آشنایی با کانون | نشریه | مواضع و بیانیه ها | درخواست عضویت | ارتباط با ما

ماهنامه بشریت شماره 148

 

گزارش مراسم اختصاصی نمایندگی زاکسن آنهالت

بیژن سامانی

نمایندگی زاکسن آنهالت در تاریخ 10 یونی 2014 برنامه ای را در مرکز یهودیان زاکسن آنهالت در شهر دسائو برگزار نمود.

در این مراسم که به دعوت انجمن یهودیان زاکسن آنهالت برپا گشت برنامه های متنوع مانند سخنرانی ، پخش فیلم ، اجرای موزیک و پذیرایی اجرا شد ..همچنین همزمان با مراسم نمایشگاه نقاشی و طراحی خانم مرادی نیز در همان سالن برگزار گردید..اقای رضا محرابی نیز با توجه به مهارت در زبان آلمانی مجری برنامه بودند.. در ابتدا فیلمی در خصوص فرهنگ و طبیعت ایران برای حضار پخش شد. سپس آقای رامین توکل به ایراد سخنرانی در خصوص گذشته یهودیان ایران و ارتباطات فرهنگی و اجتماعی آنان با سایر ایرانیان پرداختند..بخش بعدی شامل اجرای موسیقی ایرانی با همکاری خانم عاطفه طاهری و نوازنده جوان آرش بود که با استقبال فراوان روبرو شد..در بخش بعدی فیلم گزارشی از انتخابات سال 88 و شرایط سرکوب پس از آن پخش گردید که باعث تاثر خاطر همگان گردید..خانم آیدا سامانی سخنران بعدی بودند که به بیان شرح وضعیت نقض حقوق بشر در ایران پرداختند.. اجرای موزیک توسط فرزندان خانواده های توکل و حقیقت بین که با استقبال فوق العاده حاضرین صورت گرفت بخش بعدی برنامه بود..در پایان نیز  حاضرین به بیان عقیده خود پرداختند و نهایتا برنامه با پرسش و پاسخ پایان یافت.

این مراسم حاصل زحمات و پیگیریهای تمامی اعضاء بخصوص خانواده های توکل و حقیقت بین با حضور خانمها سهیلا مرادی ، آیدا سامانی ، عاطفه طاهری ، ناهید سجادی مقدم و آقایان رامین توکل ، محمد رضا حقیقت بین ، رضا محرابی و بیژن سامانی به مدت 2 ساعت و کاملا به زبان آلمانی برگزار گردید..

  

 

 

    

 

صورت­جلسه ماهیانه–هانوفر

Monthly meetingon behalfof Hanover (7Juni2014)

سیمین مسکینی

برمبنای فراخوان صادر شده ولی با یک ساعت تأخیر نشست ماهانه نمایندگی هانوفرراسساعت 13با حضور خانم­ها: سارا منظری، شاداب رضاپور، صدیقه جعفری، سیمین مسکینی و آقایان مجتبی قاسمی­سامنی، محمد حسین بیداروند، مسعود رئیسی، سیاوش عثمانی، رضا زارعی  و فرید عرب پوریان برگزار شد که آقایان آرمین غضنفرپور، محمدرضا برزگر و منوچهر شفائی  به همراه گروهی از اعضای سایر نمایندگی­های کانون نیز از طریق اطاق پالتاک  با مسئولیت آقای فریدون درویشان  نیز در این نشست با ما همراه بودند.

آقای حسین بیداروند که مسئولیت این جلسه را به عهده داشتند پس از خوش­آمدگوئی به حضار، گفتند  برای ارائه گزارش خبری ماه گذشته  نام خانم میترا حقیقی در فراخوان صادره پیش­بینی شده است که متأسفانه  به­علت بیماری حضورندارند، بنابراین از خانم جعفری درخواست شد تا دراینمورد توضیح لازم را بفرمایند.

خانم جعفری نیز بنوبه خود ضمن خوش­آمد گوئی و پوزش از حضار بابت یک ساعت  تأخیر در برگزاری جلسه،  فرمودند که شب گذشته طی تماس تلفنی از  مصدومیت خانم حقیقی مطلع شده و به­علت کمبود زمان، گزارش و تحلیل خبری این نشست را شخص ایشان عهده­دار خواهند بود .

ایشان قبل ازشروع گزارش خبری خود از تشکیل جلسات هفتگی نمایندگی هانوفر به همراه گروهی مددکار برای ارائه خدمات به اعضای کانون و سایر پناهجویان خبر داده و اضافه نمودند که این گروه علاوه برمشاوره و امدادرسانی در مواردی نظیر ترجمه­نامه­های اداری و یا همراهی با پناهندگان برای مراجعه به ادارات در آلمان­، تهیه وسائل و سایر امکاناتلازم در حد توان خویش، اعلام آمادگی نموده­اند، که عزیزان می­توانند برای رفع نیازهای خود با شماره تلفن 01725164805( آقای ذهابی) ارتباط  برقرار نمایند.

ایشان هم­چنین قبل از گزارش خبری خود،  موادی از اعلامیه جهانی حقوق­بشر را به همراه نظریه آقای­دکترغلامرضا مدنیان در برداشت از قانون اساسی قرائت نموده، گفتند با توجه به اخباری که خوانده خواهد شد مقایسه قضاوت و تشخیص صداقت گفتار و عملکرد مسئولین را به عهدۀ شما عزیزان واگذار می­کنم.  برگزیده­ای از گزارش خبری قرائت شده در جلسه 7 یونی:

ماده 1

تمام افراد بشر آزاد زاده می­شوند و از لحاظ حيثيت و کرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يکديگر با روحيه­ای برادرانه رفتار کنند.

