گزارش تصویری از برگزاری 2 میزکتاب اعتراضی اعضای
نمایندگی اشتوتگارت
ﻣﺮﻳﻢ ﻋﺮﺏ ﺯاﺩﻩ
در تاریخهای 12 آپریل 2014 و 19 آپریل 20142014 در شهرهای دورزباخ
Dörzbach ,
کنتسلزاو
künzelsau
از ساعت سیزده تا پانزده اقدام به برگزاری میز کتاب در رابطه با نقض
حقوقبشر در ایران توسط اعضای نمایندگی انجام شد .
این مراسم با همکاری مریم عرب زاده، امیر ایرانی و شهرام مسعود وزیری
برگزار گردید که با توزیع اطلاعیه ها و گزارشات نقض حقوق بشر در ایران
نسبت به آگاهی اهالی شهر اقدام نمودیم و در این جلسات بیشتر در خصوص
وضعیت زنان، کودکان، محیط زیست، دانشجویان و پیروان سایر ادیان در
ایران با مراجعه کنندگان صحبت شد
:
گزارش
جلسه داخلی نمایندگی دانمارک
غلامرضا اخلاقی
حاضرین: آقایان محمود نعیمی، مهدی سهرابی، فرشید شهیدی کاویانی، علیرضا
طاهرخانی، غلامعلی اخلاقی، غلامرضا اخلاقی، خانم زهرا مبینی از شعبه
نروژ مسئول جلسه غلامرضا اخلاقی
مکان: اطاق پالتالک نمایندگی دانمارک
شروع جلسه با اشعاری که توسط خانم زهرا مبینی آماده کرده بودند آغاز
گردید و آقای محمود نعیمی اخبار را ارائه دادند.
ازجمله...
"محیطزیست
آلوده، ناباروری و سقط جنین را برای زنان به ارمغان دارد
کاترین اشتون فرارسیدن نوروز را به ملت ایران تبریک گفت
منوچهر سعیدوزیری، روزنامه نگار پیشکسوت درگذشت
بازگرداندن افشین کرمپور پیش از آغاز درمان به زندان
یک نماینده روحانی مجلس: ازدواج با فرزند خوانده برای همه
لازمالاجراست
زیباکلام: جلیلی رئیس جمهور میشد، مصباح مشکلی با حق رأی مردم نداشت
هشدار آیتالله جوادیآملی: مردم اگر اختلاس سه هزار میلیارد تومانی را
میدیدند از اسلام خروج میکردند
نامه مادرستار بهشتی برای نجات گروگانها: راضی نشوید مادران دیگری به
داغ من و به داغ مادرانی مثل من دچار شوند
لاشه یک پلنگ ایرانی در پارک ملی گلستان کشف شد
ایران یكی از ناامن ترین نقاط دنیا برای زنان
کاهش وزن شدید عبدالفتاح سلطانی در زندان به دلیل بیماری و...
این جلسه با اخبار ادیان توسط آقای غلامعلی اخلاقی ادامه یافت.
از جمله ...
زندانی نوکیش مسیحی دست به «اعتصاب غذا» زد
نماینده ولی فقیه: باید دولتی سر کار بیاید که احکام اسلامی را اجرا
کند
.
۵۸1 وکیل دادگستری خواستار رسیدگی به تخلفات پرونده وکلای زندانی
دراویش شدند.
محاکمه یک درویش روحانی در دادگاه ویژه روحانیتموساد:
هشت یهودی ایرانی گمشده در سالهای ۹۰ میلادی کشته شدهاند.
بازرسی سالن زندانیان اهلسنت در زندان رجایی شهرکرج.
پس از ارائه اخبار در مورد نقض حقوق
پیروان ادیان , آقای مهدی سهرابی سخنرانی دیگری در مورد آزادی مطبوعات
را آماده کرده بودند که توسط خودشان ارائه شد.
بشرح زیر ...
روز چهاردهم اردیبهشت، روز جهانی آزادی مطبوعات است. البته این روز در
کشور ما آنقدر بیاهمیت است که به یاد نداریم تا کنون کسی این روز را
به اهالی مطبوعات تبریک گفته باشد و یا به مناسبت این روز همایشی
برگزار شود و از فعالان این عرصه تقدیری بهعمل آید.
این روزها در حالی همه دولتمردان جهان و حتی دبیرکل سازمان ملل روز
جهانی آزادی مطبوعات را به اهل رسانه تبریک میگویند که دولتمردان ما
در حال ابلاغ مصوبه ای برای محدودتر کردن فرآیند خبررسانی هستند.
قرار است از این پس انتشار اخبار بدون ذکر منبع در کشور ما ممنوع شود.
مصوبهای که برخی نمایندگان مجلس معتقدند مغایر با اصول قانونی است و
ما نمیدانیم که باید به کدام تفسیر از قانون اقتدا کنیم.
این البته تمام محدودیتهای ما نیست و شرح آن چه که از آزادی مطبوعات
نصیب مطبوعاتیهای ایران میشود در این مقال نمیگنجد. سال
گذشته و در ماجرای فاجعه خمینیشهر، آنچه از آزادی مطبوعات نصیب
خبرنگاران پیگیر این ماجرا شد، این بود که به سیاهنمایی و تشویش
اذهان عمومی متهم شدند و امروز که در میانه راه دادگاه اختلاس سه هزار
میلیاردی، خبر از وقوع اختلاسی کلان تر میرسد، بیش از گذشته خلاء
مطبوعات آزاد در موضوع مبارزه با مفاسد احساس میشود.
شاید نگاهی به مناصب پیشین کسانی که امروز به عنوان متهمان پروندههای
اقتصادی و... شناخته میشوند، بهتر بتواند نشان دهد که چرا سهم ما از
آزادی مطبوعات این اندازه اندک است.
در این شرایط وقتی خبر میرسد که معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد قصد دارد
برای اهالی مطبوعات "پروانه" صادر کند و افراد فاقد پروانه اجازه
فعالیت در مطبوعات و رسانهها را نخواهند داشت، بیشتر نگران سهم خودمان
از آزادی مطبوعات میشویم.
به نظر میرسد تنها راه رسیدن به آزادی مطبوعات، پذیرش این واقعیت است
که مطبوعات تجلّیگاه خواستها، نیازها و تمایلات جامعه و مظهر رشد
فرهنگی و تحمّلپذیری سیاسی و نشانه وجود آزادی در جامعه و کشور است، و
این امر زمانی میسر میشود که اولاً مطبوعات در بیان مطالب و طرح
موضوعات آزاد و مستقل از دولت باشد؛ ثانیاً در شکلدهی به هویت صنفی
روزنامهنگاران تلاش شود، تا از طریق آن استقلال سیاسی، فرهنگی و
اقتصادی مطبوعات به معنای واقعی کلام بهدست آید و اخلاق حرفهای
تقویت شود.
برنامه بعدی اخبار نقض حقوق زنان بود که توسط خانم زهرا مبینی ارائه شد
به شرح زیر...
معاون سفير جمهوری اسلامی در بلژيک از سوی اتحاديه اروپا برای توضيح در
مورد ريحانه جباری فراخوانده شد.۱۰ آوريل روز همبستگی با ريحانه جباری
است!
ریحانه جباری؛ از اتهام به قتل تا تلاش برای آزادی بر خورد توهین آمیز
مسئولین با زینب جلالیان
بیخبری از وضعیت نیکا خلوصی، زندانی بهایی و ...
در ادامه آقای علیرضا طاهرخانیسیادهی سخنرانی در مورد کودکان کار
ارائه دادند به شرح زیر...
منظور از کار کودک، درگیر نمودن کودکان در فعالیتهای اقتصادی است که
مانع تحصیل، آموزش و برخورداری آنان از امکانات اولیهی رشد فردی و
اجتماعیشان میشود که با آسیب و بهرهکشی همراه است.
طبق ماده 20 پیماننامه جهانی حقوق کودک این دسته از کودکان حتماً باید
از حمایت دولت برخوردار باشند و حدالامکان یک محیطی را برا ی زنگدیشان
را فراهم کنند اما متأسفانه تا به کنون هیچگونه کمکی از سوی دولت
مشاهده نمیشود.
ما
در کشورمان میلیونها کودک در سنین پایینی (۱۴- ۵) با هدف امرارمعاش
خود و خانواده خود به کار مشغول هستند.
