کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

بر اساس قانون و مذهب حاکم زن به عنوان نصف انسان محسوب می گردد عملاً بسیاری از مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر نقض شده و زیر پا گذاشته می شود .

پیوند ها

منشور کانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اطلاعیه و اعلامیه های کانون

شماره جدید

 

بایگانی  62   

خلاصه عملکرد سه ماهه (دسامبر 2006، ژانویه و فوریه 2007) نمایندگی هانوفر

تهیه و تنظیم: رقیه اصغری شاهدهی

ماه دسامبر فعالیتهای این نمایندگی به شرح زیر میباشد:

1- سوم دسامبر، برگزاری مراسم کنگره، ارائه گزارشات سه ماهه نمایندگی ها و کمیته ها و ایراد نقطه نظرات مربوط به آن . ونیز برگزاری مراسم رای گیری هیئت رئیسه جدید و انتخاب سه نفر اعضای آن برای سال میلادی 2007

2- برگزاری مراسم سخنرانی به مناسبت روز جهانی حقوق بشر .

3- بر پایی میز کتاب با همکاری آقای ناصر ودودی و خانم مینا ودودی.

4- بر گزاری نمایشگاه عکس خانم پورمحمودی و نمایشگاه کاریکاتور آقای ذوالقدر.

5- دهم دسامبر برگزاری جلسه داخلی نمایندگی با حضور هیئت رئیسه جدید و اعضای شاخه مشترکأ توسط مسنجر با نمایندگی های ترکیه و هلند.

6- قرائت اعلامیه جهانی حقوق بشر و اخبار در مورد موضوع اقوام و ملل.

7- برگزاری مراسم سخنرانی با موضوع اقوام و ملل توسط آقای محمد متین و آقای علی سوری واعضاء نمایندگی هلند توسط مسنجر و بحث و تحلیل در مورد موضوع سخنرانی ما بین اعضاء سخنرانی جلسه.

8-برنامه ریزی برای مراسم و برنامه های ماه آینده.

در ماه ژانویه فعالیت شاخه هانوفر به این شرح بوده:

1- شرکت فعال در جلسه هیئت نظارت و برنامه ریزی در شهر «الدنبورگ» .

2- برگزاری جلسه داخلی ماهیانه، با اعضا و مشترکأ با شاخۀ «گسلار».

3- قرائت  اعلامیۀ جهانی حقوق بشر و بحث و مقایسه آن توسط اعضا.

4- قرائت اخبار روز نقض حقوق بشر در ایران.

5- سخنرانی در مورد دموکراسی،  توسط آقای ودودی و آقای امیر امیری در مورد تاریخچۀ دموکراسی در آلمان و بحث و تبادل ونظر در مورد آن

6- بررسی مشکلات درون شاخه ای و انتخاب آقای ناصر ودودی به عنوان مسئول مالی شاخه با رأی اعضاء.

در ماه فوریه فعالیتهای شاخۀ هانوفر از این قرار بوده:

1- در تاریخ چهارم فوریه، مراسم جلسه هیئت نظارت و برنامه ریزی طرح بررسی، ریشه یابی مشکلات کانون و برگزاری جلسه سخنرانی و بحث و تبادل نظر با سخنرانی آقای ذوالقدر وخانم لحنی برگزار شد.

2- در تاریخ یازدهم فوریه، جلسه داخلی شاخه برگزار شد به همراه قرائت و تحلیل مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای آن که با مشارکت و همکاری اعضای شاخه انجام می شود و تقسیم وظایف وسپردن مسئولیت های مختلف به اعضا برای حسن همکاری در شاخه و ایجاد روحیه ی مودت ودوستی جهت فعال نمودن اعضا در کانون و مثل همیشه قرائت اخبار روز نقض حقوق بشر در ایران، جهت آگاهی رساندن و افشاگری موارد نقض حقوق بشر و وضعیت روزاجتماع ایران و مراسم سخنرانی به مناسبت انقلاب 57 وبحث و تفسیر در خصوص آن بر پا شد.

3- در تاریخ 18 ماه فوریه، کمیته اقوام و ملل جلسه سخنرانی مسنجری به مناسبت روز جهانی زبان مادری با میزبانی شاخه هلند و با مشارکت دوستان الدنبورگ، زاکسن و برمن در شهر هانوفر برگزار شد.

گزارش ماهیانه نمایندگی هامبورگ فوریه 2007

 محمود ظفری

در تاریخ 20 فوریه 2007 در محل نمایندگی جلسه ای با شرکت کلیه اعضاء نمایندگی به ریاست خانم افروز غلامباشیان و منشی گری آقای محمود ظفری در ساعت 15:00 برگزار گردید.

 1- ابتدا آقای حافظی مهمترین عناوین اخبار سیاسی روز و موارد نقض حقوق بشر در ایران را که در ماه گذشته اتفاق افتاده بود به سمع اعضاء رسا ندند و در پاره از موارد با سایر اعضاء به تبادل نظر پرداختند.

2- سپس اعضاء در رابطه فعالیت نمایندگی و کارهای انجام شده ظرف ماه گذشته به بحث و گفتگو نشستند که عبارتند از 1- فعال کردن وبلاگ این نمایندگی و مشکلاتی که در این راستا وجود داشت. 2 – حضور کلیه اعضاء نمایندگی در جلسه هیات نظارت برنامه ریزی که در شهر هانوفر که در تاریخ  04-02-2007 برگزار شد.

3- در رابطه با مشکلات اجرایی و نیازهای نمایندگی صحبت شد که عبارتند از: تبلیغات(پرچم واعلامیه) ، پیدا کردن مکان ثابت برای نمایندگی، ارتباط با افراد یا انجمنهای آلمانی برقرار کردن.

