کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

بر اساس قانون و مذهب حاکم زن به عنوان نصف انسان محسوب می گردد عملاً بسیاری از مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر نقض شده و زیر پا گذاشته می شود .

پیوند ها

منشور کانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اطلاعیه و اعلامیه های کانون

شماره جدید بشریت

 

بایگانی 39   

نمایشی دیگر برای بقا!!!؟

شاهرخ الیاسی

27 خرداد روز انتخاب ریاست جمهوری ایران است.این بهانه ای دیگر تا مردم را سر گرم کنند .کاندیدهای گوناگون وارد میدان می شوندهمیشه حرفهای همیشگی را می زنند (مبارزه با بیکاری و فقر و...) و خیلی چیز های دیگر که در ایران انواع و اقسام آن پیدا می شود.ما حرفمان سر چیز دیگریست آنوقت آخوندهای کلاه بردار از اسلام و شریعت و حکم شرع حرف می زنند (که همه مکلفند در این رفراندوم همگانی شرکت کنند این وظیفه شرعی است) از همه جالبتر اینکه یک نوجوان 14 ساله حق رأی دادن را هم دارد. .

یک نوجوان را اینجا یک انسان کامل و بالغ حساب کردند ولی در جاهای دیگر مثل شهادت دادن یا خیلی چیزهای دیگر او بالغ نیست و عقلش نمی رسد آنوقت برای رأی دادن که او نمی داند شما می خواهید چکار کنید و او نمیداند که تمام اینها همه یک نمایش درام بیشتر نیست.

چرا درام؟

چون برای کارگری که روزانه از صبح تا غروب آفتاب چرخ سنگین زندگی را بچرخاند،  یا آن زن بی بضاعتی که چند بچهة یتیم دارد و باید شکم آنها را سیر کند، و برای تامین آتیه خود و فرزندانشان مجبور به فروش کلیه هستند و( که متاسفانه این خود اینک دارای قاعده و قوانینی شده و یک کلیه را به ارزش یک ملیون تومان ارزش گذاری نموده اند که این مبلغ چیزی جز یک مسافرت یک هفته ای و کوتاه بچه یکی از آقازاده ها نمی باشد و این افراد با این رقم می خواهند زندگی کنند و مشکلات خود را حل کنند و این نظام جانی و دزد فقط به فکر منلفع خود است و کاری دیگر برای این مردم زجر کشیده نمی کنند و فقط در مواقعی که به بن بست میرسند از مردم برای رفتن به پای صندوق رای دعوت و کوی از ایشان تعریف و وعده وعید می دهند و اینک هم با ترفند سن کم رای دهندگان برای خود در دنیا اعتبار کسب می کنند .

حال  و  با چه دلخوشی آنها به پای صندوق رأی برود در حالی که برای هر تبلیغ برای یک کاندید ریاست جمهوری کلی هژینه هنگفت مصرف می شود

. و از این مثال ها بسیارند که می توان گفت.

 اینها نمایش است چون هر چه رهبر بخواهد همان می شود و اوست که توسط شورای نگهبان و شورای تشخیص مصلحت نظام و شورای امنیت ملی و ریاست کل قوه قضائیه و ارتش و نیروهای انتظامی را در اختیار دارد و مردم به عنوان فرد صغیر در انتظار دستورات و کارهای وی می باشند . و بدهی است که هر انتخابی چیزی جز عروسک  این معرکه نمی باشد .

پس بفکر باشید و به پای صندوق ها نروید و گول این انسان نماهای خوش زبان را نخورید.

ارشاد و استبداد

خدیجه شمسی نژاد

فرق است بین ارشاد و استبداد ، زیرا در منصب و مسند ارشاد و هدایت خلق ، قرار گرفتن و رای و نظر دادن و مورد توجه جمع و جامعه و جمعیت قرار گرفتن کار هر انسان عادی و خود نساخته ای نیست.زیرا فرد در چنین مقامی مورد احترام و تعظیم و تقدیس انسانهای مقلد قرار میگیرد و این تقلید کورکورانه از آنها موجب رشد صفت غرور و خودپسندی آنها می گردد و امر را بر انها مشتبه می کند که هر چه بگویند درست است و وحی آسمانی است و باید خلق خدا آنها را بپذیرند. و اگر کسی نپذیرفت و اعتراض وانتقاد کرد مخالف آنهاست، با آنها نیست. بر آنهاست و مستوجب تکفیر وتعذ یر و تأدیب و تنبیه و مجازات است و در نتیجه (( اعدام باید گردد )).

مانند رژیم آخوندهای جمهوری اسلامی ایران که هر که مقابلشان بایستد و بر روش ومنش غلطشان سخنی بگوید سزاوار دادگاه و زندان و در نهایتش اعدام شدن است ، و کار به آنجا میرسد که برای حفظ نظام حکومتی خود هر جنایتی را روا میدانند .

 تا بجا بمانند و برای رسیدن به هدفشان از هر وسیله ای استفاده کردن را مشروع میدانند زیرا در نظر آنها، هدف وسیله را توجیه می کند .

هدف آخوندهای حکومت جمهوری بظاهر اسلامی حفظ نظام آنهاست ، بهر قیمتی که باشد به قیمت ریختن خون انسانها و قربانی کردن جان همه انسانهائیکه در برابرشان بایستند و بگویند نه.

انقلابی دیگر

امیر هودجی

آتشی که مدت بیست وهفت سا ل در زیر خا کستر رنج وعذاب ملت ایران مدفون شده بود آرام آرام میرود تا بار دیگر با شعله های سوزان خود پیکره شیاطین و جنایتکاران حاکم بر ایران را نوازش کند. آخوندها حرارت سوزان این آتش را که ا زچند سا ل پیش به اینطرفت سوزنده تر شده است کاملا

حس کرده اند، هر چه کوشش میکنند این آتش کینه ملت ا یران را به روشهای مختلف خاموش کنند

نمی توانند زیرا که دیگر حیله ونیرنگی در آستین ندارند،تمام این ترفندها دیگر برای ملت ایران رو شده است و فریب شیطنت ملاها را نخواهند خورد. پس ملاها باید از در دیگری وارد شوند که برای ملت ایران تازگی داشته باشد. آخرین برگ برنده آنان خاتمی بود که توا نست با وعده های سرخرمن چند سالی مردم را فریب داده و عمر حکومت ملایان را تداوم بخشد.که دیگر حنای او نیز رنگش را ازدست داده است .

 البته آخوندهای انگلیسی بسیار زرنگ هستند، واز قبل حیله جدیدی را طراحی کرده اند و آنهم مسِِِله استفاده از انرژی اتمیست که با مطرح کردن پیشاپیش آن ، قصد در منحرف کردن افکار ملت را دارند و با عنوان طرح ملی در ظاهر، وتهد ید ملت ایران ودیگرکشورها به یک جنگ اتمی در باطن ، نیت کرده اند چند سالی را از این طریق بر ملت ایران حکمفرمایی کنند،آخوندها خوب میدانند که دیگر ملت ایران حاضربه شرکت در جنگ دیگری نیستند،که در پی آن جوانان بیشماردیگری همچون جنگ با عراق به قربانگاه بفرستند.

و این ترفند جدید تا حدودی توانسته است ملایان را از شعله های خشم ملت ایران محافظت بکند،و همچنین دولتهای ا روپایی را پای میزسازش بکشانند، با این نیت که دولتهای اروپایی در مقابل اعمال جنایتکارانه آنان بر علیه ملت ایران و زیر پا گذاشتن تمامی منشور سازمان حقوق بشرسکوت اختیار کرده و هیچ واکنش معکوسی را بر علیه دولت ملاها ا ز خود نشان ندهند،که در غیر اینصورت منا فع اروپاییان به خطر خواهد افتاد.

