای انتخاب رهبر که دوره 12 ساله دارد و با توجه به دوره 8 ساله شورای نگهبان که وظیفه انتخاب رهبری را دارد و با توجه به اینکه اعضای این شورا منصوبین رهبر و در ظاهر مردم میباشند.

در می یابیم که رهبر اعضاء این شورا را انتخاب و منصوبین آن  که زیر نظر او میباشند. او را برای دوره بعد انتخاب میکنند.

در واقع رهبر منصوب دوره بعد و دورهای بعد میباشد. در ایران نهادها و سازمانهای بسیاری که توسط رهبری ریاست آن تعیین میشوند. از جمله نهاد یا بنیاد مستضعفین و کمیته امام سازمان صدا و سیما و نیروهای مسلح و … مشغول هستند.

نظارت کامل رهبری بر این سازمانها میباشد و هیچ کس نمیتواند کنترل بر درآمدها و هزینه های این سازمانها را داشته باشد و همچنین بعضی از نهادها همچون شورای تشخیص مصلحت نظام و شورای امنیت ملی وزارت اطلاعات توسط رهبر تعیین و تائید میگردد و رهبر بر همه آنها نظارت کامل دارد.

اگر چه هر آنچه از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران گفته شد دمکراسی اسلامی میباشد اما باید گفت که این همان دیکتاتوری استبدادی از  نوع اسلامی میباشد.

حال آنکه دیکتاتوری از آن سال تا به حال تنها حاکمیت مردم بر مردم را به همراه نداشته بلکه تمام موازین کلی حقوق بشر در ایران را پایمال نموده است از جمله حقوق زنان آزادی زنان و همچنین آزادی بیان .

شکوفایی فرهنگی آزادی عقیده و انتخاب این و غیره … و در مقابل آن اعتیاد بیکاری یا فرار مغزها بی ارزش و یا بی اعتبار قرار دادن فرهنگ اصیل ایرانی در مقابل جامعه بین المللی و هزاران آفت دیگر که ثمره این انقلاب میباشد و متولیان انقلاب آن را انقلاب شکوهمند اسلامی میدانند.

 در خاتمه مقرر شد جلسه بعدی که در تاریخ   08.01.05   برگزار میشود. خانم افسر ملکی نیکو به عنوان مسئول جلسه در ادامه صحبتهای جلسه قبل که در خصوص حقوق بشر و میثاق های آن سخنرانی کنند.                                                    

گزیده ای از اخبار ماه

سارا ناز متین

عفو بين الملل به صدور احکام اعدام براي زنان متهم به روابط نامشروع جنسي در ايران اعتراض کرد.

سازمان عفو بين الملل در بيانيه اي به احکام اعدام زناني که در ايران به جرم زنا و روابط نامشروع صادر شده اعتراض کرد.

اين اعتراض به ويژه به پرونده ليلا مافي و حاجيه اسماعيل وند مربوط مي شود.

ليلا به جرم زنا، حاملگي بدون ازدواج و اعمال خلاف عفت در زندان اراک به سر مي برد و حاجيه به جرم قتل و زنا در شهر جلفا است. ليلا مافي هر دو به اعدام محکوم شده اند.

گفته مي شود ليلا مافي از زماني که تنها هشت سال داشت به اجبار مادر خود مجبور به داشتن روابط نامشروع جنسي شد و از طرف کساني که مادر وي او را در اختيار آنها قرار مي داد، مورد تجاوز جنسي قرار گرفت. عفو بين الملل مي گويد رشد عقلي ليلا در حد هشت سالگي باقي مانده، اما يک مقام قضايي در ايران دو روز پيش چنين چيزي را تکذيب کرد.

عفو بين الملل همچنين روز 16 دسامبر فرجام خواهي ديگري براي حاجيه اسماعيل وند و مردي به نام روح الله صادر کرد. اين دو زماني که مرتکب روابط جنسي نامشروع جنسي شدند 17 ساله بودند. اين دو به خاطر همکاري در قتل همسر حاجيه در شهر جلفا محکوم به اعدام شده اند. اما ديوان عالي کشور پس از آنکه به موضوع روابط جنسي نامشروع اين دو پي برد، حکم اعدام با دار را براي حاجيه به سنگسار تبديل کرد. روز پنجشنبه 23 دسامبر مسئولان قضايي به شکل موقت اين حکم را متوقف کرده و پرونده را به کميته عفو و بخشودگي ارجاع کردند. کميته حقوق بشر سازمان ملل متحد صريحا گفته است برخورد با زنا و روابط نامشروع جنسي بر خلاف استانداردهاي بين المللي حقوق بشر است.

اجراي حكم اعدام پسر 18 ساله ای که در زمان دستگيری 14 سال داشت.

پسر نوجواني كه به اتهام قتل عمدي در كانون اصلاح و تربيت به سر مي برد، پس از رسيدن به سن قانوني و صدور حكم قصاص، در آخر دي ماه، در انتظار اجراي حكم به سر مي برد.

به گزارش خبرنگار ما، محمد. ت متهم است كه در تاريخ ۲۶ مهرماه سال ۷۹ (وی 14 سال داشت )زماني كه برادرش با پسري به نام محمد.م درگير شده او را با ضربات چاقو به قتل رسانده است.

محمد كه در آن زمان پس از دستگيري با دستور قاضي كشيك ويژه قتل- محمد سلطان همتيار- به خاطر كمي سن به دادگاه اطفال انتقال يافت، پس از بازجويي و برگزاري جلسه محاكمه به كانون اصلاح و تربيت فرستاده شد و از سوي قاضي پرونده به قصاص نفس (اعدام) محكوم شد.

اين حكم به تأييد شعبه ۲۷ ديوان عالي كشور رسيده بود و فقط به خاطر اين كه متهم به قتل، زير ۱۸ سال سن داشت، به اجرا درنيامده بود. اما محمد هم اكنون يكي از متهمان به قتلي است كه قرار است، آخر دي ماه به اتهام يك فقره قتل عمدي به دار مجازات آويخته شود.

