گزارش جلسه
ماهانه نمایندگی نیدرزاگسن4 مارس 2017
محمدحسین بیداروند
نشست ماهانه نمایندگی نیدرزاگسن در روز شنبه 4 مارس 2017 راس ساعت
12:15
با
مسئولیت خانم پریسا حسین پور و منشی گری حسین بیداروند برگزار گردید.حاضرین
در این جلسه
:قاسم
ساکی ، بیتا اسدپور ، منوچهر شفایی ، نینا سبز ، مازیار برزی ، حسین
بیداروند ، پریسا حسین پور ، حسام ناصحی ارجمند ، دینا بیگلری فرد ،
رحیله جهاندیده ، آرین اسدپور ، صدبقه جعفری ، علی اسدپور ، علیه
رحمانی ،علی میرزایی
حاضرین
در اتاق پالتاک : لیدا اشجعی ، جمشید غلامی سیاوزان ، حمیدرضا دهقان
تبریزی ، مهناز احمدی ، شاهرخ نجاتی
.در
ابتدا مسئول جلسه ضمن عرض سلام و خوش آمدگویی به حضار، از آقای قاسم
ساکی درخواست نمودند تا اخبار ماه گذشته ی ایران وتطابق آن با موارد
اعلامیه جهانی حقوق بشر را تحلیل نمایند.متن
خبرهای ایشان به شرح ذیل میباشد:
دو
شهروند
زن در
لرستان
به
سنگسار
محکوم
شدند.
تأیید
حکم
اعدام
جوان
گرگانی
در
دیوان
عالی
کشور. بازداشت
و
بی
خبری
از
سرنوشت
کیانوش
سنجری
پس
از
بازگشت
به
ایران.
مرگ
چهار
کارگر
در
سایه
فقدان
ایمنی
محیط
کار.
دو
کارگر
انتقال
برق
که
در
ارتفاعات
برفی
جیرفت
گیر
افتاده
بودند،
جان
خود
را
از
دست
دادند.
سه
کارگر
دیگر
همچنان
مفقودالاثر
هستند،از
سوی
دیگرنیز فرماندار
ایرانشهر
گفت که
دو
نفر
از
کارگران
خط
لوله
گاز
بزمان
به
زاهدان
در
انفجار
خط
لوله
جان
باختند.حکم
اعدام
متهم
یاسوجى
در
دیوان
عالی
قطعی
شدحکم
شلاق
و
حبس
برای
شش
متهم
در
تهران
بیش
از
دو
هفته
بلاتکلیفی
شهناز
اکملی
و
تداوم
نگهداری
وی
در
سلول
انفرادی.شهناز
اکملی
مادر
مصطفی
کریم
بیگی،
از
جان
باختگان
اعتراضات
سال
۸۸،
که
از
بیش
از
دو
هفته
پیش
توسط
ماموران
نهاد
اطلاعات
بازداشت
شده،
همچنان
در
سلول
انفرادی
در
بند
۲۰۹
زندان
اوین
به
طور
بلاتکلیف
نگهداری
می
شود
و
از
اتهامات
و
وضعیت
پرونده
وی
کماکان
اطلاعی
در
دست
نیست.احضار
یک
روحانی
سنی
مذهب
بلوچ
به
دادگاه
ویژه
روحانیت
صدور
۹۹
ضربه
شلاق
برای
یک
متهم-از
دو
روز
پیش
یک
زندانی
به
میله
پرچم
درحیاط
زندان
اردبیل
زنجیر
شده
است.صدور
حکم
اعدام
برای
یک
زندانی
در
تهران-محاکمه
پلیسی
که
متهم
به
قتل
شد
.مأمور
پلیسی
که
متهم
است
با
نقض
قوانین
به
کارگیری
سلاح
و
شلیک
چند
گلوله،
جوان
تحتتعقیبی
را
به
قتل
رسانده
است،
پای
میز
محاکمه
رفت.
او
در
حالی
اظهار
بیگناهی
می
کرد
که یکی
از
همسایه
های
شاهد
موضوع
گفته
بود
“مأمور
به
او
تیری
شلیک
و
زخمیاش
کرد،
او
روی
زمین
افتاد
بعد
مأمور
بالای
سر
او
آمد
و
گفت
خودت
را
به
موشمردگی
نزن.
بعد
دوباره
به
او
شلیک
کرد
که
باعث
مرگش
شد”.مرگ
یک
عابر
پیاده
در
پی
تیراندازی
نیروی
انتظامی
.تلاش
نیروی
انتظامی
برای
متوقف
کردن
یک
دستگاه
موتورسیکلت
و
تیراندازی
به
سوی
آنان
باعث
مرگ
یک
عابر
پیاده
شد.
در
این
حادثه
دو
شهروند
جوان
دیگر
نیز
زخمی
شده
اند.
ابراز
نگرانی
کمیساریای
عالی
حقوق
بشر
از
امکان
اعدام
یک
کودک
مجرم
ایرانی.سخنگوی
کمیساریای
عالی
حقوق
بشر
در
سازمان
ملل
متحد
ضمن
استقبال
از
تعویق
اعدام
حمید
احمدی
کودک
مجرم
ایرانی
و
همچنین
تخفیف
در
مورد
اجرای
حکم
اعدام
شش
کودک
مجرم
دیگر،
نسبت
به
امکان
اعدام
آقای
احمدی
ابراز
نگرانی
کرد.
کمیساریای
عالی
حقوق
بشر
بار
دیگر
از
ایران
خواست
فورا
احکام
اعدام
را
لغو
و
فرصتی
برای
محاکمه
این
محکومان
در
نظر
بگیرد.
صدور
۳
حکم
قطع
دست
در
تهران-رهایی
۲۲
زندانی
از
اعدام
در
مازندران
ـ
در
۱۰
ماهه
امسال، تعداد
زیادی
از
زندانیان
محکوم
به
قصاص
در
مازندران با
بخشش
و
رضایت
اولیای
دم،
از
چوبه
دار
نجات
پیدا
کردند.
اعدام
۷
زندانی
در
زندان
قم؛
دادرسی
ناعادلانه
دستکم
یک
زندانی
اعدام
شده
اعدام
۲
زندانی
در
زندان
مشهد-شروع
اعتصاب
غذای
دومین
نوکیش
مسیحی
در
زندان
اوین.هادی
عسگری
نوکیش
مسیحی
محبوس
در
زندان
اوین
در
اعتراض
به
بیش
از
شش
ماه
بلاتکلیفی
از
زمان
بازداشتش،
از
روز
گذشته
اعتصاب
غذای
خود
را
آغاز
کرده
است.
اخراج
و
معوقات
کارگران
در
سه
واحد
صنفی-از
ابتدای
مهرماه
سال
جاری
دستکم
۵۶
کارگر
واحد
اداری
کارخانه
تولید
کاشی
«آپادانا
سرام»
در
شهرستان
بوئین
زهرا
اخراج
شدهاند،
از
سوی
دیگر
نیز معوقات
کارگران
شهرداری
بجنورد
هنوز
پرداخت
نشده
است،
همچنین مدیرکل
کار،
تعاون
و
رفاه
اجتماعی
چهارمحال
و
بختیاری
از
معوقات
حقوق
۶
ماه
کارگران
سد
بیرگان
کوهرنگ
خبر
داد.
مرگ
سه
کارگر
و
مصدومیت
دو
نفر
در
سایه
فقدان
ایمنی
محیط
کار-نوسازی
غیراستاندارد
۱۵
دانش
آموز
را
مسموم
و
راهی
بیمارستان
کرد.روز
جاری
۱۵
دانش
آموز
کلاس
دوم
ابتدایی
مدرسه
قائم
محله
کهنک
واقع
در
شهرستان
پیشوا
به
دلیل
نوسازی
غیر
استاندارد
مدرسه
و
مشکل
در
خروجی
دودکش
شوفاژخانه،
دچار
مسمومیت
و
گازگرفتگی
شده
و
در
حالت
بیهوش
به
بیمارستان
منتقل
شدند.عدم
ایمنی
و
آتشسوزی
یک
مدرسه
در
استان
لرستان
-جان
ارزان
کارگران؛
٢۴
کشته
و
مجروح
در
دو
حادثه
مرگبار.ریزش
تونل
مترو
در
قم
٢
کشته
و
۶
مجروح
بر
جای
گذاشت
انفجار
پروژه
چشمه
آب
گرم
میناب
۵
کشته
و
١١
مصدوم
در
پی
داشت.
حکم
زندان
برای
راحله
راحمیپور
به
دلیل
پرسش
از
سرنوشت
نوزاد
مفقود
شده
برادرش
در
زندان
اوین.راحله
راحمیپور،
خواهر
حسین
راحمیپور
از
فعالان
سیاسی
اعدام
شده
در
سال
۱۳۶۳،
گفت
که
به
دلیل
پیگیری
و
جستجوی
سرنوشت
برادرزادهاش «گلرو»
نوزادی
که
اوایل
دهه
شصت
در
زندان
اوین
مفقود
شد،
توسط
دادگاه
انقلاب
تهران
به
دو
سال
زندان
محکوم
شدهاست.
بیژن
فرخ
پور،
نوکیش
مسیحی
برای
تحمل
حبس
به
زندان
عادل
آباد
شیراز
رفت.این
نوکیش
مسیحی
به
اتهام
«اقدام
علیه
امنیت
ملی
از
طریق
اجتماع
و
تبانی
و تبلیغ
مسیحیت»
به
دو
سال
و
نیم
حبس
قطعی
محکوم
شده
بود.
جوان
مشهدی
که
با
حضور
صدها
نفر
از
اهالی
یک
روستا
در
روز
اجرای
حکم
قصاصش
به
طور
موقت
از
قصاص
نجات
پیدا
کرده
بود،
چهار
ساعت
مانده
به
پایان
مهلتی
که
اولیای
دم
داده
بودند
و
در
روز
اجرای
حکم
از
سوی
پدر
مقتول
بعد
از
١٠
سال
بخشیده
شد
و
از
طناب
دار
نجات
یافت.
آرش
صادقی
به
کولیت
روده
نیز
مبتلا
شد؛
تداوم
ممانعت
از
اعزام
وی
به
بیمارستان.
مدیرکل
پاسخگویی
به
شکایات
وزارت
آموزش
و
پرورش
گفت
که از
مجموع
۱۹۲۴
شکایت
تنبیه
بدنی
در
دو
سال،
۹۶
پرونده
به
هیأت
تخلفات
اداری
ارسال
شد؛
۱۸۶
نفر
تذکر
کتبی
و
۵۱۸
نفر
تذکر
شفاهی
گرفتند
و
۴۵۲
نفر
هم
از
شکایت
خود
صرف
نظر
کردند.
ضرب
و
شتم،
اعتصاب
غذا
و
انتقال
به
انفرادی
غلامرضا
(روبین)
شاهینی
در
زندان
گرگان. فرمانده
انتظامی
ایوان
از
انفجار
مواد
منفجره
در
منطقه
روان
این
شهرستان
خبر
داد
و
گفت که
این
انفجار
منجر
به
کشته
شدن
یک
کشاورز و
زخمی
شدن
یک
نفر
شد.عضو
هیأتعلمی
دانشگاه
زابل
در
پی
انتقاد
از
ریاست
دانشگاه
به
۴
سال
زندان
و
۷۵
ضربه
شلاق
محکوم
شد.
این
استاد
نمونه
دانشگاه در
گروهی
تلگرامی،
خواستار
رفع
مشکلات
این
دانشگاه
شده
بود
که
به
«تشویش
اذهان
عمومی
و
تهمت»
متهم
شد.
-یک
کودک
سه
ساله سوم
آذر
ماه
سال
جاری
در
یکی
از
مهدهای
کودک
تهران
بر
اثر
رفتار
خشن
مربی
دچار
شکستگی
استخوان
ترقوه
شد،
حادثهای
که
پرونده
آن
در
بهزیستی
به
عنوان
کودک
آزاری
باز
شد.
احمد
منتظری
بازداشت
شد-احمد
منتظری
فرزند
آیتالله
حسینعلی
منتظری،
پس
از
اینکه
«بدون
هیچ
گونه
احضاریه
رسمی»
به
دادگاه
ویژه
روحانیت
فراخوانده
شد،
با
تماس
با
خانواده
اش
از
بازداشت
خود
خبر
داده
است.
براساس
همین
اطلاعیه
آقای
منتظری
ساعاتی
پس
از
این
احضاریه
گفته
است
که
در
زندان
است.
استان
تهران؛
مراجعه
بیش
از
۸۴
هزار
نفر
به
پزشکی
قانونی
به
دلیل
صدمات
ناشی
از
نزاع. معاون
پزشکی
و
آزمایشگاهی
اداره
کل
پزشکی
قانونی
استان
تهران
گفت
که از
ابتدای
فروردین
تا
پایان
دی
ماه
امسال
۸۴
هزار
و
۹۱۵
تن
به
دلیل
صدمات
ناشی
از
نزاع
به
مراکز
پزشکی
قانونی
این
استان
مراجعه
کردند.
عفو
بین
الملل
در
گزارش
سالانه
خود
از
وضعیت
حقوق
بشر
در
ایران
انتقاد
کرد.از
ابتدای
امسال
سه
مورد
خودکشی
در
شهرستان
گناباد
به
وقوع
پیوسته
است.
-دو
زندانی
در
زندان
ارومیه
به
دار
آویخته
شدند
-تداوم
وضعیت
بحرانی
آرش
صادقی
در
بند
۳۵۰
اوین
و
ممانعت
از
درمان
وی
-صدور
حکم
اعدام
و
شلاق
برای
دو
زندانی
جوان؛
صدور
مجدد
یک
حکم
قصاص-لرستان؛
سالانه
۲
هزار
هکتار
از
جنگل
ها
دچار
حریق
می
شود
دادستان
قم:
مدیرمسئول
روزنامه
شاخه
سبز
همچنان
در
بازداشت
است.
با
بخشش
اولیای
دم؛
نجات
۸
زندانی
زن
از
چوبه
دار
در
زندان
قرچکگفته
می
شود، «به
همت
قضات
و
اعضای
شورای
حل
اختلاف
ویژه
زندان
زنان»،
این
۸
زندانی
موفق
شدند
رضایت
اولیای
دم
را
کسب
و
از
اعدام
تجات
یابند.فرماندار
رزن
به
اتهام
تبلیغ
علیه
نظام
به
زندان
محکوم
شد-فرماندار
رزن
به
جرم
فعالیت
تبلیغی
علیه
نظام
به
نفع
گروههای
مخالف
با
نظام
به
۹۱
روز
حبس
محکوم
شد.
آقای
حسینی
متهم
به
هواداری
از
سران
جنبش
سبز
که
دستگاه
امنیتی
آنان
را
“سران
فتنه”
می
خواند
است.۶۸.۵
درصد
از
زندانیان،
محکومین
مواد
مخدر
هستند.دادستان
قزوین
از
بازداشت
یکی
از
اساتید
دانشگاه
بین
المللی
امام
خمینی
قزوین
خبر داد
.
محکومیت
مشاور
هنری
مهدی
کروبی
به
حبس-دوهزارمین
روز
حبس؛
گزارشی
از
آخرین
وضعیت
عبدالفتاح
سلطانی،
وکیل
محبوس
در
اوین.بازداشت
یک
زوج
مسیحی
اهل
کشور
تاجیکستان
در
ایران.نانا
بدریان
و
آندره
وارتانیان،
زوج
مسیحی
اهل
تاجیکستان
به
ترتیب
از
۳۹
و
۴۹
روز
پیش
توسط
نیروهای
وزارت اطلاعات
در
تهران
بازداشت
شده
اند.
در
ادامه
و
در
قسمت
دوم
جلسه
آقای
حسام
ناصحی ارجمند به دعوت مسئول جلسه برای سخنرانی در مورد انطباق اعلامیه
جهانی حقوق بشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به جایگاه آمدند .
متن سخنرانی ایشان به قرار زیر است :بررسی
اعلامیه
جهانی
حقوق
بشر
همگام
با
روز
جهانی
زن
و
تفاوتهای
آن
با
قانون
اساسی
قرون
وسطایی
رژیم
پلید
آخوندی
پیشاپیش
هشتم
مارس
روز
جهانی
زن
را
به
زنان
مبارز
و
آزادیخواهی
که
در
حال
حاضر
در
خاک
ایران
و
سرتاسر
جهان
از
حتی
به
آنهایی
که
در
سیاهچالهای
و
زندانهای
رژیم
پلید
آخوندی
بسر
میبرند
تبریک
میگویم
.
خوب
است که
بررسی
اعلامیه
جهانی
حقوق
بشر
را
همگام
با
روز
جهانی
زن
بپیش
ببریم
ونه
اینکه
یک
روخوانی
ساده
و
سطحی
از
این
اعلامیه
و
تفاوتهای
قانون
اساسی
قرون
وسطایی
رژیم
آخوندی
داشته
-
هشت
مارس
سالروزی
است
که
بیش
از
صد
سال
قدمت
دارد.هشت
مارس
محصول
تاریخ
مبارزات
زنان
کارگر
کارخانجات
نساجی
در
آمریکا
بود
که
در
سال
1875
میلادی
موفق
به
کسب
حق
و
حقوق
خودشان
از
نظام
سرمایه
دار
وقت
شدند.
.
بعدها
در
هزار
و
نصد
و
نه
در
نیویورک
این
مراسم
بعنوان
یک
مناسبت
سوسیالیستی
و
سیاسی
برگذار
شد.
بیادآوری
رخدادهای سال گذشته که در همین روز و ایام در آمریکا رخ داده بود
.در
نوزده مارس سال هزار و نهصد و یازده این روز بتوسط کشورهای آلمان و
اتریش و سوئیس ودانمارک برسمیت شناخته شد
بعدها در
اتحاد جماهیر شوروی در هزارو نصد و هفده این روز بعنوان یک روز ملی
بثبت رسید در هزار و نهصد و هفتاد و هفت توسط سازمان وقت ملل متحد این
روز بعنوان روز زن و صلح بین المللی بثبت رسید
.
در سال دو هزار
و ده میلادی سازمان ملل زنان توسط سازمان ملل متحد که از ارگانهای زیر
مجموعه ای آن است بثبت رسیده است در رابطه با روز جهانی زن و نقش زنان
در طول تاریخ ایران میتوانیم به نکاتی متعددی اشاره کنیم
.
اما بحث امروز
ما مغایرت قوانین قرون وسطایی رژیم آخوندی با قوانین انساندوستانه و
بشردوستانه و اعلامیه جهانی حقوق بشر حتی در مورد نقش سیاسی و اجتماعی
زنان در ایران است
.
