گزارش مراسم اختصاصی نمایندگی زاکسن آنهالت
بیژن سامانی
نمایندگی زاکسن آنهالت در تاریخ 10 یونی 2014 برنامه ای را در مرکز
یهودیان زاکسن آنهالت در شهر دسائو برگزار نمود.
در
این مراسم که به دعوت انجمن یهودیان زاکسن آنهالت برپا گشت برنامه های
متنوع مانند سخنرانی ، پخش فیلم ، اجرای موزیک و پذیرایی اجرا شد
..همچنین همزمان با مراسم نمایشگاه نقاشی و طراحی خانم مرادی نیز در
همان سالن برگزار گردید..اقای رضا محرابی نیز با توجه به مهارت در زبان
آلمانی مجری برنامه بودند.. در ابتدا فیلمی در خصوص فرهنگ و طبیعت
ایران برای حضار پخش شد. سپس آقای رامین توکل به ایراد سخنرانی در خصوص
گذشته یهودیان ایران و ارتباطات فرهنگی و اجتماعی آنان با سایر
ایرانیان پرداختند..بخش بعدی شامل اجرای موسیقی ایرانی با همکاری خانم
عاطفه طاهری و نوازنده جوان آرش بود که با استقبال فراوان روبرو شد..در
بخش بعدی فیلم گزارشی از انتخابات سال 88 و شرایط سرکوب پس از آن پخش
گردید که باعث تاثر خاطر همگان گردید..خانم آیدا سامانی سخنران بعدی
بودند که به بیان شرح وضعیت نقض حقوق بشر در ایران پرداختند.. اجرای
موزیک توسط فرزندان خانواده های توکل و حقیقت بین که با استقبال فوق
العاده حاضرین صورت گرفت بخش بعدی برنامه بود..در پایان نیز حاضرین به
بیان عقیده خود پرداختند و نهایتا برنامه با پرسش و پاسخ پایان یافت.
این
مراسم حاصل زحمات و پیگیریهای تمامی اعضاء بخصوص خانواده های توکل و
حقیقت بین با حضور خانمها سهیلا مرادی ، آیدا سامانی ، عاطفه طاهری ،
ناهید سجادی مقدم و آقایان رامین توکل ، محمد رضا حقیقت بین ، رضا
محرابی و بیژن سامانی به مدت 2 ساعت و کاملا به زبان آلمانی برگزار
گردید..
صورتجلسه
ماهیانه–هانوفر
Monthly meetingon behalfof
Hanover (7Juni2014)
سیمین مسکینی
برمبنای فراخوان صادر شده ولی با یک ساعت تأخیر نشست ماهانه نمایندگی
هانوفرراسساعت 13با حضور خانمها: سارا منظری، شاداب رضاپور، صدیقه
جعفری، سیمین مسکینی و آقایان مجتبی قاسمیسامنی، محمد حسین بیداروند،
مسعود رئیسی، سیاوش عثمانی، رضا زارعی و فرید عرب پوریان برگزار شد که
آقایان آرمین غضنفرپور، محمدرضا برزگر و منوچهر شفائی به همراه گروهی
از اعضای سایر نمایندگیهای کانون نیز از طریق اطاق پالتاک با مسئولیت
آقای فریدون درویشان نیز در این نشست با ما همراه بودند.
آقای
حسین بیداروند که مسئولیت این جلسه را به عهده داشتند پس از
خوشآمدگوئی به حضار، گفتند برای ارائه گزارش خبری ماه گذشته نام
خانم میترا حقیقی در فراخوان صادره پیشبینی شده است که متأسفانه
بهعلت بیماری حضورندارند، بنابراین از خانم جعفری درخواست شد تا
دراینمورد توضیح لازم را بفرمایند.
خانم
جعفری نیز بنوبه خود ضمن خوشآمد گوئی و پوزش از حضار بابت یک ساعت
تأخیر در برگزاری جلسه، فرمودند که شب گذشته طی تماس تلفنی از
مصدومیت خانم حقیقی مطلع شده و بهعلت کمبود زمان، گزارش و تحلیل خبری
این نشست را شخص ایشان عهدهدار خواهند بود
.
ایشان قبل ازشروع گزارش خبری خود از تشکیل جلسات هفتگی نمایندگی هانوفر
به همراه گروهی مددکار برای ارائه خدمات به اعضای کانون و سایر
پناهجویان خبر داده و اضافه نمودند که این گروه علاوه برمشاوره و
امدادرسانی در مواردی نظیر ترجمهنامههای اداری و یا همراهی با
پناهندگان برای مراجعه به ادارات در آلمان، تهیه وسائل و سایر
امکاناتلازم در حد توان خویش، اعلام آمادگی نمودهاند،
که
عزیزان میتوانند برای رفع نیازهای خود با شماره تلفن 01725164805(
آقای ذهابی) ارتباط برقرار نمایند.
ایشان همچنین قبل از گزارش خبری خود، موادی از اعلامیه جهانی
حقوقبشر را به همراه نظریه آقایدکترغلامرضا مدنیان در برداشت از
قانون اساسی قرائت نموده، گفتند با توجه به اخباری که خوانده خواهد شد
مقایسه قضاوت و تشخیص صداقت گفتار و عملکرد مسئولین را به عهدۀ شما
عزیزان واگذار میکنم. برگزیدهای از گزارش خبری قرائت شده در جلسه 7
یونی:
ماده
1
تمام
افراد بشر آزاد زاده میشوند و از لحاظ حيثيت و کرامت و حقوق با هم
برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يکديگر با روحيهای
برادرانه رفتار کنند.
ماده
2
هر
کس میتواند بیهيچ گونه تمايزی، به ويژه از حيث نژاد، رنگ، جنس،
زبان، دين، عقيده سياسی يا هر عقيده ديگر، و همچنين منشاء ملی يا
اجتماعی، ثروت، ولادت يا هر وضعيت ديگر، از تمام حقوق و همهی
آزادیهای ذکر شده در اين اعلاميه بهرهمند گردد.
