گزارش جلسه داخلی
نمایندگی دانمارک در ماه
آوریل
غلامرضا اخلاقی
زمان:یکشنبه14/06/5201ساعت
18 الی 20
حاضرین:آقایان محمود نعیمی,
آرش عباسی , علیرضا طاهرخانی,
غلامعلی اخلاقی, غلامرضا اخلاقی
,خانم زهرا مبینی, خانم فریبا سلیمی, خانم
سمیرا اطاعت وآقای سام دادفر مسئول جلسه آقای غلامرضا اخلاقی
مکان: اطاق پالتالک نمایندگی
دانمارک
مشروح جلسه " طی جلسه
نمایندگی دانمارک,شروع جلسه با
اشعاری که توسط خانم زهرا مبینی آماده کرده
بودند آغاز گردید و آقای محمود نعیمی سخنرانی در مورد محیط زیست را
ارائه دادند .ازجمله... ایران از نمره 100 مدیریت منابع آب کمتر از 3
گرفت
مشهد - ایرنا - مدیرکل توسعه
پایدار و اقتصاد محیط زیست سازمان حفاظت محیط زیست گفت:براساس رتبه
بندی کشورها به لحاظ پرداختن به مسائل محیط زیستی، ایران از نظر مدیریت
منابع آب از 100 نمره 2.77 گرفت.زهرا
جواهریان روز شنبه در نخستین کارگاه ملی توسعه پایدار و اقتصاد سبز در
مشهد افزود: هر زمان حقآبه دریاچه ای داده نشود یا از تالابها بیش از
اندازه برداشت گردد، گرد و غبار ناشی از زمین خشک این دریاچه یا تالاب
باعث نابودی زمینهای کشاورزی و ایجاد پدیده گرد و غبار در کشور می شود.
وی بیان کرد: خشکیدن دریاچه
ارومیه باعث بوجود آمدن کشتزارهای نمک و تبدیل آن به گرد و غبار نمک می
شود که محصولات کشاورزی را نابود می کند.مدیرکل
توسعه پایدار و اقتصاد محیط زیست سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به
آسیبهای وارده به محیط زیست گفت:
23 استان ایران با پدیده
گرد و غبار مواجه است که 70 درصد آن منشا خارجی دارد و 30 درصد
باقیمانده ناشی از خشکیدن تالابهای داخل کشور است.وی
بیان کرد: خسارت اقتصادی آلودگی هوا در کشور سالانه حدود هشت میلیارد
دلار است، از سوی دیگر شش درصد گونه های جانوری به دلیل شکار غیرمجاز
در معرض انقراض قرار دارند و خسارتهای وارده به تالابها نزدیک به 40 تا
100 درصد است.جواهریان
گفت: توسعه پایدار به معنای توجه به سه رکن اصلی رشد اقتصادی، عدالت
اجتماعی، حفظ محیط زیست و بستر توسعه فرهنگی آن است که باید با تغییر
الگوی کشت، الگوی مصرف و برداشت از منابع خدادادی تحقق یابد.
و..ادامه جلسه را آقای
طاهرخانی مقاله ای با موضوع تجاوز به عنف را ارائه دادند
به شرح زیر ...تجاوز به
معنای اجبار فرد دیگری به برقراری رابطه جنسی با استفاده از زور و
تهدید و یا برقراری رابطه جنسی در زمانی است که فرد مقابل به دلیل مصرف
الکل یا مواد مخدر قادر به رضایت دادن نیست.
وقتی قربانی زیر "سن قانونی
رضایت" [1] باشد، برقراری رابطه جنسی صرف نظر از اعمال زور مصداق تجاوز
خواهد بود.استفاده از زور و اجبار در مسائل جنسی یکی از جدی ترین
مشکلات در تعاملات انسانی است.
این اجبار اکثرا به تسلیم
شدن یک نفر در مقابل تمایلات جنسی طرف مقابل منجر خواهد شد. غالبا این
زنان هستند که مورد تجاوز مردان قرار می گیرند.
برخی مردان توسط مردان دیگر
و گاهی به ندرت توسط زنان مورد تجاوز واقع می شوند. نکته قابل توجه این
است که معمولا نیمی از موارد تجاوز گزارش نمی شود.
امروزه زنان نسبت به
رفتارهای جنسی ناخواسته کمتر روی خوش نشان می دهند و مردان درباره
احساسات خود در این زمینه آگاهی بیشتری کسب کرده اند. غالب مجرمین
مردان هستند زیرا آنها بیشتر در موقعیت فرادست قدرت قرار دارند و این
دست رفتارهای تهاجم آمیز بیشتر مردانه است.تجاوز
یک جرم خشونت آمیز، یک تعرض و تجربه ای هراس آور است. تجاوز ممکن است
برای هر زنی صرف نظر از سن، نژاد یا وضعیت اقتصادی اتفاق بیفتد.
نان قربانیان بالقوه تجاوز
هستند.
این جلسه با سخنرانی در مورد
جنگلهاي توراني در معرض نابودي توسط آقای غلامعلی اخلاقی ادامه یافت
از جمله ...جنگلهاي توراني
با درختاني با عمر 400 سال در جنوب کرمان در حالي به عنوان يکي از
بزرگترين ذخيرهگاههاي طبيعي ايران محسوب ميشود که هجوم آفت لورانتوس
آنها را در معرض نابودي قرار داده است. به
گزارش مهر، ناحيه رويشي
جنگلهاي ايراني - توراني در بخش خشک و نيمه خشک ايران قرار گرفته است
و بزرگترين ذخيره گاه گياهي منطقه محسوب ميشود که بخش قابل توجهي از
اين جنگلها در استان کرمان و به خصوص در جنوب اين استان وجود دارد.
در شرايط خشکساليهاي سالهاي
اخير و توسعه بيابانها وجود اين جنگلها در حاشيه کوير سوزان تاثير
قابل توجهي در حلقه طبيعت بکر مناطق جنوبي استان کرمان دارد اما
بيتوجهي در نگهداري و حفاظت از اين جنگلها طي سالهاي اخير خسارتهاي
جبران ناپذيري به طبيعت بکر کرمان وارد کرده است.
هزاران هکتار جنگل در جنوب
کرمان شامل گونههاي مختلف گياهي از جمله پسته و بادام، ارس، درمنه و
گون و تاغ مورد هجوم کم آبي و در کنار آن آفتهاي گوناگون از جمله
لورانتوس و تشي قرار گرفتهاند.
در اين ميان «لورانتوس»
بيشترين خسارت را به جنگلهاي منطقه وارد کرده است و هر روز بر شدت
خسارتها افزوده ميشود.
هماکنون يک سوم جنگلهاي توراني استان کرمان مورد
هجوم اين آفت قرار گرفته اند و در صورت عدم رفع اين مشکل جنگلهاي
توراني استان کرمان به تدريج خشک خواهند شد.هماکنون
يک سوم جنگلهاي توراني استان کرمان مورد هجوم اين آفت قرار گرفته اند
و در صورت عدم رفع اين مشکل جنگلهاي توراني استان کرمان به تدريج خشک
خواهند شد.
لورانتوس آفتي گياهي است که
به عنوان آفتي نيمه انگلي همراه باگياه ميزبان آغاز به رشد ميکند و طي
دوران زندگيش موارد مورد نياز را از طريق شيره درخت ميزبان تامين
ميکند و در زماني کوتاه ميزبان را از بين ميبرد.اين
آفت از طريق فضولات پرندگان و يا از طريق طبيعي گسترش مييابد به
گونهاي که گياه مهاجم قادر است بذر خود را تا 25 متر به محيطهاي
اطراف پرتاب کند و به اين ترتيب جنگلهاي انبوه جنوب کرمان رفته رفته
آلوده شدهاند.
ماندانا افاضلي، گياه پزشک و
فعال محيط زيست در گفتوگو با مهر در خصوص بروز اين آفت در جنوب کرمان
به مهر ميگويد: طبق آخرين آمار بخش قابل توجهي از جنگلهاي توراني در
جنوب کرمان آلوده به آفت لورانتوس شده است و از سوي ديگر مشکلات از
جمله خشکسالي و همچنين آفت جانوري تشي که همان جوجه تيغي است نيز
درختان را تهديد ميکند در واقع تشي پوسته درختان را ميخورد و آونگها
را از بين ميبرد و لورانتوس نيز به عنوان يک انگل گياهي درختان را از
بين ميبرد اين درحالي است که عمر درختان توراني جنوب کرمان حدود 400
سال است و از جمله جنگلهاي کهنسال ايران محسوب ميشوند.
