کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

بر اساس قانون و مذهب حاکم زن به عنوان نصف انسان محسوب می گردد عملاً بسیاری از مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر نقض شده و زیر پا گذاشته می شود .

پیوند ها

منشور کانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اطلاعیه و اعلامیه های کانون

شماره جدید

 

بایگانی 50   

گزارش ماهیانه مارس 2006 نمایندگی آیسفلد

تنظیم : امیر عباس جلودار

ضمن عرض تبریک و شادباش نوروز باستانی به اعضـای هیئت رئیسـه و کلیه اعضای نمایندگیهای کانون ، عمده فعالیتهای این نمایندگی در ماه مارس به شرح زیر باستحضـار میرسـد :

1 – شـرکت در مراسـم کنگره 5 مارس در نمایندگی گسـلار ( شهر بادهارتسبورگ ) و ارائه عملکرد نمایندگی در3 ماهه گذشـته به کنگره و دریافت تاییدیه برای ادامه فعالیت این نمایندگی و نیز همکاری با اعضای نمایندگی گسـلار برای برگزاری میز کتاب .

2 – برپایی جلسـات درون تشـکیلاتی طبق روال مرسـوم نمایندگی ، هر 15 روز یکبار بمنظور اطلاع رسـانی اعضـا به یکدیگر و بحث و بررسی اخبار و وقایع جاری و تصـمیم گیری در مورد چگونگی ادامه فعالیتهای نمایندگی.

3 – بررسی نتایج کنگره 5 مارس و تجزیه و تحلیل تصمیمات متخذه در آن.

4 – توزیع اطلاعیه های جدید که در کنگره 5 مارس دریافت شده بود بین آلمانی های مقیم شهر.

5 – توضیح شـفاهی در مورد فعالیت های کانون و وقایع جاری ایران به افراد محلی.

6 – تنظیم و ارسال صورتحساب ماه مارس به امور مالی کانون ( در حال حاضر این مورد بروز شده است )

7 – ارسال نظرات نمایندگی در مورد چگونگی تدوین شرح وظایف کمیته به مسئول کمیته مذکور.

گزارش ماهیانه آپریل 2006 نمایندگی الدنبورگ – لر

حسین رضی

جلسه ماهیانه نمایندگی الدنبورگ- لر کانون دفاع از حقوق بشر در ایران،  درروز یکشنبه 5 آپریل ساعت 14.00 در مرکزاین نمایندگی به ریاست آقای خلیل رئیسی فرد و منشیگری آقای حسین رضی با حضور اعضا آغاز شد.

آقای رئیسی فرد پس از خوش آمد گوئی و اظهارات مقدماتی  دستور و برنامه این جلسه را مبنی بر طرح و بررسی برنامه سالیانه نمایندگی برای سال جدید خورشیدی 1385 اعلام کردند. ایشان با اشاره به موفقیت های بدست آمده توسط این شاخه در ماههای گذشته که موجب تحسین و تقدیر اعضای کانون قرار گرفته، اظهار امیدواری کردند که در ماههای آینده نیز با تلاش پیگیر اعضا بتوان به پیشرفت های بیشتری در راستای اهداف کانون نائل آمد.

سپس اعضا در مورد چگونگی ادامه کارجهت گسترده شدن و عمیق تر شدن فعالیت های شاخه به بحث و تبادل نظر پرداخته و هر یک پیشنهادهای خود را در مورد برنامه سالیانه عنوان کردند.

آقای رضی اظهار امیدواری کردند که با تجربه هایی که در برگزاری همایش روز جهانی زن به دست آمد، در آینده نیزبتوان با همدلی و همراهی همه اعضا به اهداف و برنامه های  کانون دست پیدا کرد.

آقایان مهدی پدران، محمد پریوش و عبدالله عامل محترم زاده نیز با تاکید بر ضرورت همکاری، علاقمندی و آمادگی کامل خود را در طول اجرای  تمام برنامه های مختلف کانون اعلام کردند.

در نهایت پس از بررسی و اظهار نظرهای فراوان برنامه سالیانه پیشنهادی این نمایندگی به شرح زیر از سوی اعضا مورد توافق قرار گرفت تا در جلسه هیات نظارت و برنامه ریزی کانون که در تاریخ 8 آپریل برگزار خواهد شد جهت تصویب ارائه گردد.

برنامه جلسات و تظاهرات ( پیش بینی شده ) شاخه لر- الدنبورگ کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

1- برگذاری دو کنگره عمومی در تاریخ های

  الف: یکشنبه چهارم یونی 2006 مطابق باچهاردهم خرداد1385

ب: یکشنبه سوم سپتامبر 2006 مطابق با دوازدهم شهریور 1385  

2- برگذاری چهار جلسه عمومی و تظاهرات ایستاده در تاریخ های

الف: شنبه نهم مای 2006 مطابق با نوزدهم اردیبهشت 1385

ب: شنبه پنجم آگوست 2006 مطابق با چهاردهم مرداد 1385

ج : شنبه چهارم نوامبر 2006 مطابق با سیزدهم آبان   1385

 د  : شنبه دهم فوریه    2007 مطابق با بیست و یکم بهمن 1385

3 –برگذاری جلسات هیئت اجرائی ونظارت در تاریخ های

الف: شنبه هشتم جولای 2006 مطابق با هفدهم تیرماه 1385

ب : یکشنبه هشتم اکتبر 2006 مطابق با شانزدهم مهر1385

ج : شنبه  ششم ژانویه  2007 مطابق با دوم دی 1385

4- با توجه به دانشگاهی بودن شهر الدنبورگ و ارتباط گسترده اعضاء این شاخه با قشر دانشگاهی، برگذاری جلسه ویژه روز دانشجو

در ضمن در این جلسه خانم وفا سیاحی و آقایان حسین عابدینی ، سید مجید میر علیپور و حسن عباسی تقاضای درخواست عضویت در کانون را تکمیل کرده و به هیات رئیسه شاخه الدنبورک - لر ارائه دادند که پس از بررسی مورد تصویب مجمع نمایندگی قرار گرفت.

