آشنایی با کانون | نشریه | مواضع و بیانیه ها | درخواست عضویت | ارتباط با ما

ماهنامه بشریت شماره 182

 گزارش نشست ماهانه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی آپریل

مسعود نقلی

در دومين و بحث بر انگيز ترين نشست كميته اقوام و ملل إيراني در سال جديد در ٨ آپريل ٢٠١٧ برابر با ١٩ فروردين ١٣٩٦ برگزار گرديده، و طی آن اهداف مشترك را آشكار تر ساخت تا بتوان برای رسیدن بدان گام هائی بلند تر و مفید تر برداشت.

اين گردهمايي بر مبنای فراخوان صادره راس ساعت 17، در فضای مجازي پالتاك و با مسئوليت آقاي محمد مرادي اشكفتي برگذارشد که در كنار اعضا ي فعال اين كميته، حضور تنی چند از همکاران که در بخش های مختلف کانون فعالیت دارند و همچنین میهمانانی از اقصا نقاط جهان چشمگیر بود از جمله: ؛نيما كاظمي نژاد، مهناز احمدي، ايمان بن سعدي، منصور سيفي، احسان زندي لک، مهدي برنو، فرنوش طيبي، شاهرخ نجاتي، محمد ابوطالبي، ليدا اشجعي، نگار ساعدي پناه، ستايش١، مهدي موسوي، زرين تاج الياسي ، دلارام دره شوري ، مارال الياسي ، جمشيد غلامي سياورزي، حميد تبريزي ، احسان اژدري ، امير صابرپور، يحيي اژدري، سپیده صفری، کامران آسمانی کیا و....بر مبنای برنامه پیش بینی شده در ابتدا بانو فرنوش طيبي که مسئولیت تهيه، تنظيم و تحليل اخبار نقض حقوق اقوام طی ماه گذشته  را دارا بودند و با بیانی شیوای خود نقاط ضعف و قوت گزارش خبری خود را به مدت 40 دقیقه و بطور مشروح بیان کردند که با توجه به حجم گسترده این گزارش خبری گزیده هائی از ان در ادامه می آید :

خانم طیبی گفتند برای جمع فعالان انتخاب خبر  و بیان آن ها کار سهل و ساده ای نیست، آنهم خبرهای نقض حقوق بشر، چرا که من اطمینان دارم شما عزیزان خیلی بیشتر و بهتر از من اینگونه خبر ها را دنبال میکنید ولی من نیز انتخاب هائی دارم از آنچه بر اقوام گوناگون کشورمون گدشته در یک ماهه اخیر، و سپس ادامه دادند:

بیستم اسفندماه، مأموران امنیتی پیرانشهر با یورش به مغازه سعید احمدی (عکاسی “نایس”) صاحب این آتیله را بازداشت کردند و یکی از نزدیکان این جوان ٣٠ ساله گفته که از دلیل اصلی بازداشت سعید اطلاع دقیقی ندارند اما مأموران لباس شخصی موقع ورد اتهام هائی را در مورد یکی از احزاب کُرد مطرح کردند.خانواده‌ی احمدی سوابق سیاسی” دارندو پدرشان در اوایل انقلاب توسط نیروهای امنیتی ناپدید شده و برادر سعید هم  سال گذشته از دانشگاه ارومیه اخراج شده بود.

فعالین بلوچ از اعدام یک زندانی در زندان چابهار خبر داده اند، هویت این زندانی منوچهر آبخیز اهل نیکشهر  است.

و اتهامش هم تمامی اعدام مرتبط با مواد مخدر، متاسفانه چهار زندانی  دیگه هم در زاهدان به سلول انفرادی منتقل شدند برای اجرای حکم اعدام که جرم اونها هم مرتبط با مواد مخدر بوده است، .هویت این زندانیان جدار ریگی فرزند بهارشه، خدارحم ریگی فرزند رسول، مجید ریگی فرزند خدابخش، ستار ریگی است،و از زمان اجرای حکم  هم مشخص نشده ، در مورد خانم مرجان داوری هم باید بگویم قاضی صلواتی این مترجم زندانی را به “اعدام” محکوم کرده است .

شعبه پانزده دادگاه انقلاب مرجان داوری، محقق و مترجم ۵۰ ساله را به “افساد فی‌الارض” متهم کرده و حکم اعدام  هم صادر کرده است، “رابطه نامشروع”، “اجتماع و تبانی علیه نظام” و “عضویت در فرقه عرفانی اکنکار” به دلیل کتاب‌هایی که ترجمه کرده، ازجمله دلایل این حکم عنوان شده است.مرجان داوری، دوم مهرماه ۱۳۹۴ در منزل پدری‌اش در مهرشهر کرج بازداشت و به بند ۲۰۹ منتقل شد، این خانم بیش از سه ماه در انفرادی بوده و طی این مدت بدون دسترسی به وکیل و هیچ‌گونه مشاوره حقوقی بازجویی شده. خانم داوری با پایان بازجویی در ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۴ به بند عمومی زنان اوین منتقل شده است. او فارغ‌التحصیل رشته گرافیک دانشگاه الزهرا تهران است و فعالیتش هم در موسسه راه معرفت در حوزه مطالعات عرفانی و متافیزیک بوده .

ایشون متاسفانه از درد شدید مفاصل پا رنج می‌بره و  خوب توی  زندان و کمبود امکانات ، درد مفاصل او را در یک سال اخیر تشدید کرده است. البته وکیل مرجان داوری: به حکم اعدام اعتراض کرده ، آقای عرفانیان یکی از وکلای مرجان داوری گفته: “به حکم اعتراض کرده ایم و پرونده به دیوانعالی کشور ارسال شده است.”

خوب ما یادمون هست که در مادهٔ ۲۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده: هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع خویش همکاری کند، از گونه‌های مختلف هنرها برخوردار گردد و در پیشرفت علمی سهیم گشته و از منافع آن بهره‌مند شود. و اینکه هر شخصی به عنوان آفرینشگر، حق حفاظت از منافع مادی و معنوی حاصل از تولیدات علمی، ادبی یا هنری خویش را داراست،  حالا پاسخ به اینکه کدوم یک از خبرهائی که خوندم با این ماده منطبق است با مسئولین جمهوری اسلامیست.

ضرب و شتم و تهديد خانواده یک زنداني سياسي افشين سهراب زاده هم از خبرهائیست که عمق فاجعه در ایرا امروز و میزان قدرت ناقضین را افشا میکنه، وقتی كه خانواده هم براي شكايت به مراجع قانوني و انتظامي مراجعه میکنند نهاد مربوطه شكايت سر  آنها را قبول نمی کنه و میگه از زده قدرت دخالت در اين جريان را نداره.آقای سهراب زاده زنداني سياسي كه بيشتر از ٧ ساله در بدترين شرايط و شكنجه ها تو زندان بود وعاقبت چند وقت پیش که به دليل وخامت بيماري سرطانش به مرخصي آمد به ناچار از كشور خارج شد.

 و حالامامورين امنيتي خانواده اش را تهديد می کنند که در صورت عدم همكاري خانه آنها را به آتش مي كشند.

خبر بعدی مربوط میشه به بازداشت ها به چرم فعالیت در فضاهای مجازی مثل تلگرام و ایمو وایبر و.... که همه میشناسین کجا ؟ 

شهر مهاباد. روز سیزده بدر، یعنی مثلا روز جشن و شادی واز همه مهمتر روز تعطیل، هیوا کیایی و مهدی صلاحی دو فعال تلگرامی توسط نیروهای امنیتی بازداشت میشوند و بعد طبق معمول اینگونه بازداشت ها به کجا؟ معلوم نیست.یک منبع نزدیک به خانواده‌های بازداشت شده ها گفته:“از زمان بازداشت فقط یک بار تماس کوتاهی گرفتند و گفتند که بازداشت هستند اما اسم بازداشت کننده و مکان نگهداری‌شان یا علت بازداشت را نگفته اند.

همین منبع در مورد فعالیت های آقایان کیایی و صلاحی گفته:“فعالیت غیرقانونی نداشتند تنها در یک کانال تلگرامی به نام فریاد خاموش در مورد کارگران و کودکان کار مطالبی را منتشر می کردند.”محمد جعفر منتظری، دادستان کل کشور در روزهای اخیر  که به انتخابات نزدیک میشویم  اشاره ای داشته به لزوم «تأمین امنیت فضای انتخابات» و همچنین کنترل فعالیت‌ های مجازی، و اعلام کرده که : «به معاونت مربوطه در دادستانی کل و دادستان‌ های سراسر کشور تاکید می ‌کنم که فضای مجازی را لحظه به لحظه باید رصد کنند و اگر تخلفی دیدند بلافاصله برخورد قانونی انجام دهند».

واما ماده 12اعلمیه جهانی حقوق بشر میگه: احدی در زندگی خصوصی، امور خانوادگی، اقامتگاه یا مکاتبات خود نباید مورد مداخله های خودسرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نباید مورد حمله قرار گیرد. هر کس حق دارد که در مقابل این گونه مداخلات و حملات مورد حمایت قانون قرار گیرد.

پس از إتمام اولين مرحله از برنامه، برابري اعلاميه جهاني حقوق بشر با قانون أساسي جمهوري إسلامي و چگونگی اجرای آن در ایران امروز  را نیز آقاي نيما كاظمي نژاد  بر عهده داشتند، ایشان در ابتدا گفتند با توجه به فرصت کم و تداخل جلساتی که قرار است تا دقایقی دیگر برگذار شود چنانچه موافق باشید فقط  به ماده 4 اعلامیه جهانی حقوق بشر بپردازیم زیرا که استناد به همین یک ماده افشاگر موارد بیشماری از نقض حقوق بشر در ایران امروز است، آقای کاظمی نژاد پس از ذکر این مقدمه گفتند :

در ماده چهار اعلامیه حقوق بشر آمده است: هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید بازداشته شده و ممنوع شود و هچنین در بند چهار اصل چهل و سوم رعایت آزادی انتخاب شغل، و عدم اجبار افراد به کاری معین و جلوگیری از بهره‌کشی از کار دیگری.

بهتر است یک مقدار در مورد بردگی و انواع آن صحبت کنیم:  شوربختانه امروز بردگی همانند انسانیت معنای واقعی خود را از دست داده است.امروزه بردگی اسمش را از دست نداده است بلکه نوع تعریفش را از دست داده و بگونه مدرن شده است.

بردگی مدرن مساوی است با به کار کشیدن افراد با نوعی سیاست که خود شخص احساس بردگی میکند اما بیننده یا شنونده این حس را ندارد. بیش از ۴۵ میلیون نفر در جهان در بردگی مدرن به سر می برند و کشورهای آسیایی به تنهایی دو سوم از این رقم را در خود جای داده اند.گزارش سال ۲۰۱۶ شاخص بردگی جهانی که توسط بنیاد "واک فری" در استرالیا منتشر شده، بردگی را اینطور توصیف کرده: "موقعیت هایی از بهره کشی که در آن فرد به دلیل تهدید، خشونت، زورگویی، سوءاستفاده از قدرت یا حیله، امکان سرپیچی از دستور یا ترک را ندارد." انواع بردگی مدرن شامل است  اجبار به انجام کار رایگان برای پرداخت وام، ازدواج اجباری، استخدام خانگی، و کار اجباری،کار های سخت طولانی مدت ، تکدی گری اجباری فقط به خاطر نبود خانواده و سرپناه، فاحشگی به خاطر وضعیت بد اقتصادی و به خاطر نبود سرپناه، دستمزد کم در قبال کار سخت فقط بخاطر نبود صنف کاری، فروش اعضای بدن بخاطر فقر و گرفتن پول ناچیز ، بردگی پشت درهای بسته و کارگری کردن در منازل و در باغ های خصوصیو حتی اجبار زنان برای کار کردن در منازل تنها به دلیل فقر فرهنگیکه در تمامی موارد شخص قربانی مجبور به انجام این کارها است، در اصل ششم میبینیم که خود قانون اساسی اینگونه گفته است:

کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسیولیت او در برابر خدا، در کدام یک از مواردی که در بالا ذکر شده است کرامت انسانی حفظ میشود؟و همینطور طبق اصل سوم بند دو بند نه بند دوازده و چهارده:

 بند 2 بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینه‌های با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه‌های گروهی و وسایل دیگر، کدام آگاهی؟ که زن نصف مرد است.که دستمزد کارگر روز 45 هزار تومن است نه 30 هزار تومن.آگاهی از این که با یک کلیه هم میتوان زندگی کرد.آگاهی از اینکه بریم سوریه مدافع حرم شیم واسه روزی 80 هزار تومن  آیا اینها آگاهی است؟ پاسخ با شما دوستان

بند 9.رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه‌های مادی و معنوی.، فقط و فقط بخاطر به رسمیت نشناختن بچه های مردم در کردستان جوانان کشور تن به کار خطرناک و سخت کولبری میدهند،که در بیشتر مواقع باعث مرگ این جوانان میشود. این است رفع تبعیضات؟ آیا این کار اجباری نیست یا به نوعی بردگی نیست؟

بند 12.پی‌ریزی اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه‌های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه

بند 14.تأمین حقوق همه‌جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون.