و... در ادامه آقای آرش
عباسی سخنرانی در مورددور انداختن چادر؛ پدیده ای نوظهور در خانواده
های مذهبی را ارائه دادند.
به شرح زیر...در جامعه امروزی، متاسفانه اینکه یک زن یا دختر مانتویی
بدحجاب باشد چندان عجیب نیست، اما حساسیتها زمانی برانگیخته میشود که
طی سالهای اخیر شاهد بودهایم که موج بدحجابیها، به جامعه دختران و
زنان چادری رسیده است.
به گزارش جهان به نقل از
طنین یاس، «دل انسان باید با خدا باشد، ظاهر هیچ کس نشان دهنده باطن او
نیست.»، « در دانشگاه اساتید به دختران خوش تیپ و آرایش کرده توجه
بیشتری دارند»، «پسران برای انتخاب دختر به ظاهر او بیشترین توجه دارند
و دختران مانتویی و بزک کرده شانس بیشتری برای انتخاب شدن دارند.» و
... شاید کمتر کسی باشد که در جامعه امروزی
امثال جملات بالا را نشنیده باشد.
به مرور زمان و با گسترش
شبکه های ماهواره ای و هجمه رسانه های غربی، حالا بدحجابی و حتی بی
حجابی به یکی از اصلی ترین معضلات فرهنگی کشور بدل شده است که بررسی
علل و عوامل استحاله فرهنگی زنان و دختران ایرانی در زمینه حجاب، به
مثنوی هفتاد من کاغذ نیاز دارد و از حوصله چند شماره محدود گزارش خارج
است؛ اما طنین یاس در نظر دارد در گزارشهایی به بررسی علل بدحجابی
دختران چادری بپردازد.
در جامعه امروزی، متاسفانه
اینکه یک زن یا دختر مانتویی بدحجاب باشد و با ظاهری زننده در سطح شهر
رفتارهای نامانوس و خارج از عرف از خود نشان دهد، چندان عجیب به نظر
نمی رسد اما حساسیت ها زمانی برانگیخته می شود که طی سال های اخیر شاهد
بوده ایم که موج بدحجابی ها، حالا به جامعه دختران و زنان چادری رسیده
است.
دخترانی که حجاب برتر را
برگزیده اند اما رفتار و ظاهرشان هیچ شباهتی با یک دختر مومن و محجبه
ندارد. در این گزارش سعی داریم به بررسی علل این پدیده شوم بپردازیم:بر
اساس تحقیق محققان، کودکان به مراتب بیش از آنچه از گوشهای خود یاد می
گیرند، از چشمانشان می آموزند.
به عبارت دیگر، مردی که همسر
غیرچادری انتخاب می کند، نمی تواند انتظار داشته باشد که دخترش از حجاب
برتر بهره جوید. اما عرف جامعه نقطه مقابل این اتفاق را نشان می دهد:
مادرانی که چادریاند اما دخترانش یا با چادر میانه خوبی ندارند یا اگر
هم بالاجبار چادر به سر می کنند، در زمره چادری های بدحجاب قرار می
گیرند. (البته در این بین هستند دختران چادری که به خوبی تعالیم دینی و
عفاف و حجاب را از والدین خود فرا گرفته اند اما در این مقال قرار است
به بررسی دلایل بدحجابی دختران و زنان چادری بپردازیم
.)مادران چادری و دختران
بدحجاب در واقع با دیدن این خانواده ها، یک سوال بسیار مهم بوجود می
آید و آن که «چرا یک مادر چادری نتوانسته دختر خود را مجاب به استفاده
از حجاب برتر نماید»
اولین نکته در این باره که
می توان به آن اشاره داشت، این است که بین حرف و عمل برخی والدین
هماهنگی وجود ندارد. به عبارت دیگر مادرِ چادری حرف از ایمان و حیا و
عفاف می زند اما در عمل...!
و...جلسه بعدی نمایندگی
دانمارک در تاریخ19/70/2015
ساعت 18:00 برگزار میشود که همکاران برای هر مسئولیت در جلسه بعدی
اعلام آمادگی کرد
گزارش جلسه ماهانۀ
نمایندگی اشتوتگارت
شهرام مسعودوزیری
این جلسه در تاریخ 21 یونی
2015 ودر ساعت 20 بوقت اروپای مرکزی در فضای پالتاک کانون ، با حضور
اعضاء برگزار شد .
حاضرین جلسه : خانم مونیکا
قریشی(عضو جدید )
آقایان : بهروز معزی ،
شهرام مسعود وزیری ، بهروز خسروی(عضو جدید) ، اشکان صادقی ، محمد جعفر
خان و منوچهر شفائی و بهادر تهی (مهمان)
ابتدا آقای اشکان صادقی ،
مسئول نمایندگی اشتوتگارت ، پس از خوشامد گویی ، اعضای جدید را معرفی
نمودند . سپس اعضا خبرها و گزارشات مختلفی بشرح زیر بیان نمودند :ابتدا
شهرام مسعودوزیری گزارشی از موارد نقض حقوق بشر در اردیبشت ماه 1394
بترتیب زیر قرائت نمودند :گزارش تفصیلی، آماری نقض حقوق بشر در
اردیبهشت ماه ۱۳۹۴
در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۴
نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران همچنان مانند گذشته ادامه داشت، اولین
روزهای ماه با اعدام ۲۸ زندانی در شهرهای اردبیل، بندرعباس، شیراز، زنجان
و ابهر وکرمان
و جیرفت آغاز
گردید تا تا نشانه ای شود از آغاز نامبارک این ماه برای جامعه حقوق
بشری ایران. از برجسته ترین موارد اعدام در این ماه باید به اعدام
چهار زندانى در ارومیه، اعدام
سه زندانی در ساری، اعدام
پنج زندانی در کرج و اعدام
یک متهم به قتل در ملاء عام در قوچان و اعدام
یک متهم دیگر در میناب در
ملا عام اشاره کرد که اغلب این اعدام ها مخفیانه و بدون پوشش رسانه های
دولتی انجام شد.
از دیگر موارد پرتوجه و حایز
اهمیت در این بخش گزارش نگرانی
سازمان ملل از رشد اعدام های مخفیانه در ابران بود
که بر اساس آن کارشناسان حقوق بشری سازمان ملل متحد درباره افزایش
اعدامها و به خصوص درباره اعدامهای اعلامنشده در ایران هشدار
دادهاند.
در گزارشی دیگر که از سازمان
عفو بین الملل منتشر
گردید از احتمال اعدام محمدعلی طاهری ابراز نگرانی شد، سازمان حقوق
بشری عفو بینالملل در اطلاعیهای میگوید که احتمال اعدام محمدعلی
طاهری، بنیانگذار «عرفان حلقه»،که به اتهاماتی چون «توهین به مقدسات»
در ایران زندانی است وجود دارد.
البته بر اخبار ناگوار فوق،
خوشبختانه شاهد موارد متعدد بخشش اعدامیان نیز در این مدت بودیم که بخشش
اعدامی پس از ۱۷ سال در مراغه و رهایی
شانزده زندانی از اعدام در آذربایجان غربی از
جمله آنها بود.
این ماه همچنین با تداوم
تعرض به حقوق اولیه اقلیتهای قومی و دینی در ایران همراه بود که
بارزترین آنها، آمار
بالای لاغری ناشی از سوء تغذیه کودکان در بلوچستان، مجروح
شدن یک مادر و فرزند در تیراندازی نیروی انتظامی،کشته
و زخمی شدن ۴ نفر در شلیک ماموران مرزبانی
نگور و احضار
استاد دارالعلوم مکی زاهدان به
دادگاه ویژه روحانیت بود.
سازمانهای عفو بینالملل و
دیدبان حقوق بشر، نهم اردیبهشت ماه، در مورد گزارشها از بازداشت دهها
نفر از فعالان سیاسی در استان خوزستان به وسیله نیروهای اطلاعاتی و
امنیتی ایران، طی بیانیه ای نگرانیها
از «بازداشت گسترده» فعالان سیاسی در خوزستان را
ابراز کردهاند.
