گزارش جلسه ماهانه نمایندگی سوییس نهم
آپریل
محمد هادی زارع
آقای رضا امیری مسئول جلسه از اولین
سخنران جلسه آقای محمد جاوید گوانی دعوت
کردند تا گزارش خود را باعنوان نگاهی
آماری به جلوه هایی از نقض حقوق بشر در
ایران در سالی که گذشت برای حاضرین ارائه
کنند.
آقای محمد جاوید گوانی سخنان خود را چنین
آغاز کردند، سال ٩۵
در حالی به پایان رسید که نقض پرشمار حقوق
بشر در ایران کماکان با نظم مشخصی بخصوص
از سوی دستگاههای قضایی، امنیتی و انتظامی
ادامه یافت.
بر اساس داده های ثبت شده در مرکز آمار،
نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در
ایران در سالی که گذشت (۹۵-۹۶)
۴۱۱
شهروند در ایران بصورت انفرادی به دلایل
عقیدتی، سیاسی یا امنیتی بازداشت شدند.
علاوه
بر مورد فوق، تعداد
۱۱۳
شهروند طی بازداشت های دسته جمعی بازداشت
شدند که
۳۵
تن از آنان را هواداران عرفان حلقه تشکیل
می دادند.
۲۹ شهروند تحت عنوان نفوذی، جاسوس یا
مرتبط با داعش دستگیر شدند. ۵۵۷ شهروند
تحت عنوان هنجارشکن به دلیل اقداماتی چون
بدحجابی، روزه خواری و امثالهم بازداشت
شدند. ۷۱۴ تن به دلیل فعالیت در شبکه های
مجازی بازداشت شدند، ۱۵۳ تن دیگر به دلیل
فعالیت در زمینه مدلینگ بازداشت شدند.
۲۳۱ شهروند به دلیل حضور در تجمعات صنفی
یا اعتراضی دستگیر شدند، ۱۰ شهروند به
دلیل مشارکت در تولید تجهیزات دریافت
ماهواره و ۳ نفر دیگر به دلیل اقدام به
خالکوبی از باب هنجارشکنی بازداشت شدند و
نهایتا ۸ دختر که تلاش داشتند برای تماشای
مسابقه فوتبال وارد ورزشگاه شوند بازداشت
شدند.
علاوه بر
۲۲۲۹
مورد بازداشت فوق در سال
۹۵،
دست کم
۱۵۱۶
شهروند دیگر به دلیل حضور در مهمانی های
شبانه یا مختلط خصوصی عمدتا توسط نیروی
انتظامی دستگیر شدند. این دستگیری ها در
حالی است که ورود به حریم خصوصی شهروندان
و تفحص در شیوه زندگی آنان مغایر با قانون
و اصول پذیرفته شده حقوق بشری است.
آقای گوانی همچنین گفتند ،حسن روحانی،
رییس جمهور ایران در اوایل سال گذشته
۱۳۹۵
گفته بود: «حق نداریم در زندگی خصوصی و
عمومی مردم دخالت کنیم.» او همچنین گفته
بود: «آزادی مردم با آیین نامه و سلیقه
افراد و برخی دستگاه ها نمی تواند محدود
شود و آزادی مردم به غیر از قانون با هیچ
چیز دیگری محدود نمی شود و حتی دولت و قوه
قضاییه هم نمی توانند مردم را محدود کنند
و فقط قانون می تواند چارچوب هایی در این
زمینه داشته باشد.»
از سوی دیگر دادگاههای عمومی و انقلاب در
سراسر کشور
۲۴۴
شهروند را به دلیل فعالیت های سیاسی یا
مدنی محاکمه کردند که طی این محاکمات جمعا
۷۹۰
سال حبس تعزیری و
۱۴
سال حبس تعلیقی برای متهمان صادر شد،
همینطور برای
۳۷
متهم نیز بعضا علاوه بر حبس جریمه های
نقدی صادر شد که رقم کلی آن بالغ بر
۱۶۰,۹۱۳,۵۹۹,۶۰۰
ریال برآورد می شود.
در ادامه باید به افزایش صدور احکام
“وحشیانه” و غیر انسانی در سال گذشته
اشاره کرد، مجازات هایی که با روح حقوق
بشر و کرامت انسانی فاصله ای آشکار دارند.
از جمله این موارد قطع دست
۳
زندانی و صدور حکم قطع دست برای
۱۱
نفر دیگر را میتوان بر شمرد. از دیگر
موارد این رسته باید به
۱
مورد اجرای حکم کور کردن چشم و صدور
۶
مورد حکم کور کردن چشم و البته صدور
۲
حکم جنجالی سنگسار که حتی با بخشنامه های
صادر شده قوه قضاییه برای عدم صدور این
گونه مجازات ها مغایرت دارد اشاره کرد.از
خیل انبوه گزارشات باید به صدور حکم
۱۱۷۱۸
ضربه شلاق برای شهروندان ایرانی در
دادگاههای مختلف سراسر کشور اشاره کرد.
مجازات شلاق نیز چون موارد فوق جزو مجازات
های غیرانسانی بر اساس معاهدات حقوق بشری
شناخته میشود.
وی همچنین گفت در سال
۹۵،
زنان ایرانی نیز همچون سایر اقشار سال
دشواری را تجربه کردند، علاوه بر نواقص
قانونی و عدم تضمین برابری های جنسی در
صحنه اجتماع و قانون باید به ثبت
۳۳۹۰۱
مورد گزارش خشونت خانگی علیه زنان اشاره
کرد، در همین سال
۲۱
زن مورد اسیدپاشی قرار گرفتند،
۱۲
زن در اعتراض به وضعیت خود دست به خودسوزی
زدند،
۵۴
مورد گزارش از اعمال تبعیض های جنسی در
صحنه اجتماع از جمله مشاغل ثبت گردید و
نیز
۴۰
زن قربانی قتل های ناموسی توسط خانواده
های خود شدند.در دسته ای متفاوت در طول
سال
۱۳۹۵،
گزارش قتل
۲۴
کولبر (باربر مرزی) و زخمی شدن
۱۷
تن آنان توسط نیروهای مرزبانی و انتظامی
ثبت شد، عمدتا این تلفات انسانی در مناطق
کردنشین گزارش شده است با اینحال سیستان و
بلوچستان و نیز مرزهای آبی چون هرمزگان و
خزر نیز از این تلفات بی امان نماند.ایشان
در ادامه گفتندعلاوه بر افرادی که هویت
آنان بعنوان کولبر روشن شده، دست کم
۱۰۰
شهروند دیگر ایرانی طی کمین های نیروهای
انتظامی یا نقض قوانین به کارگیری سلاح بر
اساس خطای نیروی انسانی، به خصوص در استان
سیستان و بلوچستان به قتل رسیدند. قتل
هایی که تقریبا هیچ یک به محاکمه عاملین
نظامی یا امنیتی آنان منجر نشد.
در کنار قتل هایی که بصورت مشخص بر اثر
تیراندازی نیروهای انتظامی صورت گرفت، دست
کم
۳۵
شهروند به واسطه انفجار مین در مناطق
مختلف کشور جان خود را از دست دادند
همینطور
۱۲۱
تن دیگر زخمی شدند. عمده این مین ها
بازمانده از زمان جنگ است که دولت ایران
مسئولیت مشخصی در خنثی کردن آنان یا محصور
کردن مناطق آلوده به هدف ایجاد امنیت
شهروندان و حفظ جان آنان را دارد.
مانند تمام دهه های اخیر پس از انقلاب
۵۷،
اعدام در ایران از برجسته ترین جلوه های
نقض حقوق بشر محسوب می شود. در سال
۹۵
دست کم
۶۰۱
شهروند اعدام شدند و
۱۵۷
تن دیگر به اعدام محکوم شدند. از جمله
اعدام شدگان باید به اعدام
۴
کودک-مجرم اشاره کرد و همینطور به محل
اجرای
۳۸
حکم اعدام که در ملاعام بوده است.قطعا
آمارهای ارائه شده نمیتواند آینه تمام
نمای وضعیت حقوق بشر در ایران محسوب شود
زیرا دولت ایران به سازمان های مستقل
مدافع حقوق بشر اجازه فعالیت آزادانه و
دسترسی به منابع لازم را نمی دهد بنابراین
این گزارشات را باید حداقل تعریف وضعیت
حقوق بشر دانست که صرفا توسط نهادهای مدنی
گزارش شده اند و بواسطه این نهاد ها آمار
این تشکل گردآوری و ثبت شده اند.
در پایان آقای رضا امیری مسئول جلسه ضمن
تشکر از آقای گوانی از سخنران دوم این
جلسه درخواست کردند تا سخنرانی خود را با
موضوع فریدون فرخزاد برای حاضرین قرائت
کنند
آقای
علی اسلیمی در ابتدا گفتند.فریدون فرخزاد
درپانزدهم مهرماه هزارسیصدوهفده در تهران
از پدری تفرشی ومادری کاشانی متولد شد.وی
دارای دوخواهر به نامهای پوران وفروغ
بود.که سرکار خانم فروغ فرخزاد از شاعران
معاصر هستند.وی پس از اتمام مقطع تحصیلی
دبیرستان به آلمان رفت ودر مونیخ ،وین
وبرلین حقوق سیاسی خواند وسرانجام مدرک
دکترای خودرا از دانشگاه مونیخ دریافت
نمود.او به شعر گفتن علاقمند بود ودر سال
۱۹۶۴نخستین
مجموعه شعر خودرا انتشار داد.
فریدون فرخزاد چندسالی نیز عضو آکادمی
ادبیات جوانان شهر مونیخ بودودرسال
۱۹۶۶به
رادیو وتلوزیون این شهر راه پیدا کرد.وی
درسال
۱۹۶۷بخاطر
موزیک محلی فولکلورایران موزیک مدرن ساخت
وبه فستیوال موزیک اتریش راه یافت وجایزه
اول آن فستیوال رانصیب خودش کرد.
ایشان به زبانهای آلمانی،فرانسوی وانگلیسی
تسلط کامل داشتند.وی بجز مدرک دکترای علوم
سیاسی،آهنگسازوترانه سرا،مجری
،بازیگروبرنامه ساز رادیو وتلوزیون نیز
بود.از جمله اثار زیادی که ایشان داشتند
میتوان به اشعاری همچون ،من از مردن خسته
ام ،در نهایت جمله آغاز است عشق و فصلی
دیگر به زبان آلمانی رااشاره کرد.وی
هنرپیشه عشق من وین و دلهای بی آرام نیز
بوده .البومهای موسیقی کسی می آید،خاطره
یک و دو، شب بود وبسیاری دیگر نیز از جمله
اثار بیادماندنی این بزرگمرد فعال سیاسی
میباشد.آقای اسلیمی در ادامه عنوان کردند
وی پس از انقلاب
۱۳۵۷
به دادگاه انقلاب اسلامی احضار گردید
ومدتی را دربازداشت بود وپس از خلاصی از
بازداشت به لوس انجلس امریکا مهاجرت کرد
وبا غم واندوه کتاب در نهایت جمله آغاز
است عشق را منتشر کرد.
وی درباره چاپ کتابش در لوس انجلس میگوید
« اینجا شهر نیست ،اینجا جنگل است،شوره
زار است ،کویر است،مرداب است بوی تعفن آن
جهان را پر کرده است.شاید کتاب من نسیم
عطری باشد به مشام جانهای خسته از خیانت
وجنایت.خجالت میکشم از اینکه چاپ اول
کتابم را در لوس انجلس منتشر میکنم.»
فریدون فرخزاد پس از مدتی به آلمان رفت
ابتدا در هامبورگ وسپس به شهر بن اقامت
داشت وبه فعالیتهای سیاسی خود علیه
جمهوری اسلامی ایران پرداخت .
در سال
۱۹۹۱
نقش یک مسلمان افراطی را در فیلم« وین را
دوست دارم » ایفا کرد.وی کنسرتهای زیادی
را در بسیاری از شهرهای جهان اجرا کرد.
بگفته :پوران فرخزاد وی در سالهای جنگ بین
ایران وعراق سه مرتبه برای کمک به
نوجوانان ایرانی به عراق سفر کرده.ایشان
همچنین در ادامه گفتند وسرانجام فریدون
فرخزاد در محل سکونتش در شهر بن آلمان
توسط نیروهای امنیتی رژیم بر اثر ضربات
چاقو سلاخی وبقتل رسید .قاتلان شکمش را
دریدند زبان گوش ودماغش رابریدند.شانزدهم
مرداد هزارسیصدو هفتاد ویک هفتم اوت هزار
نهصدونود دو بزرگمرد فعال سیاسی خاموش شد
.
روحش راشاد ویادش راگرامی میداریم باحمایت
از حقوق زنان دختران بیگناهی همچون نرگس
محمدی ها ودختران بیگناه زیر سن مجبور به
ازدواج وکودکانیکه در بدترین شرایط تحصیلی
در زیر اسمان وبعضا در کلاسهایی بدون هیچ
امکانات تحصیلی مشغول درس خواندن هستند
درحالیکه با اموال بیت المالی که متعلق به
همین کودکان هست در کشورهای سوریه ولبنان
مدرسه سازی با کلیه امکانات تحصیلی
وتفریحی توسط دولتمردان ایرانی ساخته
میشود . آقای اسلیمی همچنین گفت براستی
چگونه میشود که برادر وخواهر وفرزندان
سرزمینم بخاطر ادامه حیاط دست به فروش
نوامیس ودختران خود ببرندآنان را مجبوربه
ازدواج با شرایط نا مناسب برای ادامه حیاط
بقیه اعضای خانواده برای مدت محدود
ودوباره نفر بعددر حالیکه بایستی
اموالشان در کشورهای همسایه هزینه جنگ
وساخت وساز شود چرا مردم دنیا نمی ایند تا
با اطلاع رسانی ساز مان جهانی حقوق
بشرازاین ملت تحت فشار حمایت کنند!
ایشان گفتند وبه چه دلیل کشوری که دم از
آزادی بیان ودین میزند ادیان دیگر حق
زندگی ندارند .شیخی که در برنامه زنده
تلوزیونی که یوتو یوپ هم قابل مشاهده هست
میگوید:
یکی ازبینندگان سوال میکند اگر فردی که در
همسایگی شما زندگی میکند فوت کند وشما
بدانید که او بهایی هست چه عملی بایستی
انجام بدهید ایا اجازه داریم به اودست
بزنیم ویا اورا در قبرستان مسلمانان دفن
کنیم ؟
شیخ درجواب میگوید نتها حق دست زدن به
اورا ندارید بلکه بایستی به شهرداری تماس
بگیریدتا انان بیایند وجنازه را به بیابان
های دور دست جایی که گیاهان نیز از بدن او
تغذیه نکند دفن کنند.
وشیخ میگوید اگر بهایی دست بر اب دریا
بزند اب دریا نجس میشود براستی چگونه تصور
میکنند این ملت را درست است که ملتی نجیب
داریم ولی تا به کی بایستی اینهمه بی
حرمتی را تحمل کرد.
آقای اسلیمی در پایان گفت بنده از این
مکان سازمان جهانی حقوق بشر ایران در سویس
از تمامی جهانیان دعوت میکنم بیایید دست
در دست هم از حق مردم ایران دفاع کنیم.
از دیگر سخنران جلسه آقای احمد کاظمی
زاده دعوت کردند تا سخنرانی خود را با
عنوان سپاه پاسداران ، حافظ حکومت سرمایه
داری جهل و جنایت برای حاضرین قرائت
کنند.
آقای
احمد کاظمی زاده در آغاز گفت ، سپاه
پاسداران ، یکی از مخوفترین و وحشی ترین
نیروهای حکومت اسلامی و درواقع سپاه جهل و
جنایت و ترور و غارتگر و حافظ مطلق حاکمیت
و مناسبات سرمایه داری در جامعه ایران است
. سپاه پاسداران ، در سرکوب اعتراضات
کارگران و مردمی ، بازداشت و شکنجه
مخالفین سیاسی حکومت در زندانهای مخفی و
ویژه خود ، دخالت در انتصابات داخلی تا
بازداشت های اقتصادی ، قاچاق مواد مخدر،
سلاح، شناسایی و ترور مخالفین سیاسی و
فرهنگی در داخل و خارجکشور ، آموزش دهنده
گروههای تروریستی اسلامی و تسلیح آنها تا
شرکت درسرکوبهای جنبشهای اجتماعی - سیاسی
ایران تا جنگهای داخلی کشورهای منطقه و
جنگهای معروف به جنگهای نیابتی فعالیت
دارد . فرماندهان سپاه در کنار دیگر سران
و مقامات حکومت اسلامی ، بخشی بزرگ از
کلان سرمایه داری تجاری ایرانرا تشکیل می
دهند . بنابراین ، منافع طبقاتی این نیرو
با منافع اکثریت قاطع مردم جامعه ما خصوصا
کارگران و محرومان جامعه در تضاد حاد
طبقاتی قرار دارد .
آقای احمد کاظمی زاده همچنین گفت درک این
اصل از آنجا اهمیت دارد که نشان می دهد
ماهیت طبقاتی این حکومت آنچنان است که
نمیتوان حتی حرکت کردن جزئی آن به سمت به
رسمیت شناختن حقوق مردم امیدی بست .
در چنین روندی، آنچه روشن است این است که
امروز سپاه پاسداران و ارگانهای امنیتی
وابسته به آن ، دارای آنچنان نفوذ سیاسی و
مالی هستند که به راحتی می توانند نقشی
تعیین کننده در رویدادهای آینده کشور بازی
کنند . اعمال سیاستهای سرکوبگرانه و
ماجراجویانه در منطقه است که تا کنون به
بهانه های مختلف ، ضربه هایی سنگین بر
پیکر اقتصاد بیمار و اکثریت مردم ایران
وارد کرده و به تشدید فقر و محرومیت
میلیون ها شهروند جامعه ما منجر شده است .
مهم آن است که انسان از تاریخ گذشته ، چه
تجربه ای کسب می کند تا در آینده همچنان
دچار معضلات و فجایع گذشته نشود . اقای
کاظمی زاده در پایان گفت بی تردید برای
زمان باید اهمیت داد تا جهت حرکت آن را با
تحلیل و ارزیابی از وضعیت گذشته و حال ،
وضعیت آینده را تا حدودی پیش بینی کرد و
برای تحولات احتمالی آنآماده شد . پس زمان
، همواره به جلو حرکت می کند . بنابراین
تاریخ ، حرکتیرو به آینده دارد نه به
گذشته . به عبارت دیگر ، تجارب گذشته ،
چراغ راه آینده است . البته حکومتهای
مستبد و دیکتاتوری همچون حکومت اسلامی
ایران ، می توانند با سرکوب و سانسور و
کشتار وحشیانه ، موانعی در مقابل حرکت
تاریخایجاد کنند و کمی از سرعت آن بکاهند
، اما به هیچ وجه قادر نیستند مسیر حرکت
تاریخ به جلو را کندتر کنند . بی تردید
زمانی فرا خواهد رسید که فاتحان ستمگر
کنونی شکست سختی خورده و سرکوب شدگان ،
استثمار شدگان و ستمدیدگان پیروز گردند و
حرکت تاریخ بسوی افقی روشن را تسریع و
هموار سازند ، به امید نابودی هر چه
سریعتر حکومت چپاولگر ، آدمکش و مستبد
جمهوری اسلامی .
آقای رضا امیری مسئول جلسه ضمن تشکر از
آقای احمد کاظمی زاده از دیگر سخنران جلسه
آقای احسان زندی دعوت کرد تا سخنرانی خود
را با موضوع ایمنی و بهداشت کار برای
حاضرین قرائت کنند .
آقای
احسان زندی در ابتدا گفت :هر ساله ٢٨
اوريل هشتم ارديبهشت از سوي سازمان بين
المللي كار (ILO)
به عنوان روز جهاني بهداشت حرفه اي
نامگذاري شده است.روز جهاني ايمني وسلامت
شغلي در واقع يك هدف گذاري ساليانه بين
المللي براي نهادينه كردن كار سالم و ايمن
در سرتاسر جهان است.وی همچنین گفت برگذاري
اين مراسم بخش مهمي از استراتژي هاي جهاني
سازمان بين المللي كار براي ارتقاي ايمني
وسلامت شغلي در همه محيط هاي كاري است كه
باعث ارتقاي اگاهي مردم و همچنين افزايش
امنيت و سلامت در محيط كار ميشود .
اين مراسم هر ساله توسط كليه دولتها،
سازمانها و بخشهاي خصوصي و كارفرمايان و
كارخانه جات انجام شده و توسط سازمان بين
المللي كار حمايت و پشتيباني ميشود سلامت
شغلي يا سلامت كار شاخه اي است از علم
بهداشت و عبارت است از شناسايي و ارزيابي
وكنترل عوامل زيان اور موجود در محيط كار
به همراه يك سري مراقبتهاي بهداشتي درماني
به منظور سالم سازي محيط كار و حفظ سلامت
نيروي كار.
ایشان همچنین گفت نخستين كميته مشترك
سازمان بهداشت جهاني و سازمان بين المللي
كار كه در سال ١٩٥٠ ميلادي تشكيل شده
بهداشت حرفه اي را چنين تعريف نموده است:
تامين وارتقاء عاليترين سطح سلامت جسمي،
رواني و اجتماعي براي كارگران همه مشاغل،
پيشگيري از بيماريها و حوادث ناشي از كار،
به كار گماردن نيروي كار در محيط و شغلي
كه از لحاظ جسمي و رواني قدرت انجام انرا
دارد به طور خلاصه تطابق كار با انسان يا
ارگونومي كه از كلمه يوناني برگرفته شده
است.
تا قرن شانزدهم ميلادي در كتب طبي به
بهداشت حرفه اي وارتباط بيماري هاي مختلف
يا شغل افراد اشاره قابل توجهي نشده است
از قرن شانزدهم به بعد در تاريخ به چهره
هايي درخشاني بر ميخوريم كه تمام عمر خود
را صرف تشخيص جلوگيري از بيماري هاي ناشي
از كار نمود و خدمات با ارزشي انجام داده
اند.
اولين فردي كه اثار ارزنده اي در مورد
بهداشت حرفه اي از خود به يادگار گذاشته
است طبيبي از ناحيه ساكسوني در ايتاليا
اگريوكلا بود.
او كتابي در ١٢ جلد درباره اكتشافات و
استخراج فلزات، ابزار كار، حوادث
وبيماريهاي ناشي از كار و غيره نوشت كه در
سال ١٥٥٦ منتشر شده.
بعد از او در سال ١٥٦٧ پزشك ديگري اهل
سويس به نام پاراسلسوس كتابي در باره
بيماريهاي وابسته به شغل در بين كاركنان
معدن ذوب فلزات منتشر كرد.
در سال ١٦٣٣ پدر طب كار يا همان رامازيني
به دنيا امد كه يكي از پيشقدمان بزرگ قرن
١٧ در زمينه بهداشت حرفه اي ميباشد.
آقای احسان زندی در ادامه گفت احكتاب
معروفش درباره بيماريهاي حرفه اي در سال
١٧٠٠ ميلادي منتشر شد او براي اولين بار
به پزشكان توصيه كرد كه علاوه بر سوالات
كه در زمان معاينه از بيماران ميپرسيدند
از همه انان بپرسند شغل شما چيست اين جمله
كوتاه نقطه عطفي در تاريخ بهداشت حرفه اي
و طب كار به شمار امده است.
پديداري دانش بهداشت حرفه اي، به عنوان يك
تخصص ويژه و جدا از ديگر دانشها به نسبت
تازه است، اما مفاهيم مطرح شده در اين
دانش از زمانهاي كهن مورد توجه بوده است.
در سال ١٩١٨ اليس هاميلتون، رشته بهداشت
صنعتي را در دانشگاه هاروارد امريكا پايه
گذاري كرد.
برسي هاي گسترده او در زمينه سم شناسي، به
ويژه مسموميت با فسفر سفيد در صنايع كبريت
سازي و مسموميت سرب موجب رشد سريع بهداشت
حرفه اي شد.
بر اساس فعاليتهاي گوناگون براي بهبود
شرايط محيط كار ونيز، جنبشهاي كارگري، در
سال ١٩١٩ ميلادي سازمان بين المللي كار
برپا شد.
