کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

بر اساس قانون و مذهب حاکم زن به عنوان نصف انسان محسوب می گردد عملاً بسیاری از مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر نقض شده و زیر پا گذاشته می شود .

پیوند ها

منشور کانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اطلاعیه و اعلامیه های کانون

شماره جدید

 

بایگانی  49   

صورت جلسه ماهیانه شاخه الدنبورگ - لر کانون دفاع از حقوق بشر در ایران – فوریه 2006

مهدی پدران

جلسه ماهیانه کانون دفاع از حقوق بشر شاخه الدنبورگ – لر در شهر الدنبورگ  [ساختمان جهان سوم] به تاریخ یازدهم فوریه 2006از ساعت 15 با حضورجناب شفائی ریاست کانون، سرکار خانم احمدگلی از کانون نویسندگان در تبعید ایران و شرکت گسترده اعضاء کانون به ریاست آقای حسین رضی تشکیل گردید.

ریاست جلسه با  شعر:

شب

          با گلوی خونین

                                 خوانده ست د یر گاه

دریا

         نشسته سرد.

یک شاخه

                  در سیاهی جنگل

                                          به سوی نور

فریاد می کشد.

از شاعرمبارزمعاصر احمد شاملو جلسه را شروع و ضمن عرض خیرمقدم به حاضرین ، گزارشی از مناسبت خاص این روز (22 بهمن ) و مسائل مربوط  به آن ایراد نمودند و در ادامه از سرکار خانم احمد گلی درخواست نمودند جهت ایراد سخنرانی خود به جایگاه مخصوص تشریف فرما شوند.

خانم احمد گلی طی بیانات مبسوط و جامع خود به بررسی موادی از قانون اساسی جمهوری اسلامی پرداخته و با به کارگیری روشهای تحلیلی و مقایسه ای ناهمآهنگی و مغایرت های عمده و آشکار آن را با منشور جهانی حقوق بشر نشان دادند و در قسمت پایانی گفتار خویش تبیین فرمودند با تاویلی که توسط نهادهای استبدادی مجری از اصول خوب قانون اساسی بعمل می آید کارکرد اصول خوب نیز مطلوب نمی باشد.

      

 

در پایان سخنرانی سرکار خانم احمد گلی ، طبق برنامه ارائه شده سئوالات توسط حاضرین از سخنران بعمل آمد و خانم احمد گلی پاسخ های مبسوطی جهت هر سئوال ارائه فرمودند.

در ساعت 17 مدت 15 دقیقه زمان استراحت و پذیرائی اعلام گردید.

پس از استراحت و در ادامه جلسه مسئولین و اعضاء حاضر شاخه ها و کمیته ها جهت پیش بینی نحوه کار در ماه آینده  (کنگره عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در روز 5 مارس ، برگزاری همایش8 مارس روز جهانی زن در الدنبورگ، نحوه وتعداد نمایندگان شرکت کننده در روز جهانی حقوق بشر در ژنو و...) میزگردی تشکیل داده، و طی گفتمانی تبادل نظر نموده و به توافق رسیدند.

افراد حاضر درجلسه سرکار خانم سواحلی و آقایان منوچهر شفائی، یوسفعلی ظاهری زاده، خلیل رئیسی فرد، کورش عیار، صادق فیروزمند، حسین رضی، مهدی پدران و محمدرضا ستاری بودند. جلسه در ساعت 19 پایان یافت.

گزارش جلسه ماه مارس 2006 شاخه هانور

تهیه و تنظیم : مهناز سواحلی

جلسه در تاریخ 16مارس در ساعت 15 در شهر هانور در دفتر شاخه تشکیل شد.در ابتدا آقای شفایی صدر هئیت رئیسه کانون گزارش کوتاهی از سفرشان به ژنو به مناسبت شصت و دومین اجلاس سالانه کمیسیون بشر سازمان ملل در روزهای 11 تا 13 مارس دادند. که متن کامل آن در همین شماره نشریه به اطلاع همگان میرسد.سپس انتخابات جدید هیئت رئیسه و تقسیم کار اعضاء صورت گرفت که به شرح زیر می باشد: خانم مهناز روشن :رئیس هیئت رئیسه شاخه هانور

آقای یوسف ظاهری زاوه عضو هیئت رئیسه وقائم مقام شاخه هانور

خانم مهناز سواحلی :عضوهیئت رئیسه و مسئول اموراداری و مالی شاخه هانور

خانم الهه آریانپور :مسئول کمیته کودکان و عضو کمیته زنان

آقای مهدی گازرانی فراهانی : مسئول کمیته روابط عمومی و تبلیغات شاخه هانور و عضو کمیته زنان

خانم اعظم لحنی : مسئول دبیرخانه هانور و عضو کمیته تدارکات و کمیته زنان

خانم پریسا اصغری :عضو کمیته تدارکا ت و کمیته زنان

آقای احمد امیری :مسئول کمیته تدارکات وعضوکمیته تبلیغات وروابط عمومی

وآقای شفایی(صدر هیئت رئیسه کانون ) در بخش کمیته روابط عمومی و تبلیغات و ادیان

همچنین در این جلسه تصمیم گرفته شد جلسات شاخه در دومین یکشنبه هر ماه در محل دفتر شاخه برگزارشود و در همین جلسه علاوه براجماع خود اعضاء و گزارش ماهانه و تشریح وظایف ماه آینده ،میز کتاب ، تظاهرات و مراسم سخنرانی با دعوت از سخنران از خارج از شاخه و افراد داخل خود شاخه باشد. در انتهای جلسه گفتگویی در خصوص زبان فارسی بعنوان یک زبان ملی انجام شد که آقای شفایی در توضیحاتی فرمودند : در کشورهای مانند سوئیس و...به چندین زبان صحبت می کنند و هیچ مشکلی در آنجا وجود ندارد و با توجه به اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای آن درباره حقوق اقلیتها هر قومی حق دارد به زبان مادری خود تحصیل کند ،رایادآور شدند.

در واقع هر قوم برای خود ،ملت واحدی به شمار می آید زیرا دارای زبان واحد،باورهای فرهنگی واحد،دارای سرنوشت و تاریخ مشترک واحدهستند. پس می توانند از تمامی حقوق یک ملت بخصوص حق استفاده از زبان مادری خود در سیستم آموزشی ،اداری و بقیه موارد اجتماعی باشند.

خانم سحرناز متین اعتقاد داشتند که کشور ایران مرکب از اقوام (آذری ،بلوچ،ترکمن،فارس ،کردزبان و.....)است. که هر کدام دارای هویت قومی خاص خود هستند و به دلیل ارتباطات بیش از اندازه این اقوام با هم چه در بخش جابه جایی تحصیلی ،شغلی و....چند زبانی باعث سر در گمی است وامری بسیار مشکل و در بسیاری از موارد غیرممکن است.

خانم سواحلی معتقدبودندکه: تعریف یک ملت زبان واحد یا تعلق واحد یا باورهای واحد و امثال اینها نیست ملتهایی با زبانهای متفاوت و مذاهب مختلف و.....زیادند،البته این عوامل در پیدایش ملت نقش مهمی دارند اما آنچه ملت را را از اقوام تشکیل دهنده آن جدا می کند ریشه دارتر از اینهاست ، ملت سمبل سرنوشت عمیق تاریخی مردم یک سرزمین یعنی تمامیت اقوام تشکیل دهنده آن ،اقوامی که سالهای متمادی در کنار هم برای حفظ سرزمین مشترکی کوشیده اند و در ضمن کشورهایی مثل سوئیس هیچگاه همسایگان بد و خطرناکی که ما در مرزهای کشورمان داریم که به دنبال بهانه ای برای دخالت در امور داخلی کشورمان هستند ،ندارد.آقای ظاهری زاوه فرمودند: در هرکشوری چندزبانی ،چند فرهنگی و.....وجود دارد ،اما برای ایجاد ارتباط راحت و تبادل نظر ما مجبور به داشتن یک زبان واحد هستیم ،یک زبان واحد که اکثریت مردم ایران آن را بعنوان زبان ملی میشناسند با توجه به اینکه ما به تمام زبانها و فرهنگها احترام گذاشته و آنها اجازه خواهند داشت که زبان خود را در مدارس خود علاوه بر زبان ملی آموزش دهند .

آقای فراهانی نیز به عنوان مخالف چندزبانی بودن،فرمودند:

چگونه میشود فردی که از یک شهردر شهر دیگر به عنوان دانشجو پذیرفته شود، با توجه به زبان متفاوت آن شهر به تحصیل در آن شهر ادامه دهد. خانم آریانپور معتقدبودند که نبایدبرای گویش و زبان تعریف واحدی داشته باشیم .

آقای شفایی به علت کمبود وقت در چند جمله کوتاه پاسخ دادند و فرمودند: ما به آینده ای دورتر و انسانی تربه این مسائل نگاه میکنیم ما حقوق انسانی افراد را در نظر میگیریم و اساس را بر انسانیت قرار میدهیم . هدف ما ایجاد دمکراسی در تمام ایران ،برای تمام اقوام است . ایشان دنباله بحث را به جلسات بعد موکول کردند.

در ضمن در این جلسه آقای متین و خانم سعیدی وسحرناز متین حضور داشتند که ایشان نیز اعضاء را در تقسیم کار و در موضوع مورد بحث راهنمایی فرمودند.

جلسه در ساعت 18 خاتمه یافت .

گزارش جلسات در ماه مارس کانون دفاع از حقوق بشر در ایران –شاخه برمن

                                                        رضا داوری

این جلسه روز چهارشنبه  مورخ 8 مارس 2006 از ساعت 14:00 در سالن لاگرهاوس شهر برمن برگزار گردید.

