آشنایی با کانون | نشریه | مواضع و بیانیه ها | درخواست عضویت | ارتباط با ما

ماهنامه بشریت شماره 166

 

گزارش کوتاه  تصویری از مجمع عمومی سالیانه کانون 6 دسامبر 2016

پریسا حسین پور

جلسه مجمع عمومی سالیانه کانون درروز یکشنبه  6 دسامبر ازساعت 11صبح تا 5بعدازظهر به وقت اروپای مرکزی درشهرهانوفر برگزار گردید.

01.jpg

 سخنرانان:

جناب اقای جهانگیر گلزار: با موضوع (حقوق و قدرت)

02.jpg

 سرکار خانم میترادرویشیان داستان خوانی :(زن و تنهایی)

03.jpg

 سرکارخانم سهیلامرادی دلنوشته :(امید)

04.jpg

 اجرای موزیک زنده توسط هنرمندان : فرزام فیض، ارمان مرتضوی، گروه ماهور، ( رمضانی)،

05.jpg

 در این جلسه اقای مجتبی قاسمی از طرف هیئت رئیسه و امور نمایندگی ها  گزارش دادند .

06.jpg

حاضرین درجلسه :

خانم ها: فرنوش طیبی، فاطمه قادری ، نازی نیکویی سلیم، علیه رحمانی، انیسه حنیف نژاد، شیوا کرمی مکوند، لیلی سرایی، آناهید جعفرپور، فرشته شفیعی، رزا خلیلی، پریسا حسین پور، نازنین سیدآقاهاشم، سیمین مسکینی، صدیقه جعفری، نینا سبز، میترا درویشیان، سهیلا مرادی، آقایان: محمد حسین بیداروند، امیرنیلو، امیررضایی، اریان چشم نور، علیرضا نورمنش، فرزاد نایب غریب،  فرزان نایب غریب، امیر نایب غریب، شهریار ایازی، حسین آزادی، مهدی عمادی، سالار علیزاده، حامد رعد، مازیار حاکمی، علی تورج، علی تبریزی، ، کیومرث نجفی، مهدی سرحدی، جواد گورانی، یعقوب اسماعیلی، رسول عزیزی، خشایارهمتی، مهدی یاوری، اسماعیل عنایت، بنیامین علیاری، علیرضا یاوری، فرهاد نصیری، فرزام فیض، آرمان مرتضوی، رمضانی، مجتبی قاسمی،

07.jpg

حاضرین در جلسه پالتاک:اشکان صادقی، آزاده راد بخت، جمشید غلامی، امیر افشین حیدری، سارامنظری، شهرام شهیدی، مریم مرادی، فریدون درویشیان، مرتضی حسینی، بهروز خسروی، جمیله بدیرخوانی، مونیکا قریشی، عبدالخالق امیری، عابده کدخدایی، سامی امیری، سمیه مهربانی، حمید تقی پور، زهرالطفی، علی تبریزی، تقی صیاد، بهروزمغری، کبری الیاسی، محمدرضا برزگر، کاویانی، شیرکواحمدی. زینب قنبری، فاطمه قنبری، فریباضیایی،

در این جلسه خانم سیمین مسکینی وضعیت مالی سالیانه را گزارش نمودند IMG-20151215-WA0032.jpg

در این جلسه از زحمات و فعالیت های منوچهر شفائی بنیان گزار کانون و عضو همیشه حاضر کانون  توسط همکاران در کانون توسط خانم صدیقه جعفری قدر دانی و هدیه ای بایشان اهدا شد

081.jpg  09.jpg

و سپس آقای گلزار هم به نوبه خود از آقای شفائی با هدیه و کارتی قدر دانی نمودند

10.jpg 11.jpg

و آقای شفائی از تمامی همکاران و آقای گلزار بابت محبتشان تشکر و قدر دانی نمودند

دراین جلسه همکاران ما از شهرها وکشورهای مختلف شرکت نمودند.

از یاران و همکاران فعال درسال 2015 به شرح زیر توسط هیئت رئیسه با تقدیم لوح سپاس تقدیر به عمل آمد.

1.            میترا درویشیان نویسند و دوست و همراه همیشگی کانون

2.            انیسه حنیف نژاد و همکارانشان کبری الیاسی ، فاطمه قنبری، محمود نعیمی، فرزان نایب هاشم در کمیته ی دفاع از حقوق زنان

15.jpg

3.            امیر نیلو از همکاران و همراهان قدیمی کانون از سوئد

16.jpg

4.            محمد حسین بیداروند مسئول امور اینترنتی و مسئول نمایندگی هانوفر

0001.jpg

5.            مریم  پورحسینی از همکاران بسیار فعال از کشور اندونزی

 18.jpg

6.            محمدجاوید گوانی مسئول بنیان گزار نمایندگی سوئیس

19.jpg

7.         جهانگیر گلزار:  از اعضا و همکاران همراه همیشگی کانون

20.jpg 21.jpg  22.jpg 24.jpg 23.jpg

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق زنان

تهیه کننده : مریم مرادی

جلسه سخنرانی ماهیانه کمیته زنان با همت و تلاش اعضای کمیته در تاریخ 22 دسامبر 2015 در ساعت 16:00 بوقت اروپای مرکزی برگزار گردید. باشندگان در این جلسه خانمها : انسیه حنیف نژاد – مریم مرادی – زهرا لطفی – سمیه مهربانی – مرجان تابع بردبار – نازی نیکویی سلیم – جمیله بدیرخانی – لیدا اشجعی اسالمی – عابده کدخدایی – سهیلا مرادی – مریم پور حسینی .