متاسفانه تا کنون آخوندها در سیاست خارجیشان توانسته اند موفق باشند،و اروپاییان نیز بنا بر مسایل اقتصادی و ترس از استفاده سلاح اتمی توسط آخوندها که هیچ معیار و ارزشی را برای انسانها قایل نیستند، دست سازش داده و همراه ملایان حق وحقوق ملت ایران را زیر پا میگذارند واین هم به تعبیری نقض صریح مفاد سازمان دفاع از حقوق بشر اروپایی میباشد.ولی این حیله هم مدت زما ن کوتاهی عمر خواهد داشت ولی شعله های کینه ملت ایران هر روز برا فروخته تر میشود واین خود نوید یست بر پایان یک حکومت دیکتاوری دیگر در قرن حاظر،به امید آن روز.  

رفسنجانی رئیس جمهور؟

سید محسن سمیعی

هاشمی رفسنجانی پس از تدارك طولانی مدت و آماده كردن محيط دور بر خود همانطور كه پيش بينی ميشد خود را بعنوان كانديدا ی رئيس جمهوری دوره نهم معرفی كرد و همزمان طی اطلاعيه ای خود را شخصی معرفی كرد كه در شرايط حساس فعلی كشور قادر است سكان كشور رابدست گرفته و با توجه به شرايط منطقه ای و جهانی و اوضاع پيچيده داخلی كشور را سروسامان بدهد  تا كنون بهمراه رفسنجانی  بيش از پانصد نفر خود را نامزد انتخابات رياست جمهوری‌ كرده اند كه قرار است شورای ‌نگهبان در مورد صلاحيت آنها تصميم بگيرد.

پس ازمخالفت آقای خمينی بر عليه اصلاحات رژيم سابق رفسنجانی ‌باتفاق آقای خامنه ای نه تنها در كنار خمينی ‌قرار گرفت بلكه در ترويج نظرات وی در ايران نقش تعيين كنند ه ای را بعهده گرفته و حتی زندانی شد و پس از پيروزی انقلاب در ايران در سال 1357بسرعت ابتكار عمل را بدست گرفت و بتدريج ارگانهای حكومت سابق را بكنترل خود در آورد و تشكيلاتهای ‌كميته ، سپاه پاسداران ، بسيج و جهاد كشاورزی را بوجود آورد و بسرعت خمينی را از قم بتهران آورد تا از طريق او و اتوريته وی دولت بازرگان را از سر راه بر دارد.

رفسنجانی از همان ابتدای بقدرت رسيدن رژيم نه تنها در شورای انقلاب شركت داشت بلكه در تدوين قانون اساسی جمهوری‌ اسلامی ايران نيز فعالانه شركت داشت و درگنجاندن و بتصويب رساندن ولايت فقيه در قانون اساسی جمهوری‌اسلامی بهمراه آقای منتظری نقش تعيين كننده ای ‌بازی كرد ودر نهايت به پيشنهاد رفسنجانی خمينی آقای منتظری را از سمت جانشينی خود خلع و اورا به قم تبعيد كرد و دريك جلسه حضوری باآقای خمينی آقای علی‌ خامنه ای را بعنوان جانشين ولايت فقيه بعداز خمينی پيشنهاد كرد.

هاشمی رفسنجانی ‌بتدريج تمامی‌ شخصيت های‌ رژيم را كه بنحوی در بقدرت رساندن رژيم نقش داشتند همانند منتظری از صحنه قدرت كنار گذاشت او در ابتدا نهضت آزادی را از رهبری مجلس بر كنار و كار دولت بازرگان را يكسره كرد و حتی ‌بنا به پيشنهاد او خمينی نهضت آزادی را كه در بقدرت رساندن رژيم نقش اساسی داشت از شركت درهمه انتخابات تحت عنوان ليبرال ها محروم كرد.

رفسنجانی ‌بتدريج تمامی اشخاصی را كه در دوران رژيم سابق با او در كار سياسی هم نفس و هم فكر بودند را پرو بال داد وبقيه رقيبان را در تير ماه سال 1358 در انفجاری‌ كه خود لحظاتی پيش از حادثه محل جلسه را ترك كرده بود از صحنه خارج كرد اگر چه تعداد اين كشته شدگان به بيش از هشتاد نفر ميرسيد رفسنجانی‌ و رژيم‌اين رقم را به هفتاد و دونفر تقليل داده تا آنرا به تعداد همراهان حسين كه امام سوم شيعيان است وبيش از هزار سال پيش با اين تعداد بجنگ يك ارتش رفته بودكه در جنگ كشته شد برساند تا از آن استفاده تبليغاتی مذهبی ‌بكند.

رفسنجانی‌ از آن تاريخ از طريق هواريون خود قدرت را بتدريج در دست گرفت و بعداز عضويت موثر در شورای‌انقلاب و بتصويب رساندن قانون اساسی با دوز و كلك بعدازاولين  انتخابات مجلس رياست مجلس را از آن خود كرد و با داشتن ابزاری بنام كميته، سپاه پاسداران ، بسيج و جهاد كشاورزی و نيروهای ‌مذهبی از جمله بيش از صدو هشتاد هزار نفر ملا و آخوند كه از طريق سازمان اوقاف امرار معاش ميكردند تمامی ارگانهای لازم برای ‌حكومت كردن را تحت كنترل خود در آورد و بوسيله اين اهرم های ‌فشار نه تنها مراجع تقليد را بتدريج تحت عنوان سازشكار و محافظه كار اخته كرد بلكه تمامی مخالفان را بعنوان ضد انقلاب پاكسازی و از صحنه خارج كرد .

با مسلح شدن اين تشكيلاتها ارتش نيز بزودی در كنترل در آمد و خمينی و نزديكان آن در جماران جا خوش كردند و تنها رفسنجانی و دارودسته او بودند كه دوروبر وی را در احاطه خود داشتند با وجود همه اين امكاناتی‌ كه رژيم برای خود دست و پا كرده بود رفسنجانی‌ و گروه وی  از آينده رژيم مطمئن نبودند بنابراين نه تنها بر تبليغات هيستريكی مذهبی از نوع شيعه آن بشدت دامن زدند و زمينه سركوب نيروهای‌ مخالف داخلی ‌را فراهم كردند بلكه به بهانه اخراج خمينی از عراق در امور داخلی‌اين كشور دخالت كرده  و تا آنجا پيش رفتند كه در سال 1361 جنگ خانمان سوزی بين ايران و عراق شروع شد و هشت سال ادامه يافت خمينی در تصورات خود در صدد بر پائی‌ حكومتی از نوع دولت عثمانی ‌بود ولی ‌رفسنجانی‌ قصد داشت تااز اين فرصت برای تثبيت خود و رژيم نهايت استفاده را بكند و رژيم را يكپارچه كرده و مخالفان را از سر راه بر دارد.

جنگ با شكست ايران پايان يافت ونه تنها بيش از يك مليون نفر كشته و زخمی شدند بلكه بيش از هفتصد ميليارد دلار به اقتصاد كشور آسيب وارد آمد و يك دشمنی دائمی ‌بين ايران و عراق  بوجود آمد كه زمان زيادی‌ نياز است تا اين نفرت و كينه متقابل بر طرف شود.

در بحبوحه جنگ رژيم و در راس آن رفسنجانی‌ كار رئيس جمهور خود بنی ‌صدررا  يكسره و مجبور به فرار كرد كه پس از سالها در خارج زندگی كردن به جا و مقامی رسيده بود و در تصور اين بود كه مصدق دوم ايران است و فراموش كرده بود كه خمينی ‌و طرفداران وی ‌او را به رياست جمهوری ‌رسانده اند.