دراین جلسه که با حضور اعضای هیت رئیسه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران واعضای شاخه برمن برگزار گردید، ابتدا آقای سیادت به حاضرین خوش آمد گویی کردند و سپس هیات رئیسه برمن به شرح فعالیت های انجام شده خود در ماه جاری پرداختند.

سپس گزارش کمیته ها به سمع هیات رئیسه رسید وهمچنین در رابطه با کنگره روز یکشنبه 05.03.2006 و تصمیمات گرفته شده صحبت شد و همچنین از آقای کوروش عیار که برای سومین سال به مسئولیت کمیته تبلیغات کانون و آقای رضا داوری که به مسئولیت دبیر خانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران بعد از رای گیری انتخاب شده اند تبریک گفته شد.در ادامه در مورد فعالیت های شاخه برمن و همکاری و شرکت فعالتر با دیگر نمایند گی ها تصمیماتی اتخاذ شد.

سپس آقایان امیرهودجی و رضا داوری دررابطه با ایران و مشکلات بوجود آمده میان حکومت اسلامی و جهان اخباری را به اطلاع شرکت کنندگان در جلسه رساندند. این جلسه که با حضور اکثریت اعضا تشکیل شده بود در ساعت 16:30 به پایان رسید.

گزارش دومین جلسه عمومی ماه مارس - شاخه برمن

این جلسه روز چهارشنبه  مورخ 29.3.2006 از ساعت 13:00 در سالن لاگرهاوس شهر برمن آلمان برگزار گردید. این جلسه با حضور اعضای هیت رئیسه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران واعضای شاخه برمن برگزار گردید.

در ابتدا خانم بیگی بعنوان مسئول جلسه از حضوراعضا تشکر کردند و سپس ازآقای داوری دعوت کردند که به گزارش اخبارجاری بپردازند. آقای داوری  در ادامه مسائل و مشکلات اتمی ایران، کشته شدن 22 نفر دردرگیری های سیستان و بلوچستان، آزادی گنجی، مذاکرات ایران و آمریکا بر سرمسئله عراق و ... اشاره کردند. سپس درباره مشکلات مالی و افزایش کارهای اداری و دفتری بود بحث شد که بعد از بیان پیشنهاداتی از سوی آقایان هودجی، سیادت و ارشاد  تصمیم گرفته شد تا ساعات کاری دفتر کانون افزایش پیدا کند. که با استقبال اعضا روبرو شد و تعداد زیادی از اعضا برای مشارکت در این امر ثبت نام نمودند که با ایجاد یک طرح کلی مشارکت اعضا، زمان بندی شد و در دفتر کانون نصب شد. همچنین در این جلسه تصمیم گرفته شد تا انتخابات شهر برمن بعد از دعوت گسترده از کلیه اعضا در روز 5.4.2006 در سالن لاگرهاوس برگزار گردد که هماهنگی آن و صدور اطلاعیه بر عهده آقای عیار گذاشته شد. در این جلسه همچنین به درخواست آقای سعید بروجردی قرار شد تا میز کتابی در تاریخ 19.4.2006 در شهر برمن دایر گردد. ایشان مناسبت این میز کتاب را افزایش فشار های وارده رژیم  به جوانان و زنان عنوان کردند که با موافقت اعضا روبرو شد.

جلسه  با خواندن مقاله ای که خانم قربانی تهیه کرده بودند در ساعت 16:00 به پایان رسید.

 

گزارش شرکت در اکسیون" کارزار زنان علیه کلیه قوانین نابرابر و مجازات های رژیم اسلامی" - کلن

   ملوک کمره

در روز دوشنبه ششم مارس سال 2006 به مناسبت هشتم مارس" روز جهانی زن" تظاهراتی درمیدان نوی مارکت شهر کلن در ساعت11 صبح برگزار گردید.دراین تظاهرات تعداد زیادی از زنان ومردان مبارزایرانی، شهروندانی از کشورهای آلمان، افغانستان، هند وآمریکا حضور داشتند. این تظاهرات به دنبال تظاهرات در شهرهای فرانکفورت(4 مارس) ماینس(5 مارس) برگزارگردید و در ادامه در شهرهای دوسلدورف(7 مارس) و دن هاگ(8 مارس) برگزار می گردید. دراین تظاهرات علاوه بر سخنرانان ایرانی، خانم رادها از کشور هند و خانم مری لوگرین برگ از کشور آمریکا نیز در محکومیت قوانین و مجازات های غیر انسانی که از طرف رژیم جمهوری اسلامی و همچنین دیگر رژیمهای غیر دمکراتیک اعمال می گردد سخنانی ایراد نمودند. در طول تظاهرات شعارهای مختلف به زبان آلمانی  توسط تظاهر کنندگان داده می شد  از جمله : توقف سنگسار، توقف کشتار، نه به حمله نظامی آمریکا، حجاب اجباری نمی خواهیم و... سر داده می شد.

نمایش سنگسار نیز توسط  تعدادی از شرکت کنندگان در آکسیون اجرا گردید که موجب تاثر عمیق حضار گردید.

در این تظاهرات آهنگها و سرودهای گوناگونی از جمله آهنگ کارزار با صدای خانم گیسو شاکری پخش گردید که مورد توجه و همراهی شرکت کنندگان در آکسیون قرار گرفت.

خانم ملوک کمره و آقای علی مشکاتی از اعضای هیت رئیسه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران شاخه کلن در این تظاهرات شرکت نموده و ضمن همراهی با سایر شرکت کنندگان اطلاعیه ها و گزارشات نقض حقوق بشر در ایران  که توسط کانون دفاع از حقوق بشر در ایران تهیه شده است را در میان  شرکت کنندگان و شهروندان آلمانی پخش کردند که مورد توجه فراوان واقع شد .در ساعت 13:30 شرکت کنندگان در اکسیون اقدام به انجام راهپیمایی  در سطح شهر کلن نمودند که در ضمن آن شعارهای اکسیون تکرار گردید که مورد توجه شهروندان قرار گرفت. تظاهرات در ساعت 14:30 به پایان رسید.

صورتجلسه ماهیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران-شاخه اوسنابوروک / کلوپنبورک

                                                    مهنازدواتگری

   جلسه ماهیانه کانون دفاع از حقوق بشر– شاخه اوسنابوروک– کلوپنبورک در تاریخ 10 مارس 2006 با ریاست آقای سید علیرضا ریون مسئول محترم شاخه و حضوراعضاء در ساعت 14 بعدازظهر در محل شاخه آغاز شد.

در ابتدا آقای ریون با خوش آمدگویی و تبریک به  مناسبت 8 مارس روز جهانی زن موضوع اصلی جلسه را بحث در بررسی مساله زنان در ایران عنوان کردند. و خاطر نشان شدند که در طول تاریخ همواره زنان تحت ستم و جفا قرار داشته اند و حقوق انسانی آنان همیشه مورد تجاوز و تعدی قرار گرفته است. به دنبال آن آقای کورش مسیب فرمودند که شاهد این مدعی  تاریخ تاسف باری است که همیشه زن را به عنوان جنس ضعیف شمرده است. البته این وضعیت در جوامع مختلف با ویژگیهای خاص خود همراه بوده وبازتاب مختلفی داشته است. و شدت و ضعف آن به نسبت اعتقادات جوامع مختلف متفاوت بوده است. در ادامه خانم مژگان زنده دل فرمودند که هرچه جوامع به اصول انسانی و حقوق بشر، آگاهی بیشتری پیدا کرده اند توجه آنان به حقوق زنان نیز افزایش یافته است. در ضمن آقای جاسم چنانی صالحی هم در این رابطه  فرمودند که امروزه در ایران اندیشه های طرفدار حقوق زنان و همچنین فشارهای جهانی برای احقاق حقوق زنان همگی موجب توجه بیشتر به این موضوع شده است. مساله زنان به روابط خانوادگی، تربیت کودکان و سایر مناسبات خصوصی انسانها ارتباط دارد. اما براستی  به چه دلیل باید در کشورما ایران با این همه فرهنگ غنی تاریخی به این مسئله مهم اهمیت کافی داده نشود؟

مسئول شاخه آقای ریون در ادامه فرمودند که البته امروزه کتابها، مقاله ها و فیلم های فراوان در این باره وجود دارد و مساله زنان به گونه ای مورد توجه قرار گرفته است. هرچند که واکنشهای موجود در قبال رشد و آگاهی های اجتماعی زنان متفاوت است،به طوری که گرایش مذهبی و سنتی به بهانه به خطر افتادن اساس اخلاقی جامعه با طرح این مسائل موافق نبوده و همواره سعی دراعمال روشهای سنتی خود در مورد حضور زنان در اجتماع دارد. گرایش دیگرمساله زنان را با توجه به شرایط  جامعه دنبال و سعی می کند ضمن طرح مسایل جهانی، شرایط داخلی را نیز تا حد ممکن از منظری پیشرو مورد توجه قرار دهد.

با جمعبندی این بحث جلسه در ساعت 16 به پایان رسید.

گزارش جلسه ماه فوریه - شاخه آیشفلدز

                                   اسماعیل عنایت اصل

عمده فعالیتهای این نمایندگی در ماه فوریه 2006 را بصورت زیر فهرست بندی نموده و به اطلاع میرساند :

1.استخراج اهم رویدادهای روزانه ماه جاری مرتبط با مسائل ایران توسط امیر عباس جلودار (عضو این نمایندگی )

2.تشکیل دو جلسه به منظور بررسی رخدادهای ایران و بحث در زمینه آنان خصوصا موضوع بحران اتمی ایران که در پوشش آن رژیم دست به تشدید سرکوب آزادی خواهان زده و با دستگیری خبرنگاران و اعدام زندانیان مرتکب هرچه بیشترنقض حقوق بشر می شود .

3. مراجعه به ساکنان ایرانی نزدیکترین مرکز پناهندگان جهت اطلاع رسانی به آنان از تلاشهای کانون و تلاش جهت جلب همکاری آنان با کانون .