اما
برای اینکه آقای دکترغلامرضا مدنیان را بهتر بشناسیم باید بگویم ایشان
دارای سابقه وکالت پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی با
۸
سال تجربه هستند؛ دارنده دانشنامه لیسانسحقوق قضائی از دانشگاه آزاد
اسلامی اهواز،دارنده دانشنامه فوقلیسانس حقوق عمومی از دانشگاه
شهیدبهشتی تهران و دکترای حقوق عمومی دانشگاه تهران-پردیس قم که در
برداشت خود از قانون اساسی مینویسند:
قانوناساسی را به جهات ذیل تقسیمبندی کرد: ١ - حقوق وآزادیهای فردی
2- آزادیهای مربوط به اندیشه و بیان ٣- امنیت قضایی شهروندان 4- حقوق
و آزادیهایمدنی (اجتماعی). معذالک در میان آزادیهای مذکور، اصولاً
آزادیهای مربوط به اندیشه و آزادیهای فردی به عنوان بدیهی و ابتدایی
ترین و در عین حال مهمترین حقوق و آزادیهای فردی شهروندان از اهمیت
ویژهای برخوردارند. مهمترین آزادیهای مربوط به اندیشه شامل آزادی
عقیده، آزادی مذهب، آزادی بیان و آزادی مطبوعات و مهمترین آزادیهای
عملکرد فردی شامل آزادی تن، آزادی انتخاب مسکن و اقامتگاه، آزادی
مکاتبات و ارتباطات و آزادی رفت و آمد میشود. اما مهمترین حقوق و
آزادیهایی که در این فصل آمده، به شرح زیر میباشد:
1- حق
برابری همه مردم در برابر قانون. 2-حق برخورداری همه مردم از حقوق
مساوی، بدون در نظر گرفتن رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها.3- حمایت
یکسان قانون از زن و مرد و برخورداری هر دو آنها از همه حقوق انسانی،
سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با رعایت موازین اسلامی. 4- حق برخورداری مردم
از امنیت و مصونیت از جهت حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل. 5- حق
مصونیت از تجسس. 6- حق برخورداری از امنیت و مصونیت قضایی؛ برائت، منع
شکنجه، منع هتک حیثیت و تعرض. 7- حق آزادی بیان، قلم و مطبوعات در حدود
مقرر در اسلام. 8- حق برخورداری از آزادیهای گروهی؛ مانندتشکیل احزاب،
جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی و راهپیماییها.
9- حق آزادیهای فکری و عقیدتی و منع تفتیش عقاید. 10- حق آزادی کار و
شغل. 11- حقبرخورداری از تأمیناجتماعی. 12- حقبرخورداری رایگان از
وسایل آموزشوپرورش. 13- حق برخورداری از مسکن متناسب با نیاز. 14- حق
انتخاب محل اقامت. 15- حق دادخواهی و رجوع به دادگاههای صالح و حق در
دسترس داشتن این گونه دادگاهها. 16- حق انتخاب وکیل و حق فراهم شدن
امکانات تعیین وکیل در صورت عدم توانایی فرد برای انتخاب وکیل. 17- حق
داشتن تابعیت ایرانی برای هر فرد ایرانی و حق برخورداری اتباع خارجه از
تابعیت ایرانی در حدود قوانین.
و
اما خبرهای این ماه: گروهی از اصولگرایان در نقد روش مذاکرهکنندگان
هستهای ایرانی همایش "دلواپسیم" رابرگزار کردهاند که در رسانههای
فارسی و شبکههای اجتماعی واکنشهایی را به همراه داشت. عدهای موافق
و گروهی مخالف، و از همه مهمتر اینکه دستمایهای بود برای هنرمندان
رشتههای مختلف هنری اعم از طنزپرداز و کاریکاتوریست و شاعر و یا
منتقدین به اینگونه دلواپسیها: چند تیتر را با هم میخوانیم:
-
این روزها همه دلواپس هستند.
-
روحانی دلواپس به ثمر رسیدن توافقات هستهای است.
-
مقامات اسرائیل و جمهوریخواهان آمریکا دلواپس توافق هستهای هستند.
-
مردم دلواپس افزایش قیمتها و وضعیت اقتصادی کشور هستند.
نماینده مجلس: چرا زمان احمدینژاد کسی دلواپس نمیشد؟
نماینده مجلس: کاش همه حق دلواپسی داشتند.
نماینده مجلس: اینها دلواپس منافع خودشان هستند.
آقایانی که دلواپس ژنو هستید،خوش به حالتان که فقط همین یک دلواپسی را
دارید.
علی
یونسی، دستیار رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیتها، گفتهاند اگر به
او باشد آرم "شیروخورشید" را به پرچم ایران باز میگرداند؛ و اضافه
مینمایند:"پرچم سهرنگ ایران سابقه بسیار قدیمی دارد. این یک نماد ملی
است"؛ و ادامه میدهد که "عدهای خیال میکردند نماد شیر و خورشید در
میان پرچم ایران یک نماد سلطنتی است، اما اینگونه نیست." شیرنماد
حضرتعلی(ع) و خورشید نماد حضرتمحمد(ص) است، اگر با من باشد هلال
احمر را تغییر میدهم و شیر و خورشید را جایگزین آن میکنم، البته برای
هلال احمر هم احترام قائلم.