کار کودکان ممکن است شکل عادی کارمزد و در کارخانهها، معادن، مزارع و
بخشهای خدماتی را داشته باشد، و یا ممکن است بهصورت آزاد و کسبوکار
خیابانی باشد. کار آنها ممکن است نیمهوقت یا تمام وقت و فصلی یا کارگر
دائم باشد.
و در کارهایی همچون قالبکشی، گلسازی، بارجمعکنى و قالبدارى
مشغول به کارند، جاهاى دیگرى هم هست که مى توان کار یافت؛ پاکدشت، قرچک
و پیشوا، اسماعیلآباد، یافتآباد، شمسآباد.
کودکان کار به دلیل مشکلات خانوادگی و امرارمعاش مجبور به کارهایی
میشوند که از عهده یک کودک ساخته نیست.
این کودکان دستمزد خود را بهصورت جنسی یا پولی بگیرند، یا اساساً
کارکن خانوادگی بیمزد باشند.عدهای اصلاً مزد نگیرند و تنها برای
سرپناه و محلی جهت حمایت یا برای غذایی بخورونمیر کار کنند. کودکان کار
شامل کودکانی است که بیش از رسیدن به سن قانونی کار، نا گزیر وارد
بازار کار میشوند و کار زودرس آنها مانع رشد طبیعی، اجتماعی و روانی و
جسمانی آنها شده است.
در ایران نیز تعداد کودکان کار به دلایل گوناگون رو به افزایش است اما
آمار دقیقی در مورد کودکان کار وجود ندارد. بیش از ۲۰هزار نفر کودک کار
در تهران تایید شده است.در آمار تخمینی سازمان جهانی کار در سال
۱۹۹۵بیش از ۷۱/۴ درصد کودکان بین ۱۰تا ۱۴ سال در ایران از لحاظ اقتصادی
فعال هستند.
براساس سرشماری سال ۱۳۷۵ بیش از ۴ درصد جمعیت شاغل کشور را گروه سنی
۱۰تا ۱۴ سال تشکیل میدهند براساس این، همین آمار جمعیت شاغل کشور
۵/۱۴میلیون نفر بوده است که ۴ درصد آن در حدود۶۰۰ هزار نفر میشود. در
سال ۱۳۷۵ حدود ۳۸۰هزار کودک در سن ۱۰تا۱۴ سال در سراسر کشور کار ثابت
داشته است (روزنامه اعتماد ملی) 23 خرداد 1392
خبرگزاری مهر:
طبق آخرین اطلاعات مرکز آمار ایران 1 میلیون و 700 هزار کودک در ایران
به صورت مستقیم درگیر کار هستند و بررسیها نشان میدهد هر کودک
ماهیانه 80 تا 100 هزارتومان درآمد دارد. سازمان جهانی کار اعلام کرده
است که 215 میلیون کودک 5 تا 14 ساله کشورها در دام کار گرفتار هستند.
کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام
کارهای خطرناک و حاد بهسر میبرند. این کودکان میتوانند به راحتی
بازیچه دست بزهکاران حرفهای اعم از سارقین یا باندهای توزیع مواد
مخدر، عوامل ایجاد خانههای فساد و... قرار گیرند. و همچنین عدم
بهرهگیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان در
ایجاد یک زندگی سالم را هر چه بیشتر از این کودکان سلب میکند.
سبب افزایش سود و انباشت سرمایه برای کسانی میشود که کودکان را مورد
استثمار قرار می دهند و در نتیجه فاصله طبقاتی را در جامعه بیشتر
میکند و فقر و تهیدستی را افزایش میدهد. کودکان را از دستیابی به دانش و
مهارت کافی باز میدارد و در نتیجه بهرهوری نیروی کار را در جامعه
کاهش میدهد.
آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، بزهکاری، استثمار، تبعیض، فقرو...
افزایش مییابد و در نتیجه سلامت اجتماعی را به مخاطره میاندازد و
مانع پیشرفت و توسعه جامعه میگردد.آخرین برنامه جلسه نمایندگی
دانمارک، بررسی چند ماده از اعلامیه جهانی حقوقبشر بود که توسط آقای
فرشید شهیدی کاویانی ارائه گردید.
در جلسات گذشته منشاء، علت و نحوه تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر و
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به تقضیل مورد بررسی قرار گرفت لذا در
این جلسه تنها به ذکر خلاصهای اکتفا کرده، سپس بمقایسه تطبیقی مواد 22
تا 24 اعلامیه با قانون اساسی خواهیم پرداخت. اعلامیه جهانی حقوقبشر
"توجه به شخصیت و حیثیت انسانی و لزوم حمایت از آن ، در عرصه
بینالمللی منجر به صدور اعلامیه جهانی حقوقبشر شد. این اعلامیه توسط
کمیسیون حقوق بشر وابسته به شورای اقتصادی- اجتماعی سازمان ملل تهیه و
تسلیم مجمع عمومی شد و در اجلاس مورخ 1948 به تصویب رسید.
این اعلامیه، در اجلاس سال 1948 مجمع عمومی سازمان ملل که در پاریس
تشکیل شد به تصویب رسید و مشتملبر یک مقدمه و 30 ماده است. متأسفانه،
اعلامیۀ حقوقبشر، علیرغم اهمیت تاریخی و سیاسی که دارا است به خودی
خود از اعتبار حقوقی برخوردار نیست زیرا نه تضامینی به نفع فرد
دربردارد و نه ضمانت اجرایی علیه کشورها و نتیجه این که اعلامیه، مانند
سایر اعلامیههای اصولی مجمع عمومی فاقد ارزش حقوقی است.
چگونگی تدوین قانون اساسی ایران
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷
توسط مجلس خبرگان تهیه و در مجلس نمایندگان در سال ۵۸ به تصویب رسید.
پس از ده سال طبق فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی مبنیبر لزوم بازنگری
و تنظیم قانون اساسی،در سال ۶۸ سند مزبور مورد بازنگری قرار گرفت.
آنچه در این مبحث با اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد مقایسه قرار
گرفته،سند مصوب سال ۶۸ میباشد.
تفاوت بارز دو سند در مبانی تعریف حقوقبشر میباشد که در قانون اساسی
ایران و قوانین مدنی منتج از آن این مبنا شرع اسلامی قرارداده شده است
درحالی که در اعلامیه حقوقبشر این مبنا اصول انسانی بوده است،
بنابراین برای مقایسه این دو باید نگاهی به تعریف آزادی و حقوق در هر
یک از آنها داشت. میتوان اصل 22 قانون اساسی را در تناظر با ماده 22
اعلامیه در نظر گرفت.
ماده ۲۲ اعلامیه حقوقبشر:
هرکس به عنوان عضو اجتماع حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز است به وسیله
مساعی ملی و همکاری بینالمللی حقوق اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی خود را
با رعایت تشکیلات و منابع هر کشور به دست آورد.
اصل بیست و دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
حیثیت، جان، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که
قانون تجویز میکند.
میتوان اصل 28 قانون اساسی را در تناظر با ماده 23 اعلامیه در نظر
گرفت.
ماده ۲۳ اعلامیه حقوقبشر:
هرکس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید. شرایط منصفانه
و رضایتبخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت
قرار گیرد. اصل بیست و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
هرکس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و
حقوق دیگران نیست برگزیند.
دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای همه افراد
امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید.
ماده 24- هر کس حق استراحت و استفاده از ایام فراغت دارد، منجمله حق
دارد ساعات کارش بهطور معقول محدود باشد و از مرخصی نوبتی با دریافت
حقوق استفاده کند.
جلسه بعدی نمایندگی دانمارک در تاریخ10/05/2014 ساعت 18:00 برگزار
میشود که همکاران برای هر مسئولیت در جلسه بعدی اعلام آمادگی کردند
جلسه داخلی نمایندگی زاکسنآنهالت
رامین توکل
مکان برگزاری: شهر دسائو شنبه دوازدهم آپریل 2014
با حضور: خانمها؛ سجادی مقدم، طاهری و مرادی آقایان؛ شفایی، توکل،
سامانی، حقیقت بین، محرابی و صداقت رئیس جلسه: آقایتوکل منشی جلسه:
خانممرادی مقدمه خوشآمدگویی و آغاز جلسه: آقایتوکل سخنران نخست:
خانمسجادی عنوان سخنرانی: ریحانه جباری (ریحانه دختر همهی مادران
ایرانیست!)
