بایگانی 47
اصلاحات در ایران خلیل رئیسی فرد واژه اصلاحادت که چند سالی است به صورت روزمره و گسترده شنیده میشود و استفاده گسترده ؛ ان را در شمار کاربردی ترین لغات در ایران می توان قرار داد (در صورتیکه تا یک دهه قبل استفاده از این واژه محدود بوده و در موارد خاص مورد استفاده میگردید ) لازم به ذکر است که تا قبل از این واژه انقلاب سالها مورد استفاده ( سوء استفاده ) گسترده قرار گرفته بود که اثار زیان بار ان در ابعاد حیرت انگیز تاکنون ادامه داشته و تا سالها بلکه دهه ها ملت ایران با همه توان نیز نه خواهد توانست به زدودن خسارات و تاریکی های ناشی از اعمال استفاده کنندگان ناحق از انقلاب و اصلاحات موفق گردد . در این جا باید قبول نمائیم که ایراداتی به ما وارد است با اینکه اطلاع از حرکات و اعما ل روحانیت در دو سده اخیر داشته باز هم افکار خود را قید زده یا به دنبا ل این قشر اساساً بیعار حرکت کرده و یا منفعل مانده ایم . واقعه قتل گریبایدوف روسی را به یاد بیاوریم که چه مصائبی به پدران ما تحمیل شد و از برنامه ریزان اصلی ان اقایان روحانی بودند و یا به راستی فراموش کردیم عهدنامه گلستان و ترکمنچای که به ملت ایران تحمیل شده است دست پخت اقایان روحانی بوده است . و یا از نقش مهم و خیانت بار اقایان روحانی و علی الخصوص اقای کاشانی را در وقایع ملی شدن نفت به یاد بیاوریم که در ابتدا با مصدق همراهی و او را پشتیبانی مینمودند ولی وقتیکه دریافتند مصدق با اراده خستگی ناپذیر ؛ تنها قوای ملت را برسمیت و در جهت تامین عمیق منافع ملی است و با نوعی از حکومت اسلامی که منظور نظر اقایان است هیچ میانه ائی ندارد لذا روحانیان دست از حمایت مصدق برداشته و در نتیجه تمام نیرو های مذهبی و به خصوص بازاریان نیز به مصدق پشت کردند . از سال 1331 تبلیغات روحانیون بر علیه مصدق علنی شد و در منابر مثلا می گفتند که زنبورها هم شاه دارند(اقای فلسفی این سخنرانی را نمودند) و به قول معروف اتش بیار معرکه شده و بین دربار و مصدق اتش افروزی کردند و در سال 1332 نیز عمده دستجات سینه زنی را به مخالفت با مصد ق وارد صحنه نمودند . ترور های متعدد و گسترده شخصیتهای اجتماعی از جمله زنده یادان میرزاده عشقی، احمد کسروی ، هژ یر ، رزم ارا و موارد دیگر را نیز باید به یا د داشته باشیم که توسط روحانیت برنامه ریزی و هدایت شده است . منافع ملی ایران حکم می کند که روشنفکران و جناح چپ به نیروهای مترقی ، ازادی خواه و سکولار نظر داشته با شند و در صورت لزوم از انان پشتیبانی نمایند روحانیت و اقای خمینی چه برگ درخشانی در تاریخ این ملت داشتند. خمینی که از برنامه ریزان و خط دهندگان اصلی و اولیه سازمان تروریستی فدائیان اسلام بوده و توسط این سازمان گروه کثیری از صاحب نامان و فر هیختگان را ترور نمودند . و یا اینکه مخالفت خمینی با قانون انجمن های ایالتی و ولایتی و یا قانون اصلاحات ارضی در چه چهار چوبی منطقی می نمود که جناح چپ و روشنفکران و کلا نیروهای سکولار از ایشان تا بعیت نمودند . علی الظاهر خمینی که حق رای برای زنان و حق نمایندگان اقلیت های مذهبی در سوگند خوردن به کتاب مقدس خود را در قانون انجمن های ایالتی و ولایتی مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی قلمداد نموده و مخالفت کرده اند . نه تنها هیچ گونه استحقاق رهبری و هدایت جناح چپ و روشنفکران نداشته بلکه به نظر می رسد که باید مخالفت عمیق و اصولی خود را بروز می داده و از زیاده خواهی گروه های مذهبی ممانعت می نمودند . مقدمه فوق از این جهت تحریر گشت که باید همیشه به یاد داشته باشیم که قشر روحانی توان زیادی در سخنرانی و بعضا تحریک ملت داشته و به این وسیله توده نااگاه را همراه و نیروهای اگاه را سرکوب و از چرخه تاثیرگذاری خارج مینمایند . استفاده از واژ ه اصلا حات نیز توسط این قشر در دهه اخیر متداول گشت و جالب توجه می باشد کسانی مدعی انقلاب و اصلاحات می باشند که نه تنها هیچ سنخیتی با این امور نداشته و اساسا مخالف هر گونه اصلاحات ولو اندک هم می باشند بلکه با هر پدیده نو که زاده تراوشات وعلم امروزی جامعه جهانی نیز عمیقا مخالف هستند و از نمونه های بارز ان می توان از مخالفت قشر روحانی با پدیده های رادیو، تلویزیون، ویدئو، ماهواره ، اینترنت و ده ها مورد دیگر نام برد . بی مناسبت نیست که خاطره ائی را که دوستی تعریف کرده نقل نمایم ایشان که فروشنده عمده لوازم خانگی در تهران بوده اند( پس از انقلاب به المان امده و هم اکنون در دوسلدروف زندگی می نمایند) نقل می کردند که در سالهای اولیه که تلویزیون کوچک 14 اینچ به ایران وارد شده بود بیشترین خرید و سفارش توسط قمی ها به عمل می امده است زیرا نگاه و استفاده از تلویزون تا انقلاب توسط روحانیون تائید نیز نشده بود و حتی برای پدیده های پس از انقلاب قانون منع استفاده وضع نودند از جمله قانون منع نگهداری و خرید و فروش و استفاده از ویدئو و ماه واره را می توان ذکر کرد که همگی این کژی ها با سر پنجه کسانی اجرا شده است که قبلا مدعی انقلاب و اخیرا مدعی اصلاحا ت شده اند. این جانب اعتقاد عمیق وقلبی داشته که بدون اصلاحات در کلیه امور اجتماعی و علی الخصوص در برداشت های مذهبی ( و بعضا در مورد مذهب روش های انقلابی ) ملت ایران در راه توسعه وتعالی قرار نمی گیرد . جمهوری اسلامی و معضل فحشا آیا گسترش فحشا در جامعه ایران تا کنون در تاریخ ایران سابقه داشته است ؟ گزارشی که در زیر آمده است قسمتی از نظرات یک جامعه شناس و استاد دانشگاه است که در مصاحبه با ایلنا اظهار گردیده است . آمار و ارقام ارائه شده هر انسان با وجدان را به لرزه در آورده و پرده از روی مردابی بر می دارد که به ظاهر بنام دین آراسته ولی در باطن خبر از گنداب متعفنی است که حاصل سیاست گذاری و عدالت اجتماعی منادیان عدالت و آدمیت است .ايلنا : يك جامعهشناس, با اشاره به ضعيف شدن ارزشهاي ديني در كل جامعه, گفت: كمرنگ شدن ارزشهاي ديني يكي از عوامل گسترش فحشاء در جامعه است. دكتر امانالله قراييمقدم, جامعهشناس و استاد دانشگاه, درگفت و گو با خبرنگار ايلنا, با بيان اين مطلب كه دين يكي از عوامل مهم جلوگيريكننده از انحرافات اجتماعي است, افزود: وقتي ارزشهاي ديني و هنجارها در جامعه ضعيف شود، جامعه دچار بيبند و باري خواهد شد. وي، ادامه داد: هيچوقت كارهايي كه در خصوص زنان خياباني انجام ميشود، به نتيجه نخواهد رسيد ؛ زيرا پديده و وجود زنان خياباني معلول يك عامل نيست. اين استاد دانشگاه، مهمترين دليل پيدايش زنان خياباني را عامل اقتصادي دانست و افزود: بازار جالبي كه اين زنان براي پسران و مردان ايجاد كردهاند، از ديگر عوامل وجود اين زنان است. وي، طلاق را از ديگر عوامل به وجود آورنده زنان خياباني اعلام كرد و افزود: وقتي از هر چهار ازدواج يكي منجر به طلاق شود و اين طلاق باعث قطع درآمد زن و بي سر و سامان شدن آن زن شود، وي را به سمت فحشاء سوق ميدهد به گفته اين جامعهشناس، بيكاري نيز از دلايلي است كه در گسترش طلاق موثر است و در حال حاضر 4 ميليون نفر در سراسر كشور بيكار هستند كه اين امر نيز موجب بالا رفتن طلاق در جامعه شده است. وي، اعتياد را از ديگر عوامل مهم ايجاد فحشاء اعلام كرد و گفت: مرداني كه معتاد هستند، زنان خود را وادار به تامين مخارج اعتياد خود از طريق فحشاء ميكنند. قراييمقدم, با بيان اين مطلب كه سن فحشاء در ايران روي سن 11 تا 17 و حداكثر 18 سال قرار دارد, خاطرنشانكرد: علت اين مساله عده كثيري از دختران خياباني است كه به دليل بيسرپرستي, بدسرپرستي و تكسرپرستي، آزار روحي, جسمي, رواني و محدوديتي كه براي اين دختران از طرف خانواده قائل ميشوند، وارد بازار فحشاء شدهاند. وي، با اشاره به بررسيهاي انجام شده در خصوص دختران فراري، نظام خانوادگي بد را علت اصلي فرار دختران از خانواده و روي آوردن به فحشاء دانست. اين استاد دانشگاه, اعلامكرد: پديدههاي اجتماعي تكعاملي نيستند ؛ بلكه چند علتي بوده و پديده فحشاء نيز از جمله عوامل چند علتي است. وي، راهكارهاي ارايه شده در چند سال اخير براي جلوگيري از فحشاء از جمله ايجاد خانه عفاف و ازدواج موقت را ناكارآمد اعلام كرد و افزود: من با يك قسمت ازدواج موقت كه مربوط به زنان است، موافق و با قسمتي كه مربوط به دختران است، مخالف هستم. وي، تصريحكرد: دختر بودن در جامعه ما يك ارزش محسوب ميشود و چون دختران تجربهاي در زمينه باروري و مسايل جلوگيري از آن ندارند، با ازدواج موقت بچههاي ناخواسته و بيپدر زياد ميشود ؛ ولي در خصوص زنان طلاق گرفته يا مجرد، ازدواج موقت اشكالي ندارد ؛ زيرا آنان در اين زمينه آگاهانهتر برخورد ميكنند. وي، در خصوص جلوگيري از رشد و گسترش فحشاء، گفت: براي جلوگيري از گسترش فحشاء بايد سالانه يك ميليون شغل توليد كنيم, در صورتي كه دولت بيش از 400 تا 500 هزار شغل نميتواند, ايجاد كند. به طوري كه در حال حاضر در ايران 16 درصد بيكاري بين مردم و 20 تا 27 درصد بين فارغالتحصيلان وجود دارد. پس در اين صورت فحشاء پيش رفته و چاره نخواهد داشت. قراييمقدم, با بيان اين مطلب كه هيچ زني راضي نيست تن به خودفروشي دهد، مگر اين كه مجبور باشد، تصريحكرد: در حال حاضر 300 هزار زن خياباني در تهران وجود دارد. وي، افزود: 4 ميليون بيكار, 5 ميليون معتاد و 9 ميليون دختر و پسر ازدواج نكرده (5/5 ميليون دختر, 5/3 ميليون پسر) در كشور وجود دارد كه منجر به گسترش فحشاء در جامعه شده است.
