|
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران |
|
خلاصه فعالیت هیئت رئیسه کانون در طول 30 ماه دوره مسئولیت از آپریل 2003 الی اکتبر 2005 تنظیم : الف: تهیه امکانات 1 .تهیه دفتر ثابت برای کانون ابتدا مشترک و سپس بطور دربست با امکانات 2-میز اداری و کمد برای نگهداری مدارک 3--حق استفاده از دیگر فضا های موجود در ساختمان با هماهنگی قبلی 4-حق استفاده رایگان از اینترنت 5.تهیه امکانات ضروری برای ادامه کار 6-خرید یکدستگاه کامپوتربرای ارتباط با اینترنت و انجام کارهای ضروری کانون 7-تهیه تلویزیون 8-تهیه میکروفون ( رادیو ضبط) 9-تهیه چاپگر با اسکنر و کپی 10- تشکیل دفتر کار با امکانات در هانور ب: ارتباطات 1 . ماهنامه : نشریه بشریت در این دوره 31 شماره آن چاپ شده و با نگاهی به آن متوجه کیفیت آن میشوید 2 . اینترنت : سایت بشریت را همه روزه در اینترنت در سایت های مختلف می توانید ببینید و تقریباً هر 15 روز یکبار بروز میشود و اینک سایت کانون تا 500 مکا بایت ذخیره دارد 3 . اطلاعیه : صدور اطلاعیه برای اعلام مواضع کانون در مقابل اتفاقات جاری ایران بزبان های فارسی، آلمانی و انکلیسی 66 مورد 4 . مکاتبات : مکاتبه و ارائه گزارش مستقیم با 7 سازمان مهم سیاسی و پناهندگی و ارتباط با سفارت خانه ها برای افشای جنایات جمهوری اسلامی 5 . تظاهرات ایستاده : برگزاری تظاهرات برای رساندن خواسته های کانون به مردم 48 مورد 6 . جلسات ماهیانه : برگزاری جلسات ماهانه کانون در برمن و نمایندگی ها با رسمیت دادن به جلسات و پر محتوا کردن جلسات چون سخنرانی ها ، قرائت و تشریح مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر بیش از 100 جلسه تاکنون در مرکز و شاخه های کانون برگزار شده است 7 . جلسات عمومی : بیش از 30 مورد نمایش فیلم و مراسم سخنرانی برای موضوعات مختلف برگزار شده است 8 . نشر مقالات و اعلامیه ها: تهیه و نشر 27 مورد گزارش نقض حقوق بشر ماهیانه ( با فعالین ) بزبان های فارسی انکلیسی و آلمانی تهیه و نشر 16 مورد گزارش نقض حقوق بشر سالیانه در خصوص ( مطبوعات ، دانشجویان ، زنان ،) ( با فعالین ) بزبان های فارسی انکلیسی و آلمانی تهیه و نشر 2 مورد گزارش نقض حقوق بشر سالانه ( زنان و ادیان ) توسط کانون به زبان های فارسی و آلمانی تهیه و نشر 11 مورد میثاق های منشور جهانی حقوق بشر به فارسی تهیه و نشر 17 مورد مقالات اعضا کانون به زبان های فارسی و آلمانی 9 . مصاحبه ها: بیش از 10 بار مصاحبه با رادیو های آلمان ، رادیو فردا ، برابری > فرانسه ، سوئد و ... در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران 10 . سخنرانی و حضور در جلسات مهم اپوزیسیون دراروپا : پارلمان های دانکمارک ، سوئد ، هلند و شرکت در مراسم سوئیس 11 . شرکت در جلسات پالتاکی: 7 بار دعوت به شرکت در جلسات پالتاک نیروهای اپوزیسیون به عنوان سخنران 22 بار جلسات پالتاکی با اعضای فعالین در اروپا و امریکای شمالی 12 . تهیه پلاکارد و پرچم برای تظاهرات 13 . حضور فعال در جلسات : 2 مورد حضور اکیپ 4 و 5 نفره کمیته زنان کانون در مراسم سالانه زنان در هامبورک و برانشوایک 14 . برنامه ریزی برای آینده : تهیه لیست کامل پیش بینی برنامه های سیاسی و فعالیت کانون برای سال های 2003 و 2004 و 2005 15 . ابداع برنامه سیاسی فرهنگی در جلسات کانون: ابداع برگزاری مراسم نمایش فیلم سیاسی با موسیقی و معرفی هنرمندان شهر به جامعه 16 . تهیه تاریخچه کانون و ارائه آن به سازمان های ذیربط ج: چارت سازمانی و سیسیتم اداری 1- - سیستم اداری و رسمیت دادن به آن: اینک در حدود 60 در صد کارها توسط کمیته ها انجام می شود 2- تشکیل نمایندگی :پیشنهاد و ارائه طرح تشکیل نمایندگی در آلمان به مجمع عمومی. هیئت رئیسه پس از تصویب تشکیل نمایندگی توانسته تا کنون نمایندگی های زیر را ایجاد نماید : 1 _ نمایندگی دورتموند 2 _ نمایندگی برلین 3 _ نمایندگی دویسبورک 4 _ نمایندگی براکه- برمن هافن 5 _ نمایندگی اوریش 6 _ نمایندگی زانگرهاوزن 7 _ نمایندگی آنابرک 8_ نمایندگی لر – الدنبورک 9_ نمایندگی لوبک 10_ نمایندگی ویس بادن 11_ نمایندگی کاسل 12_ نمایندگی هانور 13_ نمایندگی فردن 14_ نمایندگی برمن 3- تهیه فرم های ضروری : 1 . فرم لیست تظاهرات 2 . فرم لیست سخنرانی ها 3 . فرم لیست مقالات 4 . فرم خلاصه فعالیت ها 4- تکمیل لیست اعضا کانون این لیست به همت همکاران روابط عمومی تا حدود 90 در صد کامل شده است و امیدارم تا چند روز آینده کاملا تکمیل گردد. 5-بررسی منشور کانون و تکمیل تر نمودن آن و ترجمه بزبان آلمانی 6-تغییر اساسنامه کانون و بروز نمودن آن و ترجمه بزبان آلمانی د- همکاری با سایر سازمان های حقوق بشری تشکیل فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشردر اروپا و امریکای شمالی ابتدا با 6 گروه آغاز بکار نمودیم و اینک یک شبکه 16 سازمان قوی و شناخته شده هستیم شناساندن فعالیت های کانون به سازمان های دولتی NGO ها از کانون از طریق ارسال اعلامیه و اطلاعیه ها بزبان آلمانی ایجاد ارتباط با سایر سازمان های آلمانی و توافق با همکاری مشترک عضویت در فدراسیون مهاجرین برمن و عضویت در هیئت رئیسه آن همکاری مشترک با سازمان I.I.K در هانور دعوت از نماینده ما به جلسات حزب P D S