بنا بر این گزارشها در میان
بازداشتشدگان کودکان نیز حضور دارند.در
ادامه گزارشات مربوط به این رسته، گزارشی منتشر شد مبنی بر محرومیت
هشتاد هزار نفر در زاهدان از
آب آشامیدنی سالم، این در حالی است که هم اکنون ۳۰۴ هزار نفر از جمعیت
زاهدان در حاشیه شهر زندگی میکنند که ۸۰ هزار نفر از آنها، آب
آشامیدنی سالم نیز ندارند.
در ادامه باید اشاره کرد در این ماه عفو
بین الملل خواهان خویشتنداری پلیس
ایران در برابر معترضان «کرد» شد، به دنبال درگیری بین نیروهای امنیتی
و معترضان در شهر مهاباد در استان آذربایجان غربی، عفو بین الملل روز
جمعه ۱۸ اردیبهشت خواستار خویشتنداری نیروهای انتظامی و امنیتی ایران
در مقابله با تظاهرات و اعتراضات در این باره شده است.در
حیطه حقوق اقلیت های مذهبی بطور برجسته نقص حقوق شهروندان بهایی مانند
گذشته ادامه داشت،
بازداشت شهروندان بهایى در همدان، مزاحمت
و پلمپ کسب و کار شهروندان بهایى در
استان کرمان و آزادى
سه تن از اساتید دانشگاه بهاییان از
زندان و محاکمه
سه شهروند بهایى در
گرگان از جمله این گزارشات بودند که در اردیبهشت ماه منتشر شدند.در
رابطه با حقوق شهروندان بهایی یکی از برجسته ترین گزارشات سالهای اخیر
را باید انتشار گزارش دستور
نیروی انتظامی درباره ممنوعیت دستکم ۳۰ شغل برای
بهاییان دانست، بر اساس این گزارش فرمانده نیروی انتظامی در دوران
احمدینژاد، با صدور دستورالعملی حدود ۳۰ شغل را بر بهاییان ممنوع کرده
و قصد کنترل آنان، نظارت بر فعالیتشان و جلوگیری از حضور آنان در
جامعه را داشته است.در
زمینه حقوق شهروند درویش مذهب نیز گزارشاتی منتشر گردید از جمله ممانعت
مجدد از اعزام رضا انتصاری به بیمارستان، تهدید
دراویش زندانی به قطع درمان از
سوی معاون دادستان تهران.همینطور
شهروندان مسیحی و بطور خاص نوکشیان مسیحی که به تازه گرویدندگان به این
مذهب اطلاق میشود گزارش های تایید
احکام زندان برای ۱۸ نوکیش مسیحی
طی دو ماه اخیر، انتقال
تبعیدگونه فرشید فتحی و علیرضا سیدیان به
سالن دو زندان رجایی شهر منتشر شد.بطور
کل وضع
آزادی مذهبی در ایران در سال ۲۰۱۴ وخیمتر شده
است، کمیسیون آمریکایی آزادی مذهبی در جهان روز دهم اردبیهشت،
شانزدهمین گزارش سالانه خود را منتشر کرد.
بر اساس این گزارش وضعیت
آزادی مذهب در ایران در سال میلادی ۲۰۱۴ همچنان وخیمتر شده است.درزمینهٔ
حقوق کودکان نیز گزارشاتی منتشر گردید که برجستهترین آنها عبارت بود
از اخراج
دختر دانش آموز از
مدرسه به خاطر پیوند کلیه، فروش
کودکان کار از ۴۰۰ هزار تومان تا هشت میلیون، بستری
شدن در بیمارستان دانش آموز دختر در
پی تنبیه بدنی.همچنین
بر اساس گزارشی که در این ماه منتشر شد، حدود
۲۰۰ کودک همراه مادرانشان،
در زندانهای کشور هستند که از میان آنها ۲۰ کودک در ندامتگاه شهرری
زندگی میکنند
.درزمینهٔ
حقوق اولبه زنان در ایران در کنار هجمههای بسیاری چون موارد مربوط به
حجاب و ظاهر بصورت رسمی عنوان شد که سال
گذشته ۱۵ هزار نفر از قربانیان خشونت خانگی به
پلیس مراجعه کردند، براساس آمار موجود در سال ۱۳۹۳ حدود ۱۵ هزار نفر با
موضوع بدرفتاری جسمی و عاطفی به مراکز مشاوره و دوایر مددکاری اجتماعی
کلانتریها مراجعه کردهاند.گزارش هشدار
انصار حزبالله به دولت: در ورزشگاه آزادی زلزله به پا خواهیم کرد،
که از سوی ارگان رسمی انصار حزبالله با هشدار نسبت به صدور مجوز حضور
زنان در ورزشگاهها منتشر شد از دیگر تحرکات برجسته ای بود که حقوق
زنان ایرانی را در معرض تعرض و تهدید قرار می داد.رویدادها
و اخبار کارگری در اردیبهشت ماه، بسان ماههای گذشته پرشمار بود که از
جمله تجمع
کارگران مراکز مخابرات روستایی مقابل شرکت مخابرات ایران، انتقاد
خانواده علی چراغی از
طولانی شدن وعده مسئولان شهر تهران، بازداشت محمود
صالحى و عثمان اسماعیلى فعالین
کارگرى در آستانه روز جهانى کارگر، بازداشت ابراهیم
مددى و داوود رضوى از
فعالین کارگرى و اعضاى سندیکاى شرکت واحد و ممانعت
از بزرگداشت روز جهانى کارگرتوسط
سندیکاى شرکت.
با گذشت
۲۱ روز از اعتصاب کارگران قطار شهری اهواز،
همچنان ۶۰۰ تن از کارگران این پروژه به اعتراض خود ادامه دادهاند.
همزمان شرکت کیسون، پیمانکار این پروژه در آخرین واکنش به این اعتصاب،
پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت، ۶۰ تن از کارگران غیر بومی بخش حفاری قطار شهری
اهواز را اخراج کرد. همچنین
در ماه گذشته شاهد از دست دادن و مصدومیت تعداد زیادی از کارگران کشور
بودیم که به عنوان نمونهتعدادی
از کارگران شاغل در پروژههای فازهای
۱۷ و ۱۸ این منطقه دچار مسمومیت گازی شدند و دو کارگر جان خود را به
این دلیل از دست دادند. مضاف بر این مرگ
۴۳۳ کارگر در تهران به علت فقدان ایمنی محل کار نیز
در خبرها منعکس شد.
در حوزه اصناف و حقوق صنفی
هم این ماه خالی از حوادث نبود، چنانکه هزاران معلم
برای بار سوم تجمع کردند،
چنانچه در گزارش قبل نیز ذکر شد هزاران معلم حداقل در پنج شهر ایران در
اعتراض به آنچه دستمزدهای ناعادلانه و اعمال تبعیض میان خود و دیگر
کارکنان دولت میخواندند تجمع کردند.لازم به ذکر است که در آستانه
تجمع معلمان؛
فشارها و احضار فعالین صنفى دوباره اوج گیرى نمود.
از دیگر خبرهای پرتوجه در
این بخش، ممنوعیت
برداشتن زیرابرو در آرایشگاه های مردانه و تعطیلی
۲۹ غرفه و جمع آوری برخی
کتاب ها از نمایشگاه کتاب بود.درزمینهٔ
قضایای فرهنگی گزارشاتی از قبیل، حضور
گشت ارشاد در نمایشگاه کتاب، مخالفت
کمیته نام کرمانشاه با اسامى نوزادان و لغو
کنسرت در ماهشهر با اعتراض امام
جمعه و همینطور محرومیت
۱۱۶ ناشر از شرکت در نمایشگاه کتاب سال
آینده به اطلاع رسانده شد.معاون
امور بسیج نیروهای مسلح اعلام
کرده که نیروی انتظامی وظیفه دارد با افراد مسئلهدار، خوانندگان
ضدانقلابی و آنها که در جریان، سال ۸۸ به ساز آمریکا و انگلیس خواندند
و رقصیدند با جدیت برخورد کند.
سردار سیدمسعود جزایری،
معاون امور بسیج و فرهنگ دفاعی ستادکل نیروهای مسلح در نشست معاونان
اجتماعی نیروی انتظامی سراسر کشور، گفت: یکی از وظایف نیروی انتظامی
جلوگیری از تعمیق چالشها و ناهنجاریهای اجتماعی و جلوگیری از ورود
آنها به عرصه تهدیدگری نظام است.