آقایان : مرتضی حسینی – فرزاد نائب غریب – جمشید غلامی سیاوزان – فرزان نائب غریب – مهدی سرحدی – تقی صیاد مصطفی – حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی – بهروز هنری – فرهاد نصیری – عبدالخالق امیری – کیهان جامعی – امیر نیلو .

در ابتدا بانو انسیه حنیف نژاد افزون بر خوش آمد گویی بر حاضرین از مریم مرادی درخواست نمودند تا بعنوان مسئول ، جلسه را آغاز نمایند . در  بخش آغازین جلسه از خانم سمیه مهربانی ( فعال حقوق بشر – زنان ) دعوت شد تا گزارش خبری نقض حقوق زنان را به شرح ذیل ارائه دهند

گزارش نقض حقوق زنان در  آذرماه  1394

 اخبار زنان زندانی: وضعیت سیمین عیوض زاده ، شروین یمنی و لیلا پورغفاری ، سه زن بازداشت شده در زندان  قرچک  نامناسب گزارش شده است.

افسانه بایزیدی دانشجوی بوکانی، از سوی دادگاه انقلاب مهاباد به دو سال حبس تعزیری و تبعید به زندان کرمانشاه محکوم شد.

علیرغم صدور حکم دادگاه “اتهام رابطه نامشروع دون زنا که به دلیل دست دادن  آتنا فرقدانی نقاش و فعال مدنی، و وکیل وقت او محمد مقیمی منسب شده بود، این حکم هنوز ابلاغ نشده است.تعیین وقت برای دادگاه تجدیدنظر چهار تن از فعالین مدنی، از جمله گلرخ ابراهیمی ، این دادگاه در اول دی ماه سال جاری برگزار خواهد شد.

 با وجود ابتلای زینب جلالیان، زندانی سیاسی محبوس در زندان خوی به بیماریهای متعدد و درخواست های مکرر وی برای اعزام به بیمارستان، از اعزام وی ممانعت شده است.

فاطمه ضیایی که از زندانیان سیاسی سابق در جمهوری اسلامی است، همچنان در بند ۲۰۹ زندان اوین در وضعیت بازداشت به سر می برد.او و همسرش  در مهرماه سال جاری توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند.

بهاره هدایت از سوی کانون مدافعان حقوق بشر به عنوان برنده جایزه “تلاشگر حقوق بشر” سال ۱۳۹۴ معرفی شد.

احضار:  نرگس محمدی سخنگو و نایب رئیس زندانیِ «کانون مدافعان حقوق بشر»، در نامهای به دادستان تهران، از تشکیل پروندهای دیگر علیه خود خبر داد و به دادگاه احضار شد.

بازداشت : سیمین عیوض زاده ،شروین یمنی و لیلا پورغفاری به اتهام اخلال در نظم عمومی از طریق حمایت ازسرکرده عرفان حلقه در تجمعات دستگیر شدند.

 یک دانشجوی دختر و دو جوان کُرد اهل سردشت از سوی نیروهای لباس شخصی اداره اطلاعات این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال یافتند.

روزبه گیلاسیان و الهه سروش نیا، دو نویسنده چپ گرا در گرگان بازداشت شدند و به مکان نامعلومی انتقال داده شدند.

محاکمات : افسانه بایزیدی دانشجوی بوکانی، از سوی دادگاه انقلاب مهاباد به دو سال حبس تعزیری و تبعید به زندان کرمانشاه محکوم شد.

آزادی زندانیان : سیمین عیوض زاده، لیلا میرغفاری، شرمین یمنی و دوتن دیگر  با قرار کفالت از زندان قرچک آزاد شدند و تعدادی همچنان در بازداشت به سر می برند.

قتل و خشونت : مرگ زن جوانی با تحمل تازیانههای متعدد شلنگ گاز توسط شوهرش به قتل رسید.

 دختربچه بوکانی پس از انجام عمل “ختنه” دچار خونریزی و روانه بیمارستان شد. معتاد شیشه ای به دلیل اعتراض همسرش برای حاضر نشدن بر سر سفره شام، سر او را با چاقو برید .

خبرها از خودکشی زن ۵۰ ساله ای در روستای تل سیاه از توابع بخش مرکزی شهرستان دنا حکایت دارد.

دختر ۲۲ ساله اشنویه ای ظهر پنج شنبه به دلایل نامشخصی از سوی یک فرد ناشناس در خیابان مدرس ارومیه به قتل رسید.

سحرگاه روز 15 آذر، یک زن در زندان مرکزی قزوین به اتهام قتل و رابطه نامشروع به دار آویخته شد.

اسید پاشی به یک زن جوان دیگر در نازی آباد تهران .

رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان گفت که حدود چهار روز پیش زن ۳۷ سالهای بدلیل افسردگی شدید با غرق کردن خود در زایندهرود درمبارکه اقدام به خودکشی کرد.

 یک زن در شهرستان  سیاهکل به اتهام «زنای محصنه» به سنگسار و به اتهام «معاونت در قتل عمد» آرش بابایی پور تبریزی نژاد،همسرش، به ۲۵ سال زندان محکوم شده است دختر ۱۷ ساله مریوانی که اقدام به خودسوزی کرده بود، بعد از دو روز بستری شدن در بیمارستان، به دلیل شدت سوختگی جان خود را از دست داد.

دختر جوانی که متهم است در ۱۷ سالگی همسرش که مرد ۷۰ ساله ای  بوده را به قتل رسانده، در صورت عدم تامین ۱۰۰ میلیون تومان تا فردا برای تامین همه مبلغ دیه، قصاص خواهد شد.