در تاریخ ایران
میتوانیم به نام های متدوال و مشهوری که در این تاریخ نقش ایفا کرده
اند اشاره کنیم همچون
:
ستار خان و
باقر خان
.
شیخ محمد
خیابانی
.میرزا
کوچک خان
.
کلنل پسیان و
دکتر محمد مصدق و انقلابیون دیگری که در این تاریخ نقش بازی کرده اند
.
خوب است
در هشت مارس به نام زنانی که در تاریخ ایران بوده اند اما کمتر از آنها
برده شده است اشاره بکنیم همچون
:
طاهره قرالعین
.
بی بی
استرآبادی
.
نجم السلطنه
.
زینب
پاشا .
صدیقه
دولت آبادی
.
قمر الملوک
وزیری .
فروغ
فرخزاد
. فاطمه
امینی که از دادن اسم خود به شکنجه گران ساواک شاهنشاهی خودداری کرد
.
به زنان
فدائیان خلق
.
به مادر ستار
بهشتی به نسرین ستوده به مادران خاوران و مادران زندانیان سیاسی از
هزار و سیصد و شصت
.
میتوان به نام
خانم شیرین عبادی بعنوان اولین زنده برنده جایزه صلح نوبل نیز اشاره
کرد و کهکشانی از نامها که در فلک سیاسی و اجتماعی ایران از قبل از
انقلاب تا به الان حضور داشته و دارند
.
خوب است که ما
بدانیم در ایران و در حاکمیتی که از فردای انقلاب در حاکمیت ایران
هستند که قوانین خود را از دوران قرون وسطا بصورت تمام و کمال پیاده
میکنند همین رهبران خصوصا شخص خمینی در سال چهل و دو در اعتراض خود به
انقلاب سفید شاه یکی از نقاط اعتراضش به شاه ایران دادن حق رای به زنان
بود و بعد از پیروزی انقلاب درصورتیکه بیش از دو ماه از این انقلاب
نگذشته بود با شعار یا روسری و یا تو سری چهره زن ستیز خودش را بخوبی
بارز کرد
.
در اعلامیه جهانی حقوق بشر به هیچ شخص و یا گروه و یا سازمان سیاسی و
ایدئولوژیکی و یا اقلیت و اکثریت خاص و مورد نظری نه اشاره ای شده است
و نه ارجعیت قائل شده است
.
در پیش نویس و
مقدمه قانون اساسی رژیم جمهوری اسلامی در خصوص زنان این چنین آمده است
:
نيروي
انساني زن كه در نظام طاغوتي در خدمت استثمار همه جانبه خارجي بود
(عطف
به زمان شاه ایران صحبت میکند
)هويت
اصلي و حقوق انساني خود را باز مي يابد
(یعنی بعد از انقلاب ایران است که بدست آورده اند و قبل از انقلاب زنان
هیچ نوع حقی و یا نقشی را نداشته و ایفا نکرده اند
. )و
در اين بازيابي طبيعي است كه زنان به دليل ستم بيشتري كه از قبل متحمل
شده اند ضرورت استيفاي حقوق آنان بيشتر خواهد بود.خانواده واحد بنيادين جامعه و كانون اصلي رشد و تعالي انسان است
(
منظور او این
است که بدون وجود یک خانواده هیچ نوع رشدی در بر نداشته است و زنان هم
در همین راستا است که رشد میکنند
) و توافق عقيدتي و آرماني در تشكيل خانواده كه زمينه ساز اصلي
حركت تكاملي و رشد يابنده انسان است اصل اساسي بوده و فراهم كردن
امكانات جهت نيل به اين مقصود از وظايف حكومت اسلامي است.زن
در چنين برداشتي از واحد خانواده، از حالت شئي بودن و يا ابزار بودن در
خدمت اشاعه مصرف زدگي و استثمار، خارج شده و ضمن بازيافتن وظيفه خطير و
پر ارج مادري در پرورش انسانهاي مكتبي پيش آهنگ و خود همرزم مردان در
ميدانهاي فعال حيات مي باشد و در نتيجه پذيراي مسئوليتي خطيرتر و در
ديدگاه اسلامي برخوردار از ارزش و كرامتي والاتر خواهد بود.در
اعلامیه جهانی حقوق بشر همانطور که گفتم هیچ نوع ارجعیتی برای یک نوع
مذهب و مکتب و عقیده و یا یک اقلیت و اکثریت قائل نشده است اما در
مقدمه این قانون همانطور که میبینید آمده است که زنان در ابتدا حق و
حقوق و جایگاه خود را در کانون گرم خانواده و همسر داری و بچه داری و
آشپزی است که در میبابند
.
و در این رابطه
است که رشد بالنده تکاملی خود را در میابد و در نهایت این مسیر است که
یک زن به نقطه تعالی دست یافته است
. خمینی در سال پنجاه و هشت میگوید که زنان میبایستی که زنان نقش
خودشان را در ایفای وظایف انقلابی جامعه بایستی در کانون گرم خانواده و
سیره اسلام و شیعه علوی پیش ببرند
.
بدون شک زنانی
که از همان روز اول تا به الان ایستاده اند و نقش پیشتازی را ایفا کرده
اند موفق و پیروز بوده اند
.
همیشه و در همه
حال اقشار پیشتاز در مبارزات اجتماعی و سیاسی همچون کانون دفاع از حقوق
بشر در ایران بوده اند که اسمشان را در تاریخ ثبت کرده اند
.
زنان دنیا و
ایرانی نیز که خط مقدم مبارزات سیاسی و اجتماعی ایستاده اند همچون مادر
ستار بهشتی که فرزندش فقط و فقط بدلیل وبلاگ نویسی بر علیه نظام پلید
ولایت فقیه دستگیر و در زندانهای همین رژیم به قتل رسید
با ایستادگی خودشان است که نامشان را در فک سیاسی و اجتماعی ایران بثبت
رسانده و میرسانند
. قوانین قرون وسطایی نظام پلید آخوندی هیچ نوع نقشی را برای حضور
زنان در صحنه سیاسی و اجتماعی قائل نشده است
.
در بخش سوم
جلسه آقای شفایی فعال حقوق بشر در رابطه با زبان مادری سخنرانی خود را
آغاز کردند,فایل
صوتی سخنرانی ایشان را میتوانید در لینک ذیل گوش کنید :
http://seda-tasvir.bashariyat.org/?p=6399
و سپس در بخش
پایانی جلسه خانم دیانا بیگلری فرد به مناسبت روز جهانی تبعیض نژادی
سخنرانی خود را با موضوع تبعیض نژادی در ایران به شرح ذیل آغاز کردند-روز
21 مارس همه ساله بعنوان روز جهانی مبارزه با تبعیض نژادی از سوی
سازمان ملل متحد نامگذاری شده است.همچنین از این روز هفته ی همبستگی با
ملت های درحال مبارزه علیه نژادپرستی آغاز می گردد.واژه ی آپارتاید به
معنی تفکیک و جدایی می باشد و با تبعیض نژادی و نژادپرستی مترادف شده
است.گرچه نژادپرستی به اندازه ی دوران بشریت عمر دارد ولی این کلمه در
سال 1947 میلادی از سوی حزب ناسیونالیست آفریقای جنوبی آغاز شد که
درواقع هدف این سیاست جداسازی سفیدپوستان از غیرسفیدپوستان به ویژه
سیاهان بود.با اینکه 80درصد جمعیت آفریقای جنوبی را غیرسفیدپوستان
تشکیل می دادند،اما اقلیت سفیدپوست بااجرای سیاست های غیرانسانی،جامعه
ای طبقاتی به وجود آورد.بجز طبقه ی سفیدپوست،بقیه اجازه ی کار و
خریدوفروش و توسعه املاک و .....نداشتند.وفقط باید در خدمت سفیدپوستان
قرار می گرفتند.بعد از اعتراضات فراوان و مبارزات گسترده ی رهبران
غیرسفیدپوست بالاخره نظام آپارتاید پس از سالها مبارزه درآفریقای
جنوبی،درهفدهم ژوئن 1991 میلادی از سوی پارلمان آفریقای جنوبی لغو شد.
نژادپرستی به حالتی اطلاق می شود که طی آن یک گروه خود را به لحاظ
نژاد،زبان یا رنگ پوست بر سایر اقوام برتر بدانند.چنین گروهی احساس
جدایی طلبی کرده و حتی دوست و دشمن خود را براساس معیار قومیت برخواهد
گزید.مفهوم هویت نژادی شکافی میان انسان ها برقرار خواهد ساخت که پُر
کردن این شکاف میسر نیست،به طوری که گویا منشأ انسان ها ریشه در انواع
متفاوت انسانی داشته و اساساً هیچ نقطه ی اشتراکی بایکدیگر ندارند.
تعصب و تبعیض
نژادی پدیده ی شومی است که درطول تاریخ سبب مصیبت های بسیاری برای بشر
بوده است.برتری
نژادی از سوی هیتلرموجبات دوجنگ جهانی را بوجود آورد.و به دنبال آن
بعضی از یهودیان که روزگاری،به جهت وابستگی به قوم و مذهب یهود،در
سراسر اروپا تحقیر می شدند،امروزه خود بدترین جنگ ها و تبعیض ها را روا
می دارند.
در
آمریکا نیز،اگرچه خود را پرچم دار دموکراسی جهان می داند،اما واقعیت
های اجتماعی حاکم در جامعه ی آمریکا نشان می دهد،برخی اقوام و
نژادها،به بدترین وجه مورد تبعیض قومی و نژادی قرار می گیرند.
یان رابرت
سون،جامعه شناس آمریکایی،در ضمن توصیفی که از وضعیت اسف بار سیاه
پوستان آمریکایی می کند،می نویسد:هنوز
در سراسر ایالات متحده وجود دارد.بسیاری از سیاهان درمحله هایی سکونت
دارند که به طور غالب،سیاه پوست نشین هستند.حضور سیاهان در رده های
بالای نظام سیاسی،بسیار پایین است.چنان که درسال 1998،فقط سه درصد
اعضای کنگره آمریکا،سیاه پوست بودند و هیچ یک از سناتورها و فرمان
داران،سیاه پوست نبودند.ازهمه
مهم تر،وضعیت اقتصادی سیاهان،نسبت به سفیدپوستان بدتر است.در سال
1970،درآمد خانواده ی سیاه پوستان،به طور متوسط،نصف درآمد خانواده
سفیدپوستان،بوده است.تبعیض نژادی در ایران:براساس یک نظرسنجی که
توسط گروهی از پژوهشگران سوئدی انجام شده که شامل پرسش هایی درباره ی
میزان نژادپرستی ملت هاست،و مهم ترین این پرسش ها درباره ی ملیت افرادی
است که پرسش شوندگان تمایل دارند درهمسایگی آنان زندگی کنند،از بین
80 کشور انجام شده،مردم هندوستان نژادپرست ترین ملت ها هستند..این
درحالیست که ایران دومین کشور و نیجریه در مرتبه های نخست دراین
نظرسنجی شناخته شده است.
یکی از بارزترین نمونه ی نژادپرستی درایران که هم حکومت و هم قشر
بزرگی از جامعه ی ایران آن را به عنوان یک فرهنگ به آن عادت کرده،عرب
ستیزی است که درمعاملات و برخوردهای روزمره درزندگی ایرانیان مشاهده می
شود.حدود 8 درصد از جمعیت کشور ما عرب هستند که 6درصد آن ها در
استان خوزستان و 2درصد در شهرهای خلیجی و خراسان زندگی می کنند.به
عنوان مثال عرب ها با وجود جمعیت زیادشان هنوز از پوشیدن لباس های
عربی،و درس به زبان مادری یعنی عربی محرومند.ایران معاصر و به تبع
آن جمهوری اسلامی همه ی نام های تاریخی عربی شهرها،محله ها،روستاها و
اسم استان ها را از عربی به فارسی تبدیل کرد.ایران درموسسات آموزش عالی
علیه عرب ها تبعیض قائل می شود و مانع ورود آن ها به مراکز آموزش عالی
یا تعیین آن ها برای پست های کلیدی مانند پست های قضایی و غیره می
شوند.عرب ستیزی در سال های اخیر درایران از طرف منبرهای حکومتی و
نهادهای فرهنگی وابسته به دولت به صورت آشکار ترویج می شود.به طوری که
مخالفان این پدیده با تأسیس نهادی به نام نهاد مرکزی مبارزه با
نژادپرستی و عرب ستیزی درایران،باحضور درمحافل بین المللی اقدام به
افشای سیاست نژادپرستانه و تبعیض نژادی و قومی ایران کردند.اما
تبعیض نژادی علیه سنی ها درایران بیداد می کند.سنی ها با وجود این که
نزدیک 5 تا 10 درصد از جمعیت ایران را تشکیل می دهند،درقانون اساسی
ایران نمی توانند رئیس جمهور شوند.سنی ستیزی در ایران ابعاد خطرناک
تری از تبعیض نژادی دارد به طوری که از سال 2011 تاکنون ایران بیش از
400 نفر از اهل سنت را اعدام کرده است.باوجود این جمعیت چشمگیر سنی و
درحقیقت مسلمان ایران،سنی ها هنوز جایی درنهادهای حکومتی ایران یا
پارلمان ندارند.سنی ها حتی درتهران مسجد هم ندارند و هنوز فروختن کتاب
های سنی در ایران یک جرم تلقی می شود. اتباع افغانی و عراقی از سال
1388 هجری شمسی دیگر نمی توانند در آزمون سراسری دانشگاه های دولتی
شرکت کنند.این تصمیم اداره ی کل اتباع خارجی وزارت کل کشور است که
حتی دردفترچه های کنکور سراسری سال 1388 هم درج شد.براساس این آیین
نامه این ممنوعیت شامل سایر اتباع خارجی نمی شود.و به گفته ی حسن مسلمی
نائینی فرد مدیر کل امور دانشجویان وزارت علوم،این تصمیم را درراستای
سیاست های تشویقی جهت بازگشت مهاجران افغانی و عراقی به کشورهایشان
ارزیابی می کند.این تصمیم توسط سازمان ملل مورد انتقاد قرار گرفت و
خواستار لغو آن شد : صدور این بخشنامه از سوی کشوری که همیشه به مسأله
ی تحصیل پناهندگان اهتمام داشته است مناسب نیست چراکه راه را بر رشد
دانشجویان پناهنده ی مستعد می بندد.امیدواریم در آینده شاهد لغو این
بخشنامه باشیم،زیرا که اگر پناهندگان آموزش ببینند،راحت تر به کشور
خودشان بازمی گردند. ممنوع کردن اتباع افغانی و عراقی از ادامه ی تحصیل
رایگان دردانشگاه های سراسری واکنش های متفاوتی را درایران به دنبال
داشته است،برخی این تصمیم را مخالف قوانین انسانی و حقوق بشر دانسته
اند و درمقابل عده ای این دیدگاه را مطرح کرده اند که درشرایطی که
محصلان ایرانی بامحرومیت های زیادی برای ادامه تحصیل مواجه هستند،تقسیم
فرصت های تحصیلی بااتباع خارجی جایز نیست.دو رویکردی که همزمان باشتاب
گرفتن طرح بازگشت مهاجران افغانی همواره مطرح شده است،یعنی توجه به
پیامدهای اقتصادی و اجتماعی حضور افغان ها درایران درمقابل مدنظر قرار
دادن حقوق بشر.
با اعلام
ممنوعیت ثبت نام اتباع افغانی و عراقی درآزمون سراسری بیش از 250
فعالان مدنی ایران با صدور بیانیه ای نسبت به تصمیم اتخاذ شده اعتراض و
آن را مخالف موازین حقوق بشر ارزیابی کردند.آن
ها دراین بیانیه تصریح کرده اند که این اقدام یکی از موارد سلب حق
تحصیل مهاجران است که به مرحله ی اجرا گذاشته شده است.پیش از این نه
تنها برای ثبت نام مهاجران درمدارس مانع ایجاد شده،بلکه مدارس خودگردان
مهاجران نیز تعطیل شده است. همچنین در بیانیه ای دیگر درمورد تسریع
اخراج افغان ها از ایران آمده است: "توجیه چنین سیاستی باتوسل به این
استدلال که نیروی کار افغان فرصت اشتغال بی کاران ایرانی را گرفته
اند،به اندازه ی خود این سیاست غیرقابل قبول است.نه تنها شواهدی چون
لایه بندی طبقاتی و تحصیلی بی کاران ایرانی در مقایسه بانوع مشاغلی که
مهاجران دران مشغول به کار هستند و نیز شواهدی که از سیاست های کلان تر
اقتصادی برمی آید،نشان از سستی اصل این استدلال دارد،بلکه باید گفت حتی
درصورت صحت چنین استدلالی،راه حل درپیش گرفته شده بازهم غیرانسانی
است."
حقوق بین الملل
چه می گوید؟براساس
حقوق بین الملل هرکسی درهر سرزمینی که پای نهاد باید از تمامی حقوق
انسانی از جمله حق تحصیل برخوردار شود.باتوجه به حقوق بین الملل یا
نباید کسی را درسرزمین خود بپذیریم و یا اگر پذیرفتیم باید حداقل شرایط
را برای یک زندگی شرافتمندانه و سالم برای او فراهم کنیم،ضمن این که
آموزش اتباع افغانی و عراقی این امکان را به وجود می آورد که بتوانیم
فرهنگ ایرانی را درسطح وسیع گسترش دهیم.ایران از زمان کوروش تاکنون
براین مبنا نبوده است که علم کسی را نپذیرد و باحق علم آموزی افراد
مخالفت کند،تمدن ایرانی چنین چیزی را نمی پذیرد. درخصوص این اعتراضات و
باتمامی این صحبت ها کارشناس آموزش و پرورش ایران اشاره به بافت متفاوت
مهاجران کرده است : این موضوع را نمی توان تنها درچارچوب حقوق بشر مورد
بررسی قرارداد.این مهاجران به لحاظ موقعیت طبقاتی و فرهنگی بامهاجران
به کشورهای اروپایی و امریکایی متفاوت هستند.درجریان جنگ های داخلی و
خارجی افغانستان اقشار متوسط و تحصیل کرده ی آنان به اروپا و آمریکا
مهاجرت کردند اما قشرهای پایینی که فاقد تخصص بودند به ایران آمدند.به
گونه ای که حتی سازماندهی آن ها مشکل بود و باگذشت 30 سال از حضورشان
درایران نتوانسته ایم آمار دقیقی از جمعیتشان به دست آوریم. بهرحال
درپیش گرفتن هرکدام از رویکردهای ذکرشده،درقبال پناهندگان همسایه برای
دولت ایران،دشوار به نظر می رسد.