دختر 15 ساله‌ توسط‌ پدرش‌ به‌ مبلغ‌ 5 ميليون‌ به يک افغانی فروخته شد .

دختري‌ 15 ساله‌ كه‌ توسط‌ پدرش‌ به‌ مبلغ‌ 5 ميليون‌ تومان‌ به‌ يك‌ افغاني‌ فروخته‌ شده‌ بود، از خانه‌شان‌ در تهران‌ فرار كرد و همراه‌ با جوان‌ مورد علاقه‌اش‌ به‌ يك‌ شهرستان‌ رفتند تا مخفيانه‌ با هم‌ زندگي‌ كنند.چهارده‌ روز قبل‌ پدر اين‌ دختر كه‌ او هم‌ يك‌ افغاني‌ است‌، به‌ اداره‌ يازدهم‌ پليس‌ آگاهي‌ تهران‌ مراجعه‌ كرد و گفت‌:

دختر 15 ساله‌ام‌ كه‌ در عقد يك‌ مرد 30 ساله‌ بود از خانه‌ فرار كرده‌ است‌.پس‌ از اين‌ شكايت‌، تحقيقات‌ براي‌ پيدا كردن‌ دختر فراري‌ آغاز شد و در اقدامات‌ اوليه‌ معلوم‌ شد وي‌ با يك‌ پسر جوان‌ به‌ شهرستان‌ دامغان‌ گريخته‌ است‌.

 بلافاصله‌ اكيپي‌ از ماموران‌ پليس‌ به‌ شهرستان‌ دامغان‌ رفتند و پس‌ از چند روز موفق‌ شدند دختر را به‌ همراه‌ پسري‌ كه‌ با او بود، دستگير كنند

.سرانجام‌ ديروز دخترك‌ به‌ همراه‌ پدر و شوهرش‌ در دادسراي‌ جنايي‌ تهران‌ حاضر شدند تا از آنان‌ تحقيق‌ شود.

دختر فراري‌ به‌ داديار سليماني‌ گفت‌:

 پدرم‌ به‌ زور مرا به‌ عقد اين‌ مرد 30 ساله‌ درآورد و بر سر فروش‌ من‌ 5 ميليون‌ تومان‌ از او گرفت‌. اما من‌ پسر ديگري‌ را دوست‌ داشتم‌، به‌ همين‌ خاطر با او فرار كردم‌

.دادیار سليماني‌ دستور بازداشت‌ دخترك‌ را صادر كرد و گفت‌:

بازداشت‌ اين‌ دختر بخاطر مجرميت‌ او نيست‌ بلكه‌ به‌ اين‌ دليل‌ است‌ كه‌ جان‌ او را از خطر مرگ‌ حفظ‌ كنيم‌ چرا كه‌ پدر و شوهر اين‌ دختر اگر او را از اينجا خارج‌ كنند، مي‌كشند.

بدين‌ ترتيب‌ پسر و دختر فراري‌ بازداشت‌ شدند و هر دو به‌ اداره‌ يازدهم‌ پليس‌ آگاهي‌ تهران‌ انتقال‌ يافتند تا تحت‌ نظر كارآگاهان‌ باشند.

حکم قصاص شهلا صادر شد.

عبدالصمد خرمشاهی، وکیل مدافع شهلا، دیروز به خبرنگار روزنامه هموطن گفت: در آخرین مراجعه‌ای که به شعبه 26 دیوانعالی کشور داشتم، متوجه شدم رای دیوان صادر شده و در مرحله تایپ است، اما جزئیاتی از این حکم در درست نیست.

وی گفت: پرونده شهلا در همان شعبه‌ای رسیدگی می‌شود که رای پرونده افسانه نوروزی را نقض کرده است و به نظر می‌رسد قضات این شعبه ایرادات پرونده را در حکم خود لحاظ کنند.

به این ترتیب تکلیف این پرونده مشخص و بزودی اعلام می‌شود که آیا وی باید مجازات شود یا برای محاکمه مجدد، پرونده‌اش به دادگاه ارجاع داده خواهد شد.شهلا جاهد متهم به قتل لاله سحرخیزان، همسر ناصر محمدخانی، در جلسات محاکمه خود که خرداد ماه سال جاری برگزار شد، اقرارهای گذشته‌اش مبنی بر قتل را منکر شد و گفت: وقتی اقرار به قتل می‌کرده تحت فشار بوده است.

شهلا که همسر صیغه‌ای ناصر محمدخانی است همچنین ادعا کرد توسط یکی از دوستان ناصر به قتلگاه لاله کشانده شده است.

او بارها در دادگاه گفت:

با وجود تمام سختی‌هایی که به خاطر ناصر محمدخانی تحمل کرده، همچنان او را دوست دارد و به خاطر محمدخانی قتل همسرش را به گردن گرفته و این خواسته ناصر محمدخانی بوده است، اما حقیقت ندارد و وی قاتل نیست.

قاضی جعفرزاده، بعد از محاکمه شهلا، حکم اعدام او را صادر کرد و با اعتراض شهلا و وکیل مدافعش پرونده به دیوانعالی کشور رفت.

وکیل شهلا معتقد است، به خاطر برخی ایرادات که در پرونده وجود دارد، دیوانعالی کشور حکم اعدام را نقض خواهد کرد.

 

خشونت علیه زنان، معضلی جهانی است

تنظیم: اقدس جوادپور

تجارت جنسى زنان و كودكان يك مشكل جهانى است.

فقر سبب افزایش تجارت جنسی زنان و كودكان در آمريكاى لاتين، اروپاى شرقى، آفريقا و آسيا گشته است.

