کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

بر اساس قانون و مذهب حاکم زن به عنوان نصف انسان محسوب می گردد عملاً بسیاری از مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر نقض شده و زیر پا گذاشته می شود .

پیوند ها

منشور کانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اطلاعیه و اعلامیه های کانون

شماره جدید بشریت

 

بایگانی  42   

صورت جلسه عمومی مرداد ماه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران -  شاخه الدنبورگ - لر

مهدی پدران

این جلسه در روز سه شنبه 05.08.09 در دفتر کانون شاخه الدنبورگ - لر در ساعت 15:30 و با حضور ريیس کانون دفاع از حقوق بشر در ایران آقای منوچهر شفائی و اعضای کانون و دیگرعلاقمندان برگزار شد.

در ابتدا آفای حسین رضی بعنوان رِِییس جلسه،با عرض سلام و خیرمقدم خدمت حاضرین در جلسه،شعر زیبایی را از احمد شاملو به مناسبت سالگرد در گذشت او  قرائت نموده و گزارشی از ممنوعیت ها و محدودیت های رژیم اسلامی در برگزاری مراسم رسمی یادبود این شاعر مبارز در 4 سال پس از مرگ او ارایه کردند.

در ادامه آقای مهدی پدران اخبار جدیدی از اوضاع نقض حقوق بشر در ایران را به اطلاع شرکت کنندگان رسانید.او در خصوص عضوگیری علنی ستاد ترور به ریاست مصباح یزدی خبری را اعلام کرد که بنا بر آن خبر آقای مصباح یزدی ستادی را تشکیل داده و در آن به عضوگیری از مشتاقان شرکت در عملیاتهای استشهادی پرداخته است . اعضا این ستاد می توانند پس از دوره های آزمایشی ویژه ، خود را برای شرایط اشغال در فلسطین ،عراق و...آماده سازند.رییس این ستاد اعلام کرده است که تا کنون چهل هزار نفر در سرتاسر کشور ثبت نام کرده اند و جالب توجه آنکه این ثبت نام و عضوگیری علنی بوده و هیچ نهاد حکومتی تا به حال به آن اعتراض نکرده است.

پس از آن آقای منوچهر شفائی چند خبر مهم از اوضاع نابسامان ایران درباره نقض حقوق بشر اعلام کردند.اخباری از جمله تصویب لایحه پوشش اسلامی یک شکل برای بانوان در ایران، که برای فرد سر پیچی کننده 70 الی 80 مورد جریمه ،شلاق ،بازداشت و زندان از شش ماه تا 5 سال پیش بینی شده و همچنین مساله ملیتها و تنش های بوجود آمده در شهرهای مختلف ایران (کردستان، خوزستان ، کرمان، تبریز) که توسط نیروهای نظامی رژیم جمهوری اسلامی به طرز فجیعی سرکوب می شود.

در ادامه به پیشنهاد رییس جلسه و همچنین آقای منوچهر شفائی انتخابات برای تعیین هیئت رئیسه و مسیولین کمیته ها برگزار شد.که در ابتدا آقای شفائی توضیحاتی را در مورد نحوه کاندید شدن ، رای گیری و مدت زمانی که مسیولیت به عهده هر شخص گذاشته می شود ایراد نمودند.

در پایان انتخابات آقایان رئیسی، مهدی پدران و حسین رضی بعنوان اعضای هیت رییسه انتخاب شدند که آقای خلیل رییسی بعنوان مسئول کانون دفاع از حقوق بشر در ایران شاخه الدنبورگ- لر ، آقای حسین رضی بعنوان قائم مقام و آقای مهدی پدران مسئول امور اداری- مالی شدند . آقای عادل حمودی مسئول کمیته روابط عمومی و خانم فرنوش عرفانی مسئول کمیته تبلیغات شدند.

در مورد مسئولیت کمیته زنان قرار شددفتر کانون حقوق بشر در ایران شاخه الدنبورگ- لر شخصی را اعضا انتخاب و در جلسه ماهیانه آینده معرفی نمایند.

بعد از رای گیری و انتخابات توسط رئیس جلسه 10 دقیقه استراحت اعلام و از شرکت کنندگان پذیرایی به عمل آمد.

پس از استراحت آقای خلیل رئیسی سخنرانی را با موضوع عالیجناب سیاه پوش ارائه دادندکه منظور ایشان از عالیجناب سیاه پوش آقای محمود احمدی نژاد رئیس جمهور جدید ایران بود.این سخنرانی

 بر ضد ونقیض گویی های فاحش شخص رییس جمهور از روزهای قبل از انتخابات تا روز سوگند ایشان در مجلس نظر داشت, که طی آن رئیس جمهور شخصا و بارها نظام ,دولت و مدیریت در جمهوری اسلامی را فاسد اعلام کرده و خودشان را بری از گناه و خطا و اشتباه و دور از نظام عنوان می کردند.

بعد از سخنرانی آقای عادل حمودی گزارشاتی را در مورد سفر دو نماینده سازمان ملل در خصوص تحقیق و بررسی نا آرامی های خوزستان و موضوع زمین های غصبی در این شهر را اعلام نمودند و متذکر شدند که نمایندگان مشخص کرده اند که این زمینها غضب شده است. در پایان مقرر شد جلسه آینده ماهیانه در تاریخ 6 سپتامبر در ساعت 13:30 برگزار شود و در آن جلسه خانم فرنوش عرفانی بعنوان رئیس جلسه و آقای حسین رضی بعنوان تهیه کننده خبر و همچنین دیکلمه شعر ،آقای مهدی پدران بعنوان تهیه کننده خبر و بررسی سه ماده اول از اعلامیه جهانی حقوق بشر و مطابقت آنها با شرایط روز ایران ،و آقای خلیل رئیسی بعنوان تهیه کننده خبر و سخنران انتخاب شدند.جلسه در ساعت 18:00 خاتمه یافت.

 

گزارش ماهیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران (شاخه آنابرگ)در ماه آگوست

کسری بیجاری

این جلسه با حضور کلیه اعضا درشهر آنابرگ  در ساعت 3 بعد از ظهر برگزارگردید.

در این جلسه قرارشد که آقای محمدرضا عباس زاده درکرایز آنابرگ در نیودورف جلوی کلیسای بزرگ به مناسبت 18 تیرماه میزکتاب قرارداده و برای بازدید کنندگان توضیحات لازمه درباره ایران داده شود. 

و همچنین در این جلسه آقای کسری یبجاری خبرهائی در مورد انتخابات و انتخاب شدن احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور جدید ارائه دادند و همچنین تاکید کردند که این انتخابات از نظر چهارچوب حقوق بشر مردود و بی پایه بوده و شرایط لازم برای یک رای گیری سالم و حقیقی دارا نبوده است .

زیرا از هزار نفر کاندید فقط  هشت نفر کسانی که در خط هیئت حاکمه بوده اند انتخاب شده و بقیه فاقد صلاحیت دانسته اند و در آخر هم به یک نفررسید که آنهم آقای احمدی نژاد البته به خواسته رهبر جمهوری اسلامی (خامنه ای) بود.

واین رئیس جمهورجدید هم یک نوع عروسک جدیدی است به شکل و شمایل دیگرکه برای یکدست کردن حکومت لازم بود.

این شخص جز خادمین و تروریست های نظام و ولایت فقیه می باشد

 

 

پس در حال حاضر رهبر و مجلس و رئیس جمهور و دولت یکدست شده، پس باید منتظر شد  و دید که از این یکدست شدن رژیم چه نوع معجونهایی بیرون خواهد آمد.

خدا بداد ملت مظلوم، بخت برگشته ایران برسد .

زمانیکه حکومت کاملا یکدست نبود چه فشاری بر مردم بود ! اکنون که همگی از یک قماش می باشند چه خواهد شد؟.

در این جلسه آقای عباس زاده نسبت به شرایط سخت کردستان و کشته شدن شوان قادری و از اعتصابات مدنی مردم کردستان در 14 شهر صحبت نموده و در پایان این گونه سرکوب ها که عملاً نقض آشکار حقوق بشر می باشد را محکوم نمودند.