تهیه لیست احزاب و سازمان های سیاسی آلمان کارهائی که صرفا توسط صدر هیئت رئیسه (آقای شفائی )انجام شده: 1- حضور در تمامی جلسات کانون برمن و هانوفر و حضور در اکثر جلسات نمایندگی ها 2 - ارزش دادن به کانون از طریق حضور در دادگاه عالی برمن که منتج به صدور حکم شکاره OVG: 2A 476/03.A VG: 3 K 361/01.A شد که گویای پدیرش سیاسی و پر کار بودن کانون در دادگاه های آلمان است 3- همکاری و راهنمائی پناهندگان و پناهجویان از طریق مراجعه به هایم ها 4- ارائه خدمات اجتماعی به دیگر پناهندگان و مراجعه کنندگان به کانون 5. آماده سازی سایت برای ایجاد صدای کانون 6- سعی در ایجاد دموکراسی در میان اعضا و بحث در حضور اعضا در تصمیم گیری ها و احترام به رای مجمع عمومی 7- تهیه وبلاک و آموزش و کمک به همکاران و مراجعین به کانون 8- . همکاری با همکاران برای حضور در دادگاه 9- تعمیر و برنامه ریزی در کامپیوتر کانون لطفاً ظهور امام زمان را لطفا عقب نیاندازید! سید محسن سمیعی دوره آخرالزمان ظاهرا فرارسیده است و مقدمات ظهور امام زمان از همه جهت فراهم میشود. دولت منتخب امام زمان در جمهوری اسلامی بر سر كار آمده است. رییس جمهور در سازمان ملل برای تعجیل در فرج امام زمان دعا میكند، و جهان درگیر فقر و خشونت و توفان و ترور و نگران از خرابی محیط زیست و گسترش سلاحهای كشتار جمعی را به ظهور قریب الوقوع او تبشیر و انذار میدهد. اعضای هیئت دولت با امام زمان میثاق میبندند و وزیر ارشاد اسلامی برای رساندن آن به امام زمان رهسپار چاه جمكران میشود. دولت آقای رییس جمهور بودجه كلانی را برای پذیرایی از زایران چاه جمكران اختصاص میدهد و مسیر حركت امام زمان را مشخص میكند تا آن را پیش از ظهور بسازد و آماده داشته باشد، و فالگیران دولت پیشبینی میكنند كه دو سال بیشتر برای این كار وقت ندارند. همراهان رییس جمهور دستیابی ایران به فنآوری اتمی را از علایم ظهور میشناسند و تعجیل در آن را به این دلیل لازم. مردم ایران حد اكثر یكی دو سال وقت دارند كه خود را برای ظهور امام زمان آماده كنند. ایران در یكی دو سال آینده محور تحولات جهان خواهد بود و جهان پس از آن شكل و شمایل دیگری خواهد داشت. این مهلت یكی دوساله اتفاقا با برخی از پیشبینیهای مقامات غربی و ناظران سیاسی همآهنگی دارد. آنان نیز معتقدند كه یكی دو سال آینده برای ایران و جهان سرنوشتساز خواهد بود. جمهوری اسلامی و تحولات آن در مركز دیپلماسی جهانی قرار گرفته است. عراق و افغانستان و كره شمالی و زیمبابوه و سودان و حتی اسراییل و فلسطین به تدریج از قلم اول دستور كار تماسها و فعالیتهای بینالمللی كنار میروند و جای آنها را ایران میگیرد. همه نگرانند - نگران یك حادثه تاریخی و سرنوشتساز. ارزیابان و تحلیلگران تحولات سیاسی از ظهور تازهای خبر میدهند. ظهور قدرتی كه خواب شب را بر اسراییل و آمریكا و متحدان آنان حرام خواهد كرد. ظهور قدرتی مخرب و تهدیدكننده جهان از پایگاه (و خاستگاه؟) امام زمان. دستیابی جمهوری اسلامی، این «زنگی» مست، به تیغ بران سلاح اتمی. حادثهای كه معادلات سیاسی خاورمیانه و احیانا جهان را به هم خواهد ریخت.تقارن و همسویی این دو پیشبینی كاملا تصادفی نیست. امام زمان خود بیش از هزار و سد سال آزگار منتظر تشكیل جمهوری اسلامی ایران و ظهور آقای احمدینژاد بوده است. اكنون كه این هر دو فراهم شده ظاهرا دلیل دیگری برای تاخیر در ظهور خود او باقی نمانده است. البته در روایات آمده است كه امام زمان با شمشیر (ذوالفقار دو دم علی؟) به جان كفار میافتد و از كشته آنان پشته میسازد. ولی هر بچه مسلمانی میداند كه در عصر تانك و خمپاره و موشك و اتم از شمشیر كاری ساخته نیست، و از این رو باید شمشیر را استعارهای از سلاح مدرن زمان دانست. یعنی كه حضرتش باید به پیشرفتهترین سلاح روز یعنی سلاح اتمی مجهز باشد تا بتواند دمار از كفار برآرد. و تامین این مهم، البته بر عهده مخلصان درگاه او است. آنان باید سلاح مناسب او را فراهم آورند تا آن حضرت در ظهورش تاخیر نكند. چگونه میتوان ادعای انتظار ظهور كرد و هر جمعه صبح با دعای ندبه به استغاثه پرداخت تا خداوند در ظهور امام زمان تعجیل كند و در عین حال برای تامین سلاح مناسب او كاری نكرد؟ اگر دنیا در برابر این انجام این مهم ایستاده است باید راهی برای علاج آن یافت. امام در مورد مسلمانان خدعه كرد و آن را مجاز دانست. در مورد كفار به طریق اولی میتوان چنین كرد. و مكروا، و مكرالله، والله خیر الماكرین. به این ترتیب، هم گفتن این كه دستیابی جمهوری اسلامی ایران به فنآوری اتمی از علایم ظهور امام زمان است معنی پیدا میكند و هم مهلت دوسالهای كه مقامات برای ظهور امام زمان پیشبینی كردهاند با ارزیابیهای بسیاری از ناظران بینالمللی برای دستیابی حكومت ایران به سلاحهای اتمی همخوانی دارد. البته ناظرانی هم هستند كه این مهلت را پنج تا ده سال پیشبینی كردهاند، ولی حكومت ایران كه از خوشحالی قرار ظهور امام زمان در دو سال دیگر در پوست خود نمیگنجد دسته گل را عملا به آب داده و بر پیشبینیهای این ناظران خط بطلان كشیده است. مقامات جمهوری اسلامی زرنگیهای زیادی در تماسهای خود با جامعه بینالمللی و از جمله آژانس بینالمللی انرژی اتمی و اتحادیه اروپا از خودنشان دادهاند، و تا امروز توانسته بودند خبر ظهور امام زمان را مخفی نگهدارند. ولی اكنون ظاهرا چنان از پیشرفت كار راضیاند و ظهور امام را قطعی میدانند كه دلیلی برای مخفی داشتن بیشتر آن ندیدهاند و ناگفتنی را باز گفتهاند.