کجای این کشور حقوق انسانیت یک مرد تامین میشود که بخواهند به حقوق یک زن که در ایران نصف یک مرد است رسیدگی کنند

در اصل بیست یکم قانون اساسی بند 1 و 3 اینگونه گفته شده است: دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد: ایجاد زمینه‏‌های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او، ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بی‌سرپرست.

اگر این بندها در این اصل اجرا میشوند چرا عموم فقر فحشا در بین زنان بیوه است که آن هم فقط به دلیل نبود امکانات رفاهی کافی است.در کجای این کشور پناور شما دیده اید که بیمه خاص برای این قشر آسیب پذیر ایجاد شده باشد.؟

اصل بیست هشتم اینگونه است: هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نمایدو همینطور در اصل چهل و سوم بند 2تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند، در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه‌های خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد. این اقدام باید با رعایت ضرورت‌های حاکم بر برنامه‌ریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد.پس چطور است که فارق التحصیل دندانپزشگی مثل بقیه تحصیل کرده های کشور باید در خانه ها کارگری کند فقط به این دلیل که از طرف دولت حمایت نمیشود.یا با ماشین های قرضی مسافر کشی کنندآیا اینها نوعی بردگی نیست؟ آیا این قربانیان برده افکار و رفتار سیاست پلید جمهوری اسلامی ایران نیستند.، آیا خود من نوعی برده نیستم که قربانی سیاست و اقتصاد مریض دولتمردان ایران قرار گرفته ام و به اجبار خانواده و کشور خود را ترک کرده و الان بازیچه دست کشور های اروپایی شده ام؟

قبل از شروع بخش دوم مسئول جلسه اعلام نمود که خانم مهناز احمدی دیگر همکارمان قطعه شعری را انتخاب کرده اند که از ایشان دعوت میکنم چنانچه از اماده گی لازم برخوردارند تریبون را در اختیار بگیرند، با  دعوت  ایشان خانم مهناز احمدی ضمن تشکر از فرصت داده شده گفتند این شعر « گذ رگا ه شقا یق » نام دارد و سروده ای است از شاعر توانای افغان آقای رازق فانی،

متن شعر قرائت شده را در ادامه میخوانید:

گذ رگا ه شقا یق

چه خجالت زده صبحی، چه دروغین شفقی !

آ سمان دامن خو نین دارد

کس نداند که در آ ن آ بی دور

در پس پردة ا بر

 بر سر نور فروشا ن چه بلا آ مده ا ست

کس به مهتا ب تجاوز کرده؟

یا که خورشید به ا نبوه شهیدا ن پیوست

چه غم ا ندود فضایی! چه مخنث فصلیست !

نه به منقا ر پرستو ز بهاران خبری

نه ز با را ن ا ثری

ابر ها لکه ی بد نا می این فصل فلا کت با رند

مشک شا ن آب ندا رد

که به لب خشکی ا ین جنگل آ تش زده پا سخ گویند

تک سوا ری ز دل دشت فرا می آ ید

باش تا پرسم ا ز ا و، که به خورشید چه آ سیب رسید ؟

با مداد ا ز چه نیا مد ؟

صبحت ای مرد بخیر !

از کجا می آ یی ؟

خبر ا ز روز ندا ری ؟

هه ! ؟

روز را پرسیدی ؟

این همه بی خبری؟!

سا لها شد که درین شهر شب است

تو کجا خوا ب بُدی ؟

حملة را هزنا ن یا د ت نیست ؟

که به همد ستی چندین نا مرد

هر کجا روزنة ای را د ید ند

که ا ز آ ن نور تصور می رفت

همه را بر بستند

و به هر خا نه که قند یل فروزا نی بود

همه را بشکستند

و ا ز آ ن روز به بعد

شهر در ظلمت جا وید نشست

با ل خورشید شکست

و د گر روز نیا مد

خیل خفا ش

هما ن لحظه که بر شهر هجوم آ ورد ند

جغد ها را سر منبر بردند

حکم ا عدا م قنا ری ها را، همه فتو ا دا د ند

و به شب،  نامه نو شتند

 که جا وید بما ن

ـ ما هوا دا ر تو ییم

و ا ز آ ن لحظه به بعد

هر کجا جر قة نوری به نظر می آ مد

شب پرستان به لگد کو بید ند

چون

ز شفا فیت بارا ن بد شا ن می آ مد

زهر در آ ب زدند

و چه معصو ما نه

ما هیا ن در هرم حوضچه ها پو سید ند

گر ازین د شت گذر میخواهی

به چپ و را ست نه پیچی، که وقیحا نه سرت می تا زند

هر قد م دزد ا نند

رو برو گر بر وی، کوره را هیست ،

که تا خا نة خورشید ترا خوا هد برد

سر راهت ز گذر گاه شقا یق گذ ری کن

عرض تعظیم مرا خد مت شمشا د ببر !

به خس و نی برسا ن پیغا مم

بید مجنون شده را ا ز من،  گوی

 که ازین وا دی خا کستر و خون، تا شما دور شدید

هیچکس نا م بها ران به زبان نا آورد

با د ا ز کورة با روت فرا می خیزد

بر لبش آ تش و دود

را ستی،  باش

که پیغا م بزرگی دا رم :

تا هنوز ا ز دل خا ک، ریشة گل بته ها گم نشده

با غ وقتی که در آ تش می سو خت

نونهالی چه دلا ور می خوا ند

سوختن مر حلة د یگر ی ا ز رویش ما ست

با ید از سر روئید ........

دربخش سخنرانان که با عناوین متفافت انتخاب شده بود در ابتدا گفته شد اولین سخنران خانم سپيده صفري به دليل مساعد نبودن حالشان قادر به سخنراني نیستند لذا و جاي  آقاي محمد مرادي اشكفتي تریبون را در اختیار گرفته و پیرامون روز جهاني آگاهي از مين گفتند: 

مجمع عمومی‌ سازمان ملل متحد، روز ۴ اپریل برابر با پانزدهم فروردين را به عنوان "روز بين‌المللي آگاهي از خطر مين و مقابله با مشكل مين"  نامگذاری کرده و امیدوار بوده است تا از این طریق بتواند کمک کند تا مناطق آلوده به مین در سراسر جهان،‌ شناسایی، علامت‌گذاری  و به مردم آموزش‌های لازم برای حفاظت از جانشان در برابر مین داده شود.

در این روز مردم کشور‌های مختلف در سراسر دنیا با انجام اقدامات گوناگون از جمله پرپایی نمایشگاه‌های عکاسی، نمایش فیلم و سایر برنامه های آموزشی، در بالا بردن آگاهی عمومی در برابر خطرات مین می‌‌کوشند. مصدومین مین و کسانی‌ که امر پاکسازی مین‌ها را بر عهده دارند در جلسات عمومی‌ شرکت کرده و تجارب، گفته ها و نا گفته‌های خود را با دیگران قسمت می‌‌کنند.

ایران دومین کشور آلوده به مین در دنیا است و بارها مسئولین در این مورد اظهار نظر کرده اند، در ۱۵ فروردین۱۳۹۰ وزير دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح به مناسبت روز بين‌المللي آگاهي از خطر مين و مقابله با مشكل مين عنوان کرد:

"جمهوري اسلامي ايران در طول هشت سال جنگ تحميلی رژيم صدام حسين – به استناد مدارك معتبر – به حدود ۲۰ ميليون انواع مين و مواد منفجره ساخت كشورهای مختلف جهان آلوده شده و تنوع، حجم و پراكندگی آلودگی در مساحتی حدود چهار میلیون و ۲۰۰ هزار هكتار از اراضی پنج استان آذربايجان غربی، كردستان، كرمانشاه، ايلام و خوزستان، آن را جزء آلوده‌ترين كشورهای جهان قرار داد"..بنا بر گفته‌های مسئولین هنوز ۷۰۰۰۰ هکتار از اراضی‌ ایران آلوده به مین است، امری که ساکین مناطق آلوده به مین را با خطرات جدی مواجه می‌‌سازد.واقعیت امر اینکه آمارها و گفته‌های مسئولین نشان دهنده بحرانی بودن وضعیت مین در ایران است.

اما سوال اساسی‌ این که چه اقداماتی در زمینه آگاهی‌ از خطرات مین صورت گرفته است؟ تا چه حد مردم مناطق آلوده به مین از وضعیت خطرناک مین‌ها آگاه شده اند؟ چه اقدامات آموزشی صورت گرفته؟ آیا تریبونی برای مصدومین مین مهیا شده تا درد و رنج خود را با دیگران قسمت کنند تا شاید باری از دوششان برداشته شود؟ آیا فضاهای شهری و روستائی برای این مصدومین تدارک دیده شده تا زندگی‌ آنها بعد از وقوع حادثه و معلولیت مختل نشود؟ آیا ساکنین شهر‌های دور از مناطق آلوده به مین و به طور خاص پایتخت از مشکل مین باخبر هستند؟ آیا آنها می‌‌دانند که هنوز در پنج استان کشور کودکان، زنان و مردانی هستند که تاوان جنگی را می‌‌دهند که ۲۵ ساله پیش به پایان رسیده؟با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد، جنگ با عراق ۲۵ سال پیش پایان یافت اما حجم گسترده خرابی‌‌های ناشی‌ از جنگ و از بین رفتن امکانات زیست در مناطق جنگ زده تا مدت مدیدی زندگی‌ مردم در آن مناطق را مختل کرده بود.با گذشت سالها کم کم زندگی به شهرها و روستا های جنگ زده بازگشت ‌اما پاکسازی این مناطق از ادوات جنگی امری است که به پایان نرسیده و هنوز شاهد تلفات انسانی‌ و حیوانی ناشی‌ از ادوات جنگی بر جای مانده در غرب و جنوب غرب کشور هستیم.

البته فقط مین های دوران جنگ نیستند که قربانی می‌‌گیرند. روز دوم فروردین ۱۳۹۳، حمید هاشمی، کوهنوردی بود که در کویر لوت طعمه مین شد. سه‌ ماه قبل نیز امیر طالبی عکاس محیط زیست در همین منطقه قربانی مین شد.بسیار دیده شده کودکانی که به خاطر عدم آگاهی از مین و خطراتش، آن را وسیله بازی پنداشته و جان خود را از دست داده و یا معلول شده اند و جوانانی که برای کسب در آمد در پی جمع آوری آهن قراضه و فروش آن در بازار به اشتباه به مین و سایر ادوات جنگی دست زده و جان خود را از دست داده‌اند.

و مهمتر آنکه بسیاری از مناطق آلوده به مین هنوز شناسأیی و علامت گذاری نشده است.در ۲۶ مهرماه ۱۳۹۲، ۷ کودک مریوانی در روستای نشکاش در اثر انفجار مین مصدوم شدند.

در این حادثه گشین دختری ۱۱ ساله پایش از مچ قطع شد. در آن محل هیچ نشان و علامتی از مین نبود و هنوز هم معلوم نیست  در کجای دیگر آن روستا و روستاهای مشابه ممکن است کودکی کشته یا مصدوم شود. دانا یوسفی پسر ۱۲ ساله ای‌ که برای گردش به همراه خانواده به قصر شیرین رفته بود، در منطقه ای که نشان و علامتی از خطر مین نبود، با یکی‌ از مین‌ها برخورد کرد و پایش را از دست داد.

باید توجه داشت که علاوه بر پاکسازی سریع و دقیق مناطق آلوده، شناسایی و علامت گذاری این مناطق ضروری است.

علاوه بر آموزش جدی و علمی به مردم مناطق مرزی كشور برای مقابله با مين، آگاهی مردم سایر نقاط کشور از خطرات مین و مشکلات مناطق آلوده امری است بسیار مهم و ضروری. چرا که مین ها خسارت های زیادی به همراه دارند.خسارت های پس از انفجار مين، مشكلات و وضعيت پذيرش فرد مصدوم در اجتماع، افسردگي هاي روحي و رواني از دست دادن اعضای خانواده، فقر و نداري و طرد شدن از سوي خانواده و جدايي از همسران از مواردی است که ساکنین مردم مناطق آلوده به مین با آن دست به گریبانند. مين های زمينی بر كانال های آب اثرات مخربی برجا گذاشته و آلودگی هاي زيست محيطي تولید می کنند، مین ها منجر به از بين بردن دام ها، تخريب بازار اقتصادي، جلوگيري از داشتن سيستم صحيح آبرسانی می شوند.آلودگی مین‌ها ابتداً و نهایتاً یک مسئولیت ملی است و به‌همین دلیل دولت‌ها (یا مقامات ملی مربوطه) در قبال قربانیان در همه مناطق تحت تأثیر مین‌ها مسئولیت دارند. این مسئولیت شامل مناطق شناخته شده و ناشناخته، مناطقی که پاکسازی شده یا تحویل مقامات ملی یا اجتماعات داخلی شده، مناطقی که خنثی شده، یا در نتیجه فرآیند آزادسازی زمین مین‌های آن‌ها کاهش داده شده می‌شود. فقط وقتی یک آژانس تکمیلی مستقیماً و معمولاً مسئول یک منطقه تحت تأثیر باشد، این آژانس می‌تواند مسئول مصدومان آن منطقه نیز باشد.