هر ساله میلیونها دختر بين ۵ تا ۱۵ سال وارد اين بازار مى شوند. در كشورهاى در حال توسعه، تقاضا براى زنان جوان، سبب ورود فرزندان خانواده هاى فقير به كشورهايى مى شود كه چنين بازارى دارند يا صنعت گردشگرى در آنها فعال است.

دنيا در طلب آينده مسالمت آميز است و براى رسيدن به اين هدف تساوى كامل زنان و همكارى آنان در تمام مراحل رشد و توسعه دنيا ضرورى است. با اين وجود زنان هنوز با تبعيض جنسيتى عميق مواجه هستند.

خشونت با زنان به اشكال مختلف وجود دارد كه شامل خشونت هاى خانگى، تجاوز، خريد و فروش زنان و دختران، روسپيگرى اجبارى، خشونت هاى ناشى از جنگ مثل قتل و تجاوزهاى برنامه ريزى شده، بردگى جنسى، باردارى اجبارى، قتل براى دفاع از شرف و ناموس، كشتار نوزادان دختر، انتخاب جنسيت نوزادان و خشونت هاى مربوط به تهيه جهيزيه و ساير اعمال و سنت هاى آزاردهنده مى شود.

در سال ۱۹۹۳ بيانيه حذف خشونت با زنان در مجمع عمومى سازمان ملل به تصويب رسيد و مسأله خشونت با زنان به عنوان خشونت عليه بشر و نوعى جنايت عليه زنان به حساب آمد. كار پايه عمل، كه در كنفرانس جهانى زنان سال ۱۹۹۵ تصويب شد، مسأله خشونت با زنان را به عنوان يكى از ۱۲ مسأله بحرانى كه نياز به توجه خاص دولت ها و مجامع بين المللى و انجمن ها دارد، مورد بررسى قرار داد. 

خشونت خانگى

يكى از خطرات مداوم و هميشگى امنيت جسمانى زنان، خشونت هاى خانگى يعنى سوءاستفاده هاى احساسى يا جسمانى توسط همسرانشان مى باشد. اين نوع خشونت رايج ترين نوع خشونت با زنان است. در كشورهايى كه پژوهش هاى متعدد و قابل توجهى در مورد خشونت هاى جنسى وجود دارد، گزارش شده مردانى كه نسبت به همسران خود اعمال خشونت مى كنند، نشان داده اند كه به اين عمل گرايش داشته و در طول زمان تمايل به اعمال خشونت در آنان افزايش پيدا كرده است. خودكشى يكى از طرق رهايى زنان است براساس گزارش بانك جهانى، تجاوز و خشونت هاى خانگى بيش از بيمارى هايى از قبيل سرطان سينه، سرطان رحم، زايمان هاى دردناك، جنگ و تصادف، سبب از بين رفتن سلامتى زنان ۱۵ تا ۴۴ ساله مى شود. بسيارى از كشورها، قوانينى را وضع كرده اند كه خشونت همسران نيز بايد مانند خشونت غريبه ها مجازات شود. اتريش، بلاروس، بوتان، مجارستان، مكزيك، پرتغال و سيشل براى اولين بار خشونت هاى جنسى شوهران را به عنوان جرم شناسايى كرده اند و در سوءمجازات هاى تعيين شده براى اين قبيل مردان بيش از مجازات افراد غريبه خواهد بود.

      

آسيب جسمانى

آسيب هاى جسمانى و آزار در اغلب شرايط اتفاق مى افتد اين خشونت كه ناقض آزادى و امنيت افراد است، از لحاظ مفهوم و اثر و شرايطى كه اتفاق مى افتد، انواع متفاوتى دارد. اغلب زنانى كه آزار مى بينند فرد متجاوز را كه اغلب دوست يا آشنا يا از اعضاى خانواده است، به خوبى مى شناسند آزار كارفرما يا رئيس، به جاى آنكه يك مسأله جنسى بى اهميت تلقى شود، بايد تجاوز شناخته شود. زنانى كه مورد حمله و آزار قرار مى گيرند، از آسيب هاى جسمى بيشمارى مانند جراحات عميق، بيهوشى و بيمارى هاى روحى روانى از قبيل افسردگى، اعتياد به مواد مخدر و الكل، تنش هاى بعد از جراحات، احساس گناه، اضطراب، احساس حقارت و شرم، نكوهش كردن خود، عدم تمايل به شركت در فعاليت هاى پرتحرك و شادى آفرين يا حضور در محل حادثه ، اختلالات در خوردن غذا، چند شخصيتى شدن و ... رنج مى برند.

از طرفى، ممكن است كه تجاوز سبب باردارى ناخواسته آنان شود كه در اين صورت خطر ابتلاى اين زنان به بيمارى هاى روانى بيشتر است و امكان دارد تجربه تلخ حادثه تمايل به خودكشى را در آنان به وجود آورد.

خانواده و دوستان چنين افرادى نيز، به دليل بى علاقگى زنان آسيب ديده به برقرارى ارتباطات خانوادگى يا وجود حالت ترس و وحشت در آنان دچار مشكل مى شوند.

علاوه بر اين در همه فرهنگ ها و جوامع، با زنانى كه مورد تعرض قرار گرفته اند طورى رفتار مى شود كه انگار با شخص متجاوز تبانى كرده اند، از آنجا كه زنان به تجربه از اين شرايط دچار عذاب و بدنامى شده اند، تعداد كمى از موارد تجاوز گزارش داده مى شود.

تجارت زنان

تجارت جنسى زنان و كودكان يك مشكل جهانى است. فقر سبب افزايش تجارت جنسى زنان و كودكان در آمريكاى لاتين، اروپاى شرقى، آفريقا و آسيا گشته است. هر ساله ميليونها دختر بين ۵ تا ۱۵ سال وارد اين بازار مى شوند. در كشورهاى در حال توسعه، تقاضا براى زنان جوان، سبب ورود فرزندان خانواده هاى فقير به كشورهايى مى شود كه چنين بازارى دارند يا صنعت گردشگرى در آنها فعال است.