به هر حال تا این جای كار مسئله پیشبینی است و معلوم نیست سر انجام آن به كجا بكشد. قدر مسلم این كه كفار از ظهور امام زمان باید بسیار دلهره داشته باشند. مسئله شوخی بردار نیست. پس از هزار و سیسد سال كه اسلام و شیعه مظلوم مانده بوده، برای اولین بار یك حكومت اسلامی استقرار یافته است تا مقدمات ظهور امام عصر را فراهم كند. قرنها كفار بر مسلمانان و به خصوص شیعیان ستم كردهاند. امام زمان بیش از هزار و سد سال رنج غیبت را بر خود هموار كرده بوده است. همه كائنات در انتظار بودهاند تا جمهوری اسلامی تاسیس شود. در این جمهوری نیز بیست و شش سال طول كشیده تا دولت امام زمان روی كار بیاید. اكنون امام زمان میآید تا انتقام تاریخی مسلمانان و بالاخص شیعیان را از كفار بگیرد. كدام كافری است كه از شنیدن این خبر تنش نلرزد و شب از خواب نپرد؟ دوران سلطه كفر و استكبار جهانی رو به پایان میرود. كافران جهان متحد شوید! و این اتحاد در حال شكلگیری است. اگر عراق در صف كافران جهان تفرقه انداخت و اروپا و آمریكا را در برابر هم قرار داد، امروز به یمن سیاستهای ظهورطلبانه جمهوری اسلامی ایران این جدایی رو به زوال است. در فاصله چندماه پس از روی كار آمدن دولت منتظر ظهور احمدینژاد دو قطب اروپا و آمریكا به طرز معجزهآمیزی به هم نزدیك شدهاند. سیاست دولت بریتانیا كه یكی از مدافعان جمهوری اسلامی در برابر فشار آمریكا بود بیش از هر زمان دیگر با سیاست آمریكا همآهنگ شده است. در آژانس بینالمللی انرژی اتمی حتی هند نیز علیه ایران رای داد. گویی كه همه دنیای كفر به صداقت سخنان احمدینژاد در سازمان ملل دایر بر نزدیكی ظهور امام زمان اطمینان یافته و قانع شده كه خطر واقعا جدی است. این سخنان و اظهارات متعاقب آن در ایران كار دیپلماتهای آمریكایی را بسیار ساده كرده است. اگر كولین پاول سه چهار سال پیش باید بارها به اروپا و آسیا سفر میكرد تا متحدی در برابر عراق پیدا كند (و غالبا دست خالی باز میگشت) امروز خانم رایس با یك سفر كوتاه به راحتی ره چندساله را یكشبه طی میكند. دنیای كفر در برابر خطر ظهور امام زمان ساكت نمینشیند، و اكنون كه دولت احمدینژاد پیشبینی وقوع آن را در دو سال آینده كرده است فوریت مقابله با آن را بیشتر درك میكند. بدین ترتیب جمهوری اسلامی و غرب (دنیایكفر) در یك مسابقه زمانبندی شده مرگ و زندگی درگیر شدهاند. دولت آقای احمدینژاد میداند كه بدون ظهور امام زمان موجودیت جمهوری اسلامی در برابر هجوم فرهنگی و سیاسی دنیای كفر در خطر است، و از این رو برای تامین شرایط لازم ظهور امام زمان از هیچ كوششی فروگذار نخواهد بود. دنیای كفر نیز كه با فرض ظهور امام زمان حیات خود را در خطر میبیند سعی خواهد كرد نگذارد آن «شرایط لازم» فراهم شود. دو رقیب: یكی ظاهرا به دنبال سلاح اتمی بیمهكننده موجودیت خود و دیگری به دنبال حفظ حیات خویش و محروم كردن رقیب از این سلاح. و در میان آنان مردم ایران كه باید هزینه این بازی خطرناك را از حیات و مال و جان خود بپردازند. خداوندا! ظهور امام زمان را به دوره دیگری موكول كن و جمهوری اسلامی را نیز هرچه زودتر در كنار امام زمان به غیبت كبرا ببر! آمین یا رب العالمین. میراث شکنجه های دیروز ، نوآوران شکنجه های امروز مهدی پدران فرمانده سابق سپاه پاسداران و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در تاریخ 8 مهر ماه 1384 مطلبی را با عنوان (( مسئولان جمهوری اسلامی میراث شکنجه ها را آسان از دست نداده اند)) منتشر کرده است. میراث شکنجه ها در این مطلب آقای عزت شاهی یعنی شخصی است که مبارزه را دردامان نهضت اسلامی خرداد 42 تجربه کرد و از افراد معدودی است که متدین بوده و هیچگاه اسیر انحراف فکری نشده اند. نویسنده مطلب با اشاره به خاطرات او ، یادآور شکنجه هائی وحشتناک میشود و میگوید: هنگام بازجوئی مامورینی می آمدند و مرا مثل بادمجان بر روی زمین می کشیدند . در موقع بالا رفتن از پله ها سرم به پله میخورد و دور سرم همه ورم کرده بود... اما شگفتی آور این است که سخنگویان حکومت اسلامی یعنی حکومت هولناک ترین شکنجه ها ، حکومت قطعه قطعه کردن مخالفین ، حکومت سنگسار ، گردن زدن ، قطع کردن دست و پا ، چشم از حدقه درآوردن ، شلاق و ... به شکنجه گری حکومت های دیگر اعتراض و انتقاد میکند. نمونه هائی از شکنجه گریهای این دژخیمان: شخصی را در زیر زمین گذاشتند به گونه ای که سطح آب تا زانوی او را فرا گرفته بود. و در حین بازجوئی در حالی که از مچ دست آویزان بود و به بیضه های او وزنه آویزان کردند. یکی از قاتلین در اعترافاتش گفته است که از شکنجه دادن قربانی نوار ویدئو هم میگرفتندو پس از انواع شکنجه ها او را قطعه قطعه کرده و حال میکردند. همان روشی که در قتل شاعر معروف ایران فریدون فرخزاد بکار بردند. امروزه بسیاری از قربانیانی که از شکنجه های جسمانی و روانی حکومت اسلامی جان به در برده اند ، شکنجه های گذشته و در زمان های قبل از انقلاب را در مقایسه با شکنجه های حکومت اسلامی بسیار کوچک و ناچیز می شمارند. حکومت اسلامی نه فقط در عرصه شکنجه های جسمانی که در اعمال شکنجه های روانی نیز از سیاه ترین حکومت های دنیا به شمار میرود.