 4- تصمیماتی با موافقت کلیه اعضاء به شرح زیر گرفته شد:خانم افروز غلامباشیان درخواست عضویت در کمیته زنان را کردند و آقای محمود ظفری مسؤلیت پیگیری و اجرا و هماهنگی در مورد تبلیغات را بعهده بگیرند.

5- در پایان آقای محمود ظفری در مورد ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر توضیحاتی را اراﺌه نمودند و ضمن تشریح این ماده، بخشی از موارد نقض آن را توسط حکومت اسلامی ایران بعنوان نمونه بیان کردند.

6- جلسه در ساعت 17:30 خاتمه یافت وشرکت کنندگان در جلسه عبارتند بودند از: خانم افروز غلامباشیان، آقای محمود ظفری و آقای حمید حافظی.

گزارش همایش روز جهانی زن 8 مارس 2007 در هانوفر

وفا سیاحی

این همایش به همت نمایندگی هانوفر کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در تاریخ 11.03.07 در شهر هانوفر با حضور اعضای کانون در ساعت 13.30 دقیقه با ریاست خانم طاهره محمدی و منشی گری خانم وفا سیاحی شروع شد.

ابتدا خانم محمدی از خانم اصغری در خواست نمودند که شعر خود را به مناسبت روز جهانی زن بخوانند

ایشان هم شعری را با مضمون رقصی برای صلح  برای حضار خواندند:

می گشایم دریچه قلبم را به روی باغی بی پایان

باغی با درختانی ژرف ریشه در دل خاک

شکوفه هایش سر شار از امید

میوه هایش تحمل استقامت جاری در

جویبارش صداقت بی ریایی

سر داده اند پرندگانش اواز ازادی را

 می رقصند گرد اتشی برای صلح

اتشی که خود گرماست

با شعله هایی به رنگ صفا صمیمیت

هدیه می کنم این باغ را به تو

باشد که تو شکوفا ژرف ریشه

در دل خاک جاری به سان اب

هم صدا شوی با پرندگان باغ برای صلح برای ازادی

سپس خانم ودودی گزارش سالیانه فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی را به مناسبت 8 مارس روز جهانی زن را برای حضار قرائت فرمودند

این گزارش تنها بخش کوچکی از نقض حقوق زنان با وجود سانسور های شدید خبری در رسانه های گروهی مثل رادیو تلویزیون مطبوعات و خبر گزاریها و اینترنت و به علت عدم امکان فعالیت ازاد نهادهای مدنی و همچنین محدودیت ها و قوانین اجتماعی(عرفی شرعی) که از سوی نظام جمهوری اسلامی اعمال می شود است

که متاسفانه امار کاملی از گزارشات نقض حقوق بشر در مورد زنان شامل خود کشی خود سوزی خود فروشی اعتیاد قاچاق دختران شیوع بیماری های جسمی و روانی و استفاده بی رویه از دارو های ارامش بخش و غیره موجود نمی باشد

در ادامه خلاصه ای از موارد نقض حقوق زنان را به شرح زیر برای حضار خواندند

1 احضار روز نامه نگاران 1 مورد

2 باز جویی روزنامه نگاران زن 2 مورد

3 محاکمه روز نامه نگاران زن 6 مورد

4 احکام صادره برای روز نامه نگاران زن 6 مورد

5 توقیف کتاب های مربوط به زنان 5 مورد

6 فیلترینگ سایت های زنان 2 مورد

7 مطبوعات توقیف شده زنان 3 مورد

8 احضار فعالین سیاسی فرهنگی اجتماعی 10 مورد

9 باز جویی فعالین سیاسی فرهنگی اجتماعی 5 مورد

10 باز داشت فعالین سیاسی فرهنگی اجتماعی 25 مورد

11 احکام دادگاه های فعالین سیاسی فرهنگی اجتماعی 3 مورد

12 حمله به تشکل های زنان 2 مورد

13 ضرب و شتم فعالین سیاسی زن 3 مورد

14 جلو گیری از اجرای مراسم 2 مورد

15 اخراج از کار 2 مورد

16 احضار دانشجویان به نهاد های امنیتی 39 مورد

17 باز جویی دانشجویان 1 مورد

18 محاکمه دانشجویان 2 مورد

19 جلوگیری از فعالیت تشکل های دانشجویی 3 مورد

20 احکام صادر شده دانشجویان 3 مورد

21 باز داشت و دستگیری ها در مورد زنان 125 مورد

22 محکومین به اعدام و سنگسار  10 نفر

23 زنان اعدام و سنگسار شده 2 نفر

سپس خانم سیاحی هم با نگاهی به چند نمونه از قوانین اساسی ایران که مغایر با آزادی زنان و مشکلات زنان در ایران ان را به شرح زیر برشمردند. از قبیل:

ادامه داشتن قانون سنگسار و اجرای آن

ازدواج اجباری یا انتخاب همسر برای دختران توسط پدر یا جد پدری با وجود پائین بودن سن بلوغ انان

لزوم تمکین زن از شوهر در واقع به رسمیت شناختن تجاوز جنسی شوهر به زن است که در دنیای امروز جرم محسوب شده و مجازاتهای سنگین دارد

امکان چند همسری برای مرد (دائم یا موقت)

قانون ازدواج موقت و خشونتهای که از جانب مرد به زن تحمیل می شود

داشتن حق طلاق از سوی مرد و نداشتن حق طلاق توسط زن مگر در شرایطی که در موقع ازدواج در عقد نامه قید شود ولی باز هم تا زمانی که مرد ان را امضا نکند اعتباری ندارد

شهادت دو زن در ایران برابر یک مرد است و در مواقعی شهادت زن با شهادت مرد پذیرفته می شود و حتی در برخی اصلا پذیرفته نمی شود (مثل قتل)

دیه زن نصف دیه مرد است

ممنوع بودن بسیاری از کارها برای زنها (مثل قضاوت)

پس از آن خانم محمدی از خانم آریانپور دعوت نمودند که برای سخنرانی تشریف بیاورند

خانم آریانپور ضمن سلام و خوشامدگویی به حضار، به مناسبت 8 مارس روز جهانی زن به زنان ایران و جهان تبریک گفتند.