پس از نوشيدن جام زهر توسط آقای ‌خمينی‌ در اثر شكست در جنگ و بی كفايتی دولت رجائی و موسوی‌ كه خسارات جبران ناپذيری به منافع ملی ايران رسانده بودند رفسنجانی‌ كه تا آن دوره نبرد ببر ها را از دور تماشا ميكرد وارد ميدان شد و خود را بعنوان رئيس جمهور به مردم تحميل كرد و در دوره دوم رئيس جمهوری ‌متوجه شد كه با حلوا حلوا كردن دهن شيرين نميشود و بايد در ايران با فشاری كه از پايين وارد ميشود كاری ‌صورت گيرد و بدين ترتيب برنامه اقتصادی‌ سازندگان را در دستور كار قرار داد و با توجه بقيمت نفت كوشش كرد اوضاع اقتصادی را بزعم خود سروسامان بدهد كه البته بسرعت دور دوم رئيس جمهور بودن وی نيز به پايان رسيد و بر نامه اقتصادی همچنان ناموفق باقی ماند.رفسنجانی از آنجا كه ايران و حكومت آن را ارث پدر خود بحساب می آورد بلافاصله پس از پايان دوره رئيس جمهوری‌ خود شورای من در آوردی مصلحت نظام را علم كرد كه همه اعضاء آن از همكاران نزديكان و سابق و در قدرت بودند و همچنان در همه امور نظارت مستقيم كرده و عملا حكومت را در كنترل خود نگه داشت در اين دوره جناب خامنه ای هم همچنان در بار گاه ولايت فقيه تكيه زد تا دو دور رياست جمهوری‌آقای خاتمی‌ كه قرار بود با رفرم جامعه را زيرو رو كند و با ديالوگ تحت عنوان آشتی تمدنها وجهه ای ‌برای رژيم ايجاد كند به پايان برسد.رفسنجانی ‌بيش از بيست و شش سال است كه افسار رژيم را در دست دارد در واقع قدرتمندتريت شخصيت رژيم است واين بار نيز با امكاناتی‌ كه دارد ميتواند براحتی ‌رای لازم را برای دورسوم رياست جمهوری‌از آن خود كند.

آيا در ايرن تحولاتی صورت گرفته است ؟

بيست و شش سال مدت كمی نيست كه رژيم جمهوری‌اسلامی بر سر قدرت است اگر چه در ابتدا بعلت عدم اطمينان به سيستم و آينده رژيم مردم علاقه و انگيزه ای به كار از خود نشان نميدادند ولی ‌بتدريج و با طولانی شدن قوام رژيم اوضاع تغيير كرد و توده های مردم بخصوص زحمتكشان كه توان اداره زندگی خود را بدون كار كردن نداشتند زندگی معمولی و عادی خود را شروع كردند و از آنجا كه در ايران سنت زندگی خوب و مدرن كردن از خصوصيات فرهنگی مردمان خوب كشور ماست بتدريج خود را سازمان داده و با تلاش و همت بی ‌پايان خود قدم بقدم رژيم را وادار بعقب نشينی كردند و هر روز بر خواستهای خود افزوده و رژيم را از هر طرف تحت فشار قرار دادند اگرچه در ابتدا اقشار زحمتكش مردم با مقاومت منفی ‌سعی در پيشبرد مقاصد خود داشتند و درين تصور بودند كه ميتوانند بدين ترتيب از منافع خود دفاع كنند ولی ‌بتدريج بتجربه دريافتند كه كار نكردن و فعال نبودن برای يك زندگی ‌بهتر همان چيزيست كه رژيم خواهان آن است و اساسا علت قوام و دوام تفكرات عقب افتاده مذهبی تماما از آن نشات ميگيرد.در كشور ما تحصيلات بعنوان يك شاخص فرهنگی جا افتاده است كوشش و تلاش جوانان برای مسلح شدن به دانش امروزی‌ و حمايت بيدريغ خانواده ها از فرزندان خود شرايطی را در ايران بوجود آورده است كه نه تنها رژيم مجبور شده است بر تعداد دانشگاه ها بيافزايد بلكه هرساله بر تعداد دانش آموزان و دانشجوها در سطح كشور افزوده شده و بر تعداد فارق التحصيلان شاغل نيز اضافه ميشود آشنايی به دانش امروزی و مسلح شدن به پيشرفتهای‌ مدرن جهانی خواستها و توقعات جوانان مارا هر روز بيشتر كرده و نه تنها فشار بزرگی بر رژيم است بلكه ابتكار عمل بتدريج از دست رژيم خارج ميشود  جوانان ما برحق بر دو دوره چهار ساله آقای خاتمی  ايراد گرفته و معتقد هستند كه نتوانسته است ادعاهای ‌خود را بمرحله عمل در آورد.

عقب نشينی رژيم  در ايام عيد امسال كه نتوانست بر خلاف سالهای گذشته جلو جشن چهار شنبه سوری ‌و مراسم عيد نوروز و سيزده بدررا بگيرد خود گواه قدرت نمايی‌همين روشنفكران است كه مليونها نفر در سراسر كشور بدون توجه به قلدريهای رژيم و بدون واهمه از ماموران رژيم به جشن و پايكوبی بی سابقه ای دست زدند.جوانان و روشنفكران و فارق التحصيلان و در مجموع شاغلين زحمتكش كشورما مدتها است كه با شرايط جهانی آشنا شده اند و رژيم ديگر بر خلاف تصور بعضی از ايرانيهای مقيم خارج كشور قادر به سركوب آنها نيست و مجبور است قدم بقدم عقب نشينی كرده و بخواستهای ‌توده های ‌مردم پاسخ بدهد.

مشكل ما با رژيم چيست ؟

داده ها نشان ميدهد كه جامعه ايران از نظر اقتصادی بسيار پويا است و ورود سرمايه به كشور بيشتر از خروج آن است و از نظر توليدات كشاورزی بجز محصول بر نج كه يك ششم توليد كشور وارد ميشود ( توليد برنج در سال به سه و نيم مليون تن ميرسد) از نظر كشاورزی نه تنها خودكفاست بلكه صادرات كشاورزی‌هرساله افزايش پيدا كرده است  در آمد ارزی كشور با توجه به بالارفتن قيمت نفت كه هربشكه به بيش از پنجاه دلار رسيده است افزايش پيدا كرده و در حال حاضر به بيش از هيجده مليارد دلار ميرسد و كشور نيازی به  گرفتن وام از كشورها و بانك جهانی ندارد در مجموع در آمد ناخالص كشور به بيش از صدو بيست و پنج ميليارد دلار در سال رسيده است  كه در آمد سرانه را به حدود دوهزار دلار در سال ميرساند كه به نسبت كشورهای ديگر جهان در سطح بالايی قرار دارد مجموعه در آمد حاصله از نفت در حدود سی ميليارد دلار در سال است كه در حدود يك چهارم در آمد ناخالص كشور است خود اين آمار و ارقام نشان ميدهد كه جامعه اقتصادی ايران با توجه به تلاش و كار زحمتكشان و مديران تحصيل كرده ايرانی‌ از ‌بازدهی بالايی بر خوردار است بهمين دليل تعداد زيادی از ايرانيهای مقيم خارج از كشور در صددند به ايران بر گشته و يا در ايران سرمايه گزاری بكنند .

رژيم با تبليغات خود در صدد است اين تلاش زحمتكشان و مديران كشور را بنام خود ثبت كند و اين اتفاقا وظيفه روشنفكران ايرانی است كه اين تبليغات رژيم را خنثی كرده و به تمامی انسانهای ‌زحمتكش از كارگران تا كشاورزان تا روشنفكران و در مجموع همه اقشار و طبقات كشور اعلام بكنند كه اينها همه اش دست آورد خود آنهاست و نه رژيم مضافا باينكه بايد برای توده های ايرانی‌ روشن كرد كه سران رژيم خود مانع بزرگی در شكوفايی ‌بيشتر اقتصادی كشورند و اگر بجای آنها مديران تحصيل كرده و دلسوز اداره كشور را بدست گيرند بازدهی كار بمراتب بيشتر از آنی خواهد بود كه در شرايط حاضر ديده ميشود.

