گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان
فروردین
ماه 1396
بهروز خسروی
با توجه به حجم بالای سانسور و عدم درج کلیه خبرهای مربوط به نقض
حقوق هنرمندان ، این گزارش تنها ۲۰٪ خبرهای موجود در کشور را
بازتاب خواهد داد.
در گزارش
فروردین
ماه 1396 به شرح نقض حقوق هنر و هنر مندان می پردازیم:
1-نارین قلعه نائین؛ آبستن فاجعه .
2- از بارش باران در تئاتر شهر تا وعده اختصاص حداکثر اعتبار به
تئاتر.
3- کیوان کریمی و بهنام موسیوند به مرخصی آمدند.
4-از تغییر مدیران تئاتر شهر و تالار وحدت تا وداع داود رشیدی.
5-سال
۹۵
سال رشد کمی و کیفی آثار تجسمی بود/دور شدن از تنوع و نوآوری.
6- نخستین تلخی و شیرینی رسانه ملی رقم خورد.
7- آرش صادقی؛ مفقود شدن پرابهام سوابق و اسناد پزشکی.
8-از شایعه استعفای معاون هنری وزیر تا درگذشت بزرگان تئاتر
9- لغو کنسرت های محسن یگانه به دلایل پزشکی.
10-اجرای ویژه تئاتر ستمدیدگان.
11- استفاده تحقیرآمیز از لباس کردی در صدا و سیما.
12- خانم بازیگر در زمان ممنوع الفعالیتی تهدید شد.
13- شباهت بازیگربه رئیس جمهوربهانه دیگری برای سانسور فیلم.
14- نوازنده پیشکسوت ویولن و عضو سابق ارکستر موسیقی ملی ایران ،
درگذشت.
15-سینمای ایران شکست خورده است.
16-در سینمای ایران سرکشی زن به سخره گرفته میشود.
17-درگذشت یک روزنامهنگار قدیمی/«توفیق ملیگرا و مستقل بود.
18-مردم برای اعدامیان پوستر فاتحه میخواندند.
19-مرگ تدریجی آرش صادقی در سایه محرومیت از خدمات پزشکی.
20-دعوت «ژنو» ازفیلم (( دختر ))ایران
21-گزارشی از دادگاههای مطبوعات در ماهی که گذشت.
22-ماجرای تصویر منتشر نشده رهبری .
23- نامه حضرتی به لاریجانی درباره بازداشت اخیر خبرنگاران.
24-گزارشگران بدون مرز: خطر مرگ جان هنگامه شهیدی را تهدید میکند.
25-تلویزیون چه زمانی از کما درمیآید؟
26- شکایت شورای شهر تهران از عوامل سریال علی البدل
27-نجابت در سینما معنی ندارد.
28-مکاتبه همبندیان آرش صادقی با رئیس زندان و گزارش وضعیت حاد این
زندانی.
29-از قیصر کیمیایی تا فروشنده فرهادی؛ تغییر تصویر زنان در سینمای
ایران
30-رسانه در سایهی سیاست
31-هنرمند،ورزشکار
بودن و نگاه جنسیتی نباید در انتخاب شورا دخالت داده شود
32-انتقاد معاون وزیر بهداشت از تلخی فیلمهای سینما و تلویزیون.
33- شکستن سنگ قبرعباس کیارستمی وکندن نهال گیلاس مزار او.
34-تذکرمطهری بوزیراطلاعات درباره وضعیت هنگامه شهیدی،خبرنگار
بازداشتی.
35-شهرداری بتوسعه نمایشخانهها، سینماها و مراکز فرهنگی شهر تهران
کمک کند.
36-لغو سخنرانی حسین شریعتمداری دردانشگاه تربیت دبیرشهید رجایی
37-سرانجام حکم پرونده پزشکی “کیارستمی
38-تشییع پیکرمحمدحسن غمخوارفردا ازمقابل خانه سینما شماره دو
39-واکنش بهمن کیارستمی به یک اظهارنظر:نمیتوانم صرفنظرکنم
40-سیمای زنان در تلویزیون ایران.
41-لاک قرمز،رویکردی میانبرشی به بازنمایی زنان درسینمای ایران
42-مسئلهی فمنیسم در سینمای ایران چه جایگاهی دارد؟
43-عارف لرستانی،از چهره های مطرح طنز تلویزیونی ایران، در گذشت.
44-واکنش سازمان نظام پزشکی به حواشی مرگ عارف لرستانی .
45-شکایت انجمن اهدای عضو از یک فیلم سینمایی.
46-آخرین وضعیت آرش صادقی؛ مرگ تدریجی در سایه محرومیت پزشکی
47- نامه هنرمندان به رئیس جمهور برای رسیدگی به وضعیت کودکان
بدسرپرست.
48-پاسخ وزیر بهداشت به رضا کیانیان در خصوص پرونده کیارستمی.
49-پرونده پزشکی عباس کیارستمی با پروندههای کهریزک و کوی دانشگاه
مقایسه میشود.
50-خاکسپاری پیکر منشیزاده عصر امروز در قطعه هنرمندان.
51-علمالهدی: با برگزاری کنسرت در سراسر کشور مخالفم.
52-رضا کیانیان و ترساندن مردم از حضور احمدی نژاد.
گزارش جلسه ی سخنرانی کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان 7 آپریل
مرضیه بردبار
ماده
۲۷
میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی
۱.
هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع خویش همکاری کند،
از گونه های مختلف هنرها برخوردار گردد و در پیشرفت علمی سهیم گشته
و از منافع آن بهره مند شود.
۲.
هر شخصی به عنوان آفرینشگر، حق حفاظت از منافع مادی و معنوی حاصل
از تولیدات علمی، ادبی یا هنری خویش را داراست.
زنگ جلسه ی اعضای کمیته ی دفاع از حقوق هنر و هنزمندان ، در تاریخ
07 آپریل 2017 در ساعت 19 به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای کمیته
و جمعی از فعالان کانون در اتاق پالتاک کانون دفاع از حقوق بشر در
ایران، کمیته هنر با سخنرانی مسئول جلسه آقای بهروز خسروی هنرمند و
فعال حقوق بشر به صدا درآمد.
دیپلماسی از طریق موسیقی
((به مناسبت روز بین المللی موسیقی جاز))
دیپلماسی چیست؟
دیپلماسی یا روابط
دیپلماتیک به دانش
ارتباط میان سیاست
مداران و
سران کشورهای
جهان گفتهمیشود
. دیپلماسی فرهنگی یکی از ابعاد رسمی سیاست خارجه و نیز بعدی از
ابعاد دیپلماسی عمومی است که حکومت ها برای نوسازی منابع سیاست
خارجی از آن بهره میبرند؛ تا علاوه بر آنکه صرفا حکومت کشورهای
دیگر را تحت تاثیر قرار دهند، مردم آن کشورها را نیز جذب کنند.در
این بین نباید از نقش دولت ها به عنوان بازیگران اصلی روابط
بینالملل چشم پوشید. در واقع دیپلماسی فرهنگی یک ابزار کارآمد و
قابل انعطاف در سیاست خارجی است، که زمینه ساز بهبود سطح مناسبات
میان دولت ها، افزایش تفاهم میان ملت ها و تقویت کننده صلح
بینالمللی است.به علاوه حضور و ایفای نقش بازیگران غیردولتی و
نهادهای مدنی، انعطافپذیر بودن و... در این نوع دیپلماسی امروزه
بسیار مورد توجه است.روابط ایران با کشورهای مختلف دارای ابعاد
مختلفی بوده و یا می تواند دارای ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی،
فرهنگی، بین المللی، نظامی، امنیتی و... باشد. در این بین، یک بعد
از این روابط، روابط فرهنگی است و این بعد هم دارای حوزه های بسیار
گسترده ای است. این بعد می تواند شامل روابط توریستی، گردشگری،
توریسم وهمکاری در مسائل سیمنایی، موسیقی، فیلم، هنر، تولید و
توزیع کتب و انتشارت و ... باشد.
کشور
ایران از کشورهایی است که با توجه به پیشینه تاریخی و سیاسی خود،
تلاش میکند از ابزار فرهنگی برای پیشبرد اهداف خود سود ببرد. در
این حال بخش روابط فرهنگی می تواند بخش بسیار گسترده ای از روابط
خارجی را تشکیل دهد.
روز 30 آوریل در سال 2011 میلادی به همت سازمان یونسکو به عنوان
روز بین المللی جاز و با شعار دیپلماسی از طریق موسیقی نامگذاری
شد. از سال 2011 تا به امروز این روز همه ساله در بسیاری از کشورها
با برگزاری کنسرت و رویدادهایی مرتبط با موسیقی جشن گرفته می شود.
هر ساله یکی از شهرهای دنیا نیز به عنوان میزبان رسمی روز بین
المللی جاز انتخاب می شود که در سال 2015 این افتخار نصیب شهر
پاریس شده است.
بدنه اجرایی سازمان یونسکو جهت ساماندهی این روز (که امروز بالغ بر
180 کشور جهان به آن پیوسته اند) موسسه جز تلونیوس مانک بوده و به
دبیری موسیقیدان شهیر جاز هربی هنکوک سفیر حسن نیت سازمان ملل در
گفتمان فرهنگی برگزار می شود.
اما چرا جاز؟ جاز امروزه به یک خُرده فرهنگ تبدیل شده است.
هنرمندان این عرصه دارای آداب و سنت هایی هستند که شاید در بسیاری
از عرصه های رایج موسیقی (مثل پاپ، راک، کلاسیک...) کمتر به چشم
آید. آدابی که بی شک برای یونسکو نیز اقناع کننده بود. در فرهنگ
جاز، خصلت هایی انسانی چون پذیرش، احترام متقابل، روحیه همکاری
گروهی و عدم تعصب بر عقاید شخصی بسیار برجسته است. خصوصیاتی که
فراتر از محتوای موسیقی یا جغرافیای فرهنگی و بالطبع برای مردم
تمام نقاط دنیا ملموس و قابل احترام است. همواره موسیقی را به
عنوان هنر و پدیده ای شناخته ایم که زبانش جهانی است و شاید موسیقی
جاز یکی از مناسبترین نماینده های آن باشد. امروزه
جاز را چه در تالارهای کنسرت و چه در تفریحگاههای همگانی میتوان
شنید. تصور جامعه نیز از جاز دگرگون شده است. جاز نخست، به سبب
تکیه بر مضامین جنسی سرزنش میشد اما دیگر سالها است که اعتبار و
منزلت یافته است. از دههٔ
۱۹۶۰
به این سو، موسیقی جاز حتی در نمازخانههای آمریکا نیز راه یافت. برای
ما ایرانیان که بخشی مهمی از فرهنگ بومی مان بر خونگرمی و میهمان
نوازی استوار است و موسیقی مان به بداهه نوازی و به دنبال "آن"
رفتن توجه دارد، شاید این خصایص برایمان قابل درک تر باشد.بهرحال
هدف روز بین المللی جاز، نزدیک کردن جوامع و اقوام گوناگون به
یکدیگر، همزیستی توام با احترام متقابل و گفتمان سازنده علی رغم
پذیرش تفاوت ها است. فارغ از اینکه آیا این روز تا چه حد بتواند در
بلند مدت بر شعارهای خود استوار بماند، تسلیم نگرش های سیاسی نشود
و توسط مناسبات اقتصادی و تجاری مصادره نگردد، اما نباید انکار کرد
که هدف اولیه آن قابل احترام بوده و می تواند در روزگاری که
"دیگران هراسی" و "برخورد تمدن ها" به جریانی غالب تبدیل شده و جان
آدمی بی ارزش تر از همیشه، به جنبشی صلح طلب مبدل شود که زبان
موسیقی را برای گفتمان انتخاب می کند و هدف آن نه نابودی، بلکه
سازندگی است. هدف از
تعیین این روز بین المللی، افزایش آگاهی در جامعه بین الملل درخصوص
ویژگی های این موسیقی به عنوان وسیله ای برای صلح، اتحاد و گفتگو
عنوان شده است.در
دهه
۱۹۶۰
میلادی، دوک الینگتون، قطعهای به نام و افتخار اصفهان تنظیم نمود
که موردتوجه قرار گرفت. بعدها نیز در سال
۱۹۶۵،
گروهی به رهبری دکتر لوید میلر و پرستون کیز سبک جدیدی از موسیقی
جاز بنام «جاز شرقی» ابداع نمودند که در آن موسیقی سنتی ایران با
موسیقی جاز آمیخته گردید.
به نظر
میرسد با توجه به استعدادهای ایرانی که آمیخته بافرهنگ اصیل هستند
بتوان سبکهای جدیدی را ایجاد، توسعه و منتشر نمود، این امر هرچند
از منظر هنری موردتوجه است اما از بعد حقوقی نیز میتوان آن را
مورد بررسی قرارداد، ایجاد یک برند بینالمللی ایرانی و ثبت مالکیت
ادبی و هنری در جامعه بینالمللی نیز میتواند ایران را در این
عرصه نامدار و جهانی نماید. هرچند که لازمه این امر احترام به حقوق
مالکیتهای ادبی و هنری است، لذا امید میرود با احترام به این حق
و انجام تکالیف قانونی، ما نیز جهت دستیابی ایران و هنر ایرانی به
بالاترین جایگاههای هنری بینالمللی بکوشیم.
بررسی
دلایل عدم اکران فیلمها در ایران
عنوان سخنرانی آقای مهدی گلسفیدی، نویسنده و کارشناس ارشد تئاتر و
فعال حقوق بشر،که به شرح ذیل می باشد :
در طول تاریخ سینمای ایران فیلمهای زیادی با وجود داشتن مجوز رسمی
و قانونی ساخت و پروانه اکران، به دلیل اعمال فشارهایی با منابع
مشخص یا نامشخص و به دلایلی که اغلب، مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی آن را مصلحت لقب میدهند مورد تحریم قرار گرفتند و از پرده
پایین کشیده شده اند و این بحثی است که محدود به دولت های دهم و
یازدهم نمیشود و بهطور نسبی در تمام ادوار مدیریت فرهنگ وهنر
توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح بوده و اتفاق افتاده است.
اولین قانون مدون نظارت آثار سینمایی در ایران به سال ۱۳۰۹ و لایحه
نمایشها و سینماها بازمیگردد:
هر سینما مکلف است مدیر مسئول تعیین و کتبن به شعبه معارف بلدیه
معرفی کند … هر قسمت از فیلم را که بلدیه منافی اخلاق و عفت بداند
قطع نموده، با حضور مدیر سینما در قوطی گذارده، لاک و مهر کرده، در
مقابل رسید کتبی تحویل و تسلیم مشارالیه خواهد شد.
در سال ۱۳۴۷ قاعده جدیدی با عنوان آییننامه نظارت بر نمایش فیلم و
اسلاید تدوین میشود که شورایی مرکب از کارشناسان سیاسی و هنری بر
آن نظارت میکنند. برخی موارد این آییننامه به این ممنوعیتها
اشاره دارد:
اهانت به توحید پروردگار و ادیان و کتب آسمانی و پیغمبران و مقدسان
و ائمه اطهار
-
اهانت به دین مبین اسلام و کیش شیعه اثنی عشری
-
هتک حرمت و اهانت به مذهب ومعتقدات پیروان ادیان مذهبی
-
اسائه ادب نسبت به مقام شامخ سلطنت و خاندان جلیل او
·
اهانت نسبت به مقامهای دولتی اعم از کشوری و لشکری
·
صحنههایی که حاکی از سوءقصد علیه رئیس و اعضای یک دولت بوده و قصد
تحریک در آن آشکار باشد
·
صحنههایی که حاکی از شورش علیه نیروهای انتظامی و امنیتی و دفاعی
باشد
·
تبلیغ برای هرگونه مراسم و مسلکی که به موجب قوانبن و مقررات کشور
ایران غیرقانونی باشد
·
ارائه مناظر جزئیات روابط جنسی
·
به کاربردن عبارات و اصطلاحات و اصوات وقیح و رکیک
·
نشان دادن مناظر مخروبه و افراد پاره پوش به منظور تخفیف حیثیت
ایران
·
صحنههایی که در آن جزئیات یک قتل نشان داده شود…
چه در دوران پیش از انقلاب ایران، چه دوران پس از آن قوانین سخت
گیرانهای (البته بیشتر سلیقه ای و افراط و تفریطی )بر سینمای
ایران وضع شده و بسیاری از آثار سینمایی با توجه به این قوانین یا
توقیف میشوند، یا با تغییراتی به نمایش درمیآیند.
البته لازم به یادآوری هست که در سینماها
دلايل متعددي براي جلوگيري از اكران يك فيلم در كشورهاي ديگر وجود
دارد. اين دلايل مي تواند از سكانسهاي خشونت آميز گرفته تا مفهومي
سياسي – اجتماعي كه در آنسوي مرزها تعريف نشده است
. از جملهبندهای قوانین نظارت در نیمه دوم دهه
۶۰
میتوان به موارد ممنوعه زیر اشاره کرد:
·
هتک حرمت مقدسین ومقدسات اسلامی و سایر ادیان شناخته شده در قانون
اساسی جمهوری اسلامی ایران.
·
نفی یا مخدوش نمودن ارزش والای انسان.