ايران بپا میخيزد، در دفاع از جان ريحانه جباری! اين دختر با موهای
فرفری را میخواهند بکشند
فقط اندکی زمان باقی است. در ايران دوستان ريحانه، جوانان، مادران و
همه کساني که خبر را شنيدهاند، میگويند و مینويسند که میخواهند
نجاتش دهند.
معصومه نيکی در فيس بوک نوشت: ريحانه دختر همه ما مادران ايرانی است.
شعله پاکروان مادر ريحانه با گذاشتن عکس ريحانه در بغل ناصر حجازی در
صفحه فيس بوکش نوشت، ما با ناصر حجازی هم محله بوديم و ناصر حجازی
ريحانه را خيلی دوست داشت و با او بازی میکرد.
بحث در مورد اين پرونده، نحوه بررسی آن و رفتار حکومت اسلامی با زنان،
با زندانيان و موضوع قصاص بحث محوری سايتها، فيس بوک و همه جا است.
شنيدن خبر احتمال اجرای حکم اعدام فقط در چند روز آتی، نمک پاشيدن بر
روی يک زخم عميق در جامعه است. همه کارد به استخوانشان رسيده، چه بايد
کرد؟ همه میپرسند؛ من چه میتوانم بکنم؟
در ايران، به ابتکارات دسته جمعی بايد دست زد. بايد همهمه اعتراض
وهياهو را بلند و بلندتر کرد و به گوش لاريجانیها رساند. آنها از جمع
شدن صداها و از فرياد میترسند. همين!
در خارج از کشور که گزمه و پاسدار و وزارت اطلاعاتی دنبال کسی نيست،
بايد همه کسانی که خبر را شنيدند و آهی کشيدند و طومار را امضا کردند،
جمع شوند، زمان اعتراض عمومی فرارسیده. بايد در هر جا که امکانش را
داريد با عکس ريحانه حضور بهم رسانيد، ما ديگر وقت نداريم.
درنگی بیش نمانده تا طناب دار را آماده کنند و ديگر نمیتوان کاری کرد.
بپا خيزيم و يکبار برای هميشه به مقامات حکومت مدافع قصاص و اعدام
بگوييم ديگر نمیگذاريم بکشيد، بچاپيد و حکومت کنيد. نه به اعدام
ريحانه جباری اين دختر موفرفری که قاضی در دادگاه به او میگويد "از
خود راضی و خود محوربين" است. يعنی دختری آزاده است که فرهنگ و سنت عقب
مانده را قبول ندارد، همين! کمک کنيم ريحانه نجات يابد!
و حال پیام مادر ریحانه جباری
از: مادری دردکشیده با قلب پاره پاره به: مادران شهدای سرافراز این مرز
و بوم مادرم! سالها پیش زمانی که جوان برومند تو تمام قد و رعنا در
جبهه بود و دل تو هر روز و شب شور میزد، هر لحظهات در شور و شیدایی
عزیزت پرپر میزد، من مادر شدم. ریحانه را با ترس از بمباران شیر دادم.
همسرم دور از من و دخترم به شکل داوطلب در کنار پسر تو بود.
همان پسر که برای جلوگیری از تجاوز بعثیها به زنان و دختران ایرانی در
خونش غلطید و تو را برای همیشه سیاهپوش و عزادار کرد. اکنون بعد از 26
سال، هر شب کابوس مرگ میبینم. هر لحظه نگرانم نکند دختر جوانم را به
دار بکشند. اکنون تنها هستم. التماسهایم اثر نکرده و خانواده سربندی
از حقی که قانون به آنها داده نمی-گذرند. از تو میخواهم دست یاری به
من بدهی و در کنارم باشی. شاید پسر نازنینت هم به خاطر تو یاری کند.
بگذار بعد از این همه سال در جبههای دیگر در کنارهم باشیم.
دست بوس همه مادران هستم مادر دلگیر و غمزده ریحانه جباری پس از آن
آقایتوکل تفسیری پیرامون حکم اعدام ریحانه جباری و امیدواریهایی
درخصوص منع اعدام و پارهای توضیحاتی درباره محیطبان کرامت برهانی،
که در روزهای پایانی سال 1392 خورشیدی از سوی اولیاء دم مرحوم رحیم
بیگی بخشیده و آزاد شد. به هر سوی یادآوری اینگونه مطالب باعث شور و
دلگرمی حاضرین در جلسه شد.
سپس خانم مرادی شعر زیبایی سرودند
از آزادی؛ در اندیشه پروراندیم پندار آزادی
محکوم شدیم به زندان، به اعدام
به راستی آزادی چیست؟ نمیدانم شاید همان طالع نحسیست
تا آنجا که اندیشیدنش هم گویی که با خود شر میآورد.
هر جا سخنی از آزادی شد، سرها بالای داررفتند
قلمها شکسته شد و کاغذها پاره شد
از آزادی هیچ نمیدانم، جز چند شماره قانون و دیگر هیچ
تنها میدانم بهایش بسیار سنگین است، بسیار سنگین
چندیست؛ چون کودکی که برای دانستن چیزی به هر سو سرک میکشد
من هم برای درک آزادی دست بهگریبان هر چیزی شدهام
آن را در پرواز پرندهها یافتم یا که پنداشتم، که یافتم
گویا که اگر بتوانم پر بکشم به آزادی خواهم رسید
ولی ناگه عقاب را یادم آمد با ان چنگالهای خونینش
که گویی زاده شده تنها برای گرفتن آزادی
گویا که باید عقاب بود ولی نه، نمیتوانم باشم
روحم همیشه در بند خواهد بود
من باید که آزاد باشم و آزادی ببخشم
به هر چه ریزبینتر شدم آزادی را در آن کمتر یافتم
باید که آزادی را در خود و در اینجا بیابم
اینک بیباکانه و بدون هراسی بهدنبال آزادی هستم
من آزادی را اینجا برروی زمین خاکی میخواهم و خواهم یافت ، من این
طالع نحس را با تمام وجود و روحم میخواهم و فریاد میزنم ، من آزاد و
رها آفریده شدهام در سراسر گیتی آزادی خواهم داد
آزادی هوده من هست و این ره آوردیست برای همگان
چرا که از نژاد کوروشم و هم خون و هم کیش زرتشت
بیگمان روحم آزادی را میشناسد
چرا که در هوایش شور بهتری دارم
برای آزادی وآزادگی نبرد خواهم کرد
باید که میراثی گرانبها را برای فرزندم به یادگار بگذارم
بهسان یک مادر باید که آموزگاری نیک باشم
و باید که تن و جان و اندیشه فرزندم آزادی و رهایی را بشناسد و بفهمد
وما بیگمان رسالتی بس دشوار ولی شدنی بردوشمان است
و چون در این راه چه خواسته و چه ناخواسته گام بگذاشتیم
باید که این رسالت را برای خودمان، فرزندانمان و آیندگان بهسرانجام
برسانیم. ما به خودمان به آنها مدیونیم ، به یاری اهورامزدای پاک که در
این راه ، پیروز خواهیم بود
آزادی برای ماست چرا که اهورا، ما را رهای رها و آزاد آزاد افرید و
هماینک با تمام وجود و با تمام ایمانم خوش آمد میگویم؛ به آزادی
دومین سخنران: آقایحقیقت بین عنوان سخنرانی: مجازات اعدام
متن سخنرانی: روز چهارشنبه ۵ سپتامبر ٢٠١۴ (١۴ اسفند ۹٢)، در دومين روز
از بيستوپنجمين اجلاس شوراى حقوقبشر سازمان ملل متحد، سازمان
غيردولتى "سودويند" در صحن علنى شورا، در پنل گفت گو در خصوص "مجازات
اعدام"، به ايراد موضع پرداخت.
مهرى جعفرى، وکيل دادگسترى و از فعالان کارزار گام به گام تا لغو اعدام
در ايران، به نمايندگى از سودويند، نسبت به افزايش آمار اعدامها در
ايران، اعدام نوجوانان و نقض قوانين در صدور و اجراى این احکام در
جمهورى اسلامى ايران، سخنرانى کرد.