این جلسه در ساعت 17.00 به پایان رسید.

گزارش جلسه ماهیانه آپریل 2006 نمایندگی برمن

تهیه و تنظیم : رضا داوری

در روز چهارشنبه 05.04.2006 در دفتر مرکزی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در ساختمان لاگرهاوس شهر برمن آلمان جلسه ای از ساعت 13:00 بعدازظهر به مدت 4 ساعت برگزار گردید .

در این جلسه که با حضور هیئت رئیسه و مسئولان کمیته ها و اعضای کانون برگزار گردید .

آقای کوروش عیار بعنوان مسئول جلسه از حضور اعضا تشکر کردند و برنامه جلسه را به شرح زیر اعلام کردند .

  1. گزارش یک ساله کمیته ها
  2. اخبار
  3. انتخاب هیئت رئیسه و مسئولان کمیته ها و دبیرخانه
  4. سخنرانی مسئولان انتخاب شده

در ابتدا آقای عیار به ارائه گزارش عملکرد یک ساله هیئت رئیسه پرداختند ودر ادامه خانم رخشنده خسرو شاهی به عنوان مسئول کمیته زنان گذری کوتاه بر فعالیتهای این کمیته در1 سال گذشته نمودند و از همکارانشان در این کمیته به دلیل تلاشهایشان قدردانی کردند و در پایان خود را کاندید برای ادامه مسئولیت فعلی نمودند .

خانم بیگی بعنوان مسئول روابط عمومی هم گزارش کوتاهی از ارتباطات کانون با دیگر نهادهای مدافع حقوق بشر در ایران در سال گذشته ارائه دادند .

همچنین آقای پرویز قربانی نیزبه شرح فعالیتهای  یک ساله در کمیته تبلیغات پرداختند وایشان همچنین بدلیل حجم کاری زیاد در کمیته تبلیغات با توجه به این زمینه از مسئولیت خود استعفا دادند . ایشان همچنین با توجه به تلاش آقای بروجردی در کمیته تبلیغات ایشان را فردی لایق برای این سمت دانستند .

سپس آقایان ارشاد و داوری در رابطه با اتفاقات اخیرایران ازجمله مانور اخیر جمهوری اسلامی و آزمایش موشک ها و زیردریایی های جمهوری اسلامی و اهداف ایران از پذیرش گفتگوی با آمریکا بر سرعراق اخباری را ارائه دادند که با توجه به علاقمندی حضار به بحث دوطرفه تبدیل شد.

پس از اخبار یک استراحت کوتاه 15 دقیقه ای اعلام شد.

پس از استراحت انتخابات مسئولین کمیته ها و هیئت رئیسه سال 2006 به عمل آمد که بعد از شمارش آرا نتایج زیر بدست آمد:

مسئول کمیته ادیان شاخه برمن  آقای پرویز قربانی

مسئول کمیته زنان شاخه برمن خانم رخشنده قربانی

مسئول کمیته روابط عمومی شاخه برمن خانم فرزانه مهدی بیگی

مسئول کمیته تبلیغات شاخه برمن آقای سعید بروجردی آذر

مسئول دبیرخانه شاخه برمن آقای رضا داوری

اعضای هیئت رئیسه هم به شرح زیر انتخاب شدند:

رئیس هیئت رئیسه خانم سپیده حیدری

قائم مقام هیئت رئیسه آقای کوروش عیار

مسئول اموراداری و مالی آقای حیدری

پس از پایان انتخابات ، هیئت رییسه شرح کوتاهی از برنامه خود در سال جاری 2006 را ارائه نموده و از طرح جدید پیشنهادی صحبت نمودند.

همچنین هیئت رئیسه تصویب نمود تا میز کتابی درروز دوشنبه       

 1.05.2006 از ساعت 12:30 تا 13:30   در مارکت پلاتز شهر برمن به منظور افشای نقض حقوق بشر در خصوص کارگران ایرانی بعد از راهپیمایی روز کارگر و قبل از جلسه عمومی ماهیانه کانون  برگزار  شود  که آقای سعید بروجردی آذر مسئول هماهنگی میز کتاب گردید .

صورتجلسه ماهیانه آپریل شاخه اوزنابوروک - کلوپنبورگ

تنظیم کننده :  مهناز ریون

جلسه ماهیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران  شاخه اوزنابوروک در تاریخ 9 آپریل 2006 با ریاست آقای سید علیرضا ریون مسئول محترم شاخه و حضور اعضا در ساعت 14 بعدازظهر در محل شاخه آغاز شد.

در ابتدا آقای ریون با خوش آمدگویی، برنامه جلسه را اعلام کردند.

اولین برنامه بررسی و بحث و گفتگو درباره مسئول جدید شاخه بود.

همگی اعضا با رای گیری،  آقای کورش مسیب را به عنوان مسئول شاخه انتخاب کردند.

سپس انتخابات برای سایر سمت ها برگزار گردید که نتایج آن به قرار زیر می باشد :

الف)  کورش مسیب ، مسئول شاخه اوزنا بوروک –  کلوپنبورگ.

ب)  سید علیرضا ریون ، قائم مقام شاخه.

ج)  مژگان مسیب ، مسئول امور مالی و اداری شاخه.

د)  مهناز ریون مسئول کمیته روابط عمومی.

و)  جاسم چنانی صالحی مسئول کمیته ادیان.