شکنجه گران و تعزیر کنندگان در جمهوری اسلامی نه فقط از شکنجه های وحشتناک و انواع تعزیرهای اسلامی استفاده کرده و میکنند ، بلکه افتخار ابداع انواعی از شکنجه های جدید را در تاریخ شکنجه های جهان ثبت کرده اند.تنها در یک نمونه کمیسیون حقوق بشر در ژنو اعلام کرد که 8 نوع شکنجه در جمهوری اسلامی ابداع شده است و جمعا در جمهوری اسلامی ایران بیش از 72 نوع و روش مختلف برای شکنجه مخالفان رژیم استفاده می شود. همچنین این کمیسیون اعلام کرده درباره 64 مورد از شکنجه های انجام شده در زندان های جمهوری اسلامی ، گزارش مصوری به کارشناسان مربوط به امور ایران درکمیسیون حقوق بشر تسلیم شده است . 7 مورد از شکنجه های جدید که در گزارش کمیسیون حقوق بشر به آن اشاره شده به شرح زیر می باشند. 1- معلق نگه داشتن . به این ترتیب که زندانی به زنجیر به چهار گوشه یک تخت بسته می شود . بعد قسمتی که بدن به آن تکیه دارد از تخت جدا میشود و زندانی معلق می ماند. 2- وزنه سربی . به دست ها و پشت گردن زندانی با یک وزنه سربی به شکل تخم مرغ ضربه وارد میشود. 3- کندن پوست . با تیغه های سه زبانه پوست پای زندانیان تازه شلاق خورده را میکنند. 4- ضربه شلاق بر سر . در این نوع شکنجه به جای شلاق زدن به پای زندانی بر سر او شلاق میزنند. 5- فندک برقی . از فندک برقی که با باطری کار میکند و معمولا برای روشن کردن اجاق گاز بکار برده میشود ، استفاده به عمل می آید . به این ترتیب که این فندک ها را در گوش زندانیان جای میدهند. 6- ضربه با دستگاه منگنه زن کاغذ . با استفاده از دستگاه منگنه زن کاغذ بر روی بدن زندانیان ضربه وارد میشود. 7- در آوردن چشم زندانیان قبل از اعدام آنها. و این همه جنایت و شکنجه هولناک و وحشتناک فقط 7 نمونه از شکنجه هائی است که حکومت اسلامی بکار گرفته و میگیرد. حال باید به آن فکر کرد که حکومت اسلامی که نماینده خدا بر روی زمین است !!! تا چه موقع به این وضوح و وقاهت حقوق بشر را میتواند پایمال کرده و به جنایات خود ادامه دهد؟ حاشيه اى بر مصائب كارگران معدن زغال سنگ البرز غربى سعید بروجردی *چرا بايد شب را در ميدان آزادى به صبح برسانيم و هيچ كس نگويد كه چه مرگتان است!آنچه در ذيل ميآيد , حاشيهاى است بر مصائب كارگران معدن زغال سنگ البرز غربى كه به تهران آمده اند تا فرياد مظلوميت خويش را به گوش مسوولان برسانند ، البته اگر گوش شنوايى باشد!به گزارش خبرنگار گروه كارگرى ايلنا، در معدن زغال سنگ البرز غربي، نزديك به 700 كارگر شاغل هستند كه 9 ماه حقوق نگرفتهاند. بعد از بى توجهى مسوولان به مشكلات اين كارگران، تعداد 200 كارگر از 700 كارگر معدن با يك كاميون ويژه حمل دام و اتوبوس عهد بوق به تهران آمدند، تا شايد دلى براى آنها بسوزد. كارگران، خسته و كوفته شب هنگام به تهران رسيدند و به خاطر بى پولي، تا صبح در محلى زير برج ميدان آزادى خوابيدند! از صبح ديروز، نهاد رياست جمهورى واقع در خيابان پاستور, شاهد تجمع اين كارگران بود، كارگرانى كه رنگ به رخسارشان نيست و به مردگان متحركى ميمانند كه فقط زندهاند! يكى از كارگران گفت: نيروهاى انتظامى همكارى خوبى با تجمع كنندگان داشتند! گويى آنان نيز درد را به چهره خسته اين كارگران احساس كرده بودند، الحق و الانصاف با ما هم خوب رفتار كردند، خسته نباشند! زمانى كه به جمع آنان رفتم, ناى برخاستن از جايشان را نداشتند, حق هم دارند از آدمى كه 48 ساعت چيزى نخورده, چه انتظارى ميتوان داشت!كارگرى ميگفت : از ديروز تا حالا، از همديگر پول قرض ميگيريم تا بيسكويت و نوشابه بخوريم! البته بعضى از ما ريالى در بساط ندارد؟! چشمان تمامى كارگران رنگ خون است, مى پرسم ديشب نخوابيدهايد، ميگويند 9 ماه است كه خواب بر ما حرام شده.كارگرى مى گويد : ما كار ميخواهيم, فقط كار, آيا جرم است؟ آيا زياده خواهيم؟ آن يكى ميگويد: 5 تا بچه دارم, دوتايشان مدرسه رو هستند, بخاطر نداشتن پول، با لباس هاى رنگ و رو رفته پارسال سر كلاس ميروند . و يكى ميگويد : امسال به بچههايم گفتهام , درس و مشق ممنوع ! بابا پول نداره كه شكم آنان را سير كند , مدرسه پيشكش ! كارگرى ميگويد كه منطقه معدن سردسير است و كوهستانى ، نفت را بشكه اى 5 هزار تومان ميخريم , چه كنيم بهتر از آن است كه خرج دوا و درمان بدهيم! كارگرى مى گويد : ماه رمضان است و ماه اطعام نيازمندان ! آيا ما ازنيازمند نمى باشيم ، چرا بايد ديشب را در ميدان آزادى به صبح برسانيم و هيچ كس نگويد كه چه مرگتان است ! و آن يكى ميگويد : رنگ گوشت را دو ماهى است كه نديدهايم ، نان خالى شايد داشته باشيم ، شايد هم پنيرى و ماستى !كارگرى مى گويد : نماينده رودبار از پيمانكار ظالم حمايت مى كند ، ايشان نماينده مردم هستند يا ياور "فتح اللهى" پيمانكار. ك ارگران ديگر به او چشم قره مى روند و او سكوت مى كند .كارگرى ميگويد : بنويسيد اين مسلمانان را چه شده كه ما 9 ماه است گرسنهايم و هيچ كس سراغمان را نمى گيرد ، آيا ما كمتر از نيازمندان كوفهايم !!كارگرى مى گويد : چند تن از همكاران ما كه بيمار شده بودند ، به دليل ناتوانى در پرداخت هزينه هاى درمانى فوت شدند , خوش به حالشان كه رفتند و اين روزها را نديدند و كارگرى ميگويد : نداشتم كه اجاره خانه بدهم , صاحب خانه وسايلم را بيرون ريخت !