به گفته اين استاد دانشگاه، شهرنشيني و حاشيهنشيني نيز يكي ديگر از عوامل به وجود آورنده فحشاء است و در حال حاضر 3 ميليون حاشيهنشين در كشور و دو ميليون حاشيهنشين در تهران وجود دارد و اصولاً هرچه شهرها بزرگتر شود, كنترل اجتماعي ضعيفتر شده و فحشاء بالا ميرود. وي، تصريحكرد: مراكز پررفت و آمد مانند ترمينالها, اطراف راهآهن و شهرهاي مهاجرتخيز مانند قم و مشهد به علت اين كه كنترل فرهنگي در اين مناطق ضعيف است، نيز در گسترش اين امر دخيل هستند. اين جامعهشناس, افزود: در اين جوامع كه شهرنشيني زياد شده و كنترل فرهنگي و اجتماعي ضعيف و شرايط براي ايجاد و گسترش فحشاء در جامعه زياد ميشود. وي، تصريح كرد: بايد سازمان بهزيستي, وزارت رفاه, وزارت نفت و سازمان برنامه و بودجه, همه دست به دست هم دهند و اين زنان را از خيابان جمع كرده و جايي براي جمعآوري اين زنان ايجاد كنند. معیار انتصابات و تقسیم پست ها در دولت جدید پدیده شرم آور آقا زادگان و خصوصی سازی کارخانه ها و اموال عمومی به نفع وابستگان و نور چشمیها باعث گردید که شعار عدالت خواهی آقای احمدی نژاد بعضی از ساده لوحان را نوید عدالت اجتماعی دهد اما افسوس که دیری نپائید که دستها رو شد و شعارها فراموش گردید. اويل ابان ماه سال جاری جمعی از فعالین ستادهای انتخاباتی احمدی نژاد با ارسال نامه ای به وی، از وضعیت انتصاب افراد نزدیک به وی در سمت های مختلف گلایه کردند. درمتن این نامه آمده بود: "مردم ايران بسيار باهوش و فوق العاده صبورند، و با هيچ كس عقد اخوت نبسته اند و به موقع جواب خود را مي دهند و لذا نبايد سكوت مردم را به معناي حمايت گرفت. اين تذكر جدي است!" در ادامه این نامه لیستی از سمت های مختلفی که درآنها از افراد بسیار نزدیک به تنها دو تن از مديران رياست جمهوري [زريبافان دبير هيات دولت و هاشمي ثمره مشاور ارشد رييس جمهور و خواهرزاده باهنر] استفاده شده، آمده بود: مددي سرپرست رفاه [باجناق آقاي زريبافان]، سيدمحسن نبوي: عضو هيات مديره شركت سرمايه گذاري خارجي [داماد زريبافان]، عليرضا مددي: مديركل وزارتي وزارت تعاون [برادرزاده باجناق زريبافان، ناظمي اردكاني: وزير تعاون [شوهر عمه داماد زريبافان]، دانش جعفري: وزير اقتصاد [پسرعمه پدر داماد زريبافان]، مهندس مهدي هاشمي ثمره: مديركل وزارتي وزير نيرو [برادر هاشمي ثمره]، خانم قند فروش : مشاور خانواده وزير كشور [همسر برادر هاشمي ثمره]، عبدالحميد هاشمي ثمره: معاون وزير صنايع [برادر هاشمي ثمره]، آقاي موسي پور: معاون پارلمانی وزیر کشور (شوهر دختر خاله زریبافیان ) چندی پیش نيز سایت محافظه کار عارف نیوز نوشت که فرزند 29 ساله مرتضی نبوی مدیر مسئول روزنامه محافظه کار رسالت، به برکت دامادی زریبافان، عضو یک شرکت سرمایه گذاری خارجی شده است. پس از آن گفته شد که مصطفی پورمحمدی وزیر کشور یکی از اقوام نزدیک خود را سمتی مهم در این وزارت خانه گمارده است. اين سايت نوشت علی اصغر کاراندیش مدیرکل انتخابات کشور، یکی از اقوام نزدیک وزیر، حلقه انتخاباتی وزارت کشور را به جمعی دوستانه و فامیلی تبدیل کرده است. عارف نیوز تاکيد داشت علي اصغر كارانديش پيش از اين معاون امور مجلس سازمان بهزيستي كل كشور بوده كه به دليل برخي مسايل مالی و ... از کار برکنار شده است . متاسفانه روال انتصابات فاميلي ظاهراً به تدريج به به استان های کشور نیز سرایت کرده است. درتازه ترین انتصاباتی از این نوع يكي از استاندارن استان هاي مركزي كشور به جهت برقراري رابطه نزديك تر با نماينده ولي فقيه در استان و كسب اعتماد وي، عروس او را به عنوان مشاور خويش در امور بانوان منصوب كرده است. همچنين، يكي از استانداران استان خراسان فرزند يكي از نمايندگان مجلس خبرگان را به عنوان مشاور خويش در امور جوانان منصوب كرده است كه اين انتصاب موجبات برخي اعتراضات از سوي تشكل هاي غيردولتي را در سطح استان نيز پديد آورده است. چندي پيش نيز سايت عارف نيوز گزارش داده بود پس از آنکه همسر استاندار آذربايجان غربي راضي نشده از تهران به محل كار جديد وي برود، با دادن يك پست مديريتي در استان، رضايت وي را براي رفتن به شهرستان جلب كرده است. این استاندار با سپردن سمت مشاور اموربانوان استانداری تلاش کرده است رضایت همسر خود را برای انتقال به شهرستان به دست بیاورد. هدف خلقت و پدیده زشت دین فروشی قسمت اول این سئوال همیشگی که اصولا چرا خداوند کائنات را و بویژه انسان را آفریده است و چه نیازی به این آفرینش داشته است ؟ در ضمیر انسان بوده و هر انسانی حق دارد که تا حدودی پاسخ آنرا درک نماید . آنهایی که به وجود خالق اعتقادی نداشته و پیدایش کل کائنات و موجودات و همچنین انسان را اتفاقی و بر اساس شرایط مخصوص می دانند بدیهی است که تمامی موجودات را حاصل یکسری اتفاقات بهم پیوسته دانسته و هیچ انگیزه و هدفی نه برای پیدایش آن و نه برای ادامه زندگی و حیات موجودات متصور نیستند . عجبا که با اینچنین طرز تفکری چگونه اهداف عالیه را برای انسان تصور می کنند و می توانند چیزی به عنوان تعالی و ترقی انسان در نظر گرفته و برای آن تلاش کنند . وقتی اصولا پیدایش خلقت و از آنجمله پیدایش انسان حاصل یکسری اتفاقات ناخواسته و اتفاقی باشد چگونه می توان برای انسان هدف ، تعالی ، ارزش ، ایثار و ... تعریف نمود ! بنظر بنده اگر انسانهائی در جامعه یافت می شوند که علیرغم عدم اعتقاد به مبدا و آفریدگار بدنیال ارزشهای انسانی همجون عدالت ، پاکی ، علم ، معرفت ، آزادگی ، ایثار و ... هستند ، باید بگویم که آنها در تئوری مادی فکر میکنند ولی معنوی عمل میکنند . همانطور که در جامعه انسانهایی یافت می شوند که در تئوری به معنویات ، دین و آخرت معتقدند ولی در عمل مادی هستند وپایبند هیچگونه ارزشهای اخلاقی نمی باشند . انسانی که بی هدف به وجود آمده نمی تواند هدفمند باشد الگوی ارزش اخلاقی برای آنها حداکثر پیروی از طبیعت و قوانین آنست . وقتی قانون طبیعت ، قانون حاکم بر جنگل است چگونه می توان از چنین الگویی ( موجود قوی تر ضعیف تر را از بین می برد ) ایثار ، گذشت ، فدا شدن در راه خلق و ... را نتیجه گرفت . اینکه افرادی بی اعتقاد به آفریدگار در پی همچون واژه هایی حتی تا پای جان می ایستند ، این عمل آنان نه بر گرفته از اعتقاد آنهاست بلکه بر اساس و رهبری فطرت پاک خود است که بر اساس فطرت الهی بنیاد نهاده شده است (فطرت الله التی فطرالناس علیها = فطرت انسانها بر اساس فطرت الهی خلق شده است ) اما جواب سئوال ؟ سئوال مطرح شده (هدف از خلقت ) از دو سئوال تشکیل می گردد یکی اینکه انگیزه خداوند برای خلقت جهان و یا انسان چیست ( هدف عامل ) و دیگری اینکه هدف انسان در دنیا چه می باشد و یا چه باید باشد (هدف عمل ) ؟ انگیزه خداوند از آفرینش موجودات و یا انسان مربوط به ذات او می باشد و درک فهم آن بسیار مشکل . بعضی از بزرگان میگویند از آنجا که خداوند خلاق است و صفت خلقت جزئ ذات او می باشد بنابراین وجود او همراه با خلقت است . همینطور خداوند ، کریم و فیاض است و لذا می بایست مخلوقی باشد که مورد کرامت خداوند قرار گیرد هر چند که در همه احوال بی نیاز است . همچون پدرثروتمند ی که از فرزند خود بی نیاز است ولی عشق به بوجود آوردن فرزند و سپس محبت کردن به آن جزئی از ذات او هست او علیرغم عدم نیاز مادی و معنوی به فرزند و حتی آگاهی از مشکلات وی ، وجودش طوری است که می خواهد فرزندی داشته باشد تا به او مهر ورزد و به او مهربانی کند . و راستی اگر بی نیازی پروردگار موجب می شد که او هیچ نیافریند پس بود و نیود او چه فایده داشت ؟ اگر یک نقاش توانا هیچ نقاشی نکشد علم نقاشی او چه فایده ای دارد . اگر یک مهندس دانا هیچ نسازد با یک فرد عادی چه تفاوتی دارد؟ برای همین است که بعضی معتقدند که خداوند می خواست و یا عاشق این بود که صفات خود را از قوه به مرحله عمل در آورد. ولی همانطور که گفته شد اسرار خلقت مربوط به ذات پروردگار بوده و درک آن برای مخلوق بسی دشوار است بقول مولانا پشه ای که در بهار بوجود آمده و در دی ماه از بین میرود چگونه می تواند سر از کار صاحب باغ در آورد و انگیزه تاسیس باغ را بداند . (پشه چه داند که این باغ از کی است چونکه زادش در بهار، مرگش دی است ) ولی جواب قسمت دوم سئوال که ، اکنون هدف انسان چیست (هدف عمل ) و برای او چه منظوری پیش بینی شده است ؟ و این همان حقی است که هر انسان عاقلی حق دارد بداند که بالاخره چه هدفی می بایست در زندگی دنیال نماید. در نگرش دینی هدف انسان تکامل و رسیدن به کمال است کمالی نامحدود که نه تنها در این دنیا دنبال می شود بلکه در آخرت نیز . این مقاله ادامه دارد غصه های رنج آور اسماعیل عنایت اصل در شماره 46 ماهنامه سیاسی بشریت از جزمیت و یکسویه نگری عوامل جمهوری اسلامی در برخورد با هموطنان اهل سنت و کینه توزی و کینه سازی محافل تندروی مذهبی و نیروهای موازی اطلاعاتی و امنیتی به اختصار سخن رفت و اینک : در حالیکه مسلمانان غیر شیعه از گزندهای تفکر جباریت دینی حاکم در وطنمان هر روز بیشتر از پیش به انزوا رانده می شود رهبران و چهره های پیشروی آنان تاوانی کلان تر را پرداخته و می پردازند. از جمله آنان : 1ـ ملا محمد ربیعی امام جمعه اهل سنت کرمانشاه که با تزریق آمپول پتاسیم به قتل رسید . 2ـ دکتر احمد میرین صیاد اندیشمند بلوچ که در فرودگاه ربوده شده چند روز بعد جسدش در فلکه میناب بندرعباس پیدا شد . 3ـ دکتر عبدالعزیز بجد استاد دانشگاه که در زاهدان بقتل رسید ( یکی از علل قتل وی انتقاد از سریال امام علی بود ) 4ـ استاد فارق فرساد که از همکاران احمد مفتی زاده بود با تزریق آمپول پتاسیم در سقز بقتل رسید . 5ـ دکتر شیخ محمد ضیائی امام جمعه اهل سنت بندرعباس که در دیماه 1377 بقتل رسید . و یا شمس الدین کیائی هیجده ساله اهل سنت بیرجندی که زنده زنده در آتش سوزانده شد . مشاهده نمونه های ذکر شده بالا که مشتی از خروار است تصویری خوفناک ترسیم کرده و برای صاحبان سایر ادیان کافی است که حساب کار خود را کرده و پا را از گلیم خود فراتر نگذارند و در همین راستاست که بهائیان کشورمان با انواع قید و بندها مواجه بوده و مورد انواع تسویه ها قرار می گیرند و از اشتغال آنان در سازمانهای دولتی جلوگیری شده و از ادامه تحصیل فرزندانشان در دانشگاهها ممانعت بعمل میاید تنگ نظری سازمانی شده عوامل ارتجاع حتی در پهنه هنر نیز برای این هموطنان خودنمائی می کند خانم شبنم طلوعی بازیگر و کارگردان تئاتر که از خوش شانسی توانسته جان سالم بدر ببرد از محدودیت های اعمال شده در محیط کار و از تهدیدات مکرر مجبور شده غربت پاریس را با بوی خوش موطن خود غمگنانه تاخت بزند و جلای وطن کند و آنانکه میمانند باید بهائی گزاف برای بهائی بودن خود بپردازند سرنوشت دکتر یزدانی که فجیعانه مثله شد ویا دکتر عطا الله شایان که هدف بمب گذاری در اتومبیلش واقع گردید دو نمونه از کسانی است که در ماندن اصرار و ابرام داشتند و یا همانند ذبیح الله مهرامی روزهای تیره زندان را باید به شبهای مخوف آن گره بزنند تا دژخیمان باند خامنه ای و احمدی نژاد در پیوندی نامبارک رشته حیات آنان را از هم بگلسد ذبیح الله مهرامی بمدت ده سال فقط به جرم اندیشه دینی خود در زندان بسر برد تا در آستانه سال نو مسیحی (15 دسامبر ) آماج خفاشان سیاده دل شود او که ابتدا به اعدام محکوم شده بود در اثر فشار محافل بین المللی حقوق بشری مشمول تقلیل محکومیت شده بود . خانم رایان علائی سخنگوی جامعه بهائیان در چند سطر از ظلمی که به هم کیشان او رفته چنین میگوید: تا کنون نزدیک به 200 نفر از بهائیان توسط عوامل حکومت اسلامی کشته شده اند که بیشتر آنان به جرم بهائی بودن اعدام شده و بقیه نیز در منازلشان بقتل رسیده اند (نقل به معنی است ).ابرهای آسمان وطنمان باز هم تیره تر و آبستن طوفان و بارانهای مرگبارتر است با افشاء هر چه بیشتر جنایات رژیم در تمامی صحنه های اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، دینی ، و ..... به یاری عزیزان هموطن بشتابیم . تسلیحات اتمی در ایران شعله میرقرائی سیاستهای ماجراجویانه ، تروریستی و برنامه تسلیحات اتمی جمهوری اسلامی ، میهن ما را از هر سو با مخاطرات بزرگی روبرو ساخته است . با توجه به منابع سرشار فسیلی در ایران بویژه گاز و همچنین امکان استفاده و بهره گیری از انرژی خورشیدی با توجه به نزدیکی به خط استوا و همینطور انرژی باد لزوم روی آوردن کشور به انرژی اتمی با توجه به لزوم فن آوری بالا ، حساسیت ابر قدرتها و آلودگی محیط زیست به هیچ وجه وجود نداشته و از هر بعد چه اقتصادی و چه از وجه سیاسی قابل توجیه نمی باشد . اصرار حاکمان به قدرت رسیده در کشورمان بر حصول این تکنولوژی را باید در جاهای دیگر و دلایل منطقی تر جستجو کرد . احتمال این امر وجود دارد که این حاکمان فاشیست نیز با این ترفند راه را برای ورود آمریکا در کشور هموار نمایند ؟ یعنی همانگونه که در کشور همسایه ما عراق اتفاق افتاد . وجود سلاحهای بسیار مخرب در عراق که وجود خارجی نداشت و ابرقدرتها به آن اصرار می ورزیدند و از طرفی حاکمان بعثی نخواستند با تکیه بر سازمان امنیت و حقوق بشر این مشکل نبوده را حل و فصل نمایند و بالاخره کار به جایی رسید که همگان شاهد آن هستند . البته عملکرد رژیم در مدت بعد از انقلاب و دشمنی آمریکا با رژیم ، توافقهای پشت پرده را نفی می کند . بهر حال میبایست جواب قانع کننده ای برای این معما جستجو کرد .