در آغاز با یک تاریخچه کامل و چگونگی نامگذاری این روز و همچنین به وجود پیشینه ی این روز در ایران باستان و شرح چگونگی این مراسم اشاره نموده و مشکلات و مصائبی که از قدیم تا به امروز گریبانگیر زنان ایران بوده را برشمردند و با استناد به شرایط موجود ثابت نمودند که زن ستیزی در جمهوری اسلامی از بدو انقلاب به شدت برنامه ریزی شده و مستمر بوده و همواره موقعیت زنان به جای بهتر شدن رو به زوال گذاشت.

هم چنین در مورد موقعیت زنان در مذاهب مختلف و جایگاه زن در دنیای امروز اطلاعات مفیدی را ارائه دادند از جمله  اشاراتی به کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان و مقایسه آن با قوانین عرفی و شرعی موجود در ایران بود.

سپس آقای محمد متین مسئول کانون ضمن تبریک روز جهانی زن به همه زنان ایران و هم چنین ضمن تشکر از خانم آریانپور به خاطر توضیحات جامع ایشان در مورد روز جهانی زن و مشکلات زنان با اشاره به گزارش موارد نقض حقوق زنان توسط فعالین حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی و در مورد قوانین اساسی که در مورد زنان از سوی خانم سیاحی مطرح شد و سیستم حکومتی که در ایران بر علیه زنان قوانین و هم چنین قوانین مذهبی که در ایران وجود دارد و اینکه به زنان ایران بیشتر از زنان دیگر در دنیا ظلم می شود به طوری که در هر 24 ساعت در ایران 5 مورد نقض حقوق بشر وجود دارد که 3 مورد از 5مورد در خصوص زنان است صحبت هایی ایراد فرمودند و در انتهای صحبتهای اقای متین خانم آریان پور در مورد وضعیت کودکان و اینکه با وجود تمام رسانه های موجود هنوز آمار دقیقی از موارد نقض حقوق کودکان در دسترس نیست توضیحاتی ارائه فرمودند.

مقایسه بین کشورهای پیشرفته و ایران بوضوح این حقیقت را بیان نمود که در کشورهای پیشرفته و مجری حقوق بشر، کلیه رفاه اول برای کودکان است، بعد برای زنان و بعد برای مردان و سایرین اما در مملکت ما در رأس نقض حقوق بشر کودکان قرار دارند و بعد زنان و بعد سایرین.!

در انتها هم آقای مقدم شعری به مناسبت این روز برای حضار دکلمه کردند.

سپس با هنرمندی سرکار خانم روشن و آقای ستاری، حضار را از صدای زیبایشان مستفیض نمودند.

جلسه در ساعت 17:00 به پایان رسید.

گزارش میز کتاب در برمن

 تهیه و تنظیم : رضا داوری

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران ـ شاخه برمن در ساعت 15:00  روز 19 فوریه 2007 در اعتراض به جنایات رژیم اسلامی  وبه مناسبت مخالفت با 22 بهمن سالروز انقلاب ننگین 57 و  در راستای افشای موارد نقض حقوق بشر توسط حکومت ضد انسانی جمهوری اسلامی و آگاه سازی افکار شهروندان شهر برمن از وضعیت حقوق بشر در ایران اقدام به برگزاری میز کتابی در مرکز شهر نمود . این مراسم که با هماهنگی و برنامه ریزی هئیت رئیسه کانون و اعضای نمایندگی برمن ترتیب داده شده بود با حضور تعداد زیادی از ایرانیان مدافع حقوق بشر برگزار گردید .

 در این مراسم تعداد زیادی از گزارش های ماهیانه و سالیانه موارد نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی منتشره  توسط  مدافعین حقوق بشرو نیز اعلامیه ها و اطلاعیه های اعتراضی کانون توسط اعضا  در میان شهروندان توزیع شد که مورد استقبال آنان قرار گرفت.در پایان قطعنامه این مراسم خوانده شد که در آن از مراجع بین المللی و سازمانهای مدافع حقوق بشر خواسته شده بود تا 3 بند زیر را مورد نظر قرار دهند.

1 – استقرار دائمی گزارشگران ویژه حقوق بشر  سازمان ملل در ایران

2 – محکوم نمودن  نظام جمهوری اسلامی بعنوان ناقض حقوق بشر و عدم بند و بست های اقتصادی و سیاسی

3 -  آزادی بی قید و شرط زندانیان عقیدتی و سیاسی

 این میز کتاب در ساعت 17:00  به پایان رسید .

اسلام

حمید حافظی

در آغاز قصد آن ندارم که حقانیت و یا عدم حقانیت دین اسلام را زیر سوال ببرم بلکه برآنم که پاره ای از شیوه رفتار متولیان اسلام را، از اول تا به حال بررسی کرده و نمونه های تاریخی که از این نظر حاﺋز اهمیت است، که زمینه های نظری رفتار اسلام گرایان امروز ایران راهم به نمایش می گذارد.

در تاریخ تمام مذاهب، تنها دین اسلام است که با شمشیر و حذف دگراندیشان، کشورهای متمدن پیرامونش را تصرف کرده، مردم فرهنگ ساز آنرا به زیر مهمیز خشونتش کشانده است. هیچ دین و آﺋینی در تمام طول تاریخ بشر نبوده است که چنین دست بازی در کشتار دگراندیشان ( کافران، مشرکان، یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان، بوداﺋیان، بابیان، بهاﺋیان و دیگر اندیشان) داشته.