كارگرى مى گويد : در عمق 400 مترى زمين كار ميكنيم و اين دستمزد مسوولان به تلاش مان است ، واقعا چه بايد گفت .اما کجاست گوش شنوا و درد آشنا؟ اين در بر همان پاشنه مى گردد رخشنده خسروی در ميان سبد مطالبات كارگران ايران، حذف قراردادهاى موقت برده دارانه، پذيرش پيمان دسته جمعى كار در رشته هاى مختلف توليدي، شمول كليه بخش هاى نيروى كار زير قوانين جامع و عادلانه كارگري، پرداخت دستمزد برابر با نرخ تورم، بهبود كيفى ايمنى محيط كار و برخوردارى از حق برپايى تشكل مستقل كارگرى در شرايط كنونى از جمله خواست هاى مبرم به شمار مى رود. در دوره "سازندگى" و "اصلاحات" نه تنها هيچ يك از اين مطالبات برآورده نشد، بلكه وضع كارگران روز به روز از همه نظر بدتر شد: پديده عدم پرداخت دستمزدها عموميت يافت، شركت هاى غارتگر پيمانى مثل قارچ هاى سمى همه جا روييدند و شكل هاى هر چه بيرحمانه ترى از استثمار نيروى كار شدت يافت، گروه گروه كارگاههاى كوچك را از شمول همان قانون كار كذايى رژيم هم خارج كردند. اين ميان فقدان سياست اشتغال و فشار سهمگين بيكارى نيز قدرت دفاعى طبقه كارگر ايران را در برابر مصائب و فجايع ناشى از سياست هاى اقتصادى رژيم به شدت تضعيف كرد. دستگاه ولايى در جريان نصب دولت جديدش سعى كرد نفرت شديد كارگران، زحمتكشان و توده بيكاران خانه خراب از سياست هاى ضد مردمى دولت هاى دوره "سازندگى" و "اصلاحات" را با طرح شعارهاى عوام فريبانه مبنى بر مقابله با بيكارى و ايجاد اشتغال و تامين "عدالت" به سمت خود جهت دهد. اما از همان آغاز كار روشن بود كه اين دستگاه جز تازيانه و شلاق چيز بيشترى ندارد كه به طبقه مزد و حقوق بگير بدهد و قدمى در مسير كاستن از شرايط طاقت فرسايى كه براى نيروى كار كشور ايجاد كرده برنخواهد داشت. دو ماه بعد از شروع كار دولت جديد، سخنان وزير كار كابينه احمدى نژاد در جمع خبرنگاران در روز سه شنبه 12 مهر مويد اين نظر است. او اعلام كرده است كه ساختار وزارت كار را تغيير داده است و تغييرات مزبور را هم شرح داده است. شرح محمد جهرمي، وزير كار از تغييرات دو نكته را نشان مى دهد: در حالى كه اشتغال آفرينى نيازمند حداكثر تمركز است، تشكيلات جديد حتى با اين فرض محال كه هدف از آن اجراى برنامه اى در زمينه اشتغال و كاريابى است به پراكندگى و تقسيم مسووليت و در واقع فرار از پذيرش مسووليت دامن مى زند. جهرمى بر اين پراكندگى با گفتن اين كه"هر وزارتخانه اى وظيفه ايجاد اشتغال را خواهد داشت" و "ايجاد دفاتر اشتغال و كارآفرينى در وزارتخانه هايى كه ضرورت دارد" صحه مى نهد. و نكته دوم اين كه مانند همه رژيم هاى ديكتاتورى كه در كليدى ترين تصميمات مربوط به سرنوشت ميليونها انسان خود را حتى نيازمند طرح برنامه شان و اثبات كارايى آن در افكار عمومى پيش از اقدام نمى بينند، در هيچ نقطه اى از ساختار جديد وزارت كار هيچ نقشى به نيروى كار و بيكاران داده نشده است. پشت درهاى بسته نشستند و براى خود معاونت اشتغال را برداشتند، دو معاونت جديد و دو دبيرخانه جديد با اسامى دهان پركن جديد و همچنين تعداد زيادى "دفاتر اشتغال در وزارتخانه ها" به جايش گذاشتند. وزير كار در عين اعتراف به ناتوانى دولت هاى قبلى از ايجاد كار، به جاى جستجوى علت اين ناتوانى در ساختار اقتصاد و سياست رژيم، آن را به گردن كارگران مى اندازد و معتقد است كه اگر وزارت كار در گذشته در زمينه اشتغال آفرينى به نتيجه نرسيد، به خاطر آن بود كه "بيكاران مهارت نداشتند." او بلافاصله به شكلى بسيار متناقض مى گويد كه "اعزام نيروى كار ماهر مازاد به خارج از كشور، يكى از سياستهاى مبارزه با بيكارى است كه به صورت جدى در دستور كار آينده وزارت كار نيز قرار خواهد داشت" و ظاهرا هم نمى تواند بفهمد كه اگر علت اصلى ناكامى دولت هاى پيشين در ايجاد اشتغال نبود نيروى كار ماهر است، پس "نيروى كار ماهر مازاد" از كجا آمده است كه آنقدر تورم وجود دارد كه بايد به خارج صادر شود؟ از نكات تكان دهنده ديگر تاكيد وى بر بازنگرى در وضعيت بازرسى وزارت كار از كارگاهها و كارخانه هاى مختلف است. جهرمى مى گويد كه وزارت كار قصد دارد "وظايف بازرسى را به بخش خصوصى واگذار كند". وزير كار رژيم ظاهرا هنوز نتوانسته است بفهمد كه عامل مرگ دلخراش كارگران معدن باب نيزو در كرمان همان "بخش خصوصى" است. او ظاهرا از درك اين موضع بديهى عاجز است كه كارگر اگر بدون قوانين حمايتى به عنوان برده در اختيار "بخش خصوصى" گذاشته شود "كارآفرينان" در "بخش" مزبور محيط كار را براى افزايش سود خود به قتلگاه كارگران تبديل مى كند و كارى مى كند كه 2500 نفر به جاى 17 هزار نفر كار كنند. جهرمى در قالب انتقاد از قراردادهاى موقت، اين قراردادهاى برده دارانه را تاييد كرد. او از يك طرف "قرارداد موقت كار را ابزارى براى سوءاستفاده برخى كارفرمايان دانست" از طرف دوم گفت:"قرارداد موقت در مشاغل موقت و پيمانكارى هاى مقطعى قابل توصيف است" و از طرف سوم آمار داد كه:" 85 درصد كارگاههاى كشور متعلق به صنوف كمتر از 10 كارگر است". پس در واقع موافقت كرد كه "كارفرمايان" 85 درصد كارگران كارگاههاى كوچك را به شكل برده خريد و فروش نموده و "سواستفاده" كنند.
