پیوند ها

منشور کانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اطلاعیه و اعلامیه های کانون

بایگانی

 

بایگانی 35   

 

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

با توجه به فشار روز افزون اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی و عدم رعایت مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط رژیم اسلامی در ایران ، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از ایرانیان آزادی خواه و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر (بشرح زیر) و اعتقاد راسخ به

1- آزادی های سیاسی و اجتماعی

2- برابری حقوق زنان و مردان

3-جدایی دین از حکومت

4- حقوق ادیان ، اقوام و ملل

اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است

1-    افشای رژیم جمهوری اسلامی و ارتجاع در همه زمینه ها   

2- تشکیل جلسات وسخنرانی ها و شرکت در تظاهرات   

3-همکاری و همیاری با دیگر نهادهای حقوق بشر 

4- مبارزه با راسیسم و انواع تبعیض

5- دفاع از حقوق پناهندگان ، پناهجویان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق قانون پناهندگی

 

توضیحات

  

1.            این ماهنامه ارگان سازمانی  کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد که زیر نظر هیئت تحریریه منتخب کانون منتشر میشود.

2.            هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه منفعت و سود شخصی ندارد.

3.            با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی ها و اعلامیه های مختلف میباشد.

4.            مسئولیت هر پدیده ای به عهده نویسنده آن میباشد و به شرط ذکر ماخذ استفاده و انتشار آثار چاپ شده آزاد است .

بشریت

آدرس

 

Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

 Kulturzentrum Lagerhaus

 Schildstraße   12 _ 19

28203  Bremen

Tel     : +49 421 790 18 97

Email : info@vzvmiran.de

          www.bashariyat.de                                                         

فهرست مطالب

 

            

مدیرمسئول :

 سعید اسحاقی

 

هیئت تحریریه :

1-      سید محسن سمیعی

2-      سارا ناز متین

3-      حمید رضا راغب

4-      سحر ناز متین

 

ویرایش :

 

 

امورفنی و چاپ :

 سعید بروجردی آذر

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از خانم افسر ملکی نیکو که ما را در امور تایپ همراهی نمودند تشکر و قدر دانی می گردد.

هیئت تحریریه بشریت

طرح روی جلد : محمد متین

طرح پشت جلد :

 

 

گزارش ماهانه (دی1383) در مورد نقض گسترده ، مستمر و برنامه ريزی شده حقوق بشر در ايران

((در هر 8 ساعت حداقل یک مورد نقض حقوق بشر در ایران اتفاق می افتد))

فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی

نهادهای مدافع حقوق بشر !

ايرانيان آزاده و مبارز !

در اين گزارش بخش بسيار کوچکی از موارد نقض حقوق بشر در ايران را که توسط اين شبکه گردآوری شده است به اطلاع می رسانيم :

اخبار بين المللی :

1ـ پارلمان اروپا با صدور قطنامه ای ضمن محکوم کردن حکم اعدام از مقامات ايران خواسته است تا شواهدی دال بر تعليق احکام سنگسار و منع شکنجه ارايه دهد. در اين قطنامه همچنين حکم اعدام نوجوانان ، زنان باردار و افراد عقب افتاده بشدت محکوم شده است . نمايندگان پارلمان اروپا  در قطنامه خود پرونده سازی دادستانی عليه روزنامه نگاران اينترنتي و وبلاگ نويسان که منجر به بسته شدن نشريات و زندانی کردن روزنامه نگاران می شود را محکوم کرده اند. اعضای اين پارلمان ضمن محکوم کردن گزارشهايي مبني برشکنجه گسترده و فشار برای اعتراف گيری غير واقعي، از مقامات ايران خواسته اند تا تمامی آنهايي را که در ارتباط با روزنامه های غير خشونت آميز و ابراز عقيده دستگير ، متهم يا محکوم شده اند را آزاد کند.(بی بی سی 25/10/83 )

2 ـ در بخشي از گزارش سالانه سازمان ديده بان حقوق بشر در رابطه با ايران آمده است : « احترام به حقوق بنيادي انسانها در ايران ، به ويژه آزادي بيان و عقيده در سال 2004  به وخامت گراييد» . اين گزارش مي نويسد : « شکنجه و بد رفتاري در طول بازداشت ، از جمله حبس نامحدود انفرادي ، منظماَ براي تنبيه ناراضيان به کار گرفته مي شود » . در ادامه اين گزارش آمده است : « نقض حقوق بشر در ايران توسط مأموران اطلاعاتي در لباس شخصي ، گروه هاي شبه نظامي که با خشونت به گردهمايي هاي مسالمت آميز ناراضيان حمله مي کنند و زندانهاي مخفي و غير قانوني و مراکز بازجويي که توسط دستگاه هاي اطلاعاتي اداره مي شوند انجام مي شود .»

به گزارش اين سازمان«مقامهاي ايراني در سال 2004 همچنين اقدام به مسدود کردن وب سايتهاي اينتر نتي که اخبار و تحليل مستقل ارائه مي کنند کردند و نويسندگاني را که با استفاده از اين رسانه به انتشار اطلاعات و انتقاد از حکومت پرداختند دستگير کردند » . به نوشته اين گروه « شکنجه شديد جسمي به خصوص عليه فعالان دانشجويي و ساير کساني که از شهرت روشنفکران و نويسندگان مسن تر بر خور دار نيستند به کار گرفته مي شود » . بنابه اين گزارش هيچ مکانيزمي براي نظارت و تحقيق در باره نقض حقوق بشر توسط ماموران حکومت وجود ندارد . اين سازمان مي گويد : اقليت هاي قومي و مذهبي ايران همچنان مورد تبعيض و در برخي موارد هدف آزار و اذيت قرار مي گيرند . ( بي بي سي 25/10/83 ) 

اخبارجنبش دانشجويي :

3 ـ هيأت نظارت بر فعاليت تشکل هاي اسلامي دانشگاه علوم پزشکي اراک ، حکم توقف فعاليت انجمن اسلامي دانشجويان را براي سه ماه صادر کرد . ( ايلنا 2/10/ 83 )

4 ـ صولت شجاعيان دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاههاي اصفهان و علوم پزشکي به علت چاپ نامه 127 نماينده مجلس ششم خطاب به خامنه اي در نشريه دانشجويي « معرفت » در شعبه 41 دادگاه عمومي اصفهان تفهيم اتهام شد و با قرار کفالت آزاد شد . ( ايسنا 2/10/83 )

5 ـ هادي خطيبي دبير عضو شوراي مرکزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شيراز و علوم پزشکي به دنبال سخنراني در جمع دانشجويان ورودي جديد چندين بار توسط کميته انضباطي حراست دانشگاه مورد بازجويي قرار گرفت و سپس به اداره اطلاعات استان احضار و مورد بازجويي قرار گرفت . ( ايلنا 5/10/83 )

6 ـ نادر ضامن دانشجوي پزشکي دانشگاه تبريز به اتهام « محارب بودن » و به جرم تهديد و ارعاب مردم با اسلحه در شعبه 3 دادگاه انقلاب تبريز محاکمه شد . ( ايلنا 6/10/83 )

7 ـ چهار دانشجوي دانشگاه گيلان که در مهر ماه 83 در تحصن شرکت کرده بودند توسط کميته انضباطي دانشگاه به جريمه نقدي محکوم شدند و يک دانشجوي ديگر به مدت يک ترم از تحصيل تعليق شد . ( ايلنا 9/10/83 )

8 ـ محمد صادقي عضو اسبق انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه اصفهان به اتهام اقدام عليه امنيت داخلي از طريق سخنراني در دانشگاه اصفهان در شعبه 14 بازپرسي دادسراي انقلاب تهران تفهيم اتهام شد و با قرار کفالت آزاد شد تا هفته آينده در شعبه 7 دادگاه انقلاب اصفهان تفهيم اتهام شود . ( ايلنا 10/10/83 )

9 ـ سجاد نيکنام مدير مسئول نشريه دانشجويي « هم آوا » با شکايت حراست دانشگاه اروميه در کميته انضباطي مورد بازجويي قرار گرفت . ( ايلنا 10/10/83 )

10 ـ پيمان عارف ، فريد کياني و ساناز شريفي دانشجويان دانشگاه تهران به علت شرکت در مراسم 16 آذر به کميته انضباطي دانشگاه احضار شدند . ( ايلنا 13/10/83 )

11 ـ امتياز نشريات دانشجويي« تلنگر» ، « چتر و باران » ، «عدد 13»  ، « قامت دوست » ، «حضور»  ، «عصير» ، « خانه شيشه اي » ، «پيام امروز» ، «خيزش» ، « بازتاب» ، « آليشيق» و «کاوش » به بهانه عدم انتشار در يکسال گذشته از سوي کميته ناظر بر نشريات دانشجويي دانشگاه اروميه لغو گرديد . ( ايسنا 16/10/83 )

12 ـ پنج نفر از اعضای انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي زنجان به کميته انضباطی دانشگاه احضار شدند. بدنبال برگزاری مراسم 16 آذر ، حکم تعليق انجمن به مدت 6 ماه از سوی هيأت نظارت بر دانشگاه صادر شد و اکبر فرخي دبير اين انجمن بدستور رئيس دانشگاه به مدت يک ماه از دانشگاه اخراج شد. ( ايلنا 16/10/83 )

13 ـ عليرضا نوري دانشجوي دانشگاه تهران به اتهام اقدام عليه امنيت کشور و با شکايت مدعي العموم  در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد .( ايلنا 19/10/83 )

14 ـ عباس شکوهمند عضو انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه تربيت معلم تهران در ارتباط با اعتراضات دانشجويي خرداد 82 به شعبه 119 دادگاه عمومی کرج احضار شد. عباس شرفی دانشجوی ديگر اين دانشگاه در دادگاه تجديدنظر به پرداخت  صد هزارتومان جريمه نقدی محکوم گرديد.( ايسنا 26/10/83

15 ـ بهنام اميني دانشجوي دوره کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبايي به اتهام اخلال در نظم ، تبليغ عليه نظام و توهين به خامنه ای با شکايت مدعي العموم در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. وی در مراسم سالگرد فروهرها در سال 81  دستگير و مدت 45 روز در بازداشت بود که با توديع وثيقه از زندان آزاد گرديد. ( ايسنا 26/10/83 )

16 ـ مديران مسئول نشريات دانشجويي « سرچشمه »،« گزينه 11 » و« نشريه شورای صنفی » به کميته ناظر بر نشريات دانشجويي دانشگاه رجايي احضارشدند(ايلنا 27/10/83

17 ـ شش نفر از دانشجويان دانشگاه رجايی به کميته انضباطی دانشگاه احضار شدند ، دبير فرهنگی ، دبير شورای صنفی و نائب دبير انجمن اسلامی دانشجويان اين دانشگاه از جمله افرادی هستند که به کميته انضباطی احضار شده اند . ( ايلنا 29/10/83 )

18 ـ سعيد حبيبي دانشجوی دانشگاه تربيت مدرس به علت سخنرانی در مراسم 16 آذر در دانشگاه علوم پزشکی زنجان به دادگاه انقلاب زنجان احضارشد.( شرق 29/10/83 )

19 ـ مديران مسئول سه نشريه دانشجويي به کميته ناظر بر نشريات دانشجويي دانشگاه زنجان احضار شدند نام و اتهام آنها به اين شرح است. حسين خيری فام مدير مسئول نشريه « اوج » به اتهام توهين به مقدسات  و چاپ نظرات اپوزسيون جمهوری اسلامی ،  ياشار حکاک پور مدير مدير مسئول نشريه « هيمه » به اتهام توهين به قانون اساسی و چاپ فراخوان رفراندوم و دفاع از تغيير قانون اساسی ، تجزيه طلبی و توهين به حجاب برتر ، پيام شکيبا مدير مسئول نشريه « نسل سوم » به اتهام دفاع از رفراندوم و تغيير قانون اساسی و ترويج کمونسيم.( پيک ايران 30/10/83 )

اخبارمطبوعات :

20 ـ به گفته عباس جمالي وکيل مدافع روزنامه نگار زنداني انصافعلي هدايت ، موکل وي به علت فعاليتهاي سياسي و مصاحبه با راديوهاي بيگانه در مدت مرخصي با گزارش اطلاعات تبريز ، قبل از اتمام دوران مرخصي دستگير و روانه زندان شد . گفتني است انصافعلي هدايت به اتهام تبليغ عليه نظام با شکايت اداره کل اطلاعات استان آذربايجان شرقي در شعبه 2 دادگاه انقلاب تبريز تفهيم اتهام شد . ( ايلنا 6/10/83 )

21 ـ منوچهر کرامت مدير مسئول هفته نامه « آواي خوزستان » به خاطر چاپ يک کاريکاتور در شعبه يک بازپرسي دادگاه اهواز مورد بازجويي قرار گرفت . ( ايسنا 8/1/83 )

22 ـ حامد متقي مدير مسئول سايت توقيف شده « نقشينه » به اتهام نشر اکاذيب و تشويش اذهان عمومي با شکايت مدعي العموم و معاون دادستان دادگاه انقلاب قم در شعبه 5 بازپرسي دادسراي عمومي و انقلاب قم به رياست قاضي رستمي تفهيم اتهام شد وبا قرار وثيقه 5 ميليون توماني آزاد شد . جرم وي نوشتن مقاله اي در هفته نامه « پيام قم » در رابطه با دستگيريهاي اخير در قم بوده است . ( ايلنا 15/10/83 )

23 ـ غلامحسين آگاهي خبرنگار هفته نامه « صبح سبلان » چاپ اردبيل با شکايت اداره امور آب اردبيل به دادگاه احضار شد . ( ايلنا 18/10/83 )

24 ـ در ماههای شهريور تا آبان سال جاری تعدادی از وبلاگ نويسان و روزنامه نگاران در رابطه با پرونده موسوم به سايت های اينترنتی دستگير شدند و بر اثر شکنجه های جسمی و روحی تعدادی از آنان وادار به اعترافات دروغين شدند. اسامی بخشی از بازداشت شدگان به شرح زير می باشد:

مسعود قريشی ، رضا وطنخواه ، امير حسين کامروا ، کيارش قدملی ، مانی جوادی ، نامزد جوادی ، فريد ثانی ، آرش نادر پور ، مهدی درايتی ، محمد بلوچستانی ، سعيد مطلبی ، شهرام رفيع زاده ، بابک غفوری آذر ، حنيف مزروعی ، روزبه ميرابراهيمی ، اميد معماريان ، فرشته قاضی ، محبوبه عباسقلی زاده ، جواد تميمی ، امير مجيدی ، مجتبی سميعی نژاد ( امروز 18/10/83 )

25 ـ بدستور قاضی سعيد مرتضوی دادستان عمومی و انقلاب تهران سايت های" پرشين بلاگ " و" ارکات" را مسدود کردند.