درزمینهٔ ی بهداشت و
محیطزیست در این ماه گزارشات اندکی منتشر شد که غالب آنها با موضوع
آلودگی هوا و محیطزیست و کمبود منابع آبی در کشور بود. از این زمره لاروهای
ناقل بیماری هدیه شهرداری گرگان به
مردم این شهر و وجود
بیش از ۱۵ هزار کارتن خواب در تهران بازتاب
داده شد.توجه خاص به
موارد نقض حقوق بشر :
در این بخش سعی شده به
گزارشهایی از نقض حقوق بشر در آبان ماه که با حساسیت و توجه بیشتری
از سوی افکار عمومی مواجه شدند، اشاره شود.
بدیهی ست که این توجه
بیشتر، الزاماً به معنی شاخص بودن این دسته از گزارشهای به لحاظ حجم
نقض حقوق بشر نیست.در
این دسته باید حمله
به سبک زندگى شهروندان با
صدور بیانیه درباره اپیلاسیون، سخنان
محمدرضا شجریاندرباره
ممنوعیت فعالیت وی در کشور و بازداشت
نرگس محمدی از
فعالین حقوق بشر در ایران و تبعید
احمد زیدآبادی روزنامه
نگار و فعال سیاسی به گناباد اشاره کرد که با واکنش و حساسیت زیادی در
افکار عمومی روبرو شد.
از این مانند موارد محکومیت محمد
علی طاهری بنیانگذار
عرفان حلقه به اتهام “افساد فیالارض”، جمعآوری
دوباره دو کتاب و
تعطیلی یک غرفه در نمایشگاه کتاب تهران و سخنان
محمد جواد ظریف مبنی بر
هیچ کسی را در ایران به خاطر عقیدهاش زندانی نمیکنیم و نا تمام
ماندن سخنرانی
علی یونسی به
دلیل دخالت لباس شخصیها از جمله گزارشات پرتوجه بودند.
گزارشهای حقوق بشری، در
سایهی کم توجهی در مقابل بخش قبل، بسیاری از گزارشهای حقوق بشری
اساساً با کم توجهی و بعضاً بیتوجهی رسانهها و افراد فعال در
شبکههای اجتماعی که به هر ترتیب تشکیل دهندهی قسمتی از افکار عمومی
هستند؛ روبهرو شدند. گفتنی است این نوع کم توجهیهای بعضاً غیر تعمدی
یا بعضاً تبعیضات هدفمند، زمینه بیشتری از تداوم و گسترش نقض حقوق بشر
را فراهم میآورد.لغو
نشست هم اندیشی در دانشگاه اصفهان توسط نیروهای تندرو، عدم
امکان دفاع وکلاى آرش صادقى و گلرخ ایرایی، توقیف
ماهنامه زنان امروز و
پاسخ های متفاوت
چند مرجع تقلید درباره روش اعدام
تعدادی از گزارشاتی بود که در سایه کم توجهی قرار گرفتند.
علیرغم مطالبی که قبلا اشاره
شد سایت
“بهارنیوز”
از دسترس کاربران خارج شد، دو
تن به جرم نشر اکاذیب در
فضای مجازی دستگیر شدند و تفهیم اتهام تبلیغ علیه نظام برای عضو هیأت
مدیره کانون نویسندگان ایران رضا
خندان مهابادی از
دیگر مواردی بود که کمتر موردتوجه قرار گرفتند
.مؤسسه
«خانه آزادی» در تازهترین گزارش
خود از وضعیت آزادی رسانهها در سال میلادی گذشته، ایران را یکی از ده
کشوری معرفی کرد که غیرآزادترین رسانهها را دارد، در گزارش تازه «خانه
آزادی»، ایران در رتبه ۱۹۰ قرار گرفته و فقط پنج کشور بلاروس، اریتره،
ترکمنستان، ازبکستان و کره شمالی در رتبههای پس از ایران قرار دارند.
سپس آقای اشکان صادقی
سخنرانی خود را بشرح زیر بیان نمودند :تقریباً ۸۰ سال است که حکومتهای
ایران با سیاست « یک زبان، یک ملت» موجودیت و حقوق مردمان گوناگون( ملت
یا ملیتهای مختلف) را « ندیده» گرفته اند. حقوق فرهنگی، اقتصادی و
سیاسی آنان را نقض کرده ، وکوشیده اند خودشان را در داخل « مردم فارسی
زبان» ذوب کنند. آغاز این سیاست برمیگردد به رضا پهلوی –
دوره اوج نازیسم آلمان و آن در ایران – و
زمان قدرتمندی ناسیونالیستهای کمالیست در کشور همسایه. حکومت پهلوی از
زاویه اندیشه و جو مسلط – یکسان سازی را تحت تأثیر این دو عامل و
پان ایرانیسم آغاز نموده – و بعدها
حکومت مذهب سیاسی حاکم ، آنرا ادامه داده است.
نتیجه این سیاست و نقض حقوقدر
مقابل اعتراض- تا کنون کشتار روحی میلیونها انسان- و جسمی بیشماری از
آنان گردیده است. که
از نظر من جنایت
علیه بشریت است. فشرده این نقض حقوق در تاریخ سیاسی ایران مقوله « ستم
ملی» را – از سوی نیروهای چپ و آزادیخواه- بوجود آورده است
.
فرهنگ زبان مادری در کل
ممنوع بود و هست – تبعیض در سیاست، اداره امور داخلی ملیتها به دست خود
ممنوع بود و هست- تبعیض و نقض حقوق اساسی
مردم
در زمینه رشد اقتصادی- مرکز و بیشتر- مناطق
فارسی زبان مورد توجه بوده- و ملیتهای پیرامونی در رده آخر قرار داشته
و دارند.راه حل
مسئله رفع نقض حقوق است. برابری همه مردمان گوناگون در همه عرصه ها-
تنظیم و حفظ حقوق فرهنگی- سیاسی و اقتصادی ملیتها در امور محلی و کلان
کشور. از راه سیستم کشورداری غیر متمرکز . با حفظ حق انتخاب هر مردم در
باهمزیستن یا نزیستن.
اتحاد داوطلبانه و مسالمت
آمیز. نه اجباری- توسط توپ و تانک.
از دید من اینجا یک مسئله حقوقی مطرح است و
نه چیز دیگر. مبارزه برای کسب حقوق هم نیازی به ایده لوژی ناسیونالیسم
ندارد. ضرورت دارد مبارزه ی رفع تبعیض و رفع ستم ملی راه خود را از
ناسیونالیسم موجود جدا کند
.بر
اساس گزارش سازمان عفو بین الملل، اقلیتهای
اتنیکی ایران، از جمله عربهای اهواز، ترکهای
آذربایجان، بلوچها، کردها و ترکمنها، همچنان از تبعیض در قانون و در
عمل رنج می برند. استفاده از زبان این جوامع در مکانهای
اداری تحت کنترل دولت و تدریس آنها در مدارس همچنان قدغن است. علیرغم
اینکه قانون اساسی ایران از حقوق مساوی برای مذاهب و اتنیکها صحبت
کرده، اقلیتهای
مذهبی و اتنیکی در عمل و قانون با تبعیضهای
همه جانبه روبرو هستند. مصادره زمین و اموال، محرومیت از حقوق اجتماعی،
اشتغال، حقوق فرهنگی و زبانی شامل این موارد می باشند. آنها از امکان
یادگیری زبان مادری و استفاده آن به عنوان زبان آموزش محروم هستند؛
چیزی که جامعه آذربایجانی در سالهای
اخیر در مطالبه آن مصر و پیشرو بوده است.فعالان
مدافع حقوق اقلیتهای
اتنیکی و مذهبی، تهدید، بازداشت و زندانی می شوند.
فعالان حقوق زنان نیز وضعیت
مشابهی دارند.
اعضای این جوامع (غیر فارس)
در مواردی که قادر نیستند به خوبی به زبان فارسی، یعنی زبان رسمی کشور،
صحبت کنند، ممکن است قبل از رسیدن به مرحله دادرسی متضرر و از حقوق خود
محروم شوند.
این مسأله مشخصاً زنان
روستایی را تحت تأثیر قرار می دهد که کمتر از همتایان شهری خود شانس
برخورداری از آموزش را دارند.
آزادیهای
مذهبی نیز بسیار محدود می باشد؛ به عنوان مثال مسلمانان سنی در اقامه
نماز جماعت دچار محدودیت هستند و به آنها اجازه ساخت مساجد در شهرهای
بزرگ داده نمی شود.