در پایان مقرر شد که آقای عباس زاده در خصوص دموکراسی اسلامی سخن رانی نمایند و کسری بیجاری و احمدی نسبت به تهیه خبر ماه اقدام و تحلیل آترا در جلسه آتی در اختیار اعضا قرار دهند و چون موضوع دیگری نبود جلسه در ساعت 6 بعد از ظهر خاتمه یافت

انتخابات

محمد رضا عباس زاده دربان

انتخابات نمایشی رئیس جمهوری درحالی برگزار گردیدکه ملت مظلوم ایران در گرداب ناعدالتی و بدور از قوانین حقوق بشر می برد.اما با تمام تفصیرهای گوناگون وبدور از نگفته ها، من فقط یک سوال از این دولت باصطلاح بحق دارم.ابتدا به ناپرسیدنیها وبه ناگفتنی ها می پردازم وبعد در آخر سوال خود می پرسم.

1. من نمی پرسم که چرا خانم شیرین عبادی از رسانه های عمومی اعلام کردند من این انتخابات را تحریم می کنم و رای نمی دهم.

2.من نمی پرسم که چند نفر رای داده اند.

3.من نمی پرسم که چند میلیون شناسنامه تقلبی صادر شده است.

4.من نمی پرسم که چرا خود کاندیدها اعلام کردند که در آرا تقلب شده است.

5.من نمی پرسم که چرا به خبرنگاران خارجی اجازه ندادند که به همه صندوقها سرکشی کنند و خبر تهیه کنند.

6.من نمیپرسم که چرا مردم ایران به پای صندوقهای رای نرفتند.

7.من نمیپرسم که چرا ایرانیهای خارج از کشور جلوی سفارت خانه های ایران تظاهرات کردند.

8.من نمیگویم که شما می توانید از خبرنگاران بدون مرز سوال کنیدو واقعیت انتخابات را از آنها بشنوید.

9.من نمیگویم که چرا برای مردم ایران این انتخابات را گذاشتنداگر رهبر-خامنه ای-راست میگوید خود را در معرض انتخابات بگذارد تا جواب دندان شکن را از طریق آرا متوجه شود.

10.من نمی گویم که چرا اروپاییان چشم ها و گوش های خود را بسته اند و نمی خواهند واقعیت ها را به زبان بیاورند در صورتیکه همه واقعیتها را خود سیاستمداران اروپایی میدانندکه رژیم آخوندی ایران علنا نقض حقوق بشر میکند.

11.من نمیگوییم که متاسفانه برای اروپاییان که با انتخاب شدن احمدی نژاد بجای رفسنجانی خائن همه حساب و کتابهایشان به هم ریخت و انگشت به دهان مانده اند چه پیش خواهد آمد.

12.من نمیپرسم که چرا در ایران یک سری  آخوند که مافیا ی اقتصادی، مافیای نفتی ، مافیای مواد مخدر هستند بالاخره بر سر ملت مظلوم ایران چه خواهند  آورند.

13.من نمیگویم چرا در ایران این همه زنها به خاطر وضعیت بد اقتصادی خانواده هایشان به تن فروشی دست می زنند در صورتیکه کشور ایران یک کشور ثروتمند است.

14.من نمیپرسم که این آخوند زاده ها روی پول و طلا خوابیده آیا این همه ثروت های باد آورده را از کجا آورده اندآیا ارثیه پدری آنها می باشدیا اینکه با پایمال کردن حقوق مردم به این ثروت ها رسیده اند.

15.من نمی پرسم که چرا این ملت مظلوم پشت درب بیمارستانها صف می بندند برای فروش عضوی از بدنشان.

16.من نمیپرسم درایران به چه علت روز بروز به تعداد معتادین اضافه می شود و جوانان را بی اراده کرده و برای فرار از فشار اقتصادی و خفقان و بیکاری در عالم بی خبری بسر می برند.

17.من نمی پرسم که چرا در ایران چند دولت حکومت میکنند یعنی دولت در دولت و دولتی رسمی و دولتی بنام لباس سیاه ها که در سرکوب 18 تیر ماه در خوابگاه دانشجویان به طرز وحشیانه ای عمل کردند.

18.من نمیپرسم که چرا تمام دولتهای شرقی و غربی این رژیم آخوندی را تروریسم شناخته اند ولی از تروریسم حمایت میکنند.

19.من نمی گویم که این تلویزیون جام جم 1 و2 و شبکه خبر که برای خارج ازایران پخش میشود این همه تظاهر به خرج می دهند و برنامه هایش با برنامه های داخل کشور فرق دارد بین زمین تا ماه. و ماهم در آخر می پردازم به یک سوال ؟ اگر این رژیم آخوندی خود را بحق میداند و یک حکومت مردم سالاری دارد و خیلی وووهای دیگر چرا نپذیرفته است که انتخابات در ایران زیر نظر سازمان بین الملل باشد و این سازمان نظارت کامل داشته باشد بر انتخابات اگر ریگی در کفش ندارد.

پتیگرو خواهان گسست دولت جدید ایران از گذشته شد

وزیرامور خارجه آقای پیرپتیگرو، امروز نگرانی خود را در رابطه با اوضاع حقوق بشردر ایران وتلاشهای این کشور برای از سرگیری فعالیتهای منجربه غنی سازی اورانیوم در در تأسیسات اصفهان، در زمانی که رئیس جمهور جدید این کشور آقای محمود احمدی نژاد، وظایف خود را آغاز میکند، اعلام کرد. «حال که آقای محمود احمدی نژاد وظایف خود را بعنوان رئیس جمهوراسلامی ایران آغاز کرده وبه گزینش دولت خود می پردازد، ما ایران را به نزدیک کردن رفتاروگفتارشان فرا خوانده، از آنها میخواهیم که به تعهدات خود در مقابل مردم این کشور و همینطور جامعه جهانی پایبند باشند.»

« ما نگرانی عمیق خود را ازنقض گسترده حقوق بشر در ایران که در گزارش قاضی القضات تهران در رابطه با سیستم قضایی این کشور آمده بود، اعلام میکنیم. ما از استنکاف سیستماتیک ایران از گشودن پرونده تحقیق در رابطه با مرگ خشونت بار زهرا کاظمی متأسفیم. ما دستگیری عبدالفتاح سلطانی وکیل خانواده کاظمی را بعد از حضور درجلسه روز 25 ژوئیه دادگاه را محکوم کرده و خواهان آزادی فوری او هستیم. در عین حال به بند کشیدن اکبر گنجی، روزنامه نگار قابل احترام را محکوم نموده و آزادی فوری و بدون قید و شرط او را خواهانیم. به همین ترتیب ما به دار کشیدن دو نوجوان طی روزهای اخیر را محکوم کرده و ایران را به اجرای وظایفش به عنوان یکی از امضإ کنندگان پیمان حقوق کودک، صادره در سازمان ملل فرا میخوانیم. به اضافه اینکه ما اذهان رابه توجه به سرکوب اقلیتها در ایران، بخصوص اقلیت بهایی فرا میخوانیم.» 

« از آنجا که هیچ نشانه ای از بهبود اوضاع حقوق بشر در ایران به چشم نمی آید، کانادا و دیگر کشورهایی که دارای نقطه نظرات مشترک هستند، پیگیر گفتگوهای میان خود برای ارائه قطعنامه ای نوین در این رابطه به مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نشست آینده در پائیز 2005 هستند.»

 « برنامه هسته ای ایرانف و بخصوص تصمیم جدید مبنی بر از سرگیری غنی سازی اورانیوم موجب نگرانی های جدی ماست. این تصمیم نه تنها توافقات میان ایران و سه کشور اروپایی، مبنی بر تعلیق این فعالیتها طی مذاکرات را زیر پا میگذارد، بلکه در مخالفت با قطعنامه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در ارتباط با برنامه هسته ای ایران هم هست. ما ایران را به ادامه مذاکره برای یافتن راه حلی دراز مدت برای این معضل تشویق کرده، و از آنها میخواهیم به نحوی سازنده در نشست فوق العاده شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در هفته آینده شرکت کنند. در صورت نیافتن راه حلی برای این مسئله، کانادا راه دیگری جز ارجاع موضوع به شورای امنیت سازمان ملل در مقابل نخواهد داشت. »  « رابطه دوجانبه میان دولتهای ما آنگاه رو به بهبود خواهد گذاشت که دولت نوین رئیس جمهوراحمدی نژاد، به شکل ملموسی مواضع خود را در رابطه با حقوق بشر وغنی سازی هسته ای تغییر دهد. برای پیگیری امور اعلام شده در 17 می 2005 ، دولت کانادا روابط خود را با دولت ایران همچنان در میزان محدودی نگاه خواهد داشت. 

