آشنایی با کانون | نشریه | مواضع و بیانیه ها | درخواست عضویت | ارتباط با ما

ماهنامه بشریت شماره 174

 

 

گزارش جلسه مشترک ماهانه نمایندگیهای مالزی و یونان

نیما کاظمی نژاد

جلسه مشترک ماهانه نمایندگیهای مالزی و یونان درروز چهارشنبه  مورخه 3 اگوست 2016 با موضوع بررسی اعلامیه جهانی حقوق بشر و همچنین سخنرانی در مورد بررسی روز جهانی شیر مادر و همچنین عوامل خودکشی در ایران در ساعت 18 به وقت اروپای مرکزی با حضور:

 بانوان : مریم مرادی – سپیده صفری – جمیله بدیر خانی – عابده کدخدایی – راضیه لطف الهی هلان – سهیلا مرادی – لیدا اشجعی اسالمی – سمیه علیمرادی

اقایان : نیما کاظمی نژاد – حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی – عبدالخالق امیری – سامی امیری – ابراهیم حسینی– نادر شاچری – محمد گلستان جو – علی شعبانزاده – تقی صیاد مصظفی – جمشید غلامی سیاوزان – محمدرضا برزگر – محمد ابوطالبی – رامین زمانی – مهدی موسوی – امیر نیلو و جمعی دیگر از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در اتاق پالتاک کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نمایندگی مالزی برگزار گردید وسخنرانان و برنامه سازان به تشریح موضوعات خود پرداختند.

اقای حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی مقایسه ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر را با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انجام دادند .

ماده ۱۸ ازاعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید : هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه ، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب یا دین ، و آزادی علنی و آشکارکردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است وهیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد. میتوان به صورت مشخص دید که این ماده از اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید هرعقیده باید آزاد باشد ( البته عقیده ای که بر بنیان و امنیت افراد در مورد سلب حیات از آنها بر مبنای احکام ادیان اسیبی نزند ) جمهوری اسلامی که با پیروزی در انقلاب  ۱۳۵۷ و با وعده های دروغین روح الله خمینی سر دم دار بزرگ دروغ و نقض این ماده از اعلامیه جهانی حقوق بشر است چرا که از نظر بنده و همگی سیاست مداران بزرگ جهان دین باید از سیاست جدا باشد چرا که تداخل دین و سیاست ثمره ای جز آنچه که ما امروز بر نظام لجام گسیخته اجتمایی و اقتصادیایران میبینیم به ارمغان نمیاورد . در جمهوری اسلامی هرگونه حرکت عقیدتی که در اسلام شیعه تعریف نشده باشد سرکوب و بنیان آن با احکام فرا قانونی و در نهایت بی عدالتی محاکمه میگردند هر گونه تفکر که مخالف نظر و عقیده ولایت فقیه و مسولان رده بالا باشد محکوم به سرکوب و نابودی است . در این نظام افکار پوسیده و تفکرات از رده خارج شده حرف اول را میزند . دگر اندیشان زیادی در نظام سیاسی و عقیدتی کنونی ایران تاوان سنگینی پرداخت کرده اند همچون :

ترور کشیشان مسیحی در اوایل انقلاب ومانند حسین سودمند . هایک هاسپیان مهر ، مهدی دیباج وچند تن دیگر وسردمداران جمهوری اسلامی وقتی دیدند که با این گونه قتلها تما م سازمانهای بین المللی مثل سازمان ملل متحد نگاهی منفی نسبت بر آنها پیدا میکند با کمی چرخش نرم  رو به حبسهای طولانی مدت دگر اندیشان، همانند رهبران جامعه بهائیان ایران و یا سرکوب پیروان اهل تسنن کردند . بنده هم مخالف افراط گرایی مذهبی هستم اما بهترین روش برای از بین بردن افراط گرایی برخورد با نمادهای افراطیگری است . نه سرکوب پیروان یک دین یا یک عقیده .

درقانون اساسی که در سال  ۱۳۵۸ توسط مجلس خبرگان به تصویب رسید و جمهوری اسلامی مدعی عمل به بندهای این قانون میباشد اهم بندها و ماده های زیادی در راستای احترام به عقاید افراد ذکر شده ولی در عمل چیز دیگری را شاهد هستیم سردمداران جمهوری اسلامی فقط و فقط مدعی احترام به حقوق بشر هستند و با چهره نمایی خود را حکومتی سالم و مردمی جلوه م میدهند در بخشی از ماده ۱۸ اشاره بر حق آزادی انتخاب دین و مذهب اشاره گردیده که در این مورد هم ما میبینیم اگر مجازات اعدام برای افرادی از این قبیل صادر نمیشود والی این دسته از افراد با احکام سنگین قضایی مواجه میگردند و یا در مراحل اولیه یعنی بازجوئی با انفرا دی طولانی مدت و بلاتکلیفی مواجه میگردند .

آنچه که ما امروز در زمینه نقض حقوق پیروان ادیان در ایران می بینیم نتیجه سده انگار بودن مردم خود ما میباشد که بارها و بارها این حکومت ظلم از مردم سوئ استفاده کرده است . در اصل ۲۰ قانون اساسی بر برخورداری از حمایت یکسان قانونی همگی ایرانیان تاکید شده والی ما در عمل میبینیم شهروندان بهایی از جمله افرادی هستند کهزیر پوشش کمترین حمایت قانونی هستند و حقوق آنها درموارد بسیار زیادی نقض میشود .

حتی میتوان گفت عدم احترام به حقوق قانونی افراد و دخالت دراجرای مراسم مذهبی پیروان سایر ادیان به وضوح قا بل مشاهده میباشد . در اصل ۳۰ قانون اساسی اشاره بر آموزش و پرورش رایگان برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه وتامین وسایل تحصیلات عالی را تا سر حدخودکفایی کشور تاکید کرده است ولی پیروان سایر ادیان با محدودیت های آموزشی مواجه هستند و بارها ما شاهد بوده ایم که شهروندان بهایی صرفا بهدلیل بهایی بودنشان از تحصیل بازماندند و موسسین مراکز آموزشی آنها باحبس های طولانی مدت مواجه گردیدند .

در اصل ۳۳ قانون اساسی اشاره بر حق انتخاب مسکن و محل اقامت تاکید شده ولی شاهد آن هستیم که افرادی صرفا به دلیل اعتقادات مذهبی با تبعید مواجه گردیدند که از جمله میتوان به تعدادی از دراویش گنابادی در سالهای قبل  وزندانی عقیدتی ابراهیم فیروزی اشاره کرد .