ترجمه متن و ويدئوى سخنرانى مهرى جعفرى به نمايندگى از سازمان غير
دولتى "سودويند" که به انگليسى ايراد شده، به شرح زير است:
سودويند نگرانى خود را از تعداد رو به افزايش اعدام ها، اعدام نوجوانان
و اعدامهاى در ملأعام در جمهورى اسلامى ايران اعلام مىکند. روندى که
از تاريخ انتخابات ٢٠١٣ هيچ تغييرى نکرده است. فقط از ابتداى سال ٢٠١۴،
١۵۵ تن اعدام شدهاند که تنها ٨۴ اعدام تاکنون مورد تأييد رسمى قرار
گرفتهاند. حداقل دو تن از اين افراد اعدام شده کسانى بودهاند که زير
سن ١٨ سال مرتکب جرم شدهاند. کودکانى که به اعدام محکوم مىشوند در
زندانها نگهدارى مىشوند تا به سن ١٨ سال برسند و سپس اعدام شوند.
حداقل ۵ نوجوان زير سن ١٨ سال در حال حاضر منتظر اجراى حکم اعدام هستند
و در صف اعدام ايستادهاند.
در ايران کودکان در کنار بزرگسالان به تماشاى اعدام مىايستند. از سال
٢٠١٣ سه کودک در شهرهاى مختلف ايران پس از تماشاى صحنه اعدام، در حال
اعدام بازى خودشان را بهدار آويختهاند.
در بسيارى از دادرسىهاى پروندهها، حاکميت قانون، نقض میشود. در يکى
از پروندههايى که اخيراً مطرح بوده دو معلم و کنشگر اجتماعى در حالى
بهدار آويخته شدند که وکيل و خانوادههاى آنها از زمان اعدام آنها
بىاطلاع بودند. حکمهاى اعدامها براى ارتکاب اعمالى صادر مىشود که
طبق استاندارد اعمال مستوجب اعدام، جرايم جدى محسوب نمىشوند، بهخصوص
در رابطه با اعدام افرادى که در حاشيه جامعه قرار مىگيرند . آمار
اعدامها در حال افزايش است و حدود ۶۵٠ اعدام در سال ٢٠١٣ به وقوع
پيوسته است. سودويند نگران اين واقعيت است که هزاران زندانى در حال
حاضر زير تهديد قريب الوقوع اعدام قرار دارند.ما
از شوراى حقوق بشر سازمان ملل مىخواهيم تا جمهورى اسلامى ايران را
وادار کند، هر چه زودتر اين اعدامها را بهخصوص اعدام نوجوانان و
اعدام در ملأعام را متوقف کرده و لغو اعدامها را استقرار نمايد.
سومین سخنران: خانمسجادی عنوان سخنرانی: ناکارآمدی قوانین مربوط به
زنان
متن سخنرانی: برخی از قوانین جمهوری اسلامی در حوزه زنان، همواره مورد
انتقاد فعالان زن بوده است، چرا که آنها را مغایر با برابری جنسیتی و
حقوق بدیهی زنان میدانند. نرگس محمدی نیز با انتقاد از قوانین موجود
میگوید: "یکی از مشکلات موجود این است که قوانین جمهوریاسلامیایران
خیلی همسان و سازگار با وضعیت امروز زنان جامعه نیست."او
بهعنوان مثال به مسأله رضایت شوهر برای دریافت گذرنامه و خروج از کشور
زن اشاره میکند: این قانون در تعارض جدی با حقوق زنان است. ما در دوره
احمدی نژاد وزیر زن داشتیم، در دوران خاتمی هم معاون زن داشتیم. الآن
هم معاون رئیسجمهور داریم، اینها همه برای اداره امور مملکت و شرکت
در اجلاسهای جهانی از کشور خارج میشوند، این مقامات در این سطح بدون
اجازه شوهرشان حق خروج از کشور ندارند! درمشاغل دیگرهم همینطور است؛
زنان به عنوان، بازرس، مهندس، پزشک، تکنیسین فنی و... برای پیشبرد
فعالیتهای حرفهایشان به خارج از کشور اعزام میشوند. در حقیقت زن
برای انجام وظیفه و مسؤولیت اداری و علمی باید اجازه شوهر داشته باشد
که این در تعارض با حقوق اوست. گذشته از مسائل شغلی، آیا این تصور وجود
دارد که زن به لحاظ فکری و عقلی این صلاحیت را ندارد که برای خروجش
از کشور تصمیم بگیرد؟ این قابل توجیه نیست. قوانین نسبت به وضعیت زنان
جامعه عقبمانده است، نیاز به بازنگری دارد. اما میبینیم که گروهی در
حکومت هستند که همچنان بر تعمیق و گسترش موانع اصرار میورزند.طرح
جامع جمعیت و تعالی خانواده نیز چندی است توسط چند تن از نمایندگان
مجلس تهیه شده و هفتههاست در کمیسیونهای مختلف مجلس بررسی میشود.
رسانهای شدن مواد این طرح اعتراضات فراوانی را به دنبال داشت. نرگس
محمدی، فعال حقوق زنان نیز به این طرح، انتقاداتی را مطرح میکند: "در
طرح تعالی و جمعیت خانواده برای این که جمعیت را افزایش بدهیم راهکار
ارائه شده است. راهکارش این است که دختران مجرد در ردههای چندم
استخدام برای مشاغل قرار بگیرند. در این مورد این طرح به نظر من نه
تنها ناکارآمد بلکه بی اساس و بی منطق است. اگر می خواهند جمعیت را
افزایش بدهند، نخست نارضایتی زنان از قوانین موجود را بسنجند. با اجرای
این طرح نارضایتی تعمیق پیدا میکند و بیش از پیش مانع، جلوی پای زن
گذاشته میشود."نایب
رئیس کانون مدافعان حقوق بشر معتقد است این طرح زنان را از عرصه
اجتماعی به عقب میراند: این یک سئوال جدی است که مطرحکنندگان این طرح
باید جواب بدهند، آیا به نظر آنها اگر به دختران مجرد اجازه کار ندهند،
این دختران از سر ناچاری ازدواج میکنند و بچهدار میشوند؟
یا اینکه این نارضایتی را عمیق میکند؟
آیا این با وضعیت زنان جامعه ایران انطباق دارد؟
یعنی زنان را وقتی صلاحیت علمی و تجربی برای تصدی یک پست دارند، تنها
چون ازدواج نکردهاند از به دست آوردن موقعیتی که حق آنهاست منع کنیم؟
این چه معیاری برای سنجیدن صلاحیت است؟
میخواهند زنان را از صحنه اجتماع عقب برانند؛ در حالی که زنان دارند
از هر طریق ممکن فشار میآورند و فعالیت میکنند. گروههایی در حکومت
هستند که صلاحیت زنان را باور ندارند و نمیخواهند آن را بپذیرند."