با این حال ما امیدواریم که رئیس جمهور جدید ایران، پایه گذار فضای تغییربوده وما را به تجدید رابطه با کشور خود ترغیب کند.» 

رابطۀ "حقوق بشر" و "دموکراسی"

افسر ملکی نیکو

"دموکراسی" صرفاً یک سیستم و نظام سیاسی‌ست که بر اساس بنیان‌های خود از تعاریف چندان همسانی هم برخوردار نیست. اگر دموکراسی را "حکمرانی مردم" و یا "مردم‌سالاری" ترجمه کنیم باز هم نیازمند آنیم که علاوه بر این ترجمه، به زاویۀ دیدگاه‌مان از امر حکمرانی و شیوه‌ها و انگیزه‌های آن نیز سخن به میان آوریم. یعنی اینکه کدام دموکراسی؟ و تامین کدام منافع مردم؟

آیا صرفاً دخالت مردم در امر حکومت است که مبین حضور دموکراسی‌ست؟

یعنی دموکراسی آیا صرفاً حق مردم در انتخاب حاکمان تجلی می‌یابد؟

یا اینکه باید منافع‌ فردی‌شان (و نه تنها منافع ملی) هم در این میان تامین‌گردد؟

فراوانند کشورهایی که نقش مردمان صرفاً به انتخابات ختم می‌شود و بخصوص در نبود رشدیافتگی جامعۀ مدنی، وضعیت مقوله‌ای بنام "عدالت اجتماعی" ناروشن و گنگ باقی می‌ماند. یعنی دموکراسی در ابعاد سیاسی خویش باقی می‌ماند و راهی به عرصۀ اقتصاد اجتماعی نمی‌گشاید. در جوامع پیشرفته اما، این دموکراسی صرفاً در حد سیاسی باقی نمی‌ماند و به شیوه‌های حمایت‌های اجتماعی، از بزنگاه‌های اقتصادی نیز سر در می‌آورد. یعنی در این جوامع نه تنها "خواست" مردم، که "منافع" شخصی و مستقیم‌شان هم در برگرفته می‌شود. مدل دیگری‌نیز هست که صرفاً به "منافع" فکر می‌کند و کاری به "خواست" ندارد، که این نوع حکومت‌ها، عموماً خصلتی "ایدئولوژیک" دارند. یعنی تحت عنوان اینکه: «چون "نفع" مردم در این است که من می‌گویم» نقش قیمومیتی برای خویش قائلند بر مردمانی "صغیر" و ناتوان از تشخیص نیک و بد خود. به زور و بدون در نظر گرفتنِ "خواست" مردم، خواهان راندنِ این گله به بهشت موعود هستند.

هنوز هم در یادها مانده است سیستم‌ها و نظام‌‌هایی، که به نام توده‌ها و و طبقات فرودست، با عنوان "جمهوری دموکراتیک خلق" با اتکاء به تامین حداقلی از "معیشت" مردم، در واقع از زاویۀ دیدگاه اقتصادی و بر اساس تقسیمی به نسبت عادلانه از هر آنچه که هست (فقر، یا ثروت) این نوع از جوامع، بازتابی از تامین منافع اکثریت جامعه هستند و می‌توانند "دموکراسی" تلقی ‌شوند. در کنار این سیستم‌ها، دموکراسی‌های ملی‌اند که در برابر تسلط خارجی و عوامل داخلی‌شان، تامین دیدگاه‌های استقلال‌گرایانۀ سیاسی "اکثریت" را مد نظر دارند همچنان که دموکراسی‌های لیبرال غربی نیز مدل دیگری هستند، که بر اساس انتخاب اکثریت جامعه، اداره می‌شوند و بماند که این "انتخاب" از چه راه‌هایی می‌تواند تاثیر بپذیرد و کنترل گردد!!!

بهر حال می‌شود تمامی اینها را از دیدگاهی، حکومت مردم یا توده‌ها دانست. یعنی در آنجایی که حتی "انتخابات" هم نیست و عده‌ای بعنوان "پیشگام" و به نام "مردم" بر آن هستند که امکانات اجتماعیِ موجود را عادلانه در میان مردم تقسیم کنند، دموکراسی حضور دارد تا آنجایی که یک رهبری "کاریزماتیک" سنخگوی عاطفی اکثریت مردم می‌شود و تا آنجا که مکانیزم "انتخابات" امکان گردش قدرت سیاسی را فراهم می‌سازد.

خلاصۀ مطلب یعنی که اگر "منافع" یا "خواستِ" اکثریت مردم تامین شود، به نوعی دموکراسی دست یافته‌ایم.

اما این تازه سرآغاز دموکراسی‌ست و دموکراسی به راستی هم با تامین نظر و منافع "اکثریت" شروع می‌شود اما به همینجا خاتمه نمی‌یابد. اگر در همین حد باقی بماند رفته‌رفته زوال خواهد یافت. گام اساسی هر دموکراسی با "حقوق اقلیت" است که برداشته می‌شود. و با تعمیق این حق است که شکوفایی می‌یابد. تعمیق این حق یعنی آنکه یک اکثریت نباید با یک اقلیت مواجه باشد، تعدد در اقلیت‌های قومی، دینی، حزبی، سیاسی، و غیرو گام‌های اساسی شکوفایی یک سیستم دموکراتیک است و این به رسمیت شناخته شدنِ حقوق، باید تا آنجایی تعمیق بیابد که به رسمیت شناخته شدنِ کوچک‌ترین واحد یک جامعه بیانجامد، یعنی رسمیت یافتنِ حقِ فردی هر انسان بر زندگانی اجتماعی. تامین و به رسمیت شناخته شدنِ همین کوچکترین واحدهای اجتماعی‌ست که نشانگر تعمیق دموکراسی و مدرن بودن آن است و این یعنی آخرین گام، و این پذیرش حقوق کوچک‌ترین واحد اجتماعی یعنی "انسان"، یعنی "حقوق بشر".

در اینجاست که متر و معیاری برای سنجش ژرفای دموکراسی و گسترگی و عمق آن به دست می‌آید. اگر محتوای یک دموکراسی به دور از منشور بین‌المللی "حقوق بشر" باشد، چالش همچنان برقرار خواهد بود، چالش فرد و اکثریت جامعه. اما اگر یک دموکراسی این حقوق را به رسمیت بشناسد، تمامی آحاد و افراد یک جامعه را در چنبرۀ خود خواهد داشت، زیرا پشتیبانان حکومت را اگر واحدهایی بشناسیم که "سیستم"، منافع‌شان را تامین می‌کند، در چنین صورتی، هر فرد، خود علیرغم داشتنِ انتقاداتی احتمالی، پشتیبان نظم اجتماعی موجود خواهد بود، زیرا همچنانکه "حقوق" خود را از آن درمی‌یابد، "وظایف" متقابل با آن حقوق را نیز بر عهده خواهد گرفت.

جهان امرز به جایی رسیده‌است که دیگر کسی یا کسانی نمی‌توانند بنام "استبداد" یا "دیکتاتوری" بر مردم یک واحد ملی حکم برانند. تمام حکام دم از "دموکراسی" می‌زنند و با وجود اینکه فراوان کسانی آنان را بعنوان "دیکتاتور" نقد می‌کنند، اصرار بر این دارند که:«تعبیر ما از دموکراسی چنین است.» و با توجه بدین امر که این سیالیت در تأویل و تفسیر دموکراسی از آغاز تا کنون وجود داشته و اولین دموکراسی معروف تاریخ در یونان، تنها مشارکت ده درصد از اهالی را در بر می‌گرفته است، چیز عجیبی هم نیست که نتوان "دموکراسی" را بر اساسِ خود آن تعریف و ارزیابی کرد وگرنه استدلال بسیار معقولی می‌نماید که هر جامعه شرایطی ویژۀ خود دارد و چرا دموکراسی ما باید تقلیدی از دیگران باشد!!!! شرایط ویژه و تحلیل ویژه و ازین دست سخنان. این است که جامعۀ انسانی با دستاوردی بنام "اعلامیۀ جهانی حقوق بشر" خاص بودنِ هر فرد انسانی را به عمد کنار می‌گذارد و بر حقوقی که هر انسان، صرفنظر از عقیده و جنس و دین و ملیت و موقعیت اجتماعی، باید بطوری مشترک از آن برخوردار باشد تصریح می‌کند.