نیروهای سپاهپاسداران تخریب و خاکبرداری گورستان تاریخی بهائیهای
شیرازرا که دستکم
۹۵۰
بهائی در این گورستان مدفوناند انجام دادند. تعرض به گورستانهای
بهائیان از سالها پیش ادامه دارد.جامعهی جهانی بهائی خواهان توقف این
کار شد. مأمورین سپاهپاسداران در مساحتی حدود دویست مترمربع و عمق
یکمترونیم خاکبرداری کردند. بانی دوگال، نمایندهی بهائیها در
سازمان ملل متحد گفت که سپاهپاسداران قصد ساختمانسازی در این محل را
دارد وبهائیان مقیم شیراز خواسته بودند که ساختمان موردنظر خود را در
بخشی از گورستان که قبری وجود ندارد، احداث کند. اما سپاهپاسداران به
این خواسته توجهی نکرد.
پس
از آنکه مادری قاتل فرزندش را در شهرستان نور در ملأ عام بخشيد، با
بازتابی جهانی همراه شد و توسط شهرداری «مالتپه» استانبول بهعنوان
مادر سال انتخاب شد. در همین حال؛ همزمان با روند رو به رشد و میل بیش
از حد "قوه قضائیه" به اجرای احکام اعدام در یک سال گذشته٬ موج بخشش
محکومان به قصاص همچنان در سراسر کشور ادامه دارد، در تازهترین موارد
شش قاتل از پای چوبهدار به سلولهای خود در زندان بازگشتند.
پیراهن بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران به سوژه اصلی رسانههای ورزشی
بینالمللی تبدیل شد. نشریه «بیلد» آلمان در اینباره نوشت: در تاریخ
۱۶
ژوئن
۲۰۱۴
(۲۶
خرداد) تیم ایران به دیدار با نیجریه خواهند رفت ولی بازنده این دیدار
نیجریه خواهد بود که پس از سوت پایان بازی دست خالی باید زمین مسابقه
را ترک کند چون فدراسیون فوتبال ایران بازیکنان تیم ملی را از تعویض
پیراهن خود با بازیکنان تیمهای دیگر در جام جهانی
۲۰۱۴
برزیل منع کرده است و دلیل این ممنوعیت «شرمآور» برای کشوری که غنی از
نفت است، مشکلات مالی برای تهیه پیراهن بیشتر است. علی کفاشیان هم در
توضیح این ماجرا گفت: ما نمیتوانیم در هر بازی به بازیکنانمان یک
پیراهن بدهیم و بازیکنان باید در استفاده از پیراهن صرفهجویی کنند.
علیرضا حقیقی، دروازهبان تیم گفت که پیراهن سایز
XL
او
پس از شسته شدن آب رفته است. البته کفاشیان در پاسخ به این موضوع گفت:
بازیکنان نباید پیراهن خود را با آب گرم بشویند و این موضوع سوژه
رسانههای بینالمللی تبدیل شده است. شرکت الاشپورت، تولیدکننده
لباسهای تیم ملی فوتبال ایران به بیبیسی فارسی گفته لباسهایی که در
اختیار تیم ملی ایران قرار گرفته، قلابی هستند. تولید این شرکت نیست
اما نشان ال-اشپورت را دارد. ضمناً بنابر تصمیم دولت ایران«سینماها
میتوانند مسابقات فوتبال جام جهانی را بهصورت جداگانه برای خانمها و
آقایان پخش کنند»؛ و «پخش مسابقات جام جهانی فوتبال در سینما بهصورت
مختلط ممنوع است.»
کلیپ
رقصی که شش دختر و پسر ایرانی با آهنگ«Happy»در
کوچههای تهران، روی پشتبام، کنار کولرهای «آبسال» ساخته بودند که به
سرعت در شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفت.اما
«حسین ساجدینیا» فرمانده انتظامی تهران بزرگ این کلیپ را «مبتذل»
خواند و گفتپخش آن در فضای مجازی، «عفتعمومی» را «جریحهدار» کرده
است. که در نتیجه تمامی دستگیر شدند؛ ویکی از شبکههای خبری صدا و
سیمای جمهوری اسلامی، گزارشی خبری از هنگام دستگیری این جوانان تهیه
کرده بود که پشت به دوربین در حال اعتراف بودند...
گردهمایی و زنجیرهانسانی بیش از پانصد نفر از فعالان محیط زیست اصفهان
در محوطه خشک شده زاینده رود، با دخالت پلیس و حمله مأموران لباس شخصی،
به ضرب و شتم شدید و بازداشت برخی از حاضران منجر شد. پلیس با همکاری
مأموران لباس شخصی از سمت میدان انقلاب و هتل پل، به جمعیتی که با
فاصله
۲۰۰
متر از سیوسه پل جمع شده بودند، یورش برد که این حملات منجر به زخمی
شدن
۲
نفر شد که با آمبولانس منتقل شدند، همچنین حدود
۷
تا
۱۰نفر
از اجتماعکنندگان پس از ضربوشتم شدید دستگیر و توسط خودروهای
انتظامی منتقل شدند. علیرغم تجمع آرام که بدون حمل پلاکارد و یا حتی
سر دادن شعار برگزار شده بود، موتورسواران بسیج با مانور در میان جمعیت
به رعبووحشت و ضربوجرح، حاضران پرداختند .اما در ادامه مقاوت مردم،
منجر به حملات شدید عدهای مأمور در لباس شخصی و نظامی تبدیل شد. در
میان درگیری زنانی قابل مشاهده بودند که با حمله پلیس چادر از سرشان
افتاده بود و حتی مأمورین به مرد
۴۵
سالهای که کودک به دوشش بود نیز امان ندادند و با باتوم وی را
ضربوشتم کردند به صورتی کهکودک از بغلش بر زمین افتاد در جریان این
یورش که حدود
۲۰
دقیقه به طول انجامید، پلیس به ضبط دوربین یکی از عکاسان و نیز
موبایلهایی که از درگیریها تصویر گرفته بودند، اقدام کرد.