4. برقراری ارتباط با کلیسای محلی و توزیع اطلاعیه های کانون بین کارکنان اصلی کلیسا از جمله پدر لوتر مسئول کلیسای بیشوف روده .

5.اخذ مجوز برپایی میز کتاب از شهرداری شهر لاینه فلده .

ایران و انرژی هسته ای

                                           یوسفعلی ظاهری زاوه

هیچ کشوری بدون حفظ اصالتهای ملی، فرهنگی و توسعه آزادی و دمکراسی، به یک قدرت واقعی و پایدار تبدیل نخواهد شد. در طول تاریخ همه قدرتهایی که به انحطاط فرهنگی و اخلاقی دچار شده اند سقوط کرده اند. و این یک اصل تاریخی است که ملتها با فرهنگ و اخلاق والای ملی مراحل تکامل و تعالی را طی کرده اند. تاریخ چند هزارساله امپراطوریهای جهان نمایانگر آن است که در هر دوران که جوامع مربوط به آن قدرتها به فساد گرائیده و اصالتهای ملی و اخلاقی رو به انحطاط رفته است. قدرت و نظام هر دو با هم مضمحل شده اند. درهمین کشورعزیزمان ایران، امپراطوریهای بزرگی چون امپراطوری هخامنشیان، ساسانیان و حکومت های قدرتمندی چون سلجوقیان، خوارزمشاهیان و صفویان به ورطه نیستی و زوال کشیده شده اند.

اما شما به قرن بیستم نگاه کنید، ملتهای بزرگ ژاپن، آلمان، انگلستان، امریکا و ایتالیا نمونه بارزی از ملتهایی هستند که بر پایه مستحکم اخلاق، آزادی و دمکراسی از خرابه های وسیع جنگ جهانی اول و دوم سر بلند کردند، به نحوی منافع ملی و سیطره جهانی خودشان را حفظ کرده اند. در حال حاضر دورنمای کشور عزیزمان ایران وحشت انگیزتر از آن است که اندیشمندان مهرسکوت بر لب بزنند و فقط نظاره گراوضاع باشند. یا تنها به خارج کردن رقبای سیاسی و یا مخالفین خود از صحنه بسنده کنند. با وجود آنکه باید با اعتماد بنفس بالا قابلیتهای خودمان را باور داشته باشیم و در شرایط لازم برای دفاع از مرز و بوم کشورمان با چنگ و دندان برای مقابله با دشمن بپاخیزیم. ولی با اینهمه در محاسبات استراتژیک، واقع بینی مهمترین اصل است، که باید مورد توجه قرار گیرد. سرزمین ایران با مقتضیات کنونی جهان و با توجه به موقعیت ژئوپولتیکی و ژئواستراتژیکی در بین کلیه قطبهای قدرتی جهان قرار گرفته، که چنین موقعیتی در جهان کنونی منحصر به فرد است. مجموعه این شرایط به ایران امتیاز و اجازه میدهد تا با اتخاذ یک خط مشی مثبت و معقول، یعنی مدارا کردن با همه قدرتها و گام برداشتن در راه تحکیم ثبات منطقه ای ایفای نقش کند. با یک نگاه کوتاه به نقشه جغرافیایی کشورمان میتوان دریافت، سرزمین ایران در شمال غرب و غرب کشور، با اروپای متحد و ناتو و کمی آنطرف تر با قدرت بزرگ هسته ای اسرائیل و در شمال با روسیه که پس از امریکا بزرگترین ذخائر اتمی جهان را داراست، در مشرق ایران قدرت بزرگ چین که از نظر جمعیت، میزان تولید اقتصادی ، جنگ افزارهای هسته ای و بودجه نظامی پس از امریکا دومین قدرت نظامی جهان است. (لااقل در محدوده منطقه آسیا). باز کمی پائین تر در جنوب کشور چین، هندوستان را داریم که بی شباهت به چین نیست. و در جنوب با خلیج فارس که بخشی از اقیانوس هند است و بیشتر قدرتهای جهان منجمله انگلستان و امریکای ابر قدرت در آن نفوذ عمیق و حضور نظامی- سیاسی و منافع بزرگ حیاتی و استراتژیکی دارند، همسایه و هم مرز است. یکی از بزرگترین امتیازاتی که این موقعیت ژئوپولتیکی برای ملت ایران فراهم میکند وجود ذخائر عظیم نفتی و منابع انرژی در بسیاری از مناطق کشور بویژه در شمال و جنوب سرزمین ایران است. از نظر ژئواستراتژیکی هم کشور ما در شمال با میدانهای بزرگ نفتی دریای خزر و در جنوب با حوزه ها و میدانهای عظیم نفتی خاورمیانه و خلیج فارس که 50 درصد نیازمندیهای جهان را تأمین میکند همسایه و هم مرز است. و تنها کشوری است که بر گذرگاه ناوگانهای حمل و نقل نفتی در طول هزاران کیلومتر دسترسی بدون چون و چرا دارد. از نظر ژئواستراتژیک کشور ما ایران در سر راه کلیه تحرکات نظامی و اقتصادی شرق به غرب و بالعکس قرار گرفته است. دسترسی آسان روسیه به خلیج فارس و اقیانوس هند هر گونه الحاق استراتژیکی روسیه و هند را تسحیل می نماید و موقعیت کشورهای منطقه بویژه پاکستان را در شرایط حساستری قرار خواهد داد. و هر گونه دسترسی چین به منطقه نه تنها روسیه را در شرایط مشکل تری قرار خواهد داد، بلکه مواضع شرق وغرب را دگرگون خواهد کرد.بنا بر این موقعیت ایران بطور بالقوه میتواند موازنه قوا را در منطقه و جهان بهم بریزد.

 این مجموعه ظرفیتهای ایران باعث شده که تمام قدرتهای جهانی کلیه تحرکات ایران را دائمأ زیر زره بین قرار داده و نسبت به هر گونه حرکت استراتژیکی ایران و محدوده خط قرمزی که برای حفظ امنیت حیاتی خودشان ترسیم کرده اند، با حساسیت بسیار زیاد عکس العمل نشان دهند. با توجه به این واقعیتهای بسیارعمده و تنظیم یک استراتژی درازمدت برای ملت ایران، ایران بدون مجهز شدن به سلاح اتمی هم میتواند در چهارچوب امکانات، توانائیها، شرایط اوضاع و احوال جهانی، تکیه به اصالتهای ملی، فرهنگی و تاریخی، بالا بردن سطح آگاهیهای ملی و رشد و تعالی اخلاقی و توسعه تکنولوژی و علوم و شرایط اقتصادی ملت و ایجاد نیروهای مسلح ورزیده و مجهز به آخرین دانشهای نظامی جهان، به یک قدرت ثبات دهنده در سطح منطقه وجهان تبدیل گردد. ما میتوانیم از تعارض دائمی و ریشه داری که بین قاره ها و قدرتهای بزرگ وجود دارد بدون چرخش به سمت این یا آن بهره برداری کنیم. به این منظور باید در کل برنامه های ملی و استراتژیکی خود در نظر داشته باشیم که اروپا از نظر سیاسی و اقتصادی، همانطور که منافع اصلی و دوربردش، با رشد قدرت امریکا در تعارض است.  بنا بر دلایلی از همان نوع با رشد واقعی و اصیل ملتهای آسیا و بویژه ایران نیز در تعارض است. رشد ریشه دار ملت ما از نظر اقتصادی و نظامی و تکنولوژیکی با منافع دوربرد و امنیت کل قاره اروپا مغایرت دارد. جای هیچگونه تردیدی نیست که با در نظر گرفتن رشد سالیانه بسیار بالا و سریع اقتصادی، تکنولوژیک و نظامی همسایگان پر قدرتی چون روسیه، چین و هند در شمال و شرق ایران بزودی و در آینده بسیار نزدیک موازنه قوای جهانی بویژه در منطقه آسیا در هم خواهد ریخت. بنابراین الزامأ به توسعه روابط دوستانه و مثبت با قدرتهای بزرگ و درجه اول جهان آمریکا، انگلیس، آلمان و ژاپن نیاز اساسی داریم. و با اتخاذ یک سیاست ملی خردمندانه و ادامه یک خط مشی پایدار و مستقل، ما هم میتوانیم در جایگاه خودمان اظهار وجود کنیم.

حالا میخواهیم ببینیم آیا ایران میتواند اتمی شود؟ آیا باید اتمی شود؟ تعدادی از امکانات، محدودیتها، واقعیتها و مسائلی که ضرورت دارد قبل از هر گونه تصمیم گیری برای ایجاد یک سلاح اتمی مورد بررسی قرار گیرند عبارتند از:

1- نیروهای مسلح ایران امکانات وسیع اتمی شدن را پذیرا هستند؟

2- دوستان و دشمنان ما کدامند و در کجا قرار دارند و در صورت بروز جنگ هسته ای عکس العمل آنها چه خواهد بود؟

3- در ایجاد سیستم سلاح اتمی چه امتیازات و منافعی برای کشور در جهت هدفها و منافع ملی متصور است؟

4- میزان زیانها و پیامدهای گوناگون فاجعه آمیز بکار بردن و مجهز شدن به سلاح اتمی کدامند؟

5- چگونه میتوان کشور و ملت بیگناه را در معرض انهدام و قتل عامهای میلیونی در آتش جهنم سوزان اتمی قرار دارد؟

6- آیا اساسأ هدفهای جنگی و یا منطقه ای ارزنده ای که تجهیز ما را به سیستم سلاح اتمی الزامأ ایجاب مینماید وجود دارد؟

7- آیا اولین ضربه اتمی که به ایران وارد شود ازهم گسیختگی کشوررا تسریع نخواهد کرد؟

