کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

بر اساس قانون و مذهب حاکم زن به عنوان نصف انسان محسوب می گردد عملاً بسیاری از مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر نقض شده و زیر پا گذاشته می شود .

پیوند ها

منشور کانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اطلاعیه و اعلامیه های کانون

شماره جدید

 

بایگانی  48   

"مبارزه با جمهوری اسلامی و احقاق حقوق زنان"

حسین رضی

زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه بشری در طول تاریخ همواره تحت ستم و جور و جفا قرار داشته اند و حقوق انسانی آنان همیشه مورد تجاوز و تعدی بوده است . شاهد این مدعی برگهای خونین شرم آور و رقت بار و تاسف بر انگیز تاریخ است . تاریخی که زن را جنس دوم و جنس ضعیف نامیده است . البته این وضعیت در هر زمان و در هرجامعه و فرهنگی ویژگیهای خاص خود را داشته و نمودهای مختلفی به خود گرفته است . و شدت و ضعف و درشتی و نرمی آن به نسبت فرهنگ و اعتقادات جوامع مختلف متفاوت بوده است . به طوری که هرچه جوامع به اصول انسانی و حقوق بشر آگاهی بیشتری پیدا کرده اند و سطح فرهنگی افراد جامعه ارتقا پیدا کرده است توجه به حقوق زنان نیز افزایش یافته است . امروزه در ایران رشد آگاهی ها و طرح اندیشه های طرفدار حقوق زنان ، عدم تناسب برنامه ها و سیاست های حکومت اسلامی با فرهنگ مردم و همچنین فشارهای جهانی برای احقاق حقوق زنان همگی از جمله عواملی هستند که بررسی موضوع زنان را اهمیت و سرعت قابل توجهی بخشیده اند موضوع زنان به حساس ترین و بحث انگیزترین مساله مانند پیوند های خانوادگی ، تربیت کودکان ، مناسبات جنسی و سایر مناسبات خصوصی انسانها ارتباط دارد .امروز کتابها ، مقاله ها و فیلم های فراوان در این باره وجود دارد و مساله زنان به گونه ای در کانون توجه قرار گرفته است . البته واکنشهای موجود در قبال رشد و آگاهی های اجتماعی – جنسی زنان متفاوت است ، گرایش مذهبی و سنتی به بهانه های بی اساس به خطر افتادن اساس اخلاقی و حیثیتی جامعه با طرح این موضوعات سرستیز دارد و همواره سعی در تحمیل روشهای سنتی خود در مورد روابط زن و مرد و حضور زنان در اجتماع می کند . گرایش دیگر درست مساله زنان را با توجه به شرایط بومی جامعه دنبال و سعی می کند ضمن طرح مسایل جهانی ، شرایط داخلی را نیز تا حد ممکن از منظری مدرن مورد بررسی قرار دهد. و اما گرایش سومی هم وجود دارد که می توان آنرا در میان دو گرایش یاد شده قلمداد کرد. این گرایش تلاش دارد تا شاخه های مختلف فمینیسم را از دیدگاه سنتی و البته با رویکرد دیگر گونه مورد نقد قرار دهد ، ضمن اینکه انتقادات خود را نسبت به دیدگاه سنتی حفظ می کند . اما این گرایش بیشتر از دو گرایش دیگر دچاره بحران و آشفتگی است . و همواره مورد انتقاد دو گرایش دیگر قرار می گیرد . بطوری که دیدگاه سنتی آنرا غرب زده و خود باخته می داند و گرایش مدرن آنرا گرایشی محافظه کار قلمداد می کند.

  

ضرورت پرداختن به مسئله زنان :

با پذیرش اینکه زنان در طول تاریخ مورد ستم قرار گرفته و حقوق انسانی آنان مورد بی توجهی قرار گرفته شده است و با توجه به شرایط زنان در جامعه اسلامی ایران و فرهنگ مرد سالارانه آن اهمیت پرداختن به موضوع زنان آشکار می شود . برای بررسی و طرح ضرورت و چرایی پرداختن به مسئله زنان از دو منظر می توان به آن توجه کرد. 1)- تلاش برای تکمیل پروژه مدرنیته در دو حوزه نظری و عملی :پروژه مدرنیته در طول فرایند تکاملی خود شکل ها و تعبیرهای متفاوتی به خود گرفته است که گاهی با طرح اولیه آن تفاوت داشته است . برابری انسانها و به دنبال آن برابری جنسی از موارد اساسی مدرنیته و اندیشه روشن گری است . تجدد در پی از بین بردن همه جدایی هایی بود که میان زن و مرد از لحاظ حقوق اجتماعی پیدا شده بود . اما در طی فرایند مدرنیته و این سو و آن سو کشیده شدن آن توسط اندیشه های مختلف هنوز به این هدف عالی خود نرسیده و برابری جنسی تحقق نیافته است . بنابر این طرح دوباره مسئله زنان و تامل در چگونگی و کیفیت فروتری زنان در جامعه امروز تلاشی در جهت تکمیل پروژه ناتمام مدرنیته می تواند محسوب شود .