دولت
حسن روحانی در آخرین روز کاری سال 92 مبلغ دویستوپنجاه میلیارد تومان
(75 میلیون دلار) به بازسازی عتبات عالیات در کشور عراق کمک کرده است.
سایت حکومتی موسوم به «صبحانه» برای تعریف و تمجید از این حرکت اقدام
به انتشار سندی نموده است که به امضاء اسحاق جهانگیری معاون اول حسن
روحانی رسیده است. گفتنی است این اقدام در حالی انجام می شود که دولت
روحانی در ابتدای سال جاری برای انصراف مردم از دریافت یارانههای 42
هزار تومانی (سیزده دلاری) به تلاشهای بسیاری دست زده بود.
دستگاه حکومتی «مه آفرید امیرخسروی» را به اتهام «افساد فیالارض از
طریق شرکت در اخلال در نظام اقتصادی» اعدام کرد. از وی در رسانههای
حکومتی با عنوان متهم ردیف اول اختلاس «سههزار میلیارد تومانی» یاد
میشد. این قتل دولتی در حالی به انجام رسیده است که هیچ یک از متهمان
رده بالای حکومتی در این پرونده فساد کلان نه تنها به مردم معرفی
نشدهاند بلکه بسیاری از آنها بهواسطه روابطی که با باندهای مافیایی
ثروت و قدرت در کشور «آخوندزده» ایران دارند از هرگونه مجازاتی مصون
هستند. در همین ارتباط به اعتراف یکی از اعضای مجلس در این پرونده 500
نفر متهم وجود دارد که بسیاری از آنها از نمایندگان مجلس و آقا زادگان
و دیگر ردههای بالای حکومتی میباشند.
گفتنی است اعدام به منظور پاک کردن صورت مسئله، یکی از روشهای
مرسوم است و دستاندرکاران
به منظور دَر بُردن کارگردانان اصلی پشت صحنه معمولاً یک یا چند مهره
رده پایین قربانی کنند،
مثل «اختلاس 123 میلیارد تومانی از بانک صادرات» و «قتلهای زنجیرهای»
که در مورد اول «فاضل خداداد»، بازرگان ایرانی اعدام شد و در مورد دوم
«سعید امامی»، معاون وقت وزارت اطلاعات «خودکشی» شد.
اعدام «مهآفرید امیرخسروی» را میتوان به نوعی عمل به سفارش
«خامنهای» برای فیصله دادن و سرپوش گذاشتن بر بزرگترین فساد مالی
رسماً اعلام شده تعبیر نمود. مهآفرید اگر نام خانوادگیاش تصادفاً
رفسنجانی بود، چند روز به زندان میافتاد و بعد از بروز ناراحتی قلبی و
سر و صدای رسانهای، با سلام و صلوات بیرون میآمد و برخی رسانههای
داخلی و خارجی، تصادفاً از نبود عدالت و مروت در دستگاه قضایی
میگفتند...مهآفرید بعدش با وکیلش به دادگاه میرفت و همان قاضی بدون
معطلی بررسی اتهامات را به خاطر ایرادهایی در پرونده به تعویق
میانداخت. نتیجه اینکه مهآفرید الآن زنده بود و کنار خانوادهاش و
هیچ اتفاقی هم نمیافتاد و حداکثر منتظر منع تعقیب در مورد برخی از
اتهامها و حداکثر جریمهای کوچک و
۶
ماه هم زندان ...
خبرگزاری تسنیم اخیراً مطلبی را منتشر کرده که تأکید دارد براساس همان
منطقی که شخصی بودن حق پوشش برای زنان ایران به رسمیت شناخته میشود،
میتوان "حق التذاذ" بدون اجازه مردان نیز به رسمیت شناخت و "تجاوز"
تلقی نکرد. این مطلب، یکی از مجموعه واکنشهای اصولگرایان به کلیک
کمپین "آزادیهای یواشکی زنان" است که در آن، زنان ایرانی تصاویر بدون
حجاب خود را بر روی فیسبوک منتشر میکنند. مطابق این نوشته، به رسمیت
شناختن "حق عریانی برای زن"، بر "منطق سست غربی" استوار است و برمبنای
هممین منطق میتوان گفت چون به "لحاظ فطری و خلقت مرد به سوی
زیباییهای زن میل پیدا میکند و علاقهمند به ایجاد رابطه جنسی است،
پس حق دارد از چیزی که از آن خوشش میآید بهره ببرد".
غلامرضا خسروی سوادجانی از زندانیان سیاسی بند
۳۵۰
پس از آنکه کمک مالی به تلویزیونی کرد شناسایی و بازداشت شد. و در
نهایت اعدام شد. او۴۰
ماه در سلولهای زندانهای مختلف نگهداری شد و نهایتاً در یک دادرسی
مخدوش به اعدام محکوم شده بود.اتهام او (سازمان مجاهدین خلق ایران) ذکر
شده است.حکم اعدام در حالی اجرا شد که یکی از وکلای دادگستری
میگویداجرای حکم اعدام وی به دلیل تغییرات قانون مجازات اسلامی در
خصوصانتصاب اتهام محاربه، غیرقانونی است.«اجرایحکمغیرمنتظره این
زندانی بیارتباط با وقایع پنجشنبه سیاه نیست زیرا مؤمنی (معاون
زندان) به همراه حمیدی (معاون قضایی) پس از وقایع "پنج شنبه سیاه" و
ضربوشتم شدید به هنگام انتقال وی به زندان رجاییشهر اعدامش را به او
گوشزد کرده بودند.
سازمان عفو بینالملل
۱۰
خردادماه در بیانیهای از مقامهای قضایی ایران خواسته بود تا اجرای
حکم اعدام غلامرضا خسروی را متوقف کند. سازمان عفو بینالملل گفته است
حکم اعدام غلامرضا خسروی نقض قوانین بینالمللی و قوانین ایران است.