26 ـ شهرام رفيع زاده « روزنامه نگار »  از متهمان پرونده موسوم به سايتهاي اينترنتي به شعبه سوم دادياري ناحيه 9 فرودگاه احضار شد . ( ايلنا 20/10/83 )

27 ـ اميد معماريان و روزبه مير ابراهيمي « روزنامه نگار» ، از متهمان پرونده موسوم به سايتهاي اينترنتي در شعبه سوم دادياري دادسراي فرودگاه مورد بازجويي قرار گرفت . ( ايسنا 20/10/83 ) 

28 ـ لطف الله ميثمي مدير مسئول ماهنامه « چشم انداز ايران » به اتهام انتشار مطالبي عليه قانون اساسي با شکايت مدعي العموم در شعبه سوم بازپرسي دادسراي کارکنان دولت تفهيم اتهام شد . ( ايلنا 21/10/83 )

29 ـ شمزين جهانی عضو انجمن زنان کرد مدافع صلح و حقوق بشر و روزنامه نگار، در دادگاه انقلاب مهاباد به سه سال و 91 روز زندان محکوم گرديد. سه سال بصورت تعليقی می باشد ولی 91 روز را بايد در زندان طی کند. ( پيک ايران 23/10/83 )

30 ـ غلامعلی نادری مدير مسئول نشريه « سرخس » به علت چاپ مقاله وشعر طنزی در باره منطقه ويژه اقتصادی سرخس ، با شکايت سازمان منطقه ويژه اقتصادی به شعبه اول بازپرسی دادسرای عمومی وانقلاب سرخس احضار شد. ( ايسنا 27/10/83 )

31 ـ نشريه « خورشيد نيمروز » به جرم چاپ مطالب سينمايي و انتشار ويژنامه ، بدستور هيئت نظارت بر مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توقيف گرديد. ( ايسنا 28/10/83 )

32 ـ آرش سيگارچی سردبير روزنامه « گيلان امروز » در شعبه 3 دادگاه انقلاب رشت مورد بازجويي قرار گرفت  و بدستور قاضی پرونده بازداشت شد. ( ايلنا 30/10/83 )

33 ـ الناز درخشان خبرنگار روزنامه « افتخار » ، شيوا و شهلا شکاری خبرنگاران روزنامه های «شرق » و  « افتخار »  بطور مشکوکی در تهران کشته شدند. ( اعتماد 30/10/83 )

محکومين به اعدام :

34 ـ ابوالقاسم به جرم قتل همسرش ليلا در شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران به حکم قاضي نورالله عزيز محمدي محکوم به اعدام شد .( قدس 1/10/83  )

35 ـ محمد 48 ساله به جرم قتل همسرش کتايون 36 ساله در شعبه 71 دادگاه کيفري کرج به رياست قاضي نورالله عزيز محمدي محکوم به اعدام شد . ( قدس 7/10/83 )

36 ـ مهدی بختياری 18 ساله ، مهدی ، عليرضا و سه جوان ديگر به جرم قتل به حکم شعبه 27 ديوانعالی کشور  محکوم به اعدام شدند. ( اعتماد 8/10/83 )

37 ـ محمد« ت »  که در سن 14 سالگي به اتهام قتل در تاريخ 26 مهر ماه 1379 دستگير شده بود ، با تاييد شعبه 27 ديوانعالی کشور محکوم به اعدام گرديد. وی به هنگام بازداشت به کانون اصلاح و تربيت فرستاده شده بود  و تا سن 18 سالگي  در انتظار اجراء حکم در آنجا بسر برده است . ( همشهری 8/10/83)

38 ـ شهلا جاهد به اتهام قتل لاله سحر خيزان به حکم قاضي جعفر زاده ، رئيس شعبه 1154 دادگاه جزايي تهران و با تأييد شعبه 26 ديوانعالي کشور به رياست آيت الله راضي زاده محکوم به اعدام شد . ( اعتماد 8/10/83 )

39 ـ سعيد بختياري 30 ساله به جرم قتل لطيف لاکاني در شعبه 1157 دادسراي جنايي تهران به رياست قاضي محمد جواد اسماعيلي محکوم به اعدام شد . ( اعتماد 9/10/83 )

40 ـ مسعود به جرم قتل نبي الله 40 ساله و سرقت مسلحانه در شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران به رياست قاضي نورالله عزيز محمدي محکوم به اعدام شد. ( اعتماد 12/10/83 )

41 ـ آرش ، داود ، علي و جواد به جرم سرقت مسلحانه به حکم قاضي مجتبي عليزاده رئيس شعبه 2 دادگاه عمومي مشهد و با تأييد شعبه 32 ديوان عالي کشور محکوم به اعدام شدند و حکمها جهت اجرا در ملاء عام به شعبه اجراي احکام ارسال گرديد . ( قدس 13/10/83 )

42 ـ يک جوان به جرم سرقت مسلحانه و قتل به حکم قاضي همت يار و با تأييد ديوان عالي کشور محکوم به اعدام شد .

43 ـ علي به جرم قتل شاهرخ فرخ ميري در شعبه 1157 دادگاه جزايي تهران به حکم قاضي محمد جواد اسماعيلي محکوم به اعدام شد . ( ايران 15/10/83 )

44 ـ اسماعيل ـ ع به جرم بريدن سر ابراهيم و فاطمه شاهسوند و دو فرزندش بنامهاي عماد و امير مهدي ، و همسر وي معصومه ـ ش به جرم زنا و معاونت در قتل در شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران به رياست قاضي نورالله عزيز محمدي و چهار قاضي مستشار ديگر به اسامي رحيمي ، باقري ، سبزواري وکوه کمره اي محکوم به اعدام گرديدند . ( اعتماد 15/10/83 )

45 ـ يک جوان به جرم قتل پدر بزرگش طاهر و مادر بزرگش فاطمه در شعبه ششم دادگاه جنايي ساري به حکم قاضي حسين سنگ ريزه اي محکوم به اعدام شد . ( شرق 19/10/83 )

46 ـ عباس30 ساله به جرم قتل همسرش کبري نبي زاده 35 ساله ، در شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران به رياست قاضي نورالله عزيز محمدي محکوم به اعدام شد . ( ايران 20/10/83

47 ـ غلامرضا به جرم قتل هومن  اوسط تبار در شعبه 1157 دادسراي جنايي تهران به رياست قاضي محمد جواد اسماعيلي و با تأييد ديوانعالي کشور محکوم به اعدام شد . پس از تنفيذ حکم توسط رئيس قوه قضائيه اين حکم به شعبه اجراي احکام ارسال شد . ( ايران 21/10/83 )

48 ـ فهيمه حاج محمدی وکيل پايه يک دادگستری اعلام کرد : در کانون اصلاح و تربيت تهران و رجايي شهر حدود 30 نفر از افراد زير 18 سال حکم اعدام دارند . ( ايلنا 28/10/83 )

49 ـ لطيف 35 ساله به جرم قتل در شعبه 1157 جزايي تهران به رياست قاضی محمد جواد اسماعيلی محکوم به اعدام شد.

50 ـ کريم 35 ساله به جرم قتل پدر همسرش در شعبه 74 دادگاه کيفری استان تهران به حکم قاضی منصور ياورزاده محکوم به اعدام گرديد. ( اعتماد 30/10/83 )

احکام اجرا شده اعدام توسط دادگاهها:

51 ـ محمد رضا ـ ب به خاطر تجاوز به عنف ، پس از تحمل 154 ضربه شلاق به حکم شعبه 63 دادگاه عمومي مشهد و با تأييد شعبه 41 ديوانعالي کشور در ملاء عام به دار آويخته شد .

52 ـ مصطفي به جرم تجاوز به عنف در شعبه 63 دادگاه عمومي مشهد به رياست قاضي مجتبي عليزاده و با تأييد شعبه 41 ديوانعالي کشور ، در سه راه فردوسي مشهد در ملاء عام به دار آويخته شد . ( ايران 16/10/83 )

53 ـ « ممد سياه » به جرم تجاوز به دو پسر نوجوان به حکم قاضی مجتبی عليزاده  رئيس  شعبه 63 دادگستری مشهد در ملاء عام به دار آويخته شد. ( ايران 29/10/83 )

54 ـ شش نفر به جرم قتل صبح امروز در زندان اوين به دار آويخته می شوند. نام دو تن از متهمين ايمان فرخی  و عليرضا می باشد. ( شرق 30/10/83 )

اخبار مربوط به فعالين سياسی و زندانيان سياسی :

55 ـ حجت زماني و سعيد ماسوري از اعضاي سازمان مجاهدين خلق ايران به همراه جعفر اقدامي و خالد حرداني از زندانيان سياسي به مکان نامعلومي منتقل شده و خطر اعدام اين زندانيان را تهديد مي کند .گفتني است که اين زندانيان مدتها در سلول انفرادي بسر برده و دراعتصاب غذا بوده اند . ( کميته دانشجويي دفاع از زندانيان سياسي  22/10/83 )

56 ـ خالد حردانی ، فرهنگ پور منصوری و شهرام پور منصوری به جرم هواپيما ربايي با تائيد ديوانعالی کشور محکوم به اعدام شدند. محمود عليزاده طباطبايي وکيل  هواپيما ربايان گفت : هواپيما ربايي قانون خاص خود را دارد که مشمولين اين قانون به احکام بين سه تا پانزده سال زندان محکوم مي شوند. وی اضافه کرد : زمان وقوع حادثه دو نفر از موکلانم هيجده و نوزده ساله بوده اند. ( ايلنا 28/10/83 )

57 ـ از ادامه تدريس محمد شريف ، عضو کانون مدافعان حقوق بشر در واحد تهران جنوب  دانشگاه آزاد اسلامي ممانعت شد . شريف تاکنون در اين دانشگاه به تدريس حقوق بين الملل و حقوق اساسي مشغول بوده است . ( ايلنا 2/10/83 )

58 ـ حسن زارع زاده اردشير به اتهام اقدام عليه امنيت کشور ، تبليغ عليه نظام ، اقدام به بر اندازی ، عضويت و فعاليت در گروههای غير قانونی کميته دانشجويي دفاع از زندانيان سياسی ، جبهه متحد دانشجويي و جبهه دمکراتيک ايران در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران تفهيم اتهام شد. وی در اعتراض حاکم بر دادگاه ازخود دفاع نکرد. نامبرده بدون حضور وکيل مدافع ، هيئت منصفه و بصورت غير علنی محاکمه شد. (کميته دانشجويي دفاع از زندانيان سياسی 4/10/83 )

59 ـ علي شکوري راد نماينده دوره ششم مجلس شوراي اسلامي به اتهام نشر اکاذيب به قصد تشويش اذهان عمومي با شکايت سازمان صدا و سيما در شعبه 1083 دادگاه عمومي تهران به رياست قاضي محمد اسلامي محکوم به پرداخت چهار ميليون ريال جزاي نقدي محکوم شد . ( ايلنا 5/10/83 )

60 ـ محسن سازگارا به اتهام اقدام عليه امنيت ملي غياباَ در شعبه 26 دادگاه انقلاب با حضور وکيل مدافع وي محاکمه شد .

61 ـ فاروق بي غم ، ارسلان شيخه ، ارسلان محمودي ، آسو باوه مين ، محمد فرهادزاده وعليرضا شريفي از دستگير شدگان در تظاهرات اسفند 82 بوکان به پنج سال زندان محکوم شدند .

( حزب کمونيست کارگري ايران 12/10/83 )

62 ـ اميران ساران ، اسد شقاقي و نصرت الله بيات از اعضاي جبهه اتحاد ملي در دادگاه تجديد نظر به زندان محکوم شدند . اين فعالين سياسي به ترتيب به 8 سال ، سه و يکسال حبس تعزيري محکوم گرديدند . اين افراد بايد ظرف 3 روز خود را به شعبه 3 اجراي احکام شهريار معرفي کنند تا به زندان منتقل شوند . ( ايلنا 15/10/83 ) 

63 ـ پرونده محمد علي ابطحي به اتهام نشر اکاذيب به قصد تشويش اذهان عمومي و انتشار مطالب خلاف واقع با شکايت مدعي العموم و نيروي انتظامي از سوي دادسراي کارکنان دولت به دادگاه ويژه روحانيت ارجاع شد . ( ايلنا 16/10/83 )

64 ـ به حکم دادگاه انقلاب شهريار فعالين جبهه اتحاد ملی به پرداخت جريمه نقدی محکوم شدند. اسامی محکومين به شرح زير است : 1ـ رضا مردی 400هزار تومان 2ـ سعيد اماميان 400 هزار تومان 3ـ قاسم آيدين 300 هزار تومان4ـ علی فيروزی 300 هزار تومان (پيک ايران 18/10/83)

65 ـ بينا دارب وند يکي از بازداشت شدگان متحصن در مقابل دفتر سازمان ملل در تهران بتاريخ 27 مرداد 83 به اتهام شرکت در تجمع غير قانوني در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران به سه سال و نيم زندان و 50 ضربه شلاق  محکوم  شد .

66 ـ فاطمه حقيقت جو نماينده مستعفي دوره ششم مجلس شوراي اسلامي به اتهام نشر اکاذيب ، توهين و افترا با شکايت مدعي العموم و سپاه پاسداران در شعبه 76 دادگاه کيفري استان تهران به رياست قاضي محمد رضا صارمي محاکمه شد . ( ايلنا 19/10/83 )

67 ـ حسين عبدالله پور ، مسعود رهبری ، عباس کوشا از اعضای جبهه مشارکت قم و فريد مدرسی جهت بازجويي به ستاد خبری نيروی انتظامی قم احضار شدند. ( ايلنا 20/10/83

68 ـ سعيد کاشيلو عضو جبهه دمکراتيک ايران توسط نيروي انتظامي بازداشت شد . گفتني است وي پيش از اين چندين ماه در سلول انفرادي زندان 59 اطلاعات سپاه و زندان 209 وزارت اطلاعات بسر برده است و در شعبه 26 دادگاه انقلاب به پرداخت 500 هزار تومان جريمه نقدي محکوم شده بود . ( کميته دانشجويي دفاع از زندانيان سياسي 21/10/83 ) 

69 ـ 170 نفر از دستگير شدگان شهرستان ايذه به اتهام اقدام عليه امنيت ملي و تشويش اذهان عمومي توسط دادگاه انقلاب اهواز به حبس هاي 3 تا 10 سال و تبعيد 15 تا 30 سال محکوم شدند . ( ايسنا 21/10/83 )

70 ـ حشمت الله طبرزدي ، دبير کل جبهه دمکراتيک ايران در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران ، به اتهام تشکيل گروه غير قانوني به 10 سال حبس ، توهين به خامنه اي به 2 سال حبس ، توهين به رفسنجاني به يک سال حبس و تبليغ عليه نظام به يک سال حبس ، مجموعاَ به 14 سال حبس با اعمال شاقه در زندان برازجان و 10 سال محروميت از حقوق اجتماعي محکوم گرديد . (کميته دانشجويي دفاع از زندانيان سياسي 21/10/83 )

71 ـ علي اکبر موسوي خوئيني دبير کل سازمان دانش آموختگان ايران به اتهام انتشار مطالب خلاف واقع و تشويش اذهان عمومي و نشر اکاذيب با شکايت مدعي العموم و بسيج مقاومت شهرستان يزد به شعبه 6 بازپرسي کارکنان دولت احضار شد . ( ايلنا 21/10/83 )

72 ـ رجبعلي مزروعي رئيس انجمن صنفي روزنامه نگاران به اتهام نشر اکاذيب با شکايت نيروي انتظامي به شعبه اول دادسراي کارکنان دولت احضار شد . ( ايسنا 21/10/83 )  

73 ـ مجتبي بديعي عضو شوراي مرکزي جبهه مشارکت ايران اسلامي به اتهام براندازي نظام در دادگاه انقلاب تفهيم اتهام شد . ( شرق 22/10/83 )

74 ـ ماشاء الله شمس الواعظين سخنگوي انجمن دفاع از آزادي مطبوعات به اتهام نشر اکاذيب و تشويش اذهان عمومي به شعبه اول بازپرسي دادسراي کارکنان دولت و رسانه ها احضار شد . وی گفت : پس از مرگ زهرا کاظمي و آنچه که اخيرا وبلاگ نويسان ( پس از آزادي از زندان ) مدعي آن شده اند ، براي حضور در دادسرا ، احساس امنيت جاني نمي کند . ( ايسنا 23/10/83 )

75 ـ نعمت احمدي وکيل دادگستري به اتهام نشر اکاذيب و توهين با شکايت مدعي العموم در شعبه ششم بازپرسي دادسراي کارکنان دولت تفهيم اتهام شد . ( ايسنا 23/10/83 )

76 ـ محمد سلامتي دبير کل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران به اتهام نشر اکاذيب به قصد تشويش اذهان عمومي با شکايت مدعي العموم در شعبه 76 دادگاه کيفري استان تهران به رياست قاضي محمد رضا صارمي محاکمه شد . ( ايلنا 23/10/83 )

77 ـ شيوا نظر آهاري دبير حقوقي انجمن دانشجويي دفاع از حقوق بشر در ايران به علت شرکت در تحصن مقابل دفتر سازمان ملل متحد در تهران به شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران احضار شد . همچنين محمد رضا نسب عبداللهي سخنگوي اين انجمن به اتهام تبليغ عليه نظام و توهين به خامنه اي به شعبه 5 دادگاه کرمان احضار شد . ( انجمن دنشجويي دفاع از حقوق بشر در ايران 23/10/83 )

78 ـ حسن قيصری عضو جبهه دمکراتيک ايران ، از  دستگير شدگان  مقابل دفتر سازمان ملل در تهران پس از تحمل پنج ماه زندان در شعبه 26 دادگاه انقلاب به پرداخت 900000 تومان  وجه نقد محکوم شد. ( کميته دانشجويي دفاع از زندانيان سياسی 24/10/83 )

79 ـ فرشته قاضی از متهمان پرونده موسوم به سايتهای اينترنتی و همسرش آقای بيگلو به اتهام نشر اکاذيب به شعبه اول بازپرسی دادسرای کارکنان دولت احضار شدند. ( ايلنا 26/10/83 )

80 ـ محسن حکيمی عضو کانون نويسندگان به اتهام «  هواداری از جريان غيرقانونی کومله از طريق شرکت در تجمع غيرقانونی روز جهانی کارگر و ارتباط با سران حزب غيرقانونی مزبور » با شکايت مدعی العموم در شعبه اول دادگاه انقلاب سقز بصورت غير علنی محاکمه شد.