سپس اقای محمد گلستان جو خبرهای نقض حقوق بشر ایران در ماه گذشته را ارائه نمودند .

در تیر ماه 1395 نقض سامانمند حقوق بشر در ایران  همچنان مانند گذشته ادامه داشت .متاسفانه تعداد قابل توجهی از زندانیان اعدام شدند در این ماه حکم اعدام ۳۹ نفردر استان‌های البرز، خراسان جنوبی، مرکزی، گیلان، آذربایجان غربی اجرا شد.

ازبرجسته‌ترین گزارش‌های  اعدام دراین ماه باید به اعدام دست‌کم ۹زندانی درزندان قزلحصار و  پنج زندانی در زندان اراک و  دو زندانی در رشت که همگی متهمین جرائم مواد مخدر بودن و 6 نفر درزندان رجایی شهربه جرم قتل ، سه زندانی در ندامتگاه کرج که تا کنون اطلاعی از اتهام آنها به دست نرسیده اشاره کرد.که تعدادی را در ملاء عام و در حضور اقشار مختلف اعم از کودکان اعدام کردن .

در اینجا باید ببینیم دولت تا چه اندازه به وظایف حکومتی خودش در رابطه با نیازهای انسانی که جزو حقوق افراد جامعه هست رسیدگی کرده که منجر به چنین تخلفاتی شده و آیا دولت به اصطلاح اسلامی مجاز به اعدام و گرفتن حق زندگی که بزرگترین حق خدادادیه , هست  یا نه ؟

اصل 32قانون - هیچ کس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می کند. در صورت بازداشت ، موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثرظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضائی ارسال و مقدمات محاکمه ، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود..

اصل 38 قانون :

هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت ، زندانی یا تبعیدشده به هر صورت که باشدممنوع و موجب مجازات است.

در گزارشات داریم که مرگ نادر داستان پور بدلیل ضرب و شتم در بازداشتگاه کلانتری 127 نارمک بوده و همینطور سجاد توفیقیان یکی دیگر از قربانیان مورد ضرب و شتم قرار گرفته توسط مامورین انتظامی در در شهر دهدشت از توابع یاسوج  که بر اثر جراحات شدید در کماست و دکترها از او قطع امید کرده اند .این ماه همچنان با تداوم تعرض به حقوق اولیه اقلیت‌های قومی ودینی در ایران همراه بود که از بارزترین آنهادر این ماه شاهد بازداشتهایی از سوی نیروهای امنیتی بودیم منجمله ،بازداشت افشین حسین پناهی در شهرستان دهگلانو اقبال زارعی شهروند سقزی که به دلیل نا معلوم بازداشت شدن , و رضا شاهینی شهروند ایرانی –آمریکایی که برای دیدار خانواده به ایران سفر کرده پس از رسیدن به اتهام اقدام علیه امنیت ملی توسط نیروهای امنیتی بازداشت منزل وی تفتیش و لوازم شخصی و الکترونیکی وی توقیف شد و به نقطه نا معلومی منتقل شده ،، ، بازداشت و یک هفته بی‌خبری از چهار شهروند عرب در اهوازبه دلیل تنها   فراخوان مردمی در شبکه های اجتماعی  جهت تمیز کردن خیابانی  برای انجام نماز عید فطر، بازداشت بیش از ۲۵ شهروند اردبیلی،و  بازداشت های امنیتی سپاه در مناطق کردنشین از جمله آنها بود.

برگزاری همابش نقد و بررسی فرقه های ضاله در خرمشهرکه در آن همایش, از دین زرتشت بعنوان  فرقه ضاله نامبرده شده.

در صورتیکه دین زرتشت که دین یکتا پرستیست نزدیک 500 سال دین رسمی ابرانیان بوده.

و خانم سپیده صفری با عنوان روز جهانی شیر مادر سخنرانی کردند .

اهمیت تغذیه طبیعی نوزاد سبب شده است تا از سوی سازمان‌های بهداشت جهانی ویونیسف همه ساله از ۱۰‌ تا ۱۶ مرداد به‌عنوان هفته جهانی شیر مادر تعیین شود. در ایران همچنین روز 10مرداد به‌عنوان روز جهانی شیر مادر به رسمیت شناخته شده است

همه ساله اول آگوست که بنام روز جهانی شیر مادر نامگذاری شده، در کشورهای مختلف جهان گرامی داشته میشود. هدف از نامگذاری این روز تشویق مادران به تغذیه فرزندان خود از این موهبت الهی است. سال هااست که نقش اساسی تغذیه با شیر مادر در رشد وسلامت کودکان وهمچنین سلامت مادران شناخته شده است . وبه تنهائی درشش ماه اول تولد برای شیرخوار کافی است ودر شش ماه دوم تولدانرژی لازم پنجاه درصد از شیر مادر وپنجاه درصد از تغذیه تکمیلی تامین میشود . آموزش به مادران هنر است که به مادران گفته شود همه مادران قادر به شیر دادن هستند وباید این باور به مادران تفهیم گردداز طرف دیگر حمایت جامعه از زنان وحمایت خانواده از مادران اهمیت ویژه دارد .نکته مهم دیگر آموزش کارکنان بیمارستان ها ومراکز درمانی است که بتوانند پاسخ گوی مادران به گونه صحیح باشند چون اگر نا آگاهانه به سوال مادری پاسخ داده شود بد آموزی مصیبت وار خواهد بود در دو تا سه هفته اول تولد مهمترین زمان سوال برانگیز مادران خواهد بود.

در حالی که امروزه تمام کارشناسان از ارزش و اهمیت شیر مادر صحبت می‌کنند، با وجود این، بسیاری از مادران به بهانه‌های مختلف از شیردادن به نوزاد که به قول خودشان پاره تن آنهاست، خودداری می‌کنند؛ این گروه از زنان از مضرات اقدام خود بی‌اطلاعند.