نیروهای مسلح ایران هر چند میلیونی که باشند باید اذعان کنیم که مانند ارتشهای بسیاری از کشورهای جهان جنبه تدافعی دارند و بعلت عدم وجود امکانات لجستیکی و ضرورت پاسداری در سرزمین وسیع ایران با 000/800/164 کیلومتر مربع توانائی اجرا، پشتیبانی و عملیات رزمی طولانی را در مسافات خیلی دوراز مرزها ندارند. هنوز کشورهائی مثل روسیه، چین، هند، پاکستان و حتی کشورهای اروپائی هر کدام منفردأ توانائی اجرای عملیات نظامی در صحنه های خیلی دور از مرزهای خود را ندارند. بنابراین اگر چنین ارتش تدافعی به بمب اتم مجهز شود در واقع بکار بردن آن در محدوده سرزمینهای خودی و یا احتمالأ مناطق همجوارخواهد بود.که آنهم برای کشور و ملت فاجعه ای هولناک است. درداخل سرزمین وسیع ایران موثرترین نوع عملیات برعلیه مهاجم خارجی جنگهای چریکی و میهنی خواهد بود. قدرت واقعی بسیج وارتش چند میلیونی ایران که تا حالا از ظرفیت نسبتأ کامل آن استفاده شده است، بیشتر در اجرای عملیات چریکی است و به این علت است که من در اینجا ادعا میکنم که خمیر مایه هر گونه توسعه، تعالی و رشد امکانات ملی و از جمله توانائیهای دفاعی میبایستی با استقرار دمکراسی ( حکومت مردم بر مردم ) جامه عمل بپوشد. تا مردم خودشان را صاحب مملکت بدانند و حتی در شرایط پرازخون وآتش از هر وجب سرزمینی که روزی در آن حرمت داشته و از همه موهبتهای آن برخوردار بوده اند با چنگ و دندان دفاع کنند. ایجاد تکنولوژی محدود یا نامحدود هسته ای و حتی مجهز شدن به سلاح اتمی آنهم با کمک سایر قدرتها و با صرف هزینه های سرسام آور ارزی موضوعی نیست که بعنوان نمودار تکنولوژی پیشرفته یک مملکت غرورانگیز باشد. در همین قاره آسیا، تعدادی از کشورهای پیشرفته با تکنولوژی بسیار بالا مثل ژاپن، کره جنوبی، تایوان و در اروپا، آلمان و سوئد مجهز شدن به سلاح اتمی را به مصلحت امنیت ملی خود نمی دانند.

در حالیکه تکنولوژی و حتی توانائیهای اقتصادی آنها به مراتب از کره شمالی، پاکستان، هندوستان و حتی چین بالاتر و برتر است.

با توضیحاتی که در مورد سلاح اتمی و پی آمدهای آن داده شد هر گونه تلاش برای تجهیز اتمی ایران و نیروهای مسلح ایران از نظر منافع و امنیت ملی نقض غرض است. و جز نابودی، انهدام و قتل عام میلیونی حاصلی نخواهد داشت. زیرا از لحظه ای که مسلم و قطعی شود که ایران به تعداد محدودی سلاح اتمی دسترسی پیدا کرده از همان زمان، تعداد قابل توجهی از سلاحهای اتمی کشورهای مجهز به آن برای مقابله با این تهدید اختصاص داده خواهد شد.

و بطور شبانه روزی در سمت هدفهای ارزنده و تأسیسات حیاتی و عمده آن نشانه گیری تنظیم شده و آماده شلیک خواهد بود. نیازمندیها و سیستم های مکمل سلاح اتمی علاوه بر هزینه سنگین سرمایه گذاری و سایر هزینه های مستمری که برای بدست آوردن انرژی هسته ای و تولید سلاح اتمی باید پرداخته شود، پرهزینه تر از خود سلاح اتمی است و وجود آنها بعنوان اجزا سیستم اتمی اجتناب ناپذیر بوده و هر یک از آنها مستلزم کارشناسان و متخصصین ورزیده با مدیریت سطح بالا و دانش وسیع باید انجام پذیرد.ازهمین روست که بسیاری از کشورها که در بالا نام بردیم از تولید آن پرهیز میکنند. و حالا این سئوال برایمان باقی می ماند که آیا ایران میتواند ابر قدرت اسلامی اتمی شود.

بمنظورآنکه تحت تأثیر احساسات و تعصبات ملی ویا مذهبی و تلقینات و وسوسه های خارجی قرار نگیریم و نیروی انسانی، زمان و امکانات مادی و معنوی کشور را به انگیزه ابر قدرت اسلامی شدن به هدر ندهیم. توجه خوانندگان را به یک واقعیت جلب میکنم. ملتهای کوچک دارای امکانات سلاح هسته ای محدود، وجه المصالحه و قربانی برنامه های بین المللی و هدفهای دور برد استراتژیکی و ژئوپولتیکی قدرتمندان پشت صحنه خواهند شد. ایران را قربانی دیگران و هدف را فدای وسیله نکنیم. به امید روزی که آزادیخواهان بتوانند برای دشمن در حال گریز پلهای طلائی بسازند.

ستم به ملیت ها و اقوام در ایران

سید علیرضا ریون

امروز بيش از هر زمان ديگر اين حقيقت تاريخي براي مردماني كه در ايران زندگي ميكنند مثل روز روشن شده است كه راه پيمايي طولاني و اساسي مردم ايران به سوي دموكراسي از بزرگراه پرالتهابِ تلاش براي كسب حقوق مساوي براي همه مليت ها و اقوام مختلف ايراني ميگذرد. در جهان امروز، كثرت فرهنگي، تفاوت فرهنگي و قومي، و حضور صاحبان و دارندگان اين كثرت و فرهنگ در چارچوب يك كشور و اجتناب از يك دست كردن و شبيه سازيِ اجباري مردم به يكديگر، نشانه هاي اصلي دموكراسي هستند.

كشور ما خوشبختانه در جهان امروزين بسيار متفاوت با جهان هاي گذشته، از موهبت بزرگ تنوع برخورداراست.

 از آن بالاتر، در مقطع تكوين لحظات كنوني تاريخ ما، آگاهي جمعي در ميان مليت ها و اقوام ستمزده در سراسر كشور چنان اعتلاي حيرت انگيزي پيدا كرده است كه جملگي يك صدا فرياد ميزنند كه ما تساوي حقوقي از لحاظ حفظ و اشاعه هويت خود و اداره مناطق خود را در چارچوب كشور خود و مرزهاي خود ميخواهيم و ما نميتوانيم اولويت و برتري و اشاعه ي يك زبان را به قيمت عقب ماندن زبانها، فرهنگ ها و هنرهاي خود بپذيريم. تنها يك راه باقي است: تساوي براي همه مليت هاي ستمزده ايران، با كساني كه بر زبان و فرهنگ فارسي زاده مي شوند.

به زعم ما اين تساوي به سود زبان و ادبيات و فرهنگ فارسي نيز خواهد بود. به زعم ما، تساوي ترك ها، كردها، تركمن ها، عرب ها، بلوچ ها با فارسي زبان ها، كه امروز به صور مختلف در ايران مطرح ميشود، امري است حياتي براي حفظ تماميت ارضي كشور. اگر دموكراسي، آزادي، تساوي حقوقي و فرهنگي، از اين مليت ها دريغ شود، لعن و نفرين تجزيه ايران و نابودي تماميت ارضي آن، دنباله نام هر كسي كه اين دريغ كردن را بر مردم ايران تحميل كند، كشيده خواهد شد، و تا پايان تاريخ هم كشيده خواهد شد.

جهان امروز رو به سوي تحولي دارد كه همه تحولات گذشته به رغم ارزش هاي اجتماعي، فرهنگي، تاريخي، علمي و فني كه داشته اند، در برابر عظمت آن رنگ خواهند باخت. انسان در برابر كشف كامل دروني خود، هم در ساحات علمي و فرهنگي قرار دارد و هم در برابر كشف بيرون تا حد سير و سلوك بي محاباي سماوات و بيكرانه هاي جهان. چگونه ممكن است چنين انساني آنقدر عقب مانده باشد كه بگويد زبان مادري من آسماني است، مقدس است و زبانهاي ديگر فاقد اين ويژگي ها هستند و كساني كه بر زبانهاي ديگر زاده ميشوند بايد زبان مرا ياد بگيرند و فرهنگ مرا داشته باشند و هويت مرا داشته باشند. فارسي زباني است زيبا، كسي منكر اين زيبايي نيست. اما زبان هر كسي براي او زيبا است. بعلاوه، چرا زبانهاي ديگر فرصت بزرگ شدن و زيبا شدن نداشته باشند؟

آخر با چه وجداني شما ميپذيريد كه در طول صد سال گذشته بخش اعظم سرمايه كشور  از سرزمين خوزستان به دست آورده باشيد، ولي مردمان اصلي آن سرزمين، يعني اعراب بومي ايراني را در بدترين فلاكت ها نگهداشته باشيد؟

 يك بار در تاراج زمين هايشان به دست چپاولگران نفت كه اعراب ايران همه چيزشان را از دست دادند، و بار ديگر در جنگ با عراق خانه و زندگيشان بر سرشان خراب شد و آنها در كنار  ساير مليت هاي ايران چه دفاع جانانه اي از آن خاك كردند. آنها با همزبانان خود در آن سوي مرزها جنگيدند تا ثروتمندترين نقطه ايران به دست آنان نيفتد.

شما در حق آنها چه كرده ايد؟

به خاك سياهشان نشانده ايد. و در اين غوغاي اخير كه به راه انداخته ايد، عده اي را كشته ايد و عده اي را به اسارت برده ايد و مردم فقير و از خود گذشته و عاشق خوزستان را در برابر سرنيزه نهاده ايد.