با در نظر گرفتنِ این معیار می‌توان اقدامات به ظاهر دموکراتیک را نیز نقد کرد، مثلاً اگر تمامی مردم طی رفراندومی "نوع پوشش" را برای جامعه تعیین کنند (آنچنان که دکتر معین در پاسخ به پرسشی پیرامونِ نوعِ پوشش گفته بود.) از سویی مواجه با امری می‌شویم که در طی یک روند ظاهراً دموکراتیک تایید و تثبیت شده است و از سویی دیگر می‌بینیم که همین امر با مفاد منشور حقوق بشر سر ستیز دارد، مقام و موقعیت جهانی و بین‌المللی ای اعلامیه، از ما میخواهد که از پذیرش این "نوع پوشش" سر باز بزنیم، زیرا جامعه حق این را ندارد که در هر گوشه از زندگی "فردی" سرک بکشد.

یا اگر نیرویی از طریق "انتخابات" به قدرت رسید، اما ناقضِ حقوقِ فردی انسان است، آیا به صرفِ اینکه از دل انتخابات بیرون آمده آیا باید به او تمکین کرد؟ بقدرت رسیدنِ "بنیادگرایانی" که حقوق ابتدایی شهروندان را نمی‌پذیرند، در هر انتخاباتی که باشد، صرفاً ظاهری دموکراتیک دارد. در واقعیت، فراوان مواردی‌ست که پارادکسیکال به نظر می‌آید مثلاً در کشور ترکیه این نظامیان سکولار هستند که از طرقِ غیر دموکراتیک قدرت را برای مردم و کشور حفظ می‌کنند و مانع درهم‌آمیزی دولت و سیاست، با دین و ایدئولوژی می‌شوند و در برابر آنان، نیروهای سیاسی بنیادگرایی نیز هستند که به راحتی از طریق مراجعه به آرای عمومی، می‌توانند بر اریکه قدرت تکیه بزنند و کشوری اسلامی تاسیس کنند، اما "ارتش" با اتکا به بنیادهای سکولار خود، همیشه در برابر این روند مقاومت کرده است.

از دیدگاه سطحی که به "دموکراسی" نگاه کنیم، این نظامیان، غیردموکراتیک عمل می‌کنند که "مقاوتی" را در برابر آراء عمومی، به ظهور می‌رسانند. اما از سوی دیگر فراوانند نیروهایی که با استفاده از اهرم‌های دموکراتیک بقدرت رسیده‌اند و پس از قدرت‌یابی، تیشه به ریشۀ دموکراسی زده‌اند، مانند دولت هیتلر.

هنگامی‌که در الجزایر نیروهای اسلامی با در صد بالایی نتیجۀ انتخابات را به نفع خود بردند، ارتش کودتا کرد، و جهان را با این سوال روبرو کرد که پس "دموکراسی" یعنی چه؟ اما با متر و معیارِ "حقوق بشر" شاید بتوان پاسخی بر آن یافت بر چنین سوال‌هایی که آیا مردمان یک واحد جغرافیایی مختارند که بر اساس رای خود، سیستمی را بوجود بیاورند که در جهان بهم‌بافتۀ امروز، ناخوانایی بارزی با دیگران داشته باشد؟ مثلاً اگر مسلح شدن یک رژیم به سلاح اتمی، امنیت جهانی را به خطر بیاندازد، آیا آن رژیم مجاز است که در این‌باره به آرای عمومی مردم خود مراجعه کند و سپس با استناد بدان به تولید چنین سلاح‌هایی اقدام نماید؟

 آیا مشروعیت یک سیستم صرفاً از آرای مردمانش اتخاذ می‌شود؟

اگر مردم مسلمان ما، طی یک رای‌گیری به مجموعه قوانین قصاص و حضانت و طلاق و غیره بر اساس همان چیزهایی که اکنون در حکومت جمهوری اسلامی قانون خوانده می‌شود، رای دادند، آیا چنین قانونی به صرف استفاده از شیوه‌های دموکراتیک، آیا دموکراتیک است؟ و باید بدان تن داد؟

در تمام موارد فوق اگر ملاک و معیاری بنام "منشور بین‌المللی حقوق بشر" را در نظر بگیریم، اندکی از سطح می‌توانیم به عمق برویم، بخصوص آنکه در همین مجموعه قوانین تصریح شده است که این حقوق، امری مربوط به تمامی آحاد بشر است و استثنایی بر آن متصور نیست.

گذری در سرزمین فراموش شده ( کرد ستان )

امیر هودجی

كسانی كه حتی برای يكبار گذرشان به كردستان افتاده باشد ميتوانند تصور كنند از چه وضعيتی سخن ميگويم.

اين منطقه از امكانات رفاهی، از وجود كارخانهها، از وجود امنيت كافی، از حضور سرمايهگذاران، از تاسيسات صنعتی، علمی، فرهنگی، تامين اجتماعی و نظاير اينها بیبهره است، در واقع كردستان بهمثابه كويری است كه بهندرت خدماتی از مركز به آنمیرسد. مردم كرد معمولا با ديده شك و بیاعتمادی مورد قضاوت قرار میگيرند و در بسياری موارد مانند مجرمان با آنان رفتار میشود و دستگيری و بازخواست از افراد امری است عادی. بیسوادی و فقر در آن منطقه بهشدت گسترده است و... حال تصور كنيد در شرايطی چنين سخت و خشن چه نوع تفكراتی  بروز پيدا میكند. مسلما در اينگونه فضاها توليد و بازتوليد خشونت، طبيعی ترين واكنش است، اما بهرغم اين شرايط، عشق و خرد زنانه توانسته در برابر شرايط پرتخاصم موجود قد علم كند و حركتی مدنی، متشكل و مسالمتجويانه را در انجمنهای زنان در كردستان شكل دهد.

حرکتی که در پس آن آرزوها و آرمانهای انسانی با حداقل انتظار و توقع نهفته است. حکومت حاکم بر ایران کاملأ به مسئله واقف است، ولی براساس تفکرات مادی گرایانه شان، و امنیت مالی خودشان، ( پیروقانون سرمایه داری ) حاضر به سرمایه گذاری دراین منطقه محروم نمیباشند. وهمچنین بر اساس تجربیات بیست وهفت ساله حکومت دراین منطقه، مبنی برظلم نپذیری و مبارزه با تفکرات ضد استعماری این قوم، سعی برآن شده که منطقه در محرومیت کامل بسر ببرد، وبا شایعه پراکنی ، مبنی برجدائی طلبی کردستان از ایران، سعی در بهره گیری ازاین مسئله واهی، جهت محروم نگهداشتن مردم این خطه ایران ازحداقل امکانات رفاهی اجتماعی و اقتصادی، وهمچنین در راستای سرکوب نیروهای مبارزدر این منطقه جهت جلوگیری از انتقال  افکارشان به دیگر مناطق ایران دست به هر کاری میزنند تا صدای حق طلبی این ملت محروم به گوش کسی نرسد.

وقتی خبر حركتهای مدنی يا تحصن و اعتراض مسالمتآميز انجمنهای جامعه مدنی را در كردستان می شنویمبهراستی شگفت زده میشویم كه طی اين سالها زنان كرد چگونه توانستهاند تا بدين اندازه انديشهصلحجويانه خود را بر روند تحولات جامعهشان نقش زنند و جامعه خود را با وجود حاكميت سنتهای خشن و قهرآميز به حركتی مسالمت ‎‎جو و مدنی ترغيب كنند.