سازمان عفو بین الملل می
گوید، «آنهایی که به ترویج هویت و فرهنگ آذربایجانی می پردازند، به
جرائم مبهمی مانند «فعالیت علیه امنیت ملی از طریق تبلیغ پان تورکیسم»
متهم می شوند. در گزارش، به وضعیت برخی از فعالین آذربایجانی که مورد
بازداشت، حبس و تحت شکنجه قرار گرفته اند، اشاره شده است؛سعید متین پور
عضو جامعه آذربایجانی و مدافع حقوق زبان و فرهنگی همچنان در زندان است.
او عضو شورای نویسندگان نشریه ترکی یارپاق، نشریه موج بیداری و همچنین
وبلاگ نویس بوده است. متین پور بعد از دستگیری تحت شکنجه قرار گرفته و
سپس توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران با اتهام “جاسوسی” و “تبلیغ علیه
نظام” به ۸ سال زندان محکوم شد. وی با اینکه از کمردرد شدید رنج می برد
از مرخصی به منظور معالجه پزشکی نیز محروم است.
دکتر لطیف حسنی، آیت (یوروش)
مهرعلی بیگلو، شهرام رادمهر (ساوالان)، محمود فضلی، بهبود قلی زاده
بخاطر عضویت در تشکیلات "یئنی گاموح" و "تبلیغ علیه نظام جمهوری
اسلامی" به 45 سال زندان محکوم شدند.
امید علی شناس، آسو رستمی و
علی نوری
به اتهام تبلیغ علیه نظام
بیست و چهار سال حبس محکوم شده اند
امید علی شناس به ۱۰ سال حبس تعزیری و آسو
رستمی و علی نوری، هر کدام به ۷ سال حبس تعزیری، در دادگاه بدوی محکوم
شدند
ایرج محمدی
به اتهام فعالیت و ارتباط با نهادهای خارجی
و جاسوسی، توسط نیروهای حفاظت اطلاعات ارشد سپاه در شهرستان پیرانشهر
دستگیر شده و به تحمل ۱۰ سال زندان در تبعید محکوم شد.
مرتضی مرادپور فعال ملی
به اتهام اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم بر
علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
حسین علی محمدی و طاها
کرمانی
به اتهام توهین به مقدسات اسلام و
تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری
به ۲۶سال زندان محکوم شدند.
عباس لسانی فعال ملی – مدنی
آذربایجانی بارها به دلیل فعالیتهای
مدنی خود از سوی نهادهای امنیتی بازداشت و در دادگاه انقلاب به حبس
محکوم شده است
. وی
به علت شرکت در تظاهرات سال ۸۵ اردبیل و شرکت در مراسم سالیانه قلعه
بابک در تیر ۸۴ به ۳۰ ماه حبس تعزیری از سوی مراجع قضایی اردبیل و اهر
محکوم شد. وی در طول سالهای ۸۵ ، ۸۶ ، ۸۷ در حال سپری کردن دوران
محکومیت خود بوده که مدتی از محکومیت خود را در تبعید و در زندان یزد
گذراند.این فعال ملی – مدنی آذربایجان به دلیل شرکت در مراسم قلعه بابک
در سالهای ۱۳۸۲ ٬ ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴، به دلیل شرکت در مراسم سالگرد مشروطیت
بر سر مزار باقرخان سالار ملی در مرداد ۱۳۸۴، انتشار تقویم تورکی در
سال ۱۳۸۲، تحصن اعتراض آمیز در روز ۲تیر۸۳ در مسجد سرچشمه اردبیل، روز
۴خرداد۹۰ به دلیل شرکت در سالگرد شهدای خرداد ۸۵ آذربایجان در اورمیه،
روز۶ مهر ماه سال ۱۳۹۱ به دلیل شرکت در مراسم سالگرد مرحوم ابراهیم
جعفرزاده در خوی و روز ۱اسفند۹۲ در آستانه روز جهانی زبان مادری به
همراه دهها تن از
فعالان آذربایجانی در اهر بازداشت شده است. و به تازگی به اتهام
فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
اخراج شیوا داداش زاده
همسرفعال آزربایجانی زندانی به دلیل انجام مصاحبه ا اصحاب رسانه و خبر
رسانی در خصوص وضعیت همسرش
و دستگیریهای
بیشمار دیگر امیدوارم روزی بیاد که همه به حق و حقوق خود برسند
و در انتها آقای محمد جعفر
خان ، شرح ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر را بترتیب زیر بیان نمودند :
ماده18 اعلامیه جهانی حقوق
بشر(هر کس حق دارد که از ازادی فکر وجدان و مذهب بهره مند شود .این حق
متضمن ازادی تغییر مذهب یا عقیده و نیز متضمن اظهار عقیده و ایمان می
باشد و همچنین شامل تعلیمات و اجرای مراسم دینی است.هر کس میتواند از
این حقوق منفردا یا اجتماعا و به طور کلی خصوصی یا عمومی برخوردار شود)
این ماده یکی از اساسی ترین
مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر می باشد اهمیت ان بر می گردد به اهمیت دین
و عقاید در جوامع جهان.
دین و عقاید در و گذشته از
اهمیت فراوانی برخوردار بودند و ارزش فراوانی داشتند بر اساس دین
جنگهای زیادی انجام گرفته این عقاید باعث تغییر و تحولات زیادی در دنیا
شده.در گذشته انسانها بر اساس دین و عقیده شان شناخته می شدند احترام
نهبه خاطر انسان بودن بلکه دین و عقیده بود که داور برتری انسانی
بود.بسیار برای انسانهای گذشته سخت بود که عقاید دیگران را بپذیرند
امروزه نیز در کشور های بسیار زیادی پذیرفتن عقاید دیگران سخت است .
دنیای مدرن حقوق بشر را به
وجود اورد تا این را بگوید که انسانها مساویند عقاید با هم فرق میکند
و نباید به خاطر ان همدیگر را بکشیم باید به دین و عقاید دیگران احترام
بگذاریم عقیده و دین خود را به دیگران تحمیل نکنیم .نمونه هایی مثل
پاکستان اهل سنت به عقاید شیعیان احترام نمی گذارند و انها را قتل عام
می کنند در چین به عقاید متفاوت احترام گذاشته نمی شود در خاورمیانه به
مسیحیان ظلم می شود درایرلند پروتستانها و کاتولیک ها سالها با هم جنگ
کرده اند در طول تاریخ نمونه های بسیار زیادی وجود دارد .
به طور کلی دنیای مدرن این
را میگوید
1.هر انسانی عقیدهای دینی
دارد و امکان دارد متفاوت با شما باشد
2. به عقاید و دین دیگران
احترام بگذاریم
3.به خاطر عقیده و دین
متفاوت به دیگران ظلم نکنیم و تبعیض قائل نشویم
4.اجازه دهیم هر دین و عقیده
در اعمال و سنت های خود ازاد باشد
5.هر عقیده و دینی حق انتشار
وحق گفتن و ابراز ان را دارد
امروز دراین دنیا شاید
20.25کشور نباشد که این خصوصیات را داشته باشد بیشتر کشورها این موارد
در انها از طرف حکومت یا خود مردم رعایت نمی شود در همان پاکستان دولت
تاکید بر همزیتی سنیها با شیعیان می کند ولی مردم هنوز این فرهنگ را
ندارند در کشور عربستان حکومت شیعیان را تحمل نمی کند .
مهاجرت و کوچ بسیاری از
انسانها از کشورشان به کشورهای دیگر به خاطر ترس از عقایدو دینشان
است.بسیاری از مسلمانان که در امریکا و اروپا زندگی می کنند از کشورهای
اسلامی گریخته اند زیرا که عقیده متفاوتی داشتندبیشتر کشورهای غربی و
پیشرفته هستندکه عقاید ودین های متفاوت در انجا مسالمت امیز زندگی می
کنند همه دینها و عقاید حق انتشار و بیان دارندو منعی برای ان نیست.
مهاجرت بسیاری از انسان ها
از کشورشان به کشورهای دیگر به خاطر ترس ازدینشان است.
بسیاری از مسلمانان که در
امریکا و اروپا زندگی می کنند از کشورهای اسلامی گریخته اند زیرا که
عقیده متفاوتی داشتند بیشتر کشورهای غربی و پیشرفته هستند که عقاید
ودینهای متفاوت در انجا مسالمت امیز زندگی می کنند همه دینها و عقاید
حق انتشار و بیان دارندو منعی برای ان نیست.