ماده 2

هر کس می­تواند بی­هيچ گونه تمايزی­، به ويژه از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دين، عقيده­ سياسی يا هر عقيده­ ديگر، و هم­چنين منشاء ملی يا اجتماعی، ثروت، ولادت يا هر وضعيت ديگر، از تمام حقوق و همه­ی آزادی­های ذکر شده در اين اعلاميه بهره­مند گردد.

اما برای اینکه آقای دکترغلامرضا مدنیان را بهتر بشناسیم باید بگویم ایشان دارای  سابقه وکالت پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی با ۸ سال تجربه هستند؛ دارنده دانشنامه لیسانسحقوق قضائی از دانشگاه آزاد اسلامی اهواز،دارنده دانشنامه فوق­لیسانس حقوق عمومی از دانشگاه شهید­بهشتی تهران و دکترای حقوق عمومی دانشگاه تهران-پردیس قم که در برداشت خود از قانون اساسی می­نویسند:

قانون­اساسی را به جهات ذیل تقسیم­بندی کرد: ١ - حقوق وآزادی­های فردی 2- آزادی­های مربوط به اندیشه و بیان ٣- امنیت قضایی شهروندان 4- حقوق و آزادی­هایمدنی (اجتماعی). معذالک در میان آزادی­های مذکور، اصولاً آزادی­های مربوط به اندیشه و آزادی­های فردی به عنوان بدیهی و ابتدایی ترین و در عین حال مهمترین حقوق و آزادی­های فردی شهروندان از اهمیت ویژه­ای برخوردارند. مهمترین آزادی­های مربوط به اندیشه شامل آزادی عقیده، آزادی مذهب، آزادی بیان و آزادی مطبوعات و مهمترین آزادی­های عملکرد فردی شامل آزادی تن، آزادی انتخاب مسکن و اقامتگاه، آزادی مکاتبات و ارتباطات و آزادی رفت و آمد می­شود. اما مهم­ترین حقوق و آزادی­هایی که در این فصل آمده، به شرح زیر می­باشد:

1- حق برابری همه مردم در برابر قانون. 2-­حق برخورداری همه مردم از حقوق مساوی، بدون در نظر گرفتن رنگ، نژاد، زبان و مانند این­ها.3- حمایت یکسان قانون از زن و مرد و برخورداری هر دو آنها از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با رعایت موازین اسلامی. 4- حق برخورداری مردم از امنیت و مصونیت از جهت حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل. 5- حق مصونیت از تجسس. 6- حق برخورداری از امنیت و مصونیت قضایی؛ برائت، منع شکنجه، منع هتک حیثیت و تعرض. 7- حق آزادی بیان، قلم و مطبوعات در حدود مقرر در اسلام. 8- حق برخورداری از آزادی­های گروهی؛ مانندتشکیل احزاب، جمعیت­­ها، انجمن­های سیاسی و صنفی و انجمن­های اسلامی و راهپیمایی­ها. 9- حق آزادی­های فکری و عقیدتی و منع تفتیش عقاید. 10- حق آزادی کار و شغل. 11- حق­برخورداری از تأمین­اجتماعی. 12- حقبرخورداری رایگان از وسایل آموزش­و­پرورش. 13- حق برخورداری از مسکن متناسب با نیاز. 14- حق انتخاب محل اقامت. 15- حق دادخواهی و رجوع به دادگاه­های صالح و حق در دسترس داشتن این گونه دادگاه­ها. 16- حق انتخاب وکیل و حق فراهم شدن امکانات تعیین وکیل در صورت عدم توانایی فرد برای انتخاب وکیل. 17- حق داشتن تابعیت ایرانی برای هر فرد ایرانی و حق برخورداری اتباع خارجه از تابعیت ایرانی در حدود قوانین.

و اما خبرهای این ماه: گروهی از اصولگرایان در نقد روش مذاکره‌­کنندگان هسته‌ای ایرانی  همایش "دلواپسیم" رابرگزار کرده‌اند که در رسانه‌های فارسی و شبکه‌های اجتماعی واکنش­‌هایی را به همراه داشت. عده­ای موافق و گروهی مخالف­، و از همه مهمتر اینکه دست­مایه­ای بود برای هنرمندان رشته­های مختلف هنری اعم از طنز­پرداز و کاریکاتوریست و شاعر و یا منتقدین به این­گونه دلواپسی­ها: چند تیتر را با هم می­خوانیم:

- این روزها همه دلواپس هستند.

- روحانی دلواپس به ثمر رسیدن توافقات هسته­ای است.

- مقامات اسرائیل و جمهوری­خواهان آمریکا دلواپس توافق هسته­ای هستند.

- مردم دلواپس افزایش قیمت­ها و وضعیت اقتصادی کشور هستند.

نماینده مجلس: چرا زمان احمدی­نژاد کسی دلواپس نمی­شد؟

نماینده مجلس: کاش همه حق دلواپسی داشتند.

نماینده مجلس: اینها دلواپس منافع خودشان هستند.

آقایانی که دلواپس ژنو هستید،خوش به حالتان که فقط همین یک دلواپسی را دارید.

علی یونسی، دستیار رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیت­ها، گفته­اند اگر به او باشد آرم "شیروخورشید" را به پرچم ایران باز می­گرداند؛ و اضافه می­نمایند:"پرچم سه‌رنگ ایران سابقه بسیار قدیمی دارد. این یک نماد ملی است"؛ و ادامه می­دهد که "عده‌ای خیال می‌کردند نماد شیر و خورشید در میان پرچم ایران یک نماد سلطنتی است، اما این­گونه نیست." شیرنماد حضرت­علی(ع) و خورشید نماد حضرت­محمد(ص) است،  اگر با من باشد هلال احمر را تغییر می‌دهم و شیر و خورشید را جایگزین آن می‌کنم، البته برای هلال احمر هم احترام قائلم.