·
اشاعه اعمال رذیله و فساد و فحشاء…
·
تشویق و ترغیب و یا آموزش اعتیادهای مضر و خطرناک و راههای کسب
درآمد نامشروع…
·
بیان و یا عنوان هرگونه مطلبی که مغایر با منافع و مصالح کشور بوده
و مورد سوء استفاده بیگانگان قرار گیرد.
·
نشان دادن صحنههایی از جزئیات قتل، شکنجه، جنایت و آزار که موجب
ناراحتی و بدآموزی گردد.
·
بیان مخدوش حقایق تاریخی و جغرافیایی…
·
نشان دادن تصاویرواصوات ناهنجار، اعم ازنقص فنی و یاغیر آن
..
·
نمایش فیلمهای نازل تکنیکی و هنری و یا آثاری که ذوق و سلیقه
تماشاگر را به انحطاط و ابتذال بکشاند.در
اینجا به چند نمونه از آثاری در طول تاریخ از اکران آنها جلوگیری
شد اشاره می کنیم:
1-
تمام فیلمهای پیش از انقلاب ایران، به دلایلی چون عدم وجود پوشش
حجاب، رقص و آواز، پس از انقلاب غیرقابل پخش تشخیص داده شدهاند.
از این میان میتوان به چند استثنا مثل فیلم گاو اشاره
کرد که در سال
۱۳۸۲ در سینما سپیده اکران محدودی داشت و همچنین فیلم ساز
دهنی ( ساخته
امیر نادری و طبیعت
بی جان
ساخته سهراب شهید ثالث که از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شدند.
2-
بانو مهرجویی
به دلیل دیدگاه خاصش نسبت به طبقه محروم پس از چند سال توقیف در
سال ۱۳۷۰ به نمایش درآمد.
3-
باشو غریبه کوچک در
سال ۱۳۶۵به کارگردانی بهرام
بیضایی و
بازیگری سوسن
تسلیمی و عدنان
عفراویان ساخته
میشود، اما به دلیل آنکه مضمونش ضد جنگ تشخیص داده میشود تا سال
۱۳۶۸ فرصت نمایش پیدا نمیکند.
4-
آبادان:
اداره نظارت و ارزشیابی در آن دوره این طور تشخیص داد که پس از
صدور مجوز، فیلم در نمایش عمومی با واکنشهایی دردسرساز روبرو
خواهد شد. بخشهایی از فیلم که در شهرک وزارت دفاع میگذرد بیش از
سایر بخشها مانع صدور مجوز شده است.
5-
آشیانه دومین
فیلم سینمایی اسماعیل
براری و
محصول شبکه دوم تلویزیون ایران است که در سال۱۳۷۰ به دلیل سوژه
عشق، مهر توقیف خورد و قبل از نمایش آرشیو شد.
6-
آفساید:این
فیلم با اینکه در سال ۱۳۸۴ در جشنواره فجر شرکت کرد، اما به دلیل
سوژه حساسیت برانگیز آن یعنی زیرسوال بردن ممنوعیت ورود زنان به
ورزشگاهها، موفق به دریافت پروانه نمایش نشد و از اکران دور ماند.
7-
ابجد:
ابجد را تلویزیون ایران تولید کرده و خودش هم از نمایش عمومی آن
جلوگیری کرده است.
8-
باد ما را خواهد برد:
فیلمی از عباس کیارستمی که با وجود دریافت پروانه نمایش هرگز امکان
اکران عمومی را پیدا نکرد.
9-
بند: غلامحسین طاهری
10-
به رنگ ارغوان:این
فیلم به دلیل شکایت وزارت اطلاعات، در برنامه جشنواره فجر سال ۱۳۸۳
خارج شد∗،
و پس از ۵ سال در جشنواره فجر سال ۱۳۸۸ شرکت کرد و پس از آن به
اکران عمومی درآمد.
11-
جزیره آهنی:این
فیلم به کارگردانی محمد رسولاف با کسب پروانه
ساخت تولید
شد و پس از پایان یافتن مراحل تولید، ابتدا برای حضور در جشنواره
کن مجوز نمایش بینالمللی را به دست آورد و سپس اواسط تابستان ۸۴
پروانه نمایش عمومی کسب کرد. اما نمایش فیلم در تهران، حتی درحد
نمایش خصوصی هم با مشکلاتی روبروست که کارگردان فیلم، آن را ناشی
از اعمال نظر فارابی به عنوان یکی از صاحبان حقوق فیلم میداند.
12-
مثلث واژگون:
این فیلم به کارگردانی حسین
رجبیان میباشد
و پس از دستگیری وی توسط نیروهای امنیتی ایران و سرانجام حکم شش
سال زندان برای سازنده اش در ایران هرگز به نمایش در نیامد. برای
اولین بار توسط دو کارگردان که هرگز نامشان فاش نشد و نیروهای
امنیتی ایران بازبینی شد و متریال فیلم تاکنون به سازنده اش
بازگردانده نشده است. به عناوین مختلف از این فیلم ۳۴ دقیقه کاسته
شد. سر انجام حسین رجبیان در اعتراض به حکم شش سال زندانش نسخه ۹۰
دقیقه ایی با کیفیت متوسط موجود فیلم را در اعتراض بصورت آنلاین در
یوتیوب انتشار داد.
حاجی واشنگتن:
اثر علی
حاتمی این
فیلم بعدهادراواخرده ۷۰ به نمایش درسینماهادرامد
13-
خواب تلخ:این
فیلم با اینکه موفق به دریافت پروانه نمایش شد، تنها اکران محدودی
در شهر محل فیلمبرداری داشت، و پس از آن به دلیل مضمون جنجال
برانگیزش توقیف شد. این فیلم در تاریخ ۲ آذر ۱۳۹۴ در سینماهای بخش
هنر و تجربه ایران اکران شد.
14-
خط قرمز:
اثر مسعود
کیمیایی
15-
دایره:فیلمی
از جعفر پناهی، به عنوان بهترین فیلم جشن خانه سینما در سال ۱۳۸۰
انتخاب شد ∗ اما
هرگز در ایران به اکران عمومی درنیامد.
16-
ده:در
چهار اپیزود از فیلم ده طبق قوانین نظارت مواردی از جمله بیحجابی
و یا بیان یک جمله وجود دارد که در صورت حذف آنها پروانه نمایش
عمومی فیلم صادر میشد. اما این تعدیل که در حد چهار، پنج دقیقه
است با واکنش عباس
کیارستمی،
کارگردان فیلم، روبرو شد.
17-
رأی باز:رأی
باز در جشنواره بیست و دوم فیلم فجر به نمایش درآمد، فیلم مجوز
نمایش در محیطهای فرهنگی را هم دارد، اما مجوز نمایش عمومی با
عنوان پایین بودن کیفیت تصویری صادر نشده است. البته این دلایل در
حالی عنوان میشود که بر اساس گفته مهدی نوربخش به نظر میرسد
بیشتر مضمون فیلم مانع صدور مجوز است.
18-
طلای سرخ:فیلم
از نگاه مسئولان اداره نظارت در سال ۸۲، مشکل مضمونی نداشته است.
شورای صدور پروانه نمایش، دادن پروانه را به حذف حدود سه دقیقه از
فیلم مشروط کرده که پذیرفته نشدن این شرط از سوی جعفر
پناهی،
کارگردان، طلای سرخ را در میان فیلمهایی که امکان نمایش عمومی
ندارند قرار داده است.
19-
«مه
بانو»به
کارگردانی مجید
بهشتی،
براساس رمان بافتههای رنج نوشته علیمحمد افعانی، ساخته شد ودر سال
۱۳۸۰پروانه اکران دریافت کرد؛ ولی صدا وسیما تهیه کننده اثر از
اکران فیلم خوداری کرد.
20-
کویر مرگ:
این فیلم که به گفته اسماعیل
براری،
کارگردان، مراحل آغازین و پیش از پروانه
ساخت آن
ده سال به درازا کشیده و ماجرای عجیب حمایت شهید
آوینی از
فیلمنامه در برابر مخالفت حوزه
هنری که
اندکی قبل از کشته شدن تا پای استعفای او پیش رفته، و سرانجام در
سال ۱۳۸۰ تولید، و بهدنبال جنجال رد و سپس پذیرش و نمایش نابهنگام
آن در جشنواره فیلم فجر همانسال منجر به تصمیم متفاوت شورای صدور
پروانه نمایش مبنی بر اضافه شدن ۷۷ دقیقه به فیلم شده که با
خودداری کارگردان در محاق توقیف قرار گرفت.
21-
مرگ یزدگرد:
نسخه سینمایی تیاتری به همین نام از بهرام
بیضایی.
این فیلم به دلیل خودداری کارگردان در نمایش پوشش حجاب برای زنان
فیلم هرگز اکران عمومی نشد.
22-
چریکه تارا: بهرام
بیضایی.
23-
نوبت عاشقی:
این فیلم محسن
مخملباف با
اینکه در جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۶۹ شرکت داشت، توقیف شد و هرگز
به نمایش عمومی در نیامد.
24-
دویدن در میان ابرها:
این فیلم امین فرج پور که در جشنواره فجر سال 1388 جایزه فیلمنامه
و کارگردانی را در آثار اول به دست آورد و بعدتر نیز در کارلووی
واری، جشنواره هامبورگ و فستیوال وزول جوایز زیادی به دست آورد از
آن سال به این سو نتوانسته مجوز اکران بگیرد و به بهانه های زیادی
از جمله سیاه نمایی روی پرده نیامده است. دویدن در میان ابرها حتی
نتوانسته مجوز نمایش در گروه هنر و تجربه و حتی نمایش ویدیوئیی نیز
نداشته.
25-
سنتوری:فیلم داریوش
مهرجویی
شاید بتوان ضعف مدیریتی را اصلی ترین دلیل برای عدم اکران « سنتوری
» دانست. این فیلم علی رغم اینکه در بیست و پنجمین جشنواره فیلم
فجر به نمایش درآمد و توانست بهترین فیلم از دیدگاه مردم هم شود،
اما مدتها نتوانست رنگ سالن های تاریک سینما را ببیند.
26-
وقت چیدن گردوها
: این فیلم محصول سال 1382 با بازی پارسا پیروزفر و لادن مستوفی می
باشد. داستان از این قرار است که طلبه ایی جهت تمرین تصفیه نفس و
کسب فضیلت ، مدتی در کنار مقبره یکی از عارفان اقامت می کند اما او
مشاهده می کند که در این مکان همه مسائلی که وی برایش درس خوانده
آنطورکه فکر می کرده رعایت نمی شود و... این فیلم هم هرگز نتوانست
از توقیف خارج شود ( البته تا زمان نگارش این مطلب ) و علی رغم
اینکه در جریان ساخت اش با تمام مدیران سینمایی و افراد مربوطه
هماهنگی کامل به عمل آمده بود ، اما نهایتاً فیلم به دلائل نامعلوم
توقیف شد و به احتمال فراوان مدت توقف آن بزودی 2 رقمی هم خواهد
شد. در این بین صحبت های تهیه کننده فیلم از همه جالب تر است. او
در جریان یک مصاحبه اعلام کرده بود که فیلمش هیچ وقت از طرف
مسئولین دچار ممیزی نشد و کسی هم بر آن ایرادی نگرفت اما معلوم
نیست چرا کسی نمی خواهد این فیلم اکران شود!. مسئله مربوط به توقیف
فیلم« وقت چیدن گردوها » یکی از آن تصمیمات عجیب و غریبی است که در
هیچ جای دنیا امکان ندارد شما نمونه دوم آن را بیابید. کافی است
دور دنیا را جستجو کنید و به سینماگران آن کشور بگوئید : یک
کارگردان با هماهنگی مسئولین سینمایی کشور فیلمی ساخته که در زمان
ساخت مورد حمایت کامل این مسئولین بود اما بعد از اینکه این فیلم
ساخته شد بجای نمایش آن بر پرده سینماها، آن را به انباری منتقل
کردند!. ضبط کردن عکس العمل های این سینماگران بعد از شنیدن این
اظهار نظر می تواند تبدیل به یک مستند فوق العاده شود!.
27-
خيابان هاي آرام
«خيابان هاي آرام» كمال تبريزي يكي ديگر از فيلم هايي است كه
نتوانست مهلت نمايش بگيرد كه البته وضعيتي بهتر از «گزارش يك جشن»
دارد. اين فيلم سينمايي پروانه نمايشش را گرفته است و حتي چندين
نوبت هم مهلت اكران آن در شوراي صنفي نمايش مشخص شد؛ البته با
شرايطي خاص اما در فرصتي كه براي اكرانش تعيين شده بود هم بازهم
اكران نگرفت.اسفند
ماه در حاليكه پيش بيني مي شد،
28-
پاداش
كمال تبريزي، فيلم به نمايش در نيامده ديگري هم به نام «پاداش»
دارد كه خبر توقيف آن را وزير ارشاد شخصا اعلام كرد.فيلم
سينمايي «پاداش» داستان يكي از مديران مياني دولت است كه به
ماموريت هاي خارجي متعدد مي رود. تا اينكه در يك نوبت او را براي
تشويق به سفر حج مي فرستند اما در اين سفر برخلاف تصور او كه
انتظار دارد مانند يك مدير دولتي با او برخورد شود، اين اتفاق نمي
افتد.وزير
ارشاد در دي ماه سال 88 درباره اين فيلم گفته بود: «فيلم هايي كه
با خط قرمز و معيارهاي اسلامي و ايراني همخواني ندارند؛ قابليت
نمايش ندارند و بنابراين توقيف مي شوند. » در اين فيلم حسن معجوني،
آتيلا پسياني، صابر ابر، بهمن زرين پور، آشا محرابي، رضا بهبودي،
روح ا... حق گوي لسان، اصغر نقي زاده، بهنام وطن و مرحوم احمد
آقالو به ايفاي نقش پرداخته اند.
29-
خانه پدري
«خانه پدري» كيانوش عياري هم موضوعي اجتماعي دارد. اين فيلم كه
يازدهمين اثر بلند سينمايي كيانوش عياري است، وقايع خود را از 1310
آغاز مي كند و آنها را تا امروز ادامه مي دهد. «خانه پدري» با
اینکه در جشنواره فيلم فجر ن حاضر بود و ا در حالي كه موسسه ناجي
هنر تهيه كننده آن است. هنوز اجازه اکران نگرفته است،
30-
فرزند صبح
اما وضعيت «فرزند صبح» كمي با ساير فيلم هايي كه اجازه اكران عمومي
پيدا نكرده اند، متفاوت است. اين فيلم كه پس از چندين سال بالاخره
با كارگرداني بهروز افخمي به جشنواره بيست و نهم فجر رسيد، با
انتقادات اصحاب رسانه و منتقدين روبرو شد.
31-
من
مادر هستم
«من مادر هستم» به كارگرداني فريدون جيراني هم در سال 89 ساخته شده
است و در آن باران كوثري، حبيب رضايي، هنگامه قاضياني، فرهاد
اصلاني، اميرحسين آرمان و پانته آ بهرام بازي كرده اند. اين فيلم
داستان يك خانواده ي طبقه ي متوسط است كه در يك شرايط بحراني به
بررسي و ارزيابي زندگي خود مي پردازند.
اما «من مادر هستم» با تغييراتي كه در اين فيلم داده شده اجازه
اكران مي گیرد.فيلم
هايي هم هستند كه نه در يكي دو سال گذشته، بلكه از ساخت آنها چند
سالي مي گذرد اما بازهم نتوانسته اند در اكران عمومي قرار بگيرند.
32-
زادبوم
شايد بتوان گفت كه «زادبوم» هم در ميان فيلم هاي اكران نشده، وضعيت
ويژه و خاصي دارد؛ چرا كه اين فيلم توانسته بود در بيست و هفتمين
جشنواره فيلم فجر تنديس سيمرغ بخش نگاه ملي جشنواره را هم بدست
بياورد. فيلم سينمايي «زادبوم» روايتگر زندگي كنوني سه نسل از يك
خانواده ايراني است كه در سه كشور متفاوت زندگي مي كنند و هر كدام
بامشكلي
روبرو هستند. ابولحسن داوودي در گفت وگو با
CHN
درباره عدم اكران اين فيلم گفت:« هيچ گاه جواب درستي به ما ندادند.
فيلم در ظاهر اصلا توقيف نيست. فقط مي گويند در چند سينماي محدود
بايد اكران شود. عقل و منطق است كه بخواهم فيلم را بسوزانم. ترجيح
مي دهم فعلا در كشوي ميزم خاك بخورد تا در اين شرايط رنگ پرده را
ببيند.»
33-
زمهرير
اما حكايت «زمهرير»؛ اين فيلم در هنگام حضور در بيست و هشتمين
جشنواره فيلم فجر انتقادات تند اصحاب رسانه و منتقدين را در پي
داشت و گويا صحنه هاي اين فيلم كه گفته مي شود مضاميني مرتبط با
«نگاه غيراخلاقي به دفاع مقدس و توهين به شهدا» داشته است باعث شده
است كه «زمهرير» فعلا به نمايش درنيايد.
فيلم با نشان دادن يك فرمانده جنگ كه مشغول به دوره گردي و نواختن
ساز در خيابان ها نگاهي خاص به مقوله جنگ و دفاع 8 ساله ايران دارد.