2)- طرح مسئله زنان و روند اصلاح طلبی و تغییر در ایران :

از انقلاب مشروطه به این سو جامعه ایران به طور جدی وارد کارزاری شد که از نتیجه های آن تغییر ساخت نظام سیاسی بود و به دنبال آن و در کنار آن ظهور اندیشه های نو گرا در ایران موجب شد ساخت های مختلف جامعه ایران مورد نقد و اصلاح قرار بگیرد . از جمله این هدف ها که از انقلاب مشروطه به این سو که همواره پی گیری شده اند ، عدالت اجتماعی و اقتصادی ، حق مشارکت سیاسی و اجتماعی آزادی اندیشه و بیان ، گسترش حوزه عمومی و به رسمیت شناختن حوزه خصوصی و..... هستند که بی وقفه و در مراحل مختلف به وسیله قشرهای اجتماعی گوناگون دنبال شده اند . زنان به عنوان قشر ستم دیده تاریخ نیز دارای خواسته هایی بودند که به وسیله انجمن ها و نهادهایی بطور جدی از مقطع زمانی انقلاب مشروطه پی گیری شده اند . اما در مراحل مختلف حرکتهای اصلاحی در ایران ، چه به صورت قانونی و مسالمت آمیز و چه بصورت انقلابی و فرا قانونی خواسته های زنان به عنوان یکی از هدف های جدی و اصولی جنبش اصلاح طلبی در نظر گرفته نشده و امروزه انتقادهایی که برخی هواداران حقوق زنان به جنبش های گذشته در ایران می کنند جای تامل بسیار دارد .با کمال تاسف باید به خاطر آورد که طبق ماده 10 قانون مشروط زنان در ردیف مجانین و محجورین قرار داده شده بودند واز حق انتخاب نماینده برای مجلس محروم بودند . شرکت زنان در انتخابات مجلس به دوران پهلوی دوم بر می گردد و در سال 1343 مبارزات آزادی خواهانه زنان به بار نشست ودر اردیبهشت آن سال قانون راجع به شرکت زنان در انتخابات به تصویب مجلس شورای ملی و تایید مجلس سنا رسید و از آن تاریخ به بعد همواره چند زن در مجلس ایران شرکت داشتند .

تناظر و تناسب هدف ها و خواسته های اصلاح طلبی در ایران با خواسته های زنان اتفاقی نیست و نشان می دهد که جنبش های اصلاحی در ایران نباید زنان را به عنوان قشری ستم دیده فراموش کنند و هر حرکتی اصلاح طلبی بدون در نظر گرفتن کلیت جامعه به مقصود خود نزدیک نخواهد شد .     برای نمونه در انقلاب 1357 بیشتر گروها و سازمانها پرداختن به مسئله زنان را در مراحل بعدی جنبش قابل طرح می دانستند و شاید به همین دلیل برابری جنسی و مساوات اجتماعی زنان و مردان با هزینه های بسیار ، دوباره مورد توجه همگی قرار گرفت . اما خوشبختانه اکنون بیشتر نیروهای اجتماعی و سیاسی درگیر و پی گیر اصلاحات ، مسئله زنان را مورد توجه قرار داده اند که به نتیجه های خوبی هم منجر شده است . ولی نباید از نظر دور داشت که علی رغم تلاش جنبش های اصلاح طلب در این زمینه صاحبان قدرت در رژیم اسلامی همچنان در محدود کردن حقوق زنان تلاش روز افزون بکار می برند . با بررسی وضعیت زنان در تاریخ بعداز انقلاب اسلامی به وضوح می توان دید که حکومت اسلامی با وضع قوانین بدوی زن ستیزانه اسلامی موجب تحدید و فشار روزافزون بر پیکر ه لطیف وآسیب پذیر زنان شده و هرروز بر این تعدی و تجاوز می شود . پدیده های اجتماعی بی سر پرستی ، فقر ، روسپی گری ، دختران فراری و قاچاق و فروش نوامیس ملت به کشورهای دیگر خصوصا عرب های زن پرست ، افزایش آمار طلاق ، معضل کودکان طلاق و بالا رفتن سن ازدواج و هزار و یک پدیده نوظهور و درد آور که امروز پیکر جامعه را به لرزه انداخته است ، همه وهمه از برخورد و رفتار نادرست و سیاستهای ابلهانه سردمداران حکومت اسلامی سرچشمه می گیرد . دامنه این مسایل چنان گسترده است که شرح تمام آن در این مجال نمی گنجد . ولی با این همه آنچه آشکار است ضرورت پرداختن جدی به مسائل زنان در جامعه و مبارزه با نقض حقوق زنان در ایران و افشای هرچه بیشتر و رساتر فجایع جمهوری اسلامی در منظر جهانیان است . تاروزی که درخت بد باروبر جمهوری اسلامی از ریشه بر انداخته شود .                                                                    

بن لادن ایران

مهدی پدران

موجودیت کشور اسرائیل دیری است که به یک واقعیت انکار ناپذیر تبدیل شده است.واقعیتی که حتی افکار عمومی و رهبران مردم فلسطین نیز آنرا پذیرفته اند.ملت ایران هیچ منافعی در دشمنی با دولت اسرائیل ندارد.ما ایرانی هستیم و باید پیش از هر چیز مراقب و مدافع منافع ملی کشورمان که از هر سو در معرض مخاطره است باشیم.اختلافات میان اسرائیل و فلسطین و یا اسرائیل و اعراب قبل از هر کس و هر چیزی به خود آنان مربوط است.فلسطینی ها خود نماینده و رهبر دارند و هیچ کس را بعنوان قیم خود نپذیرفته اند.نه فقط برخی دولتهای عربی مثل مصر- اردن و قطر و مراکش مدتهاست که موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخته اند بلکه مقامات و نمایندگان مردم فلسطین نیز موجودیت اسرائیل را پذیرا شده اند و برای دستیابی به صلح با سران اسرائیل گفتگو و مصالحه میکنند.