فقط در این صورت اعتبار این ادعا باید مورد به مورد اثبات شود.اعلام اتمام پاکسازی، پیش‌تر درباره استان "کرمانشاه" در سال ۱۳۹۱ صورت گرفت. پس از انجام و اعلام این کار غیرکارشناسی و کاملاً اشتباه، شهروندان بسیاری در این استان، قربانی انفجار مین و مواد منفجره باقی مانده از جنگ شدند. این فجایع بیانگر عدم پاکسازی علمی و صحیح در اراضی آلوده بود.

در استان کرمانشاه ( بهمن ماه سال ۹۱) جشن پاکسازی گرفته شد و تمامی این استان "منطقه پاک" اعلام شد.

در ابتدا فرض را بر این می‌گذاریم که مرکز مین‌زدایی به‌عنوان نهاد ملی مین، به‌هیچ شکلی این مناطق را اعلام اتمام پاکسازی نکرده است؛ این در حالی است که در آذربایجان غربی و استان‌های کردستان و کرمانشاه اعلام شده که پاکسازی آن به پایان رسیده است، اما برای بررسی مسئولیت‌های نهاد ملی مین در تمام نقاط آلوده در جهان، این موضوع را فعلاً نادیده گرفته و در ادامه به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت.

 این بررسی فنی براساس استانداردهای پاکسازی تدوین شده در متمم ۲ استانداردهای جهانی تدوین شده، در آخرین نسخه به‌روزرسانی شده در سال ۲۰۱۳ است. در این دستورالعمل جهانی (IMAS) بخش ۷.۱۱ در مورد مسئولیت کارفرما در بند "ب" این بخش توضیح داده شده است که:

مناطق خطرناک باید براساس وجود و قابل اعتماد بودن اطلاعات و مستقیم یا غیرمستقیم بودن شواهد برای هر خطر، به دو دسته خطرناک مشکوک (SHA) و خطرناک قطعی (CHA) تقسیم‌بندی شوند. مناطقی که فقط شواهد غیرمستقیم مبنی بر وجود مین دارند، باید مناطق "خطرناک مشکوک" نامیده شوند. مناطقی که شواهد مستقیم مبنی بر وجود مین دارند باید مناطق "خطرناک قطعی" نامیده و برای هر منطقه علامت‌گذاری مناسب تهیه شود.

این در حالی است که در حادثه‌های اخیر و بسیاری حوادث مشابه، هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی و یا ثبت علامت صورت نگرفته و همچنین در همان استانداردها در بخش ۸.۱ به‌صراحت توضیح داده شده است قبل از اتمام و اعلام "اتمام پاکسازی" و تحویل زمین آلوده، باید این زمین تا مدت‌ها تحت نظر گرفته شود و اطمینان حاصل کرد که هیچ شواهدی دال بر آلودگی در زمین نیست، بعد به مراجع ذی‌ریط و مردم و ساکنین محلی اعلام نمود که این منطقه پاک و قابل تردد است. در این موارد هیچ‌گاه این قوانین نه اجرا شده و نه پس از رخ دادن حوادث نسبت به علامت‌گذاری دوباره یا پاکسازی مجدد اقدام شده است.

 مرکز مین‌زدایی که ریاست آن برعهده "سردار امیر احمدی" است، در همه حوادث رخ داده هیچ توضیحی در این موارد نداده و مسئولیت این حوادث را در سکوت و بی‌خبری و عدم رسیدگی به حادثه بعدی پیوند داده است. و تنها نظاره‌گر کشته و مصدوم شدن افراد مدنی بر اثر انفجار مین است.آ قای مرادی در پایان سخنان خویش ضمن آرزوی جهانی خالی از جنگ و بویژه پاک از مین از سخنران بعدی جلسه جناب آقای احسان زندي لك دعوت نمودند تا به ایراد سخنان خود در  رابطه با مشکلات ایل قشقائی ایران بپردازند.

همکار گرامی، جناب زندی  که مسئولیت صدا برداری جلسه را نیز به عهده داشتند ضمن تبریکات نوروزی فرمودند:

ایل قشقائی از زمان های دور به صورت دو جا نشینی در ایران زندگی میکردند و میکنند . تا در اواخر دوره قاجار به صورت ایلخانی یعنی با ریاست ایلخانی دراون دوره ای که کشور به صورت ایالتی و ولایتی اداره میشد ادامه حیات میدادند .

تا این که بعد از کودتایی که علیه دولت قاجار انجام شد رضا پهلوی که یک افسر قشون قاجار بود به حکومت رسید و اقدام به قتل و حذف مردان بزرگی که در واقع همون انجمنهای ایالتی و ولایتی را اداره میکردند.

در کشور که در اون دوره به گفته مرحوم حسنعلی میرزا دمکراسی رجالی در کشور حاکم بود. رفته رفته با حذف مردان قدرت در ایران از جمله اقبال السلطنه ماکوئی و مرحوم صولت دوله قشقائی امثال شیخ خزعل حکومت به صورت نظامی در اومدبه قول خودشون یکپارچه سازی کردند که یک تقلیدی بود از اتا ترک اقدام به تغیر لباس اقوام ایرانی کردند که در هم تنیدن این گونه سیاست ها از لحاظ لباس زبان وغیره وفشارهائی که بر اقوام ایرانی می اوردند و به طبع این گونه فشارها, نقض حقوق بشر در ایران به اقوام ایرانی روا شد در دوران پهلوی اول در واقع به اسم نمایندگی مجلس ایلخانی قشقائی را به تهران بردند و در زندان عصر قجر پسرانشون و خودشون را زندانی کردند تا اینکه در سال 1311 هجری شمسی اسماعیل خان سردار قشقائی صولت دوله را در زندان با تزریق امپول هوا توسط دکتر احمدی به قتل میرسونند وتا شهریور 1320 ناصر خان, خسرو خان, ملک منصور خان و محمد حسین خان که چهار فرزند ذکور صولت الدوله بودند به همراه خورده کلانترهای طوایف و خانواده هایشان در تهران به صورت گروگان بودند.

در فاصله سالهای 1311 تا 1320 بسیاری از املاک خوانین وایل قشقائی توسط خود شخص رضا شاه مصادره شد پس از به دست گرفتن قدرت توسط  پسر رضا شاه به عنوان شاه ایران به طبع قشقائی هایی که از این ازادی نسبی که به دست اورده بودند در واقع ازادی تصادفی نه این که دولت این ازادی را در اختیار افراد جامعه قرار داده باشد.ایلخانی های قشقائی به فارس اومدند واونجا دوباره به متحد کردن مردم ایل قشقائی پرداختند ازاون به بعد با جنگهای مختلف خواستند که ایل قشقائی رو از پای در بیارند.

سالهای دوره شکوفایی ایل قشقائی از شهریور سال 1320 تا 28 مرداد 1332 بود که در این مدت به نماینگی از مردم قشقائی دو برادر به مجلس راه یافتند برادر بزرگتر به عنوان سناتوراز فارس انتخاب شد. در این مدت پیشرفتهای زیادی حاصل شد چه از نظر اقتصادی, کشاورزی واز نظر فرهنگی ولی متاسفانه بعد از کودتای 28 مرداد طی جنگهایی مثل جنگ سمیرم جنگ کله ای یا دشت موک نهضت جنوب که در جنوب شکل گرفت قشقائی ها ابراز وجود کردند وخواستند که به همون حالت ایالتی و ولایتی برگردند که متاسفانه به علت صداقتشون یعنی خاکی را که ازان خودشون بود تقدیم به دولت مرکزی کردند.

دولت مرکزی بعداز نابود وسرکوب کردن ازادی خواهان وملی گرایان در سال 1332 دوباره یک استبداد سیاهی را در مملکت اوردند ولی باز ایل قشقائی ساکت نشد وساکت نماند و مبارزات زیاد مسلحانه ای در دهه 40 عله حکومت پهلوی شکل گرفت قیام حیدر وستان قیام دشتی ومسیح وووکه بهمن بهادری از لندن به ایران امد در این قیامها شرکت کرد ولی متاسفانه او را با خدئه ونیرنگ او را اعدام کردند وبعد از این وقایع همه نیروها حول محور کسی به نام خمینی جمع شدند که فکر میکردند به همه امال ارزوهایشان جامع عمل میپوشاند.در ایران انقلاب شد همه اقشار و احزاب مختلف همکاری کردند ولی بازهم متاسفانه بعد از اینکه انقلاب جمهوری اسلامی پیروز شد سران جمهوری اسلامی اقدام به حذف معترضین کردند از تمام احزاب و قشقائی ها قربانی شدند.

از جمله اله قلی خان جهانگیری ایشون را به شدت سرکوب کردند قیام عبداله خان که به بهانه دستگیری خسروخان در فارس بود.

و میشه گفت اولین مخالفتهای جمهوری اسلامی با ایل قشقائی بود. دستگیری خسرو خان در تهران که به عنوان نماینده مجلس از شهرستان اقلید به تهران رفته بود سلب مسئولیت کردند وایشون رو به زندان انداختند با برگزاری اعتراض توسط عبدالاه خان در ایل قشقائی واکنش به این عمل در فارس وشهرستان فیروزاباد اعتراض کردند و دولت مرکزی با خاسته معترضین ایل قشقائی موافقت کردند وخسرو خان را ازاد کردند بعد از این کشمکشها ودرگیری های  مسلحانه ایل قشقائی که اغلب با سپاه پاسداران بود در چندین جبهه قشقائی ها پیروز شدند ومتا سفانه این قیام هم با فرستادن نفوذی ها به اردوی خان و ترور دکترعبدالاه خان ضعیف شد.حکومت مرکزی از خسرو خان و قشقائی ها خواست که برای مذاکره اردوی قشقائی ها را متفرق کنند و خسرو خان هم همین کار را کرد وبه شیرازامد و متاسفانه ایشون رودستگیر کردند و اعدام کردند دقیقا همون اتفاقی که در دهه 40 بر سر بهمن خان اوردند بر سر خسرو خان هم اوردند.

طبق گفته دکتر علی رضا نوری زاده مورخ ایرانیقتلهای زنجیره ای در ایران با اعدام خسرو خان شروع شد بعد از ان قشقائی ها رنگ ازادی را ندیدند. حتی در انتخابات مجلس هم اجازه ورود به قشقائی ها را نمیدادند تا اینکه درسال 74 از طرف مردم فیروزاباد فارس یک نماینده  به مجلس راه یافت و اون هم نتونست مشخصا به خواسته هایی که داشت برسد اصلا سیاست بر این بود که ایل قشقائی هیچ پیشرفتی نکند ودر همون موقعیتی که هست بمونه ویکی از اقداماتی که بعد از انقلاب انجام شد. اسکان عشایربود اسنادی هست که در دهه 40 وزیر کشاورزی وقت میگه من به افتضاح چادر نشینی پایان میدم .

چادرنشین به گروهی از انسانها گفته میشود که به صورت دوجا نشین هستند نه عشایر استفاده ازواژه عشایر برای ایل قشقائی درست نیست. چون که افراد ایل قشقائی صاحبان دو قطعه زمین هستند در دو منطقه جغرافیایی و اب و هوایی که بسته به فصل سرما و زمستان به منطقه گرمسیر کوچ میکنند و در فصل گرما و تابستان به منطقه سرد سیر کوچ میکنند و از این رو ایل قشقائی را بهتره از نظر جامع شناختی با نام دو جا نشین یاد کنیم .