81 ـ مهندس ارژنگ داودی به اتهام اقدام عليه امنيت داخلی کشور، تبليغ عليه نظام ، نشر اکاذيب ، توهين به خمينی و خامنه ای ، توهين به مقدسات نظام و ولايت فقيه ، توهين به روسای سه قوه و مسئولين نظام ، نگهداری و سوء استفاده از اسناد مهم و سفيد امضاء با شکايت مدعی العموم در شعبه 26 دادگاه انقلاب محاکمه می شود . مهندس داودی در تاريخ 17 آبان 1382 به همراه احمد باطبی توسط ماموران امنيتی ربوده شد و بارها مورد شکنجه قرار گرفت و چندين ماه در زندان انفرادی نگهداری شد و طی 15 ماه گذشته بصورت بلاتکليف در زندان بوده است . ( دکتر بيژن کريمی 27/10/83 )

82 ـ دکتر محمد محمدی گرگانی عضو هيئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه علامه طباطبايي به اتهام عضويت در گروه غير قانونی و تبليغ عليه نظام با شکايت مدعي العموم در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران به 10 ماه زندان محکوم گرديد . ( ايسنا 28/10/83 )

info@addhi.com -  www.addhi.com : انجمن دفاع از حقوق بشر درایران – مونترال – کانادا

ctdhumanright@yahoo.com :کانون انديشه، گفتگو و حقوق بشر در ايران - تورنتو –كاناد ا

  info@vzvmiran.de - www.bashariyat.de :کانون دفاع از حقوق بشر در ایران – برمن- آلمان

shafaei@azadegy.de www.azadegy.deشبکه فعالان حقوق بشر ایرانی در آلمان :

kdaddih@hotmail.com : کانون دفاع ازدمکراسی در ایران– هلند

irancalppo@free.fr - irancalppo.free.fr : کمیته اقدام برای آزادی زندانیان عقیدتی و سیاسی در ایران -  پاریس

info@komitedefa.org  - www.komitedefa.org : کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – سوئد 

ادامه صفحه بعد....

نقل از صفحه قبل

کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – کالیفرنیا – آمریکا

defendhriran_ca@yahoo.com :

noranali2003@yahoo.noکمیته نوران ( کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – نروژ) :  

yebarak@yahoo.ca  :  سازمان ایرانیان غرب کانادا – ونکور – کانادا

info@irantestimony.com - www.irantestimony.com : Irantestimony - فعالان دفاع از حقوق بشر

demokrasi9@yahoo.com : کمیته دفاع از آزادی و دمکراسی در ایران – اطریش

   hoghoghebashar@rahaeii.com www.rahaeii.com : انجمن مدافعین حقوق بشرو دمکراسی در ایران – فرانسه

adhri1@yahoo.com :  اتحاد برای دفاع ازحقوق بشر در ایران – واشنگتن – آمریکا

mnrecht@hotmail.com فعالین ایرانی حقوق بشر- سوئیس:

kanon253@hotmail.com انجمن مدافعين حقوق بشر درایران بلژیک

صورتجلسه ماهیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران شاخه آنابرگ در  تاریخ دهم ژانویه 2005

تهیه و تنظیم: کسری بیجاری

جلسه باحضور اعضای هیئت رئیسه آقایان آرش حاجت پور کسری بیجاری و محمد رضا عباس زاده دربان در ساعت دو بعد از ظهر تشکیل گردید رئیس جلسه آقای حاجت پور بودند . در این جلسه تصمیم گرفته شد که با توجه به اخطارهای مکرر اسامی آقایان علی شریفی و مجید ریحانیان از لیست اعضای کانون حذف گردد و نامبردگان هیچگونه جایگاهی در این شاخه کانون نداشته باشند . سپس پیرامون مسائل ومعضلات مردم کشورمان وهمچنین اهم  اخبار یکماهه گذشته بحث و گفتگو شد. بمناسبت حادثه اسف بار  زلزله جنوب آسیا که بیش از دویست هزار نفر کشته و ناپدید بجا گذاشت یکدقیقه سکوت برقرار گردید و از همه ملتها ودولتهائی که در این فاجعه کمک انسان دوستانه نموده اند تشکر و قدر دانی گردید.                      

گزارش جلسه ماهیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران شاخه برمن در تاریخ سیزدهم ژانویه 2005

جلسه با حضور اعضای کانون حقوق بشر شهر  برمن و همچنین آقای شفاهی وخانم جوادپور و هیئت رئیسه کانون حقوق بشر شهر برمن  ( خانم سپیده حیدری- آقای کوروش عیار) در ساعت چهار بعد از ظهر روز پنجشنبه در محل لاگرهوس تشکیل گردید.

 ابتدا خانم رخشنده خسروشاهی  مسئول کمیته زنان و  امور مالی گزارشی از عملکرد امور مالی را به اطلاع جمع رسانیده و اظهار داشتند که خوشبختانه تمامی بدهی کانون تا پایان سال 2004 پرداخت گردیده و اینک هیچگونه بدهی در تراز مالی کانون وجود ندارد . سپس خانم هاجربهرام بیگ اهم اخبار ماه را به اطلاع عموم رسانیده و در مورد مشکلات و معظلات رژیم آخوندی از جمله مسئله فحشا و آدم فروشی و اعتیاد اطلاعاتی در اختیار اعضا قرار دادند سپس هیئت رئیسه گزارشی از فعالیتهاو اقدامات انجام شده در ماه اخیر را قرائت نمودند وپیشنهاد نمودند که با توجه به دستگیری و مجازات گسترده وبلاگ نویسان در کشور اطلاعیه ای در این مورد چاپ ومنتشر گردد .

 این پیشنهاد مورد تصویب اعضا قرار گرفت سپس آقای شفاهی در مورد اهمیت برنامه ریزی و دقت در امور و  فعالیتهای کانون مطالبی اظهار داشتند.                     

غارت اموال عمومی توسط وابستگان رژیم

بدنبال سیاست دولت خاتمی مبنی بر حذف وزارتخانه هاو  ادارات موازی و یا به عبارتی اضافی و یک کاسه کردن وزارتخانه هائی که با یکدیگر اصطکاک داشتندو اکثر کارهای آنها در طول یکدیگر قرار داشت ( نظیروزارت کشاورزی –جهاد سازندگی-وزارت نیرو و ... )وبالاخره تصویب نهائی مجلس اموال و مایملک بسیاری  مربوط به وزارتخانه های حذف شده مازاد بر احتیاج تشخیص داده شد و قرار بود این اموال جهت کمک به احتیاجات وزارتخانه های جدید و همچنین پروژه های نیمه تمام بکار گرفته شود در میان این اموال زمینهای بسیاری در فارس و شمال کشور مربوط به منابع طبیعی وجود داشت که جهت این منظور میبایست بکار گرفته میشد .

 

 

اما متاسفانه از آنجا که نزدیکان رژیم همیشه و برای هر فرصتی دندان تیز کرده اند تا از فرصتهای پیش آمده به نفع خود وبه نفع دسته و گروه طرفدار خویش بهره گیرند لذا وقت را غنیمت شمرده و با یک معامله پنهانی توسط امثال فلاحیان- ولایتی ودیگر ایادی باند رفسنجانی زمینهای مذکور را اوقافی اعلام و سپس به نفع خود با قیمت بسیار کم معامله نمودند و این در حا لیستکه مردم محروم کشور از گرسنگی و فقر رنج برده تا آنجا که عده ای بر گذاران زندگی خود به فحشا تن در میدهند در زیر سندی مربوط به این نوع معامله پنهانی در اختیار خوانندگان قرار میگیرد قابل تذکر است که زمینهای مذکور در سند مربوط به شهرک صدرا در استان فارس میباشد که همگی از اموال اداره منابع طبیعی بوده و مقدار زیادی از آن بصورت قانونی در اختیار تعاونیهای مسکن قرار گرفته  اما پس از یکی شدن اداره مذکور با وزارت جهاد کشاورزی مابقی این زمینها که در حدود هفتصد هکتار بوده توسط فرمول همیشگی اوقافی اعلام و در اختیار بی قید وشرط آقایان قرار گرفته و با قیمت گزاف به فروش رسیده است .

صورت جلسه کانون دفاع از حقوق بشر شاخه هانوفر

تهیه و تنظیم : سارا متین

جلسه در روز 8 ژانویه ساعت 3:45 دقیقه برگزار شد. ابتدا آقای قهرمانی اخبار خواندند بعد در ادامه آقای افرازی راجع به دو مسئله رفراندوم و ریاست جمهوری که در ماه خرداد آینده برگزار می شود صحبت کردند و پیشنهاد داد که کانون ما هم به عنوان مدافع حقوق بشر از مسئله رفراندوم حمایت کند.

 بعد آقای شفایی توضیح دادند که اگر رفراندوم برای تغییر قانون اساسی باشه امکان نداره چون جمهوری اسلامی به قانون اساسی خود عمل نمی کند چه برسه به قانونی که از جای دیگه تعیین بشود.

آقای پرویز رمضانیان مقدم گفتند: جمهوری اسلامی بدون خونریزی امکان نداره و به این نتیجه رسیدند که مردم دلخوشی ندارند چون وجود خاتمی این را ثابت کرده. آقای متین گفتند باید بررسی کنیم شرایط قانون اساسی به تضعیف قانون خود چگونه است بند273 قانون اساسی میگه به 3 صورت می شه قانون اساسی را تغییر داد:

1) زمانی که کاملا مملکت بهم ریخته باشد مثل جنگ و بازسازی دوباره مملکت

 2) کسانی که مایل به تغییر قوانین اساسی دارند بررسی می کنند ، تغییرات را پیشنهاد می کنند و می آورند به مجلس رای می گیرند که این قانون عوض بشه یا نه مجلس خبرگان و شورای اسلامی و مثل شورای نگهبان ...

3) مسئله بسیار مهمی که مورد توجه اپوزیسیون خارج از کشور قرار گرفته .رای مردمی است یعنی اگر مردم به قانون کشوری اعتراض داشته باشند می بایست قانون اساسی تغییر کند.                                                 

اما باید ببینم فرض قانون اساسی تغییر کند اما باید دید ضامن مجری اجرای آن کیست و چه کسی می تواند آن را اجرا کند.آقای شفاهی  گفت: مردم باید تامین اجتماعی داشته باشند طبق ماده 24 حقوق بشر الان چیزی که مهم است و می تواند اثر گذار باشد همین حقوق بشر است که یک سری میثاقهای بوجود آمده در مورد نسل کشی ها و کشتار دسته جمعی که به صورت مهمان شده .                                                    

اگر یک روز جمهوری اسلامی را تحریم اقتصادی کنند مطمئنان رژیم جمهوری اسلامی هم وجود نخواهد داشت .      

آقای متین گفت: در ایران آزادی فردی و اجتماعی نقض شده روزنامه ها سانسور شده رادیو ، تلویزیون و ... همه سانسور حتی در سیاست کشوری هم نقض حقوق بشر می باشد نمونه آن ساختن سلاح هسته ای است.                                           

آقای مقدم گفتند: ما باید به حقوق خودمان آشنا باشیم ببینیم حق مان چیست ؟                                                              

آقای آرمین افرازی گفت: باید اپوزیسیون خارج کشور بخاطرمسائل اپوزیسیون داخل کشور نظری بدهیم و نظرمان را راجع به رفراندوم اعلام کنیم .                                         

آقای متین گفت: باید توجه کنیم اپوزیسیون خارج کشور متحد نیست و ما باید ناظر نقض حقوق بشر در ایران باشیم ما باید ناظر بر این جریان باشیم که چه کسی می خواهد راجع به این رفراندوم سوء استفاده کند و آن را افشا کنیم .                       

خانم مریم تیرگری گفت: کلا در هر جامعه ایی که دین و سیاست قاطی بشود مسائل نقض حقوق بشر خیلی بیشتر می شود.                                                                          

 جلسه شاخه هانوفر با حضور اعضای دورتموند آقای محمد متین ، خانم اعظم سعیدی منزه ، خانم سارا متین ، خانم سحر متین و مسئول شاخه براکه آقای پرویز رمضانیان مقدم و اعضاء هانوفر خانم مریم تیرگری ، آقای آرمین افرازی ، آقای منوچهر شفاهی ، آقای محمد قهرمانی به پایان رسید و موضوع جلسه آینده راجع به دمکراسی و دمکراسی چیست ؟ که آقای محمد قهرمانی سخنران هستند و خانم مریم تیرگری راجع حقوق بشر و تاریخچه و میثاقهای آن سخنرانی می کنند .

مسئول جلسه هم آقای محمد قهرمانی می باشد .

 

 

ختم بيداد

سوسن احمد گلی

من دراين زندان بي فرجام

ياراي سكوتم نيست

گر كه فربادم رساتر نيست

باور كن

كه از انكار ايمان نيست

شوق

       راهي باز خواهد كرد بسوي روشناي

                                    خوب مي دانم

گركه زنداني از اين تاريك تر

هم

تاكران ظلمت بيداد نيست

زير اين سرماي جان فرسا

دشتها آبستن سرسبزي فردا

آسمان

 آكنده از خورشيدهاي كوچك و پرنور

                                           هرچند دور

آه اي ياران من

شب  اگر پا يان ندارد باك نيست

ظالمان هم خوب مي دانند

فرصتي چندان دگر

                            تا

ختم اين بيداد نيست .

 

 

زن و نقض حقوق آشکار وی در رژیم حاکم بر ایران

 

 گرچه زن از دیر زمان بعلت ضعف جسمانی وی در مقایسه به نوع مرد مورد تضعیف و استثمار قرار داشته است ولی همواره این سئوال در اذهان پژوهشگران و انسانهای با وجدان مطرح بوده است که آیا ضعف جسمانی وی در مقایسه با مرد می تواند دلیل بر حاکمیت مرد بر وی ویا تسلط و زور گوئی باشد .همراه با پیشرفت جوامع و دخالت دادن زنان در امور اقتصادی وتولیدات این امر مشخص گردید که زنان نیز می توانند در جامعه همدوش مردان به فعالیت اجتماعی واقتصادی وسیاسی و فرهنگی پرداخته وگرچه در بعضی امور ضعیفتر از مردان عمل میکنند ولی در بعضی امور دیگر با دقت تر وبا حوصله تر از مردان مسئولیت خود را اجرا کرده و نقش خود را ایفا میکنند و در واقع میتوان گفت که مکمل کار مردان در همه امور هستند .                                                               

اعلامیه تنظیم شده جهانی حقوق بشرنیز حاکی از پذیرش این اصول میباشد. ماده 2 اعلامیه حقوق بشر گویای این مسئله است < هر کس می تواند بدون هیچ گونه تمایز  خصوصا از حیث نژاد رنگ جنس  زبان مذهب عقیده سیاسی و یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت  وضع اجتماعی  ثروت  ولادت و یا هر موقعیت دیگر  از تمام حقوق  و کلیه آزادی هایی که در اعلامیه حاضر  ذکر شده است  بهر ه مند گردد .