اگر حکومت گران در ایران نمایندگان واقعی ملت ایران بودند و ما دارای حاکمیت ملی بودیم طبعا منافع ملی ما ایجاب میکرد که نه فقط اسرائیل را به رسمیت بشناسیم بلکه با این کشور از در دوستی و همکاری درآئیم.ما با اعراب خلیج فارس اختلاف مرزی داریم.ما شاهد زیاده خواهی های امیر نشین هائی که به برکت سیاست های ضد ملی جمهوری اسلامی فربه شده اند هستیم اما با اسرائیل نه مشکلات مرزی داریم و نه تضاد منافع. اتفاقا اسرائیل میتواند دوست و متحد ایران در برابر ادعاهای اعراب در خلیج فارس باشد.جریانی که احمدی نژاد در مقام سخنگوی آن بر صندلی ریاست جمهوری تکیه زده نه تنها عاری از شناخت و علاقه نسبت به منافع ملی بلکه نماینده افراطی ترین گرایش اسلامی موجود در میان طیف بنیادگران اسلامی است.گرایشی که اسلام را در جنگ دائم با کفر یعنی جهان غیر مسلمان میخواهد و آرمان خود را پیروزی نهائی اسلام بر کفر جهانی از طریق نابودی حکومت های غیر اسلامی قرار داده است . این جریان که امثال بن لادن و ملاعمر در جهان اسلام و مصباح یزدی و شاگردان او همچون احمدی نژاد در ایران پرچم آنرا به دست گرفته اند.نه فقط دشمن آشتی ناپذیر دموکراسی و حقوق بشر در جهان امروز است و با ادیان دیگر و هویت ملی ایرانی  سر جنگ دارد بلکه با مسلمانانی که چون آنان نمی اندیشند و میانه روی پیش کرده اند نیز دشمنند و آنان را  خائن و ستون پنجم کفر در جهان اسلام می دانند.بر اساس همین نگرش است که احمدی نژاد در کنفرانس  جهان بدون صهیونیسم خواستار نابودی اسرائیل میشود و جهان بدون آمریکا و اسرائیل را آرزو میکند و همچون بن لادن مسلمانانی که مثل او نمی اندیشند و در فکر صلح و آشتی با اسرائیل اند را به نابودی تهدید میکند.احمدی نژاد میگوید به تمامی سران دنیای اسلام هشدار میدهم که باید مراقب باشند اگر کسانی از فشار نظام سلطه-کج فهمی و ساده لوحی یا خودخواهی و دنیاپرستی قدمی را در راه شناسائی این رژیم بردارند بدانند که درآتش اهل امت اسلام خواهند سوخت و لکه ننگ ابدی را بر پیشانی شان خواهند نشاند.نظیر این سخنان را بن لادن بارها در بیانیه های خود تکرار کرده است.حتم بدانیم که احمدی نژاد وقتی طرفداران آشتی با اسرائیل و مسلمانانی که خواهان نابودی این کشور نیستند را به آتش خشم امت اسلامی حواله میدهد در ضمیر خود از وجود بن لادن و گروه های بنیادگر مشابه در جهان اسلام احساس دلگرمی میکند و در عین حال آنان را به ادامه راه خود تشویق و ترغیب میکند.

بن لادن با همه نفوذی که در میان بنیادگرایان اسلامی پیدا کرده رهبر فراری یک جریان تروریستی است.احمدی نژاد اما رئیس جمهور دولت جمهوری اسلامی است.وقتی احمدی نژاد در موضع رئیس یک دولت عین همان سخنانی را بر زبان میراند که بن لادن بر زبان می راند و به همان شیوه ای به اسرائیل و طرفداران صلح با این کشور اعلام جنگ میدهد که بن لادن قبلا داده است آن وقت دنیای امروز به ناچار می پذیرد که خطرناک تر از بن لادن و گروه او جریانی است که نگرش و رفتار بن لادن را به سیاست یک دولت عضو سازمان ملل تبدیل کرده و میخواهد با تکیه بر امکانات وسیع اقتصادی و نظامی استراتژی بن لادن را به اجرا بگذارد و در عین حال الهام بخش همه جریانات تروریستی شود.

با آشکار تر شدن  مواضع پرچمداران فاشیسم مذهبی در ایران نه فقط شکاف های رو به کاهش میان اروپا و امریکا در قبال ایران هر چه کمتر خواهد شد بلکه هیچ بعید نیست که روسیه نیز که در سالهای گذشته همواره ایران را به یکی از موارد معامله و چانه زنی برای منافع خود با غرب قرار داده بود حساب خود را بیش از پیش از جمهوری اسلامی جدا کند و ایران فقط دل به حملات تروریستی و حمایت افرادی از جمله بن لادن خوش نماید.

ما ایرانیان باید خودمان گریبان این بن لادن های ایرانی را بچسبیم و آنان را از اریکه قدرت به زیر آوریم.