امروزه در رسانه های ایران به جای استفاده از واژه مردم ترک قشقایی یا ایل ترک قشقائی از واژه عشایر استفاده میشود همون طوری که اینها برای تمام واژه های دموکراسی خواهانه و برای وا ژه های انسان دوستانه واژه هایی را جایگزین میکنند از جمله به جای واژه دموکراسی و مردم سالاری اینها واژه مردم سالاری دینی را جای گزین کرده اند وبه همین منوال است برای کتمان هویت گروهی از مردم. چون اگر بگویند ترکان قشقائی اون موقع محرض میشود که این مردمان زبانشان ترکی است وباید به زبان ترکی درس بخونند وبنویسند وباید زبونشون رسمی بشه و اینجاست که برای مرکز نشینان دردسر میشه و از این رو اینها اقدام به  اینگونه سیاستها وجایگزینی اینگونه واژه ها میکنند.در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 82 فیروزاباد فارس تقلب شد اینها میخواستند یک روحانی را به مجلس بفرستند و فرستادند یکی از فرزندان قشقائی که به حق رای اورده بود اعلام شد که رای نیاورده این مسئله به سازمان حقوق بشر هم اعلام شد و متاسفانه  هیچ عکس العملی مشاهده نشد. واز ان تاریخ به بعدمشغول به سرکوب قشقائی ها کردند بعد از ان تا به امروز برگزاری کنسرت در شهر فیروزاباد ممنوع است امروزه مردم ایل قشقائی متاسفانه به علت تصرف زمینها وایل راه هاشون یعنی ایل راهی که قرنها قشقائی ها از مناطق سردسیر به گرمسیر واز مناطق گرمسیر به مناطق سردسیر یا همان به ییلاق قشلاق کوچ میکردند ودامها واحشامشون رو از این طریق انتقال میدادند وتردد میکردند توسط سپاه پاسداران دانشگاه ها بنیاد مستضعفان امور اراضی وغیره غصب شده وفی الواقع جلو عبورومرورانها را سد کرده اند که قشقائی ها را مجبور به یک جا نشینی کنند.یکجا نشین شدن مساوی با از بین رفتن یک ملت که بدین گونه زندگی میکنند و امرار معاش میکنند.

اینها دلشون نسوخته که قشقائی ها را ساکن کنند و امکانات بهشون بدهند.

اگر اینها میخواهند امکانات بدهند به روستا هایی که در20 کیلومتری شیراز هستند و امروزه از نعمت گاز محروم هستند به انها گاز بدهند. به روستاهایی که در اطراف شهرستان فراشبند ودر نزدیکی 15 الی 20 کیلومتری پالایشگاه فراشبند هستند به اونها گاز و امکانات بدهند مشخص است که اینها دلشون برا مردم نسوخته و فقط وفقط در فکر چپاول کشور وخوردن حق مردم وغارت منابع کشور ایران هستند.سه تیره بزرگ از ایل قشقائی که در شهرستان اقلید ساکن شده اند خیلی جالبه قشقائی ها همونطور که گفتم صاحب دو قطعه زمین بودندیک قطعه در سردسیر ویک قطعه در گرمسیر نه دویست متر یا 500 متر یا 1000 متر حداقل 10 هکتار الی 100 هکتار شاید هم بیشتر جمهوری اسلامی اومد اینها رو اسکان داد در منطقه سردسیر و از مناطق نفت خیز جنوب دور کرد عملا منطقه گرمسیر و قشلاقشون را از انها گرفت. متاسفانه کسانی که روزی تولید کننده بودند در این مملکت ودر جنگ 8 ساله ایران و عراق هزاران هزار راس گوسفند را برای مصرف در جبه های جنگ فرستادند وشهید دادند متاسفانه اینها همه نادیده گرفته شدند وقشقائی هایی که در دوره جنگ گوسفند اهدا میکردند.

امروز در گوشه های شهر به شغلهای کاذب روی اورده اند از ناچاری برای سیر کردن شکم خانواده شان این مردمان زحمت کش را به فلاکت انداختند .

امروزه وقتی که یکی از فرزندان ایل میگه که من ترک شیرازم سریعا واکنش نشون میدهند که مگر شیراز هم ترک داره مطلب و مشکلات اینقدر زیاد است که در یک ساعت و دو ساعت نمی گنجد نه برای ایل قشقائی بلکه برای کلیه اقوام ایران اعم از بلوچ, کرد, ترک, عرب برای همه اقوام .

با امید روزی که همگی این اقوام در کنار هم در ایران استوار با صلح و دوستی وازادی زندگی کنند وشاهد پیشرفت روز افزون انها باشیم.

در پايان نشست مسئول جلسه تشکر ويژه أي داشت از تمامي شركت كنندگان  و مسئول كميته نیز پيرو عملكرد محوري اعضای كميته زماني را اختصاص دادند تا در رابطه با تقسيم وظايف در ماه پسين گفتگوئی با همکاران صورت بگيرد  جلسه یاد شده  در ساعت ١٩:٠٠ به إتمام رسيد.

 

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان 24 آپریل 2017

حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در روز دوشنبه مورخ 24 مارچ 2017 ساعت 19 به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای کمیته و سخنرانان و تنی چند از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران به مناسبت سالگرد بازداشت محمد علی طاهری و با موضوع بررسی شرایط پیروان عرفان حلقه و سایر ادیان در ایران در اتاق پالتاک کمیته ادیان برگزارگردید در این جلسه سخنرانان به زیبایی به مسائل مطرح در جلسه پرداختند که علاقه مندان میتوانند از فایلهای ضبط شده زیر شنوا باشند.

آقای جعفر فرد کریمی با موضوع دلیل برخورد امنیتی جمهوری اسلامی با پیروان سایر ادیان در ایران  ایراد سخنرانی نمودند :

 از اغاز انقلاب اسلامی ایران از سال 1357تا کنون تمامی مذاهب دینی از یهودی بهایی زرتشتیان مسیحیان وتمامی مذاهب دیگر به غیر از اهل شیعه مسلمانان در فشار  تعرض و اذیت ازار حکومت اسلامی بوده اند.اکثر مردم ایران را مسلمانان اهل شیعه تشکیل میدهند و درصد کمی از مردم ایران را مذاهب دیگر تشکیل میدهند.مرد مسلمان ایران دین اسلام را مثل یک سنت و عادت دیرینه بعد از انقلاب اسلامی به فزندان خود نسل به نسل انتقال میدهند واکثر این مردم به غیر از دین اسلام به هیچ دین دیگری شناخت و اطلاعات ندارند به طوری که بغیر از دین اسلام همه ادیان را کافر میدانند.خداوند انسان را یک موجود ازاد و با افکار ازاد افریده تا خودش مسیر زندگی  وخدای خود را پیدا کند نه اینکه با زور و تحمیل کنند. حاکمان ایران اسلامی برای انکه بخواهند افکار مردم را خراب  و مشغول کنند وترس از ان دارند که مردم به ارامش اگر دست پیدا بکنند دیگر نمتوانند به ادامه اهداف پلید خود برسند و با عملهایی چون اعدام خشنونت شکنجه بر روی مردم بیگناه میخواهند کار خود را پیش ببرند.

در ایران اسلامی کلیسا رفتن هم جرم میباشد که اگر مشاهد شود برای مردم عادی وحتی برای مسیحیهای ایران هم دردسر درست میشود کلیسای خانگی هم که در ان فقط با خدا راز ونیاز میکنند هم جرم میباشد که از سوی دولت ایران به جرم محاربه باخدا توطئه علیه نظام اسلامی محکوم میشوند.خیلی از عزیزان ما در ایران اسلامی بخاطر مسیحی بودنشان ویا تبلیغ مسیحیت کشته  یا اعدام ویا به زندان افتاده اند.از سال 1357 که بعد از انقلاب اسلامی بود کشت وکشتار مسیحیان بیگناه شروع شد.برخوردهای امنیتی با پیروان سایر ادیان مثل مسیحیان نوکیش ، بهائیان ، نحله های فکری و دیگر پیروان ادیان در ایران موضوع تازه‌ای نیست؛ این نحوه‌ی برخورد کم و بیش با فراز و نشیب‌هایی همراه بوده است. به عنوان مثال بیش‌تر نوکیشان مسیحی پس از بازداشت با اتهام مشابهی مورد بازجویی قرار می‌گیرند: "اقدام علیه امنیت ملی با تجمع در کلیساهای خانگی و فعالیت‌های تبشیری"؛ اتهامی نه چندان روشن که می‌تواند حبس را حد اقل به همراه داشته باشد. از دیگر اتهامات وارده بر نوکیشان مسیحی واژه‌ی ناآشنای "مسیحیان صهیونیست" است. هم‌آمیزی واژگان مسیحی و صهیونیست، لرزه بر اندام هر زندانی دربند زندان‌های ایران می‌اندازد؛ افزون بر این‌که زندانی نگون بخت با اتهامات امنیتی نیز مواجه باشد. با وجود این اتهامات بی‌پایه تاکنون شواهدی مبنی بر همکاری یا ارتباط مجموعه کلیساهای خانگی و شاخه‌های گوناگون مسیحی با کشورهای به اصطلاح دشمن به دست نیامده است.  

رابطه‌ی کلیساهای ایران با کلیساهای خارج از کشور امری روشن است و کسی در پی انکار این رابطه میان کلیساهای جهان نیست . در یک نگاه کلی میتوان گفت که حکومت جمهوری اسلامی به واسطه آمیزه های دینی اسلامی ابزاری برای امرار معاش خود ایجاد کرده گرایش شهروندان به ادیان دیگر میتواند زمنیه کم شدن ساز و کار اقتصادی حکومت را ایجاد کند حکومت جمهوری اسلامی با ایجاد محدودیت های مذهبی بر پیروان سایر ادیان سعی بر تحمیل عقاید اسلام گرایانه افراطی خود بر شهروندان را دارد .

اکثربرخوردهای امنیتی جمهوری اسلامی با شهروندان بهایی و مسیحیان نو کیش است یعنی از نظر آمار و ارقام درصد برخورد با این دسته از شهروندان بیش از دیگر پیروان ادیان میباشد . متاسفانه حکومت جمهوری اسلامی پایه بند به اصول و بندهای قانون اساسی که خود تدوینگر آن بوده نیست در اصل ۲۳ قانون اساسی اشاره بر اصل ممنوعیت تفتیش عقاید  اشاره شده ولی ما به طور وازه بر خوردهای فرار قانونی با شهروندان غیر مسلمان را در ایران مشاهده میکنیم که حق استخدام در ادارات دولتی ندارند این نکات همه و همه نشان از مخالفت و برخوردهای امنیتی دولت جمهوری اسلامی ایران دارد .

اقای مصطفی خداکرمی  با موضوع پیروان سایر ادیان در ایران و نظام استخدامی را ایراد نمودند : با وجود آن که شهروندان مسیحی، یهودی و زرتشتی در قانون اساسی ایران به رسمیت شناخته شده‌اند، اما این گروه‌ها هنوز مورد تبعیض قرار می‌گیرند. پس از استقرار جمهوری اسلامی، وضعیت اجتماعی اقلیت ها ایران نسبت به گذشته محدودتر شده و گزارش‌های متعددی از بازداشت و آزار اقلیت ها به دلیل تلاش برای انجام علنی فرایض دینی‌شان منتشر شده است.

تبعیض علیه اقلیت‌های مذهبی‌ در سیستم حقوقی، در زمینه مسائل آموزشی و فرهنگی‌، اجتماعی، و سیاسی، مخصوصا آشکار استمسئله‌ی اقلیت‌ها و حقوق آنان یکی از مهم‌ترین مباحث حقوق بشری در دنیای امروز است. رعایت حقوق اقلیت‌های قومی، مذهبی، زبانی و...، از وظایف کلیدی و از مشخصه‌های اساسی حکومت‌های دموکراتیک است.

مهمترین آزادی‌هایی که در اعلامیه‌ی حقوق بشر بر آن تاکید شده، آزادی عقیده و مذهب، آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی اجتماعات و آزادی مسافرت است. این آزادی‌ها در اصول عقاید همه‌ی احزاب سیاسی و برنامه‌ها و هدف‌های مورد ادعای اکثریت قریب به اتفاق حکومت‌‌ها نیز گنجانده شده و کشورهای عضو سازمان ملل متحد نیز با تصویب اعلامیه‌ی حقوق بشر آن را پذیرفته‌اند. ولی بر اساس آخرین بررسی‌های سازمان‌های بین‌المللی، جمهوری اسلامی ناقض حقوق اقلیت‌های ساکن ایران بوده وهمچنان هست.

ایران با مساحتی در حدود 631.660مایل مربع جمعیتی در حدود هفتاد میلیون نفر دارد. حدود 97 درصد از این جمعیتمسلمان است که از این تعداد 89 درصد شیعه و 8 درصد سنی هستند.

جمعیت اهل سنت ایرانرا اغلب ترکمن‌ها، اعراب، بلوچ‌ها و کردهای ساکن جنوب غربی، جنوب شرقی و شمال غربیکشور تشکیل می‌دهند؛ و بدین ترتیب، اقلیت‌های قومی و منطقه‌ای نیز به شمار می‌روند. پیروان اخوت‌های صوفی نیز در نقاط مختلف حضور دارند؛ اما آمار قابل اطمینانی از تعداد آنان در دست نیست.

طبق آخرین سرشماری ملی رسمی در سال 1996، 59.8 میلیون مسلمان، 30.000 زرتشتی، 79.000 مسیحی، 13.000 یهودی، 28.000 «سایر»و 47.000 «اظهار نشده» ساکن ایران بوده‌اند. برآوردها درباره‌ی جامعه‌ی یهودی بین 20.000 تا 30.000 نفر متغیراست.