در ادامه جلسه خانممرادی گفت:
از هم نژادانش
مینویسم از نسلی که شد قربانی انقلاب
مینویسم با خون دل، با اشک دیده
مینویسم با درد ، مینویسم از نسلی با عقدههایش
مینویسم از نسلی با بکن، نکنها شنیدنهایش
مینویسم از انقلاب و فاصلهاش تا به آزادی
مینویسم از دروغهای انقلاب و جمهوری اسلامی
مینویسم ازنسلمان؛ نسلی به مفهوم قربانی؛ نسلی به مفهوم زندانی
نسل ما یعنی خورشیدگرفتگی ، نسلی که خود نور بود و هیچگاه نور را ندید
، نسل ما یعنی ترس دختر ازبرادر و پدر ، نسل ما یعنی مرد سالاری ، نسل
ما یعنی تجاوز و خودکشی ، نسل ما یعنی بیرون افتادن تار مویی و لرزیدن
ایمان ملتی، نسل ما یعنی زدن، بریدن، زندانی کردن، کشتن و اعدام کردن
آری مینویسم ، مینویسم از نسلی که برایش در اینه خود را دیدن جرم بود
،حکمش سرپا ایستادن کنار دفتر مدرسه و از درس محروم بودن بود
مینویسم از نسلی که برادران بسیجیاش نابرادرتر از هر چه نامرد بودند
، مینویسم از نسلی سوخته، خاموش، خفه
مینویسم از نسلی مرده که هیچ کس صدایشان را نشنید هیچکس انها را
ندید و نفهمید
بیا هم صدا با نسل سوخته با نسل به خاکستر نشسته نسلی با صدای خسته
فریاد بزن
آری نسل ما یعنی لمس شدن بدن دختر با دست چندش اور بیمار جنسی در شلوغی
اتوبوس و سکوت
با چشمانی از حدقه درامده از شدت وحشت و ترس
نسل ما یعنی تجاوز برادر به خواهر
نسل ما یعنی عقد پدر با فرزند خوانده
نسل ما یعنی خود فروشی مادر برای سیر کردن شکم فرزند
نسل ما یعنی بازی قمار و باختن دختر
نسل ما یعنی یافتن جنازه تکه پاره و عریان دختر
نسل ما یعنی خودکشی پسر و دختر
نسل ما یعنی بازی با غرور و غیرت و سرانجام دونیم شدن زیر چرخهای ترن،
نوشتم همه را با اشک چشم ، نوشتم همه را با دلی خون ،
اینجا جمهوری اسلامی ایران است ، آری اینجا ایران است
نه اینجا ایران بود ، کشوری با تمدن و فرهنگ بالا
اینجا زمانی ایران بود ، یادگار زرتشت
مردانش کوروش، داریوش، آرش نام داشتند
اینجا نامش را اکنون نمیدانم؛ چون با پرچمش با فرهنگش بیگانهام
اینجا را نمیشناسم چون در هوایش بوی بیگانهای پیچیده است
اینجا را نمیفهمم؛ چون با زبان حکمرانانش ناآشنایم
اینجا جمهوری اسلامی ایران است
گفتار پایانی: آقایسامانی
موضوع : روز کارگر
برنامهریزی برای یکم مای، به منظور پشتیبانی از کارگران و همدلی و
همگامی با آنان که در این راستا پیشنهادها و نقطه نظرات ارزشمندی از
سوی آقای شفایی برای جمع حاضر در جلسه مطرح و راهنماییهای مبسوطی
ارائه گردید.
گزارش جلسه ماهانه نمایندگی سوئیس ماه آوریل
آرمان وطن دوست، حسین عارفیان
این جلسه که در تاریخ ۱۳ آوریل ۲۰۱۴ در مکانی جدید واقع در مرکز شهر
زوریخ به نام کازاما برگزار گردید. به دلیل یک سری از مشکلات که به
دلیل ناآشنایی با آن محیط بود با ۳۰ دقیقه تأخیر ساعت۳۰ /۱۶ دقیقه با
سلام و خیرمقدم به شرکتکنندگان توسط آقای محمد احمدی که در غیاب آقای
حسین گرجی که به دلیل مشکلی که داشتند، نتوانستند در جلسه شرکت کنند
آغاز شد . آقای محمد احمدی جلسه را با خواندن ماده ۱۸ اعلامیه جهانی
حقوقبشر که میگوید هر کس حق دارد که از آزادي فکر، وجدان و مذهب
بهرهمند شود. اين حق متضمن آزادي تغيير مذهب ياعقيده و همچنين متضمن
آزادي اظهار عقيده و ايمان ميباشد و نيز شامل آزادی تعليمات مذهبی و
اجرای مراسم دينی است. هر کس میتواند از اين حقوق منفرداً يا مجتمعاً
بهطور خصوصی يا بهطور عمومی برخوردار باشد. آغاز کردند در ادامه
ایشان برنامهٔ این جلسه نمایندگی سوئیس را برای حضار قرائت کردند
.اولین
سخنران این جلسه آقای محمد جاوید گوانی فعال حقوقبشر و مسئول
نمایندگی سوئیس بودند که در مورد تناقضات کنوانسیون رفع تبعیض از زنان
با اعلامیه جهانی حقوق بشر ثبات کردند؛ ایشان در ابتدا به این نکته که
کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان در سال ۱۹۷۹ یعنی حدود ۳۰
سال پس از اعلامیه جهانی حقوق بشر، با رویکرد ویژه به مسائل زنان، در
سازمان ملل متحد به تصویب رسید و تاکنون این کنوانسیون مورد توافق
بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته است،
پرداختند.
ایشان در ادامه گفتند، بررسی دقیق و موشکافانه این کنوانسیون، تناقضاتی
را در محتوای آن در مقایسه با دیگر اسناد بین المللی، از جمله، اعلامیه
جهانی حقوقشر و منشور ملل متحد نشان میدهد. دوگانگی میان بعضی از
مواد کنوانسیون و اعلامیه جهانی حقوقبشر ضمن این که اعتبار این سند
بینالمللی را زیر سؤال میبرد، تاثیر فراوانی نیز در ایجاد سر درگمی
در جامعه جهانی و اتخاذ سیاستهای ناهماهنگ در موضوعات زنان دارد. پیش
از آن که به چند مورد از این تناقضات اشاره شود لازم است به یک نکته
مبنایی در تدوین کنوانسیون توجه کنیم.
کنوانسیون رفع تبعیض از زنان با آنکه از ابتدا تا انتها، رفع تبعیض و
برقراری تساوی میان زنان و مردان را نجات بخش زنان از ظلم و ستم معرفی
میکند، اما اولین قدم در رفع نگاه نابرابر به زنان را با بیرون آمدن
از زیر چتر اعلامیه جهانی حقوقبشر و تدوین کنوانسیون برداشته شده است.
در حالی که برابری زن و مرد ذیل نگاه تساوی نگرانه، در قالب توصیهها و
قوانینی برای زنان و مردان در کنار هم، عقلانیتربه نظر میرسد. در
حقیقت تدوین مجموعهای ویژه زنان ناشی از نگرش نابرابر به آنان است، در
حالی که در ماده دوم اعلامیه جهانی حقوقبشر با صراحت اعلام شده که
تمایزی از حیث جنس میان افراد بشر در برخورداری از حقوق وجود ندارد.آقای
گوانی این تناقضات را که در ۴ بخش مورد ارزیابی قرار دادند.
۱- کنوانسیون رفع تبعیض و منشور ملل متحد
از جمله تناقضات میان منشور ملل متحد و کنوانسیون رفع تبعیض میتوان به
این نکته اشاره نمود که منشور ملل متحد معاهدات را از مداخله در حوزه
قلمرو بومی دولتها منع نموده است و این در حالی است که کنوانسیون رفع
تبعیض از زنان به محدوده سنت و حتی صور زندگی خصوصی وارد شده است.
همچنین در ماده ۲ اتخاذ کلیه اقدامات مناسب جهت محو تبعیض علیه زنان
توسط هر شخص ، سازمان و یا شرکت، از کشورهای عضو خواسته شده است که این
امر نیز منجر به دخالت مستقیم در روابط خصوصی افراد خواهد شد. دخالت در
امور داخلی کشورها نیز در بسیاری از مواد کنوانسیون وجود دارد . برای
آگاهی بیشتر در این خصوص به بخش دیگری از ماده ۲ توجه کنید:اتخاذ
تدابیر لازم از جمله وضع قوانین به منظور اصلاح یا فسخ قوانین، مقررات
عرف یا روشهای موجود که علیه زنان تبعیضآمیز است.
دوگانگی میان اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون رفع تبعیض در موضوعات
زیر به خوبی لمس میشود:
۲- آزادی: اعلامیه جهانی حقوقبشر آزادی هر یک از افراد انسانی را از
حقوق ذاتی انسان ها میداند، اما در ادبیات کنوانسیون نشانهای از
آزادی وجود ندارد. و آنچه در کنوانسیون از دول عضو خواسته شده، تحمیلی
و اجباری بوده و در هیچ یک از مواد آن حق انتخابی برای زنان در نظر
گرفته نشده است و از دولتهای عضو خواسته شده آنچه به آنها دیکته
میشود را اجرا نمایند بدون آن که سخنی از آرا و نظریات زنان مطرح شده
باشد.
در حقیقت یک سوی این ماجرا، جریان سازمان ملل و سوی دیگر آن حکومتها
هستند و زنان در این میان، انسانهای بی فکر و بیاراده ای در نظر
گرفته شدهاند که باید پذیرای همه تصمیمات دیگران باشند. اگر محتوای
این معاهده با اجماع نمایندگانی از زنان کشورهای مختلف تهیه شده بود تا
اندازهای نظرات همه تأمین میشد اما در حال حاضر تنها براساس فرهنگ زن
غربی تدوین شده است که واضح است نماینده همه زنان جهان با فرهنگها و
مشکلات متفاوت نیستند. زنان سراسر جهان مشکلات خاص خودشان را دارند که
با تحمیل مدلی یکسان قابل حل نیست.