 

حکومت بنام دین

این طرز تفکر که اصولا بعضی اقشار دچار آن شده که می پندارند خود بهتر از دیگران می فهمند و یا اینکه آنان نمایندگان خداوند بر روی زمینند و حرف آنها بالاتر و سنجیده تر از عقاید دیگران است ، چیزی جز کبر و غرور نیست خواه بمعنای کلی آن و خواه در قالب دینی . در دین پایه و اساس همه بدبختیهای بشر کبر و غرور معرفی شده و داستان شیطان در قران اشارهای به نکوهش این خصلت است تکبر شیطان و خود خواهی او موجب بدبختی خود و سرگردانی انسان معر فی شده و به یقین اشاره ای گویا به پرهیز از خود نگری و خود بالاتر بینی است . آقایانی که خود را ولی مسلمین می دانند و اوامر خود را بر همه واجب میدانند از این قماشندآنها چگونه مردم کشورشان راعلیرغم همه ثروتهای خدادادی با ندانم کاری به فقر و فحشا و اعتیاد کشانده اند و خود را ناجی مردم جهان و رهبر مسلمانان جهان می خوانند . اینان حقیقتا رهبر پر رویان عالمند فکر کرده اند ادعا خرجی ندارد غافل از اینکه خرج آن دین و دیانت ،اسلام و مذهب است که  بر باد می رود . آیا نمی دانند که فردای قیامت آنان را بر میزان ادعای پوچ آنها به پای میز محکمه خواهند برد؟ جالب اینکه این آقایان بعضاً این ادعا ها را محض لله و برای بقای حکومت اسلامی خلق می کنند ( هدف وسیله را توجیه میکند) زیرا اهل راز و نیازند و مناجات شبانشان هم قطع نمی شود روزه مستحبی می گیرند و واقعا فکر می کنند علم امام زمان را بر روی کره ارض بدوش دارند و آنقدر به خود و دیگران دروغ گفته اند که امر برایشان مشتبه شده که نکند خود، امام زمان باشند و از روی خود کم بینی و تقوای زیاد و فروتنی دم فرو بسته اند . اینان مصداق این آیه از قرآنند که می فرماید آیا می خواهید شما را آگاه کنم که چه کسی ما بین شما از همه بدبخت تر و شقی تر و زیان کارتر است، آنکه راه گمراهی در پیش گرفته و فکر می کند که کار خوب انجام می دهند ( قل هل انبئکم بالاخسرین اعمالا .الذین ضل سعیهم فی الحیواه الدنیا وهم یحسبون انهم یحسنون صنعا ( آیه 104سوره کهف ) هان ای گردانندگان جمهوری اسلامی ، شما که بعضاً فکر می کنید به مردم و اسلام خدمت می کنید ( روی سخن با آنهایی است که هنوز دردل خوفی از خدا داشته نه آنهایی که آگاهانه – و من بعد ما تبین لهم – خیانت می کنند ) به این آیه فوق توجه کنید و بدانید که از نظر خداوند آنانکه راه گمراهی رفته ولی فکر می کنند راه هدایت می پیمایند زیان بارترین افرادند . می دانید چرا چون اولا خود نمی دانند چکار می کنند یعنی نه راه دنیا رفته و نه راه آخرت ( نه از لذت دنیا سودی برده ونه عاقبت نیکو برای خود فراهم کرده اند )  ثانیا مردم را بنام هدایت برسر کار گذاشته و به اسم – سیبل الرشاد ( سخن فرعون )  مردم را گمراه می کنند یعنی هم مردم را به ضلالت می کشانند هم راه هدایت را می بندند (هدایت وپاکی را در جامعه لوث می کنند) هرگاه انسانی گمراه شود در حالی که راه راست مشخص باشد امید می رود از کرده خود پشیمان شده  و به هدایت باز گردد. اما اگر راه هدایت ، پاکی و انسانیت لوث شده و ملعبه دست نابخردان گردد چه راه امیدی برای هدایت شخص می ماند . وقتی ناجیان و مدعیان هدایت و رهبری ، اسلامیت و دینداری ، خود نمونه  قساوت و دروغگوئی و کلاهبرداری باشند در حالیکه خود را امام ، مروج بانی دین و دین شناس معرفی می کنند باید هم انتظار داشت جوانان ما به عضویت درگروه شیطان پرستها افتخار کنند.  و از هر چه نام دین و دیانت دارد اظهار تنفر کنند . عملکرد قلدرانه و ریاکارانه شما بنام اسلام چنین ضربه مهلکی به دیانت و دینداری مردم زده است !    

ای مگس ، عرصه سيمرغ نه جولانگه توست

موسی ارشاد

جوابيه ای به اطلاعيه  حزب ملت درباره 21 آذر

جنايت اللری چيخدی ، پان فارسلارين قوجاغيندان      

شهيد اولدون آذربايجان، يولوندا  سن پيشه وری

ائليميرين قهرمانی ، يوردوموزون قهرمانی

             پيشه وری ، پيشه وری

بيانيه حزب ملت ايران درباره 21 آذر در مورخه 20/9/84  که سراسر توهين ، افتراء ، تحريف و جعل تاريخ بود در سايت گويا چاپ شده بود.

هر خواننده ای با وجدان و آگاه با خواندن آن بيانيه به کينه و نفرت صادر کنندگان آنها به ملل ايران و خصوصا به کينه و نفرت ديرينه آنها نسبت به ملت ترک آذربايجان پی می برد.و همچنين به تحريفات و جعليات آشکار آنها نسبت به نامهای تاريخی و جغرافيايي آگاه می شود. " دريای مازندران " ، " آران " و غيره که اينها آشکارا به جعل و تحريف اسامی تاريخی و جغرافيايی دست يازيده اند . در پيشگاه ملت ترک آذربايجان رسوا خواهند شد.

آنانی که در مقابل خليج عرب موضع می گيرند ، امروز بايد به اينها بگويند که " دريای خزر" از کی دريای مازندران شده است؟

و هر محقق منصف و با وجدان می تواند با تحقيق درباره فرقه دموکرات آذربايجان و عملکرد آنها در يک سال به وطن دوستی و ملت دوستی آنها پی ببرد. چنان که شهيد مظلوم پيشه وری می فرمايند " آذربايجان جزء لاينفک ايران است".