34-
هفت و پنج دقيقه
محمدمهدي عسگرپور كه چندماهي است با مسائل مربوط به خانه سينما
روبرو است هم فيلمي دارد كه هنوز به نمايش در نيامده است. «هفت و
پنج دقيقه»كه در سال 87 ساخته شده است مضموني اجتماعي دارد و به
موضوع مهاجرت مي پردازد. رضا كيانيان تنها بازيگر ايراني اين فيلم
است كه بر اساس فيلمنامه فرهاد توحيدي در فرانسه ساخته شده است.
اين فيلم داستان زندگي سه زن كه در آستانه فروپاشي روحي و خودكشي
اند را روايت مي كند و در بيست و هفتمين جشنواره فيلم فجر نيز حضور
داشت.
35-
پوسته
مصطفي آل احمد يكي از كارگرداناني است كه در عرصه مستند جوايز
بسياري را كسب كرده، اما همچنان اولين ساخته سينمايي اش به نمايش
درنيامده است. «پوسته» محصول سال 87 است كه محمد آفريده آن را تهيه
كرده و اين فيلم هم مضموني اجتماعي دارد و داستانش درباره يك
زنداني محكوم به مرگ است كه پس از اثبات بي گناهي اش آزاد مي شود و
بلافاصله در شرايطي قرار مي گيرد كه شواهد مي تواند او را يك بار
ديگر روانه زندان كند.
36-
صد سال به اين سال ها
سامان مقدم «صد سال به اين سال ها» را ساخته است. داستان فيلم
روايتگر زندگي زني به نام «ايران» است كه در طول سي سال متوجه
ضربات و لطمات بزرگي در زندگي شخصي اش مي شود و اعضاي خانواده اش
را از دست مي دهد. گفته مي شود تنها اشكال فيلم نام شخصيت اصلي
فيلم به نام «ايران» با بازي فاطمه معتمدآريا است كه بايد عوض شود
و چون تحت هيچ عنواني اين اتفاق نمي تواند بيافتد عملا فيلم امكان
اكران خود را از دست داده است.
37-
آينه هاي روبرو
:
آينه هاي روبرو» هم از فيلم هايي است كه در جشنواره دو سال قبل
فيلم فجر مورد تقدير قرار گرفت و جوايزي را به خود اختصاص داد اما
اين فيلم هنوز نتوانسته است، اكران شود. «آينه هاي روبرو» به
كارگرداني نگار آذربايجاني و تهيه كنندگي فرشته طائرپور داستان
دختري را روايت مي كند كه در پي تغيير جنسيت خود است، اما او با
مخالفت شديد خانواده روبرو مي شود.طائرپور
با گلايه از شرايط اكران پيش از اين گفته بود:
« نمي خواهم «آيينه هاي روبرو» را چون فيلمي مازاد بر نياز نمايش
اكران كنم.»وي
با اشاره به شرايط اكران، يادآور شده بود:« قبلا هم گفته بودم كه
به اكراني توهين آميز براي «آينه هاي روبرو» تن نخواهم داد و با
توجه به ارزش هاي فيلم و همچنين قابليت هايش در جذب مخاطب، حاضر
نخواهم شد كه آنرا چون فيلمي مازاد بر نياز نمايش، در سالن هاي
نصفه و نيمه و بي رغبت به نمايش اينگونه فيلم ها اكران كنم. به
خاطر همين حساسيت بود كه تصميم گرفتم پخش اين فيلم را به دفتر
ديگري واگذار نكنم تا از تن دادنش به چنين شرايطي گله مند شوم.»
38-
نيلوفر
طائرپور در مقام تهيه كننده فيلم به نمايش در نيامده ديگري هم به
نام «نيلوفر» دارد.شايد
برخي از فيلم هاي ليست بالا توانسته باشند در جشنواره هاي مختلف به
نمايش درآيند اما «نيلوفر» گويا مشكلي فراتر از آنها دارد؛ چرا كه
اداره نظارت و ارزشيابي حتي از نمايش «نيلوفر» در جشنواره فيلم كيش
هم جلوگيري كرد و البته دليل آن را نداشتن پروانه نمايش توسط اين
فيلم دانست؛ دليلي كه موجب اعتراض فرشته طائرپور تهيه كننده آن شد
چراكه او معتقد بود فيلم دو سه سال است كه مجوز نمايش دارد.
39-
فرشته
طائرپور تهيه كننده ايراني اين فيلم سرانجام خبرداد:« پس از
چهارسال توقيف فيلم سينمايي «نيلوفر» در ايران و محروميت آن از
هرگونه نمايش در سينماها يا شبكه هاي ويديويي و تلويزيوني ـ عليرغم
داشتن پروانه ساخت و پروانه نمايش از وزارت ارشاد ـ اين فيلم از
سوي تهيه كنندگان فرانسوي آن در اختيار شبكه اينترنتي
INDIEFLIX
قرار گرفت تا براي هر علاقمندي قابل دسترس باشد.
طائرپور ابراز تاسف كرد:« تنها نتيجه اين ممنوعيت، زيان انباشته و
غيرقابل جبران اينجانب بعنوان تهيه كننده ايراني و مالك صد در صد
حقوق نمايش آن در ايران است».«نيلوفر»
ساخته سبينه الجمايل محصول مشترك ايران و فرانسه با مدت زمان 82
دقيقه و به فرشته طائرپور و رشيد بوشارب در سال 87 توليد شده است.
40-
پريناز
«پريناز» را شايد بتوان تنها فيلمي دانست كه به دليل مميزي نتوانست
در جشنواره فيلم فجر اخير رنگ پرده را ببيند.
اين فيلم داستان دختربچه اي را روايت مي كند كه خانواده خود را از
دست داده و قرار است از سوي خانواده مادرش نگهداري شود، اما در
خانواده جديد ماجراهايي براي وي رخ مي دهد.
«پريناز» داراي مضموني اجتماعي است.
41-
قصهها
رخشان بنیاعتماد کارگردان سینمای ایران نیز از دوران توقیف جواد
شمقدری بینصیب نبوده است و فیلم سینمایی قصهها به کارگردانی وی
امکان نمایش در دوره شمقدری را پیدا نکرد.
بنیاعتماد فیلم قصهها را با درونمایه زندگی بخش مهمی از جامعه
یعنی طبقه کارگران و اتفاقاتی که برای آنها رخ داده است،
کارگردانی کرد. اما مدتها موفق به نمایش آن نشد. مجوزی که برای وی
صادر شده بود مجوزی مجهول و گنگ بود به گونهای که از طرفی امکان
نمایش فیلم را برای شبکه ویدیویی مجاز کرده بود و از طرف دیگر
امکان نمایش را برای آن ممنوع کرده بود. در فیلم قصهها جمع زیادی
از بهترینهای سینمای ایران همچون فاطمه معتمدآریا، فرهاد اصلانی،
حسن معجونی، باران کوثری، پیمان معادی، حبیب رضایی، بابک حمیدیان،
نگار جواهریان و مهدی هاشمی بازی کردند.
42-
مهمونی کامی
مهمونی کامی دیگر فیلمی بود که از نسل جدید فیلمسازان دهه پنجم
ساخته شد. علی احمدزاده کارگردان جوان سینمای ایران در اولین تجربه
بلند خود به سراغ جوانانی رفته بود که یک روز خود را از شمال برای
رسیدن به یک میهمانی در تهران صرف میکنند و در طول راه اتفاقات
متفاوتی برای آنها میافتد. این فیلم نیز علیرغم آنکه برای نمایش
آماده شده بود اما هرگز اکران نشد. هر چند گفته میشود مصطفی
شایسته قصد دارد تا پروانه نمایش فیلم را در دولت جدید بگیرد و آن
را اکران کند.
43-
گزارش یک جشن
ابراهیم حاتمیکیا که فیلم به رنگ ارغوان وی توسط جواد شمقدری از
توقیف خارج شد و حتی در جشنواره فیلم فجر موفق به اکران شد و
جوایزی نیز برای حاتمیکیا به دست آورد اما نتوانست فیلم دیگر خود
را در این دوره اکران کند. حاتمیکیا فیلم گزارش یک جشن را که
تحلیلی جامعهشناسانه از اتفاقات و حوادث سال ۸۸ بود را کارگردانی
کرد. اما جواد شمقدری اجازه اکران این فیلم را نداد و فیلم فقط یک
بار آن هم برای اهالی رسانه به نمایش درآمد.
44-
یک خانواده محترم
فیلم یک
خانواده محترم ساخته مسعود بخشی یکی از جنجالیترین فیلمهای
سالهای اخیر است. محمد آفریده تهیهکننده این فیلم فیلم را با
همکاری سیما فیلم تهیه کرده است قبل از آنکه فیلم به نمایش در
بیاید نسخهای بیکیفیت از آن در شبکه قاچاق دست به دست شد و
بینندگان فیلم در قبال آن موضع گرفتند. هر چند بعدها سازندگان
فیلم اعلام کردند که فیلمی که به صورت غیرمجاز عرضه شده نسخه نهایی
فیلم نیست.
یک خانواده محترم داستان خانوادهای را از دهه ۶۰ تا به امروز
روایت میکند. در این فیلم بازیگرانی همچون بابک حمیدیان، مهران
احمدی، آهو خردمند و پریوش نظریه حضور دارند.
45-
خرس
خسرو
معصومی در آخرین فیلم خود خرس باز هم به شمال رفته بود و این بار
داستان یک رزمنده بازگشته از جنگ را روایت میکرد. فیلم در جشنواره
فیلم فجر به نمایش درآمد و مورد استقبال قرار گرفت. اما بعد از
جشنواره در یک تصمیم تعجببرانگیز مجوز اکران خارجی فیلم صادر شد
اما مجوز اکران داخلی صادر نشد. در فیلم خرس بازیگرانی همچون فر
هاد اصلانی، پرویز پرستویی، مریلا زارعی حضور دارند.
46-
آسمان
محبوب
آسمان
محبوب یکی از مهجورترین فیلمهای مهرجویی در سالهای اخیر است. فیلم
آسمان محبوب در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد اما مورد استقبال
قرار نگرفت با وجود اینکه در فیلم بازیگرانی همچون مانی حقیقی و
علی مصفا حضور داشتند. فیلم بعد از نمایش در جشنواره فیلم فجر هرگز
امکان اکران پیدا نکرد.
براساس پیگیریهای خبرنگار ایلنا بیشتر سازندگان و تهیهکنندگان
فیلمهای بالا به دنبال آن هستند که با تثبیت مدیریت حجتالله
ایوبی تلاشهای خود را برای کسب مجوز اکران فیلم آغاز کنند.
47-
رستاخیز، احمدرضا درویش
این فیلم به موضوع عاشورای حسینی و اتفاقات واقع شده در آن روز
تاریخی و سرنوشتساز میپردازد. این فیلم به دلیل نشان دادن چهره
حضرت علی اکبر ع و حضرت ابوالفضل بن علی ع توقیف شد و تنها شرط
اکران این فیلم قرار دادن افکت نور برچهره این دو بازیگر بوده است.
آرش آصفی،پوریا پورسرخ،حسن پورشیرازی،فرهاد قائمیان،بابک
حمیدیان،بهادر زمانی،انوشیروان ارجمند،علی جاویدفر،میرطاهر
مظلومی،سروش گودرزی،مهتاب کرامتی،شقایق فراهانی،لیلا بلوکات، زهره
حمیدی و.... در این فیلم دینی و تاریخی ایفای نقش کردند.
48-
این یک رویاست:
«این یک رویاست» یکی دیگر از فیلمهایی است که برای اهالی رسانه
نمایش داده شده است. کارگردان فیلم گفته است: عنوان «زیرزمینی» را
برای فیلمم قبول ندارم و این فیلم مشکلی برای مجوز داخلی برای
اکران عمومی ندارد.
فیلم «این یک رویاست» با بازی حدیث میرامینی، الهام کردا، حمید
ابراهیمی، مهدی پورموسی و مهران رجبی، به مشکلات یک دختر جوان در
شهر تهران میپردازد که سرگشته به دنبال راه چارهای است تا
بتواند بدهیهای خود را پرداخت کند. این فیلم در سال 93 و 94 هم
رنگ اکران را ندید.
49-
بلوک 9 خروجی 2:
عده ای عقیده دارند دلیل راه نیافتن فیلم «بلوک 9 خروجی2» به بخش
مسابقه جشنواره فجر تلخی بیش از حد قصه آن است.البته این فیلم از
گروه فیلمهایی است که از دیگر فیلمهایی است که مسئولان سازمان
سینمایی سال گذشته آن را برای اهالی رسانه نمایش دادند.
این فیلم داستان زن و شوهری که چندسال از جداییشان میگذرد را
روایت میکند که بعد از مرگ مادربزرگ، برای بهبود و سلامت روحی
دخترشان به مسافرت میروند. دراین فیلم امیر جعفری، پانتهآ بهرام
و حمیدرضا آذرنگ حضور دارند.
50-
سپید و سیاه:
داستان این فیلم که بیش از پنج سال است توقیف شده، سفری است از
سیاهی به سپیدی در آخرین روز سال 1388 که فرید، جوان 22 ساله از
جنوبیترین نقطه تهران تا شمالیترین نقطه سفری را در یک روز آغاز
میکند و به معنای جدیدی از عشق میرسد.
مهرداد صدیقیان، مهناز افشارزاده، صدرالدین شجره، شهرزاد کمالزاده
ونگین معتضدی بازیگران این فیلم بودند.
51-
اشغالهای دوستداشتنی:
این فیلم محصول سال
۱۳۹۱و
به نویسندگی کارگردانی و تهیهکنندگی محسن امیریوسفی است محوریت
این فیلم که درخصوص حوادث بعد از انتخابات سال
۱۳۸۸
است از دولت دهم موفق به دریافت مجوزاکران نشد و در دوره وزارت
ارشاد دولت یازدهم نیز نتوانست پروانه نمایش برای سیودومین
جشنوارهٔ فیلم فجر یا اکران عمومی دریافت کند.
جواد شمقدری دراواخرکارمعاونت سینمایی دولت دهم درخصوص این فیلم
گفت: اگر ما به این فیلم مجوز ندهیم، دولت بعدی هم این فیلم را
اکران نخواهد کرد.این فیلم به هیات انتخاب سی و سومین و سی و
چهارمین جشنواره فیلم فجر نیز راه نیافت و فرصت بازبینی پیدا نکرد.
در نهایت علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم گفت: این
فیلم پروانه نمایش ندارد و اکران هم نخواهد شد.
محمد حیدری در اولین نشست خبری جشنواره فیلم فجر این فیلم را معضل
هرساله شنوارهها اعلام کرد و این تعبیر با واکنش شهاب حسینی که
بهعنوان مشاور دبیر انتخاب شده بود همراه شد و به همین دلیل
استعفا کرد. شهاب
حسینی، هدیه تهرانی، شیرین یزدان بخش،حبیب رضایی،نگار جواهریان و
صابر ابر در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.
52-
عصبانی نیستم:
«عصبانی نیستم» دومین اثرسینمایی رضا درمیشیان و محصول سال
۱۳۹۲
است.
مضمون فیلم «عصبانی نیستم» به اتفاقات رقابت انتخاباتی سال 88
میپردازد و از سوی وزارت ارشاد دولت سابق و فعلی توقیف شده است.
اما این فیلم در همان مقطع زمانی، در شصتوچهارمین دوره جشنواره
فیلم برلین به عنوان تنها نماینده سینمای ایران به نمایش درآمد.
باران کوثری ،نوید محمدزاده،رضا بهبودی،میثاق زارع و محمد کارت
بازیگران این فیلم هستند.
53-
مادر قلب اتمی:
درحالی که رسانه ها چند ماه قبل اعلام کرده بودند که مجوز نمایش
«مادر قلب اتمی» صادر شده است اما این فیلم سینمایی از دو سال قبل
تاکنون سرنوشت نامشخصی دارد . کارگردان این فیلم با حذف 8دقیقه و
با توجه به چندین بار اصلاحیه هنوز موفق به دریافت پروانه نمایش
نشده است.
تهیه کننده این فیلم همچنان پیگیر مجوز نمایش این فیلم است که
قرار است از طرف معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی یا مجوز
اکران صادر شود یا توقیف شود.محمدرضا
گلزار،ترانه علیدوستی،پگاه آهنگرانی،مهرداد صدیقیان بازیگران این
فیلم هستند.
اینها فقط محدودی از فیلمهایی بود که اجازه اکران نگرفتند. اگر
فرصت کافی برای ارائه این لیست داشتیم. شاید یه مثنوی 70 من میشد.
در ادامه آقای علیرضا اسدبکی ، فعال حقوق بشر ، نویسنده و کارگردان
با موضوع:
بررسی استفاده ابزاری از هنرمندان در تمام ادوار انتخابات ریاست
جمهوری در ایران
سیاست ... واژه ای پنج حرفی که نه تنها تمامی حروف بلکه این روزها
همه جامعه را می بلعد! روزگاری با اعتقادات مردم بازی می کند و
روزگاری با عواطف. زمانی به فرهنگ هجوم می بارد و زمانی به هنر ،
هر روز با یک چهره ی جدید ظهور می کند و انگار جز ارضاء کردن خود
چیزی نمی شناسد. برای رسیدن به این مقصود گاه به دروغ متوسل می شود
گاه به ریا کاری، گاهی به زور دست می ان دارد گاه به شعار. از یک
رو عزت الله انتظامی بازیگر پیشکسوت تئاتر، تلوزیون و سینما در
تنور تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری ایران چنین می گوید: بالاخره
یکی باید بیاید و مشکلات مردم را حل کند.من معتقدم باید به آن کسی
که فعالیتش بیشتر از همه به چشم می خورد و مدیریت خوبی داشته است
رای دهیم، کسی که بیشتر از همه برای این کشور زحمت می کشد.