به علاوه هیچ تبعیضی به عمل نخواهد آمد که مبتنی بر وضع سیاسی  اداری  و قضائی یا بین ا لمللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد . خواه این کشور مستقل تحت قیمومیت یا غیر خود مختار بوده یا حاکمیت آن به شکل محدودی شده باشد.

 همانگونه که از محتوای این بند اعلامیه  بر میا ید هر گونه تبعیض ناشی از جنسیت ممنوع شناخته شده و به پذیرندگان این اعلامیه حقی داده نشده تا در لوای نوع حکومت ویا مذهب ویا حتی عدم استقلال سیاسی این بند مهم که از اصول حقوق انسانی ناشی شده و از مهمترین ارکان اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد زیر پا نهند . این مسئله مهم در کلیه بندهای این اعلامیه بوضوح هویدا می باشد چرا که کلیه بندها ی این اعلامیه با کلمات هر کس و یا همه یعنی بدون در نظر گرفتن نوع جنسیت شروع گردیده اند و این مطلب گویای آن است که هر کس اعم از مرد و یا زن در برابر حقوق انسانی که تبلور این حقوق در اطلاعیه جهانی حقوق بشر آمده است بطور یکسان وبرابر قرار میگیرند .

 یعنی انجا که پای قانون در کار است همه آحاد بشر از حقوق مساوی برخوردار میباشند این مطلب به صراحت در ماده 7 اعلامیه فوق تبیین گردیده است < همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و باالسویه از حمایت قانون برخوردار شوند . همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد و بر علیه هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل اید به طور تساوی از حمایت قانون بهره مند شوند.

اکنون جای این سئوال مطرح است که پذیرندگان این قانون و از جمله سردمداران رژیم کشور ما چگونه در جای جای قوانین جاری کشور و بویژه آیین نامه های اجرائی مشخصا بر اساس جنسیت تصمیم گرفته و در قوانین قضائی جایگاهی بر ای حقوق زن قائل نیستند؟                                                  

گزارش سالانه سازمان 'نظارت بر حقوق بشر' در رابطه بانقض حقوق بشر در ايران

تهیه و تنظیم : پرویز رمضانیان مقدم

(پیک ایران)

ايران

در بخشی از اين گزارش که به ايران اختصاص دارد آمده است که احترام به حقوق بنيادی انسان ها در ايران، به ويژه آزادی بيان و عقيده، در سال 2004 به وخامت گراييد.

اين گزارش می نويسد: "شکنجه و بدرفتاری در طول دوره بازداشت، از جمله حبس نامحدود انفرادی، منظما برای تنبيه ناراضيان به کار گرفته می شود. قوه قضاييه که به جای پاسخگو بودن در مقابل رئيس جمهور منتخب، محمد خاتمی، به علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی پاسخگوست، در کانون بسياری از موارد جدی نقض حقوق بشر قرار داشته است."

"نقض حقوق بشر توسط آنچه ايرانی ها نهادهای موازی می خوانند انجام می شود: ماموران اطلاعاتی در لباس شخصی، گروه های شبه نظامی که با خشونت به گردهمايی های مسالمت آميز ناراضيان حمله می کنند و زندان های مخفی و غيرقانونی و مراکز بازجويی که توسط دستگاه های اطلاعاتی اداره می شوند."نظارت بر حقوق بشر اشاره می کند که پس از آغاز سرکوب گسترده مطبوعات در سال 2000 امروز تنها معدودی روزنامه مستقل باقی مانده است و روزنامه ها راه خودسانسوری شديد را در پيش گرفته اند.به گفته اين گروه مقام های ايرانی در سال 2004 همچنين اقدام به مسدود کردن وب سايت های اينترنتی که اخبار و تحليل مستقل ارائه می کنند کردند و نويسندگانی را که با استفاده از اين رسانه به انتشار اطلاعات و انتقاد از حکومت می پرداختند دستگير کردند

شکنجه و بدرفتاری در دوران بازداشت

به نوشته گزارش نظارت بر حقوق بشر با بسته شدن روزنامه ها و نشريات مستقل، رفتار با افراد تحت بازداشت در زندان اوين و ساير بازداشتگاه هايی که به طور مخفيانه توسط قوه قضايی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اداره می شود به وخامت گراييده است.به نوشته اين گروه "شکنجه شديد جسمی به خصوص عليه فعالان دانشجويی و ساير کسانی که از شهرت روشنفکران و نويسندگان مسن تر برخوردار نيستند به کار گرفته می شود."

نهادهای موازی

بنابه اين گزارش ارگان های نيمه رسمی سرکوب که ايرانی ها آنها را نهادهای موازی می نامند، در سرکوب تظاهرات های دانشجويی، نگهداری فعالان، نويسندگان و روزنامه نگاران در زندان های مخفی و تهديد سخنگويان هوادار دموکراسی و مخاطبان در گردهمايی های عمومی، نقشی علنی تر به عهده گرفته اند

در اين گزارش آمده است: "گروه هايی مانند انصار حزب الله و بسيج، زير نظر دفتر رهبر جمهوری اسلامی کار می کنند و گزارش های متعددی وجود دارد داير بر اينکه پليس رسمی اغلب از مقابله مستقيم با اين ماموران لباس شخصی واهمه دارد."

مصونيت از پيگرد

بنابه اين گزارش هيچ مکانيزمی برای نظارت و تحقيق درباره نقض حقوق بشر توسط ماموران حکومت وجود ندارد.

به گفته اين گروه، توقيف رسانه های مستقل در ايران اين احساس را به نقض کنندگان حقوق بشر داده است که همواره از پيگرد مصون خواهند بود.

بنابه اين گزارش عليرغم درخواست های مکرر کميسيون اصل 90 مجلس شورای اسلامی در سال های اخير برای انجام تحقيقات جامع درباره نقض قانون توسط قوه قضاييه، تاکنون هيچ اقدامی صورت نگرفته است.

اين گزارش همچنين به "اقتدارات مهار نشده" شورای نگهبان برای رد لوايح مجلس اشاره می کند و می نويسد اين شورا در سال های اخير از جمله لوايح پارلمان در زمينه هايی مانند حقوق زنان، قوانين خانواده، ممنوعيت شکنجه و اصلاح قانون انتخابات را رد کرده است.

"اين شورا در جريان انتخابات پارلمانی سال 2004 با رد صلاحيت بيش از 3600 نفر از نامزدهای اصلاح طلب و مستقل، قدرت مطلق خود را به صورتی کاملا جناحی و بی پرده به کار گرفت و به نامزدهای محافظه کار امکان داد در رای گيری غالب آيند."

اقليت ها

گروه نظارت بر حقوق بشر در گزارش خود می نويسد اقليت های قومی و مذهبی ايران همچنان مورد تبعيض و در برخی موارد هدف آزار و اذيت قرار می گيرند.

در اين گزارش آمده است: "جامعه بهاييان همچون گذشته از عبادت و برگزاری مراسم جمعی به شکلی علنی محروم هستند."

"هجده نفر از اعضای سنی مذهب مجلس ايران در ماه ژوئيه 2003 در يک اعتراض علنی بسيار نادر، طی نامه ای از رفتار حکومت با اقليت سنی و رد درخواست آنها برای بنای مسجدی در تهران برای اهل تسنن انتقاد کردند."

"اقليت بلوچ، که اکثرا سنی هستند و در نواحی مرزی استان سيستان و بلوچستان زندگی می کنند، همچنان از داشتن نماينده در دولت محلی محروم هستند و شاهد حضور سنگين نظامی (دولت) در منطقه بوده اند."

"در دسامبر 2003، تنش ميان جمعيت محلی و سپاه پاسداران به تظاهرات گسترده ای در سراوان در استان بلوچستان منجر شد. در زد و خوردهای متعاقب آن ميان پليس و تظاهرکنندگان، دست کم پنج نفر کشته شدند."

بازيگران کليدی بين المللی

نظارت بر حقوق بشر در آخرين بخش گزارش خود درباره ايران می نويسد که اتحاديه اروپا روابط اقتصادی و همچنين ديپلماتيک خود با ايران را گسترش داده است.

اين گروه می نويسد: "اتحاديه اروپا قول داده است استانداردهای حقوق بشر را به اين فرآيند مشروط کند، اما نتايج آن تاکنون محسوس نبوده است. استراليا و سوئيس نيز مبتکر يک رشته گفتگوهای حقوق بشر با ايران بوده اند، اما با توجه به اين که معيارهای اين مذاکرات علنی نشده، بعيد به نظر می رسد تاثيری بيش از گفتگوهای اتحاديه اروپا با ايران داشته باشد."

افغانستان

نظارت بر حقوق بشر بخش ديگری از گزارش خود را به افغانستان اختصاص داده است.اين سازمان می گويد عليرغم برخی بهبودها، افغانستان در سال 2004 همچنان از بی ثباتی جدی رنج می برد.اين گروه می نويسد جنگ سالاران و جناح های مسلح، از جمله بقايای طالبان، بر بخش اعظم اين کشور تسلط دارند و منظما حقوق بشر، به خصوص حقوق زنان و دختران را نقض می کنند.

"جامعه بين المللی در ارائه نيروها يا منابع کافی برای رسيدگی به اين وضع ناکام مانده است و وضعيت حقوق بنيادی بشر در بسياری از بخش های کشور، به خصوص خارج از کابل، ناگوار است."

به گفته اين گروه در زمينه تثبيت نظام حکومتی افغانستان پيشرفت هايی حاصل شده و افغان ها با تصويب يک قانون اساسی جديد در ژانويه 2004 و انتخاب حامد کرزی به يک دوره پنج ساله رياست جمهوری در انتخاباتی عموما مسالمت آميز در ماه اکتبر، حق خود را برای مشارکت در فرآيند سياسی اعمال کردند.

اما به گفته نظارت بر حقوق بشر، شکوفايی اقتصاد مواد مخدر افغانستان و ادامه فقر گسترده، اين پيشرفت ها را بی اثر کرده است.افغانستان در سال 2004 بزرگترين توليد کننده ترياک و هروئين در جهان بود.

در اين گزارش آمده است: "افزايش شديد سود حاصل از مواد مخدر، تلاش برای برقراری مجدد حکومت قانون و تشديد فعاليت های بازسازی و توسعه را عقيم می گذارد."اين گزارش همچنين اشاره می کند که هنوز ادعاهای متعددی داير بر نقض حقوق بوميان توسط نيروهای آمريکايی که عليه شورشيان طالبان دست به عمليات می زنند، وجود دارد.

از جمله اين شکايات بازداشت های خودسرانه، استفاده از زور، و بدرفتاری با افراد تحت بازداشت است که بسياری از آنها در خارج از ناحيه تحت نظر کنوانسيون ژنو نگاهداری می شوند.

نظارت بر حقوق بشر می نويسد که سرکوب سياسی، نقض حقوق بشر، و فعاليت های جنايی جنگ سالاران، سرکردگان شبه نظاميان و بقايای نيروهای نظامی سابق افغانستان که پس از شکست طالبان به کمک آمريکا روی کار آمدند، مکررا به عنوان نگرانی اصلی افغان ها ثبت می شود.با اين حال به گفته اين گروه، به حاشيه رانده شدن دو جنگ سالار عمده يعنی ژنرال فهيم، وزير دفاع سابق افغانستان و اسماعيل خان، والی هرات، اين اميد را زنده کرده است که پرزيدنت کرزی و جامعه بين المللی سياست خود داير بر اتکا بر جنگ سالاران برای تامين امنيت را به تدريج کنار می گذارند.

حقوق انسانی ما را رعايت كنيد

افسر ملکی نیکو

رياست محترم جمهوری اسلامی ايران جناب آقای خاتمی  

بیش از 161 سال است كه بهائيان در كشور مقدس ايران سرزمين آبا و اجدادی خود كه به نام پر افتخار آن به خود ميبالند به علت پيروی از آئين جديد و در حالی كه بزرگترين اقليت دينی در اين كشور محسوب می‌شوند تا به امروز همواره معرض انواع اذيت و آزار و قتل و كشتار واقع شده و انواع تضييقات و بلايا و محروميتهای گوناگون را در سبيل ايمان به خداوند تحمل كرده و بنا بر دلائل و مدارك موجود بر خلاف همه موازين دين و قانون و اخلاق در مسائل مختلفه فردی و اجتماعی دچار تبعيضات ناروا و مظالم گوناگون بوده اند و هر زمان در اين كشور تحولات سياسی و اجتماعی به وجود آمده است تحريكات جديدی بر عليه اين اقليت دينی به عمل آمده و حقوق مسلم ايشان به نحوی تضييع شده است.

 از جمله در سال ١٣٥٧ كه انقلاب اسلامی ايران واقع شد و قانون اساسی آن تدوين و تصويب گرديد هر چند صراحتا در اين سند ذكری از حقوق جامعه بهائی به ميان نيامد ولی با توجه به اينكه قانون اساسی نظام را بر پايه ايمان به خدای يكتا و اختصاص حاكميت و تشريع به او و لزوم تسليم در برابر امر او و معاد و عدل الهی و كرامت و ارزش والای انسان و نفی هر گونه ستمگری و ستم كشی و سلطه پذيری و قسط و عدل تعريف می‌نمود چنين انتظار می‌رفت كه دوران ظلم و ستم بر بهائيان به سر آيد و عدل و داد جايگزين آن شود تا بتوانند تحت حكومت عدل منبعث از احكام الهی به زندگی خود ادامه دهند ولی مع الاسف چنين نشد.

 روز به روز فشار بر اين جامعه مظلوم شديدتر و دامنه مظالم و تضييع حقوق در شئون مختلفه زندگی گسترده تر شد به نحوی كه جان و مال و مسكن و شغل افراد مورد تعرض واقع شد. عده‌ای در دهات و بعضی شهرها به منازل بهائيان هجوم آورده و آنان را به زور و عنف مجبور به ترك لانه و آشيانه خود نمودند. چنانكه مجبور شدند شبانه فرار اختيار نمايند و در مكانهای امن ساكن شوند و تا مدتها متواری بمانند سپس دادگاه‌های شرع تحت عنوان اعراض از اموال مايملك آنها را ضبط و حتی به فروش رساندند صدها نفر از پيروان اين آئين را بنا بر اتهامات بی اساس و واهی به اعدام محكوم و اموالشان را مصادره نمودند. هزاران كارمند صديق را از ادارات بدون هيچگونه وجهی اخراج و بعضی از آنها را با زندانی نمودن مجبور به بازپرداخت حقوق دريافتی ساليان خدمت خود نمودند. كارگران را از كارخانه جات و شركتها اخراج كردند و هيچگونه وجهی بابت سنوات خدمت و خسارت اخراج و حق بيمه به آنها نپرداختند حتی حقوق تقاعد افراد سالمند و از كار افتاده را كه حاصل پرداخت‌های آنان در دوران خدمت به صندوق بيمه و بازنشستگی بود قطع نمودند.