  

در اين بيانه الفاظی درباره قهرمان ملی آذربايجان به کار برده شده است که لايق سردمداران حزب ضد ايرانی و ضد آذربايجانی و دروغين به اصطلاح " ملت " می باشد.و اينها در پشت نقاب ايران پرستی افکار نژاد پرستانه خود را به نمايش گذاشته اند.

فرقه دموکرات آذربايجان خواهان اجرای قانون اساسی مشروطه و ماده بر زمين مانده انجمنهای ايالتی و ولايتی در چارچوب اصول دموکراسی بود و به حق تعيين سرنوشت ملل ايران می انديشِد .

اما دکتر مصدق و دکتر فاطمی که در اين بيانيه از آنها به عنوان رهبران نهضت ملی شدن نفت نام برده اند با انجمنهای ايالتی و ولايتی مخالفت کردند و آمد به سرشان آن چيزی که نبايد می آمد.و استبداد بر ملت ايران حاکم شد. و حالا بايد از اين آقايان پرسيد که مزدور و خائن کيست ؟

 آيا کسی که می خواهد انجمنهای ايالتی و ولايتی را اجرا کند مزدور است؟

يا کسانی که با اين ماده قانونی مخالفت کردند مزدور هستند؟

و همچنين در همه مستندات  تاريخی، نوشته شده است که  قوای ارتش مزدور پهلوی با چراغ سبز کشورهای بيگانه و با همراهی عده ای از فرصت طلبان ، خوانين محلی به آذربايجان حمله ور شدند و کشتار بی رحمانه ای را انجام دادند و کتابهای ترکی را در آتش سوزاندند و روی ارتش نازی را سفيد کردند.

داگلاس قاضی آمريکايی که در آن زمان در آذربايجان شاهد ماجرا بوده است ، نوشته است که " ارتش شاه با ادعای آزادی آذربايجان به آنجا حمله کرد اما در پشت سر خود ويرانی گذاشت و  رفت و به زنان و دختران تجاوز شد و اموال مردم به غارت رفت و کشتار بی رحمانه ای صورت گرفت"

امروز هم فعالين حرکت ملی آذربايجان در چارچوب قوانين بين الملل ، اصول دموکراسی و حقوق بشر به فعاليت آشکار و شفاف در ايران و آذربايجان جنوبی می پردازند و در راه آرمان و اهداف خود آماده هرگونه جانفشانی هستند.

و جعليات و توهينهای اينها هيچ گونه تزلزلی در قدمهای استوار و اراده آهنين آنها ايجاد نخواهد کرد، و به ايمان و اراده آنها خواهد افزود. و بايد در اينجا اضافه کرد که فعالين حرکت ملی آذربايجان به برابری فرهنگی ، زبانی ، اقتصادی ، اجتماعی و ... می انديشند و اگر اين خواستهای به حق و قانونی آنها تامين شود هيچ وقت به جدايی نمی انديشند. و در مقابل پان آريائيستها به سلطه طلبی و استعمار ملل ايران و انکار تاريخ و زبان ترکی و جعل و تحريف آنها می پردازند. و حق طلبی ما و هويت طلبی جوانان آذربايجان را تجريه طلبی می پندارند. و می خواهند از اين طريق مطالبات قانونی ما را سرکوب کنند.

فعالين حرکت ملی آذربايجان در چارچوب قانون و قوانين بين الملل به صورت آشکار خواستهای خود را پی گيری خواهد کرد و ما در ايران برای ملت ترک و آذربايجان مرزی نمی بينيم و از قشقايستان گرفته تا شمال استان خراسان از سنقر گرفته تا بندر انزلی را ما آذربايجان می دانيم . و ما نيازی به تجزيه آن 4 استان که شما می گوييد نمی بينيم ما از کل حقوق ترکهای ايران دفاع خواهيم کرد و اين را وظيفه ملی و فرهنگی خود می دانيم.و همه ملت ترک ايران با اتحاد ، دست در دست هم، دست شوونيستهای داخلی و استعمارگران داخلی را از منافع ملی خود قطع خواهيم کرد.و کشتار ملت آذربايجان در 21 آذر 1325  را به عنوان يک نسل کشی محکوم می کنيم . و از تمام ملل آزادی خواه دنيا می خواهيم که ما را در شناسايی اين نسل کشی  ياری فرمايند.

                                                                          

زن در حکومت آخوندی

سعید بروجردی

در جوامع پیشرفته غربی که ما شاهد آن هستیم زنان پا به پای مردان در عرصه های مختلف سیاسی ، اجتماعی حضور چشم گیری دارند. تحقیقات نشان می دهد در هر جامعه ای که زن و مرد در کنار همدیگر به فعالیت مشغول هستند آن جامعه پیشرفت کرده است . امّا در ایران همچنان که می بینیم زنان در عرصه های اجتماعی محروم هستند و در عرصۀ اجتماعی کمتر حضور دارند. اکثریت زنان ایرانی بی کار و خانه دار هستند عده ّ ای هم که سر کار می روند در مدارس و بیمارستانها مشغول به کار هستند .

آنها هم؛ به خاطر مشکلات و سَُنتهای اجتماعی؛ مذهبی؛ ایران نمی توانند آنطورکه باید وشاید خود را نشان دهند ،. امّا در مطبوعات به خاطر اتفاقاتی چون خود کشی و یا خود سوزی در تیتر اوّل روزنامه ها عکس شان نمایان می شود . در قسمت حوادث هر روزنامه ای که بروی بیشترحوادث مربوط به خود کشی؛ یا دادگاه رفتن زنان می شود تا به مشکلات دیگر آنان . اگربخواهند با زنی مصاحبه کنند حتماً خبر نگاران به دادگاهای اسلامی می روند تا زنان را پیدا کنند و از آنها سؤال می شود چند سال است آنها در پی طلاق هستند .