از طرف دیگر رهبر جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی که با اصحاب
فرهنگ و هنر در سال 1380 انجام دادند گفتند: سیاست در دنیای امروز
از هنر استفاده ناشایسته می کند، اگر بگوئیم نمی کند، دلیل بی
اطلاعی است. نه فقط امروزاستفاده می کند بلکه از سابق نیز استفاده
می کرده است.
و در همین راستا هنرمندانی همچون استیون اسپیلبرگ کارگردان
آمریکایی و جفری کاتزنبرگ رئیس کمپانی دریم ورکس، یک میلیون دلار
به کمیته ی اقدامات سیاسی هیلاری کلینتون برای حضور در انتخابات
ریاست جمهوری آمریکا کمک می کنند یا وعده هایی که کاندیدای ریاست
جمهوری در ایران از زبان هنرمندان به مردم انتقال می دهند، همان
وعده هایی که پشت در بسته یک اتاق به انتظار می ماند تا 4 سال
دیگر؟
در ایران یکی از مهمترین عرصه های سیاسی عرصه ی انتخابات ریاست
جمهوری است. هنرمندان در ایران برای حمایت از کاندیدای مورد نظر
خود که با وعده های زیاد و متنوع ای پا به عرصه کاندیداتوری می
گذارند وارد این چالش شده و سعی می کنند از شهرت و اعتبار اجتماعی
خود در حمایت از یک جریان سیاسی استفاده کنند. یکی از بارزترین
انتخابات ها به لحاظ حضور و شرکت هنرمندان در آن، انتخابات ریاست
جمهوری 1388 بود. در این انتخابات به اشکال مختلف هنر در خدمت
اهداف سیاسی گروههای مختلف درامد، از نحوه تبلیغات و حضور هنرمندان
در کنار نامزدها گرفته تا ساختن فیلم های تبلیغاتی برای هر کاندیدا
و اعلام حمایت هنرمندان از نامزدی خاص به وسیله بیانیه، مصاحبه یا
یادداشت سیاسی، اما باید در نظر داشته باشیم همه ی این ها در خدمت
کاندیدای ریاست جمهوری می باشد.
ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر انسانی محق به آزادی عقیده و
بیان است و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون ( نگرانی
) از مداخله ( مزاحمت ) و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و
افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحضه مرزی است.یکی از علت هایی
که از هنرمندان در ایران به عنوان یک ابزار تبلیغاتی استفاده می
کنند و هنرمندان خود را به آب و آتش می زنند تا از کاندیدای مورد
نظر خود حمایت کنند عدم ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر، آزادی
بیان و عقیده است. وقتی همه ی کاندیدا با شعار آزادی بیان و عقیده
پا به عرصه ی کاندیداتوری می گذارند هنرمند که معمولا از دل جامعه
برخواسته است و با دغدغه های اجتماعی و معیشتی مردم آشنا است این
شعار را به منزله ی دری می بیند که اگر گشوده شود درهای دیگر نیز
گشوده خواهد شد و گره از مشکلات مردم نیز باز خواهد شد. اما آیا
واقعا باز می شود ؟ مطالبات هنرمندان از اولین دوره های پس از
انقلاب تا اکنون بصورت سریال یک قسمتی که هر 4 ساله پخش می شود
برای کاندیدای ریاست جمهوری بصورت ابزاری درآمده که دیگر خود
هنرمندان هم به این سریال تک قسمتی تکراری عادت کرده اند تا جایی
که اگر اتفاق خوبی هم بی افتد از باور بعضی از هنرمندان خارج است.
در زندگی رنگی وجود دارد / که بر روی پالت یک هنرمند هم
هست
آن رنگ معنای زندگی و هنر را تعیین می کند / آن رنگ، عشق است
مارک شاگال
اما آیا این عشق، این رنگ در زندگی کاندیدای ریاست جمهوری هم هست؟
نه ... نیست آنها با وعده ی رنگ ها می آیند و شعار رنگین کمانی را
می دهند که عمرش به اندازه ی تکه ابریست که می بارد و اما هنرمندان
که برای باز شدن درها در آسمان بدنبال رعد و برقی هستند و رنگین
کمانی حتی کوتاه، تا بگذرند و بگذرانند درهای بسته را. در حمایت از
کاندیدای ریاست جمهوری سال 1388 بعضی از هنرمندان نفعی بردند و
بعضی به علف های هر زی تشبیه شدند که رفته رفته بعد از اتمام نمایش
انتخابات مجددا به موضع قبلی خود برگشتند جز عده ی کمی و اینجاست
که علت اصلی ابزاری بودن هنرمندان مهین پیدا می کند یعنی گفته های
رهبر جمهوری اسلامی ایران:استفاده ناشایسته سیاست از هنر
ماده 21اعلامیه جهانی حقوق بشر
اراده ی مردم می بایست اساس حاکمیت دولت باشد آیا اراده ی مردم ما
اساس حاکمیت دولت است؟
اگر جواب به این سوال بله باشد پس این همه مشکل از کجاست؟
مشکل فقط یک جاست، یک در بسته که هرگز دوست ندارد باز شود و حتی
دوست ندارد دیده شود پس به ناشایستی هنر و هنرمند را به خدمت می
گیرد تا در پشت پرده امورات را رهبری کند و نمایش روی پرده را به
دست هنرمند می سپارد تا یک دلخوشی برای مردمی باشد که فکر کنند که
ماده دو اعلامیه جهانی حقوق بشر در هر لحظه از زندگی شان در حال
اجراست.
واقعا رئیس جمهور چه نقشی در ریاست یک کشور دارد وقتی تمامی برنامه
های اجرایی خود را پس از ارائه و طی کردن تمامی مراحل ذکر شده در
قانون باید به پشت در بسته ای ببرد تا شاید کورسوی نوری از آن سوی
در بر برنامه های او بتابد و اکنون در این درگاه جای هنرمند کجاست
؟
با شعری طنز از ناصر فیض و امیدوار بودن به باز شدن همه ی درها با
رساندن آگاهی به هموطنان ایرانی ام و برپا شدن صلح در دنیا سخنرانی
ام رو پایان میدهم
در
خانه ما رونق اگر نیست صفا هست/ اما کسی از بنده نپرسید چرا هست؟
یک
علتش این است که در کوچه پشتی/ آنقدر صفا نیست که در خانه ما هست
کمبود نداریم در این خانه که هر قدر/ لازم بشود داخل این خانه هوا
هست
از
حیث ادای صدقه هیچ غمی نیست/ از بس که سر راه تو انواع گدا هست
صد
شکر خدا را که در این خانه شب و روز/ هرچند غذا نیست ولی میل غذا
هست
ما
بنده ی اوییم نه بند شکم خویش/ خرما هم اگر نیست غمی نیست خدا هست
در
خانه ما مثل شما ملت ایران/ از چاپ یکم تا صدوهشتادم "دا" هست
دنیا
به دو قسمت شده تقسیم که هر کس/ خواننده"دا" و "منِ او" نیست و یا
هست
شادیم که در یاد شماییم به هرحال/ چون مرغ که در شادی و هنگام عزا
هست
هرچند جزایی نشود شامل حالی / آنقدر مهم نیست، قوانین جزا هست
جلسه ی کمیته ی هنر در ساعت 20 به وقت اروپای مرکزی بعد از هماهنگی
برای برگزاری جلسه بعد با حضور فعالان حقوق بشر، به پایان رسید.
گزارش جلسه ماهانه کمیته دفاع از محیط زیست 8 اپریل 2017
جمشید غلامی سیاوزان
جلسه سخنرانی ماهیانه اعضای کمیته محیط زیست درروز شنبه مورخ 8
اپریل 2017 ساعت 15 به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای فعال کمیته
وهمراهی سایر دوستان فعال حقوق بشربه صورت عمومی دراتاق پالتاک
برگزار گردید . همکاران ما درکمیته با موضوعات مختلف در زمینه های
محیط زیستی ایران سخنرانی هایشان را ایراد نمودند که بدین قرار است
:
اقای نادر زندی تحلیل اخبار نقض حقوق محیط زیست در ماه گذشته
را به اطلاع حاضرین رساندند.
خانم دکتر زهرا ارزجانی با موضوع نقش و مشارکت سازمانها و تشکل
های مردمی در توسعه حقوق محیط زیست سخنرانی نمودند.
نقش و مشارکت سازمانها و تشکل های مردمی در توسعه حقوق محیط زیست.
در ﻓﺮﻫﻨــﮓ ﻫــﺎي ﻣﺨﺘﻠــﻒ واژه ﻣﺸــﺎرﮐﺖ ﺑــﻪ ﻣﻌﻨــﺎي اﺷــﺘﺮاك
ﻣﺴــﺎﻋﯽ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﭘﺬﯾﺮي، ﺗﻘﺴـﯿﻢ ﮐـﺎر ، ﺳﻬﯿﻢ ﺷﺪن،ﻓﺮآﯾﻨﺪي ﺑـﺮاي
آﻣـﻮزش ﻣـﺮدم ﺑـﻪ ﺷـﺮﮐﺖ در اﺗﺨـﺎذ ﺗﺼـﻤﯿﻤﺎت ﮔﺮوﻫـﯽ و در ﻋـﯿﻦ ﺣـﺎل
ﺳـﻬﯿﻢ ﺷـﺪن در ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﻫﺎ داﻧﺴﺖ ﮐﻪ اﻣﺮوزه ﺑﯿﺸﺘﺮ در ﮐﻨﺎر واژه
ﺗﻮﺳﻌﻪﺑﮑﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﯽ «ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﺸﺎرﮐﺘﯽ » ﺷﻮد.ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﻣﻔﻬﻮم ﺗﺎزه اي
ﻧﺒﻮده و ﺑﺸﺮ ﻫﻤﻮاره در ﻃﻮل ﺗـﺎرﯾﺦ زﻧـﺪﮔﯽ ﺧـﻮد ﺑـﺮاي رﻓـﻊ ﻧﯿﺎزﻫـﺎ
و ﺗﺤﻘـﻖ اﻫـﺪاف و آرﻣﺎن ﻫﺎي ﺧﻮد ﺑﺪان روي آورده اﺳﺖ وﻟﯽ از ﻧﯿﻤﻪ
دوم ﻗﺮن ﺑﯿﺴﺘﻢ اﯾﻦ ﻣﻔﻬﻮم ﺑﺎﻧﮕﺮﺷﯽ ﻧﻮ ﺑﻪ ﻣﻮﺿـﻮﻋﯽ ﮐﻠﯿـﺪي در ﺟﻬﺖ
ﺗﻮﺳﻌﻪﭘﺎﯾﺪار ﺟﻮاﻣﻊ ﺑﺸﺮي تبدیل ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎي ﻏﯿﺮدوﻟﺘﯽ ﺑﻪ
ﻋﻨﻮان ﻧﻬﺎدﻫﺎ و ﻣﻮﺳﺴﺎﺗﯽﮐﺎر آﻣﺪ و ﻣﮑﻤﻞ ﺑﺨﺶ دوﻟﺘﯽ در ﺗﺄﻣﯿﻦ اﻫﺪاف
ﺗﻮﺳـﻌﻪ از ﺟﺎﯾﮕـﺎه وﯾـﮋه اي ﺑﺮﺧـﻮردار ند و به طورکلی میتوان
دو الگوي مشارکت وبه تبع آن دو سازمان سنتی ومدنی را ازهمدیگر
تفکیک کرد. الگوي اول مشارکت، الگوي سنتی است که براساس سنت، عرف،
عادت و مذهب در میان افراد جامعه به شکل نهادي و خودجوش وجود دارد.
این مشارکت محصول گذشت سالیان دراز بوده است و از نسلی به نسل دیگر
انتقال یافته است و پاسخی به نیازهاي تحولات تاریخی بوده اند.
دراین الگو، دولت هیچ نقشی درهدایت و سازماندهی نداشته و انجام
امور برعهده مردم است. الگوي دوم مشارکت، مشارکت سازمانهاي مردم
نهاد است. معنای سازمان های غیر دولتی؛ که به تشکل ها، انجمن ها
،کانون ها و نهادهای مردمی گفته می شود اصطلاح سازمان غیر دولتی
به معنایی که امروزه در سطح بین المللی مصطلح شده است، سابقه بسیار
اندکی در ایران دارداولین سازمان غیردولتی زیست محیطی در ایران
گروه روستاییان اشکذر یزد بود که در سال 1349 با هدف تثبیت شن های
روان و بیابان زدایی فعالیت خود را آغاز نمود.و اکنون ایران، واژه
سمن را جایگزین
NGO
نموده اند. سمن، کوتاه شده« سازمان های مردمی نهاد » است. سازمان
های غیردولتی تعریف چندان روشنی ندارند، و به علت تعدد و تنوع نقش
ها و ویژگیهایی که به خود می گیرند تعاریف متنوعی از
NGOs
وجود دارد ، در واقع این سازمان ها با پسوند غیردولتی تعریف می
شوندسازمان های غیر دولتی را مردم تأسیس می کنند و عموماً دولت ها
در ایجاد و مدیریت آنها نقش چندانی ندارند . سازمان های غیر دولتی
، را مردم به صورت داوطلبانه به وجود می آورند از سویی این سازمان
ها باید تابع قوانین و مقررات موجود باشند و از سوی دیگر هیچ
تشکیلات دولتی نباید در شرایط عادی ، ایجاد ، اداره و انحلال آنها
را فرمان دهد . عضویت مردم در سازمان های غیر دولتی ، دواطلبانه
است . برای گسترش فعالیت سازمان های غیر دولتی ، قوانینی وضع می
شود ودر چارچوب این قوانین آنها به ثبت می رسند و از شخصیت حقوقی
برخوردار می شوند . برخورداری از شخصیت حقوقی موجب جلب اعتماد مردم
به آنها می شود و بعلاوه آنها می توانند با سازمان های دولتی
قرارداد منعقد کنند و از تسهیلات مختلفی نظیر تسهیلات بانکی و …
استفاده کنند
.
سازمان های غیر دولتی ، از نظر مالی خودگردان هستند . هر چند آنها
از دولت، افراد خیر سازمان های بین المللی و….کمک هایی دریافت می
کنند ، با اینحال این کمک ها نباید موجبات وابستگی شان را به منابع
کمک کننده فراهم کند . به طوری که سازمان های غیر دولتی از تعهدات
اجتماعی و اهداف شان دور شوند .این سازمان تعهد اجتماعی دارند. هدف
اساسی آنها خدمت به اجتماع ، فقرا . گروه های آسیب پذیر ، رفع
تبعیض های جنسی ، نژادی ، مشکلات محیطی و... است
فعالیتهاي سمن ها را می توان دردو بخش تقسیم نمود: فعالیتهایی که
پس ازنقض یک "حق"و در واقع در واکنش به آن صورت می گیرد. این
فعالیتها "واکنشی"است. بخش دوم فعالیت هایی است که با یک برنامه
ازقبل و متکی بر فعالیت صورت می گیرد اما اساس آن از "نقض" آغاز
نمی شود بلکه ازضرورت وجودي یک" حق"آغاز می شود. به این گونه از
فعالیت ها "بیش کنشی" گفته میشود. این فعالیت ها پیشگیرانه است و
باعث میشود ساز وکارهایی به وجود آید که به تحقق بهتر و همه جانبه
حقوق افراد کمک نماید.
حق مشارکت در تصمیم گیري که براي تشکل ها از دهه 1990 و بعد از
اعلامیه ریو فراهم شده امروزه به عنوان قوانین برنامه ایران ازجمله
برنامه سوم ماده 105 و دربرنامه چهارم مورد تاکید قرار می گیرد .