وی همچنین گفت پس از ان، به علت
موفقيتهايي كه در امريكا در جنگ جهاني در
زمينه توليد تسليحات نظامي به دست اورد،
نه تنها صنايع بلكه بهداشت حرفه اي در اين
كشور به سرعت رشد يافت.
در ان زمان، شعار تبليغاتي سازمان خدمات
بهداشتي امريكا بر تندرستي كارگر تاكيد
داشت" كارگر را سالم نگه دار تا خوب كار
كند " توسعه سريع صنايع و علوم در قرن
بيستم و استفاده بشر از مواد گوناگون در
مصارف صنعتي، از يك طرف بر تعداد و دامنه
بيماري هاي ناشي از كار افزود واز طرف
ديگر وسيله تحقيق و برسي بر روي جلوگيري و
درمان انها را بيش از پيش فراهم نمود.
رشد اجتماعات كارگري وتشكيل اتحاديه ها،
وسنديكاهاي كارگري را نيز ميتوان از عوامل
مؤثر در بهداشت محيط كار دانست.
در مرداد سال ١٣٢٥ هجري شمسي وزارت كار و
امور اجتماعي تشكيل و قانون موقت كار را
تدوين نمود در سال ١٣٢٧ قانون مزبور با
اصطلاحات و تغيرات به صورت قانون به تصويب
رسيد و اجراي وظائف مربوط به بهداشت و
ايمني مندرج در قانون كار وقت به عهده
اداره كل بازرسي كار قرار گرفت تا قبل از
سال ١٣٦٢ وزارت كار و امور اجتماعي و
وزارت بهداشت وقت مشتركا بر نيروي كار و
محيط كار و نظارت و مراقبت داشتند به
منظور جلوگيري و دوباره كاري و ارتقاء
كيفيت ارائه خدمات براي حفظ وبالا بردن
شاغلين، در سال ١٣٦٢ مسئله بهداشتي محيط
كار و كارگر از وظائف وزارت بهداشت، درمان
و اموزش پزشكي شناخته شد وجهت انجام اين
وظيفه، اداره كل بهداشت حرفه اي تشكيل و
مسؤليت حفظ ارتقاء سلامت نيروهاي شاغل
كشور در مشاغل گوناگون جامعه راعهده دار
گرديد.
ولي
با اين همه تفاسير و زحماتي كه از قرنها
پيش براي اين موضوع مهم كشيده شده است در
ايران كارگران با مشكلات متعددي مواجه
هستند، از جمله نبود ايمني در محيط كار
فوت، سقوط از ارتفاع بحران بيكاري نبود
امنيت شغلي، قرار دادهاي موقت، مداخلات
دولت در سازمان تامين اجتماعي، پايين بودن
دستمزدشكاف ميان در امد و سبد هزينه زندگي
و غيره.ایشان همچنین گفت ايران با ١٥ هزار
حادثه ديده كارگري در دنيا رگورد دار است
تعداد كارگران ساختماني در ايران حدود يك
مليون و چهارصد هزار نفر است كه دومين
تشكل صنفي بزرگ كشور محسوب ميشود از مجموع
٢٠٠٠ كارگر فوت شده در سال گذشته سهم
كارگران ساختماني ١٢٠٠ نفر يعني بيش از
پنجاه درصد بوده است. سه نهاد رسمي مختلف
در ايران در مورد سوانح كار امار
ميدهند.پزشكي قانوني، وزارت كار و سازمان
تامين اجتماعي علاوه بر اينها منابع غير
رسمي هم وجود دارد كه دست اندر كاران ان
را منتشر ميكنند تعداد امار غير رسمي
معمولا بيش از منابع رسمي است.
چرا امار سوانح كار در ايران بالا است؟
اموزش، نظارت و وسائل ايمني و بهداشت سه
عامل مهم سوانح كاري محسوب ميشود مشكلات
ايمني و بهداشتي از علل مهم حوادث كاري
است.
براي مثال با توجه به اينكه بر اثر سقوط
از ارتفاع سر كارگران در معرض اصابت جسم
سخت قرار ميگيرد داشتن وسائل كار مانند
كلاه ايمني ، كمربندهاي ايمني و دستكش
وكفش از ابتدائي ترين نكات ايمني است كلاه
هاي ايمني استاندارد، تاريخ مصرفي بين دو
تا سه سال بيشتر ندارند ومادام العمر
نيستند وپس از گذران اين مدت بايد تعويض
شوند.
نه تنها در ايران بلكه در جهان مسئله ساخت
و پاخت بين كارفرمايان و بازرسان و
كارشناسان بهداشت فني وجود دارد كه در
اينجا نقش اتحاديه هاي كارگري برجسته
ميشود به خاطر عدم وجود تشكلهاي كارگري در
ايران موضوع نظارت بر محيط كار نميتواند
حتي در چهار چوب خود قانون كار ايران
انجام گيرد با عرض تاسف و نگراني وخيلي
مهم تلقي شدن تشكلهاي كارگري همكنون
بسياري از افرادهاي معترض و عضو اين
تشكلهاي كارگري در زندان به سر ميبرند.
وی در پایان گفت با ارزو و اميد به اينكه
همه كارگران با داشتن امنيت واسوده خاطر
بودن در رابطه با كار خودشان به ادامه
زندگي خوش بدون دغدغه بپردازند وكشورمان
ايران را به پيشبرد اهداف عالي هدايت
كنند.
آقای امیری مسئول جلسه با تشکر از آقای
احسان زندی و درخواست کرد از آخرین سخنران
جلسه آقای حمید نیکنام پور تا سخنرانی خود
را با موضوع بیماری اوتیسم برای حاضرین
قرائت کنند. آقای نیکنام پور اینگونه
سخنان خود را آغاز کرد.سازمان ملل متحد هر
سال روز دوم آوریل مصادف با سیزده فروردین
به مناسبت روز جهانی اوتیسم شعاری و یا
نمادی را برای این روز در نظر می گیرد که
شعار امسال به سوی استقلال ورقم زدن
سرنوشت برای بیماران اوتیسمی انتخاب شده
است افراد و گروه ها ی
N G o
که مسئولیت اطلاع رسانی در خصوص اوتیسم را
بر عهده دارند لباس های آبی به تن می کنند
تا به سایر مردم در باره این بیماری هشدار
های لازم را دهند همچنین بسیاری از
ساختمان های مشهور دنیا از جمله کاخ سفید
و مرکز تجارت راکفِلِر وهمچنین شهر
باستانی پِترا در کشور اردن ومجسمه ای در
شهر ریو برزیل وبسیاری دیگر همه گی با
نور آبی در این مکان ها تزئین میشوند.برای
اولین بار در سال 2008 توسط مجمع عمومی
سازمان ملل به اتفاق آرا با هدف افزایش
آگاهی در مورد این بیماری شکل گرفت،هرکشور
به گونه ای خاص این روز را یاد آوری میکند
به طور مثال در آنتاریو در کانادا به
مناسبت این روز پرچمی برافراشته میشود
ودر انگلیس وایرلند برای حمایت از این
بیماران لباس راحتی به تن میکنند. بیماری
اوتیسم یا در خود ماندِگی یکی از بیماری
های رشدی است که در اوایل دوران کودکی
معمولا قبل از سه سال ظاهر میشود وعلائم
وشدت آن در افراد مختلف متفاوت است این
بیماری یک اختلال در سیستم عصبی است که
باعث عدم عملکرد صحیح مغز میشود وهر چند
درمان کاملی برای این بیماری وجود ندارد
وی همچنین گفت اما درمان
به موقع تغیرات بزرگی رادر زندگی این
کودکان ایجاد میکند.
کودکان اوتیستیک در زمینه ارتباطات کلامی
وغیر کلامی ،رفتارهای اجتماعی،فعالیتهای
سرگم کننده وبازی دارای مشکل
میباشند.علایم ابتلا به اوتیسم که
بیشتراوقات قبل از سه ساله گی ظهور میکند
در ابتدا والدین کودک مبتلا به اوتیسم
متوجه عدم تکلم کودک میشوند وهمچنین مانند
سایر کودکان هم سنشان رفتار نمیکنند ویا
در سن آن ها شروع به صحبت کرده وبعد مهارت
کلامی خود را از دست میدهند ویا انواع
رفتار ها وعلایق بازی های تکراری به طور
مثال تاب خوردن مداوم،علاقه غیر طبیعی به
برخی اشیاء،ناراحت شدن از تغیر برنامه رو
تین زندگی ناتوانایی در گفتن اسم دوری از
نوازش وبغلش شدن عدم برقراری ارتباط چشمی
حساس بودن به نور صدا ،بی توجهی به درد
عادات غذایی عجیب مثل خوردن گچ وخاک رفتار
های خود زنی مثل کوبیدن سر به دیوار ویا
با دست.هر شخص اوتیستیک مانند بقیه افراد
جامعه دارای شخصیت مختص به خود است افراد
اوتیستیک معمولا در مکالمات،یک طرفه رفتار
میکنند یعنی در رابطه با چیزی که خود
علاقه دارد صحبت میکند وازصحبت های طرف
دوم چیزی نمیفهمد.زمانی که این کودکان
بزرگتر میشوند بعضی از آنها ممکن است
علاقه به ارتباط با دیگران داشته وکمتر
دچار پریشانی شوند وسبک زندگی تقریبا سالم
وعادی دارند.بااین حال ممکن است باز هم در
مهارت های زبانی واجتماعی دچار مشکل بوده
ودر دوران نوجوانی وبلوغ بیماری آن ها
شدید تر شود اغلب این کودکان در یاد گیری
علم ومهارت کند هستندوتعداد کمی توانایی
های بالا وخاصی همچون هنر ،موسیقی ویا
ریاضی از خود نشان میدهند.عواملی که خطر
اوتیسم را افزایش میدهد :در اسکن های مغزی
در برخی موارد نشان داده شده که مغز
کودکان اوتیستیک از نظر ساختار با مغز
کودکان سالم متفاوت است.
در برخی تحقیقات از عوامل ژنتیکی و ارثی
صحبت شده ایشان در ادامه گفتندودر جایی
دیگر آن را نقض کرده اند هنوز محققین علت
خاصی برای ایجاد این بیماری پیدا نکرده
اند اما از سویی دیگر در تحقیقات جدید پی
به این مطلب برده اند که تحت شرایط خاصی
تعدادی از ژن های نا پایدار باعث اختلال
در عملکرد مغز ودر نهایت بروز اوتیسم
میشود.آلودگی هوا وبعضی از مواد خطرناک
مانند جیوه در دوران بارداری احتمال بروز
اوتیسم را افزایش میدهد .برای تشخیص این
بیماری هیچ تست پزشکی وجود ندارد وباید از
رفتار وسطح رشد ذهنی کودک تشخیص داده شود
وحتی با یک بررسی کوتاه در یک جلسه میتوان
به طور قطع به وجود اوتیسم در یک جلسه پی
برد .توصیه ای که میتوان به والدین این
کودکان کرد اینکه اطلاعات خود را افزایش
دهند و همچنین ارتباطاتشان را با دوستان
روان پزشکان وپزشکان مربوط بیشتر کنند
برای والدین این مرحله بسیار مشکل است وهم
چنین تلخ ودرد ناک وهمین طور هزینه های
سرسام آور درمان.در ایران برخی سازمان ها
امار افراد مبتلا را یک در صد وبعضی شش
درصد اعلام کردتد که از این تعداد فقط
چهار هزار نفر خدمات آموزشی دریافت میکنند
وبدتر اینکه مربیان انها آموزشی در باره
برخورد با مبتلایان ندیده اند این در حالی
است که اگر این اختلال خیلی زود ودر سنین
پایین تشخیص داده شود واقدامات مناسب وبه
موقع انجام شود این کودکام مهارت برقراری
وارتباط کلامی که مهمترین اختلال ارتباطی
است جلوگیری میشود ودر غیر این صورت تبدیل
به عقب مانده ذهنی میشوند ومورد نگران
کننده تر این است که از هر هفتاد تولد
نوزاد زنده یک درصد مبتلا به اوتیسم
میشوند با این وجود در ایران تنها ده درصد
خدمات توانبخشی پوشش بیمه دارند واین در
شرایطی است که بسیاری از کودکان وبزرگ
سالانی که نیاز به توان بخشی دارند از
افراد کم توان وکم درآمد جامعه هستند
وتوان پرداخت هزینه ها را ندارند وکمی
غفلت از این بیماران برابر است با معلولیت
همیشگی، این در حالی است که بهزیستی بودجه
ای که در اختیار این بیماران میگذارد
بسیار کم است .
وهر بیمار اوتیسمی ماهانه چهار میلیون
بودجه نیاز دارد اما از سمت بهزیستی نصف
این مقدار هم پرداخته نمیشود عدم شناخت
مردم از این بیماری وبرخورد های نادرست
با خانواده های این بیماران مورد قضاوت
های نابجا میشود.برخورد نادرست مردم وعدم
آگاهی از این بیماری ها باعث میشود
خانواده های این بیماران مجبور به حبس
فرزندان خود در خانه شوند واین عدم تحرک
وگوشه نشینی باعث پیشرفت بیماری میشود
ومتاسفانه در ایران به علت عدم آگاهی سازی
مردم وخانواده ها از این بیماری وحتی
حاظر نشدن برای حل مشکلات ومشاوره گرفتن
موجب مرگ این بیماران میشود متاسفانه با
وجود این که این بیماران از اعضای اصلی
جامعه هستند.
وی در پایان گفت ، باید مانند افراد
عادی اجازه پیشرفت وتحصیل به آنها داده
شود از این حق محروم شده ودر شهرستان های
خود مدرسه اختصاصی ندارند.امید واریم
مسئولین وافراد تصمیم گیرنده هرچه زودتر
به خود بیایند ودر جهت کمک به کودکان
اوتیسیک وخانواده های آنان تصمیماتی را
اتخاذ کنند.
آقای
رضا امیری ضمن تشکر از آقای حمید نیکنام
پور و دیگر سخنرانان جلسه از حاضرین خواست
تا در جلسه پرسش و پاسخ مشارکت کنند.
مسئول جلسه ازدوستانی که در این جلسه چه
به صورت حضوری و چه پالتالکی بودند تشکر
کرد.
دوستانی که به صورت حضوری در جلسه حاضر
بودند خانم لیدا شهابی، آقایان رضا امیری
، جاوید گوانی ، احسان زندی، علی اسلیمی ،
وحیدبردانی ، منوچهرلرستانی ،
جعفرفردکریمی ، احمد کاظمی زاده وآقایان
حمیدنیکنام پور، مهدی برنو، حمید تبریزی ،
گلستانجو ، نادرزندی ، دل آرام دره شوری،
امیر نیلو، مهدی گلسفیدی ، مرضیه بردبار،
علیرضا اسدبکی ، زرین تاج الیاسی ،
درسادره شوری و منوچهر شفایی از طریق
پالتالک در جلسه حضور داشتند .
این جلسه در ساعت 17 به پایان یافت.
ﺟﻠﺴﮫ ﻣﺎھﺎﻧﮫ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ ﺑﺎدن ووﺗﻤﺒﺮگ
محمدرﺿﺎ ﻧﯿﮏ ﺧﻮاه
اﯾﻦ ﺟﻠﺴﮫ در21 آپریل درﺳﺎﻋﺖ 20 ﺑﮫ وﻗﺖ
اروﭘﺎی ﻣﺮﮐﺰی ﺑﺎ ﺣﻀﻮر اﻋﻀﺎی ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ و
ﺟﻤﻌﯽ از ﻓﻌﺎﻻن ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ در اﺗﺎق ﭘﺎﻟﺘﺎک
ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ ﺑﺮﮔﺰار ﮔﺮدﯾﺪ.
در ابتدا آقای نیکخواه اخبار ماه گذشته را
بشرح زیر اعلام نمودندم
ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر کس حق
زندگی آزادی و امنیت شخصی دارد.
این ماده به مهمترین حق هر انسان یعنی حق
حیات اشاره می کند حقی که از بدو تولد با
انسان زاده می شود.در این بند بیان می شود
که هر انسانی باید از حقوق مشخصی مانند حق
زندگی آزادی و امنیت بر خوردار باشد
به عبارت ساده هیچ انسانی نباید کشته شود
امنیت او به خطر انداخته شود و آزادی او
سلب گردد و اما این حقوق در حکومت جمهوری
اسلامی ایران چگونه به اجرا در می
آید.ایران جزو معدود کشورهایی است که تا
کنون مجازات مرگ را لغو نکرده است.در واقع
جرم تلقی کردن آیین های مذهبی ومجازات
نمودن شخص به دلیل تغییر دین و مذهب با
معیارهای اعلامیه جهانی حقوق بشر مغایرت
دارد بنابر این تحمیل مجازات اعدام برای
ارتداد وسبب النبی نقض آشکار حق حیات می
باشد. حق آزادی در ایران که به موجب بند 7
اصل سوم قانون اساسی (تامین آزادی های
سیاسی و اجتماعی در حدود قانون وظیفه دولت
جمهوری اسلامی ایران است.اما آنچه در
ایران انعکاس یافته آزادی های انسانی را
با مفهوم موازین اسلامی محدود میسازد و
عدم آزادی بیان عقاید سیاسی و مذهبی عدم
آزادی برای انتخاب پوشش و عدم آزادی های
جنسیتی را در پی دارد.
در ادامه به چند مورد از نقض های این ماده
در هفته گذشته اشاره می کنیم
ممانعت از برگزاری همایش طلاب اهل سنت
کنارک
یک زندانی در زندان بروجرد اعدام شد
محکومیت دو جوان به
۱۹۸
ضربه شلاق در تهران
مطهری: قوه قضائیه درخصوص فیلتر تلگرام
صوتی پاسخگو باشد
تراشیدن ریش و تحقیر یک زندانی در زاهدان
به دلیل باورهای مذهبی
اعدام یک زندانی در بندرعباس
بازداشت هفت شهروند بهایی در بندرعباس
توسط وزارت اطلاعات
اقلیتسازی در جغرافیای قومیتی
انتقال یک زندانی جهت اجرای حکم اعدام در
زندان بروجرد
علمالهدی: با برگزاری کنسرت در سراسر
کشور مخالفم
سحرگاه امروز؛ دست کم
۸
زندانی در رجایی شهر کرج اعدام شدند
حدود
۷۸۰۰
کلاس درس در آذربایجان شرقی تخریبی هستند
آزادی جهاندار محمدی پس از تحمل یازده سال
حبس
جلوگیری از ورود پیروان ادیان الهی به
شورای شهر خلاف قانون اساسی است
پرسش
۲۲
نماینده درباره برخورد با دانشجویان و
ممنوعالتصویری خاتمی
نایب رییس مجلس: تکلیف ادمینهای
کانالهای تلگرامی حامی دولت را مشخص کنید
انفجار مین باعث زخمی شدن یک روستایی در
سردشت شد
چهار کارگر سیمان مسجدسلیمان با شکایت
کارفرما احضار شدند
وجود
۸۰۰
مدرسه تخریبی و
۱۶۰
کودک بازمانده از تحصیل در دو استان
صدور حکم
۳۸۰
ضربه شلاق برای شش متهم در تهران
نجات دو زندانی از اعدام طی سال جاری در
رامیان
جنتی خواستار رد صلاحیت اقلیت های دینی در
انتخابات شوراها شد
صبح امروز در زندان عادل آباد شیراز؛ یک
زندانی پس از قطع دست، اعدام شد
خودداری حبیب ساسانیان از حضور در دادگاه
به دلیل مفقود شدن اسناد پرونده
افزایش تعداد اعدام شدگان امروز در زندان
مرکزی تبریز
وزیر ارتباطات: به تلگرام اجازه ارائه
تماس رایگان را دادیم؛ تماس صوتی تلگرام
با دستور قضایی مسدود شد
عفو بین الملل خواستار توقف اجرای حکم
اعدام
۲
کودک مجرم شد
کشته شدن یک شهروند سراوانی در اثر
تیراندازی ماموران
یک زندانی در زندان مرکزی تبریز اعدام شد
دست کم ١۴
زندانی جهت اجرای حکم اعدام در رجایی شهر
به انفرادی منتقل شدند
فقدان ایمنی محیط کار؛ چهار کشته و چهار
کارگر مصدوم شامل یک قطع عضو
جدیدترین قربانی عدم اجرای اصل تفکیک
جرایم در زندان اوین
برگزاری پنج تجمع اعتراضی در کشور
مردی که همسرش را به خاطر عضویت در شبکه
های اجتماعی به قتل رساند محاکمه میشود
آخرین وضعیت آرش صادقی؛ مرگ تدریجی در
سایه محرومیت پزشکی
در استان خوزستان؛
۳۰۳
مدرسه عشایری وضعیتی نامطلوب دارند
تماس صوتی تلگرام با دستور قضایی مسدود شد
ظرف
۲
سال؛
۱۹۲۴
شکایت تنبیه بدنی در مدارس کشور
در ادامه بانو آیسان سادات جلالیان تکیه
ﺳﺨﻨﺮاﻧﯽ ﺧﻮد را ﺑﺎﻣﻮﺿﻮع ازدواج دختران
زیر سن اﯾﺮاد ﻧﻤﻮدﻧﺪ.آنچه
میخواهم بیان کنم گوشه ای از عمق فاجعه
ای است که گریبان دختران مظلوم و بی پناه
را گرفته که گناه شان تولد در سرزمینهایی
است دین و عقیده و سنت بر قانون انسانیت
مستولی شده است. دخترانی که عروسک هایشان
را به همراه کودکی شان ربوده اند
.
لازم است جهت یادآوری اشاره ای داشته باشم
به بند 16 اعلامیه جهانی حقوق بشر و آن
اینکه : هر مرد و زن بالغی حق دارند بی
هیچ محدودیتی از حیث نژاد، ملیت، یا دین
با همدیگر زناشویی کنند و تشکیل خانواده
بدهند. در تمام مدت زناشویی و هنگام
انحلال آن، زن و شوهر در امور مربوط به
ازدواج حقوق برابر دارند. ازدواج حتماً
باید با رضایت کامل و آزادانه ی زن و مرد
صورت گیرد. خانواده رکن طبیعی و اساسی
جامعه است و باید از حمایت جامعه و دولت
بهره مند شود.
ابتدا اشاره ای میکنم به آخرین آمار نگران
کننده ای از ازدواج دختران زیر سن در
ایران در سال1392، هرچند که این آمار به
اصطلاح رسمی است و توسط سازمانهای دولتی و
حکومتی تهیه و منتشر شده است:
در سال
۱۳۹۲
سازمان ثبت احوال ایران اعلام کرد که در
۹
ماه نخست سال بیش از
۳۱
هزار مورد ازدواج دختران زیر
۱۵
سال ثبت شده است. مقایسهی این آمار با سال
قبل از آن نشان میدهد که ازدواج دختران
زیر
۱۵
سال در عرض یک سال باز هم افزایش داشته
است. آماری از چنین ازدواجهایی برای
سالهای
۹۳
و
۹۴و۹۵
هنوز وجود ندارد.
دولت جمهوری اسلامی ایران در اسفند ١٣٧٢
با «قانون اجازه الحاق دولت جمهوری اسلامی
ایران به کنوانسیون حقوق کودک» و با تصویب
مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای نگهبان
رسماً این کنوانسیون را پذیرفت؛ مشروط بر
آن که مفاد آن در هر مورد و هر زمان در
تعارض با قوانین داخلی و موازین اسلامی
باشد یا قرار گیرد از طرف دولت
جمهوریاسلامی ایران لازمالرعایه نباشد
از عوامل ازدواج این دختران نگون بخت ،
علاوه بر فقر مادی و باورهای سنتی و
کمسوادی ، عقاید مذهبی و دینی است که
تجاوزجنس اشکار علیه این دختران را توجیه
شرعی میکند و آن را مقدس هم جلوه میدهند.
کسی که خود را پیامبر اسلام معرفی میکند و
با ختر بچه ای 9 ساله ازدواج میکند و از
آن بنام سنت مقدس یاد میکند و همچنین آنرا
به پیروان خود و دینش توصیه میکند.