چرا؟ به چه حقي؟

چرا يوسف عزيزي بني طرف، يك نويسنده آزاديخواه را كه به دو زبان به قول شما مقدس، يعني عربي و فارسي، صدها بلكه هزاران صفحه مقاله، شعر، قصه و ترجمه دارد و بارها تاكيد كرده است كه راه حل نهايي مشكل مليت هاي ايران، فقط احترام به حقوق مساوي همه مليت هاست، گرفته ايد؟

به صراحت ميگويم كه دود اين گرفتاري او در چشم شما خواهد رفت. من اگر جاي شما بودم از او و خانواده اش و همه اعراب خوزستان عذر ميخواستم و او را آزاد ميكردم. شما به چه حقي ماهها و ماهها انصافعلي هدايت را در زندان تبريز نگهداشته ايد؟ به دليل ترك بودن؟

به دليل اينكه با احساس غرور ميگويد من يك ترك ايراني هستم و ميخواهد شما حق بچه ها و همسر او، يعني مادر بچه هاي او را رعايت كنيد و اين حق يعني حق تحصيل و رشد براي بچه ها در محيط آن زبان، در مدرسه، در دانشگاه، در كارخانه، در اداره، هم به صورت مكتوب و هم به صورت شفاهي؟

گيرم مردم ايران تا سالها نتوانند شما را از كار بركنار كنند، بسيار خوب شما چرا نميخواهيد به جاي دوزخ بر واقعيت حاكم باشيد؟ اين لجبازي شما با حقيقت چه معني دارد؟

اگر از سخن گفتن از جهان جديد و متمدن نفرت داريد، چرا به امر خدايتان عمل نميكنيد كه با پيامبرانش به زبان آنان سخن ميگويد و از آنها هم ميخواهد كه به زبان مردم با آنها سخن بگويند.

كداميك از مصالح واقعي و خيالي امروز بالاتر از واقعيت و مصلحت احراز تساوي حقوقي براي همه مردمان ايران است؟

آزادي انديشه و بيان، گيرم بي هيچ حصر و استثنا كه ما به خاطر آن بهترين فرزندان خود را قرباني كرده ايم ــ در كشور كثيرالمله اي مثل ايران، بدون آزادي زبانها و فرهنگ هاي همه مردم ايران، به راستي قابل حصول است؟ انديشه و بيان، بدون آزادي زبانها چه معنايي دارد؟

 

جنبش اجتماعی زنان کشورمان را دریابیم

ملوک کمره

در خبر ها خواندیم که گردهمائی مسالمت آمیز روز 8 مارس گروهی از زنان کشورمان در پارک دانشجو در تهران که به مناسبت روز جهانی زن تشکیل گردیده بود مورد هجوم وحشیانه نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی و افراد لباس شخصی قرار گرفته و حتی بانوی شعر امروز ایران خانم سیمین بهبهانی نیز از تعرض مصون نمانده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.

این اولین بار نیست که تظاهرات مسالمت آمیز مردم با استنهاد به دلایل واهی سرکوب میشود و نه تنها شرکت کنندگان در تظاهرات بلکه عابرین و تماشاچیان دستگیر شده و تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار میگیرند و مدتهای مدیدی را در زندان میگذرانند و حتی به دلیل مقاوت درمقابل تجاوز به حریم و حقوق انسانی به جوخه های مرگ سپرده میشوند مگر تعدادی از خانم های بی دفاع با شرکت در یک گردهمائی مسالمت امیز آنهم با اعلام قبلی که خواهان آموزش و اشتغال برابر،عدالت، آزادی، برابری حقوقی با مردان، لغو قراردادهای استخدام موقت و درخواست پیوستن ایران به کنوانسیون بین المللی رفع کلیه اشکال تبعیض چه اقدامی بر ضد منافع ملی و یا امنیت ملی کشور انجام داده اند که مستوجب چنین برخورد ضد انسانی باشند.

 آیا میتوان پذیرفت که زنان با مطالبه این چنین خواسته های انسانی در جهت ضدیت با منافع حاکمان چپاولگر و امنیت قلدران حاکم گام برداشته اند که چنین وحشیانه سرکوب می گردند. در صورتیکه دولت ایران متعهد به اجرای کنوانسیونهای بین المللی حقوق بشر گردیده است- که از اجزاء مهم آن رعایت حقوق زنان میباشد-.

سرکوب زنان بیدفاع کشور نشان از عجز و درماندگی رژیمی است که به خوبی میداند که چنانچه این طیف از جامعه وارد کارزار فراگیر با حاکمان مستبد گردند. دیگر هیچ نیروئی قادر به پیشگیری این سیل عظیم نخواهد بود و بساط دیکتاتوری آخوندی بر چیده خواهد شد. امروزه  در شرایط حساسی که قرار گرفته ایم لازم است با حمایت از خیزش های  اجتماعی درون کشور راه را برای سرنگونی هر چه سریعتر رژیم ضد بشری ولایت فقیه بدست پر توان مردم ایران و استقرار نظامی دموکراتیک هموار سازیم به امید آنروز بزرگ که چندان هم  دیر نخواهد بود.

هویت ملی خود را فراموش نکنیم

شهاب سبحانی

با افتخار به ایرانی بودنم در تاریخ سرزمینم که تکیه بر فرهنگی هفت هزار ساله و یا به روایتی دوازده هزار ساله دارد سیری گذرا در این کهن دیار تاریخی مینمائیم، تا روشن سازم که باید هویت ملی خویش را بازیابیم و غریت غرب ما را شیفته تجمل خویش ننماید و گذشته های پر افتخار تاریخی خود را بدست فراموشی نسپاریم. سرزمین ایران، این فلات سبز و سرافراز که از شرق به فلات پامیر، از غرب به فلات ارمنستان و آسیای صغیر و از شمال به کوههای قفقاز و از جنوب به دریای عمان و خلیج فارس محدود میشود و بزرگترین فلات آسیاست که طی هزاران سال سلسله های فراوان و پادشاهان گوناگون بر آن حکومت نموده اند.   قوم آریائی که( نجیب، بزرگوارو آقا) شده است بعد از کوچ از جنوب سیبری و ایجاد شاخه هند و اروپائی رو به سوی جنوب این فلات نهاد و در نقاط مختلف آن مستقر گردیده است. از مشخصات اعتقادی این قوم آئین یکتا پرست وزرتشت با آوردن پیام و بیان سعادت انسان در سه اصل اخلاقی (  منش نیک ، گفتار نیک و کردار نیک) سعادت دنیوی واخروی را ارمغان آورده است. بر این پشته سبز و عظیم تا قبل از اسلام سلسله های پادشاهی بزرگی حکومت نموده اند، مانند مادها، هخامنشیان، سلوکیان، ساسانیان، که اگر حتی بطور مختصر به شرح احوال تعدادی از پادشاهان هر سلسله بپردازیم از حوصله بیرون خواهد بود. بنا براین بطور نمونه به شرح احوال برجستگان چند سلسله می پردازیم و می گذریم.

کورش: هفتمین پادشاه سلسله هخامنشی، پسر کمبوجیه همه آریاهای ایرانی را به زیر یک پرچم کشید و حکومت ماد را با پارس متحد نمود و برای اولین بار در تاریخ این سرزمین از اتحاد ماد و پارس دولتی بزرگ بنام ایران بوجود آورد. کورش اولین بنیانگذار کشورایران است. بعد از این اتحاد فتوحات کورش شروع شد. فتح بابل، فتح لودیه و گسترش مرزهای ایران تا دریای مرمره و مدیترانه در آسیای صغیر و گسترش مرزها در شرق سیردریا و سیحون، فتح بابل درغرب و سقوط بخت نصر پادشاه بابل. در این فتح چون تا شمال آفریقا و مصر و اورشلیم که تحت سیطره بخت نصر بودند، مردمان این سرزمینهای وسیع به آزادی رسیدند، و بخصوص قوم یهود از بند آزاد گردید.  کورش دستور داد خانه هائی را که در اثر جنگ خراب گشته است دوباره بازسازی و برپا دارند. و به آسیب دیدگان غرامت جنگی پرداخت گردد. این عمل کورش سبب شد تا یهودیان در کتاب مقدس خود ( تورات ) که بعدها جمع آوری شد کورش را مسیح نجات دهنده لقب دهند. کورش در واقع اولین بیانیه حقوق بشر را که تمدن غرب در همین سالهای اخیر با افتخار و به نام خود در سازمان ملل بیان میکند صادر نموده واین بیا نیه در لوح آزادی بردگان کورش در موزه انگلستان نگهداری میگردد. کورش، پادشاهی که با مغلوبین، بسیار مهربان و رئوف بود، تعصب مذهبی نداشت و همه ادیان و مذاهب در نزد او محترم بودند و هیچگاه از عدالت و انصاف خارج نمی شد. به غارت و کشتار نمی پرداخت و نجات دهنده مظلومان بود. چنانچه دوست و دشمن به بزرگواری و عظمت او معترف بودند و نهایتأ در جنگ با قوم وحشی ( سکها ) زخمی گردید و پیکر نیمه جان او را به پاسارگاد آوردند و در این مکان به خاک سپردند (529  ق. م .)