مشارکت در تصمیم سازي و تصمیم گیري در حوزه مشارکت هاي مردم در حفظ
محـیط زیسـت، حـق کسـانی است که می توانند با اظهار نظرخود در مورد
تعیین موقعیت آینده محیط زیست کشور خود موثر واقع شوند. این امر
میسر نمی شود مگر به تبادل شفاف اطلاعات بین حکومت و مردم و به طور
خاص در مـ ورد موضـوعات زیست محیطی این دوره ها ي کارآموزي مشوق
خوبی است. این سازمانها از یک طرف به علت ضروت جامعه مدنی به وجود
آمده اند و نقش آنها در بدو امر، آگاه سازی عمومی از مسائل زیست
محیطی است و از سوی دیگر نیز نوعی ناظر بر عملکرد دولت و حکومت در
کارهای زیست محیطی محسوب میشوند.ودرآیین نامه اجرایی تاسیس
وفعالیت سازمان های غبردولتی نیز به امر مشارکت مردم از طریق
سازمان های غیردولتی با هدف نظارت مردم بر اقدامات دولت آورده شده
است ولی در اجرا چگونگی این نظارت مردمی مشخص نگردیده است.لازم
بذکر است در زمینه فعالیت سازمان های فوق قانون خاصی وضع نگردیده
است ومشکل در عدم وجود قانون مدون ومشخص در خصوص چگونگی نحوه نظارت
این سازمان ها بر اعمال دولت می باشد. همچنین در صورتی که اقدامات
دولت خلاف اصول حمایت وحفاظت از محیط زیست باشد مردم وسازمان های
غیردولتی از چه طریقی می توانند نظارت خود را به مرحله اجرا واقدام
گذارند. در حال حاضر فقط شاهد اعتراض آن ها در جراید ونشریات هستیم
واقدامات دولت که در جهت حمایت از محیط زیست ویا درجهت توسعه
پایدار صورت نگرفته باشد،عملا از سوی مردم وسازمان های غیردولتی
قابل توقف وپاسخگویی از سوی مقامات دولتی نمی باشد تردیدی نیست
بحران های محیط زیستی در حال حاضر از مهمترین نگرانی ها و دل
مشغولی های جوامع بشری به شمار می روند. علی رغم تمامی اقدامات
دولت ها برای کنترل عوامل تهدید و تخریب محیط زیست، هنوز هم بحران
ها و نابسامانی های بسیاری زندگی انسان ها و سایر موجودات زنده را
در نقاط مختلف جهان تهدید می کنند. این مساله بیانگر این واقعیت
است که دولت ها به تنهایی نمی توانند از تخریب محیط زیست جلوگیری
کرده و مدیریت با ثباتی برآن اعمال نمایند. بر همین اساس استفاده
از همکاری و مشارکت مردم در جهت حفاظت از محیط زیست و تحقق توسعه
پایدار به عنوان یک خط مشی راهبردی مورد توجه دولت ها قرا رگرفته
است.تا زمانی که خلاء قانونی در این خصوص وجود داشته باشد.
نمیتوان به رشد و گسترش این قبیل تشکل ها خوشبین بود. قانون باید
این مطلب را به رسمیت بشناسد که افراد، فارغ از دخالت دولت بتوانند
به منظور اتخاذ اقدام جمعی، حول محور منافع مشترک، برداشت های
همگونی که در باب مصلحت عامه دارند را با یکدیگر پیوند نمایند.زیرا
در تمامی دنیا و از جمله کشورمان تنها چیزی که مورد توجه مردم نیست
و آن را جاودانه و ابدی میدانند. آب، خاک، درخت، جنگل، هوا و غیره
است.سازمان های غیردولتی زیست محیطی ایران در دو دهه ی اخیر،
فعالانه در جهت حمایت و ارتقاء بخشیدن به هنجارهای زیست محیطی، در
تلاشند. مردم هنوز به خطرات جدی که در کمین محیط زیست کشورمان
میباشد، پی نبردهاند و به نقشی که میتوانند در حمایت ازمحیط
زیست ایفاء نمایند، آگاه نیستند. سازمان های غیردولتی زیست محیطی
نقش بزرگی، در جهت آموزش، اطلاع رسانی، جلب مشارکت مردم وتوسعه
روستایی دارند ..آﻗﺎي ﮐﻮﻓﯽ ﻋﻨﺎن دﺑﯿﺮ ﮐﻞﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠـﻞ ﻣﺘﺤـﺪ ﻋﺼﺮ
ﺳﺎزﻣﺎن
(NGOS)
ﻫﺎي ﻏﯿﺮدوﻟﺘﯽ را در دﺳﺘﻮر ﮐﺎر ﻗـﺮن ﺑﯿﺴـﺖ و ﯾﮑـﻢ قرار داده است
بنابراین برقراري دوره هاي آموزشـی بـه رشـد آگـاهی مـا از حقوق
خودمان کمک می کند و می تواند مطالبات ما را از جهت حفاظت محیط
زیست اطـراف مـا بـالا ببـرد و دولت را به پیروي از خواسته هاي
قانونی ما مجاب نماید.
اقای علی شعبانزاده تحت عنوان اهمیت بازیافت و نقش آن در محیط
زیست سخنرانی کردند. بازیافت و اهمیت آن بر محیط زیست
در دنیای امروز از زباله ها بعنوان یکی از معضلات شهری نام برده می
شود ولی آیا تاکنون کسی به این سئوال جواب داده است که آیا تویلد
کننده های این زباله ها چه مسئولیتی در قبال آیندگان دارند؟
همیشه سعی می کنیم که مقصری برای انتقادات خودمان آماده کنیم ولی
چرا هیچ زمانی در این فکر نیستیم که شاید مقصر اصلی خودمان
باشیم.برای تولید یک تن کاغذ باید ۱۷ درخت تناور قطع شود؛ در حالی
که در تهران می توان از بازیافت زباله های خشک روزانه ۶۰۰ تن کاغذ
به دست آورد و از قطع ۱۰۲۰۰ درخت در روز جلوگیری کرد.
زباله چیست؟
پسماند یا زباله به مواد جامد، مایع و گاز (غیر از فاضلاب) گفته می
شود که بطور مستقیم یا غیر مستقیم حاصل فعالیت انسان بوده و از نظر
تولید کنــنده زاید تلقی می گردد.به گزارش خبرنگار سایت پزشکان
بدون مرز، زباله به مجموعه مواد ناشی از فعالیتهای انسان و حیوان
که معمولاً جامد بوده و به صورت ناخواسته و یا غیر قابل استفاده
دور ریخته میشوند اطلاق میگردد. این تعریف به صورت کلی در
برگیرنده همه منابع، انواع طبقه بندیها، ترکیب و خصوصیات مواد
زاید بوده و به سه دسته کلی زباله های شهری، زباله های صنعتی و
زباله های خطرناک تقسیم میگردند.
زباله ها به پنج گروه تقسیم می شوند:
پسماندهای عادی: به پسماندهایی گفته می شود که به صورت معمول از
فعالیت های روزمره انسان ها در شهرها، روستاها و خارج از آْنها
تولید می شود. از قبیل زباله های خانگی و نخاله های ساختمانی.
پسماندهای پزشکی: به کلیه پسماندهای عفونی و زیان آور ناشی
بیمارستانها، مراکز بهداشتی، درمانی،آزمایشگاههای تخصصی طبی و سایر
مراکز مشابه گفته می شود.
پسماندهای ویژه:
به کلیه پسماندهایی گفته می شود که به دلیل بالا بودن حداقل یکی از
خواص خطرناک از قبیل سمی بودن، بیماری زایی، قابلیت انفجار یا
اشتعال، خورندگی و مشابه آن به مراقبت ویژه نیاز داشته باشد
پسماندهای کشاورزی:
به پسماندهای ناشی از فعالیت های تولیدی در بخش کشاورزی گفته می
شود از قبیل فضولات، لاشه حیوانات، محصولات کشاورزی فاسد یا غیر
قابل مصرف.
پسماندهای صنعتی:
به کلیه پسماندهای ناشی از فعالیت های صنعتی و معدنی، پسماندهای
پالایشگاهی، صنایع گاز، نفت و پتروشیمی و نیروگاهی و امثال آن گفته
می شود از قبیل براده ها، سرریزها و لجن های صنعتی
زباله های شهری
در نشریات و کتب از تعاریف و طبقه بندیهای مختلفی برای توضیح
اجزاء مواد زاید جامد شهری استفاده شده است. تعاریف ارائه شده در
زیر میتواند به عنوان یک راهنما برای شناسایی اجزاء مواد زاید
شهری مورد استفاده قرار گیرد. به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون
مرز، زایدات غذایی به قسمت فسادپذیر زباله که معمولاً از زایدات
گیاهی، تهیه و طبخ و یا انبار کردن مواد غذایی به دست میآید،
اطلاق میشود. کمّیت پس مانده های غذایی در طول سال متغیر بوده و
در ماه های تابستان، که مصرف میوه و سبزی بیشتر است، به حداکثر
میرسد. پس مانده های غذایی مهمترین قسمت زباله است، چرا که از یک
سو به دلیل تخمیر و فساد سریع، بوهای نامطبوع تولید کرده و محل
مناسبی برای رشد و تکثیر مگس و سایر حشرات و جوندگان است و از سوی
دیگر به دلیل قابلیت تهیه کود از آن (کمپوست) حائز اهمیت است. قابل
ذکر است که میزان پس مانده های فسادپذیر در زباله های شهری ایران
بین ۳۵ تا ۷۶ درصد گزارش شده است.آشغال
به قسمت فساد ناپذیر زباله به جز خاکستر گفته میشود. آشغال در
زباله معمولاً شامل کاغذ، پلاستیک ، قطعات فلزی، شیشه ، چوب و
موادی از این قبیل میشود. آشغال را میتوان به دو بخش قابل اشتعال
و غیرقابل اشتعال تقسیم کرد.خاکستر باقیمانده حاصل از سوزاندن
زغال، چوب و دیگر مواد سوختنی که برای مقاصد صنعتی ، پخت و پز و یا
گرم کردن منازل بکار میرود گفته میشود.زایدات ناشی از تخریب و
ساختمان سازی به زایدات حاصل از تخریب ساختمان، تعمیر اماکن
مسکونی، تجاری، صنعتی، و یا سایر فعالیتهای ساختمان سازی اطلاق
میشود.
زایدات ویژه این قسمت از زباله ها شامل مواد حاصل از جاروب کردن
خیابانها و معابر، برگ درختان، اجساد حیوانات مرده و موادی که از
وسایل نقلیه به جای مانده است میشود.
زباله های صنعتی
زباله های صنعتی، مواد زاید ناشی از فعالیتهای صنعتی هستند
ومعمولاً شامل فلزات، مواد پلاستیکی، مواد شیمیایی و بالاخره زباله
های ویژه و زباله های خطرناک هستند. که عمل جمع آوری، حمل و نقل و
دفع آنها ضوابط خاص و مقررات ویژه ای را به خود اختصاص داده است.
زباله های خطرناک
مواد زاید خطرناک، مواد زاید جامد یا مایعی هستند که به علت کمّیت،
غلظت و یا کیفیت فیزیکی، شیمیایی و یا بیولوژیکی میتوانند باعث
افزایش میزان مرگ و میر و یا بیماریهای بسیار جدی شوند. براساس
تعریف آژانس حفاظت محیط زیست
Environmental Protection) (Agency : EPA
زباله های خطرناک به مواد زاید جامدی اطلاق میشود که بالقوه
خطرناک بوده و یا اینکه پس از طی مدت زمانی موجبات خطر را برای
محیط زیست، فراهم میکنند. زباله های خطرناک معمولاً یکی از مشخصات
قابلیت انفجار، احتراق، خوردگی، واکنش پذیری و سمی را دارا بوده و
اغلب تحت عنوان مواد زاید رادیواکتیو، پس ماند های شیمیایی، زایدات
قابل اشتعال، زایدات بیولوژیکی و مواد منفجره دسته بندی میشوند.
از منابع عمده زایدات بیولوژیکی، بیمارستانها، آزمایشگاه ها و
مراکز تحقیقات پزشکی هستند. زباله های بیمارستانی به دلیل آنکه
حاوی زایدات پاتولوژیکی، مواد زاید رادیواکتیو ، زایدات دارویی،
مواد زاید عفونی، مواد زاید شیمیایی و بعضا ظروف مستعمل تحت فشار
هستند، از منابع عمده، زباله های خطرناک در شهرها محسوب میشوند.
تکنولوژی جمع آوری، دفع و یا احیای این مواد در مقایسه با زباله
های شهری و خانگی تفاوت بسیار دارد و باید جداگانه مورد توجه قرار
گیرد.
زباله های بیمارستانی
زباله های بیمارستانی شامل موادی هستند که با توجه به نوع کار و
وظیفه در هر بخش بیمارستانی، متفاوت میباشند. مثلاً زباله بخش
عفونی یا اطاق عمل، با مواد زاید آزمایشگاه یا بخش رادیولوژی،
تفاوت محسوسی دارد.زباله بخشهای مختلف بیمارستانها به گروه های
مختلفی تقسیم میشوند که از جمله زباله های معمولی بیمارستان
عموماً شامل زباله های مربوط به بسته بندی مواد و دیگر زباله های
پرسنل شاغل در بیمارستان و خوابگاه های آنهاست.زباله های
پاتولوژیکی شامل بافتها، ارگانها، قسمتهای مختلف بدن، پنبه های
آغشته به خون و چرک و مواد دفعی بدن همچون نمونه های مدفوع و ادرار
و غیره جزو این گروه از مواد زاید، محسوب میشوندبه گزارش خبرنگار
سایت پزشکان بدون مرز ، مواد زاید رادیواکتیو شامل جامدات، مایعات
و گازها بوده و دربرخی از بخشها و آزمایشگاه های بیمارستانها
وجود دارند که جمع آوری و دفع آنها دارای خصوصیات ویژه ای است.
مواد زاید شیمیایی شامل جامدات، مایعات و گازهای زاید میباشد که
به وفور در بیمارستانها وجود دارد، در بخشهای تشخیص و آزمایشگاه
ها ماحصل نظافت و ضدعفونی بیمارستان، وسایل و ابزار تنظیف و
ضدعفونی به انضمام داروها و وسایل دور ریختنی اطاق عمل بخش دیگری
از این فضولات را تشکیل میدهند. مواد زاید شیمیایی ممکن است
خطرناک باشند.
جمع آوری زباله
«در
همه جای دنیا، جمع آوری زباله به شکل هفتگی صورت می گیرد و ما در
برخورد با مسوولان شهری این شهرها از اینکه بگوییم روزانه در برخی
از نقاط شهر دو تا ۳ بار جمع آوری زباله انجام می دهیم، خجالت می
کشیم؛ چرا که این مساله بیشتر شبیه یک شوخی است تا واقعیت.» این
مطلب را شهردار تهران، سال گذشته در مراسم بهره برداری از ناوگان
مکانیزه خدمات شهری عنوان کرد؛ حقیقتی تلخ که تلخی اش این روزها
گریبان مان را گرفته و طبیعت زیبا را از زیبایی انداخته و بعضی
کوچه ها را به محله هایی با بوهای مشمئزکننده تبدیل کرده و حتی
باعث شده است مخارج هنگفتی روی دستمان بماند. البته این فقط مساله
کشور ما نیست و خیلی کشورهای دیگر هم روزگاری با آن درگیر بوده اند
و برخی هنوز هم هستند اما کم نیستند کشورهایی که با جریمه و قانون
و فرهنگ سازی، این مشکل را مدیریت کرده اند و البته بعضی نیز راه
به جایی نبرده اند. «موضوع ویژه» این هفته، همین است؛ زباله زیر
ذره بین…
خیلی ها واقعا نمی دانند با این همه نایلون های پلاستیکی، کاغذ،
یولونیت، شیشه، انواع پلاستیک های دورانداختنی و… چه باید بکنند.
از طرفی بیشتر خانه ها کوچک است و مردم نمی توانند این چیزها را در
خانه جمع آوری کنند و از طرف دیگر نمی توانند آنها را دور بریزند و
در طبیعت رها کنند. درحالی که همه این مواد می توانند به چرخه حیات
برگردند. باید مواظب باشیم بی رویه زباله تولید نکنیم و تولید
زباله را در خانه ها که بیشترین حجم زباله در آنها تولید می شود
کاهش دهیم و مصرف مان را درست و بهینه کنیم. به عنوان مثال، اگر
ماده غذایی مثل نان خوب پخته شود و به جای جوش شیرین که یک ماده
شیمیایی است و برای دستگاه گوارش بسیار مضر است از فرآورده تخمیر
طبیعی خمیر استفاده شود، این همه دورریز نان نخواهیم داشت. طبق
آمار وزارت کشاورزی حدود ۴۰ درصد نان ها به دلیل تهیه نشدن بهینه
آن دورریز می شوند و این نان های دورریز خود نوعی پسماند محسوب می
شوند.
خوشبختانه مردم، نان های دورریز را جداگانه جمع آوری می کنند و
این، کار بسیار خوبی است. بسیاری از این نان های جمع آوری شده برای
تغذیه گاوها به گاوداری ها برده می شود. در آنجا نان ها برای مدت
زیادی نگهداری می شوند و در نتیجه انواع و اقسام قارچ ها و کپک ها
روی این نان ها تولید می شود. سپس دام، این نان های آلوده را خورده
و آلودگی آنها در شیر گاو نفوذ می کند و ما این شیرهای آلوده به
انواع کپک و قارچ را می خوریم. در حالی که ما اصلا این پسماندها را
نمی بینیم و این نان های دورریز را اصلا زباله محسوب نمی کنیم.
زباله تر، زباله خشک
معمولا زباله های خانگی را به دو دسته زباله های خشک و تر تقسیم می
کنیم. زباله های تر عموما به زباله هایی گفته می شود که بازمانده
خوراکی های روزانه و پسماندهای میوه و سبزی است و به طور طبیعی به
چرخه حیات برمی گردند. به گفته مسوولان شهری، در تهران، روزانه
نزدیک به هزار تن سبزی به دست مصرف کننده ها می رسد که ۳۰۰ تن آن
غیرقابل استفاده است و در مسیر تولید پسماند ها قرار می گیرد.
با زباله تر چه کنیم؟
این زباله را باید جداگانه در کیسه های مخصوص زباله جمع آوری کرد.