آری اسلام من را میپوشاند، برای من قواعد
محدود کننده میگذارد، من را دعوت به عفاف
میکند، من را فتنه گرووسوسه گر میداند، من
را قادر میداند تا مرد را به کجراه
بکشاند، من را خطرناک میداند. آری قضاوت
قرآن مبتنی به طبیعت خطرناک زن است.
در آیه 34 سوره نساء صراحتا مرد را مالک
و نگهبان زن میداند و حتی به مرد اجازه
میدهد که به عنوان تنبیه زن را مورد ضرب و
شتم قراردهد تا جایی که بدن زن سیاه، سرخ
یا کبود نشود و جرح و شکستی ایجاد نشود ،،
هرچند این لطفی است که در حق زنانی روا
میدارند که خود از آن متولد شده اند.
و سؤال اینجاست که من و امثال من به
عنوان یک دختردر جامعه و کشوری که بر مبنا
سنت و شریعت اداره میشود چگونه میتوان
امنیت داشت و بدون ترس و دلهره زندگی کرد؟
من به عنوان دختری که کودکی و نوجوانیم را
درکشوری سپری کردم که سایه تاریک وحشت و
ترس قوانین ضد انسانی همیشه بر روح و جسمم
سنگینی میکرد بدینوسیله درخواست اجرا و
رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر و همچنین
کنوانسیون حقوق کودک و نوجوان و کنوانسیون
رفع تبعیض علیه زنان هستم و از جمهوری
اسلامی ایران خواستارم که به تعهدات خود
در مفاد این قوانین پایبند باشد زیرا که
نمیخواهم دختران این سرزمین روزی هزار بار
بمیرند
!
در ادامه آقای بهروز خسروی ﺳﺨﻨﺮاﻧﯽ ﺧﻮد را
ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع بررسی تعاریف حقوق مالکیت
فکری و معنوی (به مناسبت روز جهانی مالکیت
معنوی)اﯾﺮاد ﻧﻤﻮدﻧﺪ.
حقوق مالکیت فکری، مفهوم حقوقی است که از
فعالیتها و محصولات فکری حمایت می کند و
شامل دو بخش مالکیت صنعتی و مالکیت ادبی و
هنری است.
بنابر نظر برخی از متخصصان حقوق مالکیت
فکری، ارائه تعریف دقیق از مالکیت فکری
ناممکن است؛ زیرا از یک سو ماهیت مصادیق
مالکیت فکری چنان متنوع و گوناگون است که
ارائه تعریف واحد که بتواند همه آن ها را
پوشش دهد، دشوار است. علاوه بر این، مبانی
نظری اعتبار مالکیت فکری و به تبع آن نظام
های حقوقی حاکم بر مالکیت فکری دارای
تفاوت عمیق است به گونه ای که به دشواری
می توان تعریفی ارائه داد تا بر اساس همه
مبانی درست تلقی گردد؛ بدین ترتیب، تعریفی
که بتواند تمام ابعاد مالکیت فکری را نشان
دهد، ممکن نیست.
همانطور که می دانیم یکی از راههای شناخت
یک ماهیت حقوقی، شناخت اجزاء و افراد زیر
پوشش آن است. که در این روش قانونگذار می
تواند به جای ارائه تعریف عام، مصادیق
عنوان را به صورت مستقیم بشمارد و از این
رهگذر، خود را از ارائه تعریف
برهاند.بیشتر معاهدات راجع به حقوق مالکیت
فکری، به جای تعریف حقوق مالکیت فکری به
بیان اجزاء و مصادیق آن پرداخته اند که
این روش اگرچه به لحاظ علمی بسیار مفید
است و افراد با امور مورد حمایت قانون
آشنا می شوند و دادرسان به راحتی موارد
حمایت را تشخیص داده و براساس آن حکم صادر
می کنند؛ اما تطبیق قانون با موضوعات جدید
همیشه با دشواری مواجه می شود؛ زیرا چه
بسا موضوعات جدیدی به وجود آید که به
راحتی نتوان این عناوین را بر آن تطبیق
داد. از این رو ارائه تعریف در قالب
مصادیق با این که ابهام را از میان می برد
ولی مانع بزرگی برای قضات در یافتن احکام
عناوین و موضوعات جدید است.)
در این تحقیق به عناوین و زمان ایجاد
معاهدات بین المللی مرتبط با مالکیت فکری
و اینکه ایران در کدام یک از این معاهدات
بین المللی عضو می باشد و این معاهدات چه
تعاریفی از حقوق مالکیت فکری ارائه کرده
اند و از چه آثاری حمایت می کنند به تفکیک
اشاره می شود.
تعاریف معاهدات بین المللی در مورد حقوق
مالکیت فکری از قرار زیر می باشد:
کنوانسیون تأسیس سازمان جهانی مالکیت
معنوی:
کنوانسیون تأسیس سازمان جهانی مالکیت
معنوی
در سال 1967 در استهکلم امضاء شد و در سال
1979 یک اصلاحیه بر آن افزوده شد. ایران
نیز از سال 1380 به این کنوانسیون ملحق
شده است.در
کنوانسیون تأسیس سازمان جهانی مالکیت فکری
، حقوق مالکیت فکری شامل حقوقی مرتبط با
موارد زیر خواهد بود : 1) آثار ادبی و
هنری 2) نمایش های هنرمندان بازیگر ، صدای
ضبط شده ، برنامه های رادیویی 3) اختراعات
در کلیه زمینه های فعالیت انسان 4)کشفیات
علمی 5) طراحی های صنعتی 6) علائم تجاری ،
علائم خدماتی ، نام های تجاری و عناوین 7)
حمایت در برابر رقابت نامطلوب 8) و سایر
حقوقی که ناشی از حمایت معنوی در قلمرو
صنعتی ، علمی ، ادبی و هنری می باشد. (بند
8 ماده 2 کنوانسیون تأسیس سازمان جهانی
مالکیت معنوی)
موافقت نامه راجع به جنبه های مرتبط با
تجارت حقوق
مالکیت معنوی (تریپس):این
موافقت نامه که در اصطلاح تریپس نامیده
شود موافقت نامه بین المللی است که بوسیله
سازمان تجارت جهانی مدیریت می شود؛ این
موافقت نامه در پایان دور اروگوئه از
موافقت نامه عمومی تعرفه ها و تجارت در
سال 1994 مذاکره شد.در
موافقت نامه تریپس اصطلاح مالکیت معنوی به
کلیه انواع مالکیت فکری مربوط می شود از
جمله : حق کپی برداری ، حمایت از اجراء
کنندگان ، تولیدکنندگان صفحه گرامافون و
سازمان های پخش کننده ، علائم تجاری ،
نشانه های جغرافیایی ، طرح های صنعتی ،
اختراع ، طرح های ساخت مدارهای یکپارچه و
حفاظت از اطلاعات افشاء نشده. همچنین
اسرار تجاری ، طرح های ساخت مدارهای
یکپارچه ، نشانه های جغرافیایی نیز تحت
عنوان حقوق مالکیت صنعتی قابل حمایت معرفی
شده اند. (بخش 2 مواد 9-40)
کنوانسیون پاریس:کنوانسیون
پاریس در حوزه مالکیت صنعتی و در سال 1883
توسط یازده کشور پیشرفته آن زمان در پاریس
به امضا و توافق کشورها رسید. هم اکنون
این کنوانسیون بیش از 180 عضو دارد که
ایران هم در سال 1337 مفاد این کنوانسیون
را پذیرفت.کنوانسیون
پاریس در سال 1883 منعقد شد و بعدا در
بروکسل (1900)، واشنگتن (1911)، لاهه
(1925)، لندن (1934)، لیسبون (1958) و
استکهلم (1967) مورد بازنگری قرار گرفت.
کنوانسیون پاریس در سال 1979 اصلاح شد.غرض
از مالکیت صنعتی در کنوانسیون پاریس مفهوم
عام آن است؛ این کنوانسیون هم به جای
ارائه تعریف از مالکیت صنعتی به بیان
مصادیق آن پرداخته است.با توجه به
کنوانسیون پاریس ، موضوع حمایت مالکیت
صنعتی ، ورقه های اختراع، نمونه اشیاء
مصرفی و طرح ها و مدل های صنعتی و علائم
کارخانه ها یا بازرگانی علائم مربوط
بخدمات و اسم بازرگانی و مشخصات مبداء یا
نامگذاری اصلی جنس و نیزجلوگیری ازرقابت
نامشروع می باشد.بند2ماده 1 کنوانسیون
پاریس
کنوانسیون برن:
کنوانسیون برن برای حمایت از آثار ادبی و
هنری در سال 1886 در برن سوئیس ایجاد شد و
هدف آن ارائه استانداردهای حمایت از آثار
ادبی و هنری می باشد. در مورد آثار، حمایت
باید شامل هرگونه محصول ادبی، علمی و هنری
صرف نظر از شکل یا نحوه ارائه آن باشد. بر
اساس کنوانسیون برن حقوق زیر از حقوق
انحصاری مولف هستند: حق ترجمه، اقتباس و
تنظیم اثر، اجرای عمومی، قرائت عمومی،
عرضه عمومی، پخش رادیو تلویزیونی، حق
تکثیر و حق استفاده از اثر برای تولید یک
اثر سمعی بصری. ایران تاکنون به این
کنوانسیون نپیوسته است.
براساس کنوانسیون برن ، عبارت "آثار ادبی
و هنری" تمامی آثار ادبی علمی و هنری ، هر
آنچه که ممکن است تحت عنوان کتاب یا جزوه
انتشار یابد ، نوشته های مربوط به کنفرانس
ها ، خطابه ها ، سخنرانی ها ، نمایش نامه
ها ، نمایش نامه های موزیکال ، طراحی رقص
، نمایش نامه های کمدی و تفریحی ،
پانتومیم ، تصنیف موسیقی با کلام یا بدون
کلام ، فعالیت های سینمایی و کارهای مرتبط
با آن ، طراحی ، نقاشی ، مجسمه سازی ،
معماری ، گراور ، لیتوگرافی ، آثار عکاسی
، عکس ، آثار هنری های کاربردی کارهای
مصور ، نقشه کشی ، طراحی کارهای سه بعدی
مرتبط با جغرافی ، نقشه برداری ، آثار
معماری و یا علمی را شامل می شود. (بند 1
ماده 3 کنوانسیون برن)
ترجمه ، اقتباس ، تنطیم موسیقی ، تغییر و
اصلاح سایر آثار ادبی و هنری و همچنین
آثار ادبی و هنری مانند دایره المعارف یا
منتخب آثار که به دلیل انتخاب و ترتیب
مندرجات آن نوعی آفرینه فکری بشمار می
روند نیز در مواد بعدی کنوانسیون برن به
عنوان آثار فرعی و ترکیبی مورد حمایت قرار
گرفته اند. (بند 3 ، 5 ماده 2 کنوانسیون
برن)
علاوه بر موارد فوق کنوانسیون برن حمایت
از بسیاری از آثار را اختیاری و به عهده
قانون ملی کشورهای عضو گذاشته است. این
آثار عبارتند از
:
متون رسمی، قانونی ، حقوقی و اداری و
ترجمه های رسمی چنین متونی بند 4 ماده 2
آثار هنری کاربردی ، مدل ها و طرح های
صنعتی بند 7 ماده 2
آثار مربوط به فرهنگ عامه یا آثار
فولکلوریک بند 4 ماده 15
سخنرانی های خاص ماده 2 مکرر کنوانسیون
برن با توجه به مراتب فوق ، علاوه بر
آثاری که در کنوانسیون برن مورد حمایت
قرار گرفته موافقت نامه در زمینه های دیگر
که به صراحت در کنوانسیون برن مورد حمایت
قرار نگرفته است؛ مقررات حمایتی در نظر
گرفته است. این موارد عبارتند از
:
حمایت از برنامه های کامپیوتری بند 1 ماده
10 موافقتنامه
حمایت از تألیفات راجع به ترتیب یا گزینش
داده، پایگاه های اطلاعاتی یا سایر داده
ها بند 2 ماده 10 موافقت نامه
برقراری حمایت از حقوق ناشی از اجاره آثار
سینمایی و برنامه های کامپیوتری (ماده 11
موافقت نامه)
و در پایان بانو ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻣﺴﻌﻮدی ﺟﺎوﯾﺪ
ﺳﺨﻨﺮاﻧﯽ ﺧﻮد را ﺑﺎﻣﻮﺿﻮع نگاهی آماری به
مواردی از نقض حقوق بشر در ایران در سال
1395که گذشت اﯾﺮاد ﻧﻤﻮدﻧﺪ.
سال ٩۵
در حالی به پایان رسید که نقض حقوق بشر در
ایران با نظم مشخصی بخصوص از سوی
دستگاههای قضایی، امنیتی و انتظامی ادامه
داشت..
براساس داده های مرکز آمار مجموعه فعالان
حقوق بشر در ایران 4111 شهروند به صورت
انفرادی به دلایل عقیدتی سیاسی ئ امنیتی
بازداشت شدند..
علاوه بر مورد فوق، تعداد
۱۱۳
شهروند طی بازداشت های دسته جمعی بازداشت
شدند که
۳۵
تن از آنان را هواداران عرفان حلقه تشکیل
می دادند.29شهروند
تحت عنوان نفوذی، جاسوس یا مرتبط با داعش
دستگیر شدند.
۵۵۷
شهروند تحت عنوان هنجارشکن به دلیل
اقداماتی چون بدحجابی، روزه خواری و
امثالهم بازداشت شدند.
۷۱۴
تن به دلیل فعالیت در شبکه های مجازی
بازداشت شدند،
۱۵۳
تن دیگر به دلیل فعالیت در زمینه مدلینگ
بازداشت شدند.۲۳۱شهروند
به دلیل حضور در تجمعات صنفی یا اعتراضی
دستگیر شدند،
۱۰
شهروند به دلیل مشارکت در تولید تجهیزات
دریافت ماهواره و
۳
نفر دیگر به دلیل اقدام به خالکوبی از باب
هنجارشکنی بازداشت شدند و نهایتا
۸
دختر که تلاش داشتند برای تماشای مسابقه
فوتبال وارد ورزشگاه شوند بازداشت شدند.علاوه
بر
۲۲۲۹
مورد بازداشت فوق در سال
۹۵،
دست کم
۱۵۱۶
شهروند دیگر به دلیل حضور در مهمانی های
شبانه یا مختلط خصوصی عمدتا توسط نیروی
انتظامی دستگیر شدند. این دستگیری ها در
حالی است که ورود به حریم خصوصی شهروندان
و تفحص در شیوه زندگی آنان مغایر با قانون
و اصول پذیرفته شده حقوق بشری است. حسن
روحانی، رییس جمهور ایران در اوایل سال
گذشته
۱۳۹۵
گفته بود: «حق نداریم در زندگی خصوصی و
عمومی مردم دخالت کنیم.» او همچنین گفته
بود: «آزادی مردم با آیین نامه و سلیقه
افراد و برخی دستگاه ها نمی تواند محدود
شود و آزادی مردم به غیر از قانون با هیچ
چیز دیگری محدود نمی شود و حتی دولت و قوه
قضاییه هم نمی توانند مردم را محدود کنند
و فقط قانون می تواند چارچوب هایی در این
زمینه داشته باشد.»
از سوی دیگر دادگاههای عمومی و انقلاب در
سراسر کشور
۲۴۴
شهروند را به دلیل فعالیت های سیاسی یا
مدنی محاکمه کردند که طی این محاکمات جمعا
۷۹۰
سال حبس تعزیری و
۱۴
سال حبس تعلیقی برای متهمان صادر شد،
همینطور برای
۳۷
متهم نیز بعضا علاوه بر حبس جریمه های
نقدی صادر شد که رقم کلی آن بالغ بر
۱۶۰,۹۱۳,۵۹۹,۶۰۰
ریال برآورد می شود. در ادامه باید به
افزایش صدور احکام “وحشیانه” و غیر انسانی
در سال گذشته اشاره کرد، مجازات هایی که
با روح حقوق بشر و کرامت انسانی فاصله ای
آشکار دارند. از جمله این موارد قطع دست
۳
زندانی و صدور حکم قطع دست برای
۱۱
نفر دیگر را میتوان بر شمرد. از دیگر
موارد این رسته باید به
۱
مورد اجرای حکم کور کردن چشم و صدور
۶
مورد حکم کور کردن چشم و البته صدور
۲
حکم جنجالی سنگسار که حتی با بخشنامه های
صادر شده قوه قضاییه برای عدم صدور این
گونه مجازات ها مغایرت دارد اشاره کرد.از
خیل انبوه گزارشات باید به صدور حکم
۱۱۷۱۸
ضربه شلاق برای شهروندان ایرانی در
دادگاههای مختلف سراسر کشور اشاره کرد.
مجازات شلاق نیز چون موارد فوق جزو مجازات
های غیرانسانی بر اساس معاهدات حقوق بشری
شناخته میشود.در
سال
۹۵،
زنان ایرانی نیز همچون سایر اقشار سال
دشواری را تجربه کردند، علاوه بر نواقص
قانونی و عدم تضمین برابری های جنسی در
صحنه اجتماع و قانون باید به ثبت
۳۳۹۰۱
مورد گزارش خشونت خانگی علیه زنان اشاره
کرد، در همین سال
۲۱
زن مورد اسیدپاشی قرار گرفتند،
۱۲
زن در اعتراض به وضعیت خود دست به خودسوزی
زدند،
۵۴
مورد گزارش از اعمال تبعیض های جنسی در
صحنه اجتماع از جمله مشاغل ثبت گردید و
نیز
۴۰
زن قربانی قتل های ناموسی توسط خانواده
های خود شدند.
در دسته ای متفاوت در طول سال
۱۳۹۵،
گزارش قتل
۲۴
کولبر (باربر مرزی) و زخمی شدن
۱۷
تن آنان توسط نیروهای مرزبانی و انتظامی
ثبت شد، عمدتا این تلفات انسانی در مناطق
کردنشین گزارش شده است با اینحال سیستان و
بلوچستان و نیز مرزهای آبی چون هرمزگان و
خزر نیز از این تلفات بی امان نماند.
علاوه بر افرادی که هویت آنان بعنوان
کولبر روشن شده، دست کم
۱۰۰
شهروند دیگر ایرانی طی کمین های نیروهای
انتظامی یا نقض قوانین به کارگیری سلاح بر
اساس خطای نیروی انسانی، به خصوص در استان
سیستان و بلوچستان به قتل رسیدند. قتل
هایی که تقریبا هیچ یک به محاکمه عاملین
نظامی یا امنیتی آنان منجر نشد.در
کنار قتل هایی که بصورت مشخص بر اثر
تیراندازی نیروهای انتظامی صورت گرفت، دست
کم
۳۵
شهروند به واسطه انفجار مین در مناطق
مختلف کشور جان خود را از دست دادند
همینطور
۱۲۱
تن دیگر زخمی شدند. عمده این مین ها
بازمانده از زمان جنگ است که دولت ایران
مسئولیت مشخصی در خنثی کردن آنان یا محصور
کردن مناطق آلوده به هدف ایجاد امنیت
شهروندان و حفظ جان آنان را دارد.مانند
تمام دهه های اخیر پس از انقلاب
۵۷،
اعدام در ایران از برجسته ترین جلوه های
نقض حقوق بشر محسوب می شود. در سال
۹۵
دست کم
۶۰۱
شهروند اعدام شدند و
۱۵۷
تن دیگر به اعدام محکوم شدند. از جمله
اعدام شدگان باید به اعدام
۴
کودک-مجرم اشاره کرد و همینطور به محل
اجرای
۳۸
حکم اعدام که در ملاعام بوده است.قطعا
آمارهای ارائه شده نمیتواند آینه تمام
نمای وضعیت حقوق بشر در ایران محسوب شود
زیرا دولت ایران به سازمان های مستقل
مدافع حقوق بشر اجازه فعالیت آزادانه و
دسترسی به منابع لازم را نمی دهد بنابراین
این گزارشات را باید حداقل تعریف وضعیت
حقوق بشر دانست که صرفا توسط نهادهای مدنی
منجمله هرانا گزارش شده اند و بواسط نهاد
آمار این تشکل گردآوری و ثبت شده اند.
گزارش جلسه ماهانه نمايندگى نيدرزاكسن
8
آپريل
2017
بيتا اسدپور
نشست ماهانه نمايندگى نيدرزاكسن در روز
شنبه
8
آپريل
2017
ساعت
12:15
،با حضور جمعى از فعالان حقوق بشر ،با
مسئوليتآقاى حسام ناصحى ارجمند و منشى
گرى بيتا اسدپور برگزارگرديد.حاضرين
درجلسه:رحيله جهانديده ، حسام ناصحى
ارجمند ، بيتا اسدپور ، حسين
بيداروند،آريندخت اسدپور ، صديقه جعفرى ،
مازيار ملا برزى ، احسان سرگزى ، بهرنگ
كشاورز ، مهدى عطرى ، على ميرزايى ، قاسم
ساكى ، ديانا بيگلرى فرد، نگار ساعد پناه.
حاضرين در اتاق پالتاك : جمشيد غلامى
سياوزان ، زهرا ارزجانى ، شاهرخ نجاتى ،
مهناز احمدى، ليدا اشجعى ، منوچهر شفايى ،
مسعود نقلى ، محمد مرادى اشكفتى ، كامران
آسمانى كيا ، نسرين مايلى ، آتنا دولتخواه
، حميد رضا تقى پور دهقان تبريزى.در ابتدا
مسئول جلسه ضمن خوش آمد گويى و تبريك سال
نو به حضار از آقاى على ميرزايى براى
تحليل اخبار ماه گذشته ى ايران و تطابق آن
با اعلاميه ى جهانى حقوق بشر دعوت نمودند.
متن خبرهاى ايشان بدين شرح مى باشد:
1)چهار فعال مدنی زن به بند عمومی اوین
منتقل شدند طاهره ریاحی، معصومه ضیاء،
مهسا رجعتی و مهرک کریم پور، چهار زندانی
کنشگر مدنی ، ظرف روزهای گذشته پس از تحمل
حدود دوماه سلول انفرادی با انجام آخرین
دفاع در مرحله بازپرسی از بند
۲۰۹
تحت مدیریت وزارت اطلاعات ، به بند زنان
(نسوان) زندان اوین منتقل شدند.
٢)
عدم انتقال آرش صادقی به بیمارستان علیرغم
وخامت حال و نظر پزشک زندان
آرش صادقی کنشگر مدنی در بند ۳۵۰ زندان
اوین، درپی «وخامت» حالش به بهداری زندان
اوین منتقل شد. پزشک بهداری با تاکید بر
فقر شدید پروتئین خواستار تزریق سرم
پروتئین شده و این تزریق را مستلزم بستری
شدن وی در بیمارستان به دلیل احتمال لخته
شدن خون دانسته است. این زندانی در دوره
پس از اعتصاب غذا با بیماری های التهاب
مزمن مجاری هوایی (آسم)، خونریزی معده و
کولیت روده در سایه محرومیت از رسیدگی
پزشکی، دست و پنجه نرم می کند.
٣) بامداد امروز ۲۴ اسفندماه ۹۵، چهار
زندانی با اتهامات مربوط به مواد مخدر در
زندان مرکزی ارومیه به دار آویخته شدند.
٤) در پی تیراندازی نیروهای انتظامی در
منطقه مرزی برده پان سردشت دو کولبر به
شدت زخمی شدند. پس از واقعه مورد اشاره
یکی از بستگان زخمی شدگان به نشانه اعتراض
با نیروهای مستقر در مرزبانی درگیر شد که
در پی این واقعه به ضرب گلوله از پای
درآمد.
٥) پزشکی قانونی برای سومین بار رای بر
عدم توان تحمل حبس برای آیت الله نکونام
دادپزشکی قانونی برای آیت الله محمدرضا
نکونام، روحانی منتقد زندانی برای سومین
بار رای بر عدم تحمل حبس داد. با این حال
این زندانی بیمار همچنان در زندان ساحلی
این شهر نگهداری می شود. ممانعت از مرخصی
پزشکی آقای نکونام درحالی است که وی ظرف
کمتر از یک هفته گذشته، سه مرتبه به
بهداری زندان منتقل شده است.