این که بدون درنظر گرفتن شرایط نامناسب کشورهای همسایه خواهان بازگشت
آوارگان افغانی و عراقی به کشورهایشان شوند،حق همسایگی را به جا
نیاورند و باسیاست هایی مانند محدودیت تحصیلی موافقت کنند و یا این که
تبعات حضور آنان را در کشوری که خود از کمبودهای زیادی رنج می برد
نادیده بگیرند. یاری سازمان های بین المللی با به عهده گرفتن مسئولیت
های بیشتری دراین مورد،بار سنگین چنین انتخابی را از دوش ایرانیان برمی
دارد . . .
راه کار مبارزه
با تبعیض نژادی :آتش
قوم گرایی و تبعیض نژادی،فقط بااجرای افکار دانشمندان،صدور اطلاعیه های
جهانی حقوق بشر و قطعنامه های بین المللی خاموش نمی شود،بلکه براساس
واقعیت ها و الگوهای تاریخی،راه نجات بشر از آسیب های نژادپرستی،زنده
ساختن مفاهیم اخلاقی،ارزشی و انسانی است.به جای نژادگرایی باید از تنوع
گرایی به معنای واقعی که همان تنوع فکری و تنوع در اندیشه ی انسان
هاست،استفاده کرد.
که
این فقط با آموزش درست درافکار عموم مردم بخصوص از همان سنین کودکی
میسر می شود.که دراین خصوص رسانه ها(صدا و سیما،تبلیغات و ....) ابزار
مهم وبسیار مؤثری می تواند باشد.تنها راه از بین بردن نژادپرستی
دردنیا،دور ریختن برنامه های نژادپرستانه و آن دسته از اندیشه های
فلسفی که نژادگرایی از آن ها تغذیه می کند.
نژادگرایی فقط زمانی به عنوان یک اندیشه ی منفور و ناپسند به خاطره ی
ما سپرده خواهد شد که دردنیا مفهوم درستی از ماهیت و طبع بشری را به
انسان بیاموزند.
این مفهوم مبتنی بر آمیزه هایی خواهد بود که مطابق آن ذهن فرد توانا و
اندیشه ی انسان کارآمدی زیادی داشته باشد و اراده ی آزاد انسانی
دراختیار نوع بشر بوده و داوری درمورد انسان ها برحسب فردیت آن ها صورت
پذیرد و استخراج هویت انسانی براساس نژاد افراد،عملی زشت و ناپسند باشد
که زیبنده ی جامعه که براساس آزادی و استقلال بنا شده است.
جلسه
راس
ساعت
16:00
پایان
یافت.
گزارش
جلسه
ی
مشترک
سخنرانی
کمیته
دفاع
ازحقوق
هنر
وهنرمندان
و
نمایندگی
ترکیه
10 مارس
2017
بهروز
خسروی
ماده
2
میثاق
بین
المللی
حقوق
مدنی
و
سیاسی
-همه
انسانها
بی
هیچ
تمایزی
از
هر
سان
که
باشند،
اعم
از
نژاد،
رنگ،
جنسیت،
زبان،
مذهب،
عقاید
سیاسی
یا
هر
هر
عقیده
ی
دیگری،
خاستگاه
اجتماعی
و
ملی،
وضعیت
دارایی،
محل
تولد
یا
در
هر
جایگاهی
که
باشند،
سزاوار
تمامی
حقوق
و
آزادیهای
مصرح
در
این
«اعلامیه»اند.
به
علاوه،
میان
انسانها
بر
اساس
جایگاه
سیاسی،
قلمروقضایی
و
وضعیت
بین
المللی
مملکت
یا
سرزمینی
که
فرد
به
آن
متعلق
است،
فارغ
از
اینکه
سرزمین
وی
مستقل،
تحت
قیمومت،
غیرخودمختار
یا
تحت
هرگونه
محدودیت
در
حق
حاکمیت
خود
باشد،
هیچ
تمایزی
وجود
ندارد.
زنگ
جلسه
ی
مشترک
اعضای
کمیته
ی
دفاع
از
حقوق
هنر
و
هنرمندان
و
نمایندگی
ترکیه
در
تاریخ
10 مارس2017
در
ساعت
19 به
وقت
اروپای
مرکزی
با
حضور
اعضای
کمیته
ونمایندگی
ترکیه
و
جمعی
از
فعالان
کانون
در
اتاق
پالتاک
کانون
دفاع
از
حقوق
بشر
در
ایران،
کمیته
هنر
با
سخنرانی
آقای
بهروز
خسروی:
هنرمند
و
فعال
حقوق
بشربا
موضوع:
تبعیض نژادی، بغض خفته در تاریخ بشریت
(به
مناسبت روز رفع تبعیض نژادی)
به
صدا
درآمد.
روز بیست و
یکم ماه مارس از این روی برای روز جهانی مبارزه با تبعیض نژادی انتخاب
شده است.نظر
به این که اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام میکنه که کلیه افراد انسانی به طور آزاد و یکسان از لحاظ حیثیت و
حقوق متولد میشوند و باید بتوانند از کلیه حقوق و
آزادیهای مندرج در آن اعلامیه بدون تمایز به خصوص از حیثیت نژاد و رنگ
و یا ملیت برخوردار شوند.نظر
به این که کلیه افراد بشر در پیشگاه قانون برابر بوده و حق دارند علیه
هر نوع تبعیض و هر نوع تحریک به تبعیض از حمایت یکسان قانون برخوردار
شوند.
در بیست و
یکم مارچ سال
1960،
اجتماع آرام و اعتراضی سیاهپوستان در آفریقای جنوبی علیه تصویب قانون
آپارتاید، توسط اقلیت حاکم سفید پوست به خاک و خون کشیده شد. در این حادثه پلیس بر روی تظاهرات کنندگان آتش گشود و
69
تن کشته شدند. روز
جهانی مبارزه با تبعیض نژادی، فرصتی است برای تأکید بر تعهد ایجاد
جهانی به همراه عدالت و مساوات که در آن بیگانه ستیزی و تعصب از بین
رفته باشد.
بشر
باید از تاریخ و ویرانی های ناشی از تبعیض نژادی درس بگیرید تا دانسته
های خود را برای مبارزه با تعصبات و آموزش مدارا کند، رفع تبعیض نژادی
و احترام به گوناگونی های نژادی در همه جا و برای همه کس، به خدمت گیرد.
زیرا
ایجاد صلح پایدار ممکن نخواهد بود، مگر با رعایت اصل برابری در حقوق و
منزلت همه افراد بدون هیچ گونه تمایزی در قومیت، جنسیت، مذهب، خاستگاه
اجتماعی یا دیگر عوامل مشابه. امسال
روز بین المللی رفع تبعیض نژادی به
چالش ها و دستاوردهای اعلامیه دوربان افریقا جنوبی و برنامه عمل اختصاص
داده شده است.
درست
15
سال بعد از
اینکه این
سند تاریخی در کنفرانس جهانی علیه
نژادپرستی، تبعیض نژادی، بیگانه ستیزی و عدم تحمل مرتبط در آفریقای
جنوبی در سال
2001به
تصویب رسید. پس
از فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد میان دو ابرقدرت شوروی
و امریکا فعالیت هایی مبنی بر حقوق بشر و ضد نژاد پرستی گسترش بیشتری
یافت و اجلاسیه هائی همچون اجلاس وین
1993
در حوزه حقوق
بشر، اجلاس کپنهاک در حوزه حقوق اجتماعی برگزار گردید.
در همین
حال مشاهده اقدامات نژاد پرستانه و گسترش آن در برخی از نقاط جهان،
مجمع عمومی سازمان ملل را بر آن داشت اجلاسیه را بر همین مبنا برگزار
کند.
لذا،
در دوازدهم دسامبر
1997
میلادی مجمع عمومی طی قطعنامه شماره
52/111
موضوع برگزاری
کنفرانس جهانی علیه نژادپرستی،
تبعیض نژادی و بیگانه هراسی را در دوربان آفریقای جنوبی در سال
2001
به تصویب رسانید.
در
کنفرانس دوربان
163
کشور و
نمایندگان حدود
3500 سازمان غیر دولتی (NGO) شرکت
داشتند.
دستور
کار این اجلاسیه بررسی شیوه ها، عوامل اشکال نژاد پرستی نوین و بیگانه
هراسی، شناسایی قربانیان آن، اقدامات پیشگیرانه و حمایتی به منظور محو
نژاد پرستی، بیگانه پرستی و اتخاذ اقداماتی در جهت پرداخت غرامت و
خسارت برای قربانیان آن در جهان و استراتژی لازم درجهت برابری واقعی
بود. نژادپرستی
برتر پنداشتن یک گروه نژادی بر گروه های نژادی دیگر است.
اگر شخص
یا اشخاصی، گروه یا حکومتی این تصور را داشته باشند که گروه مردمی خاص
بدلیل تعلق داشتن به یک نژاد خاص برتر می باشد، فکر نژاد پرستی شکل
گرفته است.
در این
حالت گروه های مردمی که متعلق به آن نژاد خاص نیستند، پست و فرومایه
پنداشته می شوند که مظهر بارز نژاد پرستی می باشد. پس از شکل گیری تفکر نژادپرستانه، اعمال تبعیض و مانع شدن گروه
های مردمی که به آن نژاد خاص تعلق ندارند، از دسترسی به امکانات برابر،
تبعیض نژادی به شیوه عملی آن محسوب می شود. تعصّب
و تبعیض نژادی پدیده شومی است که در طول تاریخ سبب مصیبت های بسیاری،
برای بشر بوده است.
امروزه
در اوایل قرن بیست و یکم، به رغم پیشرفت های علمی و مادی، هنوز معضل
تبعیض نژادی، وجدان های بیدار را می آزارد. سال
گذشته نیز
"بان کی
مون"
دبیرکل
سازمان ملل از تمامی کشورهای عضو سازمان ملل خواست برای مبارزه با
نژادپرستی، از تراژدی های تاریخ درس بگیرند. بان کی مون در پیام خود به مناسبت روز جهانی مبارزه با تبعیض
نژادی اعلام کرد: "هر
روز افرادی در هر سن و سال به علت رنگ پوست، تبار، اصالت ملی یا قومی
یا دیگر ویژگی های نژادی، مورد تنفر، بی عدالتی و تحقیر قرار می گیرند. این
تبعیض نژادی برای سرکوب، فقر، برده داری، نسل کشی و جنگ ایجاد انگیزه
می کند." آتش
قوم گرایی و تبعیض نژادی، فقط با اجرای افکار دانشمندان، صدور اطلاعیه
های جهانی حقوق بشر و قطعنامه های بین المللی خاموش نمی شود، بلکه بر
اساس واقعیت ها و الگوهای تاریخی، راه نجات بشر از آسیب های
نژادپرستی،
زنده ساختن مفاهیم اخلاقی، ارزشی و انسانی است و راه مبارزه با تبعیض،
احیای هویت اصل انسانی و فطری، در قالب دین و خدا باوری است.
نظر به این
که اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام
میدارد که کلیه افراد انسانی به طور آزاد و یکسان از لحاظ حیثیت و
حقوق متولد میشوند و باید بتوانند از کلیه حقوق و
آزادیهای مندرج در آن اعلامیه بدون تمایز به خصوص از حیثیت نژاد و رنگ
و یا ملیت برخوردار شوند.
نظر به این که
کلیه افراد بشر در پیشگاه قانون برابر بوده و حق دارند علیه هر نوع
تبعیض و هر نوع تحریک به تبعیض از حمایت یکسان قانون برخوردار شوند.به
امید روزی که مردم کشور عزیزمان ایران طبق ماده
2
اعلامیه جهانی حقوق بشر همه انسانها
بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان،
مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده ی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، وضعیت
دارایی، محل تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و
آزادیهای مصرح در این
«اعلامیه»اند.
به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمروقضایی و وضعیت بین
المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین
وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت
خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.بتواند
در صلح و امنیت بدون تبعیض نژادی از رنگ پوست و قومیت در کنار همدیگر
از صلح و ارامش برخوردار باشند.علی
شعبانزاده، فعال حقوق بشر با موضوع سخنرانی خود،
بررسی نوروز و
وضعیت معیشتی مردم
دومین سخنران
این جلسه بودند که به اتفاق آن را مرور می کنیم.آنچه
همیشه در بازار شب عید انتظار میرود شلوغی بازار و خرید و شور و شوق
است.انگار
ولوله ای در جان شهر جاری میشود و همه منتظر ترکیدن توپ سال هستند تا
سکوتی دلچسب جایگزین شعف و هیجان اسفند شود.اما
انگار نوروز این سالهای اخیر را کسی انتظار نمیکشد.
مغازه
داران و کسبه کمتر مشتری مشتاق به خرید دارند و نا امید از رونق
بازارشان در شب عید نظاره گر مشتریانی هستند که پس از دیدن و قیمت
گرفتن از اجناس، از مغازه با یک تشکر نا امیدانه خارج میشوند.برخی
نیز عطای خرید شب عید رو به لقایش میبخشند و ترجیح میدهند بعد از
تعطیلات عید خرید کنند چرا که آنها معتقدند که فروشندگان اجناس سال قبل
خود را به قیمت بالاتری در شب عید برای فروش میگذارند و بهتر است در
اواخر فروردین یا اردیبهشت ماه خرید سال جدید خود را انجام دهند.
"هر
سال
گرانتر
از
پارسال"
این
جمله
است
که
بسیار
از
دهان
مردم
این
روزها
میشنویم.بعضی
به
مغازه
داران
میتوپند
و
اینان
رو
مقصر
میدانندبعضی
ها
هم
دولت
و
حکومت
را
سرزنش
میکنند(
البته
که
زمزمه
وار)بچه
ها
پدرانشان
رو
مورد
شماتت
قرار
میدن
که
نتوانسته
اند
که
برایشان
خرید
مناسبی
انجام
بدهد.خیابانها
شلوغ
میشود
اما
دست
مردم
از
پلاستیک
و
ساکهای
خرید
خبری
نیست.یکی
از
آشناهایمان
که
عاقله
مردی
هم
هست،
میگوید:
اگر
دیدی
خیابانها
بیش
از
حد
شلوغه
بدانید
که
مردم
زیاد
پول
ندارند
و
کل
خیابانها
را
میگردند
که
نسبت
به
بودجه
کمشان
برای
خرید
قیمت
مناسب
پیدا
کنند.
اما
این
کاهش
35
درصدی
قدرت
مردم
واقعا
چرا
رخ
داده؟بیکاری را
جامعه
بیداد
میکند.ان
دسته
از
انسانهایی
هم
که
کار
میکنند
چند
دسته
اند-بعضی
سر
وقت
حقوق
نمیگیرند
و
این
باعث
میشود
که
افسار
زندگی
از
دستشان
خارج
شود.
یعنی
هیچ
اعتمادی
ندارند
که
این
مبلغ
جزئی
ای
که
امروز
در
حساب
یا
در
جیب
خودشون
میبینن
تا
کی
باید
خرجیشان
باشد.بعضی
کار
فصلی
یا
روز
مزدی
دارند
که
اینان
هم
هیچ
برنامه
ای
برای
پول
و
زندگی
و
نتیجتا
برای
خریدهایشان
نمیتوانند
داشته
باشند.خیلی
ها
هم
که
واقعا
نمیتوانند
مزد
و
حقوق
خودشان
را
از
کارفرما
و
صاحب
کارهایشان
بگیرند.
کارگران
ساختمانی
و
کشاورزی
خوب
میدونند
که
دارم
در
مورد
چی
صحبت
میکنم.کار
که
انجام
شد،
بعد
به
هزار
بهانه
بیجهت
از
گرفتن
مزدشان
باز
میمانند.بی
قانونی
هم
که
تو
مملکتمون
عادی
شده
است.
میخواهم
بگویم
که
هفتاد،
هشتاد
درصد
از
مردم
ایران
هیچ
امیدی
به
رسیدن
حقشان
توسط
دادگستری
ها
مجریان
قانون
ندارند.اجازه
بدین
سخنم
رو
اصلاح
کنم.
اصلا
چه
قانونی؟به
قول
معروف
" هر
چه
بگندد
نمکش
میزنند،
وای
به
روزی
که
بگندد
نمک"حالا
اوضاع
انهایی
که
کار
دولتی
و
ثابت
هم
دارند
که
البته
منظورم
کارمندهای
جز
هست
هم
قابل
تعریف
نیست.آقایان
دولتی
و
آماری
مرز
خط
فقر
را
3 ملیون
تومان
برای
یک
خانواده
4 نفره
تعریف
میکنند
و
پایه
حقوق
را
هشتصدو
و
اندی
تعیین
مبکنند.
خیلی
جالبه
که
اکثر
رئیس
جمهور
هایی
که
در
ایران
به
قدرت
رسیدند
مانور
اصلیشون
اقتصاد
و
آزادی
بوده
و
جالبتر
اینکه
دولت
رفسنجانی
که
بهانه
به
ارث
بردن
جنگ
را
داشت
و
بعد
از
ان
خاتمی
و
احمدی
نژاد
و
حالا
روحانی
همه
مدعی
هستند
که
دولت
قبل
از
آنان
بدهی
هاش
را
به
ما
داده
و
ما
وقت
برای
ترمیم
این
اقتصاد
فلج
کم
میاورم.بعد
هم
تا
میتوانند
دزدی
و
چپاول
میکنند
که
خود
این
بهانه
ای
برای
دولت
بعدی
باشدجدیدا
هم
که
آقایان
طوری
از
دولتهای
قبلی
صحبت
میکنند
که
گویا
دارند
از
یک
دولت
خارجی
که
به
زور
کشور
را
غصب
کرده
صحبت
میکنند
انگار
ملت
نمیدانند
که
دولتها
درایران
یعنی
عروسک.
یعنی
سمبل
است این
اعتراضات
دولتها
مثل
این
است که
بگویند
در
8 سال
گذشته
رهبر
از
8 سال
قبلش
خیلی
بیشتر
دزدی
و
حماقت
کرده
و
یا
بالعکسش.در
نهایت
دود
غلیظی
از
این
نادانی
و
ظلم
و
حماقت
بزرگان
امروز
کشور
تو
چشم
عوام
مردم
میرود.هر
سال
متاسفانه
بدتر
از
سال
قبل
و
دریغ
از
حتی
یک
ذره
رحم
برای
این
کشور
و
ملت.این
همه
آمار
طلاق
و
خودکشی
که
اعلام
میکنند
کار
دست
مدیریت
جمهوری
اسلامی
در
ایران
است.مشکل
اقتصادی
شاید
می توان
به
جرات
گفت
که
بزرگترین
و
مهم
ترین
مشکل
انسان
امروزاست.تنوع
در
وسایلی
که
بشر
از
آن
استفاده
میکند
و
لزوم
استفاده
از
اکثر
آنها.این
یعنی
احتیاج
داشتن
به
پول.