بدون شک، آگاهی، تحصیلات، کار، تعداد فرزند، رفاه اجتماعی و اقتصادی و تغذیه خانواده در این تصمیم مادران اثرات قابل توجهی دارد. درست است که در جامعه امروز ما، زنان نیز در عرصه فعالیت‌های اجتماعی، اقتصادی در حال کار و تلاشند و در واقع، نیمی از نیروی فعال و خلاق جامعه را تشکیل می‌دهند و مجبورند در طول روز در محیط کار حاضر بوده و به ناچار از فرزند شیرخوار خود دور باشند، لیکن باید تسهیلات ویژه شیردهی و حمایت از خانواده در مورد مادران شاغل اجرا گردد تا خلأ عاطفی و تغذیه‌ای طفل پر شود. با تمام مزایایی که شیر مادر برای طفل دارد و با تمام تبلیغاتی که در این خصوص انجام می‌شود، با این حال آمار نشان می‌دهد که تغذیه با شیر مادر، دچار افت شدید و حتی در بین بعضی از خانواده‌ها به فراموشی سپرده شده است.احتمال مرگ کودکانی که از شیر مادر تغذیه نمی‌کنند در شش ماه اول زندگی خود چهارده برابر کودکانی است که منحصرا از شیر مادر تغذیه می‌کنند. آغاز تغذیه کودک با شیر مادر در روز بعد از تولد، خطر مرگ کودک را تا 45 درصد کاهش می‌دهد. شیر مادر، بخصوص در اولین روزهای بعد از تولد کودک و نیز در ماه‌های بعد بسیار مهم و باارزش است، به گونه‌ای که هیچ غذای دیگری نمی‌تواند جایگزین آن شود. این شیر برای رشد جسمی و تکامل مغزی طفل بسیار مؤثر است و حاوی موادی است که ضمن ایمن‌کردن طفل در برابر بیماری‌ها، ارتباط عاطفی بین مادر و کودک را محکم‌تر می‌کند.

طفل شیرخوار، فقط در آغوش پرمهر مادر است که احساس امنیت می‌کند و این آرامش و امنیت، در رشد شخصیت و عواطف کودک تأثیر بسزایی دارد. دکتر منصور بهرامی، متخصص بیماری‌های نوزادان و کودکان در گفت‌وگو با جام‌جم می‌گوید: شیر مادر اثربخش‌ترین ماده بر سلامت نوزاد در بدو تولد است؛ تغذیه با شیر مادر تاثیر فراوانی در کاهش بیماری‌های عفونی، اسهال و استفراغ و کاهش مرگ و میر نوزادان تا 20 برابر دارد؛ همچنین شیر مادر عفونت‌های تنفسی را در نوزادان چهار برابر و احتمال ابتلا به همه بیماری‌های عفونی و در درجه دوم ابتلا به بیماری‌های غیرعفونی و در درجه سوم احتمال ابتلا به بیماری‌های سرطانی را کاهش می‌دهد.

خانم مریم مرادی با موضوع عوامل خودکشی در ایران مطالب خود را ارائه نمودند. خودکشی به عنوان یکی از عوارض جوامع شهری پیشرفته ناشی از نابسامانی ها ، اختلالات روانی، فشارهای عصبی و نابرابری های اجتماعی است. بحران های اقتصادی، بالا گرفتن خشونت ها و درگیری های اجتماعی نیز می تواند عاملی برای اقدام به خودکشی جوانان به عنوان افرادی که قصد ورود به آن جامعه را دارند، باشد. در حقیقت، جوان با دورنمایی از زندگی که فراروی خود می بیند احساس خلأ، ناتوانی و درماندگی شدیدی می کند و چون توان مقابله با درهم پاشیدگی های هنجارهای اجتماعی را ندارد اقدام به از بین بردن خود می کند. خودکشی علائم هشداردهنده و سرنخ هایی دارد که در اغلب موارد کاملاً قابل تشخیص و مشاهده اند و با کمی مداخله و درگیر شدن با فرد و افکار خودکشی گرایانه او می توان مانع از اقدام او شد. در حقیقت این علائم و سرنخ ها همان رویدادها و وقایعی هستند که پیش از وقوع خودکشی شدیداً بر زندگی فرد ناامید سایه می افکنند و او را درگیر بحران های روحی- روانی می کنند. جوانانی که تجارب اضطراب آور شدید، حوادث ناگوار و رخدادهای ناخوشایند متعددی داشته اند ریسک و خطر آسیب رساندن به خود در آنان افزایش می یابد. طلاق، جدایی، از دست دادن والدین، بیکاری، ناکامی های پی درپی، بیماری، جراحی و ... از جمله رایج ترین علل ضعف جوانان و اقدام آنان به خودکشی است.

معمولاً علائم هشداردهنده خودکشی به دو گونه اند؛ علائم کلامی و علائم رفتاری. صحبت ها، اظهارات و بیانات ناامیدانه، خداحافظی های مستقیم (و حتی غیرمستقیم)، جملات مرگبار، گفت وگوهای عجیب و سوال برانگیز از جمله علائم کلامی؛ و سر و سامان دادن به کارهای نیمه کاره، بخشیدن وسایل شخصی خود به دیگران، مرتب کردن امور شخصی و دادن وکالت های مستقیم از جمله علائم هشداردهنده رفتاری برای خودکشی هستند.

در مواردی والدین تصور می کنند که جوان قصد بریدن از خانواده و پیوستن به اجتماع را دارد در حالی که او تنها قصد شناخت استعدادها، توانایی ها و مهارت هایش را دارد و می خواهد ارزش ها و معیارهای جامعه را محک زند. تحقیقات نشان می دهند که بسیاری از رفتارهای ناسازگارانه نوجوانان ناشی از فقدان وجود جوی عاطفی در خانواده است.

گروه دیگری از والدین چنان سرگرم مشغله های روزانه خود هستند که فرصتی برای بودن با بچه ها و شنیدن صحبت های آنان ندارند. به همین دلیل، فاصله عاطفی مابین آنها چنان زیاد می شود که هنگام بروز بحران ها و گرفتاری های زندگی یا والدین قادر نیستند به فرزندان شان کمک کنند و یا فرزندان، والدین شان را دوست خود نمی دانند تا مسائل خود را برای آنها بازگو کنند. پدر، مادر و اعضای نزدیک خانواده برای اینکه بتوانند رابطه یی مطلوب و مناسب با نوجوان شان برقرار کنند باید بتوانند با او همدلی کنند و نیازهای او را بشناسند.

صحبت کردن و حرف زدن با جوان به او اطمینان، اعتماد، دلگرمی و قوت قلب می دهد تا با تکیه به ارزش های خانوادگی، حمایت های والدین و راهنمایی های آنان از اضطراب ورود به اجتماع شان بکاهد. جوان زمانی که با والدینش مشورت می کند، در حقیقت از آنها احساس امنیت و توان مقابله با مشکلات را می گیرد. علاوه بر آن، پدر و مادر نیز با روحیات، خصوصیات و افکار او آشنا خواهند بود و با شناخت مشکلاتش بهتر می توانند او را یاری کنند. در نظر داشته باشید هر زمان که مسائل نوجوانان و جوانان به خوبی ریشه یابی و حل شود، شرایط بروز مسائل بعدی از بین می رود.