تبعيض در ساختار دستمزد "بر اساس محل, شغل , نوع شغل و ساعت شغل"، طرح وعده هاى بى خاصيت و بدون پشتوانه اجرايى در مورد اشتغال زنان، حمله شديد به كارگران مهاجر و طرح سركوب فاشيستى اين كارگران، وابسته دانستن ايجاد يك ميليون شغل به 20 هزار ميليارد تومان سرمايه گذارى و اين سرمايه گذارى به "فضاى امن سرمايه گذارى" در شرايطى كه بخشى از سرمايه دارى ممتازه ايران از ترس عواقب رويارويى رژيم با غرب در زمينه پرونده هسته اى سرمايه هاى خود را به دوبى برده و بازار بورس نيز دچار اغما شده، از ديگر نكاتى بود كه مورد تاكيد وزير كار قرار گرفت. نكته ديگر در سخنان وزير كار مساله "وام صندوق فرصت هاى شغلى" است. در دوران خاتمى طرحى به نام "طرح ملى اشتغال" را به اجرا گذاشتند كه در اثر سواستفاده ها بسرعت به بن بست رسيد و جمع شد. وزير جديد همان طرح رااز زير خاك بيرون كشيده و گفته است:"اين وام را به افراد نمى دهيم، بلكه به واحدهايى مى دهيم كه اين افراد را به كار بگيرند، بنابراين چنانچه چند بيكار واجد شرايط بتوانند شغل جديد و پايدارى ايجاد كنند، مى توانند روى وام اين صندوق حساب باز كنند". با توجه به فساد و آلودگى رژيم و اين واقعيت كه "چند بيكار" به علت بيكارى و نداشتن درآمد بنا به قاعده بنيه مالى ايجاد واحدهاى توليدى را ندارند به احتمال قوى سرنوشتى مشابه سرنوشت اين طرح در دوره خاتمى در انتظار آن است. به طور خلاصه: حمله به كارگران خارجي، تاييد قراردادهاى برده دارانه در حق كارگران واحدهاى كوچك، واسپارى نظارت بر ايمنى شرايط كار به ناامن سازان شرايط كار، ايجاد نهادهاى تازه و دامن زدن به پراكندگى ساختارى و مسووليت گريزى در قبال نيروى كار و بيكاران، صدور نيروى كار ماهر و وعده اجراى طرح شكست خورده تامين اشتغال در صورت تامين اعتبار رئوس سياست هاى اعلام شده وزير كار كابينه احمدى نژاد است. و اين محورها به معناى آن است كه سياست هاى دولت احمدى نژاد در مورد اشتغال و بيكارى در اساس تفاوتى با سياست هاى ويرانگرانه دولت هاى "سازندگى" و "اصلاحات" ندارد و در مواردى از جمله واگذارى نظارت بر ايمنى بر واحدهاى توليدى از آنها هم عقب مانده تر و خطرناك تر است. مخزن اسرار مجموعه به هم پيوسته رانت خواران در مجموعه تصميم گير نظام خدیجه شمسی نژاد احمدى نژاد در جمع دانشجويان
حزب اللهى سخنانى را مطرح كرد كه خبرگزارى هاى رژيم اسلامى سانسور كردند و
تنها خبرگزارى "مهر" كه نزديك به بسيج است در يك گزارش "اختصاصى" آنها را مطرح
كرد. بررسى انتقادي، تحليلى سخنان احمدى نژاد در اين جلسه نه تنها پوچ و توخالى
بودن شعارهاى مبارزه با فقر و فساد و فحشا و مقابله با رانت خواران را كه در
جريان انتخابات از سوى گروه وى مطرح شده بود نشان مى دهد، بلكه چشم اندازى است
از وضع آينده اين شعارها. احمدى نژاد كه در برنامه اش از جمله "حذف اشرافيت دولتی و جلوگيری از سوء استفاده در مصرف بيتالمال و برپايی دولت کارا، کم هزينه، پرفايده و پرکار" را وعده داده بود دو ماه بعد از برگزیده شدن به عنوان خدمتكار دستگاه ولايت به اين نتيجه رسيده است كه بايد نگاهش را از "ايستا" به "نگاه در حركت" تبديل كند. او اين نكته را در پاسخ به انتقادات حزب اللهى ها در باره برآورده نشدن انتظاراتشان در زمينه مقابله با فقر و فساد و فحشا و مقابله با رانت خواران گفت و تاكيد كرد كه به عنوان يك رييس جمهور انقلابى بايد "سينه انسان مخزن اسرار و صبر و تحمل بی پايان باشد." اما انسانى مثل احمدى نژاد كه سخاوتمندانه به خود مدال "انقلابى" الصاق مى كند سينه اش بايد مخزن "كدام اسرار" باشد؟
احمدى نژاد در سخنانش به دو فقره از اين "اسرار" اشاره مى كند. او مى گويد: "فردی با توصيه يکی از مسئولان از يکی از بانکها 15 ميليارد تومان وام گرفت و وقتی بانک اقساط آن وام را مطالبه کرد، آن فرد گفت اين پول، هزينه بازديد آن مسئول از بانک شماست. ما با چنين افراد و چنين مسائلی سرو کار داريم و اگر مجبور شويم حتما اسامی اين گونه افراد و کسانی که جلوی مفاسد آنها گرفته شده و به همين دليل از طرف ديگر شروع به سنگ اندازی در کار دولت می کنند را اعلام می کنيم." "سر" ديگرى كه احمدى نژاد در سينه دارد مربوط به خريدهاى لوكس به جاى خريد كالاهاى سرمايه اى است. او گفت: "در سال گذشته 37 ميليارد دلار خريد خارجی صورت گرفت و گفته می شد که 70 درصد اين خريد، کالاهای سرمايه ای بوده است ولی وقتی وارد اين مساله شديم ديديم تمام آن اقلام لوکس و مصرفی است و حلقه های به هم پيوسته اين خريدها را موجه و قانونی جلوه داده اند؛ اگر بخواهيم اين حلقه ها را قطع کنيم فريادهای فراوانی بلند می شود پس بايد با هوشياری اين کار را انجام دهيم." اين هاست دو فقره از "اسرارى" كه احمدى نژاد "انقلابى" مى گويد كه "سينه اش" "مخزن" آنهاست. اما اين مفسدان چه كسانى مى توانند باشند كه از چنان قدرتى برخوردارند كه احمدى نژاد تنها در صورتى كه مجبور شود ممكن است نام آنها را بگويد؟ دولت احمدى نژاد كه به ادعاى صاحبان اصلى قدرت، دولت خالص ولايت فقيه است. اين دولت كه طبق ادعاهايشان مثل دولت قبلى "ناخالصى" ندارد. بنابراين افراد مورد نظر احمدى نژاد بنا به قاعده نبايد از جناح اخراجى از حكومت باشند. هواداران احمدى نژاد روز روشن در جريان انتخابات كذايى عمامه رفسنجانى را بر زمين زدند، و وقتى مى خواستند شوراى امنيت ملى را از تيم سابق تصفيه كنند بدون هيچ ملاحظه اى فساد شركت نفتى "اورينتال كيش" را مطرح كردند و سيروس ناصرى را هم نام بردند و او را وادار كردند كه به اتريش پناهنده شود. بنابراين "حلقه هاى به هم پيوسته" و آن "مسوولى" كه با يك "توصيه" 15 ميليارد تومان باج سبيل از بانك مى گيرد و احمدى نژاد زبانش در برابر او زبان بسته است قطعا نمى توانند از زمره رانده شده گان قدرت ديروز و حاشيه نشينان سياسى امروز باشند و از اربابان قدرت و از كسانى هستند كه احمدى نژاد را به دفتر رياست جمهورى فرستاده اند و حالا سهم مى خواهند و چون از سهم خود راضى نيستند "شروع به سنگ اندازى مى كنند". البته در مورد ماهيت اين افراد احمدى نژاد خود نيز به اين نكته با اشاره به "مجموعه هاى به هم پيوسته" و "در مجموعه تصميم گير نظام" اعتراف كرده است. اما نكته اى كه احمدى نژاد از كنار آن گذشته و مطرح نكرده اما در جوهر پاسخ او به دانشجويان حزب اللهى ناراضى از خلف وعده هاى انتخاباتى اش در زمينه مبارزه با فساد و رانت خوارى قابل درك است، مضمون مبارزه با فساد است. در نظامى كه سراپايش را فساد دربرگرفته و سرشت استبدادى و قانون ستيز نظام ولايت مطلقه فقيه دائما آن را در مقياس انبوه بازتوليد مى كند، مبارزه با فساد چيزى نيست جز ابزارى مافيايى براى گروهبندى هاى مافيايى در جهت رانت خوارى و سهم گيرى از قدرت. در اين نظام همه در عين رقابت و زد و بند و خالى كردن زير پاى همديگر در ماندگارى اصل فساد و رانت خوارى همانطور كه احمدى نژاد هم ناخواسته معترف است "حلقه هاى به هم پيوسته" هستند. در حقيقت احمدى نژاد دو ماه بعد از رسيدن به قدرت اعتراف كرده است كه سينه اش را "مخزن اسرار" "مجموعه به هم پيوسته" رانت خواران فاسد "در مجموعه تصميم گير نظام" كرده است و دقيقا مطابق قانون اساسى نانوشته منازعات قدرت در شبكه پيچيده مافيايى دستگاه قدرت كنونى رفتار مى كند: براساس دستورات "آقا" جاى دوست و دشمن و "خودى" و "غيرخودى" را تعيين مى كند و كارى به حجم ذاتى فساد، رابطه اش با وضع جامعه از نظر تكثير آلودگى و ابعاد و حوزه هاى بى حقى مردم و تاثيرات رانتى كه ايجاد مى كند ندارد. و اين تازه از نتايج سحر است و هنوز صبح اين دولت "عدالتخواه" نيز ندميده است. احمدى نژاد كه خود را از جنس نيروهاى حزب اللهى مى داند و مدعى بوده كه "جاروكش ملت" است البته با زبانى الكن و رازآلود به دانشجويان حزب اللهى گفته است كه "در انتخاب کابينه بسيار تحت فشار بودم" و در مقابله با فسادمعذوريت دارم اما شما "هر جا نشانه ای از بی عدالتی ديديد، فرياد کنيد"، اما او هم مثل خاتمى كه در مورد سركوب نيروهاى پايه خود در دانشگاهها با دستگاه ولايت همراه شد، ناچار است بزودى دهان هايى را كه عليه بى عدالتى و فساد و رانت خوارى دستگاه ولايت "فرياد" كنند ببندد و "فريادشان" را در نطفه خفه كند. او بزودى و در قدم بعدى همان قانون اساسى نانوشته مبارزه با فساد از درون "مجموعه به هم پيوسته" فاسدان حكومتى را به نيروهاى پايه اى كه صادقانه فكر مى كنند عدالت قرار است اجرا شودحواله خواهد داد و حرف خود را تصحيح خواهد كرد و قيد "هر جا" را پاك خواهد كرد و به جاى آن خواهد گذاشت هر جا "آقا" تشخيص داد كه بى عدالتى صورت گرفته و "آقا" خواست كه "فرياد" شود، حزب اللهى ها وظيفه دارند كه فرياد بزنند و خارج از آن افشاگرى عليه فساد اربابان احمدى نژاد ممنوع است و مجازات هاى سختى هم دارد. اين نكته اى است كه احمدى نژاد البته تلويحا اشاره كرده و خطاب به حزب اللهى ها گفته است:"مرزبندی ما همان چيزی است که رهبر انقلاب از آن تحت عنوان "خودی" و "غير خودی" ياد کردند." و جنبه طنز قضيه اينجاست: دستگاهى فاسد و خودسر كه نفس موجوديتش و شيوه زيستش مايه انتشار فساد و آلودگى و رانت خوارى و بى حقى است آدمى را با وعده مبارزه با فساد و رانت خوارى جلوى صحنه قدرت دولتى كاشته است و اين آدم با آن همه ادعاها و مظلوم نمايى هاى تلويزيونى اش، دو ماهه به مخزن اسرار فساد دستگاهى كه منتخب اوست تبديل شده و مروج "صبر بى پايان" در برابر فساد "خودى" ها براى هواداران جوان حزب اللهى خود از آب درآمده است. سخنان احمدی نژاد برگ دیگری بر اثبات حمایت رژیم از تروریست رضا داوری هفته گذشته احمدی نژاد در سخنانی از دنیای اسلام خواست تا در کنار ایران برای نابودی اسرائیل و محو این کشور از کره خاکی بایستند.این سخنان ابلهانه از آنجا ناشی میشود که حکومت ولی فقیه ایی فکر میکند گرفتاری های عراق و افغانستان برای آمریکا و مساله افزایش بهای نفت همه باعث تضعیف آمریکا و هم پیمانانش که روز به روز بیشتر میشوند شده و مانع از حمله نظامی به ایران خواهد شد . سخنان احمدی نژاد در شرایطی بیان میشود که جمهوری ولی فقیه ایی تمام سعی خود را میکند تا هر طور شده به دنیا بفهماند که این حکومت تنها به فکر استفاده صلح آمیز هسته ای است . حتی خود او هم در مجمع عمومی سازمان ملل به انواع و اقسام آیات و احادیث قسم خورد که هدف ما دستیابی به سلاح های اتمی نیست .اما سخنان اخیر او درباره محو اسرائیل از کره خاکی که نشات گرفته از همان افراطی ترین گرایش اسلامی است یعنی دیدگاهی که اسلام را دائما در جنگ با کفار یعنی جهان غیر مسلمان میداند و آرمان خود را در نابودی غیر مسلمانان ،جهانیان را به این فکر فرو میبرد که وقتی بن لادن و گروه تروریستی او که در قیاس با جمهوری ولی فقیه ایی بسیار کوچکتر وناتوانترند اینگونه به سادگی خوردن آبی گردن از بدن مخالفان خود در جلوی دوربین تلویزیون جدا میکنند و از آن به عنوان حکم الهی نام میبرند ، چگونه میشود از خطر دولتی با منابع سرشار مالی از نفت که دارای موقعیت بسیار مهمی هم در منطقه است گذشت .حکومتی که در داخل کشور و خارج از آن دارای سوابق زیادی در ترور و سرکوب وشکنجه و اعدام مخالفان خود است بعید نیست بعد از دستیابی به بمب اتم به فکر بیافتد تا به خیال فراگیر کردن اسلام دنیا را به آتش و خون بکشاند .