اکثر آنها هم باید هفت هشت سال بدوند تا دادگاه اجازه طلاق آنها را صادر کند. تا زمانی که قوانین ایران اینطور زنان را استثمار کند وضعیت جامعه از این بهتر نخواهد بود.

زنان ایرانی از کوچکترین حقّ مسلم خود حتی در عرصه ورزش نیز محروم هستند. چون زنان نمی توانند به ورزشگاهها بروند و ورزش مورد علاقه خودشان را از نزدیک تماشا کنند. این نشان از بی عدالتی در حقّ زنان در قوانین ایران است.

کسانی که به مذهب دست و پا گیراسلامی پایبند هستند همیشه این دغدغه را دارند که فلان کار طبق شریعت اسلامی گناه محسوب می شود و نبایدانجام داد . همچنانکه خانم عشرت شقایق نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی ایران گفتند:

رفتن خانمها به ورزشگاهها باعث مستی و نشئگی مردها می شود و این گناه محسوب می شود نرفتن آن بهتر از رفتن آن است. با این کوتاه فکری نمی توان ذره ای از مشکلات زنان را کم کرد . یا رئیس مدارس تهران گفته به خاطر اینکه دختران جوان راحت تر به ورزش و درسهای خود توجه کنند دیوارهای مدارس دخترانه باید بلند تر شوند و از شیشه های مات استفاده کنند .

 آیا این طرز تفکر اجازه به دختران خواهد داد در عرصه اجتماعی ظاهر شوند ؟

هر گز . .. چون دولت جمهوری اسلامی دولتی ضد زن است و هیچ ارزشی برای زنان که حداقل نیمی از جامعه ایران را در بر می گیرند قایل نیست . طبق قانون جمهوری اسلامی هر گاه پدر یا برادر ادعا کند بخاطر حفظ شرافت خانواده دختران یا زنان را به قتل رسانند طبق قانون ایران نه تنها پدر و برادر مجازات نمی شوند بلکه از مجازات معاف می شوند و اگر زنی دچار زنا شود و شوهر او اطلاع پیدا کند شوهر حقّ دارد آنها را در جا به قتل برساند بدون اینکه واهمه ای از مجازات داشته باشد . چون مجا زاتی در کار نیست یعنی قانون این اجازه را برای مرد صادر کرده است که زن را به قتل برساند .

 آن وقت مرد در جامعه به خیال خودش با شرافت زندگی می کند خیلی هم با جرأت حکایت از این زبان به آن زبان می شود . سالانه صدها زن و دختر جوان در ایران قربانی شرافت خانواده می شوند و هیچ گوش شنوایی نیست به فریاد این مظلومان برسد. حتی این مسئله در چند کشور اروپایی{ مسلمانان فراری از کشورهای اسلامی} اتفاق اُفتاده است . و این نشان از تلقینی است که از کودکی به مردهای مسلمان شده است که جنس مؤنث حقّ انتخاب ندارد باید مطیع مرد باشد . هر چه مرد گفت همان باید باشد. ولی در اروپا نباید این طور باشد زنان باید خودشان حق خو درا بگیرند و به فکر چاره باشند و از حق از دست رفته خو دفاع کنند . در اروپا قانون دست و پا گیر اسلامی در کار نیست .زنها باید خود فعالیت کنند برای بر اندازی سیستم اسلامی در کشورهای دین زده. آنها باید به فکر هم نوعان خود باشند در داخل ممالک اسلامی, زنان را از حقوق از دست رفته خود آگاه سازند . درست است که در جوامعی مثل ایران زنان حتی حقّ انتخاب لباس را ندارند امّا باید هم کیشان آنها در اینجا که همه چیز مهیا است برای از بین بردن این موانع تلاش کنند . با نوشتن مقالات و ظاهر شدن در همه میادین سیاسی این موانع را از سر راه بر دارند اکنون زمان قلم است و با قلم و نوشتن می توان به همه چیز رسید.هرچند اکنون در داخل ایران عده ای بسیار کمی شروع به فعالیت کرد ه اند در دفاع از حقوق زنان فعالیت می کنند اما اینها خیلی کم هستند در کشور هفتاد میلیونی ایران باید صد ها هزار از این ارگانها تشکیل شود تا زنان را از حقوق از دست رفته خودشان آگاه کنند . ایرانیها در زندانی؛ زندگی می کنند که مردم آن خصوصاً زنان از همه چیز بی بهره اند .این وظیفه ما و زنانی است که در خارج از مرزهای ایران زندگی می کنیم تا با آگاه کردن زنان داخل ایران اوضاع را به نفع جامعه و زنان تغییر دهیم.

ساخت بمب اتمی بسیارنزدیک است

مینا بگوهی

آلمان : ایران فاصله چندانی با بمب اتم ندارد.

گزارش سازمان اطلاعات خارجی آلمان (ب.ان.د) حاکی است که فاصله ایران با ساخت بمب اتمی بسیارنزدیکتر از آن است که تا کنون تصور میشد.

منابع جاسوسی آلمان می گویند علاوه بر این ایران همچنان یک بازی پنهانکاری را با غرب دنبال می کند . در همین حال صدراعظم و وزیر امورخارجه آلمان خواهان اقدام متحد و مصمم غرب در برابر فعالیتهای اتمی ایران هستند.