ه)  سوسن احمد گلی عضو افتخاری شاخه در زمینه کمیته زنان.

 مسئله مورد بحث، مسئله اتمی ایران بود. شمارى از فعالان و مسئولان جنبش‌هاى دانشجويی ايران با انتشار نامه‌ای خطاب به مردم، دغدغه‌های خود را در مورد مسائل جامعه و به خصوص پرونده هسته‌ای بيان داشتند.

به عقيده‌ى آنان حل بحران‌های پيش روی جامعه ايران فقط در پوشش يك حاكميت مردمی و دموكراتيك ممكن است. منشاء چنين تحولی هرگز نمی‌تواند خارجی باشد.

تحول اصيل اجتماعی چيزی نيست كه از خارج و از بالا به جامعه تزريق شود، تحول سالم و اصيل بر مبنای حركت خود جامعه و بنابراين از درون و از پايين به بالای جامعه تحقق می‌يابد. بعد از بحث و گفتگو، پذیرائی از حضار صورت گرفت و سپس در ساعت 16 جلسه به پایان رسید .

  

راه دستیابی به استقلال

آیا دستیابی ایران به انرژی هسته ای تا چه حد می تواند به استقلال و پیشرفت کشور کمک کند ؟

این سئوالی است که همه وطن دوستان و انسانهائی که عرق ملی و میهنی و دینی ( حب الوطن من الایمان = دوست داشتن وطن نشانه ایمان است ) دارند از خود می پرسند.

شکی نیست که هرگونه پیشرفت در زمینه های علمی و صنعتی می تواند زمینه ساز استقلال این مرز و بوم باشد.

بدیهی است از دیر زمان دشمنان ملت دندان خود را برای استثمار و تاراج منابع کشور تیز نموده و منتظرند که روزی چنان ملت و کشورهای صاحب منابع انرزی را گرسنگی و سیه روزی در آورند تا کلیه منابع آنان را در مقابل غذا به تاراج ببرند. 

کشور ما که دومین کشور به لحاظ داشتن منابع انرژی ( انرژی فسیلی – آفتاب – باد – منابع فلزی – اورانیم – متخصصین – نیروی جوان و ... ) در جهان  شناخته شده است بطور اخص بیش از کشورهای دیگر مورد هجوم بیگانگان و قدرت های بزرگ قرار داشته و دارد .

راه دستیابی به استقلال در زمینه های اقتصادی و سیاسی  بر دو محور مهم قرار داشته که هر دو لازم و ملزوم یکدیگر می باشند. 

محور اول استفاده و بکار گیری از منابع انرژی خدادادی است که در کشور موجود می باشد.

شواهد نشان می دهد که دولتمردان ایران سعی دارند که این محور را در دستور کار خود قرار داده و بتوانند قبل از این که خیلی دیر شود حداقل زمینه های بکار گیری از این منابع را آماده کنند. 

تلاش ایران در دستیابی به بکارگیری انرژی هسته ای واعلام  تکمیل چرخه سوخت توسط متخصصین داخلی را شاید بتوان در این راستا توجیه نمود.

هرچند موفقیت در این محور خود نیز پیش شرطهائی دارد و هم اینکه این تلاش بایستی همه جانبه و در همه زمینه های منابع انرژی بعمل آید.

 با این وجود همین قدر هم امید بخش می باشد.

اما مهمتر از نقش محور اول جهت استقلال کشور و رهائی از دست استثمارگران وجود محور دوم یعنی  اتحاد دولت و ملت است.

دولتمردان ایران گرچه سعی دارند که وانمود کنند که این اتحاد وجود دارد اما خود نیز می دانند که این اتحاد شعاری بیش نبوده و بصورت نمایشی درآمده و از واقعیت برخوردار نمی باشد.

صرف جمع کردن یکی دو میلیون از افراد باصطلاح خودیها و ترتیب دادن تظاهرات ودر آوردن صدای بلند گوهها نمی تواند کشور را در لحظات خطرناک از دام دشمن محفوظ نگه دارد.

استقلال واقعی ایران وقتی بیمه می شود که دولتمردان واقعا در خدمت مردم بوده و ملت از دل و جان پشتیبان نظام حاکم باشند. در کشوری که فقرو فحشا و اعتیاد و جنایات بیداد می کند چگونه می توان روی کمک های میلیونی مردم در لحظات سرنوشت ساز حساب باز کرد.

در کشوری که فاصله طبقاتی آنقدر زیاد است که در آمد طبقه ای از جامعه میلیونها برابر اقشار دیگر جامعه است چگونه می توان از مهرورزی مردم با یکدیگر و یا دولت و مردم صحبت نمود.

در کشوری که احکام صادره قضائی برای یک جرم مشخص بسته به مایه و پارتی مجرم اشکال مختلف به خود می گیرد و ازتبرئه تا اعدام تغییر جهت می دهد چگونه می توان بر پشتبانی مردم دل بست ؟

بیائید جنایتکاران و جنایت پرستان را بهتر بشناسیم

یوسف علی ظاهری زاوه

ایها الناس جهان جای تن آسانی نیست

مرد دانا به زبان گفتن آسانی نیست

زیرکان را چه خبر زمزمه مرغ سحر

  حیوان را خبر از عالم انسانی نیست

هموطنانم شما آقای اکبر هاشمی بهرمانی(معروف به رفسنجانی) را کاملا میشناسید و میدانید که ایشان دارنده بردهای تخصصی بسیار زیادی هستند از جمله ایشان متخصص طهارت، آدمکشی، قلع و قمع مخالفین خود در داخل نظام جمهوری اسلامی، استکبار شناسی، چپاولگری و غارت بیت المال وهمچنین سردار سازندگی، سردار نجات ایران زمین و نیز آخرین حلال مشکلات نظام جمهوری اسلامی هستند! اخیرا آقای سید حسین موسوی تبریزی رئیس شورای مرکزی خانه احزاب ایران فرمودند هاشمی رفسنجانی حلال مشکلات ایران است و امروز اکثریت مردم انقلابی انتظار دارند که خیلی از مشکلات مملکت را ایشان حل کنند.