چهار مشكل اساسی مردم ايران با رژيم :

مشكل ايدئولوژی: رژيم ايران عملا با تبليغ ايدئولوژی مذهبی از نوع شيعه آن عملا باعث شده است بين مليتهای ايران كه از مذاهب و ديگاه های ‌مختلفی بر خوردارند تضادهای مصنوعی ايجاد كرده و جلو همكاری آنها را ميگيرد سوای آن تكيه و تاكيد بر اين ايدئولوژی مناسبات مار را با همسايگان نه تنها بهم زده است بلكه شرايطی بوجود آورده است كه امكان همكاری‌ طولانی مدت را ثلب كرده است در گيری ايران در عراق و در افغانستان نمونه های بارز آن است بنابراين رژيم با اين ايدئولوژی ‌نه تنها در داخل ايران بلكه در سطح منطقه و جهان هرگز قادر نخواهد شد مناسبات پايدار بر قرار كند و در داخل كشور هيچ گروه و سازمان و يا حزبی‌ با آن موافق نيست.

مشكل سياسی : رژم عملا با تكيه بر مذهب تمام زمينه های همكاری سياسی را نه تنها بين مليتهای مختلف بهم زده است بلكه ايجاد سازمانها و احزاب سياسی را كه منافع اقشار و طبقات مختلف را نمايندگی ‌ميكنند غير ممكن ساخته است وجود احزاب بمعنی‌ پيدا كردن نقاط مشترك قشر ها و طبقات بر اساس منافع آنها و ايجاد جبهه برای حل مسائل داخلی و خارجی است اگر اين پرنسيب حل نشود تضادهای داخلی ‌هرچه زمان بگذرد  عميق تر خواهد شد با اين سياست هر رژيمی عملا راه را برای‌ ديكتاتوری ‌مطلق باز گذاشته است.

مسئله فرهنگی : تبليغات مذهبی رژيم آنهم بعنوان سياست عمومی دولت و تلاش در گسترش فرهنگ مذهبی و انتشار كتب كه در مدارس و دانشگاه ها اجبارا تدريس ميشود زمينه اختلافات نامحدودرادربخش فرهنگی بشدت دامن زده و مذهب را از يك مسئله شخصی به تضاد فرهنگی ‌جامعه تبديل ميكندكه الزاما بمعنی‌ پذيرش اجباری ‌فرهنگ غالب استكه تجربه كشورهای مختلف نشان ميدهد راه حل درستی ‌نبوده و نخواهد بود در ايران مجموعه رسانه ها در خدمت اين فرهنگ بوده  و انحصار آنرا در اختيار دارند.

مسئله اقتصادی‌: در اين بخش بعلت آنكه همگان اجبارا در آن نفع دارند اختلافی بر سر پيشرفت اقتصادی موجود نيست تمامی‌اقشار و طبقات جامعه و سازمانها و احزاب چه موافق و چه مخالف رژيم حد اقل در حرف ادعا ميكنند كه همگی‌ خواهان رشد و پيشرفت اقتصادی كشور هستند اين تنها وجه اشتراك در تمامی‌اقشار و طبقات جامعه ايران است كه در بسياری از كشورهای ‌جهان بعنوان اولويت در دستور كار قرار دارد بهمين دليل دولتها در اين زمينه براحتی ‌با هم كنار می آيند و قرار داد متقابل امضاء ميكنند.بنابراين در مورد مسائل ايدئولوژيكی ، سياسی و فرهنگی‌ نه تنها نيروهای در پوزيسون نميتوانند با آن موافق باشند بلكه در داخل كشور و بخصوص در بين زحمتكشان و روشنفكران و تكنوكراتها و بوروكراتها نيز طرفدارانی ندارد و رژيم در اين زمينه نه تنها منفرد است بلكه زمينه های افزايش تضاد ها را در بيست و شش سال گذشته فراهم كرده است .

هاشمی رفسنجانی كه باحتمال قرين به يقين رئيس جمهور آينده ايران خواهد شد ميخواهد دوباره بر سر آهن سرد چكش بزند و قصد دارد با سه اولويتی( ايدئولژيك ، سياسی و فرهنگی ) كه برای رژيم قائل است بجای ‌سپردن قدرت به نيروهای كار آمد و متخصص كه مردم كشور ما بتجربه دريافته اند كه آنها هستند كه ميتوانند اوضاع اقتصادی كشور رابيشتر سروسامان بدهند حكومت مذهبی با روسای معمم را نهادينه كند بنظر ميرسد آقای‌ رفسنجانی‌ مثل بقيه برنامه های‌از پيش تدارك ديده شده پس از دودوره ديگر رئيس جمهوری ‌دوباره آنرا به آقای خاتمی و يا روحانی بسپرد تا قدرت از دست روحانيت خارج نشود  با توجه به اوضاع ايران و جامعه ای ‌كه ما ايرانيها ميشناسيم بعيد بنظر ميرسد كه روحانيون و بخصوص شخص رفسنجانی‌ با همه ذكاوتی كه در خود سراغ دارد موفق شود رويای خود را عملی كند مردم متمدن و مترقی ‌و با فرهنگ مااين اجازه را نخواهند داد كه سلطنت روحانی در ايران پا بر جا بماند.

آيا رفسنجانی انتخاب خواهد شد؟

آنچه در بالا بآن اشاره شد نشان ميدهد كه رفسنجانی‌ از آغاز ابتكار عمل را در دست خود داشته است برای سران رژيم مشخص است كه رفسنجانی تنها آس آنهاست كه همگی ‌در اين مورد اتفاق نظر دارند و خود وی هم براين باور است كه اوناجی اصلی جمهوری‌اسلامی است اگرچه خاتمی رئيس جمهور بود و خامنه ای رهبر ولی عملا رفسنجانی ‌قدرت را در اختيار داشت در تمام سالهای گذشته همه مقامات كشورهای ‌مختلف كه به ايران سفر كرده اند با رفسنجانی ملاقات كرده اند رفسنجانی با شورای مسلحت نظام دولتی در دولت بوده است رفسنجانی ده ها هيئت به كشورهای مختلف جهت مذاكره با مقامات كشورهای مختلف فرستاده است.

 از زمان بحران اتمی ‌رفسنجانی با مقامات كشورهای مختلف از جمله آمريكا تماس نزديك داشته است و در اعلاميه ای كه سه روز پيش انتشار داد بوضوح اشاره كرده است كه اوتنها شخصيت رژيم است كه قادر است مسائل رژيم را با جهان خارج حل كند همه اين اقدامات بدون پشتيبانی‌ درونی‌ و مسالحه بيرونی امكان پذير نبوده ونيست رفسنجانی ‌طی شش ماه گذشته عملا تمامی ‌شخصيت های‌ داوطلب انتخابات رئيس جمهوری را بهر ترتيب اخته كرده است تا جايی كه همگی آنها مجبور شدند در مقابلش لنگ بياندازند. تمامی تشكيلاتهای ‌سپاه و بسيج و جهاد  و حوضه های ‌مذهبی و بخش بزرگی از روحانيت را پشت سر خود جمع كرده است و يا حداقل همه آنها را آماده كرده است و از طرف ديگر مراجع تقليد بموقع بنفع رفسنجانی موضع خواهند گرفت رفسنجانی بهمه آنها فهمانده است كه سرنوشت روحانيت و نظام در گرو رئيس جمهور شدن اوست روحانيت در سراسر كشور بيش از سيصد هزار ملا و آخوند دارد.