عاطفه نویدیدانشآموز سال دوم دبیرستان، که به دلیل ارتباط با یک پسر
از سوی مأمورین منکرات در این شهر بازداشت و پس از آزادی با وساطت
مادر، توسط پدرش به قتل رسید. یکی از بستگان این دختر گفتهاست: در
حالی که مادر عاطفه برای دفاع از دخترش رفته بود توسط پدر خانوادە مورد
ضربوشتم قرار گرفته و بە علت ضربات ناشی از چاقو هماکنون در یکی از
مراکز درمانی شهر کنگاور تحت مراقبت پزشکی است. کرم نویدی پدر عاطفه
که هماکنون در بازداشت پلیس بهسر میبرد گفته است درصورتی آزادی
دخترکوچکترش رانیز به قتل خواهد رسانید. دخترکوچک او
۱۶
ساله و دانشآموز سال اول دبیرستان است. در اول فروردینماه امسال هم
فردی بهنام "مسعود سیدی" ساکن شهرستان سرپلذهاب، نیز خواهر خود را بە
دلیل "حفظ شرف و ناموس" به قتل رسانیده بود.
براساس گزارش سازمان مرکز اطلاعات کشورها قتلهای ناموسی در درجه اول
در میان اقلیتهای قومی مانند کردها، لرها، عربها و بلوچها رخ
میدهد. معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی ناجا میگوید: زنکشی
در صدر قتلهای خانوادگی است و برخی قتلهای ناموسی هم فقط برمبنای
سوءظن صورت میپذیرد.
شعبه۲۸
دادگاه انقلاب تهران برای هشت تن از فعالین سایبری مجموعاً۱۲۸
سال حبس صادر کرد.
نرگس
محمدی، فعال حقوقبشر که به دو اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ
علیه نظام متهم شده است گفت «دیدار با خانم اشتون یکی از مصادیق
اتهامات من بود که من همان جا هم نوشتم که این ملاقات در چارچوب منافع
ملی کشور و در چارچوب قوانین داخلی صورت گرفته است و من از این ملاقات
دفاع میکنم، و اگر در آینده نیز قرار باشد این ملاقاتها تکرار شود من
آن را قبول دارم.» وی در خصوص مصادیق دیگر اتهاماتش به کمپین گفت:
«تقریباً به تمام فعالیتهای مدنی که پس از آزادیم از زندان زنجان در
مرداد ماه سال
۱۳۹۱
تا کنون داشتهام متهم شدهام. مانند شرکت در نشست امور زنان، آلودگی
هوا و منشور حقوق شهروندی. همچنین متهم بودم که از خانوادههای
زندانیان سیاسی در جلسات تجلیل کردهام، یا به همراه دراویش گنابادی در
جلوی دادستاتی تجمع کردهام، یا با رسانههای خارج از کشور مصاحبه
داشتهام. من همان جا گفتم وقتی تمام فعالیتهای مدنی من را در ذیل این
دو اتهام گنجاندهاید به این معنی است که من باید سکوت قبرستانی کنم و
از جایم تکان نخورم.» خانم محمدی میگوید به خاطر این پرونده از دهم
اردیبهشت ماه ممنوعالخروج شده است.
درحالی که در
۱۰
روز گذشته رعد و برق آسمان بسیاری از مناطق ایران را فراگرفته است، اما
عصر روز
۱۲
خردادماه، باد شدیدی در تهران و شهرهای اطراف وزید. این طوفان موجب قطع
برق در برخی مناطق گردید مرتضی اکبرپور معاون سازمان مدیریت بحران گفته
است در اثر پرتاب اجسام شکسته شدن درختان و واژگونی برخی از وسیلههای
سطح شهر خساراتی وارد شده است. و۳۰
مجروح و
۵
کشته در پی داشته که ممکن است بهتعداد این آمار افزوده شود این در
حالی است که دهقانپور مدیر اورژانس تهران آمار فوت
۵
نفر در این زمینه را قبول ندارد و تأکید دارد فقط
۴
نفر در این طوفان کشته شدهاند.
دو
قطار مسافربری و باربری پنجشنبه (۱۵
خرداد در مسیر مشهد ـ تهران برخورد کردند، قطار باری که حملکننده سوخت
بوده خوشبختانه در لحظه تصادم خالی بود. علت سانحه روشن نیست، نهادهای
امدادی تا کنون حدود
۷
تا
۸
کشته را از محل سانحه بیرون کشیدهاند و برآورد میشود تعداد کشتهها
به
۱۰
تن برسد. شمار زیادی از مسافران قطار مسافری تهران ـ مشهد مصدوم شدند.
حال عمومی بعضی از مصدومان وخیم گزارش شده است؛ تعداد مسافران قطار
مسافری را
۳۴۰
نفر اعلام شده.
ویدئوئی از حامد صداقتی منتشر گردیده که شمشیرباز گروگان گرفته شده
درخواست میکند: نجاتمان دهید آپلودکننده ویدیو در توضیحات نوشته
گروگانگیران برای آزادی حامد صداقتی و مهدی حسینی پنج میلیون دلار پول
میخواهند در خود ویدیو تنها حامد صداقتی صحبت میکند که بدون اشاره به
مبلغ و رقم میگوید از هر جایی که میتوانید هرچه که گروگانگیران
میخواهند به آنها بدهید تا ما را آزاد کنند که دیگر بریدیم و توان
ادامه دادن در این وضعیت را نداریم. توضیح اینکه حامد صداقتی، ملیپوش
ايرانی در رشته شمشيربازی در بندر چابهار در استان سيستان و بلوچستان
به گروگان گرفته شده است.