زباله های تر را به دلیل وجود باکتری های غیرهوازی که در نبود
اکسیژن شروع به رشد و تکثیر می کنند و بوی بد تولید می کنند، نمی
توان نگاه داشت. این باکتری ها زباله را تجزیه و تخمیر کرده و از
خود تولید گازهایی می کنند که یکی از آنها متان است. گاز متان همان
گازی است که در لوله کشی گاز شهری وجود دارد و ما از آن استفاده می
کنیم. این گاز تولیدشده از زباله قابل استفاده بوده و بعضی از
کشورها که مشکل گاز طبیعی دارند از آن استفاده می کنند. گازهای
دیگری که به واسطه عمل تخمیر این باکتری ها روی زباله های تر تولید
می شود گاز کربنیک و گاز هیدروژن سولفوره است. این گاز بسیار بدبو
است و همان گاز چاه توالت و تخم مرغ گندیده است و بوی بسیار اذیت
کننده ای دارد و اگر از میزان خاصی بیشتر شود، مسموم کننده و در
نهایت کشنده است. اما خوشبختانه این گاز بو دارد و افراد متوجه
وجود آن می شوند. بنابراین با توجه به آنچه ذکر شد زباله تر را نمی
توان بیشتر از ۲ روز نگه داشت.
اگر زباله در خانه بماند چه می شود؟
علاوه بر بوی بد، ماندن طولانی مدت زباله در خانه می تواند باعث
جمع شدن مگس و انواع حشرات موذی و غیرموذی شود که خطر انتقال
بیماری ها را افزایش می دهند. به عنوان مثال، مگس را در نظر
بگیرید. روی زباله ها می نشیند، از آنها تغذیه می کند و روی آنها
تخم گذاری می کند. جالب است بدانید که هر مگس در طول عمرش معمولا ۵
تا ۶ دفعه تخم گذاری می کند و هر بار حدود ۵۰ تا ۱۵۰ عدد تخم می
گذارد.
حال در نظر بگیرید طی چند روز چه تعداد مگس روی زباله ها خواهیم
داشت؟
مگس ها روی هر ماده غذایی که بنشینند، آن را آلوده می کنند. بعضی
ها می گویند ما مگس را بلافاصله از روی ماده غذایی دور کردیم پس
فرصتی برای آلوده کردن آن نداشته است؛ در حالی که مگس به محض آنکه
روی ماده غذایی می نشیند آلودگی و میکروب های بدنش را به آن منتقل
می کند. نتایج برخی تحقیقات نشان می دهد که در بدن هر مگس حداقل یک
میلیارد و ۲۵۰ میلیون باکتری وجود دارد. مگس وقتی روی ماده غذایی
می نشیند خرطومش را وارد آن می کند و از بزاق دهانش روی ماده غذایی
می ریزد؛ سپس آن را به هم زده و به اصطلاح یک پالوده درست می کند و
آن را می مکد.
پس از آنکه این پالوده را مکید، روی ماده غذایی مدفوع می کند و
تمام این مراحل طی چند ثانیه انجام می شود و شاید شما فکرش را هم
نکنید که نشستن چند لحظه مگس (مثلا روی یک حبه قند) تا چه اندازه
می تواند آن را آلوده کند. علاوه بر مگس، موش هم یکی از معضل های
پدیدآمده در اثر تلنبار زباله های تر است.
شیرابه زباله از کجا می آید؟
مشکل دیگر زباله های تر، شیرابه است. وقتی زباله های تر روی هم
انباشته می شوند فشار حاصل از آنها سبب تولید آب زباله یا در
اصطلاح شیرابه می شود.
آلودگی شیرابه بسیار زیاد است. ما یک معیاری در مایعات غلیظ آلوده
مانند فاضلاب و شیرابه داریم تحت عنوان
BOD. BOD
حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ قسمت در میلیون است که به آن
ppm۳۰۰می
گویند که مربوط به زباله های معمولی است. ولی وقتی زباله تبدیل به
شیرابه شد
BOD
آن چند هزار برابر شده و به ۴۰ هزار
ppm
می رسد. یعنی یک قطره شیرابه زباله هایی که در کوچه و خیابان رها
شده اند مانند یک بمب میکروبی خطرناک هستند که به راحتی می توانند
انواع و اقسام بیماری ها را به رهگذران و مردم انتقال دهند.
اگر این شیرابه در آب بریزد، آب را آلوده می کند و اگر روی زمین
بریزد، آب های زیرزمینی را آلوده خواهد کرد. پس از جمع آوری زباله
ها، زباله تر تبدیل به کود و کمپوست می شود که هم ارزش غذایی آن
برای گیاهان حایز اهمیت است و هم از نظر اقتصادی مقرون به صرفه
است. اما برای بازیافت زباله و همچنین تولید کمپوست باید هم کیفیت
بهداشتی زباله ها بالا برود و هم مطابق استانداردهای بین المللی
عمل کنیم.
زباله خشک
زباله های خشک شامل مقوا، کاغذ، قوطی های نوشابه، انواع پارچه و…
است که به طور طبیعی به چرخه حیات برنمی گردند و فسادناپذیرند. این
زباله ها را باید از زباله های تر جدا کرده و در کیسه جداگانه ای
ریخت. این زباله ها را می توان مدت ها نگاه داشت.
با زباله خشک چه باید کرد؟
در مراکز بازیافت، از زباله های خشک مانند کاغذ و مقوا، مجددا کاغذ
و مقوا تولید می کنند. ما برای تولید یک تن کاغذ مجبوریم ۱۷ درخت
تناور را قطع کنیم؛ در حالی که می توانیم در تهران روزانه ۶۰۰ تن
کاغذ از این زباله های خشک به دست بیاوریم. ضمن اینکه هر کاغذ را
می توانیم ۸ بار بازیافت کنیم. حال اگر ۶۰۰ را در ۱۷ درخت تنومند
ضرب کنیم یعنی از قطع ۱۰۲۰۰ درخت در روز جلوگیری کرده ایم. همه این
مسایل مستلزم این است که مردم زباله را از مبدا تفکیک کنند و
ماموران شهرداری هم این زباله ها را جدا جمع آوری کرده و آنها را
با هم مخلوط نکنند.
بازیافت زباله
بازیابی
recycling
بازیافت یا بازیابی نام روش هایی است که به کمک آن ها می توانیم
مواد مصرف شده را حفظ کنیم . و دوباره مورد استفاده قرار دهیم .به
این ترتیب انسان قادر خواهد بود که منابع تجید نشدنی را کم تر مصرف
کنیم انسان امروزه مواد نظیر کاغذ ، شیشه و فولاد و آلومینیوم را
به مقدار فراوان برای تولید کتاب ، روزنامه ، پاکت جعبه ، ظروف
شیشه ای ، قوطی ، وسایل نقلیه و بسیاری چیزهای دیگر به کار می گیرد
.
مردم این مواد را پس از مصرف دور می ریزند و این مسئله 2 مشکل
اساسی را به وجود می آورد . اول آن که باید مقدار زیادی زباله
ماندنی را دفع کنیم تا بهداشت محیط حفظ شود . مشکل دوم نیز ان است
که هر روز تقاضا برای مواد خاصی که این محصولات از آن ها ساخته شده
اند افزایش می یابد . مواد و منابع موجود در زمین نا محدود هستند و
اگر در روش مصرف خود تغییری ندهیم خیلی سریع به پایان می رسند .
امروزه بعضی از حکومت ها و سازمان ها کاغذ های باطله خود را جمع
آوری می کنند تا پس از بازیافت به محصولات کاغذی جدیدتبدیل شوند .
ظروف شیشه ای و قوطی های فلزی را نیز می توان بازیابی کرد . به نظر
می رسد که در آینده محصولات بیش تری از جمله پلاستیک ها بازیافت
خواهند شد .
با این کار در مصرف مواد خام و انرژی به مقدار قابل توجهی صرفه
جویی می شود.علاوه بر آن تخریب محیط زیست نیز کاهش می یابد . برای
مثال خوب است بدانیم که در ازای جمع آوری و بازیافت هر یک تن کاغذ
و درخت از خطر قطع شدن نجات می یابند . اکنون فقط 25% کاغذ مصرف
شده در جهان بازیافت می شود و این مقدار را می توان تا 75% افزایش
داد . به این ترتیب سالانه از قطع شدن بیش از 35 میلیون درخت بزرگ
جلوگیری خواهد شد .
آلومینیوم فلزی بسیار ارزشمند است و قوطی های آلومینیومی نوشابه ها
به راحتی قابل بازیافت هستند . بازیافت هر قوطی آلومینیومی به
معنای حفظ یک قوطی نفت خام است . بعضی فلزات را می توان به سادگی
از زباله ها جدا کرد . بسیاری از قوطی های مواد غذایی از فولاد
پوشش داده شده با قلع ساخته می شوند . در حال حاضر فولاد ارزش
چندانی ندارد .
اما پوشش قلع را می توان از طریق ذوب جدا کرد و دوباره مورد
استفاده قرار داد . شیشه از نظر بازیافت ماده ای منحصر به فرد است
. زیرا می توان بارها و بارها از آن استفاده کرد . بدون ان که از
کیفیت محصول کاسته شود . البته بازیافت بعضی شیشه ها ساده تر از
انواع دیگر است.در سالهای اخیر موضوع زباله های شهری نقل محافل
اجتماعی بوده. این در حالی است کهروش دفن زباله ها توسط شهرداری ها
در ایران مورد قبول اداره محیط زیست نیست.
بطور معمول در ایران در زمینهای خالی و بزرگ زباله ها را دفن
میکنند و معمولا کانکس یا اتاقی را هم طبق قانون برای ناظران محیط
زیستدر نظر میگیرند اما نکته حایز اهمیت اینجاست که همیشه این
کانکس ها خالی هستند و خبری از ناظران نیست. و زباله ها بدون تفکیک
از یکدیگر دفن میشوند که این موضوع میتواند ضررهای محیط زیستی
فراوانی را بر ایران تحمیل کند.
در ایران تفکیک از مبدا و یا حتی در مقصد صورت نمیگیرد و مشاهدات
نشان میدهد تمام زباله های جمع آوری شده به صورت یکجا دفن میشوند.
البته طبق قانون اساسی از سال 92 باید همه شهرهای ایران و
شهرستانها تفکیک از مبدا آغاز میشد. اما این هم فقط سیاهه ای است
که هیچ اهمیتی به آن داده نمیشود.
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان ۷ آپریل ۲۰۱۷
حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی
جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در روز جمعه
مورخ
7
آپریل
2017
راس ساعت
17
وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای کمیته و سخنرانان و تنی چند از
فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران با موضوع سلامت روان در
چالش تبیعض عقیده و به مناسبت روز جهانی بهداشت در اتاق پالتالک
کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان برگزار گردید در این جلسه
سخنرانان به زیبائی به مسایل مطروحه در جلسه پرداختند که علاقه
مندان میتوانند از فایلهای ضبط شده زیر شنوا باشند :
آقای شاهرخ نجاتی با موضوع : تحلیل و گزارش اخبار نقض حقوق پیروان
ادیان در ماه گذشته را به اطلاع حاضرین رساندند . در ماهی که گذشت
مثل گذشته نظام جمهوری اسلامی بدون در نظر گرفتن حقوق اولیه یک
انسان و اصول اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و با بی توجهی به تذکرهای
پیاپی سازمان ملل متحد باز هم به نقض قوانین و نادیده گرفتن حقوق
انسانها ادامه داد :
اولین خبر منتشر شده در ماه گذشته مربوطه به آقای محمد علی طاهری
بنیانگذار عرفان حلقه و دو طب مکمل فرادرمانی و سایمنتولوژی او که
بیش از یکسال از پایان دوره محکومیتش می گذره و بدون هیچ دلیل
موجهی هنوز در بند دو الف زندان اوین که مربوط به قرارگاه ثارالله
در حبس به سر میبره و با وجود اعتراضات فعالان حقوق بشر و هواداران
و شاگردان وی در داخل و خارج از کشور و اعتصاب غذای طولانی وی هیچ
توجهی به شرایط او نشده و هنوز هم قرارگاه ثارالله در تلاشه تا
برای وی پرونده سازی بکنه و او را در زندان نگه داره تا راهی برای
حذف فیزیکی وی پیدا کنه .کما اینکه در روز 7 مارس در دادگاه تجدید
نظری که به قضاوت قاضی احمدزاده تشکیل شد برای وی همون کیفرخواست
سال 93 قرائت شد که تمام موارد این کیفرخواست قبلا نقض شده و بر
اساس اون قرار منع تعقیب برای آقای طاهری صادر شده بود . یه روز
بعد از این دادگاه هم برنامه ای با نام حلقه شیطان از شبکه ی سه
سیمای به اصطلاح ملی ایران با همکاری قرارگاه ثارالله پخش شد که در
آن مواجب بگیران اطلاعات سپاه ، بیماریها ، از هم پاشیدگی ها و به
طور کلی تمامی شکستهایی که در زندگی خورده بودند را به پای شرکت در
کلاسهای عرفان حلقه و آموزه های آقای طاهری گذاشتن که با پیگیری
شاگردان آقای طاهری دروغهای مصاحبه کنندگان در این برنامه فاش شد و
شاگردان آقای طاهری در نامه های سرگشاده اعتراض خود به سازمان صدا
و سیما را اعلام کردند و اعاده ی حیثیت نموده که با تهدید دادیار
مواجه شدند .
اما داستان آقای طاهری و شاگردای ایشون به همین جا ختم نمیشه و
همانند ماههای گذشته نه تنها وی در بلاتکلیفی به سر می بره بلکه
شاگردانش هم در بلاتکلیفی در زندان اوین به سر می برن مثل خانم ضیا
که پس از گذشت دو ماه ونیم از بازداشت وی که در انفرادی و
بلاتکلیفی به سرمی برد او را به بند نسوان زندان اوین منتقل کردن و
حتی به او اجازه داشتن وکیل که از حقوق اولیه یک محکوم است نیز تا
به حال داده نشده و با وجود صدور قرار کفالت برای وی و ارائه ی آن
از سوی خانواده به دادسرا با زهم از پذیرش آن امتناع شده و اعلام
کردند که که وی باید تا پایان تعطیلات در زندان بمونه و وی را از
تاریخ پنجم فروردین باز هم به انفرادی منتقل کردن و حق تماس وی با
خانواده اش را نیز از وی گرفته اند
اما بر اساس قوانین اعلامیه ی حقوق بشر ماده ی هفتم :
همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و بالسویه
از حمایت قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که
ناقض اعلامیه حاضر باشد و بر علیه هر تحریکی که برای چنین تبعیضی
بعمل آید بطور تساوی از حمایت قانون بهرهمند شوند.
خبرهای بعدی مربوط به نوکیشان مسیحی است :
که در ماه مارس با دستگیری و بیخری از مادر و فرزندی به نامهای
انوشه رضابخش و سهیل زرگرزاده دو نوکیش مسیحی در ارومیه شروع میشه
که توسط اطلاعات سپاه پاسداران ارومیه بازداشت و به مکان نامعلومی
منتقل شدن جرم این مادر و فرزند گرویدن به دین مسیحیت می باشد.و
خبر بعدی در مورد مسیحیان در ایران خبر بازداشت زوجی مسیحی اهل
تاجیکستان به نام « نانا بدریان و آندره وارتانیان » توسط نیروهای
وزارت اطلاعات در تهران می باشد البته پس از گذشت بیش از یک ماه
خانم نانا بدریان آزاد و آقای وارتانیان به بند 4 زندان اوین منتقل
شدند دلیل بازداشت این زوج نامشخص است و آنچه در مورد آنها گزارش
شده اینست که آنها صاحب ملک یک کلیسا در تهران می باشند.و خنده دار
اینجاست که با وجود دستگیری های مداومی که در مورد نوکیشان مسیحی
وجود دارد نمایندگان مسیحی مجلس شورای اسلامی با وزیر اطلاعات در
این ماه دیدار کرده و فقط از یکدیگر تعریف و تمجید کرده اند و در
نهایت هم وزیر اطلاعات سید محمود علوی گزارشهای سرکوب اقلیتهای
دینی و مذهبی و اقلیت ستیزی در ایران را واهی خونده ومدعی شده،
«اینکه اقلیتهای دینی در کشور آرامش داشته و ابراز رضایت میکنند
برای ما یک ارزش دینی است». البته بنده بر این موضوع واقفم که
استفاده از کلمه اقلیت معنا و مفهومی نداره اما دلیل استفاده در
این بخش نقل قولیست که صورت گرفته .
خبر بعدی در مورد تعیین تاریخ دادگاه دو نوکیش مسیحی به نام ها ی
امین افشار نادری و هادی عسگریست که همینطور که میدونید پس از
ماهها بلاتکلیفی در زندان اوین بالاخره در هفته آخر اسفندماه سال
95 به آنها تفهیم اتهام شده و به مقرر گردیده در اردیبهشت ماه سال
96 در دادگاهی به قضاوت قاضی احمدزاده محاکمه شوند اتهام این دو
زندانی عقیدتی در این دادگاه «اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل
کلیسای خانگی» عنوان شده است .