نیروهای سپاه­پاسداران تخریب و خاک‌برداری گورستان تاریخی بهائی‌های شیرازرا که دست‌کم ۹۵۰ بهائی در این گورستان مدفون‌اند انجام دادند. تعرض به گورستان‌های بهائیان از سال‌ها پیش ادامه دارد.جامعه‌ی جهانی بهائی خواهان توقف این کار شد. مأمورین سپاه­پاسداران در مساحتی حدود دویست مترمربع و عمق یک­مترونیم خاک‌­برداری کردند. بانی دوگال، نماینده‌ی بهائی­ها در سازمان ملل متحد گفت که سپاه­پاسداران قصد ساختمان‌سازی در این محل را دارد وبهائیان مقیم شیراز خواسته بودند که ساختمان موردنظر خود را در بخشی از گورستان که قبری وجود ندارد، احداث کند. اما سپاه­پاسداران به این خواسته توجهی نکرد.

پس از آن­که مادری قاتل فرزندش را در شهرستان نور در ملأ عام بخشيد، با بازتابی جهانی همراه شد  و توسط شهرداری «مال‌تپه» استانبول به­عنوان مادر سال انتخاب شد. در همین حال؛ هم­زمان با روند رو به رشد و میل بیش از حد "قوه قضائیه" به اجرای احکام اعدام در یک سال گذشته٬ موج بخشش محکومان به قصاص هم­چنان در سراسر کشور ادامه دارد، در تازه‌ترین موارد شش‌ قاتل از پای چوبه‌دار به سلول‌های خود در زندان بازگشتند.

پیراهن‌ بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران به سوژه اصلی رسانه‌های ورزشی بین‌المللی تبدیل شد. نشریه «بیلد» آلمان در این­باره نوشت: در تاریخ ۱۶ ژوئن ۲۰۱۴ (۲۶ خرداد) تیم ایران به دیدار با  نیجریه خواهند رفت ولی بازنده این دیدار نیجریه خواهد بود که پس از سوت پایان بازی دست خالی باید زمین مسابقه را ترک کند چون فدراسیون فوتبال ایران بازیکنان تیم ملی را از تعویض پیراهن خود با بازیکنان تیم‌های دیگر در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل منع کرده است و دلیل این ممنوعیت «شرم‌آور» برای کشوری که غنی از نفت است، مشکلات مالی برای تهیه پیراهن بیشتر است. علی کفاشیان هم در توضیح این ماجرا گفت: ما نمی‌توانیم در هر بازی به بازیکنانمان یک پیراهن بدهیم و بازیکنان باید در استفاده از پیراهن صرفه‌جویی کنند. علیرضا حقیقی، دروازه‌بان تیم گفت که پیراهن سایز XL او پس از شسته شدن آب رفته است. البته کفاشیان در پاسخ به این موضوع گفت: بازیکنان نباید پیراهن خود را با آب گرم بشویند و این موضوع سوژه رسانه‌های بین‌المللی تبدیل شده است. شرکت ال­اشپورت، تولیدکننده لباس‌های تیم ملی فوتبال ایران به بی‌بی‌سی فارسی گفته لباس‌هایی که در اختیار تیم ملی ایران قرار گرفته، قلابی هستند. تولید این شرکت نیست اما نشان ال-اشپورت را دارد. ضمناً بنا­بر تصمیم دولت ایران«سینماها می‌توانند مسابقات فوتبال جام جهانی را به‌صورت جداگانه برای خانم‌ها و آقایان پخش کنند»؛ و «پخش مسابقات جام جهانی فوتبال در سینما به‌صورت مختلط ممنوع است.»

کلیپ رقصی که  شش دختر و پسر ایرانی با آهنگ«Happy»در کوچه‌های تهران، روی پشت‌بام، کنار کولرهای «آبسال» ساخته بودند که به سرعت در شبکه‌های اجتماعی مورد توجه قرار گرفت.اما «حسین ساجدی‌نیا»  فرمانده انتظامی تهران بزرگ این کلیپ را «مبتذل» خواند و گفتپخش آن در فضای مجازی، «عفت­عمومی» را «جریحه‌دار» کرده است. که در نتیجه  تمامی دستگیر شدند؛ ویکی از شبکه‌های خبری صدا و سیمای جمهوری اسلامی، گزارشی خبری از هنگام دستگیری این جوانان تهیه کرده بود که پشت به دوربین در حال اعتراف بودند...

گردهمایی و زنجیره­انسانی بیش از پانصد نفر از فعالان محیط زیست اصفهان در محوطه خشک شده زاینده رود، با دخالت پلیس و حمله مأموران لباس شخصی، به ضرب و شتم شدید و بازداشت برخی از حاضران  منجر شد. پلیس با همکاری مأموران لباس شخصی از سمت میدان انقلاب و هتل پل، به جمعیتی که با فاصله ۲۰۰ متر از سی‌وسه‌ پل جمع شده بودند، یورش برد که این حملات منجر به زخمی شدن ۲ نفر شد که با آمبولانس منتقل شدند، هم­چنین حدود ۷ تا ۱۰نفر از اجتماع‌کنندگان پس از ضرب­و­شتم شدید دستگیر و توسط خودروهای انتظامی منتقل شدند. علی‌رغم تجمع آرام  که بدون حمل پلاکارد و  یا حتی سر دادن شعار برگزار شده بود، موتورسواران بسیج با مانور در میان جمعیت به رعب­ووحشت و ضرب­و­جرح، حاضران پرداختند .اما در ادامه مقاوت مردم، منجر به حملات شدید عده‌ای مأمور در لباس شخصی و نظامی تبدیل شد. در میان درگیری زنانی قابل‌ مشاهده بودند که با حمله پلیس چادر از سرشان افتاده بود و حتی مأمورین به مرد ۴۵ ساله‌ای که کودک به دوشش بود نیز امان ندادند و با باتوم وی را ضرب­و­شتم کردند به صورتی کهکودک از بغلش بر زمین افتاد  در جریان این یورش که حدود ۲۰ دقیقه به طول انجامید، پلیس به ضبط دوربین یکی از عکاسان و نیز موبایل‌هایی که از درگیری­ها تصویر گرفته بودند، اقدام کرد.