پرسش
و پاسخ از گوینده برنامه خبری یکی دیگر از بخشهای این نشست بود که
توسط حاضرین و میهمانان اطاق پالتاک انجام شده ، هر یک با پرسش و یا
در تکمیل سخنان خانم جعفری به ابراز نظریات و سخنان خود پرداختند، از
جمله پرسش آقایمجتبی قاسمی در مورد اعدام مهآفرید خسروی و یا پرسش
یکی از میهمانان اطاق پالتاک در مورد
چگونگی تقسیم ارث بین فرزندان دختر و پسر بود، که با تشکر وپاسخ لازم
توسط خانم جعفری، این بخش از برنامه پایان یافت
.
دیگر
سخنران برنامه آقایآرمین غضنفرپور بودند که بررسی و انطباق اعلامیه
جهانی حقوقبشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی را بهعهده داشته،
بیاناتی را ایراد نمودند که متأسفانه تا زمان تهیه این گزارش متن کامل
سخنرای ایشان دریافت نگردیده لذا موفق به انتشار آن نشدیم.
سخنران بعدی آقایمجتبی قاسمی سامنی بودند که با دعوت آقای بیداورند
پشت تریبون قرار گرفته بیانات خویش را با موضوع کودکان کار اینگونه
مطرح فرمودند:
قصه،
قصه تلخ کودکان کار است. کودکانى که آرام آرام در تاریکى کارگاههاى
زیرزمینى هنوز دوران کودکى را تمام نکرده بالغ مىشوند.
هر
انسان زیر
۱۸
سال که به منظور کسب درآمد به فعالیت اقتصادی و یا مشاغل کاذب اشتغال
داشته باشد، کودک کار نامیده میشود. کودکان کار که در زمینههای مختلف
تولیدی و خدماتی و یا مشاغل کاذب به کار مشغولند، ضمن محرومیت از حقوق
اولیه انسانی، حق آموزش و سلامت جسمی و روانی، در معرض انواع آسیبها و
خشونتهای روحی، جسمی و جنسی قرار دارند.
در
حال حاضر آمار مشخصى از تعداد کودکان کار در کشور وجود ندارد. آمارهای
رسمی تعداد کودکان کار در ایران را حدود دومیلیون نفر اعلام کرده، اما
یک فعال حقوق کودک اظهار داشته که آمار واقعی این کودکان حدود
هفتمیلیون نفر است که نیمی از آنها اتباع کشورهای همسایه هستند.
البته ممکن است در این زمینه تحقیقاتى نیز توسط مراکز آمارى و حمایتى
کشور انجام شود اما هیچگاه آمار رسمى از تعداد کودکان کار، افزایش و
یا کاهش آنان، نوع مشاغلى که در آن فعالیت مىکنند و یا به کار گرفته
مىشوند و همچنین میزان دستمزدهاى آنان ارائه نشده است.
هم
اکنون درصد قابل توجهى از این گروه به جاى درس و مدرسه ترجیح مىدهند
در بازار کار کشور فعالیت داشته باشند و یا اینکه هر دو کار را در یک
زمان انجام دهند. به دلیل وجود ممانعتهاى قانونى در مورد کودکان، این
گروه بیشتر در مشاغل فیزیکى مانند آجرپزى و شیشهگرى به کار گرفته
مىشوند. بهعبارت دیگر، زمینه پذیرش کودک در محیطهاى بخش دولتى و
بنگاههاى بزرگ خصوصى وجود ندارد و این گروهها مجبور مىشوند براى
اشتغال فضاهاى دیگرى را جستوجو کنند. برخى کارشناسان بر این باورند
که تحت تأثیر مشکلات روزافزون اقتصادى و اجتماعى و نیز ضعف اجراى قانون
و نظارت، این معضل نه تنها کاهش نخواهد یافت بلکه حتى بزرگتر و
پیچیدهتر هم مىشود.
ماده
۷۹
قانون کار جمهوری اسلامی به صراحت در چند کلمه اعلام کرده است: «به کار
گماردن افراد کمتر از
۱۵سال
تمام ممنوع است.» در ماده
۸۰
نیز پیشبینى شده کارگرى که سنش بین
۱۵تا۱۸
سال تمام باشد، «کارگر نوجوان» نامیده مىشود و در بدو استخدام باید
توسط سازمان تأمین اجتماعى مورد آزمایشهاى پزشکى قرار گیرد.
اما
دولتی چنین قانونگذار و مدافع حقوق کودکان هیچ نظارتی بر وضعیت بد و
اسفبار کودکان کار دارد؟
با
یک گشت کوتاه روزانه در سطح خیابانهای کلان شهریچون تهران به وضوح
روزانه شاهد وجود کودکان کار چه به صورت دستفروش بر سر چهارراهها و
یا بهصورت متکدی در آغوش مادران و پدرانشان خواهیم بود، بهرهکشی و
استفاده از کودکان مظلومی که حقزندگی و زنده بودن به طور کاملاً
ناخواسته توسط پدر و مادری قانونی و یا غیر قانونی به آنها داده شده
اما افسوس و صدافسوس که وسیله امرار معاش پدران و مادرانشان و یا
افرادی سودجو در لباس کارفرما شدهاند.
كودكان كار يا كارگر به دو دسته تقسيم میشوند: دسته اول، كودكان
كارگر كه به كار توليدی يا خدماتی مشغول هستند و دسته دوم، كودكان
خيابان هستند. همچنین کار کودکان به دو نوع عمده تقسیم میشود: 1-
اشتغال زیر حداقل سن که موجب محروم شدن کودک از حق تحصیل میگردد و 2-
اشتغال به کارهای خطرناک و زیانبار که به رشدونمو جسمی، روحی، اخلاقی
و اجتماعی کودک صدمه میزند و متأسفانه هر دو نوع یاد شده در سراسر
جهان رواج دارد.