جمهوری اسلامی در برابر جامعه بین الملی هر جا که در تنگنا قرار می گیرد به سیاست تعلیق غنی سازی رو می کند و به جای حل قطعی مسئله آن را به حال تعلیق در می آورد تا از تنگنا بگذرد . از فتوای قتل سلمان رشدی و احکام سنگسار و نظایر آن بگیرید تا (تعلیق غنی سازی اورانیم )،موارد تعلیق شده همواره خاصیت از سرگیری دارند.پش از تعلیق غنی سازی اورانیم وعده داده شد به اروپائیان ، به اینجا رسیده که جمهوری آخوندی بپذیرد ، که سوخت را که به کار بمب سازی نمی خورد اما می شود با آن فعالیت صلح آمیز هسته ای کرد همواره با امتیازهای دیگر از اروپائیان بگیرد و خودش را از تنگتا برهاند . جمهوری آخوندها این را بپذیرد یا کاملا رد کند بر وسوسه ساختن بمب اتمی نمی تواند غلبه کند . ما با تکیه به حق جمهوری اسلامی به داشتن سلاح اتمی (نامش را حق ایران بگذارند یا هر چیز دیگر ) و اشک ریزی بر کشتگان جنگی آینده نمی توانیم کاری برای هموطنان خود بکنیم . مقایسه رژیمی مانند ایران با کشورهای عضو باشگاه اتمی یا خلع سلاح اتمی جهان یا خاورمیانه غیر ممکن است ، که حتی اگر عملی باشد به سالها خواهد کشید. اولویت مامبارزه با آمریکا و آزادسازی قدس نیست . ما صرفا به منافع مردم ایران ، و به دور کردن خطر برخورد نظامی با ایران و سرنگون کردن جمهوری اسلامی می اندیشیم . ادامه تلاش رژیم در زمینه تسلیحات اتمی خطر برخورد نظامی را افزایش خواهد داد و اگر به جایی برسد تسلط آخوندها را بر ایران استوارتر خواهد کرد و هیچ یک از این دو به سود مردم ایران نخواهد بود سران جمهوری اسلامی بدشان نمی آید ورق جنگ را باز کنند و با منحرف کردن اذهان به تهدیدات خارجی از فشار داخل بکاهند و دوران نکبت بار تسلط خود را بر کشور ما درازتر سازد . مردم ایران با نشان دادن مخالفت خود با این ترفند نظام فاشیستی باید به مبارزه برخیزند وهر پشتیبانی از رژیم در مبارزه نظامی را رد کنند ، زیرا ویرانیهای 8 سال جنگ با عراق هنوز باقی است . تنها در چنین صورتی است که می توان جلو جمهوری اسلامی را در بازی با آتش و رفتن تا لبه پرتگاه گرفت بسط جهل برای قدرت یوسفعلی ظاهری زاوه آیت الله صانعی در دیدار با مسئولان و کارمندان ایسنا با اشاره به اظهار نگرانی نخبگان جامعه نسبت به ظهور موج جدید خرافه پرستی گفتند ترویج خرافات نقشه ای است که عده ای آن را طراحی کرده اند و همه باید در حد توان خرافات و مسائل خلاف اسلام را بیان کنیم که البته این کار خیلی دردسر دارد چرا که مبارزه با آن یعنی مبارزه با تحجر و واپس گرائی که آیت الله خمینی هم تا آخر عمر با آن درگیر بود .(عجب دروغ بزرگی این آیت الله می گوید ) اولا آقای آیت الله مگر می شود شخصی خودش متحجر باشد ، واپس گرا باشد ، یک بعدی فکر کند ، آن وقت با آن مبارزه کند . ثانیا مگر شما در جامعه ایران نخبه هم باقی گذاشتید که اظهار نگرانی کنند .عده ای از نخبگان جامعه ایران بدست شماها کشته شدند ، عده ای سربنیست شدند ، و عده ای هم جلای وطن . ضمنا شما که مدعی مبارزه با خرافات هستید جناب آقای صانعی : توضیح ندادید در بدو انقلاب منحوس اسلامی که استکبار جهانی حضرت امامتان را به امت همیشه در صحنه قالب میکرد یادتان هست مردم در تمام شهرها تصویر حضرت را بهمراه شما در ماه میدیدند و شما نان به نرخ روزخوران سکوت می کردید همانطوریکه شریح قاضی سکوت کرد مگر آن خرافه و خرافه پرستی نبود مگر نمی گفتند امام در ماه نماز می خواند و .و.و چه .... براستی چرا شماها خفه شده بودید آقا مگر حضرت امام شما یوزی گاگارین بود که به ماه و کره ماه برود چرا شما مراجع لب به سکوت بستید . خداوند شما را در آن روز که خیلی دور نیست مورد مواخذه قرار خواهد داد . مگر شما یادتان رفته است در جنگ ایران و عراق یا به قول شما جنگ اسلام علیه کفر صدامی چند صد تا امام زمان با اسب سفید ماموران تبلیغاتچی های شما شایعه کردند و شما سکوت کردید . آیا آنها خرافه نبود ، ترویج خرافه نقشه هیچ کس جز شماها نیست چون سالهاست از راه خرافه نان می خورید . اگر خرافه را شما نسازید دکان دین فروشی شما تعطیل می شود . و شما نمی توانید چند همسر اختیار کنید . نان خوران خرافه ساز . ننگ بر شما امروز وظیفه ما ایرانیان است که شما بازرگانان جهل و جور را افشا کنیم شما بازرگانان جهل و خرافه را افشا کنیم . نیرنگتان جمهوری اسلامی با خزعبلات شماها تا به امروز سر پا نگهداشته شده است . مروجان سیاست تحمیقی رژیم نظیر علی مشکینی مصباح یزدی که مغزهای منجمد دارند بایستی افشاء شوند . کسانی که ملت ما را به دروغ از دوزخ و آتش جهنم و مارغاشیه می ترسانند بایستی افشاء شوند . مگر ما از این ماران مارهای خطرناکتری هم داریم . جهل پروران بهتر است دکان جهل پروری را تخته کنند . شما متولیان این رژیم جهنمی هستید که برای چهار میخه کردن قدرت پوشالیتان خرافه و خرافه پرستی را توسعه می دهید. شماها بسان صیادانی در شکارگاه جهل هستید که مردم ما را از واقعیات دور نگه داشته اید . وای بر شما دروغگویان ای آسمان چرا از دست این دروغگویان و کذابین خراب نشدی ، چرا از دست این کلاشان مذهبی نما خراب نشدی .البته جنابعالی میفرمائید این کار خیلی دردسر دارد در کدام منابر شماها علیه خرافه صحبت کرده اید حتما این مهم را میتوانید به آقای ملاحسنی یا آقای مشکینی ماموریت بدهید علیه خرافه مبارزه کنند. یا حتما احتیاج به بودجه ای برای مبارزه دارید بهتر است شماره حسابی مرقوم بفرمائید تا امت همیشه در صحنه جهت مبارزه با خرافه کمکهای نقدی خودشان را به شماره حساب واریز بفرمایند. بقول شاعر بزرگمان آقای مصلح الدین خراسانی : من اگر با چشم باز افتاده ام در چاه چشمم کور راه هست و رفته ام بیراه چشمم کور پای من لنگ خرافات است، پس در کاروان علم کس در این عالم نخواهد کرد بارم کاه ، چشمم کور برگی از قربانیان ملاها از میان هزاران قربانی آزادی و آزادیخواهان دوران تاریخ ملت ایران شهید عبدالله پورابوبکر قاضی محترم شهر همدان یکی از قربانیان ملایان نادان زمان خود بود .