دولت حسن روحانی در آخرین روز کاری سال 92 مبلغ دویست­و­پنجاه میلیارد تومان (75 میلیون دلار) به باز­سازی عتبات عالیات در کشور عراق کمک کرده است. سایت حکومتی موسوم به «صبحانه» برای تعریف و تمجید از این حرکت اقدام به انتشار سندی نموده است که به امضاء اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی رسیده است. گفتنی است این اقدام در حالی انجام می شود که دولت روحانی در ابتدای سال جاری برای انصراف مردم از دریافت یارانه­های 42 هزار تومانی (سیزده دلاری) به تلاش­های بسیاری دست زده بود.

دستگاه حکومتی «مه آفرید امیرخسروی» را به اتهام «افساد فی‌الارض از طریق شرکت در اخلال در نظام اقتصادی» اعدام کرد. از وی در رسانه­های حکومتی با عنوان متهم ردیف اول اختلاس «سه­هزار میلیارد تومانی» یاد می­شد. این قتل دولتی در حالی به انجام رسیده است که هیچ یک از متهمان رده بالای حکومتی در این پرونده فساد کلان نه تنها به مردم معرفی نشده­اند بلکه بسیاری از آنها به­واسطه روابطی که با باندهای مافیایی ثروت و قدرت در کشور «آخوند­زده» ایران دارند از هرگونه مجازاتی مصون هستند.  در همین ارتباط به اعتراف یکی از اعضای مجلس در این پرونده 500 نفر متهم وجود دارد که بسیاری از آنها از نمایندگان مجلس و آقا زادگان و دیگر رده­های بالای حکومتی می­باشند.

گفتنی است اعدام به منظور پاک کردن صورت مسئله، یکی از روش­های مرسوم است  و دست­اندر­کاران به منظور دَر بُردن کارگردانان اصلی پشت صحنه معمولاً یک یا چند مهره رده پایین قربانی کنند، مثل «اختلاس 123 میلیارد تومانی از بانک صادرات» و «قتل­های زنجیره­ای» که در مورد اول «فاضل خداداد»، بازرگان ایرانی اعدام شد و در مورد دوم «سعید امامی»، معاون وقت وزارت اطلاعات «خودکشی» شد.

اعدام «مه­آفرید امیر­خسروی» را می­توان به نوعی عمل به سفارش «­خامنه­ای» برای فیصله دادن و سرپوش گذاشتن بر بزرگترین فساد مالی رسماً اعلام شده تعبیر نمود. مه‌آفرید اگر نام خانوادگی‌اش تصادفاً رفسنجانی بود، چند روز به زندان می‌افتاد و بعد از بروز ناراحتی قلبی و سر و صدای رسانه‌ای، با سلام و صلوات بیرون می‌آمد و برخی رسانه‌های داخلی و خارجی، تصادفاً از نبود عدالت و مروت در دستگاه قضایی می‌گفتند...مه‌آفرید بعدش با وکیلش به دادگاه می‌رفت و همان قاضی بدون معطلی بررسی اتهامات را به خاطر ایرادهایی در پرونده به تعویق می‌انداخت. نتیجه این‌که مه‌آفرید الآن زنده بود و کنار خانواده‌اش و هیچ اتفاقی هم نمی‌افتاد و حداکثر منتظر منع تعقیب در مورد برخی از اتهام‌ها و حداکثر جریمه‌ای کوچک و ۶ ماه هم زندان ...

خبرگزاری تسنیم اخیراً مطلبی را منتشر کرده که تأکید دارد براساس همان منطقی که شخصی بودن حق پوشش برای زنان ایران به رسمیت شناخته می­شود، می­توان "حق التذاذ" بدون اجازه مردان نیز به رسمیت شناخت و "تجاوز" تلقی نکرد. این مطلب، یکی از مجموعه واکنش­های اصولگرایان به کلیک کمپین "آزادی­های یواشکی زنان" است که در آن، زنان ایرانی تصاویر بدون حجاب خود را بر روی فیس­بوک منتشر می­کنند. مطابق این نوشته، به رسمیت شناختن "حق عریانی برای زن"، بر "منطق سست غربی" استوار است و برمبنای هممین منطق می­توان گفت چون به "لحاظ فطری و خلقت مرد به سوی زیبایی­های زن میل پیدا می­کند و علاقه­مند به ایجاد رابطه جنسی است، پس حق دارد از چیزی که از آن خوشش می­آید بهره ببرد".

غلامرضا خسروی سوادجانی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ پس از آنکه کمک مالی به تلویزیونی کرد شناسایی و بازداشت شد. و در نهایت اعدام شد. او۴۰ ماه در سلول­های زندان­های مختلف نگهداری شد و نهایتاً در یک دادرسی مخدوش به اعدام محکوم شده بود.اتهام او (سازمان مجاهدین خلق ایران) ذکر شده است.حکم اعدام در حالی اجرا شد که یکی از وکلای دادگستری می­گویداجرای حکم اعدام وی به دلیل تغییرات قانون مجازات اسلامی در خصوصانتصاب اتهام محاربه، غیرقانونی است.«اجرای­حکم­غیرمنتظره این زندانی بی‌­ارتباط با وقایع پنج­شنبه سیاه نیست زیرا مؤمنی (معاون زندان) به همراه حمیدی (معاون قضایی) پس از وقایع "پنج شنبه سیاه" و ضرب­وشتم شدید به هنگام انتقال وی به  زندان رجایی­شهر اعدامش را به او گوشزد کرده بودند.

سازمان عفو بین­الملل ۱۰ خردادماه در بیانیه‌ای از مقام‌های قضایی ایران خواسته بود تا اجرای حکم اعدام غلامرضا خسروی را متوقف کند. سازمان عفو بین­الملل گفته است حکم اعدام غلامرضا خسروی نقض قوانین بین­المللی و قوانین ایران است.