و خبر بعدی در مورد خانم مریم نقاش زرگر که در هفته آخر ماه گذشته
وضعیت جسمی وی باز هم رو به وخامت رفته و نیاز به رسیدگی پزشکی
داشته که باز هم از سوی مسئولین زندان به این قضیه توجهی نشده است
.و همینطور خبری داریم در مورد مسیحیان مربوط به تایید حکم پنج
سال حبس برای ابراهیم فیروزنادری هست جرم آقای نادری گرویدن به دین
مسیحیت و برگزاری جلسات مذهبی و فعالیتهای تبلیغاتی در راستای
مسیحیت!!
سری خبرها ی بعدی در مورد سنیان ساکن ایرانه که اونها هم مثل
پیروان ادیان دیگه از شرایط خوبی برخوردار نیستند و بی عدالتی و
نقض حقوق بشر در مورد اونها هم بیشماره
اولین خبر در مورد محمد صابر ملک رییسی که به علمای اهل سنت نامه
ای سرگشاده نوشته و به اونها یادآور شده که تبعیض مذهبی در زندان
را نوعی تخلف از قانون دانسته و از علمای اهل سنت با تاکید بر
اینکه خواهان عدالت است، می خواهد نسبت به تحقق این مهم و برقراری
شرایط مساعد تحمل حبس مطابق قانون، اقدامات لازم را در تعامل با
مسئولین ذیربط انجام دهند .
خبر بعدی در مورد دستگیری کاک حسن امینی، حاکم شرع اهل سنت مردمی
استان کردستان، صبح روز شنبه ۲۸ اسفندماه ۹۵ که در پی احضار به
دادسرای ویژهی روحانیت استان همدان به سه مورد اتهامی با عناوین
«تبلیغ علیه نظام»٬ «تشویش اذهان عمومی»٬ و «ایجاد تفرقه میان شیعه
و سنی» تفهیم شد.
خبر بعدی در مورد بازداشت مولوی فضل الرحمن کوهی امام جمعه اهل
سنت پشامگ سرباز که در پی بازداشت وی مردم شهرستان سرباز دست به
اعتراض زدند و همچنین مولوی عبدالجلیل نعمانی مدیر مدرسه دینی
تعلیم القرآن “گران” سرباز نیز بیانیه ای صادر کرده و یادآور شد که
اگر بازداشت این روحانی بلوچ ادامه یابد کنترل عوام از دست جامعه
روحانیت که نقش بسزائی در شکل دادن وحدت میان امت اسلامی ایفا کرده
اند و میکنند، خارج شده و عواقب وخیم آن به نفع جامعه نمی باشد
بلکه به ضرر کشور و نظام تمام خواهد شد”. که با تهدید مسئولین
وزارت اطلاعات سرباز روبه رو شد .
خبر بعدی در مورد انور خضری زندانی سنی مذهبیه که بعد از اینکه حکم
اعدامش نقض شده هفت ساله که در بلاتکلیفی در زندان رجایی شهر کرج
به سر میبره ، وی نیز مثل بقیه زندانیان عقیدتی سیاسی در اثر شکنجه
به بیماریهایی دچار شده اما پرونده پزشکی اش ناپدید و از درمان وی
جلوگیری به عمل می آید .
و اما بر اساس ماده ی پنجم
احدی را نمیتوان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که
ظالمانه و یا بر خلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد.
همینطور آقای فواد رضازاده زندانی سنی مذهبی که از ناحیه دستگاه
گوارش و کلیه آسیب دیده و کماکان از دریافت خدمات پزشکی لازم محروم
مانده است.
سری خبرهای بعدی در مورد بهاییانه که همچون ماههای گذشته حاکی از
پلمپ مغازه ها ، اخراج دانشجویان بهایی و بازداشتشونه که در ادامه
به اونها می پردازیم :
اولین خبر در ماه مارس مربوط به گذشت 4ماه از پلمپ دهها محل کسب
شهروندان بهائی در استان مازندرانه که هیچ مسئولی در این استان هم
هیچ اقدام موثر و مثبتی در اینباره نداشته و این تبعیض آشکار
اقتصادی علیه بهائیان ادامه دارد و یا پلمپ محل کسب دو بردار به
نامهای کورش و کامبیز صدقی در کرج در آخرین روز های اسفند ماه و
تهدید کوروش صدقی که یا با ما همکاری می کنی و مخبر ما می شوی و یا
اینکه تو را تحویل اداره آگاهی می دهیم به این جرم که با خودرو وی
سرقت مسلحانه صورت گرفته است همچنین در 19 اسفند ماه محل کسب احسان
الله شارقی را در کرج پلمپ کرده و با وجود اینکه اجناس این مغازه
فاکتور خرید داشتند به عنوان قاچاق کالا بهه جهت مصادره ثبت شد .
اما بر اساس ماده ی بیست و سوم – یک :
(۱)هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید، شرایط
منصفانه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری
مورد حمایت قرار گیرد.
همینطور در این ماه از اخراج چندین دانشجو از دانشگاه به جرم
بهاییت با خبر شدیم از جمله ؛ پویا اعظمی ، مهسا شاعرزاده ، افروز
ذبیحی و نیلوفر موسوی
و بر اساس ماده ی بیست و ششم – یک و دو :
1)هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهرهمند شود. آموزش و پرورش
لااقل تا حدودی که مربوط بتعلیمات ابتدائی و اساسی است باید مجانی
باشد. آموزش ابتدائی اجباری است. آموزش حرفهای باید با شرایط
تساوی کامل بروی همه باز باشد تا همه بنا باستعداد خود بتوانند از
آن بهرهمند گردند.
(۲ )آموزش و پرورش باید طوری هدایت شود که شخصیت انسانی هر کس را
بحد اکمل رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادیهای بشر را تقویت
کند. آموزش و پرورش باید حسن تفاهم، گذشت و احترام عقاید مخالف و
دوستی بین تمام ملل و جمعیتهای نژادی یا مذهبی و همچنین توسعه
فعالیتهای ملل متحد را در راه حفظ صلح تسهیل نماید.
و همینطور ماده ی بیست و هفتم – یک :(۱)هر کس حق دارد آزادانه در
زندگی فرهنگی اجتماعی شرکت کند، از فنون و هنرها متمتع گردد و در
پیشرفت علمی و فوائد آن سهیم باشد.
اخراج دانشجویان نقض آشکار حقوق بشراست
و همچنین از بازداشت چندین شهروند بهایی اخباری منتشر شده از جمله
؛ سیما کیهانی اهل شهر ری ، نوید معلم اهل مینودشت استان گلستان ،
و پنج شهروند بهایی در اصفهان به نامهای احسان اشتیاق، عنایت
نعیمی، فرزاد همایونی، سروش پزشکی و سهراب نقی پور که صبح روز هشتم
فروردینماه در منازلشان بازداشتشدهاند و بر اساس گزارشها در
زمان بازداشت حکم بازرسی و بازداشتی به بازداشتشدگان نشان داده
نشده و از وضعیت آنها نیز هنوز اطلاعی در دست نیست و یا صدور حکم
5 سال حبس برای کیوان پاکزادان به جرم بهایی بودن !!! و بلاتکلیفی
سعید عظیمی بعد از 108 روز که از بازداشت وی می گذره
و در پایان اخبار مربوط به بهاییان دو خبر در ماه مارس داریم از
اینکه به دو زندانی بهایی به نامهای بهروز توکلی و سعید رضایی مرخص
درمانی داده نشده و این در حالیه که مثلا آقای بهروز توکلی دچار
گرفتگی رگ قلب بوده و به گفته پسرش باید عمل جراحی بشه اما
زندانیان بهایی هم مانند دیگر زندانیان عقیدتی سیاسی حتی از مرخصی
درمانی نیز محرومند .
خبر بعدی مربوط به وضعیت نامناسب آیت الله نکونام در زندان ساحلی
قمه که بالاخره بعد از اخطارهایی که پزشکی قانونی در مورد وخامت
حال وی به مسئولین زندان داده در ماه گذشته به مرخصی استعلاجی
اعزام شد و بعد از گذشت حدودا دو هفته باز به زندان بازگشت این در
حالیه که پزشکی قانونی برای وی عدم تحمل کیفر صادر کرده.
و در آخر خبرهامون خبری داریم در مورد سینا دهقان و محمد نوری دو
تا جوون که به جرم نوشتن مطالبی در لاین و به راه انداختن یه کمپین
آنلاین که در اون مطالبی در مخالفت با اسلام، قرآن و تصاویری از
قران سوخته منتشر شده به اعدام محکوم شدن اما چیزی که در قانون
خود جمهوری اسلامی ایران هست اینه که :
طبق ماده ۲۶۲ قانون مجازات اسلامی اگر شخصی به پیامبر اسلام توهین
کند مجازاتش اعدام خواهد بود اما ماده بعدی، ماده ۲۶۴ بهصراحت
میگوید اگر متهم در دادگاه صرفاً ادعا کند که حرفهای توهینآمیز
را بر اساس عصبانیت، نقلقول یا سهو قلم زده است، حکم اعدام او به
مجازات ۷۴ ضربه شلاق تبدیل میشود.
و این دو جوون هر دو به این موضوع که اشتباه کرده اند اقرار کرده
بازهم حکم اعدام برای آنها صادر گردیده است.
در پایان به دو ماده 18 و 19 اعلامیه حقوق بشر که در کلیه اخباری
که مورد بررسی قرا ر دادیم نقض شده اشاره می کنم :
ماده ی هیجدهم :
هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهرهمند شود. این حق
متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادی اظهار عقیده
و ایمان میباشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است.
هر کس میتواند از این حقوق منفرداً یا مجتمعاً بطور خصوصی یا بطور
عمومی برخوردار باشد.
ماده ی نوزدهم :
هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آنست که از
داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و
افکار و در اخذ و انتشار آن بتمام وسائل ممکن و بدون ملاحظات مرزی
آزاد باشد.
و آنچه در کلیه اخبار در مورد پیروان ادیان در ایران به چشم میخوره
نقض همیشگی این دو ماده می باشد
اقای جعفر فرد کریمی با موضوع : مقایسه ماده ۱۸ اعلامیه جهانی
حقوق بشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و نحوه اجرائی آن
سخنرانی نمودند.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در
سال ۵۷ توسط مجلس خبرگان تهیه و در مجلس نمایندگان در سال ۵۸ تصویب
شد. ده سال پس از فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی مبنی بر لوزم
بازنگری و تنظیم قانون اساسی در سال ۶۸ موردبازنگری قرار گرفت.
آنچه با اعلامیه مورد مقایسه قرار گرفته سند مصوب سال ۶۸ می باشد.
اعلامیه جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ سه سال پس از جنگ جهانی
دوم در مجمع عمومی سازمان ملل که متشکل از تمام کشورهای عضو سازمان
می باشد تصویب شد
.
از اغاز انقلاب اسلامی ایران از سال 1357تا کنون تمامی مذاهب دینی
از یهودی بهایی زرتشتیان مسیحیان وتمامی مذاهب دیگر به غیر از اهل
شیعه مسلمانان در فشار تعرض و اذیت ازار حکومت اسلامی بوده
اند.اکثر مردم ایران را مسلمانان اهل شیعه تشکیل میدهند ودرصد کمی
از مردم ایران را مذاهب دیگر تشکیل میدهند.مرد مسلمان ایران دین
اسلام را مثل یک سنت و عادت دیرینه بعد از انقلاب اسلامی به فزندان
خود نسل به نسل انتقال میدهند واکثر این مردم به غیر از دین اسلام
به هیچ دین دیگری شناخت و اطلاعات ندارند به طوری که بغیر از دین
اسلام همه ادیان را کافر میدانند واین هم بخاطر این است که انقدر
اخوندها زیر گوش مردم در تلویزیونها در رادیوها ودر مساجد گفتند که
بغیر از مسلمانان همه مردم دنیا به جهنم میروند وافکار غلط به مردم
انتقال داده اند.خداوند انسان را یک موجود ازاد و با افکار ازاد
افریده تا خودش مسیر زندگی وخدای خود را پیدا کند نه اینکه با زور
و تحمیل کنند.
در اعلامیه جهانی حقوق بشر ماده 18امده است:
هرکس حق دارد که از ازادی فکر وجدان ومذهب بهرمند شود.این حق متضمن
ازادی تغییر مذهب ویا عقیده ونیز متضمن عقیده وایمان میباشد
وهمچنین شامل تعلیمات واجرای مراسم دنییاست هرکس میتواند از این
حقوق منفردا ویا اجتماعا وبطور کلی خصوصی ویا عمومی برخوردار باشد.
یکی از آزادی ها که از نوع آزادی اجتماعی شمرده می شود، به اصطلاح
امروزی آزادی عقیده وتفکر است. انسان در جمیع شئون حیاتی خود باید
آزاد باشد یعنی هیچ گونه مانع و سدی برای پیشروی و جولان و پرورش
هیچ یک از استعدادهای او وجود نداشته باشد. از جمله مقدس ترین
استعدادهائی که در بشر وجود داشته و شدیدا نیازمند به آزادی است
تفکر وعقیده می باشد. بلکه باید گفت مهم ترین قسمتی که از انسان
لازم است پرورش پیدا کند تفکر است و قهرا چون این پرورش نیازمند به
آزادی یعنی نبودن سد و مانع در برابر تفکر می باشد. لذا انسان
نیازمند به آزادی در تفکر می باشد. امروزه نیز می بینیم موضوع
بسیار مهمی که در جهان بشریت مطرح می باشد، مسأله آزادی عقیده است.
خصوصا بعد از انتشار اعلامیه جهانی حقوق بشر که در مقدمه این
اعلامیه چنین آمده است. «بالاترین آرمان بشری عبارت است از ظهور
دنیائی که در آن افراد بشر در بیان عقیده آزاد و از ترس و فقر فارغ
باشند. » البته در اینجا عقیده اعم است از عقیده اجتماعی، سیاسی و
مذهبی. بنابراین بزرگترین آرزوی بشر این است که جهانی آزاد ایجاد
گردد تا در آن بیان عقیده از ناحیه هر کس آزاد و انتخاب عقیده برای
همگان نیز آزاد باشد.
در همین رابطه در ماده ۱۹ اعلامیه حقوق جهانی بشر چنین آمده است:هرکس
حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن
عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد. در کسب اطلاعات و افکار و در
اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد
باشد. »در این مقاله سعی شده است هر چند به صورت اختصار در مورد
نقش این مسأله مهم که از آرمان های جامعه بشری به شمار آمده است و
بحث با توجه به این که موضوع مقاله نقش آزادی مذهب در قانون اساسی
جمهوری اسلامی ایران می باشد، محور بحث در اطراف اصول مندرج در
قانون اساسی مزبور در رابطه با آزادی عقیده و مذهب دور می زند.
۱-
اصل دوازدهم
دین رسمی ایران اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و این دین الی
الابد غیر قابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی،
مالکی و حنبلی دارای احترام کامل می باشند و پیروان این مذاهب در
انجام مراسم مذهبی طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی
واحوال شخصیه «ازدواج، طلاق، ارث و وصیت» و دعاوی مربوط به آن در
دادگاه ها رسمیت دارند و در هر منطقه ای که پیروان هر یک از این
ادیان مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود و اختیارات
شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب
.
۲-
اصل سیزدهم
ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها مذاهب دینی شناخته می شوند که
در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و
تعلیمات دینی بر طبق آئین خود عمل می کنند
.
۳-
اصل چهاردهم: جمهوری اسلامی ایران ومسلمانان موظف اند نسبت به
افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه وقسط و عدل اسلامی عمل نمایند و
حقوق انسانی آنان را رعایت کنند، این اصل در حق کسانی اعتبار دارد
که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه نکنند.
۴-
اصل بیست و سوم: تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ یک را نمی توان به
صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد
.
وحال میخواهیم ببینیم که ایا این اصل در ایران رعایت میشود
خیر به هیچ عنوان رعایت نمیشود چرا به دلیل شواهدی که عینن مشخص
است نمونه بارز ان نوکشیان مسیحی میتوان نام برد کم نیستند که
مسیحیانی که اعدام شدند ونوکیشانی که الان در زندان هستند و
تکلیفشان معلوم نیست زیرا که کسی اگر از دین اسلام برگردد مرتدد
محسوب میشود و حکمش اعدام است.
یا میتوان به کسانی که مدافع حقوق بشر در ایران هستند ولی الان در
زندان بسر میبرند ویا کسانی که به دلیل ازادی بیان وعقیده به
اعدام محکوم شدند که میتوان به سینا دهقان ویا مرجان داوری نام برد
کم نیستند کسانی که بخاطر اینگونه افکار کشته شدند ویا در زندان
بسر میبرند ویا منتظر کشته شدند هستند.