٦) با نصب تعداد پرشماری دستگاههای موج
شکن موبایل (دستگاه پارازیت انداز) در پشت
بام سالن ۱۲ که محل حبس زندانیان
سیاسی-امنیتی در زندان رجایی شهر کرج است،
عوارض پزشکی برای این زندانیان از جمله
سردرد و سرگیجه شدت گرفته است.
٧) محمد علی طاهری، موسس «عرفان حلقه» روز
۹ اسفند ماه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به
ریاست قاضی احمدزاده مجددا به اتهام «فساد
فی الارض» که در دادگاه قبلی از آن تبرئه
شده بود، متهم شد و همزمان یک روز پس از
دادگاه فیلم مستندی از شبکه سوم صداوسیما
پخش شد که در آن افرادی با صورت شطرنجی در
حالی که از شاگردان سابق وی معرفی شدند،
خواهان اجرای حکم «اعدام» در مورد آقای
طاهری موسس «عرفان حلقه» شدند.
٨)
حدود ۲۰۰۰ کارگر شرکت صدرا (شرکت صنعتی
دریایی ایران صدرا) در بوشهر از آبان ماه
معوقات مزدی خود را دریافت نکرده اند. این
کارگران روز جاری دست به اعتصاب چندین
ساعته زدند اما از مسئولین مربوط هیچ
پاسخی دریافت نکردند. ضمن اینکه کارگرانی
که در این اعتصاب فعال بودند تهدید به
اخراج شدند و البته وعده نهار کارگران نیز
از آنان دریغ شد.
٩) درد دندان امان کودک هفت ساله ام را
بریده بود و ناچار راهی مطب دندانپزشک
شدیم، مطب خاصی مد نظر بود، ولی با دو
ساعت جستجو در هسته مرکزی شهر موفق به
یافتن داندانپزشک کودکان نشدیم.
١٠)مرتضی مرادپور زندانی سیاسی که به
تازگی پس از ۶۵ روز اعتصاب غذای اعتراضی
با وعده مرخصی متصل به آزادی از زندان
تبریز آزاد شده بود، بعدازظهر روز جاری
توسط ماموران اداره اطلاعات سپاه عاشورای
استان آذربایجان شرقی در تبریز بازداشت و
به نقطه نامعلومی منتقل شد.
١١) بی خبری و نگرانی از وضعیت دو نوکیش
مسیحی بازداشت شده در اروميه
علیرغم گذشت بیش از دو هفته از بازداشت
انوشه رضابخش و سهیل زرگرزاده مادر و پسر
نوکیش مسیحی توسط نیروهای اطلاعات سپاه
ارومیه، از وضعیت و محل نگهداری آنان
اطلاعی در دست نیست.
١٢) آخرین وضعیت سید محمدعلی موسوی،
روحانی ربوده شده از لبنان در سی ونهمین
روز اعتصاب غذاسید محمدعلی موسوی متقی،
روحانی ساکن لبنان است که آذرماه سال ۹۴
توسط حزب الله لبنان بازداشت و کمی بعد به
ایران تحویل داده شد. وی که متهم به
ارتکاب جرایم امنیتی است در اعتراض به
موارد متعدد نقض حقوق خود از دهم بهمن ماه
در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده است.
در ادامه آقاى قاسم ساكى به دعوت از مسئول
جلسه براى سخنرانى درباره ى اعدام به
جايگاه آمدند. شما میتوانید فایل صوتی
سخنرانی ایشان را در لینک زیر گوش کنید:
http://seda-tasvir.bashariyat.org/?p=6512
دربخش سوم جلسه خانم رحيله جهانديده ،فعال
حقوق بشر در رابطه با آزار جنسى كودكان
در ايران سخنرانى خود را آغاز كردند،
متن سخنرانى ايشان به شرح زير مى باشد:
یکی از از مصادیق و انواع کودک آزاری،
آزار جنسی کودکان است؛ درگیر کردن کودک در
فعالیتهایی که منجر به ارضای جنسی
بزرگسالان شود یا عمل تحمیلی جنسی روی
کودکی که فاقد «تحول شناختی، هیجانی و
جسمی»ست، از جمله تعاریف و توضیحات
پیرامون آزار جنسی کودکان است.
هرگونه عمل جنسی بین یک بزرگسال با یک
کودک به نیت لذت جنسی نیز از جمله تعاریف کودک
آزاری جنسی ست.
در ایران آزار جنسی کودکان ذیل مباحث تعرض
و تجاوز جنسی قرار میگیرد.
اما هیچگاه آمار دقیقی از تجاوز جنسی یا
آزار جنسی کودکان در ایران ارائه نشده
است. حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران
اجتماعی ایران و مدیرکل پیشین دفتر امور
آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی معتقد
است به دلیل اینکه کودک آزاری تلفیقی
است و نمیتوان مسئله آزار جنسی را از آن
جدا کرد، آمار مشخصی از آزار جنسی کودکان
نیز نمیتوان ارائه
داد.
با این حال با اینکه دستگاههای انتظامی
و قضایی کشور به دلایلی چون «حساسیتهای
بالای اجتماعی» چندان مایل به افشای آمار
پروندههای مربوط به تجاوز جنسی نیستند
اما گاهبهگاه آماری در این زمینه ارائه
میشود. یکبار مقامات پلیس اعلام کردند از
۹۰۰ پرونده ثبت شده تجاوز در سال ۹۰ حدود
۴۰ درصد آمار تجاوز مربوط به زنان و ۶۰
درصد مربوط به «لواط» است که معمولا علیه
افراد زیر ۱۵ سال و با اغفال صورت
میگیرد.
با این آمار روشن است که آزار جنسی کودکان
در ایران رواج بسیار بالایی دارد. مصطفی
اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی
ایران در گفتگویی آمار غیررسمی تجاوز یا
آزار جنسی کودکان را بیشتر از این خواند و گفت:
«در کشور برخی نوجوانهایی که به سن بلوغ
میرسند عمل لواط را انجام میدهند و به
دلایلی معمولا این عمل را با پسرهای
کوچکتر از خودشان انجام میدهند. خیلی از
کسانی که لواط میکنند به مشتریان خود که
حتی پسربچههای کوچک هستند، پول هم
میدهند.
اینها عوارض جامعهای است که در آن
محدودیت وجود دارد و آموزشهای صحیح
درباره مسائل جنسی به کودکان داده نمیشود
و صحبت کردن درباره مسائل جنسی تابو است.»
جاوید سبحانی، عضو «انجمن حمایت از حقوق
کودکان» یکبار به آزار جنسی دختران
راهنمایی و دبیرستانی در ایران اشاره کرد
و گفت:
«در حال حاضر گزارشهایی مبنی بر
کودکآزاری شده است و ۳۲ درصد دختران
راهنمایی و دبیرستان تجربه آزار جنسی را
داشتهاند و به طور کل تاکنون نیمی از
جمعیت دختران تجربه آزار جنسی را
داشتهاند که در مکانهایی مانند پل
هوایی، اتوبوس و به طور کل در فضاهای
بیدفاع شهری اغلب توسط یک مرد غریبه صورت
گرفته است.»
تجاوز جنسی ناظم مدرسه به کودکان و لزوم
آموزش جنسی کودکان
در خرداد سال گذشته ناظم یک مدرسه ابتدایی
در غرب تهران به اتهام آزار جنسی ۶ کودک ۸
تا ۱۱ ساله بازداشت شده بود.
با این حال برخی گزارشها نیز
از تعداد بیشتری از کودکانی میگفت که
مورد آزار جنسی این ناظم قرار گرفته
بودند. جالب آنکه وقتی شاکیان پرونده
دنبال محاکمه این ناظم متجاوز بودند، یکی
از آنها در طی مصاحبهای گفت که
از حراست کل آموزش و پرورش به او گفتهاند
پیگیر این قضیه نباشد زیرا «چنین
اتفاقهایی در آموزش و پرورش میافتد.»
پروین بختیارنژاد، فعال اجتماعی با اشاره
به این اتفاق تلخ و در طی یک مطلب به لزوم
آموزش جنسی کودکان اشاره کرد و گفت:«
این عمل غیراخلاقی ناظم مدرسه باید آنها
را به این نکته مهم توجه دهد که زمان
آموزش «مراقبت از تن به کودکان» و نیز
خانوادههای آنها فرارسیده است. آموزش و
پرورش بهراحتی میتواند با همکاری
سازمانهای مردمنهاد وظیفه آموزش «مراقبت
از خود» به کودکان و خانوادههای آنها را
به عهده گیرد تا کودکان بتوانند از طریق
دریافت آموزش لازم از خود مراقبت کنند.»
اما این تنها اتفاق تلخ آزار جنسی کودکان
در مدارس ایران نبود. در تابستان ۹۳ نیز
اعلام شد که ۱۴ دانش آموز تهرانی مورد
آزار و تجاوز جنسی معلم ورزش خود قرار
گرفتهاند.
مادر یکی از دانشآموزان در شکایت خود به
روند کشف این ماجرا اشاره کرد و گفت:
«پسرم از جمله دانشآموزانی بود که معلم
ورزش، او را برای تیم فوتبال انتخاب کرد و
با آنها کار میکرد تا در تیم مدرسه با
مدارس دیگر رقابت کنند. پسرم به همراه ۲۰
دانشآموز دیگر به اردوهای مختلف میرفت و
چون فردی که آنها را میبرد هم مربی
فوتبال بود و از فدراسیون کارت داشت و هم
معلم ورزش مدرسهشان بود، اعتماد کردیم و
بچهام را به دست او سپردیم اما روز حادثه
وقتی به خانه آمد دیدم بدنش خونی است. اول
نمیخواست حرفی بزند. وقتی خیلی پیگیر
شدم گفت چون در بازی فوتبال با تیم رقیب
باختهاند مربیشان آنها را کتک زده است.
وقتی موضوع را با خانوادههای دیگر در
میان گذاشتم متوجه شدم که فقط پسر من
نبوده بلکه ۱۳ کودک دیگر نیز مورد آزار و
اذیت این معلم قرار گرفتهاند.»
کودکان مورد آزار قرارگرفته در بازجوییها
به این مساله اشاره
کردند که
این معلم آنها را با سنگ و چوب میزد و
اگر به حرفش گوش نمیکردند در اتاق زندانی
میشدند اما به خاطر علاقهشان به فوتبال
و منتخب شدن چیزی به خانوادهها نمیگفتند
تا اینکه آخرینبار متوجه شدند به چهار
نفر از بچههای تیم تجاوز شده است.
آزار جنسی کودکان و نواقص و خلاءهای
قانونی
براساس بند ۳۴ «کنوانسیون حقوق کودک» که
در سال ۱۹۸۹ به تصویب رسید کشورهای طرف
کنوانسیون متقبل میشوند که از کودکان
در برابر تمام اشکال سوءاستفاده و
استثمار جنسی حمایت کنند. کشورهای
متعهد به کنوانسیون، اقدامات ملی، دو و
چند جانبه را در جهت اجرای بند ۳۴ و
جلوگیری از موارد زیر به عمل میآورند:
الف) تشویق یا وادار نمودن کودکان
برای درگیری در هرگونه فعالیتهای
جنسی. ب) استفاده استثماری از کودکان
در فاحشهگری و سایر اعمال غیرقانونی
جنسی. ج) استفاده استثماری از کودکان
در اعمال و مطالب پُرنوگرافیک.
جمهوری اسلامی ایران نیز در سال ۱۳۷۲ به
این کنوانسیون پیوست و با ماده واحدهای
این کنوانسیون به تصویب مجلس نمایندگان و
شورای نگهبان رسید.
همچنین از طرف دیگر در سال ۱۳۸۱ برای
اولینبار قانونی مختص به کودکان و
نوجوانان در ایران تحت عنوان «قانون حمایت
از کودکان و نوجوانان» تصویب شد که بر
اساس آن تمام افرادی که به سن ۱۸ تمام
نرسیدهاند تحت حمایت این قانون قرار
میگیرند.اما
با این حال نواقص و خلاءهای قانونی بسیاری
در مورد آزار جنسی کودکان در ایران وجود
دارد. به عنوان مثال کافیست به قانون
مجازات اسلامی نگاه کرد. در ماده ۱۱۲
قانون مجازات اسلامی چنین آمده است:
«هرگاه مرد بالغ و عاقل با نابالغی لواط
کند٬ فاعل کشته میشود و مفعول که نابالغ
است٬ اگر به زور مورد تجاوز قرار نگرفته
باشد ۷۴ ضربه شلاق میخورد.» موقعیت را
درنظر بگیرید. اگر یک پسر نابالغ یعنی زیر
۱۵ ساله را با پول و مانند آن فریب دهند و
او را تشویق به هم خوابگی با خود کنند، در
قانون جمهوری اسلامی ایران نه تنها از آن
کودک فریبخورده حمایت نمیشود، بلکه
مجازات نیز میشود.
«در پروندههای جنسی اصل بر عدم اطلاع
رسانیست»!
یکی دیگر از مشکلات مساله آزار جنسی
کودکان در ایران همانطور که در بالا هم
اشاره شد عدم شفافیت در اینباره است. از
طرفی میزان مراجعه به نهادهای قضایی از
طرف آزاردیدگان جنسی به دلیل مسائل فرهنگی
بسیار پایین است و از طرف دیگر نهادهای
مسئول نیز در اینباره تمایل به پنهان
کاری دارند. غلامحسین اسماعیلی، رییس کل
دادگستری استان تهران درباره پرونده تجاوز
جنسی معلم ورزش مدرسه به دانش آموزان به
صراحت اشاره کرد که قرار است در
پروندههای مربوط به منافی عفت،
اطلاعرسانی نشود. او در توضیح بیشتر گفته بود:
«سیاست قوه قضاییه و سیاست دینی ما،
رسیدگی و مجازات مجرم در این پروندههاست،
اما تبیین این موضوع خود اشاعه منکرات را
به دنبال دارد؛ بنابراین موضع ما در
رسیدگی به این پروندهها روشن است و حتی
صراحت داریم که اگر چنین پروندههایی در
دادگاه مطرح شد دادگاه باید غیرعلنی
برگزار شود.»
قانونی کردن سوءاستفاده جنسی از کودکان!
در بند ۱۹ کنوانسیون حقوق کودک آمده است
که کشورهای طرف کنوانسیون تمام
اقدامات قانونی، اجرایی، اجتماعی و
آموزشی را در جهت حمایت از کودک در
برابر تمام اشکال خشونتهای جسمی و
روحی، آسیبرسانی یا سوءاستفاده،
بیتوجهی یا سهلانگاری، بدرفتاری یا
استثمار منجمله سوءاستفاده جنسی در
حینی که کودک تحت مراقبت والدین یا
قیم قانونی یا هر شخص دیگری قرار
دارد، به عمل خواهند
آورد.
اما با این حال تصویب لایحه «ازدواج
فرزندخوانده با سرپرست» در دو سال پیش در
ایران جنجال بسیار به وجود آورد و بسیاری
آن را قانونی شدن سوءاستفاده جنسی از
کودکان خواندند. طبق آنچه مجلس شورای
اسلامی با اصلاح ماده ۲۷ قانون حمایت از
خانواده به تصویب رسانده است ازدواج
سرپرست و فرزندخوانده مشروط به حکم دادگاه
صالح شد، در حالیکه پیش از آن در لایحه
حمایت از کودکان، ازدواج سرپرست با
فرزندخوانده بهطور کلی «ممنوع» بود.
زمانیکه لایحه ازدواج فرزند با سرپرست در
مراحل تصویب خود به سر میبرد، کارشناسان
و حقوقدانان و فعالین بسیاری علیه این
قانون و در دفاع از کودکان اقدام کردند.
مهرانگیز کار آن را «قانون بردگی» خواند و
گفت اجرایی شدن این قانون به این معناست
که این فرصت برای مردان فراهم میشود که
با دریافت حکم سرپرستی بتوانند با
فرزندخوانده خود ازدواج کنند و در واقع
مجوز رفتار جنسی قبل از بلوغ را کسب
میکنند. او در توضیح بیشتر گفته
بود:
«چه در زمان حضانت و چه بعد از آن سرپرست
میتواند با فرزند خوانده ازدواج کند
منتهی به شرط اینکه دادگاه تبعیت کند و
مصلحت باشد! بدین ترتیب، حکومت ایران شکلی
قانونی و شرعی به سوءاستفاده جنسی از
کودکانی که به هر دلیلی سایه پدر و مادر
را بر سر خود ندارند داده است. در حالیکه
در تمام نقاط دنیا قانونگذاری میکنند تا
جایی که ممکن است امکان سوءاستفاده جنسی
از کودکان را کاهش دهند.»
شهیندخت مولاوردی، معاون رئیسجمهور در
امور زنان و خانواده درباره این لایجه میگوید:
« این تبصره با هدف کلان قانون مذکور که
حمایت از کودکان فاقد سرپرست و بدسرپرست
است و نیز با منافع عالیه جسمی و روانی
کودکان، در تعارض آشکار قرار دارد. این
تبصره مغایر کارکردهای خانواده و نقشهای
تعریفشده برای اعضاء خانواده است؛ به
نحوی که نقش فرزند در برابر والدین به
ناگهان به نقش همسر در برابر همسر تغییر
مییابد.» هماکنون نیز دولت در تلاش برای
لغو قانون ازدواج فرزندخوانده با سرپرست
است که پیدا نیست موفقیتی در این راه به
دست میآورد یا خیر.»
و در بخش پايانى جلسه، آقاى حسام ناصحى
ارجمند به بررسى رفراندوم 12 فروردین
1358 پرداختند كه سخنرانى ايشان به
شرح زير مى باشد:
رفراندوم سال
پنجاه و هشت و انتخابات جمهوری اسلامی و
یا همان انتصابات جمهوری اسلامی به
پیشمیبریم . رفراندومی
کاملا غیر دموکراتیک و غیر اصولی که اولین
اصل غیر اساسی و غیر اصولی این نظام
دیکتاتوری است . ماده
نوزده هم : هر
کس حق آزادي عقید ه وبیان دارد و حق مزبور
شامل آن است که ازداشتن عقاید خود بیم و
اضطرابی نداشته باشد و درکسب اطلاعات و
افکار و دراخذ و انتشار آن با تمام وسایل
ممکن و بدون ملاحظات مرزي، آزاد باشد.ماده
بیست ویکم :
.1 هرکس
حق دارد که دراداره امور عمومی کشورخود،
خواه مستقیماً وخواه با وساطت نمایندگانی
که آزادانه انتخاب شده باشند،شرکت جوید. .2 هرکس
حق دارد که باتساوي شرایط، بامشاغل عمومی
کشور خود نایل آید. .3 اساس
ومنشأ قدرت حکومت ارادهء مردم است این
اراده باید به وسیلهء انتخاباتی بر گزار
گردد که از روي صداقت وبه طور ادواري صورت
پذیرد. انتخابات
باید عمومی و بارعایت مساوات باشد و با
رأي مخفی یا طریقهء نظیر آن انجام گیرد که
آزادي رأي را تامین نماید
در رابطه با اصل انتخابات و تاریخ
رفراندوم جمهوری اسلامی که این بدترین
بدعتی که در تاریخ ایران گذاشته شد خوب
است تا به صحبتهای صادق طباطبایی که
ازبستگان خمینی وموسی صدر بود اشاره بکنیم
و متوجه شویم که این افراد چطور و چگونه
چنین نظامی را بثبت رسانده اند .
صادق طباطبایی در دهه هفتاد میلادی از
دانشجویان ایرانی در کشور آلمان درس
میخواند و مستمرا با دستگاه خمینی در عراق
و ایران بودند رابطه داشت و در تحقق چنین
نظام جهل و جنایتی به خمینی کمک کرده است
.
تأكید امام بر برگزاری سریعتر رفراندوم.
دكتر صادق طباطبایی ، كه از مجریان
برگزاری رفراندوم بوده است میگوید : « 12
روز از پیروزی انقلاب نگذشته بود كه مرحوم
حاج احمد آقا خمینی گفتند ، امام میگویند
رفراندوم باید هرچه زودتر برگزار شود . من
با آقای دكتر صدر حاج سید جوادی در وزارت
كشور دیدار كردم و پیام امام را به ایشان
دادم . وزیر كشور گفت ما الان تشكیلات
سالم اداری در كشور نداریم . حتی
پاسبانها نه میتوانند با لباس و
اونیفورم سابق سركار بروند و نه ابزار
بیسیم و ماشین دارند ، كلانتریها هم
اكثر در روزهای آخر به شدت آسیب دیده است .
در مراكز استانها و شهرها هم استانداران
و فرمانداران هنوز مستقر و مسلط به اوضاع
نشدهاند . انجام امر امام چند ماهی فرصت
نیاز دارد . من مطلب را به احمد آقا طی یك
تماس تلفنی اطلاع دادم . كمی بعد ایشان
تلفن كرد و گفت امام میفرمایند ، اگر كمی
بجنبید ، این كار انجام میشود . دو روز
بعد احمدآقا مجددا زنگ زد و گفت امام
میگویند قصه رفراندوم به كجا رسید ؟ من
گفتم مطلب تازهای ندارم .
ایشان
گفت امام معتقدند خود شما به وزارت كشور
بروید و با تجربه كار سازمانی كه از
انجمنهای اسلامی دارید ، سامان دادن به
این امور را خود بر عهده بگیرد . كمی فكر
كردم و گفتم من كه نمیتوانم فردا صبح به
دیدار وزیر بروم و بگویم صبح به خیر ،
آمدهام رفراندوم برگزار كنم. گفت من
ترتیب كار را میدهم و مطلب را به امام
منتقل كرد. امام با هوش و درایتی كه
داشتند متوجه شدند و ظاهرا توسط سید احمد
آقا یا كس دیگری به مهندس بازرگان و ایشان
هم به آقای صدر حاج سید جوادی – وزیر كشور
– گفتند . همان شب به قم رفتم و اوضاع
نامساعد را كه منظور وزیر كشور بود برای
ایشان شرح دادم و ضمنا گفتم آقا ، حالا كه
دنیا شما و رهبری شما و این انقلاب به این
عظمت را پذیرفته و به رسمیت شناخته است ،
چه نیازی به رفراندوم داریم ؟ من مطمئن
هستم اگر شما " جمهوری اسلامی " را به
عنوان نظام سیاسی كشور اعلام كنید ، هم
مردم ما و هم دنیا آن را خواهند پذیرفت.
امام : شما الان نمیفهمید
ایشان در جواب گفتند شما الان نمیفهمید .
پنجاه سال دیگر خواهند گفت با سوء استفاده
از احساسات مردم ، نظام مورد نظر خود را
بر مردم تحمیل كردند . نه حتما باید
رأیگیری شود و دقیقا تعداد مخالف و موافق
معین شود. من وقتی از قم برگشتم ، منزل
خالهام بودم كه آقای صدر تماس گرفت و مرا
به وزارت كشور دعوت كرد . من به اتفاق
دكتر حسن حبیبی به دیدار ایشان رفتیم و
بعد از كمی گفت و گو ، معاونت سیاسی و
اجتماعی را به من و معاونت اداری و عمران
را به ایشان واگذار كرد . از آن تاریخ هر
دوی ما در وزارت كشور شروع به كار كردیم .
تقریبا اواسط اسفند 57 بود كه احمد آقا
گفت یك سری بیا قم و رفتم و گفت آقا پایش
را كرده است توی یك كفش و گفته است كه
باید خیلی زود رفراندوم برگزار بشود .
برای جمهوری اسلامی . به
ایشان گفتم خیلی خوب ، اما خیلی زود یعنی
چه ؟ گفت امام میگوید همین روزهای آینده
، گفتم قبلا توضیح دادم كه این كار
تشكیلات لازم دارد و نظم میخواهد ،
فرمانداریها ، استانداریها ، صندوق ،
جمعآوری تهیه تعرفه و ارسال ، ستاد مركزی
و اینها همه به این سرعت نمیشود ، گفت
كه نمیدانم دیگه آقا اصرار دارد كه این
انجام بشود. من دوباره به قم رفتم و به
ایشان گفتم آقا خود شما نظام جمهوری
اسلامی را اعلام كردهاید ، این كافی است
و دنیا هم كه مشروعیت شما را قبول كرده
است ، این هیچ ایرادی ندارد. ایشان گفتند
شما الان را نگاه نكنید ، آن چیزی كه در
تاریخ میماند ، واقعیتهای تاریخی است .
