بایگانی 43
نيروگاه های هسته ای و ناسيوناليسم ِ آبکی سید محسن سمیعی از بهمن 57، هنگاميکه بزرگترين سوء تفاهم سياسی تاريخ ِ اخير بوقوع پيوست و حکومتی اسلامی در اواخر قرن بيستم قدرت را در ايران بدست گرفت، نقشۀ سياسی منطقه و جهان در هم ريخته شد. اين دگرگونی و تحّول ِناميمون در کشوری بوقوع پيوست که نظام حاکم ِ بر آن، از لحاظ سياسی کاملاً تثبيت شده بنظر ميرسيد و ازجنبۀ نظامی نيز جزء کشورهای قدرتمند جهان بحساب ميامد. بقدرت رسيدن خمينی و اسلامی شدن ِ نظام پادشاهی در ايران، چون ُشّکی گزنده، جريانات و نيروهای اسلامی موجود در کشورهای منطقه را که در حاشيۀ حکومتها قرار داشته و نقشی مهم و اساسی ايفا نمی کردند، بيکباره از خوابی طولانی بيدار کرد. حيات 26 سالۀ جمهوری اسلامی در ايران، بروشنی وابستگی تنگاتنگ آن را با جنگ و بحران و عدم ثبات سياسی منطقه و جهان نشان ميدهد. نظامی که بلحاظ ماهيت ِ سياسي- ايدئولوژيکی خويش، فاقد هرگونه استراتژی مشخص و برنامه های دراز مدت بوده، و برای ادامۀ حيات ِ خود، تاکتيک ِ جهيدن ِ از يک بحران به بحرانی ديگر را برگزيده است. بحران هسته ای امروز نيز، که رژيم آن را آگاهانه و زيرکانه به اين مجرا کشانده است، دقيقاً در راستای همين تاکتيک بنا شده است. عاجز بودن نظام حاکم بر ايران از بر طرف کردن ِ خواسته ها و نيازهای جامعه و معضلاتی که شهروندان ايرانی روزانه درگير آنند، نيز با بهره برداری رژيم از اين بحرانها، توجيه ميشوند. نگريستن ِ به شرايط و موقعيت ِ سياسی منطقه، با گذاردن عينک جمهوری اسلامی بر چشم، جای تعّللی در تهيه و دستيابی به سلاحهای هسته ای باقی نميگذارد. و اين امری است ضروری و اجتناب ناپذير برای رژيم. بحران اتمی کره شمالی اين درس را آموخته است که با در اختيار داشتن سلاح اتمی، ميتوان از موضعی برتر با اين چالش ها و تهديدها برخورد کرد. اگر چه سنگ بزرگ نشانۀ نزدن است، ولی در بسياری از موارد در دست داشتن آن، موجب وحشت ديگران ميگردد. حال اگر اين سنگ در دست فردی نيمه ديوانه و نا متعادل قرار گيرد، هيچ اتفاقی قابل پيش بينی نخواهد بود. در اينجا روی سخن با هموطنانی ميباشد که تحت تأثير احساسات ِناسيوناليستی و تبليغات دروغين رژيم، مبنی بر دست يابی به فّن آوری هسته اي، جهت تأمين انرژی لازم پس از به اتمام رسيدن منابع طبيعی کشور، قرار گرفته اند و آب به آسياب رژيم می ريزند. اگر اين ادعای جمهوری اسلامی را که فقط جهت رفع نيازهای انرژی کشور، پس از خاتمۀ منابع نفت و گاز، در صدد دستيابی به انرژی هسته ايست بپذيريم، بايستی بيشتر کشورهای جهان که از اين منابع طبيعی بهره ای نبرده اند، سالها پيش اقدام به دست يابی به انرژی هسته ای ميکردند!! بيش از دو سوم وسعت پهناور کشورمان از مناطق گرمسير کويری و آفتاب خيز تشکيل شده است. چرا از انرژی خورشيدی که هزينه ای بمراتب کمتر داشته و مشکلات و خطرات آلوده گي، نشت مواد راديواکتيو و زباله های اتمی نيز بدنبال ندارد، استفاده نمی گردد؟ برای پی بردن به نيات واقعی رژيم جهت دست يابی به فن آوری هسته اي، نيازی به گمانه زنی و شک وترديد نميباشد. نگاهی کوتاه به عملکردهای اين رژيم در 26 سال گذشته، خود گويای واقيعت هاست. چگونه اين بيرق بدستان اسلامی بناگاه نگران کمبود انرژی کشور در درازمدت گرديده اند، در حاليکه از بر آورده ساختن ِ نيازهای ضروری و روزانه مردم غافل و عاجزند؟ برای نجات جان صد ها هزار انسان، بر اثر زلزله هائی که ميتوانند هر لحظه در تمامی نقاط کشور بوقوع بپيوندند، چه برنامه های امدادی کوتاه و دراز مدت تدارک ديده اند؟ اگر کمکهای تحسين برانگيز مردم ايران و ياری کشورهای ديگر نميبود، اجساد قربانيان ِ زلزلۀ بم همچنان در زير آوارها مانده بودند. برای مبارزه و پيشگيری از آلوده گی کشندۀ هوا و معضل ترافيک در تهران و شهرهای بزرگ چه چاره ای انديشيدند، جز آنکه ماهانه ده ها هزار خودرو جديد وارد بازار نمايند؟ چه برنامه کوتاه يا دراز مدتی جهت اشتغال ميليونها جوان فارغ التحصيل از دانشگاه ها تدارک ديده اند، جز آنکه دانشگاه های آزادشان که سالانه مبالغ هنگفتی جهت شهريه از دانشجويان ميطلبد، همچون قارچ در سراسر کشور سبز شده، و فارغ التحصيلانی را که نه اشتغال و نه چشم انداز روشنی در انتظارشان است به خيل بيکاران ميافزايد. برای مبارزه با اعتياد (که خود عامل اصلی توزيع مواد آن هستند)، فحشا، ايدز و ديگر نا هنجاری های اجتماعی چه برنامۀ کوتاه يا دراز مدتی ارائه کرده اند؟ آيا بهتر نبود که بجای صندوقهای گدائی خيريه، که همچون علفهای هرز، بر سر هر کوی و برزنی سبز شده اند تا خرده پولهای ملّت را، با توّهم ِ برآوردن ِ حاجاتشان از جيب شان بربايند، سطل های زباله نصب ميکردند تا به ادعای واهی "النظافت و من الايمان" شان کمی نزديکتر می گشتند؟ اين آقايان در کدام امام زاده خواب نما گشتند، که بناگاه عليرغم تمامی معضلات ذکر شده، دل نگران کمبود برق امّت در بيست، سی سال آينده گرديده اند؟ هموطنانمان در قسمت های جنوبی کشور، که اين منابع عظيم نفت و گاز از آنجا به يغما ميرود و ميليونها دلار آن از جمله خرج حزب الله در جنوب لبنان ميگردد، در گرمای طاقت فرسای تابستان، ساعت ها بدون آب و برق بسر ميبرند. آنها امروزه چه بهره ای از اين منابع طبيعی برده اند که فردا از انرژی هسته ای آقايان ببرند؟ ميليونها نفر از هموطنان ِمناطق کرد نشين مان، چه بهره و نصيبی از اين منابع بی کران برده اند، که ناگاه به فکر تأمين انرژی آينده آنها افتاده اند؟ اين دم خروسها تعدادشان آنچنان زياد گشته که عبای گل و گشاد آقايان قادر به پنهان کردن همۀ آنها نيست! عدم موفقيت امريکا در عراق و نبود چشم اندازی روشن برای آينده اين کشور از يک طرف، و افزايش تلفات نيروهای امريکائی و همچنين هزينه های سرسام آور ناشی از اين اقدامات، از طرفی ديگر، افکار عمومی مردم امريکا و ديگر کشورها را برعليه اين اقدامات بر انگيخته است. با توجه به اين واقعيات، بعيد و غير منطقی بنظر ميرسد که امريکا خود را مجدداً درگير جنگی وسيع و دامنگير در ايران نمايد که عواقب آن، خصوصاً بدليل موقعيت استراتژيکی ايران، غيرقابل پيش بينی خواهد بود. به همين جهت، اقدامات بعدی آنها تلاش در جهت تحريم اقتصادی ايران خواهد بود که اين اقدام نيز مانعی در راه دست يابی رژيم به نيروی هسته ای ايجاد نکرده و تنها عواقب زيانبار اقتصادی برای مردم بدنبال خواهد داشت. در نتيجه حملۀ هوائی به تأ سيسات و مراکز هسته ای ايران در دستور کار قرار خواهد گرفت که اين اقدام کاملاً با اهداف و تاکتيکهای جمهوری اسلامی مطابقت خواهد داشت: حمله به تأسيسات نظامی و مراکز هسته ای ايران، خطر و تهديدی جدی برای کل نظام ايجاد نکرده، بلکه عواقب زيانبار آن متوجۀ هموطنانی است که در نزديکی اين تأسيسات زندگی ميکنند. از طرفی ديگر رژيم از اين حملات، برای مظلوم نمائی در رابطه با جهان ِ خارج و سياست بين المللی خود استفاده کرده و با ايجاد فضائی همچون دوران جنگ ِ با عراق، سرکوب، فشار و اختناق را مجدداً در داخل ِ کشور برقرارخواهد کرد و در سايۀ اين بحران همچنان به حيات ِ خود ادامه خواهد داد. مسلۀ بسيار مهم و حياتی در اين ميان، امنيت و حفاظت اين نيروگاه هاست. بروز هر حادثه اي، چه در نتيجۀ حملات هوائی و چه بعلت بروز اشکالات فنّی و تکنيکی فاجعه آميز خواهد بود و عوارض ناشی از آلوده گی و نشت مواد راديو اکتيو غيرقابل پيش بينی ميباشد. ادعاهای مضحک و بی پايۀ رژيم، مبنی بر اينکه کارشناسان و متخصصان ِ ايران اسلامی، کنترل کامل بر اين تأسيسات داشته و از بروز هر پيش آمدی جلوگيری خواهند