اتحاديه اروپا در باره آنچه كه به تجارت زنان به عنوان برده، خوانده مى شود، توجه پيدا كرده است. برآورد مى شود كه هر سال هزاران زن از اروپاى شرقى به جبر وارد بازار تجارى جنسى مى شوند. اكثر اين زنان به اميد پيدا كردن شغل بهتر كشور خود را ترك مى كنند، اما در نهايت مجبور به روسپيگرى مى شوند تا بتوانند بدهى خود را به دلالان بپردازند و هزينه يك زندگى بخور و نمير را تأمين كنند.

عده اى ديگر با وعده ازدواج فريب مى خورند و يا به بهاى نازلى از خانواده خريدارى مى شوند و سپس در اختيار دست اندركاران قرار مى گيرند. برخى نيز براى فرار از فقر و كسب درآمد بيشتر براى رفاه خانواده و اغلب برخلاف ميل باطنى خود مجبور به روسپيگرى مى شوند. اين زنان به دليل فقر مالى و شرايط بد اقتصادى، اهداف اصلى اين تجارت شوم هستند. در حال حاضر در بسيارى از كشورهاى اتحاديه اروپا، اكثر زنان روسپى خارجى اند.

براساس گزارش سازمان بين المللى مهاجرت (IOM)، خريد و فروش زنان سالانه ميلياردها دلار نصيب دلالان مى كند. اين سود عظيم سبب افزايش جنايات سازمان يافته شده و اين دادو ستد را به تهديدى جهانى تبديل كرده است.

ايدز (HIV)

عمده ترين مشكلى كه زنان با آن مواجه هستند آسيب پذيرى آنان در برابر بيمارى ايدز است. روسپيان بيش از ساير زنان در معرض خطر ابتلا به ويروس ايدز (HIV) قرار دارند و اغلب،به ساير بيمارى هاى مقاربتى نيز دچارند. اين زنان نه تنها خود در معرض خطرند، بلكه با انتقال ويروس به مردان سبب آلودگى خانواده ها مى شوند. پژوهش هايى كه در اغلب كشورها از جمله نيجريه و هندوستان انجام گرفته، بيانگر اين نكته است كه رانندگانى كه با زنان روسپى ارتباط دارند، بيشتر سبب شيوع اين بيمارى در تمام نقاط مى شوند. علاوه بر اين خشونت با زنان در بسيارى از موارد موجب ابتلاى آنان به بيمارى ايدز مى شود.

 

جنگ

زنان قربانيان اصلى جنگ اند. آنان هدف اصلى سوء استفاده جنسى و جسمى اند و اغلب آنان را به زور از خانه و دهكده شان بيرون مى كنند. در شرايط اقتصادى ناپايدار و دشوار زمان جنگ و پس از جنگ، چه در خانه و محل زندگى و چه در كمپ هاى آوارگان، زنان و دختران دچار آسيب مى شوند و هميشه در معرض خطر تجاوز، بردگى جسمى و جنسى، تجارت، تحقير و... قرار مى گيرند.

براساس گزارش ها، ۸۰درصد از پناهندگان دنيا را زنان و كودكان تشكيل مى دهند و سالانه ۸۵ درصد از زنان در كشورهاى درگير جنگ، قاچاق مى شوند.روز ۲۵ نوامبر روز جهانى حذف خشونت بازنان بود. در سال ۲۰۰۳ ثريا احمد عبيه مدير اجرايى صندوق جمعيت سازمان ملل در سخنرانى خود در نيويورك اظهار داشت: «زنان و دختران بايد درخانه، خيابان، محل كار و مدرسه امنيت داشته باشند.

 تا زمانى كه اين خشونت ها پا برجاست نمى توانيم ادعا كنيم كه در ايجاد برابرى بين زن و مرد، توسعه و صلح پيشرفت كرده ايم. او اظهار داشت: خشونت مكرر و فراوان، نيازمند واكنش نظام مند است و از تمامى دولت هاى جهان در خواست كرد كه به تعهدات خود عمل كنند و ازهمه رهبران مذهبى و محلى و اعضاى انجمن ها و حتى خانواده ها خواست كه با خشونت هاى جنسى مقابله كنند.

در گزارش ۵ آوريل ۲۰۰۴ ياكين ارتوك گزارشگر ويژه سازمان ملل در مسأله خشونت بازنان به كميسيون حقوق بشر هشدار داد كه تمايل به اتخاذ سياست هاى محافظه كارانه و واكنش هاى شديدى كه در مقابل دستيابى زنان به امتيازات ابراز مى شود، احقاق حقوق انسانى زنان را به تأخير مى اندازد.در طول چند دهه گذشته، دولت ها و سازمان ها خشونت بازنان را ناقض حقوق بشر دانسته اند. به اين ترتيب مى توان با استفاده از خواسته مراجع سياسى و با اقدامات قانونى و منطقى با اين نوع خشونت مبارزه كرد.

تظاهرات علیه احکام سنگسار در جمهورى اسلامى با شركت نمايندگان پارلمان اروپا

تهیه و تنظیم : رخشنده خسرو شاهی

در ارتباط با نقض شديد حقوق بشر و صدور احكام سنگسار روز سه‌شنبه ۸ ديماه/۲۸ سپتامر سه نفر از نماينده پارلمان اروپا از حزب ليبرال دمكرات آلمان، جمعى از اعضاى پارلمان ايالتى آلمان، جمعى از شهروندان آلمانى و جمعى گسترده‌تر از ايرانيان در برابر سفارت جمهورى اسلامى ايران عليه احكام سنگسار در جمهورى اسلامى ايران دست به تظاهرات زدند.

روند نقض شديد حقوق بشر در جمهورى اسلامى ايران هر روز ابعاد وسيع‌ترى به خود مى‌گيرد.