متهمان پرونده مرگ زن باردار کرجی با قید وثیقه آزاد هستند.

در پی دو بار حمله به اورژانس و بیمارستان چمران سوسنگرد، پزشک و پرستار مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

همچنین مادربارداری نیز توسط افرادی در اورژانس مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

آزارجنسی : ایران اسلامی؛ تجاوز به زن 23 ساله ای در پراید که سه ماهه بارداربود و به دلیل شدت آسیب وارده فرزندش را از دست داد.

صبح ديروز با حضور ۱۴ شاكي زن  دیگر در دادگاه كيفري استان تهران برگزار شد.

اخباراجتماعی زنان : درگیری فیزیکی تندروها با یک فعال زن اصلاح طلب .

ازدواج زودهنگام مانع ادامه تحصیل دختران در ایران .

منع نوازندگی زنان برای اجرای سرود ملی ،تنها ۱۵ دقیقه پیش از آغاز مراسم افتتاحیه در مجموعه ورزشی آزادی، به آنها اعلام کردهاند که زنان نباید روی صحنه ساز بزنند .

تخصیص شعبه ویژه بدحجابی در داد گا ه ها .

یکی از روحانیون بلند پایه استان مازندران گفته «حضور بانوان در ورزشگاهها مخالف عقل و شرع است.

امام جمعه اصفهان: به زنان مقام فرمانداری میدهند اما مردها بیکارند. آیتالله طباطبایینژاد،  در نماز جمعه این شهر از انتصاب زنان برای مقامهای اجرایی انتقاد کرد وگفت  : فعالیت زنان در مغازهها، ادارات و شرکتها باید ممنوع گردد. اینکه دختران ما راننده تریلی و کامیون باشند، یعنی هنوز ته دل ما آمریکایی است.

به گفته رئیس سازمان بهزیستی ۶۰۰ زن کارتن خواب از خیابانهای تهران جمع میشوند.

کاهش سن زنان کارتن خواب در پایتخت.

آرایش جناحهای سیاسی برای فرستادن زنان نماینده به مجلس  .

پوشیدن ” گُلونی ” دستار سنتی زنان کرد، خشم مقامات و حکومتی و مراجع مذهبی شیعه را در لرستان برانگیخته است.

نسرین ستوده و جعفر پناهی نسبت به بازداشت یغما گلرویی اعتراض کردند .

علی مطهری ،از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ضمن انتقاد از روابط عادی پسران و دخترا ن :“اگر بخواهند با یکدیگر هم صحبت و صمیمی شوند، باید محرم یکدیگر باشند”نمیشود که دختر و پسر کوه بروند و بخندند .  ۸ زن از سوی استاندار خوزستان طی احکامی جداگانه به عنوان بخشدار در این استان منصوب شدهاند.رییس پلیس پایتخت از حضور پلیس کوهستان حتی پلیس زن و ماموران اسکی سوار پلیس در ارتفاعات برفگیر تهران و برخورد با ناهنجاری ها، کشف حجاب،بد پوششی ،و دیگر جرایم اخلاقی در این اماکن خبرداد.

طبق تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ۱۰ روز تا ۲ ماه یا جزای نقدی ۵۰ تا ۵۰۰ هزار ریال محکوم خواهند شد.

دادستان دادسرای عمومی و انقلاب آران و بیدگل (اصفهان) از ممنوعیت ورود گردشگران و تورهای مختلط به منطقه بین المللی  گردشگری مرنجاب و شهر زیرزمینی نوش آباد از توابع شهرستان آران و بیدگل خبر داد.

ضرورت دارد خشونت علیه زنان را برای جمهوری اسلامی تعریف کنیم ،عملکرد مسئولان در رفع خشونت در حد حرف بوده است .

 به دنبال انتصاب ۸ نفر به عنوان بخشداران زن در استان خوزستان احکام این انتصابات تعلیق شد.پلیس راهنمایی و رانندگی تهران از توقیف خودروی ۴۰ هزار بدحجاب خبر داد . مادر امید علی شناس: هنوز پس از هفت ماه دادگاه تجدید نظر فرزندم برگزار نشده است!

شمیم دختر 22 ساله کارتن خواب به دلیل «بیپولی» از بیمارستان ترخیص نشده و اجازه خروج ندارد.

پس از ارائه گزارش خبری ، مسئول جلسه از آقای مرتضی حسینی ( روزنامه نگار و فعال حقوق بشر – زنان ) دعوت کردند تا سخنرانی خود را به شرح ذیل قرائت نمایند .

 موضوع سخنرانی : بررسی دلایل خودکشی زنان در افغانستان

خودکشی زنان در افغانستان یکی از ناگوارترین پیامدهای خشونت در برابر آنان است؛ زنان افغان که با ناعدالتی روبرو می‌شوند و راهی جز خودکشی را در پیش‌روی خود نمی‌بینند، دست به خودکشی می‎‌زنند.افغانستان در سال 2003 به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان ملحق شد که قرار بود گزارش مقدماتی خود را یک سال پس از پیوستن به این کنوانسیون و گزارش دوره‌ای خود را چهار سال بعد به سازمان ملل متحد ارایه کند، اما به دلیل نبود ظرفیت کافی و ناامنی این کار صورت نگرفت.