داریوش شاه: گسترده این سرزمین اهورائی را به مرز 20 تا21 میلیون کیلومتر مربع رساند. با جمعیتی حدود 400 تا 450 میلیون نفر. اولین بار این پادشاه دستور داد به وسیله کانالی دریای مدیترانه را از راه رود نیل به دریای سرخ متصل نمایند و کانال سوئز را حفر نمایند و در کتیبه ای به چهار زبان ( پارسی باستانی، ایلامی، بابلی، مصری قدیم ) در محل کانال دفن کنند تا آیندگان از این اقدام عظیم او آگاهی یابند. داریوش به تلافی کشته شدن کورش بدست قوم ( سکها ) به این قوم یورش آورد و آنها را تا قلب روسیه دنبال کرد و شکست داد و چون سکها در مسیر فرار خود همه چیز را نابود میکردند، داریوش با فرا رسیدن زمستان سخت روسیه دستور عقب نشینی داد و با ایجاد پلی بر روی رود دانوب به بسفر آمد و از نظر نظامی کاری کرد که بعدها حتی به تفکر ناپلئون و هیتلر نیز نرسید و آن نیفتادن در دام زمستان سخت روسیه بود. از افکار بلند و قدرت نظامی و گستردگی سرزمین ایران در زمان داریوش بزرگ حمله به یونان با 600 فروند کشتی جنگی است. عظمت این کار حتی در قالب فیلمهای تخیلی نیز نمیگنجد. داریوش بزرگ این سرزمین وسیع را به 30 استان یا (حشتره) تقسیم کرد و هر استان را به شهربانی سپرد که به زبان یونانی ( ساتراب ) نامیده می شد.  پادشاهان سلسله هخامنشی ضمن گسترش مرزهای سیاسی کشور از آبادانی آن نیز غافل نبودند و نمونه پر افتخار آن ساختن بنای تخت جمشید و پاسارگاد است. ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول حدود سال 518 تا520 ق.م آغاز شد و بوسیله خشایار شاه، اردشیر اول و اردشیر سوم کامل گردید. اختلاف این بنای عظیم تاریخی با اهرام مصر در این است که بر خلاف تصور، مانند اهرام مصر، با ظلم و جور و بیگاری گرفتن از اسرای جنگی ساخته نشده است و لوح های گلی که در سال 1312 شمسی در گوشه شمال غربی این بنا بدست آمده،نشان دهنده این بود که به کارگران اعم از عمله، بنا، نجار، سنگ تراش، معمار و مهندس حقوق پرداخت میشده چنانکه هر کدام از این الواح سند هزینه یک یا چند نفر بوده است. این خرد کالائی مانند گندم، گوشت و شراب بوده است.

این الواح اسناد پرافتخاری بر فرهنگ و تاریخ ایران است که در کمال قدرت نیز به حقوق انسانی مردم خویش احترام میگذارده است.

از پادشاهان سلسله ساسانی می توان شاهپور اول را از نظر سیاسی و درایت و خرد نظامی گری و توجه به رفاه اجتماعی مردم سرزمین گسترده خویش و ایجاد امنیت اجتماعی همتای داریوش هخامنشی دانست.

اولین افکار سوسیالیستی و برابری مردمان در افکار ایرانیان پدید آمده، نمونه کامل این تفکر را در مکتب مزدک و مانی میتوان جستجو کرد. و به یقین بعدها رهبران سیاسی اجتماعی دنیا و فیلسوفان مکاتب مختلف از این طرز تفکر سود برده و مکاتب فلسفی سیاسی خود را به دنیا ارائه دادند. پادشاه بزرگ دیگر ساسانی انوشیروان است.اصلاحات اجتماعی و مالیاتی که او انجام داد در ایران تا آن زمان بی سابقه بود. او پادشاهی دانشمند و دوستدار فلسفه و حکمت بود. در زمان او هفت تن از فلاسفه و دانشمندان یونانی دانشگاه اسکندر که از روم گریخته بودند در دربار پناه گرفتند و برزویه را که پزشکی دانشمند بود برای آوردن کلیله و دمنه به هند فرستاد تا این کتاب ارزشمند را از سانسکریت به زبان پهلوی ترجمه کند و به ایران آورد.

هنگامیکه بخواهیم بدون غرض ورزی به بررسی تاریخ ایران قبل از آمدن اسلام بپردازیم متوجه خواهیم شد که کشور ما با امپراطوری بزرگ ایران، بزرگترین قدرت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دنیای زمان خویش بوده و مملکت با درایت و هوش حاکمان و قدرت تعقل و تفکر مردان سیاسی و بخصوص هوشیاری مردمان آریائی با تکیه بر هوش خدادادی خویش گستره امپراطوری را اداره میکرده و همین امر باعث گردیده بود مردمان این مرز و بوم درآن روزگار در اوج سرافرازی و آرامش آثار جاویدانی حتی در زمینه شعر و موسیقی به جای بگذارند که نمونه آن موسیقی دانان برجسته ای چون باربد ، نکیسا ، بامشاد و رامتین بودند.

ایرانیان غیور و اصیل در هر جای پهنه جهان پراکنده باشند سرزمینی اهورائی خویش را با همه افتخاراتش فراموش نخواهند کرد.( در مقاله دیگر فرهنگ و تمدن ایرن بعد از آمدن اسلام بررسی خواهد شد.)

 

دانشگاه اسطوره مقاوت و پایداری

                                                       مینا مشکاتی

چراغی به دستم  چراغی در برابرم

من به جنگ سیاهی میروم

گهواره های خستگی از کشاکش رفت و آمد ها باز ایستاده اند

و خورشیدی از اعماق

کهکشان های خاکستر شده را روشن میکند.

احمد  شاملو

باز هم اعتراض  باز هم صدای فریاد دانشجویانی که برای گرفتن حق خود سرکوب و مضروب میشوند دانشجویانی که دانشگاه و فضای فرهنگی آن متعلق به آنان است-. آری  این بار هم پرده دیگری از نمایش سیاه و فریبکارانه توسط کارگردانان رژیم فاشیستی ایران تدارک دیده میشود تا به خیال خود  آبروی ریخته شده خویش را پس از تیرماه 78 و اسفندماه 81 بازیابند و با زیارتگاه کردن دانشگاه  - این فضای دانش و ادب – شاید اعتراضات مدام را سرکوب کنند!

حال که دانشجویان آشوبگران آرامش و امنیت شمرده میشوند. دانشگاهی که در گذشته مکانی برای نشر افکار آزادی خواهانه و پیدایش سازمانهای انقلابی پیشرو مبارزات ضد دیکتاتوری بوده به جز دوره کوتاهی بعد از سرنگونی رژیم سلطنتی  رژیم ملایان سایه شوم اختناق را از طریق انقلاب به اصطلاح فرهنگی بر فضای دانشگاه ها حاکم کرد.و در نتیجه دانشگاه از یکی از مهمترین اهداف خود که ارائه اندیشه های نو میباشد دور مانده است .

ولی چه کسی است که بتواند بالندگی را از دانشگاه بگیرد. حکومت آخوندی تلاش فراوانی نموده است که این چراغ امید را به خاموشی بکشاند و با  هر سرکوب به خیال خود فکر میکند که دیگر اعتراضی از آن شنیده نخواهد شد.ولی این توهم تمام حاکمان مستبدی است که سر مست از قدرت پوشالی که به دست آورده اندچشم هایشان کور و گوش هایشان کر شده است و آنگاه  از خواب بیدار میشوندکه دیگر راه بازگشتی برایشان باقی نمانده است.یک روز استادان و دانشجویان مبارز را با بهانه انقلاب فرهنگی تصفیه میکنند, یک بار به دلیل دفاع دانشجویان از آزادی مطبوعات و بسته شدن یک روزنامه  چنان جنایت وحشتناکی را در کوی دانشگاه تهران مرتکب میشوند که حتی سردمداران حکومت هم جرات انتساب موضوع به خودشان را ندارند و در بدو امر حتی اشک تمساح هم میریزند و فریبکارانه به دفاع از دانشجویان میپردازند ولی در پایان ماجرا رذالت خود را به اثبات میرسانند . آنگاه که مقتول در دادگاه فرمایشی قاتل شناخته میشود و دانشجویان کتک خورده و مظلوم به زندان محکوم میشوند و حتی وکلای آنان نیز به اتهامات واهی به زندان فرستاده میشوند.

یک بار در پاسخ به اعتراض دانشجویان به صدور حکم قرون وسطائی اعدام دکتر هاشم آغاجری  - استاد دانشگاه – به دلیل بیان دیدگاه های فردی و استنباط های شخصی اش از یک موضوع دینی به جای گسترش گفتمانهای این چنینی که قطعا مکان اصلی آن در محیط دانشگاه میباشد به سرکوب دانشگاهیان پرداختند.

این بار هم به بهانه دفن پیکرهای تعدادی از کشته شدگان جنگ ضد میهنی! رزیم ضد مردمی ولایت فقیه میخواهد که محیط دانشگاه را از فضای اعتراض به فضای تمکین تبدیل کند ولی هوشیاری دانشجویان قهرمان دانشگاه صنعتی شریف و مقابله آنان با عوام فریبی رژیم ترفند جدید آنان را نقش بر آب نمود.  چنان که در جریان به خاک سپاری اجساد, نیروهای شبه نظامی لباس شخصی که همیشه در صحنه های سرکوب منتقدین و مخالفین جمهوری اسلامی  به پشتوانه حمایتهای بی دریغ رژیم حضوری فعال داشته اند این بار هم   با همکاری نیروهای انتظامی بر ضرب و شتم وحشیانه دانشجویان پرداختند.

چنان که بر همگان  آشکار است هر زمان که رژیم ضد بشری آخوندی با بحران مواجه میگردد برای خروج از آن و انحراف افکار عمومی متوسل به ترفند های دجال گرانه میشود و این بار هم استخوان های کشته شدگان جنگ را برای نیل به اهداف پلید خود مورد سوء استفاده قرار داده است. حال آنکه دانشگاه این سنگر آزادی در مقابل غاصبان جنایتکار سر تعظیم فرود نخواهد آورد وتا سرنگونی رژیم جبار و استقرار سیستمی دموکراتیک از پای نخواهد نشست . به امید آن روز .

موضوع ايران در نشست كميسيون حقوق بشر سازمان ملل

رادیو صدای آلمان

 روز سيزدهم مارس، ۲۲ اسفند ماه، كميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد نشست سالانه خود را در ژنو آغاز مى‌كند. فعالان حقوق بشر اميد دارند كه موضوع ايران در اين نشست به يكى از موضوعهاى اصلى تبديل شود. دويچه وله (صداى آلمان) مصاحبه‌اى داشت در اين باره با آقاى حسين ماهوتيها، هماهنگ‌كننده فعاليتهاى شبكه فعالين ايرانى حقوق بشر در اروپا و امريكاى شمالى.