جمهوری اسلامی ایران در واقع نشان می دهد که ایشان از چه منبعی تغذیه می شوند که چنین بی پروا به حذف و نفی دگراندیشان می پردازند. یا مثلا دگراندیشی چگونه می تواند پایه های قدرت و ثروت ایشان را به لرزه درآورد، و در نهایت تهدیدی برای  این متولیان یکه شناس تلقی شود، قدرت و ثروتی که با تکیه بر خشونت و جهل و استفاده از باورهای مذهبی ملتی جمع آوری شده است.

از نظر قوانین شناخته شده و جهانی حقوق بشر هیچ نژاد، عقیده، ملیت، جنسیت و قومیتی بر دیگر این انواع برتری ندارد، چرا که در هزاره سوم، داستان تفکیک بین انسان ها به سر رسیده است و وقت آن است که در ایران نیز تعریف تازه ای از موضوع انسان و باورهایش داد.

با اتکا به همان قوانین 1400 سال پیش، هرگونه امکانی را برای دست یافتن به آزادی، تمدن، ترقی، شادی، علم، هنر و رفاه سوزانده، در همین راستا هم با کشتار، مرگ، جنگ، نوحه، روضه، جنازه کشی، عزاداری، شهیدسازی، شهید بازی، تعزیه و تهییچ احساسات مذهبی مردم، ایشان را در بی خبری کامل نگه دارد، چیزی که مد نظر آنها نیست که همانا وقت و عمر این ملت مظلوم است، تا امکان غارت و چپاول در تمام عرصه برایشان آسان تر شود.

 باید بتوان این پدیده را در جنبه ای ﺗﺋوریک، هم زمان هم در پهنه پراکتیک آن شناخت، که دین و دولتی که پایه های آن بر روی چنین رفتاری بنا شده است شناخته شده، از این راه از دخالت در زندگی جمعی مردم- یا حکومت- باز داشته شود.

تبیین شیوه های یک سان سازی ویک دست سازی انسان ها، زیرلوای دین اسلام و مذهب شیعه هم کاری است که اگر به آن پرداخته نشود، امکان هرگونه تحولی را در نگاه ونگرش انسان ایرانی می سوزاند. سنن و خرافات یک جامعه که با اعتقادات مذهبی رایچ یک جامعه گره خورده باشد، در اول و بظاهر پیش پا افتاده بشمار می آیند. اما با بررسی آن می توان دریافت که چه مقدار قدمت و از کجا نشأت گرفته است.

بعد از حمله تازیان به ایران و شکست امپراطوری بزرگ ساسانی و به اسارت درآمدن هزاران زن و مرد آزاده ایرانی و زندگی فلاکت باری را در اردوگاه های تازیان به آخر رساندند. دویست سال ایرانیان در مقابل این جدید و حکومت تازیان به عناوین و اشکال مختلف مقاومت نشان دادند؛ تا بالاخره آهسته آهسته اسلام سنتی، یعنی سنی گری را پذیرفتند. ایران تا قرن 16 میلادی یک کشور سنی مذهب بود و ایرانیان به یکی از مذاهب چهارگانه حنبلی، مالکی، شافعی و حنفی مهمترین مذاهب فقه سنتی در جهان اسلام اعتقاد و ایمان داشتند. در اوایل قرن 16 میلادی، ایرانیان با بحکومت رسیدن قزلباشان و در شرایط بسیار سخت و خونین، همراه با کشتار و تعقیب، سنی گری مذهب اجدادی خود را رها و مجبور به پذیرفتن مذهب تشیع گردیدند و سلسله صفویه تاسیس و حکومت دویست ساله آنان برقرار گردید. حکومتگران جدید متوجه این مشکل بودند که یک جامعه شیعی محتاج احکام و دستورات و طبقه روحانی جدید است.

لذا بدستور شاه طهماسب از سرزمینهای سوریه، عراق عرب، لبنان و دیگر نواحی شیعه نشین ملایانی  برای تربیت و تدوین اعتقادات جدید به ایران آوردند. این مهاجرین تازه وارد در سراسر کشور به عنوان پیش نماز و حاکم و قاضی شرع مشغول بکار شدند. شیخ بهایی که نام او بر همگان معروف است، زمانی که همراه پدر وارد ایران شد جوانی بالغ بود و یک کلمه فارسی نمی دانست. وی بعد ها در زمان شاه عباس، پس از یکصد سال که قزلباشان در ایران قدرت یافته و دین رسمی را تشیع اعلام کرده بودند، بمقام وزارت ناﺋل شد و اولین رساله مذهبی شیعی رابزبان فارسی بنام جامع عباسی تالیف و بشاه عباس تقدیم کرد. این کتاب هنوز در مدارس طلاب علوم دینی تدریس میشود و در نظر ملایان یکی از کتب ارزشمند شیعی بشمار می رود. تا سقوط صفویه(1722 میلادی) در طول دویست سالی که این خاندان در ایران حکومت کردند، تعداد زیادی کتب فقهی و مذهبی در رشته های مختلف با تشویق مالی و معنوی شاهان صفویه نوشته و تالیف شده است. بطوریکه امروزه میتوان با جرات و اطمینان ادعا کرد که مهمترین آثار شیعی از این زمان و در همین دوران تدوین گردیده اند. در تشیع بر خلاف تسنن، مومنین می باید از یک مجتهد و یا فقیه تقلید کنند. زیرا توده عامی، بنا بنظر اکثریت روحانیون شیعه، توانایی فهم و دریافت دستورات و احکام دینی را بتنهایی ندارند و از انجام صحیح آن عاجز هستند. تقلید از یک مجتهد اعلم بخشی از اعتقادات مذهبی یک شیعه مذهب است. تقلید از واژه بقلاده رفتن می آید. کسی بقلاده کشیده میشود که خود شعور تشخیص میان خوب و بد، حرام و حلال، رانداشته باشد. پس کسی قیم دارد که خود قابلیت و توانایی تشخیص مساﺋل زندگی را نداشته و بمعنی دقیق تر دیوانه یا از نظر روانی بیمار و یا صغیر باشد. بنا بر همین اصل تقلید، مجتهدین و فقها برای عوام و مومنین صغیر و نادان رساله می نویسند. کتاب جامع عباسی از شیخ بهایی چنین مشخصاتی را دارد و تاکنون این رسم، مرسوم بوده وروحانیون رسالات علمیه، عملیه  و یا توضیح المساﺋل در جواب مشکلات فقهی و در توضیح احکام و آدابی که روزمره می باید از جانب عامه انجام گیرد، نوشته و در دسترس همگان قرار داده اند.