بنا به گزارش روزنامه آفتاب، موسوی تبریزی که در افتتاحیه چهاردهمین همایش فصلی خانه احزاب سخن میگفت تصریح کرد هاشمی بهرمانی همیشه نقش پدری برای انقلاب و انقلابیون دارد و یکی از نعمتهای بزرگ خدا برای انقلاب بوده است و در لحظه های حساس با درایت و زیرکی خاص خودش توانسته مملکت را نجات بدهد. ایرانیان آزاده این آخوند مدیحه سرا چه میگوید؟

شاید ایشان هم هوس وزارت کرده اند که اگر رفسنجانی به دستورارباب استعماریش بتواند احمدی نژاد را حذف کند یا چه میدانیم کودتای فرمایشی انجام دهد مبادا حضرت را از قلم بیندازد!

آقای سید حسین موسوی تبریزی شما از جنایت پیشه ای تعریف و تمجید میکنید که نه تنها پدر انقلاب و انقلابیون هستند  بلکه پدر قتلهای زنجیره ای، پدر تروریستهای اسلامی، پدر اختلاس ایران، پدر اقتصاد ورشکسته، پدر کلیه سربازان گمنام امام زمان، پدر خود شما، پدر آقای فلاحیان، پدر سعید امامی و حتی پدر بزرگترین دزدان چمهوری اسلامی آقا محسن و آقا میثم و آقا مهدی رفسنجانی(آقا زاده ها) هم هستند.

جناب آقای سید حسین موسوی تیریزی چرا شما اینقدر کم لطفی میکنید.

یکباره حضرت آقای هاشمی رفسنجانی را میتوانید حضرت امیرالمومنین (ع) انقلاب خطاب کنید.

آقای محترم کاری ندارد حتما به دنبال مالک اشتر برای ایشان میگردید که تا به حال اعلام نکردید. جهت یادآوری، بهترین مالک اشتر برای انقلاب آقای سبزوار رضائی دره خرسونی معروف به محسن رضائی است.

او میتواند نقش مالک اشتر را برای پدر انقلاب بازی کند و چرا که نه خود آقای هاشمی بهرمانی رئیس شورای تشخیص مصلحت هستند، آقای محسن رضائی هم سخنگوی ایشان و دبیر مجمع تشخیص مصلحت. ضمنا سردار هم هستند، دکترا هم دارند، دست راست آقای هاشمی بهرمانی هم میباشند و شما آقای سید حسین موسوی تبریزی بهمراه دیگران هم میتوانید نقش طلحه و زبیر و میثم و دیگر یاران امیرالمومنین را بازی کنید!

اما هموطنان عزیز بر خلاف گفته موسوی آقای هاشمی بهرمانی (رفسنجانی) نه تنها نعمتی از جانب خدا برای انقلاب نیستند بلکه طاعونی از جانب استعمار جهت چپاولگری و غارتگری هستند.

ایشان تمام ذخایر مملکت را بهمراه آقازاده هایشان به غارت بردند. فرزندان او تمام غنائم زیر زمینی را از طریق گمرکات خصوصی خود به سایر کشورها صادر میکنند.

آقا زاده های ایشان بهمراه دیگرآقازاده ها مثل آقازاده ی واعظ  طبسی، آقازاده ی خامنه ای، آقازاده ی جنتی، آقازاده ی خزعلی، آقازاده ی مصباح یزدی همه و همه خاک کشور ما را به توبره کشیده و هنوز هم دست بردار نیستند.آقای سید حسین موسوی تبریزی راستی چرا این همه آقا زاده ها به جنگ اسلام علیه کفر صدامی اعزام نشدند که آنها هم شربت شهادت بنوشند. فقط از بچه های مردم مایه میگذارید. آقا زاده ی مالک اشترهم چند سال پیش به آمریکا فرار کردند و در دامن پر مهر استکبار نشستند.

چرا سئوالی از مادران شهدای ایران نمیکنید که چرا فرزندان شما  به جبهه های جنگ صدامی رفتند اما آقا زاده های این دزدان سر گردنه و این نوکران استعمار ماندند و چاپیدند و هنوز هم دست بردار نیستند.و مادر شهید زانوی غم بغل کرده و عکس فرزند دلبندش را در مقابل چشمانش میگذارد و او را نظاره میکند .

جبهه حق علیه باطل به گفته زعما مگر مخصوص مردم کوچه و خیابان بود یا آقا زاده ها هم می بایستی میرفتند.

ایرانی آزاد اندیش سردسته تروریستها، سر دسته غارتگران، سر دسته آدمکشان کسی نیست جز هاشمی رفسنجانی معروف به اکبر عبید الله پدر قتلهای زنجیره ای.

او حتی به همپایگی های خودش نظیر بهشتی، مطهری و مفتح از پشت خنجر زد و آنها را بوسیله ترور از میان برداشت البته بدستور ارباب استعماریش. او بنیانگذار قتلهای زنجیره ای است نه تنها در سال 1377 بلکه از بدو انقلاب.