 رژيم در مجموع تنها آس خود را بميدان فرستاده است و با تمام توان در پشت آن ايستاده است بر خلاف تصور بسياری از ايرانيها رفسنجانی‌از رای ‌بالايی بر خوردار خواهد شد نبايد فراموش كرد كه اكثر زنان كشور چه از نظر شرعی و چه از نظر وظيفه تابع نظر شوهران و يا پدران خود هستند در نتيجه تمامی مردانی كه به هاشمی رفسنجانی ‌رای‌ ميدهند خانواده آنها نيز از آنها طبعيت خواهند كرد.

 مدتهاست كه رفسنجانی در مطبوعات و رسانه های كشور در صدر اخبار و گزارشها قرار داردو از طرف ديگر كشورهای‌غربی هم پيام رفسنجانی را دريافت كرده اند و در انتظار پيرو‍زی وی هستند اين رفسنجانی بود كه با كشورهای‌غربی ‌بر سر افغانستان و عراق  همكاری ‌تنگاتنگ بعمل آورد و به اين كشورها كمك كرد تا هردو كشوررا به اشغال خود درآورند.

رژيم و رفسنجانی‌ با توجه به اوضاع بی ثبات عراق و افغانستان و موفقيت های‌ اقتصادی كشور كه حاصل كار و تلاش مديران و سازندگان كشور است و بخصوص دست آورد مهم تكنيك اتمی‌ توسط دانشمندان ايرانی‌ كه بيك غرور ملی برای مردم ‌تبديل شده است نهايت استفاده را خواهد كرد اگر چه مليتهای ايران با اين سياست آشنايی دارند ولی‌ نيروهای‌ مترقی  و آشنا به سياستهای رژيم موفق نشدند با تلاش خود اين پيام را بگوش هموطنان مابر سانند كه همه دست آوردهای كشور از آن آنهايی است كه با همت و پشتكار خود موفقيت های چشمگيری بدست آورده اند كه از آن خود آنها ست ونه سران رژيم وما نتوانستيم نقاط قوت زحمتكشان مارابر جسته كنيم تا ديگران از آن سوء استفاده نكنند .

نقض حقوق بشر در ایران برنامه ریزی شده و غیر خودسر است

نوش آفرین بهرامی

پيکار با ستم و بی دادگري، دفاع از حيثيت و کرامت شخص انسان، تلاش برای برقراری و برابری ميان زنان و مردان، مبارزه با نابرابری ميان ملت ها و رفتارهای تبعيض آميز با اقليت های ملي، اتنيکی و مذهبی در 6 دهه پيش گروهی از زنان و مردان بی نظير تاريخ را مصمم ساخت تا با تنظيم منشوری جمعی دولت ها و حکومتها و اربابان قدرت را به رفتاری انسانی تر با مردمان تحت انقياد خويش متعهد گردانند. مباحثات دامنه دار اين گروه کوچک بشر دوست در جريان نشستهايی در نيويورک، ژنو و پاريس در رابطه با فلسفه، حقوق، تمايزات فرهنگي، زبانی و نيز ماهيت، گستره و راهبرد سندی نسبتا جامع که در برگيرنده و متضمن بخش اعظم حقوق و آزاديهای انسانی يکسان و برابر برای تمامی بشريت در چارچوبی مدون و قابل اجرا باشد، در آن ايام ، با سه ديدگاه راهبردی مواجه گرديد:

ديدگاه اول "اعلاميه" را به عنوان موضع گيری مجموعه جامعه ملل متحد شامل هدفها و هنجارهای در نظر ميگرفت که از صراحت و مقام و اهميت مقررات قانونی برخوردار نبود، بلکه صرفا بر نيروی اخلاقی متکی بود.

ديدگاه دوم بر الزام و تعهد دولتها تاکيد داشت. در اين ديدگاه " اعلاميه" بر اساس حقوق بين المللی و در حکم قراردادهای قانونی دولتهای امضا کننده را متعهد و ملزم به اجرای معاهده های ذيربط می نمود و بالاخره ديدگاه سوم تدابير عملی و تعيين ساختکارهای بين المللی برای تامين حقوق بشر و حفاظت از آن را ضروری ميدانست.

کميته تنظيم "اعلاميه جهانی حقوق بشر" نظريه اولی که مبتنی بر صدور اعلاميه ای صرف و فاقد جنبه اجرايی در عرصه ملی و بين المللی بود بی اثر و ناکار آمد تشخيص داد و برای نگارش "اعلاميه"، بر تلفيقی از نظريه های دوم و سوم، مبتنی بر تعهدات الزام آور و تدابير عملی برای تضمين و تامين حقوق بشر روی آورد. سرانجام سند تنظيم شده تحت نام" اعلاميه جهانی حقوق بشر "در واپسين ساعات شب10 دسامبر 1948 به تصويب مجمع عمومی ملل متحد و از جمله به امضای دولت ايران رسيد .

1. اعلاميه جهانی حقوق بشر هم اکنون به مثابه قانونی بين المللی از لحاظ حقوقی برای تمام دولتها جنبه الزام آور دارد. در واقع با تصويب" پيمان بين المللی حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگي" و "پيمان بين المللی حقوق مدنی و سياسی "در 16دسامبر1966 و مقاوله نامه های پيمان اخيرالذکر، نحوه رفتار دولتها با شهروندان و ساکنان هر کشور که پيش از اين در حوزه صلاحيت انحصاری دولتهای حاکم قرار داشت، خارج و جنبه ای جهانی يافته است. اکنون بر اساس معاهده های بين المللی دولتها متعهد به تمکين از اصول و موازين حقوق بشر هستند. بنابراين شكی نيست برای حاکميت قانون، بايد قوانين، مقررات و ضوابط داخلی کاملا در انطباق با اين تعهدات تدوين گردد. در اينجا لازم است خاطر نشان نمود، تامين حقوق و آزاديهای تصريح شده در اعلاميه جهانی حقوق بشر، کف و حداقل حقوق انسانها است.

2. در ديباچه اعلاميه جهانی حقوق بشر از ناديده گرفتن حقوق و آزاديهای انسانی و تحقير انسانها به عنوان مهمترين علل رنجهای بشر نام برده شده و در مقابل از شناسايی حيثيت و کرامت تمام اعضای خانواده بشري، تضمين و تامين برابری حقوق مردان و زنان و حقوق برابر و انتقال ناپذير تمام انسانها، اساس آزادي، عدالت و صلح در جهان ياد شده است. در واقع پيدايش آن جهانی که در آن انسانها در بيان عقيده، آزاد و از ترس و فقر در امان باشند و هم برای آنکه انسانها ناگزير به طغيان بر ضد بيداد و ستم نشوند، بايد حاکميتی قانونی كه مبتنی بر اراده مردم باشد و در آن حقوق بشر تضمين و تامين گردد، برقرارشود. بدون ترديد حاكميت قانون زمانی از مشروعيت برخوردار خواهد بود که حداقل استانداردهای جهانی حقوق بشر را رعايت کند.

3. در منشور ملل متحد دولتهای عضو متعهد شده اند از اصول و مقاصد منشور سرپيچی نکنند. در همين راستا در اعلاميه حهانی حقوق بشر، نيز تاکيد بر نکته گرديده که تمام قوانين کشوری مرتبط با حقوق بشر بايد با اصول منشور ملل متحد که در" اعلاميه "بدان اشاره شده، سازگار باشد. در"اعلاميه" براين نکته تاکيد شده که هر قانونی اصول "اعلاميه " را نقض کند از ديدگاه حقوق بين المللي"خودسرانه " تلقی می شود. اين بدان معنی است که اگر قوانين تصويبی داخلی مغاير و در تضاد با اصول و مقاصد منشور ملل متحد و يا متناقض با اصول اعلاميه جهانی حقوق بشر باشد "خودسرانه"محسوب می شود، به تبع آن هر اقدام قانونی که حقوق و آزاديهای اساسی تصريح شده در اعلاميه جهانی حقوق بشر و ميثاقهای بين المللی حقوق مدنی و سياسی و حقوق اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی را محدود ، سلب و يا نفی کند نه قانونی بلكه "خودسرانه" تلقی می شود.