 پایان بخش جلسه همراه بود با دلنوشته خوانی خانم جمیله بدیرخانی برای مادران . چه زود گذشت

انگار همین دیروز بود که شیر اضافی ام را میریختم توی شیشه شیر تا در مواقع خاص به کاربیاید و حالا دارم میریزم توی سینک! تا کم کم تمام شود. امروز و امشب پسرکم برای اولین بار بدون شیر خوردن خوابید.

برای اولین بار یک خرس پشمالوی آبی دادم دستش تا بغلش کند و از نرمی اش خوابش ببرد... و طفلکی چه قدر زود پذیرفت.

وقتی توی بغلم درازکشیده بود و خرسش را محکم بغل گرفته بود و هی چشمانش را میبست و باز میکرد تا خوابش ببرد، و من برایش لالایی زمزمه میکردم و دستهای کوچکش را توی دستم گرفته بودم یکهو بغضم گرفت... از فکر اینکه خودم دارم او را از خودم جدا میکنم! خودم میگویم باید یاد بگیری بدون کمک من هم زندگی کنی... باید کم کم از من دور شوی.

اشکهایم عجیب شوق بیرون ریختن داشتند. و من متعجب شدم از خودم! منی که حرف بعضی مادرها را نمیفهمیدم که میگفتند وقتی از شیر گرفتیمش دلمان گرفت، انگار که خودمان چیزی گم کرده ایم.

و حالا همان من، در اولین تجربه ی دورکردن پسرکش از خود، دارد گریه میکند و نمیداند دلش برای معصومیت او سوخته یا برای تنها شدن خودش؟

امشب شاید شروع دور شدن های پسرکم بود! شروع پرواز بادبادک من خدایا جای دلتنگی هایمان خودت بنشین.

قطعا اینقدر بی دردسر بودن روز اول از کمک مادر بود... که دیروز، روز میلادش، برای شروع این کار ازشون کمک خواستم.

بعضی چیز ها انگار قرار است همیشه در زندگی با آدم همراه باشند. مثل بغض موقع خداحافظی... موقع دور شدن از عزیز.

یادم نمیرود بچگی هایم که همیشه روزهای شاد و صورتی آغاز بهار به اشکهای وقت خداحافظی ختم میشد... خداحافظی با همه بازیهایی که سالی فقط چند بار در همین تعطیلات هم را میدیدیم... و فکر اینکه باز باید چننند ماه مدرسه رفتن های دوست نداشتنی را تحمل کنم تا تابستان بیاید و دوباره دختر/پسر عمو/عمه/دایی ها را ببینیم و دور هم بازی کنیم و جدا بشویم از دنیا و ما فیها... اصلا انگار همیشه ته ته دلم، موقع خوشی هایمان با هم، یک جور نگرانی از رسیدن روز آخر و آن بغض لعنتی لحظه خداحافظی داشته ام حتی الان یادآوری اش هم برایم آزاردهنده است

و حالا این روزها دوباره آن بغض آمده سراغم... این بار برای پسرکم! به جای او! او که هر بار در این روزهای آخر چشمانش را میبینم که از شاد بودن با بچه ها برق میزند، دلم برایش میسوزد... برای او که نمیداند فردا که ازین خانه رفتیم بیرون (برای رفتن به «ددر» همیشه جذاب ، دیگر قرار نیست تا مدت ها این دختر و پسرخاله ها که اینقدر برای هم ذوق میکنند را ببیند.

دلم برای این ندانستنش میسوزد. برای این یهو عوض شدن فضای دور و برش بدون اینکه دلیلش را بداند... دلم برای دلش میسوزد که لابد نمیداند آن احساس آزاردهنده ای که سراغش خواهد آمد و نمیگذارد آرام باشد، اسمش «دلتنگی» ست خدایا این روزها بیشتر هوای دلهایمان را داشته باش.

 

گزارش اولین نشست داخلی نمایندگی های دانمارک و نروژ

بهناز جهان بین

جلسه داخلی نمایندگی مشترک دانمارک و نروژ در تاریخ ۹ آگوست ۲۰۱۶ در ساعت ۲۰ با حضور بانوان مریم البرزی، بهناز جهان بین، سپیده صفری، و آقایان منوچهر شفائی، مجتبی قاسمی، محمد امیدی، رسول دهدار، پوریا زعیم و نیما کاظمی برگزار گردید.

پیرو صحبت های جناب شفائی در خصوص همکاری نمایندگی های نروژ و دانمارک در مورد این همکاری بین اعضا به توافق رسیده شد و همینطور از میان کاندیدهای محترم برای قبول مسئولیت نمایندگی که عبارت بودند از آقایان محمد امیدی، پوریا زعیم و نیما کاظمی، آقای محمد امیدی به عنوان مسئول نمایندگی بخش دانمارک و جناب نیما کاظمی بعنوان قائم مقام نمایندگی و مسئول بخش نروژ انتخاب شدند.

بانو جهان بین مسئولیت به روزرسانی وبلاگ را عهده دار شدند.

جناب آقای پوریا زعیم مسئولیت برگزاری جلسات ماهانه و تهیه فراخوان ها را بر عهده گرفتند، همینطور بانو سپیده صفری با همکاری آقای رسول دهدار مسئولیت تهیه اطلاعیه ها را عهده دار شدند.

زمان ثابت برای برگزاری جلسات ماهانه نمایندگی طبق رای گیری اعضا سومین یکشنبه هر ماه اعلام شد.

لازم به ذکر است که این انتخابات به مدت ۳ ماه اعتبار دارد و در ماه نوامبر طبق قوانین کانون، انتخاباتی برای سال میلادی جدید برگزار خواهد شد.

جلسه در ساعت 2130 خاتمه یافت

مشکلات پیروان سایر ادیان و مذاهب در دوره روحانی

جعفر فردکریمی

از روي كار آمدن آقاي روحاني رئيس جمهور ايران تقريبا سه سال مي گذرد.

او در انتخاباتي پيروز شد كه بيشترين آراء را در استان هاي سيستان و بلوچستان و كردستان كسب كرده بود.

اين گونه اتفاقات،شعارها و وعده ها خوش بيني ها نسبت به بهبود وضعيت پیروان سایر ادیان و مذاهب  در ايران ايجاد كرده بود؛اما با گذشت يك سال و بررسي كارنامه ي آقاي حسن روحاني در حوزه ي پیروان سایر ادیان و مذاهب ،شايد به توان گفت نه تنها بهتر نشد بلكه روند سركوب چندين دهه در ايران همچنان ادامه دارد.