ازادی فکردر کشورهای عقب
افتاده و دیکتاتوری وجود ندارند افکار متفاوت سرکوب می شود و قابل بیان
نیست تحمل نمی کنند که کسی با انها متفاوتفکر کند یا دین دیگری داشته
باشد یا عقیده دیگری غیر از عقیده عموم داشته باشد.
انسانها باید قبول کنند که
انسانهایی هستند که غیر از ما فکر می کنند با ما فرق دارند باید
بپذیرند که متفاوتند ما باید با انها زندگی کنیم بدون خشونت با همدیگر
در کنار هم زندگی کنیم جا افتادن تحمل دیگران تسامح و تساهل در جامعه
ای نشان دهنده پیشرفت جامعه می باشد .
طرح مساله حقوقی جنایت
بشری در شهرافشار
عبدالله باقری
افغانستان، کشوری است که در
آن انواع ی ظلم، ستم، تجاوز و جنایات ضد بشری توسط فرماندهان جنگ های
داخلی، صورت گرفته است.
بنابران، تا عدالت تطبیق
نشود، جامعه انسانی به اساس ارزش های حقوقی و بشری، در آن شکل نگرفته و
به مفهوم مدرن آن تکمیل نمی شود. به این اساس؛ احتمال هرگونه وضعیت
جنگی و برگشت به دوره جنگ های داخلی،امکان پذیر میگردد.سارتر می
گوید: هر انسانی که در هر گوشه ای از جهان کشته می شود، ما همه به نوعی
در کشته شدن آن شخص مقصیر هستیم. انسان افغانستانی، در صورت که بخواهد
کشوری به نام افغانستان وجود داشته باشد و در این جغرافیای سیاسی حکومت
قانونی به میان بیاید، بایست در برابر هم میهنان شان که انواع جنایات و
حق تلفی، بالای آنها صورت گرفته است، رفع تقصیر کند. این رفع تقصیر، در
قدم اول اقدام مردم افغانستان برای محاکمه افراد جنایت کار و متهم به
نقض حقوق انسانی در طی سالیان جنگ های داخلی در افغانستان میباشد.مردم
افغانستان همیشه قربانی منافع افراد جنایت کار ، با روپوش قوم و مذهب و
ارزش های همگانی بوده اند. این افراد، مردم افغانستان را با این گونه
پوشش های ارزشی اغوا کرده و با استفاده سؤ از آن منافع خویش را تحقق
بخشیده اند.هر بار که سخن از عدالت و محاکمه اشخاص جنایت کار گفته می
شود، همزمان با آن، مسایل قومی، زبانی، سمتی، مذهبی و ... مطرح می
گردد. زیرا جنایتکران تطبیق عدالت را بی حرمتی به قوم خاصی در
افغانستان تلقین کرده اند. در حالی که این مسایل، نوعی ایدیولوژی سازیِ
است که افراد جنایت کار برای منفعتِ خود، آن را ساخته اند وبا این گونه
ایدیولوژی سازی منافع ملی و شهروندی مردم افغانستان را به قربانی می
گیرند.
جرم یک امر فردی است که به
غیر از مجرم به هیچ کسی دیگر قابل سرایت نیست. پس مردم افغانستان بایست
آگاهانه برای محاکم جنایت کاران اقدام کنند.یکی از جنایاتی که در دوره
جنگ های داخلی در افغانستان آنهم در شهر پرجمعیت کابل به شکل عمدی،
آگاهانه وسیستماتیک توسط جنایات کاران صورت گرفته یکی هم، قتل عام مردم
افشار بود که درآن یک شهر انسان فقط به جرم هزاره بودن نابود گشتند.این
جنایت توسط فرماندهان جنگ های داخلی از جمله عبدالرب رسول سیاف (چهره
مخفی و پروژه مخفی تفرقه افگنی بین اقوام در افغانستان زیر نام مذهب و
قوم و...)، احمد شاه مسعود، شیخ محسنی، سید حسین انوری، (دلقک روزگار)
یونس قانونی و ... صورت گرفت.بزرگ ترین جنایت را این افراد در تاریخ
افغانستان و جهان به نام شان ثبت کردند که شامل تجاوز به زنان در برابر
مردان خانواده، کشتن مردان خانواده در برابر زنان، به برده گی گرفتن
دختران و زنان، کشتار مردم در اماکن همگانی از جمله در تکیه خانه
افشار، بی حرمتی به اجساد مردگان، قتل و تجاوز به جرم هزاره بودن،
بود.عبدالرب رسول سیاف، یکی از قصابان این فاجعه هولناک، در حمله و
تجاوز به افشار به عساکرش گفته بود: «سربریده سخن ندارد، هزاره ی خوب
هزاره ی مرده است».جنایت به چگونگی و کیفیت عمل جنایت کار مرتبط است نه
به کمیت جنایت. مهم این است که جنایت برای چه صورت گرفته است و جنایت
کار چه هدفی از جنایت اش داشته است. هم در آموزش دینی اسلام و هم در
حقوق بشر، نفس یک آدم، نمونه ای از تمام بشریت و عالم در نظر گرفته شده
است. هنگامی که یک شخص را می کشند در حقیقت همه بشریت را کشته
اند.جنایت افشار، یکی از جنایات ضد بشری در تاریخ بشریت است. زیرا این
جنایت از طرف احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، عبدالرب رسول سیاف،
شیخ آصف محسنی و دیگران به هدف محو نابودی که گروه اتنیکی صورت گرفته
است. در این تراژیدی یک شهر انسان به جرم هزاره بودن قتل عام شده اند
ونیت جنایت کاران، از این جنایت، نسل کشی بوده است.این نسل کشی ها با
نسل کشی های قبلی زمان عبدالرحمان خان و پاکسازی قومی وردک توسط
طالب-کوچی های زمان کرزی بی رابطه نیست. زیرا قربانی هر سه قضیه هزاره
های افغانستان و اجرا کننده این جنایان حکومت افغانستان بوده که از طرف
یک قوم اداره می شده است. این جنایت تا وقتی ادامه خواهد داشت که
حاکمیت قبیله جای خود را به دولت حقوقی ندهد.در اعلامیه حقوق بشر، این
نوع جنایت، وحشت ناک ترین جنایت بشری دانسته شده است، که گروهی از مردم
به خاطر موجودیت شان کشته می شوند. زیرا انسان نمی تواند اگزیست و وجود
اش را تغییر بدهد. موجودیت، چیزی است که به طور طبیعی برایش داده شده
است، تغییر آن بیرون از اراده انسان است. انسان می تواند مذهب، دین و
ارزش های فرهنگی اش را تغییر بدهد اما نمی تواند خون شان را تغییر
بدهد. تغییر مذهب و دین در تاریخ بشر بسیار اتفاق افتاده است، ولی
تغییر قومیت ناممکن است.چقدر وحشتناک است که قومی به موجودیتش افتخار
کند و موجودیت قوم دیگر را نپذیرد و به نابودی آن اقدام کند. وحشتناکتر
از آنکه ابزار دولت و حاکمیت به دست قومی که تحمل دیگران را ندارد،
داده شود و جنایت و نابودی قوم دیگر توسط حاکمیت انجام شود و این کار
قرن ها تداوم داشته باشد و هرگاه این وحشت به مرور زمان و قربانی مردم
از بین برود و دست های برای احیای آن دراز شود و آنرا دوباره حاکم
بسازد.تراژدی افشار، جنایتی است که انسان های بی گناه، برای موجودیت
شان به مثابه یک قوم قتل عام شده اند. فاجعه ی افشار جنایتی است که
برای نسل کشی یک قوم به راه اندخته شده و نیت جنایت کاران نیز؛ محو
ونابودی یک نسل بشری به نام هزاره در افغانستان بوده است.روایت تلخ
فاجعه:شب ۲۱ و ۲۲ دلو سال ۱۳۷۱ خورشیدی پیهم از طرف فرماندهان این جنگ
بالای خانه های مردم درمنطقه افشار، از سلاح های سنگین استفاده می شود.