بايد خاطر نشان ساخت، طرز تلقی از قانون و نحوه برخورد با مردم از سوی برخی از حکومتها و دولتهای توتاليتر و فاشيستي، با بينش مبنی برحاکميت قانونی مبتنی بر اعلاميه جهانی حقوق بشر، در تضادی آشکار قرار دارد. آنها با اعتبار صدور قوانين مدون و مصوب، به رغم خود با مردم بر خورد قانونی می کنند و مردم را موظف به اين ميدانند که بايد در برابر اقدامات قانونی "خودسرانه" آنها سر تسليم فرود آورند. آنها با اتکاء به قوانين خويش مجازات سنگين و خشنی برای مردم و عدول کنندگان از قانونشان تعيين می کنند.

اما عدم اطاعت از قوانينی که در تضاد و يا مغاير با اصول و استانداردهای اعلاميه جهانی حقوق بشر است از ابتدايی ترين و بديهی ترين حقوق شهروندان هر کشوری است. بر اين اساس وادار کردن افراد به پيروی از قوانينی که ذاتا و ماهيتا در تضاد با حقوق به رسميت شناخته شده در سطح جهان است، از سوی هر کس و هر مقامی که باشد، عملی خلاف و ناقض حقوق بشر و در واقع اقدامی ضد بشری محسوب می گردد.

هرکس حق زندگی و آزادی و امنیت شخصی دارد.

محمد خز ينه دار لو

این شعار حقوق بشر می باشدوطبق ماده3 قانون حقوق بشراین چنین است.

پس چرا در ایران این قانون رعایت نمی شو د و حق زندگی و آزادی و امنییت شخصی را از انسانهای آزاده گرفته اندو هروقت که بخواهند به طور وحشیانه به انسانهای آزادی خواه حمله می کنندو آن ها را مورد شکنجه قرار می دهندو یا طوری آن ها را سر به نیست می کنند که اثری از آنها نماندو می دانیم که چگونه آزادی را از انسانهاگرفته اندو تمام جوانان ما در بند هستندو اثیر این رژیم مفلس می با شند.

این آقایان فکر میکنندخدا هستند و می توانند برای مردمان حق زندگی و نوع آزادی انها را تعین کنند ولی باید بدانند که این چنین نیست و دیگر نمی توانند مانند قدیم رشد کنندو قد علم کنند زیرا که تمام مردم آن ها را شناحته اندو دیگر خام شعار های دروغین ان ها نمی شوند. روز اول که می آیند و چون می خواهند

کاندیدای انتخاباتی بشوند حرفهای دل انگیز می زنند تا به تعداد آرائ خود اضافه کنند.و وقتی که انتخابات تمام میشودهرکدام از این حرفهای دل انگیز آتشی بر جان مردم میشود و این آقایان اژدهایی میشوند که آتش را به جان مردم می اندازد.

ولی بازهم جای شکر باقی است که مردم دیگر آنها را شناخته اندو آرام ننشسته اند تا آتش به جانشان بیاندازندو نوبت را از آن خود کرده اندو با شعارهای حقیقی و زیبای جامع حقوق بشر جلو میوند و حق زندگی و آزادی و امنییت شخصی خود را از این رژیم می گیرند.

به امید آزادی و آزادگی

خانه عفاف!!! و مشکلات راه اندازی آن؟

مینا بگوهی

پرسیدم : راستی از خانه عفاف چه خبر ؟

اخمهایش را توی هم کرد و پس از چند لحظه قیافه حق به جانب به خود گرفتن گفت :

در حال تحقیق و بررسی هستند .

گفتم : مگر لایحه آن تصویب نشده است ؟

گفت کجای کاری بابا .مگر یکی و دوتا سازمان و اداره است .

 با تعجب گفتم : یعنی چه توضیح بده .

گفت : خوب اداره اماکن – اداره امور اقتصاد و دارائی و راهنمائی و رانندگی و ....فرهنگستان علوم .

 در حالی که تعجبم افزون شده بود گفتم :

ای بابا به این سازمان ها و اداره ها چه ربطی دارد؟

گفت : اگر یه خورده فکر کنی میفهمی .

احتمال داره که کار این خانه بگیرد و نیاز به صادرات باشد .

اون موقع جلو خروج ارز رو کی میخواد بگیره ؟

پس باید تمام جوانب را خوب سنجید تا دچار بحران اقتصادی نشویم .

گفتم :ای بابا این حرفها دیگه چیه ؟

گفت : بگذار تا بقیه اش را بهت بگم ! راهنمائی و رانندگی شدیدا موافق این طرحه ، چرا که با تشکیل شدن این خانه خیلی از اعضای این خانه که بطور رسمی فعال هستند از سطح شهر جمع میشند و این قضیه باعث کم شدن ترافیک خواهد شد.

گفتم : عجبا بین خانه عفاف و ترافیک چه رابطه ای میتونه باشه ؟

گفت : مگر توی شهر نمیگردی و نمیبینی وقتی یک آقا پسر با اتومبیل چنان ترمز میکنه چند تا ماشین دیگه توی صف هستند که گوی سبقت را از هم بگیرند.

در حالی که به حرفاش گوش میکردم و به این موشکافی ریزانه حسرت میخوردم پرسیدم :

گیرم درست باشد فرهنگستان علوم پی آن چه کاره است ؟

گفت اصل قضیه و مشکل همینجاست .

ادامه داد و گفت : این اتومبیل ها که توی خیابانهای تهران میچرخند را، تاکسی مرسی میگویند و چون هنوز کلمه ای برای تاکسی پیدا نشده و کلمه مرسی هم که از فرانسه آمده است ، تمام فرهنگستان را به هم ریخته است که برای این واژه چه کلمه ای در خور شان زبان فارسی پیدا کنند تا مثل کش لقمه مورد تمسخر قرار نگیرد .

مضافا اینکه یکی از اعضای آن به مجلس راه پیدا کرده است .

من که دیگه داشت سرم گیج میرفت که ای بابا اگر قرار باشد هر طرح و لایحه ای اینقدرموشکافانه بررسی شود تا حالا چه قوانین مهمی تصویب و اجرا شده بود و دلم به حال مطبوعاتی و روزنامه نگاران و مدیر مسئولان بیچاره و هزاران خبر نگار و عکاس میسوزد که کسی دلش به حال اینان نمیسوزد .

و یک شبه ده تا ده تا روزنامه چاپ بشه و یک شبه هم همه رو سلاخی کردند.

حالا ببین که اگه این خانه بطور رسمی یا غیر رسمی کار کند از پول و درآمد آن چه کیسه های دوخته شد پر خواهد شد.

شاید هم که لازم باشد مثل ذخیره نفتی فکری برایش کردو نیاز به کارشناسان مجرب خارجی باشد.

 

جنایات  شورای نگهبان

سید علیرضا ریون

این روزها چه در ایران و چه در سراسر خاورمیانه سخن از دموکراسی است و جهان آشکارا به این سوی می‌رود .                                        . اما استمرار این روند و به سرانجام رسیدن آن نیازمند درک روشن‌تر و عمیق‌تری از این دو موضوع است: اول، رابطه متقابل میان دموکراسی و جایگاه فرد در جامعه، و دوم، استفاده ابزاری از دموکراسی برای پیشرفت جامعه می‌باشد.

شوراي نگهبان درتازه ترین عملکرد خود،چنان تنگ نظرانه عمل کرد که منجر به رد صلاحيت گسترده كانديداهاي مردمی در انتخابات نهمین دوره رياست‌جمهوري، گردید. در واقع هيچ نيرويي نمي‌توانست تا به اين اندازه، زمينه‌هاي نفرت خود را در يكي از حساس‌ترين انتخابات آشکار سازد.