این آمار نشان دهنده‌ی کاهش قابل توجه جمعیت 75.000 تا 80.000 نفرییهودیانی است که تا پیش از انقلاب 1979 در این کشور ساکن بودند. طبق آمارهای سازمان ملل متحد، در حدود صد تا سیصد هزار مسیحی که اکثریت آن‌ها را ارامنهتشکیل می‌دهند در ایران زندگی می‌کنند. گذشته از باورهای مذهبی، مسیحیان ایران را اقوامی ارامنه، آشوری‌ها و کلدانی‌ها تشکیل می‌دهند.

تا قبل از انقلاب 1357 حدود 250 هزار نفر ارمنی در ایران ساکن بودند. از 1979 به بعد حدود نیمی از آن‌ها به اروپای غربی و آمریکا مهاجرت کرده‌اند. طبق برآوردهای غیر رسمی، جمعیت مسیحیان آسوری یا آشوریایران حدود 100.000 نفر است. ایران همچنین دارای جمعیت‌های پروتستان، از جملهمسیحیان بشارتی است. به گزارش نماینده‌ی ویژه‌ی سازمان ملل متحد، مسیحیان با نرخیمعادل 15.000 تا 20.000 نفر در سال در حال مهاجرت از ایران هستند. به گزارش ماریو گالگانو، یکی از نمایندگان کنفرانس اسقف‌های سویس در سفری که چند سال پیش به ایران داشت، مسیحیان این کشور از آزادی مذهبی کامل برخوردار نیستند و تنها در محدوده‌ی بسته‌ی جامعه‌ی خود می‌توانند مراسم مذهبی خود را انجام دهند.

به گفته‌ی وی، "مسیحیان ایران می‌توانند عبادت کنند و آیین عشاء ربانی خود را انجام دهند؛ ولی نمی‌توانند فراتر از آن روند و اجازه ندارند عقاید و اعتقادات خود را در خارج از جامعه‌شان بیان کنند. شش مدرسه‌ی زرتشتیان در تهران تنها دو مدیر زرتشتى دارند و مدیریت چهار مدرسه‌ی خاص كلیمیان و دو مجتمع آشوریان در تهران به عهده مدیران كلیمى و آشورى نیست.

بنابراین، سی و دو مدرسه‌ی خاص اقلیت‌هاى مذهبى در تهران را تنها سه مدیر غیرمسلمان اداره مى‌كنند. تا سال ۶۲، طبق بند اول ماده‌ی یكم از قانون مربوط به استخدام مدیران، «اعتقاد به اسلام، التزام عملى به احكام اسلامى، ولایت فقیه، و قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران»، اولین شروط احراز مدیریت مدارس بود؛ و همین امر بیش از دو دهه مانع از استخدام مدیران اقلیت‌های مذهبی می‌شد. در سال ۸۲ تبصره‌ی ذیل بند ۱ شرایط عمومى به این بند اضافه شد: «در مورد مدیر مدارس اقلیت‌هاى دینى التزام به قانون اساسى كافى است.» مطابق این بخشنامه، ظاهرا اکنون مانع قانونى در انتخاب مدیران اقلیت براى پست مدیریت مدارس خودشان وجود ندارد و آنان نیز مى‌توانند در صورت احراز شرایط، مدیریت مدرسه را به عهده بگیرند. اما از سال ۶۴ به این سو، به ندرت چنین اتفاقى افتاده است.

آقای نادر شاچری با موضوع  بررسی دلیل تغییر دین در ایران  ایراد سخنرانی نمودند : ما مطلب را از مادها آغاز می کنیم که از اوائل قرن هفتم قبل از میلاد سلسه ی خود را بنیاد هشتند. دین زرتشت که در آغاز هزاره ی پیش از میلاد در شرق ایران پدید شده بود. در سراسر ایران رخنه می کند.دراین دروان است که کیش جهانگیز مهرپرستی که ریشه های کهن داشته رنگ و جلائی می گیرد،در این دوران است که در اواخر اشکانی و به ویژه در اوائل ساسانی دین زرتشت تحولی و انتظام تازه ای یافته به دین رسمی دولتی ساسانیان بدل می گردد،در این دروان است که مانیگری و مزدکی گری ظهور می کند و کیش کهن بار دیگر رواج می یابد. آیین مانی، در برابر بیداد حکومت دینی در ایران پدید آمد.

آیین مزدک نیز واکنشی اجتماعی در برابر فشارهای دین حاکم بود که هرگونه تغییر و تحول در مراتب طبقاتی را غیرممکن می‌ساخت و جامعه بسته‌ای را به وجود آورده بود و بعضی از مردم درجنوب به آیین مسیحیت و در شرق به آیین بودا گرویدند. سرانجام در دوران صفویه نیز،شاهان صفوی که خود را از اولاد علی و سید جلوه داده بودند،شیعه ی امامیه اثنا عشریه به مذهب رسمی مبدل می کنند. شاه هم رئیس دولت و هم رهبر دینی بود.

در دوره مشروطیت، قانون اساسی مشروطه به سال ۱۹۰۶ نیز سلطنت را «موهبتی خدادادی» دانست، و در زمان حکومت قاجار مقام شاهنشاه «سایه خدا بر روی زمین» نامیده می‌شد.شاه اسماعیل صفوی، نسبت به اهل سنت اظهار دشمنی و عناد فراوان و در ترویج مذهب تشیع کوشش بسیار می کرد و در این راه از خون ریزی و قتل عام هم ابا و امتناعی نداشت. این بود که در دوره ی سلطنت خود به آسانی توانست مذهب مذکور را به عنوان کیش رسمی و عمومی ایران اعلان کند. اولاد و اعقاب او هم در این مورد به تمام معنی از موسس بزرگ شاهنشاهی صفوی پیروی کردند و دقیقه یی را از این کار عظیم فرو نگذاشتند.

ترویجی که سلاطین صفوی از مذهب تشیع کردند، باعث شد که در امپراطوری عثمانی نسبت به اهل این مذهب از آن جهت که طرفداران جدی پادشاهان ایران بودند، سخت گیری های شدید بشود و این سخت گیری ها گاه به قتل عام های وحشت انگیز منجر می گردید. کاربرد 'تغییر دین' برای ترک وابستگی یا پایبندی به یک فرقه یا دین است. این تغییر ممکن است از یک فرقه درون دین به فرقه دیگری در داخل همان دین باشد، مثلاً از مسلمان سنی به شیعه یا از مسیحی باپتیست به مسیحی کاتولیک.صلح اجتماعی و سیاسی در این کشور‌ها از جمله با پذیرش اصل مهم جدایی حکومت و دین و عدم تحمیل یک دین خاص به عرصه عمومی ممکن شده است.نظریه‌ای در فقه شیعه است که نظام سیاسی مشروع در دوران غیبت امام معصوم را بیان می‌کند.نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس این نظریه تأسیس شده‌است.ولایت محدود فقیه از جمله حق قضاوت، صدور فتوا در مسائل شرعی، اخذ وجوهات شرعی و رسیدگی به امور حسبیه از دیرباز در فقه امامیه مطرح و مورد بحث بوده و در ارتباط نزدیک با نهاد مرجعیت است. هزاران زندانی که پاسخ منفی دادند اعدام شدند. از قرن شانزده میلادی مذهب رسمی ایران شیعۀ اثنی عشری است ، پیروان سایر ادیان تحت فشار بسیار سختی در دوران دولت نهم ، دولت محمود احمدی نژاد هستند .

کلاً سیصد هزار نفر بهائی در ایران هستند. بهائیان اجازۀ مناصب دولتی را نداشته و فرزندانشان از حق تحصیل در دانشگاه ها محروم می باشند.

بهائیان سعی دارند که فرزندانشان را از طریق اینترنت و کامپیوتر تحصیل دهند.در طول سالهای گذشته چهار محل نمازگزاری پیروان سلسلۀ شیعه گنابادی تخریب شده است. نکتۀ قابل تعجب اینکه مقامات کشور مخالف همۀ درویشان نیستند آنها بین درویشان سنی و شیعه مذهب تفاوت کامل قائلند، چرا که در تصوف هم این تقسیم بندی وجود داشته است حتی با اینکه آنها منکر این امر هستند ، فشار بر روی درویشان سنی مذهب بیشتر بوده است .

بانو نسرین مایلی با موضوع تاریخچه تشکیل و چگونگی فعالیت عرفان حلقه در ایران ایراد سخنرانی نمودند :

آموزه ها به صورت 8 ترم که هر ترم 6 جلسه داشت برگزار میشد و پس از گذراندن این 8 ترم افراد می توانستند دوره های مربی گری هم شرکت کنند و خودشان نیز تدریس کنند.

در پایان دوره ها افراد پایان نامه ای همراه با مهر این موسسه دریافت میکردند و نام آن ها در بانک اطلاعاتی مربی های عرفان کیهانی ثبت میشود. بنابر خواسته ایشان کلیه دوره های آموزشی به صورت تصویری، ضبط و ثبت گردید و همچنین موضوعات دوره ها در قالب کتب متعدد با مجوز رسمی چاپ شده و همه آنها در محیط مجازی و به صورت رایگان جهت آموزش و تحقیق در اختیار علاقه مندان موجود است. دامنه آموزش با عنوان عرفان کیهانی و طب های مکمل فرادرمانی و سایمنتولوژی به دانشگاه های معتبر و تراز اول مملکت نیز گسترش یافت. از جمله می توان به برگزاری کلاس ها در دانشگاه تهران تحت عنوان "فراپزشکی" اشاره نمود که خوشبختانه مورد استقبال جمع کثیری از اطبا و روانشناسان جامعه قرار گرفت و بر طبق آمار بالغ بر 3500 نفر در این کلاس ها شرکت نموده و گواهی گایان دوره را از این دانشگاه دریافت نموده اند.

ضمن اینکه جناب آقای شهریار اسلامی تبار مشاور و معاون آقای احمدی نژاد در یکی از کلاس های این دانشگاه اعلام داشتند : " نظام از محمد علی طاهری تقدیر می کند. بنابراین نظام جمهوری اسلامی تشخیص انسانیت و کامل بودن ایشان را داده بودند. پس از آن با وجود اینکه در شرکت در این کلاس ها هیچ فشار و اجباری نیوده و افراد با میل و انگیزه و اشتیاق و عشق شرکت میکردند، اما در سال 88 برگزاری این کلاس ها از سوی وزارت اطلاعات غیر قانونی اعلام شد و بعد از آن کلاس ها به صورت زیر زمینی و مخفی (هفته ای یک جلسه 3 ساعته)  در خانه های افراد به میل خودشان برگزار میشد.

هم اکنون نیز کلاس ها در ایران به صورت مخفی و همچنین مجازی برگزار میشود. نتیجه می گیریم که حرکت های اعتراضی ما نسبت به حقوق این انسان که همان نقض حقوق بشر است ، فریاد آزادی خواهی دوستان  از جمله : نرگس محمدی، آتنا دایمی، آرش صاقی و اردشیر شیرزاد و.... می باشیم. 

آیا در ماده یک حقوق بشر نوشته نشده که ما همه انسان ها از بدو تولد آزادیم ؟

چرا که یک انسان به خاطر اندیشه خود و گام در جهت مثبت برای جامعه ای بهتر و بدون نقص درزندان به سر میبرد و دولت جمهوری اسلامی این را بداند که باز با تحقیر کردن انسان ها که طبق ماده دو حقوق بشر محکوم هست. چرا باید با تهمت و ناسزا به انسان های شریف که سال ها عمرشان را وقف علم و دانش کردند، برخورد شود. طبق قانون 3 حقوق بشر هر انسانی حق زندگی دارد، محمد علی طاهری یک زندانی عقیدتی سیاسی و طرفدارانشان که هدفشان ساخت جامعه ای بهتر دارند نباید در زندان باشند.

ما از سازمان حقوق بشر خواستار رسیدگی به این نقض ها هستیم. طبق ماده 18 و 19 حقوق بشر هر انسانی می تواند آزادی اندیشه و آزادی بیان داشته باشد که شامل ما و استاد محمد علی طاهری می شود. آیا اندیشه نو جرم است؟؟

 

گزارش جلسه ی سخنرانی نمایندگی بادن – وورتمبرگ 16 مارس 2017

بهروز خسروی

زنگ جلسه ی اعضای نمایندگی بادن-وورتمبرگ در تاریخ روز پنج شنبه / 16 مارس 2017 در ساعت 20 به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای نمایندگی و جمعی از فعالان کانون در اتاق پالتاک کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، آغاز گردید. سرکار خانم مونیکا قریشی، فعال حقوق بشر با موضوع سخنرانی خود، بررسی ماده 2 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه ان با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اولین سخنران این جلسه بودند که به اتفاق آن را مرور می کنیم.