۳- خانواده : در ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر خانواده رکن طبیعی و
اساس اجتماع نامیده شده است، که مستحق حمایت جامعه و دولت است.
کنوانسیون رفع تبعیض در ماده ۱۱، در یک بخش ازدواج را از عوامل تبعیض
میداند و در جای دیگری از همین ماده دولتهای عضو را را به ایجاد
شبکههای تسهیلاتی برای مراقبت از کودکان تشویق میکند و در ماده ۵
مادری به عنوان نقشی اجتماعی تعریف شده است.
تضعیف جایگاه ازدواج در تشکیل خانواده و جایگزین نمودن نقش مادری با
مراکزی ویژه نگهداری کودکان از دیدگاههای فمینیستهای رادیکال است که
سالهاست مورد انتقاد شدید رواشناسان و جامعهشناسان قرار گرفته است.
محرومیت کودک از مادر، در دوران خردسالی و اتخاذ سیاستهایی که نقش
زنان را در خانواده کم رنگ کند خانواده را با بحرانهای جدی مواجه
میکند.
بنا به نظر محققان روانشناسی علت بسیاری از ناهنجاریها و بزهکاریهای
کودکان و نوجوانان، کمبود شدید عاطفی به خصوص محرومیت از مادر است.
مراکز نگهداری کودک نمیتوانند در ایفای نقش مادری، نیازهای کودکان را
برآورده سازند.
کارول روانشناس معروف آمریکایی عقیده دارد که مقدرات ملل دنیا به دست
زنان است زیرا این مادران هستند که مردان بزرگ جامعه بشری را تربیت
میکنند، بنابراین زندگی ملل جهان مولود روح زنان آنهاست.
ازدواج و تشکیل خانواده ای با ثبات پیامدهای مثبتی برای زنان دارد.
زنان در یک خانواده سالم که از پشتوانه قانونی بهرهمند است ضمن
برخورداری از امنیت روحی و روانی مورد حمایت خانواده واقع شده و این
احساس تعلق به خانواده در وجود زنان، امید و تحرک ایجاد کرده،
استعدادهایشان را بارور میسازد. به نظر میآید کنوانسیون برابری را
اصل و خانواده را فرع بر آن در نظر گرفته است و این مساله، اساس
خانواده را به نابودی میکشاند در حالی که فروپاشی خانواده به صلاح
زنان نیست، هر چند، باید اعتراف کرد خانوادههای سنتی نیز نیاز به
بازنگری دارند.
۴- آموزش و پرورش: کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان، آموزش و پرورش در
شرایط مساوی آموزشی را در همه زمینهها برای زنان خواستار است و این
مطلب را در ماده ۱۰ کنوانسیون به صراحت اعلام میکند. توجه کنوانسیون
به آموزش و پرورش زنان از نکات بسیار مثبت کنوانسیون است اما، در بعضی
بندهای آن تعاملاتی لازم است. اعلامیه جهانی حقوقبشر نیز آموزش و
پرورش را از حقوق اساسی هر فرد می داند اما در ماده ۲۶ اعلامیه جهانی
حقوقبشر در بند ۳ قید شده است که پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و
پرورش فرزندان خود نسبت به دیگران اولویت دارند.
کنوانسیون در موضوع آموزش و پرورش نیز مانند سایر موارد با تأکید بر
برابری از توجه به شرایط خاص فردی خانوادگی اجتماعی و فرهنگی که از
عوامل مؤثر بر آموزش میباشد، غفلت نموده است، در حالی که پدر و مادر
با شناختی که از فرزندان خود دارند با انتخاب آموزش و پرورشی متناسب با
آنان در سنین کودکی و راهنمایی نوجوانان میتوانند نقش مثبتی داشته
باشند اما تحمیل مدل آموزشی یکسان نتایجی منفی بهدنبال دارد.آموزش
مختلط از جمله مواردی است که کنوانسیون برروی آن تأکید دارد، در حالی
که کارشناسان به دلیل آزارهایی که در محیطهای مختلط متوجه دختران است،
این نوع آموزش را برای همه سنین و در جوامع مختلف پیشنهاد نمیکنند
بنابراین با فراهم نمودن امکان انتخاب نوع آموزش میتوان از آسیبهای
وارد بردختران کاست.
آقای گوانی هم چنین به خلعها و کمبودهایی که در کنوانسیون رفع تبعیض
علیه زنان وجود دارد پرداختند و اشارهای کوتاه به ۶ مورد از این
کاستیها کردند.
الف) حق حضور سیاسی در سطح کلان
حق رأی دادن از حقوق سیاسی خردی است که در کنوانسیون مطرح شده است شاید
تعداد انگشت شماری از کشورها باقی مانده باشند که زنانشان حق رأی
ندارند اما حق انتخاب نوع حکومت و داشتن اختیار در تعیین جهت اداره
سیاسی کشور در سطح بالاتری از حقوق سیاسی قرار دارد. هم چنین حق حضور
زنان در مراکزی چون شورای امنیت که در تصمیم سازیها و تصمیم گیریهای
کلان نقش دارند از مواردی است که میتواند دگرگونیهای اساسی در وضعیت
زنان به وجود آورد. برای مثال با توجه به این که بیشترین آسیبدیدگان
جنگها زنان و کودکان هستند حضور زنان در شورای امنیت میتواند از بروز
بسیاری از جنگها جلوگیری کند.
ب) حق امنیت: وجود قوانینی که متضمن امنیت زنان باشد از حقوق هر یک از
افراد بشر است که در اعلامیه جهانی حقوقبشر نیز منظور شده است به
موازات افزایش حضور زنان در اجتماع انواع جدیدی از خشونت در عرصه رقابت
با مردان به خشونتهای خانگی اضافه شده وآمار خشونت علیه زنان بالا
رفته است. تا جایی که بهعنوان مثال در آمریکا هر۳۰ ثانیه یک زن مورد
خشونت واقع میشود و لذا تأمین امنیت زنان در جامعه باید مورد توجه جدی
حکومتها واقع شده و در کنار رفع خشونتهای خانگی برای انواع دیگر آن،
که از دستاوردهای عصر کنونی است چارهای اندیشه کرد.
کنوانسیون در ماده ۶ به قاچاق زنان و دختران که بردهداری مدرن نام
گرفته صرفاً به یک اشاره کوتاه اکتفا کرده است در حالی که گستردگی
فاجعه به حدی است که میبایست بیش از این مورد توجه نهادهای بین المللی
قرار گیرد.
ج) حق حمایت اقتصادی از جانب همسر و دولت: در ماده ۲۴ اعلامیه جهانی
حقوقبشر، تأمین خانواده به عنوان حقی مطرح شده است که باید از جانب
دولت مورد حمایت قرار گیرد.کنوانسیون با طرح شرایط برابر این حق را از
زنانی که باید از جانب همسرانشان حمایت شوند سلب مینماید. در حقیقت با
این کار مردان از مسئولیت تأمین مایحتاج اقتصادی خانواده آزاد شدهاند
در حالی که زنان حق دارند به جهت نقش فرزند آوری حتی در صورت شاغل
بودن، از حمایتهای اقتصادی ویژه توسط خانواده و یا دولت بهرهمند شوند.
د) حق احترام به منزلت زن: برابری زن و مرد به معنای برخورداری از
فرصتها و امکانات برابر با مردان ریشه در نگاه مرد سالارانه و تحقیر
زنان دارد، که نتیجه آن تحکیم تسلط مردان بر زنان است.هر
چند ویلدورانت معتقد است مردان آنقدر هم قابل ستایش نیستند که مورد
تقلید واقع شوند اما زنی که کنوانسیون را الگوی خود قرار میدهد در
صورتی انسان شمرده میشود که مرد باشد در حالی که یک زن میتواند یک زن
کامل باشد بدون آن که لازم باشد یک مرد ناقص شود. جامعه زنان برای
جبران آن چه در طول تاریخ برزنان روا شده نیازمندیهایی دارد که با کسب
حقوق مشابه مردان تأمین نمیشود.