آقای  سید حسین موسوی تبریزی آیا یادتان است که او تمام رقبایش را از صحنه بیرون کرد. و قسمتی از این ترور ها را در شروع جمهوری اسلامی به گردن گروه کوچکی بنام فرقان انداخت که البته خودش هم مدعی شد که شهید زنده است و از سوء قصد گروه فرقان جان سالم بدر برده است. در ابتدای انقلاب غیر ممکن بود به آن راحتی گروهی سازماندهی شود بنام گروه فرقان و شروع به ترور کند مگر با زمینه از قبل تعیین شده. چرا گروه فرقان تمام ترورهایش موفق بود فقط به رفستجانی که رسید نافرجام ماند.

هرگز ملت ایران باور نمیکند چون هاشمی رفسنجانی را آن روز کسی جز استعمار نمی شناخت آقای رفسنجانی با چاقوی آشپزخانه خودش را خراش سطحی داد و گفت منهم از ترور فرقان جان سالم بدر بردم. چرا یکنفر از تروریستهای گروه فرقان را به مردم معرفی نکردند همانطور که تروریستهای قتل های زنجیره ای را معرفی نکردند. فقط شخص بیچاره ای بنام گودرزی را رهبر گروه فرقان معرفی کردند. خیر آقای سید حسین موسوی تبریزی عده ای از مردم با هوش ایران از مسائل پشت پرده آگاهند آنها هم تروریست های نامرئی مثل تروریست های قتل های زنجیره ای بودند اما در خدمت پدر انقلاب.

جناب سید حسین موسوی تبریزی از شما سئوالی دارم چرا پس از 27 سال رئیس مجلس شدن و رئیس جمهور شدن و رئیس تشخیص مصلحت شدن این پدر انقلاب شما باز نشسته نمیشوند یا جایشان را با یک نیروی جوان عوض نمیکنند و همچنان در صحنه سیاسی باقی مانده اند. مگر شما نمیگفتید چرا هویدا بایستی 14 سال نخست وزیر باشد. چرا حلال مشکلات ایران و پدر انقلاب شما استعفا نمیدهد یا خسته نمیشود.

میدانید چرا؟

چون مهره استعماریست، حق بیرون رفتن از صحنه را ندارد تا ماموریتش تمام شود  تا ملت و مملکت ایران را به خاک سیاه بنشاند.

اگر ایشان خیلی حلال مشکلات بودند حد اقل پس از 27 سال حتی دردوران ریاست جمهوری قبلیشان ارزش واقعی ریال را در برابر دلار احیا میکردند.

و اما آقای سید حسین موسوی تبریزی  اکنون دستاورد های ننگین پدر انقلابتان را پس از 8 سال دوران ریاست جمهوری به اطلاع شما میرسانم :

1- تورم افسارگسیخته 2- اقتصاد ورشکسته 3- تحصیل گریزی جوانان 4- ازدواج گریزی جوانان 5- رانت خواری6- نخبه کشی 7-  قلع و قمع دگر اندیشان 8-رشد بی رویه طلاق 9- رشد بیرویه فحشا 10- رواج اختلاس(نمونه بارز آن 123 میلیارد به وسیله محسن رفیق دوست) 11- مصرف  بی رویه مواد مخدر 12- اعتیاد 13- تجارتی کردن مدارس و دانشگا ه ها 14- بی ارزش کردن پول رایج مملکت 15- کلاهبرداری در سطح مدیران 16- بسط فرهنگ خرافه و خرافه پرستی و.......

هموطنانم هوشیار باشید اکبر هاشمی رفسنجانی(اکبر میلوسویچ) تحفه استعمار و سر دسته ارتجاع سیاه است عوامل کهنه پرستی همچون سید حسین موسوی تبریزی را بشناسید.

عوامل از هم پاشیدگی خانواده در جمهوری اسلامی

 مهناز سواحلی

خانواده یک نهاد طبیعی است که هر فرد فطرتأ به آن نیاز دارد. نیازهای عاطفی ، جنسی ، نیاز به وحدت ، همگرایی درراه رسیدن به اهداف و...همه جزء نیازهایی هستند که بشر در این کانون میتواند تأمین کند.  در تمام دنیا اصل خانواده و قداست آن پذیرفته شده است ودر واقع وقتی بخواهند ملت نجیب وبا شرافتی را از ارزشهای واقعی خود جداکنند اولین ابزار ایجاد شکاف در خانواده است .

قبل ازانقلاب بسیاری از خانواده های ایرانی جایگاه  خاص و ارزشمند خود را داشتند و راه اثبات این مدعا نسلی است تلاشگر، پایبند به اخلاقیات، شرافت و کرامت انسانی. اما بعد از انقلاب اسلامی بسیاری از خانواده ها دچار تعارض و تزلزل شدند.

براستی علت اصلی آن چیست؟

چه عواملی باعث بوجود آوردن آمارهای وحشتناک طلاق وفرار دختران و پسران و خودکشی ها و صدها معضل دیگر در خانواده های ایرانی شدند؟

یکی از بزرگترین مشکلات بیکاری و پیامد آن نداشتن درآمد کافی برای تأمین افراد خانواده است و همچنین فاصله مالی فراوان بین کارگزان حکومتی ومردم باعث فشارهای مالی و روحی فراوان بر دوش زنان ومردان است. تفاوت در اعمال و گفتار مسئولان حکومتی و مدیران تبدیل به الگوهای رفتاری نامناسبی در جامعه و بالا رفتن سطح توقع افراد بخصوص قشر جوان شد.