 در مقاطعی خاص دانش آموزان را از مدارس اخراج كردند و محروميت تيز هوشان از مدارس مخصوص و شركت در المپيادهای درسی همچنان استمرار دارد و به دلائلی از ادامه تحصيل دانشجويان در دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی ممانعت به عمل آوردند كه هنوز ادامه دارد. مراكز دفن اموات را تخريب و تصرف نمودند و اجساد را به نقاط نا معلومی بردند و اماكن مقدسه و متبركه بهائی را كه مورد احترام بهائيان سراسر عالم می‌باشد مصادره و بعضا به كلی تخريب نمودند. بدين ترتيب انواع و اقسام مظالم را بر جامعه بهائی روا داشتند كه مدارك و مستندات آن كلا موجود است. اين روند همچنان ادامه يافت و بهائيان بر اساس اصول اعتقادی خويش كرارا به دولت متبوعه خود كتبا و شفاها تظلم و دادخواهی نمودند و رويه و تصميمات آنها را كه بر خلاف آيات قرآنی و شرع انور و قانون اساسی و ميثاقهای بين المللی بود به سمع مسئولان امور رساندند و بر اين نكات پافشاری نمودند كه جامعه بهائيان ايران با وجود تمام فشارها و تعديات ابدا به اعمال خلاف قانون دست نمی‌زتد خير خواه دولت و ملت است و در هيچ حزب و دسته سياسی مشاركت نمی‌نمايد به اصول و مبانی اعتقادی خود پای بند است و در مسير خدمت و محبت به ابنا بشر و صلح و دوستی و اتحاد اديان گام بر می‌دارد. مع الاسف توجهی ننمودند و گامی در جهت آزادی و احقاق حق پيروان آئين بهائی بر نداشتند. وقتی اين اعمال را از ديدگاه شرع انور و آيات قرآن مجيد مورد توجه قرار می‌دهيم ملاحظه می‌كنيم كه خداوند ديانت مقدسه اسلام را بر مبنای برادری و برابری صرف نظر از عقيده رنگ و قوميت و تظاير آن قرار داده و صرفا فضل و تقوی را نزد خود قابل اكرام دانسته است. مستند اين مطلب آيه شريفه ١٣ سوره الحجرات است كه می‌فرمايند:"يا ايهاالناس انا خلقناكم من ذكر و انثی و جعلناكم شعوبا و قبايلا لتعارفوا ان اكرمكم عند الله اتقيكم ان الله عليم خبير" از نظر ديانت مقدسه اسلام مردم در قبول دين آزادند و هر كس می‌تواند از دين خود پيروی كند و هيچكس حق ندارد دين خود را به زور و عنف به ديگری تحميل نمايد آيات شريفه "لا اكراه فی الدين ..." "لكم دينكم ولی الدين " مبين اين امر است. از نظر ديانت مقدسه اسلام مردمی كه تحت لوای اين آئين زندگی می‌نمايند از امنيت مال و جان و ناموس برخوردار بوده و هيچكس حق ندارد به مال و جان و مسكن افراد تعرض نموده يا هتك حرمت نمايد:"من قتل نفسا او فسادا فی الارض فكانما قتل الناس جميعا" اسلام دين رحمت صلح و دوستی است. آيات "و رحمتی وسعت كل شيئ" "ما ارسلناك الا رحمه للعالمين" حاكی از رحمت خداوند نسبت به تمام قبائل ملتها و كل بشر صرف نظر از قوم نژاد رنگ مذهب و عقيده می‌باشد.وقتی از ديدگاه قانون اساسی ايران اين وقايع را بررسی می‌كنيم توجه به اصول ١٤ و ١٩ و ٢٠ و ٢٢ و ٢٣ و بندهای ١٤ و ٨ و ٩ اصل سوم اين تصوير را از قانون اساسی به دست ميدهد كه آن سند تساوی در برابر قانون محفوظ و مصون بودن جان و مال و شغل و مسكن و آزادی عقيده انتخاب شغل برخورداری از تامين اجتماعی دادخواهی و برخورداری از روند عادلانه دادرسی مشاركت در اداره امور عمومی كشور و برخورداری از حق آموزش و پرورش و امسال اينها صرف نظر از هر نوع وابستگی قومی زبانی و مذهبی را به رسميت می‌شناسد و مبين اينست كه اتباع و شهروندان بدون هيچگونه تبعيضی می‌توانند از اين حقوق بهره مند گردند.در مقررات بين المللی و در صدر آن منشور ملل متحد و اعلاميه جهانی حقوق بشر همه بر تساوی افراد بشری و برخورداری آنان از حقوق و آزاديهای اساسی بدون تبعيض از حيث نژاد جنس زبان يا مذهب تصريح شده است: مقدمه و مواد ٥٥ و ١٣ و ٧٦ منشور ملل متحد و ماده ٢ اعلاميه جهانی حقوق بشر (مصوب دولت ايران در سال ١٣٢٤) ماده ٢ ميثاق بين المللی حقوق مدنی و سياسی و مواد ١٨ و ١٩ و ٢٤ و ٢٥ و ٢٦ (مصوب دولت ايران در سال ١٣٥٤) كنوانسيون رقع تبعيض در تعليم و تربيت يونسكو (مصوب دولت ايران در سال ١٣٤٦) مقاوله نامه شماره ١١١ در مورد رفع تبعيض در استخدام و اشتغال مسوب سازمان بين المللی كار ( مصوب دولت ايران در سال ١٣٦٣) كل بر تبعيضات ناروا بر جامعه بهائی ايران دلالت دارند.از جمله در اعلاميه جهانی حقوق بشر در اسلام كه در سال ١٩٩٠ ميلادی به تصويب اعضا كنفرانس اسلامی رسيد به طور كلی مبانی حقوقی ١- حق حيات ٢- حق كرامت انسانی ٣- حق تعليم و تربيت ٤- حق آزادی مسئولانه ٥- حق مساوات در مقابل قانون را برای كليه انسانها شناخته و عدم انجام آنها را ارتكاب خطا در دين به شمار آورده است.علی رغم كليه موازين الهی و قانونی و اجتماعی كه به طور اختصار به شمه‌ای از آن اشاره شد در دايره حاكميت جمهوری اسلامی ايران در اوائل انقلاب تصميمی اتخاذ شد كه بشريت را دچار بحت و حيرت نمود. متوليان فرهنگی كشور تحت عنوان انقلاب فرهنگی تصميم گرفتند دانشجويان بهائی شاغل به تحصيل در دانشگاه‌ها و موسسات عالی كشور را كه بعضا ترمهای پايانی را می‌گذراندند از دانشگاه‌ها اخراج و از ورود داوطلبان جديد تحصيلات عالی صرفا به علت بهائی بودن جلوگيری به عمل آورند و سپس در سال ١٣٦٩ شورای انقلاب فرهنگی طی مصوبه‌ای مدون صراحتا جوانان بهائی را از تحصيلات عاليه محروم و باب پرورش و شكوفائی استعدادهای فطری عده‌ای از جوانان اين مرزو بوم را مسدود تمود. اين وضعيت قريب بيست سال ادامه يافت تا اينكه در آذر ماه ١٣٨٢ در نشريه پيك سنجش (نشريه وابسته به وزارت علوم) رسما اعلام شد كه برای اولين بار در تقاضانامه شركت در آزمون سراسری از دين داوطلبان سئوال نمی‌شود و فقط پرسيده می‌شود داوطلب در آزمون چه معارف دينی شركت می‌نمايد كه داوطلبان بهائی به علت محدوديت مذكور در اصل ١٣ قانون اساسی الزاما در معارف اسلامی شركت می‌نمايند پس از اخذ كارت ورودی و شركت در آزمون و اعلام نتائج مرحله اول ملاحظه شد موفقيت جوانان بهائی چشمگير بوده و بالغ بر ٨٠٠ نفر كه صدها نفر از آنها حائز رتبه‌های يك تا چهار رقمی و بيشتر بوده اند واجد شرايط برای انتخاب رشته می‌باشند پس از دريافت كارنامه داوطلبان بهائی متوجه شدند در كارنامه صادره دين داوطلب اسلام قيد شده است و اين دوگانگی تصميم موجب حيرت و تعجب جامعه بهائی گرديد و متاسفانه خبر مسرت بخش وشادی آفرين عدم پرسش از دين داوطلبان كنكور كه جلوه‌ای از تامين آزادی عقيده و تلاشی در راه تحقق مبانی حقوق بشر و رفع تبعيضات در امر آموزش و پرورش از ناحيه دولت جمهوری اسلامی بود عمر كوتاهی داشت و از آنجائی كه قبول شدگان مرحله اول با توجه به اين كارنامه انتخاب رشته را نوعی تبری از عقيده خود می‌دانستند از اين اقدام و بالطبع از رفتن به دانشگاه منصرف شدند و آنطوری كه روش جامعه بهائی است به ارسال تظلم نامه‌ها به مقامات ذی ربط پرداختند و سازمان سنجش آموزش كشور تلفنی به معدودی از كسانی كه تظلم نامه‌هايشان را دريافت داشته بود اعلام داشت كه به شكايتشان رسيدگی و ستون دين را از كارنامه‌هايشان حذف نموده است و تصريح نمودند كه به تمام هم كيشان اطلاع دهيد تا برای تصحيح كارنامه و انتخاب رشته مراجعه نمايند.اين امر مجددا بارقه اميدی در دل جوانان بهائی دميد و مجاز شدگان به سرعت مراجعه و به انتخاب رشته پرداختند ولی بل كمال تاسف در هنگام اعلام نتائج ملاحظه شد كه تعداد انگشت شماری از داوطلبان بهائی تنها در رشته زبان انگليسی پذيرفته شده اند كه به نظر می‌رسد اعلام اسامی اين افراد معدود صرفا به جهت انحراف افكار بين المللی صورت گرفته باشد در حالی كه دلائل و مستندات محكم و غير قابل انكاری وجود دارد كه می‌بايست اغلب شركت كنندگان بهائی در كنكور سراسری كه مجاز شناخته شده بودند در دانشگاه‌های كشور پذيرفته می‌شدند.

لذا همچنان اين سئوال در ذهن اعضای جامعه بهائی در ايران و سارسر جهان و تمام آزادانديشان و طرفداران حقوق بشر باقی می‌ماند كه آيا اتخاذ چنين تصميمات غير عادلانه و تشبث به چنين روشهائی ماهيت آن آشكار و هدف آن ايجاد تبعيض و تضييع حقوق مسلمه يك جامعه مظلوم است موافق عدل و انصاف می‌باشد؟ آيا می‌توان عده‌ای طالب كمال را به صرف اعتقادات دينی از تحصيل علم و دانش و بروز استعدادات خدادادی آنها محروم و ممنوع نمود؟ به هر تقدير ٢٥ سال از دوران حكومت اسلامی می‌گذرد بهائيان در برابر هر جفائی وفا نمودند و تعديات گوناگون و تصييقات شديد پر دامنه موجب نشد كه هرگز سر موئی از منتهج قويم الهی پا فراتر گذارند و همچنان به حكم ايمان و اعتقاد به حبل صبر و تحمل متمسكند و انتظار دارند كه اولياء محترم امور در اين مدت طولانی كه برای رفع شبهه و سوء ظن مدت قابل توجهی است دريافته باشند كه بهائيان معتقد به وحدانيت الهيه و معترف به حقانيت جميع اديان و مرسلين و بقای روح و مصدق كليه كتب آسمانی می‌باشند و بنا بر احكام شريعت خود از حكومت و مقررات مملكتی اطاعت می‌كنند و در تامين منافع وطن از طريق خدمات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و عمرانی ساعی و جاهدند و برای استقرار فضائل و كمالات عالم انسانی و تحقق آرمانهای بين المللی از جمله صلح عمومی و وحدت عالم انسانی از هيچ تلاش و فداكاری دريغ نمی‌ورزند.حال انتظار اينست كه نسبت به تامين آزادی جامعه بهائيان ايران و اعاده حقوق مسلوبه و رعايت حقوق انسانی آنان به موجب اصول قانون اساسی اقدام عاجل معمول فرمايند.

خیانت به مردم

سید علیرضا ریون

اصلاح طلبان حکومتی و همچنین نیروهای دگر اندیش، ملی و دمکراتیک کشور، مدتهاست در صدد اتخاذ یک راه حل مناسب جهت ادامه روند اصلاحات هستند. اتخاد سیاسیتی پوچ در لابلای شعارهایی همچون «آرامش فعال» در برابر حفظ و احترام به خطوط قرمزی که ولایت فقیه برای خاتمی و یارانش تعیین کرده بود، در مجموع، جنبش اصلاح طلبی را با دشواریهای زیادی روبرو ساخت که همین امر، نا امیدی مردم را از تعهد و توان رئیس جمهور خاتمی و یارانش به اجرای قولهایی که داده بودند، مواجع ساخت. بررسی وضعیت امروز جامعه ما، به علت بی لیاقتی کسانی است که زمان رأی بیست میلیونی مردم را با خود داشتند و در مقاطع حساس که می بایستی قاطعانه عمل کنند، روش ملاحظه را برای حفظ نظام آخوندی پیش گرفتند و مدام با شعارهایی توخالی مردم را به انحراف می کشاندند. رئیس جمهور بعد از 8 سال دوره ریاست جمهوری اش، مدتها پیش بیانه ای با عنوان «برای فردا» تلاش کرد مسائل این 8 سال را به گونه ای توضیح و توجیه کندکه شکست روند اصلاحات به دلیل فرهنگ استبداد زدگی در جامعه ایران بوقوع پیوسته  است و خود را عاری از هرگونه اشتباهی، مصون بدارد، غافل از اینکه مردم می دانند که آن، بیانیه ای، نه تنها، پیامی برای آیندگان نیست بلکه توجیه عمل ناشیسته خود که همان خیانت به مردم است می باشد.

در روزهای اخیر از سوی دفتر آیت اله منتظری در سایت اینترنتی "رهایی" نکات جالبی درباره روند اصلاحات و مواضع آقای خاتمی در پاسخ به نامه حسین اله «مدیر کلی سیاسی نهاد ریاست جمهوری» به چشم می خورد که متن آن بدین قرار است: «قصد ندارم در رابطه با عملکرد آقای خاتمی موسوم به «نامه ای برای فردا» و اصلاحات و عده داده شده ایشان اظهار نظر کنم ولی با توجه به ارسال نامه ایشان برای من،به چند کلمه اشاره می کنم:من همیشه صریح اللهجه بودم ام. و در چنین فضایی آقای خاتمی با شعارهایی بسیار زیبا و دلنشین و مطابق خواسته های مردم،وعده اصلاحات را که جز وفا به شعارهای اولیه انقلاب نبود به مردم اعلام نمود. اکنون بعد از هشت سال از ریاست جمهوری ایشان متأسفانه یأس و ناامیدی و بد بینی مردم مجدداً به همان وضعیت زمان قبل و یا بدتر از آن کرده است و دیده می شود قشر عظیمی از نسل جوان احساس بی هویتی می کنند و به اینده خود کاملاً بد بین می باشند. اینجانب نمی خواهم با بی انصافی بگویم جریان اصلاحات هیچ توتفیقی بدست نیاورد، آما می خواهم بگویم آنچه بدست آمد، در مقابل آنچه وعده داشته بود در مقابل خواسته انتظار مردم بسیار ناچیز بود. آیت اله منتظری سپس در نقد «نامه ای برای فردا» و مواضع خاتمی اضافه می کند: « آقای خاتمی در این نامه، علت یا علل این ناکامی خود را، فرهنگ اسبتدادزدگی در جامعه ایران، مطرح می کند و می گوید: سالها وقت باید صرف شود تا این فرهنگ غلط از بین برود و سپس در مرحله دوم باید این پندار غلط را از ذهن مردم پاک کنیم که مدام برای رهایی خود، منتظره قهرمان هستند.

 آیت اله منتظری در جواب می گوید: آقای خاتمی در وجود فرهنگ استبداد زدگی بحث و اختلافی نیست، اما سخن این است که چرا ما در عمل، به ان فرهنگ مشروعیت می دهیم؟ و چرا در عمل تسلیم خواسته های متولیان این فرهنگ می شویم؟ و چرا در فرصتی که پیش آمد سرانجام راضی نمودن متولیان فرهنگ استبداد زدگی را ترجیح دادیم؟در ضمن اگر انسان فرضاً در برابر قدرتها توان مقاومت نداشته باشد، حداقل باید توجیه گر و مجری مظالم و کارهای خلاف آنان نباشد و یا با سکوت خود روی آنها صحه نگذارد. در شرایطی که جناح مخالف اصلاحات به کارشکنی و سنگ اندازی خود مشغول بودند، حداقل چیزی که مردم از شما انتظار داشتند این بود که صریحاً با آنان صحبت کنی و عذر خود را به آنان بگوئید و آنوقت از مردم می خواستید که عذرت را بپذیرند و آبرومندانه کنار می رفتید. کنار رفتن آبرومندانه مستلزم و یا به معنای معارصه با حاکمیت نمی باشد،بلکه باعث حفظ حیثیت و جاذ به جریان اصلاحات و همچنین شخص خودت بود.