در شرایطی که موجودیت اسرائیل سالهاست که توسط افکار عمومی و حتی رهبران فلسطینی نیز پذیرفته شده است و همگی خواستار برقراری صلح و در کنار هم زیستن هستند بهتر است حکومت ولی فقیه ایی کاسه داغتر از آش نشده و دست از حمایت حزب الله و گروههای تندرو که سعی در ایجاد درگیری در فلسطین دارند بردارد و بجای بر زبان آوردن این سخنان ابلهانه ، مشکلات اسرائیلیان و فلسطینیان را به خود آنها و رهبرانشان بسپارد تا خودشان راه صلح را در پیش گیرند . بهتر است بجای اینکه به فکر استقلال فلسطین باشید به فکر استقلال کشورمان باشید که با همین دشمنی های نابخردانه با اسرائیل باعث شده است که اعراب و مسلمانانی که شما اینهمه سنگ آنها را به سینه میزنید از این اختلافات سوء استفاده کرده و ادعاهای واهی و بی پایه و اساسشان را درباره جزایر سه گانه ایرانی و خلیج همیشه فارس مطرح کنند. متاسفانه در شرایط فعلی حساب مردم ایران با حکومت منفور جمهوری اسلامی یکی شده و جهان حاضر نیست مصالح بشریت را به مصالح مردم ایران ترجیح دهد . اگر دیر برای سرنگونی این فاشیسم مذهبی دست به کارنشویم متاسفانه شاهد فجایع ناگواری برای میهن عزیزمان خواهیم بود که شاید جبران آنها دیگر برایمان امکان پذیر نباشد . پس تا قبل از اینکه دیر شود بیاییم و فارغ از هر دسته و گروه و حزبی متحد شده و به حکومت ننگین آخوندی پایان دهیم .
نوحه دو دم ! عباس جلالی هياتی ها و قديمی ها حتما يادشان هست دهه محرم که می شد بازاری ها و مخصوصا بازاری های تهران و قم و مشهد هر صبح و ظهر در کل ده روز اول همگی سر در بازار به دوگروه جمع می شدند و مداحی بر روی چهار چرخه ای می ايستاد و نوحه ای می خواند دسته اول نوحه خوان و بر سرزنان راه می افتاد و دسته ديگر نيز بدنبالش! عزادران که ديگر شعر را بلد بودند می ايستادند می خواندند و به جلو می رفتند و مداح هم ديگر فقط گاهی می گفت: آهان بلند تر بلند تر ... در عالم مداحی به اين نوحه می گويند نوحه دو دم!کمتر از چهار ماه است که احمدی نژاد در کسوت رياست جمهوری دولت ايران بروی کار آمده و شايد تا بحال به تعداد انگشتان يک دست سخنرانی داشته، اولين آن که در مقر سازمان ملل متحد بود و اين آخری هم که در تهران در گردهم آيی موسوم به "جهان بدون صهيونيزم" بوده است. بسياری از کارشناسان و ديپلماتهای سياست خارجی ايران هنوز سرگرم توجيه و بقولی ماست مالی کردن سخنرانی اول احمدی نژاد هستند که منجر به صدور قطعنامه عليه ايران شد که ديگری نيز آمد. سخنان تند و تيز احمدی نژاد که نه تنها شبيه به سخنان يک رئيس جمهور نبوده بلکه در حد يک کارگزار دست چندم سياسی هم نمی باشد و بيشتر به بيانيه به عنوان مثال بسيج مسجد محلی و يا گروه تند روی سياسی ای که بيشتر اهل معروف شدن هستند تا عمل کردن می باشد. وقتی شنيدم که احمدی نژاد در ميان جمع نوجوانان و جوانان کم سن و سال دانش آموز و طبيعتا ماجراجو و عاشق هيجان همانند نستورا داموس از محو شدن اسرائيل و آمريکا سخن می گفت و آنها هم با تکبير و سوت و کف وی را حمايت می کردند و وی هم که اتفاقا مداح هم می باشد می گويد: بلند تر بلند تر، نمی دانم چرا بياد همان مداح های بازاری افتادم! اينجا بود که برايم مسلم شد گرچه همه ما ديگر اين حقيقت را پذيرفته ايم که رئيس جمهوری ايران امروز کسی است بنام محمود احمدی نژاد اما ظاهرا تنها کسی که تا بحال نتوانسته اين حقيقت را بپذيرد خود آقای احمدی نژاد است و گمان می کند که اگر برای سخنرانی جايی می رود يا هنوز بايد نوحه دو دم بگويد و با ذکر بلند تر بلند تر جمعيت را به هيجان و واکنش بيشتر وا دارد و يا اينکه در همان حد عضو شورای مرکزی جمعيت ايثارگران خود را می داند و حرفهايی می زند که به هر چيز شبيه باشد بی شک به سخنان يک رئيس جمهور شبيه نيست.بدنبال اين سخنان غير مسئولانه ايشان بود که بسرعت واکنش جهانی را برانگيخت و چندين کشور ضمن احضار سفرای ايران مراتب اعتراض خود را نسبت به اين سخنان بيان داشتند، کار از اين نيز بالاتر گرفته و مقامات ارشد اسرائيلی نه تنها اعتراض شديدی کرده اند بلکه خواستار اخراج ايران از سازمان ملل متحد شدند .همه اين واقعيات حاکی از آن است که عالم سياست و حرف ديپلماتيک فاصله چندين فرسخی با عالم مداحی و نوحه خوانی دارد، و اين قبا سخت بر تن احمدی نژاد گريه می کند!با اين سخنرانی و اين بازتاب جهانی البته می شود عاقبت پرونده هسته ای ايران را در آژانس انرژی اتمی حدس زد ، چرا که برای کشوری که مظنون به توليد جنگ افزارهای هسته ای می باشد و بالاترين مقام مسئول اجرای اش اينچنين ازادامه جنگ اسلام و يهود و نويد محو شدن آمريکا و اسرائيل حرف می زند عاقبت ديگری را نبايد هم متصور شد، اما ماجرا از سوی ديگر نيز نگران کننده است، اين روزها که شاهد روز قدس می باشيم و همه ساله در اين روز اتفاقات زيادی از به آتش کشيدن و يا حمله به سفارت آمريکا و اسرائيل در کشورهای مسلمان می افتد و در فلسطين نيز ايام اوج حملات انتحاری و ضد اسرائيلی می باشد اينبار مشخصا و براحتی تحت حمايت و مسئوليت ايران نام خواهد گرفت .سخنان احمدی نژاد البته ياد آور سخنان ديگری هم بود! وی وقتی از سوختن رهبران بی لياقت کشورهای اسلامی و آمريکا و اسرائيل در آتش قهر امت اسلام سخن می گفت بنا گاه کلام و ادبياتش بسيار بسيار شبيه به اولين ويدئو اسامه بن لادن پس از حادثه يازدهم سپتامبر بود، اکنون نه تنها هر حادثه ای در آمريکا و اسرائيل بلکه هر گونه اتفاق و اقدام تروريستی ای در کشورهايی نظير پاکستان که به تازگی اقداماتی برای ايجاد رابطه با اسرائيل داشته و ديگرانی همچون عربستان ، مصر و ... را براحتی و البته با استناد به همين سخنرانی می شود به ايران منتسب دانست.
|