در این دو شب به طور کامل، افشار به یک "ویرانه" تبدیل می شود وعده
زیادی از ساکنان این منطقه، زیر آوار می شوند.به روز بیست دوم دلو، قتل
عام برای پاک سازی محل تصرف شده از مردم هزاره، عملا توسط عساکر؛ شورای
نظار به فرماندهی احمد شاه مسعود، نیروی های اتحاد اسلامی به رهبری
عبدالرب رسول سیاف و افراد حرکت اسلامی به فرماندهی شیخ آصف محسنی وسید
حسین انوری آغاز می شود.
این قتل عام با هدف پاک سازی
هزاره ها یا به گفته عبدالرب رسول سیاف: «سربریده سخن ندارد، هزاره ی
خوب هزاره ی مرده است» صورت می گیرد. در نتیجه ی این جنایت، مردم افشار
زیر آوار، در راه ها کشته و فرار می شوند، تعدادی که در خانه می مانند،
با تجاوز و انواع بی حرمتی کشته می شوند و تعدادی هم که در اماکن عمومی
و مقدس پناه برده بودند، همان جا تیرباران می گردند.
در کل بنا به آمار «پروژه
عدالت برای افغانستان» و پژوهش گران دیگر، ۱۲۰۰۰ هزار انسان بیگناه به
جرم هزاره بودن، کشته می شوند و۵۰۰۰ هزار نفر که بیشترین آنها زنان
بودند به اسارت برده می شوند. خانه ها همه ویران چور و چپاول می شود.
دراین حمله در منطقه افشار هیچ دیواری باقی نمی ماند که مورد اثابت
گلوله های راکت و سلاح های سنگین دیگر قرار نگرفته باشد. پژوهشگران در
گزارش های نوشته اند که اکثریت اسرا هم بعد از مدتی به قتل رسیده اند.
در این نوشته ما در پی ارایه
امار نیستیم. فجایعی که در افشار صورت گرفت همه شهروندان کابل به یاد
دارند. برای ما مهم اصل مساله یعنی جنایت ضد بشری و کیفیت این جنایت
است ولو که در این جنایت یک نفر به قتل می رسید آنهم به جرم هزاره بودن
و به خاطر اگزیست و وجود خود، باز هم این جنایت همان کیفیت را داشت که
هم اکنون با کشته شدن بیش از ۱۲۰۰۰ هزار انسان دارد.
جامعه جهانی باید بدانند که
عدم تطبیق مفاد کنوانسیون های و میثاق های مهم و معتبر ملل متحد در
مورد ملل فقیر و گروه های اتنیکی ضعیف و بی دفاع و تطبیق سریع و جدی آن
در مورد شهروندان کشور های نیرومند و مقتدر، خلأ بزرگ را در تعریف بشر
بوجود آورده است. این امر محرومیت شدید را بوجود آورده که زمینه های
نفرت و خشونت را میان مردمان جهان و حتی تمدن ها بوجود می آورد. یگانه
راه جلوگیری از این معضل، تامین عدالت و محاکمه جنایت کاران است.چیزی
که این موضوع را باز هم وخیم تر می سازد اینست که در افغانستان نه تنها
جنایتکاران مجازات نمی شوند، بل قدرت سیاسی کشور برای شان هدیه شده و
جامعه جهانی از بقای آنها در قدرت نامشروع شان حمایت می کنند و آنها با
استفاده از ابزار دولتی و چتر نیروهای خارجی به جنایات شان ادامه
میدهند که موجبات بیزاری مردم را در مقابل جامعه جهانی فراهم می
آورند.پیشنهاد ما به حکومت افغانستان و سازمان ملل متحد و کنوانسیون
های جنایات نسل کشی، این است تا این دو روز را به رسمیت بشناسند و
عاملان این جنایات را که علیه مردم افغانستان صورت گرفته، به عنوان یک
امر حقوقی و قانونی و برای ارج گذاری به عدالت و حرمت گذاشتن به جامعه
انسانی و انسان هایی که مورد تجاوز و قتل و نسل کشی قرار گرفته اند، به
روز محاکمه عاملین ان تبدیل کنند.افغانستان با قبول اعلامیه حقوق بشر و
کنوانسیون های حقوق بشری مکلف به محاکمه جنایت کاران در افغانستان می
باشد و از طرف دیگر جنایت از نوع نسل کشی و ضد بشری فراتر از صلاحیت
حکومت به سازمان ملل اجازه می دهد که این گونه جنایت کاران را به محکمه
بکشاند.بنابراین برای شکل گرفتن یک دولت در و مشروعیت یابی آن در
افغانستان، خیلی مهم است که عدالت در این کشور تطبیق شود تا این برخورد
قانونی در ذهن مردم افغانستان نهادینه شود و ما را از مفهوم بدوی عدالت
که انتقام گیری است به مفهوم مدرن عدالت که مجازات قانونی است، نزدیک
بسازد.نگذاریم تا جنایت کار با ایدیولوژی سازی از مذهب، قوم و مسایل
دیگر برای شان پناه گاه بسازند و منافع ملی و مردمی افغانستان را بار
بار برای منفعت جنایت کارانه شان قربانی کنند.
میثاق های جهانی که در فاجعه
افشار از نورم های آنها بطور گسترده تخلف صورت گرفته است:
۱٫ اعلامیه جهانی حقوق بشر
۱۹۴۸
۲٫ میثاق منع شکنجه و سایر مجازات غیر
انسانی ۱۹۸۷ و ۱۹۸۴
۳٫ میثاق منع انواع تبعیض علیه زنان ۱۹۷۱
۴٫ میثاق حقوق کودک ۱۹۸۹
۵٫ میثاق بین المللی رفع انواع تبعیض نژادی
۱۹۶۵
۶٫ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی ، اجتماعی
و فرهنگی ۱۹۶۹
۷٫ میثاق سازمان ملل در مور د حقوق زنان
۱۹۵۳
۹٫ میثاق برخورد با اسرای جنگی ۱۹۴۹
۱۰٫ کنوانسیون ملل متحد علیه جرایم سازمان
یافته، دسامبر ۲۰۰۰
۱۱٫ میثاق سازمان ملل در جلوگیری از نسل کشی
یا ژینو ساید، جنوری ۱۹۵۱
۱۲٫ میثاق وضعیت مهاجران ۱۹۶۷
۱۳٫ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی ۱۹۶۶
تجاوز جنسی عامل نقض حقوق
بشر
بهادر
تهی ماسوله
تجاوز جنسی نوعی خشونت در
قلمرو مناسبات جنسی است، و می تواند همانند سایر اشکال خشونت (خصوصاً
در نظامهای سیاسی و اجتماعی پدرسالار) به ابزاری برای سرکوب و تحمیل
سلطه بدل شود
پدیده “تجاوز جنسی” چیست؟
درباره ماهیت تجاوز جنسی دست
کم چهار دیدگاه مهّم وجود داردمطابق دیدگاه نخست، تجاوز جنسی را باید
“سکس زوری” تلقی کرد، یعنی عمل جنسی ای که با توسل به زور علیه قربانی
انجام می پذیرد.
به بیان دیگر، فرد تجاوزگر
به زور یا از طریق تهدید به زور قربانی خود را مرعوب و مغلوب می کند،
مقاومت او را درهم می شکند و خود را بر او تحمیل می نماید دیدگاه دوّم
می کوشد نقیصه دیدگاه نخست را جبران کند.
مطابق دیدگاه دوّم، تجاوز
جنسی را باید “سکس اجباری” تلقی کرد، یعنی عمل جنسی ای که در آن فرد
قربانی تحت شرایط معینی مجبور می شود به رابطه جنسی تن دهد.
در اینجا فرد تجاوزگر لزوماً
علیه قربانی خود به زور و خشونت متوسل نمی شود، و حتّی او را مستقیماً
به اعمال زور یا خشونت تهدید نمی کند، اما قربانیش را به شیوه های
دیگری در معرض تهدید جدّی قرار می دهد.
دیدگاه
سوّم می کوشد موارد نقض دیدگاه دوّم را چاره کند.
مطابق دیدگاه سوّم، تجاوز
جنسی را باید “سکس نامختارانه” تلقی کرد، یعنی عمل جنسی ای که قربانی
برخلاف میل و اراده خود یا به نحو غیرداوطلبانه لاجرم به آن تن می دهد.
بنابراین، هرگاه فرد ناچار شود تحت فشار و به رغم میل خود به مناسبات
جنسی تن دهد، تجاوز جنسی رخ داده است. در اینجا، “فشار” اعم از “زور” و
“اجبار” است، و هرگونه شرایط دیگری را هم که تحت آن فرد قربانی وادار
می شود برخلاف میل خود به تقاضاهای جنسی دیگری تسلیم شود، دربرمی گیرد.