در ابتدا جا داره تعریفی از حقوق بشر و اینکه کی و در کجا و دلیل وجود آن اشاره داشته باشم. اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر در پاریس در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ به تصویب رسیده است. و این اعلامیه نتیجهٔ مستقیم جنگ جهانی دوم بوده و اولین بار حقوقی که تمام انسان‌ ها مستحق آن بودند را به‌ صورت جهانی بیان کرد.

حقوق بشر از اساسی‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوقی است که هر فرد به طور ذاتی، فطری و به صرف انسان بودن از آن بهره‌مند می‌شوداین تعریف ساده عواقب و بازتاب اجتماعی و سیاسی مهمی را برای مردم و حکومت‌ها به دنبال دارد. در نتیجه حقوق بشر به حقوقی گفته می ‌شود که همگان در همه زمان‌ ها و مکان‌ ها از آن برخوردارند.اعلامیهٔ مذکور شامل سی ماده است که به تشریح دیدگاه سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر می ‌پردازد. مفاد این اعلامیه حقوق بنیادی مدنی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی‌ ای را که تمامی ابنای بشر در هر کشوری باید از آن برخوردار باشند را مشخص کرده‌ است.

مفاد این اعلامیه از نظر بسیاری از پژوهشگران الزام ‌آور بوده و از اعتبار حقوق بین ‌الملل برخوردارست، زیرا به صورت گسترده‌ ای پذیرفته شده و برای سنجش رفتار کشورها به کار می‌ رود.

کشورهای تازه استقلال یافتهٔ زیادی به مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر استناد کرده و آن را در قوانین بنیادی یا قانون اساسی خود گنجانده‌ اند.

ماده 2. اعلامیه جهانی حقوق بشر : همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیدهٔ دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، وضعیت دارایی، محل تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مطرح در این «اعلامیه» اند. به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمرو قضایی و وضعیت بین‌المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل ، غیر خود مختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.

در زیر نگاهی به بعضی از اصول قانون اساس جمهوری اسلامی ایران میانداندازم.

اصل چهارم كليه قوانين و مقررات مدني، جزائي، مالي، اقتصادي، اداري، فرهنگي، نظامي، سياسي و غير اينها بايد بر اساس موازين اسلامي باشد. اين اصل بر اطلاق يا عموم همه اصول قانون اساسي و قوانين و مقررات ديگرحاكم است و تشخيص اين امر بر عهده فقهاي شوراي نگهبان است

اصل دوازدهم دين رسمي ايران، اسلام و مذهب جعفري اثني عشري است و اين اصل الي الابد غير قابل تغيير است و مذاهب ديگر اسلامي اعم از حنفي، شافعي، مالكي، حنبلي و زيدي داراي احترام كامل مي باشند و پيروان اين مذاهب در انجام مراسم مذهبي، خودشان آزادند و درتعليم و تربيت ديني و احوال شخصيه (ازدواج، طلاق، ارث و وصيت )‏ و دعاوي مربوط به آن در دادگاه ها رسميت دارند و در هر منطقه اي كه پيروان هر يك از اين مذاهب اكثريت داشته باشند، مقررات محلي در حدود اختيارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پيروان ساير مذاهب.

اصل سيزدهم : ايرانيان زرتشتي، كليمي و مسيحي تنها اقليت هاي ديني شناخته مي شوند كه در حدودقانون در انجام مراسم ديني خود آزادند و در احوال شخصيه و تعليمات ديني بر طبق آئين خود عمل مي كنند.

اصل شانزدهم از آنجا که زبان قران و علوم ومعارف اسلامی عربی است و ادبیات فارسی کاملاً با آن آمیخته است این زبان باید پس از دوره ابتدائی تا پایان دوره متوسطه در همه کلاس ها و در همه رشته ها تدریس شود. ( کم ارزش دادن دیگر زبانهای رایج در دنیا و زبان اصلی و زبان ارتباط انسانها در دنیا )

اصل بیستم  همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، حقوق سیاسی، حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.( نابرابری ارثیه و نابرابری دیه زن و مرد تا سال گذشته)

اصل بیست و یکم دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد:

‏1‏ - ایجاد زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن واحیای حقوق مادی و معنوی.

‏2 - حمایت مادران، بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند، و حمایت از کودکان بی سرپرست.

‏3‏ - ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده.

‏4‏ - ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بی سرپرست.

‏5‏ - اعطای قیمومت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولی شرعی .

اصل بیست و دوم حیثیت ، جان ، حقوق ، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.

اصل بیست و سوم تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرار داد.

اصل بیست و چهارم  نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلامی یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین می کند.     

عنوان سخنرانی فعال حقوق بشر، آقای محمدرضا نیکخواه ، به شرح ذیل می باشد :

گزارش ماهانه؛ نگاهی اجمالی به وضعیت حقوق بشر ایران در بهمن ۹۵

آنچه در پی می‌آید گزارش اجمالی و ماهیانه وضعیت حقوق بشر در ایران در دوره زمانی بهمن۹۵ است که به همت نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران تهیه‌ شده است، این گزارش با توجه به حجم محدود آن و نیز به دلیل عدم اجازه فعالیت گروه‌های مستقل مدافع حقوق بشر در ایران نمی‌تواند بازتاب‌دهنده کامل وضعیت حقوق بشر در ایران باشد.

لازم به یادآوری است بخش آمار این تشکل به‌صورت سالانه گزارش مفصل‌تر خود را به اشکال آماری و تحلیلی از وضعیت حقوق بشر در ایران منتشر می‌کند.در بهمن ماه سال ۱۳۹۵ نقض سامانمند حقوق بشر در ایران همچنان مانند گذشته ادامه داشت و در این ماه با اعدام ۵۴ نفر در استان‌های البرز، آذربایجان شرقی و غربی، لرستان، خراسان رضوی، هرمزگان، همدان، قم، فارس، کرمانشاه، گیلان، مرکزی و هرمزگان اجرا گردید.

اعدام متأسفانه در آذرماه ۹۵ تعداد قابل‌توجهی از زندانیان اعدام شدند. از برجسته‌ترین گزارش‌های اعدام در این ماه باید به دستکم ۸ زندانی در زندان رجایی شهر کرج اعدام شدند، اعدام ۷ زندانی در زندان قم؛ دادرسی ناعادلانه دستکم یک زندانی اعدام شده و دو زندانی در ملاء عام در بندرعباس اعدام شدند اشاره کرد.در دی ماه ۹۵ در کنار تمام اعدام‌های صورت گرفته شاهد بخشش و نجات محکومین به قصاص نیز بودیم.

حقوق پیروان سایر ادیان و اقوام این ماه همچنین با تداوم تعرض به حقوق اولیه اقوام و پیروان ادیان در ایران همراه بود که، بازداشت امیر زرگانی در اهواز، بازداشت پروانه حسین پناهی و همسرش در دهگلان توسط اداره اطلاعات و سه شهروند اهوازی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند بارزترین آنها بود.در رابطه با نقص حقوق شهروندان بهایی نیز همانند گذشته شاهد تبعیض وآزار واذیت متعدد بودیم، گزارشات، بازداشت فاروق ایزدی محقق و مترجم بهایی، محرومیت از تحصیل سوگل کاظمی دانشجوی بهایی، در ترم پنجم، دادگاه سه شهروند بهایی در مشهد برگزار شد از جمله آنها بود.درزمینهٔ حقوق شهروند اهل سنت نیز گزارش‌هایی منتشر گردید گزارش‌های: احضار یک روحانی سنی مذهب بلوچ به دادگاه ویژه روحانیت، محکومیت ۲۰ سال حبس برای چهار شهروند سنی مذهب اهل بوکان، ازجمله آن بود.درزمینهٔ حقوق شهروندان مسیحی نیز گزارش‌هاییمنتشر گردید.گزارش‌های: بیژن فرخ پور، نوکیش مسیحی برای تحمل حبس به زندان عادل آباد شیراز رفت ازجمله آن بود.

حقوق کودکان درزمینهٔ حقوق کودکان نیز گزارش‌هایی منتشر گردید که برجسته‌ترین آن‌ها عبارت بود از سرنوشت تلخ کودک عروس شانزده ساله با ازدواج اجباری، تنبیه دانش آموزان روستایی با گاز انبر و کابل در دیشموک / تکذیب اداره آموزش و پرورش، ازدواج های اجباری کودکان با کتک های پدران / ویدئو.

حقوق زنان درزمینهٔ حقوق اولیه زنان در ایران همچنان در ماهی که گذشت قدم جدی برای تحقق شعار برابری جنسی از سوی دستگاه حاکمِ برداشته نشد، زنان ایرانی همچنان شاهد نقض متعدد حقوق خود بودند، از پراهمیت‌ترین گزارش‌های نقض حقوق بشر در حوزه حقوق زنان می توان به: بازداشت ۸ دختر که قصد ورود به ورزشگاه آزادی داشتند، اسیدپاشی خواستگار پس از شنیدن جواب منفی، قتل همسر به دلیل شک در شهرستان بردسکن، دو شهروند در لرستان به سنگسار محکوم شدند اشاره کرد.

کارگری رویدادها و اخبار کارگری در آذرماه ۹۵ پرشمار بود ازجمله آنها: بازداشت و بی خبری از سه فعال کارگری در استان فارس، اخراج ۲۰۰ کارگر روغن نباتی جهان زنجانبیش از ۲۷هزار نفر بیکار در کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد، در نه ماهه سال جاری؛ مرگ ۱۶ کارگر در استان کردستان بر اثر حوادث کاری بودند.

اصناف در حوزه اصناف و حقوق صنفی هم این ماه خالی از حوادث نبود چنانکه: بازداشت ۱۶ فعال مدلینگ و پلمب ۵ واحد صنفی در تبریز، حمید رحمانی از معلمان ورامین به اداره اطلاعات سپاه احضار شد، برخورد خشن، بازداشت دستفروشان و مصادره میوه ها در اهواز، بازداشت ده‌ها نفر از فعالان حوزه مدلینگ از برجسته‌ترین‌های این رسته بود.

بهداشت و محیط زیست درزمینهٔ ی بهداشت و محیط‌زیست در این ماه گزارش‌های متعددی منتشر شد که غالبآن‌ها با موضوع آلودگی هوا،محیط‌زیست و کمبود آب در کشور بود که ازجمله مهم‌ترین آن می توان به: مشاهده چهار کانون آنفلوانزای فوق حاد پرندگان در چهارمحال و بختیاری، قطع گسترده آب و برق در استان خوزستان بر اثر بروز گرد و غبار شدید، تولید فراتر از نیاز سرب کشوردرقم؛خطر بالقوه محیط زیستی‌ در کمین قم، آلودگی هوای اهواز ۶۶ برابر حد مجاز اشاره کرد.

گزارش‌های مورد توجه در این بخش سعی شده به گزارش‌هایی از نقض حقوق بشر در بهمن ماه که با حساسیت و توجه بیش‌تری از سوی افکار عمومی مواجه شدند، اشاره شود. بدیهی ست که این توجه بیش‌تر، الزاماً به معنی شاخص بودن این دسته از گزارش‌های به لحاظ حجم نقض حقوق بشر نیست.ازجمله گزارش‌ها با توجه خاص می‌توان به:واکنش ها به قطع شبانه درختان خیابان فرشته در تهران ، آلودگی هوای اهواز ۶۶ برابر حد مجاز، تولید فراتر از نیاز سرب کشور در قم؛ خطر بالقوه محیط زیستی‌ در کمین قم  ،بازداشت ۸ دختر که قصد ورود به ورزشگاه آزادی داشتند ،قتل ناموسی یک دختر توسط پدر در قائمشهر ،بازداشت فاروق ایزدی محقق و مترجم بهایی ،یک شهروند با ادعای خدایی دستگیر شد، یک مدعی پیامبری در پردیس دستگیر شد  ،انتقاد نماینده مجلس از گسترش قاچاق اعضای بدن در ایران اشاره کرد.