استفاده از شیوه ی کار متولیان این دین در یکی دو دهه پیش از به قدرت رسیدن حکومت جمهوری اسلامی، به نوعی واکنشی است در رابطه با آن شیوه توصیه کردن ها و در زرورق پیچیدن های آن مفاهیم کهنه و از مد افتاده!

 

مردم ایران باید به جای پرداختن به این شیوه های کهنه و قرون وسطایی، بی هراس از همین دنیای پر شکنجه و عذاب و مکر متولیان دین، هم چنین بی واهمه از جهانی دیگر، پر از شکنجه گرانی نظیر متولیان امروزین حکومت اسلامی، به تلاش برای بهبود زندگی و بالا بردن سطح کیفی زندگی، هم چنین بیداری و آگاهی شان بپردازند.

دگر اندیشانی هم که در این پهنه ای گسترده زندگی می کنند، باید بتوانند بی هراس از هرگونه دست بردی به جان و مال وناموسشان- که زیر یوغ چنین متولیانی مرتبا به تاراج می رود- به زیبایی، دوستی، همزیستی مسالمت آمیز و تحمل یک دیگر دلگرم باشند، تا بتوانند دست در دست هم، ایران بلازده را ااز این دور تسلسل وحشتناک مرگ، حذف، هراس، سانسور، عدم امنیت، زندان، جنگ، بیکاری، فساد و فحشایی که کارنامه مشخص این نظام اسلامی و راندمان ناگزیر این شیوه ای حکومتی است رهانیده، به ایرانی بیندیشید که شهروندانش- فارغ از هرگونه باورواندیشه- دوش به دوش هم، برای ارتقای کیفی سطح زندگی خود، من وما به عنوان یک ایرانی انتظارش را می کشیم.

       بررسی جایگاه زنان اقلیتهای دینی

محمود سلیمی

در عصر ولایت فقیه در مجموع این را میدانیم که کل جمعیت ایران تحت فشار دیکتاتوری دینی قرار گرفته اند و مردم ایران از این هم رنج بسیار می برند و از آنطرف این فشارمضاعف متوجه نیمی از کل جمعیت ایران که زنان، آن جامعه تشکیل می دهند شده است و زنان جامعه ایران در عصر ولایت فقیه متحمل قوانین کهنه و نابرابریهای انسانی قرار گرفته اند و آرامش و امنیت و حقوق انسانی آن بطور محسوس سلب شده است وآنها را بعنوان قشر آسیب پذیر جامعه در آورده و با شکل گیری حکومت دیکتاتوری دینی این مسئله چهره زشتی بخود گرفته و روز به روز قربانیهای زیادی می گیرد .

آری در جامعه دیکتاتوری دینی مبنی بر اینست که یک زن نصف یک مرد میباشد و یک زن بعنوان فرد دوم جامعه شناخته میشود و همین مسئله زمینه نابرابریهای زیادی شده که یک زن در جامعه مدنی نتواند شهادت بدهد ، نتواند قضاوت بلکه نتواند آزادانه تصمیم بگیرد و نتواند آزادانه تفریح بکند و سهم آن از ارث نصف یک مرد میباشد.

همچنین با وجود جامعه مردسالاری در ایران تین مسئله هم به قوانین امروزی کمک زیادی کرده و زندگی را برای جامعه زنان محدود و محدودتر کرده و این محدودیتها بصورت زنگ خطری در آمده و جامعه زنان ما را مورد تهدید قرار داده و هر روز شاهد خبرهای غیر انسانی و بی تفاوتی مسئولین نسبت به حقوق زنان جامعه ایران هستیم.

 از جمله این خبرها آمار طلاق، خودکشی، خودفروشی، اعتیاد و فرار از بند عقاید دینی و مذهبی و خانواده است که روز به روز جامعه را بسوی تباهی سوق میدهد.

آیا چه کسی مسئول این همه بی عدالتی و نابرابری است و چه کسی باید در حضور خداوند جوابگو باشد، نمیدانم .

 و همچنین با وجود اقلیتهای مذهبی و دینی با فرهنگ و زبان و آداب و رسوم خاص خود در ایران زنان اقلیتهای ما نیز بیشتر تحت فشار و قوانین حاکمه هستند و از آنچه که حقشان است محروم میباشند و یکی از این اقلیتهای مذهبی ترکمنها هستند .

ترکمن ها که در شمال شرق ایران با آداب و رسوم و فرهنگ ترکمنی خود زندگی میکنند .