شوراي نگهبان كه تا چند روز پيش اعلام كرده بود، صرفا به بررسي «شرايط حداقلي» كانديداها عمل خواهد كرد، با اعلام ليست شش‌نفره، چنان شوكي بر جامعه وارد كرد كه آثار آن، سال‌ها در خاطر مردم خواهد ماند.

شوراي نگهبان تا کنون غيرعقلاني عمل  کرده است كه حتي عضو سابق خود،یعنی  سيدرضا زواره‌اي را هم ردصلاحيت نمود و اين در حالي است كه از نظر شوراي نگهبان، زواره‌اي تا همين دوره قبلي انتخابات، همه شرايط مندرج در قانون اساسي را براي احراز پست رياست‌جمهوري داشت. گذشته از اينها، شوراي نگهبان به هيچ‌كدام از كانديداهاي جناح دوم خرداد نيز رحم نكرد ، به جز مهدي كروبي كه طيف خاصي از اصلاح‌طلبان را نمايندگي مي‌كند.

اين در حالي است كه استراتژي رسمي نظام در انتخابات، مبتني بر مشاركت حداكثري بود و حتي يكي از وجوه اصلي نامگذاري سال جاري به سال « مشاركت عمومي» به معنای توجه دادن مردم به اهميت موضوع حضور در انتخابات رياست‌جمهوري بوده است.شرايط حساس و اگر بخواهيم واضح بگوييم «خطرناك» بين‌المللي عليه ايران و نيز اوضاع شكننده و نگران‌كننده داخلي، ايجاب مي‌كرد كه اعضاي شوراي نگهبان با فهم موقعيت كنوني، زمينه‌ساز مشاركت عمومي شوند و با ميدان دادن به همه كساني كه مي‌توانند در چهارچوب قانون اساسي، مشاركت بيشتري را سبب شوند، انتخابات شكوهمندي را رقم زنند.

شرايط حساس كنوني باعث شده بود كه تقريبا همه گروه‌ها و جناح‌ها و حتي جريان‌هاي سياسي خارج از حاكميت، بر لزوم مشاركت عمومي در انتخابات تأكيد كنند، زيرا اين اتفاق نظر وجود داشت كه انتخابات اين دوره، صرفا براي برگزيدن رئيس‌جمهور نيست، بلكه مسئله‌اي كاملا ملي است كه به طور كاملا شفافي با امنيت ملي در ارتباط باشد.

با وجود اين، شوراي نگهبان در حال حاضرفضاي سياسي كشور را به «وضعيت فوق‌العاده»بحرانی كشانده است.

اعضاي شوراي نگهبان در بررسي صلاحيت‌ها، طبق معمول عملكردي كاملا جناحي از خود بروز داده اند و به اين ترتيب، نه تنها به خراب‌‌تر كردن چهره باندی خود پرداخته اند بلكه ميانه‌روها و نيز عقلاي جناح راست را نيز به سرگيجه و حيراني مبتلا كرده اند. 

نگاهي به تركيب كانديداهاي مطرح و نيز رويكرد عمومي جامعه به هر كدام از آنان، حاكي از اين بود كه اصلاح‌طلبان نمي‌توانستند در يك رقابت سالم، برنده انتخابات به معناي واقعی آن باشند.

آنان از يك سو، دچار تشتت در تعداد و رويكرد كانديداهايشان بودند و از سوي ديگر، با چالشي به نام نقد عملكرد «هشت سال تصدي‌گري قدرت» روبه‌رو بودند. فضاي جامعه نيز همانند دوم خرداد 76، احساسي، شعارآميز و معطوف به حذف يك شخص يا گروه خاص نبود تا از دل آن، نتيجه‌اي شگفت‌انگيز برآيد.

در چنين اوضاعي، شوراي نگهبان ـ كه گويا حافظ منافع سياسي اصلاح‌طلبان بوده است ـ با رد صلاحيت همه اصلاح‌طلبان به جز يك نفر، عملا مشكل اجماع را در اين اردوگاه برطرف كرد و اصلاح‌طلبان را به يك گزينه واحد رساند؛ گزينه‌اي كه البته مورد وثوق همه طيف‌هاي دوم‌خردادي نيست.

شوراي نگهبان با اين رويكرد خود، نشان داد كه چهره‌هاي درون نظام نيز به «جرم» آن‌كه مانند «اين 12 نفر» نمي‌انديشند، «غيرخودي» به شمار مي‌آيند و صلاحيت ورود به يك رقابت آزاد را ندارند.

به راستي در شرايطي كه معاون رئيس‌جمهور، و وزير سابق كابينه دولت جمهوري اسلامي «به راحتي آب خوردن» حذف مي‌شود، چگونه مي‌توان به زايش نيروهاي جديد وفادار به مردم اميد بست و چرخش قدرت را در ميان نخبگان وفادار به قانون اساسي، انتظار داشت؟ 

يكي از وظايف شوراي نگهبان، اين است كه در بررسي صلاحيت كانديداها، «رجل سياسي» بودن آنان را نيز مورد مداقه قرار دهد. با شاهكاري كه آقايان خلق كردند، نشان دادند كه خود، فاقد بينش صحيح سياسي هستند و لذا اين سؤال مطرح مي‌شود كه فاقدان بينش سالم سياسي، چگونه مي‌توانند درباره بينش و توانمندي‌هاي سياسي ديگران، قضاوت صحيحي داشته باشند؟!

در نتیجه شورای نگهبان هم خود بازیچه  گروهی سخت کوش در جامعه است که جهت حفظ نظام( ضد حقوق بشری) خود در تمام زمینه ها مهارت دارند- و هر طوری که اراده کنند همان میشود ؟

حکومت جنگ طلب

هفسپ مانوکیان 

حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران در مدت بیست وهفت سال نه تنها بر ملت ایران بلکه بر بسیاری از ملل دیگر به طور مستقیم وغیر مستقیم ظلم وجنایت روا داشته است.

اگر با چشمی باز به عمر این حکومت از گذشته تا به امروز که بیش از دو دهه میباشد بنگریم شاهد جنگها و قتل وجنایات بسیاری در اقصی نقاط جهان بودیم .

که در تمام این جنگها و عملیاتهای تروریستی رد پای آخوندها کاملأ مشهود است. یکی از خیانتهای آخوندها به جامعه بشری ، تحریک و راه اندازی جنگ، بین اقوام ومذاهب در دیگر کشورها میباشد که با این سیاست شیطانی اهداف متعددی را دنبال میکنند.

1- انحراف افکار عمومی ملل دیگر از جنایاتی که در ایران اتفاق میافتد.                                                        

2- فروش سلاح ورواج افکار بنیادگرایانه مذهبی و نژادپرستی دینی .

یکی از این دخالتهای جنایتکارانه ملایان در جنگ میان ارمنستان وآذربایجان بود، که با فروش سلاح به دو طرف و تحریک مذهبی قصد در تداوم جنگهای صلیبی را داشتند، و می خواستند حادثه کشتار ارامنه را دوباره تکرار کنند که با هوشیاری مجامع بین المللی از وقوع جنگی خانمانسوزجلوگیری شد.

این گوشه ای کوچک از فعالیتهای تروریستی حکومت ملایان میباشد. بسیارند دیگر اعمالی اینچنینی ، که میتوان به اختصاراز دخالت آنها در راه اندازی جنگ در کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق و اعمال تروریستی در بسیاری از کشورها ، بخصوص کشورهای همسایه ایران از قبیل افغانستان ، پاکستان ، ترکیه و کشورهای حوزه خلیج فارس را نام برد.