گزارش‌های حقوق بشری در سایه کم توجهی در مقابل بخش قبل، بسیاری از گزارش‌های حقوق بشری اساساً باکم توجهی و بعضاً بی‌توجهی رسانه‌ها و افراد فعال در شبکه‌های اجتماعی که به هر ترتیب تشکیل‌دهنده‌ی قسمتی از افکار عمومی هستند؛ روبه‌رو شدند. گفتنی است این نوع کم‌توجهی‌های بعضاً غیر تعمدی یا بعضاً تبعیضات هدفمند، زمینه بیشتری از تداوم و گسترش نقض حقوق بشر را فراهم می‌آورد.برای انتخاب مورد اول در این دسته باید به: بیژن فرخ پور، نوکیش مسیحی برای تحمل حبس به زندان عادل آباد شیراز رفت   که با واکنش و حساسیت زیادی در افکار عمومی روبرو نشد. همچنین احضار یک روحانی سنی مذهب بلوچ به دادگاه ویژه روحانیت، محکومیت ۲۰ سال حبس برای چهار شهروند سنی مذهب اهل بوکان، بازداشت و بی خبری از سه فعال کارگری در استان فارس، شکستن دست نوجوان اهوازى هنگام بازداشت توسط نیروهای امنیتی، سه شهروند اهوازی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند، شش زندانی در زندان بیرجند اعدام شده اند، اعدام یک زندانی در زندان ماکو، بازداشت ده‌ها نفر از فعالان حوزه مدلینگ نیز از دیگر گزارش‌هایی بود که در سایه کم‌توجهی از سوی افکار عمومی قرار گرفتند. ‌

آخرین سخنران این جلسه خانم شراره تقی پور، با موضوع سخنرانی: نقص عاملانه عضو جنسی زنان، یک تراژدی انسانی با 140 میلیون قربانی بودند که به شرح ذیل مرور می کنیم:

به نقل از یونسکو این رسم غیر انسانی یعنی بریدن آلت تناسلی زنان در بسیاری از نقاط عالم وجود دارد و به بیش از 100 میلیون زن اشاره می کند که قربانی نقص عضو جنسی شده اند. همین منبع از اضافه شدن هر ساله حدود سه میلیون دختر دیگر به لیست این قربانیان خبر می دهد. در فرانسه هم اکنون 53 هزار زن ختنه شده، زندگی می کنند، یکی از اولین بهانه های آغاز موج فمنیستی و برابر حقوق جنسیتی، مالکیت بر بدن زنها بوده است.

از این روست که ختنه کردن زنان یکی از آشکار ترین انواع نقض حقوق مالکیت زنان بر بدن خویش است.ختنه ی زنان مختص هیچ فرهنگ و آداب و رسوم و محدوده ی جغرافیایی و دین خاصی نیست و این عمل به پیش از پیامبری موسی می رسد و نسبت آن با دیان هیچ است . این سنت بیرحمانه در 28 کشور آفریقایی و در همین منطقه ی آسیا شامل عراق ، ایران، اندونزی، سریلانکا، مالزی، فلیپین، هندوستان ، پاکستان و کشورهای حاشیه ی خلیج فارس را شامل می شود. در ایران بیشتر در مناطق غربی و جنوب غربی ایران در آذربایجان غربی، کردستان، بلوچستان و نواحی عرب نشین، کرمانشاه، هرمزگان اتفاق می افتد که با تیغ ریش تراشی، قیچی و چاقو این اتفاق صورت می پذیرد. عواقب کوتاه مدت و بلند مدت فیزیکی و روانی ختنه زنان از پیش از وقوع تا آخر عمر ادامه دارد. جدا کردن حساس ترین عضو بدن انسان، نه تنها زنان که بیشترین تمرکز پایانه های عصبی را در خود جا می داده، عموما" در شرایطی غیر بهداشتی و توسط ابزاری چون تکه شیشه و کارد آشپزخانه و حتی تکه سنگ تیز بدون بیهوشی موضعی و یا کامل انجام می گیرد. جدا از فشار روحی و عصبی که به قربانی وارد می شود- خونریزی شدید- کزاز- آسیب دیدگی مجاری ادراری و درد دائمی تا پایان عمر هنگام دفع ادرار ، عفونتهای مزمن رحم و عدم توانایی در بارداری و وضع حمل و مرگ زودرس از عواقب این عمل شنیع است. مراسم دقیقا" مشابه آن چیزی ست که برای پسران رخ می دهد و البته بدون برگزاری جشن، زمان ختنه دختران در سنین پایین از نوزادی تا پیش از نوجوانی یعنی درست وقتی که از نظر فیزیکی و روانی قدرت اجرای انتخاب را ندارند و در سکوت ختنه می شوند. این بار افراد خانواده و نزدیکان که وظیفه شان حمایت و مراقبت از کودک است، دسته جمعی به تمامیت بدن او تجاوز می کنند و او تا پایان عمر ناقص می شود. که البته دلیل ختنه ی زنان را تضمین پاکی زن – تضمین سلامتی مرد و کودک متولد شده و حذف بوهای بد و تکمیل رشد و زندگی اشاره می کنند که می تواند برای ما خنده دار باشد.متاسفانه این مساله در بعضی نقاط امر عادی است که زن بودن درد دارد و زنان و مردانی که پی به این غیر عادی بودن و فاجعه این عمل می برند آنچنان دچار شرم و افسردگی هستند که برای پا پیش گذاشتن باید مبارزه ای با خود و میراث اجدادی بر پا کنند.درایران ختنه زنان مورد بحث رسانه نیست چرا که هنوز صحبت در مورد آلت تناسلی زن تابویی است که شکسته نشده تنها چند سالی است که اعمال جراحی ترمیم آلت جنسی زنان ختنه شده در کشورهایی مانند فرانسه آغاز شده و این کار همراه با روانشناسی و مددکاری و آموزشی همراه است. حرف از نقص عضو و تجاوز به حقوق فردی انسان ها تابو نیست که سکوت در برابر ادامه ی همچین رسمی غیر انسانی در تاریخ بشریت ننگ است. کافیست گوشه ای از  ذهن مان به یاد داشته باشیم زنی که روبروی مان نشسته ممکن است در سکوت درد بکشد و ما سهمی در تغییر آینده اش داریم. 6 فوریه یادآوری می کند همه ما باید دست در دست هم برای ریشه کنی این رسم غیر انسانی تلاش کنیم.«چطور شده که صدای آقایان در خانم‌ها انحراف ایجاد نمی‌کند، اما صدای خانم‌هاست که در آقایان انحرافی می‌سازد. امیدوارم دوستان به زودی به این نتیجه برسند که صدای خانم‌ها کسی را منحرف نمی‌کند!» 

این نقل قول از «محمدرضا شجریان»، تنها بخشی از درد دل اهالی موسیقی است که در اين سالها خواه در جمع‌های خصوصی‌تر و با لحنی تند‌تر و گاهی هم در گفت‌وگوهای رسانه‌ای و کمی نرم‌تر، دائم آن را تکرار کرده‌اند. اما انگار «دوستان» هنوز به این نتیجه نرسیده‌اند و بیش از سه دهه است که صدای تک‌خوان زن در موسیقی ایران همچنان ممنوع استاگرچه اهالی موسیقی و بزرگان آن همیشه از حذف صدای خوانندگان زن گله داشته‌اند و اعتراضشان در رسانه‌های داخلی کم و بیش منعکس شده، اما تا پیش از سخنان «داریوش پیرنیاکان» (دبیر و سخنگوی خانه موسیقی) - کسی که به سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های تند و تیزش شهره است- مسئولان دولتی و محافظه‌کاران به چنین اظهارنظرهایی واکنش نشان نمی‌دادند. سخنرانی تند و تیز این موسیقیدان، بحثی را دوباره زنده کرد که هر ازچندگاهی سر برمی‌آورد و دوباره خاموش می‌شداما این بار پای وزیر ارشاد دولت روحانی هم به میان آمد تا در دفاعی تمام قد از سخنان پیرنیاکان، سطح این بحث را به میان دولتمردان و اهل سیاست ببرد

چه کسی گفته حرام است؟  هنوز هم متر و معیار صدا برای آوازخوانی زنان، صدای «قمرالملوک وزیری است، زنی که اگر امروز در ایران زندگی می‌کرد، حق خواندن نداشت. صدای زن، تا آنجا که از صفحات ضبط شده می‌دانیم، حتی در دوره قاجار هم رواج داشته است. گرچه زنان همیشه با موانع زیادی در این زمینه روبه‌رو بوده‌اند. با اینکه بعد از انقلاب اسلامی، استفاده از صدای زن در موسیقی ایران ممنوع اعلام شد اما حکومت اسلامی نتوانست به طور کامل صدای زنان را از موسیقی حذف کند و این صدا به شکل‌های تحریف شده مثل همخوانی با مردان یا در دسته‌های کُر شنیده شده است. به علاوه با اینکه صدای خوانندگان زن محبوبی چون «مرضیه»، «دلکش»، «پوران»، «پریسا»، «هنگامه اخوان»، «گوگوش»، «مهستی» و دیگران، سال هاست به طور رسمی از رسانه‌های داخلی شنیده نشده و خوانندگان زن نسل جدید همچنان در خاموشی به سر می‌برند اما هیچکدام از این‌ها باعث نشده که مردم خوانندگان زن را از یاد ببرند، بلکه برعکس اشتیاق آن‌ها به شنیدن صدای آنان بیشتر هم شده استبحث در مورد صدای زنان در موسیقی ایران همیشه از خطوط قرمز و تابوهای جامعه اسلامی ایران بوده و به همین دلیل هم سخنرانی داریوش پیرنیاکان در جشن مهرماه سال ۹۲ خانه موسیقی، بحث‌های بسیاری را درباره صدای خوانندگان زن به عرصه عمومی آورد. پیرنیاکان در آن مراسم مستقیما علما را خطاب قرار داده و از آن‌ها پاسخ خواسته بود؛ یعنی کاری که تا پیش از این سابقه نداشت: «نزديک به ۴۰ سال است که در عرصه موسیقی زمستان است. هنوز در اینجا موسیقی را حرام می‌دانند.اینها امروز باید به ما هنرمندان که این همه جفا شده، جواب دهند که کجا نوشته شده موسیقی حرام است؟

نیمی از هنرمندان موسیقی، زنان هستند، آن‌ها هم اجازه خواندن ندارند. فکر می‌کنم همه اهالی موسیقی درباره این خواسته‌ها یک صدا هستند.

جلسه ی نمایندگی بادن – وورتمبرگ در ساعت 21:30 به وقت اروپای مرکزی بعد از هماهنگی برای برگزاری جلسه بعد با حضور فعالان حقوق بشر، به پایان رسید.

 

گزارش نشست نمايندگي نورد راین وستفالن هشتم آپریل 2017

مسعود نقلي

نمايندگي كلن دومين نشست خودش را در سال جديد در حالي آغاز كرد كه جمعي ديگر از اعضا از اقصی  نقاط جهان نيز  شركت كنندگان اين گردهمايي بودند . نشست در روز شنبه ٨ آپريل  ٢٠١٧ برابر با  ١٩ فروردين ماه راس ساعت ٢٠:٠٠ به وقت اروپاي مركزي در اتاق پالتاك برگزار گرديد. از همراهي كنندگان اين گردهمايي كه با مسئوليت اقاي محمد مرادي و گزارشگري اقاي مسعود نقلي برگزار گردید عبارت بودند از : سهيلا مرادي ، زهرا ارزجاني، ليدا اشجعي، قاسم ساكي ، مسعود نقلي، محمد مرادي اشكفتي، امير صابرپور، جمشيد غلامي، صديقه جعفري، زرين تاج الياسي، پريسا حسينپور، احسان اژدري ، يحيي اژدري .