که به سن 33 سالگی بدار آویخته شد . عبدالله ، خداوند همه را آزاد آفریده و تو قربانی اول و آخر که محروم از حقوق آزادی ، عدالت و صلح نیستی ، ای کاش در روزگار تو حضور میداشتم و اعلامیه جهانی حقوق بشر را پای چوبه دار برایت میخواندم ماده 2 اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید هر کس میتواند بدون هیچ گونه تمایز خصوصا از حیث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، مذهب ، عقیده سیاسی ، یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت ، وضع اجتماعی ثروت ، ولادت یا هر موقعیت دیگر از تمام حقوق و کلیه آزادی بهره مند گردد و هیچ تبعیضی به عمل نخواهد آمد ، که مبتنی بر وضع سیاسی ، اداری و قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمین باشد که شخص به آن تعلق دارد. گواه این کشور مستقل تحت قیمومیت یا غیر خود مختار بوده یا حاکمیت آن به شکل محدودی شده باشد . و ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر میگویدهر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد عبدالله تو با نوشتن کتاب و بیان عقیده و عریان ساختن چهره مستبدان مذهبی ، جریمه سنگینی پرداختی با اینکه تو قاضی شهر همدان بودی واز دانش وعلم و آگاهی رفیع لقب عین القضات را دادند. حقیقت را شناختی و بیان داشتی و از کتاب اضحوی بیان ابن سینا که مردم عادی دعوت انبیاء را جز به قهر و ترس قبول نخواهند کرد ، بدین علت بایستی برای آنان تمام احوال نیکوکاران و بدکاران را در روز بازپسین بطور مسلم آن عالم بر آنها ظاهر و مسلم شود . ....... آنکس که مددالهی و نیروی ازلی و الهام آسمانی بر او نازل شده با وساطت رسول و تبلیغ پیامبر نیازمند نیست . شهید عبدالله ، این خر مقدسان از کتاب تمهدات تو چنین برداشت کردند که : تمام امور آخرت را منکر شدی و اقوال و اوصاف که در قرآن آمده است برای مردم عام آورده شده است . ملایان زمان تو نوکران خلفای منفور غاصب حکومت بر امت داشتن و نه امیدی به مردم و نه آزادی برای مردم و هر کس حقیقت را میشناخت و راه مبارزه آزادی را میگرفت از نظر آنان ملحد و زندیق و کافر به مذهب آنان بود و اقوال و احادیث اوصاف ملایان بر وجود آنها دلالت میکند و تو که عقلانیت را از پایبندی نسبت به دین و اخلاقیات دینی آزاد پنداشتی و این خردمندی مورد حسادت ملایان نادان قرار گرفت و محکوم به اعدام شدی ، و آنچه بر تو روا داشتند بنام اسلام که با جرات گفتی به اسلام شما ملایان کافر مسلم نما کافرم و حقا که شجاعت بزرگترین فضیلت یک انسان است . عین القضات همدانی به سال 525 در شهر همدان بدست جنایتکاران مذهبی بدار آویخته شد و تنها وصیت عبدالله این بود : ما مرگ شهادت به دعا خواسته ایم وانگه به سه چیز کم بها خواسته ایم گر دوست چنان کند که ما خواسته ایم ما آتش و نفت و بوریا خواسته ایم پس از اینکه قاضی همدان را از دار پایین کشیدند یاران و مریدان وی به تبعیت از خواست وی او را در بوریائی پیچیدند و بر آن نفت ریخته و آتش زدند .شهید عبدالله سرزمین تو ایران بدست عده ای بیگانه بی وطن و نوکران امپریالیست استعمارگران نفت خوار انگلیس و آمریکا اسیر است و همه روزه عده ای از ملت ایران را به دار می آویزند و بسیار از بهترین فرزندان این آب و خاک به جرم آزادی خواهی به حکم ملایان به کفر دین به مرگ محکوم میشوند و آرامگاهی برای آنان وجود ندارد . انتخاب احمدی نژاد و نگرانی هیئت حاکمه فرشید کیانپور همه دوست دارند بدانند که آیا انتخاب احمدی نزاد و سپس عملکرد وی بخصوص در زمینه سیاست خارجی حاصل اتفاقات است یا یک برنامه ریزی دقیق .به تحلیل زیر توجه کنید:سخنان احمدی نژاد عليه موجوديت اسرائيل در تريبون های جهانی نه از سر غفلت وبی اطلاعی است و نه اشتباه لپی و و يا گاف سياسی . هم رئيس جمهور شدن احمدی نژاد کاملا برنامه ريزی و سازمان دهی شده بود و هم حرفهائی که وی مخصوصا عليه موجوديت و کيان اسرائيل بر زبان می راند کاملا هدفمند و حساب شده است. احمدی نژاد مهره يک باند نظامي- امنيتی بنيادگراست که از مدتها پيش در کمين قبضه کامل قدرت در جمهوری اسلامی بوده است. اين جريان پس از انتخابات اخير رياست جمهوری بر اين تصور بود که می تواند با کنار زدن سريع رقبا و جناح مقابل نظام حاکم را يکدست کرده و همه اهرم های قدرت را در اختيار بگيرد. اما به دو دليل زير چنين نشد و تحولاتی در بالا به وقوع پيوست که راه بر هدف های اين جريان سد شد: - نگرانی اکثريت هيئت حاکمه ايران از انتخاب احمدی نژاد و قدرت گری نظاميان موجب آن شد که : ائتلاف اعلام نشده وسيعی از روحانيان مدرن و سنتی و مديران و کارگزاران نظام حاکم به رهبری هاشمی رفسنجانی شکل گيرد و راه را بر غلبه کامل نظاميان سد کند. اکثريت اعضای مجلس و اکثريت اعضای خبرگان که بخاطر مخالفت با کابينه خاتمی و اصلاح طلبان به نظر می رسيد با جريان نظامی همراه هستند پس از انتخاب احمدی نژاد در موضع مخالف نظاميان قرار گرفته و عملا در چارچوب همين ائتلاف وسيع قرار گرفتند. ۲- علی خامنه ای که در گذشته برای به حاشيه راندن و تضعيف رقبا و منتقدان خود در حاکميت به قدرت سرکوب و ارعاب نظاميان متکی شده بود و همين امر نيز مايه زياده خواهی و پيش روی بيش از پيش نظاميان و نيروهای امنيتی شد، پس از انتخاب احمدی نژاد زيرفشار ائتلاف روحانيان و مديران نظام از باند نظامی فاصله گرفت و بی طرفی اختيار کرد. خامنه ای در حالی که زير فشار ائتلاف روحانيون و مديران برای دست کشيدن از حمايت از نظاميان قرار گرفته بود خود نيز از قدرت گيری آنان دچار دلهره و نگرانی شده بود. بدينسان بود که "مجمع تشخيص مصلحت نظام" به رياست هاشمی رفسنجانی و نيز "مجلس شورای اسلامي" فرصت يافتند در فضائی که بی طرفی "رهبر" پديد آورده بود در برابر پيشروی و قدرت گيری بيشتر نظاميان مقاومت کنند. مجلس با رد صلاحيت سه گزينه احمدی نژاد برای وزارت نفت و مجمع تشخيص مصلحت به رياست هاشمی با دارا شدن بخشی از اختياران رهبر و رئيس جمهور پيشروی نظاميان را متوقف کردند. از آن زمان به بعد باند نظامی امنيتی بر آن شده است تا با توسل به تنش فزايی در مناسبات ايران و جهان خارج و نظامی تر کردن فضای کشور شرايط درونی را برای زير فشار قرار دادن جناح مقابل و قبضه کامل قدرت مناسب کند. اين که احمدی نژاد از تريبون های داخلی و خارجی مدام عليه موجوديت اسرائيل به سخنان تحريک آميز دست می زند، به همين منظور است. باند نظامی امنيتی برای سلطه کامل بر نظام جمهوری اسلامی نيازمند حملات هوائی اسرائيل به ايران است. چرا که چنين حمله ای تندروهای جمهوری اسلامی را در افکار عمومی بسياری از کشورهای اسلامي- بجز در ايران- محبوب می کند ودر درون نظام سياسی موضع تندروها را برای قبضه کردن کامل قدرت تقويت می کند. برعکس ادامه تحريکات باند نظامی اگر مايه وحدت جهانی عليه رژيم اسلامی و دفاع از حقوق بشر و پشتيبانی از فضای باز سياسی در ايران شود و بويژه با واکنش نظامی خارج همراه نگردد افول باند نظامی را در ايران حتمی، تسريع و آسان می کند.تحلیل فوق نظرات آقای کشتگر است که در سایت میهن موجود میباشد.ایشان که یکی از متفکران و روشنفکران کشور ما محسوب میشود خیلی خوب پرده از روی پوششها برداشته و دست های پنهان را آشکار می کنند نگاهی به مشارکت سياسی زنان جهان در سال 2005 ميلادی یکتا غفوری جهان ما در سال 2005 ميلادی شاهد تلاشهای فراوانی در جهت حقوق و مطالبات زنان در عرصه های مختلف زندگی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سياسی بوده است. در زمينه مشارکت سياسی زنان سال گذشته رويدادهای مهم و گاه منحصر بفردی، به ويژه در هر سه قاره کهن رخ نموده است. _ در آخرين هفته ماه نوامبر در قدرتمندترين کشور اروپا و برای اولين بار پس از جنگ جهانی دوم خانم آنگلا مرکل، به عنوان اولين زنی که در تاريخ آلمان به مقام صدر اعظمی رسيده سوگند ياد کرد. خانم مرکل از آوريل سال 2000 پس از کناره گيری هلمت کهل به رياست حزب دموکرات مسيحی انتخاب شد و رهبری ائتلاف اصلی مخالف دولت در پارلمان را در دست گرفت و پس از انحلال پارلمان توسط ، گرهارد شرودر، صدر اعظم و رهبر حزب سوسيال دموکرات، در ماه ژوئيه سال 2005 او در رقابت تنگاتنگی با آقای گرودور قرار گرفت. _ در کشور ليبريا واقع در غرب قاره آفريقا، روز 23 نوامبر سال گذشته ، الن جانسون سِرليف معروف به 'بانوی آهنين' در اولين انتخابات رياست جمهوری پس از جنگهای 15 ساله داخلی