شما سعی كنید كه هر چه زودتر دولت این كار
را برگزار كند . آن موقع من در هیأت
وزیران هیچ نقشی نداشتم و گاهی اوقات در
جلسات دولت به درخواست دوستان شركت
میكردم . به ایشان گفتم برگزاری یك چنین
كاری خیلی تداركات میخواهد ، از وزارت
كشور كه باید یك ستادی تشكیل بدهد در
شهرستانها و در مراكز استانها ،
بخشداریها ، یك بسیج تشكیلاتی و عمومی
باید صورت بگیرد ، الان در صورتی كه
پاسبانها جرأت نمیكنند با لباس پاسبانی
بیرون بیایند و سر چهار راهها بمانند برای
نظم عمومی چطوری میخواهید این كار برگزار
بشود . ایشان
گفتند نه این كار امكانپذیر است ، شما
بروید و كار را به سبك انجمن اسلامی در
بیاورید . من آمدم تهران و آن شب مطلب را
به آقای صدر حاج سید جوادی اطلاع دادم ،
ایشان گفت شما اولویت كارتان را روی
برگزاری رفراندوم بگذارید . گفتم بسیار
خوب ولی این بیعتی نباشد برای انجام كار
دائم در وزارت كشور چون من الان تهران را
هنوز بلد نیستم ، چطوری میتوانم معاون
سیاسی و اجتماعی وزارت كشور بشوم . به هر
حال فایده نكرد و من در آنجا مشغول كار
شدم و این دقیقا 14 یا 15 اسفند سال 57
بود . تشكیل ستاد برگزاری رفراندوم
در عرض كمتر از 3 روز به سبك انجمن
اسلامی ما یك ستاد برگزاری رفراندوم در
وزارت كشور تشكیل دادیم و به تعداد
استانداریها افرادی را از انجمن اسلامی و
دوستان دیگر گرد آوردیم . البته تشكیلات
ستاد انتخاباتی وزارت كشور كه از زمان
گذشته با یك مدیریت كل اداره میشد ،
خدمات ستادی به ما ارائه میداد و
تجربههای تشكیلاتی خود را در اختیار ستاد
رفراندوم میگذارد. قرار شد 3 نفر در مركز
بمانند و بقیه به مراكز استانها اعزام
بشوند ، در آنجا نیز یك ستاد مركزی به
تعداد شهرستانها افرادی را با كمك ائمه
جمعه كه مورد اعتماد احمد آقا بودند در
اختیار گرفتند. در مركز شهرها نیز
همینطور به تعداد روستاها و بخشها افراد
انتخاب شدند . تقریبا
بیستم اسفند بود كه ستاد رفراندوم كل كشور
تشكیل شد. آن موقع تشكیلات كشوری از هم
پاشیده بود ، استانداریها سر و سامان
نداشت . بعضی از استانداران كه به تازگی
به محل كار خود اعزام شده بودند ، مورد
اعتراض اهالی بودند . یك بار در یكی از
روزنامهها نوشته بود : "آقای بازرگان آن
انقلاب كجا و این انتصابات كجا ؟!" در
خیلی موارد تودهایها و نیروهای چپ و
عناصر ضد انقلاب در ایجاد بلوا و نارضایتی
نقش داشتند . استانداران هنوز مجال زیادی
برای تسلط به كار پیدا نكرده بودند ، در
حوزههای كوچكتر فرمانداری و شهرستانها و
بخشداریها نیز به همین شكل بود و سازمان
منظمی كه عهدهدار اجرای صحیح و بدون
دغدغه رفراندوم بشود ، وجود نداشت . با
وظیفه سنگینی روبه رو بودیم و چارهای
ندیدیم كه یك جلسه مشتركی با روحانیون
معتمد امام در مراكز استانها بگذاریم و
از آنها تقاضا كنیم كه تسهیلاتی را فراهم
كنند . در این زمینه با كمك حاج احمد آقا
با روحانیون سرشناس مراكز استانها مانند
آقای صدوقی در یزد هماهنگیهایی كردیم .آئیننامه
اجرائی رفراندوم تدوین و به دولت و به
شورای انقلاب جهت تصویب فرستاده شد .
اظهارنظرها درباره نوع نظام سیاسی ایران
پس از مطرح شدن انجام رفراندوم ، بر سر
نام و عنوان نظام سیاسی ایران كه باید در
رفراندوم مورد سؤال قرار گیرد ، اختلافاتی
بروز كرد . دولت موقت سعی داشت مفهوم "دموكراتیك" را
به "جمهوری
اسلامی " اضافه
كند كه با مخالفت جدی امام و نیروهای
انقلابی مواجه گردید . بازرگان در
مصاحبهای در تاریخ 4 بهمن 13577 به این
مسأله اشاره كرد . نخستوزیر صراحتا از
نظریه جمهوری دموكراتیك اسلامی پشتیبانی
كرد و روزنامههای وابسته و نزدیك به
گرایش او ، به اظهارات وی دامن زدند .
مثلا كیهان با تیتر درشت نوشت : بازرگان
: به جمهوری اسلامی ، صفت دمكراتیك را
باید اضافه كرد . استدلال
بازرگان این بود كه نباید انتخابهای
متعدد را از مردم سلب كرد و آنان را تنها
بر سر دو راه قرار داد بلكه مفهوم
دموكراتیك جنبه عامتری است كه حتی میتوان
اسلام و هر نوع نظام حكومتی دیگر را بعدها
در آن جا داد .در
راستای سخنان بازرگان ، دیگر چهرههای
دولت موقت نیز از نظریه دموكراتیك اسلامی
دفاع نمودند . احمد صدر حاج سید جوادی ،
وزیر كشور ، نیز گفت اگر بناست ما حكومت
دموكراتیك داشته باشیم ، چرا این دموكراسی
از آغاز رعایت نشود ، یعنی از نخستین قدم
دوران جدید پس از نظام استبدادی ، مردم در
انتخابات نوع جمهوری مختار باشند و
رفراندوم ما از نظر سندیت و مشروعیت دارای
استحكام و قوام قانونی مطلق باشد . سید
جوادی حتی از بازرگان نیز قدم جلوتر گذاشت
و به كلی كلمه اسلام را حذف نمود و گفت : مناسب
آن است كه فقط مفهوم جمهوری دمكراتیك باشد
تا در تدوین قانون اساسی بتوانیم آن را به
هر شكلی در آوریم . امام
خمینی شدیدا با نظریه دموكراتیك اسلامی به
مخالفت برخاستند و آن را نشانی از نفوذ و
نماد غربزدگی به حساب آوردند
. ایشان
فرمودند: فقط
"جمهوری اسلامی" ، نه یك كلمه زیاد و نه
یك كلمه كم .
همچنین در مصاحبهای
با حامد الگار به سیاستهای دولت موقت در
القا كردن مفهوم دموكراتیك حمله كردند و
فرمودند :
«تا توانستند راجع به جمهوری اسلامی
مخالفت كردند . مثلا جمهوری باشد ، اسلام
میخواهیم چه كنیم. جمهوری دمكراتیك باشد
، اسلامش نباشد ، آخرش كه آن خوب
خوبهایشان كه درست و خوب صحبت میكند،
میگفت : جمهوری اسلامی دموكراتیك ، ملت
ما این را قبول نكرده گفتند آنچه ما
میفهمیم اسلام را میفهمیم و جمهوری را
هم میفهمیم چیست اما *دموكراتیكی كه در
طول تاریخ پیراهنش را عوض كرده است هر وقت
به یك معنی الان هم این دموكراتیك در غرب
یك معنی دارد و در شرق یك معنی دیگر است
... آن دموكراتیك را حتی پهلوی اسلام هم
بگذارید ما قبول نداریم ، علاوه بر این من
این را در یكی از حرفهایم گفتم كه این كه
ما قبول نداریم برای این كه این اهانت به
اسلام است . شما این را پهلویش میگذارید
معنایش این است كه اسلام دموكراتیك و حال
آن كه از همه دموكراسیها بالاتر است ...
» امام در پیام دیگری كه در 4 فروردین
1358 پخش گردید ، صراحتا اعلام كردند كه
شما ملت ایران در انتخاب نوع حكومت آزاد
هستید . یعنی میتوانید به هر نظام مورد
دلخواه رأی دهید اما خود من به جمهوری
اسلامی رأی میدهم . آیتالله مطهری نیز
با اضافه كردن مفهوم دموكراتیك به "
جمهوری اسلامی " موافق نبود و در این باره
گفت : « در عبارت جمهوری دموكراتیك
اسلامی ، كلمه دموكراتیك حشو و زاید است »
صادق طباطبایی میگوید که ظرف سه روز
توانسته است تا چنین ستادی را ایجاد کند
تا بتوانند یک رفراندوم را برگذار کنند .
او بخوبی اشاره میکند در یک زمان نامناسب
که هنوز تشکیلات کشوری سامانی نداشته است
به حکم خمینی میبایستی این رفراندوم
برگذار میشده است . خمینی
بعنوان یک دیکتاتور تازه به دوران رسیده
بر روی نظر و رای خود کاملا تاکیید دارد
که یک رفراندوم دلخواه او باید در اسرع
وقت انجام پذیرد . خمینی
حتی در مقابل نظرات متفاوت و مخالف با سر
تیتری مانند جمهوری اسلامی مخالفت میکند و
میگوید که نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه
کمتر . عدد
نود و هشت و دو دهم درصد یک عدد کاملا غیر
واقعی و تقلبی است . عدد نشان دهنده یک
مشروعیت است . مردم ایران در آن زمان هیچ
نوع شناختی از این حاکمیت و تعریفی که از
این حاکمیت شده بود نداشتند .
مردم ایران به هیچ وجه به دلیل نبودن
آگاهی کافی از یک ساختار سیاسی جدید که
جمهوری باشد نداشته اند حتی بدلیل سرکوب
سیاسی و پلیسی در زمان شاه مردم ایران با
یک حزب و سازمان سیاسی مشخص به هیچ وجه
رابطه تنگاتنگی نداشتند تا متوجه این
بشوند که این نظام چه است و چه میگوید . خمینی
از فضای نا آماده و ناپخته در آن روزگار
کاملا سو استفاده کرد تا بتواند نظام مورد
دلخواه خود را که از دوران مشروطه موضوع
دعوای روحانیت و قشر روشنفکر جامعه بود.
خمینی در نهایت با اعتمادی که مردم ایران
به او کرده بودند
به این اعتماد خیانت کرد و راهی را که
استادیش رفته بودند همچون شیخ فض الله
نوری را پیشه کرد و نظام مورد نظر خودش را
که در کتاب حکومت اسلامی و ولایت فقیه که
از مجموعه سخنرانیهای خودش بود را با یک
رفراندوم بصورتی ناجوانمردانه به ثبت
رساند . و از عدم آگاهی مردم کاملا سو
استفاده کرد . بخوبی
و به وضوح میبینیم که این رفراندوم چگونه
و چطور برخلاف مواد نوزدهم و بیست و یک
اعلامیه جهانی حقوق بشر است و به هیچ وجه
روحی از دموکراسی و انساندوستی در آن نیست
.
در پایان نسبت به برنامه ریزی جلسه ی
بعدی(شنبه 6 مای) به شرح زیر تصمیم گیری
شد: منشی جلسه : خانم آریندخت اسدپور ،
مسئول جلسه آقای حسام ناصحی ارجمند ،
اخبار و تحلیل آن خانم نگار ساعدپناه ،
مقایسه اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون
اساسی جمهوری اسلامی ایران آقای بهرنگ
کشاورز و سخنرانان آقای احسان سرگزی و
آقای حسین بیداروند .جلسه راس ساعت 15:00
پایان یافت.
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی مالزی 21
اپریل 2017
جمشید غلامی سیاوزان
جلسه سخنرانی نمایندگی مالزی در تاریخ 21
اپریل 2017 ساعت 17 به وقا اروپای مرکزی
با موضوع روز جهانی ایمنی و سلامت در محیط
کار و روز بین المللی زمین با حضور اعضای
نمایندگی و جمعی دیگر از فعالان کانون
دفاع از حقوق بشر در ایران در اتاق پالتاک
نمایندگی برگزار گردید در این جلسه
سخنرانان به موضوعات مختلف در زمینه موضوع
جلسه پرداختندکه بدین قرار است:
اقای حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی با
موضوع چرائی بی کار شدن کارگران
کارخانه جات در ایران سخنرانی کردند.
در آغاز بیان این نکته خالی از لطف نیست
که بگوییم در ایران حکومت جمهوری اسلامی
با مدیریت بسیار غلط افرادی که ادعای
بسیاری بر کشور دارند زمینه فشارهای
بسیاری را بر مردم بانی بوده و این حکومت
فقط و فقط صرف چپاول سروت کشور و پر کردن
جیب عده ای خاص که از آنها با عنوان
آقازاده یا دانه درشت یاد میشود بر مسند
قدرت قرار گرفته . سندی که میتوان برای
این استدلال ارایه داد پولهایی است که در
قالب وامهای کم بهره به این دسته از افراد
داده میشود و این افراد با ارایه کمترین
سند اعتباری به عنوان ضامن پس از دریافت
این مبالغ یا متواری میشوند یا اگر هم
بمانند اینقدر قوی هستند که یک ریال از
مبلغ را هم باز پرداخت نمیکنند که همین
موارد بانی ایجاد هدر رفت بودجه و یا
خدمات اعتباری بانکی در کشور میشود و به
دست آن فردی که واقعا با دریافت این مبلغ
میتواند زمینه ایجاد کار آفرینی کند نیز
نمیرسد . تنها قشری که در گرداب فساد
اقتصادی جامعه ای مثل ایران آسیب میبیند
کارگران هستند و حتی میتوان گفت برخی از
کارفرمایان آنها نیز خسارتهای جبران
ناپذیری را متحمل میشوند . دلیل اصلی آن
هم این ست که مدیران ارشد کشور و حتی
افرادی که به عنوان مدیران زیر دست این
افراد هستند از تخصص در زمینه شغل خود
برخوردار نیستند . دوستان حساب کنید وقتی
یک فرد با سابقه جبهه و جنگ ناگهان به
عنوان یک وزیر یا مدیر ارشد یک مجموعه
انتخاب میشود این طبیعی است که آن کارخانه
یا آن مجموعه ناگهان ورشکست شده یا با
فشارهای اقتصادی زیاد دست به گریبان شود
برای مثال متوان به خبرهایی که روزانه
منتشر میشود اشاره کرد روز یا هفته ای
نیست که کارگران یک کارخانه یا یک مجموعه
تجمع اعتراضی نداشته باشند به صورت گذرا
میگویم در هفته گذشته یعنی از ۱۳ آپریل
۲۰۱۷ تا تاریخ ۱۹ آپریل نزدیک به ۸ مورد
تجمع اعتراضی انجام گفته است . برخلاف
صحبت های روحانی میتوان گفت که بعد از
برجام نه تنها گشایشی حاصل نشد و حسن
روحانی هم مثل روسای جمهور قبلی فقط با
وعده و وعید سر شهروندان ایران کلاه گذاشت
با تایید برجام گشایشی بر اقتصاد ایران
حاصل که نشد هیچ بلکه هر روز شاهد تعطیلی
کارخانه ها، واحدهای تولیدی و اخراج
کارگران بوده ایم. به طوری که کارخانه های
معروف و ریشه دار ایران به صورت تعطیل یا
نیمه تعطیل درآمدهاند.
اما بی توجهی دولت حسن روحانی به توان و
تولیدات داخلی که حتی تا میوه شب عید را
از مصر و ترکیه وارد می کند و محصول
باغدار ایرانی در انبارها فاسد می شود همه
و همه کامل کننده و گویای نقصی عظیم در
ساختار اقتصادی و مدیریتی کشور است . با
توجه به روند رو به رشد تعطیلی کارخانه
جات و ورشکستگی اقتصادی واحدهای عظیم
صنعتی مثل شرکت معروف به «داروگر» با
عنوان شرکت سهامی عام کف که با داشتن قدمت
۹۰
ساله در تولید انواع صابون، شامپو و سایر
مواد شوینده به دلایلی نا مشخص در سال
جاری و بیکار شدن کارگران آن مجموعه این
شرکت در سال جاری با درهای بسته این
کارخانه مواجه شد . در یک نگاه کلی میتوان
بر این باور رسید که همه راهکارهای حکومت
جمهوری اسلامی هیچ و هیچ بوده و تاثیر
مثبتی که بر باز کردن گره اقتصاد کشور که
نداشته هیچ بدتر گره کور دیگری بر اقتصاد
کشور وارد کرده است .
وجود رانتهای اقتصادی بزرگ در ایران عدم
وجود خدمات بانکی مناسب درگیریهای سیاسی
با دیگر کشور ها و دخول بی مورد در جنگ
سوریه و خرج کردن هزینههای کلان در سوریه
و مهمتر از همه نبود مدیران کار بلد در
عرصه اقتصادی بانی این عملکرد ضیعف حکومت
جمهوری اسلامی و دولت حسن روحانی است .
وقتی در کشوری نرخ بهره بانکی در زمانی که
خدمات بانکی به یک مجموعه ارایه میشود
نرخی بالای ۲۰ درصد محاسبه میشود این دیگر
یک امر طبیعی در ورشکستگی واحدهای کارگری
و بیکار شدن آنها میباشد . برای مثال بنده
اشاره ای میکنم به گروه داروگر ، درباره
شرکت سهامی عام کف مطرح است که در سال
۱۳۰۷
با تمامی محدودیتها و مشکلات اولین
کارخانه صنعتی تولید صابون در شهر اصفهان
تاسیس شد این کارخانه اولین محصول خود را
با نام صابون سوبلمه تولید و به بازار
عرضه نمود.
کارخانه داروگر سیزده سال پس از فعالیت
یعنی در سال
۱۳۲۰
به منظور گسترش برنامههای تولیدی از
اصفهان به تهران منتقل شد و در ادامه
تولید صابون مبادرت به تولید محصولات دیگر
بهداشتی و آرایشی کرد و سرانجام در سال
۱۳۳۶
شرکت داروگر به ثبت رسید و از آن زمان
تاکنون محصولات تولیدی خود را با نام
داروگر به بازار عرضه می نماید.
این شرکت علاوه بر آنکه پایهگذار تولید
صنعتی صابون کشور محسوب میشود، پایه و
ساختار پودر لباسشوئی را هم در ایران
ایجاد کرده است . در سال
۱۳۵۲
نام شرکت داروگر تغییر یافت و نام شرکت
سهامی عام کف، جایگزین آن شد.
اولین واکنش های صورت گرفته در این باره،
اعطای مرخصی اجباری کارگران این کارخانه
تا اطلاع ثانوی تعطیل است. این مرخصی
اجباری از شب عید شروع شده و تا به امروز
ادمه داد.
یک عضو سابق انجمن شویندگان با بیان اینکه
با تعطیلی داروگر باید منتظر تعطیلی سایر
شرکتهای وابسته به این برند از جمله
تولیپرس، تولیددارو، کیوان و حتی روغن
جهان باشیم، افزود:
متأسفانه در طول این سالها نقدینگی این
شرکت کاهش و بدهی آن به سیستم بانکی
افزایش یافته است اما هر بار که فعالان
حوزه شوینده وضعیت وخیم این کارخانه را به
وزارت صنعت بیان کردند، هشدارها شنیده
نشده و گشایشی ایجاد نشده است . با توجه
به تحقیقاتی که بنده انجام دادم مبلغی
معادل ۸۰۰ میلیارد تومان بدهی هست که
بانی تعطیلی این کارخانه شده است حال
میتوان حساب کرد حکومت جمهوری اسلامی چه
مقدار از پول کشور را در سوریه هزینه کرده
مبلغی چندین برابر ۸۰۰ میلیارد تومان .
واقعا جای تعجب است که هر روز ما شاهد
تعطیلی واحدهای اقتصادی در کشور باشیم ولی
افرادی که خود را مسول و پاسخ گو میدانند
هیچ اهمیتی که نمیدهند هیچ بلکه بروی
اعتراضات شهروندان با تند رویی و بازداشت
و زندان جواب گو هستند . به روز نشدن
ماشین آلات و انتصاب مدیران دولتی در
کارخانه جاتی مثل داروگر ، یا کارخانه
جاتی مثل ارج باعث شد تا نتوانند از
پتانسیل بومی خود کارخانه برای تولید
محصولات روز استفاده کند به نحوی که در
چند سال اخیر تصمیم به فروش یا تعطیلی این
کارخانه گرفته شود.
حتی در یک سال گذشته بخشی از این کارخانه
جات در اختیار کارخانه های دیگری مثل
ایران خودرو یا پارس خودرو یا سایپا قرار
گرفت تا به عنوان پارکینگ خودرو از آن
استفاده کنند . واردات بی جا و عدم توجه
به تولیدات داخلی در جهت بالا بردن کیفیت
کالا و خدمت نکته مهم دیگری است که میتوان
به آن اشاره کرد وارد کردن کالا یا مواد
تولیدی بی کیفیت با حداقل تعرفه گمرکی
ضربه بزرگی بر پیکر اقتصادی کشور و بسته
شدن درب کارخانه جات و مهاجرت نیروی کار
از کشور را بانی شد . نرخ روز افزون
بیکاری در ایران به قدری زیاد است که
میتوان حتی از واژه افتضاح نیز استفاده
کرد و ما میبینیم حکومت جمهوری اسلامی هیچ
گونه حرکتی در جهت تعمیم یا مقابله مفید
با این روند رو به افزایش انجام که
نمیدهند هیچ بلکه با افتخار و با غرور از
سیاست های اقتصادی و اجتماعی خود در ایجاد
شغل در کشور دفاع هم میکنند و با ارایه
آمارهای غلط خود را در جامعه بر حق جلوه
میدهند . از دیگر دلیل افزایش روان رو به
رشد بیکاری کارگران در ایران میتوان به
نبود امکانات در حمایت از کارفرما میباشد
که در اوایل بهس به آن کمی اشاره شد
میتوان در توضیح این قسمت گفت که عدم
تخصیص بودجه از طرف دولت ، البته بودجه با
پشتیبان منظور هست که این بودجه با یک
برنامه ریزی دقیق در جهت حمایت از بازار
کار و توسعه مکانهای صنعتی میتواند به کار
رود متاسفانه همانطور از در اوایل صحبتها
گفته شد نبود یک برنامه مدون در ایجاد و
ارائه خدمات بانکی مفید در ایجاد کار
آفرینی مناسب در کشور احساس میشود و یا
میتوان در قسمتی این جمله را یاد آور شد
که درگیریهای منطقه ای که حکومت جمهوری
اسلامی بی دلیل خود را در آنها درگیر کرده
بانی ایجاد هزینه های گزاف برای دولت و
کشور شده و بودجه هائی که باید صرف توسعه
اقتصادی و صنعتی کشور شود در جاهای غلط
هزینه میشود که جامعه ایران از این قسمت
آسیبهای بسیاری را دیده است .
همه و همه این مشکلات در ایران ناشی از
سوء مدیریت و نبود افراد کارامد در قالب
مدیر بر اقتصاد و صنعت کشور میباشد وقتی
یک حکومت مسائل عقیدتی را در سیاست خود
ادغام میکند نتیجه چیزی که ما امروز شاهد
آن هستیم نمیشود : گسترش فقر ، افزایش
آمار بیکاری ، افزایش فساد به طریقهای
مختلف ، رانت خواری ، گسترش رشوه در نظام
بانکی و اقتصادی کشور ، و مهمتر از همه
مفقود شدن اموال کشور در قالب دکل نفتی و
یا فروش نفت کشور و گم شدن پول آن و یا ول
کردن شاه دزد و گرفتن تخم مرغ دزد اینها
همه و همه ناشی از نبود یک نظام کارامد در
کشور هست در انتها توجه شما عزیزان را به
یک آمار جالب میکنم . سرپرست معاونت امور
اقتصادی استانداری خوزستان گفته است که
نرخ بیکاری در این استان افزایش یافته و
هماکنون
۳۰۰هزار
دانشآموخته فارغ التحصل جویای کار در
استان وجود دارد.