دزدی
کلاه
برداری،
تن
فروشی،
سواستفاده
یا
هر
روش
دیگری
باید
پاسخ
این
نیاز
راداد
در
نهایت
یک
سری
هم
که
با
خودکشی
به
زندگی
خودشان
پایان
میدهند.
چه
بسیار
دیده
ایم
نامه
ها
و
وصیت
هایی
که
علت
خودکشی
خودشان
راشرمندگی
در
برطرف
کردن
نیاز
مالی
خانواده
هاشان
دانستند.این
چند
سال
اخیر
چقدر
دیده
ایم
که
خانواده
ای
با
درآمد
متوسط،
به
زیر
خط
فقر
و
فقر
مطلق
کشیده
شده
اند.از
یک
طرف
گرانی
اجناس
لازم
روزمره.
از
طرفی
هم
کرایه
خانه
های
فضایی
و
به
کل
خرج
بالا.
و
وقتی
خرج
و
دخل
با
هم
جور
نباشد
احتمالا
همه
به
سمت
گرفتن
وام
و
یا
خرید
اجناس
قسطی
کشیده
میشوند.اینجاست
که
خیلی
ساده
یک
نفر
با
یک
درآمد
متوسط
که
فقط
کفاف
روزمرگی
را
میداد
حالا
با
پرداخت
چند
قسط
هر
ماه
مقروض
تر
شده
و
به
زیر
خط
فقر
سقوط
میکند.وای
به
اون
روزی
که
از
کار
بیکار
بشوند
یا
حادثه
ای
پیش
بیاد.لباس
و
کفش
نو،
پولهای
نو
و
بعضا
دکور
تازه.
مسافرت
و
آجیل
و
شیرینی
. اما
واقعا
الان
دیگر
درصد
کمی
از
مردم
توان
خرید
عید
رابه
همون
سبک
و
سیاق
سابق
رو
دارند.البته
ایرانی
هستیم
و
معمولا
صورتمون
رو
با
سیلی
هم
که
ده
سرخ
نگه
میداریم.ولی
کاش
این
سیلی
زدن
به
صورتمان
را
بلد
نبودیم
تا
میشد
فهمید
که
چند
درصد
از
مردم
از
خجالت
نداری
و
گشنگی
رویشان
مثل
گچ
دیوار
سفید
و
بی
رنگه.
ان
موقع
شاید
همبستگی
مان
بیشتر
میشد
که
از
این
مخمصه
ای
که
جمهوری
اسلامی
با
ندانم
کاری
نثارمون
کرده
نجات
پیدا
کنیم.دیگر
مسافرتها
یا
حذف
شده
یا
مختصر
و
خلاصه.
حتما
تعداد
چادرهایی
که
در
خیابانها
و
میدانها
و
پارکهای
شهرهای
توریستی
باز
میکنند
را
همه
دیده
ایم.
این
یعنی
گذراندن
یک
مسافرت
کم
خرج.
چون
توان
پرداخت
هتل
و
سوییت
و
اطاق
واسه
همه
مقدور
نیست.
رفت
و
آمدها
هم
کمتر
شده
چون
هزینه
چند
روز
مهمان
داری
هم
برای
خیلی
ها
سخت
است.قدیمی
ها
میگفتند
که
برای
هر
رفتی
یک
آمدی
هم
هست.
حالا
سرپرستهای
خانواده
رفتها
رو
کم
میکنند
تا
آمدها
هم
کمتر
شود.امیدوارم
که
خیلی
زود
این
ضعف
مدیریتی
کشور
برطرف
بشود
و
مردم
به
حق
خودشان
که
یک
زندگی
آزاد
و
بدون
دغدغه
های
مخرب
امروزی
است،
برسند.در
آخر
این
عید
باستانی،
عید
نوروز
را
به
همه
هم
میهنان
عزیزم
شاد
باش
میگویم
و
امیدوارم
سال
پرباری
را
پیش
رو
داشته
باشیم.
واکنش
هنرمندان
نسبت
به
اتفاقات
اخیر
کشورعنوان
سخنرانی
نویسنده
و
کارشناس
ارشد
تئاتر
و
فعال
حقوق
بشر،
آقای
مهدی
گلسفیدی،
بوده
که
به
شرح
ذیل
می
باشد
-طی
چند روز
گذشته در شبکه های مجازی از جمله اینستاگرام و توییتر
کمپینی به
راه افتاد به نام«دلواپس-خوزستانیم »
واز
مسئولان و دولت خواستند تا هرچه سریعتر
نسبت
به وضعیت اسفناک استان خوزستان چاره ای بیاندیشند.مهتاب
کرامتی و تهمینه میلانی از جمله نخستین هنرمندانی بودند که با همراه
شدن با این کمپین با مردم همراه شدند.
برخی از
چهره های مطرح کشور نسبت به بی توجهی به شرایط بحرانی استان خوزستان
واکنش نشان دادند.انتقاد
صریح مهرجویی از رئیس جمهورکارگردان
کشورمان جناب آقای مهرجویی انتقاد صریح خود را اینگونه مطرح کرد:
چرا
آقای رئیس جمهور کابینهاش را برای یک بار هم که شده، به اهواز نمیبرد
تا در هوای آنجا جلسه هیات دولت تشکیل دهد؟
"وقتی
در خبرها می خوانی گروهی از فقر و فلاکت به گور پناه بردهاند تا یک شب
دیگر زنده بمانند؛ وقتی در جنوب کشور آنقدر وضع هوا بد است که دیگر
مردم نمیتوانند نفس بکشند؛ آنقدر وضع آب بد است که دیگر نمیتوانند
قطرهای بنوشند؛ آن وقت نباید نگران بود؟!
نباید عصبانی بود؟
چه اشکالی
دارد مسئولان، هرکدام به سهم خودشان حتی اگر شده یک روز از سال را در
کنار آن مردم زندگی کنند تا لااقل درد آنها را بفهمند؟
علی نصیریان،بازیگر مشهور سینما و تلویزیون ایران در یادداشتی به هوای
خوزستان واکنش نشان داد.آنچه
این روزها فکر من را بیش از هر موضوع دیگری مشغول کرده، بلایی است که
گریبانگیر مردم عزیز و هموطنان مظلوم من در استان خوزستان شده.
البته غیر از آن هم از سایر نقاط ایران پهناور، مانند سیستانوبلوچستان
و …
خبرهایی را خواندهام و گزارشهای تصویریای تماشا کردهام؛ جملگی
تأملبرانگیز و درعینحال نگرانکننده.اینها
همه عمیقا غمگین و ناراحتم کرده است.
سیطره گردوغبار و هجوم ریزگردها که سوار بر آسمان و زمین این منطقه
مهم ازکشورمان شده و در واقع رگ حیات این شهرها را نشانه گرفته،
مسئلهای مهم و حیاتی است.این
جملات هر چند بدیهی به نظر میرسند، اما متأسفانه همین بدیهات مورد
توجه قرار نگرفتهاند!
اما
افسوس و درد…
دریغا که شخصا برای رفع این بحران تخصص کافی و لازم ندارم تا خودم دست
به کار شوم و در حد توانم بتوانم خدمتی به مملکتم کنم.تنها
میتوانم عاجزانه و صادقانه از اولیای امور و مسئولان محترم درخواست
کنم برای رفع این معضل تعجیل کنید.
هر
چه سریعتر کاری کنید تا مردم این مناطق بتوانند بهراحتی و بهدور از
هرگونه سختی به
«حیات»
خود
ادامه دهند.
سخنم
روی کلمه
«حیات»
متمرکز است؛ حیاتی که با نفسکشیدن تنیده شده؛ چون حق طبیعی هر
بنیبشری و هر موجود زندهای، نفسکشیدن است برای بقا.
اگر
نتوان نفس کشید، دیگر حیاتی وجود ندارد…
مردم
عزیز خوزستان این روزها نفس نمیکشند؛ یعنی نمیتوانند نفس بکشند؛ چون
«هوایی»
وجود
ندارد تا تنفس کنند!راستی
همه میدانیم که این حق طبیعی همه انسانهاست که هوایی سالم استنشاق
کنند.
اصلا همه انسانها در جستجوی هوای تازه هستند تا به زندگی خود عمق دهند…
جدا
از آن، آب و برق و حداقل مسائل در شهرهای خوزستان قطع شده!
خب
اگر هجوم ریزگردها دست ما نیست، دستکم آب و برق که دستِ ماست!
تصور
کنید در هوای بد و نبود امکاناتی همچون آب و برق، این مردم چه روزها و
شبهای سختی را پشت سر میگذارند!ضروری
است کاری عاجل کنیم.
محیط
زیستمان بر باد رفت.
اگر
محیط زیست نداشته باشیم؛ یعنی هیچ چیزی نداریم!
سالهاست که جنگلهای سرسبز، تُنُک میشوند.
درختان زیبا را قطع میکنیم، حیات وحش را پاس نمیداریم…
برای چه؟ فقط برای کسب پول؟!!
آخر
چرا همه چیزمان را برای پول قربانی میکنیم؟ چقدر پول، پول، پول…
اگر
محیط زیست نباشد، هوایی نیست و اگر هوا نباشد، حیاتی نیست و اگر حیات
نباشد انسان نیست!
حالا
با این اوصاف پول به درد خواهد خورد؟!
به
همین دلیل، عاجزانه تقاضا میکنم، مسئولان محترم کاری کنید، کشور
عزیزمان نیاز به کمک دارد.
به گزارش جام
جم آنلاین، حمید
فرخ نژاد که
اصالتی جنوبی دارد در اینستاگرام خود نوشت:اتفاقی
که این روزها در خوزستان رخ میدهد مایه شرمندگی و شرمساری است.
شرمندگی و شرمساری برای تمام مدیرانی که مسئولیت این اتفاق را به عهده
دارند، اما سالهای سال است که نه کاری میکنند و نه توجهای.
میگویند تلاش کردیم، میگویند دست ما نیست، میگویند بودجه نمیرسد و
...اما
هیچکدام اینها باعث نمیشود تا خوزستان مایه شرمندگی تان نباشد.
من
به عنوان یک شهروند عادی هیچکاری از دستم برنمیآید؛ تلاش کردم تا
اطلاعرسانی
کنم.تلاش
کردم تا راهی پیدا شود؛ به مدیر منطقه آزاد آبادان پیشنهاد دادم که
همایشی برگزار کنیم؛.سینمار
تخصصی.
با
معاونت فرهنگی دانشگاه تهران صحبت کردم و حتی یک جلسه مشترک با مدیر
محیط زیست سازمان ملل در ایران ترتیب دادم تا مشکلات بررسی شود و نگاه
جهانی معطوف شود، اما متاسفانه هیچ پیگیری از طرف مسئولین منطقه آزاد
انجام نشد.مدتها
تلاش کردم تا درباره وضعیت آبادان و خرمشهر بعد از جنگ و بازسازی آن
اطلاعرسانی کنم تا شاید توجهی شود و این مردم شریف، خسته و بیچاره این
مناطق بالاخره رنگی دیگر از زندگی در شهر خود را ببینند.
اما
به هیچ نتیجهای نرسیدم؛ آنقدر که گفتم دیگر حرفی نمیزنم.
حالا
وضعیت از بازسازی شهرها هم بدتر شده است؛ حالا مسئله هوایی است که مردم
تنفس میکنند و جانشان را به خطر میاندازد.مردم
خسته تر از مواجهه با این شرایط هستند و جز تحمل چاره دیگری ندارند.
در
چنین وضعیت فکر میکنم که جز شرمندگیو سرافکندگی چیز دیگری نباید نصیب
کسانی شود که مسئول این ماجرا هستند.
برخلاف آنچه در این روزها اتفاق افتاده این مسئولیت را سیاسی نمیکنم و
این اعتراض سیاسی نیست.
چون
انگار این روزها همه برخوردها سیاسی است و انگار صلاح مردم در درجه دوم
اهمیت قرار گرفته و هرجناحی بهانه خودش را پیدا میکند؛ یکروز
اینطرفیها گرد و خاک خوزستان را بهانه میکنند ومیخواهند مسئول
پاسخگو که از جناح رقیب است جواب دهد و یک روز دیگر هم آنطرفیها
حادثه پلاسکو را پررنگ میکنند و دنبال رقابتهای سیاسی هستند.
اما
مردم انگار هیچ نقشی در این اتفاقها ندارند.
انگار نه انگار که زندگی مردم است که قربانی این بازیهای سیاسی و این
درست عمل نکردن به وظیفه ها میشود.
اگر
در این میان کاری از دست مدیر سازمان محیط زیست برنمیآید، چرا استعفا
نمیدهند تا افکار عمومی متوجه مشکلات شوند و بدانند از دست ایشان هم
کاری برنمیآید؟ کاش یکبار به این شرایط درست و دقیق نگاه کنیم؛ زندگی
مردم را ببینیم و شرمنده انجام ندادن وظیفه خود باشیم و نه رقابت جناحیمحمدحسین
مهدویان کارگردان
فیلم های
«ایستاده
در غبار»
و
«ماجرای
نیمروز»
که
امسال در جشنواره فیلم فجر با فیلم ماجرای نیمروز توانست چهار سیمرغ
بهترین فیلم، بهترین فیلم از نگاه ملی،بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و
بهترین طراحی صحنه و لباس را از آن خود کند به دنبال این بحران در
اینستاگرامش نوشت:خوزستان
عزیزمن اهل شمال ایران هستم ولی همیشه عاشق خوزستان بودم.
هیچوقت در خوزستان غریبی نکردهام.
با
خنکی کارون زیبا، پهناوری نخلستانهای اروندکنار، حمیسه و فلافل
لشکرآباد، بستنی ملاثانی و شور زندگی مردم در بازار دزفول و اهواز و
آبادان عشق کردهام.
نه.
باور
نمیکنم.
این
خوزستان من نیست.
اصرار نکنید که بغضم میترکد.محسن
چاوشی خواننده
پاپ کشور نیز نوشت:بحث
و موضوع خوزستان، آنقدر تکراری شده و آلوده به اغراض مختلف سیاسی و...
که
آدم نمیداند واقعا چه بگوید.
خوزستان اما یک مساله سیاسی نیست.
یک
مساله انسانی است و انسان را مدام نمیشود با سیاست و جناحبازیهای
مغرضانه فدا کرد.
حال خوزستان خوب نیست.
یکی
از غنیترین استانهای کشور، اینطور باشد شرمساریاش برای کیست؟ با
مقصرجلوه دادن این یا آن دردی از تن خوزستان رنجور و مهجور، مظلوم و
سربلند اما مغرور کم میشود؟ نه.
حرف
بزنیم، میشود شوآف.
حرف
نزنیم، میگویند سکوت کرده مصلحت اندیش است.
من
درد میکشم از درد خوزستان.
از
درد هرکجای ایران.
هر
زمان.
هر
وقت.
هر
جا.
هر
گوشهای از این وطن که دردش بیاید، یک گوشه از وجود من میلرزد...
این
هوا و این نارساییها حق هیچ کدام از مردمان این سرزمین نیست.
گاهی
وقتها فکر میکنم هر مسالهای در این کشور، فقط سوژهای برای صفحههای
مجازی شده و تیترهای اول روزنامهها و...
ولی
آنها که در خوزستان زندگی میکنند میدانند که دیده شدنِ درد
،خوب
است، اما از آن بهتر درمان کردن، یا حداقل تلاش برای درمان کردن است.
این
کاری است که باید شود.
مطرح
کردن دردها کار اشتباهی نیست.
درست
است.
اما
کافی نیست.
خوزستان و مردمش به گردن این کشور و مردمانش حق دارند.
این
را هزار بار گفتم.
اما
در این سالها چه کردیم برای این خاک و مردمانش که....
خوزستان به ما نیاز ندارد آنقدر که ما به خوزستان نیاز داریم.
ما
بیشتر از خوزستان به خوزستان نیاز داریم.
اگر
حرف نمیزنم از مصلحت اندیشی نیست، از تکرار و بینتیجه ماندن حرف،
عاجزم.علی
انصاریان، بازیکن قدیمی فوتبال و بازیگر حال حاضر سینما و تلویزیون
کشور نوشت:بنام
خدا...
این
پست رو فقط و فقط به احترام مردم نازنین و خونگرم و صبور خوزستان
مینویسم...
تا
اینجا نباشی ،نمیفهمی هوا نیست ،برق نبست ،آب نیست ،،،یعنی چی!؟یعنی
کوچکترین حق...یعنی
نفس کشیدن تو گرد و غبار و ریز گرد،،،یعنی نه نور خورشید نه نور لامپ و
نه آب برای حمام و غذا و دستشویی و
....غذای
حاجت، اینجا خورستانه شاید.ندونند،اینجا
جایی که ٨ سال خط اول جنگ تحمیلی بوده،اینجا همه مردم با دست خالی جلو
توپ و تانک وایسادن،،اینجا اولین شهیدهارو داده،،اولین اسرا ،اولین
سینه سپر کرده در برابر سپاه تا دندون مسلح صدام و عراق
....اینجا
خوزستانه ،،شهرررر سرداران شهید و بزرگ ،اینجا خوزستانه ،،که شهر سردار
شهید محمد جهان آرا است ،،جایی که سردار زیاد داشته و داره و خواهد
داشت ،اینجا بوده که امثال جهان آراها بزرگ شدند، یاد این شعر میفتم
وقتی اسم خوزستان میاد محمد نبودی ببینی شهر.....اینجا
خوزستانه
....
حق این مردم
این نیست به علی نفس بکش خوزستان تشنه من ،،،که تو عادت داری به این
هواهااااااااهمچنین برخی این هنرمندان از جمله آناهیتا همتی در گفت و
گو با خبرنگار دیده بان ایران با اشاره به این موضوع که من هر انچه را
که باید در صفحه شخصی خود نوشته ام، اظهار کرد:
دیگر
نمیدانم چه باید بگویم!در
ادامه واکنش سایر هنرمندان نسبت به تشدید ریزگردها در اهواز و سایر
شهرهای استان خوزستان را می خوانیم.محمد
بحرانی صداپیشه جناب خان با انتشار تصویری از رودخانه کارون نوشت:
«خوزستان
نفس ندارد آیا فریاد رسی هست؟مهناز افشار بازیگر مطرح سینما در شبکه
اجتماعی توییتر با انتشار تصویری از وجود ریزگردها در شهر اهواز نوشت:
کف
مطالبات رسیده به حق نفس کشیدن؟ آنهم برای خوزستانی که هنوز داغ جنگ بر
دل دارد.فلور
نظری نویسنده و بازیگر سینما از دیگر هنرمندانی بود که با انتشار
تصویری از یک مادر که فرزندش را در میان ریزگردها در آغوش گرفته بود
نوشت: «بدون
شرح»همچنین
پرویز پرستوی نوشت:
از
دوران نوجوانی تاکنون بیشترین سفری که داشتم ، منطقه خوزستان بوده و
خاطرات فراموش نشدنی از مردم خونگرم و میهمان نوازشون دارم و همه مردم
ایران و خیلی از جاهای دنیا می دانند ، که چه مصیبت هایی را در دوران
هشت ساله دفاع مقدس تحمل کردند.