مسئولان و قشر اندکی از مردم که در واقع بخشی ازیک غول عظیم بودند که از بلعیدن ثروتهای ملی سیرنمی شدند، با به انحصار گرفتن کلیه زمام امور در بخش دولتی و خصوصی باعث تقسیم ناعادلانه ثروت و حقوق مدنی و فردی در اجتماع شدند. این گروه با توجه به هوسها و افکار متحجرانه خود، فرهنگ خودپرستی را به مرور به جامعه ایرانی تزریق کردند. در مقابل این نابسامانیها مردم ستمدیده ایران عکس العملهای متفاوتی نشان دادند، بعضی ها پذیرای این فرهنگ غلط شده و عده ای که تحمل این همه تبعیض را نداشتند، اعتراض کرده ودر مقابل این اعتراضات یا دستگیر شدند یاکشته شدند یا به جرم جاسوسی درزندانهای جمهوری اسلامی پوسیدند و بدین ترتیب بسیاری از خانواده ها انسانهای روشنفکر، اندیشمند، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و دانشجو و... را از دست دادند و اینها ضربات مهیبی بود که بر پیکر خانواده ها وارد می آورد.

چه بسیاری از خانواده ها که بدینگونه بی سرپرست شدند و دچارمشکلات مادی و عاطفی شدند.

عامل دیگری که در ازهمپاشیدگی خانواده ها تأثیرگذاراست دوری افراد در زمانهای طولانی از یکدیگر است بسیاری از افراد به دلیل بیکاری، فقر یا نداشتن درآمدکافی مجبور به مهاجرت و ترک خانواده شدند ودر این دوریها بسیاری از افراد به دلیل نیازهای غریزی مثل نیازهای عاطفی و جنسی جذب افراد دیگردر محل مهاجرت شدند.

در بعضی موارد که مهاجرتها به صورت خانوادگی صورت گرفته بود زنان وقتی در جامعه جدید امنیت مالی و حقوقی در خارج از ایران و  حقوق واقعی شان را شناختند از همسران خود جدا شدند.

عامل دیگر اینکه بعضی از زنان به دلیل نداشتن تجربه کاری وعلمی در زمینه های مختلف وکمبود کار و مشکلات عدیده اجتماعی درایران به فساد کشیده شدند. همچنین مسئله جنگ وکشته شدن مردان و نقص عضو آنها نیز از جمله عواملی بودند که فروپاشی این کانون را سبب شدند.

اعتیاد نیز عامل دیگری است که با شیوع روزافزون مواد مخدر و دستیابی آسان وارزان آن موجب نابودی خانوادها میشود.

این پدیده خانمانسوز نه تنها بخش عامی مردم بلکه  طبقه روشنفکران و دانشجویان ما را نیز آلوده کرده است و ورود این افیون به داخل خانه ها همراه با تفریحات  کاذب درون خانه ای باعث شد که مردان وزنان آلوده به این مواد به انسانهایی بی تعهد تبدیل شوند. این افراد اصولأ توان مقابله و پاسداری ازحریم خود را ندارند چه رسد به ارزشها و حرمت خانواده، چرا که در فرد معتاد فرهنگ غیرت ( پاسداری از ناموس ) وجودندارد. البته نباید فراموش کرد که این خمودگی به نفع دولتمردان جمهوری اسلامی است چون فرد معتاد توان مبارزه با مواد مخدر را ندارد چه رسد به مبارزه با یک حکومت مستبد.

مسئله دیگراین است که با توجه به اینکه حکومت درایران امروز دربسیاری از مسائل مستقیمأ تحت نظر فقها عمل میکند و فقه بدون در نظر گرفتن عنصر زمان همواره گذشته نگر است و بدون توجه به شعور اجتماعی و آگاهی مدنی انسانها ( بخصوص زنان ) بنابر هوی و هوس قوانینی را وضع میکند که معلوم نیست با چه برداشت و قرائتی صورت گرفته  واز کجا آمده است که باعث ترویج بعضی از الگوهای رفتاری 1400 سال پیش شده است.

یکی از این رفتارها  افرایش فرهنگ نگاه ابزاری به زنان است. ولی حکومت متعهد به ولایت فقیه می باید بداند که امروز عصر ارتباطات است نه عصر ظهور اسلام در قبیله بدوی قریش.

در این عصر نمی شود توقع داشت که زنان سکوت اختیار کنند و مثل ابزاری در دست مردان و خانواده باشند.

با توجه به خفقان موجود در جامعه اعتراضات زنان در بسیاری از موارد به صورت مشاجرات لفظی، فیزیکی، جدائیها و حتی قتلها بروز میکند. بخصوص در خانواده های سنتی که مردان با توجه به آزادیهایی که قوانین موجود به آنها داده است، میدان وسیعی برای تاخت تازخود می بینند و به این  ترتیب بسیاری از قتلهای ناموسی بخصوص در بسیاری از شهرستاهای محروم کشوربه وقوع می پیوندد که ما شاهد نامهای بسیاری از زنان قربانی درسایتهای اینترتی و نشریات بودیم وهستیم و تا این رژیم انتقام جو برسرکاراست روزانه شاهد این حوادث خواهیم بود.

به طور خلاصه ایجاد قوانین یکطرفه به نفع مردان در امور طلاق، برخوردار نبودن زنان ایرانی از تمامی حقوق خود مثل حضانت فرزندان،  حتی انتخاب شوهر، باعث افزایش فرهنگ جفای مرد سالارانه و بوجود آمدن قوانینی که در تقابل با آزادی و حقوق انسانهااست، شد.

این همه، دست به دست هم داده و اساس خانواده را در ایران متزلزل ساخته است. به طوری که آمار نشان می دهد از هر 4 خانواده ایرانی یکی در ستیز یکی بی تفاوت یکی جدا و یکی راضی است.