لازم است که بدانیم زنان این جامعه نیز از در جهت مورد ستم قرار گرفته اند یکی از طرف خانواده با وجود فرهنگ سنتی و قبیله ای خویش و دیگری از طرف حکومت حاکمه که زنان از اعمال قوانین جمهوری اسلامی رضایت چندانی ندارند و نمیتوانند برای کسب حقوق خود اعتراض کنند و این آزادی از آنها سلب شده و زن در جامعه ترکمن از هیچ حق و حقوقی برخوردار نیست و بطور تمام و کمال باید مطیع قوانین فرهنگی و سنتی خود باشد.

زن ترکمن نمیتواند آزادانه برای زندگی شخصی خود که حق طبیعی هر زن است تصمیم بگیرد.

نمیتواند آزادانه ازدواج کند،

نمیتواند آزادانه ادامه تحصیل بدهد

نمیتواند با پوشش محلی خود که سمبل یک زن ترکمن است در مراکز آموزشی حضور داشته باشد و همیشه در اجتماع شهری خود مورد آزار و اذیت مأموران حکومتی قرار میگیرند.

آنها نمیتوانند به زبان ترکمن تدریس بکنند

نمیتوانند مراسم مذهبی و فرهنگی و حتی جشنهای عروسی خود را به صورت آزادانه برگزار کنند و همیشه در خفا بوده و یا باید از حکومت اجازه بگیرند آیا اعمال اینچنین قوانین چیزی جز استبداد و دیکتاتوری نیست انسانی که آزاد آفریده شده اینگونه مورد ستم قرار میدهند.

 آیا این عدالت است آیا این برابری است و این را هم میدانیم که زنان پیکره یک اجتماع انسانی هستند و یک خانواده با وجود آن شکل میگیرد و به تکامل میرسد و در صورت نبود آن زندگی مسیر طبیعی خود را طی نمیکند و به تباهی کشیده میشود.

 حال چطور میشود آنها را از حقوقشان محروم کرد و از زاویه محدودیت نگاه کنیم و اینگونه مورد ستم و کم لطفی قرار داد.

جام های زهرآلود

اسماعیل عنایت اصل

دگماتیسم نظام حاکم بر ایران بعد از 28 سال در جریان موضوع هسته ای اینک در طیفی جهانی برای جامعه بین المللی نیز خود نمایی می کند. اتمسفر پر از التهاب که با تبلیغات همه جانبه غرب و آماده سازی افکار عمومی برای موجه جلوه دادن هر گونه تنبیهی علیه حکومت اسلامی شبانه روزی ، بوق های خبری می دهد از این سو، و کوبیدن بر طبل حماقت و داشتن توهم قدرت و پافشاری در مواضعی بدون پشتوانۀ ملی از آن سو، میهن ما را شتابان به طرف فاجعه می راند.

در حالی که خرس شمالی با نیشخندی زهر آلود مشغول دریدن بنیان های اقتصادی ایران است و با بهانه تجهیزات نظامی و تجهیز نیروگاه بوشهر و دهها مستمسک کوچک و بزرگ دیگر، نقش مخرب و مخفی خود را ایفا می کند. گروگان گیران ملت ایران با آویختن به تحلیل های پوسیده و آرمانهای خیالی و وهم آلود بر خاسته از نگرش حجتیه آتش را باد می زنند. گویا فراموش کرده اند که یک بار نیز در دوران قاجار و بر پایه لجاجت های مذهبی و دفاع از مسلمین پادشاه قاجاریه، جنگی نابرابر را بر ملت ایران تحمیل کردند و سرزمین های شمالی ایران را با خفت و بعنوان غرامت جنگی دو دستی تقدیم به پنجه های چرکین این خرس طماع نمودند. این سناریو اینک با مختصاتی دیگر و با موذیگری تمام و با استفاده از تحجر سردمداران مذهبی حاکم بر ایران در قالبی نوین در حال اجراست. روسیه با استفاده از وزنه تو خالی ایران به گرفتن امتیاز از غرب نشسته است و منافع ملی خود را دنبال می کند کما اینکه غرب نیز بعد از دوشیدن 28 ساله ایران توسط هم پیمانان اروپایی اینک به نوعی دیگر برای سر کیسه کردن ملت ایران طرح و برنامه می ریزد.

در واقع نیمی از کره زمین از قبل ثروت ایران به نوعی منتفع می شوند. از ریگزارهای تفتان حاشیه خلیج فارس که با سیلاب سرمایه های سرگردان و فراری ایران، پیست اسکی زمستانی در قلب کویرمی سازد گرفته تا دولت همیشه آویزان سوریه که 28 سال است به بهانه یار خط مقدم جبهۀ خیالی اسرائیل، نمایش همدلی می دهد، از کشورهای ریز و درشت و گمنام افریقایی گرفته تا سرزمین های آمریکای جنوبی، از زباله هایی نظیر مقتدا صدر گرفته تا فرصت طلبان خوش گذرانی نظیر «سید حسن نصراله» از کارتل های اسلحه سازی سوئد گرفته تا شرکت های انگلیسی فروشنده جلیقه ضد گلوله و دوربین های شب نگرو.. در حقیقت حکومت مذهبی حاکم بر ایران برای همگان مادر است و برای ملت ایران زن بابا!!!غاصبان ایران زمین که برای ابقای خود چنین مشغول باج دادن هستند با سانسور و زندان و اعدام و تبعید در صحنه داخلی دست به تاراج فرهنگ و اقتصاد و ملی می زنند و در حالی که دموکراسی و حقوق بشر اولین و ابتدایی ترین حق ملت ایران است از پرداخت آن طفره می روند و با دستهای چسبناک خود موضوع هسته ای را به عنوان حق مسلم چسبیده اند و تا فاجعه دوران قاجار را تکرار نکنند دست بر دار نیستند. بقای خودشان از تمامیت ارضی و آینده ایران برایشان مهم تر است.این مدعیان خبرگی، نگهبانی و رهبری در حالیکه جامعه جهانی اصرار به تعلیق غنی سازی اورانیوم به دلیل فعالیت مشکوک و لورفته شان دارد با رد حدالاقل پیشنهادات، از تحلیل واقعی درمانده و همگان را به موضعی راندند که منجر به صدور قطعنامه 1737 شورای امنیت شد و در حالیکه محدودیت های نیم بند حاصل از این قطعنامه می رود که اجرا نشده مردم کوچه و بازار را در تنگنا قرار دهد، حماقت حوزوی خود را باز هم به رخ می کشند.