عاطفه نویدیدانش‌آموز سال دوم دبیرستان، که به دلیل ارتباط با یک پسر از سوی مأمورین منکرات در این شهر بازداشت و پس از آزادی با وساطت مادر، توسط پدرش به قتل رسید.  یکی از بستگان این دختر گفته‌است: در حالی که مادر عاطفه برای دفاع از دخترش رفته بود توسط پدر خانوادە مورد ضرب­وشتم قرار گرفته و بە علت ضربات ناشی از چاقو هم‌اکنون در یکی از مراکز درمانی شهر کنگاور تحت مراقبت‌ پزشکی است. کرم نویدی پدر عاطفه که هم‌اکنون در بازداشت پلیس به­سر می‌برد گفته است درصورتی آزادی دخترکوچک‌ترش رانیز به قتل خواهد رسانید. دخترکوچک او ۱۶ ساله و دانش‌آموز سال اول دبیرستان است. در اول فروردین‌ماه امسال هم فردی به‌نام "مسعود سیدی" ساکن شهرستان سرپل‌ذهاب، نیز خواهر خود را بە دلیل "حفظ شرف و ناموس" به قتل رسانیده بود.

براساس گزارش سازمان مرکز اطلاعات کشورها  قتل‌­های ناموسی در درجه اول در میان اقلیت‌های قومی مانند کردها، لرها، عرب‌ها و بلوچ‌ها رخ می‌دهد. معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی ناجا می­گوید: زن­کشی در صدر قتل‌های خانوادگی است و برخی قتل‌های ناموسی هم فقط برمبنای سوء­ظن صورت می‌پذیرد.

شعبه۲۸ دادگاه انقلاب تهران برای هشت تن از فعالین سایبری مجموعاً۱۲۸ سال حبس صادر کرد.

نرگس محمدی، فعال حقوق­بشر که به دو اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام متهم شده است گفت «دیدار با خانم اشتون یکی از مصادیق اتهامات من بود که من همان جا هم نوشتم که این ملاقات در چارچوب منافع ملی کشور و در چارچوب قوانین داخلی صورت گرفته است و من از این ملاقات دفاع می­کنم، و اگر در آینده نیز قرار باشد این ملاقات­ها تکرار شود من آن را قبول دارم.»  وی در خصوص مصادیق دیگر اتهاماتش به کمپین گفت: «تقریباً به تمام فعالیت­های مدنی که پس از آزادیم از زندان زنجان در مرداد ماه سال ۱۳۹۱ تا کنون داشته­ام متهم شده­ام. مانند شرکت در نشست امور زنان، آلودگی هوا و منشور حقوق شهروندی. هم­چنین متهم بودم که از خانواده­های زندانیان سیاسی در جلسات تجلیل کرده‌ام، یا به همراه دراویش گنابادی در جلوی دادستاتی تجمع کرده‌ام، یا با رسانه­های خارج از کشور مصاحبه داشته‌ام. من همان جا گفتم وقتی تمام فعالیت­های مدنی من را در ذیل این دو اتهام گنجانده‌اید به این معنی است که من باید سکوت قبرستانی کنم و از جایم تکان نخورم.» خانم محمدی می­گوید به خاطر این پرونده از دهم اردیبهشت ماه ممنوع­الخروج شده است.

درحالی که در ۱۰ روز گذشته رعد و برق آسمان بسیاری از مناطق ایران را فراگرفته است، اما عصر روز ۱۲ خردادماه، باد شدیدی در تهران و شهرهای اطراف وزید. این طوفان موجب قطع برق در برخی مناطق گردید مرتضی اکبرپور معاون سازمان مدیریت بحران گفته است در اثر پرتاب اجسام شکسته شدن درختان و واژگونی برخی از وسیله­های سطح شهر خساراتی وارد شده است. و۳۰ مجروح و ۵ کشته در پی داشته که ممکن  است بهتعداد این آمار افزوده شود این در حالی است که دهقان­پور مدیر اورژانس تهران آمار فوت ۵ نفر در این زمینه را قبول ندارد و تأکید دارد فقط ۴ نفر در این طوفان کشته شده­اند.

دو قطار مسافربری و باربری پنج‌شنبه (۱۵ خرداد در مسیر مشهد ـ تهران برخورد کردند، قطار باری که حمل‌کننده سوخت بوده خوشبختانه در لحظه تصادم خالی بود. علت سانحه روشن نیست، نهادهای امدادی تا کنون حدود ۷ تا ۸ کشته را از محل سانحه بیرون کشیده‌اند و برآورد می‌شود تعداد کشته‌ها به ۱۰ تن برسد. شمار زیادی از مسافران قطار مسافری تهران ـ مشهد مصدوم شدند. حال عمومی بعضی از مصدومان وخیم گزارش شده است؛ تعداد مسافران قطار مسافری را ۳۴۰ نفر اعلام شده.

ویدئوئی از حامد صداقتی منتشر گردیده که  شمشیرباز گروگان گرفته شده درخواست می­کند: نجاتمان دهید آپلودکننده ویدیو در توضیحات نوشته گروگان­گیران برای آزادی حامد صداقتی و مهدی حسینی پنج میلیون دلار پول می‌خواهند در خود ویدیو تنها حامد صداقتی صحبت می‌کند که بدون اشاره به مبلغ و رقم می‌گوید از هر جایی که می‌توانید هرچه که گروگان­گیران می‌خواهند به آنها بدهید تا ما را آزاد کنند که دیگر بریدیم و توان ادامه دادن در این وضعیت را نداریم. توضیح این­که حامد صداقتی، ملی‌پوش ايرانی در رشته شمشيربازی در بندر چابهار در استان سيستان و بلوچستان به ‌گروگان گرفته شده است.