با راه يافتن محافظه‌كاران و قشريون مذهبى به مجلس هفتم شوراى اسلامى و حذف وسيع اصلاح ‌طلبان گويى كه نقض حقوق بشر در دستور روز مجلسيان و قوه قضاييه و دادستانى جمهورى قرار گرفته است. بستن روزنامه‌هاى اصلاح‌طلب و طرفدار حقوق بشر، دستگيرى روزنامه‌نگاران، وبلاگ‌نويسان و فعالان سازمان‌هاى غيردولتى دفاع از حقوق زنان، صدور احكام اعدام براى زنان زير ۱۸ سال و كسانى كه زير سن بلوغ جرمى مرتكب شده‌اند (اگر بتوان آن را جرم ناميد)، از جمله نشاندهنده بى‌اعتنايى مسئولان نظام جمهورى اسلامى به حرمت انسانى است.

در چنين شرايطى است كه از نويسندگان و وبلاگ‌نويسان زير شكنجه‌هاى جسمى و روانى اعتراف گرفته مىشود. محمد‌على ابطحى، معاون پارلمانى سابق رئيس جمهورى در وبلاگ شخصى‌اش ، به تاريخ ۷ ديماه از ديدار سه ساعته هيأت نظارت بر قانون اساسى با وبلاگ‌نويسان زندانى گزارش مى‌دهد كه چگونه اين افراد مورد شكنجه جسمى و روحى وحشيانه دادستانى قرار گرفته‌اند تا از اين افراد اعتراف بگيرند كه با شخصيت‌هاى اصلاح‌طلب رابطه جنسى داشته‌اند. جملگى اين شواهد نشان مى‌دهند كه نظام ارزشى در جمهورى اسلامى جايى براى شأن و حرمت انسانى باقى نمى‌گذارد، چه رسد به اخلاق انسانى.

چندى پيش از سوى يك قاضى شرع حكم اعدام براى زن جوان ۱۹ ساله‌اى بنام «ليلا مافى» به جرم فحشا صادر شد. به گفته حقوقدانان ليلا مافى از تعادل روحى برخوردار نيست، زيرا كه وى خود از سن ۹ سالگى قربانى تجاوزات جنسى واقع شده است. تجاوزاتى كه در همين جمهورى اسلامى ايران روى داده‌اند و هيچ مقام قضايى خود را مسئول پيگرد عاملان آن نمى‌داند. حال شاهد صدور حكم سنگسار عليه خانم «وجيهه اسماعيل‌وند» هستيم كه بخاطر زنا به مرگ محكوم شده است. قرار است اين حكم طى روزهاى آتى اجرا گردد.

در اعتراض به صدور احكام سنگسار در جمهورى اسلامى ايران امروز سه‌شنبه ۸ ديماه / ۲۸ دسامبر سه عضو پارلمان اروپا از حزب ليبرال دمكرات آلمان بنام‌هاى «الكساندر آلوارو»، «هولگر كرامر» و «الكساندر گراف لامبسدورف» با پلاكارد بزرگى با مضمون «به عمل وحشيانه سنگسار پايان دهيد!» كه بدست اعضاى سازمان زنان اين حزب حمل مى‌شد و نيز جمع وسيعى از ايرانيان و شهروندان آلمانى در برابر سفارت جمهورى اسلامى ايران در برلين دست به تظاهرات زدند.

اين تظاهرات اعتراضى از سوى خانه نمايندگان حزب ليبرال دمكرات آلمان در برلين و بخش زنان و جوانان اين حزب برگزار شده بود. الكساندر گراف لامبسدورف از محل تظاهرات در گفتگويى با بخش فارسى صداى آلمان در مورد علت اين حركت اعتراضى گفت:ما در برابر سفارت ايران در برلين تجمع كرده‌ و عليه اجراى احكام سنگسار در ايران دست به تظاهرات مى‌زنيم، زيرا كه اين عمل مجازاتى بسيار بيرحمانه، غيرانسانى و تحقيرآميز است. ما از دولت ايران مى‌خواهيم كه هر چه سريع‌تر احكام سنگسار را لغو كند. مورد كاملا مشخص در اينجا حكم اعدام و سنگسار عليه خانم «وجيهه اسماعيل‌وند» است كه قرار است حكم سنگسار او بزودى اجرا شود. ما خواستار برچيدن مجازات اعدام در سراسر جهان از جمله ايران هستيم و مى‌خواهيم كه تمامى مجازات‌هاى بيرحمانه، غيرانسانى و تحقيرآميز از قانون مجازات‌هاى جمهورى اسلامى ايران حذف گردند.”

گراف لامسدورف گفت كه سفارت جمهورى اسلامى ايران تاكنون در مورد اين تظاهرات موضعى اتخاذ نكرده است. وى افزود كه ليبرال‌هاى آلمان همچون گذشته، در آينده نيز براى رعايت حقوق بشر تلاش خواهند كرد و وضعيت حقوق بشر در ايران را زير نظر خواهند داشتدر اين تظاهراتى كه در برابر سفارت ايران در برلين انجام مى‌گيرد، علاوه بر نمايندگان ليبرال دمكرات پارلمان اروپا، اعضايى از پارلمان ايالتى برلين و نيز از سازمان جوانان و زنان حزب ليبرال دمكرات حضور دارند. نمايندگان نهادهاى بين‌المللى كه براى لغو سنگسار در كشورهاى اسلامى بوجود آمده نيز در اينجا هستند

بويژه در رابطه با اينكه اين تظاهرات در اين روزهاى تعطيل انجام مى‌گيرد، نگرانى زيادى وجود دارد كه جمهورى اسلامى از تعطيلات در اروپا استفاده كند و اين كسانى را كه در نظر دارد سنگسار و اعدام كند، با اين تصور كه در ايام تعطيل اتفاق عجيب و غريبى نخواهد افتاد و دنيا اين مسئله را خيلى زود فراموش خواهد كرد.”