افغانستان اولین گزارش‌ خود را پیرامون وضعیت زنان در سال 2012 منتشر کرد؛ در این گزارش افسردگی شدید و بیمارهای روانی علت اصلی خودکشی میان زنان افغان دانسته شده است و گفته شده که دو میلیون زن افغان (28 درصد جمعیت افغانستان) از افسردگی شدید رنج می‌برند.بر اساس این گزارش رسمی دولت افغانستان، سالانه 2300 زن افغان به خاطر این خشونت‌ها دست به خودکشی (در قالب‌های مختلف از جمله حلق‌آویز کردن، خودسوزی، خودکشی به وسیلۀ دارو و غیره) می‌زنند.اما طبق آمار رسمی وزارت بهداشت افغانستان در سال 2014 میلادی 9هزار نفر که اکثر این افراد را زنان متضرر شده از خشونت تشکیل می‌دهند، با مسمومیت دارویی و سوختگی اقدام به خودکشی کرده‌اند که بسیاری از موارد ناکام بوده است.«دکتر انیتی رابیرتسون» نمایندۀ سازمان صندوق جمعیت ملل متحد در افغانستان، ازدواج‌های اجباری و پیش از وقت را مهمترین دلیل خودکشی در میان زنان افغان می‌داند و می‌گوید که بیشترین قربانیان خودکشی در افغانستان، دختران شانزده تا نوزده ساله هستند که هشتاد درصدشان متأهل هستند.

افغانستان یکی از محدود کشورهایی است که زنان بیشتر از مردان اقدام به خودکشی می‌کنند. نبود فرصت شغلیِ کافی برای زنان و دختران در افغانستان باعث شده است که آن‌ها بیش از پیش متکی بر اقتصاد پدر یا شوهر خود باشند. به همین سبب است که دختران در جامعۀ ما به عنوان یک فرد هزینه‌ بر و مصرف‌گرا معرفی می‌شوند. فردی که فقط پول مصرف میکند و هیچ‌گونه منبع درآمدی ندارد. این موضوع ، یکی از عواملی است که باعث میشود که دختران در خانه در معرض تحقیر دیگران قرار بگیرند. در این میان بیکاری و فقر که در کشور به اوج خود رسیده است و در ضمن مصارف گزاف و نا‌به‌جا در ازدواج های  این کشور، باعث میشود که به دختران و زنان ‌دیدی ابزار‌گونه داشته باشند . هر چند یکی از شرایط مهم جامعۀ جهانی برای ادامۀ کمک به افغانستان، اقداماتِ جدیِ حکومت برای کاهش خشونت‌ها در برابر زنان و به صورت مشخص کاهش یا ریشه‌کن کردن خودکشی در میان زنان افغان است اما اقدامات دولت و مؤسساتی که در این راستا کار می‌کنند، تأثیرگذاری کافی نداشته و رقم خودکشی در میان زنان افغان، همچنان بالاست.

پس از اتمام و تشکر از سخنرانی آقای حسینی ، از خانم مرجان تابع بردبار ( فعال حقوق بشر – زنان ) دعوت شد تا موضوع سخنرانی خود را به شرح ذیل قرائت نمایند .

موضوع سخنرانی : تحمیل حجاب بر زنان

 یکی از طبیعی ترین و مهم ترین حقوق زنان در جامعه انتخاب نوع پوشش می باشد و حقوق بشر در حقیقت برای  تضمین آزادی تمام افراد است و حق انتخاب پوشش در مرکز آزادیهای فردی قرار می گیرد ولی متاسفانه زنان ایرانی نه تنها از این حق محرومند بلکه بیشترین و ناعادلانه ترین آزار و اذیتها را به خاطر این حجاب اجباری متحمل شده اند وهر گاه در مقابل حجاب مقاومت کرده اند واز قوانینی که آنان را مجبور به پوشاندن سرو بدن کرده ،تبعیت نکرده از حقوق شهروندی کمی هم که برخوردار بوده به شکل سازمان یافته ای محروم شده اند.  بر اساس قوانین اسلامی دختران از سن 9 سالگی مجبورند حجاب اسلامی را رعایت کنند و مقررات آموزش و پرورش دخترها را از سن 7 سالگی مجبور به رعایت حجاب می کنند و بر اساس گزارشات بیشتر از شش ملیون دانش آموز زیر 18 سال که بر اساس مقررات بین المللی  کودک محسوب می شوند موظف به پوشیدن مقنعه و مانتو و شلوار هستند و هر گاه دانش آموز دختری از مقررات حجاب  در مدرسه سرپیچی کند مورد توهین و آزار قرار گرفته و به او اخطار داده شده واز نمره انضباتش کم شده و حتی گاهی از مدرسه اخراج می شود . داشتن حجاب و رعایت قوانین حجاب پیش شرط استفاده از حقوق اولیه مثل آموزش ،اوقات فراغت ،ورزش و فعالیتهای فرهنگی  در مدرسه وفضاهای آموزشی برای دانش آموزان دختر می باشد. 