پرسش و پاسخ از گوینده برنامه خبری یکی دیگر از بخش­های این نشست بود که توسط حاضرین و میهمانان اطاق پالتاک انجام شده ، هر یک با پرسش و  یا  در تکمیل سخنان خانم جعفری  به ابراز نظریات و سخنان خود پرداختند،  از جمله پرسش آقای­مجتبی قاسمی در مورد اعدام مه­آفرید خسروی و یا پرسش یکی از میهمانان اطاق پالتاک در مورد

چگونگی تقسیم ارث بین فرزندان دختر و پسر بود، که با تشکر وپاسخ لازم توسط خانم جعفری، این بخش  از برنامه پایان یافت .

دیگر سخنران برنامه آقای­آرمین غضنفرپور بودند که بررسی و انطباق اعلامیه جهانی حقوق­بشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی را به­عهده داشته، بیاناتی را ایراد نمودند که متأسفانه تا زمان تهیه این گزارش متن کامل سخنرای ایشان دریافت نگردیده لذا موفق به انتشار آن نشدیم.

سخنران بعدی آقای­مجتبی قاسمی سامنی بودند که با دعوت آقای بیداورند پشت تریبون قرار گرفته بیانات خویش  را با موضوع کودکان کار این­گونه مطرح  فرمودند:

قصه، قصه تلخ کودکان کار است. کودکانى که آرام آرام در تاریکى کارگاه­هاى زیرزمینى هنوز دوران کودکى را تمام نکرده بالغ مى­شوند.

هر انسان زیر ۱۸ سال که به منظور کسب درآمد به فعالیت اقتصادی و یا مشاغل کاذب اشتغال داشته باشد، کودک کار نامیده می­شود. کودکان کار که در زمینه­های مختلف تولیدی و خدماتی و یا مشاغل کاذب به کار مشغولند، ضمن محرومیت از حقوق اولیه انسانی، حق آموزش و سلامت جسمی و روانی، در معرض انواع آسیب­ها و خشونت­های روحی، جسمی و جنسی قرار دارند.

در حال حاضر آمار مشخصى از تعداد کودکان کار در کشور وجود ندارد. آمارهای رسمی تعداد کودکان کار در ایران را حدود دومیلیون نفر اعلام کرده، اما یک فعال حقوق کودک اظهار داشته که آمار واقعی این کودکان حدود هفت­میلیون نفر است که نیمی از آنها اتباع کشورهای همسایه هستند.

البته ممکن است در این زمینه تحقیقاتى نیز توسط مراکز آمارى و حمایتى کشور انجام شود اما هیچ‌گاه آمار رسمى از تعداد کودکان کار، افزایش و یا کاهش آنان، نوع مشاغلى که در آن فعالیت مى­کنند و یا به کار گرفته مى­شوند و هم­چنین میزان دستمزدهاى آنان ارائه نشده است.

هم اکنون درصد قابل توجهى از این گروه به جاى درس و مدرسه ترجیح مى­دهند در بازار کار کشور فعالیت داشته باشند و یا این­که هر دو کار را در یک زمان انجام دهند. به دلیل وجود ممانعت­هاى قانونى در مورد کودکان، این گروه بیشتر در مشاغل فیزیکى مانند آجرپزى و شیشه­گرى به کار گرفته مى­شوند. به­عبارت دیگر، زمینه پذیرش کودک در محیط­هاى بخش دولتى و بنگاه­هاى بزرگ خصوصى وجود ندارد و این گروه‌ها مجبور مى­شوند براى اشتغال فضاهاى دیگرى را جست‌و‌جو کنند. برخى کار‌شناسان بر این باورند که تحت تأثیر مشکلات روزافزون اقتصادى و اجتماعى و نیز ضعف اجراى قانون و نظارت، این معضل نه تنها کاهش نخواهد یافت بلکه حتى بزرگ‌تر و پیچیده‌تر هم مى­شود.

ماده ۷۹  قانون کار جمهوری اسلامی به صراحت در چند کلمه اعلام کرده است: «به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵سال تمام ممنوع است.» در ماده ۸۰ نیز پیش­بینى شده کارگرى که سنش بین ۱۵تا۱۸ سال تمام باشد، «کارگر نوجوان» نامیده مى­شود و در بدو استخدام باید توسط سازمان تأمین اجتماعى مورد آزمایش­هاى پزشکى قرار گیرد.

اما دولتی چنین قانون­گذار و مدافع حقوق کودکان هیچ نظارتی بر وضعیت بد و اسفبار کودکان کار دارد؟

با یک گشت کوتاه روزانه در سطح خیابان­های کلان شهریچون تهران به وضوح روزانه شاهد وجود کودکان کار چه به صورت دست­فروش بر سر چهارراه­ها و یا به­صورت متکدی در آغوش مادران و پدرانشان خواهیم بود، بهره­کشی و استفاده از کودکان مظلومی که حقزندگی و زنده بودن به طور کاملاً ناخواسته توسط پدر و مادری قانونی و یا غیر قانونی به آنها داده شده اما افسوس و صدافسوس که وسیله امرار معاش پدران و مادرانشان و یا افرادی سودجو در لباس کارفرما شده­اند.

كودكان كار يا كارگر به دو دسته تقسيم می­شوند:  دسته اول، كودكان كارگر كه  به كار توليدی يا خدماتی مشغول هستند و دسته دوم، كودكان خيابان هستند. هم­چنین کار کودکان به دو نوع عمده تقسیم می­شود: 1- اشتغال زیر حداقل سن  که موجب محروم شدن کودک از حق تحصیل می­گردد و 2- اشتغال به کارهای خطرناک و زیان­بار که به رشدونمو جسمی، روحی، اخلاقی و اجتماعی کودک صدمه می­زند و متأسفانه هر دو نوع  یاد شده در سراسر جهان رواج دارد.