علي يونسي گفته بود كه آمده مسؤوليت كاري را بپذيرد كه از عهده ي ديگران بر نيامد اما عملا او هم نتوانست در اين راستا گامي بردارد و سركوب پیروان سایر ادیان و مذاهب بر خلاف آنچه حسن روحاني وعده داده بود شدت گرفت. اعدام زندانيان كرد و عرب در ماه هاي پس از روي كار آمدن روحاني آغاز شد و هفت زنداني كه متعلق به اين گروه بودند به چوبه هاي دار سپرده شدند.

در همان ايام پس از حمله ي مسلحانه در سراوان كه به كشته شدن چهارده مأمور مرزباني انجاميده بود؛ شانزده زنداني بلوچ در اقدامي تلافي جويانه اعدام شدند.در اسفند ماه سال ١٣٩٣ شش زنداني اهل سنت در زندان رجايي شهر كرج اعدام شدند؛ هم اينك نيد بيست و هفت زنداني سني كه حكم اعدام آن ها تائيد شده است و در انتظار اعدام به سر مي برند اين در حالي است كه همزمان ليست هاي بلند بالايي از زندانيان سني منتشر مي شود كه به احكام سنگين حبس محكوم شده اند.وضعيت ديگر پیروان سایر ادیان و مذاهب در ايران بدتر شده است و سركوب آنان در سال هاي گذشته كم نظير وصف مي شود.آخرين نمونه فشار بر بهائي ها از جمله استان گلستان است كه به تازگي خبر آن منتشر شده است؛ بر اساس خبري كه سازمان عدالت براي ايران منتشر كرده است بيست و دو شهروند بهائي مجموعاً به ٢٣٨ سال حبس محكوم شده اند.اين سازمان حقوق بشري گفته است پرونده ي بهائيان گلستان بزرگترين دستگيري دسته جمعي بهائيان در ده سال گذشته بوده است؛اين پرونده همين همچنين از اين حيث شدت شكنجه هايي كه در بازجويي ها اعمال شده كم نظير است.گرچه قانون اساسي ايران بهائيان را به عنوان يك اقليت رسمي نمي شناسداما حسن روحاني در بيانيه اي از خود از رفع خود از رفع تبعيضات ناروا در همه اشكال آن سخن گفته بود و در نيمه ي ديگر بر رعايت حقوق پيروان ساير اديان و مذاهب تأكيد كرده بود.اجرا و صدور احكام اعدام در نيمه ي سال گذشته افزايش چشمگيري يافت به طوري كه فعالان حقوق بشري مي گويند:در سال ٢٠١٥ ميلادي جمهوري اسلامي ايران يكي از سياه ترين سال هاي عمرش را بر اساس تعداداعدام ها را داشته است.

طبق آنچه سازمان حقوق بشر در ايران منتشر كرده هر روز به طور متوسط دو يا سه نفر به دار آويخته مي شوند؛با روي كار آمدن آقاي روحاني ٢١٦٢ نفر در ايران اعدام شده اند اين آمار در مقايسه دوره دو سال و نيم بعد از انتخاب آقاي روحاني و دو سال و نيم قبل از انتخاب او رشد ٦٧ درصدي را در در تعداد اعدام ها نشان مي دهد.

در ميان اعدام شدگان سال گذشته ٤٠ نفر به اتهام اقدام عليه امنيت ملي و فساد في الأرض اعدام شده اند،از اين تعداد ١٣ نفر متعلق به اقليت هاي مذهبي بودند.در اين سه سال سركوب و تبعيض تنها مختص به اين گروه نشد بلكه گروه هاي متعددي از نقض حقوق نوكيشان مسيحي و پيروان آئين پارسيان و ساير اقليت شده منتشر شد.در كنار اين موارد فعالان حقوق بشر در بلوچستان گزارش داده اند سال گذشته ٤٣ نفر در مناطق مرزي بر اثر شليك مستقيم نيروهاي مرزي كشته شده اند.در گزارش ديگري هم كه فعالان حقوق بشر داده اند؛در كردستان در مورد وضعيت افراد كاسب در مرزها منتشر كرده اند دست كم ٤٤ نفر بر اثر تيراندازي نيروهاي مستقر در مرزها كشته شده اند.

اين بخش از آمارها كه تمامي موارد نقض حقوق بشردر بر نمي گيرد مي تواند به نوعي نشان دهنده اين موضوع باشد كه وعده ي روحاني بر دانستن نگاه امنيتي به اين مناطق محقق نشده است.

اگرچه روحاني وعده هايي در پيوند با برداشتن نگاه امنيت دارد اما به نظر مي رسد كه تحقق اين وعده ها از اختيارات او خارج است چرا كه علي يونسي در گفت و گو با اين گفته بود اگر زندانيان عقيدتي وجود داشته باشد  پيگر خواهند بود.مشاوره روحاني در اين گفت و گو به صراحت از اين موضوع سخن گفته بود كه خيلي چيزها در دست آقاي روحاني نيست بالأخره قوه قضائيه تشكيلاتي است كه كار خودش را انجام مي دهد و در كنار آن اطلاعات سپاه پاسداران هم مي باشد اين يعني بخشي زيادي از مسائل در اختيار دولت نيست.

ترک ها را با طرحی نو براندازیم.

منصور سیفی

در حدود یک سال پیش در برنامه تلویزیونی مخصوص کودکان که روز های جمعه از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشود .ترک ها بار دیگر مورد تمسخر و توهین قرار میگیرند داستان ساختگی پدر و پسر ترک که میخواهند هتل را بدلیل بوی بد آن ترک کند در این برنامه به تصویر کشیده میشود. داستان خودساخته و توهین‌آمیز این‌چنین است که، پسر آزربایجانی که بجای مسواک از فرچه دستشویی استفاده کرده و خود منشاء بوی بد در هتل است، به همراه پدر خود به وجود بوی بد در هتل اعتراض میکنند و در پایان متوجه میشوند که منشاء بوی بد هتل خودشان هستند. این نوع توهین که به ترک ها به عنوان افرادی به دور از هر نوع مدنیت نگاه دارند کاملا برنامه ریزی شده از این پایگاه های ملی پخش میشوند. صدا و سیما یکی از امنیتی ترین نهاد هایی است که رژیم جمهوری اسلامی ایران آن را توسط شخص خود سید علی خامنه ای رهبری میکند. به صورت واضحتر رییس این سازمان توسط رهبری منصوب میشود و بوجود آمدن چنین برنامه هایی بدور از اتاق فکر شخص رهبری نمیباشد. یعنی خود شخص رهبری مسئولیت چنین برنامه های ضدفرهنگی است. این گروه فتیله ای که توهین شان از صدا و سیما و به عنوان یک رسانه ملی با واکنش مردم در استانهای ترک نشین پاسخ داده شد دوباره به تلویزیون بازگشتند. هرجند انتظار میرفت که این برنامه بعد از این فاجعه فرهنگی از برنامه خارج شود ولی نه تنها چنین نشد بلکه در ماه گذشته مورد تجلیل مقام های حکومتی نیز قرار گرفتند.نمونه هایی از این قبیل برنامه ها که سعی در جدال با هویت و پاک سازی آن دارد در طی این چندین سال به عینه قابل رویت بوده تا اینکه امروز در روزنامه طرح نو در تبریز به گونه ای آشکار تر از قبل و بدوری از هر نوع تفسیر غیر، واضحا ترک ها را مردمی بدبخت و بدور از هر نوع نشانه مردانگی دانسته است. هرچند نویسنده در این مطلب مخاطب زن را به گونه ای کاملا عجوز و قرون وسطایی توصیف کرده که حتی دیدگاهی کاملا ضد یکسان از انسان را نشان میدهد.