 علاوه بر میلیونها کودک دختر که بر خلاف تعهدات بین المللی جمهوری اسلامی مجبور به پوشیدن حجاب هستند ، روزانه تعدادی از زنان در جامعه ایران به خاطر نوع پوشش مورد توبیخ قرار می گیرند و این توبیخ ها با رفتارهای توهین آمیز و آزار واذیت همراه می باشد و تعداد زیادی از زنان مجبور به دادن تعهد برای رعایت حجاب اسلامی می باشند و در صورتی که فاقد سابقه بد حجابی باشند پس از گرفتن تعهد واحضار همسر یا پدر آزاد می شوند و اما اگر دارای سابقه بازداشت به خاطر بد حجابی باشند پرونده شان  به دادسراهای قضایی ارجاع داده می شود و همچنین در موارد شدید از خشونت دولتی برای اعمال حجاب ، اقدام  به بازداشت ،شکنجه و حتی تجاوز در بازداشتگاه به زنان  کرده و زندگی بسیاری از زنان را تغییر داده و منجر به ترک وطن ،افسردگی و در برخی موارد باعث خودکشی زنان می شود.  دخترانی که برای نقض قوانین حجاب به طور موقت دستگیر شده اند، در کنار مجرمان با اتهام جرائم مواد مخدر و دیگر جرمهای دیگر نگه داری می شوند و مورد توهین قرار می گیرند. بازداشت و توهین دختران زیر 18 سال ناقض حقوق کودک است چرا که آنها را مانند قوانین  بزرگسالان مورد دادرسی قرار می دهد.و این حقایق تلخ نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران تعهدات بین المللی خود را در زمینه اصل عدم تبعیض و اصل منع شکنجه را با اجبار حجاب و آزار واذیت زنان برای اجرای این اجبار، زیر پا گذاشته است. ما شاهدیم که در ایران حق اشتغال ، تحصیل ، امنیت و آزادی در پوشش و دسترسی به امکانات بهداشتی و درمانی  برای زنان چگونه نقض می شود.

دخالت در  نوع پوشش  زنان و حتی مردان درایران ،تحت عنوان قانون "حجاب و عفاف " و "امر به معروف ونهی از منکر انجام می شود و بیشترین فشار روانی توسط ماموران پلیس و نیروهای لباس شخصی اعمال می شود. و پلیس راهنمایی رانندگی خودروی زنان بد حجاب را توقیف می کند . اگر حاکمان ایران دارای اندیشه و تفکری سالم بودند حجاب را آزاد می کردند .  ولی حکومت ایران قانون حجاب اجباری را به اجرا در آورده و زنان مخالف نمی توانند آن را به طور صریح نقض کنند . چرا که قانون حجاب اجباری فقط یک قانون نمی باشد بلکه سبک زندگی و شیوه تفکری است که حکومت بقای خود را در گروی تداوم این شیوه می داند و برای ادامه این شیوه تنها به ابزارهای قانونی بسنده نکرده بلکه وحشت و ترس را از طریق دستگیر و بازداشت کردن و برخوردهای اجتماعی شدید و جریمه کردن در دل مردم نهادینه کرده است واین کار را از طریق پلیس و بسیج انجام می دهد.

متاسفانه سالهاست که حجاب با مجموعه نظارت ها و سنتها کنترل زندگی و تن زنان ایران را به دست گرفته وباعث  پایین آمدن ارزش و هویت زنان در جامعه شده است وحرکت زنان را در اجتماع که بر خلاف معیارها و ارزشهای جامعه سنتی باشد سرکوب کرده است واین نقض فاحش  ابتدایی ترین اختیار بشر بر بدن خویش و دخالت در خصوصی ترین مورد زندگی شخص می باشد. 

 در پایان امیدواریم که همه افراد جامعه و مخصوصا زنان با آگاهی و تلاش  بتوانند از حقوق بشر و حقوق اجتماعی و آزادیهای فردی برخوردار باشند و احساس بهتری داشته باشند و در بسیاری از کارهای اجتماعی که حجاب مانعی برای آنان است با خیالی آسوده به آن فعالیتها بپردازند.

سپس ، مریم مرادی ( فعال حقوق بشر – زنان ) موضوع سخنرانی خود را که به مناسبت 12 آذر ماه ( روز جهانی توانخواهان ) تهیه گردیده بود به شرح ذیل برای حاضرین در جلسه قرائت  نمودند .

موضوع : توانخواهان – دولت – جامعه

آدم بودن به اين نيست که من دو پا ندارم و تو دو پا داری. گفتيم: آدم بودن يعنی چشم های من، چشم های تو. دست های تو، دست های من. گفتيم: اينجا ايران است و آرمان زندگی در شهر بدون پله. گفتيم : پله ها را بايد برداشت، حتی اگر چه در ذهن آدمها باشند. خنديديم؛ به موانع، به مشکلات، به همه نه نمی توانيدها... صندلی های چرخدارمان، عصاهايمان را برداشتيم و همراه آن دوست هايی که هم دو دست داشتند، هم دو پا ، و هم روح هايی بلند ، رفتيم . رفتيم ميان آدمها و گفتيم: زندگی به همين آسانی ست.  
زندگی، توانخواه  و غير توانخواه  ندارد. به همه مسؤولان ، اصحاب مطبوعات ، معلم ها ، به همه رهگذرهايی که از کوچه ی باور می گذشتند، بله به همه آدمها گفتيم : زندگی نه يک اتفاق، بلکه  یک هنر است! و اين يعنی جشنواره باور. بنا بر آمار، حدود ۱۲ درصد از جمعيت ايران را توانخواهان  تشکيل می دهند که از اين ميزان در حدود ۲ ميليون نفر دارای ناتوانی شديد و ۵/۶ ميليون نفر توانخواهی کم توان در ايران زندگی می کنند. توانخواهان  بزرگترين اقليت جهان هستند. بنا بر آمار سازمان جهانی بهداشت هم اکنون بيش از ۶۰۰ ميليون نفر از ساکنان جهان به علل مختلف جسمی، روانی و اجتماعی دچار ناتوانی هستند که ۸۰ درصد اين افراد در کشورهای جهان سوم زندگی کرده و يک سوم آنان را کودکان تشکيل می دهند. آمارها نشان می دهد که از هر ۱۰ کودکی که در جهان متولد می شود يکی توانخواه  به دنيا می آيد و يا بعد به دليل يک اتفاق، توانخواه می شود. توانخواهی  بيش از آنکه جنبه پزشکی داشته باشد پديده ای است که جنبه اجتماعی دارد. به طور ميانگين ده درصد از افراد هر جامعه را توانخواهان  تشکيل می دهند. در ساده ترين تعريف، آن را "ايجاد اختلال در رابطه بين فرد و محيط" دانسته اند. يعنی وقتی توانخواه  با موانع فرهنگی، اجتماعی يا فيزيکی روبرو می شود، چه بسا بيشترين چيزی که رخ می نمايد نبود يا محدوديت فرصتها در راه مشارکت زندگی اجتماعی در سطحی همانند ديگران است. آمار منتشره سازمان ملل نشان می دهد که در حدود ده درصد از جوانان دنيا يعنی ۲۰۰ ميليون نفر، دارای توانخواهی  در شش گروه جسمی، حرکتی، ذهنی، بينايی، شنوايی- گفتاری و روانی هستند. اين ناتوانی ها به دلايل زيادی چون در حين کار، تصادفات رانندگی يا موتور سواری، خشونت، جنگ، فقر و يا علل مادرزادی بر می گردد. همچنين عمده توانخواهان متوجه دخترانی است که در روستاها زندگی می کنند. در کنار اين تعاريف، پازل جمعيتی ايران که جوانترين کشور دنيا محسوب می شود، می تواند خزانه  انباشته ای از انرژی و هم انواع آسيب پذيريها باشد.  هم اکنون مدارس ناشنوايان در بيشتر شهرهای ايران برپاست و تنها در تهران ۱۸ مدرسه به نام باغچه بان داير است .