بهراستی اين عمل مدنی و خردمندانهآنها اگر منصفانه و بهدقت قضاوت شود، واقعا تحسينبرانگيز و شايسته  تقدير است. اما متاسفانه شاهد آن هستيم كه در نبود عقلانيت كافی از سوی برخی مسئولان منطقه، چنين نقطه  روشنی نا ديده گرفته میشود و آن را با دستگيری و بگير و ببند زنان فعال خدشهدار ميسازند. بهراستی چگونه ممكن است مديريت كلان يك مملكت چنين بلوغی را در ميان شهروندانش تشخيص ندهد (آن هم شهروندانی كه نه تنها از هر نوع امكانات محروم هستند، بلكه مدام با خشونت روزمره درگيرند) و بهجای كمك به چنين حركتهای خردمندانهسعی در نابودیاش داشته باشد؟

بیشك اگر مديريتی عقلانی همچون همتايان اروپايی آنها وجود داشت بلوغ فكری چنين شهروندانی قدر میديد و منزلت میيافت، شهروندانی كه در منطقهای مملو از سنتهای قهری و انتقامی، بذر آگاهی و حركتهای مدنی و مسالمتجويانه را كاشتهاند. در كجای اين جهان واكنش حقخواهانه و مسالمتآميز در برابر كشتن يك فرد، با خشونت و دستگيری مواجه میشود؟

اين حق مسلم و ابتدايی هر شهروند و جامعهای است كه خواهان آن باشد كه قاتلين يكی از فرزندانش معرفی، و عادلانه محاكمه شوند و در هيچ جای اين كره خاكی چنين خواستهای غيرمنطقی محسوب نمیشود. اما متاسفانه شاهديم كه يك حركت مسالمتآميز و حقخواهی شهروندان به بازداشت زنان و مردانی از جامعه مدنی (مانند رويا طلوعی) مواجه میشود، كه از قضا همواره بر حركتهای مسالمتآميز تاكيد كردهاند.

براستی سازمانها و کانونهای مدافع حقوق بشر باید بر شدت فشارهای خود برحکومت ایران بیافزایند، در غیر اینصورت این بی عدالتیها نه تنها کاسته نشده بلکه افزایش پیدا خواهد کرد.

و شاید تراژدی غم انگیزو وحشتناکی در پس این بی عدالتیها نهفته باشد، که میتواند با بروز این فاجعه، جامعه مدافع حقوق بشرو سازمانهای وابسته را شرمنده و شرمسار خود کند. به امید بیداری نظاره گران چشم بسته

گزارش جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران - شاخه برمن

رضا داوری

این جلسه در روز پنجشنبه 11.08.2005 در دفتر کمیته دفاع از حقوق بشر در لاگرهاوس شهر برمن آلمان با حضور هیئت رئیسه و مسئولین کمیته ها و اعضای شهر برمن تشکیل گردید.

ابتدا گزارش عملکرد کمیته ها به سمع هیت رئیسه و اعضای کانون رسید.

کمیته زنان از اعضا جهت نمایش فیلم در روز جهارشنبه 18.08.2005 در محل لاگرهاوس دعوت به عمل آوردند. همجنین اخبار کوتاهی در رابطه با شیوع وگسترش بیماری وبا در ایران و عدم پیشگیری های لازمه توسط مسئولان ایراد شد .

در این جلسه همچنین کمیته روابط عمومی پیشنهاد نمود تا تظاهراتی در روز یکشنبه 4.09.2005 از ساعت 10 الی 11 در حمایت از اکبر گنجی واعتراض به تولید سلاحهای هسته ای در ایران برگزار شود که بدلیل همزمانی با جلسه هیئت رئیسه کانون و مسئولین کمیته ها و نمایندگیها مورد تصویب قرار نگرفت.

همچنین آقای قاسم محمدی ،جانشین کمیته تبلیغات با تاکید بر حضور هر چه بیشتر اعضا در جلسات ماهیانه و فعالیت های تبلیغاتی از مسئولان کمیته های تبلیغات در دیگر شهرها خواستند تا اعضا خود را به ایشان معرفی نمایند.

سپس آقای رضا داوری به ایراد اخبار دو هفته اول ماه جاری پرداختند.

که از اهم اخبار یکی نامه روشنفکران و فعالین حقوق بشربه آقای کوفی عنان و اتحادیه اروپا بود  که  خواستار برخورد جدی آنان برای آزادی اکبر گنجی بود و دیگری درمورد فعالیت های مخفیانه هسته ای  ایران و هشدارهای جهانی به حکومت ایران درباره از سرگیری فعالیت های هسته ای ایران در مرکز یو سی اف اصفهان بود.سپس هماهنگی لازم بین اعضا در مورد تایپ  بموقع  مقالات و تهیه شعارهای تبلیغاتی صورت پذیرفت.

این جلسه در ساعت 17:30 به پایان رسید       

تهدید داخلی خیلی خطرناکتر از تهدید غربیها

هفسپ مانوکیان

• برای جمهوری اسلامی، دستيابی به بمب هسته ای، که برای او سودمندی های زيادی در داخل و منطقه و جهان دارد، از اهميت درجه دوم برخوردار است. اهميت درجه اول کشمکشی است که امروز بر سر امکان دستيابی جمهوری اسلامی به بمب هسته ای ايجاد ميشود. حکومت اسلامی نجات خود را در بطن اين کشمکش جستجو ميکند و اين را يک شانس و يک امکان برای نجات خود ميداند.

خبر رد پيشنهادها و وعده های اقتصادی و سياسی بزرگ اتحاديه اروپا به ايران توسط حکومت اسلامي، ژورناليستها و تحليل گران در غرب را دچار تعجب کرده است. در تحليل ژورناليستها و تحليلگران غرب، فاکتور مردمِ سرنگونی خواه ،غايب است و اين اقدام به عنوان ميداندار شدن اسلام "تندرو" و مقابله آن با غرب و ارزشهای غربی تحليل ميشود. اما جمهوری اسلامی در مسئله اتمی قبل از قدرت نمایی جنبش اسلامی و حکومت اسلامی در جهان، به دشمن داخلی خود، يعنی مردمِ سرنگونی خواه توجه دارد.

جمهوری اسلامی در اين هفته اقدام به راه اندازی مجدد تاسيسات فن آوری و غنی سازی اورانيوم کرده است. اين اقدام با واکنش سريع و شديد کشورهای اتحاديه اروپا و آمريکا مواجه شده است. اين کشورها تهديد به بردن پرونده هسته ای ايران به شورای امنيت سازمان ملل و محاصره اقتصادی ايران کرده اند. هفته گذشته سه کشور اروپايي، فرانسه، انگلستان، آلمان، پيشنهادات گسترده ای برای راضی کردن جمهوری اسلامی به صرفنظر کردن از راه اندازی تاسيسات اتمی و غنی سازی اورانيوم، به ايران ارائه کرده اند.

پيشنهاد سه کشور اروپايی از نظر اقتصادی و روابط سياسی خارجی يک پيشنهاد خارق العاده و معجزه ای برای جمهوری اسلامی بود. از نظر اقتصادی قرار بود در ايران سرمايه گذاری گسترده صورت گيرد و تکنولوژی پيشرفته در اختيار ايران قرار داده شود. سه کشور اروپايی پذيرفته بودند تا ايران همچنين به پروژه صنعت هسته ای غيرنظامی خود ادامه دهد و سوخت راکتورهای تحقيقاتی آب سبک که صنعت هسته ای غيرنظامی ايران را شکل می دهند، را از روسيه تامين کند و روسيه هم به اين متعهد شده بود.

جمهوری اسلامی با پيشنهاد عدم توليد سوخت هسته ای در ايران موافقت نکرده است. عدم دسترسی به سوخت هسته ای، اورانيوم غنی شده، امکان توليد بمب هسته ای را از جمهوری اسلامی سلب ميکرده است.
اگر امروز خطِ خاتمی و جناحِ اصلاح طلب حکومت، سياستهای جمهوری اسلامی را تعيين ميکرد، از اين پيشنهاد برای جمهوری اسلامی استقبال ميکرد. يکی از اهداف اساسی جناح اصلاح طلب حکومت اين بود که چنين پیشنهادی به کمک پروژه او برای نجات جمهوری اسلامی بيايد. آنها ضمن عقب نشينی هايی در مقابل مردم، دنبال اين بودند تا غرب با سرمايه گذاری خود و با چنين طرح هايی به کمک آنها بشتابد.

اما طرح سه کشور اروپايي، با خطِ خامنه ای و احمدی نژاد از بنيان متضاد است و در مقابل آن قرار دارد. رابطه غير بحرانی با آمريکا و غرب و گسترش سرمايه گذاری غرب در ايران، به تضعيف خط خامنه ای و احمدی نژاد کمک ميکند.