البته عوامل بسیاری رامی توان برشمرد که در این مقال نمی گنجد. ما کافی است که این را بدانیم که پل انتقال ارزشها به جامعه خانواده است. وقتی اجازه دهیم که در این کانون خللی وارد شود و اساس خانواده ازهم پاشیده شود به جامعه صدمه زده ایم و کم کم فرهنگ ملی و میهنی فراموش میشود. ما نیاز به الگوهای عملی موفق روز داریم، باید از این حالتهای خواب آلودگی درآئیم و در جهت خلاف جریانی که نظام جمهوری اسلامی برای به فساد کشیدن ایران و ایرانی بوجودآورده شنا کنیم. ما باید نسلی که آینده مملکت به دست آنهاست را از این مهلکه نجات دهیم، ما باید با آموزش درست فرهنگ عفاف در معنای واقعی آن برای مردان وزنان و تربیت مردان وزنان روشن بین و آزادیخواه ریشه این حکومت ضد بشری را در سایه اراده و نظام اندیشه ازبین ببریم.

چه بگویم ؟

اسماعیل عنایت اصل

برای گفتن و نوشتن به اندازه ای مطلب در ذهن تلنبار است که توان انتخاب را از آدمی سلب می کند و گستره مصائب هموطنانم چنان دردآور است که قلم فقط به وهم و هراس سر می سپارد.

از خواننده عزیز اجازه می خواهم این نوشته را به مادران محنت کشیده ایران زمین تقدیم کنم و از بانوان وطنمان سخن بگویم ، از زنانی که در مرز و بوم مان بیشتر از نصف یک انسان نمی ارزند ، از زنانی که به دلیل وجود مسائل زیر بنایی اگر دچار خطا شدند سنگسار خواهند شد ، از زنانی که هنگام تردد عادی در خیابانها به بهانه های واهی توسط عمال رژیم دستگیر شده و در سلولهای اداره منکرات شب را سحر میکنند و مورد نصایح ، شماتت و شلاق واقع میشوند و در پایان با اخذ وثیقه و تعهد آزاد می شوند، از زنانی که حتی بهمین علت بعد از آزادی مورد آزار و شکنجه ی سایر اعضای خانواده قرار میگیرند، از زنان و دختران ایران زمین در محیط های آموزشی و انواع سختگیریهائی که توسط مربیان تربیتی مدارس بر آنان روا می شود و در پایان نیز نتیجه ای معکوس میدهد چون واعظان آن خود ایمانی به گفته خود ندارند و چون به خلوت می روند آن کار دیگر میکنند و حاصل  آن نیز آن می شود که مدارس دخترانه شهرستان قم دارای بالاترین انحرافات جدی است .

ازدانشگاههای کشورمان که بانوان جوان کشورمان را هنگام ورود روزانه به گذراندن امتحان و آزمایش حجاب و آرایش می چلالنند و با کشیدن دستمال بر چشم و لب شان آنان را منزه و پاک به داخل ارشاد می کند!!از زنان کشورمان بگویم که در پی دادگاه های مدنی و خانوادگی سر به عصیان دارند. این به اصطلاح مراجع قضایی که حجم انبوهی از پرونده های خانوادگی و ناموسی را حمل میکنند به هر چیزی رسیدگی میکنند الا دادخواهی بانوان مستأصلی که ارباب رجوع آنها هستند از منشی دادگاه گرفته تا رئیس دفتر و صد البته رئیس دادگاه ، چنانچه شاکی و یا مراجعه کننده لقمه دندان گیری باشد یا باید با حضرات بگونه ای کنار بیاید و یا آنقدر به فرداهای دیگر حواله شود تا گیسوانش به رنگ دندانهایش شود.از زنان کشورمان در محیط کار بگویم که چنان اسفناک است که رقت انسان را برمی انگیزد. در این پهنه اگر جوینده کار، خوش شانس باشد و تخصصی و پارتی ای  داشته و ملزم به ولایت فقیه باشد در ادارات دولتی و مدارس استثمار میشود. علاوه بر آن مشکلات محیطهای کارگری و انواع توهین و تحقیرهای  حین رفت و آمد در مسیر و سرکوفت های دوستان و آشنایان و هرزه گری بعضی از شرکتهای قلابی خصوصی را و خطرات بیشمار دیگری که همه روزه صفحات روزنامه ها  را البته تا حد مجاز انباشته است.

اگر از قصه و غصه زنان آواره خیابانی و دختران فراری و معتاد به کوتاهی سخن میرود در عوض به صادرات نوامیس مردم توسط حضرات با تألم سخن می رود که نمونه ی اتفاق افتاده در کرج مشتی از خروار است که به سرکردگی آنان رخ داده است ، نکته جالبتر آنکه به زبان دیگر نشان دادند باخلع لباس هم از خود رفع اتهام نموده اند و هم به دیگران توهین .  چرا که بعد از پوشیدن لباس عادی دیگران نیز همشغل ایشان خواهند بود وهم لباس .

سخن هم به درازا کشید، اجازه بدهید به یکی از علتهای اساسی سقوط سهمناک بدنه اصلی جامعه نگاهی گذرا داشته باشیم. به این چند عبارت که توسط آقای مشکینی در کتابی بزبان عربی آورده شده وتوسط آقای جنتی نیز ترجمه شده ، دقت کنید.

زنان اخلاق ندارند ، زنان همگی رسوا هستند و همگی ناشایست . اگر بدانان کاری واگذار شود ، ضایع میگردانند ، سری که به بالین آنها گذاشته میشوند می برند ، دل به آنها نبندید ، اسرارتان را به آنها نگوئید چون فاش میکنند. نحسی در سه چیز است خانه، چهار پا، زن. اولی انسان را گرفتار همسایه بد میکند، دومی چموشی میکند و سومی سر ناسازگاری دارد ( مشارالیه گویی نه از مادر بلکه از بیخ علف بریده شده است) .