بخش هایی از مطلب درج شده در این روزنامه به شرح زیر است.

ای تورک بدبخت گمنام آیا از نیروی پهلوانان ایرانی آگاهی نداری ؟ – ما تورانیان را مرد نمیدانیم که همه یکسره زن‌اند و تو ای تورک بدنژاد برای جنگ با مردان ساخته نشده‌ای برو مانند زنان پنبه و دوک دست بگیر«.

در خصوص این مطلب باید اذعان داشت که انسانها موجوداتی آزاد با هر نوع نژاد، جنسیت و یا باور هستند. اینکه ما ایرانیان را پهلوانانی دارای نیروی ضد زن و با چنین دیدگاهی پنداریم واقعا به شخصیت زن نیز توهین کرده و تیغ نژادپرستی خود را اینبار تیزتر از همیشه و به سمت زنان نیز تیز کرده ایم.

در این خصوص به صورت کلی به نظر بنده انتشار چنین مطالبی در یک روزنامه، ایده های نژادپرستی و برتربینی را در ما بیشتر کرده و ما را همچنان در چنین ادبیات بدور از هر نوع شکوفایی ادبی نگه میدارد. انسان امروز سعی در یکسان سازی حقوق افراد بدور از هر نوع نژاد و جنسیت است ولی پخش اینچنین مطالبی او را از دنیای مدرن دور نگه میدارد.

دولت جمهوری اسلامی ایران با سیاست دوگانگی در واکنش به چنین رویداد هایی همیشه سعی در پاک کردن اصل مساله دارد. هرچند یک هفته پیش ، در جلسه هیات نظارت بر مطبوعات، بخش‌هایی از مطلب "هفت خوان رستم" روزنامه طرح نو مصداق بند ۴ ماده ۶ تشخیص داده شد و ضمن تذکر کتبی به نشریه، پرونده به دادگاه ارجاع شد.اما این برای مردم آزربایجان هیچ اثر مثبتی ندارد. اثر مثبت به این دلیل که چرا دولت که از وعده هایی چون تاسیس فرهنگستان زبان ترکی گرفته تا احیای دریاچه ارومیه هیچ اقدام عملی را نشان نداده است؟ چرا فقط و فقط که زمان انتخابات میشود آزربایجان و دردش را میشناسید و هنگامیکه منافعاتشان تکمیل میشود هیچ نمیدانید که اصل ۱۵ یا ۱۶ در قانون اساسی برای مردم نوشته اند؟در طرف دیگر نیز میبینیم که نویسنده چنین مطلب توهین آمیزی به جای اینکه به شخصه معضرت خواهی کند سعی در لاپوشانی کردن مساله دارد.  جناب نویسنده اذعان داشته که من منظورم ترک ها بوده اند نه آزری ها...  در خصوص اینکه ترک ها و یا آزری ها چه ملت یا قومی هستند به ذکر این بسنده میکنم که : آزری ها و یا ترک ها اقوامی هستند که هیچ تفاوتی از نظر ملی یا فرهنگی ندارند. و اصطلاح آزری یک مفهوم جغرافیایی است. ولی اصل داستان ما که این نویسنده چگونه به خود جرات میدهد و به قول خودش حتی به ترک ها توهین میکند جای سوال نیز هست. یعنی از هر حالت که به این مساله نگاه کنیم عملی ناشایست و درخور محکوم بودن است.  به شخصه تا امروز هیچ واکنش درخوری از طرف دولت به این ماجرا نشده است و این نشان از آن دارد که مسولین این نظام خود سعی در سیاست هایی دارند که نژاد پرستی را ترویج میدهد. نیز سیاست هایی که سعی در  ۱_ آسمیله کردن کلیه ملل و اقوام غیر فارس و تسهیل این رویه را دارد. ۲_ جهت نابودی فرهنگ و هویت ملت های دیگر برنامه ریزی میشود.

۳_ جلوگیری از اتحاد ملت ها واقوام ساکن ایران را دارد اما در خصوص تظاهرات و واکنش ها براساس اصل بیست و هفت قانون اساسی"تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها بدون حمل سلاح,به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد ازاد است" بر طبق همین اصل و همین نوشته تشکلاتی که به صورت صلح آمیز باشد هیچ نوع ممانعتی از طرف مقام و یا سیستم حکومتی ندارد. ولی به عینه همیشه و در موارد کثیری تا به امروز شاهد بوده ایم که جمهوری اسلامی ایران با ایجاد فضای واقعا وحشت و خفقان در هنگام تظاهرات و حتی با عجیر کردن عده ای که قصد ایجاد تشنج در تظاهرات ها دارند سعی در محکوم کردن تمامی این خیزش ها بوده است. حکومت ضد بشری جمهوری اسلامی ایران سعی در وانمود کردن آشوبگر و ضدهنجار بودن معترضین و تظاهرات کننده ها داشته و دارد. به شخصه شاهد این بوده ام که در سال گذشته در اجلاس هشتم در خصوص اقلیت ها این نماینده جمهوری اسلامی ایران بود که برای سرپوش گذاشتن و انکار اعمال وحشیانه رژیم در منظر مجامع بین المللی معترضین وفعالین دستگیر شده را مشتی تروریست خواند که خواهان ایجاد آشوب در کشور هستند و گفت که جمهوری اسلامی برای حفظ تمامیت ارزی کشور با آنها برخورد میکند.