 هدف جمهوری اسلامی در دعوا بر سر مسئله اتمی، در درجه اول دستيابی به بمب اتم نيست. اين در درجه دوم اهميت قرار دارد. در نزاع بر سر مسئله اتمی، رژيم جمهوری اسلامی مسئله پيشبردن يک هدف اساسی تری را جستجو ميکند و آن هم دور کردن خطر سرنگونی جمهوری اسلامی به دست مردم است. اين خطر اکتوئلترين خطر برای رژيم اسلامی است. جمهوری اسلامی نميتواند بر جامعه ای که سکولاريسم و مدرنيسم در آن به حد اشباع رسيده است حکومت کند. سکولاريسم و مدرنيسم در جامعه ايران آنقدر قوی است که خانواده های مذهبی سران حکومت نيز از آسيبهای آن در امان نمانده اند. مهمتر از آن جنبش سرنگونی، جنبشی که برای سرنگونی جمهوری اسلامی در جريان است، از قدرت قويی در جامعه برخور دار است. 

 برای سد کردن اين روند و حفظ جمهوری اسلامی بايد واقعه بزرگی، به بزرگی خود بمب اتمی آفريد. جناح خامنه ای بدنبال ايجاد اين واقعه است. فقط در صورت بروز يک واقعهِ زيرورو کننده که حيات و مرگ جمهوری اسلامی هم در آن به ُبرد و باخت گذاشته شود، امکان و شانسی برای بیرون رفتن از اين وضعيت برای جمهوری اسلامی فراهم ميشود. جناح خامنه ای ميداند در حالت معمولی نميتواند سياست خود را پيش ببرد. نميتواند سرکوب وحشيانه کند و تا به آخر ادامه دهد. ميداند سرکوب موضعی و مقطعی به ضرر او عمل ميکند. برای همين بدنبال يک واقعه بزرگ ميگردد. از نظر خامنه ای و احمدی نژاد، مسئله دستيابی ايران به بمب اتمی ، ميتواند اين وضعيت را برای جمهوری اسلامی ايجاد کند. ولی آنها سخت در اشتباهند.

صورت جلسه ماهیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران -  شاخه هانور

محمد قهرمانی

صورت جلسه ماهیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران شاخه هانور آگوست 2005ساعت 15.15دقیقه در محل فاوست تشکیل گردید. ابتدا آقای محمد قهرمانی به عنوان مسئول جلسه از حضور شرکت کنندگان تشکر نمود ودر خواست شد که اعضا اخبار و گزارشهای خود را به اطلاع برسانند.

ابتدا آقای شاهرخ الیاسی توضیحاتی دربارهٌ ادامه فن آوری هستهای در ایران اصفهان را غنوان نمودند و سپس آقای امیر خزایی درباره یورش به خانه اکبر گنجی صحبت کردند .

و همچنین آقای شفایی درباره تهدید کشور کانادا به دولت مردان ایران مبنی بر اینکه چنانچه از جنایات شکنجه و اعدام های مکرر تحت قشار گذاشتن اکبر گنجی  و فعالیت در فن آوری هسته ای وغیره…. دست نکشیدند با همفکران خود ایشان سازمان ملل متحد اقدام خواهد کرد.

در این جلسه همچنین مبحث زبان مادری توسط آقای شاهرخ الیاسی تشریح شده و گزارش نمود و سپس آقای شفایی در تکمیل سخنان چنین گفتند .

طفل در بدو تولد در هر مکان و زمانی از مادر و خانواده خود لغاط و کلماتی را به تکرار یاد می گیرد و در آینده به همان زبان با خانواده و دوستان خود قادر به صحبت کردن می باشد آقای شفایی گفتند :

 فرزند بعد از یاد گیری زبان مادری اگر چنانچه بتواند با همان زبان وارد مدرسه بشود و از معلمین خود اصول و نوشتن آن را یاد بگیرد و در آینده تمام دروس و واحدهای درسی خود را به همان زبان بیاموزد زبان مادری و فرهنگ آن زبان در آینده بهیچ غنوان از بین نمی رود. همچنین اگر کسی به هر دلیلی نخواهد و یا مجبور شود که محل و زادگاه خود را ترک کند می باستی زبان  جایی را که در آن وارد شده یاد بگیرد و با آنجا آشنا شودبه عنوان مثال که برای اقامت مهاجرت و یا تحصیل به کشور آلملن سفر می کند می بایستی آلمانی را یاد بگیرد.

و در خاتمه برای جلسه بعد که در تاریخ 10.09.2005انجام می شود برای گزارش اخبار آقایان شاهرخ الیاسی،  امیر خزایی و محمد قهرمانی انتخاب شدند برای تعریف مواد اعلامیه کانون دفاع از حقوق بشر آقای سومر کرامت و همچنین خانم آیدا افسر ملکی نیکو و محمد قهرمانی درباره دمکراسی و تعریف آن سخنرانی خواهد کرد و برای مسئولیت جلسه آینده هم آقای محمد قهرمانی انتخاب شدند

 

دهمین جلسه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران (شاخه برمن هافن - براکه)

نازنین مویدی

ساعت 5 بعداز ظهر جمعه 2005-08-12 آغاز شد .جلسه توسط خانم نازنین مویدی (هیات رئیسه ) ومژگان آزاد (مسئول تبلیغات و کمیته بانوان ) به همراه چند نفر از اعضای کانون و تعدادی از هم وطنان مشتاق به کانون حقوق بشر انجام شد .در ابتدا خانم نازنین مویدی در مورد فعالیتهای گذشته مقداری صحبت کردند و در مورد تظاهرات روبروی مجلس شورای برمن عکسهایی نشان دادند

سپس خانم مژگان آژآد  خبرهائی  در مورد  زندانی سیاسی اکبر گنجی  2سرکوب کردها در کردستان  به دست مامورین جمهوری اسلامی 3 راه اندازی غنی سازی اورانیم اصفهان 4 سفر رئیس جمهوری جدید جمهوری اسلامی به نیویورک  خانم مژگان آزاد اضافه کرد که به گزارش ایسنا خانم معصومه شفیعی حدود ده روز است که اجازه ملاقات ایشان با همسرشان آقای اکبر گنجی داده نشده است و او نمی تواند شکستن اعتصاب غذای او را تائید کند و در مورد سفر ریاست جمهوری اسلامی احمدی نژاد به نیویورک در مورد این که برای ایشان روادید صادر می شود یا نه ؟به گزارش خبرگزاری ایسنا جورج بوش گفته است احتمالا احمدی نژادروادید سفر به امریکا را دریافت کند .و خانم نازنین مویدی اضافه کردند که روز جمعه 21 مرداد که  صدها آزادیخواه جلوی درب بیمارستان میلاد تجمع کردند و گفته اند که ما گنجی را زنده و آزاد می خواهیم و اینکه سلامت و پویایی وی برای جنبش آزادی خواهی ایرانمفیدتر و ارزشمندتر است و گنجی باید  زنده بماند زیرا زنده ماندنش ارزشمنتر است وبعد خانم نازنین مویدی در مورد وبلاک نویسان گفتن وکیل یک وبلاک نویس .بیش از هشت ماه است که موکلم در بازداشت موقت بسر میبرد

نعمت احمدي كه وكالت پرونده افشين زارعي از‌‏ وبلاگ‌‏نويس بازداشت شده، را برعهده دارد، گفت: بيش از هشت ماه است كه موكلم در بازداشت موقت به سر مي‌‏برد كه اين امر خلاف قانون است.
اين وكيل دادگستري با اعلام اين مطلب به خبرنگار "ايلنا"، با بيان اينكه پرونده موكلش در شعبه دوم بازپرسي دادسراي ناحيه ارشاد تهران در جريان است، گفت: چندي پيش بازپرس پرونده قرار موقت موكلم را فك كرد اما با اعتراض سرپرست سابق دادسراي ناحيه ارشاد به اين قرار، قرار موقت موكلم دوباره تمديد شد.

وي، اتهام موكل خود را "توهين به رهبري و مقدسات" عنوان كرد.