یادمان باشد ، که چقدر از این مردم مهربان بعلت ویران شدن خانه و
کاشانه شان سختی کشیدند و خم به ابرو نیاوردند.
یادمان باشد تنها مناطقی که بعد از جنگ به آن رسیدگی نشده همین منطقه
خوزشتان است.
چقدر
شهید، چقدر جانباز، چقد اسیر و مفقود؟ حال اگر رفاه و آرامش و امنیت
هست این عزیزان باید در اولویت باشند.
هنوز
آثار ترکش ها و تخریب ها و انفجارها را بر در و دیوار این مناطق میتوان
دید.ولی
متاسفانه نه تنها قدمی برای آبادانی و رفاه این منطقه برداشته نشده ،
بلکه باید در هوای آلوده و خاک گرفته و بی آبی و بی برقی زندگی کنند.امیدوارم
یادمان نرود که اگر مردم مقاوم خوزستان نبودند ما هم نبودیم.حال
دریابیمشان این هم وطنان رنج کشیده را-دریابیم
این مردم همیشه قهرمان را-دریابیم
این خانواده های داغدار را.
در رسانه ها
شاهد بودم که مسئولی می گفت ان شاء الله داریم امکاناتی فراهم می
کنیم؟پس کی؟چرا اینقد دیر؟هیچ اولویتی بالاتر از رسیدگی هر چه زودتر به
این منطقه و مردمانش نیست.و
در
پایان
به
فیلم
تکان
دهنده
جعفر
پناهی
که
از
بیخانمانها،
کارتنخوابها
و
معتادان
خیابانهای
میدان
شوش
ضبط
کردند
و
در
فضاهای
مجازی
پخش
کردند
اشاره
می
کنم.به
مناسبت
درگذشت
دنیا
فنی
زاده؛
آقای
علیرضا
اسدبکی،
نویسنده
و
کارگردان
و
فعال
حقوق
بشربا
موضوع
سخنرانی:
تاثیر
هنرعروسک
گردانی
و
طنز
در
آزادی
بیان
،
آخرین
سخنران
جلسه
ی
کمیته
هنر
و
نمایندگی
ترکیه
بودند،
اول
از
همه
لازم
می
دونم
راجع
به
چرایی
و
چگونگی
بوجود
آمدن
عروسک
در
سینما،
تلوزیون
و
تئاتر
مقدمه
ی
کوتاهی
رو
از
زبان
جناب
آقای
نصرت
کریمی
خدمتتون
عرض
کنم:
در
جهان،
تئاتر
عروسکی
از
دیر
زمان
وجود
داشته
است
خصوصا
در
قرون
وسطی
که
سانسور
شدیدتر
هم
بوده
و
در
تئاتر
سانسور
بیشتر
اعمال
نفوذ
داشته
است.
نمایشگران
وقتی
تئاتر
عروسکی
اجرا
می
کردند،
سانسورچیان
با
آنها
کاری
نداشتند
چون
آنها
را
جدی
تلقی
نمی
کردند.
در
ایران
هم
به
عنوان
سابقه
تئاتر
خیمه
شب
بازی
را
می
شناسیم
که
در
مجالس
جشن
و
سور،
به
صورت
ابتدایی
و
قرون
وسطایی
اش
ادامه
داشته
و
تا
امروز
هم
هست.
تئاتر
عروسکی
از
قرن
بیستم
به
صورت
یک
هنر
جدی
تر
روی
صحنه
های
تئاتر
و
با
تکنیک
های
مختلف
مطرح
شده
است.
در
ایران
از
این
نظر
کمی
دیرکرد
داریم
به
هر
حال
ما
یک
کشور
در
حال
رشد
هستیم،
همه
چیز
ما
یک
خرده
دیرکرد
دارد.
سوالی
که
من
پس
از
خواندن
این
تاریخچه
ی
کوتاه
از
زبان
آقای
کریمی
راجع
به
عروسک
و
عروسک
گردانی
از
خودم
پرسیدم
این
بود
که
عروسک
ها
دقیقا
نقش
چه
کسانی
رو
در
صحنه
ها
به
نمایش
در
می
آوردند؟
آیا
آنها
خواسته
های
مردمی
بودند
یا
خواسته
هایی
که
سیاستمداران
آن
موقع
دوست
داشتند
مردم
به
آنها
فکر
کنند
یا
حرف
فرهیختگانی
بوده
که
چندین
گام
از
وقت
خودشون
جلوتر
بودند
و
چرا
همه
ی
اینها
از
زبان
عروسک
ها
بیان
می
شده،
بله
بیان.
جواب
سوال
من
همین
بود،
.بیان
کردن
هر
موضوعی
ساده
ست
اما
باید
دید
عواقب
بیان
چه
خواهد
شد؟در
اواخر
دوره
ی
قاجار
بویژه
زمان
احمد
شاه
که
بیشتر
مردم
دیدگاه
انتقادی
پیدا
کرده
بودند،
خیمه
شب
بازان
عروسک
هایی
شبیه
احمد
شاه
و
اطرافیانش
ساخته
بودند
و
در
این
نمایش
مرشد
و
عروسک
گردان
هم
که
سرنخ
عروسک
ها
به
دست
داشتند
با
لباس
و
کلاه
انگلیسی
وارد
صحنه
می
شدند
و
به
این
صورت
می
خواستند
به
مردم
نشان
بدهند
و
بیان
کنند
که
سرنخ
اینها
به
دست
انگلیسی
هاست.
یکی
از
عروسک
های
معروف
خیمه
شب
بازی
عروسک
مبارک
بوده
و
هست
و
دارای
شخصیتی
شوخ
طبع
و
جسور
بوده
که
مسائل
سیاسی
و
اجتماعی
را
با
گفتاری
طنزآمیز
و
جمله
های
نیش
دار
بیان
می
کرد
و
شخصیت
دوست
داشتنی
و
مورد
علاقه
ی
تماشاچیان
تئاتر
هم
بوده،
ماده
ی
19اعلامیه
ی
جهانی
حقوق
بشر:
هر
انسانی
محق
به
آزادی
عقیده
و
بیان
است
اما
بعلت
نبود
این
آزادی
یک
عروسک
بی
جان
به
بیان
اعتراضی
مردم
جانی
دوباره
می
داد.
اما
آیا
عروسک
ها
واقعا
بی
جان
هستند؟
با
دوست
عزیزی
که
بصورت
حرفه
ای
در
تئاتر
و
سینما
عروسک
گردانی
می
کنند
تماس
گرفتم
و
سوالم
رو
ازشون
پرسیدم،
این
عروسک
گردان
محترم
اعلام
کردند:تمامی
حرفهایی
که
نمی
تونم
بعلت
شرایط
کنونی
جمهوری
اسلامی
ایران
بزنم
رو
با
خیال
جمع
با
عروسک
گردانیم
میزنم.با
خودم
گفتم
مگر
می
شود!
و
جواب:
بله،
اول
از
همه
اینکه
مجبور
نیستم
برای
عروسکم
حجاب
بگیرم،
دوم:
میتونم
با
عروسکم
برقصم،
سوم:
می
تونم
با
صدای
بلند
راجع
به
هر
چیزی
که
می
خوام
فکر
کنم،
چهارم،
پنجم
و
در
انتها
ماده
22
اعلامیه
ی
جهانی
حقوق
بشر
رو
این
دوست
عزیز
با
اتکا
به
یک
عروسک
برای
بدست
آوردن
آزادی
بیان
( ماده
ی
19
اعلامیه
ی
جهانی
حقوق
بشر
) برای
خودش
فراهم
کرد.
اما
آیا
در
عصر
حاضر
هم
همچنان
باید
برای
اعلام
عقیده
و
بیان
مثل
دوران
قاجار
به
عروسک
ها
به
مبارک
ها
پناه
برد؟
وقتی
یک
زن
برای
بدست
آوردن
دم
دستی
ترین
حقوق
خودش
به
یک
عروسک
پناه
می
بره
آیا
همه
ی
ما
باید
بدنبال
عروسک
باشیم؟
جمله
ی
معروف
یکی
از
عروسک
گردان
های
خوب
کشورمون
که
متاسفانه
به
تازگی
ایشون
رو
از
دست
دادیم
در
تایید
حرف
دوست
عزیزم
که
گفتند:
با
جانی
که
عروسک
گردانان
به
عروسک
ها
میدهند
آنها
جان
می
گیرند
به
من
یادآوری
کرد
که
عروسک
ها
جان
دارند
و
زنده
اند.
دنیا
فنی
زاده
عروسک
گردان
عروسک
کلاه
قرمزی
اعلام
کردند
' کلاه
قرمزی
پسر
بزرگ
من
است
' دنیا
فنی
زاده
دختر
بازیگر
توانمند
سینما
و
تئاتر
و
تلوزیون
ایران
پرویز
فنی
زاده
بودند،
ایشون
بخاطر
صحبتی
که
با
پدرشون
داشتند
و
برای
احترام
به
خواسته
ی
پدرشون
که
گفته
بودند
دوست
ندارند
دخترشون
بازیگر
بشه
به
عروسک
گردانی
روی
آوردند
و
برای
احیای
آن
چیزی
که
از
زبان
خودشون
قابل
به
گفتن
نبود
به
کلاه
قرمزی
تکیه
کردند
و
شاید
مثل
مادرانی
که
بدست
نیاورده
های
خودشون
رو
می
خوان
در
بچه
هاشون
بدست
بیارن
کلاه
قرمزی
رو
بزرگ
کرد
و
بهش
جان
داد
تا
اینکه
جانش
را
داد.
امروزه
عروسک
گردانی
بصورت
حرفه
ای
در
ایران
تدریس
و
اجرا
می
شود
اما
متاسفانه
با
به
حاشیه
کشیدن
این
عنصر
مهم
نمایش(
عروسکی
) در
قالب
های
مختلف،
کاربرد
خود
را
بعنوان
ابزار
سخنگوی
هر
نوع
آزادی
در
هنر
کم
رنگ
تر
می
بیند
تا
جایی
که
فقط
و
فقط
در
برنامه
های
کودک
و
نوجوان
نقش
سرگرمی
به
خود
گرفته
و
ذات
اصلی
خود
را
با
احاطه
ای
که
توسط
جمهوری
اسلامی
ایران
صورت
گرفته
به
فراموشی
سپرده
استبا
دیالوگ
یکی
از
عروسک
های
مجموعه
ی
کلاه
قرمزی،
فامیل
دور
و
امید
به
نیاز
نداشتن
به
هیچ
عروسکی
برای
تمام
ناگفته
ها
سخنرانیم
رو
به
پایان
میرسانم.فامیل
دور:
شادمانی
همه
جا
پشت
در
است
درگشودن
هنر
استجلسه
ی
کمیته
ی
هنر
و
نمایندگی
ترکیه
در
ساعت
20 به
وقت
اروپای
مرکزی
بعد
از
هماهنگی
برای
برگزاری
جلسه
بعد
با
حضور
فعالان
حقوق
بشر،
به
پایان
رسید.مسئول
جلسه:
آقای
مهدی
گلسفیدی
-منشی
جلسه
:
خانم
مرضیه
بردبار
.
گزارش
نشست
ماهانه
ي
نمايندگي
نورد
راين
وستفالن
در١١
مارس
٢٠١٧
مسعود
نقلي
نشست
نمايندگي
در
تاريخ
شنبه
١١
مارس
٢٠١٧
با
حضور
جمعي
از
همكاران
فعال
حقوق
بشر
در
اتاق
پالتاك
راس
ساعت
١٩:٠٠
به
وقت
اروپاي
مركزي
با
مسئوليت
جلسه
آقاي
محمد
مرادي
اشكفتي
و
منشي
گري
آقاي
مسعود
نقلي
برگزار
گرديد.
حضور
يافتگان
در
اين
نشست
عبارت
اند
از
::
مهدي
موسوي،
گلستان
جو،
جمشيد
غلامي
،
امير
صابر
پور،
مسعود
نقلي.
سهيلا
مرادي،
صديقه
جعفري،دکتر
زهرا
ارزجاني،
احسان
اژدري،
يحي
اژدري،
كامران
اژدري
كامران
نجاتي،
احمد
هاشمي
نژاد
،
قاسم
ساكي،
نخست
مسئول
نمايندگي
ضمن
خوش
آمدگويي
به
فعالين
گرانقدر
مسئوليت
نشست
را
بر
عهده
ي
آقاي
مرادي
نهادند
تا
نشست
آغاز
گردد.
طبق
عادت
فراخوان
سخنران
اول
آقاي
يحي
اژدري
بودند
كه
دوستان
علاقه
مند
ميتوانند
در
بخش
صدا
و
تصوير
اخبار
ارائه
شده
را
دانلود
كنند
و
شنوا
باشند.
سپس
آقاي
مرادي
اشكفتي
از
آقاي
نقلي
دعوت
به
عمل
آوردند
تا
سخنراني
خود
را
تحت
عنوان
بررسي
اعلاميه
جهاني
حقوق
بشر
و
مقايسه
آن
با
قانون
اساسي
جمهورري
اسلامي
ايران
ارائه
دهند
كه
به
شرح
زير
بود
:
ماده
۷
اعلامیه
جهانی
حقوق
بشر
كه
آن
را
به
اختصار
می
توان
«حق
تساوی
در
برابر
قانون»
نامید
,همه
را
برابر
قانون
مساوی
میداند
و
تاکید
میکند
که
همگان
حق
دارند
بدون
تبعیض
و
به
طور
تساوی
از
حمایت
قانون
برخوردار
شوند.
نحوه
اجرای
قانون
برای
تک
تک
انسان
ها
باید
یکسان
باشد.
با
هیچ
انسانی
نباید
به
دلیل
نژاد،
جنسیت،
مذهب
, پول
یا
موقعیت
اجتماعی،
به
نوعی
متفاوت
رفتار
گردد.
اما
آیا
این
ماده
در
حکومت
جمهوری
اسلامی
ایران
به
اجرا
درمی
آید
؟
آیا
همه
شهروندان ,
در
مقابل
قانون
یکسان
شناخته
میشوند
؟بند
۹
و
۱۴
اصل
سوم
قانون
اساسی
جمهوری
اسلامی
ایران
به
ایجاد
امنیت
قضایی
عادلانه
برای
همه
و
تساوی
عموم
در
برابر
قانون
اشاره
دارد.
ولی
آنچه
در
ایران
شاهد
آن
هستیم
،نابرابری
قانون
در
مجازات
جرایم
،نابرابری
در
سن
آغاز
مسئولیت
كیفری
بین
زن
و
مرد
،نابرابری
قانونی
در
بهره
مندی
از
ارث
براساس
مذهب،
تبعیض
علیه
زنان
،پایمال
شدن
حقوق
اقلیتهای
دینی
در
قوانین
قضایی
پس
از
سخنراني
آقاي
نقلي
در
بخش
سخنرانان
،
بيانات
بانو
امليا
اسدي
را
به
دليل
نبود
ايشان
در
نشست
از
دست
داديم
و
به
ناچار
سخنران
بعدي
آقاي
امير
صابر
پور
با
جستار
روز
بین
المللی
رفع
تبعیض
نژادی
شروع
به
ارائه
مطلب
شدند
كه
به
شرح
زير
بود
: عرض
ادب
و
احترام
خدمت
همکاران
گرامیسخنرانی
بنده
در
ارتباط
با
روز
بین
المللی
رفع
تبعیض
نژادی
مصادف
با
21 مارس
هست
.سازمان
ملل
متحد
روز
21 مارس
رو
به
عنوان
روز
بین
المللی
نژادپرستی
نامگذاری
کرد
دلیل
نامگذاری
این
روز
بسیار
واضح
و
آشکار
هست
تا
این
که
مردم
سراسر
جهان
توجه
جدی
به
برابری
حقوق
داشته
باشند
و
به
عدم
نابرابری
نژادی
تاکید
کنند
همونطوری
که
آگاه
هستید
طبق
قوانین
حقوق
بشر
همه
ی
افراد
فارغ
از
نژاد
،
دین
،
مذهب
و
جنسیت
دارای
حقوق
برابر
و
یکسان
هستند
البته
با
توجه
به
موارد
ذکر
شده
از
گذشته
تا
به
حال
هنوز
نژادپرستی
و
تبعیض
قائل
شدن
اعمال
میشه
حالا
چه
به
صورت
آشکار
یا
به
صورت
پنهانی
و
وضع
قوانین
در
این
رابطه
دوستان
اینجا
نیاز
است
یک
تعریف
جامع
از
واژه
نژادپرستی
و
کسی
یا
فردی
که
این
عمل
رو
مرتکب
میشود
داشته
باشم
،
به
عقیده
و
باور
بنده
نژادپرستی
در
یک
کشور
یا
یک
قوم
و
قبیله
به
صورت
نسل
به
نسل
انتقال
پیدا
میکند
طوری
که
مشاهده
میشود
خیلی
از
افراد
نژادپرستی
و
تبعیض
قائل
شدن
رو
از
بزرگان
و
گذشتگان
خودشون
به
ارث
میبرند
البته
در
این
مورد
استثناء
هم
موجود
هست
.نژادپرستی
مجموعه
ای
از
اعمال
و
رفتارهایی
هست
که
ما
هنگامی
که
شخصی
یا
ملتی
رو
که
از
لحاظ
فرهنگی
و
سطح
برخورد
با
دنیای
اطراف
با
ما
گوناگون
هستند
رو
مشاهده
میکنیم
به
طور
مثال
زمانی
که
یک
سیاه
پوست
رو
مشاهده
میکنیم
خیلی
به
اعمال
و
رفتار
اون
توجه
میکنیم
از
مسائل
پیچیده
و
اساسی
گرفته
تا
موارد
جزئی
مثل
طرز
پوشش
و
غذا
خوردن
و....بلا
استثناء
نظراتی
هم
از
جانب
خودمان
در
ارتباط
با
شخص
مخاطب
ارائه
میدیم
و
یه
جورایی
تبعیض
قائل
میشیم
و
طرف
رو
مورد
تمجید
و
حتی
مورد
مقایسه
قرار
میدیم
از
این
نکته
هم
قافل
هستیم
که
اصلا
مقایسه
کردن
کار
پسندیده
و
جالبی
نیست.نکته
ای
جالب
که
بسیار
به
بحث
امروز
ما
مربوط
هست
این
هست
که
ما
هیچ
وقت
نباید
به
خودمان
اجازه
بدیم
که
از
روی
ظاهر
یک
شخص
در
ارتباط
با
باطن
و
خصوصیات
یک
شخص
تصمیمگیری
کنیم
متأسفانه
این
موارد
زیاد
مشاهده
میشود
نمونه
بارز
هنگامی
که
یک
فرد
شهرستانی
رو
میبینیم
نباید
از
واژه
معروف
بچه
شهرستانی
استفاده
کنیم
چون
این
هم
خودش
نمونه
ای
از
تبعیض
و
فرق
گذاشتن
هست
حتی
داخل
قوم
ها
و
قبیله
ها
هم
این
موضوع
دیده
میشود
که
مثلا
قوم
ترک
نسبت
به
قوم
کرد
یا
لر
جبهه
گیری
های
خاصی
رو
از
خودشون
نشان
میدهند
یا
حتی
خود
ما
ایرانی
ها
که
به
نظر
بنده
جزو
یکی
از
ملت
هایی
هستیم
که
بسیار
تبعیض
قائل
میشیم
حالا
چه
نسبت
به
قوم
های
داخلی
کشورمان
و
چه
نسبت
به
کسانی
که
به
عنوان
فرد
خارجی
وارد
کشور
ما
میشود
و
خودمون
رو
نژاد
آریایی
یا
نژاد
برتر
میدانیم
و
معنی
واژه
فاشیسم
رو
هم
به
طور
کامل
ادا
کردیم
.