اين کشور ، برنده انتخابات رياست جمهوری اعلام شد. الن جانسون نخستين رئيس جمهور زن در ليبريا و در قاره آفريقاست. می توان گفت انتخاب اين سياستمدار با سابقه در جامعه مردسالار آفريقا منبع الهام و مشارکت بيشتر برای زنان سراسر قاره باشد. _ در دور اول انتخابات رياست جمهوری شيلی در 11دسامبر2005 خانم " ميشل باچ لت" عضو ائتلاف چپ، با کسب 95/45 درصد آراء، رتبه نخست را کسب کرد، او شانس نخست برای کسب مقام رياست جمهوری شيلی به عنوان اولين "رئيس جمهور زن" در اين کشور و در آمريکای لاتين است. 15 ژانويه سال جاری دور دوم انتخابات رياست جمهوری شيلی برگزار خواهد شد. _ در افغانستان پس از سقوط حکومت طالبان، ميليونها زن در اجازه تحصيل و اشتغال يافته و در قانون اساسی جديد افغانستان مسئله حقوق برابر زنان و مردان مطرح شد. هم اکنون نيز سه وزير زن در کابينه دولت مشغول ايفای وظيفه اند. با اين وجود اما زنان افغان همچنان گرفتار آداب و رسوم سنتی جامعه افغانی بوده و آزاديهای آنان با محدوديتهايی جدی مواجه است. در ماه سپتامبر سال 2005، زنان افغان در اولين پارلمان افغانستان پس از 30 سال جنگ، 68 کرسی از 249 کرسی پارلمان را از آن خود کردند. در سال گذشته خانم حبيبه سرابی که در دولت انتقالی افغانستان، وزير امور زنان بود نيز به عنوان نخستين والی زن در تاريخ افغانستان، به ولايت باميان رفت _ اگر چه که در عراق از آغاز اشغال تا کنون، شرايط زندگی برای زنان و دختران به شدت بدتر شده است و آنها حتی دوباره مجبور به پوشيدن حجاب شده اند. و بيم آن می رود که قوانين خانواده اسلامی باز هم بيشتر آنان را در محاق روابط عقب مانده پدر سالاری گرفتار سازد، اما قانون اساسی جديد حق رای و حق انتخاب شدن در مقامات سياسی را برای آنان به رسميت شناخته است. در آخرين ماه سال 2005، 70 درصد از عراقيهای دارای حق رای در انتخابات مجلسی كه حكومت چهار سال آينده آنها را تعيين خواهد كرد، شرکت کردند، با وجود آنکه هنوز ترکيب کامل پارلمان معين نشده است اما حداقل 25 درصد کرسی های مجلس اين کشور برای زنان در نظر گرفته شده است.. _ در ايران نيز در طول چند ده سال اخير، به رغم افزايش شاخصهای اجتماعی و بهداشتی زنان که باسوادی، تحصيلات عالي، حضور فعال در بازار کار ، موفقيت برنامه های کنترل زاد و ولد ، افزايش اميد به زندگی نمونه هاي آن است و باوجود اينکه، هر کدام از اين موفقيت ها با تلاش فراوان زنان در برابر سد و بندهای مقاومت سياسی، اجتماعی و فرهنگی روبرو بوده اند اما سال گذشته و عليرغم اعتراضات آشکار، زنان نتوانستند حق کانديداتوری برای مقامات عالی سياسی همچون رياست جمهوری را به دست آورند و انتخابات رياست جمهوری در سال گذشته بدون حضور کانديداتوری زنان انجام شد. جنبش زنان ايران که شامل جريانات گوناگون لائيک ، ليبرال، و اسلام گرا است، سال گذشته نيز گاه پراکنده و گاه يکپارچه تر اما کم عمق، قوانين و سنت هاي پدر سالارانه را به چالش گرفته و حقوق بيشتري در زمينه آزاديهای فردی و اجتماعی و سياسی مطالبه کرده و نشان داده که تنها به آزاديهای انتخاباتی قناعت نمی کند و خواهان تغييرات جديتر در قانون اساسی جمهوری اسلامی است. _ کشورهای عربی خاورميانه پس از حمله 11 سپتامبر ، تحت فشارهای فراوانی به ويژه از سوی آمريکا برای ايجاد اصلاحات سياسی قرار گرفته اند، طرح خاور ميانه بزرگ ، اصلاحات اقتصادی، ارتقا حقوق بشر، و استقرار دموکراسی در خاور ميانه را بستر مناسبی برای از بين بردن بنيادگرايی اسلامی و تروريسم بين المللی می داند. گزارشات توسعه انسانی سازمان ملل در مورد جهان عرب نيز در چند سال گذشته تاکيد بر لزوم توانمندی سياسی، اقتصادی و اجتماعی زنان دارند. بر پايه چنين فشارهايی، سال 2005 مقاومتها، حرکات و تغييرات بزرگ و کوچکی در مشارکت سياسی زنان در اين دسته کشور ها نمود داشته است. برای مثال در کويت که نمايندگان محافظه کار پارلمان ، بلاخره در سال گذشته لايحه برخورداری زنان از حقوق کامل سياسی را به رغم مقاومت شديد اسلاميون که تبصره ها و الزاماتی مانند پوشش اسلامی را به آن افزودند، تصويب کرد ..بدينترتيب، زنان کويتی برای نخستين بار در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۷ رای خواهند داد. عربستان سعودي، که با تکيه بر قوانين شرعي وهابي اداره مي شود، مثل بسياري ديگر از جوامع استبدادي عربي، در چارچوب طرح خاورميانه بزرگ ، از مدت ها پيش براي روي آوردن به دموکراسي زير فشار است. سعودي ها سال گذشته در اوائل فوريه اولين انتخابات عربستان را برگزار کردند. اين انتخابات براي گزينش 50 درصد اعضاي شوراهاي شهر برگزار شد. در اين انتخابات، زنان نه حق انتخاب کردن را داشتند و نه حق انتخاب شدن . در عربستان تنها می توان به اتتخاب دو زن در هيات مديره اتاق بازرگانی شهر جده در نوامبر گذشته اشاره کرد. اين موفقيت در کشوری که زنان اجازه رانندگی ندارند و بدون توافق همسران خود نمی توانند سفر کنند، باز هم پيروزی قابل اعتنايی به نظر می آيد. در بحرين نيز نخستين انتخابات آزاد برای انتخاب اعضای شورای شهر در بهار سال گذشته برگزار شد، با وجود اينکه از ۳۱ کانديدای زن هيچيک در شورای شهر کرسی به دست نياوردند، اما می توان آنرا يک يک پيروزی تلقی کرد . و اين انتخابات را ، به عنوان اولين گام در روند گذار بحرين از يک امير نشين سنتی به يک نظام مشروطه سلطنتی، يک موفقيت تلقی کرد و اميد داشت که زنان بحرينی که در مقايسه با زنان عربستان از آزادی نسبی بيشتر همچون انتخاب پوشش، حق رانندگی کردن و هم صحبتی با مردان در محل های کار و مجامع ديگر برخوردارند، بتوانند وضعيت خود را در انتخابهای آتی بهبود دهند. _ در امپراتوری ژاپن نيز سال گذشته بحث انتقال سلطنت به عضو مونث خانواده سطنتی به شدت بالا گرفته است. موضوع از آنجا شروع شده است که پسران امپراتور آکی هيتو فرزند پسر ندارند، و سلسله جانشينی در خاندان امپراتوری ژاپن با مشکل روبرو شده است. از همينرو گروهی از متخصصان دولتی به تازگی پيشنهاد کرده اند که قوانين مرتبط با جانشينی در خانواده سلطنتی ژاپن تغيير کند تا اعضای زن نيز بتوانند به تاج و تخت برسند. دولت ژاپن قصد دارد در اوايل سال جاری چنين لايحه ای را به پارلمان بدهد. در ماه مه سال 2005 ، نخستين اجلاس جنبش غيرمتعهدها با موضوع تامين منافع زنان در کوالالامپور مالزی و تحت عنوان "توانمند ساختن زنان در مقابله با چالش های جهانی سازی" برگزار شد. اگر چه که تعدادی از وزرای امور زنان که در اين نشست شرکت داشتند، مردبودند و نيز اعلاميه نهايی اجلاس درباره توانمند ساختن زنان، برای اعضای جنبش الزامات جدی و جنبه های راديکالی را ايجاد نمی کند، اما کشورهای عضو جنبش غيرمتعهدها، با امضای بيانيه نخستين اجلاس خود. قول داده اند که نقش سياسی بيشتری به زنان اعطا کنند. و شمار تصميم سازان زن در دولت و بخش های تجاری را به 30 درصد برسانند.وزير زنان مالزی همچنين اعلام کرد که يک مرکز دائمی جنبش غيرمتعهدها را برای رسيدگی به نگرانی های زنان در مالزی تاسيس خواهد شد. تکاپو، تحرک و مبارزه برای برابر حقوقی زنان در عرصه های سياسی و اجتماعی همچنان در بسياری ديگر از نقاط جهان همچون مراکش، الجزاير، فرانسه، نروژ، ايسلند، و ... برای تصويب قوانين جديد و يا لغو قوانين کهن جريان داشته و دارد، و در بسياری از کشورها به خصوص کشورهای در حال توسعه و يا توسعه نيافته، تلاشها برای تغييرات فرهنگی و فکری جامعه برای پذيرش و رعايت حقوق زنان مضمون اصلی آين تلاشها بوده است، امری که حصول به آن پيگيری، تلاش و حوصله فراوان و آگاهانه تری می طلبد. صندوق جهانی زنان گزارش از افزايشی حدود 16 درصد در تعداد نمايندگان زن در پارلمانهای کشورهای سراسر جهان در سال 2005 می دهد. بدينترتيب شايد بتوان گفت سال 2005 ميلادی به لحاظ مشارکت سياسی ، سال موفقی بوده است. گزارش تصویری از فرایبرک (زاکسن) فتانه صدری در تاریخ های 20 و 23 و 27 دسامبر 2005 و 3 ژانویه 2006 میز کتابی که بر اساس مجوز از پلیس بنام کانون و خودم توسط اینجانب گرفته بودم در شهر فرایبورک برقرار نمودم . که در این اقدام موارد نقض حقوق بشر در ایران در رابطه دانشجویان ، وضعیت اعدام ، وضعیت مطبوعات ، ادیان و زنان که توسط کانون و فعالین جمع آوری شده بود را باضافه مقالات و نوشته های خودم را در خصوص عدم امنیت در ایران برای زنان و ادیان را پخش و این اطلاعات را در اختیار مردم قرار دادم.