هـ) حق زندگی اجتماعی: کنوانسیون رفع تبعیض با نگاه فردی به زن برخلاف
تأکیدی که بر نقشهای اجتماعی زنان دارد آنان را از جامعه جدا کرده و
به زندگی مستقل و فردی سوق میدهد. در حالی که زنان به روابط اجتماعی
تمایل دارند و به نظر روانشناسان آن چه که روابط اجتماعی زنان را به
خطر بیاندازد برای آنان یک تهدید محسوب میشود.
و) حق دینداری : اعلامیه جهانی حقوقبشر در ماده هیجدهم ،حق دینداری،
آزادی اظهار عقیده و ایمان و اجرای مراسم دینی به صورت خصوصی و عمومی
را به رسمیت شناخته است. در حالی که در هیچ یک از مواد کنوانسیون رفع
تبعیض علیه زنان حق دینداری دیده نمیشود و از آنجا که این حق در
اعلامیه جهانی حقوقبشر لحاظ شده است، علاوهبر نادیده گرفتن یک حق
انسانی از مصادیق تبعیض نیز به شمار میرود
.در
ادامه آقای محمد احمدی مسئول جلسه ضمن تشکر از آقای گوانی از آقای سید
محمود نوربخش خواستند که بخش اول گزارش تفضیلی آماری نقض حقوقبشر در
ایران در اسفند ۱۳۹۲ را برای حضار قرائت کنند.
آقای نوربخش در شروع گزارش خود به بررسی عملکرد مجموعه گزارشات ارسالی
در اسفند ماه سال ۱۳۹۲، در مجموع شاخصهای ۱۰ رسته ، حوزه کارگری،
اقلیتهای مذهبی، اقلیتهای قومی ، زندانیان، اصناف، اندیشه و بیان،
فرهنگی ،زنان، اعدام و محیط زیست پرداختند. که به طور مثال در حوزه
زندانیان حداکثر ۳۶ و حداقل ۱۶ گزارش مورد پیشبینی بود که تعداد ۲۴
گزارش دریافت شد، بر این اساس تعداد ۲۲ مورد نقض حقوق برای ۴۱ نفر به
ثبت رسید.همچنین باید اشاره داشت که در طی اسفند ماه ۳۵ زندانی در
ایران اعدام شدند، ۲۹۵ نفر از دگر اندیشان بازداشت شدند و ۱۷ نفر نیز
از سوی دادگاه انقلاب به ۵۱۲ ماه حبس محکوم شدند.
آقای نوربخش در ادامه صحبتهای خود ارزیابی بر اخبار حقوق بشر در ایران
داشتند که به چند مورد آن اشاره میکنیم. روند
نقض حقوق بشر در کشور تا جایی ست که “بان کی مون”، دبیرکل سازمان ملل
متحد گفت:
“دولت حسن روحانی به تعهدات خود عمل نکرده و آزادیها در ایران را
افزایش نداده است.” وی هم چنین نسبت به “افزایش شدید اعدامها” در
ایران ابراز نگرانی کرده است. “احمد شهید”، گزارشگر ویژهی سازمان ملل
متحد در امور حقوقبشر ایران هم، تازهترین گزارش خود از اوضاع این
کشور را ارائه کرد.در ماه گذشته، انتشار فیلم مقاومت یک جوان به خاطر
دیدن مادرش قبل از اعدام و درگیری با مأمورین اجرا کنندهی حکم در
ملاءعام در استان البرز، حواشی بسیاری را در پیداشت و بار دیگر توجهات
افکار عمومی را نسبت به مجازات اعدام در کشور، جلب کرد.در رابطه با
اعدامهای صورت گرفته در اسفند ماه به ذکر دو نمونه در این بخش، کفایت
میشود: یک نوجوان بزهکار به نام “مهراس” که در سن ۱۷ سالگی پسر عموی
خود “رامین” را به قتل رسانده بود، با عدم رضایت پدر بزرگ خود اعدام شد.
همینطور، ۲ مرد ۲۸ ساله و ۳۰ ساله در زندان مرکزی رشت، به جرم “اعمال
خلاف شرع” اعدام شدند
و گمانه زنیها حاکی از همجنس گرا، این دو جوان و اعدام ایشان به اتهام
“لواط” میباشد.
“سیدسامی حسینی” و “سیدجمال محمدی”، دو زندانی سیاسی کُرد محبوس در
زندان مرکزی ارومیه نیز، از سوی دادگاه کیفری این شهر، مجدداً به
اعدام و ده سال زندان محکوم شدند. به علاوه، حکم قصاص چشم، لالهی گوش
راست و بینی جوانی که روی دختر مورد علاقهاش اسید پاشیده و او را کور
کرده بود، در دیوان عالی کشور تایید شد.
از سوی دیگر، دراویش گنابادی که دست به تجمعی اعتراضی در مقابل
دادستانی تهران زده بودند، با خشونت نیروهای امنیتی روبه رو شده و بیش
از ۴۰۰ نفر از ایشان بازداشت شدند.
دراویش، با برپایی تجمع مسالمت آمیزی، خواهان رسیدگی پزشکی به وضعیت
زندانیان بیمار شده بودند.
“قاسمی پور”، مسئول امنیتی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری ایران
نیز از مرگ ۸۰ هزار ایرانی بر اثر آلودگی هوا خبر داد.
در پایان نیز لازم به ذکر است که هفت سازمان ایرانی مدافع حقوق بشر، طی بیانیهی
مشترکی در چهارمین سالگرد برخورد با نهادها و سازمانهای مدافع حقوق
بشر، خواهان آزادی بازداشت شدگان یازدهم اسفند ماه سال ۱۳۸۸ شدند. در
یازدهم اسفند ماه سال ۸۸ برجستهترین دور از برخوردهای سازمان یافته و
گستردهی دستگاه امنیتی با نهادها و مدافعان حقوق بشر در ایران صورت
گرفت و دستکم ۳۰ مدافع حقوقبشر در نقاط مختلف ایران توسط نیروهای
امنیتی دستگیر و روانه بازداشتگاهها شدند.
آقای نوربخش بعد از ارزیابی خود از اخبار نقض حقوقبشر در اسفند ماه
۹۲ قسمت اول گزارش خود را به پایان بردند. در ادامه آقای احمدی مسئول
جلسه با تشکر از آقای نوربخش به مدت ۷ دقیقه استراحت اعلام کردند که
در این زمان پذیرایی مختصری از حاضرین صورت گرفت و قطعهای از
همایون شجریان برای حضار پخش شد.
در ادامه آقای احمدی از آقای نوربخش درخواست کردند که بخش دوّم
گزارش خود را آغاز کنند
.
آقای نوربخش در ادامه گزارش خود به این نکته اشاره کردند که در ماه
گذشته به بعضی از گزارشات حقوقبشری توجه ویژهای گردید و بعضی از
گزارشات نیز در سایه کم توجهی قرار گرفت. که به طور مثل به هر کدام از
آنها اشاره میکنیم
توجه ویژه
محکومیت “مریم
شفیع پور”، فعال دانشجویی و دانشجوی اخراجی دانشگاه بین المللی قزوین
به هفت سال حبس تعریزی از سوی شعبه ی ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، ریاست
قاضی صلواتی رو به رو شد.
دستگیری”سعید
رضوی فقیه”، عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، اندکی پس از
سخنرانی در جمع اصلاح طلبان همدان، در هشتگرد نیز، جمله گزارشاتی است
که در این بخش قرار می گیرد
هم چنین “کاترین اشتون”، مسئول سیاست خارجی اتحادیه ی اروپا، در پی
سفرش به ایران، با “گوهر عشقی”، مادر “ستار بهشتی” و “نرگس محمدی”
دیدار کرد. جمعی از فعالان زنان هم، به مناسبت روز جهانی زن در تهران گرد
هم آمدند تا
با برگزاری مراسمی، علیه نابرابری و تبعیض بر زنان، اعتراض کنند.
مضافبر این موارد، مأموران وزارت اطلاعات، “محمد نوری زاد”، نویسنده و
فیلمساز منتقد را در مقابل این وزارت خانه مورد ضرب
و شتم قرار
دادند. دستکم ۵۰ تن از فعالین و شهروندان از اقلیتهای قومی ترک زبان
که به مناسبت بزرگداشت روز جهانی زبان مادری، در مراسمی در منزل “اکبر
ابولزاده” از فعالین شهر اهر گرد هم آمده بودند،
بازداشت شدند.