خیره سری و عنادی کور که در جریان جنگ با عراق به تطویل و کش آمدن فاجعه منجر شد، فاجعه ای که هر چند برای حضرات نعمت بود لیکن به قربانی شدن جوانان میهن مان و پایمال شدن ثروتهای ملی و تلاشی زیر ساخت های اقتصادی انجامید.

این بار به جای شهر یاران قاجار این آیت اله های ایران بودند که جام جام زهر سر کشیدند، اشتباهی که اگر لجبازی بجه گانه و خیال پردازی های از کربلا تا قدس نبود، خیلی بیشتر از آن می بایست از خسران ملت ایران بکاهد. این پافشاری ابلهانه با محاسبات غلط و چشم و امید داشتن به نا همسایه شمالی تا آنجا در حال تخریب آینده ایران است که به جای تمکین از قطعنامه ی 1737 در باد توهم های تیره منشعب از تلقینات سر هم بندی شده رویای مبارزه با استکبار مخفی شده و با راه اندازی دو آبشار سانتریفیوژ164 تایی درنطنز و آماده کردن دو آبشار دیگر در همین محل و همین طور راه اندازی تاسیسات آب سنگین اراک به شورای امنیت دهان کجی کرده و البرادعی را به ارائه گزارشی مملواز نکات منفی نمود. گویا چشم های کنجکاو از ده تن اورانیوم خام نطنز بی خبر است و یا ممانعت از حضور و بازدید بازرسان بین المللی از تاسیسات هسته ای موضوعی قابل اغماض است.

بعد از سر عقل آمدن کره شمالی و تورم ناوهای امریکایی در خلیج فارس و دریای عمان و استقرار نیروهای ناتو در افغانستان و تقویت مرزهای عراق با ایران و دهها نکته ی دیگر، بوی مشمئزکننده ای مشام را می آزارد که تنها در سایه استقرار دموکراسی و حقوق بشر در داخل و پرهیز از عناد و لجبازی در خارج، ایران را می توان از مصیبتی بزرگ رهانید.تاسف بار است اگر در فردای تاریخ شاهد خوردن «کیک زرد» به جای جام زهر توسط رهبران مذهبی ایران باشیم و تاوان این خوردن را نیز ملت ایران بپردازد.

مناقشه هسته ای

امیر هودجی

بکارگیری انرژی هسته ای و دلایل پافشاری جمهوری اسلامی برای اعمال غنی سازی نه برای استفاده از انرژی هسته ای و داشتن نیروگاههای اتمی . بلکه برای مقاصد دیگر میباشد. مقامات ایران از لزوم دستیابی به انرژی هسته ای به دلیل پیش بینی پایان ذخایر نفت در آینده ای نزدیک سخن گفتند و رئیس دولت نهم نیز اعلام نمود که دستیابی به انرژی هسته ای را با چندین سال پیشرفت کشور برابر می داند. جای بسی مسرت است که پس از سالها مسئولان تلاش نمودند تا برای اصرار و پافشاری بر دستیابی به تکنولوژی انرژی هسته ای توجیهاتی  را نیز ارائه نمایند و به هر حال با مقایسه ای که اقای احمدی نژاد در مورد توسعه کشور و دستیابی به انرژی هسته ای انجام دادند می توان بر آوردی نسبی از ارزش دستیابی به این نوع از انرژی از دید حاکمان داشت.اما ادعای مقامات از دو دیدگاه قابل بررسی و تحلیل است. ایران با داشتن  میلیونها تن ذخایر نفتی، در صورت استخراج سالیانه دویست میلیون تن نفت حداقل برای هفتاد الی هشتاد سال دیگر نفت برای صادرات و در صورت استفاده داخلی و  در صورت عدم صدور نزدیک به سه برابر این زمان ذخایر نفتی برای استفاده داخلی دارد.ایران دارای دومین ذخایر گاز دنیا میباشد و در حال حاضر فقط از بخش بسیار کمی از این ذخایر بهره برداری میشود.

از حدود بیست و هفت هزار میلیارد مترمکعب ذخایر گازی قطعی ایران سالیانه حدود هشتاد و پنج میلیارد متر مکعب گاز استخراج می شود که با این روند بیش از سه قرن دیگر گاز برای استخراج وجود خواهد داشت .از  فازهای میدان گازی پارس جنوبی تاکنون فقط نیمی از آنها به اجرا درآمده است و برای حدود یک سوم از فازهای آن هنوز حتی مناقصه نیز برگزار نشده است. بجز منابع گازی  پارس جنوبی منابع پارس شمالی، فردوس، گلش ، سلخ، گورزین و چندین میدان دیگر فقط بخشی از میادین تا به امروز کشف شده  گازی ایران می باشند. توجیه نیاز ایران به لزوم دستیابی به انرژی هسته ای به دلیل عدم وجود منابع جایگزین انرژی چندان قابل قبول نمیباشد. پس اصرار دولت ایران بر تداوم اجرای پروژه های هسته ای حول دو محور دیگر، یعنی استفاده درعلوم پزشکی وکشاورزی و دیگری سلاح هسته ای میچرخد. و در آخر یک سوال ساده مطرح میگردد که چرا چند کشور اجازه داشتن سلاح هسته ای را دارند و بقیه کشورهای جهان حق داشتن آن را ندارند؟ تا کنون هیچ جواب منطقی برای آن ارایه نشده است و نخواهد شد. این هم دلیل موجه ای میباشد که دیگر کشورها هم داشتن سلاح هسته ای را حق قانونی خود بدانند. یا هیچ کشوری و یا همه کشورها .