مجوزی که گرفته ام در هفته 2 روز در روزهای 3 و 5 شنبه می باشد که تا کنون بدون تعطیلی حتی در شرایط بد آب و هوائی برگزار نمودم که بسیار مورد توجه آلمانی و ایرانی های منطفه قرار گرفت .
دیکتاتوری و ترور در جامعه ایران امیر نیلچیان سلطه طولانی مدت رژیمهای دیکتاتوری و ترور در جامعه ایران، به توسعه فرهنگی کشور صدمات جدی وارد آورده است. از این طریق در عین حال، بازتولید فرهنگ استبداد تسهیل، و ادامه حیات رژیمهای دیکتاتوری، بر زمینه مناسب تضمین بقاء آنها، بنا شده است. امروزه برخی از اصطلاحات، عبارات و عناوین عمومی، به اشکال پوشیده اعمال تبعیض و سرکوب بدل شده، تحکیم اعتماد و ایجاد شرایط کار مشترک میان شهروندان را، دشوار ساخته است. وبلاگ جمهوری شورایی، که خود را بر رعایت کامل اصل برابر حقوقی شهروندان متعهد میداند، ضمن رد لاابالیگری و روش غیر دموکراتیک برخی عناصر و جریانات اپوزیسیون در این زمینه، با حساسیت و دقت، چه در نگارش و چه در نقل قول، از میدان دادن به عملکرد این فرهنگ ارتجاعی جلوگیری خواهد نمود؛ در عین حال، از اتخاذ یک روش دلبخواهی و افراط در این زمینه نیز، پرهیز خواهد شد. آنچه در این رابطه بعنوان یک معیار بویژه اهمیت دارد، پیوند این اصطلاحات با مناسبات سرکوب حاکم و نتایج عملی کاربرد روزمره آنها، و نه صرفاً نامناسب دانستن بر اساس مشابهت با نامها، و یا معانی لغوی صرف است. در زیر خلاصه ای از علائم و شیوه عمل فرهنگ تحقیر مردم، که هم اینک بوفور در آثار نویسنده گان طبقات دارا، وبعضاً در شیوه نگارش افراد و جریانهای مدعی چپ نیز وجود دارند، ارائه می گردد. شکل گیری جامعه سرمایه داری ایران، نه از طریق یک پروسه دموکراتیک، بلکه قبل از همه، در شرایط سلطه دیکتاتوری، ارتجاع مذهبی و نفوذ همه جانبه امپریالیسم صورت گرفت. از این رو کسب عناوین دانشگاهی نیز در دوران اولیه رواج آن، در جامعه ای با سطح بالای بیسوادی، به مناسبات قدرت در جامعه گره خورده، نه به امکانی برای توسعه اقتصادی – اجتماعی، بلکه به یک امتیاز اجتماعی، وسیله فخر فروشی، و تحقیر مردم مبدل گشت. بکار گیری عناوین دانشگاهی نظیر" پروفسور"، " دکتر "، " مهندس"، "دانشجوی دوره دکترا"، ونظایر آن، برای افرادی که در موقعیت سیاسی و یا اجتماعی فعالیت میکنند، چیزی جز سوء استفاده از این عناوین، برای مرعوب ساختن مردم و مخاطبین خود نیست. . - وجود القاب ارتجاعی- مذهبی در ایران، نظیر" سید "، " آیت الله"، " حجت الاسلام"، و نظایر آن، خود به بخشی از نظام سلطه این رژیم پلید تعلق دارد. القاب ضد دموکراتیک فوق، آکنده از روح تبعیض، و ضدیت محض با اصل برابر حقوقی شهروندان هستند.. . این قاعده همچنین شامل نام جانباختگان مبارزات انقلابی در ایران، در نهایت احترام و ارج گذاری به آنان نیز، خواهد گشت. روشن است چنین روالی در مورد ذکر نام جانباختگان، تنها به حداقل و ضروری ترین مورد مربوط خواهد شد. - سلطه ساختار فرهنگ اسلامی- سلطنتی، همچنین به شکل گیری یک سری عادات و روحیات خاص در جامعه ایران دامن زده، از این طریق، تحکیم فرهنگ ضد دموکراتیک رسمی را، حتی از سوی روشنفکران ظاهراً غیر مذهبی نیز، ممکن ساخته است. امروزه بکار گیری اصطلاحاتی نظیر، " استاد "، بزرگوار"، " بزرگان"،"خاندان"،"خان"، "نوکر"،" چاکر"، "مخلص"، "بنده"، و نظایر آن در معنای رایج روزمره، برای هنرمندان و نویسنده گان، حتی در چهارچوب ادبیات دموکراتیک، هنوز روشی عادی است. عناوین فوق نیز که بر سلطه بقایای مناسبات پدر سالارانه در جامعه مدرن دلالت میکنند،. - در زبان فارسی امروز، حتی در مقالات فعالین سیاسی چپ، اصطلاحاتی که از دوره های گذشته تاریخ ایران، بیادگار مانده اند، کم نیستند. عباراتی نظیر " ترک تازی"، و شبیه آن، حمله " مغول وار"، و " ترکستان" در معنای منفی، با دنیای کنونی و جامعه صنعتی، هیچگونه قرابتی ندارند. مردم مغولستان، عربستان و یا ترکیه کنونی، هیچگونه مسئولیتی برای عملکرد پادشاهان و راهزنان دوره های گذشته تاریخ خود ندارند. همچنانکه مردم کنونی ایران نیز مسئول جنایات فئودالهای حاکم در ایران قدیم، بر علیه ساکنین سرزمینهای همسایه نیستند. بکار گیری چنین اصطلاحاتی در بحثهای فعالین سیاسی، عملاً به معنی دامن زدن به فضای خصومت در میان مردم ایران، و تحکیم شرایط سلطه یک رژیم مروج نفرت در جامعه است. وبلاگ جمهوری شورایی وظیفه خود میداند، در نقل قولهای سیاسی و یا فرهنگی متعلق به دوره جدید ( از دوره انقلاب مشروطیت تا کنون)، از تکرار این اصطلاحات وعناوین تحقیر آمیز علیه ملل دیگر خود داری نموده، آنها را با عبارات مناسب تعویض کند. - عبارات و اصطلاحات غیر دموکراتیک و تحقیر آمیز علیه شهروندان معلول و یا آسیب پذیر، در زبان و ادبیات فارسی و در زندگی روزمره، وسیعاً رواج دارد. استفاده از کلماتی نظیر " کور" " کر"، " لال"، " مریض"، " روانی"،" بیسواد"، " بیکار"، "داهاتی"، و موارد متعدد دیگر از این نوع در مباحثات و مشاجرات روزمره، ، تماماً دارای محتوای ضد دموکراتیک بوده، به ارزشهای مشترک انسانی تعرض میکنند. یک بیمار روانی، مطمئنا از یک سرمایه دار، که یک دزد و همدست جنایتکاران خون آشام است، بمراتب سالم تر و بی آزارتر است. بنا بر آمارهای تبهکاران حاکم، هم اینک در ایران و بدلیل سلطه این رژیم درنده خود، نزدیک به 20 میلیون نفر از مردم ایران، تحت انواع فشارهای روحی، بعضاً غیر قابل تحمل قرار دارند. . بخش بزرگی از بقایای فرهنگی دوره های سپری شده، از طریق هنر و ادبیات رسمی کنونی، حتی نویسنده گان سیاسی، روزنامه ها و سایتهای اینترنتی در داخل و خارج، ترویج میگردند. نویسنده گان ایرانی حتی هنوز هم، آثار خود را با عناوین و اصطلاحاتی نظیر "قبیله" و "طایفه" انباشته ساخته، به چاپ میرسانند. آنها بطور ناخواسته، روحیات و عادات دوران بدویت و سلطه قبایل و طوایف بر سرنوشت انسان را، در جامعه کنونی بیدار میکنند؛ بر اشتیاق کاذب مردم اسیر شرایط دردناک فعلی در رجوع به دوران گذشته، برای فرار از واقعیت تلخ سلطه یک رژیم ترور، مهر تأیید میکوبند، و از این طریق، به رشد فردی انسان، و توسعه دموکراتیک جامعه آسیب میزنند. عقب ماندگی فرزانه مهدی بیگی در حال حاضر، مردم گرفتار دو جنبهء افراط و تفريط شدهاند، يكی همهء شكست ما را در داشتن مذهب میبيند ، تمسخر و طنز را نثار آن میكند و ديگری به دفاع بر میخيزد و میخواهد دست كم از حقانيت، دقت و سلامت متون مذهبی دفاع كند. دوام جمهوری اسلامی كه در هر صورت با دنيای موجود هماهنگ نيست، عدهای را هم بر آن داشته است كه ولو به قيمت تجزيهء ايران ،از «شر» آن آسوده شوند. اين همه رفتارهای نا مشخص در ایران نشانه چه علتی می تواند باشد!