زن و معضل اسیدپاشی در ایران

لیدا شهابی

نهی از منکر یعنی دستور دادن یا توصیه‌ کردن از سوی فرد مسلمان به‌ دیگران به‌ انجام ندادن آنچه‌ از نظر عقل یا شرع اسلام بد در نظر گرفته‌ شود. در احکام دین اسلام به‌ تمام واجبات و مستحبات معروف و به‌ تمام محرمات و مکروهات، منکر گفته‌ میشود. پس اگر فرد مسلمانی به‌ زنی هشدار بدهد که‌ به‌ امر اسلام با حجاب باشد و ایشان گوش ندهند شامل هر گونه‌ برخورد اسلامی میشود. بنابه‌ فتوای رهبر جمهوری اسلامی که‌ مرجع تمام شیعه‌های دنیاست، اگر به‌ شخص هشدار داده‌ شود و اجرا نکند، آبروی دین اسلام به‌ خطر افتاده‌ و از قوانین اسلامی سرپیچی کرده‌است. فتواهای ایشان در راه‌ برخورد یا نریختن آبروی اسلام و قوانین اسلامی قابل اجرا میباشد.برادران بسیجی همان فرزندان رهبر، مسئول امر به‌ معروف و نهی از منکر هستند که‌ برای محافظت اسلام از هر ابزاری حتی اسید پاشی استفاده‌ میکنند. در اسید پاشیهای سال 93 در شهرهای اصفهان، سمنان و بوکان تعدای از زنان و دختران مورد این حملات خشونت آمیز غیر انسانی قرار گرفتند. براستی گناه‌ این دختران چه‌ بود؟ به‌ چه‌ جرمی باید اینگونه‌ مجازات میشدند؟ آنان تاوان کدامین گناه‌ ناکرده‌ای را باید اینگونه‌ بپردازند؟ بجز تکبر و خودخواهی و تکبر عده‌ای بیمار که‌ با حمایتهای قوانین مسخره‌ و پوچ اسلامی که‌ باعث شده‌ مردان اینگونه‌ سرکش و یاغی شده‌ به‌ خود اجازه‌ دهند با جسم و روان یک زن یک موجود، اینگونه‌ رفتار نموده‌ و آن را تخریب و ویران کنند.در دین اسلام بد حجابی را فروختن دین و آبروی دین میدانند، ودستان پشت پرده‌ این عمل وقیحانه‌ ( اسید پاشی ) رابه‌ زنان به‌ اصطلاع بد حجاب میدادند. لباسهای مبتذل از دید آنها مانتوهای رنگین و الوان و یان نحوه‌ آرایش و پیرایش دختران که‌ باب میل آقایان و سران حکومت نیست میباشد. و هر گونه‌ برخوردی در این قبال انجام میشود به‌ حرکتی در جهت دستیابی به‌ منافع دینی میپندارند که‌ این فریبی بیش نیست همچنین در شهرهای کوچک و بزگ گشتی بنام گشت ارشاد یا امر به‌ معروف و نهی از منکر جهت برخورد با دختران به‌ اصطلاح بد حجاب وجود دارد که‌ از هر گونه‌ اقدامی از جمله‌ برخوردهای توهین آمیز و رفتارهای تهدید آمیز و حملات فیزیکی به‌ دختران و زنان فرو گذار نیستند. در صورت عدم توجه‌ به‌ هشدارها، اقدام به‌ بازداشت و جلب دختران بدون هیچگونه‌ ارتکاب جرمی مینمایند، که‌ منجر زندانی شدن و در بعصی موارد محکوم به‌ تحمل نمودن ضربات شلاق میشوند. در قانون اساسی ایران جهت بد حجابی تا 60 ضربه‌ شلاق مجاز میباشد. دخترانی که‌ زیر بار این ظلم نیمروند از طریق عناصر رژیم شناسایی و مورد حملات اسیدپاشی قرار گرفته‌ و حتی در برخی موارد مورد تجاوز جنسی و شکنجه‌ جسمی قرار میگیرند.اشخاصی که‌ مورد این حملات وحشیانه‌ و ناجوانمردانه‌ قرار میگیرند ازنظر روحی و جسمی تخریب، وآزادی آنها به‌ تاراج میرود.طوری که‌ حتی بعضی از آنان تا آخر عمر خودرا درجارچوب اتاق حبس کرده‌ و از هر گونه‌ شیرینی ولذات زندگی از جمله‌ ازدواج، عشق و محبت محروم میشوند و هیچ گونه‌ اقدامی از جانب مراجع قانونی و قضایی در جهت برخورد با این اقدامات وحشیانه‌ صورت نگرفته‌است. این خود مهر تائید نظام و رژیم با اینگونه اقدامات میباشد

دریای خزر روزت مبارک

علی شعبانزاده

در ایران امروزی که باشی حتی اگه بزرگترین دریاچه جهان هم لقب داشته باشی خطرتخریب و مرگ تهدیدت میکند.

  

مگر تا ده سال پیش کسی باورش میشد که دریاچه بزرگ ارومیه خشک شود؟

کسی فکرش را هم نمیکرد که زاینده رود زیبا به این روز مبتلا شود یا کارون سخاوتمند و یا .....  اینک انگار نوبت به دریای خزر رسیده ولی به گونه ای دیگر. اینجا خبری از ماهی های کنار ساحل نیست و تور ماهیگیران به جای ماهی زباله صید میکنند. هر روز بخشی از شن های ساحل را به منظور پروژه های عمرانی به مکانهای دیگر حمل میکنند و فاضلابهای شهری از کوتاهترین مسیر به دریا میریزند. این دریا محیط زیست گرانبهاترین ماهی های دنیاست. در بخش جنوبی دریای مازندران و رودخانه هایی که به آن میریزند یعنی ساحل مربوط به ایران هفتاد و هشت گونه و زیر گونه جانوری یافت میشود.

دریای خزر بزرگترین پیکره بسته آبی در سطح زمین است و نبود هرگونه ارتباط طبیعی با سایر اقیانوسها آن را به یک زیست بوم ویژه تبدیل کرده. از سوی دیگر اما این خصوصیت منحصر به فرد سبب آسیب پذیری بیشتر آن نیز در برابر عوامل خارجی شده. آلودگی دریای خزر خیانت مشترک تمامی کشورهای مجاور این دریاست اما اینکه هر کشورهمسایه خود را مقصر بداند و دیگری را ملامت و سرزنش کند هیچ سودی جز مرگ تدریجی این دریا ندارد.