اضافه میکنم دوستان که نرخ بیکاری به نسبت
مدت مشابه سال قبل افزایش پیدا کرده ،
ایشان ادامه داده که با تصویب مصوبات و
تخصیص اعتبار مشکلی حل نمیشود. غیبت
مدیران دستگاههای اجرایی در جلسه اشتغال
و سرمایهگذاری خوزستان در ابتدای سال
نشان میدهد که نتوانستیم حساسیت لازم را
در استان ایجاد کنیم. این در حالی است که
اشتغال باید اولویت کاری همه دستگاههای
اجرایی باشد.
اقای تقی صیاد مصطفی سخنرانی خود را تحت
عنوان روز جهانی ایمنی و سلامت در محیط
کار ارائه نمودند.
28 اوریل (۸ اردیبهشت) توسط سازمان
بینالمللی كار به عنوان روز جهانی بهداشت
حرفه ای و ایمنی محیط كار اعلام شده است.
این روز فرصت مناسبی است تا اذهان عمومی
نسبت به موضوع بهداشت و ایمنی محیط كار
حساس شوند و ضمن ارج نهادن به زحمات
كاركنان بایستی به فراهم آوردن زمینههای
علمی، پژوهشی و كاربردی برای شناسایی
مخاطرات شغلی، اجرای روشهای صحیح كنترل و
ارتقای سطح سلامت نیروی انسانی اقدام
نمود.
نخستین کمیته مشترک سازمان بهداشت جهانی و
سازمان بین المللی کار که در سال ۱۹۵۰
تشکیل شد، بهداشت حرفهای را چنین تعریف
نموده است : تامین و ارتقاء عالی ترین سطح
سلامت جسمی، روانی واجتماعی برای کارگران
همهٔ مشاغل، پیشگیری از بیماری ها و حوادث
ناشی از کار، بکارگماردن نیروی کار در
محیط و شغلی که از لحاظ جسمی و روانی قدرت
انجام آنرا دارد و بطور خلاصه تطابق کار
با انسان.
سازمان بین المللی کار
(ILO)
از سال ۲۰۰۳ با هدف پیشگیری از حوادث و
بیماریهای شغلی مراسمی را در روز 28 آوریل
که در ایران مصادف با ۸ اردیبهشت ماه است
برگزار می کند. روز جهانی ایمنی و سلامت
شغلی در واقع یک فعالیت سالیانه بین
المللی برای نهادینه کردن کار سالم و ایمن
در سرتاسر جهان است. برگزاری این مراسم یک
بخش مهم از استراتژیهای جهانی سازمان بین
المللی کار برای ارتقای ایمنی و سلامت
شغلی در همه محیط های کاری است که باعث
ارتقای آگاهیهای مردم و همچنین افزایش
امنیت و سلامت در محیط کار می شود.
تا قبل از سال ۱۳۶۲ وزارت کار و امور
اجتماعی و وزارت بهداشت وقت مشترکاً بر
نیروی کار و محیط کار نظارت و مراقبت
داشتند. به منظور جلوگیری از دو باره کاری
و ارتقاء کیفیت ارائه خدمات برای حفظ و
بالا بردن سلامت شاغلین، درسال۱۳۶۲ مسائل
بهداشتی محیط کار و کارگر، از وظایف وزارت
بهداشت، درمان و آموزش پزشکی شناخته شد و
جهت انجام این وظیفه، اداره کل بهداشت
حرفهای تشکیل و مسئولیت حفظ و ارتقاء
سلامت نیروهای شاغل کشور در مشاغل گوناگون
جامعه را عهده دار گردید. با توجه به
تصویب قانون جدید کار توسط مجمع تشخیص
مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران در سال
۱۳۶۹، به حکم ماده ۸۵ قانون کار وزارت
بهداشت، درمان و آموزش پزشکی عهده دار
بهداشت و درمان کارگران و وزارت کار و
امور اجتماعی مسئول ایمنی کارگران
میباشد.
آسیبهای روانی ناشی از عدم امنیت شغلی
در ایران نیز بر اساس گزارش سازمان تامین
اجتماعی در مورد از کارافتادگی، بیشترین
میزان از کارافتادگی مربوط به کمیسیون
اعصاب و روان است که به تنهایی 32 درصد کل
افراد از کار افتاده را به خود اختصاص
میدهد. بررسی مراجعهکنندگان به کمیسیون
اعصاب و روان سازمان تامین اجتماعی شهر
تهران نشان میدهد که اختلالهای
روانپزشکی به طور معناداری بیش از
اختلالهای عصب شناختی منجر به از کار
افتادگی و استراحت پزشکی میشوند، به طوری
که اختلالهای روانی مسئول 58.9 درصد
موارد از کارافتادگی و 83.5 درصد کل
مراجعان استراحت پزشکی است.
در ایران علاوه بر تمام مشکلات ناشی از
بیکاری و اشتغال حاکم بر کل جامعه، زنان
فشارهای مضاعف دیگری نیز متحمل میشوند.
بر اساس دادههای سازمان آمار، در حالی که
جمعیت زنان تقریبا برابر با جمعیت مردان
است اما تنها 12درصد از زنان شاغل
میباشند وهمین در صد پایین هم با مشکلات
فراوانی در محیط کار روبرو هستند به خصوص
زنان سرپرست خانوار، مطلقه و دختران مجردی
که به اشکال گوناگون مورد تعرض و
سوءاستفاده قرار میگیرند و در صورت
سرپیچی از خواستهها غیرانسانی وغیرقانونی
کارفرما و مسئولین و سرپرستان بخش، شغل و
مزایای خود را از دست میدهند.
آسیبهای روانی ناشی از کار امروز به یک
امر عادی تبدیل شده است و درجه حمایت
قانون از کارگر بستگی به رشد قوانین در هر
کشوری دارد و امروز در بعضی از کشورها
میبینیم دادگاههای امور کارگری تبدیل به
دادگاههای جنایی میشود، زیرا کارگران از
صدمات وارده چه روحی و جسمی در محیط کار
خواهان غرامت از صاحب کار میشوند، در
حالی که در ایران کارگران قادر به دفاع از
حق خود نمیباشند.
بعد از جنگ جهانی دوم، در عرصه بین المللی
نهادهایی در رابطه با آموزش رسمی و بهداشت
و ایمنی شغل بوجود آمد مانند سازمان
بهداشت جهاني که در 7 آوریل 1947 تاسیس شد
و به عنوان یک نهاد زیرمجموعه سازمان ملل
فعالیت میکند. سازمان بهداشت جهانی
کنوانسیونهای متعددی را در رابطه با
کارگران تصویب کرده است مانند
کنوانسیونهای 197،120، 155، 161 ، 187 که
مسائل بهداشت کارگران در محیط کار مانند
اشاعه مریضی، ایمنی کار، حق زایمان، ایدز
را به عنوان بخشی از خود کار دانسته است.
اکثر دولتها این کنوانسیونها را امضا
کردهاند اما این به معنا اجرای آن نیست
مگر در کشورهایی که کارگران از تشکلهای
صنفی کارگری مستقل برخوردار باشند. البته
ایران هیچ کدام از این کنوانسیونها را
امضا نکرده است.
در چند سال گذشته اصطلاح “شغلزدگی” یا
“فرسودگی شغلی” در ایران زیاد به کار برده
میشود. این بدین معنی است که نیروی کار
از شغل خود راضی نیست و این عدم رضایت
عملا به یک فرسودگی و بیهودگی در محیط کار
تبدیل میشود. این اصطلاح شاید در بخش
بهداشت زیاد به کار میرود زیرا کارگر که
از لحاظ شغلی در امنیت نیست حتی
اربابرجوع هم با پرخاشگری و توهین عملا
فعالیت کاری این بخش را زیر سوال میبرند.
آمارهای تحقیقی نشان میدهد که 95 درصد
کارکنان بیمارستانها یا افسرده هستند و
یا به شغل شان بیعلاقه میباشند. البته
اصل مطلب در این است که اگر تعداد
پرستاران کم است دلیلاش این است که حقوق
پزشکان 300 برابر پرستاران است.
امنیت شغلی در ارتباط تنگاتنگ با ایمنی
شغلی است. پیاده کردن شرایط ایمنی شغلی در
بهترین حالت اگر در کنارش کارگران امنیت
شغلی نداشته باشند باز هم فاجعهآفرین است
و این دو باید در کنار هم و مکمل یکدیگر
باشند چرا که ایمنی شغلی شامل مصونیت از
آسیبهای روانی نیز میباشد کارگری که با
بیآیندگی شغلی و اقتصادی مواجه است اگر
با وسایل کار آسیب نبیند قطعا به خاطر
مشکلات افسارگسیختهاش خود را در کارخانه
و محل کار دار میزند یا خود را به آتش
میکشد.
نتیجه گیری
امنیت شغلی در ایران به شوخی شبیه شده است
و بسیاری از اقتصادانان حکومتی سعی
میکنند امنیت شغلی، تعهد سازمانی و تعهد
درونی را مطرح میکنند و آزادی قراردادهای
کارگری و نقش مخرب آن را گوشزد میکنند و
نقش امنیت شغلی را در رفتار و حالت روانی
برجسته میکنند. در پناه این بی پناهی و
بی آیندگی مشاورین در ایران بيماران را به
اندرزهاي ديني ميخواهند آرام كنند و سعي
ميكنند تا زحمتكشاني را كه هيچ اميدي به
آينده ندارند به دنياي پس از مرگ اميدوار
كنند تا انكه آنان شرائط سخت امروز را
بپذيرند . هنگامي که انسان دردمند و تنها،
نااميد از ديگران در کاهش دردهاي جسمي، يا
رواني خود راهي به جايي نمي يابد، هنگامي
که اميد بهبودي از بيمار مبتلا به اختلال
رواني، يا جسماني با سيري مزمن و پيشرونده
سلب مي شود و درمانهاي کلاسيک کمکي به او
نمي کند، تنها راهي که براي نجات از
اضطراب، افسردگي و دردهاي جانکاه او باقي
مي ماند، از نظر به اصطلاح كارشناسان ياري
جستن از ايمان و باور ديني است.
طی سالهای اخیر ما شاهد شرایط بسیار سخت
حاکم بر زندگی مردم ایران و بویژه کارگران
وحقوق بگیران میباشیم و شرایط غیرقابل
تحملی که هر روز بدتر میشود واز طرفی عدم
توانایی مردم و کارگران به خاطر نداشتن
سازماندهی و تشکل برای مقابله با ایران
شرایط آنان را در وضعیتی قرارداده که
تصمیمهای فردی گرفت و به علت عدم توان
مقابله با مشکلات و گرفتن حق وحقوق خود
مستاصل شده و اقدام به خودکشی و به ظاهر
پایان مشکلات خود مینمایند و زندگی و
هستی خود را از بین میبرد و به رنج بی
پایان خود با مرگ پایان میدهند اما نه
تنها بار عاطفی و روانی بسیار سنگینی بر
خانواده و بازماندگانشان تحمیل میشود
بلکه شرایط اقتصادی و اجتماعی سنگینی را
باید تحمل کنند.
از طرفی همکارانشان نیز از این ضایعه به
بی پناهی و شرایط بسیار سخت پی برده و
انتظار میرود که اقدام درستی در جهت کمک
به همدیگر برای احقاق حق خود بکنند . اما
میبینیم به خاطر شرایط سخت و ترس از دست
دادن شغل تن به شرایط فلاکت بار داده و هر
روز بیشتر از روز گذشته فرسوده میشوند تا
جایی که احساس میکنند قادر به انجام هیچ
دفاعی نیستند در حالی که انسجام و اتحاد
کارگران با یکدیگر و اتحاد با سایر اقشار
حقوق بگیر جامعه و تلاش برای تشکیل
تشکلهای صنفی مستقل یکی از آلترناتیوهای
بسیار قدرتمند برای کارگران است که با کمک
یکدیگرمی توانند به دستاوردهایی که سالیان
سال برای آن تلاش ومبارزه کرده اند دست
یابند.هيچ راه چاره اي براي مقابله با اين
مشكلات به جز تلاش در جهت ايجاد تشكل هاي
مستقل و سراسري كارگران و زحمتكشان باقي
نمي ماند.
اقای محمد گلستانجو با عنوان چگونه
سرزمینی پاک داشته باشیم سخنرانی
کرذدند.
هستید امروز دوم اردیبهشت ماه روز زمین
پاک نامگذاری شده و این نامگذاری ما را
برآن میدارد که به حفاظت از زمین ,که همان
حفاظت از آب و خاک و هوای مورد استشمامان
است بایندیشیم . روزی که باید بر خود
یادآور شویم که حال زمین خوب نیست و باید
برخی از اعمال خودمان را اصلاح کنیم. باید
شیوه و دیدگاه خود را نسبت به مواجه با
زمین بهبود بخشیم . بی شک بر ماست که
زمین را دریافته و در نگهداری آن کوشا
باشیم . روز جهانی زمین پاک , روزی است که
در آن بسیاری از مردم جهان به پاکسازی
محیط زیست میپردازند و به حفظ آن کمک
میکنند . از اهمیت این روز بسیار زیبا
این که به همه مردم یادآوری میکند که
نباید سیاره خود «زمین» را فراموش کنند.
این مناسبت سالانه با هدف افزایش آگاهی به
انسانها و حفظ کره خاکی نامگذاری شده است.
با نام گذاری این روز خاص در سراسر جهان
به همه زمینیان یادآوری میشود زمینی هم
هست که باید هوای آن را داشته باشیم در
این راستا میبایستی به منظور ایجاد آگاهی
و اطلاعرسانی و جلوگیری از تخریب
محیطزیست به طور عام و آلودگی زمین به
طور خاص برنامههای متنوع فرهنگی و آموزشی
ترتیب داده شود . این روز به منظور ایجاد
آگاهی جهانی و نیز سپاسگزاری از مواهب
زمین، منابع و ذخایر طبیعی روز زمین پاک
نام گذاری شده است.
به طور قطع یکی از اموری که زمینهساز
سعادت و کمال انسان در دنیا است، داشتن
محیطی سالم و امن است که انسان بتواند در
پناه آن به تربیت جسم و جان خویش بپردازد.
محیطزیست طبیعی سالم تأثیر شگرفی بر روح
و روان آدمی دارد. محیط پاک و آراسته و
خرم، زندگی را شاداب و معطرمیسازد. شنیدن
آواز روحبخش پرندگان، آهنگ دلربای
چشمهساران، صفای سبزسبزهزاران، نسیم
لطیف کوهستان، رقص دلنشین درختان و زیبایی
شهر و دیار، همه و همه تأثیر اعجابانگیزی
بر زندگی و حیات انسان دارد. هر کسی , از
تماشای چنین منظرههای زیبایی احساس آرامش
و نشاط کرده و امنیت و آسایش را در حیات
خویش لمس میکند، برعکس آسیب رساندن به
محیطزیست و نابودی طبیعت باعث وارد آمدن
صدمات و زیانهای جبرانناپذیری به بشریت
میشود.
تمام این افسردگی ها و افزایش بیماریهای
روحی و روانی انسانهای امروزه بدون
ارتباط با آسیب رساندن به محیطزیست نیست.
هیچکس نمیتواند منکر بشود که تخریب
محیطزیست تأثیر منفی بر شیوه رفتار
آدمیان , همینطور اثرات ویرانگری بر اخلاق
فردی و جمعی جامعه میگذارد . آب و هوا،
درختان و گیاهان، غذاها و میوهها و به
طور کلی طبیعت و محیط زیست نقش عظیمی در
زندگی بشر دارند، روز زمین پاک فرصتی است
تا آحاد مردم به خود آیند و این میراث
گرانبهای پیشینیان را پاک و سالم به
آیندگان برسانند.
حفاظت از محیطزیست و منابع طبیعی وظیفه
همه آحاد جامعه است؛ حیات آیندگان به وجود
منابع طبیعی بستگی دارد بنابراین به
بهترین نحو باید ازا ین منابع نگهداری
شود. اجازه بدهید مثالی بزنم تا کمی
دقیقترو حساستر به این موضوع نگاه کنیم
ابتدا با یک صرفه جویی شروع میکنم تا به
نتیجه شگفت آن پی ببریم : بعنوان مثال
چنانچه درمصرف کاغذ صرفه جویی کنیم چه
اتفاقی خواهد افتاد ؟ شاید فکر کنید این
موضوع چه ارتباطی با بحث زمین پاک دارد؟
قطعا ارتباط دارد چرا که صرفهجویی در
کاغذ در واقع به معنای کمتر بریده شدن
درختان اطراف ماست چرا که هر ساله هزاران
هزار درخت برای تولید انواع کاغذهایی که
در طول روز در اختیارمان قرار میگیرد ,
قطع شده وازبین میروند که با صرفه جویی ما
علاوه بر حفظ محیط زیست در جلوگیری
ازایجاد زباله و دیاکسیدکربن بیشترهم
اقدام موثری انجام داده ایم .این یک قطره
از دریایی بیکران بود ولی به طور کل
آلودگی آبها، دفع غیربهداشتی زباله،
استفاده بیرویه از سموم کشاورزی و کودهای
شیمیایی، استفاده بیش از حد از شویندههای
شیمیایی، استفاده از نایلکسهای دیر
تجزیهپذیر از جمله عمدهترین معضلات
زیستمحیطی هستند که باعث آلودگی زمین
شدهاند و این عوامل تهدیدی بسیار جدی
برای سلامت تمامی ساکنین زمین است که
بایستی با فرهنگسازی جلوی تخریب بیشتر را
گرفت.
از آنجاییکه پیشرفت علوم، افزایش سریع
جمعیت، گسترش شهرنشینی و در نتیجه ازدیاد
مواد زائد روزبه روز بر مشکلات زیستمحیطی
میافزاید بنابراین زبالههای شهری یکی از
مهمترین مسائلی هستند که بایستی مورد
توجه قرار گرفته شود. این زبالهها برای
بشریت و طبیعت تهدید محسوب میشوند، از
اینرو وضعیت تولید، ذخیرهسازی،
جمعآوری، انتقال، پردازش و دفع زبالههای
شهری ,شناسایی، اخطار و برخورد قانونی با
کارگاهها، کارخانهها و اماکنی که
استانداردهای لازم دفع پساب و آلایندههای
زیستمحیطی را رعایت نمینمایند، باید
مورد توجه مسئولان باشد.
و اما در ادامه بحث فرهنگ سازی بحث
بازیافت زباله هم بسیار قابل اهمیت و موثر
است , بازیافت یا بازگردش انرژی و مواد می
تواند دگرگونی و تحول آنچنان شگرفی را به
ارمغان آورد که نه تنها ظرفیت کره زمین را
برای همه موجودات و از جمله انسان بالا
برد، بلکه روشی خردمندانه و همگام با
طبیعت نیز باشد.
از جمله فواید بازیافت این است که:
بازیافت بسیاری از مواد زاید، ضمن کاهش
استفاده بیشتر از منابع طبیعی محیط زیست،
از تبدیل این مواد به عوامل مضر زیست
محیطی جلوگیری می کند.
مواد آلی تجزیه شونده موجود در زباله های
خانگی را می توان به کود آلی تبدیل کرد.
از دور ریختن موادی که اساساً دارای ارزش
اقتصادی هستند خودداری می شود.
هزینه های جمع آوری زباله شهری و صنعتی به
دلیل کاهش حجم زباله کاهش می یابد.
ضمن افزایش سرانه بازیافت مواد زاید، از
به هدر رفتن منابع ملی جلوگیری می شود.
از محیط زیست حفاظت شده و از سوزانیدن
زباله های قابل بازیافت خودداری می شود.
و اما درادامه مطلب فوائد بازیافت نوجهتان
را به خبری که چندی پیش در رابطه با
بازیافت زباله در کشور عزیزمون بدستم رسید
را جلب میکنم , دراین خبرآمده بود که یکی
از مخترعین گمنام کشورمان توانسته بود
مکانیزمی را به عرصه بهره برداری برساند
که در پرسه بازیافت , زباله را به گازوییل
و دوده صنعتی که در امر لاستیک سازی و رنگ
سازی میشه از آن استفاده کرد تبدیل میکند
ولی خوب متاسفانه تا انجایی که من اطلاع
دارم باتوجه به تمام مزایای و صرفه
اقتصادی آن همچنان مورد استقبال دولت بجهت
حمایت قرار نگرفته است که جای تعجب ندارد
چرا که در دولت جمهوری اسلامی ایران
اساسا اینگونه موارد اهمیت خاصی ندارد.
این موارد از جمله نکاتی بود که چنانچه
برای خودمان و نسل آینده اهمیت قائل
هستیم میبایستی در تحقق آن جدا کوشا
باشیم.
اقای جمشید غلامی سیاوزان با موضوع روز
بین المللی زمین سخنرانی کردند.
روز زمین، روزی برای افزایش آگاهی و
قدردانی نسبت به محیط زیست کرهٔ زمین است.
این روز دو بار در سال، یک بار در طول فصل
بهار در نیمکره شمالی ( ۲۱ مارچ) و در طول
فصل پاییز در نیمکره جنوبی (که فصل بهار
آن نیمکره محسوب می شود) برگزار میشود.
سازمان ملل متحد نیز هر سال در اعتدال
بهاری، این روز را جشن میگیرد. این رسمی
بود که توسط فعال صلح یعنی جان مککانل در
سال ۱۹۶۹ در اجلاس یونسکو معرفی شد و توسط
سناتور آمریکایی گیلورد نلسون به عنوان یک
جلسهٔ آموزشی در مورد محیط زیست بنیان
گذاشته شد. در خیلی از کشورها روز ۲۲
آوریل هم زمان با ۳ اردیبهشت روز زمین است
و جوامع بسیاری نیز هفتهٔ زمین را با آغاز
روز زمین جشن میگیرند و تمام هفته را به
فعالیتهای زیست محیطی اختصاص میدهند.
در این روز دوستداران محیط زیست، زمین را
به عنوان هدیه خداوند گرامی می دارند تا
آگاهی عامه را نسبت به حفاظت از محیط زیست
نهادینه ساخته و همه را به حفاظت و
جلوگیری از تخریب زمین تشویق نمایند.
تاریخچه تجلیل از زمین بر می گردد به نیمه
دوم قرن بیستم میلادی که با تلاش
دانشجویان تعدادی از کشورهای جهان در روز
22 آپریل سال 1970 میلادی در اداره بین
المللی محیط زیست ثبت و اعلام گردید و از
آن روز به بعد توسط تمامی دوستداران زمین
از این روز تجلیل می شود.
زمین، خانه من است. نه! زمین، تنها خانه
من است. نه! زمین، تنها خانه ماست. در آن
زاده می شویم و در آن می میریم.
ای زمینیان! بشنوید صدای زمین را. صدای
زمین، صدای وجدان ماست که نسل های آینده
آن را از حلقوم انسان های پاک، فریاد می
زنند. ای انسان ها! زمین بستر شماست. زمین
پناهگاه شماست. زمین با همه نعمت های پیدا
و ناپیدایش، برای شماست. در زمین پاک، پاک
زیست کنید. خدا پاکیزگان را دوست دارد.
اینک، دستان ناپاک، ناسپاسانه بر زمین زخم
می زنند. ای دستان پاک، که زخم زمین را بر
سینه دارید، مرهم شما نجات زمین است.
زمین، امانت خداست. آن را سبز بداریم؛
همان گونه که بود؛ آن را پاک بداریم، همان
گونه که بود.
بمب های آلوده را خنثی کنیم
زمین، یکی از شگفتی های آفرینش است. این
سیاره منظومه شمسی، از آن رو با دیگر
سیاره ها فرق دارد که در جوّ آن اکسیژن
هست و در نتیجه، زیستن در آن امکان پذیر
شده است.