برای گفتن حداقل واقعیات جامعه ما و یا داشتن حداقل ازادی بیان این چنین مجزاتها سزاوار ما ملت نیست.  بی رحمانه  سپس مقالهای توسط خانم نازنین مویدی قرائت شد  تحت عنوان نمایشنامه ای به نام انتخابات ریاست جمهوری با درود به روان پاک شیر زنان و دلیر مردانی که مردند و به ملت و کشور خود خیانت نکردند  بعد از خیمه شب بازی دیگری که در مملکتمان به نام انتخابات رخ داد و با انتخاب شدن احمدی نژاد  به ریاست جمهوری و جهانیان ثابت شد که خامنه ای مزدور برای تروریستها ارزش فراوانی قائل است . راستی چقدر به ملت ایران دروغ گفتند  آن تبلیغات کشیشان /ولی درود بر مردم غیور ایران که با هوشیاری  کامل نگذاشتند این ترفندها کار ساز باشد  چقدر دلشان می خواست که مردم در انتخابات حضور داشته باشند ولی این دفعه حنایشان پیش مردم رنگی نداشت و حال فکر میکنید چرا احمدی نژاد رئیس جمهور شد ؟ برای اینکه تند روهای جمهوری اسلامی احساس خطر میکردند و به وحشت افتاده بودند  واز سایه خودش هم میترسید و دیگر حاضر نبود قدرت را با دیگران تقسیم کند با اینکه بیشتر ارگان نضام را در اختیار داشت این دفعه از پاسداران به عنوان مجلس هفتم استفاده کرد که انها را هم تحت اختیار کامل خود قرار دهد و نیاز به فرد قصاب  که امتحانش را بارها  وبارها  برای رژیم پس داده به عنوان ریاست جمهور نیاز داشت  و چه کسی بهتر از احمدی نژاد می توانست این نقش را بازی کند هموطنان عزیز تا کی سکوت بیائید دست در دست یکدیگر قرار دهیم و ایران را  به آزادی که لایق آن است برسانیم . جلسه پس از چند دقیقه تنفس دوباره با مقالهای که خانم مژگان آزاد قرائت کردند شروع شد .

دیکتاتوری قرن 21 باز هم جنایت اینبار هم چون همیشه باید شاهد رفتار حیوانی از رژیم دیو صفت و ملایان پلید خو باشیم آری در کشورمان هموطنان عزیز مان در یک قدمی مرگ بسر میبرند و این قلاب مرگبر سر زنان میافتد که در دام فقر زندگی میکنند سنگساری  عملی حیوانی که در مقابل سلب آزادی های فردی همه افراد جامعه را در خطر این عمل شرم آور قرار میدهند  واین عمل غیر انسانی هنوز در کشور اسلامی و بخصوص ایران امری روزمره است . سنگسارعمل قرون وسطی ایست وبادنیای قرن 21 هم خوانی ندارد علیرغم تمامی تلاشهای گوناگون از جمله اخطار کمسیون حقوق بشر سازمان ملل که خواستار متوقف ساختن این گونه اعمال هستند متاسفانه رژیم مستبد  آخوندی  همچنان به اعمال  ضد انسانی خود ادامه می دهد و با وقاحت هر چه بیشتر و با بی توجهی به قوانین سازمان حقوق بشر و با نادیده گرفتن حقوق فردی انسانها همچنان به کارها ی وحشیانه  خود ادامه میدهد دنیا در طلب آینده مسالمت آمیز است و برای رسیدن به این هدف تساوی کامل بین زنان ومردان در تمام مراحل رشد و توسعه کاملاضروری است ما با این وجود زنان در جمهوری اسلامی هنوز با تبعیض جنسی عمیقی مواجه هستند  خشونت با زنان به اشکال مختلف وجود دارد که هم شامل خشونتهای خانگی تجاوز / خرید و فروش زنان ودختران ایرانی  روسپی گری اجباری که عموما از سر فقر میباشد .... همه وهمه مشکلاتی است که در رژیم  فعلی ایران بوجود  آمده و با اعمال وحشیانه رژیم  آخوندی  گسترش  یافته و در تمامی پیکر ه این رژیم زن ستیزی به وضوح  قابل رویت است    .

و بعد جلسه در ساعت 7 به پایان رسید 

درماندگی نظام ضد بشری جمهوری اسلامی و سرکوب مردم

مهدی پدران 

داستان بی پایان نقض حقوق بشر توسط نظام ضد بشری جمهوری اسلامی در این روزها به فصلی تازه رسیده است .

حمله وحشیانه نیروهای رژیم بر مردم همیشه ستم کشیده و بی پناه و مظلوم کردستان که در سایه پر برکت !!! نظام ستمگر اسلامی ، هیشه دارای کمترین سطحی از حقوق اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی بوده اند . برگی دیگر از دفتر پر برگ و بار نامردمی و انسان ستیزی این حکومت غارتگر را به تصویر میکشد . اینبار نیروهای بیرحم رژیم پس از کشتن وقیحانه شوانه قادری تحت شکنجه های ستمگرانه خود و تحویل پیکر پاره پاره او به خانواده اش در مهاباد _ بر خلاف روند پیشین که از این کار خودداری میکردند _ مردم شهر مهاباد را وادار به اقدام به حرکتهای اعتراضی کردند که توسط نیروهای انتظامی با آن مقابله مسلحانه شد.

اما درگیری ها در اینجا ختم نشد و دامنه آن به شهرهای دیگر کردستان مانند سنندج و سقز و بانه و .... نیز گسترش یافت که در طی آن چندین تن از هم میهنان کشته و تعداد زیادی زخمی شده و گروه کثیری از فعالان سیاسی و روزنامه نگاران و مردم عادی دستگیر شدند و تحت شکنجه رژیم قرار دارند.

و هفته نامه های آشتی و تاسو توقیف شده و مدیران مسئول و سردبیران آن نیز دستگیر شدند. در این روزها بسیاری از شهرهای کردستان در اعتصاب و تعطیلی عمومی بسر میبرندو سایه ننگین و شوم نیروهای رژیم در این شهرها حالت حکومت نظامی ایجاد کرده است . رویدادهای اخیر در کردستان و اتفاقات خوزستان و نیز اعدام های صورت گرفته در ماه های پیشین که توسط منابع حقوق بشری اعلام گشته و نام جمهوری اسلامی را در رده سوم پس از چین و آمریکا قرار داده _ بویژه اعدام نوجوانان زیر 18 سال و نیز موضوعات مربوط به زندانیان سیاسی خصوصا اکبر گنجی که بیش از 50 روز است در اعتراض به عملکرد نظام در اعتصاب غذا بسر میبرد  از یک طرف و از طرف دیگر اطمینان مردم ایران و جهان از نادرستی انتخابات نمایشی ریاست جمهوری که از آن به عنوان طنز دمکراسی میتوان یاد کرد و انتصاب فردی معلوم الحال که حتی احتمال تروریست بودنش در مجامع بین المللی در حال بررسی است و اینهمه منجر به تذکرات مکرر و موکد جوامع و نهادهای حقوق بشری جهان مبنی بر نقض حقوق بشر در ایران شده و فشارهای بین المللی برسر موضوع انرژی اتمی_ که حتی احتمال حمله نیروهای خارجی را هر لحظه بالاتر میبرد_ همه و همه آدمی را به این اندیشه فرو میبرد که به راستی در سر نظریه پردازان و سیاستمداران جمهوری اسلامی چه میگذرد و چه توجیه منطقی و عقلانی برای سیاستهای خود دارند .

آیا نمیدانند که برای دوام حکومت غاصبانه خود و چپاول ثروتهای ملی به آرامشی داخلی و مشروعیت و مقبولیت جهانی نیاز دارند ؟

ایا میتوان بجز استیصال و درماندگی نظام در جهت حل بحرانهای کوچک و بزرگی که دور آنرا احاطه کرده است ، دلیل دیگری برای عملکرد و روشهای اتخاذی آن جستجو کرد.

تركيب كابينه احمدى نژاد:   دولت نظامى- امنيتى دستگاه ولايى

طیبه شیرزادی

تا جايى كه پيشينه وزراى پيشنهادى نشان مى دهد، تقريبا همگى در 25 سال گذشته در قتل و كشتار مردم و سركوب دگرانديشان در نهادهاى امنيتي، انتظامى و قضايى دست داشته اند... حدود دو سوم اعضاى كابينه پا پاسدار و بسيجى اند يا عضو نهادهاى امنيتى و اطلاعاتى و قضايى بوده اند. اين دولت، دولت قتل عام مطبوعات و فيلم و سينما و كتاب و اينترنت و آزادى هاى مدنى و عرفى است زنان و جوانان و روشنفكران است...