تحمیل
کردن
یک
عقیده
از
شخصی
به
شخص
دیگر
همان
طور
که
همه
شما
عزیزان
میدانید
پسندیده
ای
نیست
خود
بنده
موارد
زیادی
را
مشاهده
کردم
که
فرد
مورد
نظر
به
یک
چیز
اعتقاد
دارد
ولی
نمیتواند
ان
را
آشکارا
بیان
کند
یا
در
معرض
عموم
قرار
بدهد
به
این
دلیل
که
بعضی
از
افکار
به
ذور
بهش
تحمیل
شده
با
ذکر
مثال
فرد
مسلمان
نسبت
به
فرد
سنی
جبهه
گیری
های
خاصی
از
خودش
نشان
میدهد
یا
بالعکس
.کل
انسان
ها
اجازه
داریم
که
نسبت
به
یک
چیز
تمایل
نشان
بدهیم
یا
متنفر
باشیم
ولی
این
اجازه
رانداریم
که
نسبت
به
دین
یا
نژاد
فرد
دیگر
ی
عکس
العمل
نشان
بدهیم
.اگر
توجه
کرده
باشید
موقعی
که
یک
بچه
خردسال
با
یک
صحنه
یا
یک
شخص
برخورد
میکند
چه
طرف
مقابل
حالا
سیاه
پوست
باشد
یا
سفید
پوست
در
هر
صورت
کار
خودش
را
انجام
میدهد
این
نشان
از
این
هست
که
هر
فردی
نژاد
پرست
پا
به
دنیا
نمی
گذارد
در
ادامه
و
طرز
برخورد
و
فرهنگ
خانواده
و
جامعه
ما
هارو
نژاد
پرست
میکند
به
طرز
برخورد
جامعه
ما
در
ایران
با
افغان
ها
توجه
کنید
که
خیلی
اسف
بار
هست
ما
ایرانی
هایی
که
دم
از
فرهنگ
و
آیین
دیرینه
میزنیم
و
خودمان
رو
از
سردمداران
جهان
می
دانیم
.سوالی
که
برای
من
پیش
اومد
هنگام
تنظیم
این
سخنرانی
این
هست
که
اگرتوجه
کنید
که
ما
در
ارتباط
با
حیوانات
از
واژه
نژاد
استفاده
میکنیم
آیا
این
شایسته
هست
که
برای
انسان
ها
هم
از
واژه
نژاد
استفاده
بشود
؟عوامل
تبعیض
نژادی
،علاوه
بر
فرهنگ
وسطح
تفکر
که
یکی
از
عوامل
اصلی
تبعیض
قائل
شدن
هست
عامل
مهم
و
به
ایده
بنده
اصلی
این
موضوع
فقر
هست
کسانی
یا
ملت
های
که
با
فقر
دست
و
پنجه
نرم
میکنند
همیشه
هم
مورد
تبعیض
و
ظلم
قرار
میگیرند
آیا
باید
با
فرد
یا
ملت
نژاد
پرست
برخوردی
صورت
بگیرد
یا
خیر
در
کل
طبق
قوانین
فرد
نژاد
پرست
باید
مورد
اعمال
قانون
قرار
بگیردکه
البته
مجازات
این
عمل
در
کشور
های
مختلف
متفاوت
هست
ولی
در
طی
سالهای
اخیر
مشاهده
شده
که
حتی
کسانی
که
جزو
ارکان
دولت
و
در
راس
امور
هستند
در
مقابله
با
این
افکار
و
اعمال
ها
واکنشی
نشان
ندادند
و
حتی
نیروهای
دولتی
خودشان
هم
مرتکب
این
عمل
شدند.نژادپرستی
به
یک
جامعه
ضرر
ها
و
آسیبهای
زیادی
وارد
میکند
به
این
دلیل
که
دیده
میشود
افرادی
خارجی
به
عنوان
پناهنده
و
یا
به
قصد
مسافرت
به
کشور
دیگری
نقل
مکان
میکنند
و
در
کشور
ثانویه
به
عنوان
فردی
فعال
و
مفید
به
سطح
درآمد
و
اقتصاد
اون
کشور
کمک
کردند
عامل
مهم
دیگر
نژادپرستی
رد
کردن
تنوع
طلبی
و
تنوع
طلب
نبودن
هست
موقعی
که
ما
همیشه
و
همه
جا
با
یک
قشر
زندگی
کنیم
و
برخورد
کنیم
و
با
یک
زبان
ارتباط
برقرار
کنیم
به
طور
قطع
بعد
از
چند
مدت
و
عادی
شدن
این
موضوع
برای
ما
و
به
یک
باره
وارد
جامعه
ای
شدند
که
از
همه
نوع
ملیت
و
قشری
ان
جا
موجود
هست
هضم
این
موضوع
بسیار
دشوار
میشود
و
باعث
میشود
که
ما
فقط
چیز
هایی
رو
درک
کنیم
که
از
گذشته
دیدیم
و
برخورد
با
موارد
جدید
برای
ما
سنگین
و
غیر
قابل
هضم
هست
به
همین
دلیل
حضور
در
اجتماع
و
تنوع
طلبی
یکی
از
موارد
ریشه
کن
شدن
تبعیض
نژادی
و
احترام
به
افراد
و
فرهنگ
های
خارجی
هست
.مورد
بعد
این
هست
که
ما
یه
جورایی
در
حال
گول
زدن
خودمان
هستیم
دوستان
به
این
موضوع
کاملا
مشرف
و
آگاه
هستید
که
ما
حداقل
به
وجدان
خودمان
نمیتوانم
دروغ
بگویم
مواردی
خودم
مشاهده
کردم
که
فرد
بعد
از
برخورد
با
فرد
دیگری
و
همنشینی
با
طرف
مقابل
باز
هم
سر
عقاید
و
افکار
خودش
اصرار
داشته
خیلی
جالب
است
خود
فرد
که
با
من
صحبت
میکرد
گفت
که
ما
ایرانی
هستیم
ولی
اون
حرف
و
حدیث
هایی
که
در
ارتباط
با
یک
فرد
سیاه
پوست
زده
میشود
در
ظاهر
و
باطن
ان
فرد
مشاهده
نکردم
ولی
بازهم
چه
میشود
دکرد
در
هر
صورت
سیاه
پوست
هست
پس
اینجاست
که
ما
حتی
اون
چیزی
رو
که
با
چشم
خودمان
مشاهده
میکنیم
باور
نداریم
و
داریم
عقاید
خودمان
رو
با
تبعیض
بروز
میدهیم.
سپس
دكتر
زهرا
ارزجاني
سخنرانی
خود
را
با
عنوان
بحران
آب
و
راهكارهاي
مقابله
با
آن
ایراد
نمودند:
به مناسبت 22مارس روز چهانی آب موضوع بحران آب
را انتخاب کرده چون امروزهیکی از معضلات قرن بیست و یکم که آینده زندگی
بشر در این کره خاکی را به شدت مورد تهدید قرار می دهد معضل کمبود آب
است
بیماری
های
ساری
از
راه
آب
و
نبود
آب
بهداشتی
لوله
کشی
یکی
از
علل
عمده
مرگ
و
میر
در
سراسر
جهان
هستند،
آب
آلوده
هر
8
ثانیه
یک
کودک
را
می
کشد.
2 و نیم میلیارد نفر دچار بحران آب هستند.
با
وجودی
که
بيش
از
80
درصد
از
كره
زمين
را
آب
فرا
گرفته
است.اما
تنها
حدود
3
درصد
از
آب
هاي
موجود
كره
زمين
قابل
شرب
است.به
همين
دليل
امروزه
كمبود
آب
شرب
و
چگونگي
تامين
آن
يكي
از
مسائل
مهم
و
اساسي
كشورهاي
مختلف
جهان
از
جمله
كشورهاي
كمربند
خشك
زمين
مثل
ايران
است
.براساس
آمار
فائو
در
حالی
که
این
منطقه
14
درصد
مساحت
کره
زمین
را
به
خود
اختصاص
داده
تنها
2
درصد
از
منابع
آب
را
در
اختیار
دارد.در
50
سال
گذشته
37
مورد
خشونت
بین
کشورها
بر
سر
آب
گزارش
شده
است.که
همه
آنها
به
جز
7
مورد
مربوط
به
منطقه
خاورمیانه
میباشد.
چنان
که
طبق
اعلام
مطالعات
سازمان
ملل
متحد
کمبود
آب،بحرانی
حاد
در
سراسر
خاورمیانه
میباشد.
در
منطقه
خاورمیانه
که
یکی
از
مناطق
کم
آب
جهان
به
شمار
میرود،
شمار
مواردي
که
آب
یک
دلیل
مهم
براي
بروز
اختلاف
یا
منازعه
شده،
ظاهراً
در
حال
افزایش
است.
بطوریکه
در
سالهاي
اخیر
میان
ترکیه،
سوریه
و
عراق
برسر
فرات؛
میان
اردن،
اسرائیل
و
لبنان
به
دلیل
سرچشمه
رود
اردن
میان
ایران
و
افغانستان
بر
سر
رود
هیرمند
و
میان9
کشور
ساحلی
رود
نیل
اختلافات
در
حال
افزایش
است.
ایران
درآستانه
بحران
آب
به
سرمی
برد
وطی
سال
های
آینده
تامین
آب
به
یکی
از
بزرگ
ترین
چالش
های
کشوردربسیاری
ازاستان
ها،
شهرها
ومناطق
تبدیل
خواهد
شد.ایران
ازنظرجغرافیایی
دربخش
نیمه
خشک
و
خشک
جهان
قرارگرفته
به
شکلی
که
میانگین
بارش
درایران
حدود
250
میلیمتراست
درحالی
که
میانگین
جهانی
حدود
850
میلیمتراست
که
بیش
ازسه
برابر
میران
بارش
در
ایران
است.بحران
آب
در
ایران
تحت
تأثیر
سه
عاملِ
عمده
است:
رشدجمعیت،
کشاورزی
ناموثر،
مدیریت
بد
و
عطش
توسعه.
1.رشد
جمعیت
:جمعیت
ایران
در
قرن
نوزدهم
میلادی
زیر
10
میلیون
نفرتخمین
زده
می
شوددر
حالیکه
امروز
بیش
از
70
میلیون
نفر
است1با
این
حال
مصرف
خانگی
مردم
از
آب
های
زیرزمینی
تنها
هشت
تا
هفت
درصد
است
که
رقم
بالایی
محسوب
نمیشود
و
با
توجه
به
این
که
بیشترین
مصرف
آب
ایران
در
بخش
کشاورزیست
و
مصرف
خانگی
سهم
کمی
در
استفاده
از
آب
دارد،مردم
ایران
نقش
بزرگی
در
بحران
آب
کشور
ندارند.مردم
تنها
7
درصد
آب
موجود
در
کل
کشور
را
استفاده
میکنند
و
اگر
بیست
درصد
صرفه
جویی
در
مصرف
آنها
محقق
شود
صرفا
1.5درصد
آب
کشور
نجات
پیدا
میکند.
2.کشاورزی
ناموثر:در
حالی
که
تنها
15درصد
مساحت
ایران
زیر
کشت
می
رود،حدود
91درصد
مصرف
آب
مربوط
به
کشاورزی
است.
این
درحالیست
که
تنها
ده
درصد
تولید
ناخالص
ملی
کشور
از
راه
کشاورزی
به
دست
می
آید
و
17
درصد
نیروی
کار
کشور
در
این
بخش
مشغول
هستند.
با
توجه
به
اينكه
حدود
پنج
درصد
از
آب
كشور
در
بخش
صنعت
مصرف
مي
شود،
كم
آبي
تأثير
مستقيم
و
درخورتوجهي
برصنعت
ندارد؛
البته
در
صنايع
غذايي
كه
مبناي
آن
بر
توليدات
كشاورزي
و
دامي
استوار
است،
اين
تأثير
بيشتر
است
و
ميتوانديك
چالش
جدي
باشد؛
اما
در
صنايع
معمولي
كمتر
است
.در
صنايعي
مانند
فولاد
كه
توليد
محصولات
آنها
وابسته
به
مقاديرزيادي
آب
است
نيز
بحث
كم
آبي
مي
تواند
مشكل
ايجاد
كند.
3.
مدیریت
نادرست
و
عدم
برنامه
ریزی:سازمان
محیط
زیست
سرعت
استفاده
از
منابع
آب
زیرزمینی
درایران
را
در
قیاس
با
استاندارد
جهانی
سه
برابر
بیشتر
تخمین
می
زند.این
برداشت
بی
رویه
عامل
خشکیدن
297
دشت
از
600
دشت
ایران
میباشد
امروز
هیچ
تالاب
درون
سرزمینی،
آب
ندارد،از
بختگان
تا
هورالعظیم،
گاوخونی
و
ارومیه.
همچنین
بخاطر
عدم
رسیدگی
به
شبکه
ی
انتقال
آب
53
میلیارد
مترمکعب
آب
در
مسیر
انتقال
هدرمی
رود.مطابق
گزارش
شرکت
آب
و
فاصلاب،دانشکده
محیط
زیست
دانشگاه
تهران
تا
تاریخ
شهریور
ماه
سال
نود
چهار
40
درصداز
شبکه
آب
کشور
فرسوده
اعلام
شد
ه
است
13
درصد
از
کل
هدر
رفتن
آب
ایران
تا
این
تاریخ
به
موجب
همین
فرسودگی
بوده
است.
صنایع
آب
بر
را
در
اصفهان
متمرکز
کرد.فضای
سبز
اصفهان
ازرشت
و
ساری
بیشتر
است.
نمی
شود
تا
قله
کوه
صفه
در
اصفهان درخت
کاشت.حتی
برخی
مقامات
دولت
جمهوری
اسلامی
ایران
هم
اذعان
داشتند
که
به
موجب
بحران
خشکسالی
و
فرونشست
زمین
و
اتلاف
منابع
آب
زیرزمینی،
تا
ده
سال
آینده
احتمال
تعطیلی
مطلق
کشاورزی
در
کشور
وجود
دارد.
امابه
منظور
حل
بحران
آب،
همکاري
فرامرزي
و
منطقه
اي
کشورها
بخصوص
منطقه
خاورمیانه
امري
آشکار
وضروري
است؛دربخش
کشاورزی
:توسعه
شبکه
هاي
آبیاري
و
زهکشی
نوین
و
کم
مصرف؛.استفاده
از
سیستم
های
مکانیزه
آبیاری
در
کشاورزی
وبهینه
سازی
مصرف
آب
کشاورزی،با
استفاده
از
تکنولوژی
هسته
ای
می
توان
به
اصلاح
گونه
های
مختلف
کشاورزی
پرداخته
تا
نه
تنها
آنها
را
در
برابر
کم
آبی
مقاوم
کرد
بلکه
با
آب
کمتر
نیز
بتوان
محصولات
بیشتری
را
در
اختیار
داشت.
برای
مثال،
کاکائو
و
قهوه
در
کشور شیلی اصلاح
شده
اند
تا
با
استفاده
از
تکنولوژی
هسته
ای
کشت
شوند. تکنولوژی
هسته
ای
می
تواند
۲۵
درصد
از
تلفات
آب
در
کشاورزی
را
کاهش
دهد-
تصفیه
مجدد
آب
یکی
از
این
راه
حل
هاست.
شیرین
کردن
آب
نیز
به
معنای
سالم
سازی
آب
دریا
با
استفاده
از
فناوری
های
متفاوت
در
این
کشور
کاربرد
دارد.در
سيستم
كشت
گلخانه
اي
ميزان
مصرف
آب
10
برابر
كمتر
مي
شود
.نكته
جالب
توجه
اين
است
كه
با
وجود
كاهشمصرف
آب،
ميزان
توليد
به
طور
متوسط
17
برابر
افزايش
مي
يابد.
دربخش
صنعت
:
استفاده
از
تمیزکنندههای
دی
اکسیدکربن
به
جای
آب
در
بسیاری
از
شرکتهای
صنعتی
به
عنوان
خنک
کننده
یا
تمیزکننده
در
سطح
وسیعی
استفاده
میشود.
هر
دوی
این
فعالیت
منجر
به
تلف
شدن
بخش
زیادی
از
آب
میشود
برای
اینکه
ذهنیتی
درباره
میزان
تلف
شدن
آب
از
این
طریق
داشته
باشید،یک
کارخانه
تولید
ماشین
۴۰
هزار
گالن
آب
به
این
صورت
تلف
میکند
و
اگر
تصور
کنید
که
این
میزان
آب
چقدر
برای
جامعه
نیازمند
به
آب
ضروری
است
ارزش
آن
مشخص
خواهد
شد.
تمیزکنندههای
دیاکسیدکربن
به
شکل
جامد
مانند
یخ
استفاده
میشود
که
میتوان
در
شرکتهای
تولید
هواپیمایی،
خودرو،
تأسیسات
پزشکی
استفاده
کرد.
موضوع
جالب
توجه
این
است
که
دیاکسیدکربنی
که
به
این
روش
استفاده
میشود
از
دی
اکسیدکربن
سایر
کارخانهها
گرفته
شده
است
بنابراین
استفاده
از
این
روش
نه
تنها
باعث
تمیزکنندگی
و
جایگزین
مناسب
برای
آب
میشود
بلکه
از
انتشار
گازهای
گلخانهای
نیز
جلوگیری
میشود
به
نوعی
این
روش
دوستدار
طبیعت
است
و
با
یک
تیر
دو
نشان
میزنیم.