بايد اشاره كرد كه معضل نقض شديد حقوق بشر در ايران مسئله جديدى نيست، ولى هم‌اكنون شاهد آن هستيم كه جبهه هر چه فراگيرترى در داخل و خارج از كشور براى دفاع از حقوق بشر در ايران در حال شكلگيرى است و بسيارى مسائل را تحت‌الشعاع خود قرار داده است.

مرگ فقیر، صدا ندارد

تهیه و تنظیم : لیلا واحدی اصل

در مورخ 15/7/83 پنج شنبه فرمانده نيروي انتظامي ميهمان برنامه صبح بخير ايران بود قبل از اينكه بحث برنامه شروع شود يكسري مصاحبه پخش شد كه در آن مصاحبه شوندگان متفق القول از خدمات نيروي انتظامي تجليل نمودند و فقط آخرين مصاحبه شونده كه يك خانمي بود گله از اين داشت كه چرا در بعضي از مناطق سركوب موتورسواران شدت مورد نظر را ندارد!

آقاي نظام اسلامي مجري برنامه برخلاف ساير همقطاران خود در بسياري از كشورها كه هنگام دعوت از يك مسئول و يا يك مدير در يك برنامه تلويزيوني پربيننده سعي مي كنند كه با طرح سوالات پيچيده و متنوع بنوعي آن مسئول و دستگاه مربوطه اش را تحت فشار بگذارند تا بدين وسيله نقاط ضعف مشخص شود و مجري برنامه  در اينجا بنوعي افكار عمومي را نمايندگي مي كند خود از جمله تمجيد كنندگان پليس بود و از سردار خواست كه اگر تمايل دارد! در مورد حادثه پاكدشت مطلبي بگويد و سردار هم فرموند كه بلي ما ديروز به منطقه رفتيم و با خانواده كودكان مقتول ديدار داشتيم وقرار شد كه آنجا پاسگاهي تاسيس شود و...

   البته بنده به تصورم آمد كه شايد اين اولين باري باشد كه سردار به همراه رئيس پليس پايتخت به اين منطقه دور افتاده! سفر كرده باشند چرا كه اگر قبلا  سفري به اين منطقه مي داشتند حتما به كمي و كاستي هاي فراوان اين منطقه پي ميبردند و يك مقدار كمي از ترافيك سنگين نيروهاي خود در كلان شهر تهران مي كاستند و يك تعداد از نيروها و امكانات مازاد خود را به اين منطقه گسيل مي داشتند.در اين حادثه همه بدنبال قصور ها و مقصران احتمالي ميگردند شايد كه احتمالا مقصري در كار نباشد و يا مقصر همان كودكان بازيگوش باشند كه اگر بازيگوشي نميكردند گرفتار چنين مرگي فجيع و دردناك نمي گشتند .

 منطقه پاكدشت تا چندي قبل براي اكثريت مردم يك منطقه ناشناخته بود واگر براي تعدادي شناخته شده بود بخاطر توليدات كشاورزي و يا كوره هاي آجر پزي آن بود ولي اكنون بخاطر كوچه آدم خوارها و كوره هاي آدم سوزي اش شهرتي فراگير خواهد يافت.

چند سال پيش در روزنامه اي خواندم كه شهردار پايتخت يك كشوري پس از فروريختن يك پل بتوني ماشين رو و كشته شدن چند نفر به سبب آن استعفا نمود البته شايد شهردار مقصر مستقيم و يا غير مستقيم آن حادثه نبود ولي  اين مثبت ترين كاري بود كه براي احترام به افكار عمومي ميتوانست انجام دهد.

متاسفانه در كشور ما اصلا چنين چيزي نيست و معمولا مديران براي بي كفايتي هاي خود دلايل عجيبي را اظهار ميدارند كه آدمي را به حيرت وا مي دارد. بعنوان مثال يك مسئول نيروي انتظامي مفقود شدن را جرم نمي داند (ظاهراً مامورين انتظامي با شرح وظايف خود هم آشنا نيستند) مسئول پاسگاه منطقه به والدين كودكي مي گويد برو مفاسد دنبال بچه ات بگرد مامور ديگري مي  گويد كه اگر به كسي شك داري معرفي كن و يا مامور ديگري ميگويد كه ما اينجا 2 مامور داريم كه اگر يكي را به شما بدهيم خودمان چكار كنيم.

دقيقا زماني كه اين مامور خطاب به والدين كودك گمشده نبود نيروي كافي را دليل  عدم پيگيري شكايتشان عنوان مي كند كه شهر تهران مملو از نيروهاي انتظامي بود در خطوط ويژه شهر به فاصله هر 100 متر يك مامور ايستاده بود و سرچهار راهها و ميادين اصلي شهر آرايش نيروها بگونه اي بود كه شكل يك حكومت نظامي اعلام نشده را داشت و ظاهرا بسيج اين همه نيرو بخاطر برخورد با متخلفين ترافيكي خصوصا موتورسوران متخلف بوده كه مهمترين دغدغه امنيتي امروز جامعه وجود همين موتور سوراران متخلف مي باشد! پدر يكي ديگر از كودكان گمشده هنگامي که انفعال  نيروي انتظامي را مي بيند از روي استيصال سوار بر وانتي ميشود و با بلندگو به مردم منطقه هشدار ميدهد كه در اين منطقه كودكان مفقود ميشوند كه همين كارش سبب برخورد نيروي انتظامي با او ميشود و او را متهم به ايجاد آشوب مي كنند.

 شايد اينجا بتوان بنوعي نيروي انتظامي را متهم به همكاري با قاتلين نمود چون عملكرد آنان بگونه اي بوده است كه آزادي عمل بيشتري به قاتلين مي داده است و قاتلين  تا لحظه آخر هيچگاه خود را در معرض دستگيري و كشف جنايتشان نمي ديدند.