و این حرکت می توانست در آینده منشاء تحول و تداوم راه اصلاحات گردد اما شما با در پیش گرفتن سیاست دو پهلو حرف زدن و در عمل، جناح اقتدار گرا را راضی نمودن و حقیقت را قربانی مصلحت کردن و عدالت را قربانی مظالم تحمیلی و نا خواسته نمودن، عاقبتی جز همین وضعیت که پیش آمده را ندارد. و همچنین به گفته شما که مردم منتظره آمدن قهرمان هستند، به آن معنی که شما می پندارید نیست بلکه مردم دو مرتبه به صحنه آمدند و با آن همه تلاش و تبلیغات مسموم و انحرافی جناح مخالف اصلاحات رأی چشم گیری به جنابعالی دادند که برای عمل به وعده هایتان که مورد تأیید مردم بودند به معنای قهرمان عمل کنی؟مگر مردم چه کاری باید می کردند که نکردند؟ آقای خاتمی شما مدام می گفتید: که «زور و خشونت را نباید و نمی توان با زور و خشونت پاسخ داد.» شما با این کارتان عملاً با سیاست محافظه کاری و دو پهلو عمل کردن، حقایق را از مردم پنهان نمودید و به زور و خشونت اقتدارگرایان مشروعیت ببخشید زیرا کسانی به زور و خشونت متوسل می شوند که در بین مردم جایگاه و خواستگاهی ندارند. اما شما در روند اصلاحات در آغاز دارای پشتوانه قوی مردمی بود که دیگر نیازی به توسل به زور و خشونت نداشت؟ مردم سالاری وقتی از شعار به عمل می رسد که مردم کاملاً در جریان کارشکنی ها مخالفین اصلاحات قرار گیرند. طبیعی است هنگامی که شما سیاست محافظ کاری و ملاحظه بیش از اندازه رقبای اصلاحات را پیش می گیری، مردم به تدریج از شخص و جریان وابسته به شما مأیوس و نا امید می شوند، که نمونه آن را در انتخابات شوراها و در جریان رد صلاحیت ها و تحصن تعدادی از نمایندگان مجلس دیدیم. اشتباه بزرگ شما این بود که از همان روزهای اول سیاست جمهوری، که جناح مخالف در ضعف کامل و حتی شوک غیره منتظره بودند بجای اتخاذ سیاست متکی به خود، و انتخاب افرادی که خود تشخیص می دادی آنهم باداشتن سرمایه عظیم رأی مردم، چرا، افراد و سیاستهای تحمیل شده را قبول کردی و به آنان حیات سیاسی دوباره بخشیدی و به آنان مشروعیت دادی که حالا باید مجبور باشی در هر مورد رضایت آنان را جلب کنی و بدون گرفتن امتیازی پیوسته به آنان امتیاز دهی؟

حقیقت ساده

منیژه برادران (م.رهائی)

دقایقی بود که قلم را روی میز گذاشته بودم . مردی از پشت سرم ورقه را برداشت بعد از چند دقیقه ضربات پی در پی باتون را بر پشت سر خود احساس کردم. از شدت درد از روی صندلی بلند شده بودم . گاه جیغ می کشیدم و یک بار بی اختیار مادرم را صدا زدم . بعد از مدتی ضربه را قطع کرد و گفتند : در راهرو منتظر باش . از داخل اتاق صدای بازجوئی چند زندانی دیگر را می شنیدم . یکی از صدا ها مربوط به زنی بود که می گفت : دستم را باز کنید ، شما شوهرم را می خواهید من او را به شما نشان می دهم . ولع حیوانی بازجو ها را حس می کردم که می گفتند : حالا عاقل شدی . بلافاصله صدای جرینگ جرینگ فلز به گوشم خورد. فهمیدم دستهای زن را باز کردند . زن گفت : مطمئن هستم شوهرم برای

بردن بچه خواهد آمد ؛ او بچه را خیلی دوست دارد . بازجو گفت : شما که فعالیت کردید چرا بچه دار شدید ؟ زن گفت : من مخالف بودم ولی او قانع ام کرد که بچه داشته باشیم . مرا به منزل برادرم ببرید و آنجا منتظر باشیم.

بعد ها فهمیدم که پاسداران به همراه آن زن ، در حالیکه آثار شکنجه فراوان بر پاها و دستهایش بود، چند روز در خانه منتظر نشسته بودند. اما شوهر نیامده بود. بعد از ساعتی مرا به اتاق برگرداندند. این بار اتاق خلوت شده بود. بازجو گفت روی همان صندلی بنشینیم و از من خواست که یک دستم را از بالا به پشت برسانم و دست دیگرم را از پهلو . بعد گفت به همین حالت دو دستم را به هم جفت کنم . دستهایم به هم نمی رسیدند. بازجو دستها را از بالا و پائین به هم فشار داده موازی هم کرده و دستبند زد. ساعتم را هم باز کرد. درد شدیدی را بر دستهایم حس کردم . می دانستم به این شیوه شکنجه قیان می گویند و خیلی دردناک است . به زودی درد از دستها فراتر رفته به تمامی اعضای بدنم رسید. زمان خیلی کند می گذشت. بتدریج عرق بر بدنم می نشست . بازجو گاه ضربه خفیفی به دستم می زد اما این ضربات خفیف به منزله پتکی بود که بر سلسله اعصابم وارد می شد. مدتی بعد مرا از صندلی بلند کرد و با اشاره ، صندلی دیگری را نشانم داد که بنشینم . این صندلی رو به دیوار قرار نداشت. حدس زدم ، خودش هم در جائی نشسته کخ متوجه حالات چهره من باشد. نمی دانم چند ساعت گذشت. اما دیگر در اتاق زندانی دیگری نبود. تنها بازجوها می آمدند و می رفتند. احساس تشنگی شدیدی می کردم. آب خواستم . بازجو گفت : چشم همین الان ... آفتابه را به دهانت می گذارم . از این اهانت مشمئز شدم . احساس کردم چیزی فراتر از درد آزارم می دهد. در این فاصله کسی وارد شد. بازجو، با احترام فراوان به او سلام کرد ؛ او نزد صندلی من آمد . عبایش را زیر چشم بند توانستم ببینم . از بازجو پرسید : این کیه ؟ بازجو جواب داد: حاج آقا همون که برادرش دیشب مهمانمان بود . حدس زدم برادرم شب قبل در حضور همین مرد که بعد فهمیدم هادی غفاری است ، شکنجه شده باشد. حاج آقا گفت : بگو اسلحه ها را کجا قایم کرده ای تا دستانت را باز کنند. پوزخندی زدم و گفتم : مثل اینکه شما اصلا از پرونده من خبری ندارید ؟ اسلحه کجا بود ؟ او گفت تا اعتراف نکنی به همین حالت باقی خواهی ماند و از اتاق خارج شد. بعد از رفتن او بازجو مجدد شروع کرد به شلاق زدن بر دستهایم و تکرار می کرد : بی حیا جلوی حاج آقا می خندی ؟ خجالت نمی کشی ؟

باز مدتی گذشت . در این حین از من سئوالاتی می کرد . یک بار پرسید : آیا حاضری مصاحبه کنی ؟ جواب دادم من که کاره ای نیستم که مصاحبه کنم . بعد مرا از روی صندلی بلند کرد و دمرو روی زمین خواباند. مرد دیگری آمد و پشتم روی دستهای بسته ام نشست. آه چه دردی ! دور دهانم کهنه کثیفی بستند و شروع کردند به شلاق زدن کف پاهایم . با هر ضربه ، بدنم بی اختیار واکنش نشان میداد. پاهایم را جمع می کردم و جیغ می کشیدم . کهنه از دور دهانم کنار رفته بود .

پتوی روی سرم انداختند و مردی که رویم نشسته بود از روی پتو دهان و بینی ام را محکم گرفته بود . احساس می کردم هر لحظه ممکن است خفه شوم. بی اختیار تقلا می کردم که دهانم را از زیر دست مرد خارج سازم ؛ که نیم نفسی بکشم . نمی دانم چه مدت گذشت ، اما دیگر چیزی نفهمیدم .

وقتی به هوش آمدم پتو روی صورتم نبود و بازجوها کنار رفته بودند. صدایی مرا به خود آورد : خودت را جمع کن ؛ حجاب و حیا را گذاشته ای کنار . خواستم دستهایم را را تکان بدهم ، اما هنوز از پشت بسته بودند. بازجو آمد و دستهایم را باز کرد. دستها بحالت مرده و بی حس در کنارم افتادند. قدرت حرکت آنها را نداشتم .

مرد باز تکرار کرد : خودت را بپوشان . بهر زحمتی بود دستم را بالا آوردم و چادر را روی سرم کشیدم و چشم بندم را مرتب کردم . بعد مرا بیرون آوردند و در راهرو نشاندند. نتوانستم بنشینم . روی زمین ولو شدم . چند دقیقه بعد ، بازجو بالای سرم آمد. از زیر چشم بند توانستم صورتش را ببینم . بسیار جوان می نمود ؛ شاید 20 ساله . بمن گفت بلند شو در جا بزن ( بعد از شلاق به زندانی می گویند در جا بزن . یعنی در جا قدم زدن به حالت نظامی . این کار ضمن اینکه دردناک است کمک می کند که ورم پاها کمتر شده و پاها برای شلاق مجدد آمادگی داشته باشند.)یارای حرکت نداشتم . گفتم نمی توانم . گفت مگر نمی خواهی ورم پاهایت زودتر خوب شود. گفتم چرا ولی حالا نمی توانم . فردا می کنم. مرا به اتاق زندان فرستاد . نزدیک در ، لیوان آبی بدستم داد و گفت فردا صبح دوباره صدایت می کنم که حرفهایت را بزنی . فکر کردم ، فردا مربوط به آینده است ، فعلا که زیر شلاق نیستم .

در اتاق همه خواب بودند و جایی برای خواب من نبود. دائی جلیل آنجا کنار در ایستاده بود و با دو دختر تواب آهسته صحبت می کردند. یکی از آن دو خواست جائی برایم باز کند. بار دیگر نفهمیدم چه شد که ناگهان احساس کردم کسی با خشونت تکانم می دهد و می گوید بلند شو . آنجا بخواب نه اینجا . پاها و دستهایم به شدت درد داشتند. مسکن می خواستم . دائی جلیل از جیبش قرصی در آورد و بمن داد. در آن لحظه آرزو کردم که نزد عزیزی بودم و او تیمارم می کرد. خیلی زود از شدت خستگی و بیحالی بخواب رفتم .

صبح روز بعد ، هنوز کاملا بیدار نشده بودم  که با شنیدن نام خودم لرزیدم بازجوئی مجدد ؟! جوابی ندادم . دختر تواب گفت صبر کنید الان می گویم بیاید. صدای بازجو را شنیدم که گفت : نه ، کاری با او ندارم . ساعتش را آورده ام . نفسی به راحتی کشیدم . یادم آمد که شب قبل ، هنگام بستن دستها ، ساعتم را از دستم باز کرده بودند.

از شنیدن نام من سوزان فهمید که من در اتاق هستم و با چشم دنبالم می گشت . نگاهمان از زیر چشم بند با هم تلاقی می کردند. لبخندی زدیم . نگران من بود . پرسید : چیزی که نگفتی ؟ من هم با خنده و اشاره گفتم من که چیزی برای گفتن نداشتم . ادامه دارد.....

گزیده ای ار اخبار ماه

تهیه و تنظیم : سحر ناز متین

بی بی سی :  بر اساس گزارشها از ايران افسانه نوروزی، زنی که به اتهام قتل، محکوم به اعدام شده بود، با "پرداخت ديه به اوليای دم" آزاد شده است.خانم نوروزی، سی و سه ساله و مادر سه فرزند، در پانزدهم تيرماه ۱۳۷۶، رييس حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی جزيره کيش را به قتل رساند.

خانم نوروزی در دفاعيات خود مدعی بود که مقتول، که در جزيره کيش ميزبان خانواده آنها بوده، در غياب همسرش، قصد تجاوز به وی را داشته است.

قوانين ايران فردی را که برای دفاع از جان يا ناموس خود ناچار به ارتکاب به قتل شود مستوجب مجازات نمی داند، و برخی دليل طولانی شدن پرونده خانم نوروزی را بدان علت عنوان می کنند که مراجع قضايی حاضر نشده اند بپذيرند که افسانه نوروزی برای دفاع از خود در برابر تجاوز دست به قتل زده و اين بخاطر اعمال نفوذ در پرونده اوست که به دليل موقعيت شغلی مقتول انجام گرفته است.

رای اوليه، که توسط دادگاهی در جزيره تفريحی کيش صادر شده بود و افسانه نوروزی را به مرگ محکوم می کرد، باعث اعتراض گسترده فعالان حقوق بشر و گروهی از نمايندگان مجلس شورای اسلامی ايران شد.

در اواخر ژوييه سال 2004 ميلادی، ديوان عالی ايران حکم اعدام خانم افسانه نوروزی را لغو کرد.

كانون مدافعان حقوق بشر و جامعه‌ي مستقل وكلاي دادگستري عليه شهردار اصفهان اعلام جرم مي‌كنند

با توجه به پايان وقت تعيين شده از سوي يونسكو براي تعديل ارتفاع برج جهان‌نما، كانون مدافعان حقوق بشر و جامعه‌ي مستقل وكلاي دادگستري عليه شهردار اصفهان اعلام جرم مي‌كنند.

محمدعلي دادخواه، سخنگوي كانون مدافعان حقوق بشر با اعلام اين خبر به خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: علي‌رغم دستور شعبه‌ي 38 دادگاه عمومي اصفهان مبني بر توقف ساخت برج جهان‌نما، شهردار اصفهان و برخي از مديران شهري اين شهر از اجراي اين دستور قضايي كتبي قضايي امتناع كردند لذا كانون مدافعان حقوق بشر و جامعه‌ي مستقل وكلاي دادگستري هفته‌ي آينده عليه شهردار و مديران شهري اصفهان به خاطر عدم توجه به دستور كتبي قضايي در شعبه‌ي 38 دادگاه عمومي اصفهان اعلام جرم خواهند كرد.

وي افزود: دادگاه به موجب قانون درباره‌ي حفظ ميراث ملي دستوري صادر كرده ولي متاسفانه از سوي مسوولان اجرايي شهر به آن توجهي نشده است.

يک نماينده مجلس : 12 ميليون‌ زير خط‌ فقر مطلق‌ زندگي‌ مي‌ كنند و مابقي‌ جمعيت‌ كشور نيزوضعيت‌ چندان‌ مناسبي‌ ندارند

اعتماد : عضو كميسيون‌ اجتماعي‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ گفت‌: 45 درصد جامعه‌ فاقد پوشش‌ اجتماعي‌ هستند كه‌ اين‌ امر در نتيجه‌ عدم‌ اراده‌ و برنامه‌ ريزي‌ جدي‌ از سوي‌ دولت‌ به‌ وجود آمده‌ است‌.

به‌ گزارش‌ مهر، موسي‌ الرضا ثروتي‌ در يك‌ نشست‌ خبري‌كه‌ در باشگاه‌ خبرنگاران‌ جوان‌ برگزار شد با بيان‌ اين‌ مطلب‌ افزود: 12 ميليون‌ در كشور زير خط‌ فقر مطلق‌ زندگي‌ مي‌ كنند و اين‌ در حالي‌ است‌ كه‌ مابقي‌ جمعيت‌ كشور نيزوضعيت‌ چندان‌ مناسبي‌ ندارند.

وي‌ گفت‌: وزارتخانه‌ ها در حوزه‌ حمايتي‌ وظايف‌ خاصي‌ را برعهده‌ دارند اما در ميان‌ آنان‌مسووليت‌ وزارت‌ رفاه‌ به‌ عنوان‌ متولي‌ اصلي‌ در حمايت‌هاي‌ اجتماعي‌ بيش‌ از ساير وزارتخانه‌ها است‌ كه‌ تا كنون‌اقدام‌ قابل‌ توجهي‌ را شاهد نبوده‌ ايم‌.