سرانجام حدس و گمانه زنى هاى مطبوعات و رسانه هاى جمهورى اسلامى پايان يافت و ليست اعضاى كابينه احمدى نژاد به مجلس معرفى شد. در زمينه ارائه اين ليست دستگاه ولايت تا حدودى شبيه به انتخابات سوم تير عمل كرد: حركت با چراغ خاموش؛ پخش ليست هاى مختلف و تست افكار عمومى و واكنش هاى جناحى و سرانجام ليستى را جلو گذاشت كه بخشى از آن در گمانه زنى ها مطرح نبوده است و از اين طريق شوك كوچكى به كسانى كه ميل داشتند دروغ هاى احمدى نژاد در باره "كابينه 70 ميليونى" را باور كنند وارد كرد. سوابق اعضاى كابينه تا جايى كه رسانه هاى خبرى جمهورى اسلامى انتشار داده اند، مبين چهار نكته مهم و اساسى است:

1- دولت جديد زائیده قدرت حقيقى و واقعى مسلط بر کشور است؛ و مى توان يقين كرد كه درجه "هماهنگى" آن با دستگاه ولايت بسيار زياد خواهد بود. زيرا اين ها را اساسا همين دستگاه انتخاب كرده و كسانى هم هستند كه در دوره 8 ساله خاتمى تعيين كننده سياست بوده اند، اما به شكل دولت سايه عمل مى كردند. كابينه احمدى نژاد دولت اصيل و خالص ولايت فقيه است. تا جايى كه پيشينه اين ها نشان مى دهد، تقريبا همگى در 25 سال گذشته در قتل و كشتار مردم و سركوب دگرانديشان در نهادهاى امنيتي، انتظامي، فضايى دست داشته اند. وزير كار پيشنهادى از عوامل سركوب بحران‌هاى كارگرى شهر صنعتى البرز است، مصطفى محمد نجار وزير پيشنهادى وزارت دفاع در تمام سال هاى حكومت اسلامى عضو سپاه بوده و در كشتار مردم كردستان در درگيرى نقده در اواخر سال 1357 مشاركت داشته است، كريمى راد سخنگوى قوه قضاييه كه در جريان پرونده وبلاگ نويسان همه تلاش خود را براى جلوگيرى از انتشار اعترافات شكنجه شده گان و حمايت از سعيد مرتضوى به كار بست وزير پيشنهادى دادگسترى است كه 27 سال در دستگاه قضايى كار كرده و دادستان عمومى كردستان نيز بوده است؛ وزير پيشنهادى براى وزارت نيرو، سيد پرويز فتاح قائم مقام فرماندهى لشگر ويژه پاسداران است؛ وزير آموزش و پرورش عضو هيات قلع و قمع مطبوعات (باصطلاح هيات منصفه مطبوعات) و چهره امنيتى در زمينه گزينش هاى ايدئولوژيك در دستكاههاى حكومتى بوده و در واقع از اين طريق در زمينه تصفيه و پاكسازى از يك سو و تحكيم اختناق و اسارت ايدئولوژيك در وزارت آموزش و پرورش مشاركت داشته است. مسئوليت مشابهى را سعيد لو وزير پيشنهادى براى وزارت نفت در صدر مسئوليت هاى خود داشته است. او در سال 61 كه سركوب ها بشدت جريان داشت "رئيس هيات گزينش مرکزی و رئيس هيات تجديد نظر بازسازی نيروی انسانی وزارت بازرگانی" بود.

وزير ارشاد صفار هرندى سرپرست تيم پرونده سازان و سناريو پردازان روزنامه كيهان است كه بى نياز از توصيف است، وزير اطلاعات محسنى اژه اى است كه چندى پيش در جلسه عمومى سينه يك روزنامه نگار را گاز گرفته است. او به عنوان دادستان ويژه روحانيت در قلع و قمع روحانيون مخالف دستگاه ولايى خدمت كرده و مسووليت گزينش وزارت اطلاعات در سالهاى 1363 و 1364 را برعهده داشته است؛ مصطفی پور محمدی وزير كشور پيشنهادى دادستان انقلاب خوزستان ،بندرعباس ،کرمانشاه و مشهد از سال 1358 تا 1365 و نيز دادستان انقلاب و نظامی در مناطق غرب کشور در سال 1365 بوده است، سيد مسعود ميركاظمى وزير پيشنهادى براى وزارت رفاه و تامين اجتماعى عضو شوراى مركزى سازمان مهندسى بسيج است، عليرضا طهماسبى وزير پيشنهادى صنايع و معادن در قرارگاه خاتم الانبياء سپاه پاسداران شاغل بوده و خلاصه كلام اين كه براساس يك برآورد اوليه حدود دو سوم اعضاى كابينه پا پاسدار و بسيجى اند يا عضو نهادهاى امنيتى و اطلاعاتى و قضايى بوده اند.

2- دولت احمدى نژاد با تركيبى كه به مجلس معرفى كرده، دولت مقابله با بحران است. اعضاى اين دولت كه سالها در دستگاههاى سركوب و آدمكشى اين نظام خدمت كرده اند، به اين دليل از سايه بيرون آمده و آفتابى شده اند كه دوره پيش رو دوره بحران هاى بزرگى است كه دستگاه ولايى ديگر بضاعت ادامه بازى با آنها را ندارد و جز درهم شكستن آن ها هيچ راه نهايى ديگرى در برابر خود نمى بيند. بحران در زمينه مساله ملي، بحران مناسبات بين المللي، بحران بيكارى و فقر فزاينده، بحران اجتماعي، و مجموعه اى از بحران هاى تركيبى پايدار و ناپايدار ديگر بايد از طريق سركوب در دولت احمدى نژاد مهار شوند. بيهوده نيست كه رييس جمهور مشكوك به زدن تيرخلاص به شقيقه زندانيان و مشاركت در قتل دكتر سامى است و اعضاى كابينه اش پرونده هايى مشابه وى دارند. اين دولت، دولت چماق و سركوب و خفقان و قتل عام مطبوعات و فيلم و سينما و كتاب و اينترنت و آزادى هاى مدنى و عرفى است.

3 تركيب كابينه و بويژه قرار گرفتن دانش جعفرى در راس تيم اقتصادى دولت احمدى نژاد و پرونده ساير اعضاى تيم اقتصادى وى بخش بزرگى از توهماتى را كه به منظور جذب راى در انتخابات در مورد پخش پول نفت در ميان مردم و مبارزه با رانت خواران و رسيدگى به وضع معيشت و اشتغال محرومان توسط احمدى نژاد پخش شد، زايل مى كند. دانش جعفرى از تدوين كنندگان سياست هاى كلى اصل ۴۴ قانون اساسى است كه آزادسازى اقتصادى و خصوصى سازى اصلى ترين محور آن است. دولت احمدى نژاد همان سياست هاى دولت هاى گذشته را كه عامل گسترش نارضايتى و فساد عطيم و همه جانبه و فقر و افلاس كارگران و گرانى و تورم وحشتناك بوده با آهنگ ديگرى ادامه خواهد داد. دولت احمدى نژاد نان نخواهد داد اما با تكيه بر سرنيزه دهان گرسنگان را خواهد شكست.

4/با اين تركيب كابينه (كه احتمال مى رود عليرغم غرولندهاى برخى از نمايندگان مجلس و سهم خواهانى كه سرشان در بردن قاچى از كيك قدرت دولتى كلاه رفته، مورد تاييد مجلس قرار گيرد) در واقع تيم عاملان و آمران قتل هاى زنجيره اى و خشن ترين و افراطى ترين گرايش موجود در ميان محافظه كاران به قدرت رسيده است. كابينه احمدى نژاد كابينه شبه نظامى مبتنى و متكى بر چماق است كه نه تنها جناح هاى رژيم را به بازى نگرفته، بلكه همه گرايش هاى محافظه كارانه را نيز از قدرت تصفيه كرده است. با اين تركيب كابينه، تجزيه و تصفيه در ميان محافظه كاران و تنگ تر شدن پايه حكومتى در ميان اين طيف و شكل گيرى ائتلاف ها و همسويى هاى جديد در ميان گروهبندى هاى شكست خورده و رانده شده از مدار قدرت در چشم انداز قرار مى گيرد.

برگشت