كودكان کار و  خيابان عمدتاً مشكلات بيشتری دارند و مورد سوءاستفاده­های بسياری قرار می­گيرند و خطرات فراوانی آنها را تهديد می­كند. گرايش به مصرف سيگار و مواد  مخدر، بهره­كشی از آنها به صورت فروش يا اجاره به خصوص بهره کشی جنسی، مشاركت در ارتكاب جرائم از قبيل قتل، سرقت و توزيع مواد مخدر، فروش اعضای بدن، قرار گرفتن در باندهای  فساد و قاچاق به ديگر كشورها از پيامدهای حضور و كار كودكان در خيابان است .

از نظر كارشناسان امور اجتماعی و اقتصادی، پديده كار كودكان و نیز افزایش کودکان خیابان، علت­های عمده  و  زيربنايی دارد كه از آن جمله می­توان به فقر اقتصادی  به عنوان مهم‌ترین عامل در جهان اشاره نمود. کودکان کارگرانی ارزان، مطیع و به دور از حاشیه‌اند که در تشکلات کارگری هم عضویت ندارند. از این‌رو بسیاری از کارفرمایان آنها را به نیروهای کار بزرگسال ترجیح می‌دهند. بسیاری از والدین فقیر، علاقه‌مند هستند که کودکان خود را به مدرسه بفرستند تا سر کار؛ مگر این‌ که فشار خارجی آنها رامجبور نماید و البته بسیاری از خانواده‌ها چاره‌ی دیگری ندارند!.

فقر فرهنگی، عدم تعادل اقتصادی و اختلاف طبقاتی، رشد ناكافی اقتصاد، توزيع ناعادلانه در آمد در جامعه، عدم دست­يابی افراد به كار و شغل مطلوب، مهاجرت  وسيع روستائيان به شهرها، گسترش فقر و افزايش هزينه­های زندگی، ركود اقتصادی و بی­كاری به خصوص در كشورهای صنعتی يا در حال توسعه، قوانين و مقررات  ناكافی  برای پيشگيری سوء­استفاده ازكودكان و يا مقابله با آن و فقدان آموزش و آگاهي عمومی، محیط نامناسب خانوادگی آنها، اعتیاد، جنگ، بروز بلایای طبیعی مانند زلزله و حوادثی از این قبیل از دیگر عوامل کار کودکان به­شمار می­روند.

اما كودك خيابانی به چه كسانی اطلاق می­شود؟ كودك خيابانی براساس ماده يك پيمان نامه حقوق كودك، به افرادی اطلاق می­شود كه زير 18 سال می­باشند، در خيابان زندگی و كار می­كنند. خانواده ندارند  و يا امكان دسترسی به خانواده برخی از آنها وجود ندارد و بازگشت آنها نيز به خانواده امكان دارد و خانواده نيز منتظر بازگشت آنها است و همين­طور كودكانی كه خانواده منتظر آنان نمی­باشد. ودر تعريفی ديگر، كودكان و نوجوانان خيابانی كسانی هستند كه بنا به دلايل مختلف اعم از عوامل فردی، خانوادگی واجتماعی جهت تأمين حيات و بقاء خود و يا خانواده­شان از خانه و خانواده بيرون آمده­اند و به سطوح شهر و ترجيحاً خيابان­ها و پارك­ها و ... جهت كار  وزندگی روی آورده­اند كه برخی از آنها به شكل­های مختلف در ارتباط با فاقد ارتباط با خانواده خويش می­باشند .

اين كودكان از خانواده­های كم درآمد و پر جمعيت آمده­اند و علت بودن آنها در خيابان كسب درآمد است. در اين كودكان احساس تعلق و ارتباط با خانواده وجود دارد اما ميزان اين ارتباط  متفاوت است و ممكن است روزانه  تا چند بار در سال باشد. برخی از اين كودكان به مدرسه می­روند هر چند ممكن است در فضای روابط درون خيابان، درگير مشكلاتی مانندمصرف موادمخدر و رفتارهای خلاف قانون شوند اما به­طور كلی رفتارهای مجرمانه محدودی دارند؛ اين گروه اكثريت كودكان خيابانی را تشكيل می­دهند.متأسفانه وضعیت نابسامان و واقعاً سخت اجتماعی وجود جرم­ها و جنایات مختلفی هم­چون بزهکاری در اکثر مواقع منجر به بدنیا آمدن کودکان بی­سرپرست می­گردد و همان­طور که می­دانید در جمهوری اسلامی ایران به دلیل وضع قانون ممانعت از سقط جنین در بسیاری از موارد زنان و دختران بزهکار مجبور به رها کردن کودکانشان در کوچه و خیابان­ها شده و یا در مواردی با فروش فرزندانشان به افرادی سودجو جمعیت کودکان بی­سرپرست را روز­به­روز افزایش می­دهند.يكي از آسيب­های جدی كه جوامع در حال توسعه از جمله جامعه ايران را تهديد می­كند، گسترش روزافزون كودكان خيابانی است كه به­دليل گوناگون بخشی يا همه اوقات خود را در خيابان­ها سپری می­كنند و عمدتآً ازطريقتكدی، بزهكاری، شغل­های كاذب فصلی و ...امرارمعاش می­كنند. ويژگی عمده كودكان خيابانی اين است كه احساس امنيتی را كه به طور طبيعی ، خانواده در طی مراقبت، تغذيه، آموزش و بازی با كودكان فراهم می­كند به­دست نمی­آورند؛ در نتيجه اصول اخلاقی حاكم­بر جامعه و روابط موجود در آن از سوی افراد فوق مردود شناخته شده و اكثراً نيز تمايل به رفتارهای مجرمانه، خود تخريب­گرايانه هم­چون مصرف مواد­، بی­بند و باری­های جنسی، و نظاير آن دارند. اين گروه از كودكان نسبت به خرده فرهنگ گروهی خود شديداً پای­بند بوده و از انسجام گروهی بالايی برخوردارند، با اين حال در مراقبت از خود سهل انگار بوده و حس هويت آنها باعث بيگانگی هر چه بيشتر­شان از جامعه می­شود. شرايط زندگی اين گروه  از كودكان  به­ويژه در سنين اوليه به گونه­ای است كه امكان هم­نوايی با جامعه و هر گونه ساختاری را مشكل می­سازد و در نتيجه به­دليل پرورش در چنين وضعيتی، اثرات عميقی­بر ابعاد جسمانی، هيجانی و عقلانی اين كودكان برجای می­نهد كه به ناچار تا سنين جوانی و بزرگسالی ادامه می­يابد.