کرد، انسان را به ياد تبليغات ِ آنها در جريان جنگ با عراق مياندازد که مدعی شده بودند، جهاد سازندگی لوازم يدکی هواپيما های جنگی اف - 14 را توليد کرده که 60 درصد از مشابۀ خارجی آن بهتر است!! بعدها آشکار گرديد که باند رفسنجاني- محسن رضائی با همکاری فريدون قربانی فر، دلاّل اسلحه مقيم امريکا، قطعات يدکی هواپيما ها و ديگر وسائل نظامی را با بيش از سه برابر قيمت اصلی آنها، از طريق اسرائيل، و در حاليکه فرياد ِ گوشخراش مرگ بر امريکا و مرگ بر اسرائيل ِ امّت حزب الله، فضای کشور را آلوده ساخته بود در فرودگاه مهرآباد به برادران تحويل ميدادند. کشور سوئد با سالها تجربه و دانش در فن آوری هسته ای و بهره وری از مدرن ترين امکانات در اين زمينه، سال گذشته، برای جلوگيری احتمالی از وقوع حادثه ای، و در معرض خطر قرار گرفتن ِ شهروندان خود، اقدام به بستن نيروگاه ِ اتمی "بارسه بک" در جنوب کشور کرده است. و اين در حالی است که اين نيروه گاه، برق و انرژی قسمت بزرگی از جنوب اين کشور را تأمين ميکرده است و اکنون آنها ناچار به خريد برق از کشور همسايه، دانمارک شده اند. در حاليکه اين حضرات با بهره گيری از امکانات و دانش ِ کشور عقب افتاده (ولی مسلمانی) همچون پاکستان، بی صبرانه در انتظار ساختن بمب های اتمی نشسته، و خود را برای جنگ های خندق و خيبر آماده ميسازند! با آويختن آيات "وان يکاد" بر سر در ِ اين نيروگاه ها، نمی توان امنيت و حفاظت آنها را تأمين نمود! کفگير ِ بهره وری از امداد های غيبی نيز سرانجام روزی به ته ِ ديگ خواهد خورد، و آنوقت است که "سيد" علی ميماند و حوضش!! ما ايرانيان بدليل سرخوردگی های شديد در بيست و چند سال گذشته، و خدشه دار شدن و جريحه دار گرديدن ِ غرور ملّی مان، برای سر بلندی دوباره، تشنۀ پيروزی هستيم و بهمين جهت، حتی موفقيت های کوچک ِ تيم های ملّی کشورمان، ذوق و شوقی بزرگ در ميانمان ايجاد ميکند. اما اشتباه فاحشی را مرتکب گشته ايم، اگر دست يابی نيروی هسته ای توسط رژيم را بحساب ِ پيروزی ملّت گذاشته از آن حمايت کنيم. بلکه با اين عمل ادامۀ حيات رژيم جمهوری اسلامی را با واگذاردن ِ برگهای برنده ای در دستانش هموار کرده ايم! و اين به معنای سپردن شمشير بدستان ِ زنگی مستی است که سر از پا نشناخته و کافر و مسلمان را از دم تيغ خواهد گذراند جايگاه عدالت در نظام جمهورى اسلامى به روايت تصوير طیبه شیرازی اين تصاويرمتعلق به محل زندگى كارگران شهردارى تهران است كه در زير فضاى سبز يكى از بزرگراههاى تهران و زير يكى از پارك هاى شهر زندگى مى كنند. اين كارگران سند زنده نحوه مديريت احمدى نژاد در شهردارى تهران به شمار مى روند تصاوير زير بهترين سند در مورد جايگاه واقعى عدالت در نظام جمهورى اسلامى است. در اين تصاوير زندگى محرومان بى رتوش و بى حاشيه و بدون دروغ هاى زشت و نفرت بار حكومتيان در مورد عدالت خواهى و عدالت طلبي، مشاهده مى شود و بهتر از هر سندى گوياست. اين تصاوير متعلق به محل زندگى كارگران شهردارى تهران است كه در زير فضاى سبز يكى از بزرگراههاى تهران و زير يكى از پارك هاى شهر زندگى مى كنند. اين كارگران سند زنده نحوه مديريت احمدى نژاد در شهردارى تهران به شمار مى روند و زندگى آنان شايد سرمشقى عبرت انگيز و اى بسا نقبى به چشم انداز فقر و محروميتى است كه در دوران رياست جمهورى احمدى نژاد در انتظار مردم ايران است. خيال مى كنيد، آنها كه پيش از احمدى نژاد بر مسند قدرت تكيه داشتند حالا كه از دولت بيرون ريخته شده اند راجع به اين محروميت ها چه طرحى دارند؟ آنها هيچ طرح و نقشه اى ندارند و حتى خوشحال مى شوند كه چهره فقر و محروميت پوشيده بماند و بيرون كشيده نشود. مى پرسيد چرا؟ براى اين كه آنها معتقدند كه علنيت اين چهره "تصوير مبلمان شهرى را خراب مى كند."
|
|