وضعیت زنان در پهنه آزادیهای سیاسی نیز خود شرحی است ضجه آور چرا که هر شیر زنی شهامت ورود به این صحنه را در خود سراغ دیده تاوانی بس گزاف پرداخته است تاوانی که انسان، گوش را از شنیدن و دیده را از دیدن آن کور میخواهد چرا که حاکمیت مزدور تظاهرات چند صد زن را در اعلام همبستگی با سایر همجنسهای خودشان در روز جهانی زن تحمل نکرده است، چه رسد به سایر موارد.

در راستای همین عملکرد است که روزنامه نویس بندرعباسی (خانم افروتن ) آماج دشنه های عمال رژیم واقع میشود .

گورستانهای آشکار و نهان ایران زمین با حزن و اندوه پیکر پاک  عروسان ناخواسته بسیاری را به امانت در خود نگه داشته تا در فردای تاریخ شرم و ننگ را با غصب وکینه بر رخسار پلید و کریه دامادهای شب قبل از اعدام  تف کند.

نوشته های فوق تصویر گذرا و تند و ناقصی است از ستمی مضاعف که زنان ایران زمین متحمل آنند و عملکرد نوع تفکر حاکمیت ایران و دست نشانده های آنان که نه در این مختصر می گنجد و نه از این قلم برمی آید ولی امید میرود که با  آگاهی ملت ایران به اصول دمکراسی و مبانی حقوق بشر ، محصولی که عمال رژیم  کاشته اند هر چه زودتر چون طوفانی سهمگین دامنگیرشان شود . به امید آن روز

حقوق کارگران در رژیم جهل و جور جمهوری اسلامی

رضا داوری

روز اول می ـ روز جهانی کارگرـ روزی است که پیام بزرگی به همراه دارد و آن اینست که نباید از زحماتی که کارگران زحمتکش برای رشد و شکوفایی صنعت و تولید یک کشور دارند غافل شد.

کارگران زحمتکشی که در شرایط بسیار سخت کاری باعث رونق اقتصادی یک کشور می شوند و مسلما" بدون وجود آنها چرخه اقتصادی کشور با چالشهای بزرگی روبرو خواهد شد .

رژیم جهل و جور و فساد جمهوری اسلامی که در تجاوز و تعدی به حقوق حقه افراد ید طولایی دارد نه تنها از حقوق این قشر زحمتکش که اکثرا در فقر و محنت زندگی می کنند دفاع نمی کند بلکه به حمایت از صاحبان موسسات و کارخانه های تولیدی که اکثرا از خودی ها و وابستگان رژیم می باشند حمایت کرده وعملا به سرکوب خواستهای بر حق آنان می پردازند. دستگیری و شکنجه و آزار کارگران  شرکت واحد و هتک حرمت به خانواده های آنان که به دلیل پرداخت نشدن حقوق چندین ماه خود اعتصاب کرده بودند خود دلیلی بر این مدعا است .

در حالی که ایران به عنوان یکی از کشورهای جوان در جهان سالیانه با افزایش جوانان جویای کار روبرو است رژیم سراپا منفور جمهوری اسلامی بجای ایجاد اشتغال، سیاست اقتصادی تخریبگر و نابودی فرصتهای تولیدی و صنعتی را در پیش گرفته است و با حمایت از دلالانی که اکثرا از آقازاده ها و وابستگان ولی فقیه و ریاست جمهوری و متنفذین دیگر ارگانهای حکومت جمهوری اسلامی هستند به بی توجهی از تولیدات داخلی پرداخته تا از این راه پولهای کلانی بابت حق دلالی واردات خارجی بدست آورند .

که نتیجه این بی توجهی ها ورشکستگی کارخانجات و موسسات و مراکز تولیدی و نتیجتا" افزایش روزافزون فقروفساد وفحشا خواهد بود .

در حالیکه پولهای حاصل از نفت بیش از 60 دلار در هر بشکه باید در گسترش تولیدات غیر نفتی و ایجاد مراکز تولیدی و ایجاد اشتغال سرمایه گذاری شود تا اقتصاد ایران از صادرات تک محصولی نفت به سوی اقتصادی مستقل از نفت حرکت کند پولهای نفت خرج کمک 50 میلیونی به تروریستهای فلسطینی و برهم زدن امنیت درعراق و لبنان و سوریه و نیز خرج سفرهای بیهوده و پر خرج ولی فقیه و رئیس جمهورش احمدی نژاد می شود تا به مردم  بقبولانند که بمب اتم حق ماست و نه داشتن ارتباطی دوستانه با دنیا و برقراری صلح و آرامش جهانی.

در حالی  که کارگران و مردم زحمتکش بی شماری از حداقل امکانات رفاهی برای زندگی محروم هستند حکومت اسلامی بودجه های هنگفتی را به نهاد های اسلامی که کاری جز بسط و توسعه خرافات ندارند تخصیص می دهد .واگذاری سرمایه های ملی کشور به موسسات خصوصی تحت عنوان یارانه به موسسات تولیدی که صاحبان آنها از وابستگان رژیم هستند در شرایطی است که این موسسات نه تنها بازده اقتصادی نداشته و هیچ فرصت شغلی ایجاد نمی کنند بلکه بدلیل سوءاستفاده های مالی و عدم کنترل مالی آنها زیان آور نیز می باشند .

با وجود رژیم مافیایی جمهوری اسلامی زندگی مرفه و آینده مطمئن وتامین حقوق و ثبات اقتصادی مردم و کارگران ایرانی نه تنها قابل حصول نیست بلکه به تشدید فقر و فحشا واعتیاد دامن خواهد زد.

 از این رو اتحاد یکپارچه ای لازم است تا دست این حکومت جهل و جور برای همیشه از ایرانمان قطع شود وآن میسر نخواهد بود مگر با همبستگی تمامی ایرانیان عاشق وطن .

 

برگشت