 والدين كودكان گم شده معتقدند كه چون پدر ميلاد آخرين قرباني بيجه خود از ماموران نيروي انتظامي بوده است بدين سبب حساسيت اين نيرو برانگيخته شده و منجر به دستگيري متهمان شده است . به نظر نگارنده رساترين و در عين حال تلخ ترين جمله را پدر احمد رضا اولين قرباني بيجه گفته است كه :

مرگ فقير صدا ندارد

اين كودكان قبل از اينكه قرباني جنايت شوند قرباني فقر خود و خانواده و محيط زندگيشان بودند .

مادر وحيد از قربانيان اين حادثه هنگاميكه براي چاپ عكس كودك گمشده خود به دفتر روزنامه اي مراجعه ميكند روزنامه براي چاپ عكس در صفحه اول مبلغ 900 هزار تومان  طلب مي كند.

اين در حالي است كه روزنامه ها قادر به اطلاع رساني و ريشه يابي اين گونه حوادث نيستند و تعدادي از اين روزنامه ها پس از اين كه از اين حوادث مطلع شدند بدنبال انتخاب اسامي حيوانات درنده و خونخوار براي متهمين اينگونه جنايات هستند مثل خفاش - كركس- شغال و..

 بگونه اي كه جامعه ديگر متهمين را با اسامي واقعي آنان نمي شناسد و يا تعداد ديگري از روزنامه ها با انتخاب تيترهاي جنجالي و احساسي در صدد ايجاد حس كينه و نفرت در بين مردم و از اين رهگذر افزايش تعداد بينندگان مراسم اعدام اين قاتلان هستند.

 تلويزيون هم زمانيكه بي كفايتي نيروي انتظامي اظهر من الشمس مي باشد با پخش سريالي بنام تب سرد از شبكه سوم به تجليل از نيروي انتظامي مي پردازد . موضوع سريال به 2 افسر ارشد و وظيفه شناس پليس نیروهای انتظامی بر ميگردد كه بدون اينكه شكايتي مبني بر كودك ربايي از خانواده كودك ربوده شده دريافت كرده باشند . مسير طولانی و صعب العبور تهران تا شمال و بلعكس را مي پيمايند تا خود با به مخفيگاه كودك ربا برسانند و كودك را آزاد كنند.حتما بخاطر اين كه كودك از يك طبقه بسيار مرفه و پولدار مي باشد و شايد جان كودكان پاكدشتي آنقدر ارزش نداشته كه ربايندگانشان بخواهند بخاطر زنده نگاه داشتن آنان طلب پولي هر چند اندك كنند.و صد البته اين حادثه هم فراموش ميشود و بعد از اعدام قاتلين پرداختن به آن خود جرم محسوب ميشود.

ولي تا ريشه هاي اين قبيل حوادث وجود دارند قاتلين ديگري در راهند و همچنين مقتولين ديگري.

زنان سرپرست خانوار، «فقیرترین فقرا» کشور هستند

تهیه و تنظیم : مریم تیرگری

براساس يافته‌هاي يك پژوهش، زنان سرپرست خانوار به دليل بي‌سوادي و داشتن خانوارهاي كوچك و تعداد شاغلان كمتر در خانوار جزو فقيرترين فقرا هستند.

نتايج اين بررسي همچنين حاكي از روند فراينده تعداد و نسبت زنان سرپرست خانوار طي سه دهه اخير است؛ به طوري كه در سالهاي ‌١٣٥٥ ،‌١٣٦٥ و ‌١٣٧٥ خانوارهاي زن سرپرست به ترتيب ‌١/٧ ، ‌٣/٧ و ‌٤/٨ درصد از كل خانوارهاي ايراني را تشكيل داده‌اند.
حدود ‌٨٥ درصد زنان سرپرست خانوار ايراني به دليل فوت همسر عهده‌دار مسئوليت خانوار شده‌اند و طلاق و جدايي با سهمي حدود ‌٧ درصد در مرتبه دوم قرار گرفته است.زناني كه به دليل از كارافتادگي مرد سرپرستي خانوار را برعهده گرفته‌اند، فقط ‌٥/٠ درصد از كل خانوارهاي زن سرپرست را تشكيل مي‌دهند.

به زعم پژوهشگران، مقايسه ارقام كل كشور و آمار مربوط به خانوارهاي زن سرپرست زير پوشش سازمان بهزيستي كه سهم از كارافتادگي در اين گروه بسيار بيشتر (‌١٩درصد) است، نشان مي‌دهد كه تعريف رسمي مركز آمار ايران از مفهوم سرپرست خانوار موجب كم شماري و ناديده انگاشتن بخشي از خانوارهاي زن سرپرست شده است.

يافته‌هاي اين پژوهش كه توسط ژاله شادي طلب و عليرضا گرايي نژاد انجام شده، در عين حال حاكي از روند نزولي درصد خانواده‌هاي فقير طي دهه گذشته است؛ به طوري كه در سال ‌١٣٧٠ حدود ‌٤/٢٧ درصد از خانواده‌هاي نمونه بررسي شده در وضعيتي پايين‌تر از خط فقر داشته‌اند كه اين نسبت در سال ‌١٣٧٥ به ‌٨/١٨ و در سال ‌١٣٨٠ به ‌٣/١٥ درصد كاهش يافته است؛ به عبارت ديگر طي اين دوره سالانه به طور متوسط حدود ‌٦/٥ درصد از كل خانوارها توانسته‌اند از گردونه فقر مطلق رهايي يابند.