و سرانجام دیدگاه چهارم
مطابق این دیدگاه ، تجاوز جنسی را باید “سکس بدون رضایت” دانست، یعنی
عمل جنسی ای که قربانی بدون رضایت و توافق مختارانه و آگاهانه به انجام
آن وادار می شود.
انجام یک فعل بر مبنای رضایت
و توافق با انجام آن فعل از سر میل و رغبت متفاوت است. “رضایت” و
“توافق” (به معنایی که در اینجا مورد نظر است) مستلزم حدّی از بلوغ
فکری، مجال تأمل، آگاهی، و اختیار در مقام تصمیم گیری است.
فردی که برای مثال تحت تأثیر
داروهای روان گردان از سر میل و رغبت فعلی را انجام می دهد، لزوماً به
انجام آن فعل رضایت نداده استاز جمله پیامدهای مهّم دیدگاه چهارم آن
است که مطابق آن باید موارد زیر را مصداق تجاوز جنسی بشمار آورد:
(الف) سکس با کودکان، هرچند
که کودک به میل خود به رابطه جنسی تن داده باشد؛ (ج) سکس با کسانی که
قوای دماغی آنها به طور موقت یا دائم مختل شده است، مانند فردی که تحت
تأثیر داروهای روان گردان است یا دچار عقب ماندگی ذهنی است (معلولان
ذهنی می توانند تحت شرایط خاصی، از جمله با اذن قیم خود، به رابطه جنسی
تن بدهند.)؛ (ج) سکس با کسانی که در معرض اطلاعات نادرست قرار گرفته
اند و بر مبنای فریب تن به مناسبات جنسی داده اند (مانند وقتی که برای
مثال یک پزشک تحت عنوان معاینه پزشکی با بیمار خود رابطه جنسی برقرار
می کند.)چگونه باید با پدیده “تجاوز جنسی” به مثابه ابزاری سیاسی برای
سرکوب و تحمیل سلطه روبرو شد؟
نکته اوّل آنکه، مسأله تجاوز
جنسی را می توان، به معنایی بسیار عام و ساده، آشکارا امری در قلمرو
سیاست دانست: از یک سو همانطور که دیدیم، تجاوز جنسی پیش و بیش از هر
چیز نقض پاره ای از حقوق بنیادین فرد قربانی است، و از سوی دیگر، یکی
از مهمترین وظایف حکومت تأمین و تضمین حقوق شهروندان است.
بنابراین، از جمله وظایف
حکومت آن است که از طریق وضع قوانین مناسب و التزام به اجرای آن قوانین
مانع از نقض حقوق شهروندان، از جمله نقض حقوق ایشان از طریق تجاوز
جنسی، شود. به این معنا، نقض تمام حقوق شهروندی را باید امری در قلمرو
سیاست بشمار آورداما در اینجا باید میان دو نوع نقض حقوق شهروندی تمایز
نهاد:
در هر جامعه ای شهروندان
عادی گاهی تحت شرایط معینی تکالیف خود را در قبال دیگران زیر پا می
نهند و حقوق ایشان را عامدانه یا از روی سهو نقض می کنند. این نوع
موارد نقض حقوق شهروندی را باید تحت عنوان “جرم” تلقی کرد. اما در پاره
ای موارد، حکومت یا کارگزاران آن، آشکارا یا پنهان، خود حقوق شهروندان
را نقض می کنند، یا از نقض حقوق ایشان حمایت می کنند، یا نقض آن حقوق
را توسط گروههایی خاص نادیده می گیرند. در این گونه موارد، نقض برنامه
ریزی شده و سازمان یافته حقوق شهروندان را توسط حکومت نمی توان صرفاً
ارتکاب یک “جرم” (هرچند فاحش) تلقی کرد، بلکه باید آن را مصداق “نقض
حقوق بشر” بشمار آورد .
اما تفاوت “جرم” و “نقض حقوق
بشر” در چیست؟
شهروند عادی ای که صرفاً
مرتکب “جرم” می شود، در واقع مستقل از حکومت و غالباً به نحو سازمان
نایافته قانون را زیر پا می گذارد و حقوق دیگری را نقض می کند. در
اینجا
اوّلاً- شمار کسانی که از
عمل آن فرد آسیب می بینند در غالب موارد بسیار محدود است؛
ثانیاً- تخلف و خطای آن فرد
اصل ایده حق و عدالت را که بنیان قرارداد اجتماعی در جامعه است مخدوش
نمی کند. اما وقتی که حکومت یا کارگزاران آن مستقیم یا غیر مستقیم، به
نحو برنامه ریزی شده و سازمان یافته، حقوق شهروندان را زیر پا می
گذارند، کار آنها بسی فراتر از نقض یک قانون خاص و محروم کردن یک یا
چند شهروند از حقوقشان است. در اینجا،
اوّلاً- شمار افرادی که از
نقض حقوق شهروندی توسط حکومت یا کارگزارانش آسیب می بینند غالباً بسی
پرشمارتر است؛
و ثانیاً- مهمّتر آنکه، در
این گونه موارد اصل مفهوم حق و عدالت که بنیان مشروعیت بخش حکومت، و
شرط ضمنی یا مصرّح در قرارداد اجتماعی است، نقض می شود.
بر این مبنا، اگر برای مثال،
سبزی فروش محله در یک نزاع خانوادگی همسرش را به قتل برساند، صرفاً
مرتکب جرم شده است، اما اگر حکومتی در متن قانون قتل دگراندیشان را روا
بدارد یا دست کارگزارانش را در قتل مخالفان گشوده بگذارد، نه فقط مرتکب
جرم شده است، بلکه بالاتر از آن، عمل او را باید مصداق نقض حقوق بشر
بشمار آورد.
حکومتی که به نحو سازمان
یافته و برنامه ریزی شده شهروندان خود را به قتل می رساند، شرط انصاف و
عدالت را که مبنای قرارداد اجتماعی (یعنی پیمان میان آحاد ملّـت و نیز
میان ملّت و دولت) است زیر پا نهاده است، و در نتیجه مشروعیت نظام
سیاسی را مخدوش نموده است.
بنابراین، قتل وقتی که توسط
یک شهروند عادی انجام می شود صرفاً “جرم” است، اما وقتی که توسط حکومت
یا کارگزاران آن به نحو برنامه ریزی شده و سازمان یافته انجام می شود،
علاوه بر آن، مصداق “نقض حقوق بشر” نیز هست.
بر این مبنا می توان میان دو
نوع تجاوز جنسی تمایز نهاد: “تجاوز جنسی به مثابه یک جرم”، و “تجاوز
جنسی به مثابه مصداقی از نقض حقوق بشر”. اگر برای مثال، مردی تحت تأثیر
شوری آنی زنی را مورد تجاوز قرار دهد صرفاً مرتکب جرمی (هرچند فاحش)
شده است.
اما اگر حکومت به کارگزاران
خود اجازه تجاوز جنسی به مننتقدان یا مخالفان سیاسی خود را بدهد، یا
این اقدام کارگزارانش را نادیده بگیرد، در آن صورت دیگر نمی توان این
نوع تجاوز جنسی را صرفاً یک جرم در کنار سایر تخلفات متعارف در نظام
حقوقی بشمار آورد. در اینجا تجاوز جنسی مصداق آشکار نقض حقوق بشر است.
“تجاوز جنسی به مثابه نقض
حقوق بشر” در واقع ابزاری است که حکومت برای سرکوب مخالفان و تحمیل
سلطه خود به کار می برد، و از اینرو به هیچ وجه نباید با سایر تخلفات
قانونی ای که شهروندان عادی مرتکب می شوند، هم عرض تلقی شود. “تجاوز
جنسی به مثابه نقض حقوق بشر” جرمی است که بنیان مشروعیت دولت و نظام
سیاسی را نشانه می رود .
نکته دوّم آنکه، حکومتهایی
که از تجاوز جنسی به مثابه ابزاری برای سرکوب و تحمیل سلطه بهره می
جویند، غالباً می کوشند پدیده تجاوز جنسی را نه بر مبنای “نقض حقوق
شهروندی” بلکه به عنوان “بی ناموس کردن فرد قربانی” صورتبندی کنند .
ابتدای صفحه |
بازگشت
|