آقاى حسين ماهوتيها، هفته ديگر، در روز ۱۳ مارس، كميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد براى شصت و دومين بار در ژنو تشكيل جلسه مى‌دهد. سازمانهاى ايرانى فعال حقوق بشر در اروپا و امريكاى شمالى چه اميدهايى در رابطه با مطرح شدن موضوع ايران در اين كميسيون دارند؟

حسين ماهوتيها:  فعالين ايرانى مدافع حقوق بشر در اروپا و امريكاى شمالى همچنان كه در سال گذشته تلاش كردند اميدوارند كه در اين كميسيون نظارت دائمى سازمان ملل توسط گزارشگر ويژه دوباره برقرار شود.

اين مهم ميسر نمى‌شود مگر اينكه قطعنامه‌اى در كميسيون مطرح شود و نقض حقوق بشر در ايران توسط كميسيون حقوق بشر سازمان ملل محكوم گردد كه بعد اين نظارت دائمى توسط گزارشگران ويژه امكان‌پذير بشود.

بخاطر همين، تمام تلاشهايى كه ما انجام داديم و از پارسال برنامه‌ريزى كرديم تماس وسيع با نهادها و افكار عمومى كشورهاى محل زيست خودمان بوده است تا بتوانيم با پيوند خود با افكار عمومى و نهادهاى مدافع حقوق بشر و مدافع حقوق اجتماعى اين فشار را بياوريم كه قطعنامه‌اى گذاشته شود در كميسيون حقوق بشر و نقض حقوق بشر در ايران محكوم شود. نهادهايى كه مخالف مجازات اعدام هستند، سازمان ”به قابيل دست نزنيد!“ انجمن قلم كانادا، اتحاد سنديكاهاى سوييس حمايت كرده‌اند و نماينده‌اى براى نشست با ما خواهند فرستاد. در گردهمايى‌اى كه در ۱۳ مارس ساعت دو بعدازظهر در مقابل سازمان ملل خواهد بود، خانواده‌ها و نهادهاى بين‌المللى هم به طور نمادين در رابطه با وضعيت حقوق بشر در ايران شهادت خواهند داد و صداى اعتراضشان را به گوش جهانيان خواهند رساند.

چه چشم‌اندازى مى‌بينيد آقاى ماهوتيها؟

حسن ماهوتيها: مسلما امسال با تلاشهايى كه شده و با توجه به وضعيت وخيم حقوق بشر در ايران، خصوصا در سه چهار ماه گذشته، اميدواريم كه قطعنامه‌اى گذاشته شود و اين مهم امكان‌پذير شود. در گزارشى كه ما پارسال به سازمان ملل داده بوديم آمده بود كه به طور متوسط هر هشت ساعت يك مورد نقض حقوق بشر در ايران وجود دارد. در اين سه ماه گذشته سخن از هر شش ساعت يك بار خبر نقض حقوق بشر در ايران است. از جمله اعدام‌هايى است كه انجام مى‌شود. پس از محكوميت جمهورى اسلامى در شانزدهم دسامبر در مجمع عمومى سازمان ملل،‌ سازمان ملل متحد روى يك سرى مسائل انگشت گذاشته بود.

از جمله اعدام‌ها، رعايت حقوق اقليت‌ها، رعايت حقوق مدنى و غيره. و ما مى‌بينيم كه از شانزدهم دسامبر به بعد در عرصه همه اين مسائل كه انگشت گذاشته بودند باز نقض حقوق بشر به طور وسيعى ادامه يافته است.

دستگيرى فعالان نهادهاى حقوق كارگران، دراويش گنابادى قم، اعدام‌ها در ملا عام، اعدام زندانيان سياسى و اعدام افراد زير هجده سال همه ادامه پيدا كرده است. اينها مسائلى بوده كه در مورد آن جامعه جهانى اخطار داده بوده و گفته بوده كه نكنيد. و اينها ادامه مى‌دهند. بخاطر همين به نظر مى‌آيد كه امسال امكان اينكه قطعنامه‌اى گذاشته شود و محكوميت انجام گيرد بالاست. بعلاوه اينكه عملا ناظرين داخلى هم با توجه به اينكه مصونيت ندارند نمى‌توانند كار خود را انجام دهند.

يعنى در اين سه سال گذشته باور بر اين بوده كه با داخلى كردن نظارت كار همان ناظران خارجى انجام شود. اما عملا مى‌بينيم با توجه به فشارى كه رويشان بوده و مصونيتى كه ندارند اين كار ميسر نبوده است.

به کدامین گناه؟

حمید بیات

وقتی قرار بود رفراندوم آری یا نه جمهوری اسلامی را برگزار کنند کمتر کسی باکی به دل داشت و با دل و جان رای میدادند. نه به خاطر اینکه شاه بهشت زهرا را آباد کرد و قرار بود بعدا مملکت ساخته شود، نه بخاطر اینکه پول نفت و گاز، نه به خاطر معافیت ازپرداخت  پول آب و برق، نه بخاطر اینکه فقر اقتصادی و تفاوت غنی و فقیراز میان برداشته شود، نه بخاطرآزادی و دمکراسی شیرینی، نه به خاطراینکه .... راستی بخاطر چه بود؟

شاید می خواستیم ببینیم مزه دین چیست؟

چون وقتی کوچکترین ظلمی به مردم میشد خود حضرت علی (ع) اول با گوشزد و بعد با تنبیه آن فرمانده ناخلف را ادب میکرد. شبها به سرکشی گرسنگان میرفت و میگفت اگر مومنی شب را سحر کند و یکی از همسایه هایش گرسنه باشد مومن نیست.

با فقرا چنان برخورد می کرد که هنگام نماز حتی انگشترش را میبخشید و وقتی قبل از شهادت (هنگام افطار) دخترش با آب ونان و نمک و شیراز او پذیرائی میکند به او میگوید تا کنون چند بار دیدی پدرت دو نوع غذا بخورد. موقع ضربت خوردنش میگوید چون یکضربه  شمشیر به من خورده شما هم موقع قصاص باید یک ضربه بزنید نه بیشتر...آیا آن اسلام همین است که ما داریم؟

چرا وقتی مجلس ششم چند لایحه را می خواست به رفراندوم بگذارد رهبری به دست اندرکاران گفتند دست استکبار جهانی درکاراست، مگر مردم خوارج بودند و نمایندگان مجلس کوفی؟

چرا درنظرسنجی در باره  رابطه با آمریکا اینقدر جار وجنجال میشود که هنوز دو نفر از آنها بیش از دو سال است که در زندانند. چرا وقتی یک نفر استاد دانشگاه که خودش جانباز جنگ هم هست، مطلبی می گوید باید به خاطر آن برای او حکم ارتداد صادر شود.یا یک دانشجو بخاطر در دست داشتن پیراهن خونین دوستش و بعضی عقایدش اعدام شود. و یک دختربچه که بخاطر فقر اقتصادی و فرهنگی به فساد کشیده شده باید در زندان باشد تا وقتی به سن قانونی رسید اعدام شود. یا چند تا پسر بچه زیر سن بخاطر فساد و تجاوز واعتیاد، اعدام و....

صاحب منصبان بزرگوار آیا تا به حال به آن خانواده ها سرکشی کرده بودید که ببینید نان دارند، تا حالا رفته بودید جایی که از نداری و دربدری خانواده ای خبر بگیرید و نه انگشتری گران قیمت بلکه پشیزی دستش نهید. آیا تحملش را دارید کاری را که با حضرت رسول میکردند با شما بکنند ( وقتی هر بار از مکانی در بازار گذر میکرد کسی جلوی راهش زباله می ریخت و وقتی که چند روزی از او خبری نبود رسول از مردم  پرسید کجاست چرا نمی آید زباله بریزد، گفتند مریض است و او به عیادتش رفت). آیا شلاق زدنهای شما نیز با قران زیر کتف است یا به حد مرگ زدن؟!

تمام این جملات را گفتم تا به این مطلب برسم که آیا تا به حال گذرتان به قبرستان اینگونه اعدامیها در بهشت زهرا افتاده است؟

به قبرستانی به شیوه باستانی و فقط سنگ نوشته ای کوچک بر بالای هر قبر! وقتی می خواستیم نیم نگاهی به داخل قطعه فوق بیندازم شخصی مرا بر حذر داشت و گفت مگر از جانت سیر شده ای؟

یعنی با رفتن سرآن قبرها من هم ملعون و اعدامی تلقی خواهم شد؟

یا اینکه اگر فاتحه ای برای آموزش آنها خوانده شود، شاید زنده شوند و سر به شورش بگذارند! آیا تا به حال اندیشیده ایم که "آنها را به کدامین گناه کشته اند؟؟؟"

حقوق بشر

                                                   شعله میر قرائی

جمهوری اسلامی در طی حیات 25 ساله خودش مرتکب جنایات زیادی شده است. هر کدام از این جنایات در هر کشور دیگری اتفاق می افتاد کافی بود که آن رژیم و آن حکومت سرنگون بشود.