همزمان با کشته شدن
سه معدنچی، بر اثر انفجار در معدن زغال سنگی در کوهبنان کرمان نیز،
مدیر کل پزشکی قانونی استان مازندران از کشته شدن
۷۰ کارگر در این استان بر اثر حوادث کار طی ۱۱ ماه گذشته خبر داد و
اعلام کرد که مرگ و میر ناشی از حوادث کار در یازده ماهه امسال نسبت به
مدت مشابه سال قبل ۴ درصد کاهش یافت. هم چنین در حالی ۱۵ کودک در مرکز
نگهداری معلولان ذهنی- جسمی نارمک تهران، تحت پوشش سازمان بهزیستی، در
سال جاری جان باختند که
علیرغم برخی ادعاها درمورد وقوع سهل انگاری و بی دقتی، مدیران
بهزیستی مرگ این کودکان را امری طبیعی عنوان کردند. تنها به عنوان
نمونهای از گزارشات مرتبط با زندان و زندانیان که مورد توجه قرار
نمیگیرد نیز، به شیوع یک بیماری قارچ پوستی در زندان مرکزی ارومیه
اشاره میشود که اکنون ۶۰ درصد زندانیان بند ۱۵ (یکی از بندهای این
زندان) به این بیماری مبتلا شدهاند.آقای
محمود نوربخش در گزارش خود عنوان کردند که در اسفند ماه ۹۲ دو رویداد
مثبت نیز به وقوع پیوسته است که میتوان به اشاره داشت
۱- محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوهی قضاییه، در آخرین
نشست خبری خود در سال ۹۲ از مرخصی و عفو سکینه محمدی آشتیانی خبر داد.
حکم خانم آشتیانی که در ابتدا به سنگسار محکوم شده بود، با فشارهای بین
المللی به اعدام و سپس ۱۰ سال حبس تقلیل یافت.
۲- هم چنین”ابوالفضل عابدینی” زندانی سیاسی محبوس در زندان کارون
اهواز، پس از ۴ سال زندان و برای اولین بار به مرخصی اعزام
شد. ابوالفضل عابدینی نصر آخرین بار نیمه شب ۱۱ اسفند ماه ۱۳۸۸، در پی
سناریو سازی دستگاه امنیتی بر علیه فعالین حقوقبشر،
در منزل مسکونی خود در رامهرمز با محاصره ی منزل و ضرب و شتم شدید
دستگیر و انفرادی بند ۲ الف زندان اوین منتقل شده بود.
در پایان آقای نوربخش بعضی از گزارشهای نقض حقوقبشر را از لحاظ
حقوقی مورد بررسی قرار دادند.
علاوهبر این، مادهی ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک، مجازات اعدام برای افراد
زیر ۱۸ سال را منع کرده و ایران نیز این کنوانسیون را به رسمیت شناخته
است. بهرغم این، سالانه چند مجرم نوجوان ایرانی به پای چوبه دار
میروند.
بر اساس مادهی ۹۰ قانون مجازات اسلامی که دربارهی جرائم موجب حد یا
قصاص است، وضعیت سنی و رشد فکری و شعور و آگاهی نوجوانان در زمان
ارتکاب جرم، مطرح شده و آمده که هرگاه افراد بالغِ کمتر از ۱۸ سال،
ماهیت جرم انجام شده یا حرمت آن را درک نکنند یا در رشد و کمال عقل
آنان شبهه وجود داشته باشد، حسب مورد با توجه به سن آنها به
مجازاتهای پیشبینی شده در این فصل محکوم میشوند که شدیدترین مجازات
پیشبینی شده نیز نگهداری در کانون اصلاح و تربیت به مدت ۵ سال است.
براساس قانون فوق قاضی با تکیهبر علم خود عمل میکند و میتواند
تشخیص دهد که آیا نوجوان مذکور به رشد و کمال رسیده است یا خیر و
برهمین مبنا حکم اعدام را صادر میکند.
فشار بر دراویش گنابادی، به عنوان یک نمونه از اقلیتهای مذهبی موجود
در ایران نیز، نقض حقوقی هم چون آزادی تبلیغ دین، آزادی عقیده بیان و
برابری مذهبی را میرساند. طبق مادهی ۱۸ اعلامیهی جهانی حقوقبشر و
مادهی ۱۸ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از
آزادی دین و تغییر دین یا اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی
یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد. همینطور بند ۱ مادهی
۱ اعلامیهی مربوط به اشخاص متعلق به اقلیتهای ملی یا قومی، دینی و
زبانی نیز از موجودیت و هویت ملی، قومی، فرهنگی، دینی و زبانی اقلیتها
در سرزمینهای خود حمایت و ایجاد شرایط را برای ارتقای این هویت مهم
قلمداد میکند. بند ۱ و ۲ مادهی ۲ همین اعلامیه نیز تأکید میدارد که
اشخاص متعلق به اقلیتها حق دارند در نهان و به طور علنی، آزادانه و
بدون مداخله و یا هر شکل از تبعیض، دین خود را اعلام و به آن عمل کنند
و به صورتی مؤثر در زندگی فرهنگی، دینی، اجتماعی، اقتصادی و عمومی شرکت
کنند.
بازداشت فعالین قومی و مخالفت با برگزاری مراسم روز بزرگذاشت زبان
مادری هم نقض اصل ۱۵ قانون اساسی است که آموزش ادبیات بومی و قومی را
محترم میشمارد.
گزارشات متعدد سوانح کار در کشور نیز در حالی منتشر میشود که دستکم
طبق بخش ب مادهی ۷ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی،
ایمنی و بهداشت محیط کار بایستی به رسمیت شناخته شود. خانم رادبخت
همچنين مقالهايى در خصوص تک جنسی شدن رشتهها در دانشگاهها و یا به
طور کلی جدایی دختران و پسران در محیطهای آموزشی که ریشه در بدو حضور
جمهوری اسلامی دارد و يكى از معضلات جوانان در حوزههای آموزشی است
صحبت كردند.
ايشان طبق استناد به اعلامیه ماده ٢۶ سازمان حقوقبشر كه در آن ذكر شده
است،آموزش و پرورش باید در جهت رشد همه جانبه شخصیت انسان و تقویت
رعایت حقوقبشر با آزادیهای اساسی باشد و این در حالی است که جداسازی
دختران و پسران در محیطهای آموزشی در ایران به گفته مسوولان و مراجع
تقلید برای جلوگیری از فساد جنسی و روحی جوانان است، نقض علنى اين ماده
را در ايران متذكر شدند.
در انتها ايشان اين شيوه مديريت را نوعى استتار ناميدند که به دنبال آن
و در کشوری مثل ایران زنان بیشتر از مردان متحمل ضربه میشوند. بعد از
خواندن مقاله خانم رادبخت آقای احمدی ضمن تشکر از ایشان وضعیت خانم
ریحانه جباری که بهدلیل دفاع از خود مرتکب قتل شدهاند و اکنون با حکم
اعدام مواجه گشتهاند را وخیم خوانده و خبری را که اکنون در
خبرگزاریها مبنی بر فرستادن خانم جباری به قرنطینه و احتمال اجرای حکم
در روز سهشنبه را به اطلاع جمع رساندند.
در پایان این جلسه آقای محمد جاوید گوانی مسئول نمایندگی سوئیس از
کسانی که در این جلسه چه بهصورت حضوری و چه به صورت پالتاکی حضور
داشتند تشکر کردند.
در این جلسه آقایان محمد جاوید گوانی، محمد رضا عبداللهی، محمد احمدی،
روح الله مرادی، سید محمود نوربخش، آرمان وطندوست، حسین عارفیان، وحید
بردانی و خانم آزاده رادبخت هم چنین آقای میلاد بهاریان که برای اولین
بار در این جلسه حضور داشتند و دو میهمان عزیز آقایان صادق ناهومی و
غفور حکمتی به صورت حضوری و آقای منوچهر شفائی، آقای درویشان مسئول
اتاق کانون و آقای سجاد صداقت از طریق پالتاک شرکت کردند.
ابتدای صفحه |
بازگشت
|