چه کسی مسئول است ؟؟؟        در بيشتر کشورها مسئوليت نهايی ارتقای کيفيت زندگی معلولين به دولتها واگذار شده است . اگر چه فعاليتهای فردی در زمينه بهبود شرايط زندگی جوانان توانخواه  امری مهم بشمار می رود، اما در بيشتر کشورها مسئوليت نهايی ارتقای کيفيت زندگی توانخواهان به دولتها واگذار شده است. البته نه بدان معنا که نقش ساير ارگانها و سازمانهای غير دولتی کم رنگ شود. ولی چيزی هست که در اين رابطه در اولويت است: ايجاد بسترهای مناسب برای مشارکت ديگر اقشار جامعه در راه کاهش مشکلات معلولين نياز به سرمايه گذاری همه جانبه دارد که اين امر، در گرو عزم دولتها در از بين بردن موانع زندگی توانخواهان  است. اينجاست که بايد نگاهی فراتر از مليت، جنسيت، دين و نژاد به توانخواهی  داشت تا بتوان مثلث پيشگيری، توانبخشی و برابری فرصتها را در جامعه نهادينه کرد.

 به عنوان نمونه، مناسب سازی محيط شهری برای توانخواهان عنوان ماده ۱۹۳ برنامه سوم توسعه اجتماعی اقتصادی است. سرويس دهی حمل و نقل عمومی شهری متناسب با وضعیت توانخواهان ازابتدايی ترين نيازهای زندگی اجتماعی جامعه توانخواهان ايرانی است. سابقه اين طرح در ايران به سال ۶۲ بر می گردد.  که در سميناری، اين درخواست مطرح شد تا در بازسازی مناطق جنگزده رعايت شود. بهزيستی و امور جانبازان مواردی را به اجرا رساندند.  اما به عنوان ضرورت در طرحهای شهرسازی و معماری قرار نگرفت . چنانکه هنوز دسترسی توانخواهان به مترو مشکل است. همچنين ورودی بيشتر ساختمانهای دولتی ايران نيز تغيير کاربری متناسب با نيازهای توانخواهان نداشته است. در حالی که بر اساس ماده ۲ قانون جامع حمايت از حقوق توانخواهان  مورخ ۱۶/۲/۱۳۸۳ مجلس شورای اسلامی، ‌کليه وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و موسسات و شرکت‌های دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظف بودند در طراحی، توليد و احداث ساختمان‌ها و اماکن عمومی و معابر و وسايل خدماتی به نحوی عمل کنند که امکان دسترسی و بهره‌مندی از آنها برای توانخواهان همچون افراد عادی فراهم گردد. با اين حال مهمترين درگيری جوانان توانخواه در جامعه ، فرهنگ سازی در حوزه توانخواهی است. اصولاً توانخواهان را نبايد از جامعه جدا دانست،‌ بلکه آنها را بايد در جريان پرشتاب جامعه شرکت داد، نه اينکه جدا از جامعه فرض کرد .