با آغاز عصر ماشین و پیشرفت های صنعتی و
علمی و رشد روزافزون علم گرایی، راه تسلط
انسان بر آرزوی دیرینه اش، یعنی تسلط بر
طبیعت تا اندازه زیادی هموار شد. اما
خودخواهی ها و سودجویی های انسان، اندیشه
سیطره و آگاهی بیشتر او از جهان اطرافش را
به صحنه کارزاری نابرابر میان او و طبیعت
تبدیل کرده است.
تقریباً چند دهه است که زنگ های خطر برای
زمین به صدا درآمده است. روزی نیست که
خبرها و گزارش هایی از سراسر جهان مخابره
نشود و بیانگر نگرانی عمیق کارشناسان از
تخریب محیط زیست و به خطر افتادن زندگی بر
روی کره زمین نباشد. روز زمین پاک، یکی از
این زنگ های خطر است که در همه جای دنیا
شنیده می شود. جان کانل، مؤسس روز زمین
علت نام گذاری 21 مارس به عنوان «روز
زمین» را شکرگزاری و جشنی می داند برای
اینکه بیندیشیم و تعهدات خود را برای
مراقبت و حفاظت از زمین، هر چه بهتر و
بیشتر به اجرا درآوریم.
امروزه با پیشرفت هر چه بیشتر صنعت و فن
آوری، زمین و زیست در آن با دشواری های
روزافزونی روبه رو می شود.
همراه باعصر محصولات الکترونیکی دیجیتال و
روند سریع تغییرات در این حوزه، شرکت های
تولیدکننده برای حفظ برتری تجاری خود و
افزایش سودآوری، به تولید انواع کالاهای
خوش آب و رنگ و روزآمد، با موادی شیک و
پرزرق و برق و در عین حال شکننده، با بهره
گیری از مواد ارزان قیمت روی آورده اند.
بدین ترتیب، به رغم محصولات الکترونیکی
دهه های پیشین که با عمری طولانی، قطعات
یدکی و ضمانت تعمیر به مشتری همراه بودند،
امروز، شاهد موجی از انواع کالاهای با عمر
کمتر از شش ماه هستیم که به زودی از رده
خارج و به زباله دانی انداخته می شوند.
اما نکته حائز اهمیت این است که این
کالاها دارای مقادیر فراوانی از انواع
فلزهای سمی و مهلک نظیر سرب، کادمیوم،
جیوه، کرومیوم و باریوم هستند که به دلیل
فقدان قوانین مربوط به بازیافت این
محصولات، عمدتاً روانه آب و خاک و طبیعت
می شوند. لذا باید این زباله های عصر مدرن
را بمب ساعتی در حال انفجار دنیای امروز
دانست.
مصرف بی رویه منابع، یکی از عوامل
تهدیدکننده محیط زیست به شمار می رود. با
توسعه شهرنشینی، منابع زیادی، روزانه به
عنوان زباله در طبیعت رها می شود و گویی،
کسی پاسخ گوی این پرسش نیست که: مگر طبیعت
چه گناهی کرده که باید قربانی تمدن ما شود
و آیا اصولاً نام کسانی را که زباله سازی
می کنند و یا زباله ها را در طبیعت - این
نعمت خدادادی - رها می کنند، می شود آدم
های متمدن گذاشت؟
آیا می دانید مهم ترین موانع مدیریت پس
مانده های شهری چیست؟
در ایران، با وجود هزینه ای که صرف این
موضوع می شود، اما کمبود اراضی مناسب،
فقدان قوانین و مقررات کارآمد، نبودن
نظارت بر نحوه فعالیت و مکان یابی نامناسب
محل های دفن زباله، عدم توجه کافی به
توسعه صنایع بازیافت، کمبود اعتبارات و
نبودِ مشارکت مردمی، مهم ترین موانع در
جهت موفقیت در بازیافت مواد هستند؟نعمت ها
و مواهب خدادادی کم نیستند و همگی آنها به
عنوان «میراث جاودانه زمین» به همه انسان
ها تعلق دارند. وقتی معتقد به این باشیم
که محیط زیست، سبزی درختان، پاکی آسمان،
سکوت عمیق کوهستان و شرشر دعاگونه جویبار،
همه و همه از لطف بی نهایت خدا سرچشمه می
گیرد، آن گاه فطرت و وجدان ما، به ما
اجازه نمی دهد که آن را آلوده کنیم و با
«کفران نعمت»، این مواهب الهی را به
نابودی بکشانیم.بی شک در نبرد انسان با
طبیعت، انسان بازنده نهایی خواهد بود.
انسان های روی زمین، همه بر یک کشتی
سوارند؛ پس باید مراقب آن باشند.
اگر آدم با وسوسه ای بهشت را از دست داد و
به زمین هبوط کرد، این بار او با وسوسه
پول و منفعت جویی خود، زمین را نیز از دست
خواهد داد و به زیرزمین سقوط خواهد
کرد.زمین وقتی پاک می شود که انسان، نیمه
گمشده آسمانی خود را پیدا کند.زمین پاک،
با دل های پاک به دست می آید.
خانواده و مدرسه در ایجاد و حفظ زمین پاک،
نقش محوری دارند. انتشار نشریات و مواد
آموزشی ویژه دانش آموزان، می تواند به
خانواده ها و دانش آموزان درباره زباله
ها، استفاده از کیسه زباله در گذراندن
تعطیلات و استراحت در بوستان ها و کوهستان
ها، بازیافت زباله ها، خطرهای ناشی از آن
برای حیات فردی و اجتماعی آگاهی های لازم
را بدهد.
نقش رسانه های دیداری و شنیداری در آموزش
و حفظ محیط زیست، بر کسی پوشیده نیست.
رسانه ها می توانند در قالب فیلم، داستان،
انیمیشن، آگهی های تبلیغاتی، مسابقات،
میزگردها و مصاحبه ها به این مهم
بپردازند.
بهترین راه برای از بین بردن آلودگی و
مبارزه با آن، این است که با منبع آن
مبارزه کنیم. برای مثال، برای مبارزه با
آلودگی زمین، به تولید مناسب بپردازیم و
یا برخی تولیدها را که برای زمین، کشاورزی
و مسائل زیست محیطی زیان آور و خطرناک
است، محدود کنیم.
بازیافت زبالهبازیافت
یا بازگردش انرژی و مواد می تواند دگرگونی
و تحول آنچنان شگرفی را در به ارمغان آورد
که نه تنها ظرفیت کره زمین را برای همه
موجودات و از جمله انسان بالا برد، بلکه
روشی خردمندانه و همگام با طبیعت نیز
باشد. زیرا به نظر می رسد مهمترین عامل
محدود کننده جمعیت ها در طی قرون گذشته،
منابع و دستیابی به آن بوده، در صورتی که
فرآیند بازیافت این عامل کنترل کننده را
از پیش پای انسان برداشته و استفاده از
منابع محدود کره زمین را با چرخش و
بازچرخش ماده و انرژی و بدون تاثیر مخرب و
پیامدهای ناگوار زیست محیطی تا ابد تداوم
خواهد بخشید. با افزایش جمعیت جهان و
گسترش صنایع، استفاده انسان از مواد مصرفی
رو به افزایش گذاشته و متعاقب آن ازدیاد
ضایعات و پسماندهای جامد و نیز آلودگی
محیط زیست را به دنبال داشته است که این
امر نیز آینده سیاره زمین را به مخاطره
انداخته، به طوری که بازیافت مواد یکی از
مهمترین ارکان برای جلوگیری از زوال مواد
و منابع تجدید پذیر و تجدید ناپذیر محصوب
می شود.
احداث کارخانه بازیافت کاغذبدلیل اینکه در
شهرهای ما هر روز هزاران تن کاغذ و مقوای
ضایعاتی تولید و دور ریخته میشود از
سالها پیش اقتضا میکرد. در حالی که برخی
کشورهای همسایه با جمعآوری این کاغذها
مجدداً آن را بازیافت کرده و به خود ما
میفروشند.
در صورتی که برای گذراندن تعطیلات یا
استراحت به اماکن عمومی، پارک ها و محیط
زیست کوهستان یا در پارک مراجعه می کنید
حتماً کیسه زباله همراه خود داشته باشید و
به فرزندان خود نیز رعایت پاکی محیط را
آموزش بدهید.
استفاده از سطلهای زباله در معابر عمومی
متأسفانه به اندازه کافی جدی گرفته نمی
شود نگاهی به معابر و اطراف زباله دان های
عمومی نشانگر این امر است که شعار (شهر
ما، خانه ما) اثر لازم را برای شهروندان
نداشته است.
حتماً ساعت بیرون گذاشتن زباله را به خاطر
بسپارید و سعی کنید در همان ساعت زباله را
با پوشش کامل در محل مناسب قرار دهید تا
سهم خود را هر چند کوچک در پاکی محل زندگی
خود ادا نمائید.
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی هسن
در تاریخ 16 آپریل 2017
فریبا ضیائی
جلسه نمایندگی هسن در تاریخ 16 آپریل ساعت
8 شب به وقت اروپای مرکزی در اتاق پالتاک
نمایندگی برگزارگردید.
حاضرین در جلسه خانمها : فریبا ضیایی ،
فاطمه قنبری ، سمیه مهربانی ، آذر رنجبر،
مهتاب کلانتری ، فرنوش طیبی
و آقایان : فرهاد نصیری ، مهدی موسوی ،
امیر رضایی، احسان فتاحی ، بهمن
بوشهریان
در ابتدا خانم فاطمه قنبری مسئول جلسه ضمن
خوش آمد گویی به شرکت کنندگان ازآقای بهمن
بوشهریان دعوت نمودند تا مواد 17 و 18
اعلامیه جهانی حقوق بشر را با قانون اساسی
جمهوری اسلامی تطبیق دهند .ما
به بررسی ماده 17 و 18 اعلامیه حقوق بشر
با قانون اساسی جمهوری اسلامی میپردازیم
.
ماده 17 این رو بیان میکنه که حق مالکیت
به صورت انفرادی و دست جمعی حق هر انسانی
هستش و تاکیدشم رو این مورده که هیچ
انسانیرو نمیتونیم از این حقی که برای اون
قائل شده محروم بکنیم.
مالکیت شخصی چیه، مالکیتیه که اشیاء به
اشخاص مربوط میشن و به موجب همین ارتباط
این مالکیت به رسمیت شناخته میشه، ما از
زمان تولدمون همگی دارای حقوق ذاتی و بی
چونو چرایی هستیم که اولین مورد اون حق
حیاط یا زندگی کردن یا (همون حق مالکیت بر
جانمونه) ، و هر شخص یا دولتی که این حق
از ما بگیره یعنی یک نوع بردگی رو به ما
تحمیل کرده و باید اینو بدونیم که،،، شأن
و منزلت وجودی هر انسانی به عنوان موجودی
مستقل و آزاده،،، و این یه حق طبیعیه.
آزادی هر انسانی با مالکیت و تسلط بر روی
جان و اموالش تعریف میشه. این سوال به
ذهنمون میاد که چرا حق مال و اموال با حق
جان همراه با هم میاد،، چون حق مالکیت بر
مال واموال ضرورت ادامه حیات یا همون
ادامه حق مالکیت بر جان هستش یعنی ما به
واسطه مال و اموالی که داریم مثل خونه و
پول میتونیم امنیت جانی خودمونو حفظ کنیم
و هیچ کس حق نقضش رو هم نداره. در ماده 31
قانون مدنی ایران بیان شده که هیچ کسی
نمیتونه مالی را از تصرف شخص دیگری خارج
کنه ولا به حکم قانون،،،، و اصل 47 قانون
اساسی هم تاکید کرده که مالکیت شخصی که از
راه مشروع باشه محترمه،، البته این مورد
پررنگه که شرع اسلام در قوانین ایران مد
نظر قرار گرفته که مشخص کرده که مالکیت
جان مال مردم اول در اختیار خدا قرار
داره بعد از آن به نایب بر حق خدا تعلق
داره،، که در حال حاظر آقای خامنه ای هستش
که این لقب یعنی نایب بر حق رو به خودش
اختصاص داده یعنی این آقا اجازه داره بدون
هیچگونه پرسش و پاسخی از شخص،، صاحب مال،
جان و کلیه داشته های اون باشه و اینطوری
هستش که دولت جمهوری اسلامی با وضع
قوانینی که به اصلاح برگرفته از اسلام هست
تسلط کاملی بر روی جان و مال مردم پیدا
کرده والبته تو یه تعبیر دیگه میتونیم به
این نتیجه برسیم که قانون واحدی برای صلب
مالکیت از طرف جمهوری اسلامی وجود نداره و
طبق قوانین خود ساخته و روز به روز این
آزادیو به خودشون میدن. همینطوره که در
دادگاه ها هر روزه با قوانین ضد و نقیضی
روبرو هستیم که خیلی از مواقع شاهد ضایع
شدن حق شخص یا اشخاصی بودیم و هستیم.
ماده 18 هم، هر انسانی محق به داشتن آزادی
اندیشه، دین و مذهب است. این حق شامل
آزادی دگر اندیشی و تغییر دین و مذهب هم
هست، در این ماده به آزادی علنی و آشکار
کردن آیین و ابراز عقیده چه به صورت تنها
چه به صورت دسته جمعی تاکید میشه. چیزی که
امروزه به هیچ وجه در جمهوری اسلامی
نمیتونیم مشاهده کنیم، میبینیم هر روزه به
ابعاد وسعی حقوق پیروان ادیان در ایران
اسلامی صلب میشه از مسیحیت، بهاییت گرفته
تا اهل سنتی که شاخه ای از اسلامه و آیین
و بسیاری از اعتقاداتش شبیه و مورد تایید
خود شعیانی هستش که الان زمام امور ایرانو
دستشون گرفتن و همونطور که خبرها به
گوشمون میرسه هر روز به زندانی کردن تا
تبعید و اعدام تخریب محل کسب دگر اندیشان
یا همون پیروان ادیان داره اضافه میشه و
میبینیم که اقدامات جمهوری اسلامی کاملا
با اعلانیه حقوق بشر تناقض داره و برای
دولت مردا نامفهومه.
بنا بر قانون بین المللی حقوق بشر به
دولت ها حق استفاده از مذهب به عنوان
توجیح اعمال محدودیت بر حقوق بنیادین
شهروندانو را نداده در حقیقت دولت ها
وظیفه دارن تا در راستای همایت از تنوع
عقاید و جهان بینی ها کوشا باشن. اقلیت
دانستن پیروان ادیان مختلف و در ادامه اون
به رسمیت نشناختن اونا به دلیل عدم پیروی
از مذهب اصلی ستم در حق پیروان ادیان
مختلفه.
دولت جمهوری اسلامی بنا بر اصل 12 قانون
اساسی دین رسمی کشور را اسلام و مذهب اسنی
عشری جعفری یا همون به اصطلاح شیعه 12
امامی میدونه و در اصل 13 قانون تنها
ادیان مسیحی زرتشتی و کلیمی به رسمیت
شناخته شده است و میبینیم که این قوانین
نشان از تبعیض بین انساهاست و در حقیقت
پیروان سایر ادیان به رسمیت شناخته نمیشن
و از حقوق شهروندی ذکر شده در قانون اساسی
هم برخوردار نیستند.البته ادیانی که از
طرف خود جمهوری اسلامیم به رسمیت شناخته
میشن هم در خیلی از موارد مرد ظلم قرار
میگیرند و قوانین سختگیرانه ای شامل
حالشون میشه.
نکته مهم اینه که شیعیانی که قصد تغییر
مذهب خودشونو دارن از نظر دولت جمهوری
اسلامی مرتد شناخته میشن و باید اعدام بشن
و میدونیم که اعدام حبس و بازجویی، که هر
کدومش گرفتن حق حیات از انسان هستش،، همه
همه به جرم داشتن نگرشی غیر نگرش شیعه
اسنی عشریه،، و همینطوره که باز در این
زمینه شاهد نقض حقوق بشر در ایران اسلامی
هستیم و تا زمانی که این دولتمردان بر
مسند قدرت هستن شاهد گرفتن حق حیاط از
کلیه انسانهایی هستیم در راستای مذهب رسمی
جمهوری اسلامی حرکت نمیکنند.
و در آخر به امید اون روز که تمام دگر
اندیشان و پیروان هر دینی بتونن تو
ایرانمون کنار هم با آرامش زندگی کنن.
پس ازآن مسئول جلسه ضمن تشکر ازبوشهریان
، از خانم آذر رنجبر دعوت نمودند تا گزارش
نقض حقوق بشر در فروردین ماه را ارائه
دهند.
یک سال محرومیت برای بانوان اعزامی به
مسابقات بیلیارد آزاد چین
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا،
کمیته انضباطی فدراسیون بولینگ، بیلیارد و
بولس اعلام کرد بانوان اعزامی به مسابقات
آزاد چین به دلیل “عدم رعایت شئونات
اسلامی” به مدت یک سال از حضور در تمامی
مسابقات داخلی و خارجی محروم میشوند.
32زندانی سیاسی خواستار رسیدگی به نقض
حقوق بشر در زندانهای ایران شدند .
سهیلا کارگر فعال ترک (آذری) توسط دادگاه
انقلاب شهر قزوین به اتهام «عضویت در گروه
به قصد برهم زدن امنیت عمومی کشور» به
تحمل
۵
سال حبس تعزیری محکوم شد. شعبه اول دادگاه
انقلاب قزوین و به ریاست قاضی ذوقی، سهیلا
کارگر فعال ترک (آذری) ساکنِ قزوین را به
اتهام «عضویت در گروه به قصد برهم زدن
امنیت عمومی کشور» و با استناد به ماده
۴۹۹
قانون مجازات اسلامی به تحمل پنج سال حبس
تعزیری محکوم کرد.«ایجاد گروه تلگرامی و
طرح چالشهای اتنیکی در ایران» از مهمترین
عنصر مربوط به اتهام نسبت داده شده در
دادنامه صادره است که به آن تحت عنوان
«جریان پان ترکیسم، ارتباط با گروه
خرابکارانه و تجزیه طلبی در جهت افزایش
قلمرو آذربایجان جنوبی» اشاره شده است.
سیمین فهندژ، سخنگوی جامعه جهانی بهاییان
در ژنو گفت “پنج بهایی از شهر اصفهان روز
دوشنبه هشتم فروردین ماه
۱۳۹۶
بازداشت شدهاند”. به گفته خانم فهندژ این
پنج بهایی به نامهای احسان اشتیاق، عنایت
نعیمی، فرزاد همایونی، سروش پزشکی و سهراب
نقی پور صبح روز 8 فروردین ماه در
منازلشان بازداشت شدهاند.
«مرجان
داوری»، مترجم، به علت برگزاری کلاس و
ترجمه کتاب درباره فرقه «اکنکار» بازداشت
و به اتهام افساد فیالارض به اعدام محکوم
شده است. مرجان داوری، دوم مهر ماه سال
۱۳۹۴
در منزل پدریاش در شهر کرج توسط ماموران
وزارت اطلاعات بازداشت شده و شعبه
۱۵
دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی
حکم اعدام او را صادر کرده است.یکی از
اتهامات مرجان داوری عضویت در فرقه عرفانی
«اکنکا» است. اکنکار جنبش معنوی جدیدی است
که در
۱۹۶۵
در ایالات متحده بنیان گذاشته شد. این
جنبش ادعا میکند با ممارست معنوی، ممارست
کنندگان به تجربه آنچه پیروانش «نور وصوت
الهی» مینامند، قادر میشوند.
شعبه
۱۱۶۲
مجتمع قضایی قدس تهران، هر یک از خواهران
دائمی (آتنا، انسیه و هانیه) را به سه ماه
و یک روز حبس محکوم کرد. بر اساس این حکم،
محکومیت انسیه و هانیه دائمی به مدت یک
سال تعلیق شده است.
پیمان کوشک باغی، زندانی بهایی محبوس در
زندان رجایی شهر، علیرغم سپری کردن پیش از
یک سال از دوران محکومیت خود تاکنون از حق
مرخصی محروم بوده است.مقامات قضایی از با
درخواست مرخصی پیمان کوشک باغی، زندانی
بهایی در زندان رجایی شهر، مخالفت به عمل
میآورند؛ این در حالی است که وی پیش از
یک سال از دوران محکومیت خود را سپری کرده
است. این شهروند بهایی به دلیل اعتقاد به
دیانت بهایی به
۵
سال زندان محکوم است و مأموران امنیتی
بدون احضار قبلی وی را در تاریخ
۹
اسفندماه سال
۱۳۹۴
مقابل درب شرقی زندان اوین درحالیکه جهت
ملاقات با همسر خود، آزیتا رفیعزاده به
زندان اوین مراجعه کرده بود، بازداشت
کردند.
با پایان مهلت مرخصی نوروزی، آزیتا
رفیعزاده، زندانی بهایی، وادار به بازگشت
به اوين شد. وی دارای یک پسر
۷
ساله است. علت دستگيري و حبس وي، اعتقاد
به بهاييت و اقدام عليه امنيت ملي، عنوان
شده است. همسر این زندانی،
پیمانکوشکباغی نيز، در زندان گوهردشت
كرج محبوس است.
دومین سال زندانی شدن نازنین زاغری در
حالی روز
۱۴
فروردین ماه امسال آغاز میشود که به گفته
همسرش، ریچارد رتکلیف، سپاه پاسداران او
را با طرح اتهام کلی «اقدام برای براندازی
نرم» بازداشت کرد، از سوی دیگر سخنگوی
وزارت خارجه انگلیس بار دیگر خواستار
آزادی نازنین زاغری شد. نازنین زاغری تبعه
ایرانی- انگلیسی است که فروردینماه سال
گذشته به اتهام امنیتی بازداشت شده است.
مجید اسدی، فعال دانشجویی و زندانی سیاسی
سابق، از پنجاه روز پیش در سلول انفرادی
بند
۲۰۹
زندان اوین به سر میبرد. آقای اسدی که از
بیماری «التهاب حاد ستون فقرات و دستگاه
گوارش» رنج میبرد، نیاز به مصرف روزانه
دارو دارد با این حال در آخرین تماس از
بدتر شدن بیماریاش خبر داده است. از
اتهامات و دلیل بازداشت این فعال دانشجویی
سابق کماکان خبری در دست نیست، این موضوع
موجب نگرانی روزافزون خانواده اسدی نسبت
به سرنوشت فرزندشان شده است.
اجرای حکم حبس جدید نرگس محمدی مدافع حقوق
بشر
سازمان حقوق بشر ایران در گزارش سالانە
خود اعلام کرد، دادگاههای انقلاب در
ایران حکم اعدام ٥٣٠ تن را صادر نموده و
بە اجرا گذاشتەاند. طبق گزارش سالانە این
سازمان حقوق بشری، هر چند نسبت اعدامها
در ایران بە نسبت پنج سال گذشتە رو بە
کاهش بودە، منتها میانگین اعدام در ایران
بە ازای هر روز یک تن بودە است.
اعتصاب غذای آتنا دائمی در اعتراض به
محکومیت اعضای خانوادهاش
آتنا دائمی مدافع حقوق بشر زندانی در بند
نسوان (زنان) زندان اوین در اعتراض به
محکومیت خواهرانش انسیه و هانیه دائمی،
دست به تحصن و اعتصاب غذا زده است. همزمان
مادر این زندانی از بیماری جدی دخترش در
زندان خبر داد.
سازمان عفو بینالملل در گزارش سالیانه
خود با اعلام مجموعاً
۵۶۷
مورد اعدام در ایران عنوان داشته که بدون
احتساب جمعیت چین،
۵۵
درصد کل اعدامهای جهان در ایران
انجامشده است.سازمان عفو بینالملل در
گزارش سالیانه خود آورده که مجموعاً
۵۶۷
مورد اعدام با حکم دادگاه، در سال
۲۰۱۶
میلادی در ایران ثبتشده است. این سازمان
در بخشی از گزارش خود عنوان داشته که
چنانچه کشور چین با
۱.۴
میلیارد نفر جمعیت را در آمار در نظر
نگیریم، شمار اعدامها با حکم قضایی در
ایران،
۵۵
درصد کل موارد ثبتشده در جهان است.