به امید روزی که دولتهای قلدرسرمایه داری و سرمایه داران زورگو سرعقل آمده و همه سلاح های هسته ای در انبارهایشان را  معدوم کنند، این آرزو هیچگاه عملی نخواهد شد مگر با اتحاد ملل در یک جبهه و فشار روز افزون بر حکومتها و سیستم سرمایه داری .

خشونت، عنصر حیاتی جمهوری اسلامی

افروز غلامباشیان

پرداختن به مقوله ي خشونت بدون بررسي ريشه‌هاي اصلي و شناخت عوامل خشونت زا امكان‌پذير نيست،ابعاد خشونت و گستردگي اين پديده محدود به مكان يا جغرافياي سياسي اجتماعي خاصي نيست. شدت و حدت خشونت از جوامع فقير به جوامع ثروتمند متفاوت بوده ومتغيرهاي دخيل در امر خشونت درهر جامعه اي بنا به شرايط اقتصادي ،سياسي ، فرهنگي واجتماعي آن جامعه قابل بررسي است. فقر و فلاكت اجتماعي شدت خشونت را افزايش مي‌دهد . خشونت پديده‌اي اجتماعي است، ريشه در مناسبات اقتصادي و اجتماعي دارد.

خشونت غيرقابل اجتناب نيست بلکه تقريبا هميشه قابل پيش بينی و پيشگيری است. بسياری از اين عوامل را می تواند محدود کرد. دولت ها، سازمان های غير دولتی و مردم می توانند با پيگيری حقوق کودکان، خشونت عليه آنها را به ميزان قابل ملاحظه ای کاهش دهند.

درجمهوری اسلامی با قوانین مذهبی وضد کودک ان ستم وبی حقوقی که کودکان متحمل می شوند ابعادش بسیار وسیع و وحشتناک است.در ایران همه ما شاهد ان هستیم که کودکان این عزیزان بی دفاع در چه جهنمی بسر می برند. 

وچطور چه از طریق دولت واز طریق جامعه بر کودکان خشونت و آزار روا می شود.میلیونها کودک فقیر وگرسنه که طعمه باندهای سیاه بیگارکشی گدایی وتجارت سکس قرار می گیرند وعده ای هم بی سرپرست اواره خیابانها ی ایران هستند.تعدادی دیگر از این کودکان بخاطر تامین حانواده های خود بجای رفتن به مدرسه ویا بازی کردن در مراکز تفریحی مجبور هستند در کارگاهها ودیگر مراکز کاری که حداقل ایمنی وبهداشت در ان رعایت نمیشود با دستمزد های بسیار ناچیز کار کنند.

میلیونها کودک از امکانات تحصیلی محروم هستند ویا در مدارسی با پایین ترین امکانات اموزشی و ورزشی مشغول به تحصیل هستند .هزاران کودک بخاطر تغذیه بد مادران ویا کمبود دارو وبهداشت در هنگام بارداری یا زنده بدنیا نمی ایند ویا بیمار وبا نقصهای جسمی وذهنی پای بدنیا میگذارند .کودکان دختر چه در جامعه وچه در خانواده در یک شرایط بسیار تبعیض امیز ونا برابر بسر میبرند .بیشتر مجبورند در کار خانه وبچه داری شریک شوندو آزار جسمی وروحی بیشتری را متحمل شوند ودرسنین پایین مجبورند تن به ازدواج دهند ومورد تجاوز جنسی قرار گیرند.

دختران کوچکی که بر سرشان حجاب اسلامی پوشانده اند. بر سر دختران کوچکی که بر پیشانیشان با رنگ های مختلف علیه خشونت و برای رفاه و شادی جملاتی نوشته شده است، حجاب اسلامی کرده اند. آیا این کودکان از خود نخواهند پرسید اگر حق ما امنیت و رفاه و شادی و آزادی و برابری است، پس چرا بر سر نیمی از ما پارچه پوشانده اند؟ بی تردید اکثر کودکان میدانند که این تعرض آشکار به حریم شخصیت انسانی آنها، اجبار است. بی تردید آنها خواهند پرسید که  چرا بر سر من حجاب کرده اند؟ چرا من را کمتر از برادر، پسر خاله، پسرعمو، و همه پسران میدانند. و آنها خواهند پرسید که چرا ما را از هم جدا میکنند؟ اگر حرمت ما عزیز و محترم است چرا مانند اشیا با ما رفتار میشود؟.

اگر نمی خواهیم کودکان ما مورد تجاوز وخشونت قرار گیرند واگر نمی خواهیم که نشکفته پرپر شوند باید صدای ما به همه نهادهای حقوق بشر برسد .مبارزه با خشونت يك مبارزه اجتماعي است . انسان‌ها يا بايد دست روي دست گذاشته و طعمه ي خشونت شوند و يا بايد اگاهانه براي برچيدن بساط خشونت تلاش كنند . اين تلاش ميليون ها انسان قرباني خشونت را مي‌تواند با خود داشته باشد و به يك جنبش عظيم مبدل شود . . اراده ي جمعي ما انسانها مي‌تواند خشونت بر انسان ، خشونت بر كودك ، خشونت بر زنان را متوقف سازد . هر نوع خشونتي نقض حقوق بشر است و بشرمتمدن همواره براي رفع خشونت تلاش مي كند .

برگشت