 وضعیت حقوقی توانخواهان در ایران چه  در کشوری که حقوق انسان‌ها به طور کلی نادیده گرفته شود، حقوق آسیب پذیر ترین افراد و اقشار مثل توانخواهان  و کودکان بیش از دیگران مورد نقض و غفلت قرار می گیرد. علت این امر نیز این است که این اقشار در دفاع مستقیم از خود با موانع بیشماری روبه‌ رو هستند و دیگران باید از آنها دفاع کنند. در میان قشر حاکم تقریبا هیچ توجهی به توانخواهان  نمی شود.  چون این گروه نقشی در تداوم قدرت حاکمان بازی نمی کنند. ممکن است هر از چند گاه یکی از مسئولان به مناسبتی عکسی با یکی از آنها بگیرد یا بازدیدی از مراکز خاص آنها صورت گیرد. اما نه چندان فشاری از پایین هست و نه اقدامی از بالا .... تعلیق قانون حاکمان جمهوری اسلامی هیچ گونه وظیفه‌ای برای ارائه خدمات به توانخواهان نمی بینند. با وجود گذشت 11 سال از تصویب قانون شانزده ماده‌ای حمایت از حقوق توانخواهان  در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ نه بودجه کافی به این قانون اختصاص داده شده و نه دستگاه‌های اجرایی ملزم به اجرای آن شده‌اند. مناسب سازی اماکن و معابر شهری جهت تسهیل رفت و آمد معلولان، تسهیل استفاده از حمل و نقل عمومی، استفاده از خدمات رفاهی و تفریحی، امکان ادامه تحصیل در دانشگاه، اعطای مسکن، ایجاد اشتغال، و قانون سه درصد استخدام در دستگاه‌های دولتی از جمله مفاد قانون حمایت از حقوق معلولان است . در این شرایط نگه داری، خدمات رسانی و حمایت از توانخواهان عمدتا بر عهده خانواده‌هاست. خانواده هایی که تمکین مالی نداشته باشند طبعا نمی توانند خدماتی به فرزندان توانخواه خود ارائه کنند. حتی با توانخواهان جنگ ایران و عراق که ثروتمند ترین (ولی غیر شفاف ترین) بنیاد کشور (بنیاد جانبازان) موظف به ارائه خدمات به آنهاست به گونه ای رفتار شده است که هر از چند گاهی توانخواهان جنگ خود را در برابر این بنیاد به آتش می کشند .

آمار توانخواهان مسئولان جمهوری اسلامی در حوزه آمار توانخواهان ،  نیز همانند دیگر قلمروها با آمار بازی می کنند. آمار در دست حاکمان جمهوری اسلامی یک ابزار برای تبلیغات سیاسی، وسیله‌ای برای فرار از مسئولیت، و پوششی برای مشکلات جامعه است. سرشماری نفوس و مسكن سال ۱۳۸۵ ، آمار توانخواهان  زیر ۲۵ سال را حدود ۴۵۰ هزار نفر عنوان كرده بود ، این در حالی است كه كارشناسان تعداد توانخواهان كشور را در تمام گروه‌های سنی حدود سه تا ۱۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر تخمین می زنند. هیچ کس به درستی از تعداد توانخواهان  کشور اطلاع ندارد. اما مشخص است که اولا تعداد توانخواهان کشور در حال افزایش بوده است؛ و ثانیا قرار نیست آمارگیری مشخصی در این حوزه انجام گیرد یا در سرشماری‌ها با پرسش‌های مشخص از تعداد و نوع و خدمات مربوط به توانخواهی ها  و میزان دسترسی به آنها اطلاعات مربوطه گرد آوری شود. ظاهرا پایین اعلام شدن آمارها توسط مقامات برای پرهیز از ارائه خدمات به این قشر است . پوشش درصد بسیاری اندکی از توانخواهان  تحت پوشش خدمات دولتی هستند. به عنوان مثال براساس آمارهای سازمان بهزیستی و سازمان آموزش و پرورش استثنایی بیش از ۲۵۰ هزار نابینای مطلق و حدود ۷۵۰ هزار نفر كم بینا و یک چشمی وجود دارد كه تنها ۷۶ هزار و ۷۰۷ نفر نابینا و    كم بینا برای دریافت خدمات به سازمان مراجعه كرده‌اند. سازمان، تنها توانایی سرویس دهی به ۳۴ هزار نفر از معلولان نابینا یعنی حدود نیمی از جمعیت تحت پوشش خود را دارد. وضعیت در مورد دیگر انواع معلولیت‌ها نیز بهتر از این نیست حاکمان جمهوری اسلامی هیچ گونه وظیفه‌ای برای ارائه خدمات به توانخواهان  نمی بینند... مناسب سازی اماکن و معابر شهری جهت تسهیل رفت و آمد توانخواهان ، تسهیل استفاده از حمل و نقل عمومی، استفاده از خدمات رفاهی و تفریحی، امکان ادامه تحصیل در دانشگاه، اعطای مسکن، ایجاد اشتغال، و قانون سه درصد استخدام در دستگاه‌های دولتی از جمله مفاد قانون حمایت از حقوق توانخواهان است .