و سوال اینجاست که چرا جمهوری اسلامی بر سر کار است ؟

برای اینکه به عمق فاجعه پی ببریم چند مثال از صدها مثال از فجایعی را که جمهوری اسلامی مرتکب شده به آن اشاره می کنیم، رژیم آخوندی برای معطوف کردن افکار عمومی از اوضاع مملکتی و سیاستهای غلط خود نسل جوان ایران را به سوی اعتیاد خانمان سوز سوق داده. طبق گزارشات خود رژیم مصرف مواد مخدر فقط در تهران به 5 هزار کیلو در روز رسیده . تعداد معتادین براساس گزارش های دولتی سه تا چهار میلیون است ولی آمار واقعی بسیار بالاتر از این است به گزارش از مقامات وزارت بهداری چهارده میلیون نفر در ایران به بیماری اعصاب و اختلال روانی مبتلا هستند. طبق همین گزارش تعداد روسپیان به صدها هزار نفر میرسد اگر این آمارها را قبول داشته باشیم چیزی نزدیک به بیست تا بیست و پنج میلیون نفر از مردم ایران گرفتاری خانمان برانداز دارند یعنی آنهایی که زیر خط فقر زندگی میکنند گرفتار تورم و بیکاری هستند یعنی حدود چهل درصد جمعیت ایران دچار معضل خانمان برانداز هستند و سوال اینجاست که چرا جمهوری اسلامی بر سر کار است ؟

در سال 1998 مامورین اطلاعات جمهوری اسلامی بیش از هشتاد نفر از فرهیختگان و اندیشمندان و نویسندگان ایران را به خاک وخون کشید برای پی بردن نقض حقوق بشر در ایران باید به جای نویسنده ای بود که اعلامیه جهانی حقوق بشر را ترجمه و منتشر کرد و همین یک فقره او را در فهرست مرگ پاسداران حقوق بشر اسلامی می گذارد تا او را بربایند و در بیابانی خفه اش کنند.

باید به جای روزنامه نگار و وکیل عدلیه ای  بود که به جرم آشکار کردن اسرار قتلهای زنجیره ای محکوم به پوسیدن در زندان میشود. برای درک موضوع نقض حقوق بشر در ایران اسلامی حتما باید ایرانی بود وتا با پوست و خون خود فهمید که حقوق بشر اسلامی یعنی چه؟

 

22 بهمن سالروز انقلاب مردم و آغاز سوء استفاده ملایان

                                                        مهدی پدران

بیست و هفت سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد اما امروز با جرات باید گفت که موقعیت ایران و وضع اکثریت قریب به اتفاق مردم کشور ما بدتر از گذشته شده و روز به روز به انحطاط میرود. هرج و مرج و ناامنی، بی عدالتی،  فقر و فحشا، قتلهای زنجیره ای، اعدامهای دسته جمعی، ور شکستگی اقتصادی، فقدان آزادی، سانسور، جاسوسی و ترور، ایجاد رعب و وحشت و اختناق دستاوردهای والیان فقیه میباشد که خود را نماینده خدا بر روی زمین و منبع و منشا عدالت و آزادگی میدانند. خشونت و خونریزی بیسابقه در تاریخ ایران، تاراج اموال مردم، ماجراجوئیهای تسلیحات اتمی، بحران آفرینی های مستمر غیر قابل تحمل برای مردم ایران و دنیا، استفاده دائم از حربه تهدید و ترور دانشجویان و نویسندگان مبارز و آزادیخواه، دروغ و تبهکاری در همه شئون اجتماعی رخنه کرده است. ملت ایران انقلاب کرد و رژیم استبدادی و فاسد و ضد آزادی را ندانسته به روی کار آورد تا بتواند به آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی دست یابد.

 اما کسانی که به رهبری خمینی قدرت سیاسی را به طور انحصاری در اختیار گرفتند سودای دیگری در سر و نقشه دیگری در ذهن داشتند و انقلاب مردم ایران که انگیزه های اقتصادی– اجتماعی- سیاسی و فرهنگی داشت و نهضتی صرفا و منحصرا مذهبی نبود با وقاحت و تزویر به انقلاب اسلامی یعنی آنچه خودشان میخواستند نه آنچه ملت ایران آرزو وانتظارش را داشت تبدیل کردند. و امروز  میتوان با قاطعیت و صراحت اعلام کردکه ولی فقیه و دستیارانش به انقلاب ملت ایران خیانت کردند هر روز بر ابعاد ویرانی ایران افزوده تر میشود و آمارها حکایت از عقب افتادگی مداوم میدهد. اقتصاد که پایه و اساس پیشرفت هر جامعه است در شرف نابودی کامل قرار دارد.

در این میان حاکمان جنایتکار ایران بدون اعتنا به وضع موجود برای کمرنگ نمودن نقش خود در این فجایای انسانی سعی بر آن دارند که موضوعات انحرافی بوجود آورده و فکر مردم ایران و دنیا را از مسئله اصلی گمراه کنند.

بهمین دلیل رژیم به فکر ساخت بمب اتمی می افتد تاافکار عمومی را متوجه آن ساخته تا دنیا نتواند دقیق و بصورت موشکافانه به مسائل داخلی ا یران از جمله نقض حقوق بشر بپردازد ما به دموکراسی واقعی و برابری و آبادانی نیاز داریم نه حکومتی سرتاسر ظلم و جنایت و خشونت.

گزارش تجمع فعالین حقوق بشر در ژنو

شعله میر قرائی     

روز 13 مارس 2006 در مقابل مقر سازمان ملل در ژنو سوئیس تجمعی اعتراضی با فراخوان فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا  و آمریکای شمالی برگذار گردید. این مراسم همراه با حضور قربانیان نقض حقوق بشر در داخل و خارج ایران، خانواده های قتلهای زنجیره ای، وکلای آنها، خانواده های قربانیان ترورهای خارج از کشورواعدام شدگان سیاسی سالهای 60 تا 67 ، دانشجویان و فعالین سیاسی و فرهنگی ایرانی، سازمانهای فعال کارگری خارج از کشور، گروه های آزادی خواه و چپ و سوسیالیست در سوئیس و سوئد و ایتالیا همراه بود، که در دمای زیر صفر درجه هوای ژنو از ساعت 14 شروع و تا ساعت 16 ادامه یافت. در این مراسم ابتدا بیانیه فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمریکای شمالی خوانده شد که طی آن با تاکید بر محکوم کردن رژیم ضد بشری ایران و اعلام نقض مستمر و سیستماتیک و روز افزون نقض حقوق بشرتوسط آن از کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل درخواست تعیین ناظر ویژه دائمی برای نظارت بر وضعیت حقوق بشر در داخل ایران شد. در ادامه این مراسم تعدادی از خانواده های قربانیان سالهای 60 تا 67 و ترورهای خارج از کشور از جمله میکونوس و دیگر فعالین حقوق بشر سخنرانی کردند.از جمله خانم نسرین اسدیان به عنوان یکی از بازماندگان جانباختگان سالهای سیاه جمهوری اسلامی که بیش از 15 تن از بستگانش را در طی سالهای 60 تا 67 از دست داده است در توصیف جنایات رژیم از دست اندرکاران حقوق بشر و از نمایندگان این حرکت اعتراضی در خواست کرد که به این جنایات هولناک رسیدگی کنند و عاملین آنها را در کنار عاملین کشتارهای سالهای 60 و قاتلین زندانیان و قاتلین قتلهای زنجیره ا ی در یک دادگاه بین المللی به پای میز محاکمه بکشند. سپس آقای کلودریموند رئیس بخش ژنو اتحادیه سندیکاهای کارگری سوئیس(CGAS) با حمایت از کارگران ایران و محکوم نمودن برخورد رژیم با کارگران ایران و راننده های شرکت واحد، نقض حقوق بشر در ایران را محکوم نموده و از این حرکت اعتراضی حمایت کردند .

بمناسبت 22 بهمن سالروز خیانت ملی

                                                     مهناز سواحلی

روز11 فوریه برابر با 22 بهمن سالروز انقلاب سیاه مذهب درایران، سالروز خیانت ملی، روز پیروزی دروغ بر حقیقت، سال پیروزی ظلمت بر روشنائی، روز کهنه پرستان، روز پیروزی واپس گرایان و روز پیروزی ارتجاع سیاه میباشد.

27 سال پیش در چنین روزی ابر سیاه اختناق و پلیدی بر سرزمین پاک و نجیب ایران سایه افکند و نه تنها ایران بلکه تمام خاور میانه را به آتش کشید. خمینی پدر ارتجاع سیاه رهبری این انقلاب شوم را به عهده داشت و در پوشش مذهب دروغین، حکومت فتوا را جایگزین حکومت قانون کرد. منطق خمینی چماق مذهب بود که بر سر هر دگر اندیشی فرود می آمد. بسیاری از این دگر اندیشان یا کشته شدند یا جلای وطن کردند. بسیاری از انسانها بدون محاکمه به جوخه اعدام سپرده شدند. اعدام و سنگسار از مولفه های جمهوری اسلامی است. تنها دستاوردهای جمهوری اسلامی در این 27 سال اعدام و کشتارهای دسته جمعی و جنگ ایران و عراق بود که باعث کشته شدن و مفقودالاثر شدن و معلول شدن میلیونها انسان شد. مافیای تروریستی او نه تنها ایران بلکه تمام دنیا را فرا گرفت حکومت زن ستیز آخوندی زنان جامعه ما را در حجاب سیاه دیکتاتوری محبوس کرد.

به مناسبت این روز و یاد آوری مظالم این 27 ساله توسط جمهوری اسلامی کانون دفاع از حقوق بشردر ایران- شاخه الدنبورگ با برگزاری میز کتاب و تظاهرات ایستاده بسیاری از  بیانیه ها، گزارش ها،اعلامیه ها و آمارهائی در مورد نقض حقوق بشر به زبان فارسی و آلمانی را در اختیار همگان قرار داد و بسیاری از دوستان از شاخه های مختلف در این مراسم شرکت کردند. ما اعضای  شاخه هانور همراه با اعضای شاخه های دیگر کانون با شرکت در این مراسم اعلام کردیم که جمهوری اسلامی یعنی ننگ بشریت یعنی ناقض حقوق بشر و ما این سالروز انقلاب سیاه را به خاطر نقض مداوم حقوق بشر محکوم میکنیم.

 

برگشت