، و گرنه تداوم جمهوری آخوندی را نمیتوان نتيجهء علت مشخص ديگری دانست. در اين ميان، كار دو گروه افراطی در ایران كاملا خندهدار است. يكی آن كه میخواهد به هر قيمتی که شده این حکومت مذهبی را از اعتبار بيندازد و به اين ترتيب سلاح از دست دينورزان بگيرد . ديگری كه میكوشد سنديت و اعتبار آنها را مدلل و محرز كند تا بتواند به این طریق به سلطه آنان ادامه دهد. در ميان دستهء نخست، يعنی آنان كه با مذهب سر جنگ دارند، كمتر كسی ديده میشود كه واقعا و عميقا در تاريخ مذهب بررسی كند. چه تنها از اين راه است كه میتوان نشان داد مذهب چگونه پيدا شده و پاسخگوی كدام نيازهای انسان بوده و با تغيير نيازها و پديد آمدن نيازهای نو مذهب تا چه اندازه پاسخگوی آنها است. اين مطالعه نشان میدهد كه ميان دينهای بسيار ابتدائی و دينهای جديد (يعنی اديان توحيدی) واقعا فاصله كم است، زيرا تفاوت اين دسته با آن دسته تنها اضافه داشتن پيامبر، معجزه و متن نسبتا مشخص بوده است، در حالی كه اديان قديمتر تنها به اعتبار و نيروهای پيشوا ، يا جادوگری شكل میگرفت. اديان جديدتر از امكانات تازهتر (نوشتن) استفاده كردهاند. دستهء دوم، يعنی طرفداران دين و سنت در عين حال میكوشند با مطالعه در زمينههای فلسفه و برخی از دانشهای نو مذهب را روزآمد و با زندگی امروز سازگار كنند. اما اشكال كار ايشان اين است كه میكوشند متنی كهن را كه بايد در زمينهء جامعهء خود معنی دهد ، در زمينهء جامعهء امروز معنی كنند، تنها به اين بهانه يا دليل كه متن را هميشه میتوان از نو خواند. معلوم نيست نوشتن متنی تازه و روز آمد چه اشكالی دارد كه بايد متنی را كه در جامعهای عشيرهای پديد آمده در دنيای امروزی خواند. دستهء ديگری از همين عده هستند كه از متون كهن مذهبی برداشتهای عرفانی يا اخلاقی و حتی فلسفی تازه میكنند تا من و شما را مثلا با طناب عرفان كه تاريخ مذهب پيدايی و كاركرد آن را روشن كرده است، به مذهب ببندند. و از این طریق ملت را فریب دهند که متاسفانه تا کنون شاهد آن هستیم !! مردم، هيچ مخالفت و موافقت ويژهای با مذهب ندارند و دست كم اين را فهميدهاند كه ايمان يافتن، كار خرد نيست. هيچكس با خرد خود ايمان نمیآورد. ايمان به درجات مختلف نتيجهء ترس، نا اميدی، خود واسپاری (ترس از آزادی) و آسايش طلبی، دلبستگی يا شيفتگی، منفعت طلبی (تنها موردی كه خرد دخالت دارد) و مانند آن است. هموطن گرامی! گرفتاری ما در اين نيست كه برای اصالت يا عدم اصالت قرآن بايد دليل بياوريم. وقتی متنی در جامعهای تنها با هفت تن باسواد پيدا شده و خط دقيقی هم برای ضبط آن وجود نداشته، از ديدگاه علم (و نه ايمان) هر كسی حق دارد در درستی يا نادرستی آن سخن بگويد. نگاه علمی اين است. ما به گوش خود میشنويم كه پيروان مذاهب مختلف، يك و همان آيه را دو گونه میخوانند و معنی میكنند، از روايتهای مختلف قرآن كه تنها حافظ شيرازی چارده تای آن را ازبر میخوانده هم خبر داريم. وقتی وحدت قرائت وجود ندارد ارزش متن نسبی و (هرگز) نه مطلق است. شما چرا در اين بازیها میافتيد؟ آيا ما حق نداريم در حسن نيت شما شك كنيم؟ من هيچ علاقه ندارم وقتم را برای اين حرفها هدر كنم. اما كشوری با تاريخی كهن و ره آوردهای مهم تاريخی در عرصههای هنر و علم و با داشتن ثروتی بيكران، مقروض، مفلوك (يازده مليون آدم زير خط فقر و در حدود چهل در صد بيكاری طبق آمارهای رسمی خود حكومت) و چشم به راه معجزه (به اخبار ظهور امام زمان از فلان چاه يا مسجد در قم يا ديگ آش فلان پيرزن توجه كنيد) داريم كه با باريدن يك برف سنگين (نعمت خداوندی به قول شما) مردمش به خاطر نداشتن آب و نان تظاهرات میكنند و هزاران نفر در معرض مرگند. اين را از بركت كدام كار خردمندانه يافتهايم؟ دست خوردگی يا سلامت قرآن چه ربطی به زندگی مردمی دارد كه در ١٣٧٥ دخترانشان را به يكی صدهزار تومان در شرق خراسان میفروختند؟ اگر برای شما بحث در بارهء سلامت قرآن واجب تر از سخن گفتن و حتی چاره انديشی برای مردم است، بگوئيد مردم به كجای اين شب تيره بياويزند..... بر عليه کودک آزاری عريان در ايران بپا خيزيم سید محسن سمیعی کودک آزاری در ايران به امر عادی خانواده ها و جامعه تبديل شده است و رويدادهای سياسی اين توحش در قرن حاضر را به حاشيه رانده است! شايد خبر نداريد که قوانين حکومتی در ايران کاملا بر عليه کودکان است و کودکان از کمترين امنيت ممکن در جامعه برخوردار هستند. برای درهم کوبيدن اين سنت عقب افتاده در جامعه بايد نهايت کوشش خود را انجام داد. اگر در اين غروبهای سرد يک بار با يک ديد متفاوت به خيابانها برويد و دردل تاريکی شب هم سفره کودکان خيابانی شويد، حتما به شما خواهند گفت که چرا اينجايند! چرا ديگر ترجيح می دهند تا صبح از سرما نخوابند، چرا تن هر تجاوزی را به جان خريده اند، و از خانواده بريده و درخيابانها سرگردانند. اگر روزانه به بيمارستانها سری بزنيد. اگر به کلينيکها برويد، می بينيد چه فاجعه ای رخ داده است. اگر صدای آژيرها گوشهايتان را آزار می دهد بدانيد که کودکی را کتک زده اند، در زير زمين حبس کرده اند، ويا در اثر جراحات وارده کشته اند. کودکان در ايران را دريابيم. برای متحد شدن ما طبقه مورد ظلم قرار گرفته در جامعه، برای ما ای که دردهايمان را مرهمی نيست، برای ما ای که صدايمان به گوش هيچ کس نمی رسد راهی نيست جز اينکه به وجدان های بيدار در سراسر دنيا رجوع کنيم. باشد که يک دست و يک صدا برای دفاع از کودکانی که می توانستند کودکان ما باشند به ميدان بياييم.
|
|