 مستمری توانخواهان  کشور در عین هزینه‌های مضاعف ، مستمری اندکی دریافت می کنند. مستمری توانخواهان  تقریبا یک سوم خط فقر اعلام شده توسط دولت در کشور بوده است . در عین آنکه تنها حدود بیست درصد توانخواهان  کشور تحت حمایت سازمان بهزیستی و خدمات آن هستند. در این حوزه نیز چون مستمری عایدات سیاسی ندارد بسط و گسترش نمی یابد. مستمری‌ای که به برخی از مستمندان توسط کمیته امداد صورت می گیرد در جهت درست کردن پایگاه اجتماعی برای گروه های اقتدارگرا بوده است. حکومت به گروه‌هایی مستمری می دهد تا در انتخابات به نامزدهای خودی رای دهند یا در نماز جمعه شرکت کنند. توانخواهان کمتر می توانند چنین کارکردهایی برای حکومت داشته باشند و به همین دلیل مورد توجه قرار نمی گیرند . اشتغال بر اساس آمار رسمی سازمان بهزیستی نزدیک به شصت درصد توانخواهان  كشور بیكارند و این رقم در مورد نابینایان حدود نود درصد است. اما آمار واقعی خیلی بیشتر از این رقم‌هاست. بدین ترتیب توانخواهان  ایران دست كم چهار برابر افراد دیگر جامعه بیکار هستند. بر اساس قانون ۶۰ درصد شغل‌های اپراتوری باید به توانخواهان  اختصاص یابد اما متاسفانه هنوز این امر نیز محقق نشده است . در حال حاضر حتی آموزش پرورش كه سالانه بیش از ۱۰ هزار نفر را استخدام می كند حاضر نیست كه افراد توانخواه  را نیز در كارهای دفتری و ساده به كار گیرد. قانون اختصاص سه درصد فرصت های شغلی به معلولان هیچگاه اجرا نشد دسترسی جمعیت چند میلیونى توانخواهان ایران نه تنها از ابتدایى‌ترین حقوق شهروندى مانند مسکن، بیمه  ، بهداشت و درمان، شغل یا مستمری محروم هستند بلکه از ابتدایی ترین امکانات دسترسی برای خروج از این وضعیت نیز برخوردار نیستند .  توانخواهان  ایرانی همانند دیگر اقشار اجتماعی ابزاری برای بیان مطالبات خود ندارند. آنها نیز مثل دیگر اقشار از رسانه و تشکل مستقل محروم هستند. فراتر از آن، توانخواهان  ایرانی از استفاده از مسیرهای شیب دار در مراکز عمومی و مسیرهای رفت و آمد، پُلهاى عابر پیاده و ناوگان حمل و نقل عمومى هم بهره‌‌اى نداشته و عملا در ایران نمی توانند مثل بقیه مردم به کار و زندگی روزمره خود بپردازند. آنها در یک کلام شهروند محسوب نمی شوند.

مریم مرادی در ادامه سخنرانی خود  بعنوان حسن ختام مطالب گفتند : لازم میدانم تا از زحمات قابل تقدیر انسان بزرگ ، مرحوم جبار عسگر زاده  ( معروف به باغچه بان ) یادی داشته باشیم :

من تو را دوست دارم ز انديشه برای خود رهی يافته ام 

نقش دگری را به ره انداخته ام 

از چشم برای ديدن چهره صوت 

با دست هنر آينه ای ساخته ام

"من تو را دوست دارم"،

نشان بين المللی ناشنوايان، سالهاست در اتاق باغچه بان اگر چه در زير گرد زمان، ولی همچنان ايستاده است. يکی از کار های روزانه من مبارزه با کچلی شاگردانم بود. چون از خود پولی نداشتم از آشنايان اعانه می گرفتم. صابون می خريدم و همراه دستور های بهداشتی برای مادران شاگردان فقير خود می فرستادم تا سر و لباس بچه هايشان را بشويند... در مدرسه مرند هم سر بچه ها را با دست خود می شستم و دوا می زدم. از نه تومان حقوق لااقل ماهی ده تا پانزده ريال صرف خريد دوا و سلمانی و الکل و پنبه می شد..." اينها بخشی از خاطرات مرحوم جبار عسگرزاده معروف به باغچه بان است. هنگامی که او در شهر تبريز کودکستانی به نام باغچه اطفال برای ناشنوايان تاسيس کرد با تمسخرعده ای روبرو شد. اما کودکان ناشنوای ايرانی بعدها در سايه اراده او نخستين ناشنوايان با سواد ايرانی شدند. باغچه بان بعدها در حسن آباد تهران با آموزش پنج کودک ناشنوا، مجوز ساخت مدرسه ويژه ناشنوايان را گرفت و بدينسان مدرسه کر و لالها در يوسف آباد تهران با نظارت مستقيم او ساخته شد. اين مدرسه به باغچه بان شماره يک مشهور است و برروی سنگ نوشته ديوار آن حک شده است:" آموزشگاه کرولال ها- تاسيس ۱۳۱۲" هم اکنون مدارس ناشنوايان در بيشتر شهرهای ايران برپاست و تنها در تهران ۱۸ مدرسه به نام باغچه بان داير است. باغچه بان کارهای بزرگی برای جامعه ناشنوايان انجام داد. از ابداعات وی می توان به استفاده از روش شفاهی در تعليم ناشنوايان، اختراع گوشی استخوانی يا تلفن گنگ، ‌کشف خواص صوتها وتقسيم بندی آنها،‌ اختراع گاه نما و طراحی وسايل مختلف بصری برای تدريس ناشنوايان اشاره کرد. باغچه بان وصف الحال خود را اينگونه واگويه می کند: " من مانند يک علف صحرايی به وسيله باد و باران و تابش نور خورشيد و آسمان ايران سبز شده ام و به رنگ و بوی ايرانيت خود افتخار دارم: قدرت من، فکر من و ايمان من، همه ايرانی است . امید که راه چنین انسانهای بزرگ ، سرلوحه ای باشد برای کسانی که میخواهند امید به زندگی را در دلها زنده نگه دارند  در انتهای  جلسه ، مریم مرادی  ضمن تشکر از همراهان حاضر در جلسه زمانی را به پرسش و پاسخ اختصاص دادند که در این راستا  جهت پاسخ به سوال حاضرین در خصوص واژه توانخواه ، به شرح  این واژه پرداختند و اینکه شایسته است از این واژه به جای کلمه معلول در جامعه استفاده گردد تا بتدریج نهادینه شده و آسیب کمتری از حیث روانی بر این قشر از جامعه وارد گردد .

درخاتمه ، بانو حنیف نژاد برنامه ریزی ماه آینده را حضور اعضا محترم حاضر در جلسه اعلام نمودند . این جلسه راس ساعت مقرر به اتمام رسید . 

  ابتدای صفحه | بازگشت

 

all rights reserved @ Bashariat