 

مرگ مشكوك ‌3 دختر خبرنگار در يك‌ خانه‌ خيابان‌ تهران‌نو

اعتماد: اجساد سه‌ دختر خبرنگار عصر دوشنبه‌ در خانه‌يي‌ واقع‌ در خيابان‌ تهران‌نو پيدا شد.حدود ساعت‌ چهار بعدازظهر برادر يكي‌ از اين‌ دخترها قضيه‌ را به‌ كلانتري‌ 128 تهران‌نو اطلاع‌ داد و بازپرس‌ حسيني‌، كشيك‌ ويژه‌ قتل‌ به‌ همراه‌ ماموران‌ آگاهي‌ و تشخيا هويت‌ در صحنه‌ حاضر شدند. در بررسي‌هاي‌ اوليه‌ ماموران‌، گمان‌ مي‌رفت‌ كه‌ هر سه‌ دختر در اثر گازگرفتگي‌ جان‌ سپرده‌اند اما بعدا پليس‌ احتمال‌ داد كه‌ ممكن‌ است‌ بر اؤر مسموميت‌ غذايي‌ مرده‌ باشند. پزشكي‌ قانوني‌ متوجه‌ قرمزي‌ پوست‌ صورت‌ و بدن‌ آنها شد و اين‌ احتمال‌ قوت‌ گرفت‌ كه‌ ممكن‌ است‌ دچار گازگرفتگي‌ شده‌ باشند.برادر الناز درخشان‌ )يكي‌ از دخترها( كه‌ خبرنگار روزنامه‌ افتخار بود، به‌ بازپرس‌ حسيني‌ گفت‌: من‌ و خواهرم‌ الناز در اين‌ خانه‌ با هم‌ زندگي‌ مي‌كرديم‌. عصر يكشنبه‌ الناز به‌ من‌ گفت‌ امشب‌ دو تا از دوستان‌ همكارم‌ ميهمان‌ من‌ هستند. تو بايد به‌ خانه‌ دوستانت‌ بروي‌ و فردا بعد از ناهار به‌ خانه‌ برگردي‌.اين‌ مهندس‌ جوان‌ ادامه‌ داد: حدود ساعت‌ 3 بعد از ظهر دوشنبه‌ كه‌ به‌ خانه‌ آمدم‌، ديدم‌ در آپارتمان‌ قفل‌ است‌. وقتي‌ وارد منزل‌ شدم‌ با اجساد خواهرم‌ و دوستانش‌ روبرو شدم‌ و احساس‌ كردم‌ به‌ علت‌ گازگرفتگي‌ فوت‌ شده‌اند. فوري‌ شير گاز را بستم‌ و به‌ پليس‌ تلفن‌ كردم‌. دو جسد ديگر متعلق‌ به‌ دو خواهر به‌ نام‌هاي‌ شيوا و شهلا شكاري‌ بود كه‌ آنها هم‌ از كاركنان‌ و خبرنگاران‌ روزنامه‌ شرق‌ و افتخار بودند. به‌ گفته‌ بازپرس‌ حسيني‌، اين‌ سه‌ دختر جوان‌ ظاهرا قبل‌ از مرگ‌ دچار تهوع‌ و استفراغ‌ شده‌ و آثار آن‌ در دستشويي‌ قابل‌ مشاهده‌ بود. دو تن‌ از آنها جلوي‌ در دستشويي‌ و ديگري‌ داخل‌ اتاق‌ افتاده‌ و مرده‌ بودند.اجساد براي‌ تعيين‌ علت‌ مرگ‌ به‌ پزشكي‌ قانوني‌ فرستاده‌ شده‌ است‌ و پس‌ از آزمايش‌ اجساد روشن‌ خواهد شد كه‌ اين‌ سه‌ دختر جوان‌ بر اثر مسموميت‌ غذايي‌ جان‌ سپرده‌اند يا علت‌ مرگ‌شان‌ گازگرفتگي‌ بوده‌ است.

سازمان عفو بین الملل خواهان توقف صدور حکم سنگسار و اعدام برای کودکان زیر 18 سال شد

تهیه و تنظیم : مریم خادم باشی

(رادیو فردا)

همزمان با سفر گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل به ایران، سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای از جمهوری اسلامی خواسته است صدور حکم سنگسار و اعدام برای کودکان زیر 18 سال را متوقف کند. سازمان عفو بین الملل در بیانیه خود اعلام کرد: اکنون زمان رفتار دوگانه جمهوری اسلامی به پایان رسیده و مسئولان این کشور باید از قوانین بین المللی و کنوانسیون حقوق کودک، که به آن پیوسته است، پیروی کند. فرین عاصمی از رادیو فردا، در این باره با دروئری دایک سخنگوی بخش خاورمیانه سازمان عفو بین الملل گفتگویی کرده که با هم می شنویم:

سازمان عفو بین الملل با اشاره به این که ایران به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته است، می گوید: جمهوری اسلامی باید به مفاد کنوانسیون حقوق کودک عمل کرده و صدور احکام اعدام و سنگسار برای کودکان زیر 18 سال را متوقف کند. دروئری دایک سخنگوی بخش خاورمیانه سازمان عفو بینالملل می گوید رفتارمقامهای جمهوری اسلامی دوگانه است و آنها باید به این رفتار دوگانه خود پایان دهند.

دروئری دایک: نمایندگان جمهوری اسلامی اعلام می کنند اعدام کودکان زیر 18 سال را متوقف کرده اند. اما کمیته تحقیق سازمان عفو بینالملل متوجه شده حتی روزی که نماینده ایران در یک سخنرانی اعلام کرده، ایران کودکان را اعدام نمی کند، در واقع یک کودک زیر 18 سال را به اعدام محکوم کرده بود.

ف.ع.: سازمان عفو بینالملل در بیانیه خود خاطرنشان کرده در حالی که کودکان زیر 18 سال در ایران به اعدام محکوم می شوند، در تاریخ دهم ژانویه 2005 سخنگوی قوه قضائیه جمهوری اسلامی گزارش اشتباهی داد و طی یک سخنرانی اعلام کرد این مشکل از خارج از ایران وارد این کشور شده و هدف کسانی که این بحث را مطرح کرده اند، مخدوش کردن چهره جمهوری اسلامی است.

دروئری دایک در این باره می گوید: ما و تمام مدافعان حقوق بشر معتقدیم که اکنون زمان پایان دادن به رفتار دوگانه رسیده است. مقامات جمهوری اسلامی، بویژه مقامات قوه قضائیه باید بدانند که جامعه جهانی آنها را می بیند، می شنود و اقدام می کند. ما باید رفتار دوگانه جمهوری اسلامی را پایان دهیم. ما نیاز به واقعیت داریم و می خواهیم مقامات جمهوری و قوه قضائیه این کشور به قوانین بینالمللی و حقوق کودک پایبند باشند و از پیمانهای دیگر بینالمللی نیز که به امضا رسانده اند نیز پیروی کنند.

ف.ع: از دروئری دایک سخنگوی بخش خاورمیانه سازمان عفو بینالملل می پرسم، در صورتی که جمهوری اسلامی صدور احکام سنگسار و اعدام کودکان زیر 18 سال را متوقف نکند، واکنش سازمان عفو بینالملل واقعا چه خواهد بود؟

دروئری دایک:سازمان عفو بینالملل همچنان به جمهوری اسلامی ایران هشدار خواهد داد که از قوانین بین المللی پیروی کند. در آن صورت ما تلاشهایمان را برای جلب توجه جامعه جهانی بویژه اتحادیه اروپا، به این موضوع، دو برابر خواهیم کرد. اتحادیه اروپا گرم گفتگو درباره حقوق بشر درباره ایران است که پیشرفت زیادی هم داشته است. ما مطمئن هستیم که جامعه جهانی و کمیسیون حقوق بشر در ژنو از خشونت جمهوری اسلامی درباره کودکان اطلاع دارد و ما به آنها هشدار می دهیم در ارتباط خود با دولت ایران، این موضوع را در نظر داشته باشند.

ف.ع: در حالی که هم گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امر خشونت علیه زنان، به ایران سفر کرده تا با تعدادی از فعالان حقوق بشر و سازمانهای غیر دولتی زنان و برخی مقامات قوه قضائیه دیدار کند. به گفته دروئری دایک سازمان عفو بینالملل از گامهای مثبت ایران برای گفتگو با کمیته های مختلف حقوق بشری سازمان ملل استقبال می کند.

دروئری دایک: ما از مقامات ایران می خواهیم که با گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل همکاری کامل کنند و به او این آزادی را بدهند که با هرکسی که مایل است در ایران دیدار کند و دیدار کنندگان با گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل را پس از دیدارشان به دادگاه احضار نکنند. ما تنها می توانیم امیدوار باشیم این سفر موفقی باشد و گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل به دستاوردهای مهم و خوبی در این سفر دست یابد.

خانم تاکینا آتوک گزارشکر ویژه حقوق بشر سازمان ملل درامر خشونت علیه زنان تا کنون با برخی از فعالان و مدافعان حقوق بشر و شیرین عبادی حقوقدان و رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل درباره خشونت علیه زنان گفتگو کرده است.

 

گزارشی از میز کتاب

تهیه و تنظیم: سحر ناز متین

در تاریخ 9.1.2005 در ساعت 13میز کتابی به مناسبت یکمین سالگرد زلزله دلخراش بم در جلوی بانهوف برمن برگزار شد که آقای رمضانیان مقدم با قرائت مقاله ای یاد این عزیزان را گرامی داشتند و اعلامیه هایی توسط اعضای کانون ببین مردم پخش گردید.

 

صورت جلسه مجمع عمومی کانون دفاع از حقوق بشر

تهیه و تنظیم :

جلسه مجمع عمومی کانون حقوق بشر در تاریخ 9.01.05 به ریاست آقای شفاهی در محل لاگر هاوس تشکیل گردید ایشان ضمن خوش آمد به حاضرین پیشنهاد کردند جهت حضور بیشتر اعضاء کانون بهتر است هر از سه ماه خواسته شود کلیه اعضاء در جلسه عمومی شرکت کنند.

در ماه مارس سمیناری به مدت دو روز از مسئولین سازمانها (24 تا 25 مارس) تشکیل می شود کسانی که دارای پاس چون می توانند شرکت نمایند.

قرار بود برنامه سالیانه تهیه و اعلام شود که روابط عمومی برای جلسه آینده تهیه کنند.

در مورد انتخابات جدید برای مسئولیت جدید ما استعفای خود را نوشته ایم.

در مورد محکومیت رژیم ایران در شورای امنیت بخصوص بخاطر مرگ زهرا کاظمی با 77 رأی مثبت به تصویب رسید که در این رابطه اطلاعیه های فارسی و آلمانی نوشته و پخش شد.

سپس آقای متین در مورد انتخابات جدید هیئت رئیسه گفتند که بهتر است این انتخابات در زمانی انجام شود که کلیه اعضاء شرکت کرده باشند و لذا قرار شد برای ماه مارس اینکار انجام شود و اطلاعیه آن از طرف روابط عمومی صادر شود.

آنگاه محسن اسماعیل نژاد عضو جدید خود را معرفی کردند و سابقه مبارزاتی خود سخن گفتند و اظهار امیدواری کردند که می توانند تکمیل سایر اعضاء بر اساس حقوق بشر سازمان ملل می توانند دست واحدی بر علیه جمهوری اسلامی باشند.

 در این امر احتیاج به اتحاد و همبستگی و کمک تک به تک افراد می باشد.

 سپس خانم سحر متین اخبار ماه گذشته را به اطلاع عموم رساندند اهم اخبار زلزله جنوب آسیا- سالگرد زلزله بم- اعتصاب دانشجویان علوم سیاسی تهران- شکنجه کودکان به کار گیری نوجوانان زیر 18 سال- حکم اعدام نوجوانان- افزایش افراد بی خانمان و معتادی- (بیش از چهار هزار نفر دختر فراری شبها در خیابان به سر می برند) بود.

ایشان همچنین درمورد ارسال مقاله ها تا قبل از 15 ماه و پر بار بودن مقاله های ارسالی تأکید کردند سپس آقای متین ابتدا در مورد زلزله آسیا و سالگرد زلزله بم تسلیت گفته و سپس در مورد موضوع حکومتها به عنوان موضوع ضد و نقیص از طرف ابر قدرتها در مورد برنامه اتمی ایران سخن گفتند.

سپس آقای شفاهی گفتند که آقای کریمی عضو افغان حقوق بشر در خواست دارند که قسمتی از نشریه جهت بحث حول حقوق بشر افغانستان در اختیارشان گذاشته شوند که تصمیم گرفته شد به مدت سه ماه به صورت آزمایشی اینکار انجام شود.

سپس آقای شفاهی متن استفاء نامه خود و خانم حیدری را قراعت کرده اند که مورد اعتراض حاضرین قرار گرفت سپس آقایان مقدم، عیار و سیادت در رابطه با تسلیحات اتمی و رفراندم صحبت کردند.              

برای جلسه آینده، مسئول جلسه خانم سحر متین محضر گردید، سارا متین و خانم عیار جهت اخبار و برای سخنرانی آقای متین و عیار و مقدم و سیادت محضر شدند.

حکومت اسلامی افغانستان آغاز یک فاجعه

رضا کریمی

سال1387 شنبه 19 تیرماه ـــ 15 یولی 1999 ـ روزنامه نشاط چاپ ایران گزارش ویژه ای از درگیریهای خونین در خوابگاه دانشگاه تهران «18تیر» , حمله گروهای فشار «حزب الهی یا لباس شخصی » به دانشجویان که در اعتراض به بسته شدن روزنامه سلام تجمع کرده بودند و حمله های دیگری که در نیمه شب همان شب به خوابگاه دانشجویان انجام شد به چاپ می رساند .

 در این گزارش اطلاع میدهد که بر اثر تهاجم وحشیانه گروهای سرکوب وابسته به رژیم اسلامی ایران , تعدادی دانشجو کشته و زخمی شده  و عده زیادی از آنها نیز دستگیر شده اند که اکنون پس از گذشت 6 سال از آن تاریخ , هنوز در زندان بسر می برند.

« تاریخ تکرار میشود »

جمهوری اسلامی دیگری به گونه ای دیگر و شروعی دیگر در افغانستان .

بنشینیم و نگاه کنیم که جمهوری های اسلامی بعدی و بعدی چگونه مانند جمهوری اسلامی ایران , فاجعه کشتار و سرکوب مردم ایران را در سرزمین های دیگری مانند عراق و افغانستان تکرار خواهند کرد حمله به جوان هائی  که تنها خواسته آنها احترام به آزادیست و حالا اخبار افغانستان به تاریخ پنج شنبه 4 نوامبر2004

"قتل دانشجوی افغان در دانشگاه کابل به علت بلند بودن موهایش"

گفته شده است رسول اکرم هم موهایش بلند بود و حتی این یک رسم دینیست که برخی از مردم هنگامی که صا حب فرزند پسر می شوند موهای سر پسرشان را تا 7 سال به عنوان نذر برای یکی از امام ها بلند می کنند و بعد از 7 سال موها را کوتاه کرده و برابر وزن آن , طلا به امامزاده یا حرم آن حضرت هدیه می دهند .

بنابراین از دیدگاه دینی موی بلند سر در اسلام ممنوع نیست . حالا اگر حتی فرض بر این باشد که موی بلند در اسلام ممنوع یا حرام است آیا باید این قانون را یک فرد با کشتن فرد خاطی به اجرا درآورد ؟

با کسب کدام اجازه شرعی و قانونی در جهان و از روی کدام کتاب دینی یک فرد به تنهائی اقدام به اجرای حکم « بدون محاکمه » می کند ؟

و هزاران سئوال به دنبال همین واقعه .

آقای جیحونی (اجرا کننده حکم ـــ قاتل ) شما قاضی القضات هستید ؟ شما مأمور اعدام هستید ؟

آقای جیحونی ! شما اصلاًفقط به عنوان بشریت چگونه به خودتان اجازه دادید کسی را بدون اینکه جرمی را مرتکب شده باشد و بدون محاکمه شخصاً به اعدام محکوم کنید و خودتان هم جلاد شده و حکم را با ضربات چاقو به اجرا درآورید ؟ اگر مقامات بالای رژیم افغانستان و سران روحانی از شما حمایت نمی کردند آیا شما باز هم به این راحتی این جنایت را انجام می دادید ؟

مردم افغانستان از دست طالبان نجات پیدا کردند که اکنون به فرمان حزب الله محکوم به مرگ شوند . مانند مردم ایران که از دست ساواک شاه راحت شدند و به دست دژخیمان جمهوری اسلامی گرفتار آمدند .     ادامه صفحه بعد.......