اشپیگل آنلاین ، وابسته به هفته نامه سیاسی "اشپیگل" آلمان در گزارش مشروحی که از گفتگوهای کمیته سیاست خارجی پارلمان این کشور انتشار داده نوشت در نشست محرنامه این نهاد پارلمانی همه منتظر گزارشی بودند که قرار بود درباره فعالیت دو مامور سازمان جاسوسی آلمان در بغداد و همکاری این ماموران با نیروهای آمریکا به اطلاع کمیسیون برسد ولی بجای آن ، ارنست اورلاو ، رییس سازمان اطلاعات خارجی یا اداره جاسوسی آلمان بر خلاف انتظار مسئله بمب اتمی ایران را پیش کشید و در

این باره به سخنرانی پرداخت .

اشپیگل آنلاین نوشت نمایندگان پارلمان با شنیدن اظهارات رئیس  سازمان پارلمان با شنیدن اظهارات رئیس سازمان جاسوسی کشور درباره چند و چون برنامه اتمی ایران بهت زده شدند و چند تن از نمایندگان گفتند تازه چشمهای ما باز شد زیرا طبق این گزارش پیشرفت ایران در رابطه با ساخت بمب اتم به مراتب بیشتر از آن است که تا کنون تصور میشد .

بنا بر این گزارش رئیس سازمان جاسوسی آلمان مشخصا گفته است که ایران احتمالا چند ماهی بیشتر با ساخت بمب اتمی فاصله ندارد و به این ترتیب به این هدف خیلی نزدیکتر از آن است که تا کنون تصور میشد .

در این گزارش آمده است که پیش از این "سیلوان شلوم" وزیر امور خارجه اسرائیل هم در ماه سپتامبر گذشته گفته بود که ممکن است ایران طی شش ماه آینده از دانش لازم برای تولید سلاح اتمی برخوردار شود ، این در حالی است که منابع دیگر از جمله موسسه مطالعات استراتزیک لندن معتقد است ایران دست کم 5 سال فرصت لازم دارد تا به چنین هدفی دسترسی یابد .

مقام های بلند پایه آلمان نیز همچنین به رایزنی های خود درباره دستیابی به یک جبهه متحد برای مقابله با فعالیت های اتمی ایران ادامه می دهند . آنگلا مرکل صدر اعظم این کشور پس از گفتگوهای خود با نخست وزیر فرانسه که در برلین انجام شد از طریق تلفنی با جورج بوش رئیس جمهوری آمریکا درباتره طرح اتحادیه اروپا برای نشست هیات رئیسه آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین صحبت کرد . همچنین فرانک والتر اشتاین مایر ، وزیر امور خارجه آلمان که روزهای چهارشنبه و پنجشنبه در قاهره با دولتمردان مصر گفتگو کرد اظهار داشت که آلمان برای ایجاد وحدت نظر و عمل در نشست هیات رئیسه آژانس بین المللی انرژی اتمی تلاش می کند و با رهبران کشورهای عضو هیات رئیسه این نهاد بین المللی سرگرم تبادل نظر است .

 

نگاهی به عملکرد انجمن دفاع از حقوق زندانیان در ایران "

سید علیرضا ریون

آقای عمادالدين باقى و انجمن دفاع از حقوق زندانيان، برنده جايزه ملى حقوق بشر فرانسه شدند. اين جايزه كه توسط نهادى مدنى يعنى كميسيون ملى حقوق بشر فرانسه اهدا شده به دليل فعاليت در عرصه نظرى و عملى به عمادالدین باقى تعلق گرفته است.

 آقای عمادالدين باقى، رئيس انجمن دفاع از حقوق زندانيان و نويسنده چندين كتاب و ده ها مقاله درباره حقوق بشر است. كميسيون مذكور در مكاتباتى كه در اين زمينه انجام داده تأكيد كرده عمادالدين باقى در مقالات و تلاش هاى خود كوشيده از منبع شريعت الهام بگيرد و نشان دهد كه هيچ يك از مفاد حقوق بشر با شريعت تضاد ندارد.

 تحليلگران معتقدند چنين عبارتى و آن هم از سوى فرانسويان كه در كشورى لائيك زندگى مى كنند نشان مى دهد تلاش براى دفاع انسانى از مذهب حتى در كشورهاى غيردينى مورد توجه قرار مى گيرد.

عمادالدين باقى پيش از اين در سال ۱۳۸۳ نيز برنده جايزه شجاعت مدنى از سوى بنياد پاركينسون شده بود كه توسط عده اى از نويسندگان، فعالان حقوق بشر و برندگان جايزه نوبل در نيويورك تاسيس شده است و ملاك انتخاب برندگان آن فعاليت حقوق بشرى غيرحزبى و فردى است.

در همين باره عمادالدين باقى درباره اين جايزه ملى حقوق بشر فرانسه گفته است: اين انتخاب از يكسو مسئوليت من و انجمن را سنگين تر مى كند و از سوى ديگر نشانه پذيرش سبك عمل ما از منظر جامعه بين المللى حقوق بشر است.