طبق عادت فراخوان و فرمايشات مسئول نشست از آقاي يحيي اژدري درخواست شد تا اخبار و تحليل نقق حقوق بشر در ماه پيش را در اختيار شركت كنندگان بگذارند كه گزيده هايي از اين اخبار به شرح زير بود: به گفته عفو بین‌الملل، شلاق زدن، قطع عضو دیگر«مجازات‌های وحشیانه» همچنان در ایران به قوت خود باقی‌اند.کارگرانی که برای پرداخت دستمزد و حق الزحمه خود که ماهها دریافت نکرده اند باید در ملا عام شلاق بخورند آیا این کارگران بیچاره برای سیر کردن خانواده خود باید شلاق بخورند و آیا رواست که نظام آنان را سیاسی کند و حکم برهم زدن نظم و امنیت کاری شرکت هایی که به وسیله سپاه پاسداران اداره می شود را دهد و هیچ مسئولی هم جوابگوی این نقض حقوق بشر ها باشد. سارقان بانک ها و طلا فروشان را با حکم هایی که آنان را قوانین اسلامی میداند به مجازات‌هایی چون قطع عضو محکوم می کند آیا خانواده این اشخاص چه گناهی دارند که به علت یک خطا باید آینده خود را به خطر بندازند فرزند این خانواده برای زندگی در این جامعه باید به یک سرپرست متکی باشد وسرپرستی که با قطع عضو نمی تواند مخارج زندگی خود را عهده‌دار شود بدین ترتیب مجبور است به سوی جرم و خلاف و حتی گدایی بپردازد و چه مسئولی باید به این گونه نقض حقوق بشر در ایران جوابگو باشد . اعدام ها یک نقض حقوق بشر آشکار است که این نظام آن را انجام می دهد و به اعتراضات حقوق بشر هم هیچ اهمیتی نمی دهد و همواره این اعدامها را طبق قوانین اسلامی بیان می کند و جوامع بین المللی را دخالت در امور داخلی می داند بیشترین درصد این اعدام ها مربوط به مواد مخدر است که ۶۹درصد است و در مجلس ایران هم با این اقدامات مخالفت هایی شده که هنوز اجرایی نشده است. پس از انقلاب ۱۳۵۷ تعدادی از مقامات حکومت محمدرضا پهلوی اعدام شدند همچنین در تابستان ۱۳۶۷ تعدادی از افراد گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران اعدام شدند و اعدام هایی که در بدترین شرایط به عنوان اخلال در نظم و امنیت ملی عنوان می کنند و صدای مخالفان نظام را بدین صورت خاموش می‌سازند ویک سیاست غلط است که جمهوری اسلامی در اوایل به قدرت رسیدن خود به اجرا گذاشته وجهانیان هم نظاره گر هستند و سازمان های حقوق بشری هم نتوانسته اند جلوی این جنایت را بگیرند . بعد از فرمايشات آقاي يحيي اژدري كه صحبتهاي كامل ايشان را علاقه مندان ميتوانند در قسمت صدا و تصوير در اختيار داشته باشند ، اقاي مسعود نقلي به بررسي اعلاميه جهاني حقوق بشر ( ماده هشتم ) پرداختند كه به شرح زير بود : قانون بايد ار حقوق بشر دفاع كند و حق دسترسي به دادگاه عادلانه يكي از حقوق أساسي انسانهاست. هر انساني بايد اين حق را داشته باشد كه از دادگاه منصفانه و عمومي در بازه ي زماني معقول برخوردار شود. دولتخا مملفند تا حقوق أساسي افراد و شهروندان را تضمين و از ان حمايت كند و اما أصول متعددي در قوانين جمهوري إسلامي ايران كه اصل ٣٢ تا ٣٩ را شامل ميشود بر حق امنيت قضايي مردم دلالت ميكند و همه ي اين أصول ميتواند تضمين كننده ي امنيت قضايي باشد . و با رعايت اين أصول جامعه از امنيت قضايي مطلوبي برخوردار ميشود اما در حقيقت انچرا كه شاهدش هستيم شرح وقايعي از نقض اشكار قانون أساسي جمهوري إسلامي ايران و محاكمات نا عادلانه ميباشد ، اعمالي مثل دادگاههتي بدون هيئت منصفه ، عدم دسترسي به وكيل ، اثتناد به اقرار هاي اخذ شده زير بار شكنجه ، همه از مصاديق بارز نقض اعلاميه جهاني حقوق بشر ميباشد. علاقه مندان ميتوانند ادامه ي سخنراني اقاي نقلي را در بخش صدا و تصوير دانلود و در اختيار داشته باشند.در بخش سخنرانان ، متاسفانه بانو اميليا اسدي به دليل مشكلات مربوطه نتوانستند در اين نشست شركت داشته باشند و اقاي امير صابر پور با موضوع  روز جهاني كناب و حق پديد آورنده از تريبون پالتاك  سخنراني خودشون را آغاز كردند كه به شرح زير بود : عرض ادب و احترام خدمت همکاران گرامی و دوستان و عزیزانی که در اتاق پالتاک حضور دارند .

سخنرانی بنده در ارتباط با روز جهانی کتاب و حق پدیدآورنده 23 آوریل مصادف با 3 اردیبهشت هست .سخنرانی خودم رو با مقدمه ای کوتاه در ارتباط با کتاب آغاز میکنم و در ادامه وارد موضوع اصلی سخنرانی خواهم شد.

از واژه کتاب به عنوان آینه ای نام برده میشه که بخش اعظم ره آورد تمدن های ماندگار تاریخ رو به نمایش میگذاره ، هر وقت واژه کتاب بر سر زبان ها قرار میگیره این جمله رو هم به دنبال خودش میتونه داشته باشه .که کتاب حاصل هر گونه تلاش ابنا بشر هست و کتابخوانی مقدمه و اساس ورود اگاهانه و با درایت شخص در فعالیت های اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی جامعه هست و میتونه زمینه مثبت فعالیت افراد به طور غیر مستقیم در امور جامعه رو به دنبال داشته باشه البته بگذریم از این که خیلی از افراد با خوندن کتاب های تخیلی پروبالی در میارن و وارد دنیای تخیلی خودشون میشن ولی سعی من بر این هست که زیاد وارد جزئیات نشم و به کلی گویی بسنده کنم.یکی دیگر از موارد مثبت کتاب و کتابخوانی این هست که به فرد مخاطب و خواننده روحیه آزادی خواهی و بزرگ منشی رو میبخشه یا بهتر بگم این روحیات رو در فرد خواننده تقویت میکنه .23 آوریل مصادف با 3 اردیبهشت هر ساله به عنوان روز جهانی کتاب و حق مؤلف که از سوی اتحادیه بین المللی ناشران ، دولت اسپانیا و فدراسیون روسیه به بیست و هشتمین اجلاس کنفرانس عمومی یونسکو در سال 1995 پیشنهاد شد و در این کنفرانس به تصویب رسید ، از جمله دلایل انتخاب این روز که خیلی هم جالب به نظر رسید برای من ، سنت مردم کاتالونیای اسپانیا است که هر سال در این روز با فروش هر کتاب یک گل رز به خریدار داده میشه و از طرف دیگر تقارن این روز با تولد و مرگ تعدادی از نویسندگان و چهره های ادبی مشهور جهان از جمله : میگل سروانتس ،ویلیام شکسپیر ، مانوئل وایه خو و ولادیمیر نابوکف و تنی چند از شخصیت های فرهنگی جهان هست.مهمترین هدف از اختصاص روزی برای بزرگداشت کتاب و حق مؤلف ، تجلیل جهانی از کتاب و مولفین ، تشویق همگان و به خصوص جوانان برای پی بردن به لذت خواندن و آگاهی بیشتر اونها نسبت به محیط اطرافشان بوده .یکی دیگر از دلایل اختصاص این روز حمایت از کسانی هست که در جهت رشد و آموزش پایه جامعه ی بشری سهم به سزایی داشتن و یه جورایی با به کار گیری قوه ی تفکر خودشون باعث ایجاد پلی هموار بین مغز انسان ها و دنیای پیرامون اون ها شدن و به طور کل راه رو برای دیگر افراد مشتاق هموار کردن .بیشترین تلاشی رو که سازمان یونسکو در جهت ارتقاء نقش مهم کتاب در جهان ایجاد کرد این بود که سلسله مطالعاتی رو با عنوان کتاب برای همه آغاز کرد و هدف از برقراری چنین برنامه‌ای نشان دادن آشکار و یه جورایی واضح سازی کمبود آزاردهنده کتاب داخل کشور های در حال توسعه و جهان سوم در مقایسه با کشور های پیشرفته بود .بین سالهای 1966-1972 کنفرانس های متعددی با عنوان گسترش کتاب و کتابخوانی توسط سازمان برگزار شد که پیامدهای های قابل توجه ای هم به همراه داشت که کشور ژاپن مرکز فرهنگی یونسکو و آمریکای لاتین مرکز منطقه ای ترویج کتاب را تأسیس کردن .

یکی از مهمترین بررسی‌های که سالانه در ارتباط با بودجه بخش کتاب در پاره‌ای از کشور ها صورت میگیره نتیجه ای قابل توجه داشته و این که این بودجه در حال افزایش روزانه هست ، مهمترین فاکتوری که امروزه بسیاری از کشورهای جهان در حال پیگیری اگاهانه و سفت و سخت اون هستن بسط دادن سیاست گذاری های مربوط به کتاب و کتابخوانی به سایر صنایع فرهنگی هست و به طور خیلی ساده بگم از کتاب به عنوان مهره ای یاد میکنن که میتونه بسیاری از صنایع و تشکیلاتی که حالا از هم جدا بودن یا سر یک سری از مسائل از هم جدا شدن دوباره گرد هم بیاره .
گسترش و توسعه کتاب میتونه ذهن افراد جامعه رو به سمتی روان کنه که همگی نگرش جامعی نسبت به توسعه کتاب داشته باشن و از این فاکتور عمیق که خیلی هم در کشور ما حائز اهمیت نیست غافل نشن.یکی از مهمترین مراسم هایی که در ارتباط با روز جهانی کتاب و حق مؤلف برگزار شد برمیگرده به 5 مارس سال 2005 در کشور های ایرلند و بریتانیا و برای ترویج کتابخوانی طی مراسمی 13 میلیون کتاب بین مدارس و مراکز پیش دبستانی توزیع شد که حضور گسترده مردم باعث ثبت این روز و به یاد آوردن این واقعه تا به امروز شده . در ارتباط با کشور ایران در این زمینه کمیسیون ملی یونسکو انتشار مجموعه ای از آثار نفیس برای معرفی فرهنگ و تمدن ایران زمین و ترجمه آثار مهم یونسکو در زمینه های فرهنگی ، علمی و آموزشی و رسانه ای به زبان فارسی و برگزاری نشست های تخصصی بررسی کتاب با حضور کارشناسان و صاحب نظران کتاب و نشر از جمله فعالیت های عمده کمیسیون به منظور تحقق هدف فوق محسوب میشه .اشاره کوتاه به حق مؤلف که خودش شامل دو بخش حقوق معنوی و اقتصادی هست .

حق معنوی عبارت هست از حقوقی که پدیدآورنده آثار در جنبه های فرهنگی و اجتماعی اون داره و تنها خود فرد به عنوان پدیدآورنده اثر نامبرده میشه که میتونه اجازه انتشار اون رو بده یا از انتشار اثر خودش جلوگیری کنه تا مورد تحریف قرار نگیره .

حق مادی هم عبارت است از جنبه بهره برداری مالی و منفعت تجاری رو در بر داره به این معنا که مؤلف کتاب میتونه اثر خودش رو تکثیر و عرضه کنه و قابل انتقال و معامله قرار بده .

سپس آقاي احسان اژدري به عنوان آخرين سخنران با جستار توهين هاي هدفمند از سوي نهادهاي حكومتي در مورد اقوام و ملل إيراني شروع به صحبت كردن كه گزيده أي از اين صحبتها به شرح زير بود : با عرض سلام خدمت تمام دوستان همکاران در نمایندگی کلن.متن سخن رانی بنده در مورد توهینهای هدفمند از سوی نهادهای حاکم در امور اقوام و ملل ساکن جغرافیای ایران.همان گونه که همگی اطلاع دارید.با سره کار اومدن نظام حاکم حکومت شاهنشاهی به قدمت 3000 سال بیشتر یا کمتر خود پایان داد.با اغاز به کار حکومت مصادف شد با اغاز جنگ با همسایه ایران به نام عراق.با اغاز جنگ عرب تورک کورد بلوچ فارس و .....و از تمام ادیان کلیمی مسیحی زد دتشتی مسلمان به سوی جبهه جنگ سرازیر شدن و بدون داشتن حتی کوچک ترین مشکل جانشان را فدای ارمانهایشان کردن.با گذشت چندین سال از نظام مردم به این فکر افتادن که چه کلاهی بزرگی بر سرشان رفته.و نظام حاکم هم کاملا از این موضوع با خبر بود.نظام در سدد این بر امد که با تشکیل سازمانهای و نهادهای از اتحادی دیگر در بین مردم جلوگیری کند.نظام کامل بر این موضوع که در این جغرافیا اقوام مختلف با فرهنگها و زبانهای گوناگون زندگی میکنن.نظام با توهین به اقوام تمسخر گرفتن فرهنگشان دشمن نشان دادن اقوام با یکدیگر مشغول به پیش بردن اهداف خود شود.با سر کار امدن دنیایی مجازی نهادهای نظام پارا پیش تر گذاشته و مردم را در چشم همدیگر به عنوان تجزیه طلب معرفی کرده....طوری که اگر یک کورد یا تورک یا عرب بر حق قانونی خود پافشاری کنن در چشم مردم دیگر دشمن و تجزیه طلب دیده خواهند شد.طوری شده که جرم جنابت ظلم از سوی نظام چیز عادی قلمداد رفته و مردم به این چیزها توجه خاصی ندارند.

مردم ما مردم خوبی هستن و عاشق یکدیگر ولی نه در این همه ظلم دروغ کلک بازی که این  وسط داره براشان پیش میایید.

به امید روزهای بهتر و اینده که همه در ایران کنار هم زندگی کنیم.باتشکر. در پايان بانو سهيلا مرادي چند دقيقه أي در ارتباط با چگونگي اماده سازي جهت روند بهتر جلسات صحبت كردند و از اعضا خواستند تا در زماني كه تعيين شده حضور داشته باشند تا وظايف براي ماه اينده ترتيب داده شود ، اين گردهمايي در ساعت ٢١:٣٠ به وقت اروپاي مركزي به پايان رسيد .

 

     ابتدای صفحه | بازگشت

 

all rights reserved @ Bashariat