كودكان کار و خيابان عمدتاً مشكلات بيشتری دارند و مورد
سوءاستفادههای بسياری قرار میگيرند و خطرات فراوانی آنها را تهديد
میكند. گرايش به مصرف سيگار و مواد مخدر، بهرهكشی از آنها به صورت
فروش يا اجاره به خصوص بهره کشی جنسی، مشاركت در ارتكاب جرائم از قبيل
قتل، سرقت و توزيع مواد مخدر، فروش اعضای بدن، قرار گرفتن در باندهای
فساد و قاچاق به ديگر كشورها از پيامدهای حضور و كار كودكان در خيابان
است
.
از
نظر كارشناسان امور اجتماعی و اقتصادی، پديده كار كودكان و نیز افزایش
کودکان خیابان، علتهای عمده و زيربنايی دارد كه از آن جمله میتوان
به فقر اقتصادی به عنوان مهمترین عامل در جهان اشاره نمود. کودکان
کارگرانی ارزان، مطیع و به دور از حاشیهاند که در تشکلات کارگری هم
عضویت ندارند. از اینرو بسیاری از کارفرمایان آنها را به نیروهای کار
بزرگسال ترجیح میدهند. بسیاری از والدین فقیر، علاقهمند هستند که
کودکان خود را به مدرسه بفرستند تا سر کار؛ مگر این که فشار خارجی
آنها رامجبور نماید و البته بسیاری از خانوادهها چارهی دیگری
ندارند!.
فقر
فرهنگی، عدم تعادل اقتصادی و اختلاف طبقاتی، رشد ناكافی اقتصاد، توزيع
ناعادلانه در آمد در جامعه، عدم دستيابی افراد به كار و شغل مطلوب،
مهاجرت وسيع روستائيان به شهرها، گسترش فقر و افزايش هزينههای زندگی،
ركود اقتصادی و بیكاری به خصوص در كشورهای صنعتی يا در حال توسعه،
قوانين و مقررات ناكافی برای پيشگيری سوءاستفاده ازكودكان و يا
مقابله با آن و فقدان آموزش و آگاهي عمومی، محیط نامناسب خانوادگی
آنها، اعتیاد، جنگ، بروز بلایای طبیعی مانند زلزله و حوادثی از این
قبیل از دیگر عوامل کار کودکان بهشمار میروند.
اما
كودك خيابانی به چه كسانی اطلاق میشود؟ كودك خيابانی براساس ماده يك
پيمان نامه حقوق كودك، به افرادی اطلاق میشود كه زير 18 سال میباشند،
در خيابان زندگی و كار میكنند. خانواده ندارند و يا امكان دسترسی به
خانواده برخی از آنها وجود ندارد و بازگشت آنها نيز به خانواده امكان
دارد و خانواده نيز منتظر بازگشت آنها است و همينطور كودكانی كه
خانواده منتظر آنان نمیباشد. ودر تعريفی ديگر، كودكان و نوجوانان
خيابانی كسانی هستند كه بنا به دلايل مختلف اعم از عوامل فردی،
خانوادگی واجتماعی جهت تأمين حيات و بقاء خود و يا خانوادهشان از خانه
و خانواده بيرون آمدهاند و به سطوح شهر و ترجيحاً خيابانها و پاركها
و ... جهت كار وزندگی روی آوردهاند كه برخی از آنها به شكلهای مختلف
در ارتباط با فاقد ارتباط با خانواده خويش میباشند
.
اين
كودكان از خانوادههای كم درآمد و پر جمعيت آمدهاند و علت بودن آنها
در خيابان كسب درآمد است. در اين كودكان احساس تعلق و ارتباط با
خانواده وجود دارد اما ميزان اين ارتباط متفاوت است و ممكن است
روزانه تا چند بار در سال باشد. برخی از اين كودكان به مدرسه میروند
هر چند ممكن است در فضای روابط درون خيابان، درگير مشكلاتی مانندمصرف
موادمخدر و رفتارهای خلاف قانون شوند اما بهطور كلی رفتارهای مجرمانه
محدودی دارند؛ اين گروه اكثريت كودكان خيابانی را تشكيل
میدهند.متأسفانه وضعیت نابسامان و واقعاً سخت اجتماعی وجود جرمها و
جنایات مختلفی همچون بزهکاری در اکثر مواقع منجر به بدنیا آمدن کودکان
بیسرپرست میگردد و همانطور که میدانید در جمهوری اسلامی ایران به
دلیل وضع قانون ممانعت از سقط جنین در بسیاری از موارد زنان و دختران
بزهکار مجبور به رها کردن کودکانشان در کوچه و خیابانها شده و یا در
مواردی با فروش فرزندانشان به افرادی سودجو جمعیت کودکان بیسرپرست را
روزبهروز افزایش میدهند.يكي
از آسيبهای جدی كه جوامع در حال توسعه از جمله جامعه ايران را تهديد
میكند، گسترش روزافزون كودكان خيابانی است كه بهدليل گوناگون بخشی يا
همه اوقات خود را در خيابانها سپری میكنند و عمدتآً ازطريقتكدی،
بزهكاری، شغلهای كاذب فصلی و ...امرارمعاش میكنند. ويژگی عمده كودكان
خيابانی اين است كه احساس امنيتی را كه به طور طبيعی ، خانواده در طی
مراقبت، تغذيه، آموزش و بازی با كودكان فراهم میكند بهدست نمیآورند؛
در نتيجه اصول اخلاقی حاكمبر جامعه و روابط موجود در آن از سوی افراد
فوق مردود شناخته شده و اكثراً نيز تمايل به رفتارهای مجرمانه، خود
تخريبگرايانه همچون مصرف مواد، بیبند و باریهای جنسی، و نظاير آن
دارند. اين گروه از كودكان نسبت به خرده فرهنگ گروهی خود شديداً
پایبند بوده و از انسجام گروهی بالايی برخوردارند، با اين حال در
مراقبت از خود سهل انگار بوده و حس هويت آنها باعث بيگانگی هر چه
بيشترشان از جامعه میشود. شرايط زندگی اين گروه از كودكان بهويژه
در سنين اوليه به گونهای است كه امكان همنوايی با جامعه و هر گونه
ساختاری را مشكل میسازد و در نتيجه بهدليل پرورش در چنين وضعيتی،
اثرات عميقیبر ابعاد جسمانی، هيجانی و عقلانی اين كودكان برجای مینهد
كه به ناچار تا سنين جوانی و بزرگسالی ادامه میيابد.
