کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

مقالات اعضاء

 
بر اساس قانون و مذهب حاکم زن به عنوان نصف انسان محسوب می گردد عملاً بسیاری از مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر نقض شده و زیر پا گذاشته می شود .

رژیم جمهوری اسلامی و ریاکاری

 محمود دائی                                                    اردیبهشت 1384

وقتی مردم نتوانند برطبق عقیده خودعمل کرده وآنطور که دوست دارند زندگی کنند بدیهی است که مجبور به ریاکاری و تزویر شده و زندگی داخلی آنان با آنچه در بیرون به نمایش می گذارند فرسنگ ها از یکدیگر متفاوت می شود. چه بسیارافرادی که قلبا ازنظام حاکم متنفر بوده ولی درجمع عموم و یا در محل کار بعلل ترس و یا مصالح شغلی مجبورند خود را طرفدار دو آتشه نظام جلوه دهند.

وقتی نظام برای هرکاری حتی برای تحصیل دردانشگاه شرط اصلی و لازم را طرفدار نظام بودن می داند ویا برای استخدام فردی دراداره اولین ومهمترین شرط راعقیده به نظام دانسته وبر ظاهر بیش ازباطن تکیه میکند ،وقتی هر نوع پیشرفتی منوط به داشتن ریش وپشم ویا چادرسیاه و همشکلی با طرفداران خود می داند ، بدیهیست راه تزویر و ریا بدست خود گشوده وافراد، مصلحتی هم که شده مجبورند خود را به رنگ آنها در آورند و دراین بازی گوی سبقت با آنانی است که راه و رسم ریاکاری را بهتر ازدیگران می دانند، آنهائی که معمولا از خانواده های پائین فرهنگی بوده و برای عقیده شخصی خود ارزشی قائل نیستند وهمه فکرآنها مقام بالاتر حقوق بیشتر و در آمد بیشتر است .

اینها میباشند که سریعتر رشد کرده و خود را به سطوح بالاتر اجتماعی می رسانند.

مسئله تزویر وریا درفرهنگ اسلامی از پدیده های زشت ومنفور شمرده شده تا آنجا که شخص ریاکار همان شخص مشرک نام گرفته است و بالاترین ظلم نیز همان شرک شناخته شده است . 

فرد ریاکار یعنی فرد دروغگو ، واو کسی است که برای پیشبرد کار خود نه به خدا ( ایاک نعبد وایاک نستعین ) بلکه به تزویر وریا و دروغگوئی روی آورده واز آنها کمک می طلبد یعنی در واقع در مقابل قدرت احدیت ، قدرت تزویر و ریا را بالاتر دانسته و آنها را کارسازتر می داند و لذا فرد ریا کار در فرهنگ اسلامی همان فرد مشرک است .

وقتی نظام حاکم تمامی محور انتخاب خود را برای تعیین افراد و تقسیم پست ها فقط و فقط طرافدار خود بودن،  قرار میدهد و نه به سوابق مذهبی و نه به شخصیت خانوادگی و نه به سوابق اخلاقی و نه به تحصیلات و کار آمدی فرد کاری دارد بدیهیست که خود بدست خود راه را برای نفوذ افراد ریاکار ، اراذل و اوباشی که منتظر فرصتند تا از آب گل آلود ماهی گیرند باز می کند، همانها که عرضه هیچ کاری نداشته و کم خرد و بی خاصیتند و تنها عرضه آنها رنگ عوض کردن و خود را به رنگ نظام حاکم در آوردن است در حالی که درقلب آنها ذره ای از دین و دیانت ودلسوزی برای اسلام یافت نمیشود.

این همه جنایت و خیانت درهمه ابعاد ازسوی مدیران و مسئولین نظام، حاصل نفوذ این ریاکاران در بدنه وسیستم رژیم است .                                                 

آنگاه که مسئولین وسران نظام حاکم،  خود مبتکر راههای ریاکاری و تزویرند و دست شیطان را در کلک و حقه و مردم فریبی و سیاست بازی بسته اند تکلیف مدیران زیر دست معلوم است ( الناس علی دین ملوکهم ) در بعد دیگر چنانچه مسئله ریاکاری را از دید فردی مورد بررسی قراردهیم، در می یابیم که وقتی فرد نتواند خواسته خود را بیان کرده و یا نتواند برپایه عقیده خود عمل نماید و از لباس پوشیدن و شکل و قیافه سروصورت، تا صحبت و نوع کار و انتخاب رشته تحصیلی همه و همه به نوعی درگیر ریاکاری و تزویر باشد بدیهی است که خواسته های شخصی او به صورت عقده ها جمع گردیده و چنین فردی نمی تواند به کمال رسیده ویا حداقل مانند یک فردعادی بوده ودرجامعه مثمر ثمرباشد .

خوبی وبدی چنین شخصی همه ظاهری وبرپایه ریاکاری است واونمی تواند دارای روحی سالم وپاک بوده ودرراه کمال قدم بردارد. در رژیم کنونی تقریبا تمامی کارها و تصمیمات فرهنگی ، اجتماعی بویژه حرکات سیاسی رژیم بر مبنای ریاکاری و حقه و نیرنگ پایه ریزی می شود و این پدیده در تمامی سطوح نقش عمده بازی میکند تا آنجا که هیچ کاری در این رژیم بی کمک ریاکاری و ظاهر آراستن به پیش نمی رود   

برگشت