مسولین قضایی، علیرغم در اختیار داشتن
وثیقه
۶۰۰
میلیونی، از صدور مرخصی برای نرگس محمدی،
فعال حقوق بشر زندانی، پس از دو سال حبس
خودداری می کنند. به گزارش تارنگار حقوق
بشر در ایران، همسر نرگس محمدی، فعال حقوق
بشر که محکومیت شش سال حبس پرونده اولش
تمام شده و در حال حاضر محکومیت دوم خود
۱۰
سال حبس را سپری میکند، به کمپین بین
المللی حقوق بشر در ایران گفت: «بدون یک
روز مرخصی محکومیت مجدد و طولانی نرگس از
اواخر اسفند ماه سال گذشته آغاز شده است.
او دو سال در زندان بدون یک روز مرخصی به
سر برده و اکنون
۱۰
سال حبس پیش رو دارد. هنوز قرار وثیقه
۶۰۰
میلیون تومانی قبلی دستشان است و اگر
میخواستند به راحتی میتوانستند با همین
قرار وثیقه نرگس را به مرخصی بفرستند.»
در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال
۱۳۹۶،
وزیر کشور ایران گفته که «رجل سیاسی» شامل
خانمها نمیشود. آخرین بار شورای نگهبان
اعلام کرده بود که رویه قبلی شورای نگهبان
در این زمینه همچنان برقرار است.عبدالرضا
رحمانیفضلی در حاشیه بازدید از فرایند
ثبتنام از داوطلبان در ستاد انتخابات
کشور گفته: «تاکنون تفسیری که از قانون
شده٬ رجل سیاسی شامل خانمها نمیشود.»
اتحادیه اروپا تحریم
۸۲
مقام ایرانی را به دلیل “نقض جدی حقوق
بشر” تمدید کرد
شورای اتحادیه اروپا طی بیانیهای
تحریمهای حقوق بشری علیه ایران را به
دلیل «نقض جدی حقوق بشر» به مدت یک سال
دیگر تمدید کرد.به گزارش رویترز ، اتحادیه
اروپا روز سهشنبه
۲۲
فروردین
۱۳۹۶
تحریمهای خود علیه
۸۲
شخص حقیقی و یک شخص حقوقی را تا
۱۳
آوریل سال
۲۰۱۸ (۲۴
فروردین
۱۳۹۷)
تمدید کرده است. خبرگزاری رویترز در این
خصوص گزارش کرده است که دارایی و اموال
مقامات ایرانی متهم به نقض حقوق بشر در
داخل کشور همچنان در توقیف باقی میمانند
و آنها اجازه سفر به هیچیک از کشورهای
عضو اتحادیه اروپا را نخواهند داشت.
زهرا زهتابچی، زندانی سیاسی بند نسوان
اوین، از حق مرخصی محروم است
ظرف
۲
سال؛
۱۹۲۴
شکایت تنبیه بدنی در مدارس کشور
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، در
این بیانیه که روز شنبه
۲۶
فروردین در وبسایت انصاف نیوز منتشر شده،
همچنین اعلام شده که
۵۰
فعال دانشجویی در ماه های اخیر احضار و
فعالیت هفت انجمن اسلامی از سوی هیاتهای
نظارت بر تشکلهای دانشجویی تعلیق شده
است. این این انجمنهای اسلامی از «فشار و
ایجاد محدودیت» بر سر راه فعالیتهای
دانشجویی توسط نهادهای داخل و خارج
دانشگاه انتقاد کردند.
صبح امروز نیروهای امنیتی هشت شهروند
بهایی را در شهرهای بندرعباس، قشم و شیراز
بازداشت و به بازداشتگاههای وزارت
اطلاعات منتقل کردند.به گزارش تارنگار
حقوق بشر در ایران، ماموران امنیتی وزرات
اطلاعات صبح روز سهشنبه
۲۹
فروردینماه
۹۶
هشت شهروند بهایی را پس از تفتیش منزل،
بازداشت و به بازداشتگاههای وزارت
اطلاعات منتقل کردند. مهناز جانثار
(پورمرادیان)، مارال راستی، فرهاد امری،
آرش راسخی، مهراله افشار، امید آفاقی و
نسیم قنواتیان در شهرهای بندرعباس و قشم و
ادیب حقپژوه در شهر شیراز بازداشت شدند.
در ادامه جناب آقای فرهاد نصیری به مناسبت
روز جهانی ایمنی و سلامت کار برای
حضار سخنرانی نمودند. متن سخنرانی ایشان
به شرح زیر است:در
ابتدا توضیح کوتاهی میدهم در مورد تاریخچه
بهداشت حرفه ای یا همان ایمنی و سلامت در
محیط کار: تا قرن شانزدهم میلادی در کتب
طبی به بهداشت حرفهای
و ارتباط بیماریهای مختلف با شغل افراد
اشاره قابل توجهی نشده است. از قرن
شانزدهم به بعد در تاریخ به چهرههای
درخشانی بر میخوریم
که تمام عمر خود را صرف تشخیص و جلوگیری
از بیماریهای ناشی از کار نموده و خدمات
با ارزشی انجام دادهاند.
اولین فردی که آثار ارزندهای
در مورد بهداشت حرفهای
از خود به یادگار گذاشته است طبیبی از
ناحیه ساکسونی در ایتالیا بنام اگریکولا
بود او کتابی در
۱۲
جلد درباره اکتشافات و استخراج فلزات.
ابزار کار. حوادث و بیماریهای ناشی از کار
و ... نوشت که در سال
۱۵۵۶
منتشر شد. بعداز اودر سال
۱۵۶۷
پزشک دیگری اهل سوئیس بنام پاراسلسوس
کتابی درباره بیماریهای
وابسته به شغل در بین کارکنان معدن ذوب و
فلزات منتشر کرد. در سال
۱۶۳۳
پدر طب کار یا همان رامازینی بدنیا آمد که
یکی از پیشقدمان بزرگ قرن
۱۷
در زمینه بهداشت حرفهای
میباشد.
کتاب معروفش در باره بیماریهای حرفهای
در سال
۱۷۰۰
میلادی منتشر شد. او برای اولین بار به
پزشکان توصیه کرد که علاوه بر سوالات که
در زمان معاینه از بیماران میپرسیدند
از همه بپرسند شغل شما چیست این جمله
کوتاه نقطه عطفی در تاریخ بهداشت حرفهای
و طب کار بشمار آمده است .
۲۸
آوریل (۸
اردیبهشت) توسط سازمان بینالمللی
كار به عنوان روز جهانی بهداشت حرفه ای و
ایمنی محیط كار اعلام شده است. این روز
فرصت مناسبی است تا اذهان عمومی نسبت به
موضوع بهداشت و ایمنی محیط كار حساس شوند
و ضمن ارج نهادن به زحمات كاركنان بایستی
به فراهم آوردن زمینههای
علمی، پژوهشی و كاربردی برای شناسایی
مخاطرات شغلی، اجرای روشهای
صحیح كنترل و ارتقای سطح سلامت نیروی
انسانی اقدام نمود. بهداشت حرفهای
یا سلامت شغلی یا سلامت کار شاخهای
است از علم بهداشت و عبارت است از
شناسایی، ارزیابی و کنترل عوامل زیانآور
موجود در محیط کار به همراه یکسری مراقبتهای
بهداشتی درمانی بهمنظور
سالمسازی
محیط کار و حفظ سلامت نیروی کار.
نخستین کمیته مشترک سازمان بهداشت جهانی و
سازمان بینالمللی
کار که در سال
۱۹۵۰
تشکیل شد، بهداشت حرفهای
را چنین تعریف نموده است: تأمین و ارتقاء
عالیترین
سطح سلامت جسمی، روانی و اجتماعی برای
کارگران همه مشاغل، پیشگیری از بیماریها
و حوادث ناشی از کار، بکار گماردن نیروی
کار در محیط و شغلی که ازلحاظ جسمی و
روانی قدرت انجام آن را دارد و بهطور
خلاصه تطابق کار با انسان.سازمان بینالمللی
کار (ILO)
از سال
۲۰۰۳
باهدف پیشگیری از حوادث و بیماریهای
شغلی مراسمی را در روز 28 آوریل برگزار میکند.
روز جهانی ایمنی و سلامت شغلی درواقع یک
فعالیت سالیانه بینالمللی
برای نهادینه کردن کار سالم و ایمن در
سرتاسر جهان است. برگزاری این مراسم یک
بخش مهم از استراتژیهای
جهانی سازمان بینالمللی
کار برای ارتقای ایمنی و سلامت شغلی در
همه محیطهای
کاری است که باعث ارتقای آگاهیهای
مردم و همچنین افزایش امنیت و سلامت در
محیط کار میشود.برنامهها
و فعالیتهای
بهداشت حرفهای
به منظور دست یابی به هدف فوق در بهداشت
حرفهای
برنامههایی
درنظر گرفته شده است که به طورخلاصه
عبارتنداز:
√ معاینات پزشکی گوناگون برای کلیه
کارکنان
√ برنامههای
مربوط به حفاظت فنی و ایمنی کارگران
√ برنامههای
مربوط به بهداشت محیط کار شامل شناخت و
ارزیابی عوامل زیان آورمحیط کار و ارائهٔ
طرحهای
کنترلی و بهسازی محیط کار
√ ایجاد امکانات درمانی و اورژانس طب کار
√ برنامههای
مربوط به آموزش برای بهداشت
√ برنامههای
مربوط به تغذیه کارگران
√ برنامههای
مربوط به نوتوانی و توانبخشی حرفهای
بهداشت حرفهای
نه تنها مسائلی را که در اثر تماس باعوامل
زیان آور محیط کاربروز می نماید در نظر می
گیرد، بلکه سایر مسائل از قبیل:پیشگیری
ازبیماریها، بهداشت عمومی محیط کار، آب
آشامیدنی، نظافت عمومی وفردی، دفع حشرات،
دفع زباله و فضولات، نهارخوریها، حمام،
توالت، دوش و دستشویی، وسایل وحفاظت فردی
وجمعی وغیره رانیز در محیطهای
کاری در مدنظر دارد.
بهداشت حرفهای
در ایران
در مرداد سال
۱۳۲۵
وزارت کار و امور اجتماعی تشکیل و قانون
موقت کار را تدوین نمود و در سال
۱۳۳۷
قانون مزبور با اصلاحات و تغییراتی به
صورت قانون به تصویب رسید و اجرای وظایف
مربوط به بهداشت و ایمنی مندرج در قانون
کار وقت به عهده اداره کل بازرسی کار قرار
گرفت.
در سال
۱۳۴۶
در حوزه معاونت فنی وزارت بهداشت وقت،
اداره بهداشت محیط کار در تشکیلات اداره
کلّ بهداشت محیط پیش بینی شد و سپس در سالهای
۱۳۴۷،
۱۳۴۸
و
۱۳۴۹،
اداره طب صنعتی در اداره کل خدمات بهداشتی
حوزه معاونت فنی وزارت بهداری وقت تاسیس
گردید. سپس در سالهای
۱۳۵۰،
۱۳۵۱
و
۱۳۵۲
تا اوایل
۱۳۵۳،
اداره بهداشت محیط کار به بهداشت محیط کار
و هوا تغییر نام داد و اداره طب صنعتی
همچنان به وظایف خود ادامه میداد.
در اواخر دهه
۱۳۵۰
در حوزه معاونت امور بهداشتی و جمعیت و
تنظیم خانواده وزارت بهداری وقت اداره
بهداشت حرفهای
در دفتر خدمات بهداشتی ویژه که بعداً به
اداره کل خدمات بهداشتی ویژه تغییر نام
داد تشکیل گردید.
تا قبل از سال ۱۳۶۲ وزارت کار و امور
اجتماعی و وزارت بهداشت وقت مشترکاً بر
نیروی کار و محیط کار نظارت و مراقبت
داشتند. به منظور جلوگیری از دو باره کاری
و ارتقاء کیفیت ارائه خدمات برای حفظ و
بالا بردن سلامت شاغلین، درسال۱۳۶۲ مسائل
بهداشتی محیط کار و کارگر، از وظایف وزارت
بهداشت، درمان و آموزش پزشکی شناخته شد و
جهت انجام این وظیفه، اداره کل بهداشت
حرفهای
تشکیل و مسئولیت حفظ و ارتقاء سلامت
نیروهای شاغل کشور در مشاغل گوناگون جامعه
را عهده دار گردید. با توجه به تصویب
قانون جدید کار توسط مجمع تشخیص مصلحت
نظام جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۹، به
حکم ماده ۸۵ قانون کار وزارت بهداشت،
درمان و آموزش پزشکی عهده دار بهداشت و
درمان کارگران و وزارت کار و امور اجتماعی
مسئول ایمنی کارگران میباشد.
در انتها نیز جناب آقای احسان فتاحی با
موضوع
آمار
و ارقام اعدام ها در سال 1395
سخنرانی نمودند
در فروردين سال ٩٥ باید به اعدام دستکم
٧نفر محکوم به اعدام (قصاص) در زندان
رجاییشهر کرج و همچنین اعدام ٧نفر زندانی
شامل پنج مرد و دو زن در ارتباط با جرائم
مواد مخدر در زندان مرکزی بیرجند و به دار
آویخته شدن ٤نفر زندانی در زندان ارومیه
اشاره کرد.یکی از موردتوجهترین و
بحثبرانگیزترین گزارشها در این زمینه
اعدام رشید کوهی، متهم جرایم مواد مخدر
بدون حق تجدید نظر بود.در
فروردینماه
۹۵سال
در کنار تمام اعدامهای صورت گرفته، شاهد
بخشش و نجات محکومین به قصاص بودیم که
نجات یک محکوم به اعدام پس از
۱۰
سال وآزادی
۸
زندانی محکوم به اعدام در استان گلستان
ازجمله آنها بود.
اعدام ارديبهشت:(٢٣نفراعدام)
در اردیبهشتماه سال
۹۵
تعداد بیشماری از زندانیان نسبت به ماه
گذشته اعدام شدند. اعدام دراین ماه باید
به اعدام ١نفر زندانی درملاعام در
مازندران، اعدام ٨نفر زندانی درزندان
مرکزی زاهدان، اجرای حکم اعدام دستکم
٤نفر زندانی در زندان قزلحصارکرج، اجرای
حکم اعدام دستکم ٤نفر زندانی درزندان
رجاییشهر و همچنین اعدام ٦نفر زندانی در
زندان مرکزی ارومیه اشاره کرد.
دراردیبهشتماه۹۵
درکنار تمام اعدامهای صورت گرفته شاهد
بخشش و نجات محکومین به قصاص بودیم که
گذشت و بخشش از قصاص یک متهم درتهران،
بخشش پنج محکوم به اعدام در کرمان و
ارومیه، رهایی نجوان ازاعدام و همچنین
گذشت از قصاص یک دختر هجده ساله ازجمله
آنها بود.
اعدام خرداد ماه (٢٠نفراعدام)
درخردادماه سال
۹۵تعداد
قابل توجهی از زندانیان اعدام شدند. دراین
ماه باید به اعدام ١نفر زندانی در ملاء
عام در کوار، اعدام ١نفر زندانی در ملاء
عام در مازندران، ١نَفَر زندانی در ملاء
عام در شیراز، اعدام
۱۱
زندانی در زندان رجایی شهر کرج، اعدام
٢نفر زندانی در ملاء عام در شیراز، اعدام
دستکم ٤نَفَر زندانی در محوطه زندان مرکزی
بندرعباس اشاره کرد.درخردادماه
۹۵
در کنار تمام اعدامهای صورت گرفته شاهد
بخشش و نجات محکومین به قصاص بودیم که
توقف حکم اعدام
۷
متهم موادمخدر بعد از احراز پشیمانی،
رهایی ازچوبه دار یک کودک-مجرم پس ازهفده
سال، رهایی از کابوس
۷
ساله طناب دار از جمله آنها بود.
اعدام تيرماه (٢٥نفر اعدام)
درتیرماه سال
۹۵
تعداد قابل توجهی از زندانیان اعدام شدند.
دراین ماه باید به دستکم
۹
نَفَر زندانی درزندان قزلحصار اعدام شدند،
اعدام ٥نفر متهم جرائم مواد مخدر در زندان
اراک، اعدام ٢نفر زندانی در رشت، گزارش
تکمیلی؛ افزایش تعداد اعدام .شدگان رجایی
شهر به
۶
نفر، ٣نفر زندانی در ندامتگاه کرج اعدام
شدند اشاره کرد.
اعدام مرداد ماه (٣٦نفراعدام(
درمرداد ماه سال
۹۵
تعداد قابل توجهی از زندانیان اعدام
شدند. در این ماه باید به تایید دست كم ٢٥
نَفَر از زندانیان سنی مذهب وهمچنين محمد
عبدالهی و چند زندانی دیگر در ارومیه
اعدام شدند، ٦نَفَر زندانی در زندان مرکزی
ارومیه اعدام شدند، رضا سبزواری مامور
سابق پلیس در مشهد اعدام شد، إجرائي اعدام
شهرام اميري دانشمند هسته ايي واجرای حکم
اعدام ٣نَفَر زندانی 'پرونده حمیدیه' در
اهواز اشاره کرد..
اعدام شهريورماه (٣١نفراعدام)در
شهریورماه سال
۹۵
تعداد قابلتوجهی از زندانیان اعدام شدند.
ازاعدام در این ماه باید به اعدام ٧نفر
زندانی در یزد، اعدام ٥نفر زندانی در
هرمزگان، اعدام دست کم
۱۲
نَفَر زندانی در ندامتگاه کرج و اعدام
۷
نَفَر ملوان در زندان بندرعباس اشاره کرد..
اعدام مهر (٢٠نفر اعدام)در
مهرماه سال
۹۵
تعداد قابلتوجهی از زندانیان اعدام شدند
،دراعدام در این ماه باید به اعدام
۸
نَفَر زندانی در زندان مرکزی ارومیه، ١نفر
زندانی در ملاء عام در نیشابور اعدام شد،
اعدام
۱۱
نفر در زندان رجاییشهر ، اعدام پرشمار
زندانیان در قزل حصار کرج اشاره کرد.
اعدام آبان (٩نفراعدام)در
آبانماه سال
۹٥
تعداد قابلتوجهی از زندانیان اعدام شدند
،در اعدام در این ماه باید به اعدام
۵
نَفَر زندانی در کرمان، دستکم اعدام ٢نفر
در زندان سلماس، اعدام ٢نفر زندانی در
زندان پارسیلون خرم آباد، اشاره کرد.
اعدام آذر ماه (١٦نفر اعدام
)در
آذرماه
۹۵
تعداد قابلتوجهی از زندانیان اعدام شدند
،در این ماه باید به اعدام
۱۰
زندانی در زندان رجایی شهر،دستکم
۶
زندانی در ندامتگاه مرکزی کرج اعدام شدند،
اشاره کرد.
اعدام دي ماه (٢٥ اعدام ،١كودك= ٢٦اعدام))در
دي ماه سال
۹۵
تعداد قابلتوجهی از زندانیان اعدام شدند
،در این ماه باید به اعدام دستکم
۱۶
نَفَر زندانی در رجایی شهر و کرج ، ٤نفر
زندانی در مشهد اعدام شدند، اعدام ١نفر
کودک-مجرم در کرمان، و اعدام دستکم ٣نفر
در زندان مرکزی قزوین ودو نَفَر در ايلام
اشاره کرد.
اعدام بهمن ماه (١٨نَفَراعدام)در
بهمن ماه سال
۹۵
تعداد قابلتوجهی از زندانیان اعدام شدند.
در این ماه باید به دستکم
۸
نَفَر زندانی در زندان رجایی شهر کرج
اعدام شدند، اعدام
۷
نفرزندانی در زندان قم؛ دادرسی ناعادلانه
دستکم ١نفر زندانی اعدام شده و ٢نفر
زندانی در ملاء عام در بندرعباس اعدام
شدند اشاره کرد.
اعدام اسفندماه (٥١نفراعدام)در
اسفندماه سال ٩٥تعدادفراوان و قابل توجهي
از زندانيان اعدام شدند.در اين ماه بايد
به دستكم٤ نفر زنداني در ديزل آباد
كرمانشاه، ١نفربلوچ در شيراز و٦زنداني در
بيرجند، ١نفر زنداني در قروه،٦زنداني در
زندان اروميه،١نَفَر زنداني در بندرعباس
٥نفر مرددرشاهرود،٢نفر زن درزندان مركزي
رشت، ١نفر در همدان،٣زنداني در
قزلحصاركرج، ١زنداني دربوئين الزهرا
قزوين،٢ زنداني در گرمسار سمنان،
٢نفردرزندان مركزي اروميه، ٢زنداني در
محوطه زندان ساري،١زنداني در مراغه ،٥نفر
بلوچ در زندان مركزي زاهدان و ١نفردر
چابهار،١زنداني در ملأ عام در يزد،٣نفر
زنداني در قزوين چوبين در،١نفر زنداني در
سمنان،٢زنداني در عادل آباد شيراز.در طول
اسفندماه اعدام شدند.
پي نوشت:١:
لازم به ذكر است تمامي اين آمارها طبق
آمارها و گزارشات خبر گزاري هاي مختلف جمع
آوري شده است از جمله خبرگزاري هرانا
وسازمان حقوق بشر ايران و بنياد برومند
وإحسان فتاحي فقط آن را گردآوري نموده و
تك تك لينك افرادهاي اعدامي در خبرگزاري
هرانا و سازمان حقوق بشر موجود است.
٢:
در هركدام از اين ماه ها با بخشش اعدام
ومجازات از طرف والدين قصاص و موارد ديگري
انجام شده است.
٣:
همچنين احتمال ازاينكه اعدام هايي مخفيانه
صورت گرفته باشد دور از انتظار نيست و
بعضي اخبار در اين مورد شايد درج نشده
باشد و يا خود حكومت جمهوري اسلامي ايران
إعلام نكرده باشد.
منابع
.بنیاد
برومند، تارنگارتخصصی حقوق بشر درایران،
عفو بین الملل، کمپین بین المللی حقوق بشر
در ایران، خبرگزاری هرانا کانون مدافعان
حقوق بشر کردستان، کردپا، کمپین دفاع از
زندانیان سیاسی و مدنی، رادیو کوردانه،
آژانس خبری موکریان، سازمان حقوق بشر
ایرانن، ماف نیوز، شبکه حقوق بشر کردستان،
آسو روژهلات، روژی کورد، سنی نیوز، هنگاو،
کوردستان میدا و کورد و کودستان، روژ
نیوز، کانون حمایت از خانواده جان
باختگان، بگونه، کانون مدافعان حقوق بشر
در ایران، کمپین فعالین بلوچ، رادیو فردا،
صدای آمریکا، بی بی سی فارسی، کیهان لندن،
کیهان نوین، رادیو زمانه، رادیو فرهنگ،
حزب کمونیست، گزارشگران بدون مرز، آزادی
بیان، کمپین بین المللی نه به اعدام،
ایران پیک، سایت میهن، زیتونه، دویچه وله،
العربیه فارسی، جوانه ها، نه به زندان نه
به اعدام،، سازمان حقوق بشر کردستان.
آژانس خبر ایران، آزادی بیان، صدا نیوز،
سازمان دیدبان حقوق بشر، تحلیل روز، سایت
سویدوند وابسته به ژنو، خودنویس، دیدگاه،
عرفان نیوز، خبرگزاری صدای مسیحیان، سحام
نیوز، سحبانیوز، روژهلات تایمز، شورای
شمس، زاگرس پوست، خبر گر، سایت راه کارگر،
سایت ملیون ایران، خبر کلمه فارسی، کانال
نور، وصال حق، کانال توحید، خبرنگاران
آزاد کردستان، سایت بهانیوز، پژواک ایران،
گُویا نیوز، سایت عصرآنارشیسم، جنگ خبر،
همبستگی ملی، عصر نو، مجاهدین خلق،
ایرانگولبال، خبر نامه ملی ایرانیان،
فضوله محله، نشریه راوی، اسرائیل تایمز،
رادیو اسرائیل، رادیو کوچک، کانال ایران
فردا، رادیو فرانسه، رادیو پارس، کانال من
و تو، بالاترین، برنامه تبلت، فضوله محله،
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، وسایر
وبلاگ و سایت و رسانه های دیگر
در انتها برای جلسه ماه آینده تقسیم
وظایف صورت گرفت و جلسه به اتمام رسید.