تا زمانی که این حکومت دیکتاتوری روی کار است نه تنها کشورهای منطقه بلکه تمام جهان دستخوش جنگ وجنایت خواهد بود.

 تنها راه مقابله با این رژیم همسو شدن تمامی سازمانهای مدافع حقوق بشر ودولتها بر علیه حکومت آخوندی میباشد.

به امید  آن روز که ملت ایران هم به حقوق از دست رفته شان برسند و تمامی مردم بدون نگرانی از نوع دین و مذهب و رنگ و جنسیت و ... زندگی آرامی را پیش روی داشته باشند.

حقوق بشر

سپيده  كاوه ائ

حقوق  بشر كه ا يران يكي از امضاء كنندگان آن است.

1.      اما به جرئت ميتوان گفت كه تنها چيزي كه در ايران رعايت نمي شود حقوق بشر است.آقاياني كه در مملكت  حكومت نمي كنند به تنها چيزي كه فكر نميكنند حقوق انسانها است نباب مثال .. آقاي خزعلي كه يكي از بزرگترين قدرتمندان ايران مي باشد خيلي راحت گويد حوق بشر چيست؟ قانون چيست؟  آزادي يعني چه؟

و ميگويد خفه كنيد انسانهاي را ه از اين حرف ميزنند.حقوق بشر آزادي و قانون همه رهبر است.حرف رهبر كه يكي مثل خود خزعلي ميباشد همه چيز است. اين آقايان با كمال راحتي هركسي را كه بخواهد دم از حقوق بشر و آزادي بزنند سر به نيست مي كنند. مانند قتل هاي زنجيره اي ميدانيم از جمله كساني را نام برد هم چون مرحوم روهر كه مري را در راه آزادي جنگيد و چه زجرهايي كشيده بود.و همسر 70 ساله او را با چاقو تكه تكه كرده بودندحتي به خود دژخيم كه مردان و زنان آزاده سر به نيست نموده بود.يعني جلاد رژيم بنام سعيد اسلامي هم رهم نكرده و براي اينكه اسرارشان فاش نشود او را در زندان بوسيله داروي نظافت خاموش نمودند

اي انسانهاي آزاده بياييد بخاطر نجات 70 ميليون ايراني ستم كشيده كه از كوچكترين حقوقي بر خوردار  نيستند صداي خود را بلند كنيد تا بلكه كشور هاي قدرتمند و آراده  جهان صداي شما عزيزان را بشنود و با مثلا محاصره اقتصادي و يا قطع رابطه اين ستمگران را كه بنام دين حقوق حقه مردم ايران را پايمال مينند سر جاي خود بنشانند.

عزيزان شما در كجاي دنيا چنين نامردي را ديده ايد كه بچه هاي 14 ساله را شلاق بزنند و يا با شمشير گردن قطع كنند. آن هم در جلو ي مردم و سر چهار راه ها و خيابانها آيا اينها خود پايمال كردن حقوق بشر نمي باشد كه افراد ترس داشته باشند كه با خانواده خود بيرون بروند شايد صنه هاي بدي ببينند.فرياد ميزنيم رعايت الزامي است. 

انتخابات فرمایشی یا ...

                                             قسمت سوم

چه خوب بود تمامی گروهها و سازمانهای اجتماعی و سیاسی در رفتار خویش شفافیت داشته و حرف و نظر خود را با صراحت بیان می کردند که در این صورت بنیان ریا و دوروئی برچیده میشد و هر کسی میتوانست بر اساس نظرات خود هوادارانی مخلص   یافته و کار خویش را به پیش    ببرد مشکلات عمده بویزه در گروههای سیاسی ازآنجا شروع   می شود که بین گفته ها و عملکرد ها فرسنگها فاصله می باشد بلکه دقیقا متضاد با آنست . در کلیه مبانی ادیان الهی این تفاوت بنام ریا اسم گرفته و شخص ریاکار در ردیف مشرک شمرده شده . راستگوئی اساس دین های الهی بوده و درغگوئی کلید همه گناهان شمرده شده است .دوروئی و ریا کاری خود از مصداق دروغگوئی است و ریشه آن ترس است . شخص موحد جز از خداوند ترسی به دل راه نمی دهد زیرا خداوند را مسبب الاسباب می داند و همه چیز را با اذن و اجازه او جاری می داند . بدترین مردمان و یا بدترین رژیمها و یا بدترین سازمانها و گروههای اجتماعی ،سیاسی و حتی اقتصادی انها هستند که مبنای کار خود را بر اساس تزویر و ریا بنیان نهاده اند . آنان که آشکارا جنایت می کنند و بدان افتخار می کنند بسی درستکارتر و شایسته تر از تزویرکارانی هستند که ظاهرا لباس میش بر تن ولی در نهان گرگ درنده اند . می دانید بد تر از لباس میش چیست ؟ آنجا که گرگ نه لباس میش که لباس چوپان در بر داشته باشد ! چرا که می تواند کل گله را بسوی دلخواه منحرف نماید . مطلب بسیار روشن است آیا نظام حاکم بر ایران فی الواقع انتخابات توسط مردم را قبول دارد یا خیر؟ .جواب به این سئوال، بسیاری از معماهای حل نشده را پاسخ می دهد . عملکرد نزدیک به سی ساله رزیم موید این واقعیت است که آنان برای رای و نظر مردم ارزشی قائل نبوده و بنظر آنان عموم مردم کم سواد و فاقد اطلاعات دینی بوده و لذا می بایست انان را همچون گله ای ، چوپانی کرد و سپردن کارها به دست مردمی که اطلاعات کافی دینی ندارند می تواند خطرآفرین باشد و جامعه را بسوی گمراهی هدایت کند . گرچه این حرف از ریشه و بنیان مخالف دین و سنت می باشد و بویژه در زمان غیبت کاملا مردود می باشد و در تاریخ شیعه پذیرش اصول دین و انتخاب رهبر دینی و مجتهد به عهده مستقیم خود افراد گذاشته شده و حتی تقلید درآن را جایز ندانسته اند با این وجود اگر دست اندرکاران حکومت به این اصل معتقد باشند که کارها می بایست بدست متخصصان دینی سپرده شود تا اینکه به رای گیری از مردم ! می بایست این صداقت داشته باشند که این کار را با شفافیت انجام دهند و نظر خود را واضح به اطلاع عموم برسانند کم نیستند کشور هائی که بصورت پادشاهی اداره می شوند و برای رای عموم ارزش چندانی قائل نیستند بویزه در امور انتخاب روسای کشور . آنها که سلطنت را موروثی می دانند ، صداقتشان هزاران برابر آنانی است که همان نظام موروثی و یا شاهنشاهی را در لوای شعار مردمی و یا بدتر از ان حکومت الهی به پیش می برند. آنان که دم از جمهوریت و رای اکثریت مردم زده ولی هیچ عقیده ای نسبت به رای توده های مردم ندارند . خلاصه کلام اینکه اگر رژیم حاکم بر ایران اعتقادی به رای عموم ندارد اسم خود را از جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی تغییر داده تا مردم تکلیف خود را بدانند و اگر به رای مردم عقیده دارد و به آن جمله کذائی که ملاک رای مردم است پایبند می باشد انتخاب حداقل رئیس جمهور مردم را به عهده خود مردم واگذارد . به اندازه کافی مردم طی مدت سه دهه حکومت آنان عاقل شده و ارشاد ! گشته اند تا بدانند چه کسی را به ریاست جمهوری خود بر گزینند . دو دوزه بازی و ریاکاری می بایست تا کی ادامه یابد . تا کی میتوان گفت که مردم کاملا در انتخاب رئیس جمهوری خود آزادند اما ! از میان کاندیدهای مورد تایید ما ! دمکراسی اینان همانند دمکراسی قاتلی است که مقتول خود را در انتخاب نوع کشته شدن مختار می داند !

برگشت