ما بايد نشان دهيم كه ايران با ابتكارات و تلاش ها و توان هاى درونى خود قادر به پيشرفت است. در ايران، سازمان ها و فعالان حقوق بشرى شايسته و فراوانى وجود دارند كه به عقيده من اين انتخاب در حقيقت تكريم همه آنها و به ويژه دوستان و همكاران من در انجمن دفاع از حقوق زندانيان است. عمادالدين باقى از چند سال پيش به اتفاق گروهى از فعالان اجتماعى انجمنى غيرسياسى و غيردولتى به نام دفاع از حقوق زندانيان تاسيس كرده كه حساسيت موضوع اين انجمن و نيز سابقه باقى به عنوان يك زندانى سياسى سبب مى شود برخى با شگفتى بپرسند چگونه امكان فعاليت اين انجمن در شرايط سياسى شكننده كنونى وجود دارد؟ روش كار باقى سئوال ديگرى است كه او بدان پاسخ گفته است: روش كارى من درخصوص پيشبرد حقوق بشر در ايران روش كار سياسى و منازعه با حكومت نيست، بلكه تعامل و گفت وگو با حكومت و بخش هاى مرتبط با فعاليت هايمان است. ما بايد از تمام ظرفيت هاى موجود در جامعه و حكومت براى تحقق حقوق بشر استفاده كنيم. بسيارى از كسانى كه در برابر اين فعاليت ها مقاومت مى كنند، لزوماً دشمن حقوق بشر نيستند.

مگر مى شود فردى موحد و ديندار واقعى باشد، وجدان انسانى داشته و انسانى اخلاقى باشد، اما با كرامت انسان مخالف باشد، برخى از آنها كه در مورد حقوق بشر دچار سوءظن هستند به دليل تصورى سياسى است كه از آن دارند. آنها فكر مى كنند فعاليت حقوق بشرى بهانه اى عليه حكومت است.

ما بايد نشان دهيم كه سازمان ها و فعالان حقوق بشر نقش ديده بان را دارند. آنها نهادى ميانجى هستند و از طريق گفت وگو و آموزش و فرهنگ سازى مى خواهند حكومت و جامعه را به رعايت حقوق بشر ترغيب كنند و بايد به همه بفهمانند كه اين رويداد فقط به سود شهروندان نيست، بلكه به سود خود حكومت هم هست. سازمان ملل با درك همين حساسيت بود كه در سال ۱۳۷۳ تصويب كرد كه نهاد ملى حقوق بشر در كشورها تشكيل شود كه دولت ها هم بتوانند در آن نماينده داشته باشند و بدين ترتيب در بسيارى از كشورها كه به حقوق بشر روى خوش نشان نمى دادند، نهادهاى ملى (GO) تشكيل شد، زيرا متوجه شدند كه اين نهاد عليه حاكميت نيست. همين مصوبه سازمان ملل و تاسيس نهادهاى ملى مرحله گذار و بسترساز تشكيل سازمان هاى غيردولتى و NGOهاى حقوق بشرى بود.

ما وكيل شهروندان هستيم ادبيات مان سياسى و خصمانه نيست و بايد با كاربرد زبان حقوقى به دفاع از شهروندان بپردازيم و از ادبيات ستيزه جويانه بپرهيزيم. كار ما اقناعى است و توسل به روش هاى اعتراضى مانند صدور بيانيه و يا برگزارى راهپيمايى و تجمع براى تحقق اهداف حقوق بشرى كه در چارچوب قوانين كشور در خدمت روش پيش گفته است. بنابراين نمى خواهيم با بهره گيرى از اعتقاد و اعتبار ايجاد شده در جبهه اپوزيسيونى و ستيزه جويى قرار گيريم بلكه به تاسيس و تقويت نهادهاى ميانجى و جامعه مدنى كمك مى كنيم. اعتقاد دارم حكومت هاى قوى براى خدمت رسانى و تامين امنيت جامعه ضرورى هستند اما حكومت ها با رعايت قانون و حقوق بشر تقويت مى شوند. ما بايد به جاى تضعيف حكومت، جامعه اى قدرتمند و سازمان يافته ايجاد كنيم.

ما بايد به جاى تحريك حكومت به تشويق و ترغيب آن براى درك منافع استراتژيك خود و رعايت حقوق بشر بپردازيم و براى اين كار گاهى نيازمند به شفاف سازى و گزارش جنبه هاى مثبت و منفى كارنامه دولتمردان و نهادهاى قضايى و ديده بانى و بيان موارد نقض حقوق بشر با رويكرد اصلاحى و يا حتى انتقادى هستيم. باقى درباره آينده فعاليت هاى اجتماعى خود و نيز انجمن دفاع از حقوق زندانيان كه سعى مى كند نهادى واسطه ميان دولت و جامعه مدنى باشد نيز مى گويد: ما در انجمن دفاع از حقوق زندانيان روزى را به عنوان روز زندان و زندانى تعيين و اعلام خواهيم كرد كه به اين بهانه توجه و تمركز خاصى بر مسائل زندان و زندانيان را تثبيت كنيم. علاوه بر اين در نظر داريم پيشنهاد كنيم كه توسط انجمن دفاع از حقوق زندانيان هر ساله به بهترين زندانبان هايى كه حقوق زندانيان را رعايت مى كنند تقديرنامه و جايزه اى اهدا كنيم و بدين وسيله به تبليغ و تشويق رعايت حقوق زندانيان به وسيله زندانبانان همت گماريم نه با روش تقابل و جدال.

مهم اين است كه خود زندانبان ها انگيزه و درك لازم براى تامين حقوق زندانيان را به دست آورند. علاوه بر اين ما براى هر كس كه بيشترين فعاليت را براى دفاع موثر و مفيد از حقوق زندانيان به عمل آورد تقديرها، تشويق ها و جوايزى منظور كنيم. اميدوارم اين پيشنهاد نه تنها در انجمن ما بلكه در ساير سازمان هاى مشابه در سطح بين المللى مورد توجه قرار گيرد.

 

برگشت