در
ايران پديده نوظهورو شوم كودكان خيابانی، محصول سياستگزاران مناقص،
فقدان برنامهريزیهای مناسب ، سوء مديريتها، ناهماهنگی در ابعاد
مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، جمعيتی و ... است. كه موجب شده ايران
در معرض اين پديده نابهنجار قرار گيرد.
طبق
مقاوله نامة شماره 182 سازمان بينالمللی كار
ILO
مصوب
بیستودوم خرداد 1378 (دوازدهم ژوئن 1999) تحت عنوان حذف "بدترين
اشكال كاركودك"، اصطلاح كودك برای تمام اشخاص كمتر از هجده سال مورد
استفاده قرار میگیرد و اشتغال کودکان زیر هجده سال ممنوع اعلام
میگردد. این روز به عنوان روز جهانی مبارزه با کار کودکان توسط مجمع
عمومی سازمانملل متحد اعلام و به رسمیت شناخته شده است.ايران نیز در
سال 1381 (2002) به اين مقاوله نامه ملحق شده است
.
و در
آخر به دلیل کوتاه بودن زمان جلسه به طور اجمالی اشارهای میکنیم به
اصول اعلامیه جهانی حقوقبشر و مغایرت موارد ذکر شده در بالا با این
اصول.
طبق
ماده 4 این اعلامیه خانواده یک واحد گروهی طبیعی و زیربنایی برای جامعه
است، و سزاوار است تا به وسیله جامعه و«حکومت» نگاهداری شود. بنابراین
حفظ کانون خانواده و حمایت از خانوادههای کمدرآمد وظیفه دولت میباشد
تا مانع از جدایی مردان و زنان و یا مانع از انواع جرائم خانوادهها و
در نتیجه سرگردانی کودکان به دلایل معیشتی و یا اخلاقی خانوادهها گردد.
هیچ
احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و دادوستد بردگان
از هر نوع و به هر شکلی باید باز داشته شده و ممنوع شود. و وجود این
کودکان و افزایش روز به روز آنها در این نشانه ضعف مدیریتی و در واقع
نقض این قانون در جمهوری اسلامی میباشد.
ونیز
طبق ماده 26 این اعلامیه جهانی حقوقبشر: آموزشوپرورش حق همگان است.
آموزشوپرورش میبایست، دستکم در دروههای ابتدایی و پایه، رایگان در
اختیار همگان قرار گیرد. آموزش ابتدایی میبایست اجباری باشد. آموزش
فنیوحرفهای نیز میبایست قابل دسترس برای همه مردم بوده و دستیابی
به آموزش عالی به شکلی برابر برای تمامی افراد و بر پایه شایستگیهای
فردی صورت پذیرد.
و
افسوس و صدافسوس که آمادهسازی بستر آموزشی کودکان برعهده دولت بوده
ولی به هر بهانه دولت جمهوری اسلامی از زیر بار این مسئله شانه خالی
کرده و پرداخت هزینههای ثبت نام و آموزشوپرورش کودکان برعهده
خانوادهها بوده و این خود منجر به عدم استفاده همه کودکان از
آموزشوپرورش میگردد.
در
تکمیل سخنان آقای قاسمی، خانم جعفری نیز اشارهای داشتند به
فاکتور50هزارتومانی مدرسهای در کردستان به منظور کمک اجباری
دانشآموزان و در مقابل اعلام شفاهی مسئولان مدرسه مبنیبر پرداخت
صدهزارتومان،و سپس مقایسهای داشتند با امکانات رفاهی که در کشور آلمان
برای کودکان و به طور کلی افراد معلول، در اختیار آنان قرار میدهند.
آقای
سیاوش عثمانی سخنران دیگر این برنامه بودند که در خصوص مسائل و مشکلات
تحصیلی جوانان و کودکان افغان در ایران سخنان و خاطرات خویش را ایراد
نمودند ولی تا لحظه تهیه این گزارش (26 یونی) متن سخنرانی ایشان دریافت
نگردید.
در
پایان این سخنرانی که با انتقادهای فراوانی روبرو بود نقطه نظرها و
سئوالاتی از جانب خانمها سارا منظری، سیمسن مسکینی و آقایان قاسمی و
درویشیان مطرح گردید که آقای عثمانی ضمن تشکر از انتقادها و
راهنمائیها به پرسشهای آنان پاسخ لازم را ارائه کردند.
پیش
بینی برنامه آتی نمایندگی هانوفر آخرین بخش از این گردهمائی بود که پس
ازهماهنگی و کاندیداتوری اعضای حاضر اینگونه اعلام گردید:
جلسه
بعدی: پنجم ماه یولی با مسئولیت آقای حسین بیداروند
.
منشی: آرمین غضنفرپور
گزارش و تحلیل خبر عمومی ماه گذشته «نقض حقوقبشر در ایران»: مجتبی
قاسمی
بررسی و انطباق اعلامیه جهانی حقوقبشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی:
مسعود رئیسی
سخنران: محمد رضا برزگر(شکنجه و پیامدهای آن)
در
ساعت 16 خاتمه این گردهمائی توسط مسئول جلسه همراه با تشکر از حضار
اعلام گردید.
ابتدای صفحه |
بازگشت
|