در بخش ديگري از اين پژوهش با اشاره به نتايج تفضيلي آمارگيري كه براساس آن در سال ‌١٣٨٠ حدود ‌٨ درصد از زنان در شهرها و ‌١٠ درصد زنان در روستاها سرپرست خانوار بوده‌اند، به بررسي جنسيتي فقر پرداخته شده و آمده است: طي دهه گذشته همواره درصد فقر در خانوارهاي زن سرپرست بيشتر از خانوارهاي با سرپرست مرد بوده است به طوري كه در سال ‌٨٠ درصد فقر در بين زنان سرپرست خانوار ‌٥/١٧ و در ميان مردان ‌٨/١٤ درصد بوده است.البته براساس داده‌هاي موجود، درصد فقر در بين زنان سرپرست خانوار در شهرها تقريبا با مردان يكسان است اما در زنان روستايي احتمالا به اين دليل كه درصورت فوت مردان روستايي درآمد كاري قبلي آنها ديگر نصيب خانواده نخواهد شد، درصد فقر بيشتر از درصد فقر مردان روستايي سرپرست خانوار است.سهم زنان فقير سرپرست خانوار از كل خانواده‌هاي فقير كشور ‌١١ درصد و سهم مردان ‌٨٩ درصد است اين درحالي است كه سهم خانوارهاي زن سرپرست در كل كشور حدود ‌٨ درصد است، بنابراين زنان سرپرست خانوار سهم بيشتري از فقراي كل كشور را تشكيل مي‌دهند.يافته‌هاي اين پژوهش همچنين حاكي است، برخلاف انتظار اوليه با افزايش اندازه خانوار، امكان فقير شدن آن رو به كاهش مي‌گذارد؛ يعني براساس يافته‌ها، احتمال فقير بودن خانوارهاي سه نفره و كمتر بيشتر از خانوارهاي پرجمعيت تر است.درصد فقر در بين گروههاي سني ‌٢٥ سال و كمتر ‌٥٦ سال و بيشتر همواره بيشتر از ساير گروههاي سني بوده است. اين پديده در مناطق شهري و روستايي مشابه بوده و نسبت فقر براي زنان در اين دو گروه سني به خصوص در نيمه اول دهه، بسيار بالاتر از مردان است. «بر گرفته از سایت ایران امروز»

غارت منابع و ثروت های ملی

از آنجا که حاکمان  به اصطلاح  دینی حاکم بر کشورمان خود را نمایندگان تام الاختیار خداوند بر روی زمین پنداشته وبه گمان خود تمامی منابع و ثروت های عمومی ملک شخصی خود دانسته اند و هر گونه دخل و تصرفی را در آن مجاز میدانند لذا برای دخل و تصرف منابع کشور نه تنها  هیچ نیازی به رای ملت نمی بینند بلکه رای نمایندگان به اصطلاح مردم در مجلس را نیز لازم ندانسته و خود راساً به چپاول آن مشغولند. این حاکمان با تاسیس موسسه هائی بنام معصومین و یا در لوای کانونهای مذهبی منابع و امتیازات بهره برداری را در اختیار خود گرفته و خود را از هرگونه بازرسی و بازپرسی مصون نموده اند . بهره برداری سنگهای معدن زمینهای منابع ملی و تمامی مایملکهای وقف شده شامل زمین و باغ و .. جزیی این مقوله میباشند . سازمان اوقاف که از ثروتمندترین سازمان ها میباشد و مالکیت آن شامل میلیونها ملکیت وقفی بوده که روزی صاحبان آنها برای رضای خداوند جهت کمک به مستمندان وقف نموده اند اینک در اختیار مسثقیم رهبری و بدون نظارت احدی حتی نمایندگان مجلس صرف اقتدار و سیاست بازی ها و در جهت تثبیت نظام میگردد.

انتخابات ریاست جمهوری

در خبرها به نقل از دبیر ستاد انتخابات ریاست جمهوری آمده است که بار دیگر هاشمی رفسنجانی کاندید ریاست جمهوری میباشد .

این سوال برای همگان مطرح است که آیا مگر ایشان قبلا رئیس جمهور نبوده اند ؟

آیا کشور را آباد کرده اند ؟

آیا جز بدهیهای میلیاردی  برای کشور چیزی به ارمغان آورده اند ؟ آیا مشکلات بیکاری جوانان و معضل اعتیاد و هزاران نابسامانی دیگر جامعه ایران را حل کرده اند ؟

سوال مهمتر مگر نه اینکه  ایشان در انتخابات مجلس به عنوان نماینده مردم تهران شرکت کردند و رای نیاوردند پس چگونه میخواهند به عنوان رئیس جمهور مملکت رای بیاورند ؟

 البته جواب این سوال معلوم است وقتی انتخابات فرمایشی بوده و جز تعدادی از خودیها دیگران شرکت نکنند امید انتخاب ایشان صد البته میرود.

افزایش معتادین  در رژیم ولایت فقیه

 

از نمونه های پیشرفت در عصر طلایی !!! ولایت فقیه ( نماینده خدا در زمین ) ! و رهبر شیعیان جهان !!!؟

 

اینک چهار میلیون معتاد در کشور

اول انقلاب شايد 150 هزار معتاد داشتیم

اعتماد: عضو كميته اصلاح ساختار مبارزه با مواد مخدر گفت: ايران براي جلوگيري از ورود مواد مخدر به اروپا هر كاري انجام مي دهد، در حاليكه اروپاييان کمترین كمك را به ما نمی كنند و در اين راستا ابزار و تجهيزات ما نيز زياد  پيشرفته نيست.

«موسي الرضا ثروتي»، عضو كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي در گفت وگو با ايسنا، درباره علت تشكيل كميته7 نفره براي اصلاح ساختار مبارزه با مواد مخدر افزود:

 در بازديدي كه از دبيرخانه ستاد مبارزه با مواد مخدر داشتيم بحث هاي زيادي شد و فيلم هايي درباره مواد مخدر نمايش داده شد.

و ادامه داد که: اول انقلاب شايد 150 هزار معتاد داشتيم، ولي در حال حاضر با چهار ميليون معتاد روبرو هستيم.

   

 

برگشت