در ايران پديده نوظهورو شوم كودكان خيابانی، محصول سياست­گزاران مناقص­، فقدان برنامه­ريزی­های مناسب ، سوء مديريت­ها، ناهماهنگی در ابعاد مختلف  اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، جمعيتی و ... است. كه موجب شده ايران در معرض اين پديده نابهنجار قرار گيرد.

طبق مقاوله نامة شماره  182 سازمان  بين­المللی كار ILO مصوب بیست­و­دوم خرداد 1378 (دوازدهم ژوئن 1999)  تحت عنوان حذف "بدترين اشكال كاركودك"، اصطلاح كودك برای تمام اشخاص كمتر از هجده سال مورد استفاده قرار می­گیرد و اشتغال کودکان زیر هجده سال ممنوع اعلام می­گردد. این روز به عنوان روز جهانی مبارزه با کار کودکان توسط مجمع عمومی سازمان­ملل متحد اعلام و  به رسمیت شناخته شده است.ايران نیز  در سال 1381 (2002)  به اين مقاوله نامه ملحق شده است .

و در آخر به دلیل کوتاه بودن زمان جلسه به طور اجمالی اشاره­ای می­کنیم به اصول اعلامیه جهانی حقوق­بشر و مغایرت موارد ذکر شده در بالا با این اصول.

طبق ماده 4 این اعلامیه خانواده یک واحد گروهی طبیعی و زیربنایی برای جامعه است، و سزاوار است تا به وسیله جامعه و«حکومت» نگاهداری شود. بنابراین حفظ کانون خانواده و حمایت از خانواده­های کم­درآمد وظیفه دولت می­باشد تا مانع از جدایی مردان و زنان و یا مانع از انواع جرائم خانواده­ها و در نتیجه سرگردانی کودکان به دلایل معیشتی و یا اخلاقی خانواده­ها گردد.

هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و دادوستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید باز داشته شده و ممنوع شود. و وجود این کودکان و افزایش روز به روز آنها در این نشانه ضعف مدیریتی و در واقع نقض این قانون در جمهوری اسلامی می­باشد.

ونیز طبق ماده 26 این اعلامیه جهانی حقوق­بشر: آموزش­وپرورش حق همگان است. آموزش­وپرورش می­بایست، دست­کم در دروه­های ابتدایی و پایه، رایگان در اختیار همگان قرار گیرد. آموزش ابتدایی می­بایست اجباری باشد. آموزش فنی­و­حرفه­ای نیز می­بایست قابل دسترس برای همه مردم بوده و دستیابی به آموزش عالی به شکلی برابر برای تمامی افراد و بر پایه شایستگی­های فردی صورت پذیرد.

و افسوس و صدافسوس که آماده­سازی بستر آموزشی کودکان برعهده دولت بوده ولی به هر بهانه دولت جمهوری اسلامی از زیر بار این مسئله شانه خالی کرده و پرداخت هزینه­های ثبت نام و آموزش­و­پرورش کودکان برعهده خانواده­ها بوده و این خود منجر به عدم استفاده همه کودکان از آموزش­و­پرورش می­گردد.

در تکمیل سخنان آقای قاسمی، خانم جعفری نیز اشاره­ای داشتند به فاکتور50هزارتومانی مدرسه­ای در کردستان به منظور کمک اجباری دانش­آموزان و در مقابل اعلام شفاهی مسئولان مدرسه مبنی­بر پرداخت صدهزارتومان،و سپس مقایسه­ای داشتند با امکانات رفاهی که در کشور آلمان برای کودکان و به ­طور کلی افراد معلول، در اختیار آنان قرار می­دهند.

آقای سیاوش عثمانی سخنران دیگر این برنامه بودند که در خصوص مسائل و مشکلات تحصیلی جوانان و کودکان افغان در ایران سخنان و خاطرات خویش را ایراد نمودند ولی تا لحظه تهیه این گزارش (26 یونی) متن سخنرانی ایشان دریافت نگردید.

در پایان این سخنرانی که با انتقادهای فراوانی روبرو بود نقطه نظرها و سئوالاتی از جانب خانم­ها سارا منظری، سیمسن مسکینی و آقایان قاسمی و درویشیان مطرح گردید که آقای عثمانی ضمن تشکر از انتقادها و راهنمائی­ها به پرسش­های آنان  پاسخ لازم را ارائه کردند.

پیش بینی برنامه آتی نمایندگی هانوفر آخرین بخش از این گردهمائی بود که پس ازهماهنگی و کاندیداتوری اعضای حاضر این­گونه اعلام گردید:

جلسه بعدی: پنجم ماه یولی با مسئولیت آقای حسین بیداروند .

منشی: آرمین غضنفرپور

گزارش و تحلیل خبر عمومی ماه گذشته «نقض حقوق­بشر در ایران»: مجتبی قاسمی

بررسی و انطباق اعلامیه جهانی حقوق­بشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی: مسعود رئیسی

سخنران: محمد رضا برزگر(شکنجه و پیامدهای آن)

در ساعت 16 خاتمه این گردهمائی توسط مسئول جلسه همراه با تشکر از حضار اعلام گردید.

 

 

  ابتدای صفحه | بازگشت

 

all rights reserved @ Bashariat