در قانون اساسی ایران اصلی است که اگر کسی به دلیل اهانت به پیامبر
اسلام و قران محکوم به اعدام میشود اگر توبه کند توبه ان پذیرفته
میشود و اعدام او به شلاق تبدیل میشود که این هم با وجود اظهارات
خانواده سینا دهقان انجام شده و سینا دهقان بارها ابراز پشیمانی
کرده ولی به هیچ عنوان حکم اعدام او نشکسته است.ودر
اخر از همگی دوستان میخوام که برای همه زندانیان سیاسی نوکیشان
مسیحی معلمان سیاسی کارگران وهمه وهمه که بخاطر ازادی بیان وعقیده
الان در زندانهای ایران بسر میبرند دعا کنیم و از خداوند خواستار
ازادی سریع انها هستیم.آقای
حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی با موضوع : بررسی اثرات روانی
فشارهای امنیتی ، بر پیروان سایر ادیان در ایران سخنرانی نمودند :
کشور ایران با جمعیتی بالق بر
۷۰
میلیلون نفر یکی از کشورهایی است در سطح جهان که تنوع مذهبی زیادی
دارد . در ایران متاسفانه از پیروان سایر ادیان با عنوان اقلیت
مذهبی یاد میشود . شاید بسیاری از شما با شنیدن واژه اقلیت به نوعی
از احساس کوچک بودن و خورده بودن فکر کنید و با توجه به این جمله
که همیشه باب بوده اقلیت باید تابع اکثریت باشند همین جمله در مورد
پیروان سایر ادیان نیز در ایران صدق میکند . متاسفانه بعد از
انقلاب ۱۳۵۷ فشارهای زیادی بر دیگر پیروان ادیان در ایران وارد
گردید که میتوان از جمله به قتل عام کشیشان که از آنها با عنوان
قتلهای زنجیره ای نام برد . در دیگر فشارهای امنیتی که بر پیروان
سایر ادیان در ایران صورت گرفت میتوان با توجه به نوع تفکری و
دیدگاهی که نسبت به قوانین اسلامی و اهل تسنن هست میتوان به
دستگیری و سرکوب شدیدی اهل تسنن در ایران میتوان اشاره کرد .
شهروندان بهائی در ایران متاسفانه از مظلومترین پیروان ادیان هستند
که اینها به صرف عقیدتی بارها و بارها با سرکوب مواجه شده اند حتی
میتوان به مواردی مستدل اشاره کرد که این شهروندان با توجه به نگرش
روانی که بر آنها از طرف حکومت جمهوری اسلامی حاکم است مورد حمله
افراد مذهبی قرار گرفته و سلاخی شده اند و یا بعد از کشته شدن جسد
آنها سوزانده شده است که میتوان به افرادی همچون فرهنگ امیری که با
ضربات چاقو به قتل رسید اشاره کرد که قاتلین وی پس از دستگیری
اعتراف کردند که نامبرده را به صرف بهائی بودن کشته اند . و یا
میتوان به عطاالله رضوانی اشاره کرد که وی در سال ۲۰۱۳ به ضرب
گلوله به قتل رسید و هستند موارد بسیار زیادی از شهروندان ایرانی
که به صرف مسائل عقیدتی به قتل رسیدند . که همگی ریشه در مسایل و
تفکرات افراطی برخی از شهروندان دیگر ایران دارد که این نوع تفکر
از طرف حکومت جمهوری اسلامی و با پشتیبانی این حکومت دین سالار غیر
مردمی انجام می گیرد . دیگر پیروان ادیان و نهله های عقیدتی نیز در
ایران زیر شدیدترین فشارهای روانی از طرف حکومت جمهوری اسلامی قرار
دارند چرا که این حکومت مردم فریب در مواقع ای که منافع خود را در
منظر حقوق بین الملل در خطر میبیند اقدام به اینجاد آزادیهای کذب
به شهروندان دیگر پیروان ادیان دارد از موارد مهمی که از نظر روانی
تاثیرگذار هست بر پیروان سایر ادیان نبود آزادی عقیدتی است که همین
مساله سبب مهاجرت اجباری و در بسیاری موارد ایجاد محدودیتهای روحی
و روانی را برای این دسته از شهروندان ایرانی در پی دارد . وقتی
چند شهروند در ایران به صرف یک سری فعالیت مذهبی که هیچ گونه اسیبی
به کسی نمیرساند مورد هجوم و بازداشت و محکومیت قضایی قرار می
گیرند چگونه باید پیروان سایر ادیان احساس امنیت اجتماعی کنند.
وقتی فردی بدون این که جرم کرده باشد و فقط و فقط به صرف عقیده
نتواند در یک جامعه آزادانه رفت و آمد کند و احساس امنیت و حمایت
دولت متبوع خود را نداشته باشد در نتیجه راهی جز دوری از سرزمین
خود و دیگرء اقوام و خانواده خود را پیش روی خود نمیبیند و مهاجرت
اجباری سعی در ایجاد یک زندگی امن و تلاش میکند در جامعه ای دیگر
بتواند افکار و عقاید خود را آزادانه ابراز کند . وقتی در کشوری
شهروندان را به صرف دیگر اندیش بودن با زندان و انفرادی و دیگر
روشهای روانی تحت فشار قرار میدهند مسلم هست که آن جامعه از نظر
روانی دچار بهران روحی میشود چون افراد بسیاری به صرف عقیده از
شغل خود اخراج میشوند عده ای دیگر از تحصیل باز میمانند و یا به
صرف دیگر اندیش بودن هر لحظه احساس میکند که مورد حمله ، بازداشت ،
و یا مورد شکنجه روحی و روانی قرار میگیرد وقتی در کشوری در قانون
اساسی خود به عینه ذکر میکند که دین رسمی در کشور دارد این به این
معنی است که دیگر عقاید و ادیان از منظر این حکمت غیر رسمی هستند و
وقتی غیر رسمی است پیروان آن دین یا نهله فکری جایگاهی در ساختار
اجتماعی و عقیدتی آن کشورندارند و همین مساله میتواند یکی از
بزرگترین و مخربترین تاثیرها را از نظر روانی بر افراد دیگر با
نگارشهای مذهبی غیر از آنچه در قانون اساسی ذکر شده در پی داشته
باشد . باید در نظر داشت وقتی یک دین افرادی را که آن عقیده و دین
را قبول ندارند مواکادا با عنوان مرتد تلقی میکند و خون آنها را
مباح میداند حال فکر کنید چگونه یک شهروند مسیحی ، بهائی ، زرتشتی
، یهودی ، و دیگر نهله های فکری میتوانند آزادانه در آن جامعه رفت
و آمد کنند و کار و زندگی عادی خود را داشته باشند وقتی حکومت
جمهوری اسلامی با حمایت قاطعانه فردی به نام علی خامنه ای با عنوان
ولی فقیه دستور برخورد با دیگر پیروان ادیان مثل نو کیشان مسیحی را
میدهد ( استناد میکنم به صحبتهای علی خامنه ای در اردیبهشت ۱۳۹۰ )
و یا شهروندان بهائی را جاسوس میداند و عامل صهیونیست و هر گونه
دگر اندیش بودن را با حبس و بازداشت و انفرادی پاسخ میدهد که از
این میان میتوانم به محمد علی طاهری بنیان گذار عرفان حلقه اشاره
کنم . چگونه میتوان انتظار داشت شهروندان آن کشور در جامعه از نظر
روحی و روانی در شرایط مناسبی قرار گیرند . اضافه میکنم که این
شهروندان با مشکلات اقتصادی بسیار بسیار عدیده و سنگینی هم دست و
پنجه نرم میکنند چگونه میتوان انتظار شرایط روحی مناسب را از آنها
داشت . به جنس قاطع میگم که حکومت جمهوری اسلامی با به زنجره کشیدن
شهروندان خود و تحمیل عقاید و تفکرات رادیکال خود سعی در محکم کردن
پایه های حکومت و ماندگاری خود دارد . متاسفانه حکمت جمهوری اسلامی
بازی روانی را به خوبی یک استاد است که برای مثال میتوانم به حال و
هوای این روزها اشاره کنم که وقتی شورای حقوق بشر سازمان ملل متهد
در صدد تشکیل جلسه و بررسی شرایط حقوق بشری کشورها میباشد این
حکومت مردم فریب محیط جامع را برای یک ماه آزاد میگذارد ، این بدان
معنا نیست که همه شهروندان آزادانه و بدون محدودیت و فشار زندگی
میکنند ، خیر یعنی ک از فشارهای امنیتی و عقیدتی بر شهروندان
میکاهدتا بتواند با به سکوت واداشتن شهروندان در منظر بین المللی
خود را با صورتی خوب در راستای احترام به شهروندان از نظر عقیدتی و
دیگر مسائل حقوق بشر جلوه دهد . کما اینکه ما میبینم نمیانده حکومت
جمهوری اسلامی در شورای حقوق بشر سازمان ملل چگونه و با وقاحت تمام
منکر موارد نقض حقوق شهروندان ایرانی و پیروان سایر ادیان میشود و
جای خوشبختی باقیست که با اطلاع رسانی جمعی از شهروندان که از آنها
با عنوان فعالین مدنی داخلء کشور هستند و فعالیت مستمر فعالین حقوق
بشر در خارج از کشور نقاب از چهره این حکومت مردم فریب برداشته
میشود . همه شهروندان ایران باید بدانند که ماهیت حکومت جمهوری
اسلامی چیست ؟ ماهیت این حکومت سرکوب و رواج رانت خواری سرکوب دیگر
پیروان ادیان و تحمیل کردن تعالیم و عقاید فردی به نام روح الله
خمینی که خود را نماینده خدا بر روی زمین میدانست و در حال هزار هم
رواج تعالیم و تفکرات علی خامنه ای و اسلامی بر همه شهروندان بدون
توجه به سلیقه ها و اینکه عقاید دیگر شهروندان را در نظر بگیرد
میباشد . وقتی یک حکمت شهروندی به نام سینا دهقان و محمد نوری و
مرجان داوری را به عنوان اتهام سب النبی با حکم اعدام روبرو میکند
وقتی پاسخ بیان عقیده را با طناب دار میدهد دیگر چیزی بیش از آنچه
ما امروز شاهد آن هستیم نیز به وقوع نمی پیوندد . در اعلامیه جهانی
حقوق بشر در ماده ۱۸ و ماده ۱۹ تاکید شده بر آزادی حق انتخاب دین
و اینکه هیچ فردی نباید به صرف داشتن عقیده خاصی مورد اسیب
بازداشت و سرکوب قرار گیرد . وقتی در ماده ۱ اعلامیه جهانی حقوق
بشر صحبت از برابری انسانها است پس چرا باید یک فرد در بیان عقاید
آزاد باشد و فردی دیگر مورد سرکوب بازداشت و یا حتی جان خود را از
دست بدهد . بنده به عنوان یک فعال حقوق بشر بر این اصل که توهین به
هیچ فردی صحیح نیست اعتقاد راسخ دارم اما بر این معتقدم که وقتی
فردی به فردی دیگر هر چند آن فرد که مورد توهین قرار گرفته پاک و
منزه و بدون گناه باشد ، نباید فرد توهین کننده را با مرگ و اعدام
مورد تنبیه قرار داد . چون اعدام یکی از منفورترین روشهای اصلاحی
برای جامعه بشر است و هیچ فردی نمیتواند شاهد سلب حیات شدن انسانی
دیگر و حتی هیچ کسی نمیتواند شاهد سلب حیات هیچ موجود زنده دیگری
باشد . حال باید با خود اندیشه کنیم در این بین وظیفه ما به عنوان
فعال حقوق بشر چیست ؟ رساندن آگاهی و باز کردن افکار بسته کسانی
که نمیدانند در ایران چه بر سر شهروندان در حال آمدن است . ما
میتوانیم تفکر صحیح و احترام متقابل را به دیگر شهروندان ایران در
مورد مسائلی که حقوق بشر میباشد را به آنها منتقل کنیم . باید به
شهروندان ایران این آگاهی را برسانیم که ماهیت حکومت جمهوری اسلامی
بر تحمیل کردن یک عقیده مذهبی بر دیگر شهروندان ایران است و این
وظیفه و حق آنهاست که با آگاهی داشتن و مطالع شدن از این مسائل سعی
در یک انقلاب فکری و نگرشی نسبت به جامعه پیرامون خود داشته باشند
.
جبران خلیل جبران میگوید: درخشان ترین تن پوشت را دیگری بافته است
، گواراترین خوراکت همان است که بر میزدیگری می خوری ، آسوده ترین
بسترت در خانه دیگری است. حال مرا بگو چگونه می توانی خویش را از
آن دیگر شخص جدا دانی؟ و عرایضم را به شعری از سعدی به اتمام
میرسانم
بنی آدم اعضای یکدیگرند *****که در آفرینش زیک گوهرند
چوعضوی به درد آورد روزگار*****دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی *****نشاید که نامت نهند آدمی
آقای محمد جواد کاظمی با موضوع : روز جهانی بهداشت مطالب خود را
ارائه دادند
سازمان جهانی بهداشت هفتم آوریل راهرسال که سالگرد بنیانگزاری این
سازمان است را روز جهانی بهداشت نامیده است این روز فرصتی مقتنم
است که تا کنش ها بریک موضوع بهداشتی معین متمرکز شود که مایه ی
نگرانی مردم در همه جای جهان است .مضمون روز جهانی بهداشت
2017افسردگی :بیایید باهم حرف بزنیم.افسردگی
چیست ؟افسردگی بیماری است که میتواندهرکسی رادرهرسنی ودرهرشغلی
مبتلا کند هم چنین باعث رنج و اندوه افراد میشودو توانایی آنان
رادرانجام ساده ترین کارهای روزانه را میگیرد.کترکرد شغلی فرد
راکاهش میدهد و گاهی میتواند عواقب وخیمی برای فرد یاخانواده یا
دوستانش داشته باشد .افسردگی در بدترین وضعیت میتواند به خودکشی
بیانجامد.که اکنون خودکشی عامل دوم مرگ ومیر جوانان 15تا29ساله
است.ازنشانه های دیگر افسردگی غم پایدار،خستگی و کاهش انرژیه،تغییر
اشتها یاپرخوریه زیاده یا بی اشتهایی،اختلال در خواب،اضطراب ،کاهش
تمرکز،واحساس گناه.درکل
همه ی افراد میدانند که باید از سلامت جسمانی خود محافظت کنند اما
اکثر افراد نسبت به سلامت روان خود آگاهی لازم را ندارند.داشتن
سلامت روان میتواند فرد را به احساس خوشایند تبدیل کند و بر سلامت
جسم ما نیز تاثیر بگزارد.واما متاسفانه افسردگی در میان مردم ایران
بسیار زیاد شده و باعث شده حس اعتمادو امید رو نسبت به آینده از
دست بدهند و عواملی رو مثل مشکلات اقتصادی اجتماعی و بیکاری
،نداشتن امنیت شغلی مشکلات ازدواج و نبودن آزادی همه رو باعث به
وجود آمدن مشکلات افسردگی خود میدانند و مردم انگیزه وهدف رو ازدست
داده اند از زندگی خودشون ناراضی هستند یعنی احساس میکنند زندگیشون
اون چیزی نیست که دنبالش بودند و یا انچه از زندگی می خوان چیزی
نیست که العان دارند نارضایتی و افسردگی رودر صورت و حرفهای اکثریت
افرادجامعه میشه دید که حتی حوصله ی هم صحبتی باهمدیگر رو نداریم و
ترجیح میدهیم توی خلوت خودمون باشیم و با دنیای مجازی خودمون رو
سرگرم کنیم.که چرا؟!چرامن درجایگاهی که میخوام نیستم چرا آزادی
ندارم چراشغل درستی ندارم ،چرا رشته ی مورد نظرم رو نمیتونم بخونم
واز همه چراخوشحال نیستم که حالا علت این همه نارضایتی چیه؟یکی از
فاکتورهای اصلی اینه که مادرحال زندگی نمیکنیم یعنی نگران آینده
هستیم و افسوس گذشته رو میخوریم بین خواسته های عقل و قلبمون
سرگردونیم دیر تصمیم میگیریم و زود از تصمیمان برمیگردیم .قدرت
انتخاب نداریم از ریسک کردن میترسیم وازشکست میترسیم بیشتر فکر
مشکلاتیم تا راه حل.علاوه
بر این مساعل که خودمون در این مشکلات سهیم هستیم متاسفانه شرایط
جامعه و محیط زندگی هم مزید برعلت شده وبه طور اختصار در کشوری که
رسانه ی ملی آن کاملا داره یک مسیر از پیش تعیین شده رو ادامه میده
و متاسفانه داره یک جوری روی افکار مردم کار میکنه که به قول زنده
یاد فرخزاد همه احساس میکنند باغم به خدا نزدیک تر هستند و
شوربختانه در جامعه ای که آماربیکاری داره روز به روز زیادتر میشه
فقر از 30درصد عبور کرده و جوانی که سالها درس خوانده و سطح توقع
موقعیت اجتماعی رو از خودش بالا برده وقتی میخواهد وارد بازار کار
بشه و بادرهای بسته و باند بازی و پارتی بازی های عجیب و غریب
مواجهه میشود یواش یواش سرخورده و بی انگیزه میشود و این عوامل
باعث افسردگی،و یافردی که قصد ازدواج داردبا انبوه مشکلات پیش رو و
دولتی که به حای حمایت بر مشکلات فرد اضافه میکند باعث دلشکستگی و
تنهایی ود نهایت افسردگی میشود .یا بانوانی که در یک جامعه ی مرد
سالار زندگی میکنند و از حداقل حقوق اولیه ی محرومند کشوری که پدر
شرمنده بچه هاش و شادی کردن توی اون اعتمادها کم شده و...اینها
همگی باعث افسردگی میشود و این امید وتلاش که میتونه همه این سختی
ها رو پشت سر بگذارد
.