فقط از رودخانه سفید رود سالانه سه و نیم تن از بقایای حشره کش ها و دیگر پسابهای خطرناک و سمی به دریای خزر تخلیه میشود به نحوی که اداره کل محیط زیست استان گیلان سال گذشته خبر از کاهش پنچاه درصدی ورود ماهیان از سفید رود به دریا میدهد.

آلودگی های ناشی از عملیات اکتشاف و استخراج نفت و گاز- نزدیکی کارخانجات به رودخانه ها و ورود فاضلاب های تصفیه نشده به دریا- ماهیگیری های بی رویه و بی توجهی مسافران و گردشگران در محیط زیست و بطور کلی آلودگیهای صنعتی و کشاورزی و میکروبی و بیولوژیکی به شکلی جدی این دریاچه را تهدید میکند که در آینده ایی نه چندان دور میتواند آسیبهای جبران ناپذیری یه بزرگترین دریاچه جهان وارد کند و سرنوشتی تلخ تر از زاینده رود و دریاچه ارومیه را برای آن رقم بزند. آنگونه که شاید نسلهای بعد تصویری واضح از دریای خزر را هرگز به یاد نیاورند.

خزر روزت مبارک

دوازدهم آگوست روز جهانی دریای خزر(کاسپین) نامیده شده است. تا شاید این روز بتواند فرصتی باشد برای توجه به این دریا و خطراتی که آن را تهدید میکند.

هر چند کنواسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر ( کنواسیون تهران) به تصویب کشورهای حاشیه ابن دریا رسیده و آنها موظف به رعایت مفاد این کنوانسیون کرده اما گویا این کنواسیون هم همانند کنوانسیون حقوق بشر و دیگر کنواسیونها به راحتی قابل نقض برای این کشورهاست و امضا این کنواسیونها تنها بازی سیاسی و تبلیغاتی برای دولتهاست. انگار که این حکومت نه تنها تلاش میکند که صدای آزادی را خاموش کند بلکه کمر به نابودی زیستگاه این انسانها هم بسته. اعدام و به بند کشیدن و حبس انسانهایی که حق خود را طلب میکنند از یک سو و اعدام و نابود کردن تدریجی حیوانات – مراتع و جنگلها و رودها و دریاچه ها هم از سوی دیگر.  خزر دوستت داریم

خواب غفلت

رضا امیری

ز دست نامردمی های این روزگار به که پناه برم

ز بس تلاش کردم برای انسانیت هنوز هم در پله آخرم

در عجبم از مرام مردم این روزگار

انگار صداقت و درستی ندارد خریدار

در جایی که حاکمانش همه بووند فریبکار

آموزش انسانیت و درستی به کودکان هم بوود دشوار

انگار طبیعت هم با این مردم قهر است

هوای کثیف و نوشیدن آب آلوده ای که مثل زهر است

مردمانش همه در خواب غفلتند

حاکمانش در حال اعدامهای با علت و بی علتند

کاش دوباره بیدار شویم ز خواب غفلت

مرگ در ره آزادی به ز این همه ذلت

امروز روزیست که من و تو ما شویم

تا ز دست این ظالمان رها شویم

 

ورود پناهنده ممنوع!!!؟

وحید ترابیان زاده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

براى صرف نهار به همراه يك دوست در رستورانى خلوت كرده بوديم. خدمتكار رستوران براى "گذران وقت بهتر" روزنامه ى چاپ   bayern oberpfalz مورخه 25 آگوست  2016 را برايمان آورد.

دقايقى گذشت و اين دوست با آرامش در حال خواندن روزنامه بود اما پس از آن ديگر تاب نياورد و نتوانست آشفتگى اش را پنهان نگاه دارد.

همراه با تأثر و عصبانيت خاص خودش اين مطلب شرم آور را نشانم داد. که در کنار عکس ورود سگ به داخل مغازه ممنوع نوشته بود ورود پناهنده به مغازه ممنوع (همین را عکس زیر میتوانید رویت کنید) و سپس غذايى  با طعم افسوس، خشم، بغض و نفرتى سربرآورده سرو شد. دوستم "لوتهار" براى آرام كردن من مرتب با همان انزجار متذكر ميشد كه این ها در این جامعه کم هستند و يقيناً صاحب اين مغازه ى گوشت فروشى، جريمه ى "مالى" سنگينى پرداخت خواهد كرد!براى من كه عجیب بود .

باورم نميشد كسى تنها با نصب يك پلاكارت بر در ورودى مغازه اش به راحتى مواد ١، ٢، ٣، ٥، ٦، ٧، ١٤، ٢٢، ٢٨ اساسنامه ى حقوق بشر را نقض كند! باورم نمشد در دنياى امروزى علل و عواملى آلوده، باعث بروز چنين رخدادهايى ننگين براى نوع بشر شود. باورم نميشد روزى چيزى را به چشم ببينم و على رغم ميل باطنى نتوانم اين اتفاق شوم را به ديگران انتقال ندهم. باورم نميشد... آرى ! جريمه ى مالى !جريمه مالى براى توهين آشكار به حقوق اوليه ى خيل عزيمى از انسانهاى گريخته از سرزمين مادرى، براى نجات جان و زندگی خود و به دست آوردن يك زندگى آرام همانند ميليونها نفر ديگرى كه ناخواسته در سرزمين هايى با مرزهاى مشخص شده (با نام كشورهاى جهان اول! ) به اين جهان پاگذاشته اند.در مسير بازگشت به خانه با خود ميگفتم كاش ميشد هر انسانى براى احترام به خود و همنوع خود، پس از فراگيرى خواندن و "فكر كردن" دست كم يك بار نگاهى به بندهاى اساسنامه ى حقوق بشر مى انداخت و به آن كوتاه فكر ميكرد و تا حدامكان عمل.

مگر نه آن است كه تحقير حقوق انسان به رفتارهاى غير انسانى انجاميده به طورى كه وجدان آدمى را در رنج مى افكند؟

مگر نه آن است كه عالى ترين آرزوى همگى انسانها پديد آمدن دنيايى است كه در آن تمامى ابناء بشر به رهايى از هراس و نيازمندى رسند؟

مگر نه آن است كه بايسته است تا روابط دوستانه بين ملتها گسترش يابد؟

مگر نه آن است كه مردمان ملل مختلف، ايمان خود به اساسى ترين حقوق انسانها در حرمت و ارزش نهادن به شخص انسان را نشان داده اند؟

جاى تاسف است كه در جاى جاى اين كره ى خاكى مملو از انسان، كم نيستند كسانى كه به همين سادگى چشم بر انسانيت مى بندند.

راستى! كم كم دارد باورم مى شود...

 

 ابتدای صفحه | بازگشت

all rights reserved @ Bashariat