نقل از صفحه قبل

افرادی مانند شما که حاصل سالها مبارزه خونین مردم ستمدیده افغانستان را به چنگ آوردند به این عنوان که نظامی را بر این سرزمین حاکم کنند که آرزوها و رنجهای دهها سال این ملت را برآورده سازند .

دانشجویان افغانی و مردم آزاده افغانستان باید بدانند که اگر امروز در اعتراض به کشته شدن این دانشجو اعتراض گسترده نکنند و قاتل را به محاکمه نکشند باید آماده باشند که فردا تمام زمین هائی که باید ورزشگاه و دانشگاه و مدرسه شود زندان آزادیخواهان و روشنفکران و گارگران افغان خواهد شد .

 زیرا که 26 سال خفقان , کشتار , بسته شدن دهها روزنامه, قتل های زنجیره ای و سیاسی و هزاران نمونه دیگر در ایران تجربه ای است که اکنون در برابر مردم افغانستان قرار دارد .

در این میان سران روحانی کشور افغانستان , سران قبایل مختلف با سکوت خود در برابر یک چنین حوادثی , نشان میدهند که طالبان فقط به ظاهر رخت بر بسته است و مجاهدینی از جمله آقای جیحونی از شمار قاتلین فردا خواهند بود .

رئیس دانشگاه کابل , وزیر اطلاعات , وزیر امور خارجه ( مانند آقای سعید امامی در ایران )طراح و مأمور کشتار و دستور دهنده دهها و صدها قتل مشکوک نویسنده و روشنفکر خواهند شد . هر چند که ایشان خود مهره ای بیش نخواهند بود .

مردم افغانستان نباید اجازه بدهند تاریخ فاجعه بار 26 ساله ایران که تحت نام جمهوری اسلامی , صورت گرفته است به همان شکل در افغانستان تکرار شود .

سکوت مردم افغانستان با پیش رو داشتن مسائل 26 ساله ایران اسلامی دیگر اشتباه به حساب نمی آید بلکه جنایت خواهد بود . مردم افغانستان باید هوشیار باشند که نظام جمهوری اسلامی نسخه های زیادی را برای کشورهای اسلامی خواهد نوشت به این بیانیه که اسلام در خطر است و اسلام باید به تمام دنیا صادر شود .حال از شما خواننده محترم می پرسیم اگر پسر یا برادر شما به علت موهای بلند در هر جای دنیا چه اسلامی و یا غیر اسلامی به قتل برسانند چه می کنید ؟ آن  هم به این شکل در وسط محوطه دانشگاه با ضربات چاقو ؟!

مصیبت دیکتاتوری مذهبی در ایران

تهیه کنندگان : بابک لاترانی و آذر جواد لاترانی

با تبریک سال نو میلادی به تمامی جهانیان از جمله تمام مسیحیان ایران در تمام دنیا به گفته ویکتورهوگو (زندگی همچون ریاضیات است. دوستی ها را جمع کنید و دشمنی ها را کم کنید ،شادیها را ضرب کنید ، غصه ها را تقسیم کنید ، عشق را به توان برسانید و کینه ها را زیر رادیکال ببرید .

با خبر شدیم که در تاریخ 29 دسامبر زلزله شدیدی جنوب و جنوب شرقی آسیا را در بر گرفت و در ثانیه ای هزاران نفر از بین رفتند .

 این خبر پخش شد و به گوش همگان رسید . واقعا تکان دهنده است . قلب میگیرد و اشک میریزد . پس باید دوستی ها را جمع کنیم ، دشمنی ها را کم کنیم ، شادیها را ضرب کنیم ، غصه ها را تقسیم کنیم و عشق را به توان برسانیم و کینه ها را زیر رادیکال ببریم . همه دولتها و همه ملتهای کشورهای جهان متاثر از حادثه ، همه کمک کردند . اینجاست که دوستی ها را جمع میکنند و چه نیکو گفته است سعدی نکو نام

بنی آدم اعضای یکدیگرند ، که در آفرینش زیک گوهرند        چو عضوی به درد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار

اما آیا می دانید که ما ملت ایران در حال حاضر در مملکتمان که سالهاست مصیبت زده هستیم و هیچ کمکی از سازمانهای بین المللی به ما و جوانان ما نمیشود؟ ملت ما زیر بار ناجوانمردانه ترین بی عدالتی ها قرار دارند و صدمات این طوفان خانمان برانداز تمامی حقوق فردی و اجتماعی که در دنیا متداول است ، نابود کرده و ملت در زندان بزرگی به اسم ایران اسیر در دست دژخیمان هستند .

دنیایی که با مصیبت یک کشور ، تمامی کشورهای جهان برای کمک و یاری به سوی او می روند ، ملت ایران و جوانان ایران مشکل خود را چگونه و چطور حل نمایند؟ و چطور میتوانند از چنگال این دژخیمان از خدا بیخبر و طالبان زور رهایی یابند ؟ نگاهی به خبرهای امروز در تاریخ 1383.10.16 مطابق با 5.1.2005 بشنوید دوباره دست بی عدالتی در ایران ، چه بلاها بر سر فرزندان دلیر آن مرز و بوم می آورند

1-.حشمت الله طبرزدی رهبر جبهه دمکرات به 16 سال زندان محکوم شد ، البته بدون حضور ایشان در دادگاه حکم صادر گردید.2-.انتقال منوچهر محمدی به بند 350 ، که بند افراد خطرناک (اشرار و جانیان) که برای آزار و شکنجه منوچهر و بر هم زدن آرامش وی ، و برای تضعیف روحیه وی اقدام به هر کاری میکنند .

این افراد وی را تهدید کرده اند که او را با چاقو تکه تکه خواهند کرد اگر کوچکترین حرکتی انجام دهد. به گفته خواهر وی نسرین محمدی بعد از یک هفته بی اطلاعی از منوچهر و شکنجه های بسیار به او ، از طریق تلفن گفته است جان من در خطر است.

3-.قاضی سعید مرتضوی به دروغ ادعا داشته است که با زندانیان سیاسی خوش رفتاری میشود و برای اثبات حرف خود از چهار تن از زندانیان سیاسی و تهدید و شکنجه و ارعاب اقرار در ملاعام گرفته است . در حقیقت این دسته از زندانیان سیاسی 34 نفر میباشند که از این چهار نفر ، 2 نفر اقرار کرده اند که با زور وتهدید دست به چنین کاری زده اند و مشخص نیست این عده در کجا زندانی میباشند.4-.فرشته قاضی که در هنگام شکنجه دماغ وی را شکسته اند .

 قاضی مرتضوی اعلام کرده است که ایشان هنگام عمل جراحی پلاستیک ، دماغش شکسته شده ، نه در طول بازجویی.5-.آقای  داراب زند دستگیر شده به جرم اقدام علیه امنیت کشور و علیه نظام و .... به 3 سال و شش ماه حبس و 50 ضربه شلاق محکوم شده است .

 6-.آقای انصافعلی هدایت روزنامه نگار تبریزی نامه سرگشاده ای به مردم و آقای شاهرودی (رئیس قوه قضائیه) نوشته است که خدا داند عاقبت کار وی .7-. نیروی انتظامی و بسیجی یک جوان را در سنندج به قتل رساندند.

 8-.تحصن پرستاران در 20 دیماه برگزار میشود .9-. فاطمه حقیقت جو شنبه آینده محاکمه میشود.

 

نابرابری حقوق زنان با مردان

شراره سموری

جامعه ای که نیمی از آن ( زنان ) دارای حقوق برابر با نیم دیگر ( مردان ) نیستند به شدت بیمار و عقب مانده است. اعلامیه حقوق بشر مینی بر اصل جایز نبودن تبعیض تاکید دارد و اعلام می دارد که تمامی افراد بشر آزاد به دنیا می آیند از لحاظ مقام و منزلت و حیثیت و حقوق یکسان می باشند و می توانند از تمامی حقوق و آزادیها بدون هیچ گونه تمایزی از جمله جنسیت بهره مند شوند اما علی رغم منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای بین المللی و دیگر مصوبات سازمان ملل متحد اعمال تبعیضات علیه زنان در کشور ما همچنان ادامه دارد. هر چند پر واضح است که پیشرفت کامل یک کشور و رفاه جهانی و برقراری صلح به شرکت یکپارچه و برابر حقوق زنان و مردان در تمام زمینه ها بستگی دارد. ما در اینجا به 8 مورد از اصول کنوانسیون رفع کلیه تبعیضها علیه زنان مصوب 18 دسامبر 1979 مجمع عمومی سازمان ملل متحد و اعلامیه جهانی رفع تبعیض از زنان مصوب 1975 فهرست وار اشاره می داریم :1 ـ تبعیض جنسی و مقابله با آن  2ـ سوء استفاده جنسی از زنان 3 ـ ملیت ، تابعیت 4 ـ آموزش و پرورش 5 ـ حقوق سیاسی 6 ـ شغل 7 ـ حقوق مزدی 8 ـ ازدواج و طلاقبرای نقض هر یک از موارد زیر میتوان صدها دلیل ضد بشری در همین چندین سال حکومت اسلامی علیه زنان آورد. داستانهای سنگسار کردنها ، صادر کردن دختران جوان به این سو و آن سوی شیخ نشینها و کشورهای عربی را طی این سالها شنیده و دیده ایم . مبارزه برای رفع ستم جنسی از زنان و تامین حقوق اساسی آنها مبارزه ای است علیه استبداد و نابرابریها در همه عرصه ها در مقابله با هر نوع سوء استفاده و بهره برداری و تحقیر انسانی آنها برای طرد و حذف هرگونه محدودیت و حصار غیر انسانی و ایجاد و تحول در بینشها و فرهنگها و سنتهای عقب مانده زن ستیزی و این تلاشی است عمیقا دمکراتیک و حق طلبانه همه جانبه و درازمدت که باید مورد تشویق و حمایت واقعی همه اقشار جامعه و نیز مردان آزاد اندیش قرار گیرد . برای رفع تبعیضات علیه زنان و تامین حقوق اساسی و انسانی آنها نه فقط عدم تسلیم زنان به شرایط اسارت بار و تشدید مبارزه استوار آنها در محقق کردن حق خود ، بلکه آگاهی و همبستگی زنان در گسترش این مبارزه حق طلبانه و نیز یاری و حمایت آگاهانه مردان نیز ضروری است همبستگی و اتحاد و تلاشهای حق طلبانه زنان به خاطر اعتلای شخصیت و مقام زنان و تامین حقوق اساسی و برابری آنها با مردان وظیفه همه مردانی است که رهایی زن را جزیی از رهایی انسان میدانند و خود را همسنگر این رهایی میدانند . همه ایرانیان اعم از زن ، مرد چه در داخل و چه در خارج به اندازه کافی چه از طریق رادیو ، تلویزیون ، روزنامه ،  کتاب ، اینترنت و کلیه مجامع بین المللی آگاهی به نسبت کامل یا اندکی از وضعیت 26 ساله زن در جامعه کنونی ایران و آنچه که در 26 سال و اندی از نظام جمهوری اسلامی میگذرد ، داریم برگردید به آن مورد و در ذهن خود بررسی کنید. خفقان جاری در مملکت ، صادرات دختران به کشورهای عربی ، فقر و تنگدستی ، خود فروشی زنان شوهر دار مطلقه ، فروش مواد مخدر بوسیله زنانی که اسیر گروههای مافیایی و پخش مواد هستند و نمونه های فراوان دیگر که هر کدام به نقض هریک از قوانین حقوق بشر کفایت می کند و باز هم تاکید داریم برای ضرورت تلاش مستقل زنان برای احقاق حقوق خود حق گرفتنی است نه دادنی . در پایان متاسفانه علی رغم تمامی مصوبات بین المللی در دفاع از حقوق زنان متاسفانه اعمال تبعیض علیه زنان بطور گسترده ای در کشور ما ادامه دارد و بسیاری از حقوق اساسی آنها نادیده گرفته می شود. من بعنوان یک زن ایرانی در کنار سایر زنان هموطن خود در راه احقاق حقوق از دست رفته خود مبارزه می کنیم . به امید آزادی ایران و آزادی همه انسانهای آزاد اندیش جهان هستی .

زندانى سياسى هم بند قاتل و قاچاقچى؟

تهیه و تنظیم : لیلا واحدی اصل

شش نفر از زندانيان سياسى ايران در اعتراض به قرارگرفتن در بند زندانيان جرايم عمدى همچون قتل و قاچاق، در اقدامى هماهنگ دست به اعتصاب غذا زده اند. اين شش نفر در زندان رجايى شهر نگهدارى ميشوند. همان زندانى كه قتل عام سال ۶۷ از آنجا آغاز شد. زندانـى كه در حسينيه اش هزاران زندانى داراى حكم به دار آويخته شدند. زندانى كه اينك قاتلان و اشرار در آن نگهدارى ميشوند. زندانى كه در اكثر بند هاى آن خريد و فروش مواد مخدر و تحاوز به جوان هاى كم سن و سال و ضعيف كه بنيه دفاع از خود را ندارند، به سهولت انجام ميگيرد. گزارش  كميته دانشجويى دفاع از زندانيان سياسى كه روز پنجم  بهمن ماه منتشر شد، ضمن اعلام اعتصاب غذاى اين شش نفر، تاكيد ميكند كه انتقال اين افراد به زندان رجايى شهر(گوهر دشت)هدفى جز شكنجه روحى و وادار كردن آنها به عقب نشينـى ندارد. آقاى محمد سيف زاده وكيل دادگسترى و از اعضاى كانون مدافعان حقوق بشر ايران در پاسخ به اين پرسش كه قانون چه تاكيدى بر تفكيك زندانى سياسى از زندانى عادى دارد ميگويد: ” به موجب اصل ۱۶۸ قانون اساسى و همچنين قانون دادگاههاى عمومى كه در سال ۷۳ تصويب شد و اصلاحيه سال ۸۱ كه ترتيبات حاصى براى محاكمه زندانيان سياسي و مطبوعاتى در نظر گرفته، اينها از زندانيان عادى متمايزند. از سوى ديگر در حاليكه در كشور ما بررسى هيچيك از جرايم نبايست در حضور هيات منصفه باشد، رسيدگى به جرايم سياسـي و مطبوعاتى بايد با حضوراين هيات  باشد. ضمنا رسيدگى به جرايم مطبوعاتى و سياسى به دادگاه كيفرى استان واگذار شده و مرجع تجديد نظر هم ديوان عالى كشور است در حاليكه تعقيب و كشف جرايم ديگر در حوزه صلاحيت دادسراست و در صورت صدور كيفر خواست در صلاحيت دادگاه عمومى است. بنابراين قانونگزاربا اين تفكيك توجه داشته كه زندانيان سياسى و مطبوعاتى داراى داعيه شرافتمندانه اند و اينها با مجرمين عادى و بالفطره و خطرناك متفاوتند و درنتيجه بايد هنگام حبس نيزمحل نگهدارى شان متفاوت از زندانيان عادي باشد. هر عملى غير از اين قطعا تخلف است”. در انتهاى گزارش كميته دانشجويى دفاع از زندانيان سياسى آمده كه جمهورى اسلامى روز به روز سركوب آزاديخواهان و فعالان حقوق بشر را گسترش ميدهد و آنها را در زندانهاي انفرادي و طويل المدت و زير فشار هاى روحى و گاه جسمى قرار ميدهد و پس از آن كه چاره اى جز نگهدارى اها در زندان نمى بيند از زندان هاى خطرناك وغير بهداشتى براى نگهدارى آنها استفاده مينمايد. بايد گفت مطابق هنجارهاى بين المللى و طبق نظر كارشناسان و روانشناسان بايد حتى براى جرايم عادى نيز در زندانها طبقه بندى وجود داشته باشد. مثلا  بايست كسانى كه جرايم مالى دارند، از مجرمينى كه مرتكب قتل يا قاچاق و كلاهبردارى شده اند، از نظر محل نگهدارى،تفكيك شده باشند. شش زندانى سياسى در حال اعتصاب غذا عبارتند از بينا داراب زند، ارژنگ داوودى، حجت زمانـى،مهرداد لهراسبى، فرزاد حميدى و جعفر اقدامى.

 

 

 

برگشت