در
بخش
خانگی
:اطلاع
رسانی
عمومی
و
فرهنگ
سازي
به
منظور
ترویج
و
رعایت
اصول
صرفه
جویی
و
مصرف
بهینه
آب.
ارایه الگوی مصرف صرفه جویی در مصرف آب با همکاری آموزش و پرورش از
قبیل : سخرانی در مدارس ، انشاء نویسی دانش آموزان) از طریق رادیو و
تلویزیون و مطبوعات پخش بروشور و پوستر و همچنین جلب مشارکت مردمی از
طریق تشویق و ترغیب آنها به مشارکت از جمله اقدامات بحث مذبور به شمار
می آید.
با
توجه
به
اهميت
موضوع
خشكسالي
و
بحران
آب
در
هر
حالتي
كه
فكر
كنيم
بازتاب
آن
به
مردم
و
جامعه
بر
مي
گردد.
صرفه
جويي
و
مديريت
درست
در
استفاده
از
آب
در
بخش
هاي
كشاورزي
و
صنعت
و
خانگي
مي
تواند
چهره
و
روح
شهرها
را
شاد
وبشاش
نمايد
و
باعث
حركت
و
پويايي
درست
در
زندگي
شهرنشيني
داشته
باشد.
گزارش
جلسه
سخنرانی
اعضای
کمیته
دفاع
از
حقوق
پیروان
ادیان
11 2017مارس
جمشید
غلامی
سیاوزان
جلسه
سخنرانی
اعضای
کمیته
دفاع
از
حقوق
پیروان
ادیان
در
روز
شنبه
مورخ
11 مارس
2017
ساعت 18
به
وقت
اروپای
مرکزی
با
حضور
اعضای
کمیته
سخنرانان
و
تنی
چند
از
فعالان
کانون
دفاع
از
حقوق
بشر
در
ایران
با
موضوع
تقابل
افراط
گرایی
مذهبی
با
جامعه
مدنی
شادمان
و
به
مناسبت
روز
بین
المللی
شادی
در
اتاق
پالتاک
کمیته
ادیان
برگزارگردید
در
این
جلسه
سخنرانان
به
زیبایی
به
مسائل
مطرح
در
جلسه
پرداختند
که
علاقه
مندان
میتوانند
از
فایلهای
ضبط
شده
زیر
شنوا
باشند.اقای
نادر
شاچری
در
ماه
گذشته
تحلیل
و
گزارش
اخبار
نقض
حقوق
پیروان
ادیانبه
اطلاع
حاضرین
رساندند.
گزارشگر
ویژه
سازمان
ملل:
وضعیت
پیروان
ادیان
در
ایران
همچنان
به
شدت
نگران
کننده
است.عاصمه
جهانگیر،
گزارشگر
ویژه
حقوق
بشر
سازمان
ملل
متحد
در
امور
ایران
در
نخستین
گزارش
خود
تصریح
کرده
است،بهبودی
در
کارنامه
حقوق
بشر
ایران
حاصل
نشده
است
و
محدودیت
آزادی
بیان
و
تبعیض
علیه
زنان
و
پیروان
ادیان
همچنان
در
این
کشور
ادامه
دارد.خانم
عاصمه
جهانگیر
در
ادامه
این
گزارش
تصریح
کرده
است
که
وضعیت
پیروان
رسمی
و
غیر
رسمی
ادیان
در
ایران
همچنان
به
شدت
نگرانکننده
است.گزارشگر
ویژه
سازمان
ملل
در
امور
حقوق
بشر
ایران
گفته
است:
بهایی
ها
همچنان
به
طورسازمانیافته
و
هدفمند،مورد
تبعیض
قرار
میگیرند
و
از
داشتن
حق
زندگی
محرومند.ابتدا
به
دو
ماده
اعلامیه
جهانی
شروع
میکنم
اخبار
را
که
ببینیم
چقدر
آن
در
ایران
اجرا
می
شود.
مادهٔ
۱۸
،هر
انسانی
محق
به
داشتن
آزادی
اندیشه،
وجدان
و
دین
است؛
این
حق
شامل
آزادی
دگراندیشی،
تغییر
مذهب
[دین]،
و
آزادی
علنی
[و
آشکار]
کردن
آئین
و
ابراز
عقیده،
چه
به
صورت
تنها،
چه
به
صورت
جمعی
یا
به
اتفاق
دیگران،
در
قالب
آموزش،
اجرای
مناسک،
عبادت
و
دیده
بانی
آن
در
محیط
عمومی
و
یا
خصوصی
است
وهیچ
فردی
حق
اهانت
و
تعرض
به
فرد
دیگری
به
لحاظ
تمایز
و
اختلاف
اندیشه
ندارد.
مادهٔ
۱۹
،
هر
انسانی
محق
به
آزادی
عقیده
و
بیان
است؛
و
این
حق
شامل
آزادی
داشتن
باور
و
عقیدهای
بدون
[نگرانی]
از
مداخله
[و
مزاحمت]،
و
حق
جستجو،
دریافت
و
انتشار
اطلاعات
و
افکار
از
طریق
هر
رسانهای
بدون
ملاحظات
مرزی
است.شهروندان
بهایی
:بازداشت
فاروق
ایزدی
محقق
و
مترجم
بهایی.فاروق
ایزدی،
محقق
و
مترجم
بهایی
در
منزلش
بازداشت
شد.
نیروهای
امنیتی
بیش
از
هزار
جلد
کتاب
و
وسایل
الکترونیکی-ارتباطی
وی
را
توقیف
کردند.
این
شهروند
بهایی
در
حال
حاضر
در
زندان
اوین
تحت
بازجویی
قرار
دارد.۲۴
بهمن
ماه
۹۵،
فاروق
ایزدی،
محقق
و
مترجم
بهایی
در
منزلش
بازداشت
شد.اصل
چهاردهم،دولت
جمهوری
اسلامی
ایران
و
مسلمانان
موظفند
نسبت
به
افراد
غیر
مسلمان
با
اخلاق
حسنه
و
قسط
و
عدل
اسلامی
عمل
نمایند
و
حقوق
انسانی
آنان
را
رعایت
کنند.
این
اصل
در
حق
کسانی
اعتبار
دارد
که
بر
ضد
اسلام
و
جمهوری
اسلامی
ایران
توطیه
و
اقدام
نکنند.
اصل
بیست
و
دوم،حیثیت،
جان،
مال،
حقوق،
مسکن
و
شغل
اشخاص
از
تعرض
مصون
است
مگر
در
مواردی
که
قانون
تجویز
کند.
اصل
بیست
و
سوم،تفتيش
عقايد
ممنوع
است
و
هيچكس
رانميتوان
به
صرف
داشتن
عقيدهاي
مورد
تعرض
و
مؤاخذه
قرار
داد.
شهروندان
اهل
سنت:احضار
یک
روحانی
سنی
مذهب
بلوچ
به
دادگاه
ویژه
روحانیت.مولوی
خلیل
الله
بلوچی
مسئول
فرهنگی
مدرسه
دینی
مفتاح
العلوم
به
دادگاه
ویژه
روحانیت
احضار
شد.پرونده
“مختومه”
به
دادگاه
ویژه
روحانیت
ارجاع
داده
شده
و
از
وی
خواسته
شده
است
طی
ده
روز
به
دادگاه
مراجعه
کند.مولوی
خلیل
الله
بلوچی،
آذر
ماه
سال
جاری
در
جریان
ملاقات
با
برادر
زندانی
خود
در
زاهدان
به
اتهام
“حمل
مواد
مخدر”
بازداشت
شده
بود
اما
بعد
از
دو
روز
و
پس
از
ثابت
شدن
بیگناهی
وی
آزاد
شد.محکومیت
۲۰
سال
حبس
برای
چهار
شهروند
سنی
مذهب
اهل
بوکان.چهار
شهروند
سنی
مذهب
اهل
بوکان
که
در
پی
بازداشت
های
گسترده
شهروندان
این
منطقه
۱۵
مهرماه
بازداشت
شده
بودند،
هرکدام
به
۵
سال
حبس
محکوم
شدند.
قاضی
صادر
کننده
حکم،
کوه
پیمایی
این
افراد
را
“مصداق
اقدام
آنان
علیه
امنیت
ملی”
در
نظر
گرفته
است.
شهروندان
مسیحی :بیژن
فرخ
پور،
نوکیش
مسیحی
برای
تحمل
حبس
به
زندان
عادل
آباد
شیراز
رفت.سید
بیژن
فرخ
پور
حقیقی،
نوکیش
مسیحی،
مورخ
۱۲
بهمن
ماه
جهت
تحمل
محکومیت
۲
سال
و
شش
ماه
حبس،
خود
را
به
زندان
عادل
آباد
شیراز
معرفی
کرد.
اصل
بیست
و
ششم،احزاب،
جمعیتها،
انجمنهای
سیاسی
و
صنفی
و
انجمنهای
اسلامی
یا
اقلیتهای
دینی
شناختهشده
آزادند،
مشروط
به
این
که
اصول
استقلال،
آزادی،
وحدت
ملی،
موازین
اسلامی
و
اساس
جمهوری
اسلامی
را
نقض
نکنند.
هیچکس
را
نمیتوان
از
شرکت
در
آنها
منع
کرد
یا
به
شرکت
در
یکی
از
آنها
مجبور
ساخت.
اصل
سی
و
پنجم،در
همه
دادگاهها
طرفین
دعوی
حق
دارند
برای
خود
وکیل
انتخاب
نمایند
و
اگر
توانایی
انتخاب
وکیل
را
نداشته
باشند
باید
برای
آنها
امکانات
تعیین
وکیل
فراهم
گردد.
اصل
سی
و
نهم،هتک
حرمت
و
حیثیت
کسی
که
به
حکم
قانون
دستگیر،
بازداشت،
زندانی
یا
تبعید
شده،
به
هر
صورت
که
باشد
ممنوع
و
موجب
مجازات
است.
اصل
یکصد
و
شصت
و
هشتم،رسیدگی
به
جرائم
سیاسی
و
مطبوعاتی
علنی
است
و
با
حضور
هیئت
منصفه
در
محاکم
دادگستری
صورت
میگیرد.
نحوه
انتخاب،
شرایط،
اختیارات
هیئت
منصفه
و
تعریف
جرم
سیاسی
را
قانون
ر
اساس
موازین
اسلامی
معین
میکند.
حکومت
جمهوری
اسلامی
ضمن
نقض
تمامی
موارد
اعلامیه
حقوق
بشر
درقبال
شهروندان
حتی
قانون
اساسی
خود
را
هم
زیر
پا
می
گذارد.
اقای
محمد
رضا
نیکخواه
مقایسه
ماده
2
اعلامیه
جهانی
حقوق
بشر
با
قانون
اساسی
ایران
و
نحوه
اجرائی
ان
را
انجام
دادند.اعلامیهٔ
جهانی
حقوق
بشر
یک
پیمان
بین
المللی
است
که
در
مجمع
عمومی
سازمان
ملل
متحد
در
تاریخ
۱۰
دسامبر
۱۹۴۸
در
پاریس
به
تصویب
رسیده
است.
این
اعلامیه
نتیجهٔ
مستقیم
جنگ
جهانی
دوم
بوده
و
برای
اولین
بار
حقوقی
را
که
تمام
انسانها
مستحق
آن
هستند
رابهصورت
جهانی
بیان
میدارد،
درنتیجه
حقوق
بشر
به
حقوقی
گفته
میشود
که
همگان
در
همه
زمانها
و
مکانها
از
آن
برخوردارند.اعلامیهٔ
مذکور
شامل
سی
ماده
است
که
به
تشریح
دیدگاه
سازمان
ملل
متحد
در
مورد
حقوق
بشر
میپردازد.
مفاد
این
اعلامیه
حقوق
بنیادی
مدنی،
فرهنگی،
اقتصادی،
سیاسی،
و
اجتماعیای
را
که
تمامی
ابنای
بشر
در
هر
کشوری
باید
از
آن
برخوردار
باشند
را
مشخص
کردهاست.
لایحه
جهانی
حقوق
بشر
از
اعلامیه
جهانی
حقوق
بشر،
میثاق
بینالمللی
حقوق
اقتصادی،
اجتماعی
و
فرهنگی
و
میثاق
بینالمللی
حقوق
مدنی
و
سیاسی
و
دو
پروتکل
انتخابی
آن
تشکیل
شده
است.
در
سال
۱۹۶۶
مجمع
عمومی
دو
لایحه
جزئیتر
مذکور
را
به
تصویب
رساند.
در
سال
۱۹۷۶
هنگامی
که
لایحه
جهانی
حقوق
بشر
توسط
تعداد
کافی
از
ملتها
مورد
تأیید
قرار
گرفت،
به
حقوق
بینالملل
تبدیل
شد.مفاد
این
اعلامیه
از
نظر
بسیاری
از
پژوهشگران
الزامآور
بوده
و
از
اعتبار
حقوق
بینالملل
برخوردارست،
زیرا
به
صورت
گستردهای
پذیرفته
شده
و
برای
سنجش
رفتار
کشورها
به
کار
میرود.
کشورهای
تازه
استقلال
یافتهٔ
زیادی
به
مفاد
اعلامیه
جهانی
حقوق
بشر
استناد
کرده
و
آن
را
در
قوانین
بنیادی
یا
قانون
اساسی
خود
گنجاندهاند.
ماده
2.همه
انسانها
بی
هیچ
تمایزی
از
هر
سان
که
باشند،
اعم
از
نژاد،
رنگ،
جنسیت،
زبان،
مذهب،
عقاید
سیاسی
یا
هر
عقیدهٔ
دیگری،
خاستگاه
اجتماعی
و
ملی،
وضعیت
دارایی،
محل
تولد
یا
در
هر
جایگاهی
که
باشند،
سزاوار
تمامی
حقوق
و
آزادیهای
مطرح
در
این
«اعلامیه»
انده
علاوه،
میان
انسانها
بر
اساس
جایگاه
سیاسی،
قلمرو
قضایی
و
وضعیت
بینالمللی
مملکت
یا
سرزمینی
که
فرد
به
آن
متعلق
است،
فارغ
از
اینکه
سرزمین
وی
مستقل
،
غیرخودمختار
یا
تحت
هرگونه
محدودیت
در
حق
حاکمیت
خود
باشد،
هیچ
تمایزی
وجود
ندارد
اصل
چهارم
:كليه
قوانين
و
مقررات
مدني،
جزائي،
مالي،
اقتصادي،
اداري،
فرهنگي،
نظامي،
سياسي
و
غير
اينها
بايد
بر
اساس
موازين
اسلامي
باشد.
اين
اصل
بر
اطلاق
يا
عموم
همه
اصول
قانون
اساسي
و
قوانين
و
مقررات
ديگرحاكم
است
و
تشخيص
اين
امر
بر
عهده
فقهاي
شوراي
نگهبان
است.
اصل
دوازدهم
:دين
رسمي
ايران،
اسلام
و
مذهب
جعفري
اثني
عشري
است
و
اين
اصل
الي
الابد
غير
قابل
تغيير
است
و
مذاهب
ديگر
اسلامي
اعم
از
حنفي،
شافعي،
مالكي،
حنبلي
و
زيدي
داراي
احترام
كامل
مي
باشند
و
پيروان
اين
مذاهب
در
انجام
مراسم
مذهبي،
خودشان
آزادند
و
درتعليم
و
تربيت
ديني
و
احوال
شخصيه
(ازدواج،
طلاق،
ارث
و
وصيت
)
و
دعاوي
مربوط
به
آن
در
دادگاه
ها
رسميت
دارند
و
در
هر
منطقه
اي
كه
پيروان
هر
يك
از
اين
مذاهب
اكثريت
داشته
باشند،
مقررات
محلي
در
حدود
اختيارات
شوراها
بر
طبق
آن
مذهب
خواهد
بود،
با
حفظ
حقوق
پيروان
ساير
مذاهب.
اصل
سيزدهم:ايرانيان
زرتشتي،
كليمي
و
مسيحي
تنها
اقليت
هاي
ديني
شناخته
مي
شوند
كه
در
حدودقانون
در
انجام
مراسم
ديني
خود
آزادند
و
در
احوال
شخصيه
و
تعليمات
ديني
بر
طبق
آئين
خود
عمل
مي
كنند.
اصل
بیستم
:همه
افراد
ملت
اعم
از
زن
و
مرد
یکسان
در
حمایت
قانون
قرار
دارند
و
از
همه
حقوق
انسانی،
حقوق
سیاسی،
حقوق
اقتصادی
،
اجتماعی
و
فرهنگی
با
رعایت
موازین
اسلام
برخوردارند.
اصل
بیست
و
چهارم :نشریات
و
مطبوعات
در
بیان
مطالب
آزادند
مگر
آنکه
مخل
به
مبانی
اسلامی
یا
حقوق
عمومی
باشد.تفصیل
آن
را
قانون
معین
می
کند.
اقای
حمید
رضا
تقی
پور
دهقان
تبریزی
با
موضوع
تقابل
افراط
گرایی
مذهبی
با
جامعه
مدنی
سخنرانی
نمودنددر
یک
کشور
و
بلکه
میتوان
گفت
دنیای
ما
افراد
گوناگونی
با
نگرشهای
فکری
مختلف
از
نظر
مذهبی
و
عقیدتی
زندگی
میکنند
که
در
یک
دسته
بندی
ساده
از
آنها
با
عنوان
افراط
گرا
یاد
میشود
واژه
افراط
گرا
را
میتوان
اینگونه
معنی
کرد
که
برخی
افرادی
که
در
یک
زمینه
و
یا
یک
نوع
از
تفکر
بیش
از
حد
نرمال
عمل
میکنند
و
خود
را
به
نوعی
حق
به
جانب
میدانند
که
امکان
دارد
این
نوع
نگرش
آسیبهای
اجتماعی
بسیار
زیادی
را
در
پی
دارد
.
در
این
بین
افرادی
هستند
که
نگارشی
میانه
رو
دارند
و
البته
تشخیص
«حد
وسط»
و
«نقطه
اعتدال»
کار
ساده
و
آسانی
نیست
و
چه
بسا
افراط
گرایان
تندترین
رفتار
های
خود
را
مصداق
عدالت
بدانند
و
یا
در
داوری
نسبت
به
رفتار
های
عادلانه
دیگران
به
ایشان
نسبت
«کند
روی»
و
تفریط
و
یا
سازش
کاری
دهند
. جامعه
مدنی
در
اصطلاح
خاص
نیز
فراز
و
نشیب
های
فراوانی
به
خود
دیده
است.
برای
اجتناب
از
اطاله
کلام،
در
این
جا
فقط،
به
چند
تعریف
از
جامعه
مدنی
اشاره
می
شود:
از
جمله
کسانی
که
اولین
بار
اصطلاح
«جامعه
مدنی»
را
طرح
نمود،
جان
لاک
است.
وی
جامعه
مدنی
را
در
مقابل
جوامع
طبیعی
یا
اجتماع
طبیعی
نوع
بشر
تعریف
می
کرد
و
معتقد
بود
که
ویژگی
اساسی
جامعه
مدنی
استقرار
حکومت
مدنی
با
رضایت
افراد
است.
سیسرون
نیز
تعریفی
مشابه
از
جامعه
مدنی
داشت
و
آن
را
مقابل
جامعه
طبیعی
قرار
می
داد.
مقصود
وی
از
جامعه
مدنی،
انجمنی
متشکل
از
افراد
است.
به
عبارت
دیگر
جامعه
مدنی
دولت
شهری
است
که
بر
مبنای
چارچوبی
از
قوانین،
نظم
یافته
و
پیوند
آن
با
جامعه
مدنی
به
کمک
قانون
است
. برخی
نیز
معتقدند
که
جامعه
مدنی
و
اساساً
امکان
تصور
چنین
مفهومی
مستلزم
افسون
زدایی
از
اندیشه
هاست
که
جامعه
انسانی
را
محصول
آفرینش
طبیعی
یا
به
طور
کلی،
هر
نیروی
ماورای
انسانی
می
داند.
بر
این
مبنا،
جامعه
مدنی
محصول
تمایزگذاری
بین
وضع
طبیعی
و
وضع
اجتماعی
است.
در
مقابل
برخی
نیز
جامعه
مدنی
را
مقابل
جامعه
بدوی
قرار
داده
و
معتقدند
که
جامعه
بدوی،
جامعه
ای
است
بدون
حکومت
و
بدون
قانون،
در
آن
تفکیک
قوا
صورت
نپذیرفته
و
هر
کسی
خود
را
مجاز
می
داند
که
دیگری
را
مطابق
معیارهای
خود
ساخته،
محکوم
و
مجازات
کند
. به
نظر
می
رسد
کسانی
که
به
امکان
تحقق
جامعه
مدنی
دینی
رأی
می
دهند
عمدتاً
همان
مفهوم
عام
جامعه
مدنی
را
مدنظر
دارند
و
جامعه
مدنی
را
بسان
ابزار،
قالب
یا
لباسی
تلقی
می
کنند
که
به
تن
یک
جامعه
دینی
برازنده
است،
همان
گونه
که
می
تواند
بر
تن
جامعه
سکولار
و
لاییک
نیز
برازنده
باشد.
بر
این
اساس،
جامعه
مدنی
ابزار
و
قالبی
است
که
می
توان
بر
اساس
آن،
جامعه
دینی
را
به
نحو
اتّم
و
اکمل
پیاده
نمود.
ویژگی
هایی
چون
مصلحت
عمومی،
قرارداد
اجتماعی،
حاکمیت
قانون،
حقوق
و
آزادی
های
مدنی،
مسؤولیت
های
اجتماعی،
افکار
عمومی،
حقوق
بشر،
احترام
به
قانون
و
حقوق
اقلیّت
ها،
گروه
های
سیاسی
اجتماعی
و
شغلی
از
جمله
ویژگی
های
جامعه
مدنی
است
که
عیناً
با
حفظ
ارزش
های
جامعه
دینی
نیز
می
توان
با
اصلاح
و
بازسازی
مجدّد،
آن
ها
را
در
جامعه
دینی
پیاده
نمود.
از
جمله
اصول
و
مبانی
فکری
جامعه
مدنی
و
در
واقع،
اعتقاد
نامه
این
گونه
جوامع
لیبرالیسم
است.لیبرالیسم
نهضتی
است
در
جوامع
غربی
که
پیوندی
ناگسستنی
با
جامعه
مدنی
دارد.
این
پیوند
ممکن
است
به
این
دو
شیوه
باشد:
از
یک
سو،
گرچه
جامعه
مدنی
مخالف
دولت
نیست،
اما
بر
تمایز
و
تفکیک
جامعه
مدنی
از
دولت
تأکید
دارد
و
معتقد
به
کاهششدید
نقش
دولت
در
جامعه
است،
از
سوی
دیگر،
بر
نقش
قانون
در
جامعه
تأکید
دارد
و
دولت
نیز
صرفاً
به
عنوان
مجری
قوانین
در
جامعه
مطرح
است.
دولت
موظف
است
که
شهروندان
را
آزاد
بگذارد
تا
آنان
از
حداکثر
آزادی
بهره
مند
شوند.
انسان
منفعت
طلب
همواره
در
پی
کشف
حقوق
و
منافع
خویش
است
و
چنین
انسانی
سودجو،
منفعت
طلب
و
حق
مدار
است،
در
حالی
که
در
تفکر
دینی،
انسان
حق
مدار
نیست،
بلکه
تکلیف
مدار
است.
انسان
در
جامعه
مدنی
و
در
تفکر
لیبرالیستی،
در
پی
کشف
و
تحقق
حقوق
خویش
است
و
هیچ
مسؤولیت،
وظیفه
و
تکلیفی
در
قبال
خدا،
مردم،
اخلاق،
ارزش
های
الهی،
دینی
و
انسانی
احساس
نمی
کند،
در
صورتی
که
انسان
تکلیف
مدار
در
جامعه
و
تفکر
دینی،
در
قبال
همه
این
ها
مسؤول
و
پاسخ
گوست.۲۰
در
این
تفکر،
خدا
محوری
اصل
است،
در
صورتی
که
بر
تفکر
لیبرالیستی
انسان
محوری
حکومت
می
کند
و
منافع
فرد
را
خود
او
تشخیص
می
دهد.
در
بررسی
این
ویژگی
جامعه
مدنی،
باید
گفت
که
تناقض
بین
اصل
«آزادی
مطلق»
و
«حق»
با
«قانون
طبیعی
و
حاکمیت
مطلق
به
عنوان
اراده
ای
فراتر
از
آزادی»
و
«قانون
طبیعی»،
چه
به
صورت
حاکمیت
مطلقِ
فردی
و
چه
به
صورت
حاکمیت
مردم،
در
واقع،
هسته
مرکزی
بیش
تر
بحث
های
اساسی
مربوط
به
آزادی
را
در
دوران
جدید
تشکیل
می
دهد;
زیرا
از
یک
سو،
اصل
آزادی
مطلق
و
عدم
محدودیت
در
زندگی
و
شؤونات
فردی
و
اجتماعی
به
عنوان
یکی
از
مبانی
فکری
جامعه
مدنی
و
سکولاریسم
مطرح
است
و
از
سوی
دیگر،
اصل
قانون
مداری
و
حاکمیت
مطلق
قانون
بر
زندگی
و
شؤونات
زندگی
فردی
و
اجتماعی
افراد
سیطره
دارد.
و
این
دو
با
یکدیگر
در
تعارض
اند.
از
دیگر
چالش
های
جامعه
مدنی
و
جامعه
دینی
در
عنصر
قانون
مداری،
منشأ
وضع
قانون
و
مشروعیت
آن
است.
در
جامعه
دینی،
اساساً
قانون
از
وحی
سرچشمه
می
گیرد
و
صبغه
الهی
دارد
و
مبنای
وضع
قوانین
نیز
شارع
مقدس
است
و
به
طور
کلی،
مشروعیت
نظام
سیاسی
و
اساس
حکومت
اسلامی
و
قوانین
این
جامعه
منشأ
الهی
دارد
و
خدا
محوری
مبنای
همه
چیز
است،
در
حالی
که
در
جامعه
مدنی،
انسان
محور
است
و
اصالت
با
اوست
. در
جامعه
مدنی
شهروندان
با
توجه
به
یک
سری
از
مجموع
قوانینی
که
با
استناد
به
حقوق
روزمره
آنها
میباشد
سر
و
کار
دارند
که
این
حقوق
در
بسیاری
از
مورد
مثل
آزادی
حق
انتخاب
دین
و
یا
آزادی
نوع
پوشش
در
تضاد
هست
با
تفکرات
افراطی
چرا
که
افراطیون
با
استناد
به
احکام
مذهبی
سعی
در
ایجاد
محدودیت
برای
شهروندان
میکنند
و
همین
محدودیت
ها
زمینه
برخوردهای
رفتاری
و
چه
بسا
فیزیکی
را
در
بر
دارد
.
متاسفانه
افراطیون
همیشه
حق
به
جانب
خود
به
مسائل
نگاه
میکنند
و
این
نکته
که
هر
انسانی
میتواند
و
این
حق
را
دارد
که
به
صرف
ماهیت
خودش
و
تفکراتش
آزادانه
زندگی
کند
را
نادیده
میگیرند
و
میتوانم
بگویم
که
اکثر
غریب
به
اتفاق
درگیریها
و
جنگها
در
عصر
تفکرات
رادیکال
مذهبی
و
افراط
گرایی
بوده
و
هست
. از
منظر
بنده
به
عنوان
یک
فعال
حقوق
بشر
و
در
تعریف
نظام
حقوق
بشری
هر
انسانی
با
استناد
به
۳۰
ماده
اعلامیه
جهانی
حقوق
بشر
محق
به
آزادی
در
بیان
و
اندیشه
و
فکر
میباشد
و
منفعت
مشترکی
را
همانند
دیگران
دارد
همانطور
که
یک
افراط
گرا
با
استناد
به
یک
سلسله
قوانین
خود
را
محق
و
متعهد
به
اجرای
آن
میداند
افراد
دیگر
نیز
در
یک
ساختار
اجتماعی
جامعه
مدنی
محق
به
داشتن
حقوقی
برابر
میباشند
همانطور
که
در
ماده
۲
از
اعلامیه
جهانی
حقوق
بشر
اشاره
به
رفتاری
برابر
به
دور
از
در
نظر
گرفتن
ظاهری
افراد
و
یا
عقاید
افراد
را
در
بر
میگیرد
نباید
هیچ
فرقی
بین
انسانها
با
یک
دیگر
باشد
. به
امید
به
روزی
که
انسانها
بدانند
از
چه
حق
و
حقوقی
برخوردار
هستند
.اقای
شاهرخ
نجاتی
تحت
عنوان
روز
بین
المللی
شادی
مطالب
خود
را
ارائه
دادند.به
پیشنهاد
کشور
بوتان،
در
سال
۲۰۱۲
مجمع
عمومی
سازمان
ملل
متحد
تصویب
کرد
هر
سال
۲۰
مارس
به
عنوان
روز
بین
المللی
شادی
جشن
گرفته
شود.
طبق
این
قطعنامه،
روز
بین
المللی
شادی
نماد
ایده
خوشبختی
عمومی
در
جهان
محسوب
می
شود.
سازمان
ملل
متحد
کشورهای
عضو
را
به
انجام
اقدامات
مختلف،
از
جمله
آموزش
عمومی
در
مورد
اهمیّت
شادی
در
زندگی
دعوت
کرده
است.
تاریخ
۲۰
مارس
به
طور
تصادفی
انتخاب
نشده
است.
هر
سال
در
این
تاریخ
اعتدال
بهاری
صورت
می
گیرد
و
در
تمام
جهان
طول
روز
برابر
طول
شب
می
شود.
بنابراین
می
توان
گفت
که
روز
اعتدال
بهاری،
نماد
شادی
است،
حسّی
که
بهره
مندی
از
آن
حق
همه
ابنای
بشر
است.
در
این
قطعنامه
که
با
اتفاق
آراء
تصویب
شد،
شادی
یکی
از
نیازهای
بنیادین
انسانها
تلقی
گردیده،
از
کشورهای
عضو
درخواست
شده
که
این
روز
را
با
برگزاری
برنامههای
آموزشی
و
فرهنگی
جشن
بگیرنددر
بخشی
از
فراخوان
مربوط
به
این
مناسبت
آمده
است:
«شادیهای
ما
به
سرقت
رفته
است.
ما
امروزه
با
تصویرهای
غیرواقعی
از
شادی
رو
به
رو
هستیم.
تبلیغات
تجاری
میگویند
که
شادی
یعنی
مصرف
محصولات
آنها،
رسانهها
و
افراد
مشهور
میخواهند
نشان
دهند
که
شادی
یعنی
زیبایی
و
شهرت،
و
سیاستمداران
مدعیاند
که
هیچ
چیز
به
اندازه
رشد
اقتصادی
در
شادی
ما
موثر
نیست.
وقت
آن
است
که
ما
شادی
را
بازستانیم
و
نشان
دهیم
که
شادی
واقعی
به
چه
شکلی
است»اما
شادی
یعنی
چه
؟
و
آیا
در
بین
مردم
ایران
نیز
جایی
دارد
؟وقتی
به
فرهنگ
لغت
مراجعه
کنیم
آنچه
از
معنای
شادی
در
میابیم
چنین
است:
شادی
به
معنای
وضع
و
حالت
شاد،
شاد
بودن،
خوشحالی
و
سرور
است
.
برای
شادی
مرز
و
چارچوب
مشخص
و
تعریف
شدهای
نمیتوان
در
نظر
گرفت؛
زیرا
از
دید
اشخاص
و
فرهنگهای
مختلف
شادی
معنا
و
مصادیق
مختلف
و
متفاوت
پیدا
میکند.در
صورتی
که
نگاهی
اجمالی
به
تحلیل
های
مختلف
از
شادی
بیاندازیم
آنچه
دستگیرمان
می
شود
چیزی
نیست
جز
اینکه
؛
اگر
شادی
از
جامعه
ای
رخت
بربندد
آن
جامعه
دیگر
پیشرفتی
نخواهد
کرد
چرا
که
جامعه
ای
که
افسرده
باشد
در
هیچ
زمینه
ای
توانایی
رشد
و
شکوفایی
ندارد
اعضای
این
جامعه
همگی
به
بیماریهای
روحی
– روانی
مبتلا
می
باشند
و
نتیجتا
جامعه
ای
افسرده
را
تشکیل
می
دهند
که
در
اینصورت
خسارات
جبران
ناپذیری
در
همه
ی
زمینه
ها
(( علمی
،
سیاسی
،
اقتصادی
و....))
به
آن
جامعه
وارد
می
شود
این
جامعه
بسیار
آسیب
پذیر
می
شود
و
در
به
جای
اینکه
در
آن
شاهد
رشد
و
شکوفایی
باشیم
شاهد
سقوط
در
تمام
زمینه
ها
خصوصا
اخلاقیات
خواهیم
بود
،
چرا
که
برای
انسان
افسرده
هیچ
چیز
مهمی
وجود
ندارد
نه
اهمیت
دارد
که
در
زمینه
ی
علمی
پیشرفتی
داشته
باشد
و
نه
در
زمینه
اقتصادی
و
نه
در
بقیه
زمینه
ها
،
برای
انسان
افسرده
فرقی
نمی
کند
که
در
پیرامونش
چه
می
گذرد
! شاهد
دزدی
و
تجاوز
و
هر
رفتار
غیر
انسانی
دیگر
هست
اما
برایش
مهم
نیست
حتی
اگر
خودش
نیز
در
حال
صدمه
خوردن
باشد
!! و
در
صورتیکه
هنوز
قسمتی
از
وجدانش
بیدار
باشد
و
بخواهد
از
این
همه
غم
و
درد
خود
را
نجات
دهد
به
مصرف
مواد
مخدر
روی
می
آورد
که
این
خود
یک
آسیب
جبران
ناپذیر
به
بدنه
جامعه
می
باشد
.اگر
بخواهیم
مثالی
از
این
نوع
جامعه
بزنیم
باید
به
جامعه
ایران
اشاره
کنیم
؛
کشوری
دارای
فرهنگی
بسیار
قوی
در
شادی
کردن
است
و
نمونه
ای
از
کشور
شاد
و
پیشرفته
در
تاریخ
،
همچنین
همه
ی
بزرگان
این
مرز
و
بوم
مردم
را
همیشه
به
شادی
دعوت
کرده
و
شادی
را
عامل
مهم
و
اصلی
برای
پیشرفت
این
جامعه
میدانسته
اند
به
عنوان
مثال:
کوروش
هخامنشی،
پادشاه
مقتدروبزرگ
جهانی
می
گوید:
هدف
نخستین
من،
دادن
شادی
ونشاط
به
جهانیان
است.اما
در
سال
های
پس
از
انقلاب
از
سوی
صاحبان
قدرت
همیشه
سعی
بر
آن
شده
همه
گروه
هایی
که
می
توانند
با
آموزه
هایشان
شادی
حقیقی
را
به
مردم
هدیه
دهند
و
جامعه
را
از
افسردگی
نجات
دهند
مورد
سرکوب
قرار
گرفته
و
به
آنها
اتهام
شیطان
پرستی
و
دشمنان
اسلام
و
قرآن
و
مقدسات
زده
همینطور
سالهاست
که
.
ی
بر
از
بین
بردن
مراسم
و
جشنهای
باستانی
اند
ایران
را
دارند
و
بر
اساس
باورهای
مذهبی
مردم
عامی
آنها
را
از
این
گروهها
و
آیین
های
باستانی
که
عوامل
شادی
و
سرور
مردم
می
باشند
دور
و
فراری
کرده
اند
تا
بتوانند
با
افسرده
نگه
داشتن
جامعه
به
اهداف
خود
برسند
و
همچنان
بر
مسند
قدرت
نشینند
،
آنها
به
مال
و
جان
و
ناموس
مردم
ایران
تجاوز
می
کنند
و
مردم
ایران
می
بینند
و
باز
هم
در
سکوت
،
به
اصطلاح
زندگی
خود
ادامه
می
دهند
و
صاحبان
قدرت
نیز
به
دزدی
منابع
ایران
(( نفت
،
گاز
،
مواد
معدنی
،
آب
و
خاک
))
ادامه
می
دهند
. هر
روز
برای
مردم
ایران
مراسم
غم
و
اندوه
،
شیون
و
زاری
برگزار
می
نند
تا
مردم
ایران
همچنان
در
فاز
منفی
بمانند.
پس
نجات
مردم
ایران
آگاه
سازیشان
از
مفهوم
حقیقی
شادی
می
باشد
مفهومی
که
شاید
بیشتر
مردم
ایران
از
آن
بیخبرند
.بهتر
است
تنها
این
مصرع
شاعرو
عارف
بزرگ
ایران
زمین
مولانا
را
سرلوحه
ی
زندگی
خود
قرار
دهیم
: مرا
عهدیست
با
شادی
که
شادی
